aminf14

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    1,332
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    8

تمامی ارسال های aminf14

  1. باور اینکه روسیه ای که زمانی برای خدمات میگ 29 و سوخو 24 نهایت خساست رو به خرج میداد و حتی بعد اینکه اس 400 رو به ترکیه و عربستان پیشکش کرد، بیاد و فردین وار این مجموعه کارا رو اینقدر ساده در اختیار ایران بزاره سخته. مطمئنا در پس ذهن این روبای پیر نقشه ایه که دوستان بهش اشاره کردن. رفتار روسیه آدمو به یاد شخصیت تاریخی تالیران می اندازه. تالیرانی که از زمان لویی شانزدهم تا بعد ناپلئون با تمام دولت های مستقر در فرانسه به همکاری پرداخت چون تنها ارزش برای ایشون پول و منافعش بود و بس!
  2. آمریکا و ایران اینقدر در جبهه های مختلف با هم دارای تقابل غیر مستقیم هستند که باعث میشه آمریکا فکر حمله محدود به طوری که گستردگی و کنترل جنگ رو در اختیار داشته باشه از سر بیرون کنه. در این جنگ آمریکا تنها میتونه شروع کننده قدر و قاطعی باشه ولی کنترل حدود و پایان جنگ بستگی به پاسخ ایران و یارکشی منطقه ای و عوامل گسترده دیگه ای داره. ایران از اول هم پیش بینی مواردی مثل جنگ خلیج پارس رو که به برد قاطع آمریکا و متحدین در برابر عراق انجامید رو کرده. وجود کشورهای حوزه خلیج پارس که بسیار ضربه پذیر هستند و توان موشکی ایران در این زمینه بسیار دارای اهمیته و روند جنگ احتمالی رو مشخص می کنه.
  3. منطقی نیست ابزارشون برای این تله گلوبال هاوک باشه .میشد پهپادی رو برای این منظور در نظر بگیرن که تکنولوژی کمتر حساسی داشته باشه. اگه مثل قضیه آر کیو 170 با نشوندن این پهپاد همراه میشد، این نقشه فرضی تبدیل به فاجعه ای میشد.
  4. بله. با فرمایشتون کاملا موافقم. زمانی صحبت از حضور هند، ترکیه، برزیل، کره جنوبی، کشورهای جنبش عدم تعهد، کشورهای عربی و... بود. یعنی هر شایعه ای رو اون زمان در این باب شنیدم در صورتی مذاکره مبتنی بر بده بستانه نه طرف مذاکره یا محل مذاکره که زمانی ما براش چانه زنی می کردیم(مذاکره برای محل مذاکره!). این موارد حاشیه ای تمرکز ما رو گاها می گرفت و باعث میشد یادمون بره تضمین های لازم رو بگیریم یا گاها از باب خوش خیالی باید یا نبایدها و مکانیسم مورد نظر رو در صورت شکست توافق در نظر نگیریم. این کشورهای اروپایی حکم لوطی و مجلس گرم کن رو داشتند و هر کدوم با توجه به شرایطتشون گره ای بر گره مذاکره اضافه می کردند که کردند. ایران به جای طرف مذاکره کم کم از این کشورهای به عنوان مبدل پیام یا واسط استفاده میکنه و این گامی رو به جلوئه. اینها تجربه است و فکر کنم این تجربه مذاکره و دیپلماسی مارو کارکشته تر کرد و باعث شد در مواجهه با ترامپ تا حالا پخته عمل کنیم و در دام شعارهای خالی و پوچش (که همزمان با تهدید و آسیب به ایران همراه میشه) نیفتیم. اصل مذاکره اون بده بستانه که باید منصفانه و برابر و همراه با راستی آزمایی دو طرفه باشه ( که چه در دوره خاتمی و چه روحانی نبود). بقیه موارد فرع موضوع است.
  5. همون موقع هم روحانی مطلبو درست و شفاف منتقل کرد ولی حداد عادل و امثالهم دچار کج فهمی شدند. اگه قراره توافقی باشه باید با رضایت و اقدام عملی ایالات متحده باشه، اروپا چه در زمان رئیس دولت اصلاحات و چه در زمان روحانی ثابت کرده که بدون فرمانبرداری از امریکا به طور مستقل قادر به انجام هیچ اقدام عملی و ملموسی نیست پس در مذاکره اینکه ما با یک کشور و موضع واحد روبرو باشیم خیلی بهتره تا اینکه با 6 کشور با 6 موضع مختلف که هر کدوم هم منافعی رو دنبال می کنند (که بعضا با هم متضاده)، تازه این در صورتیه این وسط عضوی از 6 کشور گوش به فرمان کشور دیگه ای نباشه و اگه قضیه ای مثل قضیه لوران فابیوس پیش بیاد که دیگه بدتر . جمع بندی اون 6 کشور سخته و توافق با اونا سخت تر از حالت مذاکره مستقیم با ایالات متحده است. قبلا به نظر می رسید که این پیش فرض وجود داشت که اگه تعداد کشورهای شرکت کننده زیاد شه نقش و هژمونی ایالات متحده شکسته میشه و این غلط بود، چون درست یا غلط ایالات متحده کدخدای اون کشورهای غربی (و...) است و اون کشورها گوش به زنگ ایالات متحده هستند و بس و بدون ایالات متحده ایستنکس بجز جنبه روانی اثر ملموسی بر تجارت و حفظ ثبات شرایط ایران نداره.
  6. والا اینها قاعده چماق و هویج رو هم دیگه به مسخره گرفتند. فکر نکنم خودشون بدونن که با ادبیات سراپا متناقض چقدر وجهه ایالات متحده رو خدشه دار میکنن و ایران رو موجه جلوه میدن. راه حل پیش روشون ساده است: بازگشت به برجام، انجام تعهد ها و راستی آزمایی طرف 5+1 نمیدونم چرا می پیچونن قضیه رو و با این ادبیات مضحک میخوان به چی برسن؟
  7. لب کلام هوک اینه که وقتی ما طرفمونو شپشو خطاب می کنیم اون عبارات مارو مصلحتی و از سر خیرخواهی بدونه و یا انتظارشون اینه ایران هم مثل لیبی کل موارد درخواستی رو به صورت خود جوش سوار کشتی و عازم ایالات متحده کنه. واقعا سخن گفتن از صلح و مذاکره و همزمان با اون تحریم وزیر امور خارجه حکومتی که به مذاکره یا انعطاف دعوتش می کنیم نمیتونه چیزی به جز طنز باشه!
  8. البته در مواردی بهتر شدیم و از اون خامدستی و احساس گرایی دور شدیم ولی هنوز نقاط قوتی رو که باعث میشه که ابتکار عمل و تغییر قاعده بازی در دستان ما باشه رو نداریم. به قولی برای واکنش پخته شدیم ولی هنوز توانایی کنشی موثر در منطقه رو نداریم.
  9. اجماع تنها زمانی از بین میرفت که ایالات متحده در دام زورگویی بیفته که افتاد و یا اینکه ایران از رویه دست بکشه و در اون صورت موفق بودن برنامه اوباما رو نشون میداد. وقتی مسئله ای حل شد دیگه اجباری به ادامه اش نیست و در اون صورت مسئله حاد هسته ای ایران بعد از قریب به 20 سال حل میشد. ما باید مستقل باشیم و سراپا چشم انتظار تغییر دولت ها نباشیم ولی بهرحال ایران همیشه بر انتخاب رییس جمهور ایالات متحده موثر بوده، چرا وقتی زمانی که گمانه زنی میشه پوتین در انتخاب ترامپ موثر نباشه ما در تلاش برای روی کار اومدن چهره ای کم زهر از ترامپ نباشیم. آیا فرقی بین برنی سندرز و ترامپ نیست من میگم کاملا هست. ساختارها و رویه های ایالات متحده همیشه وحی مطلق نیستند و یه رئیس جمهور موثر میتونه حتی بر اون سیاست های کلی تاثیر گذار باشه. در مورد پیش فرض ها ببینید ما با ایالات متحده رابطه مون در قالب دشمنی تعریف میشه، اگه قرار بر فرو ریختن دیوار بی اعتمادیه برای اینه که در قالب نه دشمن نه دوست فرو بریم، خیلی از کشورها با ایالات متحده در تضاد مطلق رویکردی هستند ولی لزوما دشمن قسم خورده همدیگه نیستند. قرار بر دوستی بین دو کشور نیست چون همچین چیزی با توجه به تفاوت های بنیادین در رویکرد امکانش وجود نداره ولی میشه ایالات متحده رو از قامت دشمنی همیشگی به قامت رقیبی بالقوه در منافع تغییر داد( یا لااقل برای اون تلاش کرد) اگه هردو طرف بخوان.
  10. برنامه های دموکرات ها خوبه. بهداشت رایگان برای همه ( که شامل مهاجر ها هم میشه) و همچنین آموزش های رایگان برای همه اهداف متعالی و کارا هستند که به تدریج نتایج خودشون رو نشون میدن. در بهداشت اگر 1 دلار سرمایه گذاری و هزینه بشه ممکنه در ابتدا امری صرفا هزینه بر قلمداد بشه ولی در درازمدت در کاهش خیلی از هزینه های درمانی و افزایش معنی دار سطح سلامت و امید به زندگی موثر خواهد بود. ولی این برنامه هایی نیست که بشه باهاش هوچی گری مثل ترامپ رو شکست داد باید زیرک تر و جسورتر عمل کرد و کاندیداهای دموکرات از محافظه کاری همیشگی خودشون، یعنی امری که باعث شکست هیلاری کلینتون در 2016 شد دست بکشند.
  11. دوست گرامیم نظر من برعکسه. ایالات متحده و متحدینش به درستی گذرگاه ها و نقاط ضعف و قوت مارو تحلیل و براساسش نقشه طراحی کردند. اوباما ذره ذره حلقه رو به دور گردن ما سفت می کرد ولی ترامپ با نوعی آشفتگی و عجله در رفتار نمیتونه اجرا کننده خوبی باشه. البته هنوز ایالات متحده با متحدین سرسختش بر علیه ما هستند ولی اون اجماع جهانی وجود نداره، اون نگاه منفی سابق در مورد ما وجود نداره، دیپلماسی ترامپ الکنه و نمود اون رو میشه در شخصیت ترامپ که تیلرسون به نمایش کشیده دید (یعنی فردی که علاقه ای به خوندن مقاله و تحلیل نداره). در ادبیات و منش ترامپ نوعی زورگویی هست و این آرام آرام باعث پیدایش دشمنان پیدا و پنهانی بر علیه آمریکا شده. اگه شخصی مثل اوباما هنوز بر مسند بود شاید نیازی به این میزان تهاجمی بودن نبود. اوباما در مقابل احمدی نژاد به وقتش سیاست های منزوی کننده قوی ای در مقابل ایران داشت و بر خلاف ترامپ اهل مذاکره عملی و شعاری هم بود. در زمان روحانی هم تعامل نسبتا خوبی با ایران داشت. تعامل بیشتر و همزیستی مسالمت آمیز مستلزم رویگردانی آمریکا و ایران از بعضی پیش فرض های ذهنی گذشته و تلاش برای خراب کردن دیوار بی اعتمادی است که از زمان سقوط دولت دکتر محمد مصدق بر روابط ایران و امریکا سایه افکنده.
  12. ترامپ بجای اینکه فکر کنه و بعد عمل ابتدا کارو انجام میده برعکس عمل میکنه. جنبه اقتصاد با بعد نظامی فرق داره. ترامپ در بعد اقتصاد ماهره و حداکثر فشارو وارد کرده ولی در بعد نظامی نه. تذکر دوستمون که فرمایش کرد که ممکنه شکست ترامپ هم مطلوب نباشه و رویکرد دولت بعدی تهاجمی نباشه هم بجاست. ترامپ مثل دیوانه ای تیغ در دسته و امروز ما اگر در بعد اقتصاد شکست خوردیم ولی در بعد نظامی تونستیم دووم بیاریم ولی این به معنای این نیست در پلن های بعدی ترامپ یا هر رئیس جمهوری باز هم موفق باشیم و این هوشیاری کامل ایران رو می طلبه که غافلگیر نشه. الا ایحال یادمون نره که سیاست مثل قمار میمونه و هیچ تضمینی وجود ندارد. مواردی که بنده میگم مثل خیلی نظرات دیگه در حد گمانه زنی، فرضیه و... است ولی براساس همین فرضیات گزینه های دموکرات اکثر منطق و انعطاف بیشتری دارند تا ترامپ. با صحبت های شما جناب ام آر ناین موافق نیستم. اوباما از ابتدای حکومت کم کم با منطق دایره رو تنگ کرد و بر علیه ایران اجماع جهانی ایجاد کرد، اگرچه ترامپ از بعد فشار اقتصادی موفق بوده ولی این افعی فشار هم اکنون دارای سر نیست. اوباما با منطقی حق به جانب بر تهدیدهایی تقریبا واقعی به همراه راهکارش تاکید می کرد ولی صحبت های ترامپ بیشتر یاداور گفتار بوش و تونی بلر در باب عراقه اونهم با ادبیاتی بسیار نازل تر. اگه قراره از نظر ابتکار عمل حرفی برای گفتن داشته باشیم نیازمند اصلاح بنیادین رویه داخلی هستیم. در حالی که حتی شعار تغییر بنیادین هم یک تابو و برای فرد مطرح کننده بشدت مخاطره آمیزه.
  13. بهترین روش برای تعامل و همزیستی مذاکره و گفتگوه ولی این امر زمانی امکان پذیره که طرفین غربی از برج عاجی که در اون نسبت به طرف مذاکره نگاهی از بالا به پایین دارند، کناره بگیرند و به گفتگوی راستین و برابر روی بیارند. مغشوش بودن تفکر ترامپ مانع از رویکردی منسم برای تهاجم به ایرانه، ترامپ تا همینجای کار از نظر اقتصادی ضربات کاری وارد کرده و باید ازعان کنم مذاکرات ایران تاثیر چندانی بر انتخابات پیش روی ایالات متحده نداره ولی تضمینی وجود نداره که با ادامه روند واکنش ایران به زیاده خواهی ایالات متحده در تجاوز به حریم کشور و به زیر کشیدن پهپاد و هواپیماهای متجاوز روندی مثل اواخر حکومت جیمی کارتر رو باهاش مواجه نشیم.
  14. با توجه به تبحر و استفاده از ابزارهای مختلفی مثل تهدید، تحریم، تطمیع ، جنگ رسانه ای مذاکره با شکل معیوب فعلی اش تبدیل به شکل جدیدی از تهاجم و استثمار توسط قشر افراطی حاکم بر بعضی کشورها مثل ایالات متحده و اسرائیل شده. مثلا فلسطینی ها بعد از چند جنگ بزرگ و توافقات به نسبت خوبی که با اسحاق رابین داشتند از بعد اون جریان و با حضور آریل شارون و نتانیاهو وارد تعاملی شدند که واقعا تحقیر آمیز بود هم خاکشون از دست رفت و هم حس مقاومت و هم آبروشون. در مورد ایران هم چه در زمان حجت الاسلام خاتمی و چه زمان روحانی ما نهایت انعطاف و تعامل رو با طرفین غربی داشتیم ولی وقتی پای منفعت ما و تعهد اونها میشه دبه در میارن. وقتی ما بعد از سالها مذاکره، راستی آزمایی و انعطاف دوباره بر سر چیزهایی که حقانیتمون رو ثابت کردیم، مذاکره کنیم این یعنی مذاکره از جایگاه پایین تر و پذیرش خواسته های نامعقول رو به نوعی قبول کردیم. همین الان ایران تحت فشار خرد کننده ای هست ولی مذاکره با ترامپ چیزی فراتر از مذکرات کره شمالی و فلسطین نخواهد بود.
  15. بهبود با رویه فعلی ممکن نیست و نیاز به اصلاحات و تغییر رویه اساسی داره. خب مشکل جهان سوم همینه یعنی اینکه بخاطر نبود تمدن مدرن پیشرو و پویا در خاورمیانه، از دیر باز بازیچه ایه برای کشورهای توسعه یافته بودن ، چه از زمان استعمار به شیوه قدیم تا استثمار به شیوه مدرن. نمودش قومیت و ملیت گرایی اعراب و ترک و پارس و کرد و انداختن اونها به جون هم و بهره برداری از این اختلافات هست. تفرقه بینداز و حکومت کن.
  16. در بخش اول اتفاق افتاده ولی قابل تغییر و بهبود هست مثل خیلی کشورها در تاریخ که از خاکستر به شکوفایی رسیدند. اگه در انتخابات دموکرات ها پیروز باشن باز شاید چرخه طولانی و معیوبی از مذاکرات هستیم. ولی اگه ترامپ در انتخابات پیروز بشه به نظر اینقدر زیرک نیست که ایران رو در نقش لولویی برای دوشیدن شیخ نشین های حاشیه خلیج پارس نگه داره و به احتمال زیاد به بخورد مستقیم می رسیم.
  17. بحث قاطی کردن نیست، تاکید بنده بر توسعه متوازن و نه کاریکاتوریه. اینکه مثلا یه بعد ما خیلی پیشرفت کنه و در بعد دیگه ضعف داشته باشیم و از اون ناحیه ضربه بخوریم. این صحبت در جواب دوست عزیزی بود که فرمایش کرد مردم ما آبدیده شده و تحمل بالایی دارند در صورتی در عمل اینطور نیست و ابنا بشر تحت فشار واکنش هایی رو گاها نشون میدن غیر قابل پیش بینی. نمیشه ریسک کرد و بدون برطرف کردن ضعف ها وارد جدالی همه جانبه شد و یا باید انتظار ضربه خوردن رو داشت. ظریف و دیپلماسی ما، نیروی نظامی ، توسعه اقتصادی و به دور از فساد ، فضای باز و مبتنی بر تحمل آرا، باید مجموعه این عوامل دارای کارکردی خوب و هماهنگ با هم باشند تا به نتیجه دلخواه خود رسید. در بعد کلان ما در تمامی بخش ها جدای از قوت ها، دچار ضعف های عدیده ای هستیم.
  18. ما امروزه در دهکده جهانی در محاصره مجموعه ای از کشورهای رقیب یا دشمن قرار داریم. اگر هم وقتی برای اونها نزاریم اونها تمرکز و وقتشونو بر روی ما می زارن. اگه قراره بر کشمکش با ایالات متحده، عربستان، اسرائیل و یا هر رقیب یا دشمن دیگه ای هست باید خودمونو از جنبه های مختلف نظیر قدرت نظامی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، ایجاد فضایی پویا و مبتنی بر تضارب آرا آماده کنیم. هیچ نقطه قوتی در زمینه ای لزوما نقطه ضعفی رو (که مسلما بر مبنای سو مدیریت و یا عدم تدوین سیاست درست کلی و اجرایی است) پوشش نمیده و ما ممکنه مثلا در بعد نظامی مقاوم و پایدار باشیم ولی در جنبه سیاسی و دیپلماتیک و یا اقتصادی ضعف ما منجر به وارد شدن ضربات غیر قابل جبران به ما بشه. نادیده گرفتن ضعف ها و پاک کردن صورت مسئله و خوابیدن در باد موفقیت ها باعث حل مسائل جاری ما نمیشه. اتحاد جماهیر شوروی رو فراموش نکنیم که در بع نظامی، تشکیل اقمار مختلف و حتی از نظر تبلیغ ایدئولوژی در اوج فعالیت و قدرت خود بود ولی بخاطر فساد گسترده، نبود آزادی و همچنین عدم تامین منابع مالی پایدار به صورت کافی با یک شبکه بی بی سی فرو ریخت و به تاریخ پیوست. باید به سمت توسعه متوازن رفت.
  19. البته نمیدونم ادامه بحث چقدر با روند تاپیک میسازه اما آبدیده شدن مردم ایران چیزی ورای یک شعار نیست، درد و رنج و شکسته شدن کرامت و غرور آدمی چیزی نیست که بهش عادت کرد. فقر مادی و اقتصادی فقر فرهنگی و به بن بست خوردن تمدن رو به دنبال داره. همین الانشم با فروخته نشدن نفت، تحریم های گسترده، عدم جذب سرمایه خارجی و بر باد رفتن فرصت های گردشگری فعلا ضربه فقر، تورم عنان گسیخته و کاهش ارزش پول ملی نصیب ایران شده. نمیشه به ضربه اقتصادی به طرف مقابل دلخوش بود چون ایالات متحده جنگ اول و دوم جهانی، تهاجم ویتنام و چندین و چند ماجراجویی بزرگ و کوچک رو از سر گذرونده. ولی در بعد نظامی مصداق بارز عبارت از قضا سرکنگبین صفرا فزوده. جنگ و تبلیغات رسانه ای هم اندازه ای داره. ترامپ تا این زمان پاشو از تهدید و رجز خوانی های رایج و کشمکش های همیشگی ایران و ایالات متحده فراتر نهاد و البته نتیجشم دید.ترامپ در بعد نظامی گزینه های خوبی داشت که با دیوانگی همه رو به باد داد. باید ایران با تدبیر این شطرنج با طرف مقابل رو ادامه باده شاید در دور دوم انتخابات ترامپ انتخاب نشد ( که احتمالا بشه) و برگردیم به روند تکراری سالهای قبل.
  20. از نظر اقتصادی که اثرشو گذاشت و داشته های ایران از برجام رو به صفر رسوند. ولی از نظر نظامی و یا مذاکره قضیه فرق میکنه چون دست بالارو نداره از نظر نظامی نمی تونه پیش بینی کننده میزان خسارت وارده به ایالات متحده و متفقینش باشه و در بعد مذاکره هم گفتنی ها در برجام گفته شده و نیازی به مذاکره مجدد نیست و شعار مذاکره صرفا برای عکس یادگاری و مستند سازی برای دور بعدی انتخاباته. ولی ایران باید احتیاط رو در دستور کار قرار بده چون با امکانات بالای بخصوص نیروی هوایی آمریکا و وجود دیوانگانی مثل ترامپ، بن سلمان و بی بی هر آن ممکنه منجر به تصمیمی دیوانه وار و شروع جنگی تمام عیار بشه و همین تدبیر رو باید ادامه بده.
  21. ترامپ نشون داد هرچند از نظر تهدیدات و فشار اقتصادی دست برتر رو داره در بعد نظامی به خاطر هماهنگ نبودن برنامه های تهاجمی با ادعا و شعارهاش فعلا در گوشه رینگ قرار گرفته چه در قضیه نفت کش ها و چه در قضیه پهپاد و این ماجرا کم کم برای این سیاستمدار حیثیتی شده و در ادامه ممکنه بر شانسش برای تصاحب مجدد کرسی ریاست جمهوری ایالات متحده اثر منفی بگذاره. امیدوارم ایران از نظر نظامی آمادگی لازم رو داشته باشه و همین رویه رو بتونه ادامه بده و غافلگیر نشه.
  22. چه کار ایران باشه و چه توطئه دیگر کشورها اول و آخر نتیجه خیمه شب بازی و سیاست چماق و وعده خالی ترامپه که راه هرگونه تعامل رو با خروج قاطع از برجام بست. طرف مقابل با متحدینش به خیال خودش پلن های لازم رو درست چیده ولی به خصوص در خلیج پارس و تنگه هرمز پایان بازی در اختیار اونها نیست و هر لحظه باید به قول حسین علائی منتظر موشک های سرگردانی به سمت نفت کش یا کشتی های جنگی یا غیر جنگی خودشون باشند. بازی تازه شروع شده!
  23. یه سیبو که بالا بندازی، تا وقتی پایین بیاد هزار تا چرخ می خوره. تعیین تاریخ برای پایان یک حکومت از هر نوع که می خواد باشه چیزی نیست که تحلیل و منطقی پشتش باشه و بیشتر شانتاژ و فضاسازی رسانه ایه. مشکل اینه حکومت ما به روز و پویا نیست و اقتصاد گل سر سبد معضلات ما در امر کشور داریه ( سیاست و روابط بین الملل و... هم در ادامه). اینکه پیش بینی سقوط در 97، 98، 99 یا 1400 تحقق پیدا نکنه و یا اینکه رقبا و دشمنان ما اینقدر دست به عصا حرکت کنند که دست به ریسک حمله محدود یا نامحدود نزنند ( به هر علتی مثل ترس از عواقب اون عمل )، به خودی خود نکته مثبتی برای ما و توصیف اوضاعمون نیست. باید ایران بتونه به سمت پویایی اقتصاد، سیاست داخلی کارا و عقلانی و در نتیجه داشتن الگویی بهتر برای زندگی و تاثیر گذاری در امور بین الملل بره و ما کشوری داشته باشیم که در شان نام سترگ ایران باشه. تهاجم فقط بعد نظامی نداره و شامل ابعاد سیاسی - اقتصادی و... هم هست. چیزی که می بینم متاسفانه از بعد سیاسی - اقتصادی به خاطر قوی نبودن ما ،دشمن خیلی ضربه زده: ترامپ از برجام خارج شد و مطابق پیش بینی درستش ایران از برجام خارج نشد. همچنین صادرات نفت ایرانو بشدت کاهش داد و سخت ترین تحریم هارو علیه ما اعمال کرد ولی ایران اقدام ملموس متقابلی نکرد و یا گر هم بخواد امکان انجامشو نداره چون حداقل دستاوردهایی که در این چند ساله جمع کرده رو در صورت اقدام متقابل از دست میده و با اجماع جهانی روبرو میشه. اگه قوی نباشیم باید هر روز آماده این باشیم که درگیر یه موضوع (درست یا واهی ) مطرح شده از سمت غرب باشیم از انرژی هسته ای تا قضیه موشکی، از حقوق بشر تا جزایر سه گانه و یا مسائلی مثل اقلیت ها یا گوناگون بودن اقوام یا حتی انجام اقداماتی و به اشتباه نسبت دادن اون به ایران.
  24. همین الان هم اوضاع گل و بلبل نیست و با این شرایط سخت ، شاید نیازی به جنگ نباشه. همین فقر، بیکاری و تورم عنان گسیخته که دهه هاست بهش عادت کردیم و با ذکر ان شالله گربه است از کنارش گذشتیم، چیزی از زندگی برامون نزاشته که قرار باشه در تابستون 98 سقوط کنه. مشکل اصلی در درونه نه بیرون و بقول ویل دورانت : هیچ تمدنی از بیرون مغلوب نخواهد شد مگر اینکه از درون نابود شده باشد.
  25. چیزی که دونالد ترامپ دنبال اونه بهش مذاکره نمیگن و اصولا با مذاکره به دست نمیاد. دونالد ترامپ و کاخ سفید به دنبال تغییر ماهوی و تغییر در سیاست های کلی نظام جمهوری اسلامی و در مقابل نظام جمهوری اسلامی ایران به دنبال پذیرش ایران به عنوان قدرتی مستقل و مذاکره از موضعی برابر هستند. ایران در زمان جرج بوش و باراک اوباما در ارائه مذاکره ای با حسن نیت و برداشتن گام های اول و دوم و سوم و راست آزمایی به صورت کاملا متعهدانه بی غل و غش عمل کرده. در مقابل در زمان جرج بوش شاهد کمترین تعهد از جانب طرف و طرفین مقابل و در زمان اوباما شاهد تعهدات و گام های غیر برابر طرفین غربی بودیم، گام هایی ناقص که با رد کردن کامل برجام توسط ترامپ و تلاش برای انزوای اقتصادی و سیاسی کلا بر باد داده شد. حال ترامپ با کنار گذاشتن تعهد و قراردادی تقریبا جامع به نام برجام ( علی رغم ضعف هاش) به دنبال چی هست؟ جواب فقط تسلیم مطلق ایران به مانند لیبی و عراق. واقعا میشه ایران بعد از تعهد برجام و انزوای اقتصادی توسط ترامپ، تروریستی خواندن بعضی ارگان ها بیاد و مثلا بر سر چیزی که نقطه اتکای اون هست مذاکره کنه و اون رو کنار بزاره؟ ما به ازای اون چی هست؟ وقتی برجام توسط ترامپ کنار گذاشته شد چه تضمینی وجود داره همین قرارداد فرضی مبتنی بر نقد ایران و نسیه ترامپ، توسط طرف غربی و یا رییس جمهور بعدی کنار گذاشته نشه؟ باید قبل از مذاکره و گفتگوی بعدی ایالات متحده ، اصلا اعتقادی به گفتگوی از موضع برابر از جانب ایالات متحده وجود داشته باشه تا بشه بنابر تفکری منعطافه گفتگو و سپس با گام های متوازن روند اعتمادسازی و فروریختن دیوار عظیم بی اعتمادی از جانب دو طرف صورت بگیره. متاسفانه ایالات متحده در مذاکرات و تعامل با ایران همیشه در قالب تاجری طماع فرو رفته، تاجری که بیشتر تعهد رو از ایران شاهد هست در مقابل چه در دوران بوش و چه تقریبا اوباما کمترین انعطاف و امتیاز دهی رو در دستور کار داره غافل از اینکه این شوک های اقتصادی و بی وفایی در عهد چقدر می تونه در سیاست داخلی ایران موثر باشه و دولتی روی کار بیاد که کمترین نسبت رو با دولت قبلی که بیشترین انعطاف رو در مقابل اونها داشت، داره و بعد هم فریاد سر بدن که نگفتیم اینا اینطورن. ایران فقط زمانی باید به سمت مذاکره ( و نه حتی لزوما توافق) بره که به عنوان پیش شرط مذاکره این تحریم نفتی و غل و زنجیری که بر اقتصاد ایران چنبره زده، برداشته بشه. 15 سال ما در حال اثبات خودمون در راستی آزمایی بودیم و نهایت انعطاف خودمونو نشون دادیم. حال نوبت ایالات متحده ( بقیه طرفین مذاکره یا نوچه ایالات متحده هستند و یا یه مشت کشور دلال مسلک مثل روسیه و چین) است که خودشو اثبات کنه.