ColonelShak

VIP
  • تعداد محتوا

    2,915
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    6

تمامی ارسال های ColonelShak

  1. خراب کردن تانک ها طوری که دشمن بتونه از اونها دوباره استفاده کنه و بمب گذازی شه کار جالبی به نظر من نیست . اگر فرصت و زمان کافی باشه تانک را به عقب انتقال می دهیم . در ثانی برای ترکاندن بمب باید وارد خاک دشمن شویم و به فاصله ی مناسب برسیم ثالثا جاسازی اون حجم از مواد منفجره در تانک کار اسانی نیست و دشمن تیم مهندسی زرهی دارد و تانک بازرسی می شود .
  2. طارق عزيز ، مردي با دستان خونين جام جم آنلاين: طارق عزيز، دوست داشت وانمود كند مردي فرهنگي و فرهيخته، تحصيلكرده و ديپلمات است. او از نظر بسياري از مردم جهان چهره موجه و مقبول رژيم خون‌آشام ديكتاتور صدام بود كه در سال 1979 معاون نخست‌وزير عراق شد. وي از آن به بعد عميقا در تصميمات خونين رژيم صدام دست داشت. من (نويسنده مقاله)‌ رئيس سازمان «اينديكت» هستم كه مداركي درباره جناياتي كه رژيم صدام عليه بشريت مرتكب شد، گردآوري كرده است: ما هزاران مدرك تكان‌دهنده از عراقي‌ها در سراسر جهان به‌دست آورديم. طارق عزيز هفته گذشته در عراق به پاي ميز محاكمه كشيده شد (محاكمه او به بهانه‌هاي مختلف به تاخير انداخته شد). اجازه بدهيد از گواهان اينديكت براي بررسي سابقه طارق عزيز استفاده كنيم و هنگامي كه از اعضاي ارشد دولت صدام بود، به كارهايي كه كرد و كارهايي كه بايد مي‌كرد و انجام نداد، دقيق شويم. يكي از نخستين وظايف طارق عزيز براي اربابش، شركت در كشتار رهبران سطح بالاي حزب بعث براي تضمين پايگاه قدرت صدام بود. يك شاهد عيني به ما گفت: «شخصا ديدم كه طارق عزيز از يك هفت‌تير متوسط استفاده مي‌كرد. او به قربانيان از فاصله كمتر از يك متر شليك مي‌كرد.» شوراي فرماندهي انقلاب در سال 1987 علي شيميايي (حسن المجيد)‌ را مامور كرد مبارزه‌اي وحشيانه را با كردها و ساير اقليت‌‌ها آغاز كند. من گورهاي دسته‌جمعي را ديده و با بازماندگان اين جنايات،‌كه هنوز از عوارض آن رنج مي‌برند، ملاقات كرده‌ام. شايد كساني كه پيشنهاد مي‌كنند طارق عزيز را بايد ‌آزاد كرد تا بقيه عمرش را در آرامش بگذراند، بايد با بازماندگان حمله شيميايي به حلبچه صحبت كنند، از جمله با بازمانده‌اي كه به ما گفت: در مقابل در خانه پسر كوچكم را ديدم... كه مرده بود. به داخل خانه رفتم و در باغچه مادرم را ديدم كه او هم كشته شده بود و بعد پدرم و دختر كوچكم را ديدم... آنان هم مرده بودند.» در آن حمله بيش از 5 هزار كرد كشته شدند. طارق عزيز بخشي از شوراي فرماندهي انقلاب عراق بود كه دستور حمله شيميايي به حلبچه را صادر كرد. رژيم عراق در سال 1990 بيش از هزار خارجي را گروگان گرفت تا از آنان به عنوان سپري انساني در برابر حمله نيروهاي ائتلافي استفاده كند. طارق عزيز اگر با اين كار مخالف بود مي‌توانست كناره‌گيري كند، اما اين كار را نكرد؛ بلكه بر عكس به نمايندگي از رژيم صدام با نمايندگان چند كشور در رابطه با مساله گروگانگيري ملاقات كرد. به نمايندگان سازمان اينديكت گفته شد: «طارق عزيز به نمايندگان كشورهاي فوق نشان داد... كه مي‌تواند آزادي عده قابل توجهي از گروگان‌‌ها را تضمين كند.» اما چنين نكرد. گروگان‌هاي فوق در معرض رفتاري خوف‌انگيز قرار گرفتند: تجاوز، تهديد به اعدام، عدم ارائه امكانات بهداشتي يا ارائه كمترين امكانات، تحميل رنج عدم آگاهي خانواده‌هاي گروگان‌ها از سرنوشت آنان و برعكس. ماموران ما بعدها با بسياري از آن گروگان‌ها صحبت كردند. «در يك مرحله گودال بزرگي در محل اسارت ما حفر كردند. پرسيديم اين گودال براي چيست. يكي از نگهبانان بسيار احساساتي شد و گفت: اين گور همه شماها است». پس از نخستين جنگ خليج فارس، مردم عراق عليه صدام شورش كردند. طارق عزيز هنوز از اعضاي موثر شوراي فرماندهي انقلاب عراق بود و واكنش اين شورا در برابر شورش مردم وحشيانه بود: «نيروهاي امنيتي ويژه دستور دادند گودال‌هايي كنده شود. هر كس مجبور بود نفر جلويي خود را زنده در گودال بيندازد كه بعد بولدوزرها آنان را زنده به گور كردند». او شايد مسيحي، اجتماعي و خوش‌رفتار و جذاب بود اما هرگز از رژيم صدام كنار نرفت و در سفرهاي متعدد خود به سراسر جهان درصدد پناهندگي و فرار از اين رژيم برنيامد. ما ديدن اجراي عدالت و حساب گرفتن از همه افراد، مانند طارق عزيز، را كه به ارتكاب جنايات جنگي، جنايات عليه بشريت و نسل‌كشي و قتل‌عام مردم متهم هستند، به قربانيان اين گونه افراد بدهكار هستيم. منبع : http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100937517969 [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/100937518601.jpg[/img][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/090311124416_sdf.jpg[/img]
  3. ColonelShak

    جنگ چچن

    البته متن هایی که در تاپیک استفاده کردم ترجمه ی خودمه . مثلا برای خطاب : منبع : http://en.wikipedia.org/wiki/Ibn_al-Khattab
  4. ColonelShak

    جنگ چچن

    منابع اینترنت و سایت های نظامی و ویکی پدیا .
  5. ColonelShak

    جنگ چچن

    شمیل و غنائم جنگی :
  6. ColonelShak

    جنگ چچن

    ابن الخطاب : سامر صالح عبدالله السویلم ( 14 اوریل 1969 – 20 مارچ 2002 ) معروف به امیر خطاب بمعنی فرمانده خطاب ( همچنین معروف به حبیب عبدول رحمان ) یک چریک مجاهد مسلمان و تامین کننده منابع مالی بود که با مجاهدان چچن در جنگ اول و دوم چچن همکاری نمود .تابعیت و ملیت خطاب تا قبل از مرگش بصورت مجهول باقی مانده بود تا ایتکه برادرش در مصاحبه ای تلویزیونی ان را بر ملا کرد . او در عربستان صعودی بدنیا امده بود . اسیای مرکزی و بالکان : در سن 16 سالگی خطاب عربستان را ترک و برای شرکت در جهاد در مقابل نیروهای متجاوز شوروی به افغانستان امد . با توجه به گفته ی خودش در افغانستان با یک داوطلی مجاهد عرب بنام عثمان بن لادن ملاقات کرد ولی بعدها ارتباطش را با وی از دست داد . در این هنگام خطاب در حال کار با مواد منفجره انگشتان دست راست خود را از دست داد . منابع امریکایی مدعی هستند که خطاب در سال 1992 یکی از 100 مجاهد داوطلب چچنی بود که ازربایجان را در جنگ با ارمنستان ( جنگ قره باغ ) یاری کردند .در این هنگام بود که خطاب با شمیل باسایف اشنا شد . وزارت دفاع ازربایجان دخالت خطاب را در این جنگ رد می کند . بین سالهای 1993 – 1995 خطاب بین جنگجویان مسلمان در جنگ داخلی تاجیکستان می جنگید . قبل از ترک تاجیکستان در سال 1995 خطاب خرگوش خانگی خود را به عبدل کریم خدر هدیه کرد ( نامش خطاب بود ) . بر طبق مصاحبه ای که خطاب با مطبوعات داشته است عنوان کرده بود که در جنگ بوسنی هم شرکبت داشته است . جنگ اول چچن : بر طبق گفته های برادرش زمانی که در یک کانال تلویزیون افغانی در مورد جنگ چچن شنید در همان سال ( 1995) وارد چچن شد .او بعنوان تهیه کننده و فیلم بردار از صحنه های درگیری مجاهدان و روسها در عملیات نظامی حضور پیدا می کرد و نقشش واسط میان تامین کننده های مالی مسلمان و جنگجویان محلی بود . برای پخش پیام مقاومت او همیشه یک فیلم بردار به همراه داشت . گروه جنگی خطاب در چچن دارای کمین های موفقی در منطقا چچن می باشد .اولین کمین وی در سال 1995 بود که منجر به کشته شدن 47 سرباز روس گردید .خطاب با کمینی که در سال 1996 در باریکه ی منطقه ای بنام شاتوی انجام داد که منجر به کشته شدن 100 سرباز روس و همچنین نابودی حدود 30 خودروی زرهی گردید در روسیه معروف شد . در هنگام جنگ شمیل نزدیکترین و بهترین دوست او بود . او همچنین همکاری نزدیکی با زلیم خان یندریف داشت که وی 2 مدال افتخار و شجاعت به خطاب اعطا کرد همچنین خطاب را به درجه زنرالی رساند . چچن : بعد از جنگ اول خطاب تحت تعقیب پلیس بین الملل (inter pol) بنابه در خواست دولیت روسیه واقع گردید . در 22 دسامبر 1997 یک سال بعد از اتش بس مین نیروهای روس و چچنی ها مجاهدان عرب با کمک شورشیان داغستانی با حمله به پایگاه 136 زرهی ارتش روسیه در بویتاکسک داغستان حدود 300 ماشین زرهی و جنگی در پایگاه را نابود کردند که شامل 50 عدد T-72 جدید بود . منابع روسی خصارات را حدود 10 وسیله نابود شده و 15 وسیله خصارت دیده اذعان کرده اند . در همین سال خطاب از صانحه ی انفجار مین در چچن جان سالم به در برد . جنگ داغستان در سال 1998 خطاب در کنار شمیل یک ارتش بین الملی حافظ صلح اسلامی ایجاد کردند .در سال 1999 این ارتش با هجوم به داغستان به بهانه ی الحاق این سرزمین به چچن با روسها در این منطقه بار دیگر وارد جنگ شدند که با ورود جنگنده بمب افکن های روسی و هلیکوپترهای روس جنگ با عقب نشینی چچنی ها خاتمه یافت . این جنگ زمینه ساز جنگ دوم چچن و یورش روسها به گروزنی برای بار دوم شد . بمب گذاری های سال 1999 روسیه : اداره تحقیقات فدرال و امنیت روسیه خطاب را بعنوان مغز متفکر در بمب گذاری های سال 1999 در پاارتمانهای مسکونی در روسیه نامید . اگرچه در همان سال خطاب طی مصاحبه ای که با شبکه ی تلویزیونی روسی در گروزنی داشت عنوان کرد که : ما دوست نداریم مثل کسانی باشیم که مردم بی گناه را در حال خواب با بمب و گلوله ی توپخانه می کشتند ! بعضی ها معتقد هستند که بمب گذاری های سال 1999 کار خود ماموران FSB بوده است برای توجیه مداخله ی نظامی در چچن . جنگ دوم چچن : در خلل جنگ دوم خطاب بعنوان فرمانده نیروهای شبه نظامی و سازماندهی انها در برابر نیروهای روس ایفای نقش کرد همچنین در این جنگ هم مسئول داوطلبان خارجی و عرب و همچنین جمع اوری کمکهای مالی مسلمانان جهان به نیروهای مجاهد بود .او همچنین طراحی و فرماندهی چندین حمله ی مرگ اور بر ضد نیروهای روس را در این جنگ بر عهده داشت . بعنوان مثال جنگ کوهستان که منجر به کشته شدن 84 کماندوی چتر باز روسی گردید همچنیم حمله به کاروان نیروهای ویزه ضد تروریست OMON که منجر به کشته شدن 52 نیروی این گروه گردید . علل فوت : در سال 2002 خطاب به اشتباه کشته شده پنداشته شد زمانی که یک زندانی گوانتانامو بنام عمر محمد علی الرماح اظهار داشت که خطاب در کمینی واقع در روستایی در گرجستان کشته شده است .بعدها خطاب از جراحت یک گلوله کالیبر بالا در شکمش و انفجار مین دیگری جان سالم به در برد . خطاب در شب 19 مارچ سال 2002 بوسیله ی نامه ی سمی که توسط یک پیغام رسان داغستانی که ماموران FSB اجیرش کرده بودند کشته شد . این مامور 2 جانبه یک ماه بعد بنا بر دستور شمیل در ازربایجان ردیابی و کشته شد . جانشینی خطاب را بعد از فوتش امیر ابو ولید بر عهده گرفت .
  7. ColonelShak

    جدول تشكيلاتی القاعده

    [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_Nov10_OsamaBinLaden.jpg[/img] اسامه بن لادن میلیاردر سعودی، یکی از 50 فرزند مرحوم محمد بن لادن، شریک و دوست صمیمی خاندان آل سعود می باشد... پدر او که اصلیتی یمنی داشت در جوانی کارگر باراندازی در یکی از بنادر این کشور بود، او در برهه ای از زمان پس از سفر به عربستان، رو به کارهای ساختمانی آورد و این کار برای او سرآغاز یک پیشرفت عظیم شد.او که پس از چند سالی به شهرت و تجربه ای درخور توجه رسیده بود،در یک مناقصه - برای بازسازی و مرمت حرمین الشریفین - برنده شده و آنچنان با مهارت و ظرافت کار بازسازی بیت ا...الحرام را به پایان برد که مورد توجه و عنایت خاصه خاندان آل سعود قرار گرفت و پس از آن کار بازسازی و نوسازی کاخهای آل سعود نیز به وی سپرده شد و به جهت کفایت و درایت تا آنجا پیشرفت که به معتمد و دوست صمیمی خاندان سلطنتی و پیمانکار مادم العمر آنها بدل شد.... پس از مرگ وی نیز رابطه دوستی دو خانواده از میان نرفت و همین امر سبب شد که خاندان بن لادن پس از آل سعود، ثروتمندترین خانواده جزیرت العرب شناخته شود... در مورد محمد بن لادن می گویند که وی مردی خاکی و افتاده بوده است. پارینه ای را که در جوانی با آن در باراندازهای بندر یمن حمالی می کرده تا آخر عمر در سرسرای منزل خود به دیوار آویخته بوده تا هم خود فراموش نکند و هم به دیگران بگوید که او که بوده و از کجا آغاز نموده است.اما از میان فرزندان وی یکی ناآرام بود و پیوسته در فکر تحول و نوگرایی عقیدتی،او اعتقاد داشت که تمام رهبران کشورهای اسلامی بی کفایتند و صلاحیت اداره امور ملتهایشان را ندارند.او یک بنیادگرا بود و به همین سبب از سوی دولت عربستان از این کشور اخراج شد و از سوی خانواده خود نیز طرد گردید ولی تا به امروز همواره خانواده اش از جهت مالی حق و حقوق او را محفوظ نگاه داشته اند.... او ابتدا به افغانستان رفت و در جنگ بر علیه شوروی سابق شرکت کرد و در ایجاد جنبش جهادی افغانستان نقشی فعال داشت،وی در همان زمان از سوی آمریکا حمایت می شد و تا پیش از فرو پاشی شوروی دوست و متحد آمریکا به حساب می آمد. ولی با پایان یافتن جنگ سرد در لیست حذف (لیست سیاه) سازمان CIA قرار گرفت.او پس از اطلاع از این موضوع بنای نا آرامی گذاشت و بر علیه آمریکا قد علم کرده و با استفاده از احساسات ضد امپریالیستی ملتهای مسلمان یک جنبش ضد آمریکایی پدید آورد که دامنه فعالیت آن به اکثر کشورهای جهان کشیده شد... او همچنین مورد تایید و احترام خیلی از مبارزین و رهبران جهادی نظیر احمد شاه مسعود، یاسر عرفات، جوهر دودایف،شیخ احمد یاسین و...بود. بن لادن در میان ملتهای مسلمان و فقیر به ویژه قشر جوان آنها به یک الگو و پیشوا تبدیل شده تا آنجا که سازمانهای امنیتی وفاداران تحت تربیت او راهمانند بمبهای متحرکی می دانند که در هرلحظه و در هرکجای از دنیا ممکن است که منفجر شوند!!! محمد العطا یکی از ربایندگان هواپیما - که در حادثه 11 سپتامبر خود را به یکی از برجهای دوقلو کوبید - در جایی از وصیت نامه خود از دیدار با بن لادن بعنوان بزرگترین و با شکوه ترین لحظه زندگی خود یاد می کند...
  8. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/072_ahmed_shah_massoud.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%B4%D8%A7%D9%87_%D9%85%D9%86%D8%B5%D9%88%D8%B1.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_800px-Poster_of_Massoud%2C_Intercontinental_Hotel%2C_Kabul%2C_November_16%2C_2007.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_397px-Massoud-Tomb01.jpg[/img]
  9. ColonelShak

    جدول تشكيلاتی القاعده

    حوزه‌های پنجگانه تا آنجايی كه از اسناد و مدارك بدست می‌آيد ، فرماندهان هر حوزه اختيارات كاملی دارند و ضمن ارتباط مشورتی با رهبران اصلی با شبكه‌های مستقل محلی نيز مرتبط‌اند. توزيع جغرافيايی اين حوزه‌ها‌ی پنجگانه به شكل ذيل است: ١. حوزه هندو پاكستان: شامل پاكستان ، هند و افغانستان. فرماندهی اين حوزه بر عهده «امين الحق» مشهور به «مجاهد خالص» است كه بر فعاليت‌های چهار شبكه جهادی محلی نظارت دارد. اين شبكه‌ها عبارتند از: - «سپاه محمد» به فرماندهی «مولوی مسعود ازهر». - «جنبش مبارزين كشميری» به فرماندهی «سيد صلاح الدين». - «جماعت اسلامی كشمير» به فرماندهی «عبدالرشيد الترابی». ٢. حوزه منطقه آسيای مركزی: شامل ازبكستان، چچن، گرجستان و جنوب چين، فرماندهی اين حوزه بر عهده «طاهر يولداشيف» است كه بر چهار شبكه محلی ذيل نظارت دارد: - «جنبش اسلامی ازبكستان»، كه خود يولداشيف موسس آن است. - «سازمان مجاهدين عرب چچن»، موسس اين سازمان «امير خطاب» بود كه پس از كشته شدن وی ، «ابوالوليد عبدالعزيز الغامدی» فرماندهی سازمان را بر عهده گرفت. - «شبكه التوحيد والجهاد» در منطقه «بنكيسی» گرجستان به فرماندهی «ابوالعطيه». - «جنبش اسلامی اويغورها» كه در استان زين جيانگ چين استقرار يافته و «اوجيماندی عباس» فرماندهی آن را بر عهده دارد. ٣. حوزه جنوب شرق آسيا: شامل اندونزی، مالزی و فيليپين. قبلا «رضوان عصام الدين» مشهور به «حنبلی» از سوی القاعده به سمت فرماندهی اين حوزه انتخاب شده بود كه پس از دستگيری وی در تايلند(اگوست ٢٠٠٢) نزديكترين فرد وی؛ سرهنگ «سوميرو» مشهور به «ذوالقرنين» زمام امور را به دست گرفت. وی هم اكنون بر پنج گروه محلی ذيل نظارت دارد: - «جماعت اسلامی اندونزی». موسس اين گروه؛ «ابوبكر بابشير» است كه به دليل كهولت سن در سال ١٩٩٤ رهبری را به حنبلی واگذار كرد. پس از بازداشت حنبلی نيز فردی به نام «ذوالمتين» كه به «نابغه» مشهور و از نزديكان وی است، رهبری اين گروه را بر عهده گرفت. «نابغه» همان كسی است كه در اكتبر ٢٠٠٢، عمليات بمب‌گذاری «بالی» را برنامه ريزی و هدايت كرد. - گروه «سرباز جهادی» اندونزی به رهبری «جعفر ابوطالب». - «جماعت اسلامی مالزی» به رهبری «يزيد صفعت». - «جنبش ابو سياف» فيليپين به رهبری «عبدالرزاق جنجلانی» مشهور به «ابو صبايا». - «جبهه اسلامی آزاديبخش مورو» به رهبری «اوستافا زاريف گولابی». ٤. حوزه خاورميانه و خليج فارس: شامل عربستان، يمن، كويت، عراق ، اردن، تركيه ولبنان. در ابتدا «عبدالرحيم الناشری» از سوی القاعده به سمت فرماندهی اين حوزه منصوب شد اما پس از دستگيری وی - در امارات - توسط CIA (سپتامبر ٢٠٠٢)، «سالم طالب سنان الحارثی» مشهور به «ابوعلی» رهبری حوزه را بر عهده گرفت. ابوعلی در نوامبر ٢٠٠٣ با موشك هواپيماهای بی‌سرنشين آمريكايی موسوم به «پريداتور» در يمن به قتل رسيد و «محمد حمدی الاهدل» جايگزين وی گرديد. هنوز مشخص نيست كه آيا «الاهدل» در در گيری با حكومت يمن در استان «ابين» كشته يا مخفی شده است. با اين حال برخی كارشناسان معتقدند كه فردی مراكشی به نام «عبدالكريم المجاطی» جايگزين وی گرديده بوده است. المجاطی جزو افراد تحت تعقيب نيروهای امنيتی عربستان بود و بنا بر برخی اطلاعات بدست آمده ، وی در انفجارهای تركيه دست داشته است و عضو اصلی شبكه «ساماندهی داوطلبان اروپايی جهاد در عراق» بوده است. وی همچنين بر حوزه غرب عربی و مديترانه نظارت دارد و يا انفجارهای دارالبيضا (مه ٢٠٠٢)و مادريد (مارس ٢٠٠٤) مرتبط بوده است. المجاطی در پی تعقيب و گريز با نيروهای امنيتی عربستان به همراه ١٤ تن از همرزمانش (آوريل ٢٠٠٥)به قتل رسيد. هنوز مشخص نيست كه چه كسی جانشين وی شده است. حوزه‌ای كه المجاطی فرماندهی آن را بر عهده داشت؛ با داشتن ٣ گردان رزمی و زير شاخه‌های آن ، يكی از بزرگترين واحدهای عملياتی است و دامنه آن كل منطقه خليج فارس به ويژه عربستان ، يمن و كويت را در بر می‌گيرد. اين حوزه بر پنج شبكه محلی ذيل نظارت دارد: - «انصار القاعده در جزيره العرب»، اين عنوانی است كه هسته‌های سعودی القاعده بر خود گذاشته‌اند. رهبر اين گروه «يوسف العييری» بود كه در ژوييه ٢٠٠٢ به قتل رسيد. «عبدالعزيز عيسی المقرن» مشهور به «ابوهاجر» - جايگزين وی - نيز كمی پس از وی كشته شد. پس از ابوهاجر، «سعود بن حمود العتيبی» رهبر انصار القاعده شد. اين سازمان در حمله انتحاری به ناو آمريكايی «كول» و نفتكش فرانسوی «لمبورگ» در سواحل يمن (اكتبر ٢٠٠٠ و ٢٠٠٢) دست داشته است. سعود العتيبی در عمليات اخير نيروهای امنيتی عربستان به قتل رسيد. - سازمان «سلفيون كويت» به رهبری «خالدبن عيسی السلطان». - «ارتش عدن. ابين» به رهبری «طارق الفضلی». - «انصار القاعده» در يمن به رهبری «محمد ابو غيث». شعبه دوم اين حوزه صرفا بر عراق متمركز شده است و دارای سه سازمان جهادی همپيمان با القاعده است. كه عبارتند از: - «جماعت توحيد و جهاد» به رهبری «ابومصعب الزرقاوی». - «جنبش انصار الاسلام» به رهبری «ملا كريكار». - «ارتش انصارالسنه در عراق» به رهبری «ابوعبدا…حسن بن محمود». در واپسين روزهای دسامبر ٢٠٠٤ اسامه بن لادن در نواری ويديويی اعلام كرد كه ابو مصعب الزرقاوی ـ اردنی‌تبار ـ را به سمت فرماندهی كل تمامی سازمان‌های جهادی عراق موسوم به «جهاد در سرزمين رافدين» منصوب كرده است. شعبه سوم اين حوزه نيز شامل اردن ، لبنان و تركيه است و سه گروه ذيل را در بر می‌گيرد: - «جنبش سلفيه اردنی» به رهبری «ابومحمد المقدسی »كه پدر معنوی الزرقاوی است و هم اكنون در زندان« السويقه»اردن به سر می‌برد. - «عصبه الانصار» لبنان به رهبری «عبدالكريم السعدی» مشهور به «ابو محجن». - «جبهه اسلامی سواران شرق بزرگ» در تركيه به رهبری «حبيب آقداش». ٥. حوزه غرب عربی و مديترانه: شامل١١دولت اروپايی و شمال آفريقا (آلمان، فرانسه، بريتانيا، هلند، بلژيك ، ايتاليا، اسپانيا، الجزاير ، تونس ، مراكش وليبی). در ابتدا عبدالكريم المجاطی ، مغز متفكر انفجار‌های دارالبيضا رهبری اين حوزه و نظارت بر گروهای زير زمينی تركيه و مادريد را بر عهده داشت. اما اكنون مشخص نيست كه پس از انتقال وی به حوزه خليج فارس و خاورميانه، حوزه غرب عربی و مديترانه به شخص ديگری واگذار شده و يا اينكه المجاطی مسووليت جديد را با حفظ سمت قبلی عهده دار گرديده است؟ احتمال اخير زمانی قوت می‌گيرد كه رابطه مستحكم اين دو حوزه با يكديگر و افزايش شبكه‌های اعزام داوطلبين جهاد از اروپا به عراق را مد نظر داشته باشيم. تنها مدركی كه باعث می‌شود فرض انتصاب رهبری جديد برای اين حوزه قوت بگيرد ، نوار ويديويی القاعده در مورد انفجارهای مادريد است، زيرا در اين نوار با رهبر ناشناس جديدی كه به عنوان رهبر القاعده در اروپا و با نام «ابودجانه افغانی» معرفی گرديد تجديد بيعت شد. البته بيشتر كارشناسان در صحت اين خبر ترديد جدی دارند. در اين حوزه ١١ گروه جهادی وجود دارند كه با يكديگر رابطه بسيار نزديكی دارند و در تمام كشورهای فوق الذكر شعبه فعال دارند. اين گروه‌ها عبارتند از: - «جماعت سلفيه دعوت و قتال الجزاير» به رهبری «ابو مصعب عبدالودود»، وی سومين فردی است كه پس از «حسن حطاب» موسس گروه و جانشينش «نبيل صحراوی» مشهور به «ابو ابراهيم مصطفی» (در اگوست گذشته ترور شد) از سوی القاعده به سمت فرماندهی گروه منصوب شد. - «جناح سلفيه الجهاديه» مراكش ، رهبر معنوی اين گروه «محمد الفيزازی» است كه پس از انفجار‌های دار البيضا به ٢٠ سال زندان محكوم شد. - «سازمان صراط المستقيم» مراكش به رهبری «ميلودی زكريا». - «جماعت هجرت و تكفير» مراكش به رهبری «داوود مخملی». - «جماعت اسلامی جنگجويان» مراكش كه توسط عبد الكريم المجاطی تاسيس شد. اخيرا سازمان مبارزه با تروريسم مراكش ، «محمد الكربوزی» - پناهنده ناراضی مراكش در لندن - را به عنوان رهبر جديد اين سازمان معرفی كرد اما وی به شدت اين اتهام را رد كرده است. - «جماعت اسلامی جنگجويان ليبی». اين گروه توسط «محمد بن فاضل» تاسيس شد و اكنون رهبری آن به «عبدا… الصادق» سپرده شده است. - «جماعت اسلامی جنگجويان تونس» به رهبری «طارق معروفی» شعبه‌های خود در بلژيك و ايتاليا نظارت دارد. معروفی اكنون در بروكسل زندانی است. - «سازمان سنت و الجماعه تونس »به رهبری «نزار طرابلسی» كه او نيز در بروكسل زندانی است. اين سازمان بر شعبه‌های بلژيك و هلند نظارت دارد. - «جبهه اسلامی تونس» به «رهبری علی بن طاهر» كه اكنون در تونس زندانی است. - «سازمان انصار شريعت »در لندن به رهبری «ابو حمزه مصری». - سازمان «المهاجرون» به رهبری «عمر بكری محمد». منبع : http://www.daikondi.com/new_page_30.htm
  10. ColonelShak

    جدول تشكيلاتی القاعده

    چالش سرنوشت ساز با سقوط طالبان، سازمان القاعده در جهت سازگاری با شرايط جديد با دو چالش سرنوشت ساز مواجه گرديد. چالش اول پراكندگی جنگجويان القاعده بود. جنگجويانی كه پيشتر در محيط امن افغانستان گردهم آمده بودند و اكنون ضروری بود كه سران القاعده آنان را از گزند نيروهای امنيتی كه در تعقيب آنان بودند، مصون بدارند و با تجديد سازماندهی ، آنان را برای انجام عمليات به كشورهای مختلف جهان اعزام كنند. القاعده در مواجه با اين چالش جديد تا حدود زيادی موفق بوده است زيرا، بدنبال حملات و فشارهايی كه ايالات متحده پس از تهاجم ١١ سپتامبر عليه القاعده صورت داد، سه هزار تن از ١٨ هزار جنگجويی كه در پايگاه‌های القاعده (افغانستان) مستقر بودند، در بمباران‌های جنگنده‌های اين كشور ، كشته شدند و ١٢٠٠تن از آنان نيز به اسارت نيروهای آمريكايی درآمده‌اند. نيمی از اين تعداد نيز به زندان‌های گوانتانامو انتقال يافته‌اند و نيم ديگر در مراكزی كه هنوز آمريكايی‌ها مكان آنها را افشا نكرده‌اند، نگهداری می‌شوند. ١٤ هزار جنگجوی باقی مانده نيز موفق به فرار شده و در مكان‌های امنی استقرار يافته‌اند. بنابراين می‌توان گفت ، عليرغم خسارت‌های فراوان القاعده در حفظ نيروهای خود و مواجه با چالش اولی كه از آن سخن به ميان آمد ، موفق بوده است. از جمله نيروهايی كه القاعده همچنان آنرا حفظ كرده «گردان ٥٥» است كه متشكل از ورزيده‌ترين جنگجويان القاعده است. اين نيروها كه دوره‌های فشرده رزمی را پشت سر گذاشته‌اند، مسووليت حفاظت از اسامه بن لادن و دستياران وی را بر عهده دارند. نيروهای «گردان٥٥»، اكنون در قلمرو قبايل پشتون در مرز پاكستان استقرار يافته‌اند. فرماندهی اين گردان بر عهده فردی مصری‌تبار به نام «مدحت مرسی» است كه به «ابو خباب» مشهور است. باقيمانده القاعده نيز به دلايل امنيتی و برای حفظ ارتباط با شاكله اصلی اين سازمان ؛ بر اساس مليت خود، در سراسر جهان منتشر شده‌اند كمااينكه «مولوی جواد ابراهيم باراشا» در مصاحبه‌ای كه همكارمان ؛ «محمود خليل» با او داشت ، توضيح داد كه چگونه وی به جنگجويان القاعده برای گريختن از چنگ سازمان‌های اطلاعاتی آمريكا ياری رسانده است و زمينه را برای بازگشت مخفيانه آنان به كشورشان و حفظ ارتباط با القاعده فراهم كرده است. چالش دومی كه القاعده ؛ در راستای سازگاری با شرايط جديد پس از ١١ سپتامبربا آن مواجه بود ؛ تعيين رهبران جديد و بيعت كردن با آنان بود. اين امر بايد به گونه‌ای صورت می‌گرفت كه مشكل امنيتی برای اين رهبران و هوادارانش ايجاد نشود و شرايطی بوجود آيد كه رهبران جديد؛ پس از فروپاشی قدرت سازمان، در «بهشت افغانستان» بارديگر رابطه عملياتی خود با جنگجويان القاعده را - كه در سرتاسر جهان پراكنده شده‌اند - از سر گيرند. اين امر در دو مرحله صورت گرفت. مرحله اول كه از زمان سقوط تورابورا تا پايان تابستان ٢٠٠٢ به طول انجاميد و طی آن تلاش شد به جای افراد كشته يا به اسارت گرفته شده‌ای كه قبل از ١١ سپتامبر در هرم قدرت سازمان ، منصب مهمی داشتند، فرماندهان جديدی منصوب گردند. القاعده در مرحله دوم كه از اواخر تابستان ٢٠٠٢ شروع می‌شود ، با تشكيل ٥ حوزه مستقل كه هركدام دارای ساختار رهبری و عملياتی مستقل و منابع مالی محلی هستند ، به كار خود ادامه می‌دهد. اين حوزه‌های مستقل ديگر نيازی به تبعيت از مركز ندارد و بر خلاف گذشته كه برای انجام عمليات‌ها و تامين مالی به طور مستمر با حوزه مادر و رهبری مركزی در ارتباط بودند، عمل می‌كنند. در خلال مرحله اول ، تعيين رهبران جديد القاعده در چارچوب ساختار هرمی اين سازمان به شكل ذيل صورت گرفت: - در پی حمله هوايی آمريكا به مخفيگاه «محمد عاطف ابوحفص مصری» در حومه كابل كه به مرگ وی منجر شد (دسامبر ٢٠٠١) «سيف العدل» - هموطن وی - به سمت فرماندهی شاخه نظامی القاعده منصوب شد. - درپی بمباران مقر «نصر فهمی نصر» (محمد صلاح)، «رمزی بن الشيبه» به سمت مسوول واحد تامين منابع مالی شاخه‌های برون مرزی القاعده منصوب گرديد. - پس از دستگيری «ابو زبيده»؛ مسوول اجرای عمليات‌های برون مرزی القاعده، در لاهور پاكستان (٢٠٠٢) «خالد شيخ محمد» جايگزين وی گرديد. - رمزی بن الشيبه ، مسوول شاخه جنگ‌های دريايی به جای «خالد توفيق العطاش» ، فرمانده عمليات نظامی عليه ناو آمريكايی «كول» در بندر عدن كه در آوريل گذشته بدست نيروهای آمريكايی به قتل رسيد. رمزی بن الشيبه مسووليت جديد را با حفظ سمت مسوول تامين منابع مالی عمليات‌های برون مرزی عهده دار شد. بن الشيبه در ١١ سپتامبر ٢٠٠٢ طی عمليات مشترك نيروهای امنيتی پاكستان و آمريكا در كراچی دستگير شد. پس از دستگيری بن الشيبه دقيقا مشخص نشد كه اين دو سمت حساس را چه كسی عهده دار شده است. تا مدت‌ها كارشناسان معتقد بودند كه دليل مخفی نگه داشتن هويت وی ، شرايط سخت امنيتی و اهميت بالای سمت‌های مزبور در اجرای عمليات‌های نظامی عليه اهداف تجاری ، نظامی و نفتی در درياهاست. تا اينكه شش ماه پس از بازداشت رمزی بن الشيبه ، «خالد شيخ محمد» (٢٨ فوريه ٢٠٠٣) به اسارت نيروهای آمريكايی در آمد و در جريان بازجويی‌های نيروهای امنيتی آمريكا از ساختار جديد تشكيلاتی القاعده پرده بر داشت، بدين ترتيب آشكار شد كه القاعده در پی تجديد ساختار پنج حوزه جهادی مستقل توفيق يافته است، ساختاری جديد كه به نيروهای مرتبط با اين سازمان اجازه داده است كه بدون نياز به فرماندهی هرمی شكل سابق در ضمن ارتباط با فرماندهی مركزی ، مستقل از آن عمل كرده و تا حدودی از تعقيب و گريز امنيتی رهايی يابد. وقتی خالد شيخ محمد به اسارت درآمد ، القاعده چندان دچار مشكل نشد زيرا بلافاصله شاخه جديد و مستقلی به شكل خودكار جايگزين شبكه‌ای گرديد كه توسط او رهبری می‌شد. اكنون القاعده در سراسر جهان دارای پنج حوزه عملياتی مستقل است. در اين ساختار جديد فقط رهبران اصلی اين پنج حوزه ، آنهم به شكل مشورتی با يكديگر در ارتباطند بدون آنكه هر حوزه نياز به حوزه ديگرداشته باشد. اين پنج تن عبارتند از: - اسامه بن لادن، موسس و رهبر سازمان - ايمن الظواهری نفر دوم سازمان - مصطفی احمد الحساوی مشهور به «شيخ سعيد»، مسوول امور مالی و در عين حال ناشناس‌ترين عضو القاعده زيرا اطلاعات سرويس‌های امنيتی در مورد او بسيار كم است. - ابو محمد المصری، وی شخصيتی مرموز و پيچيده و مسوول امور تبليغاتی القاعده است. المصری اين كار را در پايگاه «خوست شمالی» انجام می‌داد ولی پس از سقوط طالبان به همراه اسامه بن لادن و ايمن الظواهری ، زندگی مخفيانه‌ای در پيش گرفت. كارشناسان اطلاعاتی معتقدند كه نوارهای ويديويی بن لادن توسط او ضبط و منتشر می‌شود. - مدحت مرسی، مشهور به «ابو خباب» ، مسوول پيشين واحد «تحقيقات و ساخت سلاح‌های شيميايی». او اكنون فرمانده «گردان ٥٥» است. اين گردان مسووليت حفاظت از اسامه بن لادن را بر عهده دارد. نكته مهم در مورد عملكرد اين رهبران پنجگانه اين است كه آنها وظايف فرماندهی خويش را به شكل روزانه و مستقيم انجام نمی‌دهند، بلكه عملكردی همچون شركت‌های چند مليتی دارند بدين معنا كه؛ با تعيين اهداف كلی استراتژيك ، طراحی و اجرا را بر عهده زير مجموعه‌های خود می‌گذارند تا آنها با صلاحديد خود و مدنظر داشتن ضرورت‌ها و اولويت‌هايی كه در هر مرحله صلاح می‌دانند عمل كنند.
  11. ColonelShak

    جدول تشكيلاتی القاعده

    سازمان تروريستی چند مليتی دوران جنينی القاعده در سودان طی شد. درآن زمان اسامه بن لادن و همپيمانانش از سازمان «الجهاد» مصر با مجاهدان مشهور به «افغان‌های عرب»، القاعده را در قالب سازمانی بزرگ‌تر و پيچيده‌تر به نام «جبهه جهانی عليه يهوديان و صليبی‌ها» سازماندهی می‌كردند. فعاليت سازمان جديد تا زمان اعلام موجوديت خود در سال ١٩٩٤ نمود چندانی نداشت. نقطه عطف تاريخ اين سازمان ، زمانی بود كه جنگجويان عرب اين سازمان - كه اينك القاعده نام گرفته بود - به افغانستان مهاجرت كردند و قبايل پشتون اين كشور ، ميزبان اين سازمان گرديدند. قبايل پشتون بعدها در قالب حكومت طالبان، قدرت را در افغانستان بدست گرفتند و نظام بنيادگرا و مستبد آنها از سپتامبر ١٩٩٦ بر كشور افغانستان استيلا يافت. القاعده با حمايت همه جانبه طالبان كه به مدت پنج سال - از سپتامبر ١٩٩٦ تا دسامبر ٢٠٠١ - به طول انجاميد ، در توسعه تشكيلاتی خود و نيز ساماندهی «جهاد بين‌المللی» توفيق يافت و توانست پايگاههای متعددی را در سرتاسر افغانستان داير كند. اين پايگاه‌ها شامل ٤٨ مركز آموزشی و ٣٠ هزار داوطلب بود كه ١٨ هزار تن از آنها عضو رسمی القاعده بودند و به شكل مستمر در پايگاه‌ها حضور داشتند. مابقی اين نيروها نيز پس از طی دوران آموزشی در پايگاه‌های القاعده به سازمان‌های جهادی محلی می‌پيوستند، ضمن آنكه رابطه خود را با القاعده حفظ كرده بودند. در واقع اين افراد بازوهای لجستيك القاعده در انجام عمليات‌های تروريستی بين المللی محسوب می‌شوند. طی تحقيقاتی كه توسط «المجله» در مورد عمليات‌های القاعده – و يا آن دسته از عمليات‌هايی كه به اين سازمان نسبت داده می‌شود - صورت گرفته است ، مشخص شد كه از نيمه دوم دهه نود تا ١١سپتامبر ٢٠٠١ دامنه اين عمليات‌ها ٢٤ كشور را در بر گرفته است. عمليات‌هايی كه القاعده زير نظر «واحد عمليات‌های برون مرزی» به رهبری «ابو زبيده» و «خالد شيخ محمد» و با حمايت ٤٠ گروه جهادی محلی كه پيشتر در افغانستان آموزش ديده بودند، صورت داده است. اين مساله نشان می‌دهد كه القاعده در تشكيل نيروی تروريستی بين‌المللی كه در پنج قاره جهان منتشر شوند و قادر به انجام عمليات‌هايی شبيه عمليات‌های تروريستی دهه شصت و هفتاد باشند ، توفيق چشمگيری يافته است. همچنانكه برخی گروه‌های تروريستی دهه‌های شصت و هفتاد از حمايت كشورهای اردوگاه شرق سابق و پايگاه‌های نظامی آن برخوردار بودند، افغانستان دوران طالبان نيز به مثابه پايگاه اصلی القاعده عمل می‌كرد. نقطه‌ای كه به عنوان پايگاه مركزی القاعده بر برنامه‌ها و عمليات‌های شبكه‌های زنجيره‌ای اين سازمان در سراسر جهان نظارت می‌كرد. با سقوط طالبان، تداوم فرماندهی شبكه‌های زنجيره‌ای القاعده در سراسر جهان به شكل سامانه «تمركزگرا» و «وحدت فرماندهی» امكانپذير نبود و رهبران اين سازمان مجبور شده بودند كه از ديد عموم پنهان بمانند ضمن آنكه بسياری از آنان در حملات جنگنده‌های آمريكايی از بين رفته و يا به اسارت درآمده بودند. دركل، فشار امنيتی فراوانی بر اين سازمان و زير مجموعه‌های آن وارد آمده بود.
  12. ColonelShak

    جنگ چچن

    عملیات ها به صورت غیر کلاسیک بوده است مگر در یکی از عملیات که نیروهای تحت فرماندهی شمیل حدودا 1500 نفر برای الحاق داغستان به جمهوری چچن و برقراری حکومت اسلامی صورت گرفت که این عملیات با ورود نیروهای روس بخوصوص هواپیماهای Su-25 با شکست مواجه شد . بیشتر درگیری دارای تاکتیکهای بزن و در رو مخصوص جنگهای نامنظم و عملیات چریکی می باشد . مجاهدان با شناسایی و عملیات اطلاعاتی از محل عبور و تجمع نیروهای روس و چک پونتها مطلع می شوند و با اجرای عملیات سریع و انهدام دشمن به سرعت در جنگل ها و کوهستانها ناپدید می شوند . اکثر عملیات ها بصورت جداگانه انجام می شود و فرمانده گروه نظامی مقاومت با نیروهای خاص خودش با هماهنگی با فرمانده هان بالاتر و کسب اجازه خودش طرح عملیات را می ریزد و ماموریت را انجام می دهد ( در این تاپیک به معرفی فرماندهان چچنی خواهم پرداخت ) . جنگ افزارها و مهمات و تجهیزات هم همانطور که در اکثر جنگهای چریکی و پارتیزانی رایج است از جنازه ها و تلفات دشمن و منابع دشمن تامین می کنند . روس ها بعد ار جنگ اول پس از عقب نشینی تعداد بسیار بالایی مهمات و سلاح سبک و سنگین در منطقه از خود بجا گذاشتند . استفاده از ادوات سنگین خیر . مگر در عملیات الحاق داغستان به چچن اون هم در حد چند نفربر BMP-1 و BMP-2 و چندین قبضه سلاح مسلسل ضد هوایی 23 م م . شیوه جنگ عملیات چریکی و تاکتیکهای اون هم تاکتیک بزن و در رو (hit and run ) می باشد . عملیات در بعضی از مواقع که شامل فتح شهری کوچک یا روستایی بزرگ از دست نیروهای دولتی و روسها می باشد شهری است . البته در جنگ اول و دوم درگیری ها ابتدا از حومه ی گروزنی شروع شد و داخل شهر کشیده شد و با تخلیه شهر و عقب نشینی از شهر باز به خارج شهر کشیده و نهایتا با مخفی شدن در جنگل ها و کوهستانها تمام شد . در ادامه این تاپیک به معرقی فرماندهان و شرح کمین های مهم و عملیات نظامی و ماجراهایی که به چچنی ها در روسیه نسبت داده اند می پردازم .
  13. ColonelShak

    جنگ چچن

    دوستان . لطف کنیذ بحث را به بیراهه نکشید لطفا . این گونه جوابها را هم در غالب پیام خصوصی ارسال بفرمایید . هدف تاپیک فقط بیان و مقایسه مسائل جنگی و تاکتیکهای مجاهدان چچنی است . لطفا تاپیک را منحرف نکنید .
  14. مدل داخل اب احتمالا از نوع ب ت ر - 60 یا 70 می باشد . مدل ایرانیشم در سطح نمونه های روسی و شاید از لحاظ کیفیت موتوری بالاتر باشد .
  15. ColonelShak

    جنگ چچن

    رمضان کدیروف (ریس جمهور طرفدار روسیه ) بسیاری از تجزیه طلبان او را فردی خائن و منافق می دانند . [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/Chechen_rebels_stage_violent_attacks.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/2007-9-11-rmamn74111884-copy.jpg[/img]
  16. ColonelShak

    جنگ چچن

    سر شماری جمعیت : بر اساس تخمین های سال 2004، چچن دارای جمعیتی بالغ بر 1/1 میلیون نفر می باشد. بر اساس گزارشات سال 2002 سرشماری، جمعیت چچنی ها بالغ بر  ؛ 1031647 نفر بوده و 5/93% جمعیت این جمهوری را تشکیل می دهند. گروه های دیگر شامل روس ها (40645 نفر یا 7/3%)، کامیکس ها (8883 نفر یا 8/0%)، و گروه های جمعیتی کوچک‌تر که هر کدام کمتر از 5/0% کل جمعیت را تشکیل می دهند، می گردد. دین اکثر چچنی ها اسلام و مذهب آن ها سنی می باشد. این کشور در دوره بین قرون 16 تا 19 به دین روی آورد. پس از خاتمه دوران شوروی سابق، روس های نژادی حدود 23% جمعیت (269000 نفر در سال 1989) را تشکیل می دادند. بخاطر وجود جنایات گسترده و تسویه نژادی انجام شده توسط دولت دزوخار دادایف ، بخش عمده جمعیت غیر چچن (و همینطور بسیاری از چچنی ها) در طول دهه 1990 از کشور فرار نمودند. زبان های مورد استفاده در این جمهوری عبارت‌اند از چچن و روسی. زبان چچن متعلق به وایناخ یا خانواده زبانشناسی قفقازی شمال – مرکزی بوده که در عین حال شامل اینگاش و بتسب نیز می باشد. برخی از روشنفکران جایگاهی گسترده تر برای این خانواده زبانی در نظر گرفته و آن را در خانواده خانواده اصلی زبانی ایبریائی – قفقازی جای می دهند. * ""جمعیت"": 1103686 (2002) – اعداد مناقشه آمیز هستند o "شهری": 373177 (8/33%) o "روستائی": 730509 (2/66%) o "مرد": 532724 (3/48%) o "زن": 570962 (7/51%) * "سن متوسط": 7/22% o " شهری ": 8/22% o " روستائی ": 7/22% o " مرد ": 6/21% o " زن ": 9/23% * ""تعداد خانوار"": 195304 (با 1069600 نفر جمعیت) o "شهری": 65741 (با 365577 نفر جمعیت) o "روستائی": 129563 (با 704023 نفر جمعیت)
  17. ColonelShak

    جنگ چچن

    نقش روسیه در چچن چچن از نظر تجزیه طلبان آن به‌عنوان یک جمهوری مستقل و از نظر طرفداران دولت فدرال یک جمهوری فدرال می باشد. قانون اساسی محلی این کشور در تاریخ 2 آوریل سال 2003 و پس از برگزاری یک رفراندم کلی در این کشور که در مورخه 23 مارس سال 2003 برگزار گردید، رسمیت یافت. برگزاری این رفراندم با استاندارد های بین المللی بسیار تفاوت داشت. رسمیت اعلام شده بیشتر حد واقعی بنظر می رسد. . کنترل تیپ ها یا اقوام محلی بروی برخی چچنی ها علیرغم وجود ساختار های له و علیه روسیه وجو داشته و دارد. از سال 1990، جمهوری چچن شاهد درگیری های قانونی، نظامی و مدنی بین جنبش های تجزیه طلب و مقامات طرفدار روسیه بوده است. انگیزه های روس ها و چچنی ها در این درگیری ها بسیار پیچیده است. بطور اصولی، مشکل روسیه در چچن مربوط به ترس آن از استقلال چچن و آن است که در این صورت مناطق بیشتری از جا شده و به از هم پاشیدگی روسیه انجامد. منافع اقتصادی نیز عامل دیگر این نگرانی است: همچنین خصومت دو جانبه دو ملت، دیگر عامل درگیری های دراز مدت بین روسیه و چچن بحساب می آید الگو:واقعیت. در داخل چچن گروه های مختلفی وجود دارند که علت جنگ شان با روسیه به عوامل مختلف سیاسی، اقتصادی و / یا انگیزه های عقیدتی برمی گردد. اساس برخی از این عوامل ناشی از نفرت و آرزوی گرفتن انتقام از اعمال نظامی و سیاسی گذشته روسیه در منطقه است. بدترین اعمال از این دست، عمل تبعید اجباری کل مردم کشور به سیبری در دهه 1940 است که نتیجه آن مرگ یک چهارم جمعیت کشور بود. ترکیب این انگیزه ها باعثی بر ایجاد دوره های خشونت و نفرت گردید که اغلب آتش درگیری های محلی را شعله ور ساخته و فرهنگ نظامی گری که افراد کشور مایل به بسیج شدن تحت لوای یک رهبر می نماید را رواج داده است. از دیگر عوامل موثر در درگیری های طولانی مدت می توان از بیکاری و فقر نام برد. احمد کدیروف رهبر نظامی تجزیه طلب سابق که از نظر اکثر تجزیه طلبان یک خائن شناخته می شد، در تاریخ 5 اکتبر سال 2003 با 83% آرای یک انتخابات که توسط ناظران بین المللی کنترل گردید، به ریاست جمهوری رسید. موارد تقلب در انتخابات و ارعاب رای دهندگان توسط سربازان روس و عدم شمول گروه های تجزیه طلب در انتخابات ازجمله تخلفات انتخاباتی بود که بعد ها توسط ناظران او اس سی دی مطرح گردید. رودنیک دادایف رئیس شورای امنیت چچن و آناتولی پوپوف نخست وزیر می باشد. در تاریخ 9 می سال 2004، کدیروف در استادیوم فوتبال گروزنی و در اثر انفجار یک مین زمینی که در زیر قسمت افراد عالی رتبه کار گذاشته شده و در سکوی سان رژه یادبود جنگ جهانی دوم منفجر گردید، کشته شد. پس از این حادثه، سرگئی آبراموف به‌عنوان سرپرست اجرائی نخست وزیری منصوب شد. بهر حال، در سال 2005 و بدنبال یک سانحه رانندگی در مسکو، سرگئی آبراموف از ادامه عملکرد به‌عنوان نخست وزیر ناتوان گردید. پس از این سانحه رمزان کدیروف (پسر احمد کدیروف) عهده دار امور اجرائی نخست وزیری شده و در تاریخ 1 مارس سال 2006 آبراموف از مقام خود به‌عنوان نخست وزیر استعفا نمود. آبراموف به خبرگزاری ایتار تاس گفت: " شرط من برای استعفا آن بود که رمزان کدیروف رهبری دولت چچن را برعهده بگیرد. زیرا من صمیمانه اعتقاد دارم که این تصمیمی صحیح است." بسیاری اعتقاد دارند که رمزان کدیروف در صورت عدم منع، به ادامه راه پدر خود می پرداخت - ؛ سن او هم اکنون در دهه بیست سالگی است و این در حالیست که بر طبق قانون اساسی سن رئیس جمهور می باید 30 سال یا بیشتر باشد. همچنین بنا بر اظهار بسیاری از منتقدان، او ثروتمندترین و قدرتمند ترین مرد جمهوری بحساب می آید که دلیل این امر نیز تسلط او بر گروه شبه نظامی خصوصی گسترده معروف به "کدیروفسکی" می باشد. این گروه شبه نظامی-؛ که اصلیت آن در نیرو های امنیتی پدر وی بوده است -؛ توسط سازمان های حقوق بشر مانند ناظران حقوق بشر، متهم به کشتار و آدم ربائی می باشد. در تاریخ 29 اوت سال 2004 یک انتخابات ریاست جمهوری جدید برگزار شد. بنا به اظهار کمیسیون انتخاباتی چچن، الو الخان اف وزیر سابق کشور چچن توانست 74% در صد آراء را بخود اختصاص دهد. میزان شرکت کنندگان 2/85% در صد بود. بسیاری از ناظران مانند وزارت امور خارجه امریکا، فدراسیون بین المللی حقوق بشر هلسینکی و همچنین گروه های مخالف با طرح مسائلی از جمله عدم صلاحیت رقیب مطرح یعنی مالک سعدولی اف از لحاظ فنی، صحت انتخابات را مورد سوال قرار دادند. وضعیت رای گیری نیز از جمله موارد زیر سوال بود، ولی هیچ شکایت رسمی واصل نشد. این انتخابات توسط ناظران بین المللی مانند کشورهای مستقل مشترک المنافع و لیگ عرب مورد نظارت قرار گرفت؛ علیرغم دعوت از ناظران غربی، این ناظران به نشان اعتراض به بی نظمی های سابق از شرکت در امر نظارت انتخابات امتناع ورزیدند. در حال حاضر علاوه بر دولت مورد نظر روسیه، یک دولت جدائی طلب دیگر که توسط هیچ کشوری برسمیت شناخته نشده است نیز وجود دارد (اگر چه به اعضای این دولت توسط کشور های اروپائی، عرب و همچنین ایالات متحده پناهندگی سیاسی اعطاء شده است). این دولت جدائی طلب توسط گرجستان برسمیت شناخته شد. (زمانیکه رئیس جمهور گرجستان زوییاد گامساخوردیا و رئیس جمهور چچن دزوخار دودایف بودند. در سال 1999 دولت طالبان در افغانستان چچن مستقل را به رسمیت شناخته و در مورخه 16 ژانویه سال 2000 سفارتخانه این کشور را در کابل افتتاح نمود. این برسمیت شناسی با سقوط طالبان در سال 2001 متوقف شد. اصلان ماسخادوف رئیس جمهور این حکومت مستقل و الیاس اخمادوف که سخنگوی ماسخادوف بود، به‌عنوان وزیر امور خارجه آن فعالیت می نمود. درحال حاضر، الیاس اخمادوف به‌عنوان پناهنده سیاسی در ایالات متحده بسر می برد. اصلان ماسخادوف در یک انتخابات که با نظارت بین المللی و در سال 1997 انجام شد، برای یک دوره 4 ساله به ریاست جمهوری برگزیده گردیده و پس از امضاء و توافق روسیه دوره کار خود را آغاز نمود. او در سال 2001 با صدور فرمانی دوره ریاست جمهوری خود را یکسال دیگر تمدید کرد؛ او بدلیل منع گروه های جدائی طلب از شرکت در انتخابات از سوی روسیه، از شرکت در انتخابات سال 2003 باز مانده و روسیه او را به شرکت در اقدامات تروریستی در داخل خاک خود متهم ساخت. ماسخادوف در آستانه آغاز جنگ دوم چچن، گروزنی را ترک و بسمت مناطق تحت کنترل جدائی طلبان در جنوب، عزیمت نمود. رئیس جمهور ماسخادوف در تأثیر گذاری بر شماری از رهبران نظامی که کنترلی شایان بر مناطق چچن داشتند ناکام مانده و نتیجتا قدرتش را از دست داد. او حمله نیرو های شورشی به بسلان را تقبیح نموده و در عین حال سعی داشت فاصله خود از شامیل باسایف رهبر اسلامی منطقه و شخصی که مسئولیت حملات را برعهده گرفته بود، حفظ نماید. او در تاریخ 8 مارس سال 2005 توسط نیرو های روسی بقتل رسید. قتل ماسخادوف توسط نیرو های روسی بطور گسترده مورد انتقاد قرار گرفت. زیرا دیگر هیچ رهبر "میانه رو" از گروه های جدائی طلب و بمنظور ادامه مذاکره با روسیه باقی نمانده بود. بلافاصله پس از برگزاری انتخابات سال 1997، اخمد زاکایف معاون نخست وزیر و وزیر امور خارجه دولت ماسخادوف به‌عنوان رئیس جمهور تعیین گردید. او هم اکنون در انگلستان و تحت پناهندگی سیاسی این کشور زندگی می کند. او بهمراه دیگر افراد نزدیک به عبدالخلیم سعدولی اف که بدنبال مرگ ماسخادوف به‌عنوان جانشینان او بقدرت رسیدند، باسایف را کنار گذاردند. بهرحال بر طبق گزارشات واصله، باسایف مخالفت را کنار گذاشته و به‌عنوان یکی از هواداران سعدولی اف در آمده است. سعدولی اف قبلا یک قاضی نسبتاً ناشناس اسلامی بود که در یک برنامه اسلامی در تلویزیون چچن، مجری گری می کرد. نقش او به‌عنوان یک شورشی نیز نامشخص بود که باعث شد روسیه و دیگران اینطور تصور کنند که انتخاب وی باعث ادامه نهضت باسایف خواهد گردید - ؛ با وجود سعدولی اف به‌عنوان فرد شاخص - ؛ و قحط الرجال رهبران شاخص که در ترکیب نیرو های جدائی طلب چچن باقی مانده بودند. در تاریخ 17 ژوئن سال 2006 گزارش شد که نیرو های مخصوص روسیه در طی یک تهاجم، عبدالخلیم سعدولی اف را در شهر آرگان بقتل رساندند. بگزارش نیویورک تایمز، کانال های تلویزیون روسیه تصاویر مدهشی از یک جسد را نشان دادند که بنظر میرسید متعلق به سعدولی اف باشد. همچنین یک وب سایت مرتبط با شورشیان چچن بنام کاوکاز سنتر نیز خبر مرگ وی را تایید و از او به‌عنوان یک شهید یاد نمود. پس از سعدولی اف، دوکا عمراف به‌عنوان جانشین وی انتخاب شد. در تاریخ 10 ژوئیه سال 2006، اف اس بی اعلام نمود که نیرو های امنیتی با انفجار یک کامیون بمب گذاری شده در نزدیکی کاروان حامل جدائی طلبان در شهر اینگاشتیا، باسایف و حدود 12 جدائی طلب دیگر را بقتل رساندند. جدائی طلبان چچن این خبر را تکذیب و اعلام نمودند که باسایف در اثر یک سانحه انفجار کامیون حامل مواد منفجره که بطور تصادفی اتفاق افتاده کشته شده است.
  18. ColonelShak

    رادار رازیت

    نصب همچین سیستم هایی به نظر من نیاز به اپراتور همزمان و مدام پشت دوربین داره . و فقط به عنوان مانیتورینگ میشه ازش استفاده کرد . احتمالا باید باشه . نمونه ای دیدم نصب شده بر روی بالابر روی خودروی شتاسایی fennek المانی . احتمالا تلفیقی از رادار و سیستم های جستجوگر جلونگار فروسرخ داشت .
  19. ColonelShak

    جنگ چچن

    ilya عزیز با نظرات شما موافقم . متاسفانه در حوزه ی چچن مسائل خارج از مسائل نظامی مانند مافیا بازی و ادم ربایی و دیگر حرکاتی از این قبیل شدت گرفته است . در مورد پول گرفتن و لو دادن مکان سران مقاومت هم من زیاد مطلب خوانده ام . نمونه ی اخرش همین کشته شدن رئیس جمهور جدایی طلب چچن سعد ولی اف در درگیری با نیروهای FSB . یکی از بادیگاردهای وی که بنابه منابع معتاد به هروئین بوده است با دریافت فقط 1500 روپ ! محل اختفای وی را به نیروهای دولتی و روسها لو داد و انها هم به هجوم و درگیری با دادن 5 نفر تلفات و 2 زخمی توانستند او بهمراه یکی از همرزمانش را به قتل برسانند . [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/sadulaev7.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_sadulaev_znamenie2_b.jpg[/img]
  20. ColonelShak

    جنگ چچن

    بله armani عزیز هدف حمایت از این گروه ها نیست بلکه جنبه ارائه اخبار و اشنایی و عملیات ها و بعد نظامی . هدف این تاپیک می باشد . در مورد ترور شمیل تا این حد اطلاع دارم که در سال 2006 او و حدود 12 نفر از مجاهدان در اثر انفجار کامیون حاوی مواد منفجره کشته شدند . سمیل در یک جیپ UAZ در اسکورت کامیون بوده که با انفجار کامیون کشته می شود . نیروهای ویزه روس و FSB مسئولیت این عملیات را برعهده گرفتند ولی منابع چچنی این انفجارر را یک تصادف می خوانند . روسها مدعی هستند که مامور مخفی انها چاشنی انفجاری را در محموله ی مواد منفجره کامیون کار گذاشته و انها ان را منفجر کرده اند . گروهی دیگر هم معتقد هستند این انفجار از سوی دیگر گروه های مبارز چچنی و شیعه !! صورت گرفته است . البته فرضیه اخر کم رنگ و تقریبا محال به نظر می رسد . بنابه گفته روس ها حتی تصاویر UAV یا پرنده های بی سرنشین در بالای هدف هم موجود می باشد که من چیزی پیدا نکردم . armani عزیز شما اگر اطلاعاتی در این مورد دارید تاپیک را کامل کنید . دوستان هدف از این تاپیک باز هم تاکید می کنم تاکید وفایع و ارمانها و شعارهای این گروه ها نیست . فقط و فقط مسائل نظامی و شرح عملیات های انها برای کسب اطلاعات نظامی . پس دوستان از وهابی بودن و خوناشام بودن و از این مسائل حرفی نزنند . هدف بررسی عملیات های نظامی و درگیری های چچن می باشد .
  21. اون موشکی که میگید موشک تاو-2 نام دارد . موشک ضذ زره با سر جگی پیشرو . ابتدا اون نوکه سرنگ مانند ( به قول شما ) منفجر می شود و مواد منفجره و زره های انفجاری را پاک می کند و سر جنگی دوم براحتی نفوذ می کند . [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/tow2.gif[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_tow2.jpg[/img]
  22. ColonelShak

    جنگ چچن

    با اجازه از armani عزیز : در سال 2000 و مادام جنگ دوم چچن . شمیل در راه عقب نشینی از گروزنی به همراه نیروهایش وارد میدان مین می شوند . وقت برای خنثی کردن مین ها نیست و مجاهدان چچنی با دویدن بر روی مین ها راه را برای دیگر همرزمانشان باز می کردند . این عمل را در حالی انجام می دادند که فریاد می زدند برادرها در بهشت می بینمتان ( بر طبق منابع چچنی حدود 170 مجاهد در میدان مین شهید می شوند ) . شمیل هم ناخواسته پا بر روی مین می گذارد و بعدا پای او در اثر شدت جراحات توسط دکتر قطع می شود . شمیل بهمراه حمزه گلایف بعد از جراحت پا :
  23. در تصویر اول نفربر دارای برجک مجهز به توپ 23 م م 2 تایی می باشد . در تصویر دوم نفربر دارای برجک مجهز به توپ 30 م م همراه 4 عدد پرتابگر موشک 9P135M Konkurs می باشد . و در تصویر اخر برجکی شبیه برجک BMP-2 دارای توپ 30 م م و لانچرهای موشک 9P135M Konkurs می باشد .