amirhessam

Members
  • تعداد محتوا

    197
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1

تمامی ارسال های amirhessam

  1. .: منطقه «هارمجدّو»؛ شمال فلسطين اشغالي. جنگ با عراق، به پايان روزگار منجر خواهد شد. ما اين را مى‏دانيم، اسرائيل پابرجا نخواهد ماند، اسرائيل در طى آخرالزمان از بين خواهد رفت. منبع: سایت «موعود» ---------------------------------------------------------------- اشاره: با توجه به ظهور مسيحيت بنيادگرا (1) در كشور آمريكا و جنگ آمريكا عليه عراق، نظريه‏ پردازان مسيحى همچون جرى فالول، مورگان استرانگ، گرى‏ فريزر و ... نظرات خود را - كه غالباً مبتنى بر مكاشفات يوحنّا (بخش پايانى كتاب مقدس(2)) است - به مخاطبان القا مى‏كنند و از طرفى جنگ عراق را شاهدى بر تحقّق پيشگويي هاى كتاب مقدس (3) (انجيل) مى‏دانند و سعى مى‏كنند تا بدين‏وسيله ديدگاه هاى راست مسيحى را تبليغ و حقانيّت خود را به جهانيان عرضه دارند. در اين مقاله كه از يكى از سايت هاى اينترنتى گرفته شده با واژگانى همچون آرماگدون، جنگ آخرالزمان، ضد مسيح، ايده هزاره، راست مسيحى آشنا خواهيم شد و همچنين نگاهى كوتاه به نظرات آنها در مورد جنگ عراق و چگونگى تحقق پيشگوئي ها در بخش مكاشفات كتاب مقدس خواهيم داشت. ---------------------------------------------------------------- بعضى‏ها بر اين عقيده‏اند كه پيش‏بينى قابل توجهى درباره جورج دبليو بوش وجود دارد، مردى كه سخن خود را با يك خطابه مذهبى بسيار قوى و ورزيده القا مى‏كند، و همچنين عقايد مذهبى و باورهاى دينى را در سياست هاى خارجى‏اش دخالت مى‏دهد، پر واضح است كه بسيارى از حاميان مذهبى بوش، از حوادث عراق به عنوان تحقق يك پيشگويى تعبير كرده‏اند. بيل بردوى (4) اخيراً طى مقاله‏اى در واشنگتن پست نوشت: «حادثه‏هاى جهان - مخصوصاً حركت نظامى آمريكا به سوى عراق - موجب شده است تا اشخاصى با دلايل جديد براى تعبير و تفسير كردن آخرين حادثه جهانى خودنمايى كنند.» در وب سايت هاى پيشگويى، اين بحث مشتاقانه بالا مى‏گيرد، گروه ها و مخصوصاً در كليساها به مطالعه كتاب مقدس مى‏پردازند، در جمعيت هاى مذهبى در آخر هر ماه بحث از پيشگويى مى‏شود، مثل چيزى كه در ماه گذشته تحت عنوان بيستمين كنفرانس بين‏المللى پيشگويى آخرالزمان در تامپا برگزار شد. بردوى مى‏نويسد: «به نظر بسيارى شواهدى دال بر نقش عراق در سناريوى آخرالزمان (5) در بخش هاى كليدى پيشگوئي هاى آخرالزمان كتاب مقدس وجود دارد.» در اينجا و در ديگر كتاب هاى پيشگويى عهد عتيق و عهد جديد، ادبيات دوران باستان (كتاب مقدس) مالامال از تيترهاى خبرى است كه امروزه در مورد جنگ عراق در رسانه‏ها به كار مى‏رود. مكاشفات (6)، بخش پايانى كتاب مقدس - به جز در برخى از نسخه‏هاى جديد - به عنوان نقشه حوادثى كه هم‏اكنون در عراق اتفاق افتاده است به حساب مى‏آيد. در قسمت شانزدهم از بخش مكاشفات نامى از آرماگدون (7) بيان گرديده است. همانطور كه رود فرات اخيراً به‏وسيله مجموعه‏اى از تانك ها محاصره شده است، منطقه باستانى هارمجدون نيز در شمال اسرائيل در محاصره تانك ها است. يوحنّا - به احتمال قوى نويسنده بخش مكاشفات كتاب مقدس - در شرح ماجراهاى آخرالزمان مى‏گويد: «فرشته ششم جامش را بر رودخانه بزرگ فرات خالى كرد و آب رودخانه خشك شد. به طورى كه پادشاهان مشرق زمين توانستند نيروهاى خود را بدون برخورد با مانع به ‏سوى غرب ببرند، و ديگر فرشتگان در شيپورها مى‏دمند، هنگامى‏كه نيروها براى نبرد حق و باطل جمع مى‏شوند.» بسيارى از مفسران مى‏گويند كه ساختار مدرن دولت اسرائيل، شمارش معكوس پيشگويى‏شده پايان روزگار را به راه انداخته است و اين پيشگويى با افزايش ضد مسيحي هاى (8) شرور، نزاع ها و اختلافات جهانى، آزار و اذيت كليساى مسيحى و ظهور يك مذهب دروغين، و درگيري هايى پيش از آغاز جنگ و نبرد حق و باطل در آخرالزمان، تكميل مى‏شود، البته بستگى به اين دارد كه شما متن هاى پيچيده كتاب مقدس را چگونه تفسير كنيد، عيسى مسيح زمانى مى‏آيد تا قبل از قضاوت نهايى مقدمه و راهگشاى يك قرن دوران صلح و حكومت صلح باشد، يا اين ‏كه او فقط زمانى مى‏آيد كه پيروانش مقدمه هزاره سلطنت (9) مسيح را فراهم كنند كه اين بيشتر شبيه يك حكومت دينى و مذهبى است. در اين ماجراى تاريخى، مرحله‏اى به نام آزار و اذيت (10) براى مدت هفت سال وجود دارد كه ضد مسيحي هاى از بند آزاد شده، آزار و اذيتى زشت و زننده عليه مسيحي ها انجام مى‏دهند. براى مثال، از برخى از پيشگويي هايى كه در طى اين دوره مى‏شود، مى‏توان از مؤمنين واقعى‏اى نام برد كه در اين حادثه به آسمان برده مى‏شوند كه اسم اين مرحله در آخرالزمان را مرحله وجد و سرخوشى (11) گذاشته‏اند. اين يك پيشگويى است كه صحتش به‏ وسيله اتفاق ها و رويدادهايى كه در غرب رخ مى‏دهد تشديد مى‏شود. به‏طور مشخص، مى‏شود از جنگ عليه صدام حسين نام برد. دكتر مورگان استرانگ (12) - استاد تاريخ خاورميانه دانشگاه ايالتى نيويورك آمريكا و مشاور برنامه‏هاى خبرى و مجله‏ها - مى‏گويد: «جرى فالول (13) به طور كامل و بى‏هيچ ابهامى معتقد است كه ما بايد به جنگ با عراق برويم، تا حوادث مصيبت بارى را به راه بيندازيم كه موجب فراهم شدن دومين ظهور حضرت عيسى مسيح شود. جنگ با عراق، به پايان روزگار منجر خواهد شد. ما اين را مى‏دانيم، اسرائيل پابرجا نخواهد ماند، اسرائيل در طى آخرالزمان از بين خواهد رفت، هر يهودى‏اى كه در هر جا زنده بماند به مسيحيت خواهد گرويد.» دكتر مورگان استرانگ اضافه مى‏كند: «بر طبق علم آخرالزمان شناسى (14)، مسلمانها، بودائى‏ها، هندوها، كاتوليك ها، آنيمى‏ها و هركس ديگر، در جنگ آخرالزمان (15) هلاك خواهند شد و يا اين ‏كه به مسيحيت اصول‏گرا و بنيادگرا ايمان خواهد آورد.» همه جنگ عراق را نشانه بزرگى بر شمارش معكوس آخرالزمان مى‏دانند، ولى همه نسبت به ايدئولوژى آخرالزمان تعلق خاطرى ندارند. مارك هيتچكوك (16)، كشيش كليساى «فيث بايبل» واقع در آدموند در ايالت اوكلاهما مى‏گويد: «مهم‏ترين مطلبى كه بايد بگويم اين است كه آنچه كه آنجا (عراق) در حال رخ دادن است تحقق دقيق پيشگويي ها نيست.» او اضافه مى‏كند: «بعضى از مردم جنگ عراق را آغاز آرماگدون خواهند دانست، اما ديدگاه كلى من اين است كه جنگ عراق چيزى فراتر از بازگويى يك سناريو است.» او مؤلف 9 كتاب در عنوان هاى مهم پيشگويي هاى كتاب مقدس است كه مى‏گويد: «جنگ در عراق بيشتر يك عامل گرم‏كننده و عامل شتاب دهنده‏اى است براى حوادث نگران كننده‏اى كه رخ خواهد داد.» در دانشگاه باب جونز (17) - جايگاه پرورش بنيادگراها - دكتر استفان هنكينز (18) به طور كامل اعتقاد دارد كه جنگ در عراق نقطه پايان پيشگويي ها نيست. به ‏زودى بشريت با حوادثى كه در بخش هاى مختلف كتاب مقدس از جمله مكاشفه يوحنا تصوير شده است، روبرو خواهد شد. او معتقد است كه بشريت در آستانه جنگى است كه عيسى مسيح عليه گروهى از ملت هايى كه به وسيله ضد مسيح رهبرى مى‏شوند انجام خواهد داد، كه پس از آن يك دوره هفت ساله از رنج و مصيبت را خواهيم داشت. كسانى كه به كتاب مقدس معتقدند با آروين باكستر - كشيشى در ريچموند در ايالت ايندياناى آمريكا و مؤسس مجله آخرالزمان - موافقند، آروين باكستر مى‏گويد: «ماجراى عراق با پيشگويي هاى عهد عتيق و عهد جديد مو نمى‏زند.» باكستر همچنين ميزان بالايى از تلفات در هجوم نظامى آمريكا به عراق را پيش‏بينى كرد و هشدار داد كه ديگر كشورها جنگ در عراق را به ديده فرصتى براى سامان دادن سياست هاى خود مى‏نگرند. براى مثال، ممكن است چين سعى كند تا تايوان را اشغال كند. يا این که هند و پاكستان مى‏توانند دست به جنگ تمام عيارى عليه منطقه بى‏ثبات كشمير بزنند. اين ماجرا به گفته باكستر سرآغاز جنگ جهانى دوم و كشتار يهوديان به دست نازي ها بود كه به ‏وسيله يوحنا در بخش مكاشفات كتاب مقدس پيشگويى شده است. اگر نشانه‏ها و علامت هايى بر اين نظريه وجود داشته باشد كه در آخرالزمان آمريكا پيشرفت مى‏كند. اين، يك موفقيت شگفت‏انگيزى براى كتاب بر جاى مانده (19) نوشته تيم لاهايه (20) و جرى جنكينز (21) است. اگر چه كه بيشتر كتاب هايى كه به موضوع آخرالزمان پرداخته‏اند ويژه قشر مذهبى تهيه شده‏اند؛ لكن، اين مجموعه برجاى مانده طيف وسيعى از مخاطبان سكولار را جذب كرده و فروشى بيش از 50 ميليون نسخه را به خود اختصاص داده است. حتى بخش چهارم اين كتاب رتبه اول ليست پرفروش‏ترين كتاب هاى نيويورك تايمز را - كه مورد غبطه همگان است - را به خود اختصاص داده است. لاهايه كه سابقاً يك كشيش بود و همچنين از فعالان حقوق مذهبى و آموزش در دانشگاه باب جونز است كسى است كه جرى فالول را در سازمان دهى مؤسسه «اكثريت اخلاقى» مساعدت كرد. اخيراً، فالول دانشكده پيشگويى تيم لاهايه را در دانشگاه آزاد خود افتتاح كرد، اين يك نشانه بسيار قوى بر فراگير شدن عقيده آخرالزمان در ميان اقشار كم فرهنگ و بنيادگراى در حال رشد است. لاهايه به نظريه رويكرد الهى مجموعه برجاى مانده پرداخته و مؤلف ديگر كتاب نقش روايت گر را ايفا كرده است. در حالي كه طرح كلى داستان و شخصيت هاى آن را هم ارائه كرده است، خط سير داستان از ابتداى مرحله آزار و اذيت شروع مى‏شود. اين در زمانى است كه ترس و وحشت ناشى از آزار و اذيت همه جا را فرا گرفته است. در بخش آرماگدون اين كتاب، شيطان را در حال حكومت بر سياره زمين از پايتخت خودش كه همانا شهر بابل جديد كه همان عراق است، ترسيم مى‏كند. الوا مارتين (22) رئيس مجمع حقيقى خداوند در شمال كارولينا مى‏گويد: «عراق درست همان جايى است كه بابل قديم آنجا بود.» او مى‏گويد: «تصور مى‏كند كه روح يكى از پادشاهان قديم بابل در زمانى كه يهوديان برده و تحت شكنجه بودند در او حلول كرده است.» معتقدانى مثل مارتين همچنين به پيام هايى از متون مقدس اشاره مى‏كنند، از جمله مى‏توان از فاحشه بابل نام برد كه بر هفت تپه مى‏نشيند - درست هم زمان با كسانى كه اين پيشگويي ها را به شهرهاى باستان كه توسط صدام حسين در حاشيه رودخانه فرات بازسازى شده است، نسبت مى‏دهند عده‏اى ديگرى معتقدند كه اين پيشگويي ها به كليساى كاتوليك روم اشاره دارند. گرى فريزر (23) كسى كه درباره نشانه‏هاى ظهور دوم مسيح ايراد سخنرانى كرد، مى‏گويد: «هركسی درباره آينده شديداً كنجكاو است.» او اصرار داشت: «نقشى كه اسرائيل و ديگر كشورها در منطقه بازى مى‏كنند، به نوعى اجراى پيشگويي هاى آخرالزمان است.» و هشدار داد كه: «حوادثى چون تروريسم و تشكيل اتحاديه اروپا قبلاً در كتاب مقدس پيش‏بينى شده بود.» فريزر مى‏گويد: «هم‏اكنون، سرتاسر جهان را بحران فرا گرفته است، اين صرف يك تضاد و درگيرى با عراق نيست، اين جنگ عليه تروريست است كه به صورت يك مبارزه جهانى درآمده است.» او ادامه داد: «مردم هر جايى مى‏دانند كه يك چيزى اتفاق افتاده است، خود همين دانش را از كتاب مقدس دارند. كتاب مقدس، تمام اين اتفاقات را پيشگويى كرده است.» او معتقد است: «مسيحيت نقش خاصى را در حادثه‏هاى هولناكى كه در بخش مكاشفات كتاب مقدس پيش‏بينى شده است، بازى خواهد كرد.» اشخاص مشهورى كه به مسئله پيشگويى توجه زيادى نشان مى‏دادند از سرتاسر جهان در كنفرانس پيشگويى حضور چشمگيرى داشتند. يكى از اعضاى شركت كننده در اين كنفرانس كه خود يك كشيش كليسا است، مى‏گويد: «حوادث كنونى در عراق، ويژگى ملكوتى بودن و آسمانى بودن كتاب مقدس را اثبات كرده است.» او در ادامه مى‏گويد: «پيام نجات و رستگارى در قسمت مكاشفات كتاب مقدس ديده مى‏شود.» و در آخر به صراحت اعلام مى‏كند كه: «خدا را شكر كه مسيح، پادشاه است، و بهترين چيز اين است كه ما پيروز هستيم.» -------------------------------------------- پى‏نوشت: نام اصلی مقاله: *iraq war fuels visions of armageddon end times :Apocalypse soon* 1. اصطلاحاً راست مسيحى يا مسيحيان راست‏گرا نيز ناميده مى‏شوند. 2.Biblical book 3. بازگشت دوم حضرت مسيح در آخرالزمان بعد از طى مراحلى كه در نهايت به جنگ بزرگ ختم مى‏شود از جمله اعتقادات مسيحيان بنيادگراست. ۴. Bill Broadway ۵. End time ۶. Revelation 7. Armageddon - آرماگدون كه در اصل «هارمجدو» مى‏باشد به معناى «كوه مجدّو» است، مجدّو در شمال فلسطين اشغالى در كرانه غربى رود اردن واقع شده است. ۸. Antichrist 9. ايده هزاره: هزار سال بايد طى شود تا مسيح ظهور كند. 10. Tribulation: حكومت ضد مسيح، هفت سال به طول مى‏انجامد و دوره «رنج يا آزمايش بزرگ» خوانده خواهد شد. 11.Rapture 12. Morgan strong 13. جرى فالول، كشيش بنيادگراى پروتستان و از رهبران سياسى و مبلغان راست مسيحى است. ۱۴. eschatology 15. جنگ هرمجدون يا آخرالزمان: جايى كه آخرين جنگ ميان نيروى حق (خير) و باطل (شر) قبل از روز داورى در رستاخيز به وقوع مى‏پيوندد. 16. Mark Hitchcock ۱۷. Bobjones university 18. stephen Hankins 19. «برجاى مانده» متضمن اعتقادات مسيحيان است در مورد نبردهايى كه قبل از «بازگشت دوم مسيح» به وقوع خواهد پيوست. اين كتاب تا كنون در 12 جلد انتشار يافته است و مجموعاً بيش از 50 ميليون نسخه فروش داشته است. ۲۰. Tim Lahaye ۲۱. Jerry jenkins 22. Elva Martin ۲۳. Gary Frazier منبع
  2. لحظه ای تصور كنید دیپلمات شده اید. درست است كه اصول حقوق بین الملل را بلد نیستید، ولی با پوشیدن كت و شلواری ساده و پیراهنی با یقه مخصوص، خود را یكی از مدیران وزارت خارجه ایران بپندارید. تقویم رومیزی مانند آهن ربایی قوی چشمان خسته شما را به سوی خود می كشاند. برای بی شمارمین بار فاصله زمانی امروز را از 31 اكتبر تفریق و در تعداد ساعات شبانه روز ضرب می كنید. دلشوره امان نمی دهد كه پشت میز بنشینید. بی تابانه طول و عرض دفتر خیالی تان را یك در میان گز می كنید. مغزتان خشكیده تر و دستتان بی رمق تر از آن است كه تاب نوشتن گزارشی عینی و واقع بینانه از تازه ترین تحولات دیپلماتیك درباره ضرب الاجل شوم آژانس بین المللی انرژی اتمی را برای تصمیم سازان نظام داشته باشد. به سراغ منابع خبری می روید. اگر چه با اسلوب كار آشنا نیستید، ولی برای اظهارات همتایان آمریكایی خود اولویت قائل می شوید. می بینید كه ابتدای هفته پیش كالین پاول وزیر خارجه آمریكا در مصاحبه با «واشنگتن پست» اعلام كرده كه از ایران علایم مثبتی گرفته و روی همان طول موج پاسخش را فرستاده است. وی گفته است: ما به دنبال رویارویی یا بحران با ایران نیستیم، فقط می خواهیم ایران به جامعه بین المللی اطمینان دهد برنامه مخفی تولید تسلیحات اتمی ندارد.ولی دو گزارش مربوط به آخر هفته گذشته میخكوبتان می كند. از یكسو، «جان بولتون» از معاونین پاول در لندن اظهار كرده تهدید ایران باید حذف شود و از سوی دیگر، برخی مقامات وزارت خارجه آمریكا هشدار داده اند دولت جورج بوش برای مقابله با حملات احتمالی ایران در برخی كشورهای اروپایی از جمله رومانی و بلغارستان موشك مستقر می كند.این همه تناقض گویی، حتی در محل كار شما، نوبر است. نگاه سردتان به كلمات خصمانه بولتون خیره می شود: «فكر می كنم آنچه قبل از 31 اكتبر رخ خواهد داد، این است كه ایرانیان قدری همكاری خواهند كرد و بعد مسئله این خواهد بود: آیا همكاری شان كافی است؟ آنها می كوشند ما را گمراه سازند و با توسل به سطح متوسطی از همكاری، پنهان كاری خواهند كرد، می كوشند «شن به چشم ما بریزند»، بازرسی را به تأخیر بیندازند، وقت كشی كنند و نگذارند موضوع به شورای امنیت ارجاع شود.می بینید كه وی افزوده است: اگر ایران مهار نشود، تا آخر دهه جاری صاحب قدرت اتمی خواهد شد، هر چند برخی اظهار می كنند مسئله خیلی سریع تر از این خواهد بود.هشدار مردی كه مقام چهارم وزارت خارجه آمریكا تلقی می شود، بسیار خصمانه تر از كلمات رئیس وی است. كنجكاو می شوید قدری درباره پیشینه اخلاقی و حرفه ای بولتون تحقیق كنید. بولتون در آرماگدون بولتون یك نومحافظه كار راستگرای افراطی است كه از سوی «دیك چنی» معاون رئیس جمهور آمریكا به پاول تحمیل شد تا مراقب سیاست های اعتدال گرایانه این ژنرال بازنشسته باشد. وی اعتقاد دارد معاهدات بین المللی و حتی سازمان ملل استیلای جهانی آمریكا را محدود می سازند. لابد می پرسید سمت بولتون چیست؟ معاون وزیر در امور كنترل تسلیحات و امنیت بین الملل!تعجب نكنید.معرفی چنین فردی برای تصدی چنین منصب خطیری نه تنها برای پاول بلكه برای نمایندگان سنای آمریكا به خصوص دموكرات ها پرسش برانگیز و جنجال آفرین بود. بولتون در جلسه رأی اعتمادش ناگزیر به «تقیه موقتی» شد و توانست با 57 رأی موافق در برابر 43 مخالف به دولت بوش پسر ملحق شود.در آن جلسه مارس 2001 جسی هلمز، سناتور افراطی كه در 1998 قانون «هلمز - برتون» را برای تحریم شركت های نفتی خارجی سرمایه گذار در ایران به تصویب كنگره رساند، در حمایت از نوچه خود جمله ای بیان كرد كه ماهیت بولتون را آشكار می سازد. وی گفت: جان بولتون از آن دست مردانی است كه مایلم در «آرماگدون» یا آنچه انجیل نبرد نهایی نیكی با پلیدی می نامد، كنارش بایستم. اگر تردید دارید كه بولتون در زمان آرماگدون در كدام اردوگاه قرار دارد، باید یادآور شد وی هم اندیشی نزدیكی با راستگرایان مسیحی همچون «چنی» «رونالد رامسفلد» وزیر دفاع آمریكا، معاونش «پل ولفوویتز» و مشاور سابق پنتاگون «ریچارد پرل» دارد. بنابراین تصمیمات چنین مردی در زمینه سیاست خارجی می تواند بسیار نگران كننده باشد. «ایان ویلیامز» خبرنگار حوزه سازمان ملل مجله «واشنگتن ریپورت» شناخت دقیقی از معاون كنترل تسلیحات و امنیت بین المللی وزارت خارجه آمریكا دارد. وی هشدار می دهد: نادیده انگاشتن اظهارات بولتون بسیار خطرناك است، زیرا سخنان وی پیشقراولان جنگ های بی پایان هستند.مثلا او در سال 1994 اعلام كرد: «ما چیزی به مفهوم سازمان ملل متحد نداریم.» و «اگر 10 طبقه از ساختمان دبیرخانه سازمان ملل در نیویورك فرو ریزد، تفاوت زیادی پیدا نخواهد كرد.»در جلسه رأی اعتماد به بولتون در كمیته روابط خارجی سنا كه ریاستش بر عهده هلمز بود، سناتور «جان كری» دموكرات با لحنی كنایه آمیز گفت كه این دیپلمات برای جلب نظر مثبت كمیته تقیه كرده است. سناتور «باربارا باكسر» دموكرات، دیدگاه های بولتون درباره سازمان ملل را مغایر با «افكار عمومی آمریكا» دانست. در نهایت هلمز در دفاع از وی، بولتون را «لایق ترین مرد برای این شغل» دانست و او را به عنوان «دوستی ارجمند»، یك «میهن پرست» و «متفكر و نویسنده ای خوش فكر» ستود. ورود به سیاست بولتون كه سرانجام در 11 مه 2001 به عنوان معاون پاول سوگند یاد كرد، در 20 نوامبر 1948 در بالتیمور با نام كامل جان رابرت بولتون دوم به دنیا آمد. لیسانس خود را بنا به اعلام پایگاه خبری وزارت خارجه آمریكا با نمرات ممتاز از دانشگاه ییل گرفت واز دانشكده حقوق همان دانشگاه دكترای حقوقش را دریافت كرد. او از 1974 تا 1981 دستیار حقوقی وكالتخانه «كاوینگتون و برلینگ» بود.پس از اتمام تحصیلات، به اردوی مبارزه تبلیغاتی «جیمز بیكر» برای تصدی سمت دادستان كل تگزاس پیوست و ارتباط با بیكر زندگی اش را دگرگون ساخت. بعدها به كمك بیكر كه سرانجام وزیر خارجه آمریكا شد، بولتون به دولت های رونالد ریگان و جورج بوش پدر راه یافت و در چندین سمت به شرح ذیل مشغول به كار شد:معاون امور سازمان های بین المللی در وزارت خارجه (1993 - 1989)، معاون دادستان كل در وزارت دادگستری (1989 - 1985)، معاون اداره توسعه بین المللی (1983 - 1981). در تیم بوش و چنی بولتون در این موسسه كوشید اركان سیاست خارجی دولت بیل كلینتون دموكرات را تضعیف كند. وی همچنین یكی از امضاكنندگان نامه 26 ژانویه 1998 با عنوان «پروژه قرن جدید آمریكا» بود.بوش نیز پس از انتخابش به عنوان «رئیس جمهور اقلیت» موفقیت خود را تا حدود زیادی مرهون دسیسه های حقوقی بولتون می دانست و به پاس وفاداری اش به خانواده بوش، او را برای معاونت وزارت خارجه در امور كنترل تسلیحات شایسته دانست. او می دانست بولتون برای اجرای سیاست هایش از جمله احداث سپر دفاعی موشكی و مهار تهدید عراق و ایران بسیار توانمند است. در حقیقت در جلسه كمیته روابط خارجی سنا برای تایید بولتون، سناتور دموكرات «جوبایدن» هنگام انتقاد از این نامزد افراطی گفت: «من هیچ ایرادی در كفایت شما نمی بینم. مشكل من با شما در این سال ها كفایت بیش از حد شما بوده است. منظورم این است كه ترجیح می دهم شما احمق باشید نه خیلی كار آمد.» رفاقت با شارون در حالی كه هنوز یك سال از دوره نخست ریاست جمهوری بوش باقی مانده، بولتون نقش به سزایی درتحقق كلیه پیش گویی های این سناتور دموكرات ایفا كرده و انتظار می رود در صورت پیروزی مجدد بوش بتواند در سمتی تازه، زمان «آرماگدون» را نزدیك تر بیاورد. محافل خبری آمریكا كه برخوردشان با بولتون به طرز غریبی عادی است از حالا وی را مشاور امنیت ملی دولت دوم بوش پسر می دانند. قرار است كوندولیزا رایس وزیر خارجه شود و پاول میانه رو به مزرعه اش باز گردد.با كمی اغراق، او اعتقاد دارد كه رابطه آمریكا با سایر كشورهای جهان باید رابطه چكش و میخ باشد.یكی از خصلت های نه چندان عجیب بولتون، علاقه اش به آریل شارون نخست وزیر رژیم صهیونیستی است. «ریچارد كرتیس» نویسنده مجله «واشنگتن ریپورت» فاش می سازد «او از حامیان دیرینه شارون است كه به خاطر كشتار فلسطینیان در اردوگاه صبرا و شتیلای لبنان در 1982 به «قصاب بیروت» شهرت دارد.» فشار به ایران و سوریه در واقع بولتون و شارون در این اواخر كاملا همنوا می نوازند. بلافاصله پس از آن كه جورج بوش عراق، ایران و كره شمالی را در «محور شرارت» گنجاند، معاون افراطی پاول، كوبا و لیبی را «محورهای كوچك» خواند. اگرچه شارون تهدیدی از سوی كوبا احساس نمی كند، ولی شادمانه از افزودن لیبی به فهرست كشورهای هدف در كنار ایران و سوریه استقبال كرد.بولتون یكی از حامیان «نظریه دومینو معكوس» ولفوویتز است كه اظهار می كند اگر آمریكا بتواند در عراق مردم سالاری برقرار سازد، همانند «دومینو» مردم سالاری را در سایر مناطق خاورمیانه بسط خواهد داد.وی كه نقش مهمی در بسیج كاخ سفید و پنتاگون برای تجاوز به عراق ایفا كرد، اكنون به دنبال افزایش تنش بین واشنگتن و دمشق و نیز تهران است. باور عمومی این است كه بولتون به عنوان وزنه ای تندرو برای ایجاد توازنی در مقابل میانه روی پاول عمل می كند. در ماه ژوئیه، قرار بود او در كنگره درباره «تلاش های سوریه برای دستیابی به تسلیحات كشتار جمعی» توضیح بدهد، ولی گزارش وی به قدری اغراق آمیز و مغرضانه بود كه سیا و دیگر سازمان های جاسوسی ایالات متحده مانع از برگزاری این جلسه شدند. به نوشته «مارك پرلمن»، نویسنده نشریه «فوروارد»، منابع درونی و بیرونی دولت بوش به تعویق افتادن این جلسه را یك پیروزی نادر برای تحلیلگران اطلاعاتی در مقابل ایدئولوگ های كاخ سفید به خصوص بولتون تلقی می كنند. آنها بولتون را «ایدئولوگ ایدئولوگ ها» می دانند.«وینسنت كانیسترارو»، رئیس سابق اداره ضد تروریسم سیا اعلام كرد: در نتیجه جنجال اورانیوم نیجر، تحلیلگران اطلاعاتی تقویت شده اند و برای تندروهایی نظیر بولتون دشوار است كه در آینده نزدیك بر آنها غلبه كنند.بولتون، ایران و سوریه را تهدیدی جدی برای اسرائیل می داند و حاضر نیست كه اجازه دهد امنیت و وجهه تل آویو خدشه دار شود. در خلال دولت بوش پدر، او مانع از به تصویب رسیدن قطعنامه ای در سازمان ملل شد كه صهیونیسم را معادل نژادپرستی می دانست. همچنین هنگامی كه هفته گذشته در لندن از وی سئوال شد چرا واشنگتن رویكرد مشابهی در قبال برنامه اتمی اسرائیل اتخاذ نمی كند، پاسخ داد: دغدغه آمریكا، تهدید علیه ما و متحدانمان است ... ما نگهبان اسرائیل نیستیم، بلكه از منافع آمریكا محافظت می كنیم. سوزاندن معاهدات و حسن نیت بین المللی آنچه درخواست بولتون از ایران برای امضای پروتكل الحاقی و همكاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی (وابسته به سازمان ملل) را مضحــــك می سازد این است كه این دیپـــلمات هفت تیركش خودش هیچ احترامی برای قوانین، معاهدات و سازمان های بین المللی قائل نیست. كارفرمای سابقش «كریستوفر دموت»، رئیس مؤسسه «آمریكن انترپرایز» می گوید: تا حدودی «جان»، متضاد یك دیپلمات وزارت خارجه است. او معتقد نیست كه دیپلماسی فی نفسه باید هدف باشد.او دو سال علیه دادگاه بین المللی جنایی تبلیغ كرد و سرانجام توانست امضای كلینتون را پس بگیرد. چهار سال پیش وی صراحتا اعلام كرد: این اشتباه بزرگی است كه برای قوانین بین المللی اعتباری قائل شویم، حتی وقتی در كوتاه مدت به سود منافعمان به نظر می آید.«كرتیس» در مجله «واشنگتن ریپورت» می گوید: برخلاف انتظار عموم از معاون وزیر خارجه در امور كنترل تسلیحات، بولتون از هواداران سینه چاك احیای سیستم دفاع موشكی «جنگ ستارگان» و ابطال معاهده ABM بوده است. او از مخالفان سرسخت مأموریت های صلح جویانه سازمان ملل بوده است. به نوشته «نیكاس تامسون»، نویسنده سایت «سالن»، «كفایت بولتون، وی را قادر ساخته كه توافقنامه ها و معاهدات بین المللی را كه مبنای حقوقی نظم و امنیت بین المللی هستند، از بین ببرد ... بولتون و متحدانش در دولت، حسن نیت جهانی پس از حملات یازده سپتامبر را به آتش كشانده اند.»البته بولتون و همدستانش مخالف كلیه معاهدات نیستند. مثلا وی معاهده «نیروهای اتمی میان برد» را كه تعداد زیادی از جنگ افزارهای هسته ای اروپا را در اواخر دهه 1980 منهدم ساخت، می ستاید ولی عقیده دارد كاخ سفید تنها به توافقنامه هایی نیاز دارد كه امنیت ایالات متحده را تقویت می كند. وی می گوید: ما فقط تعهداتی را می پذیریم كه به نفعمان هستند. اما اگر معاهده ای را امضا كنیم، به آن پایبند خواهیم ماند.«ایان ویلیامز» اظهار می كند «موفقیت» بولتون در پس گرفتن امضای كلینتون از پای معاهده رم سبب شد تعداد زیادی از كشورها آن را امضا كنند و در نتیجه دادگاه بین المللی جنایی چندین سال زودتر از موعد تشكیل شود. به عقیده این نویسنده، درك و دانش بولتون از دیپلماسی به اندازه دانش قاتلی زنجیره ای از جراحی است. منبع
  3. مهدی حق وردی طاقانکی یكی از اصول مشترك بین تمام ادیان الهی و اساطیر باستانی اقوام مختلف، مبحث منجی موعود و آخر الزمان می‌باشد. همان كسی كه شیعیان او را مهدی، مسیحیان او را عیسی، زرتشتیان او را سوشیانت و قوم‌ها‌ی دیگر او را با نامهای دیگر می‌خوانند. تمامی منتظران ظهور به مرحله ای معتقدند كه یك ضد منجی كه عصاره تمام شرارتهاست و تمامی نیروهای شیطانی را به همراه خود دارد و مهمترین مانع منجی موعود است. در نبرد نهایی میان این دو كه جنگی بسیار بزرگ و خونین است منجی موعود به همراه یارانش به كمك امدادهای الهی بر لشكر شیطان پیروز می‌شوند. سربازان و یاران منجی انسانهایی با ایمان و نیرومند هستند كه خود را از قبل برای چنین روزی آماده كرده اند. كشیش پت رابرتسون (pat robertson) از رهبران صهیونسیم مسیحی می‌گوید: اكنون آمریكا نماینده خداست در روی زمین،برای ظهور مسیح آری به اعتقاد آنان، آمریكا یا لااقل رهبران این كشور پیامبران معصومی هستند كه به دنیای پر از گناه فرستاده شده اند تا جهان را به سر منزل مقصود برسانند جرج بوش اول روز 6 مارس 1992 در نشست مشترك سنا و مجلس نمایندگان كنگره آمریكا (كه بی شباهت به سخنرانی جرج بوش دوم در 20 مارس 2001 نبود ) خطابه معروفی ایراد كرد كه ضمن آن سیاست نظم نوین جهانی را اعلام كرد. سیاستی كه طبق آن نمی‏توان پذیرفت گوشه ای از كره زمین از اصول آمریكایی در مورد آزادیهای فردی و حكومت دمكراتیك معاف باشد. سیاستی كه طبق آن برای پیروزی در جنگ علیه تروریسم بین المللی، جنگ ایده‌ها‌ و عقاید باید راه انداخت. در این نظم نوین جهانی كه به قول فوكویاما تئوری پرداز پایان تاریخ اسلام دریای فاشیستی برای شنای تروریستهاست. و یا به قول توماس فردمن تحلیلگر سیاسی آمریكا یی اسلام بزرگترین دشمن غرب است، و جنگ با این دشمن تنها با ارتش ممكن نیست بلكه باید در مدارس، كلیساها، مساجد، معابد به رویارویی با آن پرداخت. هم اكنون سیر محصولات فرهنگی غرب برای تحقق بخشیدن به آرمان فوق، راهی بازارهای كشورهای مسلمان شده، محصولاتی كه پس از استفاده از آنها شخص از هویت و فرهنگ خود دلزده می‌شود،آمریكا را به عنوان امپراطور صالح دنیای جدید می‌پذیرد و او را عصاره نیروهای خیر عالم تصور می‌كند. یكی از این محصولات فرهنگی كه بسیار نیز تاثیر گذار است بازیهای رایانه ای هستند كه بیشتر، سرمایه‌ها‌ی اجتماعی جهان اسلام را هدف گرفته اند. بیش از دو دهه است كه بازیهای رایانه ای وارد بازار شده اند. اولین آنها، بازیهای شركت آتاری( ATARI) (دستگاه TV GAME )مانند بازی PONG كه تنها شامل دو خط،یك توپ و یك زمین مانند زمین تنیس بود. پس از آن بازیهای ویدئویی سیر تكاملی خود را طی كردند كه در اواسط دهه هشتاد بازیها بیشتر به سمت جنگی (WAR GAME )سوق پیدا كردند. علت آن علاوه بر مسائل فنی جو متشنج اواخر دهه 80 آمریكا، ناشی از جنگ سرد با شوروی و دیگر برنامه‌ها‌ی رییس جمهور وقت ریگان بود بازیهایی مثل star flight و… پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده كه خود را بی رقیب در جهان یافت تصور امپراطوری بر دنیا به هدفی جدی برای تبدیل شد.و از هر وسیله ای برای اثبات و جا انداختن این هدف استفاده كرده و می‌كند. بازیهای رایانه ای یكی از این ابزار و وسایل است در این بازیها آمریكا مدینه فاضله و آرمان شهر، نهایت رفاه، صلح و امنیت معرفی می‌شودو نظام فرهنگی آن تنها سیستمی است كه جهان را از خطرات گوناگون حفظ می‌كند. تفكر حاكم بر این بازیها نشلات گرفته از منجیان متنوع آخر الزمان است كه هر كدام دارای ویژگیهای منحصر به فرد خود می‌باشد. آخر الزمان تكنولوژیك: در آخر الزمان تكنولوژیكی ربات‌ها‌ و ساخته‌ها‌ی دست بشر به مرحله ای از تكامل و هوش می‌رسند كه علیه انسانها دست به شورش زده و قصد نابودی نسل بشر را دارند.و انسانها نیز توانایی مبازه با آنها را ندارند در این زمان یك منجی شجاع كه دارای قدرت عشق و ایمان است (خصیصه ای كه ماشینها از آن بی بهره اند)به مبارزه بر می‌خیزد و پس از نبردهای طولانی وسخت نسل بشر را نجات می‌دهد. مثلا شما در بازی ماتریكس(ENTER THE MATRIX )، به همراه یك گروه از آرمان شهری به نام زایان(ZION) وظیفه نجات جهان را از دست انسان نما‌ها‌ بر عهده می‌گیرید ودرحین بازی باید با شجاعت بی نظیر خود جهان را از دست ماشینهای دیو صفت نجات دهید. آخر الزمان طبیعی: در آخر الزمان طبیعی، طبیعت سر به شورش برمی دارد و بشر را با حربه‌ها‌یی مانند زلزله، گرد باد، طوفان، آتشفشان، سیل و… تهدید می‌كند و یا دخالتهای بی جای انسان در ساختارهای ژنتیك باعث پیدایش غولها و حیوانات ناشناخته عظیم الجثه ای می‌شود. به عنوان مثال در بازی جزیره سایه‌ها‌ شما برای پی بردن و نجات بشریت از دست (آلن) و (اوبد ) مورتون (كه پدر خود را كه یك دانشمند ژنتیك بوده كشته اند) كه قصد دارند به وسیله تحقیقات پدرشان بر جهان مسلط شوند. نتایج شگفت انگیزی كه می‌تواند دنیا را به نابودی بكشاند وارد جزیره شوید آخر الزمان تخیلی: در آخر الزمان تخیلی، موجودات ناشناخته فضایی زمین و نسل بشریت را به مخاطره انداخته و این بار یك منجی بسیار دانا با قدرت ماوراء انسانی به مبارزه با این موجودات می‌پردازد. به عنوان مثال در بازی سام ماجراجو شما به عنوان یك منجی در نقش سام استون ظاهر می‌شوید سام به خاطر شجاعت فوق العاده اش در مبارزه با این موجودات به اسطوره ای تبدیل شده،به كمك ماشین زمان به گذشته بر می‌گردد تا جنگ بر علیه این یاغیان را به نفع بشریت تمام كند. آخر الزمان اسطوره‌ای: در آخر الزمان اسطوره ای یك ضد منجی از دل افسانه‌ها‌ و اسطور‌ها‌ی باستانی پا به دنیای ما گذاشته و قصد نابودی بشر را دارد كه در این حال با ظهور یك منجی آگاه به دنیای اسطورها و مجهز به جادو و سحر به مبارزه با این دشمنان می‌پردازد. مثلا در بازی (نفرین شدگان) شما به عنوان یك منجی در نقش دختر یا پسر 15 ساله یك كشاورز بازی را آغاز می‌كنید متجاوزان كراگ به فرمان یك موجود اهریمنی در جستجوی جادو و سحر‌ها‌یی برای حكمرانی بر كل دنیاست این اهریمن می‌خواهد با استفاده از این جادو‌ها‌ تمام موجودات خوب دنیا از جمله شما را به اسارت در آورد كه شما، یك ماجراجوی سر سخت مبارزه با این شیطان را بر عهده می‌گیرید. شما برای این كار باید از جنگلهای انبوه و ژرف، درههای خشك،بیابانها،سیاهچالهای مرطوب، گورستانهای قدیمی، كوههای پر از برف، غارهای یخی و از عمق غارهای پر از مواد مذاب عبور كنید تا از این فاجعه جلوگیری كنید. یكی دیگر از ایدههای حاكم بر بازیهای رایانه ای جنگ هسته ای است كه از آن با عنوان آرماگدون(armageddon) نبرد نهایی حق علیه باطل یاد می‌شود.كه استفاده از سلاح اتمی در آن قابل پیشگیری نیست و ظهور حضرت مسیح بدون وقوع این حادثه ممكن نیست. در بازیهای مختلف به این پدیده پرداخته شده است. بعنوان مثال شما در بازی مامور مخفی 2،در نقش كیت آرچر یك جاسوس خبره ظاهر می‌شوید كه می‌باید از وقوع جنگ هسته ای و نابودی نسل بشر توسط تروریستها جلوگیری كنید. آخر الزمان دینی: در میان آخر الزمانهای مختلف، آخر الزمان دینی مورد توجه خاص قرار گرفته است.در این آخرالزمان انسانهای شیطان صفت در قالب گروههای تروریستی و… قصد به دست گرفتن قدرت و نابودی تمامی عناصر پاك و خدایی را دارندو شما به عنوان منجی در نقش جاسوس خبره و با ایمان و یا سربازان ماهر و معتقد (عمدتا سربازانی از ارتش آمریكاو انگلیس )به عنوان پلیس صلح جهانی ظاهر شده و به مبارزه با دشمنان بشریت می‌پردازید(حال ممكن است این دشمن قبلا در زمین به جنایت پرداخته و شما مجددا به مبارزه با آن می‌پردازید و یا دشمنانی كه در آینده پا به عرصه جهان خواهند گذاشت). بازیهایی همچون اسلحه مر گبار، گروه ضربت، بازگشت به قلعه ولفن اشتاین و… در بازی اسلحه مرگبار شما در نقش یك گروه ضد تروریستی باید 11 ماموریت مختلف و پر هیجان را پشت سر بگذارید و در طی عملیات علاوه بر ناكام گذاشتن تروریستها در فعالیتهایشان اسناد و مدارك مختلفی جمع آوری كنید و به برنامه‌ها‌ی آینده تروریستها پی ببرید در ضمن باید گروگانها را نجات دهید هر گونه خطا باعث به خطر افتادن جان گروگانها می‌شود. یا در بازی گروه ضربت در سال 2008 به مبارزه با میهن پرستان افراطی مسكو بروید. قصد آنها تاسیس مجدد امپراطوری اتحاد جماهیر شوروی است. تاجیكستان، اوكراین، بلاروس و دیگر كشورهای استقلال یافته یكی پس از دیگری در شرف پیوستن به این امپراطوری هستند شما كماندوهای دلاوری هستید كه خود را گروه ضربت می‌نامید ویا در بازی معروف (بازگشت به قلعه ولفن اشتاین ) (RETURN TO CASTLE WOLFENSTEIN)مجددا به مبارزه با نازی‌ها‌ می‌روید. در این بازی تعدادی از فرماندهان ارشد اس. اس از جمله هیملر (فرمانده كل نیروهای اس. اس )قصد دارند تا با توسل به تكنولوژی پیشرفته و استفاده از قدرت‌ها‌ی مافوق طبیعی به جنگ علیه بشریت بیایندو شما در نقش مامورانی از ستاد ضد اطلاعات ارتش بایستس از اجرای اهداف فوق جلوگیری كنید و جهان را از نابودی نجات دهید ویا در بازی call of duty شما در نقش سربازان انگلیسی، آمریكایی و روسی آموزش می‌بینید و برای مبارزه با آلمانیها به منطقه اعزام می‌شوید.شما پس از طی كردن مراحل مختلف وارد برلین پایتخت آلمان شده و پرچم آزادی !را بالای ساختمانها به اهتزاز در آورید. علاوه بر بازیهای ذكر شده كه به دشمنان بشریت در گذشته یا آینده پرداخت شده است،غرب سعی دارد سیاستهای تجاوز گرانه كنونی خود را در عرصه بین الملل توجیه كند اهدافی همچون مبارزه با تروریسم بین المللی، مبارزه با گروههای تروریستی همچون القاعده و یا مبارزه با دیكتاتورهای جهان همچون صدام و… این روند پس از 11 سپتامبر با شتاب بیشتری پیگیری شد. بعنوان مثال در بازی نیروی دلتا (DELTA FORCE) شما بعنوان یك گروه ضد تروریستی مامور می‌شوید تا با تروریستها در هر كجای دنیا كه از سوی آمریكا معرفی می‌شوندمبارزه كنید در قسمتی از این بازی شما وقتی وارد اردوگاه تروریستها می‌شوید تصویر شیخ یاسین تصویر رهبر حماس (كه چندی پیش به دست دولت تروریستی اسراییل به شهادت رسید)را بر دیوار می‌بینید یا در بازی (D DE LTA FORCE 2) با مبارزه با تروریستها وارد خوزستان می‌شوید و با تروریستهایی مواجه می‌شوید كه با چهره ای كریه، خشن و بد ذات ترسیم شده آنها لباس عربی بر تن دارند با صورتهای نتراشیده و… از بازیهای دیگری كه در این زمینه می‌توان به آن اشاره كرد بازی (جنگ ژنرالها) و (طوفان صحرا) می‌باشد. در جنگ ژنرالها (GENERALS) شما به عنوان سربازان آمریكایی ماموریت مبارزه و سركوب تروریستها و دشمنان بشریت را دارید شما به عراق برای مبارزه با رژیم صدام می‌روید یا به افغانستان (مزار شریف ) برای مبارزه با گروه القاعده می‌روید. نكات جالب توجه ای در این بازی به چشم می‌خوردمثلا در ابتدای بازی فیلمی پخش می‌شود كه هواپیما و هلی كوپتر‌ها‌ی آمریكایی در حال گشت زنی هستند كه توسط دشمن مورد حمله قرار می‌گیرند و سقوط می‌كنند پس از آن است كه شما وظیفه دارید متجاوزان را سركوب كنید و نشان می‌دهد كه هیچگاه آمریكا اولین گلوله را شلیك نمی‏كند و فقط برای دفاع از خود دست به تجاوز و حمله می‌زند همچنین هم در عملیات عراق و هم در عملیات افغانستان به هر نحو ممكن از نمادها و سمبلهای اسلامی استفاده شده و به كسی كه این بازی را انجام می‌دهد القا می‌كند كه اسلام علت این خشونتهاست در عراق نیروهای صدام در جلوی مسجد اسقرار دارند و یا در مزار شریف منارههای مسجد دیده می‌شود. در هر دو قسمت عملیات عراق و افغانستان بعثی‌ها‌ و گروه القاعده (دشمن ) به رنگ سبز نشان داده می‌شود (كلاه سبز، تانكها و نفر برها و نیروهایی كه نشانه‌ها‌ آنها رنگ سبز است)كه به نظر می‌رسد كه این انتخاب رنگ نیز به دلیل نیست همانطور كه در بازیهای قدیمی تر كه آمریكا به نبرد با دشمن می‌رفت تروریستها و دشمنان به رنگ قرمز (نماد شوروی )نشان داده می‌شوند. یكی دیگر از این بازیها كه شاید بهتر و جذابتر از همه بازیها فوق طراحی شده اند طوفان صحرا (DESERT STORM ) است. شما در این بازی ابتدا در ارتش آمریكا تمامی دوره‌ها‌ی آموزشهای لازم را گذرانده و سپس به عراق اعزام می‌شوید (داستان این بازی مر بوط به زمان جنگ خلیج فارس و حمله عراق به كویت است) و وظیفه دارید ماموریتهای محوله را انجام دهید ماموریتهایی در مرز عراق و كویت، داخل كویت، شمال عراق، مرز عربستان و…و اهداف از قبل پیش بینی شده را نابود كنید اهدافی همچون فرودگاهها ی نظامی، سایتهای موشكی، مراكز رادار، سایتهای ضدهوایی و … با مطالب عنوان شده دیگر نمی‏توان به بازیهای رایانه ای تنها به عنوان ابزار جذاب برای تفریح و سرگرمی كودكان نگاه كرد بلكه باید به آنها از دید دشمنان تفكر اسلامی نگریست.و در مقابل با تولید جانشینهای مناسب برای اینگونه بازیها با توجه به عمق منابع ملی و ومذهبی به مبارزه با این تجاوز پرداخت. آیا زمان آن نرسیده تا با منابع غنی ملی، باستانی ایران بازی‌ها‌یی همچون رستم و سهراب تولید شوند ؟ یا با نگاهی به 8 سال دفاع مقدس، بازیهایی با محتوی عملیات‌ها‌ برای زنده نگه داشتن تاریخ جنگ، بازی‌ها‌یی همچون حماسه خرمشهر و… تولید شوند یا بازی با عنوان انتفاضه برای بیان جنایتهای رژیم غاصب اسراییل و فداكاریهای مسلمان آن كشور تولید و به بازار عرضه شوند؟ منابع: سایت روزنامه همشهری -سایت دارینوس-سایت NP GAME - بازی GENERALS-بازی طوفان صحرا-كتاب: پیشگویی‌ها‌ی آخر الزمان-كتاب: دشمن خود را بشناس -و... منبع
  4. ادامه قسمت قبل: و بردسن سخن خود را اين گونه به پايان می‏برد: "اين احساس در من ايجاد شد كه ريگان كاملا از هدف خداوند در خاورميانه آگاه است؛ و به همين دليل، دورانی را كه ما حالا در آن زندگی می‏كنيم، دارای اهميت بخصوصی می‏داند، زيرا رويدادهايی كه در كتاب مقدس پيشگويی شده‏اند، همگی در اين دوران دارند تحقق پيدا می‏كنند." ريگان در سال 1980، به عنوان يكی از نامزدهای رياست جمهوری، باز هم درباره هارمجدون صحبت می‏كرد. او در مصاحبه با روحانی انجيلی جيم باكر از شبكه تلويزيونی پی. تی. ال. گفت: "ممكن است ما همان نسلی باشيم كه هارمجدون را می‏بيند". نويسنده انجيلی، داگ ويد، كه در آن مصاحبه حضور داشته است، گزارش داد، بارها اين اين جمله را از ريگان شنيده است كه شايد آخرالزمان نزديك باشد. در ضيافت شامی كه در خانه ريگان در پاليسيد در كاليفرنيا در ساحل اقيانوس آرام، تشكيل شده بود، و خانواده ويد هم در آن حضور داشتند، گفتگو به موضوع اتحاد شوروی و پيشگويي های كتاب مقدس چرخيد. در ميان اين بحث، از قراری كه ويد نقل می‏كند، ريگان به مهمانان خود اعلام كرد: "شايد ما نسلی باشيم كه هارمجدون را می‏بيند." و اين نكته، يك موضوع اتفاقی نبود. ويد می‏گويد: ريگان پيشگويي های كتاب مقدس و بحث های آن را درباره آخرت و پايان كار جهان، "از موضوع های پيش پا افتاده می‏داند" و اضافه می‏كند، در مصاحبه‏ای كه حضور داشته است، از او (يعنی ريگان) شنيده است كه همين نسل، شايد نسلی باشد كه هارمجدون را می‏بيند. كاملا امكان دارد كه اين همان نسل باشد." در همان سال 1980، ريگان باز به عنوان نامزد رياست جمهوری، تفسير مكاشفه‏آميز ديگری كرد. چنان كه ويليام سافاير مقاله نويس در نيويورك تايمز گزارش می‏دهد، ريگان در ضمن سخنرانی برای گروهی از رهبران يهودی چنين گفت: "اسراييل تنها كشور دموكراسی پايدار است كه ما می‏توانيم به آن، به عنوان محلی كه در آن هارمجدون، ممكن است پيش بيايد، تكيه كنيم." رابرت شير خبرنگار، در مصاحبه مارس 1981 خود با جری فال ول فاش كرد كه رييس جمهور ريگان گفته است، ويرانی دنيای ما حقيقتا ممكن است "به زودی زود" اتفاق بيفتد. فال ول به شير اين كلام ريگان را گفته بود كه "تاريخ دارد به نقطه اوج خود می‏رسد" و اضافه كرده بود گمان نمی‏كند كه ما حتی 50 سال هم با آن فاصله داشته باشيم. و در برابر اين سوال شير از فال ول، كه پرسيده بوده: آيا ريگان هم با اين حرف او موافق بوده است يا نه؟ فال ول پاسخ داده بود: "بله، او هم با اين حرف موافق است. من گاهی اوقات اعتقاد پيدا می‏كنم كه ما حالا به سرعت داريم به هارمجدون می‏رسيم." دو سال بعد، ريگان ترتيبی داد تا فال ول در جلسه شورای امنيت ملی شركت كند و با كاركنان عالي رتبه دولت آمريکا درباره نقشه‏های جنگ هسته ای با روسيه، به بحث بپردازد. همچنين از قراری كه هال ليندسی می‏گويد، ريگان تصويب كرد كه نويسنده هواخواه مشيت الهی كتاب "زمين، ستاره بزرگ مرحوم" درباره يك جنگ هسته ای با روسيه، برای استراتژی پردازان پنتاگون سخنرانی كند. در يكی از روزهای اكتبر 1983، ريگان فاش كرد كه هارمجدون همچنان ذهن او را اشغال كرده است. رييس جمهور ريگان در ضمن گفتگوی تلفنی خود با تام داين از كميته روابط عمومی آمريکا و اسراييل، يعنی نيرومندترين گروه هواخواه اسراييل در كنگره آمريکا، اين حرف را زده است. از قرار گزارش داين، رييس جمهور گفته است: "می‏دانيد، من به انبيای كهن شما در عهد قديم برمی گردم، به علامت هايی كه هارمجدون را پيشگويی كرده‏اند؛ و هميشه در اين شگفتی هستم كه آيا ما همان نسلی نيستيم كه ناظر آن پيشامد خواهيم بود؟ من نمی‏دانم شما اين آخرها به هيچكدام از آن پيشگويي ها توجه كرده‏ايد يا نه؟ اما حرف مرا باور كنيد؛ اين پيشگويي ها به يقين زمانهايی را توصيف می‏كنند، كه ما در آن به سر می‏بريم." ريگان در سه نوبت در سالهای 1982، 1983 و 1984، برای بنگاه های سخن پراكنی مذهبی ملی (N.R.icon_frown، كه اكثريت بسيار بالای آن را هواخواهان مشيت الهی تشكيل می‏دهند و معتقد به نزديك شدن يك جنگ هسته‏ای هستند، سخنرانی كرد. ريگان در سال 1982، در حالی كه اعضای N.R.B برايش كف می‏زدند، چنين گفت: شايد اين حادثه، ديرتر از آنچه كه ما فكر می‏كنيم، روی بدهد". به نظر آنان جنگ آخرالزمان هارمجدون، خود پيش درآمد و مژده دهنده دومين ظهور مسيح خواهد بود. ريگان در خطابه سال 1983 خود به N.R.B، اهميت كتاب مقدس را در زندگی خود، چنين توصيف كرد: "در ميان دو ورقه مقوايی كه اين كتاب منحصر به فرد را در ميان گرفته اند، پاسخ همه پرسش ها و همه مساله هايی كه امروز در برابر ما قرار گرفته‏اند، وجود دارد." او در سخنرانی سال 1984 خود برای 4000 نماينده N.R.B، موافقت خود را با كسانی كه می‏گويند "بهتر است انسان بميرد، اما سرخ نباشد"(7) چنين ابراز داشت. او برای آشكار ساختن احساس خود در اين باره، داستانی را نقل كرد: وقتی در پيش صحنه يك گردهمايی مذهبی در لوس آنجلس حضور داشتم، كه پت بون خواننده، سخنران برجسته آن بود. دو دختر بودن هم كه در آن موقع دختركان كوچكی بودند، حضور داشتند. بون گفت: "با اين كه دو دختر را در روی زمين بيش از هر چيز دوست می‏دارد، ترجيح می‏دهد كه اين دو همين حالا با اعتقاد به خداوند بميرند، اما در يك رژيم كمونيستی بزرگ نشوند." ريگان در همين سخنرانی سال 1984 خود برای نمايندگان N.R.B بون را برای گفتن چنين جمله سنگينی بر ضد شيطان كمونيستی، مورد تحسين قرار داد، و گفت "تا وقتی بون، اين حرف را نزده بود، من به او كم بها می‏دادم." بسياری از هواخواهان پر و پا قرص مشيت الهی، روسيه را شيطانی، و امپراطوری شيطان می‏دانند. ريگان اين كلام را در 8 مارس 1983 ايراد كرده است: "آنها (اتحاد شوروی) كانون شيطان در دنيای مدرن كنونی هستند". او باز ضمن سخنرانی برای انجمن مسيحيان پروتستان چنين گفت: "اعتقاد من بر اين است كه كمونيسم، فصل غم‏انگيز و عجيب ديگری از تاريخ بشر است كه، حتی حالا، آخرين صفحه هايش دارد نوشته می‏شود." جيمس ميلز، در مقاله پيش گفته‏اش در سان ديه گو مگزين، می‏نويسد: كاربرد اصطلاح "امپراطوری شيطان" در مورد شوروی توسط ريگان، تنها لفاظی و بازی با كلمات نبود، كه برای خوش آيند بنيادگرايان مذهبی و سياسی ابراز شده باشد، بلكه بيشتر اظهار عقيده‏ای بود كه "از عقيده‏ای كه آن شب، در سال 1971 ابزار كرده بود، برمی خاست." ميلز در مقاله خود نوشت كه ريگان در مقام رياست جمهوری "هميشه تعهد خود را نسبت به انجام وظايفش در تحقق اراده خداوندی درست همانند هر متدين معتقد عالی مقام ديگری ابراز می‏دارد" و افزود: ريگان به ويژه انجام اين تعهد را كه در صدد باشد تا قدرت نظامی ايالات متحده و متفقان آن را بالا ببرد، همواره احساس می‏كند. ميلز چنين ادامه می‏دهد: "درست است كه حزقيال نبی پيروزی ارتش اسراييل و متفقان آن را در جنگ وحشتناكی بر ضد نيروهای تاريكی، پيشگويی كرده است؛ اما مسيحيان محافظه كاری مانند ريس جمهور ما نبايد اين تفنن گرايی روحی را بر خود هموار كنند؛ و اين پيروزی را مسلم فرض كنند. قدرتمندتر كردن نيروهای بر حق، برای اين كه در اين مهمترين جنگ پيروز بشوند، در چشم اين گونه آدمها، خود به تحقق رسانيدن پيشگويی‏های خدايی است؛ و آن را مبتنی بر اراده خداوندی در مورد آخرت و آمدن درباره مسيح برای سلطنت هزار ساله‏اش می‏دانند. "اگر ريگان هنوز هم به آنچه كه در سال 1971 به من گفت، اعتقاد داشته باشد - كه هنوز اعتقاد داشتن يا نداشتن او، خود موضوع بحث و گفتگوی بسياری از مقاله نويسان مطبوعات در سالهای اخير بوده است - من هيچ ترديد ندارم كه او حالا مسئوليت های خودش را، به عنوان رهبر دنيای غرب تلقی می‏كند. و به نظر من چنين می‏رسد كه او در هنگام بيشتر تصميم گيريهای سياسی خودش، زير نفوذ اين احساس است." ميلز باز ادامه می‏دهد: "طرز تلقی او، درباره هزينه‏های نظامی و ناشنوايی او در برابر هر گونه خلع سلاح هسته‏ای، به يقين، در زير نفوذ اين بينش مكاشفه‏ای قرار دارد." زيرا كه "هارمجدون، آن گونه كه در كتاب های حزقيال نبی و مكاشفه يوحنا پيشگويی شده است، ممكن نيست در يك دنيای خلع سلاح شده تحقق پيدا كنند. هر كس كه معتقد باشد اين پيشگويي ها بايد تحقق پيدا كنند، نمی‏تواند عملی شدن خلع سلاح را بپذيرد. چون اين بر خلاف طرح خداوندی و كلام اوست." ميلز در ادامه سخن خود می‏گويد: "سياست های داخلی و پولی رييس جمهور هم با تعبيرهای مو به موی پيشگويي های كتاب مقدس همخوانی دارد." چون، "اگر دنيا به زودی به آخر برسد، ديگر دليلی ندارد كه درباره بازپرداخت بدهی‏های ملی كاری بكنيم." "پشتيبانی او از محافظه كاران نوينی مانند جيمس وات، در زمينه حفاظت محيط زيست هم - اگر بدين گونه به موضوع نگريسته شود - معنی پيدا می‏كند؛ چون اصولا چرا بايد در بند حفظ محيط زيست بود؟ چرا بايد وقت و پول را بيهوده صرف حفاظت اين چيزها برای نسل آينده بكنيم، در حالی كه همه چيز - از جمله اين چيزها - سرانجام در يك آتش سوزی همه جاگير، در آخرت خاكستر خواهد شد؟" "تحقق پذيرفتن بازگشت مسيح به زمين"، به عنوان يك هدف سياسی، هرگز رقابت تامين هزينه‏های وسايل و لوازمی مانند تراكتورهای آبی - خاكی را، برنمی تابد. بنابراين، نتيجه می‏گيريم كه همه برنامه‏های داخلی، بويژه آنهايی كه مستلزم سرمايه گذاری هستند، بايد كنار گذاشته شوند، تا همه پولها صرف تامين مالی افزايش و تكميل سلاحهای هسته‏ای بشوند، تا اينكه با راندن هلاكت آتشين بر سر دشمنان شيطانی خداوند و امت او، ممكن گردد." يكی از برجسته‏ترين انديشه‏هايی كه توسط جيمس ميلز در مقاله‏اش ابراز شده اين است كه "هارمجدون، در دنيايی كه خلع سلاح شده باشد، نمی‏تواند تحقق پذيرد." با اين كه همه ملت ها دارند سلاح های بيشتر و بيشتری می‏سازند - اما هيچ كدام بيشتر و سريع‏تر از ايالات متحده سلاح نمی‏سازند - امروز، بنا بر كتاب "ميدان های نبرد هسته‏ای" اثر ويليام ام. آركين و ريچارد دبليو. فيلد هاوس، ايالات متحد دارای 670 جنگ‏افزار هسته ای در 40 ايالت است، كه جمع كلاهك های آنها، به 14599 بالغ می‏گردد. آلمان غربی ميزبان 3396 جنگ‏افزار هسته‏ای آمريکايی است؛ انگليس 1268؛ ايتاليا 549؛ تركيه 489؛ يونان 164؛ كره جنوبی 151؛ هلند 81 و بلژيك 25. چنان كه وزير سابق دفاع، كلارك كليفرد، در 14 اوت 1985، در باشگاه ملی مطبوعات در واشنگتن دی.سی. اظهار كرد، "امروز قدرت ويرانگری نيروهای هسته ای جهان، يك ميليون بار نيرومندتر از قدرت بمبی است كه ما بر هيروشيما افكنديم؛ با اين همه، ما چه می‏كنيم؟ باز هم داريم سلاح های بيشتری می‏سازيم." از وقتی جرج بوش رييس جمهور شده است، ما نشانه‏ای در دست نداريم كه او شخصا از خداشناسی هارمجدون پشتيانی كرده باشد. اما خبرنگارانی مانند الينور برچر از شهر لوييزويل، كنتاكی كورير جرنل (25 سپتامبر 1985) و ليز سميث خبرنگار نيويورك ديلی نيوز (3 اكتبر 1988) پرسشهايی را درباره اعتقادهای مذهبی دان و ماريلين كويل (معاون رييس جمهور و همسرش) مطرح ساخته‏اند. اين خبرنگاران گزارش داده‏اند كه "هم والدين دان، و هم ماريلين كويل، در شمار پيروان متعصب سرهنگ رابرت بی ثايم (پسر) از شهر هوستون، يعنی هواخواهان دو آتشه مشيت الهی هستند، كه گفته می‏شود "صدها بار دست راستی‏تر از جری فال ول است." من خودم، مصاحبه تلويزيونی ماريلين كويل را در شبكه تلويزيونی ای.بی.سی. گوش كرده‏ام، كه از اعتقادهای مذهبی خودش و همسرش دفاع می‏كرد. اما از آنجا كه دال كويل، دسترسی نزديكی به "دگمه" (آغازگر جنگ هسته ای) دارد، خداشناسی او در مورد هارمجدون، بيش از تنها اعتقاد شخصی او اهميت پيدا می‏كند. مساله اينجاست كه اعتقاد او به اين كه خداوند، خواستار نابودی كره ما، كره زمين است، ديگر به "مساله" همه ما آمريکاييان مبدل می‏شود. --------------------------------- پی نوشت: 1- متن آيه 4 باب 12 كتاب دانيال نبی: "اما تو ای دانيال كلام را مخفی دار و كتاب را تا آخرالزمان مهر كن." 2- متن آيه 20 باب 22 مكاشفه يوحنا:"او كه بر اين امور شاهد است می‏گويد بلی می‏آيم. آمين، بيان ای خداوند عيسی*". 3- متن آيه 12 باب 14 كتاب زكريای نبی:"و اين بلاای خواهد بود كه خداوند بر همه قومهاای كه با اورشليم جنگ كننده، وارد خواهد آورد* گوشت ايشان در حالتی كه بر پای خود ايستاده‏اند كاهيد خواهيد شد و چشمانشان در حدقه گداخته خواهد گرديد و زبان ايشان در دهانشان كاهيد خواهد گشت. 4- گوينده در اينجا عاميانه سخن گفته است. 5- تعميدی يا Baptist نام يكی از فرقه‏های مذهب پروتستان است.م. Ghost of Hagar -6 7- اين جمله كوتاه در زبان انگليسی دارای سجع می‏باشد: Better dead than red
  5. [b]آرماگدون؛ تدارک جنگ بزرگ (2) ريگان: برای يك هارمجدون واقعی مسلح شويم‏[/b] نویسنده: گریس هال سل تـرجمــه: خســرو اســدی ------------------------------ رستگار شدگان "ربوده" خواهند شد در گشت سال 1983، كه به سرپرستی فال ول تشكيل شده بود، من به كلايد كه ظاهرا بخشهای زيادی از كتاب عهد عتيق و عهد جديد را از بر كرده بود، گفتم كه درباره چگونگی پايان يافتن حالت جذبه و ربودگی، دچار معما شده‏ام. كتاب مقدس در اين باره چه می‏گويد؟ كلايد گفت كه اصطلاح فرو شدن به حالت جذبه و خلسه در كتاب مقدس يافت نمی‏شود؛ اما به معنای از خود بيخود شدن و ربوده شدن، هست؛ و به صحنه‏ای كه در رساله اول پولس رسول به تسالو نيكيان، باب چهارم، آيه‏های 16 و 17 آمده است، اشاره دارد: "زيرا خود خداوند با صدا و به آواز رييس فرشتگان و با صور خدا از آسمان نازل خواهد شد و مردگان در مسيح اول خواهند برخاست. آنگاه ما كه زنده و باقی باشيم با ايشان در ابرها ربوده خواهيم شد تا خداوند را در ملكوت استقبال كنيم و اين چنين هميشه با خداوند خواهيم بود." از كلايد پرسيدم: پس مسيح خواهد آمد و رستگاران را در هنگام ربودگی و از خود بيخودی، در خواهد يافت؟ - همين طور است. و آيا او برای دومين بار ظهور خواهد كرد - يا با در نظر گرفتن ظهور او در 2000 سال پيش - اين ظهور او برای سومين بار خواهد بود - تا با دجال، در نبرد هارمجدّون، جنگ كند؟ كلايد گفت: "بله، همين طور است." از آنجا كه كلايد در اين باره مطمئن به نظر می‏رسيد، گفتم آيا ممكن است كه نبوت يعنی پيشگويی‏های انبيا هم داخل مقوله "تاريخ از پيش نوشته" باشد؟ كلايد توضيح داد: "شما بايد درك كنيد كه نبوت، تا همين آخرها، كتاب بسته‏ای بود. زيرا خداوند به دانيال نبی تعليم داده بود، كه آن كتاب را، تا آخرالزمان، مهر كند. و شما اين نكته را در كتاب دانيال نبی، باب 12، آيه 4 می‏بينيد."(1) پرسيدم آيا كلايد باور می‏كند امروز هم انبيايی باشند كه مكاشفه‏های خود را مستقيما از خداوند بگيرند؟ گفت: "نه لزوما، اما مردمانی داريم مانند هال ليندسی و جری فال ول، كه در كلام نبوت، بينش خاصی پيدا كرده‏اند." برای كلايد نقل كردم كه يكبار در زمان كودكی خودم، وقتی از مدرسه به خانم برگشتم و مادرم را پيدا نكردم، ترسيدم كه مبادا ربوده شده باشد و من در اين جهان او را برای هميشه از دست داده باشم. كلايد گفت: "اين اتفاق در هر زمانی ممكن است روی بدهد. به باور من، اين رويداد بعدی است و ميليونها نفر ربوده خواهند شد. به عنوان نمونه، وقتی در فلوريدا، با همسايه‏ای كه هنوز به نجات بخش بودن عيسی مسيح اعتراف نكرده بود، گلف بازی می‏كردم، به او شهادت دادم كه مسيح می‏تواند او را از لعنت ابدی نجات دهد. به او اخطار كردم كه ما داريم به آخرالزمان نزديك می‏شويم. ما در سرود اول كليسا می‏خوانيم: "فرزندان! اين ساعت آخر است و همانطور كه شنيديد، دجال دارد می‏آيد. به همين ترتيب دجال‏های بسياری آمده‏اند، بنابراين ما می‏دانيم كه اين ساعت آخر است. و بعد، ما البته كلام خود مسيح را، در مكاشفه يوحنا باب 22، آيه 20 داريم كه می‏گويد: "بلی، به زودی می‏آيم."(2) پرسيدم كه كلايد دقيقا انتظار دارد كه ربودگی چگونه صورت بگيرد؟ يعنی مسيح در ميان بازماندگان چگونه گزينش و انتخاب خواهد كرد؟ كلايد، در حالی كه گويی به صحنه‏ای در آينده خيره شده باشد، گفت: "من داشتم با دوستم كه نجات پيدا نكرده بود رانندگی می‏كردم، يكهو ربودگی رخ داد. من به هوا بلند شدم و از ماشين بيرون افتادم، گويی ماشين ديوانه وار از كنترل خارج شده بود و دوستم در اين سانحه كشته شد. سپس كلايد جمله‏ای را گفت كه هميشه دوست دارد تكرار كند: "از فكر اينكه با نجات دهنده خود روبرو گردم شاد می‏شوم". - و آن دوستی كه با او گلف بازی می‏كرديد چه شد؟ پس از اينكه ربوده شديد و در حالی كه در امنيت كامل منتظر نبرد آخرالزمان بوديد، آيا هنوز هم نگران او هستيد؟ گفت: "نه، نيازی نيست كه نگران باشم. رنج و عذاب دوستان و كسان مورد عشق و علاقه‏ای كه در جهنم به سر می‏بردند، كاملا از خاطره رستگارشدگان بهشتی زدوده می‏شود." كلايد، پيش‏تر به من گفته بود كه زنش دو سال پيش مرده است. از او پرسيدم: آيا زنش و ديگر كسان خانواده‏اش رستگار شده‏اند؟ - نه، و اين مرا عذاب می‏دهد. نه زنم پيش از مرگ نجات پيدا كرده بود، نه پسرم و بچه‏هايش، هيچ كدام از آنها رستگاری پيدا نكرده‏اند. آنان از اعتراف به مسيح خودداری كردند. من به بهشت می‏روم؛ از گفتن اين حرف نفرت دارم، اما آنان را در آنجا نخواهم ديد. و بخوبی می‏دانم برای كسانی كه در برابر خداوندگار ما سجده نكرده‏اند، چه عاقبتی ذخيره شده است. ما اين را از كتاب زكريای نبی، باب چهاردهم آيه 12 می‏دانيم كه "گوشت (بدكاران) در حالتی كه بر پای خود ايستاده‏اند، كاهيده خواهد گشت."(3) كلايد، با صدای آرامی از انتقام و غضب الهی صحبت می‏كرد. مطمئن به نظر می‏رسيد كه خداوند به بيشتر مردگان و زندگان كنونی- يعنی همه كسانی كه تجديد حيات نيافته‏اند - مجازاتی را خواهد چشانيد كه هرگز آرامش هلاكت را در پی نخواهند داشت. كلايد در زندگی هر روزه‏اش، آدمی است نرم سخن، باهوش، مهربان، در كار شغلی خودش هم بسيار موفق بوده است. اما تعهد او نسبت به جهان ديگر است. جهان ربودگی و رستگاری. به نظر او، جهان ربودگی، يك امر واقعی است، نه يك رويای مكاشفه ای. از نظر عاطفی، او در دنيای مكاشفه ای خود، وجود خارجی دارد؛ زيرا كه برايش افسون كننده‏تر است و انرژی لازم جهت تحمل سختی‏ها و فرداها را، برايش تامين می‏كند. من از اين تعجب نمی‏توانم خودداری كنم كه كلايد چگونه فراموش می‏كند، درست همانطور كه در انجيل، كسی ممكن است خداوند را، خدای انتقام و كينه ببيند، ميتواند به خدای عشق و محبت هم برسد؟ مسيح در پيامهای خود ما را فرا می‏خواند كه سلاح را از خود دور كنيم و تسليم بشويم و مانند كودكان كوچك باشيم و نه هفت بار، بلكه هفت مرتبه هفت بار ببخشاييم. ما همچنان قدم زنان، به بحث خود درباره يك موضوع گيج كننده ديگر، كه با اينكه تا آنوقت به چندين وعظ در موضوع ربودگی گوش داده بودم، هرگز برايم روشن نشده بود، ادامه داديم. مسيحيان تجديد حيات يافته، دقيقا تا چه مدت، با مسيح در آن ملكوت اعلا، در بهشت خواهند ماند؟ كلايد گفت: "هر وقت مسيح به زمين بازگردد، ما هم باز خواهيم گشت. در زمان جنگ بزرگ جهانی، هنگامی كه او بازگردد، همه بدكاران به هلاكت خواهد رسانيد؛ و درستكارانی كه باقی خواهند ماند، يهوديان باقی مانده و نيكوكاران جز يهودی و جز مسيحی به درون سلطنت هزار ساله مسيح فرا خوانده خواهند شد. يعنی زمانی كه مسيح به عنوان پادشاه پادشاهان به مدت هزار سال در زمين حكمرانی خواهد كرد؛ در آن وقت، ما با او خواهيم بود. "در پايان هزار سال، زمين كنونی و آسمانی كنونی ويران می‏شوند و زمين و آسمان تازه‏ای خلق خواهد شد؛ و در آن زمين تازه، شهر آسمانی اورشليم تازه‏ای ساخته خواهد شد، كه همه نجات يافتگان همه دورآن ها در آن خواهند زيست. آن وقت ابديت آغاز می‏شود و پس از آن دنباله حوادث ديگر وجود نخواهد داشت. به اين ترتيب، ربودگی كليسا، در اين رشته رويدادها، نخستين رويداد خواهد بود. و اين رويداد، در هر لحظه ممكن است اتفاق بيفتد." به كلايد گفتم، من نگران جاهای دوردست كره زمين هستم که مردمشان، حتی اسمی هم از عيسی مسيح نشنيده‏اند. به همين علت، آيا آنها سزاوار فروافتادن در جهنم ابدی هستند؟ كلايد گفت: "حالا، ما ديگر راديوی موج كوتاه داريم و در همه گوشه‏های دنيا می‏توانيم پيامهای مسيح را بگيريم. به اين ترتيب مردمان بسيار زيادی، فرصتهای فراوانی دارند كه از گناهان خودشان توبه كنند و عيسی مسيح را به عنوان نجات دهنده خودشان بپذيرند." بعد، كلايد و من درباره تفاوت مسيح در دو دين يهودی و مسيحی به بحث پرداختيم. و كلايد داستان "يك يهودی و يك مسيحی را نقل كرد كه نشسته بودند و در اين باره بحث می‏كردند و منتظر بودند. و هر دو در اين نكته توافق داشتند كه مساله عمده در ذهنشان عبارت از اين است: آيا مسيح پيش از اين، در جهان بوده است؟" سپس گفت: "من می‏گويم كه ما دارای سرنوشت مشتركی هستيم: يهوديان امروز در انتظار آمدن مسيح هستند؛ ما مسيحيان در انتظار بازگشت مسيح هستيم. به اين ترتيب، وقتی مسيح واقعا ظهور كند، عنوان مسيحی كه در انتظارش بوديم، باز خواهيم شناخت." اما من باور ندارم كه هيچ روحانی يهودی، يا يهودی دينداری چنين حرفی بزند، يا چنين احساسی داشته باشد. كسانی كه به دين يهود ايمان دارند، از اين عقيده كلايد كه همه يهوديان را در نظام اعتقادی خودش، به صورت يك گروه دارای اسم بی مسمّا به حساب می‏آورد؛ و در طرح خود از بهشت و دوزخ و نجات خودش، آنها را در نهايت موجوداتی بی اهميت و هيچ كاره، در نظر می‏گيرد، متغير و خشمناك می‏شوند. كلايد از پيچيدگي های زندگی، تصور ساده لوحانه‏ای دارد؛ مانند جنگ اتمی، آلوده شدن محيط زيست ما، انفجار جمعيت، گسترده شدن قحطی و گرسنگی، كسری موازنه پرداختهای جهانی، ماليات های بيشتر و امنيت كمتر و از اين گونه. برای كلايد، فال ول، ليندسی و ميليونها مردم مانند آنها، مساله تنها يك جواب دارد: "با مسيح، به راه راست برو و روح خداوند در قلب تو تجلی خواهد كرد"؛ و بعد، پيش از آن كه تهديد ويران شدن جهان صورت بگيرد، تو به عنوان يك نفر رستگار شده، از زمين به ملكوت اعلا برده می‏شوی. به نظر كلايد، نيازی نيست كه انسان برای از ميان بردن آلودگی محيط زيست شهرهای خودمان و يا قحطی و گرسنگی همه گير در هندوستان و آفريقا كاری بكند. ما نبايد نگران گسترش يافتن سلاحهای اتمی در دنيا باشيم. نيازی نيست كه سعی كنيم از جنگ ميان عرب ها و اسراييل جلوگيری كنيم؛ بلكه به جای همه اينها، بايد دعا كنيم كه اين جنگ دربگيرد و همه دنيا را در كام خود بكشد، زيرا كه اين، بخشی از طرح های آسمانی است. من سخن فال ول را كه استدلال می‏كرد چرا جنگ آخرالزمان هسته ای او را نگران نمی‏كند، شنيده‏ام. او گفت: "می‏دونين چرا من از اين بابت هيچ نگران نيستم؟ برای اين كه اين جنگ، اينجا پيش نمی‏آد."(4) البته منظورش اين بود كه در خاك آمريکا پيش نمی‏آيد! ريگان: برای يك هارمجدون واقعی مسلح شويم‏ آيا رونالد ريگان با همان نظام اعتقادی كلايد، جری فال ول، جيمی سواگارت و ديگر هواخواهان مشيت الهی بزرگ شده است؟ آندرولانگ از واشنگتن دی سی، كه بررسی ژرفانگری درباره ريگان و خداشناسی هارمجدون كرده است، به اين پرسش پاسخ مثبت ميدهد. اگر ريگان در دوران رياست جمهوری خودش هواخواه مشيت الهی نبوده باشد، پيش از آن بوده است. لانگ، مدير تحقيقات انستيتو كريستيك، كه يك مركز پژوهشی خالی از تعصب مسيحيان، يهوديان و مسلمانان است، می‏گويند: "مطالبی كه ريگان سال 1970 ابراز كرد و برای نخستين بار در سال 1985 افشا شد، ثابت می‏كند كه او، هواخواه مشيت الهی، يعنی معتقد به ايدئولوژی هارمجدون بوده است." اين انستيتو در سال 1984، يك كنفرانس مطبوعاتی در موضوع ريگان و هارمجدون، ترتيب داد كه عنوانهای درشت مطبوعات مهم سراسر آمريکا را به خود اختصاص داد. لانگ، در آن كنفرانس مطبوعاتی اظهار داشت: او و ديگران در انستيتو كريستيك می‏خواستند درباره ريگان و موضوع خداشناسی هارمجدون به تحقيق پردازند، زيرا اين امكان كه يك رييس جمهور شخصا اعتقاد داشته باشد كه خداوند از پيش، يك جنگ هسته‏ای را مقرر فرموده است، يك رشته پرسشهای دلهره آوری را مطرح می‏سازد: در چنين صورتی، يك رييس جمهور هواخواه مشيت الهی، آيا براستی، به عملی بودن گفتگوها درباره تسليحات، اعتقاد خواهد داشت؟ در يك بحران هسته‏ای، آيا او از روی سنجيدگی و عاقلانه عمل خواهد كرد؟ يا اينكه در عمل يا بی صبری دگمه (آغاز جنگ هسته ای) را فشار خواهد داد؛ و در نتيجه شايد در ذهن خودش خيال می‏كند، كه دارد به تحقق اراده خداوند كه در كتاب مقدس نقشه‏های را برای آخرالزمان مقرر فرموده است، كمك می‏كند؟ لانگ كه در بررسی خود درباره ريگان و هارمجدون از كمك و همكاری لاری جونز، نويسنده و پژوهشگر نيويوركی و فارغ التحصيل دانشگاه كلمبيا برخوردار بود، توضيح داد كه: "يك هواخواه مشيت الهی؛ معتقد به خداشناسی هارمجدون، آدم بنيادگرايی است كه كتاب مقدس را همانند يك سالنامه مطالعه و آينده را پيشگويی می‏كند. هواخواهان مشيت الهی مانند جری فال ول، هال ليندسی، پت رابرتسون و ديگر رهبران دست راستی مسيحی، اعتقاد دارند كه كتاب مقدس، دومين ظهور نزديك عيسی مسيح را، پس از يك جنگ هسته ای سراسری، بروز فلاكت های طبيعی، سقوط و فروپاشی اقتصادی و اغتشاش ها و بهم ريختگی‏های اجتماعی، پيشگويی كرده است. اينان اعتقاد دارند كه اين رويدادها، بايد پيش از دومين ظهور عيسی مسيح، اتفاق بيفتند و معتقد هستند كه طرح همه اين ها در كتاب مقدس ريخته شده است. مسيحيان تجديد حيات يافته، پيش از آخرين دوران هفت ساله تاريخ، در وضع جسمانی خود، از صفحه زمين به ملكوت آسمان برده خواهند شد و با مسيح در آسمان محشور خواهند بود. آنان از آن بالا، و در امنيت كامل، ناظر و شاهد جنگ های هسته ای و بحران های اقتصادی و آزمايش های سخت خداوندی خواهند بود. در پايان اين دوران آزمايش سخت خداوندی، اين مسيحيان تجديد حيات يافته، به همراه فرمانده عالی خود عيسی مسيح، بازخواهند گشت، تا در نبرد هارمجدون شركت كنند، دشمنان خدا را نابود كنند و سپس هزار سال بر زمين حكومت كنند." آيا ريگان به اين مطلب اعتقاد دارد؟ سه منبع اين قضيه را روشن می‏كنند: نخست دوران كودكی او و نفوذ عميق مادرش نل ريگان، كه سخت به كتاب مقدس معتقد بود. باب سلوسر مدير اجرايی شبكه سخن پراكنی مسيحی، در كتاب زندگی نامه ريگان به نام "شناخت درونی ريگان" (وردبوكس، 1984) می‏گويد كه اين مادر "به تحقق يافتن اراده خداوندی، شايد تا حد از پيش معلوم بودن سرنوشت، معتقد بود." سلوسر، در يك سخنرانی راديويی زير عنوان "رونالد ريگان و نبوت هارمجدون" كه توسط خبرنگار راديوی دبليو.بی.ای.آی. به نام جوكواومو كارگردانی شده بود و در پاييز 1984، از ايستگاه های راديويی عمومی پخش شد، چنين توضيح داد: "نل، مادر رونالد ريگان، بر او در همه زمينه‏ها، به ويژه در پرورش روحی ريگان جوان، نفوذ عميقی داشت". "اين مادر، كه يكی از پيروان مسيح شمرده می‏شد، با اخلاص و اعتقاد كامل در مراسم مذهبی شركت می‏كرد. وی زن بسيار پرهيزگار و كتاب مقدس خوانی بود. در نتيجه، طبيعی كه به درستی، يك زندگی مسيحی ناميده می‏شود، قرار داشت." سلوسر در برنامه كواومو گفت: "ريگان، به علت پرهيزگاری بيش از حد، بارها دچار زحمت شد. " سلوسر گفت:"ريگان، اين پرهيزگاری خودش را، به صورتی مردانه، از نوع گاری كوپر و به صورت وسترن درآورد." او، به جای گفتن جمله: "خداوند بر من آشكار ساخت"، می‏گفت: "نخستين مشاورم، بر من آشكار ساخت". البته كسانی كه ريگان را می‏شناختند، می‏دانستند كه منظورش از نخستين مشاور، خداوند است، سلوسر چنين نتيجه‏گيری كرد: "به اين ترتيب، شما می‏دانيد كه او در طی همه سال های زندگی خود، همچنان زير تاثير آموزش و تلقينی قرار دارد، كه در آغاز زندگی خود، از مادرش فرا گرفته بود." ريگان، به نفوذ بسيار زياد تلقين و آموزش ابتدای زندگيش اقرار دارد. ريگان به ويليام رز، نويسنده مقاله مجله "زندگی مسيحی" در ماه مه 1968 چنين گفت: "می‏دانيد، من با انجيل بزرگ شده‏ام. من در جلسات درس روزهای يكشنبه مدت های دراز، درس انجيل می‏دادم." ريگان ‏در درس های يكشنبه‏های اولين كليسای مسيحی شهر ديكسون، در ايالت ايلی نويز، وقتی شاگرد دبيرستان بود، درس انجيل می‏داد. ريگان، در مصاحبه‏ای كه در سال 1980، با جيم باكر كشيش انجيلی پروتستان داشت، باز درباره اين آموزش و تلقين دوران كودكی و نوجوانی خود، چنين گفت: "من خوشبخت بودم، زيرا مادری داشتم كه ايمان بزرگی را در روحم كاشت. اين ايمان، بسيار بزرگ تر از آن چيزی بود كه در موقعی كه مادرم اين كار را می‏كرد، حتی تصورش را می‏توانستم بكنم." ريگان، علاوه بر مادر معتقد به انجيلش، زير تاثير دوستان نزديكش هم قرار داشت كه بسياری از آنان، هواخواهان پر و پا قرص مشيت الهی بودند و اعتقاد داشتند خداوند امت برگزيده خود را، هم مورد لطف خاص خود قرار می‏دهد و هم مجازات می‏كند. ريگان، در مقاله‏ای در مجله زندگی مسيحی، در سال 1968 نوشت، كه در دوران كوتاهی كه در همان سال در بيمارستان بستری بودم، كشيش پروتستان شهر بل اير و بازيكن مشهور سابق فوتبال دان موماو و كشيش انجيلی بيلی گراهام به عيادتم آمدند، و سپس اين داستان را نقل كرد: "ما درباره اين مطلب گفتگو می‏كرديم كه چه مقدار از پيشگويي ها درباره دومين ظهور مسيح، در اين زمان بخصوص، تحقق پيدا كرده‏اند. گراهام به من گفت رهبران جهان كه انجيل را مطالعه می‏كنند، يا آن را مطالعه كرده‏اند، چگونه به همين نتيجه رسيده‏اند كه ظاهرا هرگز در تاريخ، در طی يك دوران زمانی چنين كوتاهی، اين همه پيشگويی‏ها، راست درنيامده‏اند. پس از اين گفتگو، من از دان خواستم كه نوشتارهای بيشتری درباره اين پيشگويي ها برايم بفرستد، تا خودم بتوانم آنها را با متن كتاب مقدس مقايسه بكنم." ريگان به عنوان فرماندار يكی از بزرگ ترين ايالت های آمريکا از جهت وسعت و جمعيت، كارهای اجرايی بسيار زيادی داشت؛ با اين همه، وقت بسيار فرماندار را به اين كار اختصاص داد كه پيشگويي های انبيا و آخرالزمان را مطالعه كند. از قرار، تحقيق خود او در انجيل، او را دست كم تا حدودی، به اين نتيجه رسانيد، تا اين نظر مذهبی را بپذيرد كه خداوند از پيش مقرر كرده است كه ميليونها نفر از مردمانی كه امروز در قيد حيات هستند، در نبرد آخرالزمان كه هارمجدون ناميده می‏شود، كشته شوند. در 20 سپتامبر 1970، در هنگام كارزار تبليغاتی برای دومين دوره فرمانداری ريگان، خواننده هاليوود، پت بون و همسرش شرلی و نيز دو نفر از كشيشان انجيلی بانفوذ و مردم پسند، يعنی جرج اوتيس و هاوالد بردسن، در خانه ريگان، در شهر ساكرامنتو، از او ديدن كردند. در اين ديدار، گفتگوی درازی درباره پيشگويي های انبياء و علايم و نشانه‏های زمان، پيش آمد. از جمله آنچه كه بردسن با عنوان "ظهور روح القدس" توصيف كرده است. اوتيس، اين ملاقات را در كتاب خودش به نام "حادثه بزرگ"، "ديداری با يك شاه" نام گذاری كرده است؛ و سلوسر همين ديدار را در كتاب خودش به نام "شناخت درونی ريگان" نقل كرده است. هم سلوسر و هم اوتيس چنين نقل كرده‏اند: "در پايان اين گفتگو، همه حاضران همراه با فرماندار ريگان، دست به دعا برداشتيم". اوتيس زير تاثير اين حالت روحی قرار گرفته بود، و ظاهرا ريگان هم همين وضع را داشت. اوتيس ارتقای رتبه ريگان را به رياست جمهوری پيشگويی كرد و دستان ريگان از پيشگويی اوتيس، به لرزه درآمد. در 29 ژوئن 1971، فرماندار ريگان از بيلی گراهام تقاضا كرد يك سخنرانی روحانی برای دولت ايالتی و هر دو مجلس قانون گزاری ايالت كاليفرنيا، ايراد كند. گراهام در سخنرانی خود اظهار داشت كه تنها راه جلوگيری از كمونيسم، "اجرا شدن طرح كتاب مقدس است. كتاب مقدس می‏گويد كه انسان خود را از زحمت و مرارتی به زحمت و مرارت ديگر، و از قضاوتی به قضاوت ديگر می‏اندازد؛ و روزی فرا می‏رسد كه خداوند در تاريخ انسان مداخله می‏كند و مسيح باز می‏گردد." به دنبال آن سخنرانی، ريگان ضيافت ناهاری به افتخار گراهام برپا كرد. حاضران در اين ضيافت عبارت بودند از اعضاء كابينه ريگان و كاركنان آن، و همچنين رييس جنگجويان جنگ صليبی گراهام در شهر ساكرامنتو و راوی اين داستان والت هانسون. همين هانسون برای خبرنگار راديو دبليو.بی.ای.آی. نيويورك، يعنی جوكواومو، نقل كرد كه در طی ناهار، گراهام و ريگان سرگرم گفتگو درباره دومين ظهور خداوند ما، عيسی مسيح شدند. و ريگان از گراهان پرسيد: "خوب، آيا شما معتقد هستيد كه عيسی مسيح بزودی می‏آيد؟ در اين صورت علامت ها و نشانه‏ها يی كه بر آمدن او دلالت می‏كنند، كدامند؟" گراهام پاسخ داد: "اين علامت ها و نشانه‏ها ... نشانگر آنند كه عيسی مسيح، درست در آستانه در است. مسيح در هر زمانی ممكن است ظهور كند." و سخن پراكنی كواومو، بنا به گزارش هانسون، چنين بود: "فرماندار ريگان، سخت زير تاثير اين نكته قرار گرفت، و با آن موافق بود." بنا بر اظهار نظر هرب الينگ وود، منشی قضايی فرماندار، در همان برنامه راديويی كواومو زير عنوان "رونالد ريگان و پيشگويي های هارمجدون" در سال 1971، ريگان كتاب های پرخواننده بسياری را در موضوع هارمجدون، مطالعه كرد. از جمله اين كتاب ها، كتاب ليندسی به نام "زمين، ستاره بزرگ مرحوم" بود، كه در آن سال، مكرر در مكرر مورد بحث قرار گرفت. الينگ وود، كه خود يكی از معتقدان پر و پا قرص پرستش اسراييل و از جمله نبرد آخرالزمان است، گفت كه او و فرماندار ريگان، اغلب با هم می‏نشينند و درباره پيشگويي های كتاب مقدس به بحث و گفتگو می‏پردازند. الينگ وود، كه خود مراسم دعای روزانه كاركنان اداره فرمانداری، در دوران فرمانداری ريگان را، اداره می‏كرد؛ كه منحصرا برای ريگان دعا می‏كردند، گفت: ريگان هميشه متن كتاب مقدس را نقل و يا به شيوه‏های مختلفی به آن اشاره می‏كرد. ريگان اغلب درباره پيشگويی‏های انبيا صحبت می‏كرد. شواهد سال 1971 دلالت دارند بر اين كه، دست كم در اين سال، ريگان از هواخواهان مشيت الهی يا معتقد به پرستش اسراييل و ايدئولوژی هارمجدون بوده است. جيمس ميلز، رييس موقت پيشين مجلس سنای ايالت كاليفرنيا، برای مجله "سان ديه گومگزين"، اين رويداد را گزارش كرده است: "نخستين سال دوره دوم فرمانداری ريگان و همچنين نخستين سال انتخاب ميلز، به عنوان رييس مجلس سنای ايالتی بود. اين دو نفر در ضيافتی كه به افتخار ميلز و با شركت فعالان انتخاباتی هر دو، در ساكرامنتو تشكيل شده بود، در كنار يكديگر نشسته بودند. ريگان، با مهارت اعجاب‏انگيز و شادی و خنده رويی مسري اش، داشت لطيفه مشغول كننده‏ای درباره باربی اولد فيلد، اتومبيل ران مسابقه ای، تعريف می‏كرد. اما وقتی سرپيشخدمت، دو كاسه بزرگ شعله ور را در برابر فرماندار ريگان و ميلز، روی ميز گذاشت، ريگان رويش را به سوی ميلز كرد و "ناگهان" از او پرسيد: "آيا تاكنون دو باب 38 و 39 كتاب حزقيال نبی را خوانده‏ايد؟" ميلز، فرماندار را مطمئن ساخت كه با بزرگ شدن در يك خانواده پروتستان تعميدی (5) معتقد به انجميل، باب های مختلف كتاب حزقيال نبی را، كه درباره ياجوج و ماجوج (كه هواخواهان مشيت الهی می‏گويند همين روسها هستند) صحبت می‏كند، بارها خوانده و بحث كرده است؛ و همين طور ديگر باب های مربوط به آخرالزمان را در بابهای شانزدهم و نوزدهم مكاشفه يوحنا. ريگان گفت: "ای نبی خشمگين عهد قديم، حزقيال است كه بهتر از هر كسی، قتل عمدی را كه عصر ما را به ويرانی خواهد كشيد، پيشگويی كرده." در اين لحظه، ريگان با "خشم تندی" درباره كمونيست شدن ليبی صحبت كرد و مصرانه اظهار عقيده كرد كه "اين، علامت آنست كه زمان فرا رسيدن هارمجدون، دور نيست." ميلز سپس به ياد ريگان آورد، كه اتيوپی هم در ميان نيروهای شيطانی خواهد بود؛ و اضافه كرد: "اما برای من قابل درك نيست كه چطور هايله سلاسی، اين شير يهودا، رام دست يك عده كمونيست بشود و با امت برگزيده خدا به جنگ برخيزد." ريگان گفت: "نه، قبول دارم كه هنوز، همه چيز در جای خودش قرار نگرفته است، اما تنها آن يكی مانده كه بايد انجام بشود. سرخ ها، بايد اتيوپی را بگيرند." ميلز گفت كه احتمال نمی‏دهد چنين حادثه‏ای پيش بيايد. ريگان اصرار داشت: "اما من احتمال می‏دهم، اين امر ناگزير است. لازم است كه پيشگويی اين نبی، درباره اتيوپی تحقق پيدا كند و ملت اتيوپی هم يكی از امت های بی خدا بشود، كه دست خود را بر ضد اسراييل بلند می‏كنند". (سه سال پيش از اين گفتگو در ميان اين دو نفر، ميلز در مقاله خودش نوشت كه كمونيستها هايله سلاسی را از سلطنت خلع كردند، و شايد ريگان از تحقق پيدا كردن آشكار پيشگويی انبيا درباره ظهور مسيح، خوشحال بشود.) ميلز درباره آن ضيافت شام سال 1971 نوشت، كه ريگان درباره وقوع يك هارمجدون هسته ای آينده "مانند واعظی كه برای يك دانشجوی شكاك، صحبت می‏كند" حرف زد. ريگان به ميلز گفته بود: "همه پيشگويي های ديگر كه بايد پيش از هارمجدون تحقق پيدا كنند، عملی شده‏اند. در باب 38 كتاب حزقيال آمده است كه خداوند فرزندان اسراييل را از بلاد كفر، كه در آنها متفرق بودند، گرد آوری می‏كند و آنان را دوباره به ارض موعود می‏آورد. اين رويداد، پس از تقريبا 2000 سال، دارد تحقق پيدا می‏كند. نخستين بار است كه همه چيز برای تحقق هارمجدون و دومين ظهور مسيح، در جای خودش قرار گرفته است." وقتی ميلز به ريگان يادآوری كرد كه "تنها چيزی كه در كتاب مقدس، درباره بازگشت مسيح، از همه چيز صريح‏تر و واضح‏تر تصريح می‏شود، اين است كه هيچ كس نمی‏داند كه اين رويداد، چه وقت روی خواهد داد"، ريگان بيشتر با بالا بردن لحن صدايش تا حجم آن، پاسخ داد: "همه چيز دارد در جای خودش قرار می‏گيرد. حالا ديگر زياد طول نمی‏كشد. حزقيال می‏گويد باران سيل آسا و تگرگ سخت آتش و گوگرد، بر فوج های دشمنان امت خداوند خواهد باريد. معنی اين، حتما بايد اين باشد كه با سلاح های هسته ای نابود می‏شوند. حالا اين سلاح ها وجود دارند، اما در گذشته هرگز وجود نداشتند." ريگان ادامه داد: "حزقيال می‏گويد ياجوج، يعنی امتی كه نيروهای تاريكی را عليه اسراييل رهبری خواهد كرد، از شمال خواهد آمد. نسل های بسيار علمای كتاب مقدس مرتب گفته‏اند كه ياجوج بايد روس ها باشند. كدام امت قدرتمند ديگری در شمال اسراييل وجود دارد؟ هيچ. اما اين پيشگويی، پيش از انقلاب روسيه، وقتی كه روسيه يك كشور مسيحی بود، هيچ معنی پيدا نمی‏كرد. اما حالا معنی پيدا كرده است. حالا كه روسيه كمونيست و بی خدا شده، حالا كه روسيه، بر ضد خدا بلند شده، معنی پيدا كرده است. حالا ديگر كاملا با توصيف قوم ياجوج جور درمی آيد." ميلز نتوانست از اين سخن ريگان، فكر او را به درستی بخواند. از اين رو بی فاصله پس از شام، يادداشت های مفصلی از آنچه كه فرماندار ريگان گفته بود، برداشت. و آن يادداشت ها كه در سال 1971 برداشته شده بود، پايه مقاله سال 1985 او را تشكيل داد. ريگان، در سال 1976، در طی يك مصاحبه ضبط شده با جرج اوتيس خبرنگار كاليفرنيايی كه پيش‏تر از او ياد شد و ارتقای او را به رياست جمهوری پيشگويی كرده بود، درباره نبرد هارمجدون، به بحث پرداخت. اوتيس در كتاب خودش به نام شبح هاجر(6) می‏نويسد او (ريگان) در انتظار جنگ ياجوج و ماجوج است (كه آن را به تهاجم شوروی به اسراييل "در آينده نزديك" تعبير می‏كند.) او در مصاحبه از ريگان می‏پرسد، آيا ريگان تصور می‏كند كه او هم "ربوده" خواهد شد و در آن دوران "آزمايش سخت" و وحشتناك نبرد نهايی نجات خواهد يافت؟؛ نجاتی كه به موجب خداشناسی هواخواهان مشيت الهی، تنها درباره كسانی كه تجديد حيات يافته باشند، عملی خواهد شد. اوتيس پرسيد: آيا ريگان تجديد حيات پيدا كرده است؟ ريگان گفت: "بله، من هيچ وقتی را در زندگي ام نمی‏توان به ياد بيارم كه به ياد خدا نبوده باشم و با اميد كامل، خدا را شكر می‏كنم؛ همانطور كه اغلب می‏كنم. با اين حال، بله، بايد با تجربه خودم به اين اعتقاد رسيده باشم كه يك بار، چيزی پيش آمد كه رابطه تازه‏ای - اما نه بر اثر احتياج - ميان من و خداوند برقرار شد." و ريگان نتيجه گرفت "بايد بگويم، به معنايی كه من می‏فهمم، بايد بگويم، بله، من تجربه‏ای داشته‏ام، كه بايد آن را به عنوان پيدا كردن يك حيات دوباره توصيف كرد." فرماندار ريگان، درباره هارمجدون با كشيش انجيلی كاليفرنيايی، هارلد بردسن هم صحبت كرده است. در فرصتی بردسن همراه با پت بودن و جرج اوتيس، در خانه ريگان، با او ديدار كرده بودند، كه در طی آن فرماندار ريگان، با تيك زدن در كنار تك تك سطور پيشگويي های كتاب مقدس "موجب خوشنودی و حتی تا حدودی شگفتی" بردسن و ديگر ديداركنندگان شده بود. بردسن اين گفته ريگان را نقل می‏كند كه "ابتدا، يهوديانی كه به خدا ايمان نداشته باشند، به همه كنار و گوشه‏های جهان پراكنده می‏شوند. اما وقتی اين دو اتفاق افتاد، خدا آنها را به كلی فراموش نمی‏كند. پيش از بازگشت پسر خدا، او آنها را دوباره در اسراييل گرد هم می‏آورد. حتی جزئيات وسايل حمل و نقل آنها به اسراييل هم در پيشگويی انبياء آمده است. او گفت كه بعضی از يهوديان با كشتی بر می گردند و ديگران به صورت كبوتر به لانه باز می‏گردند. به عبارت ديگر، آنها با كشتی يا هواپيما می‏گردند و در طی يك روز، امتی دوباره به دنيا خواهد آمد ... او (ريگان) اين واقعيت را نقل كرد، كه امت های جز يهودی و جز مسيحی تا زمانی كه زمان آن امت ها به سر آيد در اورشليم راه خواهند رفت و اين پيشگويی در سال 1967 كه اورشليم دوباره به زير پرچم اسراييل درآمد، تحقق پيدا كرد." بردسن ادامه می‏دهد "آنچه كه مرا، بخصوص زير تاثير قرار داد، اين واقعيت بود كه ديدم ريگان از نظر روحی، به طور خارق العاده‏ای رشد پيدا كرده است. مثال خوب اين رشد، آگاهی كامل او - از نظر مبحث آخرت و رستاخيز - نسبت به رويدادهای در حال وقوع، و توانايی اش در گفتن اين بود كه اين گردهمايی دوباره، در همان روز سال 1948 پيش آمد، كه اسراييل از نو به عنوان يك ملت تشكيل شد."
  6. پايان نزديك است‏ در طى گشت در سرزمين مقدس، من سخنان كلايد را روى نوار ضبط صوت ضبط كردم؛ و وقتى بعدها به آن گوش دادم، آن را بسيار همانند سخنان جرى فال ول و بسيارى از كشيشان معتبر انجيلى پروتستان تلويزيونى ديدم كه مى‏گويند: بى هيچ نرمشى از پيش چنين مقرر كرده است؛ و بنا به سخن كلايد، خداوند زمام تاريخ بشر را خود به دست مى‏گيرد. پس از بازگشتم از سفر كوتاه 1983، به تحقيق پرداختم، ديگر كشيشان پروتستان انجيلى بنيادگرا در موضوع هارمجدّون ، چه مى‏گويند. در سال 1970، بيلى گراهام هشدار داد كه: «جهان اكنون به سرعت دارد به سوى جنگ آخرالزمان هارمجدّون خود نزديك مى‏شود» و «نسل كنونى جوان ما، شايد آخرين نسل در تاريخ باشد». گراهام در فرصت ديگرى گفت: «اكنون بسيارى از مردم مى‏پرسند. اين آخرين جنگ آخرالزمان در كجاست؟ ما چه اندازه به آن نزديكيم؟ خوب، محل اين جنگ در غرب رودخانه اردن است، در دشت جزرال، ميان جليله و سامريه. ناپلئون وقتى اين جايگاه سترگ را ديد، گفت: «اين ميدان بزرگترين نبرد جهان است»، زيرا كه انجيل به ما آموزش مى‏دهد كه جنگ بزرگ آخرالزمان، اين بزرگترين جنگ تاريخ؛ در اين بخش جهان روى خواهد داد: يعنى در خاورميانه!» س.س.كريب، رييس پيشين انجمن كشيشان پروتستان انجيلى، در سال 1977 نوشت: «شاه مسيح، ميليونها نظامى گرد آمده توسط ديكتاتور شيطان صفت، دجال را، به سختى تار و مار خواهد ساخت.» هال ليندسى، نويسنده يك كتاب پرفروش، همه تاريخ را - يعنى تاريخ خاورميانه و همه جهان را - به كمك قرائت كتاب مقدس تعبير مى‏كند. او در كتاب خود به نام «زمين، سياره بزرگ مرحوم» مى‏گويد: دولت اسراييل، خط مرزى ميان رويدادهاى عمده كنونى و آينده است. ليندسى مى‏گويد: «پيش از اين كه يهوديان، تشكيل يك ملت بدهند، هيچ چيز درست سر جايش نبود. تنها حالا كه اين اتفاق افتاده است، تحقق همه گونه علايم پيشگويى‏هاى نبوى، دارد سر جاى خودش قرار مى‏گيرد. زيرا كه برخى فضاهاى قدرت سياسى بايستى نخست پديد مى‏آمد، و اكنون بنابر الگوى پيشگويى‏هاى نبوى، كانون همه جهان در خاورميانه، و بويژه، در سرزمين اسراييل امروزى متمركز شده است. همه ملت هاى جهان، بر اثر آنچه كه در آن جا مى‏گذرد، به رنج و عذاب خواهند افتاد؛ و در آن درگير خواهند شد. حالا مى‏توانيم ببينيم چگونه آنچه كه در اين زمان ها روى مى‏دهد، مانند همين اتفاقهايى كه روزنامه‏ها مى‏نويسند، درست، با الگوى پيشگويي هاى نبوى جور درمى آيد. ناخداى پيشين يك قايق رودخانه‏اى كه تولد دوباره يافته است و طلبه سمينارهاى مذهبى ليندسى شده، چهار سرانجام را براى مرحوم سياره بزرگ زمين پيشگويى كرده است، كه همگى دربردارنده پيشگويى‏هاى نبوى كتاب مقدس هستند؛ و در همه آنها اسراييل نقش اساسى را ايفا مى‏كند. من ليندسى را در سال 1985، در يك گردهمايى دعاى صبحانه براى اسراييل، ملاقات كردم. او به عنوان ناظر و كارپرداز تحقق پيشگويي هاى نبوى، نسبت به بسيارى از پيشينيان، و حتى رقيبان خود، برترى در خور ملاحظه‏اى دارد. او از زمره واعظان سنتى بر حذر دارنده از آتش دوزخ و لعنت ابدى نيست. ليندسى با صداى كم و آرام و قيافه‏اى روشنفكرنما، آدمى است، تقريبا پنجاه ساله، با سرى پر از موها و سبيلهاى تيره. وى در شگرد جا زدن خود به عنوان كارشناس رويدادهاى تاريخ عمومى جهان، به استادى رسيده است. ظاهر آدمى دل سوز و در غم ديگران و علاقمند به آنان را دارد. او، در محفل هاى وعظ و خطابه، و حوزه‏هاى مذهبى - كه در آنها مدت هشت سال به عنوان عضو هيات علمى «جنگ صليبى دانشجويان در راه مسيح» كار كرده است - به عنوان سخنران و مبلغ شناخته شده پيشگويي هاى مكاشفه‏يى انبيا، محبوبيت دارد. ليندسى در برداشت خود از كتاب مكاشفات، به گفته خودش «روش استقرايى و استنباطى» دارد. او مى‏كوشد آنچه را كه خداوند، از خلال دانش فنى و مجموعه واژگان محدود يوحناى رسول مى‏خواهد بگويد؛ استنباط و نتيجه‏گيرى كند. به عنوان مثال، يوحناى رسول، در مكاشفه يا روياى خود، ملخ هايى را با دم عقرب ديده بود. ليندسى حدس مى‏زند كه اينها هلى كوپترهاى كبرا هستند، كه از دم خودشان، يك نوع گاز فلج كننده اعصاب پخش مى‏كنند.(11) ليندسى با قطعيت اظهار مى‏كند: نسلى كه از 1948 به اين سو به دنيا آمده است، شاهد عينى دومين ظهور مسيح خواهد بود. اما پيش از آن رويداد، ما بايد هم جنگ «ياجوج و ماجوج» را ببينيم و هم نبرد هارمجدّون را. كشتار همه سوزى بدين گونه آغاز خواهد شد: همه عرب ها به اضافه كنفدراسيون روسيه، به اسراييل هجوم خواهند برد. او در كتاب «دنياى نوينى دارد فرا مى‏رسد» مى‏نويسد: «فكرش را بكنيد، دست كم 200 ميليون سرباز از مشرق زمين، با ميليون ها سرباز بيشتر از مغرب زمين، در زير رهبرى دجال امپراطورى نوزاده روم (يعنى اروپاى غربى)! «عيسى مسيح، نخست، كسانى را كه شهر او، اورشليم را غارت كرده‏اند، تار و مار خواهد كرد؛ سپس ارتش هايى را كه در دره مجدو يا هارمجدّون جمع شده‏اند، به هلاكت خواهد رسانيد. تعجبى ندارد اگر تا فاصله 200 مايلى اورشليم، خون تا دهنه اسبان بايستد .... همه اين دره با آلات و وسايل جنگى، حيوانات و جسدهاى آدميان، و با خون، پر خواهد شد!» ليندسى مى‏نويسد: «باور نكردنى مى‏نمايد! ذهن آدمى، حتى نمى‏تواند رفتار ضد بشرى انسان با انسان را تصور بكند. با اين حال، خداوند اجازه مى‏دهد كه انسان در آن روز، ماهيت خود را به تمامى به نمايش بگذارد. با خواندن كتاب ليندسى، من هيچ نشانى از روح اوگوستين قديس در كتاب «شهرخدا» را نمى‏يابم. وقتى او اعلام مى‏كند كه همه شهرهاى جهان در جنگ هسته‏اى آخرالزمان ويران خواهند شد، كوچكترين اثرى از اندوه، در او ديده نمى‏شود: «تصورش را بكنيد، شهرهايى مانند لندن، پاريس، توكيو، نيويورك، لوس آنجلس و شيكاگو با خاك يكسان شده باشند!» تنها نيروهاى مشرق زمين يك سوم جمعيت جهان را نابود خواهند كرد. ليندسى مى‏نويسد:«مسيح زمين را ويران خواهد كرد و مردمانش را خواهد سوزاند. هنگامى كه «جنگ بزرگ آخرالزمان» به چنان نقطه اوجى رسيد كه تقريبا تمام آدميان كشته شدند، «عظيم‏ترين لحظه» فرا مى‏رسد - و مسيح با نجات دادن مومنان باقى مانده، نوع بشر را از نابودى كامل نجات خواهد داد. در اين ساعت، آن يهوديانى كه كشتار نشده باشند، به دين مسيح خواهند گرويد. ليندسى مى‏گويد، پس از نبرد هارمجدّون، تنها 144000 يهودى زنده خواهند ماند؛ و همه آنان چه مرد، چه زن و چه كودك، در برابر مسيح سجده خواهند كرد و به عنوان مسيحيان نوآيين، همگى خود به تبليغ كلام مسيح خواهند پرداخت. و چنين به وجد درمى آيد: «تصورش را بكنيد! اينها شبيه 144000 بيلى گراهام يهودى خواهند شد، كه همگى با هم شروع به تبليغ كنند!» جرى فال ول، موضوع هارمجدّون را تقريبا به هر موضوع ديگر ترجيح مى‏دهد. او در موعظه دوم دسامبر 1984 خود، وعظ خود را با قرائت آيه شانزدهم باب شانزدهم مكاشفات آغاز كرد - كه نخستين و تنها مورد ذكر هارمجدّون را در كتاب مقدس به دست مى‏دهد(12) - پس از ذكر اين آيه اعلام كرد: «اين سخن در قلب مردم ترس مى‏پراكند! آخرين بار نبردى پيش مى‏آيد، سپس خداوند همه كيهان را در اختيار خود مى‏گيرد. كتاب مقدس در بابهاى 21 و 22 مكاشفات، به ما مى‏گويد، خداوند اين زمين را - يعنى آسمانها و زمين را - ويران خواهد كرد. و پطرس قديس در نوشته‏هاى خود مى‏گويد كه آن ويرانى، با يك حرارت بسيار سوزان، يا انفجار بس نيرومند همراه خواهد بود» فال ول در «همه سوزى در هارمجدّون» ادامه مى‏دهد كه «دجال، وارد خاورميانه مى‏شود، و هيكل (تنديس) خود را در معبد يهودى، يعنى مقدس‏ترين معبدهاى مقدس، نصب مى‏كند و تقاضا مى‏كند كه همه جهان آن را به جاى خداوند بپرستند. ميليون ها يهودى ديندار در اين مرحله كشته خواهند شد (آيه هشتم از باب سيزدهم كتاب زكرياى نبى (13))، اما باقيماندگان نجات خواند يافت (آيه نهم از باب سيزدهم كتاب زكرياى نبى)؛ و خداوند، به گونه خارق العاده‏اى آنان را در طى مدت سه سال و نيم آخر دوران آزمايش سخت، از خود پنهان خواهد ساخت. برخى خود را در شهر پترا (واقع در كشور اردن) كه داراى سنگهاى سرخ است تصور خواهند كرد. من نمى‏دانم چگونه، اما خداوند آنان را حفظ خواهد كرد؛ زيرا كه يهوديان امت برگزيده خداوند هستند.». فال ول با نقل آيه يازدهم باب دوازدهم كتاب زكرياى نبى (14)، و آيه شانزدهم باب شانزدهم كتاب مكاشفه يوحناى نبى و همچنين آيه‏هاى سى و پنجم و سى و ششم باب سى و چهارم و آيه نخست همين باب سى و ششم از صحيفه اشعياى نبى (15) مى‏گويد: «ميدان نبرد هارمجدّون از مجدو در شمال تا ادوم در جنوب، فاصله‏اى در حدود 200 مايل كشيده شده است. اين ميدان از درياى مديترانه در غرب تا تپه‏هاى موآب در شرق، خواهد بود؛ يعنى فاصله‏ى حدود 100 مايل و شامل وادى يهوشافاط هم مى‏شود. آيه دوم و همچنين دوازدهم باب سوم صحيفه يوييل نبى (16) را بخوانيد. و مركز همه اين ناحيه بنابر آيه‏هاى 1 و 2 باب چهاردهم كتاب زكريايى نبى (17) - شهر اورشليم و وادى جزرال، خواهد بود. «در اين وادى چندين ميليون مردم به هارمجدّون درمى آيند كه شمار آنان بى گمان نزديك به 400 ميليون نفر خواهد بود. اينان براى آخرين همه سوزى بشريت جمع خواهند شد و يوييل نبى در آيه 14 باب سوم كتاب خود مى‏گويد، شاهان با ارتش هاى خود، از شمال و جنوب و شرق و غرب خواهند آمد. اين وادى، در برجسته‏ترين مفهوم آن، وادى تصميم درباره بشريت خواهد بود، كه چنانكه در مكاشفه يوحناى رسول اشارت شده است (آيه 15 باب نوزدهم)(18)، چرخشت خمر غضب و خشم خداى قادر مطلق، در آن ريخته خواهد شد. «چرا اين ارتش ها در آنجا خواهند جنگيد؟ چرا دجال ارتش هاى همه جهان را بر ضد خداوند عيسى مسيح رهبرى خواهد كرد؟ در درجه نخست از اين رو كه او، از سلطنت خداوند نفرت دارد. نبرد، هميشه نبرد شيطان بر ضد مسيح بوده است. اين يك دليل. اين امت ها به علت فريب شيطان خواهند آمد. سوم، به علت نفرت اين امتها نسبت به خداوند عيسى مسيح. برخى معجزات در طى اين نبرد ظاهر خواهد شد. نهر عظيم فرات خشك خواهد شد (مكاشفه يوحناى رسول، آيه 12 باب 16)(19)، و ويرانى اورشليم حادث خواهد گرديد.» فال ول باز با نقل مكاشفه يوحناى رسول، به سخن خود ادامه مى‏دهد: «تمامى مرغانى كه در آسمان پرواز مى‏كنند، به جهت ضيافت عظيم خدا فراهم مى‏شوند، تا بخورند گوشت پادشاهان و گوشت سپه سالاران و گوشت جباران و گوشت اسبها و سواران آنها و گوشت همگان را، چه آزاد، چه غلام، چه صغير و چه كبير». فال ول ادامه مى‏دهد: «يوحنا در مكاشفه خود وحش را ديد.» و پادشاهان زمين را و لشكرهاى ايشان را كه جمع شده بودند، تا با خداوند عيسى مسيح و لشكر او جنگ كنند. در روياى يوحنا مردى هست كه بر اسب سفيدى سوار است. هنگامى كه جنگ هارمجدّون به پايان رسيد و ميليون ها نفر به خاك هلاك افتادند، خداوند عيسى مسيح، وحش و نبى كاذب (دجال) را زنده به درياچه آتش افروخته شده به كبريت خواهد انداخت» و عيسى مسيح، همه دشمنان ديگرش را كه به گونه‏اى در هارمجدّون زنده مانده‏اند، هلاك خواهد كرد. فال ول تصوير وحشتناكى از پايان جهان تصوير كرده است. اما به نظر نمى‏رسد كه از آن هيچ غم و اندوهى و حتى نگرانى، داشته باشد. در واقع او وعظ خودش را با لبخند بزرگى به پهناى صورتش و گفتن اين جمله، به پايان برد: «هى، چه عظمتى دارد مسيحى بودن! ما آينده‏اى بس عالى در پيش رو داريم.» پس از گوش دادن به اين موعظه، من نوار «دكتر جرى فال ول، پيشگويى‏هاى كتاب مقدس را تعليم مى‏دهد» را، كه توسط «ساعت جزوى از كتاب مقدس كهن» در سال 1979 منتشر شده بود، گذاشتم. فال ول در اين نوار مى‏گويد: «چنانكه مى‏بينيد، هارمجدّون واقعيت است، واقعيتى وحشتناك اما شكر خدا، اين پايان روزگار امت هاى جز يهودى و جز مسيحى است. زيرا كه پس از آن، صحنه براى سلطنت پادشاه ما، خداوندگار عيسى مسيح، در نهايت قدرت و افتخار آماده مى‏شود. تقريبا تمام تعليم دهندگان كتاب مقدس كه من مى‏شناسم، بازگشت بسيار نزديك مسيح را پيش بينى مى‏كنند. و من مشخصا ايمان دارم كه ما بخشى از آن نسل آخرين هستيم. آن واپسين نسلى كه تا سلطان ما مسيح نيايد، نخواهد مرد.» «در همين آخرها، پيش آمدهايى در روسيه اتفاق افتاده‏اند كه توسط حزقيال نبى، پيشگويى شده بود و بر ظهور مجدد نزديك خداوندگار دلالت مى‏كند. اين كمونيست ها بى خدا هستند، آنها مسيح را انكار مى‏كنند و هدف نهايى شان، تسخير جهان است. حدود 26 قرن پيش، حزقيال، نبى يهودى، پيشگويى كرده است كه چنين امتى، درست پيش از دومين ظهور مجدد مسيح، از شمال فلسطين قيام خواهد كرد. «در باب هاى 38 و 39 كتاب حزقيال نبى، ما مى‏خوانيم كه نام اين سرزمين «روش» خواهد بود. و اين در آيه 2 باب 38، ترجمه رسمى آمريكايى «روش» است: ر-و-ش. او، (يعنى حزقيال نبى) در ادامه پيش گويى‏هاى خود، نام دو تا از شهرهاى روش را مى‏برد. اين دو ماشك و توبال هستند. همه اينها در آيه دوم آمده است. اين دو نام، به نحو عجيبى شبيه مسكو و و توبولسك يعنى دو پايتخت حكومتى روسيه امروزى هستند. «حزقيال همچنين نوشته است كه آن سرزمين ضد خدا است - يعنى در آيه 3، و بنابراين، خداوند ضد آن سرزمين است. و باز او - در آيه 8 - مى‏گويد: كه روسيه يا «روش» در آخرين روزها، به اسراييل هجوم خواهد برد. بعد او - در آيه‏هاى 5 و 6 مى‏گويد: در اين هجوم، متحدان مختلفى، متفق روش خواهند بود.(20) «او، اين متفقين را نام مى‏برد: ايران (كه ما در گذشته پارس مى‏ناميديم) جنوب آفريقا يا اتيوپى [!] شمال افريفا يا ليبى، اروپاى شرقى (كه در اينجا در باب 38 جومر ناميده شده است)، و قزاق هاى جنوب روسيه، كه در اين باب توجرمه ناميده شده‏اند. در آيه 15 باب 38 كتاب حزقيال نبى، اين نبى نقش عمده اسبان را در اين هجوم توصيف كرده است.(21) «البته قزاقها، هميشه بيشترين و بهترين خيل اسبان را در تاريخ داشته‏اند. حزقيال (در آيه 12 باب 38 مى‏گويد: «هدف از اين هجوم، تاراج نمودن و بردن غنيمت(22) است. امإ؛ اگر كسى دو حرف نخست واژه spoil (23) را بردارد، فورى مى‏فهمد كه روسيه در حقيقت دنبال نفت (oil) است. و اين درست همان جا است كه ما امروز در آن قرار داريم. بنابراين، اين است نبوت حزقيال درباره روسيه.» «به رغم انتظارهاى خوشبينانه و سخت دور از واقع بينى دولت ما (درباره قراردادهاى كمپ ديويد در ميان اسراييل و مصر)، اين قرارداد، پيمان پايدارى نخواهد بود. ما از صميم قلب براى صلح در اورشليم دعا مى‏كنيم. ما به يقين بالاترين احترام ها را براى نخست وزير اسراييل و رياست جمهورى مصر قايل هستيم. اين دو، مردان بزرگى هستند و در اين هيچ ترديدى نيست. اينان به يقين صلح مى‏خواهند. من به اين حرف ايمان دارم. اما هم شما و هم من مى‏دانيم، تا روزى كه خداوندگار ما عيسى مسيح، بر روى تخت داوود در اورشليم جلوس نكند، صلحى در خاورميانه، برقرار نخواهد شد.» «آن روز دارد فرا مى‏رسد، و به يقين فرا خواهد رسيد و شما و من هم بخشى از آن خواهيم بود. اما تا آن روز، يعنى تا روزى كه شاهزاده صلح، نجات دهنده ما بازگردد، هيچ صلحى در روى زمين وجود نخواهد داشت.» وقتى فاول با خبرنگار رابرت شير مصاحبه مى‏كرد - كه بعد در شماره 4 مارس 1981 لوس آنجلس تايمز، منتشر شد - بيشتر نبرد هارمجدّون را در ذهن خود داشت. گفتگوى آن وقت اين دو از اين قرار است: شير: «اما درباره آينده، شما در جزوه خودتان درباره هارمجدّون يك جنگ هسته‏اى را با روسيه پيش بينى مى‏كنيد.» فال ول:«ما باور داريم كه روسيه، به علت نيازش به نفت - چون حالا نفتش دارد تمام مى‏شود - به خاورميانه؛ و به ويژه - به علت نفرتش از يهوديان - به اسراييل مى‏آيد؛ و درست در همان وقت است كه درهاى جهنم باز مى‏شود. آن وقت به اعتقاد من چند همه سوزى هسته‏اى در اين كره زمين روى خواهد داد. زيرا [كتاب مقدس‏] مى‏گويد كه در جاده‏هاى دره اسدراون، تا 200 مايل، خون، تا دهنه اسبان راه خواهد افتاد. نيز از حوادث وحشتناكى صحبت مى‏كند كه يك انسان، بنا به شرح رساله دوم پطرس رسول در باب سوم - يعنى گداخته شدن عناصر از گرما - را تنها مى‏تواند به يك جنگ هسته‏اى نسبت دهد. اما من فكر مى‏كنم در پايان عصر كليسا، يعنى وقتى كليسا - چنانكه ما اصطلاحا مى‏گوييم - از خود بيگانه شده يا فاسد شده، ربوده شده باشد - آن وقت جنگ و ستيزهاى افسارگسيخته‏اى، در روى زمين، روى خواهد داد.» شير: «و روسيه...» فال ول: «و روسيه هجوم خواهد كرد و سرانجام به كلى نابود خواهد شد.» شير: «و همه جهان، جز اينست؟» فال ول:«نه، نه همه جهان، زيرا خداوند ما به جهان باز مى‏گردد. نخست، او مى‏آيد و كليسا را به دست خود مى‏گيرد. هفت سال بعد، بعد از هارمجدّون، يعنى آن همه سوزى وحشتناك؛ او، درست به همين زمان ما باز مى‏گردد. در نتيجه زمين نابود نخواهد شد. كليسا هم با او مى‏آيد، تا در طى هزاران سال، در زمين با مسيح حكومت و سلطنت نمايد. و سپس آسمان هاى نوين و زمين نوين و ابديت فرا مى‏رسد. اين است همه آنچه كه در آن كتاب درباره هارمجدّون گفته شده - و اين، البته فقط كليات مطلب است.» شير: اما مگر ممكن است كه روسيه با سلاحهاى هسته‏اى نابود شود، بى آنكه دنيا را نابود كرده باشد؟» فال ول:«بله، البته منظورم اين نيست كه هر فرد روسى نابود مى‏شود، چون در آنجا هم مسيحيان بسيار والايى هستند. كليساى مخفى در روسيه و چين سرخ، به طرز بسيار موثرى، دارد كار مى‏كند. اينان به هنگام از خود بيخود شدگى، نجات داده خواهند شد ... آن جنگ، از شمال برافروخته مى‏شود - كه بايد از اتحاد شوروى باشد - و به وسط زمين مى‏رسد - يعنى اسراييل و خاورميانه؛ و به اين علت است كه ما فكر مى‏كنيم جنگ و جدال توسط اتحاد شوروى شروع خواهد شد. به اين علت است كه بيشتر ما به ظهور نزديك عيسى مسيح اعتقاد داريم. به اعتقاد ما، ما داريم درست، در روزگار پيش از ظهور مسيح به سر مى‏بريم.» شير: «ظهور نزديك؟ منظورتان يك سال است، يا چند سال؟» فال ول: «البته، هيچ كس اين را نمى‏خواهد - خداوند هشدار داده است كه هرگز تاريخى معين نكنيم. خداوند مى‏گويد: «هيچ انسانى، روز يا ساعت آن را را نمى‏داند.» من فكر مي كنم هر گروه يا رهبر مذهبى كه تاكنون تاريخش را معين كرده باشد، به حيثيت و آبروى خداوند، بى احترامى كرده و خودش را به زحمت انداخته است. ممكن است 50 سال بشود. من اين طور فكر نمى‏كنم، من فكر نمى‏كنم اين همه وقت داشته باشيم. من فكر مى‏كنم، ما داريم به يك بن بست مى‏رسيم. همه تاريخ، دارد به نقطه اوج خود مى‏رسد. فكر نمى‏كنم كه بچه‏هاى من، همه عمرشان را بكنند...» فال ول در تراكتى كه با عنوان «جنگ هسته‏اى و دومين ظهور مسيح» توسط «ساعت جزوى از كتاب مقدس كهن»، در سال 1983 منتشر شد، چنين نوشته بود: «بر اثر اين آزمايش سخت، چنان خونريزى و ويرانى به بار خواهد آمد كه همه جنگ هاى پيش از آن، بى اهميت خواهند بود.» فال ول در فصلى از كتاب خود با عنوان «جنگ آينده با روسيه»، تهاجمى را از سوى شوروى به اسراييل پيشگويى مى‏كند، كه به نابودى نيروى‏هاى شوروى در كوه هاى اسراييل، انجاميده خواهد شد. و كتاب مقدس به عنوان سرانجام اين نبرد، به ما مى‏گويد كه پنج ششم (83 درصد) سپاهيان روسى، هلاك خواهند شد (حزقيال، آيه 2 از باب 39) و نخستين ميهمانى مهيب خداوند آغاز مى‏شود، (حزقيال، آيه‏هاى 4 و 17 تا 20 باب 39)(24). به نظر مى‏رسد كه ميهمانى مشابهى، پس از آن، يعنى پس از نبرد هارمجدّون، پيش بيايد (مكاشفه يوحنا، آيه‏هاى 17 و 18 از باب نوزدهم (25) و آيه 28 باب 24 انجيل متى(26).) تهديد كمونيستى براى هميشه پايان خواهد گرفت. هفت ماه طول مى‏كشد تا كشتگان را دفن كنند (حزقيال نبى، آيه‏هاى 11 تا 15 از باب سى و نهم).(27) ----------------------------------- پی نوشت: Armageddon .1 Esdraelon .2 3. متن آيه:«وى يك ملك تعناك و يكى ملك مجدو». 4. متن سفر داوران باب پنجم، آيه 19: «پادشاهان آمده جنگ كردند. آنگاه پادشاهان كنعان مقابله نمودند «تعنك نزد آبهاى مجدو» 5. متن دو آيه مكاشفه يوحناى سول، باب شانزدهم، آيه‏هاى 19 و 20: «و شهر بزرگ، به سه قسم منقسم گشت و بلدان امتها خراب شد و بابل بزرگ در حضور خدا به ياد آمد تا پياله خمر غضب آلود خشم خود را بدو دهد. و هر جزيره گريخت و كوهها ناياب گشت.» 6. «و ششمين پياله خود را بر نهر عظيم فرات ريخت و آبش خشكيد تا راه پادشاهانى كه از مشرق آفتاب مى‏آيند مهيا شود.» 7. متن باب سى و هشتم، آيه 4 تا 7 كتاب صحيفه حزقبال نبى: «... و تو را با تمامى لشكرت بيرون مى‏آورم، اسبان و سواران، كه جميع ايشان با جمعيت تمام آراسته و جمعيت عظيمى با سپرها و مجنها و همگى ايشان شمشير به دست گرفته. فارس و كوش و فوط با ايشان و جمع ايشان با سپر و خود. جومر و تمامى افواجش و خاندان توجرمه از اطراف شمال با تمامى افواجش و قومهاى بسيار همراه تو.» 8. متن آيه‏هاى 18، 19 و 20 باب سى و هشتم كتاب حزقيال نبى:«خداوند يهوه مى‏گويد در آن روز يعنى در روزى كه جوج به زمين اسرائيل برمى آيد همانا حدت خشم من به بينيم خواهد برآمدريا، زيرا غيرت و آتش خشم خود گفته‏ام كه هر آينه در آن روز تزلزل عظيمى در زمين اسرائيل خواهد شد و ماهيان دريا و مرغان هوا و حيوانات صحرا و همه حشراتى كه بر زمين مى‏خزند و همه مردمانى كه بر روى جهانند، به حضور من خواهند لرزيد و كرم ها سرنگون خواهد شد و صخره‏ها خواهد افتاد و جميع حصارهاى زمين منهدم خواهد گرديد» 9. متن آيه‏هاى هشتم و نهم باب سيزدهم كتاب زكرياى نبى: «و خداوند مى‏گويد در تمامى زمين دو حصه منقطع شده خواهند مرد و حصه سوم در آن باقى خواهد ماند و حصه سوم را از ميان آتش خواهم گذرانيد و ايشان را مانند قال گذاشتن نقره، قال خواهم گذاشت و مثل مصفى ساختن طلا ايشان را مصفى خواهم نمود و اسم مرا خواهند خواند و من ايشان را اجابت نموده خواهم گفت كه ايشان قوم من هستند و ايشان خواهند گفت يهوه خداى ما مى‏باشد» 10. متن آيه دوازدهم از بابت سى و نهم كتاب حزقيال نبى: «و در آن روز موضعى براى قبر در اسراييل يعنى وادى عابريم را به طرف دريا به جرج خواهم داد و راه عبوركنندگان را مسدود خواهد ساخت و در آنجا جوج و تمامى جمعيت او را دفن خواهند كرد و آنرا وادى جوج خواهند ناميد» 11. متن آيه‏هاى 3 تا 7 باب نهم مكاشفات يوحنا: «و از ميان دود ملخ ها به زمين آمدند و به آنها قوتى چون عقربهاى زمين داده شد و بديشان گفته شد كه ضرر نرسانند، به گياه و نه به هيچ سبزى و نه به درختى؛ بلكه به آن مردمانى كه مهر خدا را بر پيشانى خود ندارند و به آنها [امر] داده شد كه ايشان را نكشند، بلكه تا مدت پنج ماه معذب بدارند و اذيت آنها مثل اذيت عقرب بود وقتى كه كسى را نيش زند و در آن ايام هر دم طلب موت خواهند كرد و آن را نخواهند يافت و تمناى موت خواهند داشت اما موت از ايشان خواهد گريخت» 12. متن آيه 16 از باب 16 مكاشفه يوحناى قديس: «و ايشان را به موضعى كه آن را عبرانى هارمجدّون مى‏خوانند، فراهم آوردند.» 13. متن آيه 8 و 9 از باب 13 كتاب زكرياى نبى: «و خداوند مى‏گويد كه در تمامى زمين دو حصه منقطع شده خواهند مرد و حصه سوم در آن باقى خواهد ماند و حصه سوم را از ميان آتش خواهم گذرانيد و ايشان را مثل قال گذاشتن نقره قال خواهم گذاشت و مثل مصفى ساختن طلا ايشان را مصفى خواهم نمود و اسم مرا خواهند خوانند و من ايشان را اجابت نموده خواهم گفت: ايشان قوم من هستند و ايشان خواهند گفت كه يهوه خداى ما مى‏باشد» 14. متن آيه 11 از باب 12 كتاب زكرياى نبى:«در آن روز، ماتم عظيمى مانند ماتم هددرمون در هموراى مجدون در اورشليم خواهد بود» 15. در متن اصلى چنين است؛ اما باب سى و چهارم تنها 17 آيه دارد و به نظر مى‏رسد كه غلط چاپى باشد و درست آن: آيه‏هاى پنجم و ششم باب سى و چهارم باشد كه متن آن اينست: «زيرا كه شمشير من در آسمان سيراب شده است و اينك بر آدوم و بر قوم مغضوب من براى داورى نازل مى‏شود شمشير خدواند پرخون شده و از پيه فربه گرديده است يعنى از خون بره‏ها و بزها و از پيه گرده قوچها» 16. متن آيه‏هاى دوم و دوازدهم باب سوم كتاب بوييل نبى:«آن گاه جميع امت ها را جمع كرده به وادى يهوشافاط فرود خواهم آورد و در آنجا با ايشان درباره قوم خود و ميراث خويش اسراييل محاكمه خواهم نمود، زيرا كه ايشان را در ميان امتها پراكنده ساخته و زمين مرا تقسيم نموده‏اندريا، امت ها برانگيخته شوند و به واى يهوشافاط برآيند، زيرا كه من در آنجا خواهم نشست تا بر همه امتهايى كه به اطراف آن هستند داورى نمايم» 17. متن آيه‏هاى 1 و 2 باب چهاردهم كتاب زكرياى نبى: «اينك روز خداوند مى‏آيد و غنيمت تو در ميانت تقسيم خواهد شد و جميع امتها را بر ضد اورشليم براى جنگ جمع خواهم كرد و شهر را خواهند گرفت و خانه‏ها را تاراج خواهند نمود و زنان را بى عصمت خواهند كرد و نصف اهل شهر به اسيرى خواهند رفت و بقيه قوم از شهر منقطع نخواهند شد» 18. متن آيه 15 باب نوزدهم مكاشفه يوحناى رسول: «و از دهانش شمشيرى نيز بيرون مى‏آيد تا به آن امت ها را بزند و آنها را به عصاى آهنين حكمرانى خواهد نمود و او چرخشت خمر غضب و خشم خداى قادر مطلق را زير پاى خود مى‏افشرد» 19. متن آيه 12 باب شانزدهم مكاشفه يوحناى رسول: «و ششمين پياله خود را بر نهر عظيم فرات ريخت و آبش خشكيد، تا راه پادشاهانى كه از مشرق آفتاب مى‏آيند مهيا شود» 20. متن آيه‏هاى 2 تا 8 باب 38 كتاب حزقيال نبى: «اى پسر انسان نظر خود را بر جوج كه از زمين ماجوج و رييس روش و ماشك و توبال است، بدار و بر او نبوت نما و بگو خداوند يهوه چنين مى‏فرمايد اينكه من اى جوج رييس روش و ماشك و توبال بر ضد تو هستم و تو را برگردانيده قلاب خود را بر چانه ات مى‏گذارم و تو را با تمامى لشكرت بيرون مى‏آورم اسبان تو سواران كه جمعى ايشان با اسلحه تمام آراسته جمعيت عظيمى با سپرها و مجنها و همگى ايشان شمشيرها به دست گرفته، فارس و كوش و فوط با ايشان و جميع ايشان با سپر و خود جومر و تمامى افواجش و خاندان توجرمه از اطراف شمال با تمامى افواجش و قوم هاى بسيار همراه تو. پس مستعد شو و تو و تمامى جمعيتي كه نزد تو جمع شده‏اند خويشتن را مهيا سازيد و تو مستحفظ ايشان باش بعد از روزهاى بسيار از تو تفقد خواهد شد و در سال هاى آخر به زمينى كه از شمشير استرداد شده است خواهى آمد كه از ميان قومهاى بسيار بر كوه هاى اسراييل كه به خرابه‏هاى دايمى تسليم شده بود، جمع شده است و آن از ميان قوم ها بيرون آورده شده و تمامى اهلش به امنيت ساكن مى‏باشند» 21. متن آيه 15 باب 38 كتاب حزقيال نبى: «و از مكان خويش در اطراف شمال خواهى آمد و تو قوم هاى بسيار همراه تو كه جميع ايشان اسب سوار و جمعيتى عظيم و لشكرى كثير مى‏باشند». 22. متن آيه 12 باب 38 كتاب حزقيال نبى: «تا تاراج نمايى و غنيمت را ببرى و دست خود را به خرابى‏هايى كه معمور شده است و به قومى كه از ميان امت ها جمع شده‏اند بگردانى كه ايشان مواشى و اموال اندوخته‏اند و در وسط جهان ساكنند.» 23. غنيمت معادل واژه انگليسى spoil است. از اين رو با برداشتن دو حرف نخست اين واژه oil مى‏ماند كه به معنى نفت است. 24. متن آيه‏هاى 2، 4، 17 تا 20 باب سى و نهم كتاب حزقيال نبى: «و تو را برمى گردانم و رهبرى مى‏نمايم و ترا از اطراف شمال برآورده بر كوه هاى اسراييل خواهم آورد.» (آيه 2). «و تو و همه افواجت و قومهايى كه همراه تو هستند، بر كوههاى اسراييل خواهيد افتاد و ترا به هر جنس مرغان شكارى و حيوانات صحرا، به جهت خوراك خواهم داد» (آيه 4). «و اما تو اى پسر انسان، خداوند يهوه چنين مى‏فرمايد كه به هر جنس مرغان و به همه حيوانات صحرا بگو جمع شويد و بياييد و نزد قربانى من كه آنرا براى شما ذبح مى‏نمايم، فراهم آييد. قربانى عظيمى بر كوههاى اسراييل تا گوشت بخوريد و خون بنوشيد. گوشت جنابران را خواهيد خورد و خون روساى جهان را خواهيد نوشيد از قوچها و بره‏ها و بزها و گاوها كه همه آنها از پروارى‏هاى با شان مى‏باشند و از قربانى من كه براى شما ذبح مى‏نمايم پيه خواهيد خورد تا سير شويد و خون خواهيد نوشيد تا مست شويد و خداوند يهوه مى‏فرمايد كه بر سفره من از اسبان و سواران و جباران و همه مردمان جنگى سير خواهيد شد» (آيه‏هاى 17 تا 20). 25. متن آيه‏هاى 17 و 18 از باب نوزدهم مكاشفه يوحنا: «و ديم فرشته‏اى را در آفتاب ايستاده كه به آواز بلند تمامى مرغانى را كه در آسمان پرواز ميكنند ندا كرده و مى‏گويد بياييد و به جهت ضيافت عظيم خدا فراهم شويد تا بخوريد گوشت پادشاهان و گوشت سپه سالاران و گوشت جباران و گوشت اسبان و سواران آنها و گوشت همگان را چه آزاد، چه غلام و چه صغير و چه كبير». 26. متن آيه 28 از باب بيست و چهارم انجيل متى: «و هر جا كه مردارى باشد، كركسان در آنجا جمع شوند» 27. متن آيه‏هاى 11 تا 15 باب سى و نهم از كتاب حزقيال نبى: «و در آن روز موضعى را براى قبر در اسراييل يعنى وادى عابريم را به طرف مشرق دريا به جوج خواهم داد و راه عبوركنندگان را مسدود خواهد ساخت و در آنجا جوج و تمامى جمعيت او را دفن خواهند كرد و آن را وادى هامون جوج خواهند ناميد و خاندان اسراييل مدت هفت ماه ايشان را دفن خواهند كرد تا زمين را طاهر سازند و تمامى اهل زمين ايشان را دفن خواهند كرد و خداوند يهوه مى‏گويد روز تمجيد من نيك نامى ايشان خواهد بود و كسانى را معين خواهند كرد كه پيوسته در زمين گردش نمايند و همراه عبوركنندگان آنانى را كه بر زمين مانده باشند دفن كرده آن را طاهر سازند، بعد از انقضاى هفت ماه آنها را خواهند طلبيد» --------------------------------------------------------------------- آرماگدون؛ تدارک جنگ بزرگ (2) ريگان: برای يك هارمجدون واقعی مسلح شويم‏
  7. دوست عزيز اقا رضا بنده منكر زحمت شما نيستم و اين مقاله مال شماست. اما اين مقاله اي كه اينجا قرار داره كپي شده از وبلاگ فناوري موشكي هستش. در وبلاگ منبع شما هم ذكر شده.
  8. دوست عزيز من انگار فراموش كرديد كه چه كسي اين مقاله ر ترجمه كرده و اين مقاله رو اماده كرده. بنده نسبت به نوشته ها و ترجمه هاي خودم شديدا حساس هستم.
  9. دوست عزيز حداقل قانون كپي رايت رو رعايت كنيد و بدون منبع مقاله رو ارايه نديد. منيع اين مقاله وبلاگ فناوري موشكي ميباشد.با تشكر http://www.moshaki-nezami.blogfa.com
  10. دوست عزيز حداقل قانون كپي رايت رو رعايت كنيد و بدون منبع مقاله رو ارايه نديد. منيع اين مقاله وبلاگ فناوري موشكي ميباشد. http://www.moshaki-nezami.blogfa.com