aminf14

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    1,332
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    8

تمامی ارسال های aminf14

  1. در تعامل با طرف خارجی باید ترکیب مختلفی از راه حل ها و داشتن پلن بی و سی در دستور کار باشه و هر کدوم با توجه به شرایط پیش اومده در دستور کار قرار بگیره.
  2. سلام. در تهاجم پیچیده و ترکیبی و بعد از افت عملکرد پدافند دشمن، اتفاقا پهپادهای سنگین میتونن نقش مهمی رو ایفا کنند.
  3. اون یه مورد دیگه است و به تدبیر و برنامه ریزی مسئولین نظامی بر می گرده. ولی ضعف بزرگ ما، با توجه به نبود جنگنده های مولتی رول نسل 4.5 به میزان کافی، در تهاجم و وارد کردن ضربه های سنگین به دشمنه و این نقش رو قوای موشکی ما نمی تونن به تنهایی انجام بدن.
  4. ایران در عرصه ارائه و استفاده از پهپادهای رزمی حرف های زیادی برای گفتن داره چه در پاسداری از مرزهای ایران زمین و چه صادرات این محصول.موردی که می تونه نیاز تهاجمی ایران رو تا حد زیادی برطرف کنه افزایش محموله قابل حمل تا مثلا به میزان 2 تن هستش. این کار باعث میشه ضمن وارد کردن ضربه های روانی و بر زدن تمرکز پدافند دشمن، ضربه های کاری به زیر ساخت های نظامی و خطرناک دشمن وارد شه.
  5. اصولا مشکل این مذاکرات برنامه صلح آمیز هسته ای ایران اینه که ما میگیم چی ولی نمیدونیم چطور؟ ما مشکل رو حدودا بلدیم ولی رویه رو نه ( متاسفانه بخاطر پیچیدگی بیش از حد مسئله رویه کاملا منسجمی وجود نداره و به سختی میشه به اون رسید و پیاده اش کرد). متاسفانه این برنامه هسته ای ایران و این مذاکرات بیشتر از 20 ساله از حالت یک معادله ساده به معادله چند مجهولی و حتی می تونیم بگیم نامعادله تغییر پیدا کرده: مذاکرات هسته ای ایران چند وجه داره: 1) وجه فنی 2) وجه اقتصادی 3) وجه سیاست خارجی و مناسبات بین الملل 4) سیاست داخلی و وفاق ملی چه در ایران چه در طرفین و طرف های مقابل 5) وجه نظامی - اطلاعاتی 6) راستی آزمایی 7) روابط غرب با دیگر کشورهای دنیا شاید بعد از 20 سال بهتره از این دوگانه مقاومت / انعطاف (نمادش برجام) بگذریم و دنبال یه راه حل چند وجهی باشیم راه حلی که هم باعث شه صنعت هسته ای حفظ بشه، هم اعتماد طرف مقابل جلب شه، هم مکانیسمی وجود داشته باشه که کشورهای غربی اینقدر کارشکنی نکنند و در کنارش ما از نظر اقتصادی و مناسبات بین المللی شرایط مناسبی داشته باشیم.در زمانی ما خوش بینی بیش از حدی به غرب داشتیم و شاید با روی خوش غرب یا بازی پلیس خوب /پلیس بد بازی خوردیم گاهی هم فرصت تعامل حداقلی رو از دست دادیم. این مذاکرات اینقدر ساده نیست که جناح اصلاح طلب و اصولگرا فرض کردن که با انعطاف یا مقاومت خاتمه پیدا کنه. خب این معادله چندوجهی باید چه اهدافی داشته باشه: 1) وجه فنی باید خاتمه پیدا کنه و طول کشیدن این موضوع و تبدیلش به بازی سیاسی شده 2) وجه اقتصادی: بخواهیم نخواهیم ماییم که تحت فشاریم و ضرر میدیم و بد یا خوب این غرب ملعون از نظر اقتصادی قدرت زیادی داره و اتفاقا میلی هم به عدالت و نوع دوستی نداره، روزی اتحاد جماهیر شوروی رو با ابزار اقتصادی از پای درآورد و چندین قرن آفریقا رو داره می دوشه و سر سوزنی هم به فکر رفاه اونها نبوده و و نیست. فشار اقتصادی بر روی غرب نیست ، این ماییم که باید در کنار حفظ عزت فشار اقتصادی رو کم کنیم. البته این میل به داشتن رفاه نباید طوری باشه طرف غربی سواستفاده کنه و فشار رو بیشتر کنه یا با این ابزار امتیاز بیشتری بگیره. اینکه بگیم شرایط الان ما خوبه واقعا اشتباهه ولی اینکه تمام قد جلوی غرب هم کرنش کنیم دوبار ( بهتر بگیم 3 بار) تجربه ثابت کرده نتیجه ای نداره. ما باید ورای شناخت نقشه های طرف مقابل در رفتار سلبی نمونیم و بتونیم ایجابی کار کرده و در مذاکره طرف مقابل رو به پذیرش خواسته هامون مجاب کنیم. 3) به نظرم سال 92 حسن روحانی یه حرف خوب زد : اینکه کدخدای غرب آمریکا است و ما به جای گسترده تر کردن ماجرا بهتره مستقیم با خود آمریکا مذاکره کنیم. فکر کنم در اواخر دولت مرحوم رییسی این سیاست درست رو داشتیم که مذاکره رو محدود به مذاکره با امریکا کنیم. به نظرم وجود فرانسه، انگلستان، آلمان، چین، روسیه، ترکیه، برزیل غیره و غیره در این ماجرا زیادیه و فقط باعث میشه بیشتر بازی بخوریم چه با بازی پلیس خوب/ پلیس بد و چه بخاطر رقابت درونی کشورهای مقابل و یا غیر مستقیم تاثیر عزرائیل ملعون یا بعضی کشورهای منطقه. اگر واقعا میخواهیم مذاکراتی داشته باشیم فقط ایران و آمریکاولاغیر. خب حالا به طور مستقیم و بی واسطه با شیطان بزرگ ( در عمل نه شعار ) مذاکره کردیم چه پیش شرطی باید داشته باشه: به نظرم ما وفاق داخلی نداریم هیچ ( که بعدا در موردش توضیح میدم) اسیر این نداشتن وفاق یا شاید نقش بازی کردن طرف امریکایی شدیم. این شده فیلمی که ما مثلا بیاییم کلی نرمش و انعطاف داشته باشیم و اونوقت ترامپ بیاد مثل آب خوردن از برجام خارج بشه و حتی در داخل امریکا هم نه مورد پرسش قرار بگیره و نه خطاب و عتاب. اگر قراره مذاکره ای داشته باشیم از اول امریکایی ها باید تضمین بدن که اگر توافقی شد اون توافق یه سند غیر قابل تغییر ملی بشه که فلان دولت امریکا نتونه راحت ازش خارج شه یا مارو به بازی بگیرن. اینکه چه دولتی در امریکا باشه مشکل اونهاست و این رو باید مستقیما ازشون بخواهیم. 4) در ادامه کارشکنی چندباره غرب و شماتت نشدن ترامپ و یا بی وفایی همیشگی غرب نمیدونم چرا هیچ وقت ما در داخل وفاق نداریم. چرا وقتی غرب مذاکرات رو سیاسی کرد ما این وجه سیاسی رو به عرش کشوندیم و اون رو تبدیل به دوقطبی انتخاباتی و وسیله گرفتن رای کردیم. چرا ما بجای سرزنش غرب میل به جنگ داخلی داریم و نمیتونیم گفتگو و تضارب آرا داشته باشیم. میشه یه مجموعه از صاحب نظران داخلی و اونهم بدون ربطش به انتخابات تشکیل بدیم که هرکس برنامشو بگه . مذاکره رو به این دولت و اون دولت و رای اوردن و نیاوردنمون وابسته نکنیم و اگر تجربه ای داریم ارائه بدیم. مهم اینه این مشکل حل شه خیلی دید حقیرانه ایه که بگیم نه این مسئله رو ما حل کنیم که امتیازش نصیب ما شه. بابا جناحین چپ و راست خیلی چیزهای دیگه هست که میشه باهاش رای بگیرید و اصلا بزارید جناح مقابل حلش کنه و رایشو بگیره. مهم آرامش مردمه و اینقدر منیت نداشته باشید. غرب بی رحم این ضعف مارو راحت شناخته و اینکه بعد 20 سال به سمت دوگانه مقاومت /برجام بریم اشتباهه. اول باید قبول کنیم تمام مسیری که رفتیم اشتباه و الکنه و باید برنامه ای جامع و بهتر داشته باشیم که لزوما نداشتن هیچ توافق یا کرنش در مقابل غرب نیست.در کنار این یه مقدار بعد از انقلاب در زمینه نقش ما در منطقه بازی و گول خوردیم. ورای مسئله هسته ای به نظرم در زمینه ایجاد قراردادهای بلند مدت و استفاده از موهبت های منطقه ای و سرزمینی مثل کریدور شرق به غرب یا کریدور هوایی یا شکوفا کردن پتانسیل استانهای جنوبی در هیچ دولتی قوی نبودیم و باید فکری عاجل کنیم. 5) به نظرم مذاکرات هسته ای باعث نمیشه با طرف مقابل دوست یا دشمن شیم. طرف میخواد با کمترین امتیاز دادن بیشترین امتیاز رو بگیره و طبعا تمام تیم های مذاکره کننده ما هم همین قصدو داشتن (ورای نتیجه). اعتماد به غرب که ماهیتی استثماری و استعماری داره اشتباهه و حتی توافق باعث نمیشه لازم بشه که به غرب اعتماد کنیم. نتیجه اعتماد چشم بسته میتونه وارد شدن ضربان نظامی یا اطلاعاتی یا انجام ترور باشه. ما باید در کنار میل به داشتن اقتصادی قوی و مجاب کردن غرب برای تعامل با ما از نظر نظامی و اطلاعاتی هم محکم و استوار باشیم. اگر بخوام به یک مثال خوب اشاره کنم ضربه به عزرائیل بود که از نظر روانی برای ما عالی و برای عزرائیل کابوس وار بود. باید در زمینه اطلاعاتی و امنیتی از درز کردن اطلاعات جلوگیری کنیم و در زمینه نظامی مجموعه ما یکدست باشه. آیا ما مجموعه نیروهای نظامی یکدستی داریم به نظرم خیر. ما در زمینه نیروهای هوایی ( اعم از هواپیماهای جنگنده و تاکتیکی و بالگرد)، زمینی و حتی دریایی دچار مشکلات عدیده کمی و کیفی هستیم. پیشرفت های زیادی داشتیم و در خیلی زمینه ها طعم استقلال و رقابت موفق با دنیا رو هم چشیدیم امیدوارم در همه عرصه های نظامی - اطلاعاتی اینطور باشیم. 6) بالاتر که عرض کردم ما در دوره برادری مونو به غرب ثابت کردیم و حتی در دوره احمدی نژادهم. باید از غرب تضمین بخواهیم. تضمین های عینی نه لبخند و قول و... 7) به نظرم غرب که نمادی از لیبرال دموکراسی هستش دچار چالش های عظیم عقیدتی با بعضی کشورهای دنیا شده. غرب امروز علی رغم داشتن رفاه به نظرم از نظر شاخص های فرهنگی تمدنی به پوچی خورده و با سر زمین خورده. حالا در طرفین مقابل غرب تقریبا همون پوچی رو دارن. به نظرم ما نباید ابزار بازی غرب با دشمنانش شیم که یا گرفتار رویکردهای پوچ غرب شیم و و یا رفاه و امیدمونو از دست بدیم و یا هردو مصیبت پوچی و نداشتن رفاه رو همزمان تجربه کنیم. هر جناح ما نباید وامدار یه طرف منازعات جهانی باشه ما نه متحد امریکاییم نه روسیه و چین. نه مسیحی هستیم نه مائوسیست و مارکسیست. باید به همون سیاست های استقلال آزادی برگردیم و بجای مهره جنگ غرب - شرق شدن و بازی خوردن چندین باره به سمت استقلال رویکرد و اتفاقا استفاده از شکاف و رقابت بین غرب و شرق بشیم.
  6. صد البته ولی در درازمدت خود ایران قادر به تامین این موارد هست مسئله مهم تر حفظ برتری هوایی برای به کار بردن بالگردهایی مثل کاموف 52 و میل 28 است که در این مورد شرایط ما چندان مطلوب نیست و تکلیف خریدهایی مثل سوخو 35 و 57 هم کاملا معلوم نشده که تحویل داده شده اند یا نه یا اگر تحویل گرفته شده به چه میزان.
  7. چیزی که من خونده بودم توان اسب بخار میل 28 ، 2100 بود و کاموف 2500 ولی خب ممکنه تغییر کرده باشه و چیزی باشه که شما فرمایش می کنید موشک لیزری رو میشه در قالب شلیک کن، فراموش کن به کار برد و همین به توانایی بقا در صحنه نبرد و بعد از زدن ضربه کمک میکنه اگر بخوام کلی تر بگم بجز نداجا و ندسا، هر سلاح دفاعی تهاجمی در قالب گروهی از ابزارهای ترکیبی میتونه به کارایی ایده آل خودش برسه و امروزه جنگ شبکه محور و چند لایه لازمه. به کارگیری کاموف 52 یا میل 28 یا ترکیبی از هردو، نیاز به شرایطی داره که باید از طرف ما فراهم بشه (و به نظرم بهش توجهی نمیشه و ممکنه از این بابت ضربه بخوریم).
  8. کاموف بالگرد به روزتریه و خیلی امکان ارتقا و بقا پذیری در مقابل بالگردها و تهدیدات روزافزون داره. برتری های چشمگیری هم مقابل میل 28 داره توان موتور بالاتر برد انتقالی و شعاع رزمی بیشتر جایگاه تسلیحاتی زیاد بر روی باله توانایی تجهیز به موشک لیزری که میل 28 ندارد
  9. اگر قصد خرید وجود داره چه بهتر که کاموف 52 رو از روسیه بخریم نه میل 28 یا ترکیبی از این دو بالگرد رو بخریم. در حوزه هواپیماهای جنگنده قبلا این اشتباه را داشتیم و زمانی که اتحاد جماهیر شوروی نیازمند نقدینگی بود به جای میگ 31 و سوخو 27 ، میگ 29 خریدیم که مسلما در مقابل دو جنگنده دیگه حرف زیادی برای گفتن نداشت و ندارد. واقعا نیازمند به یک بالگرد قدرتمند برای کنترل صحنه نبردیم و این ایده های داخلی هم نتیجه مسلموسی نداشته و یا نتوانسته در کوتاه مدت و حتی درازمدت مارو خوشبین و امیدوار کنه.
  10. سلام وقت شما بخیر. من هم موافقم با فرمایشتون و مسلما بازدارندگی اونهم از نوع مطلقش به وجود نیومده. نتایج عملیات تنبیه اسرائیل در دو حوزه بود: 1) بعد روانی: بعد از ضربه های اسرائیل به ایران اعم از ترور مستشار، دانشمندان هسته ای یا اخلال در توانایی هسته ای یا پهپادی این رژیم با سیلی سختی مواجه شد که موارد قبلی رو شست و برد و از ذهن ها پاک کرد. وعده صادق باعث شد که در حال حاضر برتری روانی با ایران باشه ولی اینکه این برتری چقدر طول بکشه و بتونیم نگهش داریم دیگه الله اعلم 2) حمله مستقیم به تاسیسات و خاک مرکزی اسرائیل: سابقه نداشته ما اینقدر گسترده و آشکارا و با قدرت تمام به خاک اصلی اسرائیل حمله کنیم و این رژیم مستاصل از پاسخگویی باشه. این تابو شکسته شد و مسلما اگر اسرائیل دوباره مستشار یا دانشمند هسته ای ترور کنه یا خرابکاری کنه باید در انتظار پاسخ ایران باشه ولی این به معنای بازدارندگی نیست، بلکه به معنی گذشتن از مرحله ایه که دیگه مجبور به تحمل ضربات دشمن نیستیم و میتونیم بهش پاسخ بدیم و اسرائیل هم این نکته رو گرفت که ایران دیگه لزوما صبر استراتژیک رو در پیش نداره و اگر ضربه ای بزنه باید پاسخش رو تحمل کنه و به قولی دوران بزن و در رو تموم شده. اما شرایط تحقق وعده صادق: فراموش نکنیم زمانی تنبیه اسرائیل انجام شد که اسرائیل از دو سو با حماس و حزب الله لبنان درگیر بود و در ایالات متحده هم بایدن اون خشونت ترامپ رو در سیاست خارجی نداشت. فرصتی به وجود آمده بود که ایران از اون بهره برداری کرد و زهر چشمی از اسرائیل گرفت. ولی این به معنی تکرار موفقیت صد در صد این عملیات نیست و زمان و مکان و شرایط آینده متفاوته و بر مبنای رویدادهای آینده باید تحلیل کرد. اما سخنی پایانی در مورد بازدارندگی: اما چکار کنیم که به بازدارندگی یا بازدارندگی مطلق در حوزه نظامی یا سیاسی و ... برسیم. اولا این مورد مقوله سختیه چون فاکتورهای مختلفی باید رعایت شه که در داخل کشورمون اون شرایط مهیا بشه که دشمن نتونه پاسخ بده از جمله شرایط خوب اقتصادی، سیاسی ، وفاق ملی، تعامل اجتماعی، بالا بودن امید به موفقیت و عدم تطمیع شهروندان ایرانی و... در کنار اون باید به توازن بالای نظامی و همچنین رویکرد مثبت و متوازن با همسایگان اطرافمون برسیم. در خارج از مرزهامون و مخصوصا در مورد اسرائیل باید در نظر داشته باشیم که اسرائیل سالها در حال تهاجم و ضربه زدن به ایران نبوده بلکه باید برعکسشو در نظر گرفت. همه از قدرت نظامی و تجهیزاتی اسرائیل خبر داریم و میدونیم ضرباتی به ایران وارد کرده که در بالاتر ذکر شد و در استراتژی هزار خنجر تعریف میشه اما واقعیت شرایط میدانی حاکی از اینه که اگرچه متحدین ایران (حزب الله، حماس، حوثی ها) قدرتی در حد متحدین اسرائیل ندارند ولی ایران هم استراتژی خاص خودشو داره که من بهش استراتژی هزار طناب یا هزار ریسمان میگم و با رویه ای آهسته و پیوسته داره حلقه رو بر اسرائیل تنگ تر میکنه. اسرائیل با فراست پی برده که حلقه مهم این محاصره در سوریه و متحد تقریبا منفعل ایران یعنی دولت سوریه است. اگرچه ما خودمون به نوعی خواستار حضور روسیه در سوریه بودیم ولی اگر قراره در مقابل اسرائیل به توانایی پاسخ ( و حتی پاسخ متوازن و نه بازدارندگی) برسیم باید یه مقدار تعامل ایران - روسیه و سوریه در خاک سوریه تغییر کنه و دولت سوریه هم از این انفعال در بیاد تا بتونه به بازیگر قوی در کشمکش بین ایران و اسرائیل تبدیل بشه ان شاالله. الا ایحال بازدارندگی اونهم در خاورمیانه که بطن فتنه ها و آشوب های مختلفه یه مفهوم ایده آله و اگر نگم که رسیدن بهش غیر ممکنه ولی سالها طول می کشه که ما به سطح مناسبی از بازدارندگی برسیم.
  11. البته واقعا نمیشه عین الاسد رو با عملیات تنبیه اسرائیل مقایسه کرد چون ضربه دشمن در سال 1398 خیلی تاثیرگذار و دردناک بود. ولی الا ایحال چه در سال 98 و چه 1403 وجه بارز این عملیات یک جنبه روانی اون و دوم ایجاد اعتماد به نفس برای تکرار اون در موارد مشابه آتی بود، دیگه گذشت اون زمان که اسرائیل مستشاران ایرانی رو در سوریه هدف قرار بده و خودشو ایمن و مصون فرض کنه. در عملیات تنبیه اسرائیل یا همین وعده صادق روشن شدن آسمان بیت المقدس با موشک های ایرانی (که با دوربین های اهالی کرانه باختری ثبت شد) و گذشتن از فراز سرزمین خصم یه تلنگر عمیقی بود به اسرائیل که ببین چقدر آسیب پذیری و اگر بجای این مثلا 200-300 موشک و پهپاد با 10 هزار موشک تحت تهاجم قرار می گرفتی باید چه کار می کردی؟ به قول معروف اون که باید از این ماجرا پند می گرفت گرفت و نشونه اش این عملیات مضحک اسرائیل بود که دیگه دونست ماجرا چطوره و ماست هارو کیسه کرد و طوری پاسخ داد که ماجرا ادامه پیدا نکنه. به خاطر همین نیاز به کنکاش بیشتر در مورد عملیات نبود و با گذشتن چن سال از عملیات به تدریج این اطلاعات به بیرون درز می کنه و نیازی نبود ایران از پهپادها یا ابزارهای خوب جمع آوری اطلاعات میدانی استفاده کنه که با شکارشون حتی نتیجه عملیات و ضربه روانی وارده به رژیم اسرائیل مخدوش شه . در این فقره ایران لازم ندونست که خیلی روی جزئیات پیامدهای حمله حساسیت به خرج بدهمیشد این عملیات رو در دو کلمه خلاصه کرد: fire and forget! چون همون خفت و خواری اسرائیل در دنیا و منطقه براشون کافی بود ولی در صورتی که این عملیات یا عملیات مشابه پیوسته رخ بده با توجه به لزوم بررسی نتایج و تحلیل نقاط قوت و ضعف حتما از ابزارهای جمع آوری اطلاعات استفاده میشه. البته ضربه ایران به اسرائیل چشم بسته نبود و همونطور که همه میدونیم در رزمایش های نیروهای مسلح ایران، حتی شبیه سازی حمله به اسرائیل و بندر ایلات هم انجام شد.
  12. ورای پوشش دو جنبه تلفات و وارد آمدن خسارت به اسرائیل و میزان برخورد که مسلما حداقل 15 مورد بوده ( و با دراومدن فیلم ها یا عکس ها و اطلاعات دیگه ممکنه بروز پیدا کنه چون اسرائیل که میلی به انتشار میزان برخورد و وارد شدن تلفات جانی و امکاناتیش نداره) یه نکته رو به یاد داشته باشید: در جنگ جهانی اول و دوم ایران اعلام بی طرفی کرد ولی در هر دو جنگ توسط قوای متفقین اشغال شد. در جنگ جهانی دوم نوع اشغال ایران توسط متفقین واقعا شرم آور بود.میشه گفت با اولین ضربه، انسجام و سازماندهی نیروهای نظامی که رضاشاه ادعای قوی بودنشونو داشت از هم فرو پاشید و پدر به طرز تحقیرآمیزی تبعید شد و پسر رو جایگزینش کردن. سقوط فوق العاده سریع رضاشاه حتی بر سرنوشت نهایی جنگ جهانی دوم هم تاثیر منفی داشت چه اگه رضاشاه و قوای تحت فرمانش میتونستن 6 ماه الی 1 سال مقابل متفقین به خصوص اتحاد جماهیر شوروی مقاومت میکردن، شاید ورماخت میتونست با سرعت و قدرت بیشتری به طرف تسخیر اهدافش بره و حتی شوروی رو کاملا سرنگون کنه. اما در زمانه ما ، ایران ضربه ای رو از اسرائیل خورده و میل داره این ضربه که البته آخرین مورد از مجموعه زیادی از ضربات استراتژی هزار خنجر اسرائیل بود رو پاسخ بده خوب واکنش دنیا به اراده ایران چیه: اسرائیل کاملا ترسیده و حتی وعده داده که ایران هر سفارتی رو بزنه ما پاسخ نمیدیم و فقط ایران به عمق خاک ما حمله نکنه. ایالات متحده با لحن خیلی ملایم و نرمی از ایران میخواد که تلافی نکنه اتحادیه اروپا و خیلی کشورهای پرنفوذ سیاسی، ایران رو به خویشتنداری دعوت می کنن اما ایران چیکار میکنه: مجموعه ای از موشک های کروز، بالستیک و پهپادهاشو که در مورد توان موشکی میشه گفت از ذخایر قدیمی و نه کاملا به روز هست رو استفاده و به عمق خاک اسرائیل و اهداف نظامی (و اونهم بدون میل به گرفتن تلفات غیر نظامی) روانه میکنه. به نقل از معاریو که از مهم ترین روزنامه های اسرائیل هست نزدیک به 20 درصد پرتابه های تهاجمی گسیل شده ایران به هدف میخوره ( حتی ممکنه درصد موارد از اینم بیشتر باشه). ایالات متحده و اتحادیه اروپا بجز محکومیت ظاهری هیچ کاری نمی تونن بکنن، اسرائیل که همیشه با شدیدترین توان به حزب الله لبنان و حماس و ... پاسخ میداد شاید مضحک و مسخره ترین پاسخ نظامی رو به ایران میده. اینکه از ترس پاسخ ایران ، کاری رو میکنن که باعث تمسخرشون توسط جهانیان میشه. باید بی خیال این تبلیغات رسانه ها شد ولی چیزی که حداقل برای بنده مبرهنه و در سالهای آینده دنیا به خاطر خواهد داشت اینه که: ایران با این پاسخش ( علی رغم التماس ابر قدرتی چون ایالات متحده) هیمنه و اعتماد به نفس و قدرت روانی اسرائیل که از 1948 داشت رو در هم کوبید، پاسخی قوی و با صلابت اونهم در عمق خاک دشمن و تازه با رعایت ملاحظات انسانی داد.
  13. این اتفاق زخمی شدن یک فرد و رضایت دادن ایشون از فردی که مقصر مستقیم بوده نیست، فاجعه ای بود که 176 کشته بر جای گذاشت و مسلما نمیتونه فقط مربوط به یک اپراتور باشه. وقتی با این چنین اشتباهی 176 نفر قربانی میشه نیازه که بجای اینکه 2 روز کامل کتمان شه و فیلمبردار فیلم سقوط بازداشت و بعد از کل دنیا ماجرارو فهمیدن افشا شه، کل پروتکل ها و دستورالعمل های پدافندی مرور و انجام درستشون چک بشه که ببین اشکال از کجا بوده؟ نظارت ناکافی، نبود آموزش، مسئولیت پذیر نبودن. حالا ممکن بود که بخاطر افکار عمومی نیاز به استعفای حاجی زاده باشه و ممکن هم هست نباشه ولی اینکه فردی مثل حاجی زاده رو بلکل مبرا بدونیم اشتباهه. فرقی هم نمیکنه کجا بوده چه پادگاه های استان کرمانشاه و چه کنار اپراتور تور ام. وقتی مقام بزرگی رو قبول کردی باید مسئولیت اشتباهات رخ داده رو قبول کنی که ممکنه به تصمیم و اشتباه مستقیم خودت مربوط باشه و یا اشتباه زیردستانت. اینکه همه چیو گردن اون اپراتور بندازیم و کاسه کوزه رو سرش بشکنیم شجاعانه و منطقی نیست و یه جورایی صورت مسئله رو پاک کردنه. باید پیگیری کرد که دلیل عمل اون اپراتور چی بوده، شرایطی که اون اپراتور داشته چطور بوده. اصلا تمرکز، سلامت ذهن و جسم داشته، دچار مشکلات خانوادگی نبوده و ... البته سردار حاجی زاده حداقل وجود اشتباه رو قبول و عذرخواهی کرد. ولی کافی نبود. باید از سردار حاجی زاده و حتی مقامات بالاتر بدون توهین و ترور شخصیت یا قهرمان پردازی سوال میشد و عملکردشون بررسی میشد. مردمان ما سالها است اسیر دو قطبی اند و در مورد شخصیت ها هم این امر رخ میده یعنی شخصی با کارنامه قبلی قابل قبول با یک اشتباه سهوی بجز رد مقام یهویی بی آبرو و نابود میشه ( و این باعث میشه افراد متخصص میل به پذیرش مسئولیت و بروز دادن توانایی هاشون رو نداشته باشن) یا در مقابل فردی با عملکرد نامناسب فقط بخاطر لج با افکار عمومی ارتقا داده میشه (مثل مرتضوی و...). اگه بخواهیم یه مثال دیگه بزنیم مثلا عملیاتی شده و یکی از رزمندگان قصور کرده و عملیات لو رفته و کلی تلفات داده آیا باید رزمنده رو کاملا مواخذه کرد یا فرماندهی که حواسش به اتفاقات میدانی نبوده. مثال بعدی مثلا در مراکز بهداشتی و درمانیه. مثلا فرد یا افرادی فوت میکنن و گروه درمانی مثل پزشک و پرستار به پزشکی قانونی یا مراجع ذی ربط مثل بازرسی و ... میرن. به طور طبیعی شخصیت و حتی نقاط قوت فردی که خطای سهوی کرده نباید کلا کنار گذاشته بشه، مثلا اون فرد که قبول مسئولیت کرده و به ازای انجام مسئولیتش از مزایایی برخورداره ممکنه به علتی در انجام وظایفش قصور کرده که باید متناسب با اون پیامدشو تحمل کنه ولی بجز اون اون فرد ممکنه انسان دلسوز یا خوبی باشه که در اون لحظه یا لحظاتی اشتباه کرده . در مقابل اگر حتی ما گروه درمانی رو افرادی خوبی بودیم به معنی این نیست که چشم بر تقصیر یا مجموع قصور اونها ببندیم و بگیم : شما انسان خوبی هستی، اتفاقی که افتاده فدای سرت . من در فضای مجازی هردو مورد رو دیدم اینکه طرف که قصور کرده رو تبدیل به هیولا و ابلیس کنن (که این ظلمه واقعا و نادیده گرفتن خدمات فرد) یا از اون ور تبدیلش کنن به قهرمان و بگن سرت سلامت اتفاقی بوده و افتاده و دل ما از عذرخواهی ات شکست (که احتمالا اون رو هم باید انجام نمی داده). به نظرم مملکت ما در زمینه حسابرسی، ریشه یابی و رفع نقص (حالا جریمه و مجازات یا رفع علت فجایع این چنینی) یه مقدار عقبه. نکته بعدی اینکه اتفاقا این حادثه هواپیما موردیه که در درازمدت سهوی و اتفاقی بودنش خطرناک تره تا عمدی بودن. در عمدی بودن هدف معلومه، برنامه ریزی معلومه و اگر به نتیجه نگاه کنیم نتیجه دلخواه بوده ( ورای فاجعه و اشتباه بودنش). ولی اگر اتفاقی و سهوی بودن رو در نظر بگیریم وجود نقاط کور و آسیب پذیری پدافند ما و ناآماده بودن فرماندهان و پرسنل در شرایط بحرانی و ناتوانی در حفظ آمادگی مستمر در طول خدمت رو نشون میده. ما در دورانی قرار داریم که خباثت های ایالات متحده و اسرائیل و توانایی شون در جنگ الکترونیک بر هیچ کسی پوشیده نیست و وقتی به این ضعف ما پی ببرن خدا نکنه سعی بر ضربه زدن و ایجاد بحران در کشور کنند. جنگ الکترونیک ورطه آسیب رسانیه که ما باید جدی بگیریم اون رو و به عادت دیرینه مون برنگردیم که چند روز بعد حادثه ، کامل اون رو فراموش کنیم و باز روز از نو، روزی از نو تا خدای نکرده حادثه بعدی. گاهی هم ریشه یابی این مسئله نشون از یه ضعف عمده تر داره که مثلا مربوط به فرد یا مجموعه نیست و به امکانات و تکنولوژی قدیمی یا برنامه ریزی اشتباه بر می گرده. مثلا در یه مورد تقریبا ما به که سرکوب پدافند سوریه توسط اسرائیل بود بجز اون عدم تحرک پدافند سوریه، برنامه ریزی، سخت افزار و راندمان کاری نیروهای سوری خوب نبود و هنوزم نیست و بخاطر همینه آسمونشون حیاط خلوت اسرائیل شده. اگر ما از این وقایع درس بگیریم و ریشه کنیم میتونیم جلوی فجایع سلسله وارو بگیریم. پ.ن: به نظر بنده بدترین مشکل در تحلیل این وقایع نگاه سیاسی و دو قطبیه که باعث میشه بحث های فنی کلا کانالیزه و منحرف و تبدیل به کشمکش بشه. در این فقره سه عنوان جنگ الکترونیک، لزوم حفظ آمادگی نیروها در شرایط بحرانی و ایجاد شرایط مشابه جنگی به طور سالانه برای نیروهای رزمی و حفظ سلسله مراتب سازمانی در بدترین شرایط بهتره مدنظر باشه تا از طریق بشه از بروز پیامدهای نامطلوب آینده پیشگیری کرد.
  14. البته رضاجان چیزی که من شنیدم این جمله رو کارل مارکس گفته . چیزی که مارکس اشاره داره به تشابه اسمی نام ناپلئون اول و ناپلئون سوم یعنی لوئی ناپلئونه. یکی و ظهور و سقوطش رو تراژیک میدونه ولی دومی مضحک. ناپلئون سومی برای به فراموشی سپردن اوضاع اسف بار اقتصادی و اجتماعی فرانسه به پروس حمله کرد و با ضدحمله مهیب پروس، پاریس به دست اونها افتاد و به شکلی فاجعه بار دو ایالت آلزاس و لورن از کنترل فرانسه درآمد.
  15. این موارد که فرمایش کردید ایده آل های شماست و در واقعیت محلی از اعراب نداره ادم شدن عربستان؟ مگر جز این بود که ما از خواسته هامون کوتاه اومدیم و از شعار آل سقوط به میز مذاکره با اونها برگشتیم در مورد امارات این کشور از ادعای تسلطش بر جزایر سه گانه دست بر داشته؟ در مورد ترکیه و اذربایجان خدشه ای در تحریک پان ترک ها و سرویس دادن به اسرائیل وارد اومده؟ چه نوع منطقی که کابل داره؟ بستن آب روی ایران، زیر پا گذاشتن حقوق اقلیت شاید شما آشنایی با استحاله قومی، زبانی و عقیدتی کشورها و تاثیر اون روی شرایط داخلی و خارجیمون نداشته باشید و نمیتونید تصور کنید که مثلا 50 سال اینده چطور خواهیم بود
  16. در همون سالها هم در مقابل طالبان فردی مثل احمدشاه مسعود وجود داشت که طالبانی ها زدن کشتنش. مقاومت ملی، شیعیان هزاره. از این انفعال بهتره این سیاست خارجی ما واقعا معرکه است مثلا در کشمکش بین آذربایجان و ارمنستان از قدیم طرفدار آذربایجان بودیم که هم تمامیت ارضی مارو تهدید میکنه و هم حیاط خلوت و نوکر اسرائیله با طالبان که این شرایطه با ترکیه که از هر اقدامی علیه ما کوتاهی نمیکنه، همکاری داریم و منافعشو تامین می کنیم. با امارات که جزایر سه گانه رو از آن خودش می دونه سنگین ترین مرادوات اقتصادی رو داریم این رفاقت کردن با کشور و گروه هایی که آشکارا در رفتار دشمنی شونو نشون میدن چه معنی داره 951: چه استحاله ای برادر من؟ بستن آب روی ایران، رعایت نکردن حقوق شیعیان، درگیری مرزی استحاله وقتیه که ترکیب میدان و سیاست روی طالبان فشار بیارن و اونارو مجبور به دادن امتیاز به ما و اقلیتهای جمعیتی اش بکنه
  17. سلام برادر عزیز. فکر کنم مطلب بنده رو نخوندی. من کاری با اشرف غنی و حامد کرزای و ... ندارم. از ایالات متحده هم که دنبال استعمار و استثماره هیچ انتظاری ندارم. ایالات متحده چند هزارکیلومتر اونورتره این ماییم که همسایه این گروه افراطی و وحشی ایم. روشن هم بیان کردم که اقلیت قدرتمند شیعه و احمد مسعود رو نزدیک به سیاست های ایران می بینم، ایران نباید این دو گروه و دسته عظیم جمعیتی رو بی حمایت رها می کرد اون هم در دست طالبان. هم باید با تجهیز اونها از طالبان امتیازی برای اونها می گرفت و هم عنصر تاثیرگذاری در سیاست های افغانستان می داشت، حتی با گسیل این جمعیت افغان در ایران که بین 5-15 میلیون براورد میشن ، میتونست طالبان رو مشغول کارزار داخلی کنه. الان طالبان از امور داخلی و تمکین کامل مردم و سرکوب اونها فارغ بشه میاد طرف ایران. فراموش نکردید که چه کسی طالبان و القاعده رو ایجاد کرد؟ ذهن من بنده یادشه که زیر سر مادلن آلبرایت بود پس به همچین گروه هایی که ترکیبی از افراطی گری و وحشی گری ایدئولوژیک و پشتیبانی دلارهای غربی اند نمیشه اعتماد کرد. بهتره یه مقدار تاریخ رو دقیق مطالعه بفرمایید، چون قومی که شناختی از تاریخ نداشته باشه محکوم به اینه که تاریخ براش بارها و بارها تکرار شه. شما شاید کشتار دیپلمات های ایرانی توسط طالبان رو یادتون رفته باشه من یادم نرفته و اون وحشی ها فرقی با اون زمانشون ندارن. اون موقع وحشی خالص بودن الان وحشی سیاستمدارشدن. بستن آب بر روی ایران رعایت نکردن حقوق اقلیت شیعه و احترام نگذاشتن به مناسک و مراسمات اونها حذف زبان فارسی از زندگی مردم افغانستان دقیقا باید این طالبان چیکار کنه که دوستان عزیزی مثل شما از خواب غفلت بیدار شن و بدونن اونها یه تهدیدن. حالا روزی قلاده ایالات متحده روی گردنشون بود و الان ترکیه و عربستان و... مهم اینه یه تهدیدن و نشونم دادن که بشدت پتانسیل درگیری با مارو دارن.
  18. وقتی از پتانسیل مسعود و تاجیک ها و همچنین هزاره ها و اقلیت قدرتمند شیعه در افغانستان چشم پوشی کردیم و افغانستان رو آماده در دیس تقدیم به طالبان کرده و نهایت همکاری رو باهاشون داشتیم، باید فکر این زمان رو می کردیم. به قول شاعر: باش تا صبح دولتت بدمد که این هنوز از نتایج سحر است
  19. aminf14

    قاهر F-313

    اساس پنهانکار بودن در اینه خودتو از دید دشمن پنهان کنی، یه رادار دوربرد و قدرتمند داشته باشی که با یک موشک شلیک کن فراموش کن هدفتو بکوبی و قبل اینکه دشمن واکنشی نشون بده به محدوده هوایی ایمن برگردی. پروژه قاهر از همون اولم محکوم به شکست بود چون در همون اولین مورد ایراد داشت. هدف از تولید این جنگنده پشتیبانی نزدیک بود و جنگنده پشتیبانی نزدیک که در میدان دید دشمن قرارداره و رادار هم فعلا نداره، دیگه پنهانکار بودن و نسل پنجم بودن به چه کارش میاد؟
  20. درود بر شما.خسته نباشید میگم بابت فعالیت های چشمگیر و همیشه مفید شما. من در توانایی کم نظیر لوفت وافه شکی ندارم (مثل طرح فوق العاده هورتن 2-29) ولی این چیزی که مشاهده کردم بیشتر به جنگنده های چندمنظوره نسل ششم می خوره و تازه سالها بعد جنگنده هایی مثل میگ 25 و اف 14 به بخشی از این پتانسیل رسیدن و نوع سازه بدون سکان عمودی و پنهانکار بودن و نوع رها کردن بمب یه مقداری جای سوال داره چه در امکانات اون زمان و چه عملی شدنش. به نظر میاد حداقل چند دهه بعد میشد این طرح عملی بشه.
  21. گاهی یه ناله و فریاد باعث ریزش حجم عظیمی از بهمن میشه. این برنامه گروه های ریز و درشت مقاومت هم اگه ادامه دار باشه تمرکز اسرائیل رو بهم میزنه به چند دلیل: 1) اسرائیل در نبردهاش عادت به کش و قوس و زدن و خوردن (حتی در مقیاسی کمتر) رو نداشته از سال 2006 و کشمکش با حزب الله لبنان این روند تغییر کرده و حتی دوپینگ ایالات متحده و انگلیس و کشورهای ریز و درشت هم به کمکش نیومده. 2) تکنولوژی که ایران در اختیار گروه های نیابتی اش قرار داده ارزان و ایجادش راحته در صورتی که پدافند اسرائیل پرهزینه و اقتصادش بر مبنای امنیت و نه این شرایط استرس مداوم برنامه ریزی شده. وجود تنش مداوم در اسرائیل هم میتونه در کوچ تدریجی سرمایه گذاری ها و... مردمانش به اروپا و... تاثیر قابل ملاحظه ای داشته باشه. 3) گروه های مقاومت اکثرا چیزی برای از دست دادن ندارن و تحمل سالها فشار باعث شده ترس اونها بریزه. دیگه بدترین حالت شرایط غزه بود که هنوزم اونجا مقاومت ادامه داره و خواهد داشت. در یمن و عراق هم مسلما تابوی شکست ناپذیری اسرائیل و... فرو ریخته و ترسشون اساسی ریخته (یکی از دلایلش پاسخ ایران در قالب عملیات وعده صادق بود که در بعد روانی واقعا چشمگیر بود)، امیدوارم در سوریه هم کم کم حرکت های مفیدی شکل بگیره تا فشار روی اسرائیل بیشتر شه.
  22. با سلام مجدد، در مورد اولی حقیقتا نه. از زمان هژمونی تدریجی لیبرالیسم و سرمایه داری بلایی که داره به سر مردم خاورمیانه میاد همون ماجرای قورباغه و آب داغ و پیشروی سنگر به سنگره. یعنی برای اینکه ترکیه شهروند درجه سوم جامعه جهانی و اتحادیه اروپا باشن مجبورن به قواعدی تن در بدن که ایالات متحده یا اتحادیه اروپا میخواد. من از زمانی که بچه بودم قرار بود ترکیه به اتحادیه اروپا بپیونده و هنوزم نپیوسته، شروط اتحادیه اروپا رو ملاحظه بفرمایید: حل مسئله قبرس حل مسئله زیرساخت های دموکراسی حل مسئله چالش با یونان حل مسئله حقوق اقلیت ها پذیرش نسل کشی ارامنه در سال 1915 یه موارد جزیی تری بود که قبلا می شنیدم و برام خنده دار بود مثلا پیشنهاد برای عدم مصرف کله پاچه یا پایین آوردن صدای آژیر اورژانس. تازه حتی با تحقق این شروط که معلوم نیست آخرش به شرایطی مثل لیبی منجر نشه، هیچ وقت نمیشه شریک و متحد استراتژیک اونها شد به خاطر تفاوت ماهیت ( نژاد، آیین). حالا در مقابل استعمار نوین غرب چی داریم؟ قبلا سوسیالیسم و فاشیسم به عنوان راهکار های جایگزین بودند که به پایان خودشون رسیدند. در جوامع اسلامی یه تز بازگشت به خویشتنی وجود داشت که نمادش اخوان المسلمین در ترکیه و مصر و بقیه کشورهای خاورمیانه( هر کشور با نامی متفاوت) و همچنین انقلاب 1979 ایران بود. اما این انقلاب و حرکت بازگشت به خویشتن چقدر به موفقیت رسید.میشه گفت صفر و پیامدش حکومت هایی که تفاوت چندانی با دیکتاتوری ندارند و از نظر اقتصاد و پویایی اجتماعی هم وضعیت مطلوبی ندارند. اما چطور میشه هم اسیر استعمار و استثمار خارجی نشد و مبتلا به خودکامگی و ناکارآمدی داخلی؟ این امریه که کشورهای خاورمیانه هنوز بهش نرسیدن و سرگشتگی ایران و ترکیه نمادی از این وضعیته حالا وضعیت ترکیه بد و ایران بدتر ولی هیچ کدوم مطلوب (حفظ نقاط قوت فرهنگی و همچین داشتن پیشرفت و توسعه ای متوازن) نیست. در مورد اف 16، حتی اگه سوخو 35 خریداری بشه قرار نیست انتخابی بین حفظ اف 16 یا سوخو 35 صورت بگیره ستون فقرات نیروی هوایی ترکیه رو 245 جنگنده اف 16 تشکیل میده که یک جنگنده سبک، چند منظوره است و ترکیه حداقل در کوتاه مدت مجبوره این شرایط رو ادامه بده تا کم کم اف 16 رو با تعداد زیادی جنگنده نسل پنجم جایگزین کنه. در کنار این سالها متخصصین ترکیه با این هواپیما سر و کار داشتن، قطعات جانبی و سرویس از ایالات متحده دریافت کردن و حتی در سرویس دهی و تامین قطعات اف 16 به خودکفایی رسیدن و این باعث میشه تمایل برای ادامه حضور اف 16 باشه. اما در موردسوخو 35 حقیقتا طرف روسی به بدقولی در زمینه سرویس دهی و تامین قطعات معروفه .نمودشو خودمون در خرید میگ 29 دیدیم که در تامین قطعات یا سرویس دهی روس ها کارنامه خوبی نداشتن. همچنین سوخو 35 یا 57 جنگنده هایی برای صادرات اند و صادرات اونها چرخه تولید سوخو35 یا سوخو 57 رو پویاتر میکنه (حداقل بقاشو تضمین میکنه همچنانکه که میگ 35 با نبود مشتری شرکت میگویان گورویچ رو در آستانه ورشکستگی قرار داده) و چرخه تولید داخلی کشورهایی مثل ترکیه یا ایران رو به عقب می اندازه چون اون پولی که میتونن خرج راه اندازی تولید یک جنگنده با طراحی بومی کنند رو مجبورن صرف خرید کنن و در کنار جنگنده های غربی هزینه راه اندازی زیر ساخت حضور جنگنده های روسیه رو فراهم کنند. حالا ایران چون با طرف غربی همکاری نداره مجبوره ولی ترکیه دستش بازتره. بخاطر همین ترکیه با جنگنده اف 16 راحت تره و هزینه اش کمتره برای ترکیه ( چون از قبل زیرساخت و توانایی تامین قطعات جانبی و سرویس اونو داره) اما این به معنای برتری جنگنده اف 16 بر سوخو 35 نیست. اف 16 یه هواپیمای نسل 4 که بیشتر با میگ 29 یا سوخو 27 قابل مقایسه است. سوخو 35 رو به خاطر برتری چشمگیر در ویژگی های رزمی به خصوص مانورپذیری و توانایی بقا در محدوده رزمی و ایجاد برتری هوایی باید با اف 35 و اف 22 یا حداقل با اف 15 سایلنت ایگل مقایسه کرد. در سوخو 35 اون برتری هوایی به نظرم اولویت اوله و در اف 16 اون چند منظوره بودن، ارزان بودن نسبی و آچار فرانسه بودن
  23. ناز نفستون. آدم یاد فیلم جنگ ستارگان میفته که مقاومت به شکل رسمیش محدود نمیشه و هر انسان آزاده ای در مقابل ظلم دست به اسلحه می بره. حرکت 7 اکتبر ورای بعضی نقاط تاریک و افراط هاش باعث بیداری خیلی ها در جوامع اسلامی و انسانی و رو شدن دست خیلی حاکم های بی آبروی ترسو شد. این حرکت نشون داد میتونی مثل خیلی حاکمان ترسوی عرب باشی: تا دندان مسلح اما بی اراده در شلیک یک گلوله به طرف اسرائیل. در مقابل میشه مثل همین حرکت کوچک ولی شجاعانه آزادمردان بحرین یا بستن فلان شاهراه دریایی توسط حوثی ها با دستان خالی و در مواجهه با امریکا و انگلیس و ... بود
  24. این سوئد انگار یه هتاکی هم نسبت به مقدسات مسلمانان کرده بود قبل رای مثبت ترکیه. فناوری اف 16 بالا هست؟ احیانا این اف 16 با فناوری دهه 70 حریف مثلا سوخو 35 میشه که فناوری دهه 90 داره؟ تنها حریف همترازی که اف 16 شانس غلبه بر اون رو داره میگ 29 و حتی بعید میدونم سوخو 30 از پس اف 16 حتی ارتقا یافته ترکیه بر نیاد. در مورد نوکری واقعا همینطوره دیگه صادرات پهپاد بیرقدار که خطر یا زیانی برای ایالات متحده محسوب نمیشه چون در سطح کلان ترکیه محتاج همون اف 16 ایالات متحده است. همین پیشرفت رو ایران هم داشته با انبوهی از تحریم و کارشکنی. به قول دوستمون آمینور، سالها غرب ایران رو تحت فشار گذاشته بود برای تحریم واردات سلاح و تجهیز ایران الان باید کشورهارو تطمیع و تهدید کنه که از ایران خرید نداشته باشن. بعد از عملیات وعده صادق ایران از جانب 15 کشور درخواست خرید سلاح داشت که اعلام کرد همچین ظرفیت تولید و تامین سلاحی رو در اختیار نداره. در همکار با ایران ، ایران احترام گذاشته به تمامیت ارضی ترکیه و اینکه ترکیه دچار جنگ داخلی نشه. ایران، ترکیه و عراق یه بده بستان در مورد اقوام کرد دارن و بخاطر همین ترکیه میدونه هوای ایران رو نداشته باشه کلاهش پس معرکه است. کافیه ایران کردهارو فقط به پدافند مجهز کنه اون وقت ترکیه نمیتونه اون امنیت مطلق هوایی رو برای عملیات در اسمان عراق و حتی اسمان خودش داشته باشه. دیگه توسعه نیروی دریایی که پیشرفت محسوب نمیشه و حتی ترکیه از نظر نظامی در مقابل کشورهای همتراز مثل مصر دچار مشکله. نیروی هوایی مصر وابسته به یک کشور خاص نیست و طیف وسیعی از جنگنده هارو داره مثلا. در مورد نفود در آفریقا ترکیه منطقی عمل کرده و یه مقدار کشورما در این مورد کم کار بوده و فرصت مفتی رو از دست داده. همین ترکیه که اینقدر حمایت میشه کم اشتباه مهلک نداشته: کمک اساسی به پیدایش و تجهیز داعش، نابودی داعش و خراب شده وجهه ترکیه در حمایت از داعش شروع انقلاب های اخوانی در کشورهای عربی مخصوصا مصر که عاقبتی فضاحت بار داشت و ترکیه مجبور شد دوباره مصر رو با وضعیت گذشته اش قبول کنه. غرق شدن کشتی کمک های انسان دوستانه ترکیه توسط اسرائیل و کوتاه اومدن ترکیه و تمایل دوباره به اسرائیل ترکیه کنونی کشوریه که نه مثل عربستان پتانسیل رهبری بخشی از کشورهای عربی - اسلامی رو داره ( به خاطر تفکر اخوانی) و نه در آینده هم خواهد داشت.
  25. بالاتر عرض کردم. امتیاز دادن بخاطر گرفتن اف 16 ضعفه و در مقابل قلدری ایالات متحده اتفاقا ترکیه فقط تمکین کرد. اول از پروژه اف 35 اخراج شد و هیچ جنگنده اف 35 ای نداره بعد رسید به اف 16 و همون هم مشروط گرفت. اینکه اقتصاد ترکیه در حال حاضر از ما بهتره یه واقعیته و نمیشه کتمانش کرد ولی از آینده کسی خبر نداره و یه اقتصاد پویا متغیرهای زیادی رو در بر می گیره که نمیشه از تضمین اونها در آینده اونهم در منطقه ملتهب خاورمیانه و همچنین قفقاز اطمینان داشت. علتشم که بالاتر عرض کردم ترکیه نوکری در بهشت رو به ارباب بودن در جهنم ترجیح داده ( در مثل مناقشه نیست) کجای عراقو تصاحب کرده؟ در سوریه که یه جور حمایت از گروه های تروریستیه که بتدریج توسط دولت سوریه دارن سرکوب شده و تحلیل میرن. ترکیه یکی از مهم ترین حامیان داعش و ... بود و از داعش که فقط کله پاچه اش مونده . بقیه که اینده ای نخواهند داشت. البته یه استثنا در این زمینه استان هاتای / ختای هست که ترکیه دهه ها قبل از سوریه گرفت و هنوزم سر حل و فصلش اختلاف دارن با هم. در قبرس که گروه های جمعیتی زیادی تبار ترکی دارند و میشد راحت قبضه اش کنه. قبرس از دیرباز ( شاید قبل از میلاد) مسیح جز سرزمینی محسوب میشه که الان بهش ترکیه میگن. همینکه یونان و قبرس که قدرتی ندارن در ترکیه هضم نشدن نشونه نهیب غربه که به ترکیه اجازه همچین کاری رو نمیده. کوچ و تغییر ترکیب جمعیتی یه واقعیته ولی اینکه رسما جدا بشه نیاز به یه اراده داره که فراتر از ترکیه است و نیاز به حمایت یک ابرقدرت داره.