-
تعداد محتوا
502 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
1
تمامی ارسال های super_comando
-
آفتاب: اهود اولمرت، نخست وزير اسراييل مدعی شد تحريمهای برقرار شده عليه ايران تاکنون موثر بوده ولی افزود که ,اين مجازاتها راکافی نميداند., اولمرت که در ديدار با شماری از حدود ۷۰۰ نماينده پارلمان اروپا که به اسراييل سفرکردهاند، سخن می گفت، اظهار داشت: کشورهای اروپايی بايد برای برقراری تحريم های جديتر عليه ايران گامهای ديگری بردارند. اولمرت از جمله پيشنهاد کرد که "کشورهای عضو اتحاديه اروپا از دادن رواديد ورود به همه ايرانيان خودداری کنند تا مردم ايران نيز متوجه شوند که سياستهای هستهای جمهوری اسلامی ايران هزينه ای سنگين دارد." وی با ابراز اميدواری نسبت به تشديد تحريم های شورای امنيت سازمان ملل عليه ايران، که آن را "مجازات هايی دردناک" توصيف کرد، گفت: دولت اسراييل در انتظار رايزنی ميان قدرت های جهانی در مورد پيش نويس قطعنامه سومی است که احتمالا به زودی به شورای امنيت ارائه خواهد شد. اولمرت دراين ديدار از آنچه "تلاش های پيگيرانه آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، برای مقابله با برنامه های هستهای ايران" ناميد، قدردانی کرد و از کشور پرتغال که رياست دوره ای اتحاديه اروپا را از اول ژوئيه در دست گرفته، خواست که اين تلاش ها را دنبال کند. وی افزود: افزون بر مجازات های احتمالی که در قطعنامه سوم عليه جمهوری اسلامی برقرارخواهد شد، کشورهای اروپايی ميتوانند به طور مستقل گام های ديگری عليه نظام سياسی حاکم بر ايران بردارند و قراردادهای بازرگانی و تجاری خود با دولت تهران را هر چه بيشتر محدود کنند. اولمرت به نمايندگان پارلمان اروپا گفت: گزارش هايی که از سوی سازمان های جهانی در اختيار دولت اسراييل قرار گرفته، نشان مى دهد که قطعنامه های ۱۷۳۷ و ۱۷۴۷ شورای امنيت عليه دولت ايران "تا حد زيادی کارآ بوده اما هنوز دولتمردان تهران به پيشبرد برنامه های اتمی خود ادامه مى دهند." گفت وگوی ليونی با مقامات فرانسوی درباره ايران همزمان، تزيپی ليوني، وزير امور خارجه اسراييل در پاريس به سر ميبرد تا با مقامات فرانسوی درباره برنامه های هسته ای ايران گفت وگو کند. قرار است که وی در جريان اين سفر با نيکولا سرکوزي، رييس جمهوری فرانسه و نيز نخست وزير و وزير امور خارجه دولت تازه اين کشور مذاکره کند. اسراييل و آمريکا تاکيد کرده اند که هيچ گزينهای را در مقابله با طرح های هستهای ايران حذف نمى کنند، اين در حالی است که افرائيم سنه، سياستمدار اسرائيلی که اين هفته از پست معاونت وزارت دفاع اين کشور کنار نهاده شد، روز دوشنبه گفت: اسراييل از بودجه کافی برای مقابله جدی با برنامه های هستهای ايران برخوردار نيست. اسراييل پيشتر از ديدگاه هايی که سرکوزی در جريان انتخابات رياست جمهوری فرانسه درباره برنامه های هستهای ايران بيان کرد، ابراز خرسندی عميق کرده بود. مناسبات اسراييل با فرانسه در دوران رياست جمهوری ژاک شيراک دستخوش پارهای تلاطمات بود. اظهارات شيراک در اين باره که دستيابی جمهوری اسلامی ايران به توانايی هستهای نظامی نيز چندان خطری ندارد، موجب خشم شديد اسراييل شده بود، هرچند که شيراک بعدا اين اظهارات را تصحيح کرد.
-
جنبش مقاومت اسلامي فلسطين (حماس) در جريان حمله اخير خود به مراكز امنيتي و مكانهاي استقرار رهبران جنبش فتح در نوار غزه به گنج اطلاعاتي بسيار مهمي از اعمال مفتضحانه رهبران فتح دست يافته است. به گزارش رجانيوز، به نقل از سايت خبري ايلاف، اين اطلاعات شامل نوارهاي مبتذلي است كه در آن شمار قابل توجهي از رهبران بلندپايه فتح در وضعيت مفتضحانه اي با زنان هرزه ديده مي شوند. در اين گزارش تاكيد شده است نوارهاي هرزگي رهبران فتح هم اكنون به صورت سلاح ترسناكي درآمده كه در دست جنبش حماس قرار دارد و رهبران جنبش فتح بشدت از احتمال استفاده از آنها هراس دارند. بر پايه اين گزارش نوارهاي مبتذل خوشگذراني هاي رهبران فتح كه هم اكنون در دست حماس قرار دارد حاكي از نقشه هاي شوم سازمانهاي امنيتي اسرائيل عليه رهبران فلسطيني با هدف اخاذي سياسي و مجبور كردن آنان به پيروي از خواسته هاي تل اويو و تهديد آنها به منتشر كردن اين نوارها در صورت عدم اطاعت كامل از دستورات اسراييل است. اين گزارش حاكي است: نگراني شديد رهبران فتح هنگام فرار سريع از غزه به رام الله و دستورات موكد و صريح آنان از رام الله به مسوولان امنيتي وابسته به فتح هنگام آغاز حمله حماس به مراكز آنان در غزه مبني بر لزوم نابودي اسناد موجود در مراكز امنيتي و خانه هايشان ناشي از هراس آنها از دستيابي حماس به اين نوارهاي مبتذل بوده است. گزارش ايلاف حاكي است كه مسوولان امنيتي فتح و نيروهاي مدافع از مراكز امنيتي و مكانهاي سكونت رهبران فتح بدون توجه به اين دستورات از رام الله براي نجات جان خود بدون نابود كردن اسناد موجود از جمله نوارهاي مبتذل رهبران فتح، اين مراكز را رها كردند. ايلاف افزود: هم اكنون حماس گنج اطلاعاتي بسيار مهمي از هرزگي رهبران بلندپايه فتح در دست دارد كه در صورت پخش كردن بخشي از آنها زندگي سياسي و آبروي آنان در خطر جدي قرار مي گيرد. گزارش مزبور حاكي است: سكوت بسياري از رهبران پر حرف فتح كه در خصومت با حماس مشهورند طي روزهاي اخير از وحشت و هراس بيش از اندازه آنها از سلاح ويرانگري كه در دست حماس قرار دارد ، حكايت مي كند. بر اساس گزارش ايلاف، با اين كه خليه الحيه يكي از مسوولان بلند پايه جنبش حماس بر دستيابي به اين گنج اطلاعاتي تاكيد كرد و گفت كه حماس محتواي نوارهاي هرزگي رهبران فتح را پخش نمي كند اما انتشار اين نوارها مساله روز است و بسيار از اين نوارها در دست افراد عادي قرار گرفته و پخش آنها در آينده موجب سرصداي زيادي خواهد شد. به نقل از ايران يو كي
-
اخبار مرتبط با تهدیدات امریکا و اسراییل اخبار مرتبط با تهدیدات امریکا و اسراییل
super_comando پاسخ داد به sina12152000 تاپیک در اخبار عمومی
افرائيم سنه Ephraïm Sneh معاون وزير دفاع اسرائيل امروز دوشنبه اعلام كرد ارتش بودجه كافي براي مقابله با تهديد هسته اي ايران ندارد. به گزارش خبرگزاري انتخاب به نقل از خبرگزاري فرانسه از بيت المقدس معاون وزير دفاع اسرائيل طي اظهاراتي كه از راديو پخش شد با اشاره به احتمال حمله نظامي به ايران گفت : براي مقابله با اين تهديد ما به امكانات بيشتري نسبت به انچه كه امروز دريافت مي كنيم نياز داريم. وي همچنين گفت: اگر تحريمهاي اقتصادي بين المللي برضد ايران قاطعانه تر و سريع تر اتخاذ مي شد ديگر نيازي به سخن گفتن از ساير گزينه ها نبود. در اين عكس، كودكان اسرائيلي بر روي موشك هايي كه به سر مردم لبنان فرود آمد، يادگاري مي نويسند افرايم سنه افزود: ما با اعمال تحريمهاي صرف مي توانستيم اين "رژيم دهشتناك " را به زانو دراوريم. وي با اشاره به نقش رهبري امريكا در پيشبرد سياست تحريم درباره ايران گفت: در زمينه نظامي ميان امريكا و اسرائيل هماهنگي وجود ندارد. وي گفت: امريكا متحد ما است اما در زمينه عملياتي ميان اسرائيل و اين كشور هماهنگي وجود ندارد. امريكا و اسرائيل ، ايران را به تلاش براي دست يابي به سلاح هسته اي تحت پوشش برنامه هسته اي صلح اميز متهم مي كنند. پس از اظهارات مشهور محمود احمدي نژاد رييس جمهور ايران مبني بر محو شدن اسرائيل از صحنه روزگار نگراني هاي اين رژيم افزايش يافته است . ايهود باراك وزير دفاع اسرائيل ديروز اعلام كرد قصد دارد ژنرال احتياط ماتان ويلناي را به جاي افرائيم اسنه به معاونت خود منصوب كند . ويلناي نماينده پارلمان اسرائيل است و در گذشته رييس ستاد مشترك ارتش اين رژيم بود. گفتني است افرايم سنه امروز از سمت خود كنار مي رود. به نقل از ايران بو كي- 3,986 پاسخ ها
-
- تهدیدات
- جمهوری اسلامی ایران
-
(و 2 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
اخبار مرتبط با تهدیدات امریکا و اسراییل اخبار مرتبط با تهدیدات امریکا و اسراییل
super_comando پاسخ داد به sina12152000 تاپیک در اخبار عمومی
امريکن کرونيک:- در صورتي که آمريکا ايران را بمباران کند، اروپاييان و جامعه بين الملل خود را به موشک باليستيک مجهز خواهند کرد. با حمله بازدارنده آمريکا به ايران، شهرت آمريکا به عنوان " کشور جنگ طلب " بيش از پيش فزوني خواهد يافت، حتي اگر بسياري از دلايل نابودي تهديد هسته اي ايران شامل حال کشورهاي اروپاي غربي و حفاظت از آنها شود. 2- بسياري از کارشناسان معتقدند ارتش کوچکي از عوامل مخفي ايران در عراق، افغانستان، اروپا و احتمالا ً آمريکا پراکنده خواهند شد. شمار بيشتري از سربازان آمريکايي در عراق کشته خواهند شد و حملات احتمالي از نوع حملات 11 سپتامبر در داخل اروپا و آمريکا در مراکز غيرنظامي رخ خواهند داد. 3- ايرانياني که در حال حاضر حامي آمريکا هستند، احتمالا ً از حکومت ديني ايران حمايت خواهند کرد و با برافراشتن پرچم خشم ديني در داخل ايران بر عليه آمريکا قد علم خواهند کرد. 4- اگرچه ايرانيان عجم و نه عرب هستند، اما بسياري از آنها مسلمانان شيعه هستند. بنابراين، جامعه شيعه عراق نيز احتمالا ً به خشم خواهد آمد و حتي مشکلات مهم تري را براي ارتش آمريکا و تمامي نظاميان آمريکايي در ساير کشورهاي مسلمان ايجاد خواهد کرد. ممکن است مقتدي صدر رهبر فعلي تندروي شيعه عراق بر آن شود در حمايت از برادران شيعه خود در ايران دست به اسلحه ببرد. گفته مي شود ايران در حال حاضر پول و سلاح در اختيار مقتدي صدر مي گذارد. 5- روحانيون شيعه عراق و افغانستان احتمالا ً به ايرانيان کمک و از آنها حمايت خواهند کرد. 6- بمباران تأسيسات هسته اي ايران به اين معنا است که آمريکا به رژيم روحاني ايران اعلام جنگ داده و اين خود به منزله تغيير احتمالي رژيم ايران است. اين امر همچنين درهاي ديگري مانند اشغال نظامي آمريکا و بمباران مداوم ايران را خواهد گشود تا ايرانيان را متقاعد کند که دست از توسعه برنامه هسته اي خود بردارند. اين اقدام نظامي احتمالا ً سالهاي متمادي طول خواهد کشيد، تريليون ها دلار براي آمريکا هزينه خواهد داشت و يکبار ديگر آمريکا را بعنوان " کشور جنگ طلب " به دنيا معرفي خواهد کرد. اينها فقط بخشي از مشکلاتي هستند که در صورت بمباران تأسيسات هسته اي ايران توسط آمريکا بروز خواهند کرد. بايد دانست که موضوع حمله بازدارنده به ايران شبيه به جنگ جهاني دوم، جنگ ويتنام و يا جنگ سرد با اتحاد جماهير شوروي نيست. روئل مارک گرشت نويسنده آلماني معتقد است: " آمريکا هرگز با رژيمي که اينقدر در آن ضدآمريکايي گري، خشونت، تروريسم و فرمان الهي با يکديگر آميخته اند، روبرو نبوده است. آنچه که در ايران با آن مواجه هستيم، شکل مودبانه تر، موقرتر و محتاط تر رويکرد بن لادني است. " آنچه که آقاي گرشت مي گويد اين است که درگيري هاي نظامي مسلمانان تندرو در گذشته بيانگر آن است که آمريکا نمي تواند با آنها کنار بيايد. معتقدان واقعي به حکومت ديني مسلمان مانند حکومت ايران احساس مي کنند زندگي در يک جامعه حکومتي که توسط اعتقادات ديني شان اداره نمي شود، حرکت کردن در جهت مخالف قوانين پروردگار است. در چنين شرايطي دموکراسي آمريکايي و حکومت ديني مسلمان تفاوت هاي بنيادي با يکديگر خواهند داشت که هرگز حل نخواهند شد. بنابراين، درگيري نظامي نمي تواند راه حلي بدنبال داشته باشد. رهبران آمريکا احساس مي کنند مي توانند در مورد ايران و توسعه برنامه هسته اي اين کشور تصميم گيري کنند. اما اعتماد به دولت فعلي تا آن حدي نيست که بتوان از سران آن انتظار هيچگونه نتايج مثبتي در برخورد با ايران داشت. استفاده از نيروي نظامي آمريکا به منظور مقابله با مسأله هسته اي ايران احتمالا ً آمريکا را در موقعيت مشابه عراق قرار خواهد داد و اعتبار باقيمانده آن را از بين خواهد برد. بعلاوه، در صورت درگيري تلفات جاني دو طرف ( ايران و آمريکا ) بسيار سنگين خواهد بود و هيچگونه راه گريزي از مهلکه وجود نخواهد داشت.- 3,986 پاسخ ها
-
- تهدیدات
- جمهوری اسلامی ایران
-
(و 2 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
اخبار مرتبط با تهدیدات امریکا و اسراییل اخبار مرتبط با تهدیدات امریکا و اسراییل
super_comando پاسخ داد به sina12152000 تاپیک در اخبار عمومی
خبرنگار لیبراسیون ( 18 ژوئن ) از اسرائیل گزارش می کند که اسرائیل نگران نفوذ ایران در فلسطین بعد از پیروزی حماس بر الفتح در نوار غزه است : ● از دید اسرائیلیها ، متلاشی شدن حکومت وحدت ملی فلسطینی ها ، در پی کنترل نوار غزه از سوی حماس، یک فرصت دیپلماتیک است که می باید مغتنمش شمرد . اهود اولمرت ، نخست وزیر اسرائیل، پیش از سفر به امریکا، در فرودگاه بن گوریون، گفت : یک حکومت فلسطینی که حکومت حماس نباشد، طرفی است که ما حاضریم با او همکاری کنیم . او روشی را که در تقویت محمود عباس ، رئیس جمهوری فلسطین بکار خواهد برد، با پرزیدنت بوش در میان خواهد گذاشت . اسرائیل سدهائی را که میان اسرائیل و قسمت غربی رود اردن برقرار کرده بود، بر می دارد . صدها کولنی که اسرائیلیها خودکامانه ایجاد کرده اند را ویران خواهد کرد . 600 میلیون دلار پولی را که اسرائیل بلوکه کرده بود، ﺁزاد می کند . ● اگر از دید اسرائیل ، روشی که ، در قبال ساحل غربی ، بکار می برد بطور نسبی روشن است، اما قبضه غزه از سوی حماس وضعیت بی سابقه و بس بغرنجی را بوجود ﺁورده است که اداره ﺁن ﺁسان نیست . هاﺁرتص ( 17 ژوئن ) می نویسد : اینک یک سازمان مسلح بر قسمتی از خاک فلسطین ، واقع در جنوب اسرائیل ، مسلط است که حاضر نیست موجودیت اسرائیل را بپذیرد . بخلاف فتح که در روند صلح شرکت می کند و می کوشد میان جنبشهای فلسطینی با صهیونیسم سازشی را بوجود بیاورد، حماس ویران کردن اسرائیل را یک واجب دینی می شمارد . و حداکثر با ﺁتش بس موافق است . ● دیروز، در حکومت اسرائیل در باره تدابیری که باید اتخاذ کرد، ﺁشفتگی وجود داشت . ﺁیا باید اجازه داد ساکنان غزه ﺁب و برق و نفت و بنزین و مواد غذائی را دریافت کنند یا خیر ؟ پاسخهای ضد و نقیضی به این پرسش داده شدند . اهود اولمرت گفت : روشی را پیدا خواهد کرد که مواد غذائی و دارو به ساکنان غزه برسد و از وقوع فاجعه انسانی جلوگیری کند . حال ﺁنکه چند ساعت پیش از او، بنیامین بن الیزر، وزیر زیر بناها گفته بود بنظر او می باید هرگونه کمک به نوار غزه را قطع کرد به استثنای ﺁب و برق تا وقتی که وضعیت روشن شود . ● بسیاری از مفسران اسرائیلی نگرانی خود را از قرار گرفتن نوار غزه تحت سلطه حماس ، ابراز می کنند . چرا که حماس سازمانی مسلح نزدیک به ایران است و در فاصله ای کمتر از 100 کیلومتر از بیت المقدس و تل اویب قرار دارد . بوﺁز گانور ، مدیر مرکز ارتباط برقرار کننده میان دوایر مختلف مبارزه کننده با تروریسم ، می گوید : سلطه حماس بر نوار غزه از تهدید اتمی ایران جدائی ناپذیر است . حماس یک عروسک خیمه شب بازی در دست احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران نیست . میزان تهدیدی که متوجه اسرائیل است، چندین برابر شد : ایران حالا دیگر پایگاه زمینی در شمال و جنوب اسرائیل دارد . در شمال از راه حزب الله و در جنوب از راه حماس . ● شایعه ها در باره مداخله نظامی اسرائیل در نوار غزه که چند ماهی است بر سر زبانها است ، قوت بتمام یافته اند . بنا بر نوشته روزنامه ساندی تایمز، اهود باراک ، رهبر جدید حزب کارگر که قرار است به زودی مقام وزارت دفاع را تصدی کند، طرح یک حمله وسیع را به نوار غزه، در سر دارد هرگاه حماس به پرتاب موشک بسوی اسرائیل پایان ندهد . ● تزاهی هانگبی ، رئیس کمیسیون دفاع و خارجه مجلس اسرائیل می گوید: با توجه به این امر که غزه پایگاه ایران شده است، اسرائیل می باید دیر یا زود به نوار غزه حمله کند . بوﺁز گانور می گوید: حمله اسرائیل به نوار غزه موجب تلفات سنگین از دو طرف می شود و مشکلی را حل نمی کند . مگر این که حماس حمله گسترده ای به اسرائیل بکند . و حماس ، دیر یا زود، حمله بزرگ خود را به اسرائیل خواهد کرد . ﺁن زمان که ایران بمب اتمی خود را بسازد، برای حماس حمله به اسرائیل ﺁسان تر خواهد شد . • فیگارو ( 16 ژوئن ) نیز گزارش کم و بیش مفصلی را به " همسایه اسرائیل شدن ایران " اختصاص داده و عنوان بزرگ روزنامه یدیوت ﺁهارونوت ، " ایران در 5 دقیقه ای ﺁشکلون " ، شهر بزرگ واقع در جنوب اسرائیل را در ﺁغاز گزارش خود ﺁورده است . یک مفسر اسرائیلی تلویزیون ، توضیح می داد که از این پس ، اسرائیل در میان دو ﺁتش است . رئیس کمیسیون دفاع و وزارت خارجه کنست گفت : مسلم است غزه یک پست فرماندهی ایران برضد ما شده است . ایران بیش از پیش ما را ﺁزار خواهد و مقاومت ما را خواهد فرسود . زیرا بدین ترتیب توجه ها را از برنامه اتمی خود منصرف خواهد کرد . مسئولان نظامی اسرائیل تأکید می کنند که حماس دهها میلیون دلار کمک از تهران دریافت کرده است . صدها تن از اعضای حماس در ماههای اخیر در ایران تعلیم دیده اند . روشهائی که بکار می برند تقلید کاملی از روش حزب الله لبنان است . برای جلوگیری از گشایش جبهه دومی بر ضد خود، اسرائیل روی دولتهای میانه رو عرب برای جلوگیری از جریان اسلحه به نوار غزه حساب می کند . ﺁموس ژیلاد، مسئول مسائل سیاسی در وزارت دفاع اسرائیل می گوید : حماس عضو جنبش اخوان المسلمین است . این جنبش ثبات کشورهای مصر و اردن و همه دولتهای میانه رو خاورمیانه را تهدید می کند . پس بر ﺁنها است که مانع از جریان اسلحه از مصر به نوار غزه شوند . اسرائیل امیدوار است ضربه تصرف غزه توسط حماس، مصر را متقاعد می کند اقدام مؤثری در جلوگیری از جریان اسلحه به نوار غزه بعمل ﺁورد . انقلاب اسلامی : بدین سان، تبلیغات غرب، با شرکت مافیاهای نظامی - مالی که 90 درصد کار را انجام می دهند، ایران را " محور شر" ی می کند که عامل اصلی جنگها در کشورهای منطقه و نیز در سومالی است . حاصل این تبلیغات اینست که حمله نظامی به ایران ، از نو، موضوع روز شده است : در 19 ژوئن، بهنگام دیدار اولمرت از بوش، بوش گفته است : در مقابله با برنامه اتمی ایران، همه گزینه ها، از جمله حمله نظامی ، روی میز است . پیش از او، رایس، وزیر خارجه اش، گفته است : فشار اقتصادی به یمن خرابکاریهای احمدی نژاد در اقتصاد ایران، موفق می شود به نقل از لوموند ديپلماتيك- 3,986 پاسخ ها
-
- تهدیدات
- جمهوری اسلامی ایران
-
(و 2 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
اخبار مرتبط با تهدیدات امریکا و اسراییل اخبار مرتبط با تهدیدات امریکا و اسراییل
super_comando پاسخ داد به sina12152000 تاپیک در اخبار عمومی
بارتاب:عضو ارشد و باسابقه جنبش فلسطيني «فتح» با اشاره به اجراي برنامههاي پيچده آمريكا در فلسطين، از برنامه اسرائيل براي حمله به ايران در تابستان جاري پرده برداشت. به گزارش خبرنگار «بازتاب»، حسن كه نيروهاي قديمي و جناح ملي جنبش فتح است، با اشاره به ورود يك ژنرال آمريكايي به فلسطين و اجراي نقشههاي خود، توفان قريبالوقوعي را پيشبيني كرد كه در صورت عدم وحدت و همگرايي نيروهاي فلسطيني، در مقطع كنوني سرنوشت مقاومت مردم فلسطين را به سود اسرائيل رقم خواهد زد. هاني الحسن گفت: طرح بزرگ آمريکا که با قتل ياسر عرفات آغاز شده و به اينجا رسيده، بيشک شکست خورده است. به همين دليل ما نبايد به گذشته نگاه کنيم، بلکه بايد آينده را پيش روي خود بگذاريم، زيرا يک توفان در حال برخاستن است که به زودي به سوي خاورميانه وزيدن خواهد گرفت و ما نميخواهيم که مسئله فلسطين قرباني اين توفان قرار گيرد. وي افزود: امروز اين آمريکاست که گفتوگو بين فلسطينيها را نميخواهد، از همين رو، فتح را تهديد کرده است: اگر به گفتوگو (با حماس) روي آورد، فتح در ليست گروههاي تروريستي قرار خواهد گرفت. البته هدف طرح دايتون، قرباني کردن حماس بود، اما ما (نيروهاي اصيل فتح) در برابر طرح دايتون مقاومت کرديم. جريان دحلان در غزه به پايان رسيده و ديگر اين موضوع بازگشتي به غزه ندارد و طرح دايتون نيز شکست خورده است... هاني الحسن ادامه داد: اکنون جريانات مورد حمايت مالي و سياسي آمريکا در فتح حاکميت ندارند و دليل آن اين است که اگر حاکميت ميداشتند، محاصره فلسطين هرگز ادامه پيدا نميکرد. پيمان اوسلو آمد تا فلسطينيهاي داخل را از خارج و سپس قدس را از کرانه غربي و سپس غزه را از کرانه غربي جدا كند. ما نبايد اجازه دهيم نوار غزه از کرانه غربي جدا شود. اکنون طرحهاي خطرناکي در جريان است. موفاز به واشنگتن رفت و به بوش گفت: تو هرگز نميتواني موافقت کنگره را براي حمله به ايران بگيري، پس من اين وظيفه را بر عهده ميگيرم. وی گفت: از همين رو، تمرينهاي هوايي را براي حمله به ايران آغاز کردند و هواپيماهاي اسرائيل از فلسطين تا جبلالطارق روزانه پرواز ميکنند و تمرين سوختگيري را انجام ميدهند؛ چرا؟ تا ايران را مورد هدف قرار دهند. اگر اسرائيل موفق به زدن ايران بشود، آنگاه مسئله فلسطين به معرکهگيري اسرائيل در منطقه تبديل خواهد شد؛ مثل همين معرکهگيري که پس از حمله به عراق و اشغال عراق در منطقه رخ داد. هانيالحسن چندين بار به توفاني که در پيش است، اشاره ميکند و آنچه را در لبنان و فلسطين رخ ميدهد، مقدمه همين توفان ميداند: همه امور در منطقه را به سوي آرامش سوق دادهاند تا به ايران حمله کنند. از سوي ديگر، ارتش اسرائيل اکنون مانورهايي براي ورود به عرقوب (در جنوب لبنان در نزديکي مزارع شبعا) و سپس بعلبلک در لبنان و نيز براي ورود به راهي در شمال لبنان که به حمص سوريه متصل ميشود، انجام ميدهد تا در صورتي که سوريه نيز وارد جنگ شد، از آنجا عليه اين كشور، جنگ آغاز شود، اما اگر سوريه در جنگ (با ايران) دخالتي نکرد، آن گاه اسرائيل خواهان استقرار نيروهاي بينالمللي در مرز سوريه و لبنان ميشود. وی توضیح داد: اکنون اختلاف در اسرائيل وجود دارد و آن اين که اين عمليات (حمله به عرقوب و بعلبک و رسيدن به شمال لبنان) پيش از حمله به ايران انجام شود تا امکان واکنش از سوي سوريه و لبنان گرفته شود و يا آنکه بعد حمله به ايران يا همزمان انجام شود. براي همين، باراک، وزير دفاع جديد اسرائيل، آمده است و ميخواهد نوعي آرامش در منطقه براي همين هدف، ايجاد کند؛ بنابراين، اولمرت از آزادسازي مبلغ 300 ميليون دلار از حساب 700 ميليون دلاري مسدود شده دولت خودگردان فلسطين در يک دوره شش ماهه و آزادي 250 تن از نيروهاي فتح، که به اصطلاح دستشان به خون آلوده نشده سخن ميگويد که از نيروهاي اصلي فتح نيستند و اينها همه آسپرين است. از همين رو، ما فلسطينيها در اوضاع کنوني منطقه در برابر يک فرصت قرار گرفتهايم تا سطح مطالبات خود را بالا ببريم تا موازنههاي كنوني را بر هم زنيم. پس براي رسيدن به اين سطح، هيچ راهي جز وحدت ملي نداريم و به همين دليل، نبايد مشکلات ديروز را ببينيم، بلكه بايد مسائل را حل کنيم. هيچ چيزي نميتواند عمليات انتقام را از سوي حماس در غزه توجيه کند، همان طور كه آنچه را به نام فتح در غزه رخ داد، به شدت رد ميکنيم. وی در پایان گفت: ما (همه گروههاي فلسطيني) اکنون بايد به اين راه پيش رويم که چگونه با توفاني که در پيش است، مقابله و برخورد کنيم. اگر اسرائيل موفق به حمله و زدن ايران شود، آنگاه ما فلسطينيها به مقولهاي تبديل ميشويم که تنها بايد بر راهحلهايي که براي ما ديکته ميشود، گردن نهيم، بدون آنکه ما هيچ نقشي در آن داشته باشيم. پس از اين مرحله، اسرائيل خواستار اعتراف همه به نقش سياسي اقتصادي و نظامي منطقهايش در خاورميانه ميشود و نه تنها در فلسطين، بلكه سپس از فلسطينيها و اردنيها خواهد خواست که حاکميت اسرائيل بر دو طرف کرانه غربي (در فلسطين و اردن) را به رسميت بشناسيم- 3,986 پاسخ ها
-
- تهدیدات
- جمهوری اسلامی ایران
-
(و 2 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
مزمان با مذاكرات حساس و فشرده مسئول پرونده هستهاي ايران با البرادعي و لاريجاني، مطبوعات اسرائيلي از تمرينات هواپيمايي اين رژيم براي پرواز دور و آماده شدن براي بمباران تأسيسات اتمي خبر دادند. به گزارش سايت خبري قدس به نقل از «اورشليمپست»، نيروي هوايي اسرائيل، در حال تمرين براي پروازها و عملياتهاي دوربرد با سوختگيري هواپيما در ميانه پرواز است تا براي حمله احتمالي عليه اهداف اتمي ايران آماده باشد. گفته ميشد اين برنامه انجام ميشود، اما سرانجام روز جمعه، روزنامه «معاريو» اين خبر را منتشر كرد. ارزيابيهاي اطلاعاتي سازمانهاي دفاعي اسرائيل نتيجه ميگيرد زماني كه ايران، نقطه نهايي تلاشهاي اتمي خود را كه ديگر بازگشتي ندارد، پشت سر گذارد، همه خاورميانه، وارد يك رقابت تسليحاتي اتمي فاجعهبار خواهد شد. مصر و عربستان نيز در صورت وقوع چنين سناريويي، جزو پيشگامان خواهند بود. در همين حال، خبرگزاري فرانسه نيز گزارش داد: «معاريو» جزييات بيشتري از پروازها فاش نكرده، اما اعلام نموده كه آمريكا و اسرائيل درباره كارآيي تحريمات اقتصادي عليه ايران به صورت مشترك به بحث مينشينند. تجهيزات غنيسازي اورانيوم ايران نزديك شهر نطنز در مركز ايران است كه حدود 1400 كيلومتر از نزديكترين پايگاه هوايي اسرائيل فاصله دارند. بين اين دو اردن و عراق هستند كه عراق هنوز هم تحت كنترل شديد آمريكاست، اما تحت حاكميت يك دولت شيعه است كه روابط دوستانهاي با ايران دارد. به نوشته «معاريو»، انتشار اين خبر با مجوز رسمي سازمانهاي نظامي اسرائيل بوده است. اسرائيل كه تنها قدرت غيررسمي اتمي خاورميانه است، به برنامه اتمي ايران بدبين بوده و معتقد است براي هدف آن، دستيابي به سلاح اتمي است و در اين صورت، معادلات قدرت در منطقه را به سختي بر هم خواهد زد. اسرائيل در 7 ژانويه، گزارش نشريه انگليسي «سانديتايمز» را مبني بر اينكه اسرائيل ميخواهد تأسيسات اتمي ايران را با يك حمله اتمي از بين ببرد، رد كرد. «سانديتايمز» نوشته بود: دو اسكادران هوايي اسرائيل براي استفاده از سلاحهاي اتمي كمقدرت، در حال تمرين براي انجام، اين عمليات كه تنها شامل يك حمله است، هستند. به نقل از ايرانين يو كي
-
نشريه «نيويوركر» كه در چند سال اخير مقالات پر سر و صدايي را از «سيمور هرش» درباره برنامههاي پنهان پنتاگون و كاخ سفيد براي حمله به ايران يا تضعيف جمهوري اسلامي منتشر كرده است، در آخرين شماره خود طي يك مقاله جنجالي ديگر اطلاعات مهمي را از كمكهاي مالي برخي كشورها به اپوزيسيون برانداز خارج از كشور منتشر كرد. اين مقاله كه بيشتر بر فعاليتهاي رضا پهلوي و گروهك منافقين عليه جمهوري اسلامي تمركز دارد، تاكيد ميكند كه بخش عمدهاي از بودجههاي اين افراد توسط سيا يا عناصر تندروي آمريكايي در موسسات مختلف تامين ميشود. با اين حال، مهمترين بخش اين مقاله شايد آن باشد كه تاكيد ميكند اعرابي چون امير قطر، امير بحرين، پادشاه مراكش و خاندان آل سعود نيز كمكهايي به رضا پهلوي و برخي ديگر از چهرههاي برانداز داشتهاند. نيويوركر با اشاره به فعاليتهاي رضا پهلوي، 4 منبع مالي مختلف وي را افشا كرده است. در بخش اول كه كمكهاي اعراب است، نويسنده نيويوركر به نقل از «فريدون هويدا» تاكيد كرده است كه «رضا پهلوى از امير قطر، امير بحرين، پادشاه مراكش و خاندان سعودي پولهايي را دريافت كرده است». بخش دوم منابع مالي رضا پهلوي به گفته نويسنده اين نشريه آمريكايي، سازمان اطلاعات آمريكاست با اين وصف كه نويسنده تاكيد كرده است بودجه فعاليتهاى رضا پهلوى در دهه هشتاد ميلادى از جانب سيا تهيه مىشده كه پس از واقعه «ايران ـ كنترا» اين بودجه كمتر شده است. حامى ديگر رضا پهلوى نيز به گفته نويسنده اين مقاله، «مايكل لدين» است كه هم اكنون براى موسسه «امريكن اينترپرايز» فعاليت ميكند. بر اساس اين گزارش «مايكل لدين» سه سال پيش به برخي از فعالان اپوزيسيون برانداز گفته بود به من بيست ميليون دلار بدهيد تا انقلابى را كه ميخواهيد راه بيندازم. نيويوركر در ادامه سناتور «سم براون بك» را منبع مالي چهارم او معرفي ميكند و مينويسد: سناتور جمهورىخواه از ايالت كانزاس «سم براون بك» از ديگر حاميان مهم رضا پهلوي در كنگره آمريكاست كه با طرح لايحهاى ميخواست صد ميليون دلار كمك به گروههاى مخالف نظام ايران و شبكههاى رسانهاي و تلويزيونى آنها تخصيص دهد. در زمينه گروهك منافقين نيز نيويوركر با اشاره به اين كه «نام اين سازمان در فهرست گروههاى تروريستى وزارت امور خارجه آمريكا قرار دارد و كمك به آن غيرقانونى است» تاكيد كرده است اين گروه با كمك فردي به نام على صفوى از سه تشكل غير دولتي آمريكا كه با كنگره رابطه بسيار نزديكي دارند مبالغي را دريافت ميكند. نيويوركر البته در زمينه كمكهاي آمريكا به افرادي نظير عبدالمالك ريگي و ... سكوت كرده است. اين نشريه همچنين درباره ميزان سرمايههايي كه توسط خاندان پهلوي از ايران خارج شده و همچنان زندگي شاهانهاي را براي آنان به ارمغان آورده است و ميتواند در فعاليتهاي رضا پهلوي مورد استفاده قرار گيرد، سكوت كرده است. به نقل از ايرانين يو كي
-
سخنرانی حذف شده وزير کشور از روی خروجی خبرگزاری های داخلی سخنرانی اتمی روز گذشته وزير کشور"پورمحمدی" در خوزستان، پس از چند بار اصلاح و سانسور و کم و زياد شدن، سرانجام از روی خروجی خبرگزاری های داخلی حذف شد و وزارت کشور هم اطلاعيه ای داده و مدعی شد که سخنان پورمحمدی دقيق مخابره نشده است! اين در حالی است که اين سخنرانی بلافاصله توسط تمام خبرگزاری های جهانی بعنوان يک سند اتمی و اعتراف به اهداف نظامی – اتمی جمهوری اسلامی مخابره شد. پورمحمدی دراين سخنرانی گفت: « حالا ما 3 هزار دستگاه سانتريفيوژ داريم، بيش از 100 كيلوگرم مواد اورانيوم غنی شده به انبارها تحويل داده شده و بيش از 150 تن مواد اوليه گاز اورانيوم آماده و ذخيرهسازی کرده ايم. اين درحالی است که دشمنان ايران در عراق به دريوزگی افتادهاند و خواستار كمك ما هستند. امروز دشمن جرات جسارت به كشور ما را ندارد. به نقل از آفتاب
-
وزير خزانه داري آمريكا آقاي هنري پالسون (Henry Paulson) در سخنراني چند روز پيش خود كه خطاب به شوراي روابط خارجي ايراد شد از اقداماتي در خصوص تامين امنيت ملي آمريكا سخن گفت كه البته با توجه به تخصص ايشان اين بار قلمرو بحث اقداماتي بود كه وزارت خزانه داري در دنياي پول در ارتباط با موضوع فوق انجام داده و خواهد داد. طبيعي است كه موضوع مركزي اين سخنراني قطع جريان پول و كمك هاي مالي به سازمان هاي تروريستي بود كه طبق معمول به ميان كشيدن پاي ايران به عنوان بخش عمده اي از بحث مزبور هدف آقاي پالسون را تشكيل مي داد. آقاي پالسون پس از ارائه يك گزارش در خصوص مسدود كردن راه معاملات بين المللي به روي بانك سپه و صادرات بر اثر تلاشهاي وزارت خزانه داري آمريكا اين بانكها را متهم كرد كه با سازمانهاي تروريستي، به زعم دولت آمريكا، يعني جنبش حزب الله در لبنان و حماس و جهاد اسلامي در ارتباط بوده اند. صرف نظر از اينكه حزب الله قويترين و بانفوذترين نيروي سياسي در لبنان است و حماس برگزيده مردم فلسطين در يك انتخابات آزاد كه صحت آن هرگز از سوي آمريكا مورد سئوال قرار نگرفته موضوع قابل توجه اين است كه با خواندن گزارش آقاي پالسون نخستين سئوالي كه به ذهن تبادر مي شود اين است كه اين سازمان ها در بدترين شرايط چه ارتباطي به مسئله امنيت ملي آمريكا دارند؟ پاسخ را از زبان آقاي بوش بشنويد كه در ملاقات اخير خود با ايهود اولمرت در همين هفته در واشنگتن تاكيد كرد كه تعهد ايشان حفظ امنيت اسرائيل است و اينكه براي برطرف كردن تهديدات ايران نسبت به اسرائيل "تمام گزينه ها بر روي ميز قرار دارد". البته پرزيدنت بوش در ابراز محبت و هم بستگي خود با اسرائيل تنها نبود زعماي سياسي در آمريكا هر يك به نحوي سعي داشتند در نشان دادن نزديكي خود به آقاي اولمرت گوي سبقت را از ديگري بربايند. به گزارش سي ان ان(CNN) اين روزها موضوعات بسيار اندكي است كه دو حزب را با يكديگر "متحد" مي كند اما در خصوص قضيه اسرائيل مسئله فرق مي كند. در همين گزارش مي خوانيم كه آقاي ميچ مك كانل (Mitch McConnell) رهبر اقليت سنا از "عدم وجود هر نوع اختلافي وقتي كه موضوع اسرائيل مطرح مي شود"، آقاي هري ريد (Harry Reid) رهبر اكثريت سنا از اينكه "ما هيچ دوستي در جهان مانند اسرائيل نداريم" و خانم نانسي پلوسي رهبر كنگره از اينكه "اتحاد دو حزب را در برابر يك رهبر بزرگ (آقاي اولمرت) بنگريد" سخن مي گويند. از آنجا كه مشكلات و تحريم هاي بوجود آمده عليه بانك سپه و صادرات نيز نخست به صورت زمزمه هاي وزارت خزانه داري آغاز شد تا آنجا كه نام بانك سپه در قطع نامه شوراي امنيت گنجانده شد و در ليست سياه قرار گرفت به ميان كشيدن نام بانك مركزي زنگ خطري است جدي كه مي تواند مشكلات بزرگي را براي مردم ايران ايجاد كند. پس از وقوع حوادث ١١ سپتامبر عزم آمريكا بر مبارزه با تروريسم راسخ تر شد زيرا كه عظمت فاجعه به حدي بود كه تكرار يك حادثه مشابه براي جامعه آمريكا كه به دليل قرار گرفتن در ميان دو اقيانوس و نيز دو همسايه كم اثر در شمال و جنوب همواره از هر گونه گزندي حتي در جريان جنگهاي اول و دوم جهاني (به جز حمله به پرل هاربر) مصون مانده است، غيرقابل تصور بود. با اين همه سئوالاتي بلافاصله پس از حوادث ١١ سپتامبر توسط برخي مفسران و محققين سياسي مطرح گرديد كه تا اين لحظه پاسخي به آنان داده نشده است و اين امر جدي بودن عزم آمريكا در مبارزه با تروريسم را مورد سئوال قرار مي دهد. هر چند كه نويسنده اين سطور با تئوري توطئه در خصوص وقايع ١١ سپتامبر موافق نيست اما هنوز توضيح مناسبي براي مسائل مطروحه ذيل نيافته است. از قرار معلوم مرد شماره يك اداره جاسوسي ارتش پاكستان ژنرال محمود احمد از روز ۴ سپتامبر سال ٢٠٠١ "بطور اتفاقي" و "به منظور ديداري عادي و مشاوره" در نيويورك بسر مي برده است. پرفسور ميشل چاسودفسكي (Michel Chossudovsky) رئيس "مركز تحقيق در مورد گلوباليزيشن"( Center For Research On Globalization) و استاد اقتصاد دانشگاه اتاوا طي گزارش مبسوطي پس از ذكر مطلب فوق (به نقل از گاردين) از قول ديلي تلگراف مي نويسد كه ژنرال محمود احمد در زمان وقوع حادثه ١١ سپتامبر در نيويورك بسر مي برده و چند روز پس از آن آمريكا را به قصد پاكستان ترك كرده است. تا اينجا قضيه شايد چندان غيرعادي بنظر نيايد اما دو حادثه پس از آن به واقعيت هاي فوق رنگ ديگري داد. روزنامه تايمز هندوستان(Times of India) در مقاله اي پس از وقايع ١١ سپتامبر به نقل از سيستم امنيتي هند گزارش داد كه مقامات هندي به اسنادي دست يافته اند كه نشان مي دهد كه ژنرال محمود احمد يكصد هزار دلار به حساب محمد عطا رهبر عمليات تروريستي ١١ سپتامبر حواله كرده است. به گزارش سرويسهاي مخفي هند مبلغ مذكور از كانال فردي بنام "احمد عمر شيخ" تبعه انگلستان و فارغ التحصيل مدرسه اقتصاد لندن به حساب محمد عطا واريز گرديده بود. موضوع دومي كه در اين رابطه جلب توجه كرد اين بود كه درست يك روز پس از شروع عمليات جنگي آمريكا عليه افغانستان مرد قدرتمند سرويس امنيتي پاكستان (ISI) يعني ژنرال محمود احمد از كار خود بركنار شد. مطالب فوق انعكاسي در مطبوعات غرب پيدا نكرد و هرگز توضيحي نيز از جانب مقامات پاكستاني و يا آمريكائي درباره علت حضور وي در آمريكا در زمان وقوع عمليات تروريستي و ارتباط وي با محمد عطا داده نشد. آنچه كه مسلم است آمريكا در چارچوب مبارزه با خطر و تهديد ايران مصمم است كه با بسته كردن فضا بر روي بانك هاي ايران از يكسو و قطع منابع فايننس پروژه هاي نفت و گاز رفته رفته حلقه محاصره اقتصادي را در روز هاي آينده تنگ تر كند. فراموش نكنيم كه مقامات آمريكائي بارها تكرار كرده اند كه هدف ما از اعمال تحريم ها مردم ايران نيستند. آقاي گرگ شولته (Greg Schulte) نماينده آمريكا در آژانس بين المللي انرژي اتمي مي گويد: "هدف ما اين نيست كه مردم ايران را مجازات كنيم" و آدام اريل (Adam Eriel) يكي از سخنگويان كاخ سفيد در سخناني روشن تر اين گونه توضيح مي دهد: "هيچ يك از ما نمي خواهيم تحريم ها و يا اقداماتي را شاهد باشيم كه احتمالا به مردم ايران آسيب برساند. استراتژي ما اين است كه با اعمال فشار جمعي بر رژيم ايران آنان را مجبور كنيم دست از برنامه توليد سلاح اتمي بكشند." نظير اين سخنان را خانم رايس در برابر كميته روابط خارجي سناي آمريكا تكرار نموده و تاكيد كردند بدليل اينكه نمي خواهيم مردم ايران آسيب ببينند بايد بر روي خط بسيار نازكي حركت كنيم. اما آيا در عالم واقع خانم رايس و بقيه افراد كابينه بوش از جمله هنري پالسون فكر مي كنند چنين امري امكان پذير است؟ به راستي بهاي تحريم ها و مشكلات و مصائب اقتصادي كه آمريكا براي ايران فراهم خواهد آورد چه كسي خواهد پرداخت؟ نيازي به اين نيست كه اقتصاددان باشيد تا دريابيد كه هرگونه مشكل اقتصادي كه در جامعه ايران پديد آيد نخست طبقات محروم و در ميان آنان آسيب پذيرترين گروه يعني كودكان را هدف قرار خواهد داد. آنان كه از قدرت مالي بالائي برخوردارند با پرداخت مبالغي بيشتر خواسته هاي خود و خانواده شان را بهرصورت تامين مي كنند. هر چه از نوك هرم جامعه يعني طبقات مرفه اجتماعي به سمت قاعده كه محل تمركز فقرا و محرومين جامعه است حركت كنيم به تدريج بر فشار افزوده مي شود. فكرانباره "انستيتوي بين المللي اقتصاد پيتر جي پيترسون" (Peter G. Peterson Institute for International Economics) در گزارشي در همين زمينه پس از بررسي نكات مثبت و منفي تحريم ها بر روي ايران مي نويسد: "تحريم هاي سخت مانند آنچه كه در عراق اتفاق افتاد مردم ايران را مجازات خواهد كرد نه ثروتمندان تهران و ارتش و پليس را." نمي دانم چه سرّي است كه خانم هاي وزير امور خارجه آمريكا علاقه عجيبي به تحريم كشورهائي كه در دايره اقتدار آمريكا قرار نمي گيرند دارند. خانم آلبرايت نيز از مدافعان سرسخت تحريم عراق بود. تحريم هاي اعمال شده بر عراق منجر به فجايعي شد كه بنا بر گفته دنيس هاليدي (Dennis Halliday) آسيستان آقاي كوفي عنان و هماهنگ كننده كمك هاي انساني به عراق، بر اثر تحريم هاي مزبور بين ١ تا ۵/١ ميليون نفر به دامان مرگ كشيده شدند. هاليدي تحريم ها را يك نسل كشي آشكار خواند و نهايتا پس از ٣۴ سال سابقه كار در سازمان ملل (شروع كار از تهران سال ١٩۶۴) به عنوان اعتراض به اين جنايت آشكار استعفا داد. بنا بر گزارش سازمان FAO وابسته به سازمان ملل طي مدت تحريم ۵۶٧٫٠٠٠ كودك زير پنج سال بر اثر بي غذائي و بي داروئي مرگ را در آغوش كشيدند. در اوج تحريم ها خانم آلبرايت در مصاحبه اي توسط خانم لسلي ستال (Lesley Stahl) در برنامه "۶٠ دقيقه" مورد سئوال قرار مي گيرند. خانم ستال مي پرسند: "ما شنيده ايم كه نيم ميليون كودك جان خود را از دست داده اند. اين تعداد از تعداد كودكان كشته شده در هيروشيما بيشتر است. و مي دانيد، بهايي كه پرداخت مي شود ارزشش را دارد؟" خانم آلبرايت بدون آنكه منكر آمار شوند و يا اينكه مرگ كودكان بر اثر تحريمها را كتمان كنند در برابر چشمان حيرت زده ميليون ها تماشاگر تلويزيوني مي گويند: "من فكر مي كنم اين انتخاب بسيار سختي است ولي بهائي كه پرداخته مي شود، ما فكر مي كنيم ارزشش را دارد." (ويدئو كوتاه اين مصاحبه را اينجا ببينيد). نيم قرن تحريم كوبا و ١٣ سال تحريم عراق نهايتا آمريكا را به هدف خود نزديك نكرد و در مورد عراق براي تكميل آن پرونده آمريكا اپيزود آخر را كه عمليات "ترس و شوك" بود براي رهائي ملت عراق و هديه كردن دموكراسي به آنان به مرحله اجراء درآورد. برخي از متفكران برجسته در آمريكا با اتكاء به جريان سقوط رژيم نژادپرست آفريقاي جنوبي شديدا از تز تحريم هاي شديد عليه ايران حمايت مي كنند. اما مطالعات متعدد دانشگاهي و غيردانشگاهي[xix] در اين زمينه وجود دارد كه نشان مي دهد حتي حكومت پرتوريا با آن همه سياست هاي ضدبشري به واسطه اعمال تحريم ها فرو نريخت. گاه انسان به فكر فرو مي رود كه اين همه سماجت آمريكا از كجا سرچشمه مي گيرد. قطعا نفت در اينجا نقش مهمي را بازي مي كند در اين ترديد نيست. اما آن نيروئي كه بطور روزمره مسئله ايران را زنده نگاه مي دارد نفت نيست. سند استراتژي امنيت ملي آمريكا كه سال گذشته تهيه شد بزرگترين چالش پيش روي سياست خارجي آمريكا را مسئله ايران مي داند. زماني كه نوبت به توضيح علل نگراني آمريكا سند مزبور مي گويد: "ايران از تروريسم حمايت مي كند، اسرائيل را تهديد مي كند، صلح در خاورميانه را برهم مي زند..." كه در واقع ترجمه همه اين موارد اين است كه ايران امنيت اسرائيل را تهديد مي كند. جالب توجه است كه چگونه در سند استراتژي امنيت ملي آمريكا " نگراني بسيار در ارتباط با ايران" به خطر افتادن امنيت اسرائيل تفسير مي شود. اين صراحت حيرت انگيز است. از سوي ديگر چگونه ايران مي تواند تهديدي براي كشوري كه صاحب يكي از بزرگترين زراد خانه هاي اتمي جهان است باشد؟ در بعد داخلي اما ادامه دو سياست ايران را در تنگنا قرار داده است. يكي سياست هاي اقتصادي و پولي و ديگري آنچه آقاي رامين از آن به عنوان "بحران سازي متقابل" ياد مي كند. اخيرا ۵٧ اقتصاددان در گزارشي كه بنحوي كم سابقه مملو از آمار و ارقام است نسبت به اتخاذ سياست هاي غيراصولي در زمينه سياست هاي اقتصادي و پولي و مالي هشداد داده اند. آنان در اين گزارش مي نويسند: " تصور و شناخت نادرست دولت از نظام بانكي موجب اتخاذ تصميمات غيرعلمي و غير كارشناسانه شده است. اين تصميمات نظام پولي و بانكي را در خدمت بخشها و فعاليتهايي قرار داده كه در مواردي كاملاً روشن، نه تنها مغاير موازين شناخته شده است، بلكه مخالف اهداف عنوان شده خود دولت به ويژه عدالتخواهي است." آقاي احمدي نژاد كه بر كاهش نرخ بهره اصرار دارند (كه در شرايط ايده آل اقتصادي فاكتور مثبتي در جهت افزايش سطح اشتغال و توليد محسوب مي شود) در پاسخ به اين گزارش مي گويند: "يك نفر از اقتصادداناني كه مدعي است، بيايد ادعاي خود را به صورت علمي ثابت كند." اگر اين چنين گزارشي كه به قول غربيها متكي است به Facts and Figures از نظر آقاي احمدي نژاد علمي نيست پس نخست بايد در زمينه اقتصاد تعريف جديدي از اين علم ارائه داد و اگر منظور اين است كه ايشان رابطه بين تورم و نرخ بهره را نمي پسندند كه توضيح اين امر نيز چندان مشكل نيست. ما در يك نظام بازار آزاد بسر مي بريم. اگر اين نظام را آقاي احمدي نژاد دوست ندارند (كه در اين صورت نگارنده هم با ايشان در اين زمينه هم عقيده است) اين امر نمي تواند دليل موجهي باشد كه ما سيستم اقتصادي را از جائي و سپس قوانين و تصميمات خود را از جاي ديگر( ايدئولژي) اخذ كنيم. هر دو جريان فكري سيستم بازار آزاد يعني مانتاريست ها (Monetarists) و كنزين ها (Keynesians) معتقدند كه براي كنترل تورم بايد نرخ بهره را افزايش داد. (مانتاريست ها تكيه اصلي را بر اين امر قرار مي دهند و كنزين ها سياست هاي ديگري از قبيل كاهش حجم پول، افزايش ماليات، كاهش تقاضا را در كنار افزايش نرخ بهره مورد توجه قرار مي دهند.) كاهش نرخ بهره در شرايطي كه نرخ تورم بالاتر از آن قرار بگيرد اولا باعث مي گردد مردم پولهاي خود را از بانكها بيرون كشيده و در معاملاتي با برگشت بيشتر در جامعه بكار اندازند (كه از جمله يكي از دلائل افزايش قيمت مسكن معلول همين تصميم است) و در ثاني در شرايطي كه متاسفانه بافت رانت خواري در جامعه چشم گير است پول ارزان باعث مي گردد كه آنانكه رابطه و پارتي قويتري دارند از سوي نظام بانكي به سرمايه ها و اعتبارات كلاني دست يافته و آنها را در كارهاي غيرتوليدي و واسطه گري با برگشت سريع و آسان بكار اندازند. اين امر نه تنها شكاف طبقاتي را در جامعه دامن مي زند و بر لشگر اردوگاه فقرا مي افزايد بلكه آثار تورمي مخربي در درون خود دارد كه چون موج جامعه را در مي نوردد. آقاي داوود زارع اسكندري مدير عامل بانك تجارت و رئيس شوراي هماهنگي مديران عامل بانك ها كه بر اثر مخالفتهايش با كاهش نرخ بهره از او به عنوان قرباني كاهش نرخ سود بانكي ياد مي شود در مراسم توديع و خداحافظي گفت: " امروز به راحتي مي توان آمارهاي رشد ٣٥ تا ٤٠ درصدي را يك ماهه ساخت و متاسفانه در هيئت دولت هم با تكيه بر اين آمارهاي ساختگي تصميم گيري مي شود. اما بانك تجارت در زمان مسئوليت من برخلاف برخي از بانك ها به حساب هاي خود آب نبست!" داوود دانش جعفري وزير اقتصاد در همين جلسه واقعا با نمك عمل كرده و گفت: "عزلي در كار نبوده است. روزي كه دولت از آقاي اسكندري خواست كه مسئوليت را بپذيرد غفلتي صورت گرفت و آن اين بود كه ما نمي دانستيم ايشان بازنشسته است"! از طرفي حجم پول كه از آغاز خلق پول در ايران تا روي كار آمدن دولت نهم۶٠ هزار ميليارد تومان بوده است طي دوران تصدي اين دولت به يكباره به دو برابر يعني هزار١٢٠ ميليارد تومان افزايش يافته است. نيازي به اين نيست كه اقتصاددان باشيد تا بفهميد اين حجم اضافي پول چه ضايعه اي را در حهت افزايش قيمت ها و دامن زدن به تورم ايجاد مي كند. در بعد سياست خارجي نيز تز "بحران سازي متقابل" كه آقاي محمد علي رامين به آن علاقه وافري دارند باعث گرديده كه ايران مرتبا در برابر هر تحريكي از سوي غرب از خود يك عكس العمل "بحران ساز" نشان دهد. اين عكس العمل ها كه عمدتا حول دو مسئله هالوكاست و نابودي اسرائيل دور مي زند برخلاف نظر آقاي رامين كه فكر مي كنند غرب و اسرائيل را دستپاچه مي كند ، همراه با مسئله بغرنج هسته اي ابزار بي نظيري را در اختيار لابي قدرتمند و پرنفوذ اسرائيل براي ايزوله كردن ايران و افزايش فشارهاي بين المللي قرار داده است. مسئله هالوكاست كه پيش از اين هرگز نه از سوي رهبران ديني و نه رهبران سياسي ايران مطرح گرديده بود راه ناهموار و پر از سنگلاخي را در پيش روي ايران گسترده است و متاسفانه زماني مسئولين به اين اشتباه خود پي خواهند برد كه هم تاوان سنگيني از بابت طرح بيهوده اين مسئله پرداخته شده و هم در موقعيت ضعيف تري براي مبارزه با يكي از پيچيده ترين نظام هاي سياسي- مالي تاريخ بشر قرار گرفته اند. پس از اين مقدمه كوتاه دوباره بازگرديم به سخنراني آقاي پالسون. گذشته از لحن تند و مملو از اتهام چيزي كه براي نخستين بار زمزمه اش بگوش رسيد بحث تحريم بانك مركزي ايران بود. در فرازي از سخنانش پالسون مي گويد كه كمك به حزب الله از ناحيه بانك مركزي ايران و از طريق بانك صادرات صورت مي گرفته است. او در بخش ديگري از سخنانش مي گويد: "درگير بودن بانكهاي دولتي ايران و بانك مركزي در پيش برد سياست هاي رژيم بايد محل نگراني بسيار عمده اي از سوي انستيتوهاي مالي در جهان باشد." به نقل از ايرانين يو كي
-
آقا سعيد بنده هم خيلي خيلي علاقه مند به همكاري با شما و مديريت انجمنهاي (دكترين استراتژيك تاكتيك و اخبار نظامي و خارجي و حتي نيرو هوايي) هستم و اميدوارم كه از عهده آن برآيم و به هر چه پربارتر و پربيننده تر شدن اين سايت وزين كمك كنم. با تشكر فراوان icon_wink
-
بازتاب: روسيه می گويد با احتساب اين نکته که ايران هيچ تهديد بالقوه موشکی نيست، هدف اصلی آمريکا از استقرار سيستم دفاع موشکی در لهستان و جمهوری چک، احتمالا بايد زرادخانه هسته ای روسيه باشد. به گزارش راديو فردا، ژنرال يوری بالويفسکی رييس کل ستاد مشترک نيروهای مسلح روسيه، روز پنج شنبه ۲۱ ژوئن گفت، رد پيشنهاد استفاده مشترک از پايگاه رادار در شهر قبله در جمهوری آذربايجان از سوی آمريکا، می تواند به اين معنی باشد که هدف واقعی سيستم موشکی آمريکا، روسيه است. به گفته وی، رد این پيشنهاد که از سوی ولاديمير پوتين رييس جمهوری روسيه مطرح شد، به روشنی قصد واقعی واشنگتن را نشان می دهد. او گفت: سراسر جهان خواهد ديد که هدف واقعی اين سيستم چيست.» آقای بالويفسکی برنامه های آمريکا را، بخشی از تلاش های اين کشور برای تضعيف توان بازدارندگی هسته ای روسيه توصيف کرد و به برنامه آمريکا در دوران جنگ سرد اشاره کرد که بر اساس آن، توانايی يک حمله هسته ای و توانايی ضد حمله از روسيه گرفته می شود. او گفت: «من حتی در بدترين کابوس خود نمی خواهم چنين چيزی را ببينم.» ولاديمير پوتين پيشتر تهديد کرده بود که متحدان آمريکا در اروپا، هدف کلاهک های هسته ای روسيه قرار دارند. با اين حال ژنرال بالويفسکی، مقام های آمريکايی را متهم به «تفسير عمدا نادرست» از سخنان پوتين کرد. در جريان ديدار رهبران کشورهای صنعتی گروه ۸، ولاديمير پوتين به جرج بوش پيشنهاد کرده بود که آمريکا، به جای استقرار سپر دفاع موشکی در لهستان و جمهوری چک، از پايگاه قبله در آذربايجان، برای زير نظر داشتن فعاليت های موشکی جمهوری اسلامی استفاده کند. قرار رهبران دو کشور، بر اين شد که مذاکره بر سر اين موضوع ادامه يابد. سرگئی کيسيلياک معاون وزارت امور خارجه روسيه در امور تسليحات، ادعای ايران را رد کرد و گفت: «اين خبر حقيقت ندارد و همکاران ايرانی نمی توانسته اند چنين خبری را شنيده باشنداز سوی ديگر، اخيرا جمهوری اسلامی اعلام کرد که ولاديمير پوتين رييس جمهوری روسيه به ايران اطمينان داده است که اجازه استفاده از پايگاه قبله را به آمريکا نمی دهد. در همين حال سرگئی کيسيلياک معاون وزارت امور خارجه روسيه در امور تسليحات، ادعای ايران را رد کرد و گفت: «اين خبر حقيقت ندارد و همکاران ايرانی نمی توانسته اند چنين خبری را شنيده باشند.» پايگاه شهر قبله در آذربایجان پايگاه نظامی قبله که درسال ۱۹۸۴ميلادی توسط شوروی سابق در منطقه مرزی قبله جمهوری آذربايجان با روسيه در۳۲۶ کيلومتری شمال غرب باکو احداث شد به سيستم های رديابی حملات موشکی با برد هفت هزار کيلومتر مجهز است. جمهوری آذربايجان اين پايگاه را در سال۲۰۰۲ ميلادی به مدت ۱۰ سال در مقابل دريافت سالانه هفت ميليون دلار به روسيه اجاره داد. گفته می شود که رادار قبله، کشورهای ايران، ترکيه، چين، پاکستان، هند، عراق، استراليا و همچنين بخش گسترده کشورهای آفريقايی و جزاير اقيانوس های آرام و هند را تحت پوشش خود دارد. ساخت اين ايستگاه در سال ۱۹۸۵ ميلادی آغاز شد واز لحاظ فنی تا سال ۲۰۱۲ميلادی کارآيی دارد.
-
با اينكه وزارت امورخارجه ايران از ضرب و شتم دبير سوم سفارت كويت در تهران اظهار تأسف كرده، واكنشهاي اعتراض آميز به اين رخداد همچنان در كويت ادامه دارد. عنوانهاي درشت صفحه نخست و سرمقاله هاي روزنامه چاپ كويت نيز همگي به اين موضوع اختصاص دارد. از سوي ديگر، سفارت ايران در كويت تحت تدابير شديد امنيتي قرار گرفته، تا آنجا كه از نزديك شدن افراد به ساختمان سفارتخانه اكيداً جلوگيري مي شود. محمد زعبي، دبيرسوم سفارت كويت در تهران بعدازظهر سه شنبه نوزدهم ژوئن (29 خرداد) پس از ترك سفارتخانه هنگامي كه در حال سوار شدن به خودروي خود بود، سرنشينان دو خودرو با توقف در كنار و جلوي وي، مانع از حركت او شدند و سپس شش سرنشين اين خودروها پياده شده، بشدت او را مورد ضرب و شتم قرار دادند. ن گونه كه روزنامه هاي كويت نوشتند، هنگامي كه نگهبانان سفارتخانه براي جلوگيري از ضرب و شتم ديپلمات كويتي وارد عمل مي شدند، حمله كنندگان مانع آنان گشتند و پس از ضرب و شتم زخمي كردن ديپلمات كويتي محل را ترك كردند. محمد زعبي، يك روز پس از حمله به كشورش بازگشت، براي بازگرداندن او به كويت، يكي از هواپيماهاي شخصي اميركويت به تهران فرستاده شد از او استقبالي بسيار بالاتر از حد معمول به عمل آمد، تا آنجا شيخ محمد آل صباح، وزيرخارجه كويت همراه با معاون و رئيس دفترش و همچنين رئيس اداره تشريفات وزارت خارجه كويت و جمعي ديگر از مسئولان وزارت خارجه و نمايندگان مجلس در مراسم استقبال حضور داشتند. شيخ آل صباح در فرودگاه به خبرنگاران گفت كه دولت كويت از آنچه رخ داده بشدت خشمگين است و "حمله به ديپلمات كويتي، حمله به يك شخص نيست بلكه حمله به كويت است". وي افزود كه حمله به ديپلمات كويتي نه تنها با قوانين بين المللي و توافقهاي ميان دولتهاي ايران و كويت منافات دارد بلكه مغاير با آداب اسلامي درباره تأمين امنيت مهمانان است. مسلم براك، رئيس يكي از سه فراكسيون مجلس كويت نيز كه در فرودگاه حضور داشت به خبرنگاران گفت كه حمله به ديپلمات كويتي حمله به تمام افراد ملت كويت است. مقامات كويتي پرسشهاي خبرنگاران در مورد هويت ضاربان دبيرسوم ديپلمات كويت را همچنان بي پاسخ گذاشته اند اما روزنامه هاي كويتي با اشاره به اينكه نهگبانان سفارت كويت نتوانسته اند در مقابل ضاربان واكنشي نشان دهند و به نقل از منابعي بدون ذكر نام، اتهام ضرب و شتم ديپلمات كويتي را متوجه گروههاي تندرو هوادار حكومت ايران كرده اند. اين روزنامه ها به مطالبي اشاره كرده اند كه اخيراً در نشريات هوادار اين گروهها در تهران به چاپ رسيده و در آنها به همكاري نظامي دولتهاي عرب حاشيه خليج فارس با آمريكا حمله شده است. وزيرخارجه كويت گفته كه كساني كه پشت قضيه حمله به ديپلمات كويتي بوده اند قصد ضربه زدن به روابط ايران و كويت و بلكه روابط ايران با جهان عرب را دارند. آن گونه كه از اظهارات او خطاب به خبرنگاران در فرودگاه برمي آيد، موضوع حمله به ديپلمات كويتي مسائلي ديپلماتيك ايجاد كرده كه از روابط كويت و ايران هم فراتر رفته و وزيران خارجه بحرين و سوريه نيز شخصاً در اين قضيه دخالت كرده اند. منبع:ايران يو كي
-
پايگاه خبري "نيوزمكس" در گزارشي نوشت: در حالي كه دموكرات هاي آمريكايي به دنبال يافتن راهي براي خروج نيروهاي نظامي كشورشان از عراق هستند يك گروه از كردهاي بانفوذ ايراني از دولت بوش خواسته اند قواي نظامي خود در منطقه را حفظ كند. "حسن شرفي"، معاون دبير كل حزب دموكرات كردستان ايران در گفت و گو با نيوزمكس در پاريس اظهار داشت: "مردم منطقه از حضور نظامي آمريكا شادمان هستند!" وي مدعي شد: كردهاي ايراني و ساير گروه ها در منطقه حضور نظامي آمريكا در عراق را به عنوان يك "نيروي مثبت" تلقي مي كنند. "شرفي" خاطرنشان كرد: پيش از آزادسازي عراق توسط آمريكا تنها رژيم هاي منطقه از حضور آمريكا خوشحال بودند و حاكمان عربستان، اردن و كشورهاي كوچكتر خليج (فارس)، آمريكايي ها را به عنوان حافظان امنيت خود مي دانستند اما اكنون مردم منطقه نيز از حضور آمريكا حمايت مي كنند! معاون دبير كل حزب دموكرات كردستان ايران همچنين مدعي شد كه چنانچه آمريكا اقدامات تهاجمي بيشتري عليه ايران صورت دهد چهار ميليون كرد كه مرزهاي شمالي با عراق را كنترل مي كنند از آن حمايت خواهند كرد. وي ادعا كرد كه رژيم تهران حتي بدون سلاح هسته اي نيز تهديدي براي منطقه، جهان و خود ايراني هاست و اگر بتواند سلاح توليد كند به مراتب خطرناك تر خواهد شد. براساس اين گزارش، حزب دموكرات كردستان ايران بزرگترين، قديمي ترين و سازمان يافته ترين حزب اپوزيسيون كرد ايراني است كه داراي كمپ هاي آموزشي و پايگاه هاي لجستيك در شمال عراق است. همچنين ادعا مي شود كه اين حزب داراي يك ارتش زيرزميني متشكل از جنگجويان شبه نظامي در داخل ايران است . گفتني است اين حزب به عنوان يك جريان تروريستي در ايران شناخته مي شود . منبع : سايت عصر ايران
-
آفتاب: یک عضو ارشد سازمان آزادیبخش فلسطین (فتح) با متهم ساختن تهران به دخالت در درگیریهای اخیر میان جناحهای فلسطینی در غزه مدعی شده است که ایران حماس را در انجام «کودتا» علیه محمود عباس رهبر فلسطینیان یاری کرده است. به گزارش خبرگزاری شینهوا ، «یاسر عبدربه» عضو کمیته اجرایی فتح و از مشاوران نزدیک یاسر عرفات رهبر فقید فلسطینیان روز چهارشنبه در نابلس گفت: «کمکهای ایران باعث شد تا حماس بتواند علیه نیروهای امنیتی قانونی فلسطین را در غزه وارد عمل شود و کنترل این بخش از خاک فلسطین را تنها به لطف استفاده از زور در دست گیرد». عبدربه در ادامه سخنان ضد ایرانی خود گفت: «ایران با حمایت از گروه های خشونتگرا در عراق، لبنان و سرزمینهای فلسطینی در پی تامین منافع خود است و هیچ اهمیتی برای هزینهای که این جاهطلبیها بر مردم منطقه تحمیل میکند قائل نیست». عبدربه با ابراز این عقیده که ایران باید مسئولیت حمایت از حماس را بر عهده گیرد» گفت: «حمایتها و تشویقهای ایران حماس را در مسیر یک کودتای آشکار علیه پرزیدنت محمود عباس قرار داد». این در حالی است که عبدربه برای اثبات ادعاهای خود هیچ مدرکی ارائه نکرده است. گفتنی است هفته گذشته جنگجویان شاخه نظامی حماس ملقب به «بریگادهای قسام» موفق شدند با حمایت نیروهای پلیس خودخوانده این گروه در نوار غزه، نیروهای امنیتی وابسته به فتح را شکست داده و کنترل امور در این بخش از اراضی فلسطینی را بر عهده گیرند.
-
آفتاب:دبيردوم سفارت کويت که درتهران درجلوي سفارت اين کشور مورد ضرب و شتم افراد ناشناس قرار گرفته بود روز گذشته به کويت بازگشت تا مورد مراقبت هاي پزشکي قرار گيرد. او درفروگاه مورد استقبال وزيرامورخارجه اين کشور قرارگرفت که گفته بود از حمله به "محمد الذوبي" به شدت عصباني شده اند. وزيرموارخارجه کويت به آسوشيتد پرس گفته است که در يک لحظه سفارت درروزسه شنبه محاصره شده بود. او جزييات بيشتري درخصوص آنچه اتفاق افتاده بود، ارائه نکرد. وزير امورخارجه کويت با واکنش تند نسبت به آنچه براي دبيردوم اين سفارت درتهران رخ داد به خبرنگاران گفت: "حمله اي که انجام شده به فرد نبوده بلکه به کويت بوده و کويت ازآنچه رخ داده است به شدت عصباني است." محمد الصباح به خبرنگاران درفروگاه گفت: "اين موضوع به خراب شدن رابطه ايران وکويت منجر خواهد شد." او همچنين اظهار اميدواري کرده است اين تنها يک حمله بوده و کساني که آن را مرتکب شده اند توسط دولت ايران يافته شده و تحت پيگرد قانوني قرارگيرند. يکي از مقامات مسئول کويتي به آسوشيتدپرس گفته است که ديپمات ياد شده روز سه شنبه توسط شش مرد درجلوي سفارت متوقف شده وآنها وي را به شدت او را کتک زدند. به نوشته برخي منابع نيروهاي حفاظت سفارت هيچ اقدامي دراين زمينه انجام نداده اند. علي جنتي، سفير ايران درکويت که به وزارت خارجه اين کشور احضا شده بود، مراتب تاسف ايران را براي حمله ياد شده ابراز داشته وقول داده است که تحقيقات لازم دراين خصوص انجام شود. محمد علي حسيني سخنگوي وزارت امورخارجه درواکنش به رويداد ياد شده روزگذشته به خبرنگاران درتهران گفت: "ما از اين اتفاق متاسفيم و در حال بررسي و تحقيق پيرامون جزييات رخداد ميباشيم. ما بلافاصله پس از اطلاع از موضوع تمامي تلاش و اقدامات لازم را به عمل آورده و همچنان در دست پيگيري داريم. مقامات دو كشور به روابط خوب و رو به گسترش فيمابين اهتمام داشته و يقينا اجازه نخواهند داد اينگونه مسايل تاثيري بر اين روابط داشته باشد." مقامات کويتي خواستار عذرخواهي مقامات ايراني شده اند. به گزارش آسوشيتد پرس وقتي از وزيرخارجه پرسيده شده که انگيزه حمله کنندگان چه بوده گفته است که اين موضوعي است که مقامات ايراني بايد درمورد آن توضيح بدهند وبگويند که آنها ارتباط دولتي داشته اند و يا اينکه تنها اراذل واوباش بوده اند. روابط بين کويت وايران درجريان جنگ ايران وعراق تيره شده بود چرا که کويت يکي ازحاميان نزديک صدام حسين به شمار مي رفت. اما موضع بي طرفانه تهران درخصوص جنگ سال 1991 عراق وکويت به اشغال کوتاه مدت کويت توسط عراق پايان داد رابطه دوکشور را به يکديگر نزديکتر کرد. طي ماه هاي گذشته دولت کويت درخصوص ارائه يک راه حل مسالمت آميز براي حل مساله هسته اي ايران ابراز اميدواري کرده است. دولت کويت اخيرا اعلام کرده بود که به نيروهاي نظامي امريکا اجازه نخواهد داد که از خاک اين کشور براي حمله به ايران استفاده کند. به دنبال حمله ياد شده پارلمان کويت نيزجلسه اضطراري تشکيل داده و وزارت خارجه کويت از ديپلمات هاي خود خواسته است که براي حفاظت ازجان خود سفارت را ترک نکنند!
-
آفتاب: «احمد ابوالغیط» وزیر امورخارجه مصر در یکی از شدیداللحنترین لفاظیهای خود علیه جمهوری اسلامی ایران، تهران را «تهدیدی برای امنیت ملی مصر و جهان عرب خواند» و ادعا کرد که جنگ داخلی اخیر در فلسطین با «تحریک» و «دخالت» مستقیم ایران صورت گرفته است. این اظهارات تند و نامتعارف «احمد ابوالغیط» حدود یک ماه پس از آن صورت میگیرد که محود احمدینژاد در اظهاراتی دوستانه پس از حدود دو دهه تنش در روابط تهران و قاهره اعلام کرد «اگر دولت مصر موافقت کند ایران آماده است تا عصر همین روز سفارت ایران در قاهره را برپا کند». به گزارش خبرگزاری فرانسه، «احمد ابوالغیط» وزیر امورخارجه مصر روز چهارشنبه با تکرار اتهامات غرب به ایران ادعا کرد که تهران در حوادث غزه مشوق حماس بوده است. وی با اشاره به این که «فاصله غزه تا مصر به اندازه یک پرتاب سنگی است»، آن چه که «تحریکات ایران ر فلسطین» خواند را امری خطرناک خواند و مدعی شد: تحرکات ایران جنبش حماس را به انجام آنچه که درغزه به وقوع پیوست، تشویق کرد و این مسئله تهدیدی برای امنیت ملی مصر و جهان عرب به شمار میآید. وزیر امور خارجه مصر سپس به موضوع عراق پرداخت و با تاکید بر اتهامات جهان غرب به ایران مبنی بر حمایت ایران از شورشهای عراق مدعی شد: استقرارعوامل ایران در عراق تهدیدی برای امنیت ملی مصر و جهان عرب به شمار میرود و این مسئله قاهره را ملزم میکند تا روابط خود با تهران را محدود کند. خبرگزاری الجزیره گزارش کرده است، اظهارات وزیر امورخارجه مصر در حالی بیان شده است که روز سهشنبه نخست وزیراردن نیز تلویحاً ایران را به دست داشتن در حوادث غزه متهم کرد. «معروف البخیت» نخست وزیراردن روز سهشنبه درکنفرانسی مطبوعاتی با ادعای دخالت ایران درحوادث غزه حمایت دولت خود را از تشکیلات خودگردان فلسطین به ریاست ابومازن و سازمان آزادیبخش فلسطین(ساف) اعلام کرد. وی درپاسخ به سوالی درباره نقش تهران درحوادث غزه، به توافقنامهای که بین سعید صیام وزیر کشور با دولت ایران اشاره کرد.
-
سفر نخست وزير اسرائيل به امريکا برای گرفتن جواز حمله به ايران نخست وزير اسرائيل، که شتابزده خود را به امريکا رسانده، روز گذشته با جورج بوش ديدارو مذاکره کرد. محور مذاکرات ايران و نوع تقابل با برنامه اتمی جمهوری اسلامی و امکانات نوينی بود که در خاورميانه پديد آمده است. اولمراد، در پايان مذاکره با بوش با لحنی تحکم آميز و جنگ طلبانه گفت که سياست امريکا در برابر ايران، گرفتار سرگيجه است و آن که از اين سرگيجه سود می برد و برنامه های خود را پيش می برد ايران است. اشاره نخست وزير اسرائيل به دو طرح "تحريم وفشار اقتصادی – سياسی" و "حمله نظامی به پايگاه های نظامی و اتمی" بود که ظاهرا در روزهای اخير باعث ايجاد بحث در کاخ سفيد شده و موجب تزلزل در آن عزمی شده که اسرائيل خواهان آنست. يعنی حمله نظامی به ايران. اولمراد در همين سخنان، با بزرگ کردن خطر نظامی ايران و مظلوم نمائی برای اسرائيل با هدف تشويق امريکا به حمله به ايران گفت که کشورش در معرض خطر قرار گرفته است! حيرت آور آنست که احمدی نژاد نيز در سخنرانی های خود همين بخش از مظلوم نمائی و خطری را تا کنون تقويت کرده که اولمراد در واشنگتن سعی در جا انداختن آن و گرفتن جواز حمله به ايران است. همزمان با اين اظهارات، جواد ظريف نماينده هنوز دائم جمهوری اسلامی در سازمان ملل متحد با اشاره به مواضع بارها تکرار شده "شائول مافاز" وزير دفاع اسرائيل نامه ای خطاب به دبيرکل سازمان ملل نوشته و در آن ياد آور شد: « مقامات مختلف اسرائيل با جسارت و به شكلی علنی و اهانتآميز به تهديد خطرناك و توسل به زور عليه جمهوری اسلامی ايران ادامه می دهند.» سايت آفتاب
-
سعود الفيصل، وزير خارجه عربستان که برای شرکت در کنفرانس تروريسم به لندن سفر کرده، ضمن انتقاد از سياستهای جاری جمهوری اسلامی، از احمدینژاد خواست تا سياست خارجی خود را تعديل کند و از جمهوری اسلامی خواست تا دست از بلندپروازی های اتمی خود بردارد. او گفت: اسرائيل با ساخت کلاهکهای هستهای موجب مسابقه تسليحاتی در منطقه شد و اکنون برنامه هستهای ايران بطور بالقوه خطرناک است و نيروگاه اتمی بوشهر باعث آلودگی هائی خليج (فارس) شده است. اگر ايران سياست خارجی محمد خاتمی را ادامه می داد، گمان میکنم می شد با يکديگر کار کنيم. درباره عراق نيز وزير خارجه عربستان گفت: عراق بايد به يک کشور متحد تبديل شود و برای اين هدف ايران بايد دست از حمايت از شيعيان عراق که با جمهوری اسلامی در ارتباط اند بردارد به نقل از آفتاب نيوز
-
اخبار مرتبط با تهدیدات امریکا و اسراییل اخبار مرتبط با تهدیدات امریکا و اسراییل
super_comando پاسخ داد به sina12152000 تاپیک در اخبار عمومی
رژيم اسرائيل درصدد خريد موشکهای جديد از آمريکاست که اين اتفاق در کنار افزايش بودجه نظامی اين رژيم نشانگر آن است که تل آويو پس از تغيير رويکرد نظامی آمريکا به خاورميانه به دنبال هماهنگی با واشنگتن است. به گزارش خبرگزاری مهر، با وجود تلاشهايی که در سطح بينالمللی برای پيشبرد روند صلح انجام گرفته است؛ با ادامه اوضاع متشنج در منطقه خاورميانه تقاضا برای سلاح و تملک آن افزايش مييابد. در اين بين اسرائيل جايگاه ويژه ای را به خود اختصاص داده است. با به قدرت رسيدن شارون در اوايل سال 2000، او برای اجرای برنامههای تسليحاتی و توسعه و گسترش استراتژی نظامی خود به حمايت از ارتش پرداخت. به سختی می توان بازيگری را پيدا کرد که مثل اسرائيل با مفاهيم امنيت و دفاع از مرزها (که تا کنون مشخص نشده است) به وجود آمده باشد. مشکل نا امنی مانند تارهای عنکبوت رژيم اسرائيل را در بر گرفته است؛ به طوری که پيوسته علتی برای دغدغه خاطر، ترس، احساس خطر از همه، چه دوست و چه دشمن وجود دارد. عوامل زيادی در به وجود آمدن فضای پيچيده و منحصر به فرد امنيتی که اسرائيل را در بر گرفته است، دخيل است. از جمله اين عوامل مي توان به تاريخ طولانی و سرشار از جنگها، درگيريها وهمچنين مشکلات مختلفی که اين رژيم برای تأمين تسليحات از منابع خارجی يا ساخت تسليحات در داخل با آن روبرو بوده است و نقش مهم کمک های گسترده نظامی آمريکا اشاره کرد.حجم اين کمک ها در فاصله سالهای 1991تا 2000 به 21 ميليارد و 172 ميليون و 300 هزار دلار رسيده است. سياست تسليحاتی اسرائيل در حال حاضر با متغييراتی روبه روست که اين متغيرها از تحول فضای بينالمللی و منطقه ای پيرامون اسرائيل پس از پايان جنگ سرد ناشی مي شود، علاوه بر اين بازگشت فرايند صلح خاورميانه که اولين سمبل اين مجموعه متغييرات است؛ ماهيت چارچوب سياسی و استراتژيک حاکم بر فرايند خريد تسليحات و تجهيزات نظامی و اوضاع صنايع نظامی را تحت تأثير قرار داد. بی ترديد روند کمک رسانی تسليحاتی به ارتش اسرائيل از زمان تشکيل آن در سال 1948، پيوسته تحت تأثير متغيرهای بينالمللی قرار داشته است. در ابتدا اسرائيل توانست با موافقت اتحاد جماهير شوروي، تسليحات را در فاصله سالهای 1949-1951 از چکسلواکی سابق دريافت کند. پس از آن فرانسه تا سال 1967 به صورت منبع اصلی تسليحات اسرائيل درآمد. از پايان دهه 60 نيز ايالات متحده آمريکا به صورت تأمينکننده اصلی تسليحات اسرائيل درآمد. اسرائيل براساس تجربه ای که در همکاری طولانی مدت با بسياری از قدرتهای بينالمللی اندوخته بود به اهميت تکيه بر خويشتن برای تأمين تسليحات اصلی و لازم برای تأمين امنيت پی برد و اين مرحله را با معطوف کردن توجه خود بر بهبود و توسعه جزئی تسليحات موجود آغاز کرد و همراه با اين اقدام ميزان هزينههای صنايع نظامی و تعداد نيروی کار فعال در اين حوزه به سرعت افزايش يافت. با آغاز سال 1985 سياست تسليحاتی اسرائيل تغيير کرد و اين رژيم به جای تلاش برای توليد تمام سيستمهای تسليحاتی در داخل توجه خود را بر توليد مهمات پيشرفته متمرکز کرد. تجهيزاتی از قبيل هواپيما، تانک، کشتی جنگی و غيره را نيز از طريق واردات به ويژه از ايالات متحده (به جز تانک مرکاوا) تأمين ميکرد. به طور کلی اين تغيير و تحول در سياست تسليحاتی ناشی از عوامل اقتصادی و سياسی بود. اسراييل پی برد که از نظر اقتصادی تهيه سرمايههای لازم برای اين حجم گسترده از صنايع نظامی بسيار دشوار است؛ کما اينکه ميانگين صادرات نيز با پايان جنگ سرد کاهش يافت. همچنين شيوه کمک های نظامی آمريکا (که می بايست در داخل آمريکا خرج می شد) سبب افزايش تکيه به سلاحهای آمريکايی و توقف تکيه بر نمونههای داخلی شد. سياست تسليحاتی اسرائيل فرايند صلح را نيز تحت تأثير قرار داد و وارد کردن تسليحات از ديگر بازارهايی که در برابر اسرائيل بسته بود امکان پذير شد. در نتيجه تغييرات پی در پی اوضاع امنيتی خاورميانه، سياستهای تسليحاتی اسرائيل نيز پيوسته مورد بحث و جدل است. هر چند برخی تحولات مانند معاهده صلح با مصر، توافقنامه اسلو با فلسطينيان، توافق نامه صلح با اردن و نتايج جنگ خليج فارس در سال 1991 (تخريب ساختار زيربنايی نظامی عراق) و برکناری صدام حسين و اعدام او سبب شد تا از شدت تهديدات عليه اسرائيل کاسته شود اما اين رژيم هنوز هم معتقد است که تهديدات زيادی برای امنيت آن وجود دارد. 1) قدرت ايجاد تهديد سياستهای تسليحاتی اسرائيل با برداشت اين رژيم از تهديدهای نظامی کشورهای عربی و اسلامی منطقه خليج فارس عليه خود رابطه بسيار محکمی دارد. هر چند بيشتر کشورها ديدگاه نظامی خود و سازماندهی و آموزش را که با آن در ارتباط است بر پايه تهديدات کوتاه يا بلندمدت بنا می کنند، اما وضعيت اسرائيل به کلی متفاوت است، زيرا اين رژيم از ابتدا و پيوسته وجود خود را در معرض خطر می ديده است و معتقد است که با وجود تحولات جاری در حال جنگ دايمی با همسايگان خواهد بود. اسرائيل اين را فراموش نکرده که در برخی اوقات ناچار شده است در چند جبهه دست به حمله بزند و شکست اخير اين رژ يم از حزب الله که به تحليل کارشناسان اين رژيم ضربه پذيری تل آويو را برای دولت های عربی نمايان کرده، اوضاع را برای آن بغرنج تر کرده است. از سوی ديگر استراتژی جنگی اسرائيل که در طول 4 دهه طراحی شد هنوز هم جريان دارد. اما برخی از عناصر آن در دهه 90 تحت تأثير برخی متغيرهای تکنولوژيکي، اقتصادی و سياسی دستخوش تغيير شده است. در نتيجه اين اوضاع امنيتی استراتژی اسراييل بر 3 اصل مهم پيريزی شد: 1- نيروی هوايی قوی با آمادگی عالی و توان اطلاعاتی پيشرفته 2- نيروهای زمينی کارآمد با تعداد نسبتاً محدود. 3- نيروهای احتياط پياده و يگان زرهی گسترده (427100 نفر) که در مواقع اضطراری و بحرانی شدن اوضاع امنيتی و سياسی و ? قادر به واکنش سريع باشد. ديدگاه اسرائيل در جنگ براساس يکسره کردن سريع جنگ و اجتناب از طولانی کردن آن يا پرداختن به جنگهای فرسايشی استوار است که چنين فرايندی در جنگ لبنان به وقوع نپيوست. 2) برنامه ريزی سياست تسليحاتی اسرائيل کم بودن مساحت اسرائيل يا به عبارت بهتر، نداشتن عمق استراتژيک که از قدرت تحرک و مانور آن ميکاهد يکی از عوامل مؤثر در عقايد اسرائيل است که سبب می شود اين رژيم استراتژی خود را بر پايه انتقال نزاع به خارج از مرزهای خود و تمرکز بر نيروی هوايی و تکنولوژيهای پيشرفته در زمينه سکوهای پرتاب، کامپيوترها، تجهيزات دريايی و موشک های هوا به هوا و هوا به زمين بنا کند. خريد و نگهداری اين نوع تجهيزات و تسليحات هزينههای زيادی در بردارد و اسرائيل با توجه به درآمد نسبتاً محدود خود به سمت تسليحات چند منظوره که عملکردها و موارد استفاده متعدد دارند روی آورده و تا حد امکان از توجه به تسليحات تک منظوره اجتناب کرده است. سياست تسليحاتی ارتش اسرائيل سياست تسليحاتی اسرائيل براساس اهميت تأمين نيروهای مسلح و تجهيز آنها به جديدترين سيستمهای تجهيزاتی و تسليحاتی استوار است تا بدين ترتيب برتری کيفی خود بر دشمن را تضمين کند. خودکفايی يکی از اهداف اصلی سياست تسليحاتی اسرائيل است. به همين دليل بر ساخت تسليحات و تجهيزات ويژه مانند تانک ميرکاوا تکيه کرده و سيستم تسليحاتی را که به دست می آورد اصلاح می کند و فعالانه برای صدور تسليحات به کانون درگيري های منطقه ای در آفريقا، آمريکای لاتين، جنوب آسيا و خاورميانه تلاش ميکند. رژيم صهيونيستی از طريق وزارت دفاع فرايند تجهيز نيروها را تحت سيطره خود دارد و حجم مطلوب (کمی و کيفی) و شيوه تهيه نيازها را تعيين ميکند. وزارت دفاع بر هماهنگی روند توليدات، ادوات نظامی در داخل نظارت کامل داشته و اهداف آن و منابع خارجی برای تهيه تسليحات را تعيين ميکند. اداره سرمايه ها و سرمايه گذاريها چه منبع آن در داخل باشد و چه در خارج، در دست کابينه است. صنايع نظامی و مراکز علمی و دانشگاهی اسرائيل برای توليد تسليحات برجسته و توسعه کيفی آن با همکاری کشورهايی که در اين زمينه از پيشرفت نسبی برخوردارند، بين خود هماهنگی برقرار ميکنند. سپس وزارت جنگ اسرائيل تصميمات لازم را برای احداث صنايع نظامی يا توسعه سيستم های تسليحاتی جديد اتخاذ ميکند. خريد و فروش تسليحات،مهمات و تجهيزات جنگی برای ارتش اسرائيل (دريايي، هوايي، زمينی) برعهده شاخه تسليحات وابسته به رياست ستاد کل ارتش اسرائيل است. 3) هزينههای نظامی اسرائيل هزينه های دفاعی يکی از مهمترين مسائلی است که هرساله در تل آويو درباره آن بحثهای جدی صورت می گيرد. هزينه های نظامی اسرائيل تقريباً بخش قابل توجهی درآمد ناخالص آن را به خود اختصاص می دهد و اين هزينه هنگفت نظامی بيش از 9درصد از درآمد ناخالص ملی کشورهای خاورميانه و شمال آفريقا را تشکيل می دهد که بالاترين ميزان جهانی است. نخست وزير و وزير دارايی اقدام به تعيين بودجه مي کنند و نمايندگان نيروهای مسلح و وزارت دفاع نيز نقش فعالی در بحثهايی که پيرامون بودجه دفاعی در کابينه رژيم صورت مي گيرد برعهده دارند. اين کار سبب شده است تا نظاميان نقش مهمی در تصميم گيری پيرامون بودجه و خريد تسليحات داشته باشند. بودجه پس از تصويب در کابينه برای بحث و بررسی در کنيست در کميسيون ويژه ای متشکل از اعضای کميسيونهای امنيت ملی و امور خارجه و مالی مطرح ميشود. بحثهای اين کميسيون سری است. بودجه جنگی به سه قسمت تقسيم می شود: الف) حقوق و اعتبارات مالی برای نيروهای انسانی. ب) هزينههای داخلی شامل احداث، راهاندازي، نگهداري، آموزش، تجهيزات، تسليحات، تجهيزات و توسعه. ج) هزينه خريد تسليحات اصلی از خارج 4) صنايع جنگی اسرائيل در نتيجه تحريم اعمال شده از سوی فرانسه پس از جنگ 1967 و رکود اقتصادی که 2 سال پس از آن ادامه داشت و با افزايش ميانگين بيکاری و بهره برداری محدود از توان صنعتی همراه بود، رشد و توسعه سريع توليدات جنگی آغاز شد. ميانگين توليدات جنگی در اواسط دهه 70 افزايش يافت و بر اثر افزايش صادرات و کاهش خريدهای کلی تا پايان دهه 80 ادامه يافت به طوری که توليدات جنگی به صورت مهمترين ابزار غلبه بر بيکاری و افزايش ميانگين رشد درآمد. در فاصله سالهای 1966 تا 1975 صنايع جنگی 60درصد از نيروی کار جديد را جذب بخشهای صنعتی کرد و سبب شد تا تحول اقتصادی به سمت بخشهای توليدی که بر تکنولوژی پيشرفته و صنايع توسعه يافته که بر پايه تحقيقات علمی و توسعه تکنولوژيکی استوار بود گرايش پيدا کند. صرف هزينه در بخش تحقيقات و توسعه نظامی نيز تأثير مهمی در گسترش صنايع غيرنظامی داشت. به موازات اين امر ميانگين صدور تجهيزات نظامی نيز افزايش يافت. و در اواسط دهه 80 به 25درصد از کل صادرات صنايع غيرنظامی رسيد. مسئله تقسيم هزينه بين خريد تسليحات از توليدات داخلی و خريد از خارج و همچنين موضوع ساخت يا خريد تسليحات موضوعاتی هستند که در اسراييل در مقايسه با ديگر بندهای اصلی هزينه بيشتر مورد بحث و مجادله قرار ميگيرند. به همين دليل بخش توليدات جنگی با وجود افزايش تکيه بر تسليحات خريداری شده از آمريکا، عامل اقتصادی مهمی در تصميم گيريها مربوط به خريد سلاح به شمار ميرود. صنايع نظامی اسرائيل شکوفا شد و در توليد ملی آن جايگاه دوم را از لحاظ صادرات اشغال کرد. تحقيق و توسعه و تمرکز منابع در بخش صنايع نظامی به توسعه صنايع و ارتباط آن به تکنولوژی آمريکا و تربيت نيروهای ماهر فنی و اداری کمک کرد. اين امر سبب شد تا سيستمهای تسليحات و تجهيزات مورد استفاده ارتش اسرائيل به جای وارد شدن از خارج در داخل توليد شود. از سوی ديگر صادرات سلاح به عنوان عاملی برای همکاری با کشورهای جهان سوم از جمله تايوان، آفريقای جنوبی و کلمبيا مورد استفاده قرار گرفت. اسرائيل صادرات خود را به سلاح و تجهيزات مازاد بر نياز و يا عقد قراردادهای طولانی مدت برای فروش تجهيزات جنگی مختلف و انواع مهمات و توسعه تسليحات به صورت مشترک با ديگر کشورها (از طريق تبادل کالا يا تکنولوژی) متمرکز کرده است. 5) صنايع تسليحاتی و رابطه با ايالات متحده اسرائيل به خاطر اوضاع امنيتی فرد خود تلاش کرده است تا نوعی هماهنگی بين سياستهای امنيتی و رويکردهای استراتژيک از يک سو و سياست خارجی و اهداف آن از سوی ديگر برقرار کند. تا سال 1966 ايالات متحده جزء صادرکنندگان تسليحات به اسرائيل نبود و تنها برخی آتشبارهای موشکهای ضدهوايی هاوک را در اختيار اين رژيم قرار داد. با آغاز دهه 70، ايالات متحده به صورت اصلی ترين صادرکننده تسليحات به اسرائيل درآمد و تا سال 1973 صادرات سلاح با افزايش وامها و کمکهای اقتصادی افزايش يافت. از سال 1985 وامها به کمک تبديل شد و با آغاز دهه هشتاد 2 طرف ياد داشت تفاهمهای زيادی را که تعيين کننده چارچوب رابطه آنها بود به امضاء رساندند. در سال 1994 کمک های آمريکا 30 درصد از بودجه نظامی اسرائيل را تشکيل داد. پس از جنگ سال 1991 خليج فارس، اسرائيل محمولههای تسليحاتی ديگری به ارزش 2 ميليارد دلار از آمريکا دريافت کرد. به نقل از انتخاب- 3,986 پاسخ ها
-
- تهدیدات
- جمهوری اسلامی ایران
-
(و 2 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
گنادی زوگانف دبيرکل حزب کمونيست فدارسيون روسيه، در يک جلسه پرسش و پاسخ با خوانندگان روزنامه های "پراودا" و "روسيه شوروی" به سئوالاتی پاسخ داد که در بر گيرنده ديدگاه های حزب کمونيست فدراسيون روسيه درباره اجلاس اخير سران 8 کشور بزرگ صنعتی- سرمايه داری جهان در کشور آلمان است. زوگانف دراين پرسش و پاسخ گفت: متاسفانه پيش بينی های غير تسلی دهنده ما يكبار ديگر به واقعيت پيوستند. ملاقات سران 8 كشور در آلمان چيز مثبتی برای روسيه به ارمغان نياورد. رئيس جمهور روسيه پيشنهاد استفاده مشترك از پايگاه گابال در آذربايجان را به امريکا داد، به اين اميد که پايگاه های دفاعی ضد موشكی در لهستان و چك مستقر نشوند. اما واقعيت چيست؟ آمريكا بنا به گفته های كاندوليز رايس, از پيشنهاد استفاده از گابال استقبال و در عين حال از استقرار سيستم های دفاعی ضد موشكی در اروپای شرقی امتناع نمی كند. اين چنين استنباط می شود كه ابتكار تبليغاتی وسيع پوتين عملا به معنای عقب نشينی مواضع ژئوپولتيكی روسيه و قانونی كردن حضور نظامی آمريكا در ماوراء قفقاز است. با چنين پيشنهادی، روسيه بطور عملی به سياست ايالات متحده در خاورميانه پيوست. روسيه از پايگاه های استراتژيك لوردس در كوبا و ويتنام عقب نشينی کرد و هم اكنون آماده است پايگاه گابال در آذربايجان را به آمريكا بسپارد. مطمئنا بعد از چند سال ايالات متحده مالك اين پايگاه و پايگاهائی عليه روسيه خواهد شد. مدتهاست كه ايالات متحده در صدد ملحق كردن روسيه به چرخه گلوباليزاسيون به شيوه مريكائی است و هم اكنون اين امر عملی شده است. هيچ كسی در بين رهبران روسيه به اين نكته مهم و اساسی فكر نمی كند كه نظر خلق های ايران، عراق و افغانستان كه عليه آنها سياست آمريكائی اعمال ميشود چيست؟ مگر نه اينکه همه آنها همسايگان تاريخی ما هستند و ما بايستی با آنان زندگی كنيم؟ روسيه با پيشنهاد اخير پوتين در اجلاس گروه 8 عملا حلقه محاصره ژئو پولتيكی کشور را تنگ تر کرد. به نقل از لوموند ديپلماتيك
-
دکتر غلامعلي رجاي هفته گذشته كه در خدمت يكي از اساتيد محترم گروه تاريخ دانشگاه تهران ـ كه به رغم وزانت علمي و تواضعي فراتر از اين منزلت در مطالعات مرتبط با خليج فارس از نوادر علمي موجود در كشور است ـ بودم، بحثي درباره پيوند ناگسستي ايران و تشيع درگرفت و اين كه دوام و بقاي ايران و تشيع در تداوم حيات تاريخي خود، چنان به هم گره خورده است كه شايد با توجه به مقتضيات سياسي كنوني جهاني و شرايط حاكم بر ملتهاي مسلمان و به ويژه جوامع شيعي در جهان ـ كه امكان تداوم حيات يكي بدون ديگري ميسر نباشد و حق مطلب هم همين است و كيست نداند ايراني كه هماكنون آماج كينهتوزيهاي قدرتهاي شيطاني غربي و بيمهريهاي ابرقدرت فرو پاشيده شرقي است، همان ايراني است كه شاه حاكم آن با هر دو اين قدرتها، پيمان دفاعي «سنتو» و «ناتو» ميبست و سطح مناسباتش با چين كمونيست رو به گسترش بود و همان ايراني است كه در زمان آخرين بازمانده رژيم مرتجع سلطنتي پهلوي دوم، كه سخاوتمندانه! به جدايي بحرين از ايران تن در داد ـ نه نامي از جزاير سهگانه بود و نه مناقشهاي بر سر حاكميت آنها با امارات؛ اماراتي كه هر كس عكسهاي حاكم مقبور آن را كه از قضا توسط خودشان چاپ شده و من در نمايشگاه كتاب سال گذشته كويت، مجموعه آنها را در غرفه دولت امارات متحده عربي ديدهام، ببيند، درمييابد كه تا چند دهه پيش، اماراتيها چه بودند و كه بودند! در يكي از اين عكسها، شيخ زايد، امير سابق امارات با چوب خيزراني در دست با كسوت يك عرب محلي ساحل خليج فارس با پاي برهنه بر ماسههاي ساحل اطراف خليج فارس، رو به دوربين ايستاده بود. آري، اين ايران، همان ايران بوده و هست، اما با دم عيسايي حضرت روحالله خميني، چنان به خود آمد و به استقلال و عزت و سرفرازي رسيد كه آدم و عالم را در كمتر از يك سال به شگفتي واداشت و پايه رژيمي 2500ساله را با نثار خون شهداي خويش، چنان به هم ريخت كه انديشه بازگشت آن حتي براي دوستداران اندكتر از اندك آن رژيم در حد يك افسانه تخيلي، نپذيرفتي و دستنيافتني است. در ادامه بحث كه به نام خليج فارس و سابقه تاريخي چند هزار ساله اين نام در اسناد مورخان غربي و به ويژه يوناني اشاراتي رفت، خدمت استاد دكتر محمد باقر وثوقي عرض كردم. سال گذشته، بنده در همايش بينالمللي خليج فارس، كه به همت گروه تاريخ دانشگاه اصفهان در اين شهر برگزار شده بود، مقالهاي را درباره يكي از قبايل قدرتمند خليجفارس به نام «آل مذكور» در بوشهر ارايه كردم و در پايان سخنرانيام، خطاب به شركتكنندگان گفتم: اگر روزي دولتهاي عربي و اعراب منطقه، توانستند ثابت كنند كه پيامبر بزرگ اسلام(ص) از نژاد عرب نيست، خواهند توانست اثبات كنند كه نام اين خليج، «فارس» نيست! [كه اين عبارات با تشويق ممتد حضار روبهرو شد]. در ادامه به آوردن اين خاطره ناشنيده و ناگفته از حضرت امام پرداختم و گفتم: يك روز كه در قرارگاه مركزي خاتمالانبياء (ص) از مرحوم سرلشكر قاسم علي ظهيرنژاد ـ كه از ارتشيان قديمي بود و توفيق همراهي با امام را پيدا كرد و فرمانده عالي ارتش جمهوري اسلامي نيز بود و در جنگ زحمات بسياري كشيد ـ خواستم به خاطرهاي جالب از امام اشاره كند. ايشان با لهجه غليظ و شيرين آذري خود، رو به من كرد و گفت: آقاي رجائي، در ماههاي آغاز جنگ، يك روز كه خدمت امام بوديم و نقشه منطقه عملياتي را جلوي ايشان پهن كرده و درباره برنامه آتي عملياتي ارتش خدمتشان توضيح ميداديم، وقتي كه توضيحات ما پايان يافت، امام فرمودند: فرمايشات شما تمام شد؟ عرض كرديم: بله، اگر فرمايشي هست، بفرماييد. امام فرمودند: بايد تمام همت شما اين باشد كه حتي يك وجب از خاك ايران در تصرف عراقيها نماند و سپس در حالي كه پنجهشان را روي نقشه ميگذاشتند، در عبارت عجيب و تكاندهندهاي، كه همه فرماندهان حاضر در جلسه را در بهت و حيرت فرو برد، فرمودند: آقايان، بدانند اگر دشمن بخواهد به اندازه اين پنج انگشت كف دست من، چند سانت از خاك ايران را تصرف كند، من ترجيح ميدهم، پنجه من را قطع كند، ولي اين 5 سانت از خاك ايران جدا نشود؛ كنايه از آن بود كه دستم را روي آن چند سانت ميگذارم و از اين قطعه كوچك تا قطع شدن دستم دفاع ميكنم. استاد در حالي كه از شنيدن اين خاطره به وجد آمده بود، به من گفت: دكتر رجائي، اين خاطره را از زبان شما كه راوي آن هستيد، درشت مينويسم و در راهروهاي دانشكده الهيات دانشگاه تهران در معرض ديد اساتيد و دانشجويان ميگذارم، تا بدانند دامنه عشق امام به ملت و ميهن ايران تا به چه اندازه است! اين مليتگرايي مثبت و سازنده امام، علاوه بر تماميت ارضي درباره ملت بزرگ آن هم شنيدني است. حضرت امام در عبارتي زيبا در يكي از پيامهاي آخر عمر مباركشان، كه در صحيفه نور درج شده، در تعظيم منزلت و مرتبت قدر ملت ايران، كه آنها را بالاتر و برتر از ملت در صدر اول اسلام در زمان پيامبر اكرم (ص) ميدانستند، نوشتند: «ملت شريف ايران كه جانم فداي يكايك آنها باد». عظمت اين عبارت از آنجاست كه همگان ميدانند امام هرگز در سخنان خود، بناي لفاظي و گزافهگويي براي مريد پروري و به دست آوردن دل مردم، كه مبنايي غير صادقانه دارد، نداشتند. و اينكه جان خود را به يكايك ملت ايران تقديم ميكردند، ناظر بر اين بود كه در زمان و نظر ايشان، همه ملت ايران مسلمان شيعه حزباللهي مجاهد جنگ رفتهاي نبودند كه شايسته تقديم جان امام به خود باشند و هم در اين راستا بود كه ايشان از مردم ايران، جز با تعابيري مانند ملت شريف ايران، ملت بزرگ ايران، ملت مجاهد ايران و. .. ياد نميكردند و الحق كه اين مردم، شايسته چنين عشقي از چنان مردي آسماني بوده و هست؛ بهترين نمونه اين شايستگي، حضور درخشان آنان در صفحات غرب و جنوب كشور در جنگ هشت ساله با رژيم بعث عراق و پشتيبانان غربي و شرقي آن در دفاع از تماميت ارضي ايراني است كه از زمان نادرشاه افشار (1160ـ1148 ه. ق) تاكنون سابقه نداشته است كه در اثر جنگ و يا غير جنگ، پارهاي از خود را به نفع بيگانگان از دست نداده باشد! من اطمينان دارم خداوند به دعاي مولاي ما حضرت مهدي (عج) اين ملت عزيز و سرفراز را براي ايران عزيزتر از آن، محافظت خواهد كرد تا فرزندان خود را به عنوان ياران خاص آن حضرت براي قيام جهاني حضرتش به محضر ايشان تقديم كند.
-
جوزِف ليبرمن ، سناتور ايالت کنِتيکت ، که از اولين آرشيتک های حمله به عراق و مشوق اصلی نابودی ارتش آن کشور می باشد ، طی دو هفتۀ گذشته با شرکت در رسانه های ارتباط جمعی مصرانه خواستار حمله امريکا به ايران است , و اين که امريکا اجازه ندهد ايران گروه های شبه نظامی عراق را حمايت کند. او در مصاحبه با (سی بی اِس) ، ايران را به تعليم و تجهيز برخی گروه های شبه نظامی عراق متهم کرد و گفت ايران در نا آرامی های عراق و کشتار نظاميان آمريکائی دست دارد. ليبرمن که همواره از حاميان سرسخت تهاجم به عراق بود، پشتيبان اصليِ احمد چلبی و دروغ فاجعه انگيزی است که آمريکا را وارد جنگ عراق و نابودی صد ها هزار انسان (عراقی و آمريکائی) بی گناه کرد. ليبرمن پنج سال قبل از 11 سپتامبر نويسنده و بانيِ لايحۀ "عمليات رهائی عراق" در کنگرۀ آمريکا و پرداخت يکصد ميليون دلار به احمد چلبی و گروهش برای تضعيف و مبارزه با رژيم صدام بود. چلبی همراه با حاميان صيهونيستش و با حمايت نئو کان های (تند روها) آمريکائی مدعی بودند که صدام حسين تسليحات هسته ئی دارد و در فاجعۀ 11 سپتامبر نيز دست داشته است. اين ادعاها که بعدها نادرستی آن ها فاش شد و آمريکا نيز وادار به پذيرفتن آن گرديد ، نه تنها کشور عراق را نابود کرد بلکه منطقه را بشدت نا امن و در آستانه ی جنگ قرار داد. ليبرمن ، ديک چی نی و نتن ياهو (نخست وزير سابق اسرائيل) که با يکديگر رابطۀ نزديکی دارند ، همواره در سخنرانی های خود از تهاجم به عراق ، نابودی ارتش آن و حمله به ايران پشتيبانی کرده و معتقدند که آمريکا نبايد اجازۀ سرپيچی به ايران بدهد. اين افراد و گروه هايِ تندروئی که آنان را پشتيبانی می کنند در مورد عراق ، ايران و تغيير مرزهای خاورميانه همفکر و متحدند. ديويد وُرسمِر ، مشاور ديک چی نی که يک صيهونيست تندرو می باشد ، از قول چی نی می گويد که فعاليت ديپلوماسيِ کانداليزا رايس با شکست روبرو می شود و تا بهار آينده پرزيدنت بوش بايد تصميم بگيرد که حملۀ نظامی تنها راه حل رابطه با ايران است. ديويد وُرسمِر که قبلاً با بنياد هِريتج (يک سازمان تندروی صيهونيستی در آمريکا) کار می کرد ، تهيه کننده و نويسندۀ گزارش "استراتژی برای کنترل قلمرو" برای نخست وزير جديد اسرائيل نتن ياهو در سال 1966 بود. او در سال 2000 گزارش " پايان اشغال لبنان بوسيلۀ سوريه و نقش آمريکا" را نوشت و ادعا کرد که سوريه دنبال بدست آوردن تسليحات هسته ئی است. برای شناخت بيشتر ليبرمن ، به نظر و ديدِ او در کنگره آمريکا در بارۀ زندانهای مخفی آمريکا ، زيرپا گذاردن قوانين بين الملل و شکنجه در زندان ابوغريب بدست نظاميان و ضد اطلاعات آمريکا توجه کنيد. در مجلس سنا بحٍث و گفتگو در اينمورد بود که اين لکۀ های ننگين را از دامان آمريکا ، چه گونه بايد پاک کرد. عده ئی از نمايندگان معتقد بودند که بايد رسماً عذر خواهی کرد. ليبرمن در پاسخ می گويد: "کسانيکه در 11 سپتامبر به آمريکا حمله کردند مگر عذر خواهی کردند که ما امروز عذر خواهی کنيم!" رابرت شيير می نويسد: " اتکا به منطق آقای ليبرمن يعنی آنکه اوساما بِن لادِن سرمشق و الگوی اخلاقی ما در آمريکا می باشد." (1) ژنرال وِسلی کلارک می نويسد: "حمايت ليبرمن از سياست غلط بوش- چی نی در عراق و ادامۀ پشتيبانی اش از يک استراتژيِ ورشکسته يک اشتباه بزرگ و اظهارات امروز او در مورد ايران عاری از حس مسئوليت می باشد." ژنرال کلارک می نويسد: "جالب اينجاست که اين اشخاص جنگ طلب ، نه دوران نظام وظيفه را طی کرده ، نه هيچ گاه اونيفورم نظامی به تن داشته و نه در بارۀ امنيت کشور جدّی فکر کرده اند. اين شعارها و اين ديد ، هديۀ بزرگی به احمدی نژاد و تند رو ها در ايران است." (2) جوزف ليبرمن و ديک چی نی ادعا می کنند که مدرک غيرقابل انکار در دست دارند که ايران شبه نظاميان شيعه و نيز شبه نظاميان سنّی را نيز حمايت ميکند! ژنرال پِيتر پيس ، فرماندۀ کل نيروهای مسلح آمريکا در اينمورد می گويد: " ما مدرکی برای ثبات اين ادعا در دست نداريم." دولت بوش- چی نی که حاضر به تحمل هيچ گونه سر پيچی نيست و مدرکی نيز برای ارائۀ ادعايش در دست ندارد ، برای رد گم کردن ژنرال پيس را برکنار و بازنشسته کرده است! کاخ سفيد و وزارت دفاع آمريکا سعی دارند که موضوع برکناری ژنرال فرمانده را عادی نشان دهند. تونی اِسنو ، سخنگوی کاخ سفيد می گويد پرزيدنت بوش خيلی علاقمند بود که ژنرال را برای دورۀ جديد به مجلسين معرفی کند ولی حاضر به مقابله با واپس نگری و ايرادگيريِ نمايندگان نبود. بعلاوۀ رابرت گيتز ، وزير دفاع می خواهد که کانديد مورد نظر خودش را معرفی کند. سناتور دُربين در اينمورد می گويد که مشکل می توان از کارهای گردانندگان کاخ سفيد سر در آورد ، از آلبرتو گنزالس دادستان قانون شکن حمايت بی چون و چرا می شود و ژنرال فرمانده را بخاطر آنکه حاضر نيست دروغ آنان را تأئيد کند بازنشسته می کنند. ليبرمن و چی نی ، خواستار جنگ با ايران و مخالف گفتگو هستند. استراتژيِ اوليه آن ها خرابکاری در هر نوع ديپلماسی و گفتگو مابين آمريکا و ايران است و هدف نهائی شان هجوم به ايران می باشد. ليبرمن می گويد: "در مورد تسليحات اتمی و دخالت ايران در عراق ، صحبت با ايران بيهوده و بی ثمراست. ايران را بايستی با زور وادار به اطاعت کرد و حملۀ نظامی بهترين راه حل می باشد." اين پديده ، دقيقاً خواست دولت اسرائيل است. ليبرمن که يک يهوديِ صيهونيست آمريکائی است معتقد است که امنيت اسرائيل برای آمريکا حياتی است و هر نوع خطراحتمالی برای اسرائيل ، خطری است برای آمريکا ؛ پس در هم شکستن آن خطر بهترين راه جلوگيری از آن می باشد. جی نی و ليبرمن می گويند که اگر آمريکا به ايران حمله نکند اسرائيل خودش اين کار را خواهد کرد. محمد برادعی رئيس آژانس بين المللی انرژی اتمی که مسئول نظارت بر عمليات هسته ئی کشورهای امضاء کننده می باشد می گويد: " حمله به ايران برای حل مشکل انرژيِ هسته ئی ، يک ديوانگی است." رابرت نی من می نويسد: "چی نی و ليبرمن از کُره ی زمين نيستند و از کُره ی چی نی- ليبرمن می باشند. اگر قرار است که آمريکا به هر کشوری که در عراق دخالت کرده و از شبه نظاميان حمايت می کند مورد هجوم قرار دهد و آنرا بمباران کند ، آمريکا می بايستی سوريه را بمباران کند ، عربستان سعودی و اردن را بمباران کند و بالاخره آمريکا را نيز بايستی بمباران کند! اين طرز تفکر يک جنون جنائی است." (3) چی نی و ليبرمن از استراتژی جديد آمريکا, يعنی آموزش و تجهيز برخی از شبه نظاميان سنّی که تا ديروز با آمريکا مبارزه ميکردند برای مقابله با القاعده ، حمايت می کنند. اين برنامه براين پيش فرض پايه ريزی شده که رابطه با آمريکا باعث خواهد شد که شبه نظاميان سنّی بجای مبارزه با آمريکا ، به مقابله با القاعده خواهند پرداخت! اکثر فرمانده های آمريکائی معتقدند که اين يک عمل بسيار خطرناک است و می گويند که از اين تعليمات و تسليحات برعليه آمريکا استفاده خواهد شد. اين فرمانده ها می گويند که تا به امروز آمريکا بيش از پانزده ميليارد دلار برای آموزش و تجهيزات ارتش و پليس عراق که تعدادشان 350000 نفر می باشد ، خرج کرده است. اکثر اين نظاميان شيعه هستند. تعليم و تجهيز شبه نظاميان سنّی در آينده ، آنان را در يک جنگ داخلی ، برای ساليان دراز در مقابل يکديگر قرار خواهد داد. اين فرمانده ها می گويند که امکان بکارگيری و استفاده از اين تسليحات برای مقابله با آمريکا اجتناب ناپذير است. رابرت نی من می نويسد: "برای درک اين سياست بايد منطق ، عقل و حساب و کتاب را کنار بگذاريد ، اخلاقيات ، وجدان اجتماعی و قانون بين الملل را دور بريزيد, و خواهيد ديد که اين سياست فقط بر پايۀ قدرت برهنه و توانائيِ نظامی است. آمريکا بزرگترين قدرت نظامی جهان هر چه بخواهد می کند و هر کس در مقابلش قد علم کند بايد ريشه کن و نابود گردد." (4) البته اين نوع طرز تفکر در آمريکا طرفداران زيادی دارد و جنگ افروزان مرتب با شرکت در بر نامه های راديوئی تند رو های دست راستی ، مانند شان هَنِتی و راش ليمبا و همچنين تلويزيون فاکس که حامی نئوکان ها و کارتل های بزرگ آمريکا است ، برای شست و شوی مغزی ملت شعار می دهند. مشکل اينجاست که اين طرز تفکر باعث حمله به عراق و کشته و زخمی شدن 30000 (3500 کشته و 26000 زخمی) آمريکائی گرديد. سياست " يا با ما هستی و يا بر عليه ما" نه تنها غير منطقی و ناعادلانه است بلکه برای آمريکا و منافع اکثريت ملت مضر و خطرناک می باشد. ahlzml@earthlink.net (1) رابرت شيير ، پژ.هشگر ، ژورناليست و استاد دانشگاه (2) ژنرال وِسلی کلارک- ژنرال چهارستاره ، فرماندۀ قوای متفقين در اروپا ، کانديد رياست جمهوری (3) رابرت نی من ، پژوهشگر و آناليست سياست خارجی آمريکا (4) رابرت نی من ؟ "سياست خارجۀ عادلانه" به نقل از آنتي وار
-
من هم ميگويم ما بايد نسل اين سنيون وهابي مسلك را كه درست به مانند يك ويروس خطرناك در بدنه اسلام عزيز مقيم شده اند و دارند از داخل بدنه اسلام را دچار جدايي و نفاق ميكنند هر چه سريعتر نابود كنيم.دوستان اينها همانها هستند كه اگرنابود نشوند به سپاه خونريز و جاني سفياني وهابي خواهند پيوست.اينها اصلا بويي از مسلماني نبرده اندو اينها از اسراييل براي اسلام بسيار خطرناكترند.احمدي نژاد بايد به جاي تهديد اسراييل اول اين ويروسهاي درون جامعه اسلامي را نابود كند تا با نابودي اين نجسها ملت بزرگ اسلام جاني دوباره گرفته و زير يك پرچم متحد شوند و آماده مبارزه نهايي با مستكبران جهاني كه از همين وهابي هاي كثيف حمايت ميكنند و انواع سلاح به پادشاه وهابي ها ميدهند شوند.در مورد هلوكاست عربي هم كه جناب كوروش فرمودند من هم موافقم و من معتقد به يك اصلاح نژادي واقعي كه بسيار واجب است ما درون پيكره اسلام انجام دهيم حتي با توسل به تسليحات كشتار جمعي هستم كه همان نسل سني هاي وهابي دشمن شيعه و ايران ميباشند و ما بايد مراكز اصلي اينها را همانا پايتختهاي كشورهاي عرب خليج فارس است نابود كنيم. و بخوصص شهر كثيف رياض icon_wink كه به نظر من مركز اصلي فتنه بر عليه مومنان و پيروان واقعي اسلام همين شهر رياض است و تمام اين آتشها از سلطنت اين آل سعود كثيف بلند ميشود. ميتوان اين شهر رياض را با يك بمب اتم و يا حتي با استفاده از تسليحات ميكروبي و شيميايي قوي فقط ساكنان آن را نابود كرد.اما باز هم ميگويم اگر شهر رياض كه مركز فتنه گري فرقه وهابيون سعودي است نابود شود هم نظام سلطنت خودكامه كثيف سعودي هاي وهابي از سرزمين مقدس وحي پاك ميشود و هم رهبران اصلي وهابيون نجس و كثيف و نسل اصلي آنها منقرض خواهند شد و اين ميشود يك اصلاح نژادي درست و حسابي در درون ملت اسلامي و ما به اين صورت تا 55 درصد به اتحاد واقعي مسلمانان نزديك خواهيم شد. البته ما بايد بعد به سراغ حكومتهاي متحد سعوديهاي وهابي در اردن و مصر و خيلج فارس و يمن :evil: برويم تا اصلاح نژادي را كامل كنيم.
-
«کونداليزا رايس» وزير خارجه آمريكا با شورای سردبيری روزنامه «وال استريت ژورنال» مصاحبه کرده ونقطه نظرات خود را درباره برنامه اتمی ايران و دولت احمدی نژاد و همچنين تمرکز قدرت در دست رهبر جمهوری اسلامی بيان داشته است. اين مصاحبه را سايت آفتاب ترجمه و بطور کامل منتشر کرده است. در اينجا بخش هائی از مصاحبه را که مستقيما به نکات مورد اشاره در بالا باز می گردد خلاصه کرده ايم که می خوانيد: ... در ايران همه حوزههای قدرت خيلی آشكارا در رسانههای خود با يكديگر رقابت دارند و مشاجره میكنند، از يكديگر انتقاد میكنند. با اين وجود، بنظر من اين رهبر است كه قدرت تصميم گيری نهايی را دارد. اين سيستم بسيار پيچيدهای است. يك چيز كه فكر میكنم در حال رخ دادن است اين است كه انزوای بين المللی فزاينده و سياستهای اقتصادی فاجعهآميز احمدی نژاد در حال اثر بخشيدن است. اكنون سرمايه گذاران واقعا نمیخواهند به دليل مخاطرات در ايران پالايشگاه بسازند و به همين دليل اكنون مجبور شدهاند بنزين را جيرهبندی كنند. فكر میكنم اين فشارهای بين المللی تاثير خود را خواهد گذاشت. مقامات ايران با رفتارشان در سطح بينالمللی محكوم شده اند. آسان تر است بگوييم که اين يك رژيم عادی نيست كه با آن بتوان روابط عادی داشت. به چند سال پيش باز گرديم كه ايران به عنوان رژيمی ياغی در سياست بين الملل تلقی میشد. تا آنکه خاتمی آمد. تا وی بر سر قدرت بود، اين باور بوجود آمده بود كه امكانی برای مناسبات با ايران بوجود آمده است .اما اکنون می بينيد كه دولت ايران دارای روابط مسموم با بسياری از كشورهاست و احمدی نژاد به دور جهان میدود و در مورد فشار دادن دكمه برای نابودی اسراييل سخن میگويد. وقتی خاتمی بر سر قدرت بود، فكر میكنم میتوان گفت كه علاوه بر ما، ساير قدرتها نيز با ايران به عنوان يك كشور نيمه عادی رفتار میکردند. احترام به ايران در صحنه بين الملل فرق میکرد، اما در سالهای اخير، خيلی چيزها عليه ايران شده است. وقتی آنها كارهايی مانند دستگيری ايرانی تبارهای آمريكايی می کنند و يا ملوانان انگليسی را بازداشت می کنند، واقعا اين را تقويت میكنند كه يك كشور ياغی اند. هر چه بيشتر اين کارها را می کنند، سرمايه گذاران را بيشتر به اين نتيجه می رسانند که ايران جای خوبی برای تجارت و سرمايه گذاری نيست. نه تنها فكر كردن در مورد فنآوری پنهان برای تسليحات هستهای، که فكر كردن در مورد تسليحات، آن هم در دست کشوری که به روشنی يك كشور غير مسوول و حامی تروريسم است و دارای رئيس جمهوری غير مسوول را نيز فراموش كنيد. ايران كشوری نيست كه حتی بتوانيد فكر دراختيار داشتن آن نوع فنآوری را درباره آن بكنيد. موضوع ديگری كه مطرح است تاثير يك ايران دارای سلاح هستهای بر منطقه است. میتوانم به شما اطمينان بدهم كه در چنين صورتی همه منطقه بر آن خواهد شد كه جهت حفاظت از خود برای دستيابی به سلاح اتمی تلاش كند. روسها می گويند كه هيچ تهديد موشك هستهای دوربردی از سوی ايران وجود ندارد. ديگران میگويند اگر شما سپرهای موشكی مستقر كنيد بدان معنا خواهد بود که شما با يك سلاح هستهای ايران مواجه میشويد. نظر من اين است كه بايد برای هر توانايی در حال ظهور برنامه ريزی كرد، ولی اين هنوز به معنای پذيرفتن آن نيست كه میتوانيد اجازه دهيد ماجرا به وقوع بپيوندد. به نقل از آنتي وار