-
تعداد محتوا
502 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
1
تمامی ارسال های super_comando
-
دوستان گرامي.تارنماي فارسي وزارت امور خارجه اسرائيل به آدرس www.hamdami.com آغاز به كار كرد.من خودم از اين سايت ديدن كردم.بايد بگويم كه سايت جالبي است كه مختص ايرانيهاي داخل ايران تاسيس شده تا آنها اسرائيل را به زبان خودشان به ملت ايران بشناسانند. به شما هم پيشنهاد ميكنم حتما به از آن بازديد كنيد.آنها مطالب جالبي را در موارد گوناگون به خصوص در مورد دموكراسي پيشرفته اسرائيل و مسئله هلوكاست قرار داده اند.واقعا ما مسلمانها كه ادعاي مسلماني ميكنيم و متاسفانه اكثرا بويي از مسلماني نبرده ايم بايد كمي از اين يهوديها ياد بگيريم.انقدر اينها ارزش هم كيشان و هم وطنانشان آنقدر برايشان مهم و زياد هست كه حاضرند براي گرفتن جسد متعفن سرباز خود 1000 اسير آزاد كنند.يا براي خلباني كه بيش از 20 سال است كه مفقود شده 10 ميليون دلار جايزه تعيين كرده اند كه اصلا معلوم نيست مرده يا زنده است.بدون تعصب ببينيد در ممالك به ظاهر مسلمان و حتي مملكت خودمان كه حكومت آن ادعاي عدل علي ع را دارند جان انسانها و شهروندان مسلمان آزاد انديش آنقدر كه اسرائيليها براي شهروندان و سربازانشان قائلند ارزش دارند يا نه؟ اين اسرائيليها بسيار شديد علاقه مند به رابطه با ملت بزرگ ايرانند انها بسيار احترام براي ايران قائلند و فقط با رژيم افراطي ايران و سران ظاهرا مسلمان آن مشكل دارند.حالا به پيام وزير امور خارجه اسرائيل در مورد افتتاح اين تارنماي فارسي وزارت خارجه اسرائيل خطاب به ايرنيها توجه كنيد: وزارت امور خارجه اسرائیل امروز راه تازه ای را برای گفت و گو با ملت ایران می گشاید. ما همیشه حساب ملت صلح دوست و آرامش طلب ایران را از حساب رژیمی که با گفتارها و کردارهای خویش موجب انزوای ایران می گردد و آن را به عامل تهدید کننده صلح جهانی مبدل می سازد جدا دانسته ایم. مناسبات بین ملت ایران- دارنده یکی از باستانی ترین فرهنگهای جهان، با ملت اسرائیل که یکتاپرستی و کتاب کتابها (تورات) را به جهانیان عرضه کرد، از 2700 سال پیش و هنگامی آغاز شد که نخستین گروه از یهودیان در فلات قاره ایران مستقر گردیدند و امروز یکی از باستانی ترین بخش از ساکنان ایران را تشکیل می دهند. ملت اسرائیل همیشه یاد کورش بزرگ را گرامی می دارد که نه تنها یهودیان را از اسارت بابل رهائی بخشید، که به آنان امکان داد به زادگاه و میهن خویش بازگردند و به آنان یاری مادی رساند تا بیت المقدس یهود را از نو بنا کنند- همان مکانی که کانون معنویت یهود و نماد کشور نوپای اسرائیل است. روابط اسرائیل و ایران تا پیش از تغییر رژیم به اوج شکوفائی رسید و مناسباتی به سود دو ملت بود و صلح منطقه را توان می بخشید. در دهه های شصت و هفتاد قرنی که پشت سر گذاشتیم، ایران و اسرائیل از مجموعه روابط سازنده و پرباری در همه زمینه های اقتصادی، علمی و سیاسی، و از جمله کارآموزی و همکاری در امور پزشکی، کشاورزی و غیره برخوردار بودند. شوربختانه، تندرویهای رژیم کنونی، اظهارات سران آن در انکار هولوکاست و تهدیدهای علنی علیه اسرائیل و دیگر کشورهای جهان، دو ملت ایران و اسرائیل را از یکدیگر دور ساخته است. اسرائیل برای پیشبرد صلح با همسایگان عرب، به تلاشی صادقانه ادامه می دهد و برای رفع درگیری با فلسطینیان صمیمانه می کوشد. امید و آرمان ملت اسرائیل دستیابی به همزیستی با همه مردمان منطقه است. برپائی سامانه فارسی وزارت امور خارجه اسرائیل نشان از اهمیتی دارد که اسرائیل برای تحکیم تفاهم و تقویت دوستی با ملت ایران قائل است- تا دو ملت یکدیگر را بیشتر بشناسند و به امید روزی باشند که روابط صلح و دوستی و همکاری بین دو ملت دوباره برقرار شود. تیسپی لیونی معاون نخست وزیر و وزیر خارجه اسرائیل
-
تاپیک جامع موشک هوا به هوای aa-12 آدر ( r-77/adder) تاپیک جامع موشک هوا به هوای AA-12 آدر ( R-77/Adder)
super_comando پاسخ داد به Reza6662 تاپیک در موشکهای هوا به هوا
vympel R-77 AAM-AE (AA12-ADDER) موشک جدید میان برد راداری فعال R-77 (نام ناتو: AA-12 یا آدر: Adder) چند سالی است که به مرحله ی تولید انبوه رسیده است. برد موثر این موشک بین 90 تا 100 کیلومتر است که به راحتی بیش از 50 کیلومتر از آمرام آمریکایی برد دارد! همچنین قادر به مانورپذیری تا 18g با سرعت 3 ماخ می باشد! (جستجوگر راداری فعال = Active Radar Finder) بر خلاف R-37 که پروژه ی توسعه ی آن محرمانه حفظ می شود، برای موشک R-77 تبلیغات فراوانی برای صدور آن به کشورهای جهان سوم به راه انداخته شده و گفته می شود که چند کشور، همچون مالزی، پرو، هند و چین آن را خریده اند. R-77 در روسیه با کد RVV-AE شناخته می شود ولی برای معرفی آن به غرب نام AAM-AE انتخاب شده است که به معنی «موشک هوا به هوای فعال صادراتی» می باشد. (AAM-AE = Air to Air Missile, Active, Export) برنامه ی توسعه و تولید R-77 در سال 1982 آغاز گردید. نمايي از طرح دروني R-77 http://reza6662.persiangig.com/image/AA12/R77_Rocket.jpg ابتدا در نظر بود که این موشک، نقش های تاکتیکی و استراتژیکی گوناگونی را بر عهده بگیرد. این موشک را می توان بر ضد هلیکوپتر و هواپیماهای بدون خلبان و همچنین به منظور دفاع در برابر موشکهای هوا به هوای میان برد و دوربرد غربی نظیر AIM-120 (آمرام) و AIM-54 (فونیکس) و سطح به هوای پاتریوت و آرو به کار برد. یکی از نیازمندی های اصلی طراحی R-77 این بود که طرح خاص آن بتواند سطح مقطع راداری هواپیمای حامل این موشک را کاهش دهد تا این موشک بتواند به سهولت در درون پایلون های داخلی حمل شود. در نتیجه، R-77 به بالهای مستطیل شکل باریک و کشیده و سطوح کنترل تاشونده مجهز گردید. سطوح کنترل منحصر به فرد R-77 عبارتند از: چهار دم مستطیلی شبکه ای شکل در انتهای بدنه ی موشک. اگرچه پسا و سطوح مقطع راداری این شکل بندی بیشتر از سطوح دم متعارف می باشد ولی امتیازهای آن مهمتر می باشند. به ویژه مساحت این گونه دم، بیشتر است و در نتیجه مانورپذیری آن نیز بیشتر می شود. (با وجود آنکه ابعاد و وزن آن کمتر است) این موشک، فعال کننده های کوچکتری نیز دارد. همچنین زاویه ی Stall (واماندگی) آن بیش از 40 درجه می باشد که بازهم بر مانورپذیری موشک به طرز فوق العاده ای می افزاید. قابلیت های بسیار قوی موشک R-77 می تواند هدفهایی که تا 12g مانور می دهند را به راحتی مورد حمله و اصابت قرار دهد. در جریان مراحل اولیه ی پرواز، موشک به وسیله سیستم پرواز اتوماتیک هدایت می شود و اصلاح مسیر آن تا رسیدن به هدف را ، سیستم کنترل شلیک هواپیما از راه یک خط انتقال دهنده اطلاعات (Data) انجام می دهد. در هنگام دستیابی به فاصله ی مناسب تا هدف که تشخیص آن به وسیله ی سیستم کنترل گر هواپیمای شلیک کننده تعیین می شود، جستجوگر موشک شروع به فرستادن امواج نموده و هومینگ (آشیانه یابی) نهایی به طور مستقل از هواپیمای شلیک کننده، ادامه می یابد. سیستم کنترل شلیک هواپیما همچنان به محاسبات فرمانهای کنترل جهت اصلاح مسیر موشک ادامه می دهد تا در صورت گم کردن هدف به وسیله ی سیستم هومینگ موشک، سیستم هومینگ هواپیمای شلیک کننده بتواند هدفگیری صحیح را از سر بگیرد. در مسافتهای بسیار کوتاه، جستجوگر فعال موشک به محض شلیک، فعال می شود. در صورتی که یک اخلالگر الکترونیکی (ECM) در کار جستجوی موشک اختلال ایجاد کند، سیستم جستجوگر موشک به صورت اتوماتیک به حالت تشعشع یابی غیرفعال تغییر وضعیت می دهد و به سمت سرچشمه ی تولید کننده ی امواج اخلالگر الکترونیکی (ECM) که به احتمال زیاد جنگنده ی دشمن است، تغییر وضعیت می دهد و به طرف آن می رود. نوع حرارت یاب (غیر راداری) R-77 نیز به همراه یک سیستم انتقال اطلاعات از هواپیمای شلیک کننده نیز تولید شده است. سرجنگی R-77 از نوع میله ای یک تکه بسیار قوی می باشد که به وسیله یک فیوز لیزری، منفجر می گردد. سه نوع شناخته شده ی R-77 عبارتند از: نوع اول مخصوص نیروهایی نظامی روسیه R-77M یا RVV-AE-PD با موتور ترکیبی راکتی / رمجت که در نتیجه دارای سرعت و برد بیشتر و به میزان قابل توجه 160 کیلومتر است. نوع دوم یک نوع تغییر یافته برای یک سیستم ضدهوایی زمین به هوا طراحی شده است. نوع سوم نیز مدل صادراتی این موشک است که R-77E نام دارد و برد آن تا 100 کیلومتر محدود شده است. مشخصات فنی: طول: 60/3 متر قطر بدنه: 200 میلی متر = 20 سانتی متر طول بالچه ها: 35 سانتیمتر وزن موشک: 175 کیلوگرم سرجنگی: 30 کیلوگرم TNT حد تحمل فشار g : حدود 30 برابر سرعت: 3 ماخ فیوز عمل کننده: فعال راداری (Fire & Forget) هدایت: براساس فرامین جنگنده ی شلیک کننده به همراه سیستم راداری فعال نیروی محرکه: سوخت جامد برد: (مدل صادراتی): 50 کیلومتر (مدل روسی): 160 کیلومتر – برد موثر: 90 تا 100 کیلومتر قابل نصب بر روی: میگ29 اس ام تی، سوخوی33، سوخوی34، سوخوی35، سوخوی37، میگ33، میگ31 مدل M و یاک 141 منابع: www.fas.org/man/dod-101/sys/missile/row/aa-12.htm http://alasrojas.com/Escuela/lomac/eaf/eaf.htm http://www.military.cz/russia/air/weapons/rockets/aam/r-77/r-77.htm -
در اواخر دهه ۱۹۵۰ ميلادي، رئيس جمهور وقت آمريكا- آيزنهاور- سياست هاي ابتدايي فضايي آمريكا را تدوين كرد. در آن زمان، آمريكا همواره بيم حملات ناگهاني شوروي را داشت؛ به ويژه زماني كه شوروي ها با موفقيت، اسپوتنيك ۱ آزمايش كرده بودند. آمريكا نيز در قبال پيشرفت هاي روزانه شوروي در عرصه تكنولوژي فضايي، تصميم گرفت با پيگيري چندين برنامه، خود را به يك ابرقدرت فضايي تبديل كند. همزمان با پيشرفت تكنولوژي، تسليحات نظامي نيز قوت گرفته اند و رقابت ميان كشورهاي ابرقدرت نظامي در عرصه تسليحات نظامي تا حدي است كه مجبور به جاسوسي از وضعيت رقباي خود و در عين حال، تجهيز نيروهاي نظامي خود هستند تا در مقابل تهديد نظامي كشورهاي ديگر آسوده باشند. نكته جالب توجه در چند دهه اخير(از دهه ۱۹۵۰ تاكنون) وجود سامانه هاي نظامي فضايي است كه در هر روز، چندين بار از فراز حريم فضايي ما عبور مي كنند. با وجود تأكيدات و پيمان هاي گوناگون بين المللي مبني بر استفاده صلح آميز از فضا، متأسفانه هنوز انواع ماهواره هاي جاسوسي و نظامي در مدارهاي زمين مي گردند و در هر لحظه مي توانند در كوتاه ترين زمان، هر نقطه در كره زمين را مورد هجوم قرار دهند. هم اكنون نگراني هاي بسياري در مورد تسليحات فضايي وجود دارد و سازمان ملل اميدوار است با تشكيل كميته هاي گوناگون براي استفاده صلح آميز از فضا، راه حلي براي خلع تسليحات فضايي كشورهاي ابرقدرت نظامي پيدا كند؛ در صورتي كه هر روز بر ميزان تنش ها و رقابت ميان كشورها افزوده مي شود. بي شك نخستين برنامه هاي فضايي آمريكا در جهت جاسوسي بوده است زيرا تمام پروژه هاي نظامي و حتي غيرنظامي شوروي به صورت سري انجام مي شد. آمريكايي ها آغاز برنامه هاي فضايي شان را(مانند ديگر پروژه هاي نظامي) با شعار فضاي آزاد، صلح در فضا و فضا براي بشر ادامه دادند، ولي بر خلاف شعارها اكثر پروژه ها براي مقاصد جاسوسي و نظامي بود. بودجه هاي هنگفتي از طرف هر دو كشور رقيب(آمريكا و شوروي) براي ساخت قوي ترين تسليحات فضايي خرج شد. در اواخر سال ۱۹۶۸ اوريس جانسون- فرمانده نهمين تيم تحقيقاتي دفاع هوا فضايي (Aerospace Defense)- مقاله اي را با تيتر «فضا؛ امروزه اولين خط دفاعي» در مجله «قدرت هوايي» به چاپ رساند كه اين مقاله، چندين چشم انداز مسلح كردن فضا را نشان مي داد. وي خاطرنشان ساخت كه بلوغ قدرت هوايي هر كشور، در قدرت فضايي آن كشور نمايانگر خواهد شد. يكي از نكات جالب رقابت آمريكا و شوروي، تظاهر هر دو كشور براي صلح آميز نشان دادن فعاليت هاي فضايي بود و هر دو با تأكيدات فراوان در كنفرانس هاي گوناگون، فضا را جايي براي پايه هاي امنيت بشري مي دانستند. در دهه ۱۹۷۰ كه بحث فضا براي جامعه بشري يكي از اولويت ها بود و برنامه هاي فضايي صلح در فضا انجام مي شد، اتحاد جماهير شوروي يك سيستم بمباران مداري و ضدموشك هاي قاره پيما را در نقاط گوناگون مدارهاي فضايي مستقر كرد. اين سامانه در عين حال كه مي توانست به عنوان سپر موشكي عمل كند، توانايي تخريب ماهواره هاي ديگري كه در مدار در حال چرخش بودند را داشت. باز هم ژنرال جانسون از پنتاگون بودجه اي براي ساخت و تحقيقات تسليحات فضايي براي مقابله با خطر احتمالي شوروي خواستار شد. وي در يك مقاله تحليلي، چهار پايه دفاع فضايي را به صورت كامل شرح داد و خاطرنشان ساخت كه بايد در چهار مورد رديابي، شناسايي هويت، رهگيري و تخريب، تحقيقات جامعي به عمل آيد تا آمريكا در مقابل موشك هاي بالستيك قاره پيماي شوروي ايمن باشد. جانسون معتقد بود كه به دليل ميزان تخريب بالاي بمب هاي بالستيك، ديگر نبايد اين ريسك را كرد كه موشك را در ميانه راه با رادارها شناسايي كرد بلكه بايد از لحظه روشن شدن موتور آنها مسيرشان مشخص و موشك منهدم شود. با وجود زبده ترين نيروهاي زميني اعم از نيروي هوايي، دريايي و زميني، باز هم مقابله با موشك هاي بالستيك اتمي بسيار سخت بود و كوچك ترين اشتباه، ديگر جبران نداشت. به همين دليل فاكتور سرعت عملكرد در رأس امور نيروهاي نظامي دو كشور آمريكا و شوروي قرار گرفت كه بهترين گزينه سرعت، وجود ماهواره هاي هشداردهنده يا سيستم هاي سپر موشكي بود. در دهه ۱۹۷۰ و زمان رياست جمهوري كارتر و با وجود مشكلات فراواني كه جنگ ويتنام براي آمريكا ايجاد كرد، مبحث تسليحات فضايي قوت گرفت. با پيشرفت شگفت انگيز تسليحات نظامي و به ويژه تسليحات اتمي در زمان جنگ سرد، دو ابرقدرت نظامي(آمريكا و شوروي) به دليل ترس از يكديگر شروع به امضاي قراردادها و پيمان هاي متعددي كردند تا به يكديگر ضمانت دهند كه هيچ حمله اي صورت نگيرد زيرا هر دو مي دانستند كه اگر جنگي بين آنها رخ دهد، تنها آمريكا و شوروي نابود نمي شوند، بلكه دامنه جنگ آن دو كشور، كره زمين را در بر خواهد گرفت. بسياري از مجلات معتبر تحليلي نظامي بر اين عقيده بودند كه آمريكا و شوروي، داراي زرادخانه هاي بسيار نيرومندي هستند كه اگر جنگي بين آنها شروع شود، تنها در چند روز اول جنگ، بين ۷۰ تا ۱۶۰ميليون نفر مي ميرند و اين آمار وحشتناك هم به دليل وجود موشك هاي بالستيك قاره پيما بود. با وجود اين شرايط، آن دو كشور جنگ را كنار گذاشتند و به رقابت تسليحاتي در پشت پرده رفاقت پرداختند و به همين دليل، آن دوران را دوران جنگ سرد مي نامند. در زمان رياست جمهوري ريگان، تأكيدات ويژه اي بر استقرار سيستم هاي دفاع موشكي شد تا در مقابل قدرت موشك هاي بالستيك شوروي، يك سوپاپ اطمينان داشته باشد، ولي طرح سپر موشكي با انتقادات فراواني روبه رو شد. بسياري از كارشناسان نظامي معتقد بودند كه به جاي تقويت سيستم هاي دفاعي كه بسيار پرهزينه و طولاني مدت است، آمريكا بايد بر سيستم هاي هجومي تكيه كند تا علاوه بر بالارفتن توان نظامي اش باعث ايجاد هزينه هاي امنيتي براي كشورهاي ديگر باشد. در همان زماني كه آمريكا در حال تصميم گيري روي چگونگي فعاليت نظامي در فضا(تقويت دفاع موشكي يا سامانه هاي هجومي) بود، شوروي چندين ماهواره كُش را در مدارهاي گوناگون مستقر كرد. اين حركت باعث كشمكش هاي فراواني شد زيرا اگر تعداد ماهواره كُش هاي شوروي بيشتر مي شد، در هر زمان مي توانست تمامي ماهواره هاي استراتژيك طرف مقابل را از بين ببرد و ديگر ارتباطات و رادارهاي فضايي حريف از كار مي افتاد و شوروي به راحتي و بدون هيچ مشكلي مي توانست موشك هاي قاره پيماي خود را روانه آمريكا كند و تمامي سايت هاي نظامي آمريكا را نابود سازد. به همين خاطر، آمريكا هم به سرعت شروع به ساخت مدل هاي متفاوت ماهواره كُش كرد و آنها را در مدارهاي مرتفع مستقر كرد. ماهواره كُش ها عملكردهاي متفاوتي دارند و هر كدام با شيوه خاصي مي توانند يك يا چندين ماهواره ديگر را از بين ببرند. همان گونه كه تحولات نشان مي دهد، ديگر جنگ كشورهاي ابرقدرت نظامي تنها در زمين نبود بلكه گستره وسيعي از آن در فضا و مدارهاي فضايي رخ مي داد. با وجود اينكه ماهواره هايي كه در حال چرخش هستند، در هر لحظه و زمان روي يكي از كشورها يا در واقع در حريم فضاي يكي از كشورها قرار دارند، اگر(به فرض) نبردي ميان ماهواره ها رخ مي داد، مسلماً مسائل حقوقي فراواني به وجود مي آمد زيرا مسلماً در حريم هوايي و فضايي كشورهاي گوناگون، اين اتفاق روي مي داد. از طرف ديگر، پس از ماهواره كُش ها، ماهواره هاي هجومي نيز كه با استفاده از سلاح هاي گوناگون ليزري ساخته شدند(البته هنوز در مورد تعداد و مأموريت هاي عملياتي آنها اطلاعات كاملي در دست نيست) بر آتش رقابت تسليحات فضايي افزوده و باعث نگراني هاي بين المللي شد. تهديدات فضايي به حدي رسيده بود كه ماهواره هاي جاسوسي حتي اقدام به استراق سمع تلفن ها و ديگر وسايل ارتباطي مي كردند. به همين دليل سازمان ملل، محلي را براي بحث و تبادل نظر درباره اكتشاف و استفاده صلح جويانه از فضاي ماوراء جو ميان كشورها، سازمان هاي بين المللي و سازمان هاي غيردولتي ايجاد كرده است. تا امروز سازمان ملل سه كنفرانس درباره اكتشاف و استفاده صلح آميز از فضاي خارج جو تشكيل داده است. از سال ۱۹۵۹ كميته استفاده صلح آميز از فضاي خارج از جو سازمان ملل، هر ساله حيطه همكاري هاي بين المللي در استفاده صلح آميز از فضاي ماوراء جو را بررسي كرده، برنامه هايي را در اين زمينه طرح مي كند تا تحت نظر سازمان ملل اجرا شوند، تحقيق و جمع آوري اطلاعات در كليه مسائل فضاي ماوراء جو را تشويق نموده و مسائل حقوقي مطروحه در نتيجه اكتشاف در فضا را مطالعه مي كند. اين كميته، زيركميته علمي و فني و زيرمجموعه كميته حقوقي آن، مواردي از جمله زباله هاي فضايي، استفاده از انرژي هسته اي در فضا، اشياي نزديك زمين و بسياري از موارد مشابه را مورد بررسي قرار مي دهد. از سال ۱۹۷۵ تاكنون سازمان ملل جلسات بين سازماني را براي فعاليت هاي فضاي ماوراء جو بر پا كرده ولي آن گونه كه شواهد نشان مي دهد، كشورهاي پيشرفته در صنعت هوافضا با سرعت بسيار زيادي در حال گسترش و ساخت انواع ماهواره هاي جاسوسي و نظامي هستند. منبع: سايت همشهري
-
خيلي خيلي جالبه دوستان.اين مطلب توسط بنده فرستاده شده آنوقت چطور تبديل به دو تاپيك شده و يكي هم به نام جنابTANK ثبت و مصادره شده است.من واقعا تعجب كردم!!!!.لطفا يك نفر در اين مورد توضيح بدهد. icon_wink
-
اشاره: هفته گذشته در اسرائیل، مانوری برای مقابله با حمله اتمی اجرا شد که در این مانور صراحتا از ایران به عنوان تهدید بالقوه در این زمینه یاد شد. جدا از اهداف تبلیغاتی که بر چنین حرکتی مترتب است باید توجه نمود که این رژیم درمقابل کوچکترین احتمالات نیز در حال کسب آمادگی است. نخستین گام در مقابله با هر تهدیدی، رسیدن به شناختی درست و واقعبینانه از آن تهدید است. در رویارویی با یک دشمن فرضی، اینکه بدانیم طرف متخاصم از چه توانمندیهایی برخوردار است، طراحان دفاعی را در برنامهریزی برای دفاع عامل و غیر عامل، بسیار یاری خواهد رساند. سیاستهای حقطلبانه و اصولگرایانه جمهوری اسلامی ایران در عرصه بینالملل از یک سو و عملکرد ستیزهجویانه و ظالمانه رژیم صهیونیستی از سوی دیگر، باعث شده تا در صفآرایی جبهههای سیاسی در عرصه بینالملل، ایران و رژیم اشغالگر قدس در مقابل هم قرار گیرند. محو اسرائیل از جغرافیای سیاسی دنیا، بارها از سوی مقامات رسمی ایران به عنوان یک خواست قلبی، تکرار شده است. موضعگیریهایی که از سوی مسوولین و یا نشریات تخصصی وابسته به این رژیم در رسانههای دنیا منتشر میشود گویای این مهم است که اسرائیل به شدت تحولات نظامی ایران را پیگیری میکند و پیشرفتهای تکنولوژیک کشور را در صنایع دفاعی زیر نظر دارد. به جاست کارشناسان و تحلیلگران داخلی نیزبا دقت نظر فراوان، علاوه بر زیر نظر گرفتن تحرکات نظامی این رژیم، تخمین واقعبینانهای از دستاوردهای تکنولوژیک آن در صنایع دفاع داشته باشند. به جهت اهمیت این موضوع، در سلسله مقالاتی که متدرجا در «آویا» درج خواهد شد، مرور جامعی بر توانمندیهای اسرائیل در صنعت هوافضا خواهیم داشت. امید آنکه این سلسله مباحث، توجه کارشناسان امر را به نقاط قوت و ضعف این رژیم بیش از پیش، منعطف سازد. اسرائيل توليدكنندهي انواع متنوعي از مهمات، سلاحهاي كوچك، سيستمهاي الكترونيكي، تانك و... است. طي 40 سال گذشته اسرائيل براي افزايش توان نظامي خود فعاليتهاي گستردهاي انجام داد كه منجر به شكلگيري نيروهاي دفاعي اسرائيل (IDF) گرديد. رژيم اسرائيل كه صاحب سه شركت مهم دفاعي اسرائيل است، شركتهاي خصوصی را نيز به تجهيز IDF تشويق نمود. توسعه صنايع نظامي اسرائيل باعث صادرات گستردهاي شد كه هماكنون مهمترين درآمد اين رژيم را شامل ميشود. پس از كاهش تقاضاي ادوات نظامي در 15 سال تأخير، اسرائيل توجه خود را به بازار غيرنظامي نيز معطوف ساخت و تحقيق و توسعه در اين بخش را به صورت وسيعتري دنبال نمود. به طوري كه در حال حاضر يكي از پيشرفتهترين صنايع هوافضاي دنيا را دارا ميباشد. به طور كلي قابليتهاي هوافضايي اسرائيل ناشي از نيازهاي دفاعي و جنگي اين رژيم بوده و اين رژيم را به سمت استقلال در زمينههاي مختلف از جمله هوافضا سوق داده است. حركتهاي اوليهي اسرائيل در زمينههاي دفاعي به دههي 1920 بر ميگردد. براي مقابله با تهدیدات اعراب، گروهي به نام jewish ساخت نارنجكهاي دستي را آغاز كرد. در اوايل دههي 1930 اين گروه كارگاههاي كوچك توليد سلاح را به صورت مخفيانه تأسيس كردند كه بعدها (در سال 1948) به نام صنايع نظامي اسرائيل يا IMI شناخته شد. IMI در دو دهه اول فعاليت خود، سلاحهاي پايهاي كه توسط IDF استفاده ميشد را توليد ميكرد. آن زمان هواپيماها و سلاحهاي پيشرفتهتر مورد نياز اسرائيل از طريق كشورهاي خارجي مخصوصاً فرانسه تأمين ميشد. عامل محرك اسرائيليها در شتابگيري براي توليد سلاحهاي پيشرفتهتر، جنگ 6 روزه 1967 بود. در طول اين جنگ، فرانسه فروش نظامي به اسرائيل را تحريم كرد. اين تحريم شامل هواپيماهاي ميراژ نيز ميشد و پس از آن اسرائيل بيشتر به سمت آمريكا سوق داده شد تا هواپيماهاي نظامي خود را از اين طريق تأمين كند و در همين زمان هم سرمايهگذاري بيشتر براي توليد صنايع خود را آغاز كرد. در اين راستا صنايع هواپيماسازي اسرائيل IAI نيز به عنوان يك شركت دولتيِ تعمير و نگهداري هواپيما، در سال 1953 تأسيس شد. طولي نكشيد كه اين شركت توسعه و مونتاژ انواع هواپيما را آغاز نمود. هواپيماي كفير kfir اين شركت به زودي جايگزين ميراژهاي فرانسوي شد. اين شركت همزمان با توليد هواپيماهاي آراوا (Arava) و نشر (Nesher)، با انعقاد قراردادهايي با مهمترين شركتهاي آمريكايي از جمله بوئينگ و لاكهيد مارتين جزء همكاران اصلي اين شركتها شد و بدين ترتيب سريعاً رشد كرد. به طوري كه تعداد كاركنانش در اواخر دهه 1970 از 4000 نفر به 14000 نفر رسيد. افزايش توانايي اسرائيل در بخش صنايع نظامي انگيزهاي براي توليد هواپيماي كاملاً اسرائيلي لاوي (Lavi) شد. در نيمهي اول دهه 1980، IAI سيستمهاي الكترونيك اويونيك و سلاحهاي اين هواپيما را توليد كرد و اولين پيش نمونهي آن را در سال 1986 به پرواز درآورد. اما از آنجايي كه اين پروژه هزينههاي زيادي در بر داشت، يك سال بعد لغو شد. پس از لغو پروژه لاوي، IAI توسعه محصولات نظامي و غيرنظامي را به صورت متنوعتري دنبال نمود كه از آن جمله ميتوان به رادار سيستم، سيستمهاي سلاح دقيق، هواپيماي بدون سرنشين و هواپيماي نظامي و غيرنظامي ديگر اشاره نمود. بيشتر اين محصولات بر پايه تكنولوژيهايي ساخته شدند كه در جريان پروژه لاوي به دست آمدند. در حال حاضر بيش از 150 شركت نظامي در اسرائيل فعالند كه درآمدي در حدود 5/3 ميليارد دلار دارند. سه شركت مهم دولتي اسرائيل IMI، IAI و رافائل هستند كه توليدكنندهي سلاحهاي معمولي تا ابزار پيشرفتهي دفاعي ميباشند. شركتهاي خصوصي نسبتاً بزرگ اسرائيلي نيز البيت سيستم (Elbit Systems) و تاديران Tadiran هستند كه عموماً بر روي ابزار الكترونيكي دفاعي تمركز دارند. هم اكنون نزديك به 50 هزار نفر در صنايع نظامي اسرائيل مشغول به كار ميباشند. بخش صادرات نظامي با نام SIBAT كه زير نظر وزارت دفاع ميباشد مسؤوليت بازاريابي و فروش توليدات IDF را داراست. پس از لغو پروژه لاوي، IAI به كمك آمريكا محصولات خود را تنوع بخشيد و ماهوارههاي Amos و Ofeq و اولين سیستم موشكي ضد موشك بالستيك آرو Arrow را توليد نمود. هواپيماهاي بدون سرنشين هانتر نيز كه هماكنون مشتريان زيادي در سطح جهان دارد از جمله توليدات اين شركت است. IAI همچنين در بخش تعمير و نگهداري انواع هليكوپتر و هواپيما نيز رشد كرد. طراحي، توسعه و توليد انواع سيستمهاي زميني و دريايي، تجهيزات راداري، تجهيزات جنگ الكترونيك و موشك نيز در حال حاضر توسط IAI انجام ميگيرد. فروش اين شركت در سال 2000 در حدود 2.8 ميلياد دلار بوده است. در ضمن اين شركت در همان سال 1600 قرارداد جديد به ارزش 2.6 ميليارد دلار را نيز منعقد نموده است. در حال حاضر فعاليتهاي اصلي هوافضاي اسرائيل شامل بخشهاي زير ميباشد: - توسعه و ساخت انواع هواپيماها - پرندههاي بدون سرنشين و سيستمهاي شناسايي - سوار كردن و نصب تجهيزات بر روي هواپيما - سيستمهاي جنگافزار هدايتشونده - سيستمهاي موشكي - سيستمهاي جستجو و نجات هوايي - سيستمهاي جنگ الكترونيك - تجهيزات پيشرفت منحرفكنندهي الكترونيكي و سيستمهاي هوشمند - رادارهاي اپتيك - سيستمهاي راديويي و ارتباطي نظامي - سيستمهاي ناوبري و هدايت و نمايش كابين هواپيما - سيستمهاي ماهوارهاي و تصويربرداري هوايي پيشرفته - به روزرساني هليكوپترها - سيستمهاي زميني - و... جدول سلاحهاي اسرائيل Israel Weapons AIRCRAFT Fighter Transport Rotary Other Nesher Kfir Lavi IAI-201 Arava IAI-1124 Phalcon Hermes 450 Hermes 1500 Scout MISSILES Air-to-Air Air-to-Surface Surface-to-Surface Surface-to-Air Python 3 Python 4 Alto Derby Gabriel NT-Dandy Gil ATGM Mapatz ATGM Spike ATGM LAR 160 mm MRL MAR-290 MRL MAR-350MRL Barak GROUND COMBAT Tanks Armored Vehicles Artillery Anti-Aircraft Magach Merkava Sabra Sh'ot-Kal Tiran Achzarit Nagmachon Nagmash [M113] Nagmashot Nakpadon Puma Ramta RAM Ramta RBY Rapi [M113] Zelda [M113] Athos 2000 Atmos 2000 D85S Doher [M109L] G-10 L-33 M46S M-50 M-68/-71 M114S M-839P/-845P Rascal Romach [M-107] Slammer TN78 TN90 در بخشهای بعد به تفصیل به بررسی شرکتهای مهم هوافضایی اسرائیل و تولیدات آنها خواهیم پرداخت. منبع:سايت آويا
-
آفتاب: یک روزنامه صهیونیستی با چاپ گزارشی اتهامآمیز مدعی شدهاست که علیرضا عسگری کارمند سابق وزارت دفاع ایران که بهمنماه سال گذشته در استانبول ترکیه ناپدید شدهبود اطلاعات مهمی را درباره برنامه هستهای ایران در اختیار بازجویان آمریکاییاش قرار دادهاست. در گزارشی که روزنامه یدیعوت آراهانوت در شماه روز یکشنبه خود به چاپ رسانده این ادعا مطرح شده که عسگری اطلاعات زیادی درباره پیشرفتهای نظامی ایران و نیز برنامه هستهای این کشور فاش کردهاست، به گونهای که بازجویان خود را نسبت به تواناییهای شگفتانگیز سرویس اطلاعاتی ایران در «حفظ اسرار بسیار بزرگ برای مدتی بسیار طولانی» شگفتزده کردهاست. از جمله اطلاعاتی که روزنامه اسرائیلی مدعی فاششدن آنها توسط عسگری شده برنامه ایران برای ایجاد چند راکتور و تاسیسات مخفی غنیسازی بدون اطلاع سازمان بینالمللی انرژی اتمی و نیز استفاده بهینه از لیزر برای غنیسازی اورانیوم بودهاست. با این حال مقام سابق وزارت دفاع ایران هیچ «اطلاعات جدیدی» درباره رون آراد خلبان مفقودالاثر نیروی هوایی اسرائیل نداشته است. یدیعوت آراهانوت، بدون ارائه هیچگونه سندی عسگری را «یک عضو سابق سپاه پاسداران که دارای مناصب مهم در وزارت دفاع ایران بوده و ارتباط مستقیم با برنامه هستهای این کشور داشته» معرفی کردهاست. این روزنامه همچنین در گزارش خود مدعی شده که اطلاعات عسگری از برنامه هستهای ایران میتواند ایالات متحده و رژیم صهیونیستی را در اقنناع سایر کشورها نسبت به وجود یک برنامه هستهای سایه در ایران با اهداف نظامی متقاعد سازد. از زمان ناپدیدشدن عسگری در بهمنماه گذشته در یک هتل پنجستاره در استانبول گمانهزنیهای زیادی نسبت به ربودهشدن وی توسط سرویس های اطلاعاتی غربی بویژه ایالات متحده وجود داشت، اما تاکنون هیچ منبعی حاضر به تائید این شایعات نشده بود. بنا به گزارش یدیعوت آراهانوت عسگری هماینک دریک پایگاه نظامی فوق سری تحت بازجویی ماموران سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) قرار داشته و آنان به وی کمک کردهاند که بتواند برخی از اعضای خانواده خود را از ایران خارج کرده و به امریکا منتقل سازد. گفتنی است از زمان ربودهشدن عسگری در ترکیه مقامات جمهوری اسلامی ایران همواره در پی تعیین سرنوشت وی از سوی دولت ترکیه بوده و گزارشهای منتشره در نشریات غربی درباره وی را به شدت تکذیب کردهاند.
-
ايرانين يو كي: وزارت خارجه آمريكا در گزارش سالانه خود از قاچاق گسترده انسان در جهان ابراز نگراني كرده است. وزارت خارجه آمريكا تصريح كرده همه ساله 800 هزار نفر در جهان قاچاق مي شوند كه نزديك 80 در صدشان را زنان تشكيل مي دهند. همچنين تاجيكستان از جمله كشورهايي به شمار مي رود كه منبع قاچاق زنان و دختران به كشورهاي عربي، تركيه و روسيه است. مشكل اصلي در تاجيكستان نيز همدستي ماموران دولتي در قاچاق انسان و دور از مجازات ماندن آنان عنوان مي شود. هر روز تقريبا در همه جاي دنيا زنان، مردان و بچه هاي بي شماري به كار اجباري واداشته، براي استفاده جنسي و فحشا خريد و فروش مي شوند، به عنوان چاكر يا خدمتگار مورد استثمار قرار مي گيرند، براي كارهاي كشاورزي و صنعتي غلامكرده مي شوند و همچون كودك سرباز به شيوه غيرقانوني از آنان بهره كشي صورت مي گيرد. مشكل اصلي جلوگيري از قاچاق انسان در تاجيكستان، فساد گسترده و امكان همدستي كارمندان دولتي با قاچاقگران انسان و بدون مجازات ماندن آنان عنوان مي شود. وزارت خارجه آمريكا تاكيد مي كند، هرچند برخي از ماموران دولتي تاجيكستان با صدور شناسنامه هاي جعلي، گواهينامه هاي تولد و عقدنامه با قاچاقبران انسان همكاري كرده اند، اما تا كنون در مورد همدستي در اين جرم اطلاعاتي منتشر نشده است. دولت تاجيكستان سال 2006 برنامه اي ويژه وضع كرد و همكاري با سازمانهاي غيردولتي را بهبود بخشيد.با اين حال در اصلاح قوانين به منظور ارايه تعريف دقيق تر از مفهوم قاچاق انسان و تلاش بيش تر براي جلوگيري از همدستي ماموران دولتي با قاچاقبران ناكام مانده است.از اين رو فساد و امكان همدستي كارمندان دولتي در قاچاق انسان مانع و مشكل اصلي در مسير جلوگيري از اين جرم تلقي مي شود. در گزارش وزارت خارجه آمريكا همچنين از حمايت كافي نشدن قربانيان قاچاق انسان در تاجيكستان انتقاد شده است. وزارتهاي كشور، بهداشت، كار و حفظ اجتماعي تاجيكستان مقداري خدمات امنيتي و بهداشتي و اجتماعي به قربانيان قاچاق انسان داده اند اما دولت زمينه هاي رسمي مراجعه آنان را تهيه نكرده است. كارمندان سفارت خانه هاي تاجيكستان در كشورهاي خارجي در زمينه شناسايي و كمك به بازآوردن قربانيان قاچاق به كشور هيچ گونه آموزش نديده اند، هرچند وزارت خارجه در همكاري با كشورهاي ديگر موفق به تحويل 62 قرباني قاچاق انسان شد.گزارش ايسكانيوز مي افزايد:سال 2006 شمار محاكمه و پرونده هاي جنايي مربوط به قاچاق انسان در تاجيكستان نسبت به 2005 به مراتب كاهش يافت و محكوميت و مجازات قاچاقبران در دادگاهها تا دو برابر افزايش داشت. در همين حال، مقامهاي دادستاني و امور داخلي تاجيكستان آمار و اطلاعات مربوط به قاچاق انسان در پنج ماه گذشته را منتشر نكرده اند. گفته مي شودبا تقويت جلوگيري از قاچاق انسان در فرودگاه دوشنبه و برخي پاسگاههاي مرزي تاجيكستان، شهروندان اين كشور اكنون بيش تر از راه قرقيزستان به كشورهاي عربي قاچاق مي شوند
-
پيشگفتار عنوان فوق نه يكي از دهها و صدها بلكه از صد هزاران عناويني هست از بدو ظهور اسلام در ساحت مقدس اين دين آسماني از ناحيه دشمنان مصمم و قسم خورده اسلام از عربستان گرفته تا سرتاسر قارهي آسيا، اروپا و آمريكا طنين انداز بوده و با مراجعه به صفحات تاريخ عموماً و تاريخ اسلام اختصاصاً، و تحقيق و بررسي عميق و دقيق و همه جانبه معلوم و مسلم ميگردد. و از روزي كه حضرت محمد بن عبدالله (ص) از غار حرا مراجعت و مقام نبوت و رسالت خود را به نوع بشر ابلاغ و تعاليم نجات بخش و انسانساز خود را عرضه نمودند، نه يكسال و يكماه و يكروز، بلكه حتي يك لحظه هم آتش حقد، حسد، كينه و عداوت در سينههاي كينهتوز دشمنان دين و انسانيت خاموش نشده و نه لحظهاي پرچمها و علمهاي مخالفتشان با اسلام در سرتاسر جهان از اهتزاز باز نايستاده است. عنوان فوق به استناد مدارك و اسناد مورد اشاره در اين نوشتار، يكي از عناويني است كه «وزارت مستعمرات انگلستان» در قرن 18 ميلادي پس از گردآوري همه معلومات و اطلاعات حاصل از تحقيقات وسيع بالغ بر پنجهزار جاسوس اعزامي به تمامي كشورهاي اسلامي در يك مجموعه هزار صفحهاي تدوين و با خلاصه نمودن فهرست رئوس مطالب (مربوط به تصميم گيريها و مبارزات وسيع دراز مدت با اسلام توسط جاسوسان و كارشناسان امور خاور ميانه در كشورهاي اسلامي) در پنجاه صفحه آن هم در آستانهي اقدامات مهم و قيامهاي عملي براي انهدام اسلام از صفحهي روزگار، چندين عنوان را براي آن طرح خائنانه نسبت به كشورهاي اسلامي، انتخاب و تحت عنوان طرح «چگونه اسلام نابود ميشود؟» به تمام جاسوسان و وابستگان وزارت مستعمرات انگلستان ابلاغ نموده است. تمام جاسوسان و وابستگان وزارت مستعمرات انگلستان ابلاغ نموده است. «همفري» يكي از آن «جاسوسان» زبردست و فعال خطرناكي است كه در سال 1710 ميلادي ماموريت انجام مقدمات انهدام اسلام را (به ياري پنجهزار جاسوس ديگر پراكنده شدهي انگليسي در كشورهاي اسلامي) بر عهده گرفته و ... در همان سال براي انجام ماموريت خود عازم كشورهاي تركيه، عراق، عربستان و ايران گرديد و با تسلطي كه ضمن آموزشهاي قبلي به زبانهاي تركي استانبولي، فارسي و عربي داشت، پس از طي موفقيت آميز مراحل مختلف، اقدامات مقدماتي و اوليه و ورود در سلك طلاب علوم ديني و گذراندن دورههاي تحصيلي در حوزههاي علميه مختلف و فراگيري دقيق و كامل همهي تعاليم دين و آشنايي با متون و منابع اسلامي، مخصوصاً با يكيك آيات قرآن مجيد و جلب نظر و اعتماد بعضي از علما و اساتيد معتبر وقت در هر يك از اين كشورها و اغواي آنها (به عنوان يك مسلمان حقيقي) بالاخره شخصي بنام «محمد بن عبدالوهاب» را در بصره مطابق نيات پليد خود و نياز وزارت مستعمرات انگلستان يافت كه براي پياده كردن برنامهي «نابودي اسلام» از همه مناسبتر بود. و پس از مدتها تلاش و كوشش براي تربيت او در جهت مقاصد شوم خود و با صبر و حوصله و استقامت شگفت انگيزي ابتدا از راه مجادلات لفظي و تفسير نادرست آيات قرآني وي را گرفتار شبهات سخت كرده و پس از طي مراحل مختلف استعمار و استثمارش، او را با خود همكار و هم صدا و داخل در جرگه جاسوسان انگليسي برعليه اسلام و مسلمين نمود، كه مبتكر و پايه گذار مسلك سياسي «وهابيت» در كشورهاي اسلامي گرديد و سپس با ايجاد پيوند اتحاد شومي ميان «محمد عبدالوهاب» با «محمد بن سعود» - يكي از امراي «درعيه» - يعني دو قدرت اصلي (مذهبي و حكومتي) توانست مسلك سياسي «وهابيت» يا «وهابيگري» را زير نظر انگلستان در عربستان رسميت داده و در نتيجه با به روي كار آوردن «آل سعود» بر حكومت شبه جزيره عربستان دست يافته و موفق به تسخير آن مركز اصلي و مهم اسلامي گرديد كه از آن تاريخ «وهاببت» را به عنوان يك دين رسمي در داخل ديانت اسلام به كرسي نشانند. همفري در يادداشت شماره 2 خاطرات سياسي خود مينويسد: «در سال 1710 ميلادي از طرف وزارت مستعمرات بريتانيا براي جستجوي راههاي منحرف ساختن ملل اسلامي به طرف مصر، عراق، ايران، حجاز، آستانه (پايتخت آن روز دولت عثماني) با يك اكيپ ده نفره با پول كافي و معلومات و اطلاعات مفيد لازم و نقشههاي از قبل طرح شده، اعزام شديم و نامهاي سلاطين و حكام و رؤساي اغلب قبايل و اكثر علماي كشورهاي اسلامي را به ما آموختند و سكرتر (منشي و همه كاره وزارت مستعمرات) در آخرين لحظه به من گفت: "بدانيد آينده مملكت ما به پيروزي شماها بستگي دارد" » بعد از 2 سال به لندن برگشته و پس از گزارش فعاليتهاي 2 ساله، سكرتر (منشي وزير) ضمن تشويق وي گفت: «بدان وظيفهي مهم تو در سفر آينده به ممالك اسلامي دو چيز است: 1- اينكه نقطهي ضعف مسلمانان را بايد جستجو كني و دريابي كه از چه راهي امكان دارد در قلب جامعهي اسلامي نفوذ كنيم و مليت و وحدت آنها را از هم بگسليم كه رمز پيروزي بر آنها همين است. 2- پس از شناسايي نقاط ضعف مسلمين و يافتن راههاي از هم پاشي وحدت آنان بلافاصله براي از هم گسيختن اجتماع مليت آنها اقدام كن كه اگر در اين امر موفق شدي منصب بزرگي در وزارتخانه بدست خواهي آورد.» همفري در ادامه خاطراتش چنين مينويسد: من بعد از مراجعت دوم توانستم محمد عبدالوهاب را كه جواني گستاخ و پر شور و سركش نسبت به علماي فرقههاي چهارگانهي اهل تسنن بود، پس از هفتهها و ماهها مباحثات و تحريك ير عليه مسلمين، به عنوان تنها عامل موثر مهمي در پياده كردن نقشهها و انجام وظايف محوله، انتخاب و به اقدامات مهمي بپردازم. پس از مدتي كه به لندن احضار شدم و پس از ارائهي گزارش كارم كه سخت مورد توجه وزير مستعمرات واقع شده، سكرتر(منشي) به من گفت: «وزير شخصاً به من دستور داده كه دو راز مهم از اسرار دولت را در اختيارت بگذارم كه در آينده براي اجراي نقشههايت بسيار مفيد واقع خواهد شد. ولي بدان كه از اين دو سر در تمام كشور بريتانيا جز يك عدهي اندكي ـ كه مورد اعتمادند ـ كس ديگري خبر ندارد.» سپس دست مرا گرفت و وارد يكي از اتاقهاي محرمانه وزارتخانه كرد كه در آن ده نفر از كارشناسان انگليسي نشسته بودند و هر كدام متخصص در امور سياسي، فرهنگي، اجتماعي و علوم ديني يكي از كشورهاي مهم اسلامي بودند و كليهي گزارشات واصله از هر كشور اسلامي را مسئول امور آن رسيدگي و در جهت نابودي اسلام تصميمات لازم گرفته شده و اقدامات جدي به عمل ميآمد. سپس سكرتر كتاب بزرگي در حدود هزار صفحه به من داد كه در آن كتاب بر اساس تحقيقات و گزارشات جاسوسان متعدد وزارتخانه از كشورهاي مختلف اسلامي، معلومات و اطلاعات وسيعي از تمام نقاط ضعف مسلمين و نقشهها و طرحها و اقدامات عملي لازم براي انهدام استقلال كشورهاي اسلامي دقيقاً گردآوري شده بود. من كتاب را بردم و طي سه هفته مرخصي خواندم و در حين خواندن از دقت و ريزهكاريهايي كه در تحقيقات وزارتخانه راجع به اوضاع مسلمانان انجام گرفته بود در شگفت ماندم، زيرا صدي هفتاد آنچه نوشته شده بود را با چشم خود در اجتماعات مختلف مسلمانان ديده بودم. سكرتر دومين راز را با من در ميان گذارد و آن يك كتابچهي 50 صفحهاي با طرحها و نقشههاي مختلف بود كه ميتوان با اجراي آنها در طي يك قرن اسلام و مسلمانان را در هم كوبيد .... . شرح بقيهي جريانات عيناً به نقل از يادداشت شمارهي «7» در اين نوشتار درج شده است. اما پس از گذشت 2 قرن از اين جابجاييهاي خطرناك و موفقيت نسبي انگلستان در پياده كردن نقشهي «انهدام اسلام» دولت جنايتكار بريتانيا تصميم گرفت كه بر طبق آداب و سنن سياسي و ملي خود اسرار پيروزي خود را در مبارزه با اسلام و امت اسلامي را در اختيار افكار عمومي غرب -مخصوصاً ملت انگلستان- قرار دهد و قسمتي از يادداشتهاي جاسوسان خود را در مبارزه با اسلام را منتشر نمايد، يكي از آن اسناد و مدارك هم عبارت بود از «خاطرات جاسوسي همفري» به همكاري 50 هزار جاسوس اعزامي انگلستان به كشورهاي اسلامي؛ اين كتاب كه به زبان انگليسي منتشر گرديده بود، پس از مدتي قسمتهايي از آن توسط يك نشريهي فرانسوي به زبان فرانسوي ترجمه و انتشار يافت. پس از ساليان دراز نسخهاي از اين نشريهي فرانسوي به عربي ترجمه و در لبنان به چاپ رسيد و بالاخره در اواخر سالهاي سلطنت پهلوي توسط آقاي سيد احمد علم الهدي از عربي به فارسي ترجمه و تحت عنوان «وهابيت ايدهي استعمار» در سال 1360 شمسي انتشار يافت. هم چنين توسط آقاي دكتر محسن مؤيدي اين خاطرات در سال 1362 مجدداً به فارسي ترجمه و با عنوان "خاطرات همفر" به چاپ رسيده است (چاپ هفتم اين كتاب در سال 82 توسط انتشار امير كبير منتشر شده هست.) شايان ذكر هست اين كتاب (كتاب ترجمهي دكتر محسن مؤيدي) در بعضي موارد اندكي با ترجمه قبلي كه روح مطالب و مراتب خيانت را واضحتر و رساتر نشان ميداد، فرق دارد. بنا به اعتراف خود اين جاسوس در يادداشتهاي مستند خود در آن زمان - قرن 18- وزارت مستعمرات انگلستان طرحي براي گسترش فعاليتهاي جاسوسانش در كشورهاي اسلامي به اجرا گذارده بود كه در آن طرح تعداد جاسوسانش را از پنج هزار به يكصد هزار ميرسيد تا هرچه بهتر بتوانند تمام كشورهاي اسلامي را تحت سلطهي خود قرار داده و برنامهي «نابودي اسلام» را عملي سازند. هر چند كه تا كنون به اين آرزوي شوم خود (يعني نابودي كامل اسلام) نرسيدهاند اما با توجه به اينكه بسياري از مواد نامبرده شده در دو مجموعهي هزار و پنجاه صفحهاي (كه بالغ بر 85 ماده براي خرابكاري و انحراف اسلام و مسلمين از دين اصيل اوليهشان پيشبيني و دقيقاً تنظيم و ذكر شده بود) تقريباً پياده شده است و ما امروز عملاً شاهد و ناظر آثار و نتايج شوم اين تصميم گيريهاي خطرناك و مهلك دشمنان اسلام در بعضي شئون زندگي مردم كشورهاي اسلامي هستيم، كه در بعضي از مسائل مهم و حياتي ديني، حتي يك مسلمان هم شبيه مسلمان ديگر نيست، بلكه در اثر اين خيانتها و جنايات استعمار غرب عموماً - و انگلستان خصوصاً- در حق اسلام و خواب رفتگي خود مسلمين از سويي ديگر، آنچنان آشفتگي در ميان مسلمين ريشه دوانيده و آنقدر به جاي اسلام حقيقي، اسلامهاي متعدد و متنوعي قدم به عرصه وجود گذاشته است كه اگر بگوييم «امروز به تعداد مسلمانان، اسلام وجود دارد» مبالغه نكردهايم. يعني درست است كه آن خيانت پيشگان و پست فطرتان به آرزوي خود يعني نابودي كامل اسلام، نرسيدهاند كه مانند ماجراي حمله «ابرهه» به خانه كعبه، صاحب خانه خود مدافع اصلي آن بود، در اين مقام هم مدافع اصلي دين مبين اسلام، خود صاحب دين است. اما مطالعهي حدود 85 مادهاي كه اجراي هر يك از آنها كافي بود ضربات مهلكي به اسلام و مسلمين وارد كند، كجا رسد كه همه با هم به معرض اجرا درآيد، از يك طرف غفلت مسلمين را ميرساند و از طرف ديگر عمق رذالت و ذرائت و پست فطرتي دشمنان اسلام را بخوبي آشكار ميسازد. متاسفانه اين كتاب ـ با وجود چندين بار انتشارـ آنقدر كمياب يا به دست دشمنان جمعآوري و از صحنه بيرون شده كه در اختيار همگان قرار نگرفته است و همچنين هر كسي هم داراي آن همتي نيست كه ساعتي با دقت و حوصله تمام كتاب را بخواند، آنهم در شرايطي كه اين خيانتها عيناً ـيا مشابهشانـ در حق اسلام هنوز ادامه دارد، از اين رو تصميم گرفتيم كه بصورت خلاصه و برگزيدهاي از مهمترين بخشهاي كتاب را بصورت جزوهي حاضر تهيه و تنظيم و در اختيار علاقهمندان ـ بخصوص جوانان پاكدل و مؤمن ـ قرار داده و اعلام خطر را تجديد كنيم. در اين نوشته فقط قسمتي از 2 يادداشت آخري از خاطرات همفري (كه در اصل 7 يادداشت هست) انتخاب گرديده كه شامل همهي «دستورات و نقشههاي مبارزه با اسلام» ميباشد. در پايان پيشگفتار توجه شما خوانندهي گرامي را به خواندن آنها جلب ميكنيم. يادداشت شمارهي «6» سكرتر كتاب بزرگي را كه در حدود هزار صفحه بود به من داد، آن كتاب شامل پيشبيني و نقاط ضعف و نقشههاي مختلف و گوناگون در انهدام اساس استقلال مسلمين بود كه نتيجه گزارشات مختلف و برخوردهاي گوناگون كارمندان و جاسوسان وزارت مستعمرات با مقامات سياسي و مذهبي بوده است. من كتاب را به خانه برده بودم و در طي سه هفته كه مرخصي مرا تجديد كرده بودند اين كتاب را خواندم و بر حسب امر سكرتر آن را به وزارتخانه برگرداندم، و در هنگام خواندن كتاب از دقت و ريزه كاريهائي كه در تحقيقات وزارتخانه راجع به اوضاع مسلمين انجام گرفته بود در شگفت بودم، زيرا صدي هفتاد آنچه در كتاب نوشته شده بود، من (در طول سه سالي كه در تركيه، ايران، عراق و عربستان بودم) با چشم در اجتماعات مختلف مسلمين ديده بودم، و اطمينان من به پيشبينيها و نقشههاي سياسي دولت زياد شد، يقين كردم همچنانكه در اين كتاب پيشبيني شده، امپراطوري عثماني در كمتر از يك قرن منهدم خواهد شد. من كتاب را با دقت مطالعه كردم و نكتههاي تازهاي راجع به اوضاع محمديها از مطالعه كتاب برايم كشف شد و ضمناً علت انحطاط و سقوط آنها را به دست آوردم و نقاط ضعف مسلمانان را كاملاً متوجه شدم، همچنانكه نقاط و عوامل نيرو بخشي آنها برايم روشن شد. و نيز دانستم چگونه بايد نقاط قوت و عوامل نيرو بخشي آنها را منهدم كرد و به نقاط ضعف تبديل نمود. اما نقاط ضعف مسلمانان را كه از آن كتاب متوجه شدم از اين قرار بود: 1- اختلاف بين سني و شيعه و اختلاف بين ملتها و دولتها و اختلاف بين دولت ايران و عثماني و اختلاف بين قبايل و عشاير و اختلاف بين علما و دولت. 2- كسالت و خمودي ملت مسلمان و فقدان بيداري و توجه. 3- جهل و بيسوادي كه عموم اجتماعات مسلمانها را به استثنا عده كمي فراگرفته بود. 4- توجه خاص متدينين به آخرت و بيتوجه بودن آنها به دنيا و زندگي دنيا 5- استبداد و ديكتاتوري دولتهاي اسلامي. 6- امنيت نداشتن راهها و عدم وسائل ارتباط جمعي بين آنان. 7- فقدان بهداشت عمومي بطوريكه همواره شهرهاي مسلمانان نشين از ميكروب وبا و طاعون مالامال است. 8- خرابي و ويراني شهرها و باير بودن اراضي و سرزمينها و بسته شدن نهرها و قناتها و خلاصه نقص كشاورزي. 9- استبداد راي و ملوك الطوايفي در اداره تمام شئون مملكتهاي مسلمان، بطوريكه در بين آنها نه قانون و نه نظام و نه مقياس و ميزاني در كار است و هر كس در راس هر اداره و سازمان خود مختار و خود راي هر چه ميخواهد ميكند. البته از نظر ظاهر به قرآن احترام ميكنند ولي قرآن از نظر آنها ارزش قانونيش را از دست داده است. 10- ضعف شديد اقتصاد بطوريكه فقر در تمام شهرها و خانوادهها سرايت كرده است. 11- نداشتن ارتش منظم و وسايل جنگي مجهز و وجود اسلحههاي كهنه و خراب. 12- ناچيز شمردن زن و تضييع حقوق زنان. 13- كثافت زيادي كه خيابانها و بازارهاي آنها را فرا گرفته و همه زندگي آنان را آلوده نموده است. البته در اين كتاب بعد از ذكر هر يك از اين نقاط ضعف اين نكته را هم متذكر شده بود كه اصل قانون اسلام و دستور پيغمبر(ص) بر خلاف اين است، پس لازم است كاري كنيم كه مسلمانها از حقيقت دينشان با خبر نشوند، تا اين نقاط ضعف در آنها ثابت بماند. در آن كتاب به نكات ذيل اشاره شده بود كه اسلام برخلاف وضع موجود مسلمانان: 1- آنها را به اتحاد و يگانگي و همكاري فرمان داده و در قرآن ميفرمايد: واعتصموا بحبل الله جميعا و لاتفرقوا (سوره آل عمران آيهي 103) معني: چنگ بزنيد به ريسمان خدا همگي و پراكنده نشويد. 2- آنان را به تحصيل علم و دانش آموزي واداشته، در حديث است: طلب العلم فريضه علي كل مسلم و مسلمه (معني: دانش آموزي بر هر مرد و زن مسلمان واجب است.) 3- آنان را به بيداري و هشياري متوجه نموده، قرآن ميگويد: فسيروا في الارض (سوره نحل آيه 36) معني: سير كنيد در كره زمين. 4- آنان را به برپاداري اصول عمران و آباداني دستور داده؛ قرآن ميگويد: و منهم من يقول ربنا اتنا في الدنيا حسنه و في الاخره حسنه (سوره بقره آيه 201) معني: بعضي از آنها كسي است كه ميگويد خدايا در دنيا به ما نيكويي عنايت فرما و در آخرت هم نيز. 5- خدا آنان را امر به مشورت با يكديگر فرموده و از استبداد راي بر حذر داشته است، قرآن ميگويد: و امرهم شوري بينهم (سوره شوري آيه 28) معني: امر زندگاني آنان بين آنها به مشورت گذارده ميشود. 6- آنها را به ايجاد امنيت راهها دستور داده است، در قرآن گفته: فامشوا مناكبها (سوره ملك آيه 15) معني: راه برويد در پشت زمين. 7- و نيز اسلام مسلمانها را امر فرموده كه در مورد تامين سلامتي جسمشان كوشا باشند و بهداشت را رعايت كنند، همچنانكه در حديث آمده، دانشها بر چهار قسماند: علم فقه براي حفظ دين، علم طب براي حفظ بدن، علم نحو براي حفظ زبان از خطا در گفتار، علم نجوم براي محاسبه زمانها (پاورقي: ظاهراً اين جمله از گفتارهاي حكيمانه حكماي اسلامي است، و آنچه در حديث آمده اين جمله است: العلم علمان، علم اديان و علم الابدان؛ دانش دو دانش است يكي مربوط به دينها و ديگر علم مربوط به بدنها) 8- و نيز مسلمانها را به بهرهبرداري از منابع طبيعي تشويق فرموده است، قرآن ميگويد: و خلق لكم ما في الارض جميعا (سوره بقره آيه 59) معني: همه چيز زمين را خدا براي شما خلق فرموده. 9- و آنها را به نظم در امور دستور داده است، در آنجا كه قرآن ميفرمايد: و انبتنا فيها من كل شي موزون (سوره الحجر آيه 19) معني: همه چيز را منظم رويانديم. و در حديث است: و نظم امركم؛ بر شما باد به نظم كردن برنامههايتان. 10- و اسلام مسلمانان را دستور داده كه در مقام پيشرفت اقتصاد خود بكوشند، چون در حديث آمده: من لا معاش له لا معادله؛ معني: هر كس در دنيا نتواند معاش خود را تامين كند، قدرت تامين سعادت آخرت را نخواهد داشت. 11- آنان را به تامين قواي نظامي و تشكيلات جنگي فرمان داده است، چون قرآن گفته: و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه (سوره انفال آيه 60) هر چه ميتوانيد براي آنها نيرو فراهم كنيد. 12- آنان را به نظافت دستور ميدهد، در حديث است: النظافه من الايمان؛ نظافت از ايمان است. 13- آنان را بر رعايت حقوق زن وادار فرموده، قرآن ميگويد: و لهن مثل الذي عليهن بالمعروف (سوره بقره آيه 288) معني: در برابر وظيفهاي كه زنان اجرا ميكنند بهره نيكي را مستحق ميشوند. نقاط قوت و عوامل نيرو بخشي مسلمانان كه در آن كتاب ضبط شده بود و به عدم و نابود ساختن آنها توصيه شده بود: 1- امتيازات قبيلهاي و فاميلي و نژادي و جغرافيايي و زبان از نظر مسلمانها لغو و غير قابل اهميت است، و همديگر را از خود ميدانند. 2- ربا، احتكار، فحشا، شراب و خوك را حرام و نجس ميدانند. 3- به علما خود خيلي علاقمندند. 4- سنيها سلطان و حاكم را خيلي احترام ميكنند و او را نماينده پيغمبر(ص) ميدانند، اطاعتش را واجب ميپندارند. 5- جهاد و مبارزه با دشمن از نظر آنها واجب است. 6- شيعيان غير مسلمانان را از هر مذهب و ديني نجس ميدانند. 7- معتقد بودند كه اسلام بالاترين اديان است و برتر از او ديني در جهان نيست. 8- شيعيان ساختمان كنيسه يهود را در شهرهاي خود مانع ميشوند. 9- نظر اكثر مسلمانان اين است كه بايد يهود و نصاري از جزيره العرب خارج شوند. 10- در مورد عبادات سهگانه (نماز، روزه، حج) ممارست شديدي دارند. 11- شيعيان اداي خمس را واجب ميدانند و يك پنجم اضافه درآمد ساليانه خود را به علما ميپردازند. 12- به عقيده اسلامي خود سخت پابندند. 13- فرزندان خود را به روش پدران و نياكان مسلمان خود تربيت ميكنند بطوريكه جدا كردن هيچ فرزندي از روش پدرش امكان پذير نيست. 14- زنان آنها با حجاباند و اين امر موجب شده كه فحشا و فساد در جوامع آنها سرايت نميكند. 15- نماز جماعت در بين آنها مرسوم است و اين برنامه باعث ميشود روزي چند بار دور هم جمع شوند. 16- قبور پيغمبر و فرزندان پيغمبر(ص) و بزرگان مذهبي آنها مركز تجمع آنها است، و بعنوان زيارت اين قبور اجتماعات بزرگي تشكيل مييابد. 17- در بين آنها اشخاصي كه از نظر نسب متصل به پيغمبراند مورد احترام ديگراناند و لذا هميشه مردم با ديدن اين افراد به ياد پيغمبر ميافتند. 18- شيعيان حسينيههاي زيادي دارند كه در مواقع عزاداري در آن اجتماعات سخنراني ميكنند و آنها را به حفظ ايمان و كردار نيك تحريك مينمايند. 19- امر به معروف و نهي از منكر (نظارت ملي) از نظر آنها واجب است. 20- به ازدواج مقيدند و تكثير نسل و تعدد زوجات را مستحب ميدانند. 21- از نظر آنها اگر يك فرد بتواند غير مسلماني را به اسلام بياورد بهتر است از اينكه دنيا را به او بدهند. 22- معتقدند كه اگر هر يك آنها سنت و يا بناي خيري را بنيان گذاري كند، پاداش عموم برنامههاي نيك و عبادي كه در آن بنا و يا بوسيله آن سنت انجام بگيرد به او تعلق دارد. 23- حديث و قرآن از نظر آنها خيلي مورد توجه است، و پيروي از آن دو را سبب بهشت و ثواب ميدانند. پس از ذكر نقاط قوت و عوامل نيروبخشي مسلمانان در آن كتاب توصيه شده بود كه بايد براي از بين بردن اين عوامل و توسعه دادن نقاط ضعف كوشيد، و كيفيت اجراي اين دو برنامه را راهنمايي كرده بود. در مورد توسعه نقاط ضعف مسلمانها دستورات آن كتاب از اين قرار بود: 1- تنها راه تشديد اختلافات ايجاد بدبيني بين اصناف و طبقاتي است كه با هم در نزاعاند و بايد كتابهايي منتشر كرد كه اين اختلاف را دامن بزند و براي اجراي اين منظور بايد بودجه كافي مصرف گردد. 2- براي ادامه جهل و بيسوادي آنان بايد از افتتاح مدارس و انتشار كتابها جلوگيري كرد و تا آنجا كه امكان دارد كتابها و ذخاير علمي را بايد سوزانيد. و مردم را نسبت به مدارس ديني بدبين كرد كه فرزندان خود را در آن مدارس نگذارند و تنها راه اجراي اين نكته اتهامات نابجا به رجال ديني است. 3 و 4- راه باقي گذاردن مردم بر غفلت و خفتگي اين است كه بهشت و آخرت را زياد بايد بنظر آنها جلوه داد و سر مردم را بايد به اذكار و ادعيه بند كرد، و براي اجراي اين منظور بايد حلقهها و جمعيتهاي صوفي گري را تقويت نمود و اشعار و غزليات به ويژه منظومات مثنوي و كتابهاي محيي الدين عربي را ترويج كرد. 5- قسمت ديكتاتوري دولت و حكومتهاي مسلمانان را بايد به اين ترتيب تقويت كرد كه به مردم القا نمود اين حكام ديكتاتور ظل الله اند و از روز اول حكومت بر اساس شمشير بوده است، حتي ابوبكر و عمر و عثمان و علي(ع) و ساير خلفاي بنياميه و بنيالعباس همه با قدرت شمشير روي كار آمدند، و حتي ابوبكر كه اولين حاكم اسلام بود با قدرت شمشير عمر و تهديد مردم و سوزاندن خانههاي افرادي كه تسليم نميشدند ازجمله خانه فاطمه(س) دختر پيغمبر(ص) روي كار آمد، و عمر با نصب ابوبكر و عثمان با فرمان عمر حكومت را به چنگ گرفتند، و علي(ع) را هم يك عده انقلابيون روي كار آوردند، و معاويه با زور و قلدري و جنگ مملكت را گرفت پس اينها همه دلالت ميكند كه بايد حكومت اسلام بر اساس ديكتاتوري باشد. 6- ناامني راهها و شهرها را بايد از طريق وادار كردن حكام و زمامداران به لهو و لعب تقويت كرد، بايد حكومتها را با هوس بازي و عياشي مشغول نمود تا از تعقيب خائنين و دزدان بازداشته شوند، از آن طرف بايد دزدها و گردن كشها را تقويت كرد و به آنها اسلحه داد و آنها را به اغتشاش وادار كرد. 7- براي ادامه عدم بهداشت عمومي بايد فكر درماني را از مغز مردم بيرون آورد و راهش اين هست كه مذهب جبر را بايد در بين مسلمانان تقويت كرد، (هر چه خدا بخواهد همان ميشود، اگر خدا خواست كه انسان بميرد هيچ علاجي نتيجه ندارد و اگر خدا بخواهد شفا بدهد احتياج به دارو و درمان و طبيب نيست.) 8- براي ادامه خرابي شهرها و ويراني ديار و بلاد بايد نكتهاي كه در شماره 3 و 4 توضيح داده شد اجرا شود، مردم را بايد به جهات روحي و شئون معنوي خشك توجه داد و مكتبهاي عرفان بافي و صوفيگري را بين آنها ترويج كرد. 9- براي تشديد خود راي بودن حكام و خود سر بودن ماموران بايد به مسلمانان تلقين نمود كه اسلام فقط دين عبادت است و دين قانون و تشكيلات اداري نيست و لذا پيغمبر(ص) و جانشينانش اداره و وزارتخانه و قانون نداشتند. 10- در مقام ايجاد ركود اقتصادي مسلمانان بايد تا آن اندازه كوشيد كه محصولات كشاورزي آنها را آتش زد و كشتيهاي تجارتي آنان را در دريا غرق نمود. در بازارها و مراكز تجارتي آتش سوزيهاي بزرگ ايجاد كرد، و نقشهاي كشيد كه بعضي مزارع بسيار حاصلخيز آنان بصورت باتلاق درآيد و در آبهاي آشاميدني مردم سم ريخت. 11- براي اخلال در شئون نظامي و تشكيلات ارتشي كشورهاي اسلامي بايد حكومتها و اطرافيان آنها را به فساد و شراب خواري و عياشي كشاند تا تمام بودجه را در امور شخصي و خوش گذارنيهاي فردي خود مصرف كنند و بودجه كافي براي تهيه اسلحه و تنظيم هزينه ارتش نداشته باشد. 12- بايد در مورد تحقير زن در اجتماعات اسلامي كوشش كرد و زن را بصورت موجود غير قابل توجه و اينكه همه چيز او بد است و داراي هيچ حق و حدي در اجتماع نيست بايد معرفي كرد. 13- براي تثبيت كثافت و آلودگي محيط زيست آنان بايد از ازدياد آب جلوگيري كرد و بايد در تخريب منابع آبياري آنان كوشيد. طرحهايي كه آن كتاب در مورد از بين بردن نقاط قوت و عوامل نيروبخشي مسلمانان ذكر كرده بود: 1- بايد امتيازات فاميلي و تبعيضات نژادي و امتيازات جغرافيايي و زبان و لغت را در آنها تشديد و ترويج كرد، و بدنباله آن بايد سوابق تاريخي و ملي هر ملت مسلمان كه مربوط به قبل از اسلام آوردن آنان بوده است براي آنها به رخ كشيد، و به اصطلاح حسن مليت خواهي هر جمعيت را به عنوان پايبندشدن به اصول ملي قبل از اسلامشان تحريك نمود. مثلاً تاريخچه فراعنه و سابق تمدن قبطيان را در مصر و مجوست (پاورقي: آيين باستاني ايرانيان) را در ايران و سوابق تاريخي كلده و آشور را در عراق زياد به مردم مسلمان تلقين نمود، و به اين وسيله بين ملتهاي مسلمانان اختلاف ايجاد كرد. 2- بايد شراب، قمار، فحشا و گوشت خوك را بين مسلمانها زياد شايع كرد، و براي اين منظور بايد اقليتهاي مذهبي را در كشورهاي اسلامي بويژه يهوديها و مسيحيها را كمك كرد كه اين امور را در بين مسلمانان شايع كنند، و بايد وزارت مستعمرات بريتانيا بودجه كلاني به اين برنامه اختصاص بدهد و كارمندان مخصوص را براي شايع كردن اين مفاسد در بلاد اسلامي استخدام كند. و هر كدام كه توانستند در اين خصوص پيشرفت قابل ملاحظهاي داشته باشند جايزههاي ارزنده از طرف وزارتخانه حائز گردند، تا هر چه زودتر با سرعت هر چه بيشتر اين چهار قلم فساد در بين جوامع اسلامي شايع شود، و بايد به كارمندان دولت بريتانيا كه در كشورهاي اسلامي ساكناند(از قبيل كارمندان سفارتخانهها) دستور داده شود كه آنها به شرابخواري و قماربازي و فحشا تظاهر كنند و اين اعمال را به رخ مسلمانان بكشند و اگر احياناً از طرف حكومتهاي اسلامي مورد تعقيب قرار گرفتند بايد دولت بريتانيا از آنها حمايت كامل انجام دهد، گذشته از آن چهار قلم فساد بزرگ، بايد ربا را به هر وسيلهاي كه شده در بين مسلمانان متداول نمود، زيرا ربا علاوه بر شكست اقتصادي كه براي مسلمانان به بار ميآورد، آنها را به مخالفت قوانين قرآن جري ميكند، زيرا وقتي كه اين قانون بزرگ را كه قرآن در مورد منع آن اين همه سفارش كرده تخلف كردند، براي تخلف ساير قوانين هم جرات پيدا ميكنند، و براي اجراي اين برنامه بايد ابتدا به مسلمانان تلقين كرد كه ربا دو برابر حرام است زيرا خدا فرموده: «لا تاكلو الربا اضعفاناً مضاعفه» (سوره آل عمران آيه 130) معني: ‹ربا را چند برابر نخوريد.› اما ربا كمتر از دو برابر حرام نيست. 3 و 4- لازم است ارتباط و علاقه مسلمانان با علما و دانشمندان مذهبيشان تضعيف شود، و براي اين كار بايد تهمت زيادي به علما زد و بعضي از افراد را استخدام نمود كه در لباس علما اسلامي درآيند و اعمال خلاف بسيار زننده انجام دهند تا مردم به اين طبقه بدبين شوند، و بايد يك عده از اين مامورين را در الازهر مصر در جامعه عليه آستانه و در حوزه علميه نجف داخل كرد. وسيله ديگر براي جدا كردن مردم از علماي دين افتتاح و تاسيس مدارس بچهگانه بوسيله كارمندان وزارت مستعمرات است، در اين مدارس از همان ابتداي طفوليت و كودكي بايد بچههاي مسلمان را ضد علما و روحانيون اسلامي تربيت كرد، و بديهاي آنان را به بچهها گوشزد نمود، وبايد به آنها تلقين كرد كه اين علما سرگرم لذائذ و عيش و نوش و پول ملت را صرف خوشگذراني خود ميكنند. (پاورقي: از اين يادداشت ما اين نتيجه را ميگيريم كه عموم افرادي كه در مقالات و نوشتههاي خود يا در كنفرانسها و سخنرانيها روحانيت و مقامات مقدسه مرجعيت را مورد تهاجم قرار ميدهند، و از هر نوع گستاخي نسبت به آنها خودداري نميكنند، يا خود مستقيماً جاسوس و مامور اجراي منويات شوم استعمارند، و يا غير مستقيم در تحت پرورش و تلقين تبليغات استعمار قرار گرفتهاند.) 5- در موضوع وجوب جهاد بايد مسلمانها را به شك انداخت و به آنها تلقين كرد كه جهاد فقط در زمان پيغمبر(ص) و در ركاب آن حضرت واجب بوده و هم اكنون واجب نيست. 6- اعتقاد به نجاست كفار را بايد از مغز شيعيان خارج كرد و اين استدلال را بايستي در فكر آنها جا داد كه خدا در قرآن در مورد اهل كتاب فرموده: «طعام الذين اوتوا الكتاب حل لكم و طعامكم حل لهم» (سوره مائده آيه 5) معني: غذاي اهل كتاب بر شما حلال است و غذاي شما بر آنان حلال. و اينكه پيغمبر(ص) يك زن يهودي داشت به نام "صفيه" و يك زن نصراني داشت به نام "ماريه" و چگونه ممكن است كه زن پيغمبر(ص) نجس باشد؟ 7- بايد مسلمانان را به اين نكته پايبند كرد: كه مقصود از اسلام و مسلماني متدين بودن و دين داشتن است، چه دين يهودي و يا نصراني يا محمدي(ص)، چون در قرآن از قول حضرت يوسف نقل كرده كه از خدا خواست: «توفني مسلماً» (سوره يوسف آيه 101) معني: خدايا مرا مسلمان بميران. درحاليكه هنگام مرگ يوسف پير و محمد(ص) نبود، و ابراهيم و اسماعيل از خدا خواستند: «ربنا واجعلنا مسلمين لك» (سوره بقره آيه 128) معني: پروردگارا ما دو نفر را مسلمان قرار بده. و به نقل قرآن يعقوب به پسرانش گفت: «فلاتموتن الا و انتم مسلمون» (سوره بقره آيه 132) معني: هرگز نخواهيد مرد مگر اينكه مسلمان باشيد. 8- و نيز بايد اين فكر را از شيعيان گرفت كه نبايد از ساختمان كليسا و كنيسه در شهرهاي خود جلوگيري كنند، چون قرآن به اهل كتاب ميگويد: «و لولا دفع الله الناس بعضم ببعض لهدمت صوامع و بيع و صلوات» (سوره حج آيه 40) معني: اگر اين نبود كه خدا بعضي افراد را به بعضي ديگر دفع كرد هر آينه صومعهها (معبد مسيحيان) وبيع (عبادتگاه يهود) و صلوات (عبادتگاه مجوس) خراب ميشد، و پيغمبر و خلفا آن حضرت اين مكانها را خراب نميكردند، بلكه احترام مينمودند، و محلهاي عبادت از نظر اسلام محترم است. 9- در اين دو حديثي كه بين مسلمانان معروف است: «اخرجوا اليهود من جزيره العرب» معني: يهود را از جزيره العرب خارج كنيد. «و لا يجتمع دينان في جزيره العرب» معني: دو دين در جزيره العرب قابل جمع نيست. بايد تشكيك كرد، و به آنها باوراند كه اگر اين احاديث صحيح بود، پيغمبر(ص) زن يهودي و با نصراني نميگرفت و زن صحابي پيغمبر (طلحه) يهودي نبود و با نصاري نجران مفاوضه نميكرد و قرار جزيه نميگذاشت. 10- بايد مسلمانان را از عبادات بازداشت، و به آنها تلقين كرد كه خدا از عبادت و اطاعت شما بينياز است، مخصوصاً نسبت به موضوع حج، بايد به هر وسيلهاي كه شده مسلمانان را از اداي فريضه حج جلوگيري كرد، و اصولاً از هر نوع عبادتي كه موجب تشكيل اجتماع آنها در يك مكان معين و موجب ايجاد انس و الفت آنان با يكديگر گردد، مثل نماز جماعت يا حضور در مجالس عزاداري و روضهخواني امام حسين(ع) بايد شديداً ممانعت كرد و اساساً بايد از ساختمان مساجد و حسينيهها و مدارس علمي ديني و تعميرات كعبه و قبور پيغمبر(ص) و بزرگان اسلام جلوگيري شديد به عمل آورد. 11- بايد در موضوع وجوب خمس بين شيعيان تشكيك نمود و به آنها آموخت كه خمس مخصوص غنائم جنگي است كه از ميدان نبرد به دست بيايد، و به هر نوع درآمدي كه مربوط به كاسبي، پيشهوري، هنرمندي باشد خمس تعلق نميگيرد، و به غير از اين جهت بايد شيعيان را در اين موضوع مردد ساخت، كه خمس بايد مستقيماً به پيغمبر(ص) يا امام(ع) پرداخت گردد، نه به عالم ديني و مرجع مذهبي، و از جهت سوم بايد در گوش آنها زمزمه نمود كه اين خمسي كه شما به علما ميپردازيد با اين پول اينها خانهها قصرها و آپارتمانها و مستقلات تهيه ميكنند و آنها را در مورد مردم مصرف نميكنند. 12- بايد مسلمانها را در مورد عموم عقايد اسلامي مردد نمود، و به آنها تلقين كرد كه اسلام دين خود رايي و استبداد نظر است و آئيني است كه عمل به احكام آن امكان پذير نيست، و خلاصه ديني است كه مرتب از آن تخلف ميشود دليلش وجود اين همه اغتشاشات و دزديها در ممالك اسلامي است. 13- بايد بين فرزندان و پدران از نظر عقيده و فكر و سليقه جدائي انداخت، تا در نتيجه فرزندان از تحت پرورش پدران خارج شوند، و در اينصورت نوجوانان و جوانان به دامن تربيت ما خواهند آمد و بخوبي ميتوانيم آنها را از افكار اسلامي و از دامن علما اسلام جدا كنيم. 14- به هر وسيله شده بايد زن مسلمان را از حجاب اسلام خارج كرد و بي حجابي را در بين زنان مسلمان رايج نمود و ابتدا براي گول زدن آنها كه حجاب را كنار بگذارند بايد به آنها تفهيم كرد كه حجاب بصورت چادر و يا عبا مربوط به اسلام نيست، چادر لباس قديمي ايرانيان قبل از اسلام بوده و عبا لباسي است كه خلفا عباسي براي مسلمانان رسم كردهاند و اين يك لباس اسلامي نيست، مردم صدر اسلام زنان پيغمبر را ميديدند و زنان در همه شئون و مشاغل مردان مداخله ميكردند، خواه ناخواه وقتي زنها از حجاب بيرون آمدند مردها و جوانان فريفته آنان ميشوند و در نتيجه فساد در كانون خانوادهها رخنه ميكند و براي اجراي اين برنامه اول بايد سعي كرد زنهاي غير مسلماني كه در كشورهاي اسلامي از حجاب خارج شوند تا در نتيجه زنان مسلمان از آنها پيروي كنند. 15- معمولاً براي به هم زدن نماز جماعتها بايد از اين راه نفوذ كرد كه امام جماعتها را به فسق نسبت داد، و براي آنها يك نوع اتهاماتي درست كرد كه فسق آنها بر مردم ثابت شوند، و يا اينكه بين امام جماعتها و مامومين اختلاف بوجود آورد. 16- قبور پيغمبر(ص) و بزرگان دين و حرمهاي آنها بزرگ عامل نيرو بخشي مسلمين به حساب ميآيد، بايد در مقام از بين بردن و نابود ساختن آنها كوشيد، و مردم را از زيارت اين حرمها منصرف كرد، به اين شكل كه گفته شود در زمان پيغمبر(ص) اين حرمها نبود، پس وجود اينها چون بعد از شريعت اسلام بوده بدعتي است در اسلام و از طرف ديگر بايد در اصل راست بودن اين قبرها تشكيك كرد، به اينكه قبر پيغمبر اينجا نيست، و در "ابوا" كنار قبر مادرش است، و ابوبكر و عمر هم در بقيع دفن شدهاند، و قبر عثمان معلوم نيست، قبر علي(ع) در نجف نيست و در بصره است، و اين قبر نجف، قبر مغيره بن شعبه است و حسين(ع) سرش در مسجد حنانه دفن شده و جسمش معلوم نيست كجا است. در كاظمين قبر دو خليفه عباسي است نه قبر موسي بن جعفر(ع) و امام جواد(ع) و در مشهد هم قبر هارون هست نه قبر امام رضا(ع) و در سامرا هم قبر خلفاي بنيالعباس ميباشد نه قبر امام هادي(ع) و امام عسگري(ع) و بايد تمام قبرها و ساختمانها و ضريحهايي كه در بقيع است از بين برد و بقيع را با خاك يكسان نمود. و خلاصه بايد در خراب كردن تمام اين حرمها، ضريحها و گنبدها در شهرهاي اسلامي كه به نام قبور بزرگان دين است، با تمام قدرت كوشيد. 17- بايد مسئله سيادت و انتساب به پيغمبر(ص) از بين مسلمانان رخت بربندند، زيرا اينكه عدهاي به عنوان اينكه منسوب به پيغمبرند مورد احترام مردم هستند، آنها را به ياد خود پيغمبر(ص) مياندازد و خاطره پيغمبر(ص) و احترام او را در بين مسلمانان تجديد ميكند، بايد در نسب اين اشخاص تشكيك كرد، و عمامه سبز و يا سياه كه علامت اين افراد است از اختصاص آنها درآورد و افراد غير سيد را وادار كرد كه اين عمامهها را به سر بگذارد، و يك عده سادات قلابي كه مردم آنها را ميشناسند سيد نيستند در بين اجتماعات بايد ظاهر كرد تا اينكه نسبت به سايرين هم افراد مشكوك شوند. كمكم اين امتياز ظاهري اين عده لغو گردد. همچنان كه اين طرح براي از بين بردن علماي مذهبي هم موثر است، زيرا وقتي لباس و عمامه كه امتياز ظاهري و يونيفورم آنان است تحت عنوان لزوم اتحاد شكل از آنها گرفته شد كمكم موقعيت اجتماعي آنها هم از بين ميرود، و از نفوذ آنان كاسته ميشود. 18- به هر ترتيبي شده بايد حسينيهها را خراب كرد و مجالس عزاداري كه به عنوان تعظيم و احترام حسين(ع) بين شيعيان برگزار ميشود بايد تعطيل گردد، يا لااقل خطبا و وعاظ را بايد تقليل داد و براي اجراي اين منظور بايد وعاظ و گردانندگان حسينيه و مجالس و مراسم عزاداري را متهم كرد تا در نتيجه علاقه و اطمينان مردم از اين طبقه قطع شود. 19- بايد در بين مسلمانان آزادي را به معني بيبند و باري ترويج كرد، و به آنها تلقين نمود كه امر به معروف و نهي از منكر معني ندارد، و هر كس بايد در كار خود آزاد باشد. اين جملات را بايد بين آنها زمزمه كرد و به زبانشان داد: "عيسي به دين خود، موسي به دين خود؛ كسي را در قبر ديگر نميگذارند؛ موضوع امر و نهي و جلوگيري وظيفه دولت است و مردم حق دخالت در اين كار را ندارند" 20- بايد موضوع ازدواج را بين مسلمانها خيلي سنگين قرار داد و مخصوصاً از تعدد زوجات جلوگيري كرد و بايد اين قانون بين آنها تثبيت گردد كه عرب حق ندارد زن ايراني بگيرد، و نيز ترك حق ندارد زن عرب بگيرد.(پاورقي: نتيجه اين مطلب و منع تعدد زوجات اين است كه زنهاي بيشوهر و بيسرپرست زياد ميشوند، و وجود آنان باعث فساد و تشييع فحشا در جوامع اسلامي خواهد بود، همچنانكه ازدياد مردان مجرد و غير مسئول هم در اين جهت بياثر نخواهد بود.) 21- بايد جلوي ترويج و تبليغ اسلام را گرفت و به مسلمانها بايد تلقين كرد كه اسلام دين قبيلهاي است و مخصوص عرب است چون قرآن ميگويد: و «انه لذكر لك و لقومك» (سوره زخرف آيه 44) معني: قرآن ذكري است براي تو و قومت. 22- صدقات جاريه و سنتهاي حسنه از قبيل موقوفات و تاسيسات خيريه را بايد به تدريج از بين برد، و از دست مردم گرفت و اجراي اين برنامهها را بصورت وظيفه دولتها قرار داد و اينكه مردم حق ندارند مدرسه و يا مسجد و يا پرورشگاه بسازند، و اينها كار دولت است و بايد دولت اين برنامهها را اجرا كند. 23- بايد در وضع قرآن مسلمانها دست برد؛ بدين معني كه اولاً آنها را از معاني و تفاسير قرآن منصرف كرد و آنان را به قرائت و زيبا سرايي و حفظ اصول تلفظ لغات وادار نمود و اين تشكيك را در بين آنها ايجاد كرد كه قرآن تحريف شده و بايد با هر دستي شده آياتي كه در قرآن در مذمت يهود و نصاري است از قرآن بيرون آورد و به هر ترتيبي كه امكان دارد بايد براي مسلمانهاي غير عرب قرآن را به زبانهاي محلي مثل تركي و فارسي ترجمه كرد و آنها را از خواندن قرآنهاي عربي جلوگيري نمود، همچنانكه بايد كمكم اين رسم را بين آنان متداول كرد كه از خواندن عربي اذان، نماز و دعاها هم خودداري كنند و اذان، نماز و دعا را به زبان محلي خود ادا نمايند.(پاورقي: البته اين مطلب بزرگترين عامل در هم شكستن وحدت اسلامي هست و يگانگي اجتماعي مسلمانان جهان را كه از ملل و لغات مختلف تشكيل شدهاند از بين ميبرد. و در بسياري از ممالك اسلامي از جمله تركيه موفق شدهاند.) اينها نكاتي بود كه از آن كتاب به ياد دارم، اسم آن كتاب "چگونه اسلام نابود ميشود؟" بود. و آن كتاب مهمترين برنامهها را در اجراي هدفم در اختيارم گذارد. وقتي كتاب را به سكرتر برگرداندم و شگفتي خود را از مطالب كتاب به او اظهار كردم، گفت: بدان در مقام اجراي برنامههاي اين كتاب تو تنها نيستي بلكه تا به امروز (حدود سال 1713 ميلادي) وزارتحانه موفق شده پنج هزار نفر را براي اجراي اين برنامهها استخدام كند و در ممالك و جوامع اسلامي منتشر سازد كه تو يكي از آنها هستي و وزارت مستعمرات پيشبيني كرده كه براي اجراي اين نكات و برنامه تا صد هزار نفر را استخدام كند، و هر روز كه توانستيم تعداد جاسوسان و كارمندان خود را به اين اندازه برسانيم آن روز است كه ميتوانيم اسلام و كشورهاي اسلامي را سقوط بدهيم. سپس سكرتر اضافه كرد: من به تو مژده ميدهم آخرين مدتي كه ما ميتوانيم به همه اين آمال نائل شويم و عموم منوياتمان اجرا گردد، بيش از يك قرن نيست، و اگر خود ما در آن زمان نباشيم فرزندان ما در آن هنگام هستند و بزودي اين پيشرفت و قدرت را خواهند ديد، و اين مثل معروفي است كه ميگويد: "ديگران كاشتند ما خورديم، ما بكاريم ديگران بخورند." آري آن هنگام سَرور اقيانوسها (بريتانيا) موفق شد اسلام را از بين ببرد و بر كشورهاي اسلامي مسلط گردد، آن هنگام است كه مسيحيت توانسته انتقام دوازده قرن ذلت و نكبتي را كه در زير بار قدرتهاي اسلامي تحمل كرده بگيرد. سكرتر گفت: جنگهاي صليبي نتوانست انتقام مسيحيت را از اسلام بگيرد و فايدهاي نداشت، همچنانكه مغول نتوانستند با همه كشتار بيرحمانه، اسلام را ريشه كن نمايند، زيرا برنامهي آنها حساب نشده بود و بدون نقشه بود، يك سلسله برنامهها و فشارهاي نظامي را پياده كردند و بزودي هم قدرت آنها و هم آثارش از بين رفت. ولي اكنون امپراطوري بزرگ ما در مقام نابودي اسلام با يك نقشه حساب شده دقيق و با يك صبر طولاني پيش ميرود، البته ما هم در هر حال نياز به يورش و كوبيدن نظامي داريم ولي اين برنامه آخر كار پياده ميشود و آن هنگامي است كه ما توانستهايم خود اسلام و معارف و حقايق آن را نابود كنيم و تارپودش را از هم بگسليم. يادداشت شماره «7» سكرتر دومين راز را با من در ميان گذارد، و آن اين بود كه يك جزوه پنجاه صفحهاي به من داد و در آن جزوه نقشههاي مختلفي كه ميتوان با اجراي آنها در طي يك قرن اسلام و مسلمانان را در هم كوبيد، ترسيم شده بود. و طوري مطلب را پياده كرده بود كه با اجراي آن برنامهها بعد از يك قرن از اسلام جز افسانهاي بيش باقي نميماند، البته طرف خطاب در اين جزوه روسا و سرپرستان جاسوسان و كارمندان وزارتخانه بود. در اين جزوه چهارده بند بود. سكرتر در مورد نگهداري اين جزوه و كتمان مطالب آن سفارش زيادي كرد كه مبادا نقشهها به گوش مسلمانها برسد و بر ضد آنها، آنان هم نقشه طرح كنند. خلاصه آن جزوه اين بود: بند 1: بايد به امپراطوري روسيه تزار كمك كرد، تا بر يك منطقه وسيع اسلامي دست يابد، كه آن عبارت است از بخارا، تاجيكستان، ارمنستان، خراسان و نيز بايد اين امپراطوري را كمك كرد كه تمام منطقه مرزي خود را با تركيه تصاحب كند. بند 2: با فرانسه و روسيه بايد در مورد اجراي يك نقشه مشترك كه موجب در هم كوبيدن جهان اسلامي باشد، قرار داد بست و آنها را كمك نمود. بند 3: اختلافات و نزاعهاي شديد بايد بين دولت ايران و عثماني ايجاد كرد و آتش اختلاف ترك و فارس را دامن زد، قبيلهها و عشايري را كه از دو مملكت در دو خط مرزي قرار گرفتهاند بايد به جان هم انداخت و اين اختلاف را در همه شهرهاي اسلامي از طريق ايجاد مذاهب تازه يا تجديد مذاهب اختلافي كهنه بايد بوجود آورد. بند 4: در طي اجراي يك نقشه عميق بايد كاري كرد كه حكومت بعضي از شهرهاي اسلامي بدست غير مسلمانها بيافتد، مثلاً مدينه به دست يهود، اسكندريه به دست مسيحيان؛ يزد به دست زردشتيها؛ عماره به دست ستاره پرستها؛ كرمانشاه به دست علياللهيها؛ موصل به دست يزيد پرستها؛ بعد از اينكه عدهاي از هندوها به جزاير خليج فارس هجرت داده شوند بايد آن مرزوبوم به دست هندوها سپرده شود؛ طرابلس به دست درزيها (پاورقي: درزي و علوي دو آئيني است شبيه علياللهي)؛ قارض به دست علويها؛ مسقط به دست خوارج و ناصبيها و عموم اين حكومتهاي غير مسلمان را بايد از نظر مال و اسلحه تقويت كرد و تعدادي مستشار انگليسي از نظر عامل اجراي منويات بريتانيا بايد در آنجاها مستقر نمود. و هر يك از اين حكومتها را بايد به توسعه دادن آب و خاك خود تحريك كرد، تا جايي كه به اين وسيله عموم بلاد اسلامي در هم كوبيده شود. بند 5: تا آنجا كه ممكن است بايد براي تجزيه دولت عثماني و دولت ايران نقشه كشيد، كه آنها را به كشورهاي هرچه بيشتر و هر چه كوچكتر تقسيم نمود. همچنانكه اين نقشه بايد در مورد سرزمين هند نيز اجرا شود. بند 6: بايد دينها و مذهبهايي به نظر ظاهر زيبا و فريبا در اجتماعات اسلامي كشت كرد، و براي اجراي اين منظور
-
تحلیل و پیگیری تحولات عراق (2) - ( از july 2015 ) تحلیل و پیگیری تحولات عراق (2) - ( از July 2015 )
super_comando پاسخ داد به Ahmad6644 تاپیک در اخبار تحلیلی
آمريكا با ادعاي مقابله با ورود غيرقانوني اسلحه و نيروهاي شبه نظامي از ايران، يك لشكر از نيروهاي نظامي گرجي را به صورت گسترده اي در مرز زميني استان واسط عراق مستقر كرد. به گزارش خبرگزاري فرانسه، ژنرال ارشد آمريكايي "ريك لينش"در پايگاه نظامي دلتا واقع در نزديكي شهر كوت از شهر هاي بزرگ استان واسط در غرب عراق گفت:"بايد با اين روند ورود غيرقانوني از ايران مقابله كنيم. " در همين راستا يك لشكر از نيروهاي نظامي گرجستان در استان واسط كه 240 كيلومتر مرز مشترك زميني با ايران دارد، مستقر شده اند. وي اضافه كرد:"از مدت زمان طولاني مردم در اين باره سخن مي گويند. ما بايد در اين باره كاري انجام دهيم. " در همين چهارچوب نظاميان گرجستاني در شش مركز جديد بازرسي در فاصله اي محدود از مرز مشترك با ايران مستقر خواهند شد اما مسئوليت امنيت مرزها همچنان با نيروهاي مرزباني عراق است. لينش ادامه داد:" نظاميان گرجي داراي توانمندي بالا هستند و مسئوليت مراكز بازرسي را برعهده خواهند گرفت. حضور نيروهاي گرجي در اين منطقه به دليل نبود شمار لازم از نيروهاي آمريكايي براي اين موضوع صورت مي گيرد." اضافه مي شود استان واسط با جمعيت نيم ميليون نفري در مقايسه با ديگر مناطق عراق از امنيت مناسب تري برخوردار است و همسايه مرزي استان ايلام به شمار مي رود. ژنرال "مارك مولر" مسئول امور آموزش نظاميان عراقي در پايگاه نظامي دلتا هم گفت كه استان واسط، مسير طبيعي قاچاق است چرا كه هم مرز با ايران است. وي ادامه داد كه نيروهاي ائتلاف دريك سال گذشته صد جوان ايراني كه به طول غيرقانوني از ايران به عراق آمده بودند، در استان واسط بازداشت كردند. اين مقام نظامي آمريكا همچنين مدعي شد كه به تازگي يك انبار از موشك هايي با مهر ايراني كشف شده است و حداقل ماهيانه يك نمونه مانند اين انبار توسط نيروهاي آمريكايي كشف مي شود. وي افزود:" مراكز بازرسي كه در نوار نزديك به مرز زميني با ايران و موازي با آن ايجاد شده اند ، لايه دوم امنيتي براي جلوگيري از ورود غيرمجاز از مرز با ايران است." -
ايرانين يو كي: مقامات غربي ادعا كردند، شواهد و مداركي به دست آمده كه قلمرو ايران به عنوان يك پايگاه، مورد استفاده «القاعده» است تا از آن براي انجام عمليات تروريستي در عراق و ديگر مناطق بهره ببرند. به گزارش سرويس بينالملل «بازتاب» به نقل از «فايننشالتايمز»، اين مقامات گفتهاند كه مشخص نيست عمليات «القاعده» تا چه ميزان از سوي دولت ايران تحمل و يا تشويق ميشود؛ آنها اين فعاليتها را بيشتر پشتيباني مالي و مخابراتي دانست. اين مقامات بر اين باورند كه فعالان اين گروه ـ كه رابط رهبري «القاعده» در پاكستان با افرادشان در عراق و آفريقاي شمالي هستند ـ با آزادي كامل در ايران رفتوآمد دارند. اين مقامات همچنين بيان ميكنند كه به نظر نميرسد ايجاد نوعي از پايگاههاي «القاعده» در ايران ربطي به هفت عضو ارشد دستگيرشده «القاعده» از جمله «سعد بنلادن»، فرزند رئيس «القاعده»، در سال 2002 در ايران ربطي داشته باشد. يكي از مقامات ارشد نيز گفت: اين اطلاعات، ارزيابيهاي گوناگوني را به دنبال داشته و ادامه داد: «محافظهكارانه و محتاطانهترين ارزيابي، اين است كه مقامات ايراني، سعي در ناديده گرفتن آنان دارند كه ترديدهاي بسياري در ايران موجود است». آنان از گردابي كه «القاعده» در آن است، سود ميبرند و نيازي ندارند براي سود بردن با آنها معامله كنند. هرچند ممكن است تهران از فشارهاي «القاعده» بر آمريكا در عراق خشنود باشد، اما به عنوان كشوري شيعه در محاصره كشورهاي سني، از قديم نسبت به «القاعده»، شاخهاي از اسلام سني افراطي، بدبين و محتاط بوده است. يكي از مقامات سابق ايران گفته است: ايران از «القاعده» ميترسد و دوست ندارد كه آنها از عراق متواري شوند. وي هرگونه تأمين سلاح براي آنان را رد كرد و افزود: روابط با «القاعده» در سطح اطلاعاتي، تنها تا زماني ميتواند موفقيتآميز باشد كه آنان از ما دور باشند. كارشناسان بر اين باورند كه چندين گروه افراطگراي سني كه گفته ميشود برخي از آنها با «القاعده» مرتبط هستند، از گروههاي نژادي گوناگون، از جمله كردها در ايران هستند و حمله نظامي آمريكا ـ باعث شده است تا برخي از آنها از مرزهاي عراق خارج شوند. تهران از گذشته، همواره يكي از اهداف حملات «القاعده» بوده است. حتي يك گروه سني نظامي مستقر در پاكستان و مرتبط با «القاعده» مظنون بمبگذاريهاي سال 1994 حرم امام رضا(ع)، امام هشتم شيعيان در مشهد بوده است كه باعث كشته شدن 26 نفر شد. ايران همچنين نگراني روزافزوني را نسبت به جندالله، يك گروه راديكال سني در بلوچستان، داشته است كه در سالهاي اخير، حملات خشني را به ايران انجام دادند. سه سال پيش مقامات پاكستاني اعلام كردند: «القاعده» در حال ترك مرز پاكستان ـ افغانستان و حركت به سمت عراق است. يكي از اين راهها، حركت از زمين و از راه ايران بوده است.
-
ايرانين يو كي: كاندوليزا رايس وزير خارجه آمريكا با اشاره به تلاش ايران براي دستيابي به فناوري هسته اي گفت اين كشور 'بطور فزاينده اي خطرناك' مي شود. خانم رايس در گفتگو با شبكه سي ان بي سي اظهار داشت ايران 'از تروريسم در سراسر جهان از جمله حزب الله لبنان و عناصر بسيار راديكال حماس در نوار غزه حمايت مي كند.' وي افزود: 'در جنوب عراق، ايران از پيكارجوياني كه حضور نظامي ما را تهديد مي كنند حمايت كرده و آنها را تسليح مي كند.' وزير خارجه آمريكا امكان استفاده از زور عليه ايران را منتفي ندانست. وي گفت: 'رئيس جمهور (آمريكا) هرگز اين گزينه را كنار نمي گذارد و صادقانه بگويم هيچ كس نبايد از او بخواهد كه اين گزينه را كنار بگذارد.' با اين حال خانم رايس بر استفاده از ديپلماسي براي حل آنچه او 'مشكل ايران' خواند تاكيد كرد. وي افزود آمريكا به فشارهاي مالي خود بر ايران نيز ادامه خواهد داد. آمريكا ايران را متهم به تلاش براي دستيابي به سلاح اتمي كرده است. اما ايران اين اتهام ها را رد كرده و برنامه هاي اتمي خود را براي مقاصد صلح آميز خوانده است.
-
تاپیک جامع اخبار موشکی (بالستیک ، کروز و .. )
super_comando پاسخ داد به milad11110 تاپیک در اخبار نظامی
آفتاب: یک مقام بلندپایه وزارت دفاع آمریکا با دفاع از طرح واشنگتن برای استقرار سامانه دفاع هوایی در شرق اروپا مدعی شدهاست که «تهدید فنآوری موشکهای بالستیک ایران و کرهشمالی» به سرعت در حال افزایش است. به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، پاتریسیا ساندرز مدیر عامل آژانس دفاع موشکی آمریکا روز شنبه در جمع نمایندگان پارلمان اروپا در بروکسل گفت: «سامانه دفاع موشکی ما در اروپا پاسخی به یک تهدید واقعی و در حال گسترش است. ما معتقدیم که در مقابل این تهدید باید محتاط و هشیار باشیم». خانم ساندرز با اشاره به اینکه سیستم دفاع موشکی آمریکایی که قرار است در لهستان و چک مستقر شود «خالصا دفاعی» است: «این سیستم به ما فضای لازم برای انهدام موشکهای دشمن را میدهد». برخی کشورهای اروپایی عضو ناتو از اقدام ایالات متحده در دور زدن این سازمان و عقد قرارداد مستقیم با لهستان و جمهوری چک برای استقرار موشکهای رهگیر انتقاد کردهاند. آنها مشخصا خواستار این هستند که سیستم پیشنهادی آمریکا بخشی از سیستم دفاع موشکی کوتاهبرد ناتو در اروپا باشد. پیتر فلوری معاون دبیرکل ناتو در امور سرمایهگذاری روز شنبه گفت: «با اینکه اعضای ناتو بر سر وجود یک تهدید موشکی در آینده اتفاق نظر دارند هیچ توافقی بر سر فوری بودن این تهدید وجود ندارد». ایالات متحده سال گذشته با لهستان و جمهوری چک بر سر استقرار ده سیستم موشک ضد موشک و یک سامانه رادار هوشمند به توافق رسید. به گفته مقامات پناتاگون استقرار این سیستمها میتواند کاملکننده شبکه دفاع موشکی آمریکا در کالیفرنیا و آلاسکا باشد و خطر هرگونه حمله موشکی احتمالی از سوی ایران و یا کرهشمالی را از بین ببرد. دولت روسیه اما ضمن مخالفت با استقرار این سیستم طرح استفاده مشترک دو کشور از ایستگاه رادار گابالا در جمهوری آذربایجان را برای زیر نظر گرفتن فعالیتهای موشکی ایران پیشنهاد کردهاست. -
بازتاب: رفتار عجيب و در عين حال مخرب يك ويروس جديد، بسياري از شركتهاي امنيت IT را به واكنشهاي جدي و اعلام هشدار سريع به كاربران اينترنت واداشته است. به گزارش ايسنا، تروژان BotVoice.A كه براي نخستين بار توسط آزمايشگاههاي امنيتي شركت پاندا، كشف شد، با نفوذ و آغاز فعاليت خود در سيستمها، با صدايي بلند فرياد ميزند كه رايانهي شما مورد حملهي من قرار گرفته و كليهي فايلهاي سيستمي و ساير اطلاعات موجود در هارد ديسك در حال از بين رفتن است. اين كد مخرب با ابراز تاسف از اين مساله، از كاربران مورد حمله عذرخواهي كرده و براي آنها روز خوبي را آرزو ميكند! جملات فوق براي چندين بار و به صورت پي در پي ادا ميشوند تا هنگامي كه تمام اطلاعات ذخيره شده در ديسك سخت رايانه مورد حمله به صورت ناگهاني و در برابر چشمان بهت زده كاربران، پاك شده و به صورت كامل از بين بروند. البته BotVoice.A در برخي از حملات خود، كليه اطلاعات سيستمي رايانه را از بين نميبرد، اما با ايجاد تغييرات گسترده در رجيستري سيستم عامل و اختلال شديد در عملكرد رايانهها به غير فعال شدن كليهي برنامههاي نصب شده و عدم دسترسي به task manager منجر ميگردد. بنا بر اعلام پاندا، اين كد مخرب جديد، علاوه بر پاك كردن اطلاعات موجود در رايانه و تمسخر كاربران مورد حمله خود، قادر است با انجام يك تخريب ضربتي و ناگهاني و تنها در عرض چند دقيقه، سيستمها را از كار انداخته و شناسايي خود را عملا غير ممكن كند؛ بنابراين در چنين مواردي بهترين اقدام حفاظتي، استفاده از فن آوريهاي امنيت پيشگيرانه براي شناسايي و خنثي سازي كدهاي مخرب ناشناخته و بسيار جديد است. بر اساس اين گزارش از راههاي انتشار اين تروژان ميتوان به شبكههاي P2P، حافظههاي جانبي قابل اتصال به پورتهاي ورودي سيستم و نيز دانلود فايلهاي آلوده به شكل خودكار و يا توسط كاربر، در هنگام جستوجو در اينترنت، اشاره كرد. كارشناسان امنيتي براي رديابي و پيشگيري سريع اين كد خطرناك، استفاده از برنامههاي آنلاين NanoScan و TotalScan را به كليه كاربران اينترنت توصيه ميكنند.
-
بازتاب: اگرچه در غرب كليه كليساهاي مسيحيان خيز بلندي براي تبليغ مسيحيت در دنيا برداشته و شدت بيشتري به فعاليت هاي خود دادهاند، اما هنوز مسلمانان كه پايبندي آنها بيشتر و تشتت و اختلاف آرا در آنها به مراتب كمتر از اديان ديگر است، با تمامي فقر مالي و مشكلات كشورههاي اسلامي رتبه دوم را در جامعه جهاني از آن خود نموده است. به گزارش خبرنگار «بازتاب»، بر پايه بررسيهاي بهعمل آمده توسط كارشناسان و آمارگيران جهاني و استنتاجات انجامشده از آمار و اطلاعات كشورها، هم اكنون پيروان دين مسيحيت 33 درصد كل جمعيت جهان را تشكيل ميدهند. اما تشتت آرا در اين دين كه در اغلب موارد نهي و انكار ديگري را بهصورت ريشهاي در مقررات خود دارند، از كليه اديان ديگر بيشتر است. به گونهاي كه كاتوليكها، پروتستانها، ارتدوكسهاي شرقي، پنته كوستالها، انگليكانها، مونوفيزيستها، ايايسي ها، سنت لاترديها، شاهدان جيوها، كوئيكرزها، اي.او.جيها و نومينالها هواداران گوناگون فرقههاي اين دين را تشكيل ميدهند. اسلام با سهم 21 درصد از جمعيت دنيا كه شامل سنيها و شيعيان و چند فرقه ديگر ميشود، در رتبه دوم قرار دارد. مردمان بيدين در رتبه سوم با 16 درصد جمعيت جهاني قرار دارند كه شامل منكرين خداوند، مردمان سكولار و افرادي كه مذهب خود را آشكار نمينمايند هستند. جالب آن كه نيمي از اين افراد به خدا اعتقاد دارند، اما مذهبي را براي خود به رسميت نميشناسند. بر اساس اين گزارش، هندوئيسم در رتبه چهارم با 14درصد قرار گرفته است، پس از آن بوديسم با 6 درصد و سنت چيني هم با 6 درصد جمعيت جهاني و همچنين مذاهب درونزايي ابتدايي آفريقايي و سنتهاي آفريقايي نيز شامل 6 درصد جمعيت جهاني ميباشند. همچنين سيكيسم با 36 صدم درصد جمعيت جهان در رتبههاي بعدي قرار دارد و دين معروف يهوديت هم با 22 صدم درصد جمعيت جهاني در انتهاي ليست اديان معتبر قرار ميگيرد.
-
بازتاب: در حالي كه بسياري از مسئولان ايراني در گير «خواب» و مسائل حاشيهاي بودند، تروريستهاي سازمان مجاهدين خلق با توسل به انواع روشها، از جمله بهرهگيري از كارناوال هموسكوئلها، ميتينگي پرسروصدا برگزار كردند. به گزارش سرويس بينالملل «بازتاب»، درست پس از تأكيد اتحاديه اروپا بر تروريست بودن اين گروهك، روز 30 ژوئن، كارناوال هموسكسوئلهاهمزمان با كارناوال «گپرايد هموسكسوئلها» در پاريس، تجمعي از طرف سازمان تروريستي مجاهدين به سركردگي مريم رجوي برگزار و اين سازمان، مدعی شد که پنجاه هزار نفر در این تجمع شرکت کردهاند. اين در حالي است كه نمايندگان ديپلماتيك جمهوري اسلامي در فرانسه، به راحتي ميتوانستند با استناد به همين حكم، مانع برگزاري اين ميتينگ شوند كه هفتهها با عكس مريم رجوي، سركرده تروريستها، به تبليغ آن در روزنامههاي فرانسه اقدام شده بود. در اينكه اين سازمان تروريستي در اعلام رقم شركتكنندگان اغراق كرده، شكي نيست، ولي پرسشی كه در پي اين تجمع پيش ميآيد، اين است كه چگونه اين سازمان به رغم اعلام تروريست بودن از سوي كشور فرانسه، موفق به گرفتن مجوز و تسهيلات، بدون كوچكترين مزاحمتي شده است و چرا نهادهاي رسمي جمهوري اسلامي مستقر در پاريس، به رغم امكانات متعدد در يك ماه تبليغ وسيع اين سازمان در رسانهها و معابر عمومي براي مقابله با آن كوچكترين حركتي از خود نشان ندادند؟ بارها مسئولان عاليرتبه كشورمان در فرصتهاي مختلف با عناوين گوناگون به فعاليتهاي گسترده رواني و رسانهاي دشمنان اشاره كردهاند، ولي كمتر زماني را به بررسي چگونگي بهكارگيري فرصتها به وسيله آنان و نشان دادن نقاط ضعف نهادهاي جمهوري اسلامي در اين زمينه اختصاص دادهاند. در اين گزارش، تلاش خواهد شد تا تلاشهاي اين سازمان تروريستي و شگردهاي آنها براي برگزاري اين تجمع از يك سو و نقاط ضعف و بيتوجهي متوليان جمهوري اسلامي در اين زمينه نشان داده شود. از يك ماه پيش،هواداران سازمان تروريستي مجاهدين در فرانسه و كشورهاي ديگر، با پخش اعلاميه در خيابانها و اماكن با عناويني همچون «ايراني آزاد» و يا «براندازي حكومت ديني در ايران»، فعاليت خود را به بهانه تجمع روز 30 ژوئن آغاز كردند. اين سازمان در همه اعلاميهها تلاش كرده بود جز عكس مريم رجوي، ماهيت خود را از مخاطبان مخفي نگه دارد و بيشتر نام «تجمع براي دفاع از آزادي در ايران» در آنها ديده شود. از يك هفته به زمان برگزاري تجمع، اين سازمان با برخورداري از كمكهاي چند انجمن فرانسوي با خريد صفحاتي از روزنامهها، اقدام به درج آگهي در اين زمينه كرد كه در همه آنها، باز به همين روش، تنها مسئلهاي كه نشان ميداد اين حركت از سوي سازمان مجاهدين است، همان عكس مريم رجوي بود. در كنار اين فعاليت رسانهاي، هواداران اين سازمان، با تلفن و مخفي نگه داشتن ماهيت اصلي خود، از ايرانيان مقيم آنجا براي آزادي و ضديت با جمهوري اسلامي دعوت ميكردند. در اين زمينه، آنچه بيشتر باعث حيرت ميشد،دسترسي آنان به شماره تلفنهاي شخصي افراد بود، به گونهاي كه بيشتر دانشجويان ايراني مشغول به تحصيل در فرانسه، با اينگونه تماسها روبهرو بودند و از اين كه چگونه شماره تلفن آنان به دست اين گروه تروريستي افتاده، شديدا نگران هستند. همچنين در مواردي ديده شده كه براي رفتوآمد افرادي كه در شهرستانها هستند، پيشنهاد كمك مالي در پرداخت بليت سفر يا اسكان آنان در هتل داده شده است. هواداران اين سازمان، با اهداي بليت سفر و پرداخت مخارج هتل در پاريس، موفق به تطميع ايرانيان مقيم كشورهاي ديگر، از جمله آمريكا شدهاند. اين در حالي است كه هنوز اين افراد، در سفر توريستي پاريس هستند. يكي ديگر از نكاتي كه در اين تجمع به نظر ميرسد، انتخاب روز 30 ژوئن است؛ در اين روز، هموسكسوئلها در فرانسه، كارناوال به راه مياندازند و اين اقدام آنان براي بسياري از توريستها، از كارناوالهاي ديدني اين فصل است. اين كارناوال از ساعت يك تا پنج بعدازظهر در خيابانهاي پاريس در حركت بود و نزديك به هفتصد هزار نفر در آن شركت داشتند. هواداران مجاهدين خلق در ميان تماشاچيان هموسكسوئلها براي دعوت به شركت در تجمع خود، از آنان خواستند در سخنراني عليه حكومت ديني صادركننده حكم اعدام براي هموسكسوئلها در ايران، شركت كنند. برخي از اين افراد، پس از كارناوال، راهي اين تجمع شدند كه در ساعت 7 برگزار ميشد. به هر حال، اين سازمان تلاش كرد چه در زمان دعوت به اين تجمع و چه در زمان تجمع، مأموريت محوله را به نحو احسن انجام دهد؛ آن هم نشان دادن چهرهاي خشن از جمهوري اسلامي به بخشي از افكار عمومي فرانسه و رسانهها. اين در حالي بود كه رسانههاي بينالمللي نيز به نسبت وابستگي خود به صهيونيستها، اخبار اين تجمع را منتشر كردند. سوي ديگر اين اقدام، تجمع نهادهاي جمهوري اسلامي مستقر در فرانسه بود. به رغم اطلاعرساني بموقع از تبليغات گسترده براي برگزاري اين تجمع از سوي سازمان تروريستي شناخته شده به وسيله اتحاديه اروپا و فرانسه و تقاضاي اقدامات حقوقي در اين زمينه و به رغم وجود دفتر حقوقي ايران در فرانسه، اقدام مؤثري از سوي اين نهادها براي مقابله حقوقي با اين امر ديده نشد. از سوي ديگر، اين سازمان با خريد صفحاتي از روزنامههاي فرانسوي، اقدام به تبليغات عليه جمهوري اسلامي به بهانه اين تجمع كرد، ولي متوليان جمهوري اسلامي در فرانسه، براي مقابله با اين تبليغات حساب شده و وسيع، واكنش مؤثر مشابهي از خود نشان ندادند. در اين باره با توجه به وجود اسناد و مدارك فراوان، دال بر رفتار تروريستي اين سازمان ـ چه در گذشته و چه در حال ـ مسئولان ايراني، ميتوانستند اعتراض خود را علني انجام دهند تا به اين وسيله، افكار عمومي فرانسه را در برابر ادعاهاي دولتمردان اين كشور، كه مدعي مبارزه با پديده تروريسم هستند، قرار دهند؛ اين كه چگونه به يك سازمان شناخته شده تروريستي اجازه انجام چنين تجمعي را به بهانه آزادي در ايران ميدهند؟ همچنين مسئولان ايراني ميتوانستند با خريد صفحاتي در رسانههاي فرانسه، اسناد متعلق به جنايات اين سازمان تروريستي را به نمايش گذارند. و حال اين پرسش مطرح ميشود؛ چگونه است كه رايزني جمهوري اسلامي به خاطر بهار ايراني و اجراي موسيقي رايگان براي فرانسويان، صفحات روزنامه را ميخرد، ولي در برابر اين همه تبليغات سوء عليه مقدسات جمهوري اسلامي سكوت ميكند؟ و چگونه است كه سفارت جمهوري اسلامي براي درج بيانات سفير، صفحهاي از گرانقيمتترين روزنامههاي فرانسوي را خريده، ولي در برابر اين حركت دولتمردان فرانسه، كه فرستاده ويژه به ايران اعزام ميكنند تا آنان را در لبنان ياري دهد و همزمان همين دولتمردان بر خلاف ادعاي خود، مبني بر مبارزه با تروريسم، به اين سازمان شناخته شده تروريستي، تسهيلات و مجوز برگزاري تجمع و تبليغات ميدهد، سكوت اختيار ميكنند؟ گفتني است، اين ميتنگ انعكاس گستردهاي نيز در روزنامههاي منطقه داشته و از جمله روزنامه «الجزيره» عربستان در گزارشي با عنوان «اجتماع بزرگ اپوزيسيون ايران در پاريس»، مدعي حضور نخستوزير اسبق الجزاير، چند نماينده سابق و لاحق كنگره آمريكا، پارلمان اروپا، پارلمان بريتانيا و مجلس سناي اردن و حمايت آنها از تروريستهاي نشاندار مجاهدين خلق شد.
-
پیوستن ایران به جامعه جهانی چه پیامدهایی در پی خواهد داشت؟
super_comando پاسخ داد به amirhosin تاپیک در دکترین و استراتژی
يكي از دوستان پزشك عراقي متهم به فعاليت هاي تروريستي در لندن از شيعه ستيزي وي سخن به ميان آورد.Go to fullsize image به گزارش روزنامه السياسه كويت، "شريز ماهر" از دوستان "بلال عبدالله" پزشك عراقي و يكي از افرادي كه قصد اجراي عمليات هاي تروريستي در شهر لندن داشتند گفت كه بلال به شدت از انگليسي ها و آمريكايي ها بدش مي آمد ولي اگر يك شيعه در عراق به قتل مي رسيد، او شادمان تر مي شد! ماهر كه خود نيز تا پيش از اين عضو يكي از گروه هاي افراطي بوده است، اضافه كرد: او هميشه مي گفت كه كشتار وقتل شيعيان بر هر مسلماني واجب است. بنابراين گزارش اين تروريست عراقي همچنين تعداد زيادي نوار صوتي سخنراني هاي ابومصعب الزرقاوي را به همراه خود داشته است. اين پزشك عراقي هم اكنون به اتهام فعاليت هاي تروريستي در انگليس در بازداشت به سرمي برد. iranianuk -
روز: نتايج بدست آمده از يك نظرسنجي گسترده بين المللي نشان ميدهد كه ديدگاه مردم اكثر كشورهاي جهان نسبت به ايران به شدت منفيتر از قبل شده و سوء ظن افكار عمومي جهان نسبت به ايران، به مراتب بيشتر از نظرسنجي سال 2006 است. اين نظرسنجي كه نتايج هشدار دهندهاي را نشان ميدهد، حاكي از اين است كه برنامه اتمي ايران، بياعتمادي به احمدي نژاد و نيز تقابل بين شيعه و سني مجموعا باعث تخريب شديد چهره ايران در ميان مردم كشورهاي مختلف جهان شده، به طوري كه حتي اين روند نگران كننده در كشورهايي نظير اندونزي و مصر و بدتر از اينها تركيه و لبنان هم قابل مشاهده است. اين بررسي كه توسط مركز نظر سنجي Pew انجام گرفته، در 47 كشور جهان در خلال ماههاي آوريل و مي انجام شده و جامعه آماري آن شامل بيش از 45 هزار نفر از مجموعه اين كشورها است. اين نظر سنجي در 129 صفحه شامل هفت فصل منتشر شده است و فصل چهارم آن به ايران اختصاص دارد. در اين فصل، چهار موضوع شامل ديدگاه نسبت به ايران، اعتماد به محمود احمدي نژاد، نظر درباره دستيابي ايران به سلاح اتمي و همچنين خطر و تهديد سلاح هستهاي ايران براي كشورهاي مختلف، مطرح و بررسي شده است. در خلال گزارش اين نظرسنجي در بسياري موارد اختلاف نظر جدي بين شيعيان و اهل سنت در كشورهاي اسلامي درباره ايران به چشم ميخورد. در پاسخ به سوال نخست درباره ديدگاه نسبت به ايران، اين گزارش حاكي از اين است كه ديدگاه عمومي نسبت به ايران در ميان اكثر كشورهاي جهان كماكان منفي است و در خلال سال گذشته در برخي كشورها از جمله تركيه، مصر و اندونزي به شدت منفيتر شده است. براساس شاخص هاي ارائه شده، در قاره آمريكا مردم كانادا و آمريكا به ترتيب 67 و 71 درصد نسبت به ايران نظر منفي دارند و تنها 22 و 14 درصد نظر مثبت اعلام كردهاند. در آمريكاي لاتين مردم برزيل بدترين ديدگاه را نسبت به ايران داشتهاند با 78 درصد نظر منفي و 12 درصد نگاه مثبت. بهترين ديدگاه مربوط به مردم ونزوئلا و مكزيك است كه 60 و 58 درصد به ايران نظر مثبت دارند. در اروپا ديدگاهها نسبت به ايران عموما به شدت منفي است و بدترين ديدگاه متعلق به مردم آلمان و فرانسه با 85 و 84 درصد منفي و 10 و 14 درصد مثبت است. بهترين ديدگاه مربوط به انگليس با 57 درصد منفي و 24 درصد مثبت است. در اروپاي شرقي مردم اوكراين و روسيه بهترين نظر را با 38 و 37 درصد مثبت و 42 و 40 درصد منفي داشتهاند و بدترين نظر مربوط به مردم چك با 80 درصد منفي و 13 درصد مثبت است. در كشورهاي عربي مردم فلسطين، مصر و اردن بهترين ديدگاه با 55، 48 و 46 درصد نظر مثبت را در مقابل 39، 50 و 53 درصد نظر منفي ابراز داشتهاند. بدترين ديدگاه در اين دسته مربوط به اسرائيل، لبنان وتركيه است با 93، 64 و 56 درصد منفي و 5، 36 و 28 درصد مثبت. بهترين ديدگاه در قاره آفريقا مربوط به مردم مالي با 50 درصد مثبت و بدترين مربوط به آفريقاي جنوبي با 64 درصد منفي و 16 درصد مثبت است. در آسيا مردم بنگلادش، پاكستان و اندونزي بهترين ديدگاه را ابراز و مردم ژاپن بدترين ديدگاه را داشتهاند. بر اساس اين گزارش نگاه مثبت به ايران طي سال گذشته در سه كشور اسلامي اندونزي، مصر و به ويژه تركيه بهشدت افول كرده است. در سال 2006، موازنه نظرها در تركيه با 53 درصد مثبت و 35 درصد منفي به نفع ايران بود، درحالي كه در سال جاري 56 درصد مردم نسبت به ايران نظر منفي و تنها 28 درصد نظر مثبت دارند. در اندونزي و مصر نيز تغييرات گسترده بوده است وگرچه كماكان ديدگاهها نسبت به ايران به طور نسبي مثبت است اما مجبوبيت ايران 13 درصد در اندونزي و 11 درصد در مصر كاهش يافته است. در باره برنامه اتمي ايران اكثر مردم در 32 كشور از 37 كشور مورد سوال درباره دستيابي ايران به سلاح اتمي، نظر منفي داشتهاند. در اردن و مصر كه سال گذشته افكار عمومي درباره اين موضوع اختلاف نظر داشت و 45 درصد اردنيها و 44 درصد مصريها موافق برنامه اتمي ايران بودند، اكنون 55 درصد اردنيها و 57 درصد مصريها ميگويند مخالف دستيابي ايران به سلاح اتمي هستند. اين گزارش نشان ميدهد كه در خصوص تهديد اتمي ايران، مردم سراسر جهان نگران تهديد هستهاي ايران براي كشورشان هستند. بيشترين نگراني ها به طور طبيعي در اسرائيل با 89 درصد است و اكثريت در آمريكاي شمالي، آمريكاي لاتين و اروپا برنامه سلاح اتمي ايران را يك تهديد بالقوه ميدانند. در كشورهاي اسلامي، مردم كويت و «لبنان» و تركيه بيش از سايرين نگران هستند. 71 درصد در كويت، 63 درصد در لبنان و 59 درصد در تركيه؛ گرچه در كويت و لبنان ديدگاه شيعيان متفاوت از اهل سنت است. در ميان كشورهاي اسلامي اما در اين زمينه تصورها مختلف است. ولي جالب اينجاست كه نظرها راجع به ايران در خاورميانه بيشتر از آسيا منفي است و در آفريقا نظرها تركيبي از ديدگاههاي مختلف است. در خاورميانه فقط مردم فلسطين ديدگاه مثبت درباره ايران دارند. 55 درصد ميگويند نسبت به ايران ديد مثبت دارند اما بر عكس اكثر افراد در اردن، لبنان، تركيه نظر منفي دارند. ديدگاه مصريها 48 درصد مثبت و 50 درصد منفي است، اكثريت مطلق مردم اتيوپي و نيجريه نسبت به ايران ديد مثبت دارند در مالي نيمي از مردم ديد مثبت نسبت به ايران دارند و 41 درصد نظر منفي دارند. در سنگال 43 درصد نظر مثبت و 41 درصد نظر منفي دارند. همچنين در آسيا بيشترين حمايت از ايران در بنگلادش انجام ميشود كه 8 نفر از هر ده نفر ديد مثبت نسبت به کشورمان دارند. اكثريت مطلق مردم پاكستان، اندونزي و مالزي هم ديدگاه مثبت دارند اما ديدگاههاي مثبت درباره ايران نسبت به سال 2006 سقوط كرده است. سال گذشته 73 درصد مسلمانان پاكستان و 81 درصد در اندونزي ديدگاه مثبت نسبت به ايران داشتند كه امروز به 69 درصد و 66 درصد رسيده است. در خاورميانه نيز محبوبيت ايران سقوط كرده است. سال گذشته 53 درصد مسلمانان تركيه نظر مثبت و 35 درصد نظر منفي به ايران داشتند اما امروز فقط 28 درصد ميگويند نظر مثبت دارند، در حالي كه 56 درصد به صراحت ديدگاهي منفي دارند. در مصر نيز محبوبيت ايران از 62 درصد به 49 درصد تنزل كرده و تنزل تقريبا مشابهي هم در اردن رخ داده است. در بخش ديگر از نظر سنجي، اعتماد افراد نسبت به جناب آقاي احمدي نژاد مورد سوال قرار گرفته است. بر اساس گزارش اين نظرسنجي، نظر عمومي نسبت به رئيس جمهور ايران به طور قابل توجهي منفيتر از نظر عمومي راجع به ايران است. اكثريت مطلق مردم در آمريكا، كانادا و همه كشورهاي اروپايي غير از روسيه و اوكراين ميگويند هيچ اعتمادي يا اعتماد اندكي دارند كه آقاي احمدي نژاد بتواند كار درستي درباره مسائل جهاني انجام دهد. موازنه ديدگاهها درباره رهبري آقاي احمدي نژاد نيز منفي است گرچه در روسيه و اوكراين كمتر است. در روسيه 18 درصد مردم ميگويند بعضا" به رئيس جمهور ايران اعتماد دارند در حالي كه 44 درصد ابراز بي اعتمادي يا اعتماد اندك ميكنند. در اوكراين ديدگاههاي منفي 39 درصد در قبال 13 درصد مثبت است گرچه البته 48 درصد نسبت به رهبري او اظهار نظر نكردهاند. از ميان 47 كشور مورد سوال، اسرائيلي ها منفيترين ديدگاهها را راجع به ايران و رهبر آن داشته اند. بيش 9 نفر از ده نفر (93 درصد) راجع به ايران ديد منفي دارند و 77 درصد ميگويند كه بسيار منفي هستند. درباره آقاي احمدينژاد نيز 80 درصد ميگويند به هيچ وجه اعتمادي ندارند. اما نتيجه قابل تأمل ديگري كه از اين نظرسنجي بدست آمده حاكي است، آقاي احمدي نژاد در ميان مردم خاورميانه كمتر از آسيا محبوب است. 78 درصد مردم اردن ميگويند نسبت به او اعتمادي نداشته يا اعتماد اندكي دارند، و در مجموع وي در هيچ كشوري در خاورميانه محبوبيت مطلق ندارد. در مصر 72 درصد اعتماد اندكي به او دارند و در تركيه كه سال گذشته 49 درصد نسبت به او نظر منفي داشتند، اكنون 55 درصد چنين ديدگاهي دارند. اما در عين حال محبوبيت آقاي احمدي نژاد در پاكستان و اندونزي بر خلاف كاهش محبوبيت ايران در اين دو كشور، رشد داشته است. در پاكستان 42 درصد در مقايسه با 32 درصد در سال گذشته به وي اعتماد دارند و در اندونزي اعتماد به وي از 51 درصد به 53 درصد رسيده است. همچنين اين گزارش در بخشهاي مختلف ديدگاههاي اهل سنت در قياس با شيعيان را متفاوت ارزيابي نموده است. مسلمانان سني لبنان در مخالفت با ايران تقريباً اجماع دارند با 93 درصد نظر مخالف، درحالي كه اين امر در ميان شيعيان فقط 13 درصد است و 86 درصد ديدگاه مثبت نسبت به ايران دارند. در ميان شيعيان لبنان سه چهارم ميگويند به آقاي احمدي نژاد اعتماد دارند اما در ميان اهل سنت فقط 5 درصد چنين اعتقادي دارند و 94 درصد هيچ اعتمادي نداشته يا اعتماد اندكي دارند.
-
كاش در سال هفتادو هشت مثل امروز وبلاگي داشتم كه همان روز اين مطالب را بدون اينكه نگران شناخته شدنم باشم مي نوشتم.والان نيازي به فشار آوردن به حافظه ام نبود.گرچه پس از شش سال ممكن است.همه خاطراتم دقيق نباشد و بخش از انها دستخوش فراموشي شده باشد.ولي درسهايي كه از آن روز گرفتم وكليات ماجرا همين است كه مي نويسم شايد اگر آن روز موبايلهاي تصويري مثل امروزموجود بود، الان هزاران اثر از آن جنايتها دردست بود. باشد اين كه، اين خاطره بزرگداشتي باشد از تمامي كساني كه در اين راه زندگيشان تباه شد. كم كم داريم به هيجده تير مي رسيم. روزي كه براي من نقطه عطفي در زندگيم بود.سال هفتادو هشت دانشگاه تبريز بوديم.البته روزي كه من مي خواهم از آن حرف بزنم بيست يا بيست و يك تير بود از فجايعي كه در خوابگاه امير آباد بوقوع پيوسته بود، خونمان حسابي به جوش آمده بود.از حمله به حريم دانشگاه به شدت عصباني بوديم به دعوت انجمن اسلامي در دانشگاه جمع شديم شعارهايمان در ابتدا فقط متوجه نيروي انتظامي بود.دانشجويان در ابتداي صبح در داخل دانشگاه بودند و شعار مي دادند كم كم خيابانهاي منتهي به دانشگاه در حال پرشدن از نيروي انتظامي ميشد و كم كم هم بر تعداد دانشجويان افزوده مي شد.دانشجويان به سمت در اصلي دانشگاه به حركت در امدند و در خيابان اصلي در روبروي در اصلي تحصن كردند.نيروي انتظامي هم ديگر تمامي راه هاي منتهي به دانشگاه را بسته بود.و با دقت حركت دانشجويان را زير نظر داشتند.هر از چندگاهي تك و توك موتور سوارهايي عبور مي كردند و برايمان عجيب بود كه اين موتوري هاي لباس شخصي چگونه از بين صفوف نيروي انتظامي عبور مي كردند.كم كم مشاهده كرديم در فاصله اي دور عده اي دارند دور هم جمع مي شوند و تعدادشان دارد زياد و زيادتر مي شود.اين جمعيت به سمت دانشگاه حركت كردند و شروع كردند به شعار دادن "حزب فقط حزب علي رهبر فقط سيد علي" از اين سمت هم دانشجويان شعار هاي معمول خود را مي دادند، اين جمعيت لباس شخصي كه به چماق و سنگ مجهز بودند و چنان سنگ پرتاب مي كردند كه مشخص بود كه كاملا حرفه و دوره ديده هستند باورش مشكل بود ولي در اين جمع از جوان پانزده ساله تا پيرمرد هفتاد ساله بود و كه همه در سنگ اندازي بسيار حرفه اي عمل مي كردند.دانشجو ها از پسر و دختر هم هركسي چوبي شاخه درختي يا سنگي بدست گرفته بود نه انها جرات نزديك شدن به دانشجوها را داشتند و نه دانشجوها جرات نزديك شدن به آنها را داشتند خلاصه جنگ خياباني تمام عيار در گرفته بود و نيروهاي انتظامي هم فقط نظاره گر ماجرا بودند ساعتها مي گذشت و ديگر بعد از ظهر شده بود ولي هيچ كدوم از طرفين درگيري ولكن دعوا نبودند گه گاهي گروهي از لباس شخصي ها با گروهي از دانشجويان در گير مي شدند و واي به حال كسي كه از همدسته اي هايش جدا مي افتاد و بدست گروه لباس شخصي ها مي افتاد تا پاي مرگ كتك مي خورد و تعداد زيادي را مي ديدم كه سريا قسمتي از بدنشان زخمي شده بود و بلطف بچه هاي دانشكده علوم پزشكي محل زخمش باند پيچي شده بود ديگر از چندگاهي صداي چند گلوله هم بلند مي شد، دانشجوها به توصيه بعضي از مسولين دانشگاه و با توجه به اينكه فكر مي كردند هيچ قدرتي جرات شكستن حريم دانشگاه را ندارد به داخل دانشگاه امده بودند.حتي خود استاندار يا شايد هم فرماندار تبريز هم به جمع دانشجويان امد و ز انها خواست كه تجمع دست بكشند.ولي دانشجويان حاضر نبودند دست بكشند كم كم به ساعات پاياني روز نزديك مي شديم كه صداي تيرها بيشتر و بيشتر شد دانشجويان از صدا تيرها نمي ترسيدند و هيچ كسي حتي در خيالش هم نمي گنجيد كه ممكن است دانشجويان را در داخل دانشگاه هدف قرار دهند. شكل شعار ها ديگر تغيير كرده بود و دانشجويان شعارهي ضد نظاممي دادند. دختر ها معمولا سنگ پيدا مي كردند و پسرها به سوي لباس شخصي ها سنگ پرتاب مي كردند.همينطور كه مشغول سنگ پراني و شعار دادن بوديم،يكي از كنار دستي هايم با تعجب فرياد زد كه اين خدانشناسها دارند مارا هدف مي گيرند و تفنگهايشان را به سمت ما نشانه مي روند ديگري جوابش داد كه نه بابا تيرهايشان مشقي است.درهمين بحث ها بوديم كه در كمال ناباوري ديديم كه دانشجويي را بر سر دستها مي برند و باز در كمال ناباروي نفر كنار دستيم هم به زمين افتاد و از شكمش خون جاري شد.اين جا بود كه دانشجويان هركسي از ترس جان به سمتي فرار مي كرد و ما و جمعي از دانشجويان هم به سمت بيمارستان دانشگاه رفتيم و عده كه جلوتر رفته بودند خبر دادند كه همه درهاي خروجي مامور گذاشته اند و راهي براي خروج از دانشگاه نيست. اينجا بود كه ما وارد ساختمان بيمارستان شديم و با گروهي پنج نفره در يك انباري مخفي شديم ولي لباس شخصي ها ول كن قضيه نبودند و انگار دستور داشتند كه فتنه رابا كمال بيرحمي در نطفه خفه كنند. خوشبختانه يكي از انترن هاي بيمارستان به ما كمك كرد و در انباري را روي ما قفل كرد.و هر از چند گاهي به ما سر مي زد و يا دانشجوي ديگري را به آنجا مي اورد و خبرها را به ما مي داد.يكي از دانشجوياني كه به انجا اورده بود در قسمتها مختلف بدنش آثار كبودي ضربات چماق ديده مي شد و اين بيچاره نمي دانست كه از درد ضربات چماق سر و صورت بنالد يا از پاره پاره شدن اوراق پايان نامه اش.بيچاره مي گفت چند ماه است كه بر روي پايان نامه اش كار كرده بود و امروز براي تحويل دادن به استاد به دانشگاه منده بود و چون استادش را نديده بود و متظر آمدنش بود و بيخبر از همه جا بر روي يكي از نيمكت هاي دانشگاه نشسته بوده كه بدست اين، از خدا بيخبرها افتاده بود تا توانسته بودند كتكش زده بودند.خود انترني كه به ما كمك مي كرد سرش باند پيچي شده بود وقتي از او علت را پرسيديم مي گفت با امبولانس براي كمك به يكي از تير خورده ها رفته بوديم.كه به امبولانس حمله كردند و فرد زخمي را از آمبولانس و از رو تخت بر روي زمين انداختند و شروع به كتك زدنش كردند و ما هم به جرم كمك به اين ارازل اوباش (بخوانيد دانشجويان) از اين حاميان راستين اسلام و انقلاب يك ضربه چماق نوش جان كرديم.خلاصه تا پاسي از شب و آرام شدن و خاموش شدن سر وصدا ها در آن انباري مانديم.و بعد به خوابگاه برگشتيم شنيده ها حاكي از كشته شدن تعدادي دانشجو و زخمي شدن و تير خوردن تعداد بيشتري بود.گرچه فكر نمي كنم كسي كشته شد ولي با چشمان خودم بيش از ده دانشجو تير خورده را ديدم.از طرفي ديگر برادر فرمانده بسيج تبريز كه يك جوان بيست و چند ساله بود در همان ساعات و چند چهارراه پايين تر از دانشگاه بوسيله اسلحه ي كمري خودش كشته شده بود و مردم هم كه از نآرامي ها خبر دار شده بودند بسيار از خيابانهاي را به آشوب كشاندند و بسياري از ساختمانهاي دولتي را به آتش كشيدند.شب در تلفزيون دولتي آقا! داشت براي جوانان صحبت مي كرد و مي گفت "حتي اگر عكس من را هم پاره كنند شما عزيزان ساكت باشيد و كاري نكنيد"و جوانان بخوانيد چماقداران هاي هاي اشك مي ريختند.از برنامه هاي صدا و سيما مي شد، ترس و وحشت آنها را از نا آرامي ها احساس كرد و هر ده دقيقه اييك سرود ملي پخش مي شد وما از اين ترس وحشتي كه بر دل انها انداخته بوديم، احساس غرور مي كرديم.روزهاي بعد بود كه تازه دستگيري ها شروع شد و هركسي كه شناسايي شده بود دادگاهي شد و در دادگاه به تك تك افراد عكسشان را نشان اده بودند.البته عده اي هم آنشب دستگير شده بودند كه دو گروه بودند يك گروه توسط نيروي اتظامي دستگير شده بودند كه فرداي ان روز آزاد شدند. وعده اي ديگر كه توسط لباس شخصي ها دستگير شده بودند تا چند روز هيچ اثري از آنها نبود و پس از ده روز كه آزاد شدند تمامي سر و صورتشان از ضربات مشت و لگد تغيير شكل داده بود.از اين واقعه من چند درس بزرگ گرفتم يكي اينكه اين اقايان به اين سادگي و به اين ارزاني حاضر نيستند از خر مراد پايين بيايند و اگر شده كل اين مملكت را با خود بزير آب مي برند.بعضي ها آنقدر توسط ديگران بزرگ شده اند كه خودشان هم باور كرده اند و حتي عكسشان را هم مقدس مي دانند!!.در شلوغي ها و شورش ها چنان حرفه اي هستند و در يك نا آرامي چنان راه هاي ارتباطي را قطع مي كنند و حتي اگر لازم باشد با توپ يا هواپيما هم به جان مردم مي افتند.از قدرت مردم بشدت مي ترسند .سردمداران حكومت اگر جرات داشته باشند ادعاي پيامبري هم خواهند كرد كه البته خود را نماينده خودخوانده خدا روي زمين ميدانند.
-
بازتاب: پليس اسپانيا يكهزار و ۱۰۰قبضه اسلحه را در كانتينر يك كشتي در بندر الخسيراس در دهانه تنگه جبلالطارق در جنوب اين كشور كشف كرد كه بطور غير قانوني از اسراييل به نيكاراگوا ارسال ميشد. به گزارش ايرنا روزنامه "آ ب ث" چاپ مادريد امروز پنجشنبه گزارش داد: اين محموله توسط شركتي موسوم به "مائرسك دترويت" وارد بندر الخسيراس شده و در بارنامه آن نوشته شده است كه كانتينر مذكور، حاوي تفنگهاي بادي است. به نوشته اين روزنامه، ماموران امنيتي پس از بررسي محموله كشف كردند كه محتواي آن، يكصد قبضه سلاح ۹ميليمتري، ۲۰۰اسلحه ۲۲ميليمتري ، ۱۰۰ اسلحه ۷/۶۵ميليمتري، ۳۰۵اسلحه شكاري ، ۳۸۶تفنگ ۲۲ميليمتري و ۳۱۰قبضه تفنگ بادي بوده است. علاوه بر اين، اعلام شده است كه شماري از اسلحههاي مذكور داراي علامت شنگن هستند كه نشانگر آن است كه سرقت شدهاند. به نوشته آبث، اكنون نيروهاي انتظامي و دادستاني اسپانيا در حال بررسي مبدا و مقصد واقعي اين محموله و مسوولان ارسال آن هستند. طبق اين گزارش، يكي از سخنگوهاي شركت مائرسك اسپانيا اعلام كرد كه اين محموله قرار بود از اسپانيا به آمريكا ارسال شود. به نوشته آبث، از آنجا كه كانتينر در بندر الخسيراس تخليه شده بود، هنوز كسي در اين زمينه بازداشت و مقصد نهايي آن نيز معلوم نشده است.
-
واقعيت را ببينيد، انکارش نكنيد شورش بنزينی نشان داد انسجام ظاهری جامعه ما عموماً ناشی از حضور قدرت حكومتی است و از تعامل سازنده اجزای جامعه (اعم از افراد و نهادهای غيردولتی) با يكديگر و دولت حاصل نمیشود. انسجام موجود بيش از آن كه خود خواسته و مطلوب مردم باشد، ناشی از حضور قدرت و اعمال ابزارهای آن، يعنی نيروی انتظامی و قضايی است. فقدان اعتماد اجتماعی، ناشی از بيگانگی جامعه با سياستهای جاری و كمرنگتر شدن حضور و مشاركت اجتماعی، موجب گسيختهشدن انسجام اجتماعی و نظم و انضباط خودجوش میشود و به ميزانی كه نظم ناشی از حضور قدرت جايگزين چنين نظمی شود، بر شكنندگی نظم موجود افزوده میگردد و جامعه تنها مترصد فرصتی است تا از مدار قدرت خارج شود و ماهيت اصلی رفتار اجتماعی خود را بروز دهد. حجيم شدن دولت به قيمت كوچك شدن مشاركت مردمی از يك طرف و نيز بسته شدن دايره تصميمگریها در جمعهای محدود و به حاشيه رانده شدن جامعه و نخبگان ، نتيجهای جز اين ندارد. اين كه يك روز تثبيت قيمت سوخت را به عنوان هديه و عيدی به مردم اعلام كنيم (چيزی كه مال خود مردم است را به نحو نامناسبی به خودشان دادن و منت بر آنان گذاشتن) و بعد آنها را به داشتن عادت بد و مذموم مصرف ارزان بنزين محکوم کردن، نتيجهای جز غيبت مردم از صحنه اجتماعی و تصميمسازی ندارد . مردم را موجوداتی منفعل و بیخاصيت خواستن، نتيجهای جز نظارهگر بودن آتشسوزی پمپبنزينها كه از ثروتهای همان مردم هستند، ندارد. اينجاست كه ساز و كار خود فريبی فعال میشود و به جای پرداختن به ريشه وقايع و درك واقعيت، بلافاصله دستهای خارجی و بيگانان به ميان آورده میشود و كسی هم نيست كه بپرسد اينها چه بيگانگانی هستند كه میتوانند در عرض كمتر از يك ساعت نيروهای خود را بسيج كرده و اين بلوا را فراهم كنند؟ اين رويدادها فقط يك علامت بود، علامتی كه دستاندركاران میبايست بيش از پيش به آن توجه كنند. اگر امروز اهداف و آرزوهای بلندی در حوزه داخل و مهمتر از آن در عرصه بينالمللی بيان میشود، بايد به لوازم و ابزار اين اهداف و آرزوها نيز ملتزم بود. با دمپايی ابری لاانگشتی نمیتوان به قله اورست صعود كرد. قدرتمندترين حكومتها، آنهايی هستند كه بيشترين انسجام و اعتماد اجتماعی را دارند و اين سرمايهای است كه موجب افزايش بهرهوری در سرمايههای فيزيكی، مالی و انسانی میشود و در غياب چنين انسجام و اعتمادی، سرمايههايی چون پول نفت، نهتنها مشكلگشا و نعمت نيست، بلكه مشكلساز و نقمت است، چرا كه با تكيه بر اين سرمايه بادآورده تنها میتوان مشكلات را بهطور موقتی تسكين داد و بروز آنها را اندكی به تأخير انداخت، اما پس از اين تأخير، با شدت و حدّت بيشتری بروز پيدا میكند. واقعه رخداده پس از سهميهبندی بنزين، چون درد و تب در بيماری است. میتوان با يك مسكن يا قراردادن حوله خيس بر بدن، درد را تسكين و تب را از ناپديد کرد، اما چنين كاری اگر با هدف شناخت سرچشمه درد و تب همراه نباشد، صرفاً موجب خشنودی موقتی بيمار میشود. از اين رو بايد از كليه دستاندركاران جامعه، دوستانه و حتی عاجزانه درخواست كرد كه اين تذكرات و موارد مشابه را بيش از آنكه از زاويه رقابتهای سياسی تلقی كنند، برای يك بار هم كه شده آنها را مشفقانه و از سر دلسوزی برای كشور و حتی ساخت قدرت، مطالعه و برداشت كنند و مثل كشوهای پيشرفته، گروههای كاری بیطرف (و نه دولتی و تحت امر) و كارشناسانه را برای بررسی و تجزيه و تحليل اين امور تعيين و بر اساس گزارش نهايی آنها، سياستها و برنامههای خود را اصلاح كنند. اگر امروز چنين كاری نكنند، فردا فرصتی برای اين كار نيست. به نقل از روزنامه شرق
-
نيروي هوايي ايالات متحده يك سلاح جديد براي استفاده در مناطق شهري را كه خسارت جنبي و غيرنظامي را بحداقل ميرساند مورد آزمايش قرار داده است.آزمايشات زميني در مقياس واقعي مهمات كشنده متمركز FLM اهداف اين برنامه كه ايجاد كمترين خسارت در 100 پا از محل انفجار بوده تامين ميكند.فراتر از اين فاصله 100 پايي احتمال اينكه به شخصي آسيب جدي رسيده يا كشته شود كمتر از ده درصد است.اين قابليت توسط مقامات بلندپايه فرماندهي مركز نيروي هوايي ايالات متحده كه سربازان نيروهاي زميني آن در مناطق پرجمعيت بغداد به عمليات مي پردازند مورد درخواست بوده است. مهمات كشنده متمركز FLM از نظر كيفيت هاي پروازي و اندازه مشابه بمب هاي 250 پاوندي هستند.در همين راستا بمب با قطر كوچك SDB كه توسط بوئينگ ساخته شده شامل پوسته كامپوزيتي بوده و شعاع خسارت را كاهش ميدهد.مكانيزم كشنده اين بمب به جاي خاصيت تركش شوندگي كه در بمب هاي با پوسته فلزي ديده ميشود خاصيت موج انفجار است.بويينگ از بهار امسال آزمايشات پروازي را شروع كرده و انتظار ميرود كه اين بمبها از آوريل 2008 عملياتي شوند. پيش از اين نيروي دريايي بمب هاي BLU-126/B كههمچنين با نام بمب با خسارت جانبي كم نيز شناخته ميشوند را به واحدهاي خود در خاورميانه تحويل داده است.اين بمب گونه بهسازي شده بمب 500 پوندي BLU-111 بوده كه حدود ده درصد كمتر از گونه پايه الگوي تركش شونده انفجاري را در فاصله 200 تا 300 پايي ايجاد ميكند. بمب SDB و گونه FLM كوچكتر هستند و اين امكان را ميدهند كه جنگنده F-22 هشت تير از آنها را در محفظه هاي داخلي حمل جنگ افزار خود جاي دهد.نيروي هوايي آمريكا در حال كار براي افزايش حجم اين محفظه ها است تا از حمل مهمات در پايلون هاي خارجي و افزايش علائم راداري اين جنگنده جلوگيري كند.در طول آزمايش بمب هاي FLM پوسته كامپوزيتي آنگونه كه انتظار ميرفت عمل كرده و با جاي تركش شدن در حين انفجار به فيبرهاي بدون خطر تبديل شد.البته مشكل اصلي استحكام پوسته بمب است.طراحان اميدوارند كه جنگ افزارهايي با قابليت نفوذ به يك فوت بتن را بسازند ولي مهمات آزمايش شده توانايي نفوذ بيش از 6 اينچ را ندارند.البته مسئولان اين برنامه خشنود به نظر ميرسند زيرا هدف اصلي اين بمب ها نفوذ به ساختمان هايي است كه تقويت نشده اند.از هم اكنون بويينگ در حال توليد اين مهمات بوده و انتظار ميرود مشتريان اروپايي نيز از اين سلاح استقبال كنند.اولين SDB توسط يك فروند F-15E در عراق رها شده و آزمايش بروي F-22 و نيز يكپارچه سازي بروي F-16 ادامه دارد. يك تيم از بوئينگ لاكهيد مارتين و ريتئون در حال توسعه SDB 2 بوده كه در كلاس 250 پوندي قرار گرفته و توانايي حمله به اهداف متحرك را در شرايط نامساعد جوي و در شب را دارد.اين جنگ افزار تا سال 2010 عملياتي ميشود. اما نيروي دريايي آمريكا در حال برنامه ريزي براي بهسازي مهمات هدايت شونده با GPS و جستجوگر ليزري جهت استفده عليه اهداف متحرك است.انتظار ميرود اين جنگ افزار توانايي درگير شدن با اهدافي با سرعت چهل مايل بر ساعتت را داشته و تا سال 2010 نيز عملياتي شود.ممكن است نيروي هوايي در هر سورتي پرواز از هر دو سلاح هاي هدايت شونده ليزري و GPS استفاده ميكنند و استفاده از جستجوگر دو تايي غيرضروري به نظر ميرسد. هواپيماهاي نيروي دريايي با مشكل وزن در هنگام بازگشتن به ناوهاي هواپيمابر و فرود بر روي آنها با مهمات استفاده نشده مواجه هستند.به كارگيري يك جنگ افزار با جستجوگر دوتايي به جاي دو جنگ افزار با جستجوگرهاي متفاوت و مستقل امكان رهاسازي بي مورد را براي فرود كاهش دهد.البته نيروي هوايي با چنين مشكلي مواجه نبوده و هواپيماهاي آن ميتوانند بدون مشكلات ناشي از وزن با هر دو مهمات با جستجوگرهاي ليزري و GPS به پايگاه هاي خود بازگردند. برگزفته شده از مجله علمي نوآور
-
جناب ali_64 بنده اولا اصلا رژيمهاي غاصب قبلي را تاييد نكرده ام و علاقه اي به آنها ندارم و من در تاپيكهاي ديگر رژيم هاي قبلي را بشدت مورد انتقاد و نكوهش و سرزنش و لعن و نفرين قرار داده ام.حرف من اين بود كه شورشهاي 2 روزه مرتبت با جيره بندي بنزين يك پيش هشدار بود و من احتمال دادم كه اگر حكومت با بيگانگان همچنان بخواهد دوئل كند و با انها دست و پنجه نرم كند اگر هم حمله نظامي از طرف خارج دركار نباشد به دليل تحريمهاي شديدتر احتمالي ممكن است اين مردم به سرشان بزند و سرشان از تنشان زيادي كند و بخواهند با اين نمايندگان خودخوانده خداوند بر روي زمين بخاطر فشارهاي وارده احتمالي كه از الان يك چاشني از آن فشارها بر مردم اكثرا راحت طلب ايران وارد شده درگير شوند و خيابانها را به آشوب بكشند و آنوقت مزدوران گمنام و عدالت گستر رژيم به جان مردم معترض بيفتند و از كشته كشته ها بسارند.بنابراين من احتمال دادم كه وضع فعلي اگر به همين منوان پيش رود كار به اينجا برسد ولي مردم ما به نظر من همانطور كه گفتم فقط بلدند به خودشان خسارت بزنند و ديگر انقلابي از طرف اين ملت احتمالا در كار نخواهد بود.چون خود اين حكومت با انقلاب مردم سر كار آمد و قدرت پرستان مخفي شده در پوستين ظاهري دين از همان ابتداي انقلاب چنان مردم را ترسانند و سركوب كردند كه وقوع انقلابي ديگر بر ضد خودشان توسط مردم انقلاب كرده در نطفه خفه شود.اين حكومت قدرتش را فقط بلد است به رخ مردم بدبخت بكشد و براي بيگانگان قدرتش تبل تو خالي است و فقط تادلتان بخواهد بهانه بدست مستكبران جهاني داده تا بتوانند اهداف كثيف و ضد بشري و شيطاني خود را جامعه عمل بپوشانند.همان جور كه مستكبران جهاني خطر بزرگ رژيم صدام را كه خود رژيمش را ساخته و به او قدرت داده بودند مدام در گوش جهان تبليغ كردند و عراق را به تلاش براي توليد تسليحات كشتار جمعي متهم كردند و در آخر هم ملت عراق را به فقر فلاكت و نابودي كشاندند و بعد حقيقت معلوم شد كه اينها فقط تبليغي بود براي استسمار دوباره كشور عراق و غارت ثروت ملت عراق و تاسيس پايگاه نظامي براي تهديد كشور بعدي و حالا همان سناريو را ميخواهند با نام خطر بزرگ ايران عملي كنند.من نظر شخصيم اينست كه اگر همين حكومت اصلاح شود و روحانيون فقط قدرت نظارتي داشته باشند و اسلام سياسي به سياست اسلامي تغيير يابد و قدرت به صورت دموكراتكيك و عادلانه در ميان مراكز قدرت تقسيم شود و هركس سر جاي خودش باشد همه چيز درست ميشود و من در اين مورد كاملا مطمئن هستم و اين تنها راه براي نجات كشورمان از نابودي و تبديل شدن به عراق بعدي است.وسلام
-
من هم كاملا موافقم. به نظر من تنها راه اصلاح هر چه سريعتر همين حكومت و حذف روحانيون از امور اجرايي و قانون گذاري و تبديل مقام ولايت فقيه به يك مقام صرفا معنوي و ناظر است و بس.
-
دوستان بنده شخصا با طرح جيره بندي بنزين موافقم كه مهمترين دستاوردش و نتيجه اين طرح ميتواند آن باشد كه هوايي كه ما تنفس ميكنيم كمتر با مواد سمي سربي و گازوئيل منتشرشده از اتومبيلها باشد و ريه ما از اين مواد خطرناك كمتر پرشود و ترافيك هم روانتر شود و مردم راحت طلب ايران كمتر با اتومبيلهايشان بيرون بيايند و براي خريد هم با ماشين شخصي بيرون بروند و بعضي از تازه به دوران رسيده ها هم در خيابانها با ماشينهاي گرانقيمت خود ويراژ ندهند و براي مردم مزاحمت ايجاد نكنند و بخصوص اين جوانان لات موتورسوار به اين شرط كه تبصره 13 بخوبي اجرا شود و وسايل حمل و نقل عمومي مانند مترو و اتوبوس شهري و بين شهري و تاكسيهاي گازسوز زياد شوند.البته به نظر شخص بنده رژيم با اين بحرانهاي داخلي و خارجي كه بوجود آورده نخواهد توانست مديريت خوبي داشته باشد و همه چيز را فداي انرژي اتمي و يا حتي سلاح اتمي خواهد كرد و با گسترش شديد تحريمها رژيم دچار مشكلات شديد ديگري خواهد شد كه من فكر ميكنم با افزايش بيشتر فقر و تورم و بيكاري بخوصص با اجراي نادرست جيره بندي بنزين و افزايش قاچاق سوخت و تشكيل بازار سياه بنزين شورش قريب الوقوع ملت هميشه در صحنه ايران اجتناب ناپذير خواهد بود كه احتمالا با كشته شدن هزاران نفر از هميهنان و نابودي كشور از داخل همراه خواهد بود كه مستكبران جهاني هم دنبال همين برنامه هستند.ما ديديم كه دست به اعتراض مردم بدنيست ولي اشكال اينست كه ملت به جاي حمله به مراكز رژيم تا دندان مسلح هرس خود را سر همديگر درمي آورند و اموال خودشان را نابود ميكنند و نيروي مقتدر انتظامي هم كه ميبيند مردم همديگر را كتك ميزنند و اموال خودشان را خراب ميكنند وارد صحنه نميشود و به جاي آن اقتدار خود را با گير دادن به روسري و مانتو و آرايش زن و دختر مردم بنمايش ميگذارد.دوستان بنا از پايه خراب است.من شخصا معتقد به اصلاح همين رژيم هستم و ولي شيوه فعلي حكومت و تقسيم قدرت در آن را ناعادلانه و خلاف مردمسالاري ميدانم و آن را قبول ندارم.تنها راه اينكه مملكت از نابودي و جنگ نجات يابد اينست كه شوراي نگهبان انتصابي كلا حذف شود و بجاي آن مجلس خبرگان ملت كه از روحانيون مجتهد و علماي سياست دان تشكيل ميشود بدون دخالت حكومتي از طرف مردم انتخاب شوند و اختيارات مافوق قانوني ولايت فقيه حذف و اختيارت مجلس خبرگان منتخب مردم افزايش يابد كه اين نهاد مهم مسئول نظارت بر سياستهاي حكومت خواهد بود و ولايت فقيه از طرف خبرگان به يك مقام معنوي و ناظر تبديل شود و فرماندهي كل قوا به رئيس جمهور منتخب مردم داده شود و اصلي در قانون اساسي اصلاح شده با همه پرسي از مردم در قانون اساسي گنجانده شود مبني بر اينكه حضور روحاني و آخوند جماعت در امور اجرايي و قانونگذاري غير از مجلس خبرگان منتخب ملت ممنوع شود و روحانيون فقط بر حكومت نظارت كنند تا حكومت از اصول اسلامي خارج نشود.به اين صورت هم حكومت اصلاح ميشود و نياز به انقلاب و غيره نيست و هم بحرانهاي داخلي و خارجي كشور حل ميشود و هم دست آخوندهاي زرپرست كه دين را وسيله كاسب كاري و توجيه اعمال خلاف خود كرده اند از قدرت اجرايي و قانون گذاري كوتاه ميشود و خودكامگي حذف ميشود و هم تا اندازه اي مقام روحانيون در ميان عامه مردم بالا ميرود و مردم اعتماد خود را به طبقه روحانيت پيدا ميكنند.اين تنها راه نجات مملكت است.البته بايد يك همه پرسي در مورد انرژي اتمي هم در ايران براي حل بحران اتمي كه 45 درصد اين بلاها سر آن است هم برگزار شود.
-
روز: همه اخبار و حوادث هفته دوم تابستان 1386 حکايت داشت که اوضاع ايران همانطور که رهبر جمهوري اسلامي گفت "استثنائي" و "بي نظير" است؛ کشور به " سال 57" برگشته وسياست خارجي "طلبکارانه" اي دنبال مي شود. ثمره هاشمي که عکسش در کنار آيت الله خامنه اي در سنگرهاي جنگ به سايت هاي خبري رسيد ومنتشر شد، شرايط "عادي" را براي 3500 مدير دولتي که بطور غيرمترقبه و در کميتي بي سابقه جمع شده بودند، تشريح کرد. و آنقدر همه چيز عادي بود که گردهم آئي عملا " سري" ماند و هيچ خبري از آن درز نکرد. در عوض پرويز داودي، معاون اول رئيس جمهور مژده داد که بعد از "عمل شجاعانه" سهميه بندي بنزين مشکل ترافيک در تهران حل شده و آلودگي هم از هوارخت بر بسته است. شايد براي همين هم رئيس جمهور "مقدس" که تازه از آغوش گرم هوگو چاوز "کافر" برگشته بود، از سهميه بندي برق سخن گفت. روز بعد هم قاضي مرتضوي روزنامه هم ميهن را توقيف کرد و در توضيح عمل "قانوني" خود نامه اي به برادر سردار حسين صفارهرندي، سردبير سابق روزنامه ضد ملي کيهان نوشت. غلامحسين کرباسچي، صاحب امتياز "هم ميهن" جوري که نتوانند مچش رابگيرند و همه بفهمند گفت که دستور از "بالا" رسيده است. البته معلوم نشد که علت صدور اين دستور، انعکاس در افشاني رئيس جمهور در تيتر اول هم ميهن بود ياچاپ عکس تمام قد "دکتر" غلامحسين الهام ـ همسر خانم فاطمه رجبي، شارح افکار نابغه هزاره سوم ـ که داشت بعد از گرفتن چهارمين سمت مهم دولتي خود به "ارباب قدرت" تعظيم مي کرد. محمود احمدي نژاد هم که کفار دست از سرش بر نمي دارند و هنوز دانيل اورتگا نرفته با هوگو چاوز نرد عشق مي بازد و "جبهه متحد ضدامپرياليستي" درست مي کند، لقب تازه اي از فرمانده عمليات برکشيدن خود يعني آيت اله جنتي گرفت: "هم قد". درهفته اي که احمدي نژاد دستور داد تاقيمت ها به اسفند گذشته برگردند و از" مادرسيد حسن نصر الله" تجليل کرد، جنتي خبر داد که "ننه" يک راننده تاکسي در "خواب" ديده بود که امام زمان خواستار انتخاب" دکتر" شده است. و نتيجه گرفت: "مردم بااشک و نذر و نياز و توسل به خدا در سوم تير يکي از "هم قد" هاي خود را انتخاب کردند." مهدي کروبي هم جواب داد که آن خواب رادر ستاد انتخابات براي برکشيدن احمدي نژاد ديده بودند که سوم بود و ناگهان اول شد. اوضاع همچنان "عادي" و "استثنائي" و "بي نظير" بود و براي اينکه دچار تغيير نشود، نيروي انتظامي که بعد از شب بنزين" فضاي امنيتي در جايگاههاي بنزين" ايجادکرده بود تا اطلاع ثانوي در شهرماندگار شد مبادا "اوباش" دوباره پيدايشان بشود. احتمالا کسي هم هشدار عباس عبدي رانشنيد: "شورش بنزين علامت بود. جامعه تنها مترصد فرصتي است تا از مدار قدرت خارج شود." "بستن دهان منتقدان" به تعبير سعيد شريعتي ادامه يافت. بعد از بستن "هم ميهن" معلوم شد خطر دور سر "اعتماد ملي" هم پر پر مي زند. يک فعال اجتماعي زنان به حبس و شلاق محکوم شد و آمار دستگيري روزنامه نويسان آنقدر بالا رفت که سازمان گزارشگران بدون مرز رکوردتازه اي را براي جمهوري اسلامي به ثبت داد: "ايران بزرگترين زندان روزنا مه نگاران د رخاورميانه." و اين هنوز پيش از اين بود که ارگان جبهه مشارکت لغوامتياز بشود و خبر برسد که: "سه نشريه محکوم به پرداخت جزاي نقدي شدند و سه نشريه درانتظار دادگاه هستند." اواخر هفته بود که احمدزيدآبادي بغض درگلومانده روزنامه نگاران ايراني را چنين فرياد کرد: "ما روزنامه نگاران ايران در معرض توهين و تحقير و فشار و ظلم و ستم دولتي قرار گرفتهايم كه صداي عدالت خواهياش گوش فلك را كر كرده است." در هفته اي که اين پرسش بي پاسخ مطرح شد: "120 ميليارد ارز خارجي رادولت احمدي نژاد کجا مصرف کرده؟" اخباري از افغانستان وعراق رسيد که مي شود دلارهاي ناچيزگمشده را آنجا پيداکرد. خبرگزاري فرانسه گزارشي از "بازي سه طرفه" جمهوري اسلامي در افغانستان منتشر کرد که حاوي اطلاعاتي در موردکمک هاي نظامي جمهوري اسلامي به طالبان بود. يک فرد دستگير شده در عراق هم اطلاعات تازه اي را در اختيار افکار عمومي قرار داد. سي. ان.ان با پخش تصوير "علي موسي دقدوق" يكي از فرماندهان عمليات ويژه حزب الله لبنان که در ماه مارس توسط نيروهاي امريكايي در عراق دستگير شده، از قول سخنگوي ارتش امريکا در عراق گفت که وي با شبه نظاميان تحت حمايت ايران همكاري داشته و در بازجوئي هايش به آموزش در ايران اعتراف کرده است. بموجب همين اعترافات گروه شبه نظاميان در عراق که به "گروه هاي ويژه" مشهورند تا 3 ميليون دلار در ماه کمک مالي از ايران دريافت مي کنند. آنها در سه پايگاه در نزديكي تهران آموزش عمليات تروريستي و انفجاري ديده اند. مقامات ارتش امريکا در عراق گفتند که نوار ويديوئي اعترافات و نيز اطلاعات الكترونيكي، شامل مكالمات استراق سمع شده و يا تصاوير ماهواره اي، در اثبات گفته هاي خود دراختيار دارند. و درست در همان هفته اي که جلسه شوراي امنيت به تعويق افتاد تا نتيجه مذاکرات سولانا – لاريجاني معلوم شود، اولي که "خوب" دومي رامي شناسد بااستناد به مصاحبه لاريجاني، به اشپيگل گفت: "ايران درحوادث غزه درلبنان دست دارد." روزهاي آخر هفته خبرهاي مهم ديگري هم بود؛ در همان حال که ولاديمير پوتين بعد از اتخاذ تصميم "اعلام پيام واحد به ايران" از ديدار جرج بوش بر مي گشت و بازي روس ها بر سر نيروگاه بوشهر ادامه داشت، خبرگزاري " نووستي" از مسکو خبر از "استقرار نيروهاي فدايي سپاه پاسداران در مرز هاي عراق وجنوب ايران" داد. اين خبر گزاري از قول سايت "دبکا" – نزديک به منابع نيروهاي امنيتي اسرائيل ـ نوشت: "استقرار پيشگامان سپاه در جنوب کشور و محدوديت خريد بنزين حاکي از اطمينان مقامات ايراني از اين است که جنگ با آمريکا ناگزير خواهد بود." سردار رحيم صفوي هم گفت: "پيام 12 ميليون بسيجي غيور و دوهزارگردان براي نيروهاي آمريکائي پيام بازدارندگي دارد." شايد به استناد اين اخباربود که روزنامه اکونوميست نوشت: "ايران به سمت اعلام شرايط جنگي مي رود و حکومت خود را اماده شرايط جنگي مي کند." بله. خانم ها، آقايان! شرايط کاملا "عادي"، "استثنائي" و "بي نظير" است.