ssalii

Members
  • تعداد محتوا

    94
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های ssalii

  1. در پاسخ يكي از دوستان كه گفته بود يكي از نيروهاي نماز شب خوان سردار سعيد قاسمي كالك عمليات را بر مي دارد و فرار مي كند بايد بگم كه بيشترين ضربات را همين ستون پنجم بر سازمان رزم ايران وارد مي كردند و آنكه مي گويند ماهواره هاي امريكايي و استراق سمع عراقي ها و غيره بخش كوچكي از ماجراست َ كجا ماهواره مي تواند از كالك عملياتي در فلان قرارگاه عكس بگيرد يا ....
  2. [size=9]در عمليات رمضان عراق در زمين خودش دفاع مي كرد و به شرايط زمين خودش اشنا بود عراق براي جلوگيري از تصرف بصره و يا حداقل جلوگيري از نزديك شدن ايران به بصره موانع بسيار سخت - پيچيده اي را قرار داده بود [/size] اين نظر دوستمان درست است . عراق در سرزمين خودش بعد از فتح خرمشهر آماده عملياتهاي بعدي ايران بوده است و اين را مي توان در عمليات زمضان مشاهده كرد .
  3. [align=justify]من فرمانده لشکر 5 نصر خراسان بودم و لشکر را تشکیل داده بودم و به من یک ماموریتی داده بودند برای بستن جاده بصره - بغداد، قبل از ان با عربهای محلی و مجاهدین عرب رفتم شناسایی با لباس های محلی و پس از شناسایی برگشتم به لحاظ محرمانه بودن عملیات و اینکه این عملیات فاش نشود از این جهت که با وجود ماهواره ها خیلی زود اطلاعات را به عراقی ها می دادند باید عملیات را به سرعت انجام می دادم لذا همین که به نیروهای خودی رسیدم و رفتم قرارگاه گزارش را دادم شاید 2 یا 3 دقیقه بعد دستور عملیات امد ، عملیاتی که باید 45 کیلومتر روی اب می رفتیم . با قایق باید باشد با لنج باشد توپ ببری تانک ببری و ... و هیچ کدوم اینها قابل حمل نبودند و فقط نفر را می توانستیم ببریم . حدود 5 یا 6 گردان سازماندهی کرده بودیم و حرکت کردیم شبانه اما با مشکلات که مواجه شدیم 2 گردان را توانستیم ببریم و 4 گردان روی اب ماند. این نیروهای آموزش آبی ندیده بودند چون اگر ما کار آموزش آبی را شروع می کردیم عملیات لو می رفت .به هر حال با هر مشکلی بود با همین 2 گردان به مقصد رسیدیم وحدود 11 روز جاده بغداد را بستم .اما خبری از نیروهای پشتیبانی نبود .اب و نان و مهمات و حمایت توپخانه ایی نبود و از ان طرف دشمن از العماره و بصره 2 لشکر اورده بود و نفرات ما را با گلوله تانک می زد با این حال ما یک تعهدی کرده بودیم که جاده را ببندیم و در طول 11 روزی که ما جاده بغداد را بسته بودیم یعنی 300 کیلومتر بین عقبه دشمن فاصله انداخته بودیم یعنی بین العماره و بصره را بسته بودیم و انجا 450 اسیر از دشمن گرفته بودیم و 100 اسیر هم داده بودیم اما با فشار دشمن و نبود تجهیزات گام به گام به عقب امدیم . چون قرار بود هلیکوپترها ما را حمایت کنند و امکانات و اذوقه بیاورند که نیامدند و ما با امکاناتی که از عراقی ها گرفته بودیم تا حدی گذران می کردیم . با خمپاره هایی که از عراقی ها گرفته بودیم و تعداد انها هم حدود 5 عدد بود توانستیم 2 تیپ عراقی را متواری کنیم .40-30 نفر را کشتیم و 450 نفر هم امدند اسیر شدند و اسلحه و مهمات خود را به ما دادند به هر حال بستن جاده باعث شده بود که مسیر دشمن 300 کیلومتر دورتر شود اما امکانات به ما نرسید ومن با ناراحتی عقب امدم . منبع :مصاحبه سردار قرباني با سايت روايان نورhttp://www.ravyan.com/fa/index.php?option=com_content&task=view&id=199&Itemid=103[/align]
  4. شهيد سردار كاظمي هم در زماني كه در قرارگاه حمزه بودند در عمق كردستان عراق يك عمليات جالب اجرا كردند . از دوستان اگر كسي در اين مورد اطلاعاتي دارد حتما آنرا در سايت قرار بدهد .
  5. عمليات فروغ جاويدان را مي توان جز پيچيده ترين نبردهاي جنگ تحميلي ناميد . پيچيده از آن نظر كه يك كاروان نظامي بالغ بر چند هزار خودرو و نفر با شكستن اولين خطوط دفاعي تا عمق 150 كيلومتري كشور نفوذ نمايد و قبل از آن هم چند هفته در پشت مرز مانند يك فنر نيرو جمع كنند و حتي فراخوان بزنند براي همچين عملياتي از اروپا الحاق داشته باشند و آن وقت با اين هم نيرو اطلاعت و عمليات كه داشتيم متوجه اين عمليات نشويم و اين مزدوران كثيف تا گردنه حسن آباد جلو بيايند . به نظر من روزي كه جعبه سياه جنگ باز گشايي شود زواياي پنهان اين جنگ آشكار خواهد شد و درس عبرتي براي آيندگان خواهدبود.
  6. اصطلاحي در بين فرماندهان ارشد دفاع مقدس مانند سردار قرباني وجود دارد كه به بعضي از ابعاد ناگفته دفاع مقدس جعبه سياه جنگ مي گويند و اميدواريم با ساقط شدن صدام و از بين رفتن رژيم بعثي و بدور از مسايل سياسي بزودي شاهد بازخواني جعبه سياه جنگ از زبان فرماندهان ارشد نظامي باشيم .
  7. وقتي دو گردان نيرو در عمق خاك عراق 11 روز جاده (بزرگراه) حياتي بصره بغداد را مسدود مي كنند و آن هم بدون آتش توپخانه و پشتيباني هوايي و هوانيروز - بس اگر مقداري پشتيباني مي شدند حتما براي چند ماه مي توانستند گلوي دشمن را بگيرند . اما احتمالا آقايان ستاد نشين (كه يكي از آنها سال گذشته در فرهنگسراي بهمن در حال سخنراني مي گفت تا حالا افتخار حضور در خط مقدم را نداشته )‌اگر اين دو گردان را فراموش نكرده بودند و به حساب حمله هاي موج انساني نمي گذاشتند يقينا سرنوشت جنگ آن طور كه حضرت رو حالله(ره)‌خواسته بودند به اتمام مي رسيد.
  8. از ابداعاتي كه توسط استفاده كنندگان براي آرپي جي 7 در ايران انجام شد مي توان سرنگون كردن هليكوژتر و استفاده عليه نفتكشها در خليج فارس و جنگ دريايي كه مخترع آن هم فكرش را نمي كرده
  9. عكسهاي جالبي بود - اميدوارم ادامه پيدا كند .
  10. به نظر من اگر كسي توانايي هزينه اش را داشته باشد براي يك بار هم كه شده با ميگ 29 پرواز كردن ارزشش را دارد . مگه آدم چند بار به دنيا مي آيد.
  11. با فاصله كمي بعد از عمليات فتح خرمشهر عمليات رمضان انجام شد و همچنين بازگشت نيروهاي اعزامي به سوريه براي جنگ احتمالي با اسراپيل و ضعف اطلاعات عمليات باعث شده بود كه اولين مرحله از عمليات ورود به خاك دشمن با شكست مواجه شود .اگر چه اين شكست موجب گرديد در مواجه با دشمن و ترفندهاي جديد او كه با نام دفاع متحرك لقب گرفته بود براي عملياتهاي ديگر موثر واقع شود.
  12. دست مريزاد . من زياد وب گردي كرده ام ولي بعضي از اين عكسها را اولين با ربود مي ديدم . اميدوارم ادامه دار باشد.
  13. ssalii

    يك هشدار بسيار جدي

    به نظر من وقتي عزيزي مي آيد و با موبايلش از جنگنده مسلح شده در پايگاه بوشهر از زوايايي كه حتي شماره سريال جنگنده ديده مي شود و يا از فلان موشك ضد تانك ساخته شده در فلان كارخانه عكس مي گذارند و با افتخار هم مي گويند ما در آنجا كار مي كنيم يعني اينكه نظامي فعال هستيم معلوم است كه ديگر سرويس هاي كسب اخبار نظامي لازم نيست به شيوه هاي ابتدايي به تلفنخانه پادگانها زنگ بزنند و كسب خبر كنند . شيوه اي كه هنوز هم ادامه دارد .آنها از ميز ايران در پنتاگون به همين سايت ميليتاري سري مي زنند و كلي هم اطلاعات دست اول گيرشان مي آيد .
  14. به نظر من نويسنده اين تايپك متاسفانه در فضاي سال 56 سير مي كند و الا در مورد جنايت كاري مانند نصيري رپيس ساواك كه خود سلطنت طلب ها هم خيانتش به ايران و مردم را تاييد مي كنند و در در جريان دولت مصدق وقتي كه سرگرد بود و به زندان افتاد داپما به شاه و رژيم فحش مي داده و وقتي كودتا ژيروز شد مجددا ب شاه پيوست و در بين نظاميان به نعمت سوسكه معروف بوده و اينقدر اين شخص در كار خودش ابله بوده كه زماني روساي سازمانهاي امنيتي ايران - امريكا - مراكش - تركيه - آلمان غربي - فرانسه - مراكش و ... در كازابلانكا اجلاسي برگزار مي كنند و در خصوص تهديدات شوروي تصميم گيري مي كنند و ژيماني را نيز به امضا مي رسانند تا در مقابل كا گ ب متحد شوند ُ‌ جناب تيمسار قهرمان اين دوست نويسنده مان وقتي به فرودگاه مي رود تا به ايران بياييد توسط ماموران كا گ ب كيف دستيش ربوده مي شود و اين نعمت سوسكه حتي داد هم نمي زند كه كيف را دزديدند و هيچ حركتي نمي كند كه رپيس سازمان امنيتي فرانسه اعتراض مي كند و در خاطراتش هم به اين جناب تيمسار بد و بيراه گفته و بعد از آن زمان بخاطر اين دست پا چلفتي جناب تيمسار! براي هميشه اون اتحاديه امنيتي در مقابل شرق تعطيل شد . اينها تازه مربوط به بي لياقتي هاي اين سر سپردگان بوده است كه دستشان به خون هزاران نفر از خون جوانان اين مملكت آلوده بوده است و امروز با نام زندياد و قهرمان در اين سايت از آنها ياد مي شود .
  15. بعد از سقوط صدام پیرمرده گفته بود که مرا تهدید کردند که بگویم به طرف آپاچی شلیک کردم و آن را به غنیمت گرفتم . وقتی دروغ گویی مثل محمد الصحاف مسئول تبلیغات جنگ صدا بود معلوم است این پیر مرد باید چه بگوید.
  16. در زمان عمليات منافقين يگان‌هاي سپاه پاسداران براي مقابله با حملات گسترده ارتش عراق در جنوب و تهاجم مجدد اين کشور به خرمشهر و اهواز در مناطق جنوب مستقر بودند و عدم حضور آنان (نيروهاي سپاه پاسداران و بسيج) در غرب کشور، ضريب موفقيت سازمان مجاهدين را افزايش مي‌داد. از اين رو سازمان در تاريخ 28/۴/13۶7، يک روز پس از قبول قطعنامه ۵98 توسط ايران، با اعلام آماده‌باش تغييرات زير را در ارتش‌ آزادي‌بخش ايجاد کرد: 1. تعداد تيپ‌ها را از 1۵ تيپ به 2۵ تيپ (هر تيپ با 1۶0 تا 230 نيرو) افزايش داد. 2. تيپ مستقل زنان در ساير تيپ‌ها ادغام شد. 3. تجهيزات رزمي جديدي در قالب گردان‌هاي تانک و ادوات در تيپ‌ها سازماندهي شدند. ۴. نزديک به 1۴00 اسير ايراني که قول همکاري با سازمان داده بودند را در تيپ‌ها سازماندهي کرد. ۵. درصد قابل ملاحظه‌اي از نيروهاي خود را که خارج از کشور عراق فعاليت مي‌کردند (حدود ششصد نفر) فراخواني و سپس آن‌ها را در قالب تيپ‌هاي جديد سازماندهي کرد. ۶. در کنار 2۵ تيپ رزمي، ساير واحدهاي عملياتي را با نام‌هاي تسليحات، هوانيروز، ترابري، امداد، مخابرات و دفتر ستاد تشکيل داد. 7. سازمان در اين مرحله برخلاف عمليات‌هاي قبل، از سلاح‌ها و تجهيزات مدرن و پيشرفته استفاده کرد. 8. سازمان از نيروي هوايي و هوانيروز ارتش عراق درخواست کرد تا به منظور پشتيباني هوايي از عمليات فروغ جاويدان، با ارتش آزادي‌بخش همکاري کند که اين مسئله با قول مساعد صدام و فرماندهان نيروي هوايي و هوانيروز عراق روبه‌رو شد. طرح مانور سازمان براي رسيدن به هدف نهايي خود (تصرف تهران) يک طرح پنج مرحله‌اي را در دستور کار خود قرار داده بود که طي آن قرار بود چهار شهر مهم اسلام‌آباد، باختران، همدان و قزوين را تصرف و مراکز مهم آن‌ها را منهدم و با همراه کردن جمعيت مخالف، به سمت هدف نهايي حرکت کند. مرحله اول: حرکت از قرار‌گاه و تصرف اسلا‌م‌آباد با زمان‌بندي زير 3/۵/13۶7 حرکت از قرارگاه 3/۵/13۶7 عبور از مرز 3/۵/13۶7 تصرف قصرشيرين 3/۵/13۶7 تصرف کرند 3/۵/13۶7 تصرف اسلا‌م‌آباد مرحله دوم: تصرف باختران نيروهاي سازمان بايد رأس ساعت 2۴ مورخه 3/۵/13۶7 وارد باختران شده و هدف‌هاي زير را به تصرف درمي‌آوردند: 1. مقر ۴2۵ قرارگاه رمضان 2. مقر تيپ 29 نبي‌اکرم‌(ص) قرارگاه نجف 3. پادگان‌هاي شهيد بروجردي و صالح‌آباد ۴. مقر سپاه بدر ۵. مقر سپاه چهارم بعثت ۶. مرکز بسيج 7. پادگان‌هاي شهيد رجايي و هوانيروز 8. مرکز آموزش ارتش 9. استانداري 10. کميته 11. شهرباني 12. ژاندارمري 13. ساختمان مخابرات 1۴. راديو و تلويزيون 1۵. زندان ديزل‌آباد 1۶. فرودگاه شهر باختران مرحله سوم: تصرف همدان طبق طرح قرار بود واحدهاي ارتش آزادي‌بخش رأس ساعت ۵ صبح ۴/۵/13۶7 همدان را محاصره کرده و مراکز زير را به تصرف درآورند: 1. پايگاه هوايي نوژه 2. مرکز سپاه 3. مرکز آموزش سپاه ۴. زندان وزارت اطلاعات ۵. مرکز اعزام نيرو ۶. بسيج منطقه 7. ساختمان کميته 8. زندان شهر 9. ساختمان دادگاه انقلاب 10. پادگان‌هاي قدس و ابوذر 11. مقر يکم لشکر 1۶ قزوين مرحله چهارم: تصرف قزوين بر اساس طرح مانور، يگان‌هاي ارتش آزادي‌بخش بايد رأس ساعت 11 صبح مورخه ۴/۵/13۶7 به قزوين رسيده و مراکز زير را پاک‌سازي مي‌کردند: 1. مرکز سپاه 2. پادگان لشکر 1۶ قزوين 3. پادگان‌هاي بسيج و سپاه ۴. ساختمان بنياد شهيد ۵. سپاه شريف‌آباد ۶. ساختمان کميته انقلاب اسلامي 7. تأسيسات و مراکز اداره اطلاعات 8. صنايع موشکي 9. ترابري جهاد 10. مقر شهرباني 11. پادگان ژاندارمري 12. ايستگاه گاز مرحله پنجم: تصرف تهران (2۴ ساعت پس از تصرف قصرشيرين) سازمان پس از گذراندن مراحل چهارگانه فوق قرار بود طبق طرح در ساعت 1۶ تاريخ ۴/۵/13۶7 به تهران رسيده و ضمن محاصره و تصرف کامل شهر، مراکز زير را به اشغال خود درآورد: 1. بيت امام‌(ره) 2. ساختمان مجلس شوراي اسلامي 3. مقر رياست‌جمهوري ۴. ساختمان‌ نخست‌وزيري ۵. راديو و تلويزيون ۶. زندان اوين 7. قصرفيروزه 8. و... ساير مراکز مهمي که در کنترل شهر و دولت نقش داشتند. نکته قابل توجه در مراحل اجرايي طرح اين بود که تيپ‌هايي که مسئوليت تصرف شهرهاي مختلف را در هر مرحله به‌ عهده داشتند بدون توجه به موفقيت مرحله قبل، حرکت خود را به سمت هدف بعدي آغاز مي‌کردند تا اصل سرعت‌ عمل در دستيابي به اهداف و غافلگير کردن مسئولان و فرماندهان ايران تأمين شود. در واقع اجراي هر مرحله از طرح بدون توجه به موفقيت يا عدم موفقيت مرحله قبل انجام مي‌شد. سازمان رزم از مجموع ۵۵00 نفر نيروي موجود سازمان در عراق، قريب به ۴800 نفر آن‌ها در تيپ‌هاي ارتش آزادي‌بخش سازمان‌دهي شدند که تعدادي از آن‌ها را نيروهاي اداري و خدماتي تشکيل مي‌دادند. کيفيت نيروهاي سازمان‌دهي شده در بدنه ارتش آزادي‌بخش با توجه به ميزان حضور آنان در کشور عراق متفاوت بود و به‌طور کلي شامل سه بخش اصلي مي‌شد: الف) بخش اول: نيروهاي ثابت نيروهاي ثابت ارتش آزادي‌بخش افرادي بودند که از ابتداي ورود سازمان به خاک عراق به اين کشور آمده و در پادگان‌هاي سازمان، آموزش‌هاي مناسبي ديده بودند. ويژگي‌هاي آنان اطاعت‌پذيري مطلق، آموزش کافي و تجربيات زياد بود که حدود 3118 نفر از افراد سازمان‌دهي شده را شامل مي‌شدند. ب) نيروهاي تازه‌وارد: نيروهاي تازه‌وارد، افرادي بودند که بنا به ضرورت با يک فراخوان عمومي از نقاط مختلف دنيا و به‌ويژه اروپا وارد عراق شده و در سازمان يگان‌هاي ارتش آزادي‌بخش قرار گرفته بودند. اين دسته به علت زمان محدود براي آموزش نظامي بيشتر نقش خدماتي را ايفا مي‌کردند. ج) نيروهاي اسير الحاقي: حدود 1200 نفر از اسيراني که تحت فشار و عمليات رواني سازمان، به ارتش آزادي‌بخش پيوسته بودند در تيپ‌ها و ساير واحدهاي عملياتي سازمان‌دهي شده بودند که به دليل انگيزه بسيار پايين به عنوان سياهي‌لشکر از آن‌ها استفاده مي‌شد. ساختار فرماندهي ارتش آزادي‌بخش در عمليات فروغ جاويدان الف) فرمانده کل: مسعود رجوي مريم قجرعضدانلو (رجوي) جانشين فرمانده کل ب) فرماندهان ارشد: محمود عطايي: فرمانده محور پنجم و مسئول تسخير تهران مهدي ابريشمچي: جانشين فرمانده تهران مهدي افتخار: فرمانده محور چهارم و مسول تصرف قزوين محمود مهدوي: فرمانده محور سوم و مسئول تصرف همدان ابراهيم ذاکري: فرمانده محور دوم و مسئول تصرف باختران مهدي براتي: فرمانده محور اول و مسئول تصرف اسلام‌آباد جمشيد تفرشي: مسئول کل تدارکات محدعلي جابرزاده: مسئول کميته تبليغات (راديو و تلويزيون و نشريات) محمد سيدالمحدثين: مسئول کل سياسي مهرداد صدر حاج ‌سيد جوادي: مسئول دفتر فرماندهي کل ج) فرماندهان ستادي و پشتيباني رزم: يوسف: مسئول تسليحات حسن نظام‌الملک: مسئول هوانيروز حشمت: مسئول مخابرات محمد قجرعضدانلو: مسئول ترابري ساختار عملياتي: 1. محور اول: مهدي براتي با کد احمد واقف اما این جنایت کاران بدلیل حماقت فوق العاده ای که به آن شهر ه هستند نتوانستند از گردنه حسن آباد جلوتر بیایند و در مقابل یک خاکریز به طول 20 متر زمین گیر شدند و اینگونه شد که عملیات مرصاد شکل گرفت و هزاران تن از این خبیثان به دامی که خودشان برای خودشان پهن کرده بودند گرفتار شدند. منبع : فصلنامه نگین ( مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ ) شماره 17 به قلم دکتر ناصر شعبانی
  17. بايد به سلاحهاي ضد هوايي دوش پرتاب براي مقابله با تحركات هوايي دشمني مثل امريكا و ناتو و همچنين موشك هاي سبك ضد زره مجهز شد و اون هم دسطح بسيار وسيع.
  18. همیشه حتی برای بمب های 200 پوندی هم مدل نمایشی یا ماکتش را می سازند و این موشک هم از نوع ماکت است و برای مراسم های رژه ازش استفاده می شود .نگاهی به سرعت تریلی حمل کننده بیندازید که در وسط اتوبان چطور می گازد.
  19. [align=justify]تابستان سال 67 یکی از سالهای پر التهاب انقلاب بود، و استکبار به نوعی تمام جهان هر کاری از دستشان برآمد علیه ملت مظلوم ایران انجام دادند و در بین منافقین برای اینکه از قافله عقب نمانند به دستور صدام در عملیاتی بنام عملیات فروغ جاویدان ( مرصاد) از قسمت غرب کشور وارد ایران شدند و منافقين بعد از آنكه ارتش عراق درغرب كشور خطوط برخي يگان‌هاي ارتش ايران را شكست و تا منطقه‌ گيلان غرب و غيره نفوذ كرد، از خط ارتش عراق عبور كردند و تا 40 كيلومتري كرمانشاه پيشروي كردند د و در قالب تیپ های 200 نفری و مجهز به تانکهای لاستیکی موسوم به برزیلی بصورت کاروان وارد ایران شدند و با عبور از شهرهای گیلانغرب و کرند و اسلام آباد به سمت کرمانشاه پیشروی کردند . فرماندهان و تحلیل گران زیادی از زوایای مختلف به شکست خفت بار منافقین اشاره کرده اند ولی نکته ای که از نظر جنگهای روانی باید به آن نگریست در تحلیل آقایان به آن اشاره نمی شود، ریشه در اقدامات جنایتکارانه منافقین دارد و آن اینست که در شهر اسلام آباد بیمارستان کوچکی وجود داشت که در آن سی نفر از رزمنده های مجروح بستری بودند، و منافقین با ورود به داخل بیمارستان توسط دو تن از زنان منافق به مجروحین تیر خلاص می زندن در این بین یکی از مجروحین با استفاده از کلت کمری به طرف این جنایتکاران شلیک کرد و یکی از آنها را به درک واصل کرد، رزمنده مجروح را با پتو به داخل خیابان آوردند و جلوی چشم مردم با ریختن بنزین زنده در آتش سوزاندند، مردم هم تا آن لحظه با شک و تردید به منافقین نگاه می کردند و حتی دیده بودند که منافقین از بین مردم اسلام آباد یک نفر را به عنوان شهردار انتخاب کرده اند، دچار وحشت شدند و با دیدن این صحنه فجیع و غیر انسانی چهر کریه منافقان را دیدند ، و پا به فرار گذاشتند، پیچیدن این خبر در شهر باعث فرار مردم به طرف کرمانشاه شد و مردم با هر وسیله ای از تراکتور و کامیون گرفته و حتی پای پیاده بسمت جاده اسلام آباد کرمانشاه راه افتادند و ترافیک شدید در این جاده بوجود آمد در منطقه «چهارزبر» ترافيك خيلي سنگين شد و منافقان نيز در پشت ترافيك مردم‌ گير كردند و در حالي كه مسير در حال باز‌شدن بود يكي دوتا از گردان‌هاي سپاه كه قرار بود در منطقه جايگزين گردان‌هاي پدافندي شوند در مسير خود به‌ گردنه‌ چهارزبر رسيدند و در مقابل منافقان آرايش گرفتند و وقتي شب فرا رسيد آقاي رضايي تعدادي ديگري از قرارگاه‌ها را در منطقه فعال كرد. در اين شرايط نيروهاي لشكر27 محمدرسول‌الله (ص) نيز كه به منطقه رسيده بودند جلوي منافقان را سد كردند. البته سردار غلامعلي رشيد و علي شمخاني نيز خودشان را به منطقه رسانده بودند. قرارگاه‌هاي فعال سپاه به فرماندهي برادران ذوالقدر، شعباني، حميدنيا، دانش‌يار و... به ستون منافقان در جاده حمله كردند و ستون درازشده‌ منافقان تكه‌تكه شد و نيروهايشان در دشت‌ها پراكنده شدند. هواپيماهاي ارتش نيز در چند سورتي پرواز منافقان را بمباران كردند. و یگانهای نظامی منافقین در بین این ترافیک گیر کردند و از سرعتشان کاسته شد و مانند یک فنر در پایین گردنه حسن آباد جمع شدند و اولین گروه از رزمندگان اسلام در بالای گردنه با احداث یک خاکریز بیست متری اقدام به پدافند نمودند. و بدین شکل انهدام منافقین آغاز گشت و حماسه مرصاد آفریده شد. یاد و خاطره شهید امیر صیاد شیرازی اولین فرماندهی که کاروان منافقین را به آتش کشید گرامیباد[/align]
  20. ssalii

    فیلمی در مورد عبدالمالک

    من با خواندن يك مطلب در مورد بشهادت رساندن سربازان گروگان بدست عبدالمالك تاپيكي را بنام * عبدالمالك كيست * نوشتم و سابقه شرارت و مزدوري اين فرد خبيث بصورت كوتاه بيان كردم . و قصدم اين بود كه اين طور كه در مورد كارهاي غير انساني و كثيف اين شرور در سايت ميليتاري نوشته مي شود همان چيزي است كه خود عبدالمالك علاقه دارد برايش بنويسند و متاسفانه در رسانه ها بر روي شخصيت حقير عبدالمالك بحثي نمي شود . اما در يك كار تعجب آميز توسط مدير انجمن مطلب عبدالمالك كيست را از سايت حذف كردند و من اعتقادم بر اين است كه يك شروري مثل عبدالمالك كه حتي در بين قاچاقچيان منطقه هم ديگر طرفداري ندارد و كساني كه روزي از پول قاچاق به او كمك مي كردند ديگر حاضر نيستند با او همكاري داشته باشند . فراموش نكنيم 36 شهروند عادي و بيگناه فاجعه تاسوكي بعنوان نكته ننگي در پرونده اين جاني مي باشد.
  21. [align=justify]عبدالمالک جوان طلبه فقیری بود که جویای نام و معروفیت در منطقه سیستان و بلوچستان از او یک جنایتکار ساخته است . وی که دارای سابقه شرارت و یک مورد چاقو کشی را بخاطر مسائل قبیله ای در داخل شهر زاهدان را ه انداخت و به همین خاطر مدتی هم زندانی شد و بعد از آزادیش خود را زندانی سیاسی معرفی نمود واعلام کرد که جمهوری اسلامی مرا بدلیل مسائل عقیدتی ام زندانی کرده است و بدلیل اینکه روحیه ای ماجراجویانه و شرور داشت از بین اشرار متفرق منطقه عده ای از قاچاقچیان سابق مواد مخدر را بدور خود جمع نمود و اعلام کرد که قصد مبارزه علیه جمهوری اسلامی را دارد و اسقرار حکومت خود مختار در سیستان را دارد ، ابتدا به نزد علمای اهل سنت منطقه که به مولوی ها مشهور هستند رفت ولی بدلیل اینکه سه سال بیشتر در حوزه درس دینی نخوانده بود در نزد علمای اهل سنت منطقه شناخته شده نبود و برای حرفهایش اهمیتی قائل نشدند و گزینه بعدی وی قاچاقچیان عمده مواد مخدر بودند که به نزد آنها رفت و قاچاقچیان نیز بدلیل اینکه علاقه داشتند تا جبهه جدیدی در مقابل نیروهای انتظامی و امنیتی استان بوجود آید تا بخشی از این نیروها را درگیر مسائل عبدالمالک که رنگ و بوی سیاسی هم داشت بکنند . عبدالمالک بعد از توافق با قاچاقچیان و در اختیار گرفتن سلاح و مهمات و پول با عده ای اولین عملیات های خود را علیه مردم بی دفاع آغاز کردند ابتدا با گروگان گرفتن کارمندان عادی ادارات و بردن آنها به داخل خاک پاکستان و بعد هم در مقابل دوربین بشهادت رساندنشان و به خیال خود با پخش فیلم این جنایتها رعب و وحشت در منطقه به پا کند، تا بتواند از دولت ایران امتیاز بگیرد . البته طالبان و بخشی از دولت پاکستان و سازمان اطلاعات ارتش پاکستان از وی حمایت می کنند و عبدالمالک در سال 84 در دیداری که با مقامات امنیتی امریکا در بندر کراچی داشت 100 هزار دلار هم بابت ادامه فعالیتهایش دریافت نمود، وی بعد از این پشتیبانی ها در مهمترین عملیاتش به پاس پاداشها و حمایتهای خارجی جنایت تاسوکی را بوجود آورد و چند روز مانده به آغاز سال نو شبانه با بستن جاده زابل زاهدان در منطقه ای به نام تاسوکی و با لباس مبدل نیرو انتظامی اقدام به شهادت رساند 36 نفر از مردم بیگناه نمود و جنایتش بقدری کثییف بود که با جدا کردن مردان از بین خانواده هایشان و با بستن دست آنها را جلوی زن و فرزندانشان به گلوله بستند و با گروگان گرفتن 9 نفر دیگر بعد از به شهادت رساندن مردم به داخل خاک پاکستان فرار کردند . این اقدام عبدالمالک باعث بوجود آمدن نفرت شدید بین اهالی سنی و شیعه سیستان و بلوچستان گردید و در تشییع پیکر های شهدای تاسوکی موجی از مردم چه شیعه و چه سنی این اقدام کثیف وی را محکوک کردند و حتی روحانیون و علمای اهل سنت در کنار علمای شیعه استان در تشییع شهدا شرکت کردند و نفرت عمومی باعث شد تا عبدالمالک بجز اجانب و قاچاقچیان و طالبان در میان مردم جایگاهی نداشته باشد . وی به انگلیش فرا خوانده شد و بعد از آمدن از انگلستان و دیدن دوره های تروریستی کاملا حرفه ای عمل می کند بطوری که یک شب بیشتر در مکانی اقامت نمی کند و حتی با دستکش با دیگران دست می دهد و رعایت نکات امنیتی که سرویس های بیگانه به وی آموزش داده اند .در یک اقدام اطلاعاتی به ماموران امنیتی جمهوری اسلامی خبر می رسد که برادر عبدالمالک توسط دولت پاکستان دستگیر شده است بلافاصله اکیپی برای صحت مطلب فوق به زندان نگهداری برادر عبدالمالک می روند و حتی بعد از اهراز هویت وی اقدام به نمونه گیری خون و اثر انگشت از وی می نمایند و بعد از آمدن به ایران مقامات جمهوری اسلامی رسما از دولت پاکستان در خواست استرداد برادر مالک را می نمایند که این کار باعث می شود بعضی از عوامل امریکایی و انگلیسی مقامات محلی پاکستان را تحت فشار قرار دهند تا از تحویل برادر عبدالمالک جلوگیری کنند، و مقامات پاکستانی با عوض کردن برادر عبدالمالک با شخص دیگری قصد داشتند تا گروه ایرانی را دور بزنند ولی از آنجایی که گروه قبلی از برادر عبدالمالک اثر انگشت و آزمایش خون گرفته بودن و عدم طبیق آنها با مشخصات شخص قلابی باعث شد تا مقامات پاکستانی برادر عبدالمالک را تحویل گروه ایرانی کنند و آنها با یک هواپیمای اختصاصی برادر عبدالمالک و تعدادی دیگر از جنایت کارهای این گروه را به ایران بیاورند . اما شیرینی دستگیری این جنایت کاران با اقدام حمله گروه ریگی به یک پاسگاه مرزی در بخش سراوان و به گروگان گرفتن 16 سرباز و مرزبان و حتی قارت میز و صندلی های این پاسگاه دور افتاده به کام مردم ایران و استان سیستان وبلوچستان تلخ شد و این گروهک با بشهادت رساندن تعدادی از سربازان وظیفه در مقابل دوربین و ارسال فیلم شهادت این عزیزان برای خانواده هایشان بازهم باعث بوجود آمدن تحریک احساسات مردم شده است .متاسفانه همسایه مرموز شرقی کشورمان با حمایت های خاص خود از این اشرار جنایت کار بدنبال پیاده کردن اهداف امریکایی ها در تجزیه ایران است و عدم برخورد جدی با دولت های پاکستان باعث بوجود آمدن این وضع در استان شرقی کشورمان شده است . با اطلاعاتی که برادر عبدالمالک در اختیار نیروهای امنیتی قرار داد مشخص شد که بدلیل نداشتن پایگاه مردمی به پیشنهاد سرویسهای اطلاعاتی بیگانه شاخه فرهنگی این کروهک در استان فعال می شود و شخصی بنام یعقوب میرنهاد نقش رابط بین گروهک جنایت کار ریگی با کانون های دانشجویی استان و نشریات سکولار و حتی رادیو های بیگانه را بعهده داشته است که دستگیر می شود و چندی قبل اعدام شد، متاسفانه سایتهای اینترنتی و بعضی از وبلاگ نویسان وابسته و ضد انقلاب با راه انداختن جنجال قصد جلوگیری از اعدام یعقوب میر نهاد را داشتند و از وی به عنوان روزنامه نگار و آزادیخواه نام بردند و هیچ اشاره ای به پیشینه نام برده در اهداف عبدالمالک ریگی نداشتند [/align]. در حال حاضر عبدالمالک ریگی مهره ای در خدمت بیگانگان قرار گرفته است و هر روز در بین مردم استان سیستان و بلوچستان مطرود تر می شود .
  22. اي كاش سردار دكتر رضايي از جرياني كه خودشان سردمدار آن بودند و اخيرا دكتر حسن روحاني به آن اشاره داشتند بيان مي كردند. وآن اينكه آقايان در بحبوحه جنگ به يادشان رسيده بود كه بايد در مجلس تعدادي از سپاهيان شركت كنند (بخوانيد بعضي از دوستان) و در آستانه انتخابات مجلس در كرمانشاه گردهمايي فرماندهان سپاه برگزار مي كنند و در همان زمان عراق به فاو حمله كردند و آنجا را تصرف كرد و تا ظهر آنروز سردار رضايي از ماجرا خبر نداشت و در گردهمايي بود و آيت الله هاشمي رفسنجاني به ايشان زنگ مي زند و مي گويد كه عراق به فاو حمله كرده و رضايي مي گويد ما در ا»جا يك لشگر نيرو داريم اگر به هر جا حمله كند به فاو نمي تواند حمله كند و در همان موقع فرمانده پايگاه هوايي اميديه به دكتر حسن روحاني خبر مي دهد كه سپاه در فاو درخواست بمب باران مواضع خودشان را كرده - يعني مواضع قبلي به دست عراق افتاده . اين نمونه اي بود از تصرفات عراق در آخر جنگ و گرايش بعضي از نظاميان به سياست و دلسرد شدن رزمنده ها و حتي بعضي از فرمانده ان از اين رويه از نكات جعبه سياه جنگ است كه انشالله يك روز آنها افشا شود.
  23. اين همان توپ اورليكن است كه نمونه سازي شده است . در زمان دفاع مقدس در موقعي كه جنگ شهر ها بود در پادگان دوشان تپه نيرو هوايي تعدادي از اورليكن ها را نصب كرده بود تا وقتي كه موشكهاي عراقي در ارتفاع بالا مخصوصا در روز كه دود سفيد رنگ آن با چشم غير مسلح هم قابل ديدن بودُُ‌به طرف موشكها شليك مي كردند تا بلكه بتوانند آنها را قبل از اصابت به زمين منهدم كنند كه هرگز موفق به اين كار نشدند . البته در مناطق عملياتي داراي قدرت مانور خوبي بودند و عليه هواپيما هاي با ارتفاع متوسط كارايي خوبي داشتند. در يكي از درخواستهاي سردار رضايي از نيرو هوايي اين بوده است كه توپهاي اورليكن را بيشتر وارد منطقه عملياتي كربلاي 5 نمايند.
  24. به نظر من نوآوري حرف اول را مي زند . اگر ما همانطور كه در صنت پيچيده موشكي پيشرفت كرديم در صنعت هواپيمايي بخصوص ساخت جنگده با توان بالاتري وارد شده بوديم الان جنگنده اي مدرن تري مي ساختيم.
  25. اگر در اين مورد عكس هاي بيشتري درج مي شد بهتر بود .