zed

VIP
  • تعداد محتوا

    1,735
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    4

تمامی ارسال های zed

  1. با سلام خدمت همه دوستان گرامي به هر حال لنگه کفش هم در بيابان نعمتي است . به اميد خدا روزي خواهد رسيد که ديگر اينها را هم بازنشسته کنيم و اميدوارم آن روز دور نباشد . البته وقتي هنوز سر نيزه در نبرد کاربرد دارد چرا براي اينها نتوان کاربرد مناسبي پيدا کرد ؟
  2. با سلام خدمت همه دوستان گرامي پرسش : مجلس آمريکا براي جلوگيري از نفوذ کدام کشور منطقه در نيم کره غربي قانون گذراند و وزير امور خارجه آمريکا موظف شد هر شش ماه در اين رابطه گزارش کار دهد ؟ گزينه يک : کشوري با فروش روزانه 10 ميليون بشکه نفت و خريد چند ده ميليارد دلاري اسلحه ؟ گزينه دو : کشوري با ميزباني جام جهاني و خريد چند ده ميليارد دلاري اسلحه ؟ گزينه سه :کشوري متقاضي پيوستن به اتحاديه اروپا و خريد چند ده ميليارد دلاري اسلحه ؟ ( از کاربران آينده جنگنده اف ۳۵ ) گزينه چهار : کشور تحت تحريم نفتي و بانکي و نظامي و بدون خريد چند ده ميليارد دلاري اسلحه ؟ گزينه پنج : کشور صاحب بمب اتم و توليد کننده جنگنده مشترک با چين و هدف هواپيماهاي بدون سرنشين آمريکا گزينه شش :کشور صاحب چهارصد کلاهک هسته اي به عنوان ايالت پنجاه و سوم آمريکا و دمي که سگ را مي جنباند !!!
  3. [quote name='warjo' timestamp='1388987592' post='357662'] بايد صبر كنيم ببينيم توي دست طرف ايراني ، حزب الله و... چي هست. طرف ايراني همچنان مي تونه طلبكار باشه اگر مدارك معتبر تر و بهتر داشته باشه . [/quote] با سلام خدمت همه دوستان گرامي اين ماجد الماجد داخل آمبولانس تنها بوده ؟ از رفقايش کسي دستگير نشده ؟
  4. بعد از گذراندن دوره کارشناسی‌ام چون در دانشگاه شریف شاگرد اول دوره لیسانس شده بودم، بورس دانشگاه برکلی را گرفته بودم اما پدرم گفت «نرو، چون اگر بروی ممکن است برنگردی». منصور ستاری را بی‌شک باید پدر نیروی‌هوایی ارتش دانست؛ فرمانده‌ای که اگرچه خود خلبان نبود اما پایه‌گذار مهمترین اقدامات در نیروی هوایی ارتش شد؛ (تخصص شهید ستاری در حوزه پدافند هوایی بود) اقداماتی که امروز بخش اعظمی از توان پدافند هوایی ایران را هم شکل داده است. شیوه تحصیل این اسطوره بی‌بدیل نهاجا در شرایط سخت در یکی از روستاهای ورامین (که مشروح آن به تفصیل در کتاب خاطرات وی چاپ شده،) بیانگر آنست که مردان بزرگ در شرایط سخت بود که به جایی رسیدند والا از لای پر قو، فولاد آبدیده درست نخواهد شد. ستاری البته بعداها هم که به عالیترین درجات ارتش رسید، گذشته خود را فراموش نکرد و همان شیوه‌ها را در تربیت فرزند نیز بکار گرفت که امروز پسر، با افتخار از پدر یاد کند؛ فرزندی که خود جزو نخبگان کشور است و مدارج تعالی را تا ریاست بر معاونت علمی ریاست جمهوری نیز طی کرده است. از این جهت است که توصیه می‌کنیم، بیشتر از مردم عادی، این مصاحبه را مسئولین کشور بخوانند تا الگویی باشد برای تربیت آقازاده‌ها. متن زیر گفتگویی است با «سورنا ستاری» فرزند سرلشکر منصور ستاری فرمانده شهید نیروی هوایی ارتش، که گروه امنیتی دفاعی خبرگزاری فارس، آن را به مناسبت 15 دی سالروز عروج این «فرمانده عزیز» منتشر می‌کند. * شهید ستاری علاوه بر توان فرماندهی که به عنوان یک الگو امروز مطرح می‌شود، به لحاظ علمی نیز یکی از برترین‌ها در نیروهای مسلح بودند. شما به عنوان کسی که خودتان امروز در مصدر معاونت علمی رییس جمهور قرار دارید، جایگاه علمی ایشان را چگونه توصیف می‌کنید؟ پدرم جزو نسلی از نیروی هوایی است که می‌توان گفت نسل تاریخی نیروی هوایی است. چرا که با توجه موقعیت وقت و به واسطه پذیرش دانشگاههایی مثل شریف و ... این نسل می‌توانستند به راحتی وارد این دانشگاه‌ها شوند ولی به دلیل علاقه ای که ایشان به نیروی هوایی داشتند وارد این نیرو شدند و علاقه ایشان را به راحتی می‌توان از وقتی که ایشان برای کار می‌گذاشتند فهمید. چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب که بیشتر هم شد اگر به مجلات آن زمان نگاه کنید، متوجه می‌شوید که تقریبا در هر شماره از ایشان مقالاتی علمی چه در قالب ترجمه و به نامهای مختلف از قبیل منصور ستاری ،م ص، سورنا و... به چاپ می‌رسید و دلیلش هم این بود که می‌گفتند: اگر همه مقالات از یک نفر باشد خوب نیست. * خانواده شما ازجمله هزاران خانواده ایرانی بود که به دلیل جنگ، فقدان پدر را به خوبی احساس کرد. این «نبودن پدر» چه تاثیری در محیط خانواده تان داشت؟ تا قبل از شروع جنگ، پدری را در خانه داشتیم که بیشتر وقتش را صرف خانواده می‌کرد. حتی نقاشی‌های آن زمان پدر را هنوز هم داریم و چنان ایشان حرفه‌ای نقاشی می‌کردند که کسی باورش نمی‌شد و این همه اعتماد به نفس و پشتکار شاید به دلیل آن باشد که ایشان از نه سالگی پدرشان را از دست دادند و کاملاً مستقل بزرگ شدند. در آن زمان هم پدر خلاقیت‌های خاص خودشان را داشتند. حتی یادم هست که در زمان انقلاب، بوم نقاشی پیدا نمی‌شد و پدر از فیبر به جای بوم استفاده کردند و یا وقتی که به ماکت‌هایی که ایشان خودشان درست کردند نگاه می‌کنم و به ظرافت‌های آن خیره می شوم ایشان را تحسین می‌کنم. در آن زمان ما در منزل یک کارگاه کوچک نجاری داشتیم و تقریباً تمام دکورهای منزل را پدر خودشان می‌ساختند و گاهی هم نجار محل هر چند وقت یکبار به منزل ما می‌آمدند و به طرح‌های پدر نگاه می‌کردند و ایده می‌گرفتند. با شروع جنگ این کارگاه تعطیل شد و ایشان تمام وقت و نیروی خود را در این راه گذاشتند. با پیروزی انقلاب و شروع جنگ تحمیلی تلاش ایشان دو صد چندان شد. طوری که از اولین روز جنگ که مأموریت ایشان در پایگاه سوباشی بود، پدر را تا 40 روز در منزل ندیدیم و بعد از 40روز برای مدت خیلی کوتاهی به ما سر زدند و دوباره به منطقه برگشتند. بعدها به گونه‌ای شد که هر 5 تا 6 ماه یک‌بار پدر را می‌دیدیم. * این کمبود پدر را چگونه جبران می‌کردید؟ * من در آن زمان 7 تا 8 سال داشتم و همه چیز را درک می‌کردم. جنگ ظاهری تلخ دارد که همه آن را احساس می‌کنند و زیر پوست آن تلخ‌تر است که شاید خانواده‌های نظامی و فرزندان آن‌ها که در پایگاه‌ها و کسانی که در این شهرک‌ها زندگی می‌کنند آن را بیشتر احساس می‌کنند. در این شهرکها شاهد این بودیم که همسایه‌مان، پدر دوستمان شهید می‌شد و وقتی دوستمان دیگر در جمعمان نبود، در آن دوران کودکی فقدان او را برایمان توجیه می‌کردند. مثلاً به ما می‌گفتند که پدر علی گم شده و دیگر علی در جمعمان نبود. خلبان‌هایی را می‌دیدیم که صبح از منزل با بدرقه خانواده خارج می‌شدند و دیگر بر نمی‌گشتند و به خاطر همان فشارهای عصبی به کارکنان و خانواده‌هایشان وارد می‌شد. گاهی همسرانشان با قرص‌های اعصاب می‌خوابیدند و همچنان که از دوستان خود می‌بینم که این مشکلات عصبی هنوز برایشان باقی مانده است. هنوز وقتی تلفن منزلمان زنگ می خورد اضطراب این مساله را دارم که ممکن است خبر بدی را بشنوم و یا به گوشی موبایلم تا وقتی مخاطب را نشناسم پاسخ نمی‌دهم و یا صدای مارش رادیو را که در آن زمان می شنیدیم تنمان می‌لرزید که مبادا خبر بدی بشنویم. در آن زمان امکانات آن چنانی مثل موبایل یا تلفن نبود و گاه پدرمان را بعداز 6 ماه هم نمی‌دیدیم و اصلاً نمی‌دانستیم که کجا هستند و همیشه با این دلهره‌ها زندگی می‌کردیم و بزرگ شدیم، گفتم که هر 5 تا 6 ماه یک‌بار پدر را می‌دیدیم و تمام کارهای منزل بر دوش مادرم بود. از آنجایی که مادرم فرهنگی بودند، در چنین شرایط جنگی که باید برای تهیه هر چیزی صف می‌ماندیم، وظیفه و مسئولیت مادرم بیشتر از هر زمان دیگری بود. در پایگاه‌ها، فرقی که بین خانواده‌های خلبان و غیر خلبان بود، این بود که معمولاً خلبان بعد از انجام ماموریت به خانه‌اش بر می‌گشت و معمولاً عمده پروازها هم به علت نور خورشید در صبح انجام می‌شد و تا ظهر در صورت موفق بودن عملیات به خانه بر می‌گشت ولی برای ما اینچنین نبود و تا شش ماه و گاهی هم بیشتر اطلاعی و خبری از پدرمان نداشتیم. همیشه در آرزوی این بودیم که پدرمان را در منزل ببینیم. * شما به عنوان فرزند یکی از سرشناس‌ترین شهدای نظام اسلامی، چی میزان از وضعیت دیگر فرزندان شهدا مطلعید؟ هر از چند گاهی با فرزندان شهدا که حدود 20 تا 30نفر هستند جلساتی دوره‌ای داریم. ولی فرقی که من با دیگر فرزندان شهدا دارم این است که من جنگ را درک کردم. بعضی از این فرزندان 2 یا 3 ساله بودند که پدرانشان به شهادت رسید و بعضی هم مثل فرزند شهید نامجو حتی به دنیا نیامده بودند که پدرانشان را از دست دادند. ولی من زمانی که پدرم به شهادت رسیدند 22 ساله بودم و دانشجوی ترم اول کارشناسی ارشد دانشگاه صنعتی شریف بودم و تمام دوران کودکیم را در این پایگاههای نظامی گذراندم و به نوعی فرزند پایگاه هستم. * با توجه به سن شما، قاعدتا باید خاطراتی از ایام دفاع مقدس داشته باشید. آن روزها را چطور سپری کردید؟ عراق در 6 ماه اول جنگ فشار زیادی را بر ایران وارد کرده بود و در این 6 ماه خیلی از نفرات به شهادت رسیدند. این فشار چنان زیاد بود که شهید فکوری در روز چهاردهم یا پانزدهم مهرماه این فشار را این گونه تشریح کردند که می‌گفتند شاید امروز روز آخر جنگ باشد. یک هواپیما هم نباید روی زمین باشد و باید تا پای جان از کشورمان دفاع کنیم و احتمال شهادتمان قطعی است و یا در پایگاه دزفول یادم هست که هواپیماهای عراقی در شب بلند می شدند و با تیربار سربازهایمان را مورد هدف قرار می‌دادند و تعداد زیادی از خلبان‌های ما 2 تا 3 بار اجکت کردند و در دفعاتی هم به اسارت رسیدند. * شما متمایزترین خصوصیت پدرتان را در مقایسه با دیگر شهدا و همرزمانش در چه چیزی می‌بینید؟ چیزی که پدرم را از دیگران متمایز کرده، دانشی است که آن را به مرحله عمل رسانده بودند و آن را در عملیات‌هایی همچون والفجر 8 به کار گرفته بودند. اگر پای صحبت کسانی که در عملیات والفجر هشت شرکت داشتند بنشینید، می‌بینید که با چه دانشی و با چه امیدی توانستند به همرزمانشان کمک کنند. همه دیدند که ایشان چطور هر سایت هاوک را به چند قسمت تقسیم کردند و مدیریت کردند و می‌توان گفت عملیات والفجر 8 نقطه عطفی در تاریخ کشور بود و این ممکن نبود مگر تسلط کامل بر کار و دانشی که به مرحله عمل رسیده باشد. وقتی که در یک روز 3 تا از رادارهای ما توسط عراق منهدم شد و دلیل آن این بود که عراق سلاح جدیدی از غرب گرفته بود، در آن زمان متوجه شدند که این موشک از سوی هواپیمای سوخو 22 شلیک شده بود و راه مقابله با آن هم این گونه است که به طور مثال وقتی رادار روشن شد بعد از فلان ثانیه و بعد از فلان سیگنال رادار را خاموش کنند چون موشکهای جدید عراقی ضد رادار است و... با همین امکانات کم توانستند در مقابل بسیاری از حملات دشمن مقاومت کنند و این ابتکارات خاص ایشان بود. گویا در طی این عملیات برق یکی از دستگاه‌های سایت‌ها قطع شده بود و در پاسخ به نفر کادری که می‌گفت برق قطع شده، چکار کنم و وقتی که همه شهادت را در جلوی چشمانشان می دیدند و در زمانی که همه امید خود را از دست داده بودند گفتند که هر چه در جلوی خودت می بینی کنار بذار و دیگه به اسکوپ رادار نگاه نکن. با اطلاعاتی که من به تو می‌دهم، به خدا توکل کن، تو می توانی با روحت و فکرت موشک را فایر (شلیک) کنی و همان هم شد و توانستند عملیات را با موفقیت به پایان برسانند. * یکی از ویژگی‌های جنگ ما این بود که فرماندهان عالیرتبه، خود در خط مقدم بودند و خیل عظیم شهدا و مجروحین در میان فرماندهان نیز گواه این مطلب است. پدر شما هم از این قاعده مستثنی نبود. بله. پدرم در طی جنگ، شیمیایی هم شده بودند و در هفت، هشت سال اخیر حس بویایی خود را بطور کامل از دست داده بودند و به‌رغم درمان‌هایی که انجام شد ولی بعضی مشکلات و آثار شیمیایی شدن در ایشان باقی مانده بود از جمله اینکه هر چند وقت یکبار جایی از بدنشان که معمولا کف پا هم بود زخم می‌شد و برای رفع این مشکل در پوتینشان پنبه می‌گذاشتند. براثر فشارهایی که به ایشان در این مدت وارد شده بود سکته کردند ولی باز هم دست از کار نکشیدند تا ساعت 12 مشغول کار بودند و بعد از آن هم با پیکانی که در اختیار داشتند برای سرکشی می‌رفتند. هر چند وقت یکبار هم که رنگ این پیکان لو می‌رفت رنگ آن را عوض می‌کردند. *بعد از شهادت شهید ستاری، تعدادی از کارکنان و خانواده‌هایشان از کمک‌های شهید ستاری سخن گفتند. در این خصوص چه اطلاعی دارید؟ در بحث کمک به پرسنل کم‌توان مالی و خانواده کاملاً بی‌اطلاع بودیم. کارهای ایشان معمولا مخفیانه بود و خودشان و تیمی که باهم بودند خبر داشتند. یادم هست یک روز برای برداشتن وسیله‌ای درب صندوق ماشین را باز کردم و مقدار زیادی روغن و برنج و ... دیدم. هیچ وقت از پدر نشنیدم که با آن همه برنج و روغن چه کردند، ایشان همیشه می گفتند که باید به متوفی‌ها توجه کرد چون در آن زمان بیمه و این مسائل نبود تا حقوق به صورت کامل پرداخت شود. معمولاً به خانواده های شهدا توجه و حمایت می‌شد ولی خانواده‌های کارکنان متوفی باید سر سال منازل سازمانی را تخلیه می‌کردند و حتی حقوق آنها کامل پرداخت نمی‌شد. به این خانواده‌ها توجه خاصی داشتند. خانواده های کارکنان را مثل خانواده خود دوست داشتند. در یکی از روزها به همراه خانواده به اردوگاه تفریحی بیشه کلا رفته بودیم وارد اردوگاه که شدیم یکی از کارکنان نیروی هوایی را با یک پیکان مدل پایین دیدیم. در آن زمان ماشین شخصی نداشتیم و ایشان با چنان ناراحتی گفتند: ببین چه ماشینی زیر پای بچه‌هاست و خیلی خودش را مقصر می دانست که چرا زمینه‌ای برای ارتقا معیشت کارکنان ایجاد نکرده است. به بعضی از همکاران تعلق خاطری خاص داشت و آنها را مانند خانواده‌اش دوست داشت. من هیچ وقت گریه پدرم را ندیده بودم یا اگر گریه‌ای هم بود جلو ما نبود. اما وقتی شهید بابایی به شهادت رسیدند گریه ایشان را دیدم. *پدر شما بعد از جنگ هم در عالیترین مسئولیت نیروی هوایی خدمت کردند و از این حیث یکی از باسابقه‌ترین فرماندهان بودند. بنابراین کماکان علی‌رغم اتمام جنگ، شما از نعمت پدر محرومید. بفرمایید فرمانده نیروی هوایی چقدر بعد از جنگ در کنار خانواده بود؟ *بعد از جنگ هم تقریباً تمام وقت در نیروی هوایی بودند و کمتر با خانواده بودند و چقدر وقتش را با پرسنلی که تازه وارد نیرو شده بودند و شاید 14و 15 ساله بودند می‌گذراند. یادم هست در سال 73 در واقعه 16 آذر، پدر اولین کسی بود که خوش را به آوار رساند. یکی از همکاران تعریف می کند که به ایشان گفتیم: «جلو نرو خطرناکه.» در پاسخ گفتند: «بچه‌ام زیر آواره داره زجه می‌زنه چطور جلو نرم»، من در آن شب با پدرم در بیمارستان نیرو بودم شاید حدود 20تا 30 نفر در بیمارستان بودند که تعدادی هم در ICU بودند تا صبح بالای سر آنها ماندند و با خانواده‌هایشان تماس گرفتند. آنقدر توجه ویژه به آنها داشت که مطمئنم اگر چنین اتفاقی برای من می‌افتاد پدرم همچین کاری برای من انجام نمی‌دادند. درست 25 روز بعد از این واقعه پدرم به شهادت رسیدند. من به وضوح می‌دیدم که زندگی پدرم با کارش شکل گرفته بود. *در بعضی از بازدیدها همراه پدر بودید. از آن بازدیدها چه خاطراتی دارید؟ حدود 2 تا 3 ماه قبل از شهادت پدرم من تازه فارغ التحصیل دوره کارشناسی شده بودم و در دوره کارشناسی ارشد دانشگاه شریف قبول شده بودم ولی آغاز کلاسهای ما با یک تاخیر 4تا 5 ماه از ترم دوم شروع می شد. بنابراین من وقت بیشتری داشتم تا با پدرم باشم و در بعضی از بازدیدها به همراه ایشان بودم در همین سال 73بود که برای بازدید به بوشهر رفتیم. وقتی وارد پایگاه بوشهر شدیم پدرم برای بازدید سایت موشکی S200 رفته بودند. گویا این سیستم چون روسی بود در آب و هوای بوشهر در قسمت خنک کننده دچار مشکل شده بود. بعد از بازدیدها ساعت 12 شب به مهمانسرا آمدند و گویا خواسته بودند کلیه کتاب‌های مربوط به این سیستم را به مهمانسرا بیاورند و تازه در مهمانسرا کار ایشان شروع شده بود و تا پاسی از شب به مطالعه این کتاب‌ها برای رفع این مشکل مشغول بودند. آن شب از من هم مشورت خواستند من در پاسخ گفتم من باید کتابهایم همراهم باشد. پدرم به مزاح گفتند: «تو هم شدی امام محمد غزالی که کتابهاش همیشه همراهش بود». دوباره ساعت 5 صبح بازدیدها شروع شد کسی که بتواند علمی را وارد عمل کند باید آن را درک کند. یا وقتی که هواپیماهای اف-7 از چین خریداری شد، برای طرح رنگ 6 تا 7 ماکت در خانه طراحی کردند و شاید بگویم صد رنگ ساختند و این ماکت‌ها را با رنگ‌های مختلف شروع به رنگ زدن کردند و گاهی این ماکت‌های رنگ شده را در آفتاب قرار می‌دادند تا میزان استتار را در نور آفتاب بررسی کنند تا این هواپیماها در درگیری های هوایی نزدیک در زوایای مختلف تا حد امکان مستتر باشند. زندگی برای ایشان با کار ممکن بود این اواخر بعد از اینکه ساعت 11 تا 12 شب به منزل بر می‌گشتند در بحث تدوین کتاب‌های نیروی هوایی مشغول بودند. کتابی درباره اولین ها داشتند اولین پایگاه‌ها ،اولین خلبان‌ها و ... دیدگاه پدرم به آینده کاملاً روشن بود. خیلی از مسائلی را که ایشان بیان می‌کردند بعد از چند سال نتیجه آن مشخص می‌شد. کارآموزی من در مجتمع اوج نیروی هوایی بود. در آن زمان با آن امکانات کم شاید فکر ساختن هواپیما توسط نیروی هوایی برای خیلی‌ها بعید بود اما با زمینه‌هایی که در آن زمان ایجاد کردند این کار انجام شد. *قبل از شهادت، سخنی با شما مرتبط به شهادت خود نداشتند؟ * حدود 5 تا 6ماه قبل از شهادتشان این احساس که قرار است از جمع ما بروند را داشتند و گاهی این مطالب را بیان می‌کردند. آخرین جمع خانوادگی که داشتیم در شب یلدا سال 73 بود. برای من عجیب بود. چون یادم نیست که شب یلدا ما هیچ وقت دور هم جمع شده باشیم. ولی آن سال دور هم بودیم و آخرین عکس‌های خانوادگی که داریم از همان شب یلدا سال 73 بود. اتفاقاً چند نفر از بستگان ما هم حضور داشتند. در حالی که از خاطرات دوران جوانی صحبت می‌کردند و می‌گفتند که من اوج را رد کردم و گویا این را درک کرده بودند که آخرین شب یلدایی است که با هم هستیم، پدر هیچ وقت در خانه نبودند ولی در همان مدت کوتاهی که در منزل حضور داشتند چنان مدیریتی داشتند که به‌رغم حالت نظامی که داشتند، نظارت کامل هم داشتند. یادم هست که در کنکور سال 69 وقتی در کنکور قبول شدم، ایشان اولین کسی بودند که با من تماس گرفتند و به من تبریک گفتند. حتی گفتند که رتبه 33 کنکور را کسب کردم. جالب اینجاست که بعد از تماس تلفنی وقتی شب بعد از کار به منزل آمدند طوری برخورد کردند که انگار هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است که بعدها متوجه شدم به مادرم گفته بود که این طور برخورد کردم تا سورنا بداند که این رتبه خیلی هم کم است و حالا حالاها باید کار کند. بعد از گذراندن دوره کارشناسیم چون در دانشگاه شریف شاگرد اول دوره لیسانس شده بودم، بورس دانشگاه برکلی را گرفته بودم و تقریبا تمام کارهایم را انجام داده بودم و در آخر شاید صحبت من با پدر 5 دقیقه هم طول نکشید که ایشان گفتند: «نرو، چون اگر بروی ممکن است برنگردی و این نه به نفع تو و نه به نفع من است». با یک کلمه «نه »پدرم، من هم برنامه رفتن به دانشگاه برکلی را کنار گذاشتم و کارشناسی ارشدم را در دانشگاه صنعتی شریف گذراندم. چون ایشان را قبول داشتیم و نظر ایشان برایمان مهم بود و این راهنمایی‌های پدرم در زندگی ما کاملاً موثر بود. * و مهمترین سوال اینکه چنین شخصیت بزرگواری که در عالیترین مسئولیت های نظام خدمت کرده، فرزندان خود را چطور تربیت کرد؟ آیا شما بواسطه مسئولیت پدر، از امتیازات خاصی برخوردار بودید؟ بعد از شهادت پدرم از اینکه چنین کسی را از دست داده بودم، خیلی از چیزها را در زندگی از دست داده بودم. بعد از آن مشکلات زیادی برایم پیش آمد. شاید برایتان این سوال باشد که چرا فرزندان انسان‌های معروف و موفق، معروف نمی‌شوند؟ من سئوالتان این گونه پاسخ می‌دهم که چون فرزندان آنها شاهد هزینه‌های بودند که پدرانشان در زندگی پرداختند. من خودم شاید بارها شاهد گریه های مادرم بودم و هیچ وقت نمی‌خواهم فرزندم موقعیت و اضطراب دوران کودکیم را داشته باشد. یادم هست بعد از عملیات مرصاد خانواده و از جمله خود من تهدید شدیم. من خیلی از برخورد هایی که پدرم در زندگی داشتند نمی‌توانم برای فرزندانم تحمل کنم. من هیچ وقت سرویسی برای رفت و آمد نداشتم پدرم تمایل داشتند که من با اتوبوس رفت و آمد کنم. حتی در پاسخ به یکی از دوستان که چرا فرزندت را با اتوبوس می‌فرستی گفتند: «برای اینکه بداند در همین حد است و بعدها بعد از دست دادن موقعیت و برقراری ارتباط با شرایط وقت برایش سخت نباشد» تحمل این شرایط برای هر کسی مقدور نیست. من نمی‌گویم که پدرم انسان خارق‌العاده‌ای بود. ولی ویژگی‌هایی داشتند که هر کسی این ویژگی‌ها را نمی‌تواند داشته باشد. آن قدر به مال دنیا بی‌تفاوت بودند که کمتر کسی را می‌توان این گونه پیدا کرد. بعد از شهادتشان ما خانه‌ای برای استقرار نداشتیم. حتی خودرو هم نداشتیم. * این روزها چقدر یاد پدر می‌کنید؟ یاد پدر خیلی زنده است. ماکتی در خانه درست ‌کردند که شبیه باند 29 فرودگاه مهرآباد بود و حدود 20تا 30 هواپیما در آنجا بود البته تعدادی را خودم و تعدادی را پدرم ساخته بودند. آن ماکت را دارم و هنوز هم وقتی به آن ماکت نگاه می‌کنم، یاد آن روزها در من زنده می‌شود. با وجود اینکه سال‌ها از شهادتشان می‌گذرد هنوز انتظار دارم که پدرم این در را باز کنند و وارد اتاق شوند. در برهه‌هایی از زندگی که در شرایطی خیلی سختی قرار گرفته بودم و ممکن بود که اتفاق خیلی بدی برایم بیفتد و خیلی بد تمام شود، حضور پدرم را حس کردم و این اتفاق گاهی برای خواهرهایم هم رخ می‌دهد که ما حضور ایشان را در زندگی‌مان حس می‌کنیم و هنوز احساس می‌کنیم که ایشان مراقب ما هستند و بر خانواده نظارت دارند و اینکه شهدا همیشه زنده‌اند را من به طور واضح حس کردم. لينک :http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13921015000742
  5. با سلام خدمت همه دوستان گرامي کاش يادبگيريم و عادت کنيم به اينکه همه چيز را صفر و يک و سياه و سفيد نبينيم . اين منطق ديجيتالي را جرج بوش پسر به کار برد و به دنيا گفت يا با ما باشيد يا عليه ما و نتيجه آن بدبختي مردم افغانستان و عراق و کل منطقه و حتي خود آمريکا شد . بشار اسد هم براي کارهايي که کرد و ملتش براي کارهايي که کردند دلايل خود را داشتند و قطعا در پيشگاه خدا مسئول بوده و بايد جوابگوي اعمال خود باشند . اين که بشار اسد در جبهه ما است دليل بر فرشته بودن او از روز ازل تا ابد نيست همانطور که نبودن مخالفين وي در جبهه ما دليل بر ديو بودن ايشان از روز ازل تا ابد نيست . اين انسانها هستند که با انتخابها و اعمال خود تصميم مي گيرند کدام طرف بايستند . ملاک ما همان ملاکي است که سکوت حضرت علي عليه السلام و صلح امام حسن عليه السلام و جنگ امام حسين عليه السلام به خاطر آن بود و آن مصلحت اسلام است . اکنون که چند سالي از شروع بحران سوريه مي گذرد و غبار ماجراها فرونشسته ديگر تشخيص و تصميم ساده تر از گذشته است . در صورت عدم حمايت از بشار و حمايت از مخالفين او همان اتفاقي مي افتاد که در مصر زمان مرسي افتاد و آن قدرت گرفتن سلفي ها در اين کشور بود و همانطور که در مصر شاهد بوديم در روز روشن چهار شيعه را به بهانه برگزاري جشن نيمه شعبان وسط خيابان زير کتک کشتند همان اتفاق ها هم در سوريه مي افتاد و از آن طرف هم نامه فدايت شومي که براي صهيونيستها فرستاد و به قول حسنين هيکل مرسي مبارک تر از مبارک براي اسرائيليها شده بود . طبيعي است که در اين صورت نه از حزب الله لبنان خبري بود و نه از دولت عراقي که نسبتا طرف ما است و به قول دوستان زامبي هاي فعلي اين بار مسلح به هواپيماها و بالگردها و ناوها و تانکها و توپها و مهمات مصرف نشده ارتش اسد به جان شيعيان مي افتادند . محال ممکن است چاقو دسته خود را ببرد و محال ممکن است حضرات القاعده و النصره و داعش و سلفي ها تجهيزات جنگي خود را به سوي صهيونيستها نشانه بروند .
  6. [quote name='worior' timestamp='1387875399' post='355498'] این برنامه ای صرفا بر علیه ایران نیست ، این رقابت سرمایه داری جهانی هست ، ... از کی دنیا وضعیتی این شکلی پیدا کرد ؟ تا پیش از استعمار دنیا همش درگیر جنگ و کشورگشایی (فتح زمین) بود ، چرا ؟و چرا پس از دوره پیشرفت صنعتی شکل جنگ عوض شد و بیشتر حضور در مناطقی از دنیا و غارت منابع و سرمایه های اون ملاک شد تا فتح همه جانبه کشور ؟ جواب ساده است ، تا پیش از سرمایه داری صنعتی ، مهمترین شکل اقتصاد ، نوع کشاورزی بود و اساس این نوع اقتصاد بر روی داشتن سرزمین و منابع آبی هست ، بعد از سرمایه داری که تولید صنعتی انبوه شکل میگیره دیگه نیازی به فتح زمین به این شکل حس نمیشه، فرد سرمایه دار صنعتگر ، کارخانه ای دارد که هر قسمتی از اون به یک جای دنیا محتاجه ، انرژیش رو باید از یک جا ، مواد اولیه اش رو از چند جای دیگر ، دانش فنی ش ، سرمایه لازم برای کارش و در نهایت جایی هم باید باشد که جنسش رو بفروشه ، وقتی این نوع اقتصاد شکل جهانی داره و پیوند عمیقی هم با رفاه اجتماعی و سطح زندگی مردمت ، نمیتونی صبر کنی کشورهای دیگر برات تصمیم بگیرند ، باید بتونه زنجیره منابع تا بازار فروش رو کنترل کنی ، اگر نکنی کشور دیگری این کار رو میکنه و صنایع شما ورشکسته و نابود خواهند شد ، در نتیجه اون عدالت اجتماعی ! کشورت از بین میره و فقر دامن گیرت میشه ، از قبل فقر هم معضلات امنیتی و اجتماعی و ... بخصوص برای کشورهایی که اساس اقتصادشون وابسته به صنعت هست ، .. بنابراین یکی از بهترین کارها این هست که اجازه ندی رقبای جدید در ابعاد کلان استراتژیک برات بوجود بیاد ، بخصوص رقبایی که قابلیت بیشتری نسبت به شما در تامین زنجیره منابع و نیاز های صنعت دارند ، ... حالا بشمرید راههایی که بشه این رقبا رو حذف کرد ، راه هایی که بشه کنترلشون بر روی منابعشون رو از بین برد ، ... عراق تقریبا صادرات نفتی نداشت ، بعد از جنگ تا الان تولید نفتش رو به نزدیک 5 میلیون بشکه رساندند و همینطور تولید نفت عربستان و سایر کشورها رو افزایش دادند ، همین عاملی شد که امروز به ما بگویند 800 هزار بشکه تولید کن و پول حداکثر 200 هزار بشکه رو بهت میدیم ! میخوای بخوا نمیخوای قطعنامه شورای امنیت با اجماع جهانی !! کشور تقریبا در مرز ورشکستگی مطلق قرار گرفته ، و اعراب دارند همکاری میکنند ، آیا درس عبرت نمیگیرند ؟ جواب اینه که این حکام انقدر پایه های سستی دارند که اگر حمایت های جهانی ! ازشون نشه براحتی سقوط میکنند و براحتی طوری مدیریتشون میکنند که همه منابع قدرتشون رو از دست بدن و برای باقی چیزی نگذارند ، تجربه عراق ، ایران ، لیبی ، امروز سوریه ، مصر و ... هر کدام به نحوی ، ... اعراب نمیتونند که همکاری نکنند ، نمیتونند که درس عبرت بگیرند ، چون بخشی از یک نظم کل هستند ، ... [/quote] با سلام خدمت همه دوستان گرامي اين برنامه را تا کجا مي توان پيش برد ؟ ظاهرا چيزي که ما را به زحمت انداخته صادرات ۸۰۰ هزار تا يک ميليون بشکه و بلوکه شدن پولهاي ما يا اجماع جهاني عليه ما نيست . چيزي که ما را به زحمت انداخته اقتصاد بي در و پيکر و مريض ما است . در طول حدود سالهاي گذشته که مشکل صادرات نفت و استفاده از منابع بانکي هم نبود اقتصاد ايران چنگي به دل نمي زد . بازاري پر از کالاهاي چيني که علي رغم وارداتي بودن و محروميت از انرژي ارزان نيز ارزانتر از جنس ايراني در مي آمد حتي در مواردي که از تکنولوژي مشابه استفاده مي شد و در عين حال مديريت دولتي که بيش از فکر به پيشرفت و ابداع به فکر حفظ وضع موجود بود و در عين حال زماني که نياز به بخش خصوصي و خصوصي سازي احساس شد کار به اختصاصي سازي رسيد . امروزه تقريبا کسي را سراغ نداريم که از کيفيت و قيمت خودروهاي ايراني راضي باشد علي رغم اينکه اکثر خودروهاي فعلي صرفا مونتاژ خودرو هاي خارجي محسوب مي شوند و براي ايجاد خطوط مونتاژ آنها دستگاهها و مواد و منابع و ابزار را از خارج وارد کرده و صرفا نيروي انساني ايراني در حال موناژ و ساخت است . بنا به گفته باغدار نارنگي سر درخت کيلويي هفتاد تومان خريداري مي شود در حالي که در تهران در ميادين ميوه و تره بار کيلويي 1700 تومان و در مغازه هاي ميوه فروشي تا 3250 تومان فروش مي رود در حالي که قيمت سوخت هنوز به طور کامل آزاد نشده است . مصرف انرژي بالاي نرم جهاني . دور ريز مواد غذايي بالاي نرم جهاني . توليد زباله بالاي نرم جهاني . بهره وري نيروي انساني بسيار پايين تر از نرم جهاني . مصرف آب در حدي که کشور را به خشکسالي هيدرولوژيکي رسانده در حالي که توليدات کشاورزي ما به اندازه مصرف آب ما بالا نرفته است و در حالي که کشورهاي مجاور ما آب دض27 دو کشتي غرق شود مي صرفد کشتي ها بيمه نشوند نيز کشور اداره شد و به مرز ورشکستگي نرفت . پرسش هاي بيشماري در خصوص پذيرش قطعنامه 598 وجود دارد که شايد در آينده روشن شود همانطور که پرسش هاي بيشماري درخصوص وقايع اقتصادي دوسال اخير وجود دارد و عميقا يادآور وقايع زمان پايان جنگ و قطعنامه است . شبکه جهاني با تمام تحريم هايشان نيز نمي توانست ضربه اي را که خود ما به خودمان هر روز مي زنيم را به ما وارد کند و اين در مورد ساير کشورهاي منطقه نيز صادق است
  7. هزینه میلیاردی برای چند تغییر ساده «مرورگر ایرانی» کپی رایگان فایرفاکس از آب درآمد+سند تنها با یک نگاه به پوشه نصب مرورگر ایرانی می‌توان متوجه شد ساینا همان فایرفاکس ورژن ۲۲ است. [img]http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1392/10/03/13921003000314_PhotoA.jpg[/img] [list] [*][url="https://twitter.com/share"]Tweet[/url] [/list] به گزارش صبحانه، اعلام خبرهای مختلف در رسانه ها مبنی بر تولید اولین مرورگر ایرانی که مراحل بومی سازی آن توسط متخصصان ایرانی انجام شده، باعث خوشحالی و تحسین کاربران و مسئولان کشورمان شد به گونه ای که بنابر اعلام مرکز متما سازمان فناوری اطلاعات ایران، طی سه ماه گذشته کاربران اینترنت بیش از 300 هزار نسخه از مرورگر ساینا را دانلود کرده‌ اند. مسئولان "متما" در تشریح ویژگی های مهم این مرورگر ایرانی اعلام کرده اند که برخی از قسمتهای این مرورگر مشابه خارجی ندارد و برای مثال بخش حمایت از خانواده در این مرورگر دیده شده تا خانواده ها این امکان را داشته باشند که اجازه استفاده بخشی از آدرسهای اینترنتی را به فرزندان خود ندهند و از طرفی امکان کنترل استفاده از IP آدرسها برای سنین مختلف در این مرورگر دیده شده است. اما در عین حمایت کامل از تلاش متخصصان کشورمان برای طراحی و تولید نرم افزارهای فارسی همچون مرورگر، برخی بررسی های فنی و تخصصی حکایت از وجود شائبه های جدی در طراحی و اجرای این مرورگر است. امیر قاسمی صاحب نظر در حوزه نرم افزار در گفتگو با صبحانه به بیان برخی از این ابهامات پرداخته و می گوید: ساینا به دلایل مختلف، به نظر تنها یک کپی تمام و فارسی شده از مرورگر فایرفاکس است و نه تنها یک مرورگر بومی و ایرانی نیست، بلکه بررسی های تخصصی جمعی از فعالان عرصه نرم افزار در داخل کشور نشان می دهد این مرورگر صرفاً یک ورژن شخصی ساز شده (Customize) از مرورگر FireFox بوده است. [background=#dddddd] [img]http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1392/10/03/13921003000302_PhotoL.jpg[/img][/background] به اعتقاد این کارشناس دنیای رایانه، به لحاظ فنی تنها با یک نگاه و بررسی پوشه نصب این مرورگر میتوان متوجه شد که این مرورگر، همان فایرفاکس ورژن 22 است یا با یک بررسی ابتدایی و کلیک بر روی فایل اجرایی saina.exe خواهیم دید که حتی هنوز کپی رایت این مرورگر با جمله "تمام حقوق برای مرورگر فایرفاکس محفوظ است" به چشم می خورد. "همچنین بدون استثنا هنوز حقوق تمام فایلها از جمله فایلهای اجرایی و فایلهای سیستم این مرورگر مربوط به شرکت موزیلا یعنی همان سازنده فایرفاکس است که نشان از تمرکز اندک حتی روی شخصی سازی این مرورگر است." [background=#dddddd] [img]http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1392/10/03/13921003000297_PhotoL.jpg[/img][/background] وی در تشریح این استدلال خود گفت: گاهی اوقات بر اساس موتوری همانند Gecko که اپن سورس و آزاد است، یک مرورگر را از صفر پایه گذاری میکنیم که هم اکنون ده ها مرورگر اینکار را انجام داده اند اما چیزی که ما در ساینا به عنوان اولین مرورگر ایرانی میبینم نه طراحی و نه برنامه ریزی از پایه، بلکه یک شخصی سازی برترین مرورگر جهان است که بدون هرگونه دقت و ظرافت صورت گرفته است. قاسمی با طرح این سوال که چطور ممکن است یک ورژن شخصی ساز شده فایرفاکس به عنوان یک مروگر ملی و با صدها میلیون تومان هزینه جایگزین همان مرورگر فایرفاکسی شود که بصورت کاملا رایگان و لحظه ای در حال توسعه، بروز رسانی و ارتقاء است؟ افزود: اصولا چنین چیزی ممکن نیست چرا که فایرفاکس توسط هزاران نفر توسعه و اشکال یابی میشود و همچنین از لحاظ امنیتی به سرعت و بی وقفه بروز رسانی میگردد، این در حالی است که حتی زبان فارسی این مرورگر نیز امتیازی محسوب نمیشود چرا که مرورگر اصلی فایرفاکس خود دارای زبان فارسی می باشد. [background=#dddddd] [img]http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1392/10/03/13921003000300_PhotoL.jpg[/img][/background] وی در پاسخ به این سوال صبحانه که آیا هر کاربری می تواند یک فایرفاکس فارسی بسازد، افزود: ساخت یک مرورگر شخصی سازی شده از FireFox بسیار آسان است و کافی است افراد علاقه مند پکیج اصلی مرورگر فایرفاکس را دانلود و پس از خارج سازی از حالت فشرده، تغییرات دلخواه خود از جمله زبان، منوها، پوسته ها و هر چیزی که بصورت پیشفرض بخواهید را اعمال و در آخر هم دوباره آن را Repackage و یک مرورگر شخصی داشته باشند. این کارشناس عرصه نرم افزار در عرین حال از مسئولان متما و شرکت طراحی کننده ساینا خواست ضمن پاسخگویی به سوالات و ابهامات فوق، دلایل هزینه کرد مبالغ هنگفت و ارائه چنین خروجی از یک مرورگر اصطلاحا ایرانی را رسما اعلام کنند. [background=#dddddd] [img]http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1392/10/03/13921003000307_PhotoL.jpg[/img][/background] [background=#dddddd] [img]http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1392/10/03/13921003000296_PhotoL.jpg[/img][/background] [background=#dddddd] [img]http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1392/10/03/13921003000297_PhotoL.jpg[/img][/background] حذف امکان بروز رسانی چه خودکار و چه دستی و همچنین تغییرات غیر اصولی در هسته اصلی نرم افزاری که توسط هزاران نفر از سرتاسر جهان بروز سانی امنیتی و سیستمی میشود و از طرفی کاربرد آن نیز آنلاین و تحت وب است میتواند عواقب جدی امنیتی را برای کاربران بهمراه داشته باشد، بنابراین توصیه میشود کاربران صرفاً از نرم افزارهای اصلی با قابلیت بروز رسانی لحظه ای بهره گیری کنند و یا تمهیدات لازم برای تولید مرورگر ملی و بومی به نحو شایسته ای اتخاذ گردد تا نه تنها در ایران بلکه در جهان نیز ما مفتخر به داشتن دانش ملی مرورگر ها باشیم. لينک خبر : [url="http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13921003000651"]http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13921003000651[/url]
  8. [quote name='worior' timestamp='1387871218' post='355493'] معمولا بروز یک پدیده در دنیا به یک رشته عوامل مختلف بستگی داره ، هم بعد نظامی مطرح هست و هم ابعاد سیاسی و حتی اقتصادی و مذهبی ، ... گویی همه چیز تنظیم شده بود تا صهیونیست ها این جنگ رو به سادگی ببرند ، قطعا در این میان همه مقصر بودند ، از اینکه هیچ یک از کشورهای عربی تجربه یک عملیاتی تهاجمی تا آن زمان رو نداشتند ، از تصمیمات راسی و هرمی پدرشاهی ها و ژنرال های عرب ، از تاخر تکنولوژیکی ، از فقر سواد و آموزش نظامی اعراب ، از نیروی ایمان ! و خیلی چیز های دیگه میشه دلیل آورد ، ... اما سوال اصلی اینجاست که چرا درس نگرفتند ؟! بعد این حمله مشترک که به شکست مشترک انجامید خروجی دیگری ازش بیرون زد به نام صدام حسین ، و بعد هم این صدام به ایران و کویت حمله کرد ، ! بعدش هم عراق رو نابود کرد ، .... اگر نقشه رو بزرگتر نگاه کنید ، رهبران عرب در عمل توان ارتشهاشون رو از بین بردند ، همگی این کشورها از دیکتاتوری های نظامی تشکیل شده بودند و یا در معرض کودتا بودند ، خروجی این کار رو امروز مشاهده میکنید ، خاورمیانه عاری از کشور عربی قدرتمند در برابر اسراییل ! بعد از این جه خروجی بدست آمد ؟ ارتشهای قدرتمند عربی کنار رفتن و گروه ها و حلقه های چند ملیتی مقاومت بوجود آمد ، حال اعراب چرا دارند مقاومت رو نابود میکنند ؟! ایا باز هم مسئله نظامی و استراتژیک هست ؟ و اعراب دوباره دارند اشتباه میکنند ؟ خیر ، همه چیز تنظیم شده است و هیچ چیزی ، اتفاقی رخ نمیده ، اتفاقی ، رخ دادن امور تنها برای کسانی هست که توانایی مطالعه و مدیریت وقایع آینده رو ندارند و اونها رو می سپارند به دست تقدیر ، پیش بینی کنید فردا مقاومت منطقه بدست تروریستها از بین برود ، بعدش چه اتفاقی میفته ؟ حداقل چند گزینه محرز پیش روی ما ست ، بعدش اسلام (سلفی یا همون مسلمانانی که به تعبیر غربی های تند رو دارند خوی واقعیشون رو نشون میدن) تهدیدی خواهند بود برای بشریت !! بعدش هم دقیقا همون شعاری هست که مقامات این رژیم در جنگ 33 روزه میدادند > اسراییل نوک پیکان مبارزه با تروریسم ضد بشری ! ، ... اینها به دقت میدونند دارن چه کار میکنند و هیچ چیز اتفاقی نیست ، محال ممکنه با این دانشی و امکاناتی که بشر امروز داره ، این جریانات و وقایع از سوی کسانی که میتوانند مدیریت نشه ، ... [/quote] با سلام خدمت همه دوستان گرامي با توجه به اينکه ما در سوي ديگر اين معادله هستيم در برابر کساني که درس نمي گيرند چه بايد بکنيم ؟ اگر از اين منظر به قضايا نگاه کنيم آيا انقلاب اسلامي و وقوع جنگ تحميلي نيز نمي تواند جزو همان دسته طبقه بندي شود ؟ کما اينکه عده اي هم همين نظر را دارند و علت آن را شخص محمد رضا شاه پهلوي مي دانند که به قيمت نفت کار داشت و معتقد به قيمت بالاي نفت بود و به همين دليل حذف شد و کشور ايران که سرآمد منطقه از منظر نظامي و اقتصادي بود درگير جنگ و تحرکات تجزيه طلبانه شد و عملا انرژي و منابع مورد نياز آن جهت پيشرفت در ابعاد مختلف مصرف شد و با تحريم هاي مختلف هم کمر اقتصادش شکست و غيره . کلا يک برنامه له طول سه دهه نه فقط براي ايران بلکه براي کل کشورهاي منطقه .
  9. با سلام خدمت همه دوستان گرامي البته اگر قرار به الحاق به تجارت جهاني باشد بايد قانون کپي رايت را هم تصويب کرد فقط مسئله اين است که مثل قضيه هسته اي گير امضاهاي خودمان نيافتيم .
  10. [quote name='Royal_falcon' timestamp='1387103634' post='353414'] سال گذشته از طریق صدور کالا و خدمات به عراق بیش از 8 میلیارد دلار ارز نصیب کشور شد. این ورای صادرات چند میلیاردی گاز و برق به این کشوره. همین صادرات به کشورهای همجوار ( که یکی از مهمترینهاش عراقه) کسری تراز صادرات غیر نفتی به واردات رو به منفی 3 میلیارد دلار رسیده. این اقدام تروریستها هم منشآ خارجی داره و چه بسا به آمریکا و اعراب مرتجع حاشیه خلیج فارس برگرده که به خاطر قرارداد 17 میلیارد دلاری صادرات گاز ایران به عراق ( همین چند ماه پیش منعقد شد) سرشون بیکلاه مونده. همین اواخر هم توافق نامه ای در ضمینه صادرات مواد معدنی و کالاهای صنعتی به عراق امضا شد که ارزش صادرات غیر نفتی ما به عراق به بیش از 20 میلیارد دلار میرسه. [/quote] با سلام خدمت همه دوستان گرامي عمليات تروريستي در منطقه کردستان عراق روي داده که تا همين اواخر هم منطقه امن محسوب مي شده و انفجارها و ترورها و درگيري ها بيشتر در مناطق ديگر عراق بوده است . همين حالا هم شرکتهاي ايراني زيادي در کردستان عراق وجود دارند و کاراي تجاري و پيمانکاري انجام مي دهند . ظاهرا رويکرد تکفيري ها عوض شده و بديهي است بايد براي شرايط جديد از تدابير و راهکارهاي جديد استفاده شود .
  11. [b] مهندس شرافتمند سوری تروریست‌ها را ناکام گذاشت[/b] [url="javascript:font_adj(2)"][img]http://fa.alalam.ir/img/font_inc.gif[/img][/url][url="javascript:font_adj(0)"][img]http://fa.alalam.ir/img/font_nor.gif[/img][/url][url="javascript:font_adj(-2)"][img]http://fa.alalam.ir/img/font_dec.gif[/img][/url] [img]http://i.alalam.ir/news/Image/original/2013/12/14/alalam_635226532002830593_25f_4x3.jpg[/img] فرزندان مهندس سوري یک شهروند سوری با هدف جلوگیری از تجاوز تروریست ها به اعضای خانواده اش، با منفجر کردن چند نارنجک 8 تروریست متجاوز را کشت .. این مهندس سوری و اعضای خانواده اش نیز در این ماجرا جان سپردند. به گزارش روز شنبه پایگاه خبری شبکه العالم، "نزار حسن" مهندس ساکن شهر صنعتی "عدرا" زمانی که تروریست ها با هدف ورود به خانه اش اقدام به کوبیدن در ورودی کردند تصمیم گرفت با جلوگیری از افتادن اعضای خانواده اش به دست تروریست های مسلح، شرف خود را حفظ نماید. این مهندس سوری تصمیم گرفت با منفجر کردن چهار نارنجک که در کنار یکی از کشته های جنگ یافته بود، از تعرض تروریست ها به اعضای خانواده اش جلوگیری کند. از این رو زمانی که تروریست ها با فریاد در منزل وی را کوبیدند تا وارد شوند، منتظر ماند تا آنها با توسل به زور خود را به داخل منزل برسانند. وی در این فاصله همسر و فرزندانش را دلداری می داد و آنها را از ترس از تروریست ها برحذر می داشت. تروریست ها سرانجام در ورودی منزل را شکسته و پس از ورود به داخل منزل با مهندس نزار و همسر و چهار فرزندش مواجه شدند. این مهندس سوری تصمیم خود را گرفته بود، و هرگز نمی خواست خودش و اعضای خانواده اش به دست تروریست ها بیفتند. از این رو ضامن نارنجک هایی را که پشت سرش پنهان کرده بود کشید درحالیکه تروریست ها، یکی پس از دیگری وارد اتاق محل اختفای اعضای آن خانواده شدند. وی که همه اعضای خانواده اش را دور خودش جمع کرده بود، آنها را در آغوش گرفت. نارنجک ها یکی پس از دیگری منفجر شدند و این مهندس سوری و همه اعضای خانواده اش جان باختند تا زنده به دست تروریست ها نیفتند. بر اثر این اقدام، هشت تروریست نیز به هلاکت رسیدند. لينک خبر : [url="http://fa.alalam.ir/news/1544549"]http://fa.alalam.ir/news/1544549[/url]
  12. با سلام خدمت همه دوستان گرامي جناب سفير !!! از طلا بودن پشيمان گشته ايم !!! مرحمت فرموده ما را مس کنيد !!! همان نيروگاه و اس سيصد و سهم درياي خزر و زير دريايي فاتح براي هفت پشتمان کافي است !!!
  13. [b] [size=5]اثبات دروغگویی دولت اوباما درباره حمله شیمیایی ماه اوت سوریه توسط "سیمور هرش"[/size][/b] سیمور هرش، خبرنگار معروف آمریکایی فاش ساخت که دولت آمریکا با مردم این کشور صادق نبوده است و اتهامی که علیه حکومت سوریه درخصوص حمله با گاز سارین مطرح شده، دروغ است. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس، جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا اوایل ماه سپتامبر ادعا کرد که این کشور مدارکی را دارد که نشان می‌دهد حمله با گاز اعصاب در حومه شهر دمشق به دستور بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه رخ داده است. چند روز پس از این افشاگری باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا در یک سخنرانی برای مردم این کشور گفت "ما می‌دانیم که حکومت بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه مسئول این حمله بوده است" و به گفته وی بشار اسد خط قرمز را رد کرده است. اما سیمور هرش درمطلبی که روز یکشنبه در نشریه "لاندن ریویو آو بوکس" منتشر کرده عنوان کرده که دولت آمریکا اطلاعاتی دستچین شده را به مردم ارائه داده است. وی در این زمینه به مکالمات با ماموران اطلاعاتی و مقامات ارتش اشاره کرد. به گفته هرش یک مقام اطلاعاتی سابق بلند پایه گفته است که دولت اوباما اطلاعات موجود را در زمینه ترتیب و زمان دستکاری کرده تا رئیس جمهور بتواند به همراه مشاورانش اطلاعاتی را که چند روز پیش از حمله شیمیایی به دست آمده به گونه‌ای جلوه دهد که این اطلاعات به صورت همزمان دریافت و تحلیل شده‌اند. به گفته هرش این تحریف وی را به یاد حادثه خلیج تونکین در سال 1964 انداخته است که در آن زمان دولت جانسون ترتیب رهگیری‌های آژانس امنیت ملی آمریکا را دستکاری کرد تا یکی از بمباران‌های اولیه در شمال ویتنام را توجیه کند. همین مقام عنوان داشت: در داخل ارتش و سازمان‌های اطلاعاتی نارضایتی بزرگی وجود دارد، آن‌ها می‌گویند ما چطور می‌توانیم به اوباما کمک کنیم وقتی که وی و همقطارانش در کاخ سفید به دلخواه خود اطلاعات را دستکاری می‌کنند. سیمور هرش در مطلب خود می‌نویسد: دولت آمریکا اطلاعات مربوط به گروه افراط گر النصرة را پنهان کرد. به گفته هرش این گروه تا پیش از ماه مه یک تهدید هشدار دهنده بود و آمریکا اطلاع پیدا کرده بود که اعضای النصرة می‌توانند گاز سارین ساخته و استفاده کنند. با این وجود این گروه که همپیمان مخالفان شورشی در سوریه است، هرگز به عنوان متهم حملات شیمیایی اعلام نشد. سیمور هرش به یک سند مربوط به ماه ژوئن اشاره می‌کند که برای معاون مدیر آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا فرستاده شده است و گفته است که گروه النصرة می‌تواند گاز سارین را به دست آورده و استفاده کند. با این وجود دفتر مدیر اطلاعات ملی آمریکا و همچنین دفتر آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا نتوانستند سند مورد اشاره را پیدا کنند. حتی با وجود اینکه آنها کدهای مربوط به آن را ارائه کردند. سامانتا پاور، سفیر آمریکا در سازمان ملل در کنفرانسی خبری گفته بود: این بسیار مهم است که توجه کنیم تنها حکومت بشار اسد است که گاز سارین دارد و ماهیچ شواهدی نداریم که مخالفان سوری گاز سارین داشته باشند. مشخص نیست که آیا دفتر سامانتا پاور نیز گزارش بسیار محرمانه‌ای مربوط به تملک گاز سارین توسط گروه النصرة را در اختیار داشته است یا خیر. اما اظهارنظر وی بازتاب رفتاری است که در دولت آمریکا وجود داشت. دولت آمریکا تقریبا در همان زمانی از حمله شیمیایی در سوریه با خبر شد که شهروندان آن را فهمیدند. به گفته سیمور هرش، جلسات روزانه اظهار گزارش‌های اطلاعاتی در روزهای پیرامون حمله شیمیایی هیچ اشاره‌ای به سوریه نکردند حتی با وجود آنکه تصاویر ویدئویی و عکس‌های این حمله در اینترنت منتشر شده‌ بودند. وی افزود که یک سیستم حس گر در سوریه در دسامبر 2012 تولید گاز سارین در یک انبار تسلیحات شیمیایی ارتش سوریه را فاش ساخته بود. با این وجود مشخص نبود که آیا چنین چیزی یک شبیه سازی بوده است یا خیر. به گفته هرش همه ارتش‌های دنیا شبیه سازی‌هایی را از این دست انجام می‌دهند. بلافاصله اوباما به سوریه هشدار داد که استفاده از گاز سارین غیرقابل پذیرش خواهد بود. هرش می‌نویسد: اگر آنچه که سنسورها ماه دسامبر گذشته مشاهده کردند به قدری مهم بوده است که رئیس جمهور مجبور شد دستور دهد که باید آن را سرنگون کرد چرا رئیس جمهوری آمریکا همین هشدار را سه روز پیش از حمله شیمیایی در ماه اوت نداد؟ همچنین رسانه‌ها نیز در پاسخ به یک گزارش سازمان ملل درباره این حمله تسلیم تایید آن شدند. این گزارش که چندان در زمینه اطلاعات خود مطمئن نبود، گفت که سلاح استفاده شده به وضوح مطابق با مختصات گلوله توپخانه‌ای با کالیبر 330 میلیمتر است. تئودور پوستول، استاد دانشگاه ام آی تی و دیگر کارشناسان مهمات چندی بعد عکس‌های مربوط به این سلاح‌ها را بررسی کرده و گفتند که این گلوله توپ یک گلوله دست ساز بوده که احتمالا به طور محلی ساخته شده است و با هیچ یک از سلاح‌های زرادخانه‌ ارتش سوریه تطابق ندارد و نمی‌توانسته 9 کیلومتر را از پایگاه ارتش سوریه که رسانه‌ها فرض کرده بودند محل شلیک آن است، طی کند. پوستول به همراه یکی از همکارانش به نام ریچارد ام. لوید دو هفته پس از حمله شیمیایی 21 اوت تحلیلی را منتشر کردند و به درستی ارزیابی کردند که موشک‌های این حمله یک کلاهک گاز سارین بسیار بزرگتر از آنچه که برآورد شده بود، داشته است. روزنامه تایمز به تفضیل درباره این تحلیل گزارش داد و از پوستول و لوی به عنوان کارشناسان تسلیحاتی مهم یاد کرد. یک مطالعه دیگر این دو کارشناس که چندی بعد از آن انجام شده بود و برد و مسیر پرواز موشک‌ها را بررسی کرده بود با گزارش‌های قبلی تایمز تناقض داشت و با وجود اینکه به این روزنامه ایمیل شد تاکنون منتشر نشده است. اگرچه قطعنامه سازمان ملل احتمال مداخله نظامی آمریکا را کم کرد اما اگر این اتهامات تایید شوند تاثیر آن‌ها چشمگیر خواهد بود و یادآور دولت جورج دبلیو بوش است. میراث دولت بوش به دلیل اتهامات مربوط به اینکه آمریکا هیچ شواهدی از سلاح‌های کشتار جمعی در عراق نداشت در حالی که این ادعا را داشت، بسیار تیره است. به گفته هرش اطلاعات دست چین شده دولت اوباما مشابه با فرآیند استفاده شده برای توجیه جنگ عراق است. لينک خبر : [url="http://isna.ir/fa/news/92091812448/اثبات-دروغگویی-دولت-اوباما-درباره-حمله-شیمیایی"]http://isna.ir/fa/news/92091812448/اثبات-دروغگویی-دولت-اوباما-درباره-حمله-شیمیایی[/url]
  14. [quote name='hamedof' timestamp='1386572847' post='352178'] تا جایی که من اطلاع دارم این جنگنده محصول مشترک چندین کشور بزرگ و چند کشور به عنوان شریک مالی هست و فقط برای این کشورها جنگنده تولید خواهد شد ، اون هم در تعداد مشخص ! پس فکر نکنم آمریکا اصلا بتونه این جنگنده رو بفروشه ! [/quote] با سلام خدمت همه دوستان گرامي وقتي سود چنين معامله اي آمريکا را شگفت زده مي کند چرا ساير شرکا را شگفت زده نکند ؟ خاصيت پول کشورهاي عربي همين است . به همين دليل هم تا به حال در خصوص محکوميت عدم وجود شناسنامه و عدم اجازه رانندگي براي زنان در عربستان به عنوان نقض حقوق بشر چيزي نمي شنويم اما در محکوميت کشوري که شصت درصد دانشجويانش را زنان تشکيل مي دهند خيلي چيزها مي شنويم .
  15. [b] [size=5][url="http://www.bultannews.com/fa/news/180956/راهبه-ها-با-زنان-جهاد-نکاح-مبادله-می-شوند"]راهبه ها با زنان جهاد نکاح مبادله می شوند [/url][/size][/b] تروریست های جبهه النصره در مصاحبه با شبکه الجزیره و روزنامه االشرق الاوسط اعلام کردند راهبان ربوده شده از صومعه را با زنان جهاد نکاح معاوضه می کنند. تروریست ها دو روز بعد از حمله به معلولا، متوجه شدند زنانی که در حمله شبانه ربوده اند، راهبه هستند. [b] [/b] به گزارش [b][url="http://www.bultannews.com/"]بولتن نیوز[/url][/b] ،‌ تکفیری های اعزامی به سوریه، پس از آنکه متوجه شدند دوازده زنی که در حمله شبانه به معلولا ربوده اند، راهبه هستند، قصد دارند آنها را با زنان جهادنکاح معاوضه کنند. روزنامه "الشرق الاوسط" با انتشار بیانیه تروریست های اعزامی به سوریه اعلام کرد، گردان های موسوم به "احرار القلمون" تاکید کرده اند زنان راهبه مسیحی در صورتی آزاد می شوند که دولت سوریه زنان وابسته به تروریست ها را آزاد کند. تروریست های جبهه النصره روز دوشنبه به شهرک مسیحی نشین معلولا در 50 کیلومتری شمال دمشق حمله کرده و پس از کشتار غیرنظامیان معلولا و ایجاد رعب و وحشت، به صومعه مارتقلا یورش برده و بلاجیا سیاف، رئیس صومعه و 11 راهبه را اسیر کردند. آنها اسیران خود را ابتدا به «یبرود» در «حومه دمشق» منتقل کردند تا با استفاده از آنها به عنوان سپر انسانی، جلو پیشروی ارتش را بگیرند، اما موفق نشدند و راهبه ها را به منطقه ای نا معلوم منتقل کردند که با توجه به درخواست اخیر آنها، احتمال می رود راهبه ها را به غوطه شرقی برده باشند. اوضاع تروریست ها در این منطقه به شدت وخیم است و فرماندهان آنها تلاش می کنند با استفاده از راهبه ها جلو پیشروی ارتش و سقوط مقرهای خود را بگیرند. یکی از درخواست های تکفیری ها، عقب نشینی ارتش از غوطه شرقی و رفع محاصره نیروهای جبهه النصره در این منطقه است. [img]http://www.irinn.ir/sitefiles/13920917/%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A8%D9%87%20%D9%87%D8%A7.jpg[/img] مهند ابوالفداء، یکی از اعضای احرار القلمون به روزنامه الشرق الاوسط گفت: راهبه ها در مکان امنی هستند و تنها در صورت برآورده شدن خواسته های ما، به ویژه آزاد شدن صدها نفر از زنان جهادی، رها خواهند شد. وی افزود: درخواست های خود را به واتیکان فرستادیم تا به دولت سوریه اطلاع دهند. تروریست های وابسته به القاعده، امروز[url="http://www.irinn.ir/news/36260/%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86-%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A8%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%87-%D8%B4%D8%AF%D9%87"] با کمک شبکه الجزیره قطر تصاویر 12 راهبه ربوده شده را منتشر کردند[/url]. مقدم ابومجد، سرکرده آدم ربایان اعلام کرد اطلاعی از تصمیم سران ارشد القاعده ندارد، اما اگر لازم باشد همه گروگان ها را خواهد کشت. [img]http://www.irinn.ir/sitefiles/13920917/%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C/%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7%DB%8C%20%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87%20%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D8%AA.jpg[/img] [i]ابومجد، فرمانده نگهبانان زندان راهبه ها[/i] مسیحیان سوریه از جمله قربانیان توحش تروریست های تکفیری مرتبط با القاعده هستند که توسط کشورهای منطقه از جمله عربستان سعودی و قطر حمایت مالی و معنوی می شوند و کشورهای غربی از جمله فرانسه نیز به شدت از تروریست ها پشتیبانی می کنند و برای آنها سلاح و کمک می فرستند. پس از ربوده شدن راهبه ها و استفاده از آنها به عنوان سپر انسانی، پاپ فرانسیس، رهبر مسیحیان جهان از مردم خواست برای آزادی آنها و سایر افراد دربند تروریست ها دعا کنند. دولت فرانسه نیز از ربوده شدن راهبه ها ابراز نگرانی کرد، اما حاضر نشد این اقدام تروریستی را محکوم کند. مسیحیان سوریه به شدت نسبت به رویکرد کشورهای اروپایی خصوصا فرانسه به تحولات سوریه معترض و ناخشنود هستند. [img]http://www.irinn.ir/sitefiles/13920917/%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A8%D9%87%20%D9%87%D8%A7%202.jpg[/img] اهالی شهر باستانی معلوله به زبان "آرامی" سخن می گویند و صدها سال است با مسلمانان همزیستی مسالمت آمیزی دارند، اما شهر آنها تاکنون دوبار با یورش تروریست های تکفیری مواجه شده است. شهریورماه گذشته تروریست ها شبانه وارد شهر شدند و دو روز بعد، ارتش سوریه آنها را بیرون کرد، اما پیش از فرار، کلیسای تاریخی مارالیاس را ویران کردند. سه ما پیش، و پس از آنکه پروژه متهم کردن دولت سوریه به استفاده از سلاح شیمیایی به علت نبودن مدارک و شواهد شکست خورد و مشخص شد تصاویر اجساد کودکان در سایت های عربستانی، سه ساعت قبل از حمله ادعا شده منتشر شده اند، م[url="http://www.irinn.ir/news/27110/%D9%87%D8%B4%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D9%86%D8%B3%D8%A8%D8%AA-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%D8%B1%D9%88%DA%98%D9%87-%D8%AE%D8%B7%D8%B1%D9%86%D8%A7%DA%A9-%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D9%87%D8%A7"]نابع اطلاعاتی روسیه نسبت به اجرای یک پروژه جدید هشدار دادند[/url]. منابع اطلاعاتی روسیه هشدار دادند [b]تروریست های مورد حمایت امریکا و اعراب قصد دارند با حمله به مناطق مسیحی نشین و قتل عام گسترده، دولت سوریه، کردها و شیعیان این کشور را متهم به کشتار غیرنظامیان مسیحی کنند [/b]و با تبلیغات و جوسازی رسانه ای، افکار عمومی جهان را تحت تاثیر قرار دهند. اجرای این پروژه نیز به علت عدم هوشیاری کافی و توجیه نشدن گردان های تروریستی با شکست مواجه شده و بار دیگر جهت پیکان اتهام را به سمت تکفیری ها برده است. چرا که بر اساس نقشه، آنها فقط می بایست مسیحیان را می کشتند و ردی از خود به جا نمی گذاشتند تا در مرحله یعد، رسانه های عربستان و قطر، شیعیان و دولت سوریه را متهم کنند. اما اشتیاق تروریست های جبهه النصره به نشان دادن پیروزی های خود و حماقت گردان های احرار القلمون در ربودن زن هایی که بعدا راهبه از کار در آمدند، باعث شد نقشه ای که اتاق جنگ بندر بن سلطان ماه ها برای طراحی آن زحمت کشیده بود، نتیجه عکس دهد. [img]http://www.irinn.ir/sitefiles/13920917/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A8%D9%87%20%D9%87%D8%A7%DB%8C%20%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D9%82%D9%84%D8%A7.jpg[/img] دوماه پیش، بادیس کوباکچی، رئیس سازمان حمایت از حقوق شهروندان تونس، در مصاحبه با روزنامه الشروق اعلام کرد؛ نیروهای حزب الله لبنان 6 زن تونسی را که قصد داشتند برای جهاد جنسی به سوریه بروند، در مرز لبنان دستگیر کرده است. وی از مقامات لبنانی درخواست کرد این دختران را به سفارت تونس در بیروت تحویل دهد. لينک خبر : [url="http://www.bultannews.com/fa/news/180956/راهبه-ها-با-زنان-جهاد-نکاح-مبادله-می-شوند"]http://www.bultannews.com/fa/news/180956/راهبه-ها-با-زنان-جهاد-نکاح-مبادله-می-شوند[/url]
  16. [quote name='anybody' timestamp='1386516596' post='352087'] واقعا جالبه چنین گروه های وحشی که آشکارا جنایت میکنن و حامیانشونم مشخصه مورد هیچگونه پیگرد و تحریم و لیست و ... قرار نمیگیرن.. اما حزب ا... بخاطر دفاع از خودش و کشورش جز سازمان های تروریستیه!!!!؟ چیکار میشه کرد دنیای وارونه است دیگه. بدبختی در مرام شیعه هم نیست که جواب چشم در مقابل چشم بده به این حیوونا [/quote] با سلام خدمت همه دوستان گرامي مشخص است که فقط براي غير نظاميان و زنان و کوکان شير هستند و اسير دست و پا بسته را سر مي برند . در جنگ روياروي است که مرد از نا مرد شناخته مي شود . به راستي که اگر اين ها و امثال اين ها نبودند هرگز حزب الله و امثال حزب الله شناخته نمي شدند .
  17. [quote name='iran_400' timestamp='1386486323' post='352030'] امیدوارم که وهابی ها از روش کپی نکنند [/quote] با سلام خدمت همه دوستان گرامي نگران نباشيد با پول عربستان اصل جنس را به راحتي مي توانند از آمريکا تهيه کنند و نيازي به زحمات علمي و فني مثل ما ندارند . فعلا فکر و ذکرشان جهاد نکاح است .
  18. [url="http://www.kayhan.ir/920911/8.htm#N800"]ناگفته های خواندنی از شخصیت پدر موشکی ایران[/url] مصاحبه اختصاصی کیهان با خانواده شهید حسن طهرانی مقدم ناگفته های خواندنی از شخصیت پدر موشکی ایران می‌خواست روی موشک‌هایش‌ بنویسد‌ساخت‌شیعه ! علیرضا آل یمین دیروز حوالی ظهر برای مصاحبه ای خارج از دفتر روزنامه بودم که تلفن همراهم زنگ خورد. از دفتر سردبیری بود، گفتند ادامه مصاحبه با خانواده شهید حاج حسن طهرانی مقدم را بیاور که فردا تمام صفحه کار شود. قسمت اول گفت و گو با همسر و دختر شهید طهرانی مقدم یکشنبه چاپ شد و قرار بود بخش دوم آن یکشنبه هفته آینده در همین صفحه فرهنگ مقاومت منتشر شود اما از صبح مردم تماس گرفته بودند که مصاحبه را کامل منتشر کنید و ... برخی هم برای آرشیوشان می خواستند و ... به این فکر می کردم که سال ها در گمنامی و بی نامی، بی مزد و بی ادعا، پای پادگان و آزمایشگاه و تحقیق و تجربه عرق بریزی و موسپید کنی و دست آخر جانت را بگذاری تا امروزحتی بچه حزب اللهی های لبنان هم تکیه بدهند به موشک های حاج حسن و به ریش سپر موشکی صهیونیست ها بخندند چه برسد به جوان های خودمان که تا قلدرهای مضحک ینگه دنیا از گزینه های روی میز حرف می زنند موشک های حاج حسن را در پیش رو می گذارند و نشانشان می دهند. آنچه می خوانید گفت و گوی کامل، با همسر و دختر شهید حاج حسن طهرانی مقدم است . [b]ابتدا بپردازیم به آن چه بعد از شهادت حاج حسن طهرانی مقدم رخ داد[/b] همسر شهید: به خاطرکار حساس ایشان بخصوص در این چند سال اخیر همیشه این احساس خطر را داشتیم که احتمال خیلی زیادی این حادثه برای ایشان پیش بیاید. خصوصا اینکه خود ایشان در ماه‌ها و روزهای آخر حالت عجیبی داشتند که این حالات حاجی برای من غیر عادی بود و من را به یک دلشوره و اضطراب عجیبی می‌کشاند. این اضطراب شاید نزدیک به شش ماه طوری بود که وقتی ایشان شب‌ها دیر می‌آمد، من در حیاط منزل دائما راه می‌رفتم و دعا می‌کردم. نه این حس که ایشان قرار است شهید بشود بلکه حس می‌کردم خطری دنبال ایشان هست و یک عده می خواهند او را از جایگاهی که دارد پایین بیاورند. من برای خودم ایشان را یک الگو و نمونه می‌دانستم. همیشه دعا می‌کردم که حاج حسن کسی است که سال های سال زحمت کشیده، تلاش کرده، از وجود خودش، از زندگی خودش، از بچه های خودش، از هر آنچه دوست داشته گذاشته برای کارش، از خدا می خواستم نتیجه‌اش عاقبت به خیری باشد و آن چیزی که خودش از خدا خواسته برایش فراهم شود. بعد از نماز مغرب و عشاء بود که خبر شهادتش را آوردند، خدا را شکر کردم، هیچ عکس العمل تندی نشان ندادم و این هم لطف خداست و فقط آیه "انا لله و انا الیه راجعون" به زبانم آمد. همیشه خودشان می گفتند تا وقتی من زنده هستم شما عزت دارید و وقتی من نباشم عزت شما خیلی بیشتر خواهد شد. من می گفتم ما دوست داریم همیشه شما باشید. مطلبی هم که دائم می گفتند این بود که کاری که ما می کنیم بسیارحساس است و اهمیت دارد و اصلا صرف ایران نیست که از این کار استفاده می‌کند بخصوص برای خودش این مهم بود که می گفت می‌خواهم روی این موشک‌ها بزنم "ساخت شیعه" و اعتقاد داشت این موشک‌ها در واقع اختراع شیعه است و بعدها خواهند فهمید که ما به اذن الله چه کار بزرگی انجام می دهیم همیشه می‌گفت به اذن خدا و کمک اهل بیت(ع) کاری خواهیم کرد که آیندگان خواهند فهمید چقدر اهمیت دارد. حتی آقا هم که آن روز اینجا تشریف آورده بودند و سه ربع - یک ساعت از شخصیت حاج حسن حرف زدند به این نکته اشاره کردند که حاج حسن در کار خودش آن قدر سریع و تند پیش می رفت که من نگه می‌داشتم و مانع می شدم که جلوتر نروید. واقعیت هم این است که ایشان تلاش می‌کردند تا به نتیجه برسند. من این طور احساس می‌کردم که با این پختگی که از جنگ و بعد از آن به دست آورده بود، فکرش شده بود فکر خدایی، عملکردها، کارکردها، تمام وجود ایشان شده بود الهی، حتی مقام معظم رهبری اشاره کردند که ایشان خالص و مخلص بودند. دختر شهید: سراپا اخلاص بودند. همسرشهید: بله سراپا اخلاص. [b]با توجهی که ایشان نسبت به وجه بین‌المللی کارشان داشتند ظاهرا خارج از ایران هم شناخته شده بودند. به این واسطه شما هم دیداری با سید حسن نصرالله داشتید. درباره این دیدار بفرمایید.[/b] همسر شهید: بله. ما رفتیم بیروت و با تمام محدودیت‌های امنیتی جایی را قرار گذاشتند و ایشان آمدند دیدن ما. گفتند من به تبعیت از رهبر انقلاب خودم می‌آیم به دیدن خانواده شهید. ایشان خیلی با عظمت و بزرگی از حاج حسن یاد می‌کردند. برای خانواده ما هم غیر قابل باور بود که سید حسن نصرالله کجا، ما کجا! اما خب با تعریف‌هایی که ایشان کردند ... [b]یعنی وقتی شما می رفتید لبنان نمی دانستید چنین قراری هست ؟[/b] همسر شهید: چرا گفته بودند و دعوت کرده بودند. بعد از شهادت حاج حسن فقط با یک پرواز ویژه از لبنان، برخی از مسئولین حزب‌الله آمدند اینجا برای تسلیت گفتن به خانواده. قبل از چهلم آمدند. آن‌موقع من از کسانی که مسئول این گروه بودند درخواست دیدار کردم. حاج حسن عاشق سید حسن بود و البته دائما هم دیدار داشتند. طوری که سید حسن شخصیت ایشان را کاملا می‌شناخت. به هر حال مقدمات دیدار را آماده کردند تا عید 91 و ترتیبی دادند تا ما برویم لبنان و ایشان را ببینیم. [b]آن جلسه چطور برگزار شد؟[/b] دختر شهید: در لبنان بعد از چند بار جابه جایی که انجام دادند ما را داخل یک ساختمان بردند و بعد از مدتی خود سید حسن نصرالله تشریف آوردند و با زبان فارسی با ما صحبت کردند. ایشان بسیار نورانی بودند و ما بعد از حضرت آقا چنین روحانیت و عظمتی را در چهره کسی ندیده بودیم. گفتند من خیلی به ایشان ارادت داشتم و اگر ما در جنگ 33 روزه موفق شدیم به کمک موشک‌های ساخته شده توسط ایشان بود. از صلابت و همتشان خیلی صحبت می‌کردند. خیلی به ما تاکید می‌کردند که قدر رهبری را بدانید و می‌گفتند هر صحبت آقا که پخش می شود همان موقع گوش می ‌دهیم و یادداشت می‌کنیم و عمل می‌کنیم. ایشان می‌گفتند عجیب است که در ایران بعضی‌ها به صحبت‌های آقا توجه نمی‌کنند. حتی در ابتدای صحبت، مهم ترین ویژگی پدرم را ولایت‌پذیری گفته بودند. مهم ترین ویژگی حاج آقا این بود که گوش به فرمان رهبری بودند و اگر بعضی وقتها میل و نظر خودشان چیز دیگری بود اما باز به نظر آقا توجه می‌کردند. جناب سید حسن گفتند در حزب الله حرف‌های آقا مثل گوهر می‌ماند و سعی می‌کنیم به آن خیلی توجه و تکیه کنیم. حاج آقا ضربه سختی به اسرائیل زد و ما باید سعی کنیم کاری نکنیم که فقدان این افراد حس شود و اسرائیل را خوشحال کند. [b]این پرچم حرم اباعبدالله هم ظاهرا ایشان هدیه داده‌اند ...[/b] دختر شهید: بله. سید حسن از تک‌تک ما دلجویی کردند وگفتند من می‌خواهم بهترین چیزی که دارم به شما هدیه بدهم و دیدم با ارزش‌ترین چیزی که دارم پرچم امام حسین(ع) است که اخیرا برای من از گنبد حضرت اباعبدالله آورده‌اند و من این پرچم را به شما هدیه می‌دهم. ما هم این پرچم را قاب کردیم و گذاشتیم در این اتاق که حالت حسینیه دارد و هر هفته اینجا مراسم داریم. حالا واقعا خود ما همه تکیه گاهمان همین پرچم است. [b]پس شهید طهرانی مقدم در رابطه با حوزه کاری خودش رابطه ی قوی با حزب الله لبنان داشت.[/b] همسر شهید: بله سید حسن نصرالله می‌گفتند هر زن شیعه‌ای که با امنیت در خیابان‌های لبنان قدم می‌زند مدیون حاج حسن و به برکت امثال حاج حسن طهرانی‌هاست. [b]شما از ارتباط شهید طهرانی مقدم با حزب‌الله اطلاع داشتید؟[/b] دختر شهید: قبل از شهادت پدرم به دعوت شهید عماد مغنیه که معروف به حاج رضوان بود به لبنان رفتیم. من 13 – 14 سالم بود. فکر نمی‌کردیم ایشان نفر دوم حزب‌الله باشند. مثل یک محافظ دنبال ما بودند و جاهای مختلف لبنان را نشانمان می‌دادند. ارتباط خیلی خوبی با پدرم داشتند. پدرم هم چیزی به ما نگفتند، که ایشان کی هست و چه مسئولیتی دارد. بعد از اینکه عماد مغنیه شهید شد به ما گفتند که ایشان همان کسی بود که در لبنان مهمانش بودیم. اتفاقا بعد از دیدار با سید حسن رفتیم منزل خانواده شهید عماد مغنیه و یک دیدار خیلی خوب و صمیمانه با آنها داشتیم با وجود اینکه به خاطر اختلاف زبان خیلی نمی‌توانستیم ارتباط برقرار کنیم اما جالب بود که روحیات و اهداف مشترکی داشتیم. [b]یعنی در مورد فعالیت‌هایشان خیلی در منزل صحبت نمی‌کردند؟[/b] دختر شهید: بچه که بودم می گفتم بابا همه را تلویزیون نشان می‌دهد اما چرا شما را نشان نمی‌دهد. چرا نه خودت هستی که ما به دوستانمان نشانت دهیم نه در تلویزیون هستی. اما هیچ وقت به ما نمی‌گفت که این کارها که تلویزیون نشان می‌دهد کار ماست تنها چیزی که این اواخر که بزرگ تر هم شده بودیم گفتند این بود که ما کاری داریم می‌کنیم که امیدواریم به واسطه آن مقدمات ظهور فراهم شود، وقتی حضرت بقیه الله تشریف بیاورند شاید از این ابزار استفاده کنند. اگر شما هم صبور باشید در اجر این‌کار شریک خواهید بود. یعنی یک چیز خیلی بزرگ و آرمانی را برای ما نشان می‌دادند و ما انرژی زیادی می‌گرفتیم. شاید حضورشان در منزل کمیت نداشت اما کیفیت داشت. یعنی به ما انگیزه می دادند و ما هم فکر می‌کردیم داریم کاری انجام می‌دهیم . این ویژگی خیلی جالبی بود که این‌همه کار انجام دهد به اسم افراد دیگر حالا یک وقت در فضای جامعه است اما در منزل هم حتی وقتی این پیروزی‌ها از تلویزیون نشان داده می‌شد نمی‌گفت در این کار سهم داشتم. ما حسرت می‌خوریم که چرا نمی‌دانستیم ایشان چنین کارهای بزرگی را انجام می‌دهد. همسر شهید: رفتارشان طوری بود که آدم حس می‌کرد اصلا در جریان نیستند به نظر می‌رسید آن قدر درگیر کارهای تخصصی خودشان هستند که اصلا خبر ندارند در لبنان و در جنگ 33 روزه چه خبر است. بعضا بچه ها از ایشان می‌پرسیدند که بابا اخبار لبنان را می‌بینی؟ می‌گفتند بله پیروز می‌شوند و اسرائیل هیچ وقت نمی‌تواند کاری کند. فقط با همین لفظ تمام می‌کردند. دختر شهید: من از دبیرستان به بعد خیلی دوست داشتم از زندگی شهدا بدانم مدام سوال می‌کردم. می‌خواستم از همت یا باکری تعریف کند. زمان جنگ یک بار همه این فرماندهان را دعوت کرده بودند منزل و من این را از مادر بزرگم شنیده بودم. این همه با هم بهشت زهرا می‌رفتیم هیچ‌وقت حتی یک خاطره تعریف نکردند که من با شهید همت این کار را کردیم یا با شهید صیاد این خاطره را دارم. وقتی حضرت آقا فرمودند سراپا اخلاص بود، واقعا همین طور است. یعنی ایشان در منزل هم خیلی این مسائل را مطرح نمی‌کردند. چند وقت پیش در خیابان‌ها عکس 10 تن از این شهدای اسطوره‌ای را زده بودند. همت، چمران،صیاد،پدرم و... واقعا غبطه خوردم که پدرم همطراز این شهدا بوده ولی هرگز خودشان را مطرح نمی‌کردند و کسان دیگر را نشان می دادند. آن قدر اسطوره های دیگر را با انگشت به ما نشان می‌داد که ما غفلت کردیم از اینکه ببینیم صاحب این انگشت کیست و خودش را هم ببینیم. [b]یک بعدی از شهید طهرانی مقدم که چندان توجهی به آن نشده توجه ایشان به ورزش بود. چطور با این‌همه مشغله کاری می توانست وقت برای ورزش بگذارد؟[/b] همسرشهید: اتفاقا دانشجویان زیادی می‌پرسیدند از من که چطور ایشان با این همه فعالیت‌هایی که داشتند در هر کاری که وارد می‌شدند نفر اول بودند هم در کار خودشان موفق بودند هم در ورزش. آن هم نه اینکه محدود شود به یک باشگاه رفتن، بلکه؛ کوه می رفتند، آن‌هم به سخت‌ترین شکلش یعنی مشکل‌ترین قسمت کوه را انتخاب می‌کردند. دماوند، سبلان و تمام قلل و ارتفاعات را می‌رفتند. خارج از کشور هم برای اورست برنامه‌ریزی کرده بود. تمام دفاتر و برنامه‌ریزی‌هایش هست اما از لحاظ امنیتی اجازه نداشت. بعد از سال 90 برنامه ریزی کرده بود که به قله اورست صعود کند. این طور نبود که دو ساعت دوچرخه ثابت پا بزنند دائما ورزش می‌کردند گاهی می‌گفتم ورزش را کمتر کن. می‌گفت من با ورزش زنده‌ام، با ورزش نفس می‌کشم اگر جسم خودم را آماده نکنم نمی‌توانم فکرم را راه بیندازم. دو هفته قبل از شهادتشان برف خیلی سنگینی آمد، ایشان تنها رفته بودند کوه وقتی آمدند از شدت سرما تمام صورتش قرمز شده بود. با حال خیلی خسته‌ای برگشتند منزل. گفتم حاج حسن واقعا انصاف است تنهایی بروید کوه با وجود اینکه این‌همه محافظ دارید، می‌گفت نه مشکلی نیست، این ورزش من را نگه می دارد فکرم آنجا کار می کند. وقتی می‌رفت کوه حتما بعدش یک پروژه سنگین راه می‌انداخت یعنی تمام این مسیر را در باره پروژه‌اش فکر می‌کرد. غیر از کوه‌نوردی، صخره نوردی، یخ نوردی، شنا و دوچرخه سواری هم می‌کردند. تو همین پادگان مدرسی که سانحه رخ داد روزی دو ساعت دور پادگان می‌دوید. اعتقاد داشت با جسم قوی باید برویم سراغ کارهای بزرگ. اگر مسافرت می‌رفتیم متناسب با آنجا امکانات ورزش را هم همراه می بردند. هر جا بود می‌رفت می‌دوید. اما به هیچ عنوان اهل این که دائم گوشی موبایل دستش باشد و کارها را چک کند نبود. وقتی وارد خانه می‌شد کار خودش را پشت در می‌گذاشت و می‌آمد. اگر خیلی کار فوری پیش می‌آمد تماس می گرفتند که باز هم تذکر می‌دادند. معمولا آقایانی که خیلی پر کار هستند 3 تا تلفن همراه دارند. [b]در مسائل سیاسی موضع شان چطور بود خصوصا در سالهای اخیر ؟[/b] همسرشهید: اوجش در فتنه 88 بود. حاج حسن اعتقاد داشت هر آن چیزی که در مسائل سیاسی اتفاق می‌افتد باید از مقام معظم رهبری تبعیت کنیم و کسی که مرادش رهبری باشد با گوش دادن دقیق به صحبت‌های آقا آن چیزی که باید بگیرد، می‌گیرد. قضیه فتنه 88 دائم با فامیل و بستگان خصوصا جوان‌هاصحبت می‌کردند ومی گفتند همه رفتنی هستند، هیچ کس نمی‌ماند، شما ببینید آقا چه می‌گویند. دقیق صحبت های ایشان را گوش دهید. تکیه‌گاهشان رهبر معظم انقلاب بود. من در 28 سالی که با ایشان زندگی کردم هرگز ندیدم از هیچ فرد خاص، گروه خاص و حزب خاصی دفاع کنند. می‌گفتند همه لغزش دارند. بالاخره مال دنیا یقه افراد را می‌گیرد همه امتحان پس می‌دهند. شما فقط مقام معظم رهبری را ببینید که چه می‌گویند. ملاقات‌های خصوصی هم با رهبری داشتند. بعضی روزها آن قدر خوشحال می شدند که ما کاملا حس می‌کردیم و وقتی سؤال می‌کردیم می‌گفت امروز با آقا ملاقات داشتم. [b]پس زیاد می‌رفتند خدمت آقا ؟[/b] همسر شهید: هر وقت که نیاز بود. کسی نبود که وقت آقا را بگیرد. مثبت نگر بود. جایگاه رهبری طوری ست که همه می‌روند منفی‌ها را می‌گویند و گله‌گذاری کنند، یا دنبال حل مشکلی هستن اما ایشان می‌گفتند من وقتی آقا را ملاقات می کنم که دستم پر باشد، باید ایشان را خوشحال کنم. چون ایشان مشکلات و سختی ها را می‌داند، هنر آن است که من با دست پر خدمت ایشان برسم. یعنی اگر دست پر نبودند، نمی رفتند ملاقات. من ندیدم در این چند سال که حاج حسن گله ای از جایی داشته باشد و برود این گله را به رهبری کند. دختر شهید: خیلی هم می رفتند پشت سر ایشان به آقا می‌گفتند. ما بعد از شهادتشان متوجه شدیم. خیلی‌ها بودند که نمی توانستند این سرعت و پیشرفت را از ایشان ببینند و حتی ... همسرشهید: حالا این حرف ها گفتن ندارد ...متاسفانه بعضی آدمها که می خواستند سریع به جایی برسند جلو راهش سنگ می‌انداختند. [b]یعنی چه حرفهایی می زدند؟[/b] همسر شهید: می‌گفتند کاری که حسن طهرانی مقدم می‌کند بودجه مملکت را به هدر می‌دهد. اصلا چه نیازی هست که کشور موشک داشته باشد. باید پولش جای دیگر صرف شود. در حالی که ایشان سعی می کردند با کمترین نیرو و با حداقل امکانات کار کنند اما باز برخی نمی‌توانستند موفقیت‌هایشان را ببینند. اینکه گفتم 6 ماه قبل از شهادت ایشان دلهره‌های عجیبی داشتم چون حرف‌هایی می‌شنیدم که احساسم این بود که عزت ایشان را می خواهند ببرند زیر سؤال. دیگران به ایشان می‌گفتند شما علم و تخصص ندارید و نمی توانید پیشرفت کنید اما آقادر مورد ایشان فرمودند دانشمند برجسته. در زمینه موشکی ایشان جهادی جلو رفته بودند. زمان برای دانشگاه نگذاشت که بشود پرفسور و وقتی 50 سالش شود تازه برود تجربه کند. پله‌ها را با مدرک طی نکرد. ایشان فوق لیسانسش را در دانشگاه علم و صنعت بعد از جنگ ادامه دادند. وقتی رفتند دانشگاه بعد از یک ترم می‌گفتند این دانشگاه برای من خسته کننده و تکراری است. می‌گفت آن قدر عمر ما کوتاه است که ما باید ثمره‌های بزرگ و عالی داشته باشیم تا یک جامعه شیعه بتواند پیشرفت کند. اگر ما خودمان را محدود به دانشگاه کنیم نمی‌شود پیشرفت کرد باید سرعتمان بیشتر باشد دانشگاه هم باید باشد. دخترشهید: به خاطر پژوهش هایی که کرد دکترای افتخاری هوا فضا از تربیت مدرس گرفت، دانشگاه صنعتی شریف هم دکترای افتخاری شیمی دادند. مبدع سوخت جامد موشک بود. سوخت مایع موشک مشکل دارد و بعد از پرتاب سریع عملیاتی نمی شود، می خواستند سوخت جامد را راه اندازی کنند. رفتند استاتید دانشگاه را بیاورند که با تحقیق این سوخت جامد را به دست بیاورند اما به خاطر شرایط مالی که آنها گذاشته بودند امکان همکاری پیش نمی‌آید. پدرم خودش دست به کار می‌شود به آزمایشگاه می‌رود و شروع می‌کند به تحقیق. دیگران می‌گفتند از کنار سوله که رد می شدیم به دلیل بوی مواد شیمیایی نمی توانستیم تحمل کنیم. پدرم ماسک می‌زد و کار می‌کرد. شب‌ها که می‌آمد منزل چشم‌هایش کاملا قرمز بود ظاهرا مواد کارشان بسیار آزار‌دهنده بود اما با همه سختی‌ها بالاخره خودشان توانستند مبتکر سوخت جامد شوند. [b]اطلاع دارید چطور شد که وارد این فضای علمی شد؟ به هر حال او یک نظامی بود.[/b] دختر شهید: عمه‌ام شیمی خوانده بود و می‌گفت پدرم از نوجوانی به این بحث‌ها علاقه داشت. زمان انقلاب سؤال می‌کرد چطور می‌شود یک کوکتل مولوتوف را تقویت کرد و قدرت انفجارش را بالا برد. [b]بازتاب فعالیت‌ها و موفقیت‌های شهید طهرانی مقدم بعد از شهادت ایشان در بین مردم چطور بود؟[/b] دختر شهید: همین تازگی ها که مستندی ساخته شد با عنوان مردی با آرزوهای دوربرد که اطلاعات موشک را کامل می‌داد من پیامک‌های این برنامه را دیدم تعداد زیادی پیامک آمده بود و مردم گفته بودند که ما روحیه‌مان از صفر رسید به صد. خیلی‌ها نوشته بودند ما رشته‌مان را عوض می‌کنیم. باعث شده بود اعتماد به نفس و عزت مردم زیاد شود. آن‌موقع که این پیامک‌ها را می‌خواندم یاد حرف پدرم می‌افتادم که می‌گفت ما داریم کاری می‌کنیم که الان قدر ما را نمی‌دانند کمی بگذرد معلوم می‌شود ما چه خدمتی انجام می‌دهیم. یعنی حتی گزارش این کار باعث می شود مردم به این برسند که می‌توانند پیشرفت کنند و این باعث غرور ملی می‌شود. ایشان به جوان‌ها می‌گفتند شما که کنار من کار می‌کنید با آن کسی که در هاروارد و آکسفورد کار می‌کند فرقی نمی‌کنید. اگر آنها می‌توانند ما هم می‌توانیم. ما یک چیزی داریم که آنها ندارند و آن هم تمسک به اهل بیت است. خیلی توسل به حضرت زهرا داشتند و در منزل همیشه مراسم روضه برگزار بود و این ها نشان می داد که عمل و عقیده شان گره خورده است. [b]بازخوردهای خارجی چطور بود ؟[/b] دختر شهید: اولین بازخورد در روزنامه‌های اسرائیلی بود که تیتر اولشان شد. در بی بی سی اعلام کرده بودند بعد از شهادت شهید صیاد هدف اصلی منافقین و امریکا حسن طهرانی مقدم بوده‌است. از همان سال 76 به بعد ما جای ثابتی زندگی نکردیم من نیمی از سال را در یک مدرسه بودم و نیم دیگر را در مدرسه‌ی دیگر. خانه به دوش بودیم، گاهی اصلا تهران نبودیم. دشمنان ایشان را بهتر می‌شناختند تا ما. خیلی ها مأمور شده بودند برای این‌که ایشان را ترور کنند. بعد از شهادت ایشان هم شادی و خوشحالی شان را نشان دادند. اما چیزی که مستقیما مربوط به ایشان باشد فعالیتشان در بحث کمک به شیعه بود، در هر جای جهان که باشد. خیلی نیرو تربیت کردند و به کشورهای مختلف فرستادند. هم فلسطین هم سوریه هم لبنان. سید حسن اشاره کرد همه این ها از آموزه‌های حاج حسن است. یعنی تجهیزات ابتدایی و علمش رو منتقل کردند. خیلی‌ها هم آمدند ایران و آموزش دیدند. [b]کسی که حیاتش پر برکت باشد قطعا بعد از شهادتش هم برکاتی خواهد داشت. بعد از شهادت ایشان بعد معنوی یا فضای جدیدی را حس کردید که برایتان باز شده باشد؟[/b] همسر شهید: شهادت ایشان باعث رشد خانواده شد. به ظاهر می‌گوییم که ایشان الان نیست، اما من خودم شخصا حضور ایشان را درک می‌کنم. قبلا اگر ایشان نبودند، مثلا چند هفته ماموریت بودند، نبودند ما خیلی با مشکل روبه رو می‌شدیم. پیچ و خم‌های زندگی که شاید برایم سخت بود از پس آن بر بیایم اما بعد از شهادت ایشان خللی را حس نکردم. یعنی وجود ایشان را در تمام جریانات زندگی حتی در کمرنگ ترین قسمت‌ها حس می‌کردم و دربرهه‌های مختلف می‌دانستم که اگر ایشان بودند نظرشان چه بود. ما 28 سال فراز و نشیب‌های زندگی را با هم طی کردیم و این زمان کمی نبود. شناخت کافی در مورد هم داشتیم به خصوص که ایشان توجه خیلی زیادی نسبت به خانواده داشتند. یعنی با صبوری همه صحبت ها را می شنیدند و به رفتارها توجه داشتند به من اعتماد داشتند و این اعتماد باعث به تکامل رسیدن من می‌شد. امور زندگی را به من واگذار کرده بودند و این واگذار کردن بعد از شهادتش خیلی به ما کمک کرد. دیگر اینکه ما بعد از شهادتشان شخصیت ایشان را بهتر شناختیم. کسی با این جایگاه شغلی قطعا باید اطرافیانش اشخاص مهم و همسطح خودش باشند اما همکاران ایشان اغلب جوان‌های بسیجی دهه شصتی بودند و این نشان دهنده این است که نسبت به جوان ها توجه ویژه‌ای داشت. همیشه می‌گفت هر کار بزرگی را اگر برای خدا باشد باید چراغ خاموش انجام داد و از در پشتی خارج شد اصلا منتظر نباشید کسی از شما تشکر کند. این صحبت هایی ست که ظاهرا کوچک است اما در کار خیلی ها می خواهند خودشان را نشان دهندو حتی کار دیگران را بگویند ما کردیم چه برسد به کاری که خودشان انجام می دهند. [b]کدام یک از ابعاد شخصیتی و توانمندی‌های ایشان را کاربردی می‌دانید برای جامعه؟[/b] همسر شهید: حاج آقا می‌گفت آن قدر توانایی دارم که اگر مرا با هواپیما ببرند وسط یک بیابان بدون هیچ وسیله ای رها کنند سال دیگر بیایند ببیند من چقدر تغییر ایجاد می‌کنم. آقا هم به این موضوع اشاره کردند. مدیریت جهادی ایشان فوق العاده بود.وقتی در مسئله موشکی یا کلا نظامی یک آدمی اینطوری تحول ایجاد می‌کند قطعا در اقتصاد هم اگر یک آدمی قوی بیاید متحول می‌شود. یعنی اصلا این روش مدیریت را پیاده کند. چند نفر از دانشجویان آمده بودند می‌گفتند می‌خواهیم تز دکترایمان را نحوه مدیریت ایشان قرار دهیم. با کسانی که زیر دستشان بودند رئیس و مرئوسی نبود دوست بود اما در عین حال قاطع بود شبانه روز پروژکتورها در پادگان مدرس روشن بود و کار می کردند فقط آنجا هم کار نمی کردند جاهای دیگر هم بود. حالا شما ببینید در اقتصاد سیاست فرهنگ اگر امثال حاج حسن باشند و گروهها را با اخلاق تواضع و اخلاص جمع کنند چه اتفاقی در پیشرفت کشور می‌افتد. خودش هر روز می‌رفت روی مواد سوختی می ایستاد، نمی‌ترسید، وقتی همه می‌دیدند خودش می‌رود و کار می‌کند انرژی می‌گرفتند. خودش می‌رفت در دل خطر . اینکه حضرت آقا تاکید دارند بر روحیه جهادی، همین است. مردم هم چنین آدم‌هایی را دوست دارند و کمک می‌کنند اما تا همه بنشینند و کسی وسط نیاید پیشرفتی هم نخواهد بود. یکی گفته بود بهتر نیست به جای اینکه کارهای موشکی بکنیم اقتصاد را درست کنیم. خوب یکی بود مثل حاج حسن تحول ایجاد کرد در توانایی موشکی.ره صد ساله را پنج- شش ساله طی کرد. این را یکی از امرای ستاد مشترک می‌گفت که ما به واسطه ایشان ره صد ساله را طی کردیم. حالا اگر کسانی در عرصه های دیگر این پشتکار و جانفشانی را داشته باشند قطعا به نتیجه می‌رسیم. دختر شهید: هرکس با پدرم بود رشد می کرد به خاطر اینکه آن ویژگی های مثبتی که شاید خودش هم آن را زیاد نمی دید و باور نداشت پدرم به آن ها توجه می‌کرد و برایش بزرگ می‌کرد از کارگری که کوچه مان را جارو می‌کرد تا دژبان جلوی در مجتمع. پدر من سردار بود و سرباز‌ها باید به او احترام می‌گذاشتند و رابطه تعریف شده ای داشتند اما همین سردار در اعیاد، توقف می‌کرد از ماشین پیاده می شد و با دژبان های جلوی در روبوسی و احوالپرسی می‌کرد. از ابتدای جنگ دوستان خیلی زیادی بودند و کار می‌کردند اماشما به نحوه شهادتش توجه کنید، با چند بسیجی که مرتبه و منصب نظامی نداشتند با این ها شهید می شود. همسر شهید: موقعی که اوایل دهه شصت در ذهنش طرح رسیدن به خودکفایی در موشک نقش بسته است این ها به دنیا آمده‌اند بعد به اوج جایی که میرسد این بچه ها می‌آیند در کنارش همه هم بچه های ملارد و اطراف تهران بودند. بعد از شهادت حاج حسن خانواده‌های شهدای همراه ایشان را جمع کردیم و ماهیانه جلسه داریم و ارتباط بسیار خوبی برقرار شد. [b]در پایان اگر حرفی هست ...[/b] همسر شهید: من از همسر رهبر معظم انقلاب پرسیدم روز شهادت حاج حسن چه اتفاقی افتاد؟ ایشان گفتند آقا آمده بودند منزل برای صرف ناهار که صدای انفجار بلند شد ما از سر سفره بلند شدیم بیرون را نگاه کردیم آقا کمی استراحت کردند وبعد رفتند سرکارشان. شب که برگشتند خیلی ناراحت بودند من گفتم چه اتفاقی افتاده ایشان فرمودند که یکی از بهترین عزیزانم را از دست دادم. لينک خبر : [u][color="#0000ff"][url="http://www.kayhan.ir/920911/8.htm#N800"]http://www.kayhan.ir/920911/8.htm#N800[/url][/color][/u]
  19. با سلام خدمت همه دوستان گرامي اگر ميزان بودجه اي که صرف طرح هاي موشکي مي شد و مي شود را مي دانستيم شايد قضاوت راحت تر بود ولي در مجموع تفکري در مملکت وجود داشت و وجود دارد که هزينه نظامي را مثل باران در کوير مي داند و براي اثبات اين تئوري هم استدلال هاي زيادي رديف مي کنند . مانند همان تفکري که مدت ده سال ساخت پالايشگاه بنزين را در مملکت مقرون به صرفه نمي دانست و آخر سر کار به کارت سوخت و سهميه بندي و شليک گلوله نقره اي تحريم به سوي نظام کشيد . ضمن اينکه فکر نمي کنم در آن شرايط و حتي حالا هم جايگزين بهتري براي ايجاد بازدارندگي براي کشور وجود داشته و دارد . وضعيت نيروي هوايي و عدم امکان توسعه آن متناسب با تهديدها ما را به سمت سرمايه گذاري روي نيروي موشکي کشاند .
  20. با سلام خدمت همه دوستان گرامي همه اين حرفها قبول ولي اميدوارم معني اين حرفها رها شدن تلاشها نباشد . به هر حال اگر همان 22 سال تلاش هم نبود به اينجا نمي رسيديم . يادمان باشد يک زماني هم در کشور پالايشگاه بنزين نساختند و گفتند صرفه اقتصادي ندارد و بنزين وارد کنيم بيشتر مي صرفد . نتيجه اش شد کارت سوخت و سهميه بندي و غيره .
  21. السلام عليک يا فاطمه الزهرا . السلام عليک يا بنت رسول الله . السلام عليک يا سيده النساء العالمين .
  22. [quote name='AMIR-T' timestamp='1384693687' post='348692'] توی اکثر رونمایی های اخیر دیدم همه یه خصلت خیلی خبی که داشتن این بود که انتظارتشون رو میاوردن پایین و به حرف این خبرگزاریا گوش نمیدادن تا بعدن با احتمال 50 درصد دپرس نشن و اگه اونیکی 50 درصد رخ بده خیلی ذوق کنن!!! استدعا دارم سر این یکی هم همینکارا بکنن که بعدا [size=5][color=#ff0000][b]شاید[/b][/color][/size] مدیون عمه جناب وزیر نشن!!! (جدی بود) !!! اینارا گفتم چون دیدم خبری از اون اخلاقا نیس!! یکی در میون انتظار آرکیو و سفره ماهی دارند!!!! [/quote] با سلام خدمت همه دوستان گرامي کاملا صحيح است و بهتر است تا رونمايي صبر کنيم . اميدوارم اين رونمايي هم آبرو مندانه برگزار شود و تاثير مورد نظر را در مذاکرات پيش رو داشته باشد . هر چند به شخصه معتقدم با توجه به اقدامات تحريمي در دست اجرا توسط دشمنان نياز به يک ضرب شصت اساسي و تر و تميز داريم و صرفا نبايد به رونمايي دلخوش بود .
  23. [quote name='SoheilEsy' timestamp='1384614268' post='348485'] جدی بودن پروژه باور !؟ تا اونجا که بنده اطلاع دارم آتش بار سامانه آماده هست ! هیچ سامانه جدیدی از روسیه تحویل گرفته نخواهد شد ... کلا این موضوع رو فراموش کنید ! [/quote] با سلام خدمت همه دوستان گرامي با اين حساب تکليف ۴ ميليارد دلاري که روسها دوست ندارند بدهند چه مي شود ؟
  24. لو رفتن‌محموله تروریست‌های‌سوری دریونان نیروی دریایی یونان و قبرس در آب های بین المللی و نزدیک آب های منطقه‌ای سوریه و لبنان، کشتی حامل سلاح و افراد برای تروریست‌ها در سوریه را توقیف کرد. به گزارش مشرق به نقل از العالم، خبرگزاری "الشرق الجدید" به نقل از منابع اروپایی اعلام کرد که دستگاههای اطلاعاتی بین المللی در مصر و لیبی از حرکت کشتی مذکور به سوی سواحل سوریه با هدف خالی کردن بار در منطقه "الحمیدیه" طرطوس خبر داده بودند. به گفته این منابع، کشتی مذکور در طول دو ماه گذشته تحت نظر بود؛ قرار بود این کشتی محموله سلاح خود را در منطقه ای به نامه "الحمیدیه طرطوس" تخلیه کند ولی در پایگاه دریایی "رودس" توقیف شد. پس از بازرسی اولیه مشخص شد که این کشتی حامل انواع سلاح و 280 نفر لیبیایی و مصری بود. به دنبال بازرسی از کشتی مذکور مقادیر فراوانی سلاح سبک و متوسط و مهمات "اس 4" و "اس 5 مایع" مصادره گردید. همچنین 280 نفر از اتباع مصر و لیبی که سرنشین کشتی مذکور بودند دستگیر شدند. به دنبال پهلو گرفتن کشتی مذکور در جزیره رودس و بازرسی از آن مشخص گردید که این کشتی حامل محموله بزرگی سلاح برای تروریست ها است. از این کشتی سلاح های زیر مصادره شده است: 20 هزار قبضه سلاح کلاشنیکف. هفت هزار قبضه سلاح ام 60 و بی کی سی 4500 کیلوگرم مواد منفجره مختلف 900 بشکه باروت 15000 قبضه موشک اسرائیلی لاو شش هزار قبضه موشک ب 7 هفتاد هزار موشک آر پی جی هشتصد عدد جعبه مهمات 62.7 سلاح خودکار 7.12 5500 جعبه مهمات 7.12 بیست قبضه سلاح 20میلی متری 9400 جعبه مهمات 20 میلی متری 700 جعبه سام 5 800 جعبه مسلسل ساخت رژیم صهیونیستی موسوم به "جلیل" خمپاره انداز امریکایی بزرگ 77 میلی متری 220 خمپاره انداز کوچک و 14000 گلوله خمپاره دوربین، خنجر، لباس و کفش نظامی در 5 کانتیتر 40 فوتی رایانه و گوشی های تلفن همراه در دو کانتینر 20 فوتی 120 فروند قایق پلاستیکی 8 متری لينک خبر : http://www.mashreghnews.ir/fa/news/262371/لو-رفتن‌محموله-تروریست‌های‌سوری-دریونان
  25. [quote name='worior' timestamp='1384027737' post='347804'] 14 فروند در امارات مستقر هستند و زیر نظر دقیق قرارگاه خاتم ، ... ---------------- این موضوع یک امر خیلی پیچیده نیست ، آواکس دشمن میتونه اف 22 رو در ارتفاع پایین تا نزدیکی اف 4 از پشت سر هدایت کنه ، و فانتوم هم در حال ماموریت رهگیری دیگری هست و نیازی به واکنش نشان دادن به اف 22 از نوع داگفایت نداره ، ... [/quote] با سلام خدمت همه دوستان گرامي خوب مسئله اين است که آيا فانتوم از طريق رادارهاي زميني از حضور اف 22 مطلع شده است ؟ اگر مطلع شده يعني ريسک هدف قرار گرفتن توسط اف 22 از طرف نيروي هوايي پذيرفته شده است !!! در غير اين صورت اگر راداراي زميني آن را تشخيص نداده اند و خلبانان اف ۴ خودي توسط اف ۲۲ آمريکا سورپرايز شده اند که ديگر بحثي باقي نمي ماند .