ahmadi

Members
  • تعداد محتوا

    147
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های ahmadi

  1. شاید مهم‌ترین اتفاقی که باعث شد آمریکایی‌ها نسبت به قایق‌های تندروی سپاه حساس بشوند رزمایش Millennium Challenge 2002 باشه. این رزمایش که قبل از حمله‌ی آمریکا به عراق انجام شده بود، توانایی تاکتیک‌های نامتقارن ایران (شامل قایق‌های تندرو، موشک‌های ساحل به دریا و هوا به دریا، قایق‌های پر از مواد منفجره به علاوه‌ی زیردریایی‌های کوچک و بی‌سرنشین و مین‌های دریایی که در این رزمایش ظاهراً استفاده نشد) در مقابله با ناوگان آمریکا در خلیج فارس را تا حدودی ثابت کرد. شواهد زیادی موجود است مبنی بر این که نیروهای نظامی آمریکا از قبل از آن رزمایش و به خصوص پس از آن این تهدید را جدی گرفته‌اند و با جدیت برای کشف راه‌های مقابله با آن تلاش می‌کنند. در این زمینه مقالات زیادی پس از این رزمایش نوشته شده که من تلاش می‌کنم در این تاپیک آن‌ها را گردآوری و ترجمه کنم. ظاهراً تا به حال لااقل در میلیتاری مطلب کاملی درباره‌ی این رزمایش - که با هزینه‌ی ۲۵۰ میلیون دلاریش ظاهراً بزرگ‌ترین رزمایش تاریخ از این نوع بوده - نوشته نشده. اول توضیح ویکی‌پدیا را برای این رزمایش ترجمه می‌کنم: «چالش هزاره‌ی ۲۰۰۲ یک رزمایش مهم (احتمالاً بزرگ‌ترین رزمایش از نوع خود در تاریخ) بود که توسط نیروهای مسلح آمریکا در میانه‌ی سال ۲۰۰۲ اجرا شد. این تمرین که از ۲۴ جولای تا ۱۵ آگوست اجرا شد و ۲۵۰ میلیون دلار هزینه داشت، شامل هم تمرین‌های واقعی و هم شبیه‌سازی‌های کامپیوتری بود. این رزمایش قرار بود آزمایشی از «تحول» آینده‌ی نیروی نظامی آمریکا باشد - گذاری به سمت فناوری‌های جدید که جنگ شبکه‌محور را ممکن می‌سازد و جنگ‌افزار و تاکتیک‌های قدرتمندتری فراهم می‌کند. دو طرف جنگ شبیه‌سازی شده آمریکا، تحت عنوان «آبی» و یک دشمن ناشناس در خاورمیانه، تحت عنوان «قرمز» بودند. اجرای تمرین قرمز که توسط سپهبد بازنشسته‌ی سپاه تفنگداران دریایی آمریکا ژنرال پل ک. ون رایپر فرماندهی می‌شد، از روش‌های قدیمی برای فرار کردن از شبکه‌ی نظارتی الکترونیکی پیشرفته‌ی آبی استفاده کرد. ون رایپر از پیک‌های موتوری برای انتقال دستورات به نیروهای خط مقدم و علائم نوری به سبک جنگ جهانی دوم برای ارسال هواپیماها بدون استفاده از ارتباطات رادیویی استفاده کرد. قرمز یک اولتیماتوم از آبی دریافت کرد که در واقع یک سند تسلیم بود و خواستار پاسخ در ۲۴ ساعت شده بود. با هشیار شدن نسبت به قصد آبی، قرمز در روز دوم رزمایش یک ناوگان از قایق‌های کوچک را به کار گرفت تا مکان ناوگان آبی را مشخص کند. در یک حمله‌ی پیشگیرانه، قرمز حجم عظیمی از موشک‌های کروز را شلیک کرد که حسگرهای الکترونیکی آبی توانایی پاسخگویی به آن‌ها را نداشتند و ۱۶ کشتی جنگی را غرق کرد. این‌ها شامل یک ناو هواپیمابر، ده رزمناو (Cruiser) و پنج تا از شش وسیله‌ی آبی-خاکی بودند. یک پیروزی معادل در جنگی واقعی باعث مرگ بیش از بیست هزار پرسنل نیروی دریایی آمریکا می‌شد. پس از مدت کوتاهی از حملات موشک‌های کروز، بخش قابل توجه دیگری از ناوگان آبی توسط ناوگانی از قایق‌های کوچک قرمز که حملات متعارف و نیز حملات انتحاری انجام دادند و آبی نتوانست به آن خوبی که انتظار می‌رفت آن‌ها را شناسایی کند، «غرق» شد. در این نقطه، تمرین متوقف شد و کشتی‌های آبی مجدداً «زنده شدند» و قوانین نبرد تغییر داده شد. ژنرال پیتر پیس بعداً برای توجیه این کار گفت: «تو من را در روز اول می‌کشی و من در ۱۳ روز بعدی همانجا می‌نشینم بدون این که کاری انجام دهم، یا مرا به زندگی برمی‌گردانی و می‌توانی برای ۱۳ روز دیگر تجربه کسب کنی. کدام روش بهتر است؟» پس از ریست شدن، به دو طرف دستور داده شد تا برنامه‌های عمل از پیش تعیین شده‌ای را اجرا کنند. این باعث شد برخی مدعی از پیش طراحی شده بودن تمرین و «تلف شدن ۲۵۰ میلیون دلار» شوند. به خاطر نگرانی ژنرال ون رایپر نسبت به این موضوع، وی در میانه‌ی رزمایش از سمت خویش استعفا داد. ون رایپر بعداً نگرانی خود را از این که هدف رزمایش تغییر کرده بود تا دکترین موجود و تصور شکست‌ناپذیری را در نیروهای نظامی آمریکا تقویت کند به جای این که به عنوان یک تمرین آموزشی از آن استفاده شود، ابراز کرد. او در مستند «The Perfect War» ساخته شده توسط شبکه‌های بی‌بی‌سی و دیسکاوری گفت که آنچه وی در رزمایش چالش هزاره مشاهده کرد یادآور همان دیدگاهی بود که وزارت دفاع آمریکا زیرنظر رابرت مک‌نامارا قبل و در طول جنگ ویتنام ابراز می‌کرد، یعنی این که نیروهای نظامی آمریکا قابل شکست دادن نبودند.» اولین مورد مقاله‌ای است که در ۲۰ مارس سال ۲۰۰۳ (درست در روز آغاز حمله‌ی آمریکا به عراق) توسط روزنامه‌ی سن‌فرانسیسکو کرونیکل منتشر شده بود. http://www.sfgate.com/cgi-bin/article.cgi?f=/c/a/2003/03/20/MN265390.DTL ترجمه از من: رزمایش خطری را برای نیروی دریایی آشکار کرد ولی عراق سلاح‌هایی را که برای غرق کردن ۱۶ تا از ناوگان ۱۳۰تایی آمریکا به کار گرفته شد ندارد همچنان که ۱۳۰ ناو آمریکا و متحدانش در خلیج فارس تردد می‌کنند، شکست بهت‌آوری که در یک رزمایش اخیر روی این ناوگان تحمیل شد یک سؤال هشیارکننده را به ذهن می‌آورد: آمریکا در خلیج فارس با اقتدار تردد می‌کند یا منتظر ضربه دیدن است؟ پاسخ این سؤال، براساس ادعای سپهبد بازنشسته‌ی سپاه تفنگداران دریایی آمریکا ژنرال پل ون رایپر، این است که الان این طور نیست. اما او به آینده هم امیدی ندارد. ون رایپر در رزمایشی که در آگوست ۲۰۰۲ تحت عنوان چالش هزاره انجام شد، نقش یک فرمانده دشمن را بازی کرد. این رزمایش که کمتر درباره‌ی آن صحبت شده، براساس یک سناریوی به طرز ترسناکی آشنا طراحی شده بود: یک ناوگان به راهبری آمریکا وارد خلیج فارس شده است تا دیکتاتور یک کشور یاغی را برکنار کند. اما قبل از این که وقت اولتیماتوم آمریکا به اتمام برسد، نیروهای شبیه‌سازی شده‌ی ون رایپر با موشک‌های بالستیک صحنه‌ی نبرد (Theater Ballistic Missile که به موشک‌های بین برد ۳۰۰ تا ۳۵۰۰ کیلومتری گفته می‌شود)، دسته‌های بزرگی از قایق‌های تندروی کوچک تهاجمی و موشک‌های کروز ضدکشتی به کشتی‌های آمریکا حمله کردند. در زمانی که غبار مجازی فرو نشسته بود، شبیخون ون رایپر ۱۶ کشتی آمریکا را غرق کرده و به بسیاری دیگر آسیب شده بود، که این را تبدیل به بدترین شکست دریایی آمریکا پس از پرل هاربر می‌کرد. پنتاگون از رزمایش‌ها و شبیه‌سازی‌های کامپیوتری پیچیده از صحنه‌ی نبرد استفاده می‌کند تا از نابودی تجهیرات و آسیب دیدن نفرات جلوگیری کند. با این که ترسناک به نظر می‌رسد، دشواری شبیه‌سازی شده‌ی به وجود آمده توسط ون رایپر احتمالاً نماینده‌ی آنچه صدام حسین در اختیار دارد نیست، به خصوص به خاطر این که صدام چنین سلاح‌هایی در اختیار ندارد. اما همسایه‌ی وی، ایران - که رزمایش ظاهراً علیه آن هدف‌گذاری شده بود - یک نیروی هوایی قوی و نیروی دریایی مسلح شده با موشک‌های چینی در اختیار دارد. ون رایپر می‌گوید: «این، احتمال این را که صدام چنین (حمله‌ی غافلگیرانه‌ای) انجام دهد رد نمی‌کند، ولی حمله‌ی وی نمی‌تواند از حد یک تشنج موضعی بیشتر باشد.» با این وجود، متخصصان دفاعی می‌گویند رزمایش چالش هزاره روی آنچه که خیلی‌ها «زخم باز نیروی دریایی آمریکا» می‌خوانند نمک پاشید: ناوگروه‌های متشکل از ناو هواپیمابر هرچند ارباب آب‌های آزاد محسوب می‌شوند، در محل‌هایی مثل خلیج فارس که کشتی‌ها مجبورند در آب‌های نزدیک به ساحل عمل کنند می‌توانند یک سیبل آسان برای حمله باشند. باب ورک، یک متخصص نیروی دریایی در مرکز ارزیابی‌های راهبردی و بودجه‌ای، یک اتاق فکر مستقر در واشنگتن که با برنامه‌ریزان نظامی دولت بوش در ارتباط نزدیک است، می‌گوید: «نیروی دریایی بسیار در این باره نگران است، و این در طرح‌های آن برای گسترش قابل توجه ناوگان به وضوح آشکار است.» ورک می‌گوید مقامات مهم مانند فرمانده عملیات دریایی، آدمیرال ورن کلارک، گفته بودند که نیروی دریایی امیدوار است تا ۷۰ کشتی به ناوگان فعلی متشکل از ۳۰۵ کشتی خود اضافه کند. ۸۰٪ از این کشتی‌های جدید یک کلاس کاملاً جدید از کشتی‌ها تحت عنوان کشتی رزمی ساحلی (LCS) خواهند بود که یک کشتی بسیار تندروی کوچک و با سلاح‌های کم است که می‌تواند با سرعت تا ۵۰ نات حرکت کند. ولی این کشتی‌ها که فعلاً در مرحله‌ی طراحی‌اند، سال‌ها تا واقعیت فاصله دارند. حمله‌ی تروریستی اکتبر ۲۰۰۰ علیه ناوشکن آمریکایی Cole نشان داد که حتی قایق‌های بادی چگونه می‌توانند برای از کار انداختن کشتی‌ها و کشتن ملوان‌ها به کار روند. این توانایی برای برآشفته کردن، یا حتی شکست نیروی دریایی آمریکا از نگاه برنامه‌ریزان نظامی سایر کشورها دور نمانده است. به عنوان مثال، یک مقاله در مجله‌ی Scientific American تحت عنوان «جنگیدن جنگ‌های آینده» از یک افسر بازنشسته‌ی هندی نقل می‌کند که کشورهای کوچک می‌توانند با هدف قرار دادن کشتی‌های نیروی دریایی آمریکا، با «ماجراجویی کوته‌بینانه»ی آمریکا مقابله کنند. افسر بازنشسته‌ی هندی، و.ک. نیر گفته است: «امکان از دست دادن یک یا چند ناو هواپیمابر یک ریسک از نظر خسارات اقتصادی و تلفات انسانی کاملاً غیر قابل قبول برای آمریکا خواهد بود.» با این که حتی شکاکان عراق را برای آسیب زدن به نیروی دریایی آمریکا در این زمان بیش از حد ضعیف می‌دانند، ژنرالی که آن ضربه‌ی غافلگیرکننده را به ناوگان در آن شبیه‌سازی زد، نگران است که اخطار چالش هزاره ممکن است نادیده گرفته شود. دومین مورد مقاله‌ای است از نیویورک تایمز در سال ۲۰۰۸، که پس از جنجال آمریکا مبنی بر تهدید شدن از سوی چند قایق تندرو سپاه نوشته شده بود. http://www.nytimes.com/2008/01/12/washington/12navy.html ترجمه از من: مواجهه با ایران یادآور شومی از رزمایش سال ۲۰۰۲ بود در روزهای پس از مواجهه با پنج قایق گشتی ایرانی در تنگه‌ی هرمز، فرماندهان آمریکایی تأیید کردند که مشغول مطالعه‌ی درس‌های فراگرفته از یک شبیه‌سازی شوک‌آور که در آگوست سال ۲۰۰۲ انجام شده بود، بوده‌اند. در آن رزمایش، ناوگان تیم آبی، که نماینده‌ی آمریکا بود، ۱۶ ناو جنگی مهم - شامل یک ناو هواپیمابر، چند رزمناو و وسایل آبی-خاکی - را پس از غرق شدن در ژرفای خلیج فارس بر اثر حمله‌ای از دست داد که شامل تاکتیک‌های هجوم دسته‌جمعی توسط قایق‌های تندروی دشمن بود. سپهبد پل ون ک. رایپر، افسر بازنشسته‌ی سپاه تفنگداران دریایی آمریکا که در رزمایش به عنوان فرمانده‌ی تیم قرمز (نماینده‌ی نیروهای نظامی یک کشور نام برده نشده در خلیج فارس) نقش‌آفرینی کرد، می‌گوید: «تعداد فراوان آن‌ها بر توانایی ذهنی و الکترونیکی ناوگروه تیم آبی برای مقابله با آن‌ها غلبه کرد. کل قضیه در ۵، یا شاید ۱۰ دقیقه تمام شد.» اگر حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به عموم مردم اثبات کرد که تروریست‌ها چگونه می‌توانند هواپیماهای مسافربری را به موشک‌های کروز پر از گروگان تبدیل کنند، در این صورت رزمایش «چالش هزاره‌ی ۲۰۰۲» برای ژنرال رایپر اخطاری بود به نیروهای مسلح آمریکا مبنی بر این که چگونه یک دشمن می‌تواند تفکر نامتقارن مشابهی را در نبردهای دریایی به کار بگیرد. ژنرال ون رایپر می‌گوید او در آن زمان ناراحتی خود را از این که درس‌های مهم پیروزی شبیه‌سازی‌شده‌اش در نیروهای نظامی آمریکا به اندازه‌ی کافی پذیرفته نشده بود، ابراز کرده بود. ولی سایر افسران عالی‌رتبه می‌گویند که آن رزمایش و تحلیل‌ها و تمرین‌های بعدی کمک کردند تا روی تهدید قایق‌های کوچک و سریع ایران تمرکز شود، و به فرماندهان کمک کردند تا برای مواجهه‌ی هفته‌ی پیش آماده شوند. آدمیرال مایک مولن رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا جمعه به خبرنگاران گفت: «از نظر راهبردی روشن است که نیروهای نظامی ایران به کدام سمت رفته‌اند. در سال‌هایی که این جابه‌جایی راهبردی به سمت قایق‌های کوچک و تندروی آن‌ها رخ داده است، ما کاملاً روی آن تمرکز کرده‌ایم.» در آن شبیه‌سازی، ژنرال ون رایپر موج‌های پیاپی از قایق‌های تندروی نسبتاً ارزان‌قیمت فرستاد تا به ناوگان گران‌قیمت‌تر و پیشرفته‌تری که به خلیج فارس نزدیک می‌شد حمله کنند. نیروهای متشکل از قایق‌های کوچک وی با مسلسل و راکت حمله کردند، و موشک‌های شلیک شده از زمین و هوا نیز به آن‌ها کمک می‌کرد. برخی از آن قایق‌های کوچک از مواد منفجره پر شده بودند تا در حملات انتحاری در کنار ناوهای آمریکایی منفجر شوند. بن‌مایه‌ی این تاکتیک در عمل هفته‌ی گذشته به کار گرفته شد، هرچند در مقیاسی بسیار کوچک‌تر و بدون این که آتشی رد و بدل شده باشد. براساس ادعای مقامات پنتاگون و نیروی دریایی آمریکا، پنج قایق گشتی کوچک متعلق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران به سمت یک ناوگروه متشکل از سه کشتی نیروی دریایی آمریکا یورش بردند، و حین یک نیم ساعت ملتهب، در اطراف و بین یک ناوشکن، رزمناو و فریگیت مانور دادند. مکان این مواجهه محل تلاقی تنگه‌ی باریک هرمز با آب‌های باز خلیج فارس بود، دقیقاً همان باریکه‌ای که توسط ژنرال ون رایپر برای حمله‌ی وی انتخاب شده بود. در مواجهه‌ی یکشنبه‌ی گذشته، فرمانده یکی از ناوهای جنگی آمریکا یک مسلسل M240 را که می‌تواند ۱۰ گلوله‌ی ضد زره در دقیقه شلیک کند، آماده و روی یک قایق ایرانی که به کمتر از ۱۸۰ متری کشتی آمریکایی رسیده بود، هدف‌گیری کرد. ولی ایرانی‌ها قبل از صدور فرمان شلیک عقب‌نشینی کردند. در شبیه‌سازی مذکور که توسط فرماندهی ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا ترتیب داده شده بود، چنین اتفاقی نیفتاد. پیروزی نیرویی که براساس یک کشور خلیج فارس (ترکیبی از ایران و عراق) مدل شده بود، حامیان رزمایش را از آن که بزرگ‌ترین تمرین نظامی تا آن زمان بود و ۱۳۵۰۰ نفر نظامی و غیرنظامی در ۹ دور نبرد در مناطق تمرینی در آن مشارکت داشتند و دو برابر آن تعداد نیز شبیه‌سازی کامپیوتری برای شبیه‌سازی حالت‌های مختلف نبرد انجام شد، متحیر کرد. حمله‌ی ژنرال ون رایپر از هر کاری که ممکن بود قایق‌های تندروی ایرانی هفته‌ی قبل انجام دهند بسیار پیچیده‌تر بود. طرح کلی رزمایش سال ۲۰۰۲ در آن زمان در رسانه‌ها گزارش شده بود، ولی در مصاحبه‌هایی که از اتفاق هفته‌ی پیش به این سو ژنرال ون رایپر و سایر افسران انجام داده‌اند جزئیات بیشتری از آن شبیه‌سازی مشخص شده است. در آن رزمایش، تعداد زیادی قایق تندرو و کشتی‌های بزرگ‌تر، برای چند روز ناوگان تیم آبی را [پیش از حمله] تعقیب و تهدید می‌کردند. پدافند تیم آبی همچنین با موشک‌های کروزی مواجه شد که به طور همزمان از زمین و از هوا توسط جنگنده‌ها شلیک شدند، و همچنین با دسته‌ی زنبورمانندی از قایق‌های تندرو که با مسلسل‌های سنگین و راکت‌ها شلیک می‌کردند، و به ناوها می‌چسبیدند تا مواد منفجره‌ی خود را منفجر کنند. وقتی که تیم قرمز بخش بزرگی از ناوگان آبی را علی‌رغم شلیک توپ‌ها و موشک‌های ناوگان آبی غرق کرد، نشان داد که یک روش ارزان‌قیمت چگونه می‌تواند یک ناوگان بسیار گران‌قیمت را شکست دهد. پس از این که نیروی آبی غرق می‌شد، دستور آغاز مجدد رزمایش داده می‌شد تا این که تیم آبی موفق شد پیروز شود. در یک مصاحبه‌ی تلفنی، ژنرال ون رایپر به یاد می‌آورد که ایده‌ی حمله‌ی دسته‌ای زنبورمانند از مطالعات سپاه تفنگداران دریایی روی طبیعت گرفته شده بود، که در آن حشرات و حیوانات - از کولونی مورچه‌های ریز گرفته تا دسته‌های گرگ - به صورت گروهی حرکت می‌کنند تا یک طعمه‌ی بزرگ‌تر را شکست دهند. او می‌گوید: «ربطی به اندازه یا قابلیت‌های هر واحد ندارد، بلکه به این ربط دارد که شما تعداد زیادی داشته باشید و در مدت زمان کوتاهی، از جهت‌های مختلفی حمله کنید.» با این که واشنگتن و تهران همچنان سر جزئیات مواجهه اختلاف دارند، مقامات آمریکایی می‌گویند که ایرانی‌ها ممکن است به دنبال یک برخورد خشونت‌آمیز در زمانی که پرزیدنت بوش قرار بود به منطقه سفر کند، بوده باشند. یا این که ممکن است آن‌ها به دنبال آزمایش عکس‌العمل آمریکایی‌ها بوده باشند. با این وجود اصلاً معلوم نیست دستور این مواجهه از سوی مقامات عالی‌رتبه در تهران صادر شده باشد. مقامات پنتاگون جمعه گفتند در ماه گذشته دو مواجهه با قایق‌های کوچک ایرانی رخ داده است. در یکی از آن‌ها یک کشتی نیروی دریایی شلیک‌های اخطار انجام داد و در دیگری یک سوت اخطار به صدا درآمد. هر دو مواجهه پس از این که ایرانی‌ها برگشتند بدون صدمه‌ای پایان یافت. با این وجود، ملوانان آمریکایی یادشان نرفته است که چگونه یک قایق کوچک که بین کشتی‌ها و قایق‌های سوخت‌گیری و حمل زباله در بندری در یمن پنهان شده بود، در کنار ناوشکن USS Cole در اکتبر ۲۰۰۰ منفجر شد و ۱۷ آمریکایی را کشت و ناو را از کار انداخت.
  2. ahmadi

    کی باورش میشه ... ؟!

    [quote name='sunshine' timestamp='1374242048' post='322426'] جناب kaftar بنده هرگز و هرگز نمیتونم به کسانی که به کشورم حمله کردن و ایران رو به خاک و خون کشیدن به دیده ترحّم نگاه کنم.نظر شما برام محترمه ولی اون هزاران نفری که ایرانی ها رو شکنجه،زنده به گور میکردن،به ناموس ایرانی ها بی حرمتی میکردن و از این دست جنایات قطعا نمیشه در یک گروه کوچیک و قابل اغماض جای داد و بقیه عراقی ها رو مبرّا کرد.عموی شما جزو اون دسته از استثنائات بودن و از نظر من ایشون چون از ایران دفاع کردن ایرانی حساب میشن! .من از شما یه سوال خیلی ساده میپرسم که جوابش درش مستتره: ما ایرانی ها کی حاضر میشیم با مردم یک کشور همسایه،هم دین و هم مذهبمون همچین کاری کنیم؟؟ [/quote]حرفتون اصلاً منطقی نیست. مگه در همین ایران خودمون جنایتکار کم داشتیم؟ شاه چند نفر را کشت؟ رضاخان؟ شاهان قاجار؟ قبلی‌ها؟ این همه جنایت هم هست که صفحات حوادث روزنامه‌ها درباره‌شان می‌نویسند. آیا می‌شود آن‌ها را به همهٔ ایرانی‌ها تعمیم داد؟ البته این بحث به موضوع تاپیک بی‌ربط است و بنابراین فکر کنم بهتر است ادامه‌اش ندهیم.
  3. [quote name='warjo' timestamp='1360565007' post='299462'] [quote name='ahmadi' timestamp='1360534670' post='299449'] البته عبارت «و به صورتی قابل تأیید، آن‌ها را نابود کرده است» در قانون اخیری که چند روز پیش به اجرا گذاشته شد به قانون قبلی اضافه شده. قانون اخیر را هم از اینجا میشود دانلود کرد: [url="http://www.treasury.gov/resource-center/sanctions/Documents/hr_1905_pl_112_158.pdf"]http://www.treasury...._pl_112_158.pdf[/url] [/quote] شماره صفحه را مي فرمائيد ؟! [/quote] بند b از قسمت 605 (در صفحه 52) [quote]دوستانی که تحریم های ایران رو به تحریم های عراق تشبیه می کنن و از فرجامی مشابه فرجام صدام می ترسن از 3 تفاوت عمده بین ایران امروز و عراق اونروز غفلت دارن. اولا) عراق از جنگ با ایران در نیومده با عملیات ویرانگر طوفان صحرا مواجه شد و بلافاصله بعد از متحمل شدن خسارات این دو جنگ بزرگ تحت تحریم کمرشکن قرار گرفت. پس در داخل هیچ زیر ساخت صنعتی و اقتصادی براش نمونده بود تا با اتکا به اونها در مقابل تحریم مقاومت کنه. ولی وضع ایران به هیچ وجه این طوری نیست. ثانیا) بیش از نصف جمعیت عراقِ همین امروز حتی سواد خوندن و نوشتن ندارن ! علم و تخصص پیش کش. مسلما وضع 20 سال قبلشون بدتر هم بوده، پس حجم و سطح وابستگی عراق به خارج با ایرانی که خیل عظیمی از افراد متخصص و تحصیل کرده در رشته های مختلف رو داره اصلا قابل قیاس نیست. ثالثا) تحریم های کمرشکن عراق توسط شورای امنیت سازمان ملل و تحت بند هفتم منشور ملل متحد وضع شده بود که لازم الاجراترین قانون در نظام بین الملله و هیچ راه در رویی نداره ولی تحریم نفتی و بانکی ایران خارج از چارچوب شورای امنیت و به صورت قراردادی فی مابین امریکا و اتحادیه اروپا وضع شده و علاوه بر اینکه کشورهایی مثل روسیه و چین و هند و برزیل و ترکیه و ... از همون ابتدا صراحتا باهاش مخالفت و اعلام کردن که رعایتش نمی کنن. در بین خود کشورهای وابسته به غرب هم به راحتی نقض و دور زده میشه. پس به هیج وجه اون تاثیری رو که تحریم عراق داشت نداره.[/quote]یک نکته دیگه هم که با اجازه‌تون اضافه می‌کنم اینه که عراق یک حکومت کاملاً منفور بود که هیچ کس در دنیا بهش اعتماد نداشت چون دو تا جنگ رو آغاز کرده بود و از سلاحهای شیمیایی به طور سیستماتیک و گسترده استفاده کرده بود. همین باعث میشد که کلاً هیچ کاری نتونه بکنه. ساختار دیکتاتوری و فساد و باندبازی خیلی شدید در حدی که ما توی ایران خوابش رو هم نمیبینیم به عوامل تضعیف اقتصاد داخلی اضافه میشد. تحریمها علیه ایران هرگز اثری را که روی عراق داشتند نخواهد داشت. در ضمن دوستان به این نکته هم توجه کنند که اگر از ده سال پیش که ارز تک‌نرخی شد (۷۷۰ تومان)، به این طرف قیمت دلار با تورم سالیانه - تازه آن هم طبق اعلام بانک مرکزی که خیلی از دوستان قبول ندارند - بالا میرفت، قیمت دلار در حال حاضر میرسید به حدود 3660 تومان! یعنی قیمت دلار تازه با احتساب قیمت سال 1381 واقعی شده و این همه مدت به زور دلارهای نفتی پایین نگه داشته میشد (حالا فهمیدید درآمد نفتی این سالها صرف چی میشده؟ صرف سوبسید دادن روی دلار!). اگر دولتها اشتباه ثابت نگه داشتن زوری قیمت ارز را مرتکب نمیشدند، الان با وقوع تحریمها هیچ جهش خاصی در قیمت دلار نداشتیم و در این سالها هم تولیدکنندگانمان با واردات بی‌رویه اذیت نمی شدند. تازه الان چند صد میلیارد دلار ذخایر ارزی داشتیم. دوستانی که از دچار شدن به سرنوشت عراق میترسند عنایت داشته باشند که با وجود افت پنجاه درصدی صادرات نفت، هنوز هم تراز تجاری ما چند ده میلیارد دلار مثبت است، نعمتی که خیلی از کشورهای دنیا ندارند. درد و فشاری که از تحریمها احساس میکنیم، ناشی از «فقیر شدن» نیست بلکه ناشی از «کاهش ثروتمندی» است! درد زایمان ناشی از تولد یک اقتصاد جدید بدون نفت (یا با نفت کمتر) و یک تغییر ساختاری عمده است. معنایش این است که از این به بعد به جای خوردن و خوابیدن و مصرف کردن پول نفت، باید با کار کردن ثروت به دست بیاوریم. دوران خوشگذرانی تمام شد و تازه مثل کشورهایی شده‌ایم که مجبورند بدون درآمدهای کلان نفتی رشد کنند. ولی به هیچ وجه بدبخت نشده ایم و حتی با ادامه روال فعلی هم به لطف خدا هرگز نخواهیم شد. چیزی که من بیشتر ازش میترسم اثرات روانی تحریم است. چون به خوردن از دلارهای نفتی عادت کرده بودیم، حالا سختمان می آید بیشتر از قبل کار کنیم تا همان سطح رفاه را داشته باشیم، و بنابراین ناراحت و افسرده و عصبانی و ناامید میشویم. جنگ، جنگ اراده‌هاست. [quote name='sunshine' timestamp='1360576619' post='299493'] جناب احمدی بنده عرض نکردم که زیر بار زور بریم یا غنی سازی رو متوقف کنیم. اصلا بحثم راجب مذاکره حال حاضر ایران و آمریکا هم نیست.گفتم که شاید الان هم به دلیل اینکه ما دست پایین رو داریم وقت مناسبی برای مذاکره نباشه.اون چیزی که من میگم و کاملا هم بدیهیه اینه که رفتار ما و این دیدی که همه رو به دید توطئه گر و دشمن یا همدست دشمن میبینیم به منافعمون ضربه میزنه.مصداقش هم این همه کشوریه که در قطعنامه ها بر ضد ما رای میدن. [/quote]در سطح مقامات بالای کشور ما چنین دیدی وجود نداره. این کشورهایی هم که علیه ما رأی می‌دن عمدتاً نه به خاطر رابطه بد با ایران، بلکه به خاطر فشار غرب و اسرائیل هست.
  4. [quote name='mhn1991' timestamp='1360530807' post='299437'] جناب ahmadi واقعا تشکر که شرط برداشتن تحریم ها رو گفتی من واقعا نمی دونستم این جوریه یهو بگن ما هیچی نسازیم دیگه اون ها هم بیان بچاپن و ببرن به نظر من اگر این تحریم ها رو بیشتر برای مردم توضیح بدن دیگه کسی نمیاد پشت آمریکا رو بگیره این ها خیلی نامردن آخه دیگه صنایع سم پاشی و واکسن سازی چیه آخه این ها که برای رفاه مردم هست [/quote]البته صنایع شیمیایی و واکسن سازی مثال من بود، چون آنها معمولاً می‌گویند ایران حتی برای مصارف صلح‌آمیز هم نباید غنی سازی اورانیوم انجام دهد، و ضمناً بدون ارائه مدرک ایران را به توسعه سلاحهای هسته ای، میکروبی و شیمیایی متهم کرده اند، من هم گفتم پس لابد صنایع شیمیایی و بیوتکنولوژی هم برای آمریکایی‌ها حکم غنی سازی اورانیوم را دارند که چون در ساخت سلاح کاربرد دارند، پس ما هم داریم از نظر آنها سلاح میکروبی و شیمیایی میسازیم و باید ساخت این سلاحها را متوقف کنیم تا تحریمها برداشته شود! قانونی که تحریمهای نفتی رو اجرایی کرد اسمش هست Comprehensive Iran Sanctions, Accountability, and Divestment Act of 2010 (CISADA) که از سایت وزارت خزانه داری آمریکا میتونید دانلود کنید: [url="http://www.treasury.gov/resource-center/sanctions/Documents/hr2194.pdf"]http://www.treasury....ents/hr2194.pdf[/url] البته عبارت «و به صورتی قابل تأیید، آن‌ها را نابود کرده است» در قانون اخیری که چند روز پیش به اجرا گذاشته شد به قانون قبلی اضافه شده. قانون اخیر را هم از اینجا میشود دانلود کرد: [url="http://www.treasury.gov/resource-center/sanctions/Documents/hr_1905_pl_112_158.pdf"]http://www.treasury...._pl_112_158.pdf[/url] بخشی که به شرایط برداشتن تحریمهای اقتصادی اصلی اشاره میکند در قسمت General provisions در صفحه یکی مانده به آخر قانون CISADA آمده.
  5. [quote]جسارتا پس چرا شما خودتون با علم به اینکه تحریمها عملا هرگز برداشته نمیشن به گزینه 3 رای دادین؟[/quote]به نظر من گزینه‌های نظرسنجی خوب طراحی نشده بودند، و من به بهترین گزینه از دید خودم رأی دادم که البته نظر کامل‌تر و دقیق‌ترم را بالاتر به صورت مشروح بیان کردم. وگرنه مذاکره در شرایطی که تحریم برداشته شده باشه ضرری برامون نداره (البته باید تمام شرایط رو سنجید و نمی شه از قبل نظر داد). رأی دادن به گزینهٔ سوم به این معنی نیست که من تحقق این گزینه رو محتمل می‌دونم، بلکه به این معنیه که بین گزینه‌های مشخص شده در نظرسنجی بهترین گزینه ست. دربارهٔ بقیهٔ حرف‌هاتون هم لطفاً راه حل دقیق بدین. منظورتون اینه که غنی سازی رو تعطیل کنیم؟ دقیقاً چه کار کنیم؟ [quote]الان تقریبا فقط با اونایی رابطه داریم که میخوان ازمون یه چیزی بکشن.امثال بولیوی و ونزوئلا و سودان و...که اونا هم تا جایی که منافعشون ایجاب میکنه با ما هستن.[/quote]البته طبق [url="http://www.irica.gov.ir/Portal/Home/ShowPage.aspx?Object=Report&CategoryID=fd61187e-a080-4800-bb4b-0a3d0946cc10&WebPartID=fa961111-0daf-44ac-a4db-6267bbc1fcd5&ID=09162230-e9f2-4676-8190-07f4b0bad46e"]آمار گمرک[/url] در سال ۱۳۹۰ بیشترین واردات ایران (مجموعا ۶۱ میلیارد دلار) به ترتیب از امارات متحده عربي، چين، کره جنوبی ، آلمان، تركيه، سوئيس، فرانسه، ،سنگاپور، ايتاليا و ژاپن بوده و بیشترین صادرات ایران غیر از نفت (مجموعا ۳۳ میلیارد دلار) هم به ترتیب به چين، عراق، امارات متحده عربي، هند، افغانستان، تركيه، جمهوري كره، سنگاپور، اندونزي و پاكستان بوده. با در نظر گرفتن صادرات نفت هم تراز تجاری ما با اکثر این کشورها مثبت هست، یعنی بیشتر از این که ما ازشون کالا بخریم، اون‌ها از ما می‌خرند. [quote]((زندگی تک تک مردم مملکت اعم از صنعتگر،دانشجو،کارگر،کشاورز و کارمند وبازاری و همه و همه مساله شوخی برداری نیست که بخوایم با تصمیمات بچگانه از روی احساسات و هیجان باهاش بازی کنیم.این رو همه باید بفهمن.))[/quote]من هم به عنوان یکی از این مردم دارم از تحریمها ضربه می خورم ولی حاضر نیستم زیر بار حرف زور بروم. اتفاقاً همین سه روز پیش گالوپ [url="http://www.gallup.com/poll/160358/iranians-feel-bite-sanctions-blame-not-own-leaders.aspx"]نتایج یک نظرسنجی[/url] از مردم ایران رو منتشر کرد که نشون می داد با این که ۸۵ درصد از مردم از تحریمها ضربه خوردند، ۶۳ درصد می گن باید برنامه هسته ای رو ادامه بدیم. البته کسی مخالف داشتن روابط بهتر با سایر کشورها نیست، ولی ما با هیچ کشوری که به ما زور نگه مشکل نداریم، اونها هستند که با ما مشکل دارند. البته منکر این واقعیت که دیپلماسی ما می‌تونه خیلی بهتر از اینی که هست باشه نیستم. به همین دلیله که گفتم اگر دقیقتر صحبت کنید بهتر میشه بحث کرد.
  6. [quote] اون دوستانی هم که میگن با تحریم اقتصادمون آبدیده میشه و قویتر میشه هم یک عنایتی داشته باشن راجب به مسائل اقتصادی یه کم از رو اصول و حساب شده و علمی تر حرف بزنن.اگر اقتصاد کره شمالی و کوبا طی چندین دهه تحریم قویتر شده اقتصاد ماهم قویتر خواهد شد. [/quote]البته مشکل اصلی اقتصاد کرهٔ شمالی و کوبا تحریم نیست، بلکه سیستم اقتصادی کمونیستی است. اگر تحریم هم نبودند وضعشان چندان بهتر نبود. وضع ما با این دو کشور خیلی فرق دارد. تحریم‌های خارجی در کوتاه‌مدت به اقتصاد ما آسیب می‌زنند (هر چند نه به اندازهٔ قوانین دست و پاگیر (تحریم‌های داخلی) و فساد و سوء مدیریت داخلی) ولی در بلندمدت اقتصاد ما را در برابر فشار خارجی واکسینه می‌کنند. رشد اقتصادی در شرایط تحریم هم امکان‌پذیر است (البته بدون تحریم سریع‌تر خواهد بود)، هر چند نیاز به تسهیل فضای کسب‌وکار داخلی و مبارزه با فساد اداری دارد. کرهٔ زمین هم با خارج از خود ارتباط اقتصادی ندارد ولی اقتصاد جهان معمولاً سالانه بین سه تا چهار درصد رشد می‌کند. مذاکره با آمریکا هرگز باعث برداشتن تحریم‌ها نخواهد شد، چون تحریم‌ها توسط کنگره و سنا تصویب شده‌اند نه توسط دولت آمریکا. کنگره و سنا هم به علت نفوذ زیاد لابی صهیونیستی بدون تغییر حکومت در ایران محال است تحریم‌ها را بردارند. بروید متن تحریم‌ها را در سایت وزارت خزانه‌داری آمریکا یا کنگره بخوانید: طبق قوانین تصویب شده در کنگره، تحریم‌های نفتی ۳۰ روز پس از آن برداشته می‌شوند که رئیس‌جمهور آمریکا به کنگره اعلام کند که «حکومت ایران پشتیبانی از تروریسم بین‌المللی [بخوانید گروه‌های مقاومت ضد اسرائیل] را متوقف کرده است» و «ایران پیگیری، تهیه و توسعه سلاح‌های هسته‌ای، میکروبی، شیمیایی، موشک‌های بالستیک و فناوری پرتاب موشک‌های بالستیک را متوقف کرده و به صورتی قابل تأیید، آن‌ها را نابود کرده است.» به عبارت دیگر ما باید علاوه بر صنعت هسته‌ای، کارخانه‌های واکسن‌سازی، صنایع شیمیایی و مواد شوینده، تأسیسات پرتاب ماهواره و تمام موشک‌های بالستیکمان (و شاید حتی راکت‌ها و توپخانه، چون به فناوری موشک‌های بالستیک ربط دارند!) را تعطیل کنیم تا بلکه شاید آمریکا لطف کند بپذیرد که تحریم‌ها را بردارد. [b]لطفاً بیخودی دلتان را برای رفع تحریم‌ها با مذاکره صابون نزنید.[/b] به نظر من مذاکره فقط با هدف گرفتن ابزار فشار بیشتر از آمریکا، اختلاف‌افکنی در بین طبقهٔ حاکمهٔ آمریکا و ترویج دیدگاه ایران در بین آن‌ها قابل پیگیری است و البته شرط موفقیت آن دیپلماسی عمومی فعال است تا مواضعمان در دنیا بهتر شنیده و درک شود. مشکلات اقتصادی هم با مدیریت علمی اقتصاد (برداشتن موانع کسب‌وکار، کاهش هزینه‌ها و افزایش انضباط مالی دولت (که سخت است ولی برای همیشه مشکل تورم را حل خواهد کرد)، افزایش شفافیت در دولت و مبارزه با فساد اداری، تکمیل هدفمندی یارانه‌ها، اصلاح ساختار اداری دولت، آزادسازی اقتصاد، افزایش جذب مالیات از قشر ثروتمند، سرمایه‌گذاری روی پتروشیمی برای توقف خام‌فروشی نفت، سرمایه‌گذاری روی افزایش مهارت‌های نیروی کار و تشویق صادرات غیرنفتی) قابل رفع هستند و اگر این‌ها درست انجام شوند، برای حل مشکلات اقتصادی نیازی به رفع تحریم‌ها نیست. ضمن این که این اصلاحات با افزایش توانایی اقتصادی ایران، هزینهٔ تحریم را برای تحریم‌کنندگان بالا می‌برند چون کشورهای دیگر می‌بینند که نمی‌توانند همکاری اقتصادی با ایران را از دست بدهند و بنابراین ممکن است بیشتر در مقابل فشارهای آمریکا برای تحریم ایران مقاومت کنند.
  7. راستش را بخواهید من فکر می‌کنم آمریکایی‌ها بیشتر به دنبال رد مذاکره توسط ایران هستند تا پذیرفتن آن، تا بعد بتوانند حمایت بین‌المللی بیشتری برای فشار علیه ایران به دست بیاورند. دنیس راس مشاور ارشد سابق اوباما در امور ایران، خرداد پارسال [url="http://www.washingtoninstitute.org/policy-analysis/view/calling-irans-bluff-its-time-to-offer-tehran-a-civilian-nuclear-program"]مقاله‌ای[/url] نوشت که در آن از طول کشیدن مذاکرات 5+1 با ایران ابراز نگرانی کرده بود، و پیشنهاد کرده بود که آمریکا یک پیشنهاد جامع به ایران بدهد که شامل اجازه دادن به ایران برای داشتن یک برنامهٔ هسته‌ای محدود باشد. بعد گفته بود که مهم‌ترین مزیت دیپلماتیک این کار، این است که در صورت رد پیشنهاد توسط ایران، به آمریکا اجازه می‌دهد که بدون مقاومت بین‌المللی و در صورت لزوم، از زور علیه ایران استفاده کند (چه حملهٔ اسرائیل به ایران باشد، چه حملهٔ آمریکا به ایران باشد و چه تشدید و تداوم تحریم‌ها). آمریکا در آن صورت می‌تواند ادعا کند که من تمام گزینه‌ها را امتحان کردم، و ایران هیچ راه دیگری به جز حملهٔ نظامی و تحریم باقی نگذاشت. دنیس راس تأکید می‌کند که برای رسیدن به این هدف، بهترین راه دادن یک پیشنهاد هسته‌ای جامع به ایران است. خیلی جالب است که دنیس راس بیشتر روی احتمال رد کردن پیشنهاد توسط ایران مانور می‌دهد، که به نظرم نشان می‌دهد آن‌ها بیشتر روی انعطاف‌ناپذیری ایران حساب باز کرده‌اند. متن این بخش کلیدی از مقاله این است: [left][quote]Second, and more importantly, we need a credible basis for using force if it comes to it. Context matters. It matters because the use of force is a means not an end. Iran has the know-how and the engineering capability to reconstitute its nuclear program, so it will be critical to maintain sanctions even after force has been used—and [b]that requires that much of the international community accepts that the use of force was justified. If we or the Israelis use force, it is essential that we be seen as first having tried everything short of force and that the Iranians effectively brought this on themselves[/b].[/left] [left][b]The point is that we can only demonstrate that diplomacy was tried and failed—that we and/or the Israelis were left with no choice but to use force—if we first directly offer to Iran the possibility of a civilian nuclear program.[/b][/quote][/left] به عبارت دیگر رد کردن مذاکره مثل بازی کردن در زمین آمریکاست. البته مذاکره کردن منفعلانه از این هم بدتر است. به نظر من [b]مذاکره کردن بدون امتیاز دادن و همراه با دیپلماسی عمومی فعال[/b]، بهترین کاری است که می‌توانیم بکنیم. ما خلاقیت زیادی در تاکتیک‌های نظامی‌مان به خرج می‌دهیم، کاش در تاکتیک‌های دیپلماتیک‌مان هم کمی از این خلاقیت استفاده کنیم. مذاکره با طرف قوی‌تری که دست بالا را دارد هم نیاز به روش‌های نامتقارنی دارد که از مزیت‌های طبیعی ما استفاده کرده، صحنهٔ بازی را تغییر دهد و طرف مقابل را غافلگیر و وادار به بازی در زمین ما کند.
  8. [quote name='100' timestamp='1360441115' post='299191'] [quote name='ahmadi' timestamp='1360440997' post='299190'] ] البته یکی از مشکلات مذاکره این است که به فشار طرف مقابل در بین افکار عمومی مشروعیت می‌دهد (گویی ما داریم کوتاه می‌آییم). این دغدغهٔ مهمی است ولی به نظر من با تبلیغات رسانه‌ای هوشمندانه قابل رفع است. [/quote] سلام کدوم رسانه ... همین دیروز آی فیلم و پرس تی وی رو هم از روی گالکسی حذف کردند ( شمال آمریکا رو پوشش می داد ) .... اونوقت ادعای مذاکره می کنند [/quote]یکی از مهارت‌های لازم در دیپلماسی عمومی این است که کاری کنیم که رسانه‌های طرف مقابل دیدگاه‌های ما را همان‌طوری که دوست داریم پوشش بدهند. اصلاً نیازی به PressTV و غیره نیست چون این‌ها برد و بینندهٔ محدودی دارند. همین الان رسانه‌های غربی حجم بزرگی از خبر و تحلیل را دارند دربارهٔ ایران تولید می‌کنند که هیچ وقت صدا و سیمای دولتی ما نمی‌تواند در بین افکار عمومی غربی با آن‌ها رقابت کند (مگر در بلندمدت و با تغییر چشمگیر در سیاست‌های آن). اما سیاستمداران ما می‌توانند طوری رفتار و صحبت کنند و طوری مواضعشان را اعلام کنند که اثر مد نظر ما را در رسانه‌های غربی و در بین مخاطبان آن‌ها بگذارد. این اتفاق قبلاً بارها افتاده است که رسانه‌های غربی تیترهایی زده‌اند یا گزارش‌هایی منتشر کرده‌اند که به نفع ما بوده است. مثلاً پارسال سر ماجرای اتهام بمبگذاری سفارت سعودی در واشنگتن اگر اشتباه نکنم سایت CNN صحبت‌های احمدی‌نژاد را تیتر کرده بود که این اتهام را با ادعای دروغ وجود سلاح‌های کشتار جمعی در عراق مقایسه کرده بود که برای مخاطب آمریکایی که با ماجرای حمله به عراق آشناست، بسیار معنی‌دار بود (به خصوص که اکثر رسانه‌های غربی به این اتهام بمبگذاری به ایران با دیدهٔ شک و تردید نگریستند). یا همین چند ماه پیش نیویورک‌تایمز با همکاری پلیس مواد مخدر ناجا [url="http://www.nytimes.com/2012/10/12/world/middleeast/iran-fights-drug-smuggling-at-borders.html"]گزارش در مجموع مثبتی[/url] را از مبارزهٔ ایران با مواد مخدر در مرزهای شرقی منتشر کرد. یا پارسال آقای صالحی وزیر خارجه در واشنگتن‌پست یک یادداشت مهمان [url="http://articles.washingtonpost.com/2012-04-12/opinions/35450728_1_fuel-plates-tehran-research-reactor-nuclear-weapons"]منتشر کرد[/url] که در آن توضیح داده بود چرا ایران به دنبال سلاح هسته‌ای نیست، و بازخورد مثبتی در کامنت‌های خوانندگان غربی ایجاد کرده بود. اصولاً اگر خبرهای مربوط به ایران را در رسانه‌های غربی دنبال کنید، خیلی وقت‌ها این اظهارات سیاستمداران ما هستند که تیتر می‌شوند، و بنابراین ما می‌توانیم روی نحوهٔ بازتاب اعمالمان در دنیا تأثیرگذار باشیم، فقط کمی هوش دیپلماسی عمومی می‌خواهد.
  9. به نظر من صحبت کردن از «مذاکره» خیلی کلی است و باید ببینیم منظور از مذاکره چیست: ۱. امتیاز دادن و امتیاز گرفتن ۲. نزدیک کردن دیدگاه‌ها ۳. اختلاف انداختن در طرف مقابل به نظر من مذاکره با هدف شماره ۱ آب در هاون کوبیدن است (به همان دلایلی که رهبری و همچنین دوستان در اینجا توضیح دادند) و ما باید اهداف شماره ۲ و ۳ را همزمان دنبال کنیم. همان‌طور که آمریکایی‌ها سیاست «فشار و مذاکرهٔ همزمان» را پیش می‌برند، ما سیاست «مقاومت و مذاکرهٔ همزمان» را پیش می‌بریم. قرار هم نیست به آن‌ها امتیاز بدهیم، بلکه قرار است در بین مذاکره‌کنندگان و طبقهٔ نخبهٔ آمریکا برای خودمان حامی پیدا کنیم و بین آن‌ها با قشر جنگ‌طلب و تندروهای طرفدار اسرائیل اختلاف بیندازیم. قبلاً این اتفاق افتاده است: پس از ۱۱ سپتامبر، ایران وارد مذاکرات محدودی با آمریکا شد که عمدتاً حول مبارزه با طالبان و القاعده می‌چرخید، ولی جرج بوش این مذاکرات را پس از مدتی متوقف کرد. اما در عوض از بین مذاکره‌کنندگان آمریکایی که با ایران در تماس بودند، کسانی پیدا شدند که اکنون حامی و مدافع سرسخت مواضع جمهوری اسلامی ایران در محافل رسانه‌ای و سیاسی و اتاق فکرهای آمریکا هستند: [url="http://goingtotehran.com/"]فلینت و هیلاری لورت[/url] که به خاطر دیدگاه‌هایشان دربارهٔ ایران، بارها مورد تهاجم رسانه‌ای صهیونیست‌ها قرار گرفته‌اند. بسیاری از دیپلمات‌ها، تحلیلگران و نخبگان آمریکا تحت تأثیر رسانه‌های آمریکا هستند و دغدغه‌های ایران را درک نمی‌کنند. مذاکره با آمریکا فرصتی به ما می‌دهد تا حرفمان را به گوش این افراد برسانیم و بین آمریکایی‌ها برای خودمان آدم جمع کنیم. همچنین مذاکره آمریکا با ایران باعث می‌شود تندروهای طرفدار اسرائیل در موضع ضعف قرار بگیرند. اگر رسانه‌های غربی را دنبال کنید، این تندروها پس از این که رهبری مذاکره با آمریکا را رد کردند، دارند می‌گویند که «دیدید گفتیم ایران فقط زبان زور می‌فهمد». ما نباید آمریکا را یک کل واحد فرض کنیم؛ صحنهٔ سیاسی آمریکا هم مثل هر کشور دیگری از بازیگران متعددی تشکیل شده است که دیدگاه‌ها و منافع متنوعی دارند. ما می‌توانیم و باید برای خودمان در بین آمریکایی‌ها حامی پیدا کنیم و مذاکره کردن یکی از راه‌های پیدا کردن حامی و خنثی کردن تبلیغات طرفداران اسرائیل علیه ایران است. وگرنه مذاکره هیچ وقت اختلافات اساسی بین ایران و آمریکا را حل نخواهد کرد، اما برخلاف رهبری من معتقد نیستم که پیش‌شرط مذاکره، حسن نیت طرف مقابل است، چون هدف از مذاکره لزوماً رفع اختلافات نیست. البته یکی از مشکلات مذاکره این است که به فشار طرف مقابل در بین افکار عمومی مشروعیت می‌دهد (گویی ما داریم کوتاه می‌آییم). این دغدغهٔ مهمی است ولی به نظر من با تبلیغات رسانه‌ای هوشمندانه قابل رفع است.
  10. اگر اشتباه نکنم فرماندهان نظامی ما در سال‌های اخیر به شلیک حدود هزار موشک و راکت به پایگاه اشرف در آن سال اشاره کرده بودند (فکر کنم در تلافی ترور شهید صیاد شیرازی) ولی این که ۷۷ تایشان اسکاد بوده و در کمتر از یک ساعت شلیک شده‌اند را اولین بار است می‌شنوم.
  11. [quote name='sorena_ir_army' timestamp='1351281059' post='279232'] ولی خیلی کارشون تحقیر امیز بود که خودشون رو چهارمین قدرت فضایی اسیا جا زدند و ما رو در نظر نگرفتند ،امیدوارم هرچه زودتر سیمرغ و موشک فضایی شهید طهرانی اماده بشوند. [/quote]در اخبار بین‌المللی خیلی از اوقات منظور از آسیا، از پاکستان به اون طرف هست (نه لزوماً قارهٔ آسیا) و این ور رو «خاورمیانه» صدا می‌کنند. وگرنه غیر از ایران، رژیم صهیونیستی رو هم باید جزو آسیا حساب می‌کردند، به خصوص که اون‌ها رژیم صهیونیستی رو به عنوان یک کشور به رسمیت می‌شناسند.
  12. فکر کنم اشتباهی رخ داده چون یه جا از قول مسئولین خونده بودم که ایران تا ده سال دیگه قابلیت پرتاب ماهواره به مدار زمین‌آهنگ رو پیدا می‌کنه.
  13. ahmadi

    اخبار برتر نظامی

    یه نکته مهم اینه که از نظر سازمان ملل صادرات اسلحه توسط ایران ممنوع هست (یکی از قطعنامه‌های شورای امنیت در سال‌های اخیر این رو ممنوع کرده) و عراق نمی‌تونه علناً از ایران اسلحه بخره، هر چند امیدوارم به صورت پنهانی این کار رو بکنه. الان صادرات نفت عراق به شدت زیاد شده و ما می‌تونیم از این موضوع برای رفع مشکل کاهش عایدی ارزمون استفاده کنیم (یعنی به عراق جنس بفروشیم).
  14. [quote name='m_h8807' timestamp='1348867718' post='274507'] [right][quote name='k98' timestamp='1348857128' post='274469'] [quote name='black-army' timestamp='1348851487' post='274453'] [quote name='k98' timestamp='1348850303' post='274450'] من از مساله این رعد 2 کمی نگرانم به خاطر ماجرای موشک حوت. یادتون هست که چه ابرو...شد فرداپسفردا تصاویری یا اسنادی منتشر نشه که.... اما امیدوارم به هرنهوی این موشک رابه دست اورده باشند یه رودست حسابی ویه پاسخ به داستان حوت باشه به روسها [/quote][/right] [right] میشه داستان اون حوت رو بگید ؟! [/quote] گفتن ندارهولی کار کار روسها بود.موشک هم اشکوالhttp://img4up.com/up2/56542229747001561740.png [/quote][/right] [right]لطفا داستان موشک حوت رو بگید[/right] [right]اگه میشه تصاویر و اطلاعات جدیدی در اختیارمون بذارید[/right] [right]البته اگه برای سخنانتون منبع هم داشته داشته باشید خیلی خوب میشه[/right] [/quote] سایت یک مؤسسهٔ آمریکایی اسنادی رو (به فارسی) منتشر کرده که ادعا می‌کنه مربوط به اژدر حوت هست. این اسناد شامل قرارداد طراحی، ساخت و آزمایش موتور حوت، چند گزارش از آزمایش حوت/اشکوال، تخمین هزینه و مشخصات فنی است. طبق این اسناد، حوت کپی اشکوال روسی هست که توسط ایران و با کمک متخصصان روسی ساخته شده. http://www.fas.org/nuke/guide/iran/missile/hoot/index.html البته با توجه به فونت عجیب اسناد، احتمال تقلبی بودن‌شون هم وجود داره.
  15. ahmadi

    تانک اصلی میدان نبرد مرکاوا

    چطور می‌شه با مرکاوا ۴ مقابله کرد؟ به طور خلاصه چه راه‌هایی وجود داره که برای حزب‌الله قابل استفاده باشند؟
  16. [quote] مي تونست روند داستاني خيلي بهتري داشته باشه بيچاره رئيس جمهور مثل راننده تاكسي ها همش توي خيابون ميگشته !!!! بعدش هم هلي كوپتر در زمان حمله هوايي به تهران!!!!!!!! [/quote] اضافه کنید حضور رهبری و جلسهٔ سران عالی‌رتبهٔ نظام در بیت رهبری را!! راه بهتری برای اطمینان از شهادت سران نظام نبود؟!
  17. جناب میسالو، ۱. هدف اصلی ما ضربه زدن به آمریکا نبوده و نیست، هدف ما این است که اسلام را پیاده کنیم (که البته ممکن است برای رسیدن به این هدف در مواقعی وادار به ضربه زدن به آمریکا هم بشویم. مثلاً الان که در معرض جنگ اقتصادی دشمن هستیم، هر چه اقتصاد آمریکا ضعیف‌تر شود به نفع ماست. اما این هدف اصلی ما نیست و صرفاً یک هدف تاکتیکی است). به نظر من در این هدف خیلی موفق نبوده‌ایم ولی این عدم موفقیت به استقلال‌طلبی ما در مقابل آمریکا بر نمی‌گردد بلکه به ضعف مدیریت بر می‌گردد. یعنی اگر ما با آمریکا هم خوب بودیم شاید می‌شدیم چیزی مثل عربستان یا مصر یا پاکستان. به عبارت دیگر شما مشکل را اشتباه فهمیده‌اید. با برقرار کردن روابط نزدیک با آمریکا مشکلات اصلی ما حل نخواهد شد. ۲. کسی در ایران با برقرار رابطه با آمریکا مخالف نیست. ما فقط می‌خواهیم این رابطه بر اساس احترام و منافع متقابل و متوازن باشد، نه این که ما مجبور باشیم به آمریکا امتیاز بیشتری بدهیم و امتیاز کمتری بخواهیم. ۳. این ما نیستیم که با آمریکا دشمنی می‌کنیم، بلکه آمریکاست که به ما کار دارد. حمایت از مردم مظلوم فلسطین و لبنان در مقابل اشغالگری صهیونیست‌ها وظیفهٔ اخلاقی ماست و ربطی به آمریکا ندارد. برنامهٔ هسته‌ای ما هم ارتباطی به آمریکا ندارد، به خصوص که خود آمریکا با تحریم فناوری هسته‌ای بعد از انقلاب، باعث شده که ایران مجبور شود خودش برنامهٔ هسته‌ای‌اش را پیش ببرد. این آمریکاست که از ده هزار کیلومتر آن‌طرف‌تر در مرزهای ما نیروی نظامی و ناو مستقر کرده است، نه ما. ۴. برخلاف تصور رایج، پیشرفت اقتصادی ایران بعد از انقلاب خوب و بعد از جنگ عالی بوده است. سرعت رشد سطح رفاه در ایران در بازهٔ زمانی ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۱ بالاتر از متوسط جهانی، و بیشتر از ترکیه، عربستان، مالزی، کرهٔ جنوبی و ژاپن بوده است ([url="http://hdrstats.undp.org/en/countries/profiles/IRN.html"]منبع[/url]: شاخص توسعهٔ انسانی سازمان ملل. در [url="http://hdr.undp.org/en/data/trends/"]اینجا[/url] می‌توانید روند کشورهای مختلف را به صورت گرافیکی با هم مقایسه کنید). برخلاف تصور رایج، سطح رفاه در ایران در حال حاضر از ترکیه اندکی بهتر است در حالی که در سال ۱۹۸۰ پایین‌تر بودیم. بر اساس پژوهش‌های آکادمیک و آمار سازمان ملل در زمینهٔ [url="http://www.relooney.fatcow.com/SI_Peter-Iran/Iran-Oil-Rents_54.pdf"]کاهش فقر[/url] و [url="http://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S0033350604001210"]افزایش سطح سلامت شهروندان[/url] ([url="http://www.unicef.org/iran/media_4427.html"]از سایت یونیسف[/url]) بعد از انقلاب چیزی شبیه معجزه اتفاق افتاده است (بهبود سه تا چهار برابری). البته به علت کاهش شدید صادرات نفت، از نظر درآمد سرانه تفاوت چندانی با قبل از انقلاب نکرده‌ایم ولی نکته این است که اختلاف طبقاتی نسبت به قبل از انقلاب کاهش یافته، به فقرا و روستاها به شدت رسیدگی شده است، وابستگی به نفت کاهش یافته و در عوض قشر ثروتمند و شهرنشین (نه حاشیه‌نشین) قبل از انقلاب تا حدودی ضرر کرده است. عمدهٔ عقب‌ماندگی اقتصادی ما به سال‌های قدیم و عقب‌ماندگی تاریخی ما بر می‌گردد نه به مخالفت ما با آمریکا. ۵. شکی نیست که بین پیشرفت اقتصادی و استقلال‌طلبی، و همچنین بین پیشرفت اقتصادی و عدالت‌خواهی تضاد وجود دارد. ما می‌توانستیم فلسطینی‌ها را به حال خود رها کنیم، نگرانی نسبت به حفظ فرهنگ خودی در مقابل فرهنگ بیگانه را کنار بگذاریم، قسمت‌های حساسیت‌برانگیز برنامهٔ هسته‌ای خود را تعطیل کنیم و در مقابل از روابط بهتر با آمریکا و با غرب بهره‌مند شویم. اما به نظر من در تمام این‌ها تصمیم درست را گرفته‌ایم چون بعضی چیزها نباید فدای پیشرفت اقتصادی شوند. اگر فکر می‌کنید که بعضی از این‌ها باید قربانی رابطه با آمریکا شوند لطفاً صریح بگویید و در لفافه حرف نزنید. ۶. برخلاف چیزی که در پست اولیه گفتید، و همان‌طور که در یکی از پست‌ها به صورت ضمنی اشاره کردید، پیشرفت ژاپن به ضرر آمریکا نبوده است بلکه به نفع هر دو کشور بوده است. همان‌طور که ژاپنی‌ها از بازار بزرگ آمریکا بهره‌مند شدند، آمریکایی‌ها هم از بازار بزرگ ژاپن و فرصت‌های سرمایه‌گذاری در آن کشور و قیمت‌های کمتر و کیفیت بهتر اجناس بهره‌مند شدند. بنابراین فرض اولیهٔ شما اشتباه است. ۷. ژاپنی‌ها پس از جنگ جهانی دوم بیشتر از این که قصد انتقام‌گیری داشته باشند، به خاطر رفتار گذشتهٔ خودشان شرمنده شدند چون که ورود و نابودی کشورشان در جنگ تقصیر خودشان بود. با این که شکست در مقابل آمریکا و تلفات و خسارات آن بسیار سنگین بود، ولی تا جایی که می‌دانم حس عصبانیت چندانی دربارهٔ این موضوع نسبت به آمریکا وجود ندارد، که برای من هم تا حدودی عجیب است. شاید به خاطر کار فرهنگی آمریکا باشد (کسانی که به ژاپن رفته‌اند می‌گویند ژاپنی‌ها خیلی خودباخته شده‌اند و عناصر فرهنگ گذشته‌شان را با فرهنگ مصرف‌گرای شهوت‌پرست غربی جایگزین کرده‌اند)، شاید به خاطر شرمندگی از تجاوزگری‌های‌شان قبل از جنگ یا ترس از جنگ به خاطر اتفاقات جنگ جهانی دوم باشد، شاید به خاطر نفعی که بعد از جنگ از رابطه با آمریکا برده‌اند باشد و شاید هم به این خاطر باشد که دیگر حس وطن‌پرستی قدیم را ندارند. امروز مقاله‌ای در سایت واشنگتن‌پست بود که می‌گفت در سال‌های اخیر حس وطن‌دوستی و استقلال‌طلبی ژاپنی‌ها افزایش یافته ولی هنوز نسبت به سایر کشورها کم است. این نکته هم جالب بود که ژاپن تا همین اواخر حق استفاده از ماهواره‌ها و برخی تجهیزات شناسایی نظامی را نداشت! و این که هنوز حق داشتن موشک‌های دوربرد و ناو هواگردبر را ندارد. ۸. فکر نمی‌کنم بتوان استقلال ژاپن را در سطح مطلوبی دانست. به ندرت ژاپن مواضعی مستقل از آمریکا یا متقاوت با آن اتخاذ می‌کند، به خصوص در موضوعات مهم بین‌المللی. همین مقاله‌ای که گفتم به پیشنهاد یکی از احزاب مهم ژاپن برای اصلاح قانون اساسی اشاره می‌کند که به ژاپن حق داشتن نیروی نظامی کامل را بدهد و ژاپن را «کشوری واقعاً مستقل/مسلط بر خود (sovereign)» سازد. ظاهراً خود ژاپنی‌ها هم قبول دارند که زیاد مستقل نیستند! ۹. قدرت موضوعی پیچیده و چندجانبه است و نمی‌توان فقط جنبهٔ اقتصادی و صنعتی آن را دید. اگر ما از نظر اقتصادی بسیار قوی باشیم ولی اجازهٔ تولید برخی چیزها را (علی‌رغم داشتن توانایی آن) نداشته باشیم یا نتوانیم امنیت خودمان را بدون کمک خارجی برقرار کنیم در واقع زیاد قوی نیستیم. ژاپن در زمینه‌هایی غیر از اقتصاد و صنعت، به خصوص در سیاست خارجی و فرهنگ و قدرت نظامی، چندان مستقل و قوی نیست. ۱۰. همان‌طور که بقیهٔ دوستان گفتند ژاپن امروزی را باید جزئی از غرب دانست نه جدا از آن، که حالا بخواهد با غرب دشمنی کند. اگر منظور شما این است که ما هم باید جزئی از غرب شویم، با شما موافق نیستم. ۱۱. ممکن است اعتقاد داشته باشید که اقتصاد اصل است و بقیهٔ چیزها زیاد مهم نیستند. در این صورت حق با شماست و ما باید روش ژاپن بعد از جنگ را در پیش بگیریم (که تازه تضمینی نیست وضعمان خیلی خوب شود. شاید مثل پاکستان شدیم).
  18. البته [quote name='Stuka' timestamp='1341841723' post='259564'] به چندعلت: يکي ضعف در پشتيباني هوايي دو استراتژي بر مبناي حمله يک قدرت فرا منطقه اي مانند آمريکا يا ناتو که نيروي زرهي واقعا کاري در برابر برتري هوايي مطلق اونها نميتونه انجام بده(ديدن سرنوشت عراق و درس گرفتن از اون) و سومي که مهمتر از بقيه هست نبود بودجه! چرا که اکثر بودجه رو فعلا فعايت موشکي و اتمي ميبلعه. ساختن موشک در تيراژ بالا و ساختن سانريفيوژ و مراکز اتمي در زير زمين و غيره ديگه جايي براي کارهاي ديگه باقي نميزاره.... [/quote] البته بودجهٔ هسته‌ای ایران در مقایسه با بودجهٔ نظامی چندان قابل توجه نیست. کافی است نگاهی به ردیف بودجهٔ دستگاه‌های مختلف بیندازید: سازمان انرژی اتمی در حدود چهارصد میلیارد تومان در سال بودجه دارد در حالی که فقط بودجهٔ سالانهٔ وزارت دفاع به هفت هزار میلیارد تومان می‌رسد (که باید بودجهٔ سپاه و ارتش را نیز به آن افزود که در مجموع به بیش از بیست هزار میلیارد تومان می‌رسد). برخلاف تصور رایج، سایت نطنز بنا به تخمین کارشناسان خارجی سرجمع بیشتر از ۲۵۰ میلیون دلار هزینه نداشته است. در کل فکر نکنم در طول تاریخ ایران بیشتر از ۳ میلیارد دلار برای برنامهٔ هسته‌ای (شامل بوشهر) هزینه شده باشد. در ضمن فکر کنم بیشترین ردیف بودجهٔ دستگاه‌های نظامی، مثل همهٔ کشورهای دیگر، دادن خرج پرسنل باشه. فقط سازمان تأمین اجتماعی نیروهای مسلح (زیرمجموعهٔ وزارت دفاع) بیش از پنج هزار میلیارد تومان بودجه‌ش هست. به نظر من با توجه به بودجهٔ نظامی محدود ایران، عاقلانه‌ترین راه اینه که هزینهٔ جنگ رو برای دشمن بالا ببریم تا اصلاً حمله نکنه (اصل بازدارندگی). هیچ وسیله‌ای به ارزانی موشک این کار رو انجام نمی‌ده چون می‌تونه علیه زیرساخت‌های اقتصادی دشمن (یا همکاران دشمن) طوری استفاده بشه که حتی فکر ضرر اقتصادی‌ش رو هم نتونن بکنن. یعنی جنگ براشون غیر قابل پیش‌بینی می‌شه و همین باعث می‌شه تا حمله نکنند. ولی تانک و نفربر این خاصیت رو ندارند و بیشتر کاربرد رزمی دارند تا بازدارندگی، رفتارشون خیلی غیرقابل‌پیش‌بینی نیست و دشمن تجربهٔ زیادی در مقابله با اون‌ها داره.
  19. فعالیت‌های مربوط به تسخیر مریخ به شدت در جریان هست. مؤسسات و سایت‌های زیادی در این باره وجود دارن که خیلی‌هاشون غیردولتی‌اند: http://en.wikipedia.org/wiki/Colonization_of_Mars http://www.marssociety.org/ http://www.marsdrive.com/Home به نظرم محققان ایرانی هم باید خودشون رو درگیر این موضوع کنند و منتظر سرمایه‌گذاری دولت نشن. در آینده این موضوع اهمیت استراتژیک پیدا می‌کنه. این نرم‌افزار رایگان ولی باکیفیت هم برای شبیه‌سازی زندگی در مریخ ساخته شده: http://mars-sim.sourceforge.net/
  20. ahmadi

    اخبار مرتبط با سياست خارجي كشور

    دوستان دقت دارید صادرات غیرنفتی ایران در سال ۱۳۹۰ به ۴۴ میلیارد دلار رسید؟ صادرات نفت ما ۸ سال پیش همینقدر بود! بسیار امیدوارم که این تحریم‌ها تبدیل به فرصتی برای رهایی ایران از وابستگی به نفت بشه.
  21. این نکته‌ای که جناب آنتی‌وار گفتن درباره‌ی قوی شدن گفتند، خیلی مهمه. تحریم‌ها تأثیر داره اما تأثیرش کُند کردن رشد ماست نه ضعیف‌تر کردن ما. تحریم‌ها باید ما رو تشویق کنه به اصلاحات اقتصادی داخلی (نظیر هدفمند شدن یارانه‌ها) تا اثر تحریم‌ها جبران بشه. هر چقدر هم که قوی‌تر بشیم، تحریم‌ها کم‌تأثیرتر خواهند شد چون کشورها به فکر منافعشان هستند. اگر نفعی که یک کشور از رابطه با ما می‌برد بیشتر از نفعی باشد که از رابطه با آمریکا می‌برد، دلیلی ندارد که تحریم‌های آمریکا را اجرایی کند. توجه کنید که شرایط ما با عراق و کره‌ی شمالی خیلی فرق دارد؛ تحریم نمی‌تواند فشاری را که به آن‌ها آورد بیاورد، چون اقتصاد و مبادلات خارجی ما چندین برابر آن‌هاست. در همین دو سال گذشته، صادرات غیرنفتی ما دو برابر شده و تقریباً به اندازه‌ی صادرات نفت هفت سال پیش رسیده (۴۵ میلیارد دلار). بنابراین آمریکایی‌ها فقط می‌توانند نقاط خاصی را هدف قرار دهند (مثلاً بانک‌های بزرگ بین‌المللی) که البته برای ایران هزینه دارد، اما چنان که تجربه‌ی این چند ساله نشان داده، دور زدن آن‌ها چندان سخت نیست. راهش این است که با تعداد بیشتری از بازیگران کوچک خارجی (مثلاً هزاران بانک کوچکی که در کشورهای در حال توسعه وجود دارند) ارتباط برقرار کنیم که به چند بازیگر بزرگ وابسته نباشیم. از آن طرف هم باید بخش خصوصی داخلی را تقویت کنیم تا خودشان، مستقل از دولت، راه‌هایی برای دور زدن تحریم پیدا کنند (چنان که الان هم دارند می‌کنند). یک جورهایی شبیه نبرد نامتقارن می‌ماند! به جای استفاده از چند ناو بزرگ، از صدها قایق کوچک‌تر استفاده می‌کنیم که هدف قرار دادن تمام آن‌ها برای دشمن غیرممکن است. همان‌طور که تجربه‌ی این چند ساله نشان داده، این روش جواب می‌دهد. هر چه اقتصاد و مبادلات خارجی ما هم رشد می‌کند، اعمال تحریم‌ها از سوی آمریکایی‌ها مشکل‌تر می‌شود. هدف آمریکایی‌ها چنان که بارها در گزارش‌های اتاق‌های فکرشان به آن اشاره کرده‌اند، سست کردن اراده‌ی ایران برای مقاومت است. هدف آن‌ها این است که عده‌ی زیادی از ایرانی‌ها به این نتیجه برسند که مقاومت در برابر آمریکا بی‌فایده است و نمی‌توان کاری کرد و بهتر است تسلیم شویم. این در حالی است که تنها کاری که آن‌ها می‌توانند بکنند، کاهش سرعت رشد ایران است (مثلاً رشد اقتصادی ۳ درصدی به جای ۵ درصدی داشته باشیم) نه معکوس کردن این روند. چیزی که ما باید به دنبال آن باشیم، قوی‌تر شدن است. هر گامی که در جهت تقویت بخش خصوصی در ایران برداشته شود (طرح تحول اقتصادی که یک فصل آن هدفمند کردن یارانه‌هاست)، باعث افزایش رشد اقتصادی و در نتیجه کاهش اثر تحریم‌ها خواهد شد. جالب است بدانید که [url=http://hdr.undp.org/en/statistics/index.html#hdirank]طبق گزارش سازمان ملل[/url]، علی‌رغم تحریم‌ها، سطح رفاه ایرانیان در حال حاضر بالاتر از ترکیه است. علاوه بر قوی شدن، به نظرم ما باید اهمیت بیشتری به فعالیت‌های رسانه‌ای و دیپلماسی عمومی بدهیم، چرا که این نقطه‌ی ضعف ماست. در قضیه‌ی هسته‌ای که به وضوح حق با ایران است، در این زمینه کم‌کاری زیادی کرده‌ایم. افکار عمومی غربی هنوز هم به استدلال‌های نخ‌نماشده‌ای مثل این که چون ایران نفت دارد، پس فعالیت‌های هسته‌ای آن نمی‌تواند برای تولید انرژی باشد (استدلالی که برای نیروگاه‌های آبی و بادی و خورشیدی ایران هم می‌شود به کار برد!) باور دارند. یا این که ایران مجتمع نطنز را از آژانس «پنهان» کرده بود (در حالی که طبق مفاد پادمان، دلیلی نداشت ایران تا شش ماه قبل از ورود مواد هسته‌ای به نطنز، آن را اعلام کند) یا این که غرب به ایران پیشنهاد فروش سوخت هسته‌ای داده ولی ایران نپذیرفته است یا این که ایران مخالف تبادل اورانیوم بوده. هیچ وقت ندیده‌ام یا کمتر دیده‌ام که رئیس‌جمهور یا سایر مقامات در مواقعی که می‌دانند حرف‌هایشان در رسانه‌های غربی بازتاب خواهد داشت، اساس استدلال‌های این‌گونه را به نحوی همه‌فهم زیر سؤال ببرند. باید توجه کرد که دولت آمریکا بدون همراهی افکار عمومی کشورش (و به خصوص افکار عمومی نخبگان آمریکایی) کار مهمی نمی‌تواند انجام دهد.
  22. چون از مسئولین به خاطر انفعال رسانه‌ای انتقاد کردم، لازم می‌دانم به اقدام مثبت وزارت خارجه اشاره کنم: [url=http://www.asriran.com/fa/news/185397/%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%87-%D9%88%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D9%88%D8%A7%DA%A9%D9%86%D8%B4-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D8%AF%D8%B9%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%AA%D9%87%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%B1%D8%A7-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D9%85]بیانیه وزارت امورخارجه در واکنش به ادعای امریکایی: از آمریکا درخواست اطلاعات متهمین را کردیم[/url] این بیانیه یک مثال نسبتاً خوب از یک واکنش حساب شده است که آمریکا را در موضع ضعف قرار می‌دهد. می‌گویم «نسبتاً» خوب چون این بیانیه در خارج از کشور هنوز بازتاب نداشته است (برخلاف سخنان امروز مقام معظم رهبری که این اتهامات را «مهمل» و «بی‌معنی» خواندند و خیلی در رسانه‌های خارجی بازتاب داشته). امیدوارم این بیانیه بازتاب پیدا کند، ولی اگر نکرد مقامات ایرانی نباید عقب بنشینند. باید در ملأ عام و در موقعیت‌های مناسبی که بازتاب زیادی دارد (مثلاً در سخنان رهبر معظم انقلاب) از آمریکا مرتب بخواهند که اطلاعات دقیق‌تری درباره‌ی اتهامات در اختیار ایران بگذارد تا ایران بتواند به موضوع رسیدگی کند. اگر اتفاق خاصی نیفتاد، فاز بعدی این است که ایران درباره‌ی فرد دوم به نام «شکوری» افشاگری کند و با نشان دادن اسناد و مدارکی، نشان بدهد که او اصلاً با ارباب‌سیار ارتباطی نداشته یا این که اصلاً چنان چیزهایی که ادعا شده از او نخواسته است. مهم این است که بتوانیم توجه رسانه‌ها را به پوچ بودن اتهامات جلب کنیم و آمریکا را در موضع انفعالی و ضعیف قرار دهیم.
  23. فکر کنم سوء تفاهم شده. روی انتقاد ایشون (mahyank750) با آرمانی نبود، بلکه به نظر میاد که اصلاً با جناب آرمانی هم‌نظر بوده باشه! ولی خوب بود که یک مقدار مؤدبانه‌تر صحبت می‌کردند.
  24. [quote][quote]به نظرم این طراحی مشترک عربستان و امریکا هستش! [/quote] درسته . مسولین ایران هم تا حالا سگ محل کردنشون و تا مستندات قابل توجه ارایه نکنن بعید میدونم از این موضعشون تکون بخورن و اهمیتی به جنجال بدن .تا ببینیم بعد چی میشه . اونها باید مستنداتی ارایه بدن که بلحاظ حقوقی بتونه قابل دفاع باشه وگرنه این بازی در نهایت هر چی کش پیدا کنه بیشتر براشون گرون تموم میشه و در نهایت ماجرا بدگمانی و سوء ظن افکار عمومی و سیاستموداران جهان رو بدنبال خواهد داشت . هرچند که در ابتدا دارن یکه تازی میکنن ولی ما نمیتونیم همیشه هر سناریوی مضحکی رو قبول کرده و خودمون رو وادار به پاسخگویی کنیم که خود به خود اتهامات بی پایه رو در مورد ما در افکار عمومی موجه و ثابت شده نشون میده و حاکی از جا زدن و نگرانی مسولین ماست . اگه ما بخواهیم پاسخ بدیم از این به بعد مجبور میشیم به ادعاهای بی نهایت و بی دلیل و لاینقطع اونها جواب پس بدیم و بعدش در هر مورد تاوان هم بدیم . پس بزار حالا که ادعایی کردن زحمت اثباتش رو هم خودشون بکشن .[/quote]موافق نیستم، به یک دلیل ساده: ما سال‌ها این روش را دنبال کرده‌ایم و نتیجه‌ی مورد نظر ما را نداشته است. آمریکایی‌ها آنقدر تجربه دارند که اگر ما کاری نکنیم، به راحتی جو رسانه‌ای را به سمت خود تغییر دهند. در مسئله‌ی هسته‌ای این اشتباه را کردیم، و حالا نتیجه‌اش این شده که اکثر مردم دنیا فکر می‌کنند ایران به دنبال سلاح اتمی است و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی می‌خواهد رسماً ایران را به ساخت سلاح هسته‌ای متهم کند. البته نوع جواب دادن هم مهم است. اگر تکذیب‌های شعارگونه را تکرار کنیم یا صرفاً به تکذیب ساده ادامه بدهیم، بعید نیست همان اثری را که شما گفتید داشته باشد. اما اگر بدانیم که دقیقاً چه بگوییم که وجهه‌ی ما را بهبود دهد و وجهه‌ی آمریکایی‌ها را خراب کند، می‌تواند اثر خیلی خوبی داشته باشد. مثلاً به نظرم همان‌طور که قبلاً گفتم باید مدارکی بیاوریم که این شخص به نام شکوری یا وجود ندارد، یا وجود دارد ولی عضو سپاه قدس نیست، یا وجود دارد و عضو سپاه قدس هست ولی اصلاً با ارباب‌سیار رابطه‌ای نداشته، یا اگر هم رابطه داشته چیزی غیر از ادعاهای مطرح شده را به او گفته است. به هر حال باید با چند شوک رسانه‌ای (یا در واقع ضدشوک) به آمریکایی‌ها ضدحمله کنیم. این که بفهمیم دقیقاً در هر زمانی چه باید گفت، تا حدودی یک کار خلاقانه است و نیاز به متخصصان کارکشته‌ی رسانه‌ای دارد که با جو رسانه‌های بین‌المللی آشنا باشند. متأسفانه مسئولان ما تا به حال این موضوع را دست کم گرفته‌اند. در خیلی از کشورهای دنیا، هر یک از مسئولان بلندپایه یک تیم رسانه‌ای دارد که رسانه‌ها را رصد کرده و به او مشاوره می‌دهند که چگونه صحبت کند تا بهترین نتیجه را داشته باشد. به این کار می‌گویند Public Relations Coaching یا PR Coaching که در عصر جنگ نرم، مثل طراحی عملیات جنگی، لازم و بسیار تأثیرگذار است و نتیجه‌ی نبردهای نرم را مشخص می‌کند.
  25. دوستان این ناامیدی‌ای که ابراز می‌کنید بعید نیست یکی از اهداف طراحان این سناریو بوده باشه. اون‌ها می‌خوان با خراب کردن وجهه‌ی ایران، روحیه‌ی ما ایرانی‌ها رو هم از بین ببرند. بنابراین لطفاً کمتر تحت تأثیر این شانتاژهای رسانه‌ای قرار بگیرید. ما قبلاً در موقعیت‌های خیلی خطرناک‌تری بودیم و موقعیت فعلی اصلاً موقعیت خیلی خاصی نیست، و من بعید می‌دونم آمریکا بتونه تحریم‌ها رو تشدید کنه، چه برسه به این که فکر حمله‌ی نظامی هم به سرش بزنه. همون‌طور که rasoolmr گفتند حمله‌ی نظامی بدون توجیه افکار عمومی انجام نمی‌شه. این رو متأسفانه خیلی از ایرانی‌ها درک نمی‌کنند و بنابراین مسأله‌ی توجیه افکار عمومی رو دست کم می‌گیرند. در غرب همه چیز بر محور افکار عمومی می‌چرخه، اگر اکثریت آمریکایی‌ها نخوان آمریکا به ایران حمله نمی‌کنه. (زمان حمله به عراق اکثر آمریکایی‌ها موافق حمله بودند ولی الان اکثریت مخالف هر گونه جنگ هستند) البته رسانه‌ها تا حدودی افکار عمومی رو کنترل می‌کنند ولی به این بستگی داره که واقعاً ابزارش رو هم داشته باشند؛ یعنی وقتی سناریو مثل حالت فعلی خیلی مسخره باشه ازشون کار خاصی بر نمیاد و ناچار به باورناپذیر بودن سناریو اعتراف می‌کنند. اینجاست که نقش ما پررنگ می‌شه: ما باید با گفتن حرف‌های خاصی در زمان‌های مناسب، جو رسانه‌ای را به سمت خودمان سوق دهیم. دولتمردان باید یاد بگیرند که چگونه صحبت کنند تا صحبتشان در راستای منافع ایران در رسانه‌های غربی پخش شود و جو را به نفع ایران تغییر دهند. مثلاً اعلام موضع شعارگونه - که بین مقامات ایرانی رایج است - معمولاً در رسانه‌ها بازتاب خوبی ندارد ولی وقتی خیلی سرراست و صاف و ساده صحبت می‌کنند بهتر پخش می‌شود. مثلاً به جای - یا علاوه بر - گفتن این که «این توطئه‌ی شوم آمریکایی-صهیونیستی را که هدفی جز ضربه زدن به بیداری اسلامی و منحرف کردن اذهان از جنبش ضد سرمایه‌داری آمریکا ندارد محکوم می‌کنیم. به صهیونیست‌های آمریکایی اخطار می‌کنیم که سعی نکنند اذهان را از مشکلات داخلی خودشان منحرف کنند، و بدانند که پایان عمر نظام سرمایه‌داری‌شان نزدیک است.» که فقط می‌تواند مصرف داخلی داشته باشد و اصلاً برای مخاطب خارجی یا غربی قابل هضم نیست. باید برای رسانه‌های خارجی و به خصوص غربی بگوییم «ما کاملاً این موضوع را تکذیب می‌کنیم؛ هیچ گروهی در نظام جمهوری اسلامی ایران، از جمله سپاه قدس، چنین برنامه‌ای نداشته است. این که ایران سفیر عربستان در واشنگتن را بخواهد به کمک یک باند مواد مخدر مکزیکی ترور کند بیشتر شبیه یک جوک یا یک سناریوی هالیوودی به نظر می‌رسد. هرچند روابط فعلی ما با عربستان در سطح مطلوبی نیست، ولی آنقدر هم بد نیست که حتی بخواهیم به عمل نفرت‌آوری مثل ترور مقامات یک کشور مسلمان فکر کنیم. در عین حال اگر مقامات آمریکایی مدارک خود را به ما ارائه دهند بررسی خواهیم کرد که چه کسانی در ایران با ارباب‌سیار در تماس بوده‌اند و چنین ادعای عجیبی مطرح کرده‌اند.» و باید مقامات مختلف ایران تا وقتی که این اتهام از سوی مقامات آمریکایی و سعودی ترار می‌شود، پاسخ‌هایی مشابه را بدهند تا نظر ایران هم مرتب در رسانه‌ها در کنار اتهامات وارد شده مطرح شود. وقتی این جزئیات رو در نظر نمی‌گیریم، و صدها بار اتفاق مشابهی پیش می‌آید، تعجبی نداره که ببینیم در نظرسنجی‌های جهانی ایران در کنار اسرائیل به عنوان منفورترین کشور جهان مطرح می‌شود. این باید ما را بترساند نه احتمال تخیلی یک حمله‌ی نظامی فوری. این وجهه‌ی تخریب شده به آمریکا برای تشدید تحریم‌ها کمک کرده (چون جنبه‌ی اخلاقی هم به تحریم‌ها می‌دهد و افکار عمومی از تحریم‌ها حمایت می‌کنند) و ممکن است سال‌ها بعد خدای ناکرده مقدمه‌ی یک حمله‌ی نظامی هم بشود. به جای نشستن و غصه خوردن، باید در این عرصه‌ی جنگ نرم فعالیت گسترده‌ای را آغاز کنیم.