aminf14

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    1,310
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    7

aminf14 آخرین امتیاز شما در روز 28 تیر

aminf14 شما بیشتری مطالب مورد علاقه کاربران را دارید!

اعتبار در انجمن

4,186 نشان حکمت

درباره aminf14

  • رتبه حساب کاربری
    ستوان یکم

آخرین بازدید کنندگان پروفایل

89,199 نمایش های پروفایل
  1. برای حزب الله لبنانی که میخواست در صورت بالاگرفتن کار رژیم صهیونیستی در غزه الجلیل رو تحت تصرف گردان های رضوان در بیاره، این آتش بس یه شکست نیمه نصفه است ولی قبلا از اینکه این آتش بس رو شکست یا پیروزی بدونیم چند نکته رو به یاد داشته باشیم: 1) حزب الله قسمت اعظم کادر خودش رو از دست داده و با فرسایشی جنگ و نبود روحیه قوی برای مبارزه تمام قد با رژیم اشغالگر ممکنه اون بلای حماس سرش بیاد و دچار فروپاشی کامل ساختار نظامی و هدایت نبردش بشه. این آتش بس 60 روزه اگه با فرصت طلبی حزب الله و ایران همراه باشه زمان خوبیه برای تجدید قوا و پوشش ضعف ها و نقص های ساختار نظامی حزب الله. 2) این ستیز چندین حزب و کشور با رژیم اشغالگر قدس ثابت کرد تکیه صرف بر توان موشکی یا پرتابه های ضد تانک یا ساختن تونل یا شبکه های پیچیده زیرزمینی به تنهایی کارساز نیست و در کنارش باید علم روز به کار گرفته بشه (مثل اون حیله که صهیونیست ها در مورد اشراف اطلاعاتی و متعاقبا استفاده ناجوانمردانه از پیجرها به کار بردند). همچنین اصولا ساختار حزب الله، انصارالله و حماس طوریه که بعیده بتونن به سمت داشتن نیروی هوایی یا ساختار پدافندی قدرتمند در حدی که حملات نیروهای صهیونیستی رو دفع کنن بره ولی ایران و سوریه و حتی عراق شامل این مورد نمیشن و به نظرم به قید فوریت باید نیروی هوایی خودشونو تجهیز کنن چون در این نزاع ها کشوری که دست برتر رو در برتری هوایی داشته باشه، در زمینه وارد کردن آسیب به طرف مقابل در موضع برتر خواهد بود. مقایسه کنید توان سهمگین بمب های سنگر شده صهیونیست ها ( با دوپینگ ایالات متحده) در مقابل موشک های ایران و حزب الله که تغییر محسوسی در معادلات نبرد نداد. 3) درسته مردمان فلسطین چیز چندانی برای از دست دادن ندارن ولی ساختار متوازن اقتصادی کشورهای ایران، لبنان و سوریه میتونست در پیشبرد بهتر نبرد نقش مهمی داشته باشه اصولا نمیشه در جبهه بیرونی با دشمن تا دندان مسلح جنگید و در داخل هم مردم از مشکلات اقتصادی ناراضی باشن. اگر این جنگ با آتش حزب الله و بعد حماس موقتا فروکش کنه به نظرم ممکنه در یه دوره 5 الی 10 ساله یه گشایش اقتصادی در سه کشور ایران ، لبنان و سوریه رو شاهد باشیم. 4) چه ایران و چه حزب الله به نظرم در زمان هایی از نبرد چوب اخلاق گرایی بیش از حد اونهم در مقابل دشمن بی رحم و گرگ صفتی رو خوردند که به زنان و کودکان بی پناه هم رحم نمیکرد. احتیاط زیاد در وارد نکردن تلفات غیرنظامی گاها دست جبهه مقاومت در وارد کردن شوک های روانی به صهیونیست هارو بست. 5) امیدوارم با درس گرفتن از تجارب تلخ و شیرین این نبرد، در آینده بتونیم ضربات کاری و مرگبارتری به این صهیونیست های اشغالگر و ظالم بزنیم (در باور بنده این ظلم اسرائیل رو به پایانه ولی زمانش رو نمیتونم حدس بزنم و بسته به استفاده ما از فرصت های آتی داره و دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نخواهد داشت).
  2. اگه روسیه و شرکت میگ دودوزه بازی نمی کرد و مشابه همکاری که گرومن در پروژه اف 14 با ایران داشت رو انجام میداد هم صاحب یه جنگنده چندمنظوره نسل چهار و نیم یا پنج قدرتمند میشد (حتی بعد از فلون /پکفا) و هم نیاز ایران به یک جنگنده مولتی رول تمام عیار در تعداد بالا رفع میشد. در پروژه های مشابه روسی تنها ترکیب ویژگی دو مدل اثباتگر فناوری برکوت ( شاهین طلایی- سوخو 47) و سوخو 37 میتونست قابل رقابت با این مدل آزمایشی قدرتمند باشه.
  3. اتفاقا بر مبنای نگاه به منطقه میگم روسیه به ما سوخو ۳۵ یا ۳۰ داده؟ تا کی باید صبر کرد ؟ تا زمانی که جنگنده نسل ۶ در بیاد تا روسیه راضی بشه جنگنده نسل چهار و نیم رو به ما بده؟ همین جی ۱۰ رو هم نمیدن.اگه دادن باید شتر جلوش قربانی کنیم چون با اومدنش میشه مدرن ترین جنگنده ما و شاید تنها جنگنده چندمنظوره ما تجربه دفاع مقدس رو از یاد نبریم. عراق با میراژ اف ۱ که مجهز به موشک هوای به هوای سوپرماترا بود بد مزاحم اف ۱۴ ما شد و با موشک اگزوسه موی دماغ ناوگان نفت کش های ما شد. ما با جی ۱۰ و توان داخلی میتونیم مشابهشو انجام بدیم با یه موشک در قواره آر ۷۷ و آر ۳۷ من دوست دارم سوخو ۳۵ یا ۳۰ با رادار با برد ۴۰۰ کیلومتر و موشک قدر آر ۷۷ داشته باشیم ولی خاطره و خیال سوخو۳۵ که به آسمونمون مصونیت نمیده!
  4. نیاز به اشباع آسمان در مقابل حملات گسترده هوایی دشمن و قرار گرفتن در لایه دوم یا سوم دفاع ، جی 10 طراحی و مانورپذیری خوبی داره در زمینه رادار یا تسلیحات خود ایران میتونه این جنگنده مثل اسرائیل ( در مورد اف 16،اف 15) مجهز کنه هم لود مهماتش از اف 5 بیشتره هم بردش هم توان داگ فایت و بقاپذیری اش. جی 10 یه چیزیه بین میگ 29 تا اف 16. کمی بهتر از جی اف 17 هستش و اون بدنه اش پتانسیل ارتقای بالاتری داره تا جی اف 17 یا اف 5. اف 5 که یک جنگنده اموزشیه و هیچ تاثیری در نبردهای مدرن الان نداره مگر همون الگوی توسعه ایالات متحده رو براش در نظر داشته باشیم. نحوه استفاده هم مهمه همین آذربایجان بی خاصیت با پهپادهاش دمار از روزگار ارمنستانی درآورد که سوخو 30 داشت!
  5. علی لاریجانی تازگیا یه متلک جالب به نتانیاهو پرونده بود و لب مطلب رو در مورد روابط اسرائیل با ایالات متحده و غرب گفت. غرب در چند زمینه تماما حامی اسرائیله: 1) جنبه مالی 2) جنبه نظامی 3) جنبه فناوری ها و تکنولوژی های روز 4) جنبه رسانه و بمباران تبلیغاتی 5) جنبه حقوقی و ابزار قراردادن سازمان ملل و نهادحقوقی جهت پیشبرد اهداف اسرائیل همون طور که قبلا با دوستمون در مورد تهدیدات خارجی و داخلی حرف زدیم، در مورد سوریه و کل خاورمیانه این مورد صادقه. وقتی کشورت درگیر یه بحران خارجی و جنگ طولانی مدته ، اون مسئله ای که خیلی در جنگهای چند دهه اخیر خاورمیانه مهم بوده به نظرم مسئله تاب آوری مردمان یه کشور در اون شرایطه. در کنار مبارزه با دشمن پیدا و پنهان خارجی، حفظ انسجام و روحیه مثبت داخلی میتونه باید یکدست بودن قوا و قوی بودن واکنش به دشمن باشه. من در اکثر کشورهای درگیر با اسرائیل این عنصر رو ندیدم. اسرائیل یک رژیم مبتنی بر آپارتایده ولی به نظرم همین رژیم تونسته در تعامل با مردمان تروریستش الگوی خوبی از دموکراسی، سخت کوشی، رفاه ، شفافیت و مسئولیت پذیری به نسبت بیشتر کشورهای عربی زبان باشه. حالا برگردیم به ماهیت کشورهای عربی زبان. وقتی این بهار عربی/ بیداری اسلامی آغاز شد چرا کشورهای عربستان سعودی، امارات یا قطر رو چندان درگیر خودش نکرد؟ ایا بخاطر دموکراسی بود این پاسخش که خیر هستش و از نظر بنده حکومت این سه کشور از بعد دموکراسی تفاوت چندانی با عشایر بدوی عربی در قرن ها پیش نداره ولی این سه کشور با کمک اقتصاد قوی و ثبات در توسعه و پیشرفت تونستن از خیزش و انقلاب های به تعبیر بنده مصنوعی جلوگیری کنند. در سوریه یا لیبی میشد و راهکار وجود داشت که کار به این جنگ داخلی و شورش و چنددستگی و در نتیجه هرج و مرج نرسه. معمر که منبع مالی خوبی در دستش بود. در مورد بشار اسد در یه مقاله در همین تاپیک به مقایسه سید حسن نصرالله و بشار اسد پرداختم و رئوسشو بازگو میکنم: 1) به نظرم سیدحسن نصرالله برخلاف بشار اسد دچار کیش شخصیت نبود. همین مقایسه رو میشه در مورد امام خمینی با حافظ اسد داشت. کیش شخصیت به نظرم نمادی از خودمحوری و خود الگو پنداریه ولی امام خمینی علی رغم سن و سال زیادش هم بیشتر اهل مشورت و تعقل بود و هم بشدت خاکی. همین الگو رو سید حسن نصرالله داشت که واقعا در خیلی شرایط بحرانی و سخت ذهنی تکثرگرا و وحدت طلب داشت و این مورد تا لحظه شهادتش حفظ میکرد. ایشون فشار رو تحمل می کرد تا به لبنان آسیبی نرسه. حتی مخالفان منصف سیدحسن نصرالله بر صداقت، وحدت طلبی، متانت و مناعت طبع ایشون اعتراف داشتند. 2) سوریه قبل از این خیزش که تبدیل به شورش و جنگ داخلی و عملا هر و مرج شد دوران خشکسالی بی سابقه ای رو گذروند. عملا در شرایط بد اقتصادی تحمل و اون بردباری عمومی کاهش پیدا میکنه و این تدبیر حکومته که میتونه کشور رو از این گذرگاه سخت عبور کنه. بشار اسد همچین تدبیری در آستین نداشت بلکه برعکسش کلا اون جذبه و نقش پدرگونه رهبر و حتی اون تعادل و یکدست بودن در رفتار رو نداشت. بشار اسد شخصیت محکمی داره ولی فاقد کاریزمای یه رهبر مردمی و با تدبیره. 3) افراط تفریط میاره. حقیقتش این حکومت های خیلی از کشورهای عربی زبان دیگه دوره و کارکردش گذشته ، این سلطه بشار اسد و حزب بعث بر سوریه مثل سلطه حزب بعث بر عراق بود. کی از رفتن صدام و حزب بعث ناراحت شد. عراق بدون صدام داره روزگار آرومی و بی حاشیه ای میگذرونه. در شرایط سخت اقتصادی بشار اسد میشد بیشتر با مردمش همراهی کنه تا به عصیان نرسن یا تحت تاثیر پمپاژ و بمباران تبلیغاتی رسانه های غیر قرار نگیرن. من یادمه این مردمان کردستان سوریه حتی بهشون شناسنامه هم داده نمیشد و جز جمعیت حساب نمیشدن. شرایط از اون افراط به این تفریط رسیده که شاید نزدیک به 30 درصد سوریه دست ائتلاف های افراطی ، آنارشیست و اکثرا چریک در کردستان سوریه هست که دولت مرکزی سوریه نه توانی برای سرکوبشون داره و نه جذبشون. دیگه اون دو منطقه نحوس موقتا جدا شده توسط ترکیه و ایالات متحده بماند که در کوتاه مدت بعیده شرایط طوری بشه اسد بتونه ادعای بازگشتشونو داشته باشه مگر اینکه حکومت های ترکیه و ایالات متحده از اون ناحیه برن که البته بعیده. 4) این افراط در رفتار بشار اسد رو در رابطه اش با ایران دیدم. علی رغم جوانمردی حافظ اسد در دفاع مقدس و رهاکردن صدام و حمایت از ایران، ولی اسد به نظرم چندان با اهداف ما و رویه مقاومت ما همسو نبود. هم از نظر نظامی از توان ما استفاده ای نکرد و تماما متکی به روسیه بود و هم نتونست با کمک ایران و بعضی کشورهای دیگه ائتلاف و حرکت های اقتصادی ثمربخشی رو شکل بده. یه زمانی یادمه بشار اسد به رئیس جمهور وقت ایران زمین سیدمحمدخاتمی گفت عزت در مقاومته. خب الان که ایران بهای زیادی در نگه داشتن دولت سوریه و جلوگیری از فروپاشی اش داشت چرا بیشتر و بهتر از ظرفیت ایران استفاده نمیکنه و به نوعی با روسیه همراه تره؟ بشار اسد عزت رو در مقاومت میدونست چرا الان که مقاومت به رهبری ایران به تقابل تمام قد و سرنوشت ساز با اسرائیل رسیده عملا سکوت کرده. من از هرج و مرج داخلی، اقتصاد از هم فروپاشیده شده و ویرانی سرزمینی کشور و قوای نظامی مخصوصا نیروی هوایی سوریه آگاهم ولی نه در این حد که جلوی چشمات سید حسن نصرالله، اسماعیل هنیه و خیلی رهبران مقاومت شهید بشن و یه خمپاره یا گلوله هم از سمت سوریه به طرف سرزمین های اشغالی پرتاب نشه. بله جناب بشار اسد راه حل و عزت در مقاومت است. چه بهتر که در اداره کشور باتدبیر تر باشی و همه جریانات رو در اداره اون سهیم کنی، دوباره شرایط سوریه رو به سمت شکوفایی ببری و ابزار شورش داخلی رو از دست دشمن گرفته و در نهایت هنوزم خودتو جزئی از مقاومت بدونی و گامی در جهت تحت فشار قرار دادن اسرائیل بزاری.
  6. بله.به نظرم چیزی که بنده از نمایشگاه چین دیدم یه جور گول زنک بود و آینده متعلق به هواپیماهای بدون سرنشینه ( یه جوری به موازات این نمایشگا ها اون تلاششون هم پنهان و اشکار دارن پیش می برن) ولی در حال حاضر بله این الگوی جنگنده پنهانکار با پوشش حفاظتی از جنگنده های نسل 4.5 و البته همکاری و هدایت پهپادها در قالب جنگ شبکه محور و حمله زنبوری پهپادی در حال حاضر راهگشا است. به نظرم کشور ما ایران هم این مورد رو به خوبی درک کرده و از نظر پهپادی گامهایی رو به سمت این الگو برداشته ولی از نظر دو مورد دیگه لنگ می زنیم. حالا ایالات متحده یا روسیه طراحی شون طوری بوده اون جنگنده پنهانکار بتونه ویژگی بقاپذیری جنگنده نسل 4.5 رو در نبرد نزدیک داشته باشه مثل اف 22 یا سوخو 57 (اگر اونو به عنوان نسل 5 بپذیریم). در مورد چین به نظرم هنوز به اون پتانسیل برای دارا بودن یه جنگنده تمام عیار نسل 5 نرسیدن. اما برگردم به اولین پستم در این تاپیک تا فعالیت های مفید دوستان رو به بیراهه نبرم: محصولاتی مثل جی 10 و حتی جی 35 یا حتی پروژه مشترکی مثل جی اف 17 (واقعا گفتنشم برای من ناراحت کننده است!) میتونن خریدهای خوبی برای ما باشن به شرطی الگوی استفاده ما مثل نیروی هوایی عزرائیل باشه و خودمون اون محصول خریداری شده رو ارتقا بدیم چون در عرصه واقعیت و رزم هوایی امتحان پس ندادن و کارنامه ای ندارن. چین اگرچه ممکنه نسبت به روسیه کیفیت جنگنده هاش پایین تر باشه ولی خرید جنگنده هاش راحت تره و به طور پیش فرض همکاری بهتری با ما خواهد داشت.
  7. مخالفتی با فرمایش شما ندارم.چیزی که بنده گفتم همواره پیشرفته تر بودن جنگنده های غربی به ویژه جنگنده های نوین ایالات متحده نسبت به همتاهای روسی و چینی خودشونه و یه سری برتری های محسوس دارند مثل: توانایی جنگ الکترونیک و استفاده از پادافزارهای مختلف و بهتر استفاده از تسلیحات و موشک های هواپایه و شلیک اون از فاصله طولانی بودن و در نتیجه گرفتار نشدن در پدافند یا جنگنده های رهگیر دشمن توانایی جنگ شبکه محور ریشه این مسئله هم به چند علت برمی گرده مثل جلوتر بودن تکنولوژی در ایالات متحده، حمایت مالی و ریسک پذیری در پروژه های مربوط به جنگنده و مورد دیگه دقت و پرداخت و حوصله بهتر در به ثمر رسوندن یک پروژه. جنگنده های ایالات متحده همیشه نسبت به جنگنده های روسی یک نیم نسل جلوتر بودند. وقتی روسیه میگ 21 ، 23 و 25 رو داشت ایالات متحده اف 14 رو راهی بازار کرد که در زمینه رهگیری معادلی در دنیا نداشت. سالها طول کشید تا روسیه میگ 29، سوخو 27 و میگ 31 رو آماده بازار کند و وقتی اونها به میدان اومدند شاید دیگه دوره جنگنده رهگیر و جنگنده دفاع نقطه ای گذشته بود و نوبت به جنگنده های مولتی رول رسیده بود که اف 15 ( استرایک ایگل)، اف 14 دی و ا 16 مثال های خوبی برای اون بودند. در حال حاضر البته نیاز کشور ما به جنگنده های مولتی رول رفع نشده و خرید جنگنده هایی مثل جی 10، سوخو 30 و 35 و حتی میگ 35( با شارژ مالی شرکت سازنده و راه اندازی خط تولیدش مثلا در کشور ما ایران و تقریبا شبیه معامله ای که در زمان محمدرضا شاه با شرکت در حال ورشکستگی گرومن کردیم) میتونه راهگشا باشه ولی در کنارش باید بعد از اون به دنبال جنگنده ای باشیم که بدون نیاز به وارد شدن در چتر پدافندی کشور مقصد ضربه خودشو بزنه و برگرده. اگر عملیات های هوایی چند ساله اخیر مخصوصا عملیات های نیروی هوایی عزرائیل رو مرور بفرمایید این مورد به کرات رخ داده. در حال حاضر اون زمانه ای که توانایی جنگنده ها در میزان مانورپذیری و داگ فایت باشه تا حد زیادی گذشته و بجاش به قول شما اون دو مورد یاد شده کمی تعدیل شده و روی دو عنصر پنهانکاری و ترکیب یک رادار و موشک قدرتمند شلیک کن-فراموش کن تمرکز بیشتری صورت می گیره. بخاطر همین ما در کنار جنگنده های خوبی مثل سوخو 35 و جی 10 به چنین چنگنده ای که مثل اف 14 زمان دفاع مقدس جریان ساز و تاثیرگذار باشه نیاز داریم. آیا سوخو 57 یا محصولات چینی این نمایشگاه مثل جی 35 یا جی 20 این توانایی رو دارند.به نظرم خیر. چون اون شرایط خلق یه جنگنده نسل 5 تمام عیار رو ندارند و فعلا توانایی هاشون در حد یه جنگنده نسل 4.5 هستش. مورد بعدی که فرمودید اغراق در مورد جنگنده های نسل 5 هستش . این امر طبیعیه. اصولا عرصه تبلیغات و بازاریابی همیشه با بزرگنمایی و اغراق مواجه هست و باید گامی فراتر از بزاریم و بگیم در مورد جنگنده های ایالات متحده با بمباران تبلیغاتی و حتی محدود کردن فروش رقبا روبرو هستیم. از قدیم ایالات متحدهع با بلد کردن کارنامه عملیاتی اف 15 و اف 16 و حتی حذف شکار شدن و تلفات دادن احتمالی این دو جنگنده برای اونها رزومه ای بی نقص ساخت که شاید وجود خارجی نداشت (هردو خوب بودن ولی نه در این حد). الان هم در مورد اف 35 یا اف 22 همین مورد وجود داره. به نظرم اف 35 و اف 22 یا جنگنده های در اوننسل مزایایی رو داره که در بالاتر گفتم ولی کشور دارنده رو از جنگنده های نسل 4.5 بی نیاز نمی کنه.چون اگر جنگنده های نسل 5 با رادار شناسایی یا در برد رزمی جنگنده های نسل 4.5 قرار بگیرند حفظ اونها به شدت به خطر میفته و نیاز به ترکیب یا بهره گیری از چتر حمایتی جنگنده های نسل 4.5 مثل اف 15 یا سوخو 35 دارند که در مانورپذیری و داگ فایت عالی اند.
  8. حالا در مورد مافیا در تولیدات نظامی خودت میدونی نمیشه عمومی بحث کرد ... من در مورد اتوموبیل و... اطلاعات و دانش تخصصی ندارم ولی در زمینه جنگنده از قدیم یه مطالعاتی داشتم . ساخت جنگنده لزوما بر اساس هزینه - فایده مادی نیست یه سری مزایای دیگه داره مثل بومی بودن و ناشناخته بودن و امکان کمتر اخلال گری و خرابکاری در اون. این ماجرای پیجرها به خوبی خباثت دشمن رو نشون داد
  9. ازش به عنوان یه کارت استفاده میکنن و امتیازشو از غرب می گیرن و بعد که آب از آسیاب افتاد به ما می فروشن مثل فروش میگ 29 که عملا بدرد ما نمیخورد و میشد بجاش سوخو 27 یا میگ 31 خرید. همین جی 10 رو بفروشن باید جلوش شتر قربانی کرد چون ساختار منطف و خوبی داره برای ارتقا. حالا باید و نباید 100 درصد نداریم توالایت جان ممکنه بشه فقط چه خرید از چین و چه روسیه نمیتونه اساس حرکت ما باشه ما دو پلت فرم جنگنده سبک و جنگنده چندمنظوره میخواهیم و باید به سمت ساخت و جنگنده نسل 4 بریم حتی خرید توامان سوخو 35، جی 10 و جی اف 17 بیشتر مسکنه تا علاج درد.
  10. خرید انبوه جی 10 خوبه ولی در ترکیب با سوخو 35 که اونهم روسیه فکر کنم تا زمانی سوخو 57 از بورس نیفته به ما نمیده این اف 5 ها و فرصت حداقل ارتقاشون در حد اف 20 واقعا فرصت حیفی بود. در اون 20 سال سالی 5 فروندم میساختیم الان 100 فروند کوثر سرحال می داشتیم. نشدنی نبود ولی انگار اراده و سیاستگذاری اون بر این مبنا نبود البته یاک انگار 6 فروند فروخته شده و با این 24 فروند سفارش احتمال سوخو 35 دیگه فکر کنم برامون کافی باشه به نظرم حتی 200 فروندم از چین و روسیه بخریم حداقل اف 14، اف 5، اف 4 و میراژ اف 1 ها و میگ 29 بازنشسته نشن چون معلوم نیست در آینده چی رخ میده.
  11. یکی دو نکته برای تکمیل فرمایش عزیزان بگم: 1) این ایجاد رقابت بین چین و روسیه سیاست درستیه و امیدوارم اگاهی مسئولان نظامی ما در این زمینه بالا بره و رفتار درست انجام بدن.حتی میشه بین شرکت های میگ و سوخو رقابت ایجاد کرد.این میگ 35 واقعا ارتقای خوبی برای میگ 29 بودن و هم میگ نیاز به تزریق سرمایه داشت و هم پلت فرمش با توجه به اشنایی با میگ 29 به کارمون میاد و میتونست مکمل خوبی برای خرید سوخو 35 یا سوخو 30 ما باشه. 2) درسته جی 10 یه نسل قبلتر از جی 35 و جی 20 اه ولی اون طراحی خوبیه که داره هم انعطاف بالایی برای ارتقا داره و هم چند ویژگی مورد نیروی هوایی مونو پوشش میده. بقولی ما اف 16 رو نداشتیم که با جی 10 و باارفاق بگیم با جی اف 17 میشه تا حدی اونو پوشش بدیم. 3) خرید جی 10 اگه با انتقال فناوری باشه از خرید ساده جی 35 یا جی 20 بهتره. ما اینهمه هزینه میکنیم ولی بدون داشتن 100 فروند جی 10 در ترکیب با 80 الی 100 فروند سوخو 35 یا سوخو 30 واقعا نیروی هوایی مون نمیتونه ادعای رقابت با نیروهای هوایی تا دندان مسلح کشورهای منطقه مثل عربستان، ترکیه، امارات یا حتی رژیم عزرائیل بکنه. 4) ما طرح مشابه در حد جی اف 17 حداقل بلاک 1 داشتیم. این اف 5 ها و ارتقاهاشون اگه آهسته و پیوسته تغییر نسل میداشتن الان یه جنگنده چندمنظوره سبک می داشتیم در حد جی اف 17 و شاید بالاتر و تقریبا در حد جی 10.نمیدونم چرا پروژه به این مهمی رو ول کردیم و کاری کردیم که علاقمندان به نیروی هوایی از جمله من چشممون به این باشه کی روسیه سوخو 35 یا سوخو 30 میده بهمون (انتظارمون شده انتظار گودو)
  12. همگی پیشرفت های خوبی هستند نسبت به محصولات قبلی چینی مثل اف 7 و.... ولی موردی که چه در مورد جنگ افزارهای روسی و چه چینی وجود داره توانایی های اونها در عرصه رزم و نه به طور پیش فرض و ادعاییه. مثلا این جنگنده های جی 35 و جی 20 شباهت فوق العاده زیادی به اف 22 و اف 35 دارن ولی اینکه بجز شباهت ظاهری دارای همون کارکرد باشن جای سواله.گاهی حتی خود جنگ افزار تولیدی خوبه و با کیفیت ولی ملزومات و تجهیزاتش همراهش مثل پادافزارها یا موشک ها اون توانایی تغییر نتیجه در میدان رزم رو ندارن بهترین مثالش هم سوخو 35 یا سوخو 30 اه. در مورد جنگ افزارهای روسی مثل اس 300، سوخو 35، سوخو 34 ، سوخو 24 و... هم این مسئله وجود داشت و تازه در میدان رزم کاستی هاشون به چشم اومد. مسئله ای که در پس این عرضم وجود داره نیاز کشورهای بزرگ و شرکت های سازنده سلاح به جنگ چه برای ایجاد بازار برای فروش و چه سنجش سلاح های تولید شده است.
  13. سلام وقت شما بخیر و شادی. فرمایشات شما تماما درست بود و در تکمیل این موارد و فرمایشات دوستمون اولد توالایت و بقیه عزیزان چند نکته رو اضافه کنم (که البته تقریبا همون فرمایش شماست با عبارات کمی متفاوت): 1) یکی از اساسی ترین مشکلات اینه ما رویکرد یکسانی و یکدست و متوازنی نداریم. در رویکردهای کلی ما گاها ایده آلیستیم و گاها بشدت واقع گرا و روند افراطی اون یعنی واکنشی بودن نسبت به محیط. این مورد دست مارو بسته. با توجه به روند رویکرد و واکنش ما تغییر میکنه و گاهی سیاست کلی ما مشخص نیست. مثلا هدف کلی ما اینه رژیم آپارتاید صهیونیستی در نقشه 30 سال آینده خاورمیانه نباشه ولی آیا ما استراتژی و تاکتیکی متناسب با این هدف و... داریم به نظرم خیر. حتی ارگان و قسمت های مختلف نظام یا دولت ما به ایده آل گرا و واقع گرا تقسیم شدن و به نمودی به جای هم افزایی همدیگه رو خنثی میکنن مخصوصا در 20 سال گذشته. 2) وقتی ما از اهداف بلند مدت و اهداف کوتاه مدت یا همون اهداف آبجکتیو و عینی یا aim حرف می زنیم باید استراتژی کلی، تاکتیک های مختلف و متناسب با زمان و مکان و شرایط و یه برنامه عملیاتی متوازن، جامع و منعطف رو داشته باشیم. به نظرم این فاکتور رو نداریم. دلیل اول اینکه ما در علم اپیدمیولوژی یه واژه داریم به نام تایید تشخیص یعنی ما اول باید به این برسیم که مشکلمون دقیقا چیه. به نظرم خاطرات نوستالژیک زمان دفاع مقدس و ضعف ارتش زمان محمدرضا شاه در جنبه موشکی باعث شد ما به طور افراطی بقیه ابزارهای نبرد رو فراموش کنیم و خیلی روی صنعت موشکی فوکوس کنیم و این خودشون عدم توازن کلی در ابزارهای دفاعی و تهاجمی رو برای ما به بار آورد. واقعا وجود تنها یک ابزار تهاجمی (هرچند در حال حاضر موفق در ضربه زدن) و نبود ابزارهای در همون حد ریسک بالایی داره. ما از زمان جنگ 33 روزه فقط داریم با تاکتیک های استفاده از موشک و راکت و جنگ نامتوازن می جنگیم ولی فکر اینو نکردیم دشمن این روند 16 ساله رو تحلیل میکنه و از ایستا بودن روند حرکتی ما بهره می گیره. واقعا جای این سوال هست که نیروی دریایی ما در چه سطح از آمادگیه؟ نیروی هوایی ما چقدر متناسب با شرایط جنگیه؟ چقدر از ابزارهای مورد نیاز بهره می بره. ما در نیروی هوایی هم قاعده ایجاد رقابت در فروشندگان رو رعایت نکردیم و بجز اون گزینه های اول مثل سوخو 30 یا سوخو 35 به طرف گزینه های دیگه مثل جی 10 یا جی اف 17 نرفتیم. با 2 میلیارد دلار میشد 80 فروند جی اف 17 بلاک 3 داشت و این خودش حداقل برای حفظ برتری هوایی در آسمان ایران حداقل نکته اتکایی بود. از ظرفیت داخلی و طرح های رویایی مثل قاهر 313 یا طرح های معمولی تری مثل هواپیمای کوثر نگم که واقعا رها شدند. همین هواپیمای کوثر اگر روند منطقی ارتقا و گسترش رو طی می کرد باید الان چیزی در حد حداقل جی اف 17 بلاک 3 می بود که نیست. ما زمان شاه قدرت موشکی نداشتیم و هواپیماهای مولتی رول که اون موقع باب نبود و اف 111 که ازمون دریغ شد ولی الان چی؟ واقعا در زمینه های دیگه در نیازهای اولیه لنگ میزنیم در داشتن نیروی هوایی که بتونه ماهیت وجودی رژیم صهیونیستی رو به خطر بندازه که دیگه پیشکش... 3) در طراحی برنامه های عملیاتی نظامی به نظرم ما سه دسته افراد رو نیاز داریم: تئوریسین ها، مشاورها و افراد دارای قدرت اجرایی و عملیاتی و اتوریته بالا به نظرم ویژگی دو دسته اول انعطاف و منطق و به روز بودن و آگاهی از علوم جدید باید باشه ویژگی دسته سوم قدرت انتخاب و قاطعیت و شجاعت در پیاده کردن ایده ها ما در انتخاب نیروی انسانی مون به نظرم این موارد رو در نظر نداریم و دو فاکتور اشتباه خودی بودن افراطی و توانایی در بیان احساسی رو اضافه کردیم. به نظرم ما با دسته سیاستگذارانی در صنعت نظامی مون همراه هستیم که در سخنرانی های احساسی و هیجانی و نه لزوما حتی درست خلاصه میشن و به نوعی همون اشتباه بالارو دارن یعنی ترکیبی از ایده آل گرایی از بیان و واقع گرایی در عمل اند. جلوی این رژیم شیطانی صهیونیستی بدترین کار اینه شعار حداکثری بدیم و رویکرد حداقلی داشته باشیم. از محو رژیم صهیونیستی بگیم و در عمل اینقدر اخلاق گرا باشیم که حاضر به کشتن یکی از اتباع رژیم صهیونیستی نباشیم یا نهایت زورمون رو در یک تقابل متعارف ( نه نامتعارف و دیوانه وار ) نزاریم. دشمن نخست وزیر حماس رو در خاک ما ترور کنه و سید حسن نصراله که در میان رهبران کشورهای عرب زبان وزنه ای بود برای خودشو شهید کرد.واکنش ما چی بود؟ آیا کافی بود؟ آیا متناسب و حتی بهنگام بود. به نظرم خیر و به نظرم این جنگ اخیر برخلاف جنگ های 16 سال پیش یه نبرد محدود که ما با توان موشکی و نامتعارف ضربه ای بزنیم داره تبدیل به یک توتال وار میشه و باید اون سیاست قبلی رو کنار بزاریم و حتی اگه نمیخواهیم غیر نظامی ها کشته بشنف اگر نمیخواهیم نبرد به سمت جنگ شهری یا تاسیسات حیاتی بره حداقل در وعده صادق 3 باید قوی تر ضربه بزنیم چون هرچی که ما مماشات و تعارف کنیم دشمن تا دندان مسلح سنگر به سنگر پیش میاد. 4) به جز جنبه نظامی به نظرم حالا نه در حد افراط رژیم صهیونیستی که یه جوری خود مردمشو در پمپاژ استرس مداوم توی شیشه کرد، ولی در سطح متعادل باید مردم و کشورمونو آماده این نبردی که دیگه داره آخرالزمانی میشه بکنیم، یه نمونه ساده رو بگم، اگر در مدرسه ای یهویی کل شیشه های مدرسه بشکنه ما این تمرین رو نداشتیم که از جیغ و سراسیمه بودن دانش اموزان و حتی کادر اجرایی جلوگیری کنیم و گاهی مثل آب خوردن در این زمینه ممکنه خدای نکرده تلفات و اسیب ببینیم. دیگه اگه شرایط جنگی باشه بدتر. فراموش نکردیم که ما با مدارس با تهدید گاز و مسمومیت و... روبرو بودیم و جالب اینکه حتی علت بروز این موارد و حتی صحت اون کامل مشخص نشد. این یه نمونه ساده است دیگه میتونیم به کل شرایط بسطش بدیم. مثلا در شهری که بنده هستم یه گره های هایی در گذرگاه ها و جاده های شهری هست که حتی رفع اشکالش هزینه زیادی نمیخواد ولی باقی موندن اون گره که منجر به ترافیک و بالا رفتن غیر ضروری تراکم زیاد جمعیت در اون نقاط میشه به خصوص در این شرایط کنونی که دشمن خباثت بالا در استفاده از ضعف ما داریم، خطرناک هست. ما باید این موارد ساده رو لحاظ کنیم و کم کم این پدافند غیر عامل رو به کل روند حرکتی کشور و جامعه اضافه کنیم تا بدون ایجاد استرس و اضطراب بیش از حد جامعه ما آماده واکنش متناسب با شرایط باشه. 5) یادی کنم از یکی از رب النوع های یونانی یا رومی. این طفلک رب النوع پیشگویی بود و به بقیه خدایان یا مردم میگفت در آینده چی میشه و از چه طریقی شکست میخورن. بعد از شکست خوردن مردم به جای گوش دادن به حرف اون رب النوع برای پیش آمد بعدی، حوادث قبلی رو از چشم اون رب النوع مفلوک میدیدن و بجای عبرت پذیری و کمک گرفتن ازش همه کاسه کوزه ها رو سر اون می شکستن و مقصر میدونستن اون رو و نفرین و ناسزا حواله اش میکردن. این سرگذشت فشرده گروه منتقدین و مشاورین در مملکت ماست. مشاورین و منتقدینی که در بهترین حالت شهید بزرگوار رجایی براشون عزت قائل شد و بهشون گروه نق زن می گفت. دیگه ببینید وقتی بهترین دید رو شهید بزرگوار و خودساخته به این قشر داشته، در کل ارگان های تصمیم گیر به مشاور یا منتقد چه نظری دارن.حتی گاهی اینقدر افراط در میل به خوش بینی و یکدست سازی تحلیل وجود داره که کل موارد رو به پای اونها می نویسن با هشتگ مثلا خود تحقیرپندار و غرب گرا و فلان گرا و... در صورتی خیلی از این افراد میل دارن به جای جملات حماسی و احساسی و بعدش گریه و ناراحتی در زمان وارد شدن لطمه به ما، در زمانی که هنوز زمان و فرصت هست عرق بریزن و با قدم گذاشتن در راه انتقاد و چاره اندیشی که از نظر شخصی بجز دردسر و زحمت و قدر ندیدن هیچ مزیت و فایده ای هم براشون در راه پیروزی قدم بزارن و در این طریق عرق بریزن! در هر شکست یا عدم الفتحی یا بررسی ضعف های گذشته نکاتی هست که میشه با بررسی پل پیروزی ما بشه و تحلیل این موارد برای این هست که ما در نبرد سرنوشت ساز کنونی مون پیروز و برنده میدان باشیم و دلیلی بر ناامیدی و حسرت و بودن در گذشته نیست.
  14. مدتها شاید نیم قرن برای فکر کردن به این موارد و پیدا کردن راه حل وقت بوده. من دونه به دونه جواب میدم. - وقتی وعده ما نابودی اسرائیله در فلان سال این آتش بس چه ماهیتی داره اونم وقتی در این جنگ از خیلی خط قرمزها گذاشتیم. وقتی سیدحسن نصراله و هنیه و سنسوار و... شهید شدن دیگه باید درک کنیم درگیر یه نبرد تمام عیاریم. - نوع واکنش ایالات متحده که همیشه حامی و تدارکاتچی مالی و نظامی و سیاسی و دیپلماتیک اسرائیله و هم در دفاع و هم تهاجم یار و یاور اسرائیل بوده. فکر نمیکنم اگر ما با شدت بیشتری پایگاه های اسرائیل رو بکوبیم و بجای جنبه روانی به سمت بالا رفتن خسارت اسرائیل پیش بریم نوع حمایتشون چندان فرق کنه. - ما سالها از طرف اسرائیل با حمله به زیرساخت های نظامی و غیر نظامی خودمون و متحدینمون روبرو بودیم. از اونورم نیازی نیست تغییری بکنه قواعد بازی ما فقط باید شدت عملونو زیادتر کنیم. - بمب داریم یا نه درسته خیلی مهمه ولی بمب اتم خودش یه سری شرایط میخواد که ما نداریم. در ثانی تا حدی بالا بردن شدت عمل توسط ما باعث نمیشه نیاز به اتم پیدا کنیم یا بمب اتم اسرائیل بجنگیم. - اینکه توانایی دفاع و حمله مون چقدر هست خب الان نباید بهش فکر کرد. یه فکرایی در زمینه پدافند شده ولی حقیقتش چه در زمینه تهاجم و چه دفاع ضعیف تر از چیزی هستیم که ادعاشو داریم یا در مواجهه با اسرائیل لازمه. الا ایحال عملیات وعده صادق 3 باید قوی تر ، متمرکزتر و با نتایج ملموس تر از دو عملیات قبلی باشه. اگر ما ترور شهید سلیمانی رو قوی پاسخ میدادیم شاید اسماعیل هنیه در خاکمون شهید نمیشد و اگر ترور شهید هنیه رو قوی پاسخ میدادیم شاید... امیدوارم عملیات وعده صادق 3 طوری باشه که ضربه ای قوی و ملموس به بنیان اسرائیل بزنیم و شالوده این رژیم منحوس آپارتاید رو از چیزی که الان هست سست تر کنیم.
  15. کی قراره شخم بزنیم؟ این شخم زدن اسرائیل هم شده مثل حرکت به سمت هسته ای که ادعا و تهدید 1000 و عمل 0 و در حمله موشکی تقریبا 0. ما دو عملیات وعده صادق داشتیم و نتیجه مسلموس و راهگشایی کسب نکردیم. شاید در گرگ و میش انتخابات و پایان رای گیری و اون بلبشو بتونیم سومین رو هم اجرا کنیم ولی ایا این روند و حفظ قاعده بازی ادامه پیدا میکنه تا به ضربات کاری بر پیکره نیروهای مسلح اسرائیل برسیم؟ بعید میدونم چون به نوعی طرفین درگیر از ادامه نزاع خسته شدن و احتمالا کم کم به سمت آتش بس برن.