worior

Administrators
  • تعداد محتوا

    8,637
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    104

تمامی ارسال های worior

  1. worior

    معرفی گروه جیش الاسلام

      آزادی اسیر در برابر آزادی اسیر اتفاق میفته ،... مسئله بعدی اینکه که بشار کی باشه که حق بخشیدن یا عفو کسی رو داشته باشه ؟!
  2. نمیدونم چرا اسمش رو گذاشتن  "موشک عماد" در حالی که موضوع موشک نیست بلکه طراحی کلاهک یا reentry vehicle هست که قادره روی هر حاملی نصب بشه ،  البته این تکنولوژی پیشتر جزو تحریم ها بود (خواهشا روی تحریم و ... اینجا مبحث طرح نکنید صرفا من باب اشاره گفتم)   اما ! ، تازه رسیدیم به تکنولوژی پرشینگ 2 که تکنولوژی دهه 90 آمریکاست ، اگرچه پرشینگ رادار اسکن عوارض زمینی در حین فرود داره و دقت رو از روی عوارض زمینی بدست میاره و هنوز معلوم نیست که چنین تکنولوژی روی کلاهک عماد هست یا نه ، با این وجود همین جداشوندگی یک حرکت رو به جلوی اساسی محسوب میشه ؛    
  3.   کدام اشتباه ؟ اتهامی بدون سند و مدرک دلیل وارد کردی و من هم بدون اینکه با شما وارد این مبحث بشم پذیرفتم ،... تاریخ شفاهی خدمت شما عرض نکردم ، گاه شمار به حکومت رسیدن خاندان بشار رو ذکر کردم که هر کدام از کلماتش رو جستجو کنی هزاران منبع مختلف براش پیدا میکنی ...   این مطالب متعلق به خود سوری هاست ، تاریخ با تصویر ؛ http://www.syrianhistory.com/en/photos/2385   در مورد حما ، ملاک شما فتح شهر توسط بشاره ؟!! قطعا شما دیگه میدونی که اولین جایی که بشار یورش برد ، تظاهرات حماه بود .. https://en.wikipedia.org/wiki/Siege_of_Hama_(2011)   دو تا لینک میزارم با دقت مطالعه کن ؛ http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%87+%DA%86%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B1%D8%B2+%D8%AC%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%88%D9%86&SSOReturnPage=Check&Rand=0   http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%87+%D8%AC%DB%8C%D9%85%D8%B2+%D8%AF%DB%8C%D9%88%DB%8C%D8%B3&SSOReturnPage=Check&Rand=0
  4.     جواب شما اینه ؛ که چرا داعش و النصره و یا القاعده لیبی ، یمن ، عراق ، مصر و ... در برابر حکومت استرالیا و یا ژاپن و یا گابن ! نمی ایستند ؟! پاسخ شما و اون امام بشار(ع) ساده هست ، در همه کشورهایی که القاعده و تروریسم اسلامگرایان تندرو شکل گرفته ، وجوه مشترک بسیاری یافت میشه ، همگی کشورهای عربی دارای حکومت های دیکتاتوری چون بشار اسد هستن ، تک حزبی ، پادشاهی ، و قبضه قدرت در دست یک خاندان یا قومیت فاسد هست .. بین خاندان قذافی ، اسد ، آل سعود ، صدام و ... هیچ تفاوتی دیده نمیشه و بلایی هم که سر همشون اومده یکسانه ، چه بسا اگر ما هم بخواهیم به سبک اعراب حکومت داری و پیرو اونها در امور باشیم همین بلا ها سرمون بیاد ،...
  5.   انشالله با بشار محشور شی . همه کسانی که مثل شما فکر میکنند ، الان توی گرداب سوریه فرو رفتن ، ... یخورده بیشتر مطالعه کنید ، حتی المقدور جریان شناسی و جامعه شناسی انقلاب بطور کل و سپس انقلاب ایران ، با این پرسش که چه کسی حق حکومت دارد ،...   زمان انقلاب 57 هم همه در مورد ایران میگفتن که مردم ایران نمیدونند چی میخوان ! یکی گفته جمهوری اسلامی باقی هم قبول کردند ، توی همون دوران خود شخص میشل فوکو میاد تهران و با خیلی ها مصاحبه میگیره ، بعدش میگه مردم ایران میدونند چی میخوان همه یکصدا هستند ، منتهی نمیدونند چه عواقبی براشون داره ، ماجرای مردم سوریه هم که جذب اخوانی ها و سلفی ها و .. میشوند همین هست .   اما در مورد جنایت حافظ در حماه ، فکر کن خودت ساکن حما هستی بشار هم بهت حمله کرده ، می ایستی نگاش میکنی ؟! حما به کنار ، کودتا های قبلی رو چطور توجیح میکنید ، حافظ اسد کودتا و اقدام مسلحانه کنه مجازه و حق الهیش هست اما مردم نه ؟!
  6.     بشار حاکم هست و در مقامی نیست که سوال کننده باشه ، مثل این میمونه که  رئیس جمهوری ایران بیاد بگه چرا این کشور خوب مدیریت نمیشه ! ، همه امکانات لازم در خدمت ایشون و برای ایشون بوده ، فرافکنی حدی داره ، از 1970 تا الان فرصت داشتند یک حکومت دمکراتیک بسازند ، مردم رو آموزش بدن و درست تربیت کنند تا کار به اینجا نکشه ، نه اینکه بگویند ما اینجا هستیم ، سوریه ملک پدری من است و تمام مخالفان من تروریست  هستند ،...   پس با این ایده انقلاب 57 ایران هم زیر سوال میره ! ، یخورده دقت کنید ...
  7. انشالله همگی با بشار اسد محشور بشید ، نور بهتون بباره ؛   سوریه تاریخ ملی خاصی نداره ، بعد از شکل گیری جمهوری عربی ، حکومت طی 3 کودتای نظامی میفته دست جناب حافظ اسد ،... - کودتای 1963 ، کودتای 1966 و کودتای 1970 که دیگه رسما حافظ قدرت رو بدست میگیره ، احتمالا همه شما عزیزان حکومت اسلحه و کودتاچیان رو دوست دارید ، فقط نمیدونم پدرانتون چرا علیه شاه انقلاب کردند ! - توی همین خون و خونریزی ها که جناب حافظ یکی یکی همه رقبا رو بصورت قهری با کمک های شوروی ! سرکوب میکنه و از دم تیغ میگذرونه جریان های تندروی اسلامگرایی هم رشد میکنه و سالها خونریزی ادامه پیدا میکنه تا قضایای کشتار حما ، که برادر شریف و پاک و دوست داشتنی جناب حافظ 17 تا 40 هزار نفر رو فقط در سال 1982 در همین حماه به قتل میرسونه که عمدتا غیر نظامی هستند . - حالا حکومت از این سلاله پاکی میرسه به جناب بشار اسد فرزند ایشون ، کافیه در مورد خدماتی که این جناب  داشتند در مورد آمار غیرنظامیان کشته شده جستجوی کوچکی در یوتیوب بفرمایید ،...   برای قضاوت صحیح ، بجای مردم سوریه باشید و فکر کنید ببینید میتونید چنین حکامی رو تحمل کنید یا نه ،....   لازم به ذکره که از اونجایی که بیمار و مغرض بسیاره در این سایت و هر دم باید روشنگری کرد ، عارضم خدمتتون که مطالب فوق به این معنی نیست که طرف های مقابل حافظ و بشار هم بر قله های حق نشستن و بر مسیر قدسی حق علیه باطل انتقال اسپرم دادن تا نسلی از ابرمردان راه خدا به اینجا برسه ، خیر ، شیوه و مسلک تکفیری ها نیازی به گفتن نداره ، منتهی این آدمها هم در برابر خاندان بشار تولید شدند ، معروف است که میگویند هر نظریه مخالف خودش رو تولید میکنه ، نظریه ای نباشه مخالفی هم با اون نظر وجود نداره ،...   ،...
  8. دیروز تو استاتوس گذاشتم ، ما مشکل استراتژی نداریم خیلی مسئله ساده تر از این حرفهاست ؛  
  9. توصیه میکنم یکبار هم که شده تاریخ 100 سال اخیر کشور سوریه رو مطالعه کنید ، بخصوص شیوه به قدرت رسیدن حافظ و ایدولوژی اون ، تاریخ از جلو به عقب مرور نکنید خواهشا ،...   این شکل تحلیل کردن دلایل شورش مردم در سوریه مثل این میمونه که بگیم شاه ایران بخاطر ماجرای 17 شهریور از ایران رفت و دلیل اصلی انقلاب 57 همین جمعه سیاه بود ،.. !!
  10.     با فرض وخیم شدن اوضاع ، خود نیروهای روسی اعم از پرسنل نیروی هوایی ، مستشاران ، عوامل فنی و تجهیزات ، سطحی از تامین رو میخوان که بعید میدونم روسیه این مسئله رو به بشار بسپاره ! ، احتمالا این شایعه انتقال تجهیزات زمینی  صرفا برای حفاظت از خود روسها بوده باشه و حرکتی عاقلانه است .
  11.   چیزی به اسم راکت کروز نداریم ، تصویر مربوط به اسمرچ هایی هست که کلاهک های   efp رها کردند ..
  12.   من که نا شکر نیستم ،..   منتهی امیدوارم روسیه بیاد بجای زدن یک سری اهداف نا معلوم ، مسیر های انتقال مهمات و تجهیزات رو بزنه و داعش و النصره رو ایزوله کنه و نشه مثل آمریکا که با 4 تا بمب پرت کردن که دولت عراق و بشار هم میکرد ، بگه ما شکست خوردیم دیگه نمیتونیم ادامه بدیم ! این جنگ نتیجه نداره و تجزیه و ... ازاین حرفها  ،...   روسها رو میشه وارد درگیری کرد اما نمیشه بعدش بهشون امر و نهی کرد و دستور داد . این موضوعاتی که میگم نگرانی هایی هست که وجود داره .
  13. جالب تر اینکه نه تنها ایران توانش رو داره اصلاهم براش اهمیتی نداشته و نداره این چند صد کشته ای که تا الان داده بخواد بخاطر اینا هم که شده 4 تا موشک شلیک کنه ! ، حداقل از داخل سوریه ،...     -- علت اینکه ایران به روسیه التماس کرده که وارد درگیری های سوریه بشه اینه که روسیه عضو شورای امنیت هست و پتانسیل سیاسی و نظامی کافی برای ورود علنی و گسترده به درگیری های نظامی در هر نقطه ای از دنیا رو داره اما ایران نه ، نه توان سیاسیش رو داره و نه نظامی ، برای همین مجبوریم از پوتین بخواهیم که بیان نتیجه 3 سال خون دل خوردن و شهید شدن هزاران شیعه رو درو کنه ببره به نام خودش و در لیست دستاوردهاش قرار بده ،...
  14. ماشالله دیکته  http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/20151003_121119.jpg   خدا قوت پهلوان  http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/20151003_114702.jpg
  15.   درستش اینه که میگفت ؛ کاری که آمریکا ، فرانسه ، ترکیه + ایران و عراق هم نتونستند ... -- البته روسیه هنوز هیچ کار خاصی نکرده ،..
  16. ظاهرا امرپ ها تونستن بقای نفرات رو تضمین کنند ، تسلیحات و تجهیزات موجود داخل این وسایل رو دارن تخلیه میکنند ، این خودروها هنوز دارن دود میکنند ، و نزدیک شدن اینها خطرناک هست نه از این بابت که احتمال بروز انفجار وجود داره ، بیشتر به این خاطر که ممکنه cas دشمن سر برسه و کمین موفق اینا رو از بین ببره .... ؛    
  17. به نام حق این مطلب بر گرفته از کتاب تقریبا نایاب حماسه کویر به قلم چهره ماندگار مطالعات فرهنگی و تاریخ کشور دکتر باستانی پاریزی ست ، حین مطالعه این کتاب به نظرم رسید که بد نیست قسمتهایی از اون رو توی سایت بگذارم ، شاید بعد از مطالعه براتون این سوال پیش بیاد که چرا چنین مطلبی رو انتخاب کردم ، صرفا جالب توجه بودن تاریخی بودن ریشه مسئله ای به اسم تورم ! در این مملکت و در قسمت دوم که ارتباطی با مسئله چگونگی از میان رفتن ساده آیین ریشه دار زرتشت در آن دوران هست ، ... تاریخ برای خواندن نیست برای عبرت آموختن است . بدون دخل تصرف ، تقدیم به همه دوستان ؛ بازگردیم به اهمیت شغلی وزیران و حوزه مشورتی آنان ، و روابط این قوم با مردم . شاید بعضی تصور کنند که این وزیران نبوده اند مگر عواملی در دست جباران برای گردآوری ثروت و چاپیدن مردم غارت خلق و عامل سیاست وحشت و ترور و راهنمای فاتحان – که زیان مردم را می فهمیدند و به ثروت مردم آگاهی داشتند و می دانستند که از کجا میشود پول درآورد . از بیابان عدم تا سر بازار وجود.............به تلاش کفنی آمده عریانی چند این حرف اگر در دو سه مورد مصداق داشته باشد ، مسلما هیچ وقت نباید جنبه عام بدان داد . زیرا به حق ، همانطور که گفتم ، این گروه برای خود سیاست و روش مملکت داری خاص داشته اند و صاحب نظر بوده اند ، و اینکه مردم گاهی بدانها تاخته اند از جهت موقعیت شغلی است که به هر حال حسد و کنیه همراه دارد . البته من میدانم که صاحب قابوسنامه نیز در شرایط وزیری پادشاه ، این حرف را میزند که (.. تا دانگی به دیگران نگذاری ، درمی نتوان خورد ، و اگر بخوری محرومان خاموش نباشند ویله نکنند که پنهان ماند ...)ولی این را هم میدانم که در این شغل ، همیشه نمیشود امام جعفر صادق (ع) پیدا کرد و گماشت . مشکل بزرگ اهمیت شغل و موقعیت مقام است . زیرا از قدیم به علمای سیاستمدار طعنه میزدند و میگفتند ؛ (..بهترین پادشاهان آن بود که او را در مجلس علما ببینند ، و بدترین عالمان آن بود که او را بر درگان سلطان ببینند..) لابد ، دفاع من از وزیران ، این حرف را پیش آوزده است که دفاع از آدمی مثل شمس الدین محمد صاحب دیوان که در دولت گیخاتو(693 ه / 1293 م.) دارایی او را حساب کردند ، حاصلات املاک او در سال ، از سه هزار هزار و ششصد دینار زیادت آمده لابد نتیجه آن است که من باستانی پاریزی ، به چند تا ازاین سه میلیون و نیم سکه طلای صاحب دیوان (زیر جلکی) دست یافته ام ، یا اینکه یکی از کنیزکان کولی روزگار بهرام گور را ، (دیماس) یا (راست رَوِشن) وزیر او ، به خدمت مخلص فرستاده است که حاضر شده ام از ظلم و به قول مازندرانی ها (ظالم پهلو ها) دفاع کنم . بخشودگی مالیاتی اصلا باید عرض کنم که در این بحث ، بنده هرگز نخواسته ام بگویم که همه وزیران مردمانی خوب و مشاورانی پسندیده بوده اند ، من اگر از بوذرجمهر تعریف کردم برای این بود که لابد به مشورت او بوده است که انوشیروان (.. چند کس را از جزیه (مالیات سرشمار) معاف مسلم داشت : اول اهل بیوتات ، دوم طایفه زنان ، سیم کُتاب و اهل علم از طلبه و حفاظ و غیر آن ، چهارم جمعی که به اسم خدمتکاری پیش دیگران باشند و خدمت ایشان کنند ، پنجم هر انکس که سال اول به بیست نرسیده باشد و یا از پنجاه گذشته باشد ، ششم از طایفه درویشان(یعنی فقرا) از عَجَزه و مساکین، هفتم جمعی که به سبب و علت مرض از جای نتوانند خاست – و آن چنان کسی را (زمینی) میگویند – و مانند آن از کور و شل و مفلوج...) خوب توجه بفرمایید که چه طبقات وسیعی در این مملکت از این فرمان استفاده کرده اند ؟ دفاع من از چنین کسانی بود ، نه از وزیرانی مثل (دیماس) یا (راست رَوِشن)، که به روزگار بهران گور به پادشاه توصیه میکرد و به قول امروزی ها کنسی Conseille میداد که ( ... رعیت بی ادب گشته است و از بسیاری عدل ، دلیر شده اند ! و اگر مالش نیابند ترسم که تباهی پدید آید... ) ! در حالی که خبر نداشت که خود بهرام عاشق دختر حمامی شده بود من هیچ وقت ، روزگار بهرام را در دوران شکفتگی اقتصادی ساسانی نمیدانم ، هر چند ( زمان او ، زمان عیش و طرب بود . اهل صنعت تا نیم روز به عشرت مشغول بودندی و نیم دیگر به کار خود ... کار مطربان و اسباب طرب رواجی عظیم گرفت ، چنانکه کمتر مطربی روزی به صد درم قانع نشدی) . این تجمل و تعیش و عدم تعادل تنظیم ثروت ، خطرش این است که وقتی حادثه ای پیش آید ف اوضاع و احوال چنان میشود که همان مردمی که بر اثر درامد ناحق، حاضر بودند به کمتر مطربی روزی صد سکه نقره (درم) بپردازند ، روزی را میدیدند که مثل خسرو پرویز که با اینکه خراج مملکت اون به چهارصد هزار هزار و بیست هزار هزار می رسید .. مردم هلاک شدند و خراب ، تا غایت که کنیزکی را به درهمی فروختند . رکود اقتصادی یعنی این ، رکودی که بعد از تورم بود . سکه زر منسوب به دوره خسروپرویز ارقام ثروت خسرو پرویز دقیق نیست ، ولی همین دلیل بر زیادی است . به قول کریستین سن ، پولی که در سال هجدهم سلطنت خود ، خسروپرویز ، به گنج خانه جدید خود نقل کرد قریب به 468 میلیون مثقال زر بود . در سال سی ام سلطنت او 1600 میلیون مثقال سکه جمع شده بود ، و این ثروتها از مالیاتی که به سختی گرفته می شد شروع میشد تا به گنج بادآورد که کشتی پول دیگران را در بندرها تحویل او دادند ، میرسید؛ تاج اون 60 من زر خالص در آن بکار رفته بود . باید عرض کنم که این ثروتها قبل از آنکه عرب حمله کند دوبار غارت شد ؛ یکبار در اوایل سال 628 م . که هرقل تیسفون را غارت کرد ، یکی هم باز در همین سال وقتی که سدهای بزرگ روی دجله و فرات در هم شکسته شد و مزارع را آب گرفت ، و کشتزار ها تبدیل به باطلاق و نیزار شد ، و خرمنها را آب برد ، و زراعین گرسنه مانند و به داخل شهرها هجوم آوردند ، و پای تخت پر شد از کشاورزان بیکاری که گرسته در جستجوی کار بودند ، وچون چیزی نمیافتند ، دزدی میکردند و امنیت شهر آشفته شد .چون آذوقه کم شده بود بعلت فقدان مزارع ، گرانی عجیبی پیش آمد و کار به قحطی کشید . خسرو ، برای ترمیم کشاورزی شروع به پخش پولها کرد . ( گویند خرمنی زر و سیم بر روی فروش نهاد ، و کارگرانی را تشویق کرد تا یک روزه چهل سد ساختند...)در اینجا باز به یک نکته کوچک اشاره کنم .مورخان این حاتم بخشی خسرو را در این روزهای آخر ستوده اند که پول داد و سد و بند ساخت . اما توضیح مرا بشنوید : شهر آشفته است ، ذخیره گندم و جو نیست ، تمام مزارع از میان رفته و کشاورزان به شهر ها روی آورده اند ، خصوصا پای تخت که بیش از دو میلیون تن جمعیت یافته است . در چنین احوالی که جنس کم است ، یکباره خرمنی از زر به دست طبقه کارگر می افتد ، معروف است خسروپرویز دست میکرد وو مشت مشت سکه بر میداشت و به کارگران میداد که بروید سد ببندید ! ظاهرا کار او درست و اساسی است . اما اینکه در یک روز چهل سد ساخته اند ، گمانم از گزارشهای رسمی دروغگویانه عصر باشد ، بنده حدس میزنم که کارگر ، اول کاری که میکرد سکه طلا را بر میداشت و به بازار می آمد که نان و خرما و تخم مرغ و گوشت بگیرد ، چیزی که اصلا وجود نداشت ، زیرا خود اوکه در روستا پدید آورنده آن بود ، اکنون در شهر پرسه میزد ! بقال هم که سکه های طلا را می دید ، نرخ را بالا می برد . چه بسا که در همین روزها یک تخم مرغ را محتکران به یک سکه طلا فروخته باشند . اما چطور شد که کنیزکی را به درهمی می فروختند ؟ این هم دیگر معلوم است ، کنیزک در حکم اشیاء لوکس عصر بود ، پول دارها صدها و هزارها از آن داشتند البته تا وقتی که انبار ها پر بود . اما وقتی انبار خالی شد و گندم و جو و تخم مرغ نبود ، کنیزک که یک نان خور زیادی است . یک درهم هم گران است ! بنده تلویزیون رنگی را وقتی هشت هزار تومان میخرم که نان و گوشت و پنیر داشته باشم! وقتی قرار شد روزی 5 مثقال گوشت ، هفته ای سه روز سهمیه جیره غذایی من باشد ، این تلویزیون رنگی در حکم همان کنیزک عصر ساسانی است ، به یک درهم حراج خواهد شد و کسی هم خریدار نیست .اصلا دروغ نبود که میگفتند دختران برلینی ، بعد از جنگ در برابر یک دانه سیگار ، یک آدامس ، یک آب جو ، خود را تسلیم میکردند !زیرا یک بغل ( مارک ) میدادی ، تازه یک نان خمیر گیرت می آند و تورم یعنی این ! یعنی پول زیاد داشته باشی ولی جنس در برابرش نباشد . پس توجه فرمودید که من لغت تورم را برای پنج شش سال آخر عصر ساسانی ، بیخود به کار نبردم و البته علمای اقتصاد امروز ، تورم را ، اگر علاج نشود یکی عوامل سقوط دولتها میدانند . قسمت دوم ؛ تاریخ متحیر مانده است که جامعه بزرگ ساسانی که عموما و به اکثر زردشتی بودند ، چطور با سقوط مدائن و نهاوند ، یک باره رو به اسلام آوردند و آتشکده ها بسته شد ، و کار به آنجا رسید که وقتی اصفهان سقوط کرد ، از آن همه مردم شهر فقط سی نفر حاضر شدند زردشتی بمانند و آنها هم به کرمان مهاجرت کردند ! البته ما دلایلی می آوریم ؛ مثلا ،سخت و پیچیده شدن تعالیم زردشتی ، و زیاد شدن احوط ها و مباح ها و مکروهات ، آیین زرتشت ، دخالت های زیاد موبدان ، مالیات ها ، اوقاف معابد ، نفوذ مزدکی ها ، زندیقها ، و چه و چه و چه ... همین پریروز که تاریخ را میخواندم به نکته ای برخوردم : خسروپرویز ، در جزء یکی از اقداماتی که کرد و برخی آنرا جزء قدمهای مثبت او آورده اند، یکی این بود که برای ( مقاصد سیاسی ، لازم دید که اهتمامی در باب دین زرتشتی نشان بدهد ، و بدگمانی روحانیان را نسبت به اعتقادات خود برطرف کند، به این جهت آتشکده ها ساخت ، و در آنها دوازده هزار تن هیربد برای تلاوت ادعیه جای داد ) ظاهرا کاریست بقول سید ابوالقاسم کاشانی (خدا پسندانه) ! ولی مقصود چیست ؟ مگر آتشکده ها از موبد و هیربد مفت خور موج نمیزد ؟ چطور شد خسرو به چنین فکری افتاد ؟ نتیجه آن چیست ؟ حالا عرض میکنم ؛ دوازده هزار موبد از طرف خسرو در شهرها مامور امور مذهبی شدند ، نتیجه معلوم است ؛ یک عکس العمل شدید نسبت به موبدان و هیربدان رسمی که از طرف خسرو برگزیده شده اند ، و یک بی اعتقادی عمومی در همه مردم نسبت به مذهب و امور مذهبی ، مگر میشود پشت سر موبدی که خسرو به فلان ده کوره فرستاده است نماز خواند ؟ این سقوط روحیه مذهبی که نتیجه رفتار 12 هزار موبد لابد جوان کم اطلاع تازه کار جامعه ناشناس بود ، ایجاد یک خلاء روحی در جامعه ایرانی کرد ، خلائیکه می بایست چیزی جای آن را پر کند ، خواست خدا بود که از دل بیابان عربستان ، این پابرهنه ها را با یک ایدولوژی تازه بی امان به این سو بکشاند ، و آن خلاء موجود را یک باره پر کند . مقصود من این است که دفاع من از وزیرانی نیست که با گلاب و زعفران ، دربار و حوزه قدرت خود را شسته و رنگین ساخته بودند . تجملات ظاهری ، عصر شکفتگی هیچ دولتی نیست . وزیر خوب آن است که با مردم همراه باشد ، و کوشش کند که رابط میان شاه و خلق باشد ، نه اینکه عاملی فراهم کند که رعیت از مرکز قدرت بریدگی پیدا کند . در جزء یکی دیگر از مظاهر شکوه خسرو پرویز نوشته اند که – بقول بلاذری – به عطریات خیلی علاقه داشت . تا اینجا ، امر امر طبیعی است و نقصی بر خسروپرویز نیست ، او سپس میگوید : خسرو بوی پوستهای تحریر را دوست نداشت ، (این هم عیبی نیست من هم از بوی پوست دباغی شده بدم می آید) بلاذری سپس میگوید ؛ پس مقرر فرموید که نامه ها را بر کاغذی که به گلاب و زعفران آغشته باشد بنویسند 1 . ظاهر امر تا اینجا هم دلیل ذوق و هنر است ، اما نتیجه ای که میشود از این فرمان گرفت ؟ نظر یک آدم که اهل تاریخ باشد ، با نظر آدمی که معلم هنرهای دراماتیک باشد فرق دارد . اگر فی المثل در کوهستان شهر بابک، یک زارعی ظلمی دید و خواست شکایت به شاه بنویسد ، پوستی که گلاب و زعفران آغشته باشد از کجا بیاورد ؟ 2 زعفرانی که تخمش در حوالی قائن کاشته میشود ! نتیجه چیست ؟ ( پدر آدم باید شوکت الملک باشد تا کاغذش را خسروپرویز بخواند) به صراحت باید گفت که در سالهای آخر عمر ، خسروپرویز ، حتی یک نامه شکایات از رعایایش را نخوانده است ، استانداران هم نخوانده اند ، که( گل از دهن بلبل آب میخورد ) همه کاغذ همه کاغذ گلاب و زعفران میخواسته اند ! ترس من آن است که خسروپرویز نامه حضرت رسول را هم به همین دلیل پاره کرده باشد که نه تنها بوی گلاب و زعفران نمیداده ، بل ، به بوی عرق بغل گندیده عربی که دویست فرسنگ راه را پیاده و یک ریز پیموده آغشته بود ، با این مقدمات آن دهقان شهر بابکی که صدای پای مشاجع مسعود سلمی را در پشت کفه خبر و نیریز و بمید می شنید ، متحر بود که از چه ارزشهای باید دفاع کند ؟ ارزش گلاب و زعفران ؟ 1- ایران در زمان ساسانیان ص 337 ، به او توصیه شده بود که بهترین عطرها شاهسپرم آمیخته به (اند) است که بر آن گلاب پاشیده باشند . 2- درست مثل این است که بگویند هر کس میخواهد از فلان ریس اداره شکایت کند باید فلان مبلغ تمبر روی عریضه خود بچسباند ! این احفاد ها همان کسانی بود ، مثل بهران پسر شاپور که به قول حمدالله مستوفی ( ... ظالم جبار صفت بود . قصه مظلومان را نخواندی و داد کس ندادی . بعد از وفاتش در خزانه ، قصه های شکایت نامه های بی شمار سر به مهر یافتند (تاریخ گزینه ص 111) . ببینید چقدر شکیت سر به مهر مانده که به آن اعتنا نکرده اند . مرحوم صدرالاشرف در مورد اواخر حکومت رضا شاه مینویسد به شاه گفتم : (.. اعلی حضرت امر فرمودید قانونی از مجلس بگذرد که هر کس مطالبی مینویسد که موجب تشویش اذهان بشود به فلان مجازات خواهد رسید ، آیرم (رییس شهربانی) برای اینکه کسی نتواند از او شکایتی بنویسد ، تمام گیشه های پست و تلگراف را تحت نظر مامورین قرار داده.. )(خاطرات صدر الاشرف ص 323) بیخود نبود که بعد از شهریور 1320 همه خدمات رضا شاهی فراموش شد و مردم از رفتن او به پایکوبی پرداختند . منبع باستانی پاریزی ، محمد ابراهیم ، حماسه کویر ، خواجگان سیاست ، جلد دوم ، 694 - 684 ، چاپ 1371 ، انتشارات خرم . استفاده از مطلب تنها با ذکر آدرس صفحه www.military.ir مجاز است .
  18.   خودت که میدونی ما اهل درس گرفتن از تاریخ نیستیم ، :)
  19.     شاید برنامه عملیات از روی قایق بوده ، مثلا میخواستن با این قایق شناورهای گشتی عربستان و امارات رو بزنن ، یا بصورت محدود نیروپیاده کنند مثلا در حد 4 کمپنی..
  20.     من که قصد دارم رسما روی بنی اسراییل رو سفید کنم ،..   بله اینا همونایی هستن که به کلاش خرده میگرفتن منتهی منظورشون این نبود که برن ام 16 چینی یا خشاب 20 تایی بیارن جاش ! ، میگفتن برید اسکار اچ و زیگ  بخرید ...
  21.     هر سال 31 شهریور این اتفاق میفته ، بخاطر اینکه رژه خیلی طولانی ای هست .   -------   من نمیفهمم دوبار رژه در سال چه معنی میده ؟! اصلا رژه با این وضعیت چه لزومی داره ؟
  22.   فکر میکنم از اساس ورود جلیلی به کمیسیون اشتباه بود ؛       اصولا این مباحث نباید مطرح میشدند ...