Reza6662

Members
  • تعداد محتوا

    244
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های Reza6662

  1. ايوانف: روسيه در استقرار پدافند موشكي با آمريكا همكاري نخواهد كرد معاون نخست وزير روسيه امكان هرگونه همكاري روسيه با آمريكا در زمينه استقرار سامانه پدافند موشكي آمريكا در كشورهاي اروپاي شرقي را رد كرد. \"سرگئي ايوانف\" روز چهارشنبه در يك كنفرانس مطبوعاتي در مسكو با اشاره به اينكه در صورت استقرار اين سامانه در چك، محدوده وسيعي از خاك روسيه از غرب تا منطقه اورال را تحت پوشش خواهد داشت، گفت: هيچگاه همكاري براي سيستمي كه عليه روسيه هدف‌گيري شده را نخواهيم پذيرفت. وي تاكيد كرد: توجيه آمريكا براي استقرار پدافند موشكي خود در كشورهاي چك و لهستان مبني بر رهگيري موشك‌هاي ايراني و كره شمالي، غيرقابل قبول است. معاون نخست وزير روسيه امكان آغاز مسابقه تسليحاتي را ازسوي روسيه رد كرد. وي براي اثبات اين گفته خود افزود: بودجه نظامي روسيه ‪ ۲/۹‬درصد توليد ناخالص ملي كشور را تشكيل مي‌دهد كه در مقايسه با زمان حكومت شوروي سابق بسيار پايين مي‌باشد. ايوانف همچنين گفت: روسيه به بازرسان خارجي اجازه نظارت بر نقل و انتقال واحدهاي نظامي در خاك خود كه طبق قرارداد كاهش سلاح‌هاي متعارف در اروپا انجام مي‌گيرد را نخواهد داد. وي بدون ذكر نام كشوري گفت: كشورهاي ديگر از تصويب قرارداد كاهش سلاح‌هاي متعارف در اروپا خودداري مي‌كنند و تا زماني كه آنها اين قرارداد را اجرا نكنند ما نيز به تعهدات خود در چارچوب قرارداد عمل نخواهيم كرد. خبرنگاري با اشاره به ادعاي رسانه‌هاي غربي مبني بر تصميم سوريه براي تحويل ‪ ۱۰‬مجموعه پدافند هوايي \"پانتسير\" به ايران، از ايوانف در اين مورد سوال كرد. معاون نخست وزير روسيه گفت: روسيه هيچ گونه درخواستي از سوريه براي فروش اين سلاحها دريافت نكرده است. مجموعه پدافند هوايي پانتسير از سلاح‌هاي ساخت شوروي است و طبق قوانين بين‌المللي، سوريه براي صادرات مجدد آن بايد از روسيه اجازه بگيرد. منبع پوتین: استقرار سيستم‌‏هاي دفاع موشكي در اروپا اشتباه و بي‌‏اساس است رئيس‌‏جمهوري روسيه بار ديگر از استقرار سيستم‌‏هاي دفاع موشكي آمريكا در اروپاي‌‏شرقي انتقادكرد. شين‌‏هوا گزارش داد كه «ولاديمير پوتين» رئيس‌‏جمهوري روسيه پس از بازگشت از اتريش با محكوم‌‏كردن اقدام آمريكا در اروپاي‌‏شرقي گفت: «استقرار سيستم‌‏هاي دفاع موشكي اشتباه, مضر و بي‌‏اساس است.» وي افزود: «چه اتفاقي در اروپا روي داده‌‏است كه بايد سيستم دفاع موشكي آمريكا به روماني, بلغارستان و جمهوري چك و يا لهستان منتقل‌‏شود.» پوتين تاكيدكرد: «آمريكا مي‌‏گويد كه اين سيستم به خاطر دفاع از تهديدات ايران است. اما ايران موشكي در اختيار ندارد كه تا اروپا بُرد داشته‌‏باشد.» وي گفت: «مسكو و واشينگتن بايد در زمينه صادرات وسايل در مورد لزوم سيستم دفاع موشكي در اروپا با يكديگر مذاكره‌‏داشته‌‏باشند.» رئيس‌‏جمهوري روسيه تاكيدكرد: «فكر نمي‌‏كنم مشكل خاصي با اروپا داشته‌‏باشيم. روسيه همواره با همسايگان خود مشكلاتي را در گذشته داشته‌‏است كه به خاطر آن سرزنش مي‌‏شد.» وي تصريح‌‏كرد: «اروپا و روسيه بايد با صبر و احترام دو جانبه مشكلات بين خود را حل كنند و ارتش نقش مهمي را در اين ميان ايفا مي‌‏كند.» منبع
  2. Reza6662

    جنگ جهاني سوم

    ج.ا بارها ثابت كرده است كه اعتقادي به ايجاد آرامش، صلح بين اقوام و ملل و دوستي بين ملتها ندارد. استراتژي مبارزه با آمريكا و بريتانيا، آن هم به هر قيمتي نظير بيكاري شديد در سطح جامعه، حمله و تجاوز به حقوق زنان و جوانان، بي احترامي به آزادي هاي نرمال اجتماعي و پذيرفته شده در سرتاسر جهان، تسليح گروههاي مخالف آمريكا، حتا اگر اين گروهها از نظر اعتقادي ذره اي به حاكمان ديني ايران شباهت نداشته باشند (نظير القاعده و انصار السنه و گروهك حكمتيار)، ارسال سالانه حداقل 300 ميليون دلار برا فلسطينياني كه در زمان جنگ طرفدار صدام بودند، ارسال ساليانه يك ميليون تن نفت خام مجاني براي سوريه، كمك 400 ميليون دلاري به دولت ديكتاتوري رابرت موگابه در آفريقا، حمايت از شورشيان سومالي و . . . همگي به قيمت چه؟ اصن به روز حساب و كتاب اعتقاد دارند؟ اصلن براي جواني كه با مدرك فوق ليسانس در آژانس مشغول به كار شده است پاسخي خواهند داشت؟ چه ايدوئولوژي بالاتر از اينكه به مردمت خدمت نمايي؟؟ چه ظهوري؟ گيرم تا 2800 سال گير ظهوري در كار نباشد. تكليف ملتي كه سالهاست سركار مانده اند چيست؟ تكليف بيت المال ملت ايران كه روانه جيب حسن نصرا... و اسماعيل هنيه مي شود تا به اسرائيل ضربه بزنند و دل رهبر مسلمين جهان را بدين وسيله شاد نمايند چيست؟ جوابي در پيشگاه خدا خواهند داشت؟ يا خدا نيز تابع آنها خواهد بود!
  3. شما زمان را به سال 1972 برگردانيد. در آن موقع اف15 با رادار آنالوگ و غيرقابل برنامه ريزي، چيز بيشتري از جنگنده هاي اف4 موجود در نيروي هوايي نداشت. من جمله اينكه توانايي حمله به اهداف زميني در اواخر سال 1988 به اف15 اضافه شد و تا آن تاريخ، اف15 تنها به درد نبردهاي متوسط و نزديك هوايي مي خورد. شما مي دانيد چه تعداد از موشكهاي ضدكشتي عراقي، قبل از برخورد، هدف موشكهاي فونيكس ما قرار گرفته اند؟ آيا با موشك اسپارويي كه اف15 آ شليك مي كند، در فاصله اي دورتر از 30 كيلومتر و آن هم تنها براي هدفي چون يك جنگنده، كاربرد ديگري مي توان پيدا كرد؟ آيا مي دانيد با اسپارو نمي توان ميگ25 را در ارتفاع 65000 فوتي سرنگون نمود؟ در حالي كه خلبانان تامكت ما بارها در چنين ارتفاعاتي، ميگهاي25 صدام را به وسيلهء فونيكس ساقط كرده اند.
  4. [align=center]Panavia Tornado variants[/align] IDS جنگندهء تورنادو IDS در اختيار كشورهاي آلمان، ايتاليا، بريتانيا و عربستان سعودي قرار دارد. اين هواپيما، يكي از پيچيده‏ترين و پيشرفته‏ترين هواپيماهاي جنگي در جهان محسوب مي‎شود و قادر است ضمن جلوگيري از حملات دشمن، عمليات دقيق ضربتي را انجام دهد. اين جنگنده، داراي ميزان بارگذاري بالا، برد پروازي زياد و قابليت مانورپذيري عالي مي‏باشد. [align=center][/align] تورنادو IDS به نحوي طراحي شده است كه قادر باشد كليهء تسليحات هوايي موجود در انبارهاي ناتو را حمل و پرتاب نمايد، منجمله انواع بمب‏هاي خوشه‏اي، تسليحات ضدباندهاي خزش و تسليحات هسته‏اي. اين جنگنده هچنين داراي قابليت بسيار محدودي در زمينهء نبردهاي هوائيست و تنها قادر به حمل موشكهاي كوتاه‏برد سايدوايندر است. تورنادوهاي نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، با دو حرف GR نام گذاري شده‏اند. جنگنده‏هاي GR1 با كمربندي آبي تيره / سبز تيره رنگ استتار خورده و تحويل شده بودند، اما اين رنگ‏آميزي در اواخر دههء 1990، به خاكستري تيره تغيير پيدا كرد. به هنگام عمليات بر فراز عراق، GR1 ها به رنگ صورتي تيره و به سال 2003 و در جريان آزادسازي عراق، GR4 ها، رنگ به خاكستري روشن درآمدند. همچنين جنگنده‏هاي نيروي دريايي آلمان، با رنگ استتار مشكي / آبي / مسي تيره متمايز مي‎شوند. [align=center][/align] امروزه نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا به دنبال جايگزيني تورنادورهاي IDS مي‏باشد. پرندهء جايگزين، مي‏تواند يك هواپيماي سرنشين، يك پهپاد (UAV) و يا يك موشك كروز باشد. گزينه‏هاي مورد نظر براي هواپيماهاي سرنشين‏دار عبارتند از نوع تغيير يافته‏اي از جنگندهء يوروفايتر تايفون (Eurofighter Typhoon) و يا جنگندهء F-35 Joint Strike Fighter. اگر جنگندهء تايفون انتخاب شود، اين احتمال وجود دارد كه تغييراتي نظير ايجاد جايگاه دروني حمل تسليحات و همچنين افزايش مخازن داخلي سوخت در آن اعمال شود. [align=center][/align] [align=center]تورنادوی IDS نیروی هوایی عربستان سعودی[/align] RAF Tornado GR.1 جنگندهء تورنادوي GR.1 متعلق به نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا (RAF)، اولين گونهء مشتق شده از جنگندهء ضربتي پاناويا تورنادو مي‏‎باشد كه ويژهء نيروي هوايي سلطنتي ساخته شده است. اولين هواپيما از 228 فروند جنگندهء GR1 به تاريخ 5 ژوئن 1979 تحويل گرديد و اين نوع از تورنادوها، در اوائل دههء 1980 رسمن وارد خدمت شدند. پس از اينكه طرح GR1 قديمي و منسوخ محسوب گرديد، 142 فروند از اين تورنادوها، بين سالهاي 1997 تا 2002 به سطح استاندارد GR4 ارتقاء يافتند. جنگندهء تورنادو، ويژهء عمليات ضربتي در ارتفاعات بسيار پست، عليه اهداف متعلق به پيمان ورشو در اروپاي شرقي طراحي و ساخته شده بود. در عمليات ضربتي تورنادو، استفاده از تسليحات متعارف و همچنين بمب‏هاي هسته‏اي نظير WE.177 پيش‏بيني شده بود، با اين حال با پايان دوران جنگ سرد، هرگونه استفاده از تسليحات هسته‏اي ممنوع اعلام گرديد. [align=center][/align] [align=center]جنگندهء تورنادو، ويژهء عمليات ضربتي در ارتفاعات بسيار پست، عليه اهداف متعلق به پيمان ورشو در اروپاي شرقي طراحي و ساخته شده بود.[/align] بزرگترين ويژگي جنگندهء GR.1، «رادار پرواز در ارتفاع پست» (terrain-following radar) مي‏باشد كه امكان پرواز بدون نياز به كنترل دستي خلبان در ارتفاعات بسيار پائين را فراهم مي‏آورد؛ اما مطابق دكترين جديد سازمان ناتو، پرواز در ارتفاعات بسيار پست و در هرگونه شرائط آب و هوايي منع شده است و به جاي آن، مقرر شده است كه جنگنده بر پايهء هدايت اينرسيايي به كمك سامانهء مكان‏ياب جهاني (GPS) مسير پرواز خود را يافته و اصلاح نمايد. جنگنده‏هاي تورنادوي IDS متعلق به نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، مجهز به يك سامانهء «فاصله‏ياب ليزري و جستجوگر - نشانه‏گذار اهداف» (LRMTS = Laser Range Finder and Marked Target Seeker) هستند كه در قسمت سمت راست زير بدنه، درست در مقابل محل ارابهء فرود چرخ دماغه نصب شده و ظاهر آن نيز به صورت آئروديناميكي طراحي و صيقل‏كاري شده است. اين سامانه، شامل يك اشعهء ليزر است كه جهت اندازه‏گيري زاويهء يك نقطهء روي زمين نسبت به هواپيما به كار مي‏رود. اين اطلاعات، سپس به وسيلهء سيستم‏هاي الكترونيكي هواپيما جهت استخراج اطلاعات دقيق مربوط به هدف، مورد محاسبه قرار مي‏گيرند. حسگر سامانهء LRMTS همچنين قادر است انرژي ليزر برگشتي از اهداف زميني را كه توسط يگانهاي زميني يا ساير جنگنده‏ها تابانيده شده است دريافت كرده و از آن در جهت شناسايي اهداف استفاده كند. اما اين سامانهء ليزري، قادر نيست بمب‏هاي هدايت ليزري را به سمت اهداف هدايت كند. جنگنده‎‏هاي تورنادويي كه به ايتاليا، آلمان‏غربي و مركز آموزش سه‏مليتي ويژهء جنگندهء تورنادو (Tri-National Tornado Training Establishment) واگذار شده‏اند، داراي سامانهء LRMTS نيستند اما جنگنده‏هاي فروخته شده به عربستان سعودي، مجهز به اين سامانه هستند. نخستين عمليات جنگي كه اين جنگنده در آن شركت داشت، جنگ سال 1991 خليج فارس بود. در جريان اين نبرد، نزديك به 60 فروند جنگندهء GR1 متعلق به نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا در پايگاههاي محرق (واقع در بحرين)، تبوك و ظهران (واقع در عربستان سعودي) استقرار يافتند. نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، در جريان اين جنگ، عملياتي را با نام Operation Granby بر عليه نيروهاي متجاوز عراقي آغاز نمود. در اولين مرحله از اين عمليات، تورنادوهاي GR1 بريتانيا، با بمب‏هاي سقوط آزاد 1000 پوندي (454 كيلوگرمي) به وسيلهء تكنيك بمب‏اندازي موسوم به loft-bombing به محل تجمع نيروها و ادوات زرهي ارتش عراق حمله برده و با استفاده از سامانه و تسليحات ويژهء موسوم به JP233 به باندهاي خزش پايگاههاي هوايي آسيب رساندند تا مانع از عمليات نيروي هوايي عراق شوند. Loft Bombing Loft در زبان انگليسي به معني ضربه‏اي است كه توپ گلف را در مسير منحني بالا مي‏برد. بمباران به شكل Loft (كه گاهي اوقات به آن نيز Toss bombing مي‏گويند) يعني روشي خاصي از بمباران كه هواپيماي بمباران كننده به سمت بالا اوج مي‏گيرد و سپس بمب‏هاي خود را رها مي‏كند، اين امر به بمب‏ها، شتاب پيش‏برندهء بيشتري مي‏بخشد. اگر چه اين روش، روشي در جهت عكس بمباران به شكل شيرجه مي‏باشد كه در آن هواپيما به سمت پائين سرازير مي‎شود تا بر روي اهداف مورد نظر خود، نشانه‏گيري نمايد. بمباران به روش Toss (يا Loft) اغلب با شيرجه‏اي كوتاه به سمت پائين آغاز مي‏‎شود تا هواپيماي بمب‏افكن به راحتي قادر باشد دماغهء خود را بالا برده و عمل رهاسازي بمب‏ها را انجام دهد. اين امر، باعث افزايش انرژي جنبشي بمب و هواپيما مي‎شود، بنابراين به هواپيما كمك مي‏كند تا ارتفاع صحيح خود را مجددن كسب نمايد. [align=center][/align] بمباران به روش Toss، اغلب در ارتفاعات پست انجام مي‎شود، كه در حين آن، خلبان، دماغهء هواپيما را در آخرين لحظه، به سمت بالا و تا زاويه‏‎اي كه كمك كند انفجار بمب، منطقه‏اي در سطح افق را بپوشاند كه در حالت پرتاب در ارتفاع پائين، چنين پوشش انفجاري مهيا نمي‏باشد. عمل رهاسازي بمب، اغلب بين زاويهء 35 تا 75 درجه نسبت به سطح افق انجام مي‎شود، اين امر سبب مي‎شود بمب، همانند يك توپ پرانرژي، به سمت مقابل پرتاب شود. JP233 سامانهء JP233، سيستم خاص نيروي هوايي بريتانيا است كه شامل يك جفت غلاف جهت حمل صدها بمب كوچك است كه وظيفهء اصلي اين بمبها، حمله و آسيب رساندن به باندهاي خزش هواپيماهاست. [align=center][/align] [align=center]آشنایی بیشتر با JP233[/align] هر جنگندهء تورنادو كه به سامانهء JP233 مجهز شده باشد، بر فراز هدفي كه يك باند خزش جنگنده‏ها مي‏باشد پرواز كرده و به يك باره تمامي ذخيرهء مهمات خود را بر روي هدف رها مي‏كند. اين يك وجههء نامعمول استفاده از مهمات است كه توسط سامانهء JP233 استفاده مي‎شود، زيرا اغلب سامانه‏‎هاي رهاسازي مهمات، بمب‏ها را به شكل سقوط آزاد رها مي‏كنند و باقيماندهء بمب‏ها را در ادامهء عمليات مورد استفاده قرار مي‏دهند. به جز اين، به هنگام استفاده از سامانهء JP233، غلاف دخيره‏سازي مهمات، به يكباره خالي مي‎شود. در جريان جنگ 1991 خليج فارس، 6 فروند از تورنادوها ساقط شدند، كه يكي از آنها متعلق به ايتاليا بود. 4 فروند از جنگنده‏هاي نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، در جريان بمباران، هدف قرار گرفته و ساقط شدند، يكي از تورنادوهاي بريتانيا نيز در جريان رهاسازي تسليحات JP233 هدف قرار گرفت و ديگري نيز هنگامي كه سعي مي‎كرد اهداف خود را با بمب‎هاي هدايت ليزري نشانه رود، هدف قرار گرفت و سرنگون شد. به دنبال اتمام مرحلهء ابتدايي عمليات جنگ سال 1991، مقرر گرديد جنگنده‏هاي GR.1 در ارتفاعات متوسط به انجام عمليات ضربتي اقدام نمايند. با اين حال به دو علت نبود امكانات مناسب و همچنين فقدان تمرينات كافي جهت انجام صحيح و كامل عمليات ارتفاع متوسط، دولت بريتانيا در يك اقدام اضطراري، اقدام به استقرار دسته‏اي از جنگنده‎هاي Blackburn Buccaneer در منطقه نمود. اين جنگنده‏ها به سامانه‏هاي نشانه‏گذاري ليزري به نام Pave Spike مجهز بودند كه به GR.1 ها اين امكان را مي‎دادند تا بمب‏هاي هدايت شونده با دقت بسيار بالا را رها نمايند. آشنایی با Pave Spike پس از پايان جنگ سال 1991 خليج فارس، جنگنده‏هاي GR.1 نيروي هوايي بريتانيا در پايگاه «علي السالم» كويت، جهت انجام پرواز بر فراز منطقهء پرواز ممنوع در جنوب عراق باقي ماندند، ضمن اينكه اين جنگنده‎ها، در عمليات «روباه صحرا» (Operation Desert Fox) كه به سال 1998 بر عليه پايگاههاي نظامي رژيم صدام انجام شد، با هواپيماهاي نيروي هوايي ايالات متحده مشاركت نمودند. سال 1999، يك سال عملياتي براي تورنادوهاي GR.1 محسوب مي‏گرديد زيرا آنها در جنگ كوزوو شركت جستند. در جريان اولين مرحله از جنگ، اين هواپيماها از پايگاه نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا در آلمان در بروگن (Bruggen) اقدام به عملياتهاي ضربتي دقيق نمودند. مدتي بعد و اندكي قبل از پايان جنگ، اين جنگنده‏ها به جزيرهء كرس (فرانسه) منتقل شدند تا به صحنهء نبرد نزديكتر باشند. پس از پايان جنگ كوزوو، اغلب جنگنده‎هاي GR.1 از رده خارج شدند و آنهايي كه باقي ماندند به سطح استاندارد GR.4 ارتقاء داده شدند. آخرين جنگندهء GR.1 به سال 2003 ارتقاء داده شد و به تاريخ 10 ژوئن 2003، تحويل نيروي هوايي سلطنتي (RAF) شد. Blackburn Buccaneer بلك‏برن بوكانير، جنگنده‏اي ضربتي ساخت بريتانيا است كه در اختيار نيروي دريايي و نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا قرار داشت. اين جنگنده در زمان خود، بهترين جنگندهء ضربتي ارتفاع پست محسوب مي‏گرديد. اين جنگنده‏ها، به هنگام جنگ سال 1991 خليج فارس به خدمت گرفته شدند و آن هنگامي بود كه جهت حمله به اهداف زميني، به قابليت نشانه‏گذاري ليزري اهداف جهت جنگنده‏‎هاي بريتانيايي احساس نياز شده بود. به دنبال آن، اين جنگنده‎ها، بمب‏هاي كوچك هدايت ليزري خود را بر روي اهداف مورد نظر رها ساختند. TIALD بروز سقوط‏هاي متعدد در بين جنگنده‏‎هاي GR.1، منجر به پياده كرده برنامه‏‎اي جهت نصب سامانه‏اي به نام TIALD بر روي آنها شد. سامانهء «نشانه‏گذاري ليزري پيش‏اخطار به وسيلهء تصويرسازي گرمايي» (Thermal Imaging Airborne Laser Designator) توسط صنايع هوافضاي بريتانيا (BAE Systems) طراحي و ساخته شده است و تنها سامانهء هدايت كنندهء بمب‏هاي ليزري ساخت بريتانيا محسوب مي‎شود. [align=center][/align] بريتانيا از سري بمب‏هاي هدايت شوندهء ليزري سري Paveway بهره مي‎برد. اولين استفادهء عملياتي از بمب‏هاي هدايت شوندهء ليزري، به وسيلهء جنگنده‏هاي عمودپرواز Harrier نيروي دريايي سلطنتي بريتانيا در جنگ سال 1982 با آرژانتين (جنگ فالكلند) به وقوع پيوست. با اين حال، نشانه‏گيري اهداف به وسيلهء ليزر، توسط پرسنل كنترل كنندهء زميني (forward air controller) و توسط دستگاه نشانه‏گذاري زميني به انجام مي‏رسيدند. به دنبال اين درگيري، نياز به يك سامانهء نشانه‏گذاري از طريق هوا احساس شد. آشنایی با TIALD در جريان جنگ خليج فارس، برخي از جنگنده‏هاي تغييريافتهء تورنادو و بوكانير، عمل نشانه‏گذاري ليزري را براي تورنادوهاي حامل بمب‏هاي ليزري كه اين تغييرات در آنها صورت نگرفته بود، به انجام مي‎رساندند. جنگنده‏هاي بوكانير، حامل سامانهء نشانه‏گذاري Pave Spike بودند كه قابليتهايش بسيار محدود بود و تنها در روشنايي روز قابل استفاده بود. در جريان جنگ سال 1991 خليج فارس، نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، بيش از 6000 عدد بمب هزار پوندي را پرتاب نمود كه حدود 1000 عدد از آنها به وسيلهء ليزر هدايت شدند. تنها در اواخر جنگ، تورنادوهايي كه به دو سامانهء TIALD مجهز بودند، بيش از 200 عدد بمب هدايت ليزري را به سمت مواضع ارتش صدام هدايت كردند. در حالي كه بمبهاي هدايت ليزري به عنوان يك سلاح كليدي در زرادخانهء ارتش بريتانيا باقي مانده‏اند، با پيشرفتهاي اخير در ساخت سلاح‏‎هاي هدايت شونده، از اهميت آنها اندكي كاسته شده است. با ورود به خدمت موشك کروز دورپرتاب Storm Shadow كه به نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، امكان حملات دور از دسترس پدافند هوايي دشمن را مي‏بخشد، امكان در خطر قرار گرفتن هواپيما و خدمه به شدت كاهش مي‏يابد. [align=center][/align] [align=center]آشنایی با موشک کروز Storm Shadow[/align] امروزه بريتانيا در حال توسعهء بمبهاي هدايت شوندهء ليزري Paveway مي‏باشد، كه در جريان آن، سامانهء هدايت پذيري مكان‏‎ياب جهاني (GPS) با سامانهء هدايت كنندهء اين بمب، يكپارچه مي‎شود. اين امر باعث افزايش فوق‏العادهء دقت نشانه‏روي اين بمبها در هواي نامساعد نظير مه غليظ يا دودآلود مي‏‎شود. RAF Tornado GR.1B جنگندهء تورنادو GR.1B گونهء ويژه و ضدكشتي از GR.1 بود. پايگاه اصلي اين جنگنده‏ها در اسكاتلند (Lossiemouth) واقع بود. اين جنگنده‏ها، جايگزين هواپيماهاي ضدكشتي «بلك‏برن بوكانير» شده بودند و قادر بودند موشكهاي ضدكشتي Sea Eagle را حمل و رها سازند. GR.1B مجهز به راداري جهت شناسايي كشتي‏ها نبود و براي شكار كشتي‏ها، متكي به جستجوگر نصب شده روي موشك بود. هنگامي كه در اواخر دههء 1990، جنگنده‏هاي ضربتي GR.1 نيروي هوايي سلطنتي در حال ارتقاء به سطح استاندارد GR.4 بودند، ساخت گونهء متناظر با مدل B يعني GR.4B در دستور كار قرار نداشت. با پايان جنگ سرد، اين طور برداشت شده بود كه در درازمدت، به جنگنده‏اي ويژه، جهت عمليات ضدكشتي نياز نمي‏باشد زيرا خطرات احتمالي ناشي از كشتي‏هاي دشمن، كه جنگنده‏هاي GR.1B براي دفع آنها طراحي شده بودند، رو به كاهش بود، ضمن اينكه موشك ضدكشتي Sea Eagle اندك اندك به پايان عمر عملياتي خويش نزديك مي‏شد و به دليل هزينه‏هاي بالا، هيچگونه برنامه‏اي جهت جايگزيني آن تدارك ديده نشده بود. به امید خدا ادامه دارد.
  5. خير دوست گرامي. نويسندهء مطلب اينجانب هستم و اصل مطلب نيز در لينك زير قابل مشاهده است: http://www.centralclubs.com/viewtopic.php?t=18338
  6. [align=center]Pave Spike[/align] [align=center][/align] [align=center]تعداد 156 نمونه از غلاف AN/ASQ-153 بين سالهاي 1974 تا 1982، توسط جنگنده‏هاي F-4D/E نيروي هوايي ايالات متحده به كار گرفته شده و جايگزين نمونهء قديمي Pave Knife گشتند.[/align] غلاف AN/ASQ-153 و AN/AVQ-23 ساخت وستينگهاوس كه به نام Pave Spike نيز شناخته مي‏‎شود، يك سامانهء الكترواپتيكال جهت نشانه‏گذاري ليزري محسوب مي‏شود كه به منظور هدايت بمب‏هاي هدايت شوندهء ليزري در روز روشن و شرائط مساعد آب و هوايي ساخته شده است. اين غلاف، شامل يك زاويه‏ياب ليزري است كه به يك دوربين تلويزيوني متصل شده است كه تصوير دريافتي را در نمايشگر داخل كابين خلبان، منعكس مي‏سازد. [align=center][/align] [align=center]غلاف Pave Spike نصب شده بر روي جنگندهء F-4E نيروي هوايي اسرائيل[/align] تعداد 156 نمونه از غلاف AN/ASQ-153 بين سالهاي 1974 تا 1982، توسط جنگنده‏هاي F-4D/E نيروي هوايي ايالات متحده به كار گرفته شده و جايگزين نمونهء قديمي Pave Knife گشتند. اين غلاف كه درازي آن 144 اينچ (3.66 متر) و وزن آن 420 پوند (209 كيلوگرم) مي‏باشد، در قسمت مقابل سمت چپ ريل موشك جنگندهء F-4، به جاي موشك AIM-7 (اسپارو) نصب مي‎گردد. [align=center][/align] [align=center]در جريان جنگ 1991 خليج فارس، تعداد اندك و ساده‏تري از غلاف AN/AVQ-23E تحويل نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا گشتند تا بر روي جنگنده‏هاي «بلك‏برن بوكانير» نصب شوند.[/align] اين غلاف، امروزه قديمي محسوب مي‏شود و در حال از رده خارج شدن مي‎‏باشد و قرار است به جاي آن، دو غلاف نشانه‏گذاري بسيار پيشرفته‏تر LANTIRN و ASQ-228 ATFLIR وارد خدمت شوند. منابع جهت اطلاعات بيشتر: http://en.wikipedia.org/wiki/Pave_Spike http://www.fas.org/man/dod-101/sys/smart/pave_spike.htm
  7. [align=center]Pave Knife[/align] غلاف نشانه‏گذاري AN/AVQ-10 موسوم به Pave Knife، ساخت صنايع هوافضاي فورد است كه از اولين سامانه‏هاي نشانه‏گذاري محسوب مي‏گردد كه جهت نشانه‏گذاري و هدفگيري بمب‏هاي هدايت ليزري، توسط ايالات متحده طراحي و ساخته شده است. [align=center][/align] [align=center]نماي بيروني غلاف Pave Knife به شكل يك موز شباهت دارد[/align] غلاف Pave Knife به سال 1969 طراحي و ساخته شد تا جايگزين سامانهء قديمي نشانه‏گذاري Airborne Laser Designator موسوم به ALD شود. ALD يك غلاف مستقل نبود، اما داراي يك سيستم كنترل دستي بود كه افسر مهمات را قادر مي‏ساخت اهداف را نشانه‏گذاري كرده و سپس به وسيلهء بمب‏هاي هدايت ليزري Paveway آنها را منهدم نمايد. نماي بيروني غلاف Pave Knife به شكل يك موز بود و وزني در حدود 550 كيلوگرم (1200 پوند) داشت و شامل يك ساطع كنندهء قابل هدايت ليزر و يك تلويزيون مدار بسته متصل به دوربين بود. [align=center][/align] افسر مهمات (ناوبر يا كمك‏خلبان) تصوير دريافتي توسط دوربين را بر روي نمايشگر كوچك داخل كابين كه ساخت Sony مي‏باشد، مشاهده كرده و سپس اشعهء ليزر را به وسيلهء كنترل كنندهء دستي به سمت هدف مورد نظر متمركز مي‏نمايد، سپس اطلاعات مربوط به هدف، به سايت نشانه‏روي هواپيما منتقل مي‏شود. [align=center][/align] Pave Knife به وسيلهء جنگنده‏هاي F-4 فانتوم و A-6 Intruder و به هنگام ماموريتهاي ضربتي مورد استفاده قرار مي‏گرفت. اين غلاف، به هنگام جنگ ويتنام، مورد استفادهء عملياتي قرار گرفت و با وجود محدوديت‏هايي كه داشت، استفادهء رزمي از اشعهء ليزر را جهت هدايت بمب‏هاي هدايت شونده به اثبات رساند. با ورود به خدمت غلافهاي جديد نشانه‏گذاري Pave Spike و Pave Tack ، غلاف Pave Knife از رده خارج گرديد و امروزه ديگر در خدمت قرار ندارد. منابع جهت اطلاعات بيشتر: http://en.wikipedia.org/wiki/Pave_Knife http://www.ausairpower.net/TE-AVQ-26-GBU-15.html
  8. [align=center]Tomcat In Service with Iran[/align] [align=center]تامكت هنوز در خدمت ايران[/align] عکس حذف شد! F-14A موسوم به تامكت، تنها به يك مشتري خارجي فروخته شد و آن هم نيروي هوايي شاهنشاهي ايران بود كه با نام اختصاري IIAF يا (Imperial Iranian Air Force) شناخته مي‏شد. دولت شاهنشاهي ايران، كمكهاي نظامي فراواني را از ايالات متحده دريافت مي‏كرد. آن زمان قرار بود ايران به عنوان سد محكمي در برابر گسترش اتحاد شوروي به سمت جنوب و خليج‏فارس، عمل نمايد، ضمن اينکه به تدريج مقدمات عضويت در ناتو نيز براي ايران فراهم شود و بسياري از کارخانجات هواپيماسازي غرب به ايران انتقال يابند. همچنين درآمدهاي نفتي، اين امكان را به وجود آورده بود كه ايران، انبوهي از ادوات نظامي ساخت غرب را خريداري نمايد. اين ادوات شامل اقلام پيشرفته‏اي (نسبت به زمان خود) نظير هواپيماهاي F-5 در مدلهاي A و E ساخت نورثروپ، F-4 در مدلهاي D و E ساخت مك دانل‏داگلاس و P3-F اوريون (هواپيماي ضدكشتي و ضدزيردريايي)، به علاوه تعداد انبوهي از تانكهاي چيفتن و شيرايران (نوع بسيار پيشرفته‏اي از تانك چيفتن به سفارش ايران) بود كه از انگلستان خريداري شده بودند. [align=center]به تاريخ مي 1972، پرزيدنت ريچارد نيكسون (رئيس جمهور وقت ايالات متحده) ديداري از ايران به عمل آوردند. شاه در اين سفر، به نيكسون تذكر داد كه هواپيماهاي MiG-25 شوروي، به طور مرتب، حريم هوايي ايران را نقض مي‏كنند. شاه از نيكسون تقاضا كرد وسيله‏اي مناسب در اختيار ايران قرار دهد تا مانع پرواز اين هواپيماهاي متجاوز پرسرعت شوند.[/align] [align=center]MiG-25 پرسرعت ترين و پرارتفاع ترين جنگندهء شکاري جهان در دهه 1970[/align] نيكسون به شاه پيشنهاد كرد كه تنها دو انتخاب وجود دارد: جنگدهء F-14A Tomcat و F-15A Eagle. به تاريخ آگوست 1973، شاه پس از پرواز با هردو جنگنده در پايگاه هوايي ادوارد، هواپيماي F-14 را به دليل دارا بودن رادار قوي تر و همچنين توانايي حمل موشكهاي بسيار دوربرد فونيكس، برگزيد و فروش اين هواپيماها، به تاريخ نوامبر 1973 توسط دولت ايالات متحده به ايران، مورد تاييد قرار گرفت. F-15A كه در آن زمان جنگنده اي رقيب ميگ25 شوروي محسوب مي شد، تنها براي نبردهاي نزديك و متوسط هوايي مناسب بود و از نظر حمل تسليحات، برتري خاصي به جنگنده هاي F-4E نيروي هوايي شاهنشاهي ايران نداشت. انتخاب شاه بسيار هوشمندانه بود. سفارش اوليهء براي 30 فروند تامكت، به تاريخ ژانويهء 1974 به امضاء رسيد، اما به دليل كيفيت بسيار خوب اين هواپيماها، در ماه ژوئن، تعداد 50 فروند ديگر نيز به سفارش اوليه اضافه شد. در همان زمان، بانك ملي ايران – كه يك بانك دولتي بود – 75 ميليون دلار به كارخانهء هواپيماسازي گرومن، وام داد تا اين كارخانه بتواند اندكي از وام 200 ميليون دلاري لغو شدهء گرومن را كه قرار بود از دولت ايالات متحده دريافت نمايد، جبران نمايد. اين وام، پشتوانهء خوبي براي كارخانهء گرومن بود تا بتواند 125 ميليون دلار باقيمانده را از بانكهاي آمريكايي، وام بگيرد، همچنين حداقل فرصتي بود تا برنامهء توليد F-14 ادامه پيدا كند. [align=center][/align] تامكتهاي ايران، دقيقن همانند مدلهاي فروخته شده به نيروي دريايي ايالات متحده بودند و تنها تعداد اندكي از سيستم‏هاي آويونيك آنها، حذف شده بود. پايگاه اصلي تامكتهاي ايران، در اصفهان واقع شده بود. اولين خلبانان نيروي هوايي شاهنشاهي ايران، به تاريخ مي 1974 به آمريكا اعزام شدند و اندك زماني بعد، اولين خلبانان گرومن، به ايران رسيدند. تامکتهاي ايران، جزو آخرين مدل توليداتي از تامكت (در زمان خود) بودند که در خط توليد گرومن قرار گرفته بودند و بنابراين با موتور TF30-P414 به ايران تحويل داده شدند که بسيار ايمن تر از موتور P-412 اي بودند که مستعد خفگي در قسمت کمپرسور خود مي بودند. [align=center]اولين سري از تامکتها به تاريخ ژانويه 1976 وارد ايران شدند. تا تاريخ مي 1977 يعني زماني که جشنهاي باشکوه پنجاهمين سالگرد شاهنشاهي در ايران برگزار مي شد، تعداد 12 فروند تحويل شده بودند. در اين تصوير، مراسم تحويل اولين تامكت به نيروي هوايي شاهنشاهي ايران را ملاحظه مي فرمائيد.[/align] اولين سري از تامکتها به تاريخ ژانويه 1976 وارد ايران شدند. تا تاريخ مي 1977 يعني زماني که جشنهاي باشکوه پنجاهمين سالگرد شاهنشاهي در ايران برگزار مي شد، تعداد 12 فروند تحويل شده بودند. در آن زمان، فاکس بت هاي شوروي، هنوز مشغول ايجاد مزاحمت به صورت پرواز بر فراز ايران بودند. بنابراين به دستور شاه، قرار شد جهت اخطار، آزمونهاي پرتاب موشک فونيکس انجام شود. [align=center]موشک AIM-54A در حال شليک از يک فروند F-14A[/align] [align=center]به تاريخ آگوست 1977، IIAF طي يك آزمايش موفقيت آميز موشك فونيكس، يک فروند هواپيماي بي خلبان از نوع BQM-34E را در ارتفاع بيش از 50000 فوتي با شليک موشک فونيکس منهدم نمود و با اين اخطار جدي، شوروي به تجاوز هواپيماهاي فاکس بت خود بر فراز آسمان ايران، پايان داد.[/align] تامکتهاي IIAF در نيروي دريايي ايالات متحده با شماره سريالهايي از 160299 تا 160378 شماره گذاري شده بودند و در IIAF نيز شماره هاي 863 – 3 تا 892 – 3 و 6001 – 3 تا 6050 – 3 براي آنها تعيين شد. آخرين و 79 امين تامکتي که به ايران تحويل شد به سال 1978 (1357) به ايران تحويل داده شد. 80 امين تامکت به شماره سريال 170378 به واسطهء وقوع انقلاب در ايالات متحده باقي ماند و از آن هواپيما اکنون جهت آزمونهاي پروازي استفاده مي شود. ايران همچنين تعداد 714 فروند موشک فونيکس را سفارش داده بود، اما تا زمان وقوع انقلاب، تنها 284 فروند از آنها تحويل شدند. اين موشکها نسبت به انواعي که در اختيار نيروي دريايي ايالات متحده قرار داد شده بودند اندکي از برد عملياتي شان کاسته شده بود. (يك قرارداد خريد 400 فروندي موشكهاي فونيكس، اندكي قبل از وقوع انقلاب، به طور يك جانبه توسط دولت موقت انقلاب لغو گرديد.) به دنبال نارآرامي هاي اواخر دههء 1970، شاه فقيد ايران به تاريخ 16 ژانويهء 1979 از ايران خارج شد و بعد از آن به تاريخ 1 آوريل 1979، نيروهاي جديد، جمهوري اسلامي را بنا نهادند. نيروي هوايي ايران نيز به IRIAF تغيير نام داد. IRIAF مخفف Islamic Republic of Iran Air Force دولت جديد به سرعت مواضع ضدغربي به خود گرفت و ايالات متحده را شيطان بزرگ ناميد. به دنبال وقوع انقلاب اسلامي، همهء قراردادهاي پيشين نظامي با غرب، ملغا شدند که از آن جمله مي توان تعداد 400 فروند موشک AIM-54A Phoenix را نام برد. روابط با ايالات متحده به سرعت رو به تيرگي رفت، مخصوصن با اشغال سفارت آمريکا در تهران به وسيلهء دانشجويان ستيزه جو و دستگيري 52 کارمند و ديپلمات آمريکايي به عنوان گروگان. ايالات متحده نيز به وسيلهء قطع هرگونه روابط سياسي و نظامي با ايران واکنش نشان داد و فروش تسليحات نظامي به ايران را ممنوع اعلام کرد. ممنوعيت فروش تسليحات و اقلام نظامي به ايران باعث مشکلات فراواني در تعمير و نگهداري ادوات نظامي ساخت غرب شد. حتا ادواتي که از نظر قطعات نيز مجهز بودند، اغلب بدون دستورالعمل هاي پشتيباني کنندهء اين ادوات، قابل استفاده نبودند. تغيير اساسي در سياست و پاکسازي ارتش (ايران) از نيروهاي بسيار کارآزموده، موقعيت ايران را در بدترين وضعيت ممکن قرار داد. بسياري از خلبانان طراز اول و پرسنل تعمير و نگهداري، به دنبال خروج شاه، محل کار خود را ترک کردند يا اعدام شدند. بدين ترتيب در آغاز سال 1980، متاسفانه IRIAF تنها سايه اي بسيار ضعيفي از نيروي بسيار قدرتمند پيشين خود بود. تحريم ها، اثرات ويژه اي بر پرواز و به خدمت ماندن تامکتها گذاشتند. تحريم ها مانع از فروش هرگونه قطعات مي شدند. همچنين حدس زده مي شود که پرسنل وفادار به شاه، طوري باعث خرابکاري در تامکتهاي شده بودند که اين هواپيماها قادر به شليک موشکهاي فونيکس نباشند. (هرچند با وقوع جنگ و پرواز عملياتي تامكتها، اين موضوع رد شد) جنگ ايران و عراق در 22 سپتامبر 1980 با حملهء هواپيماهاي عراق به شش پايگاه هوايي و چهار پادگان نيروي زميني آغاز شد. همچنين در زمين نيز حمله اي به عرض 700 کيلومتر از چهار نقطه توسط 12 لشگر مجهز نيروي زميني عراق آغاز شد. جنگي که 1 ميليون کشته و 2 ميليون زخمي از دو طرف برجاي گذاشت و باعث آواره شدن 3 ميليون نفر از مردم مناطق مرزي ايران شد. اگرچه اين جنگ توسط رسانه هاي غربي بسيار کم جلوه داده شد ولي جنگ در ابعاد انساني، يک تراژدي بزرگ به شمار مي رفت. در اين جنگ، نيروهاي هوايي نقش عمده اي ايفا نکردند زيرا هر دو طرف توانايي فني جهت استفادهء ‌موثر از نيروهايي هوايي شان را نداشتند. نبردهاي هوايي نيز در طول جنگ به ندرت رخ دادند. در دورهء اول جنگ، نيروي هوايي ايران با اندوختهء برجاي مانده از دوران شاه، در اغلب نبردها پيروز بود و بيشتر هواپيماهاي عراقي را به راحتي با موشکهاي AIM-9 (سايدوايندر) سرنگون مي ساختند يا اينکه جنگنده هاي عراقي را وادار به فرار مي کردند. اما موشکهاي کوتاه برد حرارت ياب، در نبردهاي ارتفاع متوسط و بالا ناموفق بودند. در ابتداي جنگ، خلبانان ايراني به دليل تمارين و تجارب بالايي که در دوران شاه کسب کرده بودند، کاملن بر نيروي هوايي عراق برتر بودند، اما اين برتري به تدريج با ادامه يافتن جنگ از دست رفت زيرا بسياري از خلبانان و افسران باتجربه اي را که گمان مي رفت نسبت به ادامهء جنگ يا انقلاب بي اعتقاد شده اند يا از کراوات استفاده مي کنند از ارتش اخراج شده و يا اعدام شدند. با کاهش توان نظامي ايران، توان نظامي عراق به تدريج افزايش يافت. پس از سال 1982، عراق تمرينات بهتري را براي خلبانانش ترتيب داد و توانست جنگنده هاي بهتر و پيشرفته تري را از فرانسه بدست آورد که مي توان به جنگندهء بسيار پيشرفتهء سوپراتاندارد (ساخت داسو برگه) و ميراژ اف1 سری EQ6 اشاره کرد. [align=center][/align] [align=center]سوپر اتاندارد[/align] ميراژ اف1 مي توانست موشکهاي هوا به هواي ماترا R-550 ماجيک را شليک کند (Matra R-550 Magic) که اين موشکها مي توانستند تا 140 درجه به سمت هدف منحرف شوند، هدفياب سرخود داشتند، شتاب ثقل زيادي را مي توانستند تحمل کنند و قابليت مانور بسيار بالاي داشتند و داراي بردي بين 230 متر تا 10 کيلومتر بودند كه براي نبردهاي نزديك هوايي، بسيار ايده آل محسوب مي شدند. فرانسوي ها با انجام تغييراتي، کاري کرده بودند که ميگهاي21 عراق نيز بتوانند موشکهاي ماجيک را شليک کنند و اين موشکها، توانايي بسيار بيشتري نسبت به موشکهاي حرارت ياب روسي داشتند. در نبردهاي دريايي نيز گزارش شد که ميراژهاي اف1 عراقي در ارتفاع بسيار پائين نزديک سطح دريا، توانسته بودند تعدادي از هواپيماهاي ايراني را توسط موشکهاي ماجيک سرنگون کنند. [align=center][/align] [align=center]سوپر اتاندارد عراقي[/align] ورق بر مي گردد پس از سال 1982، عراقي ها در اغلب نبردهاي هوايي پيش بودند و ايران، اندک نبردهاي هوايي اتفاق افتاده پس از سال 1983 را از دست داده بود، مگر در حالاتي که هواپيماهاي ايراني با هوشياري در محل معمول پروازي جنگنده هاي عراقي کمين قرار داده باشند. نيروي هوايي بسيار قدرتمند ايران که در قبل از وقوع انقلاب مي توانست به راحتي 600 سورتي پرواز در روز انجام دهد، اکنون تنها مي توانست روزانه به سختي بين 30 تا 60 سورتي پرواز را سازمان دهي کند، تعداد سورتي پروازهاي هواپيماهاي عراقي سال به سال افزايش مي يافت، اين تعداد در نهايت به عدد 500 سورتي پرواز در بين سالهاي 1986 تا 1988 افزايش يافت. به طور معمول، منابع نظامي غرب ادعا کرده اند که تامکتهاي ايران، نقش چندان موثري در سالهاي پس از 1982 ايفا ننموده اند، مخصوصن آنکه فقط تعداد انگشت شماري از آنان به دليل نبود قطعات يدکي، در سرويس باقي مانده بودند. در اين زمانها، تامکتها عمدتن در نقش يک پيش اخطار هوايي کوچک (ميني آواکس) عمل کرده اند و به هيچ وجه سعي نمي کردند در نبردهاي مستقيم هوايي وارد شوند. گزارش شده است که تعداد از تامکتهاي ايران در جنگ از بين رفته اند که اغلب اين تعداد توسط منابع خبري عراقي گزارش شده است. سرنگوني اولين جنگندهء F-14A ايراني رسمن به تاريخ 21 نوامبر 1982 اعلام شد که توسط موشک سوپر ماتراي جنگندهء ميراژ اف1 عراقي انجام پذيرفت. يک خلبان اف14 اسير شدهء ايراني از اينکه هواپيماي بسيار پيشرفته اش توسط جنگندهء ابتدايي MiG-21MF مورد هدف قرار گرفته بود، بسيار تعجب کرده بود. به تاريخ 11 سپتامبر 1983، دو تامکت ايراني که سعي کردند مانع نفوذ بمب افکن هاي عراقي به سمت مواضع زميني ايراني ها شوند، گزارش شد که سرنگون شدند. مورد ديگر در يک نبرد هوايي نزديک (Dogfight) با يک جنگندهء ميراژ اف1 (مجهز به موشک سوپرماترا) به تاريخ 4 اکتبر 1983 به وقوع پيوست و باعث سرنگوني تامکت به دليل خفگي کمپرسور در حين انجام مانور سنگين شد. تامکت ديگر نيز در نبرد هوايي بر فراز منطقه بهرگان به تاريخ 21 نوامبر 1983 و تامکتهاي بعدي نيز به تاريخ 24 فوريه و يکم جولاي 1984 سرنگون شدند. عراقي ها همچنين ادعا کردند که در يک روز – يعني 11 آگوست 1984 - 3 فروند F-14A ايران را سرنگون کرده اند. هرچند که تاييد اين ادعا غير ممکن است. (زيرا ايران هيچگاه سه فروند اف14 را يکجا مورد پرواز قرار نمي دادد، آن هم در يک نقطهء خاص) هرچند که احتمال دارد ادعايي واقعي باشد. F-14A هاي ايران در طول جنگ، حداقل پنج نوع هواپيماي عراقي را ساقط کرده اند: ميراژ اف1، ميگ21، ميگ23، ميگ25 و سوپراتاندارد. همچنين يک تامکت ايراني – که حدس زده مي شود تنها اف14 عملياتي در واپسين روزهاي جنگ با عراق بوده است- يک ميراژ اف1 EQ6 عراقي را هدف قرار داده است. بر طبق منابع ارائه شده از طرف ايران، حدود 35 تا 40 جنگندهء عراقي در طول جنگ با عراق مستقيمن توسط تامکتها در نبردهاي هوا به هواي نزديک، سرنگون شده اند. اينها دلائلي کافي هست که نشان مي دهند چند فروند تامکت يا حتي يکي، باعث فرار جنگنده هاي عراقي مي شوند. کتابي در مورد نقش تامکتهاي ايران در جنگ با عراق بر طبق کتاب منتشره توسط تام کوپر و فرزاد بيشاب (در مورد نقش تامکتهاي ايران در جنگ) اينطور به نظر مي رسد که نقش تامکتهاي ايراني، موثرتر از آني بوده است که گزارش شده است. در اين کتاب (که توصيه مي کنم حتمن تهيه بفرمائيد) از خدمهء تامکتهاي ايراني گزارش نقل شده است که در طول جنگ ايران و عراق، تعداد بيشماري از اهداف پرنده با موشکهاي AIM-54A هدف قرار گرفته است، که برخي از خلبانان شجاع اين تامکتها با بيش از 8 پيروزي در زمرهء تکخالها (Ace) به شمار مي آيند و در کل براي تامکتها بيش از 100 پيروزي هوايي ثبت شده است. هرچند که متاسفانه بسيار از آنان به دليل دگرانديشي سياسي اعدام شده يا از نيروي هوايي اخراج شدند. تخمين اينکه در طول جنگ، چه تعداد از F-14A هاي ايران، عملياتي باقي مانده بودند بسيار مشکل است. جاسوسان غربي تخمين مي زنند که تعمير و نگهداري تامکتهاي قابل عمليات در IRIAF در سطح بسيار پائيني انجام مي شود و با توجه به مانورهاي سه فروندي اف14 هاي ايران در مراسمات رسمي، تعداد عملياتي تامکتهاي ايران را کمتر از 10 فروند پيش بيني مي کنند که اين تعداد نيز با استفاده از قطعات تامکتهاي زمين گير ديگر و آن هم فقط جهت رژه براي عموم مردم آماده شده اند و تنها قادرند پرواز بسيار کوتاهي انجام دهند و آويونيک آنها به هيچ وجه قابل استفاده نمي باشد. به تاريخ تابستان 1984، پنتاگون (وزارت دفاع آمريکا) تنها 15 تا 20 فروند تامکت داراي قابليتي مي دانست که بتواند آنهار را در عمليات شرکت دهد که اين تعداد هم به وسيلهء قطعه برداري از ساير تامکتهاي آمادهء سرويس شده بودند. اما منابع ايراني، تعداد تخمين هاي غرب در مورد تعداد تامکتهاي عملياتي را نادرست مي دانستند و تعداد عملياتي آنها را بيش از اين اعلام مي کردند. مهمترين دليلي که صحت اطلاعات غرب را در مورد تامکتها به ترديد انداخت، قابليت پرواز دادن هواپيماها به تاريخ 11 فوريه 1985 و به تعداد 25 فروند تامکت بود که طي مراسمي در ارتفاع پائين در تهران به پرواز درآمدند. به دليل مبارزه با تحريم تسليحاتي غرب، به نظر مي رسيد ايرانيان موفق به تعمير و نگهداري کم و بيش قطعات ناياب هواپيماهاي تامکت، F-4D/E و F-5E خود و آماده کردن آنها جهت پرواز شده بودند. بسياري از قطعات ناياب اين هواپيماها از طرق اسرائيل به ايران تحويل داده مي شدند و برخي نيز به دليل کمک ايران به مبادلهء گروگانهاي آمريکايي دربند در لبنان، به ايران تحويل شده بودند. [align=center]اغلب تامکتهاي IRIAF به صورت 4 موشک اسپارو و 2 موشک سايدوايندر و 2 موشك فونيكس بارگذاري مي شدند.[/align] شایعاتی وجود داشت مبنی بر اینکه موشکهاي فونيکس و همچنين قطعات الکترونيکي هدايتگر آنها، در کوران حوادث انقلاب مورد خراب کاري قرار گرفته بودند تا قابل استفاده نباشند و تا زمان شروع حملهء عراق و آغاز جنگ، عملياتي نبودند. در حالي كه هيچگونه گزارش رسمي مبني بر تعداد شليک موشکهاي فونيکس در جريان جنگ ايران و عراق وجود نداشت اما رادار AN/AWG-9 (رادار اصلي اف14) همچنان عملياتي بود و تامکتهاي ايراني مي توانستند موشکهاي ميان برد AIM-7 (اسپارو) و AIM-9 (سايدوايندر) را شليک کنند. اغلب تامکتهاي IRIAF به صورت 4 موشک اسپارو و 2 موشک سايدوايندر و 2 موشك فونيكس بارگذاري مي شدند. همچنين در آن زمان شايع شده بود که F-14A هاي ايران، قادر به شليک موشکهاي ضدکشتي شده اند و اين باعث يکي از دلائل (احمقانه اي) شد که ناو Vincennes لکهء 10 برابر بزرگتر هواپيماي ايرباس ايران (بر روي رادار را) با با هواپيماي بسيار کوچکتر اف14 اشتباه گرفته و 290 نفر مسافر بي گناه را به کام مرگ بکشاند!؟ با وجود اينکه رهبران ايران همواره مواضع ضدکمونيستي اعلام کرده اند و فعاليت احزاب چپ گرا در ايران ممنوع است اما شايعاتي وجود دارد مبني بر اينکه يک يا چند فروند F-14A به اتحاد شوروي در عوض کمکهاي نظامي تحويل داده شده است. حداقل يک خلبان F-14A ايران گزارش داده است (که با هواپيمايش) به سوي اتحاد شوروي حرکت کرده است. (اين موضوع هيچگاه اثبات نشده است) دلائل بسياري وجود دارد که نشان مي دهد تکنولوژي هواپيماي F-14A، سيستم رادار کنترل آتش AWG-9 و موشکهاي فونيکس به طور کامل آشکار شده است. تجزيه و تحليل موشک فونيکس توسط اتحاد شوروي حدس زده مي شود که به ساخت و تکميل موشک Vympel R-33 کمک بسياري نموده است. موشک R-33 (که در غرب به نام AA-9 Amos شناخته مي شود) موشک هوا به هواي بسيار دوربردي است که سلاح اصلي جنگندهء MiG-31 موسوم به Foxhound به شمار مي رود. هرچند سرطراح ارشد دفتر ويمپل – گنادي سوکولوسکي – هرگونه الگو برداري بر اساس AIM-54A را تکذيب کرده است و ادعا کرده است که هيچ گاه يک موشک فونيکس عميلاتي در اختيار نداشته است. [align=center]امروز IRIAF تعدادي حدود 50 تا 55 فروند F-14A در اختيار دارد، اما در حال حاضر، تنها 30 فروند از آنها از نظر پروازي عملياتي تخمين زده مي شوند و تنها بين 3 تا 10 فروند گمان مي رود داراي رادار فعال باشند.[/align] Sources: 1. Grumman Aircraft Since 1919, Rene J. Francillon, Naval Institute Press, 1989. 2. Grumman F-14 Tomcat, Doug Richardson, Osprey, 1987. 3. F-14 Tomcat: Fleet Defender, Robert F. Dorr, World Airpower Journal, Vol 7, 1991. 4. Grumman F-14 Tomcat Variant Briefing, World Airpower Journal, Vol. 19, 1994. 5. From ALKALI to AAM-L, Part 2, Piotr Butowski, Air International, November 1994. 6. The Illustrated Encyclopedia of Aircraft Armament, Bill Gunston Orion, 1988. 7. The American Fighter, Enzo Angelucci and Peter Bowers, Orion, 1987. 8. Encyclopedia of World Military Aircraft, Volume 1, David Donald and Jon Lake, AirTime, 1994. 9. The World's Great Interceptor Aircraft, Gallery Books, 1989. 10. The Lessons of Modern War, Molume II: The Iran-Iraq War, Anthony H. Cordesman and Abraham R. Wagner, Westview Press, 1990. 11. Air-to-Air Missile Directory, Doug Richardson and Piotr Butowski, Air International, October 1993, p 197. 12. Grumman F-14 Tomcat, Jon Lake, AirTime, 1998. 13. IRIAF 75th Anniversary Review, Kian-Noush, World Air Power Journal, AIRtime Publishing Inc, Volume 39, Winter 1999. 14. E-mail from Dave Parsons on Iranian F-14 kills during Iran-Iraq War. منبع اصلي
  9. كره شمالي يك موشك خود را در ايران آزمايش كرده است خبرگزاري يونهاپ گزارش داد، مقامات كره‌ي جنوبي و مقامات نظامي آمريكا در حال تلاش براي راستي‌آزمايي اطلاعات جاسوسي مبني بر آن هستند كه كره شمالي نوع جديدي از موشك را كه ماه گذشته به نمايش عموم گذاشته شد در ايران آزمايش كرده است. خبرگزاري كيودو با اشاره به اين مطلب افزود كه در اين گزارش به نقل از منابعي كه به نامشان اشاره نشد، آمده است: به نظر نمي‌رسد كره شمالي موشك بالستيك ميان بردش را در داخل قلمرو خود آزمايش كرده است. اين منبع افزود: اما ما اطلاعاتي جاسوسي در دست داريم مبني بر اينكه اين موشك در داخل ايران به طور آزمايشي پرتاب شده است. وي ادامه داد: من متوجه هستم كه جوامع اطلاعاتي كشورهاي مربوطه اين اطلاعات را پيگيري مي‌كنند. اين موشك كه « موسودان» نام دارد داراي برد متوسط است و به وسيلهء كره‌ي شمالي بر مبناي موشك بالتسكي SSN-6 ساخته شده است. اين موشك براي اولين بار درتاريخ 25 آوريل در يك رژه‌ي نظامي به نمايش گذاشته شد برد آن 2500 تا 4000 كيلومتر است. منبع
  10. دو صادرات سال حبس برای غیر قانونی قطعات F-14 به ایران يكي از مقامات سابق فرودگاه «جان وين» به خاطر آنچه صدور غيرقانوني قطعات «F-14» به ايران ـ تنها كشوري كه از اين نوع هواپيماي جنگي استفاده مي‌كند ـ اعلام گرديده، به دو سال زندان محكوم شد. به گزارش سرويس بين‌الملل «بازتاب» به نقل از «اورنج كانتي رجيستر»، روز دوشنبه، رضا طبيب 52 ساله در دادگاه فدرال «سانتاآنا»، پس از اين‌كه در ژوئن 2006 به خاطر فرستادن قطعات هواپيما به ايران از راه آلمان و امارات محكوم شناخته شده بود، به دو سال زندان محكوم شد. طبيب كه متولد ايران و تبعه آمريكاست، در زمان دستگيري در «آيروين» زندگي مي‌كرد و مقامات فدرال نيز بر اين باورند كه او و همسرش «تري»، هنوز در كاليفرنياي جنوبي زندگي مي‌كنند. «تري طبيب» كه او هم يك تبعه آمريكا ولي متولد ايران است، به خاطر دادن اطلاعات نادرست در فرم اظهاريه در مارس 2006، دو سال محكوميت تعليقي دريافت كرده بود. رضا طبيب كه هم‌اكنون با وثيقه يك ميليون دلاري آزاد است، بايد تا 16 جولاي، خود را به مقامات فدرال معرفي كند. در ژانويه 2006 مأموران گمرك و مهاجرت آمريكا، قطعات و چند كيت را ضبط كرده بودند. گفتني است، طبيب معلم پرواز در فرودگاه بوده و مدتي رئيس مركز پرواز «Newport» بوده و همسر وي نيز در اين کار به او كمك مي‌‌كرده است. در جلسه روز دوشنبه، نخست براي او درخواست سي ماه زندان شد، اما قاضي «ديويد كارتر» به خاطر كهولت سن طبيب و ناراحتي قلبي او، مجازات را به دو سال حبس و شش ماه بازداشت در خانه تغيير داد. مأموران در ژانويه 2006 و پس از ضبط قطعات بسته‌بندي‌شده به مقصد آلمان، اين زوج را در منزلشان در آيروين دستگير كردند. جستجوي خانه اين دو، منجر به كشف چندين ليست قطعات شد كه توسط يك مقام نظامي ايران ارسال شده بود. دو چمدان از قطعات اين هواپيما نيز به ارزش 540 هزار دلار و دو بليت سفر به ايران كه توسط طبيب خريداري شده بود، از اين جستجو به دست آمده است. در سال 2006 هواپيماهاي «F-14» پس از 34 سال از ناوگان هواپيمايي آمريكا خارج شد. منبع
  11. با تشكر ويژه از شما دوست گرامي بابت اين مطلب جامع و خواندني. از قديم مثلي هست كه مي گويد «گرهي كه با دست باز مي شود، با دندان باز نكنيد.» اين مثل حكايت دو كشور همسايه، يعني مصر و اسرائيل هست. زنده ياد انور سادات، رئيس جمهور فقيد مصر، با درايت و نيك انديشي، از كشتار و جنگ بيشتر دوري جست و نامش را در تاريخ جاودانه ساخت. روحش شاد
  12. در آستانه جلسهء شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران، دایر بر در خواست تعلیق داپم غنی سازی اورانیوم، نگرانی نسبت به احتمال برخورد نظامی تازه ای در منطقه خلیج فارس رو به افزایش نهاده است. آنچه در عین حال توجه محافل بین المللی و رسانه ها را به خود جلب کرده، نوع حمله احتمالی است که گروهی از ناظران بر محدود بودن و طبیعت تنبیهی آن تأکید می کنند و گروهی دیگر، نسبت به خطر هجوم وسیع علیه ایران هشدار می دهند. نقل و انتقالات نظامی نسبتاً گسترده آمریکا در منطقه، ازجمله اعزام ناو هواپیمابر جان سی استنیس به خلیج فارس و پیوستن آن به ناو هواپیمابر آیزنهاور که از پیش در آبهای سومالی قرار داشته، اقدامی در جهت افزایش توان هجومی آمریکا تلقی شده است. استقرار موشکهای ضد موشک پاتریوت آمریکا در عراق و سایر کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس نیز به نظر می رسد با این انگیزه انجام گرفته باشد که در صورت حمله تلافی جویانه احتمالی ایران علیه مواضع آمریکا و همپیمانانش در منطقه، قابلیتهای دفاعی آنها را از این طریق افزایش دهد. مشابه این اقدام، پیش از این در آستانه دو جنگ خلیج فارس (در سالهای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۳) صورت گرفته بود. اعزام ناو هواپیمابر جان سی استنیس به خلیج فارس اقدامی در جهت افزایش توان هجومی آمریکا تلقی شده است. عمل در برابر حرف اجرای سه مانور نظامی مختلف در کمتر از دو ماه در ایران، با هدف افزایش قابلیتهای دفاعی و تمرینهای مکرر هجوم متقابل و تلافی جویانه که تازه ترین آن هم اکنون در چهارده استان ایران در جریان است نیز نشانه جدی گرفتن تهدید هجوم خارجی از سوی دولت ایران تلقی می شود. هرچند هم مسئولان دولت آمریکا قصد چنين حمله ای را انکار می کنند و هم مقامات دولت ایران امکان آن را بسیار ضعیف معرفی می کنند. علی رغم اظهارات سیاسی دوطرف پیرامون قصد یا داشتن قابلیت درگیری نظامی با ایران، اقداماتی که در دو سوی منازعه در جهت افزایش توان هجومی یا فراهم آوردن ظرفیتهای بازدارنده و دفاعی صورت می گیرد حاکی از آن است که کفه آمادگی نظامی از کفه انکار سیاسی سنگینتر شده و در نتیجه خطر برخورد نظامی تازه ای در منطقه افزایش یافته است. کافی نبودن تحریم ها نرسیدن به توافق با ایران از راه اعمال قطعنامه شورای امنیت و انتشار اظهارات اخير رئيس آژانس بين المللی انرژی اتمی دایر بر نزدیکتر شدن ایران به غنی سازی اورانیوم در مقیاس صنعتی، قبل از تسلیم گزارش رسمی او به شورای حکام، حاکی از رنگ باختن امیدهايی است پیش از این در جهت حل مسالمت آمیز بحران شکل گرفته بود. اندازه های کمی هجوم نظامی برخورد نظامی با ایران، در صورت وقوع، می تواند هجوم محدود و هشدار دهنده ای باشد علیه معدودی از مواضع و تأسیسات در داخل ایران، نظیر آنچه کمی پيش از پایان جنگ ایران با عراق صورت گرفت و طی آن هواپیماهای امریکا چاههای نفتی سروش و نوروز را در آبهای ايران در خلیج فارس هدف قرار دادند. گزینه دوم، هجومی گسترده ای خواهد بود علیه تمامی تأسیسات هسته ای، واحدهای موشکی، پایگاههای هوايی و دریايی، پالایشگاههای نفت و واحدهای تولید برق با هدف از میان بردن ظرفیتهای تلافی جویانه نظامی و انهدام قسمتهای مهمی از تأسیسات اتمی ایران. با توجه به اینکه قابلیتهای لازم برای تدارک هجوم زمینی آمریکا و متحدان احتمالی اش به ایران در شرایط جاری فراهم نیست و ایران با برخورداری از امتیاز وسعت خاک و در اختيار داشتن ظرفیتهای قابل ملاحظه موشکی قادر به اقدامات تلافی جویانه مؤثر علیه نیروهای مهاجم و متحدانش خواهد بود، به نظر می رسد در صورت قصد هجوم نظامی از راه هوا و دریا به ایران، این هجوم از محدوده حملات موضعی و هشدار دهنده بسیار فراتر برود. دلیل عمده این نگرش این است که ایران علاوه بر در اختیار داشتن ظرفیت مینگذاری دریايی در آبهای نزدیک به تنگه هرمز، نیروی موشکی مؤثری در اختیار دارد که با استفاده از آن قادر خواهد بود کشتيهای نظامی و نفتکشهای در حال گذر از محدوده تنگه را هدف قرار دهد. این قابلیتها در عین حال می تواند علیه پایگاهها و نیروهای متخاصم مستقر در کشورهای همسایه ایران نیز مورد استفاده قرار گیرد. سه زیردریايی ایران در کنار واحدهای آبی کوچک و سریع که در آبهای خلیج فارس مستقرند قادرخواهند بود دامنه اقدامات تلافی جویانه ایران را بخصوص در منطقه آبهای هرمز گسترش دهند. ایران با در اختیار داشتن موشکهای بالستیک با برد کوتاه و متوسط می تواند تمامی پایگاههای نظامی و مراکز استقرار نیرو در فاصله صدها کیلومتر از مرزهای خود را هدف قرار دهد. برای خنثی کردن این ظرفیتها، از دید بسیاری از ناظران، حملات محدود هوايی به ایران ناکافی است و فقط به انسجام بیشتر سیاسی در داخل ایران می انجامد. بر پایه این استدلال، در صورت اتخاذ گزینه نظامی برای حل مسئله ایران، هدفهای متعددی در سراسر ایران مورد هجوم قرار خواهد گرفت و این هجوم هوايی و موشکی دست کم تا یک هفته طول خواهد کشید. به این منظور بالغ بر یکهزار پرواز هواپیماهای جنگنده و استفاده از صدها فروند موشک کروز مورد نیاز نیروهای مهاجم خواهد بود که به این ترتیب، در صورت عملی شدن تهدید هجوم نظامی به ایران، منطقه شاهد جنگ تمام عیار تازه ای می شود. از نظر بسیاری از ناظران، هجوم نظامی تمام عیار به ایران نمی تواند محدود به ایران بماند. ناظران امنیت منطقه نیز بر این اعتقادند که فقدان راهی برای جمع کردن دامنه نزاع و پایان دادن به بحران بعد از هجومهای گسترده هوايی، خطرناکتر از اقدام اولیه برای آغاز نبرد خواهد بود. منبع: BBC
  13. بروز سقوط‏هاي متعدد در بين جنگنده‏‎هاي GR.1، منجر به پياده كرده برنامه‏‎اي جهت نصب سامانه‏اي به نام TIALD بر روي آنها شد. سامانهء «نشانه‏گذاري ليزري پيش‏اخطار به وسيلهء تصويرسازي گرمايي» (Thermal Imaging Airborne Laser Designator) توسط صنايع هوافضاي بريتانيا (BAE Systems) طراحي و ساخته شده است و تنها سامانهء هدايت كنندهء بمب‏هاي ليزري ساخت بريتانيا محسوب مي‎شود. بريتانيا از سري بمب‏هاي هدايت شوندهء ليزري سري Paveway بهره مي‎برد. اولين استفادهء عملياتي از بمب‏هاي هدايت شوندهء ليزري، به وسيلهء جنگنده‏هاي عمودپرواز Harrier نيروي دريايي سلطنتي بريتانيا در جنگ سال 1982 با آرژانتين (جنگ فالكلند) به وقوع پيوست. با اين حال، نشانه‏گيري اهداف به وسيلهء ليزر، توسط پرسنل كنترل كنندهء زميني (forward air controller) و توسط دستگاه نشانه‏گذاري زميني به انجام مي‏رسيدند. به دنبال اين درگيري، نياز به يك سامانهء نشانه‏گذاري از طريق هوا احساس شد. [align=center][/align] [align=center]در جريان نبرد فالكلند، نشانه‏گيري اهداف به وسيلهء ليزر، توسط پرسنل كنترل كنندهء زميني (forward air controller) و توسط دستگاه نشانه‏گذاري زميني به انجام مي‏رسيدند.[/align] شركت GEC-Marconi طراحي سامانهء TIALD را در اواخر دههء 1980 آغاز نمود. به سال 1990، رژيم صدام، به كشور كويت حمله كرد و اين كشور را ظرف 5 ساعت اشغال نمود. اين كار، باعث شعله‏ور شدن جنگ سال 1991 خليج فارس گرديد. اين جنگ باعث شد تا سامانهء TIALD با عجله و شتاب بيشتري وارد خدمت شود. [align=center][/align] [align=center]نمایی از یک سامانهء نشانه گذاری TIALD ساخت شرکت GEC-Marconi[/align] [align=center]این سامانهء هدفگیری، در جریان جنگ 1991 خلیج فارس، ثابت نمود که بسیار موثرتر از سامانهء هدفگیری Pave Spike نصب شده بر روی جنگنده‏های بوکانیر می‏باشد.[/align] در جريان جنگ خليج فارس، برخي از جنگنده‏هاي تغييريافتهء تورنادو و بوكانير، عمل نشانه‏گذاري ليزري را براي تورنادوهاي حامل بمب‏هاي ليزري كه اين تغييرات در آنها صورت نگرفته بود، به انجام مي‎رساندند. جنگنده‏هاي بوكانير، حامل سامانهء نشانه‏گذاري Pave Spike بودند كه قابليتهايش بسيار محدود بود و تنها در روشنايي روز قابل استفاده بود. در جريان جنگ سال 1991 خليج فارس، نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، بيش از 6000 عدد بمب هزار پوندي را پرتاب نمود كه حدود 1000 عدد از آنها به وسيلهء ليزر هدايت شدند. تنها در اواخر جنگ، تورنادوهايي كه به دو سامانهء TIALD مجهز بودند، بيش از 200 عدد بمب هدايت ليزري را به سمت مواضع ارتش صدام هدايت كردند. [align=center][/align] ارتقاء هايي كه بعدها بر روي اين غلاف نشانه‏گذاري انجام پذيرفت، تورنادوها را قادر مي‏ساخت كه خود به تنهايي عمل نشانه‏گذاري ليزري اهداف را انجام دهند. غلافهاي نشانه‏گذاري TIALD به طور گسترده در طول جنگ خليج فارس و پس از آن در جريان گشتهاي كنترلي بر فراز منطقهء پرواز ممنوع در جنوب عراق بين سالهاي 1991 تا 2003، عمليات روباه صحرا به سال 1998، جنگ كوزوو به سال 1999 و عمليات آزادسازي عراق به سال 2003 به كار گرفته شدند. غلافهاي TIALD به طور دائم مشمول به روز رساني مي‏‎شوند، به طوري كه سري 400 اين غلاف، بر روي جنگنده‏هاي Tornado GR4 نصب شده‏اند. امروزه بريتانيا به دنبال طراحي نسل جديدي از غلافهاي نشانه‏گذاري مي‏باشد كه امكان دارد در ساخت آنها از ساير كشورهاي اروپايي نيز كمك بگيرد. در حالي كه بمبهاي هدايت ليزري به عنوان يك سلاح كليدي در زرادخانهء ارتش بريتانيا باقي مانده‏اند، با پيشرفتهاي اخير در ساخت سلاح‏‎هاي هدايت شونده، از اهميت آنها اندكي كاسته شده است. با ورود به خدمت موشك دورپرتاب Storm Shadow كه به نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، امكان حملات دور از دسترس پدافند هوايي دشمن را مي‏بخشد، امكان در خطر قرار گرفتن هواپيما و خدمه به شدت كاهش مي‏يابد. امروزه بريتانيا در حال توسعهء بمبهاي هدايت شوندهء ليزري Paveway مي‏باشد، كه در جريان آن، سامانهء هدايت پذيري مكان‏‎ياب جهاني (GPS) با سامانهء هدايت كنندهء اين بمب، يكپارچه مي‎شود. اين امر باعث افزايش فوق‏العادهء دقت نشانه‏روي اين بمبها در هواي نامساعد نظير هواي مه غليظ يا دودآلود مي‏‎شود. [align=center] [/align] [align=center]نمايي از هدفگيري و انهدام يك هدف در جنگ سال 1991 كوزوو (اطلاعات نمايشگر مرتبط با سيستم نشانه گذاري ليزري، حذف شده شده اند)[/align] منبع
  14. سامانهء JP233، سيستم خاص نيروي هوايي بريتانيا است كه شامل يك جفت غلاف جهت حمل صدها بمب كوچك است كه وظيفهء اصلي اين بمبها، حمله و آسيب رساندن به باندهاي خزش هواپيماهاست. هر جنگندهء تورنادو كه به سامانهء JP233 مجهز شده باشد، بر فراز هدفي كه يك باند خزش جنگنده‏ها مي‏باشد پرواز كرده و به يك باره تمامي ذخيرهء مهمات خود را بر روي هدف رها مي‏كند. اين يك وجههء نامعمول استفاده از مهمات است كه توسط سامانهء JP233 استفاده مي‎شود، زيرا اغلب سامانه‏‎هاي رهاسازي مهمات، بمب‏ها را به شكل سقوط آزاد رها مي‏كنند و باقيماندهء بمب‏ها را در ادامهء عمليات مورد استفاده قرار مي‏دهند. به جز اين، به هنگام استفاده از سامانهء JP233، غلاف دخيره‏سازي مهمات، به يكباره خالي مي‎شود. [align=center][/align] [align=center]هر سامانهء JP-233 شامل دو بخش عقبي و جلويي مي‏باشد. در سمت عقبي، تعداد 30 عدد بمب ضدباند از نوع SG-357 تعبيه گرديده است كه پس از انفجار، تخربي همانند شكل آتشفشان بر روي باند ايجاد مي‏كنند. در قسمت جلويي سامانهء JP-233 تعداد 215 عدد مين ضدنفر نوع HB-876 حمل مي‏شود. هر دو نوع اين مهمات، مجهز به چترهاي تاخيري كوچك هستند.[/align] در جريان جنگ 1991 خليج فارس، 6 فروند از تورنادوها ساقط شدند، كه يكي از آنها متعلق به ايتاليا بود. 4 فروند از جنگنده‏هاي نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، در جريان بمباران، هدف قرار گرفته و ساقط شدند، يكي ديگر از تورنادوهاي بريتانيا نيز در جريان رهاسازي تسليحات JP233 هدف قرار گرفت و یکی ديگر نيز هنگامي كه سعي مي‎كرد اهداف خود را با بمب‎هاي هدايت ليزري نشانه رود، هدف قرار گرفت و سرنگون شد. [align=center][/align] [align=center]جهت دستیابی به حداکثر توان عملیاتی، لوفت وافه (نیروی هوایی آلمان)، به پنج اسکادران ضربتی تورنادو مجهز شده است. در این دو تصویر، جنگندهء تورنادو به شماره سریال JBG 38 متعلق به پایگاه هوایی Jever، در حال حمل غلاف رهاسازی بمب موسوم به MW-1 می‏باشد که مشابه آلمانی سامانهء JP 233 شناخته می‏شود.[/align] [align=center][/align] [align=center]در زیر بالهای این جنگنده، یک سامانهء رهاسازی Chaff/Flare به نام BOZ-101 و یک سامانهء ضدجنگ الکترونیک (ECM) موسوم به Cerberus تعبیه شده است. از سال 1983 به بعد، طرح رنگ آمیزی شبیه به سوسمار بر روی تورنادوها اجرا است.[/align] به دنبال اتمام مرحلهء ابتدايي عمليات جنگ سال 1991، مقرر گرديد جنگنده‏هاي GR.1 در ارتفاعات متوسط به انجام عمليات ضربتي اقدام نمايند. با اين حال به دو علت نبود امكانات مناسب و همچنين فقدان تمرينات كافي جهت انجام صحيح و كامل عمليات ارتفاع متوسط، دولت بريتانيا در يك اقدام اضطراري، اقدام به استقرار دسته‏اي از جنگنده‎هاي Blackburn Buccaneer در منطقه نمود. اين جنگنده‏ها به سامانه‏هاي نشانه‏گذاري ليزري به نام Pave Spike مجهز بودند كه به GR.1 ها اين امكان را مي‎دادند تا بمب‏هاي هدايت شونده با دقت بسيار بالا را رها نمايند. پس از پايان جنگ سال 1991 خليج فارس، جنگنده‏هاي GR.1 نيروي هوايي بريتانيا در پايگاه «علي السالم» كويت، جهت انجام پرواز بر فراز منطقهء پرواز ممنوع در جنوب عراق باقي ماندند، ضمن اينكه اين جنگنده‎ها، در عمليات «روباه صحرا» (Operation Desert Fox) كه به سال 1998 بر عليه پايگاههاي نظامي رژيم صدام انجام شد، با هواپيماهاي نيروي هوايي ايالات متحده مشاركت نمودند.
  15. متوجه منظور شما نشدم لطف کنید واضح تر سخن بگویید! این هم عکس خلبان منهدم کننده MIG-25 عراقی خلبان شجاع سمت راستي، سروان مجيد شعباني از پايگاه دوم شكاري هستند كه اكنون با درجه سرهنگ تمامي و با ميگ29 در همان پايگاه مشغول به خدمت هستند.
  16. Reza6662

    جنگ احتمالی ایران و آمریکا

    از شما دوست گرامي بابت اينكه حق مطلب را به خوبي و با زبان گويا بيان كرديد تشكر مي نمايم.
  17. [align=center]F-15I Ra'am[/align] [align=center][/align] مقدمه جنگندهء F-15I هواپیمایی است بر اساس F-15E که ویژهء نیروی هوایی اسرائیل ساخته شده و در زبان عبری (Ra'am یا רעם) به معنای Thunder یا رعد می‏باشد. پس از جنگ سال 1991 خلیج فارس که اسرائیل آماج موشکهای زمین به زمین SCUD عراق قرار گرفت، دولت اسرائیل متوجه شد تا به هواپیمایی ضربتی و دوربرد نیاز دارد. به سال 1993، اسرائیل اطلاعیه‏ای را انتشار داد که در آن ویژگی‏های هواپیمای مورد نظر آنان ذکر گردیده بود. در پاسخ به این اعلان، کارخانهء لاکهید مارتین، جنگندهء F-16 و کارخانهء مک‏دانل‏داگلاس دو جنگندهء F-18 و F-15E را پیشنهاد دادند. به تاریخ 27 ژانویهء 1994، دولت اسرائیل اعلام کرد که تصمیم دارد تعداد 21 فروند جنگندهء F-15E را با تغییراتی که مطابق نیازهایشان باشد، خریداری نماید و آن را F-15I نام گذاری کند. به تاریخ 12 می 1994، دولت ایالات متحده، مجوز فروش 25 فروند جنگندهء F-15I را به اسرائیل صادر نمود. به تاریخ نوامبر سال 1995، اسرائیل، 4 فروند دیگر از این هواپیما را سفارش داد تا از حداکثر سقف تعیین شده جهت خریداری، استفاده نماید. [align=center][/align] معرفی F-15I یک جنگندهء دو کارهء دورپرواز جهت عملیات ضربتی و رهگیری هواپیماهای دشمن. این هواپیما – که بهترین نوع هواپیمای جنگنده در منطقهء خاورمیانه محسوب می‏شود – به سال 1998 وارد خدمت گردیده است و به عنوان هواپیمای راهبردی نیروی هوایی اسرائیل شناخته می‏شود. F-15I که در اسرائیل با نام Ra'am نیز شناخته می‏شود، توسط کارخانهء مک‏دانل‏داگلاس (بوئینگ) به طور اختصاصی و ویژه برای اسرائیل طراحی شده است. قابلیت بارگذاری عظیم و شگفت‏آور تسلیحات و ترکیب آن با سامانه‏های بسیار پیشرفته، پرواز در فواصل بسیار دور، و در ارتفاعات پست، در تمامی ساعات شب و یا روز و در هر گونه شرائط آب و هوایی، به F-15I، توان انجام حملات عمقی با میزان عظیمی از تسلیحات را بخشیده است. [align=center]In Action[/align] [align=center]Heyl Ha'avir chooses its fighter of the future: the Ra'am[/align] به تاریخ ژانویهء 1994، جنگندهء موفق F-15E به عنوان هواپیمایی جهت خدمت در سالهای آتی نیروی هوایی اسرائیل برگزیده گشت، و این در زمانی بود که این هواپیما در کنار رقابت با جنگنده‏های موفقی چون F-16 و F-18 انتخاب شده بود. نیروی هوایی اسرائیل تصمیم گرفته بود تا تعداد 21 فروند از این هواپیما را خریداری نماید که این تعداد، رقمی بالغ بر 2 میلیارد دلار را شامل می‏شد. این هواپیماها، دقیقن بر اساس همان مدل E بودند و تنها اندک تغییراتی در آنها اعمال شده بود. همچنین به جای حرف E، از حرف I به معنای کلمهء Israel استفاده شده بود. به سال 1995، نخست وزیر و وزیر دفاع، اسحاق رابین، خریداری 4 فروند دیگر از این هواپیما را مورد تایید قرار دادند. اولین پرواز آزمایشی به تاریخ سپتامبر سال 1997، اولین هواپیمای Ra'am (نامی که در زبان عبری به F-15I اطلاق شده است) در کارخانهء بوئینگ تکمیل گشت. یک تیم از نیروی هوایی اسرائیل که حدود 30 نفر بودند، - شامل خلبان، افسر تسلیحات، برنامه‏ریز، متخصصین سیستم‏ها که دوشادوش مهندسین آمریکایی تجربه کسب کرده بودند – در امور پشتیبانی فنی، نظارت بر طراحی و ساخت، به سازندگان هواپیما کمک نمودند. به تاریخ 12 سپتامبر 1997، جنگندهء F-15I، اولین پرواز آزمایشی خود را جهت تعیین قابلیتها و آزمونهای پیچیدهء پروازی به انجام رساند. در حین آزمایشات گوناگون سامانه‏ها و قطعات مختلف هواپیما، این جنگنده به راحتی توانست سرعت 2 ماخ را پشت سر بگذارد و تا شتاب ثقل 9 برابر را به آسانی تحمل کند. دو ماه بعد، یک گروه از صنایع هوافضای اسرائیل، به مدت 6 هفته، دورهء بازآموزی این هواپیما را در پایگاه نیروی هوایی ایالات متحده به اتمام رساندند. ورود به خدمت رسمی به تاریخ 6 ام نوامبر 1997، نیروی هوایی اسرائیل (Heyl Ha'avir) اولین فروند از 25 هواپیمای سفارش داده شدهءF-15I موسوم به Ra'am را دریافت نمود. این هواپیما، طی مراسمی رسمی در محل کارخانهء بوئینگ در سنت لوئیس، تحویل مقامات اسرائیلی شد. [align=center][/align] هنگامی که مجری برنامه، سخنان خود را به اتمام رساند، وزیر دفاع اسرائیل، «اسحاق مردخای» (Yitzhak Mordechai) با قدم‏هایی بلند به سرعت به سمت هواپیما رفت –هواپیمایی که به شکل استتار صحرایی پوشانده شده و به موشکهای AMRAAM و Python-4 مجهز گشته بود – وی، یک نشانهء مخصوص نیروی هوایی اسرائیل را بر روی دماغهء آن قرار داد. همزمان، ژنرال «ایتون بن الیاهو» (General Eytan Ben Eliyahu)، فرمانده نیروی هوایی اسرائیل، از نشان ویژهء پنجاهمین سالگرد تاسیس نیروی هوایی اسرائیل، پرده‏برداری نمود. پس از پایان مراسم، هواپیما به پایگاه بمب‏افکن‏های سنگین آمریکا به نام Eglin (در فلوربدا) تحویل شد تا یک سری آزمایشات پروازی بر روی آن صورت گیرد. [align=center][/align] اولین دو فروند هواپیمای F-15I در اسرائیل به تاریخ 19 ام ژانویهء 1998، اولین دو فروند از این هواپیماها در پایگاه هوایی Hatzerim فرود آمدند. جمعیتی حدود 3000 نفر در طراف پایگاه گرد آمده بودند تا از نزدیک، پیشرفته‏ترین هواپیمای جنگندهء Heyl Ha'avir (نیروی هوایی) را مشاهده نمایند. چندی بعد، دو فروند F-15I از بالای سر جمعیت عبور کردند، در حالی که دو فروند جنگندهء شکاری F-15 Baz و دو فروند F-4 Phantom آنها را همراهی می‏کردند. هواپیماهای F-15I توسط خلبانان آمریکایی هدایت می‏شدند و این خلبانان، هواپیماها را از محل کارحانهء بوئینگ در سنت لوئیس (St. Louis) تحویل گرفته و به صورت مستقیم تا بریتانیا پرواز کرده بودند. آنها در طول مسیر، 5 بار سوختگیری هوایی کرده بودند. سپس از بریتانیا به ایتالیا پرواز کرده و از ایتالیا نیز بدون سوختگیری، مستقیمن وارد خاک اسرائیل شده بودند. وزیر دفاع، رئیس ستاد کل ارتش و فرمانده پایگاه هوایی Hatzerim، به سرعت سمت هواپیما رفته و آرم و نشانه‏های مربوط به نیروی هوایی اسرائیل را بر روی آنها نصب نمودند. اکنون این هواپیماها، به طور رسمی در اختیار اسرائیل قرار گرفته بودند. [align=center]Development[/align] [align=center]طراحی و توسعه[/align] چند تغییر و تبدیل عمده بر روی جنگندهء F-15I (نسبت به مدل E) صورت پذیرفته است تا این هواپیماها بتوانند نیازهای ویژهء نیروی هوایی اسرائیل را برآورده سازند. برای مثال، هواپیما به نحوی تغییر یافته است تا با وزنی بیشتر از آنچه در مدل E پیش‏بینی شده است، برخاست نماید و برد پروازی آن از تمامی مدلهای F-15 بیشتر باشد. همچنین در این هواپیما از سامانه‏های ویژهء ساخت صنایع دفاعی استفاده گشته است که یکی از اختصاصی‏ترین آنها، سیستم جنگ الکترونیک ساخت Elisra می‏باشد. با توجه به تغییرات و بهسازی‏هایی که در F-15I به انجام رسیده است، این مدل از F-15، پیشرفته‏ترین و کامل‏ترین جنگندهء F-15 در سراسر جهان محسوب می‏شود.همانند F-15E، این جنگنده نیز دو نفره است، به طوری که خلبان بر امر هدایت و رهاسازی تسلیحات متمرکز می‏شود و افسر تسلیحات (WSO = افسر کابین عقب) وظیفهء هدایت و کنترل تسلیحات هدایت شونده را تا زمان اصابت به هدف بر عهده دارد. رادار APG-70 از جمله سامانه‏های بسیار پیشرفتهء F-15I، می‏توان به رادار APG-70 با قابلیت تهیهء نقشه از عوارض سطح زمین اشاره کرد. نقشهء بسیار دقیقی که رادار APG-70 فراهم می‏سازد، فارغ از شرائط آب و هوایی و شب یا روز، امکان شناسایی دقیق مکان اهدافی که یافتن آنها بسیار دشوار است را فراهم می‏آورد. برای مثال می‏توان به شناسایی دقیق سایتهای موشکی، تانکها و خودروهای زرهی، ساختمانهای مستحکم زیرزمینی، حتا در شرائطی که وضعیت آب و هوایی بسیار نامساعد است و مه غلیظ وجود دارد یا باراندگی بسیار شدید در جریان است، یا حتا شبی بدون نور مهتاب است، اشاره کرد. سیستم نشانه‏گذاری LANTIRN سامانهء مهم دیگری که این هواپیما می‏تواند به آن مجهز شود، سیستم هدفیابی و نشانه‏روی بسیار پیشرفتهء LANTIRN نام دارد. این سامانه، امکان یافتن، نشانه‏روی بسیار دقیق و قفل بر روی اهداف را فراهم می‏آورد تا تسلیحات قابل هدایت، به سمت این اهداف رها شوند. برای این سیستم، تاریکی مطلق شب یا روشنایی روز، تفاوتی ندارند و در هر دو حالت، عملکرد یکسانی ارائه می‏دهد. [align=center][/align] [align=center]نمایی منحصر به فرد از دیدی که سیستم LANTIRN در نیمه شب، بر روی سیستم نمایشگر سربالای F-15I نمایش می دهد[/align] سامانهء LANTIRN، مشتمل بر دو قسمت غلاف ناوبری و غلاف هدایت کننده می‏باشد: * غلاف ناوبری، حاوی یک سیستم جستجوگر مادون قرمز (FLIR)، مجهز به حسگرهای دید در شب و رادار تعقیب عوارض زمین (terrain-following radar) می‏باشد که امکان پرواز هواپیما را در سرعتهای بسیار بالا و در ارتفاعات پست فراهم می‏آورد و به هنگام نزدیک شدن به موانع طبیعی سطح زمین، اخطار لازم را به خلبان انتقال داده یا به طور خودکار، ارتفاع هواپیما را افزایش می‏دهد. * غلاف هدایت کننده، حاوی یک حسگر مادون قرمز (FLIR) می‏باشد که جهت مکان یابی اهداف به هنگام تاریکی شب و نشانه‏گذاری لیزری آنها مورد استفاده قرار می‏گیرد. حسگر مادون قرمز (FLIR) امکان تعقیب و زیرنظر گرفتن اهداف را از فواصل بسیار دور امکان‏پذیر می‏سازد، سپس سامانهء نشانه‏گذاری لیزری جهت هدایت تسلیحات هدایت شونده به سمت آن اهداف به کار گرفته می‏شود. [align=center][/align] یک جنگندهء بسیار دورپرواز جنگندهء F-15I قادر به حمل 4.5 تن سوخت در محل تانکهای داخلی، تانکهای سوخت تطبیقی (CFT) و مخازن پرتاب شدنی می‏باشد. مکانهای نصب تسلیحات، به نحوی طراحی شده‏اند که باعث شکستن شکل آئرودینامیکی هواپیما نشوند و از قابلیتهای هواپیما نکاهند. ترکیب این عوامل با سایر موارد، جنگندهء F-15I را قادر می‏سازد تا در فواصلی بسیار دور و باور نکردنی اقدام به عملیات و پرواز نماید؛ فواصلی که پرواز در آنها، تنها از عهدهء بمب‏افکن‏های سنگین برمی‏آید. مسافتی باورنکردنی و حدود 4450 کیلومتر. به وسیلهء سوختگیری هوایی، این فاصله بسیار بیشتر نیز می‏شود. F-15I قادر است طیف بسیار گوناگون و متنوعی از انواع تسلیحات را حمل نماید. در این جنگنده، یک تیربار شش لول 20 م م Vulcan تعبیه شده است. همچنین حمل انواع بسیار گوناگونی از موشکهای هوا به هوا جهت دفاع شخصی پیش‏بینی شده است. از آنجا که وظیفهء اصلی این جنگنده، انجام عملیات ضربتی بر علیه اهداف ویژه و مهم پیش‏بینی شده است، حمل انواع گوناگونی از بمب‏ها و موشکهای هدایت شونده برای این هواپیما در نظر گرفته شده است. در مجموع، این جنگنده به راحتی قادر است تا 11 تن انواع تسلیحات را حمل نماید. مشخصات کلی وظیفهء اصلی: جنگندهء ضربتی دو نفره طول: 19.43 متر گستردگی بالها: 13.5 متر ارتفاع: 5.63 متر سرعت: حداکثر سرعت در ارتفاعات بالا: 2.5 ماخ و در ارتفاعات پست: 1482 کیلومتر بر ساعت برد: 4450 کیلومتر وزن خالی: 14379 کیلوگرم حداکثر وزن بارگذاری شده: 36750 کیلوگرم پیشرانه: دو دستگاه موتور توربوفن بسیار پرقدرت F100-PW-229 ساخت پرات اند ویتنی کشش: 29000 پوند برای هر کدام [align=center][/align] تسلیحات، تا 11 تن مشتمل بر : مسلسل: یک دستگاه مسلسل 20 م م 6 لول Vulcan، نصب شده در محل ریشهء بال موشکهای هوا به هوا: Python 3 – Python 4 – سایدوایندر – اسپارو و آمرام انواع گوناگون و متنوع موشکهای هوا به زمین نظیر: AGM-65، AGM-130 و . . . انواع متنوعی از بمب‏های هدایت شونده لیزری [align=center][/align] تفاوت بین F-15I و F-15E F-15I شباهت بسیاری به F-15E دارد، اما F-15I دارای برخی سیستم‏های آویونیک بسیار پیشرفته‏ای است که مطابق با نیازهای کشور اسرائیل، درون آن نصب شده‏اند. جهت تسهیل عملیات ضربتی در شب، درون F-15I سامانه‏ای به نام Sharpshooter targeting pods نصب شده است که در اصل، این سامانه جهت هواپیماهای F-16 اسرائیلی طراحی گشته بود. غلاف موسوم به Sharpshooter سامانه‏ای است مشابه LANTIRN اما با توانایی‏هایی ضعیفتر. هنگامی که ایالات متحده پیشنهاد فروش سامانهء LANTIRN را به اسرائیل ارائه کرد، آنها فورن آن را پذیرفتند و در نهایت تعداد 30 دستگاه را خریداری کردند. با انجام این معامله، توانایی عملیات شبانهء جنگنده‏های F-15I کامل می‏شود. به جز این تغییرات انجام یافته، F-15I تقریبن با F-15E برابری می‏کند. تنها تفاوت مهمی که باقی می‏ماند این است که جنگنده‏های F-15I تحوبل شده به اسرائیل، فاقد سیستم «گیرندهء اخطار راداری» (Radar Warning Receivers) هستند و بدین ترتیب، از قفل شدن رادار بر روی هواپیمایشان، آگاه نمی‏شوند. اما اسرائیلی‏ها با زیرکی، سامانهء بسیار پیشرفتهء مخصوص جنگ الکترونیک ساخت خود را درون F-15I نصب کردند؛ از این رو، مشخصات و جزئیات الکترونیکی جنگندهء F-15I با نصب سامانهء جنگ الکترونیک ساخت الیسرا (Elisra SPS-2110 Integrated Electronic Warfare System) کاملن نامعلوم است. اسرائیلی‏ها همچنین یک کامپیوتر مرکزی به همراه سامانهء ناوبری GPS/INS را درون این هواپیما جاسازی کردند. خروجی اطلاعات تمامی سنسورها، می‏تواند در اختیار «سایت نشانه‏روی تعبیه شده در کلاه خلبان» (helmet-mounted sight) هر دو خدمهء F-15I قرار گیرد تا بدین طریق، اطلاعاتی مفید از اهدافی که توسط هواپیما مورد پردازش قرار نمی‏گیرند بدست آید. پیشرفته‏ترین سیستم جنگندهء F-15I، سامانهء رادار APG-70 می‏باشد که قابلیت نقشه‏برداری از سطح زمین را داراست. تصاویر بسیار دقیقی که توسط رادار APG-70 فراهم می‏شود، فارغ از تاثیر شرائط جوی محیط می‏باشد. [align=center][/align] اسکادران عملیاتی جنگنده‏های F-15I تحت اختیار اسکادران مشهور شمارهء 69 نیروی هوایی اسرائیل به نام Hammers قرار دارند که تا پیش از این، از جنگنده‏های F-4E Phantom II بهره می‏گرفتند. اولین عملیات رزمی جنگنده‏های F-15I به تاریخ 11 ژانویهء 1999 بر فراز لبنان انجام گرفت. جنگنده‏های F-15I قادرند موشکهای هوا به هوای: AIM-9L، Python 4 و Python 5 را که همگی گرمایاب هستند، حمل کنند. همچنین موشکهای هدایت راداری AIM-7 (اسپارو) و AIM-120 (آمرام) نیز از جملهء تسلیحات هوا به هوایی این هواپیما به شمار می‏روند. Python 4 تنها موشک گرمایاب در جهان است که قادر است به اهدافی در زاویهء 90 درجهء خط طول هواپیما اصابت نماید؛ ضمن اینکه خلبان قادر است از سایت نشانه‏روی داخل کلاه خود نیز برای هدفگیری موشک استفاده نماید. جهت نبردهای هوایی ماورای دید یا فواصل دور (BVR)، جنگندهء F-15I از موشکهای AIM-7 یا AIM-120 بهره می‏برد. به سال 1999، دولت اسرائیل اعلام کرد که به جنگنده‏های پیشرفتهء بیشتری نیاز دارد و F-15I نیز می‏توانست یکی از گزینه‏های انتخاب باشد. اما اعلانی که انتشار داده شده بود در نهایت منجر به خرید گونهء خاصی از جنگندهء اف16 به نام F-16I شد. منبع
  18. اگر اشتباه نكرده باشم سيستم جستجوي حساس به حرارت موتور (IRST) جهت رهگيري غيرغعال هواپيماهاي دشمن است.
  19. [align=center]ميگ-۳۱ محبوب ترين هواپيماي روسي[/align] ميگ ۳۱ هواپيماي رهگير ـ شكاري با سرعت مافوق صوت و دوربرد است كه هواپيمايي محبوب در نيروي هوايي روسيه به حساب مي آيد. قبل از ميگ ۳۱ هواپيماي ميگ ۲۵ وظيفه دفاع هوايي را برعهده داشت ولي ميگ ۲۵ براي نزاع در ارتفاع هاي بالا طراحي شده بود. در اواسط دهه ۱۹۷۰ متخصصان هوافضاي شوروي دست به ساخت MiG-31 زدند و براي صرفه جويي در وقت و هزينه طرح اصلي آن را از هواپيماي ميگ ۲۵ عاريه گرفتند و با انجام تغيير و تحولاتي مانند ساخت بدنه اي كشيده تر نسبت به ميـگ ۲۵ «براي به دست آوردن سرعت مافوق صوت و پرواز در ارتفاعات پايين» و موتوري جديد. «جهت افزايش برد» سرانجام اولين نمونه آزمايشي آن به نام Ye-155MP ساخته شد كه نخستين پروازش را در ۱۶ سپتامبر سال ۱۹۷۵ ميلادي انجام داد و با جلب رضايت كارشناسان نيروي هوايي توليد آن از سال ۱۹۷۹ آغاز شد. در سال ۱۹۸۲ ناتو «سازمان پيمان آتلانتيك شمالي» به آن لقب سگ شكاري داد. از اين زمان به بعد ميگ ۳۱ جـايگزيني اصلح بـه جاي هـواپيماهاي MiG-23، Tu-28 و Su-15 به حساب مي آيد. اين سگ شكاري آهني توسط دو موتور توربوفن مدل D-30F6 تجهيز شده است كه برد آن را نسبت به هواپيماهاي هم دورانش به طور چشمگيري افزايش داده بود و به همين دليل احتياج به دريچه هاي ورودي هواي بزرگتر و همچنين خروجي هاي گشادتري نسبت به ميگ ۲۵ دارد. كليد موفقيت ميگ ۳۱ كه اين هواپيما را از باقي رقباي خود متمايز مي سازد، مي توان در وجود رادار زاسلون مدل SBI-16 دانست. اين رادار پيشرفته خط كنترل آتش تامحدوده ۱۲۰ كيلومتري اطراف خود را به وضوح در برمي گيرد و حتي نسبت به اهدافي كه پشت هواپيما هستند حساس است و مي تواند ۱۰ هدف را شناسايي كرده و چهار هدف را به طور همزمان مفهوم سازد. بعد از ميگ ۳۱ مدل پيشرفته تري به نام MiG-31B ساخته شد كه توانايي حمل موشك هاي جديدتر را مانند موشك هاي دوربرد R-33S، موشك ميان برد R40TD و موشك كوتاه برد R-60 را داشت و تغييراتي در سنجش آيونيك (الكترونيك پرواز) آن داده شد و مهم ترين مسئله توانايي سوختگيري هوايي را نيز به دست آورد. مدلي ديگر از ميگ ۳۱، MiG-31D است كه خصوصياتي جديد و توانايي حمل موشك هاي ضدماهواره دارد كه اين موشك به صورت عمودي به نوك بال هايش نصب مي شود. در سال ۱۹۹۲ ميلادي MiG-31E براي اولين بار در نمايشگاه هوايي برلين به نمايش گذاشته شد در حالي كه فقط يك نمونه از اين هواپيما ساخته شده بود. [align=center][/align] [align=center]MiG-31E[/align] با وجود اين همه مدل هاي مختلف باز هم نيروي هوايي روسيه ارضا نشد و دست به ساخت مدل جديدي با نام MiG-31M زد كه بسيار پيشرفته تر از مدل اصلي بود. در اين مدل تمامي رادارها پيشرفته تر شده بود به طوري كه مدل M مي توانست در آن واحد شش هدف را مورد هجوم قرار دهد. بعد از زماني باز هم سر و كله مدل ديگري با نام MiG-31BM پيدا شد كه بسيار شبيه MiG-31B بود ولي تمام تجهيزاتش به روز شده بود. يكي از مشخصات ويژه هواپيماهاي ميگ31 استحكام بدنه آنهاست كه تمامي آنها از آلياژ خاصي متشكل از ۵۰ درصد نيكل، ۱۶ درصد تيتانيوم و ۳۳ درصد از آلياژ سبك آلومينيم است. کاربران از صاحبان هواپيماي ميگ ۳۱ مي توان به فدراسيون روسيه «۳۲۰ فروند در اختيار نيروي هوايي روسيه و واحدهاي تاكتيكي»، قزاقستان با ۳۰ فروند «كه در واقع پس از فروپاشي شوروي سابق از آن كشور به ارث برده است» و چين اشاره كرد. البته هنوز از سوي بسياري از كشورهاي ديگر علاقه مندي براي خريد ميگ ۳۱ مشخص است به ويژه كشورهايي كه قدرت و يا اجازه خريد تسليحات نظامي آمريكايي را ندارند. بله! ايران نيز به همراه سوريه براي مجهز كردن نيروي هوايي خود علاقه مند به در اختيار گرفتن اين هواپيماي مدرن است تا توان مقابله با تكنولوژي نوين و پيشرفته آمريكايي كشورهاي منطقه «و حتي خود آمريكا كه بدون هيچ مشكلي به عراق يورش برد» را داشته باشند. به عقيده كارشناسان وجود چندين فروند هواپيماي ميگ ۳۱ در عراق شايد قدرت جلوگيري از جنگ را نداشت ولي حداقل از شدت حمله هوايي آمريكا مي كاست. البته با وجود دستگاه هاي پاد الكتريك آمريكا هيچ هواپيمايي نمي توانست از زمين بلند شود. با وجود اين هواپيما، هيچ هواپيماي جنگنده و يا بمب افكن آمريكايي «البته اگر مي توانست از خاك عراق با وجود تهديدات آمريكا بلند شود» جرات نمي كرد بدون عمليات پيش بيني شده دقيق از مرزهاي عراق عبور كند. حتي قسمت اعظم موشك هاي آمريكايي كه به سوي عراق شليك شدند، توسط اين سگ شكاري نابود مي شد. چين نيز يكي از صاحبان MiG-31 است كه طبق قراردادي كه در سال ۱۹۹۲ ميلادي با روسيه منعقد كرد ۲۴ فروند از اين هواپيما همراه با تمامي تجهيزات پيشرفته را دريافت كرد و قرار بر اين شد كه چين با كمك روسيه يك كارخانه سازنده Mig-31 در شهر شن يانگ در سال ۲۰۰۰ احداث كند و تا سال ۲۰۱۰ ميلادي ۲۰۰ فروند از اين هواپيما توليد كند ولي اين قرارداد كاملاً لغو شد و چين در قبال لغو اين قرارداد به خريد هواپيماهاي سوخو ۲۷ و سوخو ۳۰ راضي شد. منبع نام: سگ شكاري نژاد: روسي بهترين وسيله براي مقابله با هرگونه تهديد هوايي را مي توان هواپيماهاي رهگير و شكاري دانست. اين نوع هواپيماها با تسليحات خاص و قدرت مانور بالا به راحتي مي توانند هر پرنده آهني كه در حال پرواز باشد را نشانه گرفته و منهدم سازند و به همين دليل يكي از قوي ترين بازوان دفاعي ـ هوايي هر كشور به حساب مي روند. ايالات متحده آمريكا و روسيه (اتحاد جماهير شوروي سابق) دو كشوري هستند كه رقابت بسيار جدي اي در ساخت هواپيماهاي رهگيري و شكاري با هم داشته و همچنان دوش به دوش هم در حال حركت هستند. اگر آمريكا هواپيماي بمب افكني مانند B1-B Lancer مي سازد، كمتر از چند ماه بعد خبر ساخت بمب افكن توپولف160 (Tu-160) را خبرگزاري هاي روسيه (شوروي) اعلام مي كنند. يا اگر روسيه موشك بالستيكي را آزمايش مي كند، مدتي نگذشته كه خبر ساخت سپر موشكي قوي آمريكا به گوش مي رسد و اين رقابت (به رغم افت اندك قدرت هوايي روسيه پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي) در تمامي عرصه هاي هوايي مانند ساخت موشك، شاتل و. . . ادامه داشته و دارد. در اين كشمكش هاي رقابتي بر سر ساخت هواپيماهاي شكاري، روسيه (شوروي سابق) موفق به ساخت هواپيماي رهگير - شكاري شد كه به راستي يكي از بهترين هواپيماها در نوع خود به حساب مي رود. ميگ-31 (MiG-31) هواپيماي رهگيري با سرعت مافوق صوت (Supersonic) و دوربرد است كه هواپيمايي محبوب در نيروي هوايي روسيه است. قبل از MiG-31 هواپيماي MiG-25 وظيفه دفاع هوايي را برعهده داشت اما MiG-25 براي نزاع در ارتفاعات بالا طراحي شده بود. پس در اواسط دهه ۱۹6۰ متخصصان هوافضاي شوروي دست به ساخت MiG-31 زدند و براي صرفه جويي در وقت و هزينه، طرح اصلي آن را از MiG-25 امانت گرفته و با انجام تغيير و تحولاتي مثلاً ساخت بدنه اي كشيده تر نسبت به MiG-25 (براي به دست آوردن سرعت مافوق صوت پرواز در ارتفاعات پايين) و موتوري جديد (جهت افزايش برد) سرانجام اولين نمونه آزمايشي آن به نام Ye-155MP را ساختند كه نخستين پروازش را در ۱۶ سپتامبر سال ۱۹۶۵ ميلادي انجام داد. با جلب رضايت كارشناسان نيروي هوايي، توليد آن از سال ۱۹۶۹ آغاز شد. در سال ۱۹۸۲ ناتو (سازمان پيمان آتلانتيك شمالي NATO) به آن لقب سگ شكاري (Foxhound) نهاد. [align=center]خلبانان میگ-31 به جهت پرواز در ارتفاع بسیار بالا، لباسی شبیه به لباس فضانوردی می پوشند:[/align] [align=center][/align] [align=center]در این تصویر، دو تن از خلبانان پایگاه هوایی روسیه واقع در شبه جزیرهء کامچاتکا را مشاهده می کنید.[/align] از اين زمان به بعد MiG-31 جايگزيني اصلح به جاي هواپيماهاي قدیمی MiG-23 و Tu-28 و Su-15 به حساب مي آيد. اين سگ شكاري آهني توسط دو موتور توربوفن مدل D-30F6 تجهيز شده است كه برد آن را به طور چشمگيري نسبت به هواپيماهاي هم دوران خود افزايش داده و احتياج به دريچه هاي ورودي هواي (intakes air) بزرگ تر و همچنين خروجي هاي (nozzle) گشادتري نسبت به MiG-25 دارد. رادار پرقدرت زاسلون کليد موفقيت MiG-31 كه اين هواپيما را از باقي رقباي خود متمايز مي سازد، مي توان در وجود رادار زاسلون (Zaslon) مدل SBI-16 دانست. اين رادار پيشرفته خط كنترل آتش تا محدوده ۱۲۰ كيلومتري (حدود ۶۵ مايل) اطراف خود را به وضوح در بر مي گيرد و حتي نسبت به اهدافي كه پشت هواپيما هستند حساس است و مي تواند ۱۰ هدف را شناسايي كرده و به ۴ هدف در آن واحد كنترل كامل داشته باشد. در همين راستا MiG-31 با ۴ موشك دوربرد AA-9-Amos) R) تجهيز شد. بعد از MiG-31 مدلي پيشرفته تر به نام MiG-31B ساخته شد كه توانايي حمل موشك هاي جديدتر را مانند موشك هاي دوربرد R-33S، موشك ميان برد R-40TD و موشك كوتاه برد R-60 را داشت و تغييراتي نيز در سنجش ايونيك (الكترونيك پرواز) آن داده شد و مهم ترين مسئله توانايي سوخت گيري هوايي (in-flight refuling) را نيز به دست آورد. مدلي ديگر از ميگ ها، Mig-31D است كه خصوصياتي جديد و توانايي حمل موشك ضدماهواره (Anti-Satellite Missile) دارد كه اين موشك به صورتي عمود به نوك بال هايش نصب مي شود. در سال ۱۹۹۲ ميلادي MiG-31E براي اولين بار در نمايشگاه هوايي برلين به نمايش گذاشته شد در حالي كه فقط يك نمونه از اين هواپيما ساخته شده بود. [align=center][/align] MiG-31M/BM اما باز هم با وجود اين همه مدل هاي مختلف از هواپيماي ميگ-۳۱ نيروي هوايي روسيه ارضا نشد و دست به ساخت مدل جديدي با نام MiG-31M زد كه بسيار پيشرفته تر از مدل اصلي يعني MiG-31 بود. در اين مدل به طور كلي وضعيت رادارها تغيير كرد و رادارهاي پيشرفته تر جاي آنها را گرفت به گونه اي كه مي توانست در يك زمان با ۶ هدف مجزا به مبارزه هوايي بپردازد كه نسبت به رادار «SBI-16» نصب شده در جنگندهء MiG-31، از توانايي كنترل ۲ فروند هواپيمای بيشتر بهره مي برد. اين مدل يعني MiG-31M قادر به حمل موشك R-37 كه مدل پيشرفته R-33 است را دارا می باشد. كابين خلبان از نو طراحي شده است و در آن از نمايشگرهاي چندمنظوره سه رنگ استفاده مي شود. ديگر تغييرات عبارتند از: ظرفيت بيشتر سوخت، چتر ترمز بزرگ تر (Chute hausing brake)، نداشتن مسلسل،۱ چرخ دماغه اي با طراحي جديد است. بعد از چند وقت باز هم سروكله مدلي ديگر پيدا شد با نام MiG-31BM كه در واقع بسيار شبيه به MiG-31B بود اما تمامي تجهيزاتش به روز شده بود به خصوص تمركز خاصي براي توانايي بيشتر در حمله هاي هوا به زمين شد و مي توانست ۲۴ هدف زميني را انتخاب كرده و آنها را موشك باران كند. يكي از مشخصات ويژه ميگ ها استحكام بدنه آن ها است كه تمامي آنها از آلياژي متشكل از ۵۰ درصد از نوع خاصي از نيكل، ۱۶ درصد تيتانيوم و ۳۳ درصد از آلياژ سبك آلومينيوم است. [align=center][/align] از صاحبان هواپيماي MiG-31 مي توان فدراسيون روسيه (۳۲۰ فروند در اختيار نيروهاي دفاع هوايي روسيه و واحدهاي تاكتيكي)، قزاقستان با ۳۰ فروند (كه در واقع پس از فروپاشي شوروي سابق از آن كشور به ارث برده است) و چين نام برد. البته هنوز از سوي برخي كشورها علاقه مندي خاصي براي خريد اين هواپيما ابراز مي شود، به ويژه كشورهايي كه قدرت و يا اجازه خريد تسليحات نظامي آمريكايي را ندارند و در واقع از سوي آمريكا تحريم شده اند. بله! ايران نيز به همراه سوريه براي مجهزكردن ناوگان هوايي خود علاقه مند به در اختيار گرفتن اين هواپيماي مدرن است تا توان مقابله با تكنولوژي نوين و پيشرفته آمريكايي كشورهاي منطقه (و حتي خود آمريكا كه بدون هيچ مشكلي به عراق يورش برد) را داشته باشند. به عقيده كارشناسان در مورد جنگ عراق، وجود چند فروند هواپيماي MiG-31 شايد قدرت جلوگيري از جنگ را نداشت اما لااقل از شدت حمله هوايي آمريكا مي كاست. با وجود اين هواپيما، هيچ هواپيماي جنگنده و يا بمب افكن آمريكايي جرات نمي كرد كه بدون عمليات دقيق پيش بيني شده دقيق از مرزهاي عراق عبور كند. حتي قسمت اعظم موشك هاي آمريكايي كه به سوي عراق شليك شدند، می توانستند توسط اين شكاري نابود شوند. چين نيز كه يكي از صاحبان MiG-31 است طبق قراردادي كه در سال ۱۹۹۲ ميلادي با روسيه منعقد كرد ۲۴ فروند از اين هواپيما همراه با تمامي تجهيزات پيشرفته را دريافت كرد و قرار بر اين شد كه چين با كمك روسيه يك كارخانه سازنده MiG-31 در شن يانگ Shenyang در سال ۲۰۰۰ احداث كند و تا سال ۲۰۱۰ ميلادي ۲۰۰ فروند از اين هواپيما توليد كند. اما اين قرارداد كاملاً لغو شد و چين در قبال اين قرارداد به خريد هواپيماهاي سوخوي۲7 و سوخو30 راضي شد. ( برخی منابع، چین را جزو دارندگان میگ31 نمی دانند) لينک به سايت هايي که ادعا مي کنند ايران MiG-31BM دارد: تصاويري از انعقاد قرارداد خريد 24 فروند MiG-31BM بين آقايان شمخاني و مارشال سرگيو به تاريخ دسامبر 2000 نام بردن از ايران در ليست دارندگان MiG-31BM و Tu-22M در سايت CNS ادعاي رديابي 4 فروند MiG-31 توسط سايت رادار اسرائيل در کردستان عراق و مشاهدات يک خلبان اماراتي
  20. MiG-31D: یک جنگندهء ضد ماهواره برخي مدل‏هاي خاص از ميگ31 در طي سالهاي متمادي، طراحي و توسعه يافته‏اند كه يكي از اين مدلها، MiG-31D نام دارد كه هواپيمايي حامل موشكهاي ضد ماهواره (anti-satellite missile) مي‏باشد. آشنایی با تسلیحات ضدماهواره مدل D كه Type 07 نيز ناميده مي‏شود، يك جنگندهء حمل كنندهء موشكهاي ضدماهواره يا ASM است. از اين جنگنده، دو نمونه به شماره‏هاي شناسايي 071 و 072 توليد شده و پروازهاي آزمايشي آنها، به سال 1986 انجام شدند. در اين هواپيما، به جاي رادار، در محل دماغه، يك وزنهء تعادل نصب شده است. قسمت زيرين بدنه، بدون فرورفتگي و كاملن تخت است. بالچه‏هاي بزرگي در بالا و پائين نوك بالها نصب شده‏اند. در زير بالها نيز موشكهاي ضدماهوارهء ساخت ويمپل (Vympel) نصب مي‏شوند. MiG-31S نوع S، گونه‏اي تجاري محسوب مي‏شود كه جهت حمل و پرتاب ماهواره‏هاي كوچك ساخته شده است. اين هواپيما، جهت حمل و پرتاب موشكهاي كوچك ساخت Fakel OKB Micron مي‏باشد كه اين موشكها قادرند يك محمولهء 100 كيلوگرمي (220 پوندي) را تا ارتفاع 200 كيلومتر (124 مايل) جو زمين يا يك محمولهء 70 كيلوگرمي (154 پوند) را تا ارتفاع 500 كيلومتري (311 مايل) حمل نمايند. از اين هواپيما همچنين مي‏توان در جهت حمل موشكهاي مدارگرد حول زمين جهت آزمايشات فضايي در محدودهء اتمسفر زمين يا فرستادن گردشگر به فضا استفاده كرد. MiG-31Eh مدلي صادراتي كه به سال 2000 به چين پيشنهاد شد و به تاريخ 6 نوامبر 2000 در نمايشگاه هوايي ژوهاي (Zhuhai Air Show) به نمايش گذاشته شد. كاربران اتحاد جماهير شوروي / روسيه: حدود 320 تا 370 فروند عملياتي و حدود 100 فروند زمين‏گير (به علت مشكلات بودجه) قزاقستان: 30 فروند اولين پايگاه جهت آموزش: Svostleyka اولين پايگاه عملياتي بعد از آموزش: Pravdinsk كشورهاي علاقمند به خريد: چين، ايران و سوريه. تسليحات جايگاههاي زير بدنه * 1 مسلسل 23 م م از نوع GSh-6-23 با 260 تير فشنگ (به جز مدلهاي M و BM) * 4 موشك دوربرد هوا به هواي R-33 و در مدلهاي M و BM تا 6 موشك بسيار دوربرد هوا به هواي R-37 جايگاههاي زير بالها * دو موشك ميان‏برد هوا به هواي R-40RD1 يا R-40TD1 و چهار موشك كوتاه‏برد حرارت‏ياب R-60 يا R-73 * چهار موشك دوربرد هوا به هواي R-77 * برخي مدلها، قابليت حمل و پرتاب موشكهاي ضدرادار Kh-31P و Kh-58 (موسوم به Anti Radiation Missile)
  21. R-33 مشابه روسي موشك آمريكايي AIM-54 Phoenix مي‏باشد. هرچند كه بنا به دلائل نامعلوم، موشك AIM-54 و شكاري F-14 از طرف نيروي دريايي ايالات متحده از رده خارج شده و به موزه فرستاده شده‏اند ولي R-33 به همراه MiG-31‏ هنوز در خدمت نيروي هوايي روسيه قرار دارند. موشك R-33 هم مي‏تواند به روش نيمه فعال راداري موسوم به SARH (معادل semi-active radar homing) هدايت شود و هم به وسيلهء هدايت اينرسيايي (inertial guidance)؛ كه البته در روش هدايت اينرسيايي، بنا به اختيار خلبان هواپيماي پرتابگر موشك‏، مي‏توان از ميانهء راه، موشك را با رادار هواپيما و به روش نيمه فعال راداري تا رسيدن به هدف مورد نظر، هدايت نمود. سرجنگي بسيار قدرتمند و چند تكه شوندهء R-33، توانايي انهدام اهدافي در محدودة 50 متري را هم داراست و بدين جهت، سلاح بسيار مناسبي جهت نابودي موشكهاي كروز و ضدكشتي نيز محسوب مي‏شود و مي‏توان R-33 را بر عليه موشكهاي ضدكشتي مانند AM.39 Exocet كه در حدود 10 متري سطح آب حركت مي‏كنند نيز مورد استفاده قرار داد؛ كاري كه از عهدهء موشكهاي هوا به هواي آمريكايي آمرام و سايدوايندر بر نمي‏آيد. R-37 مدرنترين سلاح ساخته شده ويژهء ميگ31، موشك هوا به هواي Vympel R-37 نام دارد كه در سازمان ناتو به نام AA-X-13 Arrow معروف است. اين موشك، قرار است به تدريج، جايگزين موشكهاي قديمي R-33 شود. (بالچه‏هاي موشك R-37، تا مي‏شوند تا به هنگام نگهداري در انبار، فضاي كمتري اشغال نمايند.) R-40 ديگر سلاح قابل استفاده در ميگ31، موشك هوا به هواي قديمي و سنگين‏وزن Bisnovat R-40 مي‏باشد كه در سازمان ناتو، به نام AA-6 Acrid (آكريد) معروف است. اين سلاح، در اصل براي نصب و استفاده توسط ميگ25 طراحي و ساخته شده است. (اين همان موشكي است كه روز 17 ژانويهء 1991، توسط MiG-25PD عراقي شليك شد و باعث انهدام يك فروند F/A-18C نيروي دريايي ايالات متحده به هنگام جنگ سال 1991 خليج فارس شد) R-60 / R-73 از ديگر سلاح‏هاي قابل نصب بر روي ميگ31، به موشكهاي كوتاه برد هوا به هواي حرارت‎ياب Molniya R-60 كه در سازمان ناتو با نام AA-8 Aphid (آفيد) و موشك هوا به هواي Vympel R-73 كه در سازمان ناتو با نام AA-11 Archer (آرچر) معروف هستند، مي‏توان اشاره كرد. اين موشكها، در جايگاههاي زير بالها، نصب مي‏‎شوند. R-77 امروزه تمامي ناوگان ميگهاي31 روسیه، قابليت حمل و پرتاب موشكهاي هوا به هوای میان برد Vympel R-77 را كه در سازمان ناتو با نام AA-12 Adder (آدر) شناخته مي‏شوند، يافته‏اند. اين موشكها نيز در جايگاههاي زير بالها نصب مي‏شوند. مسلسل داخلی بر خلاف ميگ25، ميگ31 داراي يك مسلسل داخلي 6 لول و 23 م م است كه GSh-6-23 ناميده مي‏شود و داراي 260 تير فشنگ است. دریچهء اين مسلسل، در قسمت سمت راست و بالاي چرخ فرود قابل مشاهده است. مسلسل GSh-6-23 داراي قدرت نواختي معادل 8000 گلوله در دقيقه است. در جنگندهء MiG-31M مسلسل، به منظور نصب دو جايگاه اضافي روي بدنهء اصلي جهت نصب موشكهاي R-33 يا R-37 حذف شده است. گونه‏ هاي مختلف ميگ31 MiG-31 Type 01; Foxhound-A نوع اوليهء ميگ31، دو نفره، با توانايي انجام ماموريت در هرگونه آب و هوا و داراي سيستم خلبان خودكار. پس از ارتقاء به نام MiG-31DZ نام گذاري شد. MiG-31B - Type 01B - Izdeliye 12 دومين نمونهء توليدي ميگ31، مجهز شده به رادار بهبود يافتهء Zaslon-A، سيستم ضدعمل الكترونيك (ECM) و سيستم‏هاي پيش‏اخطار هوايي، ارتقاء يافته شده جهت توانايي حمل موشكهاي R-33S. در اواخر سال 1990 با ارتقاء سيستم‎های میگهای31 اولیه، مدل 01/01DZ جايگزين آنها شد. اين ارتقاء، شامل نصب سيستم ناوبري دوربرد آويونيك A-723 بود كه توانايي سازگاري با ايستگاههاي زميني ناوبری Loran/Omega را مي‏بخشيد. MiG-31B / BS MiG-31B نام اطلاقي به ميگهاي31 ارتقاء يافتهء مدل 01/01DZ بود. اما با افشاي ماجرايي، اين مدل به سطح BS ارتقاء داده شد. MiG-31BS مدلي جديد از فاكس‏هوند بود كه سيستم‏هاي آويونيك آن ارتقاء يافته بودند و به سال 1990 معرفي شد. طراحي اين هواپيما، نتيجهء پيشرفتهايي بود كه به واسطهء تحقيقات انجام شدهء اتحاد شوروي بر روي رادار فازاترون انجام شد. اين امر، به واسطهء فروش اطلاعات رادارهاي پيشرفتهء اين شركت به غرب، توسط مهندس ارشد شركت فازاترون، آدولف تولكاچف (Adolf Tolkachev) انجام گرفت. به واسطهء اين امر، تولكاچف، به سال 1986 توسط KGB تيرباران شد و نمونه‏اي جديد و متفاوت از راداري كه اطلاعات آن لو رفته بود، با عجله طراحي و ساخته شد. MiG-31E مدل E، نمونهء صادراتی جنگندهء اولیهء میگ31 موسوم به 01 یا Prototype 903 می باشد که اولین بار به سال 1997 معرفی شد. سیستم های این میگ31 بسیار ساده شده اند. سیستم اخلاگر فعال حذف شده، سطح کارایی سیستم شناسایی دوست از دشمن موسوم به IFF بسیار کاهش یافته و همچنین رادار و سیستم ناوبری این هواپیما نیز بسیار ضعیف شده است. این مدل از میگ31 به کشورهایی نظیر چین، هندوستان و ایران پیشنهاد شد ولی اصلن مورد استقبال قرار نگرفت. MiG-31F مدل F، نمونه ای از یک جنگندهء چندکارهء رهگیر و شکاری بمب افکن، با توانایی حمل انواع گوناگونی از موشکهای هوا به زمین هدایت تلویزیونی و هدایت لیزری است. توانایی نبرد هوایی در میگ31 مدلهای F، FE و BM بسیار بهبود یافته است. این امر به واسطهء مجهز شدن این سری از میگهای31 به راداری بر پایه تکنولوژی پیشرفتهء رادار استفاده شده در جنگندهء MiG-31M موسوم به رادار Zaslon-M فراهم شده است. این رادار جدید، علاوه بر برد شناسایی بسیار بیشتر نسبت به رادار مدلهای اولیهء میگ31، دارای توانایی رهگیری اهداف هوایی بسیار پرسرعت (تا 6 ماخ) نیز شده است. این رادار اطلاعات بسیار دقیق تری از مختصات جنگندهء رهگیری شده توسط رادار را ارائه می دهد و علاوه بر این، دارای سیستم تهیه نقشهء حقیقی چندحالته از زمین جهت عملیات هوا به زمین می باشد. انواع جدیدتر میگ31، دارای توانایی حمل موشکهای پیشرفتهء هوا به هوا می باشند. مهمترین این موشکها، موشک میان برد بسیار دقیق R-77 می باشد که در سازمان ناتو به نام AA-12 Adder شناخته شده است و همچنین موشک بسیار دوربرد، سنگین وزن و مهلک R-37 می باشد که با توجه به بازنشستگی موشکهای AIM-54A/C، همآوردی در میان موشکهای هوا به هوای غربی برای آن موجود نمی باشد. کابین اصلاح شدهء خلبان که در آن یک نمایشگر سربالای بسیار پیشرفته و جدید نصب شده است و همچنین نمایشگر چندکارهء MFI-68 موسوم به «نمایشگر موقعیت تاکتیکی خلبان» یا pilot's tactical situation display که یک نمایشگر رنگی 6 در 8 اینچ (152 در 203 م م) می باشد. همچنین سه نمایشگر رنگی مشابه (MFD) نیز در کابین عقب (ناوبر – افسر رادار) نصب شده است. برخی گزارشات حاکی از انجام برخی تغییرات ساختاری در میگهای31 برای افزایش طول عمر عملیاتی هواپیما می باشد که پس از فروپاشی اتحاد شوروی، توسط فدراسیون روسیه به انجام رسیده است. MiG-31BM مدلی بر اساس جنگندهء MiG-31F که در آن سیستم های دفاعی بسیار تقویت گشته اند. اولین نمونه اثباتگر تکنولوژی به تاریخ آگوست 1998 با موشکهای اصلاح شدهء آموس به نام R-33S در زیر بدنه و موشکهای R-77، Kh-58 و Kh-31P در زیر بالها، به پرواز در آمد. کارشناسان نظامی در غرب، عقیده دارند این مدل از میگ31، جهت جایگزینی هواپیماهای قدیمی MiG-25BM در نیروی هوایی روسیه ارائه شده بود. [align=center][/align] اما مدلی که اکنون از میگ31 به نام مدل BM ارائه شده است، یک جنگندهء تک منظورهء رهگیر بسیار دوربرد است که برای حمل موشکهای هوا به هوای K-37M و K-77M ارتقاء یافته و کابین آن به نمایشگرهای رنگی جدید (از همان نوع که برای ارتقاء MiG-31B به کار گرفته شدند) مجهز شده است. موشکهای Kh-31P و Kh-58 موشکهایی ضدرادار هستند که در مقاطع مختلفی زمانی، جهت استفاده در جنگنده هایی نظیر MiG-25BM، Su-24M، Su-30 و MiG-29 طراحی و ساخته شده اند. MiG-31FE نمونهء صادراتی میگ31 مدل BM یا F. نام اطلاقی دیگر MiG-31MF می باشد. (احتمالن جهت فروش به ایران) MiG-31LL مدلی جهت آزمایش صندلی پران جدید موسوم به Red 79. MiG-31M میگ31 مدل M که با نام دیگر Type 05 و یا نام احتمالی Foxhound-B شناخته می‏شود، گونه ای بسیار بهبود یافته از میگ31 است که بر پایهء ماموریت رهگیری، از سال 1984 تحت برنامه های توسعه قرار دارد. كار طراحي و توسعهء‌ مدل بسيار پيشرفتهء MiG-31M به سال 1983 آغاز شد و اولين پرواز مدل نمونه، با شماره شناسایی 051 به تاریخ 21 دسامبر 1985 انجام پذیرفت. اولین نمایش عمومی این هواپیما نیز، به تاریخ فوریه 1992 به وقوع پیوست. اما فروپاشي شوروي، باعث شد توليد انبوه آن، به تاخير افتد. از سال 1991 و به ويژه پس از سال 2000، اغلب هواپيماهاي ميگ31 موجود، به سطح استاندارد MiG-31M ارتقاء يافتند. در اين مدل از ميگ31، برخي سامانه‏هاي خاص نظير مكان‏ياب جهاني (GPS) و گيرنده‏هاي GLONASS نصب شدند. (در اتحاد شوروي، نام گذاري هواپيماها، با پيشرفت و توسعهء مدل قبلي، تغيير مي‏يافت و نام قبلي تكرار نمي‏شد. براي مثال به جنگندهء Su-27M نام‏هايي چون Su-35 و Su-37 اطلاق شده است كه اين نحوهء‌ نام‏گذاري، در ميگ31، تكرار نشده است) GLONASS چیست؟ GLONASS (كه معادل زبان روسي آن ГЛОНАСС; ГЛОбальная НАвигационная Спутниковая Система مي‏شود) به معني GLObal NAvigation Satellite System يا سيستم ناوبري ماهواره‏اي جهاني است و يك سيستم راديويي ناوبري ماهواره‏اي به شمار مي‏رود كه نقطهء مقابل سيستم آمريكايي GPS مي‏باشد و توسط مهندسين فضايي روس، تكميل و عملياتي شده است. [align=center][/align] برخی تغییرات مدل M به شرح زیر است: * موتورهای ارتقاء یافته * خروجی های اگزوز اصلاح شده * شیشه یک تکه و مدور شده مقابل خلبان * پنجره های کوچک دو طرف کابین عقب (با وجود دو کنترل نصب شده جهت خدمهء عقب) * برآمدگی عمیق تر و پهن تر شدهء پشت بدنه (جهت ذخیرهء 300 لیتر سوخت، معادل 79.3 گالن آمریکایی) * گرد شدگی بیشتر نوک بالها به همراه عایق برق گیر در ابتدا و انتها * سکانهای عمودی و افقی بلندتر و بزرگتر با خمیدگی بیشتر در محل اتصال به بدنه * محل اتصال بال به بدنهء (Wingroot) تغییر یافته و بزرگ شده، به همراه لبه های حملهء بال اصلاح شده * حفاظ های کوچکتر شدهء سطح فوقانی بالها * ارتقاء کلیهء سیستم های الکترونیک * سیستم کنترل پرواز دیجیتال * کابین مجهز به نمایشگرهای تلویزیونی رنگی چند کاره * رادار جدید چند حالتهء ساخت فازاترون به نام Zaslon-M phased arrad radar با قطر آنتن 1.40 متر (65 اینچ)؛ برد شناسایی 360 کیلومتر (224 مایل) * غلاف سوخت گیری هوایی از نوع جمع شونده در قسمت سمت راست بالای دماغه * سیستم دائمی جستجوگر مادون قرمز IRST، هماهنگ شده با مسافت یاب لیزری بسیار دقیق * فاقد مسلسل * افزایش جایگاههای حمل سلاح در زیر بدنه به 6 عدد، با افزودن دو جایگاه در زیر قسمت اصلی بدنه جهت حمل موشکهای دوربرد هوا به هوای R-37 یا موشکهای قدیمی R-33 * چهار جایگاه جدید زیر بالها، جهت قابلیت حمل موشکهای میان برد هوا به هوای R-77 (از نوع هدایت فعال راداری) * اولین نمونهء مدل M، بر اساس تبدیل مدل قدیمی MiG-31B به شماره شناسایی 503 به تاریخ 9 آگوست 1991 به شکست انجامید و هواپیمای مورد نظر، سقوط کرد. * تعداد پنج یا شش فروند نمونهء اولیهء دیگر، به شماره های شناسایی 051 تا 057 (حداقل وجود یک نمونه به شمارهء 057 اثبات شده است) با جایگاههای استوانه ای شکل در نوک بالها جهت حمل غلافهای ضدعمل الکترونیک ECM/ECCM در بالا و پائین بال، ساخته شدند. * حداکثر وزن قابل برخاست مدل M برابر 52000 کیلوگرم یا 114.640 پوند می باشد که حمل این وزن بسیار سنگین، به وسیلهء موتورهای D-30F6M که کشش آنها افزایش یافته است، امکان پذیر می گردد. * وزن مخازن سوخت داخلی = 16350 کیلوگرم = 36045 پوند MiG-31D: یک جنگندهء ضد ماهواره به امید خدا ادامه دارد.
  22. منم از توجه شما و ساير دوستان تشكر وافر دارم. نكته اي را كه بايد توجه كرد اين است كه چه كره جنوبي و چه ساير كشورهاي مصرف كنندهء تجهيزات نظامي، همگي محتاج قدرتهاي برتر نظامي جهان و علي الخصوص قدرت اول نظامي جهان يعني ايالات متحده آمريكا هستند. خلبانان تامكت ما در سالهاي قبل از انقلاب زير نظر خلبانان باتجربهء نيروي هوايي آمريكا كه در جنگ ويتنام حضور داشتند آموزش ديدند و اين تجربهء نظامي، چيزي نبود كه كشورهاي عقب مانده و ضعيف جهان سوم، خود به خود قادر به كسب آن باشند و يا كارخانجات پرسابقه اي چون بوئينگ، كوله باري از 100 سال تجربه را در جنگنده اي همچون اف15 پياده كرده اند، در هيچكدام از كشورهاي جهان، همانندي ندارند. جنگندهء اف15، هواپيمائيست بسيار با كيفيت، با راداري بسيا دقيق و قابل برنامه ريزي به صورت نرم افزاري كه در كمتر رادار روسي مشابه آن ديده مي شود. اف15 در مدل A بيش از 15 ميليون دلار قيمت داشت و در زمان خود، شكاري قدرتمندي براي نبردهاي نزديك و متوسط هوايي محسوب مي شد، اما جنگنده هاي جديدي كه بر پايهء‌ بدنهء همان اف15 دههء 1970 ساخته مي شوند، بسيار بسيار پيشرفته هستند و همزمان قادرند با چند جنگندهء دشمن درگير شوند در حالي كه به اهداف زميني با بمب هاي هدايت شونده در حال حمله هستند. روسها سابقهء خوبي در امر پشتيباني از ادوات نظامي فروخته شدهء خود ندارند. جنگندهء سوخوي35 هرچند در نبردهاي هوايي بسيار كارآمد نشان مي دهد اما از قابليتهاي فوق العادهء ‌الكترونيكي و سامانه هاي كنترلي پيشرفتهء F-15E بي بهره است. قابليت پرواز به صورت دست آزاد يا Hands-Off، در هرگونه شرائط آب و هوايي و همچنين شب، مه غليظ و برف و بوران، از F-15E جنگنده اي بي مانند ساخته است. به جز اين، كشور روسيه به هيچ وجه قابل اعتماد نيست و هيچگاه جنگنده اي در سطح تجهيزات بالا همانند F-15E را به هيچ كشوري واگذار نكرده است.
  23. خود من سالها در يكي از مراكز تعميراتي ارتش كار مي كردم و شاهد نقصانها و كمبود قطعات يدكي مهم هواپيماهاي مختلف نيروي هوايي بودم. اف5 هايي كه قرار بود توسط ش ا ه فقيد ايران تا سال 1362 از رده خارج شوند و به جاي آنها اف16 جايگزين گردد، سالهاست پرواز مي كنند. ما قرار بود كارخانهء اف16 را در اصفهان احداث نمائيم و تا 40 درصد نيز قطعه سازي در داخل انجام شود. به طور حتم اگر خريدها و آموزشهاي بسيار باكيفيت سالهاي 1350 تا 1357 نبود، اكنون صدام جنايتكار، كشور ما را به ويرانه اي مبدل كرده بود و خوزستان را نيز به كشور خود ملحق نموده بود. هركسي در اين مملكت، به يك طريقي، در سرنوشت، و در خوشي اين مملكت، شريك است. قدرت من، فقط ناشي از قدرت شماست، و قدرت شما، قدرت يكپارچگي ملت ايران است كه امروزه در دنيا مورد احترام قرار گرفته است. مي‏دانيد كه تا آخرين لحظهء حيات، از آن چيزي كه تا به حال بوده‏ام، تغيير نخواهم كرد و اگر تا به حال، به اينجا، با حمايت شما رسيده‏ايم، مسلمن به مرزهاي تمدن بزرگ هم خواهيم رسيد. icon_biggrin
  24. عمر خدمتي فرماندهي استراتژيك نيروي هوايي، بمب‏افكن‏‎هاي F-111 موسوم به Aardvarks را بين سالهاي 1969 تا 1990 در خدمت داشت. نيروي هوايي نيز بين سالهاي 1967 تا 1998 از اين هواپيما استفاده نمود. اين هواپيما، به تاريخ 1973 وارد خدمت در نيروي هوايي سلطنتي استراليا گشت و اين نيرو، قصد دارد حداقل تا سال 2010، اين هواپيماها را در خمت نگه دارد. طولاني شدن عمر خدمتي اف111 در نيروي هوايي استراليا نسبت به نيروي هوايي ايالات متحده، به دليل تاخير در پروژهء ساخت و تحويل F-35 Lightning II و همچنين عدم موافقت كنگرهء آمريكا با صادرات جنگندهء F/A-22 بوده است. [align=center][/align] [align=center]يك فروند F-111A در حال پرتاب 24 عدد بمب نوع Mark 82 low-drag[/align] تسليحات با در نظر گرفتن نقشي كه يك جنگندهء چندكاره ايفا مي‏كند، اف111 به عنوان يك هواپيماي ضربتي دوربرد درنظر گرفته مي‏شود كه با تسليحات هوا به زمين مسلح شده است. * * محل دروني ذخيره‏سازي تسليحات اف111 داراي يك محل كوچك و دروني ذخيره‏سازي تسليحات در زير بدنه است كه در آن، انواع گوناگوني از تسليحات تعبيه مي‏شود. * مسلسل: تمامي مدلهاي رزمي به جز مدلهاي EF-111A، FB-111A و F-111G، قادرند يك مسلسل 20 م م نوع M61 Vulcan را با تعداد زيادي فشنگ (2084 گلوله) حمل نمايند. اين مسلسل، با يك روكش زرهي مخصوص، به هنگامي كه استفاده نمي‎شود، پوشانده مي‎گردد. اگرچه حمل مسلسل در اغلب هواپيماهاي نيروي هوايي ايالات متحده مرسوم است، اما عملن كاربرد زيادي در جنگ ندارد، به همين دليل اين مسلسل در اوائل دههء 1980، از هواپيماهاي اف111 حذف گرديد. در F-111C هاي استراليا نيز، محل پيش‏بيني شده جهت نصب مسلسل، حذف شده است. * بمب: در محل دروني ذخيره‏سازي تسليحات، مي‏توان دو عدد بمب متعارف 750 پوندي (340 كيلوگرمي) از نوع Mk 117 را نصب نمود؛ ضمن اينكه نصب بمب‏هاي قوي‏تر 3000 پوندي (1400 كيلوگرمي) نوع Mk 118 نيز امكان‏پذير است. * تسليحات هسته‏اي: تمامي مدلهاي اف111 به جز EF-111A و F-111C هاي استراليا، قادرند انواع گوناگوني از بمب‏هاي سقوط آزاد تسليحات هسته‏اي را حمل نمايند. در گونه‏هاي تاكتيكي اف111 به طور معمول از بمب‏هاي اتمي B43، B57 يا B61 و در مدل استراتژيك FB-111A به جز بمب‏هاي ذكر شده، از بمب B83 نيز مي‏توان استفاده نمود. همچنين بمب‏افكن تاكتيكي FB-111A قادر است يك يا دو موشك هسته‏اي كوتاه‏برد نوع AGM-69 SRAM را در محل دروني ذخيره‏سازي تسليحات حمل نمايد. * محفظهء سنسورها: F-111C و F-111F طوري مجهز شده بودند تا قادر به حمل غلاف نشانه‏گذاري AN/AVQ-26 Pave Tack باشند. اين غلاف در محل چرخشي زير بالها نصب مي‏شد تا محل دروني ذخيره‏سازي تسليحات آزاد بماند. غلاف Pave Tack يك سامانهء جستجوگر مادون قرمز (FLIR) و هدفياب / نشانه‏گذار ليزري مي‏باشد كه به اف111 اجازه مي‏دهد بمب‏هاي هدايت ليزري را هدفگيري و رها كند. * سامانهء شناسايي: هواپيماهاي استراليايي RF-111C، يك مجموعهء مخصوص اكتشافاتي، مشتمل بر انواع سنسورها و دوربين‏‎هاي عكاسي را جهت ماموريتهاي شناسايي حمل مي‏كنند. اين مجموعه، شامل دو دوربين ويديويي جهت تصويربرداري، يك اسكنر خطي حساس به امواج مادون قرمز به نام AN/AAD-5 ساخت Honeywell، يك دوربين عكاسي ارتفاع پائين به نام KA-56E و يك دوربين عكاسي ارتفاع بالا به نام KA-93 A4 ساخت Fairchild از نوع پانوراما، و يك جفت دوربين عكاسي دوتكه كنندهء افق از نوع CAI KS-87C مي‏باشد. اين مجموعه همچنين قادر است از صفحهء رادار تهاجمي، تصوير ثبت نمايد. * موشكها: در جنگندهء F-111B، حمل دو موشك دوربرد هوا به هواي AIM-54A (فونيكس) در محل محفظهء دروني تسليحات در نظر گرفته شده بود. كمپاني جنرال‏دايناميكز پيشنهاد كرده بود كه در محل ذوزنقه‏اي شكل درون محفظهء تسليحات، به جاي مسلسل M61، امكان نصب دو موشك كوتاه‏برد AIM-9 (سايدوايندر) به موازات يك بمب (عمومن هسته‏اي) فراهم شود. اما اين امر، يعني نصب موشك به جاي مسلسل، توسط نيروي هوايي ايالات متحده و نيروي هوايي سلطنتي استراليا، پذيرفته نشد. امكان نصب موشكهاي هوا به هواي AIM-7 (اسپارو) و يا AIM-4 Falcon كه از تسليحات استاندارد اف4 فانتوم به شمار مي‏رفتند، هيچگاه ميسر نشد، اگرچه مدلهاي جديدتر اف111، مجهز به رادارهايي بودند كه امكان هدايت موشك اسپارو را فراهم مي‏آوردند. * ساير تجهيزات: تانكهاي سوخت كمكي و محفظه‏هاي حمل بار [align=center][/align] [align=center]يك فروند F-111F در حال پرتاب بمب‏هاي تاخيري نوع Mk 82 داراي پساي زياد يا High-Drag[/align] * * محل خارجي ذخيره‏سازي تسليحات طراحي بدنهء اف111 به نحوي است كه مانع از بارگذاري تسليحات در زير بدنه مي‎شود. هرچند كه دو محل، يكي در زير قسمت محفظهء دروني تسليحات و ديگري در قسمت پشت بدنه، بين دو موتور، وجود دارد كه جهت نصب غلافهاي اقدام متقابل الكترونيك (ECM) يا غلافهاي ارتباط داده‏اي (Datalink) جهت هدايت تسليحات، به كار گرفته مي‎‏شوند. تمامي مدلهاي اف111، داراي 8 جايگاه خارجي تعبيه شده در زير بالها هستند (4 جايگاه در زير هر بال) كه هر جايگاه، توانايي حمل 6000 پوند (2700 كيلوگرم) را دارد. جايگاههاي طرف داخل، (3، 4، 5 و 6 ) به همراه بال، مي‏چرخند، اما تنها يكي از جايگاهها در هر طرف، قابليت بارگذاري حداكثر را دارد. جايگاههاي بيروني‏تر، (1، 2، 7 و 8 ) ثابت هستند (به همراه بالهاي متحرك نمي‏چرخند) و تنها در صورتي قابل بارگذاري هستند كه بالها كمتر از 26 درجه باز شده باشند، كه در اين صورت هم باعث افزايش شديد پسا به هنگام برخاست هواپيما مي‎شوند. دورترين جايگاههاي حمل مهمات (1 و 8 )، هرگز عملياتي نشدند و دو جايگاه ديگر (2 و 7 ) به ندرت و آن هم براي حمل تانكهاي سوخت بارگذاري مي‎شوند. در دو مدل FB-111 و F-111G، پيش‏بيني شده است تا به هنگام پرواز و جهت كاهش پسا، جايگاههاي خالي خود را رها سازند. محدوديت بارگذاري در جايگاههاي چرخندهء زير بالها، باعث كاهش حداكثر ميزان بارگذاري در اف111 گشته است، بدين جهت، در اين هواپيما، به جهت امكان بسته شدن حداكثر بالها، نمي‏توان به ميزان كامل، مهمات بارگذاري نمود در حالي كه در قياس با هواپيماهايي نظير اف14 تامكت و تورنادو، اين هواپيماها در حالت بسته بودن كامل بالها نيز قادرند حداكثر ميزان بمب را حمل نمايند. [align=center][/align] [align=center]يك فروند اف111 بارگذاري شده با بمب‏هاي BLU-107 Durandals[/align] بارگذاري مهمات در جايگاههاي خارجي اف111 هاي تاكتيكي نيروي هوايي ايالات متحده به شرح زير مي‏‎باشد: بمب‏هاي سقوط آزاد: بمب 500 پوندي (227 كيلوگرمي) Mk 82 بمب 1000 پوندي (454 كيلوگرمي) Mk 83 بمب 2000 پوندي (907 كيلوگرمي) Mk 84 بمب 750 پوندي (340 كيلوگرمي) Mk 117 بمب‏هاي خوشه‏اي: * بمب استحكام شكن 2000 پوندي (907 كيلوگرمي) BLU-109 بمب‏هاي هدايت ليزري سري Paveway : * بمب 2000 پوندي (907 كيلوگرم) GBU-10 * بمب 500 پوندي (227 كيلوگرمي) GBU-12 * بمب بسيار ويژه و پرقدرت استحكام شكن 4800 پوندي (2200 كيلوگرمي) GBU-28 كه به صورت شتابزده جهت جنگ 1991 خليج فارس طراحي شد. * بمب BLU-107 Durandal ويژهء نابودي باندهاي خزش هواپيما * بمب الكترواپيتكالي GBU-15 كه همان بمب Mk 84 يا BLU-109 مي‏باشد كه همانند موشك AGM-65 (ماوريك) با استفاده از نمايشگر تلويزيوني و توسط غلاف الكترونيكي AXQ14 يا كانال ارتباط داده‏اي ZWS-1 هدايت مي‏شود. * بمب (موشك) دورپرتاب AGM-130 كه بر اساس بمب سقوط آزاد Mk 84 يا BLU-109 با نصب سامانهء هدايت پذيري استفاده شده در بمب GBU-15 و يك موتور ساخته شده است كه به آن، بردي در حدود 40 مايل (64 كيلومتر) مي‏دهد. از اوائل دههء 1980 به اين سو، بمب‏افكن‏هاي تاكتيكي اف111 به دو ريل جديد در جنب جايگاههاي چرخنده جهت حمل و پرتاب موشكهاي هوا به هواي سايدوايندر مجهز شدند. اين دو جايگاه جديد‎، به اسامي 3A و 6A نام‏گذاري شدند. موشك استانداردي كه براي اين جايگاههاي جديد در نظر گرفته شده بود، به جاي انواع جديدتر سايدوايندر، همان موشك قديمي AIM-9P بود؛ زيرا موشكهاي جديدتر AIM-9L و AIM-9M داراي بالچه‏هاي بزرگتري بودند كه امكان نصب آنها در ريل‏هاي جديد نصب شده، ميسر نبود. نيروي هوايي سلطنتي استراليا، به جاي سايدوايندر، استفاده از موشكهاي ASRAAM را در نظر گرفت. [align=center][/align] بمب‏افکن استراتژیک FB-111A از همان تسلیحات متعارفی که توسط دیگر مدلهای تاکتیکی اف111 به کار گرفته می‏شد، استفاده می‏کرد، اما عمومن در محل جایگاههای زیر بالها، تانکهای سوخت و بمبهای سقوط آزاد هسته‏ای نصب می‏شدند. تا قبل از بازنشستگی FB-111A در سال 1990، این هواپیماها قادر بودند تا چهار بمب هسته‏ای نوع AGM-69 SRAM را در محل جایگاههای زیر بالها حمل نمایند، اگرچه حمل دو بمب هسته‏ای به عنوان ترکیب متعارف شناخته می‏شد. بمب‏افکن‏های استرالیایی F-111C، طوری ساخته شده بودند تا بتوانند موشکهای ضدکشتی AGM-84 Harpoon (هارپون) و موشکهای دوربرد AGM-142 Popeye را حمل و پرتاب نمایند. فروش خارجی استرالیا دولت استرالیا، 24 فروند اف111 را به سال 1963 سفارش داد. قرار بود این بمب‏افکن‏ها، جایگزین هواپیماهای قدیمی در نیروی هوایی سلطنتی استرالیا شوند و در ماموریتهای بمباران و ایراد ضربات تاکتیکی شرکت جویند. [align=center][/align] [align=center]تصویری از یک فروند اف111 استرالیایی در سال 2006[/align] هنگامی که به طور رسمی، اولین فروند از این هواپیماها به سال 1968 وارد خدمت در نیروی هوایی ایالات متحده گشت، مسئلهء مشکلات ساختمانی ناوگان اف111 ها در نیروی هوایی آمریکا پدیدار شد و این امر باعث شد ورود به خدمت اف111 در استرالیا، تا سال 1973 به تاخیر افتد. بدین جهت، استرالیا، اقدام به اجارهء موقتی جنگنده‏های «اف4 فانتوم» از ایالات متحده به همان تعداد نمود. از بین اف111 هایی که تحویل استرالیا شدند، چهار فروند مجهز به تجهیزات و ترکیب‏بندی‏های مورد نیاز یک هواپیمای شناسایی شدند و RF-111C نام گرفتند، ضمن اینکه قابلیت رزمی آنها حفظ گشته بود. تعدادی از اف111 های از رده خارج نیروی هوایی ایالات متحده، به استرالیا تحویل شدند تا هم جایگزین هواپیماهای فرسوده شوند و هم ناوگان هوایی این کشور را تقویت نمایند. چهار هواپیما بدین شکل، مطابق مشخصات F-111C تغییر یافتند و به سال 1982 تحویل استرالیا شدند. ضمنن تعداد 18 فروند F-111G بین سالهای 1992 تا 1994، به استرالیا تحویل داده شدند. هواپیماهای از رده خارج نیروی هوایی ایالات متحده نیز به عنوان منبعی جهت تهیهء قطعات یدکی در نظر گرفته شدند. از زمان ورود اف111 به نیروی هوایی سلطنتی استرالیا، این هواپیماها توسط اسکادران شمارهء 1 در نقش ضربتی و توسط اسکادران شمارهء 6 در نقش واحد آموزش پرسنل با هواپیمای جدید (OCU یا Operational Conversion Unit) به خدمت مشغول بوده‏اند. اولین 12 فروند از اف111 های استرالیا، طی پروازی که Washington Flying Unit نام گرفت، به سال 1973 و به طور مستقیم از ایالات متحده پرواز کرده و تحویل «واحد پژوهش و توسعهء هواپیمایی نیروی هوایی سلطنتی استرالیا» (Aircraft Research and Development Unit) گشتند. اف111 های استرالیا، تا سال 2010 در خدمت باقی خواهند ماند و پس از آن تاریخ قرار است از رده خارج شوند. اسکادرانهای شمارهء 1 و 6 قرار است مطابق برنامه با هواپیماهای پیشرفته و رادارگریز F-35 تجهیز شوند. هرچند اف111 های استرالیایی، در طول دوران خدمت خود، هیچگاه در یک نبرد واقعی شرکت نجستند اما به سال 1999 و به هنگام حضور نیروهای حافظ صلح استرالیایی در «تی‏مور شرقی» که فرماندهی آنها نیز بر عهدهء یک ژنرال ارشد استرالیایی بود، بمب‏افکن‏های اف111 در وضعیت آماده‏باش حداکثر قرار گرفتند. در طول جنگ اول خلیج فارس به سال 1991، ایالات متحده از دولت استرالیا درخواست نمود تا هواپیماهای شناسایی – جاسوسی RF-111 خود را به منطقهء خلیج فارس گسیل نماید. اما این درخواست با مخالفت مقامات دولت استرالیا مواجه شد، زیرا استرالیایی‏ها بر این عقیده بودند که وجود این هواپیماها برای امنیت ملی آنها بسیار مهم است و صلاح نیست در منطقه‏ای بسیار دور نظیر خلیج فارس مورد استفاده قرار بگیرند. ناوگان اف111 های نیروی هوایی سطلنتی استرالیا در طول زمان، دچار موضوعات بحث برانگیز بسیاری بوده‏اند، که برخی از آنها عبارتند از : * تاخیر در تحویل به موقع این هواپیماها، در اواخر دههء 1960 و اوائل دههء 1970، باعث بحث‏های سیاسی داغی شده بود. * از این هواپیماها به دستور نخست وزیر وقت استرالیا (Hawke) جهت تهیهء تصاویر و نظارت بر کار پروژه احداث سد فرانکلین در جزیرهء تاسمانی استفاده گردید. * شرائط کاری نامناسب کارکنان پرسنل زمینی درگیر برای درزگیری و اتصال مخازن سوخت، باعث شد تا قبل از بهبود و رفع نقص این مشکل، برخی از آنان دچار ضربهء مغزی شوند. در بین نظامیان استرالیایی و همچنین دست اندرکاران امور هوایی این کشور، اف111 هواپیمایی بسیار محبوب است و به نام Pig (خوک) نیز شناخته می‏شود، زیرا همانند خوک، شکار خود را از میان اهداف زائد و هرز انتخاب می‏کند و این امر به دلیل ویژگی بی‏همتای اف111 در استفاده از قابلیت «رادار تعقیب عوارض زمین» میسر می‏گردد. نام دیگری که کمتر مورد استفاده قرار می‏گیرد Pigs Might Fly یا «خوک پرنده» می‏باشد. سومین نامی که از روی کلمهء انگلیسی Aardvark اقتباس شده است، Earth Pig می‏باشد. [align=center][/align] [align=center]یک فروند F-111C نیروی هوایی سلطنتی استرالیا، با بالهای کاملن بسته در حال انجام مانور سوزاندن سوخت (dump and burn)[/align] به تاریخ سپتامبر 2006، وزارت دفاع استرالیا، اطلاعیه‏ای مبنی بر استخدام یک تیم متخصص ویژهء موتورهای TF30 را اعلام نمود. این قرارداد، جهت ثبت تجاری «واحد مربوط به تعمیر و نگهداری موتورهای اف111» (F-111 Engines Business Unit یا EBU) بود که این قرارداد در نهایت با شرکتهای زیر منعقد گردید: * صنایع هوافضای تاسمان (Tasman Aviation Enterprises یا TAE) * دفتر مدیریت برنامهء سامانه‏های شناسایی و ضربتی (Strike Reconnaissance Systems Program Office یا SRSPO) * پایگاه هوایی Amberley (یکی از پایگاههای نیروی هوایی سلطنتی استرالیا) شرکت TAE به عنوان واحد کارگاهی تعمیراتی شناخته شد و بر این اساس، عهده‏دار نگهداری ماشین‏آلات، سیستم‏های آبکاری و امور مهندسی معمول جهت نگهداری و پشتیبانی هواپیماهای اف111 گردید. واحد EBU به عنوان یکی از چهار شرکت غیردولتی، عهده‏دار پشتیبانی امور مربوط به سامانه‏های تسلیحاتی اف111 ها گردید. شرکت EBU، پس از برنده شدن در مناقصهء مربوط به نگهداری موتورهای TF30، در سال 2001 تشکیل گردید. این شرکت از سال 1997 و پس از اجرای برنامهء به‏سازی وزارت دفاع، به صورت یک شرکت خانگی اما مستقل مشغول فعالیت بود. بریتانیا دولت بریتانیا، پس از لغو پروژهء ساخت هواپیمای BAC TSR-2 به سال 1965، با در نظر گرفتن هزینه‏های کاسته شدهء برنامهء TFX - که در آن برنامه، قرار بود بر اساس یک طرح واحد، دو هواپیما با دو کاربری متفاوت ساخته شود و از این طریق در هزینه‏ها صرفه‏جویی گردد – به سال 1967، سفارش تعداد 50 فروند هواپیمای F-111K را ارائه کرد. با این حال، تنها پس از یک سال، سفارش خود را پس گرفت زیرا قیمت اف111 بیشتر از مقدار تعیین شده گشته بود، ضمن اینکه هواپیماهای «اف4 فانتوم» و «بوکانیر» (Buccaneer) به جای آنها، وارد خدمت شده بودند. ایران موقعیت خطیر ایران با دارا بودن مرزهای طولانی با ابرقدرت شرق و همچنین همسایگی با کشور شروری چون رژیم بعث عراق، دولت ایران را همواره مجاب می‏کرد ارتش نیرومند و نیروی هوایی به روز و کارآمدی داشته باشد. «کیم روزولت» که از افسران سابق سازمان سیا بود، شرکتی جهت انجام معاملات با کشورهای خاورمیانه تاسیس کرده بود. کمپانی او، «کرمیت روزولت و شرکاء» نام داشت. کرمیت روزولت، به تاریخ ژانویهء 1965 به تهران آمد و با دوست قدیمی‏اش، زنده‏یاد ژنرال محمد خاتمی (فرمانده وقت نیروی هوایی ایران) صحبت کرد و پیشنهادهایی مبنی بر فروش چندین اسکادران جنگندهء «اف5 تایگر» ارائه داد. روزولت بدین جهت، به دیدار ش ا ه رفت. ش ا ه فقید ایران که در جریان خرید بمب‏افکن‏های دورپرواز Tu-16 از جانب رژیم بعث قرار گرفته بود، بسیار مایل بود در عوض هواپیماهای تایگر، و در مقام مقابله، هواپیماهای اف111 ساخت جنرال داینامیکز را خریداری نماید. ش ا ه اعتقاد داشت ایران به یک بمب‏افکن دورپرواز نیاز دارد و اف111 نیز هواپیمایی دورپرواز است. روزولت مجددن شش ماه بعد دوباره به ایران آمد تا دربارهء برنامه‏های آموزش الکترونیک برای نیروی هوایی، با مقامات ایران مذاکره کند و با توجه به مشکلات فنی اف111، ایران در آن زمان هواپیماهای F-5E را خریداری نمود. در جریان سفر ژانویهء 1977 ارتشبد حسن طوفانیان به تل‏آویو و دیدار با عزر وایزمن، وزیر دفاع اسرائیل، خطرات تسلیح عراق به بمب‏افکن‏های سنگین و دوربرد Tu-22، شکاری‏های MiG-23 و موشکهای دوربرد زمین به زمین SCUD-B را به وی گوشزد کرد، برخی از خلبانان ارشد نیروی هوایی ایران، پروازهای مشترک و آزمایشی را با F-111A به انجام رساندند، اما با وقوع انقلاب اسلامی، ش ا ه موفق نشد قراردادی را جهت خرید اف111، اف18 و موشکهای زمین به زمین پرشینگ به امضاء برساند. [align=center][/align] مشخصات ویژگی‏های عمومی تعداد خدمه: 2 نفر (یک خلبان و یک اپراتوار سامانه‏های تسلیحات) طول: 73.5 فوت = 22.4 متر گستردگی بالها: 63 فوت در حالت باز و 32 فوت در حال بسته (19.2 تا 9.74 متر) ارتفاع: 17.13 فوت = 5.22 متر مساحت بالها: 657.4 فوت مربع در حالت باز و 525 فوت مربع در حالت بسته (61.07 و 48.77 متر مربع) وزن خالی: 47481 پوند = 21537 کیلوگرم وزن بارگذاری شده: 82843 پوند = 37577 کیلوگرم حداکثر وزن قابل برخاست: 98979 پوند = 44896 کیلوگرم پیشرانه: دو موتور توربوفن TF30-P-100 ساخت پرات اند ویتنی مجهز به پس سوز کشش: 25100 پوند = 112 کیلونیوتن برای هر موتور ضریب پسای حالت صفر کشش: 0.0186 ناحیهء پسا: 9.36 فوت مربع = 0.87 مترمربع قابلیت حداکثر سرعت: 2.5 ماخ = 1650 مایل بر ساعت = 2985 کیلومتر بر ساعت برد رزمی: 1330 مایل = 2140 کیلومتر برد عبوری: 3220 مایل = 5185 کیلومتر سقف پرواز خدمتی: 56650 فوت = 17270 متر نرخ اوج گیری: 25890 فوت در دقیقه = 131.5 متر در ثانیه نسبت کشش به وزن: 0.61 نسبت برا به پسا: 15.8 [align=center][/align] تسلیحات یک مسلسل 20 م م از نوع M61 Vulcan 31500 پوند انواع مهمات (14300 کیلوگرم) منابع جهت اطلاعات بیشتر: Sukhoi Su-24 Fencer BAC TSR-2 Panavia Tornado Wikipedia کتاب «شنود اشباح» نوشتهء رضا گلپور – صفحۀ 155 و صفحات 176 تا 177 در مبحث بعدی، به امید خدا، مقایسهء مختصری بین اف111 و سوخوی24 انجام خواهیم داد.
  25. [align=center]EF-111 Raven[/align] [align=center][/align] مقدمه طراحي EF-111A موسوم به Raven، به تاريخ ژانويهء 1975 آغاز گشت. در آن زمان، نيروي هوايي، قراردادي را با كمپاني هواپيماسازي گرومن، جهت تغيير دو فروند بمب‏افكن F-111A به نمونهء هواپيماي جنگ الكترونيك منعقد ساخت. اف111 جديد، مي‏بايست داراي سرعت زياد، برد پروازي بالا، بارگذاري ذاتي و قيمت مناسب باشد تا قادر باشد ماموريت دفاع در برابر سامانه‏هاي پدافند هوايي و رادارهاي رهگير دشمن را براي ناوگان تاكتيكي نيروي هوايي به انجام برساند. هنگام تبديل هواپيما به نمونهء جنگ الكترونيك، در ابتدا، سامانه‎هاي زير بر روي آن نصب شدند: * اخلال‏گر رادار ALQ-99 * سيستم خودمحافظتي N/ALQ-137 * سيستم اخطارگر تهديد نهايي AN/ALR-62 [align=center][/align] براي تطبيق سازي مقدار 6000 پوند از سامانه‏هاي جديد الكترونيكي، كمپاني گرومن يك ميلهء باريك به طول 16 فوت را در قسمت زير بدنه و يك غلاف الكترونيك را در محل بالاي سكان عمودي نصب كرد. نمونهء اوليهء جنگندهء‌ EF-111A ساخت گرومن، اولين پروازش را به سال 1977 به انجام رساند. دو سال بعد از اين پرواز آزمايشي، نيروي هوايي ايالات متحده، به دليل كيفيت بسيار بالاي مهندسي كمپاني گرومن، قراردادي را جهت تبديل 42 فروند اف111 ديگر به نمونهء EF-111A با گرومن منعقد ساخت. اين تبديل، براي هر فروند، حدود 25 ميليون دلار هزينه ايجاد مي‏كرد و كل برنامه، بالغ بر 1.5 ميليارد دلار گشته بود. اولين EF-111 توليد شده براي نيروي هوايي، به تاريخ نوامبر 1981، به اسكادران 338 ام تاكتيكي جنگ الكترونيك مستقر در پايگاه هوايي Mountain Home واقع در Idaho تحويل گشت و به سال 1983 كاملن عملياتي شد. برنامه مدرنيزه كردن سيستم‏هاي آويونيكي (The Avionics Modernization Program يا AMP)، شامل نصب 10 زيرسيستم جديد بود كه از جملهء آنها مي‏توان به سيستم رادار داپلر و سيستم ناوبري داخلي (در داخل هواپيما نصب شده) اشاره كرد. اين تغييرات و سامانه‏هاي جديد، بر روي 42 هواپيماي EF-111 اعمال شده و نصب گشتند و كل اين برنامه، تا سال 1994 تكميل گشت. به دنبال برخي سوانح هوايي پي در پي كه به علت نقص در سيستم كنترل پرواز قديمي و آنالوگ F-111 ها به وقوع پيوست، كار نصب سيستم كنترل پرواز ديجيتال به سال 1990 آغاز شد و در سال 1997 پايان پذيرفت. [align=center][/align] آخرين اسكادران عملياتي EF-111 كه در خدمت باقي مانده است، و در پايگاه هوايي Cannon واقع در نيومكزيكو استقرار دارد، و ماموريتهاي «توقف دفاع هوايي دشمن» (Suppression of Enemy Air Defense يا SEAD) را بر عهده دارد. وزارت دفاع ايالات متحده (DOD)، تصميم دارد تا سامانه‏هاي اخلال‏گر قديمي اين هواپيماها با سيستم‎هاي جديد نيروي هوايي جايگزين سازد. از جملهء اين سيستم‏‎ها، موشكهاي «سرعت بالاي ضدرادار» موسوم به HARM يا High Speed Anti-Radiation Missile هستند كه توسط F-16CG و همچنين هواپيماهاي جنگ الكترونيك EA-6B نيروي دريايي به كار گرفته مي‎شوند. با توجه به تعداد اندك هواپيماهاي جنگ الكترونيك EA-6B، اين هواپيماها قادر نيستند همزمان به دو نيروي هوايي و دريايي سرويس دهند، بدين جهت وزارت دفاع قصد دارد، 12 فروند از EF-111 ها را تا به خدمت گيري EA-6B هاي بهينه شده، همچنان در خمت نگه دارد. EA-6B ها نيز در سال 2009، جاي خود را به جنگندهء‌ بسيار پيشرفتهء EA-18G Growler خواهند داد. [align=center][/align] [align=center]پرواز زیبای EF-111، اف4 فانتوم، اف15، اف16، کفیر و تانکر KC-135 بر فراز اهرام[/align] شرح جنگندهء EF-111A RAVEN ساخت شده توسط دو شركت جنرال‏دايناميكز و گرومن، يك هواپيماي جنگ الكترونيك محسوب مي‎شد كه جهت جايگزيني هواپيماهاي قديمي و فرسودهء Douglas EB-66 متعلق به نيروي هوايي ايالات متحده، ساخته شده بود. به سال 1972، نيروي هوايي ايالات متحده، قراردادي را با شركت گرومن جهت تبديل برخي از هواپيماهاي F-111A موجود به نمونهء جنگ الكترونيك و اقدام متقابل الكترونيك، منعقد ساخت. هرچند نيروي هوايي ابتدا قصد داشت جنگندهء جنگ الكترونيك ويژهء نيروي دريايي، يعني EA-6B Prowler را به خدمت بگيرد، اما براي در اختيار گرفتن يك هواپيما ویژهء نيروي دريايي، بسيار بي‏ميل بود. نكتهء طنزآميز اين است كه پس از بازنشستگي EF-111 ها در دههء 1990، نيروي هوايي مجبور به استفادهء‌ مشترك هواپيماي EA-6B با نيروي دريايي شد تا خلاء ناشي از يك هواپيماي جنگ الكترونيك را پر نمايد! طراحي و توسعه قرارداد توليد EF-111A به سال 1974 با كمپاني گرومن منعقد گشت. اين قرارداد، شامل تغييراتي بر روي بدنهء هواپيماهاي F-111A موجود بود. اولين هواپيمايي كاملن تجهيز شده، به تاريخ 10 مارس 1977 پرواز نمود. اين هواپيما در آن زمان با نام Electric Fox شناخته مي‏‎شد و تحويل آن به واحدهاي رزمي، از سال 1981 آغاز شد. در كل تعداد 42 فروند از هواپيماهاي F-111A تبديل به گونهء جنگ الكترونيك شدند، تحويل آخرين آنها تا پايان سال 1985 به طول انجاميد و كل قرارداد، بالغ بر 1.5 ميليارد دلار بود. جنگندهء EF-111A، نام رسمي Raven را دريافت كرد، اگرچه در حين خدمت، نام مستعار Spark 'Vark به آن اطلاق مي‎‏شد. آويونيك در اين هواپيما، سامانه‏هاي ناوبري به كار رفته در F-111A حفظ شدند، ضمن اينكه رادار بهبود يافتهء AN/APQ-160 جهت نقشه‏برداري از سطح زمين در آن نصب شد. مهمترين سامانهء به كار رفته در اين هواپيما، اخلال‏‎گر رادار AN/ALQ-99 بود از از روي سامانهء ALQ-99 به كار رفته در جنگندهء Prowler نيروي دريايي اقتباس شده بود. [align=center][/align] [align=center]غلاف گيرندهء نصب شده در بالاي سكان عمودي و غلاف فرستندهء نصب شده در زير EF-111A Raven[/align] سامانه‏هاي اوليهء الكترونيك، در محل داخلي نصب مهمات، تعبيه شدند، آنتن فرستنده نيز كه 5 متر طول داشت، در داخل محفظهء مخصوصي در زير بدنهء هواپيما نصب شد. در نهايت، پس از نصب كليهء تجهيزات، وزني برابر 6000 پوند (2723 كيلوگرم) به وزن هواپيما افزوده شد. گيرنده‏ها، همانند EA-6B، درون غلافي كه در نوك سكان عمودي تعبيه شده بود، نصب شدند. سيستم‏هاي خنك كننده و الكتريكي هواپيما، به طور مداوم، ارتقاء و بهبود مي‏يافتند تا قادر باشند از اين تجهيزات، پشتيباني كنند. كابين نيز دچار بازچيني ادوات شد و تمامي سيستم‏‎هاي ناوبري پرواز و نمايشگرها، در محل جديدي كه كنار خلبان بود، نصب شدند. كنترل‏هاي پروازي، به جز اهرم كنترل گاز، از محل صندلي كنار خلبان حذف شدند، زيرا در آن مكان، قرار بود تجهيزات و آلات ويژهء افسر جنگ الكترونيك نصب شوند. هواپيماي EF-111 غيرمسلح بود، اگرچه برخي منابع نظامي بر اين موضوع دلالت داشتند كه در محل دروني حمل مهمات، امكان نصب و حمل موشكهاي AIM-9 (سايدوايندر) جهت منظورهاي دفاعي، وجود دارد؛ اما مهم‏ترين وسيلهء دفاعي هواپيما، همانا سرعت و شتاب قابل توجه اين هواپيما بودند. EF-111 قادر به شليك موشكهاي ضدرادار و انجام ماموريت موسوم به SEAD (شكستن پدافند هوايي) نبود كه اين امر، يك محدوديت تاكتيكي به حساب مي‏آمد. در سال 1986، موتورهاي EF-111A به نوع پرقدرت‏تر TF30-P-9 كه پيشتر در مدل D به كار رفته بودند، ارتقاء يافتند. اين موتورها، در حالت خشك، كششي برابر 12000 پوند (53.4 كيلونيوتن) و در حالت پس‏سوز، كششي برابر 18500 پوند (83.3 كيلونيوتن) را ايجاد مي‏كردند. [align=center][/align] Avionics Modernization Program بين سالهاي 1987 تا 1994، اين هواپيماها، مشابه برنامهء Pacer Strike كه براي مدل F به اجرا درآمد، تحت يك برنامهء‌ مدرنيزاسيون سامانه‏هاي آويونيكي به نام AMP قرار گرفتند. تحت اين برنامهء ارتقاء، يك سامانهء ناوبري دوگانه، شامل سامانهء ناوبري ليزر حلقه‏اي INS به نام AN/ASN-41 و رادار داپلر AN/APN-218 به هواپيما اضافه شد، ضمن اينكه رادار پرواز پست به نام AN/APQ-146 مورد ارتقاء قرار گرفت. نمايشگرهاي درون كابين با نصب نمايشگرهاي چندكاره‏اي كه دقيقن همان نمايشگرهاي به كار رفته در جنگندهء F-16 بودند، مورد ارتقاء قرار گرفتند. سابقهء حضور در جنگ * عمليات «ال‏دورادو كانيون» به سال 1986 بر ضد رژيم ليبي (Operation El Dorado Canyon) * عمليات «جاست كاوس» به سال 1989 بر ضد رژيم پاناما (Operation Just Cause) * عمليات «طوفان صحرا» بر ضد رژيم صدام (Operation Desert Storm) [align=center][/align] [align=center]دو فروند EF-111A مستقر در پايگاهي در عربستان سعودي[/align] به تاريخ 17 ژانويهء 1991، يك فروند EF-111 نيروي هوايي ايالات متحده، با يك فروند شكاري ميراژ اف1 عراقي مواجه شد. خدمهء باتجربهء EF-111 تنها با انجام مانور، باعث اصابت ميراژ عراقي بر زمين شدند و تنها پيروزي هوايي را در برابر يك هواپيماي ديگر در تاريخ ناوگان اف111 به ثبت رساندند. به تاريخ 13 فوريهء 1991، هواپيماي EF-111 به شمارهء سريال 0023 – 66 جهت پرهيز از افتادن در تيررس پدافند عراق، با انجام يك مانور سريع، بر زمين كوبيده شد و خلبان آن كاپيتان Douglas L. Bradt و افسر جنگ الكترونيك كاپيتان Paul R. Eichenlaub هردو كشته شدند. اين تنها مورد سقوط EF-111A در طول جنگ مي‏باشد و بين سه مورد سقوط EF-111، تنها موردي نيز به شمار مي‎‏رود كه هردو خدمهء آن كشته شدند. در اواسط دههء 1990، هواپيماهاي EF-111 به پايگاه هوايي Aviano در ايتاليا اعزام شدند تا جهت پشتيباني عمليات Operation Deliberate Force شركت جويند. خروج از خدمت آخرين آرايش نظامي اين هواپيماها مربوط مي‏شد به EF-111 هايي كه تا آوريل 1998 در پايگاه هوايي Al Kharj در عربستان سعودي استقرار داشتند. اندكي بعد، مطابق برنامه، به تاريخ مي 1998، نيروي هوايي ايالات متحده، آخرين فروند EF-111A را از خدمت خارج نمود و آنها در محل انبار نيروي هوايي به نام AMARC جاي داد. (Aerospace Maintenance and Regeneration Center) در اين مكان، اف111 هاي از رده خارج نيروي هوايي نگهداري مي‏شوند. [align=center][/align] [align=center]EA-6B[/align] امروزه هواپيماهاي EA-6B Prowler در همان نقش جنگ الكترونيك، هم در نيروي هوايي و هم در نيروي دريايي به كار گرفته مي‏شوند؛ هرچند كه نيروي دريايي، قصد دارد به زودي هواپيماهاي EA-18G Growler را در همان وظيفهء جنگ الكترونيك به خدمت بگيرد و EA-6B ها را از رده خارج نمايد. [align=center][/align] [align=center]EA-18G[/align] محل استقرار از 42 هواپيماي اف111 تبديل شده به نمونهء جنگ الكترونيك، 36 فروند به AMARC فرستاد شدند، 3 فروند در طول خدمت از بين رفتند و 3 فروند نيز در مكانهايي براي نمايش قرار داده شده‏اند. هواپيماي 0016 – 66 در محل پايگاه هوايي Cannon در نيومكزيكو در معرض نمايش گذاشته شده است و بر روي آن اسامي خدمهء كشته شدهء هواپيماي 0023 - 66 در جنگ خليج فارس، درج شده است. (Pilot Capt. Douglas L. Bradt and EWO Capt. Paul R. Eichenlaub) ضمنن اين همان هواپيمايي است كه باعث سرنگوني ميراژ اف1 عراقي شد. هواپيماي 0049 – 66 اولين پيش نمونهء EF-111 محسوب مي‏‎شود و در محل اصلي پايگاه هوايي Mountain واقع در آيداهو در معرض نمايش گذاشته شده است. هواپيماي 0057 – 66 در محل موزهء ملي نيروي هوايي ايالات متحده واقع در ديتون (اوهايو) در معرض نمايش قرار گرفته است. هواپيماي 0039 – 66 بر روي سكوي نمايش ساختمان AMARC قرار داده شده است و بدل به جاذبه‏‎اي توريستي شده است. به تاريخ جولاي 2006 و بر طبق آماري كه وب سايت AMARC در اختيار گذارده است، 32 هواپيماي EF-111A، در دو محل 23 و 24 نگهداري مي‎شوند. 3 فروند ديگر نيز به دليل اوراق شدن، از بين رفته‏اند. [align=center][/align] [align=center]EF-111 به شماره سريال 0057 – 66 در محل موزهء ملي نيروي هوايي ايالات متحده در شهر ديتون (اوهايو)[/align] مشخصات تعداد خدمه: 2 نفر (خلبان و افسر جنگ الكترونيك) قيمت: 15 ميليون دلار براي هواپيما + 25 ميليون دلار جهت تبديلات انجام شده طول: 76 فوت = 23.27 متر گستردگي بالها: 63 فوت در حالت باز و 32 فوت در حال بسته = 19.2 متر تا 9.74 متر ارتفاع: 20 فوت = 6.1 متر مساحت بالها: 657.4 فوت مربع در حال باز و 525 فوت مربع در حالت بسته = 61.07 و 48.77 متر مربع وزن خالي: 55.275 پوند (25.072 كيلوگرم) وزن بارگذاري شده: 70.000 پوند (31.751 كيلوگرم) حداكثر وزن قابل برخاست: 89000 پوند (40.370 كيلوگرم) پيشرانه: در ابتدا دو موتور TF30-P-3 ساخت پرات اند ويتني كه بعدها به موتور TF30-P-9 ارتقاء داده شد؛ با كشش 20840 پوند (92.7 كيلونيوتن) براي هر موتور TF30-P-9 قابليت حداكثر سرعت: 2.5 ماخ = 1650 مايل بر ساعت = 2985 كيلومتر بر ساعت در ارتفاع 30000 فوتي برد: 2000 مايل (1740 ناتيكال مايل) = 3200 كيلومتر سقف پرواز خدمتي: 45000 فوت = 13715 متر درجهء اوج گيري: 11000 فوت بر دقيقه = 3353 متر بر دقيقه نسبت كشش به وزن: 0.598 نسبت برا به پسا: 15.8 تسليحات هيچ سلاح متعارفي پيش‏بيني نشده است و تنها احتمال حمل دو فروند موشك AIM-9 (سايدوايندر) مي‏رود. دو مخزن 600 گالني سوخت هواپيماهاي مشابه: Panavia Tornado ECR EA-6B Prowler EA-18G Growler منبع جهت اطلاعات بیشتر: http://en.wikipedia.org/wiki/EF-111A_Raven http://commons.wikimedia.org/wiki/EF-111_Raven http://en.wikipedia.org/wiki/Electronic_warfare http://en.wikipedia.org/wiki/Electronic_countermeasures http://en.wikipedia.org/wiki/ELINT http://www.globalsecurity.org/military/systems/aircraft/ef-111a.htm