با سلام خدمت همه دوستان گرامي چرا در بعضي از اسلحه هاي اسنايپر از شعله پوش در سر لوله سلاح استفاده مي شود در صورتي كه تعدادي ديگر شعله پوش ندارند ؟

با سلام خدمت همه دوستان گرامي كسي كه مي خواهد در مورد موضوعي ميانجي باشد بايد هر دوطرف دعوا ميانجي گري او را در موضوع مورد نظر قبول داشته باشند . اينكه امارات يك طرفه اعلام كند روسيه ميانجي اين قضيه است به نظر من تا ايران هم موافق نباشد هيچ اثري ندارد ضمن آنكه اگر قضيه به همين سادگي بود در طول اين چند سال اين اتفاق مي افتاد . من فكر نمي كنم قضيه اي كه با جنگ ( يكي از بهانه هاي صدام براي شروع جنگ اشغال جزاير توسط ايران بود ) و شوراي امنيت و بيانيه و غيره براي امارات سودي نداشته حالا با ريش گرو گذاشتن و ميانجي تراشيدن يك طرفه نفعي داشته باشد . ظاهرا فكر ميكنند ايران آنقدر ضعيف شده كه با فشار سياسي دست از سرزمينش بردارد :mrgreen:

با سلام خدمت همه دوستان گرامي من به اين رقم 192 فروند جنگنده كمي شك دارم . اگر اين تعداد هواپيما واقعا جهت بمباران ايران آمده بودند چيزي از نيروي هوايي ايران نبايد باقي مي ماند . شايد هم خلبانانشان ناشي بودند icon_cheesygrin آيا كسي از آمار دقيق جنگنده هاي عراقي كه روز 31 شهريور 1359 براي بمباران به ايران حمله كردند اطلاع دارد ؟

با سلام خدمت همه دوستان گرامي موشك فونيكس تنها جهت استفاده در هواپيماي F14 تامكت كاربرد دارد و تا آنجايي كه من مي دانم در هيچ هواپيماي ديگري استفاده نمي شود . اگر اشتباه نكنم معادل روسي اين موشك موشك R33 ويمپل با كد ناتو AA-9 AMOS مي باشد . البته موشك دوربردتري نيز با نام R172 وجود دارد . در حال حاضر نيز موشك AIM 120 AMRAAM به جاي فونيكس درنظر گرفته شده است

[align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي به نظر من خريد F22 و F35 و امثال اينها دردي از اسراپيل دوا نمي كند و فقط مصرف تبليغات داخلي دارد . همين حالا هم هواپيماهاي موجود اسراپيل قابليت غلبه بر سيستمهاي راداري و پدافندي موجود در منطقه را دارند كه نمونه آن هم نفوذ جنگنده بمب افكن هاي اسراپيلي به داخل خاك سوريه و بمباران محلي كه ادعا كردند تاسيسات هسته اي سوريه بوده است . در زمان جنگ سي و سه روزه هم آسمان لبنان دربست در اختيار نيروي هوايي اسراپيل بود و هرجايي را اراده مي كردند به سادگي مي زدند . اما دست آخر پيروزي با طرفي بود كه توانست از داشته هايش به درستي استفاده كند و با تكيه بر راهبرد و روش صحيح كاري كند تا حريف در استفاده از نقطه قوت منحصر به فرد و بلامنازعش (توان هوايي ) كمترين نتيجه را بگيرد[/align]

[align=justify]با سلام خدمت همه دوستان عزيز اولين اصل از اصول تفكر بسيجي عمل به قوانين و دستورات مترقي دين اسلام و فرمايشات و سيره و روش و سلوك حضرات معصومين (عليهم السلام ) مي باشد و همانطور كه مي دانيد رعايت ادب و حسن خلق و مكارم اخلاق كه پيامبر عظيم الشان اسلام بعثت خويش را با هدف به كمال و تمام رساندن آن مي دانند از دستورات آشكار اين دين مبين مي باشد . هر كس كه خويشتن را شيعه و تابع معصومين عليه السلام مي داند بايد حسن خلق را از امام حسن عليه السلام و كظم غيظ (فرو خوردن خشم ) را از امام كاظم عليه السلام بياموزد . البته تمامي معصومين عليهم السلام واجد شرايط مذكور هستند و به قول روايت همه از يك نور واحد مي باشند و تنها معروفيت در جامعه به واسطه بروز بيشتر اين صفات است كه اين بزرگواران را به اين صفات مشهور ساخته است . زيرا چنانچه امام حسن عليه السلام نيز در زمان و موقعيت امام حسين عليه السلام بود همانگونه رفتار مي كرد كه امام حسين عليه السلام رفتار كرد . بنابراين از همه عزيزاني كه خود متفكر به تفكر ناب اسلام محمدي و بسيجي مي دانم خواهش مي كنم در گفتار و نوشتار و افكار خويش جانب اخلاق و ادب را در نظر بگيرند . همه ما ميهن خويش و هم ميهنان خويش را دوست داريم و سعادت و خوشبختي نه تنها هموطنان خود بلكه همه مردم جهان را چه مسلمان و چه غير مسلمان خواستاريم . ايرانيان عزيز كه ديگر جاي خود دارند . ما حتي راضي نخواهيم بود كه خوني از بيني يك سرباز اسراپيلي كه دشمن ما محسوب مي شود به ناحق ريخته شود . دليل دفاع ما از ملت مظلوم فلسطين نيز همين است كه ايشان به ناحق مورد ظلم قرار گرفته اند و امروز اگر ما امنيت و ثباتي را در مملكت خويش ( هر چند به ظاهر ) شاهد هستيم بايد به شكرانه اين نعمات خداوندي به حمايت از مظلومين نه تنها در ايران بلكه در سراسر جهان بپردازيم . برادران عزيز من ! عشق ناب شما به دين و ميهن عزيزمان را مي ستايم و اميدوارم در تمامي مراحل زندگي خويش با ايمان به خداي تعالي و استوار و ثابت قدم بر تفكر ات صحيح كه در سايه آگاهي و استفاده از تجربيات پيشين به وجود مي آيد موفق باشيد . بزرگترهاي عزيز نيز بايد بدانند كه اكنون جوانان قديم محسوب مي شوند و سرد و گرم روزگار را چشيده اند . بايد به خاطر داشته باشند كه روزگاري نيز خود جوان بوده اند و به حكم جواني و شور و حال آن گاه تند مي رفتند و رفتاري داشتند كه به نظر بزرگترهايشان در آن زمان عجيب بوده است . فراموش نكنند كه نسل پس از انقلاب همواره خود را در معرض تحريم و تهديد و جنگ ديده است و سخن گفتن از دفاع در برابر متجاوز و فدا كردن هستي خويش براي وطن را آسانتر از ديگران مي داند و در راه دفاع حاضر به هرنوع فداكاري مي باشد و هزينه ها را راحتتر مي پردازد . ما در عشق به ميهن و وطن دوستي شما نيز شك نداريم و اگر زمانه امكان حضور شما در ميهن خودتان را به شما نداده است آن را دليل بر بي محبتي شما نسبت به كشورتان نمي دانيم . ايران عزيز متعلق به هر كسي است كه آن را دوست داشته و به آن عشق مي ورزد . اختلاف سليقه و تفكر نيز لازمه پيشرفت است به شرط آنكه احترام متقابل نيز در آن ميان رعايت گردد [/align]

با سلام خدمت همه دوستان عزيز واقعيت اين است كه عربستان و كشورهايي مثل آن هيچگاه به تنهاييي با ما وارد جنگ نمي شوند و همواره از كمكهاي رزمي و پشتيباني كشورهاي غربي نظير آمريكا استفاده مي كند نمونه آن هم حمله عراق به كويت و سپس عربستان بود . قطعا هواپيماهاي عربستان با توجه به تكنولوژي غربي و به روزي كه داشتند از پس نيروي هوايي عراق كه هسته اصلي آن را هواپيماهاي شرقي با تكنولوژي قديمي تر تشكيل مي داد بر ميآمد اما اراده اي براي جنگيدن نبود . دليل اين صحبت هم اين است كه اولا آمريكايي ها نيز با هواپيماهايي تقريبا معادل آنچه عربستان و كويت داشتند وارد نبرد با نيروي هوايي عراق شدند و دوم اينكه در ماههاي اول جنگ ايران و عراق نيروي هوايي ايران به دليل عدم آمادگي نيروي زميني با واحدهاي زميني عراق مي جنگيد و پيشروي آنها را سد مي كرد در حالي كه نيروي هوايي كويت و عربستان يا چنين عملياتي را انجام ندادند يا بسيار محدود وارد عمل شدند و اتفاقا آمريكايي ها با استفاده از برتري هوايي كه داشتند با هواپيماهايي نظير A-10 نيروي زميني عراق را در كويت نابود كرده و سپس با نيروي زميني خود پيشروي كردند[align=justify]

در جواب اين دوستمون بگم كه: من اصلا دوست ندارم از بحث خارج بشم اما دوستان ديگر مي زنند به جاده خاكي وياد گذشته هاي به نظر من خفت بار ايران مي كنند و من هم مجبور مي شم براي توازن قوا اين مقابله به مثل را انجام دهم !!!! من همين جا از تمامي دوستان عذر خواهي مي كنم !! و اين كه ما در جايگاهي نيستيم كه از ايشون انتقاد كنيم اين حرف ناقض تمام معيار هاي آزاديست!!! دوست عزيز شايد ايشان يك عمر با تفكر اشتباه ومسموم زندگي كرده باشد (گفتم شايد) چرا اين تفكرات بايد مورد احترام و انتقاد ناپذير باشد ؟؟؟؟ با سلام خدمت همه دوستان گرامي تفكر و اظهار نظر و انتقاد از ديدگاههايي كه به نظر نادرست مي رسند نه تنها هيچ اشكالي ندارد بلكه بسيار پسنديده و راهگشا خواهد بود به شرط رعايت ادب و احترام متقابل و بيان ديدگاه بر اساس دليل و برهان منطقي با پرهيز از تخريب از سوي تمامي دوستان . با رعايت اين شرايط مي توان اميدوار به نتيجه گيري در بحثها بود . استفاده از رادارهاي پرنده نيز به تعداد زياد و در موقعيتها و ارتفاعهاي مختلف و پرواز متناوب آنها در طول 24 ساعت با توجه به تغيير جهت امواج رادار هنگام بازگشت از پرنده پنهان كار نياز به محاسبات پيچيده و هماهنگي كليه پرنده ها دارد كه كار دشواري به نظر مي رسد ضمن اينكه محدوده پوشش راداري نيز بايد در نظر گرفته شود . درخصوص هواپيماهاي بدون سر نشين نيز با مشكل بيشتري مواجه خواهيم بود زيرا به همان اندازه كه هزينه كمتري نسبت به رادارهاي پرنده دارند از لحاظ برد پروازي و ميزان پوشش راداري و اپتيكي و ارتباط با زمين دچار محدوديت هستند

با سلام خدمت همه دوستان گرامي به نظر من براي شناسايي رهگيري و شكار اين نوع هواپيماها فقط يك راهكار موثر نخواهد بود بلكه با توجه به ويژگيهاي خاص اين هواپيماها بايد تركيبي از روشهاي مختلف اطلاعاتي و نظامي را با توجه به محدوديتهاي هركدام درنظر گرفت . براي اين امر بايد به چند پرسش پاسخ داد : 1- استفاده از اين نوع هواپيماها چه جايگاهي در استراتژي و طراحي هاي نظامي حريف دارد ؟ 2- در چه مرحله از عمليات نظامي دشمن اين هواپيماها كاربرد دارند ؟ 3 - محدوديتهاي پروازي اين هواپيماها شامل چه مواردي است ؟ 4 - آيا اين هواپيماها به تنهايي وارد عمل مي شوند يا به صورت گروهي ؟ 5 - آيا بدون اسكورت وارد منطقه عمليات مي شوند يا با اسكورت و درصورت وجود اسكورت آيا اسكورت آنها نيز پنهانكار خواهد بود مانند F-22 يا هواپيماهاي غير پنهانكار ؟ 6 - برد اين هواپيماها بدون سوختگيري چقدر است و آيا نياز و توان سوختگيري هوايي را دارند و در صورت مثبت بودن پاسخ با توجه به وضعيت كشور و نقاط مورد تهديد حمله اين هواپيماها عمل سوختگيري در كجا انجام خواهد شد ؟ 7 - كدام پايگاههاي هوايي يا ناوهاي هواپيما بر براي عمليات اين هواپيماها مناسب هستند ( در منطقه يا خارج از آن ) 8 - كدام مناطق كشور ما مورد تهديدات بالقوه اين نوع هواپيماها قرار خواهند داشت و درچه فازي از عمليات نظامي دشمن به آنها حمله مي شود ؟ و مواردي از اين دست پرسشها بايد ژاسخ داده شود تا بر اساس هر كدام بهترين و كم هزينه ترين و موثرترين مجموعه راهكارها در نظر گرفته شود

[align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي در خصوص امنيت خليج فارس اگر تاريخ را تنها محدود به دهه 40 و 50 هجري شمسي بدانيم كه ايراني سرسپرده و دربست در اختيار آمريكا و انگليس داشتيم بله امنيت به دست ژاندارم خليج فارس بود و چون به جاي آمريكايي ها و انگليسي ها و ديگران اين جوانان ايراني بودند كه در وقايعي مانند جنگ ظفار در كشور عمان كشته مي شدند و هزينه عمليات نظامي هم تمام و كمال از جيب ملت ايران پرداخت مي شد اصولا نيازي به حضور ناوگان و پايگاههاي نظامي گسترده در منطقه كه علاوه بر هزينه داشتن باعث مشكل مشروعيت حضور نظامي نيز مي شد نبود . ضمن آنكه حضور بيش از 40000 مستشار نظامي در كشور را نبايد ناديده گرفت . ولي اگر كمي عقبتر برويم با سرنگوني دولت مصدق و اشغال ايران در شهريور 1320 مواجه مي شويم . ما ژاندارم منطقه شديم ولي از زماني كه كاپيتولاسيون را پذيرفتيم . در واقع ما تازماني براي آنها مطلوب هستيم كه نوكر چشم گوش بسته آنها باشيم و هر وقت كمي مستقل تر بخواهيم عمل كنيم گوشمالي حسابي مي شويم . به قول معروف ديگي كه براي من نجوشد مي خواهم نجوشد . اگر ما اين موقعيت سرزميني استراتژيك را نداشتيم باز اينقدر از سوي آنها تقويت مي شديم ؟ ايران و همسايگانش قرنها در اين منطقه وجود داشته و همزيستي داشته اند و در مواقع مشكل هم از پس هم برآمده اند . دخالتهاي بيگانگان سبب افزايش تفرقه و دشمني در ميان همسايگان شده است . حتما شنيده ايد كه انگليسيها مي گويند تفرقه بيانداز و حكومت كن . خاصيت وجود اسراپيل در منطقه نيز همين نا امن كردن منطقه و تسلط بر منابع آن است . كشوري كه پرچمش نشانه آرمان تسلط بر سرزميني ميان نيل تا فرات است اگر پا بگيرد و موفق شود ايران را به كشور درجه دهم تبديل مي كند و فراموش نكنيد مقبره دانيال نبي در شوش دانيال است و اصلا بعيد نيست به اين بهانه يك كمي ( مثلا به اندازه كل خوزستان نفت خيز ) از فرات اين طرفتر بيايند البته آن وقت حتما پرچمشان را عوض خواهند كرد . ما و اعراب و هر كس ديگري كه در اين دنيا زندگي مي كند نمي تواند ادعا كند خودش تصميم گرفته جزو كدام قوم و نژادي باشد و اختلافات ديني و مذهبي نيز بواسطه بحث علمي و سعه صدر قابل برطرف كردن است . مهم درك اين واقعيت است كه بايد يكديگر را تحمل كرد و بر اساس دوستي و صلح در اين دنيا زندگي كرد . كاري كه با وجود زياده طلبي و خودخواهي رسيدن به آن بسيار دشوار است[/align]

خط لوله صلح براي اتقال گاز به شبه قاره است و براي نفت نيست كه اميدوارم اصلا نشه چون كه هنديا وپاكستانيها قيمت گاز رو زير قيمت فروش به تركيه ميخوان (قرارداد با تركيه 10 سال قبل ودر زماني كه گاز و نفت قيمت پاپيني داشت بسته شده احتملا زير 80دلار...) پس نميشه توش نفت صادر كنيم چون من ميخواهم شرايط رو تو بدترين حالت تصوركنم فكر كنيم امريكا چند روز قبل از جنگ از طريق سفارت سوويس (يا يه قبرستون ديگه) رسما بما اعلام كنه در جنگ احتمالي در صورت بستن هرمز ماحتما از سلاح اتمي استفاده ميكنيم( با توجه به سابقه امريكا تو استفاده از سلاح اتمي و توليدنسل جديد بمبهاي اتمي كوچك) ايا مسپولين تو بستن هرمز مردد نخواهند بود بنظر من بايستي يه فكر اساسي تر بكنيم مثلا ميشه بمب اتمي خريد ولو چند ميليارد دلاري هم پول داد ديگه اگه امريكا 500 تا اف 22 هم تو منطقه مستقر كنه ما خيالمون راحته (احتمالا عربستان همچين كاري كرده باشه چون سالها هزينه تحقيقات اتمي پاكستاننيا رو دادن و از لحاظ مذهبي هم جور جورند..) با سلام خدمت همه دوستان عزيز قبلا جايي خوانده بودم قيمت يك بمب اتمي در بازار سياه حدود ده ميليون دلار است ( البته منبع و ميزان قدرت بمب را به خاطر ندارم ) گمان مي كنم با حدود چهار ميليارد دلار بتوان در حدود چهارصد بمب اتمي را خريد (البته اگر آن را نقل و نبات فرض كنيم!) كه اين رقم معادل نصف بودجه مورد نياز جهت واردات بنزين به كشور است به طوري كه نياز به سهميه بندي بنزين نداشته باشيم . گمان نميكنم تبديل بمب اتمي به كلاهك هسته اي نيز خيلي پيچيده و پر خرج باشد حتي اگر معادل همين چهار ميليارد دلار خرج داشته باشد با هشت ميليارد دلار مي توان معادل رژيم صهيونيستي تسليحات هسته اي ايجاد كرد . اما اين به چه درد ما مي خورد ؟ در منطقه اي كه خود ما داريم زندگي مي كنيم استفاده از سلاح هسته اي كار خطرناكي است كه نابودي خود ما را در پي دارد و درست به همين دليل اسراپيل امكان استفاده از اين سلاحها را ندارد و تنها براي بازدارندگي و ترساندن ديگران از آنها استفاده مي كند . دومين نكته اين است كه اگر ما مورد حمله قرار بگيريم از كدام جهت خواهد بود ؟ به نظر من از تمام جهات از جمله جنوب خليج فارس كه به احتمال قوي با از بين بردن پايگاههاي نظامي ساحلي و مستقر در جزاير همراه خواهد بود و عملا امكان بستن تنگه هرمز را با استفاده از ناوها و قايقها و ادوات ديگر نظامي از ما خواهد گرفت . مسلما كساني كه حمله به ايران را طراحي مي كنند امكان بستن تنگه هرمز توسط ايران را مد نظر قرار مي دهند و براي رفع آن راهكارهايي را در نظر خواهند گرفت و با توجه به وقوف طراحان نظامي ايران به اين امر راهي غير از حساب كردن روي توپخانه ساحل به دريا و ناوگان و قايقها بايد در نظر گرفت . برای بستن تنگه باید به روش و احتمالی فکر کرد که اولا عملی باشد و در ثانی دشمن روی آن فکر نکرده و طراحی برای دفع آن نداشته باشد و سوم در صورت بسته شدن تنگه رفع آن به سادگی ممکن نباشد . البته نباید از نظر دور داشت که دفاع کردن همواره سخت تر از حمله کردن است و دقیقا به همین دلیل که نه تنها برای آمریکا بلکه برای تمامی دنیا وجود جریان امن نفت حیاتی است دست به ریسک در برابر ایران نمی زند و سعی می کند با فشارهای سیاسی و اقتصادی ایران را بدون درگیری یا با حداقل درگیری در زمان محدود به زانو درآورد

با سلام خدمت دوستان گرامی و با تشکر از همه مطالب مفیدی که دوستان ارائه دادند . چه خوب است که دوستان عزیز و آگاه که عشق به وطن و اعتلای آن از لابه لای نوشتار آنها پیداست در بحثها حوصله و تحمل یکدیگر را بیش از پیش در نظر داشته باشند تا به یاری خدا بحث از روال و روند عادی و فنی خود منحرف نشده و به نتایج خوبی برسد . به نظر من ورود مستقیم آمریکا به صحنه جنگ اجتناب ناپذیر بود . اوضاع در جبهه زمینی به نفع ایران پیش می رفت و عراق علی رغم تمامی کمکهایی که چه در زمینه نظامی چه در زمینه های دیگر به آن می شد توان مقابله با ایران را نداشت و پی در پی متحمل شکستهای اساسی در وضعیتی می شد که بعد از تصرف فاو به وجود آمده بود . کاهش قیمت نفت به عنوان یک اهرم اقتصادی علیه ایران به مانند یک شمشیر دولبه عمل می کرد که وضع اقتصادی کشورهای صادر کننده نفت را نیز با مشکل مواجه می ساخت و طبیعی بود که توان انجام این سیاست در دراز مدت وجود نداشت . استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی به هر حال اثرات منفی در دنیا داشت ضمن آنکه تسلیح بیش از اندازه این کشور به خاطر روحیات صدام نیز خطرناک محسوب می شد . از طرفی تلاش آمریکا برای ارتباط با ایران در ماجرای مک فارلین نیز با شکست مواجه شده و عملا بی اعتمادی متحدین سنتی آمریکا در منطقه را به همراه داشت . وضعیت خاص منطقه نیز مزید بر علت بود و باید به نحوی این جنگ با عدم پیروزی ایران به پایان می رسید . بنابراین آمریکایی ها با بهانه محافظت از امنیت صدور نفت حضور خود را به طور رسمی و در جهت تقویت عراق افزایش دادند که برای ایران به هیچوجه مطلوب نبود . از سوی دیگر در زمان پایه گذاری نیروی دریایی جدیدی ایران در زمان شاه نه تنها به هیچ عنوان درگیری با آمریکا در لیست برنامه های شاه قرار نداشت بلکه خدمات فنی و کمکهای لجیستیکی آنها جهت سر پا ماندن این نیرو کاملا جنبه حیاتی داشت و کاملا طبیعی بود که کشتی های جنگی ایران توان مقابله با حریفان آمریکایی خود را نداشته باشند . ضمن اینکه نحوه حضور کشتی های جوشن و سهند و سبلان در صحنه درگیرا می توان از اشتباهات نیروی دریایی خودی در نظر گرفت که هرکدام به تنهایی و بدون پوشش موثر هوایی یا دریایی واد نبرد شدند که شکست آنها در برابر گروه ناوهای آمریکایی مجهز به تجهیزات به روز شده و پیشرفته همراه با پوشش و تامین مناسب دریایی و هوایی حتمی بود . شاید حداقل کاری که در آن شرایط می شد انجام داد حضور ترکیبی ناوهای ارتش و قایقهای سپاه بود که شاید درصد موفقیت آنها را کمی بالاتر می برد . اما درحال حاضر می توان گفت مجموعه نیروهای مسلح ایران در ابعاد مختلف با تکیه بر تجارب آموخته شده در دفاع مقدس و باز سازی توان رزمی خویش وضعیت مطلوبتری را نسبت به قبل دارا هستند . در واقع باید پذیرفت ما اکنون ادوات و تجهیزاتی را دارا هستیم که در آن زمان نداشتیم . درست است که طرف مقابل از تکنولوژی و امکانات و آموزشهای بسیار بهتری برخوردار است اما نیز به اندازه خودمان امکانات بهتری را فراهم کرده و حریف دست و پا بسته ای نخواهیم بود . به نظر من جنگ سی و سه روزه لبنان و وقایع پس از آن مثال خوبی در خصوص تغییرات وضعیت نبردهای حال حاضر باشد

با سلام خدمت دوستان گرامی تیری میسان روزنامه نگار فرانسوی است که در زمان وقوع حوادث یازده سپتامبر با استفاده از شواهد و مدارک , روایت آمریکایی ها از برخورد هواپیماها با برجهای دوقلو را زیر سئوال برده و معتقد بود انفجار برجها توسط خود آنان صورت گرفته است . دیشب در اخبار تلویزیون گفته شد این شخص روایت دیگری از سناریوی آمریکا در لبنان را بیان کرده است . به گفته ایشان قرار بود پس از برکناری فرمانده امنیتی فرودگاه بیروت و جایگزینی او با شخصی از طرفداران جناح حاکم تعدادی از کماندوهای آمریکایی شبانه وارد بیروت شده و اقدام به ترور یکی از رهبران معروف لبنان ( احتمالا از طرفداران جناح حاکم ) کنند و سپس جناح حاکم لبنان تقصیر را به گردن حزب الله و متحدان آن انداخته و خواستار دخالت بین المللی شود . شورای امنیت با صدور قطعنامه ای زمینه را برای دخالت نیروهای ناتو در لبنان فراهم کرده و جرج بوش طی نطقی در تلویزیون رهبران عرب را به اتحاد و عادی سازی روابط با اسرائیل علیه حزب الله و متحدان منطقه ای آن فراخواند . اما خوشبختانه حزب الله در دام آمریکاییها وارد نشد و نقشه آنان را با شکست مواجه ساخت