MOHAMMAD

Airforce
  • تعداد محتوا

    3,705
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    7

تمامی ارسال های MOHAMMAD

  1. دقیقا همینطور هست، عقب بودن گلنگدن هم دو معنی دارد، یا فشنگهای داخل خشاب به اتمام رسیده اند و یا شکار لحظه ی عقب بودن گلنگدن توسط عکاس هست (چون فقط ده تا پوکه در تصویر دیده میشه،با فرض پر بودن خشاب اسلحه مابقی پوکه ها یا از کادر خارج شده اند و یا هنوز فشنگشان شلیک نشده). بنظر فرد داخل عکس آدم حرفه ای هست، نوع حمایل بسیار کاربردی ای برای اسلحه اصلیش انتخاب کرده. و اما اسلحه اصلیش، AK-103 یا همون کلاش 133 به قول ما.
  2. سلام به دوستان این موشک خرمشهر تاپیک مستقل نداره؟
  3. دکتر حسن عباسی در یادداشتی اختصاصی در خصوص مذاکرات هسته ای و توافق وین معتقد است که امریکا پروژه های با عنوان SSR را برای درهم شکستن مقاومت جامعه در ایران طراحی نموده اند که دولت یازدهم با در پیش گرفتن فرمول برد-برد مسیر را برای عملیاتی نمودن این پروژه باز نموده اند و پس از تصویب قطعنامه‌ ۲۲۳۱، که محصول توافق وین و نشست‌و برخاست منتج‌شده به «برجام» می‌باشد، اکنون پروژه‌ی SSR به‌طور اتوماتیک عملیاتی شده است؛ زیرا تعامل گسترده‌ غرب با اقتصاد ایران، دروازه‌ SSR را به روی ایران گشوده، و از سوی دیگر مهار توان هسته‌ای ایران در دست غرب، اهرم فشار و زمینه‌ی بهانه‌جویی را برای او محفوظ داشته است. به گزارش رجانیوز در ادامه، متن کامل این یادداشت را از نظر می گذرانید: مقدمه تبیین «برجام» و «قطعنامه‌ی ۲۲۳۱» از منظر حقوقی ـ سیاسی، از دیدگاه دیپلماتیک، از زاویه فنی ـ ‌هسته‌ای، و از بُعد اقتصادی ـ‌ تجاری، بررسی شده و در سطح محافل علمی و رسانه‌ای، به نقد و نظر گذاشته شده، اما بُعد ارزیابی استراتژیکی آن صورت نگرفته است. تبیین برجام و قطعنامه‌ی ۲۲۳۱ از منظر استراتژیکی، در یک کلان‌نگری و نگرش سیستمی، سه وجه و ضلع کلی دارد: ۱)    ضلع توان هسته‌ای ایران و آنچه در مذاکرات به تصویب رسیده است. ۲)    ضلع توان اقتصادی ایران و آنچه در مذاکرات در حوزه تحریم به تصویب رسیده است. ۳)    ضلع توان دفاعی‌ـ ‌امنیتی ایران و آن‌چه در مذاکرات و در قطعنامه‌ی ۲۲۳۱ به عنوان تعهد و تحدید توان دفاعی‌ـ ‌تسلیحاتی ایران رقم خورده است. چهارچوب نظری برای تحلیل برجام و قطعنامه‌ی ۲۲۳۱، پروژه‌ رسمی SSR ایالات متحده درباره‌ جمهوری اسلامی ایران است. آن‌چه مدام از سوی اوباما و جان کری و دیگر مسئولان آمریکا نسبت به موضع منتقدان آمریکایی‌ـ ‌صهیونیستی توافق وین (‌برجام) ‌مطرح می‌شود این است که توافق وین و قطعنامه‌ ۲۲۳۱، امنیت رژیم صهیونیستی را تضمین می‌کند و موجب تغییر رفتار جمهوری اسلامی در منطقه خواهد شد، کنایه از تحقق پروژه‌ SSR در قالب مفاد قطعنامه‌ی ۲۲۳۱ است. «قطعنامه‌ی ۲۲۳۱» اعم از «برجام» است و عصاره‌ هفت قطعنامه‌ قبلی علیه برنامه‌ هسته‌ای ایران محسوب می‌شود؛ عملاً آن‌چه در قطعنامه‌های پیشین زائد بود و ناکارآمد، در این قطعنامه حذف و ابعاد اثربخش آن، هم‌چنان حفظ شده است.   مبتنی بر چهارچوب نظری پروژه‌ SSR علیه ایران، ارزیابی استراتژیکی برجام و قطعنامه‌ی ۲۲۳۱ حاکی از واگذاری «یقه‌ی جمهوری اسلامی» ‌به دشمن در محورهای متعددی است، و حکایت از پیدایش رخنه‌ها و منفذ‌های امنیتی متعددی در ساختار قدرت و امنیت جمهوری اسلامی دارد، به‌گونه‌ای که «شمشیر داموکلس» شورای امنیت، بالای سر جمهوری اسلامی قرار گرفته است. چهارچوب نظری استراتژی دشمن: پروژه‌ی SSR آمریکا علیه ایران  ایالات‌متحده در دو دهه‌ اخیر، در ذیل مقررات بین‌الملل و با پشتوانه‌ سازمان ملل، در کنار طرح پروژه‌ی DDR گروه‌های مقاومت اسلامی در منطقه، پروژه‌ی SSR ایران و سوریه و عراق را در دستور کار قرار داد، اما تاکنون امکان عملیاتی نمودن تعاملی آن را نیافته بود. اکنون مبتنی بر برجام و سپس بر مبنای قطعنامه‌ی ۲۲۳۱ امکان عملی نمودن پروژه‌ی SSR را یافته‌اند، و رخنه و منفذی برای تحقق آن پیدا کرده‌اند. طرح SSR به معنی «رفرم اجزاء و قطعات قطاع امنیت»‌ کشورِ هدف است. پروژه‌  SSR "Security Sector Reform"   طرحی برای در هم شکستن مقاومت یک جامعه محسوب می‌شود. هیچ کشوری منابع پنج‌گانه قدرت ارگانیکی(فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، دفاعی‌- نظامی) هم‌سطح و هم‌ترازی ندارد؛ از این‌رو در یک حوزه قدرتمندتر و در حوزه‌ای دیگر ضعیف‌تر است. سازوکار پروژه SSR به این گونه است که منابع پنج‌گانه قدرت کشورِ هدف، ارزیابی شده، سپس مشخص می‌شود که هر کدام از این منابع قدرت در چه سطحی هستند و بلندترین و پایین‌ترین سطح قدرت در کدام حوزه است؛ آنگاه با سازوکارهای خاص خود، قوی‌ترین منبع قدرت را آن‌قدر تحت فشار قرار می‌دهند و فرسوده می‌کنند تا به سطح چهارم برسد، سپس در مرحله بعد این دو سطح را با هم تحت فشار قرار می‌دهند تا به سطح سوم برسد و به همین ترتیب این روند تا آنجا طی می‌شود که همه سطوح قدرت به پایین‌ترین سطح برسند. حال اگر به جای منابع پنج‌گانه قدرت ارگانیکی‏‏‏‏‏، منابع دوگانه‌ قدرت سایبرنتیکی (اطلاعات و انرژی) مطرح باشد نیز به همین منوال عمل می‌شود.   قوت نظامی، سیاسی و فرهنگی انقلاب اسلامی موجب شده است که ایران در درون و بیرون از کشور خود، نهضت اسلامی و هم‌چنین استقلال از نظام سلطه را به پیش ببرد. پروژه‌ SSR پروژه‌ای حقوقی‌- ‌استراتژیک است که قوت‌های برتر کشور هدف را می‌فرساید و در نتیجه، توان امنیتی آن را در اجزاء قطاع آن به مرور کاهش داده و زمین‌گیر می‌سازد. سپس با پدیده‌ آشوب‌های درونی، جنبش‌های مخملی، و تروریسم تکفیری، موفق می‌شود تراز امنیتی آن کشور را از طریق «کاهش تراز اجزاء قطاع قدرت آن»، پایین آورد و آن را تضعیف نماید. سابقه در دوره‌ بیل کلینتون که استراتژی مهار دوجانبه (علیه ایران و عراق) از سوی کاخ سفید مطرح شد، مثلث کلینتون، ال‌گور (معاون رئیس‌جمهور) و کوهن (وزیر دفاع)، اصرار بر تحقق SSR ایران و عراق و DDR جنبش مقاومت اسلامی لبنان و فلسطین داشتند. در دوره‌ ۱۸ سال گذشته، عمده‌ فعالیت‌های حقوقی‌ـ ‌بین‌المللی آمریکا در سازمان ملل از جمله طرح تحریم‌های گسترده علیه ایران معطوف به ایجاد اهرم‌های فشاری برای کشاندن ایران به پای میز مذاکرات و سپس تحمیل تعهدات گسترده و عمیق به ایران برای تحقق SSR بود. تا هنگام تصویب قطعنامه‌ی ۲۲۳۱ در تیر‌ماه ۱۳۹۴ این امکان برای غرب فراهم نشده بود. هر بار قطعنامه‌ای در شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران تصویب می‌شد، ایران آن‌را نمی‌پذیرفت و عملاً ارتباط جهان استکبار را با ایران محدودتر می‌کرد. در ۱۳۸۷ غرب متوجه این نقیصه شد. از این‌رو گرهارد شرودر صدر اعظم پیشین آلمان را در جوار عامل دیپلماسی عمومی آلمان یعنی دکتر سمیعی جراح معروف مغز، به ایران اعزام نمودند. گرهارد شرودر در هر دو مصاحبه‌ی اصلی خود در ایران روی یک نکته تکیه کرد؛ «ایران بدون هیچ پیش‌شرطی، با غرب مذاکره کند.» اگر غرب به تحریم، فشار و تهدید رو آورد، و مدام قطعنامه علیه ایران تصویب کند، ایران سقوط نمی‌کند و در مقابل روزبه‌روز از غرب دورتر شده و در نتیجه تأثیر پروژه‌ی SSR که جوهر آن، تعامل براندازانه‌ غرب علیه ایران است، به حداقل می‌رسد. از این‌رو پس از تصویب قطعنامه‌ ۲۲۳۱، که محصول توافق وین و نشست‌وبرخاست منتج‌شده به «برجام» می‌باشد، اکنون پروژه‌ی SSR به‌طور اتوماتیک عملیاتی شده است؛ زیرا تعامل گسترده‌ غرب با اقتصاد ایران، دروازه‌ SSR را به روی ایران گشوده، و از سوی دیگر مهار توان هسته‌ای ایران در دست غرب، اهرم فشار و زمینه‌ی بهانه‌جویی را برای او محفوظ داشته است. تنها بخش قدرت ملی ایران که غرب در آن حضور و نفوذ نمی‌یابد، بخش قدرت دفاعی است که قطعنامه‌ی ۲۲۳۱ تمهیدات لازم را برای مهار آن فراهم ساخته است. اگر مقام مسئولی در تیم مذاکره‌ ایران مدعی شود که بخش‌هایی از قطعنامه‌ی ۲۲۳۱ را نمی‌پذیریم، پس عملاً مدعی است که «قطعنامه‌های سازمان ملل، کاغذپاره‌ای بیش نیست.» قاعده‌ نفی سبیل مبنای فقهی سیاست خارجی انقلاب اسلامی، قاعده‌ی «نفی سبیل» است. قرآن کریم تأکید فرموده که «وَ لَن يَجْعَلَ اللَّـهُ لِلْكَافِرِ‌ينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا»  خدا هیچ راهی را برای سیطره و غلبه‌ کفار بر مؤمنان قرار نداده است. قطعنامه‌ی ۲۲۳۱ بسترساز پروژه‌ی SSR است و این پروژه زمینه‌ی نفی قاعده‌ی «نفی سبیل» است. مگر در وزارت امور خارجه‌ی ایران دو نکته‌ی دیگر مطرح باشد: ۱)    آمریکا و قدرت‌های استکباری، مصداق کفر جهانی نبوده و سیطره، هژمونی و استیلای آن‌ها بر ایران، مصداق قاعده‌ی مزبور نیست. ۲)    یا این‌که اساساً وزارت امور خارجه‌ی ایران مبتنی بر قاعده‌ی «نفی سبیل» عمل نمی‌کند. فرمول مذاکرات برد ـ ‌برد بررسی «‌برجام»‌ و «قطعنامه‌ی ۲۲۳۱» از منظر پروژه‌ی SSR آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران، در قالب فرمول مذاکرات هسته‌ای امکان‌پذیر است. الف ـ داده‌ها در مذاکرات: ‌واگذاری و مهار توان تکنولوژیک هسته‌ای. ب ـ‌ ستانده‌ها در مذاکرات: ‌رفع بخشی از تحریم‌های مالی ـ ‌تجاری کشورهای سلطه‌گر. ج ـ‌ پیامدهای داده‌ها و ستانده‌ها: مهار فعالیت‌ها و توان دفاعی ـ امنیتی ایران، و اشراف اطلاعاتی دشمنان. هرم SSR در تراز‌شناسی قدرت ملی ایران مبتنی بر فرمول مذاکرات (‌داده ـ‌ ستانده ـ‌ پیامد)‌ هرم SSR شکل گرفته است و در ترازشناسی قدرت ملی ایران، با کاهش توان هسته‌ای، بخشی از تحریم‌ها رفع خواهد شد، اما پیامد آن این است که توان دفاعی ـ امنیتی نیز کاهش یافته و مهار می‌شود؛ یعنی آنچه که در مبحث داده و ستانده مطرح نبوده است (‌توان دفاعی ـ ‌امنیتی‌) عملاً «‌داده‌ اصلی» از سوی ایران در مذاکرات و «ستانده‌ واقعی» ‌از سوی استکبار جهانی است.   الف‌- داده در مذاکرات مقرر شد که ایران برای اثبات صلح‌آمیز بودن فعالیت هسته‌ای خود، آن‌را کاهش داده و در بخش‌های عمده‌ای عملاً متوقف نماید و کاملاً آن‌را تحت نظارت و کنترل نظام سلطه درآورد. آنچه مبتنی بر «‌برجام» و «‌قطعنامه‌ی ۲۲۳۱»‌ از سوی ایران واگذار شده است، چهار بخش کلی را در بردارد: ۱)    رقیق‌سازی و مینیاتوریزه کردن توان تکنولوژیک هسته‌ای ایران، به مدت حداقل ۱۰ سال. ۲)    مهار و کنترل تکنولوژی هسته‌ای مینیاتوریزه شده‌ی ایران، به مدت حداقل ۱۰ سال. ۳)    واگذاری عنان تکنولوژی هسته‌ای ایران به دشمن به عنوان عامل و اهرم فشاری برای تحقق استراتژی «مکانیزم ماشه» در شورای امنیت سازمان ملل متحد. (مواردی مانند بند ۱۲ اعمال مفاد قطعنامه‌های پیشین در قطعنامه‌ی ۲۲۳۱، ذیل بند ۴۱ منشور ملل متحد زمینه‌ تحقق مکانیزم ماشه است.) ۴)  تحقق اشراف اطلاعاتی دشمن، بر توان تکنولوژیک، به‌ویژه هسته‌ای ایران. ب- ‌ستانده در مقابل کاهش و توقف بخش عمده‌ای از فعالیت هسته‌ای، مقرر شد که استکبار جهانی بخشی از تحریم‌های ایران را حذف کند. وزارت خزانه‌داری آمریکا، در دوره‌ ۱۳۸۵_۱۳۷۳ بالغ بر ۲۵.۰۰۰ قرار‌داد و معامله‌ تجاری کشور‌های مختلف را با ایران منتفی ساخت و در بازه‌ ۱۳۹۴_۱۳۸۶ این رقم را با کنترل و شدت بیشتری در جهان اعمال نمود و بیش از ۵۰.۰۰۰ قرار‌داد و معامله‌ تجاری کشور‌ها با ایران را ملغی نمود. این رقم، بیش‌ترین حجم خنثی‌سازی مراودات تجاری در «‌اقتصاد تحریم» ‌در جهان است که با همه‌ تحریم‌های کوبا،‌ عراق (عصر صدام)، ‌کره شمالی، بلا‌روس و روسیه برابر بوده و عملاً به مقاومت اقتصادی مردم ایران تبدیل شده و زمینه‌ی ظهور و بروز استقلال اقتصادی جمهوری اسلامی ایران گردید که در قالب «دکترین اقتصاد مقاومتی»، می‌رفت که به الگویی ویژه در جهان بدل شود. اما تلاش طرف مذاکره‌کننده‌ ایرانی برای زدودن تحریم‌ها در برابر کند نمودن رشد توان هسته‌ای کشور، ‌فرصت طلایی برای استکبار جهانی پدید آورد تا دستاورد‌ زیست در محاصره‌ اقتصادی که «فرهنگ مقاومت اقتصادی» و توجه به ظرفیت‌های درونی و خود‌باوری در «‌توانستن» است را مورد هجوم قرار دهد. در واقع دستاورد رفع کانالیزه‌شده‌ تحریم برای نظام سلطه این است:‌ «زمینه‌سازی شرایط ویژه برای حمله به استراتژی امام خامنه‌ای‌ مدّظله‌العالی ‌در حوزه‌ دکترین مقاوم‌سازی اقتصاد در چهارچوب اقتصاد مقاومتی.» هم‌چنین گشایش تعامل نظام مالی ـ‌ بانکی ایران با نظام مالی استکبار جهانی،‌ بستر ویژه‌ای برای شکل‌گیری سازوکار «‌جنگ ارزی» ‌در سال‌های آینده با جمهوری اسلامی است، زیرا مادامی‌ که ارتباطات مالی- بانکی به دلیل مقررات تحریم اقتصادی بین ایران و غرب کم و ناچیز بود، امکان نبرد ارزی نیز محدود بود، اما برای تأثیرگذاری بر ارز کشور هدف (در شرایطی که امروزه جهان به کارزار جنگ بین ارز کشورها بدل شده است) باید با نظام مالی و بازار پول آن کشور ارتباط داشت. از سوی دیگر، هجوم ملخ وار گرگ های گرسنه اقتصادِ در حال رکود غرب به بازار ایران، بستر مناسبی برای سرویس های اطلاعاتی غرب در تحقق اشراف اطلاعاتی مالی- اقتصادی و تجاری نسبت به قدرت اقتصادی جمهوری اسلامی را فراهم می سازد. این نکته، ضریب امنیت اقتصادی در امنیت ملّی جمهوری اسلامی را کاهش می‌دهد. در مجموع، رفع تحریم ها در بخشی محدود مرتبط با پرونده انرژی هسته ای ایران، به دلیل فقدان استراتژی مشخص در دولت برای وضعیت پساتوافق و پساتحریم، اقتصاد جمهوری اسلامی را با معضل جدیدی روبرو می‌سازد: عبور از «کاسبان تحریم» به «کاسبان توافق» یا «کاسبان پساتحریم». کاسبان تحریم ۱)    دولت ایران: چون در تحریم هستیم، پس نمی توانیم خدمات‌رسانی کنیم. ۲)    تجار و دلالان داخلی: پدیده هایی چون بابک زنجانی. ۳)    صرافان و دلالان ارز. ۴)    کشور چین. ۵)    کشور روسیه. ۶)    کشورهای اتحادیه اروپا. ۷)    کشورهای درجه ۲ در روابط تجاری ایران: هند، ژاپن، کره جنوبی و... . کاسبان پساتحریم ۱)    دولت ایران. ۲)    تجار و دلالان سنتی. ۳)    تجار و دلالان جدید و نوظهور. ۴)    کشور آمریکا (به‌ویژه در صنعت هوایی و...) ۵)    کشور فرانسه (به‌ویژه در صنعت خودرو و...) ۶)    کشور آلمان. ۷)    کشور انگلیس. ۸)    کشور ایتالیا. ۹)    کشور روسیه (به‌ویژه در صنعت نظامی و...). ۱۰)    کشور چین (به‌ویژه در صنعت هسته¬ای و...). ۱۱)    کشورهای لایه دوم: هند، ژاپن، کره جنوبی، ترکیه و... . در نتیجه، «کیک بازار ایران» در برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ از سوی تحریم گران در یک توافقِ نانوشته، تقسیم شده است؛ استعاره آن این است که ابن‌زیاد، ابن‌سعد و شمر، پس از بستن آب به روی یاران امام حسین (ع) در کنار نهر علقمه، بطری های آب خود را برای عرضه و فروش به حضرت ابوالفضل (ع) چیده باشند. البته باید متوجه این نکته بود که تحریم ها تاکنون «ظالمانه» خوانده می شد؛ اکنون اما تحریم‌کننده ها ضمن این که به بازار ایران هجوم می آورند، هم چنان تحریم هایی را علیه اشخاص و نهادهای گوناگون انقلاب اسلامی محفوظ می‌دارند، که طبیعتاً این تحریم ها را باید «تحریم های عادلانه» نامید! مؤلفه های حوزه «ستانده» پنج موضوع کلی را در بر می-گیرد: ۱)    خنثی‌سازی عملی و روانی فرهنگ «ما می توانیم» و «توانستیم» و «خدا می خواهد». ۲)    ممانعت از تحقق مقاوم سازی اقتصاد ایران در دکترین اقتصاد مقاومتی. ۳)    فراهم سازی مقدمات سیستماتیک زمینه برای آغاز جنگ ارزی علیه ایران در سال های آتی. ۴)    تحقق اشراف اطلاعاتی دشمن بر توان مالی، تجاری و اقتصادی ایران. ۵)    رشد فرهنگ مصرف و پدیده سبک زندگی بورژوایی در مردم ایران و در نتیجه کاهش روحیه مقاومت و استکبار ستیزی. ج- پیامد «داده» های توان هسته ای، «ستانده»های اقتصادی در رفع بخشی از تحریم را در برداشت. به این «بده-بستان» عنوان «برد- برد» نهاده شد. اما این بده- بستان، یک ضلع سوم دارد: پیامدهای این بده- بستان. پیامدهای «بده- بستان» مذاکرات اخیر، عمدتاً درحوزه دفاعی- امنیتی انقلاب اسلامی خود را می‌نمایاند و اثرات مخرب آن در ماه ها و سال های آینده به معضلی کلیدی در امنیت ملّی جمهوری اسلامی تبدیل می گردد. درواقع از رهگذر توافق وین، مشکلاتی از کشور حل شده و مشکلات جدیدی پدیدار خواهد گردید؛ نسبت «آنچه حل شد» و «آنچه به گونه ای نوظهور حادث می شود» قطعاً نسبت متوازنی نیست. درواقع، ساده‌انگاری است که کسی «داده» و «ستانده» را محصور به مباحث فنی هسته ای و حوزه های رفع‌شده در تحریم نماید. در صورتی‌که ظاهراً با یک «داده»ی اولیه (در کاهش توان هسته ای) روبه‌رو بوده، و با یک «ستانده» (در کاهش بخشی از تحریم‌ها) مواجه هستیم، اما عملاً یک «داده»ی ثانویه هم وجود دارد: کاهش توان دفاعی- امنیتی. اگر مقام مسئولی بگوید: «ضمانت اجرا ندارد و نمی پذیریم» در این صورت از نظر حقوقی مشکلات جدیدی مبتنی بر قطعنامه ۲۲۳۱ ظهور و بروز می یابد. برای نمونه، همان گونه که در بند ۹ قطعنامه ۱۹۲۹ در سال ۲۰۱۰ موضوع توان موشکی بالستیکی ایران هدف قرار گرفت، اکنون در قطعنامه ۲۲۳۱ نیز توان موشکی بالستیکی مجدداً آماج دشمن واقع شده است. همچنین در قطعنامه ۲۲۳۱ فروش تسلیحات به ایران ذیل نظارت سازمان ملل متحد دیده شده و خرید سلاح از ایران نیز کاملاً کانالیزه شده است که به نظر می رسد با توجه به عدم تمرکز جمهوری اسلامی بر تجارت صنعتِ دفاعی، هدف طرح این موضوع در قطعنامه ۲۲۳۱، موضوع کمک ایران به جنبش های مقاومت اسلامی است. پیامدهای «بده- بستان» مذاکرات منتج به توافق برجام، چهار مؤلفه کلیدی در حوزه دفاعی- امنیتی دارد: ۱)    مهار فعالیت های دفاعی بومی (موشکی) که محصول داخل کشور است. ۲)    مهار و کنترل فروش تسلیحات ایران، با هدف مهار کمک ایران به نهضت های مقاومت اسلامی. ۳)    مهار و کنترل خرید تسلیحات از سوی ایران. ۴)    تحقق اشراف اطلاعاتی دشمن بر حوزه ی دفاعی- امنیتی نیروهای انقلاب اسلامی ایران. نتیجه در مذاکرات اخیر که منتج به توافق وین (برجام) و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت گردید، قاعده این است: ۱)    داده‌ی اولیه: توقف و کاهش بخش های قابل توجهی از توان و ظرفیت هسته ای کشور؛ ۲)    ستانده: رفع بخشی از تحریم های مالی، تجاری و اقتصادی از سوی استکبار جهانی، و ۳)    پیامد (داده‌ی ثانویه): مهار و کنترل توان دفاعی- امنیتی کشور خواهد بود (مبتنی بر پذیرش تعهدات، محدودیت ها و فشارهای وارده که در ماه ها و سال های آتی، مشکلات عدیده ای را برای کشور به بار خواهد آورد.)   http://www.rajanews.com/news/218272   با تشکر از مدیر گرامی و دوست عزیز جناب MR9
  4.   ممنون، ولی نیاز به پاسخ دقیق داریم که فعلا بنظر میاد کسی نداره.
  5. یه سوال فنی، آیا کرار هم مثل تی 72 باید پس از شلیک لوله اش در زاویه خاصی قرار بگیره تا ریلود انجام بشه یا این محدودیت را نداره؟
  6. یادش بخیر....   رضا بلیز....   این موشک در برد کوتاه برای ناوهای ما از سایر گزینه هایی که مطرح میشن(نظیر کروتال/اف ام 80/ حزر نهم) و تور ام یک بهتر هست.
  7. MOHAMMAD

    سیم های بُرنده

    ممنون، ای کاش در مورد مکانیزم کشندگی این سیمها بیشتر توضیح داده بودید، همونطور که اشاره کردید با این سیمها می توان سر طرف مقابل را برید، اما این سیمها روش تمیزتر و بی سر و صداتری نیز در اختیار فرد مهاجم قرار میدهند.   اگر از نوع سیم غیر برنده استفاده شودپس از انداختن سیم به دور گردن طرف مقابل و محکم کشیدن آن ، جریان خون به مغز وی قطع می شود. در این حالت چیزی حدود 5 ثانیه زمان لازم است تا وی کاملا سست شود و کمتر از 10 ثانیه نیز لازم است تا بمیرد(اگر به مغز انسان 8 ثانیه خون نرسد دچار مرگ می شود). در این حالت از خون و خونریزی و خر خر کردن گلوی بریده شده خبری نیست و قتل در سکوت کامل انجام می گیرد. البته حدودا 3 ثانیه اول طرف کمی دست و پا می زند ولی چون حمله از عقب انجام می شود در موقعیتی نیست که خودش را رها کند و 99.9 درصد افراد هم راه رهایی از چنین موقعیتی را نمی دانند و نمی توانند در آن 3 ثانیه طلایی کاری برای خود بکنند. برخلاف تصور عامه، این سیم عموما با خفه کردن نمی کشد، بلکه با قطع جریان خونرسانی به مغز باعث مرگ مغزی می شود. اگر شدت حلقه سیم کمتر باشد مجراهای تنفسی را می بندد ولی رگهای خونرسان به سر را نه، و آنوقت 3 دقیقه زمان لازم است تا فرد بمیرد ولی در صورت تنگتر کردن حلقه، فقط 8 ثانیه.   هرگز، هرگز، هرگز چنین کاری (شوخی یا جدی) را بر روی هیچ موجود زنده ای امتحان نکنید. حتی نگه داشتن 3 ثانیه یا کمتر سیم در حالت کاملا بسته ممکن است به بروز آسیبهای جدی و غیرقابل برگشت مغزی شود.
  8.   به همون دلیلی که سران بلژیک در جنگ جهانی دوم احساس خطر نکردند و کشورشون پل پیروزی آلمان بر خط دفاعی مستحکم فغانس شد، در واقع آلمانها با اشغال بلژیک خط دفاعی پیچیده فرانسوی ها را دور زدند و آن را اشغال کردند.
  9.   با تشکر از زحمات شما، دقیقا در زمانی که داشتم مطلب شما را می خواندم به همین مطلب فکر میکردم، سالها آرزوی خیلی از ما این بود که بشویم مثل آمریکا و بتوانیم خیلی از نیازمندیهایمان را از بخش خصوصی تأمین کنیم. برخی چیزها مبانی فکری آدم را بطور بنیادی تغییر می دهد!
  10. بسم الله الرحمن الرحیم   «طرح عملیات» مقابله با خودروها انتحاری داعش و سایر گروههای تروریستی       مقدمه: در مورد لزوم مقابله با این تاکتیک دواعش و سایر مشابه های آنها نیاز به توضیح خاصی نیست و بر همه روشن و واضح است، همه می دانیم که پیشانی خط حمله داعش و امثالهم برای تصرف هر مکان، همین خودورها هستند و اگر این حربه از دست آنها گرفته شود دندان تیز آنها برای بازپس گیری مناطق آزاد شده یا اشغال مناطق جدید تا حد بسیار زیادی کند می شود، این را همه می دانند ولی راه حل چیست؟   واقعیت این است که جرقه نوشتن این مطلب و بحث و اشتراک گذاری آن با شما دوستان برای بحث، تبادل نظر و پخته شدن مطلب از درخواست پیشنهادات یکی از مدیران بزرگوار(جناب ونوم اسنیک) در تاپیک مدیران برای اخذ نظرات دوستان مدیر در خصوص سوریه بود، این مطلب مدتی ذهن من را به خود مشغول کرده بود که به هر حال پیشنهاداتی ما می دهیم –عموم این پیشنهادات هم در حوزه «تکنیکی» و «تاکتیکی» دسته بندی می شوند- ولی باید یک راهکار اساسی تر دنبال کرد که یا این حربه را به طور کامل از دست دشمن بگیرد و یا اینکه حداقل تا مدتی مطلوب آن را بی اثر و بی خاصیت سازد.   ابتدا لازم است در مورد واژه «عملیات» که در تیتر مطلب آورده ام توضیحی ارائه کنم، سطوح مدیریت نظامی و غیر نظامی معمولا به 4 دسته تقسیم می شوند:     استراتژیک عملیاتی تاکتیکی تکنیکی   قصد پرداختن به اینها را نداریم و از موضوع ما خارج است اما عجالتاً اینکه روال این است که در هر سطحی که دشمن شما حربه ای را رو کند شما باید در سطح بالاتری حربه ای برتر رو کنید تا آن را خنثی کرده و به حاشیه رانَد. و یا اینکه برای کسب پیروزی شما باید بتوانید در سطح بالاتری نقشه ی بهتری ارائه کنید تا موفق شوید. البته در سطح مساوی هم می توان با نقشه بهتر و دقیقتر به موفقیت دست یافت ولی معمولا تلفات و هزینه بیشتر است و بهتر است از طریق برتری در سطح بالاتر پیروزی را کسب کرد تا هزینه کمتری صرف کرد، تلفات کمتری داد و زمان را بهتر مدیریت نمود.     طرح بحث و مسأله   با این مقدمه کوتاه و نسبتاً جویده می رسیم به اینکه چه می خواهم مطرح کنم، ببینید استفاده از خودورهای بمب گذاری شده ی انتحاری توسط داعش یک «تاکتیک» است، تاکتیکی که معمولا با عناصر تکنیکی خوبی هم به انجام می رسد و معمولا (البته با درصدی انهدام و تلفات و برخی مواقع ناکامی) به بار می نشیند. برای مقابله موثر، سریع و کم هزینه با این تاکتیک، باید یک «عملیات» خوب و دقیق و حساب شده طراحی کرد که در آن به اِلِمانهای تاکتیکی نیز توجه کافی مبذول شده باشد و از آنجا که من خودم از افرادی هستم که معتقدم که همانطور که سلسله مراتب مدیریتی از بالا به پایین اثر می گذارد، به همین ترتیب این سلسله مراتب از پایین به بالا هم تاثیرات خاص خودش را دارد و تکنیک بر تاکتیک، تکنیک و تاکتیک بر عملیات و تکنیک و تاکتیک و عملیات بر استراتژی اثرگذار است و اتفاقا تاثیرات مهمی هم دارد و به عنوان مثال بی توجهی به المانهای تکنیکی و تاکتیکی در طراحی عملیات معمولا شکست آن یا تاخیر در حصول نتایج را در پی دارد.   در مقدمه اشاره کردیم که  چرا به سراغ «عملیات» رفتیم و در طرح بحث هم گفتیم که در طراحی عملیات به لوازم و مواد زیرمجموعه آن توجه لازم را داریم؛ حال به طرح عملیات می پردازیم:   با توجه به اینکه خط تماس نیروهای مقاومت و ارتش سوریه با تروریستها خطی طولانی و پیچ در پیچ با ویژگی های اقلیمی و جغرافیایی متفاوت و بعضا ضد هم می باشد نمی توان یک نسخه کلاسیک ثابت را برای دفاع از همه خطوط پدافندی پیچید و مثلا بگوییم که در «سرتاسر» خطوط تماس و لجمن1 اقدام به حفر خندق و ایجاد خاکریز و میدان مین نمود. برای طراحی خطوط دفاعی باید به الزامات خاص تاکتیک حمله ای دشمن توجه نمود، برخی از این الزامات به شرح زیر هستند:     دشمن با نیروی سریع حرکت می کند. دشمن با خودروی مجهز به زره سبک حمله می کند. همزمان با حمله خودروهای انتحاری، گلوله باران نیروهای پیاده در خط را شدت می دهد. از خودروهای چندگانه استفاده می کند تا در صورت عدم موفقیت یکی یا چندتا، حداقل یکی از آنها بتواند به هدف برسد.   برخی از ویژگی های تاکتیکی و تکنیکی دفاعی نیروهای مدافع جبهه مقاومت در خط تماس و نبرد به شرح زیر است:     معمولا تلاش می شود از موشکهای ضد تانک(هدایت شونده یا در صورت در دسترس نبودن، غیر هدایت شونده نظیر آرپی جی و اس پی جی) برای مقابله اولیه با خودورهای انتحاری استفاده شود. در برخی جبهه ها که تانک در دسترس باشد تلاش می شود با توپ اصلی تانک با خودرو انتحاری مقابله کرد(بعضی مواقع موثر است ولی برخی مواقع بدلیل سرعت بارگذاری مجدد نسبتا پایین تانک و عدم مهارت توپچی در هدف قراردادن هدف متحرک و هیجانی شدن زیاد توپچی و بعضا استفاده از مهمات نامناسب و ... حتی تانک هم موفق به متوقف کردن خودرو انتحاری نمی شود) برخی از افراد پیاده معمولا می کوشند تا با سلاح سبک، خودرو یا راننده آن را هدف قرار دهند (که معمولا بی اثر است). در آخرین لحظات و پس از نا امیدی از هدف قراردادن خودرو دشمن، افراد اقدام به فرار می کنند. اگر شرایط محیطی و لجستیکی اجازه دهد یا اهمیت استراتژیک موقعیت به خوبی درک شده باشد تلاش می شود با موانع فیزیکی مسیر خودروهای انتحاری مسدود یا لااقل سرعت حرکت آنها بواسطه موانع ایذایی کند شود.   با توجه به ویژگی ها تاکتیکی ذکر شده دو طرف درگیری، باید «طرح عملیاتی» را طراحی و پیاده نمود که دارای شرایط زیر باشد:     دارای سرعت کافی و لازم در تحرک و جابجایی تجهیزات و امکانات باشد. از تجهیزات با زره متناسب استفاده کند. از سلاح و تجهیزات هجومی متناسب( نه خیلی سبک و نه خیلی سنگین و کند) بهره ببرد و از سلاحهایی بهره ببرد که توان از کار انداختن و انهدام خودروهای دشمن را داشته باشند. این تجهیزات علاوه بر توان دفاع از خود، دارای توان دفاع متناسب از اهدافی که برای دفاع از آنها طراحی شده اند باشند. به بارگذاری مجدد(ریلود) در سلاح های مورد استفاده، متناسب با تهدیدات میدان نبرد توجه کافی شده باشد. تجهیزات مورد استفاده حتی المقدور امکان حمل و نقل هوایی و انتقال سریع به میادین درگیری را داشته باشند. با توجه به بنیه مالی نسبتا ضعیف دولت سوریه و همپیمانان وی در مقایسه با طرف مقابل، تجهیزات نباید خیلی گران باشند. با توجه به تحریمهای تسلیحاتی دولت سوریه و همپیمانان وی، تجهیزات باید در دسترس و قابل حصول باشند. با توجه به فوریت مسأله، تجهیزات را باید بتوان در صورت لزوم بصورت هوایی به سوریه منتقل نمود.  تسلیحات مورد استفاده از عمر رزمی مناسب و اطمینان پذیری کافی در شرایط نظامی منطقه برخوردار باشند. و ...   با توجه به الزامات طرح عملیات ذکر شده و نظر به استفاده از تجارب جنگهای گذشته، از جنگ جهانی دوم تا جنگهای اخیر افغانستان، عراق، گرجستان و ... طرح عملیاتی «دفاع متحرک» پیشنهاد می گردد.   دفاع متحرک چیست؟   شاید استراتژی(یا بهتر بگوییم عملیات) دفاع متحرک ارتش بعث عراق(که کلیت این طرح هم از همین کار آنها گرفته شده است) در برابر نیروهای رزمنده ایرانی در دفاع مقدس به گوشتان خورده باشد، در ابتدای این طرحریزی، ارتش عراق از 150 دستگاه تریلی تانک بر معمولی مجهز به کمرشکن که 150 دستگاه تانک تی 72 بر روی آنها قرار گرفته بود(در صورت انهدام یا از کار افتادن جایگزین می شدند) بهره می برد که در موقعیت مناسب و دور از دسترس نیروهای زمینی و توپخانه ایران مستقر بودند و در زمان شروع عملیاتها توسط ایران، بلافاصله تانکها توسط تریلی ها به پشت جبهه منتقل شده و با طی مسیر نسبتا کوتاهی توسط خود، به صحنه درگیری می رسیدند و پاتک سنگینی را آغاز کرده و توازن نیروهای درگیر در نبرد را به نحو چشمگیری به نفع عراقی ها تغییر می دادند، و از آنجا که از رمان بکارگیری این روش توسط عراق عمده عملیاتهای هجومی ما توسط نیروهای سپاه انجام می شد و این نیروها هم معمولا برای تک علیه تانکها عموما به آرپی جی 7 مجهز بودند که از جلو بر زره تی 72 ناکارآمد بود، لذا این روش مورد استفاده عراق نتیجه چشمگیری برای آنها به دنبال داشت و در عملیاتهای مختلفی عراق توانست با استفاده از این روش تک نیروهای ما را کند کرده، یا جلوی رسیدن آن به اهداف از پیش تعیین شده اش را بگیرد و یا حتی آن را با شکست مواجه نماید.   دلیل موفقیت این استراتژی یا عملیات صدام، طراحی صحیح آن ، استفاده از اِلِمان سرعت و زره برتر و آتش قوی، توجه به محدودیت های ضد زره طرف مقابل و ... بود. مزیت دیگر و غیر قابل انکار این استراتژی یا عملیات عراق در این بود که استفاده از تریلی های معمولی(بجای انتقال تانک توسط تانکبرهای کند و یا حرکت خود تانک که زمان بر بود) باعث شده بود که با سرعت بالای تریلی ها، هر نقطه از خط تماس طولانی ایران و عراق در کمتر از چند ساعت برای عراقی ها قابل دسترس باشد (معمولا زیر 4 تا 5 ساعت تریلی ها به منطقه خط تماس می رسیدند) و از آنجا که شروع هر عملیات با تدارکاتی همراه است و وضعیت و آرایش نیروها در منطقه تغییر می کند و جاسوسی های انسانی نیز به تشخیص شروع عملیاتها کمک می کردند معمولا چند روز یا لااقل یکی دو روز قبل از شروع عملیات –حتی اگر دشمن پی به آغاز عملیات نمی برد- به تغییرات نیروها حساس می شد و نیروهای دفاع متحرک را آماده باش می کرد.   حتی اگر این اتفاق هم نمی افتاد و عملیات در غافلگیری مطلق شروع می شد از آنجا که معمولا عملیاتهای ما در بازه زمانی 10:30 شب تا 1:30 صبح آغاز می شدند، تریلی ها معمولا ظرف 4 تا 5 ساعت به منطقه درگیری می رسیدند و پاتک آغاز می شد که  –اگر ندیده اید- وصف پاتکهای سنگین صبح عملیات عراقی ها را حتما شنیده اید که از همینجا ناشی می شد.   از شرح و توضیح بیشتر استراتژی یا عملیات دفاع نامتقارن عراق می گذریم –اگرچه ذکر این میزان از آن برای تقریب ذهن لازم بود- و به بحث خودمان بر می گردیم.   تکنیک حملات نیروهای داعش و سایر گروههای مشابه، از حیث نوع استفاده از برخی تجهیزات و نحوه استفاده از نفرات دارای شباهتهایی به نیروهای ایرانی در دفاع مقدس می باشد، از جمله تاکید بر حملات برق آسا، عدم استفاده از شیوه های کلاسیک، تأکید بر نیروی انسانی و ... که در تاکتیک خودروهای انتحاری آنها، تقریبا تمام این تکنیکها به چشم می خورد و به نوعی پیشانی حملات غافلگیرانه آنها و گل سر سبد تاکتیک ایشان است.     پیشنهاد یک راه حل   برای حل این مسأله پیشنهاد می گردد با توجه به اینکه تروریستها از خودروها و تجهیزات زرهی سنگین جهت حملات انتحاری استفاده نمی کنند -و در نتیجه نیازی به استفاده از تانک های اصلی میدان نبرد برای مقابله نمی باشد- به تناسب خودروها و تجهیزاتی که دواعش و امثالهم در اینگونه حملات بکار می گیرند، از خودروهای زره پوش رزمی سبک(IFV یا APC ها) استفاده شود که دارای ویژگی های زیر هستند:     قدرت آتش متناسب با تهدید پیش رو تحرک بالا سرعت زیاد ذخیره مهمات کافی برای پاسخگویی به چند موج حمله سبکی لازم جهت انتقال سریع زمینی و در صورت لزوم هوایی گلوله باران همزمان تروریستها علیه مواضع دفاعی خودی توسط مسلسلهای سنگین (از دوشکا تا توپ 23 میلی متری) بواسطه زره کافی این خودروها برای مقابله با چنین تهدیداتی بی اثر است. تنوع تولیدات آنها در سطح جهانی و عدم محدود بودن به تولیدات غربی عمر زرمی مناسب و اطمینان پذیری کافی تسلیحات این خودروها( که معمولا توپهای 25 تا 40 میلی متری هستند) قیمت مناسب در مقابل تانکهای اصلی میدان نبرد نواخت تیر مناسب که امکان چند موج حمله به یک هدف را در صورت خطای شلیک های اولیه میسر می کند. بواسطه تغییر مکان مکرر و مرتب نیازی به سنگر مخصوص ندارد و در زمان عدم نیاز از منطقه خارج می شود. این خودروها «همه جا رو» بوده و در تمام اقلیمهای درگیری امکان بکارگیری دارند. بواسطه زره پوش بودن خودرو، در فواصل نزدیکتری –نسبت به افراد مدافع که فاقد حفاظ هستند- می تواند به انهدام خودروی انتحاری –بدون ترس از تحت تاثیر موج و ترکش آن قرار گرفتن- اقدام کند. در موقع حمله خودروی انتحاری، در صورت وجود این خودروهای مدافع، افراد مدافع موضع می توانند در مواضع دفاعی خود باقی بمانند و جان خود را بی جهت به خطر نمی اندازند. بدلیل دقت بالای مهمات توپهای سبک این خودروهای زرهی و ریلود سریع آنها، استرسِ از دست دادن هدف، توپچی را فرا نمیگیرد و با خاطری آسوده تر اقدام به شلیک می نماید. دقت این توپها تا 1500 متر قابل قبول(در این فاصله می توانند هدفی به ابعاد لاستیک یک کامیون یا ابعاد نصف شیشه جلوی آن را هدف قرار دهند) و تا 1000 متر بسیار دقیق است و پاسخگوی نیازهای دفاعی می باشد. لازم نیست تا مهمات ضد تانک هدایت ناپذیر که نیاز به هدفگیر خیلی دقیقی دارند –آن هم علیه هدفی که مسیر حرکت آن الزاما خیلی ثابت نیست-  بیهوده مصرف شوند و می توان آنها را برای کاربرد علیه مواضع دشمن یا علیه تانکهای دشمن بکار برد. ذخیره مهمات مناسب در داخل خودرو اجازه پاسخگویی به هر تعداد حمله –متناسب- را می دهد. بواسطه تحرک بالای خودرو و عدم استقرار آن در موضع ثابت به مدت طولانی، در صورتی که دشمن به موشکهای ضد تانک هدایت شونده مجهز باشد هم هدف قرار دادن آن به راحتی میسر نمی باشد و اصولا هدف قرار دادن هدفی که در زمانی کوتاه سرعت خود را در صورت احساس خطر از صفر به بیش از 40 کیلومتر در ساعت می رساند و مانور پذیری خوبی دارد عملا بسیار سخت –اگر نگوییم غیر ممکن- است. ضمن اینکه توان ترمزگیری بالای این خودروها عکس این حالت را نیز سبب شده و کاهش سریع سرعت نیز خود عاملی برای جاخالی دادن در مقابل موشکهای هوایت شوند ضد تانک است. برای حفاظت هر چه بیشتر در مقابل موشکهای هدایت شونده ضد تانک از قفسهای شبکه ای در دور تا دور خودرو و با فاصله مناسب استفاده می شود. استفاده دشمن از زره سبک در خودروهای انتحاری سبب می شود تا معمولا با توپهای سبک (25 تا 30 میلیمتر) بتوان به مقابله با آنها اقدام نمود. سرعت حرکت خودروی انتحاری دشمن هر چه باشد در برابر سرعت حرکت برجک و گلوله باران خودروی مدافع ناچیز است.     چند پیشنهاد به عنوان نمونه   از آنجا که تنوع محصولات در این محدوده خودروهای زرهی زیاد می باشد، با توجه به نیازها و شرایط گفته شده و بررسی صورت گرفته چند نوع خودرو برای این منظور پیشنهاد می گردند، بدیهیست این پیشنهادات کامل نبوده و نظرات دوستان می تواند راهگشا باشد:   رتبه ی پنجم: خودروی BMPT ترمیناتور     این خودروی زرهی روسی که برگرفته از شاسی تی 72 بوده و برجکی منحصر به فرد با انواع تسلیحات موشکی و توپ  30 میلی متری و نارنجک انداز و تیربار ضد نفر دارد که اتفاقا یکی از بهترین گزینه های پیش روست، اما آنچه آن را در جایگاه پنجم می نشاند قیمت بسیار بالای آن، وزن سنگین( که امکان حمل بیش از یک خودرو توسط تریلی و همچنین حمل و نقل هوایی با پرنده های معمول کارگو را منتفی می کند) و تحرک به نسبت پایین آن در مقایسه با خودروهای چرخدار می باشد که عاملی حیاتی در محیط پر از تهدید سوریه است.   رتبه چهارم: خودروی BMP-3     این خودرو از توان آتش بسیار خوبی برخوردار می باشد که توان شلیک دوگونه مهمات 100 و 30 میلی متری برای محیط جنگی سوریه بسیار مناسب است و وزن بسیار مناسبی هم دارد اما همچنان قیمت بالا و سرعت به نسبت پایین در ماقیسه با خودروهای چرخدار مانع اصلی بکارگیری آن در تعداد زیاد است.   رتبه سوم: خودروی BTR-90     این خودرو با توپ مناسب، سرعت عالی، زره متناسب با ماموریت، توانایی حمل نفر به عنوان ماموریت ثانویه، وزن مناسب برای حمل هوایی، ابعاد مناسب برای حمل دو دستگاه بر روی یک تریلی، همه جارو بودن با 8 چرخ تمام متحرک، توان حمل موشک ضد زره هدایت شونده، توانایی آبی خاکی، امکان نصب زره های کمکی و ... قطعا رتبه بهتری در این مقایسه بدست می آورد اگر قیمت مناسبتری داشت.     رتبه دوم: خودروی ZBL-09/VN-1       این خودروی زرهی خوش آتیه چینی با توپ 30 میلی متری و توان حمل موشک ضد زره و وزن خوب، موتور آلمانی و سرعت عالی خود حتی می توانست رتبه اول را نیز کسب نماید اگر قیمت آن مناسبتر بود و اندازه کوچکتری داشت.     رتبه ی اول: خودروی WZ551/NGV-1           این خودروی سبک و جمع و جور چینی تقریبا توانسته همه فاکتورهای لازم را بطور نسبی در خود جمع کند، از وزن سبک برای حمل هوایی و زمینی گرفته( 12.5 تن) تا طول مناسب(6.6 متر) توان همه جارو بودن(بواسطه 6×6 بودن خودرو)، توان حمل 9 نفر نیرو علاوه بر پرسنل در موقع لزوم، جنگ افزار اصلی مناسب(توپ 25 میلی متری که برگرفته از توپ 25 میلی متری25M811  جیات فرانسه با نرخ آتش 125 و 400 گلوله در دقیقه است و از مهمات مشابه با توپ 25 میلی متری بردلی استفاده می کند، لازم به ذکر است که نیروهای آمریکایی با مهمات ضد زره این توپ حتی برجک تانک تی 55 را نیز در جنگ اول خلیج فارس سوراخ و تانک را نابود می کردند به نحوی که میزان شکار تانکهای عراقی توسط نفربرهای بردلی از میزان شکار آنها توسط تانکهای آبرامز بیشتر بود!)، برد عملیاتی خوب( 800 کیلومتر با یکبار سوختگیری)، سرعت خوب، قیمت مناسب(700 هزار دلار)، سیستم تعلیق مناسب که امکان افزایش سرعت آفرود را فراهم می کند، بکارگیری آن توسط 19 کشور علاوه بر خود چین، برجک برگرفته از برجک DRAGAR نکستار فرانسه، وجود دو تیربار ثانویه، یکی 12.7 و دیگری 7.62 که دومی هم محور است، موتور هواخنک پر قدرت مجهز به توربوشارژر و ...   این خودرو دارای نمونه های دیگری با کاربردهای متفاوت نیز می باشد که بعدا به یکی از آنها اشاره می شود.     سناریوی کلی عملیات   قطعا برای کاربری مناسب هر جنگ افزار در قالب یک عملیات نیاز به سناریو و تکنیک و تاکتیک مناسب هست و الا هیچ جنگ افزاری به خودی خود نمی تواند باعث پیروزی یک عملیات یا سلسله عملیات شود. در اینجا به یک طرح عملیات پیشنهادی اشاره می شود و البته اصراری هم وجود ندارد که این طرح را بهترین بدانیم بلکه در پی آن هستیم که بهترین را با کمک هم کشف کنیم:     در زمان احتمال حمله دشمن که اطلاعات لازم آن از طریق جاسوسی انسانی یا دیدبانی تحرکات دشمن و یا تصویربرداری های مداوم هوایی بدست آمده، بر حسب تخمین توان دشمن یک، دو یا چند تیم واکنش سریع به منطقه فراخوان می شوند، هر تیم واکنش سریع متشکل از خودروها و تجهیزات زیر است:     یک دستگاه تریلی مجهز به کمرشکن برای حمل دو دستگاه خودروی IFV دو دستگاه خودروی IFV یا APC یک خودروی موشک انداز ضد زره از نوع WZ-91 مجهز به موشک فوق العاده HJ-9 که بر مبنای شاسـی خودروی  WZ-550 ساخته شده و برای حمایت از خودروهای زرهی و پشتیبانی آتش علیه سکوهای ضد زره و احیانا زرهی سنگین دشمن عمل می نماید. یک دستگاه کامیون کفی برای حمل خودروی موشک انداز کامیون حامل مهمات IFV ها و خودرو موشک انداز(اختیاری)   خودروی WZ-91 مزیت استفاده از خودروی WZ-91 اشتراکات زیاد آن با خودروی WZ-551 می باشد که هزینه نگهداری، تعمیرات و آموزش را پایین می آورد.     تریلی حامل IFV ها و کامیون حامل خودروی موشک انداز در فاصله ایمن از خط تماس خودروهای حمل شده توسط خود را پیاده می کنند و خود به موقعیتی ایمن تر باز می گردند . IFVها منتظر حمله می مانند، اگر تا آمدن آنها حمله شروع شده باشد بلافاصله درگیر می شوند و علیه خودروهای انتحاری عمل می نمایند. خودوری موشک انداز در فاصله ای دورتر از خط درگیری نسبت به دو خودروی زرهی دیگر قرار گرفته و ضمن پایش محیط اطراف خطر حضور موشک اندازهای ضد زره و احیانا تانک یا خودروی زرهی را بررسی می کند. در صورت لزوم خود این خودرو نیز علیه خودروهای انتحاری اقدام به شلیک موشک می نماید. برای افزایش اشراف اطلاعاتی بر منطقه نبرد، هر یک از خودروهای زرهی و همچنین خودروی موشک انداز مجهز به یک کوآدکوپتر است که از روی بدنه آن به پرواز در می آید و توسط فرمانده خودرو کنترل شده و بصورت زنده تصاویر خود از محدوده های مورد نظر را به فرمانده ارسال می کند و یا فرد چهارمی در خودرو حضور پیدا می کند که وظیفه پایش تصاویر و گزارش به فرمانده را برعهده می گیرد. خودروهای زرهی، یکی بصورت اصلی و دیگری بصورت کمکی و رزرو عمل می کنند تا در صورتی که اولی به هر دلیلی از کار افتاد دومی وارد عمل شود. پس از پایان تهدید و عملیات، خودروهای از صحنه خارج و سوار بر تریلی ها به مقرهای امن پشت جبهه خود منتقل می شوند تا اقدام به سوختگیری مجدد و بارگیری مهمات نمایند.   کلیات هر عملیات به صورت بالا می باشد و البته با ریزه کاریهایی که می توانیم اضافه کنیم.   ویژگی های توپ 25 میلی متری و مهمات آن     در این توپ انواعی از مهمات با کاربردهای مختلف قابل استفاده است که تغذیه دوگانه باعث می شود تا همزمان بتوان از 2 نوع مهمات در توپ استفاده نمود، انواع مهمات قابل استفاده در این توپ عبارتند از: APDS-T,HEI-T,TP-T,TPDS-T,SAPHEI-T,HEI و TP که هر یک کاربرد مخصوص خود را دارند ولی برای مقابله با خودروهای انتحاری بهترین ترکیب استفاده از مهمات APDS-T و HEI-T بصورت دوگانه می باشد.  خشاب این توپ 400 گلوله را در خود جای می دهد که 200 گلوله آماده به شلیک و 200 گلوله ذخیره می باشند.     تصویری از انواع مهمات قابل استفاده در توپ   جدول مشخصات مهمات اصلی توپ     پیشنهاد از بعد کمّی   برای انجام این عملیات در سوریه با توجه به گستردگی مواضع درگیری نیاز به حداقل 60 تیم واکنش سریع شامل 120 خودروی زرهی، 60 تریلر، 60 خودروی موشک انداز، 60 کامیون کفی و تعدادی خودروی تامین و تدارک مهمات می باشد که در نقاط مختلف کشور مستقر می گردند.   شاید مطرح شود که اینگونه پیشنهادات خوش بینی است و ما امکان تهیه و تدارک چنین چیزی را نداریم که در پاسخ باید گفت که ماهانه هزینه بسیار هنگفتی از سوی محور مقاومت برای جنگ سوریه انجام می شود و در صورتی که هرینه انجام این طرح به سرانجام برسد در بحث تثبیت و پدافند مواضع آزاد شده تحول خوبی انجام خواهد شد. ضمنا خودروهای IFV یا APC بکارگیری شده، در زمان عملیاتهای آفندی نیز می توانند به خوبی مورد استفاده واقع شوند.   سوال بعدی این است که اولا آیا چین این خودروها را به محور مقاومت تحویل می دهد که با توجه به اینکه چین بنا به خواست خودش و دولت سوریه، بصورت فعال و نه انفعالی در صحنه حضور دارد احتمال قوی برای افزایش وزنه خود در امتیازگیری های آینده این درخواست را با پاسخ مثبت مواجه خواهد کرد و حتی شاید از این رهگذر بتوان تخفیفهای خوبی نیز از وی دریافت نمود و ثانیا اینکه این تعداد خودرو در چه زمانی تحویل سوریه خواهند شد؟ که با توجه به فعال بودن خط تولید این خودرو در چین، زمان لازم برای تحویل حداقل 30 دستگاه برای شروع ابتدایی عملیات، زیر یک ماه خواهد بود. ضمن اینکه در صورتی که بتوان دولت چین متوجه فوریت مسأله نمود وی می تواند از محل ذخایر ارتش خود نیز اقدام به تحویل خودروهای سفارش شده بنماید. تریلی ها و کامیونها هم که در بازار موجود و مهیا است. در صورت نیاز به حمل هوایی نیز هواپیماهای باربری بزرگ چینی در هر پرواز توان حمل 4 دستگاه آن را دارند.     پی نویس:   1- لجمن: لبه ی جلویی منطقه نبرد     نویسنده: MOHAMMAD   فقط برای میلیتاری قابل استفاده است، درگاه های دیگر اینترنتی و فضای مجازی صرفا با لینک به این صفحه امکان بازنشر مطالب را دارند.   در تهیه مطالب عمومی مانند مشخصات خودروها و سلاحها از وبگاه های اطلاعات عمومی نظیر ویکیپدیا و ... کمک گرفته شده است.
  11.   بحث ترکیه نیست، ترکیه بیشتر یک Case Study هست اینجا، روی صحبت من با اون دسته افرادی هست که صِرفِ تجهیزات نظامی رو برگ برنده در نبردهای آینده می دونن( که از قضا از درجه بالاهای سایت هم چنین دیدگاههایی دارند و اصطلاحا فن سالار یا تکنوکرات هستند!) این افراد هیچگاه نمی تونن شکستهای ترکیه در الباب یا نبردهای فرسایشی و بی نتیجه ارتش آمریکا در فلوجه رو توجیه فنی و علمی بکنند.
  12. خیلی دلم می خواد بدونم اونهایی که ارتش ترکیه رو بسی بالاتر و ورزیده تر از نیروهای مسلح ما می دانستند پس از شکست خفت بار الباب کجا هستند؟!
  13.   این بسرعت یعنی دقیقا چقدر بسرعت؟ و جنگنده ای که تا 2022 نمیتونه از AIM-120D استفاده کنه چطور میخواد در نبرد فامد از پس سوخو 30 های چینی با برد بسیار بیشتر( و آنهم بدون تانک سوخت خارجی) بر بیاد؟
  14. با تشکر از آقا رضای عزیز پلتفرم خوبی هست و آینده خوبی هم داره، امیدوارم در آینده با اصلاح پروفایل پروازی نوع موتوردار به شبه بالستیک، امکان افزایش برد اون با موتور فعلی فراهم بشه.
  15.     مین جهنده صیاد، یک مین بسیار کارآمد است که در روی زمین کارگذاشته شده و خدمه آن در جایی دورتر، موضع گرفته و در زمان مناسب مین را منفجر می‌کند اما انفجار این مین جهنده، هماننده مین‌های دیگر نیست بلکه با انفجار اولیه مین، حدود 30 بمب کوچک به بالا پرتاب شده و و تا ارتفاع 100 الی 150 متر بالا می‌روند. پس از پرتاب عمودی این بمب‌های کوچک و انفجار آنها در آسمان، در یک خط عمودی از ارتفاع 30 الی 150 متری زمین هر پرنده متخاصمی حضور داشته باشد، هدف قرار گرفته و اگر منهدم نشود، حتما با آسیب جدی مواجهه خواهد شد. ناگفته نماند که هر یک از بمب‌های درون مین، طبق تنظیمات قبلی، در ارتفاع مشخص منفجر خواهند شد و این نشان می‌دهد که نظم خاصی در میان بمب‌ها برای هدف قراردادن اهداف وجود دارد. هنوز از تعداد دقیق بمب‌های داخل این مین و شدت انفجار آنها خبری منتشر نشده اما به طور کلی این مین‌ها، ساخت جهاد خودکفایی نیروی زمینی سپاه هستند که در هفتم اسفند ماه سال گذشته و در رزمایش بزرگ پیامبر اعظم 9 رونمایی و تست میدانی شدند.     لحظه پرتاب و انفجار بمب‌ها   این استراتژی بیشتر برای شکار بالگردها در نبردهای نزدیک کارآیی دارد یعنی درست زمانی که بالگردهای دشمن وارد میدان شده و قصد دارند مواضع دفاعی را هدف قرار دهند اما به ناگاه به سلاحی که روی زمین نیست و بالگرد با تمام رادارها و حسگرهایش نمی‌تواند آن را شناسایی و منهدم کند، مواجه شده و خودش شکار می‌شود. قطعا شکار اعم از انهدام یا ایجاد آسیب جدی در بالگردهای چند میلیون دلاری با یک یا چند مین جهنده صیاد که قیمتی ده‌ها برابر کمتر از بالگرد دارد، بسیار کم‌هزینه‌تر و کم‌زحمت‌تر از آن چیزی است که در جنگ‌ها برای شکار بالگردها بکار گرفته می‌شود و این یعنی سورپرایز سپاه پاسداران برای بالگردهای مهاجم چند میلیون دلاری.   منبع: http://www.tasnimnews.com/Home/Single/707895   -------------------------------------------------------------------   البته به مشخصات و توان انفجاری انهدامی خیلی اشاره نشده ولی خب کم کم در میاد، یکی از استفاده های مهم این مینها حفاظت از ایستگاههای رادار اخطار زودهنگام هست که در فاصله ای مناسب در اطراف این ایستگاهها استقرار پیدا می کنند، چیزی که عراق در سال 1991 نداشت و کمبود اون باعث شد تا ایستگاههای EW اون توسط بالگرد های آپاچی منهدم بشن و راه برای بقیه نفوذ فراهم بشه.   البته این مینها رو میشه اتوماتیک هم کرد هم با سنسورهای مادون قرمز و هم با لیدار.
  16. یکی از کاربران اومده به خبری که من در صفحه 3 گذاشته بودم( در ارتباط با موضوع تاپیک) منفی داده، اللهم اشف کل مریض.
  17. MOHAMMAD

    فلسطین و جنگ داخلی سوریه

    این جناب سناپس توضیح بدن که منظورشون از جامعه جهانی، چیزی غیر از آمریکا و اسراییله؟!   یعنی ما بیایم اطلاعات حماس رو بدیم به اونا؟!   یعنی ساده لوحی تا به کجا!   ای خدا ...
  18.   تاپیک مستقل ندارد ولی یک تاپیک مقایسه ای بنده یک زمانی ایجاد کرده بودم که این راکت را با وی شی 2 و فجر 5 خودمان مقایسه کردم.
  19.   و ایضا پیرو فرمایشات سید عزیز، آمریکا هیچوقت ریسک شروع زودهنگام جنگ جهانی بعدی رو به جان نمیخره! همون موقع هم که آر کیو رو نشوندن، سردار حاجی زاده گفت به یگانهای موشکی آماده باش دادیم که اگر آمریکایی ها برای زدن پهپاد آمدند سریع پاسخ متناسب داده شود.
  20.   دفرمیشن تیرهای بدنه(طولی و عرضی) در یک چهارم جلویی بدنه کاملا واضح هست و از این نظر نیاز به تعویض کامل داره و قابل بازسازی و تعمیر نیست(حتما باید عوض شوند)   ایضا کل سیستمهای اتاق فرماندهی آن از بین رفته و استراکچرهای آنها هم بطور کامل نابود شده، بطوری که بنظر می رسد اتاقک فرماندهی حتی سقف خود را نیز از دست داده است!   پی نویس: در زمان جنگ نفتکشها، نفتکشهایی با آسیب بسیار کمتر از این، از رده استفاده برای همیشه کنار گذاشته می شدند.
  21. این رنگ استتار بنظر موقتی میاد، با پایان احتمالی بحران سوریه، به رنگ استتار خاورمیانه ای رنگ آمیزی می شوند احتمالا.
  22. سلام   اینم ببینید، مشرق زده:     مدل جدید فاتح     گلوله بیشتر برای فاتح جدید سپاه   نمایش مدل جدیدتر این سلاح که در جریان یک برنامه اخیر مستند در صدا و سیما معرفی شد، حاکی از برخی تغییرات در طراحی جدید نسبت به مدل قبلی است. یکی از تغییرات ایجاد شده در این سلاح، تغییر قنداق اسلحه و استفاده از نمونه بزرگتر در مقایسه با مدل قبلی سلاح فاتح است. نکته جالب اینجاست که این قنداق شباهت زیادی به مدل به کار رفته در سلاح پیشرفته و مشهور آلمانی HK416 دارد.   HK-416 به نوع طراحی قنداق و خشاب مورد استفاده دقت کنید    این سلاح آلمانی در واقع یک مدل توسعه یافته بر اساس M4 جهت استفاده توسط نیروی ویژه ارتش آمریکا بوده است و در سالهای اخیر به شدت در بازار صادرات سلاح های سبک موفق ظاهر شده است. این قنداق بزرگتر باعث می شود تا نیروی عقب نشینی حاصل از شلیک بهتر جذب شده، کنترل سلاح بهتر ممکن شود و تیرانداز تسلط بهتری بر روی سلاح داشته باشد.   مسئله مشخص بعدی تعویض خشاب است. در مدل قبلی، خشاب 20 تیری برای فاتح در نظر گرفته شده بود که در مدل جدید، ساختار استاندارد 30 تیر که در سلاح هایی مثل M-16، M-4 و HK-416 استفاده می شود بر روی آن نصب شده است. این تغییر خشاب نیز باعث می شود تعداد گلوله همراه سلاح نسبت به مدل اولیه 10 تیر بیشتر شده و زمان تیراندازی قبل از نیاز به تعویض خشاب نیز افزایش یابد.   مدل جدید سلاح فاتح    اگرچه تصاویر در این زمینه محدود است اما به نظر می رسد تغییر حداقل ظاهری خاص دیگری در این سلاح صورت نگرفته است و نوع طراحی لوله، طراحی بدنه، ریل و سایت های هدیف گیری چشمی و برگه ناظم آتش همگی به مانند مدل قبلی بوده و تفاوت خاصی در مقایسه با مدل معرفی شده در سال 93، در آن حاصل نشده است.   آنچه که می توان به صورت کلی اعلام کرد این مسئله است که در مدل جدید به نمایش درآمده از سلاح فاتح، در حقیقت تغییرات جزئی به منظور بهتر شدن عملکرد کلی سلاح در نظر گرفته شده و مکانیزم کلی و کالیبر مورد نظر، رضایت متخصصان فرماندهان را جلب کرده است.   با نگاهی به تجربه درگیری های سالهای گذشته سپاه در کردستان و یا مناطقی در سیستان و بلوچستان - که خوشبختانه با تدابیر عملیاتی و استفاده از نیروها و معتمدان محلی این ناامنی ها به پایان رسیده است- به راحتی می توان به این نتیجه رسید که در بسیاری از مواقع، طرفین در فاصله کمی از هم درگیر شده اند و اصولا در این گونه موقعیت ها سلاحی به کالیبر 5.56 میلی متر از لحاظ برد و قدرت بازدارندگی مناسب می باشد.   http://www.mashreghnews.ir/fa/news/639072/پیشرفته‌ترین-سلاح-انفرادی-ایران-تهاجمی‌تر-شد-فاتح-سپاه-در-ردیف-m4-و-hk-416-عکس
  23. بسمه تعالی در ادامه بحثی که در تاپیک پرسش و پاسخ شکل گرفت با مشورت دوستان تصمیم گرفتیم که بحث را بصورت علمی و فنی تر در یک تاپیک مجزا پیگیری نماییم. سوال این است که: اثرات برخورد و انفجار یک گلوله کالیبر 155 م.م از نوع HE به یک تانک مدرن(البته ترجیحا از روبرو و برخورد با برجک) چیست؟ شاید در برخورد اول پاسخ به این سوال راحت به نظر برسد و 2 نوع پاسخ به این سوال داده شود؛ عده ای اثر آن را ناچیز شمرده و گروه دوم نیز رأی به نابودی و انهدام درجای تانک بدهند اما در واقع پاسخ به این راحتی نیست، و نیاز به محاسبات دقیق به همراه مشخص نمودن نوع تانک، محل برخورد، نوع مواد انفجاری داخل گلوله، زمانبندی فیوز گلوله، زاویه برخورد، جنس گلوله، شکل گلوله و . . . دارد. قبل از آنکه وارد بحث شویم باید دلیل طرح این سوال را نیز توضیح دهم، این مسأله مدتی ذهن من را به خود مشغول کرده بود که در صورت تجهیز تانکهای مدرن به توپ 155 میلی متری( یا مشابه 152 میلی متری روسی آن) و استفاده از گلوله های HE بر ضد اهداف زرهی سنگین - با توجه به قدرت انفجاری بالای این گلوله ها- آیا این پرتابه ها توان از کار انداختن، بی مصرف کردن یا حتی نابود کردن تانکهای مدرن غربی را دارند یا خیر؟ بهتر است ابتدا به عمومیات بحث بردازیم، یک گلوله ام 107 معمول در کالیبر 155م.م دارای وزن پرتاب 43.88 کیلوگرم و سر جنگی از نوع کامپوزیت بی به وزن 6.98 کیلوگرم یا از نوع تی ان تی به وزن 6.62 کیلوگرم می باشد. این گلوله ها در هنگام شلیک از توپی مانند ام 127 ( توپ اصلی سامانه ام 109 پالادین، دارای 39 کالیبر طول لوله[sup]1[/sup]) دارای سرعت دهانه حدودا 750 تا 800 متر بر ثانیه هستند که انرژی جنبشی معادل 12 میلیون ژول را در دهانه توپ به آن می دهد. در شکل زیر نمونه ای از این گلوله را مشاهده می نمایید: [center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10133/355px-USMC-100414-M-5241M-001.jpg[/img][/center] البته این گلوله یا نمونه های مشابه در پرتاب از هر نوع توپی سرعت دهانه و بالتبع انرژی دهانه متفاوتی را ارائه می دهد، مثلاً پرتاب این گلوله از توپ ام 114 (دارای 23 کالیبر طول لوله) به سرعت دهانه تنها 563 متر بر ثانیه می رسد اما در توپهای با طول لوله 52 کالیبر شاهد سرعت دهانه تا 900 متر بر ثانیه هم هستیم. در توپ ام 114 با پرتاب گلوله ام 107 (سرعت دهانه 563 متر بر ثانیه در این توپ) در فاصله 2700 متری توان نفوذ در 610 میلی متر بتن و در فاصله 4500 متری توان نفوذ در 488 میلی متر بتن را قبل از انفجار دارد. عموم گلوله های HE در کالیبر 155 میلی متری دارای ساختار آیرودینامیک مناسب برای سرعتهای ماخ بالا بوده و در طراحی آنها سعی شده تا پسای مافوق صوت آنها به حداقل برسد، (از جمله این اقدامات طرح دم قایقی[sup]2[/sup] استفاده شده در آنها می باشد) مثلا نوک تیز و شیب ملایم بدنه از این علایم است که البته برای مصارف عمومی[sup]3[/sup] که این گلوله ها برای آن طراحی شده اند مناسب است اما برای منظوری که ما در نظر داریم متاسفانه چندان مناسب نیستند! چرا؟ پاسخ به فرم شکل این گلوله ها بر می گردد، فرم نوک تیز این گلوله ها در هنگام برخورد با سطوح سخت باعث کمانه تقریباً فوری یا انحراف آن می گردد[sup]4[/sup] . پس در اولین مرحله باید گلوله ای طراحی شود کههنگام برخورد با هدف امکان کمانه کردن آن به حداقل برسد و اولین اصل این کار تبدیل وضعیت نوک گلوله از «تیز» به «گرد» است. مسأله دوم کمی بغرنج تر است، زمانی که بر اساس فرمول: [center]K=½MV²[/center] پارامترها را جانشین می کنیم و میزان انرژی جنبشی را برای سرعت مثلاً V=500m/s بدست می آوریم: [center]K=½*43.88*(500)^2=5485000[/center] این نتیجه ممکن است در ابتدا ما را به این برداشت اشتباه برساند که حتی بدون انفجار گلوله هم آثار تخریبی جدی بر تانک هدف ظاهر خواهد شد اما به دلیلی که در بالا ذکر شد اساساً – بجز موارد در موارد خاص- گلوله بطور کامل بر روی هدف اصطلاحا «نمی نشیند» و تمام انرژی خود را به هدف منتقل نمی نماید بلکه امکان انحراف و کمانه زیاد است، ثانیاً حتی در صورت برخورد تقریباً عمودی با یکی از سطوح تانک که امکان کمانه کردن و انحراف را هم از گلوله بگیرد، به دلیل عملکرد تقریباً آنی فیوز ضربتی گلوله، قبل از اینکه انرژی قابل توجهی از مرمی به زره تانک منتقل شود گلوله منفجر شده و در این حالت گلوله حتی عاجز از ایجاد اثری مشابه مرمی هایHESH[sup]5[/sup] هم خواهد بود. پس در دومین اصلاح باید فیوز تاخیری را به گلوله اضافه کرد که قبل از انفجار اجازه دهد تا میزان قابل توجهی از انرژی جنبشی گلوله به بدنه تانک انتقال یابد. اما میزان این تأخیر چقدر باید باشد؟ این هم یکی سوالات به ظاهر ساده اما سخت و پیچیده هست که پاسخ به آن اطلاع از پارامترهای مختلفی همچون جنس مرمی، سرعت لحظه برخورد، دمای هوا و ... را می طلبد که واقعا معادله را پیچیده می کند. اما به هر حال نکته اساسی اینجاست که میزان تأخیر در انفجار نه باید آنقدر کم باشد که اثر فیوز ضربتی حاصل شود( یعنی انفجار فوری نباشد) و نه اینقدر زیاد که گلوله بر روی بدنه تانک از هم بپاشد و تکه تکه شود و بدلیل از هم گسیختگی مواد منفجره دیگر انفجار ماسوره نتواند منجر به انفجار آنها شود و هیچ انفجاری شکل نگیرد. بهترین زمان برای انفجار، درست یک اپسیلون قبل از پاشیدگی و از هم گسیختگی گلوله و در زمان حد نهایی تغییر شکل پلاستیک آن است؛ چیزی که باعث خواهد شد تا گلوله HE طراحی شده، اثری ترکیبی از یک پرتابه انرژی جنبشی به اضافه یک پرتابه HESH را داشته باشد. در این حالت هم نهایت انرژی جنبشی قابل انتقال، به هدف انتقال یافته و هم با تخریب اولیه سطح زره مقدمات برای ایجاد اثر تاول مشابه کلاهکهای HESH در پشت آن تا حدی فراهم شده است. اما نکته ای را باید در اینجا متذکر شوم، علی رغم همه این پیش بینی ها، اینکه این گلوله بتواند اثر تاول گونه قطعی در پشت زره از خود به جا گذاشته و باعث انهدام تانک از داخل یا آسیب موثر به آن شود با ابهام جدی مواجه است؛ مثلاً اینکه تانکهای غربی مدرن دارای یک پوشش کولار در داخل بدنه هستند که از پرتاب ترکشهای کوچک جلوگیری می کند، همچنین برخی از لایه های زره های ساندویچی این تانکها، به شدت میرا کننده موج تخریبی ایجاد شده توسط انفجار هستند و قبل از انتقال آن به قسمتهای داخلی زره، تا حد زیادی آن را تضعیف می کنند لذا ممکن است عملاً چیز دندان گیری به آنسوی زره نرسد. پس چاره چیست؟ چه نتیجه ای از شلیک چنین گلوله ای حاصل خواهد شد؟ -------------------- ان شا الله ادامه دارد. . . پی نویسها در انتهای مقاله.
  24. در حد نیروهای خیلی نخبه بله.... ولی برای یک ارتش نمی توان تولید سلاحش را به شرکتهای خصوصی سپرد.... یک دلیل اصلی بالا رفتن سرسام آور هزینه می باشد.