amin_sahande

Members
  • تعداد محتوا

    1,125
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های amin_sahande

  1. این به معنای حمله ی ایران است یعنی ایران آغاز گر جنگ به نظر شما ما توان مالی آغاز کردن همچین جنگی رو داریم؟
  2. amin_sahande

    کاوش در فضا

    به نظرتون ایران چند سال دیگر می تواند کاوشگر به فضا بفرسته
  3. amin_sahande

    اخبار برتر نظامی

    به نظر من باید دید هواپیما برای چی سقوط کرده اما بهتر تمرین های نظامی خارج از مناطق مسکونی انجام بشه در مورد سقوط هواپیما در ایران و آمریکا به این نکته توجه کنید که هواپیماهای ایران بسیار فرسوده هستند ولی هواپیماهای آمریکا این طور نیستند و بعد از تمام شدن عمر مفید از رده خارج می شوند ولی هواپیماهای ما خیلی هاشون مدت هاست از رده خارج شدند در مورد سرپا نگه داشتن جنگنده ها باید در یک میدان واقعی دید که چطور عمل می کنند
  4. amin_sahande

    موشک OTR-22 _Temp-S

    مطلب جالبی بود ممنون
  5. اعلام برنامه پژوهشگاه هوافضا برای پرتاب راكت‌های كاوش 3 و 4 و نخستین راكت ایرانی حامل موجودات زنده به فضا در گفت‌و‌گوی ایسنا با معاون پژوهشی پژوهشگاه مورد توجه رسانه‌ها و سایت‌های مختلف خبری جهان قرار گرفت. پایگاه خبری تخصصی «ست نیوز دیلی» در مطلبی با عنوان «حیوانات، مسافران آینده راكت ایرانی هستند» با اشاره به اظهارات اخیر دكتر محمد ابراهیمی كه در پی پرتاب موفق‌آمیز راكت ایرانی «كاوش -2» در گفت‌و‌گو با ایسنا از برنامه‌ریزی برای پرتاب راكت‌های كاوش 3، 4 و راكت‌های دیگر و پیگیری اعزام موجودات زنده از قبیل حیوانات كوچك مثل موش به فضا خبر داده بود، نوشت: «ایران كه همواره بر غیر نظامی بودن طبیعت برنامه‌های فضایی خود اصرار داشته است در نظر دارد، حیواناتی را به عنوان یك گام مهم در نخستین پرواز فضایی سرنشین‌دار خود به فضا بفرستد. این خبر از سوی محمد ابراهیمی یكی از مقامات هوافضای ایران اعلام شده است. به گفته ابراهیمی در آینده نزدیك در پرتاب راكت‌های كاوش 3 و 4 از حیوانات به عنوان مسافران آزمایشی استفاده خواهند كرد. چهارشنبه گذشته كاوش ــ 2 با موفقیت پرتاب شد. بار این كاوشگر یك راكت، یك آزمایشگاه فضایی و یك سیستم احیا بوده است. این راكت ایرانی به طور كامل قادر است، یك بار كوچك را بسته بندی كرده و سپس دوباره با درجه بالای جریان وارد اتمسفر زمین شود. در آخرین پرتاب فشار هوا و سرعت باد و همچنین مجموعه‌ای از سایر آزمایشات در ارتفاع 50 تا 200 كیلومتری بالای زمین تجزیه و تحلیل شدند.» پایگاه علمی «یونیورس تودی» نیز در گزارشی با عنوان «ایران، حیوان به فضا می‌فرستد»، به اظهارات دكتر محمد ابراهیمی از پژوهشگاه هوافضا اشاره و اعلام كرد: «در آینده نزدیك راكت‌های كاوش 3 و 4 از حیوانات به عنوان مسافران آزمایشی استفاده خواهند كرد. مهندسان ایرانی تلاش خواهند كرد پروازهای آزمایشی بیشتری را برای پرتاب یك ماهواره كارآمد در مدار با یك راكت بزرگ به نام راكت سفیر امید انجام دهند. هیچ اطلاعاتی اعلام نشده كه چه نوع حیواناتی برای این كار انتخاب شده‌اند.» «ریانووستی» روسیه هم اعلام كرد: «ایران در نظر دارد راكتهای اكتشافی همراه با حیوانات به فضا بفرستد و راه را برای پروازهای سرنشین دار هموار كند. محمد ابراهیمی ــ معاون رییس انستیتو تحقیقات هوافضای ایران اعلام كرد: ایران قرار است راكتهای كاوش 3 و 4 به فضا بفرستد. نووستی در گزارشی با اشاره به پرتابهای قبلی راكت‌های ایرانی به اهداف این پرتاب‌ها و موضوعات آزمایش شده از جمله تحلیل فشار هوا و سرعت باد پرداخته و پیشرفت‌های ایران در حوزه هوافضا را مورد توجه قرار داد. سایت‌های خبری و رسانه‌های دیگر نیز با تیترهایی چون «حیوانات ایرانی گردشگران فضایی خواهند شد» به برنامه‌های فضایی آتی ایران پرداخته‌اند. گردآوری: محسن مرادی
  6. [quote]سلام ساخت هواپیماهای بی سرنشین در رقابتی تنگاتنگ در مدت پرواز بیشتر و قابلیت حمل تجهیزات بیشتر هست. خوشبختانه در کشور عزیزمان ایران این صنعت هر روز پیشرفته تر گشته و فاصله زیادی با تکنولوژی روز دنیا ندارد. دوست عزیز اگر امکانش بود و عکسی هم موجود بود در تاپیکت قرار بده.حق نگه دارت[/quote] عکسی از طرحش ندارم [quote]پس با ساخت این هواپیما میتوان گفت نسل ماهواره های مدارات پائین منقرض میشود! [/quote] البته احتمالا ماهواره ها وسعت بیشتری رو تحت پوشش قرار می دن ولی این هواپیما ها می توانند بار حمل کنند که احتمالا می توانند سلاح حمل کنند [quote]اين سوختش چي ميتونه باشه ؟ [/quote] سوخت این هواپیما ها هیدروژن که خط اول هم اشاره کرده است
  7. amin_sahande

    ناو جنگی سوئدی Visby Class Corvettes

    ولی عجب طرحی داره
  8. ممنون سرعت این موشک چقدر؟
  9. کمتر از 8 سال دیگر ریز سیستمهای روباتیکی پرنده به عنوان جاسوسان قابل اطمینان در عملیاتهای مختلف به کار گرفته می شوند. به گزارش خبرگزاری مهر، در بسیاری از فیلمهای جاسوسی این تصویر هیجان انگیز ارائه شده است که سیستمهای روباتیکی خودکار و یا کنترل از راه دوری در سطح شهر و حتی مناطق جنگی به پرواز در آمده و در حالی که به گشت زنی می پردازند، اطلاعات مهمی را روانه مرکز کنترل خود می کنند. اکنون تصور کنید این نمایش هیجان انگیز وارد دنیای واقعیت شده و از آن جالبتر از قابلیت نظیر ثبت تصاویر، ضبط صداها و حتی شلیک ریز گلوله ها برخوردار باشد. این تصویر جذاب در سری فیلمهای جاسوسی جیمزباند یا همان "مأمور دو صفر 7" به نمایش گذاشته شده است و اکنون در بخشی از ساختار مهندسی ارتش آمریکا مهندسان در تلاش هستند تا ریز روباتهای پرنده ای را طراحی کنند که همچون حشرات به پرواز درآمده و بتوانند به جاسوسی از ساختار و آرایش اهداف مورد نظر بپردازند. از آن گذشته این ریز حشرات روباتیکی می توانند به آتش بازیهای مؤثری دست بزنند که طی آن هیچ آسیبی نظامیان را تهدید نکند. در پروژه ای که هم اکنون در ارتش آمریکا در دست بررسی است هدف اصلی "کوچکتر شدن ابعاد ریز سازه های روباتیکی جاسوس" است. نسل آتی این سیستمها که از آنها به MAV ها یاد می شود این توانایی را دارند تا همچون زنبورهای عسل و بدون اینکه جلب توجه کنند وارد ساختمانهای مهم شده و به جمع آوری اطلاعات مهم بپردازند. یکی از مهمترین کاربردهایی که برای این سیستمهای روباتیکی در درنظرگرفته شده است حمله به افراد مخفی شده در مکانهای پیچیده است. البته برنامه ریزی درخصوص این نوع هدف گیری هنوز در مراحل ابتدایی قرار دارد. گرگ پارکر از محققانی است که با این پروژه همکاری دارد. وی می گوید: اگر همه چیز به خوبی پیش رود تا سال 2015 نخستین روباتهای پرنده و در ادامه در سال 2030 اولین ریزمدلهای روباتیکی از این دست ساخته و به مرحله بهره برداری می رسند. این ریزسازه ها در نقاطی همچون میادین نبرد که جمع آوری اطلاعات نظامی فرآیند پرمخاطره به حساب می آید ارزش صد چندانی پیدا می کند. یکی از جالب توجه ترین سیستمهایی که در این پروژه ساخته خواهد شد، روبات پرنده ای است که تنها 5/2 سانتیمتر طول داشته و بیشتر در قالب سلاح پرنده فوق مدرن به پرواز در می آید. این سلاح از ماده قابل انعطافی ساخته می شود و با برخورداری از حسگرهای ویژه امکان برخورد آن با ساختمانها و موانع محیطی به صفر می رسد. البته باید همچنان منتظر آینده و چگونگی پیشرفت پروژه هایی از این دست بود. گردآوری و تکمیل: محسن مرادی
  10. amin_sahande

    جاسوسان آینده در آسمان شناورند

    [quote]نصب یه توری در پنجره ها مشکل رو حل میکنه[/quote] حالا اگر پشت در منتظر موند تا یکی در رو باز کنه بعد بره داخل چی
  11. amin_sahande

    X PLANE BOEING/NASA X-37~X40~X41.42

    مطلب جالبی بود یک سوال میشه در باره ی مسائل فضایی مطلب ارسال کرد؟؟
  12. مطلب جالبی به هر حال تیر اندازی در شب خیلی خطرناک البته باید دید چه اسلحه هایی برای این کار مناسب تره
  13. amin_sahande

    جاسوسان آینده در آسمان شناورند

    [quote]درد بی درمانی نیست که نشه کاری در برابرش انجام داد[/quote] ولی طرح نسبتا جالبی ای کاش صنایع دفاعی ما هم به فکر همچین کاری باشند
  14. البته قدرت دفاعی ایران بسیار زیاده اگر چه هواپیما های ضعیفی داریم اما از لحاظ موشکی وضعیت نسبتا خوبی داریم
  15. این از دسته موشک هایی است که نیروی هوایی به اون نیاز داره دوستان به نظرتون کدام رادار این موشک رو شلیک می کنه؟
  16. با سلام مجدد به دوستان یک مدتی نبودم [quote]دکترین نظامی ما هوا محور نیست[/quote] سعید جان اگر نیروی هوایی یک ارتش ضعیف باشد نیروی زمینی و دریایی آن هم به صورت تمام عیار احنمالا قابلیت جنگ خود رو از دست می دهند برای مثال به پشتیبانی هواپیمای a10 از نیرو های آمریکایی نگاه کنید اگر نیروی زمینی ایران مقابل ارتش امریکا قرار بگیره شاید جنگ های چریکی و شهری بهترین از لحاظ شیوه ی جنگیدن باشه وگرنه نیروزمینی به سرعت زره پوش ها و نیرو های خودش رو احتمالا از دست می ده
  17. amin_sahande

    تصاویر هواپیما های ساخت چین

    خیلی ممنون
  18. ممنون سامان من این تاپیک رو یک بار نجات دادم یک مدال باید به من بدی icon_wink
  19. STORM جون ممنون هر چند بهتر بود نظر ندم icon_wink
  20. سید احسان صدر کارشناس ارشد مهندسی هوافضا اتخاذ مواضع اصولی از سوی کشورمان موجب بروز تعارضاتی با برخی قدرت های منطقه ای و جهانی شده است. این تعارضات گاهی آنچنان پیش می رود که احتمال وقوع حمله در کلام و گفتار مقامات عالی رتبه دیپلماتیک نیز هویدا می شود. اگرچه جمهوری اسلامی بارها عنوان کرده که با هرنوع تعرض به تمامیت ارضی کشور به شکلی کوبنده و با توام قوا مقابله خواهد کرد ولی نباید این گونه تهدیدات را دست کم شمرد. مواجهه با تهدیدات احتمالی دشمن نیازمند هوشمندی و ارتقای دانش و آگاهی نسبت به سناریوهای احتمالی حمله و ابزار احتمالی تهاجم است. شکل جنگ هاي امروزي به ويژه در دهه اخير تفاوت چشمگيري با گذشته پيدا کرده است. نگاهی به جنگهای اخیر نشان می دهد که کشور بايد آمادگي مواجهه با يک جنگ دقيق، شديد، گسترده و قابل اجرا در تمام شرايط آب و هوايي را داشته باشد. براي روشن‌تر شدن نحوه وقوع و هدايت حمله احتمالي و نيز ابزار حمله مورد استفاده، در سلسله مقالاتی، مروري اجمالي خواهيم داشت بر استراتژي حمله دقيق و مشخصات آن. این مقاله به عنوان اولین مقاله از این مجموعه مروری کوتاه و مختصر خواهد داشت به نحوه شکل گیری و توسعه جنگ های دقیق. البته مباحث اینچنینی بسیار گسترده و پردامنه اند که پرداختن به تمام وجوه آنها از حوصله این مطلب خارج است و مطمئنا نیروهای دفاعی کشور با بهره گیری از کارشناسان خبره در این زمینه اطلاعات جامع و کاملی در این حوزه داشته و نسبت به کیفیت تهدیدات احتمالی وقوف کامل دارند. به هرحال مطلب حاضر مقدمه ای برای ورود به این حوزه است. استراتژی جنگ دقیق در جنگ خليج فارس حدود 7 درصد مواد منفجره به کار گرفته شده عليه عراق را انواع بمب‌ها و موشک‌هاي هدايت دقيق تشکيل مي‌داد. آمار اين جنگ نشان مي‌دهد درصد موفقيت هواپيماهايي که از انواع PGM براي حمله به اهداف خود استفاده مي‌کردند حدود 10 برابر هواپيماهايي بود که از بمب‌هاي غير هدايت شونده عليه اهداف خود بهره مي‌جستند. در اين جنگ در طول 6 هفته، نيروهاي متحد حدود دو برابر بمب‌هاي ليزري را که در طول 9 ماه عليه ويتنام استفاده شده بود بر سر عراق ريختند. پس از جنگ خليج فارس نيز در نبردهاي بعدي استفاده از انواع PGM رشد فزاينده و چشمگيري به خود گرفت. در شش درگيري نظامي از هفت درگيري نظامي اخيري که ايالات متحده در آن نقش داشته، انواع PGM دست کم 60 درصد مواد منفجره روانه شده به سوي اهداف را شامل مي‌شده است. در جنگ يوگسلاوي سهم تسليحات هدايت شونده مورد استفاده از کل تسليحات حدود 30 درصد بود که رشد بیش از 4 برابري را نسبت به جنگ خليج فارس نشان مي‌دهد. در اين جنگ نيمي از ساختمان‌هاي دولتي، پليس، پدافند هوايي و تاسيسات شبکه برق که در طول جنگ مورد هدف قرار گرفت با استفاده از موشک‌هاي کروز تاماهاوک مورد تهاجم واقع شد. در اين نبرد همچنين از تاماهاوک براي هدف قرار دادن اهداف متحرک استفاده شد( 26 موشک تاماهاوک عليه 18 هدف متحرک) و از کل 218 موشک تاماهاوک پرتاب شده 181 فروند به اهداف از پيش تعيين شده اصابت نمود. JDAM براي اولين بار در اين عمليات مورد استفاده قرار گرفت و نشان داد قادر است ضعف هاي بمب هاي ليزري را در شرايط بد آب و هوايي پوشش دهد. ديگر مزيت JDAM در مقابل بمب‌هاي ليزري امکان رهاسازي آن از ارتفاعات بالاتر بود (20000 پايي). بين 60 تا 70 درصد بمب ها و مواد منفجره‌اي که در افغانستان استفاده شد، قابليت استفاده در شرايط بد آب و هوايي و نيز عوامل محدوديت‌زايي نظير دود، شن و گرد و غبار را داشت که نسبت به جنگ يوگسلاوي افزايش 5 برابري را نشان مي‌دهد. در يکي از حملات جنگ افغانستان، 100 JDAM در 20 دقيقه بر سر اهداف ريخته شد (هر دقيقه 5 بمب). در جنگ عراق در سال 2003 تمام موارد منفجره‌اي که در بغداد ريخته شد از نوع هدايت شونده بود. متوسط انحراف 6500 JDAM که بر عليه اهداف عراقي به کار گرفته شد، حدود 10 تا 12 فوت بود. در اين جنگ 750 موشک تاماهاوک پرتاب شد که به معني پرتاب روزانه 35 موشک به طور متوسط در طول جنگ بوده است. اين موشک‌ها از خليج فارس، درياي سرخ و شرق درياي مديترانه به سوي اهداف عراقي شليک مي‌شدند. شدت حمله در عمليات OIF(عراق 2003) تقريبا دو برابر شدت حمله در جنگ خليج فارس بود (دو برابر مواد منفجره در يک بازه زماني مشابه). سه روز در اين عمليات طوفان شديد شن به وقوع پيوست که استفاده از بمب‌هاي ليزري را ناممکن ساخت ولي نبرد با بمب‌هاي ديگر ادامه داشت. به نظر مي‌رسد حرکت به سمت توسعه و به کارگيري مواد منفجره هدايت شونده و قابل استفاده در همه شرايط آب و هوايي با شتاب بيشتري در دهه آينده نيز از سوي ايالات متحده دنبال خواهد شد. نيروهاي نظامي ايالات متحده هم اکنون در حال توسعه انواع جديدي از اين نوع تسليحات هستند که برخي از آنها عبارتند از: - انواع جديدي از JDAM با برد بيشتر (40 کيلومتر) و با مقاومت افزون‌تر در برابر Jamming - بمب‌هاي کوچک دقيق 250 پوندي (SDB) که بمب افکن‌ها، هواپيماهاي جنگنده و نيز هواپيماهاي بدون سرنشين را قادر مي‌سازد در يک سورتي پرواز اهداف بيشتري را مورد تهاجم قرار دهند. - موشک کروزهواپرتاب JASSM با بهبود برد تا 350 کيلومتر و دقت بيشتر تا حدود 3 متر با يک سر جنگي 1000 پوندي - موشک کروز TacTom يا تاماهاوک تاکتيکال که قادر خواهد بود حدود 3 ساعت بر فراز منطقه هدف به گشت زني بپردازد و بدين ترتيب موقعيت اهداف متحرک را در اين مدت شناسايي کرده و به سوي آن حرکت کند. PGM ها علاوه بر دقت، روز به روز قدرت تخريب و نيز هوشمندي بيشتري نيز پيدا مي‌کنند. به عنوان مثال مي‌توان به SFW اشاره کرد که 10 بمب کوچک را در بر مي‌گيرد و با شکافته شدن پوسته آنها را رها مي‌کند. هر کدام از اين بمب ها چهار بمب ضدزره را با خود حمل مي‌کند (skeet) که مجهز به سنسورهاي ليزري و فروسرخ هستند. هنگامي که اين بمب از هواپيما رها مي‌شود پوسته آن شکافته شده و 10 بمب داخل آن با استفاده از چتر درفضا پراکنده مي‌شوند. در نزديکي زمين چهار بمب کوچک متصل شده به آنها به صورت شعاعي پرتاب شده و نيروهاي زرهي را هدف قرار مي‌دهد. هرکدام از Skeet ها قادر است هدف خود را به طور مستقل شناسايي کرده و در مجاورت آن منفجر شود. يک SFW مي تواند فضايي به مساحت 30 هکتار را با استفاده از 40 Skeet که با خود حمل مي‌کند پوشش دهد. يک بمب افکن با حمل 30 SFW قادر است در واقع 1200 بمب کوچک هوشمند ضد زره را در فضاي وسيعي رها کرده وميدان نبرد را تحت کنترل درآورد. خود SFW ها مي‌توانند توسط يک WCMD حمل شوند و بدين ترتيب عملکرد بهتري در شرايط جوي بد همراه با بادهاي شديد از خود نشان دهند. در طول جنگ اشغال عراق (2003) حدود 90 SFW عليه ستون‌هاي زرهي عراقي مورد استفاده قرار گرفت. همانگونه که ملاحظه می شود ابزار جنگ دقیق در طول دو دهه گذشته رشد زیادی کرده و همچنان در حال پیشرفت و برطرف کردن نقص ها و کاستی های موجود است. اگر در جنگ خلیج فارس در سال 1991، وقوع طوفان شن و یا دود ناشی از سوختن چاههای نفت مانع از موفقیت بمب های لیزری در نشانه روی و هدف گیری می شد، این نقص با بمبهای ارزان قیمت و بسیار دقیق JDAM تا حدود زیادی برطرف گردید. در حال حاضر یکی از مهمترین چالش های پیش رو در طراحی ابزار جنگی، هدف قرار دادن اهداف متحرک است که به طور گسترده ای، تحقیقات در این زمینه ادامه دارد و نتایج قابل توجهی نیز در این زمینه حاصل شده است. در قسمت بعدی این مقاله ویژگی های سلاح های هدایت شونده دقیق (PGM) و نقاط ضعف انواع عملیاتی آن ، به اختصار مرور خواهد شد. منبع پایگاه اطلاع رسانی هوا فضای ایران با تشکر هر دو تاپیک مربوط به هم ادغام شده و عنوان اصلاح شد. sina12152000
  21. این هم قسمت اول ارسال پست متوالی ممنوع است! لطفا تکرار نشود. sina12152000
  22. در بخش قبلی این مقاله مقدمتا استراتژی جنگ دقیق معرفی گردید. در این بخش با انواعی از سیسشتم های تسلیحاتی دقیق که در اختیار ایالات متحده است آشنا می شویم. به موشک يا بمبي اطلاق مي شود که مجهز به سيستم هدايت و ناوبري در فاز نهايي پرواز باشد. سيستم هدايت يک PGM در فاز ترمينال به گونه‌اي است که علائم منتشره از سوي هدف در قالب امواج الکترومغناطيس (EMR) را از فاصله مشخصي از هدف حس کرده و بمب يا موشک را به سمت آن هدايت کند. در سال 1944، در زمان جنگ جهاني دوم براي تخريب و انهدام يک هدف نقطه‌اي بيش از 100 بمب افکن از زمين برخاسته و بالغ بر 600 بمب را روانه هدف مي‌کردند. در جنگ ويتنام چنين هدفي با نزديک به 170 بمب مورد تهاجم قرار مي‌گرفت و در نبردهاي دهه اخير براي نابودي هدفي مشابه تنها چند PGM به کار گرفته مي‌شده است. سلاح‌هاي دقيق علاوه بر آنکه از حجم نيرو و انرژي گسيلي به سمت هدف کاسته‌اند، باعث چابکي نيروها نيز شده‌اند. به عنوان مثال تنها از طريق سه سورتي پرواز هواپيماي ترابري C-5 در روز کل مواد منفجره‌اي که نيروهاي امريکايي در جنگ خليج فارس (1991) نياز داشتند به منطقه حمل مي شد. اينها از مزاياي غيرقابل اغماضي است که با پيشرفت سيستم هاي هدايت و کنترل به دست آمده‌اند. البته با وجود اين مزاياي چشمگير، اهميت سلاح‌هاي دقيق به طور عملي در جنگ خليج فارس خود را اثبات نمود. اين نبرد شتاب حرکت به سمت استفاده از تسليحات هدايت شونده و دقيق را چندين برابر ساخت به طوري که: - نيروي هوايي آمريکا پس از اين نبرد تعداد پلات‌فرم‌هاي حمل تسليحات هدايت شونده خود را 3 برابر نمود - حجم و تعداد PGM در ماشين جنگي ايالات متحده از قبل تا بعد از جنگ 25% رشد داشت. - نيروي هوايي ايالات متحده، توسعه انواع جديدي از PGM با دقت افزون تر، قابليت رهاسازي و پرتاب دورايستا و نيز قابليت پرتاب در شرايط بد آب و هوايي را در دستور کار قرار داد. برخي از انواع جديد PGM که پس از جنگ خليج فارس روند طراحي و توسعه آنها آغاز شد، عبارتند از (تقريبا همه موارد زير عملياتي شده اند): JSOW - يک سيستم رهاسازي بمب با برد کوتاه است که براي به کارگيري در شرايط بد آب و هوايي به صورت دورايستا طراحي شده است. AGM-154 (JSOW) - يک سيستم تسليحاتي کم­هزينه (حدود 200 تا 300 هزار دلار) با قابليت گلايد و رهاسازي از فاصله دور مي­باشد يعني بيش از 20 کيلومتر مانده به هدف از ارتفاع پايين و حدود 70 کيلومتر مانده به هدف از ارتفاع بالا، قابل رهاسازي است و بدين ترتيب هواپيماي حامل آن از برد سايت­هاي پدافند اطراف نقطه هدف خارج است. اين سيستم فاقد موتور و مجهز به سيستم هدايت GPS در طول مسير و پردازش تصوير و Infrared در انتهاي مسير است. در 1998 عليه سايت‌هاي پدافند موشکي عراق با موفقيت به­کار گرفته شد که توسط هواپيماي F18 حمل مي‌شدند. هر مجموعه JSOW 145 بمب کوچک BLU-97 را با خود حمل کرده و در محدوده­اي به وسعت يک زمين فوتبال رها مي­کند . در سال 2001 در جنگ عراق حدود 40 درصد از اين بمب­ها به­علت شرايط محيطي منطقه (باد شديد) از رسيدن به اهداف خود بازماندند که انجام تلاش­هايي براي رفع اين نقيصه گزارش شده است. JDAM - يک کيت ارزان قیمت هدايت با استفاده از GPS/INS است که با نصب در انتهاي بمب‌هاي معمولي (غير هدايت شونده) آنها را به PGM تبديل مي کند. JDAM به طور رسمی از سال 1998 وارد خدمت ایالات متحده شد و در نبرد‌های بعدی به کار گرفته شد. با این حال تا جنگ اشغال عراق در سال 2003 همچنان بمب‌های لیزری به عنوان پرکاربردترین مواد منفجره مورد استفاده مطرح بودند. با این حال ضعف بمب‌های لیزری در مقابل شرایط بد آب و هوایی و عوامل جوی و محیطی باعث شد JDAM بهعنوان یک سیستم تسلیحاتی مناسب در تمام شرایط آب و هوایی جایگاه خود را پیدا کند به طوری که در نبرد مذکور حجم و تعداد JDAM های به کار گرفته شده به بمب های لیزری مورد استفاده نزدیک شد. دقت این سیستمهای تسلیحاتی در حدود 13 متر است. البته از جنگ یوگسلاوی (اولین مورد استفاده) تا جنگ شغال عراق دقت بمب‌های مجهز به این سیستم افزایش شایان توجهی داشت و به حدود یک تا 3 متر بیش از بمب‌های لیزری رسید. یکی از مزایای JDAM به بمب‌های لیزری آن است که همزمان هواپیمای رها کننده قادر است تعدادی از این بمب‌ها را به سمت اهداف مختلف روانه کند. در حالی که در بمب‌های لیزری به علت محدودیت مرتبط با نشانه گذار لیزری همه بمب‌های رها شده به سمت یک هدف روانه می‌شود و پس از برخورد می‌توان بمب‌های بعدی را به سمت هدفی دیگر روانه ساخت. WCMD - اين سيستم توانمندي‌هاي مشابهي را براي سيستم‌هاي رهاساز بمب‌هاي خوشه‌اي فراهم مي‌کند و آنها را از بمب‌هاي معمولي غير هدايت شونده به بمب‌هاي دقيق (دقت حدود 30 فوت) تبديل مي‌کند. JASSM - نوعي موشک کروز هواپرتاب با توانمندي نفوذ در استحکامات و قابليت رادارگريزي . طبق برخي ارزيابي‌ها توانمندي ايالات متحده در جنگ دقيق (Precision Strike) از زمان جنگ خليج فارس تا کنون 5 برابر شده است برخي از انواع PGM که در جنگ هاي اخير مورد استفاده قرار گرفته اند عبارتند از: 1- بمب‌هاي ليزري بمبهاي ليزري پرتعدادترين PGM هاي در اختيار ارتش ايالات متحده هستند. در طول جنگ خليج فارس، بمب‌هاي ليزري عليه اهداف استراتژيک عمدتا توسط هواپيماهاي F-111F و F-117 و بعضا A6-B حمل مي‌شدند. البته هر سه اين هواپيماها هم اکنون از خدمت بازنشسته شده‌اند. در جنگ خليج فارس فقط 229 هواپيماي امريکايي قادر به حمل و پرتاب بمب‌هاي ليزري بودند، اين تعداد تا سال 1996 به 500 فروند رسيد و در حال حاضر بسياري از هواپيماهاي جنگي اين کشور قادر به حمل و پرتاب انواع بمب‌هاي ليزري مي‌باشند و البته بمب‌هاي ليزري با محدوديت هايي نيز مواجه هستند. مهمترين آنها کارايي بسيار پايين در شرايط بد جوي است (باران، ابر، غبار، دود و ...) با این وجود در حال حاضر دقیق‌ترین سیستم‌های تسلیحاتی ایالات متحده همین بمب‌های لیزری هستند که در شرایط آب و هوایی مناسب دقتی در حدود 8 تا 10 فوت (2.4 تا 3 متر ) دارند. از دیگر محدودیت‌های این بمب‌ها آن است که در یک هدف‌گیری بمب‌های رها شده فقط به سمت یک هدف قابل روانه‌سازی هستند. آن هم هدفی است که توسط نشانه‌گذار لیزری برای بمب‌های مورد نظر رنگ شده است. 2- موشك‌هاي كروز استفاده از موشك­هاي كروز كه نوعي PGM به شمار مي­روند و استفاده از آنها در جنگ­هاي آمريكا به طور تصاعدي افزايش داشته است، در حال حاضر بسيار ارزان‌تر و سهل‌تر از گذشته شده است. هرچند همچنان این موشک‌های کروز جز گران قیمت‌ترین و پرهزینه‌ترین سیستم‌های تسلیحاتی هدایت شونده به شمار می‌روند. در گذشته، به­كارگيري نسل­هاي پيشين اين موشك­ها (كه در جنگ اول خليج فارس مورد استفاده قرار گرفت) مستلزم استفاده از نقشه­هاي دقيق پستي و بلندي­هاي مسير بوده­ كه براي يك عمليات خاص نقشه­اي با 100 ميليون Data Point را شامل مي­شد. اين نقشه براي استفاده در سيستم هدايت TERCOM اين موشك­ها مورد استفاده قرار مي­گرفت (شكل 7). اين درحالي است كه پس از تجربه جنگ خليج فارس، با ارتقاي تكنولوژي در دو دهه اخير، سيستم­هاي هدايت بسيار ارزان­تري بر مبنايGPS طراحي شده و هم­اكنون موشك­هاي كروز بر پايه اين سيستم­ها در اختيار ايالات متحده مي­باشند. بنابراين دشمن احتمالي مي­تواند به تعداد زياد از اين موشك­ها استفاده كند و محدوديتي به لحاظ نقطه پرتاب و مسير پرتاب ندارد. بدين ترتيب مي­تواند آن را در اختيار ساير كشورها يا گروه­ها قرار داده و از آنها براي پرتاب استفاده كند. اين موشك­ها بسيار چابك­تر (Agile) از مدل­هاي پيشين هستند چون نياز به نقشه مسير نداشته و به سرعت مي­توانند براي پرتاب آماده شوند. موشك­هاي كروز هواپرتاب تاكنون به علت بزرگي و حجيم بودن امكان حمل و پرتاب از هواپيماهاي چابك و سريع را نداشته­اند و عموماً با استفاده از هواپيماهايي نظير بمب افكن B52 پرتاب مي‌شده‌اند. اين موضوع در صورتي كه هدف مورد نظر در عمق زيادي از خاك باشد مي­تواند براي بمب­افكن­ها خطر­آفرين باشد و احتمال پرتاب اين موشك­ها را كاهش دهد. همچنان كه در جنگ­هاي پيشين در عراق نيز تعداد موشك­هاي CALCM پرتاب شده بسيار كمتر از موشك­هاي تاماهاوك بود. عدم توازن در برابري ماشين جنگي ايالات متحده و شوروي سابق باعث توسعه ابزارها و تاكتيك­هاي نبرد نامتقارن توسط ايالات متحده گرديد. يكي از مباني و در عين حال ابزارهاي اين منظور، تكنولوژي پنهان‌كاري و استفاده از عامل غافلگيري در تسليحات جديد بود. اين ايده پس از جنگ سرد نيز دنبال شد. به طوري كه يكي از نمودهاي آن موشك­هاي كروز با تكنولوژي پنهان‌كاري و سرعت بالا( High Subsonicيا Supersonic) است كه در سالهاي اخير در دست تحقيق و توسعه بوده­اند و نسل بعدي موشک­هاي کروز به شمار مي­روند. طبعاً بخشي از انگيزه توسعه اين موشك‌ها پاسخ به تكامل سيستم‌هاي پدافندي شرقي بوده است (روسيه و چين). منبع پایگاه اطلاع رسانی هوا فضای ایران
  23. هواپيماهاي بدون سرنشين از بازوان پرتوان هر ارتش و يا يگان‌هاي اطلاعاتي هستند كه وجودشان بسيار حائز اهميت است. بر آن شديم تا مختصري از تاريخچه اين موجودات باهوش مصنوعي را معرفي كنيم. كشور عزيزمان ايران به‌دليل موقعيت راهبردي و هم مرزي با چندين كشور مختلف و همچنين دخالت‌هاي بي‌جاي كشورهايي چون آمريكا در منطقه مي‌تواند بهترين استفاده‌ها را از اين هواپيماها بكند. باشد كه اين همت بلند اساتيد هوافضاي كشور به ثمر نشسته و ايران به پيشرفته‌ترين هواپيماهاي بدون سرنشين دست پيدا كند. سابقه به وجود آمدن هواپيماهاي بدون سرنشين به جنگ جهاني اول بر مي‌گردد و حتي برخي از مورخين بحث آن رابه كمي پس از ساخت نخستين هواپيماي دنيا توسط برادران رايت مربوط مي‌دانند ولي از لحاظ عملي و به فرم كنوني، نخستين هواپيماي بدون سرنشين كه از نوع هدف پرنده بود، در سال 1948 به نام XQ2 توسط شركت رايان آئروناتيكال (آمريكا) ساخته شد. پس از آن تمامي كشورهاي دنيا به ضرورت ساخت و پيشرفت در اين فناوري پر سود پي بردند و با صرف بودجه‌هاي كلان شروع به تحقيقات و ساخت انواع گوناگون هواپيماهاي بدون سرنشين كردند. هواپيماهاي بدون سرنشين يا همان يو-اي-وي‌ها (مخفف كلمه Unmanned Air Vehicle) مزاياي بسياري نسبت به هواپيماهاي عملياتي با سرنشين دارند، به‌دليل ابعاد كوچك‌تر نسبت به هواپيماهاي معمولي طبيعتاً هزينه ساخت آنها بسيار پايين است، امكان مداومت پروازي طولاني تري دارند، رادارهاي دشمن نمي‌توانند آنها را رديابي كنند و حتي درصورت رديابي، انهدام آنها كار بسيار مشكلي است. يكي از نكات بسيار مهم، امنيت اطلاعاتي آنها در مقابل هواپيماهاي معمولي است. به‌عنوان مثال اگر در جنگي هواپيمايي را بزنند، علاوه بر ضررهاي مالي، احتمال اسارت خلبان نيز مي‌رود و در اين صورت مسئله امنيت اطلاعات نيز بحراني مي‌شود. اساساً يكي از اهداف ساخت اين پرنده‌هاي كوچك و تيز پرواز، كاهش ميزان تلفات انساني است. مزاياي بسيار ديگري نيز مانند قابليت مانور بيشتر، نبودن فشارهاي فيزيولوژيكي بر اثر ارتفاع يا شتاب G به خلبان و... از موارد قابل ذكر است. بايد توجه داشت آنچه امروز UAV ناميده مي‌شود نوع تكامل يافته هواپيماهاي بدون سرنشين است كه به‌عنوان هدف پرنده در تمرينات تيراندازي زمين به هوا و يا هوا به هوا استفاده مي‌شد و غالباً هم اين اهداف پرنده با نام درون (Drone) شناخته مي‌شدند. پس از ساخت اولين هدف پرنده تقريباً نگاه ويژه‌اي به انواع ديگر پرنده‌هاي بدون سرنشين نشد تا سال 1962 كه روابط آمريكا و كوبا دچار بحران شد. ايالات متحده آمريكا براي حمله، احتياج به عكسبرداري دقيق از مناطق راهبردي دشمن داشت و حتي هواپيماي معروف جاسوسي آمريكا U-2 (ملقب به اژدها خانم يا Dragon Lady) نيز توسط آتشبارهاي ضدهوايي كوبا منهدم شد و تشنج سياسي دامنه داري را به وجود آورد. اين موضوع آمريكا را بر آن داشت تا به فكر استفاده از هواپيماهاي بدون سرنشيني بيفتد كه قادر باشند وظايف هواپيماهاي جاسوسي آمريكايي را به‌عهده بگيرند؛ يعني عكسبرداري، فيلمبرداري و در كل گردآوري اطلاعات لازم از مواضع حياتي دشمن. در آن زمان آمريكا از مدل هواپيماهاي بدون سرنشين BQM-34A استفاده كرد و تمامي آنها را به دوربين فيلمبرداري و ساير لوازم ضروري ديگر مجهز ساخت. گرچه فكر استفاده از هواپيماهاي بدون سرنشين براي مقاصد جاسوسي در بحران كوبا شكل گرفت ولي به سبب آنكه اين بحران ظرف مدت اندكي پايان پذيرفت، UAVهاي آمريكايي هرگز بر فراز كوبا به پرواز در نيامدند. البته تنها چند سال بعد آمريكايي‌ها رسوايي بزرگي به بار آوردند. براي نخستين بار در سال 1965 در پكن، سه فروند از هواپيماهاي UAV اكتشافي را جمهوري خلق چين به نمايش گذاشت كه به گفته كارشناسان متعلق به آمريكا بود و براي جاسوسي وارد قلمروي هوايي چين شده بودند و از اين زمان به بعد تمامي كشورهاي دنيا پي به مسئوليت اصلي هواپيماهاي بدون سرنشين بردند. هم اكنون نيز كه بسياري از كشورها مانند آمريكا، روسيه، رژيم اشغالگر قدس، فرانسه، انگلستان و... به اين فناوري دست يافته‌اند، با توجه به نرخ پيشرفت فناوري هوافضا مي‌توانيد در ذهن خود فرض كنيد كه شايد در هر لحظه چندين پرنده در آسمان كشورمان و يا كشورهاي ديگر در حال گشت زني و جاسوسي هستند. حتي چند سال پيش نيز يكي از هواپيماهاي بدون سرنشين رژيم اشغالگر قدس در خاك ايران و در استان سمنان سقوط كرد تا چهره اصلي اين رژيم غاصب بيش از پيش نمايان شود. با اين توصيفات بهتر است به معرفي برخي از انواع هواپيماهاي بدون سرنشين بپردازيم. هواپيماهاي بدون سرنشين جاسوسي-عكسبرداري همانگونه كه اشاره شد اين هواپيماها از قديمي‌ترين نوع UAVها محسوب مي‌شوند كه طرح ساخت آنها از سال 1962 آغاز شد. UAVهاي ويژه شناسايي و عكسبرداري همانگونه كه از نامشان پيداست، به قلمروي هوايي دشمن نفوذ مي‌كنند و از مواضع مورد نظر عكسبرداري مي‌كنند.فيلم‌هايي كه از اين هواپيماها به دست مي‌آيد در لحظه به مراكز فرماندهي زميني، ماهواره‌ها و يا هواپيماهاي مادر مخابره مي‌شوند و در بيشتر اوقات هيچ اطلاعاتي در خود هواپيما نگهداري نمي‌شود تا درصورت انهدام توسط دشمن، اطلاعاتي از نحوه عمليات و هدف عمليات در دست نباشد. در بيشتر نمونه‌هاي هواپيماهاي بدون سرنشين دوربين‌هايي تعبيه شده تا خلبانان و افرادي كه مسئوليت هدايت اين پرنده را دارند به نحو احسن راه را تشخيص دهند. UAVهاي كنوني به قدري پيشرفته شده‌اند كه در هر شرايط آب و هوايي، روز يا شب به انجام عمليات مي‌پردازند و همچنين با بهره گيري از فناوري رادارگريزي (Stealth) در انواع مختلف كاهش سطح مقطع راداري، مواد جاذب امواج رادار و.... براي رادارهاي دشمن يك كابوس هستند. هم اكنون پيشرفته‌ترين هواپيماي بدون سرنشين جاسوسي دنيا متعلق به آمريكاست. اين هواپيما كه لقب شاهين جهان (Global Hawk) را دارد، مي‌تواند در بازه‌هاي زماني بسيار بالايي پرواز كند و به انجام مأموريت‌هاي مختلف بپردازد. هواپيماهاي بدون سرنشين تحقيق و اكتشاف باور كردن استفاده‌هاي غيرنظامي از اين پرندگان سخت است، ولي براي اولين بار ناسا چنين طرحي را عملي كرد. مركز تحقيقات درايدن (يكي از مراكز ناسا كه مطالعات مربوط به هواپيمايي و هوانوردي در آنجا انجام مي‌شود) در سال 1975 پس از پايان طرح‌هاي مقدماتي شروع به ساختن UAVاي به نام ميني اسنيفر كرد. اين هواپيما بايد تا ارتفاع 100 هزار پايي اوج گيري مي‌كرد و در آنجا وظائف گوناگوني چون نظارت و مراقبت (غير نظامي)، نمونه برداري از مواد آلاينده جوي، سنجش مقدار مواد شيميايي طبيعي و مصنوعي موجود در لايه‌هاي فوقاني اتمسفر و تحقيقات گوناگون هواشناسي را انجام مي‌داد و چنانچه اين امر محقق مي‌شد ديگر نيازي به هواپيماهاي پردردسر فوق العاده گراني مانند يو-2 و يا اس آر-71 نبود. ميني اسنيفر اولين هواپيماي بدون سرنشيني بود كه موتور راكتي داشت و از سوخت هايدرازين (N2H4) استفاده مي‌كرد. اصولاً اين سوخت در راكت‌هاي فضايي، موتورهاي قراردهنده ماهواره در مدار و يا زيردريايي‌هاي شناوري كه در اعماق بسيار زياد براي مقاصد تحقيقاتي استفاده مي‌شود،به‌كار مي‌رود. مشكل اصلي مهندسان طراح، وزن بالاي تجهيزاتي بود كه روي ميني اسنيفر تعبيه مي‌شدند. در هر حال اين هواپيماي بدون سرنشين نظامي ساخته شد. حال خدا مي‌داند كه استفاده‌هاي نظامي هم از آن شده است يا خير. هواپيماهاي بدون سرنشين مزاحم‌شونده و منهدم‌كننده رادار يكي از آرزوهاي ديرين برنامه ريزان امور دفاعي كشورها، اين بوده است كه سامانه‌اي را طراحي كنند تا در عين حال كه بيشترين ضايعه را براي تأسيسات راداري، به ويژه رادارهاي پدافند هوايي دشمن فراهم مي‌كنند، عوامل و امكانات دشمن قادر به شناسايي آن نبوده و به هيچ وجه نتوانند آن را از بين ببرند.اين UAVها با وجود ظاهر ساده و وزن پايينشان در جنگ‌ها نقش بسيار مهمي را ايفا مي‌كنند و راه فراري براي دشمن باقي نمي‌گذارند. ابتدايي‌ترين تحقيقات در اين زمينه در سال 1975 شروع شد. به اين هواپيماهاي بدون سرنشين مزاحم‌شونده (Harassment) مي‌گفتند. نحوه عمل اين هواپيماها در گذشته به اين صورت بود كه همزمان با نزديكي آن به محق راداري دشمن، راكت‌ها و موشك‌هاي منهدم‌كننده نيز پرتاب مي‌شدند. در حالي كه روي صفحه رادار دشمن جز يك سري نقطه كه مرتباً تغيير مسير مي‌دهند و يك سري صداي«وز وز» چيز ديگري ديده يا شنيده نمي‌شود. آنگاه وقتي UAV به ارتفاع حدود 500 پايي رادار رسيد دشمن خطر را حس مي‌كند. ولي اين ارتفاع براي عكس العمل بسيار كم است و در كمترين زمان UAV خود را به رادار رسانده و آن را منهدم مي‌كند. البته هواپيماهاي مزاحم‌شونده قديمي تنها زماني كه رادار روشن بود مي‌توانستند امواج را رديابي و هدف گيري كنند در حالي كه UAVهاي مدرن با استفاده از سامانه‌هاي موقعيت ياب ديگر روشن يا خاموش بودن رادار برايشان مهم نيست. هواپيماهاي بدون سرنشين ضربتي اينكه روزي بشود به منطقه تحت نفوذ دشمن راه يافت و بدون كوچكترين تلفات جاني اهداف را منهدم ساخت مسلماً براي هر ارتشي لذت بخش است. به همين خاطر نمونه‌هاي گوناگوني از UAVها ساخته شد كه نتها در آنها تسليحات انفجاري و سيستم‌هاي هدايت‌كننده بود. اين هواپيماها تقريباً مانند موشك‌هاي هدايت‌شونده از هواپيماي مادر جدا مي‌شدند و يا از سكوهاي پرتاب، پرواز مي‌كردند و مانند يك راكت يا موشك خود را به اهداف مي‌زدند. نمونه چنين UAVهايي دردهه 70 ساخته شدند؛ مانند موشك‌هاي ماوريك، هوبوس و يا شرايك. منبع:همشهري آنلاين