alrkhs

Members
  • تعداد محتوا

    373
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    14

تمامی ارسال های alrkhs

  1. سلام. می خواستم اضافه کنم که یکسری از این ها هم توسط مردم و از روی عکس ها تهیه می شن که به دلیل پرسپکتیو یه مقدار بالا پایین داره و وقتی می خواین ازش استفاده کنین کاملا مشخصه
  2. به نام خدا Leonardo Falco Xplorer هواپیمای بدون سرنشین (UAV) (2023) Falco Xplorer سومین عضو سری پهپاد های Falco شرکت Leonardo است. این محصول (به صورت ماکت) در نمایشگاه هوایی پاریس 2019 رونمایی شد و بیشتر ظاهری شبیه جنرال اتمیکس پریدیتور آمریکایی دارد تا Falco اصلی. فرم اولیه از Falco Evo تبعیت می کند که ابعاد بزرگتر و ماموریت های بیشتری داشت. Xplorer ارتقای آینده این تفکر است که توانایی های بیشتر و ارتقای کارایی را به دنبال دارد. Xplorer طبق رونمایی، 9 متر طول، 18.8 متر طول بال و 3.8 متر ارتفا دارد. با 350 کیلوگرم محموله از تجهیزات ماموریتی و حسگر ها، حداکثر وزن برخاست آن به 1300 کیلوگرم می رسد. یک موتور متعارف در انتهای بدنه یک ملخ چند پره را با آرایش pusher می چرخاند. Xplorer تا ارتفاع 9144 متری پرواز می کند و مداومت 24 ساعته دارد. ارتباط ماهواره ای (SATCOM) امکان پرواز در فرای خط دید را فراهم می کند. علاوه بر این، طرح این هواپیما مشابه پهپاد های مرسوم است. بدنه تمام سامانه های عملیاتی مرتبط شامل موتور، مجموعه اپتیکی و مجموعه اویونیک را در خود جای می دهد. بخش دماغه همانند سری پریدیتور، برجسته است. از چرخ های سه گانه ساده برای حرکت استفاده می شود و Xplorer برای برخاست و فرود به باند فرود نیاز دارد. بال های با لبه های مستقیم به زوائد رو به بالا ختم می شوند. واحد دم از 2 باله عمودی متمایل به بیرون تشکیل شده است. برای کاستن از حجم کار خدمه، این پهپاد دارای سامانه مدیریت پرواز کمکی و خودکار (شامل برخاست و فرود خودکار)، و حالت های نظارت منطقه ای خودکار با پردازش، انتشار و بهره برداری داده هدف در لحظه است. اولین پرواز Xplorer برای سال 2019 برنامه ریزی شده بود. نیروی هوایی ایتالیا به عنوان مشتری نظامی بالقوه معرفی شده اما Xplorer به صنایع تجاری هم فروخته خواهد شد. مجموعه Xplorer کامل شامل ایستکاه کنترل زمینی (GCS)، ترمینال داده زمینی (GDT)، بخش پشتیبانی زمینی (GSS) و 2 هواپیمای Falco می شود. سامانه های مختلفی روی این پهپاد وجود دارد. Spider سامانه ارتباطی جاسوسی است که می تواند ارتباطات پیچیده اهداف را در محیط های شلوغ تشخیص دهد، و سپس رهگیری، شناسایی و مکان یابی کند. Sage سامانه ESM / ELINT دیجیتال برای ماموریت های جاسوسی، نظارت و شناسایی امواج رادیویی است. سامانه الکترواپتیک LEOSS یک برجک چند حسگره، دقت بالا است که در 4 محور پایدارساز دارد و برای برنامه های نظارت هوایی طراحی شده است. این برجک 15 اینچی قابلیت ماژولار بودن دارد و تا 6 حسگر الکترواپتیکال را در خود جای می دهد. سامانه ULISSES یک سامانه صوتی بسیار سبک برای عملیات های جنگ ضد زیردریایی است. پردازنده با ارائه عملکرد چند استاتیکی، داده ها را از چندین سونوبوی جمع آوری کرده و با ترکیب اطلاعات تصویری دقیق از محیط زیر آب فراهم می کند. سامانه WBDL-ART یک سامانه ارتباط ماهواره ای 2 بانده برای کنترل امن ماموریت و انتقال داده پهن باند است. اطلاعاتی که از فرای افق گردآوری می شود از طریق ارتباط امن ماهواره ای، بدون وقفه به مراکز C4I منتقل می شود. رادیوی مبتنی بر نرم افزار هوایی SRT-800، امکان ارتباط امن و انعطاف پذیر سایبری را در بستر های هوا به هوا و هوا به زمین فراهم می کند. سامانه SEER یک گیرنده هشدار راداری پیشرفته است که پارامتر های دقیق و زاویه ورود سیگنال های رهگیری شده را ارائه می کند. سامانه Gabbiano T80UL یک رادار باند X تمام شرایط جوی برای نظارت دریایی، زمینی و هوایی است که ماژولاریتی و انعطاف پذیری بالایی دارد. ایستگاه کنترل زمینی امکان برنامه ریزی ماموریت، چک سامانه قبل از پرواز، مدیریت ماموریت، تعیین تکلیف مجدد برنامه پرواز، نمایش ماموریت و شبیه سازی برای تمرین خدمه را فراهم می کند. این ایستگاه با امکان کنترل در لحظه توسط لینک داده ماهواره ای امن، قادر است به برد عملیاتی خارج از محدوده دید برسد. در طرح پرواز نظارتی، پهپاد علاوه بر برخاست و فرود به صورت خودکار در مسیر از پیش تعیین شده حرکت می کند و امکان تغییر در حین پرواز وجود دارد. ایستگاه کنترل همچنین قادر است برای انتشار بیشتر از طریق شبکه C4I (فرمان، کنترل، ارتباط، پردازش و جاسوسی) در فرمت STANAG (استاندارد اعضای ناتو)، به صورت آفلاین ارزیابی و پردازش داده را انجام دهد. همچنین می توان داده ها را بدون وقفه از طریق ترمینال های ویدئویی از راه دور (TVT) توسط واحد های کوچک در خط مقدم دریافت کرد. در ژوئن سال 2019، Falco Xplorer به صورت ماکت در نمایشگاه هوایی پاریس 2019 به نمایش درآمد. در پانزدهم ژانویه سال 2020، Leonardo اولین پرواز پهپاد Falco Explorer را به ثبت رساند. این پرواز از پایگاه هوایی Trapani نیروی هوایی ایتالیا به وقوع پیوست. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2023 - وضعیت: تحت توسعه - تعداد فروند ساخته شده: 1 - سازنده: Leonardo-Finmeccanica - ایتالیا - کشورهای استفاده کننده: ایتالیا (احتمالی) - نقش: جاسوسی-نظارت-شناسایی و پیش آهنگی (ISR، سنجش اهداف زمینی و منطقه هدف برای ارزیابی سطح تهدیدات محیطی، قدرت و تحرکات دشمن)، توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - طول: 9 متر - طول بال ها: 18.8 متر - ارتفاع: 3.8 متر - حداکثر وزن برخاست: 1300 کیلوگرم – قوای محرکه: 1 موتور روتاکس 914 که یک ملخ چند پره را در انتهای بدنه با آرایش pusher می گرداند - ارتفاع پروازی: 9144 متر - تسلیحات: ندارد. محموله تا 350 کیلوگرم - نسخه ها: Falco Xplorer (سری پایه) منبع 1 منبع 2
  3. به نام خدا Leonardo Falco هواپیمای بدون سرنشین (UAV) [2009] SELEX Galileo Falco (به معنی شاهین) عضو دیگری از خانواده در حال گسترش پهپاد های مدرن است که برای استفاده در بخش نظامی در نظر گرفته شده اند. اولین پرواز Falco در دسامبر سال 2003 اتفاق افتاد و پس از آزمایش ها و مجوز های اضافه تر، Falco به طور رسمی در سال 2009 به بازار معرفی شد. حدود 50 فروند از آن ساخته شده و پاکستان اولین مشتری آن بود. ارتش پاکستان 24 فروند Falco را از ابتدا خریداری کرد و از آنها در فعالیت های عملیاتی با محوریت دره سوات استفاده می کند. Falco به عنوان یک پهپاد کلاس متوسط تعریف می شود و در فرم اصلی خود، فقط برای شناسایی و نظارت در نظر گرفته شده، به همین دلیل به اندازه سری پریدیتور یا ریپر آمریکایی مسلح نیست. نقطه قوت این سری، مداومت و کارایی در ارتفاع است که در مقایسه با استفاده از بالگرد یا هواپیمای بزرگ تر به فرماندهان زمینی چشمی در آسمان با قیمت و ریسک کمتر ارائه می دهد. Falco ابتدا توسط Galileo Avionica مدیریت می شد که از آن زمان با SELEX S&AS ادغام شد و SELEX Galileo را تشکیل داد. SELEX، پیش از Falco، سامانه های الکترونیکی و تصویربرداری پیشرفته را برای بخش های مختلف دفاعی می ساخت. خود SELEX فرزند Finmeccanica، قدرت صنعتی، است که در سال 1948 در رم تاسیس شد. در سال 2016 شرکت SELEX با Leonardo-Finmeccanica's Electronics ادغام شد و Leonardo S.p.A. نام گرفت. در ظاهر، Falco از پروفایل ساده یک هواپیمای تجاری پیشرفته متابعت می کند. بدنه صاف و آیرودینامیک است و بال های مستقیمی که مقداری به سمت بالا شکسته اند در میانه بدنه به آن متصل می شود. 2 میله نازک از بال ها منشا می گیرند که باله های دمی را نگه می دارند و در پایه خود توسط یک صفحه افقی با هم ارتباط پیدا می کنند. موتور در انتهای بدنه قرار دارد و یک ملخ 3 پره را با آرایش pusher می چرخاند. بخش زیرین از سه پایه فرود ثابت تشکیل می شود که هرکدام یک چرخ پوشیده دارند. محموله در زیر شکم بدنه نصب می شود و با توجه به خواسته اپراتور قابل تغییر است (تجهیزات حسگر NBC (هسته ای، بیولوژیکی، شیمیایی)، اقدامات متقابل الکترونیکی، تصویربرداری حرارتی، تلویزیون، رادار، هدف یاب لیزری). سامانه های اویونیک در بخش دماغه قرار دارند. نیروی Falco از یک موتور 80 اسب بخاری تامین می شود که پهپاد را به حداکثر سرعت 216 کیلومتر بر ساعت می رساند، تا ارتفاع 5030 متری پرواز می کند و مداومت 14 ساعته دارد. Falco به هیچ وجه پهپاد کوچکی نیست، 5.25 متر طول و 7.2 متر طول بال دارد. در حال استراحت، ارتفاع Falco به 1.8 متر می رسد که برای قرار گرفتن در جای خود نیاز به چندین نفر دارد. این پهپاد توانایی به پرواز در آمدن از روی باند را دارد اما برای افزایش توانایی های میدانی پرتاب توسط منجنیق پنوماتیک هم برای آن آزمایش شده است. گمان می رود امکان بازیابی با توری بلند شونده هم برای آن وجود داشته باشد. Falco، هماننند دیگر پهپاد ها یکی از اجزای مجموعه پهپادی کامل ارائه شده توسط شرکت است. این مجموعه شامل خود هواپیما (یک یا چند فروند در صورت نیاز)، ایستگاه کنترل زمینی (GCS) و تجهیزات پشتیبانی شامل ایستگاه خلبان و نمایشگر های ماموریتی می شود. اطلاعات به صورت لحظه ای و تماما رنگی به GCS رله می شود که به فرماندهان اجازه می دهد در طول پرواز تصمیمات سریع بگیرند. پهپاد هایی مانند Falco از کارکرد بی صدا و بدنه کوچک خود استفاده و معمولا بدون جلب توجه در کنار دشمن پرواز می کنند (همانند طور که توسط پهپاد های آمریکایی در عراق و افغانستان اثبات شد). توسعه بعدی آن منجر به ساخت Falco EVO شد با امکان حمل مهمات هدایت پذیر (2 موشک زیر بال ها) که حوزه ماموریتی این پهپاد ایتالیایی را به مقدار زیادی افزایش می دهد. Falco EVO بزرگتر و احتمالا پرقدرت تر است تا با نقش جدید خود در میدان نبرد متناسب شود. در می سال 2013، اعلام شد که دولت ایتالیا به دلیل الزامات حیاتی در افغانستان به سراغ خرید سری RQ-7 Shadow آمریکایی رفته است. این خرید ضربه ای به برنامه Galileo و صنایع دفاعی ایتالیایی بود (به طور تاریخی قرارداد های دولتی به شرکت های دفاعی ایتالیایی اهدا می شود). در سال 2017، دو پهپاد Falco در در مجاورت شهر درعا اردن توسط جنگنده های میگ 23 سوریه سرنگون شدند. در ژوئن سال 2019، خانواده Falco برای سومین بار در نمایشگاه هوایی پاریس 2019 رونمایی شد. این مدل با نام Falco Xplorer شناخته می شود. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2009 - وضعیت: در خدمت محدود - تعداد فروند ساخته شده: 50 - سازنده: Leonardo-Finmeccanica (SELEX Galileo) - ایتالیا - کشورهای استفاده کننده: بنگلادش، لیبی، اردن، پاکستان، عربستان سعودی، ترکمنستان، نیرو های حافظ صلح سازمان ملل (سال 2013 برای جاسوسی در کونگو 5 فروند از Falco به ارزش 50 میلیون یورو خریداری شد) - نقش: جاسوسی-نظارت-شناسایی و پیش آهنگی (ISR، سنجش اهداف زمینی و منطقه هدف برای ارزیابی سطح تهدیدات محیطی، قدرت و تحرکات دشمن)، توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - طول: 5.25 متر - طول بال ها: 7.2 متر - ارتفاع: 1.8 متر - حداکثر وزن برخاست: 420 کیلوگرم – قوای محرکه: 1 موتور بنزینی با قدرت 80 اسب بخار - حداکثر سرعت: 2016 کیلومتر بر ساعت - ارتفاع پروازی: 6500 متر - تسلیحات: معمولا ندارد اگرچه در نسخه Falco EVO دو نقطه سخت زیر بال ها برای مهمات هدایت پذیر موجود است. محموله پایه 70 کیلوگرم است. دوربین های وضوح بالا، رادار (روزنه مصنوعی و نظارت دریایی)، هدف یاب لیزری، چف و فلیر - نسخه ها: Falco (سری پایه)، Falco EVO (ارتقا یافته از Falco با اندازه بزرگتر و نقاط سخت زیر بال ها؛ 6.2 متر طول؛ 12.5 متر طول بال ها؛ 2.5 متر ارتفاع؛ وزن 650 کیلوگرم؛ مداومت 20 ساعته؛ ارتفاع 6000 متری)، Falco Xplorer (ارتقا یافته و بزرگتر از تمام نسخه های Falco قبلی؛ رونمایی شده در ژوئن 2019) منبع
  4. به نام خدا Leonardo AWHERO سامانه بالگردی بی سرنشین (RUAS) [2024] AWHERO گواهی خود را در سال 2021 دریافت کرد و از آن زمان کارهایی برای ارتقای آن انجام شده است. در نسخه جدید سال 2023 بدنه مورد بازطراحی کامل قرار گرفته است. بدنه قبلی فلزی بود ولی بدنه جدید از جنس کامپوزیت است که حول ساختار های مکانیکی سازه هوایی و اویونیک ساخته شده. همین موضوع باعث شده که نتنها 10 کیلوگرم از وزن آن کاسته شود، بلکه همچنین امکان ساخت ساده تر فراهم شده و در عین حال به طرز قابل توجه ای قابلیت نگه داری را بهبود می بخشد زیرا می توان بدنه را به راحتی جدا کرد تا دسترسی آسان به تمامی اجزای داخلی فراهم شود. این نکته موضوعی کلیدی برای عملیات هاست. به جای تک موتور بنزینی نسل قبلی نیز 2 موتور سوخت سنگین در AWHERO جدید قرار گرفته است. لئوناردو نام شرکت تولید کننده این موتور ها که گفته می شود هر کدام 30 تا 35 اسب بخار قدرت دارند را فاش نکرده است. با این حال، مدیر عامل بخش بالگردی لئوناردو، Gian Piero Cutillo، بیان کرده است که لئوناردو در حال بدست آوردن مجوز ساخت این موتور هاست. موتور های Wankel اطمینان پذیری بالایی دارند، چگالی قدرت خوبی دارند و قابلیت استفاده از سوخت سنگین موجود در کشتی را دارند که نیاز به لجستیک را کمتر می کند. AWHERO جدید ابتدا با 2 موتور ساخته می شود ولی پرواز با یک موتور نیز در نظر گرفته شده است. برای بلند شدن و در هوا ماندن به حدود 60 – 70 اسب بخار نیاز است و کمتر از نصف این مقدار برای پرواز افقی کفایت می کند. طبق گفته های لئوناردو موتور های سوخت سنگین که با تعداد دور در دقیقه ثابت و قدرت کم کار می کنند، سوخت را به طور مناسب نمی سوزانند و مقدار قابل توجه ای آلودگی تولید می کنند که باعث نیاز به اورهال های متوالی می شود (حدودا هر 100 ساعت). این شرکت قصد دارد تا در آینده پرواز تک موتوره را هم ثبت کند تا با استفاده از قدرت بیشتری از موتور، مشکلات اورهال را تا 5 برابر کاهش دهد. موتور ها در جلوی دکل روتور قرار دارند، و 2 رادیاتور در بالای بدنه نصب شده اند. این امر توسط یک ناحیه خالی بر روی موتورها مشخص می شود که وظیفه آن بهبود خنک کنندگی موتور است، موتورهای وانکل گرمای قابل توجهی را از طرفین خود خارج می کنند. روتور 3 پره و سامانه انتقال قدرت تغییر نکرده اند که با توجه به قدرت بیشتر موتور جدید احتمال ایجاد مشکل را بیشتر می کند. روتور 2 پره دم هم ثابت مانده است ولی دم 30 سانتی متر بلند تر شده است. روتور دمی در سمت چپ است و در سمت راست پایدار سار های افقی قرار دارند. ساختار باله دمی جدید دیگر از پایدار ساز های عمودی استفاده نمی کند. از آنجایی که این پهپاد برای کاربرد دریایی طراحی شده است، بال های روتور اصلی جمع شونده اند، این کار به صورت دستی و ایجاد فشاری اندک برای مقابله با موانع الاستیکی انجام پذیر است. این موضوع علاوه بر کاهش نیاز لجستیکی باعث می شود تا بتوان AWHERO را در کنار بالگرد های سرنشین دار در کشتی های دارای آشیانه عملیاتی کرد. توانایی دیگر AWHERO ارابه فرود آن است. 2 میله جانبی اکنون جای خود را به میله های سه گانه دادند که طبق گفته لئوناردو باعث پایداری بهتر روی عرشه و بهبود میدان دید دوربین اپتوالکترونیک روی چانه می شود. 2 عنصر جلویی بخش فرود در واقع ساختاری یک تکه با قابلیت خم شوندگی است تا از دمپینگ حین فرود روی عرشه اطمینان حاصل شود. اویونیک ها ثابت مانده اند؛ AWHERO هواپیمای پرواز با سیم است و یک ایستگاه کنترل زمینی می تواند در عین واحد 2 هواپیما را کنترل کند. سامانه برخاست و فرود خودکار در نسخه قبلی کارایی خود را اثبات کرده و براساس یک سیگنال رادیویی کار می کند، یک سامانه ماهواره ای AWHERO را به عرشه پرواز هدایت می کند. با این حال شرکت در حال کار بر روی سامانه های فرود بصری است تا دقت و اطمینان پذیری بیشتری را ارائه کند. این موضوع درباره سامانه ناوبری نیز صدق می کند، سامانه فعلی براساس موقعیت یابی ماهواره ای و اینرسیایی کار می کند که بخش اینرسیایی باعث تداوم موقعیت یابی در محیط هایی که ناوبری ماهواره ای مسدود شده می شود، اگرچه به دلیل لغزش، دقت کمتری دارد. لئوناردو خاطرنشان کرده که آنتن های ضد جمینگ GNSS موجود در پهپاد کارایی خوبی دارند. در حال حاضر AWHERO معمولا براساس مسیر از پیش تعیین شده عملیات می کند که می توان آن را در طول مسیر از طریق ایستگاه زمینی برنامه ریزی مجدد کرد، با این حال لئوناردو در حال کار بر روی اضافه کردن هوش مصنوعی است تا استقلال پهپاد بیشتر شود. لازم به ذکر است که AWHERO دوربین های خود را نیز دارد که به محموله اپتوالکترونیک اضافه می شود. در مورد محموله تمام گویندگان بیان کرده اند که رادار ضروری است و جزو الزامات تمام نیرو های دریایی محسوب می شود. AWHERO از رادار دریایی باند ایکس Gabbiano T20 شرکت استفاده می کند که امکان تصویربرداری SAR/ISAR با دقت سانتی متری را فراهم می کند. طبق گفته های شرکت، AWHERO تنها پهپاد در گروه خود است که به رادار دریایی مجهز می شود. AWHERO جدید 2 محفظه بار دارد، یکی در دماغه و دیگری در پشت زیر شکم. بخش مرکزی توسط مخزن سوخت اشغال شده تا مرکز ثقل تا حد امکان ثابت بماند. استفاده از محفظه های ماژولار امکان ترکیب بندی راحت برای مناسب سازی سازه برای ماموریت را فراهم می کند. زمان مورد نیاز برای تغییر از یک پیکربندی به پیکربندی دیگر بسیار متغیر است و می تواند از 30 دقیقه تا چند ساعت طول بکشد. سامانه هوایی در طول همان روز آماده می شود. حداکثر وزن برخاست AWHERO از 220 به 240 تا 250 کیلوگرم افزایش یافته که 70-80 کیلوگرم آن برای سوخت و محموله های عملیاتی رزرو شده است. با در نظر گرفتن مداومت 5-6 ساعته (افزایش 20 درصدی نسبت به نسل قبل) به عدد 35-40 کیلوگرم برای محموله عملیاتی می رسیم. این موضوع امکان نصب یک گیمبال اپتوالکترونیک 8 اینچی در دماغه و رادار را می دهد که هردو در محفظه بار جلویی قرار می گیرند. ترکیب بندی های مختلفی از جمله برداشتن گیمبال یا رادار در نظر گرفته شده اند. اگرچه رادار عنصری کلیدی در عملیات های دریایی است چرا که به کشتی امکان می دهد تا ردیابی برد بلند و غیر فعال را توسط رادار هواپایه که دور از کشتی مادر است انجام دهد. یک لینک داده نیز نصب شده که قادر به ایجاد یک شبکه ارتباطی است. نصب همین لینک داده بر روی بالگرد های سرنشین دار امکان عملیات های ترکیبی سرنشین دار – بی سرنشین را فراهم می کند که این امکان روی نسخه قبلی در سال 2020 تست شد. لئوناردو در حال بررسی نصب لینک Rover (Remotely Operated Video Enhanced Receiver) نیز هست که به عملیات کنندگان روی زمین امکان می دهد تا از تصاویر و داده های حسگر های هواپایه استفاده کنند. این موضوع ممکن است در عملیات های آبی خاکی کلیدی باشد. محموله های خارجی نیز در حال بررسی اند. شرکت لئوناردو بیان کرده که AWHERO برای طیف وسیعی از عملیات های دریایی و چند دامنه ای بهینه شده است مانند ISTAR (جاسوسی، نظارت، کسب هدف و شناسایی)، ASW (جنگ ضد زیردریایی)، جنگ الکترونیک، رله ارتباطی فرای دید بصری (BLOS)، محافظت از مرز ها، پشتیبانی رزمی، و محافظت از نیرو ها، و همچنین می تواند با سامانه مدیریت رزم دریایی نیز یکپارچه شود. سازه دیده شده روی عرشه ITS Thaon di Revel در روز رونمایی، یک ماکت به همراه یک گیمبال 10 اینچی است. در روز دیگر همان ماکت با گیمبال 8 اینچی و رادار دیده شد که احتمال محموله استاندارد این پهپاد باشد. اولین پیش نمونه در نوامبر سال 2022 پرواز کرد و اکنون در حال پشت سر گذراندن آزمایش ها در پایگاه نظامی نامشخصی است. 2 نمونه اولیه دیگر در مرحله مونتاژ پیشرفته اند. انتظار می رود مجوز ها در سال 2024 کسب شوند. مجوز اولیه برای پرواز در دمای تا 35 درجه سانتی گراد و مرحله بعدی 45 درجه است. لئوناردو در حال گفتگو با چندین مشتری بالقوه است که عموما در حوزه دریایی فعالیت می کنند، و قصد دارد تا اولین قرارداد خود را در طول سال 2023 به ثبت برساند. منبع
  5. به نام خدا Lentatek Kargi هواپیمای بدون سرنشین (UAV) / مهمات پرسه زن [2022] شرکت Lentatek ترکیه از سال 2005 و زمانی که پهپاد کوچک دست پرتاب ARI خود را معرفی کرد در حوزه سامانه های بدون سرنشین هوایی فعالیت می کند. در سال 2007، این شرکت پهپاد Karayel را ساخت که تا کنون به نسخه Karayel-SU توسعه پیدا کرده است، و حال این شرکت پهپاد یک بار مصرف Kargi را ساخته است. این پهپاد با کمک شورای تحقیقات علمی و فناوری ترکیه (TUBITAK) توسعه داده شده و شرکت های Aselsan و Turkish Aerospace Industries (TAI) نیز در ساخت آن نقش داشته اند. اولین پرواز آن در سال 2018 انجام شد. کارگی به عنوان مهمات پرسه زن طبقه بندی می شود، زیرگروهی از پهپاد های تهاجمی که در آسمان میدان نبرد گشت می زنند و به دنبال اهداف در دسترس (Targets-of-Opportunity) اند. به عنوان مهمات پرسه زن، طراحی پهپاد اساسا یک بار مصرف است زیرا کل پهپاد یک موشک قابل کنترل است که در اثر برخورد از بین می رود. این سلاح همه کاره که به صورت بومی طراحی، توسعه و ساخته شده است برای استفاده علیه اهداف "نرم" که در سراسر جبهه های نبرد مدرن یافت می شود (اهداف نظامی و لجستیکی / زیرساختی ارزشمند)، مناسب است. Kargi به طور خاص قابلیت از بین بردن پدافند هوایی دشمن با حرکت مستقیم به سمت تاسیسات راداری و عناصر پشتیبانی مربوطه به وسیله حمله دقیق پنهان کارانه را دارد. این پهپاد بال – بدنه ترکیبی است که شکل موشک مانند سر جنگی از راس بال دلتا منشا می گیرد. 2 سکان عمودی به لبه های انتهایی بال ها متصل اند و موتور پهپاد که یک ملخ 2 پره را در آرایش pusher می چرخاند در بر می گیرند. پیشران پهپاد موتور هواپیمایی بنزینی و 2 زمانه سری PG50 صنایع موتور TUSAS (TEI) است. پره های اضافه نزدیک به وسط هر بال قرار دارند تا کنترل را فراهم کنند. از آن جایی که بیشتر پهپاد در داخل تولید می شود، راه حل تاکتیکی ایده آلی برای نیاز های نظامی ترکیه است. بخش سازه هوایی،سامانه های زمینی، ناوبری، نرم افزار، پشتیبانی، انفجار، سامانه پرواز خودکار، و سامانه جستجوگر و زیرسامانه های آن بومی است. پهپاد با استفاده از بوستر های راکتی یک بار مصرف مستقیما از کانتینر حمل / ذخیره کننده پرتاب می شود. اولین حضور کارگی در رزمایش ها در ماه جون سال 2022 (در طی رزمایش EFES-2022) در کنار نیروی های نظامی ترکیه اتفاق افتاد و هم اکنون به عنوان جایگزین پهپاد های هارپی اسرائیلی در همان نقش مورد استفاده قرار می گیرد. طبق داده های منتشر شده، کارگی دارای بیش از 6 ساعت مداومت پروازی، لینک داده 2 طرفه و سامانه ارتباطی SATCOM است. در نمایشگاه ADEX آذربایجان نسخه ای از کارگی با دوربین الکترواپتیک / مادون قرمز نمایش داده شد. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2022 - وضعیت: تحت توسعه - تعداد فروند ساخته شده: 20 - سازنده: Lentatek - ترکیه - کشورهای استفاده کننده: ترکیه - نقش: حملات زمینی (هدایت بمب های هواپایه برای نابودی اهداف زمینی توسط تیر، بمب، موشک، راکت و ...)، پشتیبانی هوایی نزدیک (توسعه داده شده برای عملیات در نزدیکی عناصر فعال زمینی دشمن توسط انواعی از مهمات هوا به زمین)، جاسوسی-نظارت-شناسایی و پیش آهنگی (ISR، سنجش اهداف زمینی و منطقه هدف برای ارزیابی سطح تهدیدات محیطی، قدرت و تحرکات دشمن)، نیروهای ویژه (شناسایی عناصر و ماموریت های نیروهای ویژه/عملیات های ویژه)، توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - قوای محرکه: 1 موتور سری PG50 صنایع موتوری TUSAS (TEI) که یک ملخ 2 پره را در انتهای بدنه در آرایش pusher می چرخاند - تسلیحات: سرجنگی ادغام شده در نوک پهپاد - نسخه ها: Kargi (سری پایه) منبع
  6. سلام. شبیه سازی فقط یکسری پیشنهاد به شما می ده ولی در نهایت انسان ها باید تصمیم بگیرن
  7. به نام خدا بخش چهارم و پایانی: ماکت Battleship Row در پرل هاربر. این عکس برای یک فیلم تبلیغاتی ژاپنی با جلوه های ویژه تحسین شده توسط ایجی سوبورایا بازسازی شده است. مشکلات شبیه سازی بسیاری از انتقادات وارد شده به شبیه سازی های نظامی ناشی از کاربرد نادرست آنها به عنوان یک ابزار پیش بینی و تحلیلی است. نتیجه ارائه شده توسط یک مدل تا حد زیادی به تفسیر انسانی متکی است و بنابراین نباید به عنوان ارائه یک حقیقت مطلق تلقی شود. در حالی که اکثر نظریه ‌پردازان و تحلیل‌ گران بازی این موضوع را درک می‌ کنند، با این حال می‌ تواند برای یک فرد غیر متخصص– برای مثال، سیاستمداری که نیاز دارد یک وضعیت «سیاه و سفید» را به رای ‌دهندگان خود ارائه دهد – وسوسه ‌انگیز باشد که به تفسیری بسنده کند که از او حمایت می‌ کند. تام کلنسی، در رمان طوفان سرخ در حال طغیان، این مشکل را زمانی به تصویر کشید که یکی از شخصیت ‌هایش، با این دلیل که ناتو به خاطر عدم اطمینان سیاسی ناشی از تقسیم نظر بین متفقین در موقعیتی نیست که پاسخی دهد، تلاش می ‌کرد تا دفتر سیاسی شوروی را متقاعد کند که خطرات سیاسی قابل قبول هستند. وی از نتیجه یک بازی جنگ سیاسی به عنوان شاهدی برای نتایج شبیه سازی انجام شده برای مدل سازی چنین رویدادی استفاده کرد. در متن آشکار می شود که در واقع سه مجموعه از نتایج شبیه سازی وجود دارد. بهترین، متوسط و بدترین نتیجه. مدافع جنگ ترجیح داد تنها بهترین نتیجه را ارائه دهد، بنابراین نتایج را برای حمایت از فکر خود تحریف کرد. سناریوی فوق اگرچه تخیلی است، اما ممکن است بر اساس واقعیات باشد. ژاپنی ها در طول جنگ جهانی دوم به طور گسترده از بازی جنگ برای پیشروی های برنامه ریزی شده خود استفاده می کردند، اما تمرینات نقشه که قبل از جنگ اقیانوس آرام انجام می شد اغلب بدون نتیجه گیری در مورد شکست ژاپن متوقف می شد. یکی از مثال‌ هایی که پیش از نبرد Midway اغلب ذکر می‌شود، این بود که داوران در حین تمرین نقشه به ‌طور جادویی یک ناو ژاپنی غرق شده را دوباره به بازی برگرداندند، اگرچه پروفسور Robert Rubel در کتاب "Naval War College Review" استدلال می ‌کند که تصمیم آنها در این مورد با توجه به ریختن تاس ‌های غیرمحتمل موجه بوده است. با توجه به نتیجه تاریخی، بدیهی است که ریختن تاس چندان بعید نبوده. با این حال، مشکلات بنیادی مشابهی در سایر زمینه ‌های شبیه‌ سازی وجود داشت، که عمدتاً مربوط به عدم تمایل ژاپنی‌ها به در نظر گرفتن موقعیت خود در صورت از بین رفتن عنصر غافلگیری، که عملیات به آن وابسته بود، مربوط می‌شود. بهینه سازی شبیه سازی ها برای مطابقت دادن نتایج با تفکر سیاسی یا نظامی فعلی یک مشکل تکراری است. در تمرینات نیروی دریایی ایالات متحده در دهه 1980، به طور غیررسمی فهمیده شد که هیچ واحد با ارزشی مانند ناو های هواپیمابر اجازه غرق شدن نداشتند، زیرا سیاست دریایی در آن زمان منافع تاکتیکی خود را بر چنین واحدهایی متمرکز کرده بود. خروجی یکی از بزرگترین رزمایش‌های ناتو، Ocean Venture-81، که علی‌ رغم وجود ناوگان380 فروندی (واقعی) زیردریایی شوروی و همچنین تیم قرمز رقیب (شبیه ‌سازی شده) معادل آنها، در آن حدود 300 کشتی نیروی دریایی، از جمله دو ناوگان هواپیمابر، با موفقیت از اقیانوس اطلس عبور کرده و به دریای نروژ رسیدند، ، به طور علنی در Proceedings، مجله حرفه‌ای موسسه دریایی ایالات متحده مورد پرسش قرار گرفت. نیروی دریایی ایالات متحده تصمیم گرفت تا مقاله را طبقه بندی کند و تا به امروز نیز مخفی مانده است، اما نویسنده مقاله و تحلیلگر ارشد Ocean Venture-81، ستوان فرمانده Dean L. Knuth، از آن زمان ادعا کرده است که دو ناو هواپیمابر تیم آبی با موفقیت توسط نیرو های قرمز مورد حمله قرار گرفته و غرق شده اند. لیندون جانسون و دستیارانش در حال بررسی یک مدل از Khe Sanh در جنگ ویتنام در طول سال های مدل های کامپیوتری اتهامات زیادی به آن ها وارد شده است، مانند غیر واقعی بودن و تمایل به یک خروجی خاص. منتقدان به موضوع پیمانکاران نظامی اشاره می کنند که تلاش دارند سامانه های تسلیحاتی خود را به فروش برسانند. به دلیل واضح هزینه ها، سامانه های تسلیحاتی (مانند یک سامانه موشکی هوا به هوا برای استفاده در هواپیما های جنگنده) به طور گسترده روی کامپیوتر مدل سازی می شوند. بدون انجام آزمایش، یک خریدار تا حد زیادی فقط می تواند روی مدل سازنده اتکا داشته باشد. این مدل می تواند به خوبی نشان دهنده بهره وری بالای سامانه و احتمال انهدام (PK) بالای آن باشد. با این حال ممکن است مدل به نحوی پیکربندی شده باشد که سامانه تسلیحاتی را در شرایط ایده آل نشان دهد، و اثربخشی عملیاتی واقعی آن کمتر از حد اعلام شده باشد. نیروی هوایی ایالات متحده احتمال انهدام موشک AIM-9 سایدواندر خود را 0.98 اعلام کرده (یعنی با موفقیت 98 درصد اهدافی که به سویش شلیک شده را نابود می کند). در طول استفاده عملیاتی در جنگ فالکلند در سال 1982، بریتانیا احتمال انهدام واقعی آن را 0.78 ثبت کرد. فاکتور دیگری که می تواند یک مدل را بی اعتبار کند، خطای انسانی است. یک مثال بدنام در این باره، Advanced Penetration Model نیروی هوایی ایالات متحده است، که به دلیل یک اشتباه برنامه ریزی با تغییر ناخواسته طول و عرض جغرافیایی بمب افکن های ایالات متحده در هنگام بررسی موقعیت آنها برای تعیین اثر موشک ها، آنها را در برابر دفاع هوایی دشمن آسیب ناپذیر کرده بود. این موضوع باعث شد تا در لحظه اصابت، بمب افکن ها به صدها و حتی هزاران مایل دورتر "تله پورت" و باعث از دست رفتن موشک شوند. به علاوه، این خطا برای سال ها مخفی ماند. سایر مدل های غیر واقعی باعث می شدند ناو های جنگی همواره با سرعت 70 نات (2 برابر حداکثر سرعت آنها) حرکت کنند، یک ارتش کامل از تانک ها توسط پلیس مرزی متوقف شود، و سطح فرسایش 50 درصد بیشتر از اعدادی باشد که هر نیرو با آن شروع کرده بود. مشکلات مربوط به توانایی های تکنیکال و فلسفه جنگی دشمن نیز روی هر مدلی که استفاده می شود تاثیر می گذارند. در حالی که می توان انتظار داشت یک مدل ساز با مجوز های امنیتی بالا و دسترسی به داده های مرتبط، تصویری نسبتا دقیق از توانایی های نظامی کشور خود ترسیم کند، ایجاد یک تصویر با جزئیات مشابه برای دشمن بالقوه ممکن است به شدت سخت باشد. اطلاعات نظامی، از مشخصات تکنیکی سامانه های تسلیحاتی تا دکترین تاکتیکی، جزو سری ترین اطلاعات هر ملتی است. با این حال، دشواری کشف ناشناخته ها، وقتی حداقل می دانیم که وجود دارد در مقابل کشف چیز هایی که حدس هم نمی زنیم، ناچیز است. همان طور که Len Deighton در کتاب Spy Story خود اشاره کرده، اگر دشمن یک توانایی غیرمنتظره دارد (و معمولا همیشه دارد)، ممکن است مفروضات تاکتیکی و استراتژیک را بی ارزش کند. ذاتا امکان ندارد که جهت هر پیشرفت در فناوری را پیشبینی کرد، و سامانه های تسلیحاتی که فکرش را هم نمی کردیم می توانند برای کسانی که آماده نیستند یک شوک بزرگ باشند: معرفی تانک در طول جنگ جهانی اول توسط بریتانیا باعث وحشت سربازان آلمانی در کامربری و جاهای دیگر شد، و ظهور سلاح های انتقام جویانه هیتلر، مانند بمب پرنده V-1 باعث نگرانی عمیق فرماندهان عالی رتبه متفقین شد. فاکتور انسانی همواره خاری در پهلوی طراحان شبیه سازی های نظامی بوده است – در حالیکه انتظار می رود شبیه سازی های سیاسی – نظامی ذاتا با چیزی که مدل سازان آن را مشکل های "پیچیده" می نامند دست و پنجه نرم کنند، مدل های صرفا نظامی معمولا ترجیح می دهند که روی اعداد تمرکز کنند. از زاویه دید یک مدل، یک کشتی جنگی را می توان به عنوان یک موجودیت واحد با پارامتر های شناخته شده (سرعت، زره، قدرت آتش، و موارد مشابه) در نظر گرفت، جنگ زمینی معمولا وابسته به فعالیت های گروه های کوچک یا سربازان تکی است که تمرین، روحیه، هوش و شخصیت (رهبری) در آن دخالت دارند. به همین دلیل مدل سازی آن ها هم سخت تر است – متغیر های زیادی وجود دارند که فرموله کردن آن ها سخت است. بازی های جنگ تجاری، در هر دو نوع رومیزی و کامپیوتری، معمولا تلاش دارند تا این فاکتور ها را در نظر بگیرند: به عنوان مثال، در Rome: Total War، واحد ها به طور کلی به جای ماندن و جنگیدن تا آخرین نفر، از میدان فرار می کنند. یکی از نقد های صحیح درباره ی این شبیه سازی ها این است که این عوامل انسانی مبهم معمولا نادیده گرفته می شوند (بخشی به دلیل سخت بودن مدل سازی دقیق آن ها، و بخشی به این خاطر که هیچ فرماندهی دوست ندارد اذعان کند که افراد تحت فرمان او ممکن است از فرمانش سرپیچی کنند). با توجه به این نقص، تحلیل گران نظامی در گذشته به دلیل سخت گیرانه تر و واقع گرایانه تر بودن، در رویکرداش به جنگ به بازی های جنگ تجاری روی آوردند. در ایالات متحده، James F. Dunnigan، یکی از دانشجویان برجسته جنگ و بنیانگذار ناشر بازی جنگ رومیزی تجاری Simulations Publications Incorporated (SPI، منحل شده)، در سال 1980 وارد دایره بازی جنگ پنتاگون شد تا با RAND و Science Applications Incorporated (SAI) روی توسعه مدلی واقعی تر همکاری کند. نتیجه این همکاری، SAS (شبیه سازی تحلیل استراتژیک)، هنوز هم مورد استفاده قرار می گیرد. مشکل عامل انسانی عنصری حیاتی در توسعه Jeremiah در آزمایشگاه ملی لارنس لیورمور در دهه 1980 بود. تحقیقات Lulejian و همکارانش مشخص کرد که ارزیابی احتمال زنده ماندن فرد توسط هر سرباز، معیار اصلی درک این است که چرا و چه زمانی واحد های رزمی ناکارآمد می شوند. در حالی که تحقیق آن ها براساس مقیاس های زمانی روزانه بود، K. E. Froeschner، توسعه دهنده Jeremiah، این اصل را در گام های 10 ثانیه ای شبیه سازی کامپیوتری اعمال کرد. نتیجه، درجه بالایی از همبستگی با فعالیت های اندازه گیری شده ای بود که داده های با جزئیاتی از آن ها از گزارش های اندک جنگ جهانی دوم، عملیات های تانک های اسرائیلی در بلندی های جولان و تمرین های زنده انجام شده در Hunter liggett Military Reservation در کالیفرنیا، موجود بود. Jeremiah باعث توسعه Janus توسط محققان دیگر گشت و "الگوریتم Jeremiah" به دلایل اقتصادی (Janus ابتدا روی رایانه کوچکی اجرا می شد) و دلایلی که در بالا گفته شد – بعضی در ارتش (بیشتر افراد رده پایین) علاقه ای به ایده سرپیچی از دستورات نداشتند، پاک شد. با این حال ژنرال هایی که Jeremiah را تجربه کردند و الگوریتم اش را در عمل دیدند معمولا افراد درخوری بودند و اعتبار رویکرد را تشخیص دادند. همه موارد فوق بدین معنی است که مدل‌ های جنگ را نباید بیش از آنچه که هستند در نظر گرفت: تلاشی غیر تجویزی برای اطلاع ‌رسانی به فرآیند تصمیم‌گیری. خطرات تلقی شبیه سازی نظامی به عنوان حقیقتی تردید ناپذیر در داستانی که در پایان جنگ ویتنام منتشر شد، نشان داده شده است که یک سری شبیه سازی با اسم رمز سیگما بین سال های 1964 و 1969 به شدت بازی می شد (حتی عکسی از رئیس جمهور Lyndon Johnson در حالی که در زمان Khe Sanh روبروی یک میز شنی جنگی ایستاده نیز منتشر شد ). این دوره یکی از باور های بزرگ به ارزش شبیه ‌سازی ‌های نظامی بود که بر پشتوانه موفقیت اثبات شده تحقیقات عملیاتی (یا OR) در طول جنگ جهانی دوم و قدرت رو به رشد رایانه ‌ها در مدیریت حجم زیادی از داده ‌ها بود. داستان مربوط به یک دستیار خیالی در دولت ریچارد نیکسون بود که وقتی نیکسون در سال 1969 دولت را به دست گرفت، تمام داده ‌های موجود در ایالات متحده مربوط به هر دو کشور را به یک مدل کامپیوتری خوراند - جمعیت، تولید ناخالص ملی، قدرت نسبی نظامی، ظرفیت تولید، تعداد تانک، هواپیما و مانند آن. سپس دستیار این سؤال را از مدل پرسید: "چه زمانی برنده خواهیم شد؟" ظاهرا رایانه پاسخ داد: "شما در سال 1964 برنده شدید!"
  8. به نام خدا بخش سوم: HMS Exeter در نبرد River Plate سال 1939. همان طور که توسط مدل جنگ دریایی Pratt' پیشبینی شده بود، رزمناور های سبکتر بریتانیایی علی رغم تحمل خسارت سنگین، رقیب بزرگتر خود، Admiral Graf Spee را شکست دادند شبیه سازی و واقعیت شبیه سازی ها به صورت ایده آل باید تا حد امکان واقع گرایانه باشند – یعنی به شکلی طراحی شوند که نتایجی قابل اندازه گیری و تکرارپذیر ارائه دهند که می توانند با مشاهده رویداد های واقعی تائید شوند. این موضوع به خصوص برای شبیه سازی هایی که ذاتا تصادفی اند صدق می کند، زیرا از این مدل ها برای تولید خروجی های مفید و قابل پیشبینی استفاده می شود. تمام استفاده کنندگان شبیه سازی ها همیشه باید در نظر داشته باشند که این شبیه سازی ها فقط تقریبی از واقعیت اند، و در نتیجه فقط به اندازه خود مدل دقیق اند. اعتبارسنجی در حوزه شبیه سازی، اعتبارسنجی، پروسه آزمودن یک مدل با خوراندن آن با داده های تاریخی و مقایسه خروجی آن با نتایجی تاریخی معین است. اگر یک مدل بتواند به طور قابل اتکا نتایج مشخص را بازتولید کند، آن مدل تائید شده محسوب می شود و فرض می شود که قادر به تولید خروجی های قابل پیشبینی (در محدوده معقولی از عدم قطعیت) باشد. ثابت شده که توسعه مدل های واقع گرایانه در شبیه سازی های دریایی آسان تر از شبیه سازی های روی زمین است. یکی از پیشگامان شبیه سازی های دریایی، Fletcher Pratt، "بازی جنگ دریایی" خود را در اواخر دهه 1930 طراحی کرد، و با اعمال آن بر رویارویی ناو جنگی کوچک Admiral Graf Spee آلمانی و 3 رزمناو بریتانیایی در نبرد River Plate در شهر Montevideo در سال 1939، تقریبا بلافاصله اعتبار مدل خود را اثبات کرد. براساس ضخامت زره و قدرت آتش، Graf Spee برتر از رزمناو های سبکتر بود، اما فرمول Pratt به درستی پیروزی بریتانیا را پیشبینی کرد. در مقابل، ثابت شده در حالی که بسیاری از مدل های تحقیقات عملیاتی تائید اعتبار شده اند اما قادر به بازتولید نتایج تاریخی نیستند؛ برای مثال، مدل Atlas در سال 1971 قادر نبود بیشتر از 68 درصد با نتایج تاریخی تطابق داشته باشد. Trevor Dupuy، از تاریخ دانان و تحلیل گران نظامی برجسته آمریکایی که به دیدگاه های بحث برانگیز خود مشهور است، بیان می کند که "بسیاری از تحلیل گران و برنامه ریز های تحقیقات عملیاتی متقاعد شده اند که نه تاریخ و نه داده های جنگ های گذشته هیچ موضوعیتی ندارند". وی در کتاب اعداد، پیشبینی ها، و جنگ بیان می کند مدلی که حتی نمی تواند یک خروجی شناخته شده را بازتولید کند چیزی نیست جز خواب و خیال، بدون هیچ مبنایی در واقعیت. از نظر تاریخی تعداد معدودی مورد های نادر وجود داشته اند که یک شبیه سازی در حین استفاده تائید اعتبار شده است. یکی از این اتفاقات قابل توجه درست پیش از تهاجم مشهور Ardennes در جنگ جهانی دوم بود، جایی که در طی یک دوره شرایط جوی بد در زمستان سال 1944، آلمان ها به نیروهای متفقین حمله کردند، به امید این که به بندر انتورپ برسند و متفقین را وادار به صلح کنند. طبق گفته Friedrich J Fangor ژنرال آلمانی، اعضای Fifth Panzerarmee در ماه نوامبر ملاقاتی داشتند تا استراتژی های دفاعی علیه یک حمله شبیه سازی شده آمریکایی ها را بررسی کنند. هنوز رزمایش را شروع نکرده بودند که گزارش هایی مبنی حمله سنگین آمریک در حوزه Hürtgen به آن ها رسید – دقیقا جایی که آنها روی نقشه های خود در حال بازی کردن بودند. ژنرال فیلدمارشال Walter Model به شرکت کنندگان (جدای از فرماندهانی که واحد هایشان در واقعیت زیر حمله بودند) دستور داد تا با استفاده از پیام هایی که خط مقدم می رسید به بازی ادامه دهند، در چند ساعت آینده شبیه سازی و واقعیت دست در دست هم ادامه پیدا کرد: هنگامی که افسران حاضر در میز بازی تصمیم گرفتند که این شرایط مستلزم به کار گیری نیرو های ذخیره است، فرمانده لشکر 116 پانزر قادر بود تا از پای میز بلند شده و به عنوان دستور های عملیاتی، حرکاتی که به تازگی بازی کرده بودند را صادر کند. لشکر در سریع ترین زمان ممکن به حرکت در آمد، و حمله آمریکا دفع شد. از آنجایی که بیشتر داده تولیدی نظری و ذهنی اند، اعتبارسنجی مشکل خاصی در شبیه سازی های سیاسی – نظامی است. یکی از دکترین های بحث برانگیز برخاسته از شبیه سازی های اولیه پس از جنگ جهانی دوم، "سیگنال دادن" بود- این ایده که با انجام حرکاتی خاص، می توان پیامی را در مورد اهداف خود به حریف ارسال کرد: برای مثال، با انجام آشکار تمرینات میدانی در نزدیکی یک مرز مورد مناقشه، یک ملت آمادگی خود را برای پاسخگویی به هرگونه تهاجم خصمانه نشان می دهد. این موضوع از نظر تئوری خوب بود، و اساس تعامل شرق و غرب را برای مدتی طولانی از جنگ سرد تشکیل داد، اما در عین حال مشکل ساز نیز بود و با انتقاد مواجه شد. نمونه ای از کاستی های این دکترین را می توان در بمباران های انجام شده توسط ایالات متحده در طول جنگ ویتنام مشاهده کرد. فرماندهان ایالات متحده، عمدتاً در نتیجه شبیه ‌سازی ‌های سیگما، تصمیم گرفتند که بمباران محدودی را علیه اهداف صنعتی منتخب در ویتنام شمالی انجام دهند. هدف این بود که به فرماندهی عالی ویتنام شمالی سیگنال دهد که، در حالی که ایالات متحده به وضوح قادر است بخش بسیار بیشتری از زیرساخت های آنها را از بین ببرد، این ماهیت یک هشدار برای کاهش دخالت در جنوب بود "وگرنه". متأسفانه، همانطور که یک تحلیلگر ناشناس در مورد این حمله (که در اهداف سیاسی خود شکست خورد) گفت: "آنها یا متوجه نشدند، یا فهمیدند اما اهمیتی ندادند". منتقدان اشاره کردند که از آنجایی که هر دو تیم قرمز و آبی در سیگما توسط آمریکایی ها بازی می شدند - با زبان، آموزش، فرآیندهای فکری و پیشینه مشترک - درک سیگنال های ارسال شده توسط یک تیم برای تیم دیگر نسبتا آسان بود. با این حال، به نظر نمی ‌رسد که این سیگنال ‌ها را بتوان به خوبی در تمام فرهنگ ها ترجمه کرد.
  9. به نام خدا بخش دوم: در کارهایی که برای انجام دادنش باید اول آنها را یاد بگیریم، ما با انجام دادنش یاد می گیریم. شبیه ساز های با کمک کامپیوتر درواقع نسخه توسعه یافته شبیه ساز های دستی اند، که انواع مختلفی دارند. گاهی اوقات کمک گرفتن از رایانه چیزی بیش از یک پایگاه داده برای کمک به داوران برای دنبال کردن اطلاعات در طول شبیه سازی دستی نیست. در موارد دیگر یک یا تعدادی از تیم ها ممکن است توسط حریف شبیه سازی شده کامپیوتری جایگزین شوند (همچنین با نام agent یا automation هم شناخته می شوند). این موضوع می تواند نقش داوران را به تفسیر کننده اطلاعات تولیدی توسط agent کاهش دهد، یا نیاز به وجود یک داور را به کلی از بین ببرد. اکثر بازی های جنگ تجاری که طراحی شده اند تا روی رایانه ها اجرا شوند (مانند Blitzkrieg، سری های Total War، بازی های Civilization، و حتی Arma 2) در این دسته قرار می گیرند. وقتی agent ها جایگزین هردو تیم انسانی شوند، شبیه سازی تمام کامپیوتری نامیده می شود، و می تواند با کمترین نظارت توسط خودش اجرا شود. برتری اصلی این روش دسترسی آماده به شبیه سازی است – جدای از زمان مورد نیاز برای برنامه نویسی و بروز رسانی مدل ها، نیاز به الزامات خاص دیگری نیست. یک شبیه ساز تمام کامپیوتری می تواند تقریبا در هر زمان و مکانی اجرا شود، و تنها نیاز به یک لپ تاپ دارد. نیازی به تغییر برنامه ها برای متناسب شدن با شرکت کنندگان پرمشغله، ایجاد تاسیسات مناسب و انجام تغییرات مورد نیاز، و یا دریافت مجوز های امنیتی وجود ندارد. یکی دیگر از مزیت های مهم این روش، قابلیت تکرار صد ها و حتی چند هزار باره در مدت زمانی است که طول می کشد تا شبیه ساز دستی فقط یک بار اجرا شود. این بدان معناست که می توان اطلاعات آماری را از چنین مدل هایی گردآوری کرد؛ نتایج را برحسب احتمالات بیان کرد، و برنامه ها را براساس آن توسعه داد. حذف کامل عنصر انسانی به این منزله است که نتایج شبیه سازی ها تنها به اندازه خود مدل خوب اند. در نتیجه اعتبار سنجی بسیار مهم می شود – داده باید درست باشد، و باید به درستی توسط مدل مدیریت شود: مفروضات مدل ساز (قوانین) باید به اندازه کافی بازتاب دهنده واقعیت باشند، وگرنه نتایج پوچ و بی ارزش خواهند بود. در طی سال ها چندین فرمول ریاضی ابدا شده اند تا بتوانند همه چیز را از تاثیر تلفات بر روی روحیه تا سرعت تحرکات هر ارتش در محیط های سخت پیشبینی کنند. یکی از معروف ترین این فرمول ها، قانون Lanchester Square است که توسط مهندس بریتانیایی، Fredrick Lanchester در سال 1914 فرموله شده است. وی قدرت جنگی یک نیروی مدرن (در آن زمان) را متناسب با مجذور قدرت عددی آن ضرب در ارزش جنگی هر واحد آن بیان کرده است. قانون Lanchester معمولا با نام مدل فرسایشی (attrition model) شناخته می شود، چراکه می توان از آن برای نشان دادن تعادل بین نیرو های مخالف وقتی یکی یا تعدادی از طرفین قدرت عددی خود را از دست می دهند، استفاده کرد. اکتشافی یا تصادفی یکی دیگر از روش های طبقه بندی شبیه ساز های نظامی، تقسیم آن ها به 2 حوزه گسترده است. شبیه ساز های اکتشافی دسته ای اند که با هدف شبیه سازی تحقیق و حل مسئله اجرا می شوند؛ لزوما انتظار نمی رود که این روش ها راه حل های تجربی ارائه کنند. شبیه‌ سازی‌ های تصادفی آنهایی اند که حداقل تا حدی شامل یک عنصر شانس هستند. اکثر شبیه ساز های نظامی در جایی بین این دو تعریف قرار می گیرند، با این حال شبیه سازی های دستی بیشتر به سمت اکتشافی و مدل های کامپیوتری شده بیشتر به سمت روش های تصادفی تمایل دارند. مدل های دستی، همان طور که در بالا تعریف شد، معمولا اجرا می شوند تا یک سناریوی "چه می شد اگر؟" را کاوش کنند و به شرکت کنندگان بینشی درباره ی فرآیند های تصمیم گیری و مدیریت بحران ارائه دهند تا نتیجه گیری های ملموس ارائه کنند. در واقع، چنین شبیه سازی هایی حتی به نتیجه هم نیاز ندارند؛ وقتی تعداد معینی حرکت انجام شد و زمان تخصیص یافته به پایان رسید، سناریو مستقل از این که شرایط اولیه حل شده یا نه به پایان می رسد. شبیه سازی های کامپیوتری به راحتی می توانند شانس را در قالب نوعی عنصر تصادفی ترکیب کنند، و بار ها اجرا شوند تا نتایج را بر حسب احتمالات ارائه دهند. در چنین شرایطی، گاهی پیش می آید که نتایج غیر معمول بیشتر از نتایج قابل پیشبینی مورد توجه قرار گیرند. برای مثال، اگر یک مدل را که تجاوز به ملت A توسط ملت B را شبیه سازی می کند، هزار بار تکرار شود تا عمق احتمالی نفوذ نیروی های B به قلمرو A پس از چهار هفته تعیین شود، می توان یک نتیجه میانگین به دست آورد. با مطالعه این نتایج ممکن است کشف شود که میانگین نفوذ حدود 50 کیلومتر بوده است – با این حال ممکن است نتایج پرت در دو انتهای متحنی احتمالات هم وجود داشته باشند. در یک انتها ممکن است نیرو ها کمترین حرکتی نداشته باشند و در انتهای دیگر نفوذ ممکن است به هزاران کیلومتر برسد. سپس یک تحلیلگر این داده های پرت را بررسی می کند تا مشخص کند چرا اینگونه شده است. در ابتدا ممکن است مشخص شود که بخش "تولید کننده رقم تصادفی" مدل کامپیوتری نتایجی مانند موثر تر بودن توپخانه لشکری A ارائه داده است. در وهله دوم، ممکن است مدل ما به طور خاص آب و هوای بدی تولید کرده باشد که نیروی هوایی A را زمین گیر کند. سپس می توان از این تحلیل برای ارائه یکسری پیشنهاد استفاده کرد: استفاده از راه هایی برای بهینه سازی توپخانه، یا سرمایه گزاری بیشتر در جنگنده های مخصوص تمام شرایط آب و هوایی و هواپیما های حمله زمینی (ground-attack aircraft). شبیه ساز های سیاسی – نظامی از زمانی که Carl von Clausewitz جمله معروف "جنگ صرفا ادامه سیاست به وسیله ابزار های دیگر است" را بیان کرد، برنامه ریزان نظامی تلاش کرده اند تا در برنامه ریزی های خود اهداف سیاسی را در درجات مختلف با اهداف نظامی ادغام کنند. شبیه سازی های سیاسی -نظامی پس از جنگ جهانی دوم در غرب، که در ابتدا تقریبا منحصرا به ظهور اتحاد جماهیر شوروی به عنوان یک ابرقدرت توجه داشتند، در سال های اخیر بر موضوع جهانی "جنگ علیه تروریسم" متمرکز شده اند. این موضوع آشکار شده است که به طور کلی برای مدل سازی دشمنی با انگیزه های ایدئولوژیک (و به طور خاص جنگ نامنظم)، در هر شبیه سازی استراژیک بزرگ واقع گرایانه، فاکتور های سیاسی باید در نظر گرفته شود. این موضوع به وضوح با روش های سنتی شبیه سازی نظامی اختلاف داشت. Kriegsspiel فقط نگران حرکات و درگیری نیرو های نظامی بود و شبیه سازی های متعاقب آن نیز به طور مشابه بر این رویکرد ها متمرکز بود. پس از پیروزی Prussia علیه اتریش در سال 1866 در سادوا، اتریشی ها، فرانسوی ها، بریتانیایی ها، ایتالیایی ها، ژاپنی ها و روس ها شروع به استفاده از بازی جنگ به عنوان ابزار تمرینی کردند. ایالات متحده نسبتا با تاخیر وارد این موضوع شد، ولی تا سال 1889 بازی جنگ کاملا در طرز فکر نیروی دریایی ایالات متحده (با در نظر گرفتن نیروی دریایی سلطنتی به عنوان رقیب پیش بینی شده) گنجانده شده بود. شبیه سازی های سیاسی – نظامی از روش متفاوتی نسبت به همتایان صرفا نظامی خود استفاده می کنند. از آنجایی که این روش به جای تمرکز بر عملکرد میدان نبرد، بیشتر درگیر مسائل سیاسی است، تمایل دارد که در عملیات های خود کمتر تجویزی باشد. با این حال، در تلاش برای ایجاد دقت در فرآیند مدل سازی، تکنیک های ریاضی مختلفی ایجاد شده اند. یکی از این روش ها به "تئوری بازی" معروف است- معمولا از روش تحلیل غیر صفری استفاده می کند، که در آن جداول امتیازی تهیه می شود تا امکان انتخاب یک تصمیم را فراهم کند، تا بدون توجه به تصمیم حریف، نتیجه ای مطلوب حاصل شود. اولین شبیه سازی سیاسی – نظامی مدرن در سال 1954 ایجاد شد (اگرچه آلمان ها در سال 1929 تهاجم لهستان به آلمان را شبیه سازی کردند که نسبتا می توان آن را سیاسی – نظامی طبقه بندی کرد)، و این ایالات متحده بود که شبیه سازی را به ابزاری برای حکومت داری ارتقا داد. نگرانی این کشور درباره ی مسابقه تسلیحات هسته ای در حال رشد (اتحاد جماهیر شوروی اولین سلاح هسته ای خود را در سال 1949 منفجر کرد، و تا سال 1955 اولین بمب هیدروژنی واقعی خود را توسعه داده بود)، انگیزه ایالات متحده بود. یک مرکز بازی دائمی در پنتاگون ایجاد شد و تحلیل گران حرفه ای مختلفی برای اداره آن وارد مرکز شدند، از جمله Herbert Goldhamer دانشمند علوم علوم اجتماعی، Andrew Marshall اقتصاددان و Lincoln P. Bloomfield پروفسور MIT. شبیه سازی های سیاسی - نظامی قابل توجه ایالات متحده از زمان جنگ جهانی دوم شامل ، STRAW، SAFE (جنگ هوایی استراتژیک) و COW (جنگ سرد) می شود. شبیه سازی های سیاسی – نظامی مرسوم از نوع مدل های اکتشافی دستی یا با کمک کامپیوتر اند، و بسیاری از سازمان های تحقیقاتی و اتاق های فکر در سراسر جهان این خدمات را به دولت ها ارائه می کنند. در طول جنگ سرد، موسسه RAND و انستیتو تکنولوژی ماساچوست، به همراه موسسات دیگر، شبیه سازی هایی را برای پنتاگون اجرا کردند که شامل مدل سازی جنگ ویتنام، سقوط شاه ایران، ظهور رژیم های طرفدار کومونیسم در آمریکای جنوبی، درگیری بین هند پاکستان و چین، و چندین نقطعه اشتعال بالقوه در آفریقا و آسیای جنوب شرقی بود. MIT و RAND به همراه موسساتی مانند هاروارد، استنفورد و دانشگاه دفاع ملی به شدت درگیر شبیه سازی های نظامی ایالات متحده اند. سایر کشور ها سازمان های مشابه ای برای خود دارند، مانند اکادمی دفاعی موسسه Cranfield (با نام قبلی کالج علوم نظامی سلطنتی) در بریتانیا. گاهی اوقات شرکت کنندگان در شبیه سازی های پنتاگون افرادی با مقام های بالا بودند، مانند اعضای کنگره و کاخ سفید و همچنین تمامی افسران ارشد نظامی. هویت بسیاری از شرکت کنندگان تا امروز نیز سری مانده است. ناشناخته ماندن هویت شرکت کنندگان یک سنت در شبیه سازی های ایالات متحده ( و بسیاری از کشور ها) است. اصلی ترین علت این موضوع این است که گاهی اوقات ممکن است نقشی را برعهده بگیرند یا نظری را بیان کنند که با موضع حرفه ای یا عمومی آن ها مغایرت دارد (برای مثال نمایش یک تروریست بنیادگرا یا حمایت از اقدام نظامی جنگ طلبانه) و اگر نقش آن ها در بازی به طور گسترده شناخته شود می تواند به شهرت یا شغل آن ها آسیب بزند. همچنین مرسوم است که نقش های درون بازی توسط شرکت کنندگانی با رتبه های معادل در دنیای واقعی بازی شوند، اگرچه که یک قانون الزامی نیست و اغلب نادیده گرفته می شود. در حالی که بزرگترین هدف شبیه سازی های سیاسی – نظامی ارائه بینش هایی است که قابل استفاده در شرایط واقعی باشد، بسیار سخت است که به یک تصمیم خاص ناشی از یک شبیه سازی مشخص اشاره کنیم – به خصوص اینکه خود شبیه سازی ها معمولا تا سال ها جزو اطلاعات طبقه بندی شده محسوب می شوند، و حتی پس از انتشار در دامنه های عمومی گاهی به شدت سانسور شده اند. این موضوع نه فقط به دلیل قانون نانوشته عدم انتساب، بلکه برای جلوگیری از فاش شدن اطلاعات حساس برای یک رقیب بالقوه است. این بحث در مورد محیط شبیه سازی نیز صادق است – رونالد ریگان رئیس جمهور سابق ایالات متحده بازدید کننده مشتاق شبیه سازی هایی بود که در دهه 1980 انجام شد، اما فقط به عنوان یک ناظر. یکی از مقامات در این باره توضیح داده است: "هیچ رئیس جمهوری نباید هیچ وقت دست خود را رو کند، حتی در یک بازی جنگ". شبیه سازی های سیاسی – نظامی امروزه نیز به گسترده مورد استفاده قرار می گیرند: شبیه سازی های مدرن به جای توجه به جنگ های احتمالی بین ابرقدرت ها، روی همکاری های بین المللی، ظهور تروریسم جهانی و بحران های کوچک تر در کوزوو، بوسنی، سیرلائون و سودان متمرکز می شوند. مثالی در این باره سری شبیه سازی های MNE (آزمایش چند ملیتی) است که در سال های اخیر توسط مرکز شبیه سازی و فرهنگ Atatürk Wargaming در استانبول اجرا شده است. آخرین سری این شبیه سازی ها، MNE 4، در اوایل سال 2006 انجام شد. MNE شامل شرکت کنندگانی از استرالیا، فنلاند، سوئد و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) (شامل کانادا، فرانسه، آلمان، انگلیس و ایالات متحده) می شود، و طراحی شده تا به بررسی استفاده از قدرت های دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی در سطح جهانی بپردازد.
  10. به نام خدا Latitude Engineering HQ-40 (Hybrid Quadcopter) هواپیمای بدون سرنشین (UAV) VTOL [2019] Latitude Engineering واقع در توسان آریزونای ایالات متحده در حال توسعه هواپیمای Hybrid Quadcopter دو بازویی است که توانایی برخاست و فرود عمودی (VTOL) را با پرواز رو به جلو ترکیب می کند. این هواپیما مداومتی تقریبا مشابه سامانه های نظامی فعلی ایالات متحده دارد اما ویژگی پرواز عمودی قطعا سودمندی آن را به خصوص در عملیات از کشتی افزایش می دهد. به همین دلیل توجه نیروی دریایی ایالات متحده به این پروژه جلب شده و فعالانه در حال ارزیابی آن در اواخر سال 2013 بود. در سال 2018 این شرکت توسط شرکت L3 خریداری شد. در اصل، Hybrid Quadcopter ترکیب پهپادی مرسومی دارد و از بال های مستقیم، بدنه محفظه موتور مرکزی و 2 بازو با باله سکانی (پشتی و شکمی) و یک پایدارساز افقی استفاده می کند. در بحث پیکربندی نیروی محرکه، تشابه این هواپیما با سامانه های پهپادی مرسوم به پایان می رسد؛ 4 ملخ روتور، 2 تا در انتها های هر بازو، قرار گرفته اند تا نیروی بالا بر عمودی را فراهم کنند. یک ملخ مرسوم در انتهای بدنه نصب شده و به همراه موتور اصلی، پیشران پرواز افقی مورد نیاز را ارائه می دهد. در این ترکیب، ملخ در پیکربندی pusher قرار دارد که به معنی جلو بردن سازه هوایی از عقب است (در مقایسه با قالب ملخ و موتور puller که هواپیما را از جلو در آسمان می کشد). محفظه موتور بدنه در بالای ستون اصلی بال قرار می گیرد. طرح مفهومی Hybrid Quadcopter توسط Latitude Engineering در طرح اولیه 11.3 کیلوگرمی در سال 2011 توسعه داده شد و پس از دوره برنامه ریزی در طول یک روز پیکربندی آن صورت گرفت. آزمایش های موفقیت آمیز، این طرح مفهومی را اثبات کرد. این مدل از 4 موتور الکتریکی استفاده می کند و نیروی خود را از 5 سلول 11000 میلی آمپر ساعتی باتری های پلیمری می گیرد. وقتی HQ به ارتفاع مناسب رسید، موتور افقی گازی 4 زمانه 0.5 اسب بخاری شروع به کار می کند که سرعت کروز پهپاد را به 74 کیلومتر بر ساعت می رساند و مداومت 15 ساعته را فراهم می کند. پهپاد توسط اپراتور زمینی یا سامانه کنترل خودکار مدیریت می شود. خلبان خودکار Piccolo امکان استفاده از شکل های مختلف کنترل از کاملا دستی که در آن پهپاد همانند یک هواپیمای رادیوکنترل پرواز می کند تا کاملا خودکار شامل برخاست و فرود و مسیریابی را می دهد. این نسخه با قیمت حدود 25 تا 30 هزار دلار فروخته خواهد شد. از این طرح، مدلی 30 کیلوگرمی به وجود آمد که در آزمایش های استفاده در کشتی های نیروی دریایی ایالات متحده شرکت خواهد کرد و قادر است از حداقل فضای عرشه در کشتی های با فضای بسته مثل ناوشکن ها و ناوچه ها استفاده کند. با اضافه شدن برد مداومتی پهپاد کلاس پریدیتور، سودمندی تاکتیکی یک پهپاد فرای افق در دریا های آزاد آشکار می شود (Latitude Engineering پیش بینی می کند Hybrid Quadcopter به مداومت 15 ساعته برسد). این مدل از فیبر کربن ساخته شده و با موتور 5 اسب بخاری مداومت 24 ساعته دارد. به علاوه، در امتداد 4 ملخ در سطح بالایی سازه هوایی، 4 ملخ هم در زیر بدنه قرار دارد که آن را تبدیل به اکتوکوپتر می کند. قیمت این نسخه حدود 60 هزار دلار است. 3 دلیل برای استفاده نکردن از روتور های کج پروانه وجود دارد: 1- طراحی HQ آسان تر است، نیاز بخش های متحرک کمتری دارد و اطمینان پذیری اش بیشتر است، 2- هرگونه وزن اضافه توسط مزایای آن جبران می شود و، 3- سامانه پیشران گازی/الکتریکی مداومت بیشتری را برای پهپاد فراهم می کند. نکته آخر به این دلیل است که خروجی قوی تر موتور های الکتریکی برای به پرواز درآوردن HQ استفاده می شود و چگالی انرژی بیشتر موتور های گازی (نسبت به باتری ها) در موقع حرکت افقی به کار می آید. پهپاد های کج پروانه تمام الکتریکی برای مداومت بالا به مقدار زیادی باتری احتیاج دارند. برای پهپاد های کج پروانه بنزینی با مداومت زیاد به موتور های سوپرشارژ 8 سیلندر برای برخاست نیاز است اما پرواز رو به جلو فقط به یک موتور کوچک 4 سیلندر خطی نیاز دارد. محموله آن حول تجهیزات بصری، حسگر ها و جمع‌آوری داده متمرکز است و هیچ مهماتی ندارد. این پهپاد نقش های مهمی برای کشتی های نیروی دریایی ایالات متحده ایفا خواهد کرد. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2019 - وضعیت: تحت توسعه - تعداد فروند ساخته شده: حدود 1 - سازنده: Latitude Engineering - ایالات متحده - کشورهای استفاده کننده: ایالات متحده - نقش: جاسوسی-نظارت-شناسایی و پیش آهنگی (ISR، سنجش اهداف زمینی و منطقه هدف برای ارزیابی سطح تهدیدات محیطی، قدرت و تحرکات دشمن)، توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - وزن: 11.3 کیلوگرم (نسخه کوچکتر)، 27.2 کیلوگرم (نسخه بزگرتر) - حداکثر وزن برخاست: 12.2 کیلوگرم (نسخه کوچکتر)، 30.8 کیلوگرم (نسخه بزگرتر) – قوای محرکه: 4 موتور الکتریکی و 1 موتور گازی 0.5 اسب بخاری (نسخه کوچکتر)، 8 موتور الکتریکی و 1 موتور گازی 5 اسب بخاری (نسخه بزگرتر) - تسلیحات: ندارد. محموله شامل دوربین، حسگر، تجهیزات ارتباطی و جمع‌آوری داده - نسخه ها: HQ-40 (Hybrid Quadcopter) (سری پایه) منبع
  11. به نام خدا Kronstadt Orion هواپیمای بدون سرنشین (UAV) ارتفاع متوسط مداومت بالا (MALE) [2020] روسیه، برخلاف ایالات متحده در یافتن استاندارد سازی و وابستگی افزاینده به پهپاد های ارتفاع متوسط مداومت بالا (MALE) با مشکل مواجه است. چند طرح مفهومی قابل توجه شامل مدل های با قابلیت VTOL (برخاست و فرود عمودی) ارائه شده اما تعداد کمی به راه های در خدمت نیروی هوایی، ارتش و نیروی دریایی تبدیل شدند. Kronstadt با نمایش پهپاد Orion در ماکس 2017 به دنبال این موضوع است. طول کلی آن 9 متر است، فاصله بین نوک بال ها به 16 متر می رسد و 3 متر ارتفاع دارد. حداکثر وزن برخاست Orion به 1000 کیلوگرم می رسد و تا 200 کیلوگرم محموله مانند سامانه های الکترواپتیک/مادون قرمز، دوربین دیجیتال هوایی، رادار های چند کاربره (SAR و GMTI) و رهگیری سیگنال های ارتباطی و راداری را حمل می کند. در ظاهر، Orion از یک بدنه دراز و باریک حاوی تجهیزات ماموریتی، مجموعه اویونیک، ذخیره سوخت و موتور تشکیل می شود. یک سامانه اپتیکی در برجستگی زیر چانه بدنه قرار می گیرد. موتور یک ملخ 2 پره را در انتهای بدنه با آرایش pusher می چرخاند (همانند سری پریدیتور). بال های اصلی در میانه بدنه، طراحی مستقیمی دارند و نوک آن ها برش خورده است. به جای واحد دم مرسوم، از یک ترکیب V شکل (همانند پهپاد ریپر) استفاده می شود که به طور همزمان به عنوان پایدارساز های افقی و عمودی عمل می کند. برای برخاست و فرود از چرخ های سه‌گانه جمع شونده استفاده می شود. Orion با موتور خود به حداکثر سرعت 200 کیلومتر بر ساعت می رسد، تا ارتفاع 7500 متر پرواز می کند و با برد 250 تا 300 کیلومتری، مداومت 24 ساعته دارد. ماموریت های Orion شامل جاسوسی-نظارت-شناسایی (ISR) هوایی، تشخیص و رهگیری هدف، نقشه برداری هوایی، ارزیابی خسارت حمله، نقشه برداری راداری، رهگیری سیگنال ارتباطی (SIGINT) و تشخیص و مکان یابی رادار های زمینی (COMINT) می شود. از دیگر امکانات این پهپاد می توان به برنامه ریزی هوشمند ماموریتی براساس داده های عملیاتی، آب و هوایی، زمینی و اطلاعات دیگر، نقشه برداری عکسی و مدل سازی 3 بعدی تقریبا بی وقفه و کنترل محموله از طریق واقعیت افزوده اشاره کرد. با اینکه ماموریت های اصلی Orion در حوزه نظارتی است، توانایی حمل تسلیحات نیز دارد. در نمایشگاه ماکس 2021 موشک هواپایه هدایت پذیر Vikhr (با برد مشابه موشک هلفایر که روی پهپاد ریپر نصب می شود) در کنار این پهپاد قرار داده شد و گمان می رود این پهپاد توانایی شلیک Vikhr را داشته باشد. این موشک قابلیت مورد اصابت قرار دادن اهداف تا فاصله 10 کیلومتری را با سرعتی بیش از 600 متر بر ثانیه دارد که در صورت حمل شدن توسط Orion ، این پهپاد را در رده Wing Loong II چینی و بایراکتار ترک قرار خواهد داد. در جولای سال 2014، پهپاد Orion در اشغال کریمه شرکت داشت. این سامانه ها توسط اولین واحد نظامی روسیه که این مدل را دریافت کردند، عملیاتی و در نقش شناسایی هوایی از آن ها استفاده شد. در اکبر سال 2019، Kronstadt به طور رسمی تولید انبوه پهپاد Orion خود را آغاز کرد. نیروی های مسلح روسیه اخیرا از این پهپاد در نقش شناسایی و حملات ضد تروریستی در سوریه به صورت آزمایشی استفاده کردند. در طول آزمایش ها، Orion-E به "مجموعه مدرن جاسوسی، فرماندهی و ارتباطی Strelets-M" مجهز بود و اهداف خود را با دقت بهره وری بالا مورد اصابت قرار داد. از این پهپاد در طول جنگ اکراین هم استفاده شده است. Inokhodests-RU/Sirius Orion-2/Helios مشخصات - سال ورود به خدمت: 2020 - وضعیت: در خدمت فعال - تعداد فروند ساخته شده: حدود 48 - سازنده: Kronstadt Technologies -روسیه - کشورهای استفاده کننده: روسیه - نقش: حملات زمینی (هدایت بمب های هواپایه برای نابودی اهداف زمینی توسط تیر بمب موشک و راکت)، پشتیبانی هوایی نزدیک (توسعه داده شده برای عملیات در نزدیکی عناصر فعال زمینی دشمن توسط انواعی از مهمات هوا به زمین)، جاسوسی-نظارت-شناسایی و پیش آهنگی (ISR، سنجش اهداف زمینی و منطقه هدف برای ارزیابی سطح تهدیدات محیطی، قدرت و تحرکات دشمن)، توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - طول: 8 متر - طول بال ها: 16 متر - ارتفاع: 3 متر - وزن: 500 کیلوگرم - حداکثر وزن برخاست: 1000 کیلوگرم (500 کیلوگرم ظرفیت بار) – قوای محرکه: 1 موتور نامشخص که یک ملخ 2 پره را در انتهای بدنه با آرایش pusher می گرداند - حداکثر سرعت: 200 کیلومتر بر ساعت - ارتفاع پروازی: 7500 متر - برد: 250 تا 1400 کیلومتر - تسلیحات: تا 200 کیلوگرم محموله شامل بمب های غیرهدایتی هوایی انواع موشک در 4 نقطه سخت، سامانه الکترواپتیکی/مادون قرمز (جستجو و تششخیص اهداف زمینی در طیف مرئی و مادون قرمز، فاصله سنج، هدف گذار لیزری)، دوربین دیجیتال هوایی (تصویربرداری هوایی کیفیت بالا، ذخیره تصاویر)، رادار چند حالته (حالت SAR: نقشه برداری زمین، حالت GMTI: تشخیص تاسیسات ثابت و اشیا متحرک)، SIGINT/COMINT - نسخه ها: Orion (سری پایه - قابلیت حمل 4 بمب هدایت پذیر یا موشک با حداکثر ظرفیت 200 کیلوگرم)، Orion-E (نسخه صادراتی - قرارداد هایی برای نمونه شناسایی این پهپاد بسته شده است)، Orion-2/Helios (برنامه ریزی شده برای سال 2023 با ابعادی بزرگ‌تر - در دسته پهپاد های HALE قرار می گیرد - دارای 5 تن وزن به همراه 30 متر طول بال ها - مناسب عملیات های خودکار به مدت 30 ساعت در ارتفاع بالای 10 هزار متری)، Inokhodests-RU/Sirius (نسخه مسلح برای ارتش روسیه - 2 موتوره - 30 متر طول بال، 9 متر طول و 3.3 متر ارتفاع – حداکثر ظرفیت رزمی 450 کیلوگرم – سرعت کروز 295 کیلومتر بر ساعت – حداکثر ارتفاع 12000 متر – مداومت 40 ساعته) منبع 1 - منبع 2 - منبع 3
  12. به نام خدا Kratos UTAP-22 Mako هواپیمای رزمی بدون سرنشین (UCAV) (2020) شاخه سامانه های بدون سرنشین Kratos در حال همکاری با نیروی هوایی ایالات متحده است تا پهپاد های گروهی را برپایه ی پهپاد BQM-167A این شرکت به بلوغ برساند. BQM-167A به عنوان هدف هوایی با عملکرد بالا و خلبان از راه دور برای تقلید توانایی های هواپیما های مدرن دشمن برای تمرین خلبان های جنگنده تعریف می شود. این محصول توسط شرکت CompositeEngineering (که توسط کراتوس خریداری شد) و با فیبرکربن ساخته شد.برخاست آن با کمک راکت انجام می شود و بازیافت آن از طریق چتر نجات است به همین دلیل، پهپاد نیاز به تاسیسات باند فرود اماده (و هزینه های آن) ندارد. هواپیمای حاصله، UTAP-22 که خلاصه عبارت Unmanned Tactical Aerial Platform-22 (پلتفرم هوایی تاکتیکی بدون سرنشین-22) است، نام گرفت. این سامانه یک پهپاد گروهی است که در پیوستگی با هواپیمای سرنشین دار مورد استفاده قرار می گیرد و با غافلگیری منطقه هدف در تعداد زیاد، با مهمات هدایت دقیق (داخلی و خارجی) حمله کنند. این پهپاد های سریع و با عملکرد بالا نسبت به حمله سرنشین دار قیمت کمتری در هر واحد دارند. به همین دلیل، پهپاد ها می توانند در تعداد زیاد ساخته شوند، در صورت نیاز به صورت انتحاری عمل کنند و خطر کمتری خلبان درگیر در آسمان مورد مناقشه را تهدید می کند. UTAP-22 در اواخر سال 2015 به صورت گروهی در بالای China Lake به نمایش گذاشته شد که در آن از یک جت AV-8B "Harrier" مک دانل داگلاس به عنوان سرگروه استفاده شد. برنامه هایی در حال پیگیری است تا ارائه بزرگتری از این مفهوم دسته ای ایجاد شود. UTAP-22 با موتور زیر بدنه، بال های اصلی مقداری متمایل به عقب و واحد دم تکی مرسوم طراحی شده است. بدنه اصلی همانند موشک است و بیشتر از BQM-167A الهام گرفته است. محموله جنگی به 250 کیلوگرم مهمات در داخل و خارج می رسد، تا 45 کیلوگرم زیر هر بال و 160 کیلوگرم در محفظه بمب. مشخصات فنی این پهپاد با موتور توربوجت شامل حداکثر سرعت 1125 کیلومتر بر ساعت، ارتفاع پروازی 15250 متر و برد 2600 کیلومتر می شود. سازه هوایی آن 6.13 متر طول و 3.2 متر طول بال دارد. در می سال 2017، کراتوس به طور رسمی نام UTAP-22 را Mako گذاشت. سامانه خودکار مرکزی Skyborg نیروی هوایی ایالات متحده در یکی از پهپاد های Mako در طول پرواز آزمایشی در پایگاه Tyndall نیروی هوایی در فلوریدا در آپریل سال 2021 آزمایش شد. Mako مجهز به این سامانه، برنامه پروازی را نمایش داد، مانور ها را هماهنگ کرد و به دستورات ناوبری ایستگاه فرماندهی و کنترل زمینی و هوایی پاسخ داد. Skyborg ACS مجموعه سخت افزار و نرم افزاری است که چندین هواپیمای دارای سامانه خودکار مرکزی (ACS) را کنترل و امکان همگروه شدن هواپیما های سرنشین دار و بدون سرنشین را فراهم می کند. Kratos UTAP22 از طریق لینک مستقیم، لینک داده تاکتیکی، کنترل شبکه و رابط پورت سریال فرکانس فوق بالا (UHF) به ایستگاه کنترل و فرماندهی متصل می شود. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2020 - وضعیت: تحت توسعه - تعداد فروند ساخته شده: 2 - سازنده: شاخه سامانه های بدون سرنشین Kratos - ایالات متحده)- - کشورهای استفاده کننده: ایالات متحده (احتمالی) - نقش: حملات زمینی (هدایت بمب های هواپایه برای نابودی اهداف زمینی توسط تیر بمب موشک و راکت)، توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - طول: 6.1 متر - طول بال ها: 3.2 متر - وزن: 300 کیلوگرم - حداکثر وزن برخاست: 1000 کیلوگرم (700 کیلوگرم ظرفیت بار) – قوای محرکه: 1 موتور توربوجت با رانش 4400 نیوتن - حداکثر سرعت: 1123 کیلومتر بر ساعت - ارتفاع پروازی: 15240 متر - برد: 2600 کیلومتر - تسلیحات: تا 250 کیلوگرم مهمات پرتابی دقیق (بمب هدایتی) شامل 45 کیلوگرم زیر هر بال و 160 کیلوگرم در محفظه داخلی. پاد جنگ الکترونیک در نوک بال ها، سامانه رهاسازی اقدامات متقابل هوایی AN/ALE-47، رابط دیجیتال استاندارد و 2kW توان ایزوله شده. - نسخه ها: UTAP-22 (سری پایه)، Mako (نام نسخه نهایی) منبع
  13. به نام خدا Kratos BQM-167 Skeeter پهپاد تمرین هوایی بدون سرنشین (2008) پهپاد های هدف هوایی عمر خدماتی طولانی و مفیدی در حوزه نظامی دارند؛ جایی که ارزش آن ها در ارائه آموزش شلیک سلاح برای خلبان ها است. شرکت Kratos Unmanned Systems چندین محصول را برای این نیاز ارائه داده که یکی از این سامانه ها، BQM-167 "Skeeter" (با نام هدف هوایی زیرمقیاس نیروی هوایی (AFSAT) هم شناخته می شود) است. Skeeter در ابتدا برای استفاده نیروی هوایی ایالات متحده (USAF) توسعه داده شد و به دلیل دارا بودن ویژگی هایی مانند جنگنده ها، همانند جنگنده های نسل چهارم ارزشمند است. Kratos با ارائه هواپیماهای هدف بدون سرنشین این چنینی به تمام سرویس های اصلی ارتش ایالات متحده، نفوذ قابل توجه ای در چرخه دفاعی این کشور داشته. Skeeter در USAF جایگزین MQM-107 "Streaker" شرکت Beechcraft در نقش مشابه شد. BQM-167 اصالتا محصول شرکت Composite Engineering است که توسط Kratos Defense and Security Solutions خریداری شد. این هواپیما با بدنه مرکزی حامل تجهیزات ماموریت های مربوطه، اویونیک، سوخت و پیشران در یک طراحی کشیده و باریک، ترکیب خارجی متعارفی دارد. واحد دم از ترکیب مرسوم تک باله ای به همراه باله های افقی نصب شده در سطح پایین تشکیل می شود. تمام سطوح دمی به سمت عقب متمایلند. بال های اصلی در سطح پایینی کناره های بدنه و رو به عقب است. پاد ها به نوک هرکدام از بال ها متصل می شوند. Skeeter از طریق یک رمپ و با کمک راکت به هوا پرتاب و توسط چترنجات بازیابی می شود. پس از ارزیابی و نوسازی پهپاد دوباره آماده خدمت می شود. طرح اولیه BQM-167 اولین بار در سال 2001 پرواز نمود و در سال 2002 توجه USAF را به خود جلب کرد. مقالات آزمایش منتشر شده، به اولین خرید گروهی در مارس سال 2006 انجامید. قابلیت عملیاتی اولیه (IOC) در طول سال 2008 به دست آمد. مدل ابتدایی BQM-167A حدود 6 متر طول و 3.2 متر طول بال داشت. وزن خالی آن 320 کیلوگرم بود و حداکثر وزنش به 930 کیلوگرم می رسید. این نسخه قدرت خود را از یک موتور توربوجت سری Safran Microturbo TR-60-5 فرانسوی با رانش 4.4 کیلونیوتن می گرفت که سرعت پهپاد را به 0.91 ماخ (1115 کیلومتر بر ساعت) می رساند و توانایی مانور هایی تا شتاب 9 جی را آن می داد. این مدل قادر است تا ارتفاع حدود 15000 متری پرواز کند، توانایی که در بسیاری از جنگنده های نسل 4 دیده می شود. این سامانه می تواند محموله ها را به صورت داخلی و خارجی حمل کند و از رادار های غیرفعال ، یک مجموعه ضد اقدامات الکتورنیکی (ECM)، یک پخش کننده چف و فلیر دفاعی و توانایی تشخیص دوست از دشمن پشتیبانی می کند. تمام این ویژگی ها، به منظور تقلید بهتر از توانایی های هواپیماهای مدرن نظامی استفاده می شوند. نسخه فروش خارجی BQM-167 با نام BQM-167I عرضه می شود. هر واحد این پهپاد 570 هزار دلار قیمت دارد. هم اکنون USAF تعداد 37 فروند از این پهپاد را در اختیار دارد. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2008 - وضعیت: در حال خدمت - تعداد فروند ساخته شده: 107 - سازنده: Kratos Defense and Security Solutions (شرکت Composite Engineering) - ایالات متحده - کشورهای استفاده کننده: ایالات متحده - سنگاپور - نقش: آموزشی (توانایی توسعه داده شده برای اشتفاده به عنوان یک مربی اختصاصی برای دانش آموزان خلبانی معمولا با نظارت مربی)، توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - طول: 6.1 متر - طول بال ها: 3.2 متر - ارتفاع: 1.37 متر - وزن: 315 کیلوگرم - حداکثر وزن برخاست: 646 کیلوگرم (331 کیلوگرم ظرفیت بار) – قوای محرکه: 1 موتور توربوجت Safran Microturbo Tri 60-5 با رانش 4450 نیوتن - حداکثر سرعت: 1111 کیلومتر بر ساعت - ارتفاع پروازی: 15000 متر - تسلیحات: ندارد. سامانه های ماموریتی برای تقلید ویژگی های جنگنده های نسل 4 به عنوان هدف - نسخه ها: BQM-167 "Skeeter" (نام سری پایه)، BQM-167A (مدل اولیه) منبع
  14. انگار از روی یه پایه روی زمین پرتاب شده؟
  15. خسته نباشید. البته FPV یا دید اول شخص نوع خاصی از پرنده نیست بلکه یه شیوه هدایت محسوب می شه و رو هر پهپادی که امکان انتقال ویدئو داشته باشه به راحتی انجام می شه
  16. ایمنی بیشتر، دقت بالاتر، تو بلند مدت ارزون تر، بدون خستگی
  17. شاید همکاری با شرکت های چینی بد نباشه. شرکت AirWhiteWhale به حدود 20 میلیون دلار برای طرح پهپاد ترابری بی سرنشین خودش نیاز داره که تا 5 تن ظرفیت بار داره.
  18. به نام خدا سامانه دفاع هوایی HQ-22 HQ-22 (Hóng Qí-22)یک سامانه دفاع هوایی هدایت نیمه فعال راداری/رادیویی برد متوسط تا بلند است که توسعه و ساخت آن توسط چین انجام شده است.این سامانه به عنوان نسل دوم موشک HQ-12 توسعه داده شد. در سال 2014 از نسخه ای با مشخصات پایین‌تر از این موشک با نام FK-3 رونمایی شد که مشتریان صادراتی را هدف گرفته بود. FK-3 در نمایشگاه هوایی 2016 چین، HQ-22 اولین بار به عنوان نسخه ای ارتقا یافته از FK-3 به نمایش در آمد. HQ-22 در شرکت صنایع فضایی Jiangnan (پایگاه 061) ساخته می شود که بخشی از شرکت علم و صنعت هوافضای چین (CASIC) است. HQ-22 در سال 2017 وارد خدمت به ارتش آزادی بخش خلق چین شد و به سرعت به یکی از موشک های اصلی مورد استفاده در دفاع هوایی تبدیل شد. یک گروه معمول HQ-22 شامل 1 خوروی رادار و 3 لانچر حامل باز شونده می شود که هرکدام به 4 موشک مجهز اند. طبق گزارش ها، هر گروه می تواند به طور همزمان با 6 هدف هوایی درگیر شود. 4 موشک ابتدا توسط جرثقیل خودروی حامل بالا برده می شوند و در خودروی بارگذاری قرار می گیرند. سپس موشک ها توسط ریل های هدایتی روی پرتابگر مستقر می شوند. نسبت به HQ-9 از یک خودروی اضافه تر استفاده می شود. مراحل بارگذاری این سامانه موشکی به طور گسترده با سامانه پاتریوت ایالات متحده و سامانه موشکی سطح به هوای برد بلند S-300 مقایسه می شود. با اینکه HQ-22 برد کمتری از نسخه های S-300 مانند S-300PMU-2 دارد، اما از توانایی برتر اقدام متقابل الکترونیکی (ECM) و برتری در مقابل اهداف پنهانکار در برد های کوتاه تر بهره می برد. S-300 پاتریوت باور ها بر این است که این سامانه بسیار ارزان‌تر از HQ-9 است که این سامانه هم مورد استفاده قرار می گیرد، و با جایگزینی موشک های HQ-2 دوران جنگ سرد، یکی از پایه های اصلی شبکه پدافند هوایی چین خواهد بود. از راست به چپ: HQ-2، HQ-9 HQ-22 تا 170 کیلومتر برد دارد و می تواند اهداف را در ارتفاع 50 متری تا 27 کیلومتری مورد اصابت قرار دهد. موشک های این سامانه توسط هدایت راداری نیمه فعال هدایت می شود و می تواند با موشک های بالستیک و کروز، هواپیما، بالگرد و پهپاد ها درگیر شود. یکی از تفاوت های اصلی HQ-22 از HQ-12 این است که HQ-22 از طراحی بدون بال جدید بهره می برد. HQ-12 HQ-22 قادر است 12 موشک را پرتاب کند تا به طور همزمان با 6 هدف درگیر شود. در صورت استفاده از چندین واحد آتشبار تحت کنترل یک خودروی فرماندهی و هماهنگی می توانند با 72 موشک حداکثر با 36 هدف درگیر شوند. موشک ها می توانند در کل دوره از هدایت کامپوزیتی رادار نیمه فعال یا هدایت فرمان رادیویی استفاده کنند. به طور اولیه موشک از هدایت راداری نیمه فعال استفاده می کند و در صورت مواجه با تداخل الکترونیکی قوی، به طور خودکار به هدایت رادیویی تغییر پیدا می کند. خودرو های پرتابگر براساس شاسی های 8x8 اند که در موسسه خودرو های اهداف ویژه Hanyang ساخته می شوند. برخلاف HQ-9 و HQ-16 که موشک هایشان را عمود پرتاب می کردند، HQ-22 موشک هایش را با زاویه پرتاب می کند. شاسی ta5450 در آگوست سال 2020، برخلاف انتظار رسانه های روس مبنی بر خرید S-300، اعلام شد که صربستان سامانه FK-3 را سفارش داده است. این خرید اولین صادرات یک سامانه دفاع هوایی برد متوسط تا بلند چینی به یک کشور اروپایی بود. در ماه آپریل گزارش شد که HQ-22 توسط PLA به نزدیکی مرز هند در منطقه لاداخ شرقی فرستاده شده است. در نهم آپریل سال 2022، چندین هواپیمای ترابری Xi'an Y-20 متعلق به نیروی هوایی ارتش چین در بلگراد به زمین نشسته اند تا FK-3 ها را به نیروی هوایی و پدافند هوایی صربستان تحویل دهد. در سی ام آپریل 2022، وزارت دفاع صربستان اولین تصاویر FK-3 در حال خدمت را نشان داد. HQ-22 در بلگراد - نسخه ها: HQ-22: نسخه در خدمت ارتش چین با سرعت 6 ماخ و برد 170 کیلومتر FK-3: نسخه صادراتی. با سرعت 6 ماخ و برد 100 کیلومتر کشور های استفاده کننده: چین، میانمار، صربستان، تایلند، ترکمنستان - وزن: 1300 کیلومتر - طول: 7 متر - قطر: 0.7 متر - سر جنگی: 180 کیلوگرم - مکانیزم انفجار: ضربه / مجاورتی - پیشران: سوخت جامد - برد عملیاتی: 170 کیلومتر - ارتفاع پروازی: 50 متر تا 27 کیلومتر منبع
  19. موتور های f-16 رو که خودشون تولید می کنن. صحبت از کمک های دیگه از مالزی و پاکستان هم هست.
  20. alrkhs

    بدون سرنشین Anka

    به نام خدا ANKA-3 پهپاد رزمی ترکیه فقط 1 روز پس از آنکه جنگنده ی پنهان کار بومی ترکیه قبل از ارائه رسمی به طور کامل دیده شد، یک هواپیمای جنگنده جاه طلبانه دیگر از ترکیه ظاهر شده است. ANKA-3 MIUS (که مخفف عبارت National Unmanned Combat Aerial Vehicle System در زبان ترکی است) صنایع هواپیماسازی ترکیه (TAI) یک هواپیمای بدون سرنشین رزمی بال پرنده (UCAV) با قابلیت پنهان کاری است. این هواپیما تقریباً به اندازه یک جنگنده سبک است و به عنوان یک پلت فرم قابل بقا، با مداومت نسبتاً طولانی مدت، حمله، نظارت و جنگ الکترونیک طراحی شده است. همچنین گفته می شود که سرکوب و انهدام پدافند هوایی دشمن یکی از نقش های کلیدی در نظر گرفته شده برای ANKA-3 است. تصور می‌شود که ANKA-3 برای همکاری با جنگنده رادارگریز سرنشین دار ترکیه TF-X در برنامه‌های خاص ماموریتی در نظر گرفته شده است. ANKA-3، که از راه هواپیما های بدون سرنشین بسیار متنوع و پیشرفته ترکیه، از جمله خانواده معروف Bayraktar TB2 پیروی می کند، دارای نقاط سخت خارجی برای مهمات و سوخت، و همچنین جایگاه های تسلیحات داخلی است. این پهپاد از یک موتور توربوفن نیرو می گیرد. معاون رئیس جمهور ترکیه، Fuat Oktay، در یک سخنرانی مربوط به بودجه در دسامبر 2022 در مورد انکا-3 اظهار داشت: "ANKA-3 با موتور جت و سرعت خود، ظرفیت بار بالا و ساختار بدون دم که تقریباً در رادار قابل مشاهده نیست، صفحه جدیدی را در زمینه پهپادها باز خواهد کرد. امیدوارم سال آینده به اشتراک گذاری خبرهای خوب پروژه ANKA-3 MIUS با ملت خود ادامه دهیم." اخیراً گزارش شده است که این پهپاد می تواند پروازهای آزمایشی خود را از ماه آوریل آغاز کند، اما برنامه زمانی برای اولین پرواز آن دقیقاً مشخص نیست. به هر حال به زودی باید منتظر آزمایش تاکسی باشیم. این هواپیما دارای یک ورودی هوای پشتی دندانه دار و همچنین یک ورودی کمکی در قسمت بالا و عقب، نزدیک خروجی موتور است که به نظر می رسد از نوع معمولی و گرد باشد. روی این ورودی کمکی یک آنتن هوایی کوچک و یک آنتن conformal (نوعی آنتن آرایه فازی) دیگر دیده می شود. 2 لوله پیتوت بزرگ در امتداد لبه های جلویی آن نصب شده اند و 1 لوله پیتوت دیگردر امتداد دماغه پهپاد دیده می شود. به طور کلی، این پیکربندی آزمایشی برای هواپیماهای نوع UCAV بال پرواز غیر معمول نیست. چیزی که به نظر می رسد یک جفت مخزن سوخت یا اشکالی از اسلحه باشد، در زیر بال های آنکا دیده می شود. به نظر می رسد که یک پوشش مستطیلی منسجم بزرگ و یک صفحه گرد در جلوی آن، بافت متفاوتی نسبت به بقیه بدنه هواپیما دارد. دلیل این تفاوت دقیقا مشخص نیست، اما یک احتمال این است که این صفحات برای پوشش آرایه های آنتن هستند. طرح کلی پهپاد شبیه به X-45C بوئینگ و Dassault nEURon است، اگرچه به طور کلی ظرافت های کمتری دارد. Dassault nEURon باید بگوییم که شاید پهپادهای بال پرنده رادارگریز بیشتر از انواع دیگر هواپیماها، در فرآیند آزمایش به طور قابل توجهی تکامل می یابند. در ابتدا، پنهان کاری برای آزمایش موفقیت آمیز پرواز و سایر آزمایش‌ های اولیه ضروری نیست، بنابراین در نسخه های بعدی به مواردی مانند دریچه های اضافی، آنتن، لوله های پیتوت، اصلاح سطح بدنه هواپیما و به ویژه خروجی موتور پرداخته می شود. اگزوز، به طور خاص، یکی از سخت‌ترین اجزای یک هواپیمای پنهان کار است، بنابراین می توان از اگزوز ساده برای آزمایش اولیه استفاده کرد. همانطور که پیش بینی می شد، دقیقاً این موضوع را در پهپاد رزمی Okhotnik-B روسیه نیز شاهد بودیم. پس از تکمیل آزمایش‌های اولیه پرواز و آزمایش‌های دیگر، که شامل یک اگزوز با قابلیت مشاهده کم، و بسیاری از اصلاحات دیگر می شد، یک پیکربندی دیگر که بیشتر به تولید و نمایش نزدیک بود پدیدار گشت. Okhotnik-B نکته مهم در اینجا این است که ترکیه در حال کار بر روی ساخت یک پهپاد رزمی بال پرنده رادارگریز است که بیشتر از عملکرد بالا، به رصد پذیری پایین اهمیت می دهد. این پهپاد همتای جالبی برای هواپیمای بدون سرنشین جنگنده مانند Bayraktar Kizilelma است که اخیراً رونمایی شده و در حال آزمایش پرواز است. این دو نوع می‌توانند ترکیبی جذاب از قابلیت‌های جنگ هوایی بدون سرنشین پیشرفته را برای نیروی هوایی ترکیه فراهم کنند و اگر بتوانند توانایی‌ های مورد انتظار را در آزمایش ها ثابت کنند، می توانند مشتریان خارجی را هم به خود جذب کنند.یکی از پهپاد ها یک طرح مفهومی با عملکرد بالا به همراه تعدادی از خصوصات رصد پذیری پایین است. طراحی دیگر کمتر به عملکرد حرکتی فکر می کند، اما طراحان آن برای بقا و پایداری اهمیت زیادی قائل شده اند. Bayraktar Kizilelma در حال حاضر، چین و روسیه به طور کامل از برنامه فعال‌ پهپاد های رزمی بال پرنده خود پرده برداشته اند - چین انواع مختلفی را در دست توسعه دارد. از سوی دیگر، ایالات متحده تحت توسعه بودن چنین برنامه ای را اعلام نکرده است. در عوض، تمرکز خود را بر روی هواپیماهای تیمی مشترک گذاشته است که عمدتاً یا بسیار مقرون به صرفه اند یا عملکرد بالاتری دارند. از سویی، صنایع به یک UCAV سنتی تر به عنوان گزینه ای برای اکوسیستم جنگ هوایی بدون سرنشین نیروی هوایی ایالات متحده در آینده اشاره کرده اند، اما هیچ نشانه ای وجود ندارد که سرویس این مسیر را طی کند. البته، ما نمی دانیم در اسناد طبقه بندی شده چه می گذرد، اما در این مرحله، یک UCAV سنتی مشکل ساز خواهد بود، زیرا تنها نشان دهنده یک فعالیت تحقیق و توسعه ای یا یک قابلیت عملیاتی با چگالی بسیار پایین است. واقعیت این است که مناسب بودن یک UCAV بال پرنده 20 سال پیش ثابت شد و به نظر می رسید که بزرگترین انقلاب در نبردهای هوایی از زمان فناوری رادارگریز یا حتی شاید موتور جت باشد. پس از این که به نظر می رسید این هواپیماها یک عنصر اصلی در آینده نزدیک نیروی هوایی ایالات متحده باشند، کاملاً از دید ناپدید شدند. حتی هر گونه اشاره ای به این کلاس از هواپیماهای بدون سرنشین تقریباً از تمام اسناد و نکات صحبت نیروی هوایی ایالات متحده پاک شد. نیروی دریایی ایالات متحده آزمایش‌ های پهپاد مبتنی بر کشتی حامل X-47B را انجام داد که بسیار موفقیت آمیز بود، اما این طرح نیز به طرز شگفت انگیزی رها شد. در عوض، نیروی دریایی به دنبال سوخترسان بدون سرنشین مبتنی بر ناوهای حامل MQ-25 Stingray رفت که بسیار جاه طلبی کمتری داشت. MQ-25 Stingray در حالی که نیروی هوایی ایالات متحده ممکن است در آینده یک UCAV سنتی را در تعدادی قابل توجه دریافت کند، به راحتی می توان استدلال کرد که این اتفاق سال ها دیر شده است و این اشتباه آسیب جدی به برتری نبرد هوایی پنتاگون وارد کرده است. صرف نظر از این، ترکیه به وضوح منتظر تحقق نتیجه هواپیمای بدون سرنشین خود نیست، و این کشور ابتکار هواپیماهای جنگی بومی خود را به پیش می برد. هواپیمای دیگری که دیروز روی آسفالت کارخانه TAI در آنکارا مشاهده شد، جت آموزشی پیشرفته HÜRJET این کشور بود که می تواند قابلیت های یک جنگنده سبک را نیز فراهم کند. همچنین قرار است این هواپیما اولین هواپیمای مافوق صوت تولید شده در ترکیه باشد. HÜRJET این چهار هواپیما (TF-X، ANKA-3، Bayraktar Kizilelma و HÜRJET) در کنار هم نشان دهنده عصر جدیدی از نویدبخشی برای صنعت هوافضای ترکیه و قابلیت‌های تاکتیکی بازوی هوایی آن است. با این حال، تحقق این وعده داستان کاملاً متفاوتی است. همه این پروژه ها به صورت جداگانه می توانند با مشکلات احتمالی مواجه شوند. موانع بزرگی در هر مرحله وجود دارد و این موضوع فقط در مورد بدنه هواپیما نیست. توسعه نرم‌افزار و یکپارچه سازی زیرسیستم ها از بزرگترین چالش ها هستند. برای انواع پنهان کار، همه چیز، از خطا های حسگرهای رهگیری و ارتباطات پیشرفته گرفته تا پوشش های جاذب رادار و تمام فرآیندهایی که با آن عوامل همراه است، باید در سطح عملیاتی توسعه و تحقق یابد. حتی هواپیماهای با اثر کاهش یافته (نه هواپیماهای سطح بالا و با قابلیت رصد پذیری پایین) باید بر برخی از این مسائل غلبه کنند. دسترسی به فناوری موتور یکی دیگر از مسائل بالقوه است. اما اگر ترکیه بتواند این هواپیماها را به قابلیت های واقعی اش نزدیک کند، یک دستاورد بزرگ خواهد بود. منبع
  21. به نام خدا اجزای داخلی پهپاد لانست بررسی ها نشان می دهد که اجزای داخلی این پهپاد از کشور های دیگر تامین می شود. همچنین علائم روی بعضی پردازنده ها پاک شده بود. ماژول هوش مصنوعی Jetson TX2 شرکت NVIDIA ء SoC های Zynq از شرکت آمریکایی Xilinx خرج تجمعی KZ-6 که در لانست وجود دارد به طور استاندارد برای ایجاد سوراخ در صفحات فلزی، بسته های زرهی، بتن مسلح و صفحات بتنی ساخته شده است. انفجار این خرج در هوا یا زیر آب از زره هایی تا ضخامت 215 میلی‌متر، صفحه بتن مسلح تا ضخامت 550 میلی‌متر و خاک تا عمق 800 میلی‌متر عبور می کند. شرکت Zala نسخه مخصوصی برای پهپاد توسعه نداده است بلکه از همان نسخه استاندارد استفاده می کند. نکته قابل توجه این است که یک خرج دیگر هم در بخش دم پهپاد وجود دارد. منبع