Azarakhsh

Members
  • تعداد محتوا

    1,801
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1

تمامی ارسال های Azarakhsh

  1. سردار نجار در مراسم افتتاح سامانه جديد ضدهوايي: توپ جديد ضدهوايي داراي سيستم پيشرفته راداري براي مقابله با كروز است خبرگزاري فارس: همزمان با اولين روز از دهه مبارك فجر با حضور وزير دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح، سامانه توپ پدافند هوايي 100 ميلي‌متري افتتاح و بهره‌برداري شد. به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از اداره كل تبليغات دفاعي وزارت دفاع، سردار مصطفي محمدنجار وزير دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح در مراسم افتتاح اين سامانه پدافند هوايي طي سخناني اظهار كرد: در راستاي تدابير فرماندهي معظم كل قوا براي مقابله با تهديدات هوايي شامل تهديدات هواپيماها، بالگرد‌ها و موشك‌ها هاي كروز، سامانه توپ پدافند هوايي 100 ميلي‌متري و مهمات مورد نياز آن به صورت كاملا بومي در سازمان صنايع دفاع وزارت دفاع طراحي و ساخته شد. وزير دفاع افزود: از قابليت‌هاي مهم اين سامانه هوشمند بودن آن است؛ به گونه‌اي كه با مجموعه رادار و يا اپتيك، هدف را ره‌گيري و به صورت كاملا هوشمند بدون نياز به خدمه، توانايي شليك به سمت اهداف دارد. وي از ديگر ويژگي‌هاي اين سامانه را تنظيم ماسوره به صورت هوشمند برشمرد و افزود: چنان‌چه اگر گلوله اين توپ پدافند هوايي به طور مستقيم به هدف اصابت نكرد، گلوله توپ به طور خودكار در محيط هدف منفجر و تركش‌هاي آن با حجم مواد انفجاري موجب انهدام هدف مورد نظر مي‌شود. سردار نجار سرعت ، دقت، افزايش حجم آتش و برد مناسب را از ديگر مشخصات اين توپ برشمرد و گفت: اين سامانه براي پوشش هوايي در ارتفاع پست و متوسط بهره‌برداري مي‌شود. وزير دفاع افزود: با توليد انبوه اين سامانه پدافند هوايي كشور به نحوي مطلوب تقويت خواهد شد. وي همچنين با قدرداني از تلاش مديران، متخصصان و كاركنان سازمان صنايع دفاع در طراحي و ساخت اين سامانه دفاعي، اين موفقيت و دستاورد را به محضر مقام معظم فرماندهي كل قوا، ملت شريف ايران و نيروهاي مسلح تبريك گفت. سردار نجار گفت: بحمدالله صنايع دفاعي كشور در آغاز دهه چهارم انقلاب اسلامي از رشد و بالندگي خوبي برخوردارند و قادرند كليه نيازمندي‌هاي دفاعي كشور را با استقلال و بدون وابستگي به بيگانگان تامين كنند. وزير دفاع در پايان اين موفقيت را مرهون خون شهيدان، فداكاري ايثارگران و آينده‌نگري حضرت امام خميني(ره)، هدايت هاي فرمانده معظم كل قوا حضرت آيت‌الله خامنه‌اي (مد ظله العالي) و تلاش متخصصان افتخارآفرين وزارت دفاع دانست و گفت: در آغاز دهه مبارك فجر يك بار ديگر با امام شهيدان و شهداي گرانقدر انقلاب تجديد عهد مي‌كنيم كه تا آخرين قطره خون حافظ دستاوردهاي انقلاب اسلامي راه امام و خون شهيدان باشيم. http://www1.farsnews.com/newstext.php?nn=8711120587 دوستان می تونند این فیلم رو هم ببینند: http://www.iribnews.ir/News/Video/180052_cdb4a7c0.wmv
  2. شرح محاصره دانشجویان پیرو خط امام در هویزه .... ما محاصره شده بودیم، هیچ راه فراری نداشتیم و هیچ كاری نمی توانستیم بكنیم. یكی از بچه ها آر.پی.جی. داشت، ولی گلوله آن را نداشت. بچه ها با ژ-3 و كلاش به تانك ها تیراندازی می كردند و مانع از آن می شدند كه كسی سرش را از تانك در بیاورد. همگی ناامید بودیم حتی یك درصد هم امكان نجات به خودمان نمی دیدیم. بچه ها هنوز داشتند از امتداد جاده كه جلو رفته بودند بر می گشتند، عده ای دولا دولا و بیشتر سینه خیز داشتند می آمدند. هیچ كس نمی دانست چكار بكند، هیچ كاری هم نمی توانستند بكنند، همگی مرگ را چند قدمی خود می دیدند. كشته شدن برای من مهم نبود، ولی این طور قتل عام شدن بدون این كه بتوانیم هیچ ضربه ای به آنها بزنیم و حتی یكی از آنها را بكشیم، خودمان كشته شویم، خیلی سخت و دردناك بود. در پناه جاده كه خوابیده بودم دست در جیب های خود كرده و هرچه كارت و ورقه از سپاه پاسداران داشتم درآوردم و پاره پاره كردم و مقداری خاك روی آن ریختم. همه آماده بودیم كه تانك های عراقی از آن طرف جاده بیایند این طرف یا تسلیم می شدیم یا همه را به رگبار می بستند؛ هیچ گونه جان پناهی دیگر نداشتیم. در همان حال دیدم كه دیده بان ارتش هم حدود دو سه متری من نشسته و هی دارد فحش می دهد و می گوید چرا به من نگفتند و عقب نشینی كردند، من كه بی سیم داشتم چرا من را این طور گیر انداختند. رگبار تانك ها قطع نمی شد، بچه ها یكی یكی داشتند تیر می خوردند، هر كدام یك جایی مان را گرفته بودیم و خودمان را در پناه جاده جلو می كشیدیم. خون از بدن بچه ها سرازیر بود ولی هنوز كسی از بچه ها شهید نشده بود. یكی از برادران به نام « خیرالله موسوی» كه از تهران آمده بود، در یك متری جلوی من بود و داشت به تانك ها تیراندازی می كرد، ناگهان یك تیر آمد و خورد به كلاهش و من كه پشت سرش نشسته بودم، دیدم كه عقب كلاه سوراخ شد و گلوله در رفت، او كلاهش را برداشت و خون همین طور از سر و صورتش به روی لباس هایش می ریخت و هی می گفت: بچه ها من تیر خوردم؛ دو سه بار تكرار كرد. تیر به پیشانیش خورده و از عقب سرش درآمده بود. حدود یك دقیقه ای پهلوی او بودم، هنوز داشت حرف می زد، ولی زبانش گیر می كرد و می گفت: بچه ها مرا هم با خود ببرید، نگذارید این جا بمانم. هنوز در پناه جاده خوابیده بودیم و بچه ها سینه خیز جلو می آمدند، در این حین مسعود انصاری هم داشت خودش را جلو می كشید. از او سراغ حسین و محسن و جمال را گرفتم و او گفت آنها را به رگبار بستند و هر سه شهید شدند. علی حاتمی، كه از دانشجویان پیرو خط امام بود و رفته بود برای حسین و محسن و جمال غذا ببرد، داشت می آمد. نمی دانم او فهمیده بود كه محاصره شده ایم و چه موقعیت داریم یا هنوز از اوضاع خبر نداشت. علی در امتداد جاده جلو می آمد، همین كه به بچه ها رسید و دید همه بچه ها خوابیده اند و تانك عراقی آن طرف جاده است، بلافاصله راهش را كج كرد و به طرف سمت چپ جاده (مخالف هویزه) به راه افتاد و به طور مایل به طرف كرخه كور، سمت جلالیه می رفت. او نمی دانست كه از این سمت به كجا سر در می آورد، در حقیقت، هیچ كس نمی دانست و لیكن به علت این كه سمت دیگر جاده، تانك های عراقی وجود داشت و نیز در دو كیلومتری روبه روی ما هم، در امتداد جوفیر بقیه تانك های عراقی داشتند پیش می آمدند، به ناچار، علی در این سمت آغاز كرد به رفتن. من هم كه كنار جاده افتاده و تیر خورده بودم، بارها از خدا خواستم كه نجاتمان بدهد. هیچ راه چاره ای به نظر نمی آمد، مرگ ما حتمی بود. به بچه ها گفتم: «لااقل برخیزید خودمان را تسلیم كنیم » ولی آنها هیچ كدام جوابی ندادند. ساعت حدود 5 الی 5/5 عصر بود و هوا داشت رو به تاریكی می رفت، شاید نیم ساعت به اذان مغرب مانده بود. دلم می خواست در یك لحظه هوا تاریك می شد تا از دست عراقی ها فرار كنیم، ولی غیرممكن بود. بچه ها همگی از راه رسیده و در پشت جاده خوابیده بودند و نمی دانستند چكار بكنند؛ تا جایی كه علی حاتمی (از دانشجویان خط امام) از راه رسید. تمام این جریان ها از لحظه ای كه تیر خوردم و آمدم و دیدم تانك های عراقی سر راه ما هستند تا لحظه ای كه علی حاتمی رسید و به طرف چپ راه افتاد كه برود، در مدت شاید پنج الی شش دقیقه روی داده بود. در هر صورت، علی به راه افتاد. نزدیك ترین تانكی را كه گفتم حدود سی متر از ما فاصله داشت، آن طرف دو تانك دیگر ایستاده بود، در نتیجه، فاصله اولین تانك تا جای ما، حدود هفتاد الی هشتاد متر بود. علی كه راه افتاد، من هی داد زدم: بخواب می زنند. وضع طوری بود كه اگر از پشت جاده بر می خواستیم هیچ گونه پناهگاهی دیگر وجود نداشت كه مانع از تیرخوردن بشود. سه چهار نفر دیگر برخاستند و دنبال او به راه افتادند؛ هفت، هشت متر كه رفتند، چند نفر دیگر برخاستند و راه افتادند. همه از روی ناامیدی بلند می شدند و راه می افتادند. وضع طوری بود كه در یك ثانیه چندین صدای گلوله می آمد. بچه ها كم كم همه رفتند و فقط ما دوازده نفر هم چنان سینه جاده افتاده بودیم و هی می گفتیم كه ما را هم ببرید، یكی بیاد مرا هم بگیره و ببره، ولی هیچ كس گوش نمی داد. خیرالله موسوی كه حدود دو دقیقه قبل تیر به سرش خورده، هنوز زنده بود. همه رفته بودند و آخرین نفری كه رفت محمد فاضل، یكی دیگر از دانشجویان خط امام بود. او داشت با دو نفر دیگر می رفت. حدود سی متر رفته بود و دیگر كسی از سینه جاده برنخواست. هركس یك جایش را گرفته بود و از درد می نالید، من كه تیر به كتفم خورده بود می توانستم راه بروم ولی جرأت نداشتم از سینه جاده بلند شوم. بالاخره اسلحه ژ-3 را برداشتم و روی دوش طرف راست گذاشته، به راه افتادم؛ همین كه راه افتادم صدای بچه های كنار سینه جاده دو مرتبه بلند شد: برادر كمكمان كن ما را هم با خودت ببر. این كلمات را به هر كس راه می افتاد می گفتیم و حالا نوبت من شده بود كه به من بگویند: برادر! كمك كن. من با آن وضعی كه داشتم هیچ گونه كمكی نمی توانستم به هیچكس بكنم. درثانی، هیچ كس امید نداشت كه لااقل پنج متر برود و تیر نخورد، لذا هیچ كس زخمی ها را بر نمی داشت كه مبادا كسی زیر رگبار بیشتر معطل شود؛ ثالثاً، زخمی را بردارد و كجا ببرد؟ كسی جایی را بلد نبود، نیروی خودی هم به چشم نمی خورد كه بخواهد در آن مهلكه مجروح را بردارد. آنجا شاید اگر برادر تنی انسان روی زمین می افتاد، برادرش او را می گذاشت و لااقل جان خود را نجات می داد. حال پیش خود حساب می كنم كه حسین علم الهدی و محسن غدیریان و جمال كه در پشت آن تپه ماندند و ما را روانه كردند كه ما نمانیم، آنها چه كسانی بودند و ما چه افرادی هستیم. داشتیم در راه می رفتیم كه رگبارهای دشمن هم چنان كار می كرد. صدای رگبارها كه نزدیك می شد، خود را روی زمین می انداختیم و همین كه بر می خاستیم دوباره برویم، دو سه نفر دیگر، بلند نمی شدند، تیر خورده بودند. از آنها می گذشتیم و آنها هم طبق معمول تقاضای كمك می كردند ولی هیچ كس نمی ایستاد و من آخرین نفر بودم كه از این زخمی ها رد می شدم. هر لحظه انتظار می كشیدیم كه گلوله ای بخوریم. مرتب گلوله های خمسه خمسه به ما می زدند. گلوله های خمسه خمسه، هر ثانیه یكی می افتاد. همین كه یك سری می ریختند، دوباره پنجاه متر بالاتر را می زدند و همین طور دشت را به رگبار كشیده بودند. به طرف راست جاده هم رگبارها می آمدند. صدای رگبارها كه نزدیك می شد و صدای خمسه خمسه كه می آمد همه خودمان را روی زمین می انداختیم، رگبار كه تمام می شد و گلوله توپ در اطراف به زمین می خورد، صبر می كردیم تا تركش های آنها رد شوند سپس بر می خاستیم و به راه رفتن ادامه می دادیم. یادم هست كه 100 الی 150 متر راه رفته بودیم، یكی از برادران كه 25 سال داشت، در حدود بیست متری جلوتر از من می رفت، ناگهان صدای فرود آمدن خمسه خمسه كه شتابان هوا را می شكافت، در منطقه پیچید، من به سرعت خوابیدم او هم خوابید، دو سه نفر هم جلوتر از او می رفتند، گلوله وسط ما افتاد، ولی به او نزدیك تر بود، لحظه ای صبر كردیم و برخواستیم راه افتادیم؛ در راه دیدیم كه او دارد می غلطد، با خود فكر كردم كه حتماً می خواهد به جای سینه خیز با غلطیدن خود را از رگبار دشمن نجات دهد، ولی دوباره با خود گفتم مگر چقدر می تواند بغلطد و بلند نشود، به او كه رسیدم صورتش خون آلود و از بدنش خون می آمد؛ در خون خود غلط می خورد. او هم می گفت برادر كمك كن. در این حال از خدا می خواستم كه بتوانم به او كمك كنم ولی امكان نداشت. افرادی كه مجروح شده بودند و توان حركت نداشتند، مجبور بودند همان جا بمانند. آنها افزون بر تقاضای كمك به طور لفظی، با نگاهشان هم خواستار كمك بودند. وقتی ما را می دیدند كه داریم به آنها می رسیم امیدوار می شدند، اما وقتی بدون امكان انجام كمكی از آنها رد می شدیم، نگاه نومیدانه شان ما را همراهی می كرد. خیلی از برادران مجروح می توانستند زنده بمانند، چون مثلاً تیر به پایشان خورده بود و مردنی نبودند. ما هم چنان جلو می رفتیم. بچه ها همه از من جلوتر بودند و من هم مرتب داد می زدم كه بلكه یكی از آنها بایستد تا با هم برویم. من به علت این كه تیر خورده بودم و شانه ام به شدت درد می كرد و نمی توانستم تند راه بروم از همه عقب تر بودم؛ شاید فاصله نزدیك ترین افراد به من متجاوز از صدمتر بود. من از وقتی كه در محاصره افتادم و تیر خوردم، لبانم خشك شده و احساس می كردم كه مثل آتش داغ شده ام، بدنم خیس عرق شده بود، خیلی سعی می كردم كه آب دهانم را فرو بدهم، ولی آب وجود نداشت، انگار یك هفته بود كه آب نخورده بودم، در قمقمه هم آبی نبود. در حالی بودم كه احساس می كردم اسلحه و فانوسقه متجاوز از پنجاه كیلو بر من فشار وارد می آورد؛ چندبار تصمیم گرفتم اسلحه را بیندازم كه راحت راه بروم، ولی با خودم می گفتم مال بیت المال است و مدیون می شوم. هوا رو به تاریكی (اذان مغرب) بود، نه آبادی دیده می شد و نه درختی بچه ها هم كه همه جلوتر از من رفته بودند. با خود فكر می كردم كه ممكن است شب در بیابان گرگی، سگی یا حیوانی درنده به من حمله كند و یااین كه در تاریكی شب، طرف جبهه عراق بروم، لااقل خشابهایم باشد و بتوانم مقداری مقاومت كنم. خلاصه دوباره راه افتادم. تا الان حدود 150 متر آمده بودم. از آن جایی كه در پشت جاده موضع گرفته بودیم و برخواستیم راه افتادیم باید حدود چهارصد متر می رفتیم تا به خاكریز و سنگرهایی می رسیدیم. ما اگر می توانستیم به این سنگرها برسیم لااقل از رگبار مسلسل های دشمن در امان بودیم. هرچه به سنگرها نزدیك تر می شدم بیشتر امیدوار می شدم و از خدا می خواستم كه این آخرین لحظات تیر نخورم. بالاخره به سنگرها رسیدم و از خاكریز بالا رفتم سپس آن طرف خاكریز قرار گرفتم. هنوز باورم نمی شد كه چطور من جان سالم به در بردم. بچه ها صد متری از من جلوتر بودند و هوا هم رو به تاریكی می رفت، می ترسیدم كه در تاریكی بچه ها را گم كنم خیلی داد زدم بالاخره یكی از بچه ها به نام مسعود انصاری ایستاد و من به او رسیدم. چفیه ای داشت به دستم پیچید و با هم رفتیم. از علی حاتمی سراغ گرفتم، گفت: علی از ما جدا شد و با محمد فاضل و چند نفر دیگر از طرف دیگر رفتند و گفتند از این طرف كه ما می رویم به نیروهای ارتش می رسیم. ولی من در اصفهان بودم كه خبر پیدا كردم علی شهید شده است. بعداً دوباره كه به سوسنگرد برگشتم و از مسعود سراغ علی حاتمی را گرفتم، گفت: علی همان موقع تیر خورد، هنوز به سنگرها نرسیده بودیم كه یك تیر به سرش خورد و افتاد. هم چنین محمد فاضل كه تیر به شكمش خورد. در هر صورت، آن شب حدود یك ساعت راه رفتیم تا به كرخه كور رسیدیم. ارتش پس از عقب نشینی، آن جا مستقر شده بود. هرچه سراغ گرفتیم نه یك آمبولانسی وجود داشت نه یك خودرو نه یك جیپ كه زخمی ها را ببرند. هرچه بیشتر جلو رفتیم هیچ خودرویی وجود نداشت. از روی پلی كه عراقی ها روی كرخه كور زده بودند گذشتیم، كنار آن پل، جاده ای بود كه یكی گفت جاده جلالیه است، ولی از هركس دیگر كه می پرسیدیم می گفت نمی دانم. بالاخره مسعود به من گفت: « نمی شود كه تو تا صبح این جا بمانی و خون از بدنت برود، اگر می توانی راه بیایی بیا تا برویم بالاخره به یك جایی می رسیم » .راه افتادیم. حدود یك ساعت رفتیم، طرف چپ ما جبهه های عراق بود كه همه اش روشن بود، هنوز منور خاموش نشده، منور دیگری می انداختند. از این جهت خیالمان راحت بود كه به طرف جبهه های عراق نمی رویم، ولی می ترسیدیم كه به گروه كمین عراق در این بیابان برخورد كنیم؛ زیرا، آنها دوربین مادون قرمز داشتند. در همین حین، صدایی شنیدم، چندنفر فارسی حرف می زدند. آنها هم گروه دیگری بودند كه به فرماندهی كریم، پیش رفته و محاصره شده بودند، تا این كه بعد از دادن چندین شهید توانسته بودند فرار كنند و دو نفر زخمی را - كه می توانستند راه بروند - نیز با خودشان بیاورند. یكی از آنها از بچه های اصفهان بود. شب آنها را نزدیك كرخه كور دیدیم، چند نفر از بچه های اصفهان هم با آن گروه بودند، همدیگر را از صدا شناختیم و ما نزد آنها رفتیم. می گفتند كه به وسیله بی سیم تماس گرفته ایم و گویا توپخانه همدان این نزدیكی ها مستقر است. حدود ده دقیقه دیگر راه رفتیم، گویا بچه ها منطقه را می شناختند، از طرف راست جاده وارد دشت خاكی شدیم، پس از طی مسافتی حدود صد متر به محل استقرار توپخانه همدان رسیدیم. ساعت حدود هشت شب بود... منبع: سایت شهید آوینی شهيد علم الهدي صداي تانك هاي آن طرف جاده به گوش مي رسيد. تيراندازي لحظه اي متوقف نمي شد. راه افتاديم، با اينكه مي دانستيم اميد برگشت نيست، ولي رساندن «آر. پي. جي» به «علم الهدي» ما را مصمم به پيش مي برد. به جاده كه رسيديم، توانستيم تانك هایي را ببينيم. به جز چند تايي كه در حال سوختن بودند، بقيه غرش كنان به پيش مي تاختند. چشمم به حسين (علم الهدي) كه افتاد، خستگي از تنم در آمد. آر. پي. جي بر دوشش بود و پشت خاكريز دراز كشيده بود. در امتداد خاكريز غير از حسين حدود ده نفر ديگر هنوز زنده بودند واز همه گروه همين ده نفر مانده بودند. حتي يك جسد بر زمين نمانده بود. پيدا بود كه بچه ها با گلوله مستقيم تانك ها از پاي در آمده بودند. تانك هاي سالم از كنار تانك هاي سوخته عبور مي كردند و به طرف خاكريز علم الهدي پيش مي آمدند. حسين و افرادش هيچ عكس العملي نشان نمي دادند. «روز علي» كه حسابي نگران شده بود، آر. پي. جي را از من گرفت و به تانك ها نشانه رفت. دست روز علي را نگه داشتم و گفتم: كمي ديگر صبر كن، شايد بچه ها برنامه اي داشته باشند و او پذيرفت. تانك ها به حدود پنجاه متري خاكريز رسيده بودند كه يكباره حسين از جا بلند شده و نزديك ترين تانك را نشانه گرفت. گلوله درست به وسط تانك خورد و آن را به آتش كشيد. غير از حسين دو نفر ديگر كه آر. پي. جي داشتند، دو تانك ديگر را نشانه رفتند و هر دو را به آتش كشيدند. بقيه تانك ها سر جايشان ايستادند و ناگهان خاكريز را به گلوله بستند. خاكريز يكپارچه دود شد و بعيد بود كسي سالم مانده باشد. روز علي بلند شد و نزديك ترين تانك را نشانه رفت و با اينكه فاصله كم بود، تانك را از كار انداخت. قامت حسين دوباره از ميان دود و گرد غبار پشت خاكريز پيدا شد و يك تانك ديگر با گلوله حسين به آتش كشيده شد. پيدا بود كه از همه افراد گروه فقط روز علي و حسين زنده مانده اند. حسين از جا كنده شد و خود را به خاكريز ديگر رساند. تانك ها هنوز ما را نديده بودند. پيشروي تانك ها دوباره شروع شد. حسين پشت خاكريز خوابيده بود. تانك به چند متري خاكريز كه رسيد، حسين گلوله اش را شليك كرد. دود غليظي از تانك بلند شد. تانك ديگري با سماجت شروع به پيشروي كرد. روز علي كه آر. پي. جي را آماده كرده بود، از خاكريز بالا رفت و آن را هدف قرار داد. تانك به آتش كشيده شد و چهار تانك ديگر به ده متري حسين رسيده بودند. حسين از جا بلند شد و آخرين گلوله را رهاكرد. سه تانك باقيمانده در يك زمان به طرف حسين شليك كردند. گلوله ها خاكريزش را به هوا بردند. گردو خاك كمي فرو نشست، توانستيم اول آر. پي. جي و سپس حسين را ببينيم. جسد حسين پشت خاكريز افتاده بود و چفيه صورتش را پوشانده بود. يكي از تانك ها به چند متري حسين رسيده بود و مي رفت كه از روي پيكر حسين عبور كند. به نقل از: محمد رضا قرباني، ، سفر عشق، زندگي نامه ي شهيد علم الهدي شهيد علم الهدي پيشگام دانشجويان پيرو خط امام بود كه در هويزه حماسه آفريدند و تا آخرين نفس در مقابل دشمن متجاوز ايستادند و خون پاك خويش را نثار كردند. سيد محمد حسين، فرزند آيت الله حاج سيد مرتضي، در هشتم مهر 1337، در اهواز چشم به جهان گشود. از آن جا كه فرزند يك خانواده ي مذهبي و روحاني بود، از همان كودكي علاقه ي وافري به علوم ديني، به ويژه تلاوت قرآن مجيد داشت، تا جايي كه با گذشت زماني كوتاه اين توانايي را به دست آورد كه به تدريس قرآن كريم بپردازد. شور انقلابي و مذهبي وي سبب شد تا از 14 سالگي پا به عرصه ي فعاليت هاي سياسي بگذارد. فعاليت هاي شهيد در زمينه ي توسعه ي امور فرهنگي، مذهبي و سياسي تا پيروزي انقلاب اسلامي ادامه داشت. تشكيل گروه موحدين با عده اي از دوستان، شروع مبارزه ي مسلحانه عليه رژيم طاغوت، تكثير و پخش اعلاميه هاي امام قدس سره، ايجاد هماهنگي و وحدت بين حوزه و دانشگاه و شركت در ترور مستشار امريكايي (پل گريم)، بالاترين مقام شركت نفت در اهواز كه سبب ايجاد وحشت بيشتر در دل رژيم و حاميان آن و در نتيجه تداوم اعتصاب در شركت نفت اهواز شد، از جمله فعاليت هاي شهيد علم الهدي در دوران قبل از پيروزي بود. بعد از پيروزي نيز علم الهدي منشأ فعاليت هاي مختلفي بود كه تأسيس بسيج، مجاهدت در جهاد سازندگي تأسيس سپاه هويزه و شركت در تسخير لانه ي جاسوسي امريكا همراه با ساير دانشجويان پيرو خط امام از جمله اين مجاهدت ها مي باشد. شهيد كه دانشجوي سال دوم دانشگاه مشهد در رشته ي تاريخ بود، با شروع جنگ تحميلي همراه با گروهي از دانشجويان و نيروهاي بسيجي، به سوي جبهه هاي دفاع حق عليه باطل شتافت و در حالي كه در حلقه محاصره دشمن در هويزه به اتفاق هم رزمان خود گرفتار شده بود، تا آخرين قطره ي خون به دفاع از ايران اسلامي پرداخت و به ديدار پروردگارش نايل آمد. اسامي شهداي هويزه اسامي برخي از شهداي حماسه ي هويزه به شرح زير مي باشد. 1- مرتضي كاوند 2- امين سلطاني 3- محمدحسين علم الهدي 4- بهروز نوروزي 5- محمد شمخاني 6- خليل بهاري 7- بهروز پور هاشمي 8- محمدرضا ملايي زماني 9- علي اشرف ظاهري 10- سعيد جلالي پور 11- جمال دهشور 12- عليرضا ركاب ساز 13- اسماعيل حاج كوهمداني 14- محمد بهاء الدين 15- سليمان تيئي 16- شهيد قدومي 17- عباس افشاري 18- رضا مستجابي كرمانشاهي 19- قدير قدرتي 20- محمود صالح زاده 21- امير حسين جعفري 22- محمد جعفر روز بهاني 23- محمود قاسمي 24- مهدي پروانه 25- سيد محمدعلي حكيم 26- سيد مهدي جعفري 27- علي اكبر سيفي ابدي 28- محسن غديريان 29- اكبر حاجي مهدي 30- صادق بوغدار 31- فرخ سلحشور 32- محمد صادق فروشاني 33- غفار درويشي 34- مجيد يوسفيان 35- محمد دلجو 36- حسين زراعي 37- محمد ابراهيم سمند الدوله 38- امير رفيعي 39- عبدالمحمد چهار محالي 40- حسين خميسي 41- محمد حسن رضا زاده 42- حسن فلاح زاده 43- محمد عي عسگري 44- محمد رضا شيخ الاسلام 45- حسن اميني 46- رمضانعلي آقايي 47- عباسعلي حبيبي 48- مصطفي مختاري 49- محمد فاضل 50- مجيد كريمي ثاني 51- مجيد مهدوي 52- حسن فتاحي 53- حسين خوشنويسان 54- محمود فروزش 55- شيال بوغنيمه 56- علي اصغر فرهمندفر 57- محمد حسين رحيمي 58- حميد شاهد 59- محمد اسماعيل اعتضادي 60- محمد جواد زاهديان 61- امير احتشام زاده 62- اصغر پهلوان نژاد 63- علي حاتمي 64- محمد علي رجبي آخرين نامه شهيد علم الهدي (مهمات به ما برسانيد) اشاره: متن زير آخرين نامه شهيد سيدحسين علم الهدي است. اين نامه خطاب به آيت الله خامنه اي (نماينده امام در شوراي عالي دفاع) در دي ماه 1359 پيش از تصرف هويزه توسط نيروهاي عراقي نگاشته شده است. به نظر من تنها دليلي كه دشمن تاكنون هويزه را تسخير نكرده، اين است كه اگر دشمن سوسنگرد را تسخير كند، هويزه طبعا در اختيارش خواهد بود. لذا دليلي نمي بيند كه نيرو صرف هويزه كند و هويزه را تابع سوسنگرد مي داند، كه هست، ولي اگر دشمن نتواند سوسنگرد را تسخير كند، يقينا به هويزه در طول زمستان قناعت خواهد كرد. اگر به هويزه نرسيم و رسيدگي نشود، درست همانند محاصره سوسنگرد، تعدادي از برادران مومن را از دست خواهيم داد. شرايط فعلي هويزه دقيقا مشابه وضعيت سوسنگرد است، در فاصله زماني محاصره اول و دوم سوسنگرد. البته من به عنوان فرمانده سپاه هويزه ، با 62 نفر پاسداري كه 22 نفرشان غيرمسلحند: تا آخرين قطره خونمان با همان ژ،3 و كلاش دفاع خواهيم كرد. البته مهمات ما 2 عدد آرپي جي (كه يكيش خراب است) و يك عدد تيربار ژ،3 و 40 عدد كلاش و ژ،3 است . نيازها: 1 ، 20 فبضه آر. پي . جي 2 ، 40 قبضه ژ،3 3 ، 2 قبضه خمپاره 120 4 ، 6 قبضه خمپاره 60 5 ، 6 قبضه خمپاره 81 6 ، 2 موشك دراگون 7 ، يك دستگاه بيل مكانيكي 8 ، يك دستگاه بلدوزر پيشنهادات اينجانب سيدحسين علم الهدي، مسئول حفاظت جاده هويزه سوسنگرد و مسئول سپاه هويزه: ما بايد يك خط آتش قوي با استفاده از انواع خمپاره ها و موشك دراگون در دو سمت شمال شرقي وجنوب شرقي هويزه قرار دهيم، به دو جهت: الف: هنگامي كه تانك هاي دشمن در زمان شكست درحال فرارند، توسط اين آتش محاصره شوند. مانند روز دوشنبه كه تانك هاي دشمن درحال فرار از نزديك هويزه عبور كردند، اما چون ما آرپي جي و خمپاره نداشتيم، نتوانستيم وارد عمل شويم. ب: اگر دشمن بخواهد هويزه را تبديل به پايگاه زمستاني خود كند و به سوي هويزه حمله ور شود، اين آتش از هويزه دفاع خواهد كرد. ، اطراف هويزه نياز به حفر كانال و خندق و سنگر دارد. ، جاده سوسنگرد هويزه بايد كاملا حفاظت شود، خصوصا در قسمت غربي روستاي ساريه... هويزه رابطه آن با سپاه مشخص گردد. منبع:وبلاگ بلاجويان
  3. Azarakhsh

    جنگ ویتنام

    جنگ ویتنام نام مجموعه عملیات و درگیری*های نظامی است که ازسال ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۵ بین نیروهای ویتنام شمالی و جبهه ملی آزادیبخش ویتنام جنوبی (معروف به «ویت*کنگ») از یک سو، و نیروهای ویتنام جنوبی و متحدانش (به ویژه آمریکا)، از سوی دیگر رخ داد. هدف نیروهای ویتنام شمالی و ویت*کنگ*ها بیرون راندن آمریکا و متحدانش از ویتنام و سرنگون کردن حکومت ویتنام جنوبی و ایجاد کشور واحد ویتنام بود. تمام این هدف*ها در پایان جنگ ویتنام تامین شد و کشوری که امروز جمهوری سوسیالیستی ویتنام نام دارد به وجود آمد. پیشینه در جریان جنگ جهانی دوم هندوچین به تصرف نیروهای ژاپن درآمد و دست نیروهای فرانسه که پیش از آن نیروی مستعمراتی آن منطقه بودند از کشورهای منطقه موقتا کوتاه شد. با شکست ژاپن در پایان جنگ نیروهای ملی و نیز کمونیست*های ویتنام استقلال ویتنام را خواستار شدند و در دوم سپتامبر ۱۹۴۵ هوشی مین تشکیل کشور مستقل ویتنام را در هانوی اعلام کرد. نیروهای فرانسه که از اسارت نیروهای ژاپن درآمده بودند دوباره سعی در کسب سلطه خود در هندوچین و ویتنام کردند. این امر با مقاومت نیروهای ویتنامی (معروف به ویت مین) زیر فرماندهی هوشی مین روبرو شد و جنگ*های معروف به جنگ اول ویتنام در گرفت. در سال ۱۹۵۰ رئیس*جمهور ترومن ۳۵ نفر از افراد گروه کمک و مشاوره نظامی را برای آموزش و مشاوره به کمک فرانسه فرستاد تا بتواند سلطه مستعمراتی خود را در ویتنام حفظ کند. در ۱۹۵۴ نیرهای ویت مین شکست سختی در دین بین فو به نیروهای فرانسه وارد کردند و در نتیجه فرانسه در کنفرانس ژنو به استقلال سه کشور مستعمره خود یعنی کامبوج و لائوس و ویتنام رضایت داد اما در موافقتنامه*های کنفرانس ژنو ویتنام موقتا به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم شده بود. هدف ظاهراً آن بود که پس از رای*گیری از مردم ویتنام تکلیف حکومت در این کشور معلوم شود. حکومت ویتنام جنوبی زیر رهبری نگو دین دیم با تشویق آمریکا از شرکت در مذاکرات مربوط به ترتیبات این رای*گیری سر باز زد. در همین دوره حکومت ویتنام جنوبی با حمایت آمریکا به سرکوب شدید کمونیست*ها پرداخت و بسیاری از مردم به اتهام کمونیست بودن اعدام شدند. برخی از نیروهای ویت مین که در جنوب باقی مانده بودند دست به مقاومت مسلحانه علیه حکومت نگو دین دیم زدند و نیروهای ویتنام شمالی نیز پس از مدتی به حمایت از این مبارزات در جنوب پرداختند. جبهه ملی آزادیبخش ویتنام جنوبی تشکیل شد. حکومت ویتنام جنوبی افراد این جبهه را ویت*کنگ می*نامید که کوتاه شده عبارت «کمونیست ویتنامی» (ویت نام کنگ سان - Việt Nam Cộng Sản) به زبان ویتنامی بود. گسترش جنگ با حمایت چین و شوروی از نیروهای ویت*کنگ و ویتنام شمالی و نیز حمایت آمریکا و متحدانش از نیروهای ویتنام جنوبی، درگیری*های ویتنام بالا گرفت و بتدریج به جنگی بزرگ در سراسر ویتنام و گاه در نقاط دیگر هندوچین تبدیل شد. حمله تت در سال ۱۹۶۸ نیروهای ویت*کنگ و ویتنام شمالی هم*زمان با عید تت و آغاز سال ویتنامی، حمله*های گسترده*ای را در سراسر ویتنام جنوبی آغاز کردند که به حمله عید تت مشهور شد. اگر چه این حمله*ها از نظر نظامی موفقیت زیادی نداشت اما گسترده بودن و شدت آن و نیز پوشش خبری آن در سراسر جهان و بویژه در داخل امریکا، افکار عمومی را بشدت بر ضد آمریکا بسیج کرد و تظاهرات ضد جنگ در امریکا را به دنبال داشت. «ویتنامی*کردن» جنگ دولت آمریکا به تدریج مجبور شد تا نیروهای خود را از ویتنام فراخواند و کار دفاع از حکومت ویتنام جنوبی را به خود آن حکومت بسپارد. سقوط سایگون در ۳۰ آوریل ۱۹۷۵ نیروهای ویت*کنگ و ویتنام شمالی سایگون را گرفتند و جنگ ویتنام به پایان رسید. در سال ۱۹۷۶ انتخاب مجلس ملی، راه را برای وحدت مجدد شمال و جنوب ویتنام فراهم نمود. http://forum.choogh.com/thread-963/index.html
  4. مهر: فرمانده نیروی هوایی روسیه از تصمیم این کشور برای ساخت سیستم جدید دفاع هوایی با نام اس-500 خبر داد. "الکساندر زلین" امروز سه شنبه با اعلام این مطلب گفت : اس 500 مدل ارتقا یافته اس 400 محسوب می شود. به گفته فرمانده نیروی هوایی روسیه، سیستم اس 500 قادر است تمامی هدف های بالستیک وایرنگر تا فاصله پنج کیلومتری را تنها در ظرف چند ثانبه منهدم کند. زلین در پایان گفت : تنها روسیه قادر به ساخت چنین سیستم دفاعی است. بر اساس این گزارش، سیستم های دفاعی مدل اس، از پیشرفته ترین سیستم های دفاع هوایی محسوب می شود؛ بطوری که در یک سال گذشته شایعات مربوط به فروش سیستم موشکی اس 300 روسیه به برخی کشورهای منطقه سر و صدای زیادی به پا کرده و موجب نگرانی رژیم صهیونیستی نیز شده است. http://www.asriran.com/fa/pages/?cid=80745
  5. اين خودروی زرهي كه به سفارش كشورهاي انگلستان، آلمان و هلند و توسط شركت ARTEC ساخته و توليد مي‌شود در مرحله­ ي پيش توليد است و تا سال 2010 به خدمت نظاميان اين كشورها درخواهد آمد. انواع Boxer كشور هلند اين خودرو را در انواع آمبولانس، پست فرماندهي، خودروي مهندسي و دونوع باربري سفارش داده است و ارتش آلمان نيز خودروي ويژه­ ي يگان زرهي، پست فرماندهي و آمبولانس اين خودرو را مورد استفاده قرار خواهد داد. Boxer در آلمان جايگزين خودروی M113 و در هلند جايگزين خودروهای زرهي ypr و M577 خواهدشد. اين خودرو 8×8 ، داراي ظرفيت باربري 8 تٌن و ظرفيت دروني بيش از 14 متر معكب است. اين خودرو را مي‌توان در عمليات امداد رساني ويژه­ي مناطق پرتراكم و پررفت آمد نيز به كار گرفت. طرح خودرو خودروی زرهی Boxer براساس يك ساختار مدولي طراحي شده تا حداكثر انعطاف پذيري براي كاركردهاي چند منظوره را داشته باشد. تمام قطعات و اجزاي آن در سطح استانداردهاي صنعتي مي‌باشد. بدين ترتيب كه انواع اتاقك‌هاي مورد نياز از جمله اتاقك ويژه­ ي قرارگاه، يگان پزشكي و مراكز لجستيكي را مي‌توان برروي پايه­ ي ثابت خودرو نصب نمود. پايه­ ي ثابت خودرو داراي سقف سه لايه مي‌باشد و به لحاظ ايمني بسيار مقاوم است. همچنين انواع اتاقك‌ها را، كه قابل حمل توسط هواپيما نيز هستند، مي‌توان دركمتر از يك ساعت تعويض نمود. سيستم جنگ افزاري سيستم جنگ افزاري خودرو را نيز مي‌توان دركمتر از يك ساعت و برحسب كاركرد مورد نظر Boxer تغيير دارد. نمونه ‌هاي آلماني مجهز به اسلحه­ ي krauss-Mafei مدل 1530 مي‌باشند كه به يك نارنجك انداز اتوماتيك 40 ميلي متري نيز مجهز شده اند. همچنين Boxer هاي آلماني به يك ايستگاه تسليحاتي كنترل از راه دور، ساخت شركت Thales ، مجهز شده‌اند كه اين سيستم شامل يك دوربين تصوير بردار حرارتي نسل سوم Albatros است. وجود يك مسلسل 7/12 ميلي‌متري در اين نقليه‌ها، از ديگر مزاياي Boxer آلماني است. ويژگي حفاظتي بدنه­ ي خودرو از فولاد بسيار مقاوم ساخته شده است. سلاح‌ها بين بدنه­ ي اصلي و روكش‌فولادي جاسازي شده‌اند و در نمونه‌هاي اخير براي ايجاد امنيت بيشتر درمقابل بمب‌هاي كوچك، تركيبي از نوعي سراميك‌ خاص براي ساخت محفظه­ ي قرارگرفتن سلاح‌ها مورد استفاده قرار مي‌گيرد. ساختمان مدولي(قطعه‌اي) اين نقليه ، موجب تعويض سريع و آسان قطعات آن و آماده كردن اين نقليه براي كاربرهاي مورد نظر شده است. همچنين وجود يك رادار حرارتي درجلوي وسیله موجب شده تا توانايي كنترل موانع و هدف‌هاي پيش رو را داشته باشد. تحرك Boxer مجهز به موتورMTu با 530 كيلووات قدرت و سيستم انتقال نيروي اتوماتيك Allison مي‌باشد. محرك(انتقال دهنده­ي نيرو) 8 چرخ اين خودرو كه درتمام جهات و مستقل از دستگاه‌ تعليق و سيستم مركزي تنظيم باد تايرها عمل مي‌كند موجب شده تا Boxer بتواند تحرك و سرعت فوق العاده‌اي در تمام انواع بسترها داشته باشد. بطوريكه اين خودرو قادر است تا 1000 كيلومتر، در تمام انواع مدلهاي كاربردي آن، مقاومت داشته باشد و اين ويژگي در مقايسه با نقليه‌هاي زرهي مشابه برتري چشمگيري به آن بخشيده است. منبع: naser.ofogh.net
  6. ارتش استراليا ،قابليت ها وتوان اين خودرو را در شرايط نامساعد آب و هوايي و پيمودن راههاي دشوار كوهستاني ،صحرايي و شرايط آب و هوايي گرمسيري در شمال اين كشور مورد آزمايش قرار داده است . خودروی حفاظت شده Bushmaster در شش مدل و براي كاربردهاي مختلف ساخته شده كه عبارتند از : خودروي حمل سربازان ،آمبولانس ،خودروي آتش مستقيم ،خودروي خمپاره انداز ،خودروي مهندسي و خودروي فرماندهي . اولين مجموعه توليد شده Bushmasterكه معادل با 300 دستگاه بود ،توسط ارتش استراليا در كشور و افغانستان بكار گرفته شد .در تمام انواع مدلهاي اين خودرو ،وجود سيستم هاي تسليحاتي SWARM با كنترل از راه دور و سيستم مخابراتي مولتي مديا با نام Sotas m2 و تصوير بردار حرارتي Clair ساخت شركت Thales مشترك مي باشد . خودرويBushmaster كه مخصوص حمل سربازان مي باشد ،بسيار راحت است و در زمين هاي ناهموار مي تواند با سرعتي بيش از 90 كيلومتر در ساعت حركت نمايد . مجموعه خودروهايBushmaster تا حد زيادي در مقابل مين هاي ضد تانك ،سلاح هاي انفجاري و خمپاره ها و گلوله هاي كاليبر كوچك مقاوم شده است . كابين خدمه خودرو اين خودرو براي حمل 10 سرباز طراحي شده است .اين كابين داراي فاصله ايمن415/1 متري و داراي هفت صندلي است كه به لحاظ مهندسي روبروي يكديگر قرار گرفته اند و هر يك داراي يك كمربند ايمني هستند .همچنين هر صندلي داراي يك محفظه براي نگهداري سلاح شخصي و تجهيزات مأموريتي جاي بي سيم و يك سيستم خنك كننده آب آشاميدني است . [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/LAND_Bushmaster_lg.jpg[/img] كابينBushmaster مجهز به 4 دريچه مخصوص ارتباطي است كه با دستگيره هاي ويژه اي قفل مي شود و به هنگام حمله مسيرهاي فرار احتمالي محافظت از خودرو را فراهم مي كند . Bushmaster قابل حمل و انتقال با هواپيماي c-130 و براي استقرار سريع نيروها در مناطق مقدم عملياتي است . كابين راننده كابين و جايگاه راننده به گونه اي طراحي شده كه فضاي لازم و كافي را براي استراحت خدمه و تمركز بر مأموريت به هنگام حركت خودرو فراهم ساخته است و حتي به هنگام عبور از بسترهاي ناهموار مانع از رنج و خستگي سرنشينان مي شود .همچنين از داخل كابين راننده و اتاقك سرنشينان صداي موتور بسيار كم به گوش مي رسد. كابين راننده مجهز به دو پنجره عريض در دو طرف است كه امكان ديد اطراف را فراهم ساخته است داشبورد خودرو به لحاظ مهندسي طوري طراحي شده كه براحتي مي توان عينك محافظ ديد شبانه را روي آن قرار داد .راننده مي تواند با فشار يك دكمه باد تايرها را تنظيم كند و فشار وارده بر تايرها را متناسب با بستري كه از آن عبور مي كند تنظيم كند . جنگ افزارها دريچه مخصوص فرمانده مجهز به جاي ويژه اي براي نصب مسلسل 56/5 يا 62/7 ميلي متري است و به جاي مسلسل ،توپ خودكار سبك نيز مي توان نصب نمود .پنجره اي حفاظت شده از نظر بالستيكي را نيز مي توان با دريچه هاي اختياري پرتاب گلوله مجهز كرد . لاكرها (قفسه ها) را مي توان با مخازن اضافي سوخت و آب و يا مهمات به منظور افزايش توان عملياتي ،تجهيز كرد .همچنين مي توان طراحي صندلي هاي خدمه را بسته به نوع مأموريت تغيير داد . [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_bushmaster_l1.jpg[/img] نيروي محركه موتور Bushmaster يك موتور توربو شارژ 6 سيلندر با نام كاترپيلار 3126E ATAAC مي باشد كه نيرويي معادل 246 كيلووات ساعت (330 اسب بخار) در 2400 دور در دقيقه توليد مي كند . نسبت وزن به نيرو 16 كيلو وات در هر تن مي باشد و سرعت موثر خودرو 110 km/h و حداكثر سرعت آن 120 km/h مي باشد .اين خودرو قادر به پيمودن بيش از 1000 كيلومتر مسافت است . يك دستگاه دوگانه تعليق خودرو به آن امكان عبور از بسترهاي سخت ناهموار با بيشترين سرعت را داده است . جعبه موتور كامل (اعم از موتور ،سيستم اتوماتيك انتقال نيرو ،سيستم خنك كننده موتور) را مي توان براحتي و بدون نياز به استفاده از ابزار خاصي پياده و سوار كرد . ويژگي خودرو حفاظتي بدنه Bushmaster از پوشش زرهي ويژه اي ساخته شده كه آنرا در برابر مين هاي ضد تانك ،مين هاي ضد نفر ،خمپاره ها ،جنگ افزارهاي انفجاري و مهمات 56/5 و 62/7 ميلي متري سازمان ناتو مقاوم ساخته است . اين سپرزرهي ،حفاظت از خودرو را در برابر گلوله هاي ثاقب و نفوذي 56/5 و 62/7 ميلي متري نيز فراهم كرده است .بدنه توان مقاومت در برابر مين هاي انفجاري زميني تا وزن 5/9 كيلوگرم را دارا مي باشد كاترهاي سيم روي سقف و هر دو طرف خودرو نصب شده و حفاظت از سربازان را در بالاي سقف انجام مي دهد . مخزن هاي سوخت و مواد روغني خارج از اتاقك خدمه قرار گرفته تا ريسك احتراق و آتش سوزي را به حداقل برساند ،همچنين مخازن سوخت به دريچه هاي نگهدارنده مجهز شده تا از خطر انفجار و اشتعال گازهاي متصاعد از سوخت جلوگيري شود . يك مخزن 270 ليتري آب آشاميدني زير سقف اتاقك خدمه نصب شده است .همچنين صندلي هاي Bushmaster داراي سپر زرهي ويژه اي است كه از بروز صدمات و جراحات به سرنشينان جلوگيري مي كند . [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_Bushmaster.jpg[/img] منبع: naser.ofogh.net
  7. سيستم RBS-70 متشكل از يك موشك درون محفظه­ي پرتاب، يك سه پايه­ ي پرتاب كه بطور عمودي قرارگرفته و يك دوربين نوري است. پرتاب اين موشك توسط يك نفر انجام مي‌شود و مي‌توان آن را بوسيله سه خدمه حمل و جابجا كرد. موشك RBS-70 داراي يك آشكار ساز با شعاع ليزري است كه در قسمت عقب موشك نصب مي‌گردد. اين موشك مجهز به يك موتور Booster و موتور Sustainer و خرج پرتاب جامد مي‌باشد. زماني كه اپراتور موشك را شليك مي‌كند، موتور بوستر درون لوله­ ي پرتاب مشتعل مي‌شده و موشك با سرعت هرچه بيشتر به خارج از لوله پرتاب مي‌شود سطوح كنترل و 4 گيره ي نگهدارنده ­ي موشك به طرف موقعيتي كه موشك لوله را ترك مي‌كند، باز مي‌شوند. موتور Sustainer پس از آنكه موشك به فاصله­ ي ايمن از نقطه­ ي پرتاب رسيد، آتش مي‌گيرد و پس از آن موتور Booster از كار مي‌افتد. دوربين ديد شبانه در RBS-75 يك دوربين مادون قرمز به نام Cond كه در باند 8 تا 12 ميكرون عمل مي‌كند، قابليت ديد درشب و روز را به موشك داده است . اين دوربين داراي حوزه­ ي ديد 8×12 مي‌باشدو براساس تكنولوژي تصويربرداري حرارتي ساخته و طراحي شده است. كارد RBS-70 داراي سيستم هدايت ليزري و يك سيگنال ليزري است كه از ايستگاه پرتاب موشك ساطع مي‌شود و پس از برخورد باهدف تعيين شده، انعكاس آن به موشك باز مي‌گردد. هدف دشمن را مي‌توان بطور چشمي توسط اپراتور پرتاب موشك تعيين كرد و يا مي‌توان اين كار را توسط يك جستجوگر انجام داد. وقتي هدف مشخص شد، اپراتور مي‌تواند آن را رديابي كند و توسط سيستم تشخيص IFF8000 ، يا سيستم تشخيص هدف‌هاي دوست از دشمن، آن را شناسايي نمايد. زماني كه هدف مورد نظر متلعق به نيروهاي خودي باشد، يك چراغ اعلام خطر در دوربين روشن مي‌شود و سيستم توالي شليك از كار مي‌افتد. اپراتور، موشك را بطرف هدف نشانه‌روي مي كند و به كمك سيستم هدايت نيروي موشك، هدف را تا زماني كه موشك به نقطه اصابت به هدف برسد، رديابي نمايد. موشك RBS-70 داراي يك آشكارساز ليزري است كه در قسمت عقب موشك نصب شده است. انوار خارج شده از اين آشكارساز كه از دم موشك نمايان است توسط يك پروسسور نصب شده روي موشك مورد استفاده قرار مي‌گيرند تا سيگنالهاي اصلاح مسير و گيره‌هاي كنترل موشك را هدايت نمايد. طول مسير پرواز موشك به لحاظ ژيروسكوپي نمايان مي‌گردد. اين موشك داراي جستجوگر در قسمت جلو نمي باشد و سيستم هدايت ليزري در قسمت عقب جايگزين سيلكر Seeker شده است. چنانچه موشك از شعاع ليزري منحرف شود و هيچ سيگنال هدايت كننده‌اي دريافت نكند، طبق برنامه‌اي از پيش تعيين شده و در زمان پرواز خود به خود منهدم مي‌شود. اين موشك مجهز به كلاهك 1/1 كيلوگرمي با قدرت انفجاري بالا، يك ماسوره­ ي مجاورتي ليزري و يك ماسوره­ ي ضربتي مي‌باشد. RBSTO MK1+Missile اين سيستم براي ارتش سوئد طراحي شده و مجهز به جستجو­گر ليزري پيشرفته با حوزه­ ي ديد گسترده است. بطوري كه حوزه­ ي ديد آن نسبت به مدل MK1 كه 40درجه مي‌باشد، افزايش چشمگيري يافته و به 57 مي رسد. وقتي كه چند هدف مدنظر باشد؛ حوزه­ ي ديد وسيع تر و زوايه وسيع تري را بين مسير پرواز موشك و شعاع هدايت ليزري فراهم مي‌سازد. RBS70 MK2 موشك MK2 در مقايسه با مدل MK1، تا صددرصد افزايش، در منطقه ي تحت پوشش داشته است. موشك MK2 داراي دستگاه كنترل ديجيتالي كوچكتر، موتور Sustainer بزرگتر و كلاهك سنگين‌تري است كه سرعت آن به 590 متر برثانيه افزايش يافته و برد آن به 7 كيلومتر مي رسد. كلاهك اين موشك 50 درصد سنگين‌تر از مدل MK1 و قدرت نفوذي آن در برابر هدف‌يابي مثل هلي‌كوپتر و غيره به مراقبت بيشتر مي‌باشد. BOLIDE موشك BOLIDE، مدل پيشرفته­ي RBS70 MK2 مي‌باشد.حداكثر سرعت آن بيش از 2 ماخ مي‌باشد و نسبت به MK2 كه 6/1 ماخ سرعت دارد، سريع تر است. اين مدل از موشك ضدهوايي RBS70، مجهز به كلاهك انفجاري با وزن 1/1 كيلوگرم است. موشك Bolide متشكل از تعدادي سيستم جديد از جمله ژيروسكوپ فيبرنوري، ماسوره ­ي مجاورتي (كه قابليت انهدام هدف‌هاي كوچك و تاريك را به موشك داده است) موتور sustainer جديد و سيستم‌هاي جديد الكترونيكي است. موتور sustainer جديد موجب كوتاه‌تر شدن زمان پرواز موشك و قدرت مانور بيشتر آن شده است. يك سوئيت تجهيزات الكترونيكي كوچك و از پيش قابل برنامه‌ريزي، به موشك امكان داده است تا به نرم افزارهاي جديد مجهز شود. اين موشك براي پدافند هوايي مورد استفاده قرار مي‌گيرد و حداكثر ارتفاع رهگيري آن بيش از 5000 متر است، اما مي‌توان آن را براي مقابله با هدفهاي سطحي نيز به كار گرفت . برد اين موشك از 250 تا 8000 متر مي‌باشد. این هم عکس موشک در اختیار ارتش پاکستان!! شنیدم تو جنگ خودمونم یه نمونه ایش بوده!! یه فیلم ازش دارم ولی حیف که خیلیه نمی تونم آپلود کنم!! منبع: naser.ofogh.net
  8. به گزارش فارس، دو عضو سرويس امنيتي رژيم صهيونيستي در گفت‌وگو با مجله آمريكايي "تايم "‌ با اعتراف به حملات اخير اين رژيم به خاك سودان گفتند كه دهها جنگنده و هواپيماي بدون سرنشين در اين حملات شركت داشتند. روزنامه صهيونيستي يديعوت آحارونوت در اين باره نوشت اين براي اولين بار است كه طرف‌هاي اسرائيلي حمله نيروهاي هوايي اسرائيل به سودان در جريان جنگ غزه را تاييد كردند. بر اساس گزارش اين روزنامه، هواپيماهاي "اف16 " كارواني از 23 كاميون را در خاك سودان بمباران كرده و هواپيماهاي "اف15 " نيز جنگنده‌هاي حمله‌ور را همراهي مي‌كردند تا با حمله احتمالي هواپيماهاي سودان يا ديگر كشورها عليه هواپيماهاي اسرائيلي مقابله كنند. به دنبال بمباران جنگنده‌ها، هواپيماهاي بدون سرنشين در فراز مكان حمله به پرواز درآمده و تصاويري را از كاميون‌ها را كه در آتش‌ مي‌سوخت گرفتند. پس از اينكه معلوم شد برخي كاميون‌ها و محموله‌هاي آنها آنچنان آسيب نديده هواپيماهاي "اف16 " بار ديگر آنها را بمباران كردند. منابع امنيتي رژيم صهيونيستي دخالت آمريكا در اين حملات كه شبانه به وقوع پيوست رد كرده اما به مقامات اين كشور ابلاغ شده بود كه اسرائيل قصد حمله هوايي به خاك سودان را دارد. رژيم صهيونيستي ادعا كرده كه كاميون‌هاي مورد حمله در خاك سودان حامل سلاح براي نوار غزه بوده‌اند اما دولت خارطوم شايعات درباره قاچاق سلاح اين كاميون‌ها را رد كرده و گفت اين كاميون‌ها حامل كالاهاي مصرفي بوده‌اند. شاهدان عيني گفته بودند كه دو جنگنده كاروان خوردهاي حامل قاچاق كالاهاي مصرفي را در منطقه‌ مرزي سودان بمباران كردند. "علي الصادق "، سخنگوي وزارت امور خارجه سودان گفت كه اول گمان مي‌‌كردند آمريكا در پس اين حمله بوده اما مقامات سوداني با آمريكايي‌ها تماس گرفته و آنها هر گونه دست داشتن در اين حملات را رد كردند و مقامات در حال پيگيري اين قضيه هستند كه به نظر مي‌رسد اسرائيل در پس آن است. وي گفت: حمله اول به خاك سودان در هفته آخر ژانويه و حمله دوم در نيمه‌هاي فوريه گذشته صورت گرفته است و بيش از 40 نفر در اين حملات كشته شدند. الصادق ادامه داد: كاميون‌هاي مورد حمله ظرفيت كمي داشته و حامل كالاهاي مصرفي قاچاق بوده‌اند و محال است كه در آنها سلاح بوده باشد. http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8801110116
  9. خبرگزاري فارس: فرمانده نيروي هوايي ارتش از پرواز آزمايشي نمونه اوليه تحقيقاتي هواپيماي بدون سرنشين رادارگريز در خردادماه خبر داد. به گزارش خبرنگار دفاعي خبرگزاري فارس، امير خلبان حسن شاه صفي پيش از ظهر امروز شنبه در حاشيه مراسم رژه روز ارتش در جمع خبرنگاران گفت: انشاء الله سوم خرداد اولين پرواز آزمايشي هواپيماي بدون سرنشين ارتش در مقياس يك هفتم جنگنده اصلي انجام مي‌شود و پس از تاييدات لازم، با وزارت دفاع براي توليد انبوه آن اقدام خواهيم كرد. وي در خصوص لغو رژه هواپيماهاي ارتش در مراسم امروز نيز گفت: به دليل ديد كم و پديده گرد و غبار، تصميم گرفتيم كه براي ايمني بيشتر، علي‌رغم آماده بودن خلبانان و جنگنده‌هاي نيروهاي هوايي ارتش، رژه هوايي لغو شود. شاه صفي يادآور شد: پروازهاي رژه به صورت نمايش هوايي است و بايد در شرايط ديد خيلي خوب انجام شود. در اين رژه هواپيماهاي ارتش از تمام پايگاهها و مراكز نيروي هوايي گردهم آمده بودند. فرمانده نيروي هوايي ارتش در عين حال تاكيد كرد: ما همواره آماده هستيم و در هر زمان كه فرمان صادر شود مي‌توانيم اين رژه 140 فروندي را داشته باشيم. http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8801290534
  10. به گزارش خبرنگار دفاعي خبرگزاري فارس، امير خلبان حسن شاه‌صفي فرمانده نيروي هوايي ارتش در حاشيه مراسم توديع و معارفه رئيس اداره عقيدتي سياسي اين نيرو در جمع خبرنگاران با اشاره به چندين مورد تست موفق هواپيماي بدون سرنشين رادار گريز نيروي هوايي ارتش در روزهاي اخير، اظهار داشت: نمونه جديد يك هفتم اين هواپيما تا قبل از هفته دفاع مقدس ساخته و مورد آزمايش جديد قرار مي‌گيرد. فرمانده نيروي هوايي ارتش خاطر نشان كرد: طرح نمونه واقعي اين هواپيماي بدون سرنشين پس از آزمايشات مختلف آينده، در اختيار وزارت دفاع قرار خواهد گرفت تا مدل واقعي آن ساخته و به تجهيزات نيروي هوايي اضافه شود. به گفته امير‌شاه‌صفي اين هواپيما كه تست اوليه خود را در ماه‌هاي گذشته در يكي از مناطق تهران با موفقيت پشت سر گذاشته است، براي كارهاي شناسايي است اما با توجه به ماهيت خود، مي‌تواند به بمباران اهداف مورد نظر نيز اقدام كند و از ديد رادارها پنهان باشد. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8806080612
  11. دو رادار دریایی و زمینی طراحی و ساخته شد محققان کشورمان در دانشگاه امام حسین (ع) موفق به طراحی دو رادار دریایی و زمینی شدند که قادر به شناسایی اجسام شناور در دریا، نفر و وسایل نقلیه هستند. رادار دریایی تا 140 کیلومتر و رادار زمینی بستگی به نوع کاربرد از 5/4 تا 8 کیلومتر بورد دارد. علی سیف کارشناس دانشگاه امام حسین در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به طراحی و ساخت رادار دریایی گفت: این رادار یک رادار دریایی است که برای شناسایی اجسام دریایی مانند قایق، کشتی، شناور و نفتکش استفاده می شود. وی با تاکید بر اینکه این رادار قابلیت نصب بر روی شناور را نیز دارد، افزود: این سیستم در سواحل کاربرد دارد و بیش از 140 کیلومتر بورد دارد. سیف، رادار زمینی را از دیگر دستاوردهای این دانشگاه نام برد و ادامه داد: این رادار برای شناسایی اهداف زمینی مانند نفر، وسیله نقلیه و خودرو مورد استفاده قرار می گیرد. http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100901547383
  12. لینک الخیلتر می باشد!
  13. مهم نیست برادر کم کم می فهمی!
  14. فیلم جنجالی مربوط به حاج قاسم نیست (عکس)  ویدئوی پایکوبی شیعیان از شکست داعش در آمرلی عراق، این روزها با نام ویدئوی پایکوبی سردار سلیمانی بارها در رسانه‌های فارسی زبان خارج از کشور بازنشر شده. غافل از این که فرد اشاره شده در این ویدئو اصلا ایرانی نیست و یکی از فرماندهان شیعیان عراق است. همه‌چیز از انتشار یک فیلم در شبکه‌های اجتماعی شروع شد. فیلمی که شبکه‌های «العربیه»، رویترز، بی‌بی سی و ... به‌سرعت آن را بازنشر دادند. ویدئویی که منسوب به «سردار قاسم سلیمانی» فرمانده سپاه قدس ایران شد. اما ماجرا، دروغ بزرگی بود که با جنجال‌سازی رسانه‌های فارسی زبان خارج از کشور همراه شد. دروغ بزرگی که البته خیلی زود برملا شد. شبکه خبری «العربیه» با انتشار این ویدئو نوشت:«ویدیویی از رقص ، پایکوبی و اعلام شادی قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران در کنار چند شبه نظامی عراقی منتشر شده که گفته می شود متعلق به منطقه آمرلی عراق است و پس از شکست شبه نظامیان گروه دولت اسلامی موسوم به داعش در این منطقه گرفته شده است....در تصاویری که از شکست محاصره آمرلی و پس از آن بیرون راندن شبه نظامیان داعش از منطقه سلیمان بیک منتشر شد، حضور شبه نظامیان شیعه وابسته به ايران به وضوح دیده می شود. به گزارش عصرایران به نقل از مجله مهر، بررسی‌ها نشان می‌دهد فردی که در این ویدئو  به «سردار سلیمانی» منسوب شده، اصلا ایرانی نیست و یکی از فرماندهان عراقی است. فردی که در این ویدئو سردار سلیمانی معرفی شده، نامش «ابو مهدی مهندس» از فرماندهان گروههای شیعی عراق است که در فیلم هم حضور دارد. عکس دیگری از «ابومهدی» هم در صفحات مجازی منتشر شده که به خوبی نشان می‌دهد او همان فردی است که در فیلم منتشرشده، در حال خوشحال با شیعیان عراقی در جریان آزادسازی شهر «آمرلی» و شکست نیروهای «داعش» است. http://www.asriran.com/fa/news/354227/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%AC%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%B7-%D8%A8%D9%87-%D8%AD%D8%A7%D8%AC-%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D8%B9%DA%A9%D8%B3   عکسش هم تو لینک هست!   اگر قرار باشه حاج قاسم تو این فیلم باشه ! همون سمت چپی هست که خیلی شبیه تره و من وقتی برای اولین بار فیلم رو دیدم نظرم به همون جلب شد کلا!!
  15. عکس رو یه اکانت توئیتر منتسب به پیشمرگه کردستان منتشر کرده!!   در مورد سد العظیم هم همین رو بگم که روزی صد دفه خودش و اطرافش پاکسازی می شه! مث جاده تکریت -سامرا! مث حویجه و ضلوعیه!! :winking:
  16. حضور سردار سلیمانی در آزاد سازی آمرلی! https://pbs.twimg.com/media/Bwn37H5IgAAy2uR.jpg:large   خدا قوت سردار!   یکی از دوستان عکس رو به گالری منتقل کنه! اکانت گالری من رو بستن!!
  17. مسئله این بمبه اینه که من قبلن همین فیلم رو بدون همین بمب دیدم!!!   مربوط به النصره هست اطراف المیادین احتمالا!! علت انفجار هم کارکشتگی وحوش در راه اندازی توپ های ارتش سوریه هست!   فیلم جعلی است!
  18. این وسیم عیسی که  در عکس ها اومده همون وسیم عیسی از اطلاعات ارتش  در ریف دمشقه!؟   http://gallery.military.ir/albums/userpics/10286/10574344_271213836420032_4500160022872601203_n.jpg
  19. سورپرایز جدید! اسلحه ای به نام سیاوش 5 یا نبی در حال تست! این تنها عکسی است که از این اسلحه منتشر شده! امیدوارم تکراری نباشه! به نظر خوش دست و خوش ترکیب میاد!
  20. مین نمی تونه باشه! پاها سالمه!سوخته بودن زمین هم ربطی به مین نداره!
  21. برادر پاتریوت این فیلم حداقل مال یه هفته تا ده روز پیشه!! دلیلشم تو فاصله 3:10 تا 3:15 رو ببینید یکی رد میشه! که عکسش رو مدتی قبل از همین ویدیو تو نت گذاشته بودن!
  22. صفحه این ضیا الاسد رو بزارید من هر چی گشتم نیافتم!
  23. احمقهای بیشعور! خیانت و رذالت تا چه حد! مث این میمونه که فرودگاه اصفهان بیفته دست دشمن! ای وای بر اون روزی که ما زنده باشیم!
  24. یکی از همین سگ سلفی ها از دیروز داشت تو فیس میگفت که اینا آماده شدن واسه حمله به فرودگاه من زیاد جدی نگرفتم تا الان که دیگه رسما اتفاق افتاد!! http://www.mashreghnews.ir/fa/news/318509/%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B9%D8%B4-%D8%A8%D9%87-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A8%DB%8C%D9%86%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%D9%84%DB%8C-%D8%A8%D8%BA%D8%AF%D8%A7%D8%AF
  25. [background=rgb(255, 255, 255)]وُلِدنا على حبّ حیدر/ إذن لانخاف المَخاطِر[/background] [color=#333333][font=lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif][size=4][background=rgb(255, 255, 255)]و نَفدیک بالقلب و الروح/ و لیس فقط بالحناجر[/background][/size][/font][/color] [color=#333333][font=lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif][size=4][background=rgb(255, 255, 255)]و الحمدلله صِرنا/ بلطفک شعباً أبیا[/background][/size][/font][/color] [color=#333333][font=lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif][size=4][background=rgb(255, 255, 255)]لبیک یابن الحیدر..[/background][/size][/font][/color] بر عشق و محبت علی به دنیا آمدیم به خاطر همین است که از خطرها نمی‌ترسیم ما با دل و جان مان فدای تو می‌شویم نه فقط با حنجره‌هایمان خدا را شکر که به لطف تو امّتی آزاده و ستم ناپذیر شدیم