worior

Administrators
  • تعداد محتوا

    8,637
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    104

تمامی ارسال های worior

  1. اینا یه موشک ساختن با این تعریف: کروز باشه، سبک باشه، قابل حمل توسط نفر باشه(کروز دوشپرتاب!)، سر راه که داشت میرفت هدف رو بزنه اگر تونست جنگنده های تو راه رو هم بزنه!! انگلیسیش میشه این: surface to air cruise missile یا SACM
  2. @bds110 البته این سنت مدیریت دولتی در ایران هست که دستاوردها صرفا برای افتتاح و تا ابراز ما میتوانیم اهمیت دارند. اصل فایده و اهمیت هم در این هست که مدیر مربوطه دوتا هویج بگیره و بره در پست بالاتر یا مشهور بشه. ولیکن: کشورها ما مهد فناوری فضایی نیست، وقتی داریم یک فناوری رو پرورش میدیم باید یه سری پروژه های انگیزشی تعریف کنیم تا یک فناوری حاصل بشه، بعد تجمیع کنیم دستاوردهاش رو و بعد بریم به سمت بلوغ فناوری. خیلی از مسائل اخذ فناوری مربوط به محاسبات مهندسی و تکنیک های تولید نیست بلکه بر میگیرده به مدیریت منابع، مدیریت بودجه ها و دستیابی به امکان سنجی های درست کاری که بدون داشتن سبقه عملی اجرایی محیا نیست. به نظرم تا زمانی که پرتابگرهای بالغ از نظر فناوری، اقتصادی از نظر دفعات پرتاب و هزینه های تولید و خطای بسیار کم نداشته باشیم، عمده ماهوارهای کنونی در عمل بصورت تله متری عمل میکنند نه یک پروژه عملیاتی و کاربردی! و همین تله متری های بچگانه عملا نسل ماهواره ساز و ماهواره پرتاب کن خودش رو تربیت میکنه.
  3. ؟؟ سوال ... در مورد این پرتاب براتون این سوال پیش نیومد که چطور میشه موشکی که تمام مراحلش رو با دقت تموم کرده به سرعت و زمان سوزش کافی نرسیده؟ - تا اونجا که من از شبیه سازی ها خبر دارم همه چیز توی کامپیوتر قابل آزمایش هست. از صفر تا دویست. - مدت زمان سوزش و تراستی که موتور با میزان سوخت مشخص ایجاد میکند هم روی زمین و در مناطق تست زمینی قابل آزمایش چندین باره هست. - پرتاب های قبلی و تست های قبلی متنوعی هم داشته این موشک. پس اگر خطای فنی؛ خرابی و انفجار در قطعات بود میشد گفت که حرف منطقی هست، ولیکن موشک در این صورت یا باید سقوط میکرد یا منفجر میشد یا منحرف، اما اینکه به سرعت لازم بخاطر زمان سوزش کم موتور نرسیده! حرف تقریبا غیر منطقی و غیر علمی هست نه اینکه امکان پذیر نیست بلکه به این جهت که چنین اتفاقی کاملا قابل محاسبه است، و اگر بگیم که محاسبه نشده یعنی اینکه دیمی پرتاب کردن. - بخوام نفوس بد بزنم و حرفهای شیطون تو گوشم رو اینجا بگم، اینه که تو باکش سوخت کمی ریختن! تا تریبون افتخارات برخی رو بیارن پایین. - بخوام منطقی صحبت کنم باید بگم که بخاطر کمبود بودجه، تعلیل و تعلیق های پیوسته و سیاسی کاری، شاید تست های کافی انجام نشده و استاندارد های لازم نادیده گرفته شده. - و در حالت سوم، ما همچنان بی تجربه هستیم، یعنی با ایراداتی مواجهیم که نمیتونیم از وجودش خبردار بشیم که این حرف علمی ای هست، اما با توجه به توان مهندسی کشور بخصوص در بخش موشکی، بعید به نظر میرسه،...
  4. منبع؟ از این اکانت هایی نیست که مثل گلوبال سیکوریتی و فدراسیون دانشمندان آمریکا پیش بینی کرده بودن ایران شهاب 4 و 5 و 6 میسازه؟
  5. از نکات متحیر العقول هواپیماسازی در ایران خط تولید اف 5 هست که بصورت فیفو طی 7 مرحله هواپیما آماده میشه و در مرحله هفتم هواپیما یدفعه رنگ شده و در حد تیک آف آماده پرواز میشه: ولی واقعیت اینه: ما تا کنون نزدیک به ۱۰ تا بدنه از کوثر را ساخته ایم، امیدواریم تا ۲۹ فروردین سال آینده ۳ فروند از آن را بسازیم و مانور ۳ فرورندی آن را شاهد باشیم. وی در خصوص دانش ساخت موتور هواپیمای جنگنده نیز خاطرنشان کرد: امسال یک دستگاه موتور جت را ساختیم و روی هواپیمای کوثر آزمایش شد؛ اتفاقا تراست یا قدرت رانش آن بسیار بهتر از موتور F-۵ بود. https://www.tabnak.ir/fa/news/957742/نیروی-هوایی-به-دنبال-رادارگریز-کردن-ناوگان-فعلی
  6. شما فلسفه خوندی بهتر از من میدونی که نمیشه شاخص های یکسان پیدا کرد. به همین خاطر هست که من مثال های متفاوت میزنم. و اگر قرار باشه از 1400 مقایسه کنیم چرا از قبلش نکنیم؟! یه نگاهی به جنگ کریمه بنداز. فرانسه و انگلستان بعنوان متحد سنتی عثمانی! چطور ترکها رو از دست روسیه نجات دادن و چه نگاه افتضاحی به ترکهای عثمانی داشتن.
  7. نمیشه اینطوری. بیا اصلا مقایسه ای کنیم بین هخامنشیان و عثمانی! این کشور اون موقع در اشغال ما بود، ولی آیا این مقایسه درستی هست؟! خوب ایران هم دوره ای ضعف داشت و در اشغال انگلستان قرار گرفت، ولی همین عثمانی تونست اشغالش کنه؟ در همسایگی ما پاکستان و عراق هم هستن که به هیچ وجه قابل قیاس با هم و با ما نیستن. ترکیه هیچ وقت نفت نداشته، اگر مثل کشورما نفتی میشد، ممکن بود تا الان 40 مرتبه توسط اروپایی ها اشغال شده بود. این دلیلی بود که انگلستان این همه در ایران فتنه کرد، عربستان رو از دست عثمانی در آورد و این کشور رو دور زد. در حالی که ایران یک کشور پراکنده جمعیتی با منابع بدون صاحب و تقریبا ناشناخته بود. اینجاست که ماهیت رقیب مشترک دو کشور و تفاوت منابع تعیین کننده اوضاع هست. ولی میشود مثلا 40 سال اخیر رو در یکی از فاکتور ها، مثلا توان نظامی، یا قابلیت صنعتی و یا حتی نظام اجتماعی مقایسه کرد که اون بحث دیگری دارد.
  8. مقایسه شما ایراد شکلی داره، آخه کسی دو موجودیت با دو امکانات متفاوت، منابع متفاوت و هویت های متفاوت رو نمیتونه مقایسه کنه. حالا ترکیه رو فاکتور بگیریم، مقایسه کره جنوبی و سنگاپور از نظر اینکه مثلا کره ای ها در برابر یک قدرت اتمی ایستادگی کردن و یک نیروی نظامی قوی دارند کار درستی نیست،...
  9. در تمام عمرم نفهمیدم ترکیه دنبال چی هست و چه چیزی رو برده که ما اون رو باختیم،... عثمانی یه فاجعه تمام عیار بود که انشالله هیچ بشری در هیچ تاریخی تجربه اش نکنه، الان هم که مثل میمون ار اروپا تقلید میکنه تا فرصت های اقتصادی و بازارهای مشابه بسازه که بتونه سرمایه جذب کنه، باقیش هم که فرق منابع خدادادی هست. البته نمیشه با ایران قیاس کرد، چون ما هم از نظر فرهنگ و هم از نظر منابع و هم از تاریخ و مصائبی که به ما رسیده با ترکیه بسیار متفاوت هستیم، یعنی نمیتونیم اصلا در یک مسیر قرار بگیریم که باهم رقابت کنیم.
  10. بستگی داره که افکار عمومی چقدر امتیاز بده،.. یا بعبارتی دیگه اینکه چقدر محبوبیت ماکرون رو تو نظر سنجی ها جابجا کنه، وگرنه همه میدونیم که روزی هزاران نفر تو دنیا ترور میشن، و ارزش گذاری بین قربانیان این ترور ها بر اساس کیفیات افکار عمومی هست. این غرامت ها و نرخ ها هم تعریف شده است و بیمه ها پرداخت میکنند. اگر هم مبلغی بالاتر پرداخت بشه بیشتر اهداف سیاسی داره، وگرنه میدانیم که هموطنانمون با صد برابر این مقدار جاشون پر نمیشه.
  11. بله، برای هزار واحد شاید به صرفه باشه که کل فناوری از صفر تا صد بدست بیاد، منتهی فکر نمیکنم حتی شوروی سابق هم این تعداد توپ ak630 یا کشتان رو بکار بسته بوده باشه، ایران که جای خود دارد. با این وجود اگر لازم بیاد که چنین سلاحی در این تیراژ ساخته بشه، جمع کل پروژه و سرمایه ای که لازم داره، از اول یه بودجه کامل و عظیم میطلبه، نه یک حل مسئله موقتی. قیمت هر توپ فالانکس حدود 1.7 میلیون دلار هست و اگر این رو نصف قیمت فالانکس یعنی 850هزار دلار در نظر بگیریم ساخت هزار قبضه اش میشه در حدود 35 فروند اف5 کوثر ساخت ایران.
  12. مگر ما چندتا از این توپ میخواهیم که خط تولید صفر تا صد راه بندازیم؟ نهایتا 20 تا 50 عدد. https://en.wikipedia.org/wiki/AK-630
  13. آخه من اونقدری احمق و بیشعور هم هستم که برای متقاعد کردنم نیازی به جلوه های ویژه در حد کینگ کنگ دهه 30 هم نیست،... عذر میخوام از همگی، از این بعد وقتی چنین مواردی ببینم بخاطر اینکه به کسی توهین نشه به خودم جد و آبادم فحش میدم.
  14. اشتباه لپی نبوده، موشک هم واقعا موشک پرشتابی هست ولیکن ممکنه این مقدار 2800 متر بر ثانیه مربوط به هدفی باشه که موشک میتونه بزنه، همین موشک های اس 300 قادرند با اهداف بالستیک تا سرعت 14 ماخ هم درگیر بشن. حدس من هم همین هست
  15. اشتباه لپی نبوده، موشک هم واقعا موشک پرشتابی هست ولیکن ممکنه این مقدار 2800 متر بر ثانیه مربوط به هدفی باشه که موشک میتونه بزنه، همین موشک های اس 300 قادرند با اهداف بالستیک تا سرعت 14 ماخ هم درگیر بشن.
  16. تنها اطلاع بدرد بخوری که توی این مستند بود، سرعت 2800 متر بر ثانیه ای موشک باور و برد 350 کیلومتری کنترل آتش. که بجر موشک 40n6e برای اس 400 از همه موشک های موجود پدافندی در دنیا در رده خودش سریعتر هست، 5.6 ماخ برای هم رده های اس 300 و 400 و اس 300وی، حدود 4.5 ماخ برای پاتریوت pac3 و باور با سرعت 8.16 ماخ از همه سریعتر هست، که در لبه تکنولوژی موشک قرار میگیره، البته در شاخصه سرعت. به نظرم این 4 تا بوستر اس 200 رو ببندیم تنگ باور، شاید به حداکثر برد برای زدن تانک و آواکس و دسته ها رسید.
  17. تفاوت های هواپیمای آتش گرفته روی زمین با منهدم شده روی زمین و E11A BACN :
  18. از امکانات BACN SINCGARS (single-channel ground and airborne radio system) DAMA (demand assigned multiple access) EPLRS (enhanced position location reporting system) SADL (situation awareness data link) Link 16, and IP-based networking connectivity using TTN (tactical targeting network) TCDL (tactical common data link) technology CLIP (Common Link Integration Processing) 802.11b. Northrop Grumman's joint translator/forwarder (JXF), developed for the US Joint Forces Command
  19. خودم به خودم پاسخ میدم، شما لایک بزنید: منطقه کاملا صاف هست، هواپیما در قسمت موتور آسیب شدید ندیده، رد فرود هوایپما دیده میشه، یعنی قصد فرود داشته و یه منطقه صاف انتخاب کرده: حالا جواب سوالی که پرسیدم اینه: احتمالا پهپاد یا جنگنده آمریکایی در منطقه بوده و هواپیما رو بلافاصله پس از ناتوانی در ارتباط با خدمه منهدم کرده ...
  20. سوال: با توجه به اینکه دم بالاست و بدنه هواپیما نچرخیده، چرا کابین آتش گرفته و سقف کاملا ترکیده؟
  21. به نقل از دینفس بلاگ و گلوبال سیکوریتی این نود ارتباطات بلادرنگ ایالات متحده در افغانستان بوده، بعبارتی کل میدان نبرد رو پوشش میداده، میتونسته همزمان با 4 نود EQ-4 که مدلی از گلوبال هاوک هستند رو هدایت کنه، ایضا اف 22 هم میتونه با این لینک بشه تا کل شبکه رزم زمینی و هوایی آمریکا رو یکپارچه کنه. E-11A is the military variant of the civil Bombardier BD-700 Global Express for use as overhead communications-relay platform in SW Asia. It carries Northrop Grumman Battlefield Airborne Communications Node, or BACN, allowing disparate battlefield communications systems to share data. BACN was deployed on a test Bombardier BD-700 & originally designated RC-700A under reconnaissance classification. Re-designated E-11A under special electronics installation category. https://defence-blog.com/news/u-s-air-force-e-11a-aircraft-crashed-in-south-west-afghanistan.html
  22. بسمه تعالی عین الاسد، پایگاهی که باید انهدام کامل را تجربه میکرد. مقدمه آنچه پیوسته در اخبار و تحلیل های غربی پیرامون ایران میخوانیم، بدون غلو کردن، این است که ایران در منطقه پروکسی هایی دارد که از دید آنها هم تروریست و آدم کش هایی خون آشامند، که به صغیر و کبیر، نظامی و غیر نظامی رحم نمیکنند، گویی که این تروریست ها مدتی در فضا زندگی میکرده اند و ایران این بیگانگان فضایی را برای مقابله با ایالات متحده که در همسایگی خودش قرار دارد به کره زمین آورده و حق حاکمیت این کشور در همسایگی خویش در ایالت های عراق و افغانستان و ولات عربی خلیج فارس را نقض نموده است. بنابراین لازم است تا با اقدامات بی ثبات کننده رژیمی که خود نیز بر ایالت ایران به غضب و با خشونت و تروریسم حاکم شده و البته با همین پروکسی های تروریست اش بشدت مقابله نمود، آنهم با هر ابزاری، اقتصادی، نظامی، فرهنگی، سیاسی و ... گذشته از این دلایل بسیار محکم برای مقابله با ایران و شیعیان!، آمریکا دلایل اقتصادی محکمتری برای حفاظت از ایالت عراق دارد و آنهم نفت است که به حساب بنده با صادرات حدودا سالانه 80 میلیارد دلار نفت توسط عراق، این کشور اگر تمام فروش نفت خود را به ایالات متحده واگذار کند، میتواند هزینه 7 هزار میلیارد دلاری که آمریکا برای حفظ امنیت مردمش در عراق کرده جبران کند، البته پس از 90 سال. با این کمدی سیاه در مقدمه، سری به واقعیت های نظامی روی زمین بزنیم، موقعیت جئو استراتژیک عین الاسد. پایگاهی در مرکز عراق، 160 کیلومتری غرب بغداد در استان الانبار و در فاصله 300 کیلومتری از مرز ایران، با عنوان اصلی عربی القاعده الجوی القادسیه. یکی از 5 ابر پایگاه هوایی عراق در زمان صدام که در سال 1975 و با درس گرفتن از نبردهای اسراییل و اعراب بدست پیمانکاران یوگوسلاویایی با هزینه 280 میلیون دلار آمریکا ساخته شد. از خصوصیات این پایگاه مجهز بودن آن به شلتر های نگهدارنده هواپیما در برابر بمباران هوایی و پیشرفته ترین هواپیمای وقت یعنی میگ های 25 ساخت شوروی بود. در جنگ 2003 آمریکا بر علیه عراق، این پایگاه توسط نیروهای استرالیایی ائتلاف اشغال شد، و تا 2011 تبدیل به بزرگترین پایگاه نظامی نیروهای ائتلاف آمریکایی در غرب بغداد گشت. علت این امر نزدیکی به بغداد، قرارگیری در پشت رودخانه فرات، نزدیکی به مرز سوریه و همچنین وجود امکانات فراوان رفاهی در آن یاد شده است، در کنار نظامیان آمریکایی این پایگاه محلی برای نشست و برخاست ایرفورس وان، یا همان هواپیمایی اختصاصی دولت فدرال آمریکا که برای جابجایی ریاست جمهوری استفاده میشود بوده است. این پایگاه پذیرای روئسای جمهور و وزرای آمریکایی، جرج بوش، اوباما، ترامپ، جان بولتون، رابرت گیتس، کاندولیزا رایس، پیتر پیس، و از همه اینها مهمتر چاک نوریس وملانیا ترامپ بجای فرودگاه بین المللی بغداد بوده است. ترامپ در پرواز مخفیانه خود به این فرودگاه از ناراحتی رفیق قلدرش بولتون بخاطر خاموش کردن همه چراغ هوای هواپیما و بستن همه پنجره ها شکوه نموده. در زمان جنگ عراق این پایگاه محل استقرار نیروی اعزامی تکاوران دریایی دوم آمریکا به همراه چند اسکادران هوایی بود و تا سال سپتامبر 2011 که آخرین نیروهای بجا مانده از آن تخلیه شدند، عملا در آن سال بسته شد. تا اینکه مجدد در سال 2014 و شکل گیری ائتلاف آمریکایی مقابله با داعش، فعالیت این پایگاه با استقرار تکاوران دریایی آمریکا به همراه جنگنده های اف 18 مجددا آغاز شد و تاکنون ادامه دارد. چرایی اهمیت این پایگاه از نظر نظامی اهمیت اصلی این پایگاه که از لحاظ جئو استراتژی نظامی کمتر به آن پرداخته شده است، قرار گیری آن در مرکز یک حمله احتمالی از سوی رژیم صهیونیستی به سمت ایران است، آنقدر نزدیک به مرکز که اگر خطی راستی از تهران تا تلاویو بکشیم از روی این پایگاه عبور خواهد کرد: در همه نقشه ها و تحلیل های مختلفی در سراسر نت از تحلیل گران و اندیشکده مختلف مطالعات نظامی و راهبردی بدست آوردم، همین خط که کوتاه ترین مسیر ممکن است به عنوان کریدور اصلی پرواز جنگنده های صهیونیستی به سمت ایران و بالعکس مسیر پاسخ احتمالی از سوی ایران بدان اشاره شده است. حمله ای که در بسیاری از سناریوها موفقیت آمیز بودن آن به حضور تعداد وسیعی از هواگردهای رادار گریز، بمب افکن های بزرگ همراه با بمب های سنگرشکن و یا حملات با استفاده از موشک های بالستیک با سرهای جنگی هسته ای کم توان براورد شده است. ایالات متحده خود نیز در تهمید برای حمله احتمالی به تاسیسات هسته ایران، اشکال مختلفی از تسلیحات سنگر شکن مانند بمب 2.5تنی GBU-28 و بمب سنگین 13 تنی MOAB برای نفوذ به عمق 40 متری و بونکر های زیر زمینی طراحی کرده است، رها سازی چنین بمب های بسیار سنگینی مستلزم حضور بمب افکن در نزدیکی اهداف زمینی بصورت پنهانکار یا در نهایت اسکورت و پشتیبانی هوایی با تعداد بسیاری از جنگنده های مختلف به منظور ایجاد امنیت هوایی برای مهاجمین و انهدام همزمان شبکه های پدافندی ایران است. این حمله با این وسعت برای سرزمین های اشغالی که در فاصله 1300 کیلومتری در خط مستقیم از مرزهای ایران قراردارند (دست کم نزدیک به 3 تا 5 هزار کیلومتر عملیات پروازی یک هواگرد) حجم عظیمی از عملیات هوایی، شناسایی، سوخترسانی، پشتیبانی و همچنین امداد و نجات خلبانان در دوردست احتیاج دارد و بدین منظور زیرساخت های بسیاری در اطراف ایران برای پوشش چنین حمله ای نیاز است تا در صورت بروز نقص فنی، اقدام تقابلی پدافند و نیروی هوایی ایران در تعقیب و ضربه متقابل، تمهیدات لازم را پیش بینی کرده باشد. در یک اقدام هوایی برای طرح ریزی عملیات، مسافت نخستین فاکتوری است که به آن توجه میشود، مسافت و مسیر پرواز تعیین کننده میزان و چگونگی مدیریت مصرف سوخت و سوخترسانی، مقدار مهمات قابل حمل و میزان سنگینی وزن جت ها، پیچیدگی عملیات جمینگ و طرح و نقشه های مختلف برای مسیرهای هوایی ست. بدیهی است که یک حمله موفق بهتر است با کمترین میزان سوخت برای هر هواپیما و حجم مهمات زیاد، با تعداد کمتری از هواپیما تعداد کمتری از پرواز و مسیری کوتاه تر انجام شود. پرواز دسته های بزرگ، امکان غافلگیری را از بین میبرد، احتمال موفقیت پدافند حریف و تلفات هواگرد های مهاجم را بیشتر میکند، از طرفی مسافت های طولانی به مقدار سوخت بسیار بیشتری نیامندند که سبب میشود تا چند مرحله سوختگیری هوایی و در هر مرحله افزایش ریسک اتفاق افتد. مسیر طولانی و سوخت زیاد باعث قابلیت کمتری در حجم و تعداد بمب ها نسبت به هر جنگنده و یا بمب افکن می شود و احتمال موفقیت حمله را کمتر کرده و تعداد پروازهای لازم را بیشتر میکند. اگر به تجربه های نیروی هوایی بنگریم، نزدیک ترین تجربه در دسترس عملیات غرور آفرین حمله به اچ 3 توسط نیروی هوایی ایران در یک پرواز 3500 کیلومتری ست. گفتنی ست رادارهای پدافند عراق به مدت 67 دقیقه جنگنده های ایران را در کنسول های خود مشاهده کرده اند، اگر عراقی ها و ترکها جنگنده های ایران را بجای یکدیگر اشتباه نگرفته بودند، هر لحظه نیروی هوایی عراق یا ترکیه میتوانست جلوی ادامه حمله و یا بازگشت جنگنده ها به مبدا خود را بگیرد و تلفات سنگینی به نیروی هوایی کشورمان نیز وارد کند. فرماندهان وقت نیروی هوایی ایران بدلیل طولانی بودن مسیر پرواز، پایگاه هوایی پالمیرا در سوریه را به عنوان موقعیت اضطراری برای فرار جنگنده ها در صورت وقوع اقدام متقابل عراق در بستن مسیر بازگشت و یا بروز نقص فنی تدارک دیده بودند. سوخترسان های ایرانی از فرودگاه دمشق برخاستند تا در ارتفاع 100 متری از سطح زمین که مشابه ارتفاع پروازی یک موشک کروز است دوبار در رفت و برگشت در فاصله مرزهای هوایی عراق و سوریه به فانتوم های ایرانی سوخترسانی کنند، چنین عملیات پیچیده و بی نظیری که در دنیا تکرار نشده است، با استفاده از 4 مرتبه سوخترسانی، 2 مرتبه در دور دست و خاک دشمن، دو مرتبه در آسمان ایران (ارومیه) به همراه عملیات الکترونیک و فریب هوایی وسیع برای گول زدن پدافند و نیروی هوایی عراق و ترکیه انجام شد. نقشه عملیات هوایی H3 مشابه همین تمهیدات نیز برای هر حمله هوایی، نیاز است، گرچه جنگنده های امروزی نسبت به دهه 60 از بهره وری و قابلیت حمل سوخت بسیار بهتری بهره مند هستند، منجمله جنگنده های رژیم صهیونیستی، افزون بر آن امکانات پنهانکاری و تقابل الکترونیک پیشرفته تری را در اختیار دارند، و چنین مزایایی باعث میشود تا بتوانند از مسیر های کوتاه تر و مستقیم تر طرح عملیات را پیاده سازی کنند. اما همچنان تمهیدات برون مرزی نظیر پایگاه های هوایی و موقعیت های سوختگیری هوایی و شناسایی هوابرد در نزدیکی مرزهای ایران برای صهیونیست ها در صورت طراحی یک حمله به تاسیسات هسته ای ایران الزامی است و هیچ عملیاتی بدون پیش بینی چنین امکاناتی اجرایی نخواهد بود. اما چرا از دید من عین الاسد، در چنین حمله ای نقش بسیار وسیعی میتواند داشته باشد، موارد بسیاری را میتوان برشمرد، نخست، پشتیبانی هوایی، نظیر همان نقشی که پایگاه هوایی پالمیرا و فرودگاه دمشق در فراهم آوردن امکان نشست و برخاست اضطراری برای ایران در حمله به اچ3 فراهم آورد، دوم بستن دست ایران در تعقیب جنگنده های صهیونیست در آسمان عراق، سوم مشارکت مستقیم در حمله به تاسیسات هسته ای ایران بدلیل نزدیکی بسیار به مرزهای ایران در صورتی که آمریکا بخواهد خودش اقدام کند، چهارم ایجاد امکان رهگیری موشک های بالستیک شلیک شده از سوی ایران و فراهم ساختن هشدار زودهنگام برای اسراییل و یا حتی اقدام پدافندی علیه موشک های بالستیک و کروز ایران، فراهم آوردن عملیات فریب همانند همان اقدامی که ایران در فریب پدافند ونیروی هوایی عراق با استفاده از جنگنده های اف 14 در مشغول کردن فرودگاه بغداد و حمله با استفاده از اف5 ها برای زدن تاسیسات نفت کرکوک صورت داد، تا تصمیم گیران ارتش عراق نسبت به نوع تهاجم ایران به خطا بیفتند و اسکادران های بمب افکن اف 4 ایرانی بتوانند خود را به دوردست ترین پایگاه هوایی در مرز با اردن برسانند. و اما بیاییم و به تصاویر و نقشه های تحلیل گران غربی در مورد امکان پذیری حمله اسراییل از خاک سرزمین های اشغالی به ایران و کریدورهای پروازی بنگریم، کوتاه ترین و یا مسیر اصلی از عین الاسد میگذرد: در تصویر فوق CENTRAL ROUTE به دقت از بالای عین الاسد عبور میکند چرا آمریکا نباید در عین الاسد باقی بماند سوای جنبه های نظامی که ناامنی فراوانی برای کشورمان ایجاد کرده است، باقی ماندن آمریکا در عین الاسد به منظور مقابله با داعش البته دروغی بیش نیست، ایالات متحده یک پایگاه پهپادی عظیم در عین الاسد برای کشتار بی حساب مردم خاورمیانه و تامین امنیت اسراییل، ایجاد کرده اند. آنها از این پایگاه ها اقدام سیاسی خود در منطقه به ابزارهای نظامی تضمین میکنند، این پایگاه ها را باید ابزارهای لازم در جهت تشکیل طرح خاورمیانه بزرگ و تجزیه عراق و ایران بدانیم. هم اکنون به اذعان بسیاری از اندیشمندان، منجمله تحلیل گران برخی اندیشکده های آمریکایی، آنها لازم میدانند تا بلوک سنی-کردی و تجزیه عراق را صرفا به بهانه واهی مقابله با ایران شکل دهند، اما این آشکار است که آنها به دنبال قتل عام مردم منطقه، بخصوص مسلمانان خاورمیانه بدست یکدیگر و توسعه بیشتر اختلافات قومی و مذهبی صرفا برای امنیت اسراییل و وابستگان سیاسی خود در حکومت های غیر مردمی بخصوص پادشاهی های عربی هستند. سیاست مدیریت اختلافات برای حفظ جایگاه خود بعنوان پلیس باغ وحشی که حق اصلی استفاده از هرگونه قوه قهریه را برای خود تصور میکند. با استفاده از پکیج های نظامی-اقتصادی در اقساط نفتی بلند مدت. با ادعای تامین صلح، از بمباران هوایی و سازمان های امنیتی نظامی یا همان PMCs های خود برای تعمیق خشونت و تروریسم بهره گیری می کنند، این روشن است که کشتن مردم هیچ گاه راه حلی برای تروریسم نبوده و به توسعه و ترویج خوی انتقام دامن خواهد زد، بدیهی ست این انتقام و تروریسمی که بی دلیل توسط آمریکا شعله ور شده است، متوجه سیاستمداران وابسته و نظامیان آمریکایی خواهد بود همانهایی که در قوانینشان بدون محاکمه مردم را کشته و اقدام متقابل مردم مظلوم خاورمیانه در برابر خود را تروریسم قلمداد میکنند. در همان ابتدای شروع جنگ جنوب افغانستان پس از حملات یازده سپتامبر، عملیاتی در آسمان پاکستان توسط پهپادهایی که از عربستان! برخاسته بودند انجام شد، آنزمان برای من قابل پیش بینی بود که آمریکا القاعده را در سراسر خاورمیانه، از افغانستان تا یمن و عراق و سوریه و ... هر جا که بتواند برچسب تروریسم بزند تسری داده و خودش با پهپاد آن را دنبال خواهد کرد، در فاصله سالهای 2004 تا 2013 آمریکا با وجود اعتراض های بسیاری از مردم افغانستان و پاکستان، بیش از 375 حمله پهپادی انجام داده که به کشته شدن 2561 نفر مطابق با آمارهای اعلام شده رسمی منتهی شده، از سال 2002 تا 2013 نیز مشابه همین حملات پهپادی 99 مورد در یمن نیز صورت گرفته که به کشته شدن 552 نفر انجامیده، در سومالی، سوریه، عراق، و ... نیز چنین حملاتی انجام شده است، در تمامی این ترورهای هوایی غیر نظامیان بسیاری نیز کشته شده اند، مطابق با برخی آمارهای رسمی، در بیش از 6700 حمله پهپادی آمریکا در خاورمیانه رقمی بالغ بر 12هزار نفر ترور شده اند که دست کم 1200 نفر آنها غیر نظامی و از این میان نزدیک به 400 نفر کودک بوده اند. مبرهن است که هیچ یک از این ترورهای هوایی یا حکم مرگ های آمریکایی با استفاده از محکومیت قضایی متهمان صورت نگرفته است. تا کنون فقط در دو دولت اوباما و ترامپ 900 حمله پهپادی منجر به ترور انجام شده است، آنهم بر سر مردمی که حتی برای دفاع از خود شاید قادر به خواندن و نوشتن شکواییه نباشند چه رسد به پیگیری در سازمانهای بین المللی و کنوانسیون های حقوق بشر. از همه موارد فوق که بگذریم، ترور یک شخصیت رسمی نظامی، و نفر دوم جمهوری اسلامی ایران، از نظر محبوبیت در میان مردم، در کشوری ثالث و در زمان صلح با زیرپا گذاشتن تمام قواعد و رسوم بین المللی در حقوق دیپلماتیک، بیانگر آن است که این هیولای ترور هوایی دیگر حد و مرزی برای خود نمیشناسد. اگر امروز به فکر مقابله همه جانبه با فناوری تروریسم بی حد و حصر آمریکا در خاورمیانه نباشیم، باید منتظر روزگاری بمانیم که تمامی نخبگان، دانشمندان و حتی مردم عادی کشور ما ایران نیز منتظر بمبی باشند که پهپادهای آمریکایی از آسمان بر سرشان بی اندازد و در عوض بگوید آخ اشتباه شد، یا اینکه مشکوک بودیم!. و برای آنهایی که باور ندارند حملات پهپادی ایالات متحده در سراسر خاورمیانه ربطی به ایران ندارد: نویسنده WORIOR اقتباس یا درج مطلب تنها با ذکر نام نویسنده و آدرس سایت مجاز است. تقدیم به ارواح پاک شهدای مقاومت.
  23. اینکه سپاه از برخورد موشک ها فیلم نگرفته باشه کاملا بعیده. بنابراین این احتمال هست که تعمدا تصاویر رو پخش نمیکنند، به نظرم اهمیت مسئله از اینکه واقعا تلفات چقدر بوده بیشتر هست. مصاحبه مهمی که از سردار حاجی زاده این چند روز منتشر شده جالب توجه هست، سپاه حتی حرکات آمریکایی ها رو قبل از ترور سردار زیر نظر داشته چه رسد به اینکه بخواد روی پایگاهشون عملیات موشکی اجرا کنه؛ برای ما عجیب بود چراکه در حال رصد کردن بودیم و تعداد زیادی هواپیما با مهمات سنگین بلند شد، اما نمی‌دانستیم برنامه شان چیست، دیدیم که هواپیماها بعد از بلند شدن شروع به سوختگیری کردند و هواپیمای بدون سرنشین MQ-۹ بالای منطقه بود که عمدتا از علی السالم کویت بلند شده بودند. سردار حاجی زاده ادامه داد: هلیکوپترها نیز از پایگاه‌های داخل عراق مانند التاجی و عین‌الاسد به پرواز درآمدند. به طور کلی ۴-۵ پایگاه درگیر این عملیات بودند؛ اتفاقات را ما رصد می‌کردیم و می‌دیدیم اما نمی‌دانستیم برنامه آنها چیست. فرمانده نیروی هوافضای سپاه با اشاره به برخاستن جنگنده‌های آمریکایی در این عملیات، گفت: در بعضی از مقاطع این هواپیمای F-۱۵ که در فاصله ۴۰-۵۰ کیلومتری بغداد بودند، با سرعت حدود ۱۱۰۰ کیلومتر خود را به این نقطه در اطراف فرودگاه بغداد نزدیک کردند و بعد دور شدند و معلوم بود که منتظر هستند. وی عنوان کرد: حتی در شنودهایی که داشتیم دیدیم که به هواپیمای MQ-۹ ماموریتی داده می شود و او راجع به تسلیحاتش مشکلی داشته و دارد مکالمه می کند، اما نمی‌دانستیم برای حاج قاسم است و بعدش که اینها را کنار هم گذاشتیم متوجه شدیم چهار پایگاه حداقل در این عملیات مشارکت داشته اند. : https://www.mashreghnews.ir/news/1034104/گفتگوی-پایگاه-عملیاتی-با-هواپیمایی-که-حاج-قاسم-را-هدف-قرار-داد
  24. تا اونجا که من از فرهنگ مدیریت در ایران خبر دارم، بعید است چیزی در ایران ساخته شود و مسئول یا وزیر مربوطه اون رو برای اینکه تو رزومه کسای دیگه نره، حتی اگر نتونه از صدا و سیما اعلام کنه، تو سطح شهر با طبل میگرده و به همه اعلام میکنه، که این کار من بود!.. بعید است سفره ماهی در کار باشد، اما پهپاد جت سجیل و شاهد 171 هستن که به نظرم سرتر میان:
  25. بسمه تعالی عقب نشینی از برجام چشم انداز راهبردی مبهم. همزمان با عقب نشینی مرحله به مرحله از برجام و طی شدن گام چهارم کاهش تعهدات، زمزمه هایی مبنی بر بازگشت توان تولیدات هسته ای به قبل از برجام به گوش میرسد، اما اینبار با کیفیت و بلوغ فناوری بسیار وسیع تر. سانتریفیوژ های نسل جدید، با توان های 20 تا 50 برابر اجداد خود که طی توافق هسته ای برچیده شدند، همچنین بهینه سازی های مختلف خطوط تولید و بهره برداری، کاهش وسیع ضایعات و پیشرفت های بسیار دیگر در تجهیزات جانبی و وابسته به صنعت هسته ای. در کنار توصیفات فوق، و در ابتدای همه نشست های خبری مسئولان در برنامه هسته ای با رسانه ها این حرف که؛ " اگر اروپایی ها به تعهداتشان عمل کنند، ایران نیز به تعهدات خود در برجام بازخواهد گشت" مکررا گفته شده است. در این یک بام و دو هوای کاهش گام به گام تعهدات، ایده هایی ذهن را به خود مشغول میسازد؛ - نخست اینکه پیش فرض مسئولان این بوده است که غرب در مسیر دروغ پردازی و بی عملی خود پیش خواهد رفت و اقدامی برای بازگشت به عقب و انجام تعهدات خود نخواهد کرد، در این صورت توجیه منطقی برای کاهش تعهدات و حتی رها سازی برجام وجود دارد. و این اقدامات میتوانند توازنی منطقی در برابر این بی عملی به زعم ما برقرار کنند. - دوم اینکه، در دورنمای مسیر پیش گرفته توسط ایران نیز مذاکره مجدد، جایگاهی نخواهد داشت و احتمال اینکه ایران به مذاکرات جدید روی بیاورد از صفر نیز کمتر است. در این صورت هزینه های جدید و اقدامات در مسیر هسته ای بازگشت پذیر نخواهد بود. با دو فرض فوق کاهش تعهدات منطقی مینماید. و این کاهش تا سطح ملغی شدن برجام در عمل که هم اکنون نیز اتفاق افتاده است ادامه خواهند یافت، اما یک سوال منطقی: روند نخست آن است که؛ اگر روزی قرار باشد اروپا در هر سطحی به تعهداتش عمل کند، دولت های بعدی آمریکا و سایر طرفهای درگیر در مسئله هسته ای مشوق های بسیار در کنار تهدیدات جدی وضع کنند، و ما هم نه از موضع ضعف، که از موضع برابر و یا قویتر از زمان امضای برجام، بخواهیم به مذاکراتی جدید با موضوع هسته ای وارد شویم، آن وقت چگونه حاضریم، هزینه های انجام شده کنونی و این فناوری فوق پیشرفته و بالغ کنونی را مجدد کنار بگذاریم؟! روند دیگری که در افق پیش رو بر اساس رویکردهای در پیش گرفته شده کنونی بخوبی دیده میشود، عدم مذاکره با غرب، اتخاذ رویکرد تقابلی حتی در یک یا دو دهه آینده و تحمل شرایط شکننده تحریمی-تهدیدی بدون چشم انداز توقف است. با چنین رویکردی ایران باید با سرعت هر چه تمام به سمت پوشش ضعف های واقعی خود برود و برنامه هسته ای نه در تقابل شکلی کنونی با غرب که در یک راهبرد حل مسئله داخلی (کسب قوت یا کاهش ضعف) دیده شود، در چنین شرایطی شاید بمب اتمی راهشگا تر از برق و داروی اتمی باشد. آیا منطقی نیست با قدم گذاشتن در هر یک از دو روند، راهبرد هسته ای ایران مجددا باز تعریف شود ؟ از دید موافقت با مذاکرات جدید با غرب، در روند نخست آنچه از خواهش های طرف غربی انتظار میرود، آن است که در صورت مذاکره، سطح محدودیت ها بخصوص در حوزه توسعه زیرساخت و اشاعه فناوری کاهش یابد. فلذا اقداماتی که تا آنزمان در پاسخ به عدم اجرای برجام توسط غرب از سوی ایران صورت خواهد گرفت، منجمله گام های دیگر، از موضعی بازگشت ناپذیر باید به آن نگریست. با این رویکرد هرچه گام های ایران، سریعتر، عظیم تر و محکم تر برداشته شود، چشم انداز بازگشت به عقب و وضع محدودیت های پیشین از امکانپذیری کمتر تا مرز دستنیافتنی شدن برخوردار خواهد شد. برای مثال اگر همه 6هزار سانتریفیوژ موجود به نسل 6 و 8 ارتقا یابند، تا ظرفیت 120هزار سویی مورد نیاز ایران تحقق یابد، آنگاه محدودیت تنها برای فراتر نرفتن از ظرفیت قابل مذاکره خواهد بود و نه بازگشت به توانایی های گذشته. این بسیار مضحک است که ایران بخواهد در زمانی تکنولوژی پیشرفته و اقتصادی در اختیار دارد به سطحی مادون آن تنزل کند. دیگر محدودیت مهم موجود در برجام، مسئله راکتور هسته ای آب سنگین اراک است. گرچه فناوری این راکتور حتی پیش از برجام نیز منسوخ بوده و صرفا با اهداف تحقیقاتی راه اندازی شده است، اما ایران میتواند با راه اندازی مجدد اراک با متدهای پیشرفته تر، اراک را به مرکزی برای توسعه پیشران های هسته ای با غنای بالا در نظر بگیرد. و این کار همپوشانی کافی با نیازهای آینده نیروی دریایی و کشتی رانی تجاری ایران، ایضا صادرات تجهیزات خواهد داشت. اما از دید مخالفان مذاکره مجدد که هم اکنون بیشترین توافق در کشور بر روی آن است، مسئله هسته ای به حوزه های مرتبط با انرژی نباید محدود بماند. و از ظرفیت آن در امنیت کشور هم باید بهره جست. مسئله امنیت نه صرفا در معنای نظامی، که در معنای استفاده از صنعت هسته ای بعنوان راهکار موجود و در دسترس برای حل مسائل کشور، از فروش اورانیوم با غنای سفارشی بدون محدودیت، صادرات برق هسته ای، تا صادرات خدمات و دانش فنی هسته ای به همه کشورهایی که آن را برای خود حیاتی بدانند، بدون توجه به محدودیت های اشاعه فناوری هسته ای NPT. غرب در برابر میتواند، تمامی تحریم های ایران که پیشتر همه آنها را ترامپ به شکلی قویتر بازگردانده از طریق سازمان ملل بازگرداند که این اقدامی بیهوده خواهد بود، در وضعیت کنونی رفتار طرف آمریکایی و نبود استقلال سیاسی طرف اروپایی، و بی عملی مطلقی که نشان داده اند، وضعیت برای ایران یکسان خواهد بود و این اقدام تقریبا خنثی و سوخته محسوب میشود، تنها اتفاق جدید برای ایران از این راه آن است که مجدد وارد فصل 7 منشور ملل متحد شود و ائتلافی برای پیگیری آن تا مرز یا اجرای اقدام نظامی علیه ایران وارد عمل شود. نتیجه این اقدام اوضاع امنیتی ایران را تشدید خواهد کرد و نه تنها تسریع کننده برنامه هسته ای خواهد بود، بلکه راهبرد موشکی کنونی کشور را بطور همزمان خواهد تغییر خواهد داد. در اثر چنین اقدامی، مرز های تهدید علیه ایران توسعه میابد، و نیازهای موشکی ایران نیز به سطحی فراتر مقدار کنونی ارتقا خواهد یافت، به نحوی که ایران میبایست از آن پس کشورهای اروپایی و هر کشوری که میخواد ذیل ائتلاف در اقدام فصل هفتی علیه ایران وارد شود تحت دسترسی موشکی قرار دهد. این راهبرد به طرف اروپایی گوشزد میکند که خطای راهبردی کنونی آنها در حل دوستانه مسئله ایی که بخوبی حل شده بود چگونه میتواند به بحران موشکی عظیمی بدل شود، که از قضا اتفاقا بسیار به مذاق سیاستمدار معامله گر آمریکایی و چک هایی که برای فروش پدافند موشکی برای آنها خواهد کشید خوش خواهد آمد، در حالی که ایران مثل همیشه راهی برای عبور از سد پیشرفته ترین تجهیزات نظامی آمریکا خواهد یافت. بدین ترتیب تهدید نظامی علیه اتحادیه با دست خود اتحادیه به سطحی جدید وارد خواهد شد، آنهم در زمانی که ترامپ با خروج از همه پیمان های موشکی پیش قراقل بی نظمی نظامی و رقابت های جدید شده است. کسی نمیداند پیروزی و شکست طرفها در آن دوره چه عواقبی در پی خواهد داشت. تقدیم به دانشمندان شهید برنامه هسته ای. نویسنده worior@military.ir اقتباس از مطلب با ذکر نام کاربری نویسنده و یا آدرس سایت آزاد است. مطلب فوق با زبان انگلیسی: http://msai.ir/2019/12/15/jcpoas-future-shrouded-in-doubt-as-iran-keeps-stepping-away/ این مطلب رو پس از گام چهارم نوشتم، و امروز گام پنجم و خروج کامل ایران از تعهدات ذیل برجام اعلام شد: به گزارش خبرگزاری تسنیم، مشروح بیانیه دولت جمهوری اسلامی ایران به قرار زیر است: بیانیه دولت جمهوری اسلامی ایران جمهوری اسلامی ایران در گام پنجم کاهش تعهدات خود، آخرین مورد کلیدی از محدودیت های عملیاتی خود در برجام، یعنی «محدودیت در تعداد سانتریفیوژها» را کنار می گذارد. بدین ترتیب برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران دیگر با هیچ محدودیتی در حوزه عملیاتی (شامل ظرفیت غنی سازی، درصد غنی سازی، میزان مواد غنی شده، و تحقیق و توسعه) مواجه نیست و منبعد برنامه هسته ای ایران صرفا بر اساس نیازهای فنی خود پیش خواهد رفت. همکاری ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی کمافی السابق ادامه خواهد یافت. در صورت رفع تحریم ها و منتفع شدن ایران از منافع برجام، جمهوری اسلامی ایران آماده بازگشت به تعهدات برجامی خود می باشد. سازمان انرژی اتمی موظف است در این چارچوب اقدامات و تمهیدات لازم را با هماهنگی رئیس جمهور اتخاذ نماید. 15 دی 1398 نکته آخر اینکه همچنان ادبیات سابق بدون هیچ منطق راهبردی حتی در گام پنجم ادامه تکرار شده است،...