aminf14
Editorial Board-
تعداد محتوا
1,332 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
8
تمامی ارسال های aminf14
-
نقدی که باعث تحقیر خودی نشود و... از این دست شرط ها. قرار نیست که امور رو به دست بقیه بدند ماشالا گروه های انحصار و منفعت گرا از هر جناح فراوان اند. خیالتون راحت کسانی که سالهاست همین رویه رو ادامه دادند تا از نظر نظامی، اقتصادی و سیاسی حرفی برای گفتن نداشته باشیم، کوچکترین روزنه ای برای دیدی غیر خودشون قائل نیستند و فرمان دست اونهاست با این ادبیات حماسی و رجزخوانی تا فردا ببینیم آیا در پس این رجز چیزی هست یا نه؟ اگه قرار بود ظرفیتی برای پذیرش نقد در درون و اصلاح ساختار ما فراهم بشه که وضعیت ما این نبود که هواپیمای 60-70 سال پیش رو به عنوان هماورد اف 18 یا رقیبی برای اف 35 ( یا اف 22) مطرح کنیم از فلان مجله کذایی و کسی هم چیزی نگه و ککمون نگزه و منابع هم که در دسترسمون باشه. گرفتار سخنانی شدیم که فقط مصرف داخلی دارند و بس. خطر جدیه و پشت دروازه های ماست و نه حتی از ایالات متحده یا اسرائیل بلکه از ترکیه، عربستان ، امارات و....
-
بهر صورت این فیلتر ها چیزیه مد نظر شما و بنده باهاش مخالفم چون باید از نقد استقبال کرد. صحبت بر سر تحلیل و نقد و سنجیدن یک موضوعه. این یک موضوع مهمه که از نظر گروه های مشاور و اتاق های فکر که مسلما کارشناس در زمینه باید در موردش نظر بده. بنده ادعایی در این مورد ندارم بلکه اتاق فکر در هر صنعتی مجزاست. اینکه شما با جمعی از عزیزان رفتید امیدوارم اثری هم داشته باشه. کلیتی که من می بینم نامتوازن و دارای نقص های فراوانه. بله دیگه این رویه مملکت ما شده، بیخود نیست که جهان سومیم. شما سخن امام حسین رو ببینید: کسی که تو را دوست دارد، از تو انتقاد می کند و کسی که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید می کند. (امام حسین ع؛ (نزهه الناظر،ص88)) انسان بنا بر اعتقاد و وجدانش باید چیزی که از دستش بر میاد انجام بده و اگه فکر میکنه تفکرش سازنده است اون رو از بقیه دریغ نکنه. اینکه واکنش چی باشه خیلی مهم نیست چون قضاوت بنی آدم بر مبنای گمانه هاییه که خیلی مواقع اشتباهه.
-
برادر گرامی تا صبح میشه از قوانین میلیتاری و فعالیت های جنابعالی و جدیت و تلخی و... گفت. به حاشیه نریم. از تعارف کم کن و بر مبلغ افزای. من بنا بر شخصیت و منشم احترام طرف مقابل رو دارم اینکه طرف هر طور میخواد برخورد کنه مربوط به خودشه . من آنچه شرط بلاغست با تو میگویم تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال ما سالهاست در جا زدیم بخصوص در صنعت هوایی. هنوز دیر نشده. اتاق فکرهایی رو میشه ایجاد کرد و انجام فعالیت های مفید برای زنگ تفریح نشدن و استفاده از تمام پتاسیل ها و نه بخشی از اون.
-
وقتی بحث به سمت دو قطبی میره معمولا اینطور میشه. فکر کنم جایی که بنده عرض کردم نظر شما محترم و ارزشمنده پایان بحث بود ولی خب شما براساس اون دیدگاه جدی و تلخ که از پست قبل ادامه دادید و این مسلما باعث رنجش فرد مقابل و بحث های دفاعی و نه پیش برنده میشه. نه بحث و اهمیت نقد برای اصلاح جامعه است و سخن از میلیتاری نیست. جمله رو بنده رو فکر کنم بد برداشت کردید. بحث پیچید چون این فرض تقابل خیلی احتمالش بالا نیست. اگه بشه بحث تقابل احتمالی ایران با اسرائیل یا عربستان و به خصوص این سیاست زیرکانه بیسمارکی رو ادامه داد جالب تر میشه
-
خب شما این سخن رو مطرح کردید و این فرمایش شما ظرفیتی مثل کشور سوئیس و آزادی بیان و احترام در برخورد با فرد مخالف رو می طلبه نه جدیت و تلخی بیان.
-
خب چون شما منطقی یا استدلالی ارائه نکردیم. مگه شما کفه ترازو هستی که بالانس یا عدم بالانسو تشخیص بدی؟ اصلا بحثی از میلیتاری مطرح نیست بلکه منظور کسانیه که با تفکر یکدستشون دارن رویه موجود رو پیش می برن. در تفکر اونها نیروی هوایی یا توسعه متوازن نیروهای مسلح و... معنایی نداره بدلایلی که گفتم. من کاری به شخص زیباکلام ندارم هرچند از نظر من فرد منطقی و اهل پژوهشی هست. شما باید منظور رو بگیرید که در دفاع دیگه تحلیل و تحلیل اینکه اصلا این دفاع باعث پیروزی میشه یا نه به کناری میره. در اونها جهاد و دفاع از وطن قصده و فرد از خونه و زندگیش میگذره تا این هدفو انجام بده. در دفاع همه شرکت می کنند. ولی نقد برای اینه ما زمانو از دست ندیم که در خیلی مواقع از دست دادیم.
-
امشب حسابی عجولی برادر. وقتی حرف از سوئد شد ، اشاره به تاپیکی بود که در اون در مورد سناریوی برخورد احتمالی سوئد و روسیه سخن به میان اومده بود. مثال مشابهی بود از برخورد احتمالی ما با ایالات متحده. وقتی این به اصطلاح جدیت و تلخی شما اینه دیگه چه انتظاری از عده ای میره که این موارد رو با مقادیری حواشی همراه نکنند و الخ...
-
والا امشب جلوی چشم شمارو خون گرفته، بعید نمیدونم اگه کمی دیگه به نقدم ادامه بدم اعلام جهاد کنید و خون بنده رو مباح . در مورد اینکه مقاومتی نباشه جنگی در جریان نخواهد بود به نظرم اینجا خلط مبحث اتفاق افتاده . ما باید یه تفریق بین جنگ و دفاع قائل باشیم اگه صحبت از دفاع بشه دفاع یه امر واجبه حالا به هر دلیلی اون تجاوز صورت گرفته باشه یا اینکه اصلا دفاع ما موثر است یا نه. ما وظیفمون دفاعه . یاد سخن صادق زیبا کلام میفتم که کتابشو تقدیم به شهیدان باکری و همت کرده که بر تحلیل ها خندیدند و رفتند. وقتی سخن از دفاع باشه ما باید به سمت دفاع بریم و فکر نکنیم این دفاع منجر به پیروزی میشه یا نه. چون در مقابل تهاجم هر عملی بجز دفاع باید بی آبرویی و حسرته . و اما نکته جاییه که ما گاهی دچار تفکر اشتباه و دست بالا گرفتن خودمون میشیم. این امر باعث میشه ما فرصت جبران ضعف رو نداشته باشیم و از اون ناحیه ضربه بخوریم.
-
جسارت نشه برادر. من براتون احترام قائلم ولی به سمت نوعی از ادبیات نرید که خوشایند نیست . اینکه اصولا به سمتی بریم که کسی رو که نمی شناسیم با عده ای که اصلا با اون شخص سنخیتی نداره جمع ببندیم. میلیتاری جایی نیست والا شما در مقام قاضی نیستید که بخواهید نقد رو بهش نمره بدید یا اون رو تایید کنید یا افتراق بدید که سیاه نمایی هست یا نقد مستدل یا بفرموده عزیزی انتقاد سازنده. هر کسی آزاده نظرشو بده و اینجا در حال تبادل اطلاعات برای هم افزایی هستیم. به عنوان برادر کوچیک تر عرض میکنم مقداری ادبیاتتون با فروتنی همراه بشه و اینقدر بحث ها رو شخصی و به سمت قضاوت در مورد کسی که نمی شناسید نبرید. مورد ساده ای که من گفتم در اوایل پست آذر 93 شما هست ( نمیدونم فرمایش خود شما هست یا نقل قول کردید). اون بحث رجزخوانی هم نظر بنده اینه که تحلیل نیست و رجز خوانیه. حالا کلی بحث شد ولی دلیلی ندیدم که نظرم عوض بشه.
-
خب اشتباه فکر می کنید و منظور رو نگرفتید یعنی جالب نیست جمله ای که طرف مقابل حذف کرده، رو شما بیایید بهش جواب بدید. باید کمی حوصله داشته باشید برادر . اینقدر عجله کردی که منتظر ویرایش احتمالی من نموندی
-
بله اگه ما به سمت نقد بریم همیشه اون نقد توهین محسوب میشه، ولی اگه تعریف و به به باشه میشه بینش صحیح و بصیرت. ( خوبه خود شما بالاتر از وظیفه منتقد سخنی به میان آوردید). ولی یادمون باشه تا زمانی که یک اشتباه رو نشناسیم محکوم به تکرار اون هستیم.
-
منظور از دفاع آبرومندانه رو بالا گفتم. یعنی مشت در مقابل مشت. تلافی همسان. آیا ما این قدرت رو داریم؟ اگه چنین گمانی داشته باشید به نظرم خوش خیالیه. منکر فرمایش شما نیستم ولی همین نیروی هایی ایالات متحده ما ابزاری برای کنترلش نداریم. اونها میتونن سرزمین مارو وارد بحران لاینحل کنن در صورتی ما ابزاری برای کشیدن جنگ به سرزمینشون یا به زیر کشیدن اقتصاد یا سیاستشون نداریم. اگه داریم بفرمایید.
-
بله نقل قول کردن از جمله ای که حذف شده نشون دهنده خونسردی شماست! وقتی نقل قول از کسی رو در حالتی مثل فصل الخطاب قرار بدیم یعنی همین درسته و ختم کلام. این هم یه روش بحثه ولی از نظر من درست نیست. خب این نظر منه چون ما هنوز چه در پدافند چه نیروهای هوایی ، زمینی و حتی دریایی مشکل داریم.ما اساس جنگمون رفته به سمت نبردهای نامتقارن در صورتی در مواجهه با ایالات متحده این شیوه جواب نمیده و مجبور به نبرد با روشی غیر از اون میشیم که ابزارهای لازم رو برای اون نداریم. ما سالها بخاطر حس نوستالژیک ناشی از ضربات وارده به ما در دفاع مقدس تمرکز بیش از حدی روی توسعه موشکی داشتیم و این رشد متوازن و نه کاریکاتوری بعد نظامی ایران رو به خطر انداخته.
-
وقتی جنگ گسترده بشه و ایالات متحده تصمیم به استفاده از بی دو و اف 22 و ب 52 بگیره آیا ما ابزار متقابلی برای دفاع آبرومندانه و فرار از درو شدن زیر بمب افکن ها داریم؟ دفاع آبرومندانه یعنی ما تلافی در حد اقدام انجام شده داشته باشیم. ما نه می تونیم در عرصه جنگی این ضربه متقابلو بزنیم و نه عرصه هایی مثل اقتصاد یا سیاست چون ما اقتصاد ناکارآمد و نحیفی داریم و...
-
فرمایش شما بود که صحبت ژنرال جامپر رو فصل الخطاب قرار دادید. این پدیده فصل الخطاب قراردادن اونم از فردی که معصوم نیست و نظرش نسبیه جالبه و من قبول ندارم چون منطق و تحلیل رو تعطیل میکنه این مورد بعدی هم کاملا اشتباهه و هم نمونه بارز شاخه به شاخه پریدن. در ادامه مواردی مطرح شد و نمونه هایی از جنگ هایی که با یک اقدام مثلا موفق ولی با سرانجامی فاجعه بار همراه بود رو عرض کردم. والا این عبارت ساختار دفاعی بلادفاع ادبیات شما هست و اصل مقایسه رو در نظر نگرفتید. هنوز مواردی مثل عملیات آخوندک و یا کمانگیر چابک و نتیجه خرد کننده اش فراموش نشده و دلیلش در نظر نگرفتن و مقایسه نکردن توان دو طرف بود.
-
نکته ی ساده ای که بنده به اون اشاره کردم اینه که سخن فرماندهان سپاه رجز بوده نه تحلیل و با تفکر خودم نتونستم قبولش کنم چون معقول نبود. حال دوباره مرور کنید ببینید شما شاخه به شاخه پریدید و یک نفر رو کلا پذیرفتید ( و به عنوان فصل الخطاب قرارش دادید) و یا مطلقا رد کردید یا من. من کلا چه فرمانده سپاه باشه چه هر نابغه جنگی یا نظامی دیگه، لزومی نمی بینم نظرشونو دربست قبول کنم. رک میگم این صحبت ها و رجزخوانی های بدون پشتوانه عجیب منو یاد دیدگاه هیتلر قبل از حمله به لهستان می اندازه. این بحث تا ابد هم ادامه پیدا کنه نباید کتمان کرد که اصلا ربطی به نکته بنده نداره ، مگر اینکه ...
-
جامعه نظامی با اینکه فرد یک فرمانده نظامی عالی رتبه و دوران دیده و با تجربه باشه فرد داره. شما سن اسکندر در نبرد ایسوس و گوگمل رو ببینید چند سال بود. حمله اسکندر به داریوش سوم رو ببینید که تماما رنگی از حماقت داشت . ولی باید دقت کرد گاهی تصمیم گیری براساس علم یا پیش فرض نیست ، در مواجهه با مسئله و قدرت تصمیم گیریه. در مورد شهید باقری منم همین رو عرض کردم که قدرت تصمیم گیری یا مدیریت لزوما مربوط به رسته نظامی یا تعداد سالهای خدمت و... نیست والا کاری به اینکه هیتلر زنده بود و ... ندارم. من مثال هایی عرض کردم که یک حمله حتی کوبنده چه نتیجه ناگواری رو به خاطر پیش بینی نکرد روند جنگ و تمهیدات اون میتونه به دنبال داشته باشه. مسلما اگه تاپیک معرفی کتابها خونده باشید معرفی مختصر این کتاب توسط بنده به همراه نکات مثبت و منفی اون رو خواهید دید. این ژنرال جامپر هرچقدر مقتدر و با سابقه باشه در مقابل ناپلئون فرد مشهوری نبوده، نبرد واترلو رو مرور کنید. یه تصمیم اشتباه از ناپلئون که گروشی رو مامور دنبال کردن بروخه می کنه کل نبرد و سرنوشت فرانسه و اروپا رو تعیین میکنه. نقد، تعقل و تصمیم گیری درست چیزی نیست که محدود به یک رسته خاصی باشه یا با فصل الخطاب بشه بهش رسید . من کاری به این رسانه های داخلی از هر جناحی چه رویه دارند ندارم. افراط و تفریط رویه کنونی رسانه های دولتی و غیر دولتی ماست. من بر خلاف نظر شما اصولا حرف کسی برام سند و حجت نیست، بلکه باید در مورد اون فکر و تحلیل خودمو داشته باشم و اینکه اون صحبت متوازن و قابل دفاع هست نه اینکه ببینم موافق یا مخالف صحبت بنده است و در بست نظر هیچ کس رو نمی پذیرم.
-
در مورد گزاره اول اصلا این دید فصل الخطاب قرار دادن و برتر دانستن فردی اشتباهه . خیلی نوابغ جنگی گاها در زمینه جنگ حرفه ای نبودند شما زندگینامه اسکندر مقدونی یا شهید حسن باقری رو بخونید. نقاد بودن و یا منطقی بودن و تصمیم گیری لزوما پیش شرطش یه نظامی بلند مرتبه نیست بقول هیتلر در فیلم زوال ( با کمی تغییر در ادبیات): چه بسیار فرماندهان نظامی که در دانشکده های نظامی فقط به دست گرفتن کارد و چنگالو یاد گرفتن، در حالی که هیتلر فاتح اروپا بود. اصولا نکته ای که من بخاطرش در بحث شرکت کردم اینه اون کلید واژه رجزه نه تحلیل. اینکه بقیه اش مهم باشه یا نه نظر شماست و اصولا بحثی جداگانه و میشه در موردش صحبت کرد. مسلما شما قضیه پرل هاربر یا بارباروسا یا حتی مجموعه زیاده خواهی های هیتلر در مورد اتریش و چکسلواکی و نهایتا لهستانو مطالعه کردید که به چه فاجعه ای انجامید یا جنگ دوم ایران با روسیه که به شکستی فجیع و عهدنامه ترکمانچای انجامید.
-
بقول لوک اسکای واکر تمام کلماتی که به کار بردید اشتباهه. اولا اینکه سابقه نظامی کسی باعث بشه اون رو دارای صلاحیت بیشتری نسبت به کسی که نمی شناسیم بدونیم اشتباهه و چنین فصل الخطابی محلی از اعراب نداره مگر برای شما. دوما من کاری به حریف ندارم مشکل اینه ما براساس دیدی ایده آلیستی و فانتزی و نه منطبق بر واقعیت ها حرکت می کنیم سوما باید قبل شروع جنگ و ضربه محدود به فکر آخر کارزار هم بود ضربه محدود ما یعنی اعلام جنگ تمام قد و ابزار مقابل تمام قد رو نداریم این باعث میشه حتی اون ضربه محدود ارزشی نداشته باشه چون نتیجه اش مناسب نیست
-
پست قبلی عرض کردم . مثال مشابه سوئد و روسیه هست. میتونیم سرعت تهاجم رو کم کنیم ولی اینکه امکان پیروزی داشته باشیم نه چون نه ابزارشو داریم و نه تفکر درست برای استفاده از ابزار چه ابزار کارآمد و نه چه ناکارامد. نظر شما محترمه و با ارزش.
-
برادر گرامی من خیلی واضح صحبت کردم. به احترام شما کمی بیشتر توضیح میدم. در مورد وظیفه منتقدین من به استراتژی درست اشاره کردم ولی واقعا خود شما اوضاع برخورد با منتقدین و منکوب کردن هر ذهن مستقل متخصص ( نه بنده) رو نمی بینید؟ ما سالهاست اسیر دید تک بعدی و یک جانبه شدیم و صرفا تمام مسائل اساسی کشور رو از یک دریچه دید خاص می بینیم. امیدوارم درست یا غلط باهاش به پیروزی برسیم و بعدا دچار حسرت نشیم. کدام صحبت را؟ من نظرمو گفتم و تاکیدم اینه اون رجزه فرماندهان سپاه هم تحلیل نیست و هم کاملا غلطه. اصل بحث همینه و بقیه به حاشیه رفتنه. برگردیم به فرمایش شما و سوال مطرح شده: ما در حال حاضر نه توان شروع جنگ رو داریم و نه دفاع آبرومندانه در مقابل تهاجم . پیش فرض اینه اینه طرف مقابل ایالات متحده است ( اگه کشور دیگه ای مد نظر هست بفرمایید تا بر اساس کشور مقابل عرض کنم).
-
نه اتفاقا بحث سر اینه اون فرمایشی که شما کردید رجزه و نه تحلیل. اگه قراره در مورد طرف مقابل میشه یه حدیث مفصل در موردش خوند ولی ربطی به این عرض بنده نداره. باید ببینیم اصلا در قواره دشمنمون هستیم. ما در مقبل ترکیه، عربستان یا اسرائیل قوت و ضعف هایی داریم و به خصوص با رویکرد درست در مواجهه با عربستان یا اسرائیل به صورت انفرادی شانس خوبی برای پیروزی داریم ولی در مقابل ایالات متحده نه. شکل تقابل منو یاد کشور سوئد در مقابل روسیه می اندازه میشه سرعت تهاجم رو کم کرد ولی مسلما خود شما که تاریخ جنگ جهانی اول و دوم رو خوندید می دونید که ایران و ایالات متحده اصولا در یک لول و سطح توان نیستند. پس راهکار به نظر من استفاده از راهکار بیسمارک برای استفاده از بی طرفی دشمنان و کوبیدن دشمنان هم سطح با پتک آهنین یا تهدیده. اینکه بگیم ما فلان کارو می کنیم و طرفم دست روی دست میزاره بجز سرابی نیست. عزیز برادر شما انگار سوئیس زندگی میکنی نه ایران.
-
تاکید بنده بر اینه که تحلیل نیست و رجزه. کاری ندارم طرف مقابل استفاده میکنه یا نه. در یک جنگ رجز هم گاها کاربرد خودشو داره ولی نباید این مواردو با هم قاطی کرد. ما هنوز نتونستیم بعد 30 سال تحلیل درستی از گذشته و نقاط ضعفمون در تقابل با دشمن خارجی داشته باشیم. حالا این شکاف عدم داشتن امکانات متوازن و یکدست و تحلیل های واقع گرایانه و دقیق رو رجز پر خواهد کرد؟ گمان نکنم . چون اون افراد نه در مورد گذشته شون پاسخگو بودند و نه بعدا اگه صحبتشون غلط در اومد هستند که از خودشون دفاع کنند. مشکل ما نداشتن مونیتورینگ مستمره و گاها جنگ روانی و رجزخوانی و غلو خودمون باورمون میشه.
-
عجالتا اینها تحلیل نیست رجزه و طرف پیروز براساس استراتژی درست و پیاده کردن موثر اون استراتژی مشخص میشه نه رجز خوندن و مبارز طلبیدن!
-
عل رغم گاها اقدامات موثر نتانیاهو، این فرد چاره ای جز این موارد نداره چون دشمن تا پشت دروازه هاش رسیده و اگه فکری به حال این کریدور ایران تا لبنان نشه بعدها موجودیت رژیم اشغالگر قدس به خطر میفته.