-
تعداد محتوا
406 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
تمامی ارسال های newday
-
ممنونم ستفان سوتي :| منم مثل شما علاقه به تاريخ و كشور اهورايي ام دارم مردم و خاك و آب ايران بسيار با ارزشند و اينكه به آنان ظلم و جفا شود را برنميتابم آمريكا زماني كه ايراني عزيز و قدرتمند باشد هيچ غلطي نميتواند بكند بايد گفت ساسانيان كه حدود 800 سال هيچ قدرتي نتوانست شكستشان دهد هخامنشيان هم از اين لحاظ كه پايه هاي امپراطوري ايراني را گذاشتند و 400 سال بر اكثر نقاط متمدن جهان حكم راني كردند قابل ستايشند بعد از آن هم اشكانيان به نظر من البته من تاپيك شما رو مطالعه كردم بسيار جالب و آموزنده بود اما چند مشكل تاريخي داشت (مثلا در مورد داستان بهرام چوبن كه خواندم) و در ضمن من قول ميدم در ادامه از سرداران و داستانهايي هم در ادامه بنويسم كه هيچگاه نشنيده باشيد
-
كسي كه عمر را به جهنم فرستاد ؟ ابولولو : يا همان فيروز نهاوندي قهرمان ملی ایران در برابر یورش اعراب به ایران است . وی عمر ابن خطاب خلیفه مسلمین را با خنجر خویش از پای در آورد و خشم ملت ایران که کشورشان توسط اعراب ویران شده بود را جبران نمود . ابولولو یا فيروز غلام مغيرةبن شعبه بود . طبري گويد: روزي فيروز سوي عمر آمد و او بامردي نشسته بود گفت ياعمر مغيره بر من غله نهاده است و گران است و نتوانم دادن بفرماي تاکم کند. گفت چند است گفت روزي دو درم: گفت چه کار داني گفت درود گري دانم و نقاشم و کنده وآهنگري نيز توانم پس عمر گفت چندين کار که تو داني‚ دو درم روزي نه بسيار بود. چنين شنيدم که توگوئي من آسيا کنم برباد که گندم آس کند. گفت آري. عمر گفت مرا چنين آسيا بايد که سازي. فيروز گفت اگر زنده باشم سازم ترا يک آسيا که همه اهل مشرق و مغرب حديث آن کنند و خود برفت و عمر گفت اين غلام مرا بکشتن بيم کرد... بماه ذيالحجة بود بامداد‚ سفيدهدم‚ عمر بنماز بامداد بيرون شد بمزگت ( مسجد ) رفت و همه ياران پيغمبر صف برکشيده بودند و اين فيروز پيش صف اندر نشسته کاردي حبشي داشت دسته بميان اندرچنانکه تيغ هردو روي بود و راست و چپ بزند و اهل حبشه چنان دارند. چون عمر پيش صف اندر آمد فيروز او را شش ضرب بزد از راست وچپ بر بازو و شکم و يک زخم از آن بزد بزير ناف. از آن يک زخم جان سپرد . فيروز از ميان مردم بيرون جست... چون ديگر روز بود عثمان بمزگت آمد و مردمان گرد آمدند و نخستين کاري که کرد عبيدالله بن عمر را بخواند و از همه پسران عمر عبيدالله مهتر بود و آن هرمزان که ازاهواز آورده بودند پيش پدرش و مسلمان شده بود همه باترسايان نشستي و جهودان و هنوز دلش پاک نبود و اين فيروز که عمر را کشت ترسا بود و او هم با هرمزان همدست بود و غلامي بود ازآن سعدبن ابي وقاص‚ حنيفه نام و هرسه بيک جاي نشستندي و ابوبکررا پسري بود نامش عبدالرحمن با عبدالله بن عمر دوست بود و اين کاردکه عمر را بدان زدند سلاح حبشه بود و بسه روز پيش از آنکه عمر رابکشتند عبيدالله با عبدالرحمن نشسته بود عبدالرحمن گفت من امروزسلاحي ديدم برميان ابولولو بسته عبيدالله گفت بدر هرمزان گذشتم اونشسته بود و فيروز ترسا غلام مغيرة بن شعبه واين ترساغلام سعد بن ابي وقاص بود و هرسه حديث همي کردند و چون من بگذشتم بر خاستند . آن کارد از کنار فيروز بيفتاد عبيدالله گفت آن سلاح حبشه دارند پس آن روز که فيروز عمر را آن زخم زد و از مزگت بيرون جست وبگريخت مردي از بني تميم او را بگرفت و بکشت و آن کارد بياوردعبيدالله آن کارد بگرفت و گفت که من دانم که فيروز اين نه بتدبيرخويش کرد والله که اگر اميرالمومنين بدين زخم وفات کند من خلقي رابکشم که ايشان اندرين هم داستان بوده اند پس آن روز که عمر وفات يافت عبيدالله از سرگور بازگشت بدر هرمزان شد و او را بکشت و بدرسعد شد و حنيفه را بکشت سعد از سراي بيرون آمد و گفت غلام مرا چرا کشتي عبيدالله گفت بوي خون اميرالمومنين عمر از تو ميآيد تو نيزبکشتن نزديکي عبيدالله موي داشت تا بکتف پس چون سعد را بکشتن بيمکرد سعد بن ابي وقاص فراز شد و مويش بگرفت و برزمين زد وشمشير از دست وي بستد و چاکران را فرمود تا او را بخانه کردند تاخليفه پديد آيد که قصاص کند پس چون عثمان بنشست نخستين کاريکه کرد آن بود که عبيدالله عمر را بيرون آورد از خانه و ياران پيغمبر نشسته بودند گفت چه بينيد و او را چه بايد کردن علي گفت او را ببايد کشتن بخون هرمزان که هرمزان را بيگناه بکشت و اينهرمزان مولاي عباس بن عبدالمطلب بود زيرا که آن روز که ويمسلمان شد گفت کسي خواهم که از اهل بيت پيغمبر باشد تا بردست وي مسلمان شوم و او را بعباس راه نمودند و بردست عباس مسلمان شد و قرآن و احکام شريعت آموخته بود و همه بني هاشم را در خون او سخن بود پس چون علي عثمان را گفت عبيدالله را ببايد کشتن عمروبن عاص گفت اين مرد را پدر کشتند و تو او را بکشي دشمنان گويند خداي تعالي کشتن اندر ميان ياران پيغمبر افکند و خداي ترا از اين خصومت دور کرده است که اين نه اندرسلطاني تو بود عثمان گفت راست گفتي من اين را عفو کردم و ديت هرمزان از خواسته خويش بدهم و عبيدالله را دست بازداشت -انتهي و بعضي ابولولو فيروز را ايراني و از مردم نهاوند گفته اند و آنگاه که عمر را بکشت مردمان در عقب وي شدند تا او را دستگير کنند و او چون گرفتاري خويش بدانست خود را باهمان خنجر که عمر را کشته بود بکشت و اين به سال بيست و سوم از هجرت در ماه ذي الحجة بود و غلات شيعه به او لقب شجاع الدين داده اند و هم گويند که وي از مدينه بگريخت و بسوي عراق شتافت و در شهر کاشان درگذشت. رجوع به حبيبالسيرج 1 ص 761 شود. اکنون آرامگاه وی در مسیر راه کاشان به اصفهان است و هرساله صدها هزار نفر به زیارت وی می روند .
-
رستم رستم فرخزاد، رستم سپهبد، سردار معروف و مدبر و دلیر اواخر عهد ساسانی (متولد ۶۳۰ – مقتول ۶۵۱ م.) که مورخان ارمنی پدر و پسر را «ایشخان» (شاهزاده) یاد کردهاند. در زمان سلطنت آزرمیدخت، پدر رستم، فرخهرمز مدعی سلطنت شد و ملکه را به زنی خواست. چون آزرمیدخت نمیتوانست علناً مخالفت کند، در نهان وسایل قتل او را فراهم آورد. آنگاه رستم با سپاه خویش پیش راند و پایتخت را تصرف و آزرمیدخت را خلع و کور کرد. در زمان یزدگرد سوم، رستم نایبالسلطنهٔ حقیقی ایران محسوب میگشت. وی کام از خطر عظیمی که درنتیجهٔ حملهٔ عرب بکشور ایران روی داده بود اطلاع داشت، پس فرماندهی کل نیروی لشکری را به عهده گرفت و در دفع دشمن جدید کوشش دلیرانه کرد. با سپاهی بزرگ در پیرامون پایتخت حاضر شد، اما عمر پیشدستی کرد. در سال ۶۳۶ م. سپاه ایران در قادسیه، نزدیک حیره، با سعدبن وقاص سردار عرب روبرو شد، جنگ سه روز طول کشید و به شکست ایرانیان خاتمه یافت. رستم که شخصاً حرکات افواج را اداره میکرد و درفش کاویانی را در برابر خود نصب کرده بود کشته شد. رستم فرخزاد باید تصحیح کنم این جنگ در محل قادسیه, 40کیلومتری نجف انجام گرفت در 4 روز و1 شب و به علت اضافه شدن 6000نفر به نیرو های اعراب در روز سوم و توفان شن به سمت نیروهای ایران ,شیرازهء ارتش ایران ازهم گسست ودر اوج درگیری چندین جنگاور عرب(عمربن معدی کرب,طلیحه بن خویلد اسدی وقرط بن جماح عبدی و ضرار بن ازور اسدی) به رستم هجوم آورده و به قولی زهیر بن عبد شمس و به قولی عوام بن عبد شمس وبه قولی هلال بن علفه تمیمی او را کشت. هنگامی که جنگی تن رستم را یافتند وجای صد ضربه شمشیر و نیزه بر تنش بودوهیچ کس نمی داند واقعا چه کسی او را گشت. به قول البلاذری :خداوند رستم را کشت. منبع :تاریخ فتوح البلدان البلاذری.ارائه دهنده:نریمان رستم از ابهت و رزماوري خاصي برخوردار بود و فردوسي او را در شاهنامه به نيكي ميستايد و شايد نام رستم شاهنامه به خاطر ياد بزرگ او برگزيد رستم فرخزاد در نوشته تاريخ نويسان شباهت زيادي ب رستم شاهنامه دارد او نيز مانند رستم شاهنامه از جثه اي بسيار تنموند برخوردار بود تنپوشي از پوست شير و پلنگ بر تن و كلاهي فلزي با دو شاخ گاو وحشي از دو طرف بر سر داشت
-
بابک خرمدین از ایرانیانی بود که از خطه آذربایجان برضد اشغالگری اعراب پس از حمله مسلمانان به ایران، به پا خواست. وی رهبری جنبش سرخ جامگان را به عهده داشت. از جنبشهای دیگر ایرانیان میتوان به مازیار از مازندران، ابومسلم خراسانی و یعقوب لیث از سیستان اشاره کرد كه درمورد آنان نيز خواهم نوشت تا ديگر نگويند ايراني در برابر حمله اعراب مقاومت نكرد 200 سال مقاومت ايراني تا بيرون راندن اعراب طول كشيد تلفظ نام بابک به زبان فارسی میانه پاپک بود که به معنای پدر جوان است. و در تلفظ عربي چون حرف پ در زبانشان نيست به بابك تبديل شد. زندگی پدر بابک اهل تیسفون بود که به آذربایجان کوچید و در پیرامون کوه سبلان زنی را به همسری گزید. بابک در جوانی با شروین پسر ورجاوند سرور گروه مزدکیان تبرستان دیدار نمود. پس از آن او و مادرش به روستای دیگری در آن پیرامونها کوچیدند که مردمش از گروه مزدکیان و خرم دینان بودند. پیشوای آنها جاویدان پسر شهرک بود که از آنجا که بابک در تنبور زدن زبردست و توانا بود او را پیش خود نگه داشت. در سال ۲۰۱ هجری قمری بابک از کیش جاویدانی دست کشید و خود بهعنوان پیشوای خرمدینان سر به شورش بر علیه اشغالگران عرب گذاشت. خلیفه تازیان به مدت بیست و دو سال سپاهیان فراوانی را برای سرکوب بابک ایرانی گسیل داشت و سرانجام با همکاری یک فرد از فرارود به نام افشین، اعراب بر خرمدینان ایرانی چیرگی یافتند. و او را به سامَرّا نزد خلیفه بردند. خلیفه معتصم دستور داد تا بابک را سوار بر فیل کرده و در شهر بگردانند و در روز پنجشنبه دوم صفر سال ۲۲۳ به دستور خلیفه و پس از شکنجههای فراوان او را زنده زنده تکه تکه کرده و کشتند. قرارگاه اصلی بابک خرمدین دژی استوار و سخت گذر به نام دژ بَذ بود که در نزدیکی شهر کَلِیبَر در شهرستان اهر استان آذربایجان شرقی قرار دارد. مرگ وي: او چهارم ژانویه سال 838 به دستور معتصم بالله کشته شد. ابتدا دست پای وی را به تدریج قطع کردند.سپس جنازه اش را در شهر سامرا بر سر دار کشیدند ميگويند وقتي دست پاپك را در جلوي چشمان خليفه قطع ميكردند خم با ابرو نياورد و با دست ديگر خون جاري شده را به صورت خود ميپاشيد از او پرسيدند چرا چنين ميكني ؟ گفت : ميخواهم چون بعلت رفتن خون از بدنم رنگم به زردي ميگرايد ! بيننده نپندارد كه ترسيده ام و رنگ از رخم رفته است . يادش جاويد و راهش پررهرو باد
-
اسپهبد بهرام مهران معروف به بهرام چوبین از قهرمانان ملی ایران در دوران ساسانیان به شمارمی رود. او در ری به دنیا آمده بود و از خانواده مهران بود. در دوران ساسانیان بهترین افسران ارتش ایران از خاندان مهران برخاسته بودند. برخلاف مطلبي كه من در اين سايت خواندم در يك پست قديمي : بهرام به علت بلندی قد و عضلانی بودن اندام به چوبین (مانند چوب) معروف شده بود. وی از سوی شاهنشاه ایران ، خسرو هرمز فرمانروا چارک شمال غربی بود(یک چهارم قلمرو ایران، از ری تا مرز شمالی گرجستان و داغستان کنونی شامل ارمنستان، آذرپایگان و کردستان). در آن زمان، ایران به چهار ابراستان تقسیم شده بود که هرکدام را چارک نوشتهاند. وی از میهندوستان بنام ایرانی است که وفاداری خود را به اثبات رساندهاست. برخی از تاریخ نگاران بر این باورند که دودمان سامانیان که باعث احیای فرهنگ و زبان فارسی شد از نسل بهرام چوبین هستند. ساخت جنگ افزاری تازه اولين راكت هاي نظامي :بهرام چوبین هنگام بازدید از محل فوران نفت خام در ناحیه بادکوب (باکو) در ساحل جنوبی غربی دریای مازندران و آگاهی از قدرت اشتعال این ماده، تصمیم گرفت که از آن نوعی سلاح تعرضی ساخته شود و این کار به مهندسان ارتش واگذار شد. ظرف مدتی کوتاهتر از یک سال، پیکانی ساخته شد که بی شباهت به راکتهای امروز نبود و این پیکان حامل گوی دوکی شکل آغشته به نفت خام بود که از روی تختهای که بر پشت قاطر قرارداشت با کشیدن زه پرتاب میشد. طرز پرتاب آن بی شباهت به کمان نبود. دستگاه از یک زه (روده خشک شده) و چوب گز (نوعی درخت مناطق خشک) ساخته شده بود که آن را بر تخته سوار میکردند و دارای یک ضامن بود و پنج مردخدمه آن را تشکیل میدادند که دو نفر از آنان کمانکش بودند، نفر سوم نشانه گیری میکرد و فرمانده این آتشبار بود، مرد چهارم مامور شعله ورساختن قسمت آغشته به نفت خام (پیکان) بود و مهمات رسانی میکرد و نفر پنجم مواظب قاطر بود و از هر واحد آتشبار، هشت نیزه دار دفاع میکردند جنگ با چینیان برخلاف برخي گفته ها در اين سايت ! بهرام با هندي ها نجنگيد با خاقان چين جنگيد ۲۸ نوامبر سال ۵۸۸ میلادی ، ارتش ایران در جنگ با خاقان «شابه» در بلخ از سلاح تازهای که در آن نفت خام بکار رفته بود استفاده کرد. در این جنگ فرماندهی ارتش ایران را ژنرال بهرام مهران معروف به بهرام چوبین برعهده داشت که در تاریخ نظامی جهان از او به عنوان یک نابغه رزم نام بردهاند. «هرمز» شاه وقت از دودمان ساسانیان، وقتی شنید که خاقان شمال غربی چین وارد اراضی ایران در شمالشرقی خراسان (تاجیکستان فعلی و شمال افغانستان) شده، بلخ را مرکز خود قرار داده و عازم تصرف کابل و بادغیس است ژنرالهای ایران را به تشکیل جلسهای در شهر تیسفون (مدائن نزدیک بغداد) پایتخت آن زمان ایران فراخواند و تصمیم خود را به اخراج خاقان از ایران به آنان اطلاع داد و خواست که ترتیب کار را بدهند. هرمز گفت که طبق آخرین اطلاعی که به ارتشتاران سالار (ژنرال اول ارتش ایران) رسیده، «خاقان شابه» دارای ۳۰۰ هزار مرد مسلح و چند واحد فیل جنگی است. ژنرالها پس از تبادل نظر، بهرام چوبین را برای انجام این کار خطیر برگزیدند و او پذیرفت. بهرام از میان ارتش پانصد هزار نفری ایران، ۱۲ هزار مرد جنگدیده ۳۰ تا ۴۰ ساله (میانسال) را برگزید که اضافه وزن نداشتند و میهندوستی آنان قبلا به ثبوت رسیده بود و بیش از سایرین قادر به تحمل سختی بودند و در جنگ سواره و پیاده تجربه داشتند. وی به هر سرباز سه اسب اختصاص داد و با تدارکات کافی عزم بیرون راندن زردها را از خاک وطن کرد. بهرام به جای انتخاب راه معمولی، از تیسفون به اهواز رفت و سپس از طریق یزد و کویر خود را به خراسان رساند به گونهای که خاقان متوجه نشده بود. بهرام که در جنگ اعتقاد به روحیه سرباز بیش از هر ابزار دیگر داشت هر دو روز یک بار سربازان را جمع میکرد و برای آنان از اهمیت وطندوستی و رسالتی که هر فرد در این زمینه دارد سخن میگفت و آنان را امید ایرانیان میخواند ـ مردمانی که میخواهند آسوده و در آرامش و با فرهنگ خود زیست کنند. خاقان زمانی از این لشکر کشی آگاه شد که بهرام تنها چهار روز تا بلخ فاصله داشت، و چون شنید که بهرام با کمتر از ۱۳ هزار نفر آمدهاست چندان نگران نشد و با تمامی مردان قادر به حمل سلاح خود که مورخان یکصد تا سیصد هزار تن گزارش کردهاند به مقابله با بهرام شتافت. بهرام به واحدهای آتشبار (نفت اندازان) توصیه کرد که حمله را با پرتاب پیکانهای شعله ور آغاز کنند و ادامه دهند تا آرایش سپاهیان خاقان بر هم خورد و قادر به تنظیم آن هم نباشند و به سواران کماندار (اسواران) گفت که همزمان با حمله نفت اندازان با تیر چشم فیلها را هدف قرار دهند، و در این جریان، خود با دو هزار سوار زبده قرارگاه خاقان را مورد حمله قرار داد. خاقان که انتظار حمله مستقیم به مقر خود را نداشت دست به فرار زد که کشته شد، سپاه عظیم او متلاشی گردید و پسر وی نیز بعدا به اسارت درآمد و جنگ فقط یک روز طول کشید که از شگفتیهای تاریخ نظامی جهان است
-
«آريو برزن» Ariobarzan يكي از سرداران بزرگ تاريخ ايران است كه در برابر يورش اسكندر مقدوني به ايران زمين، دليرانه از سرزمين خود دفاع كرد و در اين راه جان باخت و حماسه (دربندپارس) را از خود در تاريخ به يادگار گذاشت. «اسكندر مقدوني» در سال 331 پيش از ميلاد پس از پيروزي در سومين جنگ خود با ايرانيان ( جنگ آربل Arbel يا گوگامل Gaugamele ) و شكست نهائي ايران، بر بابل و شوش و استخر چيرگي يافت و براي دست يافتن به پرسپوليس، پايتخت ايران روانه اين شهر گرديد. اسكندر براي فتح پرسپوليس سپاهيان خود را به دو بخش تقسيم كرد: بخشي به فرماندهي (پارمن ين) از راه جلگه (رامهرمز و بهبهان كنوني) به سوي پرسپوليس روان شد و خود اسكندر با سپاهيان سبك اسلحه راه كوهستان (کهگیلویه وبویر احمد كنوني) را در پيش گرفت و در تنگههاي دربند پارس (تنگ تك آب كنوني) با مقاومت ايرانيان روبرو گرديد. در جنگ دربندپارس، آخرين مدافعان ايران، با شماري اندك، به فرماندهي «آريوبرزن»، در برابر سپاهيان پرشمار اسكندر دلاورانه دفاع كردند و سپاهيان مقدوني را ناچار به عقب نشيني نمودند. با وجود «آريوبرزن» و مدافعان تنگههاي پارس، عبور سپاهيان اسكندر از اين تنگههاي كوهستاني امكانپذير نبود. از اين رو «اسكندر» به نقشه جنگي ايرانيان در جنگ ترموپيل Thermopyle متوسل شد و از بيراهه وعبور از راههاي سخت كوهستاني خود را به پشت مدافعين ايراني رساند و آنان را درمحاصره گرفت. «آريوبرزن» با 40 سوار و هزار پياده و وارد كردن تلفات سنگين به دشمن، خط محاصره را شكست و براي ياري به پايتخت به سوي پرسپوليس شتافت ولي سپاهياني كه به دستور«اسكندر» از راه جلگه به طرف پرسپوليس رفته بودند، پيش از رسيدن او به پايتخت، به پرسپوليس دست يافته بودند. «آريوبرزن» با وجود سقوط پايتخت و درحالي كه سخت در تعقيب سپاهيان دشمن بود، برخلاف منطق جنگ، حاضر به تسليم نشد و آنقدر در پيكار با دشمن پافشرد تا گذشته از خود او، همه يارانش از پاي درافتادند و جنگ هنگامي به پايان رسيد كه آخرين سرباز پارسي زير فرمان «آريوبرزن» به خاك افتاده بود. جنگ دربند پارس در ايران و جنگ ترموپيل در يونان شباهتهاي زيادي با يكديگر دارند. نقشهاي كه «خشايارشا» بدان دست زد، همان نقشهاي بود كه «اسكندر» نيز بدان متوسل شد و رشادتي هم كه «لئونيداس»اسپارتي در ترموپيل بروز داد، مشابه رشادتي است كه «آريوبرزن» در تنگه دروازه پارس نشان داد. مقایسه ی آریوبرزن با همتای یونانی نبرد آریوبرزن درست ۹۰ سال پس از ایستادگی لئونیداس یکم در برابر ارتش خشایارشا در جنگ ترموپیل رخ داد كه آن هم در ماه اوت بود و از این نظر این دو واقعه ی تاریخی بسیار همانند یکدیگرند. اما تفاوت میان مقاومت لئونیداس و ایستادگی آریوبرزن در این است؛ كه یونانیان با افسانه سازي از او و تبديل كردن وي ب يك اسطوره ملي در ترموپیل، در محل بر زمین افتادن لئونیداس، یک پارک و بنای یاد بود ساخته و مجسمه او را برپا داشته اند و واپسین سخنانش را بر سنگ حک كرده اند تا از او سپاسگزاری شده باشد، ولی از آریوبرزن جز چند سطر ترجمه از منابع خود يونانيان و دیگران اثری در دست نیست. با نگاهی به درآمدهای گردشگری کشور یونان دیده می شود که بازدید از بنای یاد بود و گرفتن عكس در كنار مجسمه لئونیداس برای یونان هر ساله میلیون ها دلار درآمد گردشگری به همراه دارد. و به نوعي ميتوان گفت افسانه ي واقعيت پايداري او در برابر ارتش خشايار شاه امروزه بزرگترين حماسه غرب در برابر ايران بزرگ و تاريخ بزرگي ايرانيان است. همه گردشگران ترموپیل این آخرین پیام لئونیداس را با خود به كشورهایشان می برند که: "ای رهگذر، به مردم لاكونی اسپارت بگو كه ما در اینجا به خون خفته ایم تا وفاداریمان را به قوانین میهن ثابت كرده باشیم."( قانون اسپارت عقب نشینی سرباز را اجازه نمی داد). ولی در سالروز ایستادگی سردار ایرانی آریوبرزن که در ۱۲ اوت برابر با ۲۱ مرداد از میهنش دفاع کرد، برنامه ویژه ای اجرا نمی شود و جای تاسف است که هیچ اقدامی برای بزرگداشت وی انجام نمی شود.
-
متاسفانه جنگ اگر با آمريكا شروع شود و تبديل به جنگي تمام عيار شود ( نه فقط موشك باران در سطح سنجش قدرت طرفين) (زور آزمايي) ديري نميپايد كه به جنگي اتمي و فرا منطقه اي تبديل ميشود همين كه احمدي نژاد گفت: امروزه كاروان جهان در منزل هاي پاياني راه به سر ميبرد !
-
بمباران هوايي گزينه اول آمريكاست ولي مساله اينست : هواپيما هاي آمريكا از كجا و كدام پايگاه يا پايگاه ها به ايران حمله كنند در صورت حمله از كشورهاي منطقه ايران ميتواند پايگاه هاي مذكور را با چند موشك ميان برد نا امن و يا نابود كند استفاده از ناوهايي كه در خليج فارس حضور دارند هم خود خطرناك است ! با وجود موشك هاي پيشرفته ساخت ايران و روسيه و چين ناو هاي هواپيما بر آمريكايي در جنگ احتمالي نميتوانند به راحتي در خليج فارس حضور داشته باشند (همينطور كه ديديم در جنگ 33 روزه لبنان از منطقه عقب نشيني كردند !) در عين حال سامانه هاي خريداري شده و ساخته شده ضد هوايي ايران بعضا اجازه نفوذ به خيلي از مناطق را به هواپيما هاي آمريكايي نخواهند داد و در آخر جنگ موزاييكي و پدافند منطقه اي محور ايران حتي در صورت توانايي آمريكا در نابودي مراكز مهم نظامي و امنيتي با همه تفاسير ذكر شده در ايران ! بلاي جان نظاميان آمريكا خواهند شد
-
خب در اين صورت پايگاه هاي نظامي خود در عراق و افغانستان را با حملات موشكي و كمك به چريك هاي ضد آمريكايي در عراق و افغانستان از دست خواهد داد (بدون تجاوز ارتش ايران به خاك عراق و افغانستان) در ضمن اگر موفق به نابودي پدافند منطقه خليج فارس نشود يا ديگر بازگشتش به خليج فارس به تاريخ ميپيوندد يا بايد روغن از دست دادن چندين ناو و نفرات و حتي شايد يك جنگ تمام عيار را به تن بمالد تا بتواند باز به جايگاه اوليه خود برگردد در ضمن من فكر كنم توان دنبال كردن ناوهاي آمريكايي در صورت حضور در اقيانوس هند را تا حدي كه بتوانيم تلفات از آنها بگيريم را توسط ناوچه ها و زير دريايي هاي موجود داشته باشيم خالي كردن منطقه خاور ميانه از نظاميان آمريكايي و حمله موشكي به ايران نه ضرري به جمهوري اسلامي ايران ميزند ! كه سود بسياري از فرار دشمن عايدش ميكند و تنها به ضرر منافع آمريكاست
-
يوتاب : سردار زن ايراني كه خواهر اريوبرزن سردار نامدار ارتش شاهنشــــــاهي داريوش سوم بوده است. وي درنبرد با اسكندر گجــستك همراه آریوبرزن فرماندهي بخشي از ارتش را بر عهده داشته است او در كوهـهاي بختياري راه را بر اسكندر بست. درياسالار بانو ارتميز : نخستين و تنها بانوي درياسالار جهان تا به امروز . او به سال 480 پيــش از ميلاد به مقام درياسالاري ارتش شاهنشاهي خــشايارشاه رسيد و در نبرد ايران و يونان ارتش شاهنشاهي ايران را از مرزهاي دريايي هدايت ميكر.د اتوسا : ملكه بيش از 28 كشور اسيايي در زمان امپراتوري داريـــــــــــوش بزرگ ياد كرده است واتوسا را چندين باد در لشكر كشي هاي داريوش ياور فكري و روحي داريو ش بزرگ دانسته است . ارتادخت : وزير خزانه داري و امور مالي دولت ايران در زمان شاهنشاهي اردوان چهارم اشكاني. در اداره امور مالي كوچكتـــــرين خطايي مرتكب نشد و اقتصاد امپراتوري پارتيان را رونق بخشيد. ازرمي دخت : شاهنشاه زن ايراني در سال 631 ميلادي . او دختر خـــــــــسروپرويز پس از گشناسب بنده " بر چندين كشور آسيايي پادشاهي كرد. اذرناهيد : ملكه ملكه هاي امپراتوري ايران در زمان شاهنـــــــشاهي شاپور يكم بنيانگزارساسله ساساني. نام اين ملكه بزرگ و اقتدارات دولتي او در قلمرو ايــــران در كتيبه هاي كعبه زرتشت در استان فارس بارها امده است و او را ستايـش كرد ه است. پرين : بانوي دانشمند ايراني . او دختر کی قباد بود كه در سال 924 قبل از مــيلاد هزاران برگ از نسخه هاي اوستا را به زبان پهلوي براي ايندگان از گوشه و كنار ممالك اريايي گرداوري نمود و يكبار كامل ان را نوشت و نامش در تاريخ ايران زمين براي هميشه تبت گرديده است. فرخ رو: نام او به عنوان نخستين بانوي وزير در تاريـــــخ ايران ثبت شده است وي از طبقه عام كشوري به مقام وزيري امپراتوري ايران رسيد. ارياتس : يكي از سرداران مبارز و دلير هخامنشيان در سالهاي پيش از ميلاد. مورخــينيوناني در چندين جا نامي از وي به ميان اورده اند. هلاله : پادشاه زن ايراني كه به گفته كتاب ديني و تاريخي ( 391 يشتا 274+1 يشتا 2 ) در زمان كيانيان بر اريكه شاهنشاهي ايران نشست
-
عكس بالا سردار اشكاني (شايد سورنا) و در عكس پايين نحوه جديد تير اندازي پارتيان نشان داده شده است
-
نفربر پیشرفته پاما ساخت اسرائیل
newday پاسخ داد به karkas تاپیک در نفربرها و خودروی های رزمی پیاده نظام
شنيدم موشك هاي آرپي جي دو سر در اختيار حماس گذاشته اند كه توان در هم شكستن ديواره چند لايه اين نفر برها را داراست البته به شرطي كه تا فاصله مناسبي نزديك شوند به اين غول هاي آهني بيرحم اي كاش استينگر هم در اختيار حماس ميگذاشتند اينكه به راحتي هلكوپتر هاي اسراپيل نوار غزه را بمباران و موشك باران ميكنند كمي بي انصافيست ! -
تحليلگر سياسي تلويزيون سي ان ان گفت اين سفر آشكار هوايي و سفر زميني احمدي نژاد(با ماشين) از فرودگاه به كاخ رياست جمهوري عراق يعني در ايران در عراق است ! ولي من فكر ميكنم روحيه شهادت طلبي احمدي نژاد و شهيد پروري مقام معظم رهبري را ناديده گرفته اند ! :|
-
من اگر جاي مقامات آمريكايي بودم بدون اعلام قبلي از نقطه اي خاك اروپا چند مركز هسته اي نظامي ايران را مورد هدف موشكي گسترده قرار ميدادم و تا مدتها زير بار اين اقدام نميرفتم توجه داشته باشيد كه در صورت حمله تلافي جويانه ايران درگير جنگ با اروپا ميشود! آنوقت كشور آمريكا ميتواند با توصل به نيروهاي بين المللي از زمين و آفند هوايي و موشكي گسترده از كشورهاي همسايه ايران به خاك ايران تجاوز كند :| و منطقه را به جنگ جهاني سوم بكشاند در اين صورت حتي احتمال جنگ اتمي و ميكروبي با پيشرفت جنگ و گسترش آن به اروپا و حتي خاك آمريكا و حتما اسراپيل دور از ذهن نيست و اينك آخر الزمان :|
-
بهترين راه مقابله با حمله احتمالي اين است كه خودمان را بگذاريم جاي دشمن و با توجه به داشته هاي آنان و ما طرح حمله را خودمان بريزيم به نظر من احتمال حمله آمريكا از افغانستان منتفيست زيرا اين عمل دايره جنگ را به پايگاه هاي نظامي او در منطقه و عراق هم ميكشاند و خليج فارس را براي او بسيار نا امن خواهد كرد با توجه به نيرويي كه آمريكا در افغانستان دارد و همچنين متحدان ايران در افغانستان و نفوذي كه امروز روي طالبان داريم و احتمال برهم خوردن نظم عراق و از دست دادن قدرت خود در عراق تغريبا احتمال رسيدن به شهر هاي مرزي ايران بدون صدمات و تلفات بسيار بالا را هم نخواهند داشت و در عوض بسياري از پايگاه هاي منطقه و شايد كشتي ها و حضور نظامي شان در خليج فارس را از دست خواهند داد آمريكا با حمله زميني در اين شرايط حتما تلفات مالي و جاني جبران ناپذيري را متوجه خود ميكند و چون تجاوز علني به خاك ايران كرده اند هيچكس ايران را مقصر نميداند! از اين رو در سياست داخلي و خارجي هم انگشت اتحام به طرف آمريكا نشانه خواهد رفت در ضمن من فكر نميكنم ما با درگيري در مرز افغانستان يادمان برود در عراق و خليج فارس آمريكا چه حضور گسترده اي دارد ! پس احتمالا بيشتر از دفاع در مرز افغانستان به فكر ضربه زدن به آنها در ديگر جاها خواهيم بود پس اين احتمال منتفيست من فكر ميكنم آرزوي سرداران سپاه و ارتش و مقامات نظامي ايران اين باشد كه اگر قرار است آمريكا حمله كند با چنين حماقتي جنگ را شروع كند
-
تاپیک جامع بررسی ناوگان بالگردی ایران تاپیک جامع بررسی ناوگان بالگردی ایران ( و بالگردهای بومی )
newday پاسخ داد به Ramtin تاپیک در متفرقه در مورد نیروی هوایی
ببخشيد يه سپوال چرا بالگرد هايي كه در ايران ساخته يا تعمير ميشوند را زردشان ميكنند؟ -
دوست من متاسفانه بيشتر نظرات و عقايد شما مانند اين يكي حاصل ديده ها وشنيده هاتون هست و ذهنيتي آلوده نسبت به هر چيزي كه به دولت كنوني و شرايط موجود و حاكم مربوط است داريد كه اين موجب ميشه به همون بزرگنمايي كه خودتون به احمدي نژاد خرده گرفته بوديد كه چرا دچارش هست دچار بشيد. به هر حال تمامي سخنانتون و نظراتتون قابل بحث هستند ولي متاسفانه زمان و مكان فرصت گيران! سرسختي در اين اثنا! محسوب ميشند!ولي لطفا آمار 90٪ و صفر و صفر و صفر و سياهي مطلق و سپيدي يكدست را كمي بر مبناي واقعيات تعديل كنيد. البته اين قضيه رفتن رپيس جمهور به دانشگاه رو من در دانشگاه نبودم ولي بعلاوه رسانه هايي كه راست و دروغش را نميدانم ولي يكي از دانشجويان همان دانشگاه هم برايم تعريف كرد كه خانواده اي بسيار مذهبي و طرفدار حكومت دارد و خودش هم به همين آقا راي داده و قدري هم طرفدار وي مانده است هنوز! از اين رو فكر نميكنم دروغ گفته باشد ! در ضمن وقتي به دانشگاه تهران رفت را كه ديگر كتمان نميكنيد؟ دانشجويان بيرون دانشگاه اعتراض ميكردند و داخل سالون براي رپيس جمهور سلام و صلوات بر هوا بود ! و هنوز هم بسياري از فيلم هايش موجود است ! حالا بگذريم ! جدي خودتان فكر ميكنيد اگر آزادانه هر دانشجويي را به سر جلسه راه بدهند جناب رپيس جمهور مجال 5 دقيقه سخنراني را خواهد داشت؟ البته اين را از جنبه محبوبيت ايشان در دانشگاه ها گفتم در مورد آمار هم اگر اجازه دهيد آمار بگيرم حتي در همين سايت !!!! متوجه خواهيد شد كه اكثريت حتي در اينجا !!! و حتي در قلب سپاه و ارتش با اينكه صفر صفر صفر است اوضاع دموكراسي مملكت موافقند !
-
يكم اينكه من در حال حاضر دانشجوي هنر نيستم و چند سال است فارغ شده ام از تحصيلات دانشگاهي كار ميكنم و به فكر ادامه هم هستم جديدا سطح سياسي شده فوق ليسانس در ايران و بنده بيسواد سياسي حساب ميشوم لابد ! و اينكه من در ميان فاميل و بحث شخصي با دوستانم دولت را انتقاد ميكنم به نظر شما آزادي شخصي من است ؟ يا عدم توانايي دولت در خاموش كردن من حتي در محافل خصوصي؟ ايا ميتوانم در ايران يك رسانه منتقد باشم ؟ --- خير آيا ميتوانم تريبوني براي انتقاد داشته باشم؟ --- خير اگر يك گروه همفكران دور هم جمع بشويم و در مورد ايدوپلوژي و جهان بيني و سياست گروهي تاسيس كنيم عاقبتمان چه ميشود ؟ --- زندان - شلاق - اعدام اگر كارگري اعتراض كند به دستمزد كم در ايران فورا اتيكت ضد امنيت ملي ميخورد در همين فرانسه اينهمه اعتراض و اعتصاب است ! كسي ميايد بگويد اينها ايادي استكبارند ؟ يا مخل امنيت ملي ؟ --- خير !! من چندين سال خارج از ايران زندگي و كار كرده ام و با چندين مدل دولت آشنايي دارم از سنگاپور كه يك كشور بسته و واقعا نوكر آمريكاست و از دموكراسي فقط نامش را يدك ميكشد تا همان به قول شما آمريكا و انگليس كه قرار است من را بگيرند بخاطر حرف زدن !!! در كشورهايي كه چنين قانوني اجرا ميشود اولا به هر حرف و حديثي اين قانون را نميبندند كما اينكه در هاي پارك لندن مشهور است و ديده ام كه عده اي هميشه مشغول فحاشي با حكومت اند ! ولي در صورتي كه رسانه آزاد باشد و در آن رسانه بنده به كسي تمحتي وارد كنم بله بار حقوقي دارد ! مثل تحمتي كه فرمانده سپاه به نوه امام ميزند كه بايد در يك دادگاه علني و آزاد با وجود وكلاي مدافع طرفين و وجود شاكي حقيقي !!!!! اين شاكي خيلي مهم است ! اينكه مدعي العموم شاكي همه دگر انديشان نباشد به دادرسي پرداخته شود چه كسي بااين موهبتي كه ميفرماييد مخالف است ؟ ولي وقتي من مينويسم جمهوري اسلامي را به رفراندوم بگذاريد مدع العموم شاكي من ميشود و اقدام بر ضد امنيت ملي به من ميچسبد و ... اين رفتار خارج از هر گونه قانون مدنيست من بخاطر اخراج احتمال ام خداحافظي كردم واگر نه صد ها هزار مثل من مگر نيروي انتظامي حكومت بيكار است كه مرا بگيرد ؟ :| مگر اينكه كمي رسانه اي كه در آن حرف ميزنم با ابهت تر باشد ! نوقت اوضاع فرق ميكند / نه ؟ البته من چنين توانايي ندارم و اگر داشتم چنين اشتباهي نميكردم پس فكر ميكنيد در اين سايت به چه اميدي آمده ام طرح هاي اقتصادي و هنري بسياري براي پيشبرد ميليتاري در ايران عزيز دارم و دوست دارم درباره ميليتاري و قدرت ايران هرچه بيشتر و بيشتر اطلاعات بدست بياورم اما اينكه من مثل شما نمي انديشم دليل بر اين نيست كه تيشه به ريشه ايران زدن ترجمه اش كنيد من همين جناب رپيس جمهور را كه وقتي انتخاب شد من خارج از ايران گريستم را به هر اجنبي و بيگانه اي ترجیح میدهم
-
بهتر است مردم سالاري را در داخل خاك كشور هاي مختلف بسنجيم مثلا در انگلستان ملكه را همه دوست دارند و به او احترام ميگذارند چرا ؟ چون از همه جاي دنيا با استثمار و دزدي و كلك و حقه ميگيره ميده به مردم كشورش اما در ايران شرايطبر عكسه از دهان مردم ميگيريم ميدهيم به سياست خارجي مان چه در زمان رژيم شاه چه حتي امروز واقعا كه مردم خوبي داريم
-
تاپیک جامع جنگنده های بومی ایران جنگنده چند ماموریته بومی سبک شفق ، برهان ، صاعقه ، آذرخش
newday پاسخ داد به hosseingmn تاپیک در جنگنده و رهگیر
ممنون از بابت توضيح مايه سربلندي و افتخار ايرانيست كه هواپيماي وطني بسازد و يا حتي اگر بعضي جاها هم اسمبل كند منهم انادي با اين موضوع نداشته و ندارم منتهي با توجه به اطلاعاتي كه در اول تاپيك داده شد خب شما هم بخوانيد اين شبحه بوجود ميايد كه پس چرا گفتند ساخت ايران ؟ و خوشبختانه برطرف شد- 3,409 پاسخ ها
-
- نیروی هوایی ایران
- جت بومی
-
(و 4 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
ببين مصطفي جان من اگر ميخواستم مثال دموكراسي برايت بياورم كه فرانسه و آلمان و ايتاليا را رها نميكردم بروم سراغ پاكستان ! منظور از آوردن نام كشورهاي همسايه ايران عزيز كه در منطقه اي تهي از مردم سالاري (خاور ميانه) هستند اين بود كه حداقل با بدترين ها خودمان را بسنجم و نگوييد مثلا فلان كشور 500 سال است دموكراسي دارد و با ايران مثلا 20 سال دموكرات (مردمي) چرا مقايسه اش ميكني! و اصلا منظورم اين نبود كه از آوردن اين مثال ها خوشال شوي كه جواب دندان شكن بسيار در آستين داري ببينيد در تركيه دموكراسي نيم بندي حاكم است كه حداقل به اميد راه يافتن به اروپا هر روز در حال پيشرفت است ! همين عبدالله گل و قانون آزادي حجاب نشان دهنده اين است كه ميتوان به پيشرفت مردم سالاري در اين كشور اميد داشت در كشور هاي عربي از عربستان بگيريد تا امارات !همه پادشاهي اند و سيستمي بسته دارند ولي ديديم كه در چند سال گذشته گامهايي در همين كشورها به سوي دموكراسي برداشته شد در خيلي از همين كشورها كه تا ديروز زنان اجازه راي و رانندگي و .. نداشتند امروز اجازه ميابندو يا اينكه احزاب بوجود ميايند ! همين پيشرفت ها نشان ميدهد كه ميتوان به رشد مردم سالاري در همين كشورها نيز اميد داشت ! و اين مساله رو به پيشرفت است در پاكستان هم چهكسي باورش ميشد حزب مردم در انتخابات اول شود ؟ اين يعني اينكه حتي زورگويان پاكستان زير بار مردم سالاري تا حدي رفته اند ! اما در ايران عزيزمان !!! اينجا كه مشروطه سابقه صد ساله دارد آزادي بيان = صفر آزادي مطبوعات = صفر رسانه آزاد = نداريم اعتراض مدني = زندان پايه هاي دموكراسي هر روز لرزان تر ميشود ! حتي ديديم با مجلس و دولت پرطرفدار و مردمي چه كردند ! و مجلس و دولتي را كه هر روز در كوچه و خيابان ! شهر و روستا مورد تمسخر مردم ايران است را مردمي جلوه ميدهند در ايران اميدي به پيشرفت مردم سالاري (حتي ديني ) هم وجود ندارد و اگر ملاحظه هاي كشور دوستانه مردم در برابر آسيب پذيري در برابر گرگ هايي كه پشت مرزها ايستاده اند نبود امروز ايراني اسير در دستان عده اي قليل و آرامان گرا نبود من هميشه توصيه ام به كساني كه دشمني با نظام جمهوري اسلامي را پيش ميگيرند اين مثال است : امروز ايران مانند اواخر دوره ساسانيان است نه اينك دين زرتشت مشكلي داشته باشد اما حكومت در دستان روحانيون بود و دربار جايي كه تنها سر سپردگان به آن راه ميافتند و مردم ايران اشتباه تاريخي خود را 1400 سال پيش كه ايران در آستانه يك رونسانس مذهبي در دين زرتشت بود كردند و ايران و ايراني را هزاران سال به عقب پرتاب كردند دليلش هم چيزي نبود جز حمايت نكردن از حاكمان (حتي فاسد) ايران در برابر بيگانگان حالا هم موضوع همين است مردم در ايران از آزادي و دموكراسي سود نميبرند تنها در مقابل حجمه دولت هاي خارجيست كه مردم در جاهايي از حكومت دفاع ميكنند (يكيش خود من) ببينيد وقتي تاپيك خارج از موضوع زه ميشود (عقيدتي / سياسي لابد !!) يا بفرماييد اينجا ارتش است و سمعا طاعتا ! كه حرفي نيست يا ايراد از تاپيك است ! نه كسي كه در پي موضوع تاپيك نظر خود را پست ميكند البته اين حرف هايي كه در بالا زدم خارج از قوانين سايت است شايد اگر نميگفتم اينكه شما هم حرف هاي خارج از قوانين ميزنيد اشكالي نداشت و تنها بي جواب بودن سخنتان را حمل بر نداشتن جواب ميپنداشتيد ولي يك اختلاف بين حرف هاي من و شما هست اين سايت هم مانند جمهوري اسلاميست زيرا قوانين آن را تابع است شما كه از قوانين سرپيچي كنيد در موضع جمهوري اسلامي و حكومت باشد ايرادي ندارد مثلا فرمانده سپاه از تريبون نظامي براي تبليغات گروهي در انتخابات استفاده ميكند ولي من كه جواب بدهم كارم غير قانونيست اين هم از جمهوري حاكم در سايت و كشور عزيزم ايران :| اگر مرا نديديد حلال كنيد :|
-
تاپیک جامع جنگنده های بومی ایران جنگنده چند ماموریته بومی سبک شفق ، برهان ، صاعقه ، آذرخش
newday پاسخ داد به hosseingmn تاپیک در جنگنده و رهگیر
اين را بايد از روشنفكران پرسيد كه چرا با دولت و حكومت ايران مخالفت ميكنند من چنين ادعايي ندارم ولي حدث ميزنم كه احتمالا چون روشن فكرند يا كمي باز تر و جامع تر از من و شما مساپل را تحليل ميكنند! و از اين رو چون دلشان براي كشورشان ميسوزد چيزي ميگويند يا شايد خود فروخته و غرب زده و پتياره باشند همه آنها در هر صورت از اين دو حالت خارج نيست- 3,409 پاسخ ها
-
- نیروی هوایی ایران
- جت بومی
-
(و 4 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
تاپیک جامع جنگنده های بومی ایران جنگنده چند ماموریته بومی سبک شفق ، برهان ، صاعقه ، آذرخش
newday پاسخ داد به hosseingmn تاپیک در جنگنده و رهگیر
اتفاقا صندلي اجكت را در داخل توليد مي كنيم!عكسش دقيقا در همين سايت(شايدم لينكش)گذاشته شده است مي تونيد دنبالش برين! منبع خبرش هم فارس نيوز بود فكر كنم!رادارش هم ساخت صاايران است كه فقط يه همكاري جزيي با سازم داشت.ولي نكته ي جالب حرف شما اين بود كه بدنه اش فولاد آليازي و شيشه مخصوص دارد و ... و بعد ربط دادنش به اين كه ايراني نيست! نمي دونم چرا كسايي كه ادعاي روشن فكري دارن همه اش ساز مخالفت با ايران دارن!شما بگو آقاي نيودي ، اصلا قصد بي احترامي نداشتم به دل نگير. ضمنا شيشه مخصوص اون هم در داخل توليد مي شه كه باز هم يه فيلمي بود كه تو همين سايت موجود هست لينكش و منبع خبرش هم ايران امروزهست. فولاد هم كه نيازي نداره كه بگم كه داريم همين محصولات فولادي را از فولاد مباركه به خارج هم صادر مي كنيم كه جاي بسي تامل دارد!!!!! بعدشم حالا من كه تمام حرفام با مدرك بود ولي خود شما چقدر در اين زمينه تخصص داري ني دي جان و اصلا اظهارت شما بر چه يايه و اساسي است لطفا بگين تا ما هم از سردرگمي در بيايم! يه عده ور مي دارن(منظورم شما نيسي نيو دي جان)يه چند تا اصطلاح از هوافضا و صنايع نظامي ياد مي گيرن و به ايران ربطش مي دن مثلا مي گن كانابلايزر ! و بعدش مي گن يعني اين كه ايران داره هواييماهاش رو با كانابلايزر سر يا نگه مي داره!!خوب آخه عاقل يعني ايران بيست سال داره كانابلايزر مي كنه! ضمنا من از فوتبال زياد چيزي سرم نمي شه و فقط نظر خودم رو مي گم ولي به نظرم تنها دليلي كه اين تيم تو ليگ دسته اول هست اين هست كه ييشرفت زيادي داره و هر سال تكنولوزي رو جلوتر ميكنه! با تشكر از آقاي نيو دي كه به مسايل كشورشان توجه دارند و همچنين ساير دوستان ممنون از توضيحات شما و جناب سرلشگر سعيد در مورد موتور و رادار من طبق توضيحي كه در بالا نوشته شده بود گفتم خارجي اند طراحي را هم در بالا توضيح داده بودند كه اف 5 ارتقا داده شده است ! (چرا من را ميزنيد ؟ ) در مورد فولاد آلياژي و شيشه هاي مخصوص هم نه تنها من كه هيچكس در جهان از اينكه صنايع نظامي ايران چه ها دارد خبري ندارد منتها اگر ايران توانايي توليد فولاد آلياژي براي امور هوا فضا را دارد لطف كنند به صنايع ايراني از قبيل ايران خودرو هم بدهند كه هنوز حتي در موتور سمند قطعاتي كه نياز به تكنولوژي آلياژي دارد را وارد نكند و ما هم ان شبحه برايمان بوجود نيايد كه خداي نكرده شما و مسپولين داريد بزرگ نمايي ميكنيد در مورد صنعت شيشه هاي مقاوم در برابر فشار هم برج ميلاد نياز مبرمي به اين شيشه ها داشت كه با وجود تحريمات به سختي از خارجه خريداري شد اي كاش زودتر ميگفتيد من راهنماييشان ميكردم ! همين حالا برج ميلادمان حدود 150 روزي تاخير اضافه پس از اينكه چند سال تاخير داشت و روز شمار گذاردند تا ماست مالي شود دارد- 3,409 پاسخ ها
-
- نیروی هوایی ایران
- جت بومی
-
(و 4 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
:| :| بله به موضوع بحث اصلي و مهم تاپيك برميگرديم : مرگ بر آمريكا مرگ بر اوباما مرگ بر اسراپيل مرگ بر انگليس مرگ بر روسيه مرگ بر ...
-
تاپیک جامع جنگنده های بومی ایران جنگنده چند ماموریته بومی سبک شفق ، برهان ، صاعقه ، آذرخش
newday پاسخ داد به hosseingmn تاپیک در جنگنده و رهگیر
اينكه موتورش مال يك كشور است و رادارش مال يك جاي ديگر بدنه اش هم نياز به فولاد آلياژي و شيشه مخصوص و .. دارد صندلي اجكت هم كه از جاي ديگر وارد ميكنيم ميشه توضيح بدين كجاش ايرانيه ؟- 3,409 پاسخ ها
-
- 1
-
-
- نیروی هوایی ایران
- جت بومی
-
(و 4 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط