MOHAMMAD

Airforce
  • تعداد محتوا

    3,705
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    7

تمامی ارسال های MOHAMMAD

  1. ممنون وريور جان ولي: [quote]در مورد كميت با سوخوي 25 بروز شده به تعداد زياد موافقم ![/quote] مطمئني؟ سوخو 25 كه جنگنده پشتيبانيه و سرعت خيلي پاييني هم داره تازه موتورهاش هم به درد يه نبرد نفس گير داگ فايت نمي خورن. من هم نظر خودم روي 500 تا 700 جنگنده به روز شده از كلاس اف 5 هست البته در كنار ساير جنگنده هاي فعلي؛ مثلا من معتقدم هنوز اف 14 ها با اينكه تعداد پاييني دارن ولي مي تونن تاثير گذار باشن يا ميگهاي 29 كه هم تعداد شون نسبتا خوبه و هم رهگير نقطه اي قوي اي هست. البته اگه بتونيم تعداد بيشتري از اونها بخريم بهتره. [quote]به گفته ی این خلبان ، خلبانان اف 15 از جربیات رزمی در شبیه ساز های پروازی علیه جنگنده های اف 22 ، مجهز به سیستم تغییر بردار نیروی رانش موتور ، برای بهره برداری از نقطه ضعف اصلی سوخو 30 ها در مانور های پش از واماندگی استفاده کردند .او افزود : «وقتی ما خلبانان هندی را تحت فشار قرار می دادیم ، شما ناگهان ملاحظه می کردید که خلبان سوخو اقدام به استفاده از تغییر بردار نیروی را نش موتور و انجام مانور پس از واماندگی کردند . در طی انجام این مانور ، او ارتفاع و سرعت خود را از دست می داد در نتیجه ، شما باید فقط دسته ی فرمان را اندکی عقب کشیده و با توپ او را هدف می گرفتید. »[/quote] دريا جان ممنون شما لطف داريد مطلب شما ثابت مي كنه كه هميشه هم موارد پر خرجي مثل تغيير بردار رانش كارساز نيست و حتي ممكنه بر عليه خود هواپيما استفاده بشه. [quote]در این جلسه اشاره شد که جنگنده های پیشرفته ی سوخو 30 نیروی هوایی هند تنها نگرانی تنها نگرانی نیروی هوایی ایالات متحده نیست .این خلبا ن آمریکایی اشاره کرد که میگ های 21 نیروی هوایی هند که توسط اسرائیل ارتقا یافته و به رادار ، موشک های راداری و اخلال گر های الکترونیکی اسرائیلی مجهزند ، برای رادار های کاوش مکانیکی کنونی اف 15 و اف 16 های نیروی هوایی امریکا ، تقریبا نامرئی هستند .اینک ، خلبان های میگ 21 هند می توانند با استفاده از اخلال گر های الکترونیکی ، خود را از دید رادار های جنگنده های نیروی هوایی آمریکا مخفی کرده و با اف 15 ها و اف 16 ها در نبرد نزدیک تعاقبی درگیر شوند .چیزی که نتیجه ی پیش بینی آن دشوار است . [/quote] اين ثابت مي كنه كه جنگندههاي كوچك و قديمي در صورتي كه دستي به سر و گوششون كشيده بشه! به حريفهاي مهلكي براي جنگنده هاي بروز تبديل ميشن.
  2. اين هم تتمه مقاله. . . اف 5 در برابر اف 22 ؟! اف 22 دارای طرح آیرودینامیکی منحصر به فرد ( که پنهانکاری را با خواص آیرودینامیکی بالا در هم آمیخته خصوصاً پیشگرایی لبه فرار بال آن) به همراه سیستم های آویونیکی فوق پیشرفته و موتورهای قوی مجهز به تغییر دهنده بردار رانش و توانایی سوپر کروز ، سیستم های کمک دهنده به خلبان در مانورها که جلوی اشتباهات انسانی را تا حد زیادی می گیرند و یکسری سیستم های پیشرفته دیگر می باشد. علی رغم جثه بزرگ اف 22 ، شعاع گردش آن از هواپیماهای هم اندازه و حتی کوچکتر از آن هم کمتر است و در سرعتهای پایین هم مانور پذیری بسیار خوبی را از خود نشان می دهد و در سرعتهای نزدیک به واماندگی همچنان در کنترل خلبان باقی می ماند که البته نباد از نقش پیشگرایی لبه فرار بال آن غافل شد که به این مساله کمک شایانی می نماید. (پیشگرایی لبه فرار بال باعث می شود تا سرعت واماندگی پایین تر بیاید و در نزدیکی سرعت واماندگی هم همچنان هواپیمای نسبت به هواپیماهای مشابه فاقد این خصوصیت هدایت پذیرتر باشد.) ضمن اینکه به مدد موتورهای بسیار نیرومند خود می تواند به سرعت مجدداً شتاب گیری نموده و خود را در موقعیت حمله یا فرار قرار دهد. یکی از فاکتورهای مهم و شاید مهمترین از دید بنده در مانورهای داگ فایت، این است که موتور جنگنده در حالت حداکثر توان(پس سوز) و در چرخش با حداکثر شتاب جی قابل تحمل برای هواپیما، قبل از رسیدن به مرز سرعت واماندگی، برای چند ثانیه می تواند نیروی مورد نیاز برای هواپیما را تامین نماید و به عبارت دیگر هواپیما چند ثانیه می تواند در یک مانور با حداکثر جی قابل تحمل در آن سرعت دوام بیاورد؟ (فرض کنید به این عدد بگوییم زمان T ) آنچه مسلم است مقامهای نیروی هوایی آمریکی به هیچ رو این عدد را برای اف 22 منتشر نکرده اند ( اگر بگن که دیگه خیلی براشون بد میشه!) اما اگر موتور بسیار قویی بر روی جنگنده ای نصب گردد که نسبت رانش به وزن آن از یک عدد خاص بیشتر باشد (این عدد برای هر هواپیما قابل مقایسه و با هواپیمای دیگر متفاوت است) آنگاه آن هواپیما از لحاظ تئوری خواهد توانست تا زمان T بی نهایت( البته تا زمان اتمام سوخت!) به گردش خود با حداکثر جی وارده در آن سرعت، ادامه دهد بدون اینکه به سرعت واماندگی برسد. و این یعنی یک خطر بسیار بالقوه برای هر هواپیمایی که حریف آن باشد چون هواپیمای حریف بالاخره یکجایی در پیچیدن اصطلاحاً «بریده» و کم می آورد. اما تاکنون هیچ هواپیمایی به این عدد نرسیده ولی در عین حال حدث می زنم که اف 22 نزدیکترین عدد(به عدد اسمی خودش) را کسب کرده باشد. اف 22 در شرایط معمولی به راحتی به اف 5 باج نمی دهد( فاصله تکنولوژیک دو جنگنده بیش از 40 سال است! ) اما در صورت مورد حمله قرار گرفتن از ناحیه چند اف 5 بهسازی شده( مانند آذرخش یا صاعقه) آنگاه اوضاع کمی فرق خواهد کرد. خصوصاً در صورتی که این هواپیماها دارای موتورهای قوی تر ( نسبت به اسلاف خود) بوده و به سیستم های موشکی مدرن مجهز باشند. مثلا در صورت مجهز کردن آذرخش یا صاعقه به موشک R-73 یا R-74 با توانایی نشانه گیری از روی کلاه خلبان ، خلبان هواپیما می تواند با قرار دادن هواپیمای هدف در زاویه هدفیابی موشک( این زاویه برای R-73 برابر 60 درجه است و برای R-74 را نمی دانم ولی شنیدم بیشتر شده است) نسبت به قفل موشک بر روی هدف و شلیک اقدام نماید چون این موشکها می توانند به علت حساس بودن سنسورهایشان از همه جهات با هدف در گیر شوند و علت داشتن قدرت فیلتر، توسط شراره ها(فلیر) نیز به راحتی منحرف نمی شوند، می توانند اف 5 بهینه سازی شده را به حریف قدری در برابر کلیه هواگردها تبدیل نماید و رقم پیروزی در برابر اف 22 را به عدد احتمالی چهار در برابر یک( ساقط شدن چهار اف 5 در برابر ساقط شدن یک اف 22) و یا حتی شاید سه در برابر یک یا دو در برابر یک برسانند. البته تفاوت در تلفات به ویژگی های خاص اف 22 (همانطور که اشاره شد) بر می گردد و الا یک جنگنده با ویژگی های خوب اف 5 (سبکی، مانور پذیری، خرج کم، هزینه آموزش پایین و. . .) به علاوه یکسری ویژگی های تقویت شده( مانند موتور، آویونیک، پنهانکاری(بعداً راهش را توضیح خواهم داد)، ECM وECCM تقویت شده و. . .) در برابر جنگنده هایی چون F-15(A,C,D)، F-16(A,C,D)، F/A-18(C/D,E/F) طعمه آسان و ساده ای نخواهد بود ( و به علت انجام ماموریتهای پدافندی توسط این جنگنده ها که بر روی خاک خودمان یا نزدیک به آن است در بیشتر موارد از پشتیبانی موشکهای ضدهوایی و هواپیماهای خودی نیز برخوردار خواهد بود) آنطور که شنیده ایم کار مجهز سازی هواپیماهای غربی نیروی هوایی به موشک آرچر(R-73) در حال اجراست و بعید نیست که تا به حال این کار بر روی اف 5 یا خانواده آن (آذرخش و صاعقه) به انجام رسیده باشد. R-73 موشک بسیار توانمندی است و قابلیتهای آیرودینامیکی بالایی هم دارد (این موشک می تواند اهدافی را که تا 12 جی مانور می دهند را مورد هدف قرار دهد) ضمن اینکه برد 30 کیلومتری موشک حاشیه امن مناسبی برای هواپیمای حامل آن بوجود می آورد و خصوصاً توانایی حمله به هدف از همه جهات به آن این توانایی را می دهد که حتی از زاویه مقابل نیز بتواند تهدیدی علیه هواپیماهای مهاجم باشد و خلبان می تواند با تکیه بر توانایی LOAL (Lock On After Launch) موشک به صرف اطلاع از وجود جنگنده دشمن (رویت بصری، رویت راداری، رادار زمینی، رویت الکترونیکی، و. . .) از حداکثر فاصله ممکن نسبت به شلیک موشک اقدام کرده و موشک توسط سیستم مناسب( مانند رادار هواپیما، حساسه های مختلف، کلاه خلبان، سیستم IR خود هواپیما و. . .) تا فاصله مناسب جهت قفل موشک بر روی هدف هدایت شده و در آن فاصله خود موشک بر روی هدف قفل می نماید در این حالت و با تکیه بر این قابلیت زحمت خلبان بسیار کمتر شده و در عوض خلبان دشمن به زحمت زیادی می افتد( احتمال سالم در رفتن خلبان دشمن به دلایل ذکر شده مانند مانور پذیری بالای موشک و سیستم تصویر برداری پیشرفته مادون قرمز بسیار کم خواهد بود) البته از قرار معلوم موشک AIM-9X زاویه جستجوی هدف وسیعتری نسبت به موشک آرچر دارد که این مساله کمک خوبی به خلبان اف 22 در نبرد داگ فایت می نماید و کار حریف وی را نیز سخت تر خواهد کرد اما در یک نبرد رو در رو با شرایط مساوی (یعنی رویت همزمان طرفین توسط یکدیگر) اولین موشک را اف5 شلیک می کند نه اف22 ( به علت برد بیشتر موشک آن). اما می خواهم بگویم که ما چندان هم دست و پا بسته نیستیم و اگر در برابر از دست دادن حتی20 آذرخش یا صاعقه حتی یک فروند اف 22 را ساقط نماییم به لحاظ مالی ارزش آن را دارد. ضمن اینکه در کنار این هواپیماها ما رهگیرهای قدرتمندتری نیز داریم و در صورتی که بتوانیم در نبرد الکترونیک خود را قوی تر نماییم قطعا آمار تلفات هواپیماهای ما پایینتر آمده و خصوصاً در برابر موشکهای راداری مصونیت بیشتری خواهیم داشت. کار بر روی جنبه های پنهانکاری جنگنده ها و استفاده از پوششهای جاذب راداری و استفاده از دستگاههای مولد پلاسما بر روی هواپیما به جهت پنهانکار نمودن موضعی هواپیما، نیز می تواند این مصونیت را بیشتر کند. البته در کنار این مساله نباید استفاده از شبکه اخطار زود هنگام موج بلند را که حضور و تعداد جنگنده های دشمن( حتی انواع پنهانکار) را به ما اطلاع می دهد از نظر دور داشت. البته این رادارها نمی توانند فاصله دقیقی از هدف را به ما بدهند ولی همین که می توانند حضور هواپیماهای پنهانکار را اعلام نمایند خود غنیمتی است چرا که با مشخص شدن حضور آنها در آسمان می توان جنگنده ها را به نبرد آنها فرستاد. خلاصه مطالب: الف) با داشتن تعداد زیادی هواپیمای مانور پذیر و دارای سلاح مناسب می توان تهدیدات هوایی دشمن خصوصاً تهدیدات پنهانکار را دفع نمود چون این هواپیماها برای اسکورت بمب افکن ها یا انجام ماموریت های مستقل بر فراز خاک کشور ما، مجبور به ورود به خاک کشورمان هستند و در این حالت است که می توان با تعداد زیادی جنگنده دفاع نقطه ای (همانند نقش میگ 21 و میگ 29 در دکترین هوایی روسها) و در گیر کردن دشمن در نبرد داگ فایت( که اصولا هواپیماهای گران قیمت و پنهانکار از آن گریزان هستند چون در داگ فایت دیگر بحث رادار گریزی مطرح نیست و در درجه اول مهارت های خلبانان و بعد قابلیتهای جنگنده ها و سلاخ های آنها حرف اول را می زند) به هواپیماهای تهاجمی آنها ضربه وارد کرد تا هزینه این گونه عملیات برای آنها افزایش یافته و نهایتاً غیر قابل تحمل شود. ب) کمیت می تواند تا حد زیادی کمبود کیفیت را بپوشاند خصوصاً اینکه جنگنده هایِ [color=orange]کمی[/color] ارزان هستند و از دست دادن آنها بار مالی اندکی را بر گردن یک کشور اعمال می کند اما جنگنده هایِ [color=orange]کیفی[/color] گران هستند و از دست دادن هر فروند از آنها بار مالی سنگینی را به دارنده آنها منتقل می نماید به عنوان مثال هر فروند اف 22 مبلغ 375 میلیون دلار قیمت دارد که برابری می کند با قیمت 75 فروند هواپیمای 5 میلیون دلاری. تازه آن هم بدون در نظر گرفتن هزینه های سرسام آور نگهداری و تعمیرات. ج) در جنگنده های ارزان قیمت هزینه های آموزش ، نگهداری و تعمیرات نیز ارزان هستند و با هزینه یک هواپیمای [color=orange]کیفی[/color] می توان چندین هواپیمای [color=orange]کمی[/color] خریداری و نگهداری کرد.همچنین هواپیماهای [color=orange]کیفی[/color] هزینه سنگيني را در بخش آموزش و نگهداری و تعمیرات(نت) می طلبند به عنوان مثال فقط آموزش هر خلبان اف 22 میلیونها دلار هزینه می برد که به این معنی است که از دست دادن هر خلبان اف 22 برابر چندین میلیون دلار خسارت است( بغیر از خود هواپیما). و یا هزینه های بازدیدهای دوره ای اف 22 بسیار سنگین و سرسام آور است در حالی که شاید با هزینه نت یک فروند اف 22 بتوان بیش از 20 یا 30 فرنودند هواپیمای ارزان قیمت را نت کرد. د) بجای هزینه بر روی تولید هواپیماهای گران تر و پیشرفته تر( از لحاظ آویونیکی) اگر سرمایه گذاری بر روی تولید موشکهای پیشرفته تر جهت کاربردهای هوا به هوا (خصوصاً انواع کوتاهبرد) صورت پذیرد نتیجه بهتر با هزینه کمتر حاصل خواهد شد. هـ) تغییرات و بهینه سازی های آیرودینامیکی (مانند آنچه در مورد صاعقه دیدیم) و یا بهبود و تعویض موتور می تواند با هزینه نسبتا کم، بهره وری و بازدهی هواپیماهای ارزان را بالا ببرد. و) استفاده از پوششهای جاذب امواج رادار و کار و تحقیق بر روی تولید پلاسما بر روی بدنه یا در اطراف هواپیماهای ارزان قیمت جهت پنهانکار نمودن آنها (پلاسما امواج رادار را کاملا به خود جذب می کند) می تواند یک راهبرد اساسی و مهم در کشف ناپذیری آنها توسط هواپیماهای دشمن باشد. ز) تکیه بر توان داخلی در توانمند سازی آویونیکی هواپیماهای ارزان قیمت می تواند حاشیه امنیت این هواپیماهای را بالا ببرد. ح) و مساله بسیار مهم راه اندازی هر چه سریعتر شبکه رادارموج بلند جهت شناسایی پرنده های پنهانکار و اطلاع به هواپیماهای خودی می باشد. کلام آخر در صورت تجهیز نیروی هوایی به تعداد مناسبی از جنگنده های آذرخش و صاعقه و تجهیز این هواپیماها به موشکهـــای حرارتی R-73 و R-74 با برد به ترتیب 30 و 40 کیلومتر و یا SUPER 530D با برد 40 کیلومتر(احتمالا) و یا موشک داخلی فاطر (نمونه داخلی PL-5 با برد احتمالی 20 کیلومتر) با توجه به مانور پذیری ذاتی هواپیمای اف 5 که در این دو هواپیما تقویت هم شده است این هواپیماها به حریف های قدری در نبرد های داگ فایت در برابر هواپیماهای بزرگتر مانند اف 15 ، اف 16 ، اف 18 ، اف 22 و. . . بدل می گردند. در صورت تجهیز این هواپیماها به موتورهای ساخت داخل ( مانند نمونــه ای از موتور RD-33 ) و بشرط تهیه تجهیزات الکترونیک آنها از داخل ، این هواپیماها احتمالا دارای قیمت تمام شده ای کمتر از 5 میلیون دلار برای هر فروند خواهند شد که در صورت تخصیص بودجه مناسب به نیروی هوایی و در صورت تامین زیر ساختهای لازم در بخش تولید، نیروی هوایی خواهد توانست در مدت سه الی پنج سال ناوگان مناسبی از این هواپیماها را تهیه و تجهیز نماید. ان شا الله. البته این استراتژی به عنوان یک استراتژی دفاعی بوده و برای دفاع از آسمان هوایی کشورمان پیشنهاد شده است. برای استراتژی های هجومی باید هواپیماها و طرحهای دیگری در نظر گرفت که شاید به آن پرداختیم. و السلام
  3. و اما ادامه مقاله که ببخشید به علت مشغله بنده تایپش کمی به درازا کشید. . . به نظر بنده نیروی هوایی ما در حال حاضر از لحاظ تکنولوژیکی، الکترونیکی، مخابراتی و. . . پیشرفتهای قابل توجهی نموده ولی واضح است که ما هنوز فاصله زیادی با آمریکا و غربی ها داریم .از طرفی هم تنش های بین ما و غربی ها روز به روز در حال افزایش است و هیچ انسان عاقلی احتمال برخورد نظامی بین ما و اردوگاه غرب به سر کردگی آمریکایی ها را کاملا رد نمی کند. دوستان بهتر از بنده می دانند که صف اول دفاع هوایی هر کشوری جنگنده های نیروی هوایی آن هستند و پس از آن موشکهای ضد هوایی قرار می گیرند. از طرفی باب خرید جنگنده های به روز غربی نیز بطور کامل به روی ما بسته می باشد و خرید جنگنده های روسی هم به دلایل مختلف مانند بد قولی روسها، عدم پشتیبانی فنی بطور کامل، عدم قبول از ناحیه روسها جهت فروش آخرین مدل جنگنده ها، قیمت گذاری بسیار بالا بر روی جنگنده های روسی( به نسبت ارزش) و. . . فعلاً مسدود است. لذا مساله ایکه ذهن دوستداران این مرز و بوم . خصوصاً علاقه مندان به نیروی هوایی را به خود مشغول کرده است این است که با توجه به فرسودگی سازه و بدنه اکثر هواپیماهای نیروی هوایی و اینکه این هواپیماها به سرعت به مرز خستگی سازه و بدنه خود نزدیک می شوند چه فکری باید به حال نیروی هوایی کرد؟ آیا کلا از آن صرف نظر کرده و مانند صدام هواپیماهای خود را در زیر خاک دفن کنیم یا اینکه فکر دیگری باید کرد؟ پیشنهاد من این است که با توجه به توان نوپای تولید هواپیماهای جنگنده(آذرخش و صاعقه) در کشور ما باید رو به تاکتیک «کمیت در برابر کیفیت» بیاوریم و با تولید جنگنده هایی کوچک، مانور پذیر، ارزان، و دارای توانایی متناسب در حمل جنگ افزار(یعنی همین دو جنگنده یا نوع بهینه آنها) خود را در برابر هواپیماهای دشمن مجهز نماییم. به قول دوست خوبمان آقا سعید وقتی یک اف 22 در برابر 10 یا 20 فروند میگ 21 قرار بگیرد به فرض حمل 8 موشک هوا به هوا( 6 عدد آمرام و 2 عدد سایدویندر) خواهد توانست احتمالاً 8 فروند از آنها را ساقط نماید و تکلیفش در برابر بقیه روشن است. حقیقت این است که از قدیم الایام، عموماً هواپیماهای کوچک در داگ فایتها نتایج بهتری در برابر هواپیماهای بزرگتر بدست می آوردند. از اولین داگ فایتها در جنگ جهانی اول تا نبردهای جنگی و تمرینی عصر حاضر. یکی از دلایل این مساله به شعاع گردش کوچکتر این هواپیماها برمی گردد که عنصری حیاتی در مانورهای داگ فایتها به شمار می رود، عامل دیگر و مهمتر توانایی مانور در سرعتهای پایین و نزدیک به سرعت واماندگی و پایین تر بودن سرعت واماندگی آنها می باشد اهمیت این فاکتور از آنجا روشن می شود که وقتی دو جنگنده در حین مانورهای تند و شدید یک داگ فایت سرعت خود را شدیداً و در زمان کوتاهی از دست می دهند، هواپیمایی که زودتر به سرعت واماندگی خود برسد قافله را باخته و به راحتی طعمه توپ یا موشکهای گرمایاب هواپیمای دشمن خواهد شد یا مجبور می شود که برای پرهیز از افتادن به ورطه واماندگی از مانور خارج شود که باز هم تکلیفش روشن است. حال چون جنگنده پیشنهادی ما در اصل بر اساس خانواده اف 5 ساخته شده در زیر گزیده ای از سوابق نبردهای تمرینی اف 5 در برابر جنگنده های آمریکایی را با هم بررسی می کنیم: جالب است بدانید در نبردهای تمرینی نیروی هوایی آمریکا هواپیماهای اف 15 در برابر اف 5 ها یک بازنده حسابی در داگ فایت بودند! با اینکه اف 15 از لحاظ طراحی حداقل 10 سال از اف 5 مدرنتر بود و پیشرانه های بسیار قوی هم داشت و از طرح آیرودینامیکی مناسبی بهره می برد و توان تحمل فشار جی بیشتری هم نسبت به اف 5 داشت اما در داگ فایت بدجوری قافیه را به اف 5 ها باخته بودند تنها در نمونه های اخیر اف 15( نمونه E و نمونه های صادراتی آن مانند I,S,K و. . .) توانستند به مدد تغییرات در بدنه و آیرودینامیک و همچنین بهره گیری از کامپیوترهای پیشرفته ، پیروزی های بیشتری در برابر اف 5 ها بدست آورده و کفه ترازو رابه نفع خود سنگین نمایند. اما در صورتی که بهینه سازی هایی بر روی اف 5 ها هم صورت می گرفت ( مثلا در مسایل آیرودینامیک یا پیشرانه) قطعا آنها هم نتایج بسیار بهتری را کسب می کردند. اف 5 ها در برابر اف 16 ها نتایج بدتری کسب کردند و اف 16 ها در اکثر موارد برنده بودند( این را بگذارید به حساب جثه کوچک اف 16 که تقریبا هم اندازه اف 5 است و آیرودینامیک قوی آن به همراه سیستم پرواز با سیم، موتور مناسب و. . .) از نتایج نبرد اف 5 در برابر اف 18 هیچ اطلاعی ندارم ولی خب اف 18 هم هواپیمایی مدرن با ابعاد متوسط به پايين تجهیزات آویونیکی قوی و آیرودینامیک مناسب و موتورهای قوی و مورد اطمینان است. اف 5 در برابر اف 22 ؟! ادامه دارد . . . البته قول مي دم ادامه شو زودتر بذارم ان شا الله
  4. MOHAMMAD

    مقایسه پاتیروت و SA21

    علي آقا پاتريوت نه پاتيروت.
  5. [quote]ببخشید که که می پرم وسط سرمقاله من نبردهای هوایی ایران و عراق و اعراب و اسراییل رو که پیگیری می کردم به یه نکته ضعف مهم تو این تفکر رسیدم که خیلی در جنگها تاثیر گذاره اونهم جایگزینی خلبانهای از دست رفته است یکی از مواردی که به خصوص در درگیری های خاور میانه اهمیت داشت این بود که خلبانای مصری یا سوری قبل از اینکه به تجربه کافی برسند کشته می شدند در حالی که تجربه رزمی اسراییلی ها روزبه روز زیادتر می شد ارزش یه همچین خلبانی چند برابر یک جنگنده است[/quote] بله درسته تعدادي خلبان از دست مي رود ولي هزينه نيروي انساني در اينن طرح خيلي كمتر از نمونه هاي غربي است ضمن اينكه آنچه باعث شكست اعراب شد نابودي هواپيماهاي آنها روي زمين بود نه در هوا. [quote]مثلا ستوان بصام ( درجه اش خوب یادم نیست ) تک خال سوری که 9 هواپیمای اسراییلی رو با Mig-21 شکار کرده بود آخر هواپیماش توسط یک F-15 سرنگون می شه[/quote] پس خلبانهاي با تجربه هم ساقط ميشن. ضمن اينكه در اين طرح خلبانهاي با تجربه به آموزش خلبانهاي كم تجربه مي پردازند و كمتر به پروازهاي رزمي مي روند. [quote]برای مثال ایالات متحده حدود 4000 هزار جنگنده با کیفیت بالا داره یا اسرائیل حدود 1000 جنگنده با کیفیت بالا داره [/quote] زيارت جان اون عددهايي كه شما گفتي تعداد كل هواگردهاي اون كشورها( اعم از ترابري تاكتيكي بالگرد جنگنده سوخت رسان آموزشي بمب افكن و. . . ) هست نه تعداد جنگنده ها. [quote]از طرف دیگر با عوض شدن شیوه نبرد در نیروهای هوایی امکانش هست که یک هواپیمای با کیفیت بالای آمریکا یا اسرائیل بتونه براحتی از پس چند جنگده با کیفیت پایین ما در بیاد همینطور که اف 14 های ما اول جنگ همزمان چند جنگنده عراقی رو رهگیری می کردند[/quote] بله اين امكان رد نميشه ولي در نبرد فامد نه داگ فايت.منتظر ادامه مقاله باش عزيز. . .
  6. حتماً این جمله لنین را شنیده اید که«کمیت، کیفیت خاص خودش را دارد» این جمله اساس استراتژی تولیدات دفاعی شوروی سابق را تشکیل می داد که تا پایان دوره آن هم ادامه داشت. روسها معتقد بودند وقتی کمیت یک وسیله زیاد شد، این افزایش کمیت، کمبود کیفیت آن را در برابر وسایل مشابه می پوشاند. با این استراتژی شوروی سابق فاصله تکنولوژیک و علمی خود با جهان غرب را پر کرد و حتی در برخی موارد از آنها پیشی هم گرفت. به عنوان مثال شوروی سابق و همپیمانانش در اروپای شرقی 12000 تانک در برابر 3000 تانک موجود در کل اروپای غربی به صف کرده بودند در حالی که این تانکها دست کمی از همتایان غربی خود نداشتند که هیچ، برخی از آنها (مانند تی-72 و تی-64 در دهه 70) حتی از نمونه های غربی نیز برتر بودند. حال این را بگذارید در کنار کمیت زیاد آنها و ببینید که چه نتیجه ای می دهد. یا مثلاً شوروی سابق تعداد زیادی هواپیمای جنگنده با تجهیزات ساده و فاقد رادار یا دارای رادارهای ابتدایی تولید می کرد که اگرچه شاید در مسایل آویونیکی و رادار در برابر جنگنده های غربی کم می آوردند اما این جنگنده ها عموما جنگنده های مانور پذیری هستند(خصوصا انواع کوچکتر آنها) و نشان داده اند که در داگ فایت(90 درصد درگیری های هوایی) آنجا که مهارت خلبان و مانور پذیری جنگنده وی حرف اول را می زند، حریف های قدری هستند و تعداد زیاد آنها نیز تا حدودی پوشاننده ضعف های آنها بود. این استراتژی به حدی موثر بود که تمام کشورهای بلوک شرق و کشورهای حوزه نفوذ شوروی سابق(مانند هند و چین) نیز به تأسی از از آنها روی به این استراتژی آوردند.اگرچه این استراتژی خود جزیی از یک استراتژی کلی تر بود و جنبه های دیگری نیز داشت که در صورت نادیده گرفتن آنها کارایی این بخش نیز با اشکال مواجه می شد،(مثلا کنترلرهای زمینی که در بخشی کشورها ضعیف شده یا حذف گردیدند و باعث ضعف استراتژی کلی شد) اما در کل استراتژی موفقی بود. نمونه عینی و بارز آن نیروی هوایی عراق در زمان جنگ تحمیلی بود که اگرچه در طول جنگ به میزان سه برابر تعداد جنگنده های خود در آغاز جنگ را از دست داد ولی با تکیه بر کمکهای شرق و غرب در پایان جنگ بیش از 550 فروند انواع هواگرد داشت و اگرچه عراقی ها استراتژی روسها را بطور کامل اجرا نمی کردند( مثلا عراق از کنترلرهای زمینی به درستی بهره نمی بردند، پوشش راداری کاملی نداشتند، شبکه رادارهای اخطار زود هنگام آنها کامل نبود، خلبانان آنها آموزش خوبی ندیده بودند و. . .) اما وقتی به جای هر یک هواپیما که ما از آنها می زدیم سه تا جایش سبز می شد ، دیگر کار زیادی از بر و بچه های قهرمان نیروی هوایی که واقعا فداکارانه می جنگیدند بر نمی آمد. عراقی ها کمبودهای خود در زمینه کیفیت، آموزش، مهارت، شبکه راداری، و. . . را با کمیت پر می کردند و اینجا بود که این جمله لنین معنا می یافت: «کمیت، کیفیت خاص خود را دارد». اواخر جنگ هواپیماهای عراقی به راحتی تا اعماق خاک کشور ما می آمدند و ما هواپیمای زیادی که توان پرواز داشته باشد ( به نسبت تعداد پرنده های آنها) برای مقابله نداشتیم. (البته خیلی از هواپیماهای زمینگیر، پس از جنگ و به همت پرسنل خداجوی نیروی هوایی مجددا به پرواز در آمدند) تنها هواپیمایی که عراقی ها واقعا از آن هراس داشتند اف 14 یا بقول خودشان اف اربع عشر بود که این اواخر و با به خدمت گرفتن میراژهای اف یک سری EQ6 و سرنگون کردن یکی دوتا از آنها، عراقی ها راه مقابله با آنها را نیز یاد گرفتند. پس حداقل خود ما این استراتژی را با گوشت و پوست خود لمس نموده ایم. شاید شما عنوان کنید که این در حالی بود که هیچ جنگنده جدیدی به ما داده نشد و ما هشت سال در تحریم بودیم اما دوستان اگر بر فرض ما تحریم هم نبودیم ، آیا می توان ساقط شدن جنگنده های 80 میلیون دلاری(قیمت اف 14 در آن زمان. به آن اضافه کنید قیمت یک میلیون دلاری برای هر عدد موشک فینیکس!) را با جنگنده های 2 تا 3 میلیون دلاری (میگ ها و سوخوهای عراقی، که حتی برخی قیمتی کمتر داشتند) یکی دانست؟ و درستتر اینکه هر جنگنده ما چند برابر جنگنده های آنها می ارزید؟ لذا به فرض امکان جایگزینی برای طرفین، بر اقتصاد ما فشار بسیار مضاعف و بیش از اندازه ای وارد می شد که تحمل آن در مدت طولانی برای ما مقدور نبود. خب با این مقدمه نسبتاً طولانی برویم سر اصل مطلب . . . ادامه دارد. . .
  7. سلام به وريور عزيز ممنونم كه جواب داديد و بنده رو مورد لطف اما چند نكته و سوال: 1- اين سيستم پيشنهادي جهت يك موشك كروز زمين پايه و يا دريا پايه پيشنهاد شده؛ سيستم هاي هدايتي هواپرتاب همونطور كه خودت مي دوني جهت موقعيت يابي دقيق به امكانات پيشرفته تري احتياج دارن كه فعلا به علت سعي بر ساده سازي سيستم و عدم استفاده از كمك كننده هاي بيروني(مانند GPS ) بي خيال اونها شدم. 2- [quote]اما چرا مقايسه با عوارض موجود در حافظه ! .......اين مطلب اينجا بماند....... [/quote] بله متوجه شدم منظور من هم همين بود 3- [quote]روش شما خوبه و قابليت تصحيح و عملياتي شدن رو دارد منتها نكاتي نظير سرعت و اينكه من بعنوان موشك كجا هستم خيلي مهمه ! يا چقدر ميتونم دور بزنم كه به كوه نخورم و اينكه توي اين ارتفاع با چه سرعتي مجازم كه حركت كنم [/quote] سرعت رو كه توسط سرعت سنج ليزري بدست مياريم( بصورت دقيق و لحظه اي) و اينكه موشك در هر لحظه كجاست به راحتي و توسط زمان سنج دقيق موشك و با محاسبه مسير طي شده و زواياي حركتي فكر كنم قابل محاسبه باشه نه؟ اينكه چقدر مي تونم دور بزنم كه به كوه نخورم يا توي اين ارتفاع با چه سرعتي مجاز به حركت هستم از همون به قول من پروفايل حركتي يا به قول شما تراجكتوري پرواز بصورت لحظه اي در اختيار موشك قرار مي گيره. 4- ممنون من سرعت اينديكيت رو در محاسباتم اصلا لحاظ نكرده بودم بله اين فاكتور بسيار مهمي است. 5- [quote]محاسبه سرعت واقعي ميتونه موقعيت رفته شده ما رو مشخص كنه اما اين سرعت نميتونه اجازه گردش و حركتهاي مختلف در جهت كمان حركت اصلي رو بده كه معادله حركت ما به سمت كمان تراجكتوري ميشه برايندي از ارتفاع - سرعت پيتوت و سرت اصلي با زوايايي گردش به سمت مسير ! كه همگي غير قابل پيش بيني دقيق هستند [/quote] بله ولي قابل محاسبه دقيق هستند و ما از همين مطلب جهت هدايت و افزايش دقت بهره مي بريم. 6- [quote]و برنامه محاسبه گر ما بايد مرتبا مسير رو اصلاح كنه و با مسير اصلي مقايسه ! تا ما بتونيم يك پرواز دقيق داشته باشيم ! [/quote] بله دقيقا روش پيشنهادي همين هست. 7- [quote]ولي اونچه كه مهمه حتما نيازه تا ما مختصات محيط رو داشته باشيم [/quote] نه براي چي؟ همون مختصات نقطه پرتاب كافيه به جون خودم! حاضرم ثابت كنم! 8- [quote]ولي در مورد روش شما ميشه اون رو براي موشكهاي باليستيك در نظر گرفت كه حتي نيازي به دانستن خيلي از اين موارد ندارند ! فقط سرعت زاويه جي سرعت و جهت گردش زمين و محور هاي مختصاتي ....كه البته خطاي موشكهاي باليستيك اينرسيال خيلي بالاست [/quote] بله ولي به علت سرعت بالاي موشكهاي بالستيك خودم فكر نكنم اونجا خيلي بتونه موفق باشه مگر اينكه در اونجا هر يك هزارم يا هر يك ده هزارم ثانيه(و يا حتي زودتر) موارد محاسبه و چك شوند باز هم ممنون
  8. [quote][quote][color=darkblue]چرا خودت رو خسته میکنی برادر، از لینک جستجو استفاده کن،خیلی راحت یک کلمه اصلی رو وارد کن،انجمن مربوطه رو هم مشخص کن،برات همه چیز رو میریزه بیرون![url=http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=search]لینک جستجو[/url] [/color][/quote] كردم ولي خيلي جا ها جواب نميده. بعضي جا هام به علت اينكه نامگذاريشون عوض شده جوابش غلط از آب در مياد. مثلا همون مقاله نسل هاي جنگنده ها كه به نام اجداد جنگنده هام نام گذاري شده بود. بعضي جاهام كه كلا اسم رو به فارسي مينويسن و كار خراب ميشه.[/quote] كاملا با آقا رضا موافقم سرچ سايت بايد اصلاح بشه. ما كه تا حالا يه سرچ بي دردسر نداشتيم. ضمنا ممنون از آقا رضا
  9. MOHAMMAD

    ناوشکن‌های قدرتمند KDX-II

    تهيه يه همچين مطالبي بسيار زحمت بر و وقت گير است از اخوي محمد مهدي كمال تشكر را دارم به شخصه از مطالب ايشون بسيار ياد مي گيرم. يه خواهش از مديران سايت دارم و اون اين هست كه با زياد كردن تاپيكهاي اسكرول يه همچين تاپيكهايي كه با زحمت و صرف وقت زياد تهيه ميشن مدت بيشتر در ديد بمونن تا هم اعضا و هم مخاطبين گذري بيشتري استفاده ببرن.
  10. [quote]با تشكر از آذرخش عزيز. شنيدم يكي از كشور ها آسيايي به انگليس شفارش ساخت نمونه شناسايي مسلح اين پهپاد رو داده. آيا همچين چيزي ممكنه؟[/quote] بله كه ممكنه خصوصا كه توانايي حمل بار خوبي هم داره و به راحتي اونو ميشه مسلح كرد. آمريكايي ها از نمونه هاي مسلح پهپادها( مانند پريدتور و ريپر) به طور مرتب در عراق وافغانستان استفاده مي كنند.
  11. MOHAMMAD

    آشنایی با پیشرانه لیوکا AL-31

    اگه فروش اون به ايران صحت داشته باشه بايد ببينيم در شرايط آب و هوايي ايران چطور جواب ميده چون RD-33 ها كه مصرف سوخت بالايي در شرايط آب و هوايي ايران از خودشون نشون دادن. البته در كل موتور خوبي هست. ولي من AL-41 رو بيشتر مي پسندم!
  12. آفرين بارك الله! خودت كه جواب خودت رو دادي ديگه! ضمنا قضيه دريچه هاي ميگ 29 و 33 اينه كه بتونن از روي باندهاي خاكي و شني پرواز كنن و در حين نشست و برخاست دريچه هاي زير رو مي بندن و دريچه هاي بالا رو باز مي كنن تا سنگريزه ها داخل موتور كشيده نشوند. احتمال استفاده از اونها براي خنك كردن موتور با توجه به جريان عظيم كنار گذر موتورهاي توربوفن كمي غير منطقي به نظر مي رسد.
  13. MOHAMMAD

    تاپیک جامع موشک ضد زره RPG.29

    [quote] در عراق هم یک تانک چلنجر 2 انگلیسی از قسمت جلو مورد هدف بوسیله ی این سلاح قرار گرفت و پای راننده ی تانک قطع شد ![/quote] اون عكس شماتيكي كه علي آقا گذاشته مربوط به همين مطلبه كه كلنل گفته
  14. سلام سعيد جان تا اونجا كه بنده مي دونم تمام موشكهاي كروز اين سيستم را بايد داشته باشند و الا احتمال برخورد آنها به هدف ضعيف خواهد بود پس فناوري آن در دست كشورهاي سازنده موشك كروز است البته موشكهاي داراي سيستم هاي هدايت مبتني بر اطلاعات ماهواره اي( مانند جي پي اس يا گلوناس) راحتتر و دقيقتر اين كار را انجام مي دهند. اين سيستم هدايت اينرسيايي طراحي و پيشنهاد شده توسط خودم بود سعيد جان. مزيت اين سيستم اينه كه هيچ وابستگي بيروني به سيستم هاي ماهواره اي نداره و در مقابل جنگ الكترونيك هم مقاوم هست. ممنون
  15. با سپاس از آذر خش گرامي بله دوست عزيز ايران در زمان شاه مقبور يك نمونه از اين موشك رو ( به تعداد كم) خريداري كرد كه در جنگ توسط برادران ارتشي با موفقيت استفاده شد. البته به علت كم بودن لانچرها زياد موثر واقع نشد. موشك بسيار خوبي هست(البته من نسل بعديش يعني 90 رو بيشتر مي پسندم) كلا تسليحات سوئدي بسيار خوب جواب دادن و حتي آمريكايي ها و آلماني ها هم از اونها استفاده مي كنن نمونش توپ بوفورس(بوفورز) تا اونجا كه بنده مي دونم اين موشك اولين موشك كوتاه برد جهان است كه در دوره اي كه همقطارانش ( مانند سام 7 و رد آي) موشك هايي اصطلاحا انتقام گير بودند( يعني حتما مي بايست هواپيماي دشمن از روي لانچر رد شود و بعد موشك شليك شود و توان حمله پيشدستانه را نداشتند چون در آن زمان سيستم هاي مادون قرمز فقط از سمت پشت توان قفل بر روي هدف را داشتند و اين موشك به علت استفاده از هدايت ليزري بي نياز از قفل مادون قرمز بر روي هدف بود) اين موشك توان حمله پيشدستانه را داشت و مي توانست هواپيماي دشمن را قبل از رسيدن به هدف منهدم نمايد.
  16. سلام دوستان اولا تشكر از رضاي گرامي(همون خيلي 6 خودمون!!) كه هميشه غناي تاپيكها رو با عكسهاشون بالا مي برن ضمنا پرشين كينگ عزيز چون موشك فاتح 110 از سيستم هدايت اينرسيايي استفاده مي كنه منحرف كردن اون با جنگال(جنگ الكترونيك) تقريبا غير ممكنه. نمي دونم تو سايت مطلبي در مورد سيستم هدايت اينرسيايي موشكهاي بالستيك باشه يا نه ولي تو لينك زير من در مورد يه سيستم هدايت اينرسيايي براي موشكهاي كروز چيزايي نوشتم: http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=6666 راستي سپهر جان دوباره WARNING شدي؟ راستشو بگو چكار كردي؟! ضمنا آقا مسعود ارادت داريم. . .
  17. محافل صهيونيستي از افزايش قدرت نظامي حزب الله لبنان ابراز نگراني مي كنند. به گزارش «قدسنا»، عامي درور از مقامات سابق نظامي و اطلاعاتي رژيم صهيونيستي گفت: اسرائيل تحمل ضربات حزب الله را ندارد. وي همچنين اظهار داشت: «ما بايد از خودمان سوالي را بپرسيم و آن اين كه آيا آمادگي تحمل افزايش قدرت نظامي حزب الله را داريم اين واقعا براي ما معضلي شده است ما مي دانيم در صورتي كه حزب الله تصميمي را اتخاذ كند، هرگز نمي توان جلو آن را گرفت.» ايهود باراك وزير جنگ رژيم صهيونيستي هم گفت «حزب الله از جنگ دوم لبنان تاكنون، تجهيزات موشكي خود را سه برابر كرده است موشك هايي كه ديگر مي توانند شهرهايي مانند بئرالسبع و ديمونا را هدف قرار بدهد.» الون بن داويد تحليلگر مسايل سياسي رژيم صهيونيستي مي گويد « [size=18]از بين موشك هايي كه در اختيار حزب الله است، موشك سنگين و قوي مجهز به سيستم هدايتگر يعني موشك فاتح 110 است كه حدود دويست و پنجاه كيلومتر برد دارد و مي تواند كلاهك سنگين انفجاري را به وزن پانصد كيلوگرم حمل كند و قادر است يك مجموعه تاسيساتي را به طور كامل تخريب كند. اين موشك از دقت بالايي براي برخورد به هدف برخوردار است و به همين علت است كه ديگر جنگنده هاي اسرائيل از بيم اين موشك ها، حريم هوايي جنوب لبنان را زياد نقض نمي كنند و بر فراز آسمان مناطق ديگر به پرواز درمي آيند[/size].» http://www.rajanews.com/detail.asp?id=34421
  18. ما كه گفتيم به خود نگيرين ما هميشه به ياد كردهاي عزيز هستيم. اصلا اشتباه از ما بود ببخشيد استاد.
  19. اصول و مبانی یک سیستم هدایت اینرسیایی پیشنهادی جهت موشک های کروز فرض کنید می خواهیم از نقطه A به نقطه B برویم، اگر بخواهیم توسط یک پرنده بدون سرنشین این کار را انجام بدهیم روال معمول آن این است که از دستگاههای مختصاتی جهت گرا دهی و هدایت پرنده استفاده کنیم برای این کار می توانیم از دستگاه مختصات سه گانه بر مبنای X,Y,Z استفاده کنیم و یا مختصات دقیق را با استفاده از دو زاویه و یک ارتفاع(h یا همان Z) به دست بیاوریم برای استفاده از سیستم اول ما به کمک کننده های خارجی(مانند ماهواره ها) نیاز داریم تا بتوانیم مختصات دقیقی را از موقعیت لحظه به لحظه موشک داشته باشیم تا بدین وسیله موشک با دانستن موقعیت خود و موقعیت هدف( که مختصات سه گانه آن قبلاً در حافظه موشک ذخیره شده است) بتوند مسیری را به سمت هدف پیموده و با آن برخورد نماید. اما متأسفانه فعلا امکان استفاده از سیستم های ماهواره ای جهت هدایت موشک های کروز وطنی وجود ندارد پس چه باید کرد؟ در اینجاست که ما متوجه سیستم دوم ( یعنی هدایت بر اساس دو زاویه و یک Z )می شویم. این سیستم کاملا متکی بر ابزار آلات و لوازم هدایتی داخل خود موشک بوده و هیچ وابستگی خارجی ندارد. خب Z را دانستیم که ارتفاع است اما آن دو زاویه چه هستند؟ زاویه اول α ، زاویه بین خط طولی موشک( محور طولی موشک) با شمال جغرافیایی است. زاویه دوم β ، بین خط مستقیمی که موشک را به نقطه مبدأ A وصل می کند و خط افق تشکیل می گردد حال اگر در ذهن خود موشک را در حال پرواز تصور کنید در هر لحظه موشک دارای یک زاویه نسبت به شمال، یک زاویه نسبت به نقطه پرتاب و یک ارتفاع است که این سه با هم یک نقطه را در فضا مشخص می کنند و آن نقطه موقعیت موشک در فضاست. اما این زوایا و ارتفاع چگونه محاسبه شده و یا بدست می آیند؟ ارتفاع h را ارتفاع سنج لیزری یا ارتفاع سنج معمولی دقیق به ما می دهد. زاویه α را قطب نمای لیزری بصورت کاملا دقیق نسبت به شمال مغناطیسی محاسبه کرده و عدد آن را بصورت ααα."αα°αα'αα به واحد پردازشگر مرکزی موشک یا CPU ارسال کرده و در آنجا با توجه به اختلاف زاویه شمال مغناطیسی با شمال جغرافیایی ، CPU این زاویه را برحسب شمال جغرافیایی محاسبه می نماید. زاویه β: تانژانت زاویه β برابر است با ضلع مقابل( ارتفاع از سطح زمین یا همان h ) تقسیم بر ضلع مجاور( فاصله ای که موشک از ایستگاه پرتاب دارد) بنابراین با بدست آوردن Arctanβ به راحتی β هم محاسبه می گردد. خب حال بعد از این توضیحات ، دوستان عزیز میلیتاری برگردیم به مسأله اول ، می خواهیم از نقطه مبدأ به مقصد برویم ولی اگر فقط متکی به همین دو نقطه باشیم و موشک در طول راه ، مسیر خودش را چک نکند قطعا به هدف نخواهیم رسید پس چه باید کرد؟ برای حل این مشکل از نقاطی در مسیر به نام CHECK POINT استفاده می کنیم تا موشک با رسیدن به آنها در بازه زمانی مشخص از صحت مسیر خود مطمئن شود و با رسیدن به یک چک پوینت، راه چک پوینت بعدی را در پیش بگیرد و همینطور به راه خود ادامه دهد تا چک پوینت نهایی که در حقیقت همان نقطه B است. مختصات این چک پوینت ها هم بر اساس همان دو زاویه و یک ارتفاع مشخص می شود. خب بیایید کمی بیشتر مسأله را بشکافیم تا چگونگی عملکرد سیستم بهتر مشخص شود: برای مسیریابی و هدایت دقیق ما به چند پارامتر نیاز داریم: الف) سرعت ب) شتاب (مستقیم و جانبی) ج) زمان دقیق د) جهت حرکت نسبت به شمال ه) ارتفاع سرعت توسط سرعت سنج معمولی یا اگر دقیق تر بخواهیم سرعت سنج لیزری محاسبه می شود البته در صورت داشتن ژیروسکوپهای بسیار دقیق لیزری و همچنین داشتن زمان دقیق می توان با استفاده از آنها هم سرعت را بدست آورد. شتاب ( مستقیم و جانبی) توسط ژیروسکوپ ها محاسبه می گردد و بهتر است که تعداد آنها کمتر از سه عدد نباشد. زمان دقیق با استفاده از یک ساعت دقیق بدست می آید. جهت حرکت به سمت شمال را هم همانطور که گفتم با استفاده از قطب نمای لیزری بدست می آوریم.ارتفاع هم توسط ارتفاع سنج لیزری و یا ژیروسکوپها و ساعت قابل محاسبه است. چگونگی ارسال اطلاعات به CPU و محاسبات توسط آن سرعت سنج ، سرعت موشک را از لحظه پرتاب (V0) محاسبه و هر صدم ثانیه یکبار به CPU ارسال می کند. جایروها شتاب موشک را از لحظه پرتاب(a0) محاسبه و همچنین نوع آن اعم از مثبت یا منفی و مستقیم یا جانبی بودن را هر صدم ثانیه یکبار به CPU ارسال می کنند. ساعت که خود جزئی از مدارات سیستم می باشد زمان را هر صدم ثانیه بصورت aa:aa:aa.aa به CPU ارسال می نماید. قطب نمای لیزری هر صدم ثانیه یک بار زاویه محور طولی موشک نسبت به شمال مغناطیسی را بصورت ααα."αα°αα'αα محاسبه و به CPU ارسال می نماید. ارتفاع سنج لیزری هم هر صدم ثانیه یک بار ارتفاع دقیق موشک را از سطح زمین و ارتفاع سنج هم هر صدم ثانیه یک بار ارتفاع موشک از سطح دریاهای آزاد را محاسبه و با دقت سانتی متر به CPU ارسال می کنند. نکته: در صورت انحراف موشک از مسیر خود به هر دلیل( مثلاً بادهای جانبی) ، لحظه شروع انحراف مشخص است( چون زمان آن ثبت است) و میزان و شدت آن هم مشخص است( آن هم بوسیله جایروها مشخص و ثبت شده است) لذا با ارسال این پارامترها به CPU ، این واحد میزان حرکت بالک های کنترلی ، شهپرها و سکان عمودی را مشخص کرده و جهت اعمال به سرو موتورها ارسال می نماید. این دستورات تا به آنجا ادامه می یابد که انحراف صورت گرفته جبران شده و موشک مجددا به مسیر اصلی بازگردد. موشک به همین ترتیب طی مسیر کرده و پس از رسیدن به چک پوینت نهایی( با آن برخورد می کند موشک می تواند جوری برنامه ریزی شود که مستقیما با هدف برخورد نماید و یا ینکه بر روی هدف دریچه های زیرین خود را باز کرده و مانند یک هواپیما هدف را بمباران نماید. در فاز نهایی حمله موشک می تواند برای افزایش دقت، از یک دوربین تصویر بردار معمولی یا فروسرخ جهت انطباق تصاویر دریافتی از آن با تصاویر ذخیره شده در حافظه خود بپردازد تا حمله دقیقا به سمت هدف مورد نظر صورت پذیرد به این ترتیب در صورت وجود خطاهای جزئی ، موشک در فاز نهایی با کمک دوربین حمله دقیقی خواهد داشت. کلیه اطلاعات خامی که ذکر آنها رفت بصورت Data وارد CPU شده و پس از پردازش به information تبدیل و در حقیقت بصورت دستورات نمود می یابند. مثلا در صورتی که همه چیز طبیعی و بر اساس روال باشد دستور CPU حفظ وضع موجود خواهد بود و در صورتی که اینگونه نباشد دستورات جنبه اصلاحی خواهند داشت. دوستان میلیتاری جهت درک بهتر نحوه عملکرد CPU به مثال زیر دقت کنید: فرض کنید در زمان aa:aa:aa.a1 سرعت برابر 5/876 کیلومتر بر ساعت شتاب جانبی صفر شتاب مستقیم برابر s2 /m 1/0 زاویه α برابر 178."17°25'36 ، ارتفاع از سطح دریاهای آزاد برابر 25/572 متر و ارتفاع از سطح زمین برابر 44/136 متر باشد. حال یک صدم ثانیه بعد یعنی در زمان aa:aa:aa.a2 این مقادیر برابر این اعداد باشند: سرعت برابر 4/876 کیلومتر بر ساعت شتاب جانبی برابر 03/0 متر بر مجذور ثانیه و پاد ساعتگرد شتاب مستقیم برابر 08/0-متر بر مجذور ثانیه، زاویه α برابر 225."17°25'36 ارتفاع از سطح دریاهای آزاد برابر 25/572 متر و ارتفاع از سطح زمین برابر 127 متر باشد.(تغییر ارتفاع از سطح زمین و ثابت ماندن ارتفاع نسبت به دریا به معنی وجود موانع و ارتفاعات در سطح زمین در زیر پای پرنده می باشد) فرض کنید مختصات اول کاملا صحیح و بر اساس پروفایل از قبل تنظیم شده باشد ولی تغییرات ایجاد شده در مختصــات دوم ناخواسته بوده و باید اصلاح گردند، لذا ابتدا CPU مقادیر انحرافات را بطور دقیق تعیین می کند سپس بر اساس برنامه نوشته شده(بر اساس زبان C++ یا DELPHI ) دستورات لازم را به سطوح هدایتی جهت بازگرداندن موشک به مسیر و ارتفاع اصلی صادر می کند. اما دوستان میلیتاری اینجا یک نکته بسیار مهم وجود دارد: نکته: اگر CPU موشک را تنها به مسیر قبلی خود باز گرداند باز هم موشک در مسیر خود خطا خواهد داشت و علاوه بر بازگشت به مسیر قبلی باید اصلاح مسیر نیز صورت گیرد برای درک بهتر مطلب به شکل زیر توجه کنید: [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/pic_no1.JPG[/img] لذا موشک باید مقداری هم در جهت تصحیح انحراف به وجود آمده حرکت کند تا مجدداً به مسیر اصلی خود باز گردد. میزان و مقدار این حرکت اصلاحی با محاسبات CPU حساب و فرامین حرکتی آن صادر می گردد. پس از اصلاح انحراف به وجود آمده موشک دوباره در مسیر خود قرار خواهد گرفت. اگر مسیر به درستی انتخاب و برنامه ریزی شده باشد نیازی به سیستم های پیچیده و گران قیمت احتراز از عوارض زمینی نخواهد بود( با انتخاب و برنامه ریزی صحیح، خلبان خودکار در موقع مناسب ارتفاع موشک را کم و زیاد می کند و البته مقداری تلرانس را نیز در نظر می گیرد) البته احتمال برخورد موشک با عوارض پیش بینی نشده، صفر نیست ولی بسیار کم است. بخصوص اگر نقشه برداری مسیر حرکت موشک(در روی خشکی) توسط پهپاد صورت گرفته باشد و یا از نقشه های ماهواره ای با تفکیک زیر 2 متر استفاده شده باشد. برای هر 10 ثانیه یک چک پوینت در نظر گرفته خواهد شد و در بازه زمانی رسیدن موشک از یک چک پوینت به بعدی، مختصات و مشخصات بدست آمده با چک پوینت دوم چک می شود. یعنی هر 1000 مختصات ( هر صدم ثانیه یک بار که ذکر شد) با یک چک پوینت کنترل می شود و به همین ترتیب به محض رسیدن به آن، CPU چک پوینت بعدی را جایگزین می کند. در لحظه رسیدن به چک پوینت تمامی مختصات و مشخصات نقطه ای آن لحظه موشک با مختصات و مشخصات چک پوینت کنترل می شود و در صورت وجود مغایرت CPU دستورات اصلاحی را صادر می کند. 10 ثانیه بعد و در چک پوینت بعدی مجدداً میزان انحرافات احتمالی مشخص گردیده و باز در صورت نیاز دستورات اصلاحی صادر می گردد. به همین ترتیب تا آخرین چک پوینت این کار صورت می گیرد در چک پوینت یکی به آخر (ماقبل هدف) موشک با زاویه مشخص شده به سوی هدف( در واقع به سوی آخرین چک پوینت) شیرجه می زند و به هدف برخورد می کند. و یا با قرار گرفتن در یک راستای خاص ( با همان چک پوینتها) و باز کرده دریچه های زیر بدنه به بمباران اهداف خاص ( مانند باندهای فرودگاهها ، پادگانها، اردوگاهها و. . .) می پردازد و پس از اتمام بمباران یک چاشنی انفجاری کوچک قسمتهای الکترونیکی داخل موشک را نابود کرده( تا به دست دشمن نیفتند) و موشک با زمین برخورد می کند. اگر برد نهایی این موشک را 2000 کیلومتر در نظر بگیریم، برای طی این مسیر با سرعت 900 کیلومتر بر ساعت به تقریبا 2:15 زمان نیاز است که شامل 810 چک پوینت می شود. این چک پوینتها توسط اپراتور یا فرمانده سیستم طراحی و قبل از پرتاب توسط یک کابل رابط از کامپیوتر دستگاه پرتاب گر به کامپیوتر موشک منتقل می شود. (البته با یک بار طراحی مسیر می توان از آن در موشکهای با مسیر مشابه استفاده کرد) در نزدیکی نقطه B (فرض کنید یک یا دو چک پوینت قبل از آن یا به عبارت دیگر چک پوینت نهایی یا هدف) یک دوربین هدف یاب روشن می شود و از تصاویر روبروی خود تصویر برداری کرده و به مقایسه آنها با تصاویر ضبط شده در حافظه می پردازد. CPU اقدام به پردازش تصاویر می کند و سعی می کند هدفی مشابه هدف ذخیره شده در حافظه را بیابد و در صورتی یافتن آن و اختلاف مابین مسیر موشک و رسیدن به هدف، مسیر را به سمت هدف اصلاح می کند و به سمت هدف ادامه مسیر می دهد تا با آن برخورد کند و یا بر فراز آن اقدام به بمباران نماید. این بود از کلیات این طرح و می دانم قطعا نقاط ضعفی دارد که از چشم من پوشیده مانده لذا امیدوارم از نظرات شما بهره مند شوم. البته با یک نرم افزار می توان این سیستم اینرسیایی را شبیه سازی کرد و نقاط ضعف آنرا اصلاح وبهینه نمود به عنوان مثال در ارتفاعات بالا بادهای شدید با سرعت بالای 100 کیلومتر بر ساعت می وزند که نحوه تأثیر آنها بر حرکت موشک قابل توجه است و مهم خواهد بود و یا تأثیرات دما و فشار هوا و یا بارش باران و برف و. . . تقدیم به وریور عزيز می خواستم این مطلب رو بصورت یه تاپیک مستقل ارائه کنم ولی دیدم وریور مدتها قبل از من به اون پرداخته و ثابت کرده که اهل عمل هست و نه حرف( مثل بنده) و لذا دیدم به احترام ایشون باید این مطلب رو در ادامه مطلب موشک کروز وریور بیارم. فقط دوستانی که می خواهند نظر بدهند به این نکات توجه کنند: از بیان مطالب کلی مانند «این که نشدنی هست» یا «نه نمیشه» و یا «نه امکان نداره خیلی نقطه ضعف داره» و امثال اینها خودداری و به طور دقیق، مشروح و علمی در بحث شرکت نموده و نقاط ضعف را به صراحت بیان نمایند. از انحراف تاپیک( که این روزها متأسفانه مد شده!) خودداری و مباحث غیر مرتبط رو در تاپیک خودش مطرح کنند. یه لطفی هم بکنید از به هم پریدن و درگیری با هم خودداری فرمایید. ممنون از توجه همه تون و سپاس.
  20. آذي جون خبراي عصر ايران اعتبار نداره لينك معتبر بذار عزيز. . .
  21. MOHAMMAD

    مسابقه : این تصویر چیست؟

    موشك ميلان
  22. یک مقام عالیرتبه وزارت دفاع روسیه به "ودوموستی" اطلاع داد که اولین سفارش دهنده جنگنده های جدید "سوخوی-35" نیروی هوایی روسیه خواهد بود. قرارداد دولتی تحویل 48 فروند جنگنده "سوخوی-35" تا سال 2015، چهار فروند "سوخوی-30 ام2" و 12 فروند "سوخوی-27 اس ام" قرار است در جریان برگزاری نمایشگاه هوافضای "ماکس-2009" در ژوکوفسکی (حومه مسکو) به امضا برسد. این مسئله را مدیر کورپوراسیون واحد موتورهواپیماسازی که کارخانه های زیر مجموعه آن موتورهای این گونه جنگنده های را می سازند و همچنین مدیر موسسه تولید کنننده دستگاه های ناوبری این جنگنده ها نیز تایید کرده اند. "کنستانتین ماکینکو" کارشناس مرکز تحلیل و فناوری معتقد است که ارزش یک فروند سوخوی-35 بالغ بر 40 میلیون دلار و سوخوی-27 یا30 بالغ بر 30 میلیون است اما به غیر از این هواپیماها، تجهیزات و تسلیحات تکمیلی نیز برای آنها خریداری خواهد شد و به همین خاطر ارزش کل قرارداد به 3 میلیارد دلار خواهد رسید. یک مقام ارشد وزارت دفاع می گوید بهای ثابت برای سوخوی-35 به زودی تعیین می شود اما در کل بر اساس ارزیابی های اولیه معامله 3 میلیارد دلاری را می توان قابل قبول نامید. "ولادیمیر پوتین" نخست وزیر روسیه در ماه مه بعد از بازدید از کارخانه هواپیماسازی "کامساموئلسک بر آمور" اطلاع داد که احتمالا برای نیروی هوایی روسیه بیش از 60 فروند جنگنده جدید تولید این کارخانه که سازنده "سوخوی-27/30 " بوده و در آینده قصد ساخت سوخوی-35 را دارد، خریداری می شود. در اوائل ماه جولای نیز "الکساندر زلین" فرمانده کل نیروی هوایی روسیه اشاره کرد که بزودی قرارداد پنج ساله دولتی برای تحویل دو هنگ "سوخوی-35" (48 فروند بر اساس برنامه های ستادی کنونی) امضا خواهد شد. "میخاییل بارانوف" دبیر علمی مجله "اکسپورت واروژنی" (صادرات تسلیحات) می گوید، امسال برای اولین بار از سال 1993 ، نیروی هوایی روسیه جنگنده های جدیدی را دریافت کرد. این جنگنده ها شامل 36 فروند "میگ-29 "اس ام ت/ او ب ت" بود که الجزایر از دریافت آنها امتناع ورزید. ماکینکو نیز می گوید که در رابطه با عقد قرارداد جنگنده های سوخوی می توان به حمایت ضد بحران صنایع هواپیماسازی از محل سفارشات نظامی اشاره کرد اما وی توضیح می دهد که سوخوی-35 و نیاز فوری نیروی هوایی که بعد از جنگ سال گذشته در گرجستان مشهود شد، می توانند بعنوان پایه اصلی خرید هواپیماها تا سال 2020 مبدل شوند. وی معتقد است که به غیر از این خرید سوخوی-35 توسط نیروی هوایی روسیه تا اندازه زیادی پیشبرد آنها در بازارهای خارجی را تسهیل خواهد بخشد، جایی که این هواپیماها می توانند با جنگنده های جدید " F-18E/F" و " F-15SE" آمریکایی رقابت کنند. "ودوموستی"، خبرگزاری «ریا نووستی» روسیه، 22 مردادماه در تاپیک اخبار نظامی منطقه و جهان ادغام شد ارشیا http://pe.rian.ru/defense_safety/operatsia/20090813/122682624.html نظر به اهميت موضوع لطفا يكي از مديران محترم خبر را منتقل كنند.
  23. [quote]يه جايي خوندم كه به علت دقت زيادش حالت تك تيرش مي تونه با يك دوربين خوب اونرو به يك Sniper تبديل كنه البته در صورت داشتن مهارت نسبي تير اندازش. صحت داره؟[/quote] در يك فيلمي از شليك اين اسلحه كه در يوتيوب ديدم مي گفت كه گذاشتن دوربين روي اون به اين دليل بوده كه بتونه به عنوان آنتي اسنايپر(!) عمل كنه.
  24. علي آقا دستت ندرده! عالي بود اتفاقا مدتي تو فكرش بودم ولي حس ترجمه نبود به هر حال ممنون. ضمنا آقا سامان وزنش بسيار هم خوبه همين عدد براي دوشكا(به قول خود روسها دِشِكا) 95 كيلوئه!! بردش هم بايد از برد 3300 متري دوشكا بيشتر باشه ضمنا دوشكا رو نميشه از رو دست شليك كرد. اين مسلسل به علت افزايش طول لوله 30 درصدي نسبت به دوشكا ديگه اون شعله مزاحم رو در موقع شليك نداره و تير انداز به راحتي مي تونه مدت زمان زيادي با اون شليك كنه و قدرتش هم بيشتر شده و ضمنا استفاده از 2 پايه بر روي اون به تحرك(mobility) سلاح كمك شاياني كرده كه بسيار مهمه. ضمنا برادران كرد خيلي ابراز خوشحالي نكنن كه اين مسلسل به افتخار اونها نام گذاري شده بلكه نام اين مسلسل مخفف عبارت(Konstruktsija ORuzheinikov-Degtyarovtsev) هست كه ميشه:مسلسل طراحي شده توسط تيم دگتيارف(شوخي كردم به خود نگيرين ها) اين مسلسل روي تانكهاي تي 80 و تي 90 استفاده شده و مي تونخ روي تي 72 و تي 64 هم نصب بشه
  25. به ايران پيشنهاد نمي كنه علي جون خيالت راحت! مي گي نه؟ اين خط/ اين نشون- اين هم كلاه زر نشون!