-
تعداد محتوا
1,735 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
4
تمامی ارسال های zed
-
[quote][quote]با تشكر از جناب رزمجو بابت راه اندازي اين بحث . من در اكثر تجمعات و تحصنها و سمينارهايي كه در مورد جنگ غزه برگزار شده است تا حد مقدور شركت داشته ام و حتي يك مورد آنرادر ژست جداگانه اي نوشتم كه يكي از سرداران دفاع مقدس كه يد طولاني در عملياتهاي موفق آميز داشته است و در حد خود يك تپوريسين مي باشد در جواب دانشجويي كه از وي پرسيد اگر شما الان به عنوان يك فرمانده به غزه برويد چه برنامه اي براي جنگ داريد ُ گفت كه : من اول مي گويم همه تان بيايد شيعه شويم و تا بعد با هم كار كنيم .و يا در جمع تحصن يك گروه دانشجويي بيان مي شد كه هواپيما ريايي صورت بگيرد و به غزه برويم كه اكثرا از روي احساسات بيان مي شد ولي كلا چند نكته به ذهنم رسيد كه بيان مي كنم: اینطرف یک عده مذهبی احساسی هم یاد طلبکاری های تاریخی شان افتاده اند و چپ و راست این «عقیده عوامانه» را که فلسطینی ها اگر شیعه بودند الان مقاومت شان بیشتر بود و اگر رهبر داشتند اختلاف نمی کردند و اگر و اگر های اینچنینی را تکرار می کنند. این حرفها چرندیاتی است از آدمهای ناآگاهی که فکر می کنند دینشان به خودی خود هدیه الهی است که معجزه می کند و صرف صحت اعتقاد ارزش والایی برایشان دارد! واقعا این غروری که ادعا می کند شعیه همیشه بر سکوی پیروزی بوده است را از کجا آورده ایم؟ بعضی از همین سیاستمدارن ما باشند روز دوم گرسنگی مملکت را به قدرت بزرگتر می فروشند، اصلا نگاهی به تاریخ بیاندازیم می ببینیم که خود شیعیان اوضاعی به همین بدی را تجربه کرده اند، مثلا اگر سقوط خرمشهر را مرور کنیم می بینیم همین شیعیان ایرانی بودند که با وجود یک رهبر مقتدر و کاریزماتیک عده ای به عقب نشینی و عده دیگری به مقاومت روی آورند، آخر سر هم مقاومت خرمشهر به خاطر همین اختلافها بیشتر از 35 روز دوام نیاورد و گوهری به ارزشمندی خرمشهر از دست شیعیان سقوط کرد و تا اختلافات داخلی حل نشد به کشور بازنگشت. پس لازم نیست به خودمان غره شویم! فلسطین در حال پس دادن اختلافات داخلی است همانطور که ما تاوان دادیم، پس جایی برای سرزنش های متکبرانه وجود ندارد و خداوند هم قسم خورده است که سرزنش کننده را به همان اشتباه و گناهی که آن را وسیله سرزنش دیگران قرار داده مبتلا خواهد کرد. ما فقط می توانیم از فلسطینی ها انتقاد کنیم که چرا در این اوضاع به این سختی هنوز بر اختلافات خودشان پافشاری می کنند و حاضر نیستند برای نجات بستگانشان هم که شده کاری انجام بدهند. یک عده فلسطینی زیر حملات اسرائیل جان می دهند و عده دیگری به خاطر سکوت و حماقتشان فحش می خورند اما باز هم حاضر نیستند با هم کنار بیایند. ما اگر نتوانیم بین دو گروه صلح ایجاد کنیم چاره ای نداریم از طرفی که به حق است طرفداری کنیم و مقابل دیگری بایستیم و نباید یادمان برود که ما هم از این اشتباهات و اختلافات داشته ایم.[/quote] دوست عزيز ! فكر كنم شما از برادران پاناسونيك ما باشيد! ببخشيد سني! ما يك دين خالص و كامل داريم و اون هم اسلام ناب محمدي ! اگر ما شيعيان به خاطر وحدت اسلامي بي خيال خيلي حرف ها ميشيم دليل نميشه هر كسي هر چيزي دلش خواست نثارمون كنه! ما در زيارت عاشورا كه افضل العبادات در هر زمان و مكاني هست اولي و دومي و ... لعن ميكنيم!!! در ضمن خرمشهر 35 روز با دست خالي مقاومت شد و به خاطر خيانت عده اي بي غيرت بي دين سقوط كرد! اگر حماس موشك ضد تانك داره ٬ استينگر و خمپاره داره ٬در خرمشهر 30 گلوله خمپاره نبود!!! (مراجعه شود به نامه آقاي شمعخاني يكي از فرماندهان سپاه خرمشهر) . همون دوستان عرب سني بودند كه جلوي بعثي ها گاو و گوسفند قرباني كردند!!! خواهشا يكي بياد بگه اين چند صد ميليون عرب سني غير از كشتن همديگر و از پشت خنجر زدن به هم چه گلي به سر اسلام زدند!؟ غير از اينكه كشورهاشون رو مقر دشمنان بكنند؟ غير از اينكه با وهابيت و بن لادن و ... آبروي اسلام رو ببرند! آيا اين شيعه نيست كه اسلام را حفظ كرده! اصلا اسلام به غير تشيع يعني چي؟ مرگ بر همه بي غيرتهاي شكم گنده بي خاصيتي كه فقط بلدن مردم خودشون رو بكشند! ميگن ما مسلمونيم ولي ما چيزي غير از خيانت بي غيرتي نديديم![/quote] [align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي دوستان عزيز خواهش مي كنم هنگام بحث بر خود مسلط باشيد و از تند روي و خداي نكرده توهين پرهيز نماييد . هر چيز به جاي خود . مصيبت امروز غزه نتيجه همين اختلاف و دو دستگي ريشه دار در امت اسلام است كه موجب تسلط دشمنان قسم خورده اسلام بر امور مسلمين شده است . خيانتي كه امروز سران عرب مي كنند به بهانه جلو گيري از نفوذ شيعه و تشكيل هلال شيعي و قدرت گرفتن ايران است . چه شده كه حسني مبارك به اسراپيل پيغام مي دهد حماس نبايد پيروز نبرد باشد ؟ چه شده كه اسراپيل قبل از حمله به غزه با سران عرب هماهنگي انجام مي دهد ؟ چه شده كه فلسطيني در غزه كشته مي شود و كرانه باختري به راحتي امثال محمود عباس را تحمل مي كند و در برابر ريخته شدن خون هموطنش بي تفاوت است ؟ مگر غير از اين است كه براي آنها جا انداخته اند كه اينها عامل ايران هستند و مي خواهند مقدرات منطقه را به دست ايران بدهند ؟ چه شده كه امروز شيعه را مي كشند براي آن كه به بهشت بروند ؟ چرا عوض آنكه بمب گذاران انتحاري سربازان آمريكا و اسراپيل و انگليس را هدف قرار دهند زوار شيعه كاظمين و كربلا را هدف قرار مي دهند ؟ چگونه است امروز پاكستان كه سلاح اتمي دارد از پس به قول خودشان تروريستها نمي تواند يا نمي خواهد بر بيايد و امثال ريگي به راحتي به اين سوي مرز مي آيند و آدم مي كشند و بر مي گردند ؟ مگر به بهانه تفاوت مذهب و تكفير اين آن نيست ؟ و مگر غير از اين است كه بنياد حكومت بريتانياي كبير نفرقه بيانداز و حكومت كن بود ؟ و اكنون دنباله رو هاي آن در آمريكا مگر ششيوه اي غير از اين دارند ؟ هر اختلاف مذهبي و تاريخي با بحث و گفتگو و اراپه سند و مدرك محكم قابل حل است و اين وظيفه علما و انديشمندان است . اين موارد به جاي خود محفوظ است و در برابر دشمن قسم خورده اي كه اصل اسلام را هدف گرفته نه شيعه و سني را اتحاد و مسكوت گذاردن اختلافات لازم و واجب است .[/align]
-
حمله اسرائیل به غزه - 1315 شهید و 5340 زخمی تاکنون ، شهادت بیش از 410 کودک فلسطینی
zed پاسخ داد به hightech تاپیک در اخبار ویژه
ارتش اسرائیل به مدت 18 ماه برای حمله به غزه در زمینی که از روی غزه شبیه سازی شده بوده تمرین میکرده است و این شهر شبیه سازی شده در پایگاه نظامی صحرایی ساخته شده است. به گزارش فردا و به نقل از شبکه خبریABC news ، سخنگوی نظامیان اسرائیل اوی بنایاهو در گفتگو با شبکه تلوزیونی اسرائیل اظهار کرد: سربازان ما بر همه کوچه پسکوچههای غزه که مورد هدف است اشراف کامل دارند. سربازان ما به مدت یک سالونیم در شهری که از روی غزه شبیهسازی و در پایگاه نظامی سهیلیم ساخته شدهاست، تمرین میکنند. این پایگاه در جنوب اسرائیل در بیابانهای نقب در نزدیکی غزه قرار دارد. وی در پایان افزود: ما موقعیتهای زیادی را به منظور فشار بر حماس از دست دادیم اما ما دوباره موفق خواهیم شد و این عملیات ممکن است مدت زیادی به طول انجامد. روزنامه گاردین در یکی از مقالات خود درباره مقصر ماجرای غزه می نویسد این حماس نبود که آتشبس را شکست. در واقع حماس حتی اعضای گروهکهای مشکوک را که در چند مورد از آتشبس تخلف کرده بودند در داخل غزه دستگیر کرده بود. واقعیت این است که اسراییل علاوه بر محاصره غزه که خود اقدام به جنگ تلقی میشود به طور یکجانبه اقدام به شکستن رسمی آتشبس کرد. یکبار در چهارم نوامبر (با کشتن 6 فلسطینی) و بار دیگر در 17 نوامبر 2007 با کشتن چهار فلسطینی منبع : عصر ايران -
[b]_ تبعيض در ارتش:[/b] جامعه صهيويستي از يهوديان اشكنازي (يهوديان غربي) و سفاردي، (يهوديان آسيايي و آفريقايي)، تشكيل شده است. در جامعه صهيونيستي يهوديان اشكنازي به لحاظ موقعيت سياسي و اقتصادي در شرايط برتري قرار دارند و اين مسئله باعث شده تا اين طبقه حاضر به خدمت در ارتش شود. اما طبقات فرودست جامعه براي كسب جايگاه اجتماعي و شغل پس از اتمام دوران وظيفه به ارتش ميپيوندند كه اين امر، عدم انگيزه كافي سربازان براي دفاع ازا راضي اشغالي تا پايان جان را به دنبال خواهد داشت. [b]_ بحران در خدمت احتياط:[/b] بخش اعظم نيروهاي ارتش رژيم صهيونيستي را نيروهاي احتياط در بر ميگيرد. رژيم صهيونيستي به دليل كمبود منابع انساني مورد نياز ارتش به صورت دايم، بر فراخواني نيروهاي احتياط تكيه ميكند. از آنجا كه اتباع يهودي رژيم صهيونيستي كه خدمت نظامي را پشت سر گذاشتهاند، بايد سالانه به تمرينهي نظامي بپردازند و در مواقع ضرورت به خدمت احضار شوند، اين امر باعث شده تا نيروهاي احتياط در شرايط بروز بحران از كار و حوزه خصوصي خود جدا شده و وارد خدمتي دشوار و خطرآفرين شوند. علاوه بر اينكه ارتش صهيونيستي براي فراخواني نيروهاي احتياط و استقرار آ»ها در تركيب ارتش، با مشكلاتي چون تاخثير در فراخواني نيروها در مواقع بحران و عدم كيفيت آموزشي و رزمي نيروها رو به رو است. با تضعيف روحيه و انگيزه نيروهاي احتياط به دلايل فوق لطمات جدي به ارتش رژيم صهيونيستي وارد ميشود. [b]_ بحران هويت و بروز بيماريهاي رواني در ارتش:[/b] در جامعه صهيونيستي پيوند ناگسستني ميان تشكيل ارتش و تاسيس دولت وجود داشته است. اعلام همزمان دو هدف عمده از سوي بن گوريون يعني ايجاد دولت يهود و تشكيل ارتش اسرائيل، بيانگر آن است كه ارتش هم در روند ملتسازي (Nation _ building) و هم در تقويت دولت اين رژيم نقش عمدهاي را ايفا كرده است. ارتش همانگونه كه علت موجده رژيم صهيونيستي بوده، علت استمرار و بقاي آن نيز محسوب ميشود. ارتش با حفظ و توسعه همگرايي ميان عناصر مختلف جامعه و تقويت روند ملتسازي (Nattion _ building) و هويتسازي (indentity making) از طريق انتقال رفتارها، احساسات و ارزشهاي ملي به فرد و منطبق ساختن آن با محيط اجتماعي و بزرگ جلوه دادن خطر فلسطينيان و تبليغ وجود خط دائمي از سوي اعراب و مسلمانان و همچنين بزرگنمايي مظلوميت قوم يهود، سعي كرده با قرار دادن و درگير كردن يهوديان در نهادهاي نظامي و امنيتي در قالب نيورهاي احتياط و دائم، به تقويت توان دفاعي اين رژيم و مشروعيت بخشي به آن بپردازد. در حاليكه عدم توانايي ارتش صهيونيستي در كنترل و مقابله با فعاليتها و اقدامات گروههاي مقاومت فلسطيني از جمله پرتاب راكتهاي دستساز، علميات استشهادي و چريكي و همچنين شكست اسطورهاي ارتش اين رژيم در نبرد 33 روزه، ضعف و عدم كارايي ارتش را در برقراري آرامش و امنيت جامعه صهيونيستي بيش از پيش نشان دارد. مقابله مستمر با فلسطينيان و حضور دائمي ارتش صهيونيستي در آينده با تضعيف ارزش خدمت و عدم روحيه مردمي براي خدمت در ارتش مواجه خواهد شد كه اين امر با توجه به جايگاه نيروهاي احتياط در بدنه ارتش، اسيبپذيري ارتش صهيونيستي را دو چندان خواهد كرد. [b]_ شكاف بين نسلها:[/b] تفاوت چشمگير در نگرش نسل اول و سوم جامعه صهيونيستي به ايدئولوژي صهيونيسم و دفاع از رژيم حاكم از جمله عوامل ديگري است كه در تقويت و يا تضعيف انگيزه و روحيه خدمت در ارتش رژيم صهيونيستي تاثيرگذار است. توجه نسل جديد جوانان يهودي ساكن در اراضي اشغالي به رفاه طلبي باعث شده تا انگيزه جوانان صهيونيست براي جنگيدن با هدف حفظ موجوديت اين رژيم آن هم پس از گذشت 60 سال از تاسيس آن، كاهش يابد. [b]هـ )راهبردهاي نامتقارن گروههاي مقاومت عليه اسرائيل: [/b] چنانكه گفته شد در تعريف جنگ نامتقارن، بر بهرهبرداري از نقاط آسيبپذير دشمن، به كارگيري رويكردهاي غيرقابل پيشّيني يا غيرمتعارف از طريق روشها و ابزار غيرقابل انتظار يا مبتكرانه تاكيد ميشود. با نظر به ويژگي و مشخصه اصلي جنگ نامتقارن مبني بر هدف قرار دادن عزم و اراده دشمن، گروههاي مقاومت فلسطيني مي توانند با تكيه بر توانمنديهاي خود، شناخت نقاط آسيبپذير رژيم صهيونيستي و اتخاذ روشها و تاكتيكهاي نامتقارن، عملياتي مستمر و دائمي عليه اين رژيم به راه انداخته و عزم و اراده رژيم صهيونيستي در صحنه درگيري را مورد تهديد و چالش جدي قرار دهند. بدين منظور در ادامه به بررسي راهبردها و تاكتيكهاي نامتقارن عملياتي مورد استفاده گروههاي مقاومت فلسطيني عليه رژيم صهيونيستي ميپردازيم. جايگاه عمليات و جنگ رواني: با توجه به جايگاه عمليات رواني در جنگ نامتقارن، تاكتيكهايي كه ميتواند توسط گردانهاي مقاومت در جنگ و يا عمليات رواني عليه رژيم صهيونيست به كار برده شود، به صورت زير قابل طرح است: تخريب روحيه و انگيزههاي اشغالگري در سطح جامعه صهيونيستي از طريق ايجاد و تداوم ناامني در مراكز غيرنظامي. - به كارگيري شيوههاي عملياتي غافلگيرانه براي تخريب روحيه مبارزه در نزد نيروهاي نظامي. - تأثيرگذاري بر روند تدوين تاكتيكها و استراتژيهاي دشمن از طريق تعدد جبهههاي درگيري. - كاهش روحيه مبارزه در ميان سربازان و غيرنظاميان اسراييلي از طريق بزرگنمايي چالشها و گسستهاي جامعه صهيونيستي. - رسانهاي كردن نارضايتيهاي يهوديان به دليل شكافها و مشكلات مذهبي، قومي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي، امنيتي و غيره در جامعه صهيونيستي و بزرگنمايي نقطه ضعفهاي رژيم صهيونيستي در پاسخگويي به مشكلات موجود. - تعميق شكافها و اختلافات در ميان مقامات نظامي و سياسي رژيم صهيونيستي از طريق ناكام گذاشتن راهبردهاي خشونت آميز و حذفي - مختل كردن سيستمهاي اطلاعاتي و امنيتي در كليه سطوح رژيم صهيونيستي - رسانهاي كردن مظلوميت ملت فلسطين و تجاوز و اشغالگري رژيم صهيونيستي در افكار عمومي داخلي، منطقهاي و بين المللي - كسب پشتيباني فكري يا عملي كشورهاي بيطرف. - نمايش قدرت گردانهاي مقاومت و نقاط ضعف ارتش صهيونيستي در مقابله با آن در منظر افكار عمومي جامعه صهيونيستي. - تضعيف ارزش خدمت و روحيه مردمي براي خدمت در ارتش رژيم صهيونيستي از طريق تداوم انتفاضه و اقدامات مبارزاتي مستمر و دائمي در سراسر مناطق اشغالي. - استمرار تهديدات دائمي از سوي مقاومت جهت تعميق بحران هويتي در رژيم صهيونيستي - ايجاد اميد مقاومت در شهروندان عرب-اسراييلي و پشتيباني روحي از آنها. [b]*2-تاكتيكهاي عملياتي:[/b] [b]- اصل دفتر متحرك:[/b] به علت فقدان عمق استراتژيك و شرايط جغرافيايي و طبيعي نامناسب گروههاي مقاومت كه فعلا به لحاظ شرايط سياسي و امنيتي، فقط در نوار غزه توان عملياتي دارند با توجه به سيطره حماس به غزه راهبرد دفاع متحرك كه مبتني بر تحرك و جابه جايي نيروها و ادوات جنگي در طول خطوط درگيري است، ميتواند در سطحي كوچكتر به عنوان استراژي مقاومت در نبردهاي پراكنده با نيروهاي نظامي صهيونيست به كار گرفته شود. [b]- افزايش عمليات چريكي:[/b]گروههاي مقاومت فلسطيني ميتوانند با سازماندهي مناسب و آموزش كافي مبارزان فلسطيني، توان عملياتي خود را براي انجام عمليات چريكي افزايش دهند. مقاومت با انجام عمليات چريكي متعدد و غافلگيرانه در پستهاي ايست و بازرسي و يا پايگاههاي نظامي در دسترس (نظير پايگاههاي اطراف غزه) مي تواند رژيم صهيونيستي را وارد يك جنگ فرسايشي نمايد. [b]- جنگ فرسايشي:[/b] با توجه به عدم استقبال رژيم صهيونيستي از ورود به جنگ فرسايشي و طولاني شدن بحران در مناطق اشغالي، گروههاي مقاومت با افزايش و استمرار عمليات موشكي و چريكي و همچنين انجام عمليات موشكي و چريكي و همچنين انجام عمليات شهادتطلبانه در مناطق اشغالي 1948، ميتوانند ارتش صهيونيستي راوارد يك جنگ فرسايشي نمايند. [b]- استفاده از عنصر فريب و غافلگيري[/b] در عمليات با قابليت جابجايي سريع تيمهاي عملياتي. [b]- پراكنده سازي وانحراف[/b] در صحنه درگيري جهت فرسايش توان رزمي و تضعيف روحيه سربازان اسراييلي. [b]- ربودن سربازان اسراييلي: [/b]تجربه حزب الله و نيروهاي مقاومت فلسطيني در به اسارت گرفتن سربازان اسراييلي ثابت كرد كه اين كار به عنوان يك اقدام موفقيت آميز از سوي گروههاي مبارز فلسطيني مي تواند به كسب امتيازات سياسي و نظامي از مقامات رژيم صهيونيستي بينجامد. [b]- لزوم تمركز بر تمرينات[/b] و رزمايشات نظامي در دوران آتش بس در نوار غزه به عنوان بخشي از جهاد نظامي. [b]- افزايش برد راكتهاي مقاومت[/b] و استمرار پرتاب آنها به سوي نقاط مهم و تأثيرگذار. [b]- جنگ شبكهاي: [/b]سازماندهي تيمها و واحدهاي كوچك عملياتي جهت انجام عمليات پراكنده و ايجاد جبهههاي درگيري مختلف براي غافلگيري و سردرگمي نيروهاي نظامي رژيم صهيونيستي. [b]- افزايش عمليات شهادت طلبانه[/b] در پست هاي ايست و بازرسي، پايگاههاي نظامي، اماكن عمومي و شهركهاي صهيونيست نشين. [b]- جنگ اطلاعاتي: [/b]گردانهاي مقاومت با طراحي سيستم اطلاعات و ضد اطلاعات پيشرفته و پيچيده ميتوانند علاوه بر كسب اطلاعات از ارتش رژيم صهيونيستي با حفظ اطلاعات و اسرار نظامي خود اعم از تجهيزات، تسليحات، نفرات، سازماندهي و مهارتهاي جنگي و رزمي رزمندگان، ارتش صهيونيستي را در يك سردرگمي اطلاعاتي قرار دهند. [b]*و)تأثير تهديدات نامتقارن گروههاي فلسطيني بر رژيم صهيونيستي: [/b] [b]بعد سياسي-امنيتي: [/b] عليرغم مقابله تشكيلات خودگردان با گروههاي مبارز و مواضع پيشگيرانه آن عليه مقاومت و همچنين فقدان شرايط و فضاي سياسي مناسب براي فعاليتهاي سياسي گروههاي مبارز عليه رژيم صهيونيستي گروههاي مقاومت ميتوانند با تداوم فعاليتهاي مبارزاتي خود عليه اسراييل نا امن كردن مناطق اشغالي و توسعه تهديدات داخلي عليه امنيت اسراييل، ضريب امنيت رژيم صهيونيستي رابه طور قابل ملاحظهاي كاهش دهند. به رغم توان نظامي و دفاعي پيشرفته رژيم اشغالگر رژيم صهيونيستي نتوانسته راهبرد مشخصي براي ممانعت از اقدامات گروههاي مقاومت از جمله پرتاب راكت و عمليات شهادت طلبانه اتخاذ نمايد.اين عامل باعث ميشود تا با تداوم مقاومت علاوه بر بي اعتباري ارتش صهيونيستي در ميان يهوديان كارآمدي ساختار و نظام سيايس رژيم صهيونيستي نيز آشكار شود. [b]2)بعد اجتماعي و فرهنگي:[/b] گروههاي مقاومت ميتوانند با آماده سازي روحي و رواني، جامعه فلسطيني از طريق فرهنگ سازي و جامعه پذيري، روحيه مقاومت را به عنوان شيوه زندگي و تفكر فلسطيني برپايه ايستادگي در برابر رژيم صهيونيستي تحت يك وظيفه ملي و الهي در جامعه فلسطيني تقويت نمايند. بر اين اساس مقاومت فلسطين باتكيه بر روحيه مقاومت و شهادت طلبي به عنوان تنها راه پيروزي با وارد ساختن هزينههاي جاني و مالي بر يهوديان علاوه بر تقويت بي اعتمادي يهوديان نسبت به كفايت و درايت رهبران و دولت صهيونيستي تشكيك و ترديد در ايدئولوژي صهيونيسم، بحران هويتي و بروز شكافهاي اجتماعي-فرهنگي عميقي را در جامعه صهيونيستي را تقويت ميكند كه در بلندمدت امنيت اجتماعي و هويت و روحيه ملي جامعه صهيونيستي را مورد تهديد قرار خواهد داد. [b]3)بعد اقتصادي:[/b] نيروهاي مقاومت از دو طريق ميتوانند بر اقتصاد رژيم صهيونيستي تأثيرگذار باشند. نخست با ايجاد ناامني و شرايط جنگي مستمر در اراضي اشغالي تا بدين وسيله بيشتر منابع اقتصادي اين رژيم صرف هزينههاي نظامي شود و حوزه هاي اقتصاد داخلي تأسيسات، فعاليت هاي تجاري و توريستي و غيره با بحران و چالش رو به رو شوند. دوم در حوزه اقتصاد خارجي رژيم صهيونيستي با حاكم شدن فضاي ناامني و بحران در جامعه صهيونيستي تجارت خارجي اين رژيم در بعد صادرات و واردات و همچنين نرخ سرمايه گذاري خارجي دچار بحران خواهد شد. [b]ز) موانع و چالش هاي پيش روي مقاومت:[/b] گروههاي مقاومت براي تداوم و استمرار اقدامات مبارزاتي خود عليه رژيم صهيونيستي در صحنه درگيري با مشكلات و چالش هايي رو به رو خواهند بود كه در ذيل به هر كدام از اين موانع و مشكلات اشاره خواهد شد. 1- درگيري هاي ميان گروههاي فلسطيني موجب مي شود تا از ميزان تمركز نيروهاي مقاومت بر عامل خارجي، يعني دشمن صهيونيستي كاسته شود. 2- تشكيلات خودگردان و در رأس آن ابومازن به علت مواضع سازشكارانه، مانعي جدي در برابر مقاومت و اقدامات مبارزاتي گروههاي مقاومت در صحنه فلسطين مي باشد. 3- شرايط جغرافيايي و نظامي فلسطين براي گردانهاي مقاومت به دليل قرار گرفتن آن در محاصره وتحديدات امنيتي صورت گرفته از سوي رژيم صهيونيستي و همچنين تشكيلات خودگردان نامناسب است. 4- پذيرش آتش بس در پارهاي از مواقع ميتواند به عنوان يك عامل كاهنده در اقدامات مبارزاتي گروههاي مقاومت محسوب مي شود. 5- واكنش تند و نامتناسب رژيم صهيونيستي نبست به اقدامات گروههاي مقاومت، كه اغلب متوجه جامعه فلسطيني است مانعي ديگر در برابر مقاومت مي باشد. 6- عدم توانايي لجستيكي گردانهاي مقاومت در صحنه درگيري. 7- عدم برخورداري گردانهاي مقاومت از توانمنديهاي تسليحاتي پيشرفته به دليل شرايط محاصره. [b]*نتيجه گيري: [/b] حزب الله لبنان با اتخاذ راهبرد نبرد نامتقارن توانست در جنگ 33 روزه ضريب امنيت ملي رژيم صهيونيستي را در كليه ابعاد نظامي، سيايس، اجتماعي و اقتصادي مورد تهديد و چالش قرار دهد. در صحنه درگيري فلسطين، گروههاي مقاومت به دليل عواملي چون جغرافيايي سياسي- نظامي نامناسب، عدم شرايط و فضاي مناسب سياسي براي حضور در عرصه سياسي فلسطين، كنترل و تدابير تشديد امنيتي از سوي رژيم صهيونيستي ضعف در توانمنديهاي نظامي، مقابله و تحديد اقدامات مبارزاتي از سوي تشكيلات خدگردان و از همه مهمتر عدم تقارن در كليه سطوح و ابعاد نظامي، سياسي، اجتماعي و اقتصادي با رژيم صهيونيستي، نميتوانند استراتژي جنگ نامتقارن را در كليه سطوح آن يعني نظامي، سياسي، امنيتي، اجتماعي و اقتصادي به عنوان راهبرد خود در مبارزات ضد صهيونيستي مورد استفاده قرار دهند. با نظر به شرايط گروههاي مقاومت، سطح نظامي- عملياتي راهبرد نامتقارن در ابعاد عمليات رواني و تاكتيكي، مي تواند سطح جديدي از تهديدات رابه عنوان استراتژي مقاومت فلسطين عليه رژيم صهيونيستي مورد استفاده قرار دهند. با نظر به شرايط گروههاي مقاومت، سطح نظامي- عملياتي راهبرد نامتقارن در ابعاد عمليات رواني و تاكتيكي، ميتواند سطح جديدي از تهديدات را به عنوان استراتژي مقاومت فلسطين عليه رژيم صهيونيستي به كار گيرد. باتوجه به آسيب پذيريها و چالشهاي دروني رژيم صهيونيستي نظير بحران هويتي، گسستهاي قومي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي، كاهش و تضعيف روحيه ملي و بياعتمادي يهوديان نسبت به ارتش، مقاومت فلسطين با افزايش و استمرار اقدامات و فعاليتهاي مبارزاتي خود عليه اين رژيم مي تواند با ايجاد نا امني و جنگ رواني، امنيت ملي رژيم صهيونيستي را به طور جدي به چالش بكشد. [b]*مصطفي نظري [/b] [b]پينوشتها: [/b] 1- عليرضا فرشچي، عمليات رواني و جنگ نامتقارن، فصلنامه علمي-پژوهشي عمليات رواني- سال اول، شماره دوم، تابستان 1382 2- كنت مكنزي، جنگ نامتقارن، مترجم عبدالمجيد حيدري و محمد تمنايي، (تهران) انتشارات دانشكده فرماندهي و ستاد دوره عالي جنگ سپاه پاسداران) 1382، صص 12-14 3- استيون منز داگلاس جانسون، نامتقارن و راهبرد نظامي آمريكا، مترجم محمدمهدي تمنايي، فصلنامه مطالعات دفاعي و امنيتيف سال سيزدهم شماره چهل و پنجم، زمستان 1385 4- مكنزي، همان ص 8 5- مكنزي، همان 6 6- فرشچي ، همان 7- مكنزي، همان، صص 12 و 13 8- فرشچي، همان 9- مكنزي، همان ص 15 10- فرشچي، همان 11- استون منز- داگلاس جانسون، نامتقارني و راهبرد نظامي آمريكا، محمد محمدي تمنايي، فصلنامه مطالعات دفاعي و امنيتي، سال سيزدهم، شماره چهل و پنجم. زمستان 1385 12- علي ايماني، نبرد نامنتقارن؛ راهبردهاي نيروي هوايي ايران، گزارشها و تحليلهاي نظامي-راهبردي سال چهارم، شماره چهل و دوم، اسفند 1382 13- سيدجلال دهقاني فيروزآبادي، جنگ نامتقارن لبنان و امنيت ملي اسراييل 14- همان 15- الضي بشري الضي، اسراييل و استراتيجه الرعب و الصدمه» الخليج 21/7/2006 16- سيدجلال دهقاني فيروزآبادي، همان 17- الامارات اليوم، «المقاومه البنيانيه مفاجاه ادهشت العالم»، 16/8/2006 18- سيدجلال دهقاني فيروزآبادي، همان 19- مسعود اسدالهي، از مقاومت تا پيروزي، (تهران: انتشارات مؤسسه انديشه سازان نور، 1383)، ص 87 20- سيدجلال دهقاني فيروزآبادي، همان 21- مكنزي، همان، ص 6 22- عبدالرضا همداني، تأثير رواني موشكهاي قسام بر ساكنان شهركهاي صهيونيستي، فصلنامه علمي-تخيلي عمليات رواني- سال پنجم، شماره هفدهم، پاييز 1386 23- همان 24- عبدالرحمن عالم، بنيادهاي علم سياسي (تهران-نشر ني، 1373)، ص 97 25- يديعوت آحرونوت 4/10/2003 26- ها آرتص 9/4/2006 27- دكتر محمدرضا دهشيري، روند جامعه پذيري نظامي در اسراييل، فصلنامه مطالعات فلسطين، مؤسسه تحقيقات و پژوهشهاي سياسي- علمي ندا- سال اول شماره اول- پاييز 1378 28- همان 29- معاريو 10/4/2007 30- المصدر استراتژيك 1/1/2008 31- فتانه غلامي، جايگاه عمليات چريكي و موشكي در استراتژي مبارزاتي فلسطينيها، مؤسسه تحقيقات و پژوهشهاي سياسي-علمي ندا 1386 32- خبرگزاري غيررسمي معا 22/8/2008 33- همان، 30/8/2006 34- البيان، 22/8/2006 35- فتانه غلامي، همان [b]منبع : خبرگزاري فارس[/b]
-
حمله اسرائیل به غزه - 1315 شهید و 5340 زخمی تاکنون ، شهادت بیش از 410 کودک فلسطینی
zed پاسخ داد به hightech تاپیک در اخبار ویژه
[b]ادعاي شليک موشک به سرزمين هاي اشغالي و سناريو هدايت شده اسراييل[/b] تهران - منابع صهيونيستي روز پنجشنبه در تماس با شبکه هاي خبري بين المللي ادعا کردند که انفجارهايي در "نهاريا" در شمال فلسطين اشغالي و همچنين منطقه "اشلومي" شنيده شده است. بر اساس اين ادعا که تاکنون از سوي منابع مستقل تاييد نشده است، موشک هاي کاتيوشا از سوي لبنان به اين مناطق شليک شده است. در واکنش به شليک موشک هاي کاتيوشاي ادعايي از جنوب لبنان، رژيم صهيونيستي چهار گلوله توپ به سوي اين منطقه شليک کرد. اين در حالي است که گروه هاي مستقر در جنوب لبنان از جمله حزب الله تاکنون اين خبر را تاييد نکرده اند و حتي منابع اسراييلي بعيد مي دانند که حزب الله لبنان در شليک اين موشک ها دست داشته باشد. [color=red][b]نکته حائز اهميت ديگر آنکه اساسا حزب الله در منطقه اي که ادعا شده موشک از آنجا شليک شده، حضور ندارد و اين محل بيشتر محل استقرار نيروهاي بين المللي و اردوگاه هاي کمک رساني خارجي است. [/b][/color] برخي صاحبنظران اين تصور را که اين رويداد ادعايي، سناريويي از پيش تعيين شده از سوي اسراييل براي پيشبرد اهدافي مشخص باشد، دور از ذهن نمي دانند. به اعتقاد اين گروه از صاحبنظران، اسراييل هم اکنون در باتلاق غزه گرفتار شده است و از نظر نظاميان ارشد رژيم صهيونيستي تکرار شکست جنگ 33 روزه سال 2006 از حزب الله در جنوب لبنان براي ارتش مدعي اسراييل اين بار در غزه و توسط رزمندگان جنبش مقاومت اسلامي فلسطين (حماس) نه تنها دور از ذهن نيست، بلکه به امري قريب به يقين بدل شده است. بر اساس اين باور، رژيم صهيونيستي هم اکنون براي توجيه قبول آتش بس با حماس، چنين سناريويي را طراحي کرده است تا به افکار عمومي داخل اسراييل بگويد، قبول آتش بس براي جلوگيري از گشايش يک جبهه جديد جنگي آن هم از سوي لبنان در شمال اسراييل و جلوگيري از به مخاطره انداختن هر چه بيشتر امنيت اين رژيم ضروري و اجتناب ناپذير است. سردمداران رژيم صهيونيستي مي کوشند، به افکار عمومي سرزمين هاي اشغالي که از جنگ و ناامني خسته و سرخورده شده اند، بقبولانند که بايد با توجه به گشايش جبهه جديد هر چه زودتر به آتش بس در غزه تن دهند تا از گسترش جنگ ممانعت شود. براي تاييد اين ديدگاه لازم به يادآوري است که رژيم صهيونيستي قبل از اين اعلام کرده بود که از وقوع درگيري ها در شمال فلسطين اشغالي از سوي لبنان نگران است. در اين حال شبکه تلويزيوني الجزيره قطر روز پنجشنبه گزارش داد: هنوز معلوم نيست موشک هاي کاتيوشا که امروز به سوي شمال فلسطين اشغالي شليک شد، از طرف چه کساني بوده است و اطلاعي از تعداد انفجارها و يا تعداد موشک ها در دست نيست. "غسان بن جدو" مدير دفتر الجزيره در بيروت در اين باره گفت: چنانچه موشک هاي کاتيوشا از سوي مقاومت لبنان و يا حزب الله شليک شده بود، به اين تعداد کم نبود. جدو افزود: حزب الله لبنان در مقابله با اشغالگران رژيم صهيونيستي در جنگ 33 روزه، به طور مثال در يک روز 107 فروند موشک به سوي فلسطين اشغالي شليک کرد و شليک امروز اين دو موشک نمي تواند از سوي حزب الله و يا مقاومت لبنان باشد. جنگ غزه هم اکنون به کابوسي براي صهيونيست ها بدل شده است به طوري که مقامات اسراييلي مي کوشند با توجه به بسيج افکار عمومي جهانيان عليه آنان، هر چه زودتر از آن رهايي يابند. کشتار بيش از 700 فلسطيني در غزه که بيش از 150 نفر از آنان را کودکان و بيش از 60 نفر ديگر را زنان تشکيل مي دهند، بار ديگر ماهيت ضد بشري صهيونيست ها را براي افکار جهانيان بر ملا ساخت. اگر چه غزه هم اکنون در شرايط سخت نا امني و گرسنگي به سر مي برد، اما مقاومت مردم آن در برابر جنايات صهيونيست ها، برگ زرين ديگري بر صفحه تاريخ ثبت کرده است. جنايات صهيونيستي ها و سکوت برخي از حکام عرب هم نتوانسته است از مقاومت درخشان مبارزان فلسطيني بکاهد و بر عکس عزم آنان را براي مقاومت تا پيروزي جزم تر نموده است منبع : ايرنا -
[quote]تشکر مصطفی جان از مطالب خوبی که تهیه میکنید. این مطلب نیز جالب و مفید بود. [quote]اين هم همون موشك جنجالي روسيه . ميشه گفت فعلا تنها سلاح بازدارنده هسته اي روسيه همين موشكه . [quote] SS-27 به گونه ای طراحی شده است که بتواند در برابر حملات هسته ای در شعاع 500 متری خودش مقاومت نماید . [/quote] معني اين حرف رو متوجه نشدم يعني اگر اين موشك 500 متر نزديك انفجار هسته اي باشه سالم ميمونه يا اينكه در سيلوي زميني مخصوص خودش اين اتفاق ميفته! عالي بود مصطفي جان.امروز 2 پرتاب داشتي اونهم قاره پيما. [/quote] عرضم به حضور که واریور جان قدیمها زمان جنگ سرد دو طرف آمریکا و شوروی برای پدافند بالستیک به ضد موشکهای هسته ای روی آوردند که ضعف دقت و سرعت رو جبران میکرد و این موشکها بقدری قدرت انفجار داشتند که تا کیلومترها باعث انهدام یا انحراف و از کار افتادگی موشک مهاجم میشدند که این فاصله بسته به قدرت انفجار تا 10 کیلومتر هم میرسید. اما در موشک جدید توپول ام با کمک فناوریهای جدید بدنه را در برابر ضربه و تشعشعات انفجار هسته ای تا حد زیادی مقاوم کرده اند و این باعث میشود که موشک بتواند تا 500 متری مرکز انفجار بدون مشکل پرواز کند یا به عبارتی با انفجار یک موشک هسته ای در فاصله حداقل 500 متری تاثیری در توپول ام نخواهد گذاشت. راستی اون عکس سیلو به نسل قبلی توپول با کد SS-25 مربوط میشه و اکثر توپول ام ها دارای پرتابگر متحرک هستند و در حال حاضر روسیه تقریبا 45 موشک توپول ام عملیاتی با سکوی متحرک دارد و سالانه 5 فروند به این تعداد افزوده میشود.[/quote] با سلام خدمت همه دوستان گرامي اگر فرض كنيم موشك از تشعشع انفجار هسته اي خارج از 500 متري خود آسيب نبيند آيا موج اين انفجار تاثيري روي مسير آن تا هدف نخواهد داشت ؟ فكر مي كنم به هر حال همين انفجار به خودي خود بر خطاي موشك تاثير گذار باشد
-
حمله اسرائیل به غزه - 1315 شهید و 5340 زخمی تاکنون ، شهادت بیش از 410 کودک فلسطینی
zed پاسخ داد به hightech تاپیک در اخبار ویژه
[b]تلفات اسرائیل تا کنون ؛ 9 تانک مرکاوا ، 26 کشته ، 70 زخمی و 3 اسیر[/b] در حالی که رژیم صهیونیستی تلاش کرده با جنگ روانی و رسانه ای وانمود کند که در تهاجم گسترده زمینی ضربات سنگینی به مبارزان حماس وارد کرده است ، منابع مسقل فلسطینی ابعاد جدیدی از زمین گیر شدن صهیونیست ها را فاش کردند. به گزارش خبرگزاری مهر از منابع مستقل مستقر در غزه ، این منابع از عدم هرگونه توان اسرائیل برای عملیات گسترده زمینی علیه مبارزان فلسطینی در درون نوار غزه و شهرهای آن خبر می دهند و انتشار هدفمند اخباری مبنی بر پیشروی گسترده و یا ضربه سنگین به مبارزان فلسطینی را سناریوی طراحی شده برای انحراف افکار عمومی از شکست تل آویو از اهداف این تهاجم ارزیابی می کنند. این منابع با تاکید بر اینکه سربازان رژیم صهیونیستی صرفا در ساعت 3 نیمه شب یکشنبه در محوطه ای به طول حدود 200 متر پیشروی محدود کرده و بلافاصله با واکنش قاطع نیروهای فلسطینی و دادن خسارات عقب نشینی کرده اند ، افزوده اند: در این اقدام مبارزان فلسطینی با روش های ویژه و سلاحهای سبک موفق به انهدام 9 تانک مرکاوا ، هلاکت 26 صهیونیست و زخمی کردن 70 نفر از آنها و به اسارت گرفتن 3 صهیونیست شدند که مقامات تل آویو شبکه سانسور شدیدی جهت عدم انتشار این اخبار ایجاد کرده اند تا مانع از تزلزل روحیه سربازان خود از شکستی دیگر شوند. بر اساس این گزارش و در آستانه 9 ژانویه ، در پی مقاومت تحسین برانگیز مردم غزه و نیروهای حماس و نیز انفعال یا انتشار اخباری از تماس های برخی چهره های سیاسی فلسطین با سران بعضی کشورهای عربی ، محبوبیت حماس در فلسطین به شکل فزاینده ای افزایش یافته است. در عین حال خبرهایی از درون رژیم صهیونیستی از اوج گیری اختلافات داخلی حکایت می کند. در هیات حاکمه این رژیم عده ای سانسور اخبار واقعی از تحولات نبرد غزه را حتی زمینه ساز تکرار شکست خفت باری مثل جنگ 33 روزه علیه حزب الله لبنان می دانند و عده ای دیگر نیز تلاش دارند با بزرگنمایی تحرکات نظامی اسرائیل در رقابت های حزبی جایگاه خود را در هرم قدرت این رژیم تثبیت کنند. گزارشها حاکیست گروه اول با رایزنی های فشرده تلاش دارند تا برخی کشورهای غربی مثل فرانسه و انگلستان را به ارائه طرحهایی با عنوان آتش بس مجاب کنند تا دست کشیدن خود از تجاوز گری را به جای پیروزی نیروهای مقاومت فلسطین نتیجه درخواست های بین المللی عنوان کنند. به گزارش مهر ، طی روزهای گذشته اوج تظاهرات افکار عمومی در شهرهای مختلف جهان را شاهد بوده ایم و گسترده تر شدن واکنشها به شهرهای مهم آمریکا و غرب ، اسرائیل و هم پیمانانش را به تکاپو برای پایان دادن آبرومندانه به تجاوز های اخیر واداشته است. منبع : خبرگزاري مهر -
حمله اسرائیل به غزه - 1315 شهید و 5340 زخمی تاکنون ، شهادت بیش از 410 کودک فلسطینی
zed پاسخ داد به hightech تاپیک در اخبار ویژه
[quote][quote]الا لا یا علی الله ( کدوم یکی درسته ؟ ) سلام دستت درد نکنه. تصاویر گویای همه چیز هست. این ملت پیروز خواهند بود. حق نگه دارشان .............................................................................................................. چند روزی بود که گزارشهای خبری زنده از غزه رو که میدیدم مدام نگران این خبرنگار تپل شبکه خبر بودم. ظاهرا نگرانیم بی مورد نبوده چون اینطور که تو خبرگزاریها اوردند پلیس صهیونیستی بدنبال این خبرنگار هست. امیدوارم خداوند این جوان برومند عرب رو در پناه خودش حفظ کنه. جالبه که هیجان خاصی در صداش هست که مشخص میکنه این شخص خبرنگار حرفه ای نیست. ولی الحق تصاویر زنده جالبی برای شبکه خبر ارسال میکنه.[/quote] سلام آلالا-كلمه يوناني است. ----------------------------------- خبرنگار هم خالد صادق هست به گمانم حالا نميدونم به دنبال ايشون هستند يا فرد ديگه اي چون عنوان شده يك خبرنگار ايراني كه برخلاف دستورات براي انعكاس ندادن اخبار غزه قبل از اونها(نقل به مضمون) خبر حمله زميني به غزه را مخابره كرده و البته به جز ايشون خبرنگار العالم و احتمالا پرس تي وي هم در غزه هستند.(هر چند به شخصه تا حالا ارسال گزارش از درون غزه به پرس تي وي را نديدم به شخصه).[/quote] [align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي [b]اقدام غافلگيرکننده خبرنگار شبکه ايرانى[/b] خبرنگار فلسطینی الاصل شبکه العالم، شنبه شب در آستانه آغاز حمله زمینی ارتش رژیم صهیونیستی به نوار غزه، نیروهای مهاجم را غافلگیر کرد و خبر آغاز حمله را مخابره نمود. ارتش رژیم صهیونیستی درپی این غافلگیری، علیه خضر شاهین اعلام جرم کرد و دستور بازداشت وی از سوی پلیس صادر شد. روزنامه صهیونیستی جروزالم پست بدون این که نام خبرنگار را منتشر کند، گزارش داد: ماموران پلیس اسرائیل درپی یک خبرنگار خارجی وابسته به یک شبکه تلویزیونی ایران هستند که از دستور سانسور نظامی اخبار مربوط به حمله زمینی اسرائیل به غزه سرپیچی کرده است. وی متهم است قبل از آن که ارتش اجازه انتشار علنی اخبار مربوط به حمله زمینی به نوار غزه را صادر کند اقدام به گزارش آن کرده است. اما شبکه العالم، هویت خبرنگار خود را شاهین خضر اعلام کرده و گزارش داد که وی در ساعت 18 و 15 دقیقه شامگاه شنبه، مخاطبان العالم را از هجوم ارتش رژیم صهیونیستی باخبر کرده است. اقدام خبرنگار العالم که به طور مستمر و لحظه ای گزارش تحرکات ارتش رژیم صهیونیستی را مخابره می کرد موجب نگرانی صهیونیست ها از آگاهی مبارزان فلسطینی از این تحرکات و کسب آمادگی برای مقابله با نظامیان صهیونیست شده بود. رژیم صهیونیستی با برقراری سانسور خبری، بشدت مراقبت می کند که اخبار تحرکات ارتش این رژیم در نوار غزه و درگیری های میان نظامیان آن با نیروهای مقاومت اسلامی فلسطین بدون هماهنگی منتشر نشود. خضر شاهین که برای شبکه خبری العالم کار می کند؛ ساکن شهر قدس اشغالی و از فلسطینی های سرزمین های اشغالی سال 1948 است که دارای شناسنامه اسرائیلی است. شبکه دوم تلویزیون رژیم صهیونیستی با هدف تحریک تندروهای صهیونیست به ترور و تعرض به خضر شاهین با پخش تصاویر گزارشات این خبرنگار العالم اعلام کرد: این شخص همان کسی است که در جنگ دوم لبنان(جنگ 33 روزه) از نقاط اصابت موشک های حزب الله گزارش تهیه می کرد و برای دشمنان اسرائیل کار می کند. در واکنش غافلگیرکننده رزمندگان حماس، دست کم 9 نظامی صهیونیست کشته و 30 تن از آنها زخمی شدند و شماری از متجاوزان هم به اسارت درآمدند. همچنین چند تانک متجاوزان منهدم شد. منبع : سايت خبري الف به نقل از روزنامه كيهان[/align] -
[quote]البته با تمام هراسشون راه افتادند و غزه رو از وسط دو نصف کردن. اگر هراس نداشتن چی کار می کردن؟[/quote] [align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي منطقه نوار غزه باريكه اي به طول حدود 42 و عرض حدود 7 كيلومتر است كه البته اين نسبت طول و عرض همه جا يكسان نيست و برخي جاها بيشتر است و مجموعا مساحت منطقه چيزي حدود 350 كيلومتر مربع اعلام شده . بنابراين اسراپيليها 7 كيلومتر تانك سواري كرده اند آن هم در پناه بمب خوشه اي و سلاحهاي اورانيوم ضعيف شده و اين وقتي ارتش درست و حسابي جلويشان نباشد خيلي هنر محسوب نمي شود . ضمن اينكه در همين 7 كيلومتر حداقل 7 تانك و يك هليكوپتر و 15 سرباز ازدست داده اند و 3 سرباز هم اسير داده اند كه در جنگ 33 روزه هم در ميدان جنگ اسير نداده بودند . البته اينكه حماس را در حد و اندازه حزب الله فرض كنيم هم اشتباه است چرا كه هم سرزمينشان به طور كامل محاصره است و هم سلاح قابل ملاحظه اي ندارند و هرچه دارند همين است بنابراين بايد گفت حماس شاهكار كرده كه با آن وضع تدارك و تسليحات و منطقه نبرد چنين تلفاتي را به اسراپيل وارد كرده است . در واقع با اين همه ادعاي اسراپيل بايد توقع داشت كار غزه را به صورت متعارف و كلاسيك كمتر از 24 ساعت تمام مي كردند . [/align]
-
آمريكا در سال 2010 به واسطه یک جنگ داخلی فرو ميپاشد.
zed پاسخ داد به EMPEROR تاپیک در دکترین و استراتژی
با سلام خدمت همه دوستان گرامي مقاله زير از يك تحليلگر آمريكايي به نام فريد زكريا است كه در هفته نامه نيوزويك به چاپ رسيده است و اميدوارم در درك شرايط فعلي جهان و روند حركتي آمريكا مفيد واقع شود : [b]دنياي پس از آمريكا[/b] اگر ميخواهيد بدانيد كه دنياي پس از افول قدرت آمريكا شبيه چه چيزي خواهد بود فقط كافي است گزارشها و برنامههاي اجلاس جي 20 در واشنگتن در ماه نوامبر 2008 را بازخواني كنيد. هر بحران مالي توسط صندوق بينالمللي پول، بانك جهاني يا گروه جي هفت مورد بررسي قرار گرفته است. اما اين مرتبه قدرتهاي بزرگ به اين موضوع پي بردند كه نميتوانند با مشكلات به تنهايي مقابله كنند و مجبور هستند بازارهاي درحال شكوفايي برجسته دنيا را نيز با خود همراه كنند. براي ارايه پاسخ موثر در اقتصاد جهاني لازم است تمامي بازيگران مهم جهاني در آن حضور پيدا كنند. براي تامين پول و بودجه حضور كشورهايي هم چون عربستان و چين سرنوشت ساز به حساب ميآيند. آمريكا روابط مهم و حياتي با كشورهايي هم چون چين، ژاپن و عربستان و هم پيمانان قديمي اش هم چون انگليس، فرانسه و آلمان دارد و به نظر ميرسد كه اين گروه بزرگتر با اعضاي بيشتر (G20) ميتواند يكسري روشهاي هماهنگي لازم براي حل و فصل بحران مالي جهاني را تعيين كنند. بنابراين يك دنياي جديد شكل ميگيرد اما نه لزوما دنيايي كه آمريكا از آن كنار گذاشته شده يا اقدامات مشترك در آن غير ممكن است. طي دو دهه گذشته، دنيا از يك ثبات سياسي، تورم پايين و گسترش عظيم اقتصاد جهاني با حضور تقريبا 3 ميليارد نفر بهره برده است. كشورهاي سراسر اين كره خاكي با رشد بيسابقه - 124 كشور در دنيا با رشد چهار درصدي يا بيشتر در سال 2006 و 2007 – روبرو بودهاند. اين رشد كشورها يكسري مشكلات جديد بوجود آورده است. يكسري از كشورهايي كه از نظر قدرت و منابع رشد يافتهاند، جسورانهتر و ملي گرايانهتر شدهاند. ظهور ايران، ونزوئلا و يك روسيه احيا شده، محصول بهاي نفت است. در دنياي اقتصاد، رفاه و تورم كم دو عامل برجسته را به وجود آورده است. اولي وام با بهره كم و دومي سرمايههاي گسترده جديد. ذخاير مازاد در اقتصادهاي در حال شكوفايي در آسيا (و در يكسري از كشورهاي صادر كننده نفت در خاورميانه) به حدي رسيده كه هرگز در تاريخ اين كشورها سابقه نداشته است. يكي از مشكلات اين است كه آمريكا و ديگر اقتصادي غربي بسيار مصرف ميكنند – بيشتر از آن كه توليد ميكنند – .اگر آمريكا بيش از حد هزينه كند، آسيا با ذخاير مالي بيشتري روبرو ميشود. تمامي اين ذخاير – چيزي حدود 10 تريليون دلار – بايد به جاي ديگر برود و طي دو دهه اكثر آن به آمريكا گسيل پيدا كرده چون به گفته آنها، آمريكا بهترين و امنترين مكان براي سرمايهگذاري است. سرانجام بحران مالي فعلي در جهان پايان خواهد يافت. نميدانم كي و چگونه اما حضور مشترك دولتها در نهايت كارساز خواهد شد. حال چرا اين نكته را ذكر كردم؟ چون دولتها از بازارها قدرتمندترند. آنها ميتوانند بازارها را تعطيل، شركتها را ملي كنند و قوانين جديدي را وضع كنند و واشنگتن يكي از اين دولتهاست؛ يك قدرت بيهمتا. پيشتر نيز حضور دولتها باعث ايجاد ثبات در نظام سرمايهداري شده بود. [b]ميانگين طول مدت ركود اقتصادي در سالهاي بين 1854 تا 1919، 22 ماه بود. اين در حالي است كه طي دو دهه گذشته ركود اقتصادي به طور ميانگين هشت ماه به طول انجاميده بود.[/b] حدود 35 سال گذشته، دولتها در اكثر كشورها ارزش واحدهاي پولي ملي را كنترل ميكردند، آنها صاحب شركتهايي از جمله شركتهاي خودروسازي، امور ارتباطات و بانكها را بودند. آنها بهاي بليت، تماسهاي تلفني، كميسيونهاي بورس را تعيين ميكردند. قيمت و تعرفهها در كشورهاي صنعتي چند برابر قيمتهاي فعلي بود. سرمايهداري در حال حاضر يك پديده جهاني است. اين پديده با فعاليتهاي شركتها و دولتها و افراد در سراسر جهان قدرتمند شده است و در مسير كشف رشد و استانداردهاي بالاتر معيشتي كشورها به استفاده از بازارها و تجارت براي قدرتمندكردن رشدشان ادامه خواهند داد. براي رشد، نوآوري، ثبات و عدالت اجتماعي به تعادل فعاليت دولتها و بازارهاي اقتصادي نياز است. حال اين سوال مطرح است كه اين تعادل چگونه انجام شود؟ چگونه ميتوان دولتي ايجاد كرد كه براي اكثريت مردم، نسلهاي آينده و در راستاي رفاه گسترده اجتماعي فعاليت كند؟ [b]مشكل واقعي كه امروز با آن روبرو هستيم بحران نظام سرمايهداري نيست بلكه بحران جهاني سازي است. دنياي جديدي كه در حال شكل گيري است قصد ندارد ناپديد شود. ما به سيستمي كه تحت تسلط يكسري كشورهاي اطراف منطقه اقيانوس اطلس شمالي باشد بازنخواهيم گشت. عواملي كه باعث قدرتمندشدن رشد اقتصادي جهان ميشود عوامل ساختاري گستردهاي هستند كه دهههاست به كار گرفته شدهاند.[/b] اين عوامل زودگذر نيستند و در رويارويي با يك بحران مالي يا ركود اقتصادي از بين نخواهند رفت. اين عوامل سالهاي سال عمل خواهند كرد و در اين روند قدرتهاي اقتصادي را از تمركز در غرب به بخشهاي ديگر متمركز خواهد كرد اما آيا اين موضوع به ايجاد يك دنياي باثباتتر منجر خواهد شد؟ اين يك نگراني هميشگي بوده كه در زمان انتقال قدرت اوضاع دنيا نامنظم خواهد شد. مديريت قدرت سياسي و نظامي آمريكا هنوز هم تنها مهمترين وظيفه اش ايجاد ثبات جهاني است. آمريكا بايد قوانين، موسسات و سرويسدهيهايي را ايجاد كند كه به حل و فصل مشكلات مهم جهاني كمك كند. اما در اين راستا امروزه انجام فعاليتهاي مشترك سختتر شده است. فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي يك امر جهاني و قدرت سياسي يك امر داخلي محسوب ميشوند. مشكلات اقتصادي، اجتماعي و سياسي اغلب به فراتر از مرزهاي يك كشور كشيده ميشود. هنوز هم راهحلهاي اين مشكلات بايد ابتدا در درون دولتهايي كه به دقت از تماميت ارضي شان حفاظت ميكنند، شكل بگيرد. اگر اين مشكلات اساسي حل نشوند بايد انتظار بحرانهاي بيشتري را داشته باشيم. براي مقابله با پديدههايي هم چون تروريسم و چالشهاي امور انرژي و امنيتي به پاسخها و اقدامات هماهنگ شده و ايجاد موسساتي براي اعمال اين هماهنگيها نياز است. بعضي اوقات بروز بحران فرصتهايي نيز ايجاد ميكند. براي نمونه در پاييز گذشته (2008) يكسري از دولتهاي غربي در ابتدا خودشان تلاش كردند كه بحران مالي داخلي بوجود آمده را حل و فصل كنند. [b]به نظر ميرسد آنها موضوع جهاني سازي را فراموش كردند. پول در سراسر جهان بدون مانع در گردش است كه در اين راستا به يك سياست هماهنگي در گردشهاي امور مالي نياز است.[/b] اين به يك عرف متعارف شده كه امريكا به خاطر فقدان رهبري صحيح در مورد بروز بحران مالي در جهان مقصر ناميده شود. البته يكسري عوامل در اين تاييد اين موضوع وجود دارد و اميدوارم كه باراك اوباما در مقابله با اين چالش نسبت به جورج بوش با ديگر كشورها تعامل بيشتري داشته باشد. اين مشكل فقط منحصر به واشنگتن نيست، به پاريس، مسكو، پكن و دهلي نو نيز مربوط ميشود. براي نمونه بايد به صندوق بينالمللي پول براي مقابله با چالشهاي آينده بودجه بيشتري داده شود. اين در حالي است كه دولتهاي اروپايي به دادن اختيار به صندوق بينالمللي پول و ديگر موسسات بيتوجه هستند. اگر ما به دنبال گسترش و توسعه قوانين و موسسات در امور همكاريهاي جهاني نباشيم، دنيا بحرانهاي بيشتري را تجربه خواهد كرد و پاسخهاي دولتها عجولانه و موقت خواهد بود. اگر در مقابله با يكسري از مشكلات بشريت با يكديگر فعاليت و همكاري كنيم، به فرصتهاي بينظيري كه ممكن است براي هر كس بوجود آيد فكر كنيد. اين موضوع را تصور كنيد كه اگر ما قوانين جديدي وضع كنيم، اين روند بينظير جهاني سازي و رشد درهربخشي از جامعه جهاني گسترش بيابد، استانداردهاي معيشتي و امور بهداشتي فقيرترين افراد بهبود يابد و افراد اجازه داشته باشند بيشتر و بيشتر پتانسيل خود را توسعه بدهند. پروژه عظيم قرن بيست و يك بايد ايجاد يك معماري جديد باشد كه رشد و صلح در جهان را تضمين كند. منبع : سايت خبري الف -
آمريكا در سال 2010 به واسطه یک جنگ داخلی فرو ميپاشد.
zed پاسخ داد به EMPEROR تاپیک در دکترین و استراتژی
با سلام خدمت همه دوستان گرامي پيشنهاد مي كنم جهت بحث بهتر در اين رابطه ابتدا نمونه هايي از فروپاشي هايي كه قبلا در تاريخ معاصر اتفاق افتاده بررسي شود و ببينيم آيا آمريكا در شرايط فعلي همين خصوصيات را دارد يا خير البته همه اينها با هم در مواردي تفاوت دارند اما وجوه مشتركي هم دارند و مسير طي شده همه آنها تا فرو پاشي به هم شبيه هستند . فكر مي كنم شوروي سابق نمونه خوبي باشد با وجود تفاوتهاي زياد به هر حال ابرقدرتي بوده كه فروپاشيده است و به خصوص شرايط پس از فروپاشي آمريكا و جهان تقريبا همان خواهد بود كه پس از فروپاشي شوروي پديد آمد البته با اين تفاوت كه به قول معروف پس از آمريكا دست زياد مي شود و قطبهاي اقتصادي و سياسي و نظامي تقريبا هم طراز پديد مي آيند . البته به نظر من آمريكا شرايط فعلي روسيه را پيدا خواهد كرد شايد كمي هم بهتر از روسيه همين حالا . -
[quote]حتي اگر فرض كنيم كه حمله ي زميني رو انجام داد و با تلفات بسيار زياد-از دست دادن اعتبارات بين المللي ايش - هزينه ي مالي بسيار زياد- نابودي بسياري از تانكهاش .. سرانجام توانست به صورت شكننده و ظاهري در غزه مستقر بشه... باز هم يك سوال جالب پيش روشون هست و فكر ميكنم براي همين خاطر هست كه هيچوقت خيال تصرف اونجا رو نخواهند كرد: حالا چيكار كنيم ؟؟؟؟؟!!! --- وقتي اونجا رو بگيرند..بايد مسءوليت كامل غذا و سوخت و مواد دارويي و بيمارستاني ..زخمي ها رو بپذيرند و انجام بدند! كاري كه الان اصلا مسءوليتي در قبالش نميپذيرند.. بايد تمام مراكز و ساختمانهايي كه ويران كردند و براي اداره ي شهر بود رو بسازند و مسءول براي اداره اش بگذارند!! فكر كنم همين ثابت ميكنه كه اصلا فكر تصرف غزه رو هم به مغزشون راه نميدند![/quote] [align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي برنامه اسراپيل اين بوده كه غزه را بگيرد و تحويل دولت ابو مازن بدهد بعد با او به عنوان نماينده كل فلسطين پيمان صلح امضا كند البته با شروطي نظير به رسميت شناختن اسراپيل و عدم بازگشت آورارگان و دست شستن از بيت المقدس . پس از برگزاري اين كمپ ديويد گونه جديد با توجه به اينكه بهانه اصلي براي كشورهاي عربي واداده از بين رفته با همه آنها رسما پيمان صلح و به رسميت شناختن اسراپيل را امضا كند حتي اگر لازم باشد هزينه هاي كوچكي مانند بازگشت جولان به سوريه و مزارع شبعا به لبنان را داشته باشد و بالاتر از آن به مرز سال 1967 برگردد . سپس اسراپيل و آمريكا و دولتهاي عربي مي مانند و ايران . پس از تعيين تكليف ايران دوباره روز از نو و روزي از نو . همه امتيازاتي را كه داده بود ظرف مدت كوتاهي با روشهاي گوناگون پس مي گيرد و مي شود آقاي به تمام معناي منطقه . اين وسط رساندن سوخت و دارو و غذا به غزه و حتي بازسازي غزه از طريق حمايت از ابومازن براي ايجاد وجه براي او هزينه اي كوچك در برابر هزينه هاي بزرگتري است كه به اميد فايده و سود عظيم انجام خواهد داد . اميدواريم كه خداوند شر آنها را به خودشان برگرداند و از اين آتشي خودشان افروختند جان سالم به در نبرند . [/align]
-
اخبار مرتبط با تهدیدات امریکا و اسراییل اخبار مرتبط با تهدیدات امریکا و اسراییل
zed پاسخ داد به sina12152000 تاپیک در اخبار عمومی
[align=justify]منابع اروپايي فاش ساختند كه يك زير دريايي رژيم صهيونيستي با هماهنگي و حمايت ناو آمريكايي در منطقه، وارد آبهاي خليج فارس شده است. به گزارش جهان،منابع ديپلماتيك اروپايي فاش ساختند كه زيردريايي رژيم صهيونيستي اين اقدام را با هدف اجراي مانورهاي سري و آموزش نيروها براي رسيدن به آبهاي خليج فارس انجام داده است. يك پايگاه خبري عربي نيز به نقل از منابع ديپلماتيك كشورهاي اروپايي افزود:ورود زير دريايي رژيم صهيونيستي به آبهاي خليج فارس كاملا سري انجام گرفته و در ضمن فعاليت معمولي ناوهاي آمريكايي كه در تنگه هرمز از آبهاي خليج فارس عبور ميكنند بوده است. در اين گزارش آمده است كه ناو آمريكا در منطقه در هنگام ورود زير دريايي رژيم صهيونيستي در وضعيت هشدار بود تا از هرگونه اقدام ناگهاني حساب نشده جلوگيري كند و به فرماندهي دريايي اسراييلي نيز تاكيد شده بود كه حضور خود را در مسافت دور از آبهاي منطقه اي جمهوري اسلامي ايران حفظ كند. اين منابع اعلام كردند كه زير دريايي رژيم صهيونيستي از نوع دلفين ساخت آلمان بوده كه اسراييل سه فروند از آنها را تاكنون در اختيار دارد و چهارمين فروند آن تحويل اين رژيم خواهد شد. گفتني است زيردريايي دلفين داراي ظرفيت حمل بيش از 16 موشك سطح به سطح يا اژدر است. موشك هاي سطح به سطح شناورهاي دلفين از نوع "هارپون" با قابليت پرتاب از زير آب هستند كه هركدام سر جنگي به وزن 227 كيلوگرم و بردي معادل 130 كيلومتر در سرعت دارند. منبع : رجا نيوز[/align]- 3,982 پاسخ ها
-
- تهدیدات
- جمهوری اسلامی ایران
-
(و 2 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
با سلام خدمت همه دوستان گرامي همزماني اين حمله با جنايات اخير رژيم صهيونيستس در غزه جالب توجه و قابل تامل مي باشد . ظاهرا اين نيز پيامي از سوي برنامه ريزان اصلي پشت پرده هردوجنايت كه در واقع يكي هستند براي ايران بوده است
-
حمله اسرائیل به غزه - 1315 شهید و 5340 زخمی تاکنون ، شهادت بیش از 410 کودک فلسطینی
zed پاسخ داد به hightech تاپیک در اخبار ویژه
[quote][quote]كسي از امكانات و تجهيزات حماس اطلاعي دارد؟ من كه شنيده بودم حماس به موشك هاي استينگر هم مجهز شده بود ولي چيزي تا اينجا نديدم. كسي چيزي مي دونه؟[/quote] فکر نکنم اینا دو تا میثاق هم ندارن که اقلا اون هلی کوپتر ها رو بندازن[/quote] [align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي [b]گزارش رويترز از توان نظامی و امنیتی حماس[/b] خبرگزاري رويترز در گزارشی به بررسی توان نظامی و امنیتی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) پرداخت و تأکید کرد: حماس، هزاران فروند راکت و نيروي تا دندان مسلح شده دارد و در پي حملات هوايي اسرائيل به غزه مي تواند از اين امکانات استفاده و از خود دفاع کند. به گزارش رجانیوز به نقل از رویترز، حماس هزاران فروند راکت کوتاه برد و نيز تعداد زيادي راکت هاي دوربرد گِراد در اختيار دارد و با استفاده از اين راکت ها مي تواند مراکز جمعيتي در سرزمین های اشغالی را که در فاصله 40 کيلومتري از مرز با نوار غزه را هدف قرار دهد. نيروهاي حماس اسلحه و نارنجک، جليقه هاي ضدگلوله و سلاح هاي ضد تانک دارند. حماس تعدادي زاغه هاي مستحکم مهمات احداث کرده است که شبيه زاغه هاي مهماتي هستند که جنبش حزب الله لبنان در جنوب اين کشور ساخته است. دستگاه امنيتي اصلي حماس نخستين بار ماه می 2006 با نام "نيروي اجرايي" در خيابان هاي غزه مستقر شدند. بر اساس این گزارش، دستگاه امنيتي به چند شاخه تقسيم شده و نيروهاي امنيتي حماس نيز از حدود 3 هزار نفر به بيش از 13 هزار نفر افزايش يافته اند که از این تعداد، دست کم 180 نفر از نيروهاي امنيتي حماس در حملات هوايي اسرائيل کشته شدند. بخش اصلي نيروي امنيتي حماس را عمدتاً اعضاي گردان هاي عزالدين قسام، شاخه نظامي حماس، تشکيل مي دهند و در عين حال، برخي اعضاي جناح هاي مبارزي نظير کميته هاي مقاومت مردمي نيز در دستگاه امنيتي حماس فعاليت مي کنند. گردان هاي عزالدين قسام 25 هزار عضو دارد ولي مشخص نيست که چه تعداد از اين افراد در گروه هاي ديگر نيز عضويت دارند. غزه تحت محاصره قرار دارد و حماس خواستار آغاز انتفاضه تازه اي عليه اسرائيل شده است و به همين علت حماس احتمالاً به هواداران خود در کرانه غربي متوسل مي شود ولي اسرائيل و نيروهاي امنيتي وفادار به محمود عباس رئيس تشکيلات خود گردان فلسطين، بسياري از هواداران حماس در کرانه غربي را دستگير کرده اند. رويترز در ادامه اين گزارش به گاهشمار حوادث مربوط به حماس پرداخته است: 1987- حماس در زمان انتفاضه نخست فلسطين تشکيل شد. 1993- حماس توافقنامه هاي موقت صلح بين اسرائيل و سازمان آزاديبخش فلسطين به رهبري ياسر عرفات را نپذيرفت. 1996- عرفات تشکيلات خود گردان فلسطين را به وجود آورد. جنبش فتح، 68 کرسي از 88 کرسي پارلمان را بدست آورد. حماس، اين انتخابات را تحريم کرد. 2000- در پي شکست مذاکرات صلح، انتفاضه دوم آغاز شد. 2004- عرفات در پاريس فوت کرد و محمود عباس رياست سازمان آزاديبخش فلسطين و رياست تشکيلات خود گردان فلسطين را عهده دار شد. 2005- محمود عباس و آريل شارون نخست وزير وقت اسرائيل اعلام آتش بس کردند. محمود عباس حمايت حماس را در اين باره بدست آورد و حماس عمدتاً از آتش بس تبعيت کرد. اسرائيل به 38 سال اشغال غزه پايان داد. 2006- حماس در انتخابات پارلماني فلسطين پيروز شد و 74 کرسي از 132 کرسي را به دست آورد. جنبش فتح که اغلب، بيشترين کرسي ها را در پارلمان فلسطين در اختيار داشت، 45 کرسي را به خود اختصاص داد. 2007- اسلامگرايان حماس در جنگ داخلي کوتاهي که در نوار غزه عليه نيروهاي جنبش فتح و وفادار به محمود عباس روي داد، پيروز شدند. محمود عباس دولت حماس را برکنار و دولت خود را در کرانه غربي اشغال شده توسط اسرائيل منصوب کرد. رویترز در ادامه درخصوص تعریف واژه "حماس" افزود: حماس مخفف عبارت جنبش مقاومت اسلامي و نيز در عربي به معناي شور و اشتياق است. این جنبش، خود را به نابودي اسرائيل و نيز ايجاد کشوري اسلامي به جاي آن، پايبند مي داند. در عين حال، حماس اعلام کرده است تشکيل کشور فلسطين را در زمين هايي که نيروهاي اسرائيلي در جنگ سال 1987 اشغال کردند، در برابر آتش بس طولاني مدت مي پذيرد. حملات هوايي و مرگبار اسرائيل در روز شنبه به نوار غزه موجب شد، خالد مشعل رئيس دفتر سياسي حماس خواستار انتفاضه تازه اي شود.[/align] منبع : رجا نيوز -
نگاهي ديگر به ماجراي ایران گیت نگاهي ديگر به ماجراي ایران گیت
zed پاسخ داد به davood313 تاپیک در جنگ تحمیلی
دکتر حسين شيخ الاسلام قائم مقام وزارت امور خارجه و دکتر محمد جواد لاريجاني معاون سابق وزارت امور خارجه و عباس ملکی معاون اسبق وزارت خارجه در جلسهای روايت جديدي از ماجراي مک فارلين را مطرح کردند. به گزارش "الف"، حسين شيخ الاسلام قائم مقام وزارت خارجه در جلسه اول نشست مذاکرات دیپلماتیک در 30 سال انقلاب اسلامی، در دانشگاه صنعتی شریف، گفت: ارتش عراق دو برتري زرهي وهوايي برما داشت،آن زمان بحث قطعنامه 598مطرح بود وما براي رفع اين نقيصه مذاکرات با مک فارلين را انجام داديم، قصد ما اين بود که با يک عمليات مهم شرايطي ايجاد کنيم که خواسته هايمان در قطعنامه گنجانده شود به همين دليل کسي که از طرف ما با امريکاييها مذاکره مي کرد قيافه اي داشت که به نظر مي رسيد بهره هوشي خيلي کمي دارد ولي امريکايي ها گول خوردند. وی افزود: مک فارلين رئيس شوراي امنيت ملّي امريکا بود، آدم بسيار با شخصيتي بود وقتي شکست خورد اقدام به خودکشي کرد که نجات پيدا کرد.او با آن منصب وپست وشخصيتش تنها در خواستش از ما اين بود که در هتل استقلال تهران بايستد وآقاي هاشمي رفسنجاني که رد شد به او سلام کند. شيخ الاسلام اضافه کرد :مذاکرات خوب پيش مي رفت،ما موشک هاي «هاگ» و «تاو» ميخواستيم،امريکاييها نداشتند واز ذخايرشان در اسرائيل براي ما فرستادند، وقتي آقاي هاشمي، فهميد گفت: آنها را برگردانيد،در جنگ با يک کشور عربي نمي شود از آن ها استفاده کرد. قائم مقام وزارت خارجه گفت: ما قصد داشتيم مهم ترين حمله خود به فاو را انجام دهيم، تحليل ما اين بودکه اگر فاو را بگيريم عراق مثل افغانستان ميشود وهيچ راهي به درياي آزاد نخواهد داشت.مي دانستيم در اين حمله، عراق نقطه به نقطه فاو را خواهد زد ولي در اين حمله ما که نمي توانستيم هواپيماي آنها را در تهران بزنيم وی افزود: 76 هواپيماي عراقي را در فاو سرنگون کرديم،اگر حمله به فاو نبود قطعنامه عليه ما صادر مي شد ولي ما توانستيم دو خواسته اعلام آغازگر جنگ و پرداخت غرامت را در قطعنامه 598 بگنجانيم،هرچند عده اي در مجلس اعتراض کردند وامام دستور دادند اعتراضات متوقف شود،اگر امام نمي ايستادند مشکل ايجاد مي شد،اگر مذاکرات مک فارلين و موضوع موشک هاي «هاگ»و«تاو»نبود نمي توانستيم در فاو پيروز شويم. در ادامه اين جلسه محمد جواد لاريجاني هم در باره مک فارلين گفت: ريگان رئيس جمهور وقت امريکا در حال سقوط بود لذا استراتژي کار با ايران پيروز را مطرح کرد ولي صهيونيست ها توسط دو جاسوس موساد که در هيئت مک فارلين بودند وبعداً در سقوط هواپيما در امريکاي لاتين کشته شدند مذاکرات را به هم زدند. عباس ملكي هم در دومین نشست مذاکرات دیپلماتیک در 30 سال انقلاب اسلامی درباره خاطرات خود از مذاكرات مك فارلين گفت: در ژانويه سال 1981 ريگان رئيس جمهور آمريكا شد، گروگانهاي آمريكايي در ايران آزاد شده بودند و ايران هم به دنبال موشكهاي هاگ بود. يك دلال اسلحه پيدا شد و گفت موشكهاي هاگ را براي شما تهيه ميكنم، با آمريكاييها مذاكره كرد آنها هم قبول كردند كه از اين موشكها به ايران بفروشند چون پول آن را براي ضد انقلابيون نيكاراگوئه لازم داشتند و نميتوانستند از طرق رسمي و بودجه مصوب كنگره اين پول را تهيه كنند. بعضيها در كنگره مخالف اين كمك بودند. اين موضوع يك دليل موافقت دولت ريگان با فروش اسلحه به ايران بود؛ دليل ديگر اينكه فكر ميكردند از اين طريق ميتوانند به ايران نزديك شوند چون ايران مهمترين كشور منطقه بود. بعدا گفته شد دو هواپيماي حامل اسلحه به ايران آمدند و روي سلاحها آرم اسرائيل بوده است. وی افزود: مك فارلين با كيك و انجيل آمد چند روزي هم در تهران بود و رفت. چون سلاحها آرم اسرائيل داشته همه را پس داديم. ظاهرا قصدشان اين بود كه پس از استفاده ما از اين سلاحها ، عراق از اين آرمها عليه ايران به عنوان همدست اسرائيل استفاده كند. وی اضافه کرد: جريان مك فارلين ابتدا توسط روزنامه الشراع نقل شد و آقاي هاشمي رفسنجاني بهتر ديد كه خودش در مورد اين مذاكرات صحبت كند. كسي هم كه اين خبر را به الشراع داده بود دستگير شد. وي به ملاقات خود و جواد لاريجاني با آندره گروميكو رئيس جمهور روسيه در جريان جنگ ايران و عراق اشاره کرد و ملكي گفت: هربار كه ايران به نيروهاي عراقي حمله ميكرد و غنيمت جنگي ميگرفت، اكثر غنائم اعم از تانك و كاميون و... نو و صفر كيلومتر بودند و حتي روكش صندليها و برخي اتكيتهاي آنها هم كنده نشده بود. اين نشان ميداد كه يك پل هوايي بين مسكو، پاريس، لندن با بغداد براي رساندن اسلحه به اين كشور وجود دارد. روسيه خود را متعهد به معاهده 1972 با عراق ميدانست. وی افزود: فرصتي پيدا شد و هياتي از ايران به روسيه رفت تا جلوي اين روند را بگيرد. بعد از پايان مذاكرات آقاي لاريجاني به گروميكو گفت: اميدواريم شما را در تهران ببينيم. گرميكو گفت: "چطور؟ من كه تازگيها تهران بودم." ما تعجب كرديم، لاريجاني سؤال كرد كي؟ گروميكو گفت: "همين چند وقت پيش، سال 1942 با استالين به تهران آمدم." اين سخن گرميكو يعني اينكه شما خيلي جوانتر از آن هستيد كه بخواهيد مرا به اين راحتي ببينيد. ملكي افزود: بعضيها فكر ميكنند هرچه در تكنولوژي پيشرفتهتر باشيد در مذاكرات سياسي هم پيشرفتهتريد در حالي كه اين گونه نيست. در مذاكره يك ديپلمات ارزشي كمتر از جبهه رفتن نداشت. الان همه فكر ميكنند آمريكا در مذاكرات بهتر از همه است در حالي كه اين طور نيست، آنها با آن همه تكنولوژي پيشرفته در افغانستان هرجا را ميزنند به عنوان مثال از قضا مجلس عروسي است در حالي كه فكر ميكنند محل تجمع طالبان است. منبع : سايت الف- 50 پاسخ ها
-
- ایران گیت
- حسن روحانی
-
(و 5 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
[quote][b]ضرب شست امریکا به مالکی درباره کودتا و تحمیل توافقنامه امنیتی[/b] امضاء توافقنامه امنیتی با اعمال فشار و تهدید دولت ایالات متحده همراه بوده و شایعات منتشر شده طی روزهای اخیر در بغداد مبنی بر احتمال کودتا نیز نوعی ضرب شست و هشدار به دولت شیعی عراق است. به گزارش رجانیوز به نقل از منابع آگاه، توافقنامه امنیتی عراق- امریکا در شرایطی امضا شد که دولت امریکا، مالکی را تهدید کرده بود در صورت عدم امضای این توافقنامه، اعضاء دولت وی و خانواده هایشان ترور خواهند شد و در جریان یک کودتا، دولتی متشکل از اعضاء سابق حزب بعث در عراق مستقر خواهد شد. پس از این تهدیدات و جدی شدن نشانه های آن، دولت عراق ضمن مشورت با برخی مراجع این کشور، حفظ دولت شیعی را دارای اولویت تشخیص داده و تصمیم می گیرد ضمن اعمال برخی تغییرات در توافقنامه، اجرای آن را منوط به همه پرسی مردمی طی سال آینده نماید. با این حال، اتفاقات روزهای اخیر در عراق و بازداشت برخی مقامات رسمی وزارت کشور عراق که در جریان دولت وحدت ملی، این وزارتخانه به سنی ها و سکولارها رسیده است، نوعی هشدار برای دولت مالکی از سوی دولت امریکا با دراختیار داشتن حدود 150 هزار نیروی نظامی در عراق است که درخصوص تخطی از اجرای توافقنامه، باید منتظر عواقب فوری آن باشد. این در حالی است که مالکی تلاش کرد، نشان دهد اوضاع کاملاً تحت کنترل دولت قرار دارد. وی خاطرنشان کرد با وجود صندوق هاي انتخابات، وقوع كودتا در عراق امكان ناپذير است. بنا بر اخبار منتشر شده، مقامات بازداشت شده از وزارت کشور عراق آزاد شده اند و تأکید شده است که هیچ مدرکی دال بر تلاش آنها برای کودتا یافت نشده است. رجانيوز[/quote] با سلام خدمت همه دوستان گرامي و به اين ترتيب دولت مالكي مجبور به در نظر گرفتن منافع ملي شد و در آينده نيز بيشتر از اينها مجبور خواهد شد مگر اينكه همه مردم عراق شهامت اين منتظر الزيدي خبرنگار را پيدا كنند كه تنها در آن صورت اميد به رهايي دارند و در غير اين صورت اين قصه سر دراز دارد ...
-
[quote][quote]EMPEROR عزیز .... کدوم قسمتش یعنی چی ؟ [/quote] Nestor جان اینکه چرا تاریخ شهادت شهید تنگویان شده محرمانه موفق باشید[/quote] [b]با سلام خدمت همه دوستان گرامي ظاهرا قسمت آخر مصاحبه در متن ارسالي دوستمان Nestor نيامده كه با اجازه ايشان من اين قسمت را به نقل از خبر گزاري فارس مي گذارم :[/b] *فارس: تاريخ شهادت ايشان مشخص نشد؟ *اشكوري: خير! جنازه را موميايي كرده بود. قرار بود نشستي در وزارت امور خارجه تشكيل شود و در اين مورد صحبت كنند و گزارش تهيه شود و اعلام كردند كه اين نشست محرمانه است و كسي اجازه ندارد خبري از آن جلسه به بيرون ببرد. در اينصورت تحت پيگرد قانوني قرار ميگيرد. ما خيلي پيگيري كرديم ولي به نتيجهاي نرسيديم كه آقايان گفتند حتما صلاح مملكت است. *فارس:آيا اين گزارش الان موجود است؟ *اشكوري:بله بايد باشد؛ پزشك قانوني اين گزارش را داده بود و حتي صليب سرخ جهاني يك پزشك متخصص استخوان شناس همراه اين هيات فرستاده بود كه او هم جنازه را بررسي كند و زمان و علت فوت را مشخص كند كه هيج كدام براي ما مشخص نشد و گفتند مطالب آن بايد مخفي بماند ولي ما يك گزارش شفاهي از مسئول پزشك قانوني در هواپيما قبل از اينكه جنازه را به تهران منتقل كنند داشتيم كه همراه ايشان از مرز به تهران آمديم من بودم و آقا محمدمهدي كه مسئول پزشك قانوني گزارش شفاهي دادند كه: ما به نتيجه رسيده ايم شهيد تندگويان در سال هاي اخير به شهادت رسيده و حتي بعد از قطعنامه 598 . *فارس:علت مرگ را هم گفتند؟ *اشكوري: گفتند اين طور كه ما متوجه شديم بر دو تا مچ دست و پا خون مردگي بوده و استخوان جمجمه سر شهيد ترك خورده، دندهها شكسته، حنجره خرد شده و به احتمال زياد ايشان را به تختي بستند و خفه كرده اند. شهيد تندگويان كه تقلا كرده استخوان جمجمهاش هم ترك خوردهاست و همچنين به احتمال زياد سال هاي اخير (سال70) شهيد شده و حتي موميايي ايشان هم تازه بود يعني ملحفهاي كه دور بدن ايشان پيچيده بودند آغشته از موميايي بود و اين مشخص مي كرد كه تازه موميايي شده. در جواب پيگيري هاي ما گفتند بايد تحقيق كنيم و از بدن نمونهبرداري كنيم، هم ما و هم آن دكتر صليب سرخ تا تاريخ دقيقش مرگش را مشخص كنيم. البته گفتند مشخص كردن تاريخ دقيق مرگ چون موميايي شده تقريبا سخت است. *فارس:اين پيگيري ها از وزارت امورخارجه كدام دولت صورت گرفت؟ *اشكوري:دولت آقاي هاشمي كه البته در دولت هاي بعدي هم اين تلاش ادامه داشت ولي نتيجه ايي نگرفتيم. آقاي دكتر توفيقي كه در آن زمان مسئول پزشك قانوني بودكه ما همان موقع هم خيلي پيگيري كرديم اما به نتيجهاي نرسيديم بعد كه ايشان از آن سمت بركنارشد به ما گفت حالا من مي توانم در مورد مرگ شهيد تندگويان گزارش تهيه كنم كه گفتيم: ديگر فايدهاي ندارد آن موقع كه شما مسئول پزشك قانوني بوديد گزارش برايمان مفيد بود. از بعضي از آزادگان شنيديم كه آنها هم نقل قول از حاج آقا ابوترابي مي كردند كه در ايشان شكنجه گر شهيد تندگويان را ديده بودند با او صحبت كرده بودند كه گفته بود: آقاي تندگويان را به تخت بسته بودند و با سيم تلفن ايشان را خفه كرده اند. *فارس:شيرينترين خاطرهاي كه در دوران زندگي با شهيد تندگويان داشتيد چيست؟ *اشكوري:يكي از خاطرات خوبم در زندگي با ايشان حضور در سفر زيارتي مشهد بود در حرم آقا «علي ابن موسي الرضا» در كنار هم مينشستيم و زيارتنامه ميخوانديم .
-
[quote][quote]حالا بقيه مواردو كار ندارم ولي اگه يه اصلاحي در صنعت خودرو سازيمون بكنن بدي نيستا..[/quote] زباد اسم اصلاحات رو نيار اينجاها به مزاج طالبان خوش نمياد كلمه اصلاح رو بشنود اينجوري بگو: (جاهلي) اهم! همينمان مانده بود بدهيم اينها كه خودشان خودرو سازيشان دارد نابود ميشود خودرو سازي ما را اصلاح كنند!! (خوشت اومد؟ )[/quote] با سلام خدمت همه دوستان گرامي مواد لازم جهت محيا شدن شرايط جمله مورد نظر عبارتند از : 1- دست مال يزدي ( ترجيحا تابيده شده و سپس باز ضرب به صورت شلاقي رها شود ) 2 - تيزي ( اگر دستتان جا نداشت حتما به كمرتان بسته باشد اگر سايزش كوچك بود در جيب و اگر جيب جا نداشت داخل يكي از جورابها و ترجيحا دوعدد هر كدام داخل يك جوراب ) 3 - كلاه مخملي شاپو 4 - خالكوبي به مقدار لازم 5 - پشت كفشها حتما خوابيده شود ترجيحااز دمپايي استفاده نشود تا حس بيشتري ايجاد شود 6 - از كت استفاده شود البته به صورت عبا روي دوش 7 - آرايش سبيل مطابق آخرين مد جاهلي دهه 50 8 - قبل از اداي جمله حتما پياز يا سير ميل شود كه تاثيرش بيشتر باشد
-
آیا باید منتظر حمله امریکا باشیم( تئوری حمله پیش دستانه)
zed پاسخ داد به nasirirani تاپیک در دکترین و استراتژی
با سلام خدمت همه دوستان گرامي در خصوص آمريكا بايد گفت چنين حمله اي را قبلا ژاپني ها در جنگ جهاني دوم انجام دادند اما نتيجه اي را كه بايد مي گرفتند نگرفتند و علت آن هم اين بود كه زير ساختهاي صنعتي و نظامي آمريكا در تمام طول جنگ آسيب نديد و سالم ماند و توانست خود را باز سازي كند و به ژاپنيها حمله كند اما مثلا انگليس اگر كمكهاي آمريكا نبود حتما از پا در مي آمد همانطور كه آلمان كمك آمريكا را نداشت و از يك مقطع جنگ به بعد از پا در آمد حمله پيش دستانه اگر از خاك ايران و رسما به نام ايران انجام شود به هيچ وجه نتيجه مطلوب نخواهد داشت . فرض كنيم ما موفق شديم كليه ناوها و پايگاهاي آمريكا در اطراف خود را نابود كنيم . آنها به راحتي چندين برابر امكانات نابود شده را در مدت زمان كوتاه از ديگر پايگاههاي خود در سراسر دنيا به اين سو آورده و تهديد را از مرحله حرف به عمل مي رسانند و توان ازدست رفته را به راحتي توليد و جبران مي كنند در شرايط فعلي تنها راه حل همين كارهايي است كه اين چند ساله شده و البته نتايجي هم داشته است درگير شدن ارتش آمريكا و متحدينش در افغانستان و عراق به مقداري آنها را فرسوده كرده است كه عملا با شرايط گذشته امكان جنگيدن را ندارند و اي ركود اقتصادي هم ممكن است مطابق تحليل دوستان آثار كمي بر اقتصاد آمريكا داشته باشد اما به هر حال اثر گذار است و اثرات خود را هم گذاشته است . ضمن اينكه به نظر من اين آثار بسيار فراتر از آن است كه با تزريق اين پولها وضع عوض شود بحرانهايي كه جهت زمين زدن اقتصادهاي در حال پيشرفت پديد مي آمد عموما از خارج از مرزهاي آمريكا آغاز مي شد و هيچوقت دامنه آن به آمريكا نمي رسيد و اقتصاد آمريكا بيشترين سود را از مديريت اين بحرانها مي كرد مانند بحراني كه براي كشورهاي موسوم به چهار ببر آسيا در آسياي جنوب شرقي ايجاد شد اما مركز زلزله فعلي خاك اصلي آمريكا به عنوان موتور اقتصاد جهان است و ابعاد آن جهاني است و به گمان من اگر اين بحران مصنوعي هم باشد باز چيزي نيست كه به اين آساني مديريت شود و بيش از مقوله اقتصاد مقوله اعتماد مردم را هدف قرارداده است يعني سرمايه گذاري كه بايد در آمريكا صورت پذيرد به دليل عدم اعتماد صورت نمي گيرد و اين عامل تشديد بحران است . همين امسال گزارشها از بدهي شانزده هزار ميليارد دلاري آمريكا علي رغم توليد ناخالص پانزده هزار ميلياردي آن حكايت دارند . در ايالت كالفرنيا تا اين ماه پنجاه هزار خانه مصادره شده كه اين ايلات از اين نظر رتبه سي و دوم در بين ساير ايالتها را دارد . ظاهرا در همين دو ماه اخير پانصد هزار نفر بي كار شده اند و اگر زودتر به داد صنايع خودرو سازي خود نرسند با سه و نيم ميليون بيكار مواجه خواهند بود همين كه خبر تصويب اعطاي وام پانزده ميليارد دلاري به جاي سي و چهار ميليارد دلار درخواستي خودرو سازان از كنگره رسيد باز بازار سهام سقوط كرد و نفت هم ارزان تر شد . حال مجسم كنيد كه تنها صد هزار فرصت شغلي در چين منوط به خريد عروسك چيني توسط آمريكاييها است و اگر آمريكايي عروسك چيني نخرد صد هزار نفر اگر نگوييم صد هزار خانواده گرسنه مي مانند و اين يعني افزايش خودكشي يا دزدي يا تجاوز و غيره كه با ازدياد آن احتمال شورش و هرج و مرج و ديگر تبعات نيز هست ! اگر مطابق گفته دوستان اين بحران مصنوعي بوده كه احتمال آن زياد است به نظر مي رسد با تبعات ايجاد شده مديريت آن كمي به مشكل خورده است ولي به نظر من هر بحراني آستانه تحملي دارد و اگر هم مي خواهند آن را جمع كنند بايد قبل از آنكه بحران اقتصادي به بحران اجتماعي و سياسي بيانجامد آن را جمع كنند . -
با سلام خدمت همه دوستان گرامي با تشكر از جناب EMPEROR و اظهار لطف ايشان نسبت به اينجانب در مورد توافقنامه امنيتي ظاهرا تصويب آن با قيد انجام همه پرسي در تابستان سال آينده صورت گرفته است و هنوزمراحل تصويب كاملا نهايي نشده است . ضمن اينكه به نظر من تصويب توافقنامه با دولت كشور تحت اشغال توسط اشغالگر آن هم پس از 7 بار تغيير پيش نويس توافقنامه و طول كشيدن مراحل آن تا پس از انتخابات رياست جمهوري كشور اشغالگر خيلي هم توفيق براي كشور اشغالگر محسوب نمي شود چون بنا بر اخبار بدتر از اين را با حامد كرزاي در افغانستان بستند و آب از آب هم تكان نخورد و كسي هم خبردار نشد مسپله بعدي بحث منافع ملي است كه اين مدت محل اختلاف جمعي از دوستان است . اتفاقا همين تصويب توافقنامه بر اساس منافع ملي صرف دليل درست نبودن آن است آيا منافع ملي عراق بايد به ضرر ايران و سوريه و تركيه و اردن و ديگر كشورها تمام شود ؟ اگر همه بخواهند صرف منافع ملي به قضايا نگاه كنند و هرجا منافع ملي اقتضا كرد حمله كنند و هرجا منافع ملي اقتضا كرد فرار كنند و هرجا منفعت بيشتري بود آنجا را بچسبند در اين دنيا سنگ روي سنگ بند مي شود ؟ اگر صرف منافع ملي شرط است و همه آن را قبول داند پس به كار هيچ دولتي نبايد اعتراض كرد چون بر اساس منافع ملي عمل مي كند مثلا به هيتلر و موسيليني و ناپلپون و چنگيز خان و ديگر زورگويان تاريخ نبايد اعتراض كرد چرا كاري كرديد كه موجب مرگ و بدبختي ميليونها انسان شديد بلكه بايد ايشان را الگو و نماد برتري قرار داد . همين تروريستهايي كه در هند به غير نظاميان در ايستگاه قطار و بيمارستان و رستوران و هتل حمله كردند مگر دنبال منفعت نبودند حالا منافعشان اگر در سطح ملي نباشد در سطح حزب كه هست ما به عنوان كساني كه مدعي مسلماني و شيعه بودن هستيم بايد رفتار بزرگان دين خويش را ملاك قرار دهيم . منافع ملي پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم اقتضا مي كرد كه با بت پرستي در جنگ نباشد چرا كه بين اعراب دو دستگي و دشمني ايجاد شد . اگر چنين مي كرد نه يارانش را شكنجه مي كردند و به شهادت مي رساندند نه هشت سال در شعب ابوطالب به محاصره اقتصادي مي افتاد كه در آخر عمويش ابوطالب و همسرش خديجه را از دست بدهد نه وادار به جلاي وطن و هجرت به مدينه مي شد . منافع ملي مسلمين اقتضا مي كرد كه امام علي عليه السلام در شوراي شش نفره جهت تعيين جانشين عمر حرف عبدالرحمن بن عوف را بپذيرد كه بيعت بر اساس عمل به كتاب خدا و سنت پيامبر و رويه شيخين را خواستار بود اگر ايشان قبول مي كرد عثمان كشته نمي شد و خيلي بدعتها در دين نمي آمد و بني اميه قدرت نمي گرفتند و معاويه بر سر كار نمي ماند و خوارجي بوجود نمي آمدند كه سالها بعد فرق او را بر سر نماز بشكافند و پاره هاي جگر فرزندش امام حسن عليه السلام در اثر زهر روانه تشت نمي شد و سر فرزندش امام حسين عليه السلام بالاي نيزه نمي رفت و زنان و كودكان اهل بيت در كربلا اسير نا محرمان نمي شدند تنها كافي بود امام علي عليه السلام آري بگويد و رويه شيخين را بپذيرد اما فرمود نه ! چرا فرمود نه؟ چون تكليف داشت آنجا كه منافعش حتي اگر منافع ملي باشد با حق در تعارض و تضاد قرار گرفت جانب حق را بگيرد و حق و حقيقت را فداي منفعت زود گذر دنيا نكند و هم او بود كه فرمود اگر تمامي ثروت عالم را به من دهند كه قطعه كاهي را به ستم از دهان مورچه اي بگيرم هرگز چنين نخواهم كرد دنيا گذراست و آنچه مي ماند اعمال انسان است و بس و در نهايت بايد در پيشگاه عدل الهي ايستاد هرگاه مي خواهيم در مورد منافع ملي خود تصميم بگيريم بايد ببينيم براي آن دنيا جوابي داريم يا خير ! و اما دولت و مجلس عراق نيز چاره اي نداشتند و بايد عاقبت اين توافقنامه را مي پذيرفتند چرا كه سرزمينشان اشغال شده است و سايه زور و تهديد بيگانه را بر روي سر دارند و از نظر خودشان بين بد و بدتر آنچه بد بود را انتخاب كردند شايد فرجي باشد و آينده نشان خواهد داد آيا با اين انتخاب منافع مليشان را بدست ميآورند يا خير .
-
با سلام خدمت همه دوستان گرامي تا آنجايي كه من متوجه شده ام پيامدهاي اين عمليات منحصر به تحت الشعاع قرار گرفتن توافق نامه امنيتي عراق نبوده است به عنوان مثال مي توان به موارد زير اشاره كرد : 1- ضربه اقتصادي به كشور هند : تنها در چند روز گذشته 30 درصد از بليتهاي هواپي به مقصد هند يا كنسل شده يا تاريخ آن تغيير كرده است و اين يعني تاثير بر درآمد هند از صنعت توريسم 2 - نا امني در هند به كشورهاي همسايه آن نيز اثر مي گذارد مانند چين و پاكستان 3- تشديد اختلافات ميان هند و پاكستان خصوصا در مقطع زماني كه مذاكرات خط لوله صلح در جريان است و از اين نظر حتي بر كشور ما هم تاثير گذار است 4 - اتهام زني مجدد در خصوص تروريسم بودن مسلمانان با توجه به تبليغات صورت گرفته 5 - توجيه آفريني براي اعزام نيروي بيشتر از سوي آمريكا و همپيمانانش به افغانستان 6 - بهانه تراشي بيشتر براي افزايش حملات به پاكستان به بهانه مقابله با تروريسم 7 - توجيه براي كسب بودجه بيشتر جهت مقابله با تروريسم از سوي آمريكا و ساير كشورهاي همپيمان 8 - مظلوم نمايي اسراپيل و انحراف افكار عمومي جهان از جنايات اين رژيم در فلسطين و به خصوص غزه 9 - انحراف افكار عمومي جهان از موضوع مخالفت مردم عراق با توافق نامه و موارد ديگر همانطور كه مشاهده مي شود تمامي پيامدهاي حاصل از اين عمليات مستقيم يا غير مستقيم منافع غرب را در پي دارد پس چرا نتوان مسپول تمامي اين اتفاقات را سرويسهاي امنيتي و تصميمات سياسي آنها دانست ؟
-
تاپیک جامع بررسی بالستیک سجیل تاپیک جامع بررسی بالستیک "سجیل "
zed پاسخ داد به FLANKER تاپیک در موشک های بالستیک
"استراتژی پیج"که یک سایت تخصصی درباره مسایل نظامی و استرتژیک است در مطلبی با عنوان "ایران به دنبال سوخت جامد"به آزمایش اخیر موشک "سجیل"پرداخته است. در این مطلب با اشاره به اینکه موشک سجیل دارای سوخت جامد و در مقایسه با موشک های شهاب 3 که دارای سوخت مایع هستند قابلیت بیشتر و ضریب خطای کمتری دارد، مدعی شده است که این موشک سال گذشته آزمایش ناموفقی داشته است اما با کار بیشتر متخصصان نظامی ایران عیوب موشک قبلی رفع شده و این موشک با نام جدید به آزمایش گذاشته شد. این سایت در ادامه می نویسد:"مشخص نیست که ایران تکنولوژی لازم سوخت جامد برای موشک های دوربرد را از کجا به دست آورده است (از کره شمالی، روسیه و یا چین و یا از طریق سرقت اطلاعاتی از کشورهای غربی) اما لازم به ذکر است که ایرانی ها قریب 10 سال است که تکنولوژی ساخت راکت های کوتاه برد با سوخت جامد را در اختیار دارند. این مطلب در ادامه درباره موشک های شهاب 3 ایران می نویسد:"ایران در 4 سال گذشته دست به تولید بیشتر موشک شهاب 3 زده است که قادر است اسراییل را هدف قرار دهد. این موشک در 80 درصد مواقع درست عمل می کند (اعتماد به کارکرد آن 80 درصد است) کلاهک آن می تواند هزار کیلوگرم ماده انفجاری را حمل کند." این سایت آمریکایی در ادامه با توجه به آزمایش موفقیت آمیز موشک سجیل می نویسد: "تفاوت موشک سجیل با موشک های شهاب 3 با سوخت مایع در افزایش قابلیت های آن است. از جمله اینکه طبق برآوردها این موشک 10 درصد کمتر از موشک شهاب3 ضریب خطا دارد و به لحاظ نظامی و سطح تخریب پیشرفته تر است." این مطلب در ادامه درباره احتمال حمله موشکی ایران به اسراییل می نویسد: "علی رغم اینکه اسراییل مجهز به یک سیستم ضد موشکی فوق پیشرفته برای مقابله با موشک های ایرانی است اما اگر ایران تعدادزیادی از این موشک ها را به یکباره به سمت اسراییل شلیک کند سیستم ضدموشکی اسراییل نخواهد توانست همه این موشک ها را قبل از رسیدن به هدف منفجر کند بنابراین در این حالت احتمالا تعدادی از این موشک ها به اسراییل اصابت خواهد کرد و با توجه به توان تخریب این موشک ها باید گفت که هر موشک شهاب 3 تا شعاع 100 متر را تخریب می کند." در این مطلب با اشاره به توان مقابله به مثل اسراییل می نویسد:"اسراییل در مقابله با حمله احتمالی ایران توان حمله موشکی (زمین به زمین) ندارد و مجبور خواهد بود یا با حمله هوایی جواب ایران رابدهد یا اینکه از موشک های کروز مستقر بر زیردریایی های اسراییل در سواحل اقیانوس هند و یا خلیج فارس ،ایران رامورد حمله قرار دهد. البته اسراییل توان موشک های بالستیک دوربردی با نام "جریکو 2 "داردکه این موشک ها مجهز به کلاهک هسته ای هستند و اسراییل تنها 30 عدد از آنها را در اختیار دارد. بنابراین به نظر نمی رسد اسراییل در صورت حمله متعارف و موشکی ایران از این موشک استفاده کند و بیشتر ترجیح می دهد با حملات هوایی و موشک های کروز مستقر در زیردریایی هایش مقابله به مثل کند". منبع : عصر ايران -
[align=justify]دهة 1970 با خروج مصر از "جبهة اعراب" پاياني مصيبتبار براي فلسطينيان داشت. "سادات" زنده نماند تا نتايج ابتكار خود را بر جهان عرب و مخصوصاً بر فلسطينيان ببيند. او در ششم اكتبر سال 1981 در مراسم هشتمين ساگرد آغاز "جنگ رمضان"، توسط يك افسر جوان ارتش مصر و چهار همرزمش كه فرياد اللهاكبر سرميدادند به گلوله بسته شد و در دم مرد."حسني مبارك" تعهد و التزام كامل خود را به "معاهدة كمپ ديويد" اعلام كرد. هيچچيز براي فلسطينيان عوض نشد. آنان كماكان در موضع انفعال بودند. تا پيش از اين عمدتاً "نهضت مقاومت فلسطين" در موضع حمله قرار داشت و رژيم صهيونيستي صرفاً دست به اقدامات تلافيجويانه ميزد كه البته ابعادش بسيار فراتر از عمليات فدائيان بود. اما با حذف مصر، كه مساوي بود با حذف احتمال جنگهاي كلاسيك بزرگ ميان "اعراب و اسراييل" (زيرا هيچ كشور عربي بدون در نظر گرفتن مصر قادر به آغاز و تداوم چنين جنگي نبود) فلسطينيها بسيار آسيبپذير ميشدند. "رژيم صهيونيستي" اينك براي اقدامات سخت و خردكننده عليه "نهضت مقاومت فلسطين" هيچ عامل بازدارنده و تهديدكنندة جدي نداشت. از اين پس "تلآويو" بود كه بر طبل جنگ عليه فدائيان فلسطيني مينواخت و "ساف" صرفاً دست به اقدامات تلافيجويانه ميزد و غالباً با شليك موشكهاي كاتيوشا كه بيشترشان به هدف نميخورد و عموماً تأثير مفيدي نداشت، شهرها و شهركهاي صهيونيستنشين را در شمال فلسطين اشغالي مورد تهاجم قرار ميدادند. "عرفات" ميدانست كه لبنان آخرين جايي است كه "ساف" ميتواند در آن پايگاه مستقل سياسي - نظامي داشته باشد و قصد داشت به هر قيمتي، حتي با صرف نظر كردن از آخرين عملياتهاي فدائيان، يعني يكي - دو عمليات نفوذي در سال، اين جاي پاي مجاور با فلسطين اشغالي را از دست ندهد. طبيعي بود كه ميانه رو شدن "ساف" و قرار گرفتن آن در موضع انفعال، چراغ سبزي بود به ماشين جنگي رژيم صهيونيستي براي حمله به اين مزاحمين قديمي.حالا "تل آويو" تنها به دنبال بهانه اي بود تا كار خودش را شروع كند. روز 13 ژوئن سال 1982، "شلومو آرگوف" سفير رژيم صهيونيستي در انگلستان، هنگامي كه "هتل دورچستر" واقع در لندن را ترك ميكرد، از سوي مردي مورد سوءقصد قرار گرفت و به سختي مجروح شد. محافظين سفير، فرد مهاجم را با شليك گلوله از پا درآوردند. چندي بعد "اسكاتلنديارد" اعلام كرد كه شخص تروريست، "حسين سعيد" نام داشته و از اهالي اردن است. پليس يك اردني و يك عراقي ديگر را نيز دستگير كرد و معلوم شد كه آنان هم جزو تروريستها بوده و توانستهاند با اتومبيل بگريزند. ادعا شد در محل اقامت اين دو عرب نقشههايي از مراكز آموزشي يهوديان و كنيسههاي لندن پيدا شده است. اما ريشة اين ترور بايد در جاي ديگري جستجو ميشد. جمهوري اسلامي ايران، از مارس سال 1982 (دو ماه پيش از ترور "آرگوف") حملات وسيعي را به ارتش بعثي عراق در اراضي اشغال شدة ايران آغاز كرده و پيروزيها غيرمنتظرهاي را به دست آورد. اين عملياتها در 24 مه سال 1982، با آزادي شهر "خرمشهر"، شهرت و اعتبار فراواني را در منطقه و حتي جهان براي نظام انقلابي ايران به بار آورد و ضربة مرگباري بر رژيم بعثي عراق وارد كرد. شهر استراتژيك "بصره" فاصلة زيادي با "خرمشهر" نداشت و تصرف اين شهر به دست نظاميان ايراني، ميتوانست باعث سقوط رژيم صدام حسين شود. اين رژيم احتياج به زماني داشت كه ضمن ايجاد استحكامات مناسب براي "بصره"، به بازسازي ارتش درهم شكستة خود نيز دست بزند. در آن ايام، عراق هم چون همة كشورهاي عربي خاورميانه، به خوبي از اوضاع لبنان و آتشبس شكنندة ميان "ساف" و رژيم صهيونيستي مطلع بود. هيچ نقطهاي مانند لبنان كه نيمي از جمعيت آن را شيعيان تشكيل ميدادند، براي تحريك حساسيتهاي جمهوري اسلامي ايران مناسب نبود. رژيم بعث عراق، بهترين ابزار براي به هم ريختن اوضاع را در اختيار داشت. زماني كه اعلام شد عوامل سوءقصد به جان "شلومو آرگوف" از اعضاي "گروه ابونضال" هستند، رژيم صهيونيستي و متحدانش ترديد نداشتند كه اين كار ارتباطي به "ساف" و "عرفات" ندارد. "ابونضال" نمايندة سابق "فتح" در عراق، هشت سال پيش از "ساف" جدا شده بود و طي اين سالها چندين مقام ارشد "فتح" به دست عوامل او كشته شده بودند. همه بر اين مسأله اتفاقنظر داشتند كه "ابونضال" كاملاً تحت فرمان رژيم عراق است و بدون اجازه و دستور مقامات عراقي دست به هيچ عمليات سياسي و نظامي نميزند. اما بهانه حاصل شده بود. حتي زماني كه معلوم شد يكي از سوءقصد كنندگان به "شلومو آرگوف" سرهنگي از "استخبارات عراق" است، رژيم صهيونيستي تغييري در مواضع خود ايجاد نكرد و سخنگوي دولت بگين، اعلام كرد: "تلاش براي اين سوءقصد، نقطة پاياني بر يك دورة طولاني صبر و احتياط اسراييل است[!]". سرانجام روز يكشنبه ششم ژوئن سال 1982، "جنگ پنجم اعراب و اسراييل" آغاز شد. طبق اولين اعلامية نظامي ارتش صهيونيست، اين تهاجم همه جانبه، "عمليات صلح براي الجليل" نام داشت و با هدف "خارج كردن ساكنان الجليل از تيررس آتشبار تروريستهايي كه پايگاهها و دفاتر مركز خود را در بيروت مستقر كردهاند" انجام ميگرفت. مناخيم بگين اعلام كرد كه به ارتش دستور داده شده، فلسطينيها را تا مسافتي برابر با 40 كيلومتر دورتر از مرزهاي بينالمللي عقب براند و سپس عمليات نظامي را متوقف كند تا عمليات سياسي آغاز شود. "بگين" تأكيد كرد كه اين دستور خود را پيشاپيش به اطلاع "ريگان" رئيسجمهور آمريكا رسانده است. در يازدهم ژوئن، "ارتش صهيونيستي" به حومة پايتخت لبنان رسيد.مقاومت فلسطين تنها توانست اندكي از سرعت پيشروي چكمه پوشان يهودي بكاهد. در همين روز سازمان ملل متحد عليرغم مخالفتهاي آمريكا موفق به اعلام آتشبس شد. همزمان در "بقاع" و ارتفاعات مجاورش نبرد شديد ميان نظاميان صهيونيست و يگانهايي از ارتش سوريه ادامه داشت و تانك با تانك و هليكوپتر با تانك در نبرد بودند. [b]در اين تاريخ، حادثهاي كه براي بسياري غيرمترقبه نبود، جنگ را در خطوط مواجهة سوريه و رژيم صهيونيستي دچار تغييراتي جدي كرد. در صبح اين روز، افراد يكي از يگانهاي زبده سپاه پاسداران انقلاب ايران، با نام "تيپ محمد رسولالله" با هواپيمايي مسافربري در فرودگاه دمشق بر زمين نشستند و در خيابانهاي پايتخت سوريه (منتهي به حرم حضرت زينب سلامالله عليها) در ميان استقبال بينظير مردمي رژه رفتند. فرماندة اين نيروهاي ايراني پاسداري عالي رتبه بود به نام "احمد متوسليان" كه در جريان آزادسازي شهر خرمشهر از اشغال ارتش بعثي عراق، بسيار خوش درخشيده بود. چند روز پس از ورود "تيپ محمد رسولالله" به سوريه، ستاد ارتش رژيم صهيونيستي به صورت يكجانبه با سوريه اعلام آتشبس كرد و سوريه نيز بلافاصله اين آتشبس را پذيرفت. اطلاعات دقيقي دربارة دليل اين حادثه، آن هم در حالي كه بنا به دعاوي صهيونيستها، سوريه از موقعيت ضعيفي در جبهه برخوردار بود منتشر نشده است، اما برخي منابع تأييد شده، حكايت از آن ميكردند كه گروهي از پاسداران ايراني، شبانه خود را به مواضع ارتش صهيونيستي در "درة بقاع" رسانده و نشانههايي از حضور خود را بر روي تانكها و پناهگاههاي صهيونيستها نصب كرده بودند، اين نشانهها شامل تصاوير امام خميني و آرم رسمي "سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران" بود. [/b]هيچكس نميداند كه اين عمل با اطلاع و تأييد ارتش سوريه انجام گرفت يا عملي خودسرانه از سوي ايرانيها بود، اما در هر حال فضاي بدي را در ميان نظاميان خط اول ارتش صهيونيستي در "بقاع" ايجاد كرد. در آن روزها حتي احتمال يك درگيري كوچك با ايران براي رژيم صهيونيستي حكم فاجعه را داشت، زيرا علاوه بر اين كه ارتش رژيم صهيونيستي هيچ شناخت و برآوردي از تواناييهاي نيروهاي نظامي تازه تأسيس ايران-كه به تازگي نيرومندترين ارتش عربي را شكست داده بودند- نداشت، بيم آن ميرفت كه دخالت اين كشور اسلامي غيرعرب در چنين جنگي، باعث تحريك مردم كشورهاي عربي و فشار آنان بر رژيمهاي خود براي دخالت مستقيم در جنگ شود. كشورهاي عربي در جريان جنگ لبنان حتي از دستاويز هميشگي خود كه همان تشكيل اجلاس فوقالعادة اتحادية عرب بود عاجز ماندند و پر ادعاترين آنها يعني "معمر قذاقي" (رهبر ليبي) طي يك رهنمود انقلابي به فدائيان فلسطيني گفت "بهتر است به جاي ترك بيروت، دست به خودكشي بزنند." يكي ديگر از خطرات عمدة باز شدن جبهة جديد ايراني در برابر ارتش صهيونيستي، برانگيخته شدن شيعيان لبنان به نفع ايرانيان بود. سازمان "امل" كه تنها گروه شبه نظامي مسلمانان لبنان بود، ايدئولوژي ضدصهيونيستي سرسختانهاي داشت. اما به دنبال ناپديد شدن پيشواي شيعيان "امام موسي صدر" (در 25 آگوست سال 1978) و مهاجرت فرماندة نظامي و بنيانگذار "امل" دكتر "مصطفي چمران" به ايران (1979)، اين سازمان نتوانست اختلافات خود را با "ساف" حل و فصل كند و ميان اين دو سازمان درگيريهايي پيش آمد كه به سرعت به جنگهاي شيعه و سني تبديل شد و فاصلة "امل" را از فلسطينيها به قدري زياد كرد كه "بشير جميل" وسوسه شد تا از "امل" دعوت كند به "جبهة لبناني" (جبهه راست لبنان) بپيوندد. به همين دلايل، "امل" در ابتداي "عمليات صلح براي الجليل" نقش مسلحانة خود را به عنوان "نيروي مقاومت لبناني" تعطيل كرد. گمان رهبران جديد اين سازمان شيعي اين بود كه "ارتش صهيونيستي" مطابق دعاوي خود، تنها به اخراج فدائيان فلسطيني از جنوب لبنان (كانون اصلي شيعيان لبنان) اكتفا خواهد كرد. اولين تأثيرات ورود نيروهاي ايراني به سوريه زماني خود را آشكار كرد كه در منطقة "خلده" (مدخل ورودي بيروت در جنوب) مقاومتي سخت در برابر پيشقراولان ارتش صهيونيستي آغاز شد. در ابتدا تصور ميشد كه اين حركت بايد از جانب فلسطينيهايي باشد كه با توافق شيعيان در جنوب بيروت كمين كردهاند. [b]گروهي جوان با اسلحة سبك و با شعار "اللّه اكبر" موفق شده بودند راه را بر ستونهاي نظاميان صهيونيست ببندند و تلفاتي را به آنان وارد كنند. هويت آنان زماني آشكار شد كه خبرنگاران خارجي به سراغشان رفتند. اين جوانان خود را "پيروان امام خميني" معرفي كردند. موفقيت اين گروه كوچك در متوقف كردن ارتش صهيونيستي در پشت دروازة جنوبي بيروت باعث شد كه فدائيان فلسطيني مستقر در شهر و گروههاي وابسته به "جبهة چپ لبنان" هم به مقاومت عليه اشغالگران دست بزنند. مقاومت "پيروان امام خميني" در منطقة "خلده" دو هفته تداوم يافت. آنان حتي موفق شدند چندين تانك و نفربر صهيونيستي را به تصرف درآورده و آنها را در بيروت به تماشاي عموم بگذارند.[/b] با اين حال سازمان "امل" وضعيت متفاوتي داشت، رهبري اين سازمان، با رسيدن صهيونيستها به بيروت، تنها به صدور بيانيهاي در محكوميت اشغالگران بسنده كرد و به قول "جوزف اولمرت" تحليلگر اسراييلي "نشانههايي به چشم ميخورد كه آمادة پيوستن به گروههايي باشد كه بر ساف جهت ترك لبنان فشار ميآورند". در چنين شرايط خطرناكي كه ممكن بود درگير شدن با نيروهاي ايراني موقعيت برتر رژيم صهيونيستي را در لبنان با تهديدات جدي مواجه كند، سران "تل آويو" مجبور شدند طي يك حركت تاكتيكي، در جبهة سوريه آتشبس اعلام كنند. اين اولين بار در طول تاريخ جنگهاي اعراب و اسراييل بود كه رژيم صهيونيستي از يك كشور عربي در خواست آتشبس ميكرد. سوريه به سرعت آتشبس را پذيرفت. صهيونيستها بلافاصله طي يك عمليات "جداسازي نيروها"، نظاميان خود را از درة بقاع بيرون كشيدند و انرژي خود را بر بيروت متمركز كردند. طي هفتههاي بعد، ارتش رژيم صهيونيستي مرحله به مرحله، بيروت را به محاصرة كامل درآورد: نيروهاي زميني همة راهها و گذرگاههاي كوهستاني منتهي به شهر را مسدود كردند، نيروي هوايي با پروازهاي بيوقفه، آسمان را تحت كنترل كامل گرفتند و قايقها و ناوچههاي نيروي دريايي نيز ساحل بيروت را به طور كامل مسدود كردند. روز 4 جولاي حلقة محاصره كامل شد.از سوي ديگر اقدامات فرستادة آمريكا به نتيجه رسيد و "كميتة نجات ملي" به "طرح فيليپ حبيب" رأي مثبت داد. به موجب اين طرح مقرّر شد تا آتشبس برقرار شده و فدائيان فلسطيني (شامل تمامي اعضاي "ساف") در سيزده مرحله از 21 آگوست تا 3 سپتامبر تحت نظارت يك نيروي بينالمللي، بيروت را ترك كنند. توافقات "هيأت نجات ملي" با "فيليپ حبيب" اعتراضات گستردهاي را در ميان مسلمانان لبنان در پي داشت. خروج فلسطينيان از لبنان، آن هم در حالي كه متعصبترين گروه از مسيحيان، حكومت را در دست داشتند، به معناي خلع سلاح اكثريت مسلمان در برابر زيادهطلبيهاي "حزب كتائب" بود. عرفات هم حاضر به پذيرش "طرح فيليپ" نبود. هزاران آوارة فلسطيني در اردوگاههاي اطراف "بيروت" مستقر بودند كه تنها توسط فدائيان فلسطيني محافظت ميشدند و عرفات ميترسيد كه پس از خروج فدائيان، غيرنظاميان فلسطيني مورد انتقامجويي صهيونيستها و مارونيها قرار گيرند. سرانجام "فيليپ حبيب" با دادن قول شرف، به عرفات اطمينان داد كه آمريكا سلامت آوارگان را تضمين خواهد كرد. رئيس "ساف" به "قول آمريكا" اعتماد كرد و تسليم شد. اما فشار افكار عمومي بر "كميتة نجات ملي" همچنان ادامه داشت. از ميان اعضاي اين كميته، وضعيت "نبيه بري" رييس جنبش شيعي "امل" از همه بدتر بود. پذيرش "طرح حبيب" شكاف عميقي را در سازمان "امل" ايجاد كرد، به گونهاي كه بعضي از كادرهاي رهبري "امل" آشكارا عليه "نبيه بري" موضع گرفتند و عليرغم ميل او مجموعهاي از اعضاي اين سازمان به صورت خودجوش به مبارزة مسلحانه با ارتش صهيونيستي را شروع كردند. با اين حال "نبيه بري" به دلايلي كه اين مجال جاي طرح آن نيست، بر حمايت از تصميمات "كميتة نجات ملي" پافشاري كرد و در نتيجه "امل" به سرعت دچار انشعاب شد. اين انشعاب اگرچه "امل" را به شدت تضعيف كرد، اما سرچشمة جريان ديگري شد كه آيندة لبنان و تمامي خاورميانه را با تحولات بنيادين مواجه كرد. روز چهارم آگوست، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به درخواست جمع كثيري از مبارزان شيعة لبناني در شهر بعلبك، اولين دفتر خود را در لبنان بازگشايي كرد. با توجه به تمركز نيروهاي فعال شيعه خصوصاً انشعابيون سازمان "امل" در "بعلبك" اين شهر بهترين مكان براي آموزش شيعياني بود كه قصد مقابله با اشغالگران صهيونيست را داشتند. به اين ترتيب تعداد بسيار محدودي از نيروهاي زبدة سپاه پاسداران، در بعلبك مستقر شدند. در 21 آگوست سال 1982، نيروهاي چند مليتي غربي وارد لبنان شدند تا براي اجراي "طرح حبيب" نظارت كنند. دو روز پس از ورود نظاميان غربي به بيروت، در 23 آگوست، "بشير جميل" در ساية حضور تانكها و سرنيزههاي صهيونيستها، تعدادي از نمايندگان مسيحي مجلس لبنان را در "پادگان فياضيه" گردآورد و از آنان براي رياست جمهوري رأي اعتماد گرفت. همزمان خروج دشمنان او از بيروت جريان داشت. "فدائيان فلسطيني" سوار بر خودروهاي "ساف"، همراه با تمامي ادوات سبك و سنگين خود دسته دسته به سوي بندر بيروت حركت كردند و بر كشتيهايي يوناني كه "ساف" اجاره كرده بود سوار شده به سوي كشورهاي مختلف عربي (الجزاير، ليبي، عراق، يمن جنوبي و...) حركت كردند تا اين مرحله، همهچيز به نفع رژيم صهيونيستي به نظر ميآمد. هم "ساف" از لبنان اخراج شده بود، هم دولت مسيحي متحد با رژيم صهيونيستي قدرت را در دست داشت و "تلآويو" به صورت جدي اميدوار بود كه دومين قرارداد صلح خود را با يك كشور عربي، در لبنان منعقد نمايد. بعداز ظهر روز سهشنبه، 14 سپتامبر سال 1982، انفجار بزرگي در مركز حزب "كتائب" واقع در محله اشرفية بيروت رخ داد. در زمان انفجار "بشير جميل" مشغول سخنراني براي وفاداران خود بود. از جنازة او تنها يك پاي كامل و چند تكه كوچك ديگر پيدا شد. بلافاصله پس از اين واقعه يگانهاي ارتش صهيونيستي، پس از 94 روز استقرار در حومة بيروت، وارد اين شهر شدند و كنترل آن را به دست گرفتند ساعت 17 روز شانزدهم سپتامبر، "الياس حبيقه"، فرماندة "فالانژها" نيروهايش را در فرودگاه بينالمللي بيروت جمع كرد و به سوي بزرگترين اردوگاههاي فلسطيني در حومة بيروت، يعني "صبرا و شتيلا" حركت كرد. اين دو اردوگاه در محاصرة كامل ارتش صهيونيستي بود. نمايندة فالانژها در همان روز به ديدار "ژنرال شارون" رفت و اجازة ورود به اردوگاههاي مذكور را به نام تصفية عناصر تروريست باقي مانده گرفت. صبح روز شانزدهم سپتامبر حلقة محاصره به دستور "آريل شارون" باز شد و دو گردان از نيروهاي "الياس حبيقه" وارد اردوگاههاي "صبرا" و "شتيلا" شدند. قصابي از ساعت 7 صبح آغاز شد. به دليل خروج كامل فدائيان از بيروت، هيچ مقاومت مسلّحانهاي در اردوگاه وجود نداشت. ژنرالهاي صهيونيست از روي پست ديدهباني مستقر بر بام ساختماني هفت طبقه در محدودة سفارت كويت، شاهد وقايع هولناك جاري در "صبرا" و "شتيلا" بودند. 36 ساعت بعد كه خبرنگاران رسانهها خود را به اردوگاهها رساندند با تلي از اجساد سوراخ سوراخ و يا مثله شده در معابر اردوگاه مواجه شدند. "فالانژها" هنوز مشغول دفن اجساد با بلدوزرهايي بودند كه ارتش صهيونيستي در اختيارشان گذاشته بود. در عرض 24 ساعت 2500 غيرنظامي فلسطيني، توسط متحدان ژنرال شارون و با اجازة او سلّاخي شده بودند. فاجعه به قدري بزرگ بود كه حتي صهيونيستها نيز نتوانستند در برابر آن ساكت بنشينند و بزرگترين تظاهرات اتباع رژيم صهيونيستي در تاريخ اين رژيم، براي اعتراض به همين جنايت برگزار شد. سه روز پس از اتمام كشتار "صبرا" و "شتيلا"، نمايندگان مسيحي پارلمان لبنان، يك بار ديگر زير چكمة اشغالگران گرد آمدند و "امين جميل" برادر كوچكتر "بشير جميل" را به رياست جمهوري انتخاب كردند روز بعد، در روز 22 سپتامبر سال 1982 ارتش صهيونيستي از بيروت خارج شد، تا در صورت انجام عملياتي انتقامجويانه عليه اشغالگران، در كوچه و خيابانهاي پيچ در پيچ بيروت به دام نيفتد. ده روز بعد، در دوم اكتبر نيروهاي چندمليتي، براي حفظ نظم و حمايت از دولت مركزي بار ديگر وارد لبنان شدند. اين بار برخلاف مرتبة پيشين، پايان مأموريت نيروهاي چند مليتي به خروج آخرين فرد خارجي از لبنان موكول شده بود. اين دقيقاً معنايي جز حضور نامحدود نيروهاي غربي در لبنان نداشت. همزمان با اين وقايع، در "بعلبك" مهمترين شهر "دره بقاع"، فعاليتهاي دفتر سپاه، مستقر در مسجد امام علي(ع)، رونق فراواني گرفته بود. مقر "عاشقان شهادت" ثبت نام از داوطلبان لبناني را براي شركت در دورههاي آموزش نظامي و عقيدتي شروع كرد. اولين دورة آموزشي شامل 180 نفر بود كه بسياري از كادرهاي بعد "حزبالله" و در رأس آنان "سيدعباس موسوي" را دربر ميگرفت. آموزش اولين دوره از داوطلبان توسط سپاه، اعزام آنان به مناطق جنگي، ايجاد ارتباط ميان آنان با هستههاي خودجوش مقاومت در جنوب لبنان و بيروت، همگي در پنهانكاري محض و بدون هيچگونه اعلام و تبليغي انجام شد. عليرغم اينكه نيروهاي سپاه پاسداران در نزديكي خط برخورد با ارتش اسراييل قرار داشتند، در هيچ يك از درگيريهاي نظامي با ارتش صهيونيستي شركت نداشتند. پاسداران ايراني، به مبارزان شيعه پيشنهاد كردند، تاكتيك جنگ چريكي را به منظور تحليل بردن قدرت نيروهاي اشغالگر و ندادن فرصت به آنان براي تثبيت خود در مناطق اشغال شده در پيش بگيرند. اين پيشنهاد مستلزم "حمايت مردمي، وجود رزمندگان محلي و سازماندهي آنان" بود. در آن زمان "بعلبك" محل حضور گروههاي متفرق اسلامگرا خصوصاً جدا شدگان از "امل" بود كه به اميد يافتن راهي براي مقابله با اشغال لبنان، از مناطق اشغالي خارج شده و به اين شهر آمده بودند. دولت ايران از طريق سفير خود در دمشق و پاسداران مستقر در بعلبك به مذاكره با اين مجموعههاي شيعه پرداخت تا بتواند زمينة مذاكرات آنان را با هم فراهم كند. اين گروههاي متفرق، همگي در علاقه به انقلاب اسلامي و آراء رهبري آن اتفاقنظر داشتند و همين زمينة مشترك، سرانجام آنان را گردهم آورد و مذاكرات آغاز شد. نتيجة مذاكرات اوليه، تشكيل يك كميتة 9 نفره متشكل از روحانيون شيعة لبناني، شخصيتهاي انشعابي از "امل"، كميتههاي ياري انقلاب اسلامي و بعضي شخصيتهاي مستقل بود. كميتة 9 نفره مأموريت داشت تا يك تشكيلات سياسي جديد را براساس دو اصل "پايبندي به ولايت فقيه" و "نبرد با رژيم صهيونيستي" پيريزي كند. اين كميته پس از پنج ماه، چهارچوب سياسي موردنظر را پيريزي كرد، به گونهاي كه اين تشكيلات جديد، فراگير بوده و همة جناحهاي شيعي معتقد به دو اصل مذكور را در بر گيرد. سپس هيأتي از طرف كميته به رياست "سيدعباس موسوي" به ايران سفر كرد و ضمن ديدار با امام خميني، ايشان را از توافق گروههاي اسلامگرا مطلع كرد. امام خميني به درخواست كميته، نمايندهاي از طرف خود به لبنان اعزام كرد. در مرحلة بعد، يك شوراي پنج نفره از ميان كميته 9 نفره انتخاب شد تا رياست تشكيلات جديد را برعهده بگيرد. اين تشكيلات جديد "شوراي لبنان" نامگذاري شد و در زمستان سال 1982، اولين جلسة خود را تشكيل داد. عليرغم اينكه خبر تشكيل "شوراي لبنان" درز كرده بود اما اسامي اعضاي آن محرمانه باقي ماند. اين شورا در نهايت پنهانكاري فعاليت ميكرد و هيچ تابلوي رسمي و علني نداشت. تشكيلات جديد كه به اختصار "شورا" خوانده ميشد، موفق شدند عملياتهاي متفرق و ناهماهنگي را كه عليه اشغالگران صهيونيست انجام ميگرفت، منسجم و منظم كنند. يكي از اقدامات مهم "شورا" جذب جوانان شيعهاي بود كه در سازمانهاي فلسطيني عضويت داشتند و با خروج "ساف" از لبنان، بيسرپرست و حيران رهان شده بودند. سازمان "امل" نه تنها نسبت به اين افراد علاقهاي نشان نداد بلكه آنان را سرزنش و توبيخ هم كرد اما "شورا" براي اين دسته از جوانان اعتبار زيادي قائل شد و آنان هم با انگيزة فراوان به تشكيلات جديد پيوستند و در فاصلة زماني كوتاه منشاء خدمات فراواني شدند. (يكي از اين افراد "عماد مغنيه" نام دارد كه با "فتح" همكاري نزديك داشت و امروز يكي از معروفترين مبارزان شيعة لبنان در سطح جهان به شمار ميرود). نقطة اوج اقدامات شورا "11 نوامبر سال 1982" است. در اين تاريخ يك پژوي سفيدرنگ، خود را به طبقة زيرين ساختمان سرفرمانداري نظامي رژيم صهيونيستي در شهر "صور" نزديك كرد و انفجار مهيبي كه پس از آن روي داد، اين ساختمان بزرگ و مستحكم را كاملاً ويران كرد. نتايج اين واقعه براي ارتش رژيم صهيونيستي يك "فاجعه" به معناي واقعي كلمه بود: "141 كشته و صدها زخمي". ژنرال شارون ساعتي پس از انفجار، خود را "صور" رساند. فيلمهايي كه او را با چهرهاي درهم كشيده و در حال نظارة تلي از آهن و بتون نشان ميدادند براي هميشه در تاريخ "جنگهاي اعراب و اسراييل" جاودانه شدند. اينك "ژنرال بولدوزر" بايد تلّ اجساد سربازان خود را جمع ميكرد. چنين تلفاتي در يك روز به استثناي "جنگ رمضان" در تمام طول حيات ارتش صهيونيستي سابقه نداشت. هيچ گروهي مسؤوليت اين انفجار را برعهده نگرفت. آنچه صهيونيستها تا مدت مديدي از قبولش سرباز ميزدند، شكل اجراي انفجار بود. تمامي شهود گواهي ميدادند كه پژوي سفيدرنگ خود را به مقر صهيونيستها كوبيده و اين حكايت از آن داشت كه رانندة خودرو نيز در اين انفجار كشته شده است. اما مفسّران و محققان صهيونيست اصرار داشتند كه اين بمب در جوار ساختمان يا درون آن تعبيه شد. اين شكل از حمله كه براي ارتش صهيونيستي كاملاً ناآشنا بود، در زماني كوتاه با عنوان "عمليات استشهادي" شناخته شد و اين واژه به بخشي جداييناپذير از "ادبيات مقاومت ضدصهيونيستي" تبديل شد. "تلآويو" از كنار اين عمليات با حيرت و بهت گذشت. در سپتامبر سال1983، ارتش رژيم صهيونيستي تحت فشار مجامع بينالمللي و عملياتهاي خردكنندة مقاومت لبنان مجبور شد از "بيروت" عقبنشيني كند و "مناخيم بگين" نيز در همين سال از مقام خود استعفا كرد. در16 فوريه سال 1985 دومين مرحله عقب نشيني ارتش صهيونيستي از خاك لبنان آغاز شد و تا 30 آوريل همان سال پايان يافت، اما كماكان 11 درصد از كل خاك لبنان در اشغال صهيونيستها باقي ماند. بخش عمدهاي از اين اراضي، از سال 1978 تحت اشغال صهيونيستها بود و در كنترل نيروهاي "سعد حداد" قرار داشت. اين بار صهيونيستها رسماً اين مناطق را "كمرند امنيتي" نام نهادند. بلافاصله پس از خروج ارتش صهيونيستي از شهر "صيدا" به تاريخ 16 فورية سال 1985، در يك گردهمايي در منطقة شيعهنشين بيروت سازمان "حزبالله" به صورت رسمي هويت، استراتژي و برنامة ايدئولوژيك خود را اعلام كرد. همزمان اعلام شد كه حزب الله مسئوليت عمليات استشهادي در شهر صور را مي پذيرد و براي نخستين بار هويت مجري اين عمليات افشا گرديد. "احمد جعفر قصر" جواني 19 ساله از اهالي روستاي"دير قانون النهر" كسي بود كه هدايت پژوي سفيد رنگ را در روز 11 نوامبر 1982 بر عهده داشت و بي سابقه ترين كابوس تاريخ رژيم صهيونيستي را خلق كرد.حزب الله او را "امير الاستشهاديون" لقب داد و روز شهادت او را "روز شهيد" نام نهاد. اينك دشمن جديدي در برابر "رژيم صهيونيستي" قد علم كرده و آن را به مبارزه دعوت ميكرد كه روشها و ديدگاههايش براي "تلآويو" كاملاً تازگي داشت. مقامات رژيم صهيونيستي معتقد بودند كه "عمليات صلح براي الجليل" اگرچه باعث اخراج فدائيان فلسطيني از لبنان شد، ولي نيرويي به مراتب خطرناكتر و ستيزهجوتر را جايگزين آن كرد. "اسحاق رابين" وزير دفاع وقت "دولت يهودي" در اين خصوص اظهار داشت: "حملة نظامي اسراييل باعث شد تا غول شيعه از بطري خارج شود. من معتقدم كه از بين تمام فاجعهها، اين فاجعه خطرناكترين است، زيرا جنگ با شيعيان، نيروهاي آنان را آزاد كرده و وضع بدتر شده است. هيچ كس اين را پيشبيني نميكرد و من در گزارشهاي محرمانة مأموران مخفي چنين چيزي نديدهام... اگر ما به عنوان يكي از نتايج جنگ، راديكاليسم شيعه را جايگزين راديكاليسم فلسطيني كنيم، بدترين اقدام را انجام دادهايم. در بيست سال گذشته، هيچگاه يك مبارز فلسطيني خود را تبديل به يك بمب جاندار نميكرد. من معتقدم كه شيعيان براي نوعي راديكاليسم، تواناييهايي دارند كه ما هنوز آن را نشناختهايم." صهيونيستها بوي خطر را به خوبي احساس كرده بودند و يكي از دلايل عقبنشيني آنان از مواضع اشغال سال 1982تا "كمربند امنيتي" همين حضور پراكنده در منطقه اي وسيع و متراكم از جمعيت جنوب لبنان ، امكان طراحي و اجراي عمليات هايي از قبيل «عمليات صور» را به مقاومت اسلامي لبنان مي داد.در حقيقت ماشين جنگي اسراييل در جنوب لبنان به سيبل متحركي براي شهادت طلبان لبناني تبديل شده بود.مسيري كه احمد قصير گشوده بود با سلسله اي از عمليات هاي شهادت طلبانه دنبال شد و عرصه را به شدت بر اشغالگران يهودي تنگ نمود. تنها كمتر از يك سال پس از عمليات شهيد«احمد قصير» ، در 4 نوامبر سال 1983 يك كاميون پر از مواد منفجره ساختمان جديد سرفرمانداري نظامي رژيم صهيونيستي در "مدرسة الشجره" در شهر "صور" را با خاك يكسان كرد. 29 افسر و سرباز صهيونيست در اين "عمليات استشهادي" كشته شدند و باز هم رژيم صهيونيستي هيچ سرنخي از عوامل انفجار به دست نياورد.چند ماه بعد در 11 آوريل سال 1984 يك رنوي سبزرنگ خود را در كنار يك ستون از گشتيهاي ارتش صهيونيستي در حوالي روستاي "دير قانون" منفجر كرد و 6 اشغالگر را به هلاكت رساند. در 16 ژوئن سال 1984، جواني سوار بر اتومبيل بنز سفيد رنگ در جادهاي منتهي به شهر اشغال شدة صيدا، در كنار يك كاروان نظاميان صهيونيست خود را منفجر كرد. ستاد ارتش صهيونيستي تنها به مجروح شدن 10 سرباز خود در اين انفجار بزرگ اعتراف كرد. ديگر تحمل اين اوضاع براي تل آويو ممكن نبود.بنابر اين اشغالگران صهيونيست، با همان سرعتي كه 32 ماه قبل تا دروازههاي بيروت آمده بودند، عقب نشيني كردند و به مدت 15 سال به نبردي فرسايشي در محدوده "كمربند امنيتي" تن دادند. منبع : خبرگزاري فارس[/align]
-
خروج غول شيعه از بطري : نگاهي به تاريخ مقاومت شيعيان لبنان
zed پاسخ داد به zed تاپیک در جنگهای معاصر
[quote]دوست عزيز اين مطلب جديدي نبود ولي نوع نگارش جالبي نداشت. انتخاب عنوان خروج غول شيعه ؟؟؟ يكمي مشكوك هست. دوباره نويسي اين نوع مطالب با ادبيات به كار رفته عايدي نخواهد داشت بجز اختلاف افكني و بزرگ نمايي از حركتهاي خودسرانه و ستيزه جويي شيعه. كاش اين مطلب غرور افرين با اندكي ويرايش به خوانندگان اراپه ميشد. ( مهم نيست كدام خبرگزاري اينو منتشر كرده ) معمولا كپي پيست سريع و عجولانه نتيجه جالبي نخواهد داشت. در مورد مطلب هم بعدا نظرمو خواهم گفت.[/quote] [align=justify] با سلام خدمت همه دوستان گرامي خروج غول شيعه از بطري تعبيري است كه اسحاق رابين نخست وزير معدوم اسراپيلي درباره وضعيت بوجود آمده پس از حمله اسراپيل به لبنان در دهه 80 ميلادي ( دهه 60 شمسي و مقارن با آزاد سازي خرمشهر توسط رزمندگان ايران اسلامي ) بيان كرد و منظور او آزاد شدن ظرفيت و پتانسيل بالاي تفكر شيعه و معتقدين به اين تفكر در مبارزه با تجاوز و توسعه طلبي رژيم اشغالگر فلسطين بود كه عملا آنها را زمين گير و وادار به عقب نشيني در ابعاد مختلف نظامي سياسي اقتصادي فرهنگي و اجتماعي نمود . امروز به اذعان خود اسراپيلي ها روياي نيل تا فرات تعبير شدني نيست و آنها در خوشبينانه ترين حالت بايد به اسراپيل كوچك و قدرتمند فكر كنند . البته به نظر من اشتباهي در ترجمه پيش آمده و منظور از بطري در واقع همان چراغ جادو در افسانه هاي مشرق زمين است . ضمن اينكه معتقدم در نقل يك مقاله بايد حداكثر امانت داري به كار رود تا منظور نويسنده مقاله به خوبي بيان گردد و با توجه به اينكه در نقل مطالب ذكر منبع مطلب نيز الزامي است نبايد ويرايش مطلالب در حدي باشد كه به اصل آن لطمه بزند از حسن نظر و توجه شما و ديگر دوستان گرامي سپاسگذارم [/align] -
خروج غول شيعه از بطري : نگاهي به تاريخ مقاومت شيعيان لبنان
zed پاسخ داد به zed تاپیک در جنگهای معاصر
[align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي كسي در خصوص جمله زير نظري ندارد ؟ [size=18][color=red][b] اما برخي منابع تأييد شده، حكايت از آن ميكردند كه گروهي از پاسداران ايراني، شبانه خود را به مواضع ارتش صهيونيستي در "درة بقاع" رسانده و نشانههايي از حضور خود را بر روي تانكها و پناهگاههاي صهيونيستها نصب كرده بودند، اين نشانهها شامل تصاوير امام خميني و آرم رسمي "سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران" بود.[/b][/color][/size] اضافه مي كنم ظاهرا در صبح روز عمليات مورد نظر پرچم جمهوري اسلامي ايران به جاي پرچم اسراييل وسط ميدان صبحگاه مقر اسراپيليها به اهتزار درآمده بود . قيافه سربازان اسراپيلي پس از مشاهده اوضاع و احوال مواضعشان بايد خيلي ديدني شده باشد . بيخود نبود كه شهيد همت درخواست پنج هزار گلوله آر پي جي از سوري ها براي مصرف يك شب را داشت . اگر برادران سوري همكاري كرده بودند كار اسراپيليها به معناي واقعي كلمه همان موقع تمام مي شد و حتي شايد سرنوشت جنگ با عراق را هم تغيير مي داد [/align]