aminf14

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    1,367
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    8

تمامی ارسال های aminf14

  1. این حمله رژیم صهیونیستی به نیروهای ترکیه و پایگاه ها ، یه نشونه خوبه از واقع گرایی که ایران در اواخر حکومت بشار اسد از خودش نشون داد و وقتی دید که بشار اسد و ارتش سوریه اراده مقابله با شورشیان رو ندارند، کاسه داغتر از آش نشد و حال ترکیه در جای ایران قرار گرفته و این حمله رژیم صهیونیستی که شروع تلفات ترکیه در سوریه است سختی فوق العاده تثبیت نیروهای ترکیه در سوریه رو نشون خواهد داد. رژیم صهیونیستی اساس تعاملش با همسایگان رو بنابر بدبینی استوار کرده و مطمئنا میل نداره فرصتی که ایران از دست داد رو ترکیه ازش استفاده کنه و رژیم صهیونیستی رو مورد تهدید قرار بده.
  2. سلاح هسته ای ابزاریه برای تهدید یا مثلا یکی دوبار استفاده برای تسلیم قدرتی در لول پایین تر. اینکه بخواهیم چند تا بمب هسته ای داشته باشیم و اونو علیه رژیم اسراییل به کار ببریم مستلزم اینه رژیم مقابل که خودش صدها کلاهک هسته ای داره و متحدان و حامیانش که چندین برابر این مقدار رو دارن دست روی دست بزارن و واکنشی نشون ندن.اما در واقعیت این امر رخ نمیده و به احتمال زیاد منجر به بروز نبرد آخرالزمانی میشه. بمب هسته ای به نظرم یکی (و نه صرفا تنها) از ابزارهای بازدارندگیه و نه ابزار تهاجمی که راحت بشه به کار گرفتش.
  3. سه مشکل وجود داره: 1) ایران از نظر روانی قادر به وارد کردن ضربه اول نیست و باید منتظر حرکت ایالات متحده بمونه چون در این صورت در همون گردابی غرق میشه که حماس شد و عملیات خرابکاری ایالات متحده توجیه پیدا می کنه و ترامپ خودشو مجاز میدونه به هرنوع بمباران با هر شدتی، هرچند بعیده با توجه به فاصله جزیره دیه گو گارسیا و ضعف موشک های ما در نقطه زنی و شدت وارد کردن خسارت بتونیم حمله پیشدستانه کنیم. 2) در زمینه جنگ الکترونیک یا سرکوب پدافند هم معلوم نیست ایالات متحده چه برگ برنده ای در اختیار داره ولی حمله اسرائیل به ایران نشون داد که پدافند ما برای مقابل با نیروهای هوایی و موشکی متخاصم جای کار زیادی داره. 3) آسمان منطقه خلیج فارس جاییه که سرنوشت جنگ معلوم میشه هرچند با داشتن هر نوع نیروی هوایی باز شانس بالایی برای در اختیار گرفتن برتری هوایی و آسمان خلیج فارس نداشتیم ولی اگر یک نیروی هوایی مجهز با جنگنده های به روز می داشتیم، میشد خیالمون تخت باشه که مثل حماس، لبنان یا یمن آسمون رو در بست برای ضربه زنی در اختیار دشمن نزاریم. به نظرم علی رغم هارت و پورت ترامپ حتی اگه ایالات متحده حمله کنه تمرکزشو بر روی جنوب ایران زمین می زاره چون بعیده ریسک گیرافتادن جنگنده هایی مثل بی 2، اف 35 و حتی اف 15 رو در فلات مرکزی ایران به جون بخره ، به خاطر همین تا وقت هست به نظرم با تمرکز سامانه پدافندی زیاد در جنوب خودمون رو برای هر سناریویی از طرف ترامپ آماده کنیم.
  4. با سلام مجدد در مورد اینکه چرا نیروی هوایی ما به روز و در حد رقبا و دشمنان منطقه ای نیست چندین علت و گمانه زنی رو میشه بیان کرد که اولی رو خودتون بیان کردید.موارد بعدی که به ذهنم میرسه رو عرض می کنم: 1) بعد از کودتای نوژه اگرچه ارتش برای عدم فروپاشی دچار تصفیه شد ولی به گمان بنده ممکنه به عنوان یک نهاد انقلابی اطمینان صددرصدی به ارتش برای اینکه یه سرمایه گذاری عظیم مخصوصا روی نیروی هوایی ارتش صورت بگیره وجود نداشته باشه و بودجه نیروهای ارتش به زعم بنده به صورت حداقل و برطرف کردن نیازهای روزمره است و نه پیش بینی و برطرف کردن تهدیدات آینده. البته گمانه زنی بنده صرفا بر اساس بودجه بندی ارتشه و اینکه اطمینان 100 درصدی به ارتش وجود داره یا نه، اطمینانی به داشتن یا نداشتنش ندارم. 2) ارتش برخلاف سپاه و از زمان شهادت یا خاتمه دوران خدمتی مثل شهید صیاد شیرازی، شهید ستاری یا امیر دادبین فاید فردی کاریزماتیک و آگاهه که بتونه برای ارتش بودجه خوبی بگیره و با برنامه ریزی این نیروها مخصوصا نیروی هوایی شو آماده و به روز نگهداره. 3) ارتش تمرکزش بر روی نیروی هواییه ولی سپاه بر توان موشکی تکیه داره. مقامات ارتش چون صرفا نظامی اند به نظرم چندان شانسی برای سیاسی کاری و لابی گری و گرفتن بودجه و توجه و برنامه ریزی های بلندمدت برای به روز کردن نیروی هوایی ندارند. 4) اطلاعات دولتمردان و سیاسیون ما در زمینه مسائل نظامی خیلی بالا نیست مخصوصا وقتی پای خرید وسط بیاد. به یاد دارم زمان گورباچف که با روسیه قرارداد بسته شد گورباچف جنگنده های جدیدتر رو به ایران معرفی کرد (مثل میگ 29 آ و یوبی) و پیشنهاد گورباچف از پیشنهاد ایرانی ها جدیدتر بود (مثلا سوخو 17 و 22 و میگ 27).حال اگر ما افراد نظامی و مسلط و دارای هوش هیجانی و قدرت تصمیم گیری بالا را در زمان عقد قرارداد می داشتیم در اون برهه که شوروی و بعد روسیه نیاز مالی داشت می تونستیم جنگنده های بهتری مثل سوخو 27 یا حتی توپولوف 160 رو با لابی گری به خدمت بگیریم. همین تازگی که شرکت میگ دچار بحران الی و ورشکستگی بود میشد یه قرارداد خوب برای انتقال فناوری و راه اندازی خط تولید می 35 در ایران داشت. 5) دولتمردان بعدی ما هم از فرصت ها استفاده نکردند به عنوان مثال در دولت سیدمحمد خاتمی این فرصت وجود داشت که با خرید جنگنده میراژ اف 1 دسته دو از فرانسه از سرویس دهی این کشور برای 24 فروند میراژ اف 1 پناهنده عراقی بهره مند بشیم و همین خرید رو پلی برای خریدهای بعدی بهتر مثل میراز 2000 یا میراژ 4000 کنیم که جنگنده ای در اشل اف 15 بود. 6) شما بدرستی به فردین بازی ایران در روابط بین الملل به خصوص با روسیه اشاره کردید. متاسفانه این چیزی که ازش به عنوان متحد استراتژیک نام می بریم فقط تعهداتیه که ایران در مقابل روسیه داره و ما به ازای اون رو من حداقل در سی سال گذشته ندیدم و روسیه اصلا به ایران به عنوان متحد استراتژیک نگاه نمیکنه چه در حوزه سیاست و بین الملل و چه نظامی گری. ما از سیاست نه شرقی نه غربی اول انقلاب الان به شرایطی رسیدیم که شدیم پازل تقابل شرق و غرب. 7) تکمیل کننده این پازل شرق و غرب شدن اینه که ما اصلا از همین شرق هم بهره درست و حسابی نگرفتیم. مثلا بعد از خرید اف 7 از چین سماجت زیادی بر سر خرید اف 8 و بعدا جی 10 نشون ندادیم (جی 20 و جی 35 و جی 36 پیشکش).اگرچه محصوصلات نظامی و جنگنده های روسیه کیفیت بالاتری از انواع چینی دارند ولی پاشنه آشیل طرف روسی خدمت دهی نامناسب و همچنین بازی درآوردن زیاد برای تحویل سفارش حتی بعد از دریافت پول اون هستش. 8) ما بعد از انقلاب در زمینه بازآماد جنگنده های حاضر و در زمان شهید ستاری در زمینه توسعه جنگنده های موجود گام های خوبی برداشتیم ولی این گام ها بعدا به نظرم در هیاهوبازی رسانه ای مثل جنگنده قاهر 313 یا جنگنده کوثر گم شد و ناقص موند. اگر ما می تونستیم جنگنده کوثر رو در حد یک جنگنده نسل 4 (نه حتی چهار و نیم) به روز کنیم و نیم نگاهی به پلت فرم اف 18 میداشتیم این برگ برنده ای برای ما بود و احساس خطر از جانب روسیه که اگه چیزی به ما نفروشه ممکنه با پیشرفت ما در زمینه به روز کردن و تولید جنگنده بازار ایران رو از دست بده. الان ترکیه در حال کار بر روی طرح جنگنده خان هستش و همچنین پاکستان بلاک سوم جنگنده جی اف 17 رو که در حد یک جنگنده نسل چهارو نیم هستش رو تولید کرده اما ما چی؟ تولید انبوه داخلی یه جنگنده نسل چهارم پیشکش حتی به سمت خرید همین جی اف 17 بلاک 3 هم نرفتیم!
  5. دوستمون نظرش درسته. تجربه قبلی و تدارکات ترامپ چه از نظر نظامی و چه فشار اقتصادی دورنمای خوبی رو به ایران ما نشون نمیده. فقط سه نکته جزئی: اول اینکه شرایط و مسیر اینقدرم که ترامپ فکر میکنه سرراست نیست یعنی طوری نیست که بتونه یه شبه بین روسیه - اوکراین صلح برقرار کنه، همونطور که وعده داده بود غزه رو به جهنم تبدیل کنه یا آتش جهنم رو روی این شهر رنج دیده خالی کنه و همچنین یه جنگ تمام قد با ایران رو بدون هیچ عواقب و مخاطراتی انجام بده. تجربه نبرد خلیج فارس و دست دست کردن صدام و شکست مطلقش ، کشورهایی مثل مارو ترسونده که اگه شاهد تجمع نیروهای خارجی در مرزهای کشورمون بودیم به سمت اقدام پیشگیرانه بریم. شایدم به خاطر همین باشه که این اقدامات ایذایی ایالات متحده در جزیره دیه گو گارسیا است نه عین الاسد عراق یا پایگاه های قطر و بحرین که دم گوش ما هستند و به راحتی می تونن مورد حمله قرار بگیرن. مورد سوم اینکه برخلاف نظر دوستان که ترامپ رو قمارباز و تاجر میدونن من این فرد رو در کله خری و اقدامات خلق الساعه مثل بوش و حتی بالاتر میدونم ولی باز نباید از گفتار ترامپ به عنوان هارت و پورت و رجزخوانی به قصد خالی کردن دل دولتمردان ایران و چیدن میوه این تهدیدات در میز مذاکره غافل بود.ترامپ به جز علت زمینه چینی دیپلماتیک که میشه گفت داره انجام میشه، اگر مثل بوش تصمیم قطعی برای جنگ داشت دنبال این نامه نگاری و ارتباط گرفتن نبود . الا ایحال اگر بخوام از عرایض بالا نتیجه بگیرم باید بگم دولتمردان و سران حکومت ما باید حواسشون باشه نه مثل نبرد 7 اکتبر ناخواسته و ناآماده خودشون رو بندازن در ماجرایی که لطمه زیادی برای کشور وموقعیت ما در منطقه داره و نه اینکه اینقدر از هارپ و پورت ترامپ بترسن که با رجز این فرد بندو به آب بدن و کامل تسلیم شن یا تعهدی رو بدن که بعدا بشه دردسر برمون و غرب ول کن اون بهانه یا تعهد نباشه.
  6. همانطور که خودتون فرمایش کردید مسئله فناوری به کار رفته، قدرت تخریب و دقت در اصابت، قدرت مقابله با جنگ الکترونیک است، و چیزی که بنده از نیرویهای نظامی یمن مشاهده کردم چه در زمینه موشک های دفاعی ضدکشتی و چه سامانه های دفاع ساحلی و چه پهپاد و موشک های بالستیک در این لول نیست یا فاقد اونها هستند و علتش رو هم مسائل اقتصادی میدونم چون تهیه این ملزومات نظامی به صورت به روز و در حد دشمنان نیاز به بودجه فراوانی داره که از توان کشور فقیری مثل یمن خارجه مثلا هر تیره از موشک یاخونت قیمتی بین 500 تا 800 هزار دلار داره گر اینکه یمن بتونه معادل بومی شو رونمایی کنه که بعیده. در مورد شیرمردان یمنی که چه در زمینه خلاقیت استفاده از ملزومات جنگی و چه شجاعت در کاربرد اونها در کشورهای عربی زبان متحد ما مثال زدنی و قابل ستایش اند بحث فراوانه و ای کاش شرایط ما و حتی خود یمن از نظر اقتصادی و داشتن زمان کافی طوری می بود که میتونستن در زمینه های یاد شده مهیا بشن در اونوقت میتونستن به سختی دشمن رو تحت فشار قرار بدن.
  7. دوست گرامیم: کشورهای رقیب ما در منطقه که در حد ما هستند شامل ترکیه ، عربستان سعودی ، پاکستان، رژیم صهیونیستی و حتی مصر اند. حالا نگاهی به جنگنده های شاخص این کشورها و حکومت ها بندازیم: ترکیه: 240 فروند اف 16 عربستان سعودی: اف 15 : 211 فروند، تایفون: 54 فروند، تورنادو: 81 فروند پاکستان: اف 16 و جی اف 17 رژیم صهیونیستی: اف 15: 77 فروند، اف 35: 52 فروند، اف 16: 175 فروند مصر: رافال: 24 فروند، اف16: 218 فروند، میگ 29 ام: 43 فروند، میراژ 2000: 19 فروند حالا خودتون قضاوت کنید ما باید چه نیروی هوایی داشته باشیم که بتونیم در حد کشورها حکومت های رقیب و دشمنمون در منطقه باشیم. در ناوگان ما فقط دو هواپیمامون متعلق به نسل 4 هستند. آیا چند فروند اف 14 به عنوان جنگنده رهگیر و 30-40 فروند میگ 29 که صرفا میتونیم بر توانایی شون به عنوان یک جنگنده رهگیر نقطه ای تکیه کنیم میتونه هماورد خوبی در مقابل این رقبا و تهدیدات باشه؟ وقتی این کشورها و حکومت ها جنگنده نسل 5 و نسل 4.5 دارند، داشتن ناوهواپیمابر پیشکش، داشتن جنگنده مولتی رول نسل 4 و نسل 4.5 که نباید برای ما آرزو و مایه حسرت باشه. ما 46 ساله نیروی هوایی مونو تقویت نکردیم حالا به چه دلیلی الله اعلم و جای بحث داره ولی ناوگان کنونی فرسوده است و در مقابل رقبا و دشمنان حرفی برای گفتن نداره و این مورد هم در توان تهاجمی نیروهای رزمی ما و هم توانایی حفظ حریم هوایی و برتری هوایی نقش منفی زیادی داره.
  8. همین شهرهای مسلح زیرزمینی رو در یمن (که شجاعت جنگیدن رو داره ولی متاسفانه پول و امکاناتش رو نه) می داشتند همراه با سامانه دفاع موشکی ساحلی باستیون و موشک ضد کشتی یاخونت یا فاتح مبین در سرتاسر ساحل شرقی و جنوبی یمن. چه میشد اونوقت!
  9. اگه 200-300 فروند سوخو 30 و 35 (اگر یک گردان درنای سفید هم میداد روسیه که محشر میشد) می داشتیم و با دو گردان سوخت رسان همراه می کردیم، میتونستیم خاک جزیره دیه گو گارسیا رو به توبره بکشیم اونم دوبار تا این قمارباز اینطور برامون رجز نخونه! https://www.darizeh.ir/wp-content/uploads/2023/07/tu-160_9fda3a664d74e621_b.jpg
  10. الان شرایط طوری نیست که توافق که هیچی بلکه بشه مذاکره کرد، این شرایطی که دوستمون در مورد ایران گفت که انجام بده در صورتی توجیه پذیر که طرف غربی و در راسش ایالات متحده ما به ازای اون رو انجام بده. ما یکبار(بلکه چندبار) تعهداتی رو انجام دادیم و ما به ازای در مقابلش دریافت نکردیم یا اون ما به ازای ارائه شده از غرب خیلی ناچیز بود بخاطر همین این چیزی که ایالات متحده دنبالش هست اعمال قدرته و اگر ما در این بازی مذاکره وارد شیم ممکنه شرایط سختی بهمون تحمیل بشه که ازشرایط مارو از چیزی که هست بدتر کنه. تمام نشانه های این 1-2 سال اخیرم حاکی از اینه که ایالات متحده کمربندهارو برای فشار به ایران بسته و حتی سرمایه گذاری اندک کشوری مثل عربستان از ایران خارج شده. زمانی ایران میتونه بره پای میز مذاکره که مثلا اگه خود ایالات متحده ( به قول شیخ حسن روحانی کدخدای کشورهای غرب و عربی) بیاد در ایران سرمایه گذاری هنگفتی کنه و فناوری و ابزارهای مورد نیاز برای توسعه ایران رو به ما ارائه بده و بعد بقیه کشورها بیان مشابه این کار آمریکا رو انجام بدن و همچنین مشکلاتی مثل اف ای تی اف، تحریم نفت و دلار و شبکه های بانکی رفع و پرونده هسته ای ایران به طور قطعی بسته شه. بعیده آمریکا حاضر باشه سر سوزنی کوتاه بیاد اونهم در زمان ترامپ که 1000 میلیارد دلار سرمایه عربستان سعودی رو جذب کرده و معادن اوکراین رو در اختیار خودش گرفته و مسلما در مورد ایران از این گرگ زرد طمع مشابهی انتظار میره . این موارد در ازای کاهش سطح غنی سازی بود که باید گام به گام و متناظر انجام بشه اونهم با پیش قدم شدن ایالات متحده و غرب در اعتماد سازی و دوری از چک و چونه های بازاری (که سابقه ترامپ در مذاکره با کره شمالی نشون داده اصلا قصد رفتن به مسیر درست مذاکره رو نداره). این نامه نوشتن ترامپ به شیوه نامه سرگشاده است و قصد از این نامه نگاری و نشون دادن میل به مذاکره اون هم با این پیش شرط ایجاد شکافی عمیق بین حکومت و مردم و ایجاد بلوا و شورش در داخل کشوره با این روش که ترامپ به مردم بگه ببینید من قصدم مذاکره و تعامله و شرطم اینه ایران دخالتی در کشورهای دیگه نکنه و سرش توی کار خودش باشه و از این روش توپ رو بندازه در زمین نظام و فشار زیادی رو برای نظام ایجاد کنه. برای خواسته های منطقه ای از ایران هم اگر قرار بود این موارد رو ایران قبول کنه که دیگه نیاز به جنگ و التهاب خاورمیانه نبود و در ثانی ما به ازایی نمیشه به ایران در مقابل عدم حمایت از مقاومت داد. سرنوشت عبرت انگیز بشار اسد و معمم قذافی و حتی صدام حسین جلوی چشم ماست و ما اگر مثل شیری باشیم که خودش دندون هاشو کشیده اونوقت باید چشم انتظار وارد شدن هر ضربه هولناکی به ایران باشیم. (من نمیگم سیاست کلی ما به خصوص در عرصه بین المللی در این 20-30 سال درست بوده و خودم منتقد رفتار ما در عرصه بین الملل و دیپلماتیک هستم و قبلا حتما آلترناتیوهای بهتری نسبت به راهکارهای کنونی وجود داشت) ولی در حال حاضر موافقت با خواست ایالات متحده مارو میتونه با فرجام تلخی روبرو کنه.
  11. این بحث مذاکرات دو مورد هست که یکی اش کم کم خودشو نشون داد و ما برای مورد دوم بعد از یک قرن به نتیجه ای نرسیدیم. ببینید مورد اول جنبه سلبی قضیه است یعنی همیشه بحث داخلی بوده که با غرب و مخصوصا آمریکا تعامل و مذاکره بکنیم یا نکنیم یا شکل این تعامل چطور باشه ( برابر و از موضع احترام و عزتمندی) و بعد اون رفتار تحقیرآمیز و زورگویانه ترامپ و ونس با زلنسکی و به نظرم پاسخ خوب زلنسکی در اون دیدار مواردی که قرن ها شعارش داده میشه (استعمار و استثمار غرب و مزاحم دونستن ما و میل اونها برای استیلای بر ما و حذف ما برای دستیابی به منابع خاورمیانه و ...) خودشو کامل نشون داد و باید از ترامپ تشکر کرد که اون دیدار مضحک رو به بهترین نحو انجام داد تا بدونیم بعد قرن ها اون دید استعماری غرب به دنیا از بین نرفته. مورد دوم جنبه ایجابی ماجراست یعنی خب اصلا بیخیال گزینه مذاکره (که همیشه هم تمایل ما از موضع ضعف و به خاطر شرایط نابسامان بودن شرایط داخلی ماست).چه راه حلی وجود داره که ما بتونیم با آمریکا مذاکره نکنیم و بتونیم اثر تحریم هارو تا حد زیادی از بین ببریم و صادرات و واردات قابل قبولی داشته باشیم و بتونیم ارز وارد کشور کنیم. بتونیم مشکلات اقتصادی و طبیعتا اجتماعی و... جامعه مثل تورم و فقر روزافزون رو پوشش بدیم. بتونیم به گروه های نیابتی خودمون هم سالها فردین وار بهشون کمک کردیم، کمک هامونو ادامه بدیم تا نفوذ منطقه ای مون از بین نره. بتونیم جذب سرمایه خارجی داشته باشیم تا روند توسعه مناسبی نسبت به رقبایی مثل عربستان یا ترکیه داشته باشیم. سالها جریانات مقابل ما یعنی دموکرات و جمهوری خواه ها به ترتیب هویج و چماق نشون ما دادند و یا مارو سرکار گذاشتند یا کلا زدن زیر میز بازی و دولتمردان ما اعم از اصلاح طلب و اصولگرا بر مذاکره یا عدم مذاکره تاکید داشتند ولی به نظر من نه روش اصلاح طلبان در انتخاب به زعم خودشون انتخاب بد از بین بد و بدتر مطلوبه و نه روش اصولگراها چون بجز مذاکره یا عدم مذاکره هیچ دو گروه سیاسی کشور برنامه ای برای مقابله با تحریم ندارند و تجربه 20 ساله این رو نشون داده که در این مدت نتونستن هیچ برنامه مدون و هوشمندانه برای تحقق 4 هدف بالا یا حداقل بخشی از اون داشته باشند. سالها قبل و در زمان مرحوم دکتر مصدق ما سیاست موازنه منفی رو داشتیم و اگرچه در ابتدا با موفقیت خوبی در مقابله با بریتانیا همراه بود ولی به خاطر نداشتن همون راهکار برای مقابله با فشار غرب اون دولت هم سقوط کرد. از دوگانه مذاکره - عدم مذاکره عبور کنیم و ورای این بازی های سیاسی دو جریان کشور به این بیندیشیم که چیکار کنیم که بتونیم اثر تحریم هارو کاهش بدیم یا ابزارهای خوبی برای مذاکره از جنبه برابر داشته باشیم؟ اون دیدار ترامپ با زلنسکی نشون داد که گول خودمون یا دشمن که نمیتونیم بزنیم که بگیم شرایطمون خوبه و با سیلی صورتمونو سرخ کنیم. در این دوره زمانه دشمن ابزار کافی برای پایش شرایط داخلی ما برای فشار بر ما داره (همچنانکه از زمان قاجار و وابستگی دولتمردان ما به انگلیس یا روسیه غرب داشته).به نظرم از زمان شروع این مسئله هسته ای هیچ دولتی به فکر راه حل های ایجابی برای مقابله با تحریم ها نبودن و یه سری شعار دادن و فقط صبر کردن دولتشون تموم بشه و با کوهی از مشکلات این مسئله تحریم رو تحویل دولت بعدی بدن.
  12. اگر مراکز تجمعی پهپادی قابل اعتنایی در لبنان یا جنوب سوریه می داشتیم و قبل یا بعد یا همزمان با حمله موشکی، و حتی در هر سه حالت حمله پهپادی می داشتیم و حمله ما دارای چندین موج مختلف می بود میزان توفیق بیشتری می داشتیم.این یعنی همون ابزارهای درست در زمان و مکان درست. مورد بعدی اینکه طیف مختلفی از پهپادها رو به کار می بردیم از پهپادهای انتحاری و سبک تا پهپادهایی که بتونن به دشمن خسارت قابل توجهی وارد کنند.
  13. با سلام و احترام خدمت دوستان گرامی.البته من در مورد عملیات های وعده صادق 1 و 2 نظرمو قبلا عرض کردم ولی برای ادامه بحث یه جمع بندی از اونها داشته باشم: به نظرم بزرگترین دستاورد عملیات های وعده صادق 1 و 2 اون واقع بینی و دیدن مشکلات ساختاری ما و گروه های متحدمون بود و اینکه مشکلات این دو عملیات با ضربات وارده رژیم صهیونیستی به حماس و حزب الله و ساختار دفاعی ما و انصارالله به ضعف هایی هرچند با بهایی تلخ و دردناک پی بردیم. مهم ترین این موارد که به چشم من اومد دست کم گرفتن دشمن و تحلیل و انتظار غلط در تکرار یه رفتار از طرف دشمن یا دشمنان و انتظار بالا از یک ابزار( توان موشکی). در باب دست کم گرفتن ما اون لجستیک و توان حمایتی از رژیم صهیونیستی رو ناچیز شمردیم و فکر کردیم با بالارفتن تنش این رژیم دچار فروپاشی درونی میشه یا به همون جنگ های محدود 2006، 2008 یا 2012 و... دست میزنه غافل از اینکه وقتی سطح تنش به جایی برسه که ماهیت این رژیم تهدید بشه وحدت درونی در رژیم صهیونیستی، استفاده از ابزارهای هولناک جنگی و نقشه های دیوانه وارش (که تجربه جنگ های اسرائیل ثابت کرده که جواب داده مثل نبرد یوم کیپور) و همچنین حمایت کامل و بدون چون و چرای حامیانش از جمله آمریکاف انگلیس و ... شرایط رو سخت می کنه مورد بعدی اینکه ما به غلط اینقدر در مورد یه ابزارتهاجمی به عنوان موشک انتظار رو بالا ببریم که این پیش فرض در اذهان نهادینه شد که با حمله موشکی ما رژیم صهیونیستی فرو می ریزه و به پایان خودش میرسه غافل از اینکه توان موشکی به تنهایی کافی نیست یا اون انتظاری که ما ازش داریم زیاده از حده و باید ابزارهای دیگه رو هم در کنارش داشته باشیم (که نداشتیم). مورد سوم از ضعف ها قابل پیش بینی بودن تحرکات ما و حتی ظن هماهنگی در اجرای اون بود. با اینکه با پایش همیشگی تحرکات ما توسط ماهواره ها و ابزارهای تحلیلی دشمن ممکنه در مورد عملیات ما اطلاع رسانی در حد چند ساعت قبل از عملیات صورت بگیره ولی برای عملیات بعدی یعنی وعده صادق 3 باید این ضعف هم پوشش داده بشه و چنان برق آسا باشه که فرصت واکنش رو از دشمن بگیره یا تعداد موج های حمله بیشتر شه و اما در مورد نتایج وعد صادق 1 و 2و چشم انداز وعده صادق 3: به نظرم وعده صادق 1 به عنوان یک عملیات که با روانی بالایی داشت شروع بدی نبود و وعده صادق 2 نتایجش از عملیات اول بهتر بود و حتی کارهای ترکیبی همزمان مثل اون عملیات دو نفر در کرانه باختری و همچنین ادعای هک سامانه پدافندی رژیم صهیونیستی وجود داشت. در وعده صادق 3 ما باید هم از نظر توان تخریب و هم بالا رفتن دقت ابزار موشکی مون و هم همراه کردن عملیات موشکی با ابزارهای ساده یا پیچیده دیگه در زمان و مکانی مناسب تلاش زیادی بکنیم تا بتونیم یه ضربه کاری به دشمنی بزنیم که الان با توجه به ضربه هایی که به مقاومت و ساختارش وارد کرده دچار غرور بیش از حدی شده. همچنین رکن مهمی که ما در این عملیات فراموش کردیم پایش محدوده عملیات انجام شده با ابزارهای ماهواره ای یا پهپاد بود ( با اینکه سخته) و ما باید بتونیم یک روایت هرچند الکن از میزان خسارت وارده به دشمن رو ارائه بدیم تا روایت های کاذب دشمن جو روانی رو بر علیه ما نکنه.
  14. بله موافقم و همونطور هم که اشاره کردم ابزارهای صحنه نبرد و پشتیبانی نزدیک در کشمکش بین آذربایجان - ارمنستان موثراند تا سلاح های دوبرد فقط دو نکته 1) این حفر سنگر با توجه به نقش پهپادها در نفوذ به اونها نمیتونه به سادگی گذاشته باشه و باید براش چاره جویی بشه مثل همون سامانه های ضد پهپاد یا حتی فالانکس 2) کردها اسنایپرهای قدرتمندی دارن و در جنگ چریکی واقعا حریفی ندارن بشرطی با برنامه ما و پول (متاسفانه نداشته) ارمنی ها تجهیز شن به نظر منم جنگ بعدی در این منطقه بهار پیش روه و ما از الان باید براش آماده باشیم
  15. از بین باند سالم یه مشکله ولی موقته ولی در نبرد وارد شدن تلفات جانی به ویژه چارت فرماندهی مهمه، از بین رفتن جنگ افزارها و زیر ساخت دشمن. در مورد باندها ما چند مشکل داریم. کلا از زمان شروع دفاع مقدس ما اشباع پدافندی نداشتیم و با اون مساحت زیاد ایران زمین و نقط کوهستانی اون اشباع و تمرکز بالای پدافندی و راداری مثل اسرائیل خیلی سخت میشه بهش رسید. مورد دوم که متاسفانه باندهای ما رو بعد از چند موج حمله مساعد برای بمباران فرشی میکنه نبود مکمل یک پداقند قدرتمندی یعنی حفظ برتری هوایی و مهر و موم کردن آسمان کشور با هواپیماهای رهگیره. زمانی ما با اف 14 جلوی دشمن ایستادیم الان در مقابل اف 15، ا ف 18، اف 22، اف 35، رافال و تایفون و... چه هواپیمایی داریم؟ این هوایپمای که حداقل باید از نسل چهار و نیم باشه با یکی دو اسکادران نمیتونه برتری هوایی حداقل آسمان داخل کشور رو حفظ کنه و به نظرم چیزی بین 80 الی 100 فروند لازمه از این نسل هواپیما.
  16. ارمنستان در جنگ اخیر تسلیحات برد بلند زیادی داشت مثل جنگنده سوخو ۳۰ و سامانه اس ۳۰۰. ابن کشور جنگ رو به تجهیزات با برد و قدرت محدودتر ولی مناسب اون میدان نبرد مثل پهپاد باخت.اگر قراره به ارمنستان کمک کنیم به نظرم بهتره از طریق فروش پهپاد، پرتابه های ضد تانک و ایجاد یه قرارگاه اطلاعاتی مجهز در مرز شمال غربی برای سنجش تحرکات آذربایجان و ارائه اون به ارمنستان باشیم.
  17. به شرطی در کشمکش بعدی آذربایجان و ارمنستان باز حامی آذربایجان نباشیم و چشممونو روی تحرکات ادامه دار اونها نبندیم. چون از قبل هم این موارد عیان بود فقط مسئولان ما نمی دیدن یا اصرار داشتن که نبینن.
  18. فحش که باد هواست و این ادعاهای این افراد به اصطلاح گرگ خاکستری هم سالهای ساله از طرف آذربایجان و ترکیه ابراز میشه. مهم اقدام عملی آذربایجان و ترکیه ضد ما است که ما سالهاست بنابر ملاحظاتی اشتباه چشم بر اونها بستیم و مسئولان ما از ریز و درشت به آذربایجان سفر و با مقامات این کشور دیدار می کنند و انگار نه انگار و با خصم طوری رفتار میکنن که انگار شریک راهبردی ماست. قصد الهام علی اف تصرف کل ارمنستانه و اتحاد آذربایجان و ترکیه و وقتی به این نقشه شومشون برسه مقصد بعدی شون کجاست؟
  19. ماسک و لباس برای موقعی هستش که اون نیروها در اونجا ماندگار نباشند. بخاطر همین وجود سیستم های تهویه به روز و قدرتمند لازمه. یکی دو مورد جزیی هم که شاید به چشم نیاد: 1) اون خروجی فاضلاب پایگاه باید طوری باشه که اگر به صورت سپتیک تانک یا ایمهف تانک به امون خدا رها نشه و در مورد اونها هم استتار صورت بگیره. 2) مورد بعدی اینکه باید مواظب باشیم مثل اون ماجرای الی کوهن در سوریه، وجود پوشش طبیعی غیر طبیعی یا نوشتن شعار باعث لو رفتن این پایگاه ها نشه.
  20. دو عزیز جملات قابل تاملی رو ذکر کردن چه مقاوم سازی و انتقال خیلی تجهیزات به زیر زمین و چه متحرک سازی راهکارهای خوبین و منجر به بالا رفتن راندمان استفاده از تجهیزات میشن. البته یه مورد در ذهنم بود که طرحش کنم. اگر تلفیقی از نظرات دوستان رو زیر زمین انجام بدیم یعنی پدافند یا راداهایی که قدرت تحرک بالایی داشته باشند (مثلا از طریق خطوط ریلی زیرزمینی). این مورد با پیشنهادی که دوستمون sasasasa فرمایش کرد یه تفاوت داره: 1اون سامانه پدافندی و راداری اگرچه ممکنه از دید هواپیمای جنگنده محو شه ولی خطر پهپادهای پرسه زن دشمن وجود خواهد داشت و در اون فاصله این قدر زمان نداریم که بتونیم اون سامانه یا رادار رو به جای امن منتقل کنیم یا مثلا استتارش کنیم ولی اگر بقول اوشیدا این سامانه ها زیر زمین باشه و همچنین با استفاده از خطوط ریلی سرعت بالایی در انتقالش داشته باشیم عملا نه کاری از هواپیماها و موشک ها و بمب های سنگرشکن بر میاد نه پهپادها. آیا امکان انجامش هست؟ چون چند چالشحداقل از نظر من وجود داره اینکه زمانی طول می کشه اون سامانه دوباره به حالت فعال برگرده ناحیه مقصدی که موقتا یا دائما پوشش خواهد داد متفاوت از ناحیه قبلی است و ممکنه مشکل در کارکرد یا بازگشت راندمان سابق پیش بیاد و... البته یه مسئله کلی هست که دوستان در موردش استحضار دارن. اینکه ما تکیه مون به سامانه های پدافندی باشه اونهم وقتی دشمنان یا رقبای منطقه ای نیروهای هوایی قدرتمندی داره خودبخود قدرت ضربه اول و سرکوب پدافنمونو به اونها دادیم و مسئله فقط زمانه به خاطر همین ای کاش بعد از بیشتر 30 سال استراتژی اشتباه در کنار پوشش پدافندی به دنبال برتری هوایی و داشتن یه نیروی هوایی قدرتمند هم باشیم.
  21. یه جاهایی هست سرمایه و نیروی انسانی وجود داره ولی اون راندمان و بهره وری درست وجود نداره و این به چند عامل بر می گرده از جمله نبود برنامه عملیاتی درست، شفاف و دارای اجزای کاملا واضح و دوم نظارت دقیق در مراحل انجام کار به طوری که اون نقاط حساس و ضربه پذیر پروژه قبل وارد آمدن ضربه شناسایی و مشکلاتش اصلاح بشه.
  22. شایدم هیچ برنامه ای نداریم و گرفتار روزمرگیه حکومتمون.
  23. ممنون بابت ترجمه. یکی دو نکته اضافه کنم: اول اینکه ما باید ببینیم مفهوم بازدارندگی چیه؟ آیا پیشگیری از فروپاشی سیستم حکمرانی یا به خطر افتادن تمامیت ارضی منظور نظر هست یا درو نشدن توسط دشمن با بمباران فرشی و همیشگی. رسیدن به بازدارندگی مطلق واقعا نشدنیه مثلا اسرائیل رو در نظر بگیریم: نیروی هوایی قدرتمندی داره و نیروی دریایی و زمینی شم قابل قبوله، اقتصاد قوی داره، لابی های کارا و متحدین همیشگی داره که از هر کمکی بهش دریغ نمیکنن ولی آیا بازدارندگی داره . در عمل این حملات یمن و حزب الله اون رو زیر سوال برده .اگر چه اون سرزمین های اشغالی از دست نرفته یا پاره پاره نشده ولی مردمان اون سرزمین ها آرامشی ندارن. این از بازدارندگی مطلق که رسیدن بهش خیلی سخت هست. ولی برای پیشگیری از سرنوشت کشوری مثل لیبی داشتن زرادخانه هسته ای می تونه گام نخستین باشه. مثلا عراق که آسمان کشورش شده بزرگراه هواپیماهای ترکیه یا سوریه زمان اسد یا لبنان اگر این امکان رو داشتند اینقدر نسبت به ضربات خصم آسیب پذیر و گاها بی دفاع نبودند و همون تهدید هسته ای دشمن رو به عقب می کشوند.ولی همونطور که در بالا اشاره کردم تنها داشتن زرداخانه های هسته ای کافی نیست . در دنیای کنونی زرداخانه هسته ای میتونه پلن a دشمن رو خنثی کنه ولی پلن b و c رو نه. میتونه از تبدیل کشور به لیبی جلوگیری کنه ولی تنها زرادخانه هسته ای توانایی تبدیل یک کشور به کره شمالی رو نداره. پلن های بعدی دشمن برای مقابله با زرادخانه ای هسته ای یا تاسیسات هسته ای میتونه اینها باشه: 1) حملات هوایی یا موشکی به زرادخانه یا تاسیسات هسته ای (که البته مخاطرات خودشو داره ) 2) خرابکاری در زرادخانه یا تاسیستان هسته ای 3) پوچ نشون دادن عامل بازدارندگی تاسیسات هسته ای با ایجاد شکاف های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی 4) تلاش برای تغییر نظام کشور دارنده زرادخانه هسته ای برای تبدیل دشمن به دوست بارزترین مثالی که به نظرم از سه طریق ضربه نخورد ولی از راه سوم دچار مشکلات فراوان و نهایت سقوطش شد. اگر ما به دنبال بازدارندگی هستیم گام اول داشتن زرادخانه های هسته ای است. به نظرم ما هر اندیشه و پیش فرض ذهنی داشتیم با این مذاکرات طولانی برجام و نگرش غرب به ایران باید کنار بزاریم و خیلی سریع به این توانایی (بدون اعتراف به داشتنش) دست پیدا کنیم ولی در کنار اون از تقویت اقتصاد، بافت سیاسی و اجتماعی، بالا بردن توان دیپلماتیک و یافتن کشورهای متحد بین المللی و همچنین افزایش توان نظامی به ویژه در نیروی هوایی ( برای داشتن برتری هوایی در بین کشورهای همسایه حداقل) و افزایش ملموس احتیاط ها در جنبه حفاظت اطلاعات ( برای جلوگیری از خرابکاری و نفوذ) دریغ نکنیم.
  24. عاقبت فکر نکردن در دیپلماسی و نداشتن یه وحدت رویه همینه. در زمان جنگ قره باغ چقدر از خطر علی اف و اردوغان گفتیم و چقدر حکومت از آذربایجان حمایت کرد این هم نتیجه اش. خباثت آذربایجان در اتحاد با اسرائیل در نفوذ به شمال غرب ایران و نقش مخرب اردوغان در غزه و سوریه قابل چشمپوشی نیست. برای مقابله هم فحش دادن و گلو پاره کردن که هنر نیست همچنانکه شور و اشتیاق افراطی و خامی که بعد از عهدنامه گلستان پیش اومد نتیجه اش عهدنامه ترکمانچای. الان اگه ما میخواهیم به سمت اصلاح بریم به جای فحاشی (که البته علی اف و اردوغان لایقشن ولی گفتنش به صلاح نیست) نیازه چند کار انجام بدیم: 1) بهتر کردن شرایط اقتصادی اجتماعی داخلی در یه بازه 5 ساله 2) تقویت هرچه بیشتر نیروی هوایی تا در مقابل اسرائیل و ترکیه از نظر برتری هوایی بی دفاع نباشیم. 3) تقویت تدریجی ارمنستان و کردها که دهه ها از اونها غفلت کردیم و در جای اشتباهی سرمایه گذاری کردیم. هرچند این مورد خیلی نیازه روش فکر و احتیاط بشه
  25. یه مغلطه پیش میاد که فلسطین، لبنان ، سوریه بهای بودن با ایران رو می پردازند که دوستمون به سوریه در بالا اشاره کرد. این نکته اشتباهه و دقیقا برعکس اون صادق هست. طبیعیه هیچ کشور و گروهی از گاو نه من شیردهی مثل ایران که هیچ چیزی هم بهشون تکلیف نکنه و دستوری نده بدش نمیاد و حکومت سوریه و گروه های لبنان و فسلطینی هم به اعتراف خودشون پول و تجهیزات رو می گرفتند و در پیش برد سیاستشون یا هماهنگی با ایران در نزاع های منطقه ای مختار بودند. همین بشار اسد کلی پول از حکومت گرفت این اواخر که شل کرده بود حتی یه شام دیپلماتیک به وزیر امورخارجه نداد که نره از خیابون های دمشق غذا بگیره. این مورد اگرچه جزئی به نظر میرسه ولی شمه ای از روابط اعراب با حکومت جمهوری اسلامی ایران در بعد از انقلاب اند. مسئله دفاع از آرمان قدس یه چیزه و مسئله اینکه در هر کشور عربی نزاعی پیش میاد و ما سیل پول، مستشار و تجهیزات رو بدون آینده نگری راهی اون کشور کنیم یه چیز دیگه. اگر قصد ما به قصد افزایش نفوذ هست اون دخالت باید توجیه اقتصادی داشته باشه و منجر به پیشرفت ما بشه و قبل از انجام کاری فکر کنیم و هزینه و فایده شو در نظر بگیریم نه اینکه از بزرگترین شرکای سوریه و عراق ترکیه باشه و ما بریم آخر صف. همین بودجه ای که ایران به بشار اسد تزریق کرد با این پایان ، آیا اگر خرج یه نیروی هوایی اش می کردیم نتیجه بهتر نمیشد؟ چیزی که شنیده میشه این مبلغ حدود 30 میلیارد دلار بوده و ما اگر هزینه یه جنگنده سوخو 30 با کلیه مهمات و تسلیحاتشو 100 میلیون دلار در نظر بگیریم میشد حدود 300 سوخو 30 و حتی سوخو 35 داشته باشیم و با این شرایط نیروی هوایی ما چیزی هم ردیف نیروی هوایی ترکیه یا عربستان و یه نیروی هوایی به روز و قدرتمند با قابلیت تهاجمی بالا میشد!