zed

VIP
  • تعداد محتوا

    1,735
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    4

تمامی ارسال های zed

  1. مزایای جاسوسی آمریکا در ایران مهمتر از خطرات ناشی از لو رفتن یک هواپیمای بدون سر نشین ، ویا ۵۵ میلیارد دلاری است که در سال گذشته برای سیستم اطلاعاتی آمريكا خرج شده است. يکشنبه ۴ دی ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۴۹ شوراي روابط خارجي ايالات متحده كه از نهادهاي بسيار تاثير گذار در تصميمات دولت اوباما است در تحليلي ضمن ابراز نگراني از گرفتن پهباد جاسوسي آمريكا توسط ايران اذعان كرد كه به دام افتادن پهباد جاسوسي آمريكا به دست ايران مهم نيست بلكه مهم به دست آوردن اطلاعات جاسوسي از درون ايران است! به گزارش نداي انقلاب اين شورا در اين تحليل با اشاره به وقوع چنين اتفاقي در سال ۱۹۶۰ در شوروي سابق نوشت: کنترل هواپیمای آمریکایی U-۲ در تاریخ ۱ مه سال ۱۹۶۰، در منطقه Sverdlovsk ،اتحاد جماهیر شوروی از دست خارج شد . ماموریت U-۲ كه عملیات گراند اسلم – نامیده می شد -وظیفه عکسبر داری از سایت های موشک های بالستیک شوروی را برای به واشنگتن بعهده داشت. گراند اسلم، درارتفاع بالا در طول چهار سال بر فراز خاک شوروی پرواز می کرد، و تحلیلگران سازمان سیا بدلیل بهینه سازی رادارهای دفاع هوایی شوروی هشدار هایی داده بودند و با در نطر گرفتن همه جوانب ریسک به دام افتادن را می دانستند ولي وزیر امور خارجه وقت از رئیس جمهور (آیزنهاور)در خواست کرده بود که پروازهای U-۲ مجددا از سر گرفته شود : " بدلیل اینکه اهداف سازمان های اطلاعاتی از اهمیت بیشتری نسبت به ،به دام افتادن ،بر خوردار است " حال بايد ديد آیا تاریخ تکرارمی شود ؟هم اكنون هواپیمای بدون سرنشین نگهبان RQ – ۱۷۰در دست ايراني هاست. آمریکا با "اعتماد به نفس بالا" گفت که این هواپیمای بدون سرنشین ،۱۴۰ مایل در داخل ایران وارد شده. چندین مقام دولتی اذعان کردند که هواپیمای بدون سرنشین تحت کنترل CIA بوده و ماموریت جمع آوری اطلاعاتی از داخل ایران را به عهده داشته است. اين شورا در ادامه تحليل خود آورده است:این قابل درک است که این واقعه تیتر همه روزنامه ها شده و توجه زیادی را به خود جلب کرده با این حال، در بحث هواپیماهای بدون سرنشین این مسئله ،تعجب آور و یا افشاگرانه نیست.مزایای جاسوسی آمریکا در ایران مهمتر از خطرات ناشی از لو رفتن یک هواپیمای بدون سر نشین ، ویا ۵۵ میلیارد دلاری است که در سال گذشته برای سیستم اطلاعاتی آمريكا خرج شده است. لينك خبر : http://www.javanonline.ir/vdcg739tuak9ny4.rpra.html
  2. [quote]شرمنده کمی بی ربط است امیر دریادار سیاری فرمانده نیروی دریایی ارتش دقیقا کی هستند؟ من تو اینترنت درباره ایشان چیزی پیدا نکردم خواستم بدونم سابقه نظامی ایشان چه بوده است؟ قبلا چه سمت هایی داشته است؟ به نظر می آید در اجرای فرمامین رهبری سنگ تمام می گذارد و برد و توانایی نیروی دریایی در زمان او پیشرفت قابل ملاحظه ای داشته است[/quote] با سلام خدمت همه دوستان گرامي [b]فكر مي‌كنم در پايان اگر خاطره‌اي ناگفته از روزهاي دفاع مقدس داشته باشيد، براي خوانندگان روزنامه جالب باشد.[/b] خاطره‌اي كه در نظر من هست مربوط به خودم نيست اما بسيار شيرين و جذاب است. در تاريخ 9 مهر 59 عراق با احداث يك پل از كوي ذوالفقاري وارد آبادان مي‌شود. تيپ 2 قوچان به فرماندهي امير سرتيپ كهتري در آن زمان در آن منطقه حضور داشتند. امير كهتري به ناجي‌ آبادان معروف است چرا كه هم در دفاع از اين شهر در تمام عرصه‌ها حضور داشت و هم در شكست محاصره اين شهر حضور داشت و آباداني‌ها بسيار به او علاقمندند. تكاوران دريايي نيز در اين منطقه در كنار نيروهاي مردمي براي دفاع از آبادان حضور داشتند. در حين عمليات امير كهتري با اصابت يك گلوله به ساق پا، مجروح مي‌شود و يك ناوبان يكم تفنگدار دريايي به كمك او مي‌رود. تفنگداران دريايي يك مچ‌پيچ باندمانند بر روي پوتين خود مي‌بندند و اين ناوبان يكم دريايي، پس از خارج كردن فشنگ از پاي امير كهتري، مچ‌پيچ خود را باز مي‌كند و به ساق پاي او مي‌بندد و جنگ ادامه مي‌يابد. اين دو نفر پس از آن روز يكديگر را نمي‌بينند تا بيست و يكي دو سال بعد كه آن ناوبان يكم با درجه درياداري براي ديدن امير كهتري به مشهد مي‌رود. بعد از كمي صحبت آن دريادار به شوخي سراغ مچ‌پيچ خود را از امير كهتري مي‌گيرد و تازه امير كهتري متوجه مي‌شود كه اين دريادار همان ناوبان يكمي است كه در آن زمان مچ‌پيچ خود را به پاي او بسته بود. [b]آن ناوبان يكم در حال حاضر امير دريادار سياري فرمانده نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران است.[/b] لينك منبع : http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100950178793
  3. [b]نبردهاي اطلاعاتي و اهميت آن از جنگ سرد تا عصر ارتش‌هاي نامرئي «سكته» پرنده جاسوسي پس از «شوك» زيردريايي اتمي[/b] شايد پيش از شكار پرنده جاسوسي امريكا در ايران، آخرين باري كه امريكايي‌ها در زمينه اقدامات ضدجاسوسي، حراست از برنامه‌هاي محرمانه و نيز حفظ فناوري‌هاي خويش، چنين مفتضحانه رو دست خورده‌اند، به دوران استالين و نبرد اطلاعاتي- تسليحاتي دو ابرقدرت با يكديگر باز‌گردد. دوشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۰ ساعت ۰۸:۱۸ علي قربان‌نژاد | در دوره استالين نيروي جاسوسي و ضدجاسوسي شوروي در بهترين دوران خويش به سر مي‌برد. در اين دوران، گسترش كمونيسم و نفوذ آن در كشورهاي امريكاي جنوبي، ايالات متحده را در نگراني عميقي فرو برده بود؛ كشورهايي كه ارباب قدرتمند شمالي به آنها به عنوان رعيت خويش نگاه مي‌كرد! اين ماراتن قدرت نمايي از سه بخش اصلي تشكيل مي‌شد: ۱) ايدئولوژي هر ابرقدرت و سعي در بسط و گسترش آن ۲) نبرد اطلاعاتي ۳) رقابت تسليحاتي. در مورد نخست، عرصه بر امريكا بسيار تنگ شده بود و كمونيسم به شدت رو به گسترش بود. به همين دليل ايالات متحده بر نبرد اطلاعاتي و رقابت تسليحاتي تمركز بيشتري يافته بود. با اين وجود، نيروهاي اطلاعاتي شوروي معروف به «كا.گ.ب» به اطلاعات ذي قيمتي دست يافتند و بلافاصله اطلاعات به دست آمده را به كرملين ارسال كردند. اين اطلاعات از شروع تلاش امريكايي‌ها براي ساخت زير دريايي اتمي خبر مي‌داد. استالين بدون فوت وقت سران دولت را احضار كرد. پس از جلسه، ليستي از بهترين كارشناسان و متخصصان بود كه بايد همان لحظه اتومبيل هايي براي آوردن هر يك فرستاده مي‌شد. نكته قابل توجه، اهميت استالين براي زمان است و اين موضوع كه گاهي اطلاعات در اين لحظه داراي ارزش است، اما ممكن است فردا ديگر آن ارزش را نداشته باشد. هر مأمور به همراه راننده‌اي در همان نيمه‌شب به در خانه فرد مورد نظر مي‌رفت و به وي مي‌گفت: «شما طبق دستور رفيق استالين براي مأموريت فوق‌سري احضار شده‌ايد. به خانواده بگوييد ممكن است تا چند ماه نتوانيد به ديدارشان بياييد.» آنچه روايت مختصر اين بخش از تاريخ را سبب شد، بيان اين نكته است كه هرگاه عزم و اراده ملي دست در دست وفاق و همدلي در جهت نيل به هدف يا اهدافي قرار گيرد- از رؤساي قواي مختلف تا مردم جامعه- رسيدن به نتيجه بسيار محتمل خواهد شد. با آنكه زمان به نفع ايالات متحده بود ولي شوروي از جهت اطلاعات جلوتر قرار داشت. از آن جهت كه امريكا در وهم خويش به راحتي به هدفي مي‌انديشيد كه تنها خودش به آن سمت در حركت بود؛ لكن پرسنلي كه تحت حفاظت بسيار شديد و بدون هيچ‌گونه ارتباط با بيرون در پايگاهي در سيبري بي‌وقفه مشغول به كار بودند، مي‌دانستندكه امريكا از چندي پيش ساخت زيردريايي اتمي را كليد زده است، همين نكته كوچك و به ظاهر كم يا بي‌اهميت، در ذهن آن عده رقابتي را ترسيم مي‌كرد كه به سرعت بخشيدن به كارها ضمن دستيابي به نتيجه‌اي مطلوب‌تر كمك مي‌كرد. نه تنها نگهبانان بلكه افسران آن پايگاه نيز از اينكه در آن سيلوي بزرگ چه مي‌گذرد، اطلاعي نداشتند. دقت در اين ماجرا به ما يادآور مي‌شود كه در نبرد از هر نوع آن- تهاجم فرهنگي تا انقلاب‌هاي هيجان‌زده و رنگي كه ماحصل كسب اطلاعات دقيق از فرهنگ و علائق كشور هدف است- جمع‌آوري و تجزيه و تحليل داده‌ها تا حد ممكن به بخش‌هاي كوچك‌تر تقسيم شده و به نكات ريزتر معطوف مي‌گردد، تا آنجا كه در انقلاب‌هاي رنگي، رنگي را انتخاب مي‌كنند كه اثرگذاري‌هاي ديني، تاريخي داشته باشد. رنگ براي هر كشوري با در نظر گرفتن عقايد ديني و مذهبي، يا تاريخي و حماسي و ملي انتخاب مي‌شود و به عده‌اي كه چشمانشان به سمت صفحه تلويزيون است اما مغزشان در حالت «استند باي» است و شبكه‌هاي ماهواره‌اي به جاي ايشان فكر و نتيجه‌اي از پيش آماده را تحويل مي‌دهند، توجه دارند. اين نتيجه و تصميم‌گيري حتي تا رنگي كه در سال پيش‌رو بايد دوست داشته باشند هم پيش مي‌رود. پرداختن و دقيق شدن بر شيوه‌هاي حملات رسانه‌اي خود فصلي مفصل است كه در مجالي فارغ از عجله بايد بر آن دقيق شد. امريكايي‌ها پس از پايان ساخت و گذراندن مراحل آزمايشي زيردريايي اتمي خود و حصول اطمينان از سلامت و صحت عملكرد بخش‌هاي مختلف آن، براي نمايش اقتدار خود در تمام عرصه‌ها و استهزاي رقيب خويش كه فريب سكوت و آرامش پيش از توفان را خورده، تاريخي را طي همان روزها براي به آب افكندن نمادين زير‌دريايي اتمي خود اعلام كردند كه با حساب پنتاگون، در دريا قدرت بلامنازع جهان شوند و شوك سختي به شوروي وارد خواهند كرد. در حالي كه رسانه‌هاي آن روزگار جهان از سرعت، دقت در هدف‌گيري، جهت‌يابي دقيق و توان شليك مهمات ريز و درشت اين زيردريايي به وجد آمده بودند، ناگهان خبري باعث نخستين سكته پنتاگون شد؛ شوروي زير‌دريايي اتمي خود را به صورت آزمايشي به آب افكند كه از سرعت گرفته (نزديك به دو برابر) تا قدرت مانور و نيز در جابه‌جايي از زير سطح به سطح آب و بالعكس از رقيب امريكايي خود بسيار كارآمدتر بود. پنتاگون تاكنون چنين تحقير نشده بود. در حقيقت آنها فريب خورده فريب خود شده بودند. زيردريايي روسيه به علتي كه هرگز از در يقين به دست نيامد، دچار سانحه شد و همراه با انفجاري مهيب، به آرامش عميق اقيانوس رسيد. البته بيان اين نكته از ارزش و توانمندي گروه‌هاي مختلف شوروي در آن زمان نمي‌كاهد. مرور ماجراي زيردريايي اتمي و عملكرد دو ابرقدرت، نكاتي بسيار مهم را به ما يادآوري مي‌كند: الف) اهميت كسب اطلاعات دقيق از كشورهاي ديگر خاصه امريكا كه هيچ وقت نمي‌توانيم هم «يا‌لثارات الحسين‌(ع)» بگوييم و هم دست آغشته به خون ملت‌هاي امريكا را بفشاريم. همچنين رژيم جعلي و غاصب قدس شريف و حتي برخي از حكومت‌هاي منطقه كه از هيچ خدمتي به امريكا و فرزند طاعون‌زده‌اش اسرائيل دريغ نمي‌كنند، حتي كشتن مسلمانان يمن و بحرين. ب) در جنگ‌ها و نبردها- از هر نوع آن- تنها زماني به نتيجه مطلوب دست مي‌يابيم كه اطلاعات دقيق و سالم كه خود به دست آورده‌ايم در اختيار داشته باشيم و اين هدف ميسر نمي‌شود مگر اينكه با تمام جان و تن شيفته وطن و نذر يار و دلي در بند ولايت، آزاده و استوار تا قطع كامل هر نوع وابستگي بكوشيم (اللهم قو علي خدمتك جوارحي) چراكه در عصر سرعت، دقت و ظرافت (حركت پنهان و دور از چشم دشمن) لاجرم به ابزارهاي مناسب مانند همين «خفاش جاسوس RQ-۱۷۰» نيازمنديم كه البته نيروهاي نظامي ايران با كمك سازمان خودكفايي نيروهاي مسلح وزارت دفاع، چندين سال است كه در شمار چند كشور سازنده پرنده‌هاي بدون سرنشين و رادار گريز از گونه‌هاي شناسايي و مهاجم قرار دارد. ج) دستيابي به اطلاعات اگر بدون جلب توجه رقيب باشد، اهميتي ويژه دارد وگرنه آگاهي رقيب از اينكه شما موفق به كسب چه اطلاعاتي شده‌ايد- علي‌القاعده- زحمتي است كه بر باد است و حتي ممكن است تبديل به تله‌اي مهلك براي نيروهاي خودي شود. كاهش رقابت پس از تك‌قطبي شدن پس از فروپاشي شوروي و آخرين مدل از سري هواپيماهاي اعجاب‌انگيز «سوخو ۲۴» كه شوروي آن را در مقابل آخرين مدل از جنگنده‌هاي «فانتوم» البته در آن زمان ساخته، رؤيت شد. اما سوخو ۲۴ قابليت‌هايي دارد كه اين هواپيما را قادر مي‌سازد تا در عمليات‌هاي آفندي و پدافندي ايفاي نقش كند. سوخو ۲۴ حاصل طراحي‌هاي دقيق متخصصان شوروي سابق بود. اين هواپيما قادر است با ارسال امواجي در رادار اختلال ايجاد كند و رادارها را فريب دهد. از سوخو ۲۴ براي عمليات‌هاي شناسايي و تصويربرداري از مواضع دشمن نيز استفاده مي‌شود. به دليل همين قابليت‌ها و سرعت ايده‌آل اين پرنده چندين‌بار در كشورهاي اروپايي نظير فنلاند چند كشاورز از مشاهده شيء پرنده‌اي كه در ارتفاع بسيار پايين و با سرعتي اعجاب‌انگيز از فراز سر آنها عبور كرده است، خبر دادند. امريكا بارها شوروي را به جاسوسي در كشورهاي اروپايي متهم كرد. در مقابل شوروي نيز با استناد به گزارش‌هايي پيرامون مشاهده اشياي عجيب پرنده كه به «يوفو» مشهور شده بودند، باعث نگراني در مقامات هر دو كشور شده بود. در بعضي موارد افرادي كه موفق به عكس گرفتن يا تصويربرداري از يوفو‌ها شده بودند، پس از مشاهده تصاوير يا عكس‌ها لحظاتي مات و مبهوت مي‌شدند. اين اشياي پرنده هيچ شباهتي به هواپيما يا ديگر پرنده‌هاي ساخت بشر نداشت. نكته اعجاب‌انگيز ديگر اين بود كه يوفوها مي‌توانستند در آسمان و بر فراز هر جا ثابت بمانند، كساني كه از فاصله نزديك‌تر يوفوها را رؤيت كرده‌اند، در اظهارات خود مدعي شدند هيچ صدايي كه انتظار مي‌رود از موتور نيروي محركه اين اشياي پرنده باشد، نشنيده‌اند و اعجاب‌انگيزتر سرعت فوق‌العاده زياد آنهاست و برخلاف موتورهاي ساخت دست بشر كه براي رسيدن به حداكثر توان خود زماني را نياز دارند كه از آن با عبارت صفر تا ۱۰۰ نام برده مي‌شود، در يوفوها اثري ديده نمي‌شود، يعني آنها در آغاز حركت خود مي‌توانند با حداكثر توان خويش حركت كنند! از موارد مذكور مي‌توان به اين نتيجه رسيد كه از مهم‌ترين اهداف دستگاه‌هاي اطلاعاتي- امنيتي در سراسر جهان پي بردن به آخرين فناوري‌هاي كشورهاي ديگر است تا به مدد اين اطلاعات قدرت دفاعي و تهاجمي كشورهاي ديگر را تخمين بزنند و البته مسئله به اين مهمي كمترين استفاده از توان پنهان كشورهاي ديگر است. براي پي بردن به اهميت اين موضوع كافي است به ماجراي پرنده جاسوس ايالات متحده RQ- ۱۷۰ نگاه كنيم. پس از انتشار خبر شكار طلايي RQ- ۱۷۰ در آسمان ايران، در سازمان سيا (CIA) لرزه‌اي و ولوله‌اي به راه مي‌افتد. مقام‌هاي ارشد اين سازمان اما از ساعت‌ها قبل منتظر اعلام خبري از جانب ايران بودند، چراكه هدايت‌گر اين جاسوس امريكايي خبر ناپديد شدن هواپيما را از صفحه رادارش به سرعت به مقام مافوق خود گزارش كرده است. با تمام اين اوصاف هنوز كورسوي اميدي در دل اين عده به عبث روشن است، چراكه مدت‌ها پيش از اين، هواپيماي شكاري ارتش جمهوري اسلامي ايران از پايگاه مهاباد براي رصد و رديابي شيء مرموزي كه ورود آن را به خاك ايران هيچ راداري ثبت نكرده به پا مي‌خيزد. از آنجا كه آنها اين شيء را در صفحه رادار ندارند، بايد به امداد خداوند و به ياري چشمان تيزبين و تجربه و درايت‌شان آن را بيابند. كار سخت مي‌شود و دو هواپيماي ديگر برمي‌خيزند. سرانجام تيزپروازان ارتش ولايت اين جاسوس رژيم غاصب قدس را تعقيب كرده و به ماهيت آن پي برده‌اند اما مهار آنها كار آساني نيست. حسگر‌هاي موجود در اين هواپيما با احساس كوچك‌ترين خطر اقدام به خودزني مي‌كنند، چراكه در بخشي از ميان بال و بال‌هاي كوچك انتهاي هواپيما آن اندازه مواد منفجره تعبيه شده كه اين پرنده را به خاكستر تبديل كند. لاجرم قبل از خروج از مرزهاي كشورمان، اين پرنده هدف راكت هواپيماي شكاري قرار مي‌گيرد. ساعت‌ها مي‌گذرد و مقام‌هاي سيا در تشويش و نگراني كه حتماً ايراني‌ها باز موفق شده‌اند يكي ديگر از اين جاسوس‌ها را مورد هدف قرار دهند، البته خود اين موضوع هم چندان كم‌اهميت نيست، چراكه در مورد قبلي هواپيماي مورد هدف قرار گرفته از پايگاهي در جنوب تركيه كه به امريكا تعلق دارد، عازم ايران شده بود، به طوري كه كيلومترها از حريم هوايي تركيه را پيموده و هيچ يك از پايگاه‌ها و رادارهاي ارتش تركيه چيزي را ثبت نكرده است. تنها اين موضوع مي‌تواند حاوي خبري بسيار خوب براي سازمان سيا باشد: ايران به فناوري مورد استفاده در اين هواپيما دست نيافته است. اما ... ۲۴ ساعت گذشته ... در ايران و در ميان نيروي هوايي سپاهيان الله و ارتش نامرئي ايرانيان (ارتش سايبري) غوغايي برپاست. غريو شكر و شادي. در آن سو سازمان سيا (مزدوران لابي‌هاي صهيونيستي) پخش تصاوير پهپاد از تلويزيون ايران را كه به طور كامل سالم است، پس از ماجراي زيردرياي اتمي در زمان استالين بزرگ‌ترين گاف ايالات متحده مي‌دانند. سازمان CIA و پرسش‌هاي بي‌پاسخ - با اين وجود هنوز سؤالاتي پيش روي سازمان سيا قرار دارد؛ سازماني كه هميشه در مقام طراح بوده است: - دو هواپيماي ايراني تجهيز شده به سلاح ارتش سايبري در آسمان در انتظار اين هواپيما بوده‌اند! افتضاحي كه مي‌تواند تمام هيمنه سيا و موساد را بر باد دهد، يعني سازماني با توان ماهواره‌اي و نيز رادارهاي قوي و هواپيماهايي از خانواده آواكس چقدر راحت به دام ايران اسير مي‌شود؟! - از دريچه‌اي ديگر، تاكنون اگر امريكا نسبت به اينكه توان ايران در تمام عرصه‌ها بيشتر از آن است كه خود ايران در مانورها يا رژه‌ها به نمايش مي‌گذارد، شك و ترديد داشت، اكنون ديگر به يقين رسيده است. - نكته بعدي اطلاع ايران از لحظه پرواز اين جاسوس پرنده از پايگاه هواپيماهاي بدون سرنشين در خاك پاكستان است. آيا نيروهاي اطلاعاتي ايران از مدت‌ها قبل چنين دقيق پايگاه به اين مهمي امريكا را زيرنظر داشته است؟ اگر چنين باشد نيروهاي ايران مي‌توانند بر تمام پايگاه‌هاي خاورميانه و شمال آفريقا اشراف داشته باشند. ارتش سايبري ايران از داخل خاك ايران با نفوذ به خانه شرارت به سرعت زبان، كد و رمزهاي آنان را كشف و تمام راه‌هاي جاسوسي را كه به آهستگي قدم برمي‌داشت، بسته است و آنها غافل از اينكه چشمان بيدار محافظان اين مرز و بوم كه مدد از الله مي‌گيرند بر مدار ولايت حامي دين خدا و مستضعفان عالم است تا آمدن موعود. «ان تنصرالله ينصركم و يثبت اقدامكم» لينك مطلب : http://www.javanonline.ir/vdci5qa5qt1awq2.cbct.html
  4. گزارش‌هاي جديد در مورد سرنگوني هواپيماي بدون سرنشين سازمان سيا توسط ايران نشان مي دهد كه نه تنها ايران توانسته سيستم اين هواپيماها را هك كند بلكه در سيستم داخلي سازمان سيا در خاك آمريكا نیز نفوذ كرده است. به گزارش الف به نقل از راشاتودي، براساس اطلاعاتي كه راشاتودي بدست آورده مشخص شده است كه اين پهپاد آمريكايي به دليل نقص فني تجهيزات سرنگون نشده است بلكه توسط مهندسان ايراني هدايت و در اختيار ايران قرار گرفته است. براساس اطلاعات بدست آمده كه راشا تودي در مصاحبه با مقامات خارجي بدست آورده مشخص شد كه مهندسان ايراني توانسته‌اند كامپيوترهاي اين هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكا را رهگيري كنند و عملا هدايت سيستم آن را در اختيار بگيرند. بدین ترتيب بوده كه اين هواپيما بدون هيچ آسيبي از يك ماموريت در افغانستان در خاك ايران فرود آمده است. منابع نظامي همچنين در گفتگو با پایگاه خبری دبكا فايل بر اين موضوع تاكيد كردند كه ايراني‌ها توانسته اند مسيري را براي نفوذ در مراكز فرماندهي هواپيماهاي بدون سرنشين سازمان سيا در خارج از واشنگتن در منطقه لانگلي ويرجينيا در اختيار بگيرند. براساس اين گزارش لئون پانه‌تا وزیر دفاع آمریکا در گفتگويي با خبرنگار شبكه فاكس نيوز بر اين موضوع تاكيد كرده است كه خبر ادامه ماموريت‌هاي پهپادهاي آمريكا عليه ايران كذب است. اين اظهارنظر پانه‌تا در حالی مطرح شده است که وزارت دفاع آمریکا به نظرمی رسد حداقل برای مدتی ماموریتهای این هواپیماهای بدون سرنشین را به حالت تعلیق در آورده است چون نگران است دومین هواپیمای بدون سرنشین دست ایران بیفتد. به دنبال سرنگونی این پهپاد توسط ایران، آمریکا تلاش کرد به مردم این کشور نشان دهد که امنیت آمریکا مورد تهدید نيست. واشنگتن ابتدا روند انکار را در پیش گرفت اما در نهایت کار به درخواست از ایران برای پس دادن این هواپیما کشید. مهندسان ایرانی علاوه بر هک کردن سیستم جی.پی.اس این هواپیما توانسته‌اند در مرکز فرماندهی این هواپیما در خاک آمریکا نفود کنند و با توجه به سالم بودن این هواپیما ایرانی ها حتما در مرکر فرماندهی این هواپیما نفوذ داشته اند. با توجه به این سناریوی مطرح شده این احتمال که هدایت این هواپیما از خاک آمریکا انجام شده و حتی با همکاری برخی آمریکایی انجام گرفته، محتمل است. لينك خبر : http://www.rajanews.com/detail.asp?id=110804
  5. نظر به اينكه كله گنده هاي آمريكا دارند زور بي خود مي زنند، تا بلكه بتوانند طياره جاسوسي پهپاد را از جمهوري اسلامي تحويل بگيرند، توصيه هاي زير به سران كاخ سفيد تقديم مي شود. همان طور كه مي بينيد، اين تواصي، زير 2 عنوان مجزا نوشته شده است. الف) راه هاي انتقال RQ170 از ايران به آمريكا ¤ سفارتخانه مجازي چندي پيش هيلاري كلينتون، موسوم به زنبيل، شاخ غول را شكست و موفق شد عليه جمهوري اسلامي، سفارت خانه مجازي تأسيس كند. خوب است آمريكايي ها براي كش رفتن پهپاد، متوسل به همين سفارت خانه مجازي شوند تا بلكه بتوانند به صورت مجازي، اين طياره را طي يك اقدام بچه بازي، مال خود كنند! بالطبع سفارتي كه نتواند يك طياره را از جايي به جاي ديگر منتقل كند، به درد منقل بختيار مي خورد! ¤ سران فتنه از آنجا كه در فتنه 88 سران كاخ سفيد، بيت المال مردم بي نواي آمريكا را در اشكال مادي و معنوي، خرج فتنه گران كردند، نوبتي هم كه باشد، نوبت كمك سران فتنه به اصحاب اتاق بيضي است! لذا بر فتنه گران فرض است به جاي شرط گذاشتن براي شركت در انتخابات، مرام خودشان را به آمريكا نشان دهند و RQ170 را به يانكي ها برگردانند! ¤ فتوشاپ آمريكايي ها مي توانند با استفاده از فتوشاپ، كه در هاليوود، عين مور و ملخ استفاده مي شود، فيلمي ساختگي تهيه كنند و در آن فيلم، طياره جاسوسي را از دست ايران خارج كنند! در اين فيلم «جيمبو» به دليل تشابه فراوان، مي تواند بازيگر نقش اول RQ170 باشد! ¤ باد و پهپاد در ايران، بادآورده را باد مي برد، اما اين پهپاد، نه به وسيله باد، كه به دست متخصصين ايراني و خبره در جنگ الكترونيك، با كم ترين تلفات ممكن به زمين نشست. حكايت ماجراي حضرت ابراهيم، خليل الله، آمريكايي ها مي توانند از بت بزرگ شان بخواهند كه اين طياره را برگرداند!! ب) سختي هاي راه انتقال RQ170 از ايران به آمريكا ¤ مهمان نوازي از جمله خصلت هاي ايراني كه حتي خود غربي ها هم به آن اعتراف كرده اند، خصلت مهمان نوازي ايراني جماعت است. القصه! نگارنده ديروز داشتم با RQ170 گفت وگو مي كردم كه اين پرنده به من گفت: در اين مدت، اينقدر به من خوش گذشته كه اگر شما هم بخواهيد مرا تحويل آمريكا بدهيد، من برو نيستم!! اين پرنده در بخش ديگري از سخنانش به من گفت: من تازه اينجا كلي دوست پيدا كرده ام. دوستان خوبي مثل شهاب 3 كه هميشه هوايم را داشته اند! RQ170 تصريح كرد: از اينكه سرود «خلبانان، ملوانان، اي اميد فخر ايران»، چندي است كه به نوعي، شامل حال من هم مي شود، در چيز، يعني بال خودم نمي گنجم! اين پرنده با اشاره به خواستگاري يكي از موشك هاي شهاب 3 از وي، گفت: خيلي دوست دارم در همين ايران، تشكيل زندگي دهم و ماه عسل بتوانم تالاب انزلي را از نزديك ببينم!! ¤ سفت نگه داشتن مال ايراني جماعت، مال خود را سفت نگه مي دارد و همسايه را دزد نمي خواند. بعيد مي دانم مردمي كه همچين اخلاقي داشته باشند، از قيد طياره جاسوسي پهپاد بگذرند! ما تازه داريم با RQ170 رفيق مي شيم!! ¤ بحران وال استريت گيرم بخواهيم RQ170 را به آمريكايي ها تحويل دهيم. با اين اوضاعي كه در آمريكا مي بينيم، هيچ بعيد نيست كه اين طياره هم به جنبش تسخير وال استريت بپيوندد!! آيا سران كاخ سفيد مغز خر خورده اند كه دنبال دردسر مي گردند؟! «آقاي چيز»/ کیهان لينك : http://www.mashreghnews.ir/fa/news/84971/ما-تازه-داريم-با-rq170رفيق-مي-شيم
  6. [quote][quote][size=18]تذکر سردار جزایری به [color=red]نمایندگان مجلس و اصحاب رسانه[/color] ؛[/size][size=18]در انتشار اخبار دفاعی خویشتن دار باشید/ هیچ یک از اظهارات درباره RQ-170 مورد تائید نیست[/size] [/quote] این چند روزه خیلی منتظر این موضع گیری بودم خصوصا در مقابله مصاحبه های پی در پی نمایندگان مجلس. نمی دونم چرا هر وقت یه اتفاق و ماجرای مشابهی پیش میاد ، این نماینده با سرعت بسیار بالایی شروع به مصاحبه های پی در پی می کنند. چرا ما باید تو همه کارامون اینقدر بی نظمیم. نباید مشخص باشه چه کسی ، چه سازمانی درباره این موارد اظهار نظر کنه؟[/quote] با سلام خدمت همه دوستان گرامي اشتياق در دادن اخبار خوش و قرار گرفتن در ويترين افكار عمومي با توجه به نزديكي انتخابات . متاسفانه اين رفتارها گاهي ضربه هاي بدي هم در پي داشته مثل قضيه تحويل اس 300 يا قضيه دستگيري نفر دوم پ ك ك
  7. هواپيماهای استيلث را چه می‌کنيد؟ اف ۲۲های امريکايی کافی است طی ۶ ساعت هرکدام دو يا سه سورتی پرواز داشته باشند، به نظر شما غير از خاکستر، چيزی از سيستم دفاعی ايران باقی خواهد ماند؟ تاریخ انتشار : شنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۳۳ «... هنوز درمورد جنگ الکترونيک چيزی نگفته‌ايم. آيا قادر به ايجاد اختلال در فرکانس‌های ارتباطی هواپيماهای امريکايی با پايگاه‌هايشان يا ناوهای هواپيمابرشان هستيد يا خير؟ ايجاد اختلال در فرکانس‌های موشک‌های پرتاب شده به سمت پايگاه‌های راداری يا نيروگاه اتمی‌تان چطور؟ هواپيماهای استيلث (رادارگريز) را چه می‌کنيد؟ اف ۲۲ های امريکايی کافی است طی ۶ ساعت هرکدام دو يا سه سورتی پرواز داشته باشند، به نظر شما غير از خاکستر، چيزی از سيستم دفاعی شما در جنوب کشور باقی خواهد ماند؟» این بخشی از مقاله شخصی به نام پدرام فرزاد است که در تاریخ ۲۳ نوامبر ۲۰۱۰ پس از رزمایش موشکی ایران در تارنمای فارسی وزارت امور خارجه اسراییل چاپ شد. مقاله را می خوانم و به عکس هواپیمای آمریکایی رادار گریزی که در آشیانه ای در خاک ایران سالم و سلامت آرام گرفته است نگاه می کنم. آن سو تر عکس سردار شهید حسن تهرانی مقدم توجهم را به خود جلب می کند و با خود می گویم بی شک در این عزت یافتن سربازان میهن و این خوار و خفیف شدن دشمن این سرزمین حکمتی نهفته است. حکمتش لابد این است که آن خدایی که آن بالا نشسته است می خواهد به من و تو بفهماند آی آدم مومنی که با توکل بر من روی پای خودت ایستاده ای! یک کسی هست اینجا که فرای همه قدرتهای خیالی و هیمنه های پوشالی زمینی دست تو را بگیرد و تو را بر عرش اقتدار و قدرت و صلابت بنشاند. سردار کاش بودی و می دیدی که هم رزمانت امروز چه گلی کاشته اند. لينك : http://alef.ir/vdcbgfb8srhbf5p.uiur.html?133205
  8. [quote][quote]تعصب الکی بخرج ندید اگر عملیات سپاه در دوران جنگ با اصول نظامی بود مثل ارتش 48هزار کشته میداد نه نزدیک نیم میلیون . [/quote] [b]حوزه فعالیت سپاه و ارتش در زمان جنگ یکی بوده؟تعداد نیروهاشون یکی بوده؟البته قبول دارم که ارتش اصولی تر می جنگید ولی درصد پیروزی هاشون رو حساب کنید؟![/b][/quote] با سلام خدمت همه دوستان گرامي به اين لينك مراجعه كنيد : http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=13947 در بزرگترين عمليات سپاه يعني كربلاي 5 تعداد شهدا 7601 نفر اعلام شده چطور ممكن است در مجموع عملياتهاي كوچكتر رقم نيم ميليون تلفات را بدست آورد . دريكي از بروشورهاي مناطق راهيان نور رقم تلفات ايران در عمليات بيت المقدس آزاد سازي خرمشهر حدود 5000 نفر در مجموع سپاه و ارتش ذكر شده بود . در يك آمار بدبينانه دفاع مقدس كل تلفات 384 هزار نفر ارتش و سپاه بوده است . ضمن آنكه از مقطعي با توجه به اختلاف سليقه بين فرماندهان ارتش و سپاه قرار بر اين شد كه وظيفه آفند بر عهده سپاه و وظيفه پدافند مناطق تصرف شده برعهده ارتش قرار گيرد و طبيعي است تعداد تلفات در آفند بيش از پدافند است . در همين عمليات كربلاي پنج ارتش عراق بالغ بر 90 هزار كشته و زخمي داد در حالي كه مجموع تلفات ايران حدود 60000 شهيد و زخمي بود
  9. [align=justify]عربستان که خود را شکست خورده این میدان می‌داند و می‌بیند که ایران برنده این میدان است، اکنون می‌خواهد از سوریه استفاده کند تا شکستی برای ایران رقم بزند. دیپلماسی ایرانی: انقلاب‌های عربی هنگامی که از تونس آغاز شد، عربستان سعودی از مخالفان سرسخت آن بود و حتی به متحدان امریکایی و اروپایی‌اش فشار می‌آورد که مانع از سرنگونی زین العابدین بن علی، رئیس جمهوری سابق تونس و محمد حسنی مبارک، دیکتاتور مصر شوند. تلاش‌های ریاض به اندازه‌ای بود که سرکیس نعوم در یکی از یادداشت‌های روزانه خود در روزنامه لبنانی النهار که سایت دیپلماسی ایرانی نیز طی مکاتبه‌ای با او موفق شده است آنها را داشته باشد و هر پنج‌شنبه منتشر کند، به نقل از یک مقام امریکایی می‌نویسد: در روزهای آخر حکومت مبارک، سفیر عربستان به همراه یکی از شاهزادگان عربستانی (احتمالا بندر بن سلطان که در دوران سقوط مبارک در امریکا بود) به مقامات امریکایی دائما می‌گفتند، شما را چه شده است، مبارک متحدمان است چرا پشت او را خالی کرده‌اید؟ هنگامی که انقلاب به بحرین رسید، حمایت بی چون و چرای عربستان از نخست‌وزیر و فشارهای بی‌امانش به پادشاه که کار را به حذف سیاسی ولیعهد اصلاح‌طلب این کشور رساند، باعث شد که حکومت بحرین چنان سرکوبی انجام دهد که به نسبت دست کمی از سرکوب‌های مبارک و بن علی نداشت. سرکوب وحشتناکی که فغان جوامع حقوق بشر به هوا بلند شد در حالی که دادخواهی برای نجات ستمدیدگان وجود نداشت. ولی همین هم عربستان را راضی نکرد،‌ ارتش عربستان در حالی که به گفته مقام‌های امریکایی تلفن‌های پیاپی به ریاض قطع نمی‌شدند، نیروهایش را در قالب سپر دفاع جزیره وارد بحرین کرد و سراسر این کشور را در نوردید در حالی که امریکایی‌ها و اروپایی‌ها از این حرکت چنان نگران شدند که بی‌محابا به ریاض و منامه هشدار می‌دادند، بازنده این میدان شمایید و برنده آن همسایه شمالی‌تان ایران. حتی در قضیه لیبی، در حالی که معمر قذافی از سال 2006 تا 2009 دو بار نقشه ترور ملک عبدالله، پادشاه عربستان را کشیده بود و هر دو بار ناکام ماند، از ایستادن در کنار جامعه جهانی علیه قذافی خودداری کرد و حتی نپذیرفت یک خط بیانیه علیه او صادر کند. سکوت عربستان چنان امریکایی‌ها را خشمگین کرد که در حین رای‌گیری برای تصویب فروش تسلیحات نظامی به این کشور در کنگره امریکا، برخی نمایندگان جمهوری‌خواه به دیگر نمایندگان کنگره گفتند چرا باید به عربستان سلاح بفروشیم در حالی که هیچ کدام از این سلاح‌ها در هیچ جا استفاده نمی‌شوند و عربستان حتی نمی‌تواند یک گلوله به دشمنان مشترکمان شلیک کند. اما این اظهارات هم تغییری در مواضع عربستانی‌ها ایجاد نکرد. فقط به اتخاذ مواضع ضد ایرانی مبادرت ورزید تا مثلا از فشارهای امریکایی‌ها کم کند. آنها حتی زمانی که مردم لیبی کشته شدن دیکتاتور خون‌ریز خود را جشن گرفتند، لام تا کام سخن نگفتند تا افکار عمومی این گونه برداشت کنند که عربستان از سقوط قذافی خشنود نیست چرا که می‌ترسد در پایان دومینوی سقوط نوبت به آن هم برسد. در یمن، هنگامی که همه تلاش‌ها به نتیجه می‌رسید و علی عبدالله صالح می‌پذیرفت که از قدرت کنار برود و طرح شورای همکاری خلیج فارس را که قطر مبتکر آن بود، بپذیرد، عربستان سعودی وارد عمل می‌شد و عبدالله صالح را وادار می‌ساخت که در برابر فشارها خم به ابرو نیاورد و چنان بایستد گویی که اتفاقی نیفتاده است. حتی زمانی که عبدالله صالح بر اثر انفجار در مسجد کاخ ریاست جمهوری به شدت زخمی شد و برای درمان به عربستان رفت و در آن‌جا پذیرفت که قدرت را واگذار کند، این میزبانان عربستانی او بودند که رای او را می‌زدند و به او فشار می‌آوردند که تسلیم نشود. تحلیلگران می‌گفتند عربستان از یمن می‌ترسد. با توجه به تحولات بحرین اگر یمن هم از هم فرو بپاشد، ممکن است ناآرامی‌ها از جنوب نیز وارد عربستان شود و این مساله می‌تواند کنترل را از دست آنها خارج کند. حالا که کار به سوریه رسیده، عربستان سیاست خود را تغییر داده و در قامت یک اصلاح‌طلب و مدافع حقوق مردم عربی وارد میدان شده است. در حالی که کسی نیست بپرسد آیا مردم تونس، مصر، لیبی، بحرین و یمن مردم عرب نبودند که عربستان از آنها دفاع نکرد ولی حالا مردم سوریه مردم عربی شده‌اند که عربستان خود را مدافع آنها می‌داند؟ پاسخ‌های بسیاری برای این پرسش به ذهن می‌رسد. اما عمده‌ترین آنها این است که عربستان که خود را شکست خورده این میدان می‌داند و می‌بیند که ایران برنده این میدان است، اکنون می‌خواهد از سوریه استفاده کند تا شکستی برای ایران رقم بزند. عربستان در عراق بازنده میدان شد. العراقیه که با حمایت‌های میلیارد دلاری عربستان شکل گرفته بود چنان روز به روز ضعیف‌تر می‌شود و اعضایش یک به یک از آن جدا می‌شوند که دیگر امیدی برای احیای مجدد آن نیست. عربستان پذیرفته که در عراق میدان را باخته است. در لبنان دولت حریری سقوط کرد و جای آن را دولت حزب الله گرفت تا عربستان باز هم جبهه مهم دیگری را از دست داده باشد. در تونس، اوضاع به سمتی می‌رود که قدرت به دست النهضه‌ای بیفتد که بیشترین تماس را با ایران داشته است و الگوی سیاسی خود را ترکیه می‌داند. در مصر اوضاع به سویی می‌رود که اخوان المسلمین قدرت را قبضه کند. اخوان المسلمینی که اعضای آن بارها به ایران سفر کرده‌اند و از مقامات ایرانی تجلیل‌های مختلفی به عمل آورده‌اند در حالی که هیچ کدامشان به عربستان سفر نکرده‌اند و حتی یک بار هم برای دل‌خوشی ریاض، سخنی که به مذاق عربستانی‌ها خوش بیاید، بر زبان نیاورده‌اند. در بحرین اگر حکومت یک گام به عقب بردارد، پیروزی از آن شیعیانی خواهد بود که متمایل به ایران هستند. عربستان به صراحت گفته است که سوریه را باید سنیانی اداره کنند که تعلقی به ایران ندارند، برای رسیدن به این هدف هم هر کاری می‌کند، سلاح می‌دهد، پول می‌فرستد، رسانه‌ها را تحریک می‌کند در مرزها اختلال ایجاد می‌کند فقط برای این که متحدانش به هر قیمتی شده به قدرت برسند. عربستانی‌ها از این که تک به تک متحدانشان را از دست می‌دهند و حکومت‌ها به دست کسانی می‌افتد که تمایلی به آنها ندارند، ناخرسندند، سوریه می‌تواند به مثابه آب خنکی برای گلوی خشک شده از خشم حکام عربستان باشد. لينك خبر : http://www.irdiplomacy.ir/fa/news/58/bodyView/18298/ایران.دلیل.فشار.عربستان.به.بشار.html[/align]
  10. [align=justify]منطقه‌ای چند بار بین ما و عراقی ها، توی شلمچه دست به دست شد. نشسته بودم جلوی سنگر که گنجشکی آمد، چند متری ام روی تل خاکی نشست، بروبر نگاهم می کرد. به گزارشمشرق به نقل از فارس، شهید علیرضا خاکپور از سرداران شهید «لشکر پنج نصر خراسان» از خطه گلستان، روستای پیرواش، متولد سال 1345، از خانواده ائی روستائی و کشاورز، متاهل، وقتی «سمانه» تنها دخترش، «هشت ماهه» بود؛ علیرضا در ششم اسفند سال «1365»در عملیات «کربلای پنج» مظلومانه شهید شد. شهید علیرضا خاکپور؛ در دفترچه خاطراتش آورده است: منطقه ائی چند بار بین ما و عراقی ها، توی شلمچه دست به دست شد. نشسته بودم جلوی سنگر که گنجشکی آمد، چند متری ام روی تل خاکی نشست، بروبر نگاهم می کرد. به یکی از بچه ها که کنارم نشسته بود، گفتم: این گنجشک گرسنه است. بلند شدم چند دانه نان خشک شده را بردم یک متری اش، ریختم و برگشتم. نخورد. یکی از بچه ها سنگی به طرفش پرتاب کرد که، گنجشکک من، برو خمپاره می خوری ها، پرید. چرخی زد و دوباره برگشت، همان نقطه نشست. یکی دیگر از بچه ها سنگی دیگر برداشت، به طرفش پرتاب کرد. پرید و رفت، چند لحظه بعد، باز دوباره برگشت. همان نقطه نشست. پریدم داخل سنگر، گفتم: بچه ها سر نیزه، یکی بیلچه آورد، یکی با سر نیزه، زدیم به زمین، چند لحظه بعد، پوتین خون گرفته ائی، پیدا شد، بیشتر کندیم.... نامرد دشمن، چهل و هشت شهید مظلوم بسیجی را یک جا روی هم دفن کرده بودند. *نویسنده: غلامعلی نسائی لينك خبر : http://www.mashreghnews.ir/fa/news/81902/گنجشکی-که-نشانی-48-شهید-را-آورده-بود[/align] [color=orange] منتقل شد به بخش جنگ 00Amin[/color]
  11. [quote][quote]به نظر من این نماد قدرت ایران بوده که توی اون زمان با ابر قدرت دوم دنیا در افتاده... [b][size=24]در [color=red]سال 1355 [/color]یک فروند F-4E (ایران) موفق شد در زاویه و سرعتی مناسب خود را به فاکس بت(شوروی) نزدیک کرده و در فاصله مجاز یک تیر موشکAIM-7 اسپارو به این پرنده دست نیافتنی شلیک کند.فاکس بت با دریافت هشدار شلیک موشک گردش شدیدی کرد اما اسپارو با دقت بالایی پرنده ساخت اتحاد شوروی را مورد اصابت قرار داد و زخمی نمود. فاکس بت ناکام از ادامه ماموریت سمت مبدا را پیش گرفت و بر اساس برخی اسناد نا موفق از رسیدن به یک فرودگاه اظطراری [color=red]در خاک شوروی سقوط کرد...[/color] [/size][/b] مجله صنایع هوایی.شماره239[/quote] پوچ بودن این ادعا از اونجایی ثابت میشه که جنگنده ی MIG-25 Foxbat تازه در سال 1965 اولین پروازش رو انجام داد و در 1970 عملیاتی شد ! چطور اف-4 های ما ده سال قبل از اینکه فاکس بت اولین پروازش رو انجام بده هدف قرارش دادن ؟! F-4 از نظر سرعت و چابکی اصلا به پای Mig-25 هم نمیرسه ، در مقاله ی مجله ی جنگ افزار هم به صراحت قید شده بود که هر وقت میگ-25ها خودشون رو در تیررس اف-4 میدیدند فقط یکم سرعتشون رو میبردند بالا ، اف-4 جلوی سرعت 2.8 ماخ Mig-25 هیچ کاری نمیتونه بکنه ، دلیل تحویل سریع جنگنده های اف-14 به ایران هم همین ضعف اف-4ها در مقابل فاکس بت های شناسایی شوروی بود. Koloot جان ، بنظر شما ستعمره نبودیم ؟! اینکه خلبان های ما باید برن تو قلب خاک شوروی تا امنیت آمریکا حفظ بشه ، اینکه آمریکا 5 تا پایگاه نظامی تو ایران دایر کنه ، اینکه در دکترین دفاعی آمریکا ، ایران به عنوان دومین نوک پیکان (بعد از اروپای غربی) در مقابل تهاجم شوروی تعیین بشه وابستگی نیست ؟![/quote] با سلام خدمت همه دوستان گرامي اگر اشتباه نكنم1965 ميلادي معادل 1343 شمسي مي باشد و 1970 ميلادي معادل1348 شمسي مي شود بنابر اين در سال 1355 شمسي حدودا 7 سال از ورود به خدمت ميگ 25 ها مي گذشته است .فكر مي كنم شما 1355 را 1955 در نظر گرفته ايد .
  12. با سلام خدمت همه دوستان گرامي حالا گيريم 15.5 ميليون بشكه نفت عبوري از تنگه هرمز در روز را توانستند با لوله از راه ديگر به خارج خليج فارس بفرستند فعلا كه صحبت 2.5 ميليون بشكه هست . وارداتشان را چه مي كنند نكند كانتينرها و فله ها را هم مي خواهند از طريق خط لوله وارد كشورهايشان كنند . بعد هم وقتي جنگ شود كه ديگر تاسيسات استخراج و پالايشي در منطقه نمي ماند كه همين نفت را هم بفرستند بيرون . گذشته از همه اينها وقتي خط لوله گاز مصر به اسراپيل همين چند وقته 8 بار منفجر مي شود چه تضميني هست كه اين خط لوله سر جايش سالم بماند و نفت ارسال كند
  13. این شهید عزیز نقل مي کرد که من به ژنرا ل های روسی با اطمینان گفتم که ما می توانیم به اين فناوري دست پيدا كنيم و همانند این موشك را بسازیم و البته پوزخندی به عنوان پاسخ بر لبان ژنرال های روسی نقش بست. به گزارش جهان علی رضا زاکانی نماینده مردم تهران با ذکر و یاد شهید مقدم از شهدای حادثه ملارد، خاطره ای از این شهید بزرگوار نقل می کند که خواندنی است: روزی با هم از نماز جماعت برمی گشتیم و از هر دری صحبت می کردیم؛ [color=blue]به ناگاه ایشان از سفر خویش به روسيه به اتفاق هياتي برای خرید يكي از سيستم هاي موشكي دقيق روسي كه سامانه اي با برد ۳۰۰ كيلومتر و ضريب اطمينان بالا بود؛ سخن گفت. اين موشك مي توانست با كمترين اختلاف و انحرافي به هدف خود برخورد كند و اين فناوري تنها در انحصار روسيه قرار داشت[/color]. مذاكرات براي خريد اين موشك به سرانجام نرسيد چرا كه آن ها اين سامانه را جزو سلاح هاي استراتژیک و مبنایی خود مي دانستند و به دليل حساسیت ويژه اي كه روس ها داشتند، از دادن موشك سر باز زدند. این شهید عزیز نقل مي کرد که من به ژنرا ل های روسی با اطمینان گفتم که ما می توانیم به اين فناوري دست پيدا كنيم و همانند این موشك را بسازیم و البته پوزخندی به عنوان پاسخ بر لبان ژنرال های روسی نقش بست. او می گفت در برگشت از سفر روسیه تمام هم و غم من این شد که نمونه این موشک روسي را بسازم اما دائما در مسیر انجام تست هاي موشك اخلال به وجود مي آمد. این شهید عزیز بیان می کرد که براي حل اين مشكل به خدا توكل كردم و به ائمه اطهار(علیهم السلام) متوسل شدم؛ به مشهد مقدس رفتم و سه روز در حرم حضرت امام رضا (علیه السلام ) به ايشان توسل کردم و راجع به اختلال پيش آمده به تفکر مشغول شدم. شهيد تهراني نقل مي كرد كه بعد از سه روز در حرم حضرت رضا(علیه السلام) یک دفعه موضوعی به ذهنش رسید که احساس مي کرد راه حل این مشکل است. طرحی در ذهنش جرقه زد که تعبیر ایشان درباره آن ساده و زیبا بود‎؛ او می گفت: زیارت خودم را تکمیل کردم و سریع برگشتم منزل، دفترچه نقاشی دخترم را گرفتم و آن چه را که در ذهنم بود ترسیم کردم. بعد از بازگشت از مشهد این طرح را مد ل سازی کردیم و به لطف خدا جواب هم گرفتیم و مشكل حل شد. در یک زمان دیگر شهيد تهراني مقدم نتایج کاري را كه انجام شده بود بر روی رايانه به من نشان داد، واقعا غرورآفرین بود؛ موشك ساخته شده توسط جهاد خودكفايي سپاه در مقایسه با مدل روسی آن در بعضی ويژگي ها برتر هم بود. لذا ایشان اهل توکل به خدا بود و در عبور از موانع و رسیدن به اهداف خود به ائمه معصومین (علیهم السلام) متوسل می‌شد. لينك خبر : http://www.jahannews.com/vdcfvtdyxw6d1ea.igiw.html
  14. حادثه انفجار تولید محصول تحقیقاتی سپاه را تنها دو هفته به تعویق انداخت [align=justify]رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با بیان اینکه حادثه انفجار در زاغه مهمات سپاه هیچ ربطی به آمریکا و اسرائیل ندارد، گفت: این حادثه تولید محصول تحقیقاتی سپاه را که می تواند مشت محکمی بر دهان استکبار و رژیم غاصب باشد تنها دو هفته به تعویق انداخت. به گزارش خبرنگار مهر سردار سرلشکر بسیجی دکتر سید حسن فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ظهر امروز چهارشنبه در حاشیه مراسم بزرگداشت سومین روز شهدای غدیر سپاه در جمع خبرنگاران در بیان ویژگی های شهید حسن تهرانی مقدم گفت: هیچکس فکر تنفیذ مسئولیت، اختیار و اعطای پست به شهید تهرانی مقدم را نمی کرد چرا که او همه مسئولیت ها را با شایستگی می پذیرفت و به عنوان یک بسیجی واقعی آنها را به بهترین شکل انجام می داد. وی شهید حسن تهرانی مقدم را یک الگوی اخلاقی تمام عیار به شمار آورد که به عنوان یک بسیجی واقعی سرباز انقلاب و رهبری بوده است. رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در ادامه در خصوص تهدیدات آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز گفت: در حال حاضر اسرائیل در شرایط بسیار سخت و حساسی قرار دارد و بیداری و اقتدار نظام اسلامی فریاد ناتوانی اسرائیل را بلند کرده است و آمریکا هم گرفتار جنبش ضد سرمایه داری وال استریت شده است بنابراین همه این تهدیدات، جیغ و فریاد ناتوانی آنهاست. وی با بیان اینکه حادثه انفجار در زاغه مهمات پادگان مدرس سپاه موجب به شهادت رسیدن 17 نفر شد، گفت: این حادثه و انفجار اخیر هیچ ربطی به اسرائیل و آمریکا ندارد جز اینکه محصول تحقیقاتی که می تواند مشت محکمی بر دهان استکبار و رژیم غاصب باشد تنها تولید آن برای دو هفته به تاخیر و تعویق افتاده است. فیروزآبادی تصریح کرد: ولی قطعا نیروها و همسنگران شهید مقدم این راه را با قدرت بیشتر ادامه خواهند داد و ثمره تلاش های آنها مشت محکمی بر دهان اسرائیل و استکبار جهانی خواهد بود. وی اضافه کرد: این جیغ و فریادها هم هیچ خللی در توان و قدرت انقلاب اسلامی ایجاد نمی کند و هیچ گاه نیز نباید فریب آن را خورد و با نابودی جبهه ابرسرمایه داری و رژیم صهیونیستی نیز این جیغ و فریادها ساکت خواهد شد. رئیس ستاد کل نیروهای مسلح تصریح کرد: 30 سال است که این جیغ ها و تهدیدات دشمنان هر روز بلندتر از روز قبل از سر عجز و ناتوانی سرداده شده است اما مردم ایران نیز بی پایه و اساس بودن آن را درک نموده است. [/align]لينك خبر : http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1461330 ادغام شد rezat1980
  15. [quote][quote]اين موشك جديدي كه اسراپيل آزمايش كرد 6000 كيلومتر برد دارد . فكر مي كنم از مشهد آن طرفتر هم برود فقط مي ماند يك جوري كلاهكش را سنگر شكن كنند [/quote] برادر منظور ايشون امن از لحاظ مواد راديو اكتيو بود كه طبق اون انيميشن به مشهد نميرن .[/quote] با سلام خدمت همه دوستان گرامي با تشكر از شما حالا افتاد ولي از اين جماعت هيچ خباثتي بعيد نيست حتما براي بقيه مناطق مثل مشهد هم برنامه هايي دارند
  16. [quote]بله مشهد که امنه به مشهد چیزی نمی رسه ! [/quote] با سلام خدمت همه دوستان گرامي اين موشك جديدي كه اسراپيل آزمايش كرد 6000 كيلومتر برد دارد . فكر مي كنم از مشهد آن طرفتر هم برود فقط مي ماند يك جوري كلاهكش را سنگر شكن كنند
  17. دكتر مسعود درخشان كه عضو هيئت علمي دانشكده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبايي است و دانش‌آموخته انگليس است و تخصص اصلي‌‌اش در اقتصاد انرژي است، از سال‌ها قبل نقد نظام اقتصادي بين‌الملل را به‌طور مبسوط در دستور كار داشته و معتقد است كه الگوي اداره كشور نيز نبايد كپي برداري شده از نظام سرمايه‌داري باشد. وي در نشست انديشه‌هاي راهبردي با موضوع الگوي اسلامي ايراني پيشرفت در حضور رهبر معظم انقلاب نيز بحثي ارائه داد. به گزارش رجانيوز، او ضمن ارائه بحث‌هاي مهم در اين زمينه، يك مناظره جنجالي نيز با دكتر موسي غني‌نژاد از طرفداران پر و پا قرص اقتصاد ليبرال داشت كه غني‌نژاد در ميانه بحث، محل مناظره را ترك كرد. دكتر درخشان روز گذشته در دانشكده اقتصاد دانشگاه علامه بحث جالبي در مورد اعتراض‌هاي اخير به نظام سرمايه‌داري موسوم به جنبش وال‌استريت مطرح كرد. وي توضيح داد كه ريشه مشكلات اخير دولت امريكا كجاست، آيا راه‌حلي براي آن وجود دارد، ناپختگي شعارهاي معترضان و آينده نظام سرمايه‌داري سخنراني كرد كه متن آن در ادامه آمده است: موضوع بحث، وضعیت فعلی بحران در امريكاست و باید پرسید این بحران به چه میزان برای نظام سرمایه داری زنگ خطر است. در زمینه ویژگی این بحران می توان گفت این بحران در واقع بحران بدهی هاست؛ بدهی دولت امريكا همان حجم استقراض دولت فدرال است که از طریق انتشار اوراق قرضه دولتی توسط وزارت خزانه داری امريكا به‌وجود می آید. هدف از انتشار این اوراق قرضه، تامین کسری بودجه سالیانه امريكا بوده و حجم این بدهی ها به صورت انباشته به شدت در حال افزایش است. از سال 2003 میلادی، حجم این بدهی ها سالیانه 500 میلیارد دلار افزایش می یافت که نشان می دهد هر سال دولت امريكا با کسری بودجه مواجه بوده است. این موضوع تا سال 2008 میلادی یعنی سالی که بحران مالی امريكا اتفاق افتاد، ادامه داشته که در این سال، بدهی این کشور به یک تریلیون دلار رسید. در سال بعد از آن یعنی سال 2009 بدهی این کشور به 1.2 تریلیون دلار رسید و در سال 2010 به 1.7 تریلیون دلار افزایش یافت. میزان حجم انباشته شده این بدهی ها تا ابتدای شهریور ماه امسال به مبلغ 14.3 تریلیون دلار افزایش یافت که در صورتی که تولید ناخالص امريكا را حدود 15 تریلیون دلار در نظر بگیریم، این میزان بدهی حدود 97 درصد تولید ناخالص داخلی امريكا را تشکیل می دهد. در همین رابطه باید گفت امريكا در عین حال هم بزرگ‌ترین تولید کننده دنیا و هم بزرگ‌ترین بدهکار جهان است. سوال این است که چه راهکارهایی برای حل این مسئله وجود دارد؟ در پاسخ باید گفت تقریبا هیچ راهکاری برای حل بحران بدهی در امريكا وجود ندارد. نه تنها راه حلی وجود ندارد بلکه باید گفت هیچ راه حلی هم برای کم کردن این میزان بدهی در امريكا وجود ندارد. با توجه به این موضوعات است که شرکت S&P در مرداد ماه امسال تصمیم گرفت رتبه اعتباری امريكا را کاهش دهد. دلیل این کاهش رتبه اعتباری هم این بود که نه در سیاست های مالی امريكا تصمیمی برای کاهش این بدهی وجود دارد و نه در بین سیاست‎مداران دو حزب امريكا توافقی عمومی برای حل این بحران شکل گرفته است. نکته جالب اینجاست که این شرکت پیش بینی کرده بدهی امريكا در سال 2020 به بالای 20 تریلیون دلار خواهد رسید و این در صورتی است که دولت امريكا تصمیم بگیرد بدهی امريكا را کاهش بدهد. نکته دیگری که باید به آن پرداخته شود، موضع گیری رییس جمهور امريكا در این زمينه است. موضع گیری اوباما در برابر این موضوع بسیار جالب بوده و اصلا همخوانی با صحبت های قبلی دولتمردان امريكا ندارد و هیچ سنخیتی هم با نظریات کشوری که ادعا می کند کار کارشناسی بر روی مسایل مختلف انجام می دهد، ندارد. رییس جمهور امريكا گفته است: مهم نیست که برخی موسسات چه بگویند ما همواره کشوری با بالاترین رتبه اعتباری بوده و خواهیم بود. با این نوع برخورد با مسایل به نظر نمی رسد نظام سیاسی امريكا بتواند بحران را حل کند. [b]بی برنامگی دولتمردان امريكا برای حل بحران[/b] در حال حاضر باید پرسید راهکارهای توصیه شده برای این بحران از سوی دولتمردان امريكا چه بوده است. در مجموع می توان گفت این راهکارها در تناقض با یکدیگر هستند. 1- کاهش هزینه های دولتی به شرط عدم کاهش مصرف خانوار؛ 2- افزایش مالیات به شرط عدم کاهش سرمایه گذاری بنگاه ها؛ 3- برنامه های مقابله با بیکاری. دولت امريكا در حال حاضر با بی برنامگی کامل مواجه است. آخرین برنامه حزب حاکم امريكا در کنگره با رای منفی نمایندگان مواجه شد. بحران کنونی آینده جهان را تهدید می کند و باید گفت آینده روشنی هم برای آن نمی توان متصور بود. حال باید دید این بحران از کجا نشات گرفته است. یکی از دلایل شکل گیری این بحران، ساختار نظام اقتصادی امريكا بوده و دلیل دیگر آن بحران مالی سال 2008 می باشد. نکته جالب توجه آن است که در بحران سال 2008 که ارتباط زیادی با این بحران دارد، باید گفت اقتصاددانان در سال 2005 میلادی هشدارهای جدی به مقامات سیاسی امريكا دادند که بحرا ن بزرگی در کمین است. این اقتصاددانان در هشدارهای خود گفتند حباب مسکن شکل گرفته در امريكا در حال ترکیدن است و ابزارهای مالی که در بورس امريكا وجود دارد جهان را به سمت یک بحران خواهد برد. اما جرج بوش رییس جمهور وقت امريكا، در پاسخ به هشدار اقتصاددانان در سال 2006 می گوید: اگر قیمت مسکن به شدت افزایش یابد آن گاه مردم برای خرید مسکن اقدام نخواهند کرد و همین امر موجب می شود مردم عادات مصرفی خود را تغییر دهند، بگذارید بازار به درستی کار خود را انجام دهند. بازار مسکن سیکل های رکود و تورم خود را دارد. همان حرف های ساده و اولیه علم اقتصاد را زده است. [b]تکرار حرف های رییس جمهور امريكا توسط برخی اقتصاددانان وطنی[/b] حرفی که رییس جمهور امريكا در آن زمان گفته است همان حرفی است که برخی اقتصاددانان وطنی هم آن را به زبان می اورند و می گویند بگذار بشود، یکی از اصلی ترین قواعد نظام سرمایه داری است. همین حرف که بگذارید اقتصاد کار خودش را انجام دهد، کاری کرد که در سال 2008 بحران مالی جهان را فرا گرفت. همین بازارها در سال 2011 بحرانی را ایجاد کردند که ما هیچ امیدی برای حل آن نداریم. [b]جنبش وال استریت، اعتراضی در حال گسترش[/b] بحران فعلی یک بحران اجتماعی عظیم در امريكا بوده و به شدت تحت تاثیر بحران مالی سال 2008 میلادی است. این بحران از 17 سپتامیر(اواخر شهریور) در نیویورک شروع شده که حدود یک ماه از آن می گذرد و هم اکنون 90 شهر را در امريكا و تعداد زیادی از شهرهای دنیا را درگیر کرده است و بنابراین این اعتراضات در حال گسترش است اما باید گفت تا کجا می تواند جلو برود. مشکل اصلی اعتراضات در نیویورک این است که نه رهبری دارد و نه شخص و نظام خاصی را هدف قرار داده است و شعارهایی هم که می دهند هم تقریبا مبهم است. مثلا شعارهایی که داده می شود از این قبیل است: پول از سیستم اقتصادی باید خارج شود. می دانیم این شعار ناپخته و نابجا است. بنگاه ها و شرکت های چند ملیتی باید جمع شوند و مردم به جای این شرکت ها قرار بگیرند. گرفتن مالیات یک درصدی از کلیه معاملاتی که در بورس و فرابورس انجام می گیرد که این کار هم به دلیل پیچیدگی این معاملات غیر ممکن است. شعارهای این معترضان کاملا نسنجیده بوده و هیچ یک، مبنای اقتصادی ندارد. می توان از این شواهد استفاده کرد و گفت یک سری از مردم عادی دست به اعتراض زده اند که به این افراد برچسب سوسیالیت بودن زده می شود که بعد از چند روز با گسترش اعتراضات دیدند این حرف ها راه به جایی نمی برد. این افراد از قشر متوسط جامعه بوده که درد و رنج را می فهمند و برای همین دست به اعتراض زده اند. قطعا این بحران برای نظام سرمایه داری آثار جدی به همراه خواهد داشت که این موضوع به ذات این بحران برمی گردد و باید گفت در تمام بحران های گذشته اختلاف طبقاتی کاهش می یافته است ولی در بحران مالی سال 2008 این اتفاق نیفتاده و اختلاف طبقاتی کاهش نیافته است. [b]بحران در ذات نظام سرمایه داری شکل می گیرد[/b] نگرانی اجتماعی که در این بحران وجود دارد این است که همه کوشش ها برای نجات سرمایه و بانک ها است، زیرا این ذات نظام سرمایه داری است که در این نظام اصل بر حفظ و تراکم و تکاثر سرمایه است. مبنای سرمایه داری بر اساس سرمایه بوده و متفکران این نظام اعتقاد دارند اگر می خواهیم از این بحران خارج شویم باید سرمایه و بانک ها و شرکت های بزرگ مالی را نجات داد. در این نظام معیارها و سنجش رشد و ارزش همه بر مبنای سرمایه است. وقتی به این بحران می رسیم علمای این نظام می گویند که برای حل این بحران باید سرمایه نجات پیدا کند. 800 میلیارد پوند در انگلستان به بانک ها کمک شده است. میزان کمک به این موسسات در کشورهای غربی مشخص نیست ولی باید گفت تریلیون ها دلارها به این شرکت ها کمک شده است. از سال 2008 تاکنون حقوق مدیران مالی شرکت ها تا حدود 25 میلیون دلار افزایش یافته است، چون از این طریق می خواهند مدیران مالی عالی را جذب کنند و مهم نیست که این در این بین چند کارگر اخراج شوند. در این سیستم صحبت کردن از عدالت اجتماعی بی معنا می باشد. اعتماد به دولت ها و رسانه ها در این کشور ها از بین رفته است به نظر می رسد در جوامع این کشورها دو نکته اصلی از بین رفته است. از بین رفتن صلابت دولت مرکزی یکی از اصلی ترین ضربه هایی است که این بحران به نظام سرمایه داری زده است. برای شاهد مثال این موضوع می توان گفت پنج روز لندن از دست نیروهای امنیتی خارج شده بود که نشان می دهد دولت در کنترل بحران ناتوان است آن هم به خاطر یک حرکت دانشجویی. در امريكا هم می توان گفت اوباما توان اجرایی برای حل این بحران را ندارد. یکی دیگر هم اعتماد به رسانه ها در این کشور ها از بین رفته است. زیرا می بینند رسانه ها کوچک‌ترین مسایل در مناطق دیگر دنیا را منتشر می کنند، اما بزرگترین اتفاقات در این کشور را پوشش نمی دهند. این موضوعات درحال تغییر دادن ارزش های سرمایه داری است. نکته ای که باید به آن اشاره کرد این است که واژه سرمایه داری به ادبیات این کشورها دوباره بازگشته است. در گذشته می گفتند سرمایه داری را کمونیست ها به کار می برند و هر کس این لفظ را به کار می برد به او می گفتند سوسیالیست. اما هم اکنون و در این بحران این واژه دوباره در ادبیات معترضان وجود دارد و خواستار حذف سرمایه داری در کشورهای خود هستند. [b]نفوذ سرمایه داری به جمهوری اسلامی[/b] در این بحران عظیم هیچ کس مسئولیت رسیدگی به امور را ندارد و اعلام نشده است که چه کسی مسئول است و مردم نظام مالی را مسئول می دانند که درست است. وال استریت هم مظهر نظام مالی در امريكا است. مردم ترتیبات این نظام، شیوه تفکر این نظام که در همین دانشکده هم رایج است، تفکری که رشد انسان را در گرو رشد سرمایه می داند، نهادها، نحوه ارزش افرینی را مسئول می دانند که خواستار تغییر آن هستند. سرمایه داری تا جایی پیش می رود که در همین اتوبان مدرس در تهران تابلویی می بینیم که روی ان نوشته شده است شخصیت شما نوع ساعتی است که به دست دارید؛ این مسئله نشان می دهد سرمایه داری در جمهوری اسلامی ایران هم رسوخ کرده است. یعنی همه چیز را در خدمت سرمایه می دانند. این تفکر سرمایه داری است که مقصر بوده و مانند هوای مسمومی است که نمی دانیم وجود دارد و آن را استشمام می کنیم و دچار بیماری می شویم. بنده برای آن که به اندیشه های کمونیستی متهم نشوم در کتابی که درباره بحران مالی سال 2008 نوشتم، چند نقل قول را از بزرگان سرمایه داری آوردم که نشان دهم، خودشان هم از کلمه سرمایه داری استفاده می کنند. نکته دیگری هم که باید به آن توجه کرد اذعان مردم امريكاست که می گویند جنبش آنها تحت تاثیر میدان التحریر مصر است و باید گفت نظام استعماری که سالیان سال، مصر را تحت سلطه خود قرار داده بود، حال مردم همان کشور استعمار زده، الهام بخش جنبش وال استریت شده اند. باید پرسید چند کتاب درباره بحران مالی در کشور ما در این سه سال نوشته شده است. در همین مجله پژوهش های اقتصادی دانشگاه علامه اعلام کرده ایم که تمام مقالات انتقادی درباره نظام سرمایه داری را چاپ می کنیم اما یک مقاله هم برای ما ارسال نشده است. یعنی اساتید ما و همکاران بنده در این زمینه کم کاری کرده اند. یکی از دانشجویان از دکتر درخشان پرسید: موضوع بدهی هایی که در این کشور ها وجود دارد چطور می تواند بحران سازی کند؟ وی در پاسخ به این سوال گفت: یک تاجر بزرگ می تواند بدهی داشته باشد ولی با گردش مالی زیاد می تواند کارا عمل کند. در بازارهای اعتباری خود گردش مالی باعث رشد می شود، اما باید گفت سالیان سال است که اقتصاد امريكا معروف به مصرف کننده بوده است تا تولید کننده. مسئله دوم آن که این سیستم تا جایی که اعتماد جهانی به آن وجود داشته باشد می تواند کار کند. اما اگر بحران داخلی در این کشور به وجود بیاید همان طور که در سال 2008 اتفاق افتاد و هم اکنون هم که اعتماد عمومی به این کشور وجود نداشته، پس این بدهی ها برای امريكا بحران ساز شده است. اروپا هم با این موضوع مواجه شده است. نسخه ای که برای اروپا چیده اند هم همان ریاضت اقتصادی است که نه تنها به نتیجه نرسیده بلکه بحران در این قاره در حال افزایش هم می باشد. یعنی بعد از یونان، بحران به ایرلند، پرتغال و ایتالیا هم خواهد رسید. در تمام این سال ها اروپا به دنباله رو امريكا تبدیل شده است، در همین زمینه باید گفت اگر امريكا سرما بخورد اروپا تب خواهد کرد، حال که امريكا که بزرگترین تکیه گاه سرمایه داری است با بیماری سختی مواجه شده است باید دید در اروپا چه اتفاقی خواهد افتاد. این بحران یک حرکت و ناآرامی اجتماعی است که آثار وضربات فراوانی برای نظام سرمایه داری دارد. [b]مردم به دنبال جایگزین سرمایه داری هستند[/b] یکی دیگر از دانشجویان در سوالی پرسید: فروپاشی سرمایه داری به چه معنایی می تواند باشد؟ دکتر درخشان در پاسخ به این سوال گفت: فروپاشی نظام سرمایه داری مانند فروپاشی کمونیسم نیست. باید گفت نظام سیاسی شوروی سابق فروریخت، اما تفکر و اندیشه مارکسیستی هنوز هست زیرا این یک نوع تفکر است که نمی توان آن را از بین برد. اگر سرمایه داری را به عنوان یک تفکر در نظر بگیریم هیچ گاه از بین نمی رود اما ممکن است ترتیبات نهادی و نظامات اداری آن از بین برود. در همین دو سال گذشته فروش کتاب های مارکسیستی به شدت افزایش یافته است. مردم به دنبال الگوی جایگزین هستند. نظام سرمایه داری یک نوع شیوه زندگی است اگر به مبانی آن توجه نکنیم، ظاهر آن خدشه ناپذیر خواهد بود. انسان به دنبال سود است که در نظام سرمایه داری به عنوان یکی از اصول اساسی پذیرفته شده است که این موضوع در همه ادیان است اما شیوه آن مهم است که در سرمایه داری گفته می شود از هر طریقی که ممکن شد. این دقت های نظری هستند که مشخص می کند مبنای نظام سرمایه داری چیست. [b]در نظام سرمایه داری اصل تکاثر سرمایه است نه مردم[/b] مدیران و دولتمردان در نظام سرمایه داری شیوه زندگی مردم را به نحوی شکل می دهند که اساس تکاثر سرمایه باشد. انسان در چارچوب این سیستم تعریف می شود. اگر نقشی در این تکاثر سرمایه داشته باشید جایگاه و حقوق شما رشد خواهد کرد تا جایی که رییس جمهور امريكا می شوید. شرکت های بزرگ امريكایی اصلی ترین تامین کننده های مالی انتخابات ریاست جمهوری در امريكا هستند و این شرکت ها کسانی را انتخاب می کنند که بتواند این فرآیند را تسهیل کنند و پشتیبان این نظام باشد. [b]هر نظامی به نام غیر خدا حکومت کند، دچار فروپاشی می شود[/b] باید گفت چیزی به عنوان فرو پاشی اندیشه های سرمایه داری نداریم و بنده با تاکید می گویم هر نظامی به نام هرکسی الا خدا حکومت کند دچار فروپاشی خواهد شد. اندیشه های شیطانی هم همیشه وجود داشته است و خواهد داشت. فروپاشی سرمایه داری اتفاق نمی افتد زیرا این نظام به شدت با حس شیطانی انسان همخوانی دارد و انسان ها دنباله آن خواهند بود. برخی می گویند همه رشد کردند چرا ما رشد نمی کنیم. 30 سال است از اقتصاد اسلامی حرف زده اید و کار ما به اینجا کشیده است که اختلاس 3000 میلیاردی را شاهد هستیم، در جواب باید گفت 30 سال است گفته ایم این نظام بانکی اشکال دارد و غیر اسلامی است و چون به نام اسلام است کار را خراب کرده است. همان سرمایه داری را دارید به اسم اسلام به خورد مردم می دهید. [b]جایگزین سرمایه داری از ایران شکل می گیرد[/b] فروپاشی نظام سرمایه داری که می گویند اتفاق نخواهد افتاد. اما باید پرسید جایگزین این نظام چیست؟ جایگزین این نظام بر مبنای الهی خواهد بود. جایگزین این نظام با مبانی اسلامی اگر بخواهد شکل بگیرد فقط و فقط در نظام جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. فقط باید گفت این نظام در ایران و در دانشکده های اقتصاد این کشور است. شما می گویید پس حوزه چی؟ من می گویم اول باید در دانشکده های اقتصاد شکل بگیرد. ما در ابتدا حوزه ها را به اندیشه های فریدمن و ادام اسمیت مجهز کردیم بعد گفتیم حالا بسازید که این موضوع شدنی نیست. درد را ما ایجاد کردیم و باید حال خود هم دوا کنیم. ساختن نظام جایگزین توسط شما دانشجویان انجام خواهد شد و شما نباید بگویید دیگری انجام خواهد داد اگر بسم الله الرحمن الرحیم را درست بگویید من به شما می گویم می توانید. لينك خبر : http://www.rajanews.com/detail.asp?lang_id=&id=105804
  18. با سلام خدمت همه دوستان گرامي ضمن عرض تشكر از آقا مصطفي خواهش مي كنم در خصوص چسبندگي اقتصادي كه فرموديد كمي بيشتر توضيح دهيد . در متني كه زحمت كشيديد فقط اشاره اي به آن شده ولي توضيحي داده نشده است .
  19. [align=justify]سیمنتک می گوید بر خلاف موضوع استاکس نت، نکته کلیدی که در این پرونده جدید ناپدید شده این است که کسی نمی داند سازندگان ویروس دقیقا به دنبال چه هستند. ویروس جدید رایانه ای که گروهی آن را "فرزند استاکس نت" می نامند کشف شده است و محققان از خطر احتمالی حمله این ویروس به رایانه های زیرساختارهای حیاتی در سرتاسر جهان ابراز نگرانی می کنند. به گزارش مهر، کرم مرموز استاکس نت که شاید پیچیده ترین ویروس در تاریخ جهان به شمار رود، با هدف تخریب ساختارهای رایانه ای نیروگاه های ایران طراحی شده بود، اما کرم جدید که "دوکو" نام دارد به اندازه استاکس نت هدفمند نیست. با این همه میزان کدهای مشترک این ویروس با استاکس نت به اندازه ای است که محققان شرکت سیمنتک می گویند این ویروس باید توسط همان گروهی نوشته شده باشد که استاکس نت را نوشته است و یا گروهی که "دوکو" را طراحی کرده به کدهای استاکس نت دسترسی داشته است. با این همه به نظر می آید هدف دوکو ورود به رایانه های صنعتی است، زیرا ردپای به جامانده در رایانه هایی که مورد هجوم این ویروس قرار گرفته اند نشان می دهد که ویروس بیشتر رایانه ها و سیستمهای کنترلی صنعتی را هدف قرار داده است. سیمنتک گمان می برد هدف اصلی دوکو جمع آوری اطلاعات برای اجرای حمله ای قدرتمند به زیرساختارهای رایانه ای در آینده است. به گفته این شرکت مهاجمان در جستجوی اطلاعاتی از قبیل مدارک طراحی که می تواند در حملات آینده به آنها در نفوذ کردن به سیستمهای کنترلی کمک کند هستند. در حال حاضر دوکو تنها روزنه ای را در سیستمهای آلوده باز کرده و آنها را به رایانه ای مرکزی در جایی از هند وصل می کند، هنوز از جانب این رایانه دستوری به رایانه های آلوده ارسال نشده اما به گفته متخصصان افرادی که این سیستمها را در کنترل خود بگیرند تقریبا قادر به انجام هر کاری خواهند بود. از سویی دیگر متخصصان شرکت F-secure این ویروس را به دلیل شباهتهای زیادی که به استاکس نت دارد از اعضای نزدیک خانواده این ویروس می دانند و دوکو پس از ایجاد روزنه ای در سیستمهای رایانه ای آن را برای ۳۶ روز باز نگه داشته و سپس به صورت خود به خود نابود می شود. سیمنتک برای اولین بار در روز جمعه در مورد وجود این ویروس اخطار داد، پس از اینکه شرکت امنیتی ناشناسی با یکی از شرکتهای اروپایی قربانی این ویروس برای شناسایی آن همکاری کرد. محققان سیمنتک برای یک هفته برای شناسایی دوکو و ویژگی هایش به مطالعه و تحقیق پرداختند و دریافتند این ویروس تا کنون رایانه های زیادی را در سرتاسر جهان به خود آلوده کرده است. سیمنتک احتمال می دهد این ویروس دست کم از دسامبر سال ۲۰۱۰ در میان رایانه های جهان در حال پرسه زدن و جمع آوری اطلاعات بوده است. متخصصان شرکت مک کافی نیز در وبلاگ خود اعلام کرده اند دوکو به صورت قطعی توسط سازندگان استاکس نت ساخته شده است و یکی از دلایل این اطمینان استفاده هر دو ویروس از گواهینامه دیجیتال تقلبی و به سرقت رفته شرکتهایی در تایوان استفاده می کنند. استفاده از آنچه به نظر گواهینامه های دیجیتالی مجاز می آیند منجر به فریب خوردگی بیشتر شرکتها می شود و همچنین ثابت می کند سازندگان این ویروسها به اندازه ای باهوش هستند که صادر کنندگان این گواهینامه ها را نیز فریب دهند. بر اساس گزارش ان بی سی، شرکت سیمنتک هنوز بررسی های خود را بر روی این ویروس به پایان نبرده زیرا هنوز نمونه های زیادی از قربانیان مختلف ویروس دوکو در اختیار دارد که باید بر روی آنها مطالعه کند. به گفته این شرکت، در روزهای آینده سیمنتک بر روی منابع دیگری متمرکز خواهد شد تا شاید اطلاعات بیشتری درباره عملکرد سازندگان این ویروس دریابد. سیمنتک می گوید بر خلاف موضوع استاکس نت، نکته کلیدی که در این پرونده جدید ناپدید شده این است که کسی نمی داند سازندگان ویروس دقیقا به دنبال چه هستند. لينك خبر : http://www.asriran.com/fa/news/186042/فرزند-استاکس-نت-شناسایی-شد[/align]
  20. با سلام خدمت همه دوستان گرامي آيا اين شعله پوشها و فشار شكنها بر روي صداي حاصله از شليك هم اثر دارند
  21. [quote]قدرت رسانه اي آمريكا را با ايران مقايسه مي كنيد برادران... مثل اين كه متوجه قضيه نيستيد... كار امريكايي ها و غربي ها مصرف داخلي دارد براي شهروندانشان كه تحت فشار گذاشتن و به احتمال كم حمله به ايران را توجيه كنند ولي اين مساله بندر بن سلطان مخاطبش كيست؟ جهان اسلام؟غرب؟ ضمنا مساله ايران در حال ورود به شوراي امنيت است ... در باره اين كه من نفر اولم دليلش جو عمومي سايت است كه ماشاالله برخورد بسيار خوبي با اندك افراد مخالفش دارد و از هيچ تهمت و اتهام و تخريبي به محض اولين مخالفت فروگذار نمي كند. اين مساله بن سلطان اگر حقيقت داشت در بحبوحه همان ترور مغنيه مطرح مي شد تا حزب الله از اتهامات دادگاه حريري خلاص شود. واقعا كه طرح ناشيانه اي است... مرغ همسايه غاز نيست داداش...مرغ ما هنوز جوجه است... آمريكايي ها دروغ مي گويند درست...ما كه نبايد ناشيانه تر از آنها عمل كنيم...[/quote] با سلام خدمت همه دوستان گرامي مصرف اين مسپله جهان اسلام است كه عربستان را بيش از پيش تحت فشار قرار خواهد داد و همانطور كه در متن آمده قضيه مربوط به سال 2008 است و امتيازات هم سر قضيه حريري دريافت شده است نظير آزادي چهار نظامي لبناني و تبرپه سوريه از دست داشتن در ترور رفيق حريري و جريانات بعدي كه به نزول 14 مارس و قدرت گرفتن متحدان حزب الله در دولت و مجلس لبنان منجر شد . متهم كردن حزب الله بعدا مطرح شد و احتمالا چون توافقات با عربستان انجام شده و امتيازات دريافت شده بود حزب الله از مدارك ديگري استفاده كرد و اسراپيل را پيش انداخت و حالا كه عربستان حركت جديدي را شروع كرده از اين كارت استفاده مي شود . البته اين قضيه فقط بخشي از اطلاعات در اختيار است . به هر حال اعلام شده مدارك صوتي و تصويري موجود است و بايد تا رو شدن آنها صبر كرد و بعد قضاوت كرد . اين قضيه از طريق المنار در حال انتشار است و هنوز بعد گسترده اي نگرفته و به نظر فقط نوعي هشدار به عربستان را مد نظر دارد
  22. [quote]به به ...اين هم از توهم هاي جديد دوستان سوري... بندر بن سلطان كه مي شود گفت شخص دوم يا سوم عربستان است به صورت ناشناس وارد خاك كشور متخاصم شده و و دستگير مي شود...مثل اين كه عربستان بگويد وزير اطلاعات ايران را در رياض بازداشت و بعد رها كرده است... اين ديگر از آن حرف هاي بامزه و شيرين است كه بچه يك ساله هم باورش نمي كند چه رسد به افكار عمومي جهان... داداش جنگ رواني چيز خوبيه ولي بايد توش زيركانه عمل كرد ...[/quote] با سلام خدمت همه دوستان گرامي در اين چند روز گذشته كه اين اعترافات قطره چكاني درز پيدا كرده شما نفر اولي هستي كه واژه توهم را به كار مي بري . اگر منبع يا مدركي سراغ داري بد نيست ما راهم در جريان بگذاري . ضمنا اين پرونده قرار است نقش فن بدل اتهامات عربستان را بازي كند و مطمپنا سوري ها و ايراني ها اينقدر ابله و كودن نيستند كه از توهم در برابر هجمه سنگين واقعي استفاده كنند . قطعا كارتي را رو مي كنند كه بتوانند بازي را به نفع خود برگردانند . ضمنا اين داستان اگر هم تخيلي باشد تخيلي تر از اجير كردن آدمكشهاي يك كارتل مواد مخدر با قول ترياك در سرزميني كه مصرف عمده كوكاپين و ماريجوانا است توسط يك داپم الخمر كه از شدت علاقه اش به مشروب اورا به نام مشروب مورد علاقه اش صدا مي زنند با واسطه شخصي كه ادعا شده عضو سپاه قدس است و بعد معلوم مي شود از منافقين است براي كشتن سفيري كه بيشتر وقتش را در پارتي هاي شبانه مي گذراند در خاك بزرگترين دشمن ايران كه سيستم اطلاعاتي و امنيتي آن بينظير است و زاغ سياه هر ايراني را چوب مي زند و مضحك تر از همه ريختن پول به حساب آدم كشها از طريق سيستم بانكي كه رد هر سنتي را آن لاين مي تواند بگيرد و بعد تماس تلفني با ايران در جايي كه همه خطوط تلفن و اينترنت به ايران در نهايت درجه كنترل مي شوند كه نيست .
  23. [quote][quote]اگه واقعا چنین اعترافاتی حقیقت داشته باشه انتشارش یه زلزله در منطقه و جهان بدنبال داره[/quote] اعترافات که واقعیت داره اما تا رسانه های غربی نخوان این بمب تو جهان منفجر نخواهد شد مگر اینکه ما رو این موضوع کلید کنیم ![/quote] [align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي ظاهرا اين قضيه مرحله به مرحله و موازي اتهامي كه به ايران زدند پيش مي رود . يعني در مراحل اوليه فعلا يك هشدار كوچك به عربستان داده شده كه دست ما خيلي خالي نيست و خودتان هم مي دانيد . احتمالا اگر عربستان و آمريكا جدي تر وارد قضيه شوند اسناد بيشتري از اين قضيه رو مي شود كه لااقل در منطقه اثر گذار خواهد بود و اوضاع را براي عربستان بدتر خواهد كرد و احتمالا در كشورهايي نظير عراق و لبنان و خود سوريه دردسرهايي براي منافع عربستان ايجاد خواهد شد و شايد روند قضايا در بحرين و يمن هم از اين قضيه تاثير بگيرد . به نظر من شتاب اوليه اي كه در قضيه اتهام زني عليه ايران مد نظر داشتند ايجاد نشده و با توجه به ابهامات ايجاد شده در كل مسپله روند قضايا كند تر از آنكه انتظار داشتند پيش مي رود . شايد همين هشدار كوچك هم بي تاثير نبوده به هر حال هرچه كندي حركت بيشتر شود فرصت بيشتري در اختيار كشور ما خواهد بود كه تدابير آنها را خنثي كند يا لااقل اثراتش را كاهش دهد [/align]
  24. بر اساس اخبار بدست آمده از منابع موثق، پلیس بین الملل (اینترپل) اطلاعات جدیدی در مورد فردی بدست آورده که از او به عنوان متهم ردیف دوم در طرح ادعایی ترور سفیر عربستان یاد شده است. به گزارش خبرنگار مهر، این فرد با نام های علی/ غلام و غلامحسین شکوری، از اعضای اصلی سازمان مجاهدین خلق MEK-MKO(منافقین) است که طی سالهای متمادی با استفاده از گذرنامه های ایرانی و سایر اسناد هویت جعلی بین کشورهای مختلف تردد نموده است. این اطلاعات از جمله شامل جزئیات یکی از گذرنامه های نامبرده با شماره K10295631 صادره از واشنگتن به تاریخ 2006.11.30 است. بر اساس این اطلاعات، شکوری در کشورهای مختلف تردد داشته و آخرین بار در واشنگتن و پادگان اشرف- مقر نظامی منافقین- در عراق مشاهده شده است. یادآوری می نماید پلیس بین الملل (اینترپل) شماری زیادی از اعضاء این سازمان تروریستی را قبلا تحت تعقیب قرار داده است. بر اساس رویه اینترپل ، اطلاعات جدید در مورد متهم ردیف دوم، باید بلافاصله در اختیار اینترپل آمریکا قرارداده شود. لينك خبر : http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1435943
  25. خوتسپه به نوجوانی اطلاق می شود که به دست خود،والد یا والدین خود را می کُشد و سپس در کمال بی شرمی از قاضی یا دادگاه می خواهد به دلیل یتیم بودن! به او رحم و ارفاق نمایند!... بولتن نیوز: سایت خبری تحلیلی عماریون، مقاله ای را به قلم رضا گلپور تحلیل مسائل امنیتی و سیاست خارجی در مورد چرایی جنگ تبلیغاتی جدید آمریکا و رژیم صهیونیستی و ایادی آمریکا علیه ایران، مقاله ای مفصل نوشته وا بعاد موضوع را بررسی کرده است. رضا گلپور در این مقاله نوشته است: الف: اصطلاح عبری خوتسپه با املای انگلیسی (Chutzpah) ، چه در ریشه ی مفهوم خوب و چه در بارِ بد معنایی اش، به معناي گستاخی، شهامت و تهور بسیار زیاد و مثال زدنی! بوده است. خوتسپه از واژه عبري «خوشپه» به معناي بي حرمتي و اهانت آن هم با شهامت ، تهور و گستاخي زیاد مشتق شده است. امروزه كاربرد آن در انگليسي مدرن ،حتی گستره معنايي وسيع تري پيدا كرده است ولي با وجود اين، از طريق كاربري زبان بومي در سينما، ادبيات و تلويزيون رواج يافته و دیگر بار معنایی عبرانی اش عموميت پيدا كرده است. مثال مصطلح خوتسپه به نوجوانی اطلاق می شود که به دست خود،والد یا والدین خود را می کُشد و سپس در کمال بی شرمی از قاضی یا دادگاه می خواهد به دلیل یتیم بودن! به او رحم وارفاق نمایند! در زبان عبري، خوتسپه با برآشفتگي مورد استفاده قرار مي گيرد تا فردي را توصيف كند كه از هر حد و مرزی فراتر رفته و رفتار بي شرمانه را محورفعالیت خود قرار داده است. با کاویدن ریشه ی کهن این لغت در زبان «ييديش (Yiddish) «(زبان يهوديان اروپايي كه عمدتاً از آلماني مشتق شده است ) خوتسپه به صورتي مغاير با اصل خود نیز رشد يافته و حتي معني ضمني مثبتي به خود گرفته بود، هر چند حتی در آن ریشه نیز واژه خوتسپه را مي توان جهت ابراز تحسين از شجاعت و تهور غيرهمرنگ با جماعت اما رک و بي پرده اش مورد استفاده قرار داد. "لئو روستن" (Leo Rosten) در کتاب لذات ييديش واژه خوتسپه را به صورت» وقاحت و بي شرمي، بي حيايي، گستاخي و پررويي، دل و جرأت بسيار، جسارت به علاوه نخوت و تكبر» توصيف مي كند طوري كه هيچ واژه ديگر و هيچ زبان ديگري نمي تواند معنايش را (آن طور كه در زبان عبری و فرهنگ یهود هست )نشان دهد. از اين لحاظ، خوتسپه هم عدم تأييد و نارضايتي شديد را باز مي نمايد هم تحسين و تمجيد از روي اكراه. در همان اثر، "روستن" اين واژه را اين طور توصيف مي كند: «ويژگي و خصوصيت فردي كه بعد از كشتن پدر و مادرش، از دادگاه مي خواهد كه لطف خود را از او دريغ ندارد چرا كه يتيم است.« واژه هاي مرتبط با خوتسپه در زبان عبري عبارتند از «ختسوف» و «ختسوفه» به ترتيب به معناي «مرد بي شرم» و «زن بي شرم.« قاضي الكس كوزينسكي (Alex Kozinski) و اوژنه ولوخ (Eugene Volokh) در مقاله اي با عنوان "Lawsuit Shmawsuit" موضوع افزايش كاربري واژه هاي ييديش در دادگاه ها را مورد بررسي قرار مي دهند. آنان يادآور مي شوند كه خوتسپه 231 بار در احكام حقوقي امريكا به كار رفته است كه 220 مورد آن بعد از 1980 بوده است... ب : وزارت دادگستری آمریکا روز سه شنبه 11 اکتبر 2011 کنفرانس خبری را ترتیب داد که در آن با استناد به دادنامه ی صادر شده توسط اریک هولدر (Eric Holder) دادستان کل ایالات متحده و رابرت مولر (Robert Muller) رئیس اف.بی.آی علت بازداشت "منصور ارباب سیار" (Manssor Arbabsiar)یک تاجر خودروی آمریکایی (ایرانی الاصل ) به 5 عنوان اتهامی *برنامه ریزی برای قتل سفیر عربستان سعودی در آمریکا ؛ *برنامه ریزی برای جابجایی مبالغی پول جهت استخدام قاتلین؛ *برنامه ریزی برای به کارگیری مواد منفجره در عملیات تروریستی ؛ *شکستن قوانین و مقررات و مرزهای قانونی ایالات متحده و نهایتاً *انجام مسافرت برون مرزی و استفاده از حساب بانکی آمریکایی برای استخدام قاتلین اعلام گردید. در همان کنفرانس خبری اعلام شد که 4 عنوان نخست اتهامی همچنین به فردی ایرانی به اسم علی غلام شکوری (Ali Gholam Shakuri) از اقوام ارباب سیار که از او به عنوان عضو سپاه قدس ایران نام برده شد وارد آمده است که البته اف.بی.آی موفق به دستگیری این فرد نشده است! دلیل اصلی ایراد این اتهام هم غیر از انصراف باورنکردنی شخصِ ارباب سیار از حق سکوت بعد از دستگیری اش (در فرودگاه بین المللی JFK نیویورک) تا زمان انتخاب وکیل ودادگاه (و علی الاصول همکاری بی چون و چرای او با اف.بی.آی !) ؛ همکاری و شهادت یکی از منابع خبرچین آژانس دولتی کنترل مواد مخدر موسوم به دی.ای.اِی (Drug Enforcement Agency) بوده که به دلایل امنیتی از اعلام اسم و هویت و سابقه اش خودداری می گردد! این منبع در دادنامه ی دادگستری آمریکا با کُد رمز سی.اس.یک (CS1) نام برده شده است. سی.اس.یک اما عضو کارتل جنایتکار لُس زِتاس (LosZetas) مکزیک بوده که برای دی.ای.اِی خبرچینی می کرده و در بهار 2011 با ارباب سیار ارتباط گرفته و ادعا کرده ارباب سیار از او خواسته که ترتیب چند عملیات را در ازای دریافت پول برای فامیل ارباب سیار که در نیروی قدس سپاه در تهران مشغول به کار بوده بدهد! و صد البته در کنفرانس دادگستری آمریکا اعلام شد که سی.اس.یک در تمام این مراحل چه در مکزیک و چه در داخل آمریکا تحت نظارت اف.بی.آی بوده است! و مبلغی حدود یکصد هزار دلار هم توسط ارباب سیار به پیشنهاد سی.اس.یک به حسابهایی ریخته شده که باز آن حساب ها هم متعلق به اف.بی.آی بوده است.ل لس زتاس یک گروه نیرو مخصوص ارتش مکزیک بوده که بالاترین آموزشهای امنیتی و عملیاتی را زیر نظر سازمان سیا و موساد اسرائیل دیده بودند اما هفت نفر کلیدی گروه که وارد کار مواد مخدر شدند با اسلحه ها و آموزشهایی که از اسرائیل و آمریکا دریافت کرده بودند در حال حاضر از جنایتکارترین کارتل های مواد مخدر در قاره ی آمریکا به شمار می روند. امسال در یکی از دلخراش ترین این جنایات در یک نمونه عملیات معروف به193 (Tamaulipas massacre ) نفر را با اتوبوس های حاملشان دزدیده ،قتل عام کرده و در یک گور دسته جمعی دفن کردند.دهها نمونه جنایات این کارتل جانی چنان نفرتی حتی در افکار عمومی آمریکاییها ایجاد کرده که کنگره ی آمریکا در ماههای اخیر کمیسیون های تحقیق درباره ی دلایل اعطای سلاح و آموزشهای ویژه توسط پنتاگون و سیا را فعال کرده است. جالب اینجاست نیروهای امنیتی اطلاعاتی و نظامی آمریکا و اسرائیل که لُس زِتاس را در مکزیک ایجاد کرده و در سراسر آمریکا رشد دادند با استناد به شهادت یک عضو همآن گروه به استفاده از موج نفرت افکار عمومی از اعضا و عملکرد این کارتل با نسبت دادن سفارش خنده دار یک ایرانی که فامیلش ! عضو سپاه قدس می باشد پرداخته اند. نکاتی که با استناد به مستندات مطروحه در رسانه های خود آمریکا به شدت در این سناریوی صهیونیستی جای مداقه دارد :منصور ارباب سیار در اواخر دهه ی هفتاد میلادی با دوستانش به عنوان دانشجو به آمریکا رفته و در آمریکا دوستانش ، او را جَک صدا میزدند که اشاره داشت به شدت علاقه ی او به ویسکی جک دانیلز (Jack Daniel,s) ،دوست قدیمی اش با نام فامیلی حسینی که در آمریکا به تام معروف است اشاره به مصرف مواد روانگردان توسط ارباب سیار و حتی دستگیری اش به این دلیل حدود یک سال پیش دارد که احتمال لینک شدنش به لُس زِتاس ، دی.ای.اِی ، اف.بی.آی و نظائر آن را برای اجرای یک سناریوی صهیونیستی عقلاً بالا می برد. با اراذل و اوباش تگزاس مراوده داشته ، در سال 1983 در یک منازعه با چاقو صورت و سینه اش به شدت آسیب دید . همواره گردنبند طلا می پوشید و معروف بود به اینکه در خوشگذرانی و پارتی اسرافکار است و به همین دلیل به حکم دادگاه با شکایت اولین همسرش (اسپرانزا (Esperanza) ( در 1987 محکوم شد.همینطور بعدها با دومین زنش هم ( یعنی خانم مارتا گواِرّرو (Marta Guerrero) ( متارکه کرد.با وجودی که میلیون ها دلار پول در اختیار داشت مجبور شد سهم دو بنگاه تجارت خودروی خودش یعنی (B & M AutoSales) را در تگزاس و آستِن به شریک خود دیویدتامچا (David Tomscha) بفروشد. به نظر می آید حتی با فرض صحت اینکه یکی از اعضای فامیلش در سپاه قدس بوده باشد و حتی خواسته باشد سفیر بی خاصیت سعودی ها در آمریکا را هم ترور نماید و به جای جامعه ی مسلمانان آمریکا سراغ جنایتکاران مکزیکی هم برود انتخاب سوژهای شلخته و بی قید و بی عُرضه مثل منصور ارباب سیار با هیچ منطقی سازگار نباشد! حتی اسرائیلی ها که خدایگان جنایت و آدمکشی اند برای ترور یک تاجر معمولی فلسطینی در دبی حداقل 27 آدمکش حرفه ای وارد و خارج کرده اند.آنوقت ارباب سیار تلفنی از مکزیک آدمکش استخدام کرده آنهم وسط همه ی اعضای لُس زِتاس ، جرجیس منبع اف.بی.آی را! از طرف دیگر حتی اگر این فرض را هم بپذیریم که ارباب سیار قریب به شصت ساله ، بعد از عمری عرق خوری وشلختگی و بیعاری خواسته غیرت به خرج بدهد!ربط دادنش به متهم دوم یعنی غلام شکوری بر اساس آنچه در گزارش 21 صفحه ای دادگستری آمریکا منتشر شده مضحک تر و احمقانه تر و به راستی نوبر است: پس از جلب همکاری ارباب سیار(پس از دستگیری!) در اکتبر 2011 از تلفنی تجهیز شده ارباب سیار به شماره ای در ایران تماس گرفته و تأیید کرده که این صدای شکوری است. در صفحه ی 18 گزارش دادگستری آمریکا در ترجمه ی تلفن شنود شده از ارباب سیار پس از دستگیری عیناً چنین آمده : } خطاب به منصور ارباب سیار ؛ صدای طرف ایرانی که ادعا میشود شکوری نامِ عضو سپاه قدس بوده است :{ چطوری ؟...حالت خوبه؟ }ارباب سیار:} بله...خواستم زنگ بزنم بگم حالم خوبه ... }فرد ایرانی:}الحمدلله...چه خبر؟ ...منتظر تماست بودم...درباره ی ساختمون چیکار کردی؟ کارشناس اف.بی.آی در این قسمت توضیح داده : بر اساس تجربیات و استنتاجات من کلمه ی ساختمان کد رمز عملیات انفجار در رستوران میزبان سفیر عربستان در آمریکا بوده است! در صفحه ی 19 گزارش : }ارباب سیار :}ماشین شورلت ها حاضر و آماده است.میخواهیشون دیگه.درسته؟ {فرد ایرانی:}آره آره آره.حتماً...منظورت اینه که همشون حاضرن ؟کل شورلت ها؟ {ارباب سیار :}...الان نمیدونم دقیق... {فرد ایرانی:}باشه ...بخرشون...همه شونو بخر... کارشناس اف.بی.آی در این قسمت هم توضیح داده : بر اساس تجربیات و استنتاجات من کلمه ی شورلت کد رمز قبول عملیات قتل سفیر عربستان در آمریکا بوده است! چون از روده بُر شدن خوانندگان محترم بیمناکم علاقمندان به خواندن جدیدترین جوکهای مضحک را ارجاع میدهم به خواندن این 21 صفحه ی فکاهی! تا اینجا البته حداقل مستندات اف.بی.آی یا همان اسم رمز شورلت! و خرید ساختمان! را داریم اما در گزارش تحریم افراد مرتبط با آقای شکوری یعنی آقایان شهلایی ،مسئول او و عبداللهی مسئول شهلایی و حاج قاسم سلیمانی مسئول عبداللهی که دیگر حتی یک کلمه اشاره ولو در حد همین فکاهیات را هم ارائه نکرده اند. بگذریم... اما براستی هدف این سناریوپردازی های صهیونیستی در جامعه ی آمریکایی چیست؟برای پاسخ به این سؤال با عرض ادب به پیشگاه سرور ایثارگران جهان حضرت ابالفضل العباس قمر بنی هاشم (علیهم السلام)بدون هیچ قضاوتی عین ترجمه ی مطالب منتشره از زاویه ی دید وابستگان به استکبار جهانی پبرامون جانباز سرافراز و یادگار قهرمان دفاع مقدس سردار سرلشگر پاسدار حاج قاسم سلیمانی را به پیوست مرور مینماییم: ج: عین متن ترجمه ی سایت غربی ويكي پديا (Wikipedia) ذیل کلیدواژه های سرلشگر حاج قاسم سلیمانی و نیروی قدس سپاه: سردار قاسم سليماني (متولد 11 مارس 1957) فرماندهي نيروي قدس، از يگانهاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران، را برعهده دارد. ايالات متحده او را در فهرست تروريست ها جاي داده است كه شهروندان امريكايي را از مناسبات تجاري و بازرگاني با او برحذر مي دارد. *Designation of Iranian Entities and Individuals for Proliferation Activities and Support for Terrorism United States Department of State. October 25, 2007 http:// www.state.gov/r/pa/prs/ps/2007/oct/94193.htm *Iranian Who Brokered Iraq Peace is on U.S. Terrorist Watch ListMc Clatchy Newspapers March 31, 2008 http:// www.%20mcclatchydc.Com/iraq/story/32141.html در مارس 2007، نام وي در فهرست ايرانياني قرار گرفت كه هدف تحريم هاي مندرج در قطعنامه 1747 شوراي امنيت سازمان ملل واقع بودند. United Nations Security Council Resolution 1747 United Nations. 24 March 2007. http://daccessdds.un.org/doc/UNDOC/GEN/NO7/281/40/PDF/NO728140.pdf? Open Element سردارسليماني در مارس 2008 در برقراري يك آتش بس ميان ارتش عراق و لشكر مهدي مساعدت نمود. در سال 2009، يك گزارش افشا شده اعلام داشت كه سردار سليماني با كريستوفر ار.هيل (Christopher R. Hill) و ريموند تي. اديرنو (Raymond T. Odierno) )دو تن از بالاترين مقام هاي امريكايي آن زمان در عراق) ديدار نمود. اين ديدار با پیگیری "جلال طالباني”، رئيس جمهور عراق (كه از ده ها سال پيش سليماني را مي شناخت) انجام گرفت. كريستوفر هيل و ژنرال اديرنو انجام چنين ملاقاتي را تكذيب كردند. Iraq and its neighbours: A regional cockpit [b]نيروي قدس[/b] نيروي قدس يك واحد ويژه سپاه پاسدارن انقلاب اسلامي ايران است. مسؤوليت» صدور انقلاب اسلامي ايران» يا «انجام عمليات برون مرزي پاسداران انقلاب «به عهده اين واحد گذارده شده است. نيروي قدس مستقيماً به آيت ا... علي خامنه اي، رهبر عالي ايران، پاسخ مي دهد. فرمانده كنوني آن سردار سرتيپ قاسم سليماني است. اگرچه ناظران خارجي اطلاعات چنداني راجع به نيروي قدس در اختيار ندارند[6] ولي برآورد مي شود كه اين نيرو از سال 2007 به بعد داراي 15 هزار نيرو و مأمور دارد. [b]تاريخچه[/b] نيروي قدس در جريان جنگ ايران – عراق به عنوان يگان ويژه اي از نيروي گسترده تر سپاه پاسدارن انقلاب اسلامي ايران شكل گرفت. بعد از جنگ، نيروي قدس همچنان به حمايت از كردهاي در حال جنگ با صدام حسين ادامه داد. در زمان جنگ، نيروي مزبور كردها را در مقابله با ارتش عراق مورد حمايت قرار داد. نيروي قدس عمليات خود را به نواحي ديگر نيز گسترش بخشيد كه از همه مهم تر، كمك به ائتلاف شمال احمدشاه مسعود در جريان جنگ شوروي در افغانستان و سپس كمك به مسعود بعد از جنگ عليه نيروهاي طالبان بود. همچنين گزارش هايي وجود داشت داير بر اين كه در جريان جنگ هاي يوگسلاوي، نيروي قدس از بوسنيايي هاي مسلمان حمايت به عمل آورد. به نوشته روزنامه مصري الاهرام، محمود احمدي نژاد، رئيس جمهور فعلي ايران، هنگام خدمت در پادگان رمضان در اواخر دهه 1980 در نزديكي مرز عراق، در تشكيل نيروي قدس مساعدت داشت. [b]مأموريت[/b] فدراسيون دانشمندان امريكا (FAS)، در يك سند مورخ سال 1998 مي گويد كه مأموريت اوليه نيروي قدس عبارت است از سازمان دهي، آموزش، تجهيز و تأمين مالي جنبش هاي انقلابي اسلامي خارجي. فدراسيون مزبور همچنين مي گويد كه نيروي قدس با سازمان هاي اسلامي مبارز زيرزميني در سطح دنياي اسلام ارتباط دارد و برقرار مي كند. [b]سازمان[/b] گفته مي شود نيروي قدس در ده ها كشور فعال است. به گفته "ديويد دايونيسی" David Dionisi))، افسر اطلاعاتي سابق ارتش ايالات متحده، نيروي قدس بسته به محل جغرافيايي عمليات آن به هشت مديريت تقسيم شده است... * كشورهاي غربي * عراق * هند، افغانستان، پاكستان * فلسطين اشغالي و كشورهاي همسايه * تركيه * شمال آفريقا * عربستان و خليج فارس * جمهوري هاي اتحاد شوروي سابق به علاوه، "دايونيسی" در كتاب «هيروشيماي امريكا»ي خود (American Hiroshima) مي گويد كه قرارگاه هاي نيروي قدس ايران به منظور عمليات در عراق در سال 2004 به مرز ايران و عراق انتقال يافت تا نظارت بهتري بر فعاليت ها در عراق اعمال نمايند. نيروي قدس يك قرارگاه نيز در محل سفارت سابق امريكا، كه در سال 1979 به تسخير درآمد، دارد. در سپتامبر 2007، چند سال بعد از آن كه كتاب «هيروشيماي امريكا» منتشر شد، ژنرال "ديويد پترائوس" به كنگره گزارش داد كه نيروي قدس عراق را ترك كرده است. "پترائوس" گفت: «به اعتقاد ما، اعضاي نيروي قدس و نيز آموزش دهنده هاي حزب ا... لبنان كه به منظور بهبود عمليات موردنظر به كار گرفته شده بودند، از عراق بيرون كشيده شده اند.» روز 7 ژوئيه 2008، "سيمور هرش" (Seymour Hersh)، نويسنده برنده جايزه پوليتزر(Pulitzer Prize) طي مقاله اي در نشريه نيويوركر (New Yorker) فاش ساخت كه رئيس جمهور "بوش" با صدور يك فرمان رياست جمهوري به بخش عمليات ويژه سيا اجازه داده است كه از عراق و افغانستان به عمليات چريكي} تروریستی}فرامرزي عليه ايران مبادرت ورزند. اين عمليات مي خواست عليه» اهداف پر ارزش» و نيروي قدس سپاه پاسداران ایران انجام پذيرد. فرمان ویژه ی رياست جمهوري مزبور، به گفته يك فرد آشنا با متن آن، روي تضعيف برنامه هاي هسته اي ايران و تلاش جهت تضعيف دولت جمهوری اسلامی از طريق تغيير رژيم متمركز و مشتمل بر همكاري با همه ی گروه هاي مختلف مخالف نظام بود. }پس دقت کنیم که در جمع بندی سران رژیم بوش اولین قدم در تمرکززدایی از حکومت ایران به مقصد تغییر نظام یا تجزیه ی ایران از طریق عملیات ویژه ی تروریستی نظامی بر علیه اهداف پر ارزش و در رأس آن نیروی قدس سپاه و بویژه شخص سرلشگر سلیمانی بوده است}. [b]اندازه[/b] اندازه نيروي قدس مشخص نيست. برخي كارشناسان معتقدند كه تعداد اعضاي نيروي قدس از 2 هزار نفر كه 800 نفرشان مأمور مخفي هستند فراتر نمي رود. ديگران اظهار عقيده مي كنند كه شمار اعضاي اين نيرو ممكن است بين 3 هزار تا 50 هزار نفر باشد. [b]مستقل و مستعد[/b] اگرچه نيروي قدس مستقيماً به رهبر عالي ايران گزارش مي دهد، ولي بر سر اين كه نيرو تا چه اندازه آزادي عمل دارد، بحث است. "ماهان عابدين"، رئيس بخش تحقيقات مركز مطالعات تروريسم لندن (Center for the Study of Terrorisim)، معتقد است كه اين واحد اصلاً مستقل نيست. او مي گويد: «نيروي قدس گرچه يك بخش كاملاً تخصصي است، اما مدیریت سفت و سخت الگوی ارتش را ندارد. اين نيرو در كل تحت نظر سلسله مراتب نظامي سپاه پاسداران انقلاب فعاليت مي كند و سپاه پاسداران زيرنظر بالاترين سطوح مديريت ايران اداره مي شود«. طبق يك گزارش لس آنجلس تايمز، نيروي قدس سپاه از سوي برخي تحليل گران به عنوان يكي از بهترين واحدهاي تخصصي نيروهاي نظامي جهان به شمار مي رود. از نظر "عابدين"، نيروي قدس يك نيروي بسيار كارآزموده است. اعضاي اين نيرو بسيار زيرك هستند و از جمله بهترين افراد سپاه مي باشند. [b]فعاليت ها[/b] نيروي قدس گروه هاي انقلابي اسلامي خارجي را در خاورميانه آموزش داده و تجهيز مي كند. آموزش شبه نظامي نيروي قدس معمولاً در ايران يا سودان انجام مي گيرد. اعضاي خارجي از كشورهاي زادبومشان به ايران انتقال داده مي شوند تا دوره هاي آموزشي را طي كنند. نيروي قدس گاهي در عمليات نظامي نيروهايي كه آموزش مي دهد، از جمله در برنامهريزي پيش از عمل و ساير رهنمودهاي عملياتي نظامي خاص، نقش مستقيم تري ايفا مي كند. [b]افغانستان[/b] ايران پيش از آن كه ايالات متحده طي حمله سال 2001 خود به افغانستان به حمايت از نيروهاي ائتلاف شمال افغانستان بپردازد از ائتلاف مزبور در برابر طالبان پشتيباني مي كرد. ايران در سال 1999 نزديك بود با افغانستان وارد جنگ شود و آن هنگامي بود كه نيروهاي طالبان چندين مقام ايراني را به قتل رساندند... [b]امريكاي جنوبي[/b] گزارش شده است كه ايران از طريق ونزوئلا حضور خود را در امريكاي لاتين را گسترش بخشيده است. از اين كه اهداف آنها در اين منطقه چيست اطلاع چنداني در دست نيست اما در سال 2009، رابرت گيتس (Robert Gates)، وزير دفاع ايالات متحده، ايران را به خاطر مداخله در «فعاليت هاي خرابكارانه» به كمك نيروي قدس مورد انتقاد قرار داد. با وجود اين، ايران مدعي است كه از طريق گسترش نفوذ در منطقه صرفاً سعي در «تثبيت نظام» دارد... [b]عراق[/b] نيروي قدس به عنوان يك نيروي ايراني توصيف شده است كه به دنبال حمله ايالات متحده به عراق، در عراق مستقر شده است تا با حضور نيروهاي امريكايي چالش نمايد. گفتني است بعد از اين حمله، امريكا 165 هزار نيرو در امتداد مرز غربي ايران و تعدادي نيرو نيز در افغانستان در امتداد مرز شرقي ايران مستقر ساخته است. نيروي قدس در سطح عراق به فعاليت پرداخته و شبه نظاميان شيعه اين كشور را تسليح نموده، كمك هايي در اختيارشان گذارده و با آنان همراهی كرده است. شبه نظاميان شيعه عراق اعضاي مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق، حزب دعوه و سپاه مهدي را تشكيل ميدهند. نهادهاي مزبور جملگي داراي مناسبات نزديك با ايران بودند كه سابقه بعضي شان به دهها سال پيش برمي گردد. سابقه آنان به مبارزات عليه رژيم ناسيوناليست عرب سركوبگر صدام حسين مربوط مي شود. در نوامبر 2006، با افزايش خشونت فرقه ای در عراق، "جان ابی زید"، ژنرال امريكايي، نيروي قدس را به حمايت از «جوخه هاي شيعه» متهم ساخت حتي در موقعي كه دولت ايران قول داده بود در زمينه تثبيت اوضاع عراق همكاري نمايد. به همين ترتيب، در ژوئيه 2007، سرلشكر"كوين برگنر" (Kevin Bergner) از ارتش امريكا مدعي شد كه اعضاي نيروي قدس در برنامه ريزي يك حمله به نيروهاي امريكايي در شهر كربلاي عراق در ژانويه 2007 همكاري داشته اند. رابرت بائر (Robert Baer)، مقام سابق سيا، معتقد است كه نيروي قدس جهت كليه ارتباطات حساس از پيك استفاده مي كند... ترجمه ی متن روزنامه ی صهیونیستی هاآرتص منتشره در 17 آوريل 2008 پیرامون سرلشگر حاج قاسم سلیمانی به قلم يوسي ملمن (Yossi Melman) اسرائیلی تلقي از سردار سرتيپ "قاسم سليماني" به عنوان يك به پيش برنده صلح دشوار است. ولي بايد گفت كه اخيراً تعدادي از تحليل گران در روزنامه هاي مهم ايالات متحده، بريتانيا و ساير كشورهاي غربي نامبرده را دقيقاً با همين خصوصيت توصيف كردند، و علت امر همانا مشاركت وي در مذاكرات مربوط به برقراري آتش بس در جنگ ميان شبه نظاميان شيعه عراق و دولت اين كشور بود. تلاش هاي اين سردار ايراني، كه فرماندهي نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب [اسلامي] ايران را به عهده دارد، نتيجه داد. آتش بسي كه بعد از يك هفته زد و خورد خونين در پايان ماه مارس ميان دولت عراق به رياست نوري المالكي نخست وزير و لشكر مهدي، شبه نظاميان شيعه تحت رهبري مقتدي صدر روحاني، برقرار شد، به او نسبت داده شد. اين دستاورد سردار"سليماني" گواهي است بر وجود دو خصوصيت مهم. يكي قدرت تأثیرگذار ايران در عراق...و ديگر عبارت است از موقعيت برجسته اي كه سردار "سليماني" در تشكيلات اطلاعاتي امنيتي ايران از آن برخوردار است. درباره "سليماني" اطلاعات چنداني در غرب وجود ندارد و اين در حالي است كه اسرائيل توجه خاصي به وي دارد چرا كه سردار"سليماني" هماهنگ كننده استراتژي ايران در قبال حزب ا... بوده است. او در 11 مارس 1957 در شهر قم، مركز ديني مهم ايران و پرورنده ی آيت ا... خميني [ره]، رهبر انقلاب اسلامي، چشم به جهان گشود. سردار "سليماني" از محصولات نمونه انقلاب اسلامی است و او بخش عمده دوره خدمت حرفه اي خود را در رده هاي مختلف سپاه پاسداران انقلاب سپري ساخته است. سپاه پاسداران انقلاب در سال 1979 به فرمان [امام] خميني [ره] بنيان گذارده شد تا از انقلاب دفاع كند و روحانيون را در به اجرا درآوردن احكام و قوانين دين سالاري اي كه در ايران تأسيس شد، ياري بخشد... در يك مرحله خاص در جريان جنگ ايران و عراق، ظاهراً در آغاز دهه 1980، »نيروي قدس» در چهارچوب سپاه پاسداران انقلاب به عنوان واحد نخبه اي براي انجام عمليات ويژه در پشت خطوط دشمن تشكيل گرديد. از همان زمان شروع، نيروي مزبور تحت فرماندهي مستقيم رهبر عالي نظام،امام خمینی و اکنون {آيت ا... العظمی} "علي خامنه اي" قرار داشته است. ... بر اساس يك سند فدراسيون دانشمندان امريكا (FAS)، مسؤوليت نيروي قدس، كه يك واحد كاملاً سري و تفكيك شده است، عبارت است از سازمان دهي، آموزش و تجهيز جنبش هاي اسلامي كه آرمان هاي انقلاب اسلامی را اشاعه مي دهند. ... به علت تفكيك شديد، اندازه دقيق اين نيرو معلوم نيست اما پرسنل آن حدود 3 هزار افسر و 20 هزار سرباز تخمين زده مي شود. اعضاي نيروي قدس براي انجام حملات تروريستي و عمليات اطلاعاتي، و سازمان دهي هسته هاي مخفي آموزش كافي ديده اند. آنان از افسران كارآزموده اي براي انجام جنگ هاي هوايي و موشكي نيز برخوردارند. آنان با انجام مأموريت هايي كردهاي عراق را كه عليه "صدام حسين" مي جنگيدند و نيز ائتلاف شمال افغانستان را كه تحت رهبري "احمدشاه مسعود" با طالبان (كه از نظر آيت ا...هاي ايران دشمن تلقي مي شوند) در نبرد بودند، ياري رساندند و در جريان جنگ در منطقه بالكان نيز رزمندگان مسلمان بوسني را مورد حمايت قرار دادند. ظرف چند سال گذشته، بخش اعظم فعاليت هاي رزمندگان قدس به كمك به لشكر مهدي در عراق، حزب ا... در لبنان و حماس و جهاد اسلامي فلسطين اختصاص داشته است. سردار "سليماني" پنج سال پيش به فرماندهي نيروي قدس منصوب شد. دولت امريكا نيروي قدس و فرمانده آن را از عوامل اصلي برافروزنده آتش جنگ شيعيان، به ويژه لشكر مهدي در مبارزه عليه نيروهاي امريكايي در عراق، به حساب مي آورد. آنان به تأمين مواد منفجره بسيار پيشرفته اي نيز متهمند كه توسط شبه نظاميان شيعه عليه نيروهاي امريكايي در عراق مورد استفاده قرار مي گيرد. اين يكي از دلايل قرار داشتن سردار"سليماني" در ليست سياهي است كه خزانه داري امريكا منتشر ساخته و شركت ها و شهروندان امريكايي را از داشتن ارتباط تجاري با او برحذر مي دارد. در قطعنامه شماره 1747 مورخ مارس 2007 شوراي امنيت سازمان ملل نيز به ممنوعيت برقراري ارتباط با او اشاره شده است. طبق اين قطعنامه تحريم هايي عليه ايران، به خاطر خودداري آن از به حال تعليق درآوردن فعاليت هسته اي خود و دست برداشتن از غني سازي اورانيوم، وضع شده است. به گفته منابع اطلاعاتي امنيتي غرب، سردار "سليماني" شخص اصلي مسؤول تجهيز حزب ا... با موشك و راكت هاي دوربرد است؛ و در تنظيم دكتريني كه در يك جنگ آينده با اسرائيل مورد استفاده قرار گيرد، نقش كليدي دارد. ...به رغم پس زمينه عرضه راكت به حزب ا...، سردار "سليماني" ظرف چند سال گذشته بارها به قصد گفت و گو و افزايش همكاري به لبنان سفر كرد و با }"سید}حسن نصرالله" و فرماندهان ارشد حزب الله ديدار نمود. او با "عماد مغنيه"، فرمانده عالي شاخه عملیات حزب الله، مناسبات بسيار خاصي برقرار كرد. گفتني است "عماد مغنيه" در ماه فوريه، در عملياتي كه گزارش هاي خارجي آن را به موساد نسبت مي دهند، در دمشق ترور شد. مناسبات ميان اين دو به يك دوستي شخصي انجاميد و، به گفته منابع امريكايي، "مغنيه" هرگاه كه به تهران مي رفت در منزل سردار"سليماني" اقامت مي گزيد. در جريان جنگ دوم لبنان، اين دوستي شخصي مانع از آن نشد كه سردار"سليماني"،" مغنيه" را به خاطر كوتاهي حزب الله در پنهان نگاه داشتن کامل محل اختفاي برخی موشك ها مورد سرزنش قرار دهد كه قرار بود در صورت تمايل ايران به انجام حمله انتقامجويانه عليه اسرائيل به خاطر حمله به تأسيسات هسته اي اش؛ به عنوان سلاح هاي استراتژيك مورد استفاده قرار گيرد. مثل ساير فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب و نيروي قدس و در واقع مثل اكثر نخبگان سياسي و مذهبي در ايران، تميز دادن ميان زندگي شغلي و زندگي خصوصي سردار"سليماني" دشوار است. برخی منابع امريكايي مي گويند كه وي ... در لبنان و كشورهاي حوزه خليج [فارس] داراي سرمايه گذاري ها، املاك و مؤسسات تجاري اي است كه همه ساله درآمد هنگفتي نصيبش مي نمايد. هرگز نباید فراموش کرد اگر اسرائيل در آينده نه چندان دور تصميم بگيرد به تأسيسات هسته اي ايران حمله كند، شكي نيست كه ايران با تمام امكاناتي كه در اختيار داشته باشد، واكنش نشان خواهد داد. يكي از آن واکنش ها عمليات هسته هاي سطح پايين پراکنده عليه اهداف اسرائيلي در نقاط مختلف جهان، و بویژه استفاده از حزب ا...، حماس و جهاد اسلامي فلسطين به عنوان ابزاري براي گرفتن انتقام از اسرائيل است. شخصي كه مسؤوليت به كارگيري اين نيروها را به عهده داشته باشد كسي نخواهد بود جز "سردار حاج قاسم سليماني". [b]ترجمه ی مقاله ی فهرست قدرتمندترين مردان امنیت خاورميانه[/b] منتشره در پایگاه تحلیلی لانگ وار جورنال20 ژوئيه 2009 به قلم پاتريك ديوني (Patrick Devenny) از كاركنان وزارت دفاع ايالات متحده: ...سردار قاسم سليماني سِمَت: فرمانده نيروي قدس، شاخه برون مرزي سپاه پاسداران انقلاب ايران سوابق خدمتي: سردار سرتيپ قاسم سليماني كه "ديويد ايگناتيوس" (David Ignatius) روزنامه نگار امريكايي از او به عنوان «نوك پيكان ايران زمین «نام مي برد، تا پيش از تصدي فرماندهي نيروي قدس( واحد مسؤول حمايت از نيروهاي وكالتي و متحدان منطقه اي ايران، ) ... از كهنه كاران با نام و نشان جنگ ايران – عراق، ... بود كه به دنبال پایان جنگ، اين قهرمان جوان جنگ به يك سمت فرماندهي عالی در سپاه پاسداران انقلاب منصوب گردید. از زمان ترفيع به رياست نيروي قدس در سال 2000، سردار "سليماني" به صورت فردي همه جا حاضر، منافع و علايق سپاه پاسداران انقلاب را در لبنان، افغانستان، عراق و آسياي مركزي نمايندگي كرده است. فرماندهان امريكايي در عراق نيروي قدس را به گذارادن مجموعه اي از سلاح هاي پيشرفته در اختيار گروه هاي شبه نظامي متهم نموده اند. اين اتهام موجب شد كه سليماني در سال 2007 توسط وزارت خارجه ايالات متحده در فهرست حاميان تروريسم جاي گيرد. در اوايل سال 2008، به قرار اطلاع ، وي به بصره رفت و در آن جا طي مذاكراتي موجبات برقراري آتش بس ميان نيروهاي دولتي شبه نظاميان را فراهم ساخت كه آزموني بود در خصوص نفوذ وي در ميان محافل قدرت شيعيان عراق. نفوذ: نقش كليدي سردار" سليماني" در اعمال نظارت بر استراتژي منطقه اي تهران و رابطه او با رهبران ارشد موجب شد كه وي به يك بازيگر عمده صحنه سياست خارجي ايران بدل شود. مقام هاي اطلاعاتي امنيتي سابق غرب گفته اند كه سردار "سليماني" با "آيت الله علي خامنه اي"، رهبر عالي ايران، ارتباط نزديك دارد و "ريچارد كلارك" (Richard Clarke)، كارشناس بزرگ ضدتروريسم امريكا، گفته است كه نيروي قدس مستقيماً به فرماندهی کل قوا گزارش مي دهد. "رابرت گرينر" (Robert Grenier)، مقام پيشين سيا، ضمن بازتاب نظر فوق از سردار"سليماني" به عنوان يك «آدم بسيار مهم و بانفوذ» ياد كرده است. ...سوابق عملکردهای او بيانگر آن است كه وي با آن دسته از رهبران ايران كه شديداً مخالف حضور امريكا در منطقه اند، متحد است. [b]ترجمه ی مقاله ی قاسم سليماني، استاد عمليات پنهان تهران، [/b] چنان چه در ايران سرش زياد شلوغ نباشد ؛ نقش كليدي در آينده عراق ايفا نمايد. به قلم "كريستوفر ديكي" (Christopher Dickey) از نویسندگان وابسته به سیا منتشره در هفته نامه ی صهیونیستی نیوزویک 4 مارس 2010 ..مدت ها پيش از آن كه نيروهاي امريكايي عراقي را اشغال كردند، نيروهاي سردار"سليماني" سايه ها را اشغال كرده بودند. در تدارك حمله تحت رهبري ايالات متحده، سردار"سليماني" براي بخش اعظم نيروهاي كرد يا شيعه مخالف "صدام حسين" نقش مشكل گشا را ايفا مي كرد. شبكه هاي عوامل، همدستان، مشاوران نظامي، شبه نظاميان وابسته و منابع مخفي سردار"سليماني" چنان قدرتي به او مي بخشند كه به سختي مي توان ارزيابي كرد. او از قدرت بسياري برخوردار بود... ...هنگامي كه ديپلمات ها و افسران نظامي ارشد ايالات متحده در بغداد از سردار "سليماني" سخن مي گويند با همان ترس و وحشتي به او اشاره مي كنند كه "جرج اسمايلي" (George Smiley) قهرمان رمان هاي جاسوسي "ژان لوكاره" (John le Carre) به هنگام سخن گفتن راجع به كارلا (Karla) استاد امنیتی آلمان شرقي، از خود نشان مي داد. گفتني است كارلا «غول شني» لقب گرفته بود چون كه «هر كس كه بيش از اندازه به او نزديك ميشد، به خواب مي رفت«... اواخر سال گذشته، مجله اكونوميست گزارش داد كه كريستوفر هيل (Christopher Hill)، سفير كنوني امريكا در بغداد، و ژنرال ريموند اوديرنو (Raymond Odierno) فرمانده فعلي نيروهاي امريكا، در واقع تا بدان جا پيش رفتند كه در دفتر يك مقام عراقي با سردار "سليماني" ديدار كنند و بكوشند اوضاع اين كشور و منطقه را تثبيت نمايند. اما تكذيب هاي امريكا آن قدر شديد بود كه اكونوميست داستان خود را پس گرفت. در حال حاضر، سردار "قاسم سليماني" ممكن است آن قدرها در انظار نباشد. ولي در دنياي سايه هايي كه در هسته مركزي سياست خاورميانه جاي دارد، همواره احتمال بازگشت او وجود دارد. ترجمه ی مقاله ی اين سردار در ايران يك قهرمان ملي است منتشره در روزنامه ی مک کلَچی (McClatchy) 28 آوريل 2008 : گزارش هاي مربوط به گذشته قاسم سليماني نادر است و يك مقام جاسوسی ايالات متحده اذعان داشت كه اطلاعات واشنگتن درباره وي ناقص است. گفته مي شود كه او به خانواده اي كوچك در استان كرمان ايران تعلق دارد. يك گزارش امريكا مي گويد او در قم، شهر مقدس شيعيان، به دنيا آمد. سليماني در اوايل دهه 1980 به سپاه پاسدارن انقلاب پيوست تا در جنگ ايران و عراق شركت جويد و او در سلسله مراتب سپاه ارتقا يافت و به فرماندهي يكي از ده لشكر ايران كه در منطقه مرزي مستقر بود رسيد. در يك گزارش مي خوانيم كه او در عمق پشت خطوط نظامي عراق نفوذ كرد. يك مقام اطلاعاتي امنيتي ايالات متحده اظهار داشت كه به قرار اطلاع، سليماني رزمندگان عرب را در بوسني آموزش داده و در سال هاي 97 – 1996 در بحبوحه تنش هاي فزاينده ميان ايران شيعه و طالبان مسلمان سني حاكم بر افغانستان آن زمان، به مرز ايران – افغانستان رفته است. اندكي بعد از آن، ["آيت الله العظمی] علي خامنه اي"، رهبر عالي ايران، وي را به عنوان دومين فرمانده نيروي قدس از زمان تشكيل آن، منصوب كرد. در سال 2001، به گفته سياستمداران عراقي اي كه با او كار مي كردند، وي مسؤوليت سياست عراق به عهده گرفت. اگرچه اسم سردار"سليماني" در ميان مردم ايران چندان شناخته شده نيست اما نظامیان ايران او را يك قهرمان ملي ميدانند. از او به ندرت عكسي ارايه مي شود و او فقط دو حضور كوتاه مدت در تلويزيون داشته كه در ايام برگزاري مراسم بزرگداشت افرادي بود كه در جنگ ايران و عراق از شهید شدند. با همه اينها، يكي از همكاران نزديك عراقي اش مؤكداً مي گويد كه «او يك شخصيت مخفي نيست.» مقام امريكايي ضدتروريسم اظهار داشت كه گفته مي شود او ازدواج كرده و داري چهار فرزند است سردار"سليماني" كه عمدتاً به عنوان رهبر پرجذبه اما متواضعي توصيف مي شود كه هرگز از موقعيت و قدرت خود سوءاستفاده نمي كند، داراي سوابقي است كه به مراتب از عراق فراتر مي رود. در تابستان 2006 كه اسرائيل با چريك هاي شيعه حزب ا... در يك جنگ 33 روزه درگير شد، سردار"سليماني" به شوخي به يك دوست خود گفت كه از عراق مرخصي گرفته است تا فرماندهي طرف لبنان جنگ را به عهده گيرد. اين چيزي بود كه همكار عراقي ديرين سردار بيان داشت. لينك منبع :http://www.bultannews.com/fa/news/62298/خوتسپه-سردمداران-آمریکا-سرلشگر-سلیمانی-را-نشانه-رفته