super_comando

Members
  • تعداد محتوا

    502
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1

تمامی ارسال های super_comando

  1. روزآنلاين: سرلشکر پاسدار رحیم صفوی فرمانده كل سپاه پاسداران به کرمان سفر کرده و در آنجا طی سخنانی برای بسیجی ها گفت: 2500 گردان عاشورا و الزهرا(س) در سراسر كشور سازماندهي شده‌اند كه از اين تعداد 90 گردان مربوط به استان كرمان است. 600 هزار نفر از جمعيت دو ميليون و ششصد هزار نفري استان كرمان عضو بسيج هستند. یعنی از هر خانواده 5 نفري يك نفر عضو بسيج است. دفاع مسطح و موزاييكي بعنوان دكترين دفاع همه جانبه بسيج طراحي شده، يعني دفاع و امنيت هر نطقه از كشور به وسيله‌ بسيجيان همان منطقه. امروز يكي از نگراني‌هاي آمريكايي‌ها براي مقابله با حمله به ایران است،خيل عظيم بسيجيان در جاي جاي ايران است. آمادگي سپاه و بسيج بالاترين قدرت بازدارندگي را ايجاد مي‌كند و الحاق گردان‌هاي عاشورا به تيپ‌هاي نيروي زميني در شرايط بحراني، توان دفاعي سپاه پاسداران را تضمين مي‌كند. درعین حال نيروهاي پنج گانه سپاه پاسداران تمام تحركات دشمنان فرا منطقه‌ ای را زير نظر دارند و با اشراف اطلاعاتي و آمادگي عملياتي خود مهيای دفاع همه جانبه از امنيت و منافع ملي و انقلاب اسلامي هستند.
  2. كيهان به نقل از سرباز اسرائيلي: آقايي كه خودش دو دست نداشته، با اسب سفيد آمد و دست هايم را با شمشير قطع كرد! گزارش سفر گروهي ازاعضاي انجمن قلم ايران به لبنان زهره يزدان پناه قره تپه بعد به يك چارچوب آهني اشاره مي كند كه روي تلي از خاك استوار است. مي گويد: «آنجا خانه سيدحسن نصرالله بوده و كوچه اي بوده شبيه به مسيري كه به بيت رهبري و يا جماران منتهي مي شود. اينجا هم همانطور بوده. كنارش هم خانه علامه محمد حسين فضل الله بوده. اينجا را، مربع امني حزب الله مي گفتند. يعني يك مكان مربع شكل، كه دفتر شوراي حزب الله، منزل سيدحسن، منزل علامه فضل الله، دفاتر اداري حزب الله، همه در اينجا بوده كه صددرصد تخريب شده اند. اما جالب اين است كه به رغم اين همه تخريب، اينجا يك شهيد هم نداده است. از بيست و هشت ماه مي هم، بازسازي رسمي اينجا را، آغاز مي كنند.» در خيابان سيدهادي نصرالله هستيم.عكاس ها، مي خواهند عكس بگيرند كه سرو كله يك موتورسوار با لباس سر تا پا مشكي پيدا مي شود. مانع عكس برداري و فيلم برداري مي شود. كارت شناسايي مي خواهد. زينت و احمد با او صحبت مي كنند و كارت شناسايي نشان مي دهند. بهشتي مي گويد: «از نيروهاي انضباط حزب الله است، شما در ضاحيه، نه ارتش لبنان را مي بينيد، نه پليس ملي لبنان را. انضباطش بر عهده نيروهاي انضباط حزب الله است كه لباس شان مشكي است. سعي كنيد از آنها عكس نگيريد. اينجا روي عكس گرفتن از چهره ها، حساس هستند.» موتورسوار حزب اللهي، هنوز مشغول صحبت با احمد است. چشمم به دنبال نيروهاي نامحسوس حزب الله مي گردد كه، سرمدي گفته بود تحت پوشش نامحسوس آنها هستيم. دلم مي خواهد، يكي شان محسوس شوند، بيايند با اين نيروي شان صحبت كنند و قال قضيه را تمام كنند. اما انگار حزب الله، با كسي تعارف ندارد. موتورسوار حزب الله چند مكان را نشان مي دهد و مي گويد كه از آنجاها، عكس و فيلم گرفته نشود. بعد كارت ها را پس مي دهد و با احمد دست مي دهد. خداحافظي مي كند و مي رود. ياد رزمنده هاي خودمان مي افتم. با همين شكل و شمايل و معصوميت، و با همين اقتدار و صلابت. زينب مي گويد: «شبكه المنار در همين منطقه بود. چند بار زدند. اما براي يك لحظه هم، برنامه تلويزيون متوقف نشد.» در خيابان شهيد شيخ راغب، درست روبروي خانه قبلي سيدحسن نصرالله قرار مي گيريم. ميله هاي آهني سياه انتهاي كوچه اي كه اكنون با خاك يكسان شده است را كه مي بينم، ياد حرف بهشتي مي افتم و كوچه اي كه در تهران به بيت رهبري منتهي مي شود، و آن كوچه بلندي كه به حسينيه جماران و بيت امام(ره) مي رسيد. زينب، ساختمان ويرانه اي را نشان مي دهد و مي گويد: «اينجا نه تا ساختمان بود كه همه اش از بين رفت. خانه خاله ام و دو پسرش در اينجا بود. بمباران شد و از بين رفت. خانه خاله ام در جنوب هم بمباران شد. الآن خانه اي در خيابان سيدهادي نصرالله گرفته اند.» بعد مي گويد: «اينجا قبلاً خيلي آباد بوده. خيلي.» بهشتي مي گويد: «حزب الله به كساني كه خانه شان ويران شده بود، كمك كرد تا براي خود، خانه و اسباب و اثاثيه تهيه كنند.» بهشتي، نمونه اي از امدادهاي غيبي را تعريف مي كند. او مي گويد: «يكي از شبكه هاي تلويزيوني اسرائيل كه گمان مي كنم شبكه ده يا يازده بود، اواخر جنگ برنامه اي مي سازد و مي پردازد به سربازهاي مجروح اسرائيلي كه از جنگ لبنان بازگشته و بنا به اظهار آنها، مشكل رواني پيدا كرده بودند. خبرنگارها به تيمارستان و يا درمانگاه رواني اسرائيلي ها مي روند و از دكترها در اين مورد، سؤال مي كنند. دكترها مي گويند: بله، يكي از سربازهاي مجروح اسرائيلي كه دستش هم از مچ قطع شده است، از زماني كه از جنگ لبنان برگشته، مشكل رواني پيدا كرده است. ادعا مي كند كه يك آقايي كه خودش دو دست نداشته، با يك اسب سفيد آمده و دست هاي او را با شمشير قطع كرده است. تلويزيون سرباز مجروح و دست هاي قطع شده او را نشان مي دهد. خبرنگارها سراغ همين سرباز مي روند و از او ماجرا را مي پرسند. او هم، همين مطلب را مي گويد. درحالي كه وقتي محل قطع دست او توسط پزشكان بررسي مي شود، مشخص مي شود كه محل قطع دست آن سرباز اسرائيلي، جاي تير و تركش نبوده، بلكه دقيقاً جاي بريدگي با يك شيء تيز بوده است. اين تصاوير را تلويزيون لبنان، از تلويزيون اسرائيل گرفت و پخش كرد.» از بهشتي مي پرسم: «درباره مقاومت سي وسه روزه لبنان، كتاب هايي هم در بيروت چاپ شده است؟» مي گويد: «بله، حتي فكر مي كنم زينك بندي اش را هم انجام داده بودند. چون واقعاً چند روز نگذشت كه كتاب هايي در اين مورد چاپ شد. امروز عصر، بخشي از كتاب هايي كه درباره لبنان چاپ شده است را در يك كتابفروشي بين المللي خواهيد ديد. عكس، مستند و سياسي و درباره سيدحسن نصرالله بيشتر از موضوع جنگ، كتاب چاپ شده است. حتي مسيحي ها هم، بعد از جنگ سي وسه روزه، نظرشان درباره سيدحسن نصرالله عوض شده است.» گوديني درباره معناي رنگ ها در لبنان از بهشتي سؤال مي كند. بهشتي مي گويد: «همانطور كه قبلاً گفتم رنگ ها در اينجا معني دارد. مثلاً رنگ زرد متعلق به حزب الله و نماد پرچم حزب الله است، آبي آسماني براي جريان المستقبل كه آرم تلويزيون شان هم، همين رنگ است. سبز براي حركت امل و قرمز براي كمونيست هاست. البته نيروهاي انضباط حزب الله، لباس فرم شان مشكي است. كتائبي ها هم، كه رهبرش امين جميل بوده، خيلي پرچم سفيد بالا مي برند، اما چندان الزامي ندارند. رنگ نارنجي هم، متعلق به ميشل عون و حزب طيارالوطن الحر است. ميشل عون بعد از بازگشت از تبعيد به فرانسه، در لبنان اين حزب را تأسيس كرد كه بيشتر مسيحي ها طرفدار اويند.» آرمين، از ميزان نفوذ كمونيست ها در لبنان مي پرسد. بهشتي مي گويد: «كمونيست ها، نفوذ خيلي كمي اينجا دارند.» بهشتي مي گويد: «اين قدر بحث رنگ ها، وارد بحث هاي سياسي شده است، كه شعار معارضين لبنان اينست: ما حكومت رنگها را مي خواهيم. يعني همه رنگ ها باشند.» عبدالرحيمي، هم از آثار جنگ، عكس و فيلم مي گيرد و هم، چپ و راست، از محمد صدرا. احمد، كساني كه براي عكاسي پراكنده شده اند را، صدا مي كند. همه، كم كم سوار ماشين مي شويم. وقتي ماشين حركت مي كند، بهشتي، ساختمان قبلي شبكه المنار را نشان مي دهد كه ويران شده است. زينب مي گويد: «اسرائيل، اين خياباني كه شبكه المنار در آن قرار داشت، حدود هزار بار زد. اما برنامه المنار، لحظه اي قطع نشد.» يكي از خانم ها از زينب مي پرسد: «موقع جنگ سي وسه روزه شما كجا بودي؟» مي گويد: «خانواده من كه در جنوب بودند، من، همراه يكي از فاميل هايمان به كوه لبنان رفتيم و اتاق اجاره كرديم. بعضي از افراد مثل دروزي ها هم، از اين وضعيت سوءاستفاده كرده بودند و قيمت اجاره اتاق ها و حتي بعضي مواد غذايي را گران كرده بودند. مثلاً اجاره اتاق، شبي صددلار و ليمو چهار برابر قيمت.» بهشتي مي گويد: «حزب الله، خيلي به داد مردمي كه در جنگ خسارت ديده بودند، رسيد. بعضي از دولت ها هم كمك مي كردند. مثل قطر و ايران كه در بازسازي كمك مي كنند.» و ما پلاكاردهايي را در خيابان ها مي بينيم كه از ايران و بعضي پلاكاردها هم از قطر تشكر كرده اند. به نقل از سايت مقاومت اسلامي
  3. شيعه نيوز:«در گیری مارون الراس» در بین درگیری های جنگ 33 روزه؛ به سنگینی «درگیری وادی الحجیر» نبود؛ نه از حیث مدت یا وسعت جغرافیایی درگیری، نه از نظر خسارتهای انسانی كه مقاومت به اسرائیلی ها وارد كرد و نه خصوصاً، به لحاظ تعداد تانكهایی كه منهدم شدند. شكست در درگیری مارون الراس – كه اولین رویارویی زمینی در داخل اراضی لبنان و به فاصله چند متر از مركز فرماندهی اسرائیل در داخل سرزمینهای اشغالی فلسطین محسوب می شد – مانند صاعقه ای بر روحیه سربازان اسرائیلی فرود آمد و حالتی از بهت و ناباوری را در فرماندهان آنان ایجاد كرد و ارتش اسرائیل، با بخشی از آتشی كه نیروهای مقاومت برای آنان آماده كرده بودند آشنا شدند. شرایط جنگ، این توهم را برای اسرائیلی ها ایجاد كرده بود كه حزب اللهی ها در اعماق جبهه مستقر هستند در حالی كه مقاومین تنها چند متر با مرز فاصله داشتند. نیروهای ارتش اسرائیل توقع نداشتند كه دشمن در زمینهایی كه آنان اشغال كرده بودند حتی در آن تمركز یافته و پایگاه نظامی خود حتي «مركز فرماندهی شمال» را در آن بنا كرده بودند انتظار آنان را بكشد؛ بلكه تصور می كردند بمجرد حركت تانكهای آنها به سمت شمال (جنوب لبنان) این منطقه خالی از هر عنصر انساني غير اسرائيلي شود. مارون – با ارتفاع 917 متر از سطح دریا – موقعیت استراتژیك بسیار مهمی دارد. در یك سوی آن «جلیل» و روستاهای آن در فلسطین قرار دارد و در دیگر سو «بنت جبیل»، «عتيرون»، «یارون» و دیگر نقاط جنوب لبنان گسترده شده است. این موقعیت به هر كس كه بر آن تسلط داشته باشد سیطره كامل به این مناطق مسكونی را می بخشد ضمن آنكه اگر اسرائیل بر آن دست می یافت می توانست مانع از دسترسی مستقیم نیروهای مقاومت به شهركهای صهیونیستی شود كه بر دامنه آن قرار دارند. اضافه بر تمام اینها، مارون اهمیت دیگری هم دارد: خط مقدم لبنان با فلسطین اشغالی است. در هشتمین روز تجاوز اسرائیل به جنوب لبنان – در تابستان 2006 – هنگامی كه نیروهای اسرائیلی از شهرك صهیونیست نشین «افیفیم» واقع در جلیل، برای انجام مأموریتی كه آنرا «ساده» می پنداشتند خارج شدند، پایان دادن به موشك باران این شهرك و نیز شهرك های زنجیره ای اطراف آن را هدف گرفته بودند. آنان به سوی «جل الدیر» در مارون الراس حركت كردند؛ منطقه ای كه فاصله بسیار كمی با پایگاه نظامی اسرائیل و مركز فرماندهی شمال فلسطین اشغالی دارد و به دلیل شرایط طبیعت آن، معبری صعب العبور و نوعی پناهگاه طبیعی محسوب می شود. «ابو حیدر» یكی از مردان مقاومت، داستان اولین رویارویی زمینی با اسرائیل را كه به فاجعه ای برای آنان و عزل تعداد زیادی از افسران ارتش اسرائیل انجامید را اینچنین تعریف می كند: صهیونیست ها این بار هم شگرد همیشگی خود را به كار بستند و قبل از گسیل نیروها، زمینه را با بارش آتشی سنگین آماده كردند؛ «جبل الباط»، «جل الدیر» و «جنگل مارون» را بمباران كردند و به خیال خود مسیر عبورشان كه حدود یك كیلومتر می شد را پاكسازی كردند … در حالی كه نیروهای مقاومت در پناهگاههای خود ورود آنان را انتظار می كشیدند... پس از حمله هوایی، نیروی زمینی حركت خود را شروع كرد... تا اینكه به كمین نیروهای مقاومت نزدیك شد … در اين هنگام از مقر فرماندهي حزب الله دستور رسید كه: «فقط یكی از این نیروها وارد عمل شود» … و وی جنگ را آغاز كرد در حالیكه اسرائیلی ها را در فاصله دو تا پنج متری خود به دام انداخته بود. وی از این فاصله نزدیك اولین سرباز اسرائیلی را با اسلحه اش – مسلسل كلاشینكف – هدف قرار داد وبه خاك انداخت... اسرائیلی ها كه بشدت غافلگیر شده بودند بدون اینكه بدانند از كجا مورد هجوم قرار گرفته اند شروع به شلیك به اطراف خود كردند... چند دقیقه ای گذشت تا دوباره به رزمنده مقاومت دستور رسید كه از اوضاع اسرائیلی ها كسب اطلاع كند. پس وی به جایی برگشت كه سرباز بخت برگشته اسرائیلی را هدف قرار داده بود و مشاهده كرد كه سه نفر از همقطاران او در حال كشیدن وی به سمت عقب هستند؛ رزمنده بهترين كار ممكن، كه آسان ترين كار هم بود را انتخاب كرد: هر سه نفر را درو كرد و به پناهگاه خود برگشت... اسرائیلی ها انواع و اقسام سلاح هایشان را بی هدف به كار انداختند اما پس از اینكه پی به بی فایده بودن این كار بردند، سكوت بر منطقه حاكم شد. تا این لحظه گروه مقاومت مستقر در جل الدیر وارد معركه نشده بود و همان یك رزمنده بود كه بتنهایی جبهه شمالی را كن فیكون نموده و چهار اسرائیلی را درو كرده بود و بسلامت به مكان خود بازگشته بود. نتیجه اینكه: تمامی واحد مسلح اسرائیلی كه با دبدبه و كبكبه قصد تصرف بی دغدغه مارون الراس را داشت عقب نشسته بود و رزمنده ای كه باعث این عقب نشینی مفتضحانه بود در بازگشت دوباره اش به مكان درگیری با پنج كوله پشتی جنگی مواجه شد و مطابق دستور، آنها را به غنیمت برداشت و به كمینگاه خود بازگشت. كسانی كه چندي بعد در روزنامه های صهیونیستی خواندند كه چگونه سربازان اسرائیلی، از ناراحتی این شكست خود را پشت لانه مرغ و خروس ها در شهرك افیفیم پنهان كردند و بر سرنوشت دوستانشان كه تنها چند متر پس از گذر از مرز لبنان به خاك و خون كشیده شده بودند می گریستند، به مخیله شان خطور نمی كرد كه یك «رزمندهء تنها» تمام آن كارها را كرده باشد؛ اما فقط چند ساعت وقت لازم بود تا «شبكه المنار» غنایمی را كه این رزمنده از سربازان تار و مار شده اسرائیلی به چنگ آورده و – علیرغم آتش سنگین دشمن – آنها را به پشت جبهه رسانده بود را بر صحفه تلویزیون به جهانیان نشان دهد. * * * اگر چه چند روز بعد و با ايراد تلفات سنگين به ارتش اسرائيل، بالاخره مارون سقوط كرد ؛ اما اینگونه بود كه یك حزب اللهی تنها، با قدرت ایمان و ذكاوت مجاهدانهء خويش، توانست اشك یك لشگر تا بن دندان مسلح را درآورد و باعث عزل افسران متعدد اسرائیلی گردد. ترجمه از روزنامه «السفير»
  4. دوستان لطفا اين سخنان رئيس جمهور اسرائيل شيمون پرز را بخوانيد نظرتون را بفرمائيد: ((ما باید تاریخ را مطالعه کنیم تا ازآن درسهای مهم بیاموزیم. همچنین باید یاد بگیریم که چگونه و چه هنگام، تاریخ را نادیده بگیریم. ما نباید به گذشته اجازه دهیم افکار ما را تغییرناپذیر کند و ما را ازامکان رسیدن به دیدگاههای جدید و تغییر شیوه وعملکردمان باز دارد. ما نیزهمانند رودخانه، بخشی از روند توقف ناپذیر تغییر هستیم. چشم اندازها در حال تغییرند. شناخت آدمی رو به گسترش نهاده و تکنولوژی به ما درجهت گسترش زمینه های ادراک کمک میکند، وسیاستمداران در مسوولیتهای خود ونیز درآرمانها و آرزوهایشان با اجدادشان تفاوت دارند... ...بسیاری ازدوستان وگاه حتی اغلب دشمنان از من پرسیده اند، چگونه توانسته ام گرایشهای خود به قدرت نظامی اسرائیل را - به وِیژه به دلیل جایگاههای نظامی ارشدی که در اختیار داشته ام - به این سطح از خودگذشتگی واخلاص درجهت صلح تبدیل کنم. درعین این که دلیلی برای عذرخواهی و یا پشیمانی نمی بینم، میخواهم درباره آن توضیح بدهم. تنها من نبودم که در راستای ایجاد تحول در روند دیدگاه سنتی ناظر بر دفاع ملی مبتنی بر تسلیحات و تبدیل آن به دیدگاهی نوین براساس قراردادهای سیاسی تلاش کردم، بلکه عناصر و مولفه های دیگری نیز، ازجمله امنیت بین المللی واعتبارات اقتصادی، نقش داشته اند. درحقیقت، جهان شاهد تحولات فراگیری بود که ما را وادارمیکرد نسبت به تغییر ادراکات قدیمی خود و تبدیل آن به دیدگاههائی که با واقعیتهای جدید متناسب باشد، گام برداریم. مکتب سنتی دفاعی از ارائه راه حلی قابل قبول برای واقعیتهای جغرافیائی فعلی و یا تهدیدات تکنولوژیک ناتوان است...جنگ فراگیر "به یمن" وجود موشکهای دوربردی که میتواند مهمات ویرانگر را به مناطق مسکونی برساند ومردم در برابر قدرت ویرانگرش کاملا بی دفاع هستند، مفهومی جدید وهراس انگیز پیدا میکند...نیروی واقعی و حتی نیروی نظامی، دیگر در پادگانها جستجو نمی شود- بلکه باید آنرا درمحیط دانشگاهها سراغ گرفت. ازجمله وظایف سیاست آن است که به دوراز استراتژی نظامی، راه را برای منابع سیاسی واقتصادی هموارنماید... ایران تنها کشوراسلامی نیست که درپی دستیابی به انرژی هسته ای است. عراق نیز دراین راستا تلاش کرده بود. قذافی نیز در لیبی به همین ترتیب عمل میکرد. وجود سلاح اتمی دردست افراد متعصب دینی تنها همسایگانشان را تهدید نمیکند، بلکه تمامی جهان را درمعرض خطرقرارمیدهد. ترکیب ویرانگر بنیادگرائی مذهبی با موشکها وجنگ افزارهای غیرکلاسیک، صلح جهانی راتهدید میکند و بار دیگر این نکته را مورد تاکید قرارمی دهد که ما دریک دهکده جهانی زندگی میکنیم. جای تردیدی نیست که تنش وبحران درخاورمیانه به این تهدیدات ابعاد دیگری می افزاید... ...دردوران استالین بوقهای تبلیغاتی اتحاد شوروی، این کشور را "دنیای فردا" معرفی میکرد و مرحله انتقالی سوسیالیستی تحت رهبری کرملین به عنوان "یک ضرورت اجتناب ناپذیر تاریخی" ارزیابی می گردید. ولی دیدیم که تاریخ راه کاملا متفاوتی را برگزید. رویای اشتباه کمونیسم وتلاشهای نامعقول برای جا انداختن اندیشه کمونیستی با توسل به نیروی وحشیانه وسرکوب شدید، بیانگر جعلی بودن این ضرورت تاریخی است. دنیای فردا، که دنیای کودکان ونوادگان ما می باشد، هیچ شباهتی به دنیائی که لنین ترسیم میکرد واستالین تلاش میکرد بیآفریند، ندارد. اصول حاکمیت خودکامانه هیچگاه درقلب جهان فردا نوشته نخواهد شد. بلکه برعکس، اصول مبتنی بردانش وعلوم و شناختی که دردانشگاهها و مراکز پژوهشی محرز و ثابت گردیده اند، درصدر حاکمیت قرارخواهند گرفت و به جای اینکه هویت ملی یا طبقاتی مبنای تربیت و آموزش اجتماعی قرارگیرد، این خود انسان خواهد بود که مسوولیت پذیرمیگردد.))
  5. كيهان:«شيطان وارد جزئيات جنگ و بي رحمي هايش مي شود!» اين چيزي است كه روزنامه «ليبراسيون» فرانسوي به نقل از مجله «نيشن» نيويوركي نوشته كه اين هفته شهادت بي رحمي هاي 50 سرباز آمريكايي را كه بين سال هاي 2003 تا 2005 در عراق مستقر بوده اند، منتشر ساخته است. درواقع، «نيشن» از «شيوه هاي رفتاري عجيب و ناراحت كننده» نظاميان آمريكايي مي نويسد كه: ده ها سرباز به چشم خود غيرنظاميان عراقي را ديده اند كه توسط نيروهاي آمريكايي كشته شده اند. به نوشته اين مجله، بسياري از اين كهنه سربازان تعريف مي كنند كه طبق عادت، بلافاصله پس از خروج از پايگاه خود كوركورانه آتش مي گشوده اند. برخي از آنها گالن هاي نفت فروشندگان كنار جاده را به آتش مي كشيدند، بعضي ديگر آنها را با نارنجك منفجر مي كرده اند و برخي هم، كودكان را هدف مي گرفته اند! بسياري از اين سربازان اعتراف دارند كه چنين رويدادهايي بسيار «متداول و جاري» است، غالباً نيز هيچ گزارشي دراين باره به افسر ارشد ارائه نمي شود و بنابراين كليه اين اقدامات پيوسته بدون مجازات باقي مي ماند! سرباز «جف انگلهارت» تعريف مي كند: «رفتار كلي اين بود كه يك عراقي كشته شده فقط يك عراقي كشته شده ديگر است! و بعد، به خودمان مي گفتيم كه: خوب، كه چه؟» بسياري از اين سربازان سرخورده از مأموريت هاي خود بازگشته اند. گروهبان «تيموتي وستفال» با توصيف وحشتي كه نيروهاي آمريكايي بهنگام حملات شبانه به منازل دردل غيرنظاميان بيدار مي كردند، مي گويد: «به خاطر دارم كه در افكارم با خود مي گفتم كه در زير پرچم آمريكا وحشت را به مردم تحميل مي كنيم، و اينكه، واقعاً براي همين در ارتش استخدام شده ايم!» سربازان آمريكايي جملگي اعتراف دارند كه غالب اين حملات بيهوده بوده است، چراكه براساس اطلاعات غلط انجام مي گرفته است. «نيشن» گزارش مي كند: «سربازان هرگز در اين خانه ها بمب هاي واقعي پيدا نكردند! و مي افزايد: در يكي از عكس هايي كه سربازان با خود به آمريكا آورده اند تصوير سربازي ديده مي شود كه با قاشقي دردست چنين نشان مي دهد كه قصد خوردن مغز متلاشي شده يك عراقي را دارد! بسياري از اين سربازان اين فكر را در مغز خود فرو كرده بودند كه اگر اين آدم ها انگليسي صحبت نمي كنند و رنگ پوستشان تيره است، مثل ما «انسان» نيستند، پس مي توانيم هركاري كه مي خواهيم با آنها انجام دهيم و در همين راستا نيز واژگان خود را با الفاظ نژادپرستانه براي توصيف عراقي ها پركرده بودند. نيمي از سربازاني كه موردسؤال قرار گرفتند، اعتراف داشتند كه ديده يا شنيده اند كه غيرنظاميان غيرمسلح هنگام عبور كاروان هاي نظامي كشته شده اند! آنها مي گويند كه فرماندهان ارشد به آنها دستور داده اند كه عراقي ها را بكشند، حتي زخمي ها را! بسياري از اين سربازان تعريف مي كنند كه قراردادن سلاح يا مواد منفجره در كنار غيرنظامياني كه توسط ارتش آمريكا كشته اند، كاري بسيار معمولي و متداول است و اين فكر را القا مي كند كه اين افراد «مهاجم» بوده اند... و به اين ترتيب، از انجام تحقيقات داخلي اجتناب مي شود! اما، ترس آنها از بمب هاي كنترل از راه دور بوده كه مسئول مرگ حدود 40درصد از سربازان است، همينطور خودروهاي بمب گذاري شده. به همين خاطر نيز، سربازاني كه مسئول كنترل گذرگاه ها بودند، از تيراندازي به سوي خودروهاي مظنون دريغ نمي ورزيدند. بسياري از اين سربازان اعتراف دارند كه غيرنظاميان متعددي را ديده اند كه اينچنين كشته شده اند. و سرواني تعريف مي كند كه اين غيرنظاميان اغلب اوقات يك «خانواده كامل» بودند، گاه نيز، يك بمب واقعي!
  6. super_comando

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    دانشمندان آمريکايي مي‌گويند گام مهمي به سوي توليد يک ارگانيسم زنده مصنوعي در آزمايشگاه با کمترين مصالح اوليه برداشته‌اند. دکتر کريگ ونتر در مقاله‌اي كه اخيرا در نشريه «ساينس» به چاپ رسيده، مي‌گويد: تيم او با موفقيت يک ژنوم کامل - مجموعه منفرد کاملي از کروموزم‌ها با ژن‌هاي مرتبط با آنها - را از يک سلول باکتريايي به ديگري پيوند زده است. او كه از پيشگامان پروژه تهيه نقشه ژنوم انسان بوده، اميدوار است در نهايت با استفاده از همين تکنيک بتواند ميکروب‌هاي تعريف شده‌اي بيافريند. چنين ميکروب‌هايي را ممکن است بتوان براي ساخت سوخت مصنوعي يا کمک به پاک کردن زباله‌هاي سمي و يا حتي آن روي سكه براي اهداف نظامي و خلق هيولاي فرانكشتاين بكاربرد. هدف نهايي دانشمندان ريختن کروموزم‌ها، پروتئين‌ها و ساير مصالح ساختماني حيات که همه آنها به طور مصنوعي توليد شده‌اند در داخل يک به اصطلاح «سوپ ابتدايي» است تا سپس شاهد جوشش ميکروب‌هاي بدوي و پيدايش حياب باشند. دکتر ونتر اذعان دارد که احتمالا راه درازي تا محقق شدن اين هدف باقي مانده، اما مي‌گويد گام کليدي مهمي در جهت آن برداشته است. اما ونتر مي‌گويد آنچه او انجام مي‌دهد فرقي با عملکرد ساير موسسات ندارد. وي گفت: طي چندين سال گذشته ما مجبور بوده‌ايم تکنيک‌ها و رويکردهاي بديعي که قبلا وجود نداشته ابداع کنيم، چرا که اين رشته قبلا وجود نداشته است. «موسسه ونتر و کمپاني ژنوميک مصنوعي (Synthetic Genomics Company) همان کاري را مي‌کنند که اکثر موسسات عمده ديگر انجام مي‌دهند - يعني ثبت اين تکنيک‌هاي انحصاري در قالب پروانه.» کاري که تيم دکتر کريگ انجام داده در واقع تخليه ژنتيکي شکلي از حيات و دميدن کد ژنتيکي کاملا تازه‌اي در کالبد به جا مانده است. اين کار به گفته او، ابزاري کليدي در تست کردن کروموزم‌هاي مصنوعي - يا DNA- است که او قصد دارد بيافريند. دکتر ونتر توضيح داد: «آنچه در اين مقاله مي‌خوانيد نتيجه برداشتن يک کروموزم بومي از يک گونه و پيوند زدن آن، وارد کردن آن از طريق ديواره‌هاي سلولي و غشا سلولي به يک گونه دوم است و پس از چند روز رشد و تقسيم سلولي کروموزم اصلي در سلول (گونه دوم) ناپديد شده و آنچه به جا مي‌ماند سلول‌هايي است که تنها حاوي کروموزم پيوندي است و بدين صورت ميتوان ويروسها و باكتريها و يا حتي موجوداتي را بوجود آورد كه تا به حال فقط سناريوي فيلمها و بازيهاي علمي و تخيلي و ترسناك بوده اند.» افراد بسيار زيادي هستند که رويه‌هاي مورد استفاده دکتر ونتر آنها را نگران مي‌کند. برخي نگران اين موضوع هستند كه از اين فناوري كه دو روي سكه دارد سوء استفاده شود و براي ايجاد سلاح‌هاي بيولوژيکي بسيار خطرناك و مهلك استفاده شود يا اينکه پديده‌اي پيش‌بيني نشده و خطرناك و يا موجودي جديدالخلقه مانند آنچه داستان اكثر فيلمها و بازيهاي علمي و تخيلي و ترسناك را شامل ميشود از آزمايشگاه به بيرون راه يابد و باعث فاجعه هاي هاي بزرگ و غير قابل كنترلي براي بشريت شود كه بسيار هولناك خواهد بود. bbc.news.co.uk
  7. در جنگ ها و لشكر كشي هاي اروپائي ها براي اشغال فلسطين و سوريه كه در اواخر قرن يازهم به وقوع پيوست ،جنگجويان مهاجم اروپائي از در "تماس قرار گرفتن" با شمشير هاي مسلمانان بسيار وحشت زده بودند و به عبارتي،"فولاد دمشقي" خواب و آرامش آنان را سلب كرده بود .شمشير هائي كه هم بسيارتيز و برا بودند و هم غير شكننده و به طوري كه نقل مي شود، قادر بودند يك پارچه ابريشمي يا حرير را در فضا به دو نيم تبديل كند ! ..."نسخه پخت"(شنيداري!)فولاد دمشقي در اوايل قرن هجدهم ناپديد شده و ديگر اثري از آن نيست .اين" نسخه" -بگفته مورخان- فقط سينه به سينه از پدر به پسر نقل شده و در هيچ كجا آثار مكتوبي از آن ديده نشده است . سنگ آهن مورد نياز براي ساخت فولاد دمشقي از معادني در هندوستان برداشت و در نقاط مختلفي از مشرق زمين به فولاد تبديل مي شده است .فولاد مذكور سپس به دمشق ،محلي كه بازار خريد و فروش (جهاني) اسلحه در آن دوران بود ،براي داد وستد برده مي شد . ...و اما اينكه چرا و به چه علت اين شمشير از آن برائي مثال زدني برخوردار بوده است ، معمائي بود كه براي اولين بار محققاني از دانشگاه درسدن Dresden به آن پي بردند ! در گزارشي در نشريه Natur ,Bd.444 S. 282 آمده كه آقاي پروفسورPeter Paufler استاد فيزيك دانشگاه فني درسدن (آلمان) و همكاران وي موفق ميشوند يك نمونه از اين شمشير ها را كه موزه برن در سوئيس در اختيار آنان قرار داده بوده،مورد آزمايشات متعدد و بررسي هاي همه جانبه قرار دهند .قابل اشاره اينكه در شناسنامه شمشير مورد آزمايش قرار گرفته ،ثبت است كه شمشير توسط يك ايراني ساخته شده است . آزمايشات شيميائي متعدد صورت گرفته و هم چنين بررسي هاي انجام شده به كمك يك ميكروسكوپ الكتروني (با وضوح بسيار بالا) Transmission-electron-micr. حاكي از وجود كربن وآهن-كاربيد مقاوم در مقابل اسيد ها بود . متعاقباً مشخص شد كه علت وجودي مقاوت شيميائي بسيار بالا از اين امر ناشي مي شود كه كاربيد آهن در نانو-لوله هائي از جنس كربن و در ابعاد ميليونيوم ميليمتر جا گرفته اند به اعتقاد پروفسور Peter Paufler سازندگان فولاد و شمشير دمشقي در اثر تمرين و تجربه طولاني مدت عملاً به نانو تكنولوژي دست يافته بودند .در ساخت اين فولاد كه سوخت مورد نيازبراي تهيه آن -بجاي ذغال سنگ- اجزاء گياهي اعم از ساقه ،ريشه و برگ بودندكاتاليزور هائي از فلزات حد واسط مانند واناديم و كرم نيزنقش داشتند ،البته بدون اينكه سازندگان از آنها شناختي داشته باشند . يك عامل مهم ديگر در توليد فولاد دمشقي ،به اعتقاد گروه تحقيقاتي درسدن ،دماي (دقيق) پخت بوده است و اروپائي ها كه در صدد كپي كردن فولاد مذكور بودند ،به احتمال قوي مرتكب يك اشتباه عمده مي شدند و آن دماي بسيار بالائي بود كه با آن كار ميكردند.در حال حاظر محققان نامبرده سعي در "شبيه سازي" فولاد دمشقي دارند. منابع: Focus Online(Wissen) 20,11,2006 FAZ.NET(Wissenschaft) -17. November 2006 Wikipedia, die freie Enzyklopädie
  8. پس اگر سيستم ضد موشكي آرو كاري از دستش ساخته نيست اسرائيل اصلا براي چي اين سيستم را ساخته و در سرزمينهاي تحت اشغال خود نصب كرده است و قتي بدرد نميخورد؟و چرا به جاي اين سيستم ناكارا آمريكا سيستم دفاع ضد موشكي خود را در اسرائيل كه به جان آمريكا بسته است نصب نميكند و گير داده است كه در اروپا و كنار گوش روسيه اي نصب كند كه با آمريكا رابطه دارد.در حالي كه تهديد موجوديت اسرائيل مهمترين خط قرمز در سياست آمريكاست و آنها بايد اول سپر موشكي خود را براي دفاع از متحد درجه اول و بچه نامشروع خود يعني اسرائيل غاصب در سرزمينهاي تحت اشغال دولت يهود در برابر حملات احتمالي نصب كنند و بعد با اعصاب خرس قطبي روس كه فعلا با هم دوست هستند بازي كنند.به نظر من در اين اقدامات تناقضات زيادي وجود دارد و واقعا كه اين آمريكايي هاي به اصطلاح متمدن غارتگر و خون آشام عقلشان پاره سنگ بر ميدارد و سه تخته اشان كم است و اين به نفع ماست.نظر شما چيه دوستان گرامي؟
  9. آقا سعيد لطفا در مورد كارايي و نوع سيستم دفاع ضد موشكي آمريكا كه قرار است در اروپا به جهت مقابله با موشكهاي ايران و كره شمالي و صد البته روسيه و چين مستقر شود هم مطلب قرار دهيد.با تشكر
  10. اگر اسرائيل الان داراي موشكهاي بالستيك دقيق بود به راحتي بدون دادن هزينه خيلي زياد موشكهايش را به طرف ايران پرتاب ميكرد و از طرفي ما روي قدرت موشكهاي بالستيك كار كرديم و تبديل به قدرت موشكي شديم كه اسرائيليهاي غاصب به شدت از آن هراس دارند و مشخص هم نيست سپر دفاع ضد موشكيشان كارايي داشته باشد يا نه؟فقط يك سوال هست و آن اين است كه آيا ايران روي مجهز كردن خود به يك سپر دفاع ضد موشكي ساخت داخل تلاش كرده است يا نه؟و آيا دشمنان عرب ما هم داراي موشك بالستيك هستند يا نه و آيا داراي سپر دفاع ضد موشكي هستند؟
  11. دوستان اسرائيل آنقدر كه از نظر تسليحاتي مثلا پيشرفته است به چه دليل داراي تسليحات موشكهاي بالستيك پيشرفته و با دقت بالا نيست و يا تلاشي براي توليد آنها انجام نداده است؟
  12. دوستان و كاربران گرامي لطفا يك بحثي را هم در مورد اينكه كارايي سيستم دفاع ضد موشكي پيكان اسرائيل براي مقابله با موشكهاي پرتابي از سوي ايران براي نابودي اهداف مورد نظر در اسرائيل در جنگ احتمالي به نظر چقدر خواهد بود و آيا اسرائيل خواهد توانست با سيستم دفاع ضد موشكي پيكان خود در مقابل حملات موشكي ايران مقاومت كند و دوام بياورد در همين تاپيك مرتبط با سيستم دفاع ضد موشكي اسرائيل ترتيب دهيد.خيلي ممنون
  13. بازتاب:در حالي که اين روزها لبنان شاهد جشن و پايکوبي شکست ارتش اسرائيل از گروه چريکي و مردمي حزب‌الله لبنان است، منابع رژيم اسرائيل ضمن ايراد اتهاماتي درباره جنگ لبنان، از آمادگي براي جنگ با ايران خبر دادند. به گزارش خبرنگار «بازتاب»، معاون ستاد کل ارتش اسرائيل در تازه‌ترين کنفرانس مطبوعاتي خود ضمن رد احتمال بروز جنگي در منطقه بين اسرائيل و سوريه گفت، بعيد مي‌داند سوريه قصد داشته باشد در ماه‌هاي پيش رو به اسرائيل حمله کند، اما افزود: تلاش حکومت ايران به هدف بر هم زدن ثبات و آرامش در منطقه را نبايد از نظر دور داشت. کلنل کاپلينسکي در بخش ديگري از سخنان خود در کنفرانس مطبوعاتي، به برنامه‌هاي اتمي جمهوري اسلامي ايران پرداخت و گفت: تلاش حکومت ايران براي دستيابي به سلاح هسته‌اي، از ديدگاه جهانيان يک تغيير و تحول اساسي محسوب مي‌شود و گفت: تشکيلات دفاعي و امنيتي اسرائيل اين روند را با نگراني دنبال مي‌کنند. ارتش اسرائيل براي جبران کمبود تجهيزاتي، يک برنامه پنج ساله تنظيم کرده و به اجراي آن پرداخته است. در روزهاي اخير راديوها و تلويزيون‌هاي اسرائيل بيشترين بخش از برنامه‌هاي خبري خود را به سالگرد دومين جنگ لبنان اختصاص دادند. تلويزيون کانال ده اسرائيل مدعي شد ربودن سربازان اسرائيلي به دستور جمهوري اسلامي ايران صورت گرفته بود. اين تلويزيون تصاويري از ديدار حسن خميني (نوه امام خميني) با بشار اسد رئيس جمهوري سوريه را که ده روز پيش از ماجراي اسارت گرفتن سربازان اسرائيلي انجام شد نشان داد که در آن سيدحسن نصرالله نيز حضور داشت. همچنين تصاويري نشان داده شد که علي لاريجاني دبير شورايعالي امنيت ملي يک روز پيش از اين عمليات با نصرالله ديدن کرد و احتمالا حتي در ساعاتي که اين عمليات رخ داد، او هنوز در بيروت به سر مي‌برد. در همين حال، «اويگدور ليبرمن» وزير سياست‌هاي راهبردي اسرائيل در واکنش به تصميم جمهوري اسلامي ايران پيرامون دادن اجازه به نمايندگان بين المللي براي بازديد از راکتور آب سنگين اراک، آن را وقت کشي دانست. او گفت: جهان نبايد در دام سران تهران بيفتد و لازم است براي عملي کردن تحريم‌هاي گسترده‌تري عليه حکومت ايران همچنان تلاش شود. حکومت اسلامي ايران ادعا مي‌کند که اين توافق نشان شفافيت سازي بيشتري است ولي در واقع مي‌کوشد با اين گونه اقدامات نمادين و بي محتوا، براي خود وقت بخرد. اويگدور ليبرمن، که به تازگي از سفري اروپايي به اسرائيل بازگشته، در مصاحبه‌اي با روزنامه ايتاليايي کوريرا دلا سرا گفت: اسرائيل براي دفاع از خود در برابر حکومت ايران آماده مي‌شود. وي که از او به عنوان وزير امور ايران اسرائيل نام برده مي‌شود، از رومانو پرودي نخست وزير ايتاليا که اخيرا در مصاحبه‌اي با روزنامه اسرائيلي «معاريو» از انرژي هسته‌اي غيرنظامي جمهوري اسلامي ايران با نظر مساعدي نام برده بود، شديدا انتقاد کرده گفت: طرز رفتار ايتاليا و برخي از کشورهاي اروپائي در اين رابطه با مواضع سازشکارانه چمبرلين، نخست وزير انگليس در دوران به قدرت رسيدن هيتلر در اروپا شباهت دارد که توافقنامه سال 1938 را در مونيخ با هيتلر امضا کرد و ظاهرا براي جلوگيري از بروز جنگ جهاني دوم به خواسته‌هاي توسعه طلبانه او تسليم شد. ليبرمن ضمن انتقاد از وزير امور خارجه ايتاليا که گفته بود نگران تحريم اقتصادي عليه ايران مي‌باشد و آن را بي‌تاثير مي‌داند، انتقاد کرد و آن را بيهوده و بي‌دليل ناميد و يادآوري کرد که تحريم‌هاي اقتصادي مشابه عليه ليبي و کره شمالي نتيجه مثبتي داده است. بنابراين نگراني ماسيمو دالما وزير خارجه ايتاليا در اين مورد معنايي ندارد. ليبرمن وزير امور راهبردي اسرائيل که مسئول رسيدگي به تهديدهاي استراتژيک عليه اسرائيل را به عهده دارد، ضمن انتقاد شديد از بعضي از کشورهاي اروپايي مي‌گويد: به جاي شدت بخشيدن به تحريم‌هاي اقتصادي و زير فشار گذاردن رژيم حاکم بر ايران، بعضي کشورهاي اروپايي به ديالوگ و گفت‌وگو با جمهوري اسلامي ادامه داده و عملا اعمال آن رژيم را کم اهميت جلوه مي‌دهند. ليبرمن در اين مصاحبه ابراز عقيده کرد که جدا تلقي کردن استفاده از انرژي هسته‌اي براي مصارف غيرنظامي و نظامي امکان پذير نيست، زيرا جمهوري اسلامي ايران همزمان با غني‌سازي اورانيوم به طراحي و توليد موشک‌هاي دوربردي مانند شهاب 3 و 4 مي‌پردازد که هدف از توليد آنها سوال‌برانگيز است. زيرا اگر ظاهرا نياز اصلي آنان توليد انرژي است، پس چرا همزمان با آن به ساخت موشکهاي باليستيک دست مي‌زنند؟ ليبرمن در پاسخ به پرسش خبرنگار ايتاليايي در مورد احتمال حمله نظامي اسرائيل به ايران گفت: ما قصد حمله به هيچ کشوري را نداريم ولي بايد خود را آماده دفاع کنيم و از اسرائيل و شهروندان آن در مقابل تهديدهاي احتمالي آمادگي کامل داشته باشيم. او مدعي شد: پرزيدنت احمدي نژاد در هر فرصتي ما را تهديد به نابودي مي‌کند و هولوکاست را افسانه مي‌خواند. حکومت ايران حماس را در مقابل اسرائيل ياري مي‌دهد و امکانات خود را در اختيار حزب‌الله لبنان قرار داده تا باعث برانداختن دولت اين کشور شود و در همان حال در پس پرده به حملات تروريستي در افعانستان به جان سربازان نيروهاي ناتو و همچنين سربازان آمريکايي در عراق ياري مي‌رساند. بنابراين طبيعي است که ما نگران اوضاع باشيم و خود را براي روز مبادا آماده کنيم.
  14. super_comando

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    بازتاب: انتشار يادداشتی در روزنامه کيهان درباره تعلق بحرين به ايران موجب واکنش مقامات حاشيه خليج فارس شده است. به گزارش خبرگزاری رویترز، يک مقام وزارت امورخارجه بحرين که نخواست نامش فاش شود خواستار توضيح جمهوری اسلامی ایران درباره اين يادداشت شده است. شورای مشورتی بحرين يا مجلس عليا، نيز در بيانيه ای انتشار اين یادداشت را محکوم کرد. مدير مسئول کيهان در يادداشت خود، ضمن انتقاد از شورای همکاری خليج فارس به خاطر موضعگيری آن درباره جزاير سه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک، نوشته بود که بحرين جزئی از خاک ايران بوده و مردم اين کشور خواستار الحاق به سرزمين مادری خود هستند. در بيانيه اين شورا آمده است: «شورای مشورتی بحرين يادداشت غيرمسئولانه مشاور آيت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران و مدير مسئول روزنامه کيهان را قويا مايه تاسف می داند.» سفارت ايران در بحرين هم به اين موضوع واکنش نشان داده و گفته است که در جريان سفر منوچهر متکی، وزير امورخارجه ايران به اين کشور در روز جمعه درباره اين موضوع صحبت خواهد شد. هنوز مشخص نيست که آيا اين يادداشت بر انجام اين سفر تاثير خواهد داشت يا نه. سخنگوی سفارت ايران در عين حال سياست جمهوری اسلامی ایران را از مواضع رسانه ای جدا دانست و گفت که مدير مسئول کيهان مشاور رهبری ايران در امور خارجی نيست. ابوالقاسم وفايی گفت: «انتشار اين مقاله صرفا بيانگر ديدگاه های شخصی مدير مسئول روزنامه کيهان است و موضع رسمی به شمار نمی رود.» وی افزود: «اين فرد، يک روزنامه نگار است و نه مشاور در امور سياست خارجی.» يادداشت حسين شريعتمداری، مدير مسئول روزنامه کيهان که باعث تنش در روابط دو کشور شده است ، روز دوشنبه، ۱۸ تيرماه، و با عنوان «آواز کوچه باغی!» منتشر شده است. آقای شريعتمداری در اين يادداشت گفته است: «بحرين بخشی از خاک ايران بوده است که در جريان يک زد و بند غيرقانونی ميان شاه و دولت های آمريکا و انگليس از ايران جدا شده است و امروزه اصلی ترين خواسته مردم بحرين بازگشت اين استان جدا شده از ايران به سرزمين اصلی و مادری آن، يعنی ايران اسلامی است و بديهی است که اين حق مسلم ايران و مردم استان جدا شده آن نبايد و نمی تواند ناديده گرفته شود.»
  15. موعود:در روزهاي اخير شهرهاي صهيونيست‌‌نشين، آرايش شيميايي به خود گرفته‌اند. بنا بر گزارش بازتاب، به تازگي در اين شهرها، تعداد زيادي ماسك ضدشيميايي براي استفاده مردم پخش شده است. همچنين بخش زيادي از مواد ذخيره شيميايي كارخانه استراتژيك «حيفا» به نقاط نامعلومي برده شده است. كارخانه حيفا، همان كارخانه‌اي است كه در زمان جنگ 33 روزه اسرائيل از پيامدهاي انهدام آن با موشك‌هاي حزب‌الله به شدت نگران بود. اين اقدامات پس از دو تحول در دو هفته گذشته انجام مي‌گيرد كه مورد نخست، پرواز هواپيماهاي ارتش اسرائيل در فواصل زياد و تمرين سوخت‌گيري براي آمادگي تعرض به ايران بود و دومي آماده‌باش پدافند هوايي اسرائيل كه دامنه آن حتي به تمرينات پياپي آژير قرمز در شهرك‌ها نيز رسيده است. هنوز انگيزه واقعي رژيم صهيونيستي از اين اقدامات مشخص نيست، اما طبيعتا اين‌گونه تحركات، با هدف آمادگي براي حمله يا اقدام نظامي عليه ديگران و هم‌زمان ايجاد بازدارندگي نسبت به تحركات طرف مقابل انجام مي‌شود. برخي تعيين تسهيلات استثنايي براي يهوديان ايران به اندازه شش برابر يهوديان نقاط ديگر و ارايه وام‌هاي چند هزار دلاري براي خريد مسكن و خودرو را نيز با اين تحركات بي‌ارتباط نمي‌دانند. گفتني است، سال گذشته نيز پيش از آغاز حمله اسرائيل به جنوب لبنان، كه با مقاومت قهرمانانه حزب‌الله لبنان روبه‌رو شد، از مدتي پيش، تلويزيون اسرائيل به پخش مانورهاي نظاميان اين رژيم پرداخت
  16. super_comando

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    موعود:سازمان تروريستي القاعده با توزيع گسترده لوح فشرده مردم خوزستان را تهديد به تشديد اقدامات تروريستي خود كرد. به گزارش رجانيوز، در اين لوح فشرده كه چند روز بعد از ترور حجة الاسلام شيخ هشام سميري امام جماعت مسجد فاطمة الزهرا (س) اهواز توزيع شده است، شيعيان خوزستان تهديد شده اند در صورتي كه تا 2 ماه آينده دست ازحمايت از شيعيان عراق و آيت الله سيستاني برندارند، اقدامات تروريستي عليه آنان تشديد خواهد شد. شيخ هشام سمسري روحاني فعال عرصه تبليغ در خوزستان بود كه همواره در مساجد و مراكز فرهنگي درباره گسترش وهابيت در خوزستان هشدار مي داد. وي اوايل اين ماه روبروي منزلش به دست دو نفر موتور سوار مسلح به شهادت رسيد. تاسيس نمايشگاه غدير، صندوق قرض‌الحسنه، سرپرستي حرکت‌هاي بزرگ مذهبي در ايام فاطميه، راه‌اندازي دوره باقرالعلوم(ع) ويژه داوطلبان ورود به حوزه‌هاي علميه و تربيت طلاب و دانشجويان، از جمله اقدامات مؤثر شهيد سميري در محله اهواز بود. پايگاه اينترنتي پان عربيسم موسوم به «الاحواز المحتله» يا خوزستان اشغالي نوشت: گروه ترور كننده شيخ هشام سميري او را به علت سخنرانيهايش بر ضد وهابيت كشتند. گفتني است، 97٪ از مردم خوزستان شيعه اثني عشري هستند.
  17. super_comando

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    آفتاب:‌ ماجرا از آنجا آغاز شد که در پی بیانیه شورای همکاری خلیج فارس و تکرار مدعیات تکراری تعلق جرایر سه گانه به امارات، حسین شریعتمداری سرمقاله ای در روزنامه کیهان نوشت که واکنش‌های بسیاری را برانگیخت. وی در این سرمقاله با طرح مباحثی به منظور اثبات مالکیت ایران بر جزایر سه گانه گریزی به تاریخ زده بود و اظهار داشته بود که نه تنها به لحاظ تارخی جزایر سه گانه متعلق به ایران هستند بلکه کشور بحرین نیز که تا سالیانی پیش جزك لاینفک خاک ایران بوده را در صورت رجوع به تاریخ باید از آن ایران دانست. فردای همان روز دکتر علی احمدی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با آفتاب در خصوص موضعگیریهای خلاف منافع ملی ایران توسط رسانه‌هایی مانند الجزیره، خواهان برخورد با این شبکه و رسانه‌هایی از این دست شده و در خصوص مدعیات بی‌پایه برخی از کشورهای عربی گفته بود که اگر آنها قصد نبش قبر تاریخ را داشته باشند باید روزگاری را به یاد‌ آورد که بحرین نیز جزء لاینفک خاک ایران محسوب می‌شد. این نوع موضعگیری از سوی روزنامه کیهان واکنش مقامات بحرین را در پی داشت. آنها اعلام کردند که چون مدیرمسئول کیهان از سوی عالی‌ترین مقام جمهوری اسلامی در موسسه کیهان نمایندگی دارد تا زمانی که جمهوری اسلامی موضعی روشن در این باب اتخاذ نکند آن را موضع دولت ایران تلقی خواهند کرد.در همین راستا برخی از روزنامه‌های این کشور خواستار برخورد با ایران و فراخوانی سفیر جمهوری اسلامی و ارائه توضیح در این باره شده بودند. این در حالی است که روزنامه کیهان سرمقاله خود را در واکنش به ادعای بی‌پایه ارضی منتشر کرده بود که مدتی است افزایش یافته است. حتا در این راستا بود که علی احمدی از رسانه‌هایی یاد کرد که در داخل خاک ایران از عبارت جعلی «خلیج عربی» استفاده می‌کنند و در این میان خواستار به فعلیت رساندن توانمندیهای جمهوری اسلامی در منطقه برای جلوگیری از شدت یافتن اینگونه ادعاها شده بود. وی با بیان اینکه داشتن قدرت یک بحث است و استفاده از آن بحثی دیگر با اشاره به قدرت جمهوری اسلامی در منطقه از مسئولان خواسته بود مدیریت تخصیص منابع قدرت در منطقه را فعال کنند. پس از آن بود که مدیرمسئول روزنامه کیهان در توضیحی،‌مفاد سرمقاله روزهای گذشته خود را نظر شخصی عنوان کرد.با این همه صحنه دیپلماسی ناگهان شاهد سفر وزیر خارجه جمهوری سالامی به بحرین بود. منوچهر متکی در این سفر و در کنفرانس مطبوعاتی پس از آن با تاکید بر دوستانه و برادرانه بودن روابط ایران و بحرین توضیحی درباره علت اصلی سفر خود به این کشور نداده است. عده‌ای از تحلیلگران این سفر را در راستای جلوگیری از ایجاد تشنج در روابط ایران و بحرین ارزیابی می‌کنند و معتقدند که متکی در این گفت و گو ها ممکن است که از این موضعگیری عذرخواهی کرده باشد. هنوزهیچ منبع رسمی این خبر را تایید نکرده است اما معلوم نیست که تکلیف ادعاهای بی‌پایه کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس که گمان کرده‌اند در شرایط اعمال فشار بین المللی به ایران می‌توانند از آب گل‌آلود ماهی بگیرند و چندی است که ادعاهایی را درباره تعلق جرایز سه گانه و برخی دیگر از مناطق ایران به کشورهای عربی را مطرح می‌کنند چیست و آیا وزیر خارجه جمهوری اسلامی در این باره نیز با‌ آنان سخن گفته است یا نه. و آیا در آینده باز هم شاهد تکرار این مدعیات هستیم و یا این موضع در گفت و گوهای دیپلماتیک متکی با مقامات بحرین و کشورهای عربی منتفی شده است؟ در همین راستا وزیران امور خارجه‌ی بحرین و ایران با تاكید بر عمق روابط دو جانبه‌ میان دو كشور اظهار داشتند : «روابط تهران منامه دوستانه و بردارانه است.» شیخ خالد بن احمد آل خلیفه وزیر امور خارجه‌ی بحرین روزشنبه در كنفرانس خبری مشترك با منوچهر متكی همتای ایرانی‌اش با پرداختن به اظهارات یك مسوول ایرانی در خصوص حاكمیت بحرین و استقلال این كشور گفت: «‌این اظهارات به منظور ایجاد تنش‌های مغرضانه‌ میان دو كشور است.» وی تصریح كرد:‌ «پادشاهی بحرین در خصوص وجود روابط دوستانه میان دو كشور از سوی رهبران ایران اطمینان خاطر یافته است.» شیخ خالد با اشاره به اینكه در جریان مذاكرات دو طرف تمایل شدید خود را نسبت به پیشبرد روابط در تمامی زمینه‌ها اعلام كرده‌اند گفت: «‌سفر فعلی منوچهر متكی در راستای ارائه‌ توضیحاتی در خصوص مقالات منتشر شده از سوی یك روزنامه‌ی ایرانی و پیامدهای آن در نقض حاكمیت بحرین و استقلال این كشور بوده است.» وزیر امور خارجه‌ بحرین ادامه داد: «ما از مذاكرات میان طرفین استقبال كرده‌ایم و معتقدیم روابطی كه دو طرف را گردهم می‌آورد بسیار بزرگتر از آن است كه لطمه‌ای به آن وارد و یا از سوی غرض ورزان مورد هدف قرار گیرد.» وی گفت: «‌دراین مذاكرات بر ضرورت برپایی نشست كمیته‌ی مشترك میان دو كشور در آینده‌ای نزدیك به منظور بررسی راههای توسعه‌ی روابط دو كشوردر تمامی زمینه‌ها تاكید شد. همچنین ما از احترام زیادی كه هر یك از دو طرف به یكدیگر دارند اطمینان داشته و از تلاش‌هایی كه در راستای ارتقای روابط انجام می‌شود تشكر می كنیم.» در همین زمینه روزنامه‌ الایام به نقل از وزیر امور خارجه‌ی بحرین نوشت:« منوچهر متكی حامل نامه‌ی عذرخواهی به بحرین نیست بلكه قصد دارد تا درباره‌ی برخی نكات و موضع‌گیری كشورش درقبال اظهارات حسین شریعتمداری به ارائه توضیحاتی بپردازد.» ایسنا به نقل از این روزنامه‌ بحرینی گزارش داد شیخ خالد بن احمد آل خلیفه گفت:«ما موضع‌گیری‌های اولیه ایران را از طریق كاردار سفارت ایران در منامه شنیده‌ایم و امروز منتظر پاسخ رسمی متكی هستیم.» الایام به نقل از وزیر خارجه‌ی بحرین افزود: « برخی گروه‌های غیررسمی سعی در نابودی روابط ایران و بحرین و ایجاد اختلاف و تفرقه میان دو كشور كه از روابط خوبی برخوردارند، را دارند اما ما این را نمی‌پذیریم.» منوچهر متكی وزیر امور خارجه‌ی ایران عصر روز جمعه وارد بحرین شد. به نوشته مطبوعات بحرین قرار است منوچهر متكی طی این سفر با مسوولان عالی‌رتبه‌ بحرین در خصوص روابط دوجانبه، مسائل حائز اهمیت دو كشور و هم‌چنین آخرین تحولات منطقه به بحث و تبادل‌نظر بپردازد. متكی بعد از ورود به بحرین در فرودگاه مورد استقبال شیخ خالد بن احمد بن محمد همتای بحرینی خود و رضا هنرور نظری كاردار سفارت ایران در این كشور قرار گرفت. این درحالی است كه در اعتراض به مقاله اخیر مدیر مسوول روزنامه كیهان گروهی خارج از سفارت ایران در بحرین تجمع كردند. ایسنا به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش داد این تجمع كنندگان كه اكثر آنها سنی بودند خواستار خروج سفیر ایران و بسته شدن سفارت ایران در بحرین شدند. با این حال پلیس به آنها اجازه نداد به ساختمان سفارت نزدیك شوند. حسین شریعتمداری در خصوص مقاله اخیر خود در روزنامه كیهان درمورد جزایر سه گانه ایرانی خلیج فارس و بحرین روز جمعه به ایسنا گفت: اگر چه این مقاله نظری بوده از جانب من ارائه شده اما این مساله نظر بسیاری از مردم داخل كشور و نیز مردم بحرین است. مدیر مسوول روزنامه كیهان، با اشاره به مقاله‌ای كه روز دوشنبه هفته‌ی گذشته در این روزنامه به قلم وی به چاپ رسیده است گفت: در این یاداشت اسناد غیر قابل انكاری از حاكمیت قطعی و بلامنازع ایران بر جزایر سه گانه خلیج فارس ارائه شده است. وی ادامه داد: این اسناد علاوه براینكه در وزارت خارجه ایران موجود است در وزارت خارجه انگلیس نیز موجود می‌باشد و بخشی از آن نیز در سازمان ملل نگهداری می‌شود. بخشی از این اسناد توسط وزارت خارجه انگلیس براین اساس كه هر 30 سال یك بار برخی اسناد منتشر می شود، منتشر شده است. شریعتمداری در ادامه با اشاره به طرح موضوع بحرین در این مقاله و مصاحبه خود با روزنامه الشرق الوسط لندن در خصوص این موضوع گفت: خبرنگار این روزنامه پنچ شنبه بعداز ظهر طی تماسی با من درمورد این موضوع سوال كرد كه من به وی توضیح دادم كه این نظر اگر چه از جانب من در این یاداشت مطرح شده، اما نظر بسیاری از مردم در داخل كشور و نیز كشور بحرین است. مدیر مسوول روزنامه كیهان ادامه داد: خبرنگار این روزنامه از من پرسید كه آیا این مساله نظر مسوولین ایران و یا نظر مقام معظم رهبری است كه من در پاسخ به وی گفتم،‌ جایگاه رهبری بسیار رفیع تر از این است كه در مورد مقاله یا نوشته‌ روزنامه‌ای نظر بدهند. در همین زمینه روزنامه‌ی الرایه خبر داده بود كه منوچهر متكی به منظور توضیح درباره‌ موضع ایران در قبال بحرین عازم منامه می‌شود. به نوشته روزنامه‌ی الرایه -چاپ قطر- به دنبال چاپ مقاله‌ای از سوی حسین شریعتمداری، مدیر مسوول روزنامه كیهان، كه در آن به موضوع بحرین اشاره شده است و اعتراض مقامات این كشور به محتوی این مقاله منوچهر متكی وزیر امورخارجه كشورمان برای حل این مساله روزجمعه عازم منامه خواهد شد. ابوالقاسم وفایی، سخنگوی سفارت ایران در منامه با اعلام خبر سفر متكی، گفت: این مقاله شریعتمداری نظر شخصی وی می‌باشد. یك مقام مسوول در وزارت امور خارجه بحرین نیز اظهار داشت: ما منتظر پاسخ رسمی ایران درباره‌ی اظهارات شریعتمداری هستیم. شورای مشورتی بحرین كه شورای عالی پارلمان این كشور به شمار می‌رود نیز با صدور بیانیه‌ای این مقاله را محكوم كرده است. به هر روی هرچند سفر ناگهانی متکی به بحرین برای فرونشاندن تنش به وجود آمده در روابط میان دوکشور را می‌توان اقدامی مثبت ارزیابی کرد اما این پرسش همچنان بی‌پاسخ مانده است که چرا در موارد مشابه و هنگامی که دولتمردان کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس در نشست‌های رسمی و حتی در حضور مسئولان بلند پایه ایرانی به طرح ادعاهای ارضی علیه ایران و زیر سئوال بردن هویت ملی کشورمان می‌پردازند پاسخی در خورد دریافت نمی‌کنند؟!
  18. super_comando

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    با اوجگيري اعتراضات در بحرين نسبت به سرمقاله اي كه هفته گذشته در روزنامه ايراني كيهان چاپ شده بود، منوچهر متكي، وزير امورخارجه ايران به بحرين سفر كرد. چهار حزب بحريني با وجود دعوتي كه از آنها شده بود در تظاهرات در مقابل سفارت ايران در بحرين شركت نكردند. هدف از سفر آقاي متكي، تلاش براي حل مشكلاتي تلقي شده كه در اين ارتباط بين دو كشور پيش آمده، هرچند معاون وي به خبرگزاري جمهوري اسلامي گفته كه اين سفر از قبل برنامه ريزي شده بوده و ربطي به مسائل پيش آمده ندارد. شيخ خالد بن احمد آل خليفه، وزيرخارجه بحرين پس از ديدار با منوچهر متكي همراه با وي در جمع خبرنگاران حاضر شد و گفت كه آقاي متكي به او اطمينان داده است كه هيچ گونه ادعاي ارضي نسبت به خاك بحرين ندارد. نيمروز جمعه، ساعاتي پيش از ورود آقاي متكي به بحرين، صدها تظاهركننده در مقابل سفارتخانه ايران در روستاي سقيه در اطراف منامه پايتخت بحرين، گردآمدند و با سردادن شعار، خواهان تعطيل اين سفارتخانه و اخراج سفير ايران شدند. دوشنبه گذشته، حسين شريعمتداري مديرمسئول روزنامه كيهان طي سرمقاله اي با عنوان "آواز كوچه باغي" به انتقاد از بيانيه اخير وزيران خارجه و دفاع شوراي همكاري خليج فارس پرداخته بود كه در آن بنابر روال معمول، ادعاي مالكيت امارات متحده عربي بر سه جزيره ايراني در خليج فارس مطرح شده بود. آقاي شريعتمداري در اين سرمقاله نوشته بود: "در ميان كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس، همراهي بحرين با ساير كشورهاي عضو حساب جداگانه اي دارد زيرا بحرين بخشي از خاك ايران بوده است كه در جريان زدوبند غيرقانوني ميان شاه معدوم و دولتهاي آمريكا و انگليس از ايران جدا شده است و امروزه اصلي ترين خواسته مردم بحرين بازگشت اين استان جدا شده از ايران به سرزمين اصلي و مادري آن، يعني ايران اسلامي است و بديهي است كه اين حق مسلم ايران و مردم استان جدا شده آن نبايد و نمي تواند ناديده گرفته شود". مطبوعات و مقامات بحريني و همچنين شوراي همكاري خليج فارس واكنش تندي به اين سرمقاله نشان دادند و آن را نفي حاكميت ملي بحرين دانستند. از آنجا كه حسين شريعتمداري به عنوان نماينده آيت الله خامنه اي، رهبر ايران در روزنامه كيهان مسئوليت دارد، اظهارات وي از سوي عده اي در بحرين به عنوان نظر رسمي ايران قلمداد گرديد. روزنامه كيهان در شماره امروز خود از مواضع خود عقب نشيني نكرده و از قول حسين شريعتمداري تيتر زده است: "موضع كيهان نظر بسياري از مردم ايران و بحرين است". اكثربت جمعيت بومي بحرين را شيعيان تشكيل مي دهند و در تظاهراتي كه پيش از سفر منوچهر متكي به بحرين برگذار شده بود اغلب تظاهركنندگان را اهل سنت تشكيل مي دادند. از جمله شعارهايي كه تظاهركنندگان مي دادند اين بود: "بحرين عربي است و ايران، صفوي"، "بحرين عربي است و ايران، دشمن". اين تظاهرات به دعوت احزاب سياسي برگزار شده بود كه چند تن از نمايندگان اين احزاب و چند تن از علماي اهل سنت بحرين نيز در آن شركت داشتند اما چهار حزب جنبش عدالت وطني، حزب وفاق ملي اسلامي، حزب برادري (الاخاء) و حزب وعد در اين تظاهرات شركت نكردند. به نقل از انتخاب
  19. انتخاب:ارتش آمريكا روز گذشته اعلام كرد كه نظاميان اين كشور مجموعه اي از سيستم هاي موشك انداز ساخت ايران را در مكاني درنزديكي پايگاه آمريكايي ها در جنوب بغداد كشف كرده است. به گزارش روزنامه الشرق الاوسط، در بيانيه ارتش آمريكا آمده است كه پايگاه نظامي آمريكا واقع در جنوب بغداد موسوم به پايگاه "التقدم" روز چهارشنبه گذشته مورد هدف موشكي قرار گرفت كه پس از آن نيروهايي از واحد سوم ارتش آمريكا مكان شليك موشك ها را به محاصره خود درآورده تا مهاجمان را بازداشت كند. اين بيانيه مي افزايد:" ارتش آمريكا از طريق ماهواره هاي جاسوسي محل شليك موشك ها در منطقه "بسمايه" واقع در جنوب شرقي بغداد شناسايي كرد كه 34 جايگاه شليك موشك هاي 107 ميليمتري ساخت ايران كشف شدند." آمريكايي ها اعلام كردند كه حداقل 12 موشك روز قبل از آن به طرف پايگاه هاي نظاميان آمريكايي شليك شده بود. مقامات آمريكا بارها ايران را متهم به حمايت و تسليح شورشيان مسلح متهم كرده اند. اين درحالي است كه تهران ضمن تاكيد بر حمايت از برقراري امنيت و آرامش و ثبات درعراق ،‌ حضور اشغالگران آمريكايي در عراق را دليل اصلي ناآمني اين كشور مي داند.
  20. انتخاب:مقامات امنيتي عراق از كشته شدن پنج نفر از مرزبانان اين كشور در كمين افراد مسلح به گشتي اين نيروها در نزديكي مرزهاي ايران در "پنجوين" واقع در منطقه ‌خودمختار كردستان عراق خبر دادند. Go to fullsize image به گزارش فارس به نقل از خبرگزاري فرانسه از سليمانيه، ژنرال "احمد دسكاره" يكي از فرماندهان ارشد مرزي عراق مستقر در شهر سليمانيه اعلام كرد: «يكي از گشتي‌هاي ما ساعت 9 صبح (5 بامداد به وقت گرينويچ) هدف حمله افراد مسلح ناشناس قرار گرفت.» وي افزود: «يكي از پنج كشته اين حمله از افسران ارتش بود. در اين حمله چهار نفر ديگر از مرزبانان زخمي شدند.» بنا بر اين گزارش، مرزبانان در گذشته همواره هدف گروهي موسوم به "انصار‌الاسلام" قرار مي‌گرفتند كه خود را القاعده منطقه كردستان ناميده‌‌اند و در امتداد مرزهاي ايران و عراق فعال بوده‌اند. در همين حال سه پليس عراقي و يك افسر در درگيري‌هاي ديگر با افراد مسلح در شهر "ناصريه" در جنوب عراق كشته شدند كه اين حادثه نيز دو زخمي برجاي گذاشت. به گفته "علي كاظم" يكي از افسران پليس عراق،‌ در روستاي "عزيزيه" در جنوب بغداد نيز نيروهاي مسلح به خانه "حصيم جاسم" شهردار منطقه ريخته و همسر و پسرش را به ضرب گلوله كشتند. اما جاسم در زمان حمله در منزل حضور نداشت. همچنين خارج از شهر "بيجي" كه پالايشگاه عراق در آن واقع است نيز انفجار بمب جاده‌اي به كشته شدن يك راننده كاميون ترك‌تبار منجر شد.
  21. super_comando

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    انتخاب:نايب رئيس كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس با تأكيد بر اينكه جزاير سه گانه ابوموسي، تنب بزرگ و تنب كوچك متعلق به ايران است گفت: آنچه تاريخ، مدارك و اسناد موجود در مجامع بين‌الملل و وزارت امور خارجه ايران نشان مي‌دهد اين است كه قبل از زمان قاجار، بحرين بخشي از ايران بوده و اكنون هم دو سوم از جمعيت يك ميليوني بحرين ايراني هستند. محمدنبي رودكي در گفت‌وگو با خبرنگار سياسي آفتاب گفت: در قديم بحرين متعلق به ايران بوده اما چون اكنون كشوري است كه در سازمان ملل هويت دارد ما به حاكميت بحرين به عنوان كشور مستقل احترام مي‌گذاريم و انتظار داريم كه اين كشور و كشورهاي حاشيه خليج‌فارس نيز به حاكميت ايران بر جزاير سه‌گانه احترام بگذارد. نماينده مردم شيراز گفت: آمريكا با هدف جنگ رواني عليه جمهوري اسلامي، برخي كشورهاي حاشيه خليج فارس را وادار مي‌كند كه ادعاي تعلق جزاير سه‌گانه ايران را مطرح كنند . و در ميان چنين ادعاي غيرمنطقي، يكي از مطبوعات ايران مالكيت گذشته بحرين را يادآوري كرده است اما اين سرمقاله به معناي مالكيت ايران بر پادشاهي بحرين نيست و ما به حاكميت اين كشور احترام مي‌گذاريم. وي با بيان اين كه كشورهاي عربي بايد مواظب باشند تا از آمريكا بازي نخورند گفت: اخيرا پليس امارات متحده نيز با چند تن از ايرانيان برخوردهايي داشته است و به زائران ايراني نيز در عربستان توهين مي‌شود. اخيرا يك زوج ايراني كه ماه عسل خويش را در مكه مي‌گذراندند توسط پليس عربستان بازداشت شدند. رودكي آمريكا را در اين ميان مقصر دانست و افزود: اعراب بايد دست از اين كارهاي خويش بردارند و پشت پرده اين برخوردها آن است كه آمريكا اعراب را تحت فشار قرار مي‌دهد.
  22. صداى آلمان:به گفته‌ی دنيس راس، تحريم ايران به شکل امروزي‌اش از برنامه‌های هسته‌ای دولت اين کشور جلوگيری نخواهد کرد. کارشناس برجسته‌ی مسائل خاورنزديک معتقد است که به احتمال زياد در ۱۸ ماه آينده اسرائيل ناچار است به ايران حمله کند. در محافل سياسی و کارشناسی غرب کماکان سؤال مربوط به رويکرد و سياست کارآ برای بازداشتن ايران از فعاليت‌های هسته‌اي‌اش در محور مباحثات و رايزني‌ها قرار دارد. گرچه محافلی در واشنگتن کماکان به حل چالش هسته‌ای ايران از طريق مذاکره و اعمال فشارهای اقتصادی و سياسی معتقدند، اما در عين حال برخی نشانه‌ها و ابراز نظرها نيز حاکی از شک و ترديد برخی ديگر از محافل به ناکارايی ديپلماسی و لزوم آماده‌شدن برای استفاده از قهر ولو محدود عليه ايران و تأسيسات اتمی آن هستند. آخرين نمونه از اين موضع‌گيري‌ها از آن " دنيس راس" (Dennis Ross)، از چهره‌های سرشناس در دستگاه ديپلماسی آمريکا در دهه‌های گذشته است. راس علاوه بر فعاليت‌های دانشگاهي، مذاکره‌کننده ارشد آمريکا در مذاکرات مربوط به وحدت دو آلمان بود و در گفتگوهای صلح اسلو ميان اسرائيل و فلسطيني‌ها نيز رياست هيئت آمريکا را به عهده داشت. وی در حال حاضر رئيس "انستيتوی واشينگتن برای سياست خاورنزديک" و "انستيتوی برنامه‌ريزی سياست برای يهوديان" است. راس در مصاحبه با روزنامه برلينر مورگن‌پست‌ (Berliner Morgenpost) ( ۱۳ ژوئيه) مي‌گويد که زمان برای حل ديپلماتيک چالش هسته‌ای ايران رو به پايان مي‌رود و و ضع به مرحله‌ای نزديک مي‌شود که آمريکا و اسرائيل بايد ضرورتاَ راه‌ حل‌های نظامی را در دستور کارخود قرار دهند. راس در پاسخ به اين پرسش که اگر ناتان ياهو، رهبر حزب ليکود در اسرائيل رياست دولت را به عهده گيرد، آيا اين کشور رويکرد سخت‌تری در قبال ايران در پيش خواهد گرفت، مي‌گويد:,... درک و احساس من اين است که در محافل امنيتی اسرائيل، اين نظر غالب است که با يک ايران اتمی نمي‌توان زندگی کرد. فرق هم نمي‌کند که ناتان ياهو در قدرت باشد يا کس ديگری., راس سپس در پاسخ به اين سؤال که در نگاه به برنامه هسته‌ای ايران، خط قرمز برای اسرائيل چيست، مي‌گويد که در تل‌آويو اظهارات احمدي‌نژاد در زمنيه نابودی اسرائيل بسيار جدی تلقی مي‌شود. او ادامه مي‌دهد: , اکثريت قاطع نخبگان سياسی و نظامی اسرائيل خواهان آن هستند که بقيه جهان ايران را از راه‌های ديپلماتيک و يا به طرق ديگر متوقف کنند. اما اگر چنين نشود فشار و الزام برای اعمال قهر بسيار زياد خواهد شد., به باور راس برای اسرائيل خط قرمز لزوماَ توانمندشدن ايران به غني‌سازی اورانيوم برای توليد سلاح هسته‌ای نيست، بلکه ,ضرب‌الاجل، حداکثر تا ۱۸ ماه ديگر است که روس‌ها کار نوسازی سيستم دفاع موشکی ايران را به پايان مي‌رسانند. از آن پس ديگر حملات هوايی موفق به تأسيسات اتمی ايران بسيار دشوارتر خواهد شد. هر چه که ما به آن نقطه نزديک شويم و مشکل حل نشده بماند، احتمال اين که اسرائيل ناچار به حمله نظامی شود بيشتر مي‌شود. جدول زمانی ديپلماسی غرب با پيشرفت‌های سريع ايران در زمينه اتمی هم‌خوانی ندارد., خبرنگار برلينر مورگن‌پست سپس از راس مي‌پرسد که در اين ۱۸ ماهی که از نظر او برای توقف برنامه هسته‌ای باقی مانده چه بايد کرد تا بتوان مانع از جنگ شد؟ راس در پاسخ مي‌گويد که در جبهه‌ی ديپلماتيک بايد سه تحول روی دهد تا اروپايي‌ها در زمينه اعمال تحريم‌های اقتصادی جدی عليه ايران به تحرک واداشته شوند. به گفته راس اروپايي‌ها، و به ويژه آلماني‌ها و ايتاليايي‌ها با ضمانت‌های مالی و بانکی خود نقش "طناب نجات" را برای ايران بازی مي‌کنند. سه تحول يادشده را سياست‌شناس آمريکايی اين گونه شرح مي‌دهد: اول بايد عربستان سعودی اروپا را زير فشار بگذارند، چرا که اين کشور بيم دارد که ايران بتواند در پس سپر اتمی خود به فعال مايشايی در منطقه بپردازد. به گفته رايس سعودي‌ها امکان آن را دارند که با استفاده از قدرت و نفوذ مالی خود بانک‌ها و دولت‌های اروپايی را برای بازنگری رابطه‌اشان با ايران زير فشار قرار دهند. اقدام دوم را به نظر رايس بايد اسرائيلي‌ها انجام دهند:, آنها بايد به اروپايي‌ها حالی کنند که اگر فکر مي‌کنند که با سياست‌های جاري‌اشان مي‌توانند مانع جنگ شوند، بر خطا هستند، زيرا که ما با يک ايران اتمی قادر به زندگی نيستيم., به عقيده راس، اقدام سوم را بايد آمريکا انجام دهد، به اين ترتيب که، با پيوستن به اروپايي‌ها در مذاکرات مستقيم با ايران شرکت کند. اروپايي‌ها، به گفته ديپلماتيک کهنه‌کار آمريکايی نگران آن هستند که تحريم‌های شديدتر عليه ايران، در صورتی که آمريکا در مذاکرات مستقيم با اين کشور شرکت نداشته باشد، نهايتاَ به جنگ منتهی شود. برای کاهش اين نگرانی راس پيشنهاد مي‌کند که واشنگتن به مذاکرات مستقيم با ايران بپيوندد. در انتها، خبرنگار برلينر مورگن پست ازراس مي‌ پرسد که به چه دليل باور دارد که تحريم‌های شديدتر عليه ايران رهبری اين کشور را به تمکين واخواهد داشت. و او در پاسخ با اشاره به اختلاف‌ها و دو دستگي‌های در سطوح بالای حکومت ايران، به مؤثرواقع شدن فشار به اين کشور در ماجرای اسارت ملوانان انگليسی و ناچاری تهران به آزادی آنها اشاره مي‌کند. به باور راس ، فشار اقتصادی به ايران در نهايت به تقويت گرايش‌هايی در حکومت ايران خواهد انجاميد که با ايزوله‌شدن، فقر و فلاکت اقتصادی بيشتر و بروز ناآرامي‌های اجتماعی موافق نيستند. راس مصاحبه خود را با اين جمله تمام مي‌کند:, در مسيری قرار داريم که ما را به کاربرد قهر رهنمون خواهد شد. ما خواهان رسيدن به اين نقطه نيستيم. ولی زمان در حال سپری شدن است.,
  23. super_comando

    اخبار مرتبط با تهدیدات امریکا و اسراییل

    آفتاب: وزیر امور استراتژیک کابینه رژیم صهیونیستی در تازه ترین اظهارت ضدایرانی خود توافق روز جمعه مقامات کشورمان با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مبنی بر صدور مجوز بازدید از تاسیسات هسته‌ای اراک را یک «فریب» و «تاکتیک تفرقه‌افکنانه» برای خریدن زمان و به اشتباه انداختن اعضای جامعه جهانی عنوان کرده‌است! به گزارش روزنامه هاآرتص آویگدور لیبرمن روز شنبه در سخنانی توهین‌آمیز گفت: «تصممیم مقامات جمهوری اسلامی برای صدور مجوز بازرسی از تاسیسات آب سنگین اراک تنها یک اقدام فریبکارانه برای خریدن زمان است». وی در ادامه با تکرار اتهامات گذشته رژیم صهیونیستی علیه برنامه هسته‌ای کشورمان ابراز عقیده کرد: «اعضای جامعه جهانی نباید یکبار دیگر در دام ایران سقوط کنند و از تلاش خود برای وضع تحریم‌های بیشتر علیه تهران دست بردارند». این عضو راست‌گرای افراطی کابینه اسرائیل هفته گذشته نیز با انتقاد از آنچه که «ملایمت» اتحادیه اروپا در برابر هسته ای‌ ایران نامید گفته بود:«آنچه که من ماه گذشته در بروکسل از رهبران اروپایی شنیدم این احساس را در من ایجاد کرد که اتحادیه اروپا واقعا فکر می‌کند برنامه هسته‌ای ایران صلح‌آمیز است و انتظار دارد که اسرائیل نیز این واقعیت را بپذیرد». وی در ادامه با اشاره به ادعاهای این رژیم درباره احتمال دستیابی ایران به تسلیحات هسته‌ای مدعی شده بود که کشورهای اروپایی می‌خواهند هزینه مواجهه با برنامه هسته‌ای ایران را به رژیم صهیونیستی تحمیل نمایند!
  24. آفتاب ـ رضارزمجو: در حالی که دامنه اختلاف نظرها میان کاخ سفید و کنگره درباره ادامه حضور ارتش آمریکا در عراق به بالاترین حد خود رسیده نخست وزیر نوری المالکی در اظهار‌نظری غیر منتظره گفته است که نیروهای ارتش و پلیس عراق به تنهایی قادر به حفظ امنیت و ثبات کشور هستند و نیروهای چندملیتی تحت رهبری آمریکا می‌توانند «هروقت که بخواهند» از این کشور خارج شوند. با این‌حال وی تاکید کرده‌است که نیروهای عراقی نیازمند تجهیزات و آموزش بیشتر هستند. به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس از بغداد نوری‌المالکی روز شنبه در نخستین اظهار نظر رسمی‌اش در واکنش به گزارش کاخ سفید گفت که دولت وی برای تحقق استانداردهای مورد نظر ایالات متحده در امر اصلاحات سیاسی به زمان بیشتری نیاز دارد: «این کاملا طبیعی و قابل درک است که با توجه به میزان خشونت‌ها و بی‌اعتمادی رهبران سیاسی کشور به یکدیگر ، حصول پیشرفت سخت و زمان‌بر باشد». نخست‌وزیر عراق سپس در سخنانی غیرمنتظره گفت: «ما با اعتماد به نفس کامل و با صدایی بلند می گوئیم که به یاری خدا از توانایی کافی برای برعهده گرفتن مسئولیت حفظ امنیت کشور در صورت خروج نیروهای چندملیتی برخورداریم. این نیروها هروقت که بخواهند می توانند عراق را ترک کنند»، با این حال تاکید کرد که تا پیش از خروج نیروهای خارجی نیروهای ارتش و پلیس عراق باید از تجهیزات پیشرفته‌تری برخودار شده و مهارت‌های رزمی شان را افزایش دهند. این در حالی‌است که هوشیار زیباری وزیر امور خارجه عراق هفته گذشته از فروپاشی کامل نظام سیاسی این کشور در صورت خروج زودهنگام نیروهای آمریکایی سخن گفته بود. مالکی افزود: «ما به زمان و تلاش بیشتری نیازمندیم، بویژه زمانی که فرآیند سیاسی کشور با تهدیدات امنیتی، اقتصادی و نیز مداخلات خارجی مواجه باشد». وی درعین‌حال حاضر نشد هیچ جدول زمانی مشخصی را برای تحقق این هدف تعیین کند. وی با ابراز ناخرسندی از لحن انتقادآمیز گزارش کاخ سفید گفت: «با توجه چالش‌های بی‌مانندی که بر سرزمین ما سایه انداخته‌اند این گزارش را باید شاهدی بر موفقیت‌های بزرگ عراق دانست، نه آنکه به ما امتیاز منفی داد». وی افزود: «این نکته‌ای بود که باید در گزارش کاخ سفید فهمیده می‌شد». نوری‌المالکی همچنین بار دیگر بر عزم خود بر تشکیل «ائتلافی از میانه‌روها» در دولت عراق تاکید کرد و با اشاره تلویحی به وزرای مستفعی وابسته به مقتدی صدر گفت: «مشکل ما این بود که برخی‌ها در پی مشارکت سازنده با بقیه اعضای کابینه نبودند». این اظهارات نخست‌وزیر نوری‌المالکی را می‌توان یک نمایش قدرت آشکار از سوی دولت وی در برابر مصوبه نمایندگان کنگره آمریکا دانست که شامگاه پنجشنبه با توجه به «پیشرفت‌های ناچیز دولت عراق در امر انجام اصلاحات سیاسی در کشور» خواستار تعیین یک جدول زمانی برای خروج سربازان آمریکایی تا پایان آوریل 2008 شده بودند.
  25. بازتاب:پس از گذشت حدود دو هفته از حمله گسترده ارتش اسرائيل به نوار غزه و محاصره شديد غير نظاميان فلسطيني و انهدام نيروگاه برق غزه از سوي رژيم صهيونيستي و قطع برق مردم در هواي گرم تابستان و به خاک و خون کشيده شدن تعدادي از مردم بي‌سلاح و عدم حمايت جدي، کشورهاي دنيا از مظلومان فلسطيني، جنبش مقاومت اسلامي در لبنان (حزب‌الله) دست به کار شد و با حمله به مواضع نظاميان اسرائيلي در تاريخ 21/4/85 در اطراف روستاي «عيتا الشعب»، يک تانک مرکاوا را منهدم كرد و هفت نظامي اسرائيلي را به هلاکت رساند و دو نفر از آنان را نيز به اسارت خود درآورد تا يک کمک عملي و اساسي به مردم فلسطين کرده باشد. رژيم اسرائيل که از چند ماه پيش، دست‌اندر کار حمله گسترده‌اي به حزب‌الله لبنان به منظور پايان بخشيدن به حيات جنبش مقاومت مردم در لبنان بود، برنامه عمليات نظامي خود را زودتر از زمان تعيين شده براي تهاجم به لبنان آغاز نمود و بلافاصله، حمله گسترده نظامي خود را به همه مراکز حزب‌الله و نيز مردم حامي آن آغاز كرد. هم‌اکنون نزديک به يک‌سال از بمباران گسترده کشور لبنان توسط رژيم اسرائيل مي‌گذرد. ارتش اسرائيل در گسترده‌ترين تهاجم خود به لبنان، از زمين، دريا و هوا به مراکز حزب‌الله و زير بناهاي اقتصادي و اجتماعي در سراسر اين کشور حمله کرد و يک جنگ سي‌وسه روزه را که جزو طولاني‌ترين جنگ‌هاي اسرائيل با اعراب بوده به راه ‌انداخت. رژيم صهيونيستي، بنا داشت تا سازمان نظامي حزب‌الله و قدرت مقاومت آن را نابود و سران اين تشکل اسلامي ضد صهيونيستي را کشته و يا به اسارت بگيرد و آن‌ها را به زندان‌هاي آماده شده از پيش منتقل و يک گوانتاناموي جديد در اسرائيل ايجاد و براي هميشه مسئله حزب‌الله را در لبنان برطرف کند. براي اين منظور، ارتش اسرائيل به بدنه اجتماعي حزب‌الله در لبنان؛ يعني شيعيان آن کشور، که حدود يک سوم جمعيت آن را تشکيل مي‌دهند، از دريا و هوا حمله کرد و همه مردم شيعه سراسر لبنان را آواره و خانه‌ها‌يشان را بر سرشان خراب کرد. نيروي هوايي ارتش اسرائيل، برخي از مناطق شيعه‌نشين بيروت را همچون منطقه «ضاحيه»، که مسئولان حزب‌الله هم در آن زندگي مي‌کردند، با بمب‌هاي بسيار قوي چند تني و بعضاً از نوع هيدروژني، مورد تهاجم قرار داد و به طور کامل نابود کرد، به گونه‌اي که حتي آثاري از ساختمان‌هاي بلند آن اثري جز تلّي از خاک بر جاي نماند. البته در اين تهاجم گسترده ارتش صهيونيستي، مراکز مربوط به دولت لبنان، مناطق مسيحي‌نشين و مناطق دوروزي و سني نشين و اردوگاه‌هاي آوارگان فلسطيني در امان بودند. با اين شيوه، رژيم صهيونيستي تلاش داشت تا مردم اين نواحي از کشور لبنان را ضد شيعياني که پايگاه‌هاي اجتماعي و مقاومت حزب‌الله هستند، بشوراند. در حين تهاجم به لبنان، رئيس ستاد ارتش اسرائيل اعلام نمود که مي‌خواهيم ساعت لبنان را بيست سال به عقب بکشيم؛ به ‌اين مفهوم که آنچنان زيربناها و تأسيسات لبنان را بمباران و تخريب خواهيم کرد تا اين کشور به بيست سالِ گذشته خود، بازگشته و از گسترش بازماند. در راستاي اجراي اين استراتژي جنگي، ارتش اسرائيل فرودگاه‌ها، پل‌ها، جاده‌ها، کارخانه‌هاي برق و بسياري از تأسيسات زيربنايي لبنان را عمدتاً در مناطق شيعه‌نشين منهدم و بيش از يک ميليون نفر از مردم اين کشور را آواره ديگر نقاط لبنان و حتي خارج از آن کرد. به ده‌ها، دهکده و روستا و شهرک صدمه و خسارت اساسي وارد کرد و فاجعه‌هاي بسياري همچون بمباران پناهندگان در روستاي قانا را به وجود آورد که در آن دست‌كم شصت کودک و زن و افراد مسن کشته شدند. بنا بر آمار‌هاي موجود، حدود 150 پل مهم در لبنان وجود دارد که در جريان جنگ، 91 پل با بمباران‌هاي پي در پي ارتش اسرائيل به طور کلي تخريب شد و همچنين هشتصد مدرسه نيز بر اثر تهاجمات مداوم هوايي آسيب ديد. دولت لبنان برآورد کرده است که در اين جنگ، حدود هفت ميليارد دلار خسارت به آن کشور وارد و يک هشتم مردم لبنان بي خانمان شدند. البته بعدها خسارت‌هاي کلي جنگ، به حدود ده ميليارد دلار برآورد شد. ارتش اسرائيل بدون نگراني از واکنش جامعه بين‌المللي و نيز کشورهاي قدرتمند و همچنين دولت‌هاي عربي، از غيرقانوني‌ترين شيوه‌ها و تاکتيک‌ها براي رسيدن به اهداف خود استفاده کرد، به گونه‌اي که پس از پايان جنگ، تنها يک ميليون و200 هزار بمب خوشه‌اي عمل نکرده در لبنان برجاي ماند که هنوز هم گاه و بي‌گاه از مردم لبنان، تلفات مي‌گيرد. در اين جنگ بي‌رحمانه، ارتش صهيونيستي، حدود 1200 نفر از مردم لبنان را کشت و چندين هزار نفر را زخمي کرد که بيشتر آنها از مردم عادي به ويژه زنان و کودکان بودند. تنها در جريان حمله اسرائيل به جنوب لبنان حدود 107 هزار خانه مسکوني آسيب کلي و يا جزيي ديدند که روند بازسازي آن‌ها از سوي حزب‌الله لبنان همچنان ادامه دارد. رئيس شوراي بازسازي و توسعه لبنان مي‌گويد: ميزان زيان تهاجم ارتش اسرائيل به زير ساخت‌هاي اقتصادي در لبنان در جنگ 33 روزه، با زيان‌هاي ده سال جنگ داخلي در لبنان برابري مي‌کند. اکنون پس از گذشت يک‌سال از اين فاجعه بزرگ، از يک سو و حماسه آفريني‌هاي حزب‌الله در به شکست کشاندن ارتش اسرائيل از سوي ديگر، زماني براي درس گرفتن از اين جنگ نابرابر و همچنين ارزيابي آن و نيز تمرکز بر پيامدهاي آن فرارسيده است. آنچه مي‌توان از نتايج اين صحنه عبرت‌آموز آموخت و آن را به رشته تحرير درآورد اين است که: 1ـ در اين جنگ نابرابر، حزب‌الله که يک گروه مقاومت چريکي است، يک طرف درگيري بود و ارتش منظم اسرائيل با سه نيروي قوي هوايي، دريايي و زميني و حتي موشکي طرف ديگر. حزب‌الله نه هواپيما داشت، نه بالگرد، نه ناو و ناوشکن، نه تانک و نه نفربر زرهي و نه موشک‌هاي ضدهوايي و نه ... ولي ارتش اسرائيل، همه جنگ‌افزارهاي پيشرفته را در اختيار داشت و در حين جنگ هم يک پل هوايي بين آمريکا و اسرائيل از راه انگليس برقرار شده بود و اين کشورها دايم به ارتش رژيم صهيونيستي، تجهيزات و بمب‌هاي جديدي مي‌رساندند و آن را تقويت مي‌کردند. از سوي ديگر، از حزب‌الله، هيچ قدرتي حتي دولت لبنان هم حمايت نمي‌کرد. حتي ارتش لبنان هم براي دفاع از مرزهاي آن کشور در برابر تهاجم اسرائيل، مأموريتي دريافت نکرد، ولي پس از سي‌وسه روز تهاجم شبانه ‌روزي، ارتش اسرائيل نتوانست حتي خود را به رودخانه «ليتاني» در نزديکي‌هاي مرز در جنوب لبنان برساند. اين ارتش در تهاجم نظامي خود و در جنگ زميني براي تصرف سرزمين‌هاي جنوب لبنان، شکست بسيار سختي را از رزمندگان شجاع حزب‌الله متحمل شد، به گونه‌اي که در اين نبردها، نزديک به پنجاه دستگاه تانک‌هاي پيشرفته مرکاوا و بلدوزرهاي زرهي خود را از دست داد. چند ماه بعد، در پيامد اين شکست خفت‌بار ، رئيس ستاد ارتش صهيونيستي مجبور به استعفا شد و همه تحليلگران نظامي، متفق شدند که استراتژي نظامي اسرائيل در برابر حزب‌الله شکست خورده است. 2ـ اين نخستين بار در تاريخ تشکيل رژيم صهيونيستي است که ارتش اسرائيل، جنگي را آغاز مي‌کند و با شکست خفت‌بار نظامي، خود، به جنگ پايان مي‌دهد و کميته‌اي را به نام «وينوگراد» تشکيل مي‌دهد تا به بررسي و موشکافي و بيان علل شکست نظامي ارتش اسرائيل بپردازد. اين کميته پس از مدت‌ها بررسي، موجبات ناکامي ارتش را بر عهده نخست‌وزير، وزير دفاع و رئيس ستاد ارتش قرار مي‌دهد. جالب است که در گزارش «وينوگراد»، بيش از يکصد بار از واژه «شکست» براي تعريف وضعيت نهايي تجاوز ارتش اسرائيل به سرزمين لبنان استفاده شده است. 3ـ دولت اسرائيل هنوز از پيامدهاي اين جنگ در رنج است، به گونه‌اي که وزير دفاع اميد خود را به شرکت در انتخابات رياست‌جمهوري از دست مي‌دهد. رئيس ستاد ارتش، مجبور به استعفا مي‌شود و «اُلمرت»، آينده نخست‌وزيري خود را تاريک مي‌بيند. رژيم اسرائيل پس از پايان جنگ 33 روزه دچار سخت‌ترين بحران سياسي خود در داخل کشور شد. 4ـ حزب‌الله به عنوان نماد مقاومت مسلمانان، پا به عرصه ظهوري دوباره در جهان مي‌گذارد و رهبر آن سيدحسن نصرالله، جاي ناصر را در دنياي عرب مي‌گيرد و عکس وي در همه جهان عرب به عنوان محبوب‌ترين شخصيت عربي توزيع مي‌‌شود. 5ـ در همه دوران جنگ سي‌وسه روزه، ارتش اسرائيل نتوانست از پرتاب موشک‌هاي حزب‌الله به مناطق صهيونيست‌نشين جلوگيري كند؛ بنابراين، مشخص شد که اقدام نظاميان اسرائيل، براي مردم ساکن در سرزمين‌هاي اشغالي، نه تنها امنيت به ارمغان نمي‌آوَرد بلکه برعکس، امنيت و آرامش آنان را نيز به خطر مي‌اندازد. 6ـ مقاومت شديد حزب‌الله در برابر ارتش اسرائيل، موجب شده است تا توان بازدارندگي را براي مردم لبنان به ارمغان بياورد. مردم اين کشور ديدند که در تهاجم اسرائيل به لبنان در سال 1980 در زماني که هنوز حزب‌الله وجود خارجي نداشت، ارتش صهيونيستي با سرعت بسيار، خود را به پايتخت آن کشور؛ يعني بيروت رسانيد، ولي در جنگ ژوئيه تابستان گذشته، اين، ارتش اسرائيل بود که با خفت و خواري از پيشروي متر به متر هم در سرزمين‌هاي جنوب لبنان، بازماند و با دادن تلفات بسيار، ناتواني خود را در اشغال خاک لبنان نشان داد. اين جنگ نشان داد که تنها حجم گسترده نيروهاي نظامي و بودجه و اعتبارات وسيع جنگي، نمي‌تواند عامل پيروزي باشد، بلکه ‌اين اتکال به خداوند بزرگ و وجود رزمندگان بي‌هراس از مرگ است که مي‌تواند با ابتکار عمل‌هاي جديد در صحنه نبرد و با استفاده از فناوري‌هاي مناسب، شکست را بر دشمن تحميل كنند. 7ـ ارتش اسرائيل نشان داده است که در همه جنگ‌هاي خود با ارتش کشورهاي عربي، موفق بوده، ولي اين بار در جنگ با حزب‌الله، که حتي نمي‌توانست رزمندگان و تجهيزات آن را ببيند، شکست خورده است. ارتش اسرائيل حتي با وارد کردن تيپ ويژه «گولاني»، که از ورزيده‌ترين و زبده‌ترين نيروهاي رزمي رژيم صهيونيستي بودند، هم نتوانست به پيشروي در برابر حزب‌الله ادامه دهد. آنان بر اين باور بودند که در خاک لبنان با اشباح در حال جنگ هستند؛ يعني با رزمندگاني که نمي‌توانند آنان را ببينند و با مواضعي که مشخص نيست بايد بجنگند. اين امر مشخص مي‌سازد که ارتش‌هاي منظم، مثل ارتش اسرائيل و ارتش آمريکا، تنها با ارتش‌هاي منظمِ ضعيف‌تر از خود، مي‌توانند بجنگند و آنها نمي‌توانند با قدرت‌هاي رزمي غير کلاسيک، که به گونه ويژه‌اي سازمان يافته‌اند، بجنگند و پيروز شوند. 8ـ اين جنگ مشخص ساخت که ارتش رژيم صهيونيستي در به دست آوردن اطلاعات جاسوسي از حزب‌الله لبنان موفق نبوده است و به‌رغم استفاده از انواع هواپيما‌هاي بدون سرنشين و اطلاعات ماهواره‌اي و نيز جاسوسان خود در لبنان، نتوانسته است اطلاعات دقيقي از استراتژي، تاکتيک‌ها و روش‌هاي جنگي حزب‌الله و نيز تجهيزات و نوع سازماندهي اين گروه پرتوان، به دست آورد. 9ـ در اوضاع کنوني، حزب‌الله توانسته است انگيزه جنگيدن نظاميان اسرائيلي با اين گروه را از آن‌ها بگيرد؛ بنابراين، مي‌توان گفت که دست‌كم براي چند سال آينده، راه‌حل نظامي براي برخورد رژيم صهيونيستي با حزب‌الله، به بن‌بست رسيده است. هرچند ممکن است رژيم صهيونيستي براي بازسازي چهره نظامي خود در افکار عمومي در انديشه راه‌اندازي يک جنگ جديد عليه حزب‌الله لبنان با تاکتيک‌ها و شيوه‌هاي جنگي جديد باشد، احتمال شکست جديد آنها را از دست زدن به چنين خطري، باز خواهد داشت. 10ـ هرچند اسرائيل همه توان نظامي خود را براي آزاد کردن دو اسير نظامي، به کار گرفت، همچنان اين دو نظامي در اختيار رزمندگان حزب‌الله قرار دارند و هيچ راهي براي آزادي آن‌ها، جز مذاکره و توافق با حزب‌الله ندارند. 11ـ جنگ سي‌وسه روزه، نه تنها به حيات نظامي حزب‌الله پايان نداد، بلکه نفوذ سياسي حزب‌الله را در لبنان آنچنان گسترش داده است که هم‌اکنون آمريکا و اسرائيل، نگران از سقوط دولت سينيوره و روي کار آمدن دولتي همگراتر و هم سو‌تر با حزب‌الله در لبنان هستند. 12ـ هرچند حمله ارتش اسرائيل به لبنان خسارت زيادي به ‌اين کشور وارد کرد، رژيم صهيونيستي هم در اين جنگ 119 نفر از نظاميان خود و 43 نفر از شهروندانش را از دست داد و اين بالاترين تلفات نظاميان اسرائيل در يک جنگ است. همچنين به نوشته روزنامه اسرائيلي ‌هاآرتص، اين جنگ براي اسرائيل هم بيش از شش ميليارد دلار هزينه در برداشته است. همچنين پس از آغاز جنگ، شمار گردشگراني که قرار بود تابستان خود را در اسرائيل بگذرانند، کاهش چشمگيري داشته است. 13ـ بسياري از تحليلگران بر اين باور بودند که جنگ اسرائيل عليه حزب‌الله، مينياتوري از جنگ آمريکا عليه ‌ايران است. آمريکا در جنگ سي‌وسه روزه به ‌اين نتيجه رسيد که بايد از فکر حمله نظامي به‌ ايران بيرون آيد، وگرنه بايد منتظر شکست در جنگ خود خواسته عليه ‌ايران باشد. 14ـ اين جنگ نشان داد هرچند ارتش اسرائيل نمي‌تواند در يک نبرد طولاني مدت دوام بياورد، چنانچه حزب‌الله لبنان از موشک‌هاي ضدهوايي برخوردار بود و مي‌توانست عمليات هلي بورن ارتش صهيونيستي را ناکام بگذارد، جنگ مي‌توانست زودتر به پايان برسد و فضا و آسمان لبنان براي هواپيماها و بالگرد‌هاي ارتش اسرائيل ناامن مي‌شد. نتيجه‌گيري در اوضاع کنوني، همه مردم جهان دريافته‌اند که تهاجم نظامي اسرائيل به لبنان، تجسم بي‌عدالتي و ظلم آشکار بود. در اين جنگ بي‌رحمانه، آمريکا، اروپا و بيشتر کشورهاي عربي در يک سو در کنار اسرائيل قرار گرفته بودند و بنا داشتند تا حزب‌الله لبنان را به عنوان بخش مهمي از هلال شيعي، نابود كنند. آنها در اين راه ويراني گسترده، تحقير مردم عرب و به خاک و خون کشيدن بيگناهان را در دستور کار خود قرار دادند، ولي مشخص شد که نظاميگري و انتقام‌جويي راه‌حلي براي ايجاد امنيت براي ساکنان مناطق فلسطين اشغالي نيست. از سوي ديگر، تنها راه‌حل براي مردم عرب و مسلمانان لبنان و فلسطين هم «مقاومت و ايستادگي» است؛ مقاومت و ايستادگي است که مي‌تواند هزاران فلسطيني در بند را آزاد کرده و رژيم صهيونيستي را وادار به خودداري از ادامه اشغال سرزمين‌هاي فلسطيني كند.