hosseingmn

Members
  • تعداد محتوا

    1,314
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های hosseingmn

  1. امریکایی ها تا حدودی قابل اعتماد تر از روس ها هستند ولی باید توجه داشت که برای پیشرفت فقط و فقط روی خودتان حساب کنید پس فکر متحد شرق و غرب شدن رو از فکرتون دور کنید و فقط به فکر استفاده کردن از اونها باشید بدون اینکه وابسته به اونها بشید(همکاری آری، بردگی خیر). به امید روزی که ایران از کمک دیگران بی نیاز شود. پاینده باد ایران اسلامی :|
  2. hosseingmn

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    خودمونیم بیشتر به کمدین ها میخوره :|
  3. hosseingmn

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    :| :| icon_cool
  4. hosseingmn

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    انشاء الله عذاب الهی اونها هم نزدیکه :|
  5. hosseingmn

    انتخاب کاربران فعال سایت

    خودمونیم جدا" انتخاب از بین این همه کابر خوب و فعال کار سختیه، پس همین جا از همه دوستانی که نا خودآگاه ممکنه که کارشون بدون تقدیر و تشکر مونده باشه و زیاد به چشم نیومده باشند تشکر می کنم.
  6. hosseingmn

    دوربين هاي ديد در شب

    تشکر جالب بود
  7. hosseingmn

    انتخاب کاربران فعال سایت

    دوستان لطفا به این نکته که آقا سعید گفتند توجه کنید: Ahmad6644 TANK salar_jetline usame-bin-laden sina12152000 و با تشکر از بقیه دوستانی که برای پیشرفت سایت زحمت می کشند :|
  8. hosseingmn

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    صلاح الدین مایه افتخار ایران و اسلام هست به شکلی که این اروپایی های خودخواه هم به بزرگ منشی اون اعتراف می کنن.
  9. hosseingmn

    xm29

    5 برابر مهلک تر ولی 10 برابر گران تر!!!! و هنوز هم در یک جنگ درست و حسابی جواب پس نداده که ببینیم چند مرده حلاجه
  10. hosseingmn

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    جناب demolotion شما به دو نکته اشاره کردید که اگه مورد دوم روشن بشه دلیل مورد اول هم مشخص میشه. پناه بر خدا!!! مگر امریکا خداست که به این شکل از او صحبت می کنید!! ثمره دوستی امریکا با صدام چه بود؟ ثمره حضور امریکا در افغانستان چه بود؟ ثمره حضور امریکا در عراق چه بود؟ و...... کلی چه بود دیگه. دوست من گربه راه رضای خدا موش نمیگیره و امریکا هم تا منافعش ایجاب نکنه به کسی کمک نمی کنه و او کمک هم 100% نفعش برای خودشه نه ما و ما هم اگه می خوایم پیشرفت کنیم باید دست روی زانوی خودمون بزاریم و فقط توکل بر خدا کنیم.
  11. با تشکر از دوستان با اینکه تقریبا نصف شکارهای ایران به وسیله تامکت بود و تایگرها هم نقش مهمی در پشتیبانی از نیروی زمینی داشتند ولی من مهترین نقش را به فانتوم ها می دهم که پررنگترین اثر را در نابودی نیروی دریایی عراق داشتند و در عمیات های تهاجمی به عمق خاک عراق مثل حمله به اچ3 و یا بمب باران پالایشگاه بغداد در زمان برگزاری اجلاس سران غیر متعهد و ..... نقش اساسی داشتند. همه جنگنده هایی که ذکر کردم به خوبی نقش خود را ایفا کردند ولی فانتوم خداییش یه چیز دیگه بود.
  12. hosseingmn

    جنایت حلبچه

    لعنت به صدام و لعنت به کسانی که سلاح شیمیایی در اخیارش گذاشتند و لعنت به کسانی که بر جنایاتش سرپوش گذاشتند :|
  13. hosseingmn

    جنگ میان اعراب و ایران

    تمام اعراب افکار وهابی ها رو ندارن و حساب سایر سنی ها رو باید از وهابی ها جدا دونست. فعلا اتحاد با همه مسلمین اعم از شیعه و سنی(وهابی ها مسلمان به حساب نمیان) بعدا سر فرصت با اون اقلیت وهابی تصفیه حساب مفصلی می کنیم.
  14. دوستان لطفا دلیل انتخاب خود را هر چند کوتاه بیان کنید. با تشکر :|
  15. hosseingmn

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    مقام معظم رهبری فرمودند که: ملتی که گذشته خود را نداند مجبور به تکرار آن است. مرور تاریخ خیلی خوبه به شرط اینکه باعث ساختن آینده بشه نه اینکه فقط هی بگیم در گذشته چنین و چنان بودیم و دست روی دست بزاریم. در ضمن من هم مثل مصطفی بیشتر از هر چیز در تاریخ به جنگ تحمیلی افتخار می کنم که در آن فرزندان ایران با شعار الله اکبر از کشور عزیزمان دفاع کردند آن هم با دست خالی.
  16. hosseingmn

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    شما هیچ می دونید که چه قدر زحمت کشیده شده تا سایت به این جا برسه که همین جوری به راحتی از بسته شدنش صحبت می کنید :| -------------------------------------------------------------------- به به جناب سردار :| بالاخره یه سری هم به ما زدی
  17. hosseingmn

    تاپیك تخصصی جنگ الكترونیك

    دست شما دردنکنه بالاخره دوباره این تاپیک فعال شد. فقط لطف کنید و یکمی هم در مورد فعالیت های ایران هم توضیح بدین و دست آورد هاش رو تشریح کنید
  18. واقعا جالب بود دست شما دردنکنه :|
  19. hosseingmn

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    حالا زوده برای بنازم و این حرفها، این تازه اولشه :|
  20. hosseingmn

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    بله دیگه، ایشون مسلما از اون ور دنیا بهتر از ما که توی ایران عزیز زندگی می کنیم از اوضاع و احوال ایران خبر داره :|
  21. hosseingmn

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    جناب پرویز از اینکه اینهمه سنگ امریکا و غرب را به سینه زدید خسته نشدید؟ شاید بهتر باشه که کم کم به فکر بازنشستگی باشید چون برای سلامتی شما خوب نیست این همه حرص خوردن :|
  22. hosseingmn

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    عجب!!!! اینکه ترکیه از مقام امپراتوری عثمانی و در مقطعی از زمان رهبری جهان اهل تسنن خودش رو به نوکری امریکا و اسرائیل تنزل داده پیشرفته؟ حالا بریم سراغ انقلاب 50-60 سال که هیچ. اگه 50-60 میلیون سالتون هم باشه و از ما قبل تاریخ تا حالا شاهد انقراض دایناسور ها و ماموت ها .... و پهلوی بوده باشید هم حق ندارید بدون وضو در مورد انقلاب اظهار نظر کنید :| شماها انقلاب کردید؟ شماها جنگیدید با دشمن اون هم با دست خالی؟ شما چندیدن ساله که با وجود تحریم و هزار جور دشمنی دیگه کشور رو سرپا نگه داشتید؟ شماها با وجود هزار مشکل پشت سر هم به پیشرفتهای تکنولوژیکی دست پیدا کردید؟ یا اینکه شما و امثال شما اون طرف دنیا نشستید و دائم در حال نق زدن هستید. واقعا برای شما و امثال شما متاسفم که عمری در این دنیا بودید و کماکان هستید ولی هیچ وقت سعی نکردید که دنیا را آن گونه که هست ببینید و فقط کور کورانه سعی در انتقال حرف های صد تا یه غاز بیگانگان به مردم را داشتید، حرف هایی که نه از خیرخواهی و صداقت بلکه از روی کینه و عداوت گفته میشود. انشاء الله خداوند شما و امثال شما را هم هدایت کند که اگر با همین افکار نزد خداوند حاضر شوید قطعا نصیب شما فقط پشیمانی است و بس.
  23. خاطره ای از سرهنگ خلبان محمد زارع نژاد بعد از ظهر روز 12 تیر ماه 1365، در حالی که گردان پروازی را ترک می کردم، روی تابلوی مخصوص برنامه های پروازی، نام خود را دیدم که طبق آن، می بایستی از طلوع آفتاب فردا، به عنوان فرمانده دسته 2 فروندی، در آماده باش باشم تا در صورت تجاوز هوایی دشمن، به سرعت به پرواز درآییم. آن روز کمی دیرتر گردان را ترک کردیم؛ زیرا جلسه خاصی جهت توجیه نحوه عملیات درگیری 2 فروند از هواپیماهای خودی با هواپیماهای متجاوز دشمن –که در چند ساعت قبل اتفاق افتاده بود- تشکیل شده بود و خلبانان آن دو، رویدادهای این نبرد هوایی را تشریح می کردند. آرزو می کردم که به جای آنها بودم. اصولا بالاترین افتخار برای یک خلبان شکاری، سرنگون کردن هواپیمای شکاری دشمن در نبردهای هوایی می باشد. با این افکار، به خانه رسیدم و همچنان تا پاسی از شب را در جستجوی راه حل های عملی برای کسب برتری هوایی در یک نبرد هوایی به سر بردم. همسرم به تصور اینکه برای همکارانم اتفاقی افتاده، مرتبا سوال پیچم می کرد. ساعت شماطه دار را برای ساعت 4 بامداد تنظیم کردم و در خیال پرواز فردا، خواب چشمانم را در ربود. سحرگاه روز بعد با شنیدن صدای خودروی مخصوص خلبانان "آماده" از خانه خارج شدم و پس از چند دقیقه، با دریافت چتر نجات و کلاه پرواز، خود را به اتاق خلبانان آماده رساندم. پس از انجام توجیه و هماهنگی پرواز با خلبان همراه، آمادگی خود را به پست فرماندهی اطلاع دادم. هنوز لحظاتی نگذشته بود که صدای آژیر مخصوص اعلان "اسکرامبل" برای پرواز فوری هواپیماهای آماده، در فضای اتاق طنین افکند. به سرعت خود را به هواپیما رساندم و با کمک پرسنل فنی آماده پرواز شدم. پس از روشن کردن سریع هواپیما و آزمایش دستگاه های الکترونیکی متوجه شدم یکی از دستگاه ها شرایط استاندارد را ندارد. ناچار بودم هواپیما را تعویض کنم؛ لذا مجددا پس از چند دقیقه برای پرواز آماده شدم. اکنون از زمان اعلام آژیر 9 دقیقه گذشته بود و بیم آن داشتم که نتوانم به موقع با هواپیماهای دشمن برخورد کنم؛ لذا سریعا با کسب اجازه پرواز از برج مراقبت، لحظاتی بعد در دل آسمان کبود غوطه ور گشتیم. برج مراقبت ما را به فرکانس رادار هدایت کرد. افسر مسئول رادار پرسید که آیا آمادگی کامل را برای اجرای ماموریت داریم؟ پاسخ طبیعتا مثبت بود. با صدای هیجان زده و غیر عادی افسر کنترل کننده رادار، احساس عجیبی در من بوجود آمد و حدس زدم که هواپیماهای دشمن در حوزه دفاعی ما نفوذ کرده اند و احتمال درگیری زیاد است. از خلبان شماره 2 خواستم موشک ها و مسلسل های هواپیمای خود را سریعا آزمایش و نتیجه را اعلام کند و خود نیز چنین کردم و کلید مسلسل را در حالت آماده شلیک قرار دادم. با یک نگاه سریع، آلات دقیق و نشاندهنده های سوخت هواپیما را بازرسی کردم. همه چیز در حالت عادی کار می کرد. تنها تعجب من از این بود که چرا کنترلر رادار، ما را به ارتفاع 12000 پایی راهنمایی کرد؛ زیرا معمولا برای مقابله با تجاوز هوایی دشمن، همیشه در ارتفاعات پایین تر پرواز می کردیم. به هر حال، قبل از آنکه به ارتفاع مورد نظر برسیم، کنترلر مجددا اوجگیری به ارتفاع 15000 پا و سپس 18000 پا را مجاز کرد. آفتاب هنوز کاملا در آسمان نتابیده بود. غرق در افکار درگیری با دشمن بودم که کنترلر اعلام کرد به سمت شمال پرواز کنیم. با یک گردش سریع تاکتیکی، خود را در موقعیت رو به شمال قرار دادیم. لحظه ای نگذشته بود که مجددا دستور داده شد از سمت چپ به جنوب گردش کنیم. این کار، با انجام دو گردش 90 درجه ای تاخیری، امکان پذیر بود. هنوز 90 درجه اولی تمام نشده بود که اعلام شد: "هدف در 13 مایلی مقابل شما و در ارتفاع بالا در حال پرواز است." به خلبان شماره 2 گفتم که به محض دیدن هدف اطلاع دهد و سپس با استفاده از پس سوز شروع به اوجگیری کردیم. به خلبان شماره 2 تاکید کردم که از من جدا نشود و کاملا مراقب باشد. در همین لحظه، هواپیمای دشمن را مشاهده کردم. به علت فاصله زیاد نمی توانستم از او چشم بردارم. فورا شماره 2 را در جریان موقعیت هدف قرار دادم و دستورالعمل های درگیری هوایی را به دقت انجام داده، باک سوخت خارجی هواپیما را رها کردم تا قابلیت مانور بیشتری کسب کنم. تمام افکارم بر انهدام هواپیمای دشمن متمرکز شده بود. کنترلر رادار مرتبا با صدی هیجان زده ای فاصله ما را از دشمن گزارش داده، هر بار تکرار می کرد: "دقت کنید، هدف شما، یک هواپیمای میگ-25 است." با خود گفتم چون هواپیمای دشمن مجهز به سیستم هشدار دهنده پیشرفته ای است، باید قفل کردن رادار هواپیمایم بر روی آن، در حداقل فاصله و آخرین لحظات انجام شود تا او هر چه دیرتر متوجه حضور ما در اطراف خود شود. ضمنا برنامه را به گونه ای تنظیم کردم که همزمان با انجام قفل راداری بر روی او، موشک را نیز پرتاب نمایم. تمام این موارد را به هواپیمای شماره 2 نیز اطلاع دادم. در یک لحظه مناسب، هواپیمای دشمن را در صفحه رادار قفل کردم و با دریافت علائم پرتاب موشک حرارتی، دکمه را با انگشت فشردم. موشک رها نشد. فرصت بسیار کم بود و فاصله هر لحظه نزدیکتر می شد. می دانستم که هواپیمای میگ-25 در ارتفاع بالا، قابلیت مانور خوبی دارد و از شتاب زیاد و موتورهای بسیار قوی برخوردار است؛ بنابر این درنگ جایز نبود. به سرعت سوئیچ مسلسل را اختیار کردم و او که اکنون با دریافت علائم هشدار راداری، متوجه قفل رادار من شده بود، گردش شدیدی به راست کرد. دستگاه نشانه روی را روی او تنظیم کرده، شروع به شلیک کردم. نتیجه ای حاصل نشد. با یک مانور حساب شده، دستگاه نشانه روی را در فاصله کوتاهی، جلوتر از هواپیمای دشمن قرار داده، شلیک مرگبار مسلسل را مجددا آغاز کردم. در این لحظه فراموش نشدنی، آتش و دود فراوانی از بال سمت راست میگ زبانه کشید. قصد داشتم چنانچه موفق به سرنگونی آن نشدم، به طریق ممکن، اجازه برگشت و خروج از مرزهای هوایی کشور را به او ندهم. آنقدر هیجان زده بودم که بی اختیار، به خلبان شماره 2 گفتم: "چطور بود؟" او هم صادقانه جواب داد: "از این بهتر ممکن نیست!" کنترلر رادار نیز با خوشحالی این موفقیت را تبریک گفت. برای لحظاتی، خود را به هواپیمای دشمن که اکنون مانند خفاشی زخمی پرواز می کرد، نزدیک و نزدیکتر کردم. خلبان دشمن مرا به خوبی می دید. حالت پروازش عادی نبود و هواپیما با شیرجه ملایمی به سمت زمین می رفت؛ در حالیکه شعله های آتش -حدود 15 متر- به دنبال آن زبانه می کشید، تدریجا ارتفاع کم می کرد؛ لذا با علامت دست، به خلبان توصیه کردم که خود را نجات دهد؛ ولی او فقط نگاهم می کرد. در همین لحظات، کنترلر رادار اطلاع داد که یک هواپیمای دیگر دشمن، شما را از پشت سر تعقیب می کند. با یک نگاه سریع به سوخت باقیمانده هواپیما، فهیمدم که علاوه بر کمبود سوخت، فشنگی هم ندارم تا نثارش کنم و چنانچه درگیری هوایی به سرعت توسعه پیدا کند، به هیچ وجه قادر به حمایت و پشتیبانی از هواپیمای شماره 2 نخواهم بود؛ لذا تصمیم به مراجعت گرفتم. ارتفاع ما 29000 پا بود و خط دود سیاهی از هواپیمای آسیب دیده دشمن در آسمان مشاهده می شد. ارتفاع خود را در زمان کوتاهی، به 5000 پا رساندم و برای نشستن آماده شده، به سمت فرودگاه ادامه مسیر دادم. وقتی هواپیما را پارک کرده و به اتاق مخصوص آلرت رسیدیم، دوستانم با خوشحالی، مرا در آغوش فشردند. فرمانده پایگاه نیز به من تبریک گفت و اعلام کرد که هواپیمای دشمن سرنگون شده و عملیات وسیعی از سوی دشمن، برای یافتن خلبان آن در جریان است. ساعتی بعد یکی از استادان قدیمی پروازم که در مرکز فرماندهی نیروی هوایی خدمت می کرد، تلفنی تماس گرفت و به من تبریک گفت و اظهار کرد: "همین انتظار را از تو داشتم." این جمله برای من بسیار غرور آفرین و با ارزش بود و آن روز را هیچگاه فراموش نمی کنم. بر بلندای سپهر، جلد چهارم، صفحات 49 الی 54، انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش، چاپ سال 1382
  24. شما حتما باید چیزی هایی در مورد تحول کلمات در گذر تاریخ شنیده باشید پس این قدر دنبال هماهنگی کامل کلمات نباشید، در ضمن کلمات در گذر زمان گاهی علاوه بر آوا معنای خود را هم از دست می دهند و معنی جدیدی به خود می گیرند که بحث کردن در این زمینه از حوصله این تاپیک و من خارج است. اما موضوع زبان ها که شما فرمودید. تمامی زبان های انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و امثالهم حاصل ترکیب زبان لاتین رمی ها با گویش های اقوام گوناگون ژرمن که در پهنه امپراتوی رم اسکان یافتند می باشد که پس از زمان طولانی و تکامل به صورت امروزی در آمدند و مشترکات بسیار در کلمات و افعالی که ریشه لاتین دارند در این زبان ها هم به همین دلیل است. در مجموع بررسی ریشه زبان ها و کلمات بحث شیرین اما خسته کننده ای است که نیاز به صرف زمان و انرژی زیادی دارد(چیزی که من زیاد ندارم)