F35

Members
  • تعداد محتوا

    1,040
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های F35

  1. [b][align=center]به نام خدا[/align] هنگامی که در 16 مه 1971 به رئیس ستاد ارتش مصر تعیین شدم،نقشه ای دفاعی تصویب شده بود که نقشه 200 نا میده می شد. بابررسی امکانات عملی نیروهای مسلح ومقاسه آن با اطلاعاتی که از دشمن داشتیم،تلاش برای دستیابی به نقشۀ تهاجمی متناسب با امکانات واقعی خودی را آغاز کردم. این بررسی نکات زیر را آشکار کرد: 1- نیروی هوایی مادر مقایسه با نیروی هوایی دشمن،بسیار ضعیف بوددرصورتی که نیروی زمینی ما اقدام به حمله در صحرای باز سینا می کرد،نیروی هوایی توانایی تأمین هیچ گونه پوشش هوایی رابرای آن نداشت.این نیرو همچنین فاقد توانایی درهم کوبیدن هدفهای مهم درعمق مواضع دشمن بود. (پس بدرد چی می خورد F-35 ) 2- پدافند هوایی به نسبت خوبی که برموشکهای زمین به هوای سام متکی بود،در اختیار داشتیم،اما از سویی این موشکها دفاعیی بودند نه تهاجمی،واز سویی دیگر،بخشی از طرح پدافند هوایی کشور به شمار می رفتند و به علت حجم زیاد وسنگینی وزن امکان جابجایی آنها وجود نداشت(در آن برهه مصر موشکهای سام- 6 را که می توانند به همراه نیروهای تهاجمی حرکت کنند،در اختیار نداشت)به این دلایل،موشکهای سام نمی توانستند پوشش هوایی لازم را برای نیروهای زمینی،به هنگام پیش روی در صحرای سینا، تأمین کنند. 3- نیروهای پیاده خودی تقریباٌ با نیورهای دشمن برابر بودند.در آنزمان اندک برتری در توپخانه داشتیمف اما دشمن پشت خط مستحکم بارلو که سنگرهای آن توانایی تحمل آتش توپخانۀ سنگین ماراداشت پناه می گرفت. 4- شاید می توانستیم نیروس دریایی خود را بر تر از نیروی دریایی اسرائیل بدانیم، اما ضعف نیروی هوایی خودی امکان انجام عملیات دریایی را از ما گرفته وبرتری رابه نا توانیی تبدیل ساخت.اسرائیلی ها با برخورداری از پشتیبانی نیروی هوایی خود می توانستند با نا وچه هایی که فقط به تیربار مجهز بودند، درخلیج سوئز رفتو آمدند کنند و شناورهای دریایی ما که قدرتمندترومجهزتر بودند، توانیی مقابله با آنها را نداشتند، زیرا هواپیماهای دشمن هر گونه شناور دریایی ما را غرق می ساخت.این برتری فقط به مدیترانه خطم نمی شد بلکه دشمن توانسته بود در دریای سرخ نیز قدرت حرکت را از ما بگیرد وباعث نابودی تعدادی از شناورهای ما در دریای سرخ ودر بنادر شود.(همان بلایی که نیروی هوایی مابر سر نیروی در یای عراق آورد.نقش نیروی هوایی در کشورها حتی از نیروی زمینی و دریای حتی اگر قدرتمند هم باشد مهم است. F-35) در نتجۀ چنین شرایطی بود که دشمن باوجود برتری کمی و کیفی ما از نظر شناور های دریایی ، توانسته بود به کمک نیروی هوایی خود، کنترل دریای سوئزوبخش شمالی دریای سرخ را بدست گیرد. نتایج این بررسی نشان داد انجام حملۀ گسترده به منظور نابودی نیروهای دشمن و مجبور ساختن وی به عقب نشینی از سینا ونوار غزه غیر ممکن است زیرا نیروهای ما به سلا ح ها وشیوه های آموزشی متفاوتی نیاز داشتند. در طراحی این تهاجم محدود، عوامل زیرمورد توجه من بود: 1[color=red]- ضعف نیروی هوایی خودی: [/color]به علت ضعف نیروی هوایی خودی از درگیر کردن آن با نیروی هوایی برتر دشمن پرهیز داشتم ( همان کاری که صدام در جنگ باما کرد.F-35 )پیش از این نیروی هوایی ما دوبار بر روی زمین نابود شده بود اولین بار به هنگام تهاجم سه جانبه انگلیس و فرانسه واسرائیل در سال 1956، و دومین باربه هنگام حمله غافلگیر کنندۀ اسرائیل در سال 1967 . در طی 4 سال پناه گاه های بتونی برای هواپیما های خودی ساختیم و دراطراف پایگاه های هوایی خود خود شبکه پدافند هوایی موشکی ایجاد کردیم.به این ترتیب مصونیت نیروی هوایی ما بر روی زمین در برابر مله غافلگیرانۀ دشمن تضمین شد. موضوع مهم دیگری که دربررسی وضعیت هر نیروی هوایی اهمیت دارد، این است که خلبان به هنگام در گیری هوایی به مهارت وکارایی هواپیمای خود متکی است در سال 1967 در درگیری های هوایی فروان برتری نیروی هوایی اسرائیلی برای ما آشکار شده بود.(آیا این ضعف به سبب کمود آموزش خلباان بود یا کارایی کمترهوا پیمای میگ 21به نسبت هواپیماهای دشمن )؟ (به نظرمن دربین اعراب ارثیه F-35). با توجه به این مسائل ، شیوۀ تازه ای در استفاده از نیروی هوایی خودی در ذهنم شکل گرفت . این شیوه بر دو اصل متکی بود: اول: پرهیزازدرگیری بادشمن در زمان ومکانی که او بر می گزید. دوم: به هنگام جنگ، استفاده از نیروی هوایی برای وارد آوردن ضربات غافگیر کننده در زمان و مکانی که امکان هر گونه مداخلۀ نیروی هوایی دشمن بعید به نظر می رسید.(یکی از تکنیک های نیروی هوایی حال حاظر کشور عزیز مونF-35 ) [color=red]2- توانایی وبرد موشکهای زمین به هوای سام در جنگ تهاجمی:[/color] موشک های ما کارایی خود را در طی جنگ فرسایشی سالهای 1970-1968 همچنین در در گیری با هواپیماهای دشمن – پس از برقراری آتش بس در 7 اوت 1970 تا شروع جنگ در 6 اکتبر 1973 – به اثبات رسانده بودند. بنا براین ، لازم بود هرگونه عملیات تهاجمی مادر شرق آبرا، محدود و متناسب با توانایی پدافند هوایی برای پشتیبانی از نیروی زمینی باشد. پدافند هوایی – با انجام برخی از اقدامات ویژه – می توانست تا فاصله 10 تا 12 کیلومتری شرق آبراه را پوشش هوایی موثر دهد، اما چنانچه حملۀ نیروی زمینی از این فاصله فراتر می رفت ، شاید پیامدهای نا گواری در بر می داشت. [color=red]3- مجبور به ساختن دشمن به جنگیدن درشرایط نا مساعد:[/color] اسرائیل باجمعیت 3میلیونی اش به هنگام جنگ حدود 20 % ازنیروی انسانی خود را برای پیوستن به نیروهای مسلح و نیروهای دفاعی منطقه بسیج می کند. این در صد رقم بسیار بالایی است که هیج کشوری نتوانسته به آن برسد (البته تا قبل از جنگ ایران وعراق) خود اسرائیل هم نمی تواند برای مدت طولانی آن را تحمل کند،زیرا موجب فرسایش اقتصاد ملی و فلج شدن فعالیت های تولیدی و خدماتیش می شود. بنا براین می توان گفت دو نقطه ضعف کشنده دارد: پشتوانۀ جمعیتی اسرائیل محدود است، جبران تلفات انسانی برایش بسیار مشکل می باشد. طولانی شدن زمان جنگ نیز برای اسرائیل بسیار خطرناک و مانند زهر است که مقاومت او را روز به روز تحلیل می کند. سرباز اسرائیلی که به خدمت احتیاط فرا خوانده می شود، کسی نیست مگر کارگر و مهندس کارخانه یا استاد ودانشجوی دانشگاه یا جزء آن. اگر جنگ شش ماه یا بیشتر به درزا کشد ، چه برسر اسرائیل خواهد آمد؟ پس ما باید چنان شیوه جنگی بر او تحمیل کنیم که به سودش نباشد. در صورتی که ما در فاصله 12- 10 کیلومتری شرق آب راه توقف می کردیم، موقعیت سختی را برای اسرائیل به وجود می آوردیم. از آنجا که منطقه مزبور زیر چتر پدافند خودی قرار داشت، اگر اسرائیل در پی حمله به مواضع ما در شرق آبراه بر می آمد ، فرصت بسیار خوبی برای وارد آوردن تلفات سنگین به نیروهای زمینی و هوایی وی فراهم می شد.در صورتی که اسرائیل از این حمله چشم پوشی می کرد ، ناگزیر به بسیج نیروهای مسلح خویش ودر نتیجه، فرسایش اقتصاد می گردید. [color=red]4- یاد گیری جنگ از راه تجربه:[/color] هدف این بود که سربازان وافسران رااز طریق وارد کردن آنان در جنگی محدود که در آن می توانستند با توانایی های خود آشنا شوند و در پی کسب تجربه ومهارت بر آیند، برای جنگ بزرگ آموزش دهیم. پیش بینی می کردم که موفقیت ما دراین جنگ محدود ، تأ ثیری به سزا بر افزایش نیروهای مسلح که در 25 سال گذشته سه شکست را از اسرائیل متحمل شده بودند خواهد داشت. از این رو ، عقیده داشتم جنگ که جنگ آتیباید یک مخاطرۀ حساب شده باشد ، نه یک قمار. ادامه دارد: [/b]
  2. [quote]تاپيك به بخش دكترين و استرات‍‍ژيك منتقل شد. اميدوارم كه جواب سوالات مطرح شده بطور مشروح بررسي شود. در ضمن لطفا با فونت بزرگ متن را نگارش نكنيد و حدالامكان از پست متوالي هم استفاده نفرماييد.[/quote] دستت درد نكنه يكم طول ميكشه تا به سر انجام برسه بعضي از فصل ها يكم طولاني اگر با فنت بزرگ ننويسم چش بچه ها از كاسه بيرون مي ياد از پست متواليم استفاده نكردم دوستان زياد عجله نكن اين حكايت حالا حالاها ادامه دارد با تشكر: F-35
  3. [b]لحظاتی از حمله به دشمن اشغالگر غافل نبودیم حتی در سخترین ساعات شکست ژوئن 1976 . در این زمینه فقط دو مسئله می باید مورد توجه قرار می گرفت: 1- تعیین زمان حمله. 2- ربط آن با امکانات نیروهای مسلح. از آنجا که اسرائیل ازسال 1968 برتری همه جانبه ای بر ما داشت، مانورهای استراتژیک برای امکان اجرای مانوری تهاجمی، بر اساس شیوه ای که مغایر با فنون و علوم نظامی نیست، چنین فرض می کردند نیروهایی در اختیار داریم که در واقعیت امر وجود خارجی نداشتند. به عبارت دیگر: طراحان مذکورنقشه تهاجم رابراساس آنچه باید داشته باشیم طرح ریزی می کردند تا موفقیت آمیز شود. زیرا چنین نقشه هایی،هرچند واقعی نیستند، کمیت نیروهای مسلح لازم را برای امکان پذیرشدن موفقیت تهاجم به روشنی نشان می دهند. درطی سال های پس از 1969، قدرت نیروهای مسلح مصر رو به افزایش گذاشت و نقشه های ما در مانورهای استراتژیک- در نتیجۀ متناسب شدن اهداف با امکانات واقعی- کمتر بلند پروازانه کی نمود. به این ترتیب،فاصله میان امکانات تهاجم ونقشۀ آن اندک اندک تنگتر می شد تا آنکه دراکتبر 1973 کاملاً بسته شد. از این رو، درسال 1973 نقشۀ تهاجم با امکانات واقعی نیروهای مسلح ما هماهنگی داشت. ادامه دارد : [/b]
  4. به نام خدا مقدمه: مقالات بسیاری دربارۀ جنگ اُکتبر1973 جنگ اعراب و اسرائیل منتشر شده است،که تا کنون کسی به آن ها نپرداخته است ومضوعاتی که همچنان مبهم مانده اند، پرسشهایی را برمی انگیزند، ازجمله: [color=darkred] 1-چرا نیروهای مصری به دنبال عبور موفقیت آمیزخود از آبرها سوئز، تهاجم خود را به سوی شرق گسترش ندادند وتنگه های سینارا تصرف نکردند؟ 2- آیا واقعا سرفرماندهی نیروهای مسلح مصررخنۀ دشمن به منطقۀ (دفرسوار)را پیش بینی و نقشۀ لازم جهت دفع آن تهیه کرده بودند؟دراین صورت،چرا مصری ها رخنه را به محض وقوع دفع نکردند؟ 3- چگونه رخنۀ دشمن به منطقۀ(دفرسوار)روزبه روزگسترده تر می شد و نقشه هایی که فرماندهان برای مقابله با آن طراحی می کردند،ازسوی رئیس جمهور و وزیر جنگ رد می شد؟ 4- مسئول به محاصره اُفتادن ارتش سوم کیست ، فرماندهان یا سیاستمداران؟ 5- چگونه به محاصره اُفتادان ارتش سوم برنتایج سیاسی و نظامی جنگ ، نه تنها در مصر، بلکه در تمامی جهان عرب تأثیر گذاشت؟ [/color] این مقدمه ای بود بر کل بخشهای مقاله این مقاله تا به پایان برسه یک چند ماهی طول می کشه امیدوارم خوشتون بیاد F-35
  5. [b]پاسی از شب گذشته و من هنوز بیدار بودم. به سال آخر دبیرستان فکر می کردم. به یاد روزی که با تعدادی از شاگردان آموزش و پرورش استان تهران به منطقه کوشک نصرت رفته بودیم تا نمایش تیم"اکروجت طلایی" نیروی هوایی را تماشا کنیم. خلبانان نیروی هوایی عملیات جالب و تماشایی به نمایش گذاشتند. دلم می خواست مانند آنها در اوج آسمان به پرواز درآیم. یک سال بعد آرزویم تحقق یافت و من نیز چون آنان به خلبانان نیروی هوایی پیوستم. با صدای زنگ در از خواب بیدار شدم. ساعت 4 صبح بود. پس از پوشیدن لباس پرواز خانه را ترک کردم. در پست فرماندهی نماز صبح در فضایی معنوی به امامت سرگرد اردستانی لیدر دسته پروازی اقامه شد. قبل از شروع جلسه توجیهی، یکی از دوستان به سرگرد اردستانی گفت: - هوا خیلی خراب است و پرواز در این هوا مناسب نیست. اردستانی گفت: - دشمن بعثی با چند لشکر از غرب کشور حمله کرده ما باید هر طور شده از پیشروی آنها جلوگیری کنیم. صلابت کلام شهید اردستانی علیرغم شرایط بد جوّی، بیانگر عزم راسخ او برای انجام ماموریت بود. با گرفتن چتر و لباس به طرف آشیانه هواپیما رفتیم. مسلح شدن هواپیماها به بمب و راکت، آنان را به صورت ببرهای خشمگین درآورده بود. با وصل برق و فشار هوا به ترتیب موتور 2و1 روشن شدند. پس از برداشت چوب، چرخ ها آماده حرکت به طرف باند شدیم. پس از یک بازرسی سریع "پین" های موشک و اسلحه برداشته و هواپیما آماده پرواز شد. [size=18][color=red]علیرغم اشکالات در هواپیمایم به پرواز درآمدم [/color][/size] بار دیگر کلید دستگاه ها را وارسی کردم. دستگاه"I.N.S "که کلیه وسایل ناوبری هواپیما را شامل می شود و دستگاه "A.D.Iکه اختلاف زمین و هوا را نشان می دهد و در واقع یک افق فرضی در هواپیما برای پرواز در هوای ابری است نقص داشتند. برای پرواز در آن شرایط جوی، باید نقص این دو دستگاه را برطرف می کردیم. با توجه به این که این اولین ماموریت برون مرزی ام بود، نمی خواستم دوستانم فکر کنند که ترسیده ام. نمی دانستم در این هوای ابری و پر خطر پرواز کنم، یا بمانم و نواقص را رفع کنم؟ با توکل به خدا، پس از هواپیمای 1و2و3 دسته "تراتل" را جلو بردم. هواپیما غرش کنان از پایگاه خیز برداشت و ثانیه هایی بعد همگی در دل آسمان بودیم. با آشکار شدن علایم و شاخص های زمینی که در بریفینگ پروازی توسط مسئول دسته مشخص شده بود، دریافتم که به نقطه مرزی رسیده ایم. با علامت لیدر دسته پروازی گردش را انجام دادم. در حدود 50 پا بالای زمین پرواز می کردیم و ابرها در حدود 30 پا بالای سرِ ما بودند. لرزش های ناشی از برخورد و رعد و برق، تکان های شدیدی در هواپیما ایجاد می کرد ولی دسته پروازی مصمم به ادامه ماموریت بود. با چرخشی مایل به راست، نگاهی به سطح زمین انداختم. لشکرهای مکانیزه دشمن در ستون های منظم با ادوات و تجهیزات کامل در منطقه ای وسیع گسترده شده بودند. بر اساس برنامه پروازی به جایی رسیده بودیم که باید بمب های مان را رها می کردیم. برای این که فیوز بمب ها عمل کند، می بایستی ارتفاع را تا حد زیادی کم می کردم. هر چند از لحاظ ایمنی این کار درست نبود زیرا رفتن در میان ابرهای C.B که ارتفاع آنها ممکن بود به چند کیلومتر برسد و بر اثر توده های سنگین ابر با یکدیگر رعد و برقی به میزان یک میلیون ولت برق ایجاد شود و همین امر باعث می شد تا ارتعاشات و تکان های شدیدی به هواپیما وارد شده و در یک چشم به هم زدن هواپیما به دو نیم شود. [color=red]به ستون تجهیزات دشمن حمله ور شدیم [/color] لیدر دسته و به تبع او دسته پروازی، این خطر را با آغوش باز پذیرفتند و به خاطر رسیدن به آرمانی که آن را عزت و شرف می دانستند، همگی به داخل ابرها رفتیم. خلبانان شماره 1و2و3 به ترتیب در حالت های مناسب بمب های خود را به فاصله چند ثانیه بر روی هدف ریختند. انتخاب زمان انجام ماموریت در واپسین لحظات روز باعث غافلگیری دشمن شده بود. اصابت دقیق بمب ها بر روی اهداف، اغتشاش و سر درگمی عجیبی در بین دشمن به وجود آورده بود. صدای ناشی از انفجار تانک ها و مهمات، خواب خوش پدافند دشمن را بر هم زد. به همین دلیل بدون هدف، گلوله های شان را شلیک می کردند. اما تاکتیک های به موقع همرزمانم مانع از اصابت آنها به هواپیما می شد. به یکباره به خودم آمدم. حالا نوبت من بود که بمب ها را بریزم. روی هدف رسیده بودم. هواپیما را به ارتفاع مناسب بردم. تمامی افکارم را روی دکمه پرتاب متمرکز کردم و علامت نشانه گیری درست وسط هدف قرار گرفته بود. در این لحظه دکمه رها کننده بمب ها را فشار دادم. گردش به راست کردم تا خودم را در پناه دسته پروازی قرار دهم. [[size=24]color=red]دسته پروازی را گم کردم[/color] [/size] داشتم شیرینی انجام دادن موفقیت آمیز ماموریت مان را مزه مزه می کردم که متوجه شدم از دسته پروازی جا مانده ام. یک لحظه نفس در سینه ام حبس شد. نبودن دستگاه ناوبری باعث شده بود تا در میان توده ابرهای سیاه هواپیمای خودم را به سختی مهار کنم. ناگهان با صدای رعد و برق که شبیه صدای مسلسل بود، احساس کردم که هواپیما مورد اصابت موشک دشمن قرار گرفته است. یک دستم روی دستگیره صندلی پران و یک دست دیگرم روی استیک هواپیما بود. نمی دانستم باید هواپیما را به چه سمتی هدایت کنم. هر لحظه امکان داشت هواپیما به زمین بخورد، زیرا ارتفاع ابر خیلی نزدیک زمین بود و هیچ راهی برای خروج از آن وجود نداشت. کاملاً نا امید شده بودم از ته قلبم گفتم: - یا زهرا ... و با بردن این نام مقدس آرامش گرفتم. [[size=18]color=red]از ابر خارج شدم ولی هنوز نمی دانستم کجا هستم [/color][/size] در همان حال که دستم روی استیک هواپیما بود، احساس کردم که دارم از ابر خارج می شوم. حالا باید هواپیما را به داخل کشور می بردم. تنها وسیله ناوبری من یک قطب نمای معمولی بود. با شناختی که از پروازهای گشت هوایی از منطقه به دست آورده بودمف سعی کردم پرواز را در سمتی حدود 60 الی 90 درجه به سوی ایران ادامه دهم. برای این که وسعت دیدم زیاد شودف اوج گرفتم. موج فرکانس رادیو را چرخاندم تا موقعیت خود را به دوستانم اطلاع دهم. ولی رادیو به خاطر قرار گرفتن هواپیما در ابر c.b از کار افتاده بود. در همان سمت به طرف پادگان نظامی به پرواز ادامه دادم. ناگهان با شلیک آتش پدافند توپ ها و گلوله های خودیف پی بردم که ا ز منطقه ای وارد حریم هوایی کشور شده ام که خارج کریدور پروازی ورود هواپیمای خودی است. برای این که از دست آتشبارهای خودی در امان باشم، ارتفاع هواپیما را کم کردم. همکاران خلبانم که نتوانسته بودند از طریق تماس رادیویی با من ارتباط برقرار کنند، فکر کرده بودند که من دچار سانحه شده ام. به همین دلیل بلافاصله با پایگاه تماس گرفته و برای جست وجو و نجات من، تقاضای هلی کوپتر کرده بودند. [color=red]سرانجام با کمک یک هواپیمای دیگر نجات پیداکردم[/color] داشتم در آسمان کشور به پرواز ادامه می دادم که یکی از هواپیماهای خودی را که به علتی از دسته پروازی جدا شده بود، دیدم. به خلبان آن هواپیما با علایم و نشانه های صوری فهماندم که به علت نقص دستگاه ناوبری و رادیو موقعیت و سمت خود را از دست داده و از دسته پروازی جا مانده ام. او نیز با اشاره از من خواست تا در کنارش پرواز کنم. با هم به پایگاه رسیدیم. بازگشت از هر ماموریت جنگی شروع یک زندگی دوباره است.آن موقع ارزش زنده بودن و دوست داشتن معنا پیدا می کند ... به دنبال دسته پروازی چرخ های هواپیما را بر روی باند پایگاه زدم. وقتی هواپیما را به داخل آشیانه بردم و پیاده شدم نگاهی به آن انداختم. تمام بدنه اش به غیر از کاناپی بر اثر برخورد با ابرc.b شکسته و فرو رفته بود. در شیلتر در کنار هواپیمایم ایستادم و خدا را سپاس گفتم از این که در اولین ماموریتم سربلند شدم. منبع:http://www.iranian-airforce.blogfa.com[/b]
  6. F35

    انتخاب مديران سايت

    اقا منم تبريك مي گم
  7. F35

    خداحافظی با دوستان

    من هم براي شما آرزوي موفقيت در هر كجاي ايران و جهان دارم
  8. F35

    خاطرات من از جبهه

    مطالب شما هم واقعا جالب و عاليه
  9. جالب بوددستت درد نكنه
  10. شما مي توانيد اين خاطرات را در تاپيك خاطراتي از مردان 8 سال جنگ تحميلي قرار دهيد . زيبا بود
  11. F35

    خاطرات من از جبهه

    آقا ما كه حرفي نداريم منم نظرم و گقتم هرجور كه خود دوست عزيزمون عليرضا دوست دار عمل كنه فكر كنم همه موافق باشن ادامش بدي . بهتر يك كاري كني اين اخطار پاك بشه
  12. F35

    خاطرات من از جبهه

    فكر كنم يك بخشي دارم تو دفاع مقدس به اسم خاطراتي از مردان 8 سال جنگ تحميلي بهتر در اونجا ادامش بدي
  13. دوستان دنيا به سپاه حفاظت فردوگاه ها مگه گارد آهنين جاي همچين تعجبيم نداره
  14. خواهش مي كنم دوست غزيز
  15. بابا ولش كنيد بدبخت لابد شب خواب ديده ايران امارات گرفته اونم اين خليفه كويت پا به فرار گذاشته اومده تلا في كنه
  16. دستت درد نكنه جالب بود منم با سعيد موافقم ولي ماهنوز يك موزه شايسته براي دفاع مقدس نداريم
  17. منم اين تولد و به همه دوستان سايت ميليتاري تبريك مي گم به اميد پيشرفت هرچه بيشتر سايت
  18. F35

    انتخاب مديران سايت

    سعيد جان هنوز آماده به خدمتيم
  19. دوستان عزيز شما هر چقدر دليل ومدرك بيارين اين اقاي رومل (كه اميدوارم همون رومل معروف المان ها نباشه) مرغشاصلا پا نداره