EBRAHIM

Members
  • تعداد محتوا

    1,248
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های EBRAHIM

  1. حالا كه اينظور شد دنيا فقط صاعقه خودمان كه ميتونه100تا از اينارو بكنه تو قوطي!!!:D هر هواپيمايي توانايي هاي خودش رو داره.ولي خداييش اف15 ميتونه با ميگ31مقايسه بشه؟؟؟واقعا جاي تعجبه !!!
  2. اين طوري نميشه...مثل اينكه بايد در مورد سوخو37 هم مطلب بداريم :D سوخو37،پایان دهنده ی افسانه های بی پایان من هنوز هم ميگم،یک میگ31میتونه 6 تا از این ابو طیاره هارو به آسمون هفتم ببره :D
  3. اتفاقا جنگنده های روسی کاملا نسبت به هواپیماهای امریکایی برتری دارن.موشک هایی که میگ31 و سوخو37 حمل میکنند میتونند هر جنگنده ای رو(حتیf-22)نابود کنند.موشکR-172 و R-37رو هیچ هواپیمایی حتی آواکس ها هم نمیتونند منحرف کنند.بعد شما میگی نمیتونند رو F-15SEقفل کنند...خیلی عجیبه :D در ضمن رپتور فقط جایگزین F-15E شد و Strike Eagle به عنوان یک جنگنده ی تمام عیار( آره جون خودشون)در نیروی هوایی امریکا باقی میماند...این مسئله چه ربطی به میگ 31 داره؟؟؟!! :D شما از F-15SEچی دیدی که اینقدر اصرار میکنی؟رادار رایتون یاAGM-130 ؟؟
  4. EBRAHIM

    انتخاب مديران سايت

    قبلا براتون گفتم... من ميتونم در بخش هاي هواپيما هاي نظامي و موشك هاي زميني،تسلیحات دریایی و اخبار نظامی همکاری داشته باشم
  5. EBRAHIM

    انتخاب مديران سايت

    سعيد مديريت من رو فعال نكردي(حق تقدم) :D
  6. بله اين احتمال وجود داره.ولي من شنيدم هر دو در دوران رياست بازرگان پس فرستاده شدن...
  7. ميگ29،هواپیمای زود پرواز ایران لطفا منبع مطالب رو هم ذکر کنید تا بعدا نگن کپی رایت و فلان... :D
  8. دليل بركناري تامكت،هزینه زیاد نگه داری این هواپیما بود که از نظر پنتاگون به صرفه نبود و بازنشسته اش کرد. اونم به چه بهونه ای؟؟به حساب قدیمی بودنش! واقعا حیف نیست؟ :D
  9. من موندم چطور نيروي هوايي امريكا حاضر شد هورنت رو جايگزين F-14 کنه! هورنت درسته هواپیمای خوبی هست،ولی هیچ وقت به پای تامکت نمیرسه!
  10. پاکستان در ماه آوريل 1999 يک فروند موشک Ghauri 2 يا Hatef 6 را آزمايش کرد که يک نسخه بلندتر از موشک Ghauri 1 بود و داراي حداکثر برد معادل 2500 کيلومتر بود. ممکن است که موشک شهاب ۴ شبيه Ghauri 2 باشد. پيشرفت و توسعه شهاب ۴ هنوز واضح و شفاف نيست، اگرچه اسرائيليها معتقدند که اين موشک تا سال 2001 وارد خدمت خواهد شد اما تا جولاي 2001 هيچگونه آزمايش پروازي نداشته است. ايرانيها اعلام کرده اند که در حال طراحي يک وسيله براي پرتاب ماهواره هستند و موشک شهاب ۴ ممکن است اولين نامزد و وسيله براي براي انجام اين ماموريت باشد.هرچند به جزئيات بيشتري در اين باره اشاره نشده است.اما ايرانيها به خوبي به اين مساله واقفند که اجراي اين برنامه بدون عقد قرارداد با هيچ شرکت خارجي بسيار سخت و طاقت فرسا خواهد بود. گزارشهاي رسيده حاکي از آن است که ايران توسعه برنامه موشکي ديگري با عنوان شهاب ٤ را در دستور کار قرار داده است. اين برنامه در سال 1997 شناخته شد. گزارشهاي مختصري از منابع اسرائيلي حاکي از آن است که ايران در ساخت موشک شهاب ٤ از متحد قدرتمند و مخصوصش يعني روسيه کمک گرفته است . آنها معتقدند که تکنولوژي ساخت موشک شهاب ٤ برگرفته از يک نوع موشک بالستيکي ميان برد روسي به نام SS-4 Sandel يا همان R-12 که براي اولين بار در سال 1958 وارد خدمت شد . هر چند اين مساله توسط ايران و روسيه کاملا مخفي نگاه داشته شده است. گزارشهاي رسيده از داخل ايران حاکي از اين است که ايرانيها در حال برنامه ريزي براي توسعه يک موشک بالستيکي با بردي معادل 4000 کيلومتر هستند که وسيله بسيار مناسبي براي پرتاب ماهواره مي‌باشد و اين شايد سر آغاز طراحي و ساخت شهاب ٥ يا ۶ باشد. آنچه ممکن به نظر مي‌رسد اين است که شهاب ٥ بر اساس موشک Taepo-dong 1 به عنوان يک وسيله پرتاب فضايي (SLV) طراحي و ساخته خواهد شد. برخي گزارش‌ها نشان مي‌دهد كه موشك «شهاب 4» بر اساس ويژگي‌هاي موشك «SS-4» ساخت شوروي تهيه شده است. گزارشهاي ديگر حاكي است كه موشك «شهاب 5» با برد بيشتر نيز وجود دارد كه بر اساس ويژگي‌هاي موشك Tapeo Dong يا SS-4 ساخته شده است. مي‌گويند اين موشك تا 4 هزار كيلومتر برد دارد و بيش از يك تن مواد را مي‌تواند حمل كند. ايران ممكن است دو برنامه موشكي ديگر شامل سيستم‌هاي دوربردتر داشته باشد كه گزارش‌هاي متعددي در خصوص حداكثر برد آن مطرح است بردهايي كه اين گزارش‌ها ذكر كرده‌اند، عبارتند از 3650 كيلومتر،‏ 4500 تا 5000 كيلومتر‏، 6250 كيلومتر و ده‌هزار كيلومتر. به نظر مي‌رسد كه ايران موفق به دستيابي به جزييات فناوري و طراحي موشك روسي SS-4 شده است. موشك SS-4 كه به موشك R-12 يا Sandal نيز معروف است، يك موشك روسي قديمي با سوخت مايع است كه براي اولين بار در سال 1959 به خدمت گرفته شد و احتمالاً به عنوان اجراي بخشي از پيمان IRBM نابود شده است. اين موشك بسيار بزرگ است و فناوري آن به اوايل دهه 1950 مربوط مي‌شود، البته بين سال‌هاي 1959 و 1980 دوبار نوسازي شده است. خطاي اين موشك 2 تا 4 كيلومتر و حداكثر برد آن دو هزار كيلومتر است و معنايش اين است كه فقط با يك كلاهك اتمي يا يك سلاح بيولوژيكي نزديك به مرگباري سلاح‌هاي هسته‌اي كارايي دارد. در عين حال فناوري كلي موشك SS-4 نسبتا ساده و نزديك به 1400 كيلوگرم وزن دارد. گزارش‌هاي فزاينده‌اي وجود دارد كه نشان مي‌دهد ايران ممكن است از تكنولوژي‏هاي روسي براي توسعه موشك‌هاي دوربرد خودش كه با بردهاي 2000 تا 6250 كيلومتر استفاده كند. منابع اطلاعاتي اسرائيل و آمريكا گزارش داده‌اند كه ايران در حال توسعهء موشك‌ «شهاب 4» با برد ۳000 كيلومتر است و مي‌تواند تا حدود 2000 پوند مواد حمل كند و خطاي آن حدود 2400 متر است. برخي از برآوردها نشان مي‌دهد كه سيستم اين موشك سال 2004 تا 2005 عملياتي خواهد شد. معاون وزارت خارجه در امور خاور نزديك در 28 جولاي 1998 گواهي داد كه آمريكا برآورد مي‌كند اين سيستم هنوز جهت تقويت موتورها و سيستم هدايتي خود نياز به كمك خارجي بيشتري دارد. =============== منبع
  11. در مورد نابودي پايگاه هاي اسراييل با موشك فجر و شهاب ما مشكلي نداريم.ولي من برام يه چيزي تو ابهامه.اين كه موشك ها ميتونن در فاز اوليه،از پدافند پاتریوت عراق رد بشن؟؟ بله در حال حاضر ساخت بمب اتم برای ایران کاری نداره(با توجه به این که ایران در حال تکمیل 3000سانترفورژ است)من فکر میکنم بهترین روش مقابله با فشار های روانی و تهدید ها سلاح نفت میباشد.به طور مثال بستن تنگه هرمز یا کم کردن میزان صادرات و در نتیجه افزایش شدید قیمت نفت و اعتراضات کشورها... بابا به کی بگم اسراییل در جنگ عراق قطعاتی از هواپیما های F-14رو بطور پنهانی به ایران میفرستاد چراش رو دیگه نمیدونم (به طور مثال باتری های حرارتی موشک فینیکس)در مورد این موضوع در وبلاگ ایر میتونید پیدا کنید. در مورد جنگ فرعی و اینکه هند و چین علاقه دارن به ایران حمله بشه مطالبی رو خوندم لطفا در این مورد هم بحث کنند.
  12. مبحث جالبیه در حال حاضر اسراييل نه توان مالي اين كار رو داره و نه ميتونه از بمب اتمي استفاده كنه.چون در صورت اينگونه حملات،ایران از سلاح های شیمیایی و بیولوژیکی استفاده میکنه و با توجه به اینکه اسراییل کوچیکه و بخش اعظم جمعیت آن در تل آویو قرار داره :D ! هیچ وقت ایکارو نمیکنه. استفاده موشکی هم نمیتونه علیه تاسیسات ایران کارساز باشه.چون موشک های سری جریکو اسراییل اصلا دقیق نیستند(با توجه به این که تاسیسات ایران در زیر زمین واقع شده :) ) تنها امیدی که در حال حاضر برای اسرائیل باقی مانده مشخص شدن نتیجه مذاکرات تهران مسکوست...!!:D من فکر نکنم اسراییل خودش به تنهایی دست به چنین کاری بزنه :cry: :D
  13. اين مطلب رو خودم هم گفتم.جاش هم اينجا نيست. :D واقعا موشك جالبيه. اين موشك در هنگام حركت از خود حباب هايي متصاعد ميكنه تا دور خودش هاله اي ايجاد كنه.بدين ترتيب ميتونه با سرعت بسيار سريع حركت كنه... :D
  14. در خلال عمليات‌هاي حفاظ صحرا و توفان صحرا، نيروي دريايي آمريكا، 288 فروند موشك كروز توماهاوك را به سمت اهدافي در خشكي پرتاب كرد كه هشتاد درصد اين پرتاب‌ها موفقيت‌آميز بودند.موشك توماهاوك موشكي بسيار دقيق مي‌باشد؛ به گونه‌اي كه پس از طي مسافت 1600 كيلومتر، سرجنگيِ 454 كيلوگرمي آن، در برخورد به هدفِ از پيش تعيين شده تنها 3 متر خطا دارد.با توجه به اين مسأله و دقت بسيار بالاي موشك‌هاي كروز، جمهوري خلق چين، در چند سال اخیر تلاش‌هايي را براي به دست آوردن فنّـاوري موشك‌هاي كروز آغاز كرده است. به علاوه، در طول جنگ خليج فارس در سال 1991، چيني‌ها دريافتند كه استفاده از سلاح‌هاي نظامي به صورت مستقيم براي ايجاد چالش در مقابل آمريكايي‌ها كارساز نيست. با توجه به اين مسأله، داشتن ذخيره‌‌ي موشك‌هاي كروز، چين را توانا خواهد ساخت تا بدون درگير ‌شدن در كشمكش‌هاي بزرگ و حساس با ايالات متحده، بر تصميمات اين كشور تأثير بگذارد. همچنين موشك‌هاي كروز، قابليت اصابت دقيق را براي ارتش چين ايجاد خواهند كرد كه براي چيني‌ها بسيار ارزان‌تر از تعليم نيروهاي هوايي مدرن تمام خواهد شد. از ويژگي‌هاي اين موشك‌ها اين است كه به تعمير و نگهداري كمتري نسبت به ناوگان هواپيماي جت مدرن نياز دارند؛ براي اهداف زميني و هوايي مناسبند؛ نسبتاً ارزان و قابل اطمينان بوده و اجزاي آسيب‌پذير كمتري دارند. استفاده از موشك‌هاي كروز، بر خلاف هواپيماهاي جت نظامي ريسك سياسي زيادي در بر ندارد. چرا كه در هواپيماهاي نظامي، در صورت به اسارت گرفته شدن خلبان، احتمال لو رفتن اطلاعات و نيز افزايش فشار سياسي دشمن وجود دارد. تلاش‌هاي چين براي كسب و به كارگيري موشك‌هاي كروز، باعث ايجاد اختلال در نظم و توازن قدرت در منطقه خواهد شد. روبرت والپول، افسر اطلاعات ملّي در زمينه‌ي برنامه‌هاي راهبردي و هسته‌اي، در كنگره‌ي آمريكا اظهار داشت كه «ممكن است ما نتوانيم در مقابل حملات موشك‌هاي بالستيك و يا موشك‌هاي كروز آمادگي لازم را به دست آوريم. در هر صورت توسعه‌ي موشك‌هاي كروز اهداف زميني، جزء فنّاوري‌هاي دو‌منظوره است.» كسب و به‌كارگيري موشك تكنولوژي‌هاي موجود در بازار تجاري، بسياري از موانع براي توليد انبوه موشك‌هاي كروز را از ميان برداشته است. مي‌توان گفت كه در حال حاضر بسياري از قطعات استفاده شده در موشك كروز با هواپيماهاي تجاري مشترك هستند. شركت‌هاي سازنده‌ي بدنه‌‌ي موشك كروز، همان تكنولوژي‌هاي ساخت هواپيماهاي سبك را به كار مي‌برند. از اين رو كشوري مانند چين كه توانايي ساخت هواپيماهاي سرنشين‌دار را دارد، به آساني مي‌تواند موشك‌هاي كروز را نيز توليد كند. چين همچنين در حال تلاش براي به دست‌آوردن اين سيستم‌ها از طريق خريدهاي مستقيم و توسعه‌ي بومي است. خريد مستقيم: بهترين گزينه براي به دست‌آوردن تكنولوژي موشك‌هاي كروز، تهيه‌ي سيستم كامل اين موشك‌ها از كشوري ديگر است .مركز اطلاعات هوايي ملّي آمريكا،‌ برآورد كرده كه تا پايان اين دهه، حداقل 9 كشور قادر به توليد موشك‌هاي كروز اهداف زميني خواهند بود. همچنين برخي از اين كشورها، به دليل كاهش بودجه‌ي صنايع نظامي‌شان و براي حفظ اين صنعت پيچيده، موشك‌هاي كروز خود را براي صادرات عرضه خواهند كرد. افزايش سريع فروشندگان موشك‌هاي كروز باعث خواهد شد كه چين نيز به زودي وارد بازار خريد شده و موشك‌هاي لازم را از اين طريق كسب كند. موشك‌هاي خريداري شده قابليت اصابت دقيق و سريع را براي چيني‌ها ايجاد خواهد كرد و همچنين قدرت آنها را در منطقه تثبيت مي‌كند. در سال 1989 در اثر بروز برخي حوادث سياسي، فروش نظامي خارجي ايالات متحده به چين قطع شد. از آن پس چيني‌ها به روسيه رو كردند و تلاش نمودند تا سيستم‌هاي جنگ‌افزاري رايج خود را از اين كشور خريداري نمايند. از همين رو تجهيزات و قواي نظامي چين براي آمريكايي‌ها ناشناخته است. همچنين ارتش آزادي خلق چين استراتژي دِنگ زياپينگ- استراتژي پنهان‌سازي قابليت‌ها به منظور بيشينه كردن گزينه‌ها در آينده - را تدوين كرد. بنابراين، تشخيص تمام و كمال برنامه‌‌هاي اكتساب موشك كروز چين نسبتاً مشكل است. هرچند مطبوعات آزاد اظهار كرده‌اند كه چين موشك مافوق صوت «ماسكيت كا اچ - 41» روسي را كه يك موشك كروز ضد ناو مي‌باشد، خريداري كرده است. از قابليت‌هاي ماسكيت كا اچ - 41، به عنوان موشك كروز ضد ناوِ هوا پرتاب، مي‌توان به اين موارد اشاره كرد كه اين موشك، داراي برد 250 كيلومتر بوده و مي‌تواند با بيش از 2 برابر سرعت صوت (ماخ 2) به ناوها حمله كند؛ حداكثر 200 كيلوگرم بار را حمل كرده و مي‌تواند مانوري معادل 10 برابر جاذبه‌ي گرانش براي مغلوب ساختن سيستم‌هاي پدافندي ناوها را به اجرا در آورد. كا اچ - 41 مي‌تواند سپر موشكي دريايي ايالات متحده را مغلوب سازد و سيستم‌هاي پدافند ناو را به هم بريزد. اين مسأله، تهديدي جدي براي ايالات متحده است. چرا كه بر اساس پيش‌بيني‌ها، سپر دفاع موشكي دريايي، نقش كليدي و مهمي را در صحنه‌ي سناريوهاي نظامي آينده‌ي ايالات متحده ايفا مي‌كند و از همين روست كه ايالات متحده و ژاپن تلاش زيادي براي توسعه‌ي آن دارند. جنگنده‌ي سوخو-27 و هواپيماهاي رهگير دوربرد سوخو-30 مجهز به كا اچ - 41، به چين اين توانايي را مي‌دهد تا ناو هواپيمابر ايالات متحده را غرق سازد. در حال حاضر نيروي دريايي ايالات متحده فقط به دفاع در برابر چنين توانايي‌هايي محدود شده است. چين قصد دارد تا موشك كروز ضد ناو مافوق صوت «ياخونت اس‌اس-ان-26» را براي مستقر كردن در ناوشكن‌هاي جديد به دست آورد. اين موشك داراي برد 300 كيلومتر است و در ارتفاع 5 متر از سطح دريا پرواز مي‌كند، كه قادر است پدافند ناو‌ها را مغلوب كند. اين موشك همچنين مي‌تواند توسط هواپيماي رهگير سوخو-30 حمل شود كه اين مسأله سبب تقويت سلطه‌ي هوايي ارتش آزادي خلق چين بر فراز تنگه‌ي تايوان و ديگر نواحي مورد مشاجره‌ي جنوب چين خواهد شد. چين همچنين در حال تلاش براي به دست آوردن موشك كروز ضد ناو «كلاب 3 ام 54» روسي است كه مي‌تواند توسط پرتاب‌كننده‌هاي عمودي از سطح ناو يا لوله‌هاي پرتاب موشك زيردريايي‌ها پرتاب شود. به علاوه، اين موشك داراي برد 300 كيلومتر است و در سرعت مافوق صوت پرواز مي‌كند تا به هدف برخورد كند. اگر چين روند به دست آوردن قابليت‌هاي بيشتر موشك‌هاي كروز را ادامه دهد، به زودي توانايي تهديد سياسي، نظامي و اقتصادي در تايوان، ژاپن و ديگر كشورها را به دست خواهد آورد. توسعه‌ي بومي: چين در حال تلاش براي توليد بومي موشك‌هاي كروز براي حمل محموله‌هاي متعارف و غيرمتعارف است. توسعه‌ي بومي موشك‌هاي كروز، كاري زمان‌بر، تلاشي هزينه‌بر و از نظر فنّي چالش‌انگيز است، اما اين فرصت را براي چين به وجود مي‌آورد تا قابليت‌هاي فنّي و صنعتي خود را بالا ببرد و بتواند مايه‌ي مباهات و غرور ملّي گردد. بزرگ‌ترين چالش براي توليد موشك‌هاي كروز،‌ به دست آوردن اجزاي حساس و اساسي اين موشك‌ها است. البته، بسياري از فنّاوري‌هاي مهمي كه در توليد موشك‌هاي كروز مورد استفاده قرار مي‌گيرند، در بازارهاي تجاري موجود هستند‌ و بسياري از اجزاي موشك‌هاي كروز، قطعات دوكاره (دومنظوره) هستند؛ كه هم كاربرد نظامي و هم كاربرد غيرنظامي دارند. از اين موارد مي‌توان به ساختار بدنه‌، سيستم‌هاي پيشرانش، و سيستم‌هاي هدايت در موشك‌هاي كروز اشاره كرد كه اجزاي اساسي هواپيماهاي تجاري نيز هستند. به دليل آنكه هواپيما‌هاي سرنشين‌دار از نظارت‌هاي صادرات معاف هستند، سيستم‌هاي ناوبري اينرسي، كنترل پرواز، موتورهاي جت، مواد پنهان‌كاري، نرم‌افزارها، و تكنولوژي‌هاي طراحي شده براي هواپيماهاي نظامي و غيرنظامي مي‌تواند به راحتي به موشك‌هاي كروز انتقال يابد. نبود تخصص در يكپارچه‌سازي و مهندسي سيستم مي‌تواند توانايي چين را براي رسيدن به نتايج تكرارپذير در هنگام كار بر روي سيستم‌هاي پيچيده محدود كند. اگر چه ايالات متحده، براساس توانايي‌اش در يكپارچه‌سازي سيستم‌هاي پيچيده، به عنوان پيشتاز در جهان مطرح است، اما كشورهاي ديگري نيز وجود دارند كه اين توانايي را دارا هستند كه اجاره كردن اين سيستم‌ها از آن كشورها كار چندان مشكلي نيست. به عنوان مثال، چين مي‌تواند از شرايط اقتصادي نامطلوب روسيه سود برده و تخصص‌هاي فنّي را در ازاي پرداخت وجوه قابل توجهي خريداري كند. از اوايل دهه‌ي 1990 در حدود 1500 دانشمند و تكنسين روسي در سازمان دفاع چين مشغول به كار بوده‌اند. گذشته از اين، ايالات متحده هر سال بيش از 63000 دانشجوي چيني را تربيت مي‌كند كه بسياري از آنها در رشته‌هاي مهندسي و علوم مشغول تحصيل هستند..امروزه، عناصر و استعدادهاي لازم براي توليد بومي موشك كروز داراي جايگاهي خاص در چين مي‌باشد. بر اساس گزارش مركز اطلاعات هوايي ملّي، چين قادر خواهد بود كه در طول اين دهه، انواعي از موشك‌هاي كروز را توليد كند. چين، پيش از اين، در سال 1995، برخي از موشك‌هاي كروز را با كمك روسيه و اسرائيل توسعه داده است. همچنين اين كشور فنّاوري ساخت موشك‌هاي كروز روسيه را به دست آورد. چين، در اين راستا، تيم طراحي روسيه را كرايه كرد و آن را به شانگهاي برد و با كمك آنها توانست به فنّـاوري كاهش مشخصه‌ي حرارتي و راداري دست يابد. اين مسأله همچنين به طور غير مستقيم سبب توسعه‌ي مواد جاذب رادار در اين كشور شد. اين مواد، مشخصه‌ي راداري موشك‌ها را تا %50 كاهش مي‌دهند. چين با كمك صنايع تي‌.اِي.اِي.اس رژيم صهيونيستي، موشك كروز ضد ‌تشعشع هواپرتاب دليلا را كه 400 كيلومتر برد دارد توسعه داد. اين موشك داراي ظرفيت حمل بار 54 كيلوگرم بوده و خطاي آن كمتر از 91 متر مي‌باشد. اين موشك كروز ضد رادار مي‌تواند سايت‌هاي پدافند موشكي تايوان و رادار‌هاي هشدار سريع را از كار بياندازد. علاوه بر اين، چين، در حال توسعه‌ي دو موشك كروز دوربرد است. اولي بر اساس موشك كروز هواپرتاب روسي «كا اچ -65 اس ‌اي» پايه‌ريزي شده است. توان اين موشك توسط موتور توربوفن تأمين مي‌شود؛ بردي در حدود 600 كيلومتر دارد و مي‌تواند 410 كيلوگرم بار را حمل كند. «كا اچ - 65 اس ‌اي» به چين كمك مي‌كند تا به هدايت و ناوبري، طراحي‌هاي پنهان‌كار، و موتورهاي با كارايي بالا و پيچيده در حد كيفيت غربيِ آن برسد. اين نوع موشك، با افزايش ظرفيت حمل سوخت مي‌تواند تا 3000 كيلومتر برد داشته باشد. گزارش‌هاي ديگر نشان از آن دارد كه چين، همچنين در حال كار بر روي موشك كروز اهداف زميني با برد 1500 تا 2500 كيلومتر به كمك تكنسين‌هاي روسي است. اين موشك داراي سيستم ناوبري اينرسي، سيستم موقعيت‌ياب جهاني، و سيستم ناوبري مبتني بر پستي و بلندي‌هاي زمين براي برخورد به اهداف خواهد بود. چين فنّـاوري‌هاي توان‌افزا را از هر كجا كه بتواند كسب مي‌كند. به گزارش تايپه‌تايمز، چين براي به دست آوردن دو موشك كروز توماهاوكِ عمل نكرده‌ي آمريكايي، چندين ميليون دلار به القاعده پرداخت كرده است. اين موشك‌ها درخلال حمله‌ي ناگهاني سال 1998 به اردوگاه آموزش تروريست اسامه بن لادن در افغانستان شليك شده بودند. اگر اين گفته درست باشد، با توجه به توان بالاي چيني‌ها در مهندسي معكوس، مهندسان چيني هم‌اكنون بعضي از تكنولوژي‌هاي موشك كروز دوربرد امروزي را يافته‌اند و احتمالاً به زودي شاهد موشكي نظير توماهاوك در ساختار نظامي چين خواهيم بود. دومين موشك دوربردي كه چين در حال توسعه‌ي آن است، موشك ضد ناو « واي جِي-83 » است. اين موشك از مشتقات موشك كروز ضد ناو « سي - 802 » مي‌باشد كه داراي 250 كيلومتر برد بوده و مي‌تواند هنگام پرواز، اطلاعات هدف را دريافت كند. اين موشك همچنين قادر به پرواز با سرعت مافوق صوت است. اين توانايي‌ها سبب شده تا دفاع در مقابل اين موشك براي ناوها بسيار مشكل باشد. واي جِي-83 اين قابليت را دارد كه بر فراز افق به نيروهاي دريايي ايالات متحده و هم‌پيمانانش حمله كند. متخصصان نظامي چين بر اين عقيده‌اند كه واي جِي-83، دوربردترين موشك كروز اهداف زميني در آن گوشه‌ي جهان (شرق دور) است. همچنين مقامات وزارت دفاع بر اين باورند كه واي جِي-83 بخشي از تلاش مستمر چين در توسعه‌ي موشك‌هاي دوربرد است كه قابليت ضربه زدن به نيروهاي دريايي و مخصوصاً ناوهاي هواپيمابر ايالات متحده را دارد. واي جِي-83 با برد 250 كيلومتر به ارتش آزادي خلق چين اين قابليت را مي‌دهد كه در جايي خارج از محدوده‌ي سيستم‌هاي پدافند دريايي ايالات متحده آمريكا پرتاب شود. از ديگر قابليت‌هاي واي جِي-83 اين است كه مي‌تواند از هوا، كشتي، و از لوله‌هاي پرتاب موشك زيردريايي‌ها پرتاب شود. به‌علاوه، جِي‌اچ-7 مي‌تواند به موشك‌هاي واي جِي-83 ‌مجهز شود كه هر ‌دوي آنها به صورت بومي توسعه يافته‌اند. مجموعه‌ي واي جِي-83 و جِي‌اچ-7، امكان نمايش قدرتي با بيش از 1900 كيلومتر برد را براي ارتش آزادي خلق چين ايجاد مي‌كند. اين برد، براي عبور از عرض تنگه‌ي تايوان كافي است و مي‌تواند حمل و نقل تجاري و تأسيسات نظامي تايوان را به خطر بياندازد. اين موشك‌ها معمولاً به كلاهك‌هاي با قابليت انفجار بالا مجهز شده كه بعد از نفوذ به بدنه‌ي كشتي منفجر مي‌شوند. موشك‌هاي كروز ضد ناو تقريباً قوي‌ترين سلاح‌هاي دريايي هستند و استفاده از آنها نيروي دريايي قدرتمندي را براي چين ايجاد خواهد كرد. موضوع مورد توجه ديگر اين است كه ارتش آزادي خلق چين در نمايشگاه هوايي نوامبر 2002 زوهاي، 25 حامل موشك كروز اچ-6 را به نمايش گذاشت. هر حامل اچ-6 مي‌تواند به چهار واي جِي-83 مجهز شود. از جمله قابليت‌هاي ديگر اين حامل‌ها اينكه مي‌توانند عمليات شناسايي دريايي را انجام دهند؛ محاصره‌ي دريايي را اطراف تايوان اجرا كنند و همچنين مي‌توانند موشك كروز را هدايت كرده تا به پايگاه‌هاي ايالات متحده در اوكيناوا برخورد كند. آمريكايي‌ها نيز با تجهيزات موجود به آساني نخواهند توانست از پايگاه‌هاي خط مقدم خود در برابر اين تهديدِ ناشي از حامل‌هاي اچ-6 دفاع كنند. در سوم مارس 2003، پايگاه‌هاي نيروي هوايي ارتش آزادي خلق چين تأكيد كردند كه با حفظ استراتژي اين ارتش - استراتژي «بهترين دفاع، حمله خوب است» - در نظر دارند براي افزايش قابليت تهاجمي چين در مواقعي كه تايوان اظهار استقلال كند، بمب‌افكن‌هايشان را به منظور حمل موشك كروز، تغيير دهند. تلاش چين براي تكثير موشك‌هاي كروز چين، همچنين، در نظر دارد تا در راستاي به دست آوردن موشك‌هاي كروز از طريق خريد مستقيم و توسعه‌ي بومي آنها، جنگ‌افزارهايش را از طريق صادرات و همكاري با كشورهايي كه قصد تبديل موشك‌هاي كروز ضد ناو (اِي.اس.سي.ام) كوتا‌برد به موشك‌هاي كروز اهداف زميني دوربرد (ال.اِي.سي.ام) را دارند بسط و توسعه دهد. اين كشور در همين راستا، موشك‌هاي كروز خود را به شرق و جنوب آسيا و همچنين به خاورميانه صادر كرده است. موضوع مورد توجه ديگر اين است كه موشك‌هايي همچون موشك‌هاي دوربرد سي-802 و موشك‌هاي كروز ضد ناو كوتاه‌بردترِ سي-801، به ايران صادر شده است. در سال 1996، ايران موشك‌هاي سي-802 را در جزيره‌ي قشم، در مركز تنگه‌ي هرمز مستقر كرد. از آنجا كه نفت خليج فارس از تنگه‌ي هرمز عبور مي‌كند، برد موشك‌هاي سي-802، اين توانايي را به ايران خواهد داد تا بتواند جريان فراورده‌هاي نفتي جهان را در هنگامي كه كشمكش‌هايي در آينده رخ دهد، متوقف كند. لازم به ذكر است كه فروش موشك‌هاي چين، شامل بخش سيستم كنترل نمي‌شود. زيرا چين عضو رژيم تكنولوژي كنترل موشك‌ها، كه يك سازمان داوطلبانه براي پيشگيري از گسترش برخي از موشك‌هاي كروز و بالستيك است، نمي‌باشد. كشورهاي كمتر توسعه‌يافته مشتاقند تا موشك‌هاي «اِي.اس.سي.ام» را به موشك‌هاي «ال.اِي.سي.ام» تبديل كنند. زيرا تكنولوژي‌هاي «ال.اِي.سي.ام» از نظر تجاري دسترس‌پذيرند. (در سراسر جهان تقريباً 75000 «اِي.اس.سي.ام» وجود دارد) «اِي.اس.سي.ام» و «ال.اِي.سي.ام»ها داراي تكنولوژي‌هاي شبيه به هم هستند. البته فقط چند تغيير كوچك براي تبديل موشك‌هاي «اِي.اس.سي.ام» به موشك‌هاي «ال.اِي.سي.ام»‌ لازم است. موشك‌هاي كروز اسكيل ورم «اِي.اس.سي.ام» چين (اچ واي-1، اچ واي-2، اچ واي-3، اچ واي-4)، داراي ظرفيت بالا و طراحي آسان، كه قابل مقايسه با «اِي.اس.سي.ام»هاي مدرن مانند اگزوسِت فرانسه هستند، به راحتي مي‌توانند به «ال.اِي.سي.ام»‌ها تبديل شوند. اگر هدف افزايش برد باشد، تغيير در قدرت توربوجت اچ‌ واي-4، آسان‌ترين راه براي تبديل «اِي.اس.سي.ام» به «ال.اِي.سي.ام» است. اچ واي-4 داراي برد 150 كيلومتر است و ظرفيت حمل بار 500 كيلوگرم را دارد و در ماخ 8/0 در سطح دريا پرواز مي‌كند. معمولاً بسياري از كشورها، اين موشك را در زرادخانه‌هايشان دارند. كشورهايي كه قصد چنين كاري را دارند به راحتي مي‌توانند اچ واي-4‌ها را با تكنسين‌هاي فنّي چين، به «ال.اِي.سي.ام» تبديل كنند. تحليل‌هايي كه توسط مؤسسه‌ي تحقيقاتي «پسيفيك سييِرا» انجام شده است نشان مي‌دهد كه مي‌توان دقت اچ واي-4ها را توسط جايگزيني سيستم‌هاي الكترونيكي و خلبان خودكار حجيم اچ واي-4، با مجموعه‌هاي هدايت آي ان اس/ جي پي اس جامع، تا كمتر از 100 متر افزايش داد. اين عمل، همچنين فضاي اشغال شده‌ي داخلي را كاهش مي‌دهد كه اين به نوبه‌ي خود سبب افزايش ظرفيت سوخت و در نتيجه، افزايش برد موشك مي‌گردد. لازم به ذكر است كه افزودن دو مخزن سوخت كوچك، برد اچ واي-4ها را تا 700 كيلومتر افزايش مي‌دهد. تبديل «اِي.اس.سي.ام»هاي كوتا‌برد به «ال.اِي.سي.ام»هاي دور‌برد عملّي مهم تلقي مي‌شود. «ال.اِي.سي.ام»هاي با برد 500 كيلومتر، ايران را توانا خواهد ساخت تا تأسيسات بندرگاهي و نفتي را در منطقه‌ي خليج فارس هدف قرار دهد. همچنين، با برد 700 كيلومتر، كره جنوبي مي‌تواند اهدف كليدي را در ژاپن مورد حمله قرار دهد. البته چيني‌ها فقط به فكر انتقال اين موشك‌ها نيستند و مهارت و تخصصي كه در اين زمينه به دست مي‌آيد برايشان اهميت دارد؛ انجام چنين كاري كشورهايي مانند ايران و كره‌ي جنوبي را توانا خواهد ساخت تا موشك‌هاي كروز پيشرفته‌تر را به صورت بومي توليد كنند. اين تلاش‌ها، قدرت ايالات متحده را در مناطق مختلف جهان به چالش خواهد كشيد و مداخله‌‌ي اين كشور را در كشمكش تنگه‌ي تايوان، دشوارتر خواهد كرد. ===================================== Avia.ir
  15. ابته.كاملا مسلمه كه روسيه در ضمينه موشكهاي ضد هوايي و موشكي از امريكا جلوتر افتاده. حتي طوري كه در امريكا هيچ موشكي مشابه اس300 وجود نداره. موشك هاي زمين به زمين جديد روسيه نيز مثل Topolو...سر تا پا با موشکهای امریکایی فرق دارن. به لیست زیر توجه کنید: کاملا مشخصه که موشک های روسی بر امریکایی برتری دارند. :D روسیه: ss-18: 11.000km ss-19: 10.000km ss-24: 10.000km ss-25: 10.500km ss27: 10.500km ss-n-18SLBM: 6.500/8.000 ss-n-20SLBM: 8.300km ss-n-23SLBM: 8.300km امریکا:Minuteman II: 9.650km MX Peacekeeper: 9.650km Tridenr I/C-4 SLBM: 7.400km Tridenr II/C-5 SLBM 4.400km
  16. EBRAHIM

    مهمات اورانيومي با توان نفوذ بالا

    جالب بود.از اين امريكايي هاي بي وجدان همه چي برمياد.اين هم يكيش بود :D از ادمين محترم هم تقاضا دارم تگها را اصلاح كند. :D
  17. در سال 1984 اتحاد جماهير شوروي(روسيه فعلي) به صورت همه جانبه اي به ساخت موشك هاي ضد كشتي كه قابليت پرتاب از كشتي-زيردريايي-هواپيما و يا سكوهاي ساحلي را داشتند اقدام كرد. كه نتيجه اين تلاش همه جانبه موشك "Uran" يا "Kh-35" در نسخه هوايي و "3M24" در نسخه دريايي شد.اين موشك در نگاه اول شباهت بسيار زيادي به موشك هارپون داشت به همين سبب به اين موشك لقب هارپونسكي دادند. در "Kh-35" كه نسخه هوايي اين موشك است برد ان به 150 كيلومتر(95 مايل) هنگام پرتاب از ارتفاع ميرسيد. با استفاده از سيستم هدايت موشك در زمان پرواز,اين موشك در ارتفاع 15 متري از سطح اب پرواز ميكند و رادار جستجوي موشك در مرحله نهايي فعال ميشود كه موشك در ارتفاع 5 متري از سطح اب قرار دارد.كلاهك اين موشك بعد از قرار گرفتن در مسير هدف به صورت گلوله اي از اتش در ميايد كه وزني برابر با 90 كيلوگرم دارد.طبق شايعات و شنيده ها موشك "Kh-37" كه موشكي براي حملات زميني است از سيستم هدايت تلوزيوني يا جستجوي مادون قرمز استفاده ميكند. در "3M24" كه نسخه دريايي اين موشك است از بوستر كمكي RATO در هنگام پرتاب استفاده ميشود كه بردي تقريبا 130 كيلومتري(80 مايلي) به اين موشك ميدهد.اين موشك بر روي ناوچه هاي موشك انداز و ناوچه هاي جنگي قرار ميگيرد.نسخه پرتاب زميني اين موشك "3M24" در حال تكامل ميباشد و معروف است به "3M24M"(يا "3M24E1" در مدل صادراتي). از سيستم ناوبري ماهواره اي GLONASS براي هدايت موشك در زمان پرواز استفاده ميشود.مسير ياب رادارفعال و جستجوگر مادون قرمز در حال تكامل هستند.در مدل هاي بعدي با استفاده از سوخت بيشتر برد اين موشك به 250 كيلومتر(155 مايل) ميرسد. در نسخه اي از "3M24" كه از كشتي هاي جنگي يا زير دريايي ها پرتاب ميشود طول به 4 متر افزايش پيدا كرده و فاقده بوستر سوخت جامد بوده و به صورت كلي وزني برابر با 600 كيلوگرم دارد. =========================================================== مشخصات: طول بال:93 سانتيمتر طول:3.75 متر وزن كلي:480 كيلوگرم وزن كلاهك:90 كيلوگرم سرعت:مادون صوت نوع رادار:رادارفعال- مادون قرمز ========================================================= ============== منبع
  18. در آوریل سال 2006 مقاله ای با عنوان "Osirak Redux? Assessing Israeli Capabilities to Destroy Iranian Nuclear Facilities" به قلم "ویتنی راس" و "اوستین لانگ" منتشر شده بود که به بررسی تواناییهای اسرایل در حمله احتمالی به تاسیسات هسته ای ایران پرداخته بود و راهکارهای برای این حمله نیز ارائه کرده بود. از انجا که موضوع حمله یا عدم حمله اسراییل به تاسیسات هسته ایران همواره یکی از موضوعات مورد بحث بوده و هست تصمیم گرفتم تا علی رغم وقت کم و بضاعت زبانی اندک بخش هایی از این مقاله را که به بررسی این موضوع پرداخته است ، جهت استفاده دوستان ترجمه کنم . در این مقاله ابتدا شرح مختصری از عملیات اپرا (حمله نیروی هوایی اسراییل به اوسیراک) ارائه شده است و پس از آن هم به بررسی وضعیت کنونی تلاشهای هسته ای ایران پرداخته شده است . در بخش اخر نیز به بررسی مسائل نظامی همانند راهکارهای اسراییل برای حمله و توانمنهدیهای آفندی و پدافندی دو طرف پرداخته شده است . از آنجا که مطالب مربوط به توانمندیهای هسته ای ایران خارج از حوصله جمع می باشد تنها به ترجمه بخش دوم مقاله می پردازم . در ابتدای بخش دوم توضیحاتی در مورد تسلیحات هدایت دقیق ارائه شده است واماری نیز از این گونه تسلیحات که در اختیار اسرایل هستند داده شده است . از جمله : -نیروی هوایی اسراییل (IAF ) در حال حاضر دارای نوعی بمب بومی هدایت شونده می باشد که قابلیت نفوذ در موانع مستحکم را دارا می باشد . این بمب از کلاس بمب های 1000 پوندی می باشد و با نام PB 500A1 شناخته می شود . -در سپتامبر 2004 اسراییل اعلام کرد که در حدود 5000 بمب هدایت شونده منجمله 500 بمب GBU-27 ( بمب 2000 پوندی با کلاهک نفوذ کننده BLU-109 ) را از آمریکا خریداری خواهد کرد . -اخیرا نیز اسراییل خبر خرید 100 بمب GBU-28 ( بمب 5000 پوندی با کلاهک نفوذ کننده BLU-113 ) از آمریکا را تایید کرده است . فقط ذکر چند نکته ضروری می باشد : - در طول مطلب هر جا به عبارت BLU-109 برخوردید منظور بمب GBU-27و هر جا به عبارت BLU-113 برخوردید منظور بمب GBU-28 می باشد . - به جای نیروی هوایی اسراییل هم از لفظ IAF استفاده خواهد شد . نطنز تاسیسات نطنز از دو جهت متمایز از سایر اهداف هستند : یکی اینکه هم مهمترین هدف برای نابودی هستند و هم اینکه نابودی این تاسیسات مشکلتر از سایر تاسیسات می باشد . ساختمان اصلی غنی سازی دارای دو سالن بزرگ (هر کدام بین 25000 تا 32000 متر مربع) می باشد که در عمق 8 تا 23 متری زمین قرار گرفته اند و بوسیله لایه هایی از بتون محاصره شده اند . وجود عواملی مانند بزرگی تاسیسات و محاصره آنها بوسیله لایه های بتون و قرار گرفتن آنها در زیر زمین باعث شده است تا تنها با یک حمله شدید ، امیدی به تخریب کامل مجموعه یا حداقل بلااستفاده کردن سانتریفیوژها وجود داشته باشد . در اینگونه مواقع از بمب های موسوم به سنگرشکن یا Bunker Buster استفاده می شود که قابلیت نفوذ در زمین را دارند . اما در مورد اهدافی مانند نطنز که عمق اهداف بیشتر از مقداری است که بمب می تواند نفوذ کند چه باید کرد ؟ یکی از روش هایی که در اینگونه موارد می توان از آن استفاده کرد استفاده از چند بمب برای یک نقطه می باشد به این صورت که بمب ها برای برخورد به یک نقطه انتخاب شده باشند اما با کمی تاخیر نسبت به یکدیگر به نقطه مورد نظر برخورد کنند. با این روش هر بمب به حفره ایجاد شده در اثر بمب قبلی برخورد خواهد کرد و مقدار بیشتری را حفر خواهد کرد،برای اولین بار در جنگ اول خلیج فارس بود که از این روش به صورت عملی استفاده شده بود . به نظر می رسد که IAF با در نظر گرفتن این روش اقدام به خرید اینگونه بمب ها نموده است . ژنرال بن الیاهو ( فرمانده سابق IAF و یکی از خلبانان شرکت کننده در عملیات اوسیراک ) در همین رابطه به هفته نامه Jane's Defense weekly گفته بود : " حتی اگر یک بمب برای نفوذ به تاسیسات زیر زمینی کافی نباشد ما توانایی آن را داریم که بمب های دیگری را به محل اصابت بمب قبلی هدایت کنیم و هدف را کاملا نابود کنیم " برای نفوذ در هدف محافظت شده ای همانند نطنز به نظر می رسد که BLU-113 محتمل ترین سلاح قابل استفاده باشد . این بمب قادر است که تا 30 متر در زمین و 6 متر در بتون نفوذ کند و همانگونه که ذکر شد استفاده از یک بمب ممکن است باعث نفوذ به تاسیسات نشود اما 2 بمب پشت سر هم احتمالا موفق به نفوذ خواهند بود. پیش از هر بحث دیگری باید ذکر شود که احتمال اینکه دو بمب دقیقا بر یک نقطه اصابت کنند ( یکی پس از دیگری) در حدود 5/0 می باشد (با فرض 6/0 اصابت دقیق به نقطه هدف ، 3 متر خطای احتمالی برای هر بمب و احتمال 9/0 انفجار هر بمب ) اما سوال اصلی این است که به چند BLU-113 برای تخریب کامل مجموعه نیاز است؟ هر BLU-113 حاوی 306 کیلوگرم ماده منفجره از نوع تریتانول می باشد که در صورت انفجار منطقه ای به شعاع 20 متر را تحت فشار شدیدی برابر با PSI 10 قرار خواهد داد. چنین فشاری برای تخریب مجموعه کافی به نظر می رسد و در مورد سانتریفیوژها هم بسیار بیشتر از نیروی مورد نیاز برای تخریب هست . بنابر این هر BLU-113 محدوده ای در حدود 2000 متر مربع را تحت فشار قرار خواهد داد . جهت افزایش احتمال دست یابی به چنین قدرت تخریبی در کل مجموعه ، تقریبا به 40 جفت BLU-113 نیاز خواهد بود که با محاسبه احتمال 5/0 ( برخورد دو بمب به یک نقطه) حداقل 20 بمب BLU-113 منفجر خواهند شد و منطقه ای در حدود 40000 متر مربع را تحت فشار 10 PSI قرار خواهد داد. این حجم از انفجارات مطمئنا تلفات زیادی را در پی خواهد داشت . محیط محدود شده مجموعه نطنز اثر انفجارات را افزایش خواهد داد . علاوه بر 20 بمب مطرح شده 60 بمب دیگر نیز بر فراز مجموعه رها خواهند شد که حداقل 52 عدد از آنها منفجر خواهد شد ( با احتمال 9/0 تعداد 8 بمب موفق به انفجار نخواهند شد ) . بنابر احتمالات انفجار 3 بمب BLU-113 در هر سالن برای تخریب کامل کافی باشد . همچین هر بمب BLU-113 فشاری در حدود 3 PSI را در شعاع بیش از 40 متر ایجاد می کند (این فشار برای تخریب ساختمان ها کفایت می کند ) . 3 انفجار در حدود 50 تا 60 درصد از هر سالن را با چنین فشاری پوشش میدهد و همراه با سقف های در حال ریزش و قطعات ساختمان ها که به اطراف پرتاب میشوند به احتمال زیاد تمامی سانتریفیوژها را از بین خواهد برد. اما از آنجایی که ممکن است رهاسازی 80 بمب مطرح شده که ایده آل ترین حالت برای حمله می باشد به دلایلی ممکن نباشد به نظرمی رسد در مجموع احتمالا 12 جفت بمب (24 عدد BLU-113 ) بر فراز مجموعه رها خواهند شد که از این تعداد 6 عدد در سالن ها منفجر می شوند و 15 تا 16 بمب دیگر نیز در سرتاسر مجموعه منفجر می شوند یا راه نفوذ را برای بمب های بعدی باز میکنند . علاوه بر تاسیسات زیر زمینی IAF می بایست که ساختمان Pilot Plant ساخته شده در سطح زمین را نیز نابود کند . برای نابودی این ساختمان استفاده از دو بمب 2000 پوندی کافی به نظر می رسد . اصفهان تاسيسات UCF اصفهان مانند تاسيسات نطنز در زير خاك مدفون نشده اند ، البته نشانه هايي از حفاري در مجموعه ديده شده است . ابعاد دقيق اين مجموعه در دسترس نيستند اما با بررسي روي تصاوير گرفته شده از ماهواره ها به نظر مي رسد كه مجموعه طولي برابر با 180 متر و عرضي متغير از 40 تا 80 متر دارد . به نظر نمي رسد كه مجموعه استحكام چنداني داشته باشد اما IAF مي تواند براي اطمينان بيشتر از بمب هاي نفوذ كننده استفاده كند . در اين مورد مي توان از بمب هاي BLU-109 استفاده كرد ، بر خلاف نطنز در اينجا ديگر نيازي نيست تا از بمب ها براي نفوذ به تاسيسات زير زميني بهره برد بنابر اين كمي بي دقتي را مي توان ناديده گرفت . در يك محيط باز هر بمب BLU-109 با انفجار 240 كيلوگرم تريتانول موجود در خود فشاري در حدود 10 PSI را در محدوده اي به شعاع 19 متر ايجاد خواهد كرد و از آنجايي كه به نظر مي رسد كه مساحت مجموعه در حدود 10000 متر مربع هست ، بنابر اين انفجار 9 بمب BLU-109 براي تخريب كل مجموعه كفايت خواهد كرد. با توجه به احتمال 9/0 انفجار هر بمب به نظر مي رسد كه بهتر است با 12 بمب BLU-109 به مجموعه حمله شود تا حداقل 9 بمب منفجر شوند . اراك در تاسيسات آب سنگين اراك دو هدف عمده براي نابود كردن وجود دارد ، اولين هدف تاسيسات توليد آب سنگين و دومين هدف راكتور آب سنگين در حال ساخت مي باشد . هيچ كدام از اين دو هدف استحكام بخشي نشده اند ، از اين رو نابود كردن آنها ساده به نظر مي رسد . بخش مركزي قسمت توليد آب سنگين شامل برج هايي هست كه در آنها از روش گيردلر سولفيد براي توليد آب سنگين استفاده مي شود .اين برجها شامل 3 برج اصلي و 9 برج كوچكتر هستند كه هر كدام قطري در حدود 3 متر دارند .برج ها در دو بخش كه هر كدام 80 متر طول و 30 متر عرض دارند ساخته شده اند ، به نظر مي رسد كه فشاري در حدود 15 PSI براي نابود كردن اين برج ها اكتفا كند . يك بمب هدايت ليزري 2000 پوندي مانند GBU-10 با سرجنگي 428 كيلوگرم تريتونال قادر است تا پس از انفجار فشاري در حدود 15 PSI را در محدوده اي به شعاع 19 متر بوجود آورد . به نظر مي رسد كه براي تخريب هر بخش استفاده از دو بمب كفايت نمايد ، اما براي اطمينان بيشتر مي توان از سه بمب براي هر بخش استفاده نمود . راكتور آب سنگين در حال ساخت نيز شامل ساختمان تمام نشده گنبد راكتور و سيستم خنك كننده مي باشد . اگر چه پيشرفت هايي در اين قسمت حاصل شده است اما هنوز بر سر اين كه آيا نيازي به حمله به اين بخش از مجموعه مي باشد ، ترديدهايي وجود دارد . با فرض اينكه اين بخش ارزش حمله كردن را دارد ، به نظر مي رسد كه 4 بمب 2000 پوندي براي تخريب ساختمان راكتور كافي مي باشد . براورد تعداد كل بمب هاي مورد نياز براي حمله به سه هدف تعداد كل بمب هايي كه براي حمله اي مطمئن به اهداف نطنز ، اصفهان و اراك مورد نياز است عبارت است از 24 بمب 5000 پوندي و 24 بمب 2000 پوندي . اما سوال بعدي اين است كه آيا اين بمب ها شانسي براي رسيدن به اهدافشان دارند ؟ به اين سوال در بخشهاي بعدي جواب داده خواهد شد . توانايي اسراييل در انجام حملات عمقي در دو دهه اي كه از عمليات اوسيراك مي گذرد ، IAF به طرز چشمگيري توانسته است تا توانايي خود در انجام حملات عمقي را افزايش ببخشد . حمله سال 1985 اسراييل به مراكز چريكهاي فلسطيني در تونس را مي توان به عنوان بخشي از اين توانايي ها در نظر گرفت ، حمله مذكور با انجام بيش از 4000 كيلومتر پرواز رفت و برگشت ميسر شد . عمده توانايي اسراييل در انجام حملات عمقي متكي به جنگنده هاي F-15I و F-16I مي باشد . هم اكنون 25 فروند F-15I و در حدود 25 تا 50 فروند F-16I در اختيار IAF مشغول به خدمت مي باشد . F-15I نمونه اسراييلي F-15E‌ مي باشد كه مي تواند با استفاده از مخازن سوخت تطبيقي CFT و مخازن سوخت قابل پرتاب به شعاع عملياتي در حدود 1700 كيلومتر برسد آن هم در حالي كه مشغول حمل 4 بمب 2000 پوندي مي باشد . اين بمب ها كه در بخش هاي پيشين در مورد آنها بحث شده بود قابليت اين را دارند كه به وسيله پادهاي هدفگيري LANTIRN يا LITENING به سمت اهداف خود راهي شوند . همچنين اين جنگنده داراي يك پاد جنگ الكترونيك نيز مي باشد كه به طور پيش فرض در هواپيما نصب شده است ، از جمله ديگر قابليت هاي اين جنگنده مي توان به توانايي حمل موشكهاي هوا به هواي AIM-120 ، AIM-9 و Python-4 اشاره كرد . F-16I نيز نمونه اي از اف 16 بلاك 52 مي باشد كه مخصوص اسراييل ساخته شده است . اين جنگنده نيز توانايي حمل مخازن سوخت تطبيقي را دارا مي باشد . اطلاعات دقيقي از شعاع عملياتي اين جنگنده در دست نيست اما تصور مي شود با استفاده از مخازن سوخت تطبيقي و مخازن سوخت قابل پرتاب ، شعاعي در حدود 1500 تا 2100 كيلومتر قابل دسترسي باشد . اين جنگنده نيز توانايي استفاده از سيستمهاي هدف گيري LANTIRN و LITENING را دارا مي باشد و مي تواند در زمان حمل مخازن سوخت قابل پرتاب ، دو عدد بمب 2000 پوندي نيز حمل كند . علاوه بر اين جنگنده ها ، تعداد فراواني F-16 در اختيار IAF مي باشد كه بصورت بالقوه توان اين را دارند كه با مخازن سوخت تطبيقي مجهز شوند . همچنين 50 فروند F-16D وجود دارند كه تغييرات عمده اي جهت تبديل آنها به يك جنگنده جنگ الكترونيك انجام شده است . در اين جنگنده ها از قسمت ما بين كابين خلبانان تا سكان افقي هواپيما جهت نصب تجهيزات جنگ الكترونيك استفاده شده است . با نصب مخازن سوخت تطبيقي بر روي اين پرنده ها ، مي توان در هنگام حمله از آنها براي مختل كردن سيستمهاي دفاعي موجود در مسير و اطراف هدف استفاده نمود . همچنين حدود 40 فروند F-15A و F-15C دراختيار اسراييل قرار دارند كه مي توان از آنها به عنوان اسكورت استفاده كرد . اين پرنده ها قابليت حما موشكهاي آمرام ، سايدوايندر و Python-4 را دارا مي باشند . هواپيماي هاي پيشرفته به همراه سيستم هاي اطلاعاتي و ارتباطي اسراييل و واحدهاي پشتيباني IDF/AF باعث شده اند تا توانايي IAF در حمله به اهداف دور دست بسيار افزايش يابد . اما در مورد هدفي كه بسيار دورتر از اوسيراك و تونس است چطور ؟ انجمن هوا و فضا
  19. عكس هاي جالبي اند . ببينيد :D ==============================