aminf14

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    1,332
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    8

تمامی ارسال های aminf14

  1. این دو مورد تولید ثروت با چگونگی توزیع و مصرفش جداست. خب تفکیک وظایف وجود داره. در اینجا وزارت امور خارجه و بازرگانی و .. میتونن تولید ثروت کنند ولی اینکه این ثروت منجر به فساد و تورم و تضاد طبقاتی عنان گسیخته نشه وظیفه قوه قضاییه است.نمیشه چون فردی ممکنه بد غذا بخوره اون رو کلا از غذا خوردن منع کنیم. باید قرارداد بست ولی با چشم باز و تدبیر و استفاده از خرد جمعی و تجربیات گذشته؛ عایدی اون رو هم با شفافیت و پاکدستی در جهت منافع ملی خرج کرد و نه واریز در جیب مبارک
  2. مشکل همینه که دقیقا این حالتو داریم. اتفاقا در جنگ اول قره باغ کاملا از آذربایجان حمایت کردیم که شکست خورد. جنگ دو طرف نه، تاکید بنده اینه نباید از آذربایجان حمایت کرد اکبر هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود به بخشی از کمک‌های ایران به جمهوری آذربایجان اشاره می‌کند: «تلفنی به علی‌اکبر ولایتی گفتم می‌توانند برای عبور مجاهدین افغانی به جمهوری آذربایجان اقدام کنند. دو طرف خواسته‌اند، سلاح و مهمات بدهند و برای حفاظت سایت سد خداآفرین در جمهوری آذربایجان در مقابل ارمنی‌ها اقدام کنند. محمد فروزنده، اطلاع داد که معامله سی میلیون دلاری سلاح و مهمات با جمهوری آذربایجان انجام شده‌است.» «عصر تلفنی با حیدر علی اف، کفیل ریاست جمهوری آذربایجان حرف زدیم. از کمک‌های ما تشکر داشت و گفت ۱۱ مهر انتخابات دارند.» به گزارش گروه دفاع و امنیت مشرق به نقل از جهان، یک مقام عالیرتبه سابق ایرانی فاش کرد: «فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در زمان جنگ قره‌باغ به جمهوری آذربایجان اعزام شدند و به تعلیم مبارزان و نظامیان این جمهوری پرداختند. اما زمانی که حیدرعلی اف رئیس سابق جمهوری آذربایجان دید که فرماندهان سپاه محاسن دارند و نماز به پا می‌دارند، آن‌ها را از جمهوری آذربایجان بازگرداند.» منصور حقیقت‌پور، یکی از فرماندهان سپاه پاسداران در تار نمای رسمی خود دربارهٔ معرفی خود این چنین می‌نویسد: «قریب دوسال به عنوان مشاور نظامی در آذربایجان مستقر و در جهت آموزش و تجهیز ارتش آذربایجان خصوصاً در مقطع جنگ قره‌باغ انجام وظیفه می‌نمایند که در این مقطع بیشترین همکاری دفاعی و آموزشی فی‌مابین ایران و جمهوری آذربایجان به وقوع می‌پیوندد.» «غلام عسگر کریمیان» یکی از فرماندهان سپاه پاسداران در نشست خبری به مناسبت دوم اردیبهشت (سالروز تأسیس سپاه پاسداران) گفت: «جنگ قره‌باغ را از مظلومیت‌های ایران خواند. در بالاترین سطح به دولت آذربایجان کمک کردیم ولی برخی با منظورهای خاص تلاش کردند آن را بیان نکنند.». «در اسفند ۹۱ محسن رضایی، از فرمانده پیشین سپاه پاسداران در مصاحبه با خبرنگاران در تبریز فاش ساختند، تعداد زیادی ایرانی در جریان حمایت از جمهوری آذربایجان در جنگ قره‌باغ شهید شدند و ایران از کمک‌ها و آموزشهای نظامی به جمهوری آذربایجان در جریان این مناقشه قره‌باغ دریغ نکرده‌است.» جالبه این حجم حمایت از کشوری که سیاست بارزش میل به تفرقه افکنی و تجزیه ایران زمینه.
  3. طنز روزگار در نوع نگاه بعضی کشورهای مسلمان به رابطه با اسرائیله. عجالتا ما در سیستم جمهوری اسلامی ایران کم مشکلات عجیب و غریب نداریم ولی یه نکته مثبت که به نظر بنده وجود داره ثابت قدمی حکومت ما در نگاه به کشورهاییه که به عنوان دوست یا دشمن ما مطرح میشن. اسرائیل از ابتدا دشمن ما بوده و هنوزم هست و انگار که فعلا خواهد بود. در مقابل کشورهایی در خاورمیانه و جهان اسلام وجود دارند من جمله رژیم سعودی یا ترکیه یا حتی نمونه بسیار کوچکتر ترکیه به نام آذربایجان که داعیه رهبری کشورهای مسلمان یا خاورمیانه یا تاثیرگذاری در منطقه رو دارند و اونوقت اسیر دریوزگی اسرائیل و کمک هاش اعم از پهپاد یا حتی جنگنده و بمباران مردم بیچاره یمن یا ارمنستان یا سوریه شد. آدم میمونه که قسم حضرت عباس رو باور کنه یا دم خروسی که بیرون زده. به بهانه شیعه بودن آذربایجان ( و اینکه حکومتی لاییک دارند) از اونها حمایت کنه یا ببینه که کشورشونو حیاط خلوت اسرائیل و وسیله ای برای ضربه زدن مداوم به ایران از طریق اسرائیل و یا از طریق تفرقه افکنی قومیتی در ایران برای بهره برداری خودشون کردند.
  4. سلام. عجالتا حرف بنده در جواب پست ارزشمند و خوب شما نبود. پستی بود در جهت عوض کردن هوای گرفته گفتگوها و دعوت برای پیشگیری از افتادن به چاله کل کل که در نهایت به توهین و عصبیت ختم میشه بود ( خودتون میدونید منظورمو یحتمل). همونطور که خودتون هم حتما تجربه کردید برای یه طرح پژوهشی ساده تحقیقاتی و تک کلیدواژه مورد بررسی، ممکنه 50-100 صفحه پرپوزال نوشته بشه، حال برای همچین قراردادی میشه پست های فراوان با بار علمی بالا از طرف همگی کاربران ارائه و این پیش نویس مختصر 18 صفحه ای حسابی کندوکاو بشه. حیف دانش دوستان که در چت روم و اونهم در گفتگوهایی که در نهایت به دلخوری می انجامه نیست و نابود بشه یا باز برسه به کلیشه های تورم و پرستو و ...
  5. عجالتا اونها در مورد جنگنده هایی به مانند سوخو 30 عمدا پیشرانه رو از روسیه تامین می کنند حالا بشن تامین کننده اش برای ما. خوب از خود روسیه بگیریم که پیشرانه های خوب و کارایی داره از جمله Saturn AL-31
  6. خدمت برادر گرامیم عرض کنم واقعا این نگاه و انتخاب شرق یا غرب خیلی از انرژی های مارو گرفته. اگر واقعا منظور ما از قرارداد گرایش به شرق یا غربه که از قبل رهنمودی در موردش وجود داره: "آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر، همه از هم بدتر." مهم تر از اون طرف قرارداد طرف ماست و که از تمام ظرفیت دیپلماسی بهره بگیره و نخبگان در هر جناح استفاده کنه استفاده ابزاری از قرارداد برای شهرت یا انتخابات نداشته باشه منافعی شخصی و مالی از این قرارداد نصیبش نشه در بستن قرارداد عجله نکنه چون تیم طرف مقابل تیمی قدرتمن و با تدبیره علی رغم تکراری بودن، این سخن بهانه ای بود برا کشوندن گفتگو به تاپیک و کم کرد منیت ها، حفظ احترام و ارزش طرف مقابل در گفتگو که ان شالله به هم افزایی و استفاده از توان علمی همدیگه منجر بشه.
  7. میگن مائو حرص میخورد که گنجشکی برنجی یا گندمی رو به نوکش می گرفت و دستور داد گنجشک هارو شکار کنن. نتیجه اما فاجعه آمیز شد چون مگس و پشه که خوراک گنجشک بودند زیاد شدند و باعث آزار خلق چین. کسانی که عشق چین هستند و از سر ذوق به دنبال معرفی طلایی از قرارداد چین به مانند یک رپورتاژ آگهی هستند باید چین و سابقه تاریخیش رو در نظر بگیرند. شرایط حاد ما و اینکه هیچ کشوری که میدونه قرارداد بستن با ما چقدر ممکنه اون کشور رو به خطر بندازه نمیاد از سر قصد غربت با ما قرارداد یک طرفه به سود ما ببنده و پدر خوانده ما بشه. بله در هر قرارداد منافعی باید برای تو طرف باشه ولی نه طوری که اون کشور از نیاز ما به منابع و یا ادواتی سواستفاده کنه مثل اون ماجرای ماهیگیری چینی ها یا فروش اف 7 که شهره خاص و عام شد. وقتی طرفی از قرارداد خیلی نیاز به نقدینگی داره عین یک شخص که با عجله قصد فروش ملک یا زمینشو داره ، معمول اینه تا جایی بتونن توی سر مالش بزنن و از این موقعیت و آب گل آلود ماهی بگیرن که اگر این کارو نکنن باعث تعجبه. الان هم ما حتی فشاریم و اتفاقا از اقدامات جالب دولت چه در فروش مواد مورد نیاز ونزوئلا به این کشور و چه تمهیدات بورسی و به طور کلی سیاست اقتصاد بدون نفت که توفیقی اجباری بود خوشم اومد ولی یادمون باشه از سر بی تجربگی قراردادی نبندیم که نشه بعدا کاریش کرد. ما در اینجا با قراردادی روبرو هستیم که خیلی برای مردم شفاف سازی نشده و کلیاتی ازش گفته شده و در جزئیات و نحوه اجرا باید دید چطور پیش میره. اگر قرارداد مفیدی هست که ان شالله همینطوره دلیلی برای ترس از انتظار دقیق بندهاش و تحلیل اون توسط کارشناسان وجود نداره. خیلی بهتره اول فکر کنیم بعد عمل و نه برعکس. به عنوان مثال روسیه هی از ایران گلگی داشت که چرا بجای بوئینگ و ایرباس به سراغ سوخو 100 روسی نمی آییم ولی در عمل مشاهده شد که سوخو 100 خیلی جای مانور برای ما نداشت و در عمل خیلی مشکلات از جمله وجود قطعاتی از این هواپیما با منشا ایالات متحده وجود داشت که کار خریدن اون رو سخت می کرد. در مورد چین بالا پایین کردن بندهای قرارداد، وجود تضمین های کافی، شفاف بودن بندها و گنگ نبودن اونها خیلی مهمه که باید لحاظ بشه. در نهایت چیزی که بهش میخوام برسم اینه ایالات متحده، عربستان، هند، چین، ترکیه، انگلستان یا هر کشوری طرف مقابل ما در بستن یه قرارداد هست لاجرم به دنبال منافع خودشه. موقع بستن قرارداد از هر جناحی هستیم چشمامون رو باز نگه داریم تا خدای نکرده بعدها شرمنده ملتمون نشیم و بتونیم یه قرارداد خوب ببندیم. ما در اینجا با منافع ملی روبرو هستیم و لزوما طرف مقابل قرارداد برای ما نباید اینقدر مهم باشه که به سمت دوگانگی و دفع همدیگه بریم. هزاره سوم به مانند دنیای قدیم نیست و در چهارچوبی از ارتباط و در نتیجه قرارداد تعریف میشه. اگه به دنبال پیشرفت های کلان هستیم باید ریسک های بزرگ کنیم به مانند همین قرارداد ولی امیدوارم قرارداد با چین به سرنوشت دو قطبی که بر سر برجام به وجود اومد و به جای کنکاش در قرارداد خیلی از افراد یا به دنبال رد کردن مطلق یا تایید کردن مطلق بودند نریم.
  8. به نظر بنده در این باب ابتدا باید کمی مورد ماهیت انسان حرف بزنیم. انسان موجودی اجتماعیه و بالطبع نسبت به اتفاقات اطرافش واکنش نشون میده. واکنش های انسان می تونه به سه شکل باشه با بیانی صریح و زیر سوال بردن وضع موجود و به عبارتی خراب کردن ساختار کنونی و ادبیاتی ملامت کننده رفتن به سمت راهکار با تکیه بر شناخت ضعف و کنش ها اعم از موقت و بنیادین حال به حالت جدا و یا با هم یا تایید شرایط موجود حالا با هر ابزار و وسایلی هرکدوم از روش های یاد شده می تونه در جای خود مفید باشه ولی در صورت استفاده نادرست می تونه خودش مشکلی اساسی بشه. در حالت سوم ما با افرادی با جمود فکری مواجه میشیم که نسبت به هرگونه تغییر فکری و ایجاد راه حل مشکل داره و در مقابل بهتر شدن شرایط هزینه ایجاد کنه و اونهارو غرق سفسطه کنه. رویکرد دوم اگه درست انجام نشه میشه پیدا کردن راهکار بدون پذیرفتن مشکل، خیلی از کسانی که ادعای بزرگی و تفکر دارن رو در این دسته دیدم یعنی از تحلیل، حرف، چالش های مداوم ذهنی و انعطاف وحشت دارند و کم کم به راه حل های تکراری و بدون تاثیری می رسن چون به شدت مستعد داشتن پیش فرض و غرق شدن در کج راهه ها هستند و فقط اسلای شوهایی رنگین ولی بدون محتوای واقعی به جامعه هدف ارائه میدن. حال می رسیم به گروه سوم که به نظر خطری که در جامعه مدرن ایجاد کردند قابل مقایسه با حتی دو گروه قبلی نیست. در این گروه با افرادی حتی با بار دلسوزی خیلی بالا مواجه هستند که دغدغه دارند، از مشکلات میگن ولی رک و روشن نه دغدغشون معلوم هست، نه مشکلشو می شناسن بلکه بشدت ذهن مشوشی دارند که به خاطر نبود اطلاعات مکفی و دیدی قوی در بعضی موارد زود تاثیر می پذیرن و زود هم میخوان تاثیر بزارن. انفجار اطلاعات با خودش بالا رفتن سرعت انتقال اطلاعات رو به همراه داره و بالطبع همین امر میتونه انتقال اطلاعات مستند و مستدل رو با مشکل ایجاد کنه. فرد با شنیدن خبری سریع دچار واکنش میشه ولی این واکنش که شکل درستش تحقیق و کندو کاو زوایای مختلف یه ماجراست ، در هزاره سوم شکلش به داغش کن و به اشتراک بگذار تغییر پیدا کرده. قبلا ما جامعه هایی مفید به نام بلاگ داشتیم و داریم که شاید به خاطر مخاطب کمتر و کنکاش بیشتر نویسندگان بار محتوایی بیشتری داشت با ورود شبکه های اجتماعی روش انتقال اطلاعات از شبه مقالات و تحقیقات به سمت انتقال خبر رفت. ما فرد رو می بینیم که رشته اش مثلا x ولی میاد در مورد شیر مرغ تا جون آدمیزاد نظر میده و چون بازخورد رو به صورت لایک و بازنشر و کامنت و ... موارد دریافت میکنه به تدریج کانالیزه شده و خودشو نسبت به اون مسیر و مخاطب متعهد می دونه در حالی که اصلا مفهومی یا راهکاری یا تحلیلی منتقل نمیشه. در گذشته رانندگان تاکسی این نگرش رو داشتن و به نظرم اینکه دغدغه داشتی باشی نسبت به جامعه ات باارزشه ولی وقتی مشکل رو ندونی و روش منطقی رفتن به سمت راه حل رو ندونی ، اون تلاش صرفا شعاری و در جهت ارضای جنبه روانی خود فرده و اثری بر جامعه نداره. باید در مقابله با این افراد آستین هم رو بالا زد و با حفظ احترام با اونها مستدل بحث و انتقال اطلاعات کرد تا کم کم به سمت تفکری بدون پیش فرض های از پیش تعیین شده و قضاوت برن. نه واکنش های احساسی به مانند خودشون و نه اینکه خودمون رو عالم دهر بدونیم و از گفتگو بترسیم و خودمونو پشت تحقیق های رنگاوارنگ و جذاب ولی توخالی و بدون تاثیر بر این گروه های تاثیرگذار پنهان نکنیم. به وسط بیاییم و به جای موجه ساختن وجهه خود، از خودمون برای ساختن ذهن هایی پویا و منعطف هزینه کنیم. بهترین مسائل روز برای گفتگو یکی این ماجرای خرابکاری یا اتفاقات در ایران و در مقام مقایسه انفجار مراکز حساس در ایالات متحده بود . چرا اون انفجار در مراکز حساس ایالات متحده تاثیر کمتری نسبت به اتفاقات رخ داده در ایران داشت؟ چه چیزی باعث این امر شده بود؟ چطور میشه این امر رو کنترل کرد و براش راهکار پیدا کرد. مشکل رسانه ای کدومه و مشکلات اساسی ما که باعث برانگیخته شدن مخاطب میشن کدومه. مورد دوم مسئله قرارداد با چینه که به سان برجام دنیایی از مسائل، احتمالات و شرط و شروط هاست که میتونه خیلی جذاب در مورد گفتگو و تک تک ای المان هارو بدون غرق شدن در کلیشه ها بررسی کرد. این گوی و این میدان
  9. اردوغان دیکتاتوری کثیف، حقیر و نژاد پرسته که علاوه بر نژادپرستی مفرط بر استفاده از گروه های تروریستی تکیه داره و این امر و همکاری های زیاد با اسرائیل رو به برادر کوچیکترش یعنی آذربایجان آموخته. هدف این دو حکومت دست یابی بر منابع عظیم انرژی، گردشگری، طبیعی و... در ارمنستان و استان های آذری زبان ایرانه و مرتب در این زمینه به دنبال فتنه انگیزی هستند. در جنگ اول قره باغ حتی از تروریست های چچنی کمک گرفته شد و البته نتیجه شکست فاحش آذربایجان و متحدینش بود، این بار نیز علی رغم تهدیدهای پوچ آذربایجان و اردوغان ره به جایی نمی برند و ان شالله شکست می خورند.
  10. به نظرم دوستان در دولت تدبیر و امید قصد دارند اشتباهی که در برجام داشتند رو عینا با تکرار همون اشتباهات در این قرارداد بین ایران و چین جبران کنند. این قرارداد اگه شفاف و مفیده باید محمد جواد ظریف به مجلس بیاد و ازش دفاع و در کمیسیون های تخصصی بر روی بند بند اون کار کارشناسی انجام بدن. این قرارداد مسئله ای همگانیه و همه نمایندگان ملت از دولت تا نمایندگان مجلس و ... به این مسئله ورود کنند تا فردا تلخکامی اش برای ملت ایران بمونه و بشه قراردادی پایاپا و مفید بست و به سمتی نریم که از حول حلیم به دیگ بیفتیم.
  11. آذربایجان به مانند ترکیه حرفی برای گفتن ندارند و میل به فرافکنی و این بازی های ناجوانمردانه دارند. امیدوارم در کشمکش طولانی قره باغ ارمنستان پیروز بشه تا آذربایجان و ترکیه نتیجه عمری خباثت، توطئه و تجزیه طلبی و تحریک مردمان ایران زمین رو ببیند و پاشونو از گلیم خودشون درازتر نکرده و نوچه اسرائیل نشن.
  12. حالا اتفاق طبیعی ، بلای آسمانی یا بقول حسین علایی در اثر موشک های سرگردان ( در این مقوله خرابکاری و بمب گذاری یا حمله سایبری) هرچی بود خوب شد که در این شرایط بد ما لبخند رضایت بر لبان ترامپ ننشست و امیدوارم هرچقدر شرایط الان ما بده که علت قسمت اعظمی از اون همین دونالد ترامپه، حسابی ایشون هم در زحمت بیفته و این سلسله حوادث در ایالات متحده دنباله دار باشه و خواب راحتو ازش بگیره.
  13. بدون جنگنده هایی برای حفظ آسمان همیشه دست برتر با آفند دشمن هست نه پدافند ما وتازه پدافند ما اون مجموعه کامل و بدون امکان رسوخ و سرکوب نیست.
  14. وقتی حریفت نیروی هوای قدر اسرائیله، اعزام بهترین ساماه پدافندی بدون در نظر گرفتن دیگر مهره های دفاعی چندان عاقلانه به نظر نمیاد چون اگه در مقابله با اف 15 یا اف 35 اسرائیلی یا حتی پهپادهای دشمن دچار شکست یه طرفه بشه، کارنامه استفاده گسترده و حتی صادرات اون بسته میشه.
  15. اگه قراردادی مستقل باشه و چینی ها خوب بهش عمل کنند در این شرایط عصای دست ما و گره گشای وضعیت فعلیه.
  16. اتفاقامیل به شرق با چشمان بسته زیاد شده و دلیل این امر قاعده دشمن دشمن من، دوست من است، می باشد که از نظر بنده اشتباهه، چین و روسیه همون چین روسیه سوسیالیست 30 سال پیش اند و تغییر چندانی از نظر حکمرانی و تعاملشون با دنیا از جمله ما نکردند. مهم منافع ملی است که باید در نظر گرفته شود و مفاد قرارداد. امروز گفتگویی با احمد توکلی رو میخوندم که در سخنرانی ظریف در مجلس به این نکته اشاره کرده بود که ذکر شده تحریم ها لغو می شوند در حالی که عبارت درست در متن توافق تعلیق بود (Suspend ) که جناب ظریف شجاعانه این بی اطلاعی رو پذیرفت. به نظرم باید در این قراردادها بسیار با حوصله و با کار کارشناسی چه در زمینه بستن قرارداد و چه زیر ذره بین بردن طرفین قرارداد ( به خاطر سلامت قرارداد ) کار کرد و بسیار شفاف بندهای قرارداد رو به اطلاع عموم برسانند.
  17. یکی از مواردی که مهم هست، تایید یک خبر قبل از راه افتادن موج رسانه ای از طرف رسانه هایی که خوشایند حکومت نیستند حالا چه در داخل و چه خارج. اگر اطلاع رسانی کافی، گسترده و بدون جانبداری آشکار از سازمان یا تفکری باشد، اعتماد بیشتر خواهد شد وگرنه رویه کنونی که معیوب است ادامه خواهد داشت. اطلاع رسانی فاجعه بار و غیر مسئولانه در قضیه هواپیمای اوکراینی و میل به ختم قائله بدون آشکار شدن حقیقت و هزینه ای که به ایران وارد کرد، مقدار زیادی این ضعف را نشان داد و در قضیه این انفجارها این مورد به اون خود رسیده و بار روانی زیادی داشت. شکل این موارد خرابکاری بنده رو به یاد خرابکاری مجاهدین خلق یا همون منافقین انداخت که از رئیس جمهور و نخست وزیر و رئیس مجلس ترور رو شروع کردند و حتی به رفتگر و کفاش محله هم رحم نمی کردند و جدای از این اطلاع رسانی قوی ای داشتند. اگر قرار بر غلبه بر این بار روانی هست باید در ابتدا ما این مجموعه حوادث که لزوما همه در حد نیستند و شدت و ضعف دارند را زود بررسی و نتایج را خیلی سریع اعلام کنیم تا اسیر هجوم رسانه ای طرف مقابل نشویم. در پله بعدی باید مشکلات جاری را بپذیریم، سطح امنیت خودمون رو خط قرمز نکنیم و بیخودی از این سطح امنیت موردی استراتژیک که در خیالمون امکان نفوذ به اون نیست نسازیم که بعدا با ماجراهایی خسارت ذهنی زیادی ایجاد بشه و بعد به سراغ ریشه های ماجرا و حل بنیادی اونها بریم.
  18. این قرارداد دفاعی با سوریه اگه با موفقیت همراه بشه به این معناست که آسمان سوریه به حول قوه الهی کم کم از حالت اتوبان نیروی هوایی اسرائیل در میاد ولی علنی کردن قرارداد و یا سامانه ای که در سوریه استفاده میشه به نظرم چندان جالب نبود و مقداری غفلگیری اونهم زمانی که از هر طرف زیر ذره بین قرار داریم بهتر بود چون باور 373 در ابتدای راه بود و موفقیت یا عدم موفقیت اون میتونه سهم عظیمی در بالا رفتن یا پایین رفتن اعتماد به نفس برای استفاده گسترده از این سامانه دور برد و یا حتی صادراتش داشته باشه. جدای از این باور 373 زیر ساخت هایی رو میخواد تا ضریب امنیتش بالا بره و خدای نکرده اسیر پهپادهای تهاجمی یا انتحاری دشمن نشه.
  19. همین 20 فروند، اگر همراه با 20 فروند سوخو 35 و 100 فروند سوخو 30 اس ام باشه ترکیب مرگباری میشه و بازدارندگی زیادی به ایران در دفاع از آسمان خودش میده.
  20. خواهش میکنم. دقیقا من از واژه های پیش فرض یا قضاوت نسبت به موضوع مورد پژًوهش حرف می زنم. این امر منجر به سو گیری فکری و نتیجه گیری میشه چون باعث میشه فرد به دنبال ادله ای بره که پیش فرض ذهنی شو تایید کنه. اصولا پژوهش، مقالات، تحلیل ها از ایجاد سوال زاییده میشه تا داشتن فکری کامل تثبیت شده الان در قرارداد با چین چند سوال مهم برای ما وجود داره ( با استفاده از فرمایش دوستان جناب قلم، حیدری و...) 1) میزان سرمایه گذار مورد نیاز ما در سال های آتی چقدره؟ 2) آیا کشور همکاری کننده یا سرمایه گذار فناوری هم به کشور ما وارد می کنه؟ 3) تاسیسات در همکاری با ما مستعد برای انتقال اطلاعات هستند و یا مانند پایگاه های نظامی روسیه در سوریه محیطی بسته بدون تبادل اطلاعات و تجربه با میزبان خواهند بود؟ 4) قرارداد چه ضمانت هایی داره برای فسخ و....؟ 5) از کجا میدونیم میزان سرمایه گذاری و یا ایجاد تاسیسات برای ما مفید خواهند بود؟ چک لیست های پایشی برای روند سرمایه گذاری یا پیاده کردن تاسیساتی ایمن و کارا تهیه کردیم؟ 6) کشور مورد بحث چه پیشینه همکاری با ما داره؟ 7) کشور رقیب و هم سطحی در این مورد وجود نداره مانند هند و؟ 8) کدام نهادها در کشور ما ذینفع این ماجرا هستند؟ این سوالات و مشاوره و تحلیل مکفی راجع به اونها توسط تیم مشاوره و تحقیق میتونه قبل یه قرارداد، اون رو قراردادی مفید کنه. همچنانکه اگه قراردادی با رانت بسته بشه، جلوی خیلی پژوهش و مشاوره ها گرفته شده و زیانش سالها بعد معلوم خواهد شد.
  21. کاوش یا پژوهش از ایجاد سوال ذهنی و بررسی منابع بدون پیش فرض ذهنی برای رسیدن به پاسخ شکل می گیره. اگه در مورد مسئله ای فرد دیدگاه قبلی یا مشخصی داشته باشه دیگه گفتگو یا کاوش معنا نداره و بیشتر اون گفتگو بیانیه خوانی میشه تا تعامل و بارش افکار. اتفاقا نیازی نیست ما از اول چیزی رو بپذیریم یا کشوری یا دیدگاهی، بلکه در پایان سری گفتگوها یا سری پژوهش هایی میشه در باب سوالی یا نگاهی به دیدگاه رسید. مشکل اینجاست گاها کل ماجرا میشه رد یا تایید بدون تحلیل در مورد جزئیات و موارد سرنوشت ساز. برجام مثال خوبیه که در اون هم گفتگو، پیشهاد، راهکار، هم افزایی از طرف منتقدین یا روحیه پذیرش انتقاد از طرف مذاکره کنندگان رو من ندیدم. در مورد قرارداد با چین همین امر میتونه رخ بده و این محمل و گفتگو وسیله خوبیه برای کسب تجربه و داشتن روحیه منعطف و به دور از کل کل یا نگاه 0 و 100. واقعا در حوزه دیپلماسی و بهتر بگیم چک و چونه ما ایرانی ها ضعیف هستیم. نگاه تحلیل باید رو به آینده باشه اینکه دیدی من چی گفتم همون شد یا گوشه کنایه زدن از طرف دیگه ای اینا چیزی رو حل نمی کنه. مسئله اینه الان باید چیکار کرد. الان که شرایط 0 یا حتی زیر 0 باید چیکار کرد؟ ببینید جشن خیابانی یا عزای کریمی قدوسی برای برجام همه ناشی از افراط و تفریط یا بقول شما ساده انگاری بود و در مورد چین هم همینطور. ما براساس پیش فرض های ذهنی و میل به فلان کشور این واکنش هارو بروز میدیم در حالی که مفاد و بند و تبصره های یک قرارداد مهمه که چه منافعی رو به ما میزنه نه اینکه حالا طرف قرارداد کی باشه. شرق یا غرب وقتی مهمن که به نفع تمامیت ایران و منافع اون باشن. اول باید به این دید منطقی و مستدل رسید بعد میشه در برخورد با کشوری و بستن قرارداد ؛ رزومه تاریخی و حتی تعامل موفق یا ناموفق با اون کشور رو برررسی کرد.
  22. ببینید ما ایرانیها از جمله خود بنده کمی عجول هستیم و کمی زود می خواهیم در مطلبی یا گفتگویی رو جمع بندی کنیم در حالی که کاوش جنبه های مختلف یک ماجرا یا قرارداد بدون لزوم تایید یا زیر سوال بردن اون کم کم باعث میشه که بتونیم به دیدگاه درستی برسیم. بعضی عزیزان این ماجرا رو در ادامه روند گذشته می بینند و با پیش فرضی به استقبال از اون میرن، دوستانی میل به دانای کلی و استفاده از عبارات کنایی دار ؛به نظرم اینها کلا باعث ایجاد دو قطبی و کل کل و رد یا تایید کلی مسئله ای میشه و این اشتباهه. اگه در زمان برجام ما با فراغ بال و بدون تعصب شخصی و یا جناحی در رد یا قبول کلی این مسئله به بررسی اون در سطحی بزرگ می پرداختید، نتیجه این نمیشد که هست و یا اینکه نیاز به پنهان کردن مفادش داشته باشیم. پس یه مقداری باید بدون استرس و یا منفی بافی اپیدمی شده یا مثبت گرایی صرف به این مسئله پرداخت.
  23. عجالتا این دارا، داراب، اسکندر و ... منبعش به شاهنامه و روایت افسانه ایش بر می گرده نه تاریخ. منظور حافظ او افسانه تاریخیه نه اسکندر مقدونی.
  24. نه شرقی نه غربی یا هم شرقی یا هم غربی مهم نیست که اینقدر ما ایرانی ها اسیر دو گانگی و انتخاب بین این دو شدیم. مهم منافع ملیه و عرصه سیاست ، ورطه دوستی یا دشمنی ابدی نیست. در قرارداد چین به مانند برجام یه حالت پلیس بد - پلیس خوب وجود داره و به نظرم این ماجرای واگذاری کیش یه تله است برای اینکه مردم به خود قرارداد راضی بشن. در این قرارداد به مانند برجام به نظرم بهتره بجای رد یا قبول کلی روی جزئیات گفتگو بشه چون این بندها و تبصره های یک بنده که اون رو به سمت خوب یا بد بودن می بره.