worior

Administrators
  • تعداد محتوا

    8,638
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    104

تمامی ارسال های worior

  1. 50 کیلوات توان لیزر هست ، البته نوع لیزر مشخص نیست ولی برای این توان در حدود 500 کیلوات مصرف برق نیازه ! هرچند که به نوع لیزر ، نوع کاواک ، طول موج و تکنیک پالس و شارژ و ... بستگی داره .
  2. [quote]ثالثاً مباني نظري‌مون بشدت با هم متفاوته. چرا كه بنده مي‌گم هركس براساس اطلاعاتش نظر مي‌ده و شما هم همين رو مي‌فرمايي. ولي بعد كه به موقع نظر دادن مي‌رسه، شما نافي اين موضوع شده و مي‌گين چون اطلاعات ما كمه پس نظر نبايد بديم يا حتماً تصميم اوني كه اطلاعاتش مي‌گيم بيشتره، درست تره! يعني نقض اصل فرمايشتون.[/quote] اگر منظورتون این بخش از صحبتهای بنده است ...؛ فراموش نکنین که گاهی هر چقدر هم عقلانیت داشته باشین ، و بر اساس اون تصمیمی اخذ کنین باید بدونین ؛[b] همه اطلاعات رو ندارین [/b]، در یک سری فرایند ها و فراگرد ها گیر افتادین ، تصمیمات شما مبتنی بر دارایی هاتون هست و میزان دیدی که از جریان حرکت به جلو بدست میارین ، به نظر خودتون هر کاری در اون لحظه میکنین درست هست ، و درستی اون کار بر اساس اطلاعاتی هست که در اون لحظه دارین نه هزار سال بعد ! ... منظورم از شما ، مصطفی بای نبود ، بلکه سیستم سیاسی مسلط بر سوریه است و لفظ " شما " با این منظور که " چند لحظه در نقش ها باشید " بکار بردم ، ... [quote] رابعاً نگاه شما با نوعي فرضيات توطئه و عدم توجه به سياست اين طرف و قانون ساده‌ي «عمل و عكس العمل» هست كه يك سو رو با سياست‌هاي درست كلي يا نسبي فرض فرموده و طرف ديگر رو صرفاً توطئه‌چيني بيكار كه صبح و شب خواب و ذكرش شده شكست ما (و لابد مثل كايوت هميشه هم ناموفقه). يعني همون نگاهي كه در جنگ سرد وجود داشت (كه البته در جنگ سرد اين نگاه واقع بينانه‌تر بود؛ چون نبرد دو ابرقدرت بودن! ولي نبرد انديشه‌ي ايران و امريكا ...!). پس شايد بشه گفت حتي جهان بيني من و شما هم تا حدودي متفاوته. [/quote] این قسمت چهارم یا رابعا رو بهتره بگیم برداشت شما نسبت به نوشته های سیاسی همه دوستان در همه تاپیک هاست ، که ناشی از تصورات غالبی و نگاه از بالا ، من میدانم ، و ذهن خوانی نویسنده متن بر اساس درونیات خودتون هست ... صرف عمل و عکس العمل در هیچ جای تحلیل من نسبت نحوه اثر نیروها بر تصمیمات حاکمیت بشار دیده نمیشه ، و عجیبه که برداشت سطحی شما از نوشته های من که شما رو به دبدگاه متفاوتی میرسونه ، به تفاوت جهان بینی تفسیر میکنین ! ... [quote] پس همون بهتر كه هريك حرف خود رو زده و به انتظار تحقق وقايع آتي و سنجش ميزان صحت يا عدم صحت برداشت و نظراتمون باشيم. [/quote] اگر فرض رو بر صفحه شطرنج بگذاریم ، برایند نیروهای طرفین بازی در ابتدا یک اندازه است ، فقط شروع بصورت تنظیم شدهو روابط و قواعد مشخصی از حرکات مهره ها وجود داره به همراه میزان خرد دو طرف بازی ، باز هم تا حدود زیادی قابل پیش بینی نیست ، احتمال آچمز شدن و شکست هر یک از طرفین وجود داره ، اما یکی از وسط بازی میاد و میگه ببینید کی گفتم ، سیاه یا سفید شکست میخوره ، در حالی که موضوع سیاست ، نیروهای عامل در صحنه قدرت ، جغرافیای سیاسی و عوامل اجتماعی مسلط بر صحنه بسیار متفاوت تر از تحلیل های خطی ، توطئه شناسی و واقع بینی و غیر واقع بینیه، که من بخوام طبق تصور قالبی شما نسبت به خودم فکر بکنم !!! ضمن اینکه من در مورد شکست خوردن بشار ، توطئه ، ایران ، جهان ، و ... صحبتی نکردم ،بلکه تنها نقد نظر شما پیرامون تصمیم ایران و هدایت بشار توسط ما بود و بس و چطور خوشحالید که آینده رو درست تفسیر میکنید در حالی که بنده اساسا به تفسیر آینده سوریه و نگاه شما کاری نداشتم ؟!
  3. [quote] فقط يه چيز رو مي‌دونم. اگه ببينم كه يه گرگي داره مياد سمتم، سعي مي‌كنم تا قبل از اومدنش فرار كرده و يا خودم رو براي كشتن و مهارش تقويت كنم تا اينكه زخمي‌اش كنم و جري‌اش. ضمن اينكه همون‌طور كه همواره عرض كرده‌ام، گذشت زمان و وقوع تحولات بيشتر و بهتر از هر عامل ديگري درخصوص صحت يا عدم صحت سياست‌هاي اتخاذ شده توسط ما روشنگري خواهد نمود. حالا چه تصميمات براساس مغز و تفكر نخبگان سياستي چون شما بوده باشه و چه براساس تصميمات شخصي و بچه گانه‌ي امثال بنده. [/quote] این تعبیر بسیار مفیدی از نوع تفکر شماست که خودتون ارائه دادین و مبتنی بر عقل سلیم و به اصطلاح غربی ها common sence هست ، بهتر بگم صد ها ساله که کسی در سیاست اینطوری نه فکر میکنه و نه عمل ... ضمنا هیچ وقت گرگ به سمت کسی نمیره ،بلکه گله گرگ ها میرن ، ثانیا به یکباره میرن و از همه طرف محاصره اش میکنند ، ثالثا شرح پارامتریک این قضیه ... ؛ - فرار کردن توان میخواد (چقدر توان فیزیکی برای فرار موجود است) - باید توجه داشت که از ترس گرگ ها به سمت شیر ها فرار نکرد ، - یافتن مهارت و و تقویت شدن نیازمند زمان ، دانش ، هزینه و توانایی فیزیکی هست ، برخی از اینها ذاتی و برخی اکتسابی و کسب اونها هم وابسته به محیط هست . - کسب قدرت ، خودش مشکل ساز هست ، ایجاد جرات میکنه و کنترل میخواد . - قدرت رو نمیشه بطور دائمی نگه داشت ، وقتی ساختاری پیر میشه ، توانایی واکنش سریعش رو از دست میده و اون قدرت سابق رو نداره ، در عالم واقع سیاست این رو میشه به نظریه های انتقادی تشبیه کرد ... فراموش نکنین که گاهی هر چقدر هم عقلانیت داشته باشین ، و بر اساس اون تصمیمی اخذ کنین باید بدونین ؛ همه اطلاعات رو ندارین ، در یک سری فرایند ها و فراگرد ها گیر افتادین ، تصمیمات شما مبتنی بر دارایی هاتون هست و میزان دیدی که از جریان حرکت به جلو بدست میارین ، به نظر خودتون هر کاری در اون لحظه میکنین درست هست ، و درستی اون کار بر اساس اطلاعاتی هست که در اون لحظه دارین نه هزار سال بعد ! ...
  4. مصطفی جان ، جوابت توی همون متن اولی هست ، سر خودت رو درد نیار برادر من ، ماهیت عمل سیاسی بچه بازی های تند و سریع نیست ، الگو های خاصی در سیاست خارجی وجود داره که بیشتر به کلان تحولات نگاه میکنه تا اینکه در این لحظه و اون لحظه ایران چه کرد ، خود شما بودید که از ابتدا در همین تاپیک میگفتید این ماجرا یک فرایند برنامه ریزی شده است ، از تونس شروع شد ، به ایران میرسه و آخر دست هم نوبت عربستانه و ... به نظر خودت چند درصد ، اون مواردی که گفتی منجمله سکوت چند ماهه ایران و فشار غرب بر بشار و.... ، در کل ساختار تصمیم سیاسی این حاکمیت اثر گذار هست ؟!
  5. [quote] اديب جان. اين صحيح كه بعد سوريه نوبت ايرانه و اين كار ما هم به نوعي خريد زمانه. ولي به نظر شما، آيا اصلاً بشار اسد امكان موندن داشت و داره كه بگيم اگه حمايت نمي‌كرديم خيانت بود به ايران؟! موضوع ديگه اينكه آيا ما شرعاً و اخلاقاً جايز به حمايت از ظالم براي رسيدن به منافع خود (حالا اسمشو بذاريم در امان ماندن ايران يا جلوگيري از سقوط نظام اسلامي و ...) هستيم؟!! مهمتر اينكه آيا مسئله‌ي سوريه راه حل‌هاي منطقي و مسالمت آميز كم داشت كه ما كسي رو تشجيع به كشتار مردمش و حمايت تمام قد ازش كرديم؟! اينكه بد تصميم گرفتيم و طرفمون رو هم به راهي هدايت كرديم كه جز نابودي چيزي نداشت، آيا معني و مفهومش اضطراره؟! [/quote] مصطفی جان ، در اینکه اعراب چه موجوداتی هستند ، چه حکومتی لایقشونه ، کودتای حافظ و منسوب شدن بشار پس از اون ، ما تصمیم گیر هستیم ؟! نکنه فکر میکنی ساختار تصمیم گیر در سوریه رو ما هدایت میکنیم و فرماندهی مقابله تروریست ها رو ما برعهده داریم ، ... ساختار سیاسی این کشور منجمله نهاد های اعمال قدرت ، ارتش ، قانون اساسی ، منابع قضایی و خاندان بشار و حزب بعث که نبض قدرت - اقتصاد و سیاست سوریه رو در اختیار دارند و بدون بشار هلاکند هیچ کاره اند ؟!! روسیه هیچ کاره است ؟ چین هیچ کاره است ؟ نوع تعامل غرب با مخالفان بشار هیچ کاره است ؟ شکل دخالت اعراب ، ساختار روابط بین الملل ، قطعنامه های شورای امنیت ، اقتصاد سیاسی سوریه ، تاریخ تحولات اجتماعی گذشته سوریه ، شورش های مصر و جنگ لیبی در نوع رفتار حاکمیت بشار هیچ تاثیری نداره و اینها همش تصمیمات ما بوده ؟!! اثرگذار تر از همه شکل گیری و تنظیمات قدرت پس از بشار هیچ اثری روی تصمیم مردم این کشور نداشت ؟ ادامه آشوب ، ضعف قوای نظامی و اقتدار بشار به نفع د شمنانش نیست ؟!! این ابراز عقیده های گاها خنده دار شما بسیاری اوقات حقد علیه نظام به نظر میرسه تا یک ابراز عقیده عالمانه و بی طرفانه ، شما دیگه بدتر از فارس و رجا و صدا و سیما شورش رو دراوردین ! ... پیچیده نیست فقط بخورده عقلانیت سیاسی بدور از احساسات ضد حاکمیتی میخواد ! ...
  6. [center]به نام حق [/center] تصاویر متعلق به برنامه ثریا هستن .. ؛ [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10110/IRIB-TV1_12_06_2012_00_08_09_mpg_snapshot_03_38_5B2012_12_06_00_14_105D.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10110/IRIB-TV1_12_06_2012_00_08_09_mpg_snapshot_03_44_5B2012_12_06_00_15_075D.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10110/IRIB-TV1_12_06_2012_00_08_09_mpg_snapshot_03_48_5B2012_12_06_00_15_185D.jpg[/img]
  7. <p>[quote] برادر ابراهیم عزیز حکومت علوی سوریه همونطوری که میدونید سکولاره و علی القاعده باید آبش با ترکیه توی یک جوب بره تا ما. ولی تا حالا به یک پرسش بزرگ فکر کردید که چرا اسد قبل از اینکه علیهش جنگ داخلی شروع کنند و نیرو و تجهیزات و پول و حمایت سیاسی و ... فراهم کنند، خودش با آمریکا نساخت و ما رو نفروخت؟ فکر نکنم به خاطر اعتقادش باشه (اگر هست خدا ازش قبول کنه) ولی تحلیل من اینه که در سوریه قدرت نظامی دست طایفه ای است که ذاتا با اسرائیل مشکل داره و اسد نمی تونست در راهی بره که آخرش صلح با اسرائیله وگرنه تو همون کاخش محافظینش کارش رو یکسره می کردند. بنابراین اتحاد ما با قوم علوی و متن جامعه سوریه از سایر اقوام مبتنی بر دشمنی با اسرائیل و با اسد و پدرش مبتنی بر [b]اشتراک منافعه[/b]. [/quote] باز هم این ظاهر قضیه است ، ...تا الان به نحوه اخذ تصمیم سیاسی دقت کردین ؟ هر تصمیم سیاسی باید بصورتی اخذ بشه که ارزش های حاکمیت رو بصورت اقتدار آمیز در جامعه پیاده کنه ، نخستین صحنه جامعه ملی و سپس جامعه جهانی در تصمیمات بین المللی ، تا الان توجه کردین که چرا وقتی آمریکا میخواد دست به عملیات نظامی بزنه ، تصمیمش رو یکجانبه اعمال نمیکنه و همیشه یک عده رو دنبال روی خودش میکنه ؟ ریشه تمام تصمیمات سیاسی بر خلاف ظاهر استراتژیکی که دارند ارزش های فرهنگی - سیاسی - اجتماعی جوامع مختلف هست ، که ساختار سیاسی برایندی از اونه ... حالا باید برید و تعاریف مرتبط با اقتدار رو مطالعه کنین ، که بنیادی ترینشون مربوط به ماکس وبر هست و توی نت موجوده ، ... دولت بشار سکولار نیست ، کما اینکه دولت ترکیه هم داعیه سکولاریسم داره اما بویی از اون نبرده ! ، ضمن اینکه سکولاریسم تئوری تشکیل نظام سیاسی نیست ، بلکه مقوله ای فراتر از سیاست و فرهنگ در حوزه فلسفه و عقلانیت مدرن هست که ممکنه برون دادی در تصمیمات سیاسی هم داشته باشه ، اما شرط سکولار بودن حاکمیت سکولار بودن جامعه است نه صرفا ادعای سکولاریسم که ابدا معنی این کلمه درست فهم نشده ، بهتره در مورد سوریه بگیم ، نظام تک حزبی که البته شرایط فاشیستی بودن به مفهوم ایدولوژیک و جامعه اون رو نداره و نظام ترکیه رو هم بگیم شبه لیبرال دمکرات و با نزاع میان دو قدرت احزاب لاییک و مذهبگرا ، ... که اگر این زاویه دید که دقیق تر هست رو برای نگاه به آب و جوب این دو کشور انتخاب کنیم ، خواهیم دید که چرا حداقل در محدوده ایدلوژیک همساز نیستند ، ... حالا با توجه به فرم حکومت بشار و نوع اقتداری که بشار داره ، به نظرتون چه نوع تصمیمی رو میتونست در برابر پیشنهاد اسراییل اتخاذ کنه ؟
  8. [quote] عجب فرماشی فرمودین !!! دفاع از نفس فطری ترین تحرک هر موجود زنده ای هست و جلوگیری از قدرت گرفتن دشمن بارزترین جلوه اون. اینکه ما نباید اجازه بدیم دشمنمون یه سنگر مهم رو تصرف کنه چرا داره ؟!!!!! [/quote] نگرفتی پس ، ... اگر ادامه جوابی که برای آقا مصطفی نوشتم دقت میکردی متوجه میشدی ، این سنگر آنچنان مهم نیست که ختم غائله شیعه باشه ، ضمن اینکه دولت بشار دولت علوی نیست ، اجازه بدین این سنگر فتح بشه ، تا مشاهده کنین چطور به خندق بلا برای کسی که فتحش خواهد کرد تبدیل میشه ، ... ضمنا علوی و علوی مسلکی ، حداقل ظواهری باید داشته باشه ، نه ؟ کدومش رو در حکومت کودتای حافظ که توسط شوروی بر سر کار آورده شد و یا بشار مشاهده میکنین ؟! بعیده حتی بشار نماز بخونه ، چه رسد به امامت جمعه ....! علوی گری یک سری بدیهیات داره که باید دیده بشه و در این خاندان دیده نشده ، این یک اتحاد استراتژیک هست و بشار صرفا تا جایی ارزش داره که حفظ و اثرش بقای "ایدولوژیک" شیعه باشه ، نه مرز یک کشور حال اینکه عملا معکوس چنین چیزی هست ، و صرفا تداوم استراتژیک شیعه مطرح هست تا ایدولوژیک ...
  9. [quote name='bigdelimohamad9' timestamp='1355780646' post='289202'] مصطفی جان حتما مستحضرید که ما مامور به تکلیفیم نه مامور به نتیجه ! در درجه اول تمام سعی مون رو می کنیم که بشار حفظ بشه. اگر شد فبها اما اگر نشد در درجه دوم تمام سعی مون رو می کنیم که کلیت سیستم حفظ بشه. (راستی نمی دونم چرا جناب فاروق الشرع که دو سال روضه سکوت گرفته بود یهو زبون درآورده ! برای بیان نظراتش هم مستقیم رفته سراغ روزنامه حزب الله لبنان) اما اگر این هم نشد در درجه سوم تمام سعی مون رو می کنیم که با بالکانیزه کردن سوریه سواحل و دمشق رو دست یه دولت دوست علوی نگه داریم. اگر باز هم نشد سوریه رو تبدیل به زمین سوخته می کنیم تا برای دشمن کاربردی نداشته باشه و فقط وبال گردنش بشه. این طوری حتی در صورت نرسیدن به نتیجه مطلوب پیش خدا و وجدان خودمون رو سفیدیم که کوتاهی نکردیم. [/quote] لزوم این کارها چیه ؟ چرا باید حکومت سوریه ای که هیچ وقت علوی نبوده و نیست ، علی الظاهر طرف ما بمونه ؟ چه ایرادی داره یک حکومت مخالف ما تشکیل بشه ! ------------------------------ مصطفی جان ، پیرو بحث احتمال دخالت نظامی ایران در سوریه ، ... اوضاع سوریه بحدی از خشونت رسیده که هیچ کسی نمیتونه بدون بکار گیری "قدرت و کشتار" نظم رو به اون برگردونه و یک ساختار سیاسی منسجم ایجاد کنه ، ... در سوریه هر ساختار سیاسی ای که بوجود بیاد تحت هر تئوری سیاسی تشکیل حکومتی ، با وجود انواع بازیگران سیاسی - جهادی ! داخلی و خارجی نخواهد توانست کمترین موفقیت دمکراتیکی کسب کنه ، ... اجازه بدین ابتدا نفس جریان تروریستی - قومی - جهادی - سلفی توی سوریه گرفته بشه ، بعد کارکرد همین جریان در حین تشکیل دولت منفی خواهد شد ، سپس ناخواسته به بازتولید مشروعیت حکومت اقتدارگرای جدید تری دامن خواهد زد ، این دولت جدید لاجرم به سمت یکی از فاکتور های روانی مشروعیت سیاسی به نام "ایدولوژی " چنگ خواهد زد تا بتونه با این شرایط روبرو بشه ، این ایدولوژی میتونه دولت اسلامگرای سلفی یا اخوانی و یا لیبرال دمکراسی و هر دروغ دیگری که توده رو جذب کنه باشه ، سپس خواهید دید عملکرد این دولت که میراث دار بحران هست ، چه خواهد بود ، کشتار و کشتار و ترور و ترور و در صورتی که نتونه این جریان وارداتی تروریسم رو متوقف کنه ، دشمنی رو مشخص خواهد کرد و در مرزهای خودش مستقر نخواهد ماند و این درگیری خارجی ای هست که ممکنه ما بهش وارد بشیم ، ......
  10. worior

    نیکوس پولانزاس

    [center]به نام خدا[/center] برای دوستانی که اهل مطالعه هستند ، رده جامعه شناسی ، نظام سیاسی ، دولت ، مارکسیسم ساختارگرا ، ... [left][img]http://www.pajoohe.com/uploaded_files/41940/1/01.jpg[/img][/left] نیکوس پولانزاس در 21 سپتامبر 1936 در آتن یونان به‌دنیا آمد، مهم‌ترین و بانفوذترین مارکسیست نظریه­پرداز دولت و سیاست در دروه پس از جنگ جهانی دوم بود. پدرش استاد دانشگاه و یکی از شخصیت‌های برجسته جامعه یونان بود. در کودکی به زبان فرانسه تسلط پیدا کرد و در 1953 در سن هفده سالگی درجه معادل لیسانس گرفت. بعد وارد دانشگاه حقوق آتن شد و در 1957 از این دانشگاه فارغ‌التحصیل شد. پولانزاس در 1960 به سوربن راه یافت و با عنوان دستیار آموزشی تا سال 1964 در آنجا به تدریس حقوق پرداخت. در همین سال رساله دکترایش را تکمیل کرد و در ضمن در محیط فکری فرانسه فعالانه شرکت می­کرد و با شخصیت‌هایی چون ژان پل سارتر و سیمون دوبوار ارتباط نزدیکی داشت. در دهه­های 1960 و 1970 بیش از پیش درگیر اندیشه مارکسیستی و فعالیت سیاسی شد. در اواخر دهه 1960 در یک دانشگاه تجربی فرانسه نیز به آموزش جامعه‌شناسی پرداخت. پولانزاس در 3 اکتبر 1979 خودکشی کرد.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940#_ftn1"][1][/url] پولانزاس در رساله دکتری­اش که در زمینه فلسفه حقوق بود، استدلال خود را بر اساس نظریات گئورگ لوکاچ و لوسین گلدمن بنا کرد. پس از آن وی به مطالعه آثار گرامشی پرداخت. کتاب قدرت سیاسی و طبقات اجتماعی وی مبتنی‌بر مفاهیم اصلی نظریه آلتوسر است و طبقات اجتماعی و دولت را در درون چارچوب نظریه آلتوسر درباره علیت ساختاری و تعیین کنندگی سراسری بررسی می­کند.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940#_ftn2"][2][/url] نظر وی در مورد انکار اکونومیسم، تعهد او نسبت به مفهوم استقلال نسبی و اعتقادش مبنی‌بر اینکه تاریخ را نمی­توان به‌عنوان یک توسعه خطی در نظر گرفت را تحت تأثیر نظریات آلتوسر بوده است.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940#_ftn3"][3][/url] [b]آثار پولانزاس[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940#_ftn4"][4][/url][/b] از آثار عمده او باید از قدرت سیاسی و طبقات اجتماعی (1968)، طبقات در سرمایه­داری معاصر (1975)، دولت، قدرت، سوسیالیسم (1978)، فاشیسم و دیکتاتوری (1979) و بحران دیکتاتورها (1976) نام برد. کتاب قدرت سیاسی و طبقات اجتماعی کتابی ساختارگرایانه است و به رابطه دولت با طبقات اجتماعی می­پردازد. دولت در درون ساخت‌ها و منازعات طبقاتی جای دارد و تداوم ساخت‌های زیربنایی را تضمین می­کند. دولت ساختار طبقاتی را بازتولید می­کند. به طور خلاصه دولت تنها عرصه و جایگاه گروه هژمونیک در سازماندهی به قدرت طبقه مسلط است و به اجزا پراکنده طبقه حاکمه وحدت می­بخشد و با این عمل طبقات تحت سلطه را منزوی و متفرق می­سازد. در کتاب دولت، قدرت، سوسیالیسم و طبقات در سرمایه­داری معاصر، پولانزاس به‌جای تأثیر ساخت‌های تولیدی و اقتصادی، بر تأثیر مبارزه طبقاتی در صورت‌بندی دولت تأکید می­کند. از این دیدگاه، دولت اساساً ساخت نیست بلکه مجمو­عه­ای از روابط است که تحت تأثیر مبارزه طبقاتی شکل می­گیرد. بدین ترتیب در آثار متأخر پولانزاس، دولت جایگاه وقوع منازعات و مبارزات طبقاتی برای قدرت سیاسی است. [b]دولت، ایدئولوژی و اقتصاد[/b] به عقیده پولانزاس سرمایه­داری نوین از سه عنصر سازنده اصلی ساخته شده است دولت، ایدئولوژی و اقتصاد. دولت سرمایه­داری با جدایی نسبی اقتصاد از سیاست و استقلال نسبی دولت از طبقات حاکم مشخص می­شود. وی همه اجزای ساختاری جامعه سرمایه­داری را در ارتباط متقابل می­بیند، هر چند که بر استقلال نسبی هر یک از آن‌ها نیز تأکید می­­کند. ساختارها مرکب از چندین خرده‌ساختار هستند. در این زمینه از اصطلاح رده­ها استفاده می­کند. نمونه­های این رده­ها عبارت‌اند از: کارکنان دولت که از طریق رابطه­شان با دستگاه دولت مشخص می­شوند. او کارکرد اصلی دولت را حفظ انسجام اجتماعی از جهت سیاسی و ایدئولوژیک می­داند. این دستگاه­های دولتی عبارت‌اند از: از یک طرف، دستگاه سرکوبگر دولتی به‌معنای دقیق آن با شاخه­هایش: ارتش، پلیس، زندان‌ها، دادگستری و خدمات کشوری. از طرف دیگر، دستگاه‌های ایدئولوژیک دولتی: دستگاه آموزشی، دستگاه مذهبی، دستگاه اطلاعاتی (رادیو، تلویزیون، مطبوعات)، دستگاه فرهنگی (سینما، تئاتر، انتشارات)، دستگاه اتحادیه­ها با هدف همکاری طبقاتی و احزاب سیاسی بورژوا و خرده‌بورژوا.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940#_ftn5"][5][/url] تأکید نظری اصلی پولانزاس بر رابطه متقابل سه عنصر سازنده جامعه سرمایه­داری بود. او با این استدلال دولت و ایدئولوژی را به‌هم پیوند می­داد که دولت در درازمدت نمی­تواند کارکرد سلطه­اش را تنها از طریق سرکوبی انجام دهد؛ این سلطه همیشه باید با سلطه ایدئولوژیک همراه باشد، وی ایدئولوژی را نیز به اقتصاد پیوند داد. مهم‌ترین نقش ایدئولوژی که با فراگرد اجتماعی کردن تجلی می­یابد، آموزش دادن افراد جامعه برای تصدی سمت‌ها و مشاغل موجود در بخش اقتصادی است. به نظر پولانزاس روساختاری که از صورت‌های قضایی-سیاسی و ایدئولوژیک ساخته شده است، به گونه تعیین‌کننده­ای در فراگرد تولید دخالت می­کند.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940#_ftn6"][6][/url] براساس نظریه پولانزاس در کتاب قدرت سیاسی و طبقات اجتماعی، دولت سه وظیفه یا کار ویژه را عهده­دار است: 1- موجب سازمان­یابی و انسجام سیاسی طبقات مسلط می­گردد. 2- موجب تضعیف سازمانی طبقات کارگر می­گردد و بدین­سان تهدید ناشی از تمرکز و سازمان­یابی آن‌ها نسبت به سلطه طبقه مسلط را از میان بر می­دارد. 3- به سازماندهی سیاسی و بسیج ایدئولوژیک طبقات متعلق به وجوه تولید قدیمی مانند خرده­بوروژوازی و دهقانان می­پردازد. پولانزاس در کتاب دولت، قدرت، سوسیالیسم نظرات ساخت‌گرایانه خود را تعدیل کرد و بر نقش نیروهای اجتماعی تاکید بیشتری گذاشت. از چنین دیدگاهی دولت مجموعه­ای از روابط است که زیر تأثیر مبارزه طبقاتی شکل می­گیرد. دولت جایگاه وقوع منازعات و مبارزات طبقاتی برای دستیابی به قدرت سیاسی است. بنابراین در آثار پولانزاس دو نظریه درباره رابطه دولت با طبقات اجتماعی وجود دارد: یکی نظریه دولت به‌عنوان عرصه سلطه طبقاتی و دیگری نظریه دولت به‌عنوان عرصه منازعه طبقاتی.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940#_ftn7"][7][/url] [b]طبقات اجتماعی[/b] پولانزاس در کتاب طبقات در سرمایه­داری معاصر به بررسی طبقات در جامعه سرمایه­داری می­پردازد. در این کتاب سه نکته حائز اهمیت است: 1- طبقات برحسب اعمال طبقاتی که در مناسبات اجتماعی خصومت­آمیز، تقسیم کار و کشمکش طبقاتی بازتاب می­یابد تعریف می­شوند. 2- هر طبقه در تقسیم کار جایگاهی دارد که نماینده تعین ساختاری آن طبقه است. 3- طبقات در سطوح اقتصادی، سیاسی وایدئولوژیک ساختار می­یابند.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940#_ftn8"][8][/url] پولانزاس مانند اکثر مارکسیست‌های جدید طبقه را به‌طور عمده به‌مثابه مجموعه­ای از جایگاه‌ها در ساختار می­داند، اگرچه گاهی مفهوم طبقه را به افراد یا عاملان اجتماعی نسبت می­دهد که این مکان‌ها را اشغال می­کنند. محدوده­‌های طبقاتی نظام سرمایه­داری و افراد هر طبقه به‌واسطه موقعیتی که در قلمرو تولیدی یا اقتصادی دارند مشخص می­شود. به نظر وی در نظام سرمایه­داری پیشرفته دو طبقه اصلی بورژوا و پرولتاریا وجود دارد که روابط اقتصادی آن‌ها را از یکدیگر جدا کرده است، یعنی بورژوازی، نیروی مولد پرولتاریا را استثمار می­کند تا به سود برسد. اما در طی زمان ساختار طبقاتی را فرایندهای سیاسی و ایدئولوژیک حفظ می­کند. وی اشاره دارد که عوامل سیاسی و ایدئولوژیک می­تواند شکافی را به شکل قشرها و یا تقسیمات فرعی میان طبقات اصلی ایجاد کند. این محدوده­های میانی همان طبقه خرده­بورژوازی مارکسیستی است. پولانزاس دو محدوده میانی را معرفی می­کند: 1- خرده­بورژوازی سنتی یا قدیمی مقوله­ای که شامل مالکان مستقل و صنعتگران رو به زوال هستند. 2- خرده‌بورژوازی جدید که شامل تکنسین­ها و ناظران و کارکنان یقه­سپید مزدبگیر و مزدبگیران بخش سوم (خدمات) در حال رشد است.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940#_ftn9"][9][/url] در طرح طبقاتی پولانزاس علاوه‌بر شاخص مالکیت وسایل تولید، خرید و فروش نیروی کار، شاخص تولید مازاد اقتصادی نیز افزوده شده است. خرده‌بورژوازی سنتی، مالک وسیله تولیدی خود بوده و تولید کننده مازاد اقتصادی نیز می­باشد؛ در حالی که خرده‌بورژوازی جدید، فقط فروشنده نیروی کار خود است، و در مقایسه با کارگران، تولید کننده مازاد اقتصادی نیست. بنابراین نه در طبقه خرده‌بورژوازی سنتی قرار می­گیرد و نه در طبقه کارگران؛ اگرچه در شاخص­هایی، با هر دو طبقه، مشترک است.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940#_ftn10"][10][/url] بر طبق تحلیل او، خرده‌بورژوازی جدید در فرآیند رشد سرمایه­داری به‌تدریج جانشین خرده‌بورژوازی سنتی شده است. خرده‌بورژوازی جدید از حیث اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک از طبقه کارگر مجزا می­شود. از نظر اقتصای، خرده‌بورژوازی جدید، کار غیرمولد انجام می­دهد در حالی که طبقه کارگر کار مولد عرضه می­کند. از نظر سیاسی، خرده‌بورژوازی جدید بر خلاف کارگران تحت سرپرستی و نظارت سرکوبگرانه قرار ندارد. از نظر ایدئولوژیک، خرده‌بورژوازی جدید کار فکری انجام می­دهد. در حالی که کارگران کار بدنی انجام می­دهند. خرده‌بورژوازی جدید از جهات مهمی دنباله خرده‌بورژوازی سنتی است، این دو طبقه از لحاظ ایدئولوژیک یک طبقه واحد را تشکیل می­دهند. عناصر اصلی این ایدئولوژی عبارت است از: فردگرایی، اصلاح­گرایی و قدرت‌پرستی. ترس از به وضعیت پرولتاریا دچار شدن، باعث می­شود تا خرده­بورژوازی بر هویت شخصی و پیشرفت فردی تأکید کند. خرده‌بورژوازی به‌طور کلی نسبت به نظام سرمایه‌داری نگرشی اصلاح­طلبانه دارد و رفاه حال خود را در چنین اصلاحی جستجو می­کند. قدرت‌پرستی و قدرت‌طلبی مهم‌ترین ویژگی اساسی خرده‌بورژوازی است که از موقعیت بینابینی و شکننده آن در فاصله طبقات اصلی ناشی می­شود.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940#_ftn11"][11][/url] پولانزاس همچنین از دسته­های اجتماعی نیز صحبت می­کند که بر اثر موقعیت‌شان در نهادهای سیاسی تعیین می­شوند، از قبیل بوروکرات­های دولتی و روشنفکران و نظامیان. این دسته اجتماعی در شرایطی معین می­توانند نقش مهمی بازی کنند، اما به نظر وی در دوره­های بحران، در راستای خاستگاه طبقاتی خود تقسیم می­شوند، و به آن طبقه اجتماعی می­پیوندند که از آن بر آمده­اند.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940#_ftn12"][12][/url] [b]قدرت طبقاتی[/b] پولانزاس قدرت را «توانایی یک طبقه اجتماعی برای تحقق منافع خاص عینی خود» تعریف می­کند. مفهوم قدرت به آن نوع از روابط اجتماعی مربوط می­شود که ویژگی آن‌ها تعرض و مبارزه طبقاتی است، یعنی به حوزه­ای که در آن دقیقاً به‌دلیل وجود طبقات استعداد یک طبقه برای تحقق منافع خویش از طریق رفتارش با استعداد و منافع دیگر طبقات در تقابل قرار دارد.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940#_ftn13"][13][/url] در نظر پولانزاس نمی­توان تمامی وضعیت‌هائی را که شامل منافع مخالف­اند و مربوط به طبقه نمی­شود را مبارزه مبتنی‌بر قدرت نامید.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940#_ftn14"][14][/url] در نهایت به نظر وی روابط قدرت، روابط پیچیده هستند که در آخرین تحلیل توسط قدرت اقتصادی تعیین می­شوند. [b]ارزیابی[/b] نکته قوت رویکرد پولانزاس سعی او در حفظ تأکید اصلی مارکس بر کنترل تولید مادی به‌مثابه منبع قدرت و نابرابری می­باشد، ضمن اینکه به عوامل سیاسی و ایدئولوژیک، که بعضاً نادیده گرفته می­شدند، توجه می­کند. پولانزاس، تمامی روابط قدرت را که روابط طبقاتی نیستند را نادیده می­گیرد و از قدرت یک واژه زائد و غیرضروری می­سازد.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940#_ftn15"][15][/url] در دیدگاه پولانزاس نامولد بودن، سنجه قرار گرفتن در طبقه خرده‌بورژوازی نوین است، پس یک مهندس که مولد و فروشنده نیروی کار خود است، قاعدتاً باید در طبقه کارگر قرار گیرد، در حالی که از نظر پولانزاس در طبقه خرده‌بورژوازی نوین جای دارد.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940#_ftn16"][16][/url] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940#_ftnref1"][1][/url]. ریتزر، جورج؛ نظریه جامعه­شناسی در دوران معاصر، محسن ثلاثی، تهران، علمی، 1381، چاپ ششم ، ص230. [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940#_ftnref2"][2][/url]. بشریه، حسین؛ تاریخ اندیشه‌های سیاسی در قرن بیستم، تهران: نی، 1376، چاپ اول ، جلد 1، ص314. [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940#_ftnref3"][3][/url]. مارش، دیوید و استوکر، جری؛ روش و نظریه در علوم سیاسی، امیرمحمد حاجی یوسفی، تهران، مطالعات راهبردی، 1384، چاپ دوم، ص391. [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940#_ftnref4"][4][/url]. بشریه، حسین؛ پیشین، ص317-316. [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940#_ftnref5"][5][/url]. ریتزر،جورج، پیشین، ص229. [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940#_ftnref6"][6][/url]. همان، ص232. [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940#_ftnref7"][7][/url]. بشریه، حسین؛ جامعه‌شناسی سیاسی، تهران، نی، 1381، چاپ هشتم، ص46. [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940#_ftnref8"][8][/url]. چیلکوت، رونالد؛ نظریه­های سیاست مقایسه­ای، وحید بزرگی و علیرضا طیب، تهران، رسا، 1378، چاپ دوم، ص558. [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940#_ftnref9"][9][/url]. گرب، ادوارد .ج؛ نابرابری اجتماعی، محمد سیاه‌پوش و احمدرضا غروی‌زاد، تهران، معاصر، 1381، ص176. [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940#_ftnref10"][10][/url]. لهسایی‌زاده، عبدالعلی؛ نابرابری و قشربندی اجتماعی، انتشارات دانشگاه شیراز، 1377، چاپ دوم، ص56. [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940#_ftnref11"][11][/url]. بشریه، حسین؛ مارکسیسم ساختگرا: نیکوس پولانزاس، فصلنامه اطلاعات سیاسی-اقتصادی، شماره 84-83، مرداد و شهریور 1373، ص20. [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940#_ftnref12"][12][/url]. کرایب، یان؛ نظریه اجتماعی مدرن از پارسونز تا هابرماس، عباس مخبر، تهران، آگه، 1381، چاپ دوم، ص214. [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940#_ftnref13"][13][/url]. لوکس، استیون؛ قدرت فرانسانی یا شرشیطانی، فرهنگ رجائی، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1370، چاپ اول، ص208. [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940#_ftnref14"][14][/url]. گرب، ادوارد ج؛ پیشین، ص178. [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940#_ftnref15"][15][/url]. همان، ص179. [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940#_ftnref16"][16][/url]. لهسایی‌زاده، عبدالعلی؛ پیشین، ص57. [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41940"]http://www.pajoohe.c...ition&UID=41940[/url]
  11. worior

    نیکوس پولانزاس

    [quote name='BattleMaster' timestamp='1355614371' post='288748'] مقاله جالبی بود زحمت کشیدید و تشکر... مقداری ثقیل بود و نکاتی رو باید از شما تعریف بگیرم ! نظر وی در مورد انکار اکونومیسم، تعهد او نسبت به مفهوم استقلال نسبی و[color=#FF0000] اعتقادش مبنی‌بر اینکه تاریخ را نمی­توان به‌ عنوان یک توسعه خطی در نظر گرفت[/color] را تحت تأثیر نظریات آلتوسر بوده است. این قسمت نیاز به توضیح بیشتر داره ... [/quote] بالاخر حاشیه رو ول کردید و پرداختین به متن ، مراد از اکونومیسم ، جبر گرایی اقتصادی هست ، یعنی اینکه پیش برنده همه امور بنیادی اقتصادی دارد در مفهوم اساسی ان داشته باشد ... خطی در نظر گرفتن تاریخ یک مجادله فلسفی در تکامل اجتماعی هست ، عمده نظریات بر حول دو محور هستند ، که تکامل و سیر تاریخ بشر یا بصورت خطی هست و یا دیالکتیک (تضاربی - فراگردی) .. این مفهوم ناظر به این امر هست که اگر جبر گرایی اقتصادی رو ملاک در همه امور بگذاریم ، بنابراین سیر تکاملی بشر بر پایه خط سیری مشخص استوار هست ، و این در روش کار مارکس که اساسا بر پایه دیالکتیک (هگل) هست همخوانی نداره ، مارکس حتی با توجه به اینکه اقتصاد رو زیر بنا میدونست و همه مسایل دیگر رو روبنای روابط تولید قرار میداد ، به همین دلیل جبرگرایی اقتصادی شناخته میشد ، البته طبق نظر عمده مارکسیست ها ، منتها آلتوسر ( به عنوان یک مارکسیست ساختار گرا) بر این اعتقاد بود که چون مارکس روبنا رو محصول روابط تولید میدونه ، نباید انگ جبری و خطی بودن به تحلیل مارکس زد چرا که تعریف دقیق از روابط تولید میشه همون تحلیل دیالکتیک از تکامل روابط تولید یا اقتصاد ، .... [quote] و اینکه منظور از [color=#FF0000]خرده بورژوازی[/color] قشر اندیشمند و مهندس و مولد فکر جامعه مد نظر بوده یا خیر ؟ [/quote] قشر اندیشمند و مولد فکر در جامعه چیزی فراتر از طبقات هست ، اما اقشار ایدئولوگ و مسلط بر افکار عمومی عمدتا بورژوا هستند ، از نظر طبقاتی خرده بورژوا رو صاحب مقداری سرمایه میدانند که حاظر به از دست دادنش نیست ، و نه با طبقه بالاست و نه طبقه پایین ، و قطعا دلیلش تا حدود زیادی میتونه مجرد بودن توان اقتصادیش از هر دو قشر و استقلال نسبی اش باشه ، پس خودش مولد فن و دانش خودش هست و البته اندیشه خودش ، اما همچنان در محدوده اثر خودش مقدور هست ... مهندس یا صاحب فن در جامعه سرمایه داری تازمانی که دارای مالکیت ابزار و تولیدش نشه قاعدتا پرولتر یا کارگر محسوب میشه ، منتها بجای فروش توانایی جسمی اش ، دانش فنی خودش رو میفروشه که از این نظر مورد استثمار خریدارش یعنی سرمایه داری قرار میگیره ، اما میتونه بر اون دانش فنی مالکیت داشته باشه ، اما این امر یک وضعیت اقتصادی بی ثبات و پیوند خورده با خواست سرمایه داری رو براش فراهم میکنه تا کارگر ، و همین امر هم سبب میشه تا در صورت برخورد فیزیکی دو طبقه کارگر و سرمایه در تئوری انقلابی مارکس ، کنار بایسته و یا به قشر سرمایه دار بپیونده ..
  12. ایران تور رو نساخته ، فقط با دستکاری در سامانه کنترلی محدودیت برد 12 کیلومتر رو برداشته و به 20 رسونده که اگر اشتباه نکنم این محدودیت نتیجه دانگرید روسی هست ../. در ضمن برای بروز رسانی و تغییر در تسلیحات روسی ، قطعا به متخصص روسی احتیاج دارید ، البته متخصص زبان روسی ...
  13. احتمالا دو شنبه یا سه شنبه تو نمایشگاه هوایی کیش رونمایی بشن ...
  14. حالا یه سوال ... واقعا نیاز هست روی چند تا راکت معمولی و سمانه پرتاب این شکلی رو با پارچه بپوشونند ؟ مگر چقدر حساس هستن که با باد و بارون و نم خراب میشن ! [img]http://media5.irna.ir/1391/13910918/1033535/n1033535-1912744.jpg[/img] البته این بنر ، ما شاهد ناو بوشهر هستیم نه جماران ...!
  15. [quote]یکی از دوستان حرف قشنگی زد که می بایست پست های سیاسی و غیرسیاسی را مشخص نمود و از جابجایی های انقلابی و باندی در ادارات در هر تعویض مدیر جلوگیری کرد تا بتوانیم سیستم اداری را پویا کنیم و پایین دست دریابد که با کار درست و مفید بودن پیشرفت می کند نه این که مدیر برای عدم نمود ضعفش او را نابود کند [/quote]توی کتاب بنیاد های علم سیاست "رشته علوم سیاسی" دانشگاه پیام نور ، همون ابتدای کتاب در تعریف سیاست نوشته " هر اون چیزی که به دولتها مربوط میشود" البته این یکی از تعاریف ناقص سیاست هست اما توصیف کننده قسمتی یا قسمت عمده ای از اون هست ... -------------------------- البت جناب hosm حرف درستی فرمودند ، که من تعمیمش میدم به بیشتر مطالب این تاپیک ، کلا بجز چند پست باقی مطالب احساساتی هست ، مسئله رو در مسئولان دانستن یکی از اشتباهات بزرگ ماست ، چرا که مسئولان همیشه اشکال داشته و دارند و خواهند داشت ، لیکن باید یاد گرفت با این مسئولان چطور کار کرد ، هر چند که
  16. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10110/Singapore_Navy_guided-missile_frigate_RSS_Steadfast.jpg][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10110/thumb_Singapore_Navy_guided-missile_frigate_RSS_Steadfast.jpg[/IMG][/url]
  17. اگر اشتبپاه نکنم تایپ 52 [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10110/052c_chinese_navy2C052c_china2C052c_destory.jpg [/img]
  18. یه نکته دیگه ، لانچر جماران 3 در 6 هست ولی لانچر سبلان 73 که تصویرش رو نجف عزیز قرار دادند 4 در 6 ... این یک تفاوت تاکتیکیه یا شلختگی که آقا مرتضی عنوان کردند ؟ یا شاید من درست ندیدم !
  19. worior

    سامانه جنگ الکترونیک JAM-AIR

    فقط IR ? UV ?
  20. با تشکر از نجف عزیز ... مرتضی جان یه نکته ، قطر هیدرا تنها یکی دو میلیمتر از میثاق و استینگر و ... کمتره ، ولی با این حال قطر مجرا های موجود بر روی سامانه کشتی پرتاب بیشتر به نظر میرسه ، ...
  21. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10110/IRIB-TV1_12_06_2012_01_02_12_mpg_snapshot_07_19_5B2012_12_06_02_09_055D.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10110/IRIB-TV1_12_06_2012_00_16_15_mpg_snapshot_02_31_5B2012_12_06_02_06_555D.jpg[/img] این پرتابگرها بیشتر شبیه کاتیوشا هستن ..
  22. بعنوان یک سری از تئوری های اقتصلد کلان که تایین کننذه اصلی قدرت اقتصادی کشورها هست ، توصیه میکنم دوستان حتما مطالعه کنند ...؛ اهميت و آثار اقتصادي بوجه از ديده بخش عمومي و کلان اقتصادي ١- ارتباط بودجه با اقتصاد کلان : زماني که رابطه بودجه با اقتصاد ملي مطرح مي شود ، نقش بودجه به عنوان سياست مالي و تثبيت کننده نوسانات اقتصادي مي باشد ، در اين حالت بودجه بيشتر در چهار چوب کلان اقتصاد در ماليه عمومي ، مورد تجزيه و تحليل قرار مي گيرد . (بودجه نقش بسيار مهمي در اقتصاد ملي دارد زيرا که دولت از طريق بودجه ميتواند در تقاضاي کل اثر بگذارد يعني با کاهش هزينه هاي خود از نياز خود بکاهد و يا از طريق افزايش درآمد سياست انقباض را دنبال کنيم . ) ٢- ارتباط بودجه با تعادل هاي اساسي اقتصاد کلان : در اقتصاد هاي مختلف ، بودجه و اجراي آن تاثير زيادي در تعادل هاي اقتصادي و در نهايت تعادل کل (موازنه عرضه و تقاضا ) دارد . هدف از بودجه ريزي ، بهبود و توسعه خدمات اداري ، سرمايه گذاري زير بنايي ، تثبيت قيمتها و افزايش نرخ رشد اقتصادي ميباشد . و بايد از امکانات موجود حداکثر استفاده را بعمل آيد . ولي دولت هنگام اجراي بودجه عملاً با محدوديتهائي از نظر پولي و ارزي مواجه مي گردد که اين محدوديتها از اقدامات بلند پر وازانه دولت جلوگيري مي کند و او را ناگزير مي سازد که در افکار و برنامه هاي خود تجديد نظر نمايد . تعادل هاي اساسي اقتصاد ، يعني تعادلي پولي ، تعادل مالي ، تعادل ارزي ، تعادل اقتصادي و تعادل اجتماعي اثرات متقابلي را در يکديگر دارند ، و سياست هاي مربوط به اين تعادل ها بايد طوري اتخاذ شود که تعادل کلي اقتصاد نيز تامين گردد که در ذيل به اثرات متقابل هريک اشاره مي شود : ١- تعادل پولي – تعادل پولي عبارت از تنظيم حجم پول به آن اندازه که متناسب با ميزان کالا و خدمات توليدي جامعه باشد و سبب ارزش داخلي و خارجي پول گر دد ، و از اين طريق از افزايش نامتناسب قيمتها جلوگيري شود . هر واحد پول ، يک اندازه معيني کالا مي خرد ، و . اگر حجم در جريان يک دفعه به دو برابر افزايش يابد . ولي مقدار کالاها و خدمات تغيير نکند ، قيمت کالاها دوبرابر خواهد شد يعني هر واحد پول ، نصف مقدار قب لي کالا خواهد خريد . بر اساس نظريه مقداري پول ريکاردو در رابطه T مقدار پول موجود M ، سطح عمومِي قِيمت ها P) P = M مقدار آالا و خدمات در جامعه T ، اعم از اسكناس و پشِينر و سپرده هاِي بانكِي افزاِيش يابد . ولِي مقدار آالا و خدمات آمتر يا ثابت M مِي باشد ) اگر مقدار پول بماند و يا با سرعت آمترِي افزاِيش يابد افزاِيش قِيمت ها امرِي اجتناب ناپذِير تورم اقتصادي و کاهش آن رکود اقتصادي را در بر (P) خواهد بود . (افزايش قيمت T افزايش و يا (M) خواهد دارد اين از زماني به وقوع مي پيوند که صورت که کاهش مي يابد .) ٢- تعادلي مالي – تعادل مالي يعني توازن منطقي و مناسب بين درآمدهاي عمومي و هزينه هاي عمومي ، و جلوگيري از کسر بودجه غير متناسب و احتراز از عواقب آن در تعادل مالي بايستي بين دريافتها و پرداختهاي کشور تعادل و هماهنگي وجود داشته باشد ، زيرا کسر ي تراز بارزاني (تعادل منفي ) آثار نامطلوب اقتصادي در داشته و موجب عدم تعادل در تراز پرداختها مي گردد . تعادل در تراز پرداختها در رابطه اقتصادي کشور با ساير کشورها اهميت زيادي دارد . ٣- تعادل ارزي – تعادل ارزي يعني کوشش در حفظ موازنه پرداختهاي خارجي کشور ، و جلوگيري ا از کسري موازنه پرداختهاي ارزي ، و از بين رفتن – يا کاهش ذخاير ارزي مملکت ، تعادل ارزي از طريق تعادل درموازنه تراز پرداختهاي خارجي ايجاد مي شود و موازنه ارزي در تهيه بودجه اهميت زيادي دارد ، زيرا بدون حفظ اين تعادل نمي توان اقتصاد ملي را به سلام ت توسعه داد و کسري موازنه پرداختها و عدم تعادل ارزي به افزايش قيمت ها دامن زده که خود موجب ايجاد کسري بودجه مي گردد . ۴-تعادل اقتصادي – تعادل اقتصادي با تعادلي مالي ارتباط نزديک دارد و نمي توان تعادل اقتصادي را بدون تعادل مالي مورد بررسي و تجزيه و تحليل قر ار داد . تعادل اقتصادي عبارت از تعادل بين عرضه کالا و تقاضاي کل جامعه مي باشد و چون تعادل مالي بر اساس تعادل بودجه و تعادل تراز پرداختها برقرار مي گردد ، لذا تعادل اقتصادي از يک طرف با تعادل با تعادل تراز پرداختها مواجه مي باشد . ۵- تعادل اجتماعي – تعادل اجتماعي به مفهوم هماهنگي توانايي مالي طبقات مختلف در جامعه است ، لذا تعادل مالي را بايد با توجه به تعادل اجتماعي يعني با هماهنگي وضع مالي طبقات مختلف اجتماعي مورد مطالعه قرار داد . ٣- سياست کسر بودجه : کسري بودجه عبارت است از اضافه هزينه هاي دولت نسبت به درآمدهاي عادي . اقتصادهاي سرمايه اي معمولاً داراي نوساناتي هستند و دولت ها قادرند با کاهش هزينه هاي خود و يا افزايش درآمد از طريق جلب قدرت خريد مردم در تقاضاي کل اثر گذارده و با تورم مبارزه کنند . دولت و قتي داراي اضافه بودجه است ، معمولاً يا آن را در حسابهاي مخصوص ، براي برداشت هاي بعدي نگهداري مي کند ، و يا اينکه بابت وام ها يا اعتباراتي که قبلاً از داخل و يا خارج گرفته است ، صرف مي نمايد ، اين عمل معمولاً در کشورهاي پيشرفته حاکم است و در کشورهاي در حال توسعه کمتر اتفاق مي افتد . در کشورهاي در حال توسعه معمولاً منابع مالي و درآمدهاي دولت محدود بوده و هزينه ها بيشتر از درآمد ها مي باشد و در نتيجه دولت با کسر بودجه از نظر مالي و اقتصادي مواجه خواهد بود . اين کسري برابر پر کردن شکافهاي رکود اقتصادي و يا به ع لت سياست عمومي انبساط بوجود مي آيد و دولت مجبور است بيشتر از دخل خود خرج کند . ۴- منابع تامين کسر بودجه : منابع تامين کسر بودجه به دو طريق به صورت زير انجام مي گيرد . ١- دريافت وام داخلي – دريافت وام داخلي به دو صورت به وقوع مي پيوند که عبارت است از : الف – ايجاد پول – ايجاد پول به دو صورت انجام مي شود : (الف ) از طريق نشر پول کاغذي – پول به مقدار کافي چاپ مي شود و قيمتي ازمخارج دولتي از اين طريق پرداخت مي گردد . آثار اقتصادي اين عمل افزايش قيمت ها مي باشد زيرا بر حجم پول افزوده مي شود و با افزايش حجم پول قدرت خريد مردم افزايش مي يابد . (ب) انتشار اوراق قرضه – اوراق قرضه ، اوراق بي نامي هستند که براي تامين قسمتي از اعتبارات مورد نياز برنامه هاي عمراني ويا دفاعي کشور انتشار مي يابد . اوراق قرضه را عموماً يا بانکها خريداري مي کنند و يا مردم . فروش اوراق کوچک و کم حجم مردم را تجهيز و به طرف سرمايه گذاري اقتصادي سوق داده و دولت را ياري مي دهد که برنامه هاي عمراني و توليدي خود را انجام دهد . ولي فروش اوراق قرضه به بانکها بستگي به عمل بانک دارد اگر بانک با توسل به ذخيره هاي اضافي نقدي هزينه خريد اوراق قرضه را بپردازد ، در اين صورت اين عمل اثر خلق پول را دارد يعني آثار اقتصادي آن افزايش قيمت ها بر اثر افزايش حجم پول است . ولي اگر بانک از محل فروش دارايي هاي خود به مردم هزينه خريد اوراق قرضه را بپردازد اين عمل همانند خريد اوراق قرضه توسط مردم است و آثار تورمي کمتري را به خاطر اين که حجم پول افزايش نمي يابد در پي خواهد داشت . ٢- دريافت وام خارجي – دريافت وام خارجي به سه صورت به شرح زير انجام مي شود . بايد در نظر داشت که هر سه صورت وام خارجي معمولاً در کوتاه مدت موجب افزايش قيمت ها نمي شود ولي در د راز مدت به علت اينکه تابع تعادل ارزي است موجبات اختلال در تعادل ارزي شده و در نهايت در تعادل کل اقتصاد اختلال ايجاد مي نمايد : الف – دريافت وام از دولت هاي خارجي – اين نوع وام اگر به صورت کالا و خدمت وارد گردد به علت افزايش عرضه ثابت بودن تقاضا و قدرت خر يد مردم ، آثار ضد تورمي دارد ولي اگر به صورت نقد باشد به علت نوع استفاده آثار متفاوتي در اقتصاد خواهد داشت و ممکن است تورم شديد و گاهي به صورت مهارتورم و افزايش سرعت رشد اقتصادي نيز ظاهر شود . ب- دريافت وام از شرکتها و موسسات خارجي – اين نوع وام ، وامي است که از بخش خصوصي در خارج از کشور بيشتر به صورت اعتبار و خريد اقساطي و يوزانس (پرداخت مدت دار را اصطلاحاً يوزانس گويند ) دريافت مي شود . ج – دريافت وام از سازمانها و مجامع بين المللي – اين نوع وام ، وامهايي هستند که کشورهاي نيازمند براي تامين منابع کسر بودجه از سازمانهاي بين المللي نظير صندوق پول ، بانک جهاني و يا مجامع وابسته به سازمان ملل متحدد دريافت مي نمايند . ۵- ارتباط بودجه با برنامه ريزي اقتصادي در کشورهاي در حال توسعه : اولاً برنامه ريزي عبارت است از طراحي وضع اقتصادي ملي و پيش بيني گرايشهاي مالي آينده و تخصيص منابع مالي در طول برنامه ، به طريقي که هدفهاي معين و مشخص شده قبلي حاصل آيد . ثانياً در برنامه ريزي اقتصادي پس از تعيين هدفهاي ملي ميزان و مبلغ سرمايه گذاريها جهت نيل به هدفهاي تعيين شده در بخش هاي مختلف اقتصادي تعيين مي شوند اين سرمايه گذاري ها شامل پيش بيني هر دو سهم عمومي و خصوصي در اقتصاد است و آنچه سهم دولت از اين سرمايه گذاريها مي باشد به صورت پيش بيني خرج در بخش هاي مختلف که به صورت بودجه هاي سالانه تعيين مي شود . http://www.google.com/url?sa=t&rct=j&q=تعادل های اساسی&source=web&cd=1&ved=0CC8QFjAA&url=http%3A%2F%2Fwww.valiasr.net%2Fweblog%2Fattachments%2Fatt577_0_13.pdf%3Fvaliasr%3Db98f12bfdf7b130e92566c681b7ca06c&ei=60G9UKCwNJLb4QTDpYHYAg&usg=AFQjCNEQNMdByXalpEtrbwNEv8qgra2DrQ مطالب فوق تنها بخشی از سیاست های کلان اقتصادی دولتها هستن و بیشتر جنبه درونی دارند تا جهانی ، اما با توجه به این مطالب میشه اینطور نتیجه گیری کرد ، که اگر از فردا روز دلار از مبادلات حذف بشه ، این پولها در نهایت به اقتصاد آمریکا بر میگرده در نتیجه باعث افزایش نقدینگی در این کشور و به تبع اون افزایش قیمتها در این کشورخواهد شد و متعاقبا ارزش دخایر ارز در کشورها کم میشه و تقاضا برای تبدیل به طلا بالا میره در نتیجه این عدم تعادل عرضه طلا بوجود میاد و قیمت های جهانی طلا بالا میره ، تحت این شرایط امریکا میتونه بااستفاده از عدم عرضه به موقع طلا قیمت ها رو تا حدی بالا ببره که یک برابری بوجود بیاد ولی سوال اینجاست که آیا ذخیره انبوهی از طلا و رشد عمومی قیمتها در اقتصاد به هم پیوسته جهانی میتونه موجبات رشد و پویایی اقتصادی رو فراهم کنه ؟! طلا چیزی نیست که راحت مبادله بشه ، اقتصاد و تولید رو به گردش در بیاره و در نتیجه یک رکود و کاهش رشد اقتصادی و افزایش بیکاری حاصل خواهد شد ...
  23. [b]به نماد های لااله الا الله وسط پرچم های پایینی دقت کردین ؟!![/b] [img]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/9/7/242157_390.jpg[/img]
  24. آقا مصطفی بزرگوارید ... در کل این صراحت بیان من رو ببخشید به بزرگی خودتون ... [quote]علي اي حال بنده تابع نظر و فرمايش شما هستم و اگه مي‌فرمايين همينش رو هم نبايد عرض كنم، اطاعت امر مي‌كنم.[/quote] خیر آقا مصطفی ، بحث من بر ادامه این مطلب و نتیجه حاصل شدن هست ، باتوجه به اینکه قسمت اعظمی حوزه مطالعات آزاد من پس مطالعات فرهنگی و جامعه شناسی ، "رسانه" است ، خیلی مشتاقم که توی این زمینه بحث جدی صورت بگیره منتها نه به این صورت پراکنده ، اونهم در حالتی که قطعا عینک هایی بر چشم دوستان هست که نمیتونه در جو هر تاپیکی چیزی متمایز رو براحتی درک کنه و نتیجه حاصل کنه ، از نظر من بحث نقد رسانه که بارها با اشکال مختلف بصورت جدی از طرف شما بیان شده بصورت پیوسته در تاپیک مجزایی ادامه پیدا کنه ، اگر هم از حوصله شما خارجه و صلاح نمیدونین سمعا و طاعتا ...