aminf14

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    1,332
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    8

تمامی ارسال های aminf14

  1. مذاکره با طرفینی به جز ایالت متحده بجز اتلاف وقت و مذاکره برای مذاکره نیست چون تصمیم نهایی برای تقابل یا تعامل رو ایالات متحده می گیره. در حال حاضر هم ایران با سیاست دیرپای ایلات متحده تبدیل به لولوی خوبی برای خاورمیانه شده و باعث رونق فروش سلاح ایالات متحده و... به کشورهای عربی. وضعیت بلاتکلیف حال حاضر به نفع ایالات متحده است چون به اندازه کافی فشار اقتصادی به ایران وارد کرده، بهره برداری لازم رو از جهت اقتصادی داشته و مذاکره اونم وقتی ایران نهایت انعطاف رو به خرج داده و به تعهداتش عمل کرده معنی نداره به خصوص با ترامپ که اصولا چیزی که دنبالشه مذاکره و توافق نیست یه سری مستندسازی برای انتخابات 2020 اه و یا پیاده کردن الگویی مثل عراق یا لیبی برای ایران. مورد بعدی اینه مسئله هسته ای تبدیل به مسله ای حیثیتی و ملی شده ولی توافق در قالب دولت ها است و با تعویض دولت به علت نداشتن تضمین لازم توافقات هم بر هم می خوره . پس بهتره زمانی پای مذاکره بریم که دارای وحدت داخلی باشیم ( چیزی که من در هیچ دوره ای از مذاکرات مشاهده نکردم) و همچنین تصمیم گیری طرف مقابل مبتنی بر تضمین های لازم باشه تا بعد 10 سال مذاکره، ایالات مذاکره زیر میز بازی نزنه. اینقدر ترامپ در پیمان شکنی و تهدید شورشو در آورد که با قضایایی مثل فجیره و عربستان دستش رو شد که تصمیم نداره این لولویی که از ایران ساخته رو باهاش به تقابل مستقیم بپردازه . پس بهتره ایران که از نظر اقتصادی فعلا دستش به جایی بند نیست با کارت یمن و سوریه و... بازی کنه چون نشون دادن که مثل قضایای امارات و عربستان چقدر می تونن موثر باشن و جنگ روانی طرف مقابل رو برهم بزنن. باید زمانی به پای میز مذاکره بریم که آسی در چنته داشته باشیم.
  2. برای اف 5 ، افید صرفا یه ترکیب ممکن و بدون دردسره ولی تاثیر خاصی در موازنه یک درگیری نداره و چه در مورد تایگر و چه تامکت آر 73 گزینه بهتری به نظر می رسه.
  3. در اینجا میگ 31 تنها باشه، اولویت برون رفت میگ 31 از دامیه که براش پهن کردند که (مثل اف 14، توسط میراژ اف ساندویچ شد) طعمه قرار نگیره و شکار نشه. در مورد رپتور صحبتی که من کردم بنا بر فرضی بود که شما فرمایش کردید. وقتی پای رپتور و 187 فروندش به میان بیاد قضیه فرق می کنه.
  4. دیگه اینقدر روسها ساده نیستند که اسیر این نقشه مبتنی بر ساختار شبکه محور ایالات متحده شن. میگ 31 از 300 کیلومتری ، آر 33 رو رها می کنه و نیازی نیست وارد دام ایالات متحده بشه. اگه به همراه میگ 31 ، سوخو 35 هم باشه که باید گفت هم فالکون از دست میره و هم ایگل!
  5. الا یحال در مورد همه عناصر لازم برای تقابل چه تقابل دور برد و چه داگ فایت نام برده و در موردش توضیح داده شد الا پیشرانه تی اف 30 و اینکه با وا ماندگی اش بقیه مزیت های تامکت هم در تقابل با بخصوص اف 15 تحت شعاع ممکنه تحت شعاع قرار بگیره.
  6. پیروز شدن بدون جنگ، بهترین استراتژی است ( سان تزو)
  7. یه نکته که باید در نظر داشته باشیم استفاده بی رویه ایالات متحده از کشورهای حاشیه خلیچ پارس در نقش گاو شیرده است حال تهاجم نیروهای ایلات متحده دو چالش رو به خودی خود ایجاد می کند: 1) در صورت پیروزی جزئی یا کلی نیروهای ایلات متحده از دست رفتن لولویی که سالهاس ایالات متحده با آن کشورهای حاشیه خلیچ پارس و... را گول زده و می ترساند. در صورت پیروزی عامل روانی و وحشت آفرینی که باید جنون کشورهای عربی در خرید تسلیحات ساخت ایلات متحده است، تا حدودی زیادی فروکش پیدا میکند. 2) حال این هنر جنگ است که به جز جنبه های جدی جنگ به نوعی ویترینی برای دستاوردهای نظامی و تضمین فروش آنها باشد مثل کاری که روسیه در جنگ داخلی سوریه با نمایش چشمگیری از سوخو 30، سوخو 35 و سوخو 34 ( ولو اینکه دارای رقیبی در هوا نبودند و تنها در نقش بمب افکن به کار گرفته شدند) ارائه داد و باعث هرچه فروش تر شدن این محصولات با کیفیت شد. ایالات متحده به خصوص در این کشمکش احتمالی در مورد محصولاتی که جنبه صادراتی دارند به خصوص اف 15، اف 35، اف 18، اف 16 و... حداکثر احتیاط را به کار خواهد بست تا دچار تلفات چشمگیر و در نتیجه از دست رفتن بازارهای بالقوه و باختن رقابت به شرکت های سوخو، میگ و یا چنگدو نشود.
  8. در صورت گسترده و تمام عیار شدن تهاجم، سرکوب کامل پدافند هوایی عنصر مورد نیاز برای ورود موج دوم بمب افکن هایی نظیر ب 52، ب 2 اسپریت و ب 1 لنسر و در نتیجه شکستن کامل نیروهای زمینی و دریایی و دیگر کانون های مقاومت است ولی همین نا آشنا بودن با توانایی های بومی ایران یکی از دلایلی است که دست طرف مقابل را برای نیل به رویه ای مانند عراق و یوگسلاوی بسته، چون شکست در یکی از ایفای نقش یک یا چند عنصر تهاجمی می تواند دومینو وار باعث شکست تمام عیار یک نقشه جنگی و عدم توانایی جمع و جور کردن ابعاد حادثه توسط نیروهای متخاصم مهاجم شود. پس برخلاف جنگ روانی سرعت نیروهای متخاصم برای رود به یک جنگ حساب شده ( نزاع مبتنی بر حوادث غیر قابل پیشیبی مبحثی جدا است) خیلی می تواند کندتر از چیزی باشد که در رسانه ها نشان داده می شود، ای کاش در این سالیان اخیر می توانستیم چند گردان جنگنده چند منظوره به روز مانند سوخو 30 یا 35 داشته باشیم در آن صورت کار نیروهای متخاصم برای غلبه بر پدافند خیلی سخت تر میشد.
  9. ایران از سه جنبه با ایالات متحده درگیره: 1) ایجاد اجماع جهانی به رهبری ترامپ که سیاست تنش زدای ایران در سالهای اخیر به نظرم لااقل از نظر دیپلماتیک( و نه اقتصادی) موثر بوده، آمریکا اجماع سابق رو پشت خودش نداره و اروپا و حتی دموکرات ها با رویه قلدر مابانه فعلی ترامپ که هیمنه ایالات متحده رو بر باد داره مخالفن و طرفدار سیاست چماق و هویج و نه صرفا چماق خالی هستند. 2) در مورد گینه های مختلف برای مقابله با ایالات متحده و استفاده از متحدینی مثل یمنی ها، ایران در گام اول موفق بود چون برخلاف اقتصاد موریانه خورده یمن و التهاب همیشگی در زندگی ما ایرانی ها، امارات و عربستان سالهاست که در آرامش زندگی می کنند و جنگ و فضای روانی حول اون ضربه خیلی زیادی به اونا می زنه و از این نظر خیلی آسیب پذیر نشون میدن. البته این کارت رو ایران نمیتونه چندین بار رو کنه و بهتره کارت ها و پلن بی رو در آستین خودش داشته باشه. 3) پاشنه آشیل ایران در سالهای بعد از انقلاب همیشه مسائل اقتصادی و یکدست نبودن سیاست داخلی برای مقابله با تهدیدهای خارجی بوده و همچنان این مشکل وجود داره. ترامپ با زیرکی روی این نقطه ضعف مانور میده و با حل نکردن اساسی این موضوع بجز اقدامات مقطعی ، در درازمدت اقدام خاصی در برابر تیم ترامپ نمی تونیم انجام بدیم.
  10. هرچقدر هم که اف 14 بروز باشه بخاطر بستری که در اون ایفای نقش می کنه ( جنگنده رهگیر) نمی تونه رقیبی تمام قد برای مدل های به روز شده اف 15 مثل سایلنت ایگل و استرایک ایگل باشه الا ایحال اف 14 با رادار قدرتمندش و موشک های فینیکس که خوشبختانه بر خلاف زمان دفاع مقدس دچار کمبود اون و یا انواع مشابهش نیستیم، هنوز هم وزنه قابل ملاحظه ای به حساب میاد ، البته اگه در ترکیب با دیگر عناصر دفاعی استفاده بشه و نه به صورت مجزا و و در قالب نقشی که در سالهای آخر جنگ ایفا می کرد. در حال حاضر اساسی ترین مشکلی که با اون سر و کار داریم، ارتقای کمی ناوگان اف 14 هست و بعد ارتقای کیفی و رسوندن اون به سطح یک جنگنده نسل 4.5.
  11. برای من نبرد غزه از چند جهت جالب بود: 1) اینکه ارتشی مجهز، کارآمد و باتجربه هم اگر گرفتار روزمرگی و دوری از شرایط کامل جن،گی شود گرفتار فترت می شود، به نظرم با محتاط شدن اسرائیل در روحیه تهاجمی ، میل به بازی با افکار عمومی و اقناع آنها و غرق شدن در آرامش زندگی روزانه جنگ ماهیتا برخلاف سالهای اولیه تشکیل اسرائیل است که موتور محرکه پیشرفت و استقلال این رژیم بود و به کارکردی دقیقا برعکس رسیده، یعنی حتی نتانیاهوی شبه دیوانه هم به نوعی محافظه کاری رسیده تا از اقدامات تمام عیار علیه نیروهای مقاومت چشم بپوشد. این نبردهای یکی دو روزه فاقد تاثیر گذاری برای جلب آرا مردمان سرزمین های اشغالی و در حداقل نتیجه در هم شکستن هیمنه و آوازه شکست ناپذیری یکی از مجهزترین ارتش های دنیاست. بهار عربی یا همان بیداری اسلامی، حرکتی هشدار دهنده است که به خوبی اسرائیل را تحت تاثیر قرار داده که در تلاطم منطقه از ماجراجویی زیاد دست برداشته و گام های همراه با محافظه کاری بردارد. 2) غزه اگر اشتباه نکنم در اصل سرزمینی متعلق به مصر و نواری باریک و فاقد عمق استراتژیک در خاک سرزمین های اشغالی است. خواسته اصلی مردمان غزه تسهیل در کارهای روزانه مثل رسیدگی به امور کاشت و برداشت و فروش توت فرنگی و ماهیگیری است. با خالی بودن دست مردمان غزه از ثروت و سخت افزارهای جنگی، این موشک و راکت پراکنی ورای نتیجه در نوع خود پیروزی است. پیروزی زنده بودن اراده که در گام اول باعث ایجاد جنگ روانی به خصوص در مورد ناکارامد بودن ماهیت پدافند پر سر و صدای اسرائیل و در درجه بعدی توانایی در کشته و زخمی گرفتن از خصم ( با توجه به حساس بودن رژیم اسرائیل در این مورد) و مقاومتی شرافتمندانه است حالا چه منجر به صلح و پیروزی شود و چه حتی اشغال غزه و طعنه جالبی است به ارتش های مجهز ولی پوشالی عرب و ترسو بودن و تاسیسات خودگردان در حفظ غرور و شرافت و عقب نشینی گام به گام. گاهی با دست خصم کشته شوی خیلی بهتر است که با دست خود گرفتار مرگ و تباهی و خفت شوی! مقاومت غزه هرچقدر خفیف و یا حتی ناکارآمد باشد ( حتی در حد فشفشه پرانی!) از راضی شدن به معامله قرن و تسلیم تمام قد بهتر است.
  12. اقدام متقابل ج ا ؟ کدوم اقدام متقابل ؟ آدم یاد دیالوگ های طنزی می افته که رحیمی سابقا با عبارت اخم به پژو و فرانسه همراه می کرد و نتیجشم دیدیم. فعلا دست ما کوتاه و خرما بر نخیل. به خاطر اینکه سالها نتونستیم اقتصاد پیشرو و قدرتمندی داشته باشیم و با همه ادعاها اقتصادمون صرفا نفت محوره ، نمی تونیم نه تنها طرف مقابل رو مثل چین تحت فشار بزاریم بلکه قدرت حرکتی جزئی که بدون ضرر هنگفت به خودمون بتونه به دشمن و منافعش آسیبی برسونه رو نداریم. باید بجای این ادعای گزاف بستن تنگه هرمز که بجز یکدست کردن همه دنیا با این تیم دیوونه ترامپ نتیجه ای نداره، به تدریج در فکر برطرف کردن ایرادهای اقتصادی باشیم تا از یک سوراخ چندین بار گزیده نشیم.
  13. ورای تحلیل های جالب و امکان رخ به رخ شدن نظامی و پشتیبانی روسیه و یا بهره برداری ایران از سوخو 30 و اف 16 واقعا این اوضاع ناجور اقتصادی ونزوئلا پتک محکمی بود بر سر یکی مثل من. روزگار بدی شده و صد افسوس که در این زمان و مکان زیست می کنیم. شاید 12-13 سال پیش یه مستند دیدم در زمان مرحوم هوگو چاوز که از تی وی پخش میشد و ونزوئلا رو که از درآمدش نفتی اش و سرمایه گذاری اون و تصفیه وام های بانک های جهانی به عنوان الگو نام می برد، این الگو ثمره اش شد این وضع ولی برای خاتمه این وضع بدون بهره برداری سیاسی و اقتصادی هیچ قدرت جهانی پیشقدم نشد. نه ایالات متحده که انگار تا خاک ونزوئلا رو به توبره نکشه و زیر مجموعه اش نشه حاضر نیست حداقل تسهیلات رو برای رهایی مردمان ونزوئلا از این وضع فاجعه بار فراهم کنه ( مثل فاجعه قتل عام درسدن آلمان توسط متفقین و بعد تامین غذای آلمان توسط همون قوای سرکوبگر متفقین. انگار وقتی مردمان آلمان تسلیم شدند، اشغالگران تازه یادشون اومد اینام آدمن و نیاز به غذا دارن)، مثل بسته های اقتصادی که اقتصاد ایالات متحده یا اروپا رو نجات داد، روسیه و چین هم همین طور و فکر کنم روسیه بیشتر دغدغه اش فروش اسلحه به ونزوئلا در صورت بالا رفتن شدت تهدیدهاست و نه کم کردن درد و رنجی که مردمان ونزوئلا می کشن. سخته خرد شدن مردمانی رو از سراسر دنیا ببینی و واضح ترین نمونه اش ونزوئلا که این تورم کم نظیر، دیگه چیزی از اقتصاد و حداقل رفاه برای مردمانش باقی نگذاشته، مردمان ونزوئلا دسته دسته دارن می میرن و وسیله ارتزاقشون شده فلان بازی کامپیوتری. مثل اینکه مردمان ما وسیله درآمدزایی شون بازی کلش آو کلنز باشه، حتی تصورشم سخته. اونوقت چه کاری برای پیشگیری و یا علاج این قضیه به صورت فوری شد واقعا هیچی. سخته درد و درمانش رو ببینی ولی مثل آب خوردن همه چیز فدای سیاسی کاری و منافع و... بشه.
  14. علم کردن آلترناتیوهای داخلی اعم از طالبان و داعش و... در تخصص دموکرات هاست. در این وضعی که با اندکی زیرکی و یک تک مضراب ، ترامپ می تونست نسخه مادورو رو بپیچه، با خامی تیپ ترامپ، به نظر گوایدو کارکرد خودشو از دست داده و این دخالت ایالات متحده موضوع رو به جای حل کردن پیچیده تر کرد و کم کم تنها راه حل موضوع از دیدگاه ترامپ، مواجهه مستقیم ایالات متحده برای برداشتن مادورو است.
  15. صد در صد عمدی بود. عملیات آخوندک و مداخله مستقیم آمریکا و بعد این جریان هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری در جهت تحت فشار دادن ایران برای پذیرش قطع نامه و پایان جنگ بود.
  16. یکی از اثرات مثبت برجام خروج ایران از انزوای بین المللی از نظر دیپلماتیک و ثابت شدن حقانیت ایران در صلح آمیز بودن تلاشش برای کامل کردن چرخه هسته ای بود. با بازرسی کشتی ها بدون اینکه امریکا، عربستان، اسرائیل و دیگر متحدینش تبلیغات چندانی کنند، می توانند دنیا را بار دیگر بر علیه ایران با خود همراه کرده و این همین تاثیر حداقلی به دست آمده از برجام را خنثی کنند. فعلا زمان زودی برای این حرکت است.
  17. عاقبت نخوندن پست و پاسخ دهی بر اساس ذهنیات و گمانه زنی شخصی همینه. فکر کنم پاسخ شما ربطی به پست بنده نداشت. امکان ضربه وجود داره ( هیچ عامل و قدرتی نمیتونه امکان ضربه زدن رو به صفر برسونه و اصولا هیچ پدافندی امکان خنثی کردن 100 درصدی تهاجم رو نداره، موشک های حوثی رو نمیشه مثلا با بارش 10 هزار موشک مقایسه کرد) البته این ضربه می تونه از طریق موشک، نیروی هوایی و جنگنده های ایرانی و یا یا حتی مین گذاری در خلیج پارس باشه. برخلاف نظر شما اصولا ایلات متحده نشون داده یا وارد بازی نمیشه و یا پلن بی و یا حتی سی رو هم برای نقشه اش در نظر می گیره و هزینه -فایده طرحی رو در نظر می گیره. وقتی عرض می کنم توان مقابله در درازمدت وجود نداره یعنی اگه ضربه ای چه کارآمد و چه ناکارآمد بتونیم وارد کنیم به خاطر عدم توازن نظامی - اقتصادی با حریف، قضیه عراق و یا بوسنی تکرار میشه یعنی نابودی نیروهای نظامی، شخم زدن زیرساخت ها و پدافند و ویرانی سرمایه گذاری و .... گمانه زنی شما در مورد پارس جنوبی قسمتی از این ماجراست و دورتادور ما با پایگاه های امریکایی و نیروهای متحدش محاصره شده. فعلا در قضیه برجام و وقایع بعد اون ایران مثل بازیکنی در شطرنج می مونه که بخاطر خالی بودن چنته اش از المان های تاثیر گذار امکان حرکت نداره و باید چشم انتظار حرکت حریف و بهره برداری از اشتباهات اون باشه.
  18. با توجه به نامتقارن بودن نبرد، امکان ضربه زنی وجود دارد ولی از نظر جایگزین کردن تسلیحات، نیروهای انسانی، منابع اقتصادی ، گستردگی نیروها توان تقابل برای زمانی طولانی مدت وجود نداره.
  19. بازرسی کشتی و یا متعاقب آن توقف کشتی ها و یا داشتن تکنولوژی هسته ای و استفاده از آن در زمان جنگ و... گزینه هایی هستند که صرفا در انتهای یک کشمکش و نبردی تمام عیار استفاده از آنان منطقی و کاربردی است. هنوز گزینه هایی چند که البته چندان امیدی به آنها نیست برای انجام وجود دارد، مواردی که خطر کمتری نسبت به بازرسی و... دارند. در حال حاضر ایران به خاطر ضعف مفرط در اقتصاد و دارا نبودن اقتصادی پویا و قدرتمند اسیر بازی ترامپ و دولت جنگ طلب او شده است. توقف و بازرسی کشتی ها و تجهیزات عبوری از تنگه هرمز به خوبی مهره ای برای تبلیغات گسترده ای است که نئوکان ها و تیم بی بر آن بری جنگ طلب نشان دان ایران و اثبات حقانیت خود تکیه خواهند کرد. این تصمیم در صورتی پذیرفتنی است که چند طرح برای بعد از آن هم در نظر داشته باشیم وگرنه این امر شروع بازی خطرناکی است که پایان آن در حوزه اختیار و کنترل ما نیست. با توجه به جبهه ای در ایالات متحده از رویکرد ترامپ راضی نیستند و نمود آن جان کری است و با توجه به احتمال کم پیروزی یک کاندیدای دموکرات در انتخابات 2020 و خالی بودن دست اروپا و دموکرات برای شروع کردن بازی دوباره چماق - هویج، بهتر است که کشور ایران اگرچه زمان و انرژی به ضررش در حال سپری شدن است ولی از اقدام نسنجیده و بدون پیش بینی گام های بعدی خودداری کند و همچنین با کارت اروپا بازی کند چون در حال حاضر خروج از برجام و هرگونه اقدام در تنگه هرمز عایده ای چندانی نخواهد داشت.
  20. البته در یک جنگ که فعلا معلوم نیست طرفین کدام کشور یا کشورها هستند، هردو مورد ضروریه و اصولا با توجه به خطرات و تهدیدات باید راهکار بررسی بشه ولی شاید بخاطر عدم تناسب امکانات و میل به جنگ نامتقارن ، نیروی هوایی تا حدود زیادی نادیده گرفته شده. این امر باعث میشه ما همیشه یک گام از طرف مقابل عقب تر باشیم و فرصت پاسخ دهی داشته باشیم تا اقدام پیشگیرانه ( درست مثل اقدام پیشگیرانه و کوبنده اسرائیل در جنگ 6 روزه) بخاطر همین حداقل 80 فروند جنگنده سوخو 30 یا سوخو 35 میتونه توان مارو برای پایداری در مقابل خیلی تهدیدات بالا ببره. این امر بخاطر پایداری در مقابل ویران شدن زیر ساخت ها و ساختارهای پدافندی ایه که میتونن خط مکمل یا بعدی مقاومت در مقابل یک تهاجم باشند گزینه خوبیه. ترکیب امکانات تدافعی با تهاجمی می تونه نقش زیادی در پیشگیری از یک جنگ قریب الوقوع بگیره. به نظرم مقادیر کافی ای از سوخو 30 در نقش بازدارنده و بالا برنده هزینه برای طرف شروع کننده یک جنگ نقش خوبی داره و در عرصه جنگ چه سوخو 30 و چه تعداد قابل توجهی زیر دریایی با امکانات مناسب می تونه در کم کردن فشار جنگ بر آسمان و زمین ما و کشاندن جنگ به زمین و آسمان حریف ( درست مثل تقابل هراکلیوس با خسروپرویز که نبرد رو به آسیا کشوند) نقش موثری داشته باشه. بخصوص اگه طرف نزاع یک کشور و تقریبا با پتانسیل و ارتشی شبیه ما باشه این امر در برهم زدن تمرکز این کشور بر تهاجم و از بین بردن زیرساخت ها و عوامل پدافندی میتونه موثر باشه.
  21. فعلا اوجب واجبات وجود چند اسکاندران جنگنده چند منظوره نسل 4 با توان حمل مقدار بالایی تسلیحات و برد عملیاتی قابل توجه است ( مثل سوخو 30)، جنگنده نسل 6 و 7 پیشکش!
  22. توجیه نیست. با فرمایش های شما موافقم. دید ما ممکنه به مسئله ای جزئی و یا گاهی کلی باشه. در این مبحث من سعی کردم دیدی جزئی و مبتنی بر معلول و نه علت داشته باشم چون خود شما و بنده بهتر می دونیم مشکل در کجا هست و اون مشکل و علت به طور کلی به خاطر در حاشیه امن بودن از نقد و تحلیل حتی در اشتباهات واضح، تکرار چندباره سیاست گذاری های غلط و عدم توجه به انتقادات و پیشنهادات اعم از هر طیف و خط و جناح و کارشناس فعلا قابل اصلاح نیست. پس چاره ای نیست جز اینکه مسئله و نکته محور باشیم و هر مسئله ای رو به صورت انتزاعی بررسی کنیم و مثل من صرفا با ذکر ایراد بعدش پیشنهاد بدیم ( همین رو هم تا بتونم و به اینجام نرسه نمیگم چون واقعا گفتنش چه فایده ای داره؟). وجود یک کارشناس رسانه ای خبره، گزیده گویی در اظهارات که گاه و بیگاه اشتباه در میاد و شرکت در کارگاه های بازآموزی که زحمت و سختی چندانی نداره، همین رو هم من دیدم نه گوش شنوایی برای شنیدن انتقاد و نه اصلاح هست . تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
  23. البته انسان جایز الخطاست و از این دست اشتباهات برای همه پیش میاد . قبلا هم برای محسن رضایی و یا سعید قاسمی این موارد رو داشتیم. در زلزله کرمانشاه که سعید قاسمی به همراه تیمی در کار تهیه مسکن جایگزین برای زلزله زدگان بود، گفت این خانه های ساخته شده در مقابل زلزله 14-15 ریشتری هم دووم میاره( نقل به مضمون). توالی از این اشتباهات و اون جایگاه و تاثیری که یک یا چند اشتباه می تونه داشته باشه به نظرم باعث میشه که چند نکته رو در نظر بگیریم: 1) تاکید بر دوره های بازآموزی ( چه سازمانی و چه مطالعه ) برای افرادی که در سطوح بالا قرار دارند: ظرفیت ذهنی انسان محدوده ، خیلی موارد رو ممکنه فراموش کنه و از خیلی نکته ها خبری نداشته باشه. اشکالی نداره که هر فرد هرچند وقت یک بار در قالب کارگاهی یا دوره آموزشی یا مطالعه شخصی به روز بشه. 2) هماهنگی در اظهار نظر: ماشاالله در این دوره پخش زنده و دنیای مجازی از تولید به مصرفه یعنی دیگه نمیشه یه اشتباه رو لاپوشانی یا توجیه کرد. بهترین کار پذیرش اون خطا و حرفه ای بودن در امر مصاحبه و اظهار نظره. مصاحبه کننده می تونه سوالات و یا موضوعات مصاحبه رو در اختیار مصاحبه شونده قرار بده تا در این زمینه ارزیابی و بررسی صورت بگیره و با آمادگی تسلط کامل در جوانب موضوع اون مصاحبه صورت بگیره. 3) نیاز کمتر به مصاحبه های فراوان و گاها روزانه: قبلا این مورد رو کمتر در فرماندهان ارتش سراغ داشتیم و البته اونها هم به تازگی به اپیدمی اظهار نظر ولو در مسائل جزئی پیوسته اند. به نظرم ضرورت داره در خیلی موارد سخنگو و یا کارشناسی مسلط به امور به بعضی موارد یا موضوعاتی که نیاز به اطلاع رسانی داره ، بپردازه.
  24. بین گزینه ها، موردی که در سال اکتبر 2020 فعلا امکان خریدش هست و می تونه مکمل خوبی برای سوخو 30 ( در صورت خرید) باشه، اژدهای نیرومنده ( جی 10). جنگنده ای که می تونه رقیب خوبی برای اف 16 باشه.
  25. سلام و درود بر امیر سرافراز و غیور، احمد دادبین. شخصیتی قدرتمند ، مسلط و با روحیه که بعد از فتوری دوران جنگ، با شجاعت و تدبیر و با استفاده از ابزاری مثل مانورهای عظیم، نقشی مهم در دوباره روبه راه و قوی کردن نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در آن زمان داشت. افسوس که دادبین بزرگ اسیر حادثه ای شد و شهید صیاد شیرازی هم به دیدار حق شتافت و نبود بدیلی برای این چنین افراد دلسوز و نخبه ای ضایعه بزرگی برای ارتش ایران است.