aminf14

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    1,267
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    7

تمامی ارسال های aminf14

  1. یه نکته که باید در نظر داشته باشیم استفاده بی رویه ایالات متحده از کشورهای حاشیه خلیچ پارس در نقش گاو شیرده است حال تهاجم نیروهای ایلات متحده دو چالش رو به خودی خود ایجاد می کند: 1) در صورت پیروزی جزئی یا کلی نیروهای ایلات متحده از دست رفتن لولویی که سالهاس ایالات متحده با آن کشورهای حاشیه خلیچ پارس و... را گول زده و می ترساند. در صورت پیروزی عامل روانی و وحشت آفرینی که باید جنون کشورهای عربی در خرید تسلیحات ساخت ایلات متحده است، تا حدودی زیادی فروکش پیدا میکند. 2) حال این هنر جنگ است که به جز جنبه های جدی جنگ به نوعی ویترینی برای دستاوردهای نظامی و تضمین فروش آنها باشد مثل کاری که روسیه در جنگ داخلی سوریه با نمایش چشمگیری از سوخو 30، سوخو 35 و سوخو 34 ( ولو اینکه دارای رقیبی در هوا نبودند و تنها در نقش بمب افکن به کار گرفته شدند) ارائه داد و باعث هرچه فروش تر شدن این محصولات با کیفیت شد. ایالات متحده به خصوص در این کشمکش احتمالی در مورد محصولاتی که جنبه صادراتی دارند به خصوص اف 15، اف 35، اف 18، اف 16 و... حداکثر احتیاط را به کار خواهد بست تا دچار تلفات چشمگیر و در نتیجه از دست رفتن بازارهای بالقوه و باختن رقابت به شرکت های سوخو، میگ و یا چنگدو نشود.
  2. در صورت گسترده و تمام عیار شدن تهاجم، سرکوب کامل پدافند هوایی عنصر مورد نیاز برای ورود موج دوم بمب افکن هایی نظیر ب 52، ب 2 اسپریت و ب 1 لنسر و در نتیجه شکستن کامل نیروهای زمینی و دریایی و دیگر کانون های مقاومت است ولی همین نا آشنا بودن با توانایی های بومی ایران یکی از دلایلی است که دست طرف مقابل را برای نیل به رویه ای مانند عراق و یوگسلاوی بسته، چون شکست در یکی از ایفای نقش یک یا چند عنصر تهاجمی می تواند دومینو وار باعث شکست تمام عیار یک نقشه جنگی و عدم توانایی جمع و جور کردن ابعاد حادثه توسط نیروهای متخاصم مهاجم شود. پس برخلاف جنگ روانی سرعت نیروهای متخاصم برای رود به یک جنگ حساب شده ( نزاع مبتنی بر حوادث غیر قابل پیشیبی مبحثی جدا است) خیلی می تواند کندتر از چیزی باشد که در رسانه ها نشان داده می شود، ای کاش در این سالیان اخیر می توانستیم چند گردان جنگنده چند منظوره به روز مانند سوخو 30 یا 35 داشته باشیم در آن صورت کار نیروهای متخاصم برای غلبه بر پدافند خیلی سخت تر میشد.
  3. ایران از سه جنبه با ایالات متحده درگیره: 1) ایجاد اجماع جهانی به رهبری ترامپ که سیاست تنش زدای ایران در سالهای اخیر به نظرم لااقل از نظر دیپلماتیک( و نه اقتصادی) موثر بوده، آمریکا اجماع سابق رو پشت خودش نداره و اروپا و حتی دموکرات ها با رویه قلدر مابانه فعلی ترامپ که هیمنه ایالات متحده رو بر باد داره مخالفن و طرفدار سیاست چماق و هویج و نه صرفا چماق خالی هستند. 2) در مورد گینه های مختلف برای مقابله با ایالات متحده و استفاده از متحدینی مثل یمنی ها، ایران در گام اول موفق بود چون برخلاف اقتصاد موریانه خورده یمن و التهاب همیشگی در زندگی ما ایرانی ها، امارات و عربستان سالهاست که در آرامش زندگی می کنند و جنگ و فضای روانی حول اون ضربه خیلی زیادی به اونا می زنه و از این نظر خیلی آسیب پذیر نشون میدن. البته این کارت رو ایران نمیتونه چندین بار رو کنه و بهتره کارت ها و پلن بی رو در آستین خودش داشته باشه. 3) پاشنه آشیل ایران در سالهای بعد از انقلاب همیشه مسائل اقتصادی و یکدست نبودن سیاست داخلی برای مقابله با تهدیدهای خارجی بوده و همچنان این مشکل وجود داره. ترامپ با زیرکی روی این نقطه ضعف مانور میده و با حل نکردن اساسی این موضوع بجز اقدامات مقطعی ، در درازمدت اقدام خاصی در برابر تیم ترامپ نمی تونیم انجام بدیم.
  4. هرچقدر هم که اف 14 بروز باشه بخاطر بستری که در اون ایفای نقش می کنه ( جنگنده رهگیر) نمی تونه رقیبی تمام قد برای مدل های به روز شده اف 15 مثل سایلنت ایگل و استرایک ایگل باشه الا ایحال اف 14 با رادار قدرتمندش و موشک های فینیکس که خوشبختانه بر خلاف زمان دفاع مقدس دچار کمبود اون و یا انواع مشابهش نیستیم، هنوز هم وزنه قابل ملاحظه ای به حساب میاد ، البته اگه در ترکیب با دیگر عناصر دفاعی استفاده بشه و نه به صورت مجزا و و در قالب نقشی که در سالهای آخر جنگ ایفا می کرد. در حال حاضر اساسی ترین مشکلی که با اون سر و کار داریم، ارتقای کمی ناوگان اف 14 هست و بعد ارتقای کیفی و رسوندن اون به سطح یک جنگنده نسل 4.5.
  5. برای من نبرد غزه از چند جهت جالب بود: 1) اینکه ارتشی مجهز، کارآمد و باتجربه هم اگر گرفتار روزمرگی و دوری از شرایط کامل جن،گی شود گرفتار فترت می شود، به نظرم با محتاط شدن اسرائیل در روحیه تهاجمی ، میل به بازی با افکار عمومی و اقناع آنها و غرق شدن در آرامش زندگی روزانه جنگ ماهیتا برخلاف سالهای اولیه تشکیل اسرائیل است که موتور محرکه پیشرفت و استقلال این رژیم بود و به کارکردی دقیقا برعکس رسیده، یعنی حتی نتانیاهوی شبه دیوانه هم به نوعی محافظه کاری رسیده تا از اقدامات تمام عیار علیه نیروهای مقاومت چشم بپوشد. این نبردهای یکی دو روزه فاقد تاثیر گذاری برای جلب آرا مردمان سرزمین های اشغالی و در حداقل نتیجه در هم شکستن هیمنه و آوازه شکست ناپذیری یکی از مجهزترین ارتش های دنیاست. بهار عربی یا همان بیداری اسلامی، حرکتی هشدار دهنده است که به خوبی اسرائیل را تحت تاثیر قرار داده که در تلاطم منطقه از ماجراجویی زیاد دست برداشته و گام های همراه با محافظه کاری بردارد. 2) غزه اگر اشتباه نکنم در اصل سرزمینی متعلق به مصر و نواری باریک و فاقد عمق استراتژیک در خاک سرزمین های اشغالی است. خواسته اصلی مردمان غزه تسهیل در کارهای روزانه مثل رسیدگی به امور کاشت و برداشت و فروش توت فرنگی و ماهیگیری است. با خالی بودن دست مردمان غزه از ثروت و سخت افزارهای جنگی، این موشک و راکت پراکنی ورای نتیجه در نوع خود پیروزی است. پیروزی زنده بودن اراده که در گام اول باعث ایجاد جنگ روانی به خصوص در مورد ناکارامد بودن ماهیت پدافند پر سر و صدای اسرائیل و در درجه بعدی توانایی در کشته و زخمی گرفتن از خصم ( با توجه به حساس بودن رژیم اسرائیل در این مورد) و مقاومتی شرافتمندانه است حالا چه منجر به صلح و پیروزی شود و چه حتی اشغال غزه و طعنه جالبی است به ارتش های مجهز ولی پوشالی عرب و ترسو بودن و تاسیسات خودگردان در حفظ غرور و شرافت و عقب نشینی گام به گام. گاهی با دست خصم کشته شوی خیلی بهتر است که با دست خود گرفتار مرگ و تباهی و خفت شوی! مقاومت غزه هرچقدر خفیف و یا حتی ناکارآمد باشد ( حتی در حد فشفشه پرانی!) از راضی شدن به معامله قرن و تسلیم تمام قد بهتر است.
  6. اقدام متقابل ج ا ؟ کدوم اقدام متقابل ؟ آدم یاد دیالوگ های طنزی می افته که رحیمی سابقا با عبارت اخم به پژو و فرانسه همراه می کرد و نتیجشم دیدیم. فعلا دست ما کوتاه و خرما بر نخیل. به خاطر اینکه سالها نتونستیم اقتصاد پیشرو و قدرتمندی داشته باشیم و با همه ادعاها اقتصادمون صرفا نفت محوره ، نمی تونیم نه تنها طرف مقابل رو مثل چین تحت فشار بزاریم بلکه قدرت حرکتی جزئی که بدون ضرر هنگفت به خودمون بتونه به دشمن و منافعش آسیبی برسونه رو نداریم. باید بجای این ادعای گزاف بستن تنگه هرمز که بجز یکدست کردن همه دنیا با این تیم دیوونه ترامپ نتیجه ای نداره، به تدریج در فکر برطرف کردن ایرادهای اقتصادی باشیم تا از یک سوراخ چندین بار گزیده نشیم.
  7. ورای تحلیل های جالب و امکان رخ به رخ شدن نظامی و پشتیبانی روسیه و یا بهره برداری ایران از سوخو 30 و اف 16 واقعا این اوضاع ناجور اقتصادی ونزوئلا پتک محکمی بود بر سر یکی مثل من. روزگار بدی شده و صد افسوس که در این زمان و مکان زیست می کنیم. شاید 12-13 سال پیش یه مستند دیدم در زمان مرحوم هوگو چاوز که از تی وی پخش میشد و ونزوئلا رو که از درآمدش نفتی اش و سرمایه گذاری اون و تصفیه وام های بانک های جهانی به عنوان الگو نام می برد، این الگو ثمره اش شد این وضع ولی برای خاتمه این وضع بدون بهره برداری سیاسی و اقتصادی هیچ قدرت جهانی پیشقدم نشد. نه ایالات متحده که انگار تا خاک ونزوئلا رو به توبره نکشه و زیر مجموعه اش نشه حاضر نیست حداقل تسهیلات رو برای رهایی مردمان ونزوئلا از این وضع فاجعه بار فراهم کنه ( مثل فاجعه قتل عام درسدن آلمان توسط متفقین و بعد تامین غذای آلمان توسط همون قوای سرکوبگر متفقین. انگار وقتی مردمان آلمان تسلیم شدند، اشغالگران تازه یادشون اومد اینام آدمن و نیاز به غذا دارن)، مثل بسته های اقتصادی که اقتصاد ایالات متحده یا اروپا رو نجات داد، روسیه و چین هم همین طور و فکر کنم روسیه بیشتر دغدغه اش فروش اسلحه به ونزوئلا در صورت بالا رفتن شدت تهدیدهاست و نه کم کردن درد و رنجی که مردمان ونزوئلا می کشن. سخته خرد شدن مردمانی رو از سراسر دنیا ببینی و واضح ترین نمونه اش ونزوئلا که این تورم کم نظیر، دیگه چیزی از اقتصاد و حداقل رفاه برای مردمانش باقی نگذاشته، مردمان ونزوئلا دسته دسته دارن می میرن و وسیله ارتزاقشون شده فلان بازی کامپیوتری. مثل اینکه مردمان ما وسیله درآمدزایی شون بازی کلش آو کلنز باشه، حتی تصورشم سخته. اونوقت چه کاری برای پیشگیری و یا علاج این قضیه به صورت فوری شد واقعا هیچی. سخته درد و درمانش رو ببینی ولی مثل آب خوردن همه چیز فدای سیاسی کاری و منافع و... بشه.
  8. علم کردن آلترناتیوهای داخلی اعم از طالبان و داعش و... در تخصص دموکرات هاست. در این وضعی که با اندکی زیرکی و یک تک مضراب ، ترامپ می تونست نسخه مادورو رو بپیچه، با خامی تیپ ترامپ، به نظر گوایدو کارکرد خودشو از دست داده و این دخالت ایالات متحده موضوع رو به جای حل کردن پیچیده تر کرد و کم کم تنها راه حل موضوع از دیدگاه ترامپ، مواجهه مستقیم ایالات متحده برای برداشتن مادورو است.
  9. صد در صد عمدی بود. عملیات آخوندک و مداخله مستقیم آمریکا و بعد این جریان هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری در جهت تحت فشار دادن ایران برای پذیرش قطع نامه و پایان جنگ بود.
  10. یکی از اثرات مثبت برجام خروج ایران از انزوای بین المللی از نظر دیپلماتیک و ثابت شدن حقانیت ایران در صلح آمیز بودن تلاشش برای کامل کردن چرخه هسته ای بود. با بازرسی کشتی ها بدون اینکه امریکا، عربستان، اسرائیل و دیگر متحدینش تبلیغات چندانی کنند، می توانند دنیا را بار دیگر بر علیه ایران با خود همراه کرده و این همین تاثیر حداقلی به دست آمده از برجام را خنثی کنند. فعلا زمان زودی برای این حرکت است.
  11. عاقبت نخوندن پست و پاسخ دهی بر اساس ذهنیات و گمانه زنی شخصی همینه. فکر کنم پاسخ شما ربطی به پست بنده نداشت. امکان ضربه وجود داره ( هیچ عامل و قدرتی نمیتونه امکان ضربه زدن رو به صفر برسونه و اصولا هیچ پدافندی امکان خنثی کردن 100 درصدی تهاجم رو نداره، موشک های حوثی رو نمیشه مثلا با بارش 10 هزار موشک مقایسه کرد) البته این ضربه می تونه از طریق موشک، نیروی هوایی و جنگنده های ایرانی و یا یا حتی مین گذاری در خلیج پارس باشه. برخلاف نظر شما اصولا ایلات متحده نشون داده یا وارد بازی نمیشه و یا پلن بی و یا حتی سی رو هم برای نقشه اش در نظر می گیره و هزینه -فایده طرحی رو در نظر می گیره. وقتی عرض می کنم توان مقابله در درازمدت وجود نداره یعنی اگه ضربه ای چه کارآمد و چه ناکارآمد بتونیم وارد کنیم به خاطر عدم توازن نظامی - اقتصادی با حریف، قضیه عراق و یا بوسنی تکرار میشه یعنی نابودی نیروهای نظامی، شخم زدن زیرساخت ها و پدافند و ویرانی سرمایه گذاری و .... گمانه زنی شما در مورد پارس جنوبی قسمتی از این ماجراست و دورتادور ما با پایگاه های امریکایی و نیروهای متحدش محاصره شده. فعلا در قضیه برجام و وقایع بعد اون ایران مثل بازیکنی در شطرنج می مونه که بخاطر خالی بودن چنته اش از المان های تاثیر گذار امکان حرکت نداره و باید چشم انتظار حرکت حریف و بهره برداری از اشتباهات اون باشه.
  12. با توجه به نامتقارن بودن نبرد، امکان ضربه زنی وجود دارد ولی از نظر جایگزین کردن تسلیحات، نیروهای انسانی، منابع اقتصادی ، گستردگی نیروها توان تقابل برای زمانی طولانی مدت وجود نداره.
  13. بازرسی کشتی و یا متعاقب آن توقف کشتی ها و یا داشتن تکنولوژی هسته ای و استفاده از آن در زمان جنگ و... گزینه هایی هستند که صرفا در انتهای یک کشمکش و نبردی تمام عیار استفاده از آنان منطقی و کاربردی است. هنوز گزینه هایی چند که البته چندان امیدی به آنها نیست برای انجام وجود دارد، مواردی که خطر کمتری نسبت به بازرسی و... دارند. در حال حاضر ایران به خاطر ضعف مفرط در اقتصاد و دارا نبودن اقتصادی پویا و قدرتمند اسیر بازی ترامپ و دولت جنگ طلب او شده است. توقف و بازرسی کشتی ها و تجهیزات عبوری از تنگه هرمز به خوبی مهره ای برای تبلیغات گسترده ای است که نئوکان ها و تیم بی بر آن بری جنگ طلب نشان دان ایران و اثبات حقانیت خود تکیه خواهند کرد. این تصمیم در صورتی پذیرفتنی است که چند طرح برای بعد از آن هم در نظر داشته باشیم وگرنه این امر شروع بازی خطرناکی است که پایان آن در حوزه اختیار و کنترل ما نیست. با توجه به جبهه ای در ایالات متحده از رویکرد ترامپ راضی نیستند و نمود آن جان کری است و با توجه به احتمال کم پیروزی یک کاندیدای دموکرات در انتخابات 2020 و خالی بودن دست اروپا و دموکرات برای شروع کردن بازی دوباره چماق - هویج، بهتر است که کشور ایران اگرچه زمان و انرژی به ضررش در حال سپری شدن است ولی از اقدام نسنجیده و بدون پیش بینی گام های بعدی خودداری کند و همچنین با کارت اروپا بازی کند چون در حال حاضر خروج از برجام و هرگونه اقدام در تنگه هرمز عایده ای چندانی نخواهد داشت.
  14. البته در یک جنگ که فعلا معلوم نیست طرفین کدام کشور یا کشورها هستند، هردو مورد ضروریه و اصولا با توجه به خطرات و تهدیدات باید راهکار بررسی بشه ولی شاید بخاطر عدم تناسب امکانات و میل به جنگ نامتقارن ، نیروی هوایی تا حدود زیادی نادیده گرفته شده. این امر باعث میشه ما همیشه یک گام از طرف مقابل عقب تر باشیم و فرصت پاسخ دهی داشته باشیم تا اقدام پیشگیرانه ( درست مثل اقدام پیشگیرانه و کوبنده اسرائیل در جنگ 6 روزه) بخاطر همین حداقل 80 فروند جنگنده سوخو 30 یا سوخو 35 میتونه توان مارو برای پایداری در مقابل خیلی تهدیدات بالا ببره. این امر بخاطر پایداری در مقابل ویران شدن زیر ساخت ها و ساختارهای پدافندی ایه که میتونن خط مکمل یا بعدی مقاومت در مقابل یک تهاجم باشند گزینه خوبیه. ترکیب امکانات تدافعی با تهاجمی می تونه نقش زیادی در پیشگیری از یک جنگ قریب الوقوع بگیره. به نظرم مقادیر کافی ای از سوخو 30 در نقش بازدارنده و بالا برنده هزینه برای طرف شروع کننده یک جنگ نقش خوبی داره و در عرصه جنگ چه سوخو 30 و چه تعداد قابل توجهی زیر دریایی با امکانات مناسب می تونه در کم کردن فشار جنگ بر آسمان و زمین ما و کشاندن جنگ به زمین و آسمان حریف ( درست مثل تقابل هراکلیوس با خسروپرویز که نبرد رو به آسیا کشوند) نقش موثری داشته باشه. بخصوص اگه طرف نزاع یک کشور و تقریبا با پتانسیل و ارتشی شبیه ما باشه این امر در برهم زدن تمرکز این کشور بر تهاجم و از بین بردن زیرساخت ها و عوامل پدافندی میتونه موثر باشه.
  15. فعلا اوجب واجبات وجود چند اسکاندران جنگنده چند منظوره نسل 4 با توان حمل مقدار بالایی تسلیحات و برد عملیاتی قابل توجه است ( مثل سوخو 30)، جنگنده نسل 6 و 7 پیشکش!
  16. توجیه نیست. با فرمایش های شما موافقم. دید ما ممکنه به مسئله ای جزئی و یا گاهی کلی باشه. در این مبحث من سعی کردم دیدی جزئی و مبتنی بر معلول و نه علت داشته باشم چون خود شما و بنده بهتر می دونیم مشکل در کجا هست و اون مشکل و علت به طور کلی به خاطر در حاشیه امن بودن از نقد و تحلیل حتی در اشتباهات واضح، تکرار چندباره سیاست گذاری های غلط و عدم توجه به انتقادات و پیشنهادات اعم از هر طیف و خط و جناح و کارشناس فعلا قابل اصلاح نیست. پس چاره ای نیست جز اینکه مسئله و نکته محور باشیم و هر مسئله ای رو به صورت انتزاعی بررسی کنیم و مثل من صرفا با ذکر ایراد بعدش پیشنهاد بدیم ( همین رو هم تا بتونم و به اینجام نرسه نمیگم چون واقعا گفتنش چه فایده ای داره؟). وجود یک کارشناس رسانه ای خبره، گزیده گویی در اظهارات که گاه و بیگاه اشتباه در میاد و شرکت در کارگاه های بازآموزی که زحمت و سختی چندانی نداره، همین رو هم من دیدم نه گوش شنوایی برای شنیدن انتقاد و نه اصلاح هست . تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
  17. البته انسان جایز الخطاست و از این دست اشتباهات برای همه پیش میاد . قبلا هم برای محسن رضایی و یا سعید قاسمی این موارد رو داشتیم. در زلزله کرمانشاه که سعید قاسمی به همراه تیمی در کار تهیه مسکن جایگزین برای زلزله زدگان بود، گفت این خانه های ساخته شده در مقابل زلزله 14-15 ریشتری هم دووم میاره( نقل به مضمون). توالی از این اشتباهات و اون جایگاه و تاثیری که یک یا چند اشتباه می تونه داشته باشه به نظرم باعث میشه که چند نکته رو در نظر بگیریم: 1) تاکید بر دوره های بازآموزی ( چه سازمانی و چه مطالعه ) برای افرادی که در سطوح بالا قرار دارند: ظرفیت ذهنی انسان محدوده ، خیلی موارد رو ممکنه فراموش کنه و از خیلی نکته ها خبری نداشته باشه. اشکالی نداره که هر فرد هرچند وقت یک بار در قالب کارگاهی یا دوره آموزشی یا مطالعه شخصی به روز بشه. 2) هماهنگی در اظهار نظر: ماشاالله در این دوره پخش زنده و دنیای مجازی از تولید به مصرفه یعنی دیگه نمیشه یه اشتباه رو لاپوشانی یا توجیه کرد. بهترین کار پذیرش اون خطا و حرفه ای بودن در امر مصاحبه و اظهار نظره. مصاحبه کننده می تونه سوالات و یا موضوعات مصاحبه رو در اختیار مصاحبه شونده قرار بده تا در این زمینه ارزیابی و بررسی صورت بگیره و با آمادگی تسلط کامل در جوانب موضوع اون مصاحبه صورت بگیره. 3) نیاز کمتر به مصاحبه های فراوان و گاها روزانه: قبلا این مورد رو کمتر در فرماندهان ارتش سراغ داشتیم و البته اونها هم به تازگی به اپیدمی اظهار نظر ولو در مسائل جزئی پیوسته اند. به نظرم ضرورت داره در خیلی موارد سخنگو و یا کارشناسی مسلط به امور به بعضی موارد یا موضوعاتی که نیاز به اطلاع رسانی داره ، بپردازه.
  18. بین گزینه ها، موردی که در سال اکتبر 2020 فعلا امکان خریدش هست و می تونه مکمل خوبی برای سوخو 30 ( در صورت خرید) باشه، اژدهای نیرومنده ( جی 10). جنگنده ای که می تونه رقیب خوبی برای اف 16 باشه.
  19. سلام و درود بر امیر سرافراز و غیور، احمد دادبین. شخصیتی قدرتمند ، مسلط و با روحیه که بعد از فتوری دوران جنگ، با شجاعت و تدبیر و با استفاده از ابزاری مثل مانورهای عظیم، نقشی مهم در دوباره روبه راه و قوی کردن نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در آن زمان داشت. افسوس که دادبین بزرگ اسیر حادثه ای شد و شهید صیاد شیرازی هم به دیدار حق شتافت و نبود بدیلی برای این چنین افراد دلسوز و نخبه ای ضایعه بزرگی برای ارتش ایران است.
  20. البته برای شروع این بحث باید چند مورد هم مد نظر قرار گرفته بشه: 1) طرفین شرکت کننده در این نزاع ایلات متحده یا اسرائیل یا عربستان ،امارات ، کشورهای دیگری و یا مجموعه ای از چند کشور به همراه هم هست. اگر طرف نزاع ایالات متحده باشد علی رغم پتانسیل وارد کردن ضربات کاری به ناوگان ایالات متحده ، در درازمدت امکان پیروزی به دلایلی که دوستان اشاره کردند وجود ندارد. در صورت ترکیبی از طرفین نزاع این شانسی که در حد صفر استف کمتر هم می شود ولی در صورت حماقت عربستان ، اسرائیل و یا امارات بخصوص عربستان و امارات طوفانی عظیم در اختیار آنها خواهد بود چه امارات فاقد عمق استراتزیک و دارای اقتصادی ضربه پذیر با توجه به اثار جنگ است، عربستان دارای تاسیسات آسیب پذیر حیاتی است و اسرائیل هم فاقد عمق استراتزیک و ضربه پذیر در مقابل حملات موشکی و یا حملات تلافی جویانه حزب الله لبنان و حماس است. 2) میزان حملات اولیه در قالبی گسترده و یا محدود نیز تاثیر گذار است. در صورت حمله محدود به نوعی توپ در زمین ایران می افتد و در صورت حمله گسترده هرگونه پاسخی از جانب ایران با هرگونه گستردگی آن منطقی می نمایاند، البته در صورت شایک حتی یک گلوله به سمت ایران، اوضاع به شدت بحرانی می شود ولی شدت ماجرا و نحوه پاسخ ایران امری است که این قضیه را می تواند به سمتی مطلوب و یا نامطلوب هدایت کند. 3) جبهه های درگیری هم مهم است. به طور پیش فرض جبهه درگیری جنوب و یا مناطقی در غرب می تواند باشد ولی شمال، شمال غرب و همچنین شرق کانون هایی هستند که می توانند به بحران اضافه شوند و با اضافه شدن کشورهایی مثل آذربایجان و یا پاکستان قضیه از چیزی که هست برای ایران بغرنج تر می شود.
  21. اوباما سنجیده و با تدبیر اتحادی کلی را علیه ایران در قضیه هسته ای شکل داد. امری که فشار در قضیه هسته ای را بین متحدین تقسیم می کرد ولی رویکرد ترامپ انتحاری و تنها با تکیه بر متحدین و پادوهایی مثل اسرائیل، عربستان، امارات و... است. ترامپ به نظرم از نظر سیاسی چه در قضیه هسته ای و چه در مقابله کلی با ایران ناموفق بود ولی به خاطر اقتصاد قدرتمند ایالات متحده و غفلت چند ده ساله ایران در ساختن اقتصادی شکوفا ، پویا و مستقل توانست از این ضعف عمده استفاده و تا اینجای کار میخ خود را بکوبد ولی برای گامی ورای محاصره اقتصادی به اهرمی بیشتر از این نیاز بود، اهرمی مثل قرار دادن فلان گروه در فهرست گروه های تروریستی تا از طریق تحت فشار قرار دادن ایران منجر به عدم تصویب اف ای تی اف و بیرون آمدن از برجام، بهانه ای تمام عیار در اختیار گرفته و کاری که جرج دبلیو بوش در انجامش تردید کرد را به سامان برساند ولی واقعا در مجموع معقول ایران در مقابل این شیطنت و شرشاخ شدن ایلات متحده فعلا باعث شده ترامپ و تیم نئوکانش به نتیجه ای که می خواهند تا ابزار شروع جنگ قرار دهند نرسند، باید دید مورد بعدی که دستمایه قرار دهند چیست.
  22. به نظر می رسد که قبل از همه چیز آلمان، چوب دست کم گرفتن شوروی توسط هیتلر را خورد. متاسفانه یکی از خصوصیات دیکتاتورهایی که مسبب بروز جنگ های جهانی شدند، ولع بیش از حد و عدم در نظر گرفتن واقعیات و نداشتن حس منطق در زمان های حاد و ضروری بود. ناپلئون مثالی برای قرن 19 و آدولف هیتلر نشانی تمام عیار برای قرن 20 و جنگ جهانی دوم بود. او با سخنرانی احساساتی بمباران بریتانیا را از تاسیسات نظامی و زیرساخت ها به سمت بمباران لندن و متعاقب آن ناکام ماندن نقشه اشغال بریتانیا برد. اما او علی رغم ناکامی در قلع و قمع دشمن در دونکرک و فتح برتانیا سالها می توانست قلمروهای اشغال شده را حفظ کند ولی متاسفانه بی منطق بودن و ولع بیش از حد وقتی با پارانویا و بدبینی فوق العاده همراه شود منجر به فاجعه ای به نام بارباروسا می افتد. فاجعه ای که در آن گرگ نازی برای پیشگیری از دریده شدن توسط گرگ سرخ در جبهه ای گسترده به سمت شوروی تاخت. در ابتدا کار طبق نقشه هیتلر پیش می رفت، به تعبیر او شوروی و کمونیسم دیوار پوسیده ای بود که با لگدی فرو می ریخت. تصفیه های میلیونی و خونین استالین هم موید این قضیه بود ولی انگار این قضیه روی دیگری هم داشت از جمله مقاومت سرسختانه شوروی و یکدست شدن ارتش شوروی که باعث ویرانی تدریجی و در نهایت تسلیم ارتش قدرتمند نازی و به پیش تاختن بدون مانع ارتش سرخ در قلمروهای آلمان ناسیونال سوسیالیست شد.
  23. والا کلا این تاپیک بر مبنای خوش بینی هست وگرنه در واقعیت و عمل تا این اس 300 به ایران رسید، پیر شدیم. در عمل که دست ما کوتاه و خرما بر نخیل. مدودوف که اس 300 وتو کرد و پوتین هم حاضر نمیشه یه ارزن به ایران بخاطر تحریم ها بده ( البته منطقی هم هست چون سیاست روسیه ایجاب می کنه).
  24. از شما نه ولی بالاخره باید این مشکل رفع شه و ایران به دست ایرانیان و با کمک همه ایرانیان آباد و پیشرفته شه . از بعد اقتصاد کلان هم موافقم الا با ذکر یه نکته که همسایگان افتادن روی دور خام فروشی. گاها ماهم وسط این چرخه خام فروشی و دو دستی محصول رو با قیمت نازل و گاهی التماس تحویل اروپا و چین و... گرفتاریم. بخاطر همینه که جهان سومیم چون بجای تمرکز بر توسعه دانش فکر حراج کردن آب و خاکیم و تلاشی هم در خاتمه دادن و شکستن این چرخه معیوب نداریم. والا راه حلش از دست امثال من و شما خارجه چون ماها در زندگی روزمره خودمون هم موندیم و متاسفانه غالبا سیاستگذاری در این قضایا ممکنه در دست کسی باشه که فرق هواپیما و هلی کوپتر رو نمیدونه و وضعیت حال هم نتیجه سیاستگذاری همین افرده که صرفا در روزمرگی و سطحی بینی غرق اند... والا در مورد نیروی زمینی و سرباز و کشمکش مرزی و... من معمولا نظری نمیدم. اگه صحبت از نیروی هوایی و مخصوصا خانواده فلانکر و انتقالش به ایران بشه، بخاطر ضرورت این انتقال در بحث شرکت میکنم.
  25. اولا قضیه گرونی داخلی بیشتر بخاطر واسطه و نبود نظارت و متاسفانه شریک دزد بودن فلان دستگاه نظارتی بجای نظارت سفت و سخته. تولید کننده گاها سول چندانی بابت محصولشون مثل گندم یا میوه به دستشون نمیرسه ولی اینقدر اون محصول تا رسیدن به بازار با واسطه همراه میشه که قیمتش بالا میره. والا خرید محصول یه بحثه و تولید مشترک و انتقال فناوری بحث دیگه. من از خرید صرف طوری که توان رقابت محصول داخلی رو با محصول یاد شده از بین ببره صحبت میکنم .وگرنه مثلا قلمی ضروری مثل سوخو 30 باشه که هم مهم است و هم ما سالها تا رسیدن به اون فاصله داریم، ایرادی نداره ولی محصولات دیگه چرا. متاسفانه برای ما مرغ همسایه غازه حاضریم پول به حلق هرکسی بخصوص افراد بیگانه بریزیم و حتی در کشورمون بورسیشون کنیم و یا برای وارد کردن فلان محصول و نه فناوری هزار جور تحریم هارو مثلا دور بزنیم و هزار تخلف بشه ولی حاضر نیستیم در درازمدت بر روی نخبگان و کارشناسان داخلی سرمایه گزاری کنیم. نه برای نبوغشون حاضریم سرمایه ای کنار بزاریم و نه برای اون محصول یا طرح ارائه شده توسط اونها. ما سالها این رویه غلط رو داشتیم و امروز اسباب بازی و چادر و مهرمون هم وارد میشه مواردی که تکنولوژی چندان پیشرفته ای نمی خواد دیگه سخت افزار نیروی زمینی پیشکش. اینجاست که برمیگردیم به همون فرمایش شما. اگه محصولی راه دادن که با انتقال فناوری همراه بود مثل مثلا میگ 35 بهتر از مثلا خرید صرف سوخو 30 یا 35 یا بقول دوستمون بجای اون محصلمون، محصولات خام مورد نیازمونو بگیریم.