aminf14

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    1,281
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    7

تمامی ارسال های aminf14

  1. دیپورت کردن یه سری برده بی دفاع راحت تر بود یا انسانهایی با حقوق تقریبا برابر با سپید پوستان؟ کلی جنگ و کشمکش در جنگ داخلی ایالات متحده آمریکا برای دیپورت کردن در ظاهری زیبا؟ حس نمی کنید این لقمه رو دور سر چرخوندنه؟ دوم اینکه هرچیزی را باید در ظرف مکان و زمان سنجید. ابراهام لینکلن نسب به زمان خود ریس جهوری خوب بود و در مقام مقایسه دوران ایشان مصادف با پادشاهی منحوس و ننگین ناصرالدین شاه بود که خود را سایه خدا می نامید و اگر اشتباه کنم یکی از زنان دربار را که نسبت به ایشان تنها پرخاش کلامی داشت را زیر فیل انداخت! لغو برده برداری کجا که دستاوردی عظیمه و این تفکر منحط ناصرالدین شاه و مظفر الدین شاه و فتحعلی شاه و... کجا. به نظرم جالب نیست این اقدام ارزشمند را با این تفاسیر خراب کنیم. سوما اینکه خیلی سیاسیون برای اینکه با دستاوردشون که نسبت به زمانشون جلوتره مخالفت نشه نیت خودشو پنهان و تقیه میکنند تا طیف های افراطی مخالف یا حتی همسوشون دست از همراهی نکشند. عین رو در تاریخ مختار داشت چنانچه به زبان بر برتری عرب بر عجم اعتراف میکرد ولی در عمل بنابر مساوات بین این دو نژاد رفتار میکرد.
  2. دستاوردهای آبراهام لینکلن: شکست کنفدراسیون جنوب و در نتیجه لغو برده داری و آزاد شدن 4 میلیون برده فکر کنم متوجه باشید وقتی ترامپ از فرماندهان جنوب به عنوان قهرمان یاد می کند دستاوردهایی مثل لغو برده داری و به رسمیت شناخته شدن حق طبیعی 4 میلیون انسان مظلوم را ( که نتیجه تلاش نیروهای شمال من جمله آبراهام لینکلن بود) ، به رسمیت نشناسد،. از همچین فردی که سیاهپوستان را برده و نه انسان می پندارد نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که همه انسان ها را به یک شکل دیده و دیدی جهان شمول و انسان گرایانه داشته باشد.
  3. شهادت سردار چه ربطی به انتخابات 88 داره؟ دوست گرامی ممنون میشم پست بنده رو با دقت بخونید و براساس اون پاسختون رو بفرمایید چون برداشت شما مطلقا اشتباه بوده. عرایض بنده مربوط به سیاست داخلی است ولی برداشت شما انگار سیاست خارجی بوده. در مسائل داخلی هرچه تسامح و تساهل و تحمل آرا وجود داشته باشه بهتره. وقتی در انتخاباتی ناظر، مجری و کاندیدا همه از یک قماش هستند و عملا ناظر از کاندیدایی دفاع می کنه اون انتخابات دچار شبهه هست و این تنها نظر بنده نیست نظر قشر عظیمی از مردم بوده و هست. خیلی مبحث ساده ای هست و نیاز به پیچیدگی ندارد. در انتخاباتی طرف پیروز داریم، طرف شکست خورده، باید به طرف شکست خورده مجال اظهار نظر داد، فرصت اعتراض داد هیچ کدام از این موارد رخ نداد و وقتی گفتگویی وجود نداشته باشد، دیدگاه با سمت افراط کشیده می شود. در خیلی کشورها و در خیلی از مسائل کشورها واقعا حق اعتراض مسالمت آمیز وجود دارد ولی در کشور ما . فلان شخص در مسند قدرت باشد باید کسی لام تا کام حرفی نزند و اگر کسی از جبهه مقابل به قدرت برسد واویلا و از روز اول در کارش کارشکنی می کنند. وقتی افرادی بالاتر از نقد باشد یا کشور به سمت فساد عنان گسیخته می رود مانند ما یا جنگ داخلی مثل جهنم سوریه. فرمایش کردید که : داعش که محو شد ( در این ده سال حداقل سه بار تغییر موجودیت داد و توسط عامل سومی به نام آمریکا دوباره حیات پیدا کرد و ما هنوز با این مسئله درگیریم) توجهی نمی فرمایید به حرف بنده. بشار اسد در دو سال اول اعتراض و حتی در زمان اشغال رقه توجهی به داعش نداشت و بیشتر مشغول سرکوب ارتش آزاد و... بود. تازه بعد اشغال تدمر و بعضی موارد دیگر سرکوب داعش در سوریه در دستور کار قرار گرفت. به زعم بنده دلیل این امر یک کاسه ساختن مخالفان بشار اسد در لوای تروریست بود، وقتی خطر تروریست وجود داشته باشد، عملا 80 % مردمی که با بشار اسد مخالف هستند دیگر صدایی برای اعتراض و مشارکت در آینده سوریه ندارند و فقط باید کشمکش بشار اسد با داعش یا جبهه نصره یا تحریر شام را تماشا کنند یعنی پیروزی دیکتاتور قبلی و یا تروریست هایی فاقد انسانیت و بسیار بدتر از بشار اسد. ایران در این زمینه که در روی کار آمدن نظام بهتری در سوریه و یا اصلاح بشار اسد نقشی داشته باشد کاری نکرد. بشار اسد از جنبه ای تفاوتی با فرانکوی اسپانیای دهه 30 میلادی ندارد. ما ایرانیان با تمدن و فرهنگ دیرپای خودمی توانستیم نویدبخش شکل مترقتی از دموکراسی و حکومتی مبتنی بر تحمل آرا و افکار و آزادی باشیم و این امر را در خاورمیانه گسترش ببخشیم ولی در حال حاضر ستایشگر سرکوب مخالفین در داخل و تعمیم آن به کشورهای دیگر شده ایم. در اینکه خیلی از کشورهای استکباری خوی استعماری دارند و دخالت در کشورهای خاورمیانه فقط برای نیل آنها به چپاول است ( مثل ماجراهای اخیر عراق، لبنان یا سوریه ) و در اینکه خیلی مخالفین فقط عطش قدرت دارد و از تروریست بودن و اعمال جنایتکارانه ابائی ندارند شکی نیست ولی ورای اینها شکل فعلی حکومت ها در خاورمیانه من جمله سوریه و ایران شکل جالبی نیست و جالب نیست که مدافعین حفظ وضع موجود را که خیلی نقایص و مشکلات دارد را با چشمان بسته تبدیل کنیم به قهرمانان بی چون و چرا و بالاتر از نقد و تحلیل و...
  4. حالا در سوریه همه چیز بطوری سیاه و نابود شده که همین بشار اسد فعلا برای جمع کردن اوضاع گزینه مناسبی ولی برای فردا سوریه چه؟ برای دخالت دادن همه مرام ها و قومیت ها در کیک مشارکت و قدرت چه؟ در سوریه طوری با مخالفین برخورد شد که گروه های کمتر خطرناک محو شدند و در مقابل داعش چندان آسیبی ندید تا به مسئله اصلی تبدیل شده و همین امر باعث بالا رفتن شانس ماندن بشار اسد شود ( این فاکتور موردی بجز تلاش های ایران و روسیه برای حفظ بشار اسد بود) ولی واقعا این سیاست درست است یعنی یک کاسه کردن مخالف و معاند و تروریست و این امر بسیار آسیب رساندن بود. بشار اسد در انتخاباتی شرکت میکرد بدون رقیب جدی و 99% آرا را هم به دست می آورد. این حالت مطلوب است؟ به نظرم نه. ما در سال 88 چیزی به دست نیاوردیم که سرلوحه آینده ما باشد بجز اینکه گره ای که با دست باز میشد را با دندان باز کردیم، میل به تعامل و گفتگو نداشتیم و همه را دشمن و خود فروخته و نفوذی و ... دیدیم و بشدت هزینه را برای ایران بالا بردیم در صورتی تساهل و تعامل می توانست این امر را که اگر دردناک بود به تدریج حل کند ولی راه حل ارائه شده پاک کردن مسئله بود و نه حل آن و این از جانب هر شخصی بوده باشد به نظر بنده اشتباست. هر نیرویی که به راس قدرت قدرت و مشارکت نزدیک می شود سالها برای پرورش و ایفای نقش او هزینه شده و ما به راحتی این نیروها را از قطار خدمت پیاده کردیم بدون اینکه بدانیم اول از همه ایران آسیب می بیند بخاطر کنار رفتن نیرو و ایده های مختلف. هنوز این وضعیت ایجاد دو قطبی برای حل مسائل وجود دارد و کلا خاورمیانه غرق این مسئله است ولی نباید اشتباهات را تکرار کرد. باید به سمت تحمل و تساهل رفت و از این نظر الگویی در خاورمیانه باشیم و فردا که کشوری به مشکل برخورد از ما برای حل مسال داخلی اش مشاوره فرهنگی - مدنی طلب کند نه مالی - تجهیزاتی - مستشاری.
  5. کلا این وضعیت نتیجه تنها سیاست ظریف یا روحانی نیست. روحانی در حال اتمام دولت دوم خود است و هر رئیس دولتی و کابینه ای در پایان دولت دوم در کمترین میزان محبوبیت بسر می برد و نتیجتا هر فردی میل به حمله به سیاست های آن دارد. کسی از مزایای برجام حرفی نمی زند و یا اینکه گزینه جانشین برجام چه بود؟ قرار بر بحث واقعی باشد ما باید به سمت یافتن ریشه برویم. 32 سال است که جنگ به پایان رسیده و تا قبل از حاد شدن بحران هسته ای در دولت احمدی نژاد ما سالها وقت داشتیم در مسیر چین، کره، مالزی و... برویم ولی نرفتیم. با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود، ما هیچ چیزی در دستمان نداشتیم که بخواهیم بر مبنای آن امتیاز بگیریم. فشار زیادی روی ما وجود داشت و احمدی نژاد هم که سالها به طور شعاری میگفت که تحریم ها ورق پاره هاست اذعان به فشار ان کرد. ما چوب مسئله ای را خوردیم که سالها جلوی چشم ما بود ولی برای حلش کاری نکردیم درست به سان این بدهی خارجی فوتبال ما که تا به بن بست و تهدید شدید نرسیم پرداخت نمیکنیم. ما نیز مشکلات زیادی داریم . از اقتصاد که سالها وابسته به نفت بود و در این ده پانزده اخیر به نظر بده میزان فساد در اقتصاد ایران روندی پر شتاب داشته است. ما نه برنامه ریزی درستی برای این امر داشتیم و نه مجری خوبی بودیم. منحصر به یکی دولت یا رئیس جمهورم نیست. چه عمدی و چه سهوی از بعد از زمان جنگ ما به سمت داشتن اقتصاد پویا نرفتیم و این قدر خصوصی سازی را کانالیزه و با شبهه انجام دادیم که همین اقتصاد دولتی معیوب را رسما نابود کرد. ما در زمینه دیپلماسی هم سالهاست که درجا زدیم و در حد نام ایران نبودیم. در زمینه سیاسی هیچ وقت دچار وحدت داخلی نبودیم، با دو سه طیف سیاسی روبرو هستیم که کلا دغدغه مردم را ندارند یک طیف میلی به روشنفکری بعد از افراط زیاد در اول انقلاب دارد و طیفی ادعا و شعار اقای اسلام و دنیا را دارد در صورتی حتی از ایجاد اتحاد در جبهه خودشان یا رعایت اخلاق سیاسی و انتخاباتی ناتوان هستند. ایران سالها در فترت به سر برد و بحران هسته ای تلنگری بود برای اینکه به خود بیاییم و ببینید چقدر از دنیای مدرن عقبیم. در برجام و اعتماد سازی در سالهای قبل به نظرم ما خوی استکباری ایالات متحدینش را به جهانیان نشان دادیم و عدم وفای به عهد آنها ولی در عمل ترامپ با تکیه بر اقتصاد و دیپلماسی فشار خرد کننده ای را بر ما وارد کرد، ما شبیه دوران ملی شدن نفت هستیم، اراده ما و حقانیت ما ثابت شد ولی چوب سالها روزمرگی، تلاش نکردن و بی برنامه بودن را خوردیم و دشمن هم از این زاویه حسابی به ما تاخت. برای مذاکره یا کشمکش بعدی باید ما کلیشه های ذهنی اینکه چی بد یا خوب است را دور بریزیم و به دنبال این راه حل باشیم که چه باید کرد، چه اهرمی برای فشار در دست داشته باشیم؟ و این موارد نیاز به تغییرات گسترده در رویکرد و ذهنیات ما برای رسیدن به حرکتی پویا دارد چیزی که در این 32 سال بنده نشانه ای از آن را ندیدم.
  6. مکانیسم ماشه یعنی ختم ظاهر برجام هرچند در باطن برجام رو مدتها قبل ترامپ تموم کرد. اقدام متقابل متوازن فقط و فقط خروج از ان پی تی هست تا دوباره برگردیم به منزل اول البته بعد خسارتی عظیم و غیر قابل تصور در طول این 15 سال.
  7. ترامپ داره دستاوردهای روسای جمهور قبلش من جمله آبراهام لینکلن رو به باد میده و کم کم باعث دو دستگی و چند دستگی در ایالات متحده میشه. کسی هم نیست این ادبیاتشو کنترل کنه.
  8. انگار دموکرات ها نمی خوان یه کاندیدای قدرشونو، پاسوز ترامپ کنن و مهره محافظه کار و نه چندان کارایی رو در مقابل ترامپ انتخاب کردند. تا چند ماه پیش نمیشد شانسی برای شکست ترامپ قائل باشیم ولی با بروز چند مشکل که ترامپ سبب سازش بود یه انتخاب خوب میتونه مشکل زیادی برای ترامپ ایجاد کنه. امیدوارم دموکرات ها از این سنتشون دست بردارن.
  9. ترکیه در شرایطی هست که خیلی قدرت ها هواشو دارن و این کشور رو میخوان الگویی برای کشورهای خاورمیانه قرار بدن ایران واقعا شرایط سختی داره در منطقه مانند دشمنان زیاد نبود استراتژی مشخص از ما در دیگر کشورهای منطقه فشارها و بهانه های زیاد کشورهای خارجی نداشتن متحد تمام قد در منطقه و جهان و در داخل مثل اقتصاد معیوب عدم شفافیت و وجود مشکلات ساختاری عدم تضارب مناسب آرا دودستگی های کاذب سیاسی نبود سازمان غیر دولتی پیگیر و قدر با برداشته شدن بستر فعالیت نبود احزاب قدرتمند با اولویت مردم عدم وجود دیپلماسی های مناسب وجود بعضی ساختارهای موازی در زمینه سیاست، اقتصاد، فرهنگ نبود برنامه های بلندمدت، میان مدت و عملیاتی شفاف و کارا و میل زیاد به روزمرگی در بوروکراسی ما هم از خارج تحریم هستیم هم از داخل. هر کدوم هم اگه درست شه تا دیگری کامل و کارا نشه فایده ای نداره . باید به سمت قوی شدن در هردو جهت بریم وگرنه مثل همیشه باید بشینیم ببینیم ایالات متحده چه خوابی برامون دیده، انگلیسی چه بامبولی میکنه، عربستان چه خباثت جدیدی رو میکنه. تا زمانی واقعا قدرتمند نباشیم که نیستیم در لاک دفاعی هستیم و توپ چه در قائله هسته ای و چه موضوعات دیگر در زمین ماست.
  10. این مهاجرت از خیلی قدیم تر وجود داشت و اقوام بیابانگرد در دوره های مختلف به سمت ایران تمایل داشتند ولی امپراطوری های قدرتمندی نظیر ساسانیان اجازه این ترکتازی را به آنها نمی داد. ثانیا ترکیه چه از باب بازیگر های منطقه ای و چه عوامل داخلی وضعیت داخلی دچار روند مثبتی نیست و فقط با کشور ما قابل مقایسه است که همیشه در حال بحران. مهم ترین متحد ترکیه محمد مرسی و دارو دسته اش بودند که به تاریخ پیوستند، انقلاب های کشورهای عربی زبان هم که یکی یکی در حال شکست خوردن هستند. در لیبی هم که فعلا وضعیت معلومیتی نداره و تبدیل به جنگ 72 ملت شده. فعلا صبر کنید و برگشت ورق رو ببینید. در مورد کشورمون و وضعیت داخلی اش و طرح کردن از طرف شما، همچین مواردی رو بدیهی میدونم که حتی نیاز به مطرح کردن نداره و طرح کردن اش هم نتیجه ای بجز یاس و از دست رفتن انرژی و روحیه در بر نخواهد داشت پس موردی پیش بریم بهتره.
  11. سخن بر سر هژمونی در منطقه و ترکیب ساختار جمعیتیه. ربطی به واقعیت سر کوچه نداره هرچیزی لوازمی میخواد و ترکیه همچین پتانسیل نداره و خودش به خیزش سرهنگی بنده که اگه روی کار بیاد کل این رویاهای اخوانی /عدالت و توسعه ای بر باد میره ترکیه بین کشورهای خاورمیانه متحد قوی نداره و کشورهای عرب زبان هم رابطه خوبی باهاش ندارن بخاطر خاطرات ناخوش دوران عثمانی و...
  12. این نفوذ که گفتید همین معنی رو میرسونه و بنده مخالفم. ترکیه در خیلی کشورها دخالت و شورش یا انقلاب را سبب شد دیر نباشه این موج به کشور خودش برگرده. یک سوم جمعیت ترکیه مردمان کردن و با سیاست های اردوغان یا قبلش ملی گرایی افراطی چیللر یا اجویت زمینه مدتهاست برای جدایی این مردمان برداشته شده. خاورمیانه گرفتار حکومت های خودکامه است و دلیلی نداره ترکیه و اردوغانی که فرهنگش رو کلا باخته و یا اقتصادش از فلان راه تامین میشه فرقی با دیگر کشورها داشته باشن.
  13. داشتند و به تاریخ پیوست فعلا همچین حقی ندارند چون دخال در امور کشور دیگه ای محسوب میشه و دست بردن در ترکیب جمعیتی
  14. خب مواردی که فرمایش کردید تعارضی با عرض بنده نداشت قاسم سلیمانی به خاطر عارف بودن شهرت خاصی در بین خیلی نیروها داشت و نیازی به بولد شدن توسط رسانه ها نداشت . چه پست سردار پستی حساس و تقریبا سیکرت داشت و لازم نبود مو به موی کارهای ایشان گفته و بولد شود چون شهرت سردار سلیمانی و اخلاق نیکش از زمان جنگ بود و سردار سلیمانی خدمتی پیوسته داشت از ابتدای جنگ و چنان نبود که با نبرد با داعش تبدیل به سلیمانی شود، او همیشه یک مهره باارزش بود چه به همگان معرفی میشد و چه نمیشد و شاید زمان رونمایی تمام عیار رسانه ها از این بزرگوار زود بود و هنوز جای سردار خالیست. گاهی خبر از حضور ایشان داده میشد در صورتی که هنوز ایشان به وطن بازنگشته بود و در سوریه، عراق و یا لبنان بود. خب ایشان نباید در دسترس می بود و این ضعف ما را می رساند که نمی توانستیم مهره بارزش خودمان را در دتسرس دشمن نزاریم. منظور مثلا نجات اربیل و... نیست بلکه خیلی از موقعیت هایی که میشد فرد دیگری به جای ایشان راهی ماموریت شود. ما خیلی نیروها را من جمله شهید صیاد شیرازی را از دست دادیم بعضی ها خاکی بودن و یا بی حفاظ بودن محلی از اعراب ندارد چون فردی که به خود شکوفایی رسیده، فقط متعلق به خود نیست یا چمران و یا حتی احمد متوسلیان را. ما باید پروتکل های امنیتی را جدی بگیریم و بیشتر در حفظ مهره های ارزشمند و دوران دیده خود بکوشیم. مگر هر نسل از نظر ایمان و اخلاص چند نفر نظیر چمران،صیاد شیرازی و یا قاسم سلیمانی دارد. بعضی موارد خیلی بدیهی و کاربردی است مثلا سید حسن نصرالله اغلب موارد بعد از زمانی برا سخنرانی از ویدئوکنفرانس و دنیای ارتباطات بهره می گیرد آیا این امر در رساندن پیام و کاریزمای ایشان تاثیری دارد؟ اصلا و ابدا.
  15. قاسم سلیمانی بخاطر تبلیغات رسانه ای بولد نشد بخاطر خاکی بودن و مهم تر از اون عارف بودن بولد شد و برای این منظور نیازی نیست هر دیداری رسانه ای باشه چون هرچقدر ما چشم داریم ، دشمن هم داره. شاید برای ما یه عکس چیز مهمی نداشته باشه ولی برای دشمن خبیثی چون اسرائیل و آمریکا حتی از اون عکس هم ممکنه کمابیش اطلاعاتی کشف کرده و به ما لطمه بزنن. یه جمله کلیشه ای هست که متاسفانه هیچ وقت در ایران بهش توجه نمیشه: اول ایمنی بعد کار
  16. متاسفانه ما همون اشتباهی رو که در مورد شهید سلیمانی کردیم رو در مورد سردار قاآنی داریم و تکرار می کنیم و یه مهره حساسمونو که باید عین سایه و شبح غیر قابل رویت باشه رو راحت در معرض دید دشمنان گرگ تا دندان مسلح می زاریم. راه ارتباط که فقط فرستادن فرمانده سپاه قدس اونهم با عکس یادگاری نیست. والا سرمایه که فقط ارز و سکه نیست، افرادی که سالها در رسته ای اموزش دیدن، قدم به قدم بالا اومدن و براشون هزینه زیادی شده سرمایه این جامعه هستند و تازه الان زمان شکوفایی اونهاست و باید از وجودشون بهره گرفت. سالها زمان نیاز بود که در سپاه فردی کاریزماتیک به نام قاسم سلیمانی ظهور کنه که راحت و مفت و مسلم این سرمایه ملی رو از دست دادیم و فعلا جانشینی هم برای ایشون در سپاه متصور نیستم. موندم نمیشه رابطی داشت که ارتباط ایشون رو با افراد مورد نظر حفظ کنه؟ از ویدئو کنفرانس نمیشه بهره گرفت؟ نمیشه طرفین مذاکره و تعامل را به تهران کشوند ولو با هزینه ما؟
  17. قتل عام کردهای منطقه به علاوه تغییر با شعار عربی شدن و در درازمدت به سمت یکدست ترک کردن مناطق اشغالی و تازه این پایان کار نیست، دریچه ایه برای ورود هرچه بیشتر به سوریه
  18. البته میل 8 و 17 و یا 171 از قابلیت های تدارکاتی و ترابری شون میشه استفاده خوبی کرد و در حالتی که اونها ارتقا پیدا کنند حتی از نظر قابلیت تهاجمی. میل 24 یا همون ارابه شیطان هم عمری دیرپا داره و اتفاقا سلاح تهاجمی قدرتمندیه و هنوز دست بلندی در کارایی داره. به نظرم یکی از مشکلات اساسی ما در ارتقا ندادن ناوگان نیروی هوایی و هوانیروزه.
  19. این مورد مسئله شخصی نیست که کشتن فرد بی ارزشی به نام ترامپ التیامش بده. به نظرم بهترین جایگزین رفتن دول استعمارگر از خاورمیانه و تمام شدن سالها کشمکش بی خود بین دولت های کشورهای مسلمان هست.
  20. بزار دو قطبی بشه. ترامپ از پس اوباما بر نمیاد ولی از پس بایدن چرا. بزار شبیه 88 ایران بشه چه بهتر، هرچه بیشتر ایالات متحده بهم بریزه به نفع ماست.
  21. ممنونم از وقتی که گذاشتید 1) سوریه عملا بجز غده سرطانی ادلب مشکل چندانی ندارن. با کردها می توان توافق کرد و با سهیم کردن عملی اونها در قدرت به مانند عراق قال قضیه رو کند. 2) بالاتر از سیاهی رنگی نیست. سوریه اینقدر منابع و مزایا برای متحدینش داره که میتونه چشم انتظار کمک بیشتر از اونها باشه. سوخو 30 و سوخو34 از روسیه و خدمت فنی و اورهال و سراپا نگه داشتن اونها با تکنیسین های توانای ایرانی و این تجربه خوبی چه از باب فنی و چه پروازی برای خود نیروی هوایی ایران هم می تونه باشه. حتی به مانند مصر یا عراق می تونه از خلبانان روسی یا ایرانی کمک بگیره. 3) اشاره ای به مقابله با تروریسم ندارم برادر گرامی. از اول دو پست قبلی رو مطالعه بفرمایید منظور نظر بنده تقابل با اسرائیل است و بس. در مقابل با تروریست های داخل سرزمین های سوری ابزارهای مختلفی هست.
  22. یاک 130 یا ال 39؟ نیروی هوایی سوریه نیازی به جنگنده ای داره که بعد از حمله اسرائیل به این کشور پاسخ متقابل بده و توانایی بقاپذیری بالایی در نبرد هوایی داشته باشه و سوخو 30 یا 34 توان تهاجمی بالا و بقاپذیری خوبی در مقابل اف 16 یا اف 15 دارن.
  23. سوریه حکومتش بر مبنای تضارب آرا نبود و به حرف دولت ایران هم گوش نمی داد و کلا ما طرحی نداشتیم که به اونها ارائه کنیم برای پیشگیری از این بهار عربی / بیدار اسلامی. در مورد وحشیگری دشمنان سوریه حتی کسانی که این وحشیان رو گردهم آوردن به این نتیجه رسیدن که خود بشار اسد خیلی دید منطقی ، انسانی و منعطف تری داره. این وحشیان حتی دولت هم بشن ذره ای از وحشیگری شون کم نمیشه و نهایتا چیزی شبیه طالبان بشن سر همین خیلی ها که فقط منظورشون نابود کردن هرچه بیشتر خاورمیانه نیست از برداشتن اسد کوتاه اومدن تا بعد ولی کسانی که هنوز از این وحشی ها حمایت می کنند شک نکنید که روی ابلیس رو هم سپید کردن، چون نمیشه ذره ای انسانیت در بدن داشت و حامی کسی بود که نه کشتار انسانها براش سخه تا از بین بردن لحظه ای طرح هایی که با سالها خون دل خوردن درست شده.
  24. این اسرائیل کثیف ابائی از ضربه زدن در هر جایی به دشمنش نداره. باید این عقده الب خشکونده بشه تا سوریه بتونه پاسخی مناسب به هر تجاوز این رژیم آپارتایدی بده. میگ 29 شروع خوبی بود و امیدوارم روسیه ر ادامه رفیق نیمه راه نباشه و سوخو30 و سوخو34 رو هم به سوریه برسونه تا اینطور رژیم اشغالگر قدس هل من مبارز نطلبه.
  25. به نظرم این کار درسته چون بایدن کاریزمای لازم برای غلبه بر ترامپ رو نداره و اوباما چه مستقیم و چه غیر مستقیم باید به کمکشون بیاد و نزارن این آتیش خاموش شه. ترامپ پدیده منحوسیه که ای کاش جهان فقط ریاست جمهوری شو همین 4 سال تحمل کنه. ماهیت نژاد پرست و زورگوی ترامپ خیلی برای به ویژه خاورمیانه خطرناکه از فلسطین بگیر تا سوریه تا ایران که متاسفانه از این هرزه هتاک لطمه خوردیم.