-
تعداد محتوا
236 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
تمامی ارسال های arash_slayer
-
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در خصوص امکان تداوم گفتگوی ایران و آمریکا گفت : اگر آمریکا حسن نیت نشان دهد و قصد تحمیل اهداف سلطه گرانه خود را نداشته باشد، می توان به تداوم گفتگوها امیدوار بود. به گزارش خبرگزاری مهر، هاشمی رفسنجانی در گفتگو با شبکه تلویزیونی العربیه با تاکید بر مشترکات فراوان دینی، اجتماعی و تاریخی ایران و کشورهای عربی، به خصوص در حوزه خلیج فارس گفت: قدرت های استعماری بر اساس سیاست قدیمی "فرق تسد" در صدد ایجاد اختلاف بین کشورهای اسلامی می باشند، در حالی که به نفع همه ماست که با هم همکاری داشته باشیم. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام اختلافات جزئی را طبیعت فرق و مذاهب دانست و گفت: بر اساس تعالیم متعالی قرآن که مسلمانان را امت واحد می داند، باید با تکیه بر مشترکات فراوان، نگذاریم دشمنان در شعله ور کردن آتش اختلافات موفق شوند. وی با تشریح سیاست های ایران در دفاع از اهل سنت گفت: حمایت های تاریخی ایران از مسلمانان فلسطین، بوسنی و هرزگوین، عراق و لبنان نشان می دهد که اعتلای مسلمانان سیاست راهبردی ایران می باشد. رفسنجانی با اشاره به تلاش استکبار در جهت خلق گروههای متعصب اسلامی برای مخدوش جلوه دادن چهره اسلام در جهان و مقابله با انقلاب اسلامی گفت: اگر چه افراطی گری هیچ جایگاهی در اسلام ندارد، ولی همین گروههای متعصب هم پس از شکل گیری متوجه شدند که نمی توانند به نام اسلام با استکباریون سازگاری داشته باشند و شاید هدف استکبار در خلق این گونه گروهها، برای توجیه حضور در منطقه باشد. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در بخش دیگری از این گفتگو به بیان دستاوردهای انقلاب اسلامی در طول 28 سال گذشته پرداخت و گفت: بزرگترین دستاورد انقلاب اسلامی احیای استقلال و آزادی و ایجاد جمهوری اسلامی به جای سلطنت استبدادی ایرانیان بود که رژیم گذشته با اعمال نفوذ غرب ، همه تصمیم سازی ها و تصمیم گیری ها را وابسته کرده بود. هاشمی با تشریح روند حرکت جهان به سوی دموکراسی گفت: ویژگی انقلاب اسلامی این است که با تکیه بر دین، ابعاد سیاسی و اجتماعی کشور را به سوی دموکراسی سوق داده است و امروز از عالی ترین مسئولان کشوری گرفته تا شوراها که ارتباط تنگاتنگی با زندگی روزمره مردم دارند، به صورت مستقیم و غیر مستقیم با آرای مردم انتخاب می شوند. آیت الله هاشمی رفسنجانی تدوین سند چشم انداز 20 ساله نظام در مجمع تشخیص مصلحت نظام و تاکید رهبری و ابلاغ آن به مسئولان مربوطه را نشان از عمق ثبات انقلاب اسلامی دانست و گفت: با توجه به الزاماتی که لازمه این سند ملی می باشد، ایران اسلامی را به جایگاهی که استحقاق آن را دارد، می رسانیم. وی با بیان انواع توطئه هایی که در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی علیه مردم ایران طراحی و اجرا شد، گفت: علیرغم همه توطئه ها ایرانیان به دستاوردهایی رسیده اند که دوست و دشمن نمی توانند از کنار آن بگذرند. رفسنجانی با ارائه تحلیلی از روند شروع، تداوم و پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران گفت: پیروزی های درخشان نیروهای مسلح ایران در طول 8 سال دفاع مقدس و پیروزی سیاسی ایران در سازمان ملل برای اثبات حق ایران و متجاوز بودن عراق باعث شد که صدام برای جبران احساس حقارت به کویت حمله نماید که این حمله و عوارض آن باعث سقوط حزب بعث شده است. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در بخش دیگری از این گفتگوی تلویزیونی به مسائل هسته ای ایران پرداخت و گفت: اصرار قدرت های برتر جهانی در عدم دسترس ایرانیان به تکنولوژی صلح آمیز انرژی هسته ای ، تابع هیچ منطق و استدلالی نیست و ایران اسلامی در طول این 28 سال ثابت کرده که در مقابل زورگویی ها می ایستد. وی افزود: البته هنوز هم مذاکرات بدون پیش شرط را تنها راه حل مسالمت آمیز مسئله می دانیم و ما نیز تلاش می کنیم تا بی اعتمادی برخاسته از تبلیغات مسموم دشمنان را خنثی نماییم و در این راه حاضریم هر گونه تضمین و توضیح را بدهیم تا کشورهای جهان، به خصوص همسایگان ما از نگرانی های القایی دشمنان بیرون بیایند. آیت الله هاشمی در بخش دیگری از این گفتگو به تشریح مسائل فلسطین و جنایات اسرائیل پرداخت و گفت: اگر چه مشروعیت اسرائیل را نمی پذیریم، اما دخالتی در تصمیمات سیاسی فلسطینی ها نداریم و تنها بر اساس آرمانهای اسلامی خویش از دفاع و مقاومت مردم مظلوم فلسطین حمایت می کنیم. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ، عراق را مطمع اهداف استعماری اشغالگران نامید و گفت: اشغالگران برای توجیه برنامه های شکست خورده خود در عراق به دنبال فرافکنی مشکلات هستند و ایران را متهم به دخالت می کنند، در حالی که ایران از ابتدا بر لزوم حفظ یکپارچگی عراق تاکید کرده است. وی افزود: کسانی که همدلی و همکاری دو ملت ایران و عراق را بر نمی تابند، با طرح دسیسه های مختلف از جمله دخالت ایران در عراق و با تمایل زیاد شیعه عراق به ایران، درصدد ایجاد اختلاف هستند. در صورتی که مشترک تاریخی و مذهبی دو کشور آنقدر زیاد است که در هر صورت دو ملت با هم کار خواهند کرد. وی افزود: اگر چه سقوط رژیم دیکتاتور و جنگ افروز صدام برای ملت های ایران، عراق، کویت و دیگر همسایگان خوش یمن بود، اما حضور اشغالگران این شیرینی را در ذائقه مردم تلخ کرده است. هاشمی در ادامه با دعوت از همه فرق مذهبی و قومی عراق به وحدت و پرهیز از اختلافات گفت: اختلافات داخلی عراق حضور بیگانگان را توجیه نمی کند. وی ناامنی های داخلی در عراق و انفجار مراکز زیارتی و مساجد را تاسف برانگیز خواند و گفت: کشتن مردم عراق با هر بهانه و دلیل ظلم به این کشور مظلوم و جهان اسلام است. رفسنجانی در پاسخ به سئوال خبرنگار شبکه العربیه در خصوص احتمال گفتگوی ایران و آمریکا گفت: اگر آمریکا بخواهد و بگذارد، ایران می تواند با کمک کشورهای همسایه عراق ، در ایجاد امنیت در این کشور بحران زده موثر باشد. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در خصوص تداوم گفتگوی ایران و آمریکا افزود: اگر آمریکا حسن نیت نشان دهد و قصد تحمیل اهداف سلطه گرانه خود را نداشته باشد، می توان به تداوم گفتگوها امیدوار بود. آیت الله هاشمی رفسنجانی در ادامه گفتگو ، از عربستان به عنوان یک کشور کلیدی در جهان اسلام و منطقه نام برد و گفت: تثبیت قیمت واقعی نفت نمونه ای از همکاری های استراتژیک ایران و عربستان می باشد. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام اهداف استعماری اسرائیل در منطقه را مخل اصلی آرامش خاورمیانه دانست و گفت: تا زمانی که غربی ها بدون توجه به خواسته های بر حق فلسطینیان که حل مسئله 5 میلیون آواره یکی از مصادیق آن است، به حمایت بی چون و چرا از جنایات اسرائیل بپردازند، استعدادهای بالقوه جهاد و مبارزه خاموش نخواهد شد. هاشمی رفسنجانی بیت المقدس را مکانی مقدس برای مسلمانان خواند و گفت: تا زمانی که این بقعه مقدس در اشغال باشد، نمی توان به صلح پایدار اندیشید. وی نفت را مهمترین منبع حیاتی غرب دانست و گفت: آنها حاضرند برای تامین منافع حیاتی خویش دست به هر کاری بزنند و بی شک اگر صلحی هم بخواهند، در راستای تامین منافع آنها خواهد بود. رفسنجانی در عین حال افزود: گرفتاری های آمریکا در منطقه باید حاکمان این کشور را سرعقل بیاورد که تعامل با جهانیان از طریق زور امکان پذیر نیست و اگر می خواهند جهان روی آرامش ببیند، باید مسائل را ریشه ای حل کنند. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در بخش دیگری از این گفتگو با اشاره به تهدیدات آمریکا و اذنابش گفت: اگر چه اینها جنگ روانی است، اما مطمئن باشند، ایران با استفاده از تجربیات 8 سال دفاع مقدس در مقابل هر متجاوزی می ایستد. وی افزود: استیصال آمریکا در افغانستان و عراق نشان می دهد که مردم منطقه ما هیچ وقت حضور بیگانگان اشغالگر را بر نمی تابند. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: آمریکا در اواخر جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به رویارویی مستقیم با ایران پرداخت و دید که چگونه فرزندان ایران اسلامی از تمامیت ارضی کشورشان دفاع می کنند و بعید است که عقلای آمریکا بگذارند آن اشتباه تکرار شود.
-
همسر و فرزندان موسي چگيني يکي از 5 ديپلمات ربوده شده در کنسولگري كشورمان در اربيل از احتمال شکنجه آنان به دست نظاميان آمريكايي ابراز نگراني کردند. به گزارش ايسنا، همسر موسي چگيني در تشريح دستگيري همسرش اظهار داشت: نيروهاي آمريکايي به طرز وحشيانهاي به محل کنسولگري جمهوري اسلامي ايران حمله و اقدام به شکستن درها و شيشهها کردند و همسرم و 4 ديپلمات ديگر را به گروگان گرفتند. دختر موسي چگيني هم ضمن تشريح صحنه جنايت نظاميان آمريکايي و ايجاد خرابي هاي به بار آمده، گفت: نمي دانم پدرم در چه شرايطي است، الان حدود 5 ماه است که از وضعيت او بيخبريم . وي از شرايطي که پدرش و ديگر ديپلماتهاي ربوده شده به سر مي برند ابراز نگراني کرد و خطاب به اشغالگران گفت: آيا شما همان رفتار خوبي را که جمهوري اسلامي با ملوانان انگليسي داشت، با گروگانها داريد يا آنها را به طرز وحشيانهاي شکنجه مي کنيد؟ دختر موسي چگيني در گفتوگو با العالم ، رفتار وحشيانهاي را که در زندان ابوغريب با زندانيان مي شود يادآورشد و گفت: نمي دانم با پدر من و ديگر ديپلماتهاي دستگيرشده هم اينطور رفتار مي شود و آنها را نيز همان طور شکنجه مي کنند؟ دختر و پسر موسي چگنيني از همه کودکان جهان خواستند براي آزادي پدرشان و ديگر ديپلماتهاي ربوده شده دعا کنند
-
تاپیک جامع اخبار موشکی (بالستیک ، کروز و .. )
arash_slayer پاسخ داد به milad11110 تاپیک در اخبار نظامی
چشمباداميهاي ژاپن و كره جنوبي كه كره شمالي را دشمن سرسخت خود ميدانند، ادعا كردهاند كه احتمال ميرود كره شمالي در ايران سكوي پرتابي براي آزمايش يك موشك جديد داشته باشد كه قادر به هدف قرار دادن پايگاههاي آمريكا در گوام است. به گزارش سرويس بينالملل «بازتاب»، روزنامه انگليسي «ديليتلگراف» ادعا كرد، اين موشك كه پس از آزمايش برد آن در كره شمالي «موسودان» نامگذاري شد، به تازگي هم در آخرين رژه نظامي در پيونگيانگ به نمايش عمومي درآمد. گزارشهاي اطلاعاتي كره جنوبي و آمريكا، احتمال ميدهند اين موشك در ايران، كشوري كه گفته ميشود داراي پيوندهاي نظامي با كره شمالي است، آزمايش شده باشد! موشك موسودان پيش از اين مطرح نبود. كره شمالي قابليت شناختهشدهاي در ساخت موشكهاي كمبرد و با برد متوسط مانند «تاپخودون 1» دارد كه در سال 1998 براي هشدار به توكيو و متحدانش در واشنگتن آنها را به سمت ژاپن شليك كرد. هرچند موفقيتهايي نيز در توليد موشكهاي دوربرد داشته است. اين كشور سالها روي موشك «تاپخودون ۲» كار كرد كه قابليت رسيدن به نوارهاي ساحل غربي آمريكا را دارد، اما آزمايش جولاي گذشته آنها در اين زمينه ناموفق بود. اين موشك جديد توسط عكسهاي ماهوارهاي ارتش آمريكا در رژه آوريل گذشته، كه به مناسبت هفتاد و پنجمين سالگرد ايجاد ارتش كره شمالي بود، شناسايي شد. به نظر ميرسد تكنولوژي ساخت آن، مشابه موشكهاي شوروي باشد. وزارت دفاع ژاپن هم ديروز تأييد كرد كه موشك جديد، ممكن است حدود 3000 مايل در ارتفاع متوسط پرواز كند. خبرگزاري «Yonhap» كره جنوبي هم به نقل از منبعي در واشنگتن گفت: «ما اطلاعاتي را به دست آوردهايم كه اين موشك در ايران آزمايش شده است. ما درك ميكنيم كه جوامع اطلاعاتي كشورهاي مربوطه نيز به دنبال اين اطلاعات هستند». اگر اين موشك در ايران آزمايش شده باشد، ميتواند دليلي بر اثبات اتهامات وارده بر كره شمالي و ايران در مورد تقسيم اطلاعات آزمايشهاي هستهاي باشد. اين روزنامه انگليسي مدعي شد: هر دو كشور از بازار اتمي ايجاد شده توسط عبدالقديرخان سود بردهاند. عبدالقديرخان تا پيش از دستگيري در سه سال پيش در خانهاش در اسلامآباد، اجزا و متخصصان و كارشناساني را به اين دو كشور فروخته يا منتقل كرده بود. پاكستان ده سال پيش موشك، «ghauri» را ساخت كه بنا بر تكنولوژي كره شمالي ساخته شده بود و توانايي حمل كلاهك اتمي و هدف قرار دادن اهدافي در هند را داشت. ايران كه به نظر، مانند پاكستان، چيزي براي ارايه به كره شمالي ندارد، دادن امكان آزمايش به كره را يكي از گزينههاي پرداخت بدهي خود ميداند؛ گزينه دوم نيز با توجه به منابع غني انرژي ايران، پول نقد است. در همين حال خبرگزاري «نووستي» روسيه به نقل از روزنامه «يوميوري» ژاپن نوشت: خبري به دست رسيده است، مبني بر اين که کره شمالي پرتاب آزمايشي را در ايران انجام داده است. سازمانهاي جاسوسي چند کشور مشغول پيگيري اين مسئله هستند. به گفته وي، در شمار اين کشورها، آمريکا و کره جنوبي هستند که صحت اين خبر را بررسي ميکنند. برخي منابع تاکيد ميکنند که آزمون موشک جديدي که برد پرواز آن از 500 تا 4000 کيلومتر است در خاک کره شمالي انجام نشده است. برد پرواز موشکهاي جديد بيشتر از «تاپخودون-1» ميباشد که حد نهايي پرواز آن حدود هزار و پانصد کيلومتر بود، هر چند که اين از برد «تاپخودون-2» که حدود 6 هزار کيلومتر است، کمتر ميباشد. براي مثال سازمانهاي جاسوسي چند کشور مشغول پيگيري اين مسئله هستند. بر اساس تحليل تصاوير دريافتي از فضا که توسط ماهوارههاي جاسوسي آمريکا انجام شده اند، نتيجه گيري شد که موشکهاي جديد از لحاظ شکل خارجي شبيه موشکهاي شوروي «اس.اس.ان-6» هستند که روي زيردرياييها مستقر ميشدند. گمان ميرود که همين موشکها نيز الگوي ساخت موشکهاي جديد بودند که روي آنها کار شده و روي سکوي متحرک زميني قرار گرفتهاند. که طبق اطلاعات موجود، بين 10 تا 12 عدد از آن در پيونگ يانگ وجود دارد. در رژه تنها 4 نوع موشک نشان داده شد که سه مدل آن براي اولين بار ديده ميشدند. منبع: بازتاب -
من هم تمايل فراوان به مديريت بخش هاي و دارم انشاءالله كه بيش از پيش در خدمت دوستان گران قدر باشم
-
رهبر انقلاب تأکید کردند: ملت ایران امروز اثبات کرده که می توان مقابل سلطه قدرتهای سلطه گر ایستاد و هیچ فردی در کشور نمی تواند برخلاف هویت و منافع ملی حرکت کند و اگر حزب، جریان، گروه و یا جناحی بخواهد برخلاف این مسیر حرکت نماید، مردم با آن مقابله خواهند کرد. به گزارش خبرگزاری مهر، آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار جمعی از خانواده های معظم شهدا، جانبازان، آزادگان و ایثارگران استان خراسان رضوی، پیشرفت و عزت ملت ایران را مرهون فداکاری، ایستادگی و از خودگذشتگی شهیدان و جانبازان و صبر و بردباری خانواده های آنان دانستند و تأکید کردند: یاد و خاطره شهیدان و ارزشهایی که آنان جان خود را در راه آن نثار کردند، نباید هیچگاه به فراموشی سپرده شود و یکی از وظایف مهم مسئولان زنده نگه داشتن حماسه و افتخار آفرینی شهیدان است. آیت الله خامنه ای در این دیدار که در رواق امام خمینی (ره) در کنار بارگاه ملکوتی امام رضا (ع) برگزار شد، ارزش صبر و گذشت خانواده های شهیدان و جانبازان را در پیشبرد اهداف انقلاب، فقط با ارزش فداکاری شهدا درخور مقایسه دانستند و افزودند: جوانان این ملت که در دوران سخت دفاع مقدس با عزم راسخ، سینه خود را در مقابل دشمن سپر و متجاوز را از خاک کشور بیرون کردند، در واقع شکست ناپذیری، مقاومت و صلابت ملت ایران را به نمایش گذاشتند و جزو برترین های تاریخ کشور هستند. ایشان خاطرنشان کردند: ایستادگی و عزم راسخ شهیدان و جانبازان، موجب شده است که امروز هرگاه در تحلیل ها سخن از تعرض به ایران و مقابله با این ملت به میان می آید، افراد عاقل بگویند که نباید با ملت ایران شوخی و سرسختی کرد. رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه اقتدار ملت ایران نتیجه رشادتها و از خودگذشتگی شهیدان است، افزودند: شهیدان با خون خود جامعه را زنده کرده اند و روحیه مقاوم جوانانی که سختی های پیش از انقلاب و دوران دفاع مقدس را ندیده اند نتیجه و تأثیر خون شهداست. آیت الله خامنه ای، لزوم حفظ این ذخیره گرانبها را یادآور شدند و تأکید کردند: مسئولان اعم از مسئولان بنیاد شهید و دیگر دستگاهها و همچنین خانواده های شهدا نباید اجازه دهند لحظه ای از یاد و نام شهیدان غفلت شود. ایشان با اشاره به برخی تلاشها در سالهای گذشته برای کم رنگ کردن ارزش شهدا و شهادت و ایجاد تردید در آن، و به نتیجه نرسیدن این تلاشها، خاطرنشان کردند: اگر جوانان رزمنده در دوران دفاع مقدس همانند کوه در مقابل تجاوز دشمن نمی ایستادند، امروز همان فجایعی برسر مردم ایران می آمد که اشغالگران بر سر مردم مظلوم عراق می آورند. رهبر انقلاب اسلامی با قدردانی از برگزاری یادواره ها و کنگره های بزرگداشت شهدا با مضامین قوی در سراسر کشور و همچنین انتشار کتابهای مربوط به خاطرات شهدا افزودند: افتخارآفرینی شهدا و جانبازان باعث شد تا شعار و داعیه ملت ایران مبنی بر ایستادگی در برابر نظام سلطه و مخالفت با تقسیم دنیا به سلطه پذیر و سلطه گر، عملی و الگویی برای ملتهای مسلمان و آزاده شود. آیت الله خامنه ای تأکید کردند: اقدام سلطه گران برای سلطه بر کشورهای دیگر و همچنین تسلیم شدن کشورهای سلطه پذیر در مقابل سلطه، هر دو غلط است و ملتها باید با حفظ هویت، منافع و منابع خود مانع از سلطه سیاسی و فرهنگی سلطه گران شوند. ایشان افزودند: ملت ایران امروز اثبات کرده که می توان مقابل سلطه قدرتهای سلطه گر ایستاد و هیچ فردی در کشور نمی تواند برخلاف هویت و منافع ملی حرکت کند و اگر حزب، جریان، گروه و یا جناحی بخواهد برخلاف این مسیر حرکت نماید، مردم با آن مقابله خواهند کرد. آیت الله خامنه ای همچنین مهم ترین وظیفه بنیاد شهید را تلاش برای تأمین رفاه مادی، معنوی و اخلاقی خانواده های معظم شهدا بیان کردند. در آغاز این دیدار آقای رجبعلی دهنوی پدر سه شهید و دو جانباز، و همچنین فرزند شهید هادی پیروزمند در سخنانی ضمن تأکید بر لزوم حراست از خون شهیدان و ادامه راه آنان، به بیان احساسات خود پرداختند. آیت الله خامنه ای همچنین در این مراسم، با شماری از جانبازان و خانواده های شهیدان به طور جداگانه دیدار کردند و آنان را مورد تفقد قرار دادند.
-
جان بولتون در مصاحبه با یک شبکه رادیویی انگلیس خونسردی خود را از دست داد و گوینده این شبکه را مورد فحاشی قرار داد. به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از خبرگزاری فرانسه ، بولتون سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل متحد در مصاحبه با خبرنگار شبکه رادیویی "بی.بی.سی.4" خبرنگار این شبکه را به عنوان فردی نا آگاه که مغزی پوچ و تهی دارد، متهم کرد. بولتون نقش آمریکا درعراق را توجیح کرد و گفت که نیروها درعراق احتمالا می توانند برای بلوکه کردن برنامه هسته ای ایران مورد استفاده قرار گیرند. اما هنگامی که "جان هامپریز" مصاحبه کننده شبکه بی.بی.سی از بولتون پرسید دولت آمریکا پس از اقداماتی که انجام داده، آیا در جنگ عراق شکست نخورده است؛ وی عصبانی شد. بولتون در پاسخ تاکید کرد : شما کاملا اشتباه می کنید. تمامی افرادی که چنین عقیده ای دارند برضد آمریکا هستند. هامپریز در تائید سخنان خود به اظهارات "جرج سوروس" میلیاردر آمریکایی که چنین عقیده ای دارد اشاره کرد. که بولتون در این هنگام با عصبانیت گفت : سوروس یک فرد چپی افراطی است و من مطمئن هستم که شما با وی مشترکات زیادی در زمینه احساسات ضد آمریکایی دارید. در این زمان، هامپریز بر بی طرفی خود تاکید کرد. بولتون خاطرنشان کرد: من می بینم که شما عقیده خاصی ندارید، آیا مغز شما کاملا خالی است؟ سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل همچنین درباره رئیس بانک جهانی اظهار داشت : من مطمئن نیستم که ما به استعفای وی کمک کنیم. "پل ولفوویتز" رئیس بانک جهانی متهم به سوءاستفاده از موقعیت خود و بالابردن حقوق یکی از همکاران زن خود در بانک جهانی است. منبع: بازتاب
-
«جوناتان هنيك»، مسئول روابط عمومي سفارت آمريكا در باكو گفت: مذاكرات دوجانبه امنيتي كشورش و جمهوري آذربايجان در 18 تيرماه سال جاري در واشنگتن برگزار ميشود. به گزارش روز چهارشنبه منابع خبري باكو، هنيك افزود: در اين مذاكرات «متيو برايزا» معاون وزير امور خارجه آمريكا و ديگر مقامات امور امنيتي كشورش و هيات سياسي و امنيتي جمهوري آذربايجان به سرپرستي «آراز عظيماف» معاون وزير امور خارجه اين كشور شركت خواهد داشت. پيشتر «ان درس» سفير آمريكا در باكو گفته بود، جمهوري آذربايجان و آمريكا مذاكرات مربوط به همكاري امنيتي دوجانبه را پس از هماهنگي لازم از سر ميگيرند. مذاكرات امنيتي جمهوري آذربايجان و آمريكا قرار بود در اوايل ماه جاري در واشنگتن صورت گيرد ولي دولت باكو در اعتراض به گزارش اخير وزارت امور خارجه آمريكا كه در آن منطقه قرهباغ كوهستاني از فهرست مناطق اشغالي اين كشور حذف شده بود برنامه سفر هيات آذري براي شركت در اين مذاكرات را لغو كرد. هيأت مذاكرهكننده جمهوري آذربايجان متشكل از مقامات وزارتخانههاي امور خارجه، دفاع، امنيت ملي، كشور، حوادث پيشبيني نشده و نيروي مرزباني اين كشور خواهد بود.
-
نقش قدرتهاي فرامنطقهاي در خليج فارس در تعامل با آمريکا در نوشتار حاضر، اين فرضيه پردازش شده است كه ايالات متحده آمريكا، همچنان تا نيم قرن نخست قرن 21، سلطه خود را در منطقه خليجفارس حفظ خواهد كرد و اين امر بيشتر هم از نظر دسترسي به منابع انرژي منطقه و هم كنترل رقباي احتمالي خود و نيز تقلا براي هژموني بر ديگر مناطق جهان اهميت حياتي براي آمريكا دارد، ولي در عين حال، اتحاديه اروپا به رغم مخالفتهاي برخي از قدرتهاي بزرگ در داخل آن (آلمان و فرانسه) با ايالات متحده، به علت منافع مشترك با آمريكا در تضمين امنيت و ثبات خليجفارس، منابع راهبردي خود را در همسويي با آمريكا تعريف خواهد كرد، اما اتحاديه اروپا، در راستاي ابزارها براي رسيدن به اين منافع مشترك با آمريكا اختلاف نظر داشته و به اين كشور فشار وارد خواهد كرد كه از ابزارهاي چندجانبهگرايانه هم استفاده كند. اما برخلاف اتحاديه اروپا، روسيه و چين به عنوان رقباي بالقوه آمريكا مطرح هستند و به رغم همكاريهاي تاكتيكي كنوني آنها با آمريكا (به علت نياز به كمكهاي غرب و آمريكا) در آينده، در برابر نفوذ بيشتر آمريكا در منطقه مقاومت نشان خواهند داد. اهميت خليجفارس خليجفارس از ديرباز براي قدرتهاي بزرگ جهاني اهميت خاصي داشته است، به گونهاي كه در قرون گذشته، امپراتوريهاي پرتغال، فرانسه، بريتانيا، روسيه در اين منطقه نفوذ خود را گسترانده و راههاي دريايي و سوقالجيشي را تحت كنترل خود درآوردهاند. از زمان كشف نفت و اهميت آن در اقتصاد جهاني، اين منطقه اهميت استراتژيكي بسياري پيدا كرده و بريتانيا به عنوان ابرقدرت پيش از سدههاي 19 و اوايل قرن 20، اين منطقه و به ويژه شيخنشينهاي عرب را زير سيطره خود برد. پس از جنگ جهاني دوم، به تدريج كه امپراتوري بريتانيا، رو به افول رفته و «صلح بريتانيا» به تحليل ميگراييد، ايالات متحده نيز كمكم نفوذ خود را گستراند و در سال 1944 با كمك به تأسيس پايگاه هوايي ظهران در عربستان سعودي، نفوذ منطقهاي خود را گسترش داد و جاي پايي براي خود در منطقه ايجاد كرد، اما هنوز اين « نظم بريتانيا» بود كه بر منطقه حاكميت داشت. اين نظم با خروج نيروهاي انگليسي از منطقه در سال 1971 فروپاشيد و رسما « نظم آمريكايي» در منطقه جايگزين « نظم بريتانيايي» شد. اين نظم دورههاي گوناگوني را براي تحصيل منافع استراتژيكي و انرژي آمريكا و غرب پشت سر گذرانيده است. از سال 1971 تا 1979 سياست «دوستوني»، مبتني بر دكترين نيكسون، از 1979 تا پايان جنگ سرد، «سياست موازنه قوا» مبتني بر دكترينهاي كارتر و ريگان، مبتني بر بازدارندگي ايران و عراق در يك جنگ فرسايشي بلند مدت و سپس استراتژي «حضور مستقيم»Forward Strateghy) (آمريكا پس از جنگ سرد و «دكترين مهار دوجانبه» بر منطقه حاكم بود. بيترديد در همه اين دورهها، ايالات متحده، قدرت حاكم بر منطقه بوده و اكنون با حادثه 11 سپتامبر و سپس جنگ بر ضد عراق و اشغال اين كشور آشكارا درصدد تسلط خود بر منطقه و مهمتر از آن بر كل جهان، برآمده است. اهميت خليجفارس براي آمريکا در قرن 21 اهميت خليجفارس در قرن 21 از چند نظر براي آمريكا و به دنبال آن براي ديگر قدرتهاي بزرگ جهاني داراي اهميت بوده و خواهد بود: 1ـ از حيث انرژي؛ در حالي كه در اواخر جنگ سرد، سخن از كاهش نقش انرژي در اقتصاد جهاني و افزايش نقش و اهميت جايگزينهاي آن مثل انرژي خورشيد، هيدروژن و يا انرژي اتمي به ميان ميآمد و همچنين از رو به اتمام رسيدن ظرفيت نفتي منطقه صحبت ميشد، ولي بعدها اثبات شد كه بيمورد است؛ يكي اين كه مسئله خليجفارس، دستكم تا صد سال آينده داراي ظرفيت بالاي نفتي و گازي است (تقريبا در حد 800 ميليارد بشکه) و استخراج و توسعه ميادين نفت و گاز اين مسأله را به ثبوت ميرساند و از سوي ديگر، برآوردها حاكي از آن است كه اقتصاد جهاني در قرن 21 هر چه بيشتر به انرژي نفت و گاز و به ويژه به منطقه خليجفارس وابسته خواهد شد. (به ويژه که کارشناسان انرژي، اعتقاد دارند به تدريج بر اهميت گاز هم در کنار نفت افزوده ميشود). 2ـ در 11 سپتامبر، «امنيت» در منطقه وارد مرحله جديدي شد، به گونهاي كه براي ايالات متحده آمريكا براي به دست آوردن منافع نفتي اقتصاد جهاني غرب به نيابت از خود، ثبات و امنيت براي تضمين دسترسي غرب به انرژي اهميت ويژهاي پيدا كرد. پتانسيلهاي مختلف آشوب و ناامني در منطقه از نبود دمكراسي گرفته تا فقر اقتصادي و نارضايتي گروههاي راديكال و نيز ماجراجوييهاي نظامي و ولع توسعه و به دست آوردن سلاحهاي كشتار جمعي از سوي برخي بازيگران سياسي، نشان داد كه آمريكا بايد يك سيستم پايدار امنيتي را براي تحصيل منافع خود به وجود آورد. در اين راستا، دخالت در حوزههاي داخلي کشورهاي منطقه و اعمال فشار بر آنها و تحميل نظام ارزشهاي غربي و به ويژه آمريکايي براي آمريکا اهميت دارد. منتها هماكنون پارادوکس بزرگ براي آمريکا، اين است که از يک طرف، رژيمهاي منطقه، از جمله اعراب در معرض بيثباتي هستند و از سوي ديگر، تحميل ارزشها و هنجارهاي آمريکا با مقاومتهايي روبهرو شده و در يکسري حوزهها نتيجه عکس داده است. شايد يکي از دلايل اين مقاومتها، ناديده گرفتن واقعيتهاي منطقه از سوي آمريکا بوده باشد. 3ـ ايالات متحده آمريكا، خليجفارس (به طور خاص) و خاورميانه (به طور اعم) را با اهميتترين منطقه استراتژيكي تلقي كرده است كه در واقع، آن را سكوي پرشي براي هژموني آمريكا و اعمال قدرت و كنترل برخي از متحدين خود در اروپاي غربي و ژاپن و نيز برخي از رقباي نوظهور خود مثل چين و روسيه و آسياي جنوب شرقي ميپندارد؛ بنابراين، با توجه به نيازهاي نفتي، بيشتر متحدين آمريكا و به ويژه رقباي آن، از جمله چين به نفت خليجفارس، نسبت به خود، نظارت و سلطه بر مسيرهاي ترانزيت نفتي و لولههاي نفتي به منظوركنترل اين متحدين و رقبا اهميت حياتي در راستاي ايفاي نقش ابرقدرتي آمريكا در قرن 21 پيدا خواهد كرد. به سبب اين اهميت است كه آمريكا به عراق حمله كرده و درصدد اعمال يك نوع نظم امنيتي متفاوت با نظم پيشين خليجفارس است كه البته به خاطر گستردگي اين طرح، زياد نميتوان از چشمانداز آن سخن گفت. از اين حيث، قدرتهاي بزرگ ديگر نيز هم از حيث «رقابت» و هم از حيث «همكاري» هر يك به نوعي منافع خود را در خليجفارس تعريف كرده و به نحوه تعامل خود با ايالات متحده شكل دادهاند. اين تعامل قدرتهاي بزرگ را ميتوان مختصر به اين گونه بيان كرد: اتحاديه اروپا اتحاديه اروپا بيشتر نگران يكجانبهگرايي آمريكا بوده و عمدتاً به دنبال چندجانبهگرايي است. در اين ميان، آلمان و فرانسه شديدترين موضعگيري را در برابر اقدامات آمريكا، به ويژه در حمله به عراق صورت دادهاند، ولي شكاف همچنان در بين اتحاديه اروپا برقرار است، به گونهاي كه نميتوان از اتحاديه به معناي واقعي سخن گفت. هرچند برخي کشورها از جمله فرانسه با انتخاب رئيسجمهور جديد به دنبال بازسازي روابط و نزديکي به آمريکا هستند، از سوي ديگر، حوادث انگلستان که به کنارهگيري توني بلر از قدرت انجاميد، نشان داد که فرانسه نميتواند همان نقش انگليس را در برابر آمريکا ايفا کند. به هر تقدير، فرانسه با توجه به محاسبات خود از تجربه مخالفت با حمله آمريکا به عراق و نيز با توجه به نزديکي ديدگاههاي حزب تازه به قدرت رسيده در انتخابات، که به نوعي ميتوان آنها را «نئو کان» ناميد، نسبت به قبل همسويي بيشتري با آمريکا، به ويژه در مورد مسأله هستهاي ايران نشان خواهد داد. اين مسئله در نخستين پيام سارکوزي در نطق انتخاباتي خود پس از پيروزي به خوبي آشکار بود. وي پس از پيروزي، بلافاصله ضمن اذعان به وجود اختلاف عقايد با دولت آمريکا، به ويژه بر سر برنامه محيط زيست، اعلام کرد: آمريکا ميتواند فرانسه را در کنار خود ببيند. در آن سو، انگليس و در اروپاي شرقي و مركزي، اسپانيا و لهستان، يك جبهه متحد اروپايي را با آمريكا شكل دادند، ولي به رغم اين شكاف فراآتلانتيكي، بطور كلي، غرب همچنان متحد بوده و همهشان منافع مشترك در دسترسي به انرژي خليجفارس دارند و آلمان و فرانسه، صرفاً از روشهاي آمريكا انتقاد كردهاند. گفتني است، در وراي اين همكاري مشترك، رقابت پنهاني نيز براي تصاحب قرن 21 در بين متحدين اروپايي با آمريكا در جريان است، براي همين، ميتوان از مبارزه يكجانبهگرايي با چندجانبهگرايي در دهههاي آينده سخن گفت؛ اين كه كدام پيروز خواهد شد تاريخ خواهد گفت. اما درسهاي تاريخ ميگويد كه ايالات متحده، همچنان محتاج اروپاست، به همان اندازه كه اروپا به ايالات متحده نياز دارد. چين چينيها به عنوان يك قدرت نوظهور آينده و شايد رقيب آمريكا بسيار محتاطانه عمل ميكنند. اقتصاد رو به رشد چين و اهميت دسترسي آن به نفت خليجفارس (تقريباً 60% از نيازهاي نفتي چين از نفت خليجفارس تأمين ميشود). يك رفتار احتياطآميز در برخورد با نيات و اهداف آمريكا به چينيها ارايه داده است. از يك طرف چين كه گير افتادن آمريكا در خليجفارس را فرصت براي كشيدن نفس راحتي براي خود ميبيند كه از صدر دستور كار جهاني آمريكا خارج ميشود (در حوزه تايوان به ويژه). و از سوي ديگر، بسياري بر اين باورند كه بسياري از استراتژيهاي آمريكا، درصدد محدود كردن چين در مرزهاي خود به عنوان يك قدرت نوظهور در برابر آمريكاست، براي همين، چين درصدد موازنه بخشيدن به اقدامات خود در خليجفارس است. پس بايد از يك طرف با آمريكا به خاطر منافع عملگرايانه خود همكاري كند (بايد خاطرنشان ساخت كه ديگر ايدئولوژي كمونيستي ـ مائوئيستي كلاً از رفتار خارجي چين، حذف شده است) و از طرف ديگر، مجبور هستند برخي از كشورهاي منطقه را به سبب سودهاي سرشار اقتصادي، به ويژه ايران و عراق زمان صدام، در كنار خود نگه دارند. رفتار محتاطانه آن در برابر حمله آمريكا به عراق ـ به رغم مخالفتهاي ظاهري آن ـ و نيز رفتار تجارتمآبانه آن در حال حاضر با ايران و آمريكا مؤيد اين نكته نظر ماست. روسيه روسيه هرچند كشوري ضعيف است، بسياري از پتانسيلها از آن يك اهميت خاصي ساخته است. هنوز در خاطره آمريكا و غرب غول هفتاد سال كمونيسم و رهبري بلوك شرق تداعي ميشود و همچنين روسيه به خاطر داشتن زرادخانههاي اتمي و نفوذ آن بر كشورهاي پيراموني خود، هنوز مورد توجه غرب و آمريكاست. هم غرب و آمريكا در برابر روسيه و هم روسيه در برابر غرب و آمريكا يك رفتار مبتني بر خويشتنداري و مدارا نشان ميدهند. اين به سبب نيازهاي امنيتي هر دو به يكديگر است. رفتار روسيه از خليجفارس، ملهم از روابط و معاملات اسلحه، به ويژه اهميت توسعه سلاحهاي كشتار جمعي است. ضعف اقتصادي روسيه و نياز برخي از كشورهاي منطقه به سلاحهاي نظامي و به ويژه اتمي روسيه اين همكاري سودآور امنيتي را براي هر دو از اهميت خاصي برخوردار ساخته است. سياست خارجي روسيه در منطقه، در گرو دو لابي قدرتمند «وزارت انرژي اتمي» و لابي «دفاعي ـ صنعتي» روسيه است، اما پوتين در حال حاضر، يك استراتژي موازنه در برابر اتحاديه اروپا، آمريكا و كشورهاي قدرتمند خليجفارس در پيش گرفته است. منافع سرشار نظامي روسيه در خليجفارس، به قدري قوي است كه به اين راحتي، حاضر به فدا كردن منافع خود در خليجفارس در برابر آمريكا نيست. از سوي ديگر، نفوذ آمريكا در خليجفارس را نزديكي آمريكا به سمت «خارج نزديك» (آسياي مركزي و قفقاز) تلقي ميكند. رفتار آن در برابر عراق، به گونهاي كه حتي در آغاز تهاجم آمريكا به عراق، هنوز سفارت روسيه در عراق به كار خود مشغول بود و نيز رفتار كنوني آن در مورد ايران در برابر آمريكا و غرب، مؤيد اين نكته نظر ماست.
-
از زمان اشغال عراق تاکنون، کمتر از چهارهزار نفر از نيروهاي اشغالگر صليبي کشته شدهاند، اما بيش از دويست هزار نفر از غير نظاميان عراق، که بيشتر آنان را شهروندان عادي مردمان کوچه و بازار تشکيل ميدهد، به شيوههايي بسيار وحشيانه مانند سر بريدن و يا بمبگذاري ماشينها به قتل رسيده يا نقض عضو شدهاند؛ بنابراين، از همين دو جمله ميتوان چنين قضاوت کرد که: 1ـ انتحاريون و تکفيريون در حقيقت به دنبال اخراج اشغالگران نيستند. 2ـ آنچه در رسانههاي گروهي کشورهاي عربي و اسلامي از آن به عنوان مقاومت ياد ميشود، نه تنها يک مقاومت نزه، پاک و عادلانه نيست، بلکه با اصول اوليه انساني و اسلامي هم سازگاري ندارد و بيشتر به ژنوسيد و پاکسازي قومي و مذهبي شبيه است و تاکنون حوادثي به مراتب بدتر از آنچه در «رواندا» روي داده است تکرار ميشود... اگر مقاومت ويتنام، مشروعيتي داشت و همه آزادگان جهان، پيروزي آنها را آرزو ميکردند، دستكم يک دليل آن اين بود كه از قانون و عرف مقاومت انساني پيروي ميشد. کشته شدگان غير نظامي به دست نيروهاي انقلابي مقاومت در کمترين حد ممکن بود و اين اشغالگران بودند که غير نظاميان را هدف قرار ميدادند. اخراج اشغالگران از راههاي بسيار سادهتر و كم هزينهتري نيز عملي است. در هند و آفريقاي جنوبي، مقاومت منفي تودههاي مردم، رژيمها را سرنگون كردند. در عراق 1920 علما با يك فراخوان عمومي و بدون خونريزي، بريتانيا را اخراج كردند و در جنگ عليه نازيها نيز ارتشهاي مقاومت، تنها اهداف نظامي نازيها را هدف قرار ميدادند، اما مقاومت در عراق يک استثناست! چرا؟ براي اينکه ايدئولوژي انتحار و تکفير، يک ايدئولوژي مخرب، منحرف و غير انساني است که دوست و دشمن نميشناسد... چندي پيش، نويسندهاي عرب، مقالهاي با نام کاستيهاي عقل عربي در کند و کاو سياسي نوشته بود که واقعيتهايي را منعکس مينمود. (احداث المغربي، 7 مارس 2007، شماره 2954) اساس مقاله اين است که شهروند عرب به جاي ريشهيابي علت و معلولي رويدادها، با بيان يک جمله ساده، علت هر حادثهاي را به يک دشمن خارجي ربط ميدهد و زحمت تفکر و ريشهيابي و جهد فکري را از ميان ميبرد. اين عقل که هسته اصلي آن بر کافر دانستن استوار است، هر دوره، انگشت اتهام را به سوي يک جمعيت نشانه ميرود. امروزه در عراق از فرزندان ابن علقمه و صفويون نام ميبرند. علت روشن است؛ از قرنها پيش، آنها تکفير شدهاند؛ بنا بر اين تفکر جاهلي و کافربيني، قتل آنان واجب است. اين عقيده تکفيري (کافر ناميدن ديگران) امروز در عراق و فردا در جايي ديگر به دنبال دشمني ديگر خواهد بود. کاستي عقل نخبگان عربي (عبارت احداث مغربي) موجب شد که صدام در جنگ هشت ساله با ايران، خود را حافظ دروازههاي شرقي وطن عربي و سردار قادسيه نشان دهد و پولدارهاي عرب، پول فراوان و بيپولها، مزدور و نيرو در اختيار صدام قرار دادند. وقتي او هوس بلعيدن کويت (بزرگترين مساعد و ياور مالي خود) را كرد، عقل ناقص نخبگان عرب، نتوانست راهحلي عادلانه و صبورانه براي بيرون راندن صدام از عراق به دست دهد، در نتيجه، شيطان بزرگ را به منطقه دعوت كرد و سرانجام از تهاجم همهجانبه متحدان غربي براي اشغال عراق و سرنگوني صدام حمايت کرد، اما وقتي که در انتخابات آزاد، اکثريت کرد و شيعه قدرت را به دست گرفتند، بهانهگيريهاي نخبگان عرب آغاز شد. از اين تاريخ به بعد، بحث هلال شيعي و خنجر شيعي، خطر از ميان رفتن عروبت و بحث از مقاومت و ... آغاز و صدام به قهرمان تبديل و رسانههاي گروهي عرب، مشوق تکفيريون شدند... تروريسم مانند خوک وحشي است که از باغ وحش گريخته باشد. او سر راه خود، دوست و دشمن نميشناسد هر کسي ميتواند قرباني او شود. تروريزم دوست و دشمن، متحد و همسو، اتحاد و ائتلاف، تدبير و مصلحت نميشناسد. در زبان عربي، تروريزم را «ارهاب» ترجمه کردهاند که البته ترجمه دقيقي نيست، زيرا کلمه ارهاب را از آيه «ترهبون به عدو الله» گرفتهاند؛ ترهبون در اين آيه به معني کشتار، خوف و رعب نيست، بلکه ترساندن همراه با هدايت است، زيرا رهب ريشه فارسي دارد و از رهبان مشتق شده و يکي از معنيهاي رهبان يا راهبان، هدايت و راهنمايي است. در حالي که در واژه ترور، دهشت افکني، کينه ورزي، نفرت، انتقام، خشونت و کشتار نهفته است... واقعيت اين است که گاه، برخي تحليلگران ايراني نيز دچار همان کاستيهاي عقل عربي هستند و به جاي پرداختن به ريشه فکري انتحاريهايي که خود و دهها نفر ديگر را به طرز فجيعي قرباني ميکنند، با عبارتي کلي و دو پهلو، از کند و کاو موضوع طفره ميروند... نويسنده مصري به نام احمد صبحي منصور، دانشآموخته دانشگاه «الازهر» در کتابي 203 صفحهاي به نام «ريشههاي تروريزم در افکار وهابيت» ريشه اصلي تروريزم فعلي را در افکار افراطي وهابيت ديده است که نظامهاي عربي آن را در دهه 80 براي مقابله با اسلام سياسي امام خميني (رض) در جهان اسلام، بسط و پرورش دادند. وي ضمن بررسي تاريخ اسلام تا آغاز ظهور وهابيت، انحرافات و برداشتهاي غلطي را که از احاديث و روايات شده، برشمرده و از جمله احاديثي را که به پيامبر (ص) نسبت دادهاند، مبني بر کشتار و قتل افراد ـ مگر اينکه به اسلام ايمان بياورند ـ را انحراف از افکار سليم و مبادي فقه اسلام دانسته است. وي ضمن بررسي شيوع ايدئولوژي وهابيت و فکر تکفيري آنها در مورد شيعه چنين آورده است: عثمان بن بش نجدي، تاريخ نگار رسمي دولت عربستان سعودي در کتاب «المجد في تاريخ نجد» نوشته است: به درستي که فرزندان آل سعود در سال 1801 کربلا را گرفتند و ساکنان آن را به قتل رساندند و يا آنها را به تملک درآوردند، پس خداي را شکر و اين براي کافران مثال خوبي است.» وي مينويسد: «وهابيت به کراهت و کفر ديگران فتوا ميدهد. نخستين قرباني اين فکر تکفيري، شيعيان بودند چنانکه عبدالوهاب به کفر شيعه حکم داد و مملکت آنها را بلاد حرب ناميد.» سپس وهابيت توانست در نيم قرن اخير با سرمايه عربستان به کشورهاي مسلماني که افکار مسالمتجويانه و تسامح داشتند مانند مصر، مغرب و الجزاير نفوذ کند و سرانجام کار آن شد که امروزه شاهد هستيم... ابن تيميه از نظر شرعي، قتل و سلب و اغتصاب و مصادره اموال و آزار زنان و کودکان و... را حلال اعلام ميکند. اما در مورد مسلمانان مانند شيعه بر حسب ابن تيميه، كفر آنها بزرگتر و گناه آنها عظيمتر از کفار اصلي است و بنابراين مجازات آنها هم شديدتر از مجازات کفار اصلي است. به هر حال اين برداشت فکري، نه براي فکر و نه براي فرهنگ و تمدن احترامي قايل نيست...
-
احمد جان از اين لطف شما بسيار سپاس گذارم.. و اما دوست من احمد اينكه صدام به نيروهاي ساده ارتش بها نمي داد بدليل نبود سرمايه مادي در نزد وي و سرمايه معنوي در نزد اين نيروها بود و اگر مي بينيم صدام تا اين حد به نيروهاي گارد خود دل بسته بود بدليل كم خردي وي بود. و در اين رابطه بايد بگويم كه امريكا در حال حاضر نيز مجبور به عقب نشيني مفتضحانه است
-
Ahmad6644 دوست عزيز من گارد رياست جمهوري عراق در حال رقم زدن يك شگفتي تاريخي بود :| گارد صدام 3:30 كلاسبز هاي امريكا را در فرودگاه بغداد قتل و عام كرد ولي همه ما بخوبي مي دانيم وقتي امريكايي ها كم مي اورند تنها دست اندازشان چيست!!! وقتي امريكايي ها كاملا نيروها شان در فرود گاه بغداد زمين گير و نابود شدند هواپيما هاي اف-18 خود را فرستادند و با بمبهاي ارانيومي فرودگاه را بمباران كردند و برخي بمب هاي ديگر كه هنوز نفهميده ايم چه بوده اند icon_biggrin اين جا بود كه يك تيپ زبده و ورزيدهء گارد رياست جمهوري تبديل به مشتي خاكستر شدند :!: بنظر شما وقتي صدام ضعيف النفس در اينچنين منجلابي گرفتار شود چه مي كند؟