hosseingmn

Members
  • تعداد محتوا

    1,314
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های hosseingmn

  1. hosseingmn

    جنگ احتمالی ایران و آمریکا

    بهتره بگی به علت خریدار نداشتن حرف بی پایه و اساس در این سایت و هوشیاری کاربران icon_biggrin
  2. با تشکر از مطلب شما هواپیمای فوق العاده ای بود البته بزرگترین مشکلش همان مسئله نشت سوخت در حالت سکون روی زمین بود و راهی هم برایش پیدا نشد زیرا ماده ای که در در حرارت 426 درجه ذوب نشود و به درد آب بندی بخورد پیدا نشد به همین دلیل اپتدا این جت از زمین بلند میشد و بعد که به دلیل گرما صفحات بدنه چفت و آب بندی میشد اقدام به سوخت گیری هوایی میکردند
  3. hosseingmn

    جنگ احتمالی ایران و آمریکا

    به عنوان دلیل حرفم میتوانید بخش آخر ارسال سعید را مطالعه کنید و نتیجه بگیرید icon_biggrin :| :!:
  4. hosseingmn

    اخبار مرتبط با تهدیدات امریکا و اسراییل

    با تشکر از مطلب مفید شما icon_biggrin
  5. hosseingmn

    جنگ احتمالی ایران و آمریکا

    آرش ما هم دوست داریم بدونیم icon_biggrin
  6. hosseingmn

    جنگ احتمالی ایران و آمریکا

    جواب آرش و احمد کامل و واضح بود شنیدن کی بود مانند دیدن کم کم منتظر بیشترش هم باش اولا که دستگاه های سانتریفیوژ اولیه از انگلیس خردیده شده بودند و در ثانی سری دوم به گفته آژانس تولید ایران و با خوصوصیات منحصر به فردی ساخته شده است خب شما در ایران تشریف ندارید و از اوضاع ایران بی خبرید وگرنه باید میدانستید که قرار است حداقل 3 نیروگاه اتمی دیگر در آینده نزدیک با مشارکت کمپانیهای ایرانی و خارجی ساخته شود که البته این موضوع در برابر تحقیقات جدید ایران بر روی تکنولوژی همجوشی هسته ای کم اهمیت است باز هم به شما میگم که مهمتر از تسلیحات کاربران تسلیحات هستند ای بابا بازهم حرف سازه شد :| شما عکسهای صاعقه را دیدید icon_biggrin اگر دیدیده باشید متوجه شدید که صاعقه از سکان V شکل استفاده میکند و این یعنی طراحی و تولید حالا اگر متخصصان ایرانی توانسته باشند که در قسمتهایی از طراحی تایگر تغییر ایجاد کنند و آن را دوباره تولید کنند کاملا واضح است که در صورت لزوم میتوانند سازه و بدنه جنگنده های قدیمی را هم تعویض کنند اورهال کامل تامکتها و همین طور بهینه سازیشان در ایران انجام شده برای حرفایی که میخواین به زور به خورد کاربرای سایت بدین
  7. و با تشکر ویژه از دوستان به دلیل توجهشان به این تاپیک icon_biggrin خب آقا رضا من هم با حرف شما در مورد گره و دندان موافقم ولی باید توجه داشت که اگر مصر دست به این تهور در عملیات نظامی نمیزد آیا باز هم اسرائیل صحرای سینا را به آنها پس میداد :| وقتی اسرائیل دید که مصر چنین توان نظامی در حیطه عمل دارد با درایت حساب مصر را از بقیه اعراب کنار گذاشت پس بهترین و پایدارترین صلح معمولا بعد از یک جنگ سخت بوجود می آید :!:
  8. hosseingmn

    جنگ احتمالی ایران و آمریکا

    با تشکر از مطلب کامل آقا داوود icon_biggrin در مورد افشای اسرار نظامی هم باید اضافه کنم که چنین کاری توسط فرماندهان ارشد نیروی هوایی غیر ممکن است پدر یکی از دوستان نزدیک من خلبان تامکت است او چند سال پیش خبرهایی سربسته مبنی بر بهینه سازی تامکتها به من داده بود ولی هرگز تعداد عملیاتی آنها را نگفت پس افشای این اسرار (تعداد عملیاتی و تعدادی که قابلیت شلیک فونیکس را دارند)توسط فرماندهان ارشد نیروی هوایی غیر ممکن است.
  9. hosseingmn

    جنگ احتمالی ایران و آمریکا

    آقایون قرار بود که منصف باشید با همین مدیریت و بودجه اندک و با مخفی کاری 20 ساله به چرخه کامل صنعتی دست یافتیم پس چرا نباید باور کنیم که میتوانیم رادار و اویونیک جنگنده تولید کنیم؟ دانشمندای امریکایی که از مریخ نیومده بودند توی دانشگاهها تربیت شده بودند تا حالا نطنز رفتید؟ میانگین سنی متخصصایی که اونجا کار میکنن حدود 35 ساله یکی از دوستان خودم که سنش 28 ساله توی نطنز مشغول کاره و این یعنی دانشگاههای مولد و دانشگاه مولد یعنی پیشرفت در علم و صنعت مدرکی در کار نیست ولی شواهد و دلایل چرا
  10. hosseingmn

    جنگ فالكلند

    جزاير فالكلند در اقيانوس اطلس جنوبى كه در قرن ۱۸ به تصرف انگليس درآمد در ۱۹۸۲ مبدل به صحنه يكى از پيكارهاى بزرگ تكنولوژيكى نيمه دوم قرن بيستم شد. اين جنگ اگرچه از بعد زمينى و نفرات درگير، نبردى كوچك محسوب مى شد اما از نقطه نظر دريايى جنگى كم سابقه بود و لااقل پس از جنگ دوم جهانى، جهان شاهد چنين نبردى در دريا نبوده است. دليل شروع جنگ نيز به بحث بى اهميت ماهيگيرى انگليسى هاى مقيم اين جزيره كه كمتر از ۱۰ هزار نفر بودند بازمى گشت. البته اين مسأله بهانه اى بود تا جنگ آغاز شود چرا كه اعتراض اصلى به ادعاى مالكيت آرژانتين كه كمتر از ۱۰۰۰ كيلومتر با جزاير فالكلند (مالويناس) فاصله داشت بازمى گشت، حال آنكه اين جزيره در ۱۱ هزار كيلومترى انگليس واقع بود. آغاز جنگ در آوريل ۱۹۸۲ ژنرال هاى آرژانتينى براى دستيابى به شهرت داخلى و خلاصى از گرفتارى هاى اقتصادى و سياسى كشور بحث لزوم آزادسازى مالويناس را مطرح كردند و بلافاصله با اعزام ۱۱ هزار سرباز تكاور (نيروهاى هوادريا) جزيره را اشغال كردند. گمان آنها اين بود كه انگليس به دليل آنكه ديگر قدرت گذشته را ندارد (در دهه ۷۰ انگليس بخش بزرگى از نبرد ناوها و ناوهاى هواپيمابر بزرگ خود را كنار گذاشت چرا كه از عهده مخارج نگهدارى آنها برنمى آمد) بنابراين به مذاكرات سياسى و اعتراضات ديپلماتيك بسنده مى كند. اما پاسخ انگليس كوبنده بود. آنها ابتدا توسط يك زيردريايى اتمى با ۲ اژدر، يك رزمناو آرژانتينى را در ۲۵۰ مايلى جنوب فالكلند غرق كردند و سپس به اعزام ۲ ناو عظيم هواپيمابر و ۳۰ ناوچه (فريگيت) و رزمناو و ۲۵ ناو نفربر و لجستيكى اقدام كردند در حالى كه زيردريايى هاى اتمى و غير اتمى نيز همراه آنها بود. در ۲۵ آوريل ۱۹۸۲ هلى كوپترهاى انگليسى زيردريايى آرژانتينى سانتافه را صدمه زده و آن را به تسليم شدن واداشتند. در روز ۲۶ آوريل نيروهاى آرژانتينى مستقر در جزيره جورجيا واقع در شرق فالكلند در اثر آتش شديد ناوهاى انگليس تسليم شدند و در ۲ ماه مه زيردريايى انگليسى كانگورو رزمناو بزرگ آرژانتينى بلگرانو را غرق كرد. حمله متقابل آرژانتينى ها به ناوگان اصلى انگليس و ناوهاى هواپيمابر آنها بى نتيجه بود و در نتيجه شكست اين حمله ناوهاى آرژانتينى به سمت سواحل آرژانتين عقب نشينى كردند. انگليسى ها در روزهاى سوم و چهارم ماه مه نيز دو كشتى ديگر آرژانتينى را هدف قرار مى دهند. ورود نيروى هوايى آرژانتين ضربات پى در پى انگليس به نيروى دريايى آژانتين سبب از گردونه خارج شدن اين نيرو شد، حال آنكه خلبانان آژانتينى از ۴ مه با ورود به جنگ صحنه نبرد را تغيير دادند. ابتدا يك سوپر اتاندارد آرژانتينى با پرتاب موشك معروف اگزوست ناو بزرگ شفيلد انگليس را غرق مى كند كه در اين حادثه ۲۰ انگليسى كشته مى شوند. در ۱۰ مه ناو گلاسكوى انگليس مورد اصابت بمب هاى هواپيماى آرژانتينى قرار مى گيرد اما غرق نمى شود. ضربات آژانتينى ها اگرچه سبب كند شدن عمليات دريايى انگليس مى شود اما آن را متوقف نمى كند و ناوهاى نفربر و لجستيكى انگليس خود را به سواحل فالكلند مى رسانند تا اقدام به پياده كردن نيرو كنند. غرق شدن ۵ ناو انگليسى از اين زمان به بعد جنگ سرعت بالايى به خود مى گيرد. هواپيماهاى ميراژ، سوپر اتاندارد و اى-۴ آرژانتينى با قبول خطر خود را به ارتفاع پايين رسانده و ناوشكن هاى در حال عمليات پياده كردن نيرو را در هم مى كوبند. ناوهاى گلا مورگان، سرگالاهاد، پليموت و سر تريسترام مورد اصابت قرار مى گيرند اما اين ضربات تأثيرى روى عمليات عظيم انگليسى ها ندارد. قصد ارتش انگليس پياده كردن ۲ تيپ نيرو بود كه در ۲۱ ماه مه عملى شد و هواپيماهاى عمود پرواز سى هارير نيز ۲ ناو آرژانتينى كه قصد كمك رسانى به نيروهاى آرژانتين را داشتند نابود كردند. اما خلبانان آرژانتينى به بهاى تلفات زياد حملات خود را ادامه داده و موفق مى شوند با موشك و بمب ناوهاى آروگانت، سر پليانت را صدمه زده و ناو آردنت را غرق كنند. در ۲۳ ماه مه آنها ناوچه آنتلوپ انگليس را نيز با موشك هدايت شونده از ناحيه «پاشنه» مورد اصابت قرار مى دهند. اما در همان روز هلى كوپترهاى لينكس انگليس نيز ناو عظيم لجستيكى ۱۳ هزار تنى آرژانتين را با موشك هاى هوا به دريا منهدم مى كنند. اگرچه آرژانتين در نبرد فالكلند مطمئن بود نبرد را در دريا باخته اما جنگ در هوا و زمين را با شدت ادامه داد و غرق شدن ناوشكن كاونترى در ۲۵ ماه مه رقم تلفات انگليسى ها را به غرق يا صدمه جدى براى ۱۱ ناو مى رساند. ضربه بزرگ به انگليس بدترين ضربه براى نيروى دريايى انگليس برخلاف آنچه همگان گمان مى كنند غرق ناو شفيلد نبود بلكه غرق ناو لجستيكى «آتلانتيك كانوير» در ۲۶ مى بود. موشك هاى اگزوست در اين عمليات موفق كه توسط هواپيماهاى ساخت فرانسه پرتاب شدند، اين ناو عظيم را غرق مى كنند. غرق اين ناو سبب به زير آب رفتن ۸ هلى كوپتر «وسكس» و ۳ فروند شنوك و وقفه جدى در عمليات توسط انگليسى ها مى شود. آرژانتينى ها روز بعد ناوشكن برودورو را نيز مورد اصابت قرار مى دهند. اگرچه ناو غرق نمى شود اما جسورانه ترين حركت آرژانتينى ها حمله به «گروه ناو» بزرگ انگليسى در اقيانوس اطلس بود. در اين عمليات بى حاصل كه در ۳۰ ماه مه توسط هواپيماهاى اسكاى هاوك و سوپر اتاندارد انجام شد آنها به ناو هواپيمابر اينونسبل و ناوهاى اطراف آن حمله كردند اما حجم آتش شديد «هسته اصلى دريايى انگليس» به اندازه اى بود كه خلبانان آرژانتينى ادامه عمليات را بى فايده ديده و تنها به غرق كردن يك نفتكش و پرتاب يك موشك اگزوست (كه توسط انگليسى ها منحرف گرديد) بسنده كردند. پايان جنگ حملات هوايى آرژانتينى ها اگرچه شجاعانه و مؤثر بود اما تعيين كننده نبود مضافاً آنكه حداقل ۴۵ هواپيماى آرژانتين طى اين جنگ ۴۵ روزه از بين رفت (اگرچه ۱۳ ناو انگليسى غرق شد يا صدمه ديد.) سربازان آرژانتينى كه در جزيره بدون پشتيبانى دريايى و هوايى باقى مانده بودند در ماه ژوئن تسليم نيروهاى انگليسى شدند و جنگ خاتمه يافت در حالى كه ۶۳۵ آرژانتينى و ۲۵۵ انگليسى در اين نبرد جان باخته بودند. نتيجه نبرد جنگ فالكلند اگرچه منجر به شكست قطعى آرژانتين شد اما ضعف نيروى دريايى را در برابر نيروى هوايى آشكار كرد. هيچكس گمان نمى كرد سومين نيروى دريايى جهان كه زمانى نه چندان دور قدرت اول و مالك نيمى از جهان بود چنين ضربات خرد كننده اى از تعدادى خلبان ارتش جهان سومى آرژانتين تحمل كند. رسانه هاى غرب اگرچه پيروزى انگليس را بزرگ جلوه دادند و چنين وانمود كردند كه آرژانتين در اين نبرد حريف بسيار ضعيفى بوده اما كسى به اين موضوع نپرداخت كه چرا بايد موشك هاى ۲ ميليون دلارى اگزوست به اين سادگى ۵ ناو بزرگ انگليسى را كه برخى از آنها مانند شفيلد و آتلانتيك كانوير بسيار گران و با اهميت بودند از بين ببرند و عمليات آبى - خاكى كه در آن تنها ۲ تيپ نيرو پياده شد منجر به صدمه ديدن ۸ ناو و غرق ۵ فروند شود؟ پيام اين جنگ يك چيز بود: ديگر نيروى دريايى بدون پشتوانه هوايى قوى، ارزشى ندارد. در حقيقت ناوها در كنار هواپيماها اهميت مى يابند. ناوهاى كوچك هواپيمابر انگليس چون نتوانستند با خود هواپيماهاى قوى و زياد به ميدان بياورند در برابر ميراژها، سوپر اتانداردها و اسكاى هاوك هاى آرژانتين عاجز ماندند. انگليس در اين نبرد البته از هواپيماهاى سى هارير نيز استفاده كرد اما اين هواپيماهاى عمود پرواز از چالاكى جت هاى معمول برخوردار نبوده و مجبور بودند اكثراً از سر راه جت هاى با سرعت ۲‎/۵ ماخ آرژانتينى كنار بروند. مى توان در نهايت نتيجه گرفت كه جنگ فالكلند حقيقت تلخى را براى انگليس مشخص كرد. اين كشور ديگر نمى تواند بدون برادر بزرگتر خود (آمريكا) در جنگى شركت كند چرا كه نه قادر به پوشش هوايى مناسب براى ناوهاى خود است و نه آنكه مى تواند در مقياس وسيع اقدام به جابه جايى نيرو و تجهيزات كند و ناوهاى كوچك هواپيمابر انگليسى نيز (كه تنها يك سوم نوع آمريكايى ظرفيت دارند) نمى توانند پشتيبانى كننده هاى خوبى باشند. اينهم چهار نمونه تمبر مرتبط با چاپ انگلستان: www.iran-newspaper.com
  11. hosseingmn

    جنگ فالكلند

    در بيست و پنجمين سالگرد جنگ فالكلند (مالويناس) انگليس فاتحانه در پي به فراموشي سپردن ضايعات جنگ است و آرژانتين مغلوب همچنان بر ادعاي مالكيت خود بر اين جزيره تاكيد دارد. فالكلند در ‪ ۴۸۳‬كيلومتري (‪ ۳۰۰‬مايلي) سواحل جنوبي آرژانتين قرار دارد، به دو بخش فالكلند شرقي و فالكلند غربي تقسيم شده و روي هم رفته متشكل از ‪ ۷۰۰‬جزيره كوچك است. پايتخت و بزرگترين شهر اين منطقه شهر استنلي است و بر اساس آخرين سرشماري انجام شده در سال ‪ ،۲۰۰۵‬كل جزاير فالكلند داراي ‪ ۳‬هزار نفر سكنه است كه ‪ ۷۰‬درصد از آنان انگليسي تبار هستند. اگرچه فالكلند از سال ‪ ۱۶۰۰‬محل سكونت معدودي هلندي و فرانسوي بوده و از سال ‪ ۱۶۹۰‬و اواخر قرن هفدهم با فراز و نشيب‌هايي تحت كنترل انگليس بوده، ولي از سال ‪ ۱۸۲۹‬دولت آرژانتين نسبت به مالكيت آن ادعا داشته و همچنان بر اين ادعا پافشاري مي‌ورزد. در سال ‪ ۱۸۳۳‬پس از بالا گرفتن تلاش آرژانتين براي كسب كنترل اين جزاير، در سال ‪ ۱۸۳۳‬انگليسيها به زور منطقه را به قيوميت خود درآورده و تحت الحمايه خود كردند. در سال‌هاي ‪ ۱۷۶۵‬تا ‪ ۱۷۹۰‬نبردهاي متعددي بر سر حاكميت انگليس و اسپانيا بر مجمع الجزاير فالكلند صورت گرفت، ولي نهايتا پس از چند مرحله جنگ و دست به دست شدن، حاكميت و كنترل فالكلند به دست اسپانياييها افتاد. در سال ‪ ۱۸۱۱‬اسپانياييها مانند انگليسيها جزاير فالكلند را تخليه كردند و اين منطقه پرتنش براي مدتي بلاصاحب باقي ماند. از سال ‪ ۱۸۱۶‬و اعلام استقلال آرژانتين از اسپانيا، حكومت تازه تاسيس بوئنوس آيرس نيز بر جمع مدعيان فالكلند افزوده شد و از سال ‪ ۱۸۲۰‬پرچم آرژانتين در اين منطقه برافراشته شد. در آغاز سال ‪ ۱۸۳۳‬انگليسيها بار ديگر به زور فالكلند را به تصرف خود درآوردند و از آن به بعد با اعزام مهاجران انگليسي به آن منطقه و احداث پايگاههاي نظامي تلاش كردند تا با همرنگ كردن ساكنان با سياست‌ها و فرهنگ خود امكان از دست دادن اين منطقه را كاهش دهند. در سال ‪ ۱۹۴۵‬با پايان يافتن جنگ جهاني دوم، تاسيس سازمان ملل متحد و آغاز افول امپراتوري انگليس، آرژانتين بر اساس مقررات استعمارزدايي پس از جنگ، مساله فالكلند را به سازمان ملل كشاند و بر اساس قطعنامه شماره ‪۱۵۱۴‬ مجمع عمومي سازمان ملل در مورد ضرورت تخليه همه مناطق استعمارزده از قواي اشغالگر، خواستار واگذاري مالكيت فالكلند به خود شد. با اين همه لندن كه از حمايت اكثريت سكنه اين جزاير نسبت به خود مطمئن بود اعلام كرد كه برگزاري همه‌پرسي و نظر مثبت اكثريت سكنه شرط اوليه و اساسي هر گونه انتقال احتمالي حاكميت فالكلند از لندن به بوئنوس آيرس است. در طول دهه ‪ ۱۹۶۰‬مذاكرات بين آرژانتين و انگليس بر سر آينده مالكيت فالكلند طي چند مرحله ادامه يافت، ولي در هر مورد تناقض ميان سابقه تاريخي حضور آرژانتين در منطقه با عدم علاقه انگليسي تبارهاي ساكن در جزاير به گسستن از لندن مانع بروز هرگونه تحرك در شكست بن بست ديپلماتيك فيمابين بود. سرانجام در روز دوم آوريل ‪ ۱۹۸۲‬قواي مسلح آرژانتين با استفاده از وضع بد اقتصادي انگليس و در نتيجه كاهش نيروهاي نظامي در منطقه و تلاش براي بالا بردن جو ناسيوناليستي در كشور خود در يورشي ناگهاني جزاير فالكلند را به اشغال نظامي خود درآوردند. اين حادثه اگرچه با نكوهش شوراي امنيت مواجه شد، ولي كشورهاي جهان را به دو دسته حامي انگليس و آرژانتين تقسيم كرد و اغلب كشورهاي آمريكاي لاتين، جهان سوم و غير متعهد از آرزانتين پشتيباني كردند. بر سر اين جنگ، لرد كرينگتون وزير خارجه انگليس به علت ناتواني از پيش بيني حمله آرژانتيني‌ها با وجود اصرار زياد نخست وزير "مارگات تاچر" به ماندن او در قدرت، از سمت خود كناره گرفت. اين جنگ دو ماه و ‪ ۱۲‬روز به طول انجاميد و در ‪ ۱۲‬ژوئن ‪ ۱۹۸۲‬نيروهاي آرژانتيني پس از يك مرحله توفيق و وارد كردن خسارات انساني و تداركاتي به انگليس رسما تسليم شده و حاكميت فالكلند مجددا به دست انگليسي‌ها افتاد. يكي از مهمترين موارد توفيق آرژانتيني‌ها به گل نشاندن رزمناو شفيلد با شليك موشكهاي اگزوسه بود كه منجر به از كار افتادن و به گل نشستن آن رزمناو شد. در اين جنگ مجموعا ‪ ۲۵۸‬انگليسي كشته، ‪ ۷۷۷‬نفر زخمي و ‪ ۵۹‬نفر اسير شدوند. از طرف آرژانتين نيز ‪ ۶۴۹‬نفر كشته، ‪ ۱۰۶۸‬نفر زخمي و ‪ ۱۱‬هزار و ‪۳۱۳‬ نفر اسير شدند. اين جنگ همچنين پس از جنگ جهاني دوم شاهد عمليات گسترده نيروهاي ويژه واكنش سريع انگليس (اس.اي.اس) و عوامل سازمان امنيت خارجي انگليسي (ام.آي سيكس) بود كه نقش مهمي را در پيروزي سريع و قاطع كشورشان در جنگ فالكلند ايفا كردند. برخي تحليلگران تاريخي بر اين گمانند كه شرايط بحراني اقتصاد انگليس در سال ‪ ۱۹۸۲‬و دوران زمامداري حزب محافظه‌كار به رهبري تاچر به گونه‌اي بود كه اگر آرژانتين به فالكلند حمله نمي‌كرد، به احتمال زياد حكومت لندن راسا پيشنهاد واگذاري رايگان اين جزاير را به آرژانتين مي‌داد. از سوي ديگر، اگر به جاي حكومت غيرمردمي نظاميان كودتاچي در آرژانتين دولت مردمي در آن كشور بر سر كار بود، شايد سرنوشت جنگ به طرز ديگري رقم مي‌خورد و انگليس به سادگي در نبرد فالكلند پيروز نمي‌شد. دو كشور پس از يك وقفه هفت ساله در سال ‪ ۱۹۸۹‬مجددا روابط ديپلماتيك برقرار كردند و از آن به بعد هيچ مذاكره‌اي بر سر حاكميت فالكلند رخ نداده است. اين در حالي است كه با گذشت ‪ ۲۵‬سال از جنگ فالكلند، "نستور كرچنر" رييس جمهوري آرژانتين بار ديگر در انديشه شكايت دوباره و طرح مجدد مساله حاكميت اين جزاير در سازمان ملل است. "خورخه تاييانا" وزير خارجه آرژانتين نيز با خودخواه خواندن دولت انگليس بر حق حاكميت تاريخي كشورش بر اين مجموعه جزاير تاكيد كرد. جنگ فالكلند انگليس را مجبور به آباد كردن اين جزاير كرد، تا جايي كه اين منطقه اكنون توانسته به شكوفايي نسبي دست يافته و به مدد تجارت و توريسم از انزوا و ورشكستگي نجات پيدا كند. "مارگارت بكت" وزير خارجه انگليس روز گذشته در بيانيه‌اي به مناسبت بيست و پنجمين سالگرد نبرد فالكلند از تمهيدات بعمل آمده براي بازديد خانواده‌هاي نظاميان آرژانتيني مدفون در اين جزاير خبر داد. مقام انگليسي همچنين بر عزم كشورش به بهبود روابط با آرژانتين و پيشنهاد برگزاري مراسم يادبود مشتركي در سالجاري در لندن براي كشته‌شدگان اين جنگ تاكيد كرد. با توجه به نزديك به دو قرن سابقه مناقشه دو كشور بر سر اين جزاير و سابقه ترك ديگر مستعمرات توسط انگليس، به نظر مي‌رسد كه درها روي آرژانتين براي كسب حاكميت فالكند بسته است. با اين حال ناسيوناليستهاي آرژانتيني بر اين باور نيستند و معتقدند كه به هيچ وجه نبايد اين در را قفل شده و شرايط را غير قابل تغيير قلمداد كرد. ایرنا
  12. آقایون با اینکه خیلی قدیمیه ولی خواندنش خالی از لطف نیست: با حمله نظامی به ايران جهان شاهد يك جنگ موشكی درخليج فارس خواهد شد؟ سايت خبری – تفسيری informationclearinghouse در تاريخ انتشار 26/10/2004 مقاله‌ای را از "MARK Gaffney نويسنده و محقق امور اتمی و موشكی منتشر كرده است. اين مقاله، درعين حال كه حاوی اطلاعاتی است نظامی، با دو هدف و با دو توصيه می‌تواند منتشر شده باشد: 1- تبليغ سياست خارجی جمهوری اسلامی و ترساندن افكار عمومی امريكا از حمله نظامی به ايران و در واقع نوعی ضد حمله پيشگرانه تبليغاتی كه می‌تواند هزينه آن نيز به اين سايت و يا نويسنده آن قبلا پرداخت شده باشد. 2- سفارش تهيه و انتشار آن از سوی محافل جنگ طلب امريكا و اسرائيل برای ايجاد رعب و وحشت و زمينه سازی برای ضربات و حملات هرچه گسترده تر و وحشيانه تر به خاك ايران. اين دو هدف كه می‌تواند از هر دو سو، يعنی از داخل ايران و يا از داخل وزارت دفاع امريكا و با حمايت اسرائيل دنبال شده باشد، درعين حال ابعاد وسوسه حمله نظامی به ايران و بيم و هراس‌ها را نيز نشان ميدهد. گرچه اين دو هدف توام با تحريك و تشويق جمهوری اسلامی و غره ساختن آن به ادامه سياست‌های ماجراجويانه نيز همراه باشد. بخش ديگری از اين مقاله نيز بزرگ نمائی هائی است در باره توان موشكی روسيه كه شايد چنين نيز باشد، اما آنگونه كه نويسنده مقاله تشريح می‌كند، تشويق جنگ سردی جديد با چاشنی موشكی است. با ياد آوری و برداشت‌های ارائه شده بالا از مقاله مورد بحث، آن را در ادامه می‌خوانيد. مقاله را از سايت ياد شده در بالا "پيك نت" ترجمه كرده است. كلامی با خواننده : مقاله زير آنقدر تكان دهنده است كه بعد از جمع آوری اوليه آن من خودم نيز نمی خواستم آن را باور كنم وتلاش كردم با بررسی بيشتر آنرا رد كنم . اين تلاش به جمع آوری شواهد بيشتری منجر شد كه هر چه بيشتر نظريه من را تأييد می‌كرد. من بارها اين سيكل شك كردن و تحقيق بيشتر را قبل از تصميم گرفتن به انتشار آن تكرار كرده ام . اعتقاد دارم يك نويسنده متعهد بايد همه سرنخ‌ها و شواهد را دنبال كند و از اينكه حقايق او را به چه سمت و سويی می‌كشد ترسی به دل راه ندهد. بنابراين هيجان زده نشويد و دست و پايتان را گم نكنيد. هدف اين متن صرفاً يك پيشگويی نيست، اما تلاش دارم نشان دهم خطری را كه در خليج فارس در انتظار ما است، تا با آگاهی از گستردگی خطر، بتوانيم راهی را برای حفظ كشورمان(امريكا) و جهان از اين حادثه پيدا كنيم و اگر خيلی خوشبخت باشيم شايد حتی بتوانيم يك سرنوشت و آينده ديگر را جايگزين وقايعی كنيم كه در انتظارمان است . در جولای گذشته انجام عمليات "SUMMER PULSE " تأييد شد. مانور غير منتظره ناوهای جنگی آمريكايی كه طبق گزارشها، نخستين تمرين ناوگان آمريكا در آرايش جديدش بود و هدف آن نشان دادن آمادگی ناوگان دريايی آمريكا در واكنش سريع به بحرانهای بين المللی. در طول تاريخ نيروی دريايی آمريكا شركت چنين حجمی از اكيپ‌ای نظامی در يك عمليات بی‌سابقه بود. حتی ناوگان دريايی آمريكا در خليج فارس و مديترانه شرقی هنگام عمليات طوفان صحرا در سال 1991 و جنگ اخير در عراق نيز هرگز از شش اكيپ تجاوز نكرد، اما در جولای و آگوست گذشته هفت اكيپ در حركت بودند كه هركدام از آنها شامل يك ناو هواپيما بر با كليه امكانات و 8-7 كشتی پشتيبان وحداقل هفتاد هواپيمای جنگی آماده بود. مطابق گزارشها، بيشتر فعاليت در اقيانوس آرام بود. جايی كه تمرين نظامی مشتركی بين ناوگان دريايی امريكا و ناوهای دريايی تايوان صورت گرفت . ولی به راستی چرا اينهمه نيرو بايد در يك زمان به فعاليت واداشته شوند؟ چه بحران جهانی تهديد كننده‌ای ساز و برگ نظامی بيش از آنچه در حمله اخير عراق مورد نياز بود را نياز داشت؟ تيتر اخبار در مورد مانور مشترك در درياهای جنوب چين را بخوانيد: " شمشير زياد چين را نمی ترساند "، " نمايش گسترده توان نظامی چين را نگران كرده". اما واقعيت كاملاً متفاوت بوده و ما خواهيم ديد كه پيامدهای جدی آن مربوط به ادامه حضور نظامی آمريكا در خليج فارس بود. اين عمليات ظاهراً نشان دهنده تصميم مقامات بلند پايه پنتاگون در مورد نشان دادن نمايش غير منتظره‌ای از قدرتشان بود كه به آن نياز داشتند تا از چين انتقام جويی كنند، در مقابل گسترش تهديد از ناحيه چين به خاطر موشكهای جديدی كه از روسيه خريداری كرده است. شما واقعاً فكر می‌كنيد اين ممكن است؟ چطور امكان دارد چند موشك، ناوگان دريايی آمريكا در اقيانوس آرام را تهديد كند . اينجاست كه داستان اصلی ما شروع می‌شود : مانور مذكور بر اساس اخبار تلويحی كه برای همه كسانی كه به اين مسئله توجه دارند آشكار است، به اين دليل بود كه حدی از تكنولوژی نظامی كه كشورهای ديگر از جمله چين با خريد موشك از روسيه به آن دست پيدا كرده اند بخش مهمی از تكنولوژی نظامی آمريكا را تحت شعاع قرارداده است، چرا كه اين موشكها، با اينكه موشكهای خيلی معمولی به نظر می‌آمدند ولی در حقيقت سكوی پرتابی است برای موشكهای ضد ناو كروز(SS-N-22 SUNBURN ) ساخت روسيه. سلاحی كه ناوهای آمريكائی توان دفاع از خود در برابر آن را ندارند. اينجا من نمی خواهم بگويم كه شأن و منزلت جهانی آمريكا از بين رفته، بلكه می‌خواهم خبراز يك تعادل جديد قدرت جهانی در اقيانوسها بدهم. از ديد من اين اتفاق بزرگترين دليل آن مانور عظيم است . آمريكا با اين مانور خواست با انتقام خود پيامی بفرستد. من بسيار شكه شدم زمانی كه اين حقيقت را در مورد موشك كروز روسی شنيدم . مشكل اينجاست كه تعداد زيادی از ما از دو فرضيه غلط مرسوم متأثر هستيم . اول آنكه همه ما پيرو اين فرضيه هستيم كه روسيه دارای توان نظامی ضعيفی است كه آنرا هم نتيجه فروپاشی اتحاد جماهير شوروی می‌دانيم. اين امر حقيقت دارد ولی همه پيچيدگی موضوع را روشن نمی كند. با اين پيش فرض ما فكر می‌كنيم كه ناوگان نظامی روسيه دوران افول و سير نزوليش را طی می‌كند. اما در واقع تكنولوژی روسها بسيار بيشتر از حد تصور ما است و مصداق اين حرف موشك ضد ناو كروز است . فرضيه غلط دوم عبارتست از يك اطمينان خاطرعمومی در مورد موشكهاست، كه با توجه به رفتار صدام درباره استفاده از موشكهای اسكادش در جنگ اول خليج فارس، تلاش می‌كنم آنرا اصلاح كنم . چند سال قبل برنامه ريزان شوروی تلاش برای مسابقه تسليحاتی با ناوگان دريايی آمريكا را كنار گذاشتند. شورويها نمی توانستند با آمريكا مسابقه دهند چرا كه آمريكا بودجه سنگينی را برای ساختن يك نيروی دريائی بزرگ صرف می‌كرد. اما شوروی به جای مسابقه، سياست دفاع استراتژيك را جايگزين كرد . آنها نقاط ضعف را جستجو كردند و دنبال راه ارزان قيمتی گشتند تا آن نقاط ضعف را برجسته كرده و از آن بهره ببرند. شوروی موفق شد آن هم با گسترش چند موشك ضد ناو مافوق صوت كه يكی از آنها SS-N-22 SUNBURN مشهور بود به مهلك ترين موشك روی كره زمين دست يابد. بعد از فروپاشی شوروی ارتش آنها دچار شرايط سختی شد ولی در اواخر دهه 1990 مسكو تصميم گرفت تا با استقبال از توسعه تكنولوژی موشكی از آن در مبادلات بين المللی اش بهره گيرد. تصميم اين بود تا برنامه‌های انتخاب شده‌ای را باز زنده و فعال كند و خيلی زود تكنولوژی موشكی روسيه يكی از اقلام مهم صادراتی آنها شد. امروزه موشكهای روسی يك صنعت رشد يافته است كه پول زيادی را از طريق فروش آن به هند و چين، ويتنام، كوبا و همچنين ايران نصيب روسها كرده است و در آينده نزديك اين توزيع تكنولوژی مهم می‌رود تا به چالش جدی برای آمريكا تبديل شود. موشكهای SUNBURN در هيچ جنگی بكار نرفته است. طبق آگاهی‌های من، احتمالاً دليل عدم شناخت توانايی‌ها تخريبی آن به صورت كامل هم همين است. نوع ديگری از موشكهای كروز در چند اقيانوس استفاده شده و نتايج ويرانگری به همراه داشته است. در جريان نبرد فالكلند موشك فرانسوی EXOCET با شليك از سوی جنگنده‌های آرژانتينی باعث غرق شدن كشتی HMS Sheffield و يك كشتی ديگر شد. و در سال 1987 در جريان جنگ ايران و عراق در خليج فارس كشتی USS STARK به وسيله يك جفت موشك EXOCET هنگام گشت زنی در خليج دو نيم شد. در اقيانوس رادارهای آمريكايی يك جنگنده عراقی از نوع ( ميراژ فرانسوی) را در فاصله 50 مايلی شناسايی كردند . رادار همچنين ديد كه هواپيمای عراقی دوری زد و به پايگاه خود برگشت . اما رادار هرگز شناسايی نكرد كه خلبان از سلاحش شليك كرده است. موشك EXOCET بر فراز دريا در ارتفاع پايين حركت كرده و دود آن زير خط رادار بوده و فقط چند لحظه قبل از آنكه به ناو STARK برخورد كند و باعث غرق شدن كشتی و كشته شدن 37 ملوان آمريكايی آن شود بوسيله مردم ديده شد. تجربه حمله به STARKدر 1987 خطر موشكهای كروز ضد ناو را نشان داد و خطربه مراتب جدی تری در مورد SUNBURN .موشك مافوق صوتی كه هيچگونه ردپا و دودی از آن به جا نمی ماند . SUNBURN نه فقط بزرگتر و سريعتر بود بلكه دوربردتر و دارای سيستم هدايت كننده قويتر نيز بود . مطابق گزارش وزير دفاع ايران "علی شمخانی” در سال 2001 هنگام بازديد از مسكو در خواست پرتاب آزمايشی آن را كرد كه روسها هم با روی باز ترتيب آن را داده و علی شمخانی كه مجذوب آن شده بود سفارش تعداد نا محدود از اين موشك را به روسها داد. SUNBURN می‌تواند يك بمب اتمی 200 كيلو تنی يا يك كلاهك 750 پوندی را در حدود 100 مايل حمل كند. بيش از دو برابر ميزانی كه EXOCET می‌تواند. SUNBURN می‌تواند سرعتی دو برابر سرعت نورداشته و با قابليت تنظيم مسير پروازی كه می‌تواند از كنار موانع عبور كند تا خود را به استحكامات دشمن برساند. موشك جهت شكست دادن سيستم راداری دفاعی آمريكا طراحی شده است . يك ناو آمريكايی در حالت دفاعی به هر صورت در جريان شناسايی موشك SUNBURN كه به طرف آنها در حركت است تنها زمان كافی برای محاسبه و پيدا كردن راه حل شليك را دارد نه وقت كافی برای منهدم كردن موشك SUNBURN را. به همين خاطر از نوعی اسلحه جديد كه می‌تواند 3000 گلوله اورانيوم را در يك دقيقه شليك كند ولی اين سلاح بايد هماهنگی دقيقی را برای نابودی موشك به موقع انجام دهد كه بسيار مشكل است . تركيب سرعت مافوق صوت و اندازه بمب آن انرژی تخريبی زيادی را هنگام برخورد با كشتی ايجاد می‌كند . يكعدد از اين موشك‌ها می‌تواند يك كشتی جنگی را غرق كند. تنها راه ناوهای آمريكايی برای دفاع از خودشان در مقابل سلاحهای مهيبی چون SUNBURN اين است كه قبل از رسيدن جنگنده پرتاب كننده بمب به محدوده پرتاب موشك آن را نابود كنند. برای اين هدف هواپيماهای آواكس به هر ناوگان دريايی اضافه شد. اين هواپيماها هر چيزی را در فاصله 200 مايلی می‌بيند و به وسيله ماهواره هايی كه دور كره زمين می‌چرخند و هر لحظه اطلاعات را مخابره ميكنند كاملتر می‌شوند. اما فرماندهی ناوگان دريائی آمريكا در خليج فارس باچالش منحصر به فردی كه مخصوص اين منطقه است مواجه شده كه يك نگاه به نقشه آن را نشان ميدهد: خليج دارای دهانه بسيار باريكی است و ساحل شمالی خليج فارس هم متعلق به ايران است كه دارای مناطق كوهستانی است و به نوبه خود اشراف نظامی را نسبت به اعمال ناوهای آمريكائی به وجود می‌آورد. ساحل شمالی ناهموار خليج امكان مناسبی را جهت به وجود آوردن يك سيستم دفاعی ساحلی مخفی فراهم می‌آورد؛ مانند به كارگيری سكوهای متحرك پرتاب موشك كه كاملا در اين مناطق امكان اختفا دارند. اين همان دليلی است كه باعث شد در جنگ اول خليج فارس آمريكا نتواند از عهده موشكهای اسكاد برآيد، كه البته هرگز اين دليل در جائی گفته نشد. سكوهای پرتاب موشك صدام ثابت كرد كه رهگيری و نابود كردن موشكهای پرتاب شده از اين سكوها بسيار مشكل است. همين امر باعث ناراحتی مقامات پنتاگون شد. در حقيقت آمريكا در دفع كردن حملات موشكهای اسكاد ناكام ماند و پرتاب موشكها تا آخرين روزهای جنگ ادامه داشت، اما خوشبختانه عدم دقت كافی موشكهای اسكاد آنها را به سلاحهائی غير كاربردی تبديل كرد. اما دقت اعجاب آور موشكهای SUNBURN كه چندی پيش از سوی چين در دريا آزمايش شد و به وسيله هواپيماهای جاسوسی آمريكا مشاهده شد هرگز قابل مقايسه با اسكاد نيست. ناوهای آمريكائی تاكنون هرگز با موشكهائی به خوفناكی موشكهای SUNBURN مواجه نشده اند، ولی عدم مواجه آنها با اين نوع موشك در صورت تصميم آمريكا و اسرائيل برای حمله به ايران و نابود كردن مراكز اتمی آن برای مدت زيادی ادامه نخواهد داشت. ابری از دود برای ماهها خليج فارس را تاريك خواهد كرد . سال گذشته اسرائيل نيروی هوائی خود را با خريد سری جديد هواپيماهای بمب افكن F-15 با فابليت پروازهای طولانی تجهيز كرد. حتی اخيراً 5000 بمب بسيار مخرب از آمريكا تحويل گرفت. سلاحهائی كه به نظر می‌آيد كاربردش عليه ايران است. نشانه‌های جنگ با تهديد پديدار گشته است. سخنگويان رسمی اسرائيل مكرراً اظهار می‌دارند كه اجازه نخواهند داد به ملاها تا توان هسته‌ای خود را افزايش دهند و حتی به آنها اجازه استفاده از راكتورهای اتمی جهت استفاده صلح آميز برای توليد برق را نيز نخواهند داد. تهديدهای آنها واقعاً نگران كننده است، چون اسرائيل سابقه طولانی در جنگهای ضربتی بازدارنده دارد. گزارش اخير آژانس بين المللی انرژی اتمی (IAEA ) در سپتامبر 2004 در مورد ايران ادعای بی‌اساس آمريكا و اسرائيل در مورد اينكه ايران بمب اتمی ميسازد را كاملاً رد كرد، اما در مقابل تهران را به خاطر ابهام و كوتاهی در عرضه اسناد و مداركشان سرزنش كرده و در عين حال ذكر كرد كه بازرسان به كليه مراكز هسته‌ای كه تمايل داشته اند می‌توانند سركشی كنند. سال گذشته ايران پروتوكل الحاقی را به صورت داوطلبانه پذيرفت و آژانس هيچ شواهدی مبنی بر اينكه بمب اتمی در ايران وجود دارد و يا ايران تصميم به ساخت آن دارد را پيدا نكرد. در سخنان البرادعی مدير كل آژانس در تاريخ 3 اكتبر 2004 وی به صورت شفاف تصريح كرد كه: ايران برنامه ساخت سلاح اتمی ندارد. او اين را گفت و دوباره تأكيد كرد: ايران برنامه ساخت سلاح اتمی ندارد؛ اما من شخصاً نمی خواهم قبل از روشن شدن نتايج تحقيقات نتيجه گيری كنم. تاكنون هيچ چيز كه بتوان آن را خطر قريب الوقوعی ناميد ديده نشده است . من هيچ برنامه ساخت سلاح هسته‌ای را در ايران نديدم. آنچه كه من ديدم تلاش ايران برای دستيابی به تكنولوژی غنی سازی هسته‌ای است كه تاكنون خطری از سوی ايران نداشته است . اگر يك رويارويی نهايی بر عليه ايران در چند ماه آينده صورت گيرد، مردی كه در صحنه بين المللی می‌تواند همه نتايج را به نفع خود در اختيار گيرد كسی نيست غير از ولاديمير پوتين. او طی چند ماه گذشته تلاش زيادی برای افزايش قدرت خود انجام داده اما طبق مصاحبه اخير گورباچف هنوز نتوانسته استبداد را به روسيه تحميل كند. بنابراين با اين پيش زمينه ما بايد از خود بپرسيم كه اگر ولاديمير پوتين تاريخ را بخوبی می‌شناسد، مطمئناً بايد از عمق بحران در خليج فارس و خطرهای متعدد آن نيز آگاه باشد، همانگونه كه فرصت‌های نهفته در آن را ديده است! مطمئن باشيد رهبر روسيه شكست تاريخی تحقير آميزی را كه رونالد ريگان به آنها تحميل كرد را فراموش نكرده است. اواسط دهه 1980 شوروی در كابل بود و مجاهدين را شكست داده بود. به نظر می‌آمد كه ارتش شوروی كاملاً از ضريب امنيتی بالايی در افغانستان برخوردار است، اما از سال 1986 اولين موشكهای استينگر به دست نيروهای مقاومت افغانستان رسيد و پس از آن هلكوپترها و ميگ‌های شوروی پشت سر هم مانند گلوله‌های آتش سقوط كردند و سير جريان به سرعت تغيير كرد؛ بطوريكه در سال 1989 همه چيز دگرگون شد. شكست در افغانستان باعث شد شوروی بی‌سر و صدا تا مرز خودش از افغانستان عقب نشينی كند. همه جهان موشكهای استينگر آمريكا را تحسين كرد . دراين دوره، رهبر روسيه بايد كور و احمق باشد كه اجازه دهد اسرائيل كنترل سياست خارجی، مخصوصاً در منطقه استراتژيك و سوق الجيشی خاورميانه را بدست گيرد. آيا آنها می‌خواهند درس دردناكی را با امريكا بدهند كه هرگز فراموش نكند؟ يا آنها می‌خواهند به دوستان آمريكائيشان در مورد حد توانايی رزميشان درسهای مهمی بدهند. آيا كسی معتقد است كه پوتين چنين فرصت استثنايی را از دست خواهد داد؟ مطمئناً پوتين به بزرگی و عمق تله‌ای كه آمريكاييها بر اثر اشتباهشان در آن افتاده اند اشراف دارد و بايد به همين خاطر از اسرائيلی‌ها و نئوحاميان آن در واشنگتن تشكر كند كه با لابی و تاخت و تازشان عليه همه نصيحت‌های مشفقانه، حمله به عراق را تدارك ديدند و حالا هم مشغول كوبيدن بر طبل جنگ عليه ايران هستند. آيا اين نتيجه گيری پوتين سرزنش آور است كه آمريكا منطقه را ترك نخواهد كرد مگر آنكه شكست نظامی خورده باشد؟ اگر آمريكا و اسرائيل با هم وارد عمل شوند و ايران با موشكهای ضد ناو روسيش آنها را در دام گرفتار كند آنگاه توازن قوا دستخوش تغيير خواهد شد . كشتيهای آمريكايی در صورت وقوع جنگ با تعداد زيادی موشكهای SUNBURN و يا حتی مدل پيشرفته تر آن يعنی SS-NX- 26 YAKHONTS روبرو خواهند شد كه روس‌ها سرعت آنها را به 9/2 برابر سرعت نور و برد آنها را به 180 مايل رسانده اند و از سوی ايرانی‌ها در سرتاسر ساحل شمالی خليج فارس مورد استفاده قرار می‌گيرد و با شليك آنها از سوی ايران دريا به قتلگاه تبديل خواهد شد. موشكهای ضد ناو كروز خيلی هم جديد نيستند اما در هيچ جنگی به كار نرفته اند و با توجه به قدرت تخريبی بسيار بالای آنها كاربرد تعداد زياد آنها بسيار وحشتناك خواهد بود. در جريان جنگ فالكلند نيروی هوايی آرژانتين فقط 5 موشك EXOCET در اختيار داشت كه توانست با آنها دو كشتی را غرق كند و با تعداد كافی از آنها آرژانتين می‌توانست همه ناوگان دريايی انگليس را نابود كند . اما ما در خليج فارس تعداد زيادی موشك كروز خواهيم ديد كه ناوهای آمريكايی با آنها مواجه خواهند شد . می‌توانيد تصور كنيد: رگباری از موشكهای كلاس EXOCET كه گويا ايرانی‌ها تعداد زيادی از آنها را دارند، به همان ترتيب رگباری از موشكهای ديگر از جمله SUNBURN و YAKHONT را. در مورد موشكهای YAKHONT قابل ذكر است كه شهرت اين نوع موشكها در اين است كه مشخصاً برای حمله به ناوهای هواپيما بر طراحی شده اند و سيستم هوشمند هدايت كننده آن توانايی آن را دارد كه ناو هواپيما بر را از كشتيها و ناوهای اسكورت كننده اش تشخيص دهد . ناوهای آمريكايی حتی در صورت عدم شركت آمريكا در حمله ضربتی به مراكزهسته‌ای ايران از سوی اسرائيل نيز باز زير آتش قرار خواهند گرفت .هواپيماهای F-15 جديدی كه اسرائيل از آمريكا تهيه كرده توان كافی برای هدف گيری ايران را دارند اما اسرائيل نمی تواند بدون گذشتن از فضای هوايی عراق تحت اشغال آمريكا به ايرن برسد و ممكن است كه آمريكا در اين مورد به اسرائيل چراغ سبز نشان دهد يا بوسيله اسرائيل پايش به اين نبرد كشيد شود. به هر صورت نتيجه يكسان خواهد بود، چرا ايرانی‌ها آمريكا را همدست اسرائيل خواهند دانست و جنگ اصلی را با آمريكا قلمداد می‌كنند . ايرانيها حملات انتقامی را حق مسلم خود برای دفاع می‌دانند و دنيا نيز از آنها حمايت خواهد كرد و نه از آمريكا . آمريكا و اسرائيل متجاوز شناخته خواهند شد و ملوانان آمريكايی نيز ضربات سهمگينی خواهند خورد و امكان فرار نيز نخواهند داشت، حتی اگرهواپيماهای آمريكايی نيز آسمان منطقه جنگ را تحت كنترل داشته باشند بسيار سخت خواهد بود كه ملوانان از ميدان نبرد نجات داده شوند و خليج با خون آمريكاييها قرمز خواهد شد. ماجرا وقتی هول انگيزتر می‌شود كه ايران با موشكهای كروز روسی اش با حضور در تنگه هرمز تنگه خروجی خليج را مسدود كرده و امكان كمك و نجات آمريكاييها را از بين ببرد و ناوگان دريايی آمريكا بدون اينكه كمكی بتواند بكند در اقيانوس هند زمينگير شود و توان ورود به خليج فارس را جهت كمك به آنها و پشتيبانی لجستيكی ناوهای موجود در خليج فارس را نداشته باشد. وظيفه‌ای كه در جنگ عراق به عهده داشت. اضافه كنيد به اين شرايط، ضربات زمينی مهلكی كه از سوی شورشيان عراقی به آمريكا وارد خواهد شد و اين امكان هست كه كاملاً ورق به ضرر آمريكا در عراق برگردد، كه اين خود باعث می‌شود حاميان و همفكران آمريكا كنار رفته و منزلت آمريكا در عراق از بين برود و اشغالگران به بيرون رانده شوند. با تعداد كافی موشك ضد ناو كروز ايرانيها ترافيك نفت كشها را درتنگه هرمز برای هفته‌ها و ماه‌ها به وجود می‌آورند و با محدود شدن و كاهش نفت خليج فارس قيمت هر بشكه نفت خام در بازارهای جهانی به سرعت بالا خواهد رفت و آشكارا اقتصاد جهانی را به سوی نابودی خواهد كشاند. اين نتايج را ميتوان تصور كرد. يك جلسه اضطراری در شورای امنيت سازمان ملل كه در آن فرياد واعتراضهای كشورهای فرانسه ،آلمان، چين و حتی انگليس بلند خواهد بود كه خشمگينانه آمريكا را متهم می‌كنند كه چرا به اسرائيل اجازه می‌دهد دنيا را تهديد كند، اما مثل هميشه به دليل حق وتوی آمريكا دنيا در نشان دادن عكس العمل ناتوان خواهد بود و آمريكا تنها خواهد ماند . بايد همه تلاش كنيم تا ازوقوع اين فاجعه جلوگيری كنيم. ما بايد پيش از آنكه جنگ ديگری درخليج فارس شروع شود آن را متوقف كنيم. آمريكا بايد با بازگشت به سوی سازمان ملل به عنوان مهمترين مرجع توانا برای حل بحران عميق عراق نيروهايش را از عراق بيرون بكشد. همچنين بايد به اسرائيل فشار آوريم تا NPT را بپذيرد و درهای مراكز هسته‌ای اش را به روی آژانس باز كند. تنها پس از طی اين مراحل است كه می‌توان مذاكرات جدی را با ايران و ساير كشورها در مورد ساختن خاورميانه‌ای عاری ازسلاحهای هسته‌ای آغاز كرد و صلح و امنيت را در منطقه پايه گذاری كرد .
  13. hosseingmn

    جنگ احتمالی ایران و آمریکا

    باز هم همان بحث قدیمی شروع شد icon_biggrin اصولا ایرانی ها از این نظر دو دسته هستند: 1-کسانی که به چیزهایی مثل اراده ملی و بقیه این حرفا اعتقاد دارن 2-کسانی میگن ایرانی جماعت بدون کمک خارجی ها حتی توان مونتاژ آفتابه رو هم نداره به هر حال نظر هر کدومشون برای خودشون محترمه ولی باید به دسته دوم گفت که آیا دست یابی به چرخه کامل صنعتی تولید سوخت هسته ای خواب و خیال بود (اون هم در شرایطی که این تلاش به مدت 20 سال از چشم جهان پنهان بود دم بروبچه های اطلاعات ایران گرم) آیا دست یابی محققین ایرانی به روشی برای درمان ضایعات نخایی دروغ بود آیا تولید دارویی جدید برای درمان بیماری ایدز شوخی بود آیا دست آوردهای مرکز رویان در تولید ژنتیکی گوسفد به روش همانند سازی کشک بود آیا تصاویر بخش شده از جنگند های ایرانی مونتاژ بود آیا خبر پیشرفتهای موشکی ایران که خواب خوش را از مسئولین رژیم اسرائیل گرفته بی اهممیت است نه دوستان حرف ما دست کم گرفتن دشمن نیست بلکه خود باوری است گذشت آن زمان که ایرانی ها حتی نمی توانستند موشک تاو را بر کبر نسب کنند ایران هم اینک صادر کننده تاو است. با این همه پیشرفت در علم و صنعت خبر تولید قطعات یه جنگنده 30 سال پیش خبر شگفت انگیز و غیر قابل باوری است :| :!: :D منصف باشید :?
  14. hosseingmn

    جنگ احتمالی ایران و آمریکا

    آمار موفقیت در هدف قرار دادن هواپیماهای نیروی هوایی اسراییل از جانب سوریه بسیار بوده است اما در بسیاری از این موارد خلبانان این هواپیماهای اسرائیلی موفق به فرود شده اند . تعدادی از نبردهای هوایی که هواپیمای اف15 اسراییل متحمل شکست شده است را برای دوستان قرار میدهم . (مورد اصابت موشک هواپیماهای نیروی هوایی سوریه قرار گرفته اند) 9 نوامبر 1982 هواپیمای F_15 با شناسه 695 مورد اصابت موشک یک فروند هواپیمای Mig_21 نیروی هوایی سوریه قرار گرفت . 8 ژوئن 1982 هواپیمای F_15 با شناسه957 متجمل شکست در برابر هواپیمای Mig_21 گردید. 8 ژوئن 1982 هواپیمای F_15 با شناسه 686 متجمل شکست در برابر هواپیمای Mig_21 گردید. 9ژوئن 1982 هواپیمای F_15 با شناسه 802 متحمل شکست در برابر یک فروند هواپیمای Mig_23 گردید. 9ژوئن 1982 هواپیمای F_15 باشناسه 658 متحمل شکست در برابر هواپیمای Mig_23 گردید . 10 ژوئن 1982 هواپیمای F_15 با شناسه 975 متحمل شکست در برابر هواپیمای Mig_23 گردیید . 11 ژوئن 1982 هواپیمای F_15 با شناسه 678 متحمل شکست در برابر هواپیمای Mig_25 گردیید . 13 فوریه 1981 هواپیمای F_15 با شناسه 672 متحمل شکست در برابر هواپیمای Mig_25 گردید . 11 ژوئن 1982 هواپیمای F_15 با شناسه 672 متحمل شکست در برابر هواپیمای Mig_25 گردید .( دوبار متحمل شکست شده است) 27 ژوئن 1979 هواپیمای F_15 با شناسه 704 متحمل شکست در برابر هواپیمای Mig_21 گردید . 24 آگوست 1980 هواپیمای F_15 با شناسه 696 متحمل شکست در برابر هواپیمای Mig_21 گردید . 24 سپتامبر 1979 هواپیمای F_15 با شناسه 676 متحمل شکست در برابر هواپیمای Mig_21 گردید . 29 جولای 1981 هواپیمای F_15 باش با شناسه 673 متحمل شکست در برابر هواپیمای Mig_25 گردید . بنا بر مطالب درج شده در وب سایت نیروی هوایی اسراییل هواپیماهای F_15 در برابر هواپیما های Mig_25 نا موفق بوده اند . و در نبردهای صورت گرفته 28 پیروزی برای هواپیمای F_15 و 38 پیروزی برای هواپیماهای Mig_25 ثبت شده است که باعث انتقاد از عدم انتخاب و خرید هواپیماهای F_14 شد . این F15 هم توسط میگ 25 سوریه در سال1982 هدف قرار گرفت که موفق به فرود شد و اکنون جزء معروفترین جنگنده های دنیاست. نبرد دره بکا(سال1982ميلادي)
  15. hosseingmn

    جنگ احتمالی ایران و آمریکا

    به نام خداوند بخشنده مهربان و با یاد شهدای انقلاب و جنگ که هر چه داریم از برکت خون آنهاست و با درود فراوان به حقیقت جویان بیداردل باتشکر از ارسالهای روشنگرایانه سعید و احمد و همین طور نظرات منصفانه سینا هیچکس با تحلیل و تفسیر منصفانه نیروی هوایی مخالف نیست همین طور که قبلا دیگر دوستان هم این کار را کرده بودند تقریبا به هر چیزی که میخواستم اشاره کنم دوستانم احمد,سعید و سینا اشاره کردند ولی ذکر چند نکته دیگر به نظرم لازم است در این جا صحبت از خستگی سازه هواپیماها شد اولا باید بررسی کرد که برای سازه هواپیماها چه مشکلاتی بعد از گذر زمان پیش میاید: 1-کربوره و دکربوره شدن ساختارهای فولادی 2-پدیده خستگی در اثر وارد امدن تنشهای مکرر بر سازه جنگنده سوال اینجاست که آیا سازندگان این جنگنده ها از این مسائل بی اطلاع بودند و آیا تاثیر این فاکتورها در طراحی دخیل نشده؟ جواب این سوالات را از این جا مشخص میشود که حدود 250 فروند فانتوم در نیروی هوایی اسرائیل موجود است و کمی هم کمتر از این تعداد در نیروی هوایی امریکا (و تعداد زیادتری هم در دیگر کشورها از جمله ترکیه) شاید گفته شود که آنها مورد بهسازس قرار گرفته اند ولی باید گفت که چیزی که بهسازی شده سیستم راداری و اویونیک پروازی و همین طور سیستم تسلیحاتی این پرندها بود(تقریبا کاری که ایران هم در حال انجام آن است) و نه سازه و اسکلت هواپیما. در مورد تاثیر برتری تکنولوژی و تسلیحاتی جنگنده های متحدین همین بس که در نبردهای هوایی ما بین سوریه و اسرائیل در سالهای 1979 تا 1983 مجموعا حدود 30 بار F15های اسرائیلی مورد اصابت موشکهای هوا به هوا از طرف میگهای 21و23و25 سوریه قرار گرفتند با در نظر گرفتن این موضوع که خلبانان ایرانی به مراتب از همتاهای عرب و غیر عرب خود برتر هستند و این حقیقت که F15های اسرائیلی توسط جنگندهای عقب افتاده سوریه مورد اصابت قرار گرفتند دیگر نباید ایران را در نبرد هوایی یک حریف از پیش باخته دانست و این چیزی است که امریکایی ها به خوبی میدانند گرچه ادعای دیگری دارند اما میگهای 29 ایرانی خب...اگر به تصاویر میگ 29 اس ام تی که در نمایشگاه هوایی دبی سال 2005 به پرواز در آمد توجه کنید میبینید که در بین پرچم کشورهای دارنده اس ام تی پرچم سه رنگ کشورمان جلوه دیگری دارد واین یعنی جنگنده های میگ 29 ایران در حال ارتقا تا سطح اس ام تی هستند در مورد تامکتهای ایران هم توضیحات احمد و سعید کافی بود و دیگر نیازی به پرچانگی من ندارد اما در مورد مقایسه نیروی هوایی ایران با عراق(نیروی هوایی و پدافندی عراق بارها از نیروی هوایی و پدافندی ایران برتر بود) جدا شوخی جالبی بود مخصوصا وقتی این نکته را در نظر میگیریم که در اواخر جنگ هم که تعداد تامکتها و فانتومهای عملیاتی به شدت کاهش یافته بود و عراق هم با در یافت جنگنده های مدرن میراژ و سوپر اتاندارد نیروی هوایی خود را مجهز کرده بود خلبانان جسور ایرانی عرصه آسمان کشورمان را برای بعثی ها خالی نکردند. در مورد دیگر پروژهای نیروی هوایی هم میتوان به تاپیک نیروی هوایی ایران خسته اما پرتوان(شیر پیر)مراجعه کرد. و.........
  16. آفتاب: گرچه دولتمردان رژیم نامشروع اسرائیل در اظهارات رسمی خود همواره تلاش می‌کنند از هرگونه اشاره به طرح‌های احتمالی این رژیم برای اقدام نظامی علیه برنامه هسته‌ای کشورمان پرهیز کنند اما اخبار و گزارش‌های جسته و گریخته‌ای که در مطبوعات و رسانه‌های غربی منتشر می‌شود برخی تحلیل‌گران را به این نتیجه رسانده است که تل‌آویو به احتمال قریب به یقین طرحی سری برای جلوگیری از آنچه «رسیدن ایران به نقطه بی‌بازگشت» خوانده می‌شود آماده کرده است. این در حالی است که تهران به صراحت این نکته را روشن ساخته است که هرگونه تعرض به ایران بی‌درنگ با پاسخی قاطع و کوبنده روبرو خواهد شد. آنچه در پی می‌آید گزارشی است که دان ویلیامز خبرنگار رویترز در این‌باره نوشته‌ است. او در این گزارش از تمرین خلبان‌های اسرائیلی برای حمله به ایران خبر می‌دهد و از دیدگاه اغراق‌آمیز غربی‌ها به رژیم صهیونیستی، به بررسی این موضوع پرداخته است: آنها بهترین‌های نیروی هوایی اسرائیل هستند، بهترین خلبان‌ها و بهترین هواپیماها، خلبان‌هایی که به نظر می‌‌رسد برای انجام ماموریت‌های عادی پروازی بیش‌از اندازه شجاع و ماهر باشند و هواپیماهایی که ایالات متحده آنها را منحصرا برای اسرائیل مدرن‌سازی کرده‌ است. اکنون چند هفته است که سه اسکادران از شکاری‌بمب‌افکن های F-16 ارتش اسرائیل در حال تمرین برای انجام کاری هستند که فرماندهان نیروی هوایی آن را «ماموریت استراتژیک احتمالی» می‌نامند، یک اسم رمز برای رویارویی با دشمن قدرتمند اسرائیل یعنی ایران. تحلیلگران نظامی غربی بر این باورند که از نگاه اسرائیلی‌ها حمله هوایی به تاسیسات اتمی ایران یک الزام است، اگر سایر ابزارها قادر به توقف برنامه هسته‌ای آن کشور نباشند. «ماموریت ایران» اگر قرار باشد که روزی انجام شود، توسط همین خلبان‌ها و همین هواپیماها صورت خواهد گرفت. سرهنگ‌دوم «K» که فرماندهی یکی از این سه‌اسکادران را برعهده دارد می‌گوید: «ما کاملا آماده هستیم، در هر ساعتی از شبانه‌روز، برای انجام هر ماموریتی که دولت انجام آن را لازم بداند، ما حاضریم تا هر جا که بتوانیم برای انجام ماموریت پرواز کنیم». اسرائیل طی سال های گذشته از افشای توانایی‌هایش برای انجام ماموریت‌های نظامی دوربرد خودداری کرده ‌است، شاید پرهیز از افزایش تنشهای منطقه‌ای و بازگذاشتن راه دیپلماسی جهت یافتن یک راه‌حل صلح‌آمیز پرونده هسته‌ای ایران انگیزه اصلی این رازداری بوده باشد، اما نبرد بی‌نتیجه تابستان گذشته با چریک‌های مورد حمایت ایران در لبنان فشار افکار عمومی را برای نشان دادن عزم دفاع از خود به فرماندهان نظامی کشور بیشتر کرده‌است. ستوان دوم «G»، یک خلبان 23 ساله که به‌تازگی به این گروه ویژه پیوسته ‌است درباره تمرین‌های روزانه‌اش می‌گوید: «ما آن قدر تمرین می‌کنیم که انجام هر ماموریتی در مسافت‌های دور و یا نزدیک برای‌مان حالتی کاملا غریزی پیدا کند». به نظر می‌رسد وی به اندازه کافی نسبت به ماموریتی که ممکن است انجام دهد توجیه شده‌‌است: «ما برای ادامه داشتن حق زندگی در این کشور می جنگیم و انتخاب دیگری نیز نداریم، ما چاره‌ای جز این نداریم که هر آن‌چه می توانیم انجام دهیم». اسرائیل تاکنون 102 فروند از شکاری‌بمب افکن‌های F-16 را از ایالات متحده خریداری کرده‌است، اقدامی که «بزرگ‌ترین معامله تسلیحاتی تاریخ» خوانده می‌شود. ممکن است برخی دیگر از متحدین سابق و کنونی آمریکا نیز به‌این هواپیما دسترسی پیدا کرده‌باشند، اما «لاکهید مارتین» کارخانه سازنده این هواپیماها در تگزاس نمونه‌های سفارشی و انحصاری آن را فقط برای اسرائیل تولید می کند. متخصصان هواپیماهای جنگی معتقدند که F-16 از قابلیت‌های لازم برای انجام ماموریت‌های دشوار برخوردار است؛ مخزن‌های سوخت آیرودینامیک و حس‌گرهای بی‌نظیری که به خلبان قابلیت کنترل هواپیما را در حداکثر سرعت و در ارتفاع بسیار کم می‌دهد و این امکان یعنی اینکه هواپیما تا پیش از رسیدن به هدف از دید رادارهای زمینی مخفی بوده و با آتش دشمن مواجه نخواهد شد. اولین نسل از F-16 های ارتش اسرائیل 26 سال قبل ماموریت ویران ساختن نیروگاه اتمی اوسیراک عراق را را با موفقیت به انجام رساندند و فرماندهان اسرائیلی ابراز اطمینان می‌کنند که F-16 های سفارشی آنان بهترین هواپیماهای جنگی موجود در خاورمیاتنه هستند. کارشناسان نظامی غربی نگاهی بسیار تردید‌آمیز نسبت به توان اسرائیل برای وارد ساختن یک ضربه موثر به برنامه هسته‌ای ایران دارند، آنها معتقدند که تاسیسات اتمی ایران بسیار پراکنده و دور هستند و ایران نیز بهترین سلاح‌هایش را برای دفاع از آنان آماده‌کرده است. با این حال سرهنگ K می‌گوید نیروی هوایی اسرائیل برای بمباران اوسیراک از تاکتیک‌های منحصر به‌فردی استفاده کرد که غیر از خلبانان «گروه ویژه» هیچ‌کس درباره آن چیزی نمی‌داند آفتاب
  17. http://www.israeli-weapons.com/temp2/Shakval0.bmp http://www.israeli-weapons.com/temp2/Shakval1.bmp http://www.israeli-weapons.com/temp2/Shakval2.bmp http://www.israeli-weapons.com/temp2/Shakval3.bmp http://www.israeli-weapons.com/temp2/Shakval4.bmp سخنگوي وزارت دفاع روسيه با اشاره به اخبار برخي رسانه‌هاي گروهي اين كشور مبني بر تشابه مشخصات فني سلاح جديد ايران و موشك اشكوال ساخت روسيه، مشاركت متخصصان روس در طراحي و ساخت اين موشك را رد كرد. به گزارش روز سه‌شنبه منابع اينترنتي از رسانه‌هاي روسيه، به گفته اين مقام روس اين موشك به احتمال بسيار زياد توسط كارشناسان ايراني طراحي و ساخته شده است. گفتني است، با آزمايش تسليحات جديد ايران در رزمايش پيامبر اعظم(ص) كه در صدر اخبار چند روز گذشته جهان مورد توجه قرار گرفت، رسانه‌هاي آمريكايي و صهيونيستي تلاش كردند اين پيشرفت‌ها را نتيجه الگوبرداري از نمونه‌هاي خارجي آن معرفي كنند كه پاسخ مقام رسمي وزارت دفاع روسيه اين ادعاها را رد كرد. روزنامه "ستاره سرخ" ارگان وزارت دفاع روسيه در شماره امروز (سه‌شنبه) خود به مقايسه دو موشك حوت و اشكوال روسي پرداخت و نوشت هر دو موشك حامل كلاهك جنگي بسيار مخرب هستند و به پايين‌ترين نقطه شناور اصابت مي‌كنند اما درهرحال موشك ايراني ازسرعت به مراتب بالاتر نسبت به موشك اشكوال برخوردار است. روزنامه "نزا ويسيما" چاپ مسكو با اشاره به ويژگي‌هاي فني و سرعت بي‌نظير اين موشك نوشت سلاح جديد ايران از نظر مشخصات فني شبيه به موشك زيرسطحي روسيه "اشكوال" بوده و با سرعت بالا قادر است شناورهاي سطحي و زيرسطحي را نابود كند. منبع ايرنا لینکها اصلاح شد. لطفا فرمتهای bmp را در بین تگهای ایمیج قرار ندهید چون کار نمیکند! SAEID
  18. بسمه تعالي عمليات غرور افرين خلبانان شجاع نيروي هوايي در انهدام پايگاههاي سه گانه الوليد در اعماق خاك عراق را مي توان يكي از افتخارات بزرگ نيروي هوايي و خلبانان شجاع آن و همچنين يكي از پيچيده ترين عمليات هاي هوايي در جهان بر شمرد . تا كنون روايت هاي زيادي از اين عمليا بزرگ منتشر گرديده و حتي فيلمي هم بر اساس اين عمليات ساخته دشه است . اما گمان مي كنم خواندن دوباره اين ماجرا از زبان يكي از طراحان اصلي و رهبر دسته پروازي در روز عمليات خالي از لطف نباشد . مطلب زير تشريح ماجرا از زبان از سرتيپ خلبان فرج الله براتپور مي باشد : http://reza6662.persiangig.com/image/H3/H3_map4.jpg دشمن بعثي كه طعم تلخ شكست را از همان اوايل جنگ از رزمندگان سلحشور اسلام بويژه خلبانان شجاع نيروي هوايي ياران چشيده بود بريا مصون ماندن هواپيماهاي خود از ضربات سنگين و خرد كننده عقابهاي تيز پرواز نيروي هوايي اقدام به انتقال هواپيماهاي شكاري – بمب افكن و ترابري عملياتي خود به پايگاه {هاي سه گانه } الوليد H-3 در جوار مرز مشترك خود با اردن نمود تا در فرصت مناسب از آنها استفاده نمايد . اين انتقال از چشمان تيزبين كارشناسان نيروي هوايي ما پوشيده نماند . در نتيجه مسئولان نظامي خواستار نابودي پايگاه مورد نظر گرديدند . طراحي عمليات كار چندان آساني نبود . پس از طراحي و بررسيهاي لازم و كسب آمادگيهاي اوليه در واپسين روزهاي اسفند ماه 1359 شهيد سرتيپ خلبان جواد فكوري فرمانده وقت نيروي هوايي مرا كه در آن زمان مسئوليت عمليات يكي از پايگاهاي كشور را بر عهده داشتم احضار و اجراي اين ماموريت را به من ابلاغ و تاكيد كرد كه شخصا فرماندهي دسته پروازي را بر عهده بگيرم . پس از توجيهات كلي از سوي گروه طرح ريز در معاونت عمليات نيروي هوايي تاريخ انجام ماموريت 15 فروردين ماه 1360 تعيين شد . در طرح عمليات مقرر شد انواع هواپيماهاي شكاري – بمب افكن ، شكاري – رهگير ، پست فرماندهي پرنده و هواپيماي سوخت رسان حضور داشته باشند . در اين عمليت مي بايست با چهار نوبت سوخت گيري هوايي و پرواز در ارتفاع كم مسافت بسيار طولاني مرزهاي شرقي كشور عراق را پشت سر گذاشته و پس از نفوذ به عمق خاك اين كشور خود را به مرزهاي غربي عراق با اردن رسانيده و در يك عمليات غافلگيرانه با يورش به اهداف از پيش تعيين شده آنها را منهدم كرده و پس از سوختگيري مجدد به فضاي كشور خود بازگرديم . http://reza6662.persiangig.com/image/H3/F4E.jpg زمان اجراي ماموريت فرا رسيده بود و همه چيز مي بايست طبق نقشه از پيش طراحي شده انجام مي شد . براي انجام يك عمليات بزرگ آماده شديم . ساعت يك بامداد روز 15 فروردين 1360 كليه خلبانان منتخب بدون اطلاع قبلي به پست فرماندهي احضار و بي درنگ با تشكيل يك جلسه توجيهي كليه موارد و چگونگي اجراي ماموريت برايشان به طور كامل تشريح شد . پس از اداي فريضه نماز و با روشن شدن هوا با آمادگي كامل و تحويل گرفتن تجهيزات پروازي به طرف هواپيماهايي كه از شب پيش براي افراد در نظر گرفته شده بود روانه شديم . طبق معمول شماره هواپيماها از طرف گردان نگهداري اعلام مي شد ولي هيچ يك از پرسنل گردان نگهداري از جزييات اين ماموريت اطلاع نداشتند . تدابير امنيتي و حفاظتي فقط به علت حساس بودن ماموريت بود زيرا هر گونه بي دقتي مي توانست ضريب موفقيت ما را به شدت كاهش داده و جنگنده ها را با مخاطرات جدي رو به رو سازد . ما با اطمينان خاطر 10 فروند هواپيماي شكاري بمب افكن اف 4 را در سكوت كامل راديويي روشن كرده و پس از انجام كليه امور پيش از پرواز در زمان مقرر از زمين برخاستيم . در نخستيم منطقه انتظار با اعلام كدهاي راديويي در ازتفاع پايين برابر هماهنگيهاي قبلي از هواپيماي سوخت رسان سوخت دريافت كرديم وپس از گرفتن وضعيت هوايي منطقه و مسير از ايستگاه رادار 8 فروند از هواپيماها از مرز گذشتند و 2 فروند ديگر كه تا آنجا به عنوان ذخيره ما را همراهي كرده بودند به پايگاه مراجعت كردند . اين 8 فروند به صورت دو دسته تاكتيكي 4 فروندي و به فاصله 500 پا از يكديگر قسمت شمالي خاك عراق را در ارتفاع بسيار پايين طي كرده و در منتهي اليه شمال غربي خاك آن كشور با دو فروند هواپيماي تانكر سوخت رسان كه پيشتر در آن منطقه مستقر شده و در ارتفاع بسيار پايين مشغول پرواز بودند همراه شده و در حال سوخت گيري به طرف هدف يعني جنوب غربي عراق پرواز كردند . جنگنده ها پس از سوخت گيري از هواپيماي تانكر جدا شده و پرواز را به طرف نخستين نقطه نشانه زميني كه روي نقشه علامت گذاري شده بود ادامه دادند . من كه به عنوان فرمانده دسته هاي پروازي مسير رفت و برگشت را از روي نقشه با نشان دهنده ها و تجهيزات الكترونيكي و سيستم ناوبري هواپيما كنترل و مقايسه ميكردم متوجه شدم كه موقعيت هدفي كه دستگاه ناوبري هواپيما به ما نشان مي دهد با موقعيت واقعي هدف اختلاف دارد . به خلبان كابين عقب گفتم : ظاهرا دستگاه ناوبري من ايراد دارد مي تواني بگويي كه دستگاه شما كجا را نشان مي دهد ؟ وي با خونسردي و به شوخي جواب داد : فكر مي كنم تل آويو ! گفتم پس برويم آنجا را بزنيم ! با لهجه شيرين شيراز ي گفت : ها بريم . او يكي از خلبانان دلاور دوران جنگ بود و هميشه براي مشكلترين پروازها داوطلب مي شد و در بدترين شرايط پروازي به خلبانان كابين جلو روحيه مي داد . به هر صورت بعد از گذشتن از آخرين نقطه نشانه زمين كه بر روي نقشه داشتيم طبق قرار قبلي با دادن علامت هواپيماها را به دو دسته سه فروندي و يك دسته دو فروندي تسيم كردم و هر كدام از دسته ها به سوي هدفهاي تعيين شده روانه شدند . هنگامي كه من با دسته سه فروندي خود به سوي پايگاه اصلي پيش مي رفتم دسته هاي ديگر به اهدافشان كه در فاصله كمتري از آنها قرار داشتند رسيده و شمغول بمباران آنها شدند . آتش و دود زيادي فضاي اطراف را پوشاند . پدافند دشمن به هر سو تيراندازي مي كرد و انواع توپها و موشكهاي زمين به هوا را بريا سرنگوني ما به كار مي برد . بي درنگ تصميم گرفتم به جاي اينكه در همان مسير از پيش تعيين شده جلو بروم سمت هواپيما را با گردش به راست تغيير داده و از سمت ديگري به پايگاه دشمن حمله كنم تا به اين ترتيب موفق به غافلگيري آنها شوم . پايگاه دشمن واقعا از استتار و اختفاي خيلي خوبي برخوردار بود اما از آنجايي كه فكر نمي كردند ما توانايي و جسارت حمله به آن منطقه را داشته باشيم و از طرفي طرح ماموريت هم تا زمان اجرا محرمانه حفظ شده بود كاملا غافلگير شده بودند . هنگامي كه بر روي پايگاهها رسيديم نيروهاي عراقي در حال انجام كارهاي معمولي و روزمره روي هواپيماهاي بمب افكن وشكاري خود بودند . همچنين به علت اين تغيير سمت توپهاي ضدهوايي آنها جهت مخالف ما را نشانه گيري كرده بودند و به اصطلاح ديوار آتش را در جهت مخالف برقرار كرده بودند . به هر صورت همه هواپيماها اهداف تعيين شده را با دقت و به خوبي بمباران كردند . http://www.jrotc.org/images/f-4g.gif پس از گذشتن از روي پايگاه و رها ساختن تمامي بمب هاي خود در مسير بازگشت بر فراز جاده بين الملي كه از عراق به اردن كشيده شده بود در حال پرواز بودم كه يك تريلي حامل محموله نظامي را ديدم . به نظر مي رسيد كه از بندر عقبه در خاك اردن بارگيري كرده و به عراق وارد شده بود . بي درنگ با تيربار هواپيما آن را هدف قرار داده و منفجر كردم. سپس بريا رسيدن به هواپيماي سوخت رسان كه هنوز در ارتفاع بسيار پايين و در خارج از ديد رادار دشمن در قسمت غربي آسمان عراق منتظر ما بود با فركانس راديويي قراردادي تماس گرفتم . سپس به سوي تانكر كه بقيه هواپيماها نيز با آن در حال پرواز جمع بودند ادامه مسير دادم . براي يك لحظه متوجه شدم كه سوخت هواپيما به حداقل رسيده و تانكر را نيز در ديد ندارم . از طرفي براي اينكه سكوت راديويي را حفظ كنم نمي خواستم از راديو براي تماس با تانكر استفاده كنم . با تمامي وجود از خداوند خواستم مرا ياري كند تا به خاطر تمام شدن سوخت مجبور به ترك هواپيما نشوم . مسير پيش بيني شده اي را كه قرار بود هواپيماهاي تانكر در آن مسير پرواز كنند و هواپيماهاي شكاري از آنها سوخت بگيرند انتخاب كرده و ادامه دادم تا اينكه سرانجام با چشم از مسافت بسيار دور هواپيماي تانكر را ديدم و تا لحظه رسيدن به آن چشم از تانكر بر نداشتم . هنگامي كه موقعيت مناسب پيش آمد با احتياط و خونسردي سوخت گيري كرده و پس از اينكه همه هواپيماها بنزين گرفتند از قسمت شمالي خاك عراق و از سمت مخالف مسير رفت به وطن بازگشتيم . دشمن پس از دريافت اين ضربه عظيم بي درنگ تعداد زيادي از هواپيماهاي شكاري رهگير خود را به پرواز در آورد تا شايد بتواند ما را رهگيري كند و به هر ترتيبي شده تعدادي از هواپيماها را در راه بازگشت سرنگون سازد . من دو دسته چند فروندي از آنها را با چشم ديدم ولي هيچ يك نتوانستند ما را رهگيري كنند . در حالي كه به مرز كشورمان نزديك مي شديم با هواپيماهاي اف 14 و اف 5 خودي كه در همان حوالي در انتظار ما در حال گشت زني بودند تماس گرفتيم و انها به كمك ما شتافتند و آخرين تلاش دشمن نيز عقيم ماند . هنگام ورود به فضاي كشور دوباره از هواپيماهاي تانكر سوخت رسان سوخت گرفتيم و پس از مدتي پرواز در پايگاه مبدا به زمين نشستيم . پرسنل گردان نگهداري كه از بازگشت دسته پروازي باخبر شده بودند با هيجان و شور خاصي درباره چگونگي انجام مامريت سخن مي گفتند و چون درباره جزييات ماموريت چيزي نمي دانستند به سراغ جانشين فرمانده پايگاه رفته و نگراني خود را در مورد سلامتي گروه پروازي ابراز داشتند . جانشين فرمانده پايگاه كه تا بازگشت نخستين گروه دشوارترين لحظات را مي گذراند ـ پس از شنيدن خبر بازگشت سالم نخستين گروه پروازي در مقابل پرسنل گردان پرواز و نگهداري كه جلو دفتر فرماندهي تجمع كرده بودند – ظاهر شده و در حالي كه اشك شوق از چشمانش جاري بوده به تشريح عمليات بي نظير خلبانان مي پردازد . پرسنل گردان نگهداري كه از عمليات شجاعانه خلبانان مبهوت مانده بودند بي صبرانه در انتظار بازگشت آنان دقيقه شماري مي كردند كه با دريافت خبر ورود نخستين دسته پروازي و نشستن آنها در باند پروازي به يكباره پايگاه غرق در شادي و سرور شد . پرسنل با فرياد الله اكبر و قرباني كردن گوسفند به استقبال خلبانان آمدند و مرا كه رهبر گروه پروازي بودم تا آستانه در گردان پروازي بر روي دست بردند . آن روز يكي از روزهاي فراموش نشدني در زندگي من بود . بررسيهاي بعدي نشان داد كه مسئولان پايگاه الوليد در پيامي كه به بغداد فرستادند نتيجه عمليات هواپيماهاي شكاري بمب افكن نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران را چنين بيان كردند : 1- انهدام و رسيدن آسيب جدي به 48 فروند هواپيماي بمب افكن سنگين ، شكاري و هلي كوپتر 2- از بين رفتن 3 آشيانه بزرگ چندين پناهگاه بتني هواپيما و 2 دستگاه رادار 3- بركناري فرمانده پدافند هوايي به دستور صدام در همان روز ، بر اساس خبرهاي كسب شده نامبرده بعدا اعدام و خبر آن با عنوان خودكشي وي منتشر شد . موفقيت اين عمليا باعث بالا رفتن روحيه رزمندگان اسلام شد و چند ماه بعد چندين عمليات موفق و پي در پي مثل ثامن الائمه ، طريق القدس ، فتح المبين و بيت المقدس شكل گرفت . شادي ملت و رضايتمندي حضرت امام خميني (ره) از خلبانان بگونه اي بود كه سه روز پس از انجام اين عمليات ما را در تاريخ 18/1/1360 به حضور پذيرفتند و مورد تفقد قرار دادند . از اينكه نور شادي و رضايت را در سيماي ملكوتي امام (ره) مشاهده مي كرديم خوشحال بوديم و خدا را شكر كرده كه توانسته بوديم قلب رهبر را از خود خشنود سازيم ! منبع : جلد دوم كتاب بر بلنداي سپهر –صفحات 79 تا 86 حمله ایران به پایگاه هوایی الولید، موفقیت آمیزترین عملیات علیه یک پایگاه هوایی از سال 1967 است و شاید هیچگاه در تاریخ جنگهای هوایی، 8 فروند هواپیما نتوانند این چنین خسارت سنگینی را به دشمن تحمیل کنند. در جریان این عملیات حدود 80 درصد نیروی هوایی عراق به طور کامل نابود شد و تا یکسال بعد از آن نتوانست ماموریت مهمی انجام دهد. موضوع جالب دیگر این است که در جریان جنگ خلیج فارس (1991) نیروی دریایی ایالات متحده مأمور حمله به الولید شد و در جریان بمباران الولید، سه فروند F-14D نیروی دریایی ایالات متحده، هدف موشکهای سام6 قرار گرفتند و ساقط شدند! برداشتی از انجمن هوافضا
  19. hosseingmn

    واقعیت ماراتن

    مطلب جالبی بود دستت درد نکنه همون طور که امیر هم گفت اکثر مدارک تاریخی ما بر اثر حمله مغول و تاراج میراث تاریخی در دوره قاجار و پهلوی از دسترس ما دور است و باید بر اثر شواهد کم بجا مانده نتیجه گیری کرد در مورد نبرد ماراتون و گفته های هرودوت هم باید بگم که کاملا چرت و پرت محضه و من در صورت گرفتن چنین نبردی از پایه شک دارم.
  20. با نظر سینا موافقم البته این جنگ برای امریکا هم قمار سنگینی است icon_biggrin
  21. با سلام و خیر مقدم خدمت Reza6662 من هم با نظر سعید موافقم ایران در ده گذشته پیشرفتهای تکنولوژیکی خوبی داشته و با شتاب قابل قبولی رو به جلو در حال حرکت است و در صورت ایراد یک مدیریت صحیح میتواند تا سال 1400 خود را به سطح اول صنعت و تکنولوژی برساند به عنوان مثال پروژهای شفق و صاعقه با توجه به قابلیت هایی که در موردشان ادعا شده در سالهای آینده میتوانند نیازنیروی هوایی را تا حدود زیادی بر طرف کنند من شخصا به آینده خیلی امیدوارم
  22. hosseingmn

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    با تشکر از مقاله جالب شما مرگ بر اسرائیل و امریکا و پیروانشان