-
تعداد محتوا
1,735 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
4
تمامی ارسال های zed
-
با سلام خدمت همه دوستان گرامی البته باید در نظر داشت که داعش را خودشان به وجود آوردند که در پوشش آن نقشه های دیگرشان را پیش ببرند و برای همین هم باید جوانب دیگر قضایا را هم در نظر گرفت . همانطور که از روی خیرخواهی نام سردار سلیمانی را بزرگ نمی کنند و از روی حسن نیت بمباران مواضع داعش توسط هواپیماهای ایرانی را رسانه ای نمی کنند و قطعا نقشه های دیگری دارند که شاید ما متوجه نشویم .
-
با سلام خدمت همه دوستان گرامی حالا می خواهند ایران را به دلیل سفر سردار سلیمانی تحریم کنند یا عراق را به خاطر راه دادن سردار سلیمانی ؟
-
تاپیک جامع تحولات یمن (1) تهاجم ارتجاع عرب ( به رهبری آل سعود ) به یمن / خبر ، گزارش ، تحلیل و ... (1)
zed پاسخ داد به reza4087 تاپیک در اخبار تحلیلی
یک سگ نیروهای ویژه آمریکا را ناکام کرد مقامات آمریکایی اعلام کردند پارس یک سگ عملیات نیروهای ویژه این کشور برای آزادسازی دو گروگان در یمن را ناکام گذاشت. به گزارش مشرق، مقامات آمریکایی اعلام کردند زمانی که نیروهای ویژه این کشور به محل نگهداری دو گروگان در یمن نزدیک شدند، یک سگ با پارس کردن خود عملیات این نیروها را لو داد. بگفته این مقامات، پس از پارس کردن این سگ، افراد مسلح عضو القاعده تیراندازی به سوی نظامیان آمریکایی را آغاز کردند. این عملیات که دومین عملیات برای آزادسازی گروگان آمریکایی در مدت ده روز بود با مشارکت چهل نیروی ویژه این کشور آغاز شد. این نیروها با یک هواپیمای «وی 22 اوسبری» که ویژگی های مشترکی مانند جنگنده و بالگرد دارد و می تواند به صورت عمودی پرواز کند به نزدیک محل عملیات منتقل شدند.نیروهای آمریکایی سپس با پای پیاده به سوی محل نگهداری گروگان نزدیک شدند که پارس کردن یک سگ افراد مسلح القاعده را خبردار کرد. این مقام آمریکایی افزود: نیروهای آمریکایی به فاصله صدمتری ساختمان رسیدند که افراد مسلح تیراندازی شدید را آغاز کردند. یکی از افراد مسلح وارد ساختمان شد و پس از آن صدای تیراندازی از داخل ساختمان به گوش رسید. مقامات آمریکایی معتقدند این افراد مسلح در داخل ساختمان به سوی دو گروگان آمریکایی و آفریقای جنوبی تیراندازی کرد و باعث کشته شدن آنها شد. لینک خبر : http://www.mashreghnews.ir/fa/news/369805/%DB%8C%DA%A9-%D8%B3%DA%AF-%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%88%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D8%B1%D8%A7-%D9%86%D8%A7%DA%A9%D8%A7%D9%85-%DA%A9%D8%B1%D8%AF -
با سلام خدمت همه دوستان گرامی تامکت ها زمانی به لبنان می روند که دولتی مثل دولت سوریه یا عراق در لبنان حاکم شود یعنی وقتی حزب الله بتواند به تنهایی دولت تشکیل دهد که این امر هم اگر نگوییم محال خیلی سخت خواهد بود . تامکت ها از ایران جایی نخواهند رفت چون حریم هوایی ایران خود نیازمند آنها است . جهت لبنان بهتر است فکر دیگری شود . دولت آمریکا هم با لابی بوئینگ تامکت ها را بازنشسته کرد وگرنه تامکت به خصوص در مدل D هنوز هم حرفهای زیادی برای گفتن دارد
-
کماندوهای «نوهد» به خلیج عدن میروند بنابر تدبیر فرمانده کل ارتش، کماندوهای تیپ 65 نوهد نیروی زمینی برای مقابله با دزدان دریایی با برخی ناوگروههای ارتش به آبهای آزاد میروند. به گزارش مشرق، تعدادی از تکاوران تیپ 65 نوهد (نیروهای ویژه هوابُرد) قرار است برای حضور در ماموریتهای حفاظت از کشتیهای تجاری ایران به آبهای آزاد و خلیج عدن اعزام شوند. تیپ 65 نوهد (کلاهسبزها) معروفترین یگان تکاوری نیروی زمینی ارتش است که در هرگونه شرایط محیطی، تاکتیکی و جنگی، توانایی انجام هر مأموریتی به صورت نبرد تن به تن، چریکی، پارتیزانی، انجام پرش، چتربازی و سقوط آزاد در زمین، هوا و آب و مناطق کویری و کوهستانی، غواصی، رهایی گروگان، عملیات روانی، حفاظت از شخصیتها را دارد. پرسنل این یگان با بهرهگیری از جدیدترین علوم نوین نظامی، مهارتهای ویژه و تخصصی را در طول خدمت در دورههای مختلف آموزش میبینند که از جمله این اقدامات میتوان به انجام تستهای متعدد ورزشی برای مشخص شدن آمادگی جسمی نیروهای داوطلب ورود، دوره آموزشی چتربازی اتوماتیک، زندگی در کویر، جنگل و کوهستان اشاره کرد. یک کلاه سبز باید بتواند در همه مناطق جغرافیایی مأموریتش را به خوبی اجرا کند و تنها نیروهایی که با موفقیت این آموزشها را پشت سر بگذارند، میتوانند در دورههای هوابردی شرکت کنند. تخریب، اطلاعات و عملیات، بهداری، مخابرات و سلاحهای انفرادی و جمعی 5 مهارتی هستند که در دورههای هوابردی به نیروها آموزش داده میشود. با توجه به این آموزشها، کلاه سبزها توانایی انجام هر نوع مأموریت در داخل و خارج از مرزهای کشور را دارند. کارکنان آموزش دیده این یگان قادرند انواع عملیاتهای آزادسازی اسرا و گروگانها از دست دشمن را در تمام شرایط محیطی و آب و هوایی به اجرا بگذارند. امیر کیومرث حیدری جانشین فرمانده نیروی زمینی ارتش نیز در گفتوگو با خبرنگار دفاعی خبرگزاری فارس، با تایید این خبر گفت: بنابر تدبیر سرلشکر صالحی فرمانده کل ارتش، در حال برنامهریزی برای حضور کماندوهای تیپ 65 نوهد در برخی عملیاتهای نیروی دریایی هستیم. وی افزود: به دنبال این هستیم تا کماندوهای تیپ 65 نوهد نزاجا با ناوگروههای نیروی دریایی اعزام شوند و در مقابله با دزدان دریایی شرکت داشته باشند. جانشین فرمانده نیروی زمینی ارتش تصریح کرد: حضور این کماندوها قرار است بنا به تدبیر فرمانده نزاجا در چند مأموریت گزینشی صورت بگیرد. بیش از 5 سال است که ناوگروههای دریایی ارتش در راستای حراست از منافع جمهوری اسلامی در آبهای دوردست، به این مناطق خصوصا دریای سرخ و خلیج عدن اعزام میشوند. تاکنون 32 ناوگروه به این ماموریتها اعزام شده و توانستهاند در 160 درگیری با دزدان دریایی، کشتیهای ایرانی و خارجی را از چنگ آنها نجات دهند. غالب این درگیریها توسط تفنگداران دریایی ارتش انجام شده است. ناوگروههای 32گانه ارتش تاکنون بیش از 2هزار کشتی تجاری و نفتکش ایرانی و خارجی را در آبهای بینالمللی اسکورت کردهاند. لینک :http://www.mashreghnews.ir/fa/news/369659/%DA%A9%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%88%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D9%88%D9%87%D8%AF-%D8%A8%D9%87-%D8%AE%D9%84%DB%8C%D8%AC-%D8%B9%D8%AF%D9%86-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF ----------------------------------------------------------------------- منتظر خاطرات جدید با حضور تکاوران نوهد هستیم !!!
-
با سلام خدمت همه دوستان گرامی بر خود لازم دیدم تشکر ویژه ای از شما و دیگر دوستان داشته باشم که یاد شهدا را زنده نگه می دارید . خداوند اجر خیر به شما و سایر دوستان عنایت فرماید . همین روضه ها و ذکر مصائب ائمه معصومین علیهم السلام بود که چراغ راه امت ما قرار گرفت ومادران و پدران و همسران را راضی به فرستادن عزیزانشان به سخت ترین معرکه ها می کرد و صبر بر مصیبت را بر ایشان آسان می ساخت و اکنون هم هدف دشمنان شکستن همین چراغ با برجسته سازی جریانهایی مثل قمه زنی و شمایل شی و سبک نوحه رپ و پاپ و الفاظ نا مناسبی که به اسم ارادت به کار می رود قرار گرفته است که امیدوارم به فضل خدا نقشه های ایشان نقش بر آب شود
-
با سلام خدمت همه دوستان گرامی بهترین روش تبلیغی ابتدا خودسازی نیروهای خودی و کار فرهنگی بر روی این عزیزان است . باید باور کنیم که تغییر از من آغاز می شود و در ما گسترش می یابد و سپس در آنها اثر می گذارد . قسمت اعظم موفقیت تفکر دفاع مقدس در دهه 60 همین بود . آموزش نظامی در جای خود بود نماز شب و در قبر عبادت کردن و شب زنده داری و دعا و قرآن و مطالعه و تفکر نیز در جای خود . فرصت حضور نیروهای شیعه از کشورهای مختلف در کنار هم را نباید از دست داد . جنگ و دفاع به جای خود تهذیب نفس و اخلاق و مطالعه و ارتقا سطح علمی و معنوی نیز در جای خود . این تفکر داعشی و کار فرهنگی ایشان چیز جدیدی نیست منتهی سطح سواد اسلامی و مذهبی نیرو های خودی وقتی کم باشد یا جذب ایشان می شوند یا دست به اعمالی می زنند که بهانه به دست ایشان برای بی دین و کافر معرفی کردن شیعه می دهند . باید آگاهی داد و برای آگاهی دادن باید ابتدا خود آگاه شد . البته به هیچ وجه کار آسانی نیست و به همین دلیل هم مجاهده نامیده می شود . آنهایی که داعشی شده و می شوند محصول سالها کار مبلغین وهابی و خرج پول های زیاد هستند پس نباید انتظار داشت یک شبه تفکر ایشان عوض شود . باید مرز و تفاوت در رفتار خود با داعشی ها را حفظ کنیم تا به استناد رفتار ما آنها جذب نیرو نکنند . اکنون مرزهای محور مقاومت در عراق و سوریه و لبنان نظامی است و در ایران فعلا اعتقادی و در هر نبردی باید متناسب با آن مسلح شد . نباید چنان باشد که بچه شیعه با شبه و شبهات وهابیون به اعتقاداتش همچون بید در برابر نسیم به لرزه بیافتد و پایه های اعتقادیش سست شود . آنها اگر شیعه را کافر می دانند و قتلش را واجب به قرآن استناد می کنند پس باید برای دفاع در برابر ایشان بر قرآن مسلط شد و با استناد به قرآن شبهات ایشان را خنثی ساخت . فرعون برای غلبه بر حضرت موسی ساحران متخصص را آورد و در برابر ایشان قرار داد و آن هنگام که این متخصصین عصای موسی را دیدند که اسبابشان را بلعید به راحتی ایمان آوردند و حتی مجازات فرعون را پذیرفتند . چرا که بر سحر مسلط بودند و به راحتی فهمیدند آنچه می بینند سحر نیست . آنها نیز هر چقدر که بر قرآن تسلط بیشتری داشته باشند در صورتی که پاسخ مناسب و در خور پیدا کنند امکان نجاتشان بیشتر است . خوارج ابتدای جنگ نهروان دوازده هزار نفر بودند و همه نیز به فراخور اهل تقوی و تجهد بودند آنچنان که پیشانی هایشان در اثر سجود طولانی پینه بسته بود . با ارشادات امیر المومنین در همان روز هشت هزار نفر که دلهایشان هنوز برای پذیرش حرف حق آماده بود متقاعد شده و از خوارج جدا شدند و سپس حضرت آن چهار هزار نفر باقی مانده را از دم تیغ گذراند که جز ده نفر بقیه کشته شدند و ده نفر هم از لشکر حضرت به شهادت نرسیدند .
-
با سلام خدمت همه دوستان گرامی ما در دوران دفاع مقدس از این شیوه ها استفاده نمی کردیم و در اکثریت دوران دفاع مقدس پیروز بودیم . طرف مقابل ما از این شیوه ها استفاده می کرد و امروز حال و روزشان را می بینیم . ملاک ما به عنوان شیعه باید سیره معصومین علیم السلام باشد . هند جگر خوار قلب مبارک رسول اکرم را جریحه دار کرد اما ایشان پس از تسلط بر مشرکین مکه یا حتی قبل از آن هم دست به تلافی نمی زدند . امیر المومنین علی علیه السلام حتی زره عمرو بن عبدود را از تن جسدش خارج نکرد و حتی در زمان غلبه بر وی علی رغم پرتاب آب دهان از طرف او به روی مبارکش وی را نکشت بلکه کمی در میدان قدم زد تا خشم خویش را فرو خورد و ضربه را برای رضای خدا بزند . تنها راهکار در میدان جنگ نبرد بی امان و با شدت است اما در صورت هلاکت یا اسارت نیازی به زیاده روی نیست . در خصوص رعب و وحشت نگران نباشید آنکه باید بر دلهای ایشان ترس بیافکند خداست . عمل به تکلیف در چارچوب شرع مقدس اسلام کمک خدا را نیز در پی خواهد داشت .
-
تمرکز دشمن بر سردار سلیمانی، چرا ؟ نام سردار «قاسم سلیمانی» این روزها ترجیعبند تحلیلها و خبرهای فراوانی در سطوح منطقهای و بینالمللی شده است در این بین دوستان سلیمانی در تمجید و تحسین او و دشمنانش ضمن اعتراف به بزرگی او و اقداماتش از وی چهرهای مرموز، خطرناک و نامقبول نشان میدهند اما «سلیمانی» تا حد بسیار زیادی با آنچه درباره او تصویر و تصور میشود، متفاوت است چه آنچه دوستان به ارادت میگویند و چه دشمنان به عداوت. دوستان و خیل تحسینکنندگان او را یک استثنا و «پدیده» معرفی میکنند که نباید فراموش کنند او یک «رزمنده مرد» رشد یافته در بطن و متن انقلاب اسلامی است و در این میدان سلیمانی یکی از خیل پرورشیافتگان در مکتب، مرام و سیره حضرت امام خمینی و حضرت امام خامنهای است که البته به اندازه تلاش مستمر خالصانهاش و به برکت عنایات الهی «جلوهای خاص» پیدا کرده است. دشمنان و خیل مرعوبین از او گمان میکنند سلیمانی نماد اصلی و یگانه میدانهای خوف و خطر است که از دریای پرتلاطم منطقه، گوهرهای بیبدیلی را نثار دامان جمهوری اسلامی و ایران کرده است و لذا اگر به تیر یا تهمت بسته شده و کنار رود، کار انقلاب اسلامی و رهبری آن در میدانهای حساس زار میشود و کفه ترازو به نفع آمریکا و دنبالههای منطقهای آن سنگین میشود و خیال آشوبزده غرب بعد از دهها سال به ساحل آرامش میرسد. از این رو غرب در مواجهه با شخصیت و عملکرد سلیمانی توامان دو کار میکند؛ از یک سو تلاش میکند او را تنها تیر ترکش جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت در کارزار پر حکایت منطقهای معرفی کند و از این رو در اعتراف دشمن به عظمت و بزرگی سلیمانی، هدفی اهریمنی نهفته است از سوی دیگر غرب با گره زدن ناکامیهای کشورهایی نظیر ترکیه و عربستان و رژیم رو به فروپاشی صهیونیسم و گروهها و دستههای ناکام که بعضی با داعیه ملیت و بعضی با داعیه دروغین مذهب درصدد سیطره بر منطقه بودهاند به عنوان و عمل «سردار سلیمانی» درصدد برآمده است تا خشم متراکمی را علیه او از شاهان سعودی تا مقامات حزب عدالت و توسعه ترکیه تا داعش و القاعده و سایر مقامات و گروههای ناکام عرب و غیرعرب پدید آورد و او را در کانون انتقامجویی آنان قرار دهد. در واقع این نوع شخصیتپردازی منفی خود با دو کارکرد سلبی و ایجابی از سوی محافل اطلاعاتی، امنیتی، سیاسی و رسانهای غرب دنبال میشود. کارکرد سلبی این است که با انحراف اذهان از امالمشاکل جهان اسلام که رژیم صهیونیستی است، مبارزهطلبی را به سمت ایران و جمهوری اسلامی سوق دهد و در واقع گریبان اسرائیل را از دستان توانمند جهان اسلام برهاند. کارکرد ایجابی هم این است که جبهه گسترده ضد ایرانی غرب را با شخصیتی که آن را رعبانگیز نقش و نگار زده است، بازسازی، تقویت و عملیاتی نماید. چه کسی تردید دارد که بزرگترین مشکل آمریکا این است از سوی ملتها و حتی دولتهای منطقه ناتوان و فاقد اراده موثر دیده میشود. آمریکا با برجستهسازی هیبت و خطر سردار سلیمانی سعی میکند ارادهای را در منطقه حول محور خود شکل دهد و بگوید تنها چاره کار در متوقف کردن سلیمانی تجمیع ارادهها و کنار گذاشتن انتقادات است. اما جدای از تجزیه و تحلیل ارادتمندان و کینهورزی و شیطنت دشمنان، سلیمانی کیست؟ و چه خصوصیاتی دارد؟ و درباره او چه باید گفت؟ دراینباره به نکاتی اشاره میشود: 1- نام سردار قاسم سلیمانی از یک سو با دوران دفاع مقدس و از سوی دیگر با تحولات دهه اخیر منطقه گره خورده است. سلیمانی در دوران دفاع مقدس فرماندهی لشکر 41 ثارالله استان کرمان را بعهده داشته و در اکثر عملیاتهای حساس و پیروزمند آن دوران تاثیر محوری داشته است، عملیاتهای فتحالمبین، بیتالمقدس، والفجر8 و کربلایپنج با نام لشکر ثارالله و فرماندهی سلیمانی گره خورده و دراینباره خبرها و خاطرات فراوانی از سوی فرماندهان و رزمندگان سپاه، ارتش و بسیج نقل شده است. در این عملیاتها سلیمانی، شهید کاظمی، شهید باکری، شهید خرازی، شهید زینالدین و... ستارههای درخشانی بودهاند که بر تارک پیروزیهای خیرهکننده رزمندگان اسلام درخشیدهاند. سردار سلیمانی سپس در نقش فرماندهی نیروی قدس سپاه همه تجربهها، تواناییها و تلاشهای خود را مصروف اعتلای جهان اسلام نموده و در این راه از هر خوف و خطر بیواهمه استقبال کرده و دوشادوش مسلمانان مجاهدی که سینهای پرکینه از مداخلات غرب داشتهاند به میدان آمده و در سختترین شرایط در کنارشان بوده است. از این رو برای ملتهای رنجدیدهای که شاهد دهها سال استیلای آمریکا و انگلیس بر کشورشان بوده و اشغالگری و کینهورزی غرب را با همه گوشت و پوست و استخوان خود حس کردهاند، سلیمانی نامی آرامشبخش، امیدآفرین و اطمینانزا در جهاد با استکبار جهانی بوده است و هیچ تفاوتی هم نمیکرده که این ملتها سنی یا شیعه بودهاند کما اینکه آوازه غمخواری سلیمانی برای سنیهای بوسنی، سنیهای فلسطین، سنیهای سوریه و... بیش از شیعیان عراق دلنشین و تحسینبرانگیز بوده است. همین امروز فلسطینیها برای رهایی از چنگال خشن صهیونیسم به جای آنکه چشم به سران عربی بدوزند و یا به سمت گروههای مدعی سنیگری نظیر داعش گرایش داشته باشند به سلیمانی و ایران چشم دوختهاند تا با تدبیر و تلاش خود صحنه را به نفع آنان تغییر دهد. از این طرف سلیمانی و بطور کلی ایران هم بدون آنکه چشمداشتی داشته باشند و یا حتی تمایلی به پذیرفتهشدن در نقش امیر و آمر داشته باشند، خود را برادر غمخوار و متعهد فلسطینیها میشناسد و برای کمک به آنان درنگ جایز نمیداند. 2-تلاش دشمن این است که از سردار سلیمانی چهرهای خشن و انتقامجو ترسیم کند و از این طریق ملتهای منطقه را درباره افکار و اهداف او بترسانند و از دنبال کردن آرمانهایی که او به دنبال آن است - یعنی اسلامگرایی در معنای خالص آن - پرهیز دهند. این در حالی است که سلیمانی در میان رزمندگانی که از دوران دفاع مقدس او را از نزدیک میشناسند و بعضی از همانها که هنوز هم با او حشر و نشر دارند به اهل بکاء بودن شهرت دارد. دوستان نزدیک او میگویند بغض او به آسانی با دیدن تصویر یک شهید میشکند. از طرف دیگر خاطرات زیادی درباره خضوع و خشوع او بر سر زبانهاست. یکی از اعضای سابق لشکر 41 ثارالله نقل میکند که چند سال پیش من و پدرم از فرودگاه مهرآباد عازم کرمان بودیم و هر کدام دو کیف سنگین را با خود حمل میکردیم بناگاه یک نفر از پشت سر دست کرد و یکی از این کیفهای سنگین را از دست پدرم گرفت و به پشت کول انداخت و همراه ما راه افتاد من نگاه کردم دیدم سردار سلیمانی است. با دستپاچگی عذرخواهی کرده و خواستم کیف را بگیرم که سردار سلیمانی گفت تو دخالت نکن این پدر شهید است و من به احترام شهید دارم کمک میکنم و تا آخر اجازه نداد من در این مورد دخالت کنم. رزمندگانی که با او کار کردهاند میدانند که در او ذرهای خشونت و انتقامجویی وجود ندارد. دشمن البته در این روزها به نام سردار سلیمانی از یک طرف کینه خود را نسبت به انقلاب اسلامی نشان میدهد و در واقع در این ارتباط، سلیمانی از نظر دشمن یکی از مظاهر و سمبلهای انقلاب اسلامی و جبهه مقاومت است و از طرف دیگر دشمن تلاش میکند تا ضعف و زبونی و شکستهای خود را با داستانپردازیهای حاشیهای تا حدی بپوشاند در این داستانپردازیها، سعی میکند وانمود کند که دستهای خالی او به خاطر آن است که نمیخواهد بیمحابا به دل حوادث بزند و اگر طرف مقابل موفقیتهای مهمی دارد بخاطر این است که بدون محاسبه سود و زیان و بدون توجه به آنچه پیش میآید وارد صحنه میشود. این در حالی است که آمریکاییها با تبختر و با بکارگیری حدود 300 هزار نفر عراق را به تصرف درآوردهاند و با این داعیه که ما «آینده را در میدان میسازیم» و نیازی نداریم که برای هر کاری آنچه را که قرار است در صحنه و میدان اتفاق بیفتد روی کاغذ بیاوریم. آمریکا در صحنه عراق، به جبهه مقاومت باخت و آن را در صحنه سوریه تکرار کرد و از این روست که از ایران در همه صحنهها به هراس افتاده و در عین حال برای اینکه از تک و تا نیفتد وانمود میکند که حریف فقط شانس آورده است. لینک : http://kayhan.ir/fa/news/31448
-
با سلام خدمت همه دوستان گرامی زمان شاه نبوده زمان رضا شاه بوده است . سید ضیا الدین طباطبایی که در کودتای سوم اسفند 1299 زمان احمد شاه قاجار شرکت داشت و رئیس الوزرا دولت پس از کودتا شد و در نهایت پس از به قدرت رسیدن رضا خان به فلسطین رفت و کار دلالی زمین های فلسطینیان برای صهیونیستها را بر عهده داشت . علت هم این بود که فلسطینیان زمین های خود را به یهودیان نمی فروختند و کار خرید از طریق همین دلال های به ظاهر مسلمان انجام می شد که زمین ها را می خریدند و به یهودیان می فروختند . البته علی رغم این کارها نهایتا زمینی که به دست آوردند بسیار کم بود و نهایتا درصد بسیار کمی از خاک کلی فلسطین را شامل می شد و به همین دلیل هم کار به سازمان ملل و توپ و تفنگ رسید .
-
با سلام خدمت همه دوستان گرامی البته این موارد ابهام بنده هم هست ولی بعضی چیزها را صرفا نمی توان فنی دید بلکه مسائل غیر فنی هم در میان است . آمریکایی ها می خواهند در آسمان عراق داعش را بمباران کنند خوب نیروی هوایی ایران اکنون چه عرصه ای را به آمریکا باخته است ؟ ما هم با همان فانتوم و سوخوی 25 داعش را بمباران کردیم آمریکایی ها هم تایید کردند . اکنون آمریکا در فضای عراق به ما باخته است ؟ آمریکا با همه نیروی زمینی و هوایی و دریایی خود آمد عراق را گرفت بعد هم اعتراف کردند که ایران بدون نیروی هوایی و دریایی و زمینی ما را از عراق بیرون کرد . الان چه کسی به چه کسی باخته است ؟ اینکه طرح ها و تلاش ها انتظارات را برآورده نمی کند درست ولی دیگر در این حد هم نباید منفی به قضایا نگاه کرد . هنوز در آسمان ایران عرصه را ب آمریکایی ها واگذار نکرده ایم و البته فرمایش شما در بعد فنی هم متین است
- 2,808 پاسخ ها
-
- 11
-
- نیروی هوایی
- اف-313
-
(و 4 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
داعش 40 کیلوگرم اورانیوم از دانشگاه موصل ربود یکی از تکفیریهای داعش تایید کرد که اورانیوم ناپدید شده از دانشگاه موصل عراق در دست تروریستها است. به گزارش باشگاه خبرنگاران ، ژوئیه گذشته (تیر ماه)، دولت عراق به سازمان ملل اعلام کرد که تروریستهای داعش در جریان حمله به موصل از دانشگاه این شهر 88 پوند (حدود 40 کیلوگرم) اورانیوم که کاربرد صنعتی داشته، ربوده است. اکنون پس از چند ماه یک تکفیری داعش تایید میکند که این مواد را ربوده و ادعا میکند که داعش با این مواد، بمب ساخته است. به گزارش وبگاه خبری روزنامه "دیلی میرر"، "هامیون طارق" کارشناس انگلیسی است که در سال 2012، منزلش در"دادلی" واقع در غرب "میدلاندز"را ترک و به تکفیریهای داعش در سوریه پیوسته است. او ادعا میکند که داعش توانسته با همین 40 کیلوگرم ماده اورانیوم که از یکی از دانشگاههای عراقی ربوده، بمب اتمی بسازد. وی در صفحه توئیترش که با نام "مسلمان انگلیسی" فعالیت میکند، مینویسد: داعش به بمب اتمی دست یافته زیرا ما ماده رادیواکتیو را در اورانیومی که از دانشگاه موصل به غنیمت گرفتیم، یافتیم. ما به زودی اعلام خواهیم کرد که این بمبهای اتمی چه کارهای میتوانند انجام دهند و بررسی خواهیم کرد که اگر این بمبها در یک میدان در شهر منفجر شوند، چه خواهد شد. اگر چنین بمبی در لندن منفجر شود، میزان تخریب آن از سلاحهای کشنده نیز بیشتر خواهد بود. یکی از عناصر داعش نیز در ذیل این خبر اعلام میکند که ممکن است از این بمب برای نابودی لندن پایتخت انگلیس استفاده شود. در نامهای که "محمد علی الحکیم" نماینده دائم عراق در سازمان ملل روز چهارشنبه هشتم جولای خطاب به "بانکیمون"، دبیر کل سازمان ملل نوشته آمده است که مواد اتمی ربوده شده از دانشگاه موصل در واقع، ترکیباتی از اورانیوم است که برای انجام تحقیقات صنعتی در این دانشگاه نگهداری میشده اما تروریستها پس از گرفتن کنترل این منطقه، آن را به دستآوردهاند و میتوانند از آن سلاحی با قابلیت تخریب بالا بسازند. به گفته "محمد علی حکیم"، به رغم اینکه میزان این مواد هستهای محدود است اما گروههای تروریستی را قادر میسازد با دسترسی به تخصص مورد نیاز، از آن به طور مستقل یا پس از ترکیب با مواد دیگر، در فعالیتهای تروریستی استفاده کنند. وی در این نامه حتی هشدار داده ممکن است این مواد به خارج از عراق نیز منتقل شود. پیش از این رویترز گزارش کرده بود که یک "مقام رسمی آمریکایی که با این مسائل آشنایی دارد" آورده که تصور نمیشود این مواد، اورانیوم غنی شده باشد بنابر این احتمال استفاده از آن به عنوان سلاح کم خواهد بود. گروه تکفیری داعش پیش از این سابقه استفاده از سلاحهای شیمیایی در سوریه را آن هم علیه غیرنظامیان با هدف ترغیب جامعه جهانی برای حمله به این کشور داشته است. مسئلهای که باعث شد آمریکا و متحدان غربی آن با دستاویز قرار دادن این حادثه، فشارهای زیادی را علیه دولت بشار اسد وارد کنند. این فشارها تا تهدید برای حمله نظامی به این کشور هم پیش رفت. اما بعدها اسنادی منتشر شد که نشان میداد، این حملات از سوی تروریستها صورت گرفته و بعضا برخی کشورهای غربی نیز از آن آگاه بوده اند. لینک خبر : http://www.tabnak.ir/fa/news/454353/%D8%AF%D8%A7%D8%B9%D8%B4-40-%DA%A9%DB%8C%D9%84%D9%88%DA%AF%D8%B1%D9%85-%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%88%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%85%D9%88%D8%B5%D9%84-%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%AF
-
با سلام خدمت همه دوستان گرامی خاطرات هیلاری کلینتون کلینتون درباره سقوط "حسنی مبارک” دیکاتور مصر هم نوشته است که رئیس جمهور مصر به مدت ۲۰ سال دوست شخصی اش بوده است. خانم کلینتون می خواسته در روزهای بهار عربی در کنار رهبر سابق مصر بایستد ولی این امر با سیاست های کاخ سفید مغایرت داشته است و کلینتون بحث درباره مبارک را به تیم جوان اوباما باخت و رئیس جمهور آمریکا خواستار کناره گیری "حسنی مبارک” از قدرت شد. کلینتون همچنین خواهان ارسال سلاح فراوان به شورشیان سوری شده که در مقابل "بشار اسد” به جنگند. او در خاطراتش می نویسد: «هیچ کس دوست ندارد در بحث بازنده باشد ولی اجرای این امر وابسته به تصمیم رئیس جمهوری بود و من به تصمیم او احترام می گذارم». کلینتون همچنین از حمایتش از تصمیم "جورج دبلیو بوش” به حمله آمریکا به عراق دفاع کرده است. لینک منبع : http://khordadnews.ir/news/65556
-
با سلام خدمت همه دوستان گرامی منافاتی ندارد . فشار مردم در آن لحظه آمریکایی ها را به این نتیجه رساند که سقوط مبارک اجتناب ناپذیر است و در صورت تسلط مردم امکان خروج اوضاع از کنترل هست و نیازی هم نیست که حتما به صورت رسمی و مکتوب به مبارک اعلام کنند باید کنار بروی تا برای آیندگان در آرشیو سند بگذارند . مقاومت مبارک هم تا آن لحظه و کشته شدن صد نفر هم به پشتوانه آمریکایی ها بود و اگر آمریکایی ها به وی اعلام می کردند درصورت بمباران مردم در خیابان مشکلی برایش ایجاد نمی شود او می ایستاد و این کار را می کرد . این مانند این است که تصمیم شاه به خروج از ایران در دی ماه پنجاه و هفت را یک تصمیم شخصی بدانیم و کنفرانس گوادلوپ را در نظر نگیریم و حضور ژنرال هایزر را در سفارت آمریکا و ملاقات های وی را با سران نظامی و سیاسی وی تفننی و شخصی فرض کنیم . در همان شلوغی ها حزب الله لبنان بیست تن از نیروهایش را که اسیر در زندان های مصر بودند را فراری داد و سفارت اسرائیل دوبار هدف حمله و اشغال قرار گرفت . خط لوله صدور گاز به اسرائیل بیش از هشت بار منفجر شد و این نشان از فعال بودن محور مقاومت در قضایا و جهت دهی به آنها بود . منتهی این کناره گیری سبب فروکش کردن بخشی از التهابات و خروج بخشی از نیروها از صحنه شد که فکر می کردند با کنار رفتن مبارک دیگر کار تمام شد و زمینه را برای ورود نیروهای جدید که با پول قطر و عربستان پشتیبانی می شدند فراهم کرد . تصویب قانون اساسی جدید و برگزاری محاکمه مبارک و دیگران باز هم التهابات را کاهش داد و نیروهای در صحنه را که با انگیزه های مختلف آمده بودند تجزیه کرد .پله بعدی رد صلاحیت نامزدهایی بود که تاثیراتی خلاف خواست و منافع آمریکایی ها داشتند . مرسی جزو نفرات آخر در صف بود که تایید شد . همان انتخابات و درصد شکننده رای مرسی آمریکایی ها را بیش از پیش امیدوار کرد که با تقویت جناح سکولار امکان برد در آینده هست . در کنار آن عملکرد مرسی طرفدارانش را نیز نا امید کرد و در نهایت فرصت را پدید آورد که با یک کودتا مرسی را که امیدوار بود با خوشخدمتی به اسرائیلیها و اتصال به سلفی های جای پای خود را محکم کند کنار زد و در نهایت فرصت تسویه حساب با اخوان المسلمین پیش آمد و دستور شلیک مستقیم با هزاران کشته و دستگیری وابستگان آنها بدون مخالفت در خور توجهی در جامعه بین المللی صادر شد. برای آمریکا منافعش مهم است و هیچ فرقی نمی کند که این منافع را از طریق مبارک یا مرسی یا سیسی به دست آورند آمریکایی ها همین الان هم به حرکت سیسی کودتا نمی گویند چون خلاف منافعشان است ممکن است در آینده منافعشان ایجاب کند و شخص دیگری را روی کار بیاورند آن وقت سیسی به دلیل کودتا محاکمه خواهد شد
-
با سلام خدمت همه دوستان گرامی و پوزش بابت پست پی در پی در باب وحدت اسلامی توجه داشته باشید که از ابتدای انقلاب نقشه دشمن ایجاد اختلاف قومی و مذهبی در ایران بوده است . وقایع سالهای 58 و 59 را مرور بفرمایید و آنچه ایران را مستحکم نگاه داشت . اعتقاد مردم به وحدت کلمه و نگاه ایشان به امام خمینی به عنوان محور انقلاب بود و این موجب شد که توطئه دشمنان در آن سالها جواب ندهد . در واقع رویکرد وحدت اسلامی ایران درست بود ولی هر رویکردی دو طرف دارد و باید طرف دوم هم به این اصل معتقد و پایبند باشد و نفوذ اسکبار از همین روزنه انجام می شود . خرجی که در این سی سال کشورهای عربی نظیر عربستان و قطر و امارات کردند امروز نتیجه خود را نشان می دهد و خرج آنها اصلا قابل مقایسه با هزینه های ما نبوده و نیست . اما به فضل خدا تاکنون بنا بر اعتراف خودشان پیروزی از آن محور مقاومت بوده است و ان شاالله از این پس هم خواهد بود .
-
با سلام خدمت همه دوستان گرامی البته این دستور آمریکایی ها به مبارک بود و علت آن هم کنترل مسیر انقلاب بود که موفق هم شدند . جامعه مصر و سوریه با هم تفاوت دارند پس نمی توان همان نسخه مصر را برای سوریه پیچید . مرسی هم به قول حسنین هیکل نشان داد که مبارک تر از مبارک برای اسرائیلی ها است و نامه فدایت شوم وی برای اسرائیلی ها در کنار حضور اهانت آمیز وی در اجلاس عدم تعهد در تهران نشان داد که حساب باز کردن روی او از طرف ایران اشتباه است . بعد هم شیعه کشی در مصر انجام شد و رهبر شیعیان مصرو 3 نفر دیگر به جرم برپایی جشن نیمه شعبان وسط خیابان با ضرب شتم همان سلفی های هم فکر جناب مرسی به شهادت رسید و بعد هم کنگره جهانی تکفیری ها با حضور مرسی در مصر تشکیل شد و مخالفین مسلح سوریه به رسمیت شناخته شدند قرار بر ارسال همه نوع کمک به آنها شد ولی قبل از انجام این اقدام با کودتای سیسی مرسی کنار رفت . در واقع ایران هم از این کودتا راضی بود .همان اتفاق سوریه در صورت کنار رفتن اسد قرار بود در مصر بیافتد و ارتش مصر تبدیل به ارتش سلفی تکفیری مصر شود . آن وقت شاهد ناو و جنگنده و تانکهای سلفی در مبارزه با جبهه مقاومت بودیم و باید در ایران خیابان ها را سنگر بندی کرده و منتظر آنها می شدیم . کلا همه بنده خداییم و ترک و کرد و لر و گیلک و فارس و عرب و بلوچ وغیره در پیشگاه خدا جز به لحاظ تقوا برتری بر دیگران ندارند . بحث های قومی و نژادی جز اختلاف انگیزی و کدورت فایده ای نداشته و ندارد .
-
با سلام خدمت همه دوستان گرامی خوب است کمی از این توصیه ها را به آن ساطور به دست های قاشق به کمر عاشق جهاد نکاح بکنید که آرمانشان کشتن هفت شیعه و نشستن بر سر سفره رسول الله وتصاحب هفتاد حوری به بالا در بهشت است . راستی رفراندم برای پیروان خلافت ابوبکر بغدادی معنایی هم دارد ؟ اگر امروز که نه سه سال پیش اسد می رفت تفاوتی در اصل قضیه می شد ؟ حسین مرتضی خبرنگار العالم که این سه سال در سوریه بوده می گوید نه !!! در تونس بن علی رفت و تونسی های سلفی از زن و مرد راهی دیگر کشورها برای جهاد شدند در لیبی قذافی کشته شد و سلفی های لیبی سر از سوریه درآوردند . راستی سلفی های چچن و آذربایجان چه دخلی به سوریه داشتند ؟ اگر اسد می رفت داعش به جای گرفتن تانک و توپ و خودرو زرهی در موصل از ارتش بشار هواپیما و ناو می گرفت . فعلا وضوی اردوغان سه ساله شد تا بعد !!!
-
حسین مرتضی: دوربین های ما مثل موشک حزب الله بود/600 تا 900 جنگجوی تونسی در سوریه کشته شدند/جنگ در سوریه،جنگ رسانهای ست به گزارش مشرق، وقتی به دفتر «حسین مرتضی» رفتم آسمان شب پاییزی دمشق بارانی بود. اینکه چند نیروی امنیتی حفاظت از دفتر کار یک خبرنگار را بر عهده دارند برایم جالب بود. ماموران با دقت، جدیت و احترام کارشان را انجام میدادند. وقتی وارد دفتر کارش شدیم مهربان و صمیمی پذیرایمان شد. گفت قبلا خودش با آقای شریعتمداری به عنوان مدیر مسئول کیهان مصاحبه کرده است. گفتم آمده ام بازدیدتان را پس بدهم و این بار نوبت کیهان است که با شما مصاحبه کند. سوریه و مقاومت برای حسین مرتضی بسیار با اهمیتتر از یک سوژه خبری صرف بود. برای شروع از فعالیتهای خودتان پیش از ورود به بحران سوریه صحبت کنید. من به مدت پنج سال در تلویزون فجر فعالیت میکردم. بعد از آن با برادران حزب الله کار کردم تا سال 2000 همان وقت در ایران این طرح به صدا و سیما داده شد که یک تلویزیون به زبان عربی راه اندازی شود. چون قبلا تلویزیون ایران با من کار کرده و مرا میشناختند با من تماس برای همکاری تماس گرفتند. من در سال 2001 به ایران رفتم و در آنجا زندگی کردم. شما را از تلویزیون فجر میشناختند؟ بله. من رفتم به ایران و شروع کردیم به راه اندازی شبکه. من از موسسین شبکه العالم بودم. این کانال را راه انداختیم و شروع کردیم به کار کردن. دورههایی را هم در اجرای اخبار و برنامهها و همین طور جنگ رسانه گذراندیم. ابتدا من در این شبکه به عنوان مجری خبر و مجری برنامههای سیاسی بودم. وقتی در سال 2003 آمریکا عراق را اشغال کرد من به عراق منتقل شدم و جنگ آمریکا در عراق را پوشش دادم و برای مدتی به عنوان خبرنگار جنگی و مجری برنامه برای پوشش جنگ آنجا ساکن شدم و بعد ار آن ما کارمان را برای پوشش انتخابات و هر اتفاقی که میافتاد ادامه دادیم .ما میرفتیم پوشش میدادیم. بعد از عراق به جاهای دیگری مثل سودان رفتم. در سال 2009 به لبنان برگشتم و آنجا یک سال و نیم مدیریت دفتر العالم را داشتم تا اینکه به من مدیریت دفتر العالم و پرس تی وی در سوریه داده شد. پیشنهاد سوریه برای قبل از شروع بحران بود ؟ بله. هنوز بحران شروع نشده بود. به عنوان مدیر دفتر العالم و پرس تی وی به اینجا آمدم و بعد از سه ما بحران شرو ع شد . وقتی آمدید اینجا را تحویل گرفتید اوضاع مصر و لیبی تونس به هم ریخته بود. در آن شرایط وضعیت رسانهها در اینجا چطور بود؟ بله شبکه العالم در اینجا کار میکرد و فعال بود. اما نه با قوت و تجربهای که الان هست. مثلا اغلب کار آن فقط دعوت کردنِ مهمانها و مصاحبه بود. فعالیتی که الان هست وجود نداشت. مردم هم آشنایی که الان نسبت به العالم و نقش و اهمیت آن دارند، آن زمان نداشتند. سال 2009 برای چه به لبنان برگشتید؟ چون میخواستم به وطنم برگردم . یعنی قطع ارتباط کنید با العالم؟ نه میخواستم با العالم کار کنم اما در لبنان. پس چطور شما رو آوردند سوریه ؟ دکتر سرافرازکه الان رئیس سازمان صدا و سیما است برای فعال کردن دمشق این پیشنهاد را به من داد. من هم موافقت کردم .چون سوریه نزدیک لبنان است. اما بعد از آمدن من به اینجا جنگ شروع شد. چی شد که بعد از شروع جنگ آمریکا علیه عراق به آنجا رفتید؟ من به عنوان خبرنگار جنگ رفتم. برای اینکه به عنوان فرستاده شبکه العالم کنار مردم عراق بایستم و جنایتهایی که توسط آمریکا علیه آنها صورت میگرفت را آشکار کنم. برای رهبر معظم انقلاب هم مهم بود که نقش اشغال گران را بیان کنیم و آن کشتارهایی که انجام دادند را به عنوان یک واقعیت منعکس کنیم. چه مدت در عراق بودید؟ می رفتم و برمی گشتم .برای مدت دو سه سال در رفت و آمد بودم. عراق اولین تجربه شما برای حضور در جبهه جنگ بود؟ بله .تجربه اول من در پوشش جنگ، عراق بود. تجربه دومم قبل از سوریه، در جنگ تموز در سال 2006 در لبنان بود. من به لبنان آمدم برای مرخصی. اما وقتی رسیدم در روز دوم یا سوم حضورم در لبنان ،جنگ شروع شد. من رفتم به جنوب لبنان و اولین خبرنگار جنگی در جنوب لبنان بودم. 35 روز در آنجا ماندم از اول تا آخر جنگ و هر روز گزارش داشتم و حتی به جاهایی رسیدم که منطقه اسرائیلیها بود. درباره جنگ تموز ،به عنوان سمبل مقاومت، بیشتر توضیح دهید؟ شما میدانید که جنگ تموز حمله بزرگی علیه مقاومت و مردم لبنان و کشور بود. من مرخصی بودم اما نمیتوانستم به خاطر اوضاعی که آنجا بود کارم را به عنوان یک خبرنگار یا روزنامه نگار رها کنم. من از هرمل هستم. خانواده ام را رها کردم و رفتم جنوب لبنان .من تمام وقت با رزمندهها بودم .آنها موشک پرتاب میکردند و ما همراه آنها بودیم. دوربینهای ما مثل موشکهای حزب الله بود. آنحا نه خانه بود و نه جایی برای پنا ه گرفتن. ساکنین آنجا را ترک کردند اما ما پافشاری کردیم و ماندیم .از تهران با من تماس گرفتند و گفتند که برگرد به بیروت .اما نمیتوانستم برگردم. چون میخواستم واقعیت آنچه میگذرد را پوشش دهم و منعکس کنم. 35 روز ماندم .گاه، یک جایی پنهان میشدیم و هدف موشکهای اسرائیلی قرار میگرفتیم. بیشتر از چند بار هم که میخواستند ما را هدف قرار بدهند اما خدا را شکر توانستیم واقعیت جنگ 2006 را منعکس کنیم. گفتید دوربینهای شما مثل موشک حزب الله بود؟! دوربین وتاثیر تصویر برای دشمن مثل تاثیر موشک هاست. همانطور که مقاومت شهرکهای اسرائیلی را هدف قرار میدهد؛ ما هم از لحاظ روانی توانستیم که روی ارتش اسرائیل تاثیر منفی بگذاریم. این به موازات موشکهای حزب الله عمل میکرد. پس کاملا به کاری که میکنید اعتقاد دارید؟ برای من دوربین روح است و اکسیژنی است که تنفس میکنم. کلمه و دوربین برای من دوقلو هستند. بخصوص که همه میدانیم که جنگ سوریه؛ جنگ رسانه است. من چند بار در اینجا مهدف سوء قصد قرار گرفتم و مجروح شدم. هنوز گلولهای که به من اصابت کرد در بدنم است و نتوانستند آن را در بیاورند. علی رغم اینکه از ایران خواستند که برگردم به لبنان و استراحت کنم من قبول نکردم و خواستم بمانم اینجا و اوضاع اینجا را منعکس کنم. وقتی به سوریه آمدید انتظار داشتید که در سوریه این اتفاقات بیفتد؟ من انتظارش را داشتم که این اتفاقات بیفتد. آمریکا و غرب وقتی هم پیمانان خود را در منطقه مثل زین العابدین بن علی و حسنی مبارک و قذافی از دست دادند، میخواستند این خسارت را جبران کنند و محورهای مقاومت را هدف قرار دهند. در آن شرایط بهترین گزینه سوریه بود و من مطمئن بودم که این اتفاق میافتد. با این وجود به سوریه آمدید؟ بله. من به اینجا آمدم و کارم را شروع کردم. از همان اول این تصویر را میدیدم که یک جنگی است بر سر مقاومت و بحثی که در سوریه است با تمام دنیا فرق میکند .بحث دموکراسی و آزادی نیست. هدف قرار دادن سوریه به عنوان یک حلقه مهم مقاومت است و بعد هم ایران. عدهای در سال 2011 میگفتند این ادامه بهار عربی ست که به سوریه رسیده. بعضیها هم میتوانستند تشخیص بدهند که این اتفاق فرق میکند... وقتی تظاهرات در درعا شروع شد روز جمعه بود. من روز دوشنبه رفتم. آنجا یعنی روز سوم. وارد مسجدی به اسم عمری شدم. دقت کن من از روز سوم این جریان صحبت میکنم. من وقتی وارد شدم تنها بودم .فقط فیلمبردار با من بود .من در آنجا میخواستم با یک نفر مصاحبه کنم .او مسئول تظاهر کنندگان بود .وقتی وارد مسجد عمری شدم ،دیدم داخل حیاط مسجد بیمارستان میدانی بود .تخت بود، سه پایه سرم ولوازم مورد نیاز اورژانس . هنوز مجروحی وجود نداشت؟ اصلا هیج درگیری نبود! وقتی من این صحنه را دیدم گفتم :پس بحث بزرگتر از این حرفهاست! وقتی مصاحبه را با شیخ احمد شروع کردم حدود 50 نفر از جوانان آمدند طرف ما و گفتند تو شیعه هستی؟ گفتم یعنی چی؟ چرا اینجوری حرف میزنید؟! ما همه عرب هستیم. خلاصه میخواستند دوربین را ببرند و بشکنند من مقاومت کردم .من را شش ساعت گروگان گرفتند و بعد میخواستند مرا سر ببرند. در آن منطقه تلفن و وسیله ارتباطی نبود. هیچکس در دمشق نمیدانست من کجا هستم و چه اتفاقی برای من افتاده. من را ربوده بودند و میخواستند مرا بکشند. یک نفر از آنها گفت عیب است. ما حسین مرتضی را آوردیم اینجا و باید سالم از اینجا ببریمش بیرون. خلاصه من از آنجا خارج شدم رفتم به میدان درعا .تظاهر کنندگان داشتند کاخ دادگستری و دادگاه را آتش میزدند. حتما دادگاه را به خاطر پروندههایی که در آنجا هست، میخواستند آتش بزنند. از روز سوم دیدگاهم فرق کرد و حس کردم که قضیه خیلی جدی است. روز چهارم دوباره رفتم به درعا. در خیابانی سه نفر نشسته بودند. پرسیدم مسجد عمری کجاست ؟تعدادی از آدمها جمع شدند و گفتند شما برای کدام کانال هستید؟ من نگفتم از العالم هستم و اسم یک کانال دیگر را گفتم. آنها گفتند بیبی سی و العربیه کجا هستند و من گفتم اینجا هستند و دارند میآیند. آن شبکهها در سوریه بهطور طبیعی کار میکردند. او اصرار کرد مرا ببرد منطقهای که از آنجا فیلم بگیرم او نمیدانست من کی هستم. میگفت نگاه کنید روی دیوار مسجد نوشته فارسی هست و روی ساختمانها تک تیراندازان حزب الله هستند. این روز چهارم بود که یک سری حرفها و اطلاعات رد و بدل میشد که انگار هماهنگ شده است و میخواهند بحث فرقه گرایی و مذهبی را راه بیندازند که وانمود کنند از ایران و حزب الله آمدند مردم را بکشند. آنها که با شما حرف میزدند از معترضین بودند ؟ بله. فکر میکردند که شما خبرنگار غربی هستید؟ بله آنها میخواستند از حضور من برای خودشان استفاده کنند. آنها میخواستند بگویند ایران و حزب الله هستند که مردم را میکشند. من به شکلی از دست آنها فرار کردم. همان موقع ماهیت این بحران برای من آشکار شد. این جنگی بود که بر مردم تحمیل شد. کسانی بودند که هم به تظاهر کنندگان تیراندازی میکردند و هم به ارتش. آن نوشتههای فارسی روی دیوار وجود داشت؟ کاملا مشخص بود که همه چیز ساختگی است. آنها میخواستند بگویند ایران و حزب الله حضور دارند و مردم سوریه را میکشند تا مردم را تحریک کنند بعد از آن کشتارهایی اتفاق افتاد. این گرو ههای مسلح کشتار «جسر شغور» را راه انداختند. بعد از یک یا دو ماه اتفاق افتاد .مسلحین رفتند به یکی از مراکز امنیتی در ریف ادلب و تمام اشخاصی که آنجا بودند را سر بریدند. ما آنجا رفتیم و از اجساد شهدای ارتش که چطور آنها را سر بریدند فیلم گرفتیم. مظنونی را هم دستگیر کردند. او اعتراف کرد اسلحه را از ترکیه وارد میکنند و این کارها را انجام میدهند. بعد از آن چند نفر از طرفداران نظام را ربودند و سر بریدند و جسدها را در رودخانه انداختند .فیلم هایش هم هست. این کشتار خیلی معروف است که در آن تصویر، آشکار شد که جنگ بزرگی است. شما اولین کسی بودید که از تصاویری که در رودخانه بود فیلم گرفتید و بازتابهای زیادی هم داشت. بله. من اولین کسی بودم که آنجا رسیدم. جنازهها را از آب گرفتند و دفن کردند. اینجا بحث رسانه خودش را نشان داد. ما دیدیم که چطور دروغهای رسانهای شروع شد. رسانهها چطور مردم را تحریک میکردند. بعضی وقتها کانالهای عربی میگویند که انفجاری در میدان عباسین در دمشق رخ داده است. ما خودمان در دمشق بودیم و میدانستیم هیچ اتفاقی نیفتاده است. هروقت میگفتند جایی انفجار اتفاق افتاده یا تظاهراتی هست مستقیما میرفتم آنجا فیلم میگرفتیم و منتشر میکردیم و این، آنها را عصبانی میکرد. طوری که مرا هدف قرار میدادند. میرفتم تصویر میگرفتم و در فیسبوک و ویوتیوب و تلویزیون منتشر میکردم و میگفتم هیچ خبری نیست. آنها این دروغها را میگفتند که به مردم بگویند که نظام سرنگون شده. در جنگ سوریه آنها بر شبکههای فیس بوک و یوتویوب تکیه میکردند. شروع میکردند به پخش کردن این اخبار که نظام سرنگون شد و فلان جا تظاهرات است و فلان کس از نظام کنار کشید. ما همیشه سعی میکردیم که این دروغها را افشا کنیم. جنگ در سوریه ،جنگ رسانهای ست. بغداد وقتی سقوط کرد آنها میخواستند همان جنگ رسانهای را راه بیندازند. در زمان اتفاقات سال 88 در ایران بودم و ماجرای آن کسی که اسمش ندا آقا سلطان بود را میدانم. آنها تمرکز میکردند روی افراد، قبل از اینکه کشته شوند. بخصوص اینکه با چند تا دوربین اینها را ضبط میکردند. آنها از کجا میدانستند به این آدم میخواهد شلیک شود. مثل ندا در این جا هم اتفاق افتاد. یک دختری بود به نام «زینب الحمصی». گفتند نظام او را ربوده و بعد از اینکه به او تجاوز کردند او را کشتند و جسدش را آتش زدند و دفنش کردند. ماهها این قضیه را رد و بدل کردند تا اینکه بعد از هفت ماه مشخص شد که زینب الحمصی هنوز زنده است و خود مسلحین او را مخفی کردهاند و تمام این دروغها را راه انداخته بودند. ما با او مصاحبه کردیم و او از برادرش گله میکرد که برادرش او را کتک میزده و با او کارهای غیراخلاقی انجام میداد. مجبورش کرده که این کارها را بکند و با مسلحین مخفی شود. از اتفاقات وتجاوزهای زیادی خبر دادند، اما دروغ بود. فقط برای اینکه تبلیغات رسانهای کنند. ما مستقیما اینها را پیگیری میکردیم. وقتی آنها فیس بوک و یوتیوب را دنبال میکردند من هم همین کار را میکردم. به آن کشورهایی هم که اینها را پشتیبانی میکردند، جواب میدادیم وقتی آنها هماهنگ میکردند که حادثه خاصی را منتشر کنند و من هم دروغشان را آشکار میکردم. آنها اخبار مرا بیشتر قبول داشتند چون همه خبرهایم راست بود. طوری که حتی دشمن مرا باور میکرد. بعد از مدتی ،این شیوه تظاهرات و شلیک کردن شکست خورد و جنگ علنی شد و بین ارتش و نیروهای مسلح شبه نظامی، جنگ در خیابانها شکل گرفت. یعنی معترضین مسلح شدند ؟ بله. در تظاهرات شروع کردند به کشتن و گرفتن اماکن. چقدر طول کشید تا جنگ علنی شروع شد؟ تقریبا از اوایل اتفاقات جنگ شروع شد. اما کم بود. ولی وقتی شیوه تظاهرات شکست خورد شش ماه بعد همه چیز علنی شد. الان برخی در ایران یا سوریه میگویند دلیل اینکه مخالفین دولت اسلحه برداشتند و جنگیدند به خاطر این بود که دولت سوریه مردم را کشته است. شما نمیتوانید بگویید همه آن اتفاقاتی که افتاده، درگیریها و کشته شدنها همه اینها دروغ است و ساخته العربیه است... من نمیگویم که همه تظاهرات دروغ است ... اجازه بدهید شفافتر بپرسم .آیا برنامه این بوده که در پروسه یکی دوماهه با تظاهرات مسالمت امیز مثل الگوی مصر و تونس ،حکومت را تغییر دهند و اگر نتوانستند اسلحه بردارند یا اینکه اینها قصدشان یک اعتراض مدنی معمولی بود و چون دولت جوابشان را با خشونت داده؛ مجبور شدهاند سلاح بردارند؟ هدف این بود اگر نتوانند نظام را با تظاهرات یا با کودتا تغییر دهند به اسلحه دست ببرند .هدف سرنگون کردن دولت سوریه بود .چون تمام خواستههاشان که دنبال میکردند شنیده شد و پاسخ داده شد. مثل قانون حالت فوقالعاده یا بعضی از بندها قانون اساسی. نظام تمام این خواستهها را انجام داد. اگر هدفشان از تظاهرات این بود که وضعیت فعالیتهای سیاسی بهتر شود، انجام شد. اما هدف این بود که نظام سوریه تغییر کند طوری که دیگر به مقاومت ارتباطی نداشته باشد. دو سه تا از مهمترین خواستههای آنها را که دولت اجابت کرد به ما بگویید. یکی تغییر در قانون اساسی بود که کاملا قانون اساسی تغییر داده شد و هدف همه پرسی قرار گرفت و مردم خودشان رای دادند و بله گفتند. بند هشتم در قانون که ربط داشت به حزب حاکم و اینکه فقط یک حزب در راس قدرت باشد. برخی ازمردم میگفتند باید چند حزبی باشد و این متناسب نظر مردم تغییر پیدا کرد. بعد از اعتراضات ؟ بله. قانون دیگری هم به نام قانون وضعیت فوق العاده بود که آن هم مطابق نظر مردم تغییر داده شد. قانون وضعیت فوق العاده ؟! بله. این قانون از زمان حافظ اسد بود که براساس آن تظاهرات و تجمعات ممنوع بود. این قانون کلا برچیده شد. الان شما اگر میخواهید تظاهرات کنید درخواست میدهید به وزارت کشور و آنها به شما اجازه میدهند. میتوانید یک حزب ایجاد کنید. میتوانید کاندیدای انتخابات پارلمانی شوید. این تظاهراتها چطور به خشونت کشیده شد؟ در تظاهرات آدمهایی میآمدند که به طرف نیروهای امنیتی شلیک میکردند و نیروهای امنیتی هم پاسخ میدادند. یا نکته مهم دیگر اینکه که بعضی از مدیران یا بعضی از افسران که از دولت عقب نشینی کردند و به مسلحین پیوستند آنها خودشان به طرف مردم تیراندازی میکردند .نفوذی بودند و پول میگرفتند. وقتی دیدند که جواب نمیدهد بعضیها به ترکیه فرار کردند. بعضیها افسران عالیرتبه بودند .آنها از ارتش کنار کشیدند و رفتند .در اصل هدف آنها سرنگونی نظام بود. معترضان تظاهرات میکردند. در مقابل آن طرفداران دولت هم تظاهرات میکردند. میلیونها نفر میآمدند که نشان دهند؛ شما میگویید یا آمریکا میگوید «تظاهرات مخالفین برخاسته از مردم است»، خب ما هم مردم هستیم. در میدان عباسین میلیونها نفر ایستادند و ضد این کارهایی که گروههای مسلح انجام میدهند تظاهرات کردند و اعلام کردند ما طرفدار بشار اسد هستیم. اگر این تعداد زیاد مردم طرفدار رئیس جمهور نبودند هیچ وقت این دولت تا الان مقاومت نمیکرد !رسانههای دشمن این راه پیماییها را منتشر نمیکردند .فقط راهپیمایی معترضان را منتشر میکردند. بالاخره بعد از چند ماه جنگ واضح شد. شما تا زمانی که جنگ واضح شود باز هم میرفتید در دل مخالفین دولت که مصاحبه تهیه کنید؟ خیلی از جاها میرفتم. حتی در ریف دمشق و غوطه شرقی و مصاحبه میگرفتیم با مردم .می پرسیدم « شما چه میخواهید؟» خیلی وقتها آنها اصلا نمیدانستند چه میخواهند! آنها میگفتند ما میخواهیم اصلاحات انجام شود، قانون تغییر پیدا کند. ما میگفتیم قانون درست شده است. اما باز نمیپذیرفتند .بعد از مدتی دیگر ما نمیتوانستیم وارد آن مناطق شویم .آنها ما را دشمن میدانستند و قبول نمیکردند و آنجا راه نمیدادند. بعد از شروع جنگ شیوه کار شما چطور بود؟ بعد از اینکه جنگ علنی و آشکار شد، شیوه ی کارمان را در پوشش تحولات تغییر دادیم. میرفتیم در جایی که تحولات زیاد بود. میرفتیم به منطقه حمص. درگیریهای سختی بود. درگیریها در خانهها بود. جنگ چریکی بود. نشان میداد که چقدر آنها تجهیزات و سلاح داشتند. آنها میتوانستند خانهها را از فاصله دور بزنند و ویران کنند. موشک و وسایل ارتباطی و سلاحهای پیشرفته داشتند. جنگ بین دو ارتش بود، ارتش سوریه و گروهای مسلح که دارای تمام تجهیزات رزمی و پیشرفته بودند. این نشاندهنده پشتیبانی بزرگ از آنها بود. ما اینها را پوشش دادیم. در ابتدا مردم و حتی مردم طرفدار مقاومت هم ایده درستی از جنگ سوریه نداشتند. اینکه ارتش سوریه واقعا در مقابل مسلحین است یا بیهدف بمباران میکند و مردم را میکشد. من وقتی این درگیریها را پوشش دادم مردم دیگر کم کم حس کردند اینجا جنگ است. ما از بمباران فیلم میگرفتیم. بعضی وقتها که میخواستیم جلو برویم نمیتوانستیم .چون دشمن سلاحهای پیشرفته داشت. تصاویر تاثیر گذار بود .بخصوص برای طرفداران مقاومت در سوریه و لبنان. اصلا خیلی از مردم سوریه درک نمیکردند چه اتفاقی میافتد. ما توانستیم این تصویر را برای طرفداران مقاومت منعکس کنیم و کم کم برای مردم روشن شدکه این یک جنگ واقعی است و ارتش سوریه از ملت دفاع میکند و با مجموعه گروهای مسلح میجنگد. بارها میشنیدم گروههای مسلح از طریق بیسیم با هم صحبت میکنند .مشخص بود که آنها اصلا سوری نیستند. اینکه جنگجویان غیرسوری اینجا حضور دارند و از کشورهای دیگر آمدهاند، خیلی روی مردم تاثیر گذاشت. اوایل مردم باور نمیکردند که یک سری خارجی و بیگانه آمدهاند اینجا و میجنگند. از القاعده و النصره آمدند. از عربستان، تونس، مغربو... آمدهاند. من توانستم همه اینها را ثبت و پخش میکردم تا تاکید کنیم این قضیه وجود دارد و تاثیرگذار بود و افکار عمومی تغییر کرد. مردم فهمیدند که عدهای بیگانه هستند که در سوریه میجنگند. مردم حس کردند تعدادی کشور وجود دارند که از اینها حمایت میکنند و آنها را به سوریه میآوردند. چه ضرورتی داشت که از کشورهای دیگر بیایند اینجا برای جنگ؟ مردم اینجا حاضر نبودند به خاطر خواسته هایشان بجنگند؟ اغلب مردم سوریه ضد این گروهای تروریستی هستند. کشورهایی که از اینها حمایت میکردند که بتوانند به اهداف اصلی خودشان برسند نیازمند این بودند که آنها را به اینجا برسانند. بعد از مدتی که تفکر تکفیری شروع کرد به انتشار ،تعداد زیادی از مسلحین غیرسوری سعی کردند به سوریه بیایند .هدف آنها تحقق اهدافی بود که کشورهای حامی شان در نظر داشتند. کدام کشورها اینها را سازماندهی میکردند؟ خیلی از کشورها. ما مستنداتی داشتیم. سئوال این است؛ تروریستها چطوری وارد سوریه میشوند؟ از ترکیه. چطور میآیند به ترکیه؟ چه کسانی به اینها پول پرداخت میکنند؟ سعودی خودش بارها به پشتیبانی از اینها اعتراف کرده است. قطر هم نقش بسیار بزرگی در وارد کردن سلاح برای تروریستها داشت. پادگانهایی هم در اردن بود. آنها از اردن میآمدند. مرز اردن باز است. مسلحین و سلاح از اینجا میآیند ،از اردن و ترکیه و حتی از مرز لبنان. هدف سیطره بر تمام مناطق مرزی برای قطع کردن راههای ارتباطی با لبنان و جاهای دیگر است. طبق آمار تقریبی که توانستم پیدا کنم 300 تا 500 عربستانی در سوریه کشته شدند. من اسم آنها را دارم. در عربستان برای آنها مراسم ختم برگزار میکنند. تقریبا 600 تا 900 جنگجوی تونسی در سوریه کشته شدند. بعد از سالها همان کشور اعتراف کرده. همانطور روزنامههای غربی اعلام کردند که الان جنگجویان اروپایی مثل انگلیسی و آلمانی در سوریه حضور دارند. بالاخره انها پاسپورت آن کشورها را دارند. الان هم تعداد بالایی از عربستان، تونس و مغرب در سوریه هستند .این قضیه دیگر پنهان نیست .آشکار شده و همه میدانند. لینک خبر : http://www.mashreghnews.ir/fa/news/366985/%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%B1%D8%AA%D8%B6%DB%8C-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D9%86-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%A7-%D9%85%D8%AB%D9%84-%D9%85%D9%88%D8%B4%DA%A9-%D8%AD%D8%B2%D8%A8-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%A8%D9%88%D8%AF600-%D8%AA%D8%A7-900-%D8%AC%D9%86%DA%AF%D8%AC%D9%88%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D9%86%D8%B3%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87-%DA%A9%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%B4%D8%AF%D9%86%D8%AF%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D8%AA
-
توافق هسته ای (1) " توافق هسته ای " ، جزییات ، آینده (1)
zed پاسخ داد به DR_CHAMRAN تاپیک در اخبار تحلیلی
با سلام خدمت همه دوستان گرامی به این دلیل که کاربرد انرژی هسته ای تنها تولید برق نیست و طیف وسیعی از کاربردهای صلح آمیز نظیر پزشکی و کشاورزی و تولید انرژی و غیره را شامل می شود در حالی که استفاده از سلولهای فوتوولتائیک تنها در تولید انرژی خلاصه می شود . در خصوص نیروگاه هم لازم به ذکر است که ابتدا قبل از انقلاب این کشورهای غربی بودند که پیشنهاد ایجاد نیروگاه و تاسیسات هسته ای در ایران را دادند و نیروگاه بوشهر که اتفاقا نزدیک مرز دشمن سنتی آن زمان ایران یعنی عراق قرار دارد توسط آنها مکان یابی و احداث شد و سوخت آن توسط اورودیف فرانسه ساخته و آماده حمل شد که به دلیل وقوع انقلاب در ایران به یکباره تمامی پیشنهادها و سرمایه گذاری ها غیر اقتصادی و خطرناک شد و کار متوقف گردید . قطعا تمامی این خطراتی که ذکر شده برای همان کشورهایی که خودشان از این نیروگاه ها ساخته اند و استفاده می کنند هم وجود دارد و بحث های ایمنی هم در آنها با جدیت دنبال می شود حتی جایی مثل ژاپن که علی رغم این خطرها و رخداد یکی از آنها به دلیل سونامی باز هم دست از استفاده از این نوع انرژی بر نمی دارند . به هر حال این انرژی و مهم تر از آن دانش استفاده از این انرژی علی رغم تمام تبلیغات رسانه ای انجام شده آنقدر اهمیت دارد که جایی مثل پاکستان علی رغم دارا بودن و آزامایش هسته ای نظامی مورد تحریم قرار نمی گیرد و دانشمندانش ترور نمی شوند ولی جایی مثل ایران که به طور کامل زیر ذره بین است و تمامی بازرسی ها در مورد آن انجام می شود و از NPT تخطی نکرده است مدام هدف قطعنامه و تحریم و استاکس نت و ترور دانشمندان و تهدید به جنگ تمام عیار اتمی قرار می گیرد . -
توافق هسته ای (1) " توافق هسته ای " ، جزییات ، آینده (1)
zed پاسخ داد به DR_CHAMRAN تاپیک در اخبار تحلیلی
با سلام خدمت همه دوستان گرامی اصول دین عبارتند از : توحید - نبوت - معاد - عدل - امامت . دو اصل آخری به اصول مذهب شیعیان مشهورند . در مجموع اصول دین 5 اصل هستند . فروع دین عبارتند از : نماز - روزه - خمس - زکات - حج - جهاد - امر به معروف - نهی از منکر - تولی - تبری . در مجموع فروع دین 10 فرع می باشند . ملاحظه می شود که تقیه نه جزو اصول دین است و نه جزو فروع دین و در این مورد بستگی به شرایط زمان و تکلیف هر فرد که از جانب علمای دین در زمان عدم حضور ائمه معصومین اعلام می شود دارد . زمانی برای حفظ اندک سرمایه های انسانی تشیع باید تقیه می شد بنا به دستور ائمه و علما و زمانی هم همان اندک سرمایه های انسانی ناب باید جان برکف نهاده و عازم جهاد تا مرز شهادت می شدند باز بنا به دستور ائمه و علما . نظیر واقعه جانسوز کربلا که کار به شهادت تمام شیعیان واقعی حاضر و امام شیعیان و اسارت خانواده ایشان رسید -
توافق هسته ای (1) " توافق هسته ای " ، جزییات ، آینده (1)
zed پاسخ داد به DR_CHAMRAN تاپیک در اخبار تحلیلی
با سلام خدمت همه دوستان گرامی تا زمانی که امثال عربستان هستند که حاضرند بابت زمین زدن ایران قیمت نفت را با صادرات بالا پایین بکشند خیر !!! وزن روسها در اقتصاد جهانی بیشتر است یا ایران ؟ تحریم کردند و سالی 40 میلیارد دلار هم ضرر می کند . آب هم از آب تکان نمی خورد . -
تاپیک جامع موشک ضد زره bgm-71 تاو / توفان (tow) تاپیک جامع موشک ضد زره BGM-71 تاو / توفان (TOW)
zed پاسخ داد به EBRAHIM تاپیک در تسلیحات ضد زره
با سلام خدمت همه دوستان گرامی عملکرد آن در برابر سیستم تروفی چگونه است ؟ آیا امکان غلبه بر این سامانه را دارد ؟ ضمنا وزن سر جنگی آن برای مقابله با تانکهایی نظیر آبرامز و مرکاوا و لئوپارد کفایت می کند ؟ -
با سلام خدمت همه دوستان گرامی این حمله در انتقام به شهادت رساندن یک راننده اتوبوس فلسطینی وسط اتوبوسش انجام شده است . آن صهیونیست ها هم می توانستند به یک عضو حماس یا جهاد اسلامی مسلح حمله کنند . اسلحه هم که کم ندارند . در هر صورت برای آن جوان غیور یا غیر غیور فرقی نمی کرد چون همیشه به آنها گفته شده تروریست و از این به بعد هم گفته خواهد شد . باید چند دهه زندگی تحت اشغال و آوارگی را تحمل کرد تا حال آنها را فهمید . البته جنایت در هر نوع و از طرف هر کسی توجیه ندارد اما دفاع در برابر جنایت کار نیز حق مشروع کسی است که سرزمینش اشغال شده و در مورد اشغالگر دیگر بین نظامی و غیر نظامی فرقی وجود ندارد . نظامی های اشغالگر جهت دفاع از غیر نظامی های اشغالگر در برابر کسی که سرزمینش اشغال شده سلاح به دست می گیرند .
-
با سلام خدمت همه دوستان گرامی ضمن تشکر در خصوص رفع ابهام باز هم اصابت این تعدادگلوله نمی تواند کور تلقی شود مگر آنکه آنها را ترکش های گلوله های شلیک شده به حساب آوریم . به نظر من حداقل موضع تانک کولوبانف برای نیرو های در کمین افتاده آلمانی مشخص شده بوده است . ضمن اینکه این تانک هم تا نیمه در سنگر قرار داشته است .
-
با سلام خدمت همه دوستان گرامی اصابت 135 گلوله به 5 دستگاه تانک درگیر استتار شده که تا نیمه هم در سنگر قرار داشتند یعنی سهم هر تانک 27 گلوله بوده است !!!بنابر این نمی توان گفت شلیک ها کور بوده اند بلکه تا حدودی مواضع تانکها لو رفته و مشخص شده بودند . منتهی همان زره ضخیم تر به داد آنها رسیده است