aminf14

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    1,267
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    7

تمامی ارسال های aminf14

  1. در مورد پیشنهاد روسیه و چین به ایران بابت فروش جنگنده، با توجه به تجربه های گذشته مثل خرید سوخو 24، میگ 29 از روسیه و اف 7 از چین می توان کیفیت محصولات اونهارو در نظر گرفت و براساس نیازی که داریم از بین محصولات تاپ و به روز روسیه مثل سوخو 57، سوخو 35، سوخو 30 و یا جی 20 چین بتونیم به ترکیبی مناسب برسیم. ترکیبی که با افزایش امنیت و قدرت نیروی هوایی باعث استفاده بهینه از جنگنده های خوبی مثل میگ 29 و سوخو 24 میشه. وقتی روسیه در حال تعامل برای فروش سوخو 57 یا همون پاکفا به ترکیه هست باید مقداری جاه طلبانه تر و ایده آل گرایانه تر برخورد کنیم و میشه از روسیه ترکیبی از فروش سوخو 35 + سوخو 30 به همراه انتقال فناوری سوخو 30 با توجه به تمایل نیروی هوایی از ظرفیت اون را درخواست کرد. مواردی مثل میگ 35 یا میگ 29 smt با توجه به نیاز نیروی هوایی به نظرم اگرچه در کوتاه مدت میتونه به قدرت نیروی هوایی اضافه کنه ولی در بلند مدت کارایی چندانی نداره ولی محصولی مثل سوخو 35 حداقل تا 10 سال انده تاپ و قابل رقابت با برترین جنگنده های دنیاست و طراحی محصولات خانواده فلانکر به خصوص سوخو 30 انعطاف بالایی برای ارتقا و به روز شدن داره و میشه با اطمینان از ایمن شدن کامل اسمان وطن در برنامه ای بلند مدت و البته کمک از کشورهایی مثل روسیه و چین با تامین موتور از طرف اونها یا شرکت های داخلی به سمت طراحی و تولید جنگنده ای مولتی رول رفت. در نهایت باید در زمینه خرید مقداری بازی دیپلماتیک و احیانا ترفندهای سیاسی برای ایجاد رقابت در روسیه و چین ایجاد کرد مثل پیشنهادهای صوری به فرانسه که زمانی حتی حاضر به فروش میراز اف 1 و به روز کردن نوگان میراز اف 1 نیروی هوایی ما هم بود. با مقداری بازی دیپلماتیک می توان روسیه را به تکاپو درآورد که بتونه نیاز کوتاه مدت مارو تامین کنه.
  2. این موارد که گفته شد هدف اند و نه راهکار. باید دید مسیری که منجر به این نتیجه میشه چیه، چالش هاش چیه؟ آیا اصلا چنان نیرویی داریم که بشه یه تنه ماهواره های امریکایی زد، اسرائیل رو زمین گیر کرد. چیزی که نیازه نیرویی در حد اتحاد جماهیر شوروی یا آلمان نازیه که بتونه در چند جبهه بجنگه. پیش نیاز این موارد هم وجود نیروی هوایی قدرتمند و به روز در ایرانه وگرنه کل نیروهای ما چه سریعا و چه به تدریج با سرکوب پدافد هوایی، تبدیل به سیبل هایی برای هدفگیری میشن. راهکار در صبر و نشون دادن خالی بودن یه سری کشور جاهل ماب آب که در اتمسفر قانون جنگلی دنیا و تکیه بر زور و زر به دنبال پایمال کردن حق و زورگویی به دیگر ملت ها هستند. با تمرکز بر برهم زدن نقشه های پلید اونها از طرق غیر مستقیم میشه اونهارو از رویه ایران هراسی خلع سلاح و به درآمد هنگفتی که از سرکیسه کردن حکام احمق به این کشورها میرسه جلوگیری کرد.
  3. استاد سخن سعدی می فرماید: هرکه دست از جان بشوید هرچه در دل دارد بگوید. انگار در مقام کارزار هم کشورهای یمن و ایران هم به سیم آخر زدن . ترامپ واقعا حداکثر فشار ممکن رو برای خرد کردن اقتصاد و امید ایرانیان دارن اعمال میکنه همین باعث شده که این میل به تقابل در سمت ایران بیشتر شده و در این موقع اگه طرف غربی ترس از دست دادن موقعیت یا ریسک شرکت در تقابلی رو داشته باشه، وضعیت برای اونها بدتر میشه چه از باب عقب نشینی و چه اقدامی احمقانه و نسنجیده که باعث زیان و آسیب فراوانی به اونها بشه.
  4. این گزینه ها و بازی رسانه ای بی بی سی و امثالهم راه به جایی نمی بره. شخصیتی مثل بهزاد نبوی که نماینده طیفی گسترده از چپ هاست، مذاکره و تعامل بیشتر رو رد کرده چون طیف های سیاسی دونستن که اینجا جای رقابت سیاسی نیست بلکه پای آبرو و حیثیت ما در میانه و هیچ منفعتی ارزش این رو نداره که از غرور ملی بگذریم. این حرکات ایالات متحده و انگلستان آزمایشی برای سنجش واکنش ماست، اگه بعد مدتها منطق همراه با احترام، در مقابل هر زورگویی کوتاه اومده و پرچم تسلیم رو بالا ببریم و واکنشی در خور و متناسب با گستاخی غرب نشون ندیم، باید منتظر قضایای خطرناک و ویران کننده تری برای خودمون باشیم.
  5. ادبیات ترامپ گستاخانه، از بالا به پایین و بسیار لمپنانه است و این چیزی نیست که بشه سیاست خارجی پویا و دیرپایی رو بر مبنای اون پایه گذاری کرد. چرند گویی و زورگویی در ادبیات ترامپ توانایی این رو داره که هر متحد دور یا نزدیکی رو ازش ناامید کنه و به سمت دشمنان و رقبای ایالات متحده متمایل کنه.
  6. کلا رویه باب شده که غرب در یک دستش یه نون گرفته و در دست دیگه اش یه پتک. میگه دستو میبوسی تا نونی برای بخور و نمیر بهت بدم و یا با پتک بزنم تو سرت که فراموش نکنی. این سیاست چماق و هویج و تحقیر ملل مختلف از روش های گوناگون دیگه نخ نما شده، فکر کنم 2500 سال پیش داریوش بزرگ خیلی محترمانه تر تقاضای آب و خاک می کرد از ملل مغلوب... امثال کشورهایی مثل ایالات متحده یا انگلیس با این سیاست مبتنی بر قانون جنگل حداقل امیدها به تشکیل جامعه ای جهانی مبتنی بر انسانیت، برابری و احترام به فرهنگ های مختلف و استقلالشون رو از بین می بره. بعد از سقوط اتحادیه جماهیر شوروی این ضعف بزرگ غرب که مسئولیتی برای خودش در مورد خوشبختی و کرامت انسانی ابنای بشر قائل نیست، رفته رفته بیشتر به چشم میاد.
  7. در این مورد وفاق گروه های سیاسی و تعامل و پیشگیری از حرکت به سمت اقدامات هیجانی برای مصرف داخلی یا احتیاط بیش از حد ( با هدف جلوگیری از ضربه خوردن در محبوبیت داخلی) لازمه. چون شرایط حساس و گاها نیاز به اقدامات با ریسک بالا هست که ممکنه موفق بشه و ممکن هم هست نه. انگلیسیا قبلا سابقه این امر رو داشتن بخصوص در زمان سیاست تعاملی نویل چمبرلین برای کنترل هیتلر و بعدش سیاست تهاجمی وینستون چرچیل که در هر دو مورد صبر و تدبیر زیادی برای رویه شون داشتن ( که اولی ناموفق و دومی موفق بود) پس باید به سمتی رفت که کسی که در این جریان تصمیم گیر یا تصمیم ساز باشه، با ایجاد فضایی درست، تمرکزش بر مسئله جاری و حل اون باشه و نه ایجاد پس لرزه های داخلی و تاثیرات اون در سیاست داخلی. انگلیسی سالها پیش این موردو حل کردن و در ایالات متحده هم تقریبا این مورد جاری و ساریه. به همین خاطر که ورای دسته بندی و تفاوت در دیدگاه های سیاسی ، برنامه کلی و رویه سیاست خارجی شون تقریبا یکسانه.
  8. اوضاع خیلی پیچیده شده ولی الا ایحال روزگار بدعهدی مطلق غربی ها و انتظار نابجایی مثل تسلیم بد قید و شرطی مثل صدام و معمر قذافی تموم شده. طرف غربی باید این موردو آویزه گوشش کنه که نباید ملتی که قرنها در پی استعمار و استثمارش بوده رو زیاده از حد تحت فشار گذاشت. در اون صورت ممکنه واکنشی دریافت کنند که سرویس ملکه یا دونالد ترامپ نتونه از پسش بربیاد. تاریخ و تجربه هایی مثل نبرد بر سر جزایر مالویناس و جنگ ویتنام نشون داده این ارتش های تا دندان مجهز هم بسیار ضربه پذیرند. باید به غرور و سرنوشت ملت ها احترام بگذارند و به جاده تعامل و احترام متقابل برگردند ( تجربه ای که تاکنون نداشتند) وگرنه افتضاحی مثل گریه و بغضی شبیه به ملوانان آمریکایی رو هیچ پروپاگاندا و غول رسانه ای نمیتونه جمع و جور کنه. سر چشمه شاید گرفتن به بیل چو پر شد نشاید گذشتن به پیل
  9. بعد از سالها دریوزگی و دنباله روی ترکیه از غرب و حتی محدودیت در زمینه فروش کله پاچه و خیلی موارد مثل جرح و تعدیل دین و آیین و فرهنگ، ( علی رغم منافع اقتصادی زیادی که برای این کشور داشته) باز هم انگار برادری ترکیه هنوز برای ایالات متحده و اروپا ثابت نشده. اون از عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا و این هم از جنگنده اف 35 که تا تقی به توقی خورد، ایالت متحده استقلال ترکیه در مورد خرید تسلیحات مورد نظر رو بر نتافت و بعید نیست این قضیه مثل قضیه اف 16 های ایرانی بشه، یعنی به اسرائیل داده بشه که با پول ترکیه حالشو ببرن!
  10. در گذشته تمرکز و انرژی ارتش سوریه در جبهه های مختلفی صرف میشد ولی الان جبهه عمده ادلب است که محل تمرکز گروه های مختلف تروریستی که تنها وجه مشترک آنها مخالفت با بشار اسد است. همین امر به علاوه روحیه پایین این گروهها می تواند عامل مضاعفی برای سقوط این منطقه باشد، تنها مسئله استفاده روسیه از کارت سوریه برای گرفتن امتیاز و توافقاتی با ترکیه و اسرائیل است وگرنه با ارتش اکنون باتجربه و رزم دیده سوریه و حمایت تمام قد نیروی هوایی روسیه و مستشاران ایرانی باید کار مخالفین را تمام شده دانست و کم کم به سمت مشارکت سیاسی برای میل به موکراسی، بازسازی سوریه و در نهایت بازسازی ارتش سوریه است که در ابعاد مختلفی به خصوص نیروی هوایی دچار فرسایش و کمبود شده است.
  11. عقب نشینی نیروهای امارات از یمن چند نکته رو در خود جای داشت: 1) تهاجم باید با پیش بینی درستی باشه. تهاجم بعضی کشورهای عربی با کمک تروریست ها به یمن با تصور غلط پیروزی سریع همراه بود و همین باعث شد که اونها نتونن در باتلاقی به مانند ویتنام رو برای نیروهای خودشون پیش بینی های لازم رو انجام و براش پلنی بچینن. 2) کشور مهاجم باید توازن خوبی بین نیروهای مختلف اعم از نیرو هوایی، زمینی و دریایی داشته باشه حال اینکه امارات صرفا نیروی هوایی مجهزی داره و فاقد نیروی زمینی کارا و قابل توجهیه. امارات و عربستان صرفا به دنبال تهاجم هوایی هستند و در زمین حرفی برای گفتن دارند. اگرچه یمن غرق خشونت، فقر، گرسنگی و بیماری های مختلفه ولی امارات و عربستان تاب جنگی که معلم نیست کی به پایان برسه و به گسترش پیدا کنه رو ندارن . همچنین به کارگیری صرف نیروی هوایی در یمن و لیبی و پناه برن به آغوش تروریست های مزدور به جز تبدیل کشور هجوم به مامن تروریست هایی که از قضا ممکنه گریبان خود اون کشورهای تروریس پرور ( امارات و عربستان) بگیره، تاثیری نداره. 3) امارات اقتصادی داره که به شدت نسبت به جنگ و تاثیرات اون شکننده است جای سوال داره که همچنین شیخ نشینی چطور وارد جدال با کشوری شده که اگر چه نیروی دفاعی ابتدایی ولی بسیار استوار و ماهری داره؟ 4) اگرچه امارات و عربستان از ضعف یمن در هوا و پدافند استفاده کردند ولی ز اول نشون دادن که مقابل نبردهای چریکی و همچنین قدرت موشکی یمن حرفی برای گفتن ندارن. همون طور که در مورد قبلی اشاره شد تبدیل شدن ابوظبی و دبی به سیبلی برای پهپاد و موشک های یمنی ، ثمره سالها زحمت و سرمایه گذاری در این شیخ نشین هارو به باد بده پس انگار بن زاید کمی از بن سلمان عاقل تر بوده و کمی آبرومندانه ر فرار رو بر قرار ترجیح داده. 5) جنگ یمن جنگی نیابتی و کاذب بود و هدف امارات و عربستان کشیدن پای کشوری ثالث به جنگ و در نتیجه ورود اربابشون برای تقابل با اون کشور ثالث بود. اما انگار نقشه شون خورد به پاشوره و تقابل رسمی بین ایران و ایالات متحده شکل نگرفت ( چون ایالات متحده زرنگ تر از این حرفاست که گاو شیرده کشورهای حاشیه خلیج پارس رو ول کنه و بچسبه به قضیه ای مثل ویتنام) امارات کم کم بعد از سالها تقابل و از رو شمشیر بستن برای ایران انگار درک کرده که خطر براش جدیه و از پا گذاشتن روی دم شیر در قضاای مختلفی در خاورمیانه، بالا گرفتن قضیه و وارد شدن لطمات جبران ناپذیر به شیخ نشین هاش در مجموعه این قضایا دست کشید.
  12. بچه ها اگر شهر سقوط کرد آن را دوباره فتح می کنیم مواظب باشید ایمانتان سقوط نکند. شهید محمد جهان آرا
  13. حیف که در این زمانه غول های الهام دهنده ای مثل شریعتی و چمران به ندرت پیدا میشن آنان که به من بدی کردند ، مرا هشیار کردند آنان که از من انتقاد کردند ، به من راه و رسم زندگی آموختند آنان که به من بی اعتنایی کردند ، به من صبر وتحمل آموختند آنان که به من خوبی کردند ، به من مهر و وفا ودوستی آموختند پس خدایا به همه ی آنانی که باعث تعالی دنیوی واخروی من شدند ، خیر و نیکی دنیا وآخرت عطا بفرما (مصطفی چمران)
  14. جدای از به زیر کشیدن پهپاد آمریکایی اونهم توسط سامانه پدافندی ساخت وطن که مایه مباهات و افتخار برای ما ایرانی ها بود، امیدوارم چه از نظر زمانی و چه تامین بودجه ،زمینه رو برای توسعه هرچه بیشتر سامانه بومی فراهم بشه ولی نمیشه آینده رو پیش بینی کرد، امیدوارم هیچ وقت حسرت این رو نخوریم که اگه اس 400 رو داشتیم میشد از خیلی ضربات و خسارات پیشگیری کرد چون اس 400 فعلا یه سر و گردن برتر از سامانه های بومی ما و از جنبه تئوری سدی محکم در مقابل خیلی از جنگنده قدر غربیه . نمیشه با اطمینان خاطر گفت که این زمانو داریم که سامانه ای در حد اس 400 طراحی کنیم. بهر صورت به این مسئله چه از جنبه خرید و یا نخریدن نگاه کنیم یکنوع ریسکه و مزایا و معایب خاص خودشو به دنبال داره. انتخاب سختیه آدم یاد انتخاب بین اف 14 و اف 15 میفته.
  15. بهرحال نمیشه دندون اسب پیشکشی رو شمرد ولی یکی دو مطلب در ذهنمه: سابقه تاریخی روس ها کلا در زمینه تبادلات نظامی با ایران خوب نیست. اونها حتی در زمان بحران و زعامت میخائیل گورباچف که سرراست ترین سیاست رو داشت بازهم، معامله خیلی خوب با ما نداشتند. اگرچه تاکید گورباچف بر انتقال جدیدترین جنگنده ها به ایران بود ولی فروش سوخو 27 و میگ 31 میتونست انتخاب بهتری نسبت به میگ 29 باشه. جالب اینکه خود میگ 29 هم بهترین مدلش به ایران عرضه نشد و تنها به انتقال مدل صادراتی اش که کم و کاستی فراوان داشت، اکتفا شد. البته در کل این معامله اونهم در زمانی که ما طرف معامله ی عمده ای به جز چین و کره شمالی نداشتیم و با مقایسه سوخو 24 و میگ 29 در مقابل اف 6 و اف 7 قابل قبول بود. اس 400 هزینه فراوانی به دنبال داره و عرضه اون بجز هزینه خیلی زیاد باعث نا امیدی و کاهش انگیزه در توسعه محصولات داخلی در رقابت با اس 400 میشه ( یه چیزی مثل سیاست دامپینگ در اقتصاد یعنی با از بین بردن دغدغه پدافندی و رغبت کمتر برای تامین هزینه توسعه محصولات پدافندی مثل باور 373) ولی در مقابل باید در نظر داشت چه از نظر کیفی و چه کمی اس 400 در ارتقای کیفیت ناوگان پدافندی ما نقش بسزایی خواهد داشت و ما می تونیم اون هزینه رو از طریق تهار یا فروش محصولاتمون به روسیه بپردازیم. ثبات منطقه برای ما که با توجه به مشکلات اقتصادی و تحریم اسلحه از نظر به روز رسانی ساختار نظامی دچار مشکل هستیم امری مهمه. زمان برای ما بسیار حیاتی و شاید در صورت عدم پوشش ضعف هامون اینقدر فرصت نداشته باشیم که پوشش دفاعیمونو توسعه داده و به حد کمال برسونیم. اس 400 میتونه با ایجاد امنیت در آسمان ایران در ترکیب با دیگر سامانه های پدافندی زمان لازم رو برای ما بخره.
  16. یه موردو که از قدیم یادمه این بود که در بحث استتار می گفتن گاهی پوشش و استتار سایه از استتار خود فرد سخت تره. سالها ایالات متحده دورتادور ایران پایگاه ساخت و متحدینشو تا دندان مسلح کرد ولی دو چیز به نوعی محاسباتشو بهم زد: استفاده داعش از امکانات بومی و کاربرد متفاوت داعش و در جبهه های دیگر حوثی ها و حماس از امکانات موجود. این امر باعث شد ترس از دست یافتن ایران و متحدینش به سلاح های حساس به وجود بیاد ( صرفا گمانه زنی منه ) مورد دوم تبدیل پایگاه های اطراف ایران به هدفی برای موشک بارانه. آمریکا میتونه از قاعده بزن و در رو استفاده کنه ولی نمیتونه امنیت کامل متحدین و کشورهای حوزه خلیج پارسف ناوگان پنجم و همچنین برتری نظامی خودش در خاورمیانه رو حفظ کنه. برای آمریکا خاورمیانه مثل ویتنام نیست و از قبل انرژی و فروش روز افزون تسلیحات، دریای نعمته. و اما در مقابل ایران دشمن رندیه که بقول نظامی گنجوی حدیث نفسش اینه: ماییم و نوای بی نوائی بسم الله اگر حریف مائی مسلما ایران همیشه متحد با استراتژی درستی که شما ذکر کردید، برای ایالات متحده حتی از سخت تر از کابوس ویتنام خواهد بود
  17. شما اگه الگوی رفتاری تالیران و شباهتش با رفتار و سیاست یکی به نعل و یکی به میخ روسیه رو در نظر بگیرید می بینید چندان ساده نیست! ایران در زمان سوخو 100 و موقعی که امکان خرید از امریکا و اروپا وجود داشت گول روسیه رو نخورد و این بار هم گول این بازار گرمی رو برای خرید محصولی که ممکنه در سالهای 1410 تا 1420 امکانش تحویل باشه ، رو نمیخوره.
  18. باور اینکه روسیه ای که زمانی برای خدمات میگ 29 و سوخو 24 نهایت خساست رو به خرج میداد و حتی بعد اینکه اس 400 رو به ترکیه و عربستان پیشکش کرد، بیاد و فردین وار این مجموعه کارا رو اینقدر ساده در اختیار ایران بزاره سخته. مطمئنا در پس ذهن این روبای پیر نقشه ایه که دوستان بهش اشاره کردن. رفتار روسیه آدمو به یاد شخصیت تاریخی تالیران می اندازه. تالیرانی که از زمان لویی شانزدهم تا بعد ناپلئون با تمام دولت های مستقر در فرانسه به همکاری پرداخت چون تنها ارزش برای ایشون پول و منافعش بود و بس!
  19. آمریکا و ایران اینقدر در جبهه های مختلف با هم دارای تقابل غیر مستقیم هستند که باعث میشه آمریکا فکر حمله محدود به طوری که گستردگی و کنترل جنگ رو در اختیار داشته باشه از سر بیرون کنه. در این جنگ آمریکا تنها میتونه شروع کننده قدر و قاطعی باشه ولی کنترل حدود و پایان جنگ بستگی به پاسخ ایران و یارکشی منطقه ای و عوامل گسترده دیگه ای داره. ایران از اول هم پیش بینی مواردی مثل جنگ خلیج پارس رو که به برد قاطع آمریکا و متحدین در برابر عراق انجامید رو کرده. وجود کشورهای حوزه خلیج پارس که بسیار ضربه پذیر هستند و توان موشکی ایران در این زمینه بسیار دارای اهمیته و روند جنگ احتمالی رو مشخص می کنه.
  20. منطقی نیست ابزارشون برای این تله گلوبال هاوک باشه .میشد پهپادی رو برای این منظور در نظر بگیرن که تکنولوژی کمتر حساسی داشته باشه. اگه مثل قضیه آر کیو 170 با نشوندن این پهپاد همراه میشد، این نقشه فرضی تبدیل به فاجعه ای میشد.
  21. بله. با فرمایشتون کاملا موافقم. زمانی صحبت از حضور هند، ترکیه، برزیل، کره جنوبی، کشورهای جنبش عدم تعهد، کشورهای عربی و... بود. یعنی هر شایعه ای رو اون زمان در این باب شنیدم در صورتی مذاکره مبتنی بر بده بستانه نه طرف مذاکره یا محل مذاکره که زمانی ما براش چانه زنی می کردیم(مذاکره برای محل مذاکره!). این موارد حاشیه ای تمرکز ما رو گاها می گرفت و باعث میشد یادمون بره تضمین های لازم رو بگیریم یا گاها از باب خوش خیالی باید یا نبایدها و مکانیسم مورد نظر رو در صورت شکست توافق در نظر نگیریم. این کشورهای اروپایی حکم لوطی و مجلس گرم کن رو داشتند و هر کدوم با توجه به شرایطتشون گره ای بر گره مذاکره اضافه می کردند که کردند. ایران به جای طرف مذاکره کم کم از این کشورهای به عنوان مبدل پیام یا واسط استفاده میکنه و این گامی رو به جلوئه. اینها تجربه است و فکر کنم این تجربه مذاکره و دیپلماسی مارو کارکشته تر کرد و باعث شد در مواجهه با ترامپ تا حالا پخته عمل کنیم و در دام شعارهای خالی و پوچش (که همزمان با تهدید و آسیب به ایران همراه میشه) نیفتیم. اصل مذاکره اون بده بستانه که باید منصفانه و برابر و همراه با راستی آزمایی دو طرفه باشه ( که چه در دوره خاتمی و چه روحانی نبود). بقیه موارد فرع موضوع است.
  22. همون موقع هم روحانی مطلبو درست و شفاف منتقل کرد ولی حداد عادل و امثالهم دچار کج فهمی شدند. اگه قراره توافقی باشه باید با رضایت و اقدام عملی ایالات متحده باشه، اروپا چه در زمان رئیس دولت اصلاحات و چه در زمان روحانی ثابت کرده که بدون فرمانبرداری از امریکا به طور مستقل قادر به انجام هیچ اقدام عملی و ملموسی نیست پس در مذاکره اینکه ما با یک کشور و موضع واحد روبرو باشیم خیلی بهتره تا اینکه با 6 کشور با 6 موضع مختلف که هر کدوم هم منافعی رو دنبال می کنند (که بعضا با هم متضاده)، تازه این در صورتیه این وسط عضوی از 6 کشور گوش به فرمان کشور دیگه ای نباشه و اگه قضیه ای مثل قضیه لوران فابیوس پیش بیاد که دیگه بدتر . جمع بندی اون 6 کشور سخته و توافق با اونا سخت تر از حالت مذاکره مستقیم با ایالات متحده است. قبلا به نظر می رسید که این پیش فرض وجود داشت که اگه تعداد کشورهای شرکت کننده زیاد شه نقش و هژمونی ایالات متحده شکسته میشه و این غلط بود، چون درست یا غلط ایالات متحده کدخدای اون کشورهای غربی (و...) است و اون کشورها گوش به زنگ ایالات متحده هستند و بس و بدون ایالات متحده ایستنکس بجز جنبه روانی اثر ملموسی بر تجارت و حفظ ثبات شرایط ایران نداره.
  23. والا اینها قاعده چماق و هویج رو هم دیگه به مسخره گرفتند. فکر نکنم خودشون بدونن که با ادبیات سراپا متناقض چقدر وجهه ایالات متحده رو خدشه دار میکنن و ایران رو موجه جلوه میدن. راه حل پیش روشون ساده است: بازگشت به برجام، انجام تعهد ها و راستی آزمایی طرف 5+1 نمیدونم چرا می پیچونن قضیه رو و با این ادبیات مضحک میخوان به چی برسن؟