super_comando

Members
  • تعداد محتوا

    502
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1

تمامی ارسال های super_comando

  1. قطعنامه ۵۹۸ يك سال پس از تصويب بالاخره در ۲۷ تيرماه ۱۳۶۷ با پذيرش رسمى از سوى جمهورى اسلامى به جنگ بين ايران و عراق خاتمه داد و صلحى نسبى را در منطقه برقرار كرد. اگرچه ترتيبات و مقررات قطعنامه به راحتى اجرا نشد و به دليل اختلافات نظر دو طرف در تفسير و اجراى مقررات آن و از همه مهم تر كارشكنى هاى عراق ، روند اجراى آن خصوصاً در ابتدا با مشكلاتى مواجه شد ولي به هر حال تصويب قطعنامه ۵۹۸ در ۲۰ ژوئيه ۱۹۸۷ (۲۹ تير ۱۳۶۶) براساس هفت منشور حكايت از آن داشت كه اعضاى شوراى امنيت به ويژه اعضاى دائمى آن تصميم جدى گرفته بودند تا صرف نظر از علت و انگيزه جنگ بين دو دولت به آن پايان دهند. اين قطعنامه با قطعنامه هاى پيشين شورا متفاوت بود. مهم ترين تفاوت آن از نظر صورى، قرار گرفتن آن در قالب فصل ۷ منشور ملل متحد بود كه آن را از حالت توصيه خارج و براى دوطرف جنگ لازم الاجرا مى كرد. از نظر محتوايى نيز اين قطعنامه از قطعنامه هاى پيشين جامع تر بود و در آن سعى شده بود برخى ديدگاهها و خواسته هاى ايران مورد توجه قرار گيرد. اين نوشتار به بررسى مختصر دلايل اقدام شوراى امنيت براى تصويب اين قطعنامه، بررسى تحولات نظامى جنگ در سالهاى پايانى و برخى دلايل پذيرش قطعنامه ۵۹۸ از سوى ايران پرداخته است. زمينه هاى تغيير مفاد قطعنامه ۵۹۸ به وسيله سازمان ملل رد قطعنامه هاى شوراى امنيت توسط جمهورى اسلامى ايران به دليل يكطرفه بودن اكثر مفاد اين قطعنامه ها ، ناتوانى شوراى امنيت سازمان ملل را در حل مشكل جنگ ايران و عراق بيش از پيش به نمايش مى گذاشت. اين مسأله موجب شد تا شوراى امنيت در مواجهه با آخرين موضع ايران در قبال قطعنامه ۵۸۸ به اين نتيجه برسد كه تا زمان ملحوظ نمودن برخى نظرات ايران، از صدور هرگونه قطعنامه ديگرى خوددارى كند. اين نتيجه در كنار دو مسأله اساسى ديگر باعث شد شوراى امنيت اقدام به تصويب قطعنامه اى نمايد كه در آن تاحدودى نظرات ايران، بويژه در زمينه تعيين متجاوز منعكس شده باشد. اين دو مسأله عبارت بودند از: ۱ - پيروزى هاى بزرگ و استراتژيك ايران در جبهه هاى جنگ بويژه در دو عمليات والفجر ۸ و كربلاى ۵ ۲- به توافق رسيدن آمريكا و شوروى در مورد حل چندمنازعه منطقه اى ازجمله جنگ ايران وعراق با درنظرداشتن مسائل فوق، دبيركل سازمان ملل نسبت به مؤثرافتادن قطعنامه هاى ۵۸۲ و ۵۸۸ اظهار بدبينى كرد و پس از توضيحات خود با ذكر افزايش حملات به كشتى هاى تجارى و نفتى در خليج فارس، از گسترش بيش از حد جنگ و تهديد صلح جهانى اظهار نگرانى كرد. پس از اين گزارش ، دبيركل طى مشورت هاى خود با اعضاى دائم شوراى امنيت، بيانيه اى را به عنوان رئيس شورا در تاريخ يكم دى ماه سال۶۵ منتشر كرد كه توسط نماينده آمريكا قرائت گرديد. پس از بيانيه مذكور، دبيركل مجدداً از اعضاى شوراى امنيت درخواست كرد تا مساعى خود را جهت يافتن راه حل اساسى ، براى پايان يافتن جنگ به كار گيرند. شوراى امنيت نيز پس از استماع نظرات دبيركل آمادگى خود را براى يافتن راه حلى جديد براى پايان دادن به جنگ اعلام نمود و از اسفندماه سال ۶۵ (همزمان با موفقيتهاى ايران در عمليات كربلاى ۵ ) گروه كار ويژه اى مركب از اعضاى دائم شوراى امنيت (آمريكا، شوروى سابق، چين ، فرانسه و انگليس) به منظور بحث و تبادل نظر پيرامون بررسى راههاى پايان جنگ ايران و عراق تشكيل شد. نتيجه كار اين گروه كه جلسات كار خود را به صورت محرمانه برگزار مى كرد تحت عنوان قطعنامه ۵۹۸ منتشر شد. تأثير دو ابرقدرت در جنگ و پايان آن هماهنگى و توافق دو ابرقدرت كه پس از پايان جنگ جهانى دوم بى سابقه بود دو ويژگى مهم داشت كه هر دو بر جنگ ايران و عراق و پايان آن تأثير گذاشت. يكى دامنه گسترده گفت وگوهاى خلع سلاح و كنترل تسليحات و ديگرى حل و فصل درگيريهاى محلى با اعاده نقش سازمان ملل متحده. از همين رو بين المللى شدن جنگ ايران وعراق، آهنگ خطر را براى دو ابرقدرت به صدا درآورد و سياست هاى گورباچف و مشكلات آمريكا زمينه را براى هماهنگى ابرقدرتها و اقدام مشترك براى پايان دادن به جنگ ايران و عراق فراهم ساخت. آنها هركدام از نقطه نظر منافع خود و تهديدات و خطراتى كه از تداوم جنگ متوجه شان مى شد بر پايان آن تأكيد كردند و با استفاده از مكانيزم هايى كه در اختيار داشتند بر جمهورى اسلامى ايران فشار آوردند. برخورد منفى ايران با قطعنامه هاى صادره از موضع قدرت نظامى جمهورى اسلامى ايران به دليل جو حاكم بر شوراى امنيت كه به شدت متأثر از سياستهاى دو ابرقدرت شرق و غرب بود و نيز به دليل ماهيت قطعنامه هاى صادره از سوى اين شورا، هيچگاه قطعنامه هاى صادر شده را مورد تأييد قرار نداد و ضمن رد مستدل آنها ، خواستار برخورد عادلانه شورا با موضوع جنگ شد. مواردى همچون عدم استفاده از لفظ منازعه يا جنگ در قطعنامه ها و يا عدم گنجاندن ماده اى جهت شناسايى آغازگر جنگ و ... از دلايلى بود كه ايران جهت رد قطعنامه ها به آنها استناد مى نمود. علاوه براين ايران با ادامه عمليات نظامى در جبهه هاى جنگ اصرار داشت حقوق تضييع شده خود را بدون اتكا به قدرتهاى بزرگ به دست آورد. اين مسأله در كنار عدم تأثيرپذيرى ايران از سياستهاى دو ابرقدرت باعث مى شد تا ايران مستقل از جو حاكم بر روابط بين الملل حركت كند كه تحمل اين مسأله براى قدرتهاى بزرگ دشوار بود. پيروزيهاى بزرگ ايران در جبهه هاى جنگ ادامه تحركات ايران در جبهه هاى جنگ، موفقيت در عمليات كربلاى ۵ ، والفجر ۸ وتصرف منطقه فاو، عملاً ارتباط عراق با خليج فارس را قطع كرد و ايران را در كنار كشور كويت كه يكى از اصلى ترين حاميان اقتصادى عراق در جنگ بود قرار داد. تصرف منطقه شلمچه نيز ايران را به شهر استراتژيك بصره كه براى عراق اهميتى خاص داشت نزديك نمود و باعث تغيير موازنه جنگ به نفع ايران شد. درچنان وضعيتي اميدوارى قدرت هاى بزرگ و كشورهاى منطقه نسبت به مقاومت عراق هم به شدت كاهش يافت؛ در نتيجه در شرايطى كه احتمال موفقيت هاى ايران روبه افزايش و مقاومت عراق روبه كاهش گذارده بود، پايان جنگ، "بدون طرف پيروز" مى توانست تأمين كننده حداقل خواسته هاى دوابرقدرت از پايان جنگ ايران وعراق باشد. بررسى وضعيت عينى جنگ در سالهاى پايانى بررسى تحولات نظامى جنگ پس از حمله سراسري عراق به ايران در شهريور ۱۳۵۹ و متوقف شدن ماشين جنگى اين رژيم در اوائل سال ۱۳۶۰ و همچنين بازپس گيرى خرمشهر در ۳خرداد سال ۱۳۶۱ نشان از تغيير روند جنگ به سود ايران داشت. بعد از فتح فاو و عمليات موفق كربلاى ۵ تحليلگران غربى و شرقى از احتمال پيروزى قريب الوقوع ايران در جنگ و سرنگونى رژيم بعث سخن مى گفتند اما از بهار سال ۱۳۶۷ تحولات جنگ به نحو غافلگيرانه اى در عرض سه ماه به زيان ايران و به سود عراق تغيير يافت كه منجر به تغيير وضعيت نظامى عراق از سوى سران حكومت اين كشور شد. روند جنگ در دو سال آخر به گونه اى بود كه دشمن در منطقه جنوب با تهديد جدى اى مواجه نبود . اين موضوع فرصت لازم را به دست داد تا ارتش عراق استراتژى خود را در جنوب از پدافند به آفند تغيير دهد. از سوى ديگر تشديد فشارهاى ايران باعث شد تا سازمان رزم عراق فراخوانى نيروها را از يك نوبت تا قبل از سال ۱۳۶۵ به ۳۰ نوبت دراين سال افزايش دهد و در هردوره نيز صدهزارتن از مشمولان جديد خود را براى اعزام به صحنه نبرد آماده و روانه كند؛موضوعى كه به گسترش چشمگير سازمان رزم عراق منجر شد. همزمان با اين تحولات و با توجه به اين كه حمايت هاى مردمى هسته مركزى دفاع و قدرت نظامى ايران را تشكيل مى داد ، نوعى گرايش نسبت به اين تحليل پديد آمد كه تغيير روحيه مردم ايران مى تواند تنهاعامل شكست جمهورى اسلامى باشد. در نتيجه اين تحليل، عراق مرحله ديگرى از حملات موشكى و جنگ شهرها را با هدف درگيركردن مستقيم مردم با نتايج خسارت بار جنگ آغاز كرد. تغييرات در موازنه جنگ پس از درگيري هاى ايران با آمريكا در سال ۱۳۶۶ در خليج فارس و عدم تعرض جدى به استحكامات عراق در همين سال و ايجاد يك فضاى تنفسى براى عراق ، در حالى كه نيروهاى نظامى ايران پس از عمليات والفجر ۱۰ به شهرهاى خود برگشته و نيروهاى سياسى سرگرم انتخابات مجلس بودند، در ساعت ۵ بامداد روز يكشنبه ۲۸ فروردين ۱۳۶۷ ارتش عراق با اجراى آتش توپخانه سنگين و حملات شيميايى عليه نيروهاى ايرانى ، تهاجم خود را به فاو آغاز كرد. اين در حالى بود كه از سال ۱۳۶۶ به بعد كل نيروهاى ايرانى مستقر در تمامى منطقه جنوب كمتر از صدگردان و نيروهاى عراقى مشتمل بر ۳۰۵ گردان درگير و ۱۳۰ گردان احتياط بودند. در توضيح دلايل تغيير جغرافياى جنگ از سوى ايران بايد گفت اين اقدام ناشى از بن بست جبهه هاى جنوبى بود. سقوط فاو استراتژى سياسى سابق ايران مبنى بر متقاعدكردن كشورهاى حامى عراق براى دادن امتياز به جمهورى اسلامى به دليل برترى قدرت تهاجمى ايران در مقايسه با عراق و همچنين دراختيار داشتن مناطقى از خاك عراق را آسيب پذير كرد . سقوط شلمچه عراق پس از حمله به فاو و تصرف اين شهر در زمانى كمتر از ۴۸ ساعت، نقل و انتقالات از منطقه فاو را با هدف آمادگى براى عمليات بعدى آغاز نمود و سرانجام ۳۸ روز پس از حمله به فاو در ساعت ۸ روز ۴ خرداد ۱۳۶۷ به منطقه شلمچه حمله كرد. در آن زمان هرچند نيروهاى خودى از زمان و مكان تهاجم دشمن مطلع بودند ولى شلمچه تنها در مدت ۸ ساعت سقوط كرد . در واكنش به شكست شلمچه ايران اقدامات زير را انجام داد. ۱) افزايش فعاليت ديپلماتيك و اعمال فشار براى تغيير دربندهاى قطعنامه ۵۹۸ به سود جمهورى اسلامى ايران ۲ ) دعوت از مردم و بسيج آنها براى حضور در جبهه هاى جنگ ۳) اقدام به تغييرات جديد در سطوح عالى فرماندهى نظامى كه بارزترين آن انتصاب هاشمى رفسنجانى به عنوان جانشينى فرماندهى كل قوا در ۱۲ خرداد ۱۳۶۷ بود. سقوط جزاير مجنون يك ماه پس از سقوط شلمچه، دشمن با استفاده گسترده از سلاحهاى شيميايى در بامداد ۴ تيرماه ۱۳۶۷ به جزاير مجنون حمله كرد و با آغاز تاريكى ، مناطق مزبور را از تصرف نيروهاى ايرانى درآورد و بدين ترتيب موقعيت خود را تثبيت كرد. محسن رضايى حمله به جزاير مجنون را اوج قدرت عراق دانسته است . يادآورى مى شود باز پس گيرى تمام مناطق جنوب در مدت ۳ ماه موقعيت سياسى- نظامى عراق را به طور درخور توجهى بهبود بخشيد و ايران را در موضع آسيب پذيرى قرار داد. حمله موشكى آمريكا به هواپيماى مسافربرى ايران شكست هاى نظامى ايران افزون بر مسائل مزبور متأثر از حضور نظامى گسترده آمريكا در خليج فارس و گشوده شدن جبهه اى جديد و نامتقارن در مقابل ابر قدرت آمريكا بود كه پيشرفته ترين سلاح هاى روز را در اختيار داشت و بدون هيچ محدوديتى جنگ خود را آغاز كرده بود. جدا از درگيرى هاى مستقيم نظامى، ناو هواپيمابر وينسنس در يك اقدام ضد انسانى در ۱۲ تير ۱۳۶۷ (هشت روز پس از سقوط جزاير) با شليك دو فروند موشك به سوى هواپيماى غيرنظامى جمهورى اسلامى ايران كه از بندر عباس عازم دبى بود ۲۹۰ تن انسان غيرنظامى را به كام مرگ فرستاد. تداوم تهاجم به عراق پس از سقوط جزاير مجنون و احتمال حمله عراق به جبهه شمالى، نيروهاى خودى براى تمركز توان و خارج كردن ابتكار عمل از دست نيروهاى عراق تصميم گرفتند مناطق تصرف شده در جبهه هاى شمالى شامل حاج عمران، پنجوين و ماؤوت را كه در سال ۱۳۶۶ و ارديبهشت ۶۷ با عمليات كربلاى ،۱۰ نصر ۴ و نصر ۸ و بيت المقدس ۶ آزاد شده بود تخليه كنند. سپس نيروهاى دشمن در ۲۱ تير ۱۳۶۷ و با يك عمليات گسترده و استعداد ۱۱ لشكر منطقه وسيعى در غرب عين خوش، موسيان و جنوب دهلران را به تصرف خود درآوردند. تصرف دهلران با توجه به زمان كم آن و تصرف مقر فرماندهى نيروى زمينى ارتش بيشتر شبيه به يك فاجعه بود تا شكست نظامى. پيشروى عراق در خاك ايران بازتاب گسترده اى داشت؛ زيرا اين براى نخستين بار پس از عقب نشينى سال ۱۹۸۲ ميلادى بود كه عراق به خاك ايران وارد مى شد. مجموع اين عوامل پيش زمينه لازم را براى اتخاذ تصميم نهايى ايران مبنى بر عقب نشينى فراهم آورد. از سوى ديگر پس از عقب نشينى ايران از برخى از مناطق همچون حلبچه در ۲۲ تير ۱۳۶۷ و ادامه حملات عراق و تشديد فشارهاى بين المللى به ايران جلساتى در داخل كشور با هدف اتخاذ تصميم نهايى درباره جنگ تشكيل شد و در نشست مشترك سه قوه كه اعضاى شوراى نگهبان نيز در آن حضور داشتند، شرايط نظامى- سياسى كشور مورد بحث قرار گرفت. امام نيز در روزهاى ۲۳ و ۲۴ تير ماه نشست هاى مشورتى جداگانه اى انجام دادند ولى نشست نهايى و اصلى طبق دستور امام با حضور ۴۰ تن از شخصيت هاى كشورى و لشكرى در روز ۲۵ تير تشكيل شد. چند روز پس از تشكيل اين جلسه اعلام شد: طى بحث هايى كه صورت گرفت مجموعه شرايط، جمهورى اسلامى را به اين نتيجه رساند كه براى مصلحت انقلاب قطعنامه ۵۹۸ پذيرفته شود. بدين ترتيب دو روز پس از پيش روى هاى عراق در خاك ايران در ۲۷ تير ۱۳۶۷ جمهورى اسلامى ايران با ارسال نامه اى به خاوير پرز دكوئيار دبير كل سازمان ملل، رسماً قطعنامه ۵۹۸ را پذيرفت. در هر صورت قطعنامه ۵۹۸ با تدبير حضرت امام پذيرفته شد. با اين تصميم هر چند مردم و رزمندگان شگفت زده شدند اما امام خمينى به آنها سفارشى كردند: «اين روزها ممكن است بسيارى از افراد به خاطر احساسات و عواطف خود صحبت از چراها و بايدها و نبايدها كنند كه هرچند اين مسأله به خودى خود يك ارزش بسيار زيبا است اما اكنون وقت پرداختن به آن نيست». در آن زمان مردم، مسؤولان و رسانه هاى گروهى از پرداختن به جزئيات دلايل سياسى پذيرش قطعنامه خوددارى كردند اما به نظر مى رسد در حال حاضر، مسؤولان خواهند توانست به طور شفاف شرايط آن روز كشور، فشارهاى بين المللى براى در انزوا قرار دادن جمهورى اسلامى و نيز در تنگنا قرار دادن ايران از نظر اقتصادى، سياسى و نظامى را براى مردم و افكار عمومى تبيين كنند تا از هرگونه قضاوت ناروا اجتناب شود. صرف نظر از زمان پذيرش قطعنامه ۵۹۸ از سوى جمهورى اسلامى دلايل مختلف پذيرش آن از جمله دلايل سياسى بسيار با اهميت هستند. اگرچه دلايل اقتصادى و نظامى و ملاحظات ديگر نيز در پذيرش قطعنامه مزبور نقش داشتند اما به نظر مى رسد دلايل سياسى وجه غالب اين روند محسوب مى شود. هرچند تاكنون مسؤولان رسمى كشور دلايل سياسى آن را به صورت رسمى و روشن اعلام نكرده اند اما از محتواى اظهارات آنها مى توان استنباط كرد كه تحولات بين المللى و منطقه اى از جمله دلايل پذيرش اين قطعنامه بوده است. از اين رو زمان پذيرش قطعنامه ۵۹۸ در كالبد شكافى دلايل قبول آن مى تواند راهگشا باشد. هاشمى رفسنجانى، امام جمعه موقت تهران و جانشين وقت فرماندهى كل قوا در خطبه هاى نماز جمعه تهران در ۲۸ مرداد ۱۳۶۷ با بجا ارزيابى كردن زمان پذيرش قطعنامه مى گويد: «از ديدگاه ديگر ما به مسائلى رسيديم كه آن موقع [چند ماه زودتر از پذيرش قطعنامه] نمى رسيديم. رفع ادعاى جنگ طلبى ما و صلح طلبى عراق، از جمله دستاوردهايى بود كه پس از پذيرش قطعنامه ۵۹۸ در زمان فعلى به دست آمد.» در ۲۱ مرداد ۱۳۶۷ آيت الله خامنه اى، رئيس جمهور وقت كشور ، در خطبه هاى نماز جمعه تهران عنوان كردند: «اعلام قبول قطعنامه از طرف جمهورى اسلامى ايران دو فايده اساسى داشت: اول اين كه آتش بس را به صلاح انقلاب و كشور دانستيم و دوم اين كه با اعلام قبول قطعنامه، ماهيت رژيم عراق على رغم ادعاى صلح طلبى، آشكار شد و تحولات بعدى اصالت هر دو مصلحت را مشخص كرد... رژيم عراق در مقابل اين حركت غير منتظره جمهورى اسلامى ايران درماند. اگر طالب پوشاندن چهره جنگ طلبانه خود بود بايد آتش بس را قبول مى كرد. اگر مى خواست زير بار نرود، چهره منافقانه اين رژيم افشا مى شد و اين هر دو به نفع كشور ما بود.» منابع: ۱- نگاهى اجمالى به قطعنامه هاى شوراى امنيت در مورد جنگ ايران و عراق- على رضا خداقلى پور فصلنامه نگين ايران- شماره ۴ ۲- تصويب قطعنامه ۵۹۸ و اسناد آن در سازمان ملل- مجيد مختارى و محمدعلى خرمى- فصلنامه تاريخ جنگ شماره ۱۰ ۳- بررسى تحولات نظامى جنگ در سال ۶۷- احسان خرم دره فصلنامه نگين ايران شماره ۲
  2. نمک پاشیدن بر زخم 18 ساله هدف ازاعطای نشان شوالیه به سلمان رشدی قدردانی از خدمات ادبی یکی از شاخص ترین نویسندگان انگلستان بود؛ ولی این حرکت موجی از همان خشم بین المللی را برانگیخت که زمانی حرفه و جان رشدی را به خطر انداخته بود. دیروز با انتشار خبر اعطای نشان شوالیه به نویسنده آیات شیطانی در اسلام آباد، یک وزیر پاکستانی گفت یک حمله انتحاری جوابی در خور این نشان می تواند باشد. مجلس پاکستان از بريتانیا خواست که در تصمیم خود تجديد نظر کند چرا که ممکن است اين باعث اعتراض ملت های مسلمان شود. ایجاز الحق، وزیر امور مذهبی پاکستان، بر اساس ترجمه خبر گزاری رویترز گفت: "اگر کسی در این شرایط با انفجار بمب و انتحار برای حمایت از عزت پیامبر اسلام، حضرت محمد، اقدام کند، عمل وی توجیه پذیراست." وی از ممالک مسلمان خواست رابطه دیپلماتیک خود را با لندن قطع کنند. الحق، که پسر رهبر نظامی سابق پاکستان ضیاء الحق است، گفت: "این فرصتی است که یک و نیم میلیارد مسلمان جدی بودن خود را نشان دهند. اگر مسلمانان متحد نشوند شرایط بدتر خواهد شد و ممکن است سلمان رشدی وارد پارلمان انگلیس شود." انتشارنظرات این رهبر سیاسی پاکستانی در شبکه های داخلی و خارجی عکس العمل های خشنی را در دنیا به وجود آورد. عروسک های ملکه انگلیس و رشدی در شهر مولتان در شرق پاکستان در حالیکه دانشجویان فریاد می زدند "بکشیدش!، بکشیدش!" سوزانده شد. الحق گفت هدف وی بررسی دلایل تروریسم بوده است. وی انکار کرد که بمب گذاری انتحاری را تشویق کرده است. وزارت خارجه انگلیس در حال بررسی اظهارات کامل وی است. پارلمان پاکستان بر همین اساس با صدور قطعنامه ای تصمیم اعطای نشان به رشدی را محکوم کرد. رابرت برینکی، فرستاده عالی انگلیس در پاکستان از نشان شوالیه رشدی دفاع کرد و گفت: "این امر به هیچ وجه توهین به اسلام و پیامبر مسلمانان نیست. ما برای اسلام احترام زیادی قائل هستیم و به دستاورد های فرهنگی و فکری آن احترام می گذاریم." شورای مسلمانان انگلیس ضمن محکوم کردن تهدید سلمان رشدی از تصمیم اعطای نشان شوالیه به وی نیز انتقاد کرد. لرد احمد نماینده حزب کارگر گفت: "این عوام فریبی تونی بلر است که دوهفته پیش در باره ارتباط سازنده با مسلمانان سخن می گوید و اکنون از شخصی که به افکار عمومی انگلیس توهین کرده و سبب تفرقه شده، دفاع می کند." گفته می شود تونی بلر در این تصمیم شرکت نداشته است. نام رشدی توسط یک کمیته پیشنهاد شده بود. فتوی علیه رشدی در سال 1989 توسط آیت الله خمینی صادر شد. این نویسنده از آن تاریخ مجبور شد مخفی شود و دولت محافظت از وی را بر عهده گرفت. منبع : روزنامه گاردین - 19 ژوئن 2007
  3. آفتاب: فرمانده واحد پدافند موشکی نیروی هوایی روسیه گفته‌است که جدیدترین سیستم پدافندی این کشور موسوم به S-400 از هفته آینده در اطراف مسکو مستقر شده و تا پایان سال 2015 حراست از اتمام مراکز مهم اقتصادی و سیاسی روسیه را بر عهده‌دار شده و شانس وقوع هرگونه حمله پیش دستانه خارجی را به حداقل خواهد رساند . به گزارش خبرگزاری ریانووستی، سرتیپ الکساندر گورکوف روز پنج‌شنبه با اعلام این خبر گفت: «اولویت اول، حراست از حریم هوایی مسکو است و به همین منظور این سیستم از هفته آینده در مراکز مهم اطراف مسکو مستقر خواهد شد. بعد از آن S-400 در دیگر مناطق کشور نیز مستقر خواهد شد». وی افزود که این سیستم جدید طی دو مرحله در اختیار نیروی هوایی روسیه قرار خواهد گرفت، به گونه‌ای که تا آغاز سال 2010 شهرهای بزرگ و مناطق اطراف آنها را شامل می‌شود و در مرحله دوم یعنی تا سال 2015 پوشش هوایی بقیه مناطق کشور را نیز در بر خواهد گرفت. به گفته گورکوف به غیر از S-400، نمونه‌های مدرنیزه شده بقیه محصولات صنایع نظامی روسیه نیز به‌زودی در اختیار واحد پدافند ضدموشکی قرار خواهد گرفت. وی گفت که این تسلیحات شامل سیستم‌های پدافندی با برد کوتاه، متوسط و دور می‌شود. به ادعای تحلیلگران نظامی روسیه سیستم پدافند موشکی S-400 قابلیت انهدام همه اجسام پرنده از جمله هواپیما، هواپیماهای بدون سرنشین و موشک‌های بالستیک با هر سرعتی را دارا است . حداکثر برد این موشک‌ها از نظر مسافت 400 کیلومتر و از لحاظ ارتفاع 30 کیلومتر است. تفاوت عمده S-400 نسبت سیستم‌های مشابه آن است که کلاهک‌ موشک‌های این سیستم به ابزارهای نشانه‌روی خودکار در آسمان مجهز شده‌اند. گفتنی است موضوع استقرار سپر دفاع موشکی آمریکا در اروپای شرقی باعث تکاپوی شدید فرماندهان ارتش روسیه شده‌است. روس‌ها می‌گویند که استقرار این سیستم موازنه استراتژیک کنونی در قاره اروپا را از بین برده و قابلیت پیش‌دستی آمریکا در هر برخورد نظامی احتمالی را افزایش می‌دهد.
  4. انتخاب:ارتش آمريكا روز گذشته اعلام كرد كه نظاميان اين كشور مجموعه اي از سيستم هاي موشك انداز ساخت ايران را در مكاني درنزديكي پايگاه آمريكايي ها در جنوب بغداد كشف كرده است.Go to fullsize image به گزارش روزنامه الشرق الاوسط، در بيانيه ارتش آمريكا آمده است كه پايگاه نظامي آمريكا واقع در جنوب بغداد موسوم به پايگاه "التقدم" روز چهارشنبه گذشته مورد هدف موشكي قرار گرفت كه پس از آن نيروهايي از واحد سوم ارتش آمريكا مكان شليك موشك ها را به محاصره خود درآورده تا مهاجمان را بازداشت كند. اين بيانيه مي افزايد:" ارتش آمريكا از طريق ماهواره هاي جاسوسي محل شليك موشك ها در منطقه "بسمايه" واقع در جنوب شرقي بغداد شناسايي كرد كه 34 جايگاه شليك موشك هاي 107 ميليمتري ساخت ايران كشف شدند." آمريكايي ها اعلام كردند كه حداقل 12 موشك روز قبل از آن به طرف پايگاه هاي نظاميان آمريكايي شليك شده بود. مقامات آمريكا بارها ايران را متهم به حمايت و تسليح شورشيان مسلح متهم كرده اند. اين درحالي است كه تهران ضمن تاكيد بر حمايت از برقراري امنيت و آرامش و ثبات درعراق ،‌ حضور اشغالگران آمريكايي در عراق را دليل اصلي ناآمني اين كشور مي داند. Your Ad Here
  5. آفتاب: یک روزنامه عربی با چاپ گزارشی به نقل از یک منبع دیپلماتیک ناشناس در سوریه مدعی شده‌است که ایران 600 هدف را در اسرائیل برای نشانه‌روی موشک‌هایش انتخاب کرده و در صورت هرگونه حمله به تاسیسات هسته‌ای‌اش این موشک‌ها را به قلمرو رژیم صهیونیستی شلیک خواهد کرد. به گزارش روزنامه قطری الوطن اهداف تعیین‌شده در خاک اسرائیل به طور کامل در برد موشک‌های ایرانی شهاب قرار دارند و در صورتی که اسرائیل به تنهایی یا با مشارکت آمریکا به ایران حمله کند این اهداف در کوتاه‌ترین زمان نابود خواهند شد. روزنامه الوطن همچنین به نقل از منبع خود مدعی شده‌است که ایران موضوع نشانه‌روی موشک‌ها به سمت اسرائیل را از طریق «کانال های مختلف» به اطلاع مقامات رژیم صهیونیستی رسانده‌است. این منبع دیپلماتیک که نخواسته نامش فاش شود همچنین به خبرنگار الوطن گفته ‌است که ایران همچنین هشدار داده در صورت مورد حمله قرار گرفتن سوریه از سوی اسرائیل نیز واکنش نشان خواهد داد، با این حال به گفته وی انتظار نمی‌رود که دمشق و تل‌آویو در مسیر یک رویارویی نظامی در کوتاه‌مدت گام بردارند. این گزارش در حالی منتشر می‌شود که وزیر اموراستراتژیک در کابینه رژیم صهیونیستی روز جمعه در سخنانی تحریک‌آمیز گفته بود که در صورت شکست فرآیندهای دیپلماتیک در متوقف ساختن تهدید هسته‌ای ایران، اسرائیل ممکن است موضوع هدف قرار دادن تاسیسات اتمی ایران را در دستور کار قرار دهد. وی همچنین مدعی شده‌بود در صورت قطعی شدن تصمیم اسرائیل برای انجام چنین کاری واشنگتن تل‌آویو را تنها نخواهد گذاشت.
  6. روز:عراق ذخيره نفتی عظيمی را در دل خاک های خود پنهان کرده است. نه، منظورم اين است که به مراتب بيش از آنچه که تصور می کنيد. موسسه بروکينگز ( (Brookings Institutionدر گزارش خود به نقل از مجله اکونوميست پتروليوم( (Economist Petroleum Magazine ميزان ذخائر نفت عراق را ٢٠٠ ميليارد بشکه، فدراسيون متخصص علوم آمريکا (Federation of American Scientists) ٢١۵ ميليارد بشکه و به نقل از شورای روابط خارجی و انستيتوی جيمز بيکر مشترکا ميزان ذخائر کشف نشده در عراق را ٢٢٠ ميليارد بشکه اعلام می کند. آخرين گزارشی که در اين زمينه ديده ام (جولای ٢٠٠٧) شرکت مهندسين مشاور انگليسي(Entrac Petroleum Ltd.) که در عراق مشغول به کار است تهيه نموده بود . طی اين گزارش بسيار جالب و مفصل، Entrac حداقل ذخائر عراق را 249 ميليارد بشکه که حتی ممکن است تا ٣٢۴ ميليارد نيز افزايش يابد تخمين می زند. اگر هنوز با اين اعداد قانع نيستيد، وزارت انرژی آمريکا مجموع ذخائر به اثبات رسيده و کشف شده عراق را ١١٢ ميليارد بشکه بعلاوه احتمال وجود ٢٢٠ ميليارد بشکه کشف نشده تخمين می زند. ترجمه ساده اين ارقام اينست که ميزان نفتی که عراق در زير خاک خود نگاه داری می کند با فاصله بسياری از ميزان ذخائر نفت بزرگترين دارنده نفت در جهان، يعنی عربستان سعودی (260 ميليارد بشکه)، بيشتر است. حتی حجم ذخائر کشف شده عراق، پنج برابر ذخائر آمريکاست با اين تفاوت که بدليل عدم توسعه صنايع نفت در عراق بيش از ٢ هزار حلقه چاه حفر نشده در حالی که در آمريکا تنها در ايالت تگزاس يک ميليون چاه حفاری شده است. از طرف ديگر نفت عراق بدليل نزديکی به سطح خاک با هزينه بسيار کمی (در حدود ١ تا ۵/١ دلار در هر بشکه شامل هزينه اکتشاف و توسعه ميدان نفتی و توليد) قابل استخراج است لذا تقريبا تمام درآمد حاصل از فروش نفت عراق سود خالص است. ارزش اين ذخائر بر اساس قيمت امروز نفت در حدود ٣٠ تريليون دلار (سی هزار ميليارد دلار) خواهد بود. برای اينکه به عظمت اين عدد پی ببريد جمع دارائی های ملی در آمريکا شامل حتی خانه های شخصی افراد چيزی در حدود ۴٨ تريليون دلار است که از اين ميزان بنا بر گفته ديويد واکر (David M. Walker) ذيحساب عمومی آمريکا، ۴٣ تريليون دلار آنرا اين کشور مقروض است (آمار در سال 2006 داده شده ولی مربوط به سال 2005 است). باين ترتيب اگر جمع دارائی خالص آمريکائيها ۵ تريليون دلار باشد (که از سال 2005 حداقل بين ١ تا ٢ تريليون دلار از آن کاسته شده است) عراق ۶ برابر اين رقم را به صورت گنجينه ای از مخازن نفت در خود نهفته دارد. اما اين نفت بدست چه کسی خواهد رسيد؟ از برنامه های شاخص دولت بوش که از روز اشغال عراق همواره و در کنار همه مشکلات تعقيب می شده است تصويب لايحه ايست در مجلس عراق در مورد نحوه تقسيم درآمد نفت. در پيش نويسی که توسط آمريکا تهيه شده پيش بينی گرديده که از ٨٠ حوزه نفتی ١٧حوزه در اختيار دولت عراق و بقيه حوزه ها به انضمام هر حوزه جديدی که کشف می شود به مدت سی سال در اختيار کمپانی های خارجی قرار گيرد. اما طبيعی است تحقق اين امر تنها با تصويب يک لايحه ميسر نيست. مقاومتی که مردم عراق در برابر اين چنين قانون ظالمانه ای از خود نشان خواهند داد از هم اکنون قابل پيش بينی است. بنابراين تنها راه عملی کنترل منابع مزبور بر پا کردن پايگاههای نظامی دائمی در عراق است. به اين منظور ۵ سوپر پايگاه (Super-base) بسرعت در حال ساخت و تکميل در عراق هستند. اين پايگاهها همگی از مناطق شهری که در آنها زد و خورد و درگيری بين جناح های رقيب در جريان است بدور می باشند. گزارش خبرنگار واشنگتن پست، تاماس ريکس (Thomas Ricks) از يکی از اين پايگاهها، با عنوان "بزرگترين پايگاه در عراق به شما احساس يک شهر کوچک را می دهد"، خواندنی است. پايگاه بلد Balad به مناطق مختلف از جمله منطقه KBR (مربوط به خانه کارمندان و نيز ادارات شرکت KBR زير مجموعه هاليبرتون شرکت نفتی که ديک چنی قبل از ورود به کاخ سفيد رياست آنرا بر عهده داشت) منطقه زندگی و کار نيروهای ويژه، منطقه نگهداری ادوات و ماشين آلات، بيمارستان، محل نگهداری 520 هواپيمای جنگی، رستوران پيتزا هات، ساندويچ فروشی زنجيره ای ساب وی، برگر کينگ، کافه تريای ستار باکس، مغازه های فروش ادوات الکترونيک و غيره تقسيم شده است. پايگاه بلد در ۶٨ کيلومتری شمال بغداد واقع شده است. طبق گزارش ريکس در اين پايگاه زمين گلف، زمين فوتبال، سينما و يک باند فرودگاه نيز پيش بينی شده است. ٢٠٫٠٠٠ نيروی آمريکائی آماده نبرد در آنجا سکنی گزيده اند و بنا به گفته يک فرمانده آمريکائی باند فرودگاه اين پايگاه پس از فرودگاه هيترو لندن پر ترافيک ترين باند فرودگاه جهان است. پس از گزارش تکان دهنده ريکس، گزارشگر ديگری بنام اليور پول (Oliver Poole) از پايگاه ديگری بنام الاسد خبر داد. او در ديلی تلگراف چاپ لندن در مقاله ای با عنوان "فوتبال و پيتزا از اقامت طولانی آمريکا در عراق حکايت می کند." در مورد اين پايگاه در ايالت انبار می نويسد: وجود رستوران هائی چون پيتزا هات و ساندويچ فروشی ساب وی، زمين فوتبال، شرکت کرايه اتوموبيل هرتز (Hertz)، سينما، تئاتر، استخر شنا و دو خط اتوبوس در زمينی به عظمت ١۵ تا ٢٠ مايل مربع آنانرا که در اين خيال بسر می برند که آمريکا طرحی برای خروج از عراق دارد نااميد خواهد کرد. باور نکردنی اينجاست که پايگاه معتبر اينترنتی (Global Security) از پايگاه ديگری که احتمالا بزرگترين آنها در عراق خواهد بود بنام "کمپ پيروزی" (Victory Camp) پرده بر می دارد. عکس های هوائی که برای محل احداث کمپ مزبور در نظر گرفته شده در ١١ نوامبر ٢٠٠٢ يعنی حدود ۴ ماه پيش از حمله به عراق تهيه شده است. توجه داشته باشيم که آمريکا در هيچ سطح و مقامی هرگز سخن از حضور نظامی دائمی در عراق نکرده است و به همين دليل نيز نام اين "پايگاههای دائم" را به "پايگاههای مقاومت" تغيير داده اند. بحثی که آمريکا در زمينه حضور نظامی خود در عراق مطرح می کند با يک تناقض درونی روبروست. آمريکا ادعا می کند تا زمانی که القاعده در عراق به فعاليت مشغول است و دارای حضور فعال و سازمان يافته است، در آنجا باقی خواهد ماند. اما حضور القاعده در عراق علتش حضور نظامی آمريکا در آن کشور است. با خروج آمريکا ممکن است جنگهای داخلی بين شيعه و سنی ادامه يابد اما حضور القاعده که فعلا در منطقه هدف اولش به زانو درآوردن آمريکاست ديگر موضوعيت خود را از دست خواهد داد. به اين ترتيب ادامه حضور آمريکا تضمين کننده ادامه حضور القاعده است. رابرت گيتس چندی پيش به کنگره آمريکا گفت، آنچه که در ذهن من است حضور پنج لشگر در دراز مدت در عراق است که به اين ترتيب صحبت از حداقل ٣۵٠٠٠ نفر است در حالی که پنج سوپر پايگاهی که از آنان ياد شد هر يک ظرفيت پذيرش ١٠ تا ٢٠ هزار نفر نيروی نظامی را دارند. در عين حال از ميان کانديداهای رياست جمهوری آمريکا علاوه بر مک کين که صحبت از يکصد سال حضور در عراق کرده است کانديدا های مطرح دموکرات يعنی هيلاری کلينتون و برک اوباما نيز هيچ يک بحثی از تعهد و يا قولی مبنی بر خروج از عراق به ميان نياورده اند. چرا دموکراتها اين موقعيت طلائی را از دست بدهند؟ رای دهنده آمريکائی قيمت کمتری برای بنزين خود خواهد پرداخت (موضوعی که بنظر می رسد عليرغم همه فجايع در عراق بيش از هر چيز ديگر برای آمريکائيها مهم است) و از همه مهمتر اسامه بن لادن هم دليل موجهی خواهد داشت که تا قيامت به مبارزه با آمريکا ادامه دهد. حضور در عراق يعنی کنترل ¼ ذخائر نفت جهان و در صورت رساندن عراق به ظرفيت حداکثر ١٢ ميليون بشکه در روز که هدف آمريکائيهاست می توان به شدت حکومت تهران را که هفتاد درصد درآمدش وابسته به نفت است تحت فشار قرار داد. سقوط قيمت از بشکه ای حدود ٨٠ دلار به 40 دلار برای يک دوره يک يا دو ساله مشکلات بزرگی را می تواند برای تهران فراهم آورد. از سوی ديگر مسئله چين از مشکلات جدی امروز آمريکاست. بدهی تخصيصی آمريکا به چين (با احتساب کسری تراز بازرگانی) چيزی در حدود هزار ميليارد دلار است. اين مبلغ آن چنان قدرتی به چين عطا کرده که می تواند اقتصاد آمريکا را به زانو درآورد و يا بقول برخی از اقتصاددانان اقتصاد آمريکا را به گروگان بگيرد. رشد اقتصادی حدود ١٠ درصد در سال چين خطريست که نه تنها اقتصاد آمريکا، بلکه امنيت آمريکا را نيز تهديد می کند. هم اکنون سرعت ساخت زيردريائی های اتمی چينی ۵ برابر آمريکاست و با دست يافتن به ذخيره عظيم مالی) ذخيره ارزی در حال حاضر در حدود هزار و چهارصد ميليارد دلار سرعت توسعه نظامی در چين نيز افزايش خواهد يافت. با کنترل عظيم ترين منبع نفت جهان و محدود کردن چين در دسترسی به اين منبع جديد، آمريکا قادر خواهد بود اقتصاد چين را مهار نموده و خطر را از اين ناحيه کاهش دهد. آلن گرين سپن مردی که تا چند ماه پيش سکان رهبری اقتصاد آمريکا و سياست های پولی آن کشور را در دست داشت در کتاب تازه خود می نويسد: "من احساس غمی عميق دارم. به لحاظ سياسی مصلحت نيست که انسان چيزی را که همه از آن سخن می گويند تاييد کند اما جنگ عراق عمدتا به خاطر نفت بود." اما قلب مسئله در اينجا می تپد. اگر در عراق حکومت با ثبات، دموکراتيک و به راستی مردمی برپا می شد، حکومتی که ارتش و پليس خود را می داشت و در آرامش و امنيت بسر می برد چگونه ممکن بود که حکومت اجازه دهد کورپوريشن های نفتی بر منابعش مسلط شوند در حاليکه حتی در عربستان نيز چنين نمونه ای وجود ندارد؟ با توجه به پيشينه بوش و چنی و ارتباط نزديک هر دوی آنان به غولهای نفتی طرح انحلال ارتش در همان روزهای اول معنای ديگری جز آنچه آنها ادعايش را داشتند يعنی "بعث زدائی" (de-baathification) پيدا می کند.
  7. super_comando

    مروری بر فاجعه هسته ای چرنوبیل

    سلام دوستان میخواستم ببینم که آیا موجوداتی تغییر ژنتیک یافته هولناک و یا آب و هوای عجیب و غریب مانند آنچه مثلا در بازی استالکر میبینیم میتواند در اثر مواد رادیو اکتیو در آن منطقه بوجود آماده باشد که هنوز کسی آنها را ندیده باشد یا نه؟
  8. جنگ جهانی دوم: پیاده شدن نیروهای متفقین در سواحل نرماندی در روز دی ،سردر اردوگاه آشوویتز ،رژه نیروهای آلمان نازی در اتریش ،سقوط برلین و اشغال آلمان به دست ارتش سرخ شوروی و دیگر متفقین و انفجار بمب اتمی در ناکازاکی ژاپن و پایان جنگ جهانی دوم زمان: ۱ سپتامبر ۱۹۳۹ (میلادی) تا ۲ سپتامبر ۱۹۴۵ (میلادی) مکان: اروپا ،منطقه پاسیفیک ،جنوب شرق آسیا ،خاورمیانه ،منطقه مدیترانه و آفریقا نتیجه: پیروزی متفقین ،تاسیس سازمان ملل متحد ،تبدبل شوروی و آمریکا به دو ابرقدرت ،آغاز جنگ سرد و بسیاری دیگر. جنگندگان متفقین: شوروی ایالات متحده آمریکا بریتانیا چین فرانسه و دیگر متفقین متحدین: آلمان ژاپن ایتالیا و دیگر متحدین فرماندهان: ژوزف استالین فرانکلین روزولت وینستون چرچیل چیانگ کی شک شارل دوگل آدولف هیتلر هیروهیتو بنیتو موسیلینی تلفات: متفقين: کشته شدگان نظامی بیش از ۱۴٬۰۰۰٬۰۰۰ شهروندان عادی ۳۶٬۰۰۰٬۰۰۰ مجموع ۵۰٬۰۰۰٬۰۰۰ متحدين: کشته شدگان نظامی بیش از ۸٬۰۰۰٬۰۰۰ شهروندان عادی ۴٬۰۰۰٬۰۰۰ مجموع ۱۲٬۰۰۰٬۰۰۰ جنگ جهانی دوم (به انگلیسی:World War II) یکی از بزرگ‌ترین و پرهزینه‌ترین جنگ‌ها در تاریخ جهان می‌باشد، اکثر ملت‌های جهان درگیر جنگ بودند.[نیاز به ذکر منبع]آلمان در ۱ سپتامبر، ۱۹۳۹ به لهستان حمله کرد، این تاریخ متداول آغاز جنگ جهانی دوم در غرب می‌باشد. منابع دیگر حمله ژاپن به چین را در ۷ ژوئیه، ۱۹۳۷، آغاز جنگ می‌دانند، و همچنین حمله ژاپن به منچوری را در ۱۹۳۱ را نیز در این میان ذکر کرده‌اند. دلایل آغاز جنگ: جنگ جهانی دوم به دلایل بسیاری آغاز شد. بعضی از اصلی تربن آن‌ها، بحران اقتصادی و تورم، درخواست غرامت جنگی از جمهوری وایمار آلمان پس از جنگ جهانی اول. رکود اقتصادی و نیاز ژاپن به مواد اولیه بود که باعث ظهور و رواج اندیشه فاشیسم و ملی گرایی، ظهور اندیشه دیکتاتوری و محدود کردن فکر و اندیشه شد. جنگ جهانی اول به پایان رسید، اما نظام سرمایه‌داری اروپا جنگ دیگری را آبستن بود. سرمایه‌داری اروپا از بازارهای پس از جنگ فربه شده بود. تنها چند ماه پس از جنگ جهانی اول بود که شوراهای انقلابی کارگری به ویژه در آلمان پدید آمده و شدیداً طبقهٔ حاکم را نگران کرده بودند. به همین خاطر طبقه‌ی حاکم آلمان به تسلیح میلشیای ارتجاعی همت گمارد تا «خطر» انقلاب را برطرف کرده و بتواند روسیه را از حمایت کارگران اروپا محروم نماید. شوراهای انقلابی کارگری درهم‌کوبیده شدند و بحران اقتصادی بر جای ماند تا این که در سال ۱۹۲۹ میزان بیکاری به درجه‌ای بی‌سابقه رسید. اشتهای استعماری قدرت‌های بزرگ سرمایه‌داری و رقابت‌هایشان هم در این زمان به شدت تقویت شده بودند. دو اتفاق مهم آتش اولیه جنگ جهانی دوم را برافروخت، حمله ژاپن به چین (جولای ۱۹۳۷)و اشغال لهستان توسط آلمان (سپتامبر ۱۹۳۹). کشورهای درگیر جنگ جهانی دوم دو گروه بودند که به نام متفقین و متحدین شناخته می‌شوند. پیش زمینه جنگ: در آلمان چهار میلیون نفر بیکار بودند و از آن جایی که این کشور مستعمره نداشت، نمی‌توانست محصولاتش را به فروش برساند. هیتلر سال ۱۹۲۵ در کتابی به نام نبرد من (Mein Kampf) اعلام کرد که باید در فکر «فضایی برای حفظ موجودیت نژادژرمن» بود و باید برای این مهم «به شرق نگریست». او سپس برای به دست آوردن بازارهای جدید برای محصولات آلمانی مسئله‌ی نابودی «یهودیت – بلشویسم» را مطرح نمود. این تنها کارفرمایان آلمانی از قبیل زیمنس، بایر، کروپ یا بُش نیستند که از نظرات هیتلر پشتیبانی کردند، و صندوق‌های نازیسم را پر از پول و امکانات نمودند. کارفرمای فولادسازی تیسن ۱۰۰ هزار مارک طلا به نازی‌ها داد و هیتلر سال ۱۹۳۳ به قدرت رسید. ورث در کتابی که سال ۱۹۶۴ به نام (روسیه در جنگ، از استالینگراد تا برلین)، منتشر نمود، چنین نوشت:«مبارزه با بلشویسم جهانی هدف اصلی سیاست آلمان بود.» هیتلر سال ۱۹۳۹ به تاریخدانی به نام کارل بورکهاردت گفت:«هر چه من در نظر دارم برضد روسیه‌است. اگر غرب آن قدر احمق است تا این موضوع را بفهمد، من مجبورم با روس‌ها سازش کنم تا غرب را به صورت نظامی شکست دهم و سپس تجدید قوا کرده و اتحاد شوروی را نابود نمایم.» عملاً غرب در سال ۱۹۴۰ از پای درآمد و هیتلر یک سال بعد علیه شوروی وارد عمل شد. جنگ در اروپا: آلمان در ۱ سپتامبر، ۱۹۳۹ به لهستان حمله کرد، این تاریخ متداول آغاز جنگ جهانی دوم در غرب می‌باشد. در پی این با اعلام جنگ کشورهای انگلیس، فرانسه و بلژیک به آلمان جنگ جهانی دوم آغاز گشت. روز ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ عملیاتی با نام رمز بارباروسا آغاز گشت. پنج میلیون سرباز ارتش هیتلری (Wehrmacht) به شوروی حمله‌ای برق‌آسا کردند. روز ۳ مارس همان سال هیتلر دستوری با این مضمون صادر کرده بود:«تمام شوراها باید نابود شوند، هر سرباز آلمانی که در این راه قوانین بین‌المللی جنگ را زیرپا بگذارد عفو و بخشوده می‌شود.» ارتش فرانسه در سال ۱۹۴۰ فقط ۲۸ روز در برابر ارتش هیتلری دوام ‌آورد و نابود گردید. پس از این شکست بود که روزنامه‌ی آمریکایی نیویورک پست در شماره ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ نوشت:«باید معجزه‌ای به بزرگی نازل شدن انجیل روی دهد تا ارتش سرخ بتواند در مدت کوتاهی از یک شکست کامل رهایی یابد.» کمی بیش از یک ماه بعد، در ژوئیه، ارتش آلمان در مقابله با ارتش سرخ ۲۰۰ هزار کشته داد و این تعداد ۴ برابر کل کشته‌شدگان این ارتش در حملاتش در غرب بین سال‌های ۱۹۳۹ و ۱۹۴۰ بود. در سال ۱۹۴۲ نبرد استالینگراد ۳۳۰ هزار سرباز آلمانی را کنار زد، در سال ۱۹۴۳ ارتش هیتلری ۵۰۰ هزارنفر را در نبرد کورسک معروف به نبرد تانک‌ها از دست داد. نخبگان اس اس در این زمان به کلی نابود ‌شدند. ارتش سرخ موفق ‌گردید که ۶۰۷ لشکر از ۷۸۳ لشکر هیتلری را در تمام جبهه‌های جنگ نابود نماید. در ۶ ژوئن ۱۹۴۴ نیروهای متفقین مرکب از ارتش‌های کشورهای انگلستان، کانادا و ایالات متحده آمریکا به اتفاق واحدهایی از ارتش فرانسه آزاد عملیات پیاده شدن در ساحل نرماندی(ساحل کانال مانش) را آغاز کردند. هدف این اردوکشی، آزاد کردن فرانسه و سپس اروپای غربی از چنگال هیتلر و سبک کردن بار جنگ از دوش ارتش روسیه شوروی بود تا روس‌ها بتوانند به سرعت آلمانی‌ها را از خاک خود برانند. در نتیجه از دو بخش شرقی و غربی اروپا هیتلر در محاصره قرار گرفت و برلین در ۸ مه ۱۹۴۵ پس از خودکشی هیتلر سقوط کرد.در پی مرگ هیتلر دریادار فون دونیتس که از سوی هیتلر پیشوای دولت نازی شده بود تسلیم بی قید و شرط را در برابر متفقین پذیرفت. جنگ در افریقا و خاورمیانه: در آفريقا: «ژنرال اروین رومل» که در فوریه ۱۹۴۱ که با ادوات زرهی ناکافی به شمال افریقا فرستاده شده بود، در ابتدای پیاده شدن در افریقا به پیروزی‌های حیرت انگیزی در مقابل بریتانیایی‌ها دست یافته بود. در اواخر سال ۱۹۴۱ و اوایل سال ۱۹۴۲ که سوخت کافی به نیروهای وی رسیده بود، رومل با یک حمله برق آسا در ظرف یک هفته، سیصد مایل پیشروی کرد و از مرز مصر گذشت، ولی در ایستگاهی کوچک به نام «العلمین» متوقف شد. این به آن دلیل بود که متفقین که کلیدهای رمز آلمان و ایتالیا را کشف کرده بودند. به هر کاروان تدارکاتی به سرعت حمله می‌شد. توقف آلمانی‌ها در «العلمین» فرصتی به بریتانیا داد تا نیروهای خود را تجدید کند، «ژنرال برنارد لاو مونتگومری» به فرماندهی سپاه هشتم بریتانیا منصوب شد. نیروهای بریتانیا آماده ضد حمله به آلمانی‌ها شدند. نخستین جنگ رومل و مونتگومری به «جنگ علم حلفا» مشهور شد. نیروهای رومل نمی‌توانستند از سد آتش توپخانه انگلیسی‌ها بگذرند. در ضمن بیشتر سوخت ارسالی به افریقا به قعر دریا رفته بود. رومل تقاضای کمک سریع کرد، ولی این کمک هرگز به وی نرسید. مونتگومری در ۲۳ اکتبر، ضد حمله خود را با آتش شدید توپخانه آغاز کرد. این «نبرد دوم العلمین» بود که کار آفریکا کورپس رومل را یکسره کرد. غرق شدن چهار کشتی حامل بنزین در بندر «طبرق» سبب شد تا نیروی زرهی رومل از کار بیفتد. فاجعه دیگر زمانی رخ داد که نیروهای آمریکایی در مراکش و الجزایر در مسیر عقب نشینی رومل پیاده شدند. نیروهای آلمان و ایتالیا در شمال افریقا که ۹۱ هزار نفر بودند تا ماه مه همان سال تسلیم شدند. در نوشته‌های رومل که پس از مرگش چاپ شده‌است، این جمله به چشم می‌خورد: «از دلاورترین مردان، بدون اسلحه کاری ساخته نیست، اسلحه بدون مهارت به هیچ دردی نمی‌خورد و در جنگ متحرک از اسلحه و مهمات کاری بر نمی‌آید، مگر وسیله نقلیه و سوخت کافی برای جابه جایی آنها وجود داشته باشد». انگیزه ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم: دولت ایالات متحده آمریکا در فاصله بین دو جنگ جهانی یعنی ۱۹۱۸ تا ۱۹۳۹ در حالی که اروپا در یک بحران فزاینده اقتصادی به سر می‌برد و این بحران هم در آمریکا به وجود آمد، اما دولت آمریکا و صاحبان صنایع چرخ صنایع خود را در جاده تولید صنایع نظامی به حرکت درآوردند، به طوری که در زمان آغاز جنگ دوم جهانی در اروپا در ۱۹۳۹ توانسته بود که در زمینه تولید هواپیما، کشتی جنگی و تجارتی، توپ و تانک و صنایع جنبی نظامی بیش از کشورهای روسیه، انگلستان، فرانسه و آلمان جنگ افزار تولید نماید. این حرکت در آمریکا باعث رونق صنایع و اقتصاد آمریکا شد اما محصولات تولید شده می‌بایستی در جایی مصرف شود تا روند تولید متوقف نشود. روزولت رئیس جمهور آمریکا در ابتدای جنگ اعلان بی طرفی کرد اما به فکر مصرف سلاح‌های تولید شده بود. به این جهت در ۱۱ مارس ۱۹۴۱ قانونی از کنگره آمریکا به نام قانون وام و اجاره (The Lend Lease Act) به تصویب رسید. به دنبال تصویب این قانون بود که زیردریایی‌های آلمان در اقیانوس اطلس مزاحم کشتی‌های آمریکا شدند که برای انگلستان ملزومات نظامی حمل می‌کردند. به دنبال حمله ناگهانی ارتش آلمان به روسیه در ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ و پیشرفت سریع ارتش هیتلر به سمت مسکو، لنینگراد و استالینگراد و اعلان جنگ میهنی در روسیه بر ضد تجاوز نازیسم، چرچیل از فرصت استفاده کرد و ضمن ملاقات با روزولت در عرشه کشتی «پرنس آف ولز» (Prince of Wales) ضمن محکوم کردن تجاوز به شوروی، روس‌ها را به کمک آمریکا امیدوار ساخت. از آن پس عملاً دولت آمریکا نیز به متفقین پیوست و در ۲۵ اوت ۱۹۴۱ برای انتقال کمک‌های انگلیس و آمریکا به شوروی خاک ایران اشغال شد و سیل کمک‌های تسلیحاتی آمریکا به سوی روسیه شوروی سرازیر شد. واقعه حمله ژاپن که متحد آلمان بود، به بندر «پرل هاربور» در هاوایی باعث شد که آمریکا در دسامبر ۱۹۴۱ به آلمان اعلان جنگ داده و کشور ایالات متحده در این مرحله رسماً و عملاً با آلمان و ژاپن و ایتالیا وارد جنگ و جنگ از محدوده اروپا خارج شد و جنبه جهانی پیدا کرد. تاریخچه تدارک جنگ جهانی دوم: در قطعنامه‌ای که روز ۱۹ دسامبر ۱۹۲۷ در پانزدهمین کنگره‌ی حزب کمونیست شوروی تصویب شد، آمده‌است:«باید احتمال حمله‌ی نظامی به شوروی را در نظر گرفت.» این تنها یک مصوبه‌ی بی‌سرانجام برای کتاب‌های تاریخ نبود و دولت شوروی برای آن یک برنامه‌ریزی دقیق کرد به طوری که ۱۵۲۳ کارخانه که سال ۱۹۴۱ با تهدید آلمان هیتلری روبه‌رو بودند به شرق کوه‌های اورال منتقل گشتند. استالین در سال ۱۹۳۷ تصمیم گرفت تا صفوف حزب را پاکسازی و تصفیه کنند. گوبلز در سال ۱۹۴۳ گفت:«ما گمان می‌کردیم که استالین با این کار ارتش سرخ را نابود می‌کند، اما عکس این قضیه اتفاق افتاد. بلشویسم قادر شده‌است تا تمام نیرویش را علیه دشمن خود به کار گیرد.» در ژوئن ۱۹۴۱ بود که حزب کمونیست شوروی ۹۵ هزار تن را بسیج کرد، در ۱۹۴۳ این حزب ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار تن عضو داشت و تقریباً همین تعداد در سازمان جوانان بودند که در جبهه‌ها فعالیت داشتند. حزب کمونیست در مناطق اشغالی هم نیروهای پارتیزان را سازماندهی کرد. تعداد پارتیزان‌ها یک میلیون نفر بود که در ۱۰۰۰ واحد مخفی متشکل شده بودند. یک آمریکایی به نام اورل هاریمان در کتابی که سال ۱۹۷۵ به نام فرستاده ویژه منتشر نمود، نوشت:«استالین از روزولت اطلاعات بیش‌تری داشت،‌ از چرچیل واقع‌گراتر بود و از جنبه‌های مختلفی بهترین فرمانده جنگی بود.» نتیجه جنگ: نتیجه‌ی سیاست تجاوزگرانه آلمان هیتلری در چهار سالی که از پی آمد زندگی ۲۷ میلیون از مردم شوروی را بلعید[1]، یعنی روزی ۱۸ هزار نفر. پنجاه درصد این کشته‌شدگان خارج از شرایط «عادی» جنگ جان خود را از دست دادند. به جز اینان، ۳ میلیون روس در اردوگاه‌های آلمان و به ویژه در اتاق‌های گاز از پای درآورده شدند. در بلاروس یک میلیون و ۸۰۰ هزار نفر در پی اشغالگری ارتش هیتلری کشته شدند و در لنینگراد هم یک میلیون نفر قربانی ۹۰۰ روز محاصره گشتند. نتیجه‌ی سیاست جنگی آلمان هیتلری در چهار سالی که از پی آمد ۵۰ میلیون کشته در دنیا و تقسیم مجدد جهان بود. جنایات جنگ دوم جهانی: بزرگ‌ترین جنایت جنگ دوم چه بود؟ کشتن 6میلیون یهودی در اردوگاههای مرگ ، مرگ مردم در لنینگراد، کشتار هزاران نفر در رم، کشتارهای دسته جمعی در پاریس و کشتار شهر درسدن آلمان...؟ ۱۳ فوریه ۱۹۴۵ (۲ماه قبل از پایان جنگ) در حالی که پیروزی متفقین قطعی می‌نمود به فرمان چرچیل برای «پیشبرد سریع تر»، دستور محو شهر داده شد. ۲ هزار بمب افکن سهمگین متفقین طی ۴۸ ساعت شهر را به ویرانه تبدیل کردند. شدت انفجارها به حدی بود که آسفالت خیابانها نیز ذوب شد. آتش نشانی برای کمک به مردم بیگناه نبود. ۲۵۰ هزار نفر اهالی شهر طی ۲ روز جان باختند. درسدن را بی گمان می‌توان فاجعه جنگ دوم جهانی در اروپا دانست. نظامیان انگلیسی و آمریکایی در پاسخ به این سؤال که دلیل چنین بمباران مدهشی چه بود تنها اظهار داشتند «بررسی توان هوایی» و حذف دشمن. اما اکنون پس از ۶۰ سال این سؤال باقی است اگر ارتشهای چند میلیون نفره متفقین این شهر را دور می‌زدند و به برلن بدون دفاع حمله می‌کردند چه می‌شد؟ باید به این نکته تلخ اعتراف کرد که جنایتکاران جنگ دوم تنها آلمانها نبودند. تلفات آلمان در جنگ دوم در برخی منابع ۵ میلیون نفر اعلام شد که ۳‌/۳ میلیون نفر آن سرباز و ۱‌/۷ میلیون آن (تخمینی) مردم بیگناهی بودند که در بمباران کشته شدند. پس از پایان جنگ اعلام شد که ۱‌/۳ میلیون تن بمب بر سر ۱۳۱ شهر آلمان فرو ریخته شده که نتیجه آن بی خانمانی ۸ میلیون آلمانی بود. پی آمد جنگ: پیروزی ارتش سرخ بر نازیسم و ارتش هیتلری تنها یک پیروزی برای مردم شوروی نبود، آثار آن در کشورهای غرب اروپا هم با نفوذ احزاب کمونیست در میان مردم پدیدار شد در سال ۱۹۴۶ نزدیک به ۲۸ ٪ به حزب کمونیست فرانسه رأی دادند. حزب کمونیست حتی در بلژیک در سال ۱۹۴۴ دوازده هزار عضو داشت و تعداد آنان یک سال بعد به ۱۰۳ هزار نفر افزایش یافت و از همین جا بود که طبقه‌ی کارگر کشورهایی مانند ایتالیا، فرانسه، بلژیک و غیره توانستند دستاوردهای اجتماعی بسیاری را مطالبه کرده و به چنگ آورند. چند سال پس از پیروزی ارتش سرخ بر آلمان هیتلری جنبش‌های رهایی‌بخش ملی شکل گرفتند و یکی پس از دیگر بر استعمارگران پیروز شدند. نویسنده امریکایی ارنست همینگوی پس از پیروزی شوروی بر آلمان هیتلری در جنگ جهانی دوم نوشت: «هر انسانی که آزادی را دوست دارد بیش از طول عمرش به ارتش سرخ و شوروی سپاسگزاری بدهکار است.» پایان جنگ: کنفرانس تهران با شرکت چرچیل، روزولت و استالین از ۲۸ نوامبر تا اول دسامبر ۱۹۴۳ به صورت سری برگزار شد. هدف کلی این کنفرانس‌ توافق در مورد چهره جهان پس از پایان جنگ جهانی دوم بود. جنگ در اروپا پس از تسلیم آلمان نازی در ۸ مه، ۱۹۴۵ پایان یافت، اما در آسیا و اقیانوس آرام تا بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی و بعد آن تسلیم ژاپن در ۲ سپتامبر، ۱۹۴۵ ادامه داشت. اشتباهات جنگی هیتلر: بزرگ‌ترین اشتباهات هیتلر که منجر به تغییر سرنوشت جنگ شد: * عدم استفاده از تکنولوژی‌های پیشرفته * توقف ۴۸ ساعته دونکرک * حمله به روسیه * حمله به یوگسلاوی برگرفته از ويكي پديا دانشنامه آزاد
  9. سلام دوستان :mrgreen: بلاخره استفاده از بمب اتمي باعث آلودگي زيست محيطي ميشه که براي کل ساکنان زمين ميتواند خطرناک باشد و به طبيعت خداوند هم آسيب ميزند که باز گناهي عظيم است و نبايد به نظر من در استفاده از سلاح اتمي پيش دستي کرد :oops:
  10. تمام ادیان بر عشق و صلح تاکید کرده اند اما تقریباً تمام آنها در طول تاریخ به نوعی در گیر جنگ و علت جنگ قلمداد شده اند. برخی از جنگ های امروزی را به دین نسبت می دهند اما در حقیقت می توان گفت جنگ های معدودی هستند که علت اصلی آنها دین باشد. دین برای افراد و گروه های بسیاری مولفه مهم هویت شخصی و گروهی تلقی می شود، اما الزاماً هر جنگی که با نام دین انجام می شود جنگ دینی نیست. جنگ و اخلاق جنگ در دین اسلام اسلام راهبردهای روشنی برای زمان آغاز جنگ وچگونگی انجام جنگ از لحاظ اخلاقی ارائه داده است . جنگ در زمان دفاع از خود، زمان حمله دیگر کشورها به کشور اسلامی و زمانی که دیگر کشورها به مسلمانان خود ستم روا دارد واجب است. جنگ باید به شکلی منظم، با اجتناب از صدمه زندن به غیر نظامیان، استفاده ازحداقل نیروی لازم، بدون وجود خشم و رفتار انسانی با اسرای جنگی صورت گیرد. مسلمانان باید بر اساس اصول عدالت الهی اقدام به جنگ کنند اسلام راهبردهای روشنی برای زمان آغاز جنگ وچگونگی انجام جنگ از لحاظ اخلاقی ارائه داده است . جنگ در زمان دفاع از خود، زمان حمله دیگر کشورها به کشور اسلامی و زمانی که دیگر کشورها به مسلمانان خود ستم روا دارد واجب است. جنگ باید به شکلی منظم، با اجتناب از صدمه زندن به غیر نظامیان، استفاده ازحداقل نیروی لازم، بدون وجود خشم و رفتار انسانی با اسرای جنگی صورت گیرد. مسلمانان باید بر اساس اصول عدالت الهی اقدام به جنگ کنند. خداوند در قرآن سوره النساء آیه 76 می فرماید : " کسانى که ایمان دارند، در راه خدا پیکار مى‏کنند؛ و آنها که کافرند، در راه طاغوت . پس شما با یاران شیطان، پیکار کنید (و از آنها نهراسید) زیرا که نقشه شیطان، (همانند قدرتش) ضعیف است " . و در آیه 39 و 40 سوره سوره الحج آمده است : به کسانى که جنگ بر آنان تحمیل گردیده، اجازه جهاد داده شده است؛ چرا که مورد ستم قرار گرفته‏اند؛ و خدا بر یارى آنها تواناست. همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز این که مى‏گفتند: «پروردگار ما، خداى یکتاست» و اگر خداوند بعضى از مردم را بوسیله بعضى دیگر دفع نکند، دیرها و صومعه‏ها، و معابد یهود و نصارا، و مساجدى که نام خدا در آن بسیار برده مى‏شود، ویران مى‏گردد و خداوند کسانى که او را یارى کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یارى مى‏کند؛ خداوند قوى و شکست ناپذیر است. همچنین در آیه 75 سوره النساء می فرماید : چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و کودکانى که (به دست ستمگران)تضعیف شده‏اند، پیکار نمى‏کنید؟ همان افراد (ستمدیده ‏اى) که مى‏گویند: « پروردگارا ما را از این شهر (مکه)، که اهلش ستمگرند، بیرون ببر و از طرف خود، براى ما سرپرستى قرار ده و از جانب خود، یار و یاورى براى ما تعیین فرما.اما ایده جنگ نامحدود و بدون درنظرگیری حد کاملاً غیر اسلامی است. چنانچه در سوره بقره آیه 190 نیز آمده است : و در راه خدا، با کسانى که با شما مى‏جنگند، نبرد کنید و از حد تجاوز نکنید ، که خدا تعدى ‏کنندگان را دوست نمى‏دارد. اسلامی دینی است که از صلح و آرامش حمایت می کند و سزای کسانی که بی گناهی را به قتل رساند دوزخ می شمارد. خداوند در قرآن سوره المائده آیه 32 می فرماید : به همین جهت، بر بنى اسرائیل مقرر داشتیم که هر کس، انسانى را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روى زمین بکشد، چنان است که گویى همه انسانها را کشته؛ و هر کس، انسانى را از مرگ رهایى بخشد، چنان است که گویى همه مردم را زنده کرده است و رسولان ما، دلایل روشن براى بنى اسرائیل آوردند، اما بسیارى از آنها، پس از آن در روى زمین، تعدى و اسراف کردند. قرآن هدف از جنگ را تنها انگیزه های در خور توجه می داند نه پاداش دنیوی . همانطور که خداوند در قرآن کریم سوره النساء آیه 74 می فرماید : کسانى که زندگى دنیا را به آخرت فروخته‏اند، باید در راه خدا پیکار کنند و آن کس که در راه خدا پیکار کند، و کشته شود یا پیروز گردد، پاداش بزرگى به او خواهیم داد. مسلمانان از حمله به سربازان زخمی منع شده اند مگر این که شخص زخمی به جنگ ادامه دهد. دیدگاه حضرت محمد (ص) درباره جنگ با غیر نظامیان در حدیثی چنین بیان شده است که در جنگی حضرت(ص) زنی رامی بیند که کشته شد و این عمل را تقبیح می کند مسلمانان از حمله به سربازان زخمی منع شده اند مگر این که شخص زخمی به جنگ ادامه دهد. دیدگاه حضرت محمد (ص) درباره جنگ با غیر نظامیان در حدیثی چنین بیان شده است که در جنگی حضرت(ص) زنی رامی بیند که کشته شد و این عمل را تقبیح می کند. زمانی که دشمن شکست خورده سربازان باقی مانده را باید به عنوان اسیر جنگی زندانی کرده و از کشتن آنان اجتناب کنند. خداوند در سوره محمد آیه 4 می فرماید : و هنگامى که با کافران در میدان جنگ روبه ‏رو شدید گردنهایشان را بزنید، (و این کار را همچنان ادامه دهید) تا به اندازه کافى دشمن را در هم بکوبید؛ در این هنگام اسیران را محکم ببندید؛ سپس یا بر آنان منت گذارید (و آزادشان کنید) یا در برابر آزادى از آنان فدیه ( غرامت) بگیرید؛ (و این وضع باید همچنان ادامه یابد) تا جنگ بار سنگین خود را بر زمین نهد، ( آرى) برنامه این است و اگر خدا مى‏خواست خودش آنها را مجازات مى‏کرد، اما مى‏خواهد بعضى از شما را با بعضى دیگر بیازماید؛ و کسانى که در راه خدا کشته شدند، خداوند هرگز اعمالشان را از بین نمى‏برد. جنگ و اخلاق جنگ در دین مسیحیت برخی ها می گویند مسیحیت مدرن علیه جنگ یک پیشفرض دارد، اما دیگران می گویند پیشفرض مسیحیت مدرن علیه بی عدالتی است و تعصبات ضد جنگ از بی عدالتی ناشی می شود که در زمان جنگ به وجود می آید. نظریه بنیادین مسیحیت مدرن این است که جنگ به ندرت توجیه شده است و باید از آن اجتناب کرد مگر این که شرایط جنگ عادلانه فراهم شده باشد. یک فرد مسیحی ممکن است اعتقاد داشته باشد که شواهد و استدلال های مورد نیاز برای حمایت از جنگ متعالی تر از شواهدی است که رهبران ملی برای جنگ بدان نیاز دارند. مسیحیت به هیچ عنوان ضد جنگ نیست. برخی ها می گویند که مسیحیت مدرن علیه جنگ یک پیشفرض دارد، اما دیگران می گویند که پیشفرض مسیحیت مدرن علیه بی عدالتی است و تعصبات ضد جنگ از بی عدالتی ناشی می شود که در زمان جنگ به وجود می آید. این دیدگاه می گوید که هدف مسیحیت گسترش صلح و عدالت در سراسر جهان است : ممکن است که جنگ گاهی ابزاری برای تحقق این امر باشد و آغاز جنگ ممکن است گاهی بهتر از اشاعه بی عدالتی و قربانی شدن افراد بی گناه باشد. مسیحیان بسیاری از هر نوع جنگ احتراز می کنند. این امر درمورد فعالان صلح یا کسانی که باید به سختی آنها را قانع کرد که جنگ توجیه شده است صدق می کند. مسیحیان استدلال می کنند که آیین احتراز از جنگ بر اساس تعالیم مسیح به وجود آمده است. گروه های مسیحی که بر آیین احتراز از جنگ تاکید دارند منونیت ها و کویکرها هستند. دیدگاه مسیحیت از جنگ در طی تاریخ دین دستخوش تغییر شده است. سالها مسیحیان اعتقاد داشتند که استفاده از خشونت و جنگ برای تبلیغ و ترویج دین و برخورد با مخالفان درست است. آنها خشونت را به عنوان اقدامی که ذاتاً بد است در نظر نمی گرفتند. این طرز تفکر منجر به جنگ های مقدس که بهترین نمونه آن جنگ های صلیبی به شمار می رود شد دیدگاه مسیحیت از جنگ در طی تاریخ دین دستخوش تغییر شده است. 300 سال اول دوران مسیحیت، آیین احتراز از جنگ به شدت رواج داشت. این امر به سرعت در زمان کنستانتین تغییر کرد. سالها مسیحیان اعتقاد داشتند که استفاده از خشونت و جنگ برای تبلیغ و ترویج دین و برخورد با مخالفان درست است. آنها خشونت را به عنوان اقدامی که ذاتاً بد است در نظر نمی گرفتند. این طرز تفکر منجر به جنگ های مقدس که بهترین نمونه آن جنگ های صلیبی به شمار می رود شد . از زمان کنستانتین به بعد نویسندگان و واعظان مسیحی از استعارات جنگی و دلیرانه در وصف دین خود سود جستند. این ایده که خشونت ذاتاً بد نیست را می توان در اشکال مختلف نظریه جنگ عادلانه و خشونت(جنگ) به مثابه ابزاری تلقی کرد که عدالت و صلح را بر قرار می کند. جنگ و اخلاق جنگ در دین یهود دین یهود خشونت و جنگ را به منظور ترویج عدل در نظر نگرفته است. این دین تصدیق کرده است که انواع خاصی از جنگ از لحاظ اخلاقی توجیه شده است و گاهی از نظر دین قابل قبول است که مردم کشته شوند. در دین یهود آمده است پیش از شروع و یا اعلام جنگ باید تلاشی حقیقی در جهت ایجاد صلح و اجتناب از جنگ صورت گیرد. قوانین یهود تنها به سربازان اجازه داده تا با انتخاب خود در جنگ شرکت کنند. شهروندان بی گناه باید پیش از آغاز جنگ از میدان نبرد دور شوند. در کتاب عهد قدیم جنگ تایید و خداوند به عنوان یک جنگجو توصیف شده و که در مواقع جنگ یهودیان را هدایت کرده و پیروزی را ازآن آنها می کند و در مقابل دشمنان از آنها حمایت می نماید. اما در عین حال در کتاب عهد قدیم از آرزوی یهودیان برای صلح نیز سخن رفته است. در کتاب عهد قدیم اشعیاء :2 آمده است : خداوند به جنگ های بین قوم ها خاتمه خواهد داد و آنان شمشیر های خود را به گاو آهن و نیزه های خویش را به اره تبدیل خواهند کرد. قوم های دنیا دیگر در فکر جنگ با یکدیگر نخواهند بود. صلح در دین یهود به مثابه امر توصیف شده از سوی خداوند می آید. زمانی که عدالت و هماهنگی نه تنها در میان مردم بلکه در میان فرد فرد جامعه به وجود آید، صلح تحقق می یابد. برخی از استدلالهای امروز که دربافت تروریسم مطرح می شود این ایده را قبول می کند که اگرعدالت در همه جا و برای همه کس وجود نداشته باشد، صلح به وجود نمی آید. اهمیت صلح برای یهودیان در واژه سلام به زبان عبری " شالوم" نشان داده شده است این واژه به معنای صلح است. در تلمود ( مجموعه قوانین شرعی و عرفی یهود) آمده است که فرد مجاز است کسی را که زندگی او را تهدید می کند به قتل برساند. این قانون در مورد کشور نیز اجرا می شود. پیشوایان دینی یهود در عهد باستان سه نوع جنگ را که یهودیان باید به آن توجه کنند را چنین بیان کرده اند: الف) جنگهای واجب : جنگ هایی که به فرمان خداوند انجام می شود همانند جنگ علیه کنعانی ها. ب) جنگهای دفاعی : اگر یهودیان مورد حمله قرار گیرند دفاع از خود واجب تلقی می شود.ج) جنگ های اختیاری : این جنگ ها از دسته ای هستند که بنا بر هدف های خوب انجام می شود. زمانی که دیگر جایی برای مذاکره باقی نمی ماند. در کتاب دوم تورات آمده است که یهودیان پیش از اعلام جنگ باید تمام تلاش خود را برای ایجاد صلح به کار گیرند . هر گونه اقدام نظامی پیش از این امر غیر قانونی تلقی می شود. در میدان نبرد تنها نظامیان کشته می شود و به غیر نظامیان فرصت داده شود تا صحنه کارزار را ترک کنند، اما مقامات یهودی می گویند اگر غیر نظامیان آگاهانه در صحنه نبرد ماندند حفظ جان آنها به سربازان مربوط نمی شود. جنگ و اخلاق جنگ در دین هندو دین هندو اصلی ترین دین هند را تشکیل می دهد. در سنت های این دین در میان هندی ها تفاوت های بسیاری وجود دارد؛ اما در نکات اصلی با یکدیگر مشترک هستند. دین هندو نیز همانند ادیان دیگر جنگ و خشونت را تقبیح کرده است. محکوم کردن خشونت در تعالیم آهیسما ( همه موجودات به همه وابسته و مقدس هستند، لذا نباید هیچ موجودی را کشت) وجود دارد. در کتاب مقدس هندوها آمده است : سلاح هایتان در دور راندن حمله کنندگان محکم باد، بازوهایتان در مقابله با دشمنان نیرومند باد، بگذارید ارتش تان پر افتخار باشد نه خطا کار . تیر سمی پرتاب نکنید، به کهنسالان و بیماران حمله نکنید، به زنان و کودکان حمله نکنید، از پشت حمله نکنید و در ادامه آمده است هر کس از این دستورات سرپیچی کند به دوزخ می رود دین هندو اعتقاد دارد که خشونت در دفاع شخصی مانعی ندارد. در کتاب مقدس هندوها " ریگ ودا" 1-39:2 آمده است : سلاح هایتان در دور راندن حمله کنندگان محکم باد، بازوهایتان در مقابله با دشمنان نیرومند باد، بگذارید ارتش تان پر افتخار باشد نه خطا کار؛ و باز در "ریگ ودا" 6-75:15 آمده است که تیر سمی پرتاب نکنید، به کهنسالان و بیماران حمله نکنید، به زنان و کودکان حمله نکنید، از پشت حمله نکنید و در ادامه آمده است هر کس از این دستورات سرپیچی کند به دوزخ می رود. یکی از تعالیم دین هندو دستان آرجونا است. آرجونا تصمیم گرفت به جنگ برود اما متوجه شد طرف مقابل را دوستان و آشنایان او تشکیل می دهند. او نمی خواست افرادی را که دوست دارد به قتل برساند، اما کریشنا او را متقاعد کرد که در جنگ حضور یابد. کریشنا به آرجونا گفت باید به این دلایل به جنگ بروی : این وظیفه توست که بجنگی چرا که تو جنگجو متولد شده ای؛ خشونت جنگ تنها به بدن صدمه می زند نه به روح بنابراین کشتن در جنگ اشتباه نیست و دلیلی برای نکشتن دشمن در جنگ وجود ندارد، بنابراین، جنگجو نباید به خاطر کشتن دشمن متاسف باشد. جنگ و اخلاق جنگ در دین سیکدر دین سیک نیز مفهوم جنگ عادلانه وجود دارد و زبان سانسکریت به آن Dharam Yudh گفته می شود که به معنای جنگ در دفاع از عدالت و نیکوکاری است. در چنین جنگی باید جنگ به عنوان آخرین راه حل تلقی شود، انگیزه جنگ نباید انتقام یا دشمنی باشد، ارتش نباید دربرگیرند سربازان مزدور باشد، ارتش باید منظم باشد، از حداقل نیرو باید استفاده کرد، غیر نظامیان نباید صدمه ببینند، دشمن نباید غارت شود، سرزمین نباید پهناورتر شود، دارایی ها باید به صاحبان آن بازگردانده شود. این ایده به نظریه جنگ عادلانه که در غرب رایج است شباهت دارد. سیک ها همچنین اعتقاد دارند معاهده و آتش بس باید شرافتمندانه باشد، مکانهای عبادی هیچ کدام از ادیان نباید صدمه ببیند. تفاوت مهم اعتقادات سیک ها با نظریه جنگ عادلانه این است که سیک ها اعتقاد دارند که اگر جنگ عادلانه است باید آن را انجام داد حتی اگر هیچ گونه احتمال پیروزی در جنگ نمی رود. اگرچه سیک ها اعتقاد شدیداً از اقداماتی که حقوق بشررا ترویج می دهد و میان دین و کشورهماهنگی به وجود آورد حمایت می کنند. در تعالیم "گورونانک" (گورو به معنای معلم پیشوای دینی) پایه گذار دین سیک درقرن 16 آمده دین سیک دین صلح است او نوشته : هیچ کس دشمن من نیست، هیچ کس غریبه نیست، من در کنار همه با صلح زندگی می کنم، خداوند مرا یاری می کند تا از نفرت و تعصب دور شوم. در زمان گوروی پنجم، "ارژآن دو" دین سیک به طور فزاینده ای نظامی شد، اما این امر تنها در پاسخ به اقداماتی صورت گرفت که قصد سرکوب کردن این دین را داشت. ششمین گورو ، " هار گوبایند" گفت که خشونت گاهی برای ایجاد صلح و حمایت از بیگناهان لازم است. دهمین و آخرین گورو، " گوبایند سینگ" سیک ها را موظف کرد علیه تخاصم بجنگند : زمانی که تمام تلاش ها برای ایجاد صلح ناکام می ماند برق فولاد قانونی است و شمشیر کشیدن حق است. دین بودا خشونت در تفکر و رفتار بودایی وجود ندارد. اولین قانون از پنجمن قانون دین بودا این است که پیروان این دین باید از کشتن و صدمه زندن به موجودات زنده پرهیز کند. دین بودا الزاماً یک سنت صلح آمیز است. در متون مقدس بودا موردی در حمایت از استفاده خشونت در راستای حل منازعه عنوان نشده است : در زمان جنگ حس شفقت را در خود تقویت کنند به موجودات زنده کمک کنید و از میل به جنگ پرهیز نمایید. شخصیت هایی همچون " دالایی لاما " ( که برنده جایزه صلح نوبل شد) نیز درکلام و عمل تعهد دین بودا را نسبت به صلح نشان داد: نفرت با نفرت از بین نمی رود، نفرت تنها با عشق از میان می رود این امر از قوانین باستانی به شمار می رود.بسیاری از بودایی های از پیوستن به ارتش تحت هر شرایطی پرهیز می کنند. قوانین بوادیی به پیروان این دین اجازه داده از خود دفاع کنند اما بودایی ها از کشتن دیگران نهی شده اند حتی در دفاع از خود. کشورهای بودایی اصولا با این مخمصه اخلاقی رو به رو می شوند که چگونه بدون نقص اصول ضد خشونت از حقوق شهروندان دفاع کنند. اما در دین بودا چندین نمونه از حضور بودایی ها در اقدامات خشونت وجود دارد: درقرن چهاردهم جنگجویان بودایی شورشی را به راه انداختند که منجر به بیرون راندن مغول از چین شد؛ در ژاپن، رهبران بودایی به جنگجویان سامورایی مدیتیشن آموزش دادند که بهتر بجنگند؛ در قرن بیستم استادان ذن ژاپنی در حمایت از جنگهای ژاپن مطالبی نوشتند؛ در سری لانکا قرن بیستم جنگ داخلی میان اکثریت بودایی های سیلانی و اقلیت هندو تامیلی درگرفت که 50 هزار نفر کشته شدند. به نقل از سايت رصد
  11. super_comando

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    همدمي نيوز:رئیس سرویس اطلاعات و امنیت خارجی اسرائیل (موساد) گفت: بزرگترین خطری که اسرائیل را تهدید می کند جمهوری اسلامی ایران است. مئیر داگان که در نشست روز گذشته (دوشنبه) کمیسیون امنیت و امور خارجی کنست (پارلمان اسرائیل) سخن می گفت در جریان ارائه ارزیابی های خود در مورد آنچه که ممکن است در سال میلادی جاری (2008 ) روی دهد، از جمله گفت: انتظار می رود که در این سال تهدیدهای امنیتی علیه اسرائیل از شمال و جنوب شدت گیرد - ولی بزرگترین تهدید از سوی جمهوری اسلامی ایران خواهد بود که نیت های پلید خود را علنا بیان می کند و با صراحت در این باره سخن می گوید. مئیر داگان گفت: حکومت ایران نه تنها خود به تلاش اتمی ادامه می دهد و موشک و جنگ افزارهای دیگر تولید می کند، بلکه در شمال اسرائیل به تقویت سوریه پرداخته و در جنوب، به پشتیبانی از حماس و تقویت سازمانهای ترور فلسطینی ادامه می دهد و از هر راه می کوشد به اسرائیل آسیب برساند. رئیس موساد گفت: حکومت ایران در این تلاش مقادیر بسیار زیادی اسلحه به سوریه و حماس و جهاد اسلامی و دیگر سازمانها رسانده و می رساند. در مورد ارزیابی اطلاعاتی آمریکائی، مئیر داگان گفت: این گزارش در ارزیابیهای اطلاعاتی اسرائیل هیچ تغییری به وجود نیآورده و اسرائیل همچنان به هشیاری خود ادامه می دهد، ولی آن گزارش ممکن است موجب انحراف افکار عمومی جهان شود و تلاش برای برقراری تحریمهای گسترده علیه حکومت ایران را مختل کند. او گفت: گزارش آمریکائی همچنین ممکن است موجب دلگرمی آنانی در آژانس بین المللی انرژی اتم در وین گردد که مایلند به نحوی با حکومت ایران کنار آیند و ادامه برنامه های اتمی آن رژیم را امکان پذیر سازند. مئیر داگان گفت: این ارزیابی هنوز همچنان به قوت خود باقی است که حکومت ایران ممکن است تا دو سال دیگر به تولید بمب اتمی برسد. ولی برخی ارزیابیها دیگر می گوید که جمهوری اسلامی هنوز تا تولید نخستین بمب اتمی خود حدود سه سال فاصله دارد. رئیس موساد هشدار داد که سوریه نیز همچنان تلاش می کند به جنگ افزارهای بالیستیک مجهز گردد و حزب الله لبنان نیز همچنان برای انبار کردن اسلحه به تلاش ادامه می دهد. با اینهمه مئیر داگان تاکید کرد که تلاش تسلیحاتی سوریه، بیشتر جنبه دفاعی دارد و سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل هنوز بر این باورند که سوریه قصد ندارد به حمله مستقیم نظامی علیه اسرائیل دست بزند. رئیس موساد تاکید کرد که حکومت ایران نه تنها خود مستقیما اسرائیل را مورد تهدید قرار می دهد، بلکه سوریه، حزب الله لبنان، حماس، جهاد اسلامی و دیگر سازمانهای ترور را نیز به این تعرض تشویق می کند و قصد دارد آنها را در جهت تامین منافع سیاسی و نظامی و ایدئولوژیک و مذهبی خود به کار گیرد. داگان گفت: حکومت ایران بر میزان همکاریهای تاکتیکی و نظامی خود با سوریه افزوده است و این همکاری نه تنها شامل رد و بدل کردن اطلاعات بین دو کشور است، بلکه همآهنگ ساختن اقدامات آنها را نیز شامل می شود. به گفته او: حکومت ایران نه تنها به سازمانهای ترور فلسطینی اسلحه می رساند و پول در اختیارشان می گذارد، بلکه افراد آنها را نیز مورد آموزش نظامی قرار می دهد و این واقعیت به ویژه در نوار غزه به چشم می خورد و از این رو فلسطینی ها در تولید راکت توانسته اند از نظر فن آوری پیشرفت کنند. رئیس موساد گفت: سوریه و حزب الله لبنان به دنبال جنگ تابستان 2006 به قدرت کوبنده نظامی اسرائیل پی برده اند و از این رو می کوشند توان موشکی و استفاده از راکت های جنگی را افزایش دهند.
  12. ایران یو کی:يك روزنامه اسراييلي ، يكي از دلايل جنگ بين گرجستان و روسيه را ذي نفع نبودن روسيه در عبور خط لوله نفت و گاز آذربايجان- گرجستان- تركيه توصيف كرد. به گزارش روزنامه آروتز شيوا چاپ اسراييل، ايهود يائري در مصاحبه با شبكه دو اسراييل گفت: روسيه و متحدانش قصد دارند بر خط لوله هاي نفت و گاز درياي خزر و مديترانه تسلط كامل پيدا كنند. وي افزود: اين خط انتقال انرژي از درياي خزر به درياي مديترانه وصل مي شود، از آذربايجان، گرجستان و تركيه نيز عبور مي كند و تنها مسير بين آسيا و اروپاست. اين در حالي است كه روسيه و ايران در آن نقشي ندارند و اسراييل با خيالي آسوده منتظر دريافت نفت و گاز از آن بود. يائري افزود: روسيه با تكيه بر ساكنين روس تبار در اوستياي جنوبي، برنامه شكننده ساختن گرجستان را پياده كرد تا بدين وسيله اين خط لوله را نيز با مشكل مواجه كند. روزنامه آروتز شيوا افزود: رسانه هاي روسيه و گرجستان چند روز قبل خبر دادند اسراييل قصد توقف روند حمايت از دولت سوكاشويلي را دارد زيرا مسكو به دولت اولمرت و بوش هشدار داده كه در صورت تداوم يافتن حمايت هاي نظامي از گرجستان، اين كشور نيز با فروش سيستم هاي هوايي به سوريه و ايران دست به تلافي خواهد زد. بنا به اعتراف روزنامه مذكور، در حال حاضر صدها نفر از كارشناسان دفاعي اسراييل در گرجستان به سر مي برند و مشغول آموزش نظامي و تجهيز سيستم دفاع هوايي اين كشور هستند. اين روزنامه نوشت: افرادي بلندپايه از دولت هاي قبلي اسراييل نظير روني ميلو در زمره دلالان فروش اسلحه به گرجستان هستند و ژنرال گال هرش از جمله آموزش دهندگان نظاميان گرجي است. بنا به آخرين گزارش هاي منتشره در رسانه هاي روسيه، جنگنده بمب افكن هاي اين كشور ديروز نيز پايگاه هوايي گرجستان كه كارشناسان نظامي اسراييل در حال تجهيز و آموزش نظاميان تفليس بودند را به شدت بمباران كرده اند. روزنامه هاآرتص چاپ اسراييل در مورد اين حمله نوشت: حمله به پايگاهي كه نظاميان اسراييلي در آن حضور داشتند، "پيام تندي" براي ما به شمار مي آيد زيرا تمام جت هاي مدل 25-su گرجستان كه قرار بود توسط نظاميات ما تجهيز شوند، هدف قرار گرفتند. آمريكا نيز با حمايت از گرجستان و محكوم كردن حمله روسيه به تفليس خود را دچار درگيري كرده به طوري كه گريگوري كاراسين وزير خارجه روسيه در پاسخ به بيانيه مقامات كاخ سفيد گفت: غرب در ساعات اوليه حمله به اوستياي جنوبي، رفتار عجيبي از خود نشان داد و موضع گيري منفي آمريكا را براي تصميم گيري هاي آتي خود مد نظر خواهيم داشت. كاراسين افزود: مقامات آمريكايي ادعا كرده اند كه سازمان ملل متحد بايد حمله روسيه به گرجستان را محكوم كند ؛ ما اين نحوه صحبت ساكنين كاخ سفيد را فراموش نخواهيم كرد. وي تاكيد كرد: رسانه هاي غربي همگي از جمله حاميان گرجستان هستند و نحوه پوشش خبري آنها حكايت از اين ماجرا دارد.
  13. [روسیه با این پاسخش به متحد غرب گرجستان نشان داد که در مورد استقرار سپر دفاع ضد موشکی و ورود ناتو به حیات خلوتهای روسیه با شدت عمل برخورد خواهد کرد :x در ضمن من تو همشهری خواندم که مردم اوستیا تباری ایرانی دارند و با ما هم خویش و هم قوم هستند و زمانی آنجا متعلق به ما بود. روسیه میخواد تلافی حمایت آمریکا از استقلال کوزوو از صربستان را با حمایت از استقلال اوستیای جنوبی از گرجستان طرفدار غرب در بیاورد
  14. وزارت دفاع و وزارت امور خارجه اوکراین اعلامیه ادوارد کوکویته رییس جمهور اوستیای جنوبی درباره صدور تسلیحات اوکراینی به گرجستان را تایید کردند. کارشناسان معتقدند که کییف به عمد قصد حاد شدن روابط با مسکو را دارد. توافقنامه همکاری های فنی-نظامی گرجستان و اوکراین در سال 2005 بلافاصله بعد از آنکه ویکتور یوشنکو دوست میخاییل ساآکاشویلی به ریاست جمهوری اوکراین رسید، امضا شد. پاییز سال 2005 ادوارد کوکویته برای اولین بار به طور علنی اعلام کرد که اوکراین به گرجستان تانک های "تی-72" ، هلیکوپترهای "می-8"، زره پوش، موشک و دیگر اقلام تسلیحاتی صادر می کند. در اواسط ماه مه سال جاری مقاله ای در سایت وزارت دفاع اوکراین مبنی بر کمک های نظامی کشورهای خارجی به گرجستان منتشر شد. در آن مشروحا به تعداد و نوع تسلیحات و کمک های نظامی که گویا اوکراین در اختیار گرجستان قرارداده اشاره شده است. اما داده های روسیه با اطلاعاتی که کییف در گزارشات سالانه خود به سازمان ملل متحد ارائه داده، تفاوت دارد. بعنوان مثال بنا به اطلاعات این گزارش در سال 2005 گرجستان 16 تانک از اوکراین دریافت کرده حال آنکه بر اساس گزارشات روسیه تعداد آنها 31 دستگاه بوده است. منبع خبری "نزاویسیمایا گازیتا" ادعا می کند که اطلاعاتی که کییف به سازمان ملل متحد ارائه می دهد کامل نیست. بعنوان مثال بنا به اطلاعات وزارت دفاع روسیه، اوکراین در بهار سال جاری قصد فروش 25 زره پوش "ب ت ار-80"، 20 خودرو زرهی "ب ام پ-2"، 6 مجموعه پدافند موشکی "بوک"، 50 مجموعه موشکی "ایگلا-1" و400 فروند موشک برای آنها و اقلام دیگر را به گرجستان داشته است. در وزارت دفاع اوکراین این اطلاعات را قاطعانه تکذیب می کنند. در این میان یوری یخانوروف وزیر دفاع اوکراین در چارچوب سفر ماه ژوئن خود به تفلیس این مسئله را کتمان نکرد. وی گفت: امسال صدور تسلیحات مورد توجه گرجستان به خوبی انجام می شود. وی تاکید کرد که کییف و تفلیس در این زمینه بر الحاق به ناتو تکیه دارند. یوشنکو و ساآکاشویلی با قصد حاد کردن این اوضاع از پیمان آتلانتیک شمالی می خواهند که هر چه سریعتر این مسئله را حل کند چرا که به اعتقاد کارشناسان اوکراینی مسئله امنیت ملی در میان است. آنها تاکید دارند که روسیه نقش دشمن فرضی اما نام برده نشده را ایفا می کند. در حال حاضر از اوضاع کنونی اوستیای جنوبی میخاییل ساآکاشویلی سود می برد. در بهار یوشنکو نیز در باره تهدید تمامیت ارضی و حاکمیت اوکراین به خاطر اعلامیه های غیر رسمی ولادیمیر پوتین که در برخی از رسانه های گروهی منتشر شده بود، به غرب هشدار داد. روزنامه "2000" اوکراین چنین نتیجه گیری می کند: "در بازی بزرگی که آمریکا و روسیه در قفقاز (منطقه دریای خزر) انجام می دهند، واشنگتن تلاش می کند که توسط اعضای گوام (گرجستان، اوکراین، آذربایجان و مولداوی) نفوذ روسیه را کاهش دهد." در ماه ژوئن یوری یخانوروف نیز توضیح داد که اوکراین و گرجستان در باره تشکیل یگان پاسدار صلح به توافق رسیده اند. در رسانه های گروهی اوکراین به این موضوع بعنوان "جنگ آینده اوکراین و روسیه در قفقاز" نام برده می شود به همین خاطر مردم عادی از این ایده استقبال نمی کنند. میخاییل پاگریبینسکی مدیر مرکز تحقیقات سیاسی کییف معتقد است که اوکراین برای آنکه در منطقه برای روسیه مشکل ایجاد کند به گرجستان سلاح صادر می نماید. وی با اشاره به سخنان مسئولین مبنی بر عدم ممنوعیت بین المللی در خصوص چنین صادراتی خاطر نشان ساخت: "اما یک عرف بین المللی جلوگیری از صدور سلاح به مناطقی که در معرض خطر بالقوه مناقشات نظامی هستند، وجود دارد... حکومت اوکراین به نظر می رسد که معتقد است که هر چه سلاح در گرجستان بیشتر شود ،مشکلات روسیه بیشتر شده و موقعیت برای حکومت اوکراین بهتر خواهد شد". تاتیانا ایوژنکو، "نزاویسیمایا گازیتا"، خبرگزاری «ریا نووستی» روسیه،17 مردادماه
  15. آنچه که در اوستیای جنوبی رخ می دهد، نشان می دهد که عملیات متجاوزانه ارتش گرجستان طبق برنامه تنظیم شده دقیقی انجام می شود و تنها واکنشی قاطعانه از سوی روسیه می تواند مانع آن باشد. نقشه عملیات نظامی برای تحت کنترل گرفتن جمهوری برسمیت شناخته نشده اوستیای جنوبی را نه نظامیان گرجی و بلکه کارمندان پنتاگون 13 سال قبل طرح کرده اند که برای اولین بار در مورد جمهوری برسمیت شناخته نشده صربی کرایینا بکار برده شد که از سال 1991 تا 1995 در کرواسی کنونی وجود داشت. نتیجه آن رویدادها نابودی هزاران فرد بیگناه و پاکسازی های قومی بود. اتباع روسیه که در اوستیای جنوبی زندگی می کنند، بدون دخالت قاطعانه مسکو همین در انتظارشان است. رویدادها پیرامون اوستیای جنوبی حتی در جزئیات نیز شبیه به درهم شکستن کرایینا است، در آن زمان نیز کروات ها همانند رژیم کنونی تفلیس "همگرایی مجدد" را با بخش کوچکتر در منطقه مناقشه آغاز کردند. در سال 1995 اولین قربانی سربازان کرواسی، اسلاوونیای غربی بود که از سایر بخش های این جمهوری جدا بود و توان نظامی مردم آن کاملاً قابل مقایسه با اوستیای جنوبی بود. عملیات "حمله" روز 1 ماه مه 1995 انجام شد: آنطور که ژنرال های کرواسی توضیح دادند، انتخاب تاریخ نیز اتقاقی نبود، محاسبه چنین بود که مسکو و باقی جهان که اول مه (روز کارگر) را جشن می گیرند و آماده جشن پنجاهمین سالگرد پیروزی در جنگ بزرگ وطنی (1941-1945) می شوند، واکنش شدیدی به رویدادها نخواهند داشت. گرجی ها نیز طبق همین منطق عمل می کنند: آغاز گسترده جنگ با اوستیای جنوبی همزمان با افتتاح بازی های المپیک است که "ولادیمیر پوتین" نخست وزیر روسیه نیز برای شرکت در مراسم افتتاحیه عازم پکن شد. مقایسه های بالا اثبات می کنند که نیروهای گرجستان نیز همانند کروات ها در سال 1995 عمل می کنند. مشاورین امریکایی در ستاد کل نیروهای مسلح کرواسی در سال های 1993-1995 ژنرال بازنشسته "جان هلوین" (فرمانده سابق نیروهای آمریکایی در اروپا)، "کارل وونو" (رئیس سابق ستاد نیروهای زمینی آمریکا) و "جیمز لیندزی" (فرمانده سابق نیروهای ویژه ارتش آمریکا) بودند. همه انها کارمندان رسمی کمپانی Military Professional Resources Incorporates (MPRI) بودند که به ارائه خدمات در زمینه مشاوره های نظامی می پرداختند. اگر ساده تر بگوییم، آنها استراتژی پردازهایی بودند که در ارتباط با دولت آمریکا هستند. اما نباید فکر کرد که اقدامات گفته شده بر خلاف قوانین آمریکا انجام شدند، نظامیان آمریکایی حق دارند که "کمک لازم را در زمینه دفاع داخلی به دولت متفق" ارائه دهند. پس آیا گفتن این لازم است که دقیقاً کارمندان همین MPRI که با دولت ساآکاشویلی قرارداد منعقد کرده اند، تمامی این سال ها به آماده سازی نفرات نیرهای مسلح گرجستان پرداخته اند؟ از این ها می توان نتیجه ای کاملاً مشخص گرفت و آن این که عملیات نیروهای گرجی که در برابر چشمان ما علیه اتباع روسیه که در اوستیای جنوبی زندگی می کنند انجام می شود، در واشنگتن و نه در تفلیس تنظیم شده است. تنها دخالت قاطعانه روسیه است که می تواند سبب جلوگیری از قربانیان جدید، پاکسازی قومی و بی ثبات سازی کامل منطقه قفقاز شمالی شود که بدون این نیز ثباتی شکننده دارد، در غیر این صورت در آینده نزدیک باید انتظار حمله گرجستان به آبخازی را داشت که پیامد آن می تواند فاجعه آمیز باشد. آناتولی پومورتسف، RBC daily، خبرگزاری «ریا نووستی» روسیه، 18 مرداد
  16. اگر ناتو به رهبری ایالات متحده برای حمایت از گرجستان در صورت متوقف نشدن حملات روسیه وارد مناقشه شوند این یعنی رودرویی مستقیم غرب و اروپا با روسیه و آغاز جنگ جهانی.چون تو اخبار آمده بود که دیک چنی معاون رئیس جمهور ایالات متحده با لحن بدی روسیه را تهدید کرده و نماینده گرجستان برای شرکت در جلسه ناتو به مقر آن سازمان رفته است و اینها میتواند حکایت از احتمال ورود غرب به مناقشه باشد که البته احتمالش کم است icon_cheesygrin
  17. خيلي از دوستان و خوانندگان محترم بر بنده خرده مي گرفتند كه چرا هيچ مطلبي در باره سقوط هواپيماي سي -130 حامل خبرنگاران نمي نويسم ؟ راستش رو بخواهيد به دليل اين كه پرونده در دست بررسي بوده و هر مطلب و نظر بنده ممكن بود در جريان دادرسي خللي بوجود آورد تا امروز صبر كردم . اما حالا به چهار دليل قصد دارم خيلي مفصل به آن بپردازم . يكي اين كه تمام خدمه هواپيماي سي -130 به نوعي همكاران سابق ام بودند. دوم اين كه همه سرنشينان هواپيما همكاران و دوستان فعلي ام بودند . دليل سوم سپري كردن ايام جواني ام در پرواز با اين هواپيما كه بي اغراق بهترين اوقات زندگي ام تلقي مي شود . و آخرين دليل ام هم زندگي نمودن حدود 20 سال در همين بلوك ها كه ياد آور تولد و رشد دو فرزندم رو در پي داشت . به همين دليل سعي مي كنم خيلي كامل ضمن معرفي اين هواپيما و سوانحي كه تاكنون در ايران داشته است و جزئيات پرواز مرگ به همراه دلايل ارائه شده و نظر شخصي ام رو بيان نمايم . شايد ارائه اين همه در يك پست ميسر نگردد . لذا در دو يا سه مطلب به آن خواهم پرداخت . معرفي هواپيما و قابليت هاي آن : نيروي هوايي ايران قبل از به كار گيري هواپيماي هركولس يا همين سي - 130 خودمون ، از هواپيماهايي موسوم به " داكوتا " بهره مي برد . بسياري از همكاران قديمي ام در خط پرواز ، قبلآ با داكوتا پرواز مي نمودند . آن طور كه آن ها تعريف مي كردند زياد امنيت نداشت . اغلب دچار آتش سوزي در موتور هايش مي گشت . تا اين كه در خرداد سال 1342 چهار فروند سي -130 خريداري شد و به نام تجاري اش " هركولس " ناميده مي شد . اين رو هم اضافه كنم كه اولين هواپيماي چهارموتوره و نخستين هواپيماي جت ملخدار ترابري به شمار مي‌ رفت كه وارد خدمت نيروي هوايي شده بودند .. همان طور كه در تصوير مشاهده مي فرماييد اين هواپيما ها داراي چهار موتور ملخدار است كه از نوع توربو پراپ مي باشد . ( پيشوند توربو يا همان توربين به موتور هاي جت اتلاق مي شود ) . تنها هواپيمايي است كه قابليت دنده عقب ( ريورس ) رو دارد يعني با تغير زاويه ملخ قادر است به سمت عقب راه برود يا ترمز نمايد . اين هواپيما ها چند منظوره هستند . بدين صورت كه در صورت لزوم در حالت طبيعي تا سقف 92 مسافر با وسايل همراه شان رو حمل مي نمايد . براي آموزش چتر بازي و بار ريزي هوايي مورد استفاده قرار مي گيرد .يعني ظرفيت حمل 64 چترباز با تجهيزات كامل رو دارد . در صورت لزوم تغير كاربردي داده و تبديل به آمبولانس هوايي مي گردد . كه در اين شرايط قادر است 72 بيمار با برانكارد رو به همراه دو پرستار حمل نمايد . در زمان جنگ تحميلي اكثر رزمنده هاي زخمي رو اين گونه حمل مي كرديم . هركولس ها قادرند تا سقف50 هزار پاوند ( 22 تن ) بار رو حمل كنند . ولي حمل متعارف آن 18 تن بار و مجهز به دستگاه تهويه كامل داخلي و تأمين فشار هوا در ارتفاع بالاست. حداكثر وزن قابل تحمل هنگام برخاستن، 61.234 كيلوگرم بار و وزن عملياتي آن 31.433 كيلوگرم است. شعاع عملش با حداكثر بارگيري 3420 كيلومتر و با 1134 كيلوگرم بار، 4988 كيلومتر است. طول باند لازم براي فرود هواپيما با بارگيري كامل در ارتفاع سطح دريا، تنها 2/1 كيلومتر است. البته بايد به اين نكته اشاره نمايم كه در زمان اضطراري مثل همين جنگ با عراق ما گاهي تا بيش از 130 نفر مسافر و زخمي به صورت نشسته رو هم حمل مي كرديم . !! تعداد كلي اين هواپيما ها رو در سايت ها 80 فروند ذكر گرديده است كه واقعي نيست . و بنده هم با پوزش اچازه بيان آن رو ندارم . چون اسرار ارتش تلقي مي شود . با بيان چند آمار ديگر اين بحث رو به پايان مي برم . اولين سي -130 هايي كه در خود آمريكا طراحي توليد شد ، مدل (C130A) بود . كه تنها 219 فروند از آن راهي ارتش آمريكا شد . جالب اين كه ما ابتدا در ايالات متحده بر روي اين مدل هاي قديمي دوره مي ديديم . بعد از آن مدل پيشرفته ترش «C130B» در ماه مي 1338 به نيروي هوايي آمريكا پيوست كه چهار سال بعدش ارتش ايران از اين مدل ها خريداري كرد . قيمت هر فروند اين هواپيما ها پنج ميليوون ششصد و شصت هزار دلار بود . بعد ها ما چند فروند مدل E خريداري نموديم . در حال حاضر هم تا آن جا كه تحقيق نموده ام مدل «C-130j» چند سالي است كه طراحي و توليد شده است و نسبت به مدل هاي قبلي خيلي سريع تر و پر قدرت تر است . خب فكر مي كنم تا حدودي با اين هواپيما ها و قابليت هاي فراوان آن آشنا شديد . ضمن اين كه توانايي پرواز با دو موتور رو هم دارد . و در مواقع اضطراري با تخليه بنزين ( دامپ ) فادر به نشستن ( گلايد ) با سينه رو هم دارد . در ادامه شما رو با سوانح اين هواپيما در ايران آشنا مي كنم . آمار سوانح هواپيما هاي سي -130 در ايران : بعد از سانحه دلخراش هواپيماي سي -130 حامل خبرنگاران و عكاسان رسانه هاي خبري كه در شهرك توحيد روي داد " شبكه امنيت هوانوردي " طي گزارشي اين حادثه رو دويست وهشتادمين حادثه براي هواپيماهاي سي -130 در كل جهان اعلام كرده همچنين بابت تلفات ، رتبه چهارمين حادثه رو در جهان طبقه بندي نموده است . ضمن اين كه بنا به آمار هاي منتشره از بعد تلفات انساني تا به امروز اين حادثه در رده پنجم حوادث هوايي در ايران شناخته شده است . كه اميدوارم آخرين باشد. . ساير آمار سوانح هواپيماهاي سي -130 عبارت اند از : 1 - 18 آوريل 1968 ، 23 نفر شهيد گزارش شده است . 2- 7 آوريل 1969 تعداد تلفات گزارش نشده است . 3- 28 فوريه 1974 10 نفر شهيد شدند . 4 - 21 دسامبر 1976 9 نفر شهيد شدند . 5 - 19 سپتامبر 1978 9 نفر شهيد شدند . 6 - 19 ژوئن 1979 5 نفر شهيد شدند . 7 - 29 سپتامبر 1981 80 نفر شهيد شدند . 8 - 15 اكتبر 1986 تعداد 23 فروند در بمباران عراق نابود شدند . 9 - 2 نوامبر 1986 تعداد 98 نفرشهيد شدند . 10 - 17 مارس 1994 بر فراز خاك ارمنستان سقوط كرد و 32 نفر شهيد شدند . 11 - 13 مارس 1997 اين هواپيما به دليل نقص فني موتور در نزديكي مشهد سقوط كرد و 86 نفر شهيد شدند . 12 - 2 فوريه 2000 اين پرواز آموزشي هنگام بلند شدن در مهرآباد به دليل نقص فني از باند منحرف شده و با اصابت به يك فروند ايرباس 300 هواپيمايي هما ، 10 نفر شهيد شدند . 13- 25 ژوئن 2003 بر اثر نقص فني سقوط مي كند و 7 نفر شهيد مي شوند . پرواز مرگ مكان : گردان پرواز سي -130 زمان : 15 آذر 1384 كاپيتان " بابك گوهري " زود تر از روزهاي قبل راهي پايگاه يكم ترابري مي شود . در گردان پروازي سي -130 جز افسران خلبان آماده شيفت شب كسي حضور ندارد . بابك بعد از احوالپرسي با آن ها به شوخي مي گويد خوب استراحت مي كنيد ها !! يه وقت نگيد نيروي هوايي بد جاييه ..!! و در پاسخ يكي از همكاران اش كه مي پرسد چرا امروز زود آمدي ؟ با خنده پاسخ مي دهد : مگه نمي دوني مانور بزرگ آبي خاكي " عاشقان ولايت " تو چاه بهار قراره برگزار بشه ؟ خب ..كروي ما هم قراره يه عده خبرنگار و فيلمبردار و عكاس و احتمالآ افسران و فرماندهان مانور رو به بندر عباس ببره . همكارش به شوخي رو به كاپيتان گوهري كرده مي گويد : بابك جان سوغاتي يادت نره ... حتمآ برام چند بسته تن ماهي بيار ... در همين هنگام افسر مهندس پرواز به ديسپچ زنگ زده و تقاضاي ماشين براي رفتن پاي هواپيما مي كند . و دقايقي بعد به همراه يكي از آقايون لود مستر براي ( پري فلايت ) بازديد قبل از پرواز راهي رمپ هواپيماها مي شود . فرامين ، شاهپرهاي اصلي و فرعي ، فلاپ ها ، چراغ هاي اصلي ، پرژكتورهاي زير بال و ... همه به دقت چك مي شوند . سپس مهندس پرواز با پياده شدن از كابين مشغول بررسي چرخ ها و اطراف هواپيما مي شود . و بعد از امضاي فرم پرواز به عمليات خبر مي دهد تا به ترميتال اطلاع داده شود مسافران را بياورند .. دقايقي بعد مسافران هواپيما توسط دو دستگاه اتوبوس از ترمينال پايگاه به رمپ پرواز آورده مي شوند . همه با نظم خاصي از اتوبوس ها پياده مي شوند . بعضي ها با كنجكاوي خاص ژورناليستي خود به هواپيماهايي كه در رديف هاي منظم پارك شده اند مي نگرند . قديمي تر ها ياد پرواز هاي جبهه رو با اين غول هاي آهنين به خاطر مي آورند . چند خبرنگار جوان هم با خانواده هاي خود و شايد همسران جوان شان در حال گفتگو تلفني هستند . يكي از آقايون لود مستر هواپيما مانيفست ( ليست اسامي مسافران ) رو در دست گرفته و آن را امضاء نموده به مسئول ترمينال عودت مي دهد . همكار ديگر او در حال بارگيري پالت بار مسافران است كه بوسيله ليفتراك درون هواپيما گذاشته شده است . كروچيف ( مسئول فني پرواز ) هم سرگرم قرار دادن جعبه ابزار و لوازم مورد نياز براي پرواز است .. هنوز تعدادي از مسافران سوار هواپيما نشده اند كه كاپيتان بابك گوهري به اتفاق ساير كروي پروازي بعد از گرفتن وضعيت هوا و امضاي فرم پروازي از ساختمان ديسپچ و عمليات با يك دستگاه ميني بوس به پاي هوا مي رسند . ابتدا گوهري آخرين بازديد كه شامل چرخيدن به دور هواپيما و چك نمودن محافظ چرخ ها و ظاهر موتور ها ست رو انجام داده و سپس به داخل كابين رفته و بر روي صندلي سمت چپ مي نشيند . در صندلي سمت راست خلبان دوم نشسته است . افسر مهندس پرواز هم بر روي صندلي خود كه بين دو خلبان قرار دارد مي نشيند . پشت سر آن ها در قسمت راست كابين افسر ناوبر مشغول بيرون آوردن نقشه پرواز است . دو خدمه ديگر هم بر روي مبلي كه در كابين تعبيه شده است مي نشينند . همه چيز براي پرواز آمده است . دقايقي بعد خلبان گوهري از طريق سيستم ( يو اچ اف ) با برج فرودگاه مهر آباد تماس گرفته و اجازه استارت مي گيرد . بعد از موافقت پرج ابتدا موتور شماره 3 رو استارت مي زند . بعد از اين كه عقربه ها دور موتور به حد معين خود رسيد ، گوهري دست خود را از روي كليد استارت برداشته تا موتور به وضعيت كامل چرخش در بيايد . موتور شماره چهار هم به همين ترتيب روشن مي شود . هيچ چيز غير طبيعي در عقربه ها و آلات دقيق روبروي خليان مشاهده نمي شود . حال نوبت به موتور هاي بال چپ مي رسد . ابتدا موتور شماره 2 و در آخر موتور شماره يك روشن مي شوند . صداي غرش شديد موتورها باعث مي شود مسافران صداي بكديگر رو نشنوند . خلبان گوهري براي بار دوم از برج تقاضاي خزش مي نمايد . مسئول برج با اعلام شعاع ديد ، فشار هوا و ساير اطلاعات مورد نياز به گوهري اجازه مي دهد تا به ابتداي باند 29 چپ رفته و از آن جا اعلام وضعيت نمايد . كاپيتان گوهري قبل از حركت در حالي كه كمك خلبانش از روي چك ليست بازديد هاي قبل از پرواز را مي خواند ، ناگهان متوجه عقربه ( وي . او . آر ) خود شد كه با عقربه دستگاه ناوبري كمك خلبانش اختلاف فاحش داشت . طبق روال ابتدا چند ضربه بر روي شيشه نشان دهنده اش كوبيد . اما خير .. مشكل جدي بود . با اين وضعيت نمي شود پرواز كرد . براي اطمينان از كروچيف هواپيما خواست تا فرم پرواز هواپيما رو به او بدهد . و با نگاه كردن بر آن متوجه شد اين پرنده روز قبل 17 ساعت پرواز داشته است . و هيچ اشاره اي به ايراد فوق نشده است . لذا از طريق بي سيم موضوع رو به عمليات اطلاع مي دهد . در حالي كه مسافران بي خبر از رويداد هاي داخل كابين از صداي گوش خراش آن كم كم به ستوه مي آمدند ، بچه هاي متخصص شعبه آلات دقيق به محض اطلاع دادن گردان نگهداري بلافاصله خود را به كابين هواپيما رسانده و مشغول شنيدن توضيحات خلبان شدند . آن ها به گمان اين كه با تعمير جزيي سيستم معيوب همه چيز رو به راه خواهد شد از گوهري خواستند موتور ها رو خاموش ننمايد . اما خيلي زود متوجه شدند كه ايراد از آلات دقيق نيست بلكه بايد سيستم ( وي . او . آر ) تعمير شود . از اين رو بعد از تماس با عمليات از آن ها خواسته شد تا به ترمينال اطلاع دهند تا مسافران رو به ترمينال بر گردانند . مسافران از اين كه هواپيما دچار نقص فني شده بود ناراحت شده بعضي ها به زبان مي آوردند . عده اي هم با خونسرد نشان دادن خود ، آماده سوار شدن به اتوبوس هاي ترمينال شدند . كروي پروازي هم بعد از ترك مسافران سوار ميني بوس شده و به سوي گردان خويش راهي شدند. تيم متخصص در كمال دقت سرگرم تعمير كلي سيستم معيوب بودند . وقت به سرعت مي گذشت . خلبان گوهري در حال گفتگو با مسئولان گردان نگهداري مبني بر تعويض هواپيما بود . ولي پاسخ شنيد كه تعويض هواپيما امكان پذير نيست . زيرا همه در حال ماموريت هستند . خبرنگاران كه بيش از 5 ساعت در ترمينال معطل شده بودند . كم كم صداي اعتراض آن ها بلند شده بود . برخي ناراحتي خود رو به همكاران در اداره يا همسرانشان در ميان مي گذاشتند و برخي ديگر ..... پايان قسمت اول . عزيزان با پوزش از اين كه طولاني شد ، قصد دارم به همين ترتيب جزئيات رو از لحظه پرواز تا سقوط ، همچنين دلايل اصلي سانحه ، حقايقي كه هرگز گفته نشد و روند بررسي توسط گروه هاي گوناگون و متخصصان پاكستاني و اختلاف نظر ها و ... را در پست بعدي بيان نمايم . بديهي است تحقيقات گسترده اي انجام داده ام كه همراه با عكس هاي منحصر بفرد تقديم حضورتان خواهم نمود . قسمت دوم در قسمت اول آماري به نقل از " شبكه امنيت هوانوردي " در باره تعداد سوانح هواپيماهاي سي -130 نوشتم . موقع نوشتن به نظرم برخي آمار و تاريخ ها اشتباه آمد . امروز از دو نفر همكاران قديمي ام رو دعوت كردم و در باره يكايك سوانح درج شده به گفتگو نشستيم . يكي از همين همكاران كه ماشاالله حافظه خيلي قوي در ياد آوري گذشته ها دارد در باره يكايك اين پرواز ها توضيح داد كه در ذيل به آن خواهم پرداخت . بعضي از خوانندگان اظهار داشته اند به خاطر استفاده از تصاوير صفحه به كندي بالا مي رود . مطلب بدون عكس هم كه جذابيت ندارد . اتفاقآ بيشتر انرژي من صرف پيدا كردن اديت و آپ لود تصاوير مي شود . لطفآ دوستان حتمآ زحمت كشيده و بفرماييد من چه كار كنم؟ يه پيشنهاد به ذهن ام رسيد . از آن جا كه علاوه بر سايت در وبلاگ هم پست مي شود . پيشنهاد من اين است در وبلاگ بدون تصوير درج كنم و در سايت با تصوير . ولي منتظر راهنمايي خوانندگان محترم هستم . حال به آمار سوانح توجه فرماييد : آمار سوانح هواپيما هاي سي -130 در ايران : 1- 18 آوريل 1968 : اين اولين سانحه سي -130 در ايران بوده است . هواپيماي هركولس با شماره 8107-5 حامل بهترين معلم خلبان ها از شيراز به تهران مي آمده است كه به دليل شل بستن بار داخل هواپيما در موقع كم كردن ارتفاع بار حركت مي كند و با سرعتي كه داشته به كابين خلبان برخورد مي كند و آن را از جا مي كند و همه 23 نفركشته مي شوند . 2 - 19 فروردين 1348 ( در آمار قبلي ا سال اشتباه قيد شده بود ) اين هواپيما در حال پرواز آموزشي بوده است كه در سر باند شيراز دچار سانحه مي شود .شماره هواپيما 8112-5 بوده است . و 9 نفر كشته مي شوند . 3- 28 فوريه 1974 اين هواپيما به خلباني سروان زحمتكش از مهرآباد به دوشان تپه مي رفت تا مسافر ها رو سور نمايد . بعد از بلند شدن گردش به راست مي نمايد به دليل ديد كم به كوه برخورد مي نمايد و 10 نفر خدمه آن كشته مي شوند . از آن به بعد گردش به راست در مهر آباد ممنوع مي شود . 4 - 21 دسامبر 1976 اين هواپيما مربوط به پايگاه شيراز بود كه از عمان برمي گشت و دچار سانحه مي گردد . و 9 نفر كشته مي شوند . 5 - 19 سپتامبر 1978 اين هواپيما هم متعلق به پايگاه هفتم ترابري ( شيراز ) بود كه به خلباني تيمسار آروندي در موقع نشستن در باند دوشان تپه به دليل فرود سخت هواپيما منحرف و آتش مي گيرد . و طي آن 9 نفر كشته مي شوند . 6 - 19 ژوئن 1979 هواپيماي 8545-8 به خلباني سرگرد آقايي از ماهشهر به كرمانشاه مي رود كه بر اثر اصابت شليك سربازان خودي سقوط مي نمايد و 5 نفر كشته مي شوند و تنها يك نفر نجات مي يابد . 7 - 29 سپتامبر 1981 80 نفر شهيد شدند . براي خواندن مطالب اين سانحه 8 - 15 اكتبر 1986 درآمار قبلي قيد شده بود 23 فروند در بمباران عراق منهدم شده اند كه كذب محض است . ما در طول 8 سال جنگ فقط يك فروند روز اول بر اثر اشتباه يكي از افسران كمك خلبان به تير پرژكتور هاي پايگاه برخورد كرد و آتش گرفت . يكي هم در آهواز تركش خورد كه بچه درست كردند . و هيچ يك از هواپيما هاي سي -130 چه در تهران و چه متعلق به پايگاه شيراز منهدم نشدند . بقيه موارد قيد شده درپست قبلي صحيح هستند . پرواز مرگ در شماره قبل تا اين جا نوشتم كه بعد از اعلام متخصصان آلات دقيق مبني بر تعمير كلي سيستم ، مسافران به ترمينال برگشتند . در گردان پرواز خلبان گوهري با افسران كشيك گردان نگهداري و ( MC ) تلفني صحبت مي كند تا در صورت امكان هواپيماي ديگري رو جايگزين اين هواپيما نمايند . اما پاسخ آن ها منفي بود . چون بقيه هواپيما ها يا در ماموريت بودند يا قرار بود پرواز نمايند . گردان پروازي سي -130 : بابك گوهري بعد از نا اميد شدن از تعويض هواپيما با بي حوصله گي بر روي مبل هاي راحتي گردان لم مي دهد . هر از چند گاهي به ساعت اش نگاه كرده و از كندي گذشت زمان ناراحت است . بعد از گذشت 3 ساعت بلاتكليفي خلبان گوهري مجددآ تلفني پي گير كار مي شود . بچه هاي گردان نگهداري مي گويند : قربان مطمئن باشيد به محض اين كه هواپيما آماده بشه شما رو در جريان خواهيم گذاشت . كاپيتان " نادري " خلبان آماده شماره يك ( معمولآ علاوه بر پرواز هاي برنامه ريزي شده ، يكي دو كروي پروازي با هواپيما به صورت آماده پرواز به سر مي برند . كه آماده شماره يك يا آماده شماره دو مي نامند ) كه شاهد گفتگوي همكارش است خطاب به گوهري مي گويد : بابك جان الان ديگه نزديك ظهره .. اين هواپيما با اين ايرادي كه داره تعميرش تا بعد از ظهر به طول مي انجامه . اونوقت به شيفت من مي خوره . موافقي من به جاي تو اسمم رو به عمليات بدهم ؟ گوهري از او تشكر كرده و مي گويد : نه متشكرم اين پرواز به اسم من است و خودم هم با آن مي روم . نادري به شوخي مي گويد خب اگه مي خواهي بري پس چرا بهانه مي آوري . تو دو تا سيستم ( V.O.R ) داري .. خب با يكي برو پرواز !! . گوهري در جواب شوخي همكارش مي گويد : تو واقعآ مي توني با يه سيستم ( V.O.R ) پرواز بري ؟!! نادري مي گويد : تو گفتي سيستم كار مي كرد ولي با يكديگر نمي خواند ... من جاي تو بودم با همين وضع مي رفتم . گوهري مي گويد واقعآ با اين ايراد اگه مي توني پرواز كني بسم الله .. پاشو برو .. نادري كه به رو در بايستي افتاده بود براي اثبات حرف اش به سوي هواپيما مي رود ... متخصصان همچنان سرگرم تعمير سيستم هستند . نادري از آن ها اجازه گرفته تا يك بار خودش سيستم ناوبري رو چك نمايد ... با روشن كردن ( V.O.R ) و مقايسه با پنل كمك خلبان با كما ل تعجب مي بيند اختلاف اين دو سيستم بيش از 15 درجه است !! و تازه پي مي برد كه همكارش حق داشته است تا با اين اشكال پرواز نكند .. دوستان اجازه مي خواهم به سئوالاتي كه بعضآ در رسانه ها مطرح گشته است و يا به صورت شايعه دهان به دهان رواج پيدا كرده است ، در فواصل مطلب پاسخ دهم تا چيزي از قلم نيفتد . در مورد تعويض خلبان ، نرفتن گوهري و دستور از بالا كه در اكثر سايت ها درج گرديده به عنوان يك كارشناس بي طرف عرص مي كنم : عزيزان در يه گردان پروازي هر كسي مي تواند به جاي همكارش به پرواز برود . هر خلباني در هر شرايطي مي تواتد اعلام نمايد كه به دليل نداشتن روحيه لازم پرواز نمي روم . و احدي حق وادار كردن خلبان براي پرواز را ندارد . چو.ن اگر اتفاقي رخ دهد مسئول آمر است . در اين ماجرا چه خلبان نادري مي رفت يا گوهري هيچ فرقي از نظر مقررات نداشت . اگر خاطرات من رو بخوانيد، بارها به جاي دوستانم پرواز رفته ام . پس اين كه مي گويند به زور گوهري را وادار كرده اند از پايه غلط است . فقط در يك شرايط به خلبان اجازه پرواز نمي دهند و آن زماني است كه ( كرو ديوتي ) او باطل شده باشد . يعني خلباني كه ساعت 7 صبح وارد گردان مي شود زير 14 ساعت يعني از (ساعت 21 ) به بعد مجاز به پرواز نيست . اميدوارم قانع شده باشيد .. مسافران در ترمينال در حالت آشفتگي به سر مي برند . چون بعضي هاكه راه شون دور بود حدود ساعت 5 صبح از خانه بيرون آمده اند . بعضي ها در بوفه كوچك ترمينال مشغول ته بندي و خوردن صبحانه اند و عده اي هم مشغول تماشاي يه فيلم قديمي از ويدئوي سالن هستند . عقربه ها ساعت 12:45 دقيقه رو نشان مي دهد . در همين هنگام از بلندگوي سالن اعلام مي شود مسافران چاه بهار لطفآ سوار اتوبوس شوند . در همين حال عده اي با تلفن همراه خود آخرين وضيعت رو به دوستان و خانواده ها شون اطلاع مي دهند . ساعت 1300 مسافران بار ديگر آماده سوار شدن مي شوند . ساعت 13:15 دقيقه خلبان از برج تقاضاي استارت زدن رو مي گيرد . چهار دقيقه بعد با هماهنگي برج اجازه خزش به ابتداي باند 29 چپ رو مي گيرد ... هواپيما از رمپ پرواز خرامان خرامان به سوي ابتداي باند 29 چپ به راه مي افتد . مسافران از پنجره هواپيما براي آخرين بار نظاره گر مناظر اطراف هستند . در هنگام خزش خلبان دوم هواپيما در حال خواندن چك ليست پروازي است . و گوهري در حالي كه دست چپ اش بر روي فرمانك كوچولوي چرخ هاي جلو است ، با دست ديگرش دسته گاز ها رو به نرمي به سمت جلو حركت مي دهد و هم زمان چك هاي لازم رو كنترل نموده و پاسخ كمك اش رو مي دهد . افسر مهندس پرواز در بالاي سرش مسير روند بنزين از باك ها به موتور ها رو كنترل مي نمايد . و در حالي كه درجه اير كانديشن رو تنظيم مي نمايد از طريق گوشي از لودمستر وضعيت سالن پائين ( كارگو ) را جويا مي شود . و در ادامه سيستم پرشرايز را بر روي عدد 4700 پا ( ارتفاع تهران از سطح دريا ) تنظيم مي نمايد . ناوبر به سرعت مشغول محاسبه زمان رسيدن بر روي شهر هاي بين راه است .. اصفهان ، شيراز ، بندرعباس و ..... اول باند _ ساعت 13:24 با اجازه و هماهنگي برج مراقبت پرواز، هواپيما با غرش چهار موتور توربو پراپ خود از زمين مي كند . كاپيتان گوهري بلافاصله به برج اعلام وضعيت مي كند. سپس به كمك خلبان اجازه جمع كردن چرخ ها رو مي دهد . خلبان دوم هواپيما در حالي كه از روي كاعذ كوچكي كه افسر ناوبر به دست اش داده است ، سرگرم اعلام ساعات رسيدن به ايستگاه هاي بين راه است . گوهري در حالي كه با هر دو دست اش فرامين ( يوك ) رو در دست دارد ، از كمك اش مي خواهد به نرمي فلاپ ها رو جمع نمايد . صداي جمع شدن فلاپ رو مسافران به خوبي احساس مي كنند . هواپيما در حال اوج گيري است . هواپيما بعد از دقايقي مسير خود رو تغير داده و به سمت جنوب تغير مسير مي دهد . مسافران از پنجره اتوبان آزادگان ، تاسيسات گمرگ و زمين هاي كشاورزي رو به خوبي مشاهده مي كنند كه به تدريج كوچك تر مي شوند .. هنوز 8 دقيقه از لحظه ترك فرودگاه نگذشته است كه مهندس پرواز و گوهري متوجه نابساماني در عقربه ( R.P.M ) موتور شماره چهار هواپيما مي شوند . و در اندك زماني تمام عقربه هاي مربوط به به همين موتور وضعيت از كار افتادگي موتور فوق رو نشان مي دهند . در همين زمان افسر مهندس پرواز با مراجعه به كتاب ( T.O_ 1 ) و در بخش اضظراري آن به دنبال قرائت دستور عمل هاي مربوط به اين وضعيت است . و طبق نوشته همين آئين نامه دستور خاموش كردن موتور رو صادر مي كند و متعاقب آن اين خلبان گوهري است كه با دست راست خود كليد شيشه اي ( تي هندل ) شماره 4 را كه بالاي سر كمك خلبان قرار دارد مي كشد . و متعاقب اين فرايند ، كليه مدار هاي برق ، بنزين ، هيدروليك و هوا به كلي قطع مي گردند . و در ادامه با تغير مسير دسته وضعيت ملخ ، آن را به حالت ( فدر ) در مي آورد .. براي آگاهي دوستان اضافه مي كنم كه ( فدر ) يعني تغير زاويه ملخ است كه لبه تيز آن به سمت جلو مي چرخد. تا فشار باد بر قسمت پهن پره ها وارد نشود كه بر سرعت هواپيما تآثير دارد . بعد از انجام اين دستورالعمل ها ، خلبان گوهري با برج مهر آباد تماس گرفته و اعلام وضعيت اضطراري مي نمايد . و ياد آور مي شود كه وي به مهر آباد بر مي گردد . خب باز شايعات زيادي مبني بر اين كه اين هواپيما چرا در فرودگاه امام خميني ( ره ) فرود نيامد ؟ يا خلبان خواسته و برج موافقت ننموده است . يا چرا در فرودگاه قلعه مرغي كه سر راه بوده ننشسته ؟ يا با او همكاري نكرده اند و .... براي آگاهي ذهن شما عزيزان به اطلاع مي رسانم : خاموش شدن يكي از موتور ها امري عادي در پرواز است . و خلبان گوهري قبل از گرفتن اجازه پرواز بيش از ده ها بار در پرواز آموزشي اين حركت را تمرين كرده بود . با اعلان وضعيت اضطراري برج موظف است به آتش نشاني و نيروي هاي امداد بر طبق روش معين اطلاع دهد . اما چرا در فرودگاه هاي بزرگ سر راه فرود نيامد ؟ همان طور كه گفتم اين ايرادي نبود كه خطر سقوط داشته باشد . اگر هر ايرادي كه خطر جاني در بر داشته باشد ، خلبان بدون كسب تكليف از هيچ مقامي هر طور كه صلاح باشد عمل مي نمايد و به برج و ايستگاه هاي زميني جهت اطلاع و هماهنگي ابلاغ مي كند نه كسب دستور . ضمن اين كه اگر در هر يك از اين فرودگاه ها به زمين مي نشست ،مي بايست از تهران تمام امكانات به اين فرودگاه انتقال مي يافت كه اصلآ مقرون به صرفه نبوده . و آوارگي مسافران رو هم در پي داشت . پس لطفآ به اين شايعات كه اجازه ندادند و چرا فرود نيامد توجه نفرماييد . بهترين تصميم همانا برگشت به پايگاه مادر بود . ساعت 13:32 : هواپيما تقريبآ بالاي فرودگاه بين المللي امام خميني (ره ) قرار دارد . در حالي كه ارتفاع خود را حفظ نموده است به سوي مهرآباد تغير مسير مي دهد . مسافران با ديدن خاموش شدن يه موتور از سمت راست هواپيما كم كم دلهره به سراغ شون مي آيد . لودمستر ها و كروچيف هواپيما سعي دارند مسافران رو آروم نمايند . به در خواست لودمستر كليه مسافران كمر بند هاي خود را بار ديگر مي بندند . هواپيما به آرامي ارتفاع خود رو كم مي كند .مسافران مناظر اطراف خود رو به خاطر گرد و غبار موجود به دشواري مشاهده مي نمايند . با عبور از روي بهشت زهرا بعضي ها به فكر فرو مي روند . بعضي هم از همون بالا فاتحه اي مي فرستند . به مخيله هيچ يك از آن ها خطور نمي كند كه تا دقايقي ديگر همراه با اين آراميده گان خواهند شد .. ساعت 13:35 : سه دقيقه از اعلام وضعيت اضطراري سپري شده است . هواپيما از بالاي منطقه كهريزك مي گذرد . خلبان گوهري به اتفاق ساير بچه هاي داخل كابين با ديدن غباري عظيم بر روي منطقه كه هر لحظه بيشتر مي شود ، از برج مهرآباد عمق ديد براي نشستن رو سئوال مي كند .پاسخ كمي نگران كننده است . حداكثر ديد 1500 متر گزارش مي شود ! كمك خلبان چرخ ها را باز مي كند . ساعت 13:40 : هواپيما از كنار قلعه مرغي در حال عبور است . در شرايط عادي ( زماني كه هوا غبار آلود نيست ) باند فرود به خوبي مشخص است . حتي در شب هاي مه آلود با روشن كردن پرژكتور هاي مخصوص حريم فرودگاه مشخص مي شود . كمك خلبان به گوهري مي گويد : فلاپ و او در پاسخ همكارش مي گويد : تدريجآ ( گرجولي ) در همين حال دست راست كمك خلبان بر روي دستگيره فلاپ مي رود .... مسافران كه در تب و تاب نشستن با يك موتور خاموش هستند با صداي چرخش اهرم سنگين فلاپ ها ، يه لحظه از جا مي پرند .. اولين نشانه انحراف : اگر وضعيت هوا اين گون غبار آلود تبود ، هر يك از خدمه داخل كابين با عبور از روي فرودگاه قله مرغي پي به اولين انحراف جزيي مي شدند . در شرايط نرمال بايستي ايستگاه قلعه مرغي در سمت بال چپ هواپيما ( لفت داون وينگ ) قرار مي گرفت . در حالي كه هواپيما تقريبآ از بالاي آن مي گذشت . ( البته اين دليل اصلي نمي شود . بار ها خود ما از بغل ساختمان هاي شهرك توحيد نشسته يوديم ) به همين دليل من فكر مي كنم مسئول برج به تصور اين كه خلبان قصد ميان بر زدن رو دارد ، هيچ تذكري نداده بود . بابك گوهري هرگز فكرش رو نمي كرد كه تنها سه دقيقه به پايان عمر خود و سرنشينان همراه اش رسيده است . در حقيقت همان طور كه در نقشه ملاحظه مي فرماييد ، قبل از رسيدن به روي منطقه قلعه مرغي گردش به چپ تموده است . در حالي كه بايد حدود يكي دو دقيقه همان مسير رو ادامه داده سپس به چپ بپيچد . قدم اول اشتباه مرگبار : حال بايد بررسي كنيم كه چه عواملي باعث اين انحراف و اشتباه شد ؟‌ همان طور كه گفتم ، درآن نقطه بايد در شرايطي كه عمق ديد خوب باشد ، باند فرودگاه مهر آباد رو در موقعيت ساعت 12 ( درست روبروي چشم خلبان ) قرار گيرد . در صورتي كه او زودتر پيچيده بود . مسير درست در همين نقشه در سمت راست منطقه قلعه مرغي ، خيابان شهيد تند گويان و علامت ميدان قزوين كاملآ مشخص است . مسلمآ گوهري فكر مي كرده است فرودگاه درست روبروي او قرار دارد . چه عامل يا عواملي باعث اين اشتباه شده بودند ؟ جهت آگاهي خوانندگان عرض مي كنم . اصولآ ما دو روش در پرواز داريم . 1- پرواز با ديد ( V.F.R ) كه در اين روش خلبان براي پرواز نمودن و نشستن به كمك چشم خود و نشانه هاي روي زمين مسير خود را مشخص مي كند . ( جاده ها ، رودخانه ها ، كوه ها و ساختمان ها ... ) نشانه هايي براي تشخيص و مطابقت با نقشه پروازي خلبان است . 2- پرواز به روش ( I.F.R ) است . در اين روش خلبان به كمك ابزار هاي ناوبري خود با مطابقت با نقشه پرواز مسير خود را رد يابي و پرواز مي كند . دوستان ببخشيد اگر اين چنين ريز مي پردازم . مي خواهم هيچ نكته اي از ذهن كنجكاو شما پتهان نماند . همچنين ابزار هاي قوي و حساس ناوبري داريم كه در هر دو روش به كمك خلبان مي آيد . مثل سيستم هاي ( I.L.S) كه ما در مهر آباد دو سيستم آي ال اس داريم . ولي مطمئن نيستم كه اين هواپيما داشت يا خير؟ ( برخي سي -130 ها در زمان ما داشتند . حالا نمي دونم كم شده يا اضافه شده است ) . سيستم تكن ، راديو و كامپاس و ... به طور دقيق مطمئن هستم مرحوم بابك گوهري در آن ساعت نمي دانسته است كه دقيفآ موقعيت اش كجاست ؟ اين احتمال وجود دارد كه همان سيستم تعميري ( V.O.R ) مجددآ دچار مشكل شده و زاويه غلط رو به خلبان نشان مي داده است . پس تا اين لحظه مي دانيم كه خرابي موتور ربطي به اين انحراف نداشته است . پس تمام شايعات رو لطفآ فراموش كنيد . اما اين پايان ماجرا نيست . مسئله اي كه اكثر كارشناسان خبره متحير گشته و در اين مسئله مانده بودند ، توانايي هاي هواپيماي سي -130 است . كه اگر مرحوم گوهري مسير را اشتباه طي كرده ، به محض مشاهده زمين و ساختمان هاي مرتفع ، مي توانست بلافاصله موتور داده و به اصطلاح ( گو اراند ) نمايد .. ساعت 13:45 : مسئولان برج در اين ساعت متوجه مي شوند كه هواپيما از مسير اصلي انحراف دارد و مايل به سمت چپ است . به همين دليل از طريق فركانس ارتباطي از وي دليل اين انحراف رو سئوال مي كنند . و متعاقب آن فرياد يا حسين خلبان به گوش مي رسد و سپس سكوت .... اولين اشتباه چگونه شكل مي گيرد ؟ همان گونه كه در تصوير بالا مشاهده مي فرماييد امتداد خط فرضي ترسيم شده ( رنگ قرمز ) به فرودگاه منتهي نمي شود . فراموش نفرماييد كه طبق اعلام برج مراقبت پرواز ديد در زمان سانحه 1500 متر بوده است . پس كاملآ مشخص است خلبان بابك گوهري از اين نقطه باند فرود را نمي ديده است . براي يك هواپيماي مقتدر نظامي كه نزديك به سه دهه امتحان خود را پس داده است ، اين نمي تواند مشكل خاصي باشد . اين هواپيما دستگاه هاي متعد ناوبري دارد كه قادر است هواپيما را از هر نقطه اي در شرايط كاملآ كور ( تاريك ) به فرودگاه راهنمايي نمايد . و به طور حتم كاپيتان گوهري ساعت ها در اين شرايط ( I.F.R ) قبلآ پرواز كرده بود . طبق استاندارد هاي پرواز در اين شرايط و با توجه به فاصله باند خلبان وقتي متوجه مي شود ديد كافي براي مشاهده فرودگاه را ندارد در اولين اقدام مي بايست با استفاده از سيستم هاي ناوبري خود استفاده كرده . و به جاي پرواز (V.F.R ) به طريقه ( I.F.R ) ادامه مسير دهد . حال بايد ديد آيا استفاده كرده است يا خير ؟ قدر مسلم گوهري متوجه شده است در اين فاصله باند فرود را در ديد ندارد . و صد در صد اتكاي او به دستگاه هاي ناوبري بوده است . پس اولين نتيجه اي كه مي گيريم اين است كه اين سيستم ها خراب بوده اند . هيچ احتمال ديگري در اين شرايط متصور نيست . مگر اين كه بر فرض محال فكر كنيم كه بابك گوهري تشخيص نداده است كه فاصله با فرودگاه چقدر است !! من در همين جا ثابت مي نمايم كه آن خدابيامرز دقيقآ مي دانست در چه فاصله اي از باند قرار دارد . اگر بار ديگر به نقشه بالا دقت فرماييد . به روشني قابل تشخيص است كه بابك گوهري در ساعت 13:35 دقيقه گردش به چپ نموده است . معني و مفهوم آن اين است كه او در نقطه مناسب اولين قدم در راه تقرب را برداشته است . يعني صد در صد به سيستم هاي معيوب ناوبري اطمينان كرده بود . وظيفه برج مراقبت پرواز در آن شرايط چه بوده است ؟ پس با توجه به اين مشاهدات و مستندات ، نتيجه مي گيريم سيستم زاويه غلطي را به خلبان نشان مي داد . و مشاراليه هرگز نمي توانست فكر نمايد كه مسير اشتباهي را طي مي كند . از طرف شعاع پرواز به خوبي نشان مي دهد كه هواپيماي سي -130 در محدوده چهل ناتيكال مايلي فرودگاه مهر آباد بوده است . به عبارت صحيح تر مسئوليت بلند شدن و نشستن (Departure/Approach ) به عهده برج مهرآباد بوده است . و طبق دلايلي كه در سطور بالا عرض كردم ، مرحوم گوهري با اتكاء به آن سيستم ها ، دچار اشتباه فاحش در تعيين ارتفاع ، زاويه تقرب ( approach angle َ) و راستاي باند فرود شده است . ضمنآ باز هم تآكيد مي نمايم با توجه به آشنايي گوهري به انواع و اقسام تقرب ها چه در شب و ديد كور و چه در روز ( از اصولي است كه قبل از خلبان شدن بايد آموخته باشد ) اولين اشتباه ناشي از خطاي تجهيزات ناوبري بوده است . و عامل انساني بر خلاف ادعاي بعضي ها ، هيچ نقشي نداشته است . در چنين وضعيتي برج فرودگاه مهر آباد بايد در ساعت 13:35 دقيقه وقتي خلبان گردش به چپ نموده و در مسير اشتباهي اقدام به كم كردن ارتفاع نمود ، وي را آگاه ساخته و گوهري را از شرايط ( mis-approach ) آگاه سازد . ياد آور مي شوم كه راهنمايي هاي برج را اصطلاحآ ( coordinate ) كردن مي نامند . عملي كه دير صورت گرفت ممكن است براي خيلي ها اين سئوال پيش بيايد كه بر فرض سيستم ناوبري هواپيمايي دچار نقص گرديد . و هيچ كدام از عوامل مانند خلبان و يا مسئول برج مراقبت متوجه اين قضيه نشدند . آيا سيستم يا نهاد جايگزيني نيست ؟ در هواپيماهاي پيشرفته امروز از جمله سي -130 هاي نيروي هوايي مجهز به انواع سيستم هاي تقرب هستند كه در صورت غير فعال بودن يكي از آن ها ، با ساير ابزار و آلات ناوبري مي شود هواپيما در بد ترين شرايط نشست . بر فرض محال اگر بر اثر اتفاقي تمام سيستم هاي هدايت كننده از كار افتاد ، در قرودگاه و شبكه تقرب زميني ابزار و وآلات ناوبري پيشرفته اي وجود دارد كه هواپيما را مستقيم تا سر باند فرود راهنمايي مي كند . اما در اين سانحه عوامل متعدي دخيل بودند كه در سطور بعدي به آن خواهم پرداخت . اما چرا در اين پرواز انجام نگرفت ؟ در مرحله اول به نوعي تقصير از مسئولن برج مهرآباد بود كه خيلي دير متوجه انحراف گرديد . به عبارتي اگر آن ها تنها 2 دقيقه زودتر متوجه انحراف و مسير هواپيما مي شدند ، خلبان را آگاه كرده و مرحوم گوهري بلافاصله با سيستم ديگري زاويه فرود را مي بست . به عبارتي او كاملآ مظمئن بود كه مسير درستي را طي مي كند . حتمآ با خود مي انديشيد كه اگر مسير ام اشتباه باشد ، برج اخطار خواهد داد . ضمن اين كه معمولآ ساير پرسنل پروازي همچون كمك خلبان و مهندس پرواز مسلمآ اگر نيم در صد فكر مي كردند كه دستگاه يا مسير مشكل دارد ، به خلبان گوهري تذكر مي دادند . به نظر شخصي بنده ، مشكل ديد باعث تمام اين مشكلات بود . يعني مرحوم گوهري احتمالآ فكر مي كرد اگر جلو تر برود عمق ديد بيشتر خواهد شد . يعني اگر هوا تاريك يا مه آلود بود ، هرگز اين سانحه پيش نمي آمد !! چون هم خلبان و هم مسئول برج جدي تر به قضييه مي نگريستند . من واقعآ از يكايك خوانندگان محترم پوزش مي خواهم كه اين قدر به جزئيات مي پردازم . ضمنآ ياد آور مي شوم تمام دلايل و عرايض ام كاملآ شخصي است . و احنمال اين كه اشتباه كرده باشم وجود دارد . من بنا به تجربيات چندين ساله ام قدم به قدم احتمالات را بررسي مي كنم . قضاوت را به كارشناسان محترم و خوانندگان فهيم اين سايت واگذار مي كنم . با اين توضيحات بر مي گردم به دقيقه 13:42 دقيقه .. كه خلبان همچنان در حال كاهش ارتفاع است و به سمت خانه هاي سازماني شهرك توحيد در حال پرواز مي باشد .... عامل بعدي ، موتور هواپيما : مسئول برج با مشاهده انحراف و ارتفاع نامناسب هواپيماي سي -130 ، بلافاصله سعي مي نمايد به خلبان تذكر دهد . كه البته خيلي دير است . از طرفي با توجه به غبار آلود بودن هوا و پنهان بودن ساختمان ها در آن آرتفاع ، وقتي در ساعت 13:42 دقيقه برج به خلبان اخطار انحراف رو مي دهد ، مصادف مي شود با لحظه اي كه تصويري گنگ از ساختمان هاي شهرك توحيد و حتي زمين قابل رويت براي خلبان مي شود . او تا متوجه اشتباه فاحش خود و ارتفاع موجود شده و قصد پاسخ گويي به برج را دارد ، ديگر خيلي دير شده بود ... و همزماني كه انگشت خود را بر روي فرامين فشار داده تا حرف بزند ، با ديدن وضعيت بحراني ناخود آگاه فرياد يا حسين گفته و تلاش خود را براي خروج از اين مصيبت به كار مي برد .. در رسانه ها خوندم كه قبل از شنيده شدن فرياد يا حسين ، صداي صلوات و هلهله شادي از مسافران شنيده مي شود ... همين امر دقيقآ فرضيه من را ثابت مي كند . زيرا همان طور كه گفتم از آن ارتفاع به خاطر بدي هوا زمين ديده نمي شد . خاموشي يك موتور و ديده نشدن زمين براي مسافران غير نظامي كه به قابليت هاي ايمني اين نوع هواپيما آشنا نبودند باعث گرديده بود آن ها يك نوع اضطراب و دلشوره اي از شرايط موجود داشته باشند . و دقيقآ زماني كه برج اخطار را به خلبان مي دهد ، زمين براي مسافران و ساختمان ها براي خلبان قابل رويت مي شود . از اين رو با توجه به حال و هواي ماموريت خود كه تلفيقي از نام عشق و و لايت است ، جو گير شده و با صداي بلند صلوات مي فرستند ، شايد هم عده اي هورا كشيده و غريو شادي سر داده بودند ... ذكر يك ماجرا براي روشن شدن افكار خوانندگان خالي از لطف نيست . در آن ايامي كه هواپيماهاي بوئينگ 707 براي نيروي هوايي خريداري شد ، سرهنگ معزي ( خلبان دربار و فردي كه بني صدر را از كشور فراري داد ) به عنوان فرمانده گردان و معلم خلبان اين هواپيماها هميشه روي يك اصل براي نشستن تآكيد داشت . او يه شاگردان خود هميشه توصيه مي كرد موقع نشستن ، آن اندازه سرعتي كه (طبق وضعيت هواپيما محاسبه مي شود ) براي نشستن بدست آورديد ، هميشه چند ( نات ) بيشتر بگيريد . چون اگر به دليلي اشتباهي در محاسبه تان مرتكب شده باشيد ، بوئينگ بر خلاف سي -130 ، چند ثانيه طول مي كشد تا موتور هاي ( جت ) شما جواب دهد .. و همين امر كافي است زمين بخوريد ... غرض از اين مثال اين بود كه هواپيماي سي -130 بر عكس بوئينگ هر وقت به دسته موتور آن فشار آورده شود ( گاز داده شود ) بلافاصله موتور ها جواب داده و هواپيما با سرعت ارتفاع مي گيرد . .. در اين پرواز هم قاعدتآ چنين اصلي عملي بود . يعني در آن 2 دقيقه اي كه از زمان اخطار برج تا زمان سانحه كه باز طبق نوشته رسانه ها يك دقيقه و پنجاه ثانيه بعد از يا حسين گفتن خلبان سكوت بود ، اين هواپيما در شرايط عادي ... تكرار مي كنم در شرايط متعارف و عادي ،قابليت اين را داشت كه با فشار دادن دسته گاز رو به جلو و كشيدن فرامين به سمت عقب ، هواپيما به سرعت از منطقه خطر نجات يابد . اما چرا جنين نشد ؟!! پر واضح است كه در اين جا ديگر خرابي سيستم هاي ناوبري نقشي نداشته است . و خلبان صد در صد همين عمل را انجام داده است . اما چرا به گفته شاهدان ماجرا مانند يه گلوله سنگ به سمت زمين آمده و به گوشه ساختمان بر خورد نموده است ؟ باز به نظر حقير خلبان بعد از ديدن درجه انحراف ، همزمان با صدا در آمدن مسئول برج كه با ديده شدن ساختمان توآم بوده است ، به طور غريزي و نا خود آگاه هواپيما را به جهت عكس زاويه سقوط يعني سمت راست پيچانده ( تو بنك ) مي گذارد . اين جاست كه به نظر من خلبان قصور كرده است . يعني در يك لحظه فراموش كرده بود يك موتور از همون سمت ندارد !! سرعت اش كم است ( چون داشت مي نشست ) و در بنك قرار دادن باعث واخوردگي هواپيما يا همان ( استال ) گرديده و مانند يه نكه سنگ بدون اين كه هيچ كنترلي روي فرامين داشته باشد ، متآسفانه به زمين مي خورد . ببخشيد يادم رفت كه اضافه كنم وزن آن هم سنگين بود ( بنزين مصرف نشده بود . بار و مسافر هم داشت ) . چه عواملي باعث سانحه مي شوند ؟ تا اين جا تقريبآ به عوامل موثر در اين سانحه دلخراش پي برديد . اما من قصد دارم عوامل ديگر را هم بر شمارم : معمولآ در هر سانحه اي دو نوع عامل دست به دست هم مي گذارند . يكي عوامل آشكار ، كه بيان كردم . دوم عوامل پنهان . به نظر شما چه عوامل پنهاني در اين ماجرا دخيل بوده است ؟ 1- فرسودگي و طول عمر هواپيما : با اين اصل كاملآ موافق هستم كه هواپيماهاي سي -130 بهترين و امن ترين هواپيماي ترابري است . و در حال حاضر پيشرفته ترين كشور ها از آن در عمليات هاي چند منظوره استفاده مي كنند . اما فراموش نكنيد كه آن ها مانند ما مشكل تحريم قطعات رو ندارند . و هر از گاهي مدل پيشرفته تر از سري قبل را روانه ارتش مي كنند . آمريكا در حال حاضر مدل سي -130 جي را هم به كار گرفته است . ولي ما همچنان با مدلي كه بيش از سه دهه از عمر آن مي گذرد از آن استفاده مي كنيم . آن هم به همت منخصصان واقعآ دلسوز . تصوير دو تن از خبرنگاران خبر گزاري ايسنا 2- روحيه خلبان و خدمه پرواز : داشتن روحيه مفرح و شاد براي خلبانان و خدمه پروازي يك اصل اجتناب ناپذير است . اما شما در اين پرواز مي بينيد كه خلبان از ساعت 6 صبح به پايگاه آمده و تا ساعت 13:24 دقيقه كه به پرواز رفته ، چقدر فشار رواني رو تحمل كرده است . چقدر انرژي صرف چونه زدن با مسئولان گردان نگهداري زده بود تا هواپيماي ديگري را جايگزين اين يكي نمايد ؟ مسلمآ اگر او در گير مشكلات اداري - فني نبود كار آيي او بيشتر مي شد . به گرفتاري هاي او مشكلات ديگر مرسوم مثل مسايل مادي و .. را هم اضافه كنيد . اين را هم اضافه كنم داستان موش و گربه بازي خرابي هواپيما تقريبآ سناريويي تكراري . هميشگي كروي پروازي است . 2 - بلاتكليفي ماموريت ها : من كاري به اين پرواز ندارم و قصدم صرفآ بررسي كلي است . بلاتكليفي در اجراي ماموريت ها تقريبآ به يك اصل تبديل شده است . بار ها شده بود كه ما براي ماموريت يك روزه اعزام مي شديم اما بدون هماهنگي ناگهان به يك هفته به افزايش مي يافت . در محل ماموريت هم اين نا هماهنگي ها به حدي مي رسيد كه ديگر روحيه اي براي پرواز نمي ماند . در صورتي كه با يك برنامه ريزي دقيق اكثر مشكلات حل مي شد . دلايل متعدد ديگري هم ممكن است وجود داشته باشد كه من حضور ذهن ندارم . اما با اجازه به ابعاد ديگر اين ماجرا مي پردازم . بعضي ها شايعه كرده بودند كه دشمنان به وسيله ليزر پرواز اين هواپيما رو مختل كرده بودند كه واقعيت ندارد . بعضي ها شايه كرده بودند كه جعبه سياه اين هواپيما را مخفي كرده بودند . و .. بايد به آگاهي شما عزيزان برسانم هواپيماهاي سي -130 فاقد ( FDR ) جعبه سياه مي باشد . دوستان عزيز راستش رو بخواهيد خيلي موارد رو قصد داشتم به عرض شما دوستان خوب برسانم . اما به دليل طولاني شدن فقط به چند نظر اصلي خودم اكتفا كردم . با تشكر و احترام : با احترام و تشكر : بهروز مدرسي به نقل از سايت دارابكس
  18. من دوست دارم با هواپيماهي جنگنده بمب افكن آمريكايي اف 15 اف 16 و اف 18 و اف 22 و بي 2 و بي 1 و اس ار-71 و مدلهاي جديد سخوي روسي پرواز كنم.
  19. super_comando

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    تابناك:بوش گفت آمریکا به این که نزدیک ترین دوست اسرائیل است افتخار می کند جورج بوش، رئیس جمهور آمریکا، در دومین روز از سفر خود به اسرائیل در کنست، پارلمان این کشور، سخنرانی کرد. به گزارش بي بي سي : جورج بوش در سخنرانی خود که در چارچوب جشن های شصت سالگی اشغال فلسطين و بعد از سخنرانی ايهود اولمرت، نخست وزیر اسرائیل انجام شد، گفت اتحاد آمریکا و اسرائیل ناگسستنی است و دوستی آنها عمیق تر از هر گونه قراردادی است. او گفت آمریکا به این که نزدیک ترین دوست اسرائیل است افتخار می کند. بوش همچنین درباره برنامه هسته ای ایران گفت آمریکا و اسرائیل در مخالفت با دستیابی ایران به سلاح هسته ای در کنار هم ایستاده اند. او گفت: "اگر ما به اصلی ترین حامی تروریسم در جهان اجازه دهیم که به مرگبارترین سلاح جهان دست پیدا کند، به نسل های آینده خیانتی نابخشودنی کرده ایم." بوش گفت: "رئیس جمهور ایران با اعلام این که اسرائیل باید از روی نقشه محو شود، آرزو دارد خاورمیانه را به قرون وسطی برگرداند." بوش همچنین گفت: "القاعده، حزب الله و حماس شکست خواهند خورد، و مسلمانان در سراسر منطقه به پوچ بودن دیدگاه تروریست ها و ناعادلانه بودن هدفشان پی خواهند برد." او گفت مایه شرم است که قطعنامه هایی که سازمان ملل متحد به تناوب در محکومیت وضعیت حقوق بشر در آنچه او آزادترین کشور خاورمیانه خواند صادر می کند، بیشتر از قطعنامه هایی است که علیه هر کشور دیگری در دنیا صادر می کند. بوش همچنین پیش بینی کرد که وقتی اسرائیلی ها صد و بیستمین سالگرد تاسیس کشورشان را جشن می گیرند، فلسطینیان کشوری را که مدت ها آرزویش را داشته اند و حق آنهاست، خواهند داشت. بوش در پایان سخنان خود گفت: "در طول شش دهه اخیر مردم یهود دولتی تشکیل داده اند که آن خاخام فروتن به آن افتخار خواهد کرد. شما جامعه ای مدرن در ارض موعود ایجاد کرده اید، نوری در میان ملتها که میراث ابراهیم، اسحاق و یعقوب را گرامی می دارد. و شما دموکراسی توانمندی ایجاد کرده اید که همیشه پابرجا خواهد ماند و می تواند همیشه روی آمریکا حساب کند. خدا نگهدار شما."
  20. super_comando

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    تابناك:«واشنگتن‌تايمز» در گزارش خود و در شصتمين سال اشغال فلسطين به دست رژيم صهيونيستي، آورده است: دولت اسرائيل، ايران را بزرگترين خطر براي موجوديت طولاني‌مدت خود مي‌داند، چرا كه اين كشور، منابع مالي و حمايت نظامي فعال را براي همه دشمنان اسرائيل فراهم مي‌كند‌. ايران ديواري از هزاران موشک پديد آورده که مراکز جمعيتي اسرائيل را هدف گرفته است. به گزارش سرويس بين‌الملل «تابناك»، «واشنگتن‌تايمز» مي‌نويسد: گفته محمود احمدي‌نژاد، پيرامون محو اسرائيل از روي نقشه با تلاش‌هاي بي‌وقفه وي همراه شده که وضعيت را براي تحقق کامل روياهايش فراهم آورده و اين در حالي است كه اين، تنها در حد حرف نيست. اين روزنامه وابسته به حزب دمكرات‌هاي آمريكا كه اكنون از هيلاري كلينتون براي رياست‌جمهوري اين كشور حمايت مي‌كند، مي‌افزايد: او (احمدي‌نژاد) با اقدامات خطرناک و متهورانه خود، پشت سخنانش ايستاده است. بنا بر اين گزارش، با توجه به مورد مربوط به رآکتور هسته‌اي عراق که توسط بمب‌افکن‌هاي اسرائيلي در سال 1981 تخريب شد، اسرائيل زمان کافي براي اين كار خواهد داشت تا ببيند دشمنش تا چه اندازه به هدف خويش رسيده و ابزارهاي مسالمت‌آميز و ديپلماتيکي با ناکامي روبه‌رو خواهند شد يا خير. «واشنگتن‌تايمز» ادعا كرد: اين واقعيت ناميمون در کنار گسترش ايران در ساخت تسليحات هسته‌اي، ايران را در صدر موضوعات مورد بحث امنيت ملي اسرائيل و آژانس‌هاي اطلاعاتي اسرائيل قرار داده است. مهمترين و اساسي‌ترين بخش اين اطلاعات، آن است که اسرائيل درصدد دانستن اين است که زودترين زمان ممکن براي خروج نخستين بمب ايران از خط توليد چه هنگام است؟ در چهارم فوريه، رئيس موساد گفته بود: برآوردها، حاکي از آن است که در سه سال ديگر، تسليحات هسته‌اي مي‌سازد و اين در حالي است كه هم‌اكنون در مجموعه نطنز، سه هزار سانتريفيوژ دور سريع و در حال کار، در حال غني‌سازي اورانيوم است. اين روزنامه در ادامه ادعاي خود آورده است: محمود احمدي‌نژاد هرگز نتوانسته است توضيح قانع‌کننده‌اي دهد که چرا ايران، نخستين کشوري است که بدون داشتن يک رآکتور برق هسته‌اي شهري، توانسته کارخانه غني‌سازي اورانيوم داشته باشد. هم‌اکنون ايران در حال نصب سانتريفيوژ پيشرفته‌تري در نطنز است که قابليت هسته‌اي ايران را شتاب مي‌بخشد و اين مسأله با توسعه ايران در بخش موشک‌هاي دوربرد همراه شده است. بنا به گزارش ياد شده، ايران داراي موشک‌هايي است که به هر نقطه از خاورميانه و اسرائيل دسترسي خواهد داشت و هم‌اکنون نيز در حال ساخت موشک‌هاي بالستيک بين قاره‌اي است که برد آن تا اروپا و دورتر از آن خواهد رسيد. «واشنگتن‌تايمز» مي‌افزايد: تکنولوژي که ايران از آن در ساخت بمب‌هاي هسته‌اي بهره مي‌برد، مشابه مورد به کار رفته در پروژه «منهتن» در 56 سال پيش است؛ يعني بمب‌هاي تقسيمي خالص که ساده‌ترين نوع بمب هسته‌اي بوده و از اورانيوم غني‌شده ساخته شده است. البته هرچند اين تکنولوژي قديمي است، تخريب و انهدام بالقوه آن بسيار واقعي است، به گونه‌اي كه بمب هيروشيما نيز از اورانيوم غني‌ شده بود. اين روزنامه آمريكايي همچنين در همراهي با سياست‌هاي اسرائيل آورده است: نخستين و منطقي‌ترين راهكار براي پايان دادن به تهديد هسته‌اي ايران، تغيير رژيم است؛ اين به معناي تغيير و پيش برد جرياني خلاف تحولات انقلابي است که از سال 1978 در ايران رخ داده و بازگرداندن عوامل دمکراتيکي مدرن براي اداره حکومت است.
  21. super_comando

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    ايران يو كي:دبير كل شوراي امنيت ملي عربستان سعودي در ديدار با مقامات رژيم صهيونيستي در سرزمينهاي اشغالي از آنان خواست براي نابود كردن حزب‌الله به لبنان حمله كنند، در مقابل عربستان نيز تمام هزينه‌هاي اين جنگ را مي‌پردازد. به گزارش فارس به نقل از پايگاه خبري اسرائيلي فيلكا، "بندر بن سلطان" ديروز به شكل رسمي از "ايهود اولمرت" نخست‌وزير رژيم صهيونيستي خواست در صورت عدم توقف "حملات" حزب‌الله به دولت غربگراي سنيوره، نيروهاي اسرائيلي مستقر در مرزهاي شمال سرزمينهاي اشغالي را به تحريك عليه حزب‌الله وادارد. وي كه با هواپيماي شخصي خود از جده به مقصد سرزمينهاي اشغالي پرواز كرد در ديدار با اولمرت از وي خواست هر اقدام ممكن را براي حمايت از سنيوره انجام دهد و تمام هزينه‌هاي مالي هرگونه جنگ با حزب‌الله "تروريست" را بر عهده عربستان بگذارد. اما اولمرت در پاسخ به درخواست عربستان، اين اقدام را در حال حاضر غيرممكن دانست. بعد از مخالفت اولمرت با اين طرح نماينده عربستان از وي خواست نيروهاي مرزي‌اش در شمال اسرائيل را براي جلب توجه حزب‌الله به تحرك وادارد و آنگاه از طريق كشور آلمان به اطلاع حزب‌الله برساند كه در صورت ورود به مقر رياست‌جمهوري لبنان جنگ با حزب‌الله را آغاز خواهد كرد. در پاسخ به اين پيشنهاد، اولمرت به ميهمان خود قول داد موضوع را با كابينه خود بررسي كند اما در عين حال تاكيد كرد نمي‌تواند به نفع عربستان وارد جنگ شود و بيشترين كاري كه مي‌تواند انجام دهد مانورهاي نظامي زميني و هوايي براي ترساندن حزب‌‌الله و وادار كردن آنها به جابجايي نيروهايشان از شمال لبنان به جنوب اين كشور خواهد بود.
  22. super_comando

    اخبار برتر نظامی

    سرمايه: همزمان با سفر بوش به منطقه، منابع آگاه آمريكايى به يك روزنامه فرامنطقه اى اعلام كردند: ,با هدف ارسال كمك فورى به لبنان ناو بزرگ هواپيمابر ,هرى اس ترومن, از سوى يونان به سوى شمال اسراييل حركت كرده است. روزنامه فرامنطقه اى الحيات نوشت: ,در اقدامى شديدتر از سوى آمريكا عليه حزب الله و گروه مخالفان دولت لبنان، منابع آگاه آمريكايى تاكيد كردند واشنگتن در حال بررسى ارسال كمك هاى نظامى فورى به لبنان است., الحيات افزود: ,هم اكنون ناو هواپيمابر بزرگ ,هرى اس ترومن, از شرق (از سوى يونان) به سوى شمال اسراييل حركت كرده است., منابع آمريكايى در گفت وگو با الحيات مدعى شدند: ,اعزام اين ناو پيامى ضمنى براى حزب الله، ايران و سوريه است., بنا بر اين گزارش، اين منابع مدعى شدند اين كمك ها به هدف تقويت و كمك به ارتش لبنان صورت مى گيرد و اين در حالى است كه حكومت لبنان و وزارت دفاع آمريكا (پنتاگون) در حال بررسى اين كمك ها هستند. پيش از اين نيز جورج بوش رييس جمهور آمريكا فاش كرده بود يكى از بلندپايه ترين فرماندهان نظامى خود را براى ارزيابى ميزان كمك لازم براى حكومت لبنان (فواد سنيوره) به لبنان مى فرستد. در حالى كه بوش، با دادن وعده به حكومت لبنان (14 مارس) به ارسال كمك نظامى و غير آن، عملا و آشكارا در امور داخلى لبنان مداخله و با تحريك متحدان خود عليه گروه مخالفان دولت، اوضاع لبنان را بى ثبات مى كند و خود عاملى براى ناامنى در اين كشور است، حزب الله لبنان را- كه در كشور خود به سر مى برد و تاكنون سران آن بارها بر گفت وگو به عنوان تنها راهكار بحران سياسى كشورشان تاكيد كرده اند- به بى ثبات كردن لبنان و فعاليت عليه ملت خود متهم مى كند. همچنين يك مقام آمريكايى دوشنبه در گفت وگو با روزنامه اماراتى ,البيان, تاكيد كرد: ,دولت جورج بوش، رييس جمهورى آمريكا برخلاف استقبال از فروكش كردن اعتراضات و درگيرى هاى خيابانى بيروت (پايتخت لبنان)، به دنبال بين المللى كردن بحران سياسى لبنان است و كاخ سفيد حل و فصل مساله دولت لبنان با حزب الله را در خلع سلاح مقاومت مى بيند., اين در حالى است كه دوشنبه يك مقام مسوول در كانال سوئز اعلام كرد: ,ناو ,يواس اس كول, آمريكا از كانال سوئز عبور كرده و در مسير بازگشت به درياى مديترانه است., اين در حالى است كه منابع دريانوردى كانال سوئز اعلام كردند كه ناو هواپيمابر آمريكايى ,كول, روز يكشنبه از كانال سوئز عبور كرده تا در درياى مديترانه در مقابل سواحل لبنان پهلو بگيرد. اين منابع افزودند كه پنج يگان جنگى مربوط به آمريكا، انگليس و اسپانيا اين ناو آمريكايى را همراهى مى كنند. به گفته اين منابع، كول با محموله اى 9 هزار تنى از درياى سرخ وارد كانال سوئز و از آنجا عازم مديترانه شده است. ناو جنگى انگليسى ,وست وارنيفينتوس, هم با محموله اى 30 هزار تنى كول را همراهى مى كند. ناو هواپيمابر كول كه مارس گذشته در آب هاى بين المللى در مقابل سواحل لبنان مستقر بود در پى اعتراض محافل بين المللى منطقه را ترك كرد. سه شنبه گذشته هم ناوهواپيمابر آمريكا ,هارى ترومن, از خليج فارس واز گذر كانال سوئز عازم درياى مديترانه شد. از آغاز ماه جارى تاكنون بيش از 19 كشتى جنگى و ناو هواپيمابر درميان شديدترين تدابير امنيتى از كانال سوئز عبور كردند. اين گزارش مى افزايد كه حجم تردد كشتى هاى جنگى از كانال سوئز در سال جارى بيش از 239 كشتى بوده كه نسبت به سال گذشته افزايش قابل توجهى داشته است.
  23. من با حوادثي كه در لبنان رخ داده و اينكه يك جبهه ضد ايراني قراره در سفر دوم بوش به اسرائيل و عربستان و مصر شكل بگيره و اينكه مرتبا حوادث لبنان را به ايران ربط ميدهند نشان ميدهد كه از قبل يك برنامه ريزي حساب شده اي صورت گرفته است كه هدف نهايي ان حمله غيره منتظره و ناگهاني به ايران است. آنها اول قصد دارند تا خاكريزهاي ايران را در لبنان و فلسطين و عراق و افغانستان نابود كنند تا خيالشان از اينها و بخوصص امنيت اسرائيل راحت شود و همينطور اين اتفاقات اخير براي اين بوده كه حزب الله لبنان را در نزد مردم لبنان منفور كنند و حزب الله كه دبير كلش گفته بود سلاح مقاومت بر ضد مردم لبنان به كار گرفته نخواهد شد به طرف مردم لبنان گرفته شد و حالا حزب الله ميخواهد كه مجراهايي كه از طريق آنها سلاح و تجهيزات دريافت ميكند را از دست ندهد و نيروهاي طرفدار دولت لبنان قصد دارند كه اين مجراها را از حزب االه بگيرند و حزب الله از دست دادن آنها را مانند فرودگاه بيروت و يا بلندي هاي مشرف به بيروت را خط قرمز خود ميداند و با اشغال مناطقي از بيروت و كشته شدن مردم متاسفانه سلاح حزب الله بر عليه مردم داخل لبنان استفاده شده است و حالا اين تله اي بود براي حزب الله تا آمريكا و اسرائيل و متحدين بهانه لازم را براي دخالت بعدي خود در لبنان بدست آورند و اعزام ناو بزرگ هواپيمابر ,هرى اس ترومن, به سوى لبنان مزيد بر علت است كه آمريكا در تدارك نابودي خاكريز جمهوري اسلامي در لبنان در اولين قدم است كه من در نهايت فكر ميكنم كه اين سناريو به حمله هوايي همه جانبه و ناگهاني و غيره منتظره به ايران كه هدف نهايي آن است ختم خواهد شد.
  24. super_comando

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    مفتی عربستان سعودی روز گذشته طی سخنرانی در شهر ریاض، پایتخت عربستان اعلام کرد که اسلام از حزب الله مبرا است. به گزارش شیعه آنلاین، شیخ "عبدالعزیز آل شیخ" مفتی عربستان سعودی همچنین گفت: همپیمان حزب الله، یعنی سوریه نیز کشوری کافر است. "آل شیخ" در ادامه افزود: بی شک حوادث و بحران فعلی لبنان بسیار غم انگیز است و قلب مسلمانان و حتی دیگر انسانها از این "انقلاب" که از پیش طراحی شده است، به درد می آید. این "انقلاب" توسط کسانی طراحی شده که ادعای مسلمان بودن می کنند در حالیکه اسلام از آنان مبرا است. مفتی عربستان سعودی در ادامه گفت: حزب الله با یهودیان همکاری می کند و برای ورود آنان به کشورهای اسلامی تلاش می کند. آنان به یهودیان کمک می کنند تا بر کشورهای اسلامی تسلط یابند. از خداوند می خواهم که ما را از این شر دور کند و محفوظ بدارد. گفتنی است این سخنرانی در سالن شیخ "عبدالعزیز بن باز" (مفتی سابق عربستان سعودی) در دانشکده "شریعت اسلامی" در دانشگاه "محمد بن سعود" با حضور تعداد زیادی از اساتید این دانشگاه برگزار شد. شایان ذکر است شیخ "عبدالله بن جبرین" از دیگر مفتیان سرشناس وهابیت در عربستان سعودی نیز در سال 2006 میلادی طی جنگ 33 روزه با صدور فتوایی، هرگونه کمک به حزب الله لبنان را حرام اعلام کرده بود. سايت موعود
  25. super_comando

    اخبار برتر نظامی

    مسکو، خبرگزاری نووستی: ایران 35 قایق سریع به حزب الله لبنان داده که در صنایع نظامی وابسته به سپاه پاسداران ساخته شده اند. این قایق ها می توانند اقدامات نیروی دریایی اسرائیل را خنثی کرده و به پایگاه های آن و نیز پایانه نفتی و سایر تاسیسات استراتژیک این کشور ضربه وارد کنند. این قایق ها می توانند به سیستم های غیر مجاز تسلیحاتی (بخوانید اتمی) نیز مجهز شوند. حزب الله تنها نیروی نظامی است که در دریای مدیترانه از چنین تجهیزاتی برخوردار است. ارسال این قایق ها از اواسط ماه آپریل از طریق بندر اللاذقیه سوریه آغاز شد و پس از آن قایق ها توسط خودروهای باری به مناطقی جنوبی تر بیروت منتقل شد. در آنجا سازمان احمد جبرئیل که اکنون از سپاه پاسداران ایران فرمان می گیرد، سیستم تونل های زیر زمینی دارد که در سال های دهه 70 توسط متخصصین آلمانی ساخته شده اند. این تونل ها که به دریا نیز راه دارند از ضربات هوایی و دریایی در امان هستند و در صورت ضرورت می تواند بطور پنهانی از طریق آن وارد دریا شد.