[quote name='MacTavich' timestamp='1398063101' post='373613'] [right]نکات مثبت: فریگت خلیج فارس، خودرو رنجر، خودرو ذوالجناح، و صد البته موتورهای میگ29 و اف7[/right] [right]نکات منفی:کشنده قحط بود از ایزوسو استفاده کردن؟ اونم بدون استتار؟[/right] [right]سوال: این ها چی هستن دوستان؟[/right] [right][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10110/MILITARY_IR-IMG_1__281829.jpg"]http://gallery.milit...G_1__281829.jpg[/url][/right] [right]راستی حرف میگ 29 شد، چرا شرکت نکردن؟ مگه عملیاتی نیست؟[/right] [/quote] تو صفحه اول همین تاپیک توضیح دادیم که داداش.

روحشون شاد و یادشون گرامی... تاپیک رو منحرف نکنید دوستان... در مورد شهدای جوشنه این تاپیک فکر کنم.

[quote name='worior' timestamp='1397898784' post='373308'] مهدی جان امکان داره که رفلکس آرماتور بصورت کلاتر در محیط شهری ظاهر بشه یا اینکه اصلا آرماتور و تیراهن های ساختمانی که با بتن پوشیده هستن رفلکس تولید نمیکنند ؟ [/quote] تاسیسات ساخته دست بشر به دلیل فراوانی استفاده از گوش مکعبی کلاتری شدیدا قوی تولید میکنند این قضیه اونقدر تابلو هست که با مشاهده کلاتر به راحتی میشه تشخیص داد من در بیابان هستم یا در شهر. استمیپسون تو کتاب رادارش یه مثال جالب میزنه ومیگه در ایالت کم جمعیت فلوریدای جنوبی و دره‌ی آنتلوپ سازه‌هایی قرار دارند که دارای فلزات موج‌دار (ترجمه بهتری بلد نیستم!) هستند که اکوهایی به شدت قوی تولید می‌کنند این سازه‌ها چیزی نیستند جز کپرهای نگهداری بوقلمون! این عکس رو هم گذاشته تو کتاب! [center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/12~3.jpg[/img][/center] علاوه بر این آرماتور به تنهایی در صورت هماهنگ بودن با طول موج کاری رادار یعنی داشتن اندازه‌ی برابر ضریبی از لاندا دوم میتونه مثل چف عمل کنه و کلاتر بالایی تولید کنه. تیرآهن هم به همین شکل. ضمن اینکه اینها وقتی کل سازه رو میسازن چندین گوش مکعبی یا دایروی ایجاد میشه که دارای آرسی‌اس بالایی است. برای محاسبه دقیق بایستی سازه رو در نرم‌افزارهایی چون HFSS یا Feko ساخت و میزان آرسی‌اس رو با تغییرات فرکانس کاری بررسی کرد. بتون هم قطعا میتونه تاثیر گذار باشه که حدث میزنم به صورت تلفاتی کم ظاهر میشه. این رو نگاه نکردم اما شاید مفید باشه: [url="http://ieeexplore.ieee.org/xpl/login.jsp?tp=&arnumber=1036007&url=http%3A%2F%2Fieeexplore.ieee.org%2Fxpls%2Fabs_all.jsp%3Farnumber%3D1036007"]http://ieeexplore.ie...rnumber=1036007[/url] [quote name='sedmammad' timestamp='1397902087' post='373319'] بنده در تاپیک قضیه ی فیلم برداری پهپاد از ناو آمریکایی هم عرض کردم که احتمال اینکه رادارناو، مهاجر یا صاعقه رو در محیط خلیج فارس با یه سیگال بزرگ اشتباه گرفته باشه زیاد هست ... چون مدل پروازی مرغ های دریایی هم بیشتر سوار شدن روی امواج هوا هست و کمتر بال میزنن . [/quote] سید جان مساله مدل پروازی به این شکل چندان مطرح نیست. دو موضوع مطرحه: 1-شباهت سطح مقطع راداری 2-شباهت الگوی پرواز (ارتفاع، سرعت و...)

[quote name='Stuka' timestamp='1397863940' post='373263'] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10110/MILITARY_IR-IMG_1__281829.jpg"]http://gallery.milit...G_1__281829.jpg[/url] اين چي هست? يجور سنسور حرکتي (Hall effect)? رادار? يا موقعيت ياب فرستنده? [/quote] این یه آنتن لوپ هست. مشابه آنتن‌های دایپل و مونوپول. ساده‌گی ارزانی و کاربردهای زیادش مزیتش هست. از این نوع آنتن تا فرکانس‌کاری ماکزیمم 3 گیگ هم استفاده میشه. از این نوع آنتن با توجه به شباهتش به مونوپل و دایپل عموما به عنوان گیرنده استفاده میشه و به ندرت به عنوان فرستنده دیده میشه. در کاربردهای جنگ الکترونیک که سیگنال دریافتی بسیار ضعیف هست به عنوان آنتنی که سیگنال به نویز خوبی فراهم میکنه استفاده میشه. در پیجرها، گیرنده‌های پرتابل رادیویی و سامانه‌های جهت‌یابی سیگنال کاربری داره. این یکی باتوجه به استفاده از سه آنتن به نظرم دارای کارکرد جهت‌یابی یا همون DF هست. این نوع سامانه‌ها رو میتونیم رادار پسیو هم نام گذاری کنیم هرچند شاید نام گذاری دقیق و جالبی نباشه. این پترن تشعشعی این نوع آنتن هست. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/loop02.gif[/img]

[quote name='Stuka' timestamp='1397848379' post='373227'] پس در نظر گرفته نميشند نه? اگه پهپادي باشه که سطح مقطع راداري يک پرنده رو داشته باشه از نظر اندازه فيزيکي هم در حد يک پرنده باشه و سرعتش هم سرعت پرواز يک پرنده باشه کمتر از چهل کيلومتر, آيا امکان نزديک شدن رو به رادار داره بدون اينکه رادار متوجه بشه که اين يک پرنده نيست? [/quote] اگر واقعا بتونه تو حوزه امواج مایکرویو ادای یک پرنده رو در بیاره ارتفاع و سرعتش مشابه پرنده ها باشه و از سامانه‌های اپتیکی خبری نباشه بله تشخیصش امکان‌پذیر نخواهد بود. این جدول رو ببینید: [center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/birds_rcs.jpg[/img][/center] میشه تغییرات سطح مقطع با توجه به تغییرات فرکانس کاری پرنده رو به حافظه رادار سپرد تا بتونه پهباد رو از پرنده تشخیص بده البته این کار کمی پیچیده و هزینه بر خواهد بود.

[quote name='Stuka' timestamp='1397844515' post='373214'] آيا رادار نظامي اهداف که از يک سرعتي پايين تر باشند رو نميبينه? يعني ميبينه ولي در نظر نميگيره? مثلا پرندگان و غيره? [/quote] پرندگان حشرات و ... برای رادار کلاتر محسوب میشن. تشخیص اینها با توجه به سرعت و سطح مقطع راداری که دارند امکان پذیر هست.

[center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10248/Besmellah_01.png[/img][/center] [center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/1280px-IS_Sahand_28F-7429_1977.jpg[/img][/center] گفت: لباس نيروي دريايي سفيد است و مقدس مثل دلهاي رزمندگان. 22 ساله بود كه اين لباس را به تن كرد و امروز پسر 10 ساله اش، «عليرضا» لباس پدر را به تن مي كند و با آستين هاي تا شده نشان افتخار پدر را بر سينه مي زند و احترام نظامي مي گذارد. امروز ناخدا دوم «نادر مباركي» كه گرد ميانسالي بر چهره اش چروك انداخته، با خاطرات ناوشکن سهند زندگي مي كند. ناوشكني كه غرش چرخ دنده هايش آبهاي خليج فارس را مي شكافت و آرام نداشت. ناخدا مباركي هر بار كه به بندرعباس مي رود، پاي ساحل خليج فارس مي نشيند و در مزار شهداي ناو «سهند» شانه هايش مي لرزد. همچنان كه روايت آن لحظه ها در دفتر روزنامه هم شانه هاي او را مي لرزاندو اشك، پهناي صورتش را خيس مي كند. “عليرضا” هم دوست دارد ارتشي شود؟ خيلي، اين را مي شود از بازيهاي كودكانه اش فهميد. او فرمانده ارشد ارتش خانه ماست! پس مي خواهد وارث لباس نظامي پدرش باشد؟ من هم وارث لباس نظامي پدرم بودم... براي «عليرضا» خاطرات جنگ را هم تعريف مي كنيد؟ بيشتر خاطراتي را كه جذابيت داشته باشد. مگر جنگ جذابيت هم دارد؟ دفاع، بله!رشادتهاي همرزمانم و قهرماني آنها نه تنها براي بچه ها، بلكه براي همه جذاب است. شايد تصور اينكه يك نوجوان 13 ساله نه توي بازي، بلكه در واقعيت به خودش نارنجك بست يا رشادتهايي كه در يك كشتي رخ داد و شايد هم غرق شد سخت باشد، اما واقعيت دارد. آن رشادتها غرق نشده، چون هنوز بازماندگاني دارد و شما يكي از راويان رشادتهاي ناو «سهند» هستيد. برايمان روايت كنيد؟ بگذاريد از اينجا شروع كنم. 7 آذر- روز نيروي دريايي- ناوشکن پيكان با ناوچه هاي عراقي درگير مي شود و 80 درصد نيروي دشمن را از پا مي اندازد. نيروي دريايي ما چنان قوي و محكم بود كه نيروي دريايي عراق در برابر ما حرفي براي گفتن نداشت. اما روز 29 فروردين سال 67 كه با عنوان روز ارتش نامگذاري شده است، رزمندگان ناوشکن «سهند» همه روزه بودند. ماه مبارك رمضان آن سال با روزهاي آغازين بهار مصادف شده بود. ساعت 4 بعد از ظهر يكي از 5 ناوگان آمريكاييها در خليج فارس به يكي از مين ها برخورد مي كند و اين موضوع بهانه اي براي حمله مي شود. اولين موشك به مركز كنترل برق ناوشکن «سهند» برخورد مي كند و شادروان صفرزاده و شادروان آزادي اولين شهداي اين ناوشكن هستند. چگونه شهيد مي شوند؟ اين دو پشت پدافند بودند و به طرف هواپيماي آمريكايي شليك مي كردند. هر دو توي فانل (دودكش) پرت مي شوند و جسدشان هيچ وقت پيدا نمي شود. البته خيلي از بچه ها مفقود الجسد هستند و با كشتي غرق شده اند. آقاي مباركي! هنوز اذان مغرب نگفته و با دهان روزه خون بچه ها شتك مي زند به ديواره هاي ناوشكن سهند؟ بله، موشكها يكي پس از ديگري بر ناو فرود مي آمد. خيلي ها براي نجات ديگران، خودشان شهيد شدند. شهيد پرهيزكار رفت كه براي مجروحي آب بياورد كه بدن پاكش را آب به امانت گرفت. شهيد ابراهيم زاده را هم هيچ گاه با دست و پاي سوخته و چشمهايي كه داغي آتش آن ها را نمي توانست ببندد، فراموش نمي كنم. شهيد قهرماني هم تا آخرين نفس پشت پدافند 35 ميلي متري به دشمن شليك مي كرد. هواپيما كه راكت را زد شهيد ابراهيم زاده غرق در خون به توپش تكيه داده بود و لبخند بر لبانش محو مي شد. بيش از 8 موشك و 20 راكت و بمبهاي ليزري به ما شليك شده بود. من پشت پدافند 20 ميلي متري مستقر بودم كه يكي از موشكها به سوي من پرتاب شد. روي عرشه كشتي پرت شدم ناو به سمت چپ كج شده بود و داشت غرق مي شد. جريان آب را لا به لاي انگشتان دست و پايم و حتي زير گوشم احساس مي كردم. ناو كم كم داشت خودش را به دريا مي سپرد و پايين مي رفت. و حالا آب داشت تن شما را هم فرا مي گرفت...؟ توي دريا پريدم. يكي از بچه ها تخته اي را انداخته بود روي آب. من يك طرف بودم و او يك سوي تخته. چند متري از ناو دور شديم كه هواپيماي آمريكايي راكتي را پرتاب كرد و او شهيد شد. تن پاك «بهزاد قناد» غرق خون شده بود. با دستم تخته را روي آب مي كشيدم؛ روي آب، آتش شعله مي گرفت و دريا شده بود كوهي از پاره هاي آتش. حدود 200- 300 متري از ناو دور شده بوديم كه تن پاك «بهزاد قناد» را با جليقه نجات روي آب رها كردم. اين صحنه ها هيچ وقت از يادم نمي رود. انگار كه ملكه ذهنم شده باشد. آنها بهترين عزيزانم بودند. اذيتتان نمي كند اينكه ديگر حضور ندارند؟ نمي دانم شايد من لياقت نداشتم كه ماندم. آن ملكه ذهني كه گفتيد، آشفته هم مي شود؟ شبها آرامش ندارم. اين آشفتگي هاي ذهني وقتي با دردهاي تنم همراه مي شوند خواب را از چشمانم مي ربايند. برگرديم به تخته روي آب و تن زخمي شما كه روي آب شناور بود؛ بعدش چه شد؟ يك گروه 8 نفره از بچه ها را پيدا كردم و به آنها پيوستم. سوار قايق كه شدم متوجه سوراخ آن شدم و دوباره جريان آبي كه لا به لاي انگشتانم جا باز مي كرد. همه پريديم توي آب و دستانمان را به يكديگر قفل كرديم. كوسه ها بوي خون را فهميده بودند و دور ما مي چرخيدند. ساعت 6 بعد از ظهر، دريا طوفاني شده بود و هوا رو به تاريكي مي رفت، رنگ غروب شتك زده بود به دريا و رنگ سرخ خون بچه ها را تشديد مي كرد. ناوشكن «سهند» آن زمان چه وضعيتي داشت؟ سهند داشت كم كم از ديدگان ما محو مي شد. پرچم برافراشته جمهوري اسلامي ايران در باد تكان مي خورد. همراه بچه ها به احترام ناو هميشه پاينده «سهند» به حالت احترام نظامي رو به كشتي قرار گرفتيم. زمان غروب خورشيد «سهند» از پهلوي چپ در دريا فرو مي رفت و غروب مي كرد. براي لحظاتي سكوتي سنگين همه جا را فرا گرفت. بغض گلو را مي فشرد و خيسي و گرماي اشك را روي صورتمان حس مي كرديم. شايد 20 دقيقه اي مي شد كه اين حالت حاكم بود. بعد از آن، همه با صداي بلند ناله زديم. ضجه زديم و اشك ريختيم. بسياري از همرزمانمان زنده زنده غرق شدند. و پيكرهايشان…؟ هيچ وقت پيدا نشد. بيش از 50 نفر از بچه ها مفقود الجسد هستند و 7 نفرشان از جمله «بهزاد قناد» پيكرشان پيدا شد. شايد خيلي هايشان زنده بودند و غرق شدند، شايد هم بعضي ها طعمه آرواره هاي كوسه ها شدند. ناخدا مباركي! هوا داشت رو به تاريكي مي رفت و «سهند» به زير آب رفته بود. گروه بازمانده از اين ناوشكن ساعات شب را چه كردند؟ كوسه ها نزديك شده بودند. حلقه را تنگ تر كرديم. صداي آرواره هاي كوسه ها را زير گوشم مي شنيدم. مي داني آرواره هاي كوسه آن قدر تيز است كه وقتي بزند اولش هيچ چيز را احساس نمي كني. نمي دانم فكر كردم شايد مرا زده. دستي به دست و پاهايم كشيدم هر چهار تا سرجايشان بودند. جرأت كردم تا چشمانم را باز كنم. باورم نمي شد كوسه ها از ما فاصله گرفته بودند. هيچ وقت اين لحظه را فراموش نمي كنم لحظه رفتن كوسه ها را... ساعت از 9 شب هم گذشته، دستها و پاهايتان شل شده و ديگر نمي توانيد خودتان را روي آب نگه داريد، بعدش...؟ ساعت حدود 10 بود كه نوري ضعيف از دور نمايان شد فرياد مي زديم و كمك مي خواستيم؛ با تمام توانمان فرياد مي زديم يدك كش دور مي شد و نزديك... ساعت 12 شب بود كه به بندرعباس رسيديم. چشم كه باز كردم ساعت 4 صبح روز بعد بود. بيمارستان و بوي خون و ناله هاي خانواده شهدا. امروز هم بعد از گذشت 20 سال تنها 7 پيكر در بهشت رضاي مشهد دفن شده اند. و بقيه در كجا؟ 50 نفر ديگر در مزار خليج فارس. به مزار آنها هم مي رويد؟ وقتي به بندرعباس سفر مي كنم، رو به روي خليج فارس مي ايستم، آسمان كه رنگ سرخي به خود مي گيرد ياد غروب 29 فروردين سال 67 مي افتم. غروبش چه حالي دارد؟ غم انگيز است، خيلي... مي داني آن زمان شايد خانواده ام را هر 45 روز يك بار مي ديدم، اما همرزمانم را روزانه 45 بار. عجيب با هم صميمي بوديم. اميدوارم بتوانم راهشان را ادامه دهم. راهشان از كجا مي گذرد؟ از آبهاي نيلگون خليج هميشه فارس... و به كجا منتهي مي شود؟ به بهشت... آنجا كه رضاي خدا بالاترين درجه است. ناخدا مباركي! ايستاده ايد رو به روي خليج فارس، خليجي كه در دلش پيكر عزيزترين كسان شما را به امانت گرفته، چه مي گوييد؟ حرف دلتان را بزنيد؟ اگر واقعاً بخواهم حرف دلم را بزنم از دلتنگي هاي «سهند» مي گويم... مي... مي گويم... كه... خيلي... خيلي دلم برايتان تنگ شده است... شما را قسم مي دهم... قسم مي دهم كه... دستم را بگيريد... . ويژه نامه ارتش فاتح ( روزنامه قدس ) [center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/13868625230167371814.jpg[/img][/center] [center][b][color=#008000]شادی روح شهدای نیروی دریایی صلوات...[/color][/b][/center]

در الاغ بودن اینا شکی نیست ولی این تصویر به نظرم ساختگی باشه...

[quote name='IRIAF' timestamp='1397837243' post='373192'] [right]واقعا نمیدونستیم که تو اون مقطع حریف امریکا نمیشیم؟درسته که شرف داشتیم و باید میجنگیدیم...اما نمیشد کار دیگه ای کرد که تلفاتمون کمتر شه؟مثلا با قایق تندرو؟ اخه همه رو فرستادیم به استقبال شهادت با اون تجهیزات...[/right] [/quote] اون زمان تجربه عملیاتی کمی داشتیم حتی خدمه جوشن وقتی به علت اخلال آمریکایی‌ها با از کارافتادگی حسگرها مواجه میشن متعجب میشن. خیلی از اتفاقات تو اون سالها اولین‌های کشور بودن...

[quote name='miniair' timestamp='1397830318' post='373174'] من یه سوال دارم . اینکه میگن یه هواپیما در اندازه ی یه توپ دیده میشه چیه ؟ آیا دیده میشه تو رادار به اندازه ی توپ یا اینکه بازگشت راداریش در حد همون توپ هست ؟ چون اگه دیده بشه میشه با الگوریتمهایی مثل سنجش سرعت پی برد که این یه پرنده مهاجم هست یا یک شی معمولی ! [/quote] بستگی داره به آرسی‌اس اون هواپیما ممکنه یه هواپیما استیلث باشه و سطح مقطعش تو یه باند فرکانسی عموما مایکروویو در حد یه توپ پایین بیاد برای رفع این معضل میان یه منطقه رو با چند باند فرکانسی خصوصا وی‌اچ‌اف اسکن میکنند در اینصورت سطح مقطع بالا میره و میشه وجود واحد مهاجم رو تشخیص دارد. روش دیگه پردازش داپلری هست که با توجه به سرعت شی هواپیما بودنش مشخص میشه اما با پردازش داپلر مشکل کوچیک بودن سطح مقطع در باند مایکروویو که منجر به کاهش برد کشف هدف توسط رادار میشه به قوه‌ی خودش باقی میمونه.

[quote name='Commandant' timestamp='1397822514' post='373161'] کاشتانی که روی این کلاس نصب شده از موشک [color=#252525][font=sans-serif][size=4]9M311 استفاده می کنه (همون موشکی که [/size][/font][/color][size=4]Tunguska هم داره )[/size] [color=#252525][font=sans-serif][size=4]موشکش فیوز مجاورتی و فیوز لیزری داره که تو محدوده 5 متری هدف منفجر میشه[/size][/font][/color] [color=#252525][font=sans-serif][size=4]هدایتش هم [/size][/font][/color][size=4]SACLOS هست ، فرمان نیمه اتوماتیک مبتنی بر خط دید ([/size][b]Semi-automatic command to line of sight[/b][size=4]) اپراتور باید سایت اپتیکی رو روی هدف قفل کنه تا پیام تصحیح مختصات به طور دایم به موشک ارسال بشه (رادیویی) تا موشک به محدوده ی 5 متری هدف برسه و منفجر بشه[/size] [size=4]در کل کاشتان سلاح وحشتناکیه ! kill rate ش 96 تا 99 درصده به طور ترکیبی (موشک + تیربار) ! رتبه ی اول رو بین CIWS ها داره ، عملا هر چی به فاصله ی زیره 8 کیلومتریش برسه رو میزنه ![/size] [/quote] روشی تقریبا مشابه سام2 روسها خیلی به این روش علاقه دارند گویا. این یعنی موشک هیچگونه تجهیزات راداری جز یک فیوز مجاورتی حمل نمیکنه... فقط زاویه عمودی و افقی لازم رو بهش میدی خودش در فاصله‌ی مناسب منفجر میشه. شلیک کن اندازه گیری "برد" را فراموش کن!

حسگرها مظلوم واقع شدند. چهار کنترل آتش یعنی قابلیت درگیر شدن همزمان با چهار هدف مجزا به کمک توپخانه. سد دیگه هم سامانه کاشتان است و نواخت ده الی دوازده هزار گلوله بر دقیقه‌ای آن! موشک‌های مورد استفاده در کاشتان از چه نوع اند؟ فعال یا نیمه فعال؟

[quote name='crazy-doctor' timestamp='1397815166' post='373136'] [size=4]خوب اثر داکتینگ میتونه روی سطح اتفاق بیفته ؟ به فرض اینکه امواج دیگه انطور که باید ! به خط مستقیم حرکت نکنند ؟[/size] [/quote] نه دکتر جون خیلی ساده تر از این حرفهاست. وقتی ارتفاع رادار رو زیادی بالا ببیری وقتی دریا یه مقدار کم مواج میشه آنتن اون بالا تکون‌های اساسی میخوره و این باعث میشه عملکرد رادار با مشکل مواجه بشه.

[quote name='crazy-doctor' timestamp='1397813015' post='373126'] ممنون الکترو جان با این حساب در دریای مواج کارایی رادار ها برای مشاهده روبرو و پشت خودشون به شدت کاهش پیدا میکنه . [/quote] بله. البته به کمک تکنیک [url="http://www.military.ir/forums/topic/26831-%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%A8%D8%B1%D8%AE%DB%8C-%D8%AA%DA%A9%D9%86%DB%8C%DA%A9%E2%80%8C%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%A7%D8%B5%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D8%B1%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C/"]MTI [/url]میشه کلاتر رو کاهش داد. اما این امر با توجه به متحرک بودن امواج دریا یه مقدار با پیچیده تر از رادارهای زمینی است که باید عوارض ثابت زمینی رو حذف کنند. سوال دوم رو هم جواب بدی کارت بیسته دکتر.

[quote name='crazy-doctor' timestamp='1397812226' post='373118'] بنابر این ان دو نقطه بدون کلاتر عمود هستند بر جهت وزش باد ؟!( بیا و اذیت نکن !) [/quote] تبارک الله. در اون نقاطی که کلاتر دیده میشه لوب اصلی دارای زاویه‌ی کم نسبت به جهت وزش باد هست این یعنی مین لوب دارای زاویه‌ی عمود بر جهت امواج هست و در اون جهتی که کلاتر وجود نداره جهت حرکت امواج موازی با مین لوب هست این یعنی بازتاب به حداقل میرسه. حالا اگر بخوایم این موضوع رو با جهت حرکت کشتی تطابق بدیم باید بگیم در صورت شدید بودن باد و طوفانی بودن دریا جهت جلوگیری از غرق شدن شناور کشتی باید عمود بر امواج حرکت کنه و این یعنی جهتی که کلاتر بیشتره جلو و عقب کشتی و جهتی که کلاتر وجود نداره دو پهلوی کشتی است. یه سوال دیگه: هرچه ارتفاع رادار بیشتر باشه افق دید بیشتر میشه ولی تو دریا اگر آنتن رو زیادی بالا ببریم یه اشکال بزرگ پدیدار میشه اون اشکال بزرگ چی هست؟

[quote name='crazy-doctor' timestamp='1397810845' post='373113'] یک حدس ناشیانه ! ان دو قسمت پاشنه و سینه کشتی است !؟ ساید لوب ها را منعکس و ایضا بازگشت ها را نتیجه کاهش کلاتر هست .....( ببخشید همین طوری پروندم ! [size=4] )[/size] [/quote] نه. ربطی به ساید لوب و مین لوب نداره. لوب اصلی دائما در حال چرخش و اسکن محیط هست، سیگنال اکو در صورت وجود صفحه CRT رو روشن میکنه و این روشنایی مقداری روی صفحه میمونه و بعدش خاموش میشه. راهنمایی: وزش باد در میزان کلاتر دریا بسیار تاثیرگذار و در واقع عامل اصلی تغییراتش هست.

این تصویر نشان دهنده کلاتر دریا در رادار کشتی هست. کسی میتونه عدم وجود کلاتر در دو زوایه تو این تصویر رو توجیه کنه؟ [IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/seaclutter_print~0.jpg[/IMG]

به هر طریقی که شده میخوان جلب توجه کنند کاری مثل منفجر کردن یه چاه نفتی فقط از این الاغ ها برمیاد.

اسلحه وقتی دست منه یار من و وقتی دست حریف منه دشمن منه. اسلحه همون اسلحه است با همون کارایی ولی این کجا و آن کجا... موضوع روشنه.

ممنون بابت این تاپیک... این ناو رو میتونستن بفروشن به کشورهای جهان سوم اما ترجیح دادن برا تست اژدر چنین هزینه‌ای رو تقبل کنند...

[quote name='Royal_falcon' timestamp='1397567109' post='372649'] محتمل ترین نظر کاهش فشار از بقیه جبهه ها مثل قلمون و حلبه. مورد دیگه هم شاید ترکیه مخواست از دستشون راحت بشه! [/quote] آخه از کسب چه کمکی به اونجا میرسیده که کاهش فشار مطرح بشه؟ حرکت به سمت لاذقیه به نظرم حماقتی بود. اگر هم ساحل رو میگرفتن با توجه به برتری بی چون و چرای دریایی سوریه بر تروریستها هیچ امتیازی بدست نمی‌‌آوردند.

من موندم با چه عقلی به کسب حمله کردن؟ که چی بشه آخرش؟

[quote name='mahdavi3d' timestamp='1397459210' post='372438'] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]در مورد محموله هم عارضم که وقتی ما نگاه می‌کنیم و می‌بینیم آن سر دنیا شرکتی تشکیل می‌شود با 40 نفر کارمند (همچین دور هَمی ) که کمتر از 2 سال ناوگانی شامل 130 ماهواره با رزولوشن بهتر از 5 متر را در مدار قرار می‌دهد و در سر دیگر دنیا پروژه‌های چندین ساله دانشگاهی و ملی برای یک عدد ماهواره با رزولوشن مشابه تعریف می‌شود... اینجاست که باید این فکر در ما ایجاد شود که کار می‌لَنگَد.[/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]در هر صورت، پرتاب چندین ماهواره در سال‌های آتی با امید آنکه جدا از اهداف تبلیغاتی‌اش بتواند حداقل کاربردهای امنیتی داشته باشد دور از انتظار نیست. ولیکن آنجه که ممکنه دوستان با مشابهت‌سازی با برنامه فضایی کشورهای توسعه یافته در ذهن خود پرورانده باشند، هر چند زیبا به نظر می‌رسه ولیکن توهمی بیش نیست. [/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]و البته توهم دیگر هم آن است که تصور کنیم مثلا احمدی‌نژادی پیدا شد و ما را به قله‌های! فضایی رساند! و بعد روحانی‌ای پیدا شد و ما را از عرش! فضایی به فرش رساند! [/font][/size] [/quote] کار از آنجایی میلنگد که در ایران آقایون دارند از دانشجویان بیگاری میکشند با ساعتی پنج شش تومن میخوان ماهواره بسازند و جالب اینجاست که نیرویی که صادقانه و مخلصانه روی پروژه کار کرده به راحتی اخراج میشه و پشیمان از اینکه چرا من این رشته را انتخاب کردم و در فکر اینکه بهتر است از ایران بروم. دولتها به جای تعیین سیاستهای کلی صنعتی به فکر سیاست و بازی کردن با افکار عمومی هستند فقط روشهاست که متفاوت است. بد نیست بدانیم چندین پروژه در دست اجراست و احتمالا اولین ماهواره ای که با موفقیت در مدار قرار میگیره تدبیر نام‌گذاری بشه. کار از اونجایی میلنگه که یه عده دارند زحمت میکشند اما به راحتی قربانی سیاستهای این دولت و آن دولت میشن. منظور من دولت خاصی نیست کلیت قضیه این بوده و هست. ندید گرفتن نیروی متخصص تو این مملکت چیز جدیدی نیست. باعث و بانی این وضعیت ان شاالله در قیامت باید پاسخگو باشه. ما نگفتیم احمدی ما رو عرش برده بود و روحانی به فرش. هیچ کدوم از این آقایون اصولا چه آشنایی با علوم فنی دارند که ما انتظار آنچنانی ازشون داشته باشیم؟ دستیابی به فضا برای پشتیبانی از نیروهای دفاعی یک ضرورت هست به عنوان مثال ایستگاههای رله‌ی زمینی یا موقعیت‌یابی زمینی در نبردهای امروزی چه جایگاهی می‌توانند داشته باشند؟ نبردهای امروزی بدون داشتن جای پا در فضا عملا بی معنی است. اما این ضرورت تبدیل شده به یک بازیچه در دست آقایان... اما من به عنوان یک فرد با دید فنی مشخصا ترجیح میدم سرمایه گذاری و توجه صورت بگیرد حالا دول هر استفاده ای خواستند بکنند مهم نیست نه اینکه این وضعیت حاکم باشد...بماند.

متشکر. هر کدوم از این مباحث جا داره به جای خود در موردش بحث بشه. همه این مزایا و معایبی که نوشته شده دارای تطابق با تعاریف ساده و دم دستی ریاضیاتی هستند و نیازی به حفظ کردنشون وجود نداره نکته بسیار جالب تطابق این تعاریف ریاضیاتی با همدیگه است مثلا از اینکه وی اچ اف فلان ویژگی رو داره میشه اثبات کرد میلیمتری چه مزیتی داره اونجاست که نظم ریاضیاتی که بر طبیعت حاکم هست خودش رو نشون میده.

[quote] سوال اینجاست، هزینه ای که تا الان کردیم یک ریال به مملکت بازگشت داشته؟ یک میلیمتر اقتدار دفاعی ما رو افزایش داده؟. خیر. [/quote] عامیانه بحث نکنید وسواد ملت رو به بازی نگیرید. اندک فهمی هم برا کاربران قائل بشید.