kingraptor

Members
  • تعداد محتوا

    106
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های kingraptor

  1. پیدایش اولین نیروی دریایی ایران به زمان هخامنشیان باز میگردد در آن زمان گسترش امپراتوری پارس و جنگ با دشمنان دیرین یعنی یونانیان که در آن سوی دریای سیاه سکونت داشتند باعث ایجاد نیروی دریایی منظم شد اولین زورآزمایی واقعی نیروی دریایی ایران به زمان خشایار شاه فرزند داریوش کبیر باز میگردد(البته قبلا هم درگیری هایی بود اما نه به این وسعت). ایران به دلیل حمله یونان به لیدی که ایران تمامیت ارضی این کشور را محترم میشمرد به یونان لشکر کشید. این بزرگترین لشکرکشی تاریخ تا بدین روز بوده است. نفرات لشکر ایران به گفته مورخان در حدود 800 هزار نفر بوده است و کشتی های ایرانی که از راه دریا وارد جنگ شده بودند در حدود 1200 کشتی بود. به ابتکار خشایار شاه پلی از قایق ها نیروی ارتش را به آن سوی دریا انتقال داد و سرانجام در دریای آرتمزیوم نبرد آغاز شد و ایرانیان از آن پیروز بیرون آمدند. در آن زمان ایران از کشتی های مفرقی مصری و یونانی بهره میبرد. در پی این جنگ آتن سقوط کرد و معبد آکروپولیس به آتش کشیده شد؛ اما در سالامیس خاطره ای تلخ به وجود آمد. در حالی که جزیره سالامیس تحت محاصره نیروی دریایی ایران بود یک دستور اشتباه منجر به تغییر سرنوشت شد. کشتیها زیر آتش سنگین یونانیان دوام نیاوردند و با وجود تمام رشادتها ایرانیان شکست خوردند. این دو جنگ بزرگ هنوز در خاطره تاریخ باقیست(دوستان علاقه مند با مطالعه کتابهای تاریخ هخامنشی میتوانند اطلاعات بیشتری بدست آورند). شیرازه نیروز دریایی ایران در گذر تاریخ به دلیل به وجود آمدن مشکلات و درگیریهای داخلی از هم پاشید به گونه ای که باوجودی که بیش از 2000 کیلومتر از سواحل خلیج فارس و دریای عمان در اختیار ایران بود مدتها نیروی دریایی نداشت واین برای مدتها ادامه داشت به طوری که در سده های 17 و 18، پرتقالی ها به مدت بیش از 100 سال در خلیج فارس مستقر بودند تا سرانجام شاه عباس با کمک ناوگان انگلیسی موفق به بیرون کردن آنها از جزایر خلیج فارس شد؛ ولی این هم درس عبرت نشد و صفویان هم به فکر نیروی دریایی کارآمد نیفتادند و این بی فکری در دوران شاه سلطان حسین که خود فردی ناکارامد بود به خوبی خود را نشان داد. سواحل دریای خزر سقوط کرد و روسها بخود جرات دادند به خاک ایران حمله کنند. با به قدرت رسیدن نادر شاه نیاز به نیروی دریایی مورد بررسی قرار گرفت و از کشورهای انگلیس و هلند در خواست خرید ناو های جنگی شد که بنا به ملاحظات سیاسی این کشورها رد شد؛ ولی این بار عزم ایران جدی بود. به هر صورت به فرمان نادر شاه 20 فروند کشتی ساخته شد وجهت تسخیر مسقط و سرکوب دزدان دریایی مورد استفاده قرار گرفت. لازم به ذکر است که این کشتیها اولین کشتیهای مجهز به توپ ایران بحساب می آمدند. در زمان قاجار باز نسبت به نیروی دریایی بی توجهی شد؛ البته در زمان ناصرالدین شاه اولین کشتی های جنگی به معنای واقعی به نامهای پرسپولیس و شوش و تعداد دیگری هم در زمان مظفرالدین شاه خریداری شدند؛ ولی به دلیل رسیدگی نشدن به این کشتی ها همگی از خدمت خارج شدند و از این پس عملا نیروی دریایی ایران قدرت خود را در خلیج فارس از دست داد و نیروی دریایی انگلیس قدرت را در دست گرفت. سالهای 1290 تا 1304 را باید غم انگیزترین سالها در تاریخ نیروی دریایی دانست به شکلی که بی توجهی به نیروی دریایی ایران به حدی رسید که در سواحل شرقی خلیج فارس امنیت به کلی از میان رفت و اختیار امور با قاچاقچیان و دزدان بود. این داستان تا کودتای رضاخان ادامه داشت. سرانجام در 1303 سردار سپه نخست وزیر وقت در سفری که به خوزستان داشت به نیاز ایران به نیروی دریایی کارآمد به خوبی واقف شد. سرانجام در اسفند همان سال کشتی کوچک مضفری به عنوان اولین کشتی رسمی نیروی دریایی فعال شد و درجات و رتبه بندی ها و یونیفرم رسمی نیروی دریایی طراحی گردید. سال بعد کشتی 60 تنی تحت عنوان سفید رود که قبلا متعلق به شیلات بود به آن پیوست. با موفقیت نیروی دریایی در جنوب کم کم فکر شکل گیری آن در شمال هم به واقعیت می پیوست ؛ البته مدتها طول کشید تا اولین ناوچه های توپدار ساخت آلمان به شکل قطعات به ایران صادر گردد که این ناوچه ها در دستگیری شیخ خزعل موفق بودند. کشتی تفریحی خزعل بعدها به کشتی آموزشی افسران تبدیل شد. در سال 1304 اولین ناوچه 141 تنی مین روب از آلمان تحویل گرفته شد و تحت عنوان پهلوی و بعدها شاهین عملیاتی گردید. در سال 1306 رسما بودجه ی نیروی دریایی تصویب و دفتر آن زیر نظر نیروی زمینی فعال شد. در همان سال اولین گروه افسران برای آموزش به ایتالیا اعزام شدند و پیرو آن اولین سفارشها برای ناوچه های جدید هم ارسال شد روند رشد نیروی دریایی تا شهریور 1320 ادامه داشت. در آن زمان نیروی دریایی در جنوب بیش از 1000 نفر پرسنل(اعم از وظیفه و رسمی) داشت که مجموعا با نیروی زمینی 600 کشته داد. نیروی دریایی اندک مقاومتی از خود نشان داد؛ ولی با این وجود با صدور فرمان ترک مخاصمه و غرق شدن یکی از ناوچه ها بازهم به کلی شیرازه آن از هم پاشید. کلیه ناوگان آن توسط انگلیس مصادره و به خاور دور فرستاده شد و این روند تا سال 1326 ادامه داشت. سرانجام به دنبال فشارهای وارده نیروی دریایی مجدداً شکل گرفت و با 6 فروند ناوچه قدیمی شروع به فعالیت کرد. از این زمان روند بهبود نیروی دریایی ادامه پیدا کرد و با پیوستن ناوشکنهای سنگین، مانورهای نیروی دریایی رو به گسترش گذاشت. در سال 1340 تیمسار دریابان فرج الله رسایی فرمانده نیروی دریایی گردید. در این تاریخ بدلیل معادلات خاص سیاسی گسترش نیروی دریایی در اولویت اول قرار گرفت.از جمله این دلایل عبارت بودند از: 1.موقعیت جغرافیایی ایران وخلیج فارس 2.توسعه تولیدات نفتی در خیلج فارس و خاور میانه و افزایش صادرات نفت ایران 3.تهدیدات ناشی از توسعه طلبی شوروی در کلیه نقاط جهان به خصوص خاورمیانه 4. از همه مهمتر اینکه ایران میخواست استقلال نظامی خود را بطور کامل باز پس گیرد و به یکی از قدرت های خاورمیانه بدل شود. به همین منظور طرحهای گسترش به سرعت فراهم شد و پایگاههایی در خلیج فارس و دریای عمان ایجاد گردید(پایگاه دریایی کنارک بعد از پایگاه دریایی دیه گوگارسیای آمریکا از پیشرفته ترین پایگاه های دریایی بود). طرحهای گسترش این بار با سرعت هرچه تمامتر پیش میرفت. تعداد زیادی هواناو و ناوچه و ناوشکن سفارش داده شد. ایران تا سال 57 (و تقریبا هم اکنون) بزرگترین یگان هواناو جهان را در اختیار داشت و با 25000 پرسنل بزرگترین نیروی دریایی منطقه و دارای یگانهایی به این ترتیب بود: 3 فروند ناو شکن موشک انداز سنگین کلاس آرتیمیس 4 رزم ناو میانوزن و 27 ناوچه گشتی 10 تنی(بیشترشان مجهز به هارپون بودند) 4 ناو محافظ 4 کشتی مین جمع کن بزرگ و 2 فروند کوچک 4 لندیگ کرافت 6 فروند لندینگ شیپ مخصوص حمل تانک 2 فروند ناولجستیکی اقیانوس پیمای بزرگ(با قابلیت فرود هلی کوپتر) 1 ناو تعمیرات و پشتیبانی ۱3 یدکش و کشتی آتش نشانی(گفته میشد 3 فروند زیر دریایی دست دوم هم از آمریکا خریداری شده و در دست تعمیر است) قایقهای تند رو و.............. همانطور که گفته شد ایران بزرگترین یگان هواناو جهان را در اختیار داشت و قادر بود یک گردان نظامی کامل را ظرف 25 دقیقه در جنوب خلیج فارس مستقر کند و از نظر یگان هوادریا دارای دارای 5 هلیکوپتر دوازده اف.27 و 2 پی.3 اف بود. این باعث افزایش بیش از پیش قدرت ایران می شد و خلیج فارس عملا در اختیار نیروی دریایی ایران بود. با افزایش مداخلات نظامی ایران در کشورهای خارجی همچون سرکوب شورشیان ظفار و انتقال پنهانی نیروی پشتیبانی از اکراد که مانع از شرکت عراق در جنگ اعراب علیه اسرائیل شد، نقش نیروی دریایی و حفظ امنیت چاهای نفت اهمیت ویژه ای یافت. سفارشهای گسترده ای داده شد؛ از جمله 8 زیر دریایی به آلمان و 8 ناوشکن و 4 رزمناو و 12 ناوچه سریع السیر، همچنین 14 هاورکرافت (علاوه بر یگانهای هواناو فعال) سفارش داده شد که به دلیل وقوع انقلاب همه قراردارها لغو شد. کمتر از یک سال پس از وقوع انقلاب اسلامی، جنگ آغاز شد. در روزهای اولیه جنگ عراقیهاباپشتیبانی توپخانه و ناوچه های موشک انداز روسی، پایگاه دریایی خرمشهر را غیر فعال و تعدادی از ناوچه ها و ناوهای مستقر در پایگاه را غرق کردند؛ اما در همان ساعات تکاوران نیروی دریایی به عنوان تنها حامیان ارتشی نیروی زمینی اقدام به دفاع کردند. لشکر زرهی اهواز عملا از هم پاشید و لشکر های مستقر در منطقه با حداکثر20 درصد قوا وارد نبرد شدند و این نتیجه ای جزشکست نداشت(این ماجرا به از هم گسیختگیهای اولیه ارتش باز می گردد)؛ با این وجود این نیروها تا پای جان جنگیدند(با حمایت ها و سرازیر شدن مردم به میدانهای نبرد) و جلوی پیشرویهای سریع نیروی عراقی را گرفتند. در ماهای اول جنگ به دلیل ضعف فرماندهی، نیروی دریایی عراق با ناوچه های سریع خود اقدام به حمله به نفت کشها و سکوهای نفتی ما نمود و این به ناامنی منطقه انجامید و نفت کشها دیگر رغبتی به حمل نفت ایران به بازار های بین المللی نداشتند و این به کاهش درآمدهای نفت ایران انجامید.به این دلایل نیروی دریایی نقش خود را بازیافت. مشخص شد که سکو های نفتی الامیه و البکر محل پهلو گیری ناوچه های عراقیست. حمله به این اهداف به وسیله ناوچه های موشک انداز مجهز به موشکهای هارپون و تکاوران نیروی دریایی باموفقیت انجام شد. در 28 آبان 59 ناوچه های پیکان و جوشن ماموریت یافتند با پشتیبانی 4 فروند فانتوم تکلیف نیروی دریایی عراق را یکسره کنند(عملیات معروف به مروارید). در این عملیات جمعاً 12 ناوچه و 2 جنگنده عراقی نابود شد و شیرازه نیروی دریایی عراق به کلی از هم پاشید. در این عملیات تنها ناو پیکان به فرماندهی ناخدا سوم محمد همتی با تمام رشادتی که از خود نشان داد و تعداد زیادی از ناوچه ها را هدف قرار داد هدف موشک قرار گرفت و غرق شد و حماسه ای بزرگ آفرید و ایران از بزرگترین جنگ دریایی خود را پس از دوران هخامنشی پیروز بیرون آمد. تمام ناوچه های ایرانی شرکت کننده در این عملیات از کلاس لاکمبا تانت فرانسوی بودند و از موشک هارپون بهره می بردند) جنگ با عراق در اینجا برای نیروی دریایی تمام شد اما دشمنی قویتر پا به میدان گذاشت، ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا. در سالهای آخر جنگ و به خصوص در ماجرای جزیره مجنون دخالت آمریکاییها باعث آزادی آن و شهادت شمار زیادی از رزمندگان ما شد. ناوچه سهند درگیریهای زیادی بین نیروی دریایی ما که در آمادگی نبود با نیروی دریایی آمریکا رخ داد، ازجمله حمله به ناوچه جوشن وغرق کردن آن که باوجودی که این ناوچه در آبهای بین المللی بود مورد هدف 4موشک هارپون و 300 گلوله توپ قرار گرفت. به دنبال آن در سال 1988 در طی عملیات اسکورت نفت کشهای کویتی توسط آمریکا یکی از نفت کشها به یک مین ایرانی برخورد کرد و به سختی آسیب دید.4 روز بعد نیروی دریایی آمریکا اقدام به حمله به نیروی دریایی و سکوهای نفتی ایران نمود این بزرگترین جنگ دریایی با حظور کشتی های بزرگ پس از جنگ جهانی بود. در این حمله دو فروند ناوچه ایرانی ( ناوچه های سهند و جوشن) نابود شد. ناوهای آسیب دیده آمریکایی البته این بار ناوهای آمریکایی بی نصیب نماندند و پاسخ کوبنده ای گرفتند. دو ناو عملاً بلا استفاده شد و بیش از 80 درصد اسیب دید و یک هلیکوپتر آمریکایی هم هدف قرار گرفت و نابود شد. این اقدامات در راستای مجموعه فشارها برای پذیرش قطعنامه شورای امنیت توسط ایران بود. پس از جنگ ایران اقدام به خرید چند فروند زیردریایی، ناوچه و رزم ناو نمود (ایران در سال 77 در رقابت با هند و چین برای خرید ناوهواپیمابر روسی گورچکف شرکت و بالاترین قیمت را ارائه نمود. گفتگو هایی انجام شد اما روسها به دلایل سیاسی موافقت نکردند). نیروی دریایی در طی سالها تحریم بیشترین سعی خود را برای کاهش وابستگی و نوسازی به کار برد که از جمله این تلاشها، ساخت ناو محافظ الوند و ناوچه های سریع بود، همچنین می توان به ارتقاء سیستم پدافند ناوها و انجام تعمیرات و همچنین مین گذاری در خلیج فارس اشاره کرد. در حال حاضر این نیرو قویترین نیروی دریایی در خلیج فارس است(البته بعد از نیروی دریایی آمریکا). ناو محافظ الوند و زیر دریاییهای کلاس کیلوی نیروی دریایی -------------------------------------------------------------------------------------------------- منبع: airnaval.blogfa.com
  2. اين سلاح در سال1984 توسط مبتكر سوئدي تبار ساكن امريكا ، يعني آقاي جان اندرسن طراحي و ساخته شد. اين سلاح بين سال هاي 1984 تا 1990 ، مورد بازنگري ها و بهينه سازي هاي متعددي قرار گرفت. ولي هيچ گروه خاصي تاكنون خواهان خريداري اين سلاح در مقياس انبوه نبوده است. تنها تعداد كمي از اين سلاح ، آن هم به صورت مدل هاي اوليه ساخته شده كه از اين تعداد كم ، 2 قبضه به صورت تمام اتوماتيك هستند. اين سلاح داراي جلوه خاصي است كه هر شخص علاقمند به سلاح را به سوي خود جذب مي كند. اين سلاح ساچمه زني ، تنها سلاح ساچمه زني تمام اتوماتيك موجود در جهان است. عملكرد اين سلاح نيز همانند نام آن عجيب و البته جالب است. مكانيزم گاز اين سلاح ، از دو قسمت اصلي تشكيل شده است. سيلندر گاز كه درواقع دور لوله قرار گرفته و پيستون گاز كه دقيقآ جلوي دريچه خروج گاز قرار گرفته است. وقتي سلاح شليك مي شود ، گاز باروت وارد سيلندر شده و لوله سلاح و پيستون گاز را به جلو هل مي دهد. اين حركت خلاف حركت فنر ارتجاع است كه دور لوله و جلوي پيستون گاز قرار گرفته است. وقتي لوله سلاح به جلو رانده مي شود ، ابتدا تماس خود با توپي و گلوله شليك شده را از دست داده و سپس خاري را كه لوله و سيستم تغذيه و آتش را به هم وصل مي كند فعال مي شود. اين خار ، با سطح بيروني توپي چرخنده كه به شكل دندانه دار در آمده در تماس است و هرگاه كه به جلو رانده مي شود ، باعث چرخش 12 درجه اي توپي در جهت عقربه هاي ساعت مي گردد. خار در هنگام بازگشت به جاي خود ، باعث يك چرخش 12 درجه اي ديگر مي شود كه اين كار به نوبه خود ، باعث قرار گرفتن فشنگ جديد در امتداد لوله مي شود. در آخرين مرحله از اين فرايند ، لوله سلاح به عقب برگشته و با فشنگ جديد در انتها چفت مي شود. در اين لحظه ، خار ذكر شده كه وظيفه چرخاندن توپي را دارد ، در جاي خود آماده چرخاندن مجدد توپي در صورت شليك مجدد سلاح است و چنانچه ماشه سلاح در حالت كشيده نگه داشته شود ، اين رويه ادامه پيدا خواهد كرد و سلاح به صورت اتوماتيك ، تا آخرين گلوله شليك خواهد كرد. گونه اي از اين توپي را مي توان بدون قرار دادن فشنگ پر كرد. بدين صورت كه سوراخ هاي قرارگيري فشنگ را پس از مسدود كردن انتهاي آن ، از باروت پر كرده و گلوله مورد نظر را درون آن قرار مي دهند. سپس قسمت جلويي سوراخ را با پلاستيك مخصوص ، مهر و موم مي كنند. براي مسلح كردن اين سلاح بايد روپوش لوله ان را اول به جلو و سپس به عقب حركت دهيد. (برخلاف شاتگان هاي متد اول) براي درآوردن خشاب سلاح ، كافيست ماشه را تا نيمه به عقب كشيده و روپوش لوله را به جلو هل دهيد. اين كار باعث آزاد شدن ضامن خشاب و درآمدن آن خواهد شد. سوزن آتش سلاح ، در قنداق آن جاسازي شده و مي توان آن را به صورت دستي ، فعال يا غيرفعال كرد. لوله اين سلاح ، براحتي تعويض مي شود. براي اين كار ، روپوش لوله و فنر ارتجاع را در آورده و لوله سلاح را 90 درجه بچرخانيد تا از خار مخصوص خلاص شود. سپس آن را بيرون بكشيد. لوله جديد را در محل خود وارد كرده و 90 درجه بچرخانيد تا با خار مخصوص درگير شود و سپس روپوش لوله و فنر ارتجاع را در جاي خود نصب كنيد. مگسك سلاح ، درون دستگيره حمل سلاح جاسازي شده است. در مورد نام اين سلاح جالب است بدانيد Jakhammer ، نوعي چكش مستعمل در قرون وسطي بوده كه سر جادوگران و كافران را با آن خرد مي كردند!!!
  3. IAI Lavi پس از موفقيت در ساخت جنگنده هاي نسل سوم «نشر» و «کفير»، جنگندهء نسل چهارم اسرائيل يعني «لاوي» ساخته شد. لاوي يک جنگندهء بسيار پيشرفته و در حد جنگنده هايي نظير اف16 و اف18 مي باشد. از اين جنگنده کمتر گفته شده است، زيرا هيچگاه به طور رسمي به كار گرفته نشد ولي IAI جهت جبران زحمات فراواني كه براي طراحي اين جنگنده و سيستم‏هاي پيشرفته‏اش كشيد، بسياري از طراح‏هايش را عينن به جنگنده‌ء J-10 چيني منتقل كرده است. امروز، لاوي در قالبي نو به نام J-10 در اختيار نيروي هوايي چين و به زودي پاكستان، قرار خواهد گرفت. چيني‏ها، علاقمندي مقامات ايران را نيز براي دريافت اين جنگنده اعلام كرده‏اند هرچند به سختي مي‏توان باور كه دولت اسرائيل، اجازهء‌ فروش J-10 را به ايران صادر نمايد. لاوي يک جنگنده چند کاره است که هرگز وارد خدمت نشد اما با اين وجود، مرحلهء مهمي را در زمينهء توسعهء هواپيما در صنايع IAI شکل داد و شايد بالاتر از توان IAI قرار داشت. براي اولين بار در تاريخ تکنولوژي اسرائيل، طراحي مستقل يک هواپيماي پيشرفته، محقق شده بود. پيشتر از اين، صنايع IAI، جنگنده هاي Nesher، Kfir و Tzukit را با موفقيت توليد کرده بود، اما در واقع اين هواپيماها، مدلهايي کپي شده يا ارتقاء يافته از جنگنده هاي ساخت کشورهاي ديگر بودند. لاوي در واقع اولين هواپيمايي بود که مطابق با استانداردهاي مورد نياز نيروي هوايي ساخته شد و يکي از پيشرفته ترين جنگنده هايي شد که در آستانهء ورود به هزارهء سوم توليد شده بود. قرار بود بين سالهاي 1993 تا تا 2003، تعداد 300 فروند لاوي ساخته شده و جايگزين هواپيماهاي قديمي A-4 (اسكاي‏هاوك) و كفير شوند. كل اين پروژه، مبلغي در حدود 3 ميليارد دلار را بالغ مي‏شد. A-4 Skyhawk برنامهء توليد لاوي به فوريه 1980 باز مي گردد. در آن زمان دولت به نيروي هوايي اجازه داد تا جنگندهء آينده بر اساس تکنولوژي هاي فني پيشرفته، طراحي شود. 18 ماه بعد، پروسهء توليد هواپيماي جديد در IAI شکل گرفت و قرار شدن براي موتور هواپيما که ساخت آن نياز به تکنولوژي فني بالايي دارد از بين موتورهاي ساخت شرکت پرات اند ويتني،‌ يک مدل انتخاب شود. جنگندهء تک سرنشينهء لاوي قرار بود جايگزين هواپيماهاي اسکاي هاوک (SkyHawk) شده و ماموريتهاي گوناگوني مانند حمله به اهداف زميني در فواصل نزديک و متوسط و دفاع هوايي را به انجام برساند. نوع دو سرنشينه نيز قرار بود براي مراحل پيشرفته‏تر آموزش خلباني به کار گرفته شود ضمن آنکه بتواند ماموريتهاي رزمي را نيز به خوبي انجام دهد. لاوي، جنگنده‏اي در ابعاد کوچک، باهوش و داراي سيستم‏هايي بود که امکان خطا را کم مي‏کرد و راه حل مناسب نيروي هوايي براي نبردهاي آينده به شمار مي رفت. سيستم‏هاي نرم افزاري بسيار هوشمندي براي كنترل و نشانه‏روي تسليحات در داخل جثهء كوچك اين جنگنده تعبيه شده است. وجود اين سيستم‏هاي كامل، به معني كاهش هزينه‏هاي تعمير و نگهداري مي‏شد، زيرا با ورود به خدمت اين جنگندهء‌ چندماموريته، تعدادي جنگندهء قديمي از رده خارج مي‏شدند. مطابق اصول فني، لاوي يك جنگندهء بسيار پيشرفته به شمار مي‏رفت: - با بدنه‏اي كاملن آيروديناميك؛ - قابليت مانور عالي؛ - پساي كم در هنگام حمل تسليحات كامل؛ - قابليت پرواز با حداكثر مهمات در حداكثر سرعت و فواصل طولاني؛ - قابليت استفاده از انواع تسليحات پيشرفته. جزئيات عمليات هواپيما – به خصوص كابين آن – به وسيله خلبان برنامه‏ريزي مي‏شود. بدين معني كه جنگنده به خلبانش اجازه مي‏دهد وارد اجراي تاكتيكهاي نبرد شود بدون آنكه نياز به دقت و كنترل مدوام سيستم‏هاي مختلف جنگنده باشد. سيستم‏هاي الكترونيكي لاوي (آويونيك) به شكل كاملن نو و ابداعي طراحي شده‏اند و داراي عيب‏ياب خودكار هستند تا تعمير آنها، ساده‏تر شود. به تاريخ 31 دسامبر 1986، نمونهء ابتدايي لاوي، اولين پرواز از سري پروازهاي آزمايشي لاوي را انجام داد. سرخلبان آزمايشگر – مناخيم شيمول – كه از ژنرال‏هاي نيروي هوايي است ساعت 13:21 به وقت محلي، از باند پايگاه هوايي بن‏گورين به هوا خاست و در مدت 26 دقيقه پرواز، سيستم‏هاي كنترلي و موتور اين جنگنده را مورد سنجش قرار داد. سه ماه بعد، دومين نمونهء اوليه نيز به هوا خاست. در آن پرواز نيز سيستم‏هايي چون: سيستم كنترل پرواز، موتور، برق هواپيما، هيدروليك و سيستم خنك كنندهء كابين (ايركانديشن) مورد آزمايش قرار گرفت. دومين نمونه، دچار برخي بهسازي‏ها نسبت به مدل اول شده بود كه شامل حمل مخزن سوخت سوارشده در وسط بدنهء هواپيما، غلاف سوختگيري هوايي و برخي سيستم‏هاي الكترونيك (آويونيك) كه در نمونهء اول، گنجانده نشده بودند. در كل تعداد 3 فروند نمونهء اوليه از لاوي در IAI توليد شد كه به غير از 5 فروند نمونهء اصلي بود كه بعدن ساخته شد. به تاريخ 30 آگوست 1987، دولت تحت فشار آمريكا، تصميم گرفت تا ادامهء پروژه لاوي را ملغي كند. دليل آن نيز مشكلات تامين بودجه و همچنين فشارهاي اقتصادي و سياسي وارده از طرف احزاب بود. (برخي احزاب مانند حزب ليكود بر خلاف حزب كارگر، از هزينهء تمام شدهء‌ نسبتن بالاي اين جنگنده رضايت نداشتند و ترجيح مي‏دادند كه جنگنده‏هاي ارزان‏قيمت‏تري مانند F-16C/D از ايالات متحده خريداري شود) همچنين ايالات متحده، نگران از دست رفتن بازار جنگنده‏هاي صادراتي اف16 و اف18 خود بود. اين تصميم، باعث تظاهرات كارگران خشمگين صنايع IAI شد هرچند كه نتيجه اي دربر نداشت. IAI انتخاب ديگري نداشت و بدين گونه 5000 نفر از كاركنانش،‌ بيكار شدند. دولت مبلغ 450 ميليون دلار بابت هزينهء لغو پروژهء لاوي از ايالات متحده طلب كرد. سومين نمونهء لاوي كه به نام B-3 يا Technology Demonstrator (اثبات كنندهء‌ تكنولوژي) ناميده شد، دو سال بعد از ملغي شدن پروژه، ساخته شد. اين جنگنده، امروزه در IAI براي تست و ارزيابي سيستم‏هاي الكترونيك به منظور صادرات به ديگر كشورها، مورد استفاده قرار مي‏گيرد. برخي مشخصات فني ماموريت اوليه: جنگندهء چندكاره (Multi-Task) سازنده: اسرائيل ابعاد طول: 14.57 متر فاصلهء دو سر بالها: 8.78 متر ارتفاع: 4.78 متر مساحت بالها: 33.05 متر مربع مقدورات حداكثر سرعت: 1.85 ماخ حداكثر وزن قابل بارگذاري: 7200 كيلوگرم برد عملياتي: 2100 كيلومتر وزن خالص: 9990 كيلوگرم پيشرانه يك موتور توربوفن ساخت پرات اند ويتني (PW1120) با كشش 9344 كيلوگرم برخي سيستم‏ها سيستم كامپيوتري پرواز با سيم = Fly By Wire يا FBW گيرندة اخطار راداري = Radar Warning Receiving يا RWR سيستم پيشرفتهء تشخيص دوست از دشمن: IFF نمايشگر سربالا = Headup Display يا HUD ساخت Albit Systems و . . . دلائل لغو پروژهء لاوي در 30 اوت 1987، كابينهء اسراييل با اكثريت نسبي آرا (12 به 11) در مورد لغو برنامهء توليد هواپيماي جنگنده لاوي (در عبري به معناي شير) به توافق رسيد. دولت رونالد ريگان كه در آغاز حامي اين برنامه بود، با تغيير موضع خود مشكلات مالي و سياسي زيادي را براي دولت تل آويو به وجود آورد كه در نهايت چاره‌اي جز لغو آن نداشت. قرار شد به جاي توليد لاوي، هواپيماي جنگنده اف ـ 16 بيشتري از آمريكا خريداري شود. يكي از علل اوليه جذابيت برنامهء توليد لاوي، اين بود كه به اسرائيل امكان مي‌داد تا از تحريمهاي تسليحاتي آمريكايي مصون بماند. هر زمان كه ايالات متحده با سياستهاي خارجي اسراييل مخالف بود، ناخشنودي خود را با قطع انتقال تسليحات به تل آويو نمايان مي‌ساخت. كما اينكه در اوايل 1980 براي اعتراض به اشغال نظامي جنوب لبنان توسط اسرائيلي‌ها، دولت واشنگتن ارسال هواپيماي اف ـ 16 را براي مدتي متوقف ساخت. در ابتدا، كنگرهء امريكا بدون بررسي دقيق، ميلياردها دلار را براي مدتي متوقف ساخت. در ابتدا، كنگرهء امريكا بدون بررسي دقيق، ميلياردها دلار را براي اين پروژه تصويب كرد، و اعتراض شركتهاي هواپيماسازي امريكايي ناديده گرفته شدند. امريكايي‌ها با صادرات لاوي از سوي اسرائيل مخالف بودند. در ژوئيه 1983، واينبرگر (وزير دفاع وقت) ادعا كرد كه براي تأمين هزينه‌هاي توسعه و توليد، اسراييلي‌ها ناگزيرند كه به جاي 300 فروند، 700 فروند لاوي توليد كرده و 400 فروند ديگر را به كشورهاي ثالث بفروشند. بين سالهاي 1977 و 1981، حدود يك سوم از بودجهء دفاعي اسراييل توسط آمريكا تأمين مالي مي‌شد، و سهم كمكهاي امريكايي در بودجهء نظامي اين كشور در 83 ـ 1982 به 37 درصد افزايش يافت. در 1987، كمك نظامي آمريكا به اسراييل 8/1 ميليارد دلار، و كمك اقتصادي بالغ بر 2/1 ميلياد دلار بود. امريكايي‌ها تمايلي نداشتند كه پول بيشتري به برنامه‌هاي توليد نظامي (از جمله لاوي) اختصاص دهند، و رقيب بالقوه‌اي براي خود در صنعت هواپيماسازي جنگي ايجاد كنند. هزينهء توسعه لاوي، سالانه حدود نيم ميليارد دلار از كمكهاي امريكا را به خود اختصاص داد. منبع
  4. اين مسلسل دستي را بايد مسلسل اشرار و قانون شكنان امريكا دانست. تاكنون هيچ مسلسل دستي مانند TEC DC-9 ، در زير كت گانگسترهاي امريكايي جاي نگرفته است. دليل اين امر را مي توان ظرفيت خشاب بالا ، ابعاد كوچك و نواخت تير فوق العاده دانست. طرح اوليه اين سلاح ، در كشور سوئد بر روي كاغذ آمد. سازنده اين سلاح ، يك كارخانه سوئدي به نام Interdynamic بود. كشور سوئد ، بازار خوبي براي فروش اين سلاح به شمار نمي آمد. لذا كارخانه مذكور ، به ميامي امريكا نقل مكان كرد. از آنجا كه فروش مسلسل هاي دستي رگبارزن ، در امريكا با محدوديت هاي فراواني روبرو است ، نمونه اوليه اين سلاح بصورت نيمه اتوماتيك توليد شد. گلنگدن اين سلاح از نوع باز بود و توسط فشار مستقيم گاز باروت عمل مي كرد. سلاح مذكور با نام KG-9 ارائه شد. به زودي پليس امريكا متوجه شد كه حتي مدل تكتير زن و نيمه اتوماتيك اين سلاح را مي توان به راحتي به نمونه تمام اتوماتيك تبديل كرد. بنابراين توليد اين سلاح كاملآ ممنوع شد. كارخانه Interdynamic براي رهايي از اين بن بست ، سلاح KG-9 را مورد بازنگري قرار داده و آن را با گلنگدن بسته و با نام KG-99 ارائه كرد. در دهه 1980 ، كارخانه Interdynamic با كارخانه Interatec ادغام شد. سلاح KG-99 ، از آن پس با نام TEC-9 توليد شد. تا اينكه نهايتآ در سال 1989 ، به DC-9 تغيير نام داد. در سال 1994 دولت امريكا قانوني را تصويب كرد كه طبق آن ، حمل يا مالكيت سلاح هاي اوتوماتيك ممنوع اعلام شد. در طي اعلان اين قانون ، كارخانه Interatec سلاح مذكور را بدون قبضه تپانچه اي جلويي ، روپوش لوله و رزوه نصب لوله يدكي ارائه كرد. اين مدل به AB-10 معروف شد. خشاب اين سلاح ، ظرفيت 10 فشنگ را داشت. ولي مالكان آن ، كماكان مي توانستند خشاب هاي 20 تير و 30 تير مدل هاي قبلي را روي آن نصب كنند. بدنه تمامي مدل ها (لوله فولادي و قبضه تپانچه اي شكل ، روپوش لوله و محافظ ماشه آنها) از پلاستيك ساخته شده است. اين سلاح ، فاقد هرگونه ضامن مي باشد. در مدل گلنگدن باز ، در منتهي عليه شيار دستگيره گلنگدن ، شكافي تعبيه شده كه مي توان دستگيره گلنگدن را در آن قرار داد تا از جلو رفتن گلنگدن جلوگيري شود. انواع گلنگدن بسته اين سلاح ، به ضامن خاصي مجهز شده اند كه بر روي دستگيره گلنگدن قرار گرفته است. مكانيزم نشانه روي اين سلاح ، از دو شكاف درجه ثابت و غيرقابل تنظيم تشكيل شده است. نوك لوله اين سلاح طوري رزوه شده تا قابليت نصب صدا خفه كن و يا يك لوله يدكي را داشته باشد. مشخصات فني: طول سلاح: 317 ميليمتر كاليبر: 9 × 19 طول لوله: 127 ميليمتر وزن خالي: 1400 گرم ظرفيت خشاب: 10 ، 20 ، 32 و 50 تير اين سلاح اگرچه داراي قدرت و برد كافي است ، ولي يكي از كارآمدترين سلاح ها براي محيط هاي بسته و درون شهري است. Gun.mihanblog.com
  5. در بعضي مواقع در دنياي تسليحات ، به جنگ افزارهايي برخورد مي كنيم كه حتي تصوير آنها ، رعب آور و وحشت انگيز است و TOS-1 ، يكي از اين هيولاهاست. سيستم آتشبار سنگين TOS-1 ، در سال 1998 توسط كشور روسيه ساخته شد. دو قسمت اصلي اين آتشبار عبارتند از: BATTLE MACHINE TRANSPORT-CHARGING MACHINE BATTLE MACHINE ، كل سيستم موشك اندازي است كه بر روي يك كشنده زرهي نصب گرديده و شامل سكوي چرخنده با قابليت نوساني (OP) ، گرداننده هاي پر قدرت (FTD) و سيستم كنترل آتش است. OP ، شامل 30 لوله براي پرتاب موشك هاي غيرهدايت شونده است. اين مجموعه ، توسط محورها و اتصالاتي خاص ، طوري به سيستم انتقال قدرت مرتبط مي باشند كه امكان ايجاد حركت و ترازهاي افقي و عمودي را به آن مي دهد و اين قابليت باعث مي شود كه بتوان از آتشبار TOS-1 ، در هر شرايط و موقعيت فيزيكي استفاده كرد. زيرا OP در هر سطح و زاويه اي ، موقعيت دلخواه و مناسب را مي گيرد. سيستم كنترل آتش شامل سيستم هدفگير ، محاسب بالستيك و سيستم سنجش اهداف مي باشد. http://tinypic.com/eb5ta9.jpg موشك هاي مورد استفاده در TOS-1 ، از نوع غيرهدايت شونده است و از لحاظ برد عملياتي ، محدوده اي بين 400 تا 3500 متر را پوشش مي دهد و از سوخت جامد استفاده مي كنند. TOS-1 ، از موشك هاي كاليبر 220 استفاده مي كند كه اين نمايانگر قدرت سهمگين و هولناك اين آتشبار است. نكته تعجب برانگيز اين است كه شليك تمام موشك ها ، طي 7.5 ثانيه صورت مي گيرد! تصور كنيد در منطقه اي كه طي 7.5 ثانيه ، 30 موشك كاليبر 220 ميليمتري فرود آيد ، چه جهنمي شكل مي گيرد! http://tinypic.com/eb5tlx.jpg TRANSPORT-CHARGING MACHINE ، شامل سيستم كشنده زرهي و سيستم پركردن لانچر يا موشك انداز است. وزن اين آتشبار ، 42 تن بوده و از 3 خدمه استفاده مي كند. حداكثر سرعت آن 60 كيلومتر در ساعت و شعاع عمل آن 550 كيلومتر مي باشد. Gun.mihanblog.com
  6. موشك كروز ASM-1(Type 80) اولين موشك بومي هوا به زمين ژاپن ميباشد .اين موشك براي بكار گيري در جنگنده ميتسوبيشي F-1 طراحي و ساخته شد.نمونه ساحلي اين موشك ميتوانست به وسيله خودروهاي زرهي در كشتي هاي جنگي نيز مورد استفاده قرار بگيرد. كار طراحي اين موشك در سال 1973 شروع شد و اولين تست ان در سال 1977 انجام پذيرفت. فاز طراحي ان در سال 1980 پايان يافت و ساخت ان در همان سال انجام شد.اولين ارزيابي ان توسط نيروهاي پدافند ژاپن در بين سال هاي 1981 تا 1982 انجام پذيرفت.موشك ASM-1 در سال 1983 در نيروهاي پدافندي ژاپن وارد خدمت شد و معمولا براي استفاده در جنگنده ميتسوبيشي F-1 و F-4J و هواپيماي P-3 Orion گسترش يافت.شايد هم براي ميتسوبيشي F-2 مورد استفاد ه قرار گيرد. موشك كروز ASM-2(Type 93) نسخه اي از ASM-1 است كه برد ان افزايش يافته است.كار ساخت اين نسخه در نيمه سال 1980 شروع شد اما كار ساخت اصلي ان در سال 1987 اغاز شد. تست جنگي ASM-2 در سال 1990 شروع شد و كار ساخت ان در سال 1993 شروع شد.اين موشك در سال 1998 وارد خدمت شد و بطور متداول گسترش يافت براي هواپيماهاي ميتسوبيشي F-1 F-2, P-3C Orion و F-15 Eagle. موشك كروز ASM-2(Type 93) از لحاظ ساختار و شكل شبيه ASM-1(Type 80) ميباشد.بدنه اي استوانه اي شكل با پوزه اي نوك تيز كه چهار بال دلتا شكل كه در ميانه ان قرار گرفته به همراه چهار باله دلتا شكل در جلو.سيستمهاي ناوبري و هدايت خودكار به همراه جستجوگر مادون قرمز و سيستمهاي هدايت موشك همگي به روز شده اند.اين موشك توان حمل كلاهكي ضد زره 150 تا 225 كيلوگرمي را تا مسافت 100 كيلومتري داراست. ژاپن همچنين به روزاوري كرد اين موشك را ونسخه جديد اين موشك ASM-2(Type 96) توانايي شليك از هوا و سيتمهاي پرتاب زميني را داراست و از برد 180 كيلومتري ان در بعضي سايت هاي سخن گفته شده است. --------------------------------------------------------------------------------------------------------- خصوصيات عملكرد: موشک کروز سازنده: Mitsubishi Heavy Industries كشور سازنده: ژاپن پيشرانه: موتور توربو جت با سوخت جامد طول:4.10 متر قطر: 0.35 متر برد: 100 كيلومتر سيستم هدايت: سيستم هدايت خودكار,جستجوگر اينفرارد,ديتالينك كلاهك: ضد زره بين 150 تا ۲۲۵ كيلوگرم سال ساخت:1987 ورود به خدمت:1993 ● منبع: Moshaki-nezami.blogfa.com
  7. پدافند در ارتفاع پايين ، مسئله اي است كه امروزه بسيار به آن اهميت داده مي شود. جنگنده هاي پايين پرواز ، هليكوپترها و موشك هاي كروزي كه براي مخفي كردن خود از ديد رادار ، در ارتفاع پايين پرواز مي كنند مي توانند بدور از چشم رادار ، وارد حريم هوايي هر كشوري شوند. زنجيره پدافند شامل حلقه هاي بسياري مي شود كه يكي از اين حلقه ها ، پدافند در ارتفاع پايين است. ارتش امريكا براي نيل به اين هدف طي 3 دهه گذشته ، از دو سيستم پدافند موشكي در ارتفاع پايين استفاده كرده است كه شامل موشك كتف پرتاب استينگر و سيستم موشكي نيمه سنگين خودكششي MIM-72 ملقب به چاپارل مي باشد. MIM-72 چاپارل ، يك سيستم پدافند هوايي متحرك كوتاه برد ساخت امريكاست. چاپارل شامل 4 موشك AIM9 سايدويندر كه بر روي برجك يك خودروي زرهي شني دار سوار شده اند مي باشد. موشك AIM9 سايدويندر ، درواقع موشك هوا به هواي فرو سرخ كوتاه برد نيروي هوايي و دريايي امريكاست كه از تمامي جنگنده هاي امريكايي شليك مي شود كه با كمي تغيير ، آن را به عنوان موشك پدافندي به خدمت گرفته اند. اين نمونه سايدويندر ، درواقع نمونه تغيير يافته AIM9L مي باشد. اين موشك ، داراي هدايت فرو سرخ يا همان مادون قرمز است. موشك پس از قفل شدن سيستم هدايتي مادون قرمز كه بر روي دماغه آن نصب است ، به سوي هدف شليك شده و به تعقيب گرماي خروجي موتور هواپيما يا هليكوپتر (اگزوز) پرداخته و آن را منهدم مي كند. اين موشك پس از شليك ، كاملآ خودمختار بوده و نياز به هدايت خارجي ندارد اگر چه تاكنون از چاپارل به صورت عملياتي و برضد هيچ هدفي استفاده نشده ، ولي به صورتي گسترده در ارتش امريكا به خدمت گرفته شده است. همتاي اروپايي چاپارل ، سيستم موشكي كوتاه برد راپير ساخت انگلستان مي باشد. از اين موشك مي توان برضد انواع هليكوپتر و هواپيما كه در ارتفاع پايين حركت مي كنند استفاده كرد. 4 موشك سايدويندر روي يك برجك متحرك قرار مي گيرند. يك واحد آتش چاپارل ، داراي يك كاميون پشتيباني با 8 موشك يدكي سايدويندر است. خودروي شليك كننده موشك ها ، از نوع M730A2 مي باشد كه نمونه تغيير يافته نفربر M113 است. رادار چاپارل از نوع مارك XII ساخت هيوز مي باشد كه در باند D كار مي كند و بر روي برجك موشك نصب شده است. گفته شده برد گشف اين رادار ، برابر با 30 تا 40 كيلومتر است. قيمت هر فروند موشك سيستم چاپارل ، 800000 دلار و قيمت هر واحد آتش ، 5/1 ميليون دلار است. تا سال 1990 ، ارتش امريكا 596 واحد آتش و 5353 موشك را به خدمت گرفته است. در سال 1994 ، طي فرماني تمامي چاپارل ها از خدمت ارتش امريكا خارج و به گارد ملي پيوسته اند. مشخصات فني موشك: طول: 2 متر و 91 سانتيمتر قطر بدنه: 7/12 سانتيمتر وزن: 84 كيلوگرم حداكثر برد: 4800 متر حداكثر ارتفاع: 2500 متر موتور موشك: يك دستگاه موتور MK-36 مدل 5 سيستم هدايت: مادون قرمز وزن سرجنگنده: 5/12 كيلوگرم حداكثر سرعت: 5/2 ماخ Gun.mihanblog.com
  8. سلاح هجومي Enfield SA-80 ، آخرين محصول رسمي و سازماني كارخانه انفيلد انگلستان محسوب مي شود. ارتش انگلستان در دهه 80 ميلادي ، تصميم به بكارگيري نسل جديدي از سلاح هاي انفرادي با كاليبر كوچك و سرعت دهانه بالا گرفت. اين پروژه ، با معرفي 2 سلاح SA80IW (سلاح پياده نظام) و SA80LSW (سلاح پوشش سبك) آغاز شد. درواقع ارتش انگلستان قصد داشت تا سلاح FAL بلژيكي با كاليبر 62/7 ميليمتر را از رده خارج كرده و از سلاحي جديد استفاده كند. در سال 1977 و با ورود گلوله هاي 56/5 ميليمتري به بازار سلاح هاي انفرادي ناتو ، كارخانه انفيلد يك نوع گلوله جديد با كاليبر 19/0 اينچ (85/4 ميليمتري) را آزمايش كرد. سلاحي كه براي شليك اين گلوله ساخته شد ، XL65 نام گرفت. حداقل در ظاهر و بصورت كلي ، بسيار شبيه به انفيلد EM-2 بود. ولي شباهت آن به سلاح AR-18 امريكايي بيشتر بود ؛ با اين تفاوت كه به شكل بولپاپ ساخته شده بود. با تآييد كاليبر 56/5 براي سلاح هاي انفرادي ناتو ، مهندسين انفيلد آن را با كاليبر 56/5 و كد XL-70 روانه مركز تست سلاح هاي ناتو كردند. اين سلاح ، نهايتآ توسط نيروي زميني ارتش انگلستان پذيرفته شد و تنها در سال 1984 ، مورد بهينه سازي هاي اندكي قرار گرفت. SA-80 هاي اوليه (L85 و L86) ، سلاح هايي پردردسر و كمي به درد نخور بودند. نگهداري ، تعمير و نظافت آنها بسيار زمانبر و پرهزينه بود. تااينكه در سال 1997 ، برنامه اصلاح L85 وارد مرحله عملي شد. برنامه بهينه سازي اين سلاح ، در سال 2002 و توسط شركت هكلر و كخ انجام شد. (شركت هكلر و كخ از سال 2000 تا سال 2002 ، در تملك شركت رويال اردنانس انگليس بود.) از مجموع 320 هزار قبضه L85-A1 توليد شده تا آن زمان ، 200 هزار قبضه مورد بهينه سازي قرار گرفته و با نام L85-A2 ، به ارتش انگليس تحويل داده شدند.البته نتيجه حاصله ، باز هم رضايت بخش نبود. چرا كه در جنگ افغانستان و عراق ، معلوم شد كه كماكان نمي توان ديدي خوش بينانه به اين سلاح داشت. L85-A2 به احتمال قوي ، جاي خود را به سلاح G36 خواهد داد. نمونه ديگر L85-A1 يعني SA80IW با لوله اي كوتاه تر و با نام L98-A1 ظاهر شد.ولي هرگز روانه ميادين جنگ نشد و تنها براي آموزش تيراندازي به سربازان مبتدي استفاده مي شود. L85 سنگين و كمي بددست است. مركز ثقل سلاح ، به قنداق نزديك تر است تا به نوك لوله و به همين علت است كه حتي شكل بولپاپ سلاح هم به حفظ تعادل و كاهش جهش لوله آن كمكي نمي كند. گلنگدن L85 از نوع چرخشي بوده و با فشار گاز باروت عمل مي كند. پيستون گاز ، از نوع كورس كوتاه است و درست بالاي لوله قرار مي گيرد. سيلندر گاز اين سلاح ، داراي يك رگلاتور 3 حالته است ؛ حالت اول براي شليك معمولي ، حالت دوم براي شليك با نواخت تير پايين تر و حالت سوم براي ايجاد حداكثر فشار گاز در لوله و پرتاب نارنجك تفنگي است. قابل ذكر است كه در حالت سوم ، مسير برگشت گاز كاملآ بسته مي شود. حمال گلنگدن ، بر روي دو ريل جانبي حركت مي كند و داراي يك فنر ارتجاع جداگانه مي باشد. (پيستون گاز هم داراي يك فنر ارتجاع جداگانه است.) گلنگدن هم داراي 7 زبانه مي باشد كه به بدنه سلاح قفل مي شوند. دستگيره گلنگدن ، به سمت چپ حمال گلنگدن وصل شده است. يكي از معايب اين سلاح در مدل هاي اوليه ، برخورد پوكه با صورت يا بدن تيرانداز بود كه در مدل L85-A2 اصلاح شد. مكانيزم ماشه اين سلاح ، در قنداق آن جاسازي شده و به واسطه يك ميله بلند به ماشه وصل شده است. در مدل L85-A2 ، يك مكانيزم ايجاد تآخير در عملكرد ماشه به كار رفت كه از نواخت تير سلاح نمي كاهد. ولي باعث افزايش دقت در تيراندازي مي شود. مشخصات فني: كاليبر: 56/5 ناتو (223/0 رمينگتون) مكانيزم گلنگدن: چرخشي ، مسلح شونده به وسيله فشار غيرمستقيم گاز باروت طول: 780 ميليمتر استاندارد ، 709 ميليمتر مدل كارابين طول لوله: 518 ميليمتر استاندارد ، 442 ميليمتر مدل كارابين وزن: 4130 گرم مدل استاندارد بدون خشاب ، 5000 گرم با خشاب 30 تيري پر ظرفيت خشاب: 20 و 30 تير نواخت تير علمي: 650 تير در دقيقه برد مفيد: در حدود 500 متر Gun.mihanblog.com
  9. موشك هوا به هواي ميان برد R-27 يكي از تسليحات اصلي جنگنده‏ي ميگ-29 به شمار مي‎‏رود. اين موشك در سازمان ناتو با نام AA-10 يا «آلامو» شناخته مي‏شود. موشك R-27R يكي از گونه‏هاي R-27 است كه از نظر مشخصات فني، بسيار به نمونه‏ي آمريكايي خود يعني AIM-7M (اسپارو) شباهت داشته و برابري مي‏كند، هرچند كه در بسياري موارد (مانند برد بيشتر و سرجنگي قوي‏تر)، از نمونه‏ي آمريكايي خود برتر مي‏باشد. پس از اتحاد آلمان، ميگهاي29 (آلمان‏شرقي) و تسليحات مربوط به آنها در اختيار لوفت‏وافه (نيروي هوايي آلمان‏غربي) قرار گرفت. پس از اين بود كه تسليحات ميگ29 و مشخصات رادار آن در اختيار ناتو قرار گرفت. (در هدفیابهای نیمه فعال راداری موشک اسپارو، رادار هواپیمای شلیک کننده ی موشک، باید تا زمان اصابت موشک شلیک شده به سمت هدف، روی هدف، قفل بماند و به همین دلیل، در طول این مدت، جنگنده دچار فلج تاکتیکی می شود و نمی تواند با اهداف دیگر هوایی درگیر شود. این مشکلی بود که برای جنگنده های F-4J در جنگ ویتنام هنگام شلیک موشک اسپارو پیش آمد و تعدادی از این هواپیماها به جهت قفل ماندن رادارشان بر روی هدف، خود طعمه ی میگهای ویتنامی شدند) نوع طراحي R-27 به گونه‏اي است كه از قطعات و بخش‏هاي مجزا ساخته شده است كه بر اين پايه، گونه‏هاي مختلفي از موشكهاي هوا به هواي روسي طراحي و توسعه يافته‏اند. در اتحاد شوروي، موشكهاي بسياري بر پايه‏ي اين موشك طراحي و ساخته شدند كه از هدفيابي حرارت موتور هواپيماها (Infrared Homing) يا هدفيابي نيمه فعال راداري (Semi-Active Radar Homing) يا هدفيابي تمام راداري (Active Radar Homing) بهره مي‏بردند. مدل ALAMO-C یا R-27AE بردي حدود 130 كيلومتر دارد در حالي كه گونه‏هاي ديگر اين موشك، بردي بين 70 تا 170 كيلومتر دارند. مدل AE و گونه دریاپایه ی آن یعنی EM (نوعی که بر علیه اهدافی که در سطح دریا پرواز می کنند) از آشیانه یاب فعال راداری بهره می گیرند. همچنین مدل R-27P موشکی است ضد رادار و بر علیه رادارهای پرنده مانند آواکس به کار می رود و مسیر خود را از طریق امواج رادار آواکس به دقت پیدا می کند. R-27 به طور استاندارد، موشكي ميان برد و نيازمند به هدايت اولیه از سوي رادار هواپيماي شليك كننده دارد كه حدس زده مي‏شود به سال 1985 به خدمت در آمده و بر روي جنگنده های نسل چهارم نظیر ميگهاي29 و سوخوهاي27 (كه آن زمان جنگنده‏هاي تراز اول اتحاد شوروي بودند) نصب شده است. R-27 مي‏تواند در نبردهاي نزديك و سنگين هوايي يا نبردهاي دوربرد هوايي كه هواپيماي دشمن ديده نمي‏شود به كار رود. این موشک می تواند اهدافی را که از جهت های مختلف هوایی می آیند یا اهدافی را که در نزدیکی سطح زمین یا سطح دریا پرواز می کنند در هر شرایط آب و هوایی، ساقط کند. همچنین می تواند بر ضد پرنده های بدون سرنشین یا موشکهای کروز به کار رود. R-27R از جستجوگر (هدفیاب) نیمه فعال راداری بهره می گیرد. R-27R همچنین از یک رادار داخلی، یک فیوز مجاورتی و یک فیوز ضربه ای استفاده کرده و سرجنگی موشک، ضدصاعقه طراحی شده است. سیستم هدایت موشک تا رسیدن به هدف، در دو مرحله انجام می شود: 1- هدایت و اصلاح مسیر در ابتدای مسیر پروازی موشک 2- هدایت نهایی (هدفیابی دقیق یا Homing) البته هدایت موشک زمانی امکان پذیر می شود که هدف مورد نظر در برد رادار جنگنده قرار گرفته و رادار بتواند بر روی آن قفل شود. موشک به نحوی هدایت می شود که بهترین مسیر را جهت رسیدن به هدف و انجام مرحله آشیانه یابی دقیق و سپس انفجار فیوز مجاورتی، انجام دهد. این موشک همچنین قادر است هدف خود را از دود و حرارت فرعی ایجاد شده جهت انحرافش تشخیص داده و همچنین هنگامی که از برد رادار جنگنده ی شلیک کننده نیز خارج می شود به حرکت در مسیر صحیح خود ادامه دهد. همچنین می تواند به اهدافی که در ارتفاع خیلی کم و خارج از زاویه ی دید پرواز می کنند اصابت کند. این موشک یک کانارد (بالچه جلویی موشک) با طراحی آیرودینامیک، به همراه بالچه هایی آیرودینامیکی صلیب شکل در مرکز موشک دارد. سطوح کنترلی پروانه ای شکل به موشک این قدرت را می دهند که جهت حرکتش سمت چپ یا راست منحرف شود یا به سمت بالا و پائین به خوبی مانور نماید ضمن اینکه به پایداری موشک در حین این چرخشها کمک می نمایند. هر کدام از 4 سطح کنترلی نصب شده روی موشک، به یک پمپ هیدورلیکی مجهز هستند که این پمپ از روغن موجود در مخزن موشک برای تامین فشار هیدرولیکی مورد نیاز حرکت بالچه های کنترلی، نیروی مورد نیاز را فراهم می آورد. سطوح کنترلی درست بالای این سیستم هیدرولیک نصب شده اند و هنگامی که هدفیابی نهایی در دستور کار موشک شلیک شده قرار می گیرد، این سطوح توسط پمپ هیدرولیکی تغییر مسیر صحیح را به طوری که تعادل موشک برهم نخورد انجام می دهند. مشخصات سازنده: ویمپل (Vympel) سال ساخت اولین نمونه: 1982 برد: مدل R-27R = بین 2 تا 80 کیلومتر مدل R-27T = بین 1 تا70 کیلومتر مدل R-27AE و R-27EM = بین 1 تا 130 کیلومتر مدل R-27TE = بین 1 تا 120 کیلومتر مدل R-27P = بین 1 تا 170 کیلومتر (ضد رادار پرنده) محدوده ارتفاع عمل: بین 20 متر تا 27 کیلومتر سرعت: 4 ماخ نیروی محرکه: راکت تک مرحله ای با سوخت جامد هدایت پذیری: نیمه فعال راداری؛ مدلهای: R27R و R-27E حرارت یاب؛ مدلهای: R-27T و R-27TE سرجنگی: 39 کیلوگرم TNT وزن: R-27R = حدود 253 کیلوگرم R-27T = حدود 254 کیلوگرم R-27AE = حدود 350 کیلوگرم R-27TE = حدود 343 کیلوگرم طول: 7/3 متر قطر: 230 میلی متر فاصله ی دو سر بالچه ها: 77 سانتی متر استاندارد استفاده در جنگنده های: سوخوی27، سوخوی30، سوخوی33، سوخوی35، سوخوی37، میگ29 و یاک141 منبع:Centralclubs.com
  10. نيروي هوايي اسراييل در واقع بدنة اصلي ساختار نظامي آن را تشكيل مي‌دهد. با توجه به انديشة نظامي هجومي اين رژيم كه بر مبناي بازدارندگي و برتري كيفي استوار مي‌باشد، مي‌توان سه ركن اصلي اين انديشه را اين چنين معرفي كرد؛ 1. توان حمله به عمق استراتژيك عربي جهت فلج كردن توان نيروي هوايي عربي و سپس وارد آوردن ضربات متعدد به نيروي زميني در جبهه‌هاي نبرد؛ حمايت پيوسته از نيروهاي زميني و زرهي برپاية تاكتيك دوگانة «هواپيما ـ تانك»؛ اعمال يك دفاع هوايي فعال در عمق استراتژيك اسراييل با استفاده از جنگنده‌هاي دفاعي به عنوان بهترين وسيله جهت‌ جلوگيري از حملات هوايي دشمن. با توجه به گزارش ميليتاري بالانس، 98ـ1997، تعداد نيروي انساني فعال در نيروي هوايي اسراييل 32 هزار نفر و مجموع اين نيرو به انضمام نيروهاي ذخيره به 37 هزار نفر مي‌رسد كه در اين ميان 21800 نفر در گروههاي دفاع هوايي مشغول به كار هستند، ضمن اينكه تعداد هواپيماهاي آماده به خدمت 448 هواپيما و تعداد هواپيماهاي ذخيره 250 هواپيما مي باشد. همچنين 130 هليكوپتر مسلح در اين نيرو حضور دارد. در شرايط عادي، ساعت پرواز سالانة خلبانان اصلي 190 ساعت و خلبانان ذخيره 75 ساعت مي‌باشد. در كنفرانس مشورتي نيروي هوايي كه در ژوئن و ژوئيية 1998 به مناسبت پنجاهمين سالگرد تأسيس نيروي هوايي اسراييل و به عنوان «نيروي هوايي: نگاهي به آينده» تشكيل شد، اسحاق مردخاي وزير دفاع گفت: «علي‌رغم هزينه‌هاي بالاي آموزش بايد تعداد خلبانان نسبت به هواپيما تغيير كند، بايد خلبانان بيشتري به خدمت بگيريم تا شرايط رزمي كاملا حفظ شود و بتوان از هواپيما به دفعات استفاده كرد.» ژنرال ايتان بن الياهو، فرمانده نيروي هوايي نيز طي گفت و گو با روزنامة اورشليم پست كه در 1 جولاي 1998 به چاپ رسيد، گفت: «نسبت ميان كادر پروازي و هواپيما طي ساليان گذشته كم شده است و به خدمت گرفتن خلبانان بيشتر يك امتياز مثبت محسوب مي‌گردد، ولي هزينة آموزش خلبانان بسيار زياد است. بدون شك وزير دفاع مي‌تواند در خواست خلبانان بيشتري براي هر هواپيما كند، ولي بودجه نيز بايد افزايش يابد، زيرا تعداد خلبانان بيشتر به معني فعاليت هوايي و ساعت پروازي بيشتري خواهد بود و اين امر هزينه بر مي‌باشد و بايد تعادلي ميان بخشهاي ديگر نيروي هوايي نيز پديد آوريم.» اين روزنامه افزوده است كه در حال حاضر نيروي هوايي اسراييل مي‌تواند در طول شبانه روز و در شرايط مختلف جوي فعاليت رزمي كند، ولي تعداد خلبانان نسبت به هواپيماها در اين كشور از ديگر كشورها كمتر است. به نوشتة مجلة جينز اينتليجنس ريويو نيروي هوايي اسراييل در صدد است تا ميانگين پرواز هر هواپيماي خود را در طي يك شبانه روز به 4 الي 7 پرواز برساند، اين در حالي است كه ميانگين پرواز هواپيماهاي آمريكايي درطول جنگ خليج فارس 2/1 برابر اين ميانگين است. در حالي كه ميانگين پرواز هواپيماهاي كشورهاي عربي در جنگهاي گذشته كمتر از يك پرواز در روز بوده است. با اين حال هنوز در اسراييل نسبت به موشكهاي بالستيك زمين به زمين كشورهاي همجوار بيم و اضطراب به چشم مي‌خورد. برپاية گزارش روزنامة اورشليم پست مورخ 2 جولاي 1998، ديويد عفري مشاور ويژة وزير دفاع، يكي از عالي‌ رتبه‌ترين فرماندهان نيروي هوايي و معاون سابق رييس ستاد مشترك در كنفرانس مشورتي روز 1 جولاي 1998 گفته است: «برتري هوايي اسراييل با توجه به وجود موشكهاي زمين به زمين هفت كشور همسايه، ديگر يك بازدارندگي فعال به شمار نمي‌آيد. نيروي هوايي اسراييل در زمان حمله يك نيروي برتر قلمداد مي‌شود، ولي در حالات دفاعي اگر بازدارندة مناسبي در اختيار اين نيرو براي مقابله با تهديدات موشكهاي زمين به زمين وجود نداشته باشد از اهميت نيروي هوايي كاسته خواهد. بايد هواپيماهاي ما قادر باشند تا در اولين دقايق پرتاب موشكهاي بالستيكي به مقابله با آنها بروند.» عفري پنج راه حل براي حمايت اسراييل از موشكهاي بالستيك ارائه كرده است كه اين راه حلها عبارتند از: اطلاعات سريع، هشدار آني، دفاع شهري، دفاع مثبت و مقابله در زمان پرتاب موشك. راه حل اخير، عامل تهديد كشورهاي پرتابگر موشكهاي بالستيك مجهز به كلاهكهاي شيمايي يا بيولوژيك خواهد بود، زيرا اين موشكها بر فراز سر پرتاب‌كنندگانش فرود خواهد آمد.» وي سپس توضيح داد كه تا كنون هواپيمايي كه بتواند در برابر موشكهاي بالستيك قرار گيرد ساخته نشده است، ولي ايالات متحده در حال ساخت يك دستگاه ليزري است كه داراي تواني معادل دو مگا وات مي‌باشد و در جلو هواپيماهاي حمل و نقل بويينگ 747 ـ 900 اف قرار مي‌گيرد و مي‌توان با استفاده از اين ليزر موشكهاي بالستيكي را كه شليك مي‌شوند، نابود كرد. البته نيروي هوايي آمريكايي در ژوئن 1998، اولين آزمايش ليزري موفق در اين خصوص را انجام داد. روزنامة اورشليم پست در خاتمة مقاله خود مي‌نويسد، برخي كارشناسان اسراييل معتقدند كه تنها راه حل اين رژيم در حال حاضر استفاده از هواپيماهاي بدون خلبان در جوار مرزهاي كشورهايي كه داراي اين نوع از موشكها هستند، مي‌باشد. اگر چه چنين اقدامي بسيار پر هزينه خواهد بود و استفاده از ليزر نيز نياز به هماهنگي ميان ماهواره‌ها و سيستمهاي زميني پيشرفته دارد كه باز هم مشكلات خاص خود را به همراه خواهد داشت، ليكن همين مسئله نشان مي‌دهد كه اسراييليها مجدانه به دنبال راه حلي براي مقابله با اين نوع از موشكها هستند. بر پاية آمارهاي منتشره در نشريه ميليتاري بالانس، طي دهة نود ميلادي، هواپيمهاي نيروي هوايي اسراييل به شرح زير بوده‌اند: - در حدود 170 هواپيماي فانتوم اف ـ 4 كه در يك پرواز قادر به حمل 1233 تن سلاح هجومي مي‌باشند. در حدود 80 هواپياي اف ـ 4 به عنوان هستند. 50 هواپيماي فانتوم (F-4 E 2000) و (F – 4 E) مأموريت از بين بردن سيستمهاي دفاع هوايي دشمن را بر عهده دارند و به همين منظور مجهز به موشكهاي هوا به زمين ضد رادار هستند. همچنين 14 هواپيماي فانتوم (RF-4 E) نيز مأموريتهاي تجسسي را انجام مي‌دهند. نيروي هوايي اسراييل تا پايان سال 1997، 65 جنگندة آمريكايي (F-15) در اختيار داشته است كه مجموعاً قادر به حمل 354 تن محمولة جنگي بوده‌اند. 13 جنگنده پس از پايان جنگ دوم خليج فارس به عنوان پاداش به اسراييل داده شد. همچنين از سال 1998 به بعد تعداد 25 جنگندة (F-15) مدل (I) با قدرت حمل سلاح هجومي به وزن 275 تن از سوي اين كشور خريداري شده است. اين نوع از هواپيماها قادرند بدون سوخت‌گيري در آسمان مسافتي در حدود 1450 كيلومتر را طي كنند و به عنوان مثال مي‌توانند نيروگاه هسته‌اي ايران را كه در بوشهر مستقر است، مورد هدف قرار دهند. بين سالهاي 1980 تا 1995 مجموعاً در حدود 260 هواپيماهاي جنگندة (F-16) از سوي آمريكا به اين رژيم تحويل داده شده است. البته 50 جنگندة (F-16) به عنوان پاداش پس از خاتمة جنگ دوم خليج فارس به اين كشور اعطا شد. اين هواپيماها پيش از تحويل به نيروي هوايي اسراييل كماكان در نيروي هوايي آمريكا به پرواز در مي‌آمدند و بين سالهاي 1994 و 1995 به اسراييل ارسال شدند. جنگنده‌هاي (F-16) مي‌توانند در يك مأموريت پروازي در حدود 1358 تن تسليحات هجومي با خود حمل كنند. در كنار آمارهاي مزبور، احتمالاً 615 هواپيماي «كفير ـ سي» در مدلهاي مختلف در اختيار نيروي هوايي مي‌باشد كه اگر اين تعداد را با هواپيماهاي آموزشي ـ رزمي، ذخيره و هواپيماهاي آمريكايي F-6، F15 و F16 جمع كنيم، احتمالاً اين رژيم داراي 530 جنگنده و 336 هواپيماي ذخيره است. تحولات آينده در نيروي هوايي در نيروي هوايي اسراييل در پاسخ به اين سئوال، ايان بيران، مدير كل وزارت دفاع اسراييل در 1 جولاي 1997 گفت اسراييل در صدد خريد تعداد ديگري جنگنده از آمريكا مي‌باشد و اين جنگنده‌ها F15 و F16 خواهند بود. شايان ذكر است كه تا سال 2006 اسراييل در مجموع 8/1 ميليارد دلار از آمريكا سلاح خواهد خريد.در 4 جولاي 1997 نيز ژنرال ايتان بن الياهو فرمانده نيروي هوايي اعلام كرد كه طي هفت سال آينده بايد در حدود يكصد هواپيما به ناوگان هوايي اسراييل بپيوندند تا جايگزين هواپيماهاي اسكاي هاوك A-4، فانتوم (F-4) و مدلهاي قديمي (F-16) شوند. بجز هواپيماهاي جنگنده، هواپيماهاي ديگري نيز در نيروي هوايي فعاليت دارند. ـ دو هواپيماي هشدار سريع و مديريت عمليات هوايي مدل بويينگ 707 و چهار هواپيماي «E-2e-Hawak-EYE»؛ ـ 41 هواپيماي جنگ الكترونيك «دريافت، استراق سمع و پارازيت الكتروني» شامل 6 هواپيماي بويينگ 707، 6 هواپيماي «RC-12D»، سه هواپيماي (IAI-2000)، 15 هواپيماي «Do-28» و شش هواپيماي «King air-2000»؛ ـ سه هواپيماي گشت دريايي «IAI-1124 Seascan»؛ ـ 8 هواپيماي سوخت‌رسان در آسمان شامل سه هواپيماي بويينگ 707 و پنج هواپيماي «ك سي ـ 130 هركولس»؛ ـ 47 هواپيماي حمل و نقل شامل 4 هواپيماي حمل تهيزات سنگين از نوع بويينگ 707، 24 هواپيماي «سي ـ 130 هركولس» كه هر كدام قادر به حمل 92 چتر باز مي‌باشند، 12 هواپيماي حمل و نقل ميان وزن «سي ـ 47 داكوتا» و 7 هواپيماي حمل و نقل «201ـIAI»؛ ـ 130 هليكوپتر جنگي از انواع آپاچي، 51 هليكوپتر، هيوزديفندر، 35 هليكوپتر و در حدود سي هليكوپتر كبرا؛ ـ 143 هليكوپتر حمل و نقل كه مجموعاً قادر به حمل 3393 سرباز در يك مأموريت پروازي هستند؛ ـ 138 هليكوپتر آموزشي ـ رزمي كه 104 فروند از آنها در مواقع لزوم قادر به ايفاي مأموريتهاي جنگي نيز مي‌باشند؛ ـ 30 هواپيماي ارتباطي و مأموريتي سبك كه شامل دو هواپيماي «آيلندر» بيست هواپيماي «سيسنايو ـ 206» و هشت هواپيماي «كوين اير» مي‌باشد؛ ـ تعداد نامشخصي از هواپيماهاي بدون خلبان براي انجام مأموريتهاي رديابي، اطلاعاتي و آموزشي براي حمله به هدفهاي هوايي و مأموريتهاي الكتروني مختلف از مدلهاي «فايربي»، «اسكات»، «پيونير»، «سيرشر»، «سامسون»، «دليلاه»، «دليله» و هانتر سيلور آرو ......................................................................................................... منبع: http://www.rasad.ir/farsi/ArticleFish/index.asp?action=5&id=3
  11. اريكس ، يك سيستم موشكي ضدزره سنگين كوتاه برد مي باشد كه براي واحدهاي پياده نظام و نيروهاي ويژه طراحي طراحي و ساخته شده است.اين سيستم ضدزره ، براي استفاده در موقعيت هاي خاص و فضاهاي محدود (همانند جنگ هاي شهري و عمليات هاي كماندويي) بسيار مؤثر و مناسب است. اريكس توسط كنسرسيومي مركب از MBDA فرانسه و صنايع هوافضاي كانادا توليد مي گردد. در سال 1989 ، فرانسه و كانادا تفاهم نامه اي را براي توليد اريكس با سرمايه گذاري مشترك امضا نمودند و در سال 1994 بعد از سال ها تحقيق و آزمايش ، اريكس وارد خدمت ارتش هاي فرانسه و كانادا گرديد و تا اين لحظه ، ارتش هاي نروژ ، برزيل و مالزي نيز از اريكس بهره مي برند. همچنين بسياري از كشورهاي حوزه خليج فارس ازجمله بحرين ، كويت ، قطر ، عربستان و امارات متحده عربي نيز در زمره مشتريان علاقه مند به اين سيستم ضدزره قرار دارند. تركيه نيز در سال 1999 ، قراردادي با فرانسه امضا نمود كه طي آن ، امتياز توليد 10000 موشك اريكس را در طي 10 سال بدست آورد. اما در سال 2004 ، وزير دفاع تركيه خبر لغو اين پروژه را داد. اريكس مي تواند برضد اهداف زرهي متحرك و ثابت ، مورد استفاده قرار گيرد. كمترين برد عملياتي آن 50 متر و بيشترين برد آن 600 متر مي باشد. اريكس مي تواند برضد انواع زره هاي كلاسيك ، تقويت شده و انعكاسي استفاده گردد. علاوه بر اهداف زرهي ، ساختار اريكس به گونه اي طراحي شده است كه قادر به انهدام انواع خاكريزها ، سنگرها و استحكامات بتوني نيز مي باشد. در آزمايش هاي انجام شده توسط MBDA ، از 1000 موشك اريكس شليك شده ، 950 موشك ، اهداف را با موفقيت از بين بردند. يعني 95% شليك ها موفقيت آميز بوده است. سيستم اريكس از 3 قسمت تشكيل شده است:موشك ، لوله پرتاب و واحد آتش. اريكس را مي توان به صورت نشسته يا درازكش ، از روي شانه شليك نمود. همچنين امكان استفاده از سه پايه نيز وجود دارد. موشك اريكس ، از نوع هدايت شونده با سيم است و از يك سيستم هدايت نوري نيمه خودكار بهره مي برد. در انتهاي موشك اريكس ، يك منبع توليد كننده مادون قرمز وجود دارد. سيستم هدفگيري اريكس ، با استفاده از اين امواج مي تواند مسير موشك را تشخيص داده و در صورت لزوم توسط سيم رابط با موشك ، مسير را تصحيح نمايد. سيستم پيشرانه اريكس ، از نوع كنترل برداري است و اين قابليت را دارد كه در سرعت پايين ، مؤثر عمل نمايد و اجازه مي دهد كه پرتاب موشك ، با كمترين نيروي ممكن انجام شود. با توجه به اين قابليت موتور موشك ، اريكس از سيستم پرتاب آرام (SOFT LAUNCH) بهره برده و در فضاهاي محدود و بسته مي توان از آن به راحتي و با ايمني بالا استفاده كرد. لازم به ذكر است كه موتور موشك اريكس ، توسط شركت مشهور راكسل فرانسه (ROXEL) توليد شده است. موشك در كمتر از 5 ثانيه آماه شليك مي گردد. بعد از شليك تنها وظيفه تيرانداز ، تنظيم نگه داشتن سيستم هدفگير اريكس بر روي هدف تا زمان اصابت مي باشد. در زمان شليك ، موشك سرعتي در حدود 18 متر در ثانيه مي گيرد و در زمان رسيدن به مرز 600 متر ، سرعت موشك از مرز 245 متر در ثانيه نيز مي گذرد. در زمان 2 دقيقه مي توان 5 موشك اريكس را آماده نمود ، هدفگيري كرد و شليك نمود. كلاهك جنگي 137 ميليمتري موشك ، مجهز به سيستم انفجاري دوگانه HIGHT EXPLOSIVE بوده و قادر به نفوذ در خودروهاي مجهز به زره هاي انعكاسي به ميزان 90 سانتيمتر است. دو شبيه ساز براي آموزش استفاده از اريكس به سربازان وجود دارد ؛ شبيه ساز مقدماتي و شبيه ساز پيشرفته. شبيه ساز مقدماتي ، توسط شركت سيمتران (SIMTRAN) كانادا طراحي و ساخته شده است. شبيه ساز پيشرفته نيز توسط بخشي از لاكهيد مارتين توليد شده و به نام EPGS مشهور مي باشد. Iranmilitary.blogfa.com
  12. هم اکنون نسل جدیدی از موشکهای هوا به هوای بسیار دوربرد، میان برد و کوتاه برد در روسیه در حال تکمیل و توسعه می باشند. پیشرفته ترین آنها، موشکهای دوربرد R-37 و میان برد R-77 می باشند که چندین سال است آزمایشات پروازی و پرتابی گوناگونی روی آنها صورت می گیرد. پرواز میگ31 با چهار موشک R-37 موشک دوربرد R-37 را باید ادامه توسعه تکنولوژی بسیار پیشرفته ی موشک R-33 (آموس) به حساب آورد. قرار بود که نوع پیشرفته ی MiG-31M و MiG-31BM تا شش فروند موشک R-37 را به عنوان جنگ افزار اصلی خود حمل نمایند. موشک R-37 نصب شده زیر بدنهء MiG-31M با این وجود مقامات عالی رتبهء نیروی هوایی روسیه ادعا می کنند که R-37 به تدریج و با بهسازی رادار جنگنده های روسی با مدلهای جدید زاسلون، از MiG-31 گرفته تا Su-27M ، MiG-29SMT و S-37 (برکوت) تبدیل به موشک اصلی هوا به هوای این جنگنده ها خواهد شد. همچنین ادعا می شود که برد موشک R-37 به گونه ای استثنایی زیاد است و به حدود 400 کیلومتر می رسد. در جریان آزمونهای پروازی میگ31، این موشک توانسته به هدفی در فاصله ی 300 کیلومتری اصابت کند! برنامه ی R-37 از اوائل دههء 1980 آغاز شد و نخستین آزمایشات شلیک آن در سال 1989 در کوبینکا انجام گرفت. پیشتر در سال 1978 دفتر طراحی ویمپل، کار روی موشکی ضدماهواره را برای نصب روی جنگنده ی MIG-31B آغاز کرده بود. آزمایش نخستین 2 فروند از نمونه های اولیه ی MiG-31B در 1986 انجام شد. ولی اطلاعات چنین موشکی تاکنون محرمانه باقی مانده است. برخی مشخصات موجود: ماموریت: اهداف بسیار دور (عمدتن جهت هدفگیری آواکس) دفتر طراحی: ویمپل (Vimpel) اولین نمونهء ساخته شده: 1987 طول: 2/4 متر قطر: 38 سانتی متر طول بالچه ها: 70 سانتی متر وزن موشک: 600 کیلومتر وزن سرجنگی: 60 کیلوگرم محدوده ء عمل: از ارتفاع 3 متری تا ارتفاع 30000 متری برد موثر: 300 کیلومتر حداکثر سرعت: 6 ماخ هدایت: راداری فعال حمل کننده ها تاکنون: MIG-31M / BM و Su-35 و Su-37 و S-37 (برکوت) منبع:Centralclubs.com
  13. كاليبر : 9 در 39 م م مهمات زیر سرعت صوت SP-5 & SP-6 عمل : اتوماتیك با قابلیت انتخاب حالت آتش . عمل با فشار گاز طول : 894 م م طول لوله : 200 م م وزن : خالی 2600 گرم ... پر با دوربین PSO-1 ش 3410 گرم خشاب : 10 یا 20 تیره VSS كه مخفف Vintovka snaiperskaja spetsialnaya می باشد و به معنی تفنگ دوربین دار مخصوص است برای عملیات های ویژه طراحی شد. این اسلحه كه در TSNIITockMash یا انستیتو مركزی طراحی ماشین آلات دقیق توسط تیمی به رهبری پتر سردیوكوف طراحی شد قرار است جایگزین بعضی از كلاشنیكف ها و آكا-ام هایی شود كه به ساكت كننده مجهز می شدند تا در عملیات های ویژه شركت كنند از جمله عملیات های SpetNaz و كی جی بی و ام وی دی. برای بدست آوردن قدرت نفوذ به جلیقه های ضد گلوله سازنده سلاح می بایست از گلوله هایی با سرعت زیر صوت و همانند گلوله ی 7 ممیز 62 صدم در 39 م م منتها با كالیبر 9 م م استفاده كند. گلوله های جدید مورد استفاده در این سلاح بلند و سنگین هستند ( حدود 16 گرم ) و در دو مدل معمولی SP-5 و ضد زره SP-6 استفاده می شوند. جدیدترین مرمی های ساخته شده برای این سلاح دارای یك هسته از جنس فولاد فشرده هستند كه از فاصله های حتی بیش از 300 یا 400 متر می توانند از تمامی انواع جلیقه های ضد گلوله عبور كنند. این سلاح از سال 1980 به خدمت گرفته شده و به طور بسیار گسترده در چچن بر علیه جدایی طلب ها استفاده شد. معروفیت VSS بیشتر به خاطر قابلیت های پنهان كاری اش در عین قدرت نفوذ عالی با مرمی های سنگین است. اما برد مفیدش به 400 متر محدود شده است. اسلحه VSS با فشار گاز مسلح می شود و قابلیت انتخاب حالات شلیك را دارد. پیستون گاز بلند این سلاح بر روی لوله قرار گرفته و گلنگدن چرخشی دارای گیره ها و قفل هایی در دریافت كننده است ( بالای محل اتصال خشاب ) كه برای مقاومت بیشتر به روش ماشین كاری ساخته می شوند. سیستم ماشه سلاح مستقیما از اسلحه AK-47 برداشته شده است. كلید ضامن و دسته مسلح كننده سلاح شبیه به اسلحه های سری AK هستند ولی برگه ناظم آتش یك دكمه اهرم صلیبی است كه در محافظ ماشه در پشت ماشه قرار دارد. لوله در قسمت جلو دارای مجموعه ای از سوراخ های ریز است كه در داخل شیارها مته كاری شده اند و مستقیما به ساكت كننده سلاح میرسند. ساكت كننده یك قسمت اصلی سلاح شناخته می شود و برای نگهداری و یا حمل می توان آن را از سلاح جدا كرد. شلیك با سلاح بدون ساكت كننده به قطعات سلاح آسیب شدیدی می رساند... به همین دلیل حتی وقتی كه نیاز نیست باید با ساكت كننده آتش كرد.سیستم استاندارد هدف گیری آن شامل ریل های جانبی در كنار دریافت كننده است كه معمولا دوربین چهار ایكس مدل PSO-1 را بر روی آن سوار می كنند كه مخصوص شلیك با مهمات 9 در 39 م م است. هر نوع دوربین یا تجهیزات دید در شب دیگر هم بر روی این ریل ها سوار می شوند. مگسك های آن هم كه برای مواقع اضطراری مانند نبودن یا شكستن دوربین و غیره بر روی سلاح نصب شده اند شامل مگسك شكاف دار در عقب و تیغه ای در جلو است. مگسك عقبی برای فواصل تا 400 متر درجه بندی شده است. قنداق چوبی اسكلت مانند آن ( تو خالی ) دارای تكه های لاستیك در ته آن است و می توان برای حمل یا نگهداری به صورت فشرده در فضای كم آن را از سلاح جدا كرد. تغذیه سلاح هم از خشاب های 10 یا 20 تیری است كه از جنس پلیمر ساخته می شوند. Iranmilitary.blogfa.com
  14. یک فروند هلیکوپتر Ch-47C با شماره سریال 5-4059 (متعلق به هوانیروزشاهنشاهی )که در رژه ای در تابستان سال 1976 در اصفهان شرکت کرده است -------------------------------------------------------------------------------- بر اساس توافق مهمی که بین شرکت امریکایی بوئینگ و شرکت ایتالیایی Elicotteri meridionali صورت پذیرفت نیرویی هوایی 20 فروند از این هلیکوپتر را که شرکت ایتالیایی برایش ساخته بود در سال 1971 تحویل گرفت . شرکت ایتالیایی Elicotteri meridionali در آگوست سال 1976 در شهری به نام Frosinone واقع در جنوب شرقی رم تاسیس گردید . نخستین گروه 20 فروندی از بالگردهای نیروی هوایی ایران با شماره سریالهای 4-200 تا 4-209 و 5-300 تا5-309 بود . پیش از تحویل این بالگردها به ایران شرکت بوئینگ نمونه هایی از این بالگرد را برای آزمایش در آب و هوا کویری و ارتفاعات به ایران فرستاده بود . برخی منابع بر این عقیده هستند که شش یا هشت فروند نخستین بالگردهای شینوک ایران ساخت بوئینگ بوده است که توسط منبع معتبری تایید نشده است. هوانیروز هفتاد فروند از این هلیکوپتر را در سالهای میان 1972 تا 1976 تحویل گرفت . شماره سریال این بالگردها 5-4050 تا 5-4119 بود ، البته ایران قراردادی برای تحویل 50 فروند دیگر از این هلیکوپترها با شرکت Elicotteri Meridionali منعقد کرد که متاسفانه لغو گردید . هرچند ذکر این نکته خالی از لطف نیست که شرکت Augusta در سال 1987 حداقل 11 فروند از این هلیکوپتر را با شماره سریال نامعلوم به کشورمان تحویل داد . -------------------------------------------------------------------------------- عکس بالا یک هلیکوپتر Ch-47C با شماره سریال 5-382 ( متعلق به نیروی هوایی سلطنتی ) در سال 1977 در فرودگاه مهرآباد تهران -------------------------------------------------------------------------------- پس از انقلاب اسلامی سیستم سریال بندی هواپیماها به یک - و چهار عدد تغییر یافت که سریال بندی کنونی انها نامعلوم است . همچنین برای سریال بندی هواپیماهای نظامی از هیچ ترتیب یا استانداری تبعیت نشده است و از این رو تشخیص شماره سریالها تقریبا غیر ممکن است ( به خاطر دسترسی نداشتن افراد خارج از برنامه ها ویا نیروهای مطمئن ). زیر این شماره سریالها همیشه عددی داخل یه دایره وجود دارد که به نظر میرسد نشان دهنده شماره پایگاه عملیاتی بالگرد و یا هواپیماهاست. بر اساس اطلاعاتی از منابع نامشخص ، شرکت پشتیبانی و نوسازی بالگردهای ایران (پنها) با مجموعه ای زنجیره ای و بسیار گسترده و مجهز (در 16 مکان ) بطور کامل تمام مدلهای بالگردهای نظامی ایران را اورهال کرده و برخی قطعات آن را به روش مهندسی معکوس ساخته که این شامل chinook هم میشود. منابع اذعان دارند که در دسامبر 2001 نیروی هوایی دارای 14 فروند هلیکوپتر شینوک عملیاتی بوده است که از این میان 5 فروند از بالگردهای زمان جنگ بوده اند که بطور کامل بازسازی شده بودند . شش فروند از این هلیکوپتر ها به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تحویل داده شد . هوانیروز نیز دارای 45 فروند بالگرد شینوک عملیاتی در شرایط بسیار خوب بوده است. -------------------------------------------------------------------------------- پایگاههای عملیاتی بالگرد شینوک در سال 2000 : تهران - پایگاه شکاری مهرآباد - پایگاه هوایی یکم تاکتیکی (TAB-1 )-پس از بکارگیری گسترده در جنگ طولانی هشت ساله تمامی بالگردهای شینوک ساخت آگوستا در پنها بازسازی کامل گردید و به سرویس بازگشت . این تعمیرات شامل تعمیرات اساسی و بالانس کردن Rotor Blade های اصلی بالگرد و همچنین ساخت ابزارهای مربوطه . تهران - دوشان تپه-ستاد فرماندهی نیروی هوایی ارتش که شامل بسیاری از قطعات با ارزش در انبارهای بزرگ خود می باشد . تبریز- پایگاه شکاری تبریز - پایگاه دوم تاکتیکی (TAB-2 )ستاد فرماندهی بالگردی در منطقه شمال کشور و همچنین پشتیبانی لجستیک پهپادها . همدان - پایگاه شکاری شهید نوژه - پایگاه سوم تاکتیکی (TAB-3 )این پایگاه شامل تاسیساتی برای اورهال بالگرد میباشد . کرمانشاه- پایگاه تاکتیکی پنجم(TAB-5 )این پایگاه بزرگترین پایگاه بالگرد ایران میباشد که 300 گونه مختلف بالگرد را در خود جای میدهد و شامل تاسیسات تعمیراتی و همچنین بازسازی و اورهال بالگرد و پهپاد میباشد . شیراز - پایگاه شکاری شهید عباس دوران - پایگاه هفتم تاکتیکی (TAB-7 )شامل تاسیسات آموزشی هوافضایی ، تونل باد و همچنین طراحی سیستمهای الکترونیکی و اوینیکی . اصفهان- پایگاه شکاری شهید عباس دوران - پایگاه هشتم تاکتیکی (TAB- 8 )این پایگاه که به Helo-City مشهور است ستاد فرماندهی بالگردهای ایران است . دراین شهر(شاهین شهر) تاسیسات بسیار گسترده ای توسط شرکت Bell_Textron بنا نهاده شده است که توسط شرکت اوکراینی آنتونف برای ساخت هواپیمای IRAN-140 و همچنین تعمیر موتور بالگردها مورد استفاده قرار میگیرد. بندرعباس- پایگاه نهم تاکتیکی (TAB-9 )که پایگاهی مشترک بین هوانیروز و هوادریا ست و دارای تاسیسات تعمیراتی و آزمایشی است .همچنین این پایگاه مقر فرماندهی منطقه جنوب نیز می باشد. چابهار- پایگاه دهم تاکتیکی(TAB-10 ) پایگاهی از مواد مرکب که توسط ایالات متحده بعنوان پایگاهی سه منظوره ساخته شده بود که شامل بالگردهای هوانیروز نیز می شود . امیدیه- پایگاه یازدهم تاکتیکی (TAb-11 )آقاجاری - این پایگاه که در طول جنگ با عراق تکمیل گردید بزرگترین دستاورد مهندسی و تاسیساتی وزارت دفاع ایران است . این پایگاه شامل سه مرکز آموزشی تخصصی ، دو موسسه پژوهشی تکنیکی ، یک مرکز پژوهش فیزیک ، دو مرکز پژوهش بازسازی ، لابراتوارهای توسعه اوینیک رادار موشکها ، مراکز آزمایش و تاسیسات ساخت و توسعه تسلیحات بالگرد است. مسجد سلیمان - پایگاه دوازدهم تاکتیکی(TAB-12 )این پایگاه نوین ترین پایگاه ساخته شده ایران میباشد و در طول جنگ ساخته شده است و میتواند تا 200 فروند هواپیما و تعداد زیادی بالگرد تهاجمی / ترابری را در خود جای دهد . مشهد- نزدیک ترین پایگاه به افغانستان می باشد که در آمادگی برای جنگی که نزدیک بود با طالبان رخ دهد توسعه یافت و مرکز فرماندهی منطقه شرق بالگردها می باشد و دارای تاسیسات تعمیرات و اورهال بالگرد نیز میباشد . -------------------------------------------------------------------------------- -------------------------------------------------------------------------------- ایران در طول جنگ با عراق حداقل هشت فروند بالگرد شینوک خود را ازدست داده است . در یک روز بسیار بد در 15 جولای 1983 یک فروند هواپیمای Mirage F-1 عراقی سه فروند بالگرد شینوک را که در ارتفاع پایین برای رساندن نیرو به خط مقدم در حال پرواز بود را هدف قرار داد . -------------------------------------------------------------------------------- در عکس بالگرد شینوک با شماره سریال 5-4001 را مشاهده میکنید که رزمندگان ایرانی را در حوالی مرزهای عراق در سال 1986 پیاده می کند -------------------------------------------------------------------------------- حدود 21جولای 1978 چهار فروند از شینوکهای ایران 15 تا 20 کیلومتر وارد فضای شوروی در ترکمنستان می شوند .این بالگردها نخست توط یک MiG-23M به خلبانی A.V. Dem'janov رهگیری میشوند که وی این بالگردها را با بالگردهای شوروی اشتباه میگیرد ولی این بالگردها کمی پس از ساعتی از ماجرا بوسیله یک فروند MiG-23M دیگر به خلبانی V.I. Shkinder رهگیری می شود و وی بلافاصله دو فروند موشک (R-60 (AA-8 Aphid به سوی یکی از بالگردها شلیک می کند و تمام هشت سرنشین این بالگرد کشته میشوند ، وی سپس با شلیگ توپ 23 میلیمتری GSh-23L خود بالگرد دوم را مجبور به فرود در نزدیکی Gjaurs می کند . چهار سرنشین این بالگرد زنده میماند ولی بوسیله مرزبانان شوروی دستگیر می شوند . دوفروند شینوک دیگر نیز به سرعت به سمت فضای ایران فرار می کنند . مدت کوتاهی پس از این ماجرا شوروی به ایران اجازه میدهد تا شینوک (5-4092 )صدمه دیده را تعمیر کرده و چهار سرنشین آنرا نیز به ایران بازمی گرداند . -------------------------------------------------------------------------------- عکس بالا که در سالهای1997- ۱۹۹۸ گرفته شده است از آخرین بالگردهای تحویلی به ایران میباشد (5-3302) . با اصلاحاتی که در ظاهر آن شده میتوان آن را با سالهای اولیه تحویل به ایران مقایسه کرد .Balde های ساخته شده در داخل ، توری محافظ در ورودی موتورها برای جلوگیری از ورود اشیاء اضافی به داخل موتورها و آرم نیروی هوایی در بین پنجره ها -------------------------------------------------------------------------------- انتقال یک فروند هواپیمای C-47D Dakota از مهرآباد به دوشان تپه برای قرارگیری در موزه هوایی که هیچگاه به روی عموم باز نشد . توجه کنید که Rudder و بال این هواپیما جدا شده و دوdrag chutes که برای حفظ تعادل این هواپیما در طول Sling آن میباشد. -------------------------------------------------------------------------------- فضای داخلی شینوک -------------------------------------------------------------------------------- هلیکوپتر شینوک با شماره سریال 4-201 در زمان پیش از انقلاب. -------------------------------------------------------------------------------- هلیکوپتر شینوک با شماره سریال 4-201 در زمان پیش از انقلاب. -------------------------------------------------------------------------------- هلیکوپتر شینوک با شماره سریال 5-4061 در زمان پیش از انقلاب. -------------------------------------------------------------------------------- در یازدهم فوریه 2004 که جشنهای بیست و پنجمین سال پیروزی انقلاب در سراسر کشور جشن گرفته شد که مراسم اصلی در میدان آزادی تهران با حضور صد هزار نفر برگزار گردید.در طول مراسم چندین فروند بالگرد از نیروهای مختلف به پرواز درآمدند... منبع:helicopter.blogfa
  15. در وب سایت نیروی هوایی اسراییل درهنگام معرفی هواپیمای سوخوی33 (=Su27k) به نتایج یک شبیه سازی اشاره شده است که این شبیه سازی در دانشگاه افسری نیروی هوایی اسراییل در سال2002 میلادی صورت گرفته است و هدف از آن مقایسه کارایی هواپیمای سری فلانکر و هواپیماهای F-14/15/16/22 با توجه به نوع وظایف بوده است و بدون اشاره به توضیحات بیشتری از این شبیه سازی اعلام مینماید با توجه به نتایج این شبیه سازی هواپیمای سوخوی33 موفق شده است هواپیمای F-14 را مغلوب نماید و اشاره دیگری به سایر نتایج این شبیه سازی مابین سایر هواپیماها نشده است . http://www.iaf.org.il/Templates/Journal/Journal.IN.aspx?lang=HE&lobbyID=50&folderID=621&subfolderID=623&docfolderID=625&docID=19924 با وجود آنکه جزئیات بیشتری از این موضوع در این پایگاه اینترنتی منتشر نشده است اما در منابع دیگر به جزئیاتی هر چند مختصر میتوان دست یافت هر چند که این نتایج که در منابع گوناگون درج شده است تا حدی از نظر درصد های عنوان شده برای شبیه سازی متفاوت هستند اما همگی نتایج را یکسان اعلام نموده اند . شما را به مطالعه آن دعوت میکنم : در یک پژوهش و در گیری شبیه سازی شده رایانه ای که در سال 2002 میلادی در دانشگاه افسری نیروی هوایی اسراییل میان دو هواپیمای سوخو 33 (SU-27 K= ) و هواپیمای F-14 دو هواپیمای مورد استفاده در نیروی دریایی روسیه و ایالات متحده انجام شد هواپیمای سوخوی33 موفق شد هواپیمای F-14 را مغلوب سازد . در این پژوهش و شبیه سازی رایانه ای که بر اساس آخرین مشخصات فنی و تغییرات صورت گرفته در این دو هواپیما در آن تاریخ انجام شده بود هواپیمای F-14 با نیروی محرکه F110-GE-400 و موشک های اسپارو(AIM-7) و سایدواندر (AIM-9)و فونیکس (AIM-54) و.... و هواپیمای سوخوی33 با نیرو محرکه AL-31 F و موشکهای(R-27 (AA-10 و R-73 (AA-11) و R-60 و... مجهز بودند . در این ابتدا بر اساس مشخصات فنی و ساختار ظاهری اعلام شده رایانه اعلام هواپیمای سوخوی33 تا 30 % از قدرت مانور بیشترنسبت به هواپیمای اف 14 برخوردار است . این دو هواپیما در 4 فاصله مختلف به روشهای گوناگون مختلف با هم درگیر شدند فواصل عبارتند از : 1- فواصل بسیار دور 100-70 مایل 2- فواصل دور 70-30 مایل 3- فواصل نزدیک 30- 5 مایل 4- فواصل بسیار نزدیک 5 مایل یا کمتر این دو هواپیما در این فواصل در حالتهای گوناگون با هم درگیر شدند و این دو هواپیما در نبردهای با فاصله بسیار دور( = اولین گزینه ) و فاصله دور ( = دومین گزینه ) نتایج نزدیک به هم کسب نمودند و صد البته هواپیما F-14 به لطف موشک فونیکس (AIM-54) تا حدودی برتر از هواپیمای سوخوی33 نشان داد . در نبرد با فاصله بسیار دور( = اولین گزینه ) از 15 موشک فونیکس شلیک شده در حالات مختلف درگیری به سوی هواپیمای سوخوی 33 این هواپیما در 6 مورد( در شبیه سازی ) توانست با موفقیت خطر را دفع نماید با استفاده از 3 عامل : 1- سیستم مناسب اعلام خطر و آگاهی خلبان از شرایط در موقعیت مناسب 2- فاصله بسیار موشک شلیک شده تا هدف (100-70 مایل ) 3- سرعت و قدرت مانور بسیار مناسب و قابل توجه این هواپیما در درگیریهای با فاصله بسیار دور ( = اولین گزینه) از 6 مورد موفقیت هواپیمای سوخوی 33 در دفع خطر موشک فونیکس 4 مورد در حالتی بودند که این موشک از پشت به این هواپیما شلیک شده است و 2 مورد نیز از جوانب و در حالی که هواپیما در ارتفاع بیشتری از موشک شلیک شده قرار داشته بوده است . در4 حالت موفقیت هواپیمای سوخوی 33که موشک شلیک شده از پشت به سوی هدف رها شده است در 2 مورد به علت تحرک خوب هواپیمای سوخوی 33 موشک بعلت اتمام سوخت از ادامه ماموریت خویش باز مانده است و در حقیقت دومین عامل یعنی " فاصله بسیار موشک شلیک شده تا هدف (100-70 مایل ) " عامل شکست موشک شلیک شده بوده است و در2 مورد موفقیت که موشک شلیک شده از جوانب و در ارتفاع کمتری به سوی هدف رها شده است دلیل موفقیت هواپیمای سوخوی 33 سومین عامل یعنی " قدرت مانور بسیار مناسب و قابل توجه این هواپیما " بوده است . در مقابل هواپیمای F-14توانست تنها در 4 مورد از 15 مورد خطر موشک شلیک شده را دفع نماید . اما با این وجود و با توجه به موارد دیگر نتایج بدست آمده از درگیری این دو هواپیما در فاصله بسیار دور در صد موفقیت هواپیمای F-14 با 54% و هواپیما سوخوی 33 با 46% تعیین شد . در درگیریهای با فاصله دور ( = 70-30 مایل) بهترین نتایج برای هواپیمای F-14 بدست آمدو از 15 موشک شلیک شده به سوی هواپیمای سوخوی33 این هواپیما موفق شد تنها 3 بار به سلامت خطر را دفع نماید و در مقابل هواپیمای F-14 نیز تنها در 3 مورد موفق شد خطر موشک های شلیک شده به سوی خود را دفع نماید و درصد موفقیت هواپیمای F-14 با 58% و هواپیمای سوخوی33 با 42% تعیین گردید . در درگیریهای با فاصله نزدیک(= 30- 5 مایل ) هواپیمای سوخوی 33 با استفاده از ساختار انعطاف پذیر خود توانست به خوبی از خود دفاع نماید و در پایان این مرحله درصد موفقیت هواپیمای F-14 با 41% و هواپیمای سوخوی 33 با 59% تعیین گردید . در درگیریهای بسیار نزدیک( = کمتر از 5 مایل = داگ فایت ) هواپیمای F-14 فرصتی برای نشان دادن قابلیت های خود ( در مقایسه با هواپیمای سوخوی 33 ) نیافت و این درگیری عرصه خود نمایی هواپیمای سوخوی 33 بود و در پایان درصد موفقیت هواپیمای F-14 با 38% و سوخوی 33 با 62 % تعیین گردید . در پایان و در مجموع توانست با 53% شانس موفقیت نسبت به 47% هواپیمای F-14 را شکست دهد . نکات این شبیه سازی : عوامل موفقیت هواپیما : منظور از آن سنجش و تعیین درصد برای عوامل موثر در موفقیت یک هواپیما که 3 عامل عمده و کلی در نظر گرفته شده است عواملی که در موفقیت هواپیمای و سوخوی 33 و F-14نقش داشته اند که شامل شرایط مطلق و نسبی میباشد و منظور از شرایط مطلق آن است که هر عامل تا چه اندازه میتواند در موفقیت هواپیما ایفای نقش نماید و منظور از شرایط نسبی نیز آن است که در یک شرایط ویژه ( به مانند درگیری با یک هواپیما مورد نظر به مانند این مبحث هر عامل تا چه اندازه میتواند در موفقیت هواپیما ایفای نقش نماید) اعداد درون پرانتز درصد مطلق میباشند و درصدهای خارج درصدهای نسبی که منظور از آن درصدهای تعیین شده برای آن شرایط ویژه که درگیری با هواپیمای مورد نظر در این مبحث است میباشد : عواملی که د ر موفقیت هواپیمای F-14 نقش داشته اند : 1 - سیستم شناسایی و هدایت و هدف گیری و.... به طور کلی فناوریهای مورد استفاده در این هواپیما: 44% (41%) 2- موشک های مورد استفاده : 36% (34%) 3- نیروی محرکه و انعطاف پذیری ( قدرت مانور پذیری و...) : 20% (25%) عواملی که د ر موفقیت هواپیمای سوخوی 33 نقش داشته اند : 1- سیستم شناسایی و هدایت و هدف گیری و.. به طور کلی فناوریهای مورد استفاده در این هواپیما: 39% (34%) 2- موشک های مورد استفاده : 25% (19%) 3- نیروی محرکه و انعطاف پذیری ( قدرت مانور پذیری و...) : 37% (47%) با بررسی عوامل موفقیت هر هواپیما میتوان به نتایجی جالب و صحیحی رسید . بیشترین عامل موفقیت هواپیمای F-14 دومین عامل یعنی موشکهای مورد استفاده در این هواپیما با 36% بوده است اما در مورد هواپیمای سوخوی33 سومین عامل یعنی نیروی محرکه و انعطاف پذیری با 37% بوده است . اگر شما از نتایج این شبیه سازی پیش از اعلام درصدهای مختلف ارائه شده بود هم آگاه نبوید باز هم میتوانستید تا حد قابل توجهی نتایج را صحیح پیش بینی نمایید . به عنوان نمونه میتوانستید با توجه به نقاط قدرت هر هواپیما بگویید نتایج حاصل از درگیری این دو هواپیما در فواصل بسیار دور و یا بسیار نزدیک چگونه خواهد بود . هر جا که هواپیما قادر به استفاده از نقاط قدرت خود باشد بدون شک نتایج بهتری را کسب خواهد نمود با توجه به نقطه قدرت هواپیمای F-14 که موشکهای آن ( بیشتر AIM-54) با 36 % درصد میباشد میتوان نتیجه گرفت که هرگاه این هواپیما ( = F-14 ) در شرایطی باشد که بتواند بهتر از موشکهای خود استفاده نماید نتایج بهتری را کسب خواهد نمود که اگر به نتایج اعلام شده از درگیری در فواصل مختلف این هواپیما با هواپیمای سوخو33 دقت نمایید میبینید که نمودار حاصل از موفقیت هواپیمای F-14 رابطه مستقیم با موشک فونیکس دارد و مهمترین نقطه قدرت این هواپیما در این درگیری با هواپیمای سوخوی33 همین موشک بوده است و در هر شرایطی که این هواپیما قادر به استفاده مناسبتر و بیشتر از این موشک بوده است نتایج بهتری را کشب نموده است شما با مراجعه به نتایج حاصله در فواصل مختلف درگیری این دو هواپیما خواهید دید در اولین گزینه که فواصل بسیار دور ( =100-70 مایل ) و دومین گزینه فواصل دور (70-30 مایل ) هواپیمای F-14 بهترین نتایج را کسب نموده است زیرا در اولین و دومین گزینه بهترین شرایط برای استفاده از نقاط قوت خود را بدست آورده است و حتی میتوان نتایج دقیقتر و علمی تری را نیز مشاهده نموده در اولین گزینه که در گیری این دو هواپیما با هم در فواصل ( 100-70 مایل) بوده با توجه به نقطه قدرت هواپیمای مقابل که هواپیمای سوخوی33 است و مهمترین نقطه قدرت او نیروی محرکه و ساختار انعطاف پذیر میباشد هواپیمای سوخوی33 توانسته از این نقطه قدرت خود بیشترین بهره را ببرد و از 15 موشک فونیکس شلیک شده به سوی او در 6 مورد به سلامت خطر را دفع نماید و تعداد موفقیت هواپیمای سوخوی 33 در دفع خطر در دومین گزینه تنها به 3 مورد محدود شد . البته شما میتوانید با مرور علل و عوامل موثر در این موفقیت سوخوی33 که در مطلب اصلی ذکر شده است به نتایج دیگری نیز دست یابید . با مشاهده درصد موفقیت هواپیمای F-14 در هر مرحله مشاهده خواهید نمود بیشترین درصد موفقیت این هواپیما در دومین گزینه که درگیری در فواصل دور (70-30 مایل ) است میباشد پس میتوان نتیجه گرفت بهترین حالت درگیری با هواپیماهای گوناگون و نقاط قدرت و ضعف انها و هواپیمای F-14بهترین شرایط برای درگیری هواپیمای F-14با هواپیماهای دیگر در شرایط مختلف درگیر شدن هواپیمای F-14 با آنان در فواصل (70-30 مایل ) میباشد و با توجه به سیستم هشدار دهنده و رادار قدرتمند این هواپیما امکان درگیری در این فواصل با هواپیماهای دشمن برای این هواپیما (=F-14 ) مقدور میباشد . شما با مطالعه نقاط قدرت هواپیمای سوخوی33 که سومین عامل یعنی نیروی محرکه و ساختار انعطاف پذیر آن با 37% میباشد میتوانید به نتایج مشابه آنچه که درباره هواپیمای F-14 گفته شد دست یابید آنجا که این هواپیما قادر به استفاده مناسب و بیشتر از قابلیت های خود را داشته باشد بهترین نتایج را کسب خواهد نمود با نگاه دوباره به نتایج درگیری این هواپیما و هواپیمای F-14 میتوان مشاهده نمود بهترین نتایج برای این هواپیما در فواصل نزدیک(= 30- 5 مایل ) و فواصل بسیار نزدیک و کمتر از 5 مایل میباشد که هواپیمای سوخوی33 با استفاده از چالاکی خود که نتیجه ساختار انعطاف پذیر خود میباشد براحتی هواپیمای F-14را مغلوب نموده است و نتایج بسیار دیگر که با دقت و تامل بسیار میتوان بدان دست یافت . اما بد نیست اشاره کوتاهی درباره شرایط مطلق و نسبی که از آن در ابتدای مطلب عنوان شد داشته باشیم باردیگر به عوامل موفقیت هواپیماهای سوخوی 33 و F-14 دقت نمایید : عواملی که د ر موفقیت هواپیمای F-14 نقش داشته اند : 1 - سیستم شناسایی و هدایت و هدف گیری و.... به طور کلی فناوریهای مورد استفاده در این هواپیما: 44% (43%) 2- موشک های مورد استفاده : 36% (34%) 3- نیروی محرکه و انعطاف پذیری ( قدرت مانور پذیری و...) : 20% (22%) عواملی که د ر موفقیت هواپیمای سوخوی 33 نقش داشته اند : 1- سیستم شناسایی و هدایت و هدف گیری و.. به طور کلی فناوریهای مورد استفاده در این هواپیما: 39% (34%) 2- موشک های مورد استفاده : 25% (19%) 3- نیروی محرکه و انعطاف پذیری ( قدرت مانور پذیری و...) : 37% (47%) عوامل مختلفی که در اینجا به 3 دسته کلی تقسیم شده اند هر کدام در شرایط مختلف میتوانند نقش کمتر و یا بیشتری در موفقیت یک هواپیما بر عهده داشته باشند و درصد مطلق عبارت از نقشی است که با توجه به تمام شرایط میتوانند در موفقیت یک هواپیما ایفا نماید میباشد . در مقایسه دو هواپیمای سوخوی 33 و هواپیمای F-14 مشاهده مینمایید که بیشترین تکیه هواپیمای سوخوی33 بر نیروی محرکه و ساختار انعطاف پذیر خود با 47% میباشد و هواپیمای اف14 بیشترین تکیه را سیستمهای شناسایی و ... و به طور کلی فنآوریهای در اختیار خود با 41% دارد هواپیمای F-14 بیشترین تکیه را بر فنآوری خود دارد در حالی با دقت در نقش سیستمهای شناسایی و ... به طور فنآوریهای استفاده شده در هواپیمای سوخوی 33 فنآوریهای مورد استفاده در این هواپیما تنها به میزان 34% در موفقیت این هواپیما نقش دارند و نشان از تفاوت نزدیک به 10% اختلاف سطح فنآوری موجود در هواپیمای سوخوی33 نسبت به هواپیمای F-14 میباشد و سعی شده با استفاده از ساختار انعطاف پذیرتر این نقیصه در هواپیمای سوخوی 33 برطرف شود . بدون شک اگر از قدرت انعطاف پذیری هواپیمای سوخوی33 به هر دلیل کاسته شود این هواپیما مغلوب هواپیمای F-14 خواهد گردید زیرا از نظر فنآوریهای موجود نسبت به هواپیمای F-14 در سطح پایین تری قرار خواهد داشت . اما درصد نسبی نیز بر اساس شرایط تعیین میگردد که هر عامل تا چه اندازه میتواند در موفقیت یک هواپیما نقش داشته باشد به عنوان مثال اگر هواپیمای F-14 در درگیری با هواپیمای میگ29 شرکت نماید با توجه به اینکه هواپیمای میگ 29 از نیروی محرکه و ساختاری انعطاف پذیر به مانند هواپیمای سوخو33 برخوردار نیست بدون شک عوامل تاثیذ گزار بر موفقیت هواپیمای F-14 از لحاظ درصد دچار تفاوت خواهند شد و نتایج بسیار دیگر که با دقت و تامل میتوان بدان دست یافت . از دلایلی که میتوان برای انتشار نتایج شبیه سازی درگیری هواپیماهای سوخوی33 و F-14برخلاف سایر نتایج نام برد این که این هواپیما در آستانه خروج از خدمت قرار داشته ( سال2002 میلادی) و اعلام نتایج آن تاثیری بر روند و شرایط آینده نخواهد داشت هر چند که اطلاعات منتشر شده از این شبیه سازی و مقایسه همانگونه که عنوان شد فاقد هر گونه اطلاعات دقیق فنی بوده است . منبع: aerospacetalk.com
  16. اولين تست موفق اين نوع از موشك ها در جنگ جهاني دوم و توسط نيروي دريايي المان (زير دريايي U-boats) انجام گرفت.اين زير دريايي دو سكوي پرتاب داشت.در اين مدل و ديگر موشك هاي بالستيك شليك شونده از زير دريايي(SLBM),نياز به حضور زير دريايي در سطح اب بود.اما بعد از جنگ جهاني دوم سيستم هاي پرتاب به سرعت پيشرفت كرده و براي پرتاب موشك از زير اب تطبيق داده شدند.در سپتامبر سال 1955 اتحاد جماهير شوروي اولين كشوري بود كه موشك بالستيك را از زير دريايي پرتاب كرد. موشك هاي بالستيك مورد استفاده در زير دريايي ها اهميت استراتژيك خيلي زيادي بعد از شروع جنگ سرد براي كشورهاي روسيه و امريكا داشتند,زيرا امكان از بين بردن سيلو ها و حتي سكوهاي پرتاب موشك وجود دارد.امازير دريايي ها ميتوانند نقش تعيين كننده اي در يك مناقشه و حتي يك جنگ داشته باشند چون يك زير دريايي مكان مشخصي ندارد و شناسايي ان نيز به سختي امكان پذير است.زير دريايي ميتواند خود را به نزديك ترين نقطه به دشمن برساند و اقدام به شليك موشك كند.امروزه زير دريايي ها با استفاده از راكتورهاي هسته اي توان حركتي وسيعي دارند و ميتوانند مدت هاي زيادي را در زير اب بمانند. ----------------------------------------------------------------------------------------------- كشورهاي دارنده موشك هاي بالستيك شليك شونده از زير دريايي (SLBM): فرانسه: ● M45 SLBM ● M51 SLBM ● M4 SLBM امريكا و انگليس: ● Polaris missile ● Poseidon missile ● Trident missile شوروي سابق(روسيه فعلي): ● SS-N-4 ● SS-N-5 ● SS-N-6 ● SS-N-8 ● SS-N-17 ● SS-N-18 ● R-39 missile ● SS-N-23 ● SS-NX-30 چين: ● JL-1 و JL-2 (در دست طراحي) هند: ● Sagarika (دردست طراحي) ------------------------------------------------------- زير دريايي هاي مخصوص موشك هاي بالستيك (SSBNs) : ● Benjamin Franklin class submarine امريكا ● Triomphant class submarine فرانسه ●Ohio class submarine امريكا ● Resolution class submarine انگلستان ● Vanguard class submarine انگلستان ● List of NATO reporting names for ballistic missile submarines روسيه ● Xia class submarine چين ------------------------------------------------------------------------------ منابع: ● Estimated Strategic Nuclear Weapons Inventories (September 2004) ● Sagarika Missile
  17. kingraptor

    موشک کروز Otomat

    موشك كروز otomat توسط كشورهاي ايتاليا و فرانسه طراحي و ساخته شد.طراحي اين موشك در سال 1969 شروع شدكار طراحي اين موشك توسط دو شركت ايتاليايي Otobreda(now MBDA Missile Systems) و شركت فرانسوي Matra(now MBDA Missile Systems) انجام شد. اولين نمونه از اين موشك در سال 1972 ساخته و با نام تيسيو در نيروي دريايي ايتاليا بكار گرفته شد. اوتومات 1 در سال 1976 وارد سرويس شد.اتومات 1 از بدنه اي استوانه اي شكل و چهار بال مثلثي شكل بر روي ان و چهار باله كوچك در پشت بهره ميبرد.اين موشك طولي برابر 4.46 متر و قطري 0.46 متري را دارست و وزن پرتاب اين موشك 770 كيلوگرم استموتور توربو جت اين موشك از سوخت جامد استفاده ميكند كه توانايي حمل كلاهكي ضد زره به وزن 210 كيلوگرم را درمسير 60 كيلومتري به ان ميبخشد. طراحي نسخه بهبود يافته به نام اوتومات 2 كه بردي برابر با 180 كيلومتر داشت در سال 1980 شروع شد.تمامي وسايل از قيبل سيستم الكترونيكي ,سيستم اقدام متقابل,سوخت, سيستم جي پي اس,پردازش گر پرتاب از ساحل و سيستم هاي كنترل ديجيتالي تمام تعويض و به روز گشت. طراحي اتومات 3 در سال 1994 اغاز گشت و شامل بهبودي سيستم هاي جستجوگر اينفرارد و سيستم پرواز خودكار بود.نسخه ايتاليايي با نام تيسيو 3 بردي برابر با 300 كيلومتر را دارست و در مرحله پاياني به سرعتي برابر با 0.96 ماخ دست پيدا ميكند.بعد از موشك تيسيو 3 وزارت دفاع ايتاليا درسال 2001 طراحي موشك NGASM را شروع كرد. موشك NGASM طولي برابر 5.6 متر و قطري برابر 0.46 و وزن پرتابي برابر 800 كيلومتر داراست. سيستم هدايت خودكار پرواز و سيستم ناوبري همگي به روز شدند و رادار اين موشك در فاز نهايي از جستجوگر اينفرارد سود ميبرد كه توانايي هدايت دقيق را به اين موشك ميبخشد.نيروي محرك اين موشك توسط يك موتور توربو جت تامين ميشود كه به اين موشك توانايي حمل 160 كيلوگرم كلاهك ضدزره را به فاصله 200 تا 250 كيلومتر ميدهد.اين موشك در سال 2014 وارد سرويس ميشود. موشك هاي سري اتومات به كشورهاي بنگلادش,مصر,عراق,كنيا,ليبي,مالزيا,مراكش,نيجريه,پرو,عربستان سعودي و ونزويلا صادر شده است و اين موشك شالوده اصلي كشورهاي ايتاليا و فرانسه را تشكيل ميدهد. ------------------------------------------------------------------------------------------------- خصوصيات عملكرد: موشک کروز ضد کشتی سازنده: Otobreda ايتاليا و Matra فرانسه كشور سازنده: ايتاليا و فرانسه پيشرانه: موتور توربو جت با سوخت جامد طول:4.46 متر قطر: 0.46 متر برد: otomat 1 برد 60 كيلومتري otomat 2/برد 180 كيلومتر otomat 3/ برد 300 كيلومتري/ NGASM برد 200 تا 250 كيلومتري سيستم هدايت: INS, datalink, active radar (Mk 1/2); INS, GPS, active radar, IIR (Mk 3/NGASM) سرعت: 0.96 ماخ كلاهك: 210 كيلومتر در otomat 1,2 /برد 160 كيلومتري otomat 3/NGASM صادر شده به : بنگلادش,مصر,عراق,كنيا,ليبي,مالزيا,مراكش,نيجريه,پرو,عربستان سعودي و ونزويلا ● منبع: Moshaki-nezami.blogfa.com
  18. نويسنده: اميرحسام ملائي يگانه
  19. دوست عزيز هميشه منبع اوليه كه همون وبلاگ يا سايت در نظر گرفته منبع اصلي اون مقاله است icon_biggrin
  20. kingraptor

    انتخاب مديران سايت

    آقا سعيد من اگه ميشه مي خوام در بخش تسلیحات دریایی هم مدير بشم icon_biggrin
  21. طراحي موشك AS-34 Kormoran1 در سال 1962 شروع شد و كار طراحي و ساخت ان به شركت Messerschmitt-Bolkow-Blohm (صنايع هوايي المان) واگذار شد.هدف اوليه از طراحي اين موشك ساخت موشك ضد كشتي ساحل پرتاب بود,اگرچه بعدها اين خصوصيت در اين موشك ايجاد شد.اين موشك براي پرتاب از جنگنده تورنادو و F-104G Starfighter طراحي گشت. موشك AS-34 Kormoran2 نسخه ي پيشرفته اي بود كه از روي مدل اوليه طراحي شده بود.كار طراحي اين موشك در سال 1983 شروع شد و اولين پرتاب و اولين شليك اين موشك در سال 1986 انجام شد.چهري موشك , كلاهك جنگي,سيستم هاي ديجيتالي و الكترونيكي و رادار جستوجوگر و حتي موتور اين موشك تعويض شده بود كه به ان توانايي شليك در مسافت بيشتر شليك انتخابي و شليك از سكوهاي مختلف را مي داد و توان تحمل موشك در برابر حملات تدافعي را افزايش پيدا كرده بود. موشك كرموران 2 از بدنه كرموران 1 استفاده ميكند.اين موشك از موتوري با سوخت جامد و سيستم هوانواردي داخلي و مسير ياب و راداري فعال با قابليت تصحيح مسر استفاده ميكند.بوستر بزرگتر موتور موشك امكان شليك به فواصل دور تر و افزايش برد را تا 35 كيلومتري براي اين موشك محيا ميكند. سر جنگي 220 كيلوگرمي اين موشك از كلاهكي ضد زره بهره ميجويد كه توان نفود بيشتري را به اين موشك ميدهد. تست هاي تكميلي اين موشك در سال 1987 انجام شد و كرمورن 2 بعد از 2 سال ساخته شد.در سال 1991 اين موشك وارد خدمت در نيروي دريايي المان شد و تا كنون 140 عدد از اين موشك ساخته شده است. ----------------------------------------------------------------------------------------------------- خصوصيات عملكرد: موشک کروز ضد کشتی سازنده: Messerschmitt-Bolkow-Blohm(صنايع هوايي المان) كشور سازنده: المان پيشرانه: موتور توربو جت به همراه بوستر طول:4.40 متر قطر: 0.34 متر برد:در موشك Kormoran1 30 كيلومتر و در Kormoran 2 35 كيلومتر سيستم هدايت: مسرياب داخلي(,(INSرادار فعال,تصحيح كننده مسير سرعت: زير صوت كلاهك: 220 كيلوگرمي جايگاه پرتاب:کشتی جنگی/ساحل/جنگنده زمان ساخت: ۱۹۸۹ ورود به خدمت:1991 ● منبع: Missilethreat
  22. بدنبال گسترش روز افزون زیر دریایی در سالهای بعد از جنگ جهانی و لوزوم ساخت یک هواپیمای اختصاصی برای شناسایی و حمله به زیر دریایی ها بیش از پیش احساس میشد(بخصوص که در این بخش روسها بسیار جلوتر بودند و این در اوج جنگ سرد بود) این اندیشه نیروی دریایی آمریکا را بر آنداشت تا برا جایگزینی هواپیماهای P-2V مناقصه ای را برای این منظور ارائه کند در این مناقصه شرکت لاکهید با طرح خود گوی رقابت را از رقیبا ربود لاکهید مارتین طرحی را تحت عنوان P-3 که بر اساس طرح L-188 الکترا که یک طرح مسافری بودطراحی گردیده بود اما این دو طرح با این وجود که بسیار شبیه هم از کار در آمدند اما تفاوت های امده ای داشتند از جمله قابلیت حمل جنگ افزار در زیر بالها و همچنین بالهای رو به جلو(قسمت پشتی بالها بسمت جلو مایل است دلیلش هم بخاطر انعطاف پذیری بهتر در سرعت های پایین است) قابلیت برخاست از باندهای کوتاه و نگهداری آسان حال شاید برای برخی دوستان این سوال پیش آید چرا از یک هواپیمای جت استفاده نشد دلیلش این است چون این هواپیما باید با سرعت کم برای شناسایی اهداف دریایی پرواز کنند بهترین گذینه هواپیماهای توربوجت است اولین مدلها تحت عنوان A و B در سالهای 60 و 61 در تعداد بالا تولید گردیدند این هواپیما کارایی خوبی از خود نشان داد و بزودی بسیار محبوب شد مدل سی که در سال 68 اولین پرواز خود را انجام داد به یکی از محبوب ترین مدلها مبدل شد بگونه ای که بجای ساخت مدل های جدید گونه های مختلف همین مدل طراحی و آپدیت شد اولین گونه Update I در سال 1975 پرواز کرد این در این مدل دارای یک میکرو پروسسور جدید با یک ایونیک مدرن تر بو همچنین نرم افزار های آن نیز از نو طراحی شد Update II مدل در سال 1977 وارد خدمت شد در این مدل مجهز به سیستم مادون قرمز اخطار دهند و یک سیتم استراغ سمع با 28 کانال مغناتیسی ضبط صدا و اخلاگر الکتریکیو همچنین موشکهای هارپون مدل Update III در 1981 کامل شد و در 1982 وارد خدمت شد در این مدل دستگاه های صدا سنج (کانالهای سنجش صدا) بصورت دوبرابر نصب شد(برنامه ای تحت عنوان CHEX) در این مدل بیشتر بروی دستگاه های سنجش کانالهای صدا و استراق سمع کار شد و تا سال 88 در حال گذشتن از آزمایشات گوناگون بود این مدل قادر بود تا 11 نفر را با خود حمل کنند(5 افسر خدمه و 6 کاربر سیستم) بعدها سیستم پردازش پیشرفته داده و شنود و همچنین دیتا لینک ,آنتنهای جدید یک سیستم پشتیبانی الکتریکی ESM مولد سنجش صدا و یک سیستم پردازش دیتای جدید از نوع CP-2044و سیستم کنترلی جدید هم بعد ها اضافه گردید از دیگر تغییراتی که بعدها روی این مدل انجام شد اضافه شدن موشک اسلم(Stand-Off Land Attack Missile ) که موجب افزایش برد درگیری و توانایی حمله ی افقی به اهداف را به آن میداد سیستم کنترل تطبیقی انتنها از نوع AN/ALQ-158 که بر روی VHF فعال است و کاربرد آن برای شناسایی صوتی علائم زیر دریایی و سیگنالها دریافتی ست(قابلیت ردگیری فرکانسهای رادیویی را نیز داراست) سیستم پیشرفته ی گیرنده ی علائم و فرکانسها(گیرنده دریایی) از نوع AN/ARR-78 مجهز به ۲۰ ماژول گیرنده با قابلیت شناساییی و پارازیت رادیویی بیش از ۹۹ کانال در هر ماژول سیستم شناسایی و پروسس سیگنال از نوع AN/UYS-1 که کاربرد آن در شنود رادیویی و شناسایی سیگنال ها و انتقال و تقویت صدا از طریق تصحیح دامنه فاز سیستم تدابیر متقابل AN/ALQ-78A با یک ECP اصلاح شده و امکان تعمیر و نگهداری آسان و کاراییی بالاتر سیستم رادیویی موج بلند(طول موج بالا) از نوع AN/ARC-187 با قابلیت ارتباط ماهواره ای سیستم داده دیجیتالی کامپیوتر از نوع CP-2044 با توانایی بایگانی و عملیاتی بالا و یک میکرو پروسسور جدید(سه پروسسور Motorola 68030) و امکان نصب پردازشگر جانبی و باس دوبرابر و با امکان عیب یابی خودکار سیستم مکان نمای جهانی (GPS) از نوع AN/ARN-151 با دقت ناوبری و اطلاعاتی فوق العاده بالا با ۵ کانال ضبط داده (پردازش داده) بدون توقف و امکان آنالیز و نمایش چهار ماهواره بطور همزمان سیستم پشتیبانی الکتریکی(ESM) از نوع AN/ALR-66A/B با قابلیت نظارت بر رادار ها و کنترل راداری(پالس کترل) و اخطار دهنده ی رادار با برد زیاد(امکان کنترل و نظارت بر رادار کشتی ها و هواپیما ها را به آن میبخشد) Update III AIP مدل بعدي یا به بیان دیگر(Anti-Surface Warfare Improvement Program ) این مدل در واقع نوع بهینه شده ی آپگرید سوم است با این تفاوت که در اصل برایمقابله با اهداف سطحی کامل شد در جنگ یوگوسلاوی برای اولین بار علیه اهداف زمینی بکار گرفته شد و موفق هم نشان داد این مدل امکان استفاده از موشک های ماوریک(AGM-65) را نیز دارد اما سیستم ها: سیستم هدایت تلوزیونی ماوریک مسلح به کلاهک های ضد زره با قابلیت حمل دو فروند ماوریک در هر پرواز در دومد ضد تانک و ضد کشتی(ضمنا یک سیستم پشتیبانی شلیک کن فراموش کن نیز دارد) سیستم اخطار دهنده ی فرو سرخ(IRDS) از نوع AN/AAS-36A با قابلیت اسکن غیر عامل وابسته به طول موج های رادیویی ناشی از هواپیماها سیستم سنسور های الکترو نوری(EOSS) از نوع AN/AVX-1 با قابلیت تثبیت الکترونیکی سیستم ها با قابلیت بررسی و شناسایی ماموریت ها رادار AN/APS-137B با توانایی ماموریتی بالا و قابلیت شناسایی اهداف کوچک و شناسایی اهداف سطحی با برد زیاد و قابلیت ناوبری بالا با اکان فعالیت در همه ی شرایط آب و هوا ای رادار میتواند برای کاهش بار مسئولیتی خلبان اهداف را بطور خودکار شناسایی کرده و آنها را بر اساس نوع و اولویت دسته بندی نماید و وضعیت لحظه به لحظه ی همه را یکجا نمایش دهد (یک پریسکوپ جانبی هم دارد) سیستم آنالیز پالس EP-2060 که بهمراه سیستم جانبی AN/ALR-66C کار میکند که کار برد آن در یافت پردازش کردن و دسته بندی سیگنالهای الکترو مغناتیس ناشی از کشتی ها هواپیماها و وسایل نقلیه است نمایشگرهای رنگی چند منظوره با رزولوشن(۱۰۲۴*۱۲۸۰) و قابلیت ۳۰۰ درصد رفرش ترمینال تاکتیکی ماموریتی پیشرفته (MATT) از نوع OZ-72 وضیفه ی این سیستم آماده کردن و منظم کردن تجهیزات بر اساس تاکتیک و ماهیت ماموریت دریافت شده است سیستم کوچک شده ی درخواست نیرو با دسترسی محدود AN/USC-42 با قابلیت بازیابی و ارسال بی خطر صدا و اطلاعات بدون امکان کشف(یعنی خدمه میتوانند در مواقع اضطراری درخواست کمک خود را با اتمینان از عدم کشف و پارازیت ارسال کنند) سیستم اخطار موشک AN/AAR-47 با قابلیت اخطار شلیک و قفل موشک های زمین به هوا و هوابه هوا هماهنگ شده با سیستم تدابیر متقابل سیستم تدابیر متقابل و دفاعی AN/ALE-47 برای استفاده از فلر و چف و پارازیت های رادیویی بطور کلی از P-3 برای تهیه تاکتیک های عملیاتی و نظارت ومراقبت هوابرد و هشدار دهنده و همچنین مامورت جانبی ضد سطحی و ضد زیر دریایی استفاده می شود بدلیل نیاز های روز افزون شناسایی و ردگیری دریایی و ضد زیر دریایی و همچنین پشتیبانی زمینی بشکل مداوم این هواپیما در حال آپگرید شدن مداوم است همانطور که گفته شد در جنگ یوگوسلاوی علیه اهداف زمینی و دریایی بکار گرفته شد و بسیار موفق نشان داد در جنگ عراق هم شرکت کرد اما بدلیل ضعف ارتش عراق چندان طعمه ای بدست نیاورد پیش از آن یک مدل EP-3E که اقدام به ردگیری و شنود مکالمات نیروی دریایی چین کرده بود توسط دو F-8 که منجر به برخورد یکی از جنگنده ها و مرگ خلبان آن شد ولی هواپیما تقریبا سالم بدست چینی ها افتاد باوجودی که خدمه ی آن تاجایی که توانستند سیستم های محرمانه را نابود کردند باز هم مقداری اطلاعات ارزشمند نسیب چینی ها شد(البته هواپیما بعدا توسط یک رسلان AN-128) به آمریکایی ها تحویل شد از نظر سلاح بجز موارد یاد شده اوریون میتواند انواع راکت انداز ها را باخود حمل کن همچنین برای حمله به کشتی ها و زیر دریایی ها بجز موشک هارپون و اسلم(و در برخی ماوریک) از اژدر های MK 46/50 نیز سود میبردو همچنین بمب های عمقی MK 54/57/101 و مین های دریایی MK 25/36/39/55/56 با قدرت انفجار از ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ lb اوریون بطور نرمال از ۴ موتور توربوپراپ T56-14 با رانش 14,644 kW نیرو میگیرد که به آن بیشینه سرعت 760 کیلومتر بر ساعت را میبخشد کشور های کاربر: US NavyوAustraliaوCanadaوChileوIranوJapanوNetherlandsوNew ZealandوNorwayوPakistanوPortugalوSouth KoreaوSpain به تازگی هند نیز تعدادی دریافت نموده است جالب است بدانید با وجودی که اوریون در جنگهای زیادی شرکت نکرده و بیش از ۴۰ سال عمر دارد تا کنون بیش از ۶۹۴ فروند از آن تولید شده و ۵۸ درصد هواپیماهای گشت دریایی از نوع اوریون هستند البته ۱۰۷ فروند هم توسط صنایع کاوازاکی در ژاپن تولید گردید ابعاد: طول 35.61 و ارتفاع 10.27 m سایرمدلها: در اینجا فقط مدلهایی که مهمتر بودند را معرفی می کنم چون اوریون تنوع مدلی بالایی دارد P-3C Update IV این مدل درواقع آپدیت برای تمام مدل های Update II EP-3C این مدل توسط صنایع کاوازاکی برای نیروی دریایی ژاپن ساخته شد NP-3CوRP-3C مدل هایی بود که بعنوان آزمایشگاه پرنده و تحقیقاتی برای منظورهای علمی و نظامی کامل شد UP-3C مدل باری RP-3D و WP-3D این مدل ها برای منظور های هواشناسی و مطالعه بر روی اتموسفر و جغرافیا کامل شد EP-3E موسوم به اریز این مدل به آنتنهای خارجی بزرگ در زیر دماغه مجهز بود و برای شناسایی مین ها وکشتی های دشمن و شنود مکالمات تکمیل شد(قابلیت حمل ۷ افسر و ۱۷ خدمه درجه دار ) کلا ۱۲ نمونه ساخته شد P-3F این مدل به سفارش ایران و تنها برای ایران ساخته شد در دهه ی ۷۰ کلا ۶ فروند از این نمونه ساخته شد P-3G این نمونه در واقع بستر طراحی P-7 بود که قرار بود جایگزین اوریون گردد که بعدا کنسل شد P-3K این مدل برای نیوزیلند از روی مدل B طراحی و ساخته شد کلا ۵ فروند ساخته شد P-3N این نمونه برای نوروژ از روی مدل B ساخته شد کلا ۲ فروند ساخته گردید P-3P این مدل برای پرتقال سخته شد ولی بعد ها ۶ فروند از آن به استرالیا فروخته شد P-3W این مدل بسفارش استرالیا از روی نمونه ی C-II ساخته گرید کلا ۲۰ فروند CP-140 موسوم به ارورا که به سفارش کانادا تکمیل گردید کلا ۱۸ فروند ساخته شد اوریون در خدمت نیروی دریایی ایران F مدل اوریون در خدمت نیروی دریایی ایران نیز هست ایران پیش از انقلاب ۳ فروند اوریون تحویل گرفت و ۶ فروند هم سفارش داده بود مدل های ایرانی که اختصاصا هم برای ایران طراحی شده بود از توانایی حمل موشک های ضد کشتی هارپون و سوختگیری هوایی برخوردارند از سیستم های آنها چندان اطلاعی در دست نیست اما باید قدیمی بودن و بهینه نشدن آنها را نیز به این موارد اضافه کرد خبری از استفاده از آنها در طول جنگ نیز وجود ندارد ------------------------------------------------------ Airnaval.blogfa.com
  23. kingraptor

    موشك هارپون(AGM-84 Harpoon

    Boeing (McDonnell-Douglas) AGM/RGM/UGM-84 Harpoon موشک هارپون یکی از معروفترین و قویترین سلاح های ضد کشتیست که با وجود عمر طولانی آن هنوز یکی از موشک های اصلی ضد کشتی در نیروی دریایی آمریکا و بسیاری از کشورهای جهان از جمله ایران است(هارپون به معنی نیزه ی شکار نهنگ است) موشک هارپون بسور اختصاصی و تنها برای مقابله با کشتی ها ساخته شد و اولین بار به خدمت نیروی زمینی و دریایی آمریکا در آمد موشک هارپون بدلیل نیاز شدید نیرو های هوایی و دریایی در مدل های مختلف به تولید انبوه رسید بعدها موشکSLAM که به معنی (Stand-off Land Attack Missile) است از روی آن تولید گردید در 1965 نیروی دریایی بصورت آزمایشی در قالب یک طرح پژوهشی بر روی موشک برای مقابله ی سطحی با زیر دریایی ها و با برد 45 کیلومتر شروع به بررسی نمود پس از نابودی رزم ناو اسرائیلی Eilat توسط دو ناوچه ی موشک انداز ساخت روسیه در 1967 احمیت این پروژه دوچندان شد چرا که نیاز به یک موشک ضد کشتی قوی در برابر اهداف سطحی بسیار حس میشد با سرعت گرفتن رشد پروژه در 1970 اولین نمونه ی هارپون تحت عنوان ZAGM-84A مورد آزمایش قرار گرفت با این وجود نتیجه ی آزمایشات رضایت بخش نبود در نتیجه سال بعد این قرار داد طی مناقصه ای به شرکت McDonnell-Douglas اعطا گردید بدنبال این امر مکدانل داگلاس طی مدت کوتاهی سه مدل مختلف از این موشک را تدوین نمود و سریعا اولین تست ها انجام شد نمونه ی اولیه در 1972 آزمایش شدمدل هایی که مکدانل داگلاس ارائه کرد به این ترتیب بود موشک هوا به دریا مدل پایه AGM-84A و موشک دریا به دریا RGM-84A و زمین به دریا UGM-84A ولی طرح ایراداتی نیز داشت از جمله برد کم در حالی که حد اقل نیاز به دامنه برد 90 کیلومتر می بود که بعدها اصلاح شد اولین مدل در 1977 وارد خدمت شد و اولین نمونه هم نمونه ی دریا به دریا بود پس از آن اولین نمونه ی هوا به دریا (AGM-84A ) در 1979 بر روی هواپیما های P-3 اوریون نصب شد اولین نمونه ی زمین به دریا هم در 1981 وارد خدمت گردید ATM-84A/RTM-84A /UTM-84A ----------------------------------------------------------- در مدل پایه ی هار پون که در فاصله ی سالهای 1977 تا 1981 وارد خدمت گردید از موتور های توربوجت Teledyne/CAE J402 استفاده میشد که بردی تا 185 کیلومتر را در انواع هوا پرتاب به موشک می بخشید در انواع دریا پایه و زمین پایه از یک بوستر (راکت) با سوخت جامد نیز استفاده میشد (از مدل A/B44G-2 یا 3) در این مدل ها برد به 140 کیلومتر میرسید پس از شلیک موشک به سمت هدف موشک در سه محور توسط هواپیما یا ناو یا پایگاه لانچر کنترل میشود البته موظک از یک سیستم کنترلی AN/DSQ-44 نیز بشکل کمکی استفاده می نمود البته این سیستم با یک سیستم مکانیابی بصورت تجربی نیز پشتیبانی میشد که خیلی قابل اعتماد نبود با این وجود عملکر آن در انواع پایه مثبت بود این موشک از 4 باله ی صلیبی برای کنترل وضعی وتعادلی خود استفاده مینمود همچنین از یک رادار مکایابی هدف AN/DSQ-28 فعال در باند J که نیاز مند قفل مستقیم روی هدف و اصلاح از مبدا بود با این وجود استفاده از این سیستم در میادین جنگ ریسک زیادی داشت چرا که شدیدا در برابر تجهزات جنگ الکترونیک آسپب پذیر بود به همین دلی در بیشتر موارد رادار روشن نمی شد کلاهک موشک در انواع هواپرتاب قابلیت جستجوی هدف در شعاع +/-45 درجه را داشت و از کلا هک های WDU-18/B (221 کیلوگرمی) استفاده مینمود مدل RGM-84A از لانچر های سبک MK 140 یا استاندارد MK 141 و بعدها از MK 112 یا MK 26 نیز استفاده شد این مدل از بالچه های جمع شو و فلپ های باز شونده ی اضطراری در هنگام شلیک بهرمند است و معمولا برای کنترل آن کشتی ها از سیستم کنترل آتش AN/SWG-1 استفاده مینمودند UGM-84B , AGM-84B, RGM-84B ------------------------------------------------------------ این مدل به سفارش نیروی دریایی انگلیس از روی مدل A طراحی شد این موشک در نیروی دریایی انگلیس GWS-60 خوانده میشد AGM-84C, RGM-84C , UGM-84C ------------------------------------------------------------ این مدل که در نیروی دریایی آمریکا به Harpoon Block 1B معروف بود در 1982 وارد خدمت شد این موشک همانند مدل در خدمت نیروی دریایی انگلیس می توانست در سطح کمی از دریا بسوی هدف حرکت کند و این به مشکل شدن یافتن آن کمک میکرد توجه مدل های ATM آموزشی هستند AGM-84D, RGM-84D, UGM-84D ----------------------------------------------------------- هارپون Block 1C یا همان مدل D با برد افزوده شده تا 220 کیلومتر با سوخت JP-10 در 1985 وارد خدمت شد در این مدل سیستم تدابیر متقابل ECCM تقویت شد و به سطح قابل قبولی رسید و با سیستم کنترل آتش AN/SWG-1A کنترل میگردید مدل RGM-84D بطور غیر مستقیم بسمت هدف حرکت مینمود که برای اختفا ی بیشتر محل لانچر از این روش استفاده می شد AGM-84E, RGM-84E ------------------------------------------------------------ این موشک هما موشک معروف به اسلم است یا همان Block 1E SLAM در واقع این مدل موشکی به معانی واقعی جدید بود موشکی با دقت بالای هدف گیری اهداف زمینی در این مدل از سر جنگی WGU-10/B IIR مورد استفاده در موشک های AGM-65 ماوریک و سیستم انتقال داده ی مورد استفاده در موشک های AGM-62 Walleye استفاده شد طرح گسترش و ساخت اسلم از سال 1986 برای پروژه ی موشک حمله ی دقیق( TSSAM ) طراحی و گسترش یافت و اولین نمونه ی آن در 1988 آزمایش شد و در سالهای 90 و 91اولین آزمایش رزمی خود را در عملیات طوفان صحرا تجربه کرد(توجه این نمونه علاوه بر قابلیت حمله به اهداف دریایی قابلیت حمله به اهداف زمینی هم داشت) بعد ها که طرح TSSAM کنسل شد طرح اسلم که تا اینجا یک طرح موقتی بود اولویت یافت این موشک از یک سیستم مختصات یاب برای یافتن هدف بهره میبرد که در 60 ثانیه یه پایانی کنترل آن به سیستم انتقال داده انتقال می یافت(سیستم AN/AWW-13 نصب بر روی هواپیمای شلیک کننده) که این امکان تصویر بداری هوایی از محل برخورد و مکان هدف را میداد(این موشک مانند ماوریک در نوک به یک دوربین مجهز بود) تنها مدل دیگری که از اسام ساخته شد RGM-84E سی اسلم بود که بعد ها پس از چند آزمایش کنسل شد شاید تنها ایراد این مدل برد کم آن بود تنها 93 km برد داشت) AGM-84F, RGM-84F -------------------------------------------------------------- این موشک که مدل Block 1D بود این مدل بلند تر و سنگین تر از مدل های قبلی بودو برد بیش از 315 km داشت و همچنین با سوخت داخلی بیشتر چرا که برای استفاده ی در درجه ی اول توسط زیر دریایی ها طراحی گردید و مدل زمین به دریا از آن تولید نشد سوخت اضافه ی آن این امکان را میداد که در صورتی که در میانه ی شلیک و حرکت به سوی هدف هدف گم شد رادار آن وقت کافی برای هدف یابی و حمله ی مجدد داشته باشد این مدل در 1989 وارد خدمت شد بسیاری از مدل های Block 1C به این مدل ارتقاع یافتند AGM-84G, RGM-84G, UGM-84G ----------------------------------------------------------- مدل Block 1G در واقع مدل آپگرید شده و کارامد تر Block 1C بودکه قابلیت حمله ی مجدد و همچنین سیستم جدید ECCM روی آن نصب شد AGM-84H SLAM-ER ----------------------------------------------------------------- این مدل اسلم از روی AGM-84E تکمیل شدتکمیل آن از 1994 تا 1997 به طول انجامید و در1998 وارد خدمت شد این مدل دارای بالهایی بزرگ شبیه به موشک های کروز تاماهاوک بود و از یک کامپیوتر ماموریتی جدید AN/DSQ-61 استفاده میکرد با کانال های جدید گیرنده ی GPS با سیستم انتقال اطلاعات با برد بیشتر و مقاوم در برابر پارازیت برای این مدل نرم افزار های جدیدی طراحی شد که کنترل آن را برای کاربر رادار راحت تر میکرد این مدل از یک دوربین به همراه کلاهک WDU-40/B با وزن 360 کیلوگرمی استفاده مینمود و بیشینه برد 280 کیلومتر را داشت RGM-84J ------------------------------------------------------------------- در سال 1996 مکدانل داگلاس (واپسین سالهای این شرکت) مدلی از هارپون تحت عنوان هارپون 2000 که بعدها Harpoon Block 2 نامیده شد را روانه ی بازار کرد که بعدها به یک سیستم جدید GPS با یک رادار جستجو گر و سیستم تدابیر متقابل مجهز شد البته Harpoon 2000"/Block 2 هیچگاه به معنای واقعی تولید نشد تنها برخی جنبه های آن در انواع در خدمت اعمال شد AGM-84K --------------------------------------------------------------------- این نمونه جدید ترین آپگرید مدل AGM-84H است که با سیستم اطلاح شده و سخت افزار و نرم افزار بهینه شده در سال 2001 آماده شد و در 2002 وارد خدمت شد این موشک به بسیاری از کشور ها از جمله امارات کره جنوبی تایوان و مصر صادر گردید و عملا یک مدل صادراتی بود البته در کره تحت نام AGM-84L به تولید انبوه رسید تا کنون بیش از 7000 موشک هار پون و 1000 موشک اسلم تولید شده و تقریبا هارپون مورد اعتماد ترین موشک موشک ضد کشتیست البته رقبای قوی از روسیه و چین دارد اما تجریبیات داغ جنگی آن به آن برتری میدهد و تا آینده ای قابل پیشبینی در میدان خواهد بود Airnaval.blogfa.com
  24. زیر دریایی های کلاس کیلو روسی برای اولین بار در 1980 وارد خدمت شد این زیر دریایی ها توسط دفترطراحی مرکز دریایی روبین در سن پترزبورگ طراحی گردید نوع 877EKM که برای جایگزینی برخی از انواع 636 طراحی گردیده بود وکلا تاکنون 24 فروند زیر دریایی کلاس کیلو وارد خدمت گردیده که از این تعداد بیشتر آن در خدمت روسیه 3 فروند درخدمت ایران 2 فروند در خدمت چین و 6 فروند در خدمت هند است(البته رومانی الجزایر ولهستان هم انواع قدیمیتر را دارند) مدل 877EKM کلاس کیلو اساسا به عنوان یک زیر دریایی هجومی ضد زیر دریایی و ضد کشتی طراحی گردید این زیر دریایی دارایی یک گروه شناور با دو مخزن هوا در طرفین است قسمت سینه ی زیر دریایی در موقعیت بسته نسبت به میان کشتی برای کارایی بهتر سونار قرار دارد دریچه های غرق سازی در فاصله ی کمی از جلوی زیر در یایی واقع هستند با یک سیستم جدید آزاد کننده ی هوا بدنه ی زیر دریایی با یک پوشش لاستیکی ضد سونار(کم پیدا در برابر سونار) پوشیده شده مدل 877EKM قابلیت پیمایشی تا 2,300 در زیر آب و t 3,950t در روی آب را داراست و بیشترین عمقی که میتواند برود 300m است و بیشترین سرعت آن در زیر آب 10 knots knotsو در روی آب 17 می باشد .از نظر تجهیزات از یک کامپیوتر MVU-110EM با قابلیت ردگیری 5 هدف بطور همزمان که قفل روی 2 هدف اتوماتیک و 3 هدف دستیست این مدل زیر دریایی دارای 6 دریچه ی شلیک اژدر 533 میلیمتری که دو بدو شلیک میشوند (بجز شش فروند آماده برای شلیک 12 فروند هم رزرو دارد) که میتواند با دو هدف بطور همزمان درگیر شود همچنین میتواند با سیستم TEST-71MKE TV دو اژدر تلوزیونی شلیک کند که بطور دستی کنترل می شوند این اژدر ها میتوانند تا عمق 500 متری و برد 40 کیلومتری هر هدفی را مورد حمله قرار دهند این زیر دریایی برای دفاع از خود در برابر اهداف هوایی همچون هواپیما ها و هلیکوپتر ها یک لانچر با هشت موشک Strela-3(اسم ناتو SA-N-8) با برد شش کیلومتر یا Igla (اسم ناتو SA-N-10 ) با برد 5 کیلومتر و سرعت 1.65 ماخ دارد که این موشک ها نیز ساخت دفتر طراحی روبین هستند البته در انواع در خدمت هند از موشک های ضد کشتی 3M-54E1 با برد 230 کیلومتر نیز استفاده شده(که مشخصا برای زمانهاییست که زیر دریایی در سطح است) این زیر دریایی از یک سیستم تدابیر متقابل الکتریکی و پشتیبانی) و پش اخطار رادار نیز استفاده میکند زیر دریایی 877EKM از یک سونار از نوع MGK-400 که توانایی ردگیری و هشدار در مورد سیگنالهای سونار رادارد(اعلام وظعیت از روی سیگنالهای سونار دشمن) برای کاستن از اشتباه از دو کانال برای جستجو بهره میبرد که بهمراه یک رادار فعال جداکننده ی حدف عمل میکند از نظر نیروی محرکه این زیر دریایی از دو ژنراتور 1000 kW و یک موتور 5,500 hp ساخت Elektrosila و Kolomensky Zavod روسیه استفاده مینماید