nozheh

Members
  • تعداد محتوا

    688
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های nozheh

  1. اصلا چنين طرحي تصويب نميشه. جغرافي دانان مانع اين كار ميشند. شرط ميبندم.
  2. مرد حسابي من تاحالا 3 تا تاپيك تكراري بيشتر ندادم. icon_cheesygrin
  3. 100٪ به ضرر ماست. چون اين كار از لحاظ جغرافييايي مشكل داره. چند سال پيش هم همين بحث به وجود آمده بود اما جغرافي دانان اين را رد كردند. چون اين كار باعث افزايش مساحت كوير در كشور ميشه.
  4. nozheh

    تحليل نظامي جنگ هاي باستان

    چقدر اين تاپيك طرفدار داره خودم نميتونستم. icon_cheesygrin icon_cheesygrin icon_cheesygrin :o تحليل كنيد ديگه. من منتظرم
  5. تازه من از معلم دفاعي سال دوم دبيرستانم كه يه سرهنگ بود شنيدم آمريكا يه سلاحي ليزري داره كه از راه دور به چند نفر نشونه گيري ميكنه و بعد از شليك در همون حالتي كه داشتن خشك ميشدن. حالا راست يا دروغش گردن اين بنده خدا.
  6. شكست آتيلا پادشاه هون ها جام جم آنلاين: 1557 سال پيش در روز 20 ژوئن سال 451 ميلادي آتيلا پادشاه قوم مخوف هون ها در حوالي شالون آن شامپين واقع در شمال شرقي فرانسه كنوني به سختي از قواي مشترك تئودوريك اول پادشاه ويزيگوت تولوز و آئتيوس يك ژنرال رومي شكست مي خورد. اين شكست موجب مي شود آتيلا با باقيمانده قوايش سرزمين گل (فرانسه قديم) را پس از يك يورش كوتاه اما وحشتناك براي هميشه ترك كند. هون ها اقوام بيابانگردي بودند كه نژاد آنها به مغول ها نزديك بود ، اين قوم خونخوار و وحشي از استپ هاي دور دست آسيا به حركت درآمده و در قرن سوم ميلادي در حاليكه اقوام ژرمن از مقابل آنها فرار مي كردند در منطقه دانوب مستقر مي شوند. تحت فشار هون ها اقوام ژرمن به نوبه خود مسير غرب را پيموده و وارد قلمروي امپراتوري روم مي شوند. در سال 378 ميلادي ژرمن هاي موسوم به ويزيگوت ها از رود دانوب عبور كرده و به ارتش امپراتور والنسين حمله مي كنند. در حاليكه هون ها در دشت هاي سرسبز اروپاي شرقي مستقر شده بودند يكي از شاهزادگان اين قوم به نام آتيلا در دربار امپراتور روم شرقي در كنستانتينوپل (قسطنطنيه) پرورش يافت. در سال 445 ميلادي آتيلا به نزد قوم خود بازمي گردد و پس از به قتل رساندن برادرش پادشاه همه هون ها مي شود. او كه در دربار امپراتوري روم شرقي مجذوب ثروت هاي امپراتوري روم شده بود بنابراين دست به جنگ هاي پراكنده با قواي امپراتوري روم شرقي مي زند. آتيلا و هون هاي تحت فرمانش در اين تهاجم دست به وحشي گري هاي بسيار زده و شهر متز كنوني را با خاك يكسان مي كنند. هنگامي كه آتيلا با قوايش كه بالغ بر 200 هزار هون و اقوام ديگر بربر بود به سواحل راين دوباره نزديك مي شود مورد تهاجم نيروهاي مشترك تئودوريك اول پادشاه ويزيگوت تولوز و آئتيوس يك ژنرال رومي قرار مي گيرد. به اين ترتيب ، در روز 20 ژوئن سال 451 ميلادي آتيلا پادشاه قوم مخوف هون ها در حوالي شالون آن شامپين در نزديكي سواحل رودخانه راين به سختي از قواي مشترك تئودوريك اول پادشاه ويزيگوت تولوز و آئتيوس ژنرال رومي شكست مي خورد. اين شكست موجب مي شود آتيلا و هون هاي هراس آور خاك گل را ترك كنند. آتيلا با باقيمانده قوايش تصميم مي گيرد شهر رم را تصرف كند اما از اين كار منصرف شده و به سواحل دانوب بازمي گردد. در سال 453 ميلادي آتيلا يك شب به طور اسرارآميزي در اردوگاه خود در ساحل رودخانه دانوب مي ميرد كه راز مرگش هنوز مشخص نشده است. درپي مرگ آتيلا ، قوم هون ها همان گونه كه ناگهان در تاريخ ظهور كرده بودند از صفحه روزگار محو مي شوند. اين قوم در دوران طلوع و غروب خود به جز غارت و خونخواري دست به هيچ كار ديگري نزده و امروز كمتر رد و اثري از آنها باقي مانده است. بهرام افتخاري
  7. nozheh

    شكست آتيلا پادشاه هون ها

    ببخشيد . شرمنده .انشالله در آينده جنگ هاي باستان رو به كمك شما و دوستان تحليل نظامي ميكنيم.
  8. nozheh

    دوشکا (دشکا)

    جالب بود. خسته نباشي. متظر مطالب بعدي هستيم.
  9. nozheh

    جنگ چالدران

    ممنون از راهنمايي و كمكتون. icon_cheesygrin
  10. nozheh

    شكست آتيلا پادشاه هون ها

    حالا چه سود و افتخاري براشون وجود داره؟ icon_cheesygrin icon_cheesygrin
  11. nozheh

    شاهنشاهی و امپراتوری بهرام گور

    سينا جان مطلبت عالي بود icon_cheesygrin icon_cheesygrin icon_cheesygrin
  12. nozheh

    نرون امپراتور روم

    بيست و دوم سپتامبر سال 66 ميلادي نرون امپراتور وقت روم دستور داد كه براي جنگ با امپراتوري ايران لژيون هاي ايتاليايي كه سربازانش رومي خالص باشند و قدشان كمتر از دو متر نباشد تشكيل شود. برخلاف ايران كه سواره نظامش نيروي اصلي بود و از پياده به عنوان نيروي كمكي و پشتيباني استفاده مي كرد، واحدهاي اصلي رومي ها پيادگان بود و سواران را به عنوان واحد كمك بكار مي بردند. لشكر 5 تا 8 هزار نفري پياده رومي را لژيون (به لاتين: لژيو) مي خواندند. چون ارتش روم در جنگ با ايران موفق نبود، نرون تصميم گرفت كه لژيون هايي صرفا از ايتاليايي ها (روميان خالص) تشكيل دهد و دستور تشكيل اين لژيون ها، طبق لوحي كه فرمان بر آن حك شده است 22 سپتامبر سال 66 ميلادي صادر شده بود، ولي عمر نرون كفاف نداد كه از اين نيرو برضد ايران استفاده كند و كمتر از دو سال بعد ( تابستان سال 68 ميلادي) خودكشي كرد. اختلاف ايران و روم در آن زمان عمدتا بر سر ارمنستان بود كه چند برابر امروز وسعت داشت. و همچنین بعد ها... جنگهاي 13 ساله ايران و روم در دوران حكومت شاپور دوم ( همون که کتف عرب ها رو سوراخ کرد . بستشون به هم! ) از دودمان ساسانيان 22 سپتامبر سال 337 ميلادي آغاز شد كه در« تاريخ عمومي » به جنگهاي دور اول معروفند. جنگهاي دور دوم از سال 359 آغاز شدند. در هر دو دور، ايرانيان پيروز شدند. در دور اول، كه جنگ تا سال 350 طول كشيد ، روميان هرچه را كه در شرق مديترانه به دست آورده بودند از دست دادند و در دور دوم ، امپراتورشان هم كشته شد. نرون رم را به آتش كشيد جام جم آنلاين: 1944 سال پيش در روز 19 ژوييه سال 64 ميلادي نرون امپراتور خونخوار و مجنون رم به سربازانش دستور داد تا مخفيانه اين شهر را آتش بزنند. نرون قصد داشت گناه آتش زدن شهر رم را به گردن مسيحيان بيندازد و در عين حال ،او مي خواست كاخ جديدي براي خود بسازد و نقشه شهر را تغيير دهد. آتش سوزي از يك دكان كوچك در نزديكي سيرك ماكسيموس در پاي تپه پالاتينو كه كاخ امپراتور بر فراز آن ساخته شده بود ، آغاز شد و به زودي سراسر شهر را دربرگرفت. در آن زمان رم نزديك به 800 هزار جمعيت داشت ومساحت آن حدود 13 كيلومتر مربع بود. بخش اعظم فضاي شهر را معابد ، ساختمان هاي دولتي و كاخ ها اشغال كرده بودند. شهر رم شش روز در آتش مي سوخت و بخش اعظم ساختمان هاي شهر از بين رفتند و هزاران نفر از مردم شهر كشته شدند. نرون كه به ييلاق رفته بود فورا به رم بازگشت و تا قبل از اين كه دامنه آتش به كاخ او برسد از فراز كاخ خود آتش سوزي رم را تماشا مي كرد و چون خود را يك خواننده و نوازنده بي نظيري مي دانست ، هنگام تماشاي آتش سوزي چنگ مي نواخت و بخش هايي از اشعار هومر در مورد آتش سوزي شهر تروا را مي خواند. پس از اين كه دامنه آتش به كاخ نرون رسيد ، او كاخ خود را ترك كرد. نرون دستور مي دهد كاخ جديدي را برايش احداث كنند كه نام آن را خانه طلايي گذاشت. وسعت اين كاخ 80 هكتار بود و از تپه پالاتينو تا تپه كائليوس گسترش داشت. در ميان اين دو تپه باغها و يك درياچه مصنوعي احداث شدند كه يك مجسمه غول آساي نرون به ارتفاع 44 متر بر آنها اشراف داشت. پس از فروكش كردن آتش سوزي ، عوامل نرون در شهر شايع كردند كه مسيحيان عامل آتش سوزي بودند. سربازان نرون تعداد زيادي از مسيحيان شهر رم را دستگير كردند. برخي از آنها را در سيرك هاي رم در مقابل جانوران درنده رها كردند. تعدادي ديگر را به صورت مشعل زنده درآوردند. تعدادي از حواريون حضرت مسيح مانند سن پير و سن پل جزو مسيحياني بودند كه توسط ماموران نرون به شيوه هاي گوناگون و وحشيانه كشته شدند. كشتار مسيحيان تقريبا سي سال پس از مصلوب شدن حضرت مسيح انجام گرفت. از آن پس اقدامات وحشيانه نرون بيشتر شد و موجب نارضايتي مردم و سرداران رمي شد. نرون در سال 66 ميلادي به دليل بيزاري از رم تصميم گرفت به يونان سفر كند. در اوايل سال 68 ميلادي هنگامي كه نرون به رم بازگشت با شورش هايي در نقاط مختلف امپراتوري مواجه شد. او كه طرفداران خود را از دست داده بود به خانه يكي از دوستانش پناه مي برد. در آنجا به نرون خبر مي رسد كه گالبا يك ژنرال شورشي به مقام امپراتوري انتخاب شده است. نرون با شنيدن اين خبراز شدت پاس در روز 9 ژوئن سال 68 ميلادي خودكشي مي كند. به اين ترتيب ، در روز 19 ژانويه سال 64 ميلادي شهر جاوداني رم دچار يك حريق عظيم شد. عامل اصلي اين حريق نرون امپراتور ديوانه رم بود كه مي خواست با تخريب شهر كاخ جديدي براي خود ساخته و نقشه شهر را تغيير دهد و در عين حال مسيحيان را مسبب حريق معرفي كرده و آنها را قتل عام نمايد. بهرام افتخاري منبع: سايت جام جم آن لاين
  13. nozheh

    جنگ چالدران

    قابل شما رو نداشت. اما فكر نكنم اين جنگ جز جنگ هاي معاصر به حساب بياد. معمولا تاريخ معاصر از 100 سال پيش تا به امروز هست نه 200 - 300 سال پيش.
  14. nozheh

    جنگ چالدران

    اتفاقا من از ديشب دارم به همين موضوع فكر ميكنم. به دو تا نتيجه رسيدم. 1- كشور ما سپاه پارتي زني بسيار قوي داشته و با استفاده از جنگ هاي نا منظم كشته هاي خودش رو كاهش داده. 2- بحث تبليغات پيش مياد. من در تاپيكم كه در مورد نبرد ماراتن داريوش اول در آتن هم گفتم تمام كشور ها از جمله ايران سعي دارن تاريخ رو به نفع خودشون به اثبات برسوونن. مثلا تو همين فيلم هاي دفاع مقدس اگر دقت كنيد تو همه ي اين فيلم ها يه نقطه ي مشترك وجود داره و اون هم كمبود سلاح هست. ما با كمبود سلاح خط دشمن رو نابود ميكنيم و به همين راحتي قهرمان جنگ ميشيم. اين واقعيت داره؟؟؟؟ بنابراين ما هرگز نميتونيم با استفاده از مدارك موجود در ايران و عثماني ( تركيه) در مورد بحث قضاوت كنيم.
  15. «ماراتن»: Marathon در اصل نام دهكده اى است در يونان و در آن محل بود كه يونانيها بر ايرانيان فاتح آمدند، در ۴۹۰ قبل از ميلاد نخستين كسى كه خبر اين فتح را از آن دهكده به آتن برد قهرمان شناخته شد و هم اكنون به ياد او و آن واقعه است كه دو ماراتن از بازيهاى اساسى المپيك است و آن وقت كداميك از ما مى دانيم كه «آريابرزن» كه بود و در تنگ تكاب فارس يا نمى دانم در كجاى ديگر مى توانست باشد. در مقابل اسكندر و سربازانش چه رشادتها كرد و چه جانبازيها. با اين مقدمه كوتاه، اكنون به علل و تشريح اين نبرد مى پردازيم كه به باور مورخان غربى اولين نبرد سرنوشت ساز تاريخ بشر است. ۱ـ علل جنگ و استعداد دو طرف متخاصم الف ـ علل جنگ : آتش زدن سارد(۱) به دست يونانيها موجب شد كه به امر داريوش بزرگ، ارتش ايران براى سركوب شورشيان به محل اعزام شود. پس از فرونشاندن شورش، نيروهاى ايران به فرماندهى «مردونيه» براى دفع بقيه شورش آسياى صغير به حركت درآيند. در اين لشكركشى مردونيه توانست سلطه ايران را براى بار دوم در «تراكيه» (۲)فراهم سازد و سپس براى ارضاى خاطر يونانيها با تأسيس حكومت ملى در مناطق تسخير شده موافقت نموده و در نتيجه پادشاه مقدونيه را وادار ساخت كه مانند گذشته از ايران اطاعت نمايد. مردونيه پس از اين اقدامات احضار شد و ادامه برنامه جنگى وى برحسب دستور داريوش به «داتيس» و «آرتافرن» Artafren محول گرديد. داتيس با ششصد كشتى* كه در اختيار داشت از راه دريا به سوى آتن روانه گرديد. نيروهاى ايران در اين پيشروى با پياده شدن در «اريتره»(۳) با سپاه «اريتره» كه از مهمترين مردان جنگى يونان بودند، جنگيدند و پس از سه روز آنان را از پاى درآوردند، سپس اهالى اين شهر را به علت شركت در طغيان يونانيهاى آسيا و حمله به شهر سارد و تخريب معبد آن سركوب نمودند و عده زيادى از آنان را اسير كردند و به شوش فرستادند. ناوگان دريايى ايران سپس به طرف شبه جزيره «آتيك»(۴) كه آتن مركز آن بود به حركت درآمدند. در تمامى اين مراحل «هيپ پياس» Hippias فرمانرواى مخلوع آتن همراه سپاهيان ايران بود و براى اينكه مجدداً به حكومت آتن انتخاب شود موجبات ادامه جنگ با يونان را فراهم ساخت. همچنان كه براى شروع جنگ اصلى ايران و يونان نيز سپاهيان ايران را به سوى دشت ماراتن براى جنگ راهنمايى نمود. ب ـ استعداد دو طرف متخاصم : بنا به نوشته «كرنليوس» (۵) عده پياده نظام ايران در اين جنگ ۲۰۰‎/۰۰۰ نفر بوده كه بر اين عده، تعداد ۱۰‎/۰۰۰ نفر سواره نظام نيز اضافه شده است. مورخ ديگرى به نام «يوستينوس» (۶) تعداد كل نيروهاى ايران را در اين جنگ ۶۰۰‎/۰۰۰ نفر ذكر نموده است. «ادواردماير» متخصص تاريخ عهد قديم، سپاهيان ايران را مجموعاً از پياده وسواره ۲۰‎/۰۰۰نفر بيان نموده است . سلاح ايرانيان در اين جنگ تير و كمان و سپر بود، به استثناى سپاه جاويدان كه داراى اسلحه دفاعى بودند، بقيه به چنين اسلحه اى مجهز نبودند. مورخان استعداد يونانيها را در اين جنگ ۱۱‎/۰۰۰ ذكر نموده اند. (۷) ۲ ـ شرح عمليات Philippides: آتنيها زمانى از لشكركشى ايرانيان به يونان آگاه شدند كه «داتيس» به « اريتره» تك نمود. آنان توسط «فيليپ پيد» دونده مشهور و تندرو، پيامى براى اسپارتى ها فرستادند و درخواست كمك فورى نمودند و خود نيز آماده نبرد شدند. اسپارتى ها پيام فرستادند كه به آنان كمك خواهند كرد، اما به علت جشن هاى مذهبى اين كمك حدود دو هفته به تأخير خواهدافتاد. تقريباً در همان موقع به آتنى ها خبر رسيد كه ايرانيان در حدود ۴۰ كيلومترى ماراتن در حال پياده شدن به ساحل هستند. آتنى ها با حدود ۹۰۰۰ نفر (هپليت: (Hoplites پياده نظام سنگين اسلحه و تعداد كمى نيروهاى سبك اسلحه به بلنديهاى مشرف به دريا پيشروى نمودند و پياده شدن نيروهاى ايران را نظاره كردند. آنان مى توانستنداز همين محل پيشروى نيروهاى ايران را از معبر باريكى كه به آتن ختم مى شود، سد نمايند. بزودى تعداد كمى از نيروهاى شهر پلاته به آنها پيوستند. فرماندهى آتنى ها را در اين نبرد «كالى ماك» به عهده داشت و ده سردار ديگر آتنى تحت فرماندهى او بودند كه محتشم ترين و با تجربه ترين آنها «ميليتار» (۸) بود. ظاهراً ايرانيان فهميدند كه بسيارى از آتنى ها از ترس شكست و انهدام شهرشان آماده تسليم هستند. ايرانيان بدين منظور در خليج ماراتن پياده شده بودند كه آتنى ها را از شهرشان به اين سمت بكشانند. پس از پياده شدن بخشى از نيروهاى ايران، «آرتا فرن» با نيمى از سپاه ايران سوار بر كشتى شده و به سمت «آتيك » و آتن حركت نمودند در حالى كه «داتيس» و بقيه سپاه ايران (احتمالاً ۲۰۰۰۰ نفر) در ساحل توقف نمودند تا آتنى ها را از هر گونه حركتى بازدارند. «ميليتار» طرح جنگى ايرانيان را حدس زد و اصرار نمود كه بلافاصله به نيروهاى ايران تك شود. پس از تشكيل يك شوراى جنگى پرشور «كالى ماك» به پشتيبانى از طرح جسورانه «ميليتار» رأى داد و فرماندهى فرد را به او تفويض نمود. بلافاصله نيروهاى آتنى و اهالى پلاته از ارتفاعات فرود آمدند و درفاصله هشت استاد (راست و برابر ۱۴۷۲ متر) و به روايتى يك مايل از سپاه ايران آرايش رزمى گرفتند. در اين آرايش تاكتيكى، آتنى ها در جناح راست و اهالى پلاته در جناح چپ مستقر گرديدند… «ميليتار» جبهه يونانى ها را طورى گسترش داد كه جناحين نيروهاى متكى به دو رودخانه كوچكى گرديد كه به دريا جريان داشتند. اين كار موجب گرديد كه مركز آتنى ها ضعيف (۱۲ رديف سرباز در عمق) و در مقابل سوار نظام ايران ضعيف و آسيب پذير گردد. اما «ميليتار» جناحين نيروهايش را با عمق كانال فالانژ يعنى ۱۶ رديف آرايش داد. نتيجه اين آرايش آن بود كه جناحين او قوى و به وسيله خط ضعيفى در مركز جبهه به يكديگر متصل مى گرديدند. پس از اين آرايش، آتنى ها اقدام به تعرض نمودند و دوان دوان به سوى سپاهيان ايران يورش بردند. ايرانيان از اين نوع شيوه كارزار كه عده اى بدون ترس و محابا به سوى آنان مى دوند دچار بهت و حيرت شدند و پنداشتند كه آتنى ها (يونانى ها) ديوانه شده اند. همين كه سربازان آتنى مقابل ايرانيان رسيدند جنگى سخت و خونين آغاز گرديد. در ابتداى عمليات ايرانيان به سهولت مركز آرايش يونانيها را به عقب راندند، درحالى كه فالانژهاى سنگين اسلحه در جناحين، جناحين نيروهاى ايران را به عقب راندند. در اين مورد مورخان اختلاف عقيده دارند كه آيا اين عمل يونانيها برابر طرح انجام شده و يا بطور اتفاقى رخ داده است. با غلبه يونانيها در جناحين، مركز آرايش ايران نيز به عقب آمده و به فرمان «داتيس» نيروهاى ايران به طرف ساحل عقب نشينى نمودند. يونانيها، نيروهاى ايران را تا ساحل تعقيب نمودند ولى نتوانستند از سوار شدن آنان بر كشتى جلوگيرى نمايند.» ۳ـ نتيجه عمليات : بنا به نوشته «هرودوت» ايرانيان در اين نبرد متحمل ۶۴۰۰ نفر تلفات گرديدند و هفت كشتى خود را از دست دادند. تلفات يونانيها فقط ۱۹۲ نفر كشته بود كه «كالى ماك» و تعدادى از سرداران يونانى از جمله آنان بودند. اكنون «ميليتار» به سرعت نيروهاى خود را به سمت آتن راند. او اميدوار بود بشارت اين پيروزى نيروهاى متزلزل يونانى را در آتن وادار به مقاومت نمايد تا ارتش يونان فرا رسد. ازاين رو او « فيليپ پيد» دونده مشهور را براى ارسال اين پيام به آتن اعزام نمود. هنگامى كه ارتش يونان به آتن رسيد، نيروهاى ايران در حال نزديك شدن به ساحل براى پياده كردن نيروها بودند. ايرانيان با مشاهده ارتش يونان دريافتند كه خيلى دير كرده اند. ازاين رو «آرتافرن» از پياده نمودن نيروهاى ايران خوددارى نمود. سرانجام نيروهاى ايران پس از مدتى توقف در سواحل يونان با ۵۹۳ كشتى باقيمانده به آسيا مراجعت نمودند. تا نبرد ماراتن تصور مى شد كه ايرانيان شكست ناپذيرند. پيروزى يونانى ها دراين جنگ الهام بخش آنان درجنگهاى آينده با ايرانيان وعقب راندن نيروى عظيم و هراس انگيز چهار ميليونى (۱۱) خشايارشا وشكست بعدى سپاهيان ايران بود. ۴ ـ ديدگاه مورخان درباره نبرد ماراتن : الف ـ نبرد ماراتن (ماراتون) يكى از قاطع ترين و سرنوشت سازترين محاربات بشر است . دراين جدال اگر سپاه عظيم وقدرتمند ايران فاتح مى شد، چه بسا كه تمدن غرب هرگز گسترش وتكامل نمى يافت وبه جاى آن حكومتى مستبد ونيمه شرقى ، نظارت جهان را به عهده مى گرفت. اما يونانيها كه در پيشاپيش سپاه آنان، نيروى دموكراتيك آتن به پيش مى رفت، پيروز گشت و در اثر اين پيروزى توانست تمدن درخشان خود را از تباهى وفنامحفوظ دارد ومهمتر از آن انديشه آزادى ودموكراسى را درعالم محفوظ بدارد».(۱۲) ب ـ نى بور : Niebuhr مى گويد: «نوشته هاى يونانيها درباره نبرد ماراتن وجنگهاى ديگر ايران با يونان به شعر وافسانه گويى و داستان سرايى از تاريخ نويسى شبيه تر است. آنچه به نظر مى رسد اين است كه سپاه ايران در دشت ماراتن دچار شكست نشده است، بدين معنى چون «داتيس » فرمانده سپاه ايران متوجه شد كه ميدان عمل وباريك بودن عرض ميدان نبرد مانع از كاربرد سواره نظام است ، ناچار شد كه فرمان عقب نشينى صادر نمايد. «هرودوت » صدور فرمان عقب نشينى را به منزله شكست سپاهيان ايران قلمداد كرده است». (۱۳) پ ـ ناپلئون كه وقايع نبردهاى ايران را به استناد نوشته هاى هرودوت و ساير منابع يونانى مطالعه نموده است ، در يادداشت هاى خود چنين مى نويسد: در باب فتوحاتى كه يونانيها به خود نسبت مى دهند وشكست هايى كه براى ايرانيان قائلند ، نبايد فراموش كرد كه اين گفته ها تماماً از يونانى ها است و گزاف گويى و لافزنى آنان نيز مسلم مى باشد. از طرف ايرانيان نيز نوشته هايى به دست نيامده تا بتوان اين نوشته ها را با گفته هاى يوناينها مقايسه كرد ونتيجه را بر مبناى قضاوت قرار داد.(۱۴) ت ـ اما جالب ترين اظهارنظر ، نتايج توأم با تحقيقات علمى «هانس ولبروك» (۱۵)مورخ آلمانى است. او دراين باره مى نويسد: ارتش يونان در ماراتن از سربازان پياده سنگين اسلحه تركيب شده بود و تشكيل فالانژ ابتدايى رامى داد كه قابليت مانور آن محدود به تغيير مكان بطور بطئى به سمت جلو بود. اين ارتش مواجه با ارتشى بود كه از لحاظ استعداد كمتر ولى از كمانداران و سواره نظامى كه آموزش عالى داشتند، تركيب شده بود. «هرودوت» نوشته است كه يونانيها با حمله و پيشروى ۴۸۰۰ قدم در وسط دشت ماراتن وخرد نمودن مركز جبهه ايرانيان فاتح شدند. «ولبروك» خاطرنشان ساخت كه اين عمل از لحاظ فيزيكى غيرممكن است. طبق آيين نامه هاى نظامى مشق صف جمع ارتش آلمان، سرباز با تجهيزات كامل مى تواند فقط در دقيقه تقريباً ۱۰۸۰ تا ۱۱۵۰ قدم بدود. اسلحه آتنى ها از سربازان كنونى آلمان سبكتر نبود و دو نقص كلى هم داشتند. يكى اينكه آنان سربازان حرفه اى نبودند بلكه مردمان غيرنظامى بودند. ديگر اينكه سن غالب آنان از حد مجاز در ارتش هاى نوين تجاوز نمى كرد. به علاوه «فالانژ» يك دسته از سربازان مجتمع و فشرده به هم بود كه نمى توانست همه نوع حركات سريع را انجام دهد يا حمله از دور به چنين واحدى فالانژ را به يك توده بدون سازمان تبديل نموده و ممكن بود توسط سربازان حرفه اى ارتش ايران بدون اشكال از بين بروند. تاكتيكى كه توسط هرودوت تشريح شده بود آشكارا غيرممكن بود. بيشتر اين علت كه فالانژ يونانى ها در مصاف در زمين باز در پهلو ضعيف وبد و ممكن بود به وسيله سواره نظام محاصره شود. به نظر «دلبروك» آشكار بود كه نبرد ماراتن در خود دشت به وقوع نپيوسته است بلكه در يك دوره كوچك در جنوب شرقى و در جايى زد وخورد شده است كه ارتفاعات و جنگل يونانيها را از حركات محاصره اى محفوظ داشته است. به نظر مى رسد موضع دره «وارنا» يگانه موضع ممكن بود. به علاوه اين موضوع به يگانه راه آتن تسلط داشت. براى رسيدن به شهر آتن ايرانيان مجبور بودند نيروهاى «ميليتار» را از بين ببرند و يا آنكه از جنگ دست بكشند وايرانيان شق اول را انتخاب نمودند. پس تنها توضيح منطقى فرد اين است كه ايرانيان با وجود كمى تعداد و عدم توانايى به كار بستن تاكتيك محاصره اى جنگ را آغاز نمودند و «ميليتار» در لحظه بحرانى وضع دفاعى را به حالت تعرض درآورده است. «ولبروك» در خاتمه مى نويسد: دشت ماراتن به قدرى كوچك است كه تقريباً ۵۰ سال پيش يك افسر ستاد ارتش آلمان كه آنجا را بازديد نموده بود، با تحير نوشت كه براى يك تيپ پروسى (آلمانى) جاى كافى براى انجام تمرينات ندارد.(۱۶) ۵ ـ ختم نوشتار : اكثر مورخان غربى، بسيارى از وقايع جنگى ايران را با سفسطه و ذكر ارقام وروايات نادرست ثبت كرده اند. مثلاً در مورد نبرد ماراتن كه داريوش شخصاً در آن حضور نداشت و ايرانيان حتى يك نفر اسير نداده اند، آنچنان اغراق نموده و خاطره آن را گرامى مى دارند كه نام يكى از ورزش هاى دو و ميدانى المپيك را ماراتن نهاده اند.آنها براى اينكه به غرور ملى شان لطمه نخورد، از افتخارات جنگى ايرانيان مثلاً نبرد كاره: ۵۳ پيش از ميلاد كه به شكست فاحش روميها از اشكانيان منجر گرديد، چيزى نمى نويسند. «آلبرماله فرانسوى» و «ژول ايزاك» در تاريخ مفصل خود براى شكست ايرانيان در دشت ماراتن سه صفحه از جلد يكم تاريخ خود را به آن اختصاص داده اند، در صورتيكه براى شكست كراسوس از «سورنا» سردار اشكانى حتى يك سطر هم مطلب ننوشته اند. آيا عوامل بخصوصى در كار نبوده است كه تا ممكن باشد افتخارات تاريخى ما راتحريف نمايند؟ قطعاً بلى. كما اينكه ويل دورانت در كتاب يازده جلدى تاريخ تمدن (جلد ۶) در مورد سقوط قسطنطنيه به دست تركان عثمانى در نگرشى رندانه چنين مى نويسد سلطان محمدفاتح با تصرف قسطنطنيه (استانبول فعلى) نه تنها انتقام جنگهاى صليبى بلكه انتقام نبرد مارتن را هم بازستاند. نوشتار را با سؤالى به پايان مى بريم. آيا نبايد «آريابرزن » در برابر يونانيها سرافكنده باشد؟ او در تنگ تكاب همان كارى را كرد كه «لئونيداس» در مقابل خشايارشا در تنگه «ترموپيل »كرد. با اين تفاوت كه لئونيداس تزلزل روحى شكست هاى پى در پى سپاه كشورش را ندانست وروحيه او و افرادش ضعيف نشده بود. اما «آريابرزن» شاهد شكست هاى پى در پى كشورش در نبردهاى «گرانيك» ، «ايسوس» و «اربل» (اربيل كنونى در عراق) يا «كوكل» بود. اسكندر مقدونى با سپاه فاتح خود تمام غرب كشورش ، و متصرفات آفريقايى سرزمينش رافتح كرده بود و... «آريا برزن» در برابر «لئونيداس» سرافكنده است ، نه براى اينكه كارش كمتر از او بود، بلكه براى آنكه لئونيداس بازماندگانى قدرشناس داشت كه نامش را بلندآوازه كنند و كارش ضرب المثل دليرى و فداكارى شود. ولى آريابرزن را چه بسيارى از هموطنانش كه نمى شناسند. در پايان نگارنده اين سطور اميدوار است كه اين پژوهش كوتاه موجب آگاهى بيشتر خوانندگان ارجمند از حقايق اين نبرد تاريخى گرديده و اين تحريف تاريخى كه به غلط در اذهان هموطنان بويژه نوجوانان ما نقش بسته است را روشن سازد. * عمدتاً از كشتى هاى نوع «ترى رم» منبع:سايت پاوق يو
  16. تمام فعاليت هاي كشور امريكا از ابتدا تا به امروز باعث تاسف هست. هيچ عمل بشر دوستانه اي از اين كشور نديديم و هرچه بوده جنگ و كشت و كشتار :| icon_cheesygrin icon_cheesygrin
  17. فو ق العاده بود. خسته نباشيد.
  18. اين طبيعي هست كه هر كشوري با استفاده از هر ابزاري تاريخ را به نفع خودش تمام كنه. و به نظر من ما هيچوقت نميتونيم پاسخ اينگونه سوالات را با استفاده از مدارك موجود بدست بياريم. چون هركي يه چيزي ميگه. مثلا در بالا يه نفر ميگه سپاه ايران داراي 500000 نفر پياده نظام و سواره نظام بوده و يه نفر ميگه 20 هزار سواره نظام و پياده نظام. و اين مدارك جز سردرگمي براي ما چيزي نداره.
  19. قابل شما رو نداشت. عذر خواهي ميكنم از اينكه تكراري هست. :!:
  20. بابت عكس شرمندتم .بساز ما كه بخيل نيستيم.
  21. الان دوره و زمونه عوض شده و آمريكا قدرت ثابق رو نداره.
  22. همچين اجازه اي ندارن. اين سلاحها در زمانهاي حساس بكار ميرن. مثلا زماني كه حكومت مركزي آمريكا در حال سقوط باشه از اين سلاحها استفاده ميكنن.