Reza6662

Members
  • تعداد محتوا

    244
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های Reza6662

  1. طرح عمليات كمان-99 و همچنين بمباران مجموعه پايگاههاي هوايي الوليد در سال 1355 توسط ژنرالهاي ارشد نيروي هوايي شاهنشاهي ايران پايه گذاري شده بود. از جمله ي اين افراد مي توان به زنده يادان اميرحسين ربيعي، نادر جهانباني و كمپاني اشاره كرد. طرح اين عمليات بزرگ كه تنها چند ساعت پس از حمله نيروي هوايي عراق به اجرا درآمد، كاري نبود كه در يك روز يا حتا كمتر از يك روز قابل اجرا باشد. بازخواني نقشه ها، اجراي هماهنگي با شكاري ها و تانكرهاي سوخت رسان، رادارهاي زميني و ديده بانهاي مرزي همگي از قبل طرح ريزي و لحاظ گشته بودند. فارغ از انقلاب، اسلام، استكبار جهاني، آمريكا جنايتكار، اسرائيل خونخوار و . . . نيروي هوايي ايران، مديون محمدرضا شاه فقيد و داماد وي زنده ياد ژنرال محمد خاتمي مي باشد. حتا هم اكنون نيز از همان اصلوب و نظم قبل از سال 57 پيروي مي شود. بسياري از خلبانان شجاع و مهين دوست، فارغ از شعارهاي دهان پركن از زندان داوطلب شركت در اين ماموريت گشتند كه يكي از آنها سرهنگ شهيد غفور جدي مي باشد. مسلمن 177 فروند جنگنده ي F-4E و 77 فروند F-14A به همراه موشكهاي اسپارو، فونيكس و بمبهاي هدايت شوند و خلبانان ماهري كه با اف5 به جنگ ميگ25 مي رفتند، دستآورد دو ساله ي انقلاب اسلامي نبوده اند.
  2. اولین عملیات بزرگ هوایی ایران علیه رژیم متجاوز عراق http://upload4.postimage.org/1218616/IIAF.jpg اولین حمله هوایی تاکتیکی سراسری نیروی هوایی ایران، برای انهدام نیروی هوایی عراق، در روز یکم مهر ماه 1359، در کمتر از یک روز پس از آغاز جنگ، انجام گردید. در این عملیات، نیروی هوایی ایران، بیش از 140 فروند هواپیمای F-4 و F-5 را به سوی عراق روانه کرد و این در حالی بود که بیش از 60 فروند F-14 و 300 فروند هلیکوپتر پشتیبانی- رزمی، امر دفاع از آسمان ایران را بر عهده داشتند. * نام عملیات: البرز * هدف: انهدام نیروی هوایی دشمن (Counter Air Operation) * زمان عملیات: طلوع آفتاب و آغاز روشنایی روز در سرزمین عراق علت این انتخاب این است که چون خورشید از شرق طلوع می کند و هواپیماهای بمب افکن نیروی هوایی می بایستی از شرق به غرب به سوی اهداف خود پرواز کنند، بنابراین باید در گرگ و میش صبحگاهی و تیغ تیز شعاع آفتاب در شرایطی که توپچی های زمین به هوا، به سوی شرق و در حقیقت به سوی آفتاب می نگرند، هدف گیری برایشان دشوار است. * رمز عملیات: «کمان 99» منظور از چنین عباراتی گذاشتن تیر در چله کمان و رها نمودن آن تا دور دست ترین نقاط عراق بود و 99 نیز تقارن شمارش اوراق و صفحات طرح البرز با عدد 99 بود. * منطقه عملیات: سراسر خاک عراق؛ پایگاههای هوایی کرکوک، موصل، الرشید بغداد، حبانیه، ناصریه، شعبیه، کوت، المثنی و اهداف دیگر در حد فاصل مدار 30 درجه شمالی یعنی جنوبی ترین مدار در خاک عراق تا شمالی ترین مدار در کشور مذکور که مدار 37 درجه شمالی را شامل می شود. * اهداف عملیات: پایگاه های هوایی، مخازن سوخت، مخازن مهمات، برجهای مراقبت پرواز، باندهای پروازی، پناهگاههای تعمیرات و نگهداری هواپیما، و انبارهای مهمات نیروی هوایی عراق. برای اجرای این عملیات ابتدا باید یرای آزادی عمل یگانهای مانوری، ماموریت هایی به نام SEAD یا Suppression Enemy Air Defense یا عملیات «ضد پدافند هوایی دشمن»، قبل یا همزمان با ورود بمب افکن ها به صحنهء کارزار انجام شود تا رادارها و ضدهوایی در مناطق هدف از سر راه هواپیماهای بمب افکن برداشته شوند. اجرای موفقیت آمیز عملیات SEAD موجب کسب برتری هوایی در مناطق نبرد و عملیاتی می شد که یک برتری مطلق هوایی (Air Supremacy) بدست آمد و چنانچه چنین هدف بزرگی بدست نمی آمد، یک برتری هوایی Air Superiority یا در نهایت یک برتری هوایی تضمین شده Air Parity حاصل می شود. این عملیات توان رزمی دشمن را به میزان قابل توجهی کاهش داد و از سوی دیگر در جهت تکمیل سیاست کلی کشور بود. علل انتخاب این اهداف 1- بعد تاکتیکی: نیروی زمینی دشمن را از ابعاد خدمات پشتیبانی – رزمی و آتش پشتیبانی هوایی، دفاع هوایی، اطلاعات و هشدار اولیه در میدان رزم با کاستی های فراوان روبرو کرد. 2- بعد دفاعی: برآوردهای هوایی عراق حاکی از زمین گیر بودن نیروی هوایی ایران داشت و انجام چنین عملیات سنگین هوایی می توانست معادلات نظامی عراق را به هم بریزد. ضربات وارد شده به دشمن نیروی هوایی عراق برای مدت طولانی نتوانست بیش از 56 درصد توانایی خود را به کار گیرد. به عنوان مثال پایگاه هوایی الرشید که نزدیک بغداد بود و قاعدتن باید به سرعت آمادگی خود را باز می یافت در تاریخ نهم آبان 1359 عملیاتی شد. لازم به ذکر است حمله به این پایگاه توسط خلبانان گردانهای 32 و 33 شکاری همدان انجام شد. * وضعیت نیروی هوایی عراق در نخستین روز جنگ 607 فروند هواپیمای شکاری و بمب افکن 169 فروند هلی کوپتر 775 دستگاه پرتابگر موشک های زمین به هوا (عمدتن: سام2، سام3 ، سام6 و رولند) 713 عراده توپ های پدافند هوایی 116 دستگاه رادارهای اخطار اولیه، ارتفاع یاب و کنترل آتش * اجرا و اهداف عملیات در آستانه طلوع صبحگاه سه شنبه اول مهر 1359، با ابلاغ رمز «کمان 99» هواپیماهای شکاری و بمب افکن نیروی هوایی از هفت پایگاه هوایی تهران، تبریز، همدان، دزفول، بوشهر و شیراز به پرواز درآمدند. هر گروه با بهره گیری از سوختگیری هوایی برای انهدام اهداف دوردست و بدون عملیات سوختگیری در هوا تمام اهداف از پیش تعیین شده را در سراسر خاک عراق درهم کوبیدند. اهدافی که مورد توجه خلبانان شجاع ایرانی، عبارت بودند از: باندهای پروازی، پناهگاههای هواپیماها، راههای خزش، انبارهای مهمات نیروی هوایی، انبارهای قطعات پشتیبانی کننده هواپیما، مخازن سوخت هواپیماها و خودروها، رادارهای هدایت کننده هواپیماها، سیستم های فرماندهی کنترل شکاری، مراکز مخابراتی، مراکز فرماندهی هواپیماها و انواع آنتن ها. اما نقاطی که مورد هدف قرار گرفتند: الف) 48 فروند هواپیما جنگنده بمب افکن F-5E از پایگاه هوایی دوم تبریز، پایگاه هوایی موصل در شمال شرقی عراق را در استان نینوا در هم کوبیدند به طوری که این پایگاه تا ماهها قابل استفاده نبود. ب) 16 فروند هواپیما جنگنده بمب افکن F-4E از پایگاه سوم شکاری همدان پایگاه هوایی کوت در استان العماره عراق را به خاک کشیدند و تقریبن این پایگاه منهدم کردند. ج) 40 فروند F-5E از پایگاه چهارم شکاری دزفول به پایگاه هوایی ناصریه در استان ذیقار عراق حمله کردند و خسارات بسیار سنگینی به آن پایگاه وارد کردند. د) 12 فروند F-4E از پایگاه ششم شکاری بوشهر به پایگاه هوایی شعبیه عراق در استان بصره یورش بردند. ه) 12 فروند فانتوم از پایگاه سوم شکاری همدان به پایگاه هوایی الرشید در نزدیکی بغداد حمله ور شدند و این پایگاه را تا 80 درصد تخریب کردند به طوری که تا 3 ماه بعد هیچ پروازی از آن پایگاه انجام نمی شد. (در این حمله، گفته می‏شود تعدادی زیادی از میگهای23 عراق، بر روی زمین، هدف قرار گرفتند) ی) پایگاههای هوایی حبانیه شامل تموز و هضبه در غرب بغداد، فرودگاه بین المللی بغداد، پایگاه هوایی کرکوک در استان کرکوک، فرود گاه المثنی و برخی فرودگاههای دیگر در امواج بعدی حملات هوایی به شدت بمباران شدند. در موج دوم حملات هوایی، پایگاه یکم شکاری مهرآباد و پایگاه دوم شکاری تبریز، تنها با 50 درصد از هواپیماهای آمادهء موجود حمله ور شدند. نتایج حاصل و بازتابهای سیاسی- نظامی خبرگزاری های غیرایرانی، مهارتهای خلبانان ایرانی و قابلیت های پرواز آنان را با آب و تاب فراوان بر روی آنتن ها فرستادند. آنها پرواز خلبانان ایرانی را اعجاب برانگیز و قابلیت مانور هواپیماهای ایرانی را در برابر دفاع پدافند هوایی بغداد بی نظیر توصیف کردند و رسانه های همگانی وحشت مردم از ادامه این بمباران هوایی منعکس کردند. به عنوان مثال خبرنگار آمریکایی عکسی را که از طبقه چهارم یک ساختمان از یک فانتوم که در ارتفاع کمتر از چهار متری سطح زمین پرواز می کرد به چاپ رساند و مهارت و تسلط خلبانان ایرانی را در پرواز بر همگان ثابت نمود. در همين روز، نيروی هوايی چند تن از بهترين خلبانان خود را از کف داد. http://upload4.postimage.org/1218584/bUApjbe.jpg http://upload4.postimage.org/1218592/Pilots.jpg عزيزانی چون «همايون شوقی» ، «غفار رامين فر» ، «غلامحسين عروجی» ، «مسيح ا... دين محمدی» ، «بهرام عشقی پور» ، «عباس اسلامی نيا» و ... از اين دسته بودند که پيکر چهار خلبان اول تاکنون به دست نيامده و جزو مفقودين جنگ به شمار می آيند. http://upload4.postimage.org/1218575/ESLAMINIA.jpg سرهنگ خلبان شهید عباس اسلامی نیا (F-4E) http://upload4.postimage.org/1218576/Haroni.jpg سرگرد خلبان شهید بيژن هارونی (F-5E) http://upload4.postimage.org/1218589/Col_Eshghipoor_Hamedan_1359_07_1.jpg سرهنگ خلبان شهید عشقی پور (F-4E) http://upload4.postimage.org/1218596/War20Hero20Asadollah20barbari.jpg سروان خلبان اسدالله بربری (F-4E) http://upload4.postimage.org/1218603/War20Hero20Rahim20Zooghi20Moghadam_jpg.jpg سرگرد خلبان شهید رحیم ذوقی مقدم
  3. نقاط ضعف میگ MiG-29: 1- برد نسبتاً بسیار محدود و کم 2- حمل تنها دو فروند موشک R-27 برای ماموریت های رهگیری 3- تکیه بسیار بر کنترلرها و رادارها و تجهیزات زمینی 4- قدرت پردازش و جنگ الکترونیک بسیار ضعیف MiG-29A و Su-27S هر دو تقريبن در يک دوره وارد خدمت شدند. هر دو در مدلهاي اوليه، داراي ضعف مفرط الکترونيک و رادار هستند. اين ضعف، با توجه به ضعف کلي و شديد روس ها در زمينهء الکترونيک، عجيب به نظر نمي رسد. براي مثال يکي از دوستان من، حدود 20 سال پيش به مسکو رفته بود و در مسکو، ويدئو هاي VHS ساخت شوروي رو ديده بود که بسيار بسيار سنگين بودن و در اونها از لامپ خلاء به جاي آي سي استفاده شده بود! هر دو رادار N019 و N001 داراي مشکلات عديده اي هستند. هردو توانايي شناسايي اهداف چندگانه رو که در کنار هم پرواز مي کنند، ندارند! هردو رادار، تنها قادرند به يک هدف شليک کنند و تا زمان برخورد موشک به هدف، بايد عمل قفل ماندن رادار حفظ بشود و بدين شکل، هواپيما دچار فلج تاکتيکي ميشود و قادر نيست به اهداف ديگر، توجه و دقت کند. هر دو هواپيماي Su-27S و MiG-29A/B/UB وابسته به هدايت زميني هستن، زيرا تفاوت ساختاري عمده اي نظير مجهز بودن به گلس کاکپيت در هيچ کدوم مشاهده نمي شود. در اين بين، مختصري برتري در حد 20% و آن هم در زمينهء برد بيشتر محدودهء شناسايي رادار، متعلق به Su-27S هست. اگه به ياد داشته باشيد به سال 1989، جوان 19 سالهء آلماني به نام ماتياس راس، تونست از برلين غربي با هواپيماي سسنا172 به راحتي از بين حداقل سه پايگاه هوايي مهم سوخوهاي27 و ميگهاي29 (پايگاه هوايي کوبينکا، لنين گراد و استالين گراد) عبور کنه و در ميدان سرخ فرود بياد. صرفنظر از انگيزهء وي در انجام چنين کاري، هيچکدام از هواپيماهاي به نظر من نسل سوم سوخوي27 و ميگ29، نتوانستند اين هواپيما رو رهگيري کنند! بعد از اين جريان، بلافاصله، سرفرماندهي ارتش سرخ، فرمانده دفاع هوايي و فرمانده نيروي هوايي شوروي رو از کار برکنار کرد! از نظر استحکام سازه، سوخوي27 با F-15 قابل مقايسه است، زيرا در هر دو به مقياس زيادي از آلياژ تيتانيوم استفاده شده و در هر دو از سيستم كامپيوتري FBW بهره گرفته شده است. ميگ29 هم قابل قياس با F-16A Block 5 است البته با اين تفاوت که TBO رادار و موتورهاي F-16A بسيار بسيار بهتر هست، در عوض MiG-29A/B مي تونه بر خلاف F-16A Block 5 از موشکهاي نسبتن دوربرد و نيمه فعال راداري R-27 استفاده کنه. اما بازهم در عوض رادار F-16A Block 5 داراي 5 تا 10 درصد برد کشف و شناسايي بيشتر نسبت به N0019 هست. به نظر من، نه MiG-29A/B نه Su-27S، هيچکدام در زمينهء رهگيري، آش دهن سوزي نيستند. هر دو تا حد زيادي به اپراتور زميني وابسته هستند و هردو فاقد گلس کاکپيت. اما بزرگترين برتري Su-27S، مداومت پروازي طولاني و حمل هم زمان 6 موشک R-27 هست که به خلبان سوخوي27 اجازه ميدهد، ماموريت CAP يا Combat Air Patrol رو انجام بدهد و حتا در صورت کم شدن سوخت، سوختگيري هوايي انجام دهد. در عوض MiG-29A/B نصف Su-27S مداوت پروازي ندارد و از اين بدتر، قادر به سوختگيري هوايي نيز نيست! براي مثال، در زمان جنگ، خلبانان F-14 هاي ايران، گاه مجبور مي شدند 9 تا 13 ساعت در آسمان باقي بمانند و ماموريت CAP انجام بدهند، در حالي که MiG-29A/B به طور قطع و يقين به درد ماموريت CAP نمي خورد، زيرا: 1) مداوت پروازيش بسيار کم است؛ 2) با حمل مهمات کامل و مخازن سوخت خارجي، قادر نيست به سرعتي فراتر از 0.9 ماخ دست پيدا کند! 3) برد شناسايي رادار N019 در نمونه اي صادراتي به سختي به مرز 70 کيلومتر مي رسه! 4) به دليل فقدان سيستم FBW در ميگ29، دو موشك R-27 بايد همزمان شليك شوند تا جنگنده از حال تعادل خارج نشود! با اين حساب، MiG-29A/B قادر نيست ماموريتي مشابه F-14A انجام بدهد، در حالي که با کمي اغماض، Su-27S قادر هست ماموريت CAP رو انجام بدهد. اين به دليل: 1) برد بيشتر رادار 2) حجيم بودن مخازن سوخت داخلي 3) قابليت سوختگيري هوايي 4) قدرت حمل مهمات بيشتر 5) مجهز بودن به سيستم FBW 6) موتورهاي پرقدرت تر اما در مورد قدرت مانورپذيري بهتر MiG-29A به دليل سبک تر بودن و همچنين کم حجم بودن مخازن سوخت داخلي، با شما موافقم. ولي با کمي اغماض، بايد قبول کنيم که ديگر در قرن 21 ام، قرار نيست همانند هواپيماهاي جنگ جهاني دوم، هواپيماهاي شکاري مجبور به انجام مانورهاي محيرالعقول باشند. ميگهاي29 نوع M ، M2 و SMT نيز صادراتي نيستند؛ هرچند عمدهء مشكلات ساختاري ميگهاي29 اوليه را به ارث برده اند.
  4. ناوهاي هواپيمابر Aircraft Carriers ناوهاي هواپيمابر، به طور معمول، بزرگترين كشتي نيروهاي دريايي محسوب مي‎‏شوند. يك ناو كلاس نيميتز، با دو رآكتور هسته‏اي و چهار توربين بخار به حركت در مي‏آيد و طولي معادل 333 متر و قيمتي در حدود 4.5 ميليارد دلار دارد. ايالات متحدهء آمريكا، بزرگترين كاربر ناوهاي هواپيمابر در جهان است كه تعداد 11 ناو هواپيمابر فعال و در حال خدمت در اختيار دارد. اتحاد جماهير شوروي نيز پيش از فروپاشي، يكي از قدرتهاي بزرگ در زمينهء استفاده از ناوهاي هواپيمابر محسوب مي‎شد كه امروزه به بدبختي و فلاكت افتاده است. ناوهاي هواپيمابر، اساس قدرت ايالات متحده محسوب می‏شوند. http://www.airforce-technology.com/projects/x47/images/X-47Pegasus_5.jpg جت بدون سرنشين X-47 Pegasus بر روي عرشهء ناو هواپيمابر ناوهاي هوايپمابر همواره با تعدادي از شناورهاي جنگي به منظور پشتيباني رزمي و محافظت همراهي مي‏شوند كه به اين گروه كشتي‏ها، به طور معمول «گروه نبرد» يا «گروه همراه» مي‏گويند كه در اصطلاح نام carrier battle group (گروه ضربتي ناوهواپيمابر) يا يك ناوگروه ضربتي (carrier strike group) را مي‏دهند. كشتي‏هاي پشتيباني كنندهء هر ناو هواپيمابر، به طور معمول شامل سه يا چهار شناور بدين شرح هستند: رزمناو مجهز به سامانهء دفاعي (نظير Aegis)، ناوشكن، يك يا دو ناوچه و دو يا سه زيردريايي تهاجي. وظيفهء اين گروه، محافظت ناو هواپيمابر در برابر حملات هوايي، موشكهاي ضدكشتي، تهديدات زيرآبي و هر خطري باشد كه ناو هواپيمابر و بقيهء گروه را مورد تهديد قرار دهد. پشتيباني لجستيكي اين گروه، با تركيبات گوناگوني از سلاح‏ها و مهمات، روغن‏هاي مورد نياز موتورها، و كشتي‏هاي آذوقه‏بر فراهم مي‏گردد. http://www.naval-technology.com/projects/nimitz/images/nimitz9.jpg ناو هواپيمابر 100 هزار تني يو‏ اس اس نيميتز كاتاپولت چیست؟ محدوديت ايجاد شده براي هواپيماهايي كه قرار است در ماموريتهاي مختلف شركت نمايند و از عرشهء ناو به راحتي برخاست نمايند، به دليل فقدان پرتابگر ويژه (كاتاپولت) بر روي عرشهء اين ناوها بود. با توجه به كوتاه بودن نسبي طول عرشهء يك هواپيمابر نسبت به يك باند معمول زميني، و همچنين با عنايت به اينكه يك هواپيماي بازگذاري شده با بمب، بسيار سنگين‎تر از هواپيماي بارگذاري شده با موشك مي‏‎باشد، چنين هواپيمايي، هيچگاه به شتاب لازم جهت برخاست از عرشهء ناوهواپيما دست پيدا نخواهد كرد. هواپيماهاي عظيم‏الجثه‏اي نظير F/A-18E كه ويژهء عمليات ضربتي از طريق پرتابگر ويژهء ناو (كاتاپولت) به هوا فرستاده مي‎شوند، پس از خروج از عرشه، اندكي نزول ارتفاع پيدا مي‏كنند. كاتاپولت، به كمك موتورهاي هواپيما آمده و به هواپيما اجازه مي‏‎دهد كه قبل از برخورد به سطح دريا، به سرعتي بالاتر از سرعت واماندگي دست يابد. (هواپيماهاي بدون سلاح يا آنهايي كه سبك بارگذاري شده‏اند، به طور معمول نيروي كافي براي صعود دارند) پرتابگر هواپيماي موسوم به كاتاپولت (Catapult) وسيله‏اي است جهت امكان‏پذير كردن برخاست هواپيماها بر روي عرشهء ناوهاي هواپيمابر و كم كردن فاصلهء‌ دويدن مورد نياز جهت برخاست. در فيلم سينمايي Behind enemy lines (پشت خطوط دشمن) چند ملوان و خلبان در اوقات بيكاري خود، به بازي فوتبال آمريكايي مبارت مي‏ورزند به طوري كه توپ فوتبال را در داخل شيار روي عرشه و پشت زاندهء كاتاپولت قرار داده، سپس كاتاپولت را فعال مي‏كردند و بدين ترتيب توپ فوتبال به آسمان پرتاب مي‎شد. https://wrc.navair-rdte.navy.mil/warfighter_enc/Carriers/images/cat.gif كاتاپولت شامل شياري است كه در قسمت داخلي روي عرشه تعبيه شده و داخل آن، پيستون بزرگي تعبيه شده است و اين پيستون، به چرخ جلو (چرخ دماغهء هواپيما) متصل مي‏شود. به هنگامي كه هواپيما قصد ترك عرشه را مي‏كند، پيستون تعبيه شده در داخل شيار، با فشار بخار آب، چرخ جلوي هواپيما را هل مي‏دهد. آزاد شدن يكبارهء پيستون به همراه قدرتي كه از موتورهايي با پس‏سوز فعال در اختيار هواپيما قرار مي‏گيرد، باعث شتاب‏گيري بسيار پرسرعت هواپيما مي‏گردد. طي مدت تنها چهار ثانيه، سرعت هواپيما به سرعت باد مي‏رسد، (سرعت كشتي + سرعت باد) كه اين سرعت به هواپيما اجازهء برخاست از عرشه را حتا در صورتي كه يكي از موتورها نيز كار نكند، مي‏دهد. در اغلب برخاستهاي هواپيماها از روي عرشه، بخار آب متصاعد شده، قابل مشاهده است. http://upload3.postimage.org/68013/photo_hosting.html در اغلب برخاستهاي هواپيماها از روي عرشه، بخار آب متصاعد شده، قابل مشاهده است. Ski-Jump چیست؟ براي كمك به برخاست هواپيما در ناوهاي هواپيمابر فاقد كاتاپولت، در انتهاي عرشه، از وسيله‏اي جهت كمك به پرش به نام Ski-Jump استفاده مي‎شود. هواپيما به هنگام برخاست، به سمت مقابل و بالا شتاب گرفته و با كمك پس‏‎سوز موتورها و سيستم Ski-Jump بلند مي‏شود. در نتيجه هواپيما به هنگام برخاست، داراي زاويهء بالاتر نسبت به حالتي خواهد بود كه از عرشه‏اي صاف و بدون زاويه بلند شود. با اين روش، هواپيماهايي كه با موشكهاي سبك‎وزن هوا به هوا بارگذاري شده‏اند، قادر به برخاست از ناوهاي فاقد كاتاپولت مي‏شوند. با اين حال، هواپيمايي كه با مهمات سنگين نظير انواع بمب بارگذاري شده باشد، پس از ترك عرشه، دچار واماندگي شده و زمان كافي براي شتاب‏‎گيري و عدم برخورد با دريا نخواهد داشت. http://funkoffizier.files.wordpress.com/2007/03/admiral-kuznetsov-2.jpg ناو هواپيمابر آدميرال كوزنتسف، متعلق به نيروي دريايي روسيه، مجهز به عرشهء زاويه دار چه كشورهايي داراي ناو هواپيمابر هستند؟ امروزه در كل جهان، 21 ناو هواپيمابر فعال در اختيار 9 کشور قرار دارد، ضمن اینکه 10 کشور دارای ناوهواپیمابر هستند: 1- ايالات متحده آمريكا: 11ناو هواپيمابر فعال 2- بريتانيا: (6 ناو هواپيمابر، 4 در خدمت و 2 در حال ساخت) 3- فرانسه: يك ناو (شارل دوگل) 4- ايتاليا: (كاوور) (در حال ساخت) 5- روسيه: يك ناو فعال (آدميرال كوزنتسف) 6- هند: يك ناو (آدميرال كورشكوف) (خريداري شده از روسيه) 7- چين: (Varyag) (غيرفعال، خريداري شده از اوكراين) 8- اسپانيا: (دو ناو هواپيمابر، يكي در حال خدمت و يكي در حال ساخت) 9- برزيل: (São Paulo) (خريداري شده از فرانسه) 10- تايلند: (HTMS Chakri Nareubet) (خريداري شده از اسپانيا) همچنين كشورهاي كره جنوبي، بريتانيا، كانادا، چين، هند، ژاپن، استراليا، شيلي، سنگاپور و فرانسه از جمله كاربران ناوهاي هليكوپتربر به شمار مي‏روند. اكنون كه در اوائل قرن 21 ام قرار داريم، ناوهاي هواپيمابر فعال، در حدود 1250 فروند هواپيما را حمل مي‏كنند. از اين تعداد، 1000 فروند به ايالات متحده تعلق دارد. پس از آمريكا، بريتانيا و فرانسه از كاربران عمدهء اين ناوها به شمار مي‏روند، هرچند كه ايالات متحده با فاصلهء بسيار زيادي در صدر آنها قرار دارد. منبع
  5. Reza6662

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    حدود 15 سال پيش، پس از پايان دانشگاه، دوستان خوبي پيدا كرده بودم. 3 دوست خوب و صميمي داشتم كه هريك داراي تخصص و مهارت خاصي بودند. تير ماه سال 72 يكي از دوستانم را به جرم باز بودن دگمهء يقه اش در جلوي چشمانم با كتك سوار اتومبيل امر به معروف كردند تا به قول خودشان آدمش كنند! دوست ديگرم، به هنگام برگزاري يك ميهماني كوچك و خصوصي در داخل منزل شخصي اش، پس از شكستن درب آپارتمان دستگير و سپس با قرار وثيقه آزاد مي شود. يكي ديگر از دوستانم، در داخل كوچه اي محل سكونتشان، به هنگامي كه با نامزد خود در داخل اتومبيل نامزدش، جهت گردش و خوردن شام بيرون رفته بودند، توسط پاترول گشت بازداشت شده و تا زمان اثبات بي گناهيشان! يك شب را در كنار دزدان و بزهكاران سپري مي كنند. اندك مدتي بعد، هر سه نفر جداگانه ايران را ترك مي كنند. از سه نفر فوق، دو نفر مدرك كارشناسي ارشد كامپيوتر (هوش مصنوعي و سخت افزار) را در خارج از كشور دريافت كرده و در دو شركت معتبر اروپايي (در آلمان و انگليس) جذب كار مي شوند. نفر سوم، پس از اخذ PHD در رشته هواشناسي دانشگاه مريلند، در همان جا ماندگار گرديد و يا يك دختر ايراني الاصل تبعه آمريكا ازدواج نمود. از قديم گفته اند خراب كردن بسيار آسان است و ما ملتي هستيم كه هم اين را مي دانيم و هم هنوز بدان عمل مي كنيم. با تشكر سخنانی از گذشته در همین رابطه
  6. [align=center]APG-63 & APG-70 radars[/align] [align=center]چشمان عقاب[/align] رادارهاي AN/APG-63 و AN/APG-70 در خانوادهء رادارهاي چندحالتهء مناسب شرائط گوناگون آب و هوايي قرار دارند و توسط شركت هيوز ايركرافت (Hughes Aircraft)، جهت جنگندهء برتري هوايي F-15 Eagle طراحي و ساخته شده‏اند. (كمپاني هيوز اكنون توسط Raytheon بلعيده شده است) [align=center][/align] اين رادارهاي ايكس باند (X-band) كه از نوع پالس داپلر هستند، هم جهت ماموريتهاي هوا به هوا و هم هوا به زمين كاربرد دارند. اين رادارها هم مي‏توانند ديد بالا داشته و اهدافي را كه در ارتفاع بسيار بالا در حال پرواز هستند، شناسايي كند و هم ديد پائين دارند و قادرند اهداف پرندهء كم ارتفاع را بدون اغتشاش امواج برگشتي از سطح زمين، تشخيص دهند. اين رادارها هم مي‏توانند اهداف كوچكي كه را در ارتفاع پست و در فاصلهء دوري قرار دارند، شناسايي كنند و هم اهدافي را كه در ارتفاع بسيار پست، نظير نوك درختان در حال پروازند. [align=center][/align] [align=center]رادار، اطلاعات مورد نياز جهت رهاسازي تسليحات مناسب را بر عليه اهداف يافت شده، در اختيار كامپيوتر مركزي قرار مي‏دهد. به هنگام نبردهاي بسيار نزديك هوايي، رادار به طور خودكار، اطلاعات پروازي هواپيماي دشمن را بر روي نمايشگر سربالا (HUD) ارسال مي‏كند.[/align] AN/APG-63 رادار APG-63 در اوائل دههء 1970 طراحي شد و از سال 1973 عملياتي شده است. به سال 1979، اين رادار، دستخوش ارتقاء عظيمي گرديد و به اولين راداري تبديل شد كه اطلاعات نرم‏افزاري قابل برنامه‏ريزي پردازش شده را يكپارچه‏‎سازي مي‏‎نمود. (اين عمل در اصطلاح PSP يا programmable signal processor ناميده مي‎شود.) PSP اين امكان را مهيا مي‏‎ساخت تا سيستم رادار به حالتهاي جديد جستجو و رهاسازي تسليحات جديد مجهز شود. اين امكان به دليل استفاده از نرم‏افزار قابل برنامه‏ريزي به جاي تغيير سخت‏افزاري حاصل مي‏گرديد. مدت زمان توليد رادار APG-63 ديري نپائيد، اما اين رادار هنوز در خدمت باقي مانده است. در حدود 1000 دستگاه رادار APG-63 تا قبل از اختتام توليد به سال 1986، تحويل شده است. در حدود 700 دستگاه از اين رادار، بر روي جنگنده‏هاي F-15A/B و برخي مدلهاي اوليهء C و D هنوز در خدمت باقي مانده‏اند. اين جنگنده‏ها اكنون توسط نيروي هوايي ايالات متحده، گارد ملي دفاع هوايي، نيروي هوايي اسرائيل، ژاپن و عربستان سعودي مورد استفاده قرار مي‏‎گيرند. AN/APG-70 رادار APG-70، گونه‏اي از همان رادار APG-63 است كه در دههء 1980، جهت افزايش توانايي و همچنين كاهش هزينه‏هاي تعمير و نگهداري، دچار بازطراحي گرديد. علاوه بر اين موارد، تكنولوژي دروازهء آرايه‏اي (gate array) بر روي APG-70 پياده‏سازي شد تا اين رادار قادر شود در حالتهاي جستجوي جديد با توان عملياتي افزايش يافته، انجام وظيفه نمايد. جهت كاهش هزينه‏هاي توليد، بسياري از قطعات و بردهاي الكترونيكي به كار گرفته شده در اين رادار، با رادار APG-73 تعبيه شده در جنگندهء F/A-18 به طور مشترك مورد استفاده قرار گرفت. [align=center][/align] [align=center]رادار APG-70 به عنوان رادار استاندارد، جهت آخرين گونهء جنگنده‏هاي F-15C/D نصب گرديد. تا پيش از آن، بر روي اين جنگنده‏ها، رادار APG-63(V)1 نصب مي‏گرديد كه در اصل گونه‏اي از همان رادار APG-63 است. رادار APG-63(V)1 در مقطعي از زمان، به دليل آماده نبودن خط توليد APG-70، بر روي برخي از جنگنده‏هاي F-15E و به طور استاندارد بر روي تمامي جنگنده‏هاي F-15S عربستان سعودي تعبيه شده است.[/align] AN/APG-63(V)1 رادار APG-63(V)1 گونه‏اي از APG-63 است كه به عنوان يك سخت‏افزار «قابل اطمينان» و «آسان‏تعمير» در طول دههء 1990، دچار بازطراحي شده است و حالتهاي جستجوي آن رشد يافته و توانمندتر شده‏اند. اين رادار، جهت جايگزيني رادارهاي منسوخ شدهء APG-63 و APG-70 جنگنده‏هاي F-15C/D ساخته شد. اين رادار، ضمن دارا بودن توانمندي بسيار بهتر، داراي حداقل ده برابر قابليت اطمينان نسبت به انواع قبلي است. شركت Raytheon تعداد 161 دستگاه رادار APG-63(V)1 را به نيروي هوايي ايالات متحده تحويل داد، ضمن اينكه قراردادي را با نيروي هوايي كرهء جنوبي، جهت فروش 40 دستگاه از اين رادار جهت نصب بر روي جنگنده‏هاي F-15K Slam Eagle اين كشور به امضاء رسانده است. AN/APG-63(V)2 رادار APG-63(V)2 از نوع «اسكن آرايه‏‎اي فعال الكترونيكي» (Active Electronically Scanned Array) مي‏باشد كه جهت نصب مجدد بر روي معدودي از جنگنده‏هاي F-15C نيروي هوايي ايالات متحده ساخته شده است. اين ارتقاء شامل شامل افزودن قسمتهاي جديد سخت‏افزاري بر روي رادار APG-63(V)1 انجام گرفت، اما افزودن قابليت AESA، ميزان هوشياري خلبان از آسمان اطرافش را افزايش مي‎‏داد. رادار نوع AESA داراي يك آنتن استثنايي مي‏‎باشد كه تقريبن به صورت لحظه‏اي، اطلاعات جستجو شده را به روز مي‏كند و قابليت درگيري همزمان آن با اهداف چندگانه، بهبود يافته است. [align=center][/align] [align=center]رادار APG-63(V)2 با تسليحات متداول به كار گرفته شده توسط F-15C كاملن سازگار است، ضمن اينكه امكان بهره‏گيري از حداكثر برد و قابليت رزمي موشك AIM-120 AMRAAM را فراهم مي‏آورد، به طوري كه در يك زمان، رادار قادر است چندين موشك را به سمت چندين هدف كه در پهناي وسيعي از افق، در ارتفاعات گوناگون و در فواصل مختلف پراكنده هستند، هدايت كند.[/align] AN/APG-63(V)3 رادار APG-63(V)3، پيشرفته‏ترين گونهء مشتق شده از رادار APG-63(V)2 مي‏باشد كه در ساخت آن، از همان تكنولوژي AESA كه توسط شركت Raytheon بر روي رادار APG-79 استفاده شده، بهره گرفته شده است. اين رادار جهت جايگزيني به جاي رادارهاي قديمي جنگنده‏هاي F-15C ساخته شده است و همچنين طبق برنامه، قرار است بر روي جنگنده‏هاي جديد سنگاپوري F-15SG نصب گردد. شركت Raytheon اولين نمونه از اين رادار را به تاريخ ژوئن 2006 تحويل داده است. AN/APQ-180 رادار APQ-180 از روي رادار APG-70 مشتق شده و طبق برنامه، جهت نصب بر روي هواپيماي AC-130U طراحي شده است. [align=center][/align] در اين رادار، از يك آرايهء دو بعدي متحول شده و يك واحد بهبود يافتهء پردازشگر آنالوگ جهت سيگنال‏ها استفاده شده است. اين رادار، چند حالت جستجوي هوا به زمين را يكپارچه‏سازي مي‏نمايد. منابع: http://www.raytheon.com/products http://en.wikipedia.org/wiki/APG-63_and_APG-70_radars
  7. [align=center]Operations Southern Watch and Northern Watch[/align] [align=center]عملیات در محدودهء منطقهء پرواز ممنوع جنوب و شمال عراق[/align] [align=center][/align] به دنبال عملیات «طوفان صحرا» در جهت آزادسازی کویت از چنگال رژیم بعث عراق، دو منطقهء پرواز ممنوع جهت هواپیماهای نظامی عراقی در شمال و جنوب این کشور به منظور حمایت از غیرنظامیان عراقی تعیین گشت. این منطقه، عمدتن به وسیلهء هواپیماهای نیروی هوایی ایالات متحده و بریتانیا مورد گشت و حفاظت قرار می‏گرفت. در این بین، جنگنده‏های F-15E جمعی اسکادران جنگی 494 ام موسوم به «Black Panthers» بین سالهای 1993 و 1993 تا 1997 در ترکیه استقرار یافتند تا عملیات کنترل بر فراز منطقهء پرواز ممنوع در شمال عراق را به اجرا دربیاورند. [align=center][/align] اسکادران جنگی 492 ام موسوم به «Madhatters» بین سالهای 1995 تا 1997 و اسکادران 391 ام کمی بعد، یعنی در همان سال 1997 در منطقه استقرار یافتند. در طی نزدیک به یک دهه، اسکادرانهای F-15E به دفعات گوناگون در موقعیتهای رزمی قرار گرفتند. به تاریخ ژانویهء 1993، به دلیل نقض آتش‏بس، بمب کوچکی بر روی اهداف عراقی‏ها در زیر مدار 32 درجه (منطقه پرواز ممنوع جنوب) رها شد و یک سایت موشکهای Sa-3 (سام3) به کلی منهدم گردید. تنها چند روز بعد، ده فروند F-15E به عنوان جزئی از یک برنامهء تنبیهی علیه اهدافی در شمال و جنوب منطقهء پرواز ممنوع وارد عمل شدند، زیرا اغلب پروازهای انجام شده بر روی این دو منطقه، با پدافند هوایی عراق مواجه می‏شد. از آنجایی که جنگنده‏های F-15E قادر به حمل طیف گوناگونی از تسلیحات هوا به زمین بودند، این امر، آزادی عمل بسیاری به خدمهء این هواپیماها در حمله به اهداف مورد نظر می‏بخشید. جنگنده‏های F-15E تنها به واسطهء پوشش نزدیک هوایی ایجاد شده توسط هواپیماهای پیش‏اخطار آواکس عربستان سعودی قادر به عملیات می‏شدند و خدمهء این هواپیماها، دستورالعمل‏های لازم را از خدمهء آمریکایی هواپیماهای آواکس دریافت می‏کردند و بدین طریق قادر می‏شدند به اهدافی خارج از برنامه نیز به راحتی حمله‏ور شوند. [align=center][/align] در طول سه سال بعد از تصویب مناطق پرواز ممنوع در شمال و جنول عراق، تجاوزات رژیم عراق به حریم این دو منطقه به دلیل کاهش شدید توان عملیاتی عراقی، به کمترین میزان خود رسید. در نهایت به سال 1997، دولت اسلام گرای ترکیه اجازه داد تا از پایگاه هوایی اینجرلیک جهت گشت هوایی بر فراز منطقهء پرواز ممنوع شمال عراق استفاده شود. [align=center]Operation Desert Fox[/align] [align=center]عملیات روباه صحرا (1998)[/align] به تاریخ دسامبر 1998، به دنبال عدم قبول حضور بازرسان تسلیحاتی سازمان ملل (UNSCOM) از سوی رژیم عراق، عملیات «روباه صحرا» (Operation Desert Fox) به اجرا درآمد. به تاریخ 28 دسامبر 1998، سه فروند F-15E هرکدام دو بمب بسیار دقیق و هدایت شوندهء 500 پوندی GBU-15 را بر علیه اهداف مورد نظر خود رها ساختند. در این بین، بمبهای دو فروند از این هواپیماها به سایت راداری و سامانهء هدایت موشکهای Sa-3 (سام3) و سامانهء اپتیکال هدایت پذیری این موشکها اصابت نمود. سومین جنگندهء F-15E با یک بمب، اولین سایت کنترل و فرماندهی موشکهای Sa-3 را هدف قرار داد و با بمب دیگر، رادار جستجوگر و همچنین واحد هدایت پذیری اپتیکال این سایت موشکی را منهدم ساخت. چهارمین جنگندهء F-15E که در این ترکیب پروازی در حال همراهی بود، نتوانست بر روی هدفی قفل نماید و بنابراین هیچ بمبی را رها نساخت. [align=center][/align] پس از انجام عملیات «روباه صحرا»، و انجام برخی عملیاتهای تنبیهی و بازدارنده از جانب جنگنده‏های F-15E، دولت عراق از تجاوزات به منطقهء پرواز ممنوع دست کشید. در این مدت، تنها در منطقهء پرواز ممنوع در شمال عراق، 105 روز عملیات به طور غیرمتوالی به انجام رسید. تنها در حین انجام عملیاتهایی که بین روزهای 25 ژانویه تا 26 ژانویهء 1999 به وقوع پیوستند، جنگنده‏های F-15E، بارها از موشکهای دورپرواز و بسیار دقیق AGM-130 و بمبهای هدایت شوندهء بسیار دقیق GBU-12 بر علیه سایتهای موشکی سام در نزدیک شهر موصل استفاده کردند. جنگنده‏های F-15E در نیروی هوایی ایالات متحده، به عنوان هواپیمایی در نظر گرفته می‏شوند که دارای بیشتر میزان درخواست عملیات در بین سایر جنگنده‏های تاکتیکی این نیرو، قرار می‏گیرند. علی‏الخصوص اینکه تعداد این هواپیماها نسبت به تعداد جنگنده‏های F-16 در منطقه، بسیار کمتر می‏باشد. از جنگنده‏های F-15E عمومن در حمله به پناهگاههای زیرزمینی ذخیره‏سازی مهمات، مراکز فرماندهی و کنترل، حمله به توپهای ضدهوایی 100 م م KS-19، و سایتهای موشکی زمین به هوایی Sa-3 و Sa-6 استفاده می‏شود. F-15E همچنین قادر بود به عنوان یک جنگندهء شکاری جهت انجام گشت هوایی بر فراز عراق به انجام وظیفه بپردازد، ضمن اینکه همراه سایر جنگنده‏ها، وارد عملیات ضربتی شود. هواپیماهای F-15E، اغلب در کنار جنگنده‏های F-14، F/A-18 و EA-6B نیروی دریایی به انجام وظیفه پرداختند، دقیقن به همان کیفیتی که در کنار جنگنده‏های F-16 نیروی هوایی در عملیاتها شرکت می‏جستند. عمليات جلوگيري از پرواز، بر فراز منطقهء پرواز ممنوع روي بوسني و هرزگوين توسط سازمان ملل در شرايطي انجام شد كه وضعيت منطقهء بالكان، چندين سال بود كه رو به وخامت گذاشته بود. به تاريخ آوريل 1993، پس از اينكه شوراي امنيت سازمان بدين نتيجه رسيد كه پرواز تمامي هواپيماها و هليكوپترها را در آن منطقه ممنوع باشد، مگر اينكه سازمان ملل اجازه دهد، جنگنده‏هاي F-15E جمعي اسكادران 492 ام و 494 ام در محل پايگاه هوايي Aviano در ايتاليا مستقر شدند. در اواخر سال 1993، وضعيت، خراب‏تر شد و سازمان ناتو به اسكادرانهاي F-15E دستور داد تا عملياتهاي ضربتي محدودي را بر عليه اهدافي متعلق به صربها، و همچنین اهدافی در كروواسي و پايگاه هوايي Ubdina انجام دهد. تعداد هشت فروند F-15E به عنوان قسمتي از 30 فروند هواپيماي اعزامي به ماموريت، به بمب‏‎هاي بسيار دقيق هدايت شوندهء GBU-12 تجهيز شدند تا به سايتهاي موشكي Sa-6 حمله كنند. اما اين عمليات، در ميانهء راه لغو گرديد، زيرا هواپيماهاي F-15E به دليل پدافند بسيار مستحكم صربها، قادر به نفوذ و انجام عمليات نشدند. به تاريخ دسامبر 1993، جنگنده‏هاي F-15E ماموريت يافتند تا دو سايت موشكي Sa-2 را كه به سمت دو جنگندهء «سي هارير» نيروي دريايي بريتانيا، آتش گشوده بودند، منهدم نمايند. هرچند اغلب ماموريتهايي كه به جنگنده‏هاي F-15E محول مي‏گرديد، رزمي نبودند، اما اين هواپيماها، اغلب مجبور به شليك تسليحات خود مي‏‎شدند. [align=center][/align] به تاريخ آگوست 1995، اسكادران 90 ام جنگنده نيز به ساير اسكادرانهاي F-15E ملحق شد. تا آن زمان، اسكادرانهاي 492 ام و 494 ام، بيش از 2500 سورتي پرواز در قالب عمليات منع پروازي انجام داده بودند كه از اين تعداد، 2000 فقره متعلق به اسكادران 492 بود، زيرا اين اسكادران، مدت زمان بيشتري را نسبت به اسكادران 494 ام در آن منطقه حضور داشت. به تاريخ 30 و 31 آگوست 1995، جنگنده‏هاي F-15E با بمب‏هاي GBU-10 و GBU-12 به محل تجمع ادوات زرهي و تداركات زميني صربها در اطراف سارايوو حمله كردند. به تاريخ 5 سپتامبر 1995، تعداد بيشتري از بمب‏هاي GBU-12 مورد استفاده قرار گرفت و چهار روز بعد، براي اولين مرتبه، بمب GBU-15 نيز مورد استفاده قرار گرفت. در نهمين روز نيز، پدافند هوايي و نيروهاي زميني صرب در اطراف شهر «بانيالوكا» در بوسني مورد حمله قرار گرفت. [align=center]Operation Allied Force[/align] [align=center]عمليات نيروهاي متفق (كوزوو)[/align] به سال 1999، عمليات نيروهاي متحد در منطقهء كوزو به اجرا درآمد. پس از اعلام اخطارهايي از سوي سازمان ناتو به رئيس‏جمهور صربستان، «اسلوبدان ميلوسوويچ» مبني بر اينكه نيروهايش را از كوزوو خارج سازد، عمليات نيروهاي متحد به تاريخ مارس 1999 آغاز گشت. 26 فروند F-15E جمعي اسكادرانهاي 492 ام و 494 ام جنگنده، درگير نبرد بسیار شديدي با سايتهاي موشكي زمين به هوا و ايستگاههاي رادار پيش‏اخطار صربها شدند. جنگنده‎هاي F-15E به همان كيفيتي كه در پايگاه Lakenheath در بريتانيا استقرار يافته بودند، در پايگاه Aviano در ايتاليا، جاي گرفتند. اين جنگنده‏ها، تنها واحد جنگنده‏هاي F-15E بودند كه ماموريت «پشتيباني نزديك هوايي» را برعهده داشتند. چنين عقيده‏اي در اواخر دههء 1990، يك ايدهء جديد به شمار مي‏رفت، چیزی که امروزه تمامي هواپيماهاي نيروي هوايي، (اعم از F-16، F-15E و A-10) چنين ماموريتي را انجام مي‏دهند. اغلب ماموريتها اين جنگنده‏ها، حدود 7.5 ساعت به طول مي‏انجاميد و شامل دو عمليات سوختگيري هوايي بود. در اين ماموريتها، جنگنده‏هاي F-15E مخلوطي از موشكهاي هوا به هوا و هوا به زمين را حمل مي‏كردند؛ به همين جهت، قادر بودند، هم عمليات گشت هوايي را انجام دهند (Combat Air Patrol يا CAP) و هم قبل از بازگشت به پايگاهشان، بمب‏ها را بر روي اهداف رها سازند. بزرگترين تهديدي كه هواپيماهاي متفقين را تهديد مي‏كرد، سايتهاي متحرك موشكهاي سام نيروهاي صرب بود. خدمهء جنگنده‏هاي F-15E، نسبت به اين تهديدات، بسيار هوشيار بودند، زيرا چندين هواپيما، در گذشته بدين طريق ساقط شده بودند؛ كه برجسته‏ترين مورد، سرنگوني F-117 در طول جنگ با صربها بود. هنگامي كه خطر سايت موشكي، بزرگ بود يا سلاح ويژه‏اي جهت تاثيرگذاري مورد نياز بود، از موشك هوا به زمين دوربرد AGM-130 استفاده مي‎شد تا امكان شليك از فواصل دور از دسترس سايت پدافند هوايي، امكان‏‎پذير شود. اين موشك، با موفقيت بر عليه دو فروند MiG-29 یوگوسلاوی در روي زمين، مورد استفاده قرار گرفت. AGM-130 موشك دورپرواز AGM-130، سلاحي بسيار گران‏قيمت و دقیق بود كه تنها عليه اهدافي خاص مورد استفاده قرار گرفت. هنگامي كه خدمه قصد داشتند تا سلاح مورد استفاده‏اشان را حين سير به سمت هدف كنترل نمايند تا ميزان دقت و تاثيرپذيري آن به حداكثر برسد، افسر تسليحات (WSO) مي‏‏توانست سلاح را به سمت هدف هدايت كند يا هدفگيري را به هنگام نزديك بودن آن به غيرنظاميان لغو كرده و آن را به سمت زمين، جايي كه دور از غيرنظاميان باشد، كنترل نمايد. اعضاي ناتو براي حمله به چنين اهدافي دچار محدوديت بودند. حداقل يك مورد از چنين حملهء به ثبت رسيده است كه در جريان آن، يك فروند F-15E به وسيلهء يك موشك دوربرد AGM-130، يك پل مخصوص عبور قطار مسافربري را هدف قرار داد كه باعث كشته شدن تعداد زيادي از غيرنظاميان گشت. در نهايت به تاريخ ژوئن 1999، اسلوبدان ميلووسويچ، نيروهايش را از كوزوو خارج ساخت. [align=center]Operation Enduring Freedom[/align] [align=center]عمليات «آزادي بادوام»[/align] 31 روز پس از حملات تروريستي 11 سپتامبر 2001، اسكادران 319 ام جنگنده، موسوم به The Bold Tigers، به مقصد پايگاه هوايي «احمدالجابر» در كويت حركت داده شدند. طبق برنامهء زمان‏‎بندي شده، اين واحد بنا بود در عمليات گشت بر فراز منطقهء پرواز ممنوع بر فراز جنوب عراق شركت جويند، اما آنها به قصد پشتيباني در عمليات جديد (OEF) انتخاب شدند. در طي حملات ضربتي جنگنده‏هاي F-15E بر عليه ساختمانهاي نظامي در شب اول عمليات، انبارهاي مهمات طالبان، مخفي‏گاههاي تعبيه شده در درون غارها و كمپهاي آموزشي سازمان تروريستي القاعده هدف قرار گرفتند. در افغانستان، هم موشكهاي دوربرد AGM-130 و هم بمب‏هاي 2000 پوندي GBU-15 مورد استفاده قرار گرفتند. اين اولين تجربهء جنگي در استفاده از بمب‏هاي GBU-15، GBU-24 و GBU-28 بر عليه اهدافي با سازهء تقويت شده، مراكز كنترل و فرماندهي و ورودي غارهای مخفی متعلق به طالبان بود. جنگنده‏هاي F-15E اغلب با تركيب دو فروندي با همراهي دو فروند F-16C به عمليات مي‏پرداختند. در طول تنها چند هفته، تمامي اهداف منهدم شدند و بعد از آن، يافتن هدفي مهم، بسيار دشوار بود. نيروهاي طالبان به موشكهاي دوش پرتاب زمين به هواي «سام7» و «استينگر» دسترسي داشتند كه البته هيچ خطري براي هواپيماهاي آمريكايي كه در ارتفاعي بالاتر از 7000 فوتی پرواز مي‏كردند، محسوب نمي‎‏شدند. معدود سايتهاي ثابت موشكهاي زمين به هوا نيز كه عمدتن در اطراف «مزار شريف» و «بگرام» قرار داشتند، در همان اوائل جنگ از بين رفته بودند و بدين جهت، افغانستان، محيطي با ميزان خطر بسيار كم براي هواپيماهاي آمريكايي محسوب مي‎شد. در طول سه هفتهء بعد، هواپيماها، تنها با درخواست از طرف نيروهاي ائتلاف زميني وارد عمليات مي‏شدند. در اين ماموريتها، جنگنده‏هاي F-15E به طور معمول با بمب‏هاي Mk-82 و GBU-12 تجهيز مي‎‏شدند، هرچند كه ساير مهمات نيز به وسيلهء آنها حمل مي‎شدند. براي مثال، در طول انجام يك عمليات هوايي، يك بمب GBU-28، دو بمب GBU-24 و شش بمب GBU-12 رها مي‎شدند. براي اهدافي كه در نزديكي آنها، مردم غيرنظامي، خودروها و وسائل نقليه قرار داشتند، لزومن از بمب استفاده نمي‏شد و خدمهء F-15E در چند موقعيت مشابه، از مسلسل هواپيما سود می‏جستند تا خطری متوجه مردم غیرنظامی نشود. در طول يك دورهء سه ماهه از عمليات OEF، چهار تن از خدمهء هواپيماهاي اسكادران 391 ام، موفق به كسب بالاترين زمان انجام عمليات در تاريخ شدند؛ آنها به مدت 15.5 ساعت، بر فراز منطقهء اهداف به طور مداوم در حال پرواز بودند. طی این زمان طولانی، دو جنگندهء F-15E به ساختمانهاي مقر فرماندهي و كنترل، دو پناهگاه احتمالي هواپيماهاي جنگي طالبان و يك جادهء اختصاصي ويژهء نيروهاي طالبان، حمله كردند. جنگنده‏هاي F-15E، ضمن اين عمليات، 12 بار سوختگيري هوايي انجام دادند. استفاده از بمب BLU-118/B به تاريخ 7 ژانويهء 2002، اسكادران 391 ام به پايگاه اصلي خود بازگشت و اسكادران 335 ام جاي آن را گرفت. اسكادران 391 ام، با انجام روزانه دو تا هشت سورتي پرواز، خود را به محل استقرار اصلي خود رساندند. اسكادران 391 ام به عنوان اولين استفاده از بمب‏هاي BLU-118/B در نبرد واقعي، از ساير اسكادرانها، متمايز مي‏گردد؛ اين بمب‏ها به منظور بيرون كشيدن اعضاي گروهك طالبان از مخفي‏گاهشان، كه درون غارها بود، استفاده شدند. به تاريخ 2 مارس 2002، اولين بمب از اين نوع، بر روي غارهاي مجموعهء «گاردز» در افغانستان رها شد، اما بمب هدف خود را گم كرد (اين موضوع هيچگاه در رسانه‏هاي خبري اعلام نشد). نقطهء شاخص ديگر در تاريخ جنگنده‏هاي F-15E، به تاريخ 4 مارس 2002 به وقوع پيوست. در اين تاريخ، دسته‏اي از اين هواپيماها، مامور پشتيباني از عملياتي به نام Battle of Roberts’ Ridge شدند. اين جنگنده‏ها، ابتدا به درخواست نيروهاي زميني موسوم به Texas 14 جهت انجام ماموريت «پشتيباني نزديك هوايي» اعزام شدند و ماموريت آنها، انهدام يك پست ديده‏‎باني نيروهاي طالبان بود. 16 دقيقه پس از برخاست، در ساعت 0141 (يك و 41 دقيقه بامداد)، هواپيماي F-15E با کد Mako 30 هدف آتش شديد تيربار 20 م م واقع شد، بدین جهت این هواپيما در مقام مقابله، بلافاصله به محل تيراندازي حمله‏ور شد. خدمهء F-15E فورن متوجه شدند كه سرباز شليك كننده به سمتشان، يك خدمهء مخصوص ضدهوايي نمي‏باشد. خيلي زود معلوم شد كه آن سرباز، يك نيروي ويژهء نيروي دريايي بوده و يكي از اعضاي تيمي مي‏باشد كه پس از گيرافتادن در محل كميني نزديك درهء «شاهي‎كوت»، در جستجوي هليكوپتر شينوك نجات مي‏باشند. با اين حال، F-15E يك بمب GBU-12 را رها ساخت كه منجر به كشته شدن يك تن و زخمي شدن دو نفر ديگر شد، ضمن اينكه اعضاي اين گروه، حين تيراندازي، به سمت شرق تغيير مكان دادند. دومين بمب نيز رها شد، اما با توجه به مختصات نادرستي كه در كامپيوتر F-15E وارد شده بود، بمب از دست رفت. به دنبال سعي يك هليكوپتر شينوك حامل تيم نجات جهت كمك به اعضاي نيروي ويژهء نيروي دريايي، يك موشك آرپي‏‎جي متعلق به طالبان، به هليكوپتر اصابت كرده و باعث ساقط شدن آن گشت. در طول اتفاق تمام اين ماجراها، جنگندهء F-15E سوختگيري هوايي انجام داده و دستورالعمل تازه‏اي را از طرف تيم سومي در نزديكي مرز، جهت همكاري با گروه Texas 14 دريافت نمود. جنگنده‏هاي F-15E، تعداد يازده عدد بمب GBU-12 را بين ساعتهاي 0252 تا 0303 جهت كمك به نيروهاي زميني رها ساختند. بلافلاصله جنگنده‏هاي F-15E وارد كمك به بازماندگان سانحهء هليكوپتر شينوك شدند، در حالي كه دشمن تنها 75 متر با محل سقوط هليكوپتر فاصله داشت. اين هواپيماها نمي‏توانستند از بمب استفاده كنند زیرا امکان آسیب دیدن نیروهای خودی وجود داشت، بدين جهت آنها محل سقوط هليكوپتر را به عنوان يك نقطهء مرجع درنظر گرفتند و اطراف آن را به رگبار بستند. يك فروند F-15E به سمت هواپيماي تانكر بازگشت و F-15E ديگر از هواپيماي آواكس درخواست نمود تا تعداد ديگري هواپيما به منطقه گسيل شود تا نقطهء مورد نظر را بهتر بتوانند هدف قرار دهند. لحظاتي بعد، دسته‏اي از هواپيماهاي F-16C جمعي اسكادران 18 ام، وارد عمل شدند و منطقهء مورد نظر را آماج حملات‌ خود قرار دادند. مدتي بعد، هر دو دستهء هواپيماهاي F-15E و F-16C به دليل اتمام فشنگهاي مسلسل، متقاعد شدند تا منطقهء مورد نظر را با بمب هدف قرار دهند. آواكس از هواپيماهاي F-15E درخواست نمود تا به پايگاهشان بازگردند اما حضور آنها در آن لحظات جهت پشتيباني نيروهاي زميني لازم بود و بنابراين دوباره به فوريت به همان نقطه بازگشتند. پس از بروز برخي مشكلات در راديوي هواپيماها و همچنين نقص احتمالی در سيستم رهاسازي تسليحات كه مانع از انداختن بمب‏‎ها شده بود، جنگنده‏هاي F-15E سرانجام هركدام يك بمب GBU-12 را رها ساختند و براي رهاسازي ساير بمب‏ها، كسب تكليف كردند، اما به آنها دستور داده شد تا به پايگاه هوایی «الجابر» در كويت بازگردند. [align=center]Operation Iraqi Freedom[/align] [align=center]عمليات آزادسازي عراق[/align] در اواخر سال 2002، امکان وقوع جنگ با رژیم صدام حسین، لحظه به لحظه افزایش می‎یافت و اسکادران چهارم جنگندهء مستقر در پایگاه هوایی سیمور جانسون (Seymour Johnson Air Force Base) در شمال کارولینا، که آخرین اسکادران به کارگیرندهء جنگنده‏های F-15E در جهان محسوب می‏شدند، به زودی دستوری مبنی بر استقرار حداقل یک اسکادران در منطقهء خلیج فارس را دریافت کردند. اسکادران 336 ام، به عنوان اولین یگان، دستور استقرار در منطقه را دریافت نمود و مقرر شد در پایگاه هوایی «الدوحه» در قطر، مستقر شوند. بین 11 تا 17 ژانویهء 2003، تعداد 24 فروند هواپیما در این پایگاه استقرار یافتند و جهت درگیری و وارد شدن در عملیات، مطابق طرحی که از جانب پایگاه طراح عملیاتهای هوایی واقع در پایگاه هوایی «شاهزاده سلطان» در عربستان سعودی دریافت کرده بودند، آمادهء نبرد شدند. اسکادران 336 ام، تا تاریخ 27 ژانویه زمین گیر بود تا اینکه دولت ایالات متحده و قطر، مشکلات حقوقی را حل کردند و پس از آن اجازهء پرواز یافتند. جنگنده‏های F-15E پروازهای خود را به منظور پشتیبانی از عملیات بر روی منطقهء پرواز ممنوع در جنوب عراق آغاز کردند، که اغلب این پروازها، جهت نظارت و شناسایی به منظور تسهیل در انجام ماموریتهای ضربتی آینده صورت می‏پذیرفت. بدین ترتیب که خدمهء پروازی، ماموریتهای رزمی را در برعلیه اهداف بالقوه در عراق شبیه‏سازی می‏کردند و به قوانین و فنون رزم واقعی آشنا می‏شدند تا به هنگامی که نیاز به حملات واقعی باشد، به خوبی بتوانند در درگیری و ایراد ضربات، موثر عمل نمایند و به خوبی بتوانند از پشتیبانی هواپیماهای آواکس عربستان سعودی بر روی اهداف دشمن بهره گیرند و به درستی عمل نمایند. در طول انجام مراقبت و گشت هوایی بر فراز منطقهء پرواز ممنوع در جنوب عراق، جنگنده‏های F-15E اغلب به اهدافی در جنوب و غرب عراق حمله کردند که از جملهء این اهداف می‏توان به سایتهای راداری، ایستگاههای رادیویی پخش پارازیت، سایتهای ارتباطاتی، پستهای فرماندهی و سیستم‏های پدافند هوایی اشاره نمود. برای مثال تنها در یک شب، چهار فروند جنگندهء F-15E تعداد زیادی بمب GBU-24 را بر روی مرکز فرماندهی «گارد ریاست جمهوری» و مرکز اصلی «حزب بعث» در شهر بصره فرو ریختند. این بمباران در حالی صورت گرفت که یک گروه چهار فروندی دیگر، در ارتفاعی بسیار پائین و نزدیک سطح زمین، اقدام به انهدام کامل سیستم دفاع هوایی منطقه با بمبهای GBU-10 نمودند. با نزدیک شدن به اواخر فوریهء سال 2003، پرسنل بیشتری در اختیار اسکادران 336 ام قرار گرفت و واحد آنها دارای 150 خلبان و WSO بسیار ورزیده گردید. بسیاری از این پرسنل، از بین دو اسکاردان آموزشی 333 ام و 334 ام جنگنده انتخاب شده بودند که در پایگاه هوایی Mountain استقرار داشتند. این به معنی وجود چهار خدمه برای هر فروند F-15E بود. به زودی اسکادران 492 ام و 494 جنگنده نیز در پایگاه هوایی دوحهء قطر استقرار داده شدند. یکی از اهداف نهایی که برای هواپیماهای گشت زننده در منطقهء پرواز ممنوع جنوب عراق درنظر گرفته شده بود، از کار انداختن پدافند هوایی و شبکهء راداری پیش‏اخطار نزدیک به مرز اردن بود تا هواپیماهای F-16 و هلیکوپترهای نیروهای مخصوص، به هنگام آغاز جنگ بتوانند در آن منطقه و بیرون از مرزهای اردن به اجرای عملیات بپردازند. سایتهای رادار و ایستگاههای رادیویی پخش پارازیت بسیاری در غرب عراق و نزدیک به پایگاه هوایی H3 طی این عملیات هدف قرار گرفتند. ضمن اینکه در طی انجام این ماموریت، جنگنده‏های نیروهای ائتلاف، به پدافند بسیار سنگین توپهای ضدهوایی عراق در این ناحیه برخورد کردند. اما نبرد حقیقی، زمانی بود که آتش جنگ برافروخته گردید و خدمهء جنگنده‏های F-15E نمی‏دانستند که ضوابط و مقررات یک جنگ حقیقی چگونه است. هنگامی که به تاریخ 19 مارس 2003، بمب‏افکن‏های F-117، بمبهای خود را بر روی بغداد و مکانی که گمان می‏رفت صدام حسین در آنجا حضور دارد رها ساختند. برخی از جنگنده‏های F-15E بمبهای GBU-28 را بر روی پایگاه هوایی H3 فرو ریختند و برخی دیگر، در همان منطقهء پرواز ممنوع در جنوب عراق، اقدام به عملیات ضربتی نمودند؛ ضمن اینکه موشکهای کروز Tomahawk راه را برای رسیدن کم دردسر هواپیماها به بغداد هموار نمودند. در تمام این عملیاتها، جنگنده‏های F-15E بر اساس ماموریت همیشگی‏شان، مشغول پشتیبانی از منطقهء پرواز ممنوع در جنوب عراق بودند. [align=center][/align] به تاریخ 20 مارس 2003، جنگ در برخی نقاط فروکش کرده و در برخی نقاط دیگر شدت گرفته بود. جنگنده‏های F-15E بر اساس دستورالعملهای کنترل زمینی، با پرتاب موشکهای دورپرواز AGM-130 بر علیه نقاط کلیدی ارتباطاتی، مراکز فرماندهی و کنترل و پستهای فرماندهی در بغداد، وارد عمل شدند. در این بین، برخی از موشکهای شلیک شده از دست رفتند و به اهداف خود اصابت نکردند. برخی بر این عقیده هستند که عملیات فشردهء جنگ الکترونیک هواپیماهای EA-6B که جهت اختلال در کار رادارهای بغداد مشغول عملیات بودند، بر خطا رفتن موشکها تاثیر گذاشته‏اند. جنگنده‏های F-15E به دقت و در کنار نیروهای مخصوص عمل کننده در عمق خاک عراق، مشغول انجام وظائف خود بودند. شرح ماموریت این هواپیماها، محرمانه است و تنها خلبانان بسیار باتجربه و کهنه‏کار در این مرحله شرکت داده می‏شدند. جنگنده‏های F-15E قادر بودند در یک ناحیهء دایره مانند اطراف نیروهای مخصوص پرواز نمایند و مستقیمن با درخواست این نیروها، به اهداف مورد نظر و تعیین شده توسط نیروهای مخصوص حمله‏ور شوند. یکی از مواردی که بارها اتفاق افتاد این بود که خدمهء هواپیماهای F-15E اهداف مورد نظر، نظیر اتومبیلها را با رگبار مسلسل هدف قرار می‏دادند تا مانع از ایجاد تهدید احتمالی بر علیه تیم نیروهای مخصوص شوند، زیرا اهداف نزدیک به نیروهای مخصوص، خطری همانند انفجار بمب محسوب می‏شدند. به تاریخ 7 آوریل 2003، یک فروند F-15E به خلبانی کاپیتان اریک بوت دس (Captain Eric Boot Das) و سرگرد ویلیام سالتی واتکینز (Major William Salty Watkins)، به منظور پشتیبانی از نیروهای مخصوص عمل کننده در آن ناحیه، یک بمب را در حوالی شهر تکریت رها ساختند، اما هواپیمای آنها به زمین برخورد کرده و هر دو نفرشان کشته شدند. به هر دو نفر آنها پس از مرگشان، مدال Distinguished Flying Cross و Purple Heart اهداء گردید. در طول جنگ سال 2003 با عراق، جنگنده‏های F-15E با انهدام 60 درصد اهداف مربوط به نیروهای گارد ریاست جمهوری عراق، مستقر در حومهء بغداد، اعتبار ویژه‏ای در بین هواپیماهای تاکتیکی نیروهای هوایی ایالات متحده کسب نمودند. این جنگنده‏ها، در طی جنگ سال 2003، تعداد 65 فروند جنگندهء میگ عراقی را بر روی زمین منهدم نمودند. آنها، نقاط کلیدی پدافند هوایی عراق و همچنین پستهای فرماندهی ارتش عراق را به طور کامل هدف قرار داده و نابود کردند. بدین ترتیب، جنگنده‏های F-15E به راحتی توانستند در عمق خاک عراق و در مناطق به شدت محافظت شده‏ای چون بغداد، پرواز کنند. در طول جنگ سال 2003، جنگنده‏های F-15E ارتباط و همکاری تنگاتنگی با سایر هواپیماهای مستقر شده در پایگاه هوایی دوحهء قطر برقرار ساختند؛ از جمله این همکاری‏ها می‏توان به پشتیبانی جنگنده‏هایی چون F/A-18 های نیروی هوایی سلطنتی استرالیا، F-16 و F-117 های نیروی هوایی ایالات متحده و جنگنده‏های «پاناویا تورنادو» (Panavia Tornado) نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا و دسته‏ای از جنگنده‏های F-14 نیروی دریایی ایالات متحده، جمعی اسکادران VF-154 اشاره کرد. از جمله هواپیماهایی که از توانایی F-15E در جهت یافتن، شناسایی کردن و انهدام اهداف بهره می‏بردند می‏توان به بمب‏افکن‏های سنگین B-1B، B-52 و هواپیماهای F/A-18، AV-8B و F-14 نیروی دریایی ایالات متحده اشاره کرد.
  8. [align=center]سابقهء شركت در عمليات جنگي[/align] [align=center]Operations Desert Shield & Desert Storm[/align] F-15E براي اولين بار توانست قابليتهاي رزمي خود را بر عليه عراق، كه كشور كويت را هدف تاخت و تاز نظامي خود قرار داده بود، محك زند. تنها يك هفته پس از آغاز حملهء عراق به كويت، به اسكادران 335 ام تاكتيكي جنگنده (Chief) و اسكادران 336 ام تاكتيكي جنگنده (Rocketeers)، ابلاغ شد تا آمادهء شركت در جنگ شوند. بلافاصله، اسكادران 336 ام پرواز خود به پايگاه هوايي Seeb در عمان را آغاز كرد؛ پروازي كه 15 ساعت به طول انجاميد. [align=center][/align] عليرغم آمادگي جنگنده‏هاي F-15E جهت عمليات، هنوز به روشني مشخص نشده بود كه آنها بايد چه نوع مهماتي را عليه حملهء احتمالي عراق به عربستان سعودي، مورد استفاده قرار دهند. تا آن زمان، اين هواپيماها تنها با بمب‏هاي 500 پوندي Mk 82 و بمب‏هاي 2000 پوندي و خوشه‏اي Mk 84 تجهيز مي‏شدند؛ ضمن اينكه جهت ايجاد مانع براي پيشروي سريع خودروهاي زرهي، استفاده از بمب‏هاي خوشه‏اي ارجحيت داشت، اما تا آن زمان، فرصتي جهت آزمايش كليهء تسليحات و جايگاههاي حمل مهمات در F-15E پيش نيامده بود. به تاريخ 30 سپتامبر 1990، در حين انجام يكي از عملياتهاي آزمايشي كه در عمان به انجام رسيدند، يك فروند F-15E جمعي اسكادران 336 ام، دچار سانحه شد و از دست رفت. اين سانحه، به هنگام يك نبرد ساختگي و نزديك هوايي (داگ‏فايت) با يك فروند جنگندهء Jaguar GR.1 نيروي هوايي سلطنتي عربستان به وقوع پيوست. در اين سانحه، خلبان و افسر مهمات (WSO) هر دو كشته شدند. به تاريخ دسامبر 1990، دو فروند F-15E جهت انجام آزمونهاي بهتر و دقيق‏تر، به پايگاهي نزديك مرز عراق، حركت داده شده و در پايگاه هوايي Al Kharj متعلق به عربستان سعودي مستقر گشتند. به تاريخ 17 ژانويهء 1991، تعداد 24 فروند F-15E به پنچ پايگاه اصلي شليك موشكهاي اسكاد، واقع در غرب عراق، حمله‏ور شدند. ماموريت عليه سايتهاي پرتاب موشكهاي اسكاد رژيم بعث عراق، در شب نيز به وسيلهء دومين گروه هواپيماهاي F-15E كه 21 فروند بودند، ادامه يافت. در طول جنگ 1991 خليج فارس، جنگنده‏هاي F-15E ماموريت شكار خود در طول شب در منطقهء غرب عراق را همچنان دنبال كردند. آنها به دنبال پرتابگرهاي متحرك موشكهاي اسكاد بودند، زيرا اين موشكهاي اسكاد، مدام در حال تهديد و ايجاد خطر براي كشورهاي همسايه بودند. پرتابگرهاي موشكهاي اسكاد، مدام در حال تغيير مكان بودند، هنگامي كه هواپيماهاي تجسسي JSTARS يك نقطهء پرتاب اسكاد را مي‏يافتند، جنگنده‏هاي F-15E به سمت آن نقطه، گسيل مي‏‎شدند، اما پيش از رسيدن اين هواپيماها، پرتابگرهاي اسكاد، تغيير مكان داده بودند. بدين جهت، خدمهء جنگنده‏هاي F-15E، به صورت اتفاقي، اقدام به بمباران مي‏كردند و اميدوار بودند بدين طريق با ايجاد ترس و وحشت، مانع از بارگذاري مجدد موشكهاي اسكاد در پرتابگرها شوند. (JSTARS هواپيماي پيش‏اخطار و كشف كنندهء تهديدات زميني دشمن است كه نوع تغييريافتهء 300 - Boeing707 مي‏باشد و E-8 Joint STARS نام دارد) [align=center]پرواز جمع جنگنده های F-15C، F-16A و F-15E نیروی هوایی ایالات متحده بر فراز چاههای در حال سوختن کویت[/align] [align=center][/align] در طول جنگ خليج فارس، جنگنده‎هاي F-15E بارها توسط شكاري‏هاي MiG-29 و MiG-23 عراقي، مورد تهدید واقع شدند، اما تنها دو موقعيت مناسب هوا به هوا به وجود آمد تا F-15E بتواند اولين شكار هوايي خود را به انجام برساند. در اوائل شب 17 ژانويهء 1991، يك فروند F-15E يك جنگندهء MiG-29 عراقي را در رادار خود شناسايي نمود. خلبان F-15E سعي نمود با ميگ عراقي درگير شود، اما هواپيماي F-15E نتوانست حرارت موتور ميگ عراقي را به طور دقيق ثبت نمايد، تا بتواند از موشك AIM-9 (سايدوايندر) خود بر عليه آن استفاده كند؛ بالاخره موشك سايدوايندر شليك شد، اما نتوانست به هدف اصابت كند. در برخوردي ديگر، چند فروند F-15E كه كنار يكديگر پرواز مي‏كردند، سعي نمودند تا با يك فروند MiG-29 عراقي كه در فاصله‏اي بسيار دور از آنها پرواز مي‏كرد، درگير شوند، اما بروز اشتباه و بدشانسي، مانع از هدف قراردادن ميگ عراقي شد. در اين برخورد، يك فروند F-15E به سمت ساعت 6 جت عراقي پرواز نمود و با انجام يك مانور، آمادهء شليك شد، اما خلبان براي شليك تعلل نمود، زيرا هم نمي‏دانست هواپيماهاي همراهش (Wingman) دقيقن در كجا قرار دارد (تعلل به جهت عدم شليك به خودي)، و هم اينكه صوت موشك سايدوايندر را كه ناشي از قفل شدن صحيح مي‏باشد، نشنيد. در همين حين، و در حالي كه خلبان ميگ29 عراقي، سعي براي درگيري با F-15E داشت، يك موشك پرتاب شدهء ناشناس، كه مبدا آن نيز نامعلوم بود، به ميگ عراقي اصابت نمود و آن را سرنگون ساخت. ديگر ميگ29 ساقط شدهء عراقي، توسط هواپيماي ميگ29 همراهش (Wingman) به اشتباه هدف قرار گرفت و سرنگون شد. يك جنگندهء F-15E در نزديكي ميگ29 ديگر قرار داشت، اما خلبان ميگ29، به هيچ وجه سعي نكرد وارد نبرد هوايي با F-15E نزديكش شود، زيرا در ناحيهء نزديك آنها، هواپيماي F-14A نيروي دريايي ايالات متحده در حال پرواز بود، و خلبانان عراقي، با تجربيات تلخي كه از نبرد با تامكتهاي ايران داشتند، برای نبرد با اف14 هاي آمريكايي نيز، برحذر شده بودند. در شب 18 ژانويهء 1991، به هنگام يك عمليات ضربتي بر عليه يك تلمبه خانه و مرکز تصفیهء نفت در نزديكي بصره، يك فروند F-15E هدف پدافند عراق قرار گرفته و سرنگون شد؛ خلبان و كمك‏خلبان آن نيز كشته شدند. ساير خلبانان F-15E كه در اين عمليات شركت داشتند، اذعان مي‏كنند كه اين ماموريت، سخت‏ترين و خطرناك‏ترين ماموريت هوايي در جريان جنگ با عراق بود؛ زيرا آن منطقه، داراي پدافند بسيار سنگيني مشتمل بر موشكهاي Sa-3، Sa-6، Sa-8 و Rolands بود؛ ضمن اينكه در كنار اين موشكهاي مهلك، توپهاي ضدهوايي بسياري نيز گسترده شده بودند. دو شب بعد، دومين جنگندهء F-15E نيز هدف موشك Sa-2 پدافند عراق قرار گرفت و سرنگون شد. هر دو خدمه، زنده بودند و چند روز سعي كردند، اسير نشوند. آنها با دو هواپيماي نيروهاي ائتلاف كه در آن نزديكي بودند، تماس گرفتند. واحد امداد و نجات، از همكاري جهت نجات آنها، خودداري مي‏كردند، زيرا خدمهء رزمي گروه امداد و نجات، و همچنين تيم نيروهاي مخصوص، امكان موفقيت‏آميز بودن نجات در آن منطقه را، غيرممكن مي‏دانستند. پس از چندي، اين دو خدمهء F-15E به دست نيروهاي عراقي به اسارت درآمدند. اما برخي گزارشات محرمانه، بر اين موضوع دلالت دارند كه يكي از خدمهء مورد نظر، مشخصات صحيح خود را از طريق راديو و با رمز صحيح اعلام نكرده بود. اين دو نفر، به دستور صدام، به عنوان يك افتخار جنگي، در تلويزيون دولتي عراق به نمايش گذاشته شدند. با وجود اينكه خلبانان F-15E از شركت در نبردهاي هوايي، اجتناب كردند، اما به تاريخ 14 فوريهء 1991، چهار فروند جنگندهء F-15E، تعداد 18 جت عراقي را در محل پايگاه هوايي Talil به وسيلهء بمب‏هاي هدايت‏شوندهء GBU-12 و CBU-87 منهدم نمودند. تنها شانس پيروزي هوايي براي جنگنده‏هاي F-15E، سرنگوني يك فروند هليكوپتر جنگي هايند (Mil Mi-24) عراقي بود. در پاسخ به درخواست كمك گروه نيروهاي مخصوص ايالات متحده، كه به دنبال ورود سه هليكوپتر سنگين Mi-24 عراقي و ثبت دقيق نزديك شدن دو فروند از آنها صورت گرفت، يك فروند F-15E جمعي اسكادران 335 ام، يك فروند هليكوپتر عراقي را حين تخليهء سربازان به وسيلهء سامانهء شناسايي مادون قرمز FLIR به ثبت رساند. جنگندهء F-15E بلافاصله، يك بمب هدايت شوندهء GBU-10 رها نمود. پس از 30 ثانيه، هر دو خدمهء F-15E تصور نمودند، بمب رها شده، به خطا رفته است؛ بنابراين تصميم گرفتند با انجام يك چرخش سريع، به آن منطقه باز گردند و به جاي بمب، از موشك سايدوايندر استفاده نمايند، اما ناگهان متوجه شدند كه اثري از هليكوپتر هايند عراقي وجود ندارد. گروه نيروهاي مخصوص كه در آن منطقه حضور داشتند، تخمين مي‎زنند كه هنگام برخورد بمب 2000 پوندي GBU-10، هليكوپتر عراقي در ارتفاعي حدود 800 فوتي قرار داشت. تا تاريخ 2 نوامبر 2001، هيچ نبرد هوايي ديگري به وقوع نپيوست. در اين تاريخ، جنگنده‏هاي F-15E سعي نمودند با گروه ديگري از هليكوپترهاي عراقي درگير شوند، اما از انجام اين كار اجتناب كردند. در طول جنگ خليج فارس، جنگنده‏‎هاي F-15E در سرتاسر عراق، همچنان به شكار موشكهاي اسكاد و حمله به مراكزي كه داراي پدافند سنگين بودند، اقدام مي‏كردند. اين هواپيماها، همچنين در چند ماموريت محرمانه، سعي نمودند تا صدام حسين، ديكتاتور معدوم عراق را به هلاكت برسانند. آنها مناطق و اماكني را كه امكان مخفي شدن صدام در آنها مي‏رفت، بمباران نمودند، هرچند كه توفيقي در اين عملياتها نيافتند. هنگامي كه در جنگ خليج فارس، امكان درگيري زميني در حال افزايش بود، جنگنده‏هاي F-15E، اقدام به شكار تانكهاي عراقي، حمله به مراكز تجمع تانكها و نفربرهاي زرهي در كويت كردند. [align=center][/align] به دنبال 42 روز نبرد بسيار سنگين براي جنگنده‏هاي F-15E، به تاريخ 1 مارس 1991، آتش‏بس اجرا شد. مناطق پرواز ممنوع براي هواپيماهاي عراقي در شمال و جنوب عراق تعيين گشتند تا خطري متوجه نيروهاي ائتلاف نشود. با وجود اين، هليكوپترهاي جنگي عراق، به آوارگان كرد در شمال عراق حمله كردند. جنگنده‏هاي F-15E، در يكي از پروازهاي خود بر روي منطقهء پرواز ممنوع در شمال عراق، تعدادي هليكوپتر عراقي را شناسايي كردند كه بي‏رحمانه، مردم بي‏دفاع روستاي «چمچمال» را آماج حملات خود قرار داده بودند. از آنجايي كه جنگنده‏هاي F-15E، اجازهء شليك نداشتند، تصميم گرفتند با سرعت بسيار زياد و از نزديك آنها عبور كنند. آنها اميدوار بودند جريان گردابي ايجاد شده ناشي از عبور هواپيماها، باعث صدمه ديدن و از كار افتادن ملخ هليكوپترها شود. خدمهء هواپيماهاي F-15E، همچنين نور ليزر را به سمت كابين هليكوپترهاي عراقي تاباندند تا شايد باعث مختل شدن بينايي خلبانان عراقي شوند. تكنيك استفاده از ليزر، كارآمد نيفتاد، اما روش اول، باعث شد يك فروند هليكوپتر هايند عراقي، ساقط شود. اندكي بعد، سرفرماندهي، خدمهء F-15E را از انجام چنين كارهايي منع كرد و دستور داد در ارتفاع كمتر از 10000 فوتي پرواز نكنند. جنگنده‏هاي F-15E همچنين در دو عمليات Operation Provide Comfort و Operation Provide Comfort II شركت جستند. منابع جهت اطلاعات بیشتر: F-15E Strike Eagle Overview دیدن پچ های مختلف متعلق به اسکادرانهای F-15E McDonnell Douglas F-15E Fighter Bomber
  9. [align=center]McDonnell Douglas / Boeing F-15E Strike Eagle[/align] [align=center][/align] جنگندهء بسيار پيشرفتهء F-15E Strike Eagle ، يكي از مدرن‏ترين و به‏روزترين هواپيماي شكاري بمب‏افكن، جهت انجام عمليات در هرگونه شرائط آب و هوايي مي‎باشد. اين هواپيما، جهت انجام عمليات بازدارندگي در عمق خطوط دفاعي نيروهاي زميني دشمن طراحي شده است. اساس اين هواپيما، از روي شكاري - رهگير موفق دههء 70 يعني F-15 Eagle ساخت مك‏دانل‏داگلاس و توسط كمپاني بوئينگ اقتباس شده است. جنگندهء F-15، قابليتهاي بسيار عالي خود را در حين عمليات «طوفان‏صحرا» به اثبات رساند. اين هواپيما، در عمق خطوط دفاع هوايي عراق،‌ نفوذ كرده و به اهداف بسيار مهم و ارزشمندي حمله‏ور شدند. بدين ترتيب بود كه ماموريت پشتيباني نزديك هوايي را براي نيروهاي ائتلاف فراهم كردند. جنگنده - بمب‏افکن Strike Eagle، به وسيلهء رنگ‏آميزي خاکستری تیرهء مخصوص، از انواع F-15C/D كه مخصوص ايجاد برتري هوا هستند، متمايز مي‎شود؛ همچنين تمامي هواپيماهاي F-15E دو نفره هستند. تاريخچه به تاريخ مارس 1981، نيروي هوايي ايالات متحده، برنامهء ساخت «جنگندهء تاكتيكي توسعه‏يافته» را در قالب برنامهء ETF يا Enhanced Tactical Fighter جهت جايگزيني بمب‏افكن F-111 اعلام نمود. مفهوم مورد درخواست نيروي هوايي، ساخت جنگنده‏اي بود كه قادر باشد عملياتهايي در عمق خطوط دشمن را بدون نياز به پشتيباني اضافي از طرف ساير جنگنده‏هاي مخصوص اسكورت يا هواپيماهاي اخلال‏گر الكترونيك، به انجام برساند. كمپاني جنرال‏دايناميكز كه در آن زمان، هنوز توسط لاكهيد بلعيده نشده بود، جنگندهء F-16XL را معرفي نمود، در حالي كه كمپاني معظم مك‏دانل‏داگلاس (كه بعدها تحت مالکیت بوئينگ درآمد)، گونه‏اي خاص از جنگندهء F-15 را معرفي نمود. F-15E اولين پرواز خود را به تاريخ 11 دسامبر 1986 به انجام رساند؛ و اولين F-15E توليدي، به تاريخ آپريل 1988، تحويل اسكادران تمرينات تاكتيكي 405 ام (پايگاه هوايي Luke، آريزونا) شد. اما پس از اينكه Strike Eagle در برابر F-16XL برندهء مناقصهء ETF اعلام شد، از تاريخ اكتبر 1989 در پايگاه هوايي Seymour Johnson (واقع در كاروليناي شمالي) عملياتي گشت و در اختيار اسكادران 4 ام جنگي قرار گرفت. تاكنون، گونه‏هاي مختلفي از F-15E عملياتي شده‏اند، از جمله، F-15I براي اسرائيل، F-15K براي كرهء جنوبي، F-15S براي عربستان سعودي و F-15SG براي سنگاپور. (به یاری خدا، در پستهای آینده، به تک تک این مدلها، با دقت خواهیم پرداخت) تا زماني كه جنگنده‏هاي قديمي F-15C/D توسط F/A-22 جايگزين نشده‏اند، هيچ هواپيمايي جايگزين F-15E در نيروي هوايي نخواهد شد. با توجه به اينكه Strike Eagle به اندازهء حدود دو دهه از F-15C/D جديدتر مي‏باشد، اين هواپيماها قرار است حداقل تا سال 2020 و حتا 2025، در خدمت باقي بمانند. امروزه نيروي هوايي ايالات متحده، در حال بررسي مفهوم توليد يك بمب‏افكن منطقه‏اي مي‏باشد. در بين طرحهاي مختلف، نمونه‏اي از جنگندهء F-22 Raptor نيز مدنظر طراحان قرار گرفته است كه در اصل نوادهء هواپيماي Strike Eagle به شمار مي‎رود. طراحي انجام ماموريت ضربتي در عمق هواپيماي F-15E، يك طرح جسورانه بر پايهء جنگندهء F-15 بود كه در اصل، يك جنگندهء برتري هوايي به شمار مي‏‎آمد و ذره‏اي پيش‏بيني جهت عمليات هوا به زمين در طرح آن، منظور نشده بود. با اين حال، طرح پايهء بدنه F-15، اثبات كرد كه داراي توانمندي‎‏هاي بالقوه‏اي جهت ساخت يك جنگندهء ضربتي مي‏باشد؛ و ضمن اينكه مشغول عمليات عليه اهداف زميني است، قابليتهاي مرگ‎آور F-15 را براي ماموريتهاي هوا به هوا، حفظ نموده است و قادر است از خود در برابر هواپيماهاي دشمن، دفاع كند. پيش‏نمونهء اوليهء F-15E، بر اساس تغييرات اعمالي بر روي جنگندهء دونفره F-15B ساخته شد. با وجود اين پيشينه، F-15E داراي تغييرات ساختاري مهم و موتورهاي بسيار پرقدرت‏تر مي‏باشد. صندلي عقب در F-15E، به «افسر سيستم‎هاي تسليحاتي» (WSO يا Weapons Systems Officer) اختصاص دارد. به افسر تسليحات، اسامي ديگري چون Wizzo و GIB یا Guy In Back نيز اطلاق مي‎شود. اين شخص، وظيفهء كار با سامانه‏هاي جديد هوا به زمين را نيز بر عهده دارد. [align=center][/align] [align=center]تصویری از کابین تمام دیجیتال خلبان در F-15E[/align] [align=center][/align] [align=center]تصویری از کابین خدمهء WSO در F-15E[/align] چهار صفحهء‌ نمايشگر، اطلاعات كسب شده از طريق رادار را در اختيار WSO قرار مي‎دهند. ضمن اينكه اطلاعات جنگ الكترونيك، حسگرهاي حراراتي، نمايشگر وضعيت كلي هواپيما، وضعيت تسليحات، تهديدات دشمن، انتخاب نوع سلاح و استفاده از نقشهء متحرك الكترونيكي جهت ناوبري نيز در اختيار WSO قرار مي‏گيرد. جهت انتخاب نمايشگر جديد و همچنين به منظور تصحيح و پاك كردن اطلاعات اهداف، دو كنترل دستي نصب شده‏اند. اطلاعات به نمايش درآمده بر روي يك صفحه را به راحتي مي‏توان به صفحهء نمايش ديگر منتقل نمود. بر خلاف جنگنده‏هاي دونفره‏اي چون اف4 فانتوم و اف14 تامكت، كه سرنشين عقب، به كنترلهاي پروازي دسترسي ندارد، در كابين WSO جنگندهء F-15E، يك دستهء هدايت و يك دستهء گاز تعبيه شده است، و بدين طريق، WSO قادر است در صورت نياز، پرواز را هدايت كند، البته با توجه به اينكه، کابین عقب،، داراي ديد بسيار كمتري مي‏باشد. [align=center][/align] Conformal Fuel Tank جهت افزايش برد و مداومت پروازي، در F-15E دو تانك سوخت تطبيق يافته با بدنه (CFT) تعبيه شده است. اين تانكهاي سوخت، نسبت به انواع معمول تانكهاي سوخت كه در زير بالها نصب مي‎شوند، پساي كمتري ايجاد مي‏كنند. [align=center][/align] در اين تانكهاي سوخت تطبيقي، 750 گالن آمريكايي (2800 ليتر) سوخت حمل مي‎شود ودر شش جايگاه حمل تسليحات، در دو رديف سه‏تايي تعبيه شده‏اند. با اين حال، برخلاف تانكهاي حمل سوخت متعارف، CFT ها را نمي‏توان رها نمود. بدين جهت برد پروازي افزايش يافته، به ازاي كاهش اندكي از قابليتهاي F-15 نظير افزايش پسا و وزن، حاصل مي‏گردد. مشابه اين تانكهاي سوخت تطبيقي را مي‏توان در F-15C نيز نصب نمود، اما انجام اين امر، تاثير چنداني روي برد پروازي و مسافت مورد جهت برخاست برجاي نمي‏گذارد، زيرا F-15C يك جنگندهء برتري هوايي مي‏باشد. Tactical Electronic Warfare System در F-15E، كليهء «سيستم‏هاي تاكتيكي جنگ الكترونيك» كه به اختصار TEWS ناميده مي‎شوند، در يك مجموعه، يكپارچه شده‏اند: * گيرنده‏هاي اخطار راداري (RWR) يا Radar Warning Receivers * اخلال‏گر رادار (Radar Jammer) * پخش‏كننده‏هاي Chaff و Flare همگي به TEWS متصل شده‏اند تا يك سامانهء دفاعي بسيار گسترده و فراگير را جهت كشف و شناسايي شدن توسط دشمن فراهم مي‏آورند. يك سامانهء ناوبري اينرسيايي، به يك ژيروسكوپ ليزري متصل شده است تا به طور پيوسته، مكان بسیار دقيق هواپيما را در اختيار قرار دهد، و همچنين اطلاعات لازم را جهت كامپيوتر مركزي و ساير سيستم‏هاي هواپيما فراهم نمايد. از جملهء اطلاعاتي كه به وسيلهء اين سامانه در اختيار هر دو خدمه قرار مي‏گيرد، يك نقشهء بسيار دقيق ديجيتالي است. رادار APG-70 رادار APG-70 به خدمهء F-15E، امكان شناسايي دقيق اهداف زميني را از فواصل بسيار دور مهيا مي‏سازد. يكي از مشخصات بسيار جالب اين رادار اين است كه وقتي يك منطقهء داراي اهداف زميني، شناسايي و در رادار ثبت گرديد، خدمه، حالت جستجوي هوا به زمين رادار را ثابت كرده و از كار مي‏اندازند، سپس حالت هوا به هواي رادار را جهت آشكار شدن تهديدات هوايي روشن مي‏كنند. هم‏زمان با رهاسازي تسليحات بر عليه اهداف زميني، و هنگامي كه WSO مشغول هدفگيري دقيق تسليحات بر روي اهداف روي زمين است، خلبان قادر است به نبرد هوايي با هواپيماهاي دشمن بپردازد. [align=center][/align] [align=center][/align] [align=center]نمونه ای از تصویر دیجیتالی تهیه شده از سطح زمین[/align] [align=center][/align] [align=center]F-15E به شمارهء A 492 FS جمعی اسکادران جنگندهء 48 ام، در حال برخواست از پایگاه Lakenheath (متعلق به نیروی هوایی انگلستان)[/align] LANTIRN (Low-Altitude Navigation and Targeting InfraRed for Night) سامانهء بسيار پيشرفتهء «ناوبري ارتفاع پست و شناسايي حرارت اهداف زميني»، پرواز در ارتفاع پست، شب، و شرائط نامناسب آب و هوايي را امكان‏پذير مي‏‎سازد. ضمن اينكه به كمك اين سامانه، مي‏توان انواع گوناگوني از تسليحات دقت‏بالا و هدايت شونده را بر عليه اهداف زميني، به كار گرفت. سيستم LANTIRN، دقت بي‏مانندي در رهاسازي تسليحات را به هنگام شب، روز و شرائط بد جوي، در اختيار خدمهء F-15E قرار مي‏دهد. اين سامانه، شامل دو غلاف الكترونيكي است كه در بيرون هواپيما نصب مي‎شود. به هنگام پرواز شبانه، تصاوير ويدئويي بسيار باكيفيت، توسط LANTIRN بر روي نمايشگر سربالا (HUD)، درج مي‎شود؛ كيفيت اين تصوير بي‏نظير در شب، دقيقن معادل همان كيفيتي است كه خلبان در پرواز روزانه شاهد آن است! غلاف ناوبري هواپيما، شامل رادار پرواز در ارتفاع پست (TWS) است كه به خلبان، امكان پروازي ايمن در ارتفاع بسيار پست را در پناه عوارض طبيعي زمين، نظير كوهها و تپه‏ها مي‏دهد و اطلاعات پروازي، بر روي نمايشگر سربالا در اختيار خلبان قرار مي‏گيرد. سيستم پرواز ارتفاع پست را مي‏توان با سامانهء خلبان خودكار جفت نمود تا امكان پرواز «دست‏آزاد» به هنگام پرواز ارتفاع پست فراهم شود. [align=center][/align] غلاف هدفياب، شامل يك نشانه‏گذار ليزري و يك سيستم جستجوگر بسيار دقيق مي‏باشد كه يك هدف دشمن را جهت انهدام، از فاصلهء 16 كيلومتري علامت مي‏گذارد. هنگامي كه جستجوي اهداف آغاز مي‎شود، اطلاعات بسيار دقيق كسب شدهء مربوط به اهداف، به صورت خودكار، در اختيار موشكهاي هوا به زمين حساس به حرارت (نظير موشك ماوريك) يا بمب‏هاي هدايت ليزري قرار داده مي‎شود. [align=center][/align] [align=center]بمب هدایت لیزری GBU-15 اندکی پس از رها شدن توسط F-15E[/align] در ماموريتهاي هوا به زمين، F-15E قادر است عمدهء تسليحات سازمانی موجود در نيروي هوايي ايالات متحده را حمل كند؛ ضمن اينكه F-15E جهت انجام ماموريتهاي هوا به هوا قادر است با موشكهاي هوا به هواي AIM-9 (سايدوايندر)، AIM-7 (اسپارو) و AIM-120 (آمرام) بارگذاری شود. همچنین همانند تمامی مدلهای اف15، Strike Eagle نیز دارای یک مسلسل 20 م م از نوع M61 است که در داخل بدنهء هواپیما نصب شده است. [align=center][/align] [align=center]F-15A در حال شلیک AIM-7 (اسپارو)[/align] اطلاعات بیشتر در مورد F-15C و F-15E
  10. اسرائيل در داخل دهها مشكل دارد. همانند تهران، گراني مسكن در تل آويو و برخي شهرهاي بزرگ بيداد مي كند. اشتغال نيز يكي ديگر از مشكلات اين كشور است. به جز اينها، پس از جنگ با لبنان در سال گذشته، دچار مهاجرت منفي شده است و اين براي اسرائيل كه نياز به مهاجرين يهودي جديد دارد، مطلوب نيست. نيروي زميني اسرائيل بر خلاف قواي هوايي و دريايي آن، از استعداد مطلوب نظامي برخوردار نيست و بزرگترين دغدغهء ارتش، حفظ همين اراضي موجود است. شايد زماني در حدود 100 سال پيش، كسي مانند تئودور هرتزل افكار احمقانه اي براي توسعه يك كشور يهودي با منشا‌ اورشليم در سر مي پروراند، اما اسرائيل امروز، با 5.5 ميليون جمعيت، بزرگترين دغدغه اش، مشكلات داخليش است نه تسلط بر كشورهاي خاورميانه كه حتا از عهده و توان نظامي و اقتصادي تسلط بر يك منطقهء جديد نيز برنخواهد آمد. مصر با درايت زنده ياد انور سادات خود را از درگيري بيهوده كه باعث به هدر رفتن ثروت ملي و ذخائر مصر مي گرديد كنار كشيد زيرا بزرگترين مبارزه، امكان پذيري يك زندگي مطلوب براي مردم يك كشور است. اورشليم همانند مكه و مدينه كه براي مسلمانان مقدس و با اهميت است، براي يهودي تقدس دارد. حساب بدرفتاري با فلسطينيان از اين موضوع جداست و با تصحيح رفتار، اين مسئله نيز قابل حل خواهد بود. مطمئنن كسي بهتر از خود اعراب و فلسطينيان، نمي تواند براي آنها تصميم بگيرد و ديگر كشورهاي غيرعرب، كه به دنبال منافع ايدئولوژيكي خود هستند و براي رسيدن به هدف خود، حقوق مردم كشور خود را به راحتي زيرپاي مي گذارند، حق دخالت در امور فلسطينيان و يهوديان ندارند و بهتر به فكر ايجاد اشتغال، رفع گراني، تصحيح رفتار با مردم خود و پيشرفت جامعه ي خود باشند.
  11. Reza6662

    دو جمله عجيب از امام خميني

    http://youtube.com/watch?v=JUIjBl1ZOZs&mode=related&search= دانلود
  12. دو جنگندهء مدرن F-15I كه هر كدام به 8 بمب 2000 پوندي Mk 82 مجهز بودند به وسيلهء اخلالگر جديد ساخت البيت سيستمز، رادار پدافند موشكي سوريه واقع در منطقهء رفيد را از كار انداخته و به راحتي و با سرعت كم، بمب هاي خود را در منطقه اي خالي رها ساختند. سوريه به راحتي مي تواند به فكر تامين معاش و ايجاد اشتغال براي مردم خويش باشد. سوري ها از درآمد نفت و گاز خاورميانه بي بهره اند. ديگر خرسي به نام شوروي در پشت آنها قرار ندارد و حامي اصلي آنها در جنگ اكتبر يعني جناب صدام يزيد اكنون طعمهء سگهاي خانوادهء دامادش - ژنرال كامل حسن - گشته است. سوري ها به جاي خريد سلاح هاي گران قيمت روسي، مي توانند از اسرائيل درخواست نمايند كه بلندي هاي جولان را در عوض صلحي پايدار تخليه نمايند. بدين ترتيب، پايتخت سوريه نيز از تيررس ارتش اسرائيل به در مي آيد، ضمن اينكه همانند اردن و مصر، مي توانند فارغ از درگيري نظامي، به امورات داخلي و رتق و فتق مشكلاتشان بپردازند. آيا گرهي را كه مي توان با دست باز كرد بايد با دندان سفتش نمود؟
  13. در عمليات كربلاي 5 بود كه براي اولين موشك استينگري كه از مجاهدين افغان خريداري شده بود وارد خدمت شد. پيش از آن از موشكهاي روسي بارها در جبهه ها استفاده شده بود. در عمليات كربلاي 4، حداقل در يك روز به سمت هليكوپترهاي هايند عراقي سه بار با موشكهاي سام7 شليك شد كه اين موشكها به راحتي به خطا رفتند. سام7 و فرزند آن سام16 در اختيار نيروهاي حزب الله لبنان نيز قرار داشتند كه ديديم موفقيتي در ساقط كردن پرنده هاي اسرئيلي نداشتند و يكي دو مورد سرنگوني پرنده هاي اسرائيلي به دليل نقص فني و يا ساير موارد به وقوع پيوستند. در عمليات كربلاي 5، حدود 80 هواپيماي ضربتي عراق از نوع ميگ23 و سوخوي22 ساقط شدند كه اين تعداد، جز با موشكي قدرتمند نظير استينگر، قابل سرنگون شدن نمي باشد. استينگر در افغانستان، بلايي به سر روسها آورد كه گفته مي شود از هر دو پرواز پايگاه هوايي بگرام، يكي طعمهء استينگرهاي مجاهدين مي گشت. تعداد هواپيماهاي روسي ساقط شده در افغانستان به وسيلهء استينگر آن قدر بالا بود كه در نهايت باعث شد يكي از دلائل خروج شوروي از افغانستان شكل بگيرد. استينگر به جز برد و قدرت مانور بيشتر، داراي سرجنگي بسيار قوي و تركشي مي باشد. در نمونه هاي جديدتر، اين موشك به سيستم تشخيص دوست از دشمن نيز مجهز است و بدين ترتيب امكان برخورد آن با هواپيماهاي خودي صفر مي شود. يكي از قابليتهاي شاخص استينگر، مقاومت آن در برابر فريبنده ها حرارتي مي باشد. دومين قابليت شاخص استينگر، قابليت شليك از رو به رو يا كنار به سمت هدف مي باشد. پيش از اين، سيستم هاي دوش پرتابي نظير سام7 تنها از سمت پشت و دقيقن به طرف خروجي موتور قابل شليك بودند. سام7 و همچنين سام16 داراي سرجنگي ضعيفي هستند و در بسياري از موارد، تنها باعث خسارت (نه سرنگوني) مي شوند.
  14. آقاسعيد آخرين قيمتي كه كارخانجات لاكهيد مارتين روي اف-22 قرار دادن عبارت است از هر فروند 258 ميليون دلار. در واقع با كاهش سفارش نيروي هوايي به حدود 200 فروند (از 700 فروند مورد انتظار) قيمت از حدود 120 ميليون دلار سال 97 به 258 ميليون دلار سال 2006 افزايش پيدا كرد. شما مسلم بدونيد قيمت جنگ افزارهاي روسي از نمونه هاي غربي بسيار كمتر هست. اگر قرار به توليد انبوه MiG-35 1.44 مي شد، بعيد مي دونم قيمت تمام شده بيش از همان 70 ميليون دلار مي گشت. همين ميگ29 براي روسها بسيار ارزان و شايد يك دهم اف-16 تمام شود. جنگنده اي مانند F-15E جهت صدور به عربستان و اسرائيل، به قيمتي در حدود 120 ميليون دلار فروخته شد كه در قياس با MiG 1.44 بسيار گزاف و غيرقابل قبول براي جنگنده اي نسل 4 محسوب مي شود. (شايد بهتر بود اسرائيل همان پروژه لاوي را ادامه مي داد و آن را مرتب بهينه مي كرد)
  15. مشكلات تامكتهاي ايران تمام نشدني است. دليل آن نيز واضح است: تحريم و عدم رابطه با ايالات متحده و بالطبع كمپاني هاي سازندهء قطعات يدكي. موشك فونيكس سالهاست كه توليد نمي شود و از سال 2004 نيز به طور رسمي بازنشسته شده است. اين موشك، بر خلاف ساير تسليحات هوايي نظير بمب يا موشكهاي گرماياب نظير سايدوايندر و اسپارو، سلاحي نيست كه بتوان آن را در بازار سياه و آزاد خريد اسلحه با قيمت بيشتر تهيه نمود. تامكتهاي فعال ايران امروزه در حداقل فعال قرار دارند. كمبود برخي قطعات حياتي مانند نمايشگر TID، لامپ TWT، نيمه هادي هاي به كار رفته در ترانسميتر رادار و برخي قطعات يدكي مهم موتور P414A + معيوب بودن ذاتي اين موتور كه بسيار مستعد خفگي در قسمت كمپرسور و خاموش شدن مي باشد، از تامكت سلاحي تقريبن بي اثر براي ما ساخته است. امروزه تامكت براي ما مي تواند تنها به عنوان الهام بخش و كمك كننده در ساخت هواپيماهاي جنگنده بومي به كار رود. به جاي تامكت نيز شايسته است هواپيماهاي نظير ميگ31 و يا سوخوي27 به خدمت گرفته شوند.
  16. نسل جديد بمب افكن هاي بي-2 يا در واقع نوع ارتقاء يافتهء‌ آنها كه سري Block 30 نام گرفته است، قادر است تا 80 بمب JDAM را همزمان بر سر اهداف پراكنده در يك محدودهء معين رها كند. دقت اصابت اين بمبها حيرت آور است اما هزينهء پرواز بي-2 نيز بسيار سنگين است و شايد صرف نكند براي پرتاب چند بمب، اين بمب افكن به پرواز درآيد.
  17. سخن شما در مورد عدم كارايي نصب موشكها بر روي هواپيماهاي فاقد IRST درست است. اما فكر مي كنم تامكتهاي ايران فاقد اين سيستم هستند و اين سيستم تنها در تامكتهاي آمريكايي نصب شده است.
  18. نبرد شدید در خلیج فارس « شبانگاهی رنگین کمان در نزدیکی نانت (Nantes) آشکار خواهد شد. دانش و فنون دریایی، بارانی فرو خواهد ریخت. ناوگانی عظیم، در خلیج فارس، تکه تکه خواهد شد. روسیه و تروآ (Troy) باعث بدبختی‎های فراوان در آلمان و انگليس (كل اروپا) خواهند شد. » (قرن 6 - قطعهء 44 ) حملهء بزرگ ایران « به زودی در اثر سهل‎انگار فرانسوی‎ها، آنها از پنج طرف مورد حمله قرار خواهند گرفت. ایران، تونس و الجزایر را تحریک می‎کند. لئون (Leon)، سویل و بارسلون به زودی سقوط خواهند کرد. ارتش ونیز نخواهد توانست آنها را نجات بخشد. » (قرن 1 – قطعهء 73 ) « به زودی در شبانگاه، مشعلی فروزان در آسمان دیده خواهد شد. در نزدیکی سرچشمهء و مصب رود رون، گرسنگی و اسلحه؛ امدادرسانی را با تاخیر بسیار انجام می‎شود. سپاه بزرگ ایران، حرکت خود را آغاز و به مقدونیه حمله خواهد کرد. » « فرمانده ایرانی، در حال بسیج و جمع آوری نیرو در اسپانیای بزرگ است. ناوگان دریایی در برابر مردان پارس، جبهه می‎گیرد؛ مردانی از پارت (Parthia) و ماد (Media). یونان، تاراج می‎شود. پس از آن، انتظاری طولانی در بندر بزرگ آیونی (Ionian Sea) حکمفرما خواهد شد. » (قرن 3 – قطعهء 64 ) « برخوردار از آتش و آهن، فاصلهء زیادی تا دریای سیاه نیست. نیروهایی برای اشغال طرابوزان (Terbizond) از ایران حرکت می‎کنند. فاروس (Pharos) و متیلن (Methilene) به لرزه درمی‎آیند؛ حاکمیتی مطلق. توسط سپاه پارس، خون اعراب، دریای آدریاتیک را خواهد پوشاند. » (قرن 5 – قطعهء 27 ) فكر مي كنم در آينده اتفاقات جالبي رخ خواهد داد ولي ظواهر نشان از دور بودن اين وقايع دارد.
  19. پايگاه قبله يك پايگاه رادار متعلق به دوران جنگ سرد هستش. در سال 1343 ايران به درخواست نعمت الله نصيري رئيس وقت ساواك و با كمك CIA پايگاههاي راداري و شنود در صفي آباد، بهشهر، كبكان و ... داير كرد. روسها نيز در واكنش پايگاه قبله را تاسيس كردند. تكنولوژي اين رادار بسيار قديمي هست و گفته ميشه به دليل رطوبت بالاي منطقه كارايي صحيحي نداشته. مطمئن باشيد اگر تكنولوژي پيشرفته اي داشت، اكنون با S-400 مراقبت ميشد نه با SA-4.
  20. Reza6662

    تاپیک جامع رزمایش ارتش های خارجی

    آقا سعيد قدرت گيري دوباره روسها به صلاح هيچكس نيست.
  21. ما چيزي به نام فاطر نداريم و اگر تاكنون در كپي سازي يك موشك هوا به هوا موفق بوديم، بارها فيلم و خبر آن در شبكه هاي ج.ا پخش مي شد و روي آن مانور تلبيغاتي زيادي صورت مي گرفت. فاطر تنها اقدامي در جهت افزايش طول عمر سايدوايندرهاي قديمي نيروي هوائيست. در اين پروژه بدنه و سيستم راكت موشك دوباره طراحش شدند و برخي از سيستم هاي الكترونيك موشك نيز مورد بازبيني و بعضن مورد بهينه سازي قرار گرفت.
  22. آذرخش و صاعقه تنها دو برنامهء بهبودسازي و ارتقاء يا Improvment & Upgrade بودن كه روي اف5 هاي قديمي اجرا شدن تا طول عمر عملياتي اف5 هاي قديمي افزايش پيدا كنه. فكر مي كنيد هواپيما ساختن آن هم نوع جنگي اش كار آساني هست؟ اگر اينطور باشه كه خيلي از كشورهاي جهان كه از نظر تكنولوژي از ما هم بسيار برتر هستن چرا هواپيماساز نشدن؟ (در واقع ما اصلن چيزي به تكنولوژي نداريم و تا الان فقط مصرف كننده بوده ايم)
  23. تلاش جهت خريد F-15E روزنامه "جروزالم پست" چاپ اورشليم در پايگاه اينترنتي خود نوشت: «نيروي هوايي اسرائيل در تلاش است با بهانه مقابله با برنامه هسته‌اي ايران، هواپيماهاي جنگنده بسيار پيشرفته آمريكايي F-15E بخرد.» اين روزنامه در پايگاه اينترنتي خود افزود: «با پايبندي ايران به برخورداري از توانايي‌هاي هسته‌اي، نيروي هوايي اسرائيل اخيرن تلاش خود را براي دستيابي به اسكادراني جديد از هواپيماهاي جنگنده بسيار پيشرفتهء F-15E ساخت شركت بوئينگ به كار بسته تا از اين طريق توانايي‌هاي هوايي خود را براي طولاني مدت تقويت كند.» بنا بر اين گزارش، ژنرال "امير ايشيل" معاون فرمانده نيروي هوايي اسرائيل ماه مارس گذشته از آمريكا ديدار كرد و به مقر اصلي شركت "بوئينگ" در "سن لوييس" رفت تا امكان خريد مجموعه‌اي جديد و قابل توجهي از اين هواپيماهاي جنگندهء پيشرفته را بررسي كند. در اين گزارش به تعداد اين هواپيماها، اشاره اي نشده است اما تحليلگران فلايت اينترنشنال به رقم 72 فروند از هواپيماهاي F-15E با تجهيزات کامل نظير جستجوگر لاتينر اشاره دارند. به نوشته پايگاه اينترنتي روزنامه جروزالم پست، قرار است شركت بوئينگ نيز براي نوسازي و افزايش توانايي‌هاي انواع قديمي هواپيماهاي جنگنده F-15C اسرائيل پيشنهادهايي دهد تا با افزايش حجم باك و ايجاد تغييراتي در ساختار اين هواپيماها، عمر و كارايي آنها را افزايش دهد. F/A-22 RAPTOR در راه اسرائيل «يديعوت آحارنوت» به نقل از مقامات امنيتي اسرائيل نوشت: آمريكا جنگنده‌هاي «اف- 22 رپتور» را كه پيشرفته‌ترين جنگنده‌ در جهان به شمار مي‌رود، در اختيار اسرائيل قرار مي‌دهد. روزنامه «الوطن» چاپ عربستان به نقل از مقامات عاليرتبهء اسرائيل نوشت: هدف از ارائه اين جنگنده‌ها به اسرائيل از سوي آمريكا، حمايت از آن در چارچوب جنگ عليه لبنان، برنامهء اتمي ايران و يا هر نوع جنگ احتمالي با كشورهاي ديگر است. به گفته اين مقامات، دولت آمريكا تا به حال اين جنگنده‌ها را به هيچ يك از متحدانش نفروخته است. مقامات اسرائيلي اظهار داشتند: مجلس نمايندگان آمريكا اخيرا ممنوعيت فروش اين جنگنده را لغو كرده‌ است. به گفته‌ مقامات امنيتي اسرائيل اين جنگنده مي‌تواند در ارتقاعات بسيار بالا و بدون نياز به پس سوز، بسيار سريع پرواز كند. جنگنده‌ي «‍اف 22 رپتور» اولين جنگنده در جهان است كه رادارها قادر به شناسايي آن نيستند و مي‌تواند به مدت زيادي از ديد رادارها پنهان بماند و ماموريت‌هاي متعددي را انجام دهد. همچنين اين جنگنده از دقت بسيار بالايي براي هدف قرار دادن اهداف زميني برخوردار است. از ديگر ويژگي‌هاي اين جنگنده پيشرفته، قابليت سوختگيري در هوا، قدرت مانوردهي و هدف قرار دادن اهداف از فاصله‌ي بسيار دور است. در آمريكا بر سر طرح ساخت اين جنگنده بحث‌هاي زيادي انجام شد و برخي از نمايندگان به دليل هزينه بسيار بالاي آن خواهان لغو ساخت اين جنگنده شدند. خريد هر كدام از اين جنگنده‌ها مبلغي بين 250 تا 300 ميليون دلار هزينه در بر دارد و گمان مي رود قسمتي از بودجهء خريد آنها از طريق كمكهاي ساليانهء ايالات متحده به اسرائيل، فراهم گردد. همچنين اين جنگنده مي‌تواند شش موشك با برد متوسط AIM-120C (آمرام) و دو موشك AIM-9 (سايدوايندر) و دو بمب 1000 پاوندي هدايت ماهواره اي GBU32 را حمل كند. اولمرت، نخست وزیر اسرائیل، در مقابل خريد جنگنده‌هاي اف-22، با برخي راه حل‌هاي ميانه در خصوص برخي مسايل خاورميانه از جمله اعتراض نكردن به معامله‌ي فروش بمب‌هاي هوشمند از سوي آمريكا به عربستان موافقت خواهد كرد. (قرارداد 20 ميليارد دلاري سعودي ها) منابع آگاه سياسي بر اين باورند كه اسرائيل بايد از روابط ممتاز كاخ سفيد و اورشليم براي دستيابي به جنگنده‌هاي اف-22 استفاده كند. منابع آگاه سياسي در اسرائيل نيز مي‌گويند مسوولان اسرائيلي به ديدار آتي اولمرت با بوش اميد زيادي بسته و پيش بيني مي‌كنند وي بتواند كاخ سفيد را به دادن جنگنده‌هاي اف-22 كه پيشرفته‌ترين جنگنده در جهان است راضي و قانع كند. به رغم نگراني اسرائيل از فروش بمب‌هاي هوشمند پيشرفته (JDAM) به عربستان سعودي از سوي آمريكا كه از طريق ماهواره هدايت مي‌شوند، اين رژيم آماده موافقت با اين معامله در ازاي دستيابي به هواپيماهاي اف-22 است كه موجب‌افزايش قدرت هوايي اسرائيل مي‌شود. اسرائيل اكنون از لابي يهودي در آمريكا موسوم به "ايباك" خواسته است تا تلاش لازم را براي انجام معامله فروش جنگنده‌هاي اف-22 از سوي آمريكا به اسرائيل با هدف تحكيم و برتري قدرت اسرائيل به كار برد. آواکسهای جدید اسرائیل به پرواز درمی آیند دولت اسرائیل بهره برداری از سیستم آواکس پیشرفته خود را که بر روی هواپیمای گلف‌استریم G-555 نصب شده‌است آغاز کرد. این هواپیمای جدید که کاربرد مراقبت و شناسایی هوایی دارد، از جهاتی از آواکس نیروی هوایی آمریکا که بر روی هواپیمای بوئینگ E-3 نوع تغییر یافته 707- نصب شده توانمندتر است. این هواپیمای جدید ایتم يا Eitam نامگذاری شده که به عبری به معنی عقاب دریا است. قرار است سه فروند از این هواپیما به اسرائیل تحویل شود. قیمت هواپیمای گلف‌استریم که معتبرترین هواپیمای درابعاد خودمی‌باشد، 50 میلیون دلار است. سیستم رادار این هواپیما توسط صنایع هوایی اسرائیل ساخته شده و در زیر هواپیمای گلف‌استریم نصب شده است. به غیر از خدمه پرواز شش نفر خدمه برای استفاده از این سیستم لازم است. یکی از مزیتهای این سیستم نوع رادار آن است که به خدمه اجازه می‌دهد هر دو تا چهار ثانیه اطلاعات را به‌روز کنند در حالی که آواکسهای ایالات متحده هر 20 تا 40 ثانیه یکبار این کار را انجام می‌دهند. این هواپیما برای تکمیل ناوگان هواپیماهای شناسایی کوتاه‌برد اسرائیل تولید شده است. کارشناسان دلیل نیاز اسرائیل به آواکسهای بلندبرد را احساس خطر روز افزون اسرائیل از ایران می‌دانند. اسرائیل ممکن است از دفاع موشکی آمریکایی استفاده کند به گزارش روزنامهء هاآرتز چاپ تل آويو، اسرائیل در حال بررسی توقف تولید نسل جدید موشك‌های دفاعی «آرو» به دلیل قیمت‌های گزاف در حمایت از موشك‌های ساخت آمریكا است. طی چند ماه اخیر اسرائیل و ایالات متحده در حال بررسی خرید سیستم دفاعی THAAD توسط اسرائیل به جای تولید نسل جدیدی از سیستم آرو بوده اند. در حال حاضر مسؤولین اسرائیل باید تصمیم بگیرند که طی چند سال آینده از سیستم دفاعی آمریکایی‌ها استفاده کنند و یا به توسعه سلاح داخلی خود بپردازند. سیستم موشکی THAAD یا (Theater High-Altitude Area Defense) که توسط كارخانجات معظم لاکهیدمارتین تولید می‌شود، بیش از یک دهه پیش ساخته شد و با وجود مشکلات زیادی که داشت اخیراً چند آزمایش حساس را با موفقیت پشت سر گذاشت. گفته می‌شود که اسرائیل می‌تواند این سیستم را با کمک مالی نیروهای مسلح ایالات متحده خریداری کند. در حال حاضر متخصصین تکنولوژی موشکی در حال بررسی این گزینه می‌باشند. اسرائیل علاوه بر دغدغه هزینه ادامه پروژه آرو ، نگران استقلال در تكنولوژي و بهره‌برداری از سیستم دفاعی خود نیز می‌باشد. کار بر روی ضدموشك آرو هم اکنون در جریان است. پروژه تولید موشك آرو در سال 1988 با 80 درصد حمایت آمریكا آغاز شد. با توجه به اینکه ایالات متحده در توسعه و تولید آرو کمکهای زیادی کرده است، اسرائیل در صادرات این سلاح با محدودیت مواجه است زیرا وجود تکنولوژی آمریکایی در آرو به وزارت دفاع اجازه می‌دهد تا انتقال این تکنولوژی را وتو کند. به عنوان مثال اخیراً ایالات متحده با فروش این سلاح به هند مخالفت کرد. جلوگیری از صادرات باعث می‌شود که هزینه لازم برای مراحل بعدی کار بر روی این سیستم تأمین نشود. اسرائیل بزرگترین هواپیمای بدون سرنشین با كاربری ضدموشك را می‌سازد اسرائیل در حال ساخت بزرگترین هواپیمای بدون سرنشین جهان است كه در پروازهای طولانی و انهدام موشك‌های دوربرد در لحظه نخست پرتاب، استفاده خواهد شد. یكی از مقامات امنیتی اسرائیل با اعلام این خبر به خبرگزاری فرانسه، افزود: طول بال "ایتان" كه در صنایع هوانوردی اسراییل در حال ساخت است، 35 متر و برابر با هواپیمای بوئینگ 737 است. روزنامه اسرائیلی "یدیعوت آحارانوت" نیز نوشت: این هواپیما با توانایی پروازهای طولانی در ارتفاع بسیار بالا و استفاده از دوربین‌ها و موشك‌های پیشرفته، امكان شناسایی و رهگیری موشك‌های دوربرد را از همان لحظه شلیك از زمین، فراهم می‌كند. تلاش اسرائیل برای ساخت سیستم ضدموشک کوتاهبرد وزارت دفاع اسرائيل اعلام كرد كه سرگرم ايجاد تحول در سيستم ضد موشك‌هاي كوتاه‌برد قسام و كاتيوشا است. وزارت دفاع اسرائيل در بيانيه‌اي اعلام كرد شركت تسليحاتي «رافائل» سرگرم ايجاد تحول در نوعي سيستم تسليحاتي با نام "كلاه آهني" است كه مي‌تواند عليه موشك‌هاي كوتاه برد به كار رود. وزارت دفاع اسرائيل در بيانيه خود افزود امير پرتس وزير دفاع نيز پيش از اين اعلام كرده بود تل‌آويو در حال ايجاد تحول در سيستمي ضدموشك‌هاي كوتاه‌برد با نام «عصاي جادويي» است كه شركت رافائل هم در آن مشاركت دارد. همچنين "آفراييم سنه" معاون وزير دفاع اسرائيل نيز به راديو ارتش اسرائيل گفت سيستم جديد شامل راداري متصل به سكويي است كه شليك موشك را رصد و با يك موشك آن را پيش از برخورد با هدف سرنگون مي‌كند. وي افزود اين سلاح طي دو سال و نيم آينده به كار گرفته خواهد شد و هزينه طرح آن صدها ميليون شيكل (واحد پول اسرائيل) است. در اين راستا، اهود المرت از طراحی و آماده‌سازی یک سیستم دفاع موشکی برای مقابله با موشک های کوتاه و میان بردی که از سوی حزب‌الله و فلسطین به سمت این کشور شلیک می‌شوند، خبر داد. المرت و وزیر دفاع اسرائیل در حال مذاکره برای تخمین هزینه‌ی این طرح هستند تا آن را به وزارت دارایی و امور مالی ارائه دهند. این سیستم دفاعی که قلعه‌ی آهنی نامیده شده است در کنار سیستم دفاع موشکی دیگر این کشور به نام گرز جادویی که برای مقابله با موشک‌های دور برد تعبیه شده است، قرار است اسراییل را در برابر موشک‌های حزب‌الله و ایران محفوظ بدارد. یک ماهوارهء جاسوسی دیگر برای اسرائیل اسراییل قصد دارد یک ماهواره‌ی ناظر پیشرفته را از یک کشور دیگر به فضا بفرستد. این تصمیم بعد از آنکه پرتاب ماهواره از سکوی شاویت این کشور سه بار با شکست مواجه شد، گرفته شده و قطعی است. این ماهواره که توسط صنایع هوافضای اسرائیل ساخته شده قابلیت عکس‌برداری با کیفیت بالا در روز و شب و در همه‌ی شرایط آب‌و‌هوایی را داراست. الایزر شکدی فرمانده‌ی نیروی هوایی اسرائیل در این مورد گفت: اسراییل نه تنها باید به فکر رسیدن به هدفهای خود از فرستادن ماهواره به فضا باشد، بلکه باید به آینده‌ای که چین برای فضا تعیین خواهد کرد نیز توجه نماید. یکی از ماهواره‌هایی که در یکی از سه انفجار گذشته از بین رفته است، Ofek نام داشته که هزینه‌ای بالغ بر 200 میلیون دلار بر وزارت دفاع این کشور تحمیل نموده است. ماهواره‌ی جدید به دلیل استفاده از یک آنتن مخصوص هزینه‌ی بالاتری در بر دارد. گفته می‌شود این ماهواره برای کنترل ایران ساخته شده است. اسرائيل، هواپيماهاي بسیار پیشرفتهء F-35 از آمريكا خريداري مي‌كند سخنگوي كارخانجات لاكهيد مارتين اعلام كرد مقام‌هاي اسرائيلي تمايل دارند يكصد هواپيماي جنگي از نوع اف- ۳۵ را خريداري كنند. روزنامه اسرائيلي معاريو با اعلام اين خبر افزود، برخي مديران شركت لاكهيد مارتين به تازگي به تل‌آويو سفر كرده‌اند تا با «اليعايزر شكيدي» فرمانده نيروي هوايي اسرائيل و برخي مقام‌هاي عالي رتبهء ارتش اسرائيل دربارهء اين معامله گفت و گو كنند. روزنامه ياد شده نوشته است: اگر اين معامله صورت گيرد، نيروي هوايي ارتش اسرائيل ، اولين هواپيما از اين نوع را در سال۲۰۱۴ ميلادي دريافت خواهد كرد. بر پايه اين خبر، هواپيماهاي F-35 كه جديدترين در نوع خود است، هواپيماي جنگي اصلي در نيروي هوايي آمريكا در آينده خواهد بود.
  24. [align=center]بمب افکن بي–2 روح[/align] [align=center]B-2 Spirit[/align] [align=center]http://i9.tinypic.com/404nmaa.gif[/align] بمب افکن فوق پيشرفتهء B-2 موسوم به Spirit يا «روح»، جهت پاسخگويي به نياز نيروي هوايي ايالات متحده در نبردهاي قرن آينده، طراحي و ساخته شده است. آنچه که براي برنامه‏ريزان پنتاگون مسجل شده است، تجهيز روزافزون کشورهاي متخاصم ايالات متحده، به انواع موشکهاي دوربرد و دقيق زمين به هواست که مي‏تواند مانع مهمي براي عملياتهاي آتي نظامي آمريکايي‏ها قلمداد شود. از اين رو، نسل جديد هواپيماهاي رزمي، مي‏بايست حداکثر پنهان‏کاري از رادار را حفظ نمايند. بمب‎افکن B-2 و در کنار آن هواپيماهايي مانند F/A-22 Raptor و F-117 Nighthawk با چنين ديدگاهي پا به عرصهء وجود نهادند. B-2 Spirit که به وسيله کمپاني معظم «نورثروپ – گرومن» ساخته شد، يک بمب افکن پنهان‎کار (استيلت)، و چندکاره (Multirole) محسوب مي‏شود که قادر است انواع بمب‎هاي معمول و اتمي را پرتاب کند. اين بمب‏افکن، مرحلهء مهمي از برنامهء توليد بمب‏افکن‏هاي پيشرفته در ايالات متحده به حساب مي‏آيد. B-2، گران‏قيمت‏ترين هواپيمايي است که تاکنون در تاريخ جهان ساخته شده است؛ قيمتي که براي هر فروند آن تخمين زده مي شود، رقمي بين 1.157 تا 2.2 ميليارد دلار را بالغ مي‏شود. اين رقم، با توجه به دورهء ساخت هواپيما، از زياد به کم تغيير کرده است. تکنولوژي پنهان‎کاري، روشي است جهت نفوذ به سيستم‏هاي دفاعي که تا پيش از آن، توسط هواپيماهاي رزمي، غيرقابل نفوذ محسوب مي‎شد. توليد اوليه‏اي به تعداد 135 فروند، در نهايت در اواخر دههء 1980، به تعداد 75 فروند کاهش داده شد؛ اما بالاخره توسط پرزيدنت بوش (پدر)، تعداد نهايي جهت خريد، به 21 فروند رسيد و اين موضوع در جريان سخنراني سالانهء وي به تاريخ ژانويهء 1991 به اطلاع عموم رسانده شد. اين 21 فروند، به تدريج از تاريخ دسامبر 1993، به تدريج، به پايگاه هوايي «وايت من» (Whiteman) در ميسوري (Missouri) تحويل شدند. در سه سال اول ورود به خدمت، B-2 ها به حدود 90% توان عملياتي خود دست يافتند. در جريان يک ارزيابي به عمل آمده توسط نيروي هوايي ايالات متحده که نتايج آن نيز منتشر شد، دقت بمباران دو فروند B-2 مسلح شده، برابر 75 فروند هواپيماي معمول از نوع ديگر است! خصوصيات مهمترين ويژگي B-2، بي‏نيازي از سوختگيري هوايي بر فراز اقيانوس آرام است. جهت برآوردن نياز نيروي هوايي به حملات اتمي عليه اتحاد شوروي، نياز به بمب‏افكني بود كه بتواند بدون سوختگيري هوايي، خود را از طريق اقيانوس آرام به مرزهاي شوروي برساند و حملات اتمي خود را انجام دهد. مطابق دكترين دفاعي ايالات متحده، چين و كرهء شمالي هم از دشمنان بالقوهء آمريكا محسوب مي‏شوند. با فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، چين و كرهء شمالي در زمرهء دشمنان درجهء اول ايالات متحده قرار مي‏گيرند كه بازهم براي رسيد به فضاي اين كشورها، نياز به همان مسير عبوري اقيانوس آرام است. قابليت سوختگيري هوايي، هنگامي مورد استفاده قرار مي‎گيرد که به روغنکاري موتورها (به دليل روغن موجود در بنزين) و همچنين افزايش مداومت پروازي، نياز باشد. با وجود در اختيار بودن بمب افکن‏هاي B-52 و B-1B، نيروي هوايي ايالات متحده، درخواست توليد B-2 را به عنوان بمب‏افکني سرنشين‏دار با قابليت مانده‏گاري ذاتي بالا، ارائه نمود. اين بمب‏‎افکن، بايد داراي قابليت کمتر ديده شدن (توسط رادار) بوده و يا به عبارتي پنهان‏کار (استيلت) باشد و به اهدافي که محافظت فراواني از آنها انجام مي شود، (بدون دغدغه) حمله کند. اين خصيصه‏اي است که بسيار در قرن 21 ام، مفيد واقع خواهد شد. طرح انقلابي ادغام دو خصيصهء «کمتر مشاهده شدن با حفظ بازدهي بالاي آئروديناميک» و «توان بالاي بارگذاري مهمات»، امتيازات بسيار مهمي است که باعث تمايز B-2 از بمب‏افکن‎هاي پيشين مي‏شود. برد عبوري B-2 برابر 11000 کيلومتر بدون سوختگيري هوايي مي‏باشد. همچنين، قابليت کمتر مشاهده شدن توسط رادار، آزادي عمل بسيار بالايي در ارتفاعات بالا به اين بمب افکن مي‏بخشد، به همين دليل، برد هواپيما افزايش يافته و ميدان عمل بسيار باز و راحتي جهت سنسورهاي هدف‏ياب هواپيما فراهم مي‏شود. با استفاده از «سيستم هدف‏ياب جهاني» (GATS) كه تركيبي است از سيستم مكان‏ياب جهاني (GPS) و بمب‏هاي هوشمند هدايت شونده به وسيلهء ماهواره مانند JDAM، بمب‏افكن B-2 مي‏‏تواند از رادار بسيار پرقدرت APQ-181 جهت تصحيح خطاهاي سيستم هدف‏ياب جهاني، بهره ببرد و دقت بسيار بيشتري به هنگام استفاده از بمب‏هاي هوشمند هدايت ماهواره‏اي نسبت به بمب‏هاي معمول هدايت ليزري كسب كند. بدين طريق، بمب‏افكن B-2 قادر است 16 هدف زميني را هم‏زمان مورد اصابت قرار دهد. GATS مخفف GPS Aided Targeting System JDAM مخفف Joint Direct Attack Monition قابليت پنهان‏كاري B-2 تركيبي است از كاهش موارد زير: * تشعشعات مادون قرمز * صداي موتورها * تشعشعات الكترومغناطيس * لكهء ايجاد شده بر صفحهء رادار كه همگي موارد فوق، باعث دشوار شدن رهگيري و شناسايي اين هواپيما مي‏شود. بسياري از مشخصات رادارهايي از نوع كمتر قابل شناسايي، محرمانه باقي مانده است؛ با اين حال استفاده از مواد كامپوزيتي (تركيبي)، پوشش مخصوص روي بدنه و طرح موسوم به «بال پرنده»، مواردي هستند كه در افزايش قابليت پنهان‏‎كاري اين بمب‏افكن، تاثيرگذار مي‏باشند. بمب‏افكن B-2 دو خدمه دارد؛ يك نفر خلبان در سمت چپ و فرمانده ماموريت كه در سمت راست قرار مي‏گيرند، این دو نفر، تواني برابر چهار خدمهء بمب‏افكن B-1B يا پنج نفر خدمهء B-52 دارند: http://upload4.postimage.org/1142126/b2_4.jpg تاريخچهء عملياتي تاريخ حيات بمب‏افكن B-2 از پروژه‏اي به نام Black Project كه برنامه‏اي جهت ساخت «بمب‏افكن نفوذ كننده در ارتفاع بالا» يا HAPB بود، آغاز مي‏گردد. اين برنامه، سپس به ساخت «بمب‏افكن با تكنولوژي پيشرفته» يا ATB، تغيير جهت داد و داراي كد پروژه‏اي به نام Senior Cejay گرديد كه در نهايت منجر به توليد B-2 Spirit شد. در طول دههء 1980، رقمي بالغ بر 23 ميليارد دلار، صرف تحقيق و توليد B-2 گرديد. همچنين با تغيير جهت هدف پروژه كه در سال 1985 از ساخت بمب‏افكن ارتفاع بالا به يك بمب‏افكن ارتفاع پائين تغيير يافته بود، هزينه‏ها به شدت افزايش يافتند، زيرا به يك طراحي مجدد عظيم نياز بود. به دليل پنهان‏كاري شديدي كه در طول مدت طراحي و ساخت B-2 اعمال مي‏شد و پروژهء ساخت آن، يكي از محرمانه‏ترين برنامه‏هاي نيروي هوايي ايالات متحده به شمار مي‏رفت، هيچ فرصتي جهت انتقاد از حجم سنگين هزينه‏هاي اين پروژه در نزد افكار عمومي ايجاد نشد. HAPB مخفف High Altitude Penetrating Bomber ATB مخفف Advanced Technology Bomber اولين هواپيماي B-2 به تاريخ 22 نوامبر 1988 از آشيانهء خود در تاسيسات شمارهء 42 پايگاه هوايي Palmdale در كاليفرنيا (مكاني كه در آنجا ساخته شد) بيرون آورده شد و به نمايش عموم درآمد. اولين پرواز B-2 به تاريخ 17 جولاي 1989 انجام پذيرفت. مراكز ذيل كه همگي در كاليفرنيا واقع هستند، عهده‏دار انجام تست‏هاي پروازي، مهندسي، طراحي و توليد اين هواپيما بودند: * Combined Test Force * Air Force Flight Test Center * Edwards Air Force Base روح میسوری اولين هواپيماي B-2 كه به نام «روح ميسوري» يا Spirit of Missouri نام گذاري شده بود، به تاريخ 17 دسامبر 1993 تحويل نيروي هوايي شد. دپوي تعمير و نگهداري اين هواپيما، بر عهدهء يك پيمان‏‎كار طرف قرارداد نیروی هوایی ايالات متحده است كه اين هواپيماها را در مركز لجستيك نيروي هوايي واقع در پايگاه هوايي Tinker در شهر اوكلاهاما پشتيباني و سرويس مي‏نمايد. پیمانکاران تولید B-2 پیمانکار اولیهء B-2 جهت طراحی کل سیستم ها و یکپارچه سازی بین آنها، بخش یکپارچه‏سازی سیستم‏های کمپانی معظم نوروثوروپ – گرومن است. شرکتهای فرعی ذیل نیز در تولید B-2 شرکت داشته اند: * Boeing Integrated Defense Systems * Hughes Aircraft * General Electric Aircraft Engines پیمانکار دیگر، شرکت سازندهء ادوات آموزشی جهت خدمهء این بمب افکن است. این ادوات آموزشی، شامل «سیستم آموزش تسلیحات» و «سیستم آموزش ماموریت» می باشد که ساخت آن توسط شرکت Link Simulation & Training انجام شده است. این شرکت، شاخه ای از کمپانی L-3 Communications محسوب می شود که L-3 نیز در گذشته جزئی از بخش آموزشی کمپانی هیوز موسوم به HTI یا Hughes Training Inc محسوب می شده است. شرکت Link که در گذشته با نام دیگر CAE یا Link Flight Simulation Corp شناخته می شد، همچنین عهده دار توسعه، تعمیر و نگهداری و آشناکردن خدمه با این سیستم‎های آموزشی نیز شد. مقاطعه‏كاران توليد B-2 توسط لابي‏هاي پرنفوذ، نمايندگان كنگرهء ايالات متحده را مجاب كردند تا مخارج عظيم توليد اين بمب‏افكن را مورد حمايت قاطع قرار دهند. پايگاههاي B-2 تا اوائل سال 2003، پايگاه نيروي هوايي ايالات متحده به نام وايت‏من واقع در ميسوري، مركز اصلي عملياتي بمب‏افكن‏هاي B-2 محسوب مي‏شد. سپس تاسيسات ويژهء تعمير و نگهداري B-2 ها در پايگاه نظامي مشترك بريتانيا و ايالات متحده به نام ديگوگارسيا واقع در اقيانوس هند ساخته شد. به دنبال آن و در سال 2005، اين تاسيسات در جزيرهء گوآم نيز استقرار يافتند. تجهيزات ويژهء اين تاسيسات، در پايگاه نيروي هوايي بريتانيا به نام Fairford در Gloucestershire انگلستان ساخته شدند. [align=center]http://aycu29.webshots.com/image/23668/2002458723087263720_rs.jpg[/align] [align=center]B-2 بر فراز پایگاه هوایی وایت من[/align] [align=center]http://aycu05.webshots.com/image/26844/2000404888762951587_rs.jpg[/align] * جزيرهء ديگوگارسيا يا Diego Garcia متعلق به بريتانيا مي‏باشد و در اقيانوس هند – حدود 1600 كيلومتري جنوب هندوستان - واقع است. (اين جزيره از جنوبي ترين ساحل ايران، فاصله اي در حدود 3400 كيلومتر دارد) * جزيرهء گوآم يا Guam، متعلق به ايالات متحدهء آمريكا مي‎باشد و در غرب اقيانوس آرام قرار دارد. * گلوس‏ترشر يا Gloucestershire شهري در جنوب غربي انگلستان است. پايان كار B-2 ؟ سوالي كه باقي مي‏ماند دربارهء افزايش هزينه‏هاي برنامهء توليد بي-2 مي‏باشد. برخي كارشناسان بر اين اعتقاد هستند كه دليل صرف هزينه‏هاي سنگين ممكن است درنظر گرفتن توليد بمب‏افكن‏هاي ديگري در لواي پروژهء black projects باشد. البته هزينه‏هاي صرف شده مي‏تواند بر اساس تعداد هواپيماي توليد شده و تحقيقات فراوان انجام شده جهت توليد بي-2 توجيه‏پذير شود. در طول دوران جنگ سرد، بمب‏افكن‏هاي سنگين تنها به جهت پرتاب بمب‏هاي هسته‏اي طراحي و ساخته شدند و با افزايش مخارج نظامي، حمايت از توليد آنها كاهش يافت. به تاريخ مي 1995، بر طبق مطالعاتي كه انجامش توسط كنگره درخواست شد، «موسسهء تحليل دفاعي» به اين نتيجه رسيد كه پس از فروپاشي اتحاد شوروي، نيازي به توليد B-2 هاي بيشتر نمي‏باشد. سابقهء شركت در جنگ واقعي از نظر بسياري از كارشناسان، ريسك استفاده از بي-2 در پيكار حقيقي به دليل گراني بيش از حد، تمسخرآميز است و توجیه منطقی ندارد. اما اين در حالي است كه بي-2 تاكنون در سه عمليات جداگانهء رزمي شركت داشته است. اولين مورد استفاده از بي-2 در جريان جنگ كوزوو به سال 1999 بود. در جريان اين نبرد، هواپيماهاي بي-2 بسيار موفق عمل كردند و براي اولين مرتبه در جهان، بمب‏هاي هدايت ماهواره‏اي JDAM را به جهانيان معرفي كردند. به دنبال موفقيت عمليات كوزوو، اين بمب‏افكن‏ها در عمليات آزادسازي افغانستان از دست طالبان و همچنين عمليات آزادسازي عراق شركت جستند. http://upload4.postimage.org/1142061/b2_15.jpg بي-2 اولين هواپيمايي جنگي بود كه تاخت و تاز خود را بر فراز افغانستان آغاز كرد. بي-2 ها پس از فرو ريختن هزاران تن بمب بر روي مقرهاي اصلي رژيم طالبان، خود را به پايگاه هوايي واقع در جزيرهء ديگوگارسيا مي‏رساندند و پس از فرود، سوختگيري و تعويض خدمه، پرواز بعدي خود را بلافاصله آغاز مي‏كردند. اين عمل، با فشردگي بيشتر، در جريان جنگ عراق نيز از پايگاه ديگوگارسيا به اجرا درآمد. هرچند ماموريت گروهي ديگر از بي-2 ها برفراز عراق، از محل پايگاه هوايي وايت‏من واقع در ميسوري انجام پذيرفت. ماموريتها بر فراز عراق، همگي به بيش از 30 ساعت پرواز مداوم نياز داشتند كه گاه در برخي ماموريتها، اين زمان به فراتر از 50 ساعت پرواز مداوم مي‏رسيد. در اين گونه پروازهاي طولاني مدت، خدمهء بي-2 ها به منظور غلبه بر خواب، مجبور به استفاده از قرص‏هاي محرک و ضدخواب موسوم به Modafinil يا Amphetamine مي‏شدند تا قابليتهايشان در جريان پروازهاي طولاني، حفظ شود. مرکز آزمایش و ارزیابی عملیاتی پنتاگون در گزارش سالانهء خود به سال 2003 گزارش داد که تعمیر و نگهداری بمب افکن های اسکادران YF03 به شکل مطلوبی انجام نمی شود؛ دلیل این امر، به وجود مواد به کار گرفته شده جاذب امواج رادار یا ادواتی است که باعث حفظ وضعیت «کمتر دیده شدن» در این هواپیما می شود. در این گزارش همچنین ذکر شده است که سیستم های آویونیک دفاعی این بمب‏افکن، در برابر بروز تهدیدات جدید، برای اعلام اخطار مناسب، دچار نقصان می‏باشند. با وجود این مشکلات، بی-2 ها با حداکثر میزان آمادگی، در عملیات آزادسازی عراق به سال 2003 شرکت جستند و در جریان این جنگ، 583 عدد بمب هدایت ماهواره‏ای از نوع JDAM به سوی اهداف از پیش تعیین شده پرتاب کردند. رادار کنترل آتش شرکت نورثروپ – گرومن، یک رادار جدید برای این بمب افکن طراحی کرده است که دارای خاصیت پوشش جذب تشعشعات می باشد تا ویژگی رادارگریزی بی-2، هنگام به کارگیری موثر سیستم رادار، کاهش نیابد. این مواد جدید که در اصطلاح Alternate High-Frequency Material یا AHFM نامیده می شوند، به وسیلهء چهار روبات پاشیده می شوند. به وسیلهء رادار AN/APQ-181 ساخت Raytheon، که یک رادار ضربتی از نوع مخفی می باشد و در J-band کار می کند، خلبان بی-2 قادر است تا هواپیما را در پوشش عوارض طبیعی زمین نظیر کوهها و تپه ها به پرواز درآورد. این امر با پرواز بی-2 در ارتفاع 200 فوتی در پایگاه هوایی ادوارد مورد آزمایش و اثبات قرار گرفته است. به تاریخ نوامبر 2007، کمپانی سازنده رادار، Raytheon، قراردادی را جهت توسعهء رادار جدید از نوع AESA که در باند Ku کار می کند، بدست آورد. این رادار جدید جهت جلوگیری از تداخل کار رادار بی-2 با سیستم های ماهواره ای تجاری، قرار است پس از سال 2007 ساخته و تا پایان سال 2010 در بی-2 ها نصب شود. سیستم های اقدام الکترونیکی متقابل یا ECM * گیرندهء اخطار راداری (RWR) ساخت لاکهید مارتین * سیستم کمکی و مدیریت دفاعی Defensive Management System یا DMS ساخت نورثروپ – گرومن و لاکهید مارتین به نام AN/APR-50 سیستم های ناوبری و ارتباطات مجموعهء سیستم ناوبری بی-2، شامل موارد زیر است: * سیستم ناوبری تاکتیکی هوایی ساخت راک ول کالینز به نام Rockwell Collins TCN-250 * «ابزار ویژهء فرود» یا ILS به نام VIR-130A Instrument Landing System سیستم ارتباط رادیویی بی-2 ساخت شرکت راک ول کالینز (Rockwell Collins) است. سیستم Milstar که یک مجموعهء بسیار پیشرفتهء استراتژیکی و تاکتیکی رلهء امواج ماهواره ای می باشد، در بی-2 های سری Block 30 نصب شده است. کابین کابین برای جای دادن دو خدمه ساخته شده است. در کابین بی-2، از یک نمایشگر رنگی 9 کاناله موسوم به electronic flight instrumentation system یا EFIS استفاده شده است. بر روی این نمایشگر، اطلاعات پرواز، موتورها، داده های کسب شده به وسیلهء حسگرها و وضعیت مهمات هواپیما به نمایش گذاشته می شود. خلبان به وسیلهء تنها یک کلید سه حالته، می تواند هواپیما را در حالت برخاستن (Takeoff mode)، حالت جنگی (go-to war mode) و حالت فرود (Landing mode) قرار دهد. http://upload4.postimage.org/1142050/b2_12.jpg تسليحات تمامی مهماتی که در بی-2 نصب می شوند، درون محفظه های داخل بدنه و در 2 محل جداگانه در مرکز هواپیما جای می گیرند. بی-2 قادر است تا 40000 پاوند مهمات شامل تسلیحات معمول و هسته ای، بمب های هدایت شوندهء بسیار دقیق از نوع JDAM، بمب های سقوط آزاد و تعدادی جنگ افزار ویژهء ماموریتهای دریایی با خود حمل کند. هر جایگاه درونی مخصوص نصب مهمات، مشتمل بر یک «محل پرتاب چرخشی» (Rotary Launcher Assembly) و دو «محل قفسه ای شکل» (Bomb Rack Assembly) حمل بمب می باشد. * تا 40000 پاوند (18000 كيلوگرم) بمب 500 پوندي از نوع Mk82 به تعداد حداكثر 80 عدد نصب شده در محل BRA * تا 27000 پاوند (12000 كيلوگرم) بمب 750 پوندي از نوع CBU به تعداد حداكثر 36 عدد نصب شده در محل BRA * تا 16 بمب، هر كدام حداكثر به وزن 2000 پوند از نوع بمب‏هاي Mk84 و JDAM-84 و JDAM-102 در محل RLA * تا 16 عدد بمب هسته‏اي سقوط آزاد از نوع B61 يا B83 در محل RLA * بمب هسته ای بسیار پرقدرت «استحکام شکن» یا «نفوذگر به داخل زمین» به نام B61-11 جهت استحکامات حفاظت شدهء نصب شده در زیر زمین. * موشک کروز استراتژیک بسیار پیشرفتهء AGM-129؛ با برد 1500 مایل (2400 کیلومتر). * 16 بمب هدایت ماهواره ای JDAM (محل قفسه ای حمل مهمات (Bomb Rack Assembly) در بی-2، اخیرن توسط کمپانی نورثورپ – گرومن مورد بهینه سازی قرار گرفته است و در این محل، اکنون می توان 80 عدد بمب JDAM نصب کرد.) به كارگيري سيستم‏هاي جديد الكترونيكي در Block 30 B-2A، استفاده از تسلیحاتی نظير JSOW و بمب های هدایت لیزری GBU-28 را فراهم كرده است: * بمب هدایت شوندهء موسوم به JSOW یا AGM-154 Joint Standoff Weapon * موشک هوا به سطح JASSM یا Joint Air-to-Surface Stand-off Missiles * بمب هدایت شوندهء WCMD یا Wind Compensated Munitions Dispenser تصویری از یک بمب JSOW http://i10.tinypic.com/29ojqbn.gif یک «سیستم رابط تسلیحاتی» جدید موسوم به GWIS یا Generic Weapons Interface System در هنگام ارتقاء بی-2 ها به استاندارد Block 30 در آنها تعبیه شده است. به کمک این مجموعهء دیجیتال جدید، بی-2 قادر می شود تا مخلوطی از تسلیحات گوناگون مبتنی بر تکنولوژی Stand-Off (همانند JSOW) و direct attack munitions (همانند JDAM) را هم زمان و در یک سورتی پرواز، حمل نماید. بدین جهت، بی-2 می تواند هم زمان به 4 نوع از اهداف مختلف در یک ماموریت حمله کند. http://upload4.postimage.org/1142108/b2_2.jpg موتور 4 موتور توربوفن F118-GE-100 ساخت جنرال الکتریک، در داخل بدنهء بالها، جاسازی شده اند. در قسمت اگزوز این موتورها، سیستم خنک کننده ای تعبیه شده است تا میزان حرارت و بالطبع میزان لکهء حرارتی ایجاد شده توسط بی-2، کاهش یابد. این موتورها، بی-2 را با وزن ناخالص معادل 336500 پاوند قادر می سازند تا به راحتی از باند برخاسته و به حداکثر سرعت زیرصوت دست یابد. غلاف مخصوص سوختگیری هوایی، در مرکز هواپیما و پشت کابین تعبیه شده است: http://upload4.postimage.org/1142043/b2_8.jpg بي-2 در نمایشگاه هوايي به علت قيمت سرسام‏آور بي-2، نمايش آن در انظار عموم در آيندهء نزديك محتمل به نظر نمي‏رسد. به سال 2004 و در جريان انجام آزمايشات درجا (Static)، بي-2 در محل موزهء نيروي هوايي ايالات متحده در نزديكي ديتون در ايالت اهايو به نمايش عموم درآمد. اين آزمايشات به منظور سنجش سازهء بدنه و همچنين تست فشار تخريبي وارد بر يك نقطه انجام شدند. تيم ترميم كنندهء اين موزه، به مدت بيش از يكسال، جهت نصب دوبارهء قسمتهاي آسيب ديدهء بدنه صرف كردند. اين وصله‏هاي بدنه، به طور واضحي تنها قسمتهاي ظاهري بي-2 را شامل مي‏شدند، زيرا انجام آزمايشات درجا بر روي بدنه، به قسمتهاي داخلي‏تر، نتوانسته خسارتي وارد آورد. اگر اين آزمايشات بر روي يك بي-2 واقعي و عملياتي انجام مي‏شدند، اين نمايشگاه، مي‏توانست به عنوان نمايش دهندهء گران‏ترين مصنوع دست بشر شناخته شود. يگانهاي به خدمت گيرندهء بي-2 * گردان 509 ام، مستقر در پايگاه هوايي وايت‏من (Whiteman) شامل اسكادرانهاي بمب‏افكن 13 ام، 393 ام و اسكادران آموزشي 394 ام * گردان 53 ام، مستقر در پايگاه هوايي اگلين (Eglin) شامل اسكادران 72 ام آموزش و ارزيابي متعلق به پايگاه وايت‏من * گردان 57 ام، مستقر در پايگاه هوايي نليس (Nellis) شامل اسكادرانهاي مسلح شدهء 325 ام و 715 ام (غيرفعال) http://upload4.postimage.org/1142153/b2_9.jpg موضوعات متفرقه در مورد بي-2 * هر بي-2 كه با وزن متعارف 71668 كيلوگرم به پرواز درمي‏آيد، 30 دلار بر هر گرم، يا معادل دو برابر قيمت طلا، بر ماليات دهندگان آمريكايي هزينه ايجاد كرده است. * همهء بي-2 ها با نام‏هاي ايالات گوناگون آمريكا اسم گذاري شده‏اند. اين نام گذاري به صورت عبارت «روح + نام ايالت» معرفي شده است. اين موضوع دو استثناء دارد: هواپيماي شمارهء يك (AV-1) كه به نام «روح آمريكا» يا Spirit of America و هواپيماي شمارهء 19 (AV-19) كه به نام روح كيتي‏هاوك يا Spirit of Kitty Hawk اسم گذاري شده‏اند. * بي-2، همانند بمب‏افكن F-117، بر پايهء قابليت كمتر ديده شدن يا ايجاد لكهء بسيار كوچك بر روي صفحهء رادار، ساخته شده است. * به دلائلي كه هنوز محرمانه نشده‏اند، لبه‏هاي حملهء بالها در بي-2، به وسيلهء يك جريان الكتريكي بسيار پرقدرت كه منشا آن با جريان خروجي اگزوزهاي بي-2 متفاوت است، شارژ مي‏شوند. * تقويت موتورهاي كم كشش بي-2 توسط كارشناسان Jane's Defence مورد پيشنهاد قرار گرفته است. * امروزه ثابت شده است كه گازهاي يونيزه شده (پلاسما) كه توسط آنتن رادار بي-2 ساطع مي‎‏شوند، تاثيري به مراتب بيش از اندازهء شكل ظاهري يك جسم جامد در افزايش سطح مقطع راداري، ايفا مي‏كنند. ممكن است دليل القاي ولتاژ قوي به لبه‏هاي حمله در بي-2، كاهش اين تشعشعات باشد. دليل ديگر مي‏تواند كاهش ميزان اصطكاك (پسا) باشد؛ زيرا هنگامي كه قسمتهاي متحرك لبهء حمله (نظير اسلت‏ها) در جهت خاصي خم مي‏شوند، هواي يونيزه شده‏اي كه به درون فضاي خالي ايجاد شده نفوذ مي‏كند يا ايجاد مي‎‏شود، به وسيلهء ولتاژ قوي القاء شده، اثرش كم شده يا از بين مي‏رود. به بیانی ديگر، صحت اين امر – يعني القاي ولتاژ بسيار قوي به لبهء حمله جهت كاهش ميزان پسا در سرعتهاي مافوق صوت – پیشتر و به سال 1968، در جريان آزمايشاتي كه در داخل تونل باد انجام گرفته، توسط مهندسين عاليرتبهء کارخانهء نورثروپ، به اثبات رسيده بود. این آزمایشات القای ولتاژ قوی به لبه های حمله، همچنین به منظور کاهش صدای ایجاد شده ناشی از برخورد جریان باد به بالها انجام شده بودند. (چگونگی و حقیقت این امر بر میزان کاهش صدای برخورد باد به بالهای بی-2، هنوز مشخص نشده است.) * بمب افکن بی-2، رسمن به عنوان یک هواپیمای زیرصوت شناخته می شود؛ به همين جهت نمي‏تواند خود را به سرعت به يگانهاي عمل‏كننده برساند. اين نقيصه، حقيقتي است كه در اغلب اوقات، ناديده گرفته مي‎شود. * تيم فوتبال «كانزاس سيتي بريگاد»، از طرح هواپيماي بي-2 به عنوان آرم باشگاه استفاده مي‏كند. * به تاريخ 2 سپتامبر 1996، در يك بحث جنجالي، صنايع هوافضاي بريتانيا (BAe) يك فيلم ويدئويي به نمايش درآورد. در آن فيلم نشان داده مي‎‏شد كه بمب‏افكن رادارگريز B-2 كه در ارتفاع كم در حال پرواز بود، توسط سيستم دفاع هوايي بسيار قديمي رپير (Rapier SAM system) در محل پايگاه هوايي فارنبرو (Farnborough) مورد رهگيري و شناسايي قرار گرفته است. اين سيستم قديمي رپير، به تازگي مورد بهينه‏سازي رادار و سيستم‏هاي شناسايي قرار گرفته است و بر طبق ادعا و مستندات مقامات Bae، مي‏تواند چنين هواپيماهايي را به راحتي مورد شناسايي و رهگيري قرار دهد. سیستم دفاع هوایی رپیر http://upload4.postimage.org/1142229/6_8506130391_L600.jpg مشخصات عمومي B-2A سري Block 30 خدمه: 2 نفر طول: 20.9 متر = 60 فوت فاصلهء دو سر بالها: 52.12 متر = 172 فوت ارتفاع: 5.1 متر = 17 فوت مساحت بالها: 460 متر مربع = 5000 فوت مربع وزن خالي: 71700 كيلوگرم = 158000 پاوند وزن بارگذاري شده: 152600 كيلوگرم = 336500 پاوند حداكثر وزن مجاز براي برخاستن: 171000 كيلوگرم = 376000 پاوند پيشرانه: 4 موتور توربوفن ساخت جنرال الكتريك به نام F118-GE-100 با كشش هركدام 17300 پاوندفيت = 77 كيلونيوتن قابليت‏ها حداكثر سرعت: 764 كيلومتر بر ساعت = 475 مايل بر ساعت = 410 نات بر ساعت برد: 12000 كيلومتر = 6500 مايل = 5600 ناتيكال مايل سقف پرواز خدمتي: 15000 متر = 50000 فوت وزن بارگذاري بال: 329 كيلوگرم بر مترمربع = 67.3 پاوند بر فوت مربع نسبت كشش به وزن: 0.205 [align=center]فهرست بمب‏افكن‏هاي B-2[/align] [align=center]http://aycu23.webshots.com/image/26142/2005976810902281225_rs.jpg[/align] شناسنامهء كلي نوع هواپيما: بمب‏افكن استيلت (مخفي از رادار) سازنده: نورثروپ – گرومن اولين پرواز: 17 / 07 / 1989 ورود به خدمت: آوريل 1997 وضعيت: عملياتي كاربر: نيروي هوايي ايالات متحده آمريكا تعداد ساخته شده: 21 فروند قيمت: 1.157 تا 2.2 ميليارد دلار (در سال 1998) منابع جهت اطلاعات بیشتر: [align=left]B-2 Wikipedia B-2 Airforce Technology[/align]
  25. [align=center]صنایع هوافضای اسرائیل از آغاز تاکنون[/align] چندی پیش در اسرائیل، مانوری برای مقابله با حمله اتمی اجرا شد که در این مانور صراحتن از ایران به عنوان تهدید بالقوه و بسیار جدی در این زمینه یاد شد. جدا از اهداف تبلیغاتی که بر چنین حرکتی مترتب است، باید توجه نمود که اسرائیل در مقابل کوچکترین احتمالات احتمالی ایران نیز در حال کسب آمادگی است. نخستین گام در مقابله با هر تهدیدی، رسیدن به شناختی درست و واقعبینانه از آن تهدید است. [align=center][/align] اسرائيل توليدكنندهء انواع متنوعي از مهمات، سلاح‌هاي كوچك، سيستم‌هاي الكترونيكي پیشرفته، تانك و. . . است. طي 40 سال گذشته، اسرائيل براي افزايش توان نظامي خود، فعاليت‌هاي بسیار گسترده‌اي انجام داد كه منجر به شكل‌گيري نيروهاي دفاعي اسرائيل (IDF) گرديد. اسرائيل كه صاحب سه شركت مهم دفاعي است، شركت‌هاي خصوصی را نيز به تجهيز IDF تشويق نمود. توسعه صنايع نظامي اسرائيل باعث صادرات گسترده‌اي شد كه هم‌اكنون مهمترين درآمد اين کشور را شامل مي‌شود. [align=center][/align] پس از كاهش تقاضاي ادوات نظامي در 15 سال تأخير، اسرائيل توجه خود را به بازار غيرنظامي نيز معطوف ساخت و تحقيق و توسعه در اين بخش را به صورت وسيعتري دنبال نمود. به طوري كه در حال حاضر يكي از پيشرفتهترين صنايع هوافضاي دنيا را دارا مي‌باشد. به طور كلي قابليتهاي هوافضايي اسرائيل، ناشي از نيازهاي دفاعي و جنگي بوده است و این کشور را به سمت استقلال در زمينههاي مختلف از جمله هوافضا سوق داده است. حركت‌هاي اوليهء اسرائيل در زمينه‌هاي دفاعي، به دههء 1920 بر مي‌گردد. براي مقابله با تهدیدات اعراب، گروهي به نام jewish ساخت نارنجك‌هاي دستي را آغاز كرد. در اوايل دههء 1930، اين گروه كارگاه‌هاي كوچك توليد سلاح را به صورت مخفيانه تأسيس كردند كه بعدها (در سال 1948) به نام صنايع نظامي اسرائيل يا IMI شناخته شد. IMI در دو دههء اول فعاليت خود، سلاح‌هاي پايه‌اي كه توسط IDF استفاده مي‌شد را توليد مي‌كرد. آن زمان، هواپيماها و سلاح‌هاي پيشرفته‌تر مورد نياز اسرائيل از طريق كشورهاي خارجي مخصوصاً فرانسه تأمين مي‌شد. عامل محرك اسرائيلي‌ها در شتابگيري براي توليد سلاح‌هاي پيشرفته‌تر، جنگ 6 روزه 1967 بود. در طول اين جنگ، فرانسه فروش تسلیحات نظامي به اسرائيل را تحريم كرد. اين تحريم شامل هواپيماهاي ميراژ نيز مي‌شد و پس از آن اسرائيل به سمت آمريكا سوق داده شد تا هواپيماهاي نظامي خود را از اين طريق تأمين كند و در همين زمان هم سرمايه‌گذاري بيشتر براي توليد صنايع خود را آغاز كرد. در اين راستا صنايع هواپيماسازي اسرائيل IAI نيز به عنوان يك شركت دولتيِ تعمير و نگهداري هواپيما، در سال 1953 تأسيس شد. طولي نكشيد كه اين شركت توسعه و مونتاژ انواع هواپيما را آغاز نمود. هواپيماي كفير kfir اين شركت به زودي جايگزين ميراژهاي فرانسوي شد. اين شركت همزمان با توليد هواپيماهاي آراوا (Arava) و نشر (Nesher)، با انعقاد قراردادهايي با مهمترين شركت‌هاي آمريكايي از جمله بوئينگ و لاكهيد مارتين، جزء همكاران اصلي اين شركت‌ها شد و بدين ترتيب سريعن رشد كرد. به طوري كه تعداد كاركنانش در اواخر دهه 1970 از 4000 نفر به 14000 نفر رسيد. افزايش توانايي اسرائيل در بخش صنايع نظامي، انگيزه‌اي براي توليد هواپيماي كاملاً اسرائيلي به نام لاوي (Lavi) شد. در نيمهء اول دهه 1980، صنایع IAI، سيستم‌هاي الكترونيك، اويونيك و سلاح‌هاي اين هواپيما را توليد كرد و اولين پيش نمونهء آن را در سال 1986 به پرواز درآورد. اما از آنجايي كه اين پروژه هزينه‌هاي زيادي دربرداشت، يك سال بعد لغو شد. پس از لغو پروژه لاوي، IAI، توسعهء محصولات نظامي و غيرنظامي را به صورت متنوع‌تري دنبال نمود كه از آن جمله مي‌توان به رادار سيستم، سيستم‌هاي سلاح دقيق، هواپيماي بدون سرنشين و هواپيماي نظامي و غيرنظامي ديگر اشاره نمود. بيشتر اين محصولات بر پايه تكنولوژي‌هايي ساخته شدند كه در جريان پروژه لاوي به دست آمدند. در حال حاضر بيش از 150 شركت نظامي در اسرائيل فعالند كه درآمدي در حدود 3.5 ميليارد دلار دارند. سه شركت مهم دولتي اسرائيل IMI، IAI و رافائل هستند كه توليدكنندهء سلاح‌هاي معمولي تا ابزار پيشرفتهء دفاعي مي‌باشند. شركت‌هاي خصوصي نسبتن بزرگ اسرائيلي نيز البيت سيستم (Elbit Systems) و تاديران Tadiran هستند كه عمومن بر روي ابزار الكترونيكي دفاعي تمركز دارند. هم اكنون نزديك به 50 هزار نفر در صنايع نظامي اسرائيل مشغول به كار مي‌باشند. بخش صادرات نظامي با نام SIBAT كه زير نظر وزارت دفاع مي‌باشد، مسؤوليت بازاريابي و فروش توليدات IDF را داراست. پس از لغو پروژه لاوي، IAI به كمك آمريكا محصولات خود را تنوع بخشيد و ماهواره‌هاي Amos و Ofeq و اولين سیستم موشكي ضد موشك بالستيك آرو Arrow را توليد نمود. هواپيماهاي بدون سرنشين «هانتر» نيز كه هم اكنون مشتريان زيادي در سطح جهان دارد از جمله توليدات اين شركت است. IAI همچنين در بخش تعمير و نگهداري انواع هليكوپتر و هواپيما نيز رشد كرد. طراحي، توسعه و توليد انواع سيستم‌هاي زميني و دريايي، تجهيزات راداري، تجهيزات جنگ الكترونيك و موشك نيز در حال حاضر توسط IAI انجام مي‌گيرد. فروش اين شركت در سال 2000 در حدود 2.8 ميلياد دلار بوده است. در ضمن اين شركت در همان سال، 1600 قرارداد جديد به ارزش 2.6 ميليارد دلار را نيز منعقد نموده است. در حال حاضر فعاليت‌هاي اصلي هوافضاي اسرائيل شامل بخش‌هاي زير مي‌باشد: - توسعه و ساخت انواع هواپيماها - پرنده‌هاي بدون سرنشين و سيستم‌هاي شناسايي - سوار كردن و نصب تجهيزات بر روي هواپيما - سيستم‌هاي جنگ‌افزار هدايت‌شونده - سيستم‌هاي موشكي - سيستم‌هاي جستجو و نجات هوايي - سيستم‌هاي جنگ الكترونيك - تجهيزات پيشرفت منحرف‌كننده‌ي الكترونيكي و سيستم‌هاي هوشمند - رادارهاي اپتيك - سيستم‌هاي راديويي و ارتباطي نظامي - سيستم‌هاي ناوبري و هدايت و نمايش كابين هواپيما - سيستم‌هاي ماهواره‌اي و تصويربرداري هوايي پيشرفته - به روزرساني هلي‌كوپترها - سيستم‌هاي زميني [align=center]جدول سلاح‌هاي اسرائيل[/align] [align=center][/align] اسرائيل داراي چندين شركت دولتي و غيردولتي قدرتمند در صنايع هوافضايي است كه از آن جمله مي‌توان به صنايع هوافضاي اسرائيل IAI، صنايع نظامي اسرائيل IMI، شركت رافائل، شركت سيستم‌هاي البيت، شركت تاديران، شركت سايكلون، شركت موتورهاي بت-شمش، شركت سيلورآرو و شركت سيستم‌هاي هوايي رادوم اشاره نمود. صنايع هوافضاي اسرائيل IAI صنايع هوافضاي اسرائيل يك شركت كاملن دولتي است كه توليد انواع سيستم‌هاي دفاعي را براي رفع نيازهاي داخلي و صادرات بر عهده دارد. اين شركت كه بزرگترين مجموعه هوافضاي اسرائيل مي‌باشد، از چهار بخش اصلي زير تشكيل شده است: * بخش نگهداري هواپيما كه خود شامل چهار بخش مي‌شود: شهام (اورهال و به روزرساني هواپيما)، مشام (اورهال موتور)، متام (تعمير و نگهداري هواپيما) و مشاب (اورهال تجهيزات). * بخش الكترونيك كه شامل چهار زیربخش است: صبات (تكنولوژي‌ها و سيستم‌هاي فضايي)، تمام (ابزار دقيق)، ملام (مهندسي سيستم‌هاي تركيبي)، و شركت‌هاي صنايع الكتروني التا. * بخش هواپيمايي كه شامل شش زیربخش است: تشن (مهندسي و توسعه زيرساخت‌ها)، لاهاو (مونتاژ و به روزرساني هواپيماهاي نظامي)، كيام (توليد و مونتاژ هواپيماهاي نظامي)، هالكام (توليدات تجهيزات هوانوردي)، ماتان (هواپيماهاي غيرنظامي) و مالات (هواپيماهاي بدون سرنشين). * بخش تكنولوژيكي كه شامل چهار زيربخش است: رامتا (اجزا و سيستم‌ها)، شهال (سيستم‌هاي سرور هيدروليك)، ماتا (هواپيماهاي غيرنظامي) و كلان (صندلي‌ها و هواپيماهاي executive). IAI در سال 1933 به عنوان كارگاه ماشين‌سازي فعاليت خود را آغاز كرد. مدتي بعد مسئوليت تعمير و به روزرساني هواپيماهاي مختلفي را كه در طول جنگ مورد استفاده قرار مي‌گرفتند، به عهده گرفت و بدين ترتيب به ميزان قابل ملاحظه‌اي در اين كار تبحر يافت. اما اين سازمان با نام شركت هواپيمايي بدك (Bedek) در سال 1953، یعنی 5 سال پس از اعلام استقلال اسرائیل، بنيانگذاري شد. در سال 1968 با نام IAI و با مسؤوليت محدود زير نظر وزارت دفاع قرار گرفت. اين شركت از سال 1953 توسعه و مونتاژ انواع هواپيماها را آغاز كرد كه هواپيماي كفير، آراوا و نشر از آن جمله بودند. در اوائل دهه 1980، IAI تصميم به ساخت هواپيماي كاملن اسرائيلي لاوي گرفت و پس از توسعه سيستم‌هاي اويونيك و الكترونيك و سلاح‌هاي آن، اولين پيش‌نمونه از اين هواپيما را در سال 1986 به پرواز درآورد. افزايش هزينه‌هاي اين پروژه، يك سال بعد منجر به لغو آن شد. پس از لغو پروژه لاوي IAI به كمك آمريكا توسعه محصولات نظامي و غيرنظامي خود را به صورت متنوع‌تري دنبال كرد كه از آن جمله مي‌توان به ماهواره‌هاي آموس و افق، اولين موشك ضد موشك بالستيك آرو (هما)، انواع رادار سيستم، سيستم‌هاي سلاح دقيق، انواع پرنده‌هاي بدون سرنشين، سيستم‌هاي زميني و دريايي، تجهيزات جنگ الكترونيك هواپيماي نظامي و غيرنظامي اشاره نمود. در سال 1968، IAI اجازه توليد هواپيماهاي jet commande executive aircraft را از كمپاني آمريكايي راك‌ول دریافت کرد. در دههء 1990، IAI توليد هواپيماي تجاري Galaxy را با همكاري خانواده Pritzke در شيكاگو آغاز نمود. علاوه بر آن در اواخر دهه 1970 بخش تعمير و نگهداري IAI با نام Bedek اورهال هواپيماهاي بوئينگ 707 را آغاز نمود. اين بخش در حال حاضر تعمير و به روزرساني انواع هواپيماهاي غيرنظامي را انجام مي‌دهد. قراردادهاي جديد غيرنظامي IAI در سال 2000 در حدود 101 ميليارد دلار بوده است. به طور كلي فعاليت‌هاي كنوني IAI شامل موارد زير است: - فضا - دفاع محلي - توسعه و ساخت هواپیماهاي تجاري - به روزرساني هواپيما و هليكوپترها - پرنده‌هاي بدون سرنشين - سيستم‌هاي هوشمند - هدايت، كنترل و فنّـاوري اطلاعات - سيستم‌هاي ناوبري - سيستم‌هاي زميني - دفاع ملي شركت IAI با بيش از 15000 كارمند و 1.6 ميليارد دلار فروش خارجي در حال حاضر بزرگترين صادركننده صنعتي اسرائيل مي‌باشد. صنايع نظامي اسرائيل (IMI) سازمان صنايع نظامي اسرائيل (IMI) نيز يك شركت دولتي است كه عمده توليدات آن در زمينه تسليحات و سيستم‌هاي دفاعي، در راستاي رفع نيازهاي IDF مي‌باشد. اين شركت داراي چندين هزار كارمند در بيش از دو جين كارخانه است. اين شركت كه در سال 1933 تأسيس شده است در حال حاضر، توليد كنندهء بوسترهاي ماهواره‌اي و انواع پرنده‌هاي بدون سرنشين، تانكهاي سوخت خارجي و موشك‌هاي هوا به زمين متنوع است. مسئوليت اين شركت در وهله اول، توليد تسليحات مورد نياز IDF بوده و در درجهء دوم، توليد و توسعه انواع تسليحات به منظور فروش خارجي و توليدات شيميايي و متالورژي در بخش غيرنظامي مي‌باشد. IMI داراي 9 بخش تخصصي است كه هر يك از آنها به چندين زیربخش تقسيم شده است. اين شركت در سال 1948 تحت نظارت وزارت دفاع قرار گرفت. توليدات اين شركت از سلاح‌هاي تهاجمي نظير اسلحه‌هاي يوزي (Uzi)، سلاح‌هاي سنگين تا هواپيماها و سيستم‌هاي راكت، تجهيزات حمله مانند تانك مركاوا و سيستم‌هاي امنيتي يكپارچه را شامل مي‌شود. [align=center][/align] در سال 1990، IMI به شركتي كاملن دولتي تبديل شد. اين شركت در مجموع داراي 350 نوع محصول و بيش از 4 هراز كارمند است. علاوه بر اسرائيل و آمريكا اين شركت به كانال‌هاي توزيعي در برخي از كشورها مانند نروژ، بلژيك، فيليپين و آلمان نيز دسترسي دارد كه در حدود 60 درصد گردش مالي آن (550 ميليون در سال) از طريق صادرات به اين كشورها انجام مي‌شود. شركت البيت سیستمز شركت سيستم‌هاي البيت (ESL) يك شركت دفاعي خصوصي است كه در نتيجه تقسيم شركت البيت به سه بخش در سال 1996 تاسيس شد. اين شركت كه در شهر حيفا واقع شده است كار توسعه، توليد و تركيب سيستم‌هاي الكترونيكي دفاعي پيشرفته با عملكرد بالا را دارا بوده و بيشتر بر روي هواپيماها و وسايل نظامي متمركز شده است. اين كمپاني توليدكنندهء سيستم‌هاي ارتباطي و فرمان و كنترل نيز مي‌باشد. در سال 2000 شركت البيت سيستمز با شركت خصوصي الكترواپتيك ادغام شد. فروش اين شركت در سال 2000 به 591 ميليون رسيد. شركت رافائل سومين شركت دولتي مهم اسرائيل در بخش هوافضايي، شركت رافائل است كه توليدكننده موشك‌هاي هوايي پايتون و پوپي مي‌باشد. اين دو موشك با همكاري تعدادي از شركت‌هاي هوافضايي آمريكايي ساخته شده‌اند. توليدات اين شركت علاوه بر موشك شامل انواع مختلفي از سلاح‌هاي غيرفعال، سيستم‌هاي فريب دريايي، سيستم‌هاي مشاهداتي بالون، سيستم‌هاي اخلالگر آكوستيك، زره‌هاي سراميكي، سيستم‌هاي رانش تنفسي و موشك‌هاي زمين به زمين، هوا به زمين و هوا به هوا مي‌شود. [align=center][/align] [align=center]موشک هوا به سطح فوق پیشرفتهء Popeye ساخت اسرائیل[/align] این موشک هوا به سطح که در نمونه های مختلف ساخته شده است و از سیستم های هدایتی متنوع، مانند هدایت فروسرخ و تلویزیونی و ... بهره می برد، از جمله تسلیحات Stand-Off محسوب می شود، یعنی اینکه قبل از رسیدن هواپیما به محدودهء پوششی پدافند هوایی، شلیک می شود. این موشک به هواپیما امکان می دهد اهدافی را در فاصله حداکثر 110 کیلومتر مورد هدف قرار دهد و بدون نزدیک شدن به هدف که امکان شناسایی و مواجه شده با سیستم دفاعی هدف و در نهایت افزایش ریسک پذیری ماموریت باشد بتواند به اهداف خود حمله نماید. [align=center][/align] [align=center][/align] [align=center]موشک Popeye در زیر بال جنگندهء F-15I[/align] منبع برداشت اطلاعات در مورد موشک Popeye (نوشته آقای برخیا) اطلاعات بیشتر در مورد Popeye بخش 1 اطلاعات بیشتر در مورد Popeye بخش 2 شركت تاديران - اليسرا دومين شركت مهم خصوصي اسرائيل در بخش هوافضايي شركت تاديران - اليسرا است كه عمدتن در بخش‌هاي الكترونيكي دفاعي فعاليت دارد. گروه الكترونيك اليسرا مجموعه‌اي از سيستم‌هاي الكترونيك جنگي را براي نيروهاي نظامي توليد مي‌كند كه شامل سيستم‌هاي اخطار رادار، سيستم‌هاي ايجاد خطاي فعال، سيستم‌هاي خودمحافظ، سيستم‌هاي شنود، و لينك‌هاي ارتباطي پيچيده مي‌شود. اين شركت بيش از 800 كارمند داشته كه حدود دو سوم آنها مهندس هستند. گروه سيستم‌هاي الكترونيكي تاديران، مجموعه بسیار وسيعي از تجهيزات نظامي نظير سيستم‌هاي تجسسي، سيستم‌هاي شناسايي، جنگ الكترونيك و سيستم‌هاي ارتباطي ويژه نيروي دريايي را طراحي و توليد مي‌كند. اين مجموعه كه زير نظر صنايع koor مي‌باشد در سال 2000 فروشي بالغ بر 284 ميليون دلار داشته است. علاوه بر البيت و تاديران – اليسرا، چندين شركت كوچك‌تر خصوصي نيز در بخش هوافضايي فعال هستند كه شامل شركت‌هاي زير است: * شركت هوايي سايكلون كه كار به روزرساني هليكوپترها و توليد قطعات هواپيماها را انجام مي‌دهند. * شركت اردان كه سازنده قطعات تانك از جمله تانك مركاو است. * شركت سيستم‌هاي حفاظتي ماگال كه توليدكنندهء سنسورهاي ايمني و ابزار تشخيص مواد منفجره براي فرودگاه‌ها و ساير اماكن عمومي است. * شركت BVR تكنولوژي كه توليدكنندهء سيستم‌هاي ايمني هوايي جلوگيري از برخورد، تسليحات آموزشي و انواع سيمولاتورهاي آموزشي است. [align=center]معرفي تعدادي از هواپيماهاي ساخت اسرائیل و فرآيند پيشرفت این کشور در زمينه ساخت هواپيما[/align] آراوا 201 (Arava 201) نياز به جتهاي آموزشي در نيروي هوايي اسرائيل در اواخر دهه 1950 عامل محركي براي توليد Fouga-Magister شد. پس از اين برنامه IAI با تجربه‌اي كه از انجام كار قبلي بدست آورده بود، تصميم به طراحي و ساخت هواپيماي STOL آراوا گرفت. آراوا گامي در جهت توليد مجموعه هواپيماهاي نظامي و غيرنظامي IAI‌ به شمار مي‌رود. تمامي هواپيماهاي اين مجموعه در دو رده نظامي سري 200 و غيرنظامي سري 100 قرار مي‌گيرند. اين هواپيماها در نقش‌هاي مراقبت هوايي،‌ جنگ و آتش،‌جمع‌آوري اطلاعات و . . . مورد استفاده بوده‌اند. هواپيماي آراوا داراي ظاهري شاخص است. بدنه تخم‌مرغي شكل اين هواپيماي توربوپراپ در زير بالهاي بزرگي معلق بوده و داراي دم بوم‌شكل است. موتورها روي بال قرار گرفته‌اند و ناسل آنها تا دم عمودي امتداد يافته و به وسيله دم افقي به يكديگر مرتبط مي‌شوند. بال مستطيلي و strut based آراوا داراي ضريب منظري بالا و دايهدرال 1.5 درجه مي‌باشد. [align=center][/align] آراوا اولين هواپيماي مسافري بود كه توسط اسرائيل طراحي و توليد شد. نخستين پيش‌نمونه اين هواپيما در 27 نوامبر 1969 پرواز كرد. مدل غيرنظامي اين هواپيما با موتورهاي PT6A-27 پرت‌اندويتني تجهيز شده و داراي 20 صندلي مسافري يا 12 تخت پزشكي است. مدل نظامي اين هواپيما كه داراي سيستم رانش قويتري است،‌ قابليت حمل 24 سرباز،‌ يا 17 چترباز و يا 205 تن بار را دارد و در صورت لزوم مي‌تواند با سلاح‌هاي مختلفي تجهيز شود. نشر نشر اولين جنگنده ساخت اسرائيل است كه راه را براي ساخت هواپيماهاي ديگر نظير كفير و لاوي باز كرد. اسرائيل اين هواپيما را براي استفاده موقت و تا زمان آماده شدن مدلهاي پيشرفته‌تر، ساخت. به همين دليل با ورود جنگنده‌هاي پيشرفته‌تر نشر نيز از صحنه كنار رفت. در واقع عمر اين هواپيما تنها 10 سال بود. [align=center][/align] در ابتداي امر اسرائيل نيازهاي نظامي خود را از طريق هواپيماي ميراژ 5 رفع مي‌كرد. اين هواپيما داراي ايرفريمي نظير ميراژ III C و موتور ميراژIII E بود. در اواخر دههء 1960 و پس از جنگ شش روزه،‌ روابط فرانسه با اسرائيل‌ به سردي گرائيد و اسرائيل از جانب اين كشور تحريم شد. در پي اين امر، فرانسه از تحويل 50 فروند هواپيماي ميراژ 5 كه قرار بود براي تجهيز نيروي هوايي اسرائيل به كار روند،‌ خودداري كرد. از طرفي اسرائيل نيز كه در طي جنگ، بيش از 60 فروند از هواپيماهاي خود را از دست داده بود، براي رفع نيازهاي فوري خود،‌ ساخت جنگنده‌اي جديد را به صورت محرمانه در كارگاه‌هاي فرودگاه بن‌گوريون آغاز نمود. اولين هواپيماي نشر، در ماه مه سال 1971 پرواز خود را نجام داد. با افزايش توليد نشر در زمان كوتاهي سه اسكادران با اين هواپيماها تجهيز يافتند. در سال 1973،‌ 40 فروند از اين هواپيماها در اسرائيل فعال بودند. با اينكه ابن هواپيماها در ابتداي امر براي حملات نظامي طراحي شده بودند،‌ اما بعدها براي جنگهاي هوا به هوا و عمليات برتري هوايي نيز مورد استفاده قرار گرفتند. اين هواپيما در جنگ يام‌كيپور (1973) در مقابل هواپيماهاي سوخو و ميگ سوريه و مصر قرار گرفت و عملكرد بسیار خوبي از خود نشان داد. در سال 1975 با وارد شدن هواپيماهاي كفير، ‌نشر تدريجا از دور خارج شد و در اواخر دههء 1970 تمامن توسط كفير جايگزين گرديد. كفير (Kfir-F21A) طرح اصلي هواپيماي كفير مشابه طرح ميراژ 5 بوده و در محل ورودي هواي موتور داراي كانارد مي‌باشد. اين هواپيما داراي يك موتور توربوجت در داخل بدنه بوده و بالهاي آن نيز مثلثي شكل است. ورودي هوا به صورت نيم‌دايره‌اي بوده و در كناره‌هاي بدنه قرار گرفته‌ است. بدنه باريك كفير در محل ورودي هوا اندكي پهن‌تر مي‌شود. اولين هواپيماي كفير با نام Kfir-C1 در ژوئن 1973 پرواز كرد. اين نمونه با بدنه هواپيماهاي ميراژ سري 3 و 5 كه براي استفاده موتورهاي J79 جنرال‌الكتريك آماده شده بود، ‌ساخته شد. اين هواپيما بعد از ساخت هواپيماي نشر كه تقريبن كپي ميراژ 3 بود، ‌وارد سرويس گرديد. [align=center][/align] جنگنده كفير C1 با كاناردهاي كوچك،‌ بدون سلاح و با نام F21A به نيروي دريايي آمريكا نيز فروخته شد! استفاده عمدهء اين هواپيما به عنوان مهاجم و براي آموزش جنگ هوايي بوده است. مدل C2 اين هواپيما در سال 1974 اولين پرواز خود را انجام داد و در سال 1976 وارد سرويس شد. كفير C2 تا اواخر دهه 90 نيز براي مقابله با تهديدات مورد استفاده قرار مي‌گرفت. اين هواپيما داراي قابليتهاي جنگي نسبتن خوبي است و در نتيجهء توسعه‌هاي ائروديناميكي،‌ مانورپذيري و بازده كنترلي بسیار مناسبي دارد. مدل C2 در داشتن كانارد دلتا شكل با زاويه سوئيپ، شيب كمتر دماغه و بخش دندانه‌اي در قسمت بيروني بالها،‌ از مدل C1 متمايز مي‌شود. [align=center][/align] كفير C7 نيز مدل تك سرنشينه كفير C2 است كه در سال 1983 وارد سرويس گرديد. قدرت موتور اين هواپيما که از نوع J79-GEJ1E می‏باشد، با پس‌سوز 10000 پوند مي‌باشد. كفير C7 براي استفاده از تسليحات مدرن‌تر به روزرساني شده است. ماكزيمم وزن برخاست اين هواپيما نيز به ميزان 3395 پوند افزايش يافته است. لاوي (Lavi) پس از ساخت جنگنده‌هاي نشر (كپي ميراژ 3‌) و كفير (مونتاژ مجدد ميراژ 5)‌،‌ اسرائيل تجربه زيادي در زمينه ساخت و بروزرساني هواپيماها خصوصا جنگنده‌هاي ميراژ و F-4 بدست آورده بود. در اواسط دههء 1970، اسرائيل قراردادي را مبني بر همكاري در ساخت F-16 با آمريكا به امضاء رسانيد، اما به دليل رقابت ميان شركتهاي آمريكايي براي كسب اين مقام، قرارداد مذكور لغو شد. با توجه به تجارب حاصله اسرائيل تصميم گرفت خود راسن اقدام به ساخت جنگنده مدرني بنمايد كه داراي قابليت حمله با استفاده از تجهيزات و سلاح‌هاي پيشرفته باشد. اين كار به IAI واگذار گرديد و پروژهء تعريف شده «لاوي» (به معنای شیر) نام گرفت. هواپيماي ساخته شده به تمامي اهداف تكنيكي و عملياتي خود رسيد و اولين پرواز خود را در دسامبر 1986 انجام داد. اسرائيليها در نظر داشتند در بين سالهاي 2003 - 1993 ،‌ تعداد 300 فروند از اين هواپيما را توليد كرده و جايگزين ناوگان كفير و A-4 نمايند. [align=center][/align] تخمين هاي اوليه نشان مي‌داد توسعهء اين هواپيما در حدود 3 ميليارد دلار هزينه در بر خواهد داشت. 1.3 ميليارد دلار از 1.5 ميليارد دلار لازم در سالهاي 1986 - 1980 توسط ایالات متحده تامين شد. به دليل كمبود امكانات، اسرائيل براي ساخت موتور و بخشهايي مانند بالهاي كامپوزيتي و كامپيوترهاي كنترل پرواز،‌ ساخت اين اجزا به صورت مشترك به پيمانكاران اسرائيلي و تعدادي از شركتهاي آمريكايي واگذار شد. از آنجايي كه پيشرفت پروژه لاوي مي‌توانست منافع آمريكا را در صادرات جنگنده‌هاي F-16 و F-18 به خطر بيندازد و از طرفي هزينه‌هاي توسعه آن نيز در مراحل بعدي به شدت افزايش يافته بود، تحت فشار شدی آمريكا، اين پرو‍ژه در سال 1987 به حالت تعليق درآمد. اسرائيل‌ نيز 450 ميليون دلار به عنوان غرامت بابت لغو قرارداد از آمريكا مطالبه كرد كه با 400 ميليون دلار آن موافقت گرديد و پرو‍ژه لاوي در آگوست 1987 كنسل اعلام شد. منابع: Israeli Weapons Avia بخش 1 Avia بخش 2 Avia بخش 3