MOHAMMAD

Airforce
  • تعداد محتوا

    3,705
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    7

تمامی ارسال های MOHAMMAD

  1. مسعود جان دستت طلا حال اساسی بردیم دمت گرم. لطف کن عکس جزیره دیگو گارسیا(اقیانوس هند) که پایگاه بی 52 ها هست رو بذار همینطور پایگاه هوایی کلرادو با اون باند 7 کیلومتریش. که مرکز اصلی بی 2 ها هست باز هم ممنون
  2. MOHAMMAD

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    خبرگزاري فارس: نشريه مانثلي ريويو با اشاره به توسعه ظرفيت پالايشگاهي، گاز سوز كردن خودروها، استفاده از سوخت الكلي، سهميه‌بندي بنزين و توسعه حمل و نقل عمومي سياست تحريم بنزين ايران توسط اآمريكا را شكست خورده ارزيابي كرد. به گزارش خبرنگار اقتصاد بين الملل فارس، نشريه مانثلي ريويو طي تحليلي به بررسي راهكارهاي ايران براي مقابله با تحريم بنزين پرداخته است. بر اساس اين گزارش ‌شركت هاي چيني در ماه جاري و در اقدامي كه شكستي براي سياست تحريم امريكا عليه ايران محسوب مي شود صادرات بنزين به ايران را آغاز كردند. به علاوه ايران در زمينه كاهش وابستگي خود به بنزين وارداتي پيشرفت هايي داشته است. بر اساس اين گزارش رئيس جمهور ايران اقدامات گسترده اي براي كاهش آسيب پذيري ايران در برابر تحريم بنزين انجام داده است. او زيرساخت هاي پالايشي ايران را تا حد زيادي توسعه داده است. از 9 پالايشگاه ايران 7 پالايشگاه تحت عمليات توسعه ظرفيت قرار گرفته اند. به علاوه 7 پالايشگاه نيز يا در مرحله طراحي هستند و يا وارد مرحله ساخت شده اند.به گزارش فارس، با اجراي اين پروژه طي سه تا پنج سال آينده ظرفيت پالايش نفت ايران دو برابر خواهد شد. تا كنون اقداماتي از اين دست در كنار اجراي طرح سهميه بندي بنزين نياز ايران به واردات را تا حد زيادي كاهش داده است. تا پاييز امسال نياز ايران به واردات بنزين به زير 25 درصد مي رسد و تا سال آينده اين رقم به 15 درصد كاهش مي يابد. پيش بيني مي شود ايران تا سال 2012 در توليد بنزين به خودكفايي برسد و به دنبال آن به صادركننده اين محصول تبديل شود. جالب اين كه ايران در توسعه ظرفيت پالايشگاهي خود از كمك شركت هاي فرانسوي،‌انگليسي، آلماني، سوئيسي،‌كره اي، رومانيايي، ايتاليايي، دانماركي، ژاپني، چيني و حتي امريكايي بهره برده است. با توجه به اين امر اين كه تحريم صدور بنزين به ايران مي تواند به اين كشور فشار موثري وارد آورد بسيار خوش بينانه است. حتي اگر دولت امريكا بخواهد بر شركت هاي خارجي فشار آورد تا از توسعه ظرفيت پالايشگاهي ايران خودداري كنند بايد گفت نمي تواند تاثير چنداني داشته باشد. بسياري از شركت ها قراردادهاي خود را با ايران نهايي كرده و برخي ديگر نيز در مرحله ساخت هستند. علاوه بر آن ايراني ها خودشان مي توانند پالايشگاه بسازند. بر اساس اين گزارش چين نيز به طور فزاينده اي در حال توسعه روابط خود با ايران است و علاقه اي براي تحريم ايران نشان نداده است. استفاده از سوخت هاي جايگزين استراتژي ديگر ايران براي مقابله با تحريم بنزين است. سه سال پيش احمدي نژاد طرح گازسوز كردن خودروها را به اجرا درآورد و در راستاي اين سياست شركت هاي خودروسازي را موظف كرد خودروهاي گازسوز يا دوگانه سوز توليد كنند. سوخت گاز طبيعي در ايران ارزان تر از بنزين يارانه اي است و اين مسئله توسعه خودروهاي گازسوز را آسان تر كرده است.از زمان اجراي اين طرح گاز طبيعي از سهم 10 درصدي در مصرف سوخت در بخش حمل و نقل برخوردار شده است. تنوع منابع انرژي در ايران نقطه قوتي براي اين كشور است و علاوه بر نفت و گاز فراوان اين كشور يكي از بزرگترين توليدكنندگان متانول است. ايران 4 كارخانه بزرگ متانول دارد و در حال ساخت دو كارخانه بزرگ ديگر است كه طي آن ظرفيت توليد ايران 60 درصد افزايش مي يابد. با بهره برداري از اين دوكارخانه كه با همكاري شركت هاي دانماركي ساخته مي شوند ايران مي تواند از سوخت الكلي در خودروها استفاده كند و بدون ساخت تجهيزات جديد در خودروها مصرف بنزين را 5 درصد كاهش دهد. تشويق مردم به استفاده از وسائل نقليه عمومي از ديگر اهكارهاي ايران براي كاهش وابستگي به بنزين است. مانثلي ريويو در پايان تاكيد مي كند: همه اين اقدامات و راهكارها نشان مي دهد شانس اين كه سياست تحريمي امريكا از نظر اقتصادي براي ايران دردآور باشد و باعث تغيير رفتار ايران شود بسيار اندك است. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8807030207
  3. [quote]سلام //.. ممنون بليز جان ! با اين اينترنت زهر ماري كه نميشه دانلود كرد ٬دو و نيم كيلوبايت ثانيه ... بايد همون فلايت 2004 نصب باشه تا بتوني اجراش كني ... [quote]برادر واریور میشه یه توضیحی راجبه خلبان های پاکستانی و... بدید؟ [/quote] دوست عزيز توي ماهنامه صنايع هوايي خوندم ! البته بيشتر مهارت خلبان پاكستاني نقش افرين بوده ! تا حدي كه يكي از خلبانان چندين هانتر رو ميزنه .. اون مقاله هنوز پيدا نكردم چون مربوط به قديم ميشه ولي اگر پيدا كردم قرار ميدم ..[/quote] با اجازه دوستان تو همون مقاله ای که وریور خان میگه خلبان پاکستانی گفت که ما اول با یک رگبار کوتاه مخزن سوخت هانتر رو سوراخ می کردیم و بعد از جاری شدن سوخت روی بدنه با یک رگبار دیگه هواپیما رو به آتیش می کشیدیم و هانتر مثل یه توپ آتشین سقوط می کرد. اینجوری هانتر هانت می شد!
  4. آقا کسی جواب ما رو نمیده؟ لطفا به عکس زیر توجه کنید: [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/19_8801280805_L600%7E0.jpg[/img] مشخص شد کجا رو میگم؟[/img]
  5. راستی هانس عزیز این فلسفه تعویض عکس امضات چیه؟ مخصوصا این عکس آخریه که عکس روی جیپ بدجوری تو ذوق می زنه! شوخی کردم استاد.
  6. جنگنده مورد علاقه بنده(!) البته در بازیهای مربوط به جنگ جهانی دوم! هر وقت فکر می کنم شصت و اندی سال پیش آلمانها بدون کامپیوتر یا حتی ماشین حساب چطوری محاسبات موتور جت رو انجام دادن و اونو ساختن واقعا کفم می بره! ساخت کمپرسور برای خودش عالمیه!
  7. [quote][quote]نمی دونست به کجا ارائه بده که پشتیبانی بشه و طرحش هم از بین نره و خودش بشه هیچ کاره که ما بهش دانشگاه مالک اشتر رو معرفی کردیم [/quote] اين مهندس عزيز ميتونن به بخش تحقيقات صنايع دفاع واحد نخبگان مراجعه كنند. در همونجا واحد ثبت اختراعات موجود داره كه ميتونه قبل از ارائه به ثبت برسونه. در صورتي كه طرح توجيه علمي و عملي داشته باشه كليه هزينه ها به اضافه پاداش درخور توجهي تعلق ميگيره. در صورتي كه بسازه تا چند ده برابرش رو پرداخت خواهند كرد.[/quote] سلام بر استاد آرمانی عزیز نمیدونم همون دفتری رو میگید که من و چند تا از دوستان رفتیم سراغش یا نه ولی فکر کنم همین جا بود اونجا فکر مب کنند که افرادی که طرح میدن باید حتما یک متخصص ارشد نظامی باشند و در یک جلسه پرسش و پاسخ فنی اونقدر سوال پیچت می کنن که بالاخره کم بیاری و میگن که آقا طرحتون فنی نیست و به درد نمیخوره . این جلسه برای خود من حدود 2 ساعت طول کشید تا بالاخره ضربه فنی شدم! در حالی که من برای دادن یک طرح کامل نرفته بودم و فقط می خواستم ایده اولیه خودم رو پیشنهاد بدم که در صورت تایید برم دنبالش ولی آخرش طوری شد که قیدش رو زدم نمی دونم شما با این دوستان چه ارتباطی داری ولی اگه خودت جزء اونها هستی یا ارتباط نزدیکی باهاشون داری خدا وکیلی بهشون پیشنهاد بده یه کم با روی بازتر و گشاده تر برخورد کنند و سعی کنن از ایده ها بیشتر استفاده کنند. این دوستان در ارتباطاتشون یبا محققین یه سری ایرادات دیگه هم دارن که اگه قسمت شد تو پی ام برات می نویسم(چون نمی خوام سایت چیزتر بشه!) راستی هیچکس نگفت اون دریچه های بغل موتور برای چیه؟ اف 5 هم نداره شون.
  8. دوستان عزیز و اساتید گرامی سلام آیا کسی می دونه اون دریچه هایی که بغل بدنه صاعقه هستند برای چی هستند و به چه کاری میان؟ منظورم اون دریچه های بغل موتوره.
  9. سجاد جان مدلهای اولیه فالکروم موقع نشستن این دریچه رو می بندند. علتش هم اینه که روسها این هواپیما رو برای نشست و برخاست از باندهای خاکی و نیمه آماده هم طراحی کرده بودند و بستن این دریچه ها باعث میشه ذرات شن و سنگریزه به داخل موتور نره. این مطلب رو حدود 15 سال پیش تو مجله پرواز خوندم. یادش به خیر!
  10. این وریور عزیز توضیح میده در حد جام جهانی باز تو فیوز می پرونی آقا سجاد؟
  11. فامد = [color=red]ف[/color]راتر [color=red]ا[/color]ز [color=red] م[/color]یدان [color=red]د[/color]ید حله یا توضیح بیشتر بدم اخوی؟
  12. آقا محمد من كجا گفتم بايد بدنه عوض بشه؟ اگه منظورت مورد 8 هست اون قطعات بصورت مدولار نصب ميشن و كاري به بدنه اصلي ندارن. ضمنا جواب سوال سجاد رو يادم رفت بدم: [quote]سؤال-> چرا MiG-29 رو بازى نداديد؟! اين هواپيما هم فى ذاته براى نبرد نزديك طراحى شده(مخصوصاً اين نمونه هاى عهد عتيقى كه ما داريم! ) و هم برد و توان رزمى بيشترى نسبت به تايگر داره. [/quote] بله درسته اين هواپيما يك داگ فايتر به تمام معني هست ولي متاسفانه ما تعداد نسبتا كمي(27 فروند يك نفره و 13 فروند دو نفره طبق اطلاع بنده) از اون را در اختيار داريم كه براي استفاده عمومي در اين استراتژى خيلي كمه اما براي نقاط خيلي حساس (مثلا تهران) حتما بايد از اونها هم استفاده بشه ضمن اينكه توانايي فامد اين هواپيما نقش پر رنگتري به اين در قالب اين استراتژي ميده.
  13. آقا سجاد طرحت خوبه ولي چرا در نمونه دو سكانه اف 5 قابل اجرا نيست؟ [quote]از بین مواردی که فرمودید شماره 13 از همه ارزونتر بود[/quote] برادر عزيز مورد 13 مستلزم تعويض درصد زيادي از سيم كشي هاي هواپيما و كليه نشانگرهاي آنالوگ و سيستمهاي تبديلي (از آنالوگ به ديجيتال) است كه هزينه زيادي را مي طلبد البته خدا را شكر در داخل امكان آن وجود دارد.(قبلا ساخته شده) [quote]برای موتور هم میشه به جای دو موتور کوچک از یه موتور بزرگتر و قوی تر استفاده کرد مثل F-20[/quote] البته اطمينان پذيري 2 موتور از يك موتور بيشتره و تغييرات كمتري در بدنه را لازم دارد.
  14. ارتقاهاي پيشنهادي براي اف5 ها(و خانواده آنها مانند آذرخش و صاعقه) خب دوستان براي اينكه از بحثمون يه نتيجه اساسي بگيريم و به بيراهه هم نرويم بنده تعدادي از ارتقاها(آپگريدها)ي پيشنهادي خودم رو براي اف 5 و هواپيماهاي هم خانواده با اون ارائه مي دم دوستان هم مي تونن پيشنهادهاي خودشون رو بنويسن و يا اين پيشنهادها رو نقد كنند. بديهي است ممكنه تمام اين پيشنهادها اجرايي نباشند يا اجراي تمام آنها هزينه زيادي را بطلبد كه با اصل استراتژي كميت در تضاد است لذا فقط تعدادي از مهمترين آنها قابل اجرا باشند: 1- تعويض موتور با يك موتور توربوفن(به جاي توربو جت) با صداي ترجيحا كم و داراي قطر نزديك به موتور J85 تا كمترين تغيير در بدنه راداشته باشيم. 2- تغيير دماغه هواپيما به جهت امكان جاسازي يك رادار بزرگتر آرايه فازي(كه در داخل هم نمونه اي از آن توليد شده) با قدرت بيشتر.(افزايش وزن اين رادار نسبت به رادار اصلي اف5 افزايش وزن موتورهاي جديد را تا حدي جبران كرده و نياز به وزنه هاي سربي در دماغه را كمتر مي كند) 3- حذف 2 عدد توپ 20 ميلي متري تك لول و جايگزين كردن يك عدد توپ گاتلينگ 6 لول 20 ميلي متري M61 (كه از اف4 تا اف 22 روي تمام هواپيماهاي آمريكايي نصب شده است بجز اي 10) با نواخت تير بالاتر و اطمينان پذيري بيشتر. 4- طراحي مجدد كانوپي و نصب كانوپي جديد با ديد وسيعتر به جهت پوشش ديد در پشت سر براي خلبان.(كه يكي از نقاط ضعف اف 5 ديد كم پشت سر آن مي باشد) طراحي مجدد سكان عمودي.(كه البته در صاعقه اين كا رانجام شده) 5- طراحي مجدد سكانهاي افقي و عقبتر بردن آنها به جهت افزايش تاثير گذاري اين سكانها در مانورهاي شديد(اگر دقت كنيد سكانهاي افقي در هواپيماهاي قوي در داگ فايت مانند ميگ 29 و اف 22 در عقبترين نقطه ممكن قرار دارند) 6- افزودن امكان حمل و شليك موشكهاي راداري ميان برد روسي و چيني و احتمالا ايراني. 7- افزودن سيستم كشف غير فعال مادون قرمز به جهت كشف غير فعال هواگردهاي دشمن. 8- افزودن حجم باكهاي داخلي هواپيما با افزايش در قطر بدنه در قسمت بالاي بالها مابين بال و بدنه(مشابه كاري كه آمريكايي ها براي اف 16 بلاك 60 كردند و با اين كار بدون ايجاد تغييرات اساسي در بدنه و با هزينه كم توانستند ميزان سوخت محمول هواپيما را تا حد زيادي افزايش دهند.) 9- تقويت تيرهاي اصلي بال و بدنه به جهت بالا بدن توان تحمل جي در مانورها. 10- استفاده از پوششهاي جاذب امواج رادار در رنگ هواپيما 11- استفاده از آلياژهاي جديد(مانند فيبر كربن) در نقاطي از بدنه كه به استحكام بالا نياز دارند تا منجر به كاهش وزن گردد. 12- نصب سيستم ارتباط شبكه اي امواج مايكرو ويو تا هواپيماها بتوانند بدون شكستن سكوت راديويي با هم و با كنترلر زميني در ارتباط باشند(پيشنهاد وريور) 13- نصب نمايشگرهاي چند منظوره كريستال مايع جهت راحتي و كاهش بار كاري خلبان.(اين از اون پيشنهاد گرونهاست!) 14- افزودن امكان حملات ثانويه زميني براي درگيريهاي احتمالي هوا به زمين در اينده(امكان حمل و به كار گيري تسليحات ليزري و هدايت شونده هوا به زمين) اين از پيشنهادات بنده. ديگه بقيه اش با شما. ضمنا تاپيك بعدي در مورد پيشنهاد استراتژي پشتيباني نزديك هوايي نيروي هوايي و ضد پشتيباني نزديك هوايي دشمن خواهد بود. ان شا الله
  15. [quote]لازم نيست كه همه اش خريپ كنيم؟؟!![/quote] حالا اين خريپ چي چي هست كينگ جان؟
  16. البته از بحث منحرف ميشيم ولي اينو بايد بگم كه روشي كه وريور عزيز فرمودند درسته و با همين روش و شبكه كردن رادارها بود كه يوگوسلاوي تونست اف 117 آمريكايي رو بندازه ولي اين رادارها بشدت در برابر موشكهاي ضد رادار آسيب پذير هستند مگر اينكه تعداد زيادي رادار قلابي در مواضع نزديك اونها گذاشته و با روشن كردن اونها موشك ضد رادار دشمن رو به اشتباه بندازيم تا رادارهاي اصلي سالم بمونن ( رادارهاي قلابي فقط توليد سيگنال مشابه رادارهاي اصلي مي نمايند و هزينه نسبتا پاييني دارند). . . پس از اينكه هواپيماهاي دشمن موشكهاي ضد رادار خودشون رو شليك كردند اونوقت رادارهاي اصلي و موشكها از خجالتشون در ميان ضمنا پرشين كينگ عزيز روشي بفرماييد كه بشه. . . ميگ 29 OVT رو نه ما داريم و نه به ما ميدن پس فعلا بچسبيم به همين اف 5 ها و ميگ 29 هاي خودمون.
  17. ابراهيم جان بنظرم ادغام بشه بهتره چون بيش از 90 درصد با اون تاپيك مشابهت داره.
  18. بله پرشين كينگ امكان تنظيمش هست ولي اگه بخواي اونقدر زياد بشه بايد يه نيروگاه بذاري بغلش كه برق مورد نيازشو تامين كنه! راه ديگه اش هم استفاده از مواد راديو اكتيو(مثلا همين اورانيوم 5/3 درصد غني شده توليد داخل!) هست كه داخل يه محفظه سربي قرار داده ميشه و اشعه از يك روزنه كه شدت و ميزان اون رو تنظيم مي كنه خارج ميشه. اين روش ارزون تره ولي قدرت روش لامپ گاما رو نداره.
  19. با تشكر از دوستان خصوصا رپتور عزيز [quote]زمانی که اولین بار بی-2 رونمایی شد به خبرنگارها اجازه ندادن که از پشت هواپیما عکس بگیرند. ظاهرا در اون زمان خروجی اگزوز رو طوری طراحی کرده بودند که با ترکیب هوای سرد محیط و هوای داغ اگزوز امضای حرارتی بی-2 به حداقل برسه. در این صورت امکان هدف قراردادن اون توسط موشکهای مادون قرمز(حرارتی) به حداقل می رسه. اگه اطلاعات بالا درست باشه احتمالا درباره اف-22 و اف-35 هم تمهیداتی گذاشتند که اثر حرارتی اونها را تا حد ممکن کم کنند. در این صورت قفل کردن موشکهای حرارتی بر روی این جنگنده ها سخت می شه و شاید با اقدام الکترونیکی بشه کاری کرد که قفل موشک پس از شلیک شکسته بشه و موشک خطا بره. بازهم در صورت درست بودن این فرض استراتژی تعداد بالا در برابر کیفیت با شکست مواجه می شه. چون فرض اینه که ما تعداد زیادی تایگر بهسازی شده داریم که با استفاده از موشکهای حرارتی می تونند اف-22 یا اف-35 را شکار کنند. اگه اینجوری باشه مجبوریم که از روش جنگ جهانی دوم استفاده کنیم(تعداد زیادی جنگنده در تمامی فضای منطقه نبرد پخش بشوند و 24 ساعت پرواز کنند و دست آخر هم با توپ درگیر بشن) [/quote] رضا جان همونطور كه ابراهيم خان گفتند موشكهاي حرارتي جديد با استفاده از سيستم تصوير برداري حرارتي ديگه نيازي به اينكه حتما به سمت موتور هواپيما شليك بشن ندارند و مي تونن از هر زاويه اي به سمت هواپيماي دشمن (البته با مقداري كاهش برد) شليك بشن. [quote]دیگر مقابله با بمب افکن های رادارگریز و موشک های کروز به دلیل نداشتن تکنولوژی مقابله، بر عهده هواگردهای خودی نیست و پدافندهای پیشرفته مجهز به رادارهای قدرتمند میبایست از پس این کار برایند.هواگرد ها به شدت بر رادارهای پیش اخطار متکی هستند و بدون آنها میتوانند به طعمه های آسانی برای رهگیرهای مهاجمین بدل شوند.این طرح در جنگهای دیجیتال امروزی کمتر میتواند مفید باشد و در برابر تکنولوژی روز هواگردهای مهاجمین آسیب پذیر است و تضمینی بر پایین بودن تلفات ندارد.همچنین در صورت غافلگیری پدافند های زمینی در مواجهه با حملات غافلگیرانه هواپیماهای رادارگریز،امنیت کل هواگرد ها به خطر می افتد. [/quote] ابراهيم جان در صورت كشف اين هواگردهاي پنهانكار (كه روشهاش ذكر شد و بنظر من ما همه مون از ديدبانهاي بصري غفلت مي كنيم خصوصا سر مرزها)علاوه بر پدافندهاي زميني مي توان گروه هواپيماهاي رهگير رو به سمتشون فرستاد تا با همون بحث كميت در برابر كيفيت با اونها مقابله كنن. به اون اضافه كن رادارهاي پسيو و يك نوع رادار كه در متن مقاله بطور سربسته اشاره كردم كه رد خور نداره و هر نوع هواگردي رو كشف مي كنه اين رادار از امواج اشعه گاماي تضعيف شده استفاده مي كنه و در حقيقت رادار نيست بلكه يك لامپ اشعه گاماي بزرگ هست كه به جهت كاهش اثرات مخرب اين اشعه قدرت اون تنظيم شده. اين لامپ در نقاط مرزي قرار گرفته و بطور مرتب فضاي اطراف خود را بصورت رفت و برگشت اصطلاحا «جارو» مي كند در صورتي كه هر نوع هواگردي در برابر آن قرار بگيرد اصطلاحا توسط اين لامپ «روشن» شده و چون اشعه گاما از اشعه هاي راديو اكتيو مي باشد جسمي كه توسط آن روشن شود تا مدتي روشن مانده و نور افشاني( يا بهتر بگم اشعه افشاني) مي كند در اين وضع توسط هر نوع آشكار ساز راديو اكتيو (مثلا يك نوع اشعه ياب گايگر تقويت شده) مي توان موقعيت اين هواگردهاي «روشن شده» را ديد و موقعيت آنها را شناسايي كرد ميزان« روشن ماندن» هر هواگرد هم بر مي گردد به مقدار اشعه اي كه دريافت كرده كه هر چه بيشتر باشد مدت زمان «روشن ماندن» آن هم بيشتر خواهد بود. اين مدت زمان مي تواند بگونه اي تنظيم شود كه مثلا هواپيماي دشمن از لحظه «روشن شدن» تا لحظه خروج از مرز همچنان «روشن بماند» تا در هر لحظه موقعيت آن قابل تشخيص باشد. تنها راه مقابله با آن هم اين است كه روي كل بدنه هواپيما را با لايه اي از سرب به ضخامت يك سانتي متر يا بيشتر بپوشانند تا اشعه هاي دريافتي جذب شده و منعكس نشود كه در اين حالت هم هواپيما آنقدر سنگين مي شود كه توان پرواز ندارد. البته اين كار با اشعه ايكس( براي فواصل كمتر و با لامپ قوي تر) هم قابل انجام است ولي چون پايداري اشعه ايكس بسيار كمتر از اشعه گاما مي باشد بايد بلافاصله بازتاب سنجي انجام شود در غير اين صورت بلافاصله هواپيما «خاموش» مي شود. عيب اين سيستم هم اين است كه اشعه گاما سرطان زا بوده و بايد دوز آن بسيار پايين بيايد و همچنين بايد طوري فضا را اسكن كرد كه از آسيب رسيدن به خلبانان خودي پرهيز گردد. [quote]اما اگر ميشد روي رادار هيدرو كربن كار كرد و بساط اون توي ايران وجود داشت ديگه غمي براي كشف اين هواپيما ها نمي موند ... [/quote] ميشه يه كم بيشتر توضيح بدين؟ البته من شنيدم رادارهاي هواشناسي كه تغييرات توده اي هوا رو نشون ميدن هم مي تونن هواپيماهاي پنهانكار رو از روي اختلالاتي كه در هوا بوجود مي آورند -و چندين كيلومتر اثر اون باقي مي مونه- شناسايي كنن! البته بصورت مبهم.
  20. خب براي اينكه بحث منحرف نشه مثل اينكه بايد يه بار ديگه محورهاي اصلي بحث رو مرور كنم: 1- بحث فعلي بر روي جنگنده هاي رهگير كوتاهبرد(تا ميان برد ) جهت [size=18]دفاع نقطه اي[/size] براي نيروي هوايي است و فعلا بحث پشتيباني نزديك هوايي يا رهگيري دوربرد و ساير ماموريتهاي هوايي در مقوله آن نيست. 2- فرض توليد 500 تا 700 جنگنده در كلاس خانواده اف 5 در 3 تا 6 سال آينده فرض اصلي اين قسمت از بحث است 3- اين فرض به اين جهت انتخاب شده كه با گرايش به كميت(در كوتاه مدت و به جهت پر كردن خلا تكنولوژيك) مي توان تا حدودي جلوي كيفيت ايستاد.(حدودش بر مي گردد به نوع كميت انتخاب شده و تعداد آن) 4- فرض بر اين شده كه در همين فاصله 3 تا 6 سال شبكه رادارهاي اخطار زود هنگام موج بلند به جهت شناسايي هواگردهاي پنهانكار در كل مرزها و در صورت مقدور نبودن پوشش كل مرزها؛ لااقل در يك فاصله مناسب از مراكز حياتي مستقر شده باشد) 5- فرض بر اين است كه موج اصلي حملات توسط بمب افكن/جنگنده هاي پنهانكار صورت بگيرد( با اسكورت توسط هواپيماهاي پنهانكار) 6- تقريبا همه دوستان حاضر در بحث متفق القولند كه با اين تاكتيك تا حد موثري مي توان با هواپيماهاي غير پنهانكار مقابله كرد و آنها را عقب راند يا وادار به تلفات سنگين كرد. 7- تمامي تسليحات پيشنهادي جهت هواپيماي اف 5 آپگريد شده از نوع [color=red][size=18]حرارتي[/size][/color] (قابل توجه بليز عزيز)انتخاب شده اند تا در صورت ثابت ماندن رادار آن(البته بحث تغيير رادار خود يكي از گزينه هاي ارتقاست اما با توجه به حداكثر وزن و ابعاد رادار انتخابي) مشكلي جهت نصب و به كار گيري آنها پيش نيايد. 8- كليه موشكهاي اشاره شده يا در داخل كشور موجود هستند ويا از طريق كانالهاي ذكر شده بصورت سر بسته قابل دستيابي مي باشند. 9- ايجاد پلاسما خيلي كار سختي نيست بليز جان چون نور لامپ مهتابي هم از همين راه بدست مياد و اين مثال ساده رو زدم كه بدوني كار آنچنان مشكلي نيست و بدليل مسايل امنيتي خيلي از امور رو نميشه تو اين مقاله گفت و الا كاملا راه اين روش رو توضيح مي دادم( چون ممكنه باعث لو رفتن اطلاعات محرمانه نظامي بشه) اشكال اون اينه كه بدلائلي نميشه بطور دائم ازش استفاده كرد و استفاده دائم از اون هم خودش به نوعي مي تونه باعث كشف شده بشه. 10- قطعا بايد به سمت توليد تسليحات هوايي داخلي بريم يعني هر چي در توليد هواپيما صرفه جويي مي كنيم بايد در توليد جنگ افزارهاش سرمايه گذاري كنيم. 11- ديده بانهاي بصري نقش عمده اي در مرزها به جهت كشف و شناسايي هواگردهاي دشمن چه در حال حاضر و چه در آينده نزديك ايفا مي كنند و ميشه با استفاده از يك شبكه از اونها در مرزها و يا در نزديكي نقاط حساس در هر ساعتي از شبانه روز بوسيله دوربينهاي معمولي يا ديد در شب (البته در صورت مساعد بودن هوا) تعداد و نوع و سمت و ارتفاع هواگردهاي دشمن را مشخص كرد البته در هواي بد هم اين افراد مي تونن لااقل حضور هواپيماهاي ناشناس رو گزارش كرده و بقيه موارد رو به راردارهاي زميني يا جنگنده ها بسپارند.خوبه اينو بدونيد در حال حاضر اين افراد در نقاط فاقد پوشش راداري به شناسايي هواگردهاي احتمالي(بيشتر از نوع پهپادهاي جاسوسي) كه به پرواز در ميان مشغولند و تا به حال بسيار هم موفق بوده اند. 12- در اين مقاله در كنار كميت به مسائل و برتري هاي كيفي هواپيماهاي كوچك مانند شعاع گردش كمتر و سرعت واماندگي پايينتر يا نسبت وزن به توان موتور بهتر (البته در صورت تعويض موتور) و. . . نيز اشاره شده است. 13- بحث استفاده از پوششهاي جاذب امواج رادار يا استفاده از موشكهاي حرارتي ميانبرد از موارد برتري نامتقارن جنگنده پيشنهادي هستند. با سپاس از همه دوستان نكته آخر اينكه بليز جان موشكهاي ميانبرد شوروي سابق تقريبا همگي شون داراي دو نوع حرارتي و راداري هستند و اگه شك داري مي توني از قديمي هاي سايت بپرسي.
  21. ممنون بليز عزيز نه من ناراحت نمي شم راحت باش و منظور از ايجاد يه همچين تاپيكهايي هم همين هست فقط بايد سعي كنيم كه بحث احساسي نشه. من خودم به شخصه روي هيچ هواپيمايي يا كشوري يا موشك خاصي و مواردي از اين دست تعصب ندارم اگر هم گاهگاهي جسارتي مي كنم و تو اين سايت مطالبي مي نويسم سعي مي كنم قبلا روي آنها فكر كنم تا خداي ناكرده نسنجيده حرف نزنم و وقت ديگران را نگيرم كه بعدا شرعا مسئول اون باشم به هر حال خدا رو شكر تا اينجا بحث علمي و خوب بوده و منحرف نشده و بهتر بود ساير دوستان هم شركت مي كردند. رويه من هم اينه كه سعي مي كنم مطالب رو به زبان ساده توضيح بدم تا دوستان جوانتر و كم سن و سال تر هم بتونن تو بحثها شركت كنن و نظر بدن تا همه با هم رشد كنيم و همه از هم چيز ياد بگيريم. [quote]دليل اينكه من تايگر رو نسل 3 حساب كردم اين بود كه اين اف 5 هاي موجود رادار درست و حسابي ندارن و بنا به گفته خلبانهاي زمان جنگ خيلي و قتها اونا مجبور بودن مثل همكاران جنگ جهاني دومشون بصورت بصري اقدام به كشف هدف كنند!(منبعشم اگه درست يادم مونده باشه صحبت هاي سرتيپ خلبان اويسي فرمانده منطقه هوايي مهرآباد در مجله صنايع هوايي بود) پس با اين حساب فقط داراي قابليت پرتاب موشك هاي حرارت ياب هستند كه همون جنگنده هاي خدا بيامرز سيبر و تاندر جت و تاندر چيف هم با اصلاح پايلون چنين قابليتي داشتند! [/quote] بليز جان من يا شما نمي تونيم بدون مبناي علمي نسل بندي يك جنگنده رو تغيير بديم ممكنه نظر ما چيز ديگه اي باشه ولي اونچه مهمه مباحث علمي و اساسي هست. بله اف 5 شايد از اين نظرها كه شما گفتي مشكل داشته باشه ولي آذرخش و صاعقه جنگنده هاي پيشرفته تري هستن و امكانات و توانايي اونها هم بيشتر شده. [quote]آمريكا در صورت جنگ با ايران (خدا به دور!) شك نكن كه از ب2 استفاده نميكنه مگر اينكه پدافند هوايي و جنگنده هاي ما كاملا سركوب شده با شند [/quote] اتفاقا دوست عزيز فلسفه وجودي بي 2 موج اول حملات و حملات غافلگير كننده است به طوري كه در جنگ 2003 خليج فارس موج اول حمله توسط اونها و اف 117 ها به همراه موشكهاي كروز انجام شد همينطور در جنگ بالكان. فقط در جنگ افغانستان بدليل اينكه افغانستان داراي هيچ نوع پدافندي كه بتونه بمب افكن هاي معمولي (غير پنهانكار) رو تهديد كنه شناخته نشد (عكس فرمايش شما) از اونها اصلا نه در موج اول و نه در حملات بعدي استفاده نشد. بي2 تا آخرين حمله اي كه شركت كرده بدون اسكورت بوده چون اسكورت اون هم بايد پنهانكار باشه و تا حالا سابقه نداشته كه بي 2 رو اف 22 اسكورت كنه كه 2 دليل داشته يكي ضعف سيستم هاي پدافندي كشورهاي مورد هجوم( چه زميني و چه هوايي) كه از پس شناسايي و يا مقابله با اون بر نيومدن و دوم تعداد كم اف 22 ها كه اين حدود 140 يا 150 جنگنده توليد شده تا حالا كفاف پوشش خود ايالات متحده آمريكا رو هم نميده لذا تا حالا بي 2 با اسكورت ديده نشده. [quote]پس ب 1 هاشو ميفرسته ( ب 2 رو جايي نميفرسته كه آب زيرش بره! ) و با توجه به سرعت ب 1 استراتژي دفاع نقطه اي براي مثال در نطنز دچار مشكل جدي ميشه! چون اين هواپيما ميتونه با سرعت حداثر 3 ماخ حركت كنه ( ما ميگيريم 2 ماخ) و وارد حريم هوايي ايران بشه و شما بهتر ميدونيد با توجه به پايگاههايي كه آمريكا در افغانستان و عراق و عربستان و كويت در اختيار داره ميتونه از جنوب وارد شده و پس از انجام حمله به غرب فرار كنه و چون هم سرعت خوبي داره و هم مانور خوب و هم اسكورت هاي عالي همراهيش ميكنند ما به مشكل ميخوريم چون از نظر زماني اين عمليات ( از لحظه ورود به آسمان ايران در جنوب تا فرار از غرب بيشتر از يك ساعت طول نخواهد كشيد! پس فرصت ما بسيار كم خواهد بود كه با توجه به گسيل كردن 30 تا 40 فروند آذرخش از مثلا 2 پايگاه و سرعت خود جنگنده و تست هاي پروازي فرصت ما حدود 20 دقيقه خواهد بود اما خوب ما در اينجا تنها يك راه براي مقابله داريم كه اون هم مثل معروف علاج واقعه قبل از وقوع بايد كرده كه با توجه به رادارگريز نبودن ب 1 ( البته تا اين لحظه بنا به اطلاعات بنده) بايد در فاصله چند ده كيلومتري از سواحل خودي شناساييش كرد كه در غير اين صورت به مشكل جدي بر خواهيم خورد! [/quote] دوست گرامي بهتره اول در مورد هر چيزي اطلاع كسب كنيم و بعد نظر بديم تا خداي ناكرده دچار خلاف گويي نشيم. در مورد بي 1 در اينترنت اطلاعات زيادي وجود داره كه اگه مايل بوديد با يه سرچ كوچيك تو گوگل مي تونيد به اونها دسترسي پيدا كنيد به عنوان نمونه من لينك سه تا از اونها رو اينجا مي ذارم: http://en.wikipedia.org/wiki/B-1_Lancer http://www.fas.org/programs/ssp/man/uswpns/air/bombers/b1b.html http://www.airforce-technology.com/projects/b-1b/ همونطور كه توي اين لينك هم نوشته حداكثر سرعت بي 1 برابر 25/1 ماخ هست كه اون هم به مدت طولاني نمي تونه دوام داشته باشه ضمن اينكه بي 1 ها از بدو ورود به خدمت با يك مشكل اساسي روبرو بودند و اون هم مصرف بالاي سوخن مونورهاشون بوده به طوري كه اونها براي پروازهاي طولاني وابستگي شديدي به تانكرهاي پرنده دارند(درست عكس بي 2) اين ويژگي در زمان پروازهاي مافوق صوت بشدت تشديد ميشه و اين وابستگي رو هم بيشتر مي كنه. از طرفي مي دونيم هيچ كشور عاقلي هواپيماهاي تانكر خودش رو در فاصله نزديك از مرز هوايي دشمن مستقر نمي كنه (حمله به اچ 3 يك استثنا بود) مگر با پوشش قوي هواپيماهاي رهگير (كه اون هواپيماها رو نزنن) كه اون هم باعث كشف توسط رادارهاي زميني و هوايي كشور هدف و لو رفتن عمليات و از بين رفتن عنصر غافلگيري ميشه. از طرفي سوخت گيري هوايي همراه با سكوت راديويي كاري بسيار سخت هست كه احتمال عدم موفقيت هم داره.مگر سكوت راديويي رو بشكنن كه عقل سليم اينو نمي پذيره.از طرفي اين بمب افكن كه تنها نمياد و اسكورت هوايي(اف 15 يا اف16 ) هم داره كه در صورت پرواز مافوق صوت اونها هم نياز به استفاده از پس سوز دارند كه مصرف سوختشون رو بشدت بالا مي بره.(چون توانايي سوپر كروز ندارند) پس در صورت وقوع يك درگيري هوايي ممكنه سوخت كافي براي نبرد هاي داگ فايت نداشته باشند و در جنگ تحميلي و جنگ هاي ديگه (مانند جنگ هاي هند و پاكستان و. . .) ديده شده كه يك هواپيما در نبرد داگ فايت سوختش تموم شده كه خود به خود و بدون شليك مهمات سقوط كرده و يا مجبور به خروج از دوئل و بازگشت شده كه باز هم تكليفشو يكسره كردند. حالا اين اسكورت ها بعد از مصرف كلي سوخت به محدوده نبرد با هواپيماهاي دفاع نقطه اي مي رسن كه باكها و مخزن اضافي شون پره و تازه در صورت اتمام سوخت فرودگاهشون در فاصله نسبتا كمي از اونها قرار داره و با خيال راحت پس سوزها رو روشن مي كنن! از طرفي گفتم كه يك باك سوخت خارجي 1500 ليتري كه معمولا اف 5 يكي از اونها رو در هر پرواز با خودش حمل مي كنه توانايي نيم ساعت پرواز با پس سوز رو به اف5 ميده كه خيلي خوب و خارق العاده هست. وتازه مخازن داخليش هم پر هست. پس اف 5 ميتونه باحداكثر سرعت خودش به مدت نيم ساعت هواپيماهاي دشمن رو تعقيب كنه و با رسيدن به محدوده درگيري با رها كرده مخزن سوخت وارد درگيري اصلي بشه. مثال نطنز مثال خوبيه چون فاصله هواييش با پايگاه اصفهان كمتر از 100 كيلومتره و اگر با مفهوم اسكرامبل آشنا باشي مي دوني كه از وقتي كه آژير اسكرامبل رو ميزنن تا زماني كه هواپيما مياد رو باند براي پرواز شايد 5 دقيقه نشه. و سيستم بلند شدن رو هم كه توضيح دادم تازه از هر مرزي كه حساب كني بي 1 ها براي رسيدن به نطنز حداقل 10 دقيقه در راه خواهند بود ( در بدترين شرايط). كه خودش فرصت خوبيه.تازه اگه توسط رادارهاي هوايي خيلي زودتر (مثلا 400 كيلومتري مرز ما) كشف نشن( كه احتمال كشفشون زياد هست) جالبه بدونيد ما در كشورمون بيش از 57 فرودگاه و تعدادي هم باند پروازي نظامي داريم كه با توجه به وسعت كشورمون عاليه و توزيع اونها هم طوريه كه از غرب تا شرق و از شمال تا جنوب در همه نقاط كشور وجود دارن و از هر نقطه اي از ايران كه حساب كنيد شايد فاصله هوايي اون با نزديكترين فرودگاه بيش از 200 كيلومتر نباشه( حتي نقاط داخلي كوير ايران مثل نهبندان) [quote]مورد بعدي اينكه شما به نقش مهم كنترل زميني اشاره داشتيد خوب عزيز اگر كنترل زميني با هر كدوم از جنگنده ها تماس بگيره قطعا سكوت راداري شكسته ميشه ديگه نه؟ و با شكسته شدن همين سكوت راداري آواكس هاي آمريكا از نقشه ما خبر دار ميشند! ( از جنگ بالكان هيچ گروه پروازي شكاري در ارتش آمريكا بدون پشتيباني آواكس اقدام به عمليات در خاك دشمن نكرده مگر اينكه چتر دفاع هوايي دشمن به طور كامل ازبين رفته باشه مثل جنگ دوم خليج ) و قطعا اونها ضد حمله رو خواهند زد و ما از عنصر غافلگيري نميتونيم استفاده كنيم! [/quote] بله كنترلر زميني با هواپيماها تماس مي گيره ولي قرار نيست اونا جواب بدن! درست مثل راديو گوش كردن! هواپيماها فقط دستورات و آدرسها رو از كنترلر (اون هم به رمز؛ رمزي كه هر روز چند بار عوض ميشه) مي گيرن و انجام مي دن پس سكوت راديويي شكسته نميشه و اينو بدون هر هواپيمايي از ما كه بلند بشه (حتي در فواصل نزديك E-3 هواپيماهاي در حال بلند شدن رو هم مي تونه تشخيص بده! يعني در ارتفاع پروازي صفر) E-3 ها متوجه ميشن و اطلاع ميدن پس خودتو خيلي ناراحت نكن! اونها بالاخره مي فهمن. حسن فهميدنشون هم اينه كه وقتي ببينن 40 تا هواپيما(مثلا) دارن براي هواپيماهاشون ميان شايد خودشون ماموريت رو لغو كنن. ضمنا آواكس چتر هوايي دشمن را نابود نميكنه بلكه فقط يك رادار پرنده و يك اطلاع دهنده هست كه نقش همون كنترلر زميني خودمون رو داره منتها از هوا! [quote]در مورد موشك آرچر اطلاعات شما مربوط به سيستم اطلاع رساني ارتش روسيه هستش ( نميگم غلطه!) ام اين يك واقعيت كه كشور سازنده در مورد محصولش اغراق ميكنه و طبيعيه مثل همون آمرامي كه مثال زدم منظور بنده از برد مفيد بردي بود كه در اون بوستر و موتور راكتي موشك روشن هستش و موشك قابليت استفاده از حداكثر مانور رو داراست ولي اون برد 30 كيلومتر برد نهاي كه موشك بايد در ارتفاع چند ده هزار پايي شليك بشه و در اون برد قابليت مانور كمي داره به خاطر سرعتش كه كم ميشه و استال ميكنه! [/quote] دوست عزيز مطمئن باش تا همون 100 كيلومتر براي آمرام يا همون 30 كيلومتر براي آرچر موتورشون روشن مي مونه والا نيروي دريايي آمريكا يا نيروي هوايي روسيه حيثيتشو براي اون زير سوال نمي بره. لطفا يه دفعه ديگه اون قسمت مربوط به هدايت اينرسيايي موشك رو بخونيد. ضمنا دوست من موشك هوا به هوا موشك بالستيك كه نيست كه يه قسمت از مسيرشو سقوط آزاد بره در صورت خاموش شدن موتور موشك اون موشك فورا توانايي خودش رو براي تعقيب و انهدام اهداف پر سرعت از دست خواهد داد و فقط شايد بتونه بالگرد ها رو هدف قرار بده. در ضمن اخوي موشك هاي پر سرعت ( مثل انواع هوا با هوا) براي ايجاد نيروي برا متكي به بال نيستن كه وقتي سرعتشون كم ميشه استال بكنند!! اونها برا رو با موتور ايجاد مي كنند. [quote]يك مورد ديگه اينكه شما اشاره اي داشتي به موشك آلامو! اين موشك چند عيب داره: اول اينكه خيلي سنگينه بطوري كه ميگ 29 حد اكثر ميتونه 2 تا ازش حمل كنه و مجبوره هردو رو با هم شليك كنه تا تعادلش به هم نخوره! دوم اينكه ابعاد كوچكي نداره كه براحتي بشه روي تايگر نصب كرد. سوم اينكه پايلون هاي تايگر براي حمل ايتن موشك خيلي ضعيف هستند و بايد طراحي مجددي براي شليك اين موشك ( اگر بشه! ) روشون انجام بگيره مثل تامكت ها و موشك هاوك! [/quote] بيا كمي باهم با موشك آلامو آشنا بشيم: اين موشك كه در سال 1984 توليد شد با كد ناتوي AA-10 و همچنين كد R-27 شناسايي ميشه داراي نمونه هاي مختلف با بردهاي متنوعي هست كه دو نمونه كلي داره : هدايت نيمه فعال راداري و هدايت غير فعال مادون قرمز. برد نمونه هاي اون هم از حداكثر 80 كيلومتر(براي نمونه هاي اوليه) و 130 كيلومتر( نمونه هاي ER راداري و ET مادون قرمز) تا 170 كيلومتر(آخرين نمونه آلامو) هست كه نمونه ET مورد بحث 350 كيلو وزن داره كه مي تونه روي پايلون ها حمل بمب اف 5 كه توانايي حمل بمب Mk-84 رو دارند نصب بشه. و ابعادش هم مناسبه(طول 5/3 متر) ضمنا دليل اينكه ميگ 29 در نمونه هاي اوليه خود فقط 2 عدد از اون رو حمل مي كنه( در نمونه هاي بعدي به 6 فروند افزايش يافت به علت تغيير ماموريت فالكروم ام از جنگنده كوتاهبرد به جنگنده ميانبرد) سنگيني اون نيست بلكه اينه كه ميگ 29 مدلA فقط براي جنگ هاي كوتاهبرد طراحي شده بود. همچنين دليل شليك همزمان دو موشك هم بر مي كرده به تاكتيك روسها كه به علت مشكل كردن كار هواپيماي دشمن براي فرار و گريز اين كار رو مي كردند به اين شكل كه هر ميگ 29 دو عدد موشك آلامو( يكي راداري و يكي مادون قرمز) حمل مي كرد و پس از قفل بر روي هواپيماي دشمن هر دو موشك رو با هم شليك مي كرد تا اثر بخشي اونها افزايش پيدا كنه و اگه از دست يكي در رفت دومي حتما بهش بخوره. كه در صورت استفاده هواپيماي هدف از چف موشك دومي به راحتي اونو هدف قرار بده و بالعكس. و بحث سنگيني و تعادل در ميان نيست چرا كه با كمي تريم دادن قابل حله.البته روسها از اين تاكتيك براي ميگ 23 و 25 و ساير جنگنده هاشون هم استفاده مي كردن. كلا تا قبل از موشك آدر تمام موشكهاي ميانبرد روسي 2 نمونه داشتند يكي راداري و ديگري مادون قرمز. به همون دليل كه ذكر شد. [quote]در ضمن يك نكته اي كه شما بايد بهش دقت داشته باشي ( در مورد روسيه) اينكه اين كشور از 30 سال پيش تا حالا هيچ سلاحي رو مثل آدم صادر نكرده! سلاح ميده دفترچه راهنما نميده! جنگنده ميده قطعات نميده! موشك ميده لانچر نميده و قص علي هذه! تو تاپيكي كه در مورد اين موشك يا تسليحات هوايي بود يكي از دوستان به درستي فرمودند كه درسته كه برد اين موشك 130 كيلومتره ( از لحاظ تئوري) ولي نمونه صادراتي اون بيشتر از 50 كيلومتر !!!! برد نداره! [/quote] خب مثل آدم صادر نكنه! ما تا حالا به اندازه كافي ازش خريديم! تازه خدا برادران اوكراين و قرقيز و قزاق و خصوصا بلاروس رو حفظ كنه! ميگيري كه چي ميگم! خير قربان اون دوستمون منظور ديگه اي داشتن احتمالا اون نمونه صادراتي ER يا ET نبوده! معمولا روسها نمونه هاي خيلي دوربرد رو به خارج از حوزه شوروي سابق صادر نمي كنن و در اين گونه موارد اونها رو بايد از كشور هايي كه ذكر شد يا مشابه شون تهيه كرد. [quote]در مورد بودجه دفاعي هم بايد عرض كنم كه اگر اين بودجه اضافه شده چقدر اضافه شده؟ ديگه 3 برابر كه فكر نكنم بيشتر اضافه شده باشه؟ البته قسمت اعظم اين بودجه در اختيار سپاه قرار ميگيره و بخش كنمتري كه در اختيار ارتش هست فكر نكنم جوابگوي نياز نيروي زميني هم باشه چه برسه به تقويت شديد نيروي هوايي! طبق اطلاعات من بودجه نيروي هوايي اونقدريه كه فقط باهاش ميتونه هواگرد هاشو سرپا نگه داره و به نوسازي و توليد نميرسه! [/quote] خب باشه دست سپاه. تازه سپاه هم نيروي هوايي داره! اين كار يه عزم ملي رو مي طلبه و طبعا بايد بودجه اش هم تامين بشه.نيازي هم به بودجه آنچناني نداره به قول سعيد همون حدود 3 ميليون دلار برا هر كدوم آب مي خوره ضمنا اطلاعاتت از بودجه نيروي هوايي ناقصه عزيز. همين! با تشكر از بليز گرامي(ضمنا پدرم در اومد حدود 5/2 ساعت داشتم تايپ مي كردم!) ميگم بچه ها از ابي رپتور خبري نيست فكر كنم بهش بر خورده ما گفتيم 20 تا آذرخش مي تونن يه رپتور رو بندازن!
  22. ممنون رضا جان اين مقاله رو توي مجله جنگ افزار خوندم مي خواستم بهت پي ام بدم كه اينجا هم بذاريش كه خودت زحمتش رو كشيدي ممنون خيلي خوب بود
  23. دوستان عزيز سلام نماز و روزه همه تون قبول درگاه حق [quote]ميشه با يك جنكنده نسل 3 با توجه به كميتش با يك جنگنده نسل 5 در گير شد.[/quote] بليز جان فكر كنم اف 5 نسل 4 باشه نه؟ [quote]شما يك جا مثال در گيري 20 تا مثلا آذرخش رو با يك رپتور زديد اما به چند نكته توجه نكرديد اينكه اولا يك جنگنده اي مثل رپتور به چه هدفي وارد آسمان ما ميشه؟ يا شناساييه يا برتري هوايي يا اسكورت بمب افكن. حالت ديگه اي كه نداره! اگه شناسايي باشه كه تا ما بخواهيم با جنگنده هاي نسل 3 مون بريم و پيداش كنيم و بگيريمش فيلماشو گرفته و در رفته با اون موتورهاش و آيونيكش! اگر برتري هوايي باشه كه مسلما تنهايي كه نمياد با چند تا وينگ مياد [/quote] بليز جان اگه قبول كني كه اف 5 جنگنده نسل چهارم هست( اف 86 و اف 100 و ميگ 15 و امثالهم نسل 3 بودند روحشان شاد و يادشان گرامي!) آذرخش يا صاعقه اونوقت ميشه نسل +4 كه با يه جنگنده نسل 3 كه فقط به توپ و رادار ابتدايي مسلح بود خيلي تفاوت داره. بله اف 22 در درجه اول يك جنگنده هست و در درجه دوم يك بمب افكن سبك. البته من جايي نديدم نقش شناسايي براي اون تعريف شده باشه شايد شما ديده باشي. اما اگر براي اسكورت بمب افكن ها بياد ( كه طبق تقسيم مسئوليتي كه فعلا در نيروي هوايي آمريكا براش شده فقط براي اسكورت بي 2 مياد) معمولا سه جنگنده يك بمب افكن را اسكورت مي كنند. اين جنگنده هاي اف 5 وطني همونطور كه در متن مقاله هم گفتم نقش رهگير نقطه اي رو ايفا مي كنند يعني قرار نيست بلند بشن برن 500 كيلومتر اونطرفتر با دشمن در گير بشن بلكه معمولا جنگنده هاي دفاع نقطه اي بيش از 150-200 كيلومتر از پايگاه خودشون دور نميشن و تحت هدايت و كنترل هدايتگر زميني پرواز مي كنند و معمولا هم نيازي به رادارهاي پيچيده و سنگين و دوربرد ندارند. اگر طبق روشهاي شناسايي هواپيماها كه گفتم و يه روش جديدي كه خوراكش شناسايي هواگردهاي پنهانكار هست و رد خور نداره؛ عمل بشه اين گروه مهاجم قبل از ورود به مرز شناسايي ميشه و ممكنه با تاكتيكهاي مختلفي باهاش مقابله بشه ولي فرض كن اگه اونها از همه اين سدها رد بشن و بيان روي هدف ( مثلا بخوان روي سايت نطنز بانكر باستر بندازن) اونوقت قبل از رسيدن به فاصله امن جهت رها كردن بمبهاشون اول بايد با گروه جنگنده هاي دفاع نقطه اي اونجا مقابله كنن و از سد اونها رد بشن تا به فاصله اي كه بايد بمب هاشون رو رها كنن برسن و در اين حالت ريسك اونها بشدت بالا ميره هم از لحاظ نابود شدن هواپيماهاشون و هم از لحاظ لو رفتن ماموريت كه طبق قوانين نانوشته اگر ماموريت يك يا گروهي هواپيماي پنهانكار لو برود اون ماموريت لغو ميشه و هواپيماها برمي گردن آشيانه شون. براي حالتي كه خود اف 22 هم بمبر باشه باز هم فرق نميكنه و يك يا چند اف 22 ديگه اون اسكورت مي كنن و باز هم همين حالت بوجود مياد. [quote]كه ما اگه از دوتا پايگاه هم جنگنده Scramble بخواهيم بفرستيم بيشتر از 30 تا كه نميتونيم همزمان به پرواز در بياريم ميشه؟ [/quote] در پروازهاي نظامي (اگر در فيلمها ديده باشي) هواپيماها مي تونن بال به بال به اندازه عرض باند بلند بشن و به فاصله كمي هم گروه هواپيماهاي بعدي و به همين ترتيب تا هر تعداد كه نياز باشه. اما فرض كنيم فرض شما درست باشه ما كه ديگه از صدام و نيروي هوايي اون كمتر نيستيم صدام بعد از جنگ اول خليج فارس با تغييراتي كه در فرودگاههاي نظامي خودش ايجاد كرد (به عنوان مثال با طولاني كردن خزش راهها و يا طولاني كردن باند و يا ايجاد باندهاي جديد در كنار باند هاي قديمي در زمينهايي كه استفاده مفيدي از آنها نمي شد) هم بقا پذيري اونها رو در برابر حملات هوايي بالا برد و هم توان پروازي فرودگاهها را افزايش داد به عنوان مثال افزايش طول خزش راهها موجب شد تا در مواقع اضطراري هواپيماهاي جنگنده بتوانند از روي همان خزش راهها به پرواز در بيايند و به همين ترتيب ساير موارد. [quote]اگر اسكادران دشمن رو 3 تا فرض كنيم هركدوم هم 8 تا موشك داشته باشند در نگاه بد بينانه 24 تا و خوشبينانه 15 تا از 30 تا جنگنده ما منهدم خواهند شد كه اگر حالت بد رخ بده اون 3 تا رپتور در داگ فايت قطعا حريف 6 تا آذرخش ما خواهند شد. در اين صورت اين استراتژي چه پيامدي براي ما دارد؟ 30 تا جنگنده به همراه 30 باك سوخت( ميليون ها ليتر!) و چند ده موشك از بين رفته و ميليون ها دلار خسارت به ما وارد شده درمقابل چي؟ هيچي! اگر هم حالت خوب رخ بده اون 3 تا پس از زدن 15 تاي ما فلنگ رو ميبندن و در ميرن ما هم به گرد پاشون نميرسيم! بعدشم تو پايگاهشون ميشينن و به ريش ما ميخندند! كه بازم چيزي گير ما نمياد. [/quote] جواب اين قسمت حرفت بر مي گرده به تاكتيكهاي رزم هوايي دوست من؛ از همان جنگ اول جهاني خلبانان فهميدند كه بدترين راه داگ فايت شاخ به شاخ شدن يا همان نبرد رو در رو مي باشد چرا؟ چون در اين حالت هواپيما خيلي آسيب پذير مي شود و ممكن است حتي با يك گلوله كه به خلبانش برخورد مي كند كارش تمام شود. از آن پس خلبانان معمولا از نبردهاي رو در رو اجتناب مي كردند و سعي مي كردند با دنبال هم كردن در آسمان حريف را به دام انداخته و در يك حالت ايمن نابود كنند. پس وقتي هواپيمايي از روبرو به هواپيماهاي مهاجم نزديك نشود آنوقت آنها مجبور مي شوند با هم در داگ فايت نبرد كنند. بهتره اين قسمت رو بيشتر شرح بدم: ببين در اين استراتژي مركز كنترل زميني كه به عنوان كمك كننده به هواپيماهاي خودي عمل مي كنه نقش خيلي مهمي داره؛ پس از شناسايي و تعيين مسير و نوع هواپيماهاي دشمن؛ اين مركز جوري هواپيماها رو به سمت گروه مهاجم مي فرسته كه ضمن پرهيز از نبرد رو در رو (البته تا حد ممكن) اونها در بهترين موقعيت براي حمله مطلوب قرار بگيرن يعني حمله از پشت سر. مثلا ممكنه اول جنگنده هاي ما و دشمن از فاصله افقي 50 تا 100 كيلومتري از كنار هم رد بشن و بعد از طي يك مسير نه چندان طولاني هواپيماهاي ما گردش كنند و خودشون رو در موقعيت حمله قرار بدن در اين حالت اگر جنگنده هاي دشمن بخواهند چرخش كرده و با هواپيماهاي خودي درگير داگ فايت بشوند كه در دام افتاده اند و اگر هم به راه خود ادامه دهند به سرعت هواپيماهاي ما به آنها مي رسند و درگيري آغاز مي شود و چون بي 2 يك بمب افكن مادون صوت هست اونها نمي تونن خيلي تند برن كه بگيم جنگنده هاي ما ممكنه بهشون نرسن. ضمن اينكه با تجهيز هواپيماهاي ما به چف هاي اختصاصي ضد امرام( كه قطعات اون بر اساس طول موج رادار امرام برش خورده اند) و احتمالا سيستم پلاسما كه پس از قفل راداري دشمن بر روي هواپيماي ما مي تونه هواپيما رو به طور لحظه اي نامريي كنه(البته از ديد رادار) و قفل رو بشكنه و از همه اينها مهمتر (!) مانورهايي كه خلبانان جهت منحرف كردن موشكها مي دهند مقابله اف 22 ها با اف 5 ها با استفاده از موشكهاي راداري بسيار سخت خواهد بود ضمن اينكه اف 5 ها از فاصله 30 كيلومتري موشكهاي آرچر خود را شليك مي كنند و با هدايت اينرسيايي يا راداري آنها را تا نزديكي هواپيماي دشمن رسانده و از آن به بعد خود موشك اتوماتيك روي هواپيماي دشمن قفل كرده و به سمت آن ادامه مسير مي دهد ضمنا شايد بتوان با كمي تغييرات سخت افزاري و نرم افزاري موشك آلامو مدل ET را بر روي اف 5 نصب كرد. اين موشك منحصر به فرد حرارتي داراي برد 130 كيلومتر بوده (اكثر طول مسير را با هدايت اينرسيايي طي مي كند) كه توانايي نا متقارن بالايي به اف 5 و خانواده آن مي دهد. به طوري كه پس از اطلاع از محل جنگنده هاي پنهانكار دشمن توسط رادار زميني( خود هواپيما آنها را نمي بيند) موشك خود را بر اساس اطلاعات واصله به محل آنها شليك مي كند و در طول مسير بر اساس اطلاعات اصلاحي مسير آن اصلاح مي شود و در يك فاصله نزديك (زير 10 كيلومتر) جستجوگر موشك هدف را يافته و آن را دنبال مي كند. هر اف 5 بطور تئوريك مي تواند 2 عدد از اين موشك به همراه 2 عدد موشك آرچر و يك باك سوخت 1500 ليتري ( كه همين باك سوخت مي تواند سوخت كافي براي نيم ساعت پرواز با پس سوز 2 موتور جي 85 را فراهم نمايد!) را حمل نمايد. در موج اول حمله اف 5 ها موشكها آلامو را (هر دو را با هم) شليك مي كنند. و به فرض رهايي هواپيماهاي مهاجم؛ حالا اين هواپيماهاي مهاجم كه بمبهاي اضافي و مخازن سوخت خود را رها كرده و سوخت زيادي را هم براي مانور و رهايي از دست آن موشكها صرف نموده اند بايد خود را مهياي داگ فايت نمايند. آن هم با هواپيماهايي كه هم برتري عددي دارند و هم برتري سلاح(موشك آرچر). [quote]شما فرموديد برد موشك آرچر 30 كيلومتره! بله شايد در تئوري اين طور باشه اما در عمل چيز ديگريه كه حاكي از برد مفيد 5 كيلومتري داره! مثل موشك آمرام آمريكايي كه اعلام شد 60 كيلومتر برد داره اما در نبرد بالكان ديديم كه برد مفيدش بيشتر از 18 كيلومتر نبود!! [/quote] شما اين برد 5 كيلومتري رو از كجا آوردي برادر؟ بله شايد در حالت شليك LOBL به علت كوچك بودن سنسور موشك اين عدد درست باشه ولي در حالت LOAL قطعا درست نيست. ضمنا موشك آمرام در نمونه هاي اخيرش 100 تا 120 كيلومتر برد داره ولي اون هم اكثر مسير رو بصورت اينرسيايي طي مي كنه و شايد اون برد 18 كيلومتري كه شما فرموديد به خاطر شليك بصورت LOBL بوده. [quote]يك جايي شما به قيمت جنگنده ها و هزينه تعمير و نگهداري و قيمت چند ميليون دلاري جنگنده كيفي در مقابل قيمت پايين جنگنده كمي اشاره فرموديد و گفتيد كه با هزينه يك رپتور ميشه فرضا 75 تا جنگنده 5 ميليون دلاري مثلا آذرخش خريد و در مقابل تلفات هم به همين روش محاسبه كرديد اما برادر من مثل اينكه شما واحد هاي پولي رو فراموش كرديد! دلار واحد پول آمريكاست و واحد پول ايران رياله كه همين الان هر دلار تقريبا برابر با 11000 رياله! و مملكت ما با بشكه اي حدود 40 دلار داره اداره ميشه. حالا بايد چند بشكه نفت بفروشيم و خرج ملت نكنيم تا بشه 375 ميليون دلار؟ 9375000 بشكه! در طي چند وقت ميشه اين كار رو انجام داد؟ بعدم اينكه توليد اين ميزان جنگنده به چند سال زمان نياز داره؟ 5 سال يا 10 سال يا بيشتر؟ به اينهاشم توجه بفرماييد. [/quote] خير قربان بنده هم در همين مملكت زندگي مي كنم و از واحد پولي اون هم اطلاع دارم ولي چه كنيم كه از زمان اون انگليسي هاي پدر سوخته بودجه سالانه مملكت ما رو به دلار نفتي مي بندن! و ما هم از همون استفاده مي كنيم! اخوي طبق آمارهاي غير رسمي اعلام شده بودجه سالانه دفاعي ايران در زمان دولت خاتمي حدود 2 ميليارد( بله ميليارد) دلار در سال بوده (يكي از كمترين اعداد در منطقه) كه ظاهرا از زمان دولت آقاي احمدي نژاد الحمد لله افزايش هم پيدا كرده و اكثر بودجه نظامي يك كشور هم خرج نيروي هواييش ميشه و فكر نكنم سالي 250 يا 350 ميليون دلار براي بودجه نظامي ما خيلي باشه. تنها بحثي كه مطرحه افزايش پتانسيل داخلي جهت توليد اين تعداد جنگنده در سال هست كه طبق گفته فرمانده سابق نيروي هوايي الان حدود 30 فروند در ساله كه البته بايد افزايش پيدا كنه. [quote]در عرصه زميني شايد اين طور باشه كه با وشك هاي ضد زره بشه كاري از پيش برد اما در عرصه هوا معادلات خيلي پيچيده تره [/quote] بله عزيز اين تاپيك هم براي همينه كه اين معادلات پيچيده بدست همين جوونهاي علاقه مند حل بشن ( يه نوشابه براي خودمون باز كردم! ) [quote]راستش اين نتيجه توي شبيه سازي جنگ با فالكن 4 گرفتم ! ميشه گفت موفق ترين حمله رو به ناوهاي هواپيما بر امريكا توسط اين جنگنده داشتم ! البته فالكن فقط اف 16 رو ميتوني پرواز اما ميتوني كلي جنگنده ديگه رو انتخاب كني و براي عمليات ازشون بهره ببري ! [/quote] وريور جان شما سعي كن زياد بازي نكني هم كار دست خودت مي دي هم ما! با نظر شما در مورد سوخو 25 البته براي نبردهاي هوا به زمين و هوا به دريا موافقم الحق و الانصاف يكي از بهترين خريدهاي بعد از انقلاب بوده [quote]در مورد ار 73 هم يه مطلب بگم كه اين موشك از تكنولوژه اينفرارد ايمجري استفاده ميكنه و تصاوير مادون قرمز رو بررسي و پردازش تصوير ميكنه ! بر خلاف گونه هاي سايدويندر كه از سنسور استفاده ميكنه ارچر ميتونه فليير يا شراره رو از موتور تشخيص بده ! در مورد برد هم بايد بگم كه 40 كيلومتره ولي موشكهاي داگ فايت نظير آر 73 شرايط پرتاب و مانور ويژه اي دارند ! چون در فاصله نزديك شليك ميشوند جنگنده حريف دور موتور رو در پايين ترين سطح قرار ميده و سعي ميكنه با مانوري رو به زمين موتور رو از ديد موشك خارج كنه تا تاثير زمين موشك رو منحرف كنه البته كه مانور بسيار بالا و شرايط پرتاب خاصي رو ميطلبه كه يك موشك حرارتي بتونه بدرستي به هدف برخورد كنه ... [/quote] دقيقا به علت همين توانايي موشك آرچر هست كه پرتاب فلير براي منحرف كردن اون كار خيلي مفيدي نخواهد بود و در مورد مانور هم كه اشاره فرموديد آرچر مي تونه اهدافي كه تا 12 جي مانور مي كنند را مورد هدف قرار بدهد كه تحمل اين مقدار جي از توان اف 22 خارج هست. . . [quote]اما همین روش را میتوان در مناطق حساس و کلیدی بکار گرفت یا به عبارتی بجای پوشش کل کشور تنها به حفاظت از شاهرگ های آن اقدام کنیم که با حفظ این مهم امکان حفظ کل نیز میسر است. [/quote] دقيقا سعيد جان اصل دفاع نقطه اي بر همين مبنا استوار است. ممنون كه اشاره كردي.
  24. [quote]وزن 40 كيلويي و برد 8 كيلومتري نهايي اين موشك رو با مقادير مشابه اون موشك لاهات كه 13 كيلو بود و 14 كيلومتر برد مقايسه كنيم ! ببينيد اصلا جور در مياد .[/quote] احتمالش هست اخوي چون اسراييلي ها در موشك اسپايك از خط سير شبه بالستيك استفاده كردند شايد در لاهات هم همين كار رو كرده باشن ولي تريگات مستقيم ميزنه به هدف.
  25. MOHAMMAD

    MG-42 آتشبار جهنمی آلمان نازی.

    با تشكر تير بار خيلي خوبيه ولي در شرايط جنگي اطمينان پذيري تيربار PKM از اون بيشتره ولي خب MG-3 نواخت تيرش كمي بيشتره و البته كشندگي اون هم همينطور به علت استفاده از سيستم مسلح كردن مستقيم . به عنوان مثال در فاصله 2000 متري قدرت مرمي اون از PKM خيلي بيشتره اما بيشتر هم داغ مي كنه( به علت سيستم مسلح شدن اون) و در نمونه هاي وطني گير كردن اون زياد گزارش شده. جالبه بدونيد طرح خاص شعله پوش اون باعث كاهش لگدش ميشه.