-
تعداد محتوا
185 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
اعتبار در انجمن
2درباره SEYYEDI
-
رتبه حساب کاربری
09- ?????
آخرین بازدید کنندگان پروفایل
بلوک آخرین بازدید کننده ها غیر فعال شده است و به دیگر کاربران نشان داده نمیشود.
-
تاپیک جامع دستاوردهای پهپادی ایران (گزارش ، تحلیل ، خبر و ... )
SEYYEDI پاسخ داد به Ahmad6644 تاپیک در اخبار نظامی
دوستان سلام اپرا جان ايده خوبيه و مطرح هم هست يه نمونه هايي هست مثل پهپاد آمريكايي (اسمش يادم نمياد) كه هدايت ماهواره اي هست اما اگه منظورتون درگيري به شكل يك جنگنده تمام عيار و با جنگنده هاي ديگه يا حتي زمين باشه، اين مستلزم فناوري اپتيكي بالا است تا هدايت گر بتونه شبيه انسان مشاهده كنه مگر اينكه سيستم هدايتي جديدي داشته باشيم كه نياز به فناوري اپتيكي رو كاهش بده البته اين نظر من هست كه هيچي نمي دونم شايد فناوري هاش موجود هم باشه چرا كه خبرهايي مبني بر تبديل بعضي جنگنده ها به بي سرنشين شنيدم علي علي -
تاپیک جامع دستاوردهای پهپادی ایران (گزارش ، تحلیل ، خبر و ... )
SEYYEDI پاسخ داد به Ahmad6644 تاپیک در اخبار نظامی
دوستان سلام [quote]علی آقا حدس من اینه که توی پهباد این کار رو کردن ولی داخل نوع سرنشین دار این موضوع فرق می کنه.البته نوع پهباد هم بیشتر اگر بمب افکن باشه این کار رو می کنن. ولی آقا علی نظر شما در مورد نظر من چیه. [/quote] قبل از هر چيز بگم كه بنده اسمم علي نيست ولي از علي خيلي خوشم مياد اين نوشتن " علي علي" در پايان هر پست هم يه قانون نانوشته واسه خودمه بله توي پهپاد و بمب افكن درست، اما مسئله اينه كه توي پهپاد جنگنده اين كار رو كردن پهپادي كه گفتن قراره نمونه سرنشين دارش ساخته بشه و ورودي توي بمب افكن اين طور نبود كدوم نظرتون؟ [quote]نباید مشکل چندانی پیش بیا نمونش هم B-2 البته تا این مروژه به یک تکامل برسه تغیرات مختلفی روش انجام میشه. F-22 رو ببینید از نظر ایرودینامیک و شکل ظاهر در دوره تحقیقات تا اتمام پروژه.[/quote] بله روي B-2 مشكل خاصي نيست چون بمب افكنه وزن بالايي داره سرعت خيلي زيادي نمي خواد مانور بالا رو هم نداره اما جنگنده اين طور نيست علي علي -
تاپیک جامع دستاوردهای پهپادی ایران (گزارش ، تحلیل ، خبر و ... )
SEYYEDI پاسخ داد به Ahmad6644 تاپیک در اخبار نظامی
دوستان سلام [quote]دوست عزیز خود ماکت ها ورودی هوا رو زیر هواپیما ها نشون می دادن. فقط تو پوسترا بود که ورودی هوای جنگنده هه بالای سرش بود. [/quote] اتفاقا من هم فكر كردم كه اين طور باشه اما همون پارسال توي عكس ها كه دقت كردم ورودي خود پهپاد هم روي بدنه بود علي علي -
تاپیک جامع دستاوردهای پهپادی ایران (گزارش ، تحلیل ، خبر و ... )
SEYYEDI پاسخ داد به Ahmad6644 تاپیک در اخبار نظامی
دوستان سلام نمي دونم جاش هست اين سوال رو اين جا مطرح كنم يا نه؟ وقتي توي رژه ارتش اون دو هواپيماي بي سرنشين با اسم سفره ماهي رونمايي شدن كه يكيشون شكل و شمايل بمب افكن و يكي ديگه هم ميخورد جنگنده باشه يه موضوعي واسه من خود نمايي كرد اينكه توي مدل جنگنده ورودي هواي موتور طوري طراحي شده بود كه روي بدنه و پشت كاكپيت قرار داشت و نه زير بدنه از اونجايي كه گفته ميشه از اين قراره نمونه سرنشين دار هم ساخته بشه يه مشكلي شايد پيش بياد خوب اين طراحي از طرفي به استيلث بودن هواپيما كمك خوبي ميكنه اما مشكل اينجاست كه احتمالا دبي هواي ورودي كاهش پيدا ميكنه و اين واسه موتور اصلا خوب نيست به صورت ساده تر چون فشار و سرعت هوا در زير هواپيما علي القاعده بيشتره ، اين طور به نظر ميرسه كه مقدار هواي عبوري هم علي القاعده بيشتره حالا اگه ما ورودي رو جايي قرار بديم كه در معرض مقدار كمتري هوا قرار بگيره، موتور كار خواهد كرد اما احتمالا در مانور هاي سنگين با مشكل بيشتري مواجه ميشه بنده اين سوال رو از چندين استاد و دكتر مكانيك پرسيدم و جواب هاي مختلفي گرفتم بهترين جوابي كه گرفتم رابطه برنولي رو در مكانيك سيالات بيان كردن [img]http://upload.wikimedia.org/math/0/6/7/06743c74aa338c55401a4e3fa04792fd.png[/img] اما مسئله اينجاست كه اين فرمول رابطه مستقيمي رو با دبي جريان هوا نداره كه بتونيم به صورت مستقيم بگيم فشار و سرعت هوا و تغييراتشون ربطي به دبي اون نداره علي علي -
دوستان سلام من n82jq رو دارم چيز خوبيه ، كوچيكه وزنش مناسبه كار من رو هم خوب راه مي ندازه بديش اينه كه اسپيكر قوي نداره در كل چيز خوب و جونداريه بدنش هم ضدخشه ولي اگه كار گزافيكي قوي نداري 61 رو بگيري بهتره علي علي
-
تاپیک جامع شهید رئیسعلی دلواری تاپیک جامع شهید رئیسعلی دلواری
SEYYEDI پاسخ داد به nozheh تاپیک در جنگ آوران
دوستان سلام دبیرستان که بودم کلاس دوم یا سوم بود(یادم نمیاد) توی درس تاریخ این معلم تاریخ یه روز یه حرفی زد آتیش گرفتم می خواستم بلند شم همون جا زنده زنده دفنش کنم داشت سر کوچک خان و رئیس علی حرف میزد بعد یهو گفت رئیس علی یه دزد بوده و کارش هم دزدی از مردم بوده و می خواسته از انگلیس دزدی کنه ، انگلیس لت و پارش کرده بعدش هم گفت رئیس علی اصلا با میراز قابل مقایسه نیست و حتی می خواست به میرزا هم توهین بکنه که خودش فهمید دیگه بیتش حرف بزنه کسی زندش نمیزاره خدا خیرش نده که من و خیلی های دیگه رو نسبت به تاریخ دلزده کرد آره راست میگی ما اگه عرضه داشتیم ، امامزاده عبدالمهیمن رو درست میکردیم که نسبش مستقیم به هفت واسطه به امام علی میرسه سعید خان به خدا من الان امیدم به هموطن های ترک زبانمون هست که عده زیادیشون که توی بوشهر هستن اطراف امامزاده خونه گرفتن شاید اونا یه غیرتی بزارن و یه دستی به سر و روش بکشن مردم که هیچ ولی هر شهرداری که میاد و این پایگاه فرهنگی عظیم رو توی بوشهر سر و سامون نمیده فردای قیامت مسئوله علی علی -
دوستان سلام من واقعی بودن این مسئله رو نمیدونم اما یک مسئله ای که هست اینه اوضاع فعلی ژاپن خیلی بد و مستهجنه ژاپنیها توی صنعت انیمیشن سازی یلی هستن اگه کمی دقت کنین خیلی راحت متوجه میشین که بخش چشمگیری از کارتون ها و انیمیشن های مستجهن رو زاپن میسازه و روانه بازار مصرف میکنه و بخش قابل توجهی از این انیمیشن ها هم فقط مخصوص ژاپنه این قدر رذل و کثیف هستن که اروپایی ها به گرد پاشون نمیرسن از یه دید دیگه نگاه کنید می بینید این ژاپنیها صبح تا شب سر کارن و تقریبا میشه گفت خانواده معنایی نداره و به همین خاطر هم روابط آزاد جنسی فوق العاده بالاست از یه لحاظ دیگه هم این ژاپنیها دیگه دینی ندارن و یه برده فکری ان علی علی
-
دوستان سلام اصلا انتظار نداشتم اینجا این گوشی اونم اینطور بدون تحقیق مورد هجوم واقع بشه من در مورد این شرکت و این گوشی تحقیقاتی کردم [quote]منظور در همان چينه ديگه؟[/quote] خیر چیزی حدود 1000 تای اولیه این گوشی در چین تولید شد به دلیل نبود دستگاه های پیشرفته مربوطه(مثل اسمبلر smt) بعد از خرید همه محصولات در ایران تولید شدند [quote]گوشی خوبی ولی خیلیا رو نحوه کار دوربین وهنگ کردن گوشی اعتراض دارند[/quote] تاییدیه رسمی و غیر رسمی و از این جور حرفا gps اين گوشی حرف نداره و خیلی سریعه اما مشکلات بالا رو هم داره ساپورت محوصلا در حد متوسطه و نه عالی متاسفانه این تبلیغ نمیکنه که دلیلش رو من نمیدونم [quote]سلام بر عزيزان اگه بياد من ميل زيادي به خريدش دارم البته اگه واقعا به درد بخوره... انشاءا... يه روز همين شركت ها جاي نوكيا و... رو در دنيا بگيرن. موفق و شاد باشيد. ياعلي[/quote] سلام بر شما [b]دوست عزیز به بازار اومده خیلی وقته هم که اومده[/b] از نمایشگاه قرآن سال پیش(88) که به بازار معرفی شد در بازار موجوده [quote]نوکیا و سونی و سامسونگ به جون هم می افتند که بتونن بازار ایران را برای خودشون قبضه کنند اما این دوستان اول گوشی را صادر میکنند بعد میان به خودمون میفروشند با این گله که بازار داخلی مریض و مسموم و عدم حمایت از تولیدات داخلی و....... [/quote] سونی دیگه گوشی نمیزنه و چند سالی هست که با اریکسون سوئدی ادغام شده سونی اریکسونی ادغامی دو شرکت بالا هم ایران رو تحریم کرده و سایتشون هم تا همین چند وقت پیش که من اطلاع دارم فارسی رو ساپورت نمیکرد و الان رو هم من نمیدونم وجود فارسی روی گوشیهای اس ای هم ناشی از هک و از این قبیل کارهاست این دوستان هم همونطور که گفتم حدود یک سالی هست که این گوشی رو روانه بازار کردن الان هم تا اونجایی که من فهمیدم پیگیر طراحی گوشی سوم خودشون هستن چون قبل از این گوشی طاها1 رو وارد بازار کرده بودند [quote]یکی نیست بگه برادر من جنس خوب همه جای دنیا خریدار داره همونجور که الان دوستان 700 هزار تومان و کما بیشتر برای خرید همین برند اچ تی سی میدند اگر تولید شما هم قابل رقابت با شه خوب واسه تولید شما هم پول میدهند . ولی اگر قابل رقابت باشه......[/quote] دوست عزیز شرمنده اما به نظر بنده حرف شما کاملا صادق نیست چون وقتی معرفی شد توی همین موبایلستان که میشه گفت تقریبا بزرگترین انجمن موبایلی کشوره خیلی از به اصطلاح حرفه ای هاش گیر های الکی و آبکی میدادن مثلا: 1- چون طرحش کمی شبیه یه اچ تی سیه پس طراحی نکردن 2- چون دوربینش کنونه و کنون به غول های موبایل لنز نداده پس این دروغه 3- چون خیلی چیزاش از جاهای دیگس اصلا نمیشه گفت ایرانیه و از این مدل حرفا به خیلی هاشون جواب داده شد ولی باز یکی می اومد می گفت به اون جواب داده شده به من چه ربط داره به منم جواب بدین [b]این گوشی بدون عیب و ایراد نیست اونم ایراد های اساسی کما اینکه اچ تی سی هم با این همه سابقه باز ایراد داره ولی به عنوان دومین طراحی و دومین محصول به نظر بنده حقیر واقعا خوب بوده اونم با این قیمت مناسب [/b] فکر میکنم کمی هم ما باید از محصولاتمون حمایت بکنیم تا هم اونا پیشرفت کنن و هم خودمون به محصول با کیفیت داخلی برسیم همونطوری که خیلی از ترکیه ای ها جنس بی کیفیت و گرون خودشون رو به جنس باکیفیت و ارزون خارجی ترجیح میدن تا پیشرفت کنن بد نیست ما هم این کار رو بکنیم برای اطلاعات بیشتر میتونید به سایت مخصوص این گوشی و این شرکت مراجعه کنید http://www.tphone.ir در صفحه اول هم یه فیلم تبلیغاتی موجوده که میتونید آنلاین نگاه کنید یا از این آدرس دانلود کنید http://www.tphone.ir/video/phone.flv در آخر کسی میدونه نمایشگاه قرآن کی برگزار میشه؟ علی علی[/url]
-
دوستان سلام آسمان دژ چیست؟ آسمان دژ درگاهی است به سوی آینده. فرار از منظومه شمسی به دنیایی دوردست، جنگ، صلح و تجارت را در 800 سال آینده در بازی تحت وب آسمان دژ زندگی کنید. توی تلویزیون دیدم که خبر از رونمایی این بازی تحت وب پخش میشه ، توی یک برنامه مختص کامپیوتر هم دربارش صحبت شده منم گفتم اینجا معرفی نشده و بچه های اینجا هم کمابیش پیگیر این سبک بازیها هستن پس تاپیک معرفی این بازی رو ایجاد کردم ایشالا که روز به روز توی این صنعت هم پیشرفت کنیم اینم لینک سایت [url=http://www.asmandez.ir/]آسمان دژ[/url] علی علی
-
دوستان سلام ترجمه گذاشته شده رو میتونید به صورت pdf از لینک زیر دانلود کنید [url=http://alimi1998.persiangig.com/document/Brookings.pdf]کدام راه به سمت ایران؟[/url] علی علی
-
دوستان سلام [quote]مبحث را جزو مباحث مهم قرار دادم و به عنوان تشکر درجه شما به مدال افتخار تغییر یافت.[/quote] خیلی ممنون --------------------- بخش چهارم: بازدارندگي تهران تحديد (محدودسازي) - وقتي کشوري براي سازش ديپلماتيک بيش از اندازه متاخصم است، و براي تهاجم بيش از اندازه قويست، و براي گزينهي شورش بيش از اندازه سرکوبگر است، بالطبع تنها راه باقيمانده تحديد خواهد بود. - به دليل شکست واشنگتن در گزينههاي ديگر، ميتوان گفت تحديد پيشفرض سياست آمريکا در قبال ايران در سي سال گذشته بوده است. - عنصر اصلي اين سياست، تحريمهاي اجرا شده از سوي آمريکاست. و علاوه بر آن آمريکا سعي نموده ساير کشورها را از تجارت و سرمايهگذاري در ايران و فروش اسلحه به ايران دلسرد نمايد. - غير از موارد معدودي که نيت آمريکا تعامل با ايران بوده است، آمريکا به صورت کلي سعي نموده تا ايران را از جنبههاي ديپلماتيک، اقتصادي و نظامي و هر راه امکانپذير ديگري در جهان ايزوله کند. - موفقيت سياست تحديد در ايندوره متغير بودن آن است. امروزه به نظر ميرسد که ايران يک نيروي قويتر در معادلات خاورميانه نسبت به تمامي زمانهاي پس از انقلاب است. فلذا به دليل اين نتيجهي برعکس، سياست تحديد نيز شکست خورده است. فصل نهم: پذيرش غير قابل قبولها تحديد - مانند گذشته، شايد انتخاب تحديد، آخرين گزينهي پيشروي آمريکا باشد. - اگر واشنگتن نتواند تهران را از برنامههاي هستهاي، و رفتارهاي مسألهساز آن منصرف سازد، و نتواند و يا نخواهد که رژيم را سرنگون کند، ونتواند و يا نخواهد تهاجم کرده ويا از حملهي هوايي استفاده کند و يا از حملهي هوايي اسرائيل بر عليه ايران اتمي سود ببرد، تنها راه انتخاب تحديد خواهد بود. هدف - هدف استراتژي تحديد عليه ايران، ممانعت تهران از آسيبرساندن به منافع آمريکا در آسياي مرکزي و خاورميانه است. - از نظر نظامي، هدف، ممانعت از رفتار تهاجمي ايران است. - از نظر ديپلماتيک، هدف ممانعت از بهدست آوردن همپيمان توسط ايران است. - از نظر اقتصادي، هدف ضعيف نمودن ايران است. - احتمال اين وجود دارد که تحديد، بتواند ايران را از دستيابي به سلاح هستهاي منصرف کرده و يا حتي به سرنگوني حکومت آن دست يازد. چارچوب زماني - تحديد سادهترين چارچوب زماني را دارد، چرا که به سرعت اجرا شده و تا پايان حکومت جمهوري اسلامي باقي ميماند. نگاه کلان به اين سياست - تحديد ممکن است سادهترين گزينه باشد زيرا در 30 سال اخير بر عليه جمهوري اسلامي، و در جنگ سرد بر عليه شوروي، و برعليه کوبا و کره شمالي به کار رفته است. - مانند تحديد عليه شوروي، تحديد عليه ايران به دنبال تضعيف آن است و توقع ميرود ناکارآمدي نظام باعث نابودي خودش شود. تحريمها - عملکرد کليدي در تحديد، تحريمهاي قوي هستند. - ليست تحريمهاي ممکن: 1- منع فروشهاي نظامي به ايران. 2- منع فروش تکنولوژيهاي سطح بالا به ايران. 3- تحريم سرمايهگذاري و تجارت با ايران. 4- محدود کردن سفرهاي کارمندان ايراني. 5- محدود کردن انتقال پول نقد به ايران. 6- محدوديت خريد و فروش نفت و گاز ايران. - با توجه به اينکه آمريکا تمامي اين تحريمها را تاکنون به اجرا درآورده است، مشکل اصلي قبولاندن اين تحريمها عليه ايران به کشورهاي ديگر همچون اروپا، روسيه، چين، آسياي شرقي و هند است. الزامات ديپلماتيک - آمريکا بايد با کشورهاي منطقه براي ايجاد و حفظ پايگاههاي نظامي خود همکاري ديپلماتيک داشته باشد. الزامات ضد چريکي - ايران در جنگ نا متقارن توانايي منحصر به فردي دارد و آمريکا در مقابله با اين موضوع محدوديتهاي گستردهاي دارد. الزامات سياسي - گزينهي محدود کردن ايران کار سادهاي نيست، و از سوي ديگر نيز همزيستي با ايران هستهاي امکانپذير نيست. لذا گزينه-ي محدود سازي ايران نيازمند اقناع سياسي مردم آمريکاست. نتيجه مهندسي سياست يکپارچهي ايران: تجميع گزينهها - هيچکدام از سياستها در قبال ايران، حتي در صورت تعيين موفقيت توسط مقامات مسئول، شانس موفقيت بالايي را ندارند. هيچ گزينهاي تمامي منافع ملي آمريکا را با هزينهي کم و حداقل ريسک تأمين نميکند. - به بيان ديگر، کليهي سياستها، پتانسيل بالايي در نقشآفريني با يکديگر را دارند. - در واقع، مشکل ايران به قدري بزرگ است که، هر سياست واقعمدارانه در قبال ايران حداقل بايد از دو گزينه يا بيشتر تشکيل شده باشد. - حکومت اُباما متوجه اين واقعيت شده است. - از اين گذشته، تمامي اين سناريوها ميتواند به عنوان تهديدات ضمني در رويکرد اقناعي مطرح باشد، که در اين صورت از بهکارگيري هرکدامشان بهتر خواهد بود. به بيان ديگر، ايالات متحده ميتواند عدم تمايل ايران بر سر مذاکرات را به عنوان سخت-تر شدن گزينههاي خود اعلام کند، که در آن صورت گزينهي نظامي مقبوليتي بيش از آنچه اکنون دارد پيدا خواهد کرد. استنباط بر اين است که اگر تهران تمايل به سازش ندارد، پس خودش را در جنگي قرار دادهاست که تمايلش را ندارد. اين تهديدات قابليت اين را دارند که به عنوان جايگزين در سياست ايالات متحده در قبال عدم پذيرش سازش از سوي ايران مطرح شده، همچنانکه اُباما مرتباً عدم دور کردن گزينهي نظامي در تصميمگيري را تکرار ميکند. - در صورت رد مذاکرات ايران در سياست اقناعي، تمامي رويکردهاي تغيير رژيم همچنان، به عنوان روشهاي جذابتر مطرح خواهند بود. و مطمئناً روشهاي تغيير رژيم، تبعات ديپلماتيک کمتري از سوي منطقه و دولتهاي اروپايي عليه آمريکا خواهد داشت. تغيير رژيم - اگرچه مطالعهي هر سياست در تلفيق با گزينههاي ديگر کاري غيرعملي مينمايد، اما در مطالعهي تطبيقي و ارائهي استراتژيهاي متفاوت همهجانبهاي که دولت اُباما بتواند در غالب آن گزينههاي متفاوت را يکپارچه کند، سودمند خواهدبود. تغيير رژيم، استراتژي ديگري است که نقش بسياري از متغيرها را در برخواهد گرفت. - تاجاييکه امکان بهرهگيري از هر سه روش تغيير رژيم - انقلاب مخملين، شورش و کودتا - وجود دارد، دولت آمريکا پيگيري هر سه مورد با هم را در دستورکار خود قرار ميدهد، تا شانس موفقيت بيشتر از پيگيري هر مورد به تنهايي باشد. انتخاب هر سه روش به دليل اثر همافزايي و سينرژي نيز بهتر خواهد بود. به علاوه، اين فشار چند جانبه بر تهران، سبب خستهشدن تواناييهاي اطلاعاتي و امنيتي رژيم در روند تصميمگيري شده، و احتمال انجام خطا را بيشتر کرده تا ساير روشها موفق شوند. - سياست براندازندهي حکومت ايران بايد شامل طرح تهاجم تمام عيار باشد تا بتواند در صورت بروز اتفاقات افراطي مورد استفاده قرار گيرد. مطمئناً در صورت شکست حمايتهاي آشکار و پنهان، در سياست تغيير رژيم، رئيسجمهور بايد آماده تنها راه حل باقيمانده يعني تهاجم باشد. - در نهايت بايد اذعان داشت که کليهي راههاي تغيير رژيم نيازمند موافقت دولت آمريکا هستند به جهت آنکه در صورت مقابله به مثل ايران، بتوانند از پشيباني نظامي (حداقل به صورت حملهي هوايي) برخوردار باشند. انقلابات مردمي تنها زماني به نتيجه ميرسند که دولتها نخواهند و يا نتوانند از نيروهاي نظامي خود عليه مردم استفاده کنند، دفع شورشها نيز نياز به مداخلهي نظامي مستقيم دارد، چه در هنگام رخداد يک فاجعه، مانند آنچه در خليج خوکها رخ داد، و چه در هنگام نزديک شدن به پيروزي نهايي، مانند افغانستان در سال 2001. کودتا نيز در اغلب اوقات نياز به خنثي کردن واحدها و تأسيسات ويژهاي دارند که به آنها اجازه ميدهد تا گسترش يابند. - بهعلاوه، تغيير رژيم نيازمند پيگيري همزمان با گزينهي تحديد ميباشد. در صورتيکه آمريکا اقدام به براندازي حکومت ايران کند، شرارت ايران در خارج سبب گسترده شدن منازعه به بحران اقتصادي، سياسي و نظامي ميشود. ايالات متحده ميخواهد با انکار ايران، به تهديد عليه همسايگاني دست بزند که به گروههاي مخالف و شورشها کمک ميکنند. جريمه، بازدارندگي نظامي، انزوا و مبارزهي اقتصادي عناصر کليدي تحديد را به تصوير ميکشند، تا به اين عنوان بتوان، به سياست تغيير رژيم کمک کنند. - همانطور که در بخشهاي قبلي بيان شد، دليل بسيار مهم يکپارچه کردن سياستهاي متفاوت در قبال ايران، همان است که بتوان تغييرات را در صورت شکست يک يا چند گزينه پيش برد. توجه به پيامدهاي غيرمنتظره سياست جديد، بسيار حائز اهميت است چرا که طبيعت چندگانه و ديناميک خاورميانه مستعد پيآمدهاي غيرمنتظره و تصادفي است. پيچيدگي و تناوب سياست در قبال ايران، نتيجهي بازهي وسيع تغييرات و حساسيت بالاي آنهاست. - ظهور يک رهبر کاريزماتيک اپوزيسيون در ايران ميتواند تمامي معادلات آمريکا در خصوص ايران را چينش مجدد کند. اما اگر ايران شکست خورده و يک نفر سربربياورد و محبوبيت عامه يافته و برتري جويد، آنگاه تفکر آمريکايي با ظهور يک ماندلا، هاول، بوليوار و يا يک لخ والساي ايران - کسي که بتواند وحدت اپوزيسيون ايراني و اجماع توده را به وجود آورد، -تغيير شکل مييابد. اولا ظهور اين مرد يا زن، ميتواند گزينهي تغيير رژيم را محتملتر از زمان حال کند. (وما پشتيباني آمريکا از انقلاب مردمي را در بروز حتمي يک رهبر رد نخواهيم کرد.) و دوم آنکه براي ايالات متحده خوشايند نخواهد بود که به شخصي خيانت کند که توانسته است يک اپوزيسيون دموکراتيک را از طريق گالوانيزه کردن مردم سازماندهي کند. ممکن است دولت آمريکا متقاعد گردد با پشتياني از شورشها و حمله هوايي، ايران را تحت فشار قرار دهد تا از کشتن و زنداني کردن آن رهبر کاريزمايتک توسط ايران ممانعت بهعمل آورد. و اگر ايران دست به چنين کاري بزند، آنگاه حمايت سياسي داخلي آمريکا و حمايت ديپلماتيک بينالمللي، براي سياستهاي بيشتر تهاجمي آمريکا از جمله تهاجم زميني فراهم ميشود. و اگر اين رهبر از ايالات متحده درخواست عدم تحريک قوميتها و عدم حملهي نظامي را بنمايد تا اينکه تلاشهايش خراب نشود، آنگاه آمريکا قطعاً گزينههاي تهاجمي را کنار خواهد گذاشت. - آخرين نکته، برجستگي سياستهاي ايران در ميان کليهي مسائل پيشروي آمريکاست. واضحترين موضوع اين است که دولت اوباما در شرايطي بايد تصميم خود مبني بر اولويتبندي در سياست ايران را بگيرد که در ميانهي بدترين بحران اقتصادي در 80 سال اخير قرار گرفته است. در اين شرايط رقابتي بر سر مهمتر بودن، بين سياستهاي مطرح شده در قبال ايران و نيازهاي اقتصادي آمريکا صورت ميگيرد. کدام راه به سوي ايران؟ - يکپارچه کردن سياستها در قبال ايران، موضوعي بسيار پيچيده و مبهم است. - ناديده انگاشتن ايران ديگر مانند گذشته يک راه واقعگرايانه نيست. ايران در يک بازهي وسيع عمل ميکند و موجبات نگراني آمريکا را فراهم ميکند و در اين ميان اهميتي به سردرگمي آمريکا نميدهد. - و ما به دنبال زماني هستيم که نه تنها ايران براي آمريکا سمي در خاورميانه محسوب نشود که حتي دوست او باشد. [url=http://ctu.ir/content/?n=23]منبع ترجمه[/url] -------------------------------- حال مبحث تمام شد درسته که ترجمه کامل نیست ولی مطلب روشن گر و ارشمندیه علی علی [/url]
-
دوستان سلام [quote]با تشکر از برادر SEYYEDI بابت این مطلب مفید و زحماتی که از بابت گردآوری و ترجمه کشیده اند، [/quote] ممنون ولی باید بگم که ترجمه کار من نیست فقط به دلایلی مطلب رو یک جا و در یه پست نزاشتم و به مرور میزارم -------------------------- بخش سوم: فرو ريختن تهران تغيير حکومت - بسياري از سران آمريکا نه گزينه ي ديپلماتيک را ميپذيرند و نه گزينهي نظامي را، و معتقدند کل نظام جمهوري اسلامي را به دليل اين که با منافع آمريکا در تعارض است بايد واژگون کرد. - جنبش رفرميستي- اصلاح طلبان- تنها راه تغيير حکومت نيست، بلکه از راه هايي چون شعلهور کردن مسايل قوميتي و يا کودتا نيز ميتوان به تغيير حکومت دست زد. فصل ششم:انقلاب مخملي - مناسبترين راه براي تغيير حکومت، حمايت گسترده از انقلاب مخملي در ايران است. - اين گزينهي سياسي بهترين راه حل مشکلات آمريکا با ايران است که کمترين هزينه را در بر دارد. هدف - هدف اصلي اين گزينه، براندازي حکومت ايران، و ايجاد حکومتي است که بيشترين همراهي را با منافع آمريکا داشته باشد. - تعامل با اپوزيسيون داخلي جمهوري اسلامي، برگ برندهاي در دست آمريکاست که از طريق آن به ايران فشار وارد ساخته و رفتار حکومت ايران را تغيير دهد. چهار چوب زماني - انقلاب مخملي نيازمند وجود رهبران محلي در صحنه است، و لذا چارچوب زماني آن منوط به شرايط حادث شده و پيدايش اين رهبران محلي، در آن شرايط خاص است که ممکن است در چند هفته يا چند سال پديد آيد. نگرش کلي به اين سياست - اين که چگونه ميتوان جرقهاي زد تا انقلاب مخملي صورت بگيرد، هنوز مبهم است، زيرا انقلابهاي مخملي بسيار پيچيدهاند. - گفته ميشود که مخالفان جمهوري اسلامي، علاقهمند به آمريکا هستند، لذا ميتوانند انقلابي را رقم زنند که به منافع آمريکا کمک کند. - ممکن است برخي رهبران پراگماتيست درون جمهوري اسلامي، متوجه اصلاح دروني سيستم شوند و اتفاقي مشابه پرسترويکا و گلاسنوست شوروي در ايران پديد آيد که طي آن ابعاد رفرم با مباني آن حکومت در تعارض قرار گيرد و موجب فروپاشي و تحقق انقلاب مخملي شود. - هم چنين ممکن است آشوبهاي خياباني مانند آنچه در عصر چائوشسکو در روماني و فرديناند مارکوس در فيليپين، جمهوري اسلامي را متزلزل ساخته و فرو بپاشاند. - آمريکا بايد چند نقش متفاوت را در تحقق انقلاب مخملي در ايران ايفا کند، از جمله واگذاري کمکهاي مالي، و حمايت از رهبران محلي انقلاب مخملي. ريموندتانتر از کميته سياست ايران ميگويد که ما بايد از دانشجويان و ساير گروهها، براي انقلاب مخملي حمايت مخفي کنيم: اينانپول، فکس، اينترنت، و حمايت نياز دارند. - آمريکا از طريق رسانههايي که تحت حمايت او هستند مانند VOA و راديو فردا، بايد افراد منتقد کمتر شناخته شده را به جامعهي ايران معرفي کند. - لايحهي حمايت از ايران آزاد که در سال 2006 تصويب شد به حمايت مالي و سياسي از انجمنهاي جامعه مدني و حقوق بشري مطبوعات ضد حکومت ميپردازد. - دولت آمريکا برنامههايي تصويب نموده که از طرحهاي تغيير حکومت در ايران حمايت ميکند. الزامات - آمريکا بايد اپوزيسيون ايراني را پيدا و حمايت کند. - آمريکا بايد از رهبران محلي اپوزيسيون حمايت کند. - بايد دستگاههاي امنيتي ايران که توانمندي خود را اثبات کردهاند، در مقابله با انقلاب مخملي يا نخواهند يا نتوانند برخورد کنند. - از الزامات جدي انقلاب مخملي، نيازمندي به اطلاعات بينظير و دقيق و همچنين پول قابل توجه است. رهبران - يافتن رهبران محلي مناسب، که شريکهاي بومي خوبي براي آمريکا در ايجاد آشوب و اغتشاش باشند. - طيفشناسي عناصر اپوزيسيون که ميتوانند انقلاب مخملي را براي آمريکا توليد کنند: 1- اصلاح طلبان. شواهد نشان ميدهد که رفرميستها در صدد ايجاد يک حکومت سکولار در ايران هستند. 2- روشنفکران. اين روشنفکران در دورهي پرزيدنت خاتمي مشروعيت ديني نظام ايران را زير سوال ميبردند و اکنون نيز ميبرند، اما با سانسور روبرو شدهاند. 3- سازمانهاي دانشجويي،کارگري و جامعه مدني. دانشجويان و کارگران پياده نظام انقلاب مخملي هستند، که در واقعه 18 تير 1378 در حمايت از خاتمي به صحنه آمدند. دفتر تحکيم وحدت، اکنون خود بر سر اتخاذ استراتژي، درگير کشمکشهاي دروني است. 4- رضا پهلوي. وي به عنوان فرزند شاه سابق، خود را کاتاليزوري ميشناسد که سلطنت مشروطه را در تقابل با جمهوري اسلامي دنبال ميکند، اما هواداري در ايران ندارد. - بسياري از رهبران اپوزيسيون بر ضد يکديگر عمل ميکنند. اکبر گنجي از ژورناليستهاي اپوزيسيون ميگويد که اپوزيسيون سازمان يافته نيست و ما رهبر نداريم. - تا کنون رهبر کاريزماتيکي براي اپوزيسيون ايران پيدا نشده است. پول - برنامهريزي براي حمايت از انقلاب مخملي در ايران خيلي بيش از آن که تا کنون واشنگتن کمک کرده است، براي ارتباطات و هزينههاي سفرها و...، پول نياز دارد. - آمريکا بايد واقعيت فساد مالي در اپوزيسيون، و هدر رفت بخشي از اين پولها را بپذيرد. اطلاعات عالي - مداخله در امور داخلي يک کشور ديگر ، براي موفقيت نيازمند اطلاعات دقيق است. - آمريکا بايد از رهبراني در انقلاب مخملي حمايت کند که توانمند باشند و توسط دستگاه امنيتي ايران خريداري نشوند. - متاسفانه ما (آمريکا) در ايران سفارتخانه نداريم و امکان سازماندهي رهبران و اپوزيسيون را نداشته و ائتلافهاي درون ايران را متوجه نميشويم. - جامعهي اطلاعاتي آمريکا (شامل 16 سازمان اطلاعاتي) بايد براي کسب اطلاعات از درون ايران به جستجوي خود شتاب دهد. مداخلهي نظامي - براي تحقق يک انقلاب مخملي، حکومت ايران بايد ارادهي خود را براي برخورد و سرکوب انتظامي آن از دست بدهد. - بعيد به نظر ميرسد که حکومت ايران توانايي برخورد قهرآميز با انقلاب مخملي را نداشته باشد. - اگر تجمعاتي در ايران صورت گيرد و ارتش و سپاه پاسداران و بسيج و پليس، آن گونه تضعيف نشده باشند که کنار بنشينند، در آن صورت آمريکا بايد براي مداخلهي نظامي و دفاع از آن تجمع کنندهها آماده شود. محاسن - رژيم چنج (تغيير حکومت) کمترين هزينه و بيشترين فايده را دارد. - اگر انقلاب مخملي موفق شود، آمريکا يکي از دشمنان اصلي خود را از سر راه برداشته و هزينهي آن بسيار ارزانتر از يک تهاجم تمام عيار بوده است. - حتي اگر تحقق انقلاب مخملي امکانپذير نباشد، اما حمايت از کساني که به چنين اقدامي دست ميزنند از سوي آمريکا، مي-تواند موجب تضعيف حکومت ايران و تغيير رفتار آن شود. - قويتر کردن نفوذ اطلاعاتي آمريکا در ايران، در مجموع به نفع آمريکاست، حتي اگر به تحقق کامل انقلاب مخملي نيانجامد. - با انتخاب گزينهي تغيير حکومت در ايران، آمريکا تعهد خود را به ايدهآلهاي آمريکايي از جمله دموکراسي نشان ميدهد و از اين سرزنش که در خاورميانه در جستجوي دموکراسي نيست، رهايي مييابد. معايب - ايران براي ممانعت از انقلاب مخملي، به خوبي سنگرسازي کرده است. سوزان ملاني معتقد است جمهوري اسلامي همه نوع فاجعهاي غير از طاعون را سپري کرده است: جنگ، ايزوله شدن، بيثباتي، حملات تروريستي، انتقال رهبري، خشکسالي، زلزلههاي عجيب، و... لذا حکومت بسيار مستحکم است. - نتايج رژيم چنج و تغيير حکومت مشخص نيست، از کجا معلوم که حکومت جايگزين، به نفع آمريکا کار کند. اميدواري در اين است که ميزان تنفر کمتر از دورهي جمهوري اسلامي باشد. - حمايت آمريکا، موجب نفرت بيشتر ايرانيان ميشود و از آن به «بوسهي مرگ» ياد ميگردد. دکتر عباس ميلاني ميگويد که حتي اصلاح طلبان نيز از آمريکا ميخواهند که کمتر به آنها پول بدهد، زيرا در چشم مردم بد ميشوند. - نظام جمهوري اسلامي در برابر انقلاب مخملي، حاضر است به خاطر ايدئولوژي خود مقاومت کند. فصل هفتم: الهام بخشيدن به شورش حمايت از اقليتها و گروههاي اپوزيسيون - اين گزينه قائل به شورش از طريق اقليتهاي قومي و گروههاي اپوزيسيون است. - آمريکا ميتواند به گروههاي اپوزيسيون خارج از ايران کمک مالي و نظامي کند تا به شورش گران حرفهاي تبديل شوند. براي نمونه ميتواند به گروه مجاهدين خلق کمک کند و آنها را از تحريم خارج ساخته و بر عليه ايران تجهيز نمايد. هدف - حمايت از شورش دو هدف متفاوت ميتواند داشته باشد. - هدف نخست براندازي حکومت است. - هدف دوم ايجاد فشار بر روي حکومت، به ويژه به عنوان اهرم فشار در هنگام مذاکرهي آمريکا با ايران است. - چون آمريکا احتمال براندازي را از طريق شورش قوميتها و گروههاي اپوزيسيون ضعيف ميداند در نتيجه هدف اصلي حمايت آن کشور، به خاطر داشتن برگ برنده هنگام مذاکره است. چهار چوب زماني - شورش، براي موفقيت خود نيازمند زمان است: جذب، سازماندهي، لجستيک، تجهيز، عمليات مسلحانه و... در يک دورهي بلند مدت محقق ميشود. نگاهي کلان به اين سياست - مفهوم بنيادين اين سياست آن است که آمريکا گروههاي اپوزيسيون را شناسايي نموده و از آنها با سلاح، پول، آموزش، و سازماندهي حمايت کند. مطبوعات و رسانههاي آمريکا ميتوانند عقايد اين گروهها را تبليغ و رهبران آن را از طريق رسانههاي خود تبديل به ستاره کنند. - آمريکا کمک ميکند تا اين گروهها در کشور همسايهي ايران به ايجاد پايگاه دست بزنند و کشور ميزبان را قانع به همکاري ميکند، و آنها را ياري ميدهد تا زير ساختهاي خود را براي عمليات عليه ايران توسعه دهند. - پرسش کليدي که آمريکا بايد پاسخ دهد اين است که چقدر بايد به اين گروهها کمک نظامي کند! - سازمان CIA ميتواند مسئامات تجهيز و آموزش اين گروهها را عهده دار شود، همانگونه که در چند دههي اخير در سرتاسر جهان عمل کرده است. - اما واشنگتن بايد تصميم بگيرد که آيا حمايت مستقيم نظامي هم از اين گروهها صورت بدهد يا نه! اين انتخاب مبتني بر سه سناريو زير انجام ميشود: 1- حمايت عمومي که احتمال موفقيت اين گروهها را تسريع و تقويت کند، مانند حمايت آمريکا از نيروهاي ائتلاف شمال در افغانستان. 2- جلوگيري از کشته شدن شورش گران مسلح. مانند واقعهي خليج خوکها در کوبا. 3- سناريو حمايت از کشورهاي همسايهي ايران که به گروههاي شورشي پناه دادهاند. زيرا ممکن است ايران به کشورهاي همسايه براي اخراج آن گروهها فشار آورد، مانند پناه بردن ويت کنگهاي ويتنام جنوبي به ويتنام شمالي. الزامات - دو الزام: الف- پيدا کردن گروه چريکي، ب- مشخص کردن کشور همسايه به عنوان پناهگاه. - حمايت ازشورش هزينه دارد اما از هزينههاي يک جنگ منظم براي اشغال بسيار کمتر است. يافتن گروه پراکسي - مهمترين گروه اپوزيسيون که مورد توجه آمريکاست، سازمان مجاهدين خلق است. ريموند تانتر، مدرس دانشگاه جرج تاون و از حاميان اين سازمان معتقد است گروه رجوي بهترين گزينه براي تغيير حکومت به شکل مسلحانه و همچنين بهترين عامل براي جمعآوري اطلاعات از درون ايران است. مهمترين موفقيت اطلاعاتي اين گروه، کسب وگردآوري اخبار هستهاي ايران و انتقال آن به آمريکا بود. اين گروه در سال 1981 در يک عمليات بمبگذاري، هفتاد مقام عالي رتبهي ايراني را کشت. يافتن کشور پناهگاه - آمريکا بايد کشورهاي همسايه را براي آموزش و سازماندهي و تجهيز اين گروهها هماهنگ نمايد. محاسن - اين گزينه به سادگي قابل حمايت از خارج از ايران است. - اين گزينه، بسيار کمهزينه است. - در اين مورد، آمريکا بسيار با تجربه است و در جهان نمونههاي مشابه متعددي داشته است. - چون حمايتها مخفي است، کمتر موجب خدشه دار شدن موضع آمريکا ميشود. معايب - احتمال موفقعيت زياد را نميتوان براي شورش پيشبيني کرد، زيرا رژيم چنج بيشتر از طريق انقلاب مخملي صورت مي-پذيرد و کمتر از طريق شورش محقق ميشود. - يک شورش قومي موفق به اهداف محدودتري منتج ميشود، مانند جدايي يک منطقه از ايران. - واکنش ايران به دليل قوت نيروهاي عمليات نامتقارن آن ميتواند خطرناک باشد. - تنها گروه غير قومي که سازمان يافته است، گروه مجاهدين خلق است که مقبامات مردمي ندارد. فصل هشتم: کودتا حمايت از تحرکات نظامي عليه ايران - از شواهد و قرائن اينگونه برميآيد که تحريک مردم ايران براي انجام يک انقلاب، کار مشکلي خواهد بود. اينجاست که بعضي از آمريکاييها مسئلهي کودتاي نظامي را مورد بررسي قرار دادهاند. نيروهاي نظامي هر کشور هميشه اين پتانسيل را دارند تا دولت را معزول کنند. - با علم به احتمال کودتاي نظامي، مهندسي نيروهاي نظامي در ايران به گونه اي صورت گرفته که شانس اين اقدام را به حداقل ميرساند. دو نيروي نظامي کامل در ايران وجود دارد: ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، که هر دو براي برآوردن منويات رژيم با هم رقابت دارند و براي مراقبت از يکديگر و ايجاد تعادل مورد استفاده قرار ميگيرند. - به علاوه ايران داراي دستگاه اطلاعاتي و امنيتي فراگيري است که مراقب هر گونه خيانت يا تماس خارجي نيروهاي نظامي خويش است. هدف - هدف نهايي اين سياست حمايت از کودتاي نظامي عليه تهران است تا در پي آن دولتي که هماهنگي بيشتري با منافع آمريکا در خاورميانه و آسياي مرکزي دارد، جايگزين دولت جمهوري اسلامي گردد. چارچوب زماني - زمانبندي کودتا به دو دليل مشکل است. اول، اين که غير ممکن است تا معلوم گردد چقدر زمان لازم است تا با هدايت-کنندگان اصلي کودتا تماس حاصل شود. دليل اصلي هم عدم حضور رسمي و ديپلماتيک ايالات متحده در ايران است. - اگر اين مشکل مرتفع گردد، سنجش اينکه کودتا در چه زماني اتفاق بيافتد کار مشکلي خواهد بود. نگرشي به اين سياست - برپايي کودتا زماني سختتر به نظر ميرسد که با کشور پارانوييد در مورد دخالتهاي خارجي مانند ايران روبرو باشيد. ايالات متحده در وهلهي اول بايد با نيروهاي نظامي ايران تماس برقرار کند که اين با حساسيت بالايي که در ايران نسبت به آمريکا وجود دارد خيلي سخت است. آمريکا بايد به کشورهاي ثالث که به نيابت از آمريکا در صحنه حضور دارند اطمينان کند. اين مسئله پيچيدگي کار را دو چندان ميکند. - سرعت عمل، کنترل نيروهاي تحت امر و سرکوب مخالفين از ديگر اجزاي اين طرح هستند. - يک نمونهي تاريخي برجسته از کودتاهاي خارجي در ايران عمليات آژاکس در سال 1953 است که منجر به سرنگوني دولت مصدق گرديد. - امروزه براي مهندسي کودتا، ايالات متحده ميتواند نقش چندگانهاي را ايفا کند. - يک مسئله مهم اين است که واشنگتن ميبايست نسبت به مداخلهي نظامي براي کمک به کودتاگران قبل از شروع کودتا، به تصميم برسد. هر چند آمادهسازي نيروها براي اينکار در اطراف ايران، ممکن است ايران را حساس کند و منجر به افشاي طرح کودتا گردد. از طرفي حمايت نظامي ميتواند مشروعيت طراحان کودتا را خدشهدار کند. از همه مهمتر، مداخلهي مستقيم نظامي در صورت شکست کودتا منجر به جنگ ميان ايالات متحده و ايران خواهد شد. الزامات - مهمترين رکن اين کودتا اين است که اطلاعات هوشمند قابل ملاحظهاي در دسترس باشد. نبود اين اطلاعات منجر به شکست کودتا و کشف عوامل کودتا خواهد شد. محاسن - حتي يک طرح کودتاي ناموفق ممکن است باعث شود تا ايران به همکاري بيشتري تن در دهد و به امور داخلي خود مشغول شود. - اگر طراحان کودتا موفق گردند، آنها از حمايتهاي آمريکا ممنون خواهند شد و به همين دليل روابط خوبي را با آمريکا خواهند داشت. علی علی
-
دوستان سلام به نظرم اگه بزاریم بعد از اتمام گذاشتن ترجمه در موردش بحث کنیم بهتر باشه [quote]ممنون از تهيه اين مطلب خوب . ولي خيلي mp3 شده بود و حقيقتا خيلي كلي گويي شده بود. [/quote] خواهش میکنم ولی هنوز مطلب تمام نشده و mp3 شدنش تقصیر من نیست ---------------------------- بخش دو: راهکار نظامي خلع سلاح تهران - گزينههاي ديپلماتيک، يک نقص اساسي دارند و آن اين است که به همکاري ايران نيازمند است. - در واقع هيچ يک از گزينههاي ديپلماتيک، تضميني براي موفقيت ندارند. - بخشي از آمريکاييها معتقدند ايران قابل اعتماد نيست. آنان حتي روسيه و چين را نيز قابل اعتماد نميدانند، لذا ميگويند که به دليل عدم باور اين کشورها، محدوديتهاي سياسي و تحريمهاي اقتصادي همواره شکست ميخورد. - به اين دلايل، هر گزينهاي که نياز به همکاري ايران يا کشورهاي متحد آمريکا بر عليه ايران را داشته باشد، منتفي است. - تنها عامل زور است که به طور يک جانبه از سوي آمريکا امکان به کارگيري دارد و نياز به همکاري ايران يا متحدان ندارد. - اگر ايران به سلاح هستهاي مجهز شود، در آن صورت گزينهي نظامي آمريکا عليه آن کشور نيز دشوار خواهد شد. - مشکلاتي که ارتش آمريکا در عراق و افغانستان پيدا کرده است، امکان موفقيت نظامي بر عليه ايران را با ترديد مواجهه ساخته است. - با اين شرايط، بخش دوم اين گزارش، به بررسي گزينهي نظامي پرداخته است. - اُباما نيز گزينهي نظامي را رد نکرده است. - اين نگراني وجود دارد که اسراييل به طور يک جانبه به تهاجم عليه ايران اقدام کند. - گزينه اين خواهد بود که همچون عراق و افغانستان، اقدام نظامي به اشغال ايران و تغيير حکومت منجر شود. - سناريوي حملهي هوايي به تأسيسات هستهاي ايران بالاترين ضريب امکان تحقق را دارد. - برخي از آمريکاييها معتقدند هزينهي حمله به ايران بسيار زياد است و اين موضوع موجب ترديد در اقدام نظامي عليه ايران شده، اما اميدوارند که اسراييل چنين اقدامي را به جاي آنها انجام دهد. فصل سوم: يک راه را تا انتها رفتن تهاجم - اکنون آمريکا تمايل به انتخاب راهکار نظامي عليه ايران را ندارد. پس از هزينههاي جنگ در افغانستان و عراق، و عدم وجود چشمانداز روشن، اغلب آمريکاييها مايل نيستند در نقطهاي ديگر از خاورميانه درگير جنگ شوند. - به دليل پراکنده شدن نيروها، آمريکا بايد براي تهاجم به ايران، نيروهاي ذخيره را فراخوان کند. - پس از سي سال وجود مشکلات ميان آمريکا و ايران، هيچ استراتژي همچون تهاجم نظامي، نميتواند قاطعانه مشکلات مزبور را مرتفع نمايد. - شکستهاي آمريکا در عراق و افغانستان، نشان داد که پرسش اساسي که آمريکا بايد پاسخ دهد اين است که در صورت تهاجم به ايران، آيا ميتواند در ايران يک دولت آمريکايي با ثبات و امن پديد آورد! - مشکلات عراق و افغانستان درسهاي زيادي به آمريکا داده است، اما هنوز ايدهاي که درسهاي مزبور را به ايران، يعني کشوري با سه برابر جمعيت و چند برابر وسعت نسبت به عراق، تعميم دهد، وجود ندارد. هدف - هدف گزينهي تهاجم به ايران، اين است که حکومت ايران را از طريق زور و حملهي نظامي ساقط نموده، قدرت نظامي آن را خرد کرده، و اجازه داده نشود که کنترل خود را بر جامعه اعمال نمايد، و برنامهي هستهاي آن نابود گردد. - آمريکا بايد بتواند پس از حمله، يک حکومت با ثبات و آمريکايي در آن پديد آورد. - مانند افغانستان و عراق، بازسازي ايران پس از اشغال بسيار دشوار و پر هزينه خواهد بود. چهار چوب زماني - در تئوري، آمريکا هرگاه اراده کند ميتواند به ايران حمله کند. لذا از نظر زماني بسيار سهل الوصول است. اما در واقعيت، اين امر آسان نيست و موانع زيادي دارد. - گرچه تهاجم نظامي از گزينهي تعامل يا گزينهي تغيير حکومت، سريعتر امکان پذير است، اما زمان آن ميتواند تا سالها طول بکشد که شامل التيماتوم به ايران، اخذ مجوز قانوني از سازمان ملل، اقدامات لجستيکي انتقال نيرو به منطقه، و سپس اقدام نظامي ميشود. - گزينهي نظامي نيازمند گرفتن بهانه از ايران، براي حمله به آن کشور است. البته اگر اراده بر حمله به ايران وجود داشته باشد، آمريکا ميتواند کاري کند که ايران را تحريک نمايد تا پاسخي بدهد که همان بهانهي مورد نياز باشد. - بازسازي پس از جنگ در ايران، طولانيترين و خونينترين بازسازي خواهد بود. نگاهي کلان يه اين سياست - مسألهي اصلي، درگيريهاي پس از جنگ و اشغال است. - چون ممکن است کشورهاي همسايه، اجازهي استفاده از خاک خود را براي حمله به ايران ندهند، لذا بايد سپاه تفنگداران دريايي، بندري را در ايران تصرف، و از آنجا عمليات لجستيکي براي هجوم به درون ايران صورت گيرد. الزامات - تحريک. ايران بايد يک اقدام تحريک آميز به مثابه واقعهي 11 سپتامبر 2001 صورت دهد. - ديپلماتيک. اگر ايران اقدام تحريکآميز نکند، امکان اجماع بينالمللي ناممکن است. - نظامي. عمليات نظامي بايد سنگين باشد، اما الزام کليدي، مسايل پس از اشغال است. آمريکا براي اشغال عراق 200 هزار نفر نيرو وارد کرد. ايران کشوري با سرزمين پهناور کوهستاني و بياباني است که در جنگ چريکي بسيار توانايي دارد و ميتواند مخاطره آميز باشد. الزامات لجستيکي تهاجم به ايران بسيار سختتر از عراق است. در تهاجم به ايران، نيروي ويژه و سربازان آمريکايي فارسي زبان الزامي است که آمريکا در اين خصوص بسيار ضعيف است. - اشغال. براي عمليات عليه منازعات کمشدت و ضد شورش دورهي اشغال، نيروي متخصصي در حد 2% جمعيت ايران – يعني حدود 4/1 ميليون نفر- براي ايجاد امنيت و ثبات در آن کشور نياز است. - سياسي. حمايت اکثريت مردم آمريکا در اين تهاجم الزامي است، زيرا تهاجم به ايران سختتر از عراق خواهد بود. کشور آمريکا بايد تحمل تلفات زياد را داشته باشد زيرا تنفر مردم ايران از آمريکا به استمرار جنگ چريکي خواهد انجاميد. محاسن - حملهي نظامي، کليهي مشکلات آمريکا دربارهي ايران از جمله پروندهي هستهاي را يکباره حل ميکند. - همهي اقدامات تحت کنترل آمريکا خواهد بود و نيازمند همکاري بينالمللي نيست. - اين گزينه، از مهمترين و مطمئنترين منبع قدرت آمريکا، يعني ارتش آن کشور بهره ميبرد. معايب - تهاجم نظامي به ايران بسيار پرهزينه خواهد بود، هم در حمله، و هم در اشغال. - هزينهي تلفات، صدها و يا شايد هزاران آمريکايي در تهاجم. - واکنش نظامي تهران که حجم و استعداد آن قابل برآورد نيست، به ويژه در حوزهي عمليات چريکي، يا بستن تنگهي هرمز. - مردم ايران آرام نيستند، و امکان بروز منازعات قومي در ايران ميتواند به همسايگان آن کشور کشيده شود، و در نتيجه نا امني آن، وضعيت صدور انرژي از منطقه را مختل خواهد نمود. - اعتبار آمريکا در اثر حمله به ايران مخدوش ميشود، و در قضاياي کره شمالي و دارفور و... قدرت چانهزني آمريکا کاهش مييابد. - نقش آمريکا در ايجاد نظم جهاني مخدوش شده و از آمريکا يک چهرهي مهاجم ارائه ميگردد. فصل چهارم: گزينه اُسيراک - با توجه به هزينهي زياد تهاجم نظامي تمام عيار به ايران، سناريوي دوم، موضوع حملهي هوايي محدود به تأسيسات اتمي مانند حمله به تأسيسات اتمي اسيراک عراق توسط اسراييل را در بر ميگيرد. - در تشديد افقي منازعه، ميتواند پس از بمباران تأسيسات هستهاي، به بمباران سيستم فرماندهي و کنترل، و ساير پايگاههاي نظامي ايران پرداخت. - تهاجم هوايي به برنامهي هستهاي ايران ميتواند موجب تعويق برنامهي هستهاي ايران شود. هدف - هدف تهاجم هوايي اين است که در حد ممکن برنامهي هستهاي ايران را نابود سازد. اگر کار موفق شود، ميتواند به مدت ده سال آن را به عقب اندازد. در طول اين مدت ده سال، احتمالاً کساني در ايران به قدرت ميرسند که دوست آمريکا بوده و برنامه-ي هستهاي را کنار ميگذارد. چهار چوب زماني - زمان شروع آن به عهدهي آمريکاست، اما واکنش ايران غير قابل پيشبيني است. نگاه کلي به اين سياست - اين حملات هوايي بين چند روز تا چند هفته ادامه پيدا ميکند. - حملات هوايي نيازمند اطلاعات دقيق است. - ايران روشهاي حملهي هوايي آمريکا و اسراييل در عراق و بالکان و... را ميشناسد، لذا تدابير هوشمندانهاي از جمله انتقال تأسيسات به زيرزمين را اتخاذ نموده و آنها را پراکنده کرده است. رويارويي با واکنش ايران - شايد ايران پاسخ ندهد، و با مظلوم نمايي، خود را قرباني نشان دهد. - شايد ايران پاسخ دهد و مثلاً تنگهي هرمز را ببندد. - شايد ايران اهداف آمريکايي و اسراييل را با موشک بالستيک مورد هجوم قرار دهد. - شايد ايران واکنش چريکي به اهداف آمريکايي نشان دهد. اقدامات پس از حملهي هوايي - پس از تهاجم هوايي آمريکا به تأسيسات هستهاي ايران، مردم ايران منسجمتر شده، و به فکر دستيابي به سلاح هستهاي مي-افتند و از معاهدهي NPT خارج ميشوند. - لذا بايد هر چند سال يکبار به تأسيسات هستهاي ايران حمله کرد. الزامات - نظامي. توانايي اين اقدام وجود دارد و هزينهي نظامي آن زياد نيست. پرسش اين است که آيا کشورهاي منطقه حاضر به هم-کاري هستند يا اينکه آمريکا بايد به تنهايي آن را انجام دهد. - ديپلماتيک. آمريکا بايد بيشترين حمايت را به ويژه از سوي همسايگان ايران جلب کند. همچنين اين حمله، موجب مخدوش شدن وجههي آمريکا در منطقه نشود. آمريکا نيازمند رفتار تحريکآميز ايران است و براي اينکار ميتواند به اقدامات تغيير حکومت بپردازد تا ايران واکنش نشان داده و رفتار تحريکآميز ارائه کند و به آمريکا بهانه بدهد. - قانوني. اين گزينه وجاهت قانوني ندارد و قطعنامههاي شوراي امنيت نيز مجوز حمله را صادر نکرده است. محاسن - از لحاظ تجهيزاتي، توانايي نظامي اجراي آن وجود دارد. - امکان نابودي برنامه هستهايران وجود دارد. - تلفات آمريکا در اين گزينه بسيار ناچيز خواهد بود. - اين گزينه کمتر نيازمند حمايت ساير کشورهاست. - اين گزينه موجب تعويق چند سالهي برنامهي هستهاي ايران ميشود. معايب - اراده ايران براي دستيابي به سلاح هستهاي زياد ميشود. - حکومت ايران قويتر ميشود و انسجام آن به دليل حمايت مردم بيشتر ميگردد. - احتمالاً تعويق برنامهي هستهاي تنها در حد يک يا دو سال باشد. - ممکن است حزبالله لبنان پاسخ سنگيني دهد. - ممکن است خلبانان آمريکايي که سقوط ميکنند به عنوان گروگان مورد معاملهي ايران قرار گيرند. - سياست ايران نسبت به اکنون راديکاليزهتر شود. - ايران در افغانستان و عراق به دخالت ميپردازد. - امکان تکرار گزينهي حملهي هوايي را محدود ميکند. - تنفر جهاني در مورد آمريکا را گسترش ميدهد. فصل پنجم: واگذاري به بنيامين نتانياهو تشويق اسراييل به حملهي نظامي - در سي سال اخير آمريکا و ايران مشکلات فراواني داشتهاند، اما ايران هيچگاه رو در رو با آمريکا درگيري نظامي نداشته و اقدام به عمليات تروريستي عليه آمريکا ننموده است. اما اسراييل همواره ايران را يک خطر جدي عليه خود ميداند. اسراييل همواره در اين فکر بوده است که به تأسيسات هستهاي ايران حمله کند. هدف - نابودي تأسيسات هستهاي ايران. - ممکن است آمريکا اسراييل را تشويق و حتي کمک کند تا اين حمله انجام شود. چارچوب زماني - اگر آمريکا اسراييل را تشويق به حمله کند، اين اقدام سريعتر از زماني که خودش قصد حمله داشته باشد انجام ميشود. - واکنش ايران به اسراييل يا آمريکا مشخص نيست. لذا چهار چوب زماني اين اقدام کاملآ نامشخص است. نگرش کلي به اين سياست - هواپيماهاي اسراييل بايد از خاک فلسطين به پرواز در آمده و از آسمان اردن و عراق بگذرند. - اسراييل مجهز به بمب افکنهاي استراتژيک شبيه B1، B2، B52 نيست. - اسراييل براي حمله به ايران در چند موج بايد اقدام کند، در حالي که تنها در يک موج ميتواند عمليات کند. - فاصلهي اهداف در ايران از خاک فلسطين اشغالي زياد است و کار هواپيماي F15 و F16 اسراييل براي رسيدن به آن اهداف بسيار دشوار است. - اين سناريو، به هر شکلي موجب ميشود که پاي آمريکا به درگيري کشيده شود. گزينههاي آمريکا - آمريکا به اسراييل چراغ سبز نشان دهد و در برنامه ريزي حمله همکاري کند. - آمريکا هيچ چراغي به اسراييل ندهد ،و اسراييل خود به انتخاب خود عمل کند. ندادن چراغ نيز همچون چراغ سبز ارزيابي ميشود. الزامات -گزارش IISS حاکي است که اسراييل ششمين قدرت هستهاي جهان است ، و اين عامل بازدارندهي مهمي است که ميتواند مانع واکنش ايران شود. - آمريکا ميتواند به جاي اسراييل واکنش نشان دهد، يا اسراييل را به عضويت ناتو در آورد. محاسن - اسراييل با سرعت بيشتري نسبت به آمريکا ميتواند اقدام کند. - اسراييل مسئول حمله شناخته ميشود نه آمريکا. معايب - در هر صورت ممکن است پاي آمريکا به ميان آمده و مقصر شناخته ميشود. - ميزان تخريب حملهي اسراييل کمتر از آمريکا خواهد بود و اين به معني عدم موفقعيت چنين تهاجمي است. علی علی
-
دوستان سلام راستی من نمی دونم چرا اینا هی روی این استراتژی هویج و چماق تاکید دارن این رو چندین و چند بار تا حالا به کار بردن و هر بار هم نتیجه ای بدتر گرفتن و فقط یه بار نتیجه گرفتن که اونم دندون گیر زیاد نبوده و توی گزارش هم ازش یاد میشه هر بار میان و اسمش رو عوض میکنن و یه لعابی روش میزارن و دوباره امتحانش میکنن این یکی از جاهایی هست که به درستی جمله زیر پی میبرم الحمدلله الذی جعل احبائنا من العلماء و جعل اعدائنا من الحمقاء و الخبثاء --------------------------------------------- بخش يک: تحذير تهران گزينههاي ديپلماتيک - مسير اُباما بسيار سخت و دشوار است. - جنگ هشت ساله در افغانستان و شش ساله در عراق، آمريکا را از ورود به يک ميدان نبرد جديد برحذر ميدارد. - پرسشهاي سهگانه: 1- آيا تهديدها و تحريمهاي اقتصادي و ديپلماتيک ميتواند منجر به تغيير سياستهاي ايران در نسبت با جامعهي غربي شود؟ چه نوع تحريمهايي بيشترين امکان موفقيت را دارد؟ و چگونه آمريکا ميتواند ديگر قدرتهاي بزرگ را قانع کند که با آمريکا بر عليه ايران همکاري کنند؟ 2- آيا مشوقها - هويجها - با چماق يا بدون چماق ميتواند تهران را به تغيير رفتار مجاب کند؟ ذات اين هويجها بايد چه باشد؟ و چگونه آمريکا ميتواند اين مشوقها را به ايران بدهد که ضعف او تلقي نشده و اصولگرايان را گستاخ نکند. 3- واشنگتن از کجا بداند که ايران دربارهي مناسبات ديپلماتيک جدي است يا اينکه با طولاني کردن مذاکرات در حال خريدن زمان است براي هستهاي شدن؟ - پاسخها به اين سه پرسش، منجر به دو رويکرد متضاد شده است: 1- نسخهي بازسازي شدهي استراتژي هويج و چماق بوش. 2- روش حذف چماق و فربه کردن هويج. زيرا تهديد همواره موجب تقويت ايران ميشود. هضم ايران در اقتصاد جهان مي-تواند نمونهاي از آن باشد. فصل يک: پيشنهادي که ايران نبايد رد کند. اقناع - بوش پسر، از سياست هويج و چماق استفاده کرد، که موثر نبود. - اين سياست اگر بهينه شود، ميتواند در دولت اُباما موثر واقع شود. - اُباما پس از انتخاب خود، بلافاصله اين سياست را اعلام نمود که داراي چندوجه است. - مهمترين مانع اين سياست، باقيماندههاي اقدامات بوش در اعمال اين سياست است. - ضعف اقدام بوش در اين بود که سياست هويج و چماق را توأم با تغيير حکومت جلو ميبرد. - جمهوري اسلامي بايد سياستهاي داخلي خود را تغيير دهد. - سياست متقاعدسازي به تعهد و مشارکت بينالمللي در خصوص تحريمهاي قوي بر ضد ايران نياز دارد تا بتواند ايران را تنبيه کند، اما بسياري از کشورها، ايران را به عنوان تهديد نميشناسند و مخالفت ميکنند. ايران به ستيزهجويي عليه فشار خارجي عادت دارد که اين موجب سختتر شدن کارها ميشود. هدف - هدف اين سياست، قانع کردن دولت ايران براي تغيير رفتار خود در مسايل حساس و مهم براي آمريکاست. - اين سياست با پيام نوروزي اوباما آغاز شد که: «ما از ايران ميخواهيم که در جايگاه درستي در ارتباطات بينالملل خود قرار گيرد.» و در واقع او رژيم ايران را قبول کرد در صورتي که به خواستههاي آمريکا و جوامع بينالمللي احترام بگذارد. - اگر آمريکا سياست خود را بر برنامهي اتمي ايران متمرکز کند، همراهي بينالمللي بيشتري مييابد، اما اين همهي رفتار ايران را تغيير نميدهد. اين کافي نيست که ايران برنامهي هستهاي خود را منتفي کند. چارچوب زماني به صورت بالقوه سياست اقناعي در چندماه به نتيجه ميرسد. به صورت نظري آمريکا و همپيمانانش سريعاً به بستهي پيشنهادي از گزارههاي مشوق و گزارههاي بازدارنده دست خواهند يافت. و اين سرعت عمل در مورد پاسخگويي ايران نيز صادق خواهد بود. با اين همه، مذاکرات سياسي داخلي و ديپلماتيک خارجي و ماهيت اين سياست براي به نتيجه رسيدن به سالها وقت نياز خواهد داشت. براي مثال ايرانيها استنتاج ميکنند که با قبول درخواست جامعهي بين الملل به صورت يک طرفه برنامهي اتمي خود را خاموش ميکنند، و با اين کار منابع بسيار باارزش خود را هدر ميدهند. سختي گزينهي هويج و چماق اين است که زمان شکست آن مشخص نيست. نگاهي کلان به اين سياست - مفهوم بنيادين گزينهي هويج و چماق اين است که همزمان بايد براي تغيير برنامهي هستهاي ايران جايزه داد و اگر نپذيرفت مجازات سنگين بر عليه او اعمال کرد. اين اولتيماتوم به ايران ميگويد که اگر بپذيرد تشويق ميشود و اگر نپذيرد مجازات مي-گردد. - اين گزينه را آمريکا نميتواند به تنهايي انجام دهد و حتماً نيازمند همکاريهاي بينالمللي است. اهرم اصلي اين سياست، بايد شوراي امنيت سازمان ملل باشد. - ايران همچنان سرگرم غنيسازي اورانيوم است و به تهديدهاي آمريکا بيتوجهي ميکند. - آنچه آمريکا به عنوان مشوق به ايران ميدهد بايد حکم هويج بزرگتر را داشته باشد. 1- تکنولوژي هستهاي و رآکتورهاي آب سبک. پرسش اين است که بايد اجازه داد ايران در خاک خود غنيسازي کند؟! 2- اقتصادي: ورود ايران به WTO، و آزاد نمودن داراييهاي اين کشور در آمريکا، و همچنين رفع تحريمها. 3- ضمانتهاي امنيتي. - آمريکا چگونه ميتواند با وجود اين همه نيرو در اطراف ايران، اعلام کند که براي ايران تهديد نيست؟ امتيازات سياسي - ايرانيان از هر جناح و سليقه، معتقدند که کشورشان بايد نقش رهبري در منطقه داشته باشد.و اين مسأله پيشينهاي تاريخي دارد. - تا مذاکره انجام نشود، مشخص نميگردد که ايران چه امتيازي ميخواهد، اما آمريکا تحت هيچ شرايطي نبايد بپذيرد که ايران کشور برتر منطقه باشد. تعامل - تحقق استراتژي هويج و چماق، بدون مذاکره ميان آمريکا و ايران امکان پذير نيست. - قبل از اينکه بستهي مشوقها به ايران اعلام شود، بايد دانست ايران چه ميخواهد. - آمريکا بايد ضمانت مجازاتهاي خود را عليه ايران اعلام کند. - آمريکا ايران را در شرايطي ميپذيرد که سه مسأله رفع شده باشد: 1- برنامهي هستهاي منتفي شود. 2- حمايت از حزبالله و حماس منتفي شود. 3- تغيير نقشهي وضع موجود منطقه از سوي ايران کنار گذاشته شود. - تعامل ابتدا تاکتيک است و اگر ايران رفتار خود را تغيير بدهد، آنگاه تبديل به استراتژي خواهد شد. آماده سازي شرايط براي فرود آمدن چکش - يک مؤلفهي سياست هويج و چماق اين خواهد بود که اگر ايران نپذيرد، با وخامت تحريمها و برخوردها روبرو ميشود. اين برخوردها بايد سختتر و شديدتر باشد. تحريمهاي نفت و گاز - يکي از مخربترين برخوردها، تضعيف اقتصاد نفتي ايران است، زيرا اقتصاد ايران به شدت به نفت و گاز وابسته است. - قيمت نفت نوسان شديدي دارد، و تحريم نفت و گاز ايران موجب بالا رفتن ناگهاني قيمت نفت در جهان ميگردد. محرکهاي مشخص شده - بايد نسبت تحريمها به تفکيک هر محرک و هر ماشهاي جداگانه مشخص شود و مکانيزم ماشه بنا به مصداقهاي تاکتيکي معين گردد. مقصد، نه وسيله - بايد آمريکا و متحدانش بر روي نتيجهي سياست هويج و چماق تمرکز کنند، نه بر روي وسيله و روش آن. شنل و شمشير - رهبران آمريکا نبايد همچون اُباما به طور علني سياست هويج و چماق را در انظار عمومي مطرح کنند چون در مورد گورخرهاست و موجب رنجش طرف ايراني ميشود. اُباما اشتباه کرد که در سخنراني خود همچون بوش آن را علني بيان کرد. - آمريکا نبايد اجازه دهد روند سياست هويج و چماق طولاني شود. الزامات - الزامات سياست هويج و چماق، بيشتر ديپلماتيک و سياسي هستند و ريسکهاي اقتصادي و نظامي آن کمترند. - آمريکا بايد به کشورهايي چون روسيه و چين و ديگران امتياز بدهد تا آنها از سياست هويج و چماق عليه ايران حمايت کنند. محاسن - شواهدي وجود دارد که اين سياست ميتواند موفق باشد. در 83-1382 برخي مسئولان سياسي ايران آن را پذيرفتند. مذاکرات (ترويکاي اروپا) با ايران در آن زمان، دستاوردهايي داشت. - با توجه به بحران اقتصادي موجود در غرب، اين سياست، هزينههاي آمريکا را پايين ميآورد و ضمناً مراودهي تجاري با ايران به اقتصاد آمريکا کمک ميکند. - اگر آمريکا به ايران در سياست هويج و چماق امتيازي داد که ايران نپذيرفت، در آن صورت نتيجهي طبيعي، موضوع «تحديد» ايران خواهد بود. معايب - آمريکا مجبور است با ساير کشورها در مورد ايران معامله کند. - ايرانيان عموماً پاسخ صريح آري يا نه نميدهند و با اين کار زمان ميخرند. - ايران با طولاني کردن پاسخ، موجب کم اثر شدن گزينههاي بعدي يعني حملهي نظامي و تغيير حکومت ميشود. - آمريکا مجبور ميشود با اعمال سياست هويج و چماق، از حمايت دموکراسي و حقوق بشر در ايران دست بردارد و اين اجتناب ناپذير است. - سياست هويج و چماق به دليل پيچيدگي دروني سياست در ايران ميتواند شکست بخورد، زيرا در 30 سال گذشته ايران با تعريف متفاوت منافع ملي، توانسته است سياستهاي خارجي عليه خود را ناکام بگذارد. فصل دو: وسوسه کردن تهران گزينهي تعامل - اشکال بوش در اجراي سياست هويج و چماق در اين بود که چماق را کناري نميگذارد. - تهديد موجب ميشود که ايرانيان از حيث مليگرايي منسجم گردند. هدف - تغيير رفتار ايران از طريق تعامل و تشويق. - اما چون ضمانت اقدام ندارد، نياز به مدت زيادي براي اثر بخشي دارد. - در اين گزينه، هيچ تضميني براي ممانعت از دستيابي هستهاي ايران، يا عدم حمايت از گروههاي فلسطيني و لبناني از سوي ايران وجود ندارد. - اما اين رويکرد موفقيت گستردهاي در دراز مدت دارد و تغيير حکومت را نيز در بر خواهد داشت. - از نتايج مفيد آن، ايجاد رابطه و تعامل با ايران تاثير گذاري و تغيير رفتار آن است. - چنين رابطهي ميان آمريکا با ايران، مانند رابطهي کنوني انگليس با ايران است. - همچنين، الگوي اين رابطه، همان رابطهي آمريکا با چين است که به مرور موجب ليبراليزه شدن اقتصاد آن کشور و پيدايش يک طبقهي متوسط در چين شده است. چهار چوب زماني - تعامل در دراز مدت ميتواند موثر باشد. - حضور نظامي آمريکا در اطراف ايران، براي اين کشور تهديد است، هر چند که آمريکا از موضع تعامل با ايران مواجه شود. - دشمني آمريکا با ايران، و ايران با آمريکا، يک گزارهي بنيادين در سياست ايران است. - هيچ محدودهي زماني براي تحقق اين استراتژي وجود ندارد و نميتوان با هيچ مکانيزمي آن را تسريع بخشيد. ديد کلان به اين سياست - تعامل، جزيي از يک روي کرد استراتژيک است و ديپلماسي يعني همين تعامل. - در اين سناريو، تعامل يک کنش استراتژيکي است نه تاکتيکي. الويت تعامل - اگر تعامل الويت پيدا کند، سياستهاي آمريکا بايد به يک جابجايي عظيم از گزينههاي سياسي، اقتصادي و نظامي به تعامل بيانجامد. - گزينهي تعامل، موجب ليبراليزه شدن فضاي داخلي ايران ميشود. - تعامل با دو رويکرد الف) گام به گام ب) معاملهي بزرگ و حجيم و گسترده، ميتواند صورت پذيرد. اقناع - مشوق برپايه اقناع طرف ايراني بر تغيير رفتار وي بايد ارائه شود. - مشوقها بايد شامل سه حوزهي هستهاي، استراتژيک و اقتصادي باشد، که اکنون تنها تمرکز بر حوزهي برنامهي هستهاي ايران است. - مشوقها بايد متوجه حاميان تغيير باشد، مثلاً مشوقهاي اقتصادي بايد طيف ثروتمندان طبقهي متوسط به بالا را در نظر بگيرد. زمانبندي - تحقق گزينهي تعامل نيازمند سالهاي طولاني است و آمريکا نميتواند توقع واکنش فوري از ايران داشته باشد. شريک نا مطمئن - روي کار آمدن احمدينژاد و اصول گرايان، موجب نفي ليبراليزاسيون فضاي عمومي کشور شده است. - فضاي عمومي ايران اکنون توأم با اعتماد به نفس و غرور است، که موجب ماجراجويي آنها ميشود. - آيتالله خامنهاي معتقد است که حق را بايد گرفت و اگر به دشمن تمکين شود، او ديگر کوتاه نميآيد. - دوران احمدينژاد تمام نشده است. در ادامهي برنامهي تعامل، بايد يا احمدينژاد را دور زد، يا او را به درون ميدان برنامه کشاند. - عصر رفرميستهاي ايران نشان داد که رقابت ميان جناحها جدي است. - امروز در ميان همهي جناحها يک نظر واحد وجود دارد و آن هم اين نکته است که همه از ضرورت مذاکره با آمريکا سخن گفتهاند. - در طول بيست سال، هاشمي رفسنجاني سعي کرد رابطهي ايران با آمريکا را بهبود ببخشد. اما تاکتيکهاي پشت پردهي او خيلي موثر نبوده است. معايب - سياست داخلي ايران به قدري پيچيده است که معلوم نيست سياست تعامل جواب دهد. - اصولگرايان، روي کرد آمريکا به تعامل را حاصل ضعف آمريکا ميانگارند. - چون چارچوب زماني مشخصي براي سياست تعامل مدنظر نيست، در نتيجه ممکن است ايران به همهي خواستههاي خود برسد، اما آمريکا به هيچ يک از خواستههايش نرسد. - تا کنون هيچ پيام محکمي از سوي رهبر ايران براي مذاکره با آمريکا شنيده نشده است. - اسراييل در معادلات تعامل همچون يک کارت وحشي و برگهي غير قابل مهار عمل ميکند. علی علی
-
دوستان سلام نمی دونم سخنرانی آژاکس2 دکتر عباسی رو گوش دادین یا نه من گوش دادم و بعد از اون در پی یافتن اون گزارش انستیتو بروکینگز که دکتر در سخنرانی عنوان میکنه توی اینترنت گشتم خوب یه چیزایی دستگیرم شد که نتیجه اون رو در این تاپیک قرار میدم البته همه مطالب برگرفته از گوشه و کنار هست و نه از خود من تا نظر شخصی خودم تنها در چینش مطالب اعمال شده باشه اول یه سری لینک از همین مطلب از سایت انستیتو بروکینگز میزارم و بعد هم یه ترجمه ای از این گزارش که نه کوتاه هست و نه بلند لینک ها: [url=http://www.brookings.edu/saban.aspx]بخش مرکز سابان در سایت انستیو بروکینگز[/url] [url=http://www.brookings.edu/experts/maloneys.aspx]صفحه خانم سوزان مالونی، استراتژیست و متخصص در امور خاورمیانه[/url] [url=http://www.brookings.edu/~/media/Files/rc/papers/2009/06_iran_strategy/06_iran_strategy.pdf]فایل گزارش به صورت pdf و البته به زبان انگلیسی[/url] [url=http://www.brookings.edu/papers/2009/06_iran_strategy.aspx]لینکی از همین مطلب در سایت انستیتو بروکینگز[/url] [url=http://www.brookings.edu/press/Books/2009/whichpathtopersia.aspx]لینک دیگری از همین مطلب همون سایت[/url] [url=http://www.brookings.edu/events/2009/0623_iran_strategy.aspx]گزارشی از یکی از نشست های 6 استراتژیست تهیه کننده گزارش در همین زمینه[/url] ترجمه: این ترجمه رو در چند پست متوالی و به مرور خواهم گذاشت [b] [align=center][color=blue][size=18]کدام راه به سمت ايران؟[/size][/color][/align][/b] گزينههاي استراتژي جديد آمريکا در قبال ايران اين گزارش توسط شش تن از استراتژيستهاي وابسته به انستيتو بروکينگز تهيه شده است. (کنت ام پولاک، دانيل ال باي من، مارتين اينديک، سوزان مالوني، مايکل اي اُ هانلون، بوروس ريدل) مقدمه: انتخاب گزينههاي سياست آمريکا نسبت به ايران - ايران هميشه براي آمريکا، يک معضل و مشکل بوده است. - تنفر ايران از آمريکا همواره براي ناظران بيروني امري عجيب بوده است. - اما آمريکا نميتواند از اهميت ايران چشم بپوشد. - در عصر بوش، گرچه در ابتدا آمريکا سياستي عليه ايران نداشت، اما سپس از طريق فشار و تهديد و تحريم، سعي شد ايران را وادار به کنارگذاردن برنامهي هستهاي نموده و بدين روي ايجاد رابطهي ديپلماتيک نمايد. - در انتهاي عصر بوش، قدرت ايران در منطقه ارتقا يافته و از سوي ديگر آمريکا در منطقه تضعيف شد. - مراکز مطالعات استراتژيک آمريکا، در ابتداي عصر اُباما، به ناچار به مطالعات گسترده جهت يافتن راهحلي براي مسألهي ايران پرداختند. اما هرچه تلاش ميکنند، نميتوانند از اين حيرت و سردرگمي خارج شوند. - اُباما، همزمان با استفاده از اهرم فشارهاي بينالمللي، در چارچوب استراتژي هويج و چماق، تلاش ميکند به ايران نزديک شده و دست دوستي بدهد. اما معلوم نيست که اين سياست موفق گردد، لذا بهتر است انتخابهاي جايگزين و فوري براي آن انديشيده شود. هدف خيلي سخت - امام خميني با انقلاب اسلامي سال 1357، نظام دوقطبي خير و شر را تبيين نمود، که در آن آمريکا قطب شر، و ايران قهرمان قطب خير در جهان است. - احمدينژاد به اين ايدئولوژي باور دارد. - رابطه با آمريکا، ريل سوم راهآهن حرکت ايران است. - آيتالله خامنهاي نيز همچون امام خميني به آمريکا مشکوک است. - پراگماتيستهاي ايران در 1986 - ايران کنترا - 1995 و 1998 و 1999 با آمريکا ارتباط مخفي داشتند، که خيلي زود کشف و خنثي شد. - جبههي سخت درون نظام – اصولگرايان - ، بيشتر به تقابل با آمريکا فکر ميکنند. - رفتار ايران براي آمريکا عجيب و غيرقابل پيشبيني است. - در مسألهي عدم رابطه ميان دو کشور، آمريکا نيز بيتقصير نيست، و به دليل رفتار نامناسب آمريکا، دولتمردان ايران نيز آمريکا را غيرقابل پيشبيني و غيرقابل اعتماد ميدانند. - دولتمردان آمريکا از ايران نااميد شدهاند، نه زماني که به دنبال رابطه بودند به نتيجهاي رسيدند، و نه در زمان مقابله و جنگ موفق به مهار ايران شدهاند. - فشارهاي آمريکا به تهران، تاکنون هيچ تغييري در سياست خارجي اين کشور ايجاد نکرده است. - در آمريکا، همواره سياست آن کشور در نسبت با ايران با ناکامي و شکست مواجه شده است. - آمريکا با حمله به افغانستان و عراق، موقعيت خود را در منطقه تضعيف نمود و محبوبيت خود را از دست داده و اين به سود ايران شده است. - در نبرد حزب الله و اسرائيل و نبرد حماس و اسرائيل نيز شکست اصلي از آن آمريکا و پيروز صحنه ايران بود. - آمريکا در اثر اين تغيير صحنه شوکه شد و مجبور به اتخاذ روشهاي جدي براي بازيابي نقش خود در منطقه گرديد. ساختن سياست بهتري در مورد ايران - کتابها و مقالات در اين زمينه کم نبوده، اما بهجاي تابش نور، بر حرارت مسأله ميافزايند، لذا مسألهي رابطه با ايران را لاينحل ميکنند. - چينش مطالعات اين است که تحديد (محدودسازي) ايران صورت گيرد يا مذاکره! هيچ حدوسطي ديده نميشود. راستها به تقابل و چپها به مذاکره ميانديشند. - تمرکز بر مسألهي هستهاي ايران، موجب شده است که ديد کلاننگر منتفي شده و همهجانبهگري وجود نداشته باشد. - هدف اصلي اين گزارش، ارائه مهمترين گزينههاي سياست آمريکا براي ساختن يک استراتژي جديد عليه ايران است. - در مجموع 9 گزينه در مورد ايران شکل گرفته است - اين 9 گزينه در چهار دسته، تفکيک شدهاند. - بخش نخست اين گزارش در مورد دو گزينهي ديپلماتيک است. - بخش دوم اين گزارش در مورد سه گزينهي نظامي است. - بخش سوم اين گزارش در مورد سه گزينهي تغيير حکومت است، که حمايت از انقلابات مردمي، يا شورشهاي قومي، و يا مساعدت در کودتاي نظامي را دربر دارد. - بخش چهارم اين گزارش نيز در مورد بازدارندگي ايران از طريق تحديد است. نُه گزينهي بد - اين 9 رويکرد هزينهها و مخاطرات خاص خود را دارند. اين به خاطر کمبود تحقيقات و مطالب نيست، بلکه به خاطر سختي موضع - ايران - است. شايد روزي يک کسينجر يا جرج کنان جديدي ظهور کند که راهحل متفاوت و سادهتري پيشنهاد کند. - بهترين استراتژي آمريکا بدون شک اين خواهد بود که چند گزينه از 9 رويکرد مزبور را به صورت يکپارچه بهکار گيرد. ابتدا استراتژي سپس تاکتيک - از آنجا که همواره آمريکا در جزييات تاکتيکي بر عليه ايران گم شده و از کلاننگري دور افتاده است، اين گزارش تنها به استراتژيها ميپردازد. صحنهسازي - نگارش استراتژي در مورد ايران بسيار سخت است، و بايد نقش ايران را در صحنه تبيين نمود. ديدگاه تهران - سيستم سياسي ايران، يکي از پيچيدهترين و غيرشفافترين نوع نظام سياسي در جهان است. - ايران خود را همزمان خيلي موفق و قوي، و خيلي ناموفق و ضعيف ميداند. - رهبران ايران در رابطه با آمريکا، تصميمهاي تاکتيکي گرفتهاند نه استراتژيکي. - بايد دانست که واژهي بازار يک کلمهي ايراني است و بازار همواره باز است. - رفرميستها به دنبال رابطه و اصولگرايان کمتر مايل به رابطه با آمريکا هستند. - آيت الله خامنهاي به آمريکا مشکوک است و به اصولگراها نزديکتر است، اما واقعيتهاي اقتصادي را قبول دارد. - سياست ايران مبتني بر قوانين اينرسي حرکتي عمل ميکند، لذا شانس آمريکا براي موفقيت بسيار کم است. صحنهي بينالملل - گاهي به نظر ميرسد، مناسبات ايران و آمريکا در يک خلاء شکل ميگيرند، حال آنکه اينگونه نيست و کشورهاي زيادي مانند روسيه و چين و اتحاديه اروپا و کشورهاي همسايه ايران در اين موضوع دخيل هستند. ساعت در حال تيکتيک - زمان به سرعت در حال گذر است، و عصر اُباما آخرين فرصت آمريکاست. - ايران تا 2010 يا حداکثر 2015 به سلاح هستهاي دست مييابد و در آنصورت گزينهي نظامي بسيار دشوار ميشود. - اما همچنان گزينهي تغيير حکومت باقي ميماند. - لذا اُباما آخرين فرصت براي طرح يک استراتژي جديد است که آيا آمريکا ميتواند با يک ايران هستهاي همزيستي داشته باشد؟! پ.ن : لطفا این رو به بخش استراتژی منتقل کنید علی علی