aminf14

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    1,267
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    7

تمامی ارسال های aminf14

  1. تا بلایی مثل اون قضیه دامپینگ مخربی که از طریق واردات شکر از ترکیه داشتیم، رو باز تجربه کنیم. بجز در موارد ضروری ، واردات هرچیزی که امکان ساخت مشابه داخلی اش هست ، ظلم به نیروها و تخصص بومیه.
  2. 1) در این حالت امارات عمق استراتژیک برای حمله و ماندگاری در طول جنگ و عربستان توازن لازم برای پیش بردن جنگ از جنبه های مختلف نظامی و توانایی حفظ تشکیلات نفتی و تاسیسات آب شیرینشو در مقابل حملات موشکی ایران نداره .مگر اینکه مثل قضیه تصمیم بن سلمان برای ترور عبدالله پادشاه اردن این جنگ هم با همچین قضیه ای شروع بشه. 2) سناریو دوم چیزیه که سالها به موازات بالا و پایین کردن تهاجم خارجی طراحی و اجرا میشه ولی به تنهایی قابل حل کردن مسئله از دید اونها نیست و ممکنه در ترکیبی با تهاجم خارجی به کار بره. 3) بله این واقعا جنگی تمام عیاریه چون ارتش اسرائیل مجهز و جنگ آزموده و رقیبی قدرتمند برای یک نزاع طولانیه. حالا اگه ایالات متحده و متحدینش هم به این جریان اضافه بشن که قوز بالای قوز... 4)این سناریو سالهاست که از دست رفته. اعراب سالهاست که نتونستنکاملا متحد و یکدست شن حتی در زمان جنگ سرنوشت ساز شش روزه و انگار که لو رفتن تهاجم هوایی متحدین عرب به اسرائیل و در نتیجه محو اسرائیل تسط طرف اردنی لو رفت و شد آنچه نباید میشد.... این روابط بین ایران -سوریه و حزب الله لبنان رو با توجه به قوی نبودن بعضی طرفین، نمیشه بهش اتحاد به معنای واقعی گفت.
  3. تهاجم و یا عدم تهاجم به ایران میتونه به غالب شدن یکی از دو وجه حرکات تکانه ای و یا طبع تاجر بودن دونالد ترامپ برگرده. اگه براساس حرکات تکانه ای و لحظه ای ترامپ وقایع پیش بره هرچیزی از جمله یه تهاجم محدود ممکن و محتمله ولی براساس طبع تجاری ترامپ خاورمیانه معدن طلای ترامپه.اینکه مثلا در صورت نبود حمایت ایالات متحده، در بازه زمانی فرضی دو هفته ای ایران عربستان رو بگیره ، خالی از اغراق و تحریک بیشتر کشورهای منطقه به دوشیده شدن هرچه بیشتر تا زمانی نامحدود توسط آمریکا نیست ولی در پس این اغراق نکته ای وجود داره: درسته که با حمایت های قدرت های فرا منطقه ای، ایران نتونه کشور متخاصم منطقه ای رو که به ایران حمله کنه تصرف کنه ولی با توان بالای به خصوص موشکی، جهنمی از موشک و وقایع غیر قابل پیش بینی در انتظار اون کشور ( مثلا اسرائیل یا عربستان) هست. باید دید آیا این کشورها جرات پاپیش گذاشتن رو دارن یا دست به دامن خود کدخدا میشن که قدم جلو بزاره؟
  4. در مورد نیروی زمینی، پدافند ، موشکی و خیلی موارد استعداد و ظرفیت هایی در داخل کشور هست که میشه اونها رو توسعه داد و در اون زمینه ها حتی کاملا مستقل شد، از این رو به نظرم وادی ای که کمبود منابع سخت افزار در اون واضح و مبرهنه نیروی هواییه. این نیاز به بررسی موشکافانه نداره چون ناوگان هوایی تقریبا مشخصه . از زمان شهید ستاری به بعد که سوخو 24 و میگ 29 خریداری شد در نمایشگاه های نیروی هوایی میگ 29، اف 14، اف 5، اف 4 و سوخو24 به طور تکراری در معرض دید همگان قرار گرفته اند و بجز هواپیماهای پناهنده عراقی و چند محصول شکل گرفته بر بستر اف 5 ما در این 20-25 سال تغییر چندانی در این نمایشگاه و به طور کلی ناوگان نیروی هوایی ندیدیم. البته همون طور که در تاپیک های دیگه عرض کردم با توجه به عدم اقبال غربی ها، عدم پشتیبانی روس ها و غیر قابل اعتماد بودن اونها و به نظرم قابل اعتنا نبودن محصولات چینی راه حل اصلی توسعه جنگنده های بومی در قالب یک جنگنده چندمنظوره نسل 4 که میتونه بر پایه جنگنده افسانه ای اف 14 شکل بگیره. اما با توجه به شرایط حاد منطقه برای خریدن زمان نیاز به جنگنده یا جنگنده هایی هست که بتونه این مشکل رو پوشش بده. با توجه به عدم تمایل طرف غربی احتمالا فعلا تنها فروشنده میتونه روسیه باشه از دو طریق میشه از روسیه خریداری کرد: 1) اگه تنها توسعه سیستم دفاعی در قالب برنامه ای کم خرج مد نظر هست، خرید مقدار قابل اعتنایی میگ 35 و ارتقای میگ 29 های وطنی برای پوشش آسمان ایران گزینه خوبیه. میگ 35 یه جنگنده چندمنظوره و تقریبا با ویژگی و قیمت مناسبه . همچنین بد یا خوب نیروی هوایی ما بالغ بر 25 سال تجربه کار با میگ 29 رو داره و این از مزایای دیگه این خریده که میتونه آموزش خلبانان رو کوتاهتر کنه. با توجه به فورش بالاتر خانواده سوخو و میل به یافتن مشتری های پر وپاقرص برای میگ 35 ایران شانس بالاتری برای تصاحب این محصول حتی همراه با انتقال فناوری اون داره. 2) اگه توسعه سیستم دفاعی همراه با تجهیز ناوگانی خوب جهت اقدامات تهاجمی مدنظر هست، با توجه به ظرفیت بالای خانواده سوخو 27 و جنگنده چندمنظوره قدرتمند سوخو 30 این گزینه میتونه به توجه به چند منظوره بودن، ظرفیت بالای تهاجمی و لود تسلیحات و مانور پذیری عالی گزینه ایده آل باشه بخصوص که ایران غالبا به هواپیماهای دو نفره گرایش داره. قیمت این هواپیما هم با توجه به کیفیت بالاش تا حدود زیادی مناسبه و اگه ما نتونیم در کنار اون سوخو 35 و 34 رو خریداری کنیم، بازهم به تنهایی و البته در مقداری قابل اعتنا میتونه تا حد زیادی باعث بالاتر رفتن عیار نیروی هوایی ما بشه. حالت ایده آل خرید جنگنده سوخو 35 بعد از سوخو 30 هست. این جنگنده قدرتمند در کنار سوخو 30 می تونه ترکیبی بسیار مرگبار در مقابل بسیاری از جنگنده ها و نیرویی قابل اتکا برای کوبیدن اهداف دشمن فرضی باشه و خواب راحت رو از اون بگیره.
  5. ایران به سمت سوخو 30 و با احتمال کمتر سوخو 35 و یا میگ 35 خواهد رفت چون تنها نیاز ضروری ایرانه. اونم برای خریدن زمان و بالا بردن امنیت آسمان ایران. بقیه موارد در کشور مشابهش در حال توسعه و آزمون و خطاست و فکر نکنم از روسیه خریداری بشه.
  6. جدا از دوستی لاجرم کنونی روسیه و ایران، ایران رقیب بالقوه روسیه هم هست پس سعی نمیکنه که این رقیب بالقوه رو تبدیل به رقیبی تمام عیار کنه. البته روسیه فعلا ریسک نمی کنه و معامله با ایران اینقدری براش منفعت نداره که حاضر باشه دشمنی با ایران رو به جون بخره. ولی در صورت پایان تحریم های تسلیحاتی میشه روی ورود سوخو 30 به ایران حساب باز کرد و خودش گامی بزرگ برای بهبود ناوگان هوایی ایرانه.
  7. ترامپ یا دنبال زهرچشم گرفتنه و یا دنبال یه حمله محدود و گرفتن نتیجه. دلیلی نداره با یه حمله ای که آخرش ناپیداست بازار پر رونق خاورمیانه که در نتیجه ایران هراسی شکل گرفته رو از دست بده. البته باید در نظر داشت هرچند ایران در برجام خلف وعده آمریکا رو در نظر می گرفت، ولی چون ما اقتصاد قدرتمند و پویا و متحدینی حی و حاضر نداریم در نهایت مهره سرنوشت ساز دست آمریکا بود و اون رو، رو کرد ولی در وادی نظامی گری شرایط مثل اقتصاد نیست، در جنگ اقتصادی دست ما بسته است ولی در رودر رویی نظامی خیلی المان ها دخیله. از جمله شخصیت ترامپ، جنگ سرانه ای، میزان پاسخ ایران. ایران در صورت حتی جنگ محدود پارو عقب نمیزاره حتی اگه لازم باشه ناوگان اف 14 و میگ 29 رو به مقابله با جنگنده های مهیب آمریکا ببره. آمریکا اختیار داره گلوله اول رو شلیک کنه ولی اختیار دار گستردگی جنگ و میزان خسارت های وارده نیست. همین امر سالها اونهارو در گرفتن تصمیمی قاطع مستاصل کرده.
  8. دقیقا همینطوره. به نظرم این حکام نالایق عدم قدرت تغییر و پیشرفت در داخل رو میخوان با قدرت نمایی در یه کشور ضعیف تر ماست مالی کنن. در صورتی بزرگترین تبلیغ برای یه کشور و حکومت پیشرفت و سیاست درست داخلیه چیزی شبیه به جکومت ژاپن و یا مالزی در جهان اسلام.
  9. یه جای دیگه هم عرض کردم، این نهایت سادگی کشورهای خاورمیانه رو بدون استثنا می رسونه. راه حل منطقی و انسانی و مذهبی همزیستی و گفتگوی مبنی بر احترام و رعایت حقوق همه اقوام و مذاهبه ولی متاسفانه کل جریان هایی که من دیدم این نکته رو یا خودشون رعایت نمی کنن یا تحت تاثیر کشورهای دیگه ای خارج از منطقه هستند. تا زمانی این چرخه معیوب باشه سر مسائل گاها موهوم ، هرچیزی رو حیثیتی و استراتژیک میکنن غافل از اینکه کشورهای پیشرفته به دنبال فشرده و کارامدتر کردن ارتش خودشون هستن و البته با پول های این کشورها دم ساحل شلنگ تخته می اندازن و حالشو می برن. باید این چرخه عیوب شکسته شه. تا زمانی این بازی برد یا تسلیم ادامه داشته باشه، نتیجه بجز ویرانی و چند قطبی ویران کننده و روی کار آمدن حاکمانی اقتدار گرا و سرکوبگر ندارد.
  10. سر از کار عربستان در نمیارم، یمن نمیتونه راه حلی بجز راه حل مشارکت گروه های متعدد مثل الگوی لبنان و عراق که البته توام با حواشی و دردسرهای خاص خود همراه بود، داشته باشه. عربستان با این هزینه ها روش جنگی مشابه حضور آمریکا در ویتنام رو در پیش گرفته، یعنی یمن رو با این هزینه های گزاف تبدیل به ویرانه ای کرده و البته در کنار اون بخاطر فقر شدید مردمان یمن و عادت به روش های جنگی چریکی نمیتونه موفقیت های چشمگیر و دائمی میدانی رو به دست بیاره و تنها به حملات پردامنه هوایی بیشتر بسنده میکنه در این صورت با توقف جنگ از سوی عربستان و امارات نیرویی قابل توجهی در مقابل انصارالله و متحدینش باقی نمی مونه که مقاومت کنه. هزینه های عربستان هم بیهوده و صرفا باری بر روی دوش این کشور خواهد بود.
  11. نتانیاهو افعی ای خوش خط و خاله که علی رغم سخنرانی های عجیب و غریبش، به خوبی سیاست مشت آهنین آریل شارون رو ادامه میده و این دو کاملا میراث اسحاق رابین رو بر باد دادند. در صورت ادامه این روند فرسایشی شهرک سازی، احتمالا چند سال دیگه اثری از کرانه باختری بر جای نمونه.
  12. فرایش شما صحیحه این برای ابتدای امر و شروع یه فعالیته تا وقتی اون فعالیت رونق بگیره. مواردی که فرمایش کردید بخش خصوصی میتونه فعالیت کنه، به نظرم قسمت هایی میشه این کارو کرد که بعد حفاظتی یا نظامی داره و این امر باعث عدم در غلطیدن نیروهای یک سازمان در روزمرگی و توسعه میشه. چنانچه ارگان یاد شده در قسمت نظامی به نظرم توسعه خوبی پیدا کرده ولی... عجالتا هر 6 مورد مهمه برای اینکه یه نیرو یا شرگت یا ارگان چه تعمدا و چه بدون اینکه خودش متوجه باشه در دام فساد اداری و لذت بردن از قدرت مطلق و بدون پاسخگویی و بعد بسط دادن اون رویه غلط به تمام حوزه ها و تبدیل کردنش به معیار نیفته. فرقی هم نداره این نیرو از کدوم سمت باشه، اگه واقعا نخواهیم با شفافیت و صراحت به مقابله با این پدیده بپردازیم با دولتی یا دولت هایی با بدنه بزرگ و فاقد کارایی میفتیم که مجبوره قسمت اعظم درآمد و بودجه شو خرج نیروهایی کنه که فاقد کارکرد لازم هستند. اقتصاد دولتی فطرتا بستری برای فساده.
  13. در مورد اقدام اخیر ترامپ و تروریستی نامیدن فلان ارگان یه مقدار دیگه زیادی این قضیه جدی گرفته شده و به نظرم جنبه تبلیغاتی پیدا کرده بخصوص این اقدام نمایندگان مجلس و وزیر دفاع و رئیس مجلس و..... اگه قرار بر برخورده خب در جنوب و در خیلی مناطق دیگر، ایالات متحده از محل حضور نیروهای ما بخصوص سپاه خبر داره. این گوی و این میدان. یه گلوله شلیک کنند تا ببینند چه اتفاقی میفته. دو صد گفته چو نیم کردار نیست. قبلا که شاخه گل گردنشون نمی انداختن که الان بخواهیم از این اقدام خیلی تعجب کنیم. در مورد فعالیت های اقتصادی و... حضور فلان نیرو و اگه گسترده تر نگاه کنیم، اقتصاد دولتی به شرطی ممکنه منجر به فساد نشه که چند شرط رعایت نشه: 1) از قدرتشون برای برداشتن فلان طرح و یکه تازی در پروژه ها و دور زدن امور اداری استفاده نشه. 2) سود و زیان مثل بخش های خصوصی دیگه باشه. 3) نحوه پذیرش نیرو عمومی و بر اساس ضوابط مرسوم باشه و نه براساس معیارهای خاص. 4) در بخش هایی تمرکز وجود داشته که در اون قسمت ها بخش خصوص فعلا قوی و پویا نیست. 5) پاسخگو بودن کامل نسبت به حوزه اختیارات، فعالیت های انجام گرفته، سود حاصله از پروژه ها، مقصد پول های به دست آمده از پروژه 6) هماهنگ با سیستم مالیاتی کشور لازم به ذکره که هر فعالیت در حوزه بخش خصوصی در ابتدا به خاطر فشل بودن و نبود قوانین و معیار پایش واضح، تا حدود زیادی ناموفق و درگیر فساد میشه. ولی با پایش مستمر و بهبود فرایندها و حمایت راهکارهای قانونی ، به تدریج این درصد موفقیت بیشتر میشه. تا جایی که کارایی بالاتر، هزینه تمام امور شده کمتر و بخصوص عدالت اداری بسیار بالاتر میره. اگه اقتصاد دولتی عاقبتی داشت که اتحاد جماهیر شوروی و قبلش سیاست های مائو تسه تونگ ره به جایی می برد که نبرد. جدای از موارد یاد شده ، ما جهاد سازندگی رو داریم. نهادی خوشنام، قدرتمند و بابرکت که در ابتدای انقلاب منشا خدمات زیادی شد. اگه بحث خدمت رسانی و رضای خداست که این ارگان میتونه خیلی فعالیت های عمرانی و... انجام بده، اگه بحث بر سر اینه که یه سفره ای افتاده و کی خودی و محق تر از ماها که ....
  14. موافقم. همین رویه مد نظرش هست. در ادامه عرایضم قبلیم: سالها قبل کتابی در زمینه خیزش کاسترو و میل کوبا به سمت اتحاد جماهیر شوروی و تاثیر سوسیالیسم بر این کشور خوندم. کاسترو از اول شخصی نبود که متحد کامل شوروی و شریک اهداف اونها در جهان باشه. تا مدتی تنها دغدغه اش فروش شکر در دنیا بود که بعد از مدتی خریداران عمده اش روسیه و چین شدند و آروم آروم با رایدکال بودن سیاست های ایالات متحده تمام قد در دامان اتحاد جماهیر شوروی در غلطید. در قضیه ونزوئلا با درجاتی پایین تر این مسئله هم رخ داد. در مورد ایران، در ایالات متحده طولانی ترین دست به دست شدن سیاست مشت آهنین و رادیکالیسم با چماق و هویج دموکرات ها دیگه امری تکراری شده. امری که ورای نابودی اقتصاد ایران ، پایین اومدن امید به زندگی و رفاه، به روی کار آمدن افراطی ترین طیف در ایران، فرسایش ذهنی، نفرت بی حد و حصر مردم از بیکاری، فقر، فساد اداری و انحصار طلبی در قدرت، عشق به ایالات متحده رو به همراه نخواهد داشت بلکه نفرت پایدار از ایالات متحده رو به دنبال خواهد داشت. نفرتی که باعث میشه مردمان ایران مثل بمب ساعتی باشن، بمبی که هر آن ممکنه منفجر شه و اگه در این میان زیادی این مردم رو غلغلک داد، ممکنه به هر کاری دست بزنن کارهایی ورای تصور ترامپ و دیگه بهانه اش که تروریستی خواندن فلان ارگان نیست، چندان مهم نیست، مثل جرقه ای میمونه که بر خرمن بندازن و این آتش ممکنه جدای از ما، به راحتی خانه ترامپ و بلکه همپیمانانش رو ویران کنه . دلیل این امر عشق به فلان چیز یا فلان هدف والا نیست، دلیلش خستگی و به پایان خط رسیدنه. خستگی از سیاستی تکراری و بارها و بارها امتحان شده. شرایطی خرد کننده ای که به ما تحمیل میشه و مردم ایران رو ضعیف تر، قشر متوسط رو محو و دولت های بر سر کار رو سال به سال فربه تر می کنه. نمیشه یه فیلم رو چندین مرتبه بر سر این مردم پیاده کرد. این شرایط نه مرگ و نه زندگی روزی به پایان میرسه و ای کاش زودتر به پایان برسه، ولی در آخر خود اونها هم طعم این لحظات رو خواهند چشید....
  15. البته حتی اگه ایران مذاکره کنه و روابط تلطیف بشه بازنده عربستانه. اگه ماهیت جمهوری اسلامی در نفی اسرائیل تعریف شده، بنابر یه اصل نوشته نشده ماهیت عربستان و رژیم سعودی هم در نفی ایران و دشمنی با ایران تعریف شده و میلیارد ها دلار برای این امر سالانه هزینه می کنند. شرایط بحرانی و ملتهب به نفع عربستان ولی شرایط عادی و مسالمت آمیز به نفع ایران.
  16. این قضیه تروریستی نامیدن فلان ارگان بیشتر جنگ رسانه ای و تبلیغاتی تا زمینه سازی برای یک اقدام عملی. به نظر من این موج سواری و عسس منو بیا بگیر ترامپ ، برای خیلی از ما ایرانی ها که مشابه اونو سالها قبل تجربه کردیم، دیگه خاطره است. ترامپ یه تاجره و برای رسیدن به هدفش هر هیاهویی می کنه ولی مرد جنگ نیست، این مشاورین نئوکانش بهتره به ایشون یادآوری کنند که هر بازی، قاعده ای داره و ممکنه جریانی شروع شه که دیگه سرنخ اتمامش دست ترامپ و متحدین اون نباشه ....
  17. جهان سوم جاییه که فکر امثال ماهارو درگیر این قضیه کردند که عربستان کم آورد یا ایران و اونور آب در فرانسه و انگلیس و آمریکا و ... ،مردمش با پول همین کشورهای خاورمیانه که به التماس از اونا تولیدات نظامی 30-40 سال پیششونو می خرن، دم ساحل نشستن و صفا می کنن!
  18. رجزخوانی ها و صحبت های توئیتری تعیین کننده تاکتیک و گستردگی نبرد بین طرفین نیست، وقتی نبردی شکل بگیره احتیاط ها و محافظه کاری ها کنار میره اگه آمریکا حمله کنه باید انتظار حمله به اسرائیل یا کشورهای حاشیه خلیج فارس یا هردو داشته باشه. آیا ختس و فلاخن داوود و گنبد آهنین توانایی ایستادگی در مقابل فوج موشک ها رو خواهند داشت؟ به نظرم من خیر. آیا امریکا میتونه امارات و بحرین رو در مقابل موج اول پاسخ انتقامی ایران حفظ کنه؟ به نظرم خیر.
  19. در مورد مطلب دوم به نظر بنده هم یه حمله محدود ولی کارا میتونه از نظر حیثیتی دومینو وار بدون اینکه نیاز به دخالت گسترده آمریکا باشه ، تاثیرات زیادی باشه ولی ماهیت پاسخ هم مهمه و شاید عدم شناختی از شکل پاسخ ایران به این حمله و عدم اختیار آمریکا به عنوان شروع کننده نزاع در پایان مخاصمه و حمایت کردن از کشورهای بخصوص حاشیه خلیج پارس و اسرائیل در مقابل حملات انتقامی ایران و در نتیجه گسترش ماجرا باعث شده دست نگه دارن. در مورد حملات اسرایل که دیگه داره شکلی حیثیتی پیدا می کنه و چه سوریه و چه ایران پاسخ نمیدن منم با بعد حیثیتی قضیه موافقم ولی باید جغرافیایی حضور نیروهای ایرانی را هم در نظر بگیریم. ایران الان دم گوش اسرائیل وایساده ( مثل داعش که تا نزدیک مرزهای ما اومد) اگه اسرائیل همین حملاتم نکنه بعد مرحله تثبیت نیروها و زیر ساخت ها در سوریه و پایان کشمکش سوریه معلومه نوبت به چی می رسه. البته به نظرم ایران هنوز توان کامل رو برای حمله اسرائیل نداره مگر اینکه بعدا بتونه ناوگان هوایی خودشو به حد قابل قبولی و آماده تهاجمی برسونه.
  20. دوران بعد از خشایارشاه دوران تثبیت و شروع افول بود دورانی که زمان تثبیتش شامل اردشیر دراز دست، داریوش دوم، اردشیر دوم و زمینه ساز حکومت های سقوطش اردشیر سوم ( اخس)، ارشک و داریوش سوم بود. اردشیر دوم کلا انسان متعادلی بود ولی آینده روشنی که برای کوروش صغیر پیش بینی می کردند را برای او پیش بینی نمی کردند. البته جنبه تندروی رو متوجه نشدم چون غالبا اردشیر سوم با نام اخس تندخو و سرکوب کننده هر شخص دیگری جز خود او بود. اردشیر دوم چهار فرزند پسر داشت : داریوش، آریاسب، آرسان ( آرشام) و کوچکترین فرزند پسر او یعنی اخس. فترت حکومت او جنگ جانشینی را بین 4 فرزند پسر او آغاز کرد، چنانچه داریوش پسر بزرگ که داعیه سطلت داشت به قتل رسید. با از میان رفتن آریاسب و آرسان نوبت پادشاهی به اردشیر سوم رسید که تندخو بود. او موفق به فتح دوباره مصر شد ولی افول تدبیر کردن امور داخلی باعث شد که هخامنشیان بازیچه دست خواجه ای به نام باگواس که مصری بود قرار گیرند. البته باگواس به دست داریوش سوم به فرجام کار خود رسید. نمیدونم چقدر با بحث ارتباط داشته باشه ولی دو مقطع تاریخی بسیار مهم و جذاب از نظر پتانسیل سینمایی وجود داره که در صورت نیاز می تونم در موردشون به طور اجمالی توضیح بدم ولی در مورد زمان اردشیر دوم، مختصری در مورد کشمکشش با کوروش صغیر و از همه مهم تر دوران پادشاهی و جنگ جنشینی او کتابی تقریبا قابل قبول با نام ده مرد رشید به نویسندگی مرحوم شاپور آرین نژاد که مجموعه داستانی نه جلدی است وجود داره که در صورت وجود فیلمنامه نویسی دقیق و با تجربه و کمی ویرایش جزئیاتی که ممکنه در حال حاضر خوشایند نباشه، پتانسیل تبدیل به پروژه ای عظیم و ماندگار رو داره.
  21. ممنونم از اظهار لطف شما. چند نکته اضافه کنم: کلا شاهان ابتدایی سلسله هخامنشیان نظیر کوروش بزرگ و داریوش بزرگ مردانی جنگ آزموده و با تدبیر بودند که در مواجهه با دشمنان جوانب و استراتژی های مختلفی رو در نظر می گرفتند و همین موجب شد که در کشورگشایی و اکثریت نبردهایی که در پیش رو داشتند موفق باشند ولی شاهان بعدی بخاطر سالیان مدید رفاه، عدم درگیری در جنگ ها منظم و داشتن حس برتری و دست کم شمردن دشمن ، باعث غفلت آنها برای بکارگیری تاکتیک های مختلف بود. یکی از این موارد اتکای بیش از حد به سواره نظام بود، گو اینکه آنها نبردهای پیش رو را از پیش برنده می دانستند و چنان تمرکزی بر پیاده نظام نداشتند در صورتی که اگر جوانب یک نبرد اعم از استفاده از تاکتیک، پیاده و سواره نظام و یا کشاندن نبرد به دولت شهر های یونانی چنانچه فرصت و پیشنهادش وجود داشت، استفاده میشد کشمکش بین دو دشمن به این سو نمی رفت که رفت. در جنگ معمولا دشمن چشمان تیزبینی داشته و دقیقا از نقطه ضعفی که ممکن است با سهل انگاری به فراموشی سپرده شده باشد ضربه خود را وارد می کند. پیاده نظام هم در خیلی از موارد نیروهای اجیر و نه نیروهایی کاملا وفادار تا سرحد مرگ بودند. مثالی بارزتر برای روشن تر شدن قضیه جدال مدعیان تاج تخت اردشیر دوم با کوروش صغیر بود. کوروش صغیر غالبا لشکریانی از یونان داشت ولی در زمانی که به پیروزی خیلی نزدیک بود بخاطر اتفاقی اسب او به میان سپاهیان اردشیر رفت و او کشته شد. بعد از کشته شدن او، نیروهای تحت امر او به رهبری گزنفون راهپیمایی بازگشت به سرزمین خویشتن را انجام دادند و گزنفون اوضاع نه چندان جالب امپراطوری هخامنشیان در زمان خود را در قالب کتابی گردآوری کرد. نبردهای نیابتی نبردهای مرزی نبودند و شهرهای -دولت های یونانی تقریبا مرزی نداشتند چون هر شهر دولت مستقلی بود و بسان سیاست حال حاضر بعضی کشورهای غربی، با اختلاف افکنی بین کشورهای مختلف ، این کشورها به جان یکدیگر افتاده و پتانسیل اتحاد و مقابله با هخامنشیان خنثی میشد. زر این کشمکش را هخامنشیان تامین می کردند و زورش را طرفین خصم و این کشمکش ادامه داشت تا زمان استیلای اسکندر و به زیر لوا در آمدن یونانیان.
  22. دلیلی که به جای دور زدن کامل و در هم کوبیدن صفوف سپاهیان مقدونی، مقصد تهاجم اردوگاه مقدونیان در نظر گرفته شد، آزادی افرادی از خاندان پادشاهی من جمله سی سی گامبیس، مادر داریوش سوم بود که البته او بخاطر دون شمردن آزادی توسط سک ها ترجیح داد توسط آنها آزاد نشود.
  23. دلیل شکست هخامنشیان از اسکندر مقدونی رو میشه چند عامل دونست: 1) اتکای زیادی سپاهیان هخامنشی به سواره نظام و برتری داشتن طرف مقابل در نبردهای تن به تن و چه در ایسوس، گرانیکوس و گوگمل این عامل باعث شکست شد. 2) اتکا به جنگ های نیابتی با تکیه بر تامین منابع از طرف هخامنشیان و این امر علی رغم آسودگی هخامنشیان و ویرانی تدریجی دولت شهرهای یونانی باعث از بین رفتن روحیه جنگی هخامنشیان و در مقابل کارآزموده شدن خصم میشد. 3)نقش تصمیم گیری های لحظه ای و ریسک چند باره اسکندر به تاختن در دل دشمن و در مقابل ترس و محافظه کاری در اردوگاه هخامنشیان. شانس با اسکندر یار بود که به سرنوشت کوروش بزرگ گرفتار نشد یا جنس تصمیم گیری های گاها دیوانه وارش مثل بارباروسا و نبردهای هوایی لندن هیتلر بدعاقبت نشد. 4) عدم استفاده هخامنشیان از چندین مانع طبیعی و مناطق استراتژیک و خلاصه کردن کشمکش بین دو طرف در نبرد رودررو و مستقیم. این اشتباه به نظرم ناشی از غرور زیاد هخامنشیان بود که تصور نمی کردند که سرزمینی که تا دیروز به اونها خراج می داد، کل امپراطوری اونهارو به خطر بندازه، اشتباه مشابه این رو ساسانیان در مقابل تازیان داشتند و چوبشم خوردن.
  24. فرمایشاتی که دوستان در بحث سوریه به اشتراک گذاشتند یکی مبتنی بر میزان تاثیر گذاری ایران در جریان سوریه بود، یکی از دیگر فرمایشات بحق دوستان مسئله اقتصاد معیوب داخلی با هر دلیلی که عزیزان ذکر کردند. به نظرم مقداری مباحث با هم قاطی شدند، باید در بررسی هر بحث ظرف زمان و مکان رو در نظر گرفت. اصولا ایران در منطقه ایه که چند ویژگی داره: یکی حکومت دیکتاتور و خودکامه و شبه دیکتاتور، دومی تاثیر پذیری کلی اکثر کشورهای منطقه از قدرتی فرا منطقه ای و سومی ناامن بودن و تاثیر پذیری شرایط و روش حکومتی داخلی با توجه به شرایط منطقه ای. حکومت ایران در ابتدای انقلاب به طور روشن بر مبنای صدور انقلاب و ایدئولوژی پیش می رفت. به دلیل تضاد ایدئولوژیک بارز با رژیم اشغالگر قدس و تا حدود زیادی حکومت سعودی، دسته بندی ها بر این مبنا شکل گرفت. همین امر باعث یار کشی های جدید منطقه ای بعد از نزاع اعراب -اسرائیل شد و در طول هشت سال دفاع مقدس سوریه به رهبری حافظ اسد و لیبی به رهبری معمر قذافی از ایران حمایت کردند تا سرنوشت جنگ یک طرفه نشه و در خیلی موارد به حکومت وقت ایران یاری رسوندند. بعد مدتی با توجه به تحولات آزادی جنوب لبنان و قوت گرفتن حزب الله لبنان و با نقش نسبی سوریه و حماس ، جبهه ای به نام مقاومت شکل گرفت که درصدی از پتانسیل کشورهای اسلامی منطقه بر علیه رژیم اشغالگر قدس بود. بعد از تحولات بهار عربی یا بیداری اسلامی، به نظرم بنده موج آزادی هایی شکل گرفت که به دلیل عدم شفافیت در خواسته ها و انتظارات به تقابلی گنگ، روی کار آمدن مجدد دیکتاتور ها یا بروز هرج و مرجی فراگیر به مثابه وضعیت بغرنج لیبی انجامید. حال حکومت ایران که در زمان هشت سال دفاع مقدس مدیون سوریه بود باید در این میان چه کاری انجام می داد؟ به نظر بنده اگر مسیر نهضت های آزادی طلبی در کشورهای عربی صرفا خواسته های مردمی بود، میشد از جبران حمایت سوریه از ایران در دفاع مقدس چشم پوشید ولی خاورمیانه ای منطقه ایه که به شدت تحت تاثیر بازیگران پشت پرده است. بازیگرانی که در بازی خود با هوشمندی پلن ای، پلن بی و حتی پلن سی رو طراحی می کنند که در صورت شکست پلن های جایگزین اجرا بشه. حال یا خیلی از این نهضت ها به سمت هرج و مرج می رفتند و یا اینکه اینطور در مورد اونها تبلیغ شد، آروم آروم نیروهای مستقل در سوریه به کناری رانده شدند و پدیده منحوس داعش ظهور کرد. این امر منجر به حمایت شدیدتر ایران و اضافه شدن پررنگ روسیه به این جریان و تا حدودی بازگشتن آب از دست رفته به جوی شد. حال چند سوال به نظرم مهمه: اگر ایران در جنگ و یا از ابتدای انقلاب نقش سوئیس رو در منطقه اجرا می کرد شرایط به چه صورتی پیش می رفت؟ به نظرم ساختار اعتقادی شیعی و همچنین قالب نژادی اکثرا آریایی ایران و فرهنگ و تمدن پیشروتر ایران نسبت به تمام کشورهای منطقه ، زمینه شدیدی رو برای رقابت و حتی دشمنی دیگر کشورها با ایران برقرار می کرد. ما حتی در زمان دولت موقت زنده یاد مهندس بازرگان هم شاهد تلاش ها برای نابودی حکومت مرکزی ایران و تجزیه اون بودیم. ساختار ایران طوری نیست که در رقابتی دیرپا وجود میانه روها و... تفاوت در این تضاد ایدئولوژیک بین قطب های منفی به وجود بیاره . همین امر ناگزیر ایران رو به سمت یارکشی های منطقه ای هرچند یارکشی های تدافعی و نه تهاجمی و افزون خواهانه کشوند. عراق یکی از این میدان ها بود که به خاطر انحصار نقش داعش در هرج و مرج خیلی ساده تر قابل کنترل شدن بود ولی سوریه به خاطر ساختار چند پاره، عدم اراده حکومت مرکزی در گسیل به سمت دموکراسی و دخالت ها کشورهای گوناگون وضعیتی بغرنج داشت. در اینجا نیز ایران در کنترل هرج و مرج نقش مفیدی داشت ولی در مجموع گام های ملموس حتی اولیه ای به سمت دموکراسی در سوریه و به رسمیت شدن فرهنگ و حقوق اقلیت های قومی برداشته نشد. دومین سوال نقش رابطه وضعیت داخلی با سیاست داخلی و گاها ترجیح این دو بر یکدیگره: میشه وضعیت حال رو با زمان کشمکش ساسانیان با حکومت بیزانس و یا تاثیر گذاری اتحاد جماهیر شوروی مقایسه کرد ولی به جز اصلاح ساختار سیاسی و اقتصادی درونی می شود، ایران را از معادلات منطقه ای حذف و نقش خنثی یا صرفا میانجی رو به ایران داد. نظر بنده منفی هست چون با توجه به گرایش مذهبی و نژادی امکان مصالحه و همزیستی با کشورهای رقیبی که داعیه رهبری خاورمیانه را دارند نداریم. حتی اگر نقش مذهب رو نادیده بگیریم به خاطر تضاد نژادی منطقه که بیشتر کشورها مبتنی بر سه قومیت هستند، ایران رقیبی بالقوه و همیشگی برای کشورهای منطقه خواهد بود چنانچه جمال عبدالناصر ( نقل به مضمون و ذکر چیزی شبیه به سخنان عبدالناصر) اسرائیل را اسرائیل کوچک و ایران را اسرائیل بزرگ نامیده بود و تلویحا اشاره کرده بود که بعد اسرائیل نوبت ایران است. حتی مدتها گروه هایی به جماعت اخوان المسلمین و گرایش آنها به میانه روی و اتحاد دنیای اسلام سخن می گفتند ولی دیدیم که وقتی حکومت در دستان اخوان المسلمین و یا گروه های نزدیک به آنها در مصر و ترکیه قرار گرفت کار به کجا کشید. به نظرم ایران نیازمند اصلاحات درونی زیادیه تا به اقتصادی مولد همراه با سیستمی باطراوت براساس دموکراسی پیش بره ولی در بعد خارجی ناگزیره فعلا در این مسیری که قرار داره پیش بره چون رقبای بیرونی و یا قدرت های فرامنطقه ای ایران را صرفا در حد ایران کوچک شده و یا در حد کشوری دنباله رو آنها و توسری خور مثل فلسطین و تا حدودی عراق که اراده ای از خود ندارند، می توانند تحمل کنند. پس بازی تازه بعد از فروکش کردن کشمکش داخلی سوریه تازه شروع می شود. همه یا هیچ! پس حکومت ایران یا به بست رسیدن را تجربه خواهد کرد و یا بقیه را مجبور می کند که نقش ایران را به عنوان قدرتی منطقه ای بپذیرند.