armani

VIP
  • تعداد محتوا

    2,345
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    2

تمامی ارسال های armani

  1. armani

    بیمه حضرت ابوالفضل(ع)

    دوست عزيز ارتباط اين خاطره از دفاع مقدس رو با بخش اخبار متوجه نشدم. بهتر است دوستان در قسمت ارسال تاپيك به ساير بخشها تاپيك مورد نظر رو ارسال كنند تا توسط مديران اين بخش انتقال صورت بپذيرد.
  2. سلام احتمال جعل اين نامه بسيار هست. چه بسا اگر دقت كرده باشيد هر نوع ارتباط صدام با بيرون قطع بوده و امكان اينكه اين نامه براحتي از جلوي چشمان محافظين رد شده باشد بعيد است.اگر به قسمت پيش بيني دقت كنيد متوجه خواهيد شد كه عين ماجرا رو ايشون با چشم دل ديده اند !!!! [quote] اگر پس از مرگ من دیدی که در فلسطین برای من تشییع جنازه‌ باشکوه گرفتند، بدان که هیچ کدام بی‌جهت نیست.[/quote] [quote]به گزارش سرویس بین‌الملل گافنیوز و به نقل از الشرق‌الآخر متن این نامه که اخیرا توسط پست جمهوری عراق به دست خانم رنا در اردن رسیده است چنین است: [/quote] در اين بخش بايد باور كنيم سلول اين ملعون داراي يك صندوق پستي بوده كه هر 4 ماه يكبار نامه هاي اون تخليه ميشده. اين بيشتر به يك شيطنت رسانه اي ميخوره تا نامه يك فرد در استانه اعدام . ( من تا حالا گاف نيوز و الشرق الاخر رو نشيده ام ) هيچگونه ارزش خبري نداره......
  3. شليك از فاصله نزديك (ويا چسبيده به سر در موقع خودكشي) بغير از يك سوراخ كمي سوختگي به همراه داره. ولي اينكه اين گلوله به اين شكل تر و تميز پيشوني رو سوراخ كرده و جمجمه از قسمت عقب جابه جا نشده جا ابهام داره. مگر اينكه دوستان هيتلر دوست ادعا كنند كه جمجمه اهنين بوده !!!
  4. سلام خدمت عزيزان طرح حمله همونطور كه در سال گذشته خبرش رو داده بودم تقريبا قطعي شده بود. اگر به خبرها دقت كرده باشيد رهبر كبير انقلاب از دفع 6 حمله تا امروز خبر دادند ولي فعلا به علت نزديك بودن به انتخابات و انتظار براي نتيجه اون فكر نميكنم حمله اي در كار باشه. شروع تحولات رو ميتونيد از شهريور ماه دنبال كنيد.(امسال شايد به نوعي بشه گفت سال تحولات شگفت انگيز ......)
  5. سلام دوست عزیز خدمتتون عرض کردم که قبل از این عملیات بنده مجروح شدم ولی مساله عجیب در قبل و بعد از این عملیات حجم وسیع اتش دشمن بود که ابتکارات زیادی در طول این ماهها انجام شد. همونطور که در ممصاحبه سردار بود این عملیات فقط به منظور بازپس گیری مناطق پدافندی بود که اوائل سال 67 از دست داده بودیم. عملیات پدافندی به شکل عملیاتهای وسیعی نبود که شما ازش شناخت داشتین بلکه برای کسب مواضعی هست که بشترین قدرت و بهرتین زمین رو برای دفاع بدست بیاریم. در عقب نشینیهای اول سال (حدود اردیبهشت 67 ) ما مواضع خوبی در دست داشتیم که مجبور شدیم بخاطر تک سنگین ( این سنگین که میگم خدمتتون چیزی شبیه جهنم بود) از دست بدیم.در موقع عقب نشینی (که در منطقه ما حدود 10 تا 15 کیلومتر بود رسیده بودیم به جایی که عملا سازماندهی نیروها به هم ریخته بود و مواضع چند لشگر در هم قاطی شده بود. به همین خاطر بسرعت عملیاتی طرح ریزی شد که بیشتر نیروها وظیفه بودند. من اینجا میخوام فرماندهی در جنگ رو به 3 دوره تقسیم کنم : 1-دوره اول که مربوط به سالهای 59 و 60 هست که عمدتا به عهده نیروهای مردمی و تحت نظر بزرگوارانی چون شهید چمران به شکل غیر کلاسیک انجام شد. 2- دوره دوم یا عصر طلائی جنگ که بین سالهای 61 تا 65 بود و فرماندهان بسیار عالیی در این مدت داشتیم. عملیاتهایی چون ازاد سازی خرمشهر و فتح فاو مربوط به این دوره هست 3- دوره سوم که مربوط به اواخر سال 66 و 67 بود که در این برهه ما بسیاری از فرماندهان خوب و متبحرمون رو از دست داده بودیم. مساله ای که هم میشه گفت از محسنات بود و هم از معایب این بودکه فرماندهان خوب جنگ ما سنگر نشین نبودند. خوب از این لحاظ که در کنار رزمندگان میجنگیدند و بد از این بابت که جبران از دست دادنشون به این راحتیها نبود. فکر کنم تا اخر جنگ نتونستیم جای باقریها و همتها و باکریها رو پر کنیم. شکست و پیروزی در خود نام جنگ نهفته هست و هیچکس مدعی این نمیتونه باشه که همیشه پیروزه. گاهی عاملی حساب نشده باعث میشه نبرد پیروز شده رو به شکست تبدیل کنیم و یا بلعکس. این رو هم اضافه کنم که پشتیبانی اطلاعاتی کشورهای غربی و شرقی در این زمان به اوج خودش رسیده بود. از این بابت هیچکس رو نمیشه ملامت کرد که اگر اینجوری میکردیم بهتر و یا بدتر بود. در یک کلمه این یک جنگ بود. [color=red](راستی کی اسم این عملیات رو عطش گذاشته ؟ اگر جایی نوشته لطفا منبع اونو ذکر کنید )[/color] راستی مطلبی رو در موردرفتار عراقیها در این زمان میخوام براتون تعریف کنم. بعد از اتمام ار پی جی ها و نبود مهمات و حجم اتش زیاد تعداد زیادی محروج داشتیم که امکان جابهجایی نبود. فرمانده گردان که یکی از دلاوران جنگ بود مجروح شد که هنگا انتقال به عقب خود و دو امدادگری که برانکارد رو حمل میکردن به شهادت رسیدن. تنها کاری که عده ای جوانمردان مجروح کردن ایجاد اتش پشتبانی با خمپاره 60 و کلاشینکف و فرصت برای عقب نشینی سالمترها . ولی فکر میکنید عراق با مجروحین ما چه کرد؟ [color=red]مزدوران عراقی با شقاوت هر چه تمامتر تمامی مجروحان ما رو بوسیله لودر زنده به گور کرد ! بله زمانی که مجروحین توان شلیک رو از دست داده بودن عراق اونها رو در سنگرهاشون زنده به گور کرد. این حقیقت تلخ هیچوقت از یادم نخواهد رفت. 10 سال بعد اسخوانهای این عزیزان از زیر تلی از خاک خارج وو تحویل خانواده هایشان شد. اللهم لعن اول ظالم ظلم حق محمد و ال محمد. [/color]
  6. armani

    برترین عکسهای نیم قرن گذشته

    این عکس یک دانشجو معترض چینی در میدان معروف تیان ان من هست. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/28%7E2.jpg[/img]
  7. این بحث رو زمانی که صحبت بر سر اموزش خلبان عراقی برای هواپیماهای امریکایی مطرح بود کردم و گفتم که سعی میکنن این دو ملت رو به نوعی رو در روی هم قرار بدن. در تاپیک دیگه ای هم اشاره ای شد. عاقلان را یک اشارت بس باشد......
  8. سلام حدود یک صفحه ای تایپ کردم ولی ظاهرا قسمت نبود فعلا چیزی از خودم بگم.( نت قطع شد.) پس ابتدا مصاحبه سردار قربانی رو براتون میذارم که مستقیما در این عملیات حضور داشتند.بعد اگر سوالی بود در خدمتم. [color=red]................................................[/color] فرصت را غنيمت شمرده و پاي صحبت و خاطرات سردار سرتيپ پاسدار « حاج مرتضي قرباني » از فرماندهان ارشد سپاه در دوران هشت سال دفاع مقدس مي نشينيم تا از روزهاي پاياني جنگ براي ما بگويد. آنچه در پي مي آيد چكيده ايست از يك ساعت گفت و گوي ما با ايشان كه تقديم مي كنيم به روح مطهر شهدا وامام شهدا; آن آينه دار جمال بقيه اللهي . تهيه و تنظيم : حسين ذكريائي بحث ما پيرامون روزهاي آخر جنگ است . عراقي ها در اوايل سال 1367 هـ . ش , خودشان را بطور تمام و كمال با همه تجهيزات آماده كردند كه در جنوب بار ديگر به ما حمله كنند و با توجه به اطلاعاتي كه ما كسب كرديم , قرار بود اين عملياتها در محورهاي مختلفي چون محور خرمشهر , محور شلمچه (منطقه عملياتي كربلاي 5 ) و جزاير مجنون دنبال شود . لذا ابتداي سال 1367 عراقي ها حمله اي را با آتش بسيار گسترده و با استفاده از تجهيزات و امكانات شيميايي در منطقه تدارك ديده بودند. چون آنها از توان آنچنانه اي در مقابله با رزمندگان اسلام برخوردار نبودند (هم در جبهه هاي پدافندي شان شكست مي خوردند و خطوط شان سقوط مي كرد و هم در عملياتهاي آفندي , نيروهايشان روحيه نداشتند كه با رزمندگان اسلام بجنگند و تاب مقاومت نداشتند) لذا با استفاده از يكسري تجهيزات , امكانات و وسايلي چون گازيت , مين , بشكه هاي فوگاز , سيم هاي خاردار , ميله هاي خورشيدي , كانالهاي عريض و طويل و آب انداختن جلوي رزمندگان اسلام , و استفاده از سنگرهاي كمين بسيار و استفاده از نور افكن و تپه هاي ديده باني و دكل هاي بلند , مي خواستند تقريبا آن تهاجم رزمندگان اسلام را سد كنند و نگذارند موفق شوند و اگر هم موفق شدند صد در صد به موفقيت نرسند. از طرفي تجهيزات شيميايي و استفاده از مواد شيميايي هم بعنوان يك امكان و پتانسيل بالايي در اختيار شان بود. مثلا در عمليات والفجر ده از سيانور استفاده كردند , موادي كه با يك دم و بازدم در سيستم تنفسي , بلافاصله انسان حالت خفگي پيدا مي كند و فوت مي شود , من آنجا يادم است كه بر اثر استفاده از بمب هاي سيانور شايد حدود 100 الي 150 نفر از نيروهاي من از گردان امام حسين (ع ) كه فرماندهي آن به عهده سردار شهيد كلبادي , يكي از فرمانده گردانهاي قهرمان لشگر 25 كربلا بود به شهادت رسيدند . معمولا وقتي عراقي ها به تنگا مي افتادند مثل روز و شب عمليات از همه امكاناتي كه عرض شد استفاده مي كردند و استفاده از مواد شيميايي يكي از روشهايي بود كه دشمن در اين سالهاي آخر جنگ بطور گسترده استفاده مي كرد; در واقع از عمليات خيبر وقتي توان ما را ديد كه ما رفتيم در عمق دشمن نفوذ كرديم و توانستيم ضربات سنگين به آنها وارد كنيم و جاده بغداد ـ بصره را ببنديم در آنجا از مواد از پيش تهيه شده شيميايي استفاده كردند و در اين عملياتهاي روزهاي آخر جنگ هم بطور گسترده چه در تهاجم و چه در آفند و پدافند از مواد شيميايي استفاده مي نمودند. ما در عمليات كربلاي پنج از مرز خودمان عبور كرديم و چيزي در حدود 5 ـ6 كيلومتر وارد خاك عراق شديم و به ده كيلومتري بصره رسيده بوديم و بخش عظيمي از كانال ماهيگيري را كه سد بسيار عظيمي بود و عراق آن را در مقابل رزمندگان اسلام از گوشه شلمچه تا مقابل بصره احداث كرده بود را به تصرف خودمان درآورديم و از سخت ترين و مستحكمترين موانع و استحكامات در محور شلمچه گذشتيم لذا همه اين پيروزيهاي ما براي دشمن بسيار سنگين تمام شد و آن ها را بر آن داشت تا با ترفندها , برنامه ها و نيرنگهاي مختلف سعي نمايند اين منطقه را از ما باز پس بگيرند و بعد از باز پس گيري فاو تمام توانشان را در اين منطقه (شلمچه ) صرف كردند و منطقه مورد نظر را در ابتداي سال 1367 هـ . ش در تك بسيار عظيم و گسترده اي كه با حمايت شرق و غرب انجام شد , از ما باز پس گرفتند , بعد از آن طبق اطلاعات و اخباري كه از اسراي عراقي بدست آمد , در جريان قرار گرفتيم كه عراق قصد دارد دفاع متحرك را دنبال كند و منافقين هم در اين رابطه فعال شدند و نيروهايشان را براي شناسايي فرستادند و مشتركا در حال برنامه ريزي براي يك عمليات گسترده بودند , لذا ما بلافاصله وسايل , امكانات و نيروهايمان را سازماندهي كرديم و عمليات مقابله به مثل را بعنوان دفاع متحرك تحت عنوان بيت المقدس هفت , طراحي نموديم و در بين منطقه پادگان حميد و جفير , مكاني را براي مانور و تمرين نيروها انتخاب و حدود يك هفته در منطقه مورد نظر مشغول مانور و تمرين نيروها شديم و هدف اين بود كه همه نيروهاي ما بتوانند با وسايل وتجهيزاتشان دفاع متحرك را آموزش ببيند و از طرفي هم ما اطمينان پيدا كنيم كه مي توانيم عمليات دفاع متحرك را انجام دهيم بعد از آن در كنار اين مانور آمديم نيروهاي سربازمان را آموزش د اديم . من يادم است براي حدود سه گردان از نيروهاي سربازمان كه از آنها در خطوط پدافندي استفاده مي كرديم , آموزش سنگيني گذاشتيم و خودم هم شخصا رفتم بالاي سرشان و در تمرينات , تاكتيك و تكنيكشان شركت كردم و نهايتا با قرارگاه صحبت كرديم و طرح ما اين بود كه عمليات بيت المقدس هفت را انجام دهيم . عمليات بيت المقدس هفت تقريبا به طول 17 كيلومتر و به عمق 7,8 كيلومتر طراحي شد و برنامه ما اين بود دشمني كه منطقه عملياتي كربلاي پنج را از ما باز پس گرفته بود را به مواضع قبلي اش برگردانيم , يعني پشت كانال ماهي و هلش دهيم به ده كيلومتري بصره . خب ! به حمدالله همه چيز را تدارك ديديم و امكانات را بسيج نموديم و گفتيم اگر رفتيم و به اهدافمان رسيديم و توانستيم دشمن را به طور كامل منهدم كنيم مي مانيم و دفاع كرده و دشمن را درگير مي كنيم و اگر با مواد شيميايي و امكانات وسيع دشمن روبرو شديم به مواضع قبلي برمي گرديم . لذا با اين هدف عمليات بيت المقدس هفت را ساعت يك مداد مورخه 1367,3,23 هـ . ش , در منطقه عمومي شلمچه با رمز يا اباعبدالله الحسين (ع ) آغاز كرديم , ضمن اينكه در همان ساعات اوليه توانستيم خطوط دشمن را بشكنيم و گردانهاي خط شكن ما كه گردانهاي سرباز بودند موفق شدند به مواضع دشمن در خط اول , دوم و و حتي توپخانهشان دسترسي پيدا كنند و با سرعت نفرات پياده و با در دست داشتن اطلاعات و شناسايي كه از مواضع داشتيم , توانستيم در عمق منطقه پيشروي كرده و آن را به صورت صددرصد منهدم نمائبم و تقريبا شب كه عمليات را شروع كرديم تا فردا بعدازظهر به نتيجه رسيديم . كه نتايج آن هم بسيار مطلوب و خوب بود و دشمن بار ديگر توانايي رزم و قدرت ما و قدرت دفاع متحرك ما را از نزديك ديد. ما در اين عمليات ضربات زيادي به دشمن وارد كرديم و امكانات زيادي را منهدم نموديم كه از جمله آنها مي توان به يك فروند هواپيما , 60 دستگاه تانك و نفربر , 40 قبضه توپ (كه تعدادي از آن , توپهاي برد نزديك بود كه با نارنجك منهدم شد و تعدادي هم با سلاح سنگين منهدم گرديد) , 200 دستگاه خودرو و چند انبار بزرگ مهمات اشاره كرد. و از آنجايي كه منطقه از حساسيت خاصي برخوردار بود , دشمن يگانهاي زيادي را در آنجا مستقر كرد كه ما در حد وسيعي يگانهاي دشمن را منهدم نموديم كه در اينجا آن يگانهايي كه در ذهنم مانده نام مي برم . تيپهاي 22 , 13 , 421 , 428 , 429 پياده گردان 21 توپخانه به همراه سه گردان ديگر توپخانه كه به ميزان صددرصد منهدم شدند. تيپ 26 زرهي از لشكر 5 مكانيزه به ميزان 60 درصد . تيپ 6 و 12 به ميزان 50 درصد تيپ 425 , 45 به ميزان 40 درصد تيپ 2 زرهي از لشكر 5 مكانيزه به ميزان 25 درصد . همچنين در اين عمليات دشمن حدود بيش از پانزده هزار تا (15000 ) كشته و زخمي داد و حدود 1200 اسير از آنها گرفتيم و غنائمي كه به دست آورديم عبارتند از چند قبضه توپ , تعداد زيادي تجهيزات و ادوات زرهي و مكانيزه و يك مقدار زيادي مهمات . آثار بسيار مطلوبي كه اين عمليات داشت اين بود كه دشمن را تقريبا به ياس و نااميدي وادار كرديم و اين عمليات تودهني محكمي به دشمن بود كه هر جا فكر كند مي تواند پيشروي كند , رزمندگان اسلام صددرصد نيروها و تجهيزاتش را منهدم مي كنند و در عمليات بيت المقدس هفت هر آنچه كه در دسترس رزمندگان قرار گرفت منهدم شد. بعد از آن حضرت امام (ره ) در تاريخ 1367,4,27 هـ . ش قطعنامه را پذيرفتند. خب ! پذيرفتن قطعنامه در صورتي بود كه ما در جبهه بسيار وسيعي استقرار داشتيم و نقاط حساس در اختيار ما بود و درصد تكاملي نسبت به دشمن داشتيم و دشمن تقريبا به انزوا كشيده شده بود و آن طور كه بايد و شايد دشمن را در عملياتهاي مختلف تنبيه كرده بوديم , چون بعد از عمليات بيت المقدس و فتح خرمشهر هدف اين بود كه دشمن را منهدم كنيم . ولي يك خوي و صفت وحشيگري و تجاوز در دشمن شكل گرفته بود و نمي خواست با پذيرش قطع نامه شكست خودش را بپذيرد لذا آمد با همان توان كه از قبل پيش بيني كرده بود , يك سازماندهي مجدد كرد و حدود پنج روز پس از پذيرش قطعنامه 598 در جبهه وسيعي عمليات سرتاسري خودش را به صورت دفاع متحرك مجددا شروع كرد . من يادم است روز1367,4,31 هـ . ش كه اين تجاوز آغاز شد , يكي از مناطقي كه دشمن روي آن دست گذاشته بود , بازپس گيري خرمشهر بود. با اين حال ما يك پيش بيني پدافند موثري را در خرمشهر به عمل آورده بوديم و من در آن نقطه اي كه لشكر ويژه 25 كربلا مستقر بود , تدابيري انديشيده بوديم كه به جز خط اول , دو سه تا خط تا روي جاده آسفالته پيش بيني كرده بوديم . يك قسمتي را هم براي جلوگيري از تردد تانك ها و نفربرهاي دشمن آب انداخته بوديم . در هر حال دشمن عمليات خود را آغاز كرد و با تمام توان از خطوط ما عبور نمود , من يادم است آن منطقه اي كه تحت فرماندهي ما در لشكر ويژه 25 كربلا بود و پدافند داشتيم حدود 4 كيلومتر عرض بود تا عمق جاده و رودخانه كارون , كه دشمن از روي پلي كه در جلوي ما بود عبور كرد و تقريبا به صورت نفوذي , در منطقه مستقر شد و نيروهاي ما صبح همان روز با آنها درگير شدند و با من در خط سوم در ارتباط بودند و با من ارتباط كامل داشتند. در اين ميان آقاي نانوا كناري فرمانده خط و محور يكم ما بود كه دشمن در آن نقطه استقرارشان به خط نفوذ كرد و خود سردار نانوا كناري از من استعلام مي كرد كه چه كار كنم , من با توجه به اينكه مي ديدم دشمن به خط سوم هم دسترسي پيدا كرده , به آنها گفتم بايد بمانيد تا ما از طرف ديگر انشاالله دشمن را به صورت گازانبري دور بزنيم . لذا دشمن تا بعدازظهر رسيد به قرارگاه . قرارگاه ما هم يك محلي بود بنام بيمارستان و ما سريع يك خط گسترده اي در مقابلش ايجاد نموديم و تقريبا بصورت گازانبري دشمن را آورديم داخل و به محض داخل شدن دشمن زمانيكه در برد آرپي چي قرار گرفت يك حمله گسترده اي را شروع كرديم و من شخصا حدود 5 ـ6 تويوتا نيرو را بردم روي جاده اهواز و خرمشهر و در آنجا توجيه شان كردم كه به فرماندهي آقاي تقي ايزد بروند وسط تانكهاي دشمن و كار را يكسره كنند و به آنها گفتم : در اين نبرد تا حد شهادت هم بايد پيش بروند , لذا آنها با سرعت وارد صحنه نبرد شدند , و ما نيز بلافاصله با حضور آنها در صحنه آتش تير منحني را قطع كرديم و آنها به محض رسيدن به تانكها و انهدام چند تا از آنها بوسيله نارنجك و آرپي چي , عراقي ها ترسيدند و تسليم شدند. تقريبا روزهاي آخر نبرد بود كه ما حدود 50 ـ60 تانك از دشمن به غنيمت گرفتيم كه اينها همه در اختيار سازمان رزم لشكر 25 كربلا قرار گرفت و دشمن در اين جبهه هم شكست خورد. سردار نانوا كناري و نيروهايش هم كه در محاصره افتاده بودند با اين نبرد از من دستور گرفتند و آمدند عقبه دشمن را بستند و دشمني كه مي خواست راه فرار را در پيش بگيرد , راهش بسته شد و من سريع خودم را به خط مقدم كنار نيروهاي سردار نانوا كناري كه در محاصره بودند و امكان اسارتشان تا ساعتي قبل قوت گرفته بود , رساندم كه الحمدالله با عنايت خداوند متعال بعد از اين نبرد پيروز در تاريخ 1367,5,1 هـ . ش با قدرت و صلابت خط پدافندي و مواضعمان را در شلمچه تثبيت كرديم . عراقي ها هم وقتي ديدند در جبهه هاي مختلف شكست خوردند و نتوانستند موفق شوند , آمدند در حد وسيعي در مورخه 1367,5,5 يعني دقيقا 10 روز پس از پذيرفتن قطع نامه توسط حضرت امام (ره ) , تهاجم خودشان را در حد گسترده اي تحت عنوان فروغ جاويدان با حضور منافقين كوردل و تعدادي لشكرهاي صدام و تجهيزات هوايي دشمن آغاز كردند و آمدند در منطقه سرپل ذهاب , اسلام آباد و كرند و علي رغم اينكه خيلي خودشان را مدافع مردم مي دانستند و مي گفتند : ما براي مردم آمديم و براي مردم مي جنگيم و مبارزه مي كنيم . مردم زيادي را قتل عام كردند كه ما صحنه هاي زيادي از اين عمليات را ديديم كه بسياري از هم وطنان ما را به صورت دسته جمعي و خانوادگي اعدام و تكه تكه كردند و در آن عمليات فروغ جاويدان كه عمليات مرصاد نام گرفت طبق فرموده خداوند متعال در قرآن مجيد , « ان ربك لباالمرصاد » خداوند كوه , تپه , ارتفاعات , جاده و آرايش زمين را به گونه اي قرار داده بود كه منافقين با پشتيباني عراقي ها در منطقه گير افتادند و واقعا خداوند به گونه اي قرار داد كه در كمينگاه قتل عام شدند و اميد صدام هم نااميد شد و ديگر بار تلاشهاي مذبوحانه اش را كنار گذاشت و نهايتا به قطعنامه اي كه زودتر از ما پذيرفته بود گردن نهاد و تسليم شد و ما تقريبا دشمن را در حد مطلوبي منهدم كرديم و تلفات زيادي از آن گرفتيم . شايد بعد از عمليات بيت المقدس 25 هزار اسير ديگر از دشمن گرفتيم و اينها خودش سيلي هاي محكمي بود كه در گوش صدام و رژيم بعث زده شد تا ديگر خوي تجاوزگري نداشته باشد و به حمدالله با اين موفقيت و سربلندي , رزمندگان اسلام توانستند در روزهاي آخر جنگ در مقابل دشمن ظاهر شوند و توي دهن همه كساني كه عليه ايران موضع گرفتند و به صدام امكانات دادند و جنگ را شروع كردند , بايستند. ما در طول جنگ و انقلاب تابع محض حضرت امام (ره ) بوديم و هر جا ايشان مي فرمودند حمله , حمله مي كرديم و هر جا مي فرمودند پدافند , پدافند مي كرديم و هر كجا مي فرمودند عمليات كوچك , ما عمليات مي كرديم . يعني كاملا تابع فرمايش ايشان بوديم و در مورد قطعنامه هم , همينگونه بود , اگرچه براي ما سخت مي آمد ولي وقتي حضرت امام (ره ) امضا فرمودند , از آنجائيكه به ارتباط و ديدگاه بلند و الهي ايشان ايمان و اعتقاد راسخ داشتيم , نداي « انا تسليم » سر داديم . اصلا وجود حضرت امام (ره ) براي ما بركت و سرنوشت ساز بود بعنوان مثال وقتي ما خدمت ايشان مي رسيديم روحيه مي گرفتيم و قوي تر از گذشته وارد كار مي شديم . خب ! توفيقي بود براي ما كه چند بار از جمله بعد از عمليات طريق القدس (فتح بستان ) , عمليات بيت المقدس (آزادي خرمشهر) و عمليات خيبر با جمعي از فرماندهان كه اكثر آنها به شهادت رسيدند خدمت حضرت امام (ره ) رسيديم و دستوراتي از ايشان براي ادامه كار و مبارزه گرفتيم و يك بار ديگر هم زمان فرماندهي لشكر 5 نصر به همراه خانواده و پدر و مادرم به دست بوسي ايشان شرف ياب شديم كه همه اينها بركت كار و زندگي ما بود. يك خوي و صفت وحشيگري و تجاوز در دشمن شكل گرفته بود و نمي خواست با پذيرش قطعنامه شكست خود را بپذيرد , لذا آمد و با همان كه از قبل پيش بيني كرده بود , يك سازماندهي مجدد كرد و حدود پنج روز پس از پذيرش قطعنامه 598 در جبهه وسيعي عمليات سرتاسري خود را بصورت دفاع متحرك شروع كرد شايد ما بعد از عمليات بيت المقدس 25 هزار اسير ديگر از دشمن گرفتيم و اينها خودش سيلي هاي محكمي بود كه در گوش صدام و رژيم بعث زده شد تا ديگر خوي تجاوز نداشته باشد روزنامه جمهوری اسلامی نقل از سایت ساجد http://www.sajed.ir/pe/content/view/3102/35/
  9. دوستان نظراتشون رو بیان کنند اگر توفیق بود امشب در مورد قبل از عملیات و مشکلات بعدش صحبت خواهم کرد. البته گاهی اوقات ناگفته ها بیشتر از گفته ها هست. در مورد این دوره از سال 67 که گمانه زنیهای زیادی هم در موردش میشه ناگفته هایی وجود داره. ولی در حد توان وسعی چشم.
  10. [quote]قا ما اقلا" 15 سال تا اينكه هواپيماساز بشيم راه داريم [/quote] [quote]در مورد ايران 140 هم كه هسا ميسازه خيلي قطعه سازي نكرديم الياژ بال ساخت يك تكه بال اتصال بدنه با چسب اپوكسي و ... [/quote] مساله زمان تا رسیدن به هدف نهایی فکر نمیکنم زیاد مهم باشه. در صنعت خودروسازی هم سالهای درازی مونتاژ کردیم تا به امروز رسیدیم. در کل به عقیده بنده چون گزینه های زیادی برای خرید نداریم میبایست سرمایه گزاری بیشتری روی بخش تحقیق و طراحی انجام بشه. اینو از من بشنو که همیشه قدم اول سخت و لرزان هست و گرنه گامهای بعدی با سرعت و قدرت بیشتری برداشته خواهد شد. انشاالله برای نیاز فعلی چارتر و اجاره فکر کنم انتخاب مناسبتری باشه.
  11. armani

    گورخا؛جنگجوی کوهستانGurkha

    [quote]كارشون واقعا عاليه الان درمركزآموزشهاي نظامي دركابل ارتش بريتانيا آموزش قسمتي ازارتش افغانستان رو دردست دارند كه اكثراستادان وآموزش دهندگان انهاهمين گورخاهاهستندكه من خودم درزمان آموزش نظامي با اونها صحبت كردم واقعاآموزششون خيلي مشكل هست ولي باتمام شجاعتي كه دارند به پاي چريكهاي طالبان نميرسند .دركمين هاي مختلفي كه طالبان درهلمند عليه نيروهاي بريتانيايي زدند تلفات سنگيني برارتش بريتانيا كه درافغانستان اكثراگورخاها هستند وارد نمودند[/quote] دوست عزیز میتونی برای دوستان توضیح بدی که تجمع نیروهای بریتانیایی بیشتر در کجای افغانستان هستند ؟ ایا تقسیماتی در بین نیروهای ناتو در افغانستان برای انجام ماموریتهای محوله هست یا خیر؟
  12. [quote]در مورده درجه دادن به بقیه هم همینطور... مثلا احمد کاظمی قبل شهادت سرتیپ بود با وجود اینکه جز بربترن فرماندهان ما بود اما صفوی و... بقیه شدند سرلشکر.... جالب اینکه همه شون اتاق جنگ نشین وبدند ولی کاظمی معمولا علاوه بر اونجا مستقمیا هم تو جنگ شرکت میکرد برعکس بقیه ..... [/quote] چه فرقی داره برادر عزیز. اگر حمل بر خورده گرفتن و ایراد گیری نباشه ه فرقی میکنه سرتیپ یا سر لشکر؟؟؟ در هر صورت ما از وجود این عزیزان محروم شدیم. کاش بجای خرده گیری از این مسائل کودکانه برای روحش ارزوی رحمت میکردی. بیان این مسائل بیشتر شبهه افکنی هست که دربرخی فرومها نشستند تا یکی عطسه بکنه تا بگن اهان دیدی فلانی عطسه بلند و اون یکی اهسته. ول کن برادر من. خواهش دست از سر شهید جماعت دیگه بردارین....... خسته شدم از بسه دیدم که دوستان عادت کردن مدام خورده بگیرن و اونو ربط بدن به مسائل سیاسی. به جای این بهانه گیریها برین زندگی و رفتارهای این بزرگواران رو مطالعه کنید. در مورد درجه هم حقوقش متفاوته که میبایست در این زمینه خانواده و بازماندگان شهدا اعتراض کنند نه من و تو....... خداوند همه این عزیزان رو مشمول رحمت خاصه خودش قرار بده انشاالله.
  13. [quote]ولی بحث اصلیم این بود که تو نت اونایی که میگن ما سرمون میشه هی عشقشون اینه بگن اینا اف22 ساختن! [/quote] سلام ارنستو جوان کی همچین حرفی زده ؟ واقعا و به جد گفتند اینها اف 22 هست ؟ من همونطور که با نادیده گرفتن صنایع داخلی مخالف هستم با غلو هم مخالفم چون بزکی میشه دست دشمنان. بر فرض مثال این همون اف 5 های قدیمی هستند که تعمیر و بهینه سازی شدند. ایا این کار کوچیکی به نظر میاد؟ این خودش قدم بزرگی هست که یک کشور کاملا وابسته در شرایط تحریم کامل انجام داده. پس بی انصافیه که تقدیر نکنیم و مدام ایراد بگیریم. [quote]در ضمن اون مثال فرماندهان سپاه هم مثال بود فقط وگرنه بنده اون فرمانده ایی که به خاطر دو ماه پشت جبهه بودن کردشن سرهنگ به عنوان نظامی قبول ندارم! نظامی که بگه ایران با اف14 رفت بمباران هوایی کرد بهتره بره لای دیوار...... [/quote] کاش یک مثلا در جمله قرار میدادی که ایجاد شبهه نکنه. در مورد درجات خودت هم میدونی ربطی به جبهه نداره. ممکنه 2 ماه رفته پشت خط ولی از طرفی بخاطر تحصیلات و سوابق دیگش این درجه رو گرفته. اشتباه یک نظامی رو نباید به حساب همه نظامیانی گذاشت که زحمت کش هستند. هستند دوستانی که عین 8 سال رو در جبهه بودند و الان هم دارند در یک مغازه فروشندگی میکنند. جبهه نه ملاک خوب بون ادم هست و نه ملاک طلبکاری از ملت . اگر کسی رفت برای خاطر خدا بود و اگر هم نرفت ، خب نرفته. نه این پسر پیغمبر محسوب میشه و نه اون پسر یزید. اگر گاهی هم من از جبهه میگم بخاطر شخصیت مجازیم هست.باور نمیکنید در خود خانواده کم پیش میاد حرفی و یا خاطره ای گفته بشه. توفیقی بود که نصیب شد... دست اخر خدمتتتون بگم بخاطر اشتباه یک نفر کل نظام رو زیر سوال بردن تفکر دشمنی حساب نکنیم یک تفکر بچه گانه (..... ) محسوب خواهد شد. (راستی [color=red]کشته[/color] تو دو تومن بیشتر میارزه عزیز دل برادر .... چشمک ! )
  14. armani

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    [quote][quote][quote]شلمچه مثل دشت می مونه . یک منطقه باز و بیابانی . قصد عبور دارین ؟ [/quote] در سالهای 66 و 67 تو منطقه شلمچه بودم و به این شکلی که الان هست نبود. قسمتهای زیادی از اون رو عراق به زیر اب برده بود. (البته کم عمق بود) یادم میاد در کمین شلمچه شبها واقعا دلهره داشت. موشهای بزرگی تو اب حرکت میکردن و تشخیص اون با حرکت اطلاعاتیهای عراق بسیار سخت بود. بخاطر قوانین سکوت و عدم شلیک تا تشخیص نهایی منبع صدا نفس در سینه حبس میشد. ولی یک شب صدای حرکت متفاوت بود و مجبور به شلیک شدیم. یه دفعه صدای اخ از نهادی بلند شد ( احتمالا گشتی عراق بود چون کسی از ماها جلو نرفته بود. ولی خب هوا تاریک و امکان شلیک منور هم نداشتیم .فکر کنم همرزمانش منتقلش کردن به عقب ) این رو هم اضافه کنم که در کمین فقط یک دوربین دید در شب داشتیم و مخصوص سنگر نوک کمین بود. این سنگر فاصله داشت با نوک کمین. ترجیح داده شد اون شب دو نفر اون بخش رو پوشش بدن[/quote] آرماني جان آيا شما در عمليات بيت المقدس 7 در سال 67 توي شلمچه بودين؟ اگه بودين يه كم از اين عمليات و علت عقب نشيني و هر چيزي كه ازش يادته ميتوني بگي؟ ممنون ميشم[/quote] عزیز جان خدمت شما عرض کنم بنده از خیای قبلتر از اون اونجا بودم و شاهد عملیات وسیع عراق و عقب نشینی نیروای خودی بودم. عملیات بعد از این عقب نشینی رخ داد که متاسفانه بنده مجروح شده بودم. ولی خب عملیات عراق و عقب نشینی نیروهای خودی رو از نزدیک دیدم که اگر نیازی به بررسی عوامل بود انشاالله خواهم گفت. جالبی این عملیات این بود که به نوعی در خوزستان جهاد اعلام شد/ کاری که در سراسر جنگ هیچ وقت شاهد اون نبودیم.
  15. کلنل جان دستت درد نکنه. تقریبا مطلب کاملی شد. عکسها حاوی مطالب ارزشمندی هستند. من از سعید خان میخوام که اگه امکانش هست این تاپیک جز تاپیکهای مهم قرار بگیره. ( به نظر دوستان استتار ادوات رو از این بخش جدا کنیم بهتر نیست؟ )
  16. armani

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    [quote]شلمچه مثل دشت می مونه . یک منطقه باز و بیابانی . قصد عبور دارین ؟ [/quote] در سالهای 66 و 67 تو منطقه شلمچه بودم و به این شکلی که الان هست نبود. قسمتهای زیادی از اون رو عراق به زیر اب برده بود. (البته کم عمق بود) یادم میاد در کمین شلمچه شبها واقعا دلهره داشت. موشهای بزرگی تو اب حرکت میکردن و تشخیص اون با حرکت اطلاعاتیهای عراق بسیار سخت بود. بخاطر قوانین سکوت و عدم شلیک تا تشخیص نهایی منبع صدا نفس در سینه حبس میشد. ولی یک شب صدای حرکت متفاوت بود و مجبور به شلیک شدیم. یه دفعه صدای اخ از نهادی بلند شد ( احتمالا گشتی عراق بود چون کسی از ماها جلو نرفته بود. ولی خب هوا تاریک و امکان شلیک منور هم نداشتیم .فکر کنم همرزمانش منتقلش کردن به عقب ) این رو هم اضافه کنم که در کمین فقط یک دوربین دید در شب داشتیم و مخصوص سنگر نوک کمین بود. این سنگر فاصله داشت با نوک کمین. ترجیح داده شد اون شب دو نفر اون بخش رو پوشش بدن
  17. حمید جان حالا شد یک بحث فنی و مقایسه ای. پس به نظر شما ایران 140 گزینه مناسبی نبوده ؟ با توجه به شرایط تحریمها و قیمت و هزینه نگهداری کدوم گزینه به صرفه تر هست ؟ ( چند تا نام بردید ولی ایا همه موارد رو به ایران خواهند فروخت؟ )
  18. [quote]در ضمن داداش من ، یه سری عکس من دارم که منبعش سوت مغز ادم رو میکشه اما جعلیه.... بهتره یه کم تو نت سرچ کنی تا ببین قبلا رو نصف این عکسا بحث شده و ثابت شده جعلی هستند بعضیاشون ..... [/quote] [quote]من به شخصه سه بار از فرمانده سپاه پاسدارن منطقه مون اینو شنیدم! که مدعیش شد! ........[/quote] جناب ارنستو رومل عزیز عید شما مبارک سر همین منبع سوت کش و حرفهای شفاهی تو اون فروم مشکل پیدا کردی. اینجا عزیز دل برادر لطف با منبع رسمی حرفهات رو بزن. وگرنه من صدها بار از یه منبع موثق شنیدم که عده ای سعی دارن تو اینترنت دستاوردهای نظامی مملکت رو کوچیک و خوار کنند. ولی خب من به حرفشون گوش نکردم. گفتم ارنستو این حرفها ....... چشمک ! [color=red]راستی یادم رفت بگم خدمت دوستان که اگر بر فرض محال همه اینها یک جنگ روانی باشه . این جنگ برای چی و به چه هدفی راه افتاده ؟ نکنه برای حفظ مرزهای بوتان ونپال از حمله تاتارها .....[/color] هر عملی که از مسئولان سر میزنه در جهت بازدارندگی توان حمله به این اب و خاکه . پس چرا شماها میسوزید ؟؟؟ اگه این برنامه ها نبود که تا حالا ده بار این مملکت رو شخم زده بودند. من بعد هر کدوم از دوستان که از پیشرفتهای ایران عزیز ناراحت و نا امید هستند از وارد شدن به این فروم خودداری کنند.
  19. در یکی از تاپیکهای نمایشگاهی نمونه راکت انداز چریکی (دولول) از نوع مینی کاتیوشا بود که اونها هم جالب توجه بود. ممنون کرکس جان. کاش جدیدترین نوع این راکت انداز (ساخت روسیه ) معرفی میکردی تا ببینیم چه تغییراتی براشون در نظر گرفته شده بود. دوستان تاپیکی در مورد نمایشگاه محصولات نظامی روسیه در سال 2008 داشتیم که عکسهای زیبایی هم داشت. ادرسش رو اگر پیدا کردم میزارم.
  20. armani

    گورخا؛جنگجوی کوهستانGurkha

    [quote] اما اون چیزی که توجه من رو به این مردم جلب کرده حرفه ای بودن اونها توی کارشونه. معلومه واقعا کاربلد هستند که جون یکی از افراد خانواده سلطنتی رو (اون هم توی افغانستان و اون هم در خط مقدم جنگ با طالبان) به دست اینها سپرده اند.[/quote] سلام رضا جان دیروز مقاله ای جالب خوندم که عادتها در طولانی مدت باعث تغییرات ژنتیکی در نسلی میشه. اگر ملتی باور کنن که در کاری تخصص دارند ژنتیک به کمکشون میاد و تغییرات لازم رو میده. فقط بر میگرده به اعتقادات قوی در مورد کارهای محوله. ( متاسفانه در بعضی نقاط عکس این قضیه رو شاهد هستیم که القای ترس و بزدلی میشه و یا ........ )
  21. armani

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    [quote][quote]تمام مزه راهیان نور به شلمچه هست. از شلمچه تا کربلا 2 ساعت راهه. خدا نصیب همه شما کنه برید البته باید شهدا دعوتتون کنند یک جایه باحالی هست که دومی نداره اون هر خواسته ای داری بگو اگر از جایی دلت گرفته بگو راحت باش انقدر سبک میشی.[/quote] اولا كه از شلمچه تا كربلا 6 تا 7 ساعته . دوما اگه اينجوري آدم سبك ميشه ما كه تو آبادان زندگي ميكنيم الان بايد مثل كاه تو هوا پرواز ميكرديم . [/quote] منظور پایلوت عزیز از احساس سبکی بخاطر احساس نزدیک بودن به حرم امامان معصوم (ع) است و بخاطر درد دل به این حضرات. نه بخاطر موقعیت جغرافیایی. دوما به هیچ وجه نظرات دیگر کاربران رو به مسخره نگیرید.
  22. مصطفی عزیز سلام مجدد اگر دیشب ادامه بحث رو ندادم صرفا بخاطر این بود که دوستان دیگه هم نظراتشون رو بیان کنند و به نوعی شراکت معنوی در بحثها داشته باشن. و اما مطلب : [quote]همون‌طور كه عرض شد، اين كه دولت اسلامگراي تركيه، قصد تغييرات داشته باشه، يك بحث هست و اينكه درصورت حفظ شرايط، نقش آينده‌اش چه خواهد بود بحث ديگر. [/quote] خد مت شما عارضم که همیشه تغییرات در یک دولت برای نقش افرینی جدید هست پس نمیشه این دو مطلب رو جدا از هم بررسی کرد. در مورد خبر مذاکره و رفع رنجش بعد داووس هم بصورت محدود منتشر شد.ولی من مصاحبه ای از ایشون خوندم که در جواب خبرنگار که پرسیده بود که روابط بین شما و رژیم صهیونیستی تیره شده، گفته بودند (با صراحت تمام ) که روابط ما عمیقتر از اونی هست که بخواد تیره و یا قطع بشه. ما نقاط مشترک زیادی با هم داریم !!! در ادامه با فرمایش شما که نوع اسلامگرایی رو جدا و متفاوت فرض کردید کاملا موافقم. فکر کنم دوستان دیگه هم با شرایط ترکیه و بزرگترین منبع درامدی اون که توریست هست اشنایی کاملی دارن. اسلامگرایی دولت ترکیه باعث نمیشه که قوانین به سمت اسلام تغییر کنه بلکه این دولت فقط مورد حمایت مردم مسلمان ترکیه هست و در حقیقت نشاندهنده مردمی بودنش هست. هر از چند گاهی لوایح اسلامی به مجلس ارائه میکنه که اونها هم سرانجامی جز رسیدن به بایگانی دادگاه قانون اساسی ندارن. در جواب قسمت اخر فرمایشتون بایستی عرض کنم که به عقیده بنده دولت کنونی صرفا در جهت امتیاز گیری[color=red] داخلی و خارجی [/color] جلو میره و پایه و مبنا همان دولتهای قبلی است. بعد از جنگ عراق دیدیم که عربستان دست از پدر خواندگی مسلمانان برداشته ( بخاطر توجه بیشتر به تحرکات داخلی توسط القاعده بومی) و در پی حرکتی بی سابقه این نقش به کشوری بسیار کوچک چون قطر داده شد. (که تکرار مکررات میشه بیشتر) دوحه نقطه ای پر رنگ در نقشه جدید خاورمیانه شد و رفت و امدهای سیاسی امتیازات زیادی در پی داشت. تصور میکنم در پی ناکامی دولت ترکیه برای بازکردن جایی در بین اروپائیان اینبار ترکیه سعی داره بخت و اقبال خویش رو در میان مسلمانان امتحان کنه. ( که متاسفانه فاکتور گذر زمان عامل منفی به شمار میاد )
  23. armani

    تپانچه های قلاب کمری

    [quote]دوستان اگه کسی از نمونه های جدیدتره این گونه سلاح ها اطلاعاتی داره قرار بده .[/quote] تا اونجا که اطلاعات ناقص بنده اجازه میده نوعی سلاح تک لول ساخت موساد هست که بصورت صدا خفه کن عمل میکنه و در ترورهای این سازمان نقش اساسی رو داشته. این سلاح یک گلوله در خودش جای میده و با ضربه ارام در ته لوله شلیک میکنه.امروزه در دنیای سلاحهای خاص معمولا اگر از اهمیت خاصی برخوردار باشه سلاح رو بر اساس نقشه طراحی میکنن. احمد شاه مسعود بوسیله سلاحی که در دوربین تصویر برداری کار گذاشته شده بود ترور شد.
  24. armani

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    دوست عزیز خسته نباشی.لطف کن لینک مستقیم رو قرار بده.
  25. armani

    گورخا؛جنگجوی کوهستانGurkha

    سلام اقا رضا دستت درد نکنه. مطلب زیبایی بود. جالبه که در اکثر ماموریتهای سخت خارج از انگلیس این هنگ های گورخا بودن که برای ملکه جانفشانی کردند. نمیدونم ولی احساس کردم که این هم یه جور استثماره. ( البته این رو هم عرض کنم که عجیب رو ذهن این مردان کار کردن تا وفا داری جز لاینفکشون بشه )