aminf14

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    1,281
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    7

تمامی ارسال های aminf14

  1. اگه قرار بود اوباما تمامی فعالیت هاش به نفع ما بشه که باید رئیس جمهور ایران میشد نه ایالات متحده. وقتی در جایی رئیس جمهور شدی یعنی باید بر اساس اون ساختار پیش بری و این یعنی کلیات جمهوریخواه و دموکرات ها شبیه همه. ولی اینکه چقدر اوباما شبیه ترامپه مسلما که این دو رجل سیاسی 180 درجه با هم فرق دارن به ویژه منطق و متانت اوباما. در مورد تحریم ها هم بسیاری بلاها که بر سر ما اومد به خاطر رفتار تهاجمی احمدی نژاد بود که مردمان ایالات متحده بعدها مشابهشو تجربه کردند. موارد بی معنی همچون زیر سوال بردن کشتار یهودیان که بجای هیتلر ما هزینشو دادیم یا هل مبارز طلبیدن در تکنولوژی هسته ای یا ادعای بی نتیجه بودن تحریم ها که بعد زیرش زد فرادی دیگر نظیر لاریجانی و میل مذاکرات به سمت تبادل نظر فلسفی و عقیدتی که جلیلی اون رو انجام می داد، جلوگیری از مذاکرات ا سرمایه گذاری بی نتیجه در آفریقا و کشورهایی نظیر ونزوئلا، کم نکردن سهم نفت و فراورده های نفتی در بودجه، استفاده نکردن از سرمایه های فراوان که در عمل به جز تورم و بیکاری و گسترش فقر بر جای نگذاشت. گر حسن روحانی قریبا به طور یکطرفه در برجام کوتاه اومد نتیجه خیره سری 8 ساله احمدی نژاد بود و حال ما باید اوباما رو زیر سوال ببریم. باید دولتمردان خودی رو چه در زمان احمدی و چه در زمان های دیگر من جمله روحانی و... سرزنش کنیم که اصولا دیپلماسی و رقابت رو بلد نیستند و یا از طریق افراط وا میدن و یا تفریط.
  2. افزوده شدن نانسی پلوسی و به ویژه باراک اوباما که شخصیتی تاثیرگذار دارد می تواند بر وزن این جنبش بیفزاید به شرطی این امر نمادین نبوده و ادامه پیدا کند.
  3. ورای اتفاقات عجیب و غریب و عبرت آموزی که بعد از ترور این سرباز ایران زمین رخ داد، مقایسه تفکر ایران در نجات منطقه از خیمه داعش در مقابل تفکر ترامپ در خفه کردن مردمان چه از دیگر کشور ها و چه سرزمین خودش و باب کردن نژادپرستی چیزی که نباید از آن گذاشت و تاریخ در این زمینه اقدام ایران و در مقابل تفکر منحط ترامپ را فراموش نخواهد کرد.
  4. در پس کاراکتر ترامپ تفکر یا منطق قابل تاملی وجود ندارد. زورگویی، نفرت و قدرت طلبی چیزهایی هستند که باعث بر باد رفتن نه تنها ایالات متحده بلکه تمام دنیا می شود. این مورد چیزی است که انسان را در درازمدت از اشرف مخلوقات به ویروس دنیا تقلیل می دهد. نژادپرستی، کشتار، دخالت آشکار در امور کشورهای دیگر و افتخار به این رویه چیزی است که نتایجی فاجعه بار دارد. تمام مردم دنیا باید هشیار باشند تفکری که چنان در کشور خود نهادینه شده که به متهم بازداشت شده مهلت نفس کشیدن نمی دهد فردا با آنها چطور برخوردی خواهد داشت و بر همه مردم دنیا که با این تفکر غیر انسانی در هر حدی که از دست شان بر می آید مقابله کنند.
  5. مصر 1970 جمال عبدالناصر کجا و مصر 2020 کجا؟ چه دگرگونی عظیمی در این سرزمین و سیاست هاش رخ داده که طرف های غربی البته با دریافت هزینه، مشغول خدمات رسانی به این کشور در زمینه نظامی بوده و در این زمینه با هم رقابت دارند. باید دید چیزی از مرام 1970 در این کشور باقی مونده و یا اینقدر خودی شده که هر نوع سرویسی بهش بدن. این وسط بدبخت به مردمان بی دفاع کرانه باختری و مردمان محاصره در نوار غزه که هیچ مدافعی در بین کشورهای هم زبانشون ندارن. کشورهایی نظیر اردن یا مصر گمون نکنن اسرائیل تا ابد در فترت کنونی می مونه و بعد از حل شدن کامل کرانه باختری در سرزمین های اشغالی باید منتظر هجوم این دولت تروریست به کشورهای خودشون و دیگر کشورها نظیر لبنان و حتی تحمیل نتایجی شبیه نبرد شش روزه به اونها باشند.
  6. به زعم بنده مقایسه دونالد ترامپ با آدولف هیتلر که در خیلی رسانه های غربی انجام میشه اوج بی انصافیه و این زورگوی لمپن رو باید با اسلاف خودش نظیر هری اس ترومن و ژنرال مک آرتور مقایسه کرد. ورای اشتباهات عظیم و غیر قابل انکار هیتلر چه از باب نژاد پرستی و چه کشتاری که مسببش شد، هیتلر به خوبی دست های پشت پرده کثیف در اداره جهان را بهش پی برده بود. دست هایی که امثال دونالد ترامپ یکی از اونها هستند و اجازه نمیدن جهان بر مسیر درستش پیش بره و چه خوب میشد اگه این دست ها رو قطع می کرد بدون آلوده شدن در دام نژاد پرستی و ژنوساید. هیتلر نماد یک متفکر و صاحب اندیشه البته از نوع افراطی و بیماره ولی دونالد ترامپ چیزی بیشتر از یک لات و لمپن هتاک نیست.
  7. ورای مسئله ژاپن اگه هیتلر به شوروی حمله نمی کرد جنگ حداقل 5-10 سال دیگه پیش میرفت چون رایش سوم تمرکز خوبی در جبهه غربی داشت و با عملیات بی موقع بارباروسا توازن نیروهای خودشو به هم زد. به نظرم مهم ترین علت سقوط رایش سوم درست به مانند علت افول امپراطوری ناپلئون بود.
  8. به نظر بنده هم این کارهایی که فرمایش می کنید اگرچه می تونه سرپوش موقت بزاره ولی در درازمدت روش خوبی نیست و به نوعی پاک کردن صورت مسئله است. تا زمانی که اشتباهی تشخیص داده نشود محکوم به تکرار شدن است. در مورد همین ترامپ سالها به طور عریان از نژادپرستش گفت و حتی با افتخار میخواست این نظریاتش رو صادر کنه و هیچ کس به طور جدی باهاش به مخالفت بر نخواست و شد آن چه شد.
  9. در این زمینه باید حزب الله هشیار باشه که این موارد زمینه سازی برای شروع جنگ عظیم نباشند ولی به خودی خود این حوادث چندان مهم نیستند و خود دولتمردان اسرائیل می دونن که با مردی مواجه نیستند که براحتی پا روی دمش بزارن و واکنشی هم نبینن!
  10. شاید ما ایرانی قبلا با ادبیات رئیس جمهور که مدام برای ایران مشکل می آفرید و سوژه میشد آشنا باشیم ولی این مسئله در ترامپ واقعا نوبر است. میل به نژاد پرستی و ناسیونالیسم افراطی ترامپ بدون اینکه کسی مسببش باشه کار دستش داد، این بازی ای بود که شروع و کارگردانی اش با خود ترامپ بود و نمی تونیم بجز شکست نتیجه ای برای ترامپ در نظر گرفت. ساخت دیوار در مرز با مکزیک نمی توانست نتیجه ای جز احیا و یا تشدید نگاه نژادپرستانه به ویژه در بین راست گرایان افراطی در ایالات متحده داشته باشد و این امر با این نکته که بسیاری از مردمان ایالات متحده در نتیجه تلاش جمهوریخواه دارای سلاح خانگی هستند و در صورت ادامه این وضع حتی کار بالا می گیرد، ممکن ست به نتایجی فاجعه بار ختم شود. همین پارسال بود که فیلم کتاب سبز در مورد تبعیض سیاه پوستان در ایالات متحده ساخته و برنده جایزه اسکار شد ولی ما با گذشت چند ده سال نسبت به زمان دکتر شرلی قهرمان فیلم همان شرایط وخیم و پر از تبعیض را در ایالات متحده می بینیم. و سه نکته دیگر: 1) مسئله جورج فلوید نشان داد که هیچ ممکلتی بدون ایراد نیست و تمرکز کامل بر مشکلات دیگر ممالک می تواند باعث غفلت از ضعف های داخلی شود . به نظر می رسد کامیابی مالی و نظامی ایالات متحده باعث چشمپوشی حکومت ای کشور بر مشکلا ساختاری اش باشد. 2) هم اکنون ایالات متحده غرق آشوب هست و بعضی کشورها نه. یه مسئله هرچقدر بغرنج در موارد نادری به انقلاب منجر می شود و گاها با رفرم سطحی و یا فروکش کردن موقت از میان می رود. گمان نرود که ما در مقابل این جریانات واکسینه هستیم چون این تفکر جز پاک کردن مسئله نیست بلکه باید در زمینه مشکلات اجتماعی چاره جویی و از رخداد مجدد پیشگیری کنیم چون در صورت تکرار شرایط بدتر و بغرنج تر می شود. 3) حماقت ترامپ هم جالب است که در یک ماه با مسئله نفت کش های ایرانی و این برخورد پلیس نشان داد که مرد بحران نیست به ویژه بحران های خود ساخته!
  11. بهرحال فرد یا می میره یا بعد از ارست باید سبک زندگی سالم را پیش بگیره . بمب اتمی تنها مسکنه و فرد دوباره و دوباره باید پیه سکته رو به تن بماله حتی با داشتنش شرایط ما فرقی که نمیکند بلکه بدتر می شود دیروز مشکل ما حقوق بشر بود امروز انرژی هسته ای فردا یه بامبول دیگه میکنن و مارو لولو میکنن برای همه دنیا تا ساختار ما قوی و پویا نشه همین وضع جاری و ساریه
  12. حقیقتش متوجه منظور شما نشدم ببینید راه برای پیروزی زیاد هست بالا بردن رفاه عمومی میل به تکثر آرا و تساهل جلوگیری از فرار نخبگان و اعمال تحریم های داخلی قبلا در زمینه ای گپی داشتیم .شما مثلا دخالت ما در امور خارجی را اشتباه می دانستید ولی بنده معتقد بودم دیگر نمیتوان کوتاه آمد و گیر کردیم و راه پس و پیش نداریم بنده خدا ما 40 ساله (کاری به قبلش ندارم) تمام منافذ را بستیم و خیلی از نخبگان را فراری دادیم، سالها وقت را به جای آبادانی صرف شعارگویی و صدور شعاری انقلاب کردیم ولی در عمل چیزی نداریم اقتصاد نداریم دیپلماسی نداریم و کشور متحد قدری نداریم در داخل هم که اوضاع جالبی نداریم و نهایت انتقاد مجاز برای دولت هست که هرچه فریاد داریم بر سر دولت بزنیم و نه ساختار معیوب و فاسد عبرت بگیریم از اتحاد جماهیر شوروی مگر اتحاد جماهیر شوروی نیروهای نظامی کمی داشت؟ توانایی هسته ای کمی داشت؟ تبلیغات کمی داشت. تبلیغات مارکسیسم گوش فلک را کرده بود ولی نتیجه چه شد کمونیسم اسیر ساختاری به اسم لیبرالیسم و سرمایه داری شد که کمابیش رفاه را برای مردمان در خیلی سرزمین ها به بار آورد. اگر ما حرف تازه ای بسم الله وگرنه داشتن بمب هنری نیست. والله مهم ترین تحریم، گرفتاری در افکار بسته است .
  13. هرکس نظری داره ولی بنده فردی نیستم که اخلاق را کنار بزارم. به نظر بنده هدف وسیله را توجیه نمی کند و غالب طرفداران بمب اتم در ایران کلا معیاری برای کامکاری در داخل یا ارائه الگوی خوبی از زندگی برای دنیا ندارند فقط می خواهند سر دشمن را بکوبند و بس در صورتی مشکلات ما کم هست همین بمب اتم چندین مشکل برای ما به بار می آورد: باید تمرکزمان بر حفاظت از توانایی اتمی باشد و این هزینه هایی که تا الان دادیم بیشتر بپردازیم. انزوای ما کامل شده. حکومت کره شمالی چه گلی بر سر مردم سرزمینش زده که ما به دنبالش باشیم. چه دستاورد و جذبه ای برای بشریت داشته که الگوی حکومتی بقیه کشورها شود. مورد سوم رو دوستمون اشاره کرد مورد چهارم رو هم باز میگم که اگر قرار باشد به شیوه دشمن بجنگیم پیروزی در این جنگ چه ارزشی دارد؟ نظیر اوضاعی که در کشورهای عربی زبان هست. همین آشوبگری مثلا رژیم صهیونیستی را به هر وسیله ای نیست و نابود کرد بعد آن چه می شود؟ چه دستاوردی برای مردمان آن سرزمین دارد الا خشونت و افراط. در مورد ما همین مورد کاربرد دارد. اگر قرار باشد پیروزی فقط برای تسلط باشد خب این جنگ بی ارزشی شبیه جنگ آشوریان یا رومیان یا سلوکیان و ... ولی حکومت ما داعیه صدور مفاهیم و انقلاب دارد و بمب هسته ای میخی بر تابوت تمامی ادعاهای ما. مبارزه ما وقتی ارزش دارد که ما الگوی بهتری برای زندگی ارائه دهیم وگرنه پیروزی براساس قتل عام و خونریزی بی نهایت برای بنده از آب بینی بزغاله ای بی ارزش تر است.
  14. جاش خالیه و متاسفانه نفس من اثری بر کالبد انحصار گرایی بعضی نداره. مضاف بر این این وقایع ایالات متحده اگه کلید واژه ای بررسیش کنیم قابل ادامه دادن هست ولی اگر در غالب فلسفه و مسائل اجتماعی و گسترده و جهان شمول بررسی اش کنیم فکر نکنم قابل تحمل باشد
  15. جدای از حماقت ترامپ، حکومت ایالات متحده قبلا از این تجارب داشته و به سان خیلی حکومت های مستقر در کشورهای دیگر از ایرادهای نحوه اعتراض مخالفین و معترضین پیراهن عثمان می سازند و علم می کنند. امیدوارم این مخالفت ها هماهنگ و زیرکانه باشه و ر دالان هیاهوی ساختگی رسانه ها و ابزارهای موجود حکومت و ترامپ گم نشه.
  16. زمانی امپراطوری بودیم تا ابد نمیشه در سایه کوروش و داریوش و خسرو انوشیروان بخوابیم. اگه زمانی امپراطوری بودیم از نظر عقیده هم پیروی بزرگمردی بودیم که حتی با دشمن هم مردانه و با مدارا رفتار می کرد. ولی خب از امپراطوری ایران باستان فعلا نقد چیزی نداریم الا کتب و جاذبه های تاریخی و بس. خب در مقابله ایالات متحده که از هر نظر قابل مقایسه نیستیم نمیشه پیروز باشیم اونهم بدون تلفات زیاد و یا جنگ نابرابر. چرا قابل قبول نیست؟ چی داریم که در مقابلش انتظار پیروزی داریم؟ دیپلماسی، قدرت نظامی، اقتصاد . ما باید این هارو داشته باشیم تا تازه بتونیم بر حریفی در حد خودمون یعنی عربستان یا اسرائیل غلبه کنیم . عربستان کج دار و مریز داره پیش میره و اسرائیل هم در برخی زمینه ها مثل بنز می تازه. بمب اتم به نظر زمانی حداکثر کارکرد رو داشته باشه که موارد دیگه تامین شده باشه هرچند من کلا با این وسیله و روش جنگی مخالفم.
  17. من موافق با بمب اتمی نیستم چه با هزینه معقول و چه نا معقول. خیلی شفاف گفتم، راه های پیروزی زیادی هست، ویتنام رو ببینید همون زمان ایالات متحده بمب اتم داشت ولی در نهایت هوشی مینه و مردمانش پیروز شدن. اگه قراره با روش دشمنمون بجنگیم تبدیل به هیولایی میشیم که از اون واهمه داریم. ما یه سری شعار و ادعا داریم این بمب اتم ابطال تمامی و اونهاست و در اون صورت این چه جنگیه نبازی به جنگ نیست. مردانه مبارزه کردن ارجمندی گرامی . مشکل ما در زمینه های دیگه است نه بمب اتمی . این ذهنیتی که ایجاد شده خود گول زنی و پاک کردن مسئله توسعه نیافتگی ما در خیلی زمینه هاست.
  18. احیانا در حال بازی تئاتر که نیستیم. انسان همیشه در حال انتخاب بین خوب یا بد است. کسی نگفته بجز بمب اتمی سلاح های متعارف رو کنار بزاریم و سلاح ایمان بگیریم میتونیم پیشرفته ترین سلاح ها رو بگیریم از جمله همین سوخو 30 و یا سوخو 35 از جمله دیپلماسی قوی و نه منزوی اقتصادی قوی داشته باشیم حکومتی بر شیوه تضارب آرا داشته باشیم نمیشه هی دنبال چیزی باشیم که انزوای مارو کامل کنه کره شمالی ثانی بشیم. اگه شیوه حکومت داری کره شمالی مورد پسند شما و دیگر دوستان موافق بمب اتم هست بفرمایید بعد از جنگ و دوران فترتی که بود میشد طرفداران این سلاح به سمتش پیش برن در حال حاضر از این سلاح جز بدنامی و انزوای هرچه بیشتر ایران نتیجه ای نداره و نخواهد داشت
  19. برخی‌ها از هواخواهان حقوق مدنی می‌پرسند، کی راضی خواهید شد؟ ما تا روزی که سیاهپوستان قربانی وحشت غیرقابل بیان بی‌رحمی پلیس‌اند نمی‌توانیم راضی شویم تا روزی که تن‌های خسته از سفر ما نتوانند بستری در مسافرخانه‌های شاهراه‌ها و هتل‌های شهرها پیدا کنند، نمی‌توانیم راضی باشیم تا روزی که تحرک اصلی ما فقط از محله‌های اقلیت‌نشین کوچکتر به محله‌های اقلیت‌نشین بزرگتر است نمی‌توانیم راضی باشیم تا روزی که شخصیت و احترام فرزندان ما به سادگی با تابلوهای «ویژه‌ی سفیدپوستان» زایل می‌شود، نمی‌توانیم راضی باشیم ( دکتر مارتین لوتر کینگ)
  20. احتراما به شخصه پیروی بزرگ مردی ام که هیچ وقت خود را مانند دشمن خوار و برای نجات جان لخت و عور نمی کرد، حتی فراریان دشمن را دنبال نمی کرد و روشش بر مبنای مدارا و مردانگی بود. اگر قرار باشد ما با سلاح اهریمنی ایالات متحده و اسرائیل با مقابله با آنها بپردازیم دیگر چه فرقی با آنها داریم؟ رسالت و ماهیت وجودی ما چه می شود؟ خب در بقیه موارد هم شبیه آنها شویم اصلا چه نیازی به جنگ هست؟ شکست و مردانه مردن بهتر از پیروزی با روش دشمن است که در این صورت ما به هیولایی تبدیل می شویم که خود از آن واهمه داریم. ما مردانه می جنگیم و اینقدر سلاح های قدرتمند وجود دارد که نیازی به استفاده از بمب اتمی توسط ما نباشد.
  21. قصدی ندارم از دکتر مارتین لوتر کینگ یا مالکوم ایکس دفاع کنم ولی واقعا در نظامی که یک منحرف جنسی سردمدارش شده، نمیشه همان وصله هارو به کسانی چسباند که به دنبال برابری بین انسانها هستند. تا قبل از ظهور مالکوم ایکس و دکتر لوتر کینگ گاها حتی ارزشی که نژاد پرستان برای سیاهپوستان آمریکایی در نظر می گرفتند حتی کمتر از سگ بود و خیلی محدودیت هایی که این بندگان خدا صرفا به خاطر رنگ پوست شان داشتند بعضی حیوانات نداشتند. وجود رهبرای بی غل و غش نظیر ایکس و لوتر کینگ این جریان مظلوم را به تکاپو آورد، مالکوم ایکس مثلا یک فرد خلافکار بود که با خواندن قرآن در زندان مسلمان شد و گذشته خود را کنار گذاشت و با تندی تند و آتشین به این دوگانگی ها حمله کرد. لوتر کینگ در مقابل زبانی نرم و بیشتر مستدل داشت. خواندن کتاب ندای سیاه لوترکینگ را به دوستان توصیه می کنم. اما واکنش این نژادپرستان چه به طبع آتشین ایکس و چه زبان نرم تر لوترکینگ تنها حذف بود و این مورد را هم به گردن اختللافات درون حزبی و رقابت های درونی سیاهان آمریکایی انداختند. وضع حال نتیجه این پستی و دوگانگی در رفتار است، کاری ندارم جورج فلوید کی بود و هست حتی اگر این فرد منحرف و جنایتکار هم بوده دارای حقوقی انسانی است که سالها ایالات متحده و متحدینش بر ان تکیه و تبلیغ می کنند ولی کو این حقوق؟ این که اینقدر پلیس روی گردن فرد تکیه دهد که او بمیرد مرگی دهشتناک است و در هیچ کتاب قانونی و یا انسانی نوشته نشده. این افکار منحط ورای ظاهر شکیل غرب سالهاست تلمبار شده و نمود آن ظهور فردی احمق به نام ترامپ است که موفق نسبی اقتصادی خود را با این دیدگاه پست و افتخار به سرکوب ندای مردم و نژادهای دیگر خراب می کند. امیدوارم جامعه آمریکا از محافظه کاری در امور سیاسی دست برداشته و رقیبی قدرتمند برای زمین زدن این هیولا تدارک ببیند چیزی که بایدن فعلا نشانی از آن ندارد. در پایان یادآوری چند جمله از لوترکینگ بد نیست: " برخی‌ها، از هواخواهان حقوق مدنی می‌پرسند، «کی راضی خواهید شد؟» ما تا روزی که سیاهپوستان قربانی وحشت غیرقابل بیان بی‌رحمی پلیس‌اند نمی‌توانیم راضی شویم. تا روزی که تن‌های خسته از سفر ما نتوانند بستری در مسافرخانه‌های شاهراه‌ها و هتل‌های شهرها پیدا کنند، نمی‌توانیم راضی باشیم. تا روزی که تحرک اصلی ما فقط از محله‌های اقلیت‌نشین کوچکتر به محله‌های اقلیت‌نشین بزرگتر است نمی‌توانیم راضی باشیم. تا روزی که شخصیت و احترام فرزندان ما بسادگی با تابلوهای «ویژه‌ی سفیدپوستان» زایل می‌شود، نمی‌توانیم راضی باشیم."
  22. برادر گرامی چون یه بار دیگه هم رخ داده من باب تذکر به شما بزرگوار میگم: همیشه مطالب رو کامل بخونید نمیشه کلمه ای که مد نظر شماست رو بردارید و از بقیه حرفی به میان نیاورید دقت کردید که از واقعیت موجود چیزی نگفت و از حقیقت سخن به میان آوردم، از شیوه حکومتی که باید به آن برسیم واقعیت شرایط موجود است حقیقت چیزی که باید باشد و به آن برسیم خیلی حقایق با اسباب واقعیت و واقع گرایی قابل دسترسی نیستند آزادی بله به همراه آزادگی، وجدان و پاک دستی مراد رسیدن به فریدم هست و نه لیبرتی این شیوه متعادلی و سبب کمال آدمی است بله دموکراسی با آزادی از یک جنس است بله بنده از حکومت دموکراسی که با ویژگی هایی که گفتم همراه باشد، دفاع می کنم و صد البته هر شیوه حکومتی نقاط قوت و ضعفی دارد و نباید حتی در صورت موفقیت ان شیوه باز در نقد و تحلیل را بست چون سبب در جا زدن و ظهور افراد خودکامه می شود.
  23. کسی که فتوا را صادر کرده و محذوریت برای مخالفت آشکار با این فتوا را هم باید در نظر گرفت. این فتوا در مجموع نظر جکومت محسوب می شود و هر حکومتی که حداقل آشنایی با سیستم حکومتی فعلی ایران اشته باشدف این امر را درک می کند مگر اینکه خود نخواهد به این امر اذعان کند. اوباما در زمان این فتوا بر این امر صحه گذاشت.
  24. دموکراسی و آزادی یک حقیقت است واقعیت شرایط موجود است از جمله همین شرایط موجود در جهان من جمله ایالات متحده است با وسیله واقعیت نمی توان به رویای آزادی و آزادگی دارد نیاز به انقلاب اساسی در ابنا بشر و میل به وجدان و پاک دستی دارد و در مراحل بعدی کوبیدن سر مار زر و زور و تزویر و همین مطبوعا و پروپاگاندایی که فرمایش کردید
  25. اوضاع پیچیده و ملون خاورمیاه و کشورهای غرق آشوب لزوم دوری از این بلواها را برای ما آشکار می سازد پس عدم دخالت ما در لیبی می تواند امری مفید باشد چون بعید میدانم هیچ کدام از طرفین دعوا قرابتی با خواسته ها و ایده های ما داشته باشند. ورای این مسئله حسرت می خورم به فترت همیشگی ارتش سوریه. ارتشی که انگار تنها کارکردی واکنشی دارد و تا فتنه ای رخ ندهد قصد خیزش و ختم کردن قائله را ندارد. در بحران لیبی به نظرم بهترین مجال برای ریشه کن کردن عقده سرطانی ادلب وجود دارد و ارتش سوریه با این حربه و استفاده از رگیری لیبی چشم فتنه را بر کند و زمینه را برای بازگشت آرامش و رفاه به سوریه فراهم کند.