zed

VIP
  • تعداد محتوا

    1,740
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    4

تمامی ارسال های zed

  1. با سلام خدمت همه دوستان گرامي البته بهتر بود مطلب زير در بخش اخبار ذکر ميشد اما با توجه به مرتبط بودن موضوع خبر با اجازه دوستان فکر مي کنم امکان نقل آن در اين قسمت وجود داشته باشد يك گروه ايراني 450 سايت رژيم صهيونيستي را هك كرد يك گروه اينترنتي ايراني به نام "جهادگران مجازي" اعلام كرد كه در مجموعه عمليات‌هاي اخير خود 450 سايت اينترنتي رژيم صهيونيستي را هك كرده است و اكنون به ده‌ها سرور اين رژيم دسترسي دارد. يك عضو گروه جهادگران مجازي در گفتگو با فارس با اعلام اين خبر گفت: عمليات هك سايت‌هاي صهيونيستي را از ابتداي تيرماه جاري شروع كرديم و قرار بر اين بود تا پايان ماه تعداد اين سايت‌ها را به 40 برسانيم اما امروز اعلام مي كنيم علاوه بر هك شدن 450 سايت صهيونيستي، به چندين سرور متعلق به رژيم اشغالگر قدس دسترسي پيدا كرده‌ايم. وي با بيان اينكه جهاد ما، جهاد تدافعي است، افزود: به همين خاطر فعلا فقط به اين سرورها دسترسي داريم اما در موقع مقتضي و در صورت كوچكترين حماقت اسراييل در تهديد نظامي يا سياسي، همه سايت‌هاي زيرمجموعه اين سرورها را كه بيش از صدها سايت هستند، هك خواهيم كرد. اين عضو جهادگران مجازي با اشاره به اينكه اكنون ما به تمامي سايت‌هاي وزارتخانه‌هاي رژيم صهيونيستي نيز دسترسي كامل داريم، تاكيد كرد: اكثر سايت‌هاي در دسترس را پايگاه هاي دانشگاهي و سايت هاي متعلق به وزارتخانه هاي رژيم صهيونيستي و سايت هاي نظامي تشكيل مي دهند كه با هك شدن آنها ضربه سختي بر پيكره سيستم‌هاي اينترنتي اسرائيل وارد خواهد شد. گروه جهاد مجازي كه پيش از اين عمليات هاي خود را به روح شهيد «عماد مغنيه» تقديم مي‌كرد، اعلام كرده است كه اين عمليات ها را تا محو كامل اين "غده‌هاي سرطاني" ادامه خواهد داد. منبع : عصر ايران
  2. [align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي تنها شش كيلومتر از عرض سي و چهار كيلومتري تنگه هرمز به دليل محدوديت عمق براي نفتكشها و كشتي هاي سنگين نظامي قابل استفاده است كه به صورت دو باند رفت و برگشت سه كيلومتري استفاده مي شود چندي پيش نيز ماجراي سپوال و جواب ناوهاي آمريكايي و قايقهاي سپاه در همين منطقه اتفاق افتاد كه هر دو طرف فيلم مربوط به خود را نمايش دادند بنابراين بستن تنگه هرمز از نظر نظامي به آساني ممكن است اما دلايل ديگر نيز در جايگاه خود قابل بررسي مي باشند و نفي نمي شوند [/align]
  3. مقاله دوستمون نجف از یه خبرگزاری روسی نقل شده و طبیعتا نمیتونه چیزی جز تعریف و تمجید الکی از روسیه باشه روسیه بازنده اصلی این جنگ بود 1-ابخازی و اوستیا مناطقی از خاک گرجستان میباشند پس از نظر جامع جهانی حمایت یک کشور خارجی حتی بشکل لفظی از استقلال یک ناحیه از کشور دیگری چندان وجه خوشایندی نداشته و ندارد چه برسه به لشکر ولشکرکشی 2- هزینه گزافی که روسیه در این درگیری داشت و اخرش هم مجبور شد به توافق صلح (به ابتکار سارکوزی) تن بده یعنی بازگشت به وضعیت قبل از تخاصم 3- امضا سپر دفاع موشکی امریکا در لهستان وچک بدون کمترین هزینهای برای امریکا 4-تسریع در الحاق گرجستان به ناتو بخصوص پس از اقدام اخیر گرجستان در قطع روابط با روسیه 5- جهش بقیه جمهوریهای سابق شوروی به طرف امریکا وناتو بعلت اینکه هرکشوری مایل به حفظ استقلال خود میباشد با نمایش تانکها ی روسی درخاک گرجستان عملا خاطره بهار پراگ و.. دوباره در خاطر کشورهای منطقه زنده شد و عملا باعث پنا ه بردن این کشورها از ترس خرس به عقاب خواهد شد 6- تخریب رابطه با غرب واروپا کاهش سرمایه گزاری اروپا در روسیه را بدنبال خواهد داشت که موتور محرک اقتصاد روسیه در چند سال اخیر بوده است و قسمت دیگری از این رشد ناشی از خام فروشی مواد اولیه مثل نفت وگاز بوده [align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي در مورد اول ما استقلال كزوو را در گذشته ديده ايم كه علي رغم اينكه جزو خاك صربستان بود به سادگي از طرف جامعه بين الملل استقلال آن پذيرفته شد و روسها هم با همين منطق استقلال اوستيا و آبخازيا را به رسميت شناختند . روسيه در مساپل سياسي و امنيتي مثل هر كشور ديگري خطوط قرمزي دارد و مانند هر كشوري گزينه نظامي را آخرين راه حل مي داند پس اگر دست به عمليات نظامي زده حتما چاره ديگري پيش روي خود نمي ديده . در روزهايي كه گرجستان پيشروي مي كرد غرب و نهاد هاي بين المللي هيچ واكنشي نشان ندادند و پس از تغيير اوضاع شروع به واكنش نشان دادن كردند كه از حرف فراتر نرفت و اين مورد انتظار ساكاشويلي نبود و او شخصا گلايه اش را مطرح كرد در حقيقت بازنده اصلي ماجرا ساكاشويلي است روسها براي خروج از گرجستان عجله اي ندارند و با به رسميت شناختن استقلال دو منطقه گفته شده حضور نظامي خود را از صلحبان به حامي تغيير داده و با ايجاد پايگاه نظامي حضور نظامي خود را تقويت مي كنند . حتي اگر گرجستان به عضويت ناتو درآيد بعيد است كه ناتو به خاطر باز پس گيري اين دو جمهوري با روسيه وارد نبرد شود چون حداقل نياز به دست آويزي از سوي شوراي امنيت دارد كه با وجود حق وتوي روسيه چنين دليلي منتفي است پس تنها راه هم كمك به يك كشور عضو پيمان است كه شرط عضويت در پيمان هم تسلط بر تماميت ارضي است كه گرجستان فاقد آن است مگر انكه پيش از عضويت گرجستان روسها وادار به خروج و عقب نشيني از مواضعشان شوند كه آن هم در كوتاه مدت بعيد به نظر مي رسد در مورد دوم به نظر نمي رسد هدف روسها اشغال كامل گرجستان يا استعفاي دولت آن بوده باشد كه با به نتيجه نرسيدن آن و صرفا به خاطر يك طرح صلح نيم بند عمليات نظامي خود را متوقف كند ضمن آنكه با به رسميت شناختن استقلال دو جمهوري ديگر در وضعيت قبل از تخاصم قرار ندارد در مورد سوم اين اقدام دو كشور لهستان و چك اگرچه فرصتي براي حضور ناتو و حمايت غرب از آنها محسوب مي شود اما تهديدي نيز از سوي روسيه در پي دارد كه رسما آنها را تهديد به حمله اتمي كرد چيزي كه پس از جنگ سرد به هيچ كشوري نگفته بود در واقع اين دو كشور خود را خط مقدم مناقشه بين ناتو و روسيه قراردادند و بيش از آنكه حمايت به دست آورند مورد تهديد واقع شده اند . در واقع از نقش كشور بي طرف به يك طرف درگيري تغيير موضع دادند و در دام آمريكا افتادند در مورد چهارم همانطور كه گفته شد اين عضويت پيش از جنگ به درد گرجستان مي خورد چرا كه با حمله روسيه يا به رسميت شناختن استقلال اوستيا و آبخازيا ناتو بدون نياز به دست آويز بين المللي در دفاع از يك كشور عضو ممكن بود وارد جنگ با روسيه شود اما پس از جنگ فايده اي براي آنها ندارد چون ناتو در بهترين حالت مي تواند آن را موضوعي مربوط به قبل از عضويت به شمار آورده و خود را كنار بكشد ضمن آنكه شرط عضويت هم تسلط بر تمايت ارضي است كه بعيد است گرجستان به اين زوديها به آن برسد در مورد پنجم اين جمهوري ها از مدتها قبل پشت در ناتو صف كشيده اند و تقاضا داده اند و اين درگيري تنها پذيرش آنها را توسط كشورهاي عضو تسريع مي كند كه آن هم محل بحث است زيرا مساپل ديگري نظير انرژي مورد نياز اروپا يا مساپل بين المللي كه به همكاري روسيه نياز دارد باعث مي شود آنها كمي با احتياط عمل كنند در مورد ششم نياز اروپا به انرژي و همكاري روسيه بيش از اين است كه مسپله اتفاق افتاده مانع سرمايه گذاري آنهاشود با تسلط آمريكا بر منابع انرژي دنيا اروپا چاره اي ندارد جز اينكه كه به فكر منابع جايگزين باشد و از جمله اين منابع روسيه است و اين جزو راهبرد آنها محسوب ميشود در كل هدف اصلي اين جنگ با توجه به بازيگرداني آمريكا و اسراپيل تاثيرگذاري بر انتخابات رياست جمهوري آمريكا با توجه به عدم موفقيت جمهوري خواهان در افغانستان و عراق و لبنان و ايران و كره شمالي است كه براي جلب آراي بيشتر نياز به ايجاد بحران مصنوعي داشتند كه آينده نشان خواهد داد چقدر به منظور خود دست يافته اند [/align]
  4. [align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي درگيري روسها و بلوك غرب تنها محدود به گرجستان نيست كه انتظار داشته باشيم با يك معامله كوچك بر سر ايران و گرجستان قضيه فيصله پيدا كند در واقع اين اختلاف تاكتيكي نيست بلكه استراتژيك است و ابعاد مختلفي را در بر مي گيرد خود روسها هم به خوبي از اين امر آگاه هستند . ارتش گرجستان چند سال است كه توسط اسراپيليها آموزش داده شده و تجهيز مي شود تا به عنوان يكي از متحدين غرب در منطقه عمل كند ضمن اينكه چنين معامله اي بر روي ديگر شركاي طرفدار آمريكا در كشورهاي منطقه قفقاز و آسياي ميانه تاثير مي گذارد چرا كه كل سرمايه گذاري آمريكا در زمينه نفوذ ناتو در قلمرو روسيه براي محدود كردن روسها مي باشد و عملا با اين كار يكي از حلقه هاي زنجير به دور روسيه شكسته مي شود . با تحركات مختلفي كه آمريكايي ها عليه منافع دراز مدت روسيه انجام مي دادند احتمال چنين برخوردهايي منتفي نمي باشد . بازنده اصلي اين ماجرا شخص رپيس جمهور گرجستان است كه عملا بي كفايتي و عدم واقع بيني خود را نشان داد و به راحتي خود و كشورش را قرباني منافع آمريكايي كرد كه عملا وي را تنها گذاشت و به بقيه كشورهاي همجوار گرجستان نشان داد خيلي نبايد روي همكاري آمريكايي ها حساب كنند . البته ناگفته نماند عالم سياست عالم عجيبي است و چه بسا روسها هم تحت شرايطي مجبور شوند تن به چنين معامله اي بدهند ولي در ظاهر شرايط فعلي چنين چيزي را نشان نمي دهد . البته با توجه به استقلال گرجستان قدرت مانور روسها هم در اين جمهوري شوروي سابق كاهش يافته و حداكثر هدفي كه روسها با نمايش قدرت نظامي خود مي توانند داشته باشند استعفاي دولت گرجستان و برگزاري انتخابات به اميد روي كار آمدن طرفداران روسيه است كه با توجه به حمايتهاي مختلف غرب از دولت فعلي اين امر بعيد است [/align]
  5. [align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي مسپله امنيت تامين انرژي مسپله اي نيست كه آمريكايي ها و متحدين آنها به اين سادگي از آن بگذرند و حتما پيش از آغاز هر اقدام نظامي عليه ايران فكري براي آن خواهند كرد و مطمپن باشيد بستن تنگه هرمز از سوي ايران هم جزو مساپل پيش بيني شده در طرح حمله آنها است و صد البته راه حلهاي فراواني هم براي آن در نظر خواهندگرفت . در حال حاضر وابستگي آمريكا به نفت توليدي خاورميانه از ديگر متحدينش كمتر است و با خيال راحت تري در مورد حمله و تحريم صحبت مي كند . تنها شش كيلومتر از عرض تنگه هرمز براي كشتيراني مناسب مي باشد كه به صورت دو باند رفت و برگشت سه كيلومتري جهت عبور و مرور كشتي ها در نظر گرفته شده است و بستن تنگه هرمز نيز در شرايطي خواهد بود كه حمله اي عليه ايران انجام شده باشد و در آن صورت پايانه هاي نفتي و پالايشگاهها و ديگر تاسيسات نفت و گاز ايران جزو اهداف اوليه حمله خواهد بود . در آن صورت ايران ديگر توان توليد و صادرات نفت را نخواهد داشت كه باز بودن تنگه برايش مهم باشد . براي آمريكا و متحدينش پيروزي سريع و كم تلفات و كم هزينه مهم است در صورتي كه براي ايران فرسايشي كردن اين جنگ اهميت دارد و دنيا نيز از همين وحشت دارد . اين درست است كه آمريكايي ها همه پايگاههاي نظامي شناخته شده را با خاك يكسان مي كنند اما آيا هيچكدام از آنها مي توانند اين تضمين را بدهند كه ايران بجز اين پايگاهها پايگاههاي ديگري نداشته باشد ؟ تسلط و كنترل بر عراق ساده بود چون عراق خود را تنها كرده بود و هيچ نيرويي در منطقه يا خارج از آن حاضر نبود به خاطر عراق با متحدين آمريكا در گير شود ولي آيا شرايط ايران نيز چنين است ؟ اصلي در دكترين نظامي آمريكايي ها وجود دارد و آن اين است كه تا از موفقيت صد درصد خود اطمينان حاصل نكنند حمله نمي كنند چرا كه آنها درمورد شكست بسيار شكننده هستند [/align]
  6. با سلام خدمت همه دوستان گرامي طبق برآوردهاي انجام شده عراق در اين عمليات بيش از يك ميليون گلوله ادوات شليك كرد كه با توجه به وسعت و مدت اين عمليات در نوع خود بي نظير بود جالب است بدانيد سهميه گلوله توپي كه ارتش جمهوري اسلامي جهت عمليات قبلي يعني خيبر در نظر گرفته بود به علت كمبود مهمات تنها هزار و سيصد گلوله توپ بوده است و احتمالا براي اين عمليات هم نبايد بيش از اين مقدار گلوله توپ توسط ارتش شليك شده باشد
  7. [align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي متاسفانه ما در تحليل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر يك واقعيت را همه ناديده مي گيريم و آن اينكه هيچ كدام از افراد تصميم گيرنده در آن لحظه خاص از از آينده باخبر نبودند و مثل هر كس ديگر بر اساس وضع موجود و وضع مطلوب تصميم گيري مي كردند خيلي راحت است كه انسان گوشه اي بنشيند و پس از مطالعه تاريخ جنگ بگويد ايران پس از فتح خرمشهر بايد جنگ را متوقف مي كرد اما بايد ديد آيا نظاميان و سياستمداران كاركشته و با تجربه نيز چنين نظري دارند . سازمان مللي كه فاصله بين دوقطعنامه اول و دومش در مورد جنگ ايران عراق دو سال شد و هر جنايتي از عراق ديد سكوت كرد و زير بار پذيرش عنوان منازعه و وضعيت جنگي بين دوكشور ايران و عراق نرفت در حالي كه عراق قسمت وسيعي از خاك ايران را اشغال كرده بود چه حقي را مي خواست به ايران بدهد ؟ فراموش نكنيم صدامي راس قدرت در عراق بود كه پس از ناكامي در اشغال خاك ايران نزديكترين متحدش يعني كويت را مورد هجوم قرار داد و آن كشور را اشغال كرد آنهم كويتي كه كمكهاي بسياري در طول جنگ به او كرده بود از پول هنگفت گرفته تا در اختيار قراردادن خاكش براي حمله به ايران توسط عراق . كسي كه قرارداد 1975 الجزاير را كه خودش امضا كرده بود به راحتي پاره كرد چه تضميني وجود داشت تا قرارداد صلح دوم را پاره نكند ؟ اصلا فرض كنيم همان موقع ايران پايان جنگ را مي پذيرفت آيا امثال همان كساني كه امروز مرثيه ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر را مي خوانند بر مسپولين خرده نمي گرفتند كه شما كه در اوج قدرت بوديد و عراق را در موضع ضعف گير انداخته بوديد چرا جنگ را ادامه نداديد تا كار را تمام كرده و سايه تهديدي مثل صدام را از سر كشور كم كنيد و مابقي خاك در اشغال كشور را پس بگيريد طبق كدام سند رسمي و معتبر قرار بوده به ما غرامت بدهند ؟ تنها صحبت شفاهي مبني بر تاسيس صندوقي جهت جبران خسارات جنگ از سوي كشورهاي حاشيه خليج فارس شده كه اجازه برداشت به نسبت 75 درصد ايران و 25 درصد عراق را داده اند و هيچ صحبتي در خصوص شناسايي متجاوز و پرداخت غرامت از سوي او نشده است . آنهايي هم كه اين پيشنهاد را داده اند از روي دوستي با ما نبوده و فقط براي نجات صدام و رژيم بعث بوده است همين گزارش نصفه و نيمه سازمان ملل در خصوص شناسايي متجاوز و محاسبه خسارت هم محصول پيروزيهاي عمليات كربلاي 5 است كه منجر به صدور قطعنامه 598 شد در خصوص آتش بس و صلح هم زياد فرقي نمي كند . وقتي صلحش اينقدر اعتبار ندارد كه جلوي حمله و تجاوز را بگيرد تغيير وضعيت از آتش بس به صلح چه خاصيتي مي تواند داشته باشد . متاسفانه دنيا دنياي زور است و سهم هر كس را هم به اندازه زورمندي اش مي دهند وقايع پس از پذيرش قطعنامه هم دليل ديگري است اگر صدام و رژيمش اينقدر قابل اعتماد بودند چرا تا ايران را در موضع ضعف ديدند دوباره به خوزستان حمله كردند و از غرب هم منافقين را فرستادند ؟ چرا همانها كه قطعنامه 598 را پذيرفته بودند يك ماه بعد از پذيرش ايران همچنان به جنگ ادامه دادند ؟‌ اگر آنها صلح مي خواستند كه به مجرد پذيرش ايران بايد جنگ را خاتمه مي دادند . آنها هم همان كاري را كردند كه ايران كرد و در واقع كار منطقي هم همين است تا زماني كه سر مار را نكوبيده اي و خيال خود را از تهديدش راحت نكرده اي بايد به درگيري ادامه دهي و اگر نه همواره بايد از حمله او در هراس باشي[/align]
  8. جنگنده مذكور در واقع سوخوی 24 بود كه الان هم در ایران در حال خدمت هست سوخوی 24 هم میتونه رادارها رو مغشوش كنه و هم میتونه با موشك ضد رادار اونها رو هدف قرار بده جالبه بدونین در آزمونی كه با سوخوی 24 در اصفهان صورت گرفت در ظرف كمتر از یك دقیقه سه مدل رادار كه یكیشیون فركانس تصادفی داشت از كار افتادن!!! واسه همین رادارها رو خاموش می كردن البته فراموش نكین این به معنای بی دفاع بودن ایران نبود چون به راحتی سوخوی 24 با اف 14 در نزدیكی تهران ساقط شد اون هم با یك تیر موشك هاوك انطباق یافته با اف 14 به جای فونیكس!!! این خبر رو سال 85 رییس تحقیقات سازمان جهاد خودكفایی در مجله صنایع هوایی گفته بود كه خیلی برام جالب بود دوستان متن كاملش رو خواستن بگن میل كنم براشون حرفهاش خیلی جالب بود... [align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي جايي شنيدم سوخو 25 هم همين قابليت را دارد و با كمك ابزار الكترونيكي شبيه چوب گلف در زير دماغه اقدام به شناسايي و از كار انداختن رادار دشمن مي كند خواهش مي كنم اگر كسي از دوستان اطلاعي در اين زمينه دارد اراپه دهد[/align]
  9. [align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي حزب الله در جنگ 33 روزه از راكتهاي ضد تانك كورنت و آر پي جي 29 ( اگر اشتباه نكنم ) جهت انهدام نيروهاي زرهي اسراپيل استفاده كرد . فيلمي هم در آن زمان در تلويزيون نمايش داده شد كه يكي از نيروهاي حزب الله سلاحي مشابه اس پي جي 9 اما بلند تر از آن را روي دوش گرفته و مشغول هدفگيري است و همزمان سر خود را برگردانده و با همرزمانش صحبت ميكند . البته براي من بسيار تعجب آور بود كه چگونه چنين سلاح با وزن سنگيني را به صورت دوش پرتاب مي توان شليك كرد[/align]
  10. [align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي تبادل اسراي اخير ميان حزب الله و اسراپيل از سوي حزب الله به ياد شهيد عماد مغنيه عمليات رضوان نامگذاري شد . مطلب زير مصاحبه رجا نيوز با نماينده ويژه ايران در اين مبادله و تحليل ايشان از اوضاع سياسي و نظامي منطقه است . دکتر حسين شيخ الاسلام که در مراسم اخير تبادل اسرا نيز به عنوان نماينده ويژه ايران به لبنان رفته بود، از بدو شکل گيري حزب الله لبنان در جريان جزئيات فعاليت جنبش مقاومت قرار دارد. وي معاون اسبق عربي- افريقايي وزارت امور خارجه و سفير اسبق ايران در سوريه نيز مي باشد. اين نماينده مجلس هفتم که اين روزها بار ديگر به وزارت امور خارجه بازگشته است، معتقد است توازن قوا در منطقه به هم خورده است و امروز ديگر اين اسرائيل نيست که حرف اول و آخر را مي زند: چرا اسرائیل راضی به تبادل اسرا شد؟ من افتخار این را داشتم که این لحظه تاریخی را در کنار دولت، مقاومت و ملت لبنان باشم. در اینکه تبادل اسرا برای اسرائیل شکست بود، هیچ شکی نیست وبه این موضوع اسرائیلی ها و تمام دنیا تأکید می کنند. اما اینکه چرا اسرائیل به این شکست تن داد، به این خاطر است که راه دیگری نداشت، سمیر قنطار زمانی که 16 سال بیشتر نداشت، برای انجام عملیات گروگانگیری وارد خانه ای در نهاریا شد که بعد هم تیراندازی شد و باقی ماجرا! دستگیری سمیر قنطار توسط اسرائیل صورت گرفت و بعد در دادگاه به جرم اینکه به صورت مستقیم دستش به خون 3 اسرائیلی و به طور غیرمستقیم به یک اسرائیلی آلوده شده است، برایش بیش از 500 سال حبس مقرر کردند. همیشه نام سمیر قنطار در فهرست درخواست اسرا بود. سال 2004 در تبادل اسرا قرار بود قنطار را هم تحویل لبنان دهند که با فریب این کار را نکردند و قنطار را از میان اسرا و اجسادی که قرار بود به کشور ثالث آلمان تحویل دهند، با حقه و کلک حذف کردند. حزب الله به همین خاطر 2 سرباز اسرائیلی را گروگان گرفت؟ حزب الله سال بعد، دو سرباز اسرائیلی را در عملیاتی که از نظر اطلاعاتی بسیار ماهرانه ترتیب داده شده بود، اسیر گرفت. رژیم صهیونیستی هم که آماده حمله بود، بلافاصله اعلام کرد که این اسیران باید بدون قید و شرط آزاد شوند. سپس حمله گسترده ای را به لبنان ترتیب دادند که با حساسیت تمام دنیا از جمله کشورهای عربی روبرو شد. کشورهای عربی فشار زیادی به حزب الله آوردند تا اسیران اسرائیلی را آزاد کند اما حزب الله اعلام کرد که در مرحله قبلی تبادل اسرا که بنا بود سمیر قنطار را آزاد کنند، این کار را نکردند و به همین خاطر ما این سربازان را به اسارت گرفتیم تا آنها هم قنطار را آزاد کنند. رژیم صهیونیستی هم طراحی های لازم را برای حمله کرده بود. امریکایی ها و اسرائیلی ها براساس اطلاعاتی که به دست آورده بودند، برایشان تقریباً مسجل شده بود که آن توازن قوایی که راهبرد امریکا برای حداقل 60 سال بعد از ایجاد اسرائیل ترتیب داده بود، به هم خورده است. چه راهبردی؟ آن راهبرد این بود که هیچ جنگی نباید آغاز شود، مگر آنکه اسرائیل در آن پیروز شود. اسرائیل باید قدرت برتر منطقه باشد، طوری که هرکس با او جنگ کرد، شکست بخورد و به این دلیل که کسی به دلیل ترس از نابودی توانایی جنگ با آن را ندارد، هیچ وقت جنگی شروع نمی شود. در حقیقت قدرت برتر اسرائیل، ضامن صلح در منطقه است. این استراتژی و راهبرد امریکا را اروپایی ها هم پذیرفته بودند و به این دلیل هم بود که هرچقدر اعراب تلاش می کردند و پول می دادند، امریکا و اروپا سلاحی در سطح سلاحی که به اسرائیل می دادند، به آنها واگذار نمی کردند. این اقدام برای تضمین توانایی اسرائیل در تعیین سرنوشت منطقه بود. امریکایی ها احساس کردند که ارتقای توانایی های حزب الله این توازن را به هم می زند. وقتی توازن راهبردی و استراتژیک به هم می خورد، توازن سیاسی هم باید مطابق با توازن جدید تنظیم شود وگرنه دوباره جنگ می شود. در دنیا پذیرفته شده است که دنیای قدرت، کسی که قدرت بیشتری دارد، باید حق بیشتری هم داشته باشد، فارغ از اینکه حق یا ناحق بودن آن مطرح باشد. استدلال کسانی که به محوریت قدرت اعتقاد دارند، این است که این، عین صلح طلبی است که به دارندگان بمب اتمی، حق وتو داده شود چون آنها اگر با کاری مخالف باشند، چنانچه از طریق شورای امنیت نتوانند به خواسته خود برسند، جنگ ر اه می اندازند. اسرائیلی ها برای نابودی حزب الله به لبنان حمله کردند. صحبت های خانم رایس در مورد تشکیل خاورمیانه جدید و سخنانی که او در سفارت امریکا در بیروت بیان کرد مبنی بر اینکه حزب الله را بزودی محاکمه می کند، همه حاکی از همین هدف بود. البته آنها به این نکته باور داشتند که اگر در چند ساعت موفق به انجام خواسته خود نشوند، لااقل ظرف چند روز کار حزب الله را یکسره می کنند. اظهارات مسئولان و فرماندهان اسرائیلی در روزهای آغاز جنگ، همه مبتنی بر این محور بود که حزب الله را شکست خواهند داد. اما نتیجه جنگ این شد که آنچه امریکا و رژیم صهیونیستی از وضعیت بالقوه آن در هراس بودند، تبدیل به بالفعل شد و مشخص شد که اسرائیل دیگر تعیین کننده نیست. اسرائیلی ها برآورد اطلاعاتی غلطی داشتند یا به قدرت خودشان اعتماد داشتند که اینگونه سخن می گفتند؟ من نمی توانم مشخصاً بگویم که کدامیک از این دو گزینه بود اما هر دو نقش داشتند. ببینید یکی از توانایی های حزب الله توانایی اطلاعاتی اش است. یکی از مهمترین ابزار قدرت، اطلاعات است. سید حسن نصرالله در آن جنگ علی رغم تمام فشارها و بمباران ها می گفت مثلاً یک ساعت دیگر 5 موشک به فلان منطقه شلیک می کنیم و این کار را می کرد و تا آخرین لحظه جنگ هم این توانایی را داشت. به این نکته در گزارش وینوگراد هم اشاره شده است. آنها علت این وجود این مزیت در حزب الله را شبکه مخابراتی لبنان می دانستند که بعد دولت لبنان، سیا و اسرائیل با هم توافق کردند در دولت تصویب کردند که باید شبکه اطلاعاتی حزب الله از بین برود. یا به عنوان نمونه، حزب الله دقیق تر از اسرائیلی ها می دانست که مقامات اسرائیلی کجا هستند و این توانایی هم یک شبه بدست نیآمده بود. حزب الله در طول مبارزات این توانایی را کسب کرده است. در سال 1987 وقتی می خواستند برای آزادی کمربند امنیتی عملیات کنند، مشخصا فرماندهان ارشد اسرائیلی را هدف قرار می دادند که بعد منجر به شکست اسرائیل در سال 2000 و عقب نشینی اشان از کمربند امنیتی شد. به هر حال، دیگر اسرائیل تعیین کننده نتایج جنگها نیست بلکه حزب الله است که تعیین می کند. یکی از درس های مهمی که استراتژیست های جنگ کلاسیک از این جنگ گرفته اند، این است که ضد موشک سلاح مؤثری نیست و این برای امروز ما بسیار مهم است. یکی از دلایلی هم که ما در مانور اخیر موشک هایمان را آزمایش کردیم، همین بود. من اعتقاد ندارم که ما هیچگاه مورد تهدید جدی قرار نگرفتیم. ضد موشک قرار بود یک سلاح مؤثر باشد. موشک های پاتریوت به اسرائیل دادند. همه غرب آمد از اسرائیل در برابر حزب الله با تمام توان دفاع کند. چرا ضد موشک مؤثر نیست؟ چون ممکن است طرف مقابل100 سلاح ضد موشک داشته باشد که بتواند موشک های مهاجم را هدف بگیرد. حالا اگر شما 110 موشک داشته باشید، 10 موشک به هدف می خورد. البته دلایل دیگری هم هست. عدم توانایی پیشروی اسرائیل در لبنان به خاطر جنگ نامتقارنی بود که حزب الله بر آنها تحمیل کرد. مدیریت حزب الله در جنگ و به نتیجه رساندن آن در یک هماهنگی سیاسی، تبلیغاتی، نظامی و اطلاعاتی قابل تقدیر است. می توان تبادل اسرا را هم از تبعات جنگ 33 روزه دانست؟ بله! جنگ 33 روزه نشان داد که آنکه قدرت دارد، دیگر فقط اسرائیل نیست و برای همین است که در این مذاکرات تبادل، شما نتیجه آن جنگ را می بینید. آنکه ضعیف واقع شد، اسرائیل بود. در قرارداد تبادل که توسط سازمان ملل نوشته شد، حزب الله مطرح می کند که مرده یا زنده سربازان اسرائیلی، نباید نتیجه قرارداد را تغییر دهد و رژیم صهیونیستی هم می پذیرد. همچنین اسرائیل می خواست تبادل در کشور ثالث برگزار شود تا این کشور جزئیات را به رژیم صهیونیستی بگوید و آنها تصمیم لازم را بگیرند اما حزب الله خواسته خود را تحمیل به کرسی نشاند و گفت تبادل باید در مرز لبنان و سرزمین های اشغالی انجام شود. آزادی قنطار برای رژیم صهیونیستی خلاف قانون و شرع بود. برای آزدی او نیاز بود که اولمرت موافقت کابینه را بگیرد و از اختیارات خود استفاده کند. همین کار را هم کرد و شب آخر حکم آزادی قنطار را امضا کرد. ذلت در طول تمام مذاکرات برای اسرائیلی ها قابل مشاهده بود. این نتیجه قدرت حزب الله و بر هم خوردن توازن قواست. هنر این است که بتوانیم این موضوع را که امریکا و اسرائیل قدرت حاکم و تحمیل کننده نیستند، تبدیل به ساختار در تمام منطقه کنیم. در لبنان تا حدودی این ساختار شکل گرفته است و بدون شک سید حسن نصرالله محبوب ترین شخصیت این کشور است. البته تلاش زیادی هم از سوی حامیان کردند که این ساختار شکل نگیرد مانند اینکه می خواستند رئیس فرودگاه بیروت عوض شود یا سلاح حزب الله را جمع کنند اما در عرض حدود 6-7 ساعت مشخص شد که در لبنان توازن قوا به نفع کیست؟ وقتی به نیروهای حزب الله حمله کردند، حزب الله به سرعت کنترل بیروت را در اختیار گرفت. در تمام خیابان های مهم بیروت سنگر زده و خیابان ها را بستند. البته فقط هم با نیروهایی که در بیروت داشتند، این کار را انجام دادند. بعد نیروهای جنگنده خود را در خیابان ها و سازمان ها مستقر و اعلام کردند هرکسی که در خانه خودش است، امنیت دارد و کسی نباید از خانه بیرون نیاید. یک عده ای مانند المستقبل در برابر حزب الله مقاومت کردند که ساختمان آنها را گرفتند و در جا تحویل ارتش لبنان دادند. با این کار حزب الله نشان داد که برای جنگ نیامده اند بلکه قصد اصلاح وضعیت را دارد. برای حزب الله که کنترل بیروت را دراختیار داشت، مشکل نبود که شرط کند سینیوره از این به بعد نباید نخست وزیر باشد. حتی همه انتظار داشتند که این شرط توسط حزب الله مطرح شود اما هدف حزب الله این نبود که مخالفان خود را ذلیل کند. زمانی که آقای متکی بعد از اجلاس دوحه به لبنان رفت، با سینیوره دیدار کرد و این بدین معنا بود که ایران هم مخالفتی با نخست وزیری او ندارد. پیروزی حزب الله در تبادل اسرا علاوه بر اینکه نتیجه اداره بسیار خوب مذاکرات بود تا آنجا که رژیم صهیونیستی هم تا آخرین لحظه نمی دانست دو اسیرش مرده یا زنده اند، (البته حدس می زدند که یکی از آنها کشته شده باشد)، محصول مقاومت این جنبش است. علت اینکه حزب الله اعلام نکرد آنها کشته شده اند، چه بود؟ برای اینکه ارزش آدم زنده با آدم مرده متفاوت است و تا آخرین لحظه که تابوت های آنها را زمین گذاشتند، رژیم صهیونیستی نمی دانست، دو سربازش کشته شده اند. اسرائیل می توانست تبادل را به هم بزند؟ خیر. برای همین هم تبادل در مرز ناقوره بود. همچنین قرارداد نوشته شده بود. در تلویزیون های اسرائیل جنجالی برپا شده بود. کانال دو تلویزیون اسرائیلی که مجری اش از قوی ترین مجریان اسرائیلی است، با یک مقام امنیتی و یک مقام سیاسی و یک فعال نظامی به صورت مستقیم تبادل اسرا را پخش می کرد. وقتی حزب الله تابوت دو اسرائیلی را زمین گذاشت، میزگردشان یخ زد. یکی از آنها می گفت کدام احمقی مذاکره می کرده که نفهمیده این دو سرباز کشته شده اند. دیگری می گفت اگر قرار بود سمیر قنطار را بدهیم و دو تا جنازه بگیریم، چرا 33 روز جنگیدیم، چرا 5 هزار تا موشک خوردیم، چرا اینقدر کشته دادیم، این چه سیاستی است؟ اسرائیلی ها دو جور عزاداری داشتند. یکی برای اینکه دو جنازه تحویل گرفته بودند و دیگر به این خاطر که شکست سیاسی خورده بودند. امریکا و رژیم صهیونیستی نخواستند به نتایج سیاسی جنگ 33 روزه تن بدهند اما قدرت استراتژیک به هر حال، خود را تحمیل می کند. برخی اینطور تحلیل می کنند که رژیم صهیونیستی در پس عقب نشینی های اخیر خود با آرام ساختن فضا در پی آماده شدن برای حمله به ایران بود. این تحلیل را چگونه ارزیابی می کنید؟ دلیلی که این مانور را انجام دادیم به این خاطر است که این بار که سولانا به ایران آمد، با دفعات دیگر فرق می کرد. به این معنا که یک نامه ای آورد که 6 امضا داشت و در این نامه حق ما را برای داشتن انرژی هسته ای رد نمی کرد. همچنین بحثی هم از تعلیق نکرده بود. نهایت اصرار آنها توسط نماینده انگلیس بود که همانطور که در مذاکرات ژنو هم خباثت همیشگی اش را نشان داد، به سولانا تأکید کرد که تو باید بگویی که اینها تعلیق کنند. اما به هر حال سولانا مطرح کرد که ما می توانیم مذاکرات را ادامه بدهیم در حالی که شما به غنی سازی ادامه داده و آن را در طول مذاکرات گسترش ندهید. قبلاً به هیچ وجه اینطور نبود، بلکه برعکس بود. می گفتند شما باید غنی سازی را تعلیق کنید تا ما با شما مذاکره کنیم. این یک تغییر بزرگ در استراتژی آنها بود. بعلاوه، یک نامه بدون امضا و غیررسمی (non paper) هم دادند که روند مذاکرات را پیشنهاد می کرد. رژیم صهیونیستی با امریکا و اروپا در تماس است و یکپارچگی اطلاعاتی دارند. اسرائیل یک مانور انجام داد تا بگوید از ترس ما و قدرت نظامی ما بود که ایران وارد مذاکرات شد ولی ما مذاکرات را بدون پیش شرط پذیرفتیم، بعد هم ما مانور انجام دادیم که یعنی اینگونه که اسرائیل گمان می کند، نیست. حیاتی ترین نقطه جهان خلیج فارس است. الآن بیش از 30درصد از نفت صادراتی دنیا از خلیج فارس و تنگه هرمز می گذرد. نفت هم یعنی زندگی و حیات و از قیمت نفت مهمتر، امنیت نفت است. به این معنا که شما بدانید فردا نفت دارید. شما اگر مطمئن نباشد که در پمپ بنزین، بنزین وجود دارد، اتومبیل می خرید؟ بدون شک نمی خرید. پس با نفت نمی شود، شوخی کرد. یکی از دلایل پشتیبانی غرب از اسرائیل برای گسترش از نیل تا فرات، نفت و جریان نفت است، چون جریان های نفت در میان نیل تا فرات است. آبراه هایی هم که باید نفت را منتقل کنند، مانند تنگه هرمز، باب المندب و کانال سوئز بین نیل و فرات است. اینکه اسرائیل از 60 سال قبل تا قبل از انقلاب اسلامی گسترش پیدا می کرد، یکی از دلایلش این بود که شاه ایران نفت را براساس راهبرد امریکا استخراج می کرد، می فروخت و پول آن را خرج تضمین امنیت در خلیج فارس می کرد. اما الآن که اسرائیل هر روز کوچکتر می شود. در سال 1982 اسرائیل تا بیروت پیش آمد. امریکا، انگلیس، فرانسه و ایتالیا نیروی نظامی آوردند به این معنا که ما اشغالگری را نه تنها از نظر سیاسی بلکه از حیث نظامی هم پشتیبانی می کنیم که حزب الله با آنها جنگید و کم کم عقب نشینی کردند تا آنجا که از غزه هم عقب نشینی کردند. اسرائیل که قرار بود از نیل تا فرات را بگیرد و نیل تا فرات را ناموس خود حساب می کرد، حالا در حال کوچک و کوچکتر شدن است. امریکایی ها با اداره نفت دنیا را اداره می کنند. اگر کسی جلوی نفت را بگیرد، امریکا بیچاره می شود. آنها ناچار شدند بعد از شاه خودشان در منطقه حاضر شوند و در همه کشورها پایگاه نظامی بزنند. یک نیروی دریایی قوی در خلیج فارس و یک نیروی زمینی قوی هم در منطقه مستقر کرده اند. این نیروی دریایی بزرگترین ضعفش این است که از خودش نمی تواند خوب دفاع کند. این بدین خاطر است تمام توان دفاعی اش ضد موشک است. ما الآن اژدری داریم که چهار برابر اژدرهای شناخته شده دنیا سرعت دارد. موشکهای کرم ابریشم که ما آن را بسیار پیشرفته کردیم و زمین به دریاست تا موشکهای کروز و یا قایق های تندرویی که الآن داریم، همه اینها تهدیدات جدی برای ناوهای هواپیمابر است. این ناوبرها هم همه جا نمی توانند بروند. چرا که پستی و بلندی های زیر آب این اجازه را به آنها نمی دهد. مگر اینکه ناوهای جنگی دیگری بیاورند که از این ناوها محافظت کند. اگر یکی از ناوها به خاطر موشک های ما مجبور شود که به ساحل برگردد، آبروی آمریکایی ها می رود و دیگر تضمین آنها برای امنیت جریان نفت وجود نخواهد داشت و خدا می داند قیمت نفت چه خواهد شد. به همین خاطر حمله به ایران شوخی است. علی الخصوص که ما در مانورمان نشان دادیم که جدی هستیم. این چیزی نیست که نظام سرمایه داری بتواند تحمل کند. نظامیان، البته باید خودشان را برای بدترین حالت آماده کنند و این بدین خاطر است که بوش بسیار احمق است و کارهای عاقلانه ای انجام نمی دهد. به نظر شما استراتژی بعدی رژیم صهیونیستی چیست؟ بدون شک فتنه داخلی مهمترین کاری است که آنها می توانند در تضعیف ما انجام دهند. ببینید مردم اسرائیل دیگر در صحنه نیستند. مهاجرت معکوس شروع شده است، ایدئولوژی خود را تغییر دادند. "پرز" که از فهمیده ترین افراد اسرائیل است، یک کتابی نوشت به اسم "خاورمیانه جدید" و در آن مطرح کرد که دیگر نمی توانیم وعده از نیل تا فرات را از نظر نظامی محقق کنیم بلکه باید از نیل تا فرات را از نظر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی محقق کنیم. پس از فروپاشی شوروی، امریکا این موضوع را جز نظم نوین جهانی مطرح کرده بود. نظم نوین جهانی یعنی امریکا، "آقای دنیا" شود و در منطقه هم اسرائیل آقا شود. می گفتند اگر مثلاً بخواهیم یک مرکز بانکداری در منطقه قرار دهیم، آن مرکز بانکداری اسرائیل باشد یا یک مرکز تجارت بگذاریم که اسرائیل است. کنفرانس مادرید تشکیل شد. زمانی که صدام به کویت حمله کرده بود، عربها یک عده طرفدار صدام بودند یک عده هم مخالفش. شوروی فروپاشیده بود. عربها در ضعیف ترین حالت بودند. امریکایی ها 500 هزار نیرو در منطقه آورده بودند. اسرائیل آن زمان هم کابینه اش از همه وقت قوی تر بودند. چند خاخام عضو کابینه بودند. آنها به کنفرانس مادرید رفتند و نتیجه اش خاورمیانه جدید شد. همه طوری تنظیم شده بود که اسرائیل آقای منطقه شود اما اینطور نشد. در ایدئولوژی خود بازنگری کرده بودند. خاخام های داخل اسرائیل مخالف این روند بودند و می گفتند که مردم را از سراسر دنیا با وعده از نیل تا فرات اینجا آورده اید و حالا از موضع خود عقب نشینی کرده اید؟ در اسرائیل قوی ترین شخصیتی که می توانست این نظریه را پیش ببرد رابین بود. او نخست وزیر شد تا این طرح را اجرا کند. خاخام ها دستور ترور او را را دادند. جوانی به نام "آیران" رابین را زد و هیچ کس نتوانست او را محاکمه کند. اسرائیل هم رهبری اش به جایی رسید که پرز بعد از رابین با چند صدم درصد از نتانیاهو برد. پرز برای اینکه رأی بیاورد و راه رابین را ادامه دهد، به لبنان حمله کرد که 16 روز طول کشید. این حمله را با تأیید امریکا کرد چون می خواست تندروهای اسرائیل از نتانیاهو ببرند. حزب الله هم می خواست ناتانیاهو ببرد. حزب الله 16 روز مقاومت کرد و پرز را شکست داد و پرز نتوانست رأی تندروها را جلب کند و شکست خورد. امریکایی ها باید کاری کنند که ما در صحنه نباشیم. باید فرهنگ ما را لوث کنند. از سلمان رشدی شروع کردند و تا به امروز ادامه دادند. رهبر معظم انقلاب به خوبی به اهداف آنها پی برده و علیه آن سرمایه گذاری کردند. پولی که آنها در کنگره تصویب می کنند، برای ما خرج اسلحه و مهمات نمی کنند. این پول ها را خرج چیزی می کنند که ندارند. خرج این می کنند که ما دست از فرهنگ خود برداریم و سست شویم. شکست اسرائیل چه تأثیری در تغییر تاکتیکشان در لبنان دارد؟ در لبنان تلاش می کنند که رهبری سید حسن نصر الله را زیر سئوال ببرند، اختلاف افکنی کنند. حزب الله را قدرت طلب معرفی کنند که رهبر حزب الله تاکتیک عکس آنها را عمل کرد و یکی از سهم های خود را در کابینه به سنی ها و اگذار کرد و یکی دیگر را هم به دروزی ها داد و تنها از یک سهم خود استفاده کرد. با توجه به اینکه ثلث ضامن را هم گرفته است و خلاصه حق وتو را دارد. منبع : رجا نيوز ( با اصلاح جزپي متن )[/align]
  11. [align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي مطلب زير بخشي از خاطرات روبرت باير جاسوس سازمان سيا است كه در دهه 80 ميلادي در منطقه خاورميانه خدمت مي كرد . ترجمه كتاب خاطرات وي هم اكنون به عنوان پاورقي توسط خبرگزاري فارس منتشر مي شود : در يكي از دستور العملهاي آموزشي ما گفته شده بود كه چگونه پس از جنگ اعراب واسرائيل در سال 1967 ميلادي، تعدادي از ماموران سازمان ما به اين نتيجه رسيدند كه يك هواپيماي باري ربوده شده متعلق به شوروي را با خوك هاي زنده پرنموده و آنها را بر روي شهر مكه- مقدس ترين شهر اسلام- فرو بريزند. اين كار براي روشن كردن آتش انتقام در خاورميانه و جدايي از شوروي بعنوان دولتي كه تاثيرات خود را در اين منطقه رو به افزايش نهاده بود ، صورت مي گرفت . مشابه چنين ايده هاي نابي !!! احتمالا هنوز هم در بين نهادهاي اطلاعاتي دشمن طرفداران زيادي دارد و بعيد نيست از اين شيوه ها براي تفرقه انداختن بين مسلمين استفاده كنند و متاسفانه با جهالتي كه هم اكنون بخشي از مسلمين گرفتار آن هستند بعيد نيست خيلي زود به نتيجه برسند [/align]
  12. [align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي پيش از اين در كتابي خوانده بودم يكي از علل پيروزي كمانداران پارتي استفاده از نوعي كمان چند جزپي بود كه قدرت و سرعت بيشتري نسبت به كمانهاي رايج آن زمان به تير پرتاب شده مي داد و زره هاي رومي ها در برابر تيرهاي پرتاب شده پارتها مقاوم نبوده و موجب تلفات بالاي آنها مي شد آيا كسي از دوستان در اين خصوص اطلاع بيشتري دارد ؟[/align]
  13. zed

    هاور کرافت یونس 22

    جت يا حسين رو هم اضافه كن!تازه ليش هم مي گن قرار هس سري جديد موشك ها با نام قدر بياد! سفير عربيه يا فارسي؟من فكر مي كنم بر وزن فعيل باشه :? در كل بنظر من هر چند ما به ائمه اطهار(ع) اعتقاد داريم ولي دليل مي شه بيايم عربي رو بر فارسي ترجيه بديم! بنظر من بجاي جايگزيني بيهوده ي چرخبال و بالگرد با هليكوپتر كه هيچ كس هم استفاده نمي كنه بهتره اينا رو درست كنيم تا ضد انقلاب هم بهمون بر چسب عرب پرست نزنه! [align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي هر نام داراي معنا و فلسفه خاصي است كه نوع بينش و تفكر را مي رساند و بدون توجه به اين مباني نمي توان در مورد آنها قضاوت كرد . به عنوان نمونه آيا مي توان به انستيتو پاستور ايران اعتراض كرد چرا اسم يك دانشمند فرانسوي را روي خود گذاشته يا به شهرداري تهران اعتراض كرد چرا نام يكي از خيابانها را ادوارد براون انتخاب كرده يا مهمتر ما ميدان آرژانتين و خيابان آفريقا داريم كه هيچ ربطي هم به ايران ندارند در صورتي كه احداث آنها توسط ايراني ها صورت گرفته است . قبل از قضاوت در مورد چيزي بايد به ريشه ها و علتهاي انتخاب آنها مراجعه كرد . اين طبيعي است كه وقتي رژيمي بر مباني و اعتقادات ديني شكل مي گيرد بر روي توليدات زمان خود نامهايي را مي گذارد كه بيانگر راه و روش و بينش او باشند . نامهايي كه در بالا آورديد صرفا اسامي عربي نيستند و يادآور پديده اي هستند 1- خيبر : منطقه اي نزديك مدينه و داراي قلعه اي متعلق به يهود به همين نام كه توسط مسلمين و به خصوص با رشادت امير المومنين علي عليه السلام فتح شد 2 - صاعقه : برق آسماني و معادل فارسي آن آذرخش است كه قبلا در يكي از هواپيماهاي توليد شده استفاده شده است كنايه از چالاكي و سريع و مرگبار بودن است و در قرآن نيز ذكر شده 3 - ميثاق : پيمان و عهد و كنايه از راستي گويي در عمل و در قرآن نيز ذكر شده 4 - حوت : ماهي در قرآن ذكر شده و ماهي بوده كه يونس پيامبر را به فرمان خدا در دريا بلعيده و در شكم خود حفظ كرده و به ساحل آورده است 5 - يونس : پيامبر الهي كه بر قوم آشور از اقوام بين النهرين مبعوث شده است 6 - كوثر : خير كثير و نيكي بسيار لقب حضرت فاطمه سلام الله عليها كه در قرآن ذكر شده 7 - عاشورا : روز دهم محرم و روز مقابله حق و باطل در صحراي كربلا 8 - قدر : شبي از شبهاي ماه مبارك رمضان كه نزول ملاپك در آن صورت گرفته و شبي است با عظمت و در قرآن ذكر شده 9 - فاتح : پيروز و ظفرمند 10 : ذوالفقار : شمشير امام اول مسلمين امير المومنين علي عليه السلام كه دشمنان بسيار از دم آن گذشتند و به درك واصل شدند . در حديث قدسي در روز احد است كه در گرماگرم جنگ و بر اثر رشادت نمايان حضرت علي عليه السلام صدايي در ميدان طنين انداز شد كه شمشيري مانند ذوالفقار و جوانمردي مانند علي عليه السلام وجود ندارد سماوات : آسمانها در قرآن و ادعيه ذكر شده است 11 - حسين عليه السلام : امام سوم مسلمين كه با فدا ساختن جان خود اسلام راستين را زنده نگه داشت اينكه انسان در قبال كشور و آب و خاك و مردم و فرهنگ و زبانش حساس باشد بسيار پسنديده است اما اين حساسيت بايد معقول و توام با واقع بيني باشد در واقع زبان عربي زبان ديني مسلمين است همانطور كه زبان انگليسي زبان علمي و بين المللي بوده و قبل از آن زبان فرانسه اين خصوصيت را داشته حالا باز هم ايران خط و زبانش را فارسي نگه داشته و فرهنگستان براي پاس داشتن فارسي ايجاد كرده است در كشور تركيه خط رسمي لاتين و انگليسي است يا كشور مصر كه از قديم الايام عرب محسوب نمي شده اكنون هم به عربي سخن مي گويد و هم به عربي مي نويسد و هم بهترين قاريان قرآن كه از مردم شبه جزيره عربستان هم بهتر قرآن مي خوانند اهل آن كشورند سخن آخر اينكه هر كلمه عربي را نبايد بيگانه دانست چرا كه برخي از آنها مانند كلماتي كه در بالا آمد مقدس و آميخته با انديشه و آيين مي باشند [/align]
  14. تانك مركاوا (مركاوا در عبري به معناي ارابه) جزو پيشرفته ترين و مجهزترين تانكهاي ميدان نبرد در جهان است كه توسط كارخانجات رژيم صهيونيستي، طراحي و ساخته شده است. نگاهي به قدرت اين تانك و تجهيزات آن، قدرت مقابله رزمندگان حزب الله را بهتر نشان خواهد داد. تانك هاي مركاوا ستون فقرات يگان هاي زرهي ارتش رژيم صهيونيستي را تشكيل مي دهند. اين تانك ها در چهار كلاس ام كا1 تا ام كا4 توليد و عرضه شده اند كه نمونه آخري يكي از پيشرفته ترين و مدرن ترين تانك هاي جهان به شمار مي آيد. اولين كلاس مركاوا يعني ام كا1 در سال 1979 وارد خدمت شد و توليد آن تا سال 1983 ادامه پيدا كرد. پس از آن با انجام يكسري ارتقا كمي و كيفي ام كا2 معرفي شد و توليد آن تا سال 1990 ادامه پيدا كرد و پس از آن جاي خود را به نسل سوم يعني ام كا3 داد. توليد نسل سوم تا سال 2002 ادامه پيدا كرد و پس از آن ام كا4 متولد شد. ام كا4 تمام مراحل ساخت و توليد را در سازمان صنايع دفاعي رژيم صهيونيستي گذراند. اين نسل يك پيشرفت فوق العاده را نسبت به سه نسل قبلي ارايه كرد. از يك سو يك سلاح مهلك تر بود و از سوي ديگر يك وسيله نقليه امن تر براي خدمه محسوب مي شد. اين تانك شامل ابداعات مختلف در همه قسمت هاي كيفي تانك، حفاظت، قابليت نجات، توان شليك و حركت بود. مهم ترين تغييرات اعمال شده در سري آخر مركاوا را مي‌توان اضافه شدن و بهبود، زره چند تكه قابل افزايش از نوع ماجول، مسافت ياب بهبود يافته، مسلسل بسيار پيشرفته با قدرت نفوذ و نواخت بالا، تهويه پرقدرت و سيستم حفاظت كنندهء خدمه در برابر حملات اتمي، ميكروبي و شيميايي نام برد. سيستم جديد ديگري كه در آن به كار گرفته شده يك دوربين 360 درجه است كه مجهز به عدسي گردون بود و از دورنماي صحنه اي كه در ديد مسلسل است عكس برمي دارد. اين دوربين در صورت مشاهده هر تحرك مشكوك يا فعاليت مشكوك در اطراف تانك، آن را به خدمه اطلاع مي دهد .اين سيستم براي تأمين ايمني تانك در محيط هاي خطرناك بسيار مناسب است. جالب اينكه براي اين كار نيازي به چرخاندن دوربين نيست، بلكه اين دوربين اساساً از ساختار پوششي 360 درجه برخوردار است و تصاوير آني از محيط را در اختيار خدمه تانك قرار مي دهد كه به آگاهي آنها از محيط اطراف و تهديدات احتمالي پيرامون وسيله نقليه مي افزايد. از آنجايي كه موتور تانك در قسمت جلوي آن قرار دارد، در نتيجه جرم بيشتر تانك در اين قسمت جمع شده و در شرايط بحراني فرار از در پشتي تانك براي سرنشينان آسانتر مي شود. مركاوا سريع حركت مي كند، بسيار پر قدرت است و بدنه آن از نوعي فلز ضد ضربه كم نظير ساخته شده است. مجموعه اين خصوصيات مركاوا را به يكي از ايمن ترين تانك هاي جهان براي سربازان تبديل كرده است. ام كا4 به سيستم كنترل شليك مدرن مجهز شده است كه شامل محاسبات كامپيوتري و سيستم توازن براي تغييرات آب و هوايي مي باشد. تانك شامل ديد دو محوري توپچي و ديد دورنماي دو محوري فرمانده است كه هر دو به دوربين هاي مادون فقرمز و صحفه نمايش براي ديد در شب و روز مجهزند كه به افزايش احتمال اصابت به هدف كمك مي كند در اين تانك يك سيستم ردياب اتوماتيك وجود دارد كه از چندين كيلومتر دورتر مي تواند بر روي هدف قفل كند. اين سيستم ردياب قابليت تمركز بر روي هليكوپترهايي كه در ارتفاع پايين پرواز مي كنند را هم داراست. هر يك از سرنشينان ام كا4 يك صفحه نمايش رنگي اختصاصي دارند كه مي توانند مناظر اطراف را بر روي صفحه نمايش خود ببينند. فرمانده نيز مي تواند از نقشه اش براي موقعيت يابي و جستجو استفاده كند. به دنبال وقوع انتفاضه الاقصي، وزارت دفاع اسرائيل، برخي از تانكهاي مركاواي خود را به نحوي تغيير داد كه اين تانكها بتوانند نيازهاي يك جنگ شهري را برآورده كنند؛ عمده اين تغييرات در قسمت موتور به وقوع پيوستند و تاثيري بر كارايي رزمي اين تانكها نداشتند. اين مدل، نوعي از تانك "مركاواي 3" مي‏باشد كه ويژه جنگهاي شهري، تجهيز شده است و مجهز به يك مسلسل داخلي 50 ميلي‏متري ام2 ساخت براونينگ مي‏باشد كه خدمه را قادر به شليك پرقدرت و با نواخت بالا مي‏نمايد، بدون آنكه در معرض تير دشمن قرار بگيرند. در اين مدل، همچنين از حفاظت‏هاي بيشتري براي صدمه نديدن در برابر انفجار نارنجك يا مواد انفجاري دست‏ساز استفاده شده و توري‏هاي خاصي جهت محافظت دوربين‏ها و هواكش‏ها، تعبيه شده است. همچنين دستگاهي جهت علامت ‏گذاري نقاط و يك دوربين در قسمت عقب تانك نصب شده است تا خدمه بهتر بتوانند در خيابانهاي باريك، جهت ‏يابي كنند به گزارش پايگاه اينترنتيرژيم صهيونيستي "گلوبز" در جنگ 33 روزه 52 تانك مركاوا به شدت آسيب ديده و 5 فروند به كلي نابود شدند. بنا به اظهارات يكي از مسئولين پروژه تانك هاي مركاوا در صنايع دفاع رژيم صهيونيستي، با وجود زره قدرتمند و چند لايه مركاوا، بيست و دو فروند از موشك هاي ضد تانك حزب الله در بدنه تانك ها نفوذ كردند كه منجر به كشته شدن 23 تن از خدمه آن ها شدند. يعني 10 درصد كل خدمه تانك ها هلاك شدند. به طور كلي راكت هاي ضد تانك قديمي و ضعيف آر پي جي7 آسيبي به زره مركاوا نمي رساند و فقط اگر راكت بصورت عمودي به زره برخورد كند مقداري در آن بخش خسارت ايجاد خواهد كه به دليل استفاده از زره ها ساندويچي بعد از مراجعت تانك به پادگان ميتوان به سرعت زرههاي خراب شده را با جديد تعويض كرد افسران صهيونيست اظهار داشته اند كه حزب الله از موشك هاي ضد تانك پيشرفته‌اي استفاده كرده اند كه توانستند در زرهي با ضخامت 70 تا 90 سانتي متر از فولاد نفوذ كنند. دو فروند از تانك هاي ام كا4 به كلي از بين رفتند و 18 فروند ديگر هم به صدمه جدي ديدند كه 10 فروند ديگر اصلا قابل تعمير نبودند. صهيونيست‌ها آنقدر به مركاوا اطمينان داشتند كه اصلا فكر نمي كردند به اين راحتي و با استفاده از تاكتيكهاي پيشرفته و نامتقارن حزب الله لبنان اينگونه اسطوره نبرد زميني شان همچون برگهاي درخت بر روي زمين بريزد و نماد و ستون حركت زرهي زميني آنها فلج شود اما با اقدامات و برنامه ريزي هاي حزب الله و بررسي تمامي جوانب اين تانك، مركاواي 4 يعني پيشرفته ترين نسل انها كه مجموعه اي از انواع سلاح ها و امكانات پيشرفته بود، هيچگاه نتوانست حتي تا رود ليتاني نيز پيشروي كند و اقتدار پوشالي اش به خاطره ها پيوست. ژنرال "تال" بنيانگذار صنعت تانك سازي دررژيم صهيونيستي زماني كه اقدام به ساخت اين تانك كرد، اعلام كرده بود كه اين تانك بهترين محافظ ممكن براي خدمه آن است اما مشخص شد حزب الله، قادر به فلج كردن تانك‌ ها شده و نفرات زيادي از آنها كشته و مجروح شدند. در سال 2005، بيش از 5000 كارگر مستقيما درگير توليد مركاوا بودند؛ ضمن اينكه 5000 شغل غيرمستقيم ديگر نيز به واسطه توليد مركاوا در 220 شركت اسرائيلي ايجاد شده بود. همچنين در سال 2005، به واسطه صدور تجهيزات وابسته به تانك مركاوا، 200 ميليون دلار سود خالص،‌ عايد رژيم صهيونيستي شد. ( البته خود تانك، هيچگاه صادر نشده است) كارخانجات درگير توليد مركاوا، انتظار دارند تا سال 2007، تعداد شغل هاي مرتبط با توليد مركاوا به ميزان 2000 نفر افزايش يابد و صدور فطعات مرتبط نيز تا 400 ميليون دلار، سود عايد دولت صهيونيستي كند كه با شكست مفتضحانه اين تانك در جنگ با حزب الله، شركتهاي وابسته به آن در اسرائيل تعطيل شدند. مشخصات: وزن : 65 تن سرنشينان : 4 نفر سلاح هاي اين تانك : يك توپ 120 ميليمتري ماكزيمم سرعت : 70 كيلومتر در ساعت برد : 500 كيلومتر حركت بدون سوختگيري منابع: مجله جنگ افزار (با تلخيص)، سايت اينترنتي "گلوبز" سايت انجمن هاي تخصصي * گردآورنده: رامتين شاهين فر منبع : خبرگزاري فارس
  15. با سلام خدمت همه دوستان گرامي مواردي كه اشاره شد مانند عمليات كربلاي 4 و عمليات بدر عملياتهايي بودند كه توسط ايران انجام شده و با ناكامي مواجه شدند . به جز حمله ها و پيشروي هاي اول جنگ در مقاطعي از جنگ نيز عراق دست به عمليات زد از از جمله سلسله عملياتهايي كه به دفاع متحرك معروف شد و در حد فاصل عمليات والفجر 8 و كربلاي يك اتفاق افتاد و بارز ترين نتيجه آن تصرف موقت شهر مهران بود كه صدام آن را با فتح خرمشهر و فاو برابر مي دانست و در نهايت با انجام عمليات كربلاي يك و آزاد سازي مهران پرونده اين سلسله عمليات عراق بسته شد و موارد ديگر عملياتهاي عراق در اواخر جنگ بود كه منجر به تصرف مجدد فاو شد و عقب نشيني هاي پي در پي نيرو هاي ايراني از خاك عراق را در پي داشت و منجر به پذيرش قطعنامه 598 توسط ايران شد و همچنين پس از قطعنامه ورود عراق به خاك ايران جهت تصرف مجدد خرمشهر و استان خوزستان كه با مقاومت جانانه نيروهاي مسلح ايران مجبور به عقب نشيني شد و ظاهرا آخرين عمليات ايران در اين خصوص كه منجر به تصرف مجدد شلمچه ايران و عقب نشيني عراق به داخل خاك خود شد . اگر عمليات منافقين را هم به حساب عمليات عراق بياوريم عملياتهاي چلچراغ و آفتاب كه محدود بوده و در جبهه غرب در منطقه فكه صورت گرفت و موفق نبودند و عمليات فروغ جاويدان و لشكر كشي منافقين به سمت كرمانشاه كه با عمليات مرصاد پاسخ داده شد و منجر به تلفات بالاي منافقين گرديد . در كل بيشتر زمان جنگ ابتكار عمل دست نيروهاي ايراني بوده و عراق كمتر فرصت خود نمايي را پيدا مي كرد و بيشتر به فكر تثبيت خطوط دفاعي خود بود تا انجام عمليات تهاجمي . در خصوص عمليات كربلاي 4 هم همانطور كه دوستان ذكر كردند به دليل لو رفتن عمليات توسط آمريكايي ها با شكست مواجه شد ناگفته نماند از حدود 250 گردان آماده عمليات تنها حدود 50 گردان وارد عمل شدند و همان شب اول پس از عدم موفقيت در تثبيت مواضع بدست آمده ادامه عمليات لغو شد . اين عمليات يك حسن داشت و آن شناسايي نقطع ضعف دفاعي عراق در منطقه شلمچه بود كه بر اساس آن عمليات كربلاي 5 به فاصله دو هفته از عمليات كربلاي 4 و در غافلگيري كامل نيروهاي عراقي اجرا شد و مواضعي نظير خاكريزهاي مثلثي كانال ماهي منطقه پنج ضلعي كانال زوجي كه در عملياتهاي قبلي تصرف نشده بود تصرف شد و نيروهاي ايراني به منطقه التنومه در 11 كيلومتري بصره رسيده و ارتش عراق جهت جلوگيري از پيشروي بيشتر ايران به معناي واقعي كلمه نيروهاي خود را به مسلخ برده و فدا كرد و آمار تلفات و اسراي بالاي اين عمليات مويد اين حرف است چيزي حدود 50000 كشته و زخمي و اسرايي از 116 تيپ ! فشار كمرشكن ايران باعث شد قطعنامه 598 كه براي اولين بار در آن صحبت از منازعه و شناسايي متجاوز شده بود در شوراي امنيت تصويب شود كه عراق بلافاصله پذيرفت و ايران شرايطي را براي پذيرش مطرح كرد و حدود يك سال و چند ماه بعد پذيرش از سوي ايران صورت گرفت . هدف بلوك شرق و غرب تبديل منازعه ايران و عراق به جنگي فرسايشي بود و زماني كه پيروزي ايران قريب به يقين مي نمود هر جنايتي را مرتكب شدند تا اين جنگ برنده نداشته باشد ارتش عراق تنها ارتشي در تاريخ است كه پس از پايان جنگ قوي تر از آغاز جنگ بود و همين مورد سبب وسوسه حمله به كويت شد تا صدام آنچه را كه از ايران نتوانست بگيرد از كويت بگيرد و اين با اين كار گور خود را با دست خود كند و اين همان امداد الهي بود كه دشمن ما را گرفتار ديگر دشمنانمان كرد و به دست خود آنها نابود ساخت
  16. براساس گزارش فاش شده از تحقیقات يک مرکز پژوهشي نزديک به محافل صهيونيستي و نومحافظه کاران امريکا، امارات متحده عربي درصدد است تا يک خط لوله جديد از خاک خود به منطقه الفجيره در ساحل درياي عمان احداث کند تا در صورت بسته شدن تنگه هرمز از سوی ایران، جایگزینی برای انتقال نفت از منطقه خلیج فارس باشد. به گزارش رجانیوز، مؤسسه سياست هاي خاور نزديک در واشنگتن به دولت امريکا پيشنهاد کرده است به سبب مسدود شدن تنگه هرمز از سوي ايران درصورت اغاز جنگ، به دنبال جايگزين هاي جديدي به منظور انتقال نفت خليج فارس به خارج از اين منطقه باشد. بر اساس توصيه هاي اين مرکز پژوهشي که همزمان با شدت گرفتن تهديدات جمهوري اسلامي ايران مبني بر بستن تنگه هرمز در صورت حمله نظامي امريکا به اين کشور منتشر شده است، تأکيد شده امريکا بايد براي انتقال نفت خليج فارس به فکر راه هاي جايگزين ديگري از جمله احداث خط لوله مستقيم نفت از کشورهاي خليج فارس به درياي عمان و درياي سرخ و درياي عربي باشد، به گونه اي که هيچ کدام از اين خطوط لوله نفتي از تنگه هرمز عبور نکند. در همين زمینه، در پژوهش انجام شده از سوي مؤسسه سياست هاي خاور نزديک در واشنگتن فاش شده است که امارات متحده عربي درصدد است تا يک خط لوله جديد از خاک خود به منطقه الفجيره در ساحل درياي عمان احداث کند. اين خط لوله توان انتقال روزانه 1/5 ميليون بشکه نفت را بدون عبور از تنگه هرمز خواهد داشت. در اين پژوهش از واشنگتن خواسته شده که اين پروژه را دنبال کند. امارات اين پروژه را سال گذشته اعلام کرد اما عمان مانع از انجام آن شد. براساس اين پژوهش همچنين مي توان دو خط لوله ديگر را از عربستان به سمت ساحل درياي سرخ و خلیج فارس احداث کرد. قرار است يک شرکت پيمانکار چيني اين پروژه را در سال 2010 اجرا کند. فاش شدن اين اطلاعات در پي جستجوهاي اين مرکز مطالعاتي نزديک به لابي يهودي و نومحافظه کاران امريکا براي يافتن گزينه هايي صورت گرفت که ايران احتمالاً در صورت روبرو شدن با اقدام نظامي امريکا به سبب موضوع هسته ای اش، از آنها استفاده خواهد کرد. منبع : رجا نيوز
  17. اينم حرفيه اما اونا مسلمان واقعي نيستن. نه اين كه من مسلمان تمام عيارم ها نه. اما اونا نبايد با شيعه ها بد رفتاري بكنن. آدم از دست وهابي ها و فلسطيني ها تو خانه ي خدا امنيت جاني نداره. اگر كسي بر اساس تفكر اشتباه و خطاي خود مرتكب عمل خلاف و بدي مي شود بايد ما هم مثل او باشيم ؟! اگر ما مدعي هستيم كه راه و روش بهتري داريم نبايد تفكر و عمل خطا را تكرار كنيم . از اصول ما آزادگي و مبارزه با ظلم و راضي نبودن به ذلت در مورد هر انساني است و اين مرام جهان شمول اسلام ناب و تشيع است . در غير اين صورت خيلي راحت مثل بقيه كشورهاي دنيا مي گفتيم چون منافع ما در حمايت از فلسطينيها و در افتادن با اسراپيل نيست راحت كنار بكشيم و رابطه با اسراپل برقرار كنيم و صد البته اين خوشايند آمريكا است و بابتش كلي امتياز به ما مي دهد و اصلا در برابر اعراب متحد ما خواهند بود و مسلما اين همه زحمت و جنگ و تحريم و قطعنامه را هم نداشتيم و البته در آن صورت ديگر نبايد اسم خودمان را انسان مي گذاشتيم .
  18. [align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي قضاوت درباره بهشت و جهنم رفتن بندگان مخصوص خداوند متعال است و به يقين او با عدالت با بندگانش برخورد خواهد كرد اميد شيعه نيز به اين است كه در سايه اعتقاد به ولايت زندگي بهتر و انساني تري داشته باشد و توشه بيشتري براي عالم آخرت فراهم آورد . اعتقاد به ولايت تنها در حرف نيست بلكه در عمل متجلي مي شود و اين از امتحانات الهي مشخص مي گردد آن هنگام كه مجبور شويم بين منافع زودگذر مادي وفرمان الهي يكي را انتخاب كنيم و اين همان شب دهم محرم است و من گمان نمي كنم پروردگار دانا و توانا يك فرد شيعه دزد و خاپن را كه مايه آبروريزي انسانيت است را به بهشت بفرستد و در مقابل انسان غير شيعه اي كه كارنامه اعمالش به اين ننگها آلوده نشده را به جهنم وارد نمايد . بي ترديد ولايت از اصول مهم و غير قابل خدشه در سعادت انسان است . اما خداوند علاوه بر ولايت ديگر جنبه هاي زندگي آدمي را نيز در نظر خواهد گرفت و در مجموع براي انسانها در قيامت قضاوت خواهد فرمود و در اين ميان بنا بر احاديث و روايات و آيات قرآن ولايت سهم عمده و به سزايي دارد در مرام اسلام كه مرام واقعي انسانيت است ظلم بر هر موجودي ممنوع است چه انسان و چه حيوان و چه گياه فرقي ندارند ظلم ظلم است و مبارزه با آن يك فريضه و پذيرش ذلت در برابر ظلم نيز از همه به خصوص مسلمانان و شيعيان واقعي به دور مي باشد امام حسين عليه السلام در واقعه عاشورا دو كلام و دو پيام گوهر بار دارند كه نه تنها براي مسلمانان بلكه براي كل انسانها بيان شده است يك دوري از ذلت و پستي و ديگري ستايش از آزادگي آن هنگام كه فرمودند اگر دين نداريد آزاده باشيد به يقين حساب آنان كه ظالمند در نزد خدا با آنان كه مظلومند جداست و او با دزدان همان رفتار را ندارد كه با مالباختگان دارد آنان كه در برابر تجاوز به جان و مال و ناموسشان پايداري و ايستادگي مي كنند و در اين راه كشته مي شوند حتما از رحمت الهي بهره خواهند برد اما اينكه ميزان آن چه باشد را خود خداوند مي داند و بس . حتما شنيده ايد كه پيامبر گرامي اسلام صل الله عليه و آله و سلم قبل از بعثت در پيماني به نام پيمان جوانمردان ( حلف الفضول ) به جهت گرفتن حق يك مظلوم از يك ظالم شركت كردند و پس از بعثت نيز به آن مباحات مي كردند در صورتي كه ظالم و مظلوم هر دو بت پرست بودند . بايد نژاد پرستي و تعصب بيجا را كنار گذاشت و كمي انساني انديشيد زيرا ما مسلمانان نه در قبال تنها همكيشان خود بلكه در قبال كل بشريت مسپوليم امام علي عليه اسلام اجازه قتل و آزار ابن ملجم را ندادند و از غذا و شيري كه براي ايشان مي آوردند سهمي هم براي قاتل خود مي فرستادند آيا فلسطينيان و ديگر مظلومين عالم از ابن ملجم هم كمترند ؟ به راستي ما در پيشگاه عدل الهي و حتي در برابر وجدان خويش چه جوابي خواهيم داشت ؟ [/align]
  19. [align=justify]با سلام خدمت دوستان گرامي فكر مي كنم در خصوص بحث مطرح شده مقاله زير پاسخگوي بسياري از پرسشها باشد . منبع مقاله در پايان مطلب ذكر شده است . متاسفانه به دليل عدم دسترسي امكان گذاشتن عكسهاي مربوط به مقاله را ندارم و شما مي توانيد با مراجعه به سايت منبع مقاله :!: آنها را مشاهده كنيد . 1.تنگه ی هرمز کجاست؟ تنگه ی هرمز یک آبراهه‌ی استراتژیک است که نقطه‌ی اتصال خلیج فارس و دریای عمان محسوب می‌شود. در شمال، به ج. ا. ایران و در جنوب به عمان و امارات متحده‌ی عربی محدود است. طبق اطلاعات ویکی‌پدیا 34 کیلومتر پهنا دارد و تنها راه اتصال به آبهای آزاد برای خلیج فارس است. اما تنها دو بخش 3 کیلومتری از عرض این تنگه، عمق کافی را برای کشتیرانی و عبور رزمناو‌ها دارد. 3 کیلومتر برای ورود به خلیج فارس و 3 کیلومتر برای خروج. ترانزیت مواد سوختی و دیگر کالا‌ها از آبهای ج. ا. ایران و عمان و تحت توافقنامه‌ی سازمان ملل متحد (United Nations Convention on the Law of the Sea) صورت می‌گیرد. 2.اهمیت تنگه‌ی هرمز از آن‌جا که تنها راه ترانزیت نفت و دیگر فراورده‌های آن از منطقه‌ی خلیج فارس و کشور‌های حوزه‌ی آن، این تنگه‌ی است؛ می‌توان به اهمیت استراتژیک این آبراه پی برد. EIA می‌گوید 20 درصد نفت و فراورده‌های نفتی مورد نیاز دنیا از طریق این تنگه صادر می‌شود. [1] بنا بر اظهار Energy Information Administration نرخ صادرات نفت خام از این تنگه 16.5 تا 17 میلیون بشکه در روز (bbl/d) است. این نفت توسط کشور‌های عربستان سعودی، ج. ا. ایران و امارات متحده‌ی عربی تولید می‌شود. و تقریبا تمام دنیا مشتریان این نفت محسوب می‌شوند: «ژاپن، ایالات متحده، اروپای غربی و دیگر کشور‌های آسیایی» مقام بعدی عبور نفت خام مربوط به تنگه‌ی مالاگا (Straits of Malacca) با نرخ 15 میلیون بشکه در روز و کانال سوئز با 4.5 ملیون بشکه در روز است. گذشته از این، کشتی‌های حامل غلات، سنگ معدن و شکر مورد نیاز کشورهای عرب منطقه، و همین طور تسلیحات نظامی و مواد مصرفی مورد نیاز آمریکا برای تجهیز ناوگان دریایی خود نیز از طریق این تنگه وارد خلیج فارس می‌شود. 3. ایران چگونه پهنه‌ی آبی 34 کیلومتری را می بندد؟ نکته‌ی مهمی که باید به آن توجه کرد آن است که اهمیت استراتژیک تنگه‌ی هرمز وقتی دو چندان می‌شود که نگاهی به موقعیت جغرافیایی جزایر ایرانی تنب بزرگ و کوچک، سیری و ابوموسی بیاندازیم. همان‌طور که پیش از این نیز تاکید شد، مسیر ورود به خلیج فارس، یک آبراهه‌ به عرض 3 کیلومتر و حد فاصل جزایر قشم و تنب بزرگ است. برای خروج از خلیج فارس نیز کشتی‌ها لاجرم از مسیری میان جزایر تنب بزرگ و کوچک و سیری و ابوموسی عبور می‌کنند. با توجه به مسیر ترانزیت خلیج فارس به خوبی می‌توان به دلیل پافشای کشور‌های عرب حاشیه‌ی خلیج فارس بر نفی مالکیت این جزایر ایرانی به خوبی پی برد. موقعیت سوق‌الجیشی جزایر سه‌گانه، اشرافیت قابل توجهی را نصیب نیروهای ایرانی مستقر در این جزایر می‌کند به نحوی که مسیر عبور و مرور کشتی‌ها، گویی از میان دروازه‌های دژبانی واحد‌های دریایی سپاه و ارتش ج. ا. می‌گذرد. اگرچه پهنه‌ی آبی به عرض 34 کیومتر را نمی‌توان به راحتی مسدود کرد اما از آن‌جا که تنها بخش کوچکی از این تنگه امکان عبور کشتی‌های نفت کش را فراهم می‌کند، کنترل عبور و مرور کشتی‌ها و همین‌طور مسدود کردن 6 کیلومتر از تنگه‌ی هرمز امر غیر‌ممکنی نمی‌نماید. آژانس اطلاعات انرژی همچنین بیان می‌کند که مینهای دریایی باقی‌مانده‌ از زمان جنگ ایران و عراق هم این نگرانی بین‌المللی را تقویت می‌کند که ممکن است در اثر حوادث طبیعی یا کوچکترین تحریک نظامی، یادگار‌های جنگ نفت‌کش‌ها، عرصه‌ی آبی تنگه‌ی هرمز را «تنگ» نماید. 4. آیا جایگزینی برای ترانزیت نفت از این منطقه وجود دارد؟ [2] بنا بر اظهار آژانس اطلاعات انرژی آمریکا، دو مسیر اصلی خط لوله به عنوان جایگزین برای مسیر ترانزیتی تنگه‌ی هرمز وجود دارد. بخش عمده‌ی این خطوط به دلیل اقتصادی نبودن، جنگ‌های اول و دوم خلیج و تیرگی روابط بین کشور‌های عرب منطقه تخریب یا بسته شده‌است. با این حال می‌توان به این مسیر‌ها به صورت اجمالی اشاره کرد: آ) عربستان سعودی: خط لوله‌ی شرقی – غربی () : این خط لوله به طول 745 مایل مهمترین گزینه برای مواقع ضرورت است. ظرفیت نهایی این خط لوله 5 میلیون بشکه در روز(bbl/d) است. با این وجود در حال حاضر با کمتر از نصف ظرفیت خود فعالیت می‌کند. به عبارت دیگر در صورت بسته شدن تنگه‌ی هرمز تنها امکان جبران 2.5 ملیون بشکه در روز از طریق این خط لوله وجود دارد. خط لوله‌ی گاز مایع (Abqaiq-Yanbu Natural Gas Liquids (NGL) Pipeline) که به صورت موازی با خط لوله‌ی شرقی – غربی و با ظرفیت نهائی 290 هزار بشکه در روز فعالیت می‌کند. گفته می‌شود قرار است امسال ظرفیت این خط لوله به 550 هزار بشکه در روز افزایش بیابد. خط لوله‌ی ترانزیتی عربی (Trans-Arabian Pipeline ( Tapline )) : این خط لوله وظیفه‌ی انتقال نفت را به اردن و لبنان داشت که پیش از این به دلایل مختلف (از جمله حمایت اردن از عراق در جنگ‌های سال 90-91 و ناآرامی‌های سال 84 لبنان ) کاملا بسته شد. در صورت بازگشایی، ظرفیت اصلی این خط لوله 50 هزار بشکه در روز خواهد بود. ب) عراق: خط لوله‌ی عراقی که از عربستان می‌گذرد: این خط لوله که نهایتاً به صورت موازی خط لوله‌ی شرقی – غربی عمل خواهد‌کرد، پس از حمله‌ی عراق به کویت در سال 90 بسته شد. در سال 2001 این خط لوله توسط عربستان سلب امتیاز شد و برای حمل گاز طبیعی با ظرفیت تقریبی 1.65 میلیون بشکه در روز تغییر کاربری داد. خط لوله‌ی استراتژیک: در سال 75 توسط عراق و به صورت شمال – جنوب تاسیس شد که شامل دو خط لوله‌ی موازی است. خط لوله‌ی اول توان انتقال 700 هزار بشکه در روز را دارد. خط لوله‌ی دوم در جریان جنگ اول خلیج در سال 90 بسته شد. این خط لوله وظیفه‌ی انتقال نفت خام کرکوک را به خلیج فارس و انتقال نفت خام رومیلا (Rumaila) را به ترکیه برای حمل دریایی بر عهده دارد. ظرفیت نهایی هر دو بخش این خط لوله 1.4 ملیون بشکه در روز است که پیش از ترمیم و بازسازی امکان استفاده از آن وجود ندارد. خط لوله‌ی عراق- ترکیه: این خط لوله از دو خط موازی تشکیل شده‌است که در سال‌‌های گذشته تنها به صورت موقت و با اهداف امنیتی از آن استفاده می‌شده است. خط اول با ظرفیت اسمی 1.1 ملیون بشکه در روز و خط دوم با ظرفیت اسمی 500 هزار بشکه در روز تاسیس شده‌است. با این حال گفته می‌شود در صورت تعمیرات لازم و بازسازی تنها قادر است کمتر از 300 بشکه در روز نفت خام را منتقل کند. خط لوله‌ی عراق – سوریه – لبنان : این خط لوله در فاصله‌ی 2001 تا 2003 وظیفه‌ی انتقال 200 هزار بشکه در روز نفت خام را بر عهده داشته است. با این حال، در جریان جنگ دوم خلیج فارس، بالکل تعطیل شده است. این خط لوله از دو خط موازی تشکیل شده است که ظرفیت ترکیبی 700 بشکه در روز را بر عهده دارد. (گفته می‌شود در صورت حمله احتمالی به ایران، این خط لوله به دلیل عبور از کشور‌های سوریه و لبنان هیچ کارایی نخواهد داشت) با توجه به موارد فوق، در خوش‌بینانه‌ترین حالت و در صورت به‌کارگیری تمام توان برای اصلاح و مرمت خطوط لوله‌ی قدمی، تنها امکان جایگزینی 7 ملیون بشکه در روز برای 17 ملیون بشکه نفت عبوری از تنگه‌ی هرمز وجود دارد. از سوی دیگر، خطوط زمینی نفت، از امنیت بسیار پایینی برخوردار هستند به نحوی که به سادگی می‌توان آن‌ها را هدف قرار داد و عملاً حفاظت صد در صدی نیز نمی‌توان از آن‌ها به عمل آورد. به عبارت دیگر، همان‌طور که در جنگ دوم خلیج فارس، نیرو‌های ائتلاف، خطوط اصلی انتقال نفت عراق را منهدم کردند، ممکن است بار دیگر هم چنین اتفاقی، ولی این بار برای دیگر کشور‌های عرب منطقه، بیافتد! 5. آیا ایران می تواند؟ برخی بر این باور هستند که بسته شدن تنگه‌ی هرمز، زیان اقتصادی فراوانی به ایران وارد خواهد‌کرد، چرا که به تبع، ایران هم قادر نخواهد بود، نفت تولیدی خود را بفروشد. اما نکته‌ی حائز اهمیت در این میان آن است که در صورتی که به هر دلیلی حمله‌ی نظامی به ایران صورت بگیرد و ایران ناگزیر به بستن تنگه‌ی هرمز شود، قطعاً به دلیل شرایط بحرانی سکو‌های نفتی منطقه، اساساً نفتی فروخته نمی‌شود چون کسی نمی‌تواند امنیت لازم برای ترانزیت را تعیین کند. به گزارش پایگاه «ایران دیپلماسی»، ج. ا. ایران پیش از این از استقرار سپر‌های دفاعی موشکی و همین‌طور پدافند هوایی در جزیره‌ی استراتژیک ابوموسی خبر داده است. خبر‌های غیر رسمی دیگر نیز از استقرار سامانه‌های موشکی دفاعی سپاه پاسداران در جزایر تنب بزرگ و کوچک حکایت می‌کند. همچنین بنا بر اطلاعات موثق، سامانه‌های زیر سطحی به صورت تله‌هایی برای ناو‌های هواپیما بر در تنگه‌ی هرمز ایجاد خواهد شد که مقامات غربی می‌گویند می‌تواند بسیار موثر باشد. همچنین موشک‌های کرم‌ابریشم چینی مستقر در پایگاه زمینی در بندر‌عباس، توانایی انهدام ناو‌های مهاجم عبوری از تنگه‌ی هرمز را دارند. به گزارش رجا نیوز،‌ آزمایش موشکی سپاه پاسداران در رزمایش پیامبر اعظم 2، تمرینی برای بستن تنگه‌ی هرمز است: در پنجمین روز رزمایش پیامبر اعظم 2 آتش پرحجم و متمرکز توپخانه ها و راکت اندازها بر روی منطقه‌ای با عرض 30 و عمق 50 کیلومتر در دریا به وسیله نیروی زمینی و نیروی دریایی سپاه پاسداران به اجرا در آمد.بنا به این گزارش رزمایش امروز در واقع تمرینی برای بستن تنگه استراتژیک هرمز در مواقع اضطراری بود، چرا که عرض و عمق انتخابی رزمایش شبیه سازی شده عرض و عمق تنگه هرمز است. در این باره قرارگاه تبلیغات و عملیات روانی رزمایش پیامبر اعظم 2 گزارش داد، برد توپخانه ها و راکت اندازهایی که امروز به منظور رهگیری دریایی مورد استفاده قرار گرفت تا 75 کیلومتر بود. رسانه‌های مختلف دنیا این رزمایش را پوشش خبری دادند. ایران در تابستان سال گذشته طی رزمایش بزرگ ضربت ذولفقار نشان داد که توانایی مسدود کردن تنگه‌ی هرمز را دارد. (گزارش رسانه‌های منطقه از این رزمایش) اما به راستی برنامه‌ی ایران چیست؟ 6.برنامه‌ی ایران چیست؟ [3] پایگاه نیوز‌مکس می‌گوید طرح ایران برای مسدود کردن تنگه‌ی هرمز بر پایه‌ی یک کمربند مین دریایی با توانایی منهدم کردن ناو‌های هواپیما بر آمریکایی است. نیوز‌مکس از قول منابع آگاه خود و همین‌طور اسنادی که در اختیار دارد، می‌گوید طراح برنامه‌ی نظامی ایران برای زمین‌گیر کردن ایالات‌متحده در خلیج فارس، «دریادار عباس محتاج» است. نیوز‌مکس در باره‌ی جزئیات این طرح معتقد است که ایران از طریق C41 و ماهواره‌های نظارتی بر اجرای طرح نظارت می‌کند. این ماهواره‌ها ممکن است ماهواره‌های اقتصادی یا ماهواره‌های کشور‌های متحد ایران باشد. عملیات با حرکت پیاپی قایق‌های انفجاری به سمت کشتی‌های جنگی مهاجم توسط «گردان‌های عاشورا» آغاز می‌شود. اولین امواج شامل یک هزار قایق کوچک تندرو مجهز به پرتاب‌کننده‌ی راکت، «هوی-ماچین-گانز» و موشک‌های ضد‌تانک خواهد بود. در مرحله‌ی دوم، زیردریایی‌های انتحاری، زیر دریایی‌های ساخت روسیه (Kilo-class) و زیردریایی‌های چینی (Huodong) هدف‌های خود را منهدم خواهند کرد. کارشناسان نیروی دریایی معتقدند در برابر قایق‌های 114 فوتی چینی مجهز به رادار‌‌های پیشرفته‌ی هدایتی C-802 و دیگر تجهیزات نظامی( ؟ ) پدافند موثری وجود ندارد. اسکات رد – فرمانده‌ دریایی آمریکا در خلیج فارس - این سامانه را ابعاد جدیدی از تهدید دریایی ایران دانست. ایرانیان همچنین برنامه‌ای برای مین‌گذاری گسترده در خلیج فارس و نزدیک تنگه‌ی هرمز به عنوان تله‌گذاری موثر برای کشتی‌هایی که قصد ورود به خلیج فارس را دارند، طرح ریزی کرده‌اند. این کشتی‌ها پیش از ورود به خلیج فارس مورد حمله‌ ی توپخانه ی ساحلی و موشک های پرقدرت کرم ابریشم قرار خواهند گرفت. امروزه ایران مین‌های زیر‌سطحی EM-53 را که در سال 90 از چین خریده‌است در اختیار دارد که تهدید کننده‌ی جدی برای قایق‌های آمریکایی محسوب می‌شود. عامل‌های راکتی این سامانه می‌تواند با سرعت 70 مایل بر ساعت اهدافش را نابود کند. کارشناسان معتقدند این سامانه می‌تواند ناو‌های هواپیما‌بر آمریکایی را «ناک اوت» کند! Joseph Tenaglia- فرمانده‌ی بازنشسته‌ی نیروی دریای آمریکا معتقد است : «من فکر می‌کنم این می‌تواند برای هر دریاسالاری گیج‌کننده باشد که با ترکیبی از مین‌ها، قایق‌های کوچک، موشک‌های ضد قایق، اژدر‌ها، توپخانه‌ی ساحلی و موشک‌های کرم ابریشم رو به رو شود. این یک تهدید واقعی است.» اگرچه اسناد در دسترس نیوز‌مکس توسط مقامات پنتاگون و تهران تایید نشده‌است اما تسلیحات خریداری شده، طرح‌های توسعه‌ی وزارت دفاع و همین‌طور ابعاد استراتژیک منطقه تا حد زیادی با گزارش این پایگاه همخوانی دارد. 7. آیا لازم است تا تنگه‌ی هرمز کاملا مسدود شود؟ «ایران لازم نیست تنگه را ببند. با مختل کردن عبور و مرور تانکرها می تواند تاثیر گذار باشد.» دکتر پل راجرز، استاد مطالعات صلح در دانشگاه برادفورد از آن‌جایی که سابقه‌ی جنگ نفت کش‌ها در جریان جنگ تحمیلی نشان داده‌است، ترانزیت فراورده‌های نفتی و نفت خام از منطقه بیش از همه نیازمند امنیت است. به عبارت دیگر، اگر‌چه غرب در کشاکش نبرد ایران و عراق هم برای حمایت مالی از رژیم بعث و هم تامین نیاز‌های انرژیک خود، با تمام توان برای انتقال نفت از خلیج فارس تلاش کرد، اما کاهش 25 درصدری صادرات نفت در یک دوره‌ی زمانی کوتاه اواخر جنگ نشان داد که ادامه‌ی بی‌ثباتي در منطقه‌ی خلیج فارس تا چه اندازه می‌تواند مخرب باشد.[/align]پی‌نوشت (اين قسمت توضيحات نويسنده اصلي اين مقاله است ) در ترجمه‌ی دو مقاله‌ی اصلی که برای این یادداشت از آن‌ها استفاده کرده‌ام ممکن است ایراداتی وجود داشته باشد. برخی اطلاعات و آمار‌های ارائه شده، چنان‌که ذکر شد، از منابع غیر دولتی استخراج شده‌است. از این رو نمی‌توان آن‌ها را غیر قابل خدشه دانست. پاورقی: 1) اگر‌چه فرمانده‌ ناوگان پنجم آمریکا مستقر در خلیج فارس، این رقم را 40 درصد نفت خام مورد نیاز دنیا اعلام می‌کند! 2) این بخش از یادداشت ترجمه‌ای است آزادی است از Persian Gulf Region: Export Routes 3) این بخش از یادداشت ترجمه‌ی آزادی است از Iran Readies Plan to Close Strait of Hormuz منبع :http://pat.riot.ir/1387/04/19/strait-of-hormuz
  20. [quote name="SEYYEDI"]دوستان سلام [quote]طبق توافق بين آمريكا و تركيه يك خط توليد از جنگنده اف 16 در تركيه راه اندازي شده كه مي تونه دانش فني فراواني رو به تركها انتقال بده و در آينده در نگهداري تجهيزاتشون به اونها كمك كنه. /quote] دوستان به نظرتون آیا امکان داره که بتونیم از ترکیه چیزی بخریم یا از تجربیاتشون و فناوریشون استفاده کنیم؟[/quote] با سلام خدمت همه دوستان گرامي با توجه به سوابق تاريخي ارتباط ميان ايران و تركيه و دخالت عوامل بيروني نظير كشورهاي غربي و سياست انتخاب شده توسط دولتمردان تركيه جهت جلب حمايت غرب و پيوستن به اتحاديه اروپا خيلي بعيد به نظر مي رسد در انتقال دانش فني كه اجازه انتقال آن به تركيه توسط آمريكا و اسراپيل صادر شده به ما كمك كنند ضمن آنكه هنوز لاپيكهاي تركيه در رده هاي بالاي نظامي و ساسي اين كشور حضور داشته و وجود يك حكومت مبتني بر سياست برمبناي مذهب را تهديدي براي امنيت خود به شمار مي آورند
  21. از لطف شما متشكرم . خوشحال مي شوم اگر شما و ساير دوستان اطلاعات يا نظراتي در اين خصوص داريد مطرح بفرماييد
  22. [align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي من ضمن احترام به نظر شما با صحبت شما موافق نيستم . در اينكه ظرف مدت 30 سال بعد از انقلاب فشارهاي زيادي به مردم ما آمده هيچ شكي نيست اما اينكه مردم از دفاع كردن از خاك و جان و مال و ناموس و دين و شرفشان خسته شده باشند جاي بحث دارد . وضع مملكت يك عنوان كلي محسوب مي شود و به همين دليل كلي بودن شايد كسي پيدا شود و به شما بگويد نخير وضع مملكت خيلي هم بهتر شده و براي اين بهتر شدن هم دلايل خاص خود را داشته باشد . پس بايد ابتدا منظور از وضع مملكت روشن شود و دلايل و شاخصهاي بهتر شدن يا بدتر شدن اين وضع مشخص شود بعد به صورت علمي و با اراپه دلايل و مدارك آن را بررسي كرد و ابعاد مختلف آن را سنجيد تا به نتيجه رسيد متاسفانه يكي از عادات رايج در بين همه ما اين است كه هميشه طرز تفكر خود و نوع نگاه خود به مساپل را صحيح و نگاه غالب مي دانيم و بر اساس آن نتيجه گيري مي كنيم . در صورتي كه روش صحيح اين نيست و درمورد هر اتفاق و مسپله اي بايد نسبت به ريشه هاي آن و روند مساپل و نتايج به دست آمده و نقاط ضعف و قوت آن و نحوه عملكردي كه مي توانست بهتر باشد تحقيق درست انجام داد و سپس نتيجه گيري كرد . به عنوان مثال همين مسپله روابط كشورمان با آمريكا و مساپل متاثر از آن نياز به بحث علمي و دقيق توسط كارشناسان و مطلعين دارد كه البته من خود را جزو اين افراد به حساب نمي آورم . باز عنوان مردم يك عنوان كلي است و بايد مشخص شود مردم مورد نظر چند درصد جامعه مارا تشكيل مي دهند آيا همه افراد جامعه را يا اكثريت جامعه را يا بخش و طبقه خاصي از جامعه را آيا از نخبگان هستند يا از عموم هستند يا تركيبي از آنها و به چه نسبت آيا مقيم كشورند يا ساكن خارج از كشورند چه رده سني و جنسيتي را تشكيل مي دهند و در چه دوراني به اين نتيجه رسيدند كه حاضرشدند بابت فرار از جنگ هستي خود را دودستي تقديم آمريكا كرده و از روي عجز و ناتواني و از موضع ضعف با آمريكا صلح كنند . درواقع آمريكا با آنها صلح كند . دوست گرامي به نظر حقير اين طور نتيجه گيري كردن چندان صحيح نيست و علت آن هم اين است كه هنوز ما واقعا نمي دانيم برخي بزرگترهاي ما براي چه انقلاب كردند و 30 سال نتايج مربوط به آن را متحمل شدند چون اين سايت سايتي نظامي است و قوانين مربوط به خود را دارد و من هم راضي به انجام بحث خلاف قوانين سايت نيستم با اجازه شما از طرف خودم اين بحث را همين جا پايان يافته تلقي مي كنم و تنها توصيه من اين است كه با عجله و از روي احساس نتيجه گيري نكرده و با مطالعه و به صورت علمي با موضوعات برخورد كنيم تا نتايج دقيق تر و به واقعيت نزديكتر را به دست آوريم [/align]
  23. [align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي نوع سيستم رزمي معمولا با توجه به نوع تهديد انتخاب مي شود و اينكه نيروي نظامي در چه شرايطي و چگونه بايد وارد عمل شود در حال حاضر اصلي ترين تهديد نظامي عليه ما كشورهاي آمريكا و اسراپيل و همپيمانان آنها هستند كه به طور كلي از لحاظ سخت افزار و نرم افزار نظامي بر نيروهاي مسلح كشورمان برتري دارند و در نتيجه جنگ منظم با آنها براي كشورمان پيروزي بخش نخواهد بود اما انتخاب دكترين جنگ نامتقارن مي تواند براي ما نتيجه بخش باشد مشابه نبرد 33 روزه حزب الله و اسراپيل اين دكترين با بهره گيري از تجربيات دوران دفاع مقدس و مطالعه روشهاي نوين جنگي و به خصوص جنگ هاي اول و دوم خليج فارس ميان عراق و آمريكا و متحدنش و شناخت نقاط قوت و ضعف طرفين و نحوه عملكرد آنها اتخاذ شده است البته فعلا سپاه بر اين اساس عمل مي كند و تجديد سازمان سپاه بر مبناي استاني به اين دليل است به اين مفهوم كه هر استان به صورت مستقل داراي نيرو و تجهيزات و ادوات مورد نياز است و مي تواند به صورت مستقل درگير شود و دراين صورت شكست هر بخش از نيرو روي بخشهاي ديگر تاثير نخواهد داشت برخلاف عراق كه با از بين رفتن شبكه فرماندهي و ارتباط بين نيروها در جنگ اول خليج فارس عملا نيروهاي عراقي سرگردان و فاقد تداركات شده و انسجام خود را از دست داده و قادر به درگيري نبودند [/align]
  24. دوست من ممکنه بیشتر توضیح بدید منظورتون از خروج آخرین ناو از خلیج فارس اینه که آمریکا دیگه تو خلیج فارس ناو نداره یا معنی LATEST رو میگید که آخرین ناوی که به جمع ناوهای دیگه اضافه شد دوباره از خلیج فارس خارج شد چون اگر همه ناوها خارج شده باشن امکان شروع جنگ خیلی زیاد میشه. [align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي فكر مي كنم منظور آخرين ناو هواپيما بر باشد چون چندي پيش با ورود اين ناو به خليج فارس آمريكا اعلام كرد داراي دو ناو هواپيما بر در خليج فارس است و آن را پيامي روشن براي ايران قلمداد كرد و پس از مدتي ناو هواپيما بر قبلي از خليج فارس خارج شد و اكنون دومين ناو هم از خليج فارس خارج شده است . در كل فكر نمي كنم خروج اين ناو و ناوهاي آمريكا از درياي مديترانه نشانه تهديدي باشد چرا كه اكنون با اعلام تشكيل دولت لبنان و ثبات نسبي اوضاع در آن كشور و پذيرش پيروزي حزب الله توسط طرف مقابل دليلي براي حضور اين ناوها جهت تهديد حزب الله و حمايت از جناح 14 مارس در لبنان وجود ندارد از طرفي در صورتي خروج ناوها از خليج فارس نشانه تهديد است كه همزمان تقويت نيروهاي آمريكايي در ساير جبهه ها و همچنين تعطيلي پايگاه آنها در بحرين را هم شاهد باشيم زيرا پايگاه دريايي بدون ناو ضمن آنكه فايده اي ندارد خود تبديل به يك نقطه ضعف دفاعي خواهد شد و عملا آسيب پذير تر از زماني است كه ناو در آن وجود داشته باشد [/align]
  25. [align=justify]اين هم از نتايج رزمايش سپاه ناو هواپیمابر امریکایی یو.اس.اس لینکلن به عنوان آخرین ناو امریکایی خلیج فارس را به مقصد دریای عمان ترک کرد. به گزارش رجانیوز، زمانی که لینکلن برای بار دوم به خلیج فارس اعزام شد، رابرت گیتس گفت: این ناو برای کمک به بازسازی عراق به منطقه آمده است و نشان از قدرت برتر امریکا در منطقه دارد. این ناو در حالت آماده باش نزدیک به 3200 خدمه دارد و به رادارهای الکترونیک- ماهواره ای و همچنین به سامانه پرتاب موشک های هدایت شونده دریا به دریا، هوا و زمین مسلح است. لینکلن ناوی هواپیمابر و اتمی است که ساخت آن 6 سال به طول انجامید و در سال 1988 به آب انداخته شد. این ناو چند رکورد را به نام خود ثبت کرده است که یکی از آن ها، بزرگ ترین عملیات تخلیه در زمان صلح است که در سال 1990 و در فیلیپین انجام شد. اولین عملیات نظامی آن نیز شرکت در طوفان صحرا در سال 1992 است. این ناو که قرار بود تا ماه اکتبر در خلیج فارس بماند، به طور ناگهانی و همزمان با رزمایش موشکی و دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در خلیج فارس، منطقه را ترک کرد. از سوی دیگر، خروج این ناو از خلیج فارس ارتباطی با تعویض خدمه و سایر بحث های فنی ندارد و صرفاً برای جلوگیری از خطر احتمالی برخورد صورت گرفته است. نیروی دریایی امریکا همواره مخالف اصلی جنگ با ایران بوده زیرا معتقد است بیشترین تلفات را در جنگ با ایران متحمل خواهد شد. در صورت درگیری احتمالی، نیروی دریایی امریکا ناچار به خروج از منطقه است، در غیراین صورت، متحمل ضربات سنگینی خواهد شد. آدمیرال دوم کوین کاسگریف، فرمانده ناوگان پنجم امریکا مستقر در بحرین در گفتگو با شبکه خبری «ای.بی.سی نیوز» هشدار داده بود جنگ با ایران بسیار فاجعه آمیز خواهد بود و پیامدها و پس لرزه های آن در سراسر منطقه احساس خواهد شد. تهاجم امریکا به عراق و افغانستان در شرایطی صورت گرفت که افغانستان کشوری درونگان و فاقد ارتباط با دریا و عراق نیز فاقد نیروی دریایی و ساحلی کوچک است. این در حالی است که ایران ساحلی طولانی با تسلط بر تنگه هرمز دارد. با این حال، رزمایش سپاه که کلکسیونی از موشک های جدید را به نمایش گذاشت، باعث وحشت بیشتر نیروی دریایی امریکا شده است، به طوری که نیروهای امریکایی مستقر در قطر، بحرین و کویت به حال آماده باش کامل درآمده اند. منبع : رجا نيوز[/align]