MOHAMMAD

Airforce
  • تعداد محتوا

    3,705
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    7

تمامی ارسال های MOHAMMAD

  1. این هم قسمت اصلی که من توی تاپیک مصطفی نوشتم: [quote]وقتی خدا از سر حکمتش بشر رو خلق کرد و اونو در زمین جانشین و خلیفه خودش قرار داد، برای ولایت و سرپرستی اون، پیامبران رو یکی پس از دیگری فرستاد و در واقع حق ولایت رو که مخصوص خودش بود به اونها تفویض کرد تا اونها بتونن بر بشر ولایت و سرپرستی داشته باشند تا اینکه نوبت رسید به پیامبر خاتم(ص) که آخرین پیامبر بود. بعد از ایشون و بنابر وحی و دستور خداوند حق ولایت جامعه بشری به ائمه(ع) واگذار شد، صادق بعد صادق و صالح بعد صالح در زمان امام دوازدهم بدلیل مناسب نبودن شرایط جامعه بشری و شهادت پی در پی ائمه متأخر در سنین پایین و جوانی، حکمت خداوند متعال مبنی بر غیبت و حفظ ولیش تا زمان مناسب قرار گرفت، در آن زمان و برای اینکه غیبت ناگهانی امام شیرازه و انسجام جامعه شیعی را از بین نبرد ابتدا دوران غیبت صغری آغاز شد و پس از 69 سال و بعد از مرگ آخرین نائب خاص امام(عج)، دوران غیبت کبری آغاز شد. اما سوالی اینجا مطرح می شود واینکه تکلیف ولایت و سرپرستی جامعه مسلمین در زمان غیبت چیست؟ و مردم برای رفع امورات دینی و شرعی خود باید به چه کسی و کجا مراجعه نمایند؟ اتفاقا این سوال از خود حضرت مهدی(عج) پرسیده شد و ایشان اینگونه جواب دادند: فارجعوا الی روات احادیثنا، فانهم حجتی علیکم و انا حجت الله. حضرت در پاسخ سوال کننده ای که از تکلیف در زمان غیبت سوال می کرد فرمودند: به راویان احادیث ما( که منظور علما هستند) مراجعه کنید زیرا آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا هستم. یعنی امر ولایت و سرپرستی جامعه مسلمین در زمان غیبت اینگونه طبق امر الهی و توسط حضرت مهدی(عج) بر عهده علمای اعلام گذاشته شد که در هر دوره ای به طور شاخص یکی از آقایان عهده دار این مسئولیت بوده تا عهد حاضر که این مسئولیت پس از رحلت امام راحل(ره) بر عهده امام حاضر سید علی حسینی خامنه ای(مد ظله) گذاشته شد. و ان شاالله در همین دوره شاهد ظهور مولا و صاحبمان و برپایی جامعه جهانی توسط ایشان باشیم. و اگر اشتباه نکنم تعداد این علما تا قبل از امام حاضر، تعداد 60 نفر بوده و ایشان نفر شصت و یکم می باشند. پس اگر یک بار دیگر سیر سرپرستی و ولایت جامعه بشری را مرور کنیم به این شکل خواهد بود: خدا پیامبران ائمه علمای دین که پس از ظهور امام عصر مجددا ولایت به ایشان بر می گردد و طبق عقیده ما شیعیان دوباره ائمه(ع) رجعت نموده و یکی پس از دیگری ولایت و سرپرستی جامعه اسلامی را برعهده می گیرند. تعدادی از افراد جامعه بشری هیچگاه حاضر به قبول شأن ولایت خدا نشدند و عبد طاغوت و شیطان باقی ماندند. تعدادی از افراد جامعه بشری شأن ولایت خدا و پیامبران را پذیرفتند اما حاضر به قبول ولایت خدا و پیامبر از کانال امامان نشدند،(مانند اهل تسنن) تعدادی از افراد جامعه بشری شأن ولایت خدا ، پیامبر و ائمه را پذیرفتند اما حاضر به قبول ولایت ایشان از کانال فقها نشدند،(مانند مخالفین امر ولایت فقیه و امثال حجتیه ای ها) تعداد قلیلی از افراد جامعه بشری (در عصر حاضر) همه شئون ولایت را طبق امر و فرمان الهی پذیرفتند و ان شاالله از سعادتمنداند. [/quote]
  2. quote] اینکه مرحوم منتظری چرا نظر متفاوتی با حضرت امام (ره) داشت برمیگرده به مبانی ولایت فقیه از نظر ایشان که ولایت فقیه نسبی را قبول داشت و مخالف ولایت فقیه مطلقه که امام از سال 1327 مطرح کرده بودند بود./quote] البته آقای منتظری از اول دیدگاهش این نبود و دیدگاه نزدیکی به امام داشت اما متأسفانه بعد از اون قضایا و رحلت امام راحل ایشون هم یه چرخش جدی در مواضع خودش ایجاد کرد و بنای مخالفت با امام حاضر را گذاشت. quote]اگه ولایت فقیه رو مردم قبول نداشته باشن یا بخواهن کس دیگری رو منسوب کنن ولایت فقیه وقت باید بدون اعتراض از مقامش صرفه نظر کنه. اگه ولایت فقیه خودشو بر مردم تحمیل کنه این دیگه ولایت فقیه گفته نمیشه.من این مطالب رو در سخنرانیهای ایت الله منتظری شنیدم و چندتا از مراجع تقلید دیگر هم بر این تاکید کردن/quote] البته این مطلبی که شما می فرمایید خلاف آیه شریفه «خذها بقوه» هست چرا که وقتی بار امانت الهی از سوی خدا بر دوش کسی گذاشته شد آن فرد نمی تواند از زیر بار آن شانه خالی کند دیگران هم نمی توانند او را از انجام وظیفه اش باز دارند. همانگونه که ذکر کردم متأسفانه آقای منتظری پس از درگیر شدن با نظام حتی در مواضع فقهی قبلی خودش هم بازنگری کرد. و یک ابراز تأسف دیگه اینکه ایشون در بین افغانی ها و در افغانستان طرفداران زیادی داشت(یک مقدارش بر می گرده به مواضع گروهک مهدی هاشمی در طرفداری از جنبشهای جهادی در زمان اشغال افغانستان) quote]مثل اینکه مراجع نظرشون در مورد ولایت فقیه فرقهایی داره مثلا نظراتی که آیت الله سیستانی و خوئی دارند با نظر امام خمینی فرق داره/quote] بله ولی عمده تفاوتها در جزییات هست نه کلیات و الا ولایت مطلقه فقیه چیزی نیست که الیعاذ بالله امام راحل اونو اختراع کرده باشه بلکه تئوری اون از زمان صاحب جواهر (حدود 400 سال قبل) تئوریزیه شده اما تا زمان حال مجال بروز نداشته. و مثلا خودآقای خویی هم قائل به دستگاه قضایی اسلامی هست اما پر واضحه که بدون دشتن زمام حکومت در دست ولی فقیه امکان برپایی دستگاه عدلیه برای وی میسر نخواهد بود. آیت الله سیستانی بسیار در خصوص امام خامنه ای سفارش به پیروی و تبعیت می کنند و بین این دو بزرگوار رابطه ویژه ای برقرار است و توصیفات امام خامنه ای در مورد آیت الله سیستانی بسیار زیبا و گویاست. ایشان در دوره حکومت صدام ملعون و حتی حال حاضر به خاطر مصلحتهایی(از جمله در زمان صدان به جهت حفظ حوزه نجف اشرف و جلوگیری از دادن بهانه به رژیم بعث برای بستن آن) نمی توانند خیلی از مواضع خود را علنی بیان کنند. quote]بله شما دریت میفرماید.ولی ایت الله سید محمد شیرازی.سیستانی-صادق شیرازی-محمد رضا شیرازی و چندتن از دیگر بزرگان مخالف این هستند که ولی فقیه خود را به مردم تحمیل کند/quote] ما این تحمیل رو نگرفتیم! کی خودشو تحمیل کرده؟ اگه نکته ای تو ذهنت هست واضح بگو تا برات توضیح داده بشه برادر. برادر سمندون اگه کسی به ناحق به شما تعرضی کرده من از شما عذر می خوام . اما لطفا خلط مبحث نکنید، امام خامنه ای مدافع صد در صد حق مظلوم ( و از جمله برادران افغانی) هستند هر کس هم خودش رو بسیجی و ولایتی بدونه حتما این دیدگاه رو قبول داره، حالا یکی از روی جهل یا بغض شخصی یا عدم اطلاع اشتباهی کرده اینو لطفا به حساب ولی فقیه ننویس. quote]من ۳ کلاس درس خوندم /quote] دوست عزیز حالا که در جایی هستید که به منابع تحصیلی دسترسی دارید سعی کنید درس بخونید که آینده افغانستان به امثال جوانانی مثل شما احتیاج زیادی داره. quote]در فرهنگ اسلامی و بویژه شیعی ما، فارس، ترک، افغان، عرب و ... دلیل برتری و فخر نیست و تنها امتیاز تقواست. انقلاب اسلامی هم مبتنی بر یک ایدئولوژی اسلامی جهان شمول و نه ملی است. بنابراین برادران افغانی، فلسطینی، عراقی، یمنی، لبنانی و... همه از دید ما یکسان و ما در قبال وضعیت و سرنوشت شان مسئولیم و اینکه در برهه ای از زمان میزبان آنها بوده ایم را منتی بر ایشان نمی نهیم که اینجا بلاد اسلام است و افکار سخیف نژاد پرستانه و ناسیونالیستی در آن دخیل نیست. اما اینکه سر کلاف قصور را گم کنیم و آن را مستقیم به امر ولایت گره بزنیم و در نهایت در این بستر افکار مسموم تعدادی از اشخاص معلوم الحال را تکرار نماییم جای گله مندی دارد./quote] درود بر شما که گل گفتی. ----------------------------------------- خب بریم سر بحثمون با برادر احسان انیمیشن ساز! quote]قرابت مردم سالاری با سلام در چیست ؟؟/quote] احتمالا منظورت اسلام بوده دیگه نه؟ این بحث کمی طولانی و خارج از مقوله این تاپیک هست ولی اجمالا بگم که با توجه به آیه شریفه «و امرهم شوری بینهم» و همچنین «و شاورهم فی الامر» امر دخالت مردم در سرنوشت خود یک امر حتمی و قطعی است و جالب اینکه خدا با جمله امری این مطلب را بیان می کند اما تعیید مصادیق آنها با متخصصین دین و صاحبنظران هست که خیلی زیاد میشه اگه مورد خاصی مد نظر هست بفرمایید؟ quote]حکم خدا نسبت به حکم مردم ارجعیت دارد/quote] جمله سوالیه؟ خبری؟ معترضه هست؟ چیه؟ quote]حال اگر وجود ولایت فقیه در حکومت دینی واجب است ، چگونه می شود این شخص به طور غیر مستقیم با رای مردم انتخاب می شود ؟/quote] ولی فقیه توسط خبرگان رهبری انکشاف می شود یعنی از بین افراد صلاحیت دار کشف می شود خبرگان هم نه از روی هوا بلکه بر اساس فاکتورهای دینی و فنی دقیق دست به این کار می زند یعنی اون معیار ها رو می ذارن جلوشون و افراد رو با اونها تطبیق می دن به هر کسی که بیشتر خورد اون فرد ولی فقیه خواهد بود. ضمن اینکه نقش راهنمایی ها و هدایتهای ولی عصر را هم در نظر بگیرید. ولی فقیه در هر صورت در جامعه وجود دارد(از زمان غیبت کبری تا به امروز وجود داشته اند) یا شرایطی فراهم می شود که امکان حکومت هم برایشان پیش می آید که در آن صورت علاوه بر ولایت فقیه منصب حکومت و رهبری هم بر عهده ایشان قرار می گیرد( مانند عصر حاضر) و یا امکان این مسأله برایشان فراهم نمی شود که تنها به وظیفه اصلی خود می پردازند( مانند دورانهای قبل از عصر حاضر) رای مردم مشخص می کند که این شخص رهبر جامعه خواهد بود. quote]مگر رای و نظر مردم همیشه با درصدی از خطا همراه نیست ؟ /quote] بله رای مردم ممکن است با خطا همراه باشد. quote]اگر شخص اصلح به خاطر رای اشتباه مردم انتخاب نشود ، تکلیف چیست ؟/quote] امکان چنین اشتباهی نیست، دلیل آن را در بالا ذکر کردم. در ثانی فراموش نکنیم که هدایت کننده قلوب اعضای خبرگان کس دیگری است. quote]اگر اعضای مجلس خبرگان رهبری بنا به هر دلیل ممکن ( مثلا عدم صلاحیت به خاطر اشتباه مردم ) فرد اصلحی را انتخاب نکنند آیا همچنان اصل ولایت فقیه به عنوان یک واجب دینی و اطاعت از ایشان بر ما واجب است ؟/quote] فردی که شرایط اصلی ولایت فقیه را نداشته باشد( یا از دست بدهد) نیازی به عزل خبرگان ندارد و خود به خود معزول است. quote]بحث من در آمیختن نظر مردم با احکام اسلام است/quote] لطفا اگر باز هم مورد دیگری هست بیشتر توضیح بدید؟ quote]ولی آیا مشروعیت امام علی با مشروعیت کرسی ولایت فقیه یکی است ؟ مشروعیت امام علی مستقیما از جانب خداست ولی آیا مشروعیت کرسی ولایت فقیه هم از جانب خداست ؟ اگر هست این مشروعیت به چه شکلیست ؟/quote] مشروعیت امام علی(ع) و ولی فقیه هر دو از ناحیه خداست و در تاپیک آقا مصطفی یه سری مطالب در مورد اون نوشتم که بد نیست بخونید: http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=11124 quote]پاسخ محمد جان کافی بود و فقط این مورد رو بگم که ما نباید از این اصل تشیع که "هر حکم شرعی را عقل تائید میکند" نادرست برداشت کرده و عقل کامل را با عقل ناقص خودمان یکی بدانیم. به عنوان مثال عقل تائید میکند جذر 16 عدد 4 باشد اما آیا تمام عقلهای بشری این امر را میتوانند تائید کنند؟ مسلم است بسیاری از مردم سواد لازم برای درک خود مقوله جذرگیری ندارند چه رسد به جواب آن و در نهایت میتوانند سوال و جواب را حفظ کنند. اما عقلی که به این علم دست یافته باشد هر نو از این مساله برایش قابل حل و درستی و نادرستی آن قابل تائید است. مسائل شرعی نیز به همین صورت و در بیانی کلی باید گفت تمام احکام شرعی را میتوان با رسیدن به درجه اجتهاد تائید کرد و در غیر اینصورت باید سوال و جواب را حفظ کنیم که همان مساله تقلید از اهل فن هست./quote] quote]خلاصه اینکه تفکر در دستورات و مسایل دینی هیچ اشکالی ندارد اما فرد متفکر باید به «ابزار» درست تفکر مجهز باشد و در صورتی که حکم رأیی را نفمید به اهل نظر در آن مسأله( خواه فقهی باشد یا از نوع دیگر) مراجعه نماید.مثلا ما در امور بهداشتی با پزشک و در ساختمان سازی با مهندس مربوطه مشاوره می کنیم و هیچ احساس خجالتی هم نمی کنیم زیرا فرد کم اطلاع یا بی اطلاع به عالم در آن رشته مراجعه کرده. در مسائل دین هم باید همینطور باشد و به متخصص فن مراجعه شود ولی مع الاسف در این زمینه ها همه خود را صاحب نظر می دانند از راننده تاکسی تا بقال سر محل و کمتر کسی حاضر است در صورت برخورد به مسأله غامض و پیچیده دینی به عالم آن مراجعه نماید./quote]
  3. MOHAMMAD

    سیستم شات گان سبک وزن ( XM-26 LSS )

    ممنون امین جان.
  4. اون بوسترش بود که بعد از اتمام سوخت ازش جدا شد، و رفت بالا. البته بعدش میاد پایین جوش نزنین! موتور اصلی رو حال کنین بدون دوده. [quote]به نظر من درباره عکس پنجم نمیشه گفت سوتی چون حفاظت اطلاعات فیلم رو بررسی میکنه قبل از پخش و در ثانی فرماندهان رده بالا تصمیم میگیرند[/quote] به هر حال سعید جون پخش لینکهای رادارها کار درستی نبود، و نشون دادن اینکه از هر جای کشور میشه شبکه رو (و به احتمال قوی تصاویر هر کدوم از رادارها رو) مشاهده کرد. البته برای دوستان خوبه و باعث اطمینان قلب بیشتر.
  5. ای ول حال نمودیم! بزنه یه بمب فوژیونی نزدیک پایگاه نیروهای آمریکایی در کره و ژاپن!
  6. خب با تشکر از کاربر عزیز xx222ir که تحلیل جالبی ارائه نمودند و البته کلی هم طرف M61 رو گرفتن که یه وقت متهم به حق کشی نشیم! اما خب از اونجا که مقایسه دقیقتر و با در نظر گرفتن شرایط اصلی سلاحها می تونه در رسیدن به نتیجه درست و راحت شدن خیال برخی دوستان که بحق نگران مسایل دفاعی کشور هستند نقش داشته باشه با اجازه دوست خوبمون من مقداری مطالب رو بیان می کنم: [quote]نواخت آتش : 7200 گلوله در دقيقه (بين 4000 تا 7200 گلوله در دقيقه )[/quote] فکر کنم دقیقترش بین 4000 تا 6000 باشه نه؟ اگه لینکی، منبعی دارید ارائه بفرمایید ما هم استفاده ببریم. [quote]ظرفيت خشاب : 2400 تير[/quote] ظرفیت خشاب مدلهای جدید فالانکس در navy به حدود 1550 رسیده و در مدلهای قبلی 900 بوده. [quote]برد : ؟ اعلام نشده ما 3000 متر را در نظر مي گيريم .!( هر چند به طور غير رسمي 1.6 كيلومتر گزارش شده .)[/quote] درسته. برد این سلاح طبقه بندی شده هست اما همونطور که فرمودید کارشناسان نظامی برد مفید اون رو 1500 متر و بهترین برد مفید رو تا 1000 متر می دونن. [quote]نواخت تير 4000 تير در دقيقه[/quote] اینجا یک نقطه ابهام هست و اون اینکه در حالی که نواخت ZSU-23-2 از طرف منابع معتبر 1000 گلوله در دقیقه برای هر لوله اعلام شده چرا برای این توپ این عدد 500 هست؟ شاید هم عمدا نواخت اون رو کم کردن تا دقتش افزایش پیدا کنه. [quote]ظرفيت خشاب : 8 ضرب در 50 مي شه 400 تير ![/quote] ظرفیت خشابهای توپ 23 میلی متری 70 تایی و 100 تایی هست که به نظرم روی این مدل 100 رو دیدم که میشه 800 گلوله! [quote]برد : 2000 متر[/quote] برد مفید 2500 متر. برد موثر 7000 متر. تحلیل شما در مورد دیاگرام پراش گلوله ها کاملا درست بود ممنون! [quote]اجراي آتش از 2000 متري هدف و 6 ثانيه فرصت براي رسيدن كروز به خودش داره [/quote] اجرای آتش از فاصله 2500 متری و 800 تقسیم بر 66 یعنی 12 ثانیه فرصت برای شلیک که با توجه به سرعت 0.9 ماخ برای موشک کروز(سرعت معمول توماهاوک و کلکم و اسلم) موشک در هر ثانیه: 340*0.9=306 متر بر ثانیه و 306*12=3672 متر! یعنی در این 12ثانیه اگه موشک نابود نشه(که به احتمال قوی میشه) 1172 متر هم از پدافند رد شده ! البته جای نگرانی نیست و حتی در حال دور شدن هم تا فاصله 1500 تا 2000 متر پدافند می تونه اجرای آتش مفید داشته باشه. این نکته بالا رو گفتم تا خیالتون راحتتر بشه! اما خشاب فالانکس 1500 گلوله داره که با احتساب نرخ شلیک 100 گلوله بر دقیقه 15 ثانیه امکان شلیک بهش داده میشه و با توجه به دیاگرام نه چندان مناسب پخش مرمی ها، این 3 ثانیه برتری چندانی برای اون بوجود نخواهد آورد.
  7. دوستان ممنون از همه بخصوص نصیر جان که زحمت زیادی برای عکسها می کشن. چند تا نکته: 1- در عکس اول به ریختن فلیر از هواپیماها دقت کنید، این مطلب و علنی کردن اون نشان از تجهیز کلیه هواپیماهای نیروی هوایی به این تکنولوژی داره. 2- در عکس پنجم و فوق العاده مهم نصیر جان شما می تونید نقشه پوشش راداری کشور و از اون مهمتر لینکهای اونها رو ببینید! (سوتی به این بزرگی از حفاظت ارتش بعید بود!) تنها جایی که تراکم رادارها کمتر هست ناحیه جنوبشرق کشور هست که چندی قبل خود مسئولین دفاعی هم بهش اشاره داشتن، که اون هم بحمدالله در حال رفع شدن هست، قابل توجه دوستانی که نگران پوشش راداری کشور بودند، خیالتون راحت. هجوم از جنوبشرق هم برای پرنده های دشمن به این راحتی نیست چون حداقل فاصله اهداف استراتژیک ما(مانند نطنز) از مرز جنوبشرق حدود 800 تا 900 کیلومتره که با احتساب بازگشت به 1600 تا 1800 کیلومتر بالغ میشه و طی این مسیر به راحتی امکان پذیر نیست و نیاز به حمل مخازن سوخت خارجی زیاد(به علت عدم امکان سوخت گیری هوایی برای اونها بر روی خاک ایران) هست که خودش باعث بالا رفتن تعداد جنگنده های عمل کننده شده و ریسک عملیات را باز هم بالاتر خواهد برد. در جنوبشرق از تکنیکهای دیگری برای کشف پرنده های دشمن هم استفاده میشه که اتفاقا بسیار کارا بوده و باعث کشف و انهدام تعداد زیادی از پهپادهای دشمن شده تا به حالا. [quote]دوستان به سوراخ هایی که روی بدنه ازدر جدیده هست دقت کردین نمیدونید به چه کاری میاد روی ازدر های دیگه ندیدم که این طور باشه[/quote] شاید در این اژدر از پدیده سوپر کاویتاسیون استفاده کرده باشن تا سرعت اون رو بالاتر ببرن البته نه به حد اشکوال.در هر حال یحتمل اینها از ابتکارات خودمونی ها هست.
  8. بسیار ممنون از شما. بالاخره یکی پیدا شد که یه سوال اساسی بپرسه، من در حد اطلاعات خودم جواب میدم سایر دوستان قطعا بر غنای بحث خواهند افزود: [quote]در اصول مکتب شیعه این اصل وجود دارد که دوازده امام از نظر ارتکاب اشتباه و گناه کاملا معصوم هستند[/quote] درسته. [quote]با معصوم بودن امامان حجت بر مردم تمام می شود [/quote] البته فقط با عصمت امام حجت بر مردم تمام نمی شود ولی خب عصمت هم می تواند جزء شرایط باشد. [quote]ولی ما تا بحال بعد از این چهارده معصوم کسی را نداشتیم که به این درجه از عصمت از گناه و اشتباه رسیده باشند[/quote] همینجا استپ! عصمت بر 2 نوع هست: ذاتی و اکتسابی، عصمت ذاتی طبق عقاید ما مختص پیامبران و ائمه هست که کاری به اون نداریم، عصمت اکتسابی توسط هر یک از افراد بشر در حد سعی و تلاشش قابل دستیابی هست، یعنی به میزانی که اون فرد سعی کنه از گناه یا گناهانی دوری کنه به همان میزان نسبت به اونها عصمت پیدا می کنه، مثلا زید سعی می کند از خوردن شراب اجتناب کند فلذا زید نسبت به گناه شراب خواری معصوم است. و یا عمرو سعی می کند از گناه غیبت دوری کند لذا نسبت به گناه غیبت معصوم است و قس علی هذا. حالا مثلا شما مرحوم آقای بهجت رو در نظر بگیر، قطعا ایشون در خیلی از موارد به عصمت اکتسابی رسیده بودند بطوری که بگفته نزدیکان و دوستان اصلا گناهی از ایشون مشاهده نمی شده، پس ایشون عصمت داشتن اما عصمت اکتسابی. حالا ممکنه یه وقتی ترک اولی هم از ایشون سر زده باشه ولی اون گناه محسوب نمیشه. ما هیچ گاه جایگاه ائمه رو با سایر افراد یکی نمی دونیم، اما قائل به این هم نیستیم که افراد دیگر باید غرق در گناه باشند بلکه معتقدیم هر فردی از آحاد جامعه بشری می تواند در صورت داشتن ایمان و پرهیز از گناهان به عصمت اکتسابی برسد. پس افراد دیگر هم می توانند با تمرین و ممارست از گناهان دوری کرده و به درجه ای از عصمت اکتسابی(بسته به میزان توانایی ها و ایمان خود) برسند. [quote]برای من این نکته مهم است که آیا در اطاعت از فرمان ولی امر خودم باید بدون هیچ درنگی دستور ایشان را اجرا کنم یا اینکه به علت معصوم نبودن ایشان می توانم نسبت به اوامر ایشان تفکر کنم ؟؟[/quote] ما قاعده ای در دین داریم با این عنوان عربی که : کل ما حکم به عقل حکم به شرع و کل ما حکم به شرع حکم به عقل. این قاعده از افتخارات شیعه بوده و در هیچ دین یا مذهب یا آیینی مشابه اون مشاهده نمی شود. در این قاعده مذهب تشیع کلیه احکام دینی خود را مطابق عقل و کلیه امور عقلانی را مطابق شرع می داند و طبعا دعوت می کند از افراد که با تفکر در دین و احکام آن آنها را بپذیرند نه مانند آیین بودایی صرفا یکسری خرافات تحویل فرد دهد و از وی بخواهد بدون تفکر و تعقل از آنها پیروی نماید. بنابر این تفکر و اندیشیدن در مذهب تشیع نه تنها عیب نیست بلکه با افتخار پذیرفته و بدان خوانده شده است. ضمن اینکه ائمه معصومین در زمان حیات خود در حد عقل و فهم مردم زمانه مسائل را برای آنها «باز» می کردند. اما اینجا مسأله مهمی پیش میاد که اگه بهش توجه نشه می تونه به پرتگاهی خطرناک تبدیل بشه و اون اینه که بنده نوعی بدلیل کمبود اطلاعات دینی یا عدم اشراف بر موضوع یا عدم درک درست زمانه یا عدم قرار داشتن در موضع رهبر جامعه یا موارد دیگر «نتوانم» چرایی و چیستی فرمان وی را درک کنم. در این حال باید به اهل فن از علما مراجعه و خواستار توضیح و تفسیر شد. اما اگر من بخواهم «فقط» بر عقل ناقص خود تکیه کنم و با پیش فرضهای غلط تصمیم رهبر جامعه را تفسیر نمایم ممکن است راه را به غلط رفته و با فهم اشتباه از مسأله موجبات انحراف و گمراهی خود و یا خدای ناکرده اطرافیان را فراهم سازم. متأسفانه تفسیر به رای در میان مردم جامعه ما رواج زیادی دارد و ما خیلی اهل پرسش و تحقیق نیستیم، حالا در همه مسائل از ریز بگیر تا کلان. خلاصه اینکه تفکر در دستورات و مسایل دینی هیچ اشکالی ندارد اما فرد متفکر باید به «ابزار» درست تفکر مجهز باشد و در صورتی که حکم رأیی را نفمید به اهل نظر در آن مسأله( خواه فقهی باشد یا از نوع دیگر) مراجعه نماید.مثلا ما در امور بهداشتی با پزشک و در ساختمان سازی با مهندس مربوطه مشاوره می کنیم و هیچ احساس خجالتی هم نمی کنیم زیرا فرد کم اطلاع یا بی اطلاع به عالم در آن رشته مراجعه کرده. در مسائل دین هم باید همینطور باشد و به متخصص فن مراجعه شود ولی مع الاسف در این زمینه ها همه خود را صاحب نظر می دانند از راننده تاکسی تا بقال سر محل و کمتر کسی حاضر است در صورت برخورد به مسأله غامض و پیچیده دینی به عالم آن مراجعه نماید. [quote]؟ و آیا اگر بعد از تفکر به این نتیجه رسیدم که در دستور و بیانات ایشان مشکلی وجود دارد می توانم سرپیچی کنم یا خیر ؟؟ ...[/quote] جواب این قسمت از سوال شما هم فکر کنم تا حدودی داده شد اما خب شما زمانی می توانید به اشتباه بودن حکمی(حالا از هر نوع باشد) پی ببرید که علم لازمه برای موشکافی آن مسأله را داشته باشید والا در غیر این صورت ممکن است خدای ناکرده تفسیر به رأی کرده و به اشتباه بیفتید. ممنون از شما.
  9. MOHAMMAD

    STEYR IWS2000

    حیفه این تفنگ(!) بزودی از اسکرول بره بیرون! دوستان یه نظری، بحثی، چیزی؟
  10. [quote]اجازه هست اینجا یکم بحث کنیم تا زوایای ولایت فقیه بیشتر مشخص بشه ؟؟[/quote] بله دوست عزیز حتما، این تاپیک برای همین ایجاد شده.
  11. MOHAMMAD

    STEYR IWS2000

    [quote]به barret میگی سوسول؟ شوخی بود نه؟[/quote] می خواستم تحریکت کنم بیای تو بحث!! ولی خداییش برت به پای اشتایر نمی رسه.
  12. MOHAMMAD

    STEYR IWS2000

    آخر اسنایپر ANTI MATERIAL ، حرف نداره، رد خور نداره، رقیب هم نداره، با سوسولهایی مثل برت(!) هم قابل مقایسه نیست! مرمی این تفنگ از جنس تنگستن کارباید یا اورانیوم تهی شده هست که دومی سنگینتر، موثر تر و سختتر هست(بر خلاف گفته دوستمون ) و در ثانی اثر پیرو فوریک(آتش زنی آنی) هم داره یعنی بلافاصله پس از نفوذ به داخل زره باعث به آتش کشیده شدن اون هم میشه و یه شاخص نوری از خودش به جا می ذاره که برای اصلاح تیر بعدی هم مفیده. کاشکی بجای HS-50 اینو گیر می آوردیم و مهندسی معکوس می کردیم! یه چند تا عکس ازش داشته باشین: پروتوتایپ اولیه اسلحه: [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/Steyr_amr_1.jpg[/img] نمونه اصلی اسلحه: [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/steyr_amr.jpg[/img] فشنگ سلاح در کنار فشنگ 7.62 ناتو: [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/Steyr%252015_2mm%2520cartridge%2520compared%2520to%25207_62mm%2520NATO%2520%2520cartridge.jpg[/img] اجزاء داخلی فشنگ اسلحه: [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/iws-2000%2520ammo.jpg[/img] نحوه باز شده پوشش(سابوت) فشنگ پس از خروج از لوله و حرکت مرمی اصلی: [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/segment%7E0.gif[/img]
  13. [quote]منظورم طرز شلیک موشکهای هدایت شونده ضد تانک بود ! ببخشید ![/quote] استاد بنده که پست داده بودم!
  14. با پوزش از دوستان به خاطر وقفه ای که بین مباحث پیش اومد مجددا ادامع اونها رو از سر میگیریم: 1. نياز به‏ايدئولوژىِ دينى كدام ايدئولوژى مى‏تواند پشتوانه دولت قرار گيرد و با ارائه يك طرح كلى و جامع، مسير فعاليّت دولت و آرمان‏هاى آن را مشخص كند؟ ايدئولوژى‏هاى بشرى كه تنها از سرچشمه عقل و تدبير انسان سيراب مى‏شود، در ارائه اين طرح جامع با مشكلاتى مواجه است؛ زيرا در قدم نخست بايد به اثبات اين ادعا بپردازد كه انسان قادر است براى همه مسائل زندگى خود، طرح كلى بريزد، و فكر بشر بر مجموع مصالح زندگى، احاطه دارد. در حالى كه متفكران در اين زمينه، با ابهامات فراوانى رو به رو هستند. آن‏ها حتى در برابر آن چه ساده‏ترين مبانى نظرى ايدئولوژى جلوه مى‏كند، اختلافات فراوانى دارند؛ مثل اين كه سعادت چيست؟ و به چه وسيله بدان مى‏توان دست يافت؟ اين اختلاف نظرها، از آن رو بر مى‏خيزد كه استعدادها و توانايى‏هاى بشر به خوبى شناخته نشده است. از سوى ديگر، زندگى اجتماعى، انسان را با هزاران مسئله و مشكل مواجه مى‏سازد، و در چنين زندگى‏يى او نمى‏تواند به تنهايى درباره سعادت خود، فكر كند و تصميم بگيرد و عمل نمايد؛ چراكه سعادت، آرمان، ملاك‏هاى خير و شر، روش و وسيله‏هاىِ او، با سعادت و آرمان و ملاك‏هاى خير و شر و راه و روش‏هاى ديگران آميخته است. |36| علاوه بر اين مشكلاتِ فردى و اجتماعى، انسان با مشكل ديگرى نيز مواجه است كه آن، بى‏خبرى از نهايت مسير خود مى‏باشد؛ زيرا براساس اعتقاد به حيات اخروى و زندگى ابدى، عقل نسبت به حيات پس از دنيا تجربه‏اى ندارد، و اگر بخواهد طرح كلى ِ خود را براى زندگى دنيا، هماهنگ با آينده جاودانه‏اش سازد، اظهار عجز و ناتوانى مى‏كند. از سوى ديگر، زندگى دنيوى با زندگى اخروى از چنان پيوستگى و پيوندى برخوردار است كه سعادت در آن زندگى، تنها با جدّ و جهد در اين زندگى تامين مى‏گردد؛ چه اين كه حيات جسمانى و روحانى در تاثير متقابل با يكديگر بوده و از تاثير رفتار بر ساختار روانى انسان‏ها نمى‏توان غفلت ورزيد. با توجه به اين ابهامات و مشكلات فكرى است كه ايدئولوژى بشرى نتوانسته است اطمينان بخش و اقناع كننده باشد، بلكه برعكس با سرگشتگى و تحيّر همراه بوده است. پس با توجه به اين كه مكتب و ايدئولوژى از ضروريات حيات اجتماعى است، و با قبول اين كه بشر از ارائه يك ايدئولوژى كامل و جامع ناتوان است، يا بايد انسان را محكوم به سرگشتگى بدانيم كه راهى براى نجات از سر در گمى‏ها ندارد، و يا اگر ديد ِ ديگرى درباره هستى و آفرينش داريم و خلا و پوچى را از نظام هستى نفى مى‏كنيم، بايد اعتراف كنيم كه اين نياز ضرورى بشر، از افقى فراتر از عقل، تامين شده‏است، و وحى، خطوط كلى حركت بشر - شريعت - را ترسيم مى‏كند. ابن‏سينا نياز انسان به شريعت الهى را كه به وسيله نبى بيان مى‏گردد، چنين توضيح داده است: نياز به نبى و بيان كننده شريعت الهى و ايدئولوژى انسانى، در بقاى نوع انسان و در رسيدن انسان به كمال وجودى انسانى‏اش، بسى بيش‏تر است از نياز به رويانيدن مو بر ابروان و مقعر ساختن كف دو پا، و منافعى ديگر از اين قبيل كه صرفاً در بقاى نوع انسان سود دارند، بدون آن كه ضرورت بقاى نوع ايجاب كند[1]. نتيجه اين بحث، به بيان متفكر اسلامى، شهيد مطهرى چنين است: (1). ابوعلى سينا، نجات، ص‏304. |37| با توجه به مجموع استعدادهاى فردى و اجتماعى انسان، و پيچيدگىِ روابط اجتماعى انسان، و مشخص نبودن نهايت سير تكاملى انسان، بايد بپذيريم كه آن چه فيلسوفان و متفكّران اجتماعى به نام ايدئولوژى يافته‏اند، گمراهى و سرگشتگى است. براى انسان از نظر ايدئولوژى داشتن، يك راه بيش‏تر وجود ندارد، و آن، ايدئولوژى از طريق وحى است. اگر ايدئولوژى از طريق وحى را نپذيريم، بايد بپذيريم كه انسان فاقد ايدئولوژى است. متفكران امروز بشر، اذعان دارند كه ارائه خط سير آينده بشر، به وسيله ايدئولوژى‏هاى بشرى، تنها به صورت منزل به منزل است؛ يعنى تنها در هر منزل مى‏توان (آن‏هم به ادعاى خودشان) منزل بعدى را مشخص كرد؛ اما اين كه منازل بعد از اين منزل كجا است، و سر منزل نهايى چيست، و آيا اساساً سر منزلى وجود دارد يا ندارد، هيچ معلوم نيست. سرنوشت چنين ايدئولوژى‏هايى روشن است[1]. درباره جهت‏گيرى ايدئولوژى الهى و نقش اجتماعى آن، سه گونه مى‏توان نظر داد: ديدگاه اوّل: شريعت، قانون نظم اجتماعى نياز به شريعت، چيزى جز نياز به قانون نيست، و قانون از ضروريات زندگى اجتماعى است كه بدون آن دوام حيات اجتماعى امكان پذير نيست. عدم قانون در جامعه، باعث هرج و مرج، و موجب به هم خوردن نظم اجتماعى است و تنها شريعت، اين نياز ضرورى زندگى اجتماعى را تامين كرده و جلوى آشفتگى جامعه را مى‏گيرد. نقد و بررسى اگر انتظار از شريعت و كارآيىِ دين، به نظم اجتماعى محدود گردد، روشن است كه ايدئولوژى‏هاى بشرى، و دولت‏هاى غيردينى نيز از برآوردن اين نياز عاجز نيستند و خلا نظم به وسيله آنان جبران مى‏شود، و براى جايگزينى ايدئولوژىِ بشرى به جاى (1). مرتضى مطهرى، جهان‏بينى اسلامى، ص‏176. |38| شريعت الهى مشكلى وجود نخواهد داشت. فيلسوف بزرگ اسلامى، خواجه نصيرالدين طوسى در اين زمينه مى‏گويد: بدان، تمام آن چه را ابن‏سينا درباره شريعت و نبوت آورده‏است كه براى تنظيم روابط اجتماعى، نياز به شريعت است، و بدون آن، جامعه مختل مى‏شود چنان نيست كه بدون آن (شريعت)، زندگى براى انسان امكان پذير نباشد...؛ زيرا ممكن است انسان با انتخاب نوعى سياست و قانون بشرى، روابط اجتماعى را تنظيم و جلوى آشفتگى را بگيرد و يا با قهر و غلبه، نظم اجتماعى را استقرار بخشد[1]. البته اين بدان معنا نيست كه قانون بشرى مى‏تواند همه ويژگى‏هاى لازم براى يك قانون تمام عيار را دارا باشد؛ زيرا منافع شخصىِ قانون گذاران، از موانع بزرگ درك حقيقت مى‏باشد. از اين رو، متفكرانى مانند افلاطون، براى كاهش تاثير چنين موانعى، حكومت فيلسوفان را پيشنهاد كرده‏اند و در توصيف آن‏ها گفته‏اند كه ايشان بى‏اعتنا به لذت‏هاى مادى و جمع آورى ثروت داراى اخلاق كريمه و عدالت مى‏باشند[2]. هم چنين ژان ژاك روسو، ضمن آن كه بر دموكراسى اصرار مى‏ورزد، تاكيد دارد كه بشر بايد به بهترين قانون دست يابد، و چنين قانونى تنها در توان تشخيص كسى است كه از برترين عقل برخوردار بوده و در حالى كه بر همه ميل‏ها و گرايش‏هاى بشر احاطه دارد، ولى خود دربند آن‏ها نباشد[3]. ديدگاه دوم: شريعت، قانون تهذيب نفس نياز به ايدئولوژى الهى، نياز به‏راه و رسم رابطه با مبدا آفرينش و تهذيب نفس است، و پيام آوران شريعت، براى ارتقاى روحى انسان‏ها، تلاش كرده‏اند؛ زيرا عقل بشر از ارائه راه و رسم زندگى اجتماعى، عاجز نيست و به كمك آن، دست يابى به قانون مطلوب امكان پذير است. (1). خواجه نصيرالدين طوسى، شرح اشارات، ج‏3، ص‏374. (2). افلاطون، جمهورى، ص‏152. (3). ژان ژاك روسو، قرارداد اجتماعى، ص‏81. |39| برخى از نويسندگان مسلمان در اين باره گفته‏اند: استدلال ابن‏سينا در نبوت و شريعت، به دو جهت ناظر است: يكى لزوم قانون، و ديگرى احتياج به وضع قوانين از طرف خداوند، به‏نظر وى چون انسان بر زندگى اجتماعى مفطور است، و تكاپوى اجتماعى، تعارضاتى بين افراد به وجود مى‏آورد كه منجرّ به اختلال نظم اجتماعى مى‏گردد، لذا جامعه نياز به قانون الهى و شريعت دارد. البته در جهت اوّل (نياز به قانون) بحثى نيست، ولى در جهت دوم، اين پرسش پيش مى‏آيد كه آيا عقل بشر براى وضع قوانين كافى نيست؟ در پاسخ بايد گفت: استدلال ابن‏سينا براى لزوم قوانين شرعيه كافى نيست؛ چون عقل بشر به اين مقدار كه مصالح شخصى و نوعى را درك كند، رسا است و البته با پيشرفت زمان، تجارب وى در وضع قوانين نيز تكامل مى‏يابد. منتها اين مطلب مستلزم نفى شرايع نيست؛ زيرا تنها فايده شرايع، آوردن قوانين زندگى مادى نبوده، بلكه اصولاً نظر اديان در اين باره، تطفلى است، و مسلماً وجهه نظر انبيا جهات روحى و تهذيب نفوس و ارتباط بشر با عالم قدس است، بلكه ما دليل قطعى بر وجود قوانين اجتماعى (سياسى، مدنى و جزايى) در كليه شرايع سابقه نداريم؛ زيرا چنان‏كه گفته‏شد، اديان به‏وجهه ديگرى نظر داشته و انبيا به همان كه جهت معنوى و روحى است، پافشارى داشته‏اند[1]. نقد و بررسى اين ديدگاه، مشتمل بر نظرات مختلفى است و با صرف نظر از استدلال ابن‏سينا كه جداگانه به‏آن خواهيم‏پرداخت از جهات گوناگون قابل بررسى است: 1. عقل در تشخيص مصالح فردى و اجتماعى خودكفا است: اين نظريه، مبناى همه‏ايدئولوژى‏هاى بشرى است؛ ولى چگونه مى‏توان انديشه بشر را با محدوديت‏هاى فراوان آن، خودكفا دانست؟ آيا گستردگى و تنوع نيازها، عدم احاطه به همه ابعاد مادى و معنوى انسان، اعتراف به عجز و جهل در حلّ بسيارى از مشكلات زندگى (1). كاظم مدير شانه‏چى، مقدمه شرح جمل‏العلم والعمل، ص‏36-33. |40| و...اين نظريه را ابطال نمى‏كند؟ تفصيل اين بحث را در فلسفه حقوق بايد پى‏گيرى نمود. 2. وجهه نظر انبيا جهات روحى و تهذيب نفوس است، و اگر درباره مسائل زندگى نظر داده باشند، تطفّلى است: براى بررسى اين ادّعا، و در تحقيق از اهداف و عملكرد انبيا، با توجه به تحريفاتى كه در كتب آسمانى گذشته رخ داده، به آن كتاب‏ها نمى‏توان استناد جست. لذا تنها راه شناخت صحيح انبيا، قرآن كريم است كه به عنوان يك سند قطعى مى‏تواند مورد نظر و استناد قرارگيرد. در قرآن كريم، فلسفه تشريع دين و بعثت پيامبران اين‏گونه تبيين شده‏است: «كان الناس امة واحدة فبعث الله النبيّين مبشرين و منذرين و انزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس فيما اختلفوا فيه» [1]؛ يعنى انسان‏ها در آغاز زندگى اجتماعىِ خود امت واحده بودند، و اتحاد و اتفاق بين آن‏ها حكومت مى‏كرد، اختلاف و درگيرى در مسائل زندگى نداشتند؛ ولى پس از آن، در استفاده و بهره‏بردارى از مزاياى مادّى، اختلاف پيدا كردند، و تنازع جاى تعاون را گرفت. در اين شرايط، براى از بين بردن اختلاف‏ها و جلوگيرى از تعدّيات، وضع قوانين ضرورت يافت، و اين قوانين به عنوان شريعت و دين، همراه تبشير و انذار از سوى پيامبران ابلاغ گرديد، تا در پرتو دين، هركس به حق خود دست يابد و نظام اجتماعى از آسيب اختلال و آشفتگى در امان ماند[2]. با توجه به اين آيه، پيامبران با ارائه قوانين الهى، ايجاد يك نظام اجتماعى سالم و متعادل را به عهده داشته‏اند، و بعثت انبيا بر طبق يك ضرورت اجتماعى بوده است. هم چنين قرآن كريم درباره پيغمبران فرموده‏است: «لقد ارسلنا رسلنا بالبيّنات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط» [3]؛ (1). بقره(2) آيه 213. (2). محمدحسين طباطبائى، الميزان، ج‏2، ص‏111، 118 و 123. (3). حديد(57) آيه 25. |41| ما پيامبران خويش را با دلايل روشن فرستاديم و با آن‏ها كتاب و معيار نازل كرديم تا مردم عدل و قسط را به پا دارند. در اين آيه نيز از عدالت به عنوان فلسفه رسالت و بعثت انبيا ياد شده است. با توجه به اين كه در اين آيات جهت گيرى رسالت انبيا، آن هم همه پيامبران، روشن است. چگونه مى‏توان انبيا را از ارائه الگوى اجتماعى و قوانين سياسى، مدنى و اقتصادى منصرف، و وجهه اديان را ارتباط با عالم قدس تلقى كرد؟! مگر ممكن است شريعت و دينى براى رفع اختلاف بين انسان‏ها آمده باشد، امّا در آن از قوانين اجتماعى و حقوقى، كه فقدان آن عامل بروز تعارض و تعدّى است، خبرى نباشد؟ آيا ممكن است كتابى كه براى حاكميت قسط در جامعه، در اختيار پيامبران و مردم قرار گرفته است، از مقررات اجتماعى خالى باشد؟ البته اين بدان معنا نيست كه تنها ايده پيامبران، ايده اجتماعى بوده است و فراتر از توحيد اجتماعى، به توحيد نظرى و ارتباط با عالم قدس نظر نداشته و آن را هدف اعلاى خود و جامعه نمى‏دانستند، بلكه توجه به آرمان‏هاى معنوى، باعث بى اعتنايى‏شان به مسائل زندگى نمى‏گرديد. به علاوه، از آن جا كه بر اساس منطق قرآن، قانون گذارى، حق منحصر خدا است، پس به ناچار تنها قانونى مورد تاييد انبيا قرار مى‏گرفته است كه از سوى خداوند (به عنوان تاسيس يا امضا) ابلاغ شده باشد. به بيان ديگر، با توجه به اين كه بشر در طول تاريخ خود، هميشه به قانون نياز داشته است، و حيات اجتماعى بدون مجموعه‏اى از قوانين اجتماعى دوام نمى‏يابد، پيامبران و پيروانشان چگونه زندگى كرده‏اند؟ آيا آنان - به خصوص در زمان قدرت سياسى و اجتماعى خودشان - به قانونى ملتزم نبودند؟ آيا به طور كلى به قوانين اجتماعى اعتنايى نداشتند؟ و يا تابع قوانين ساخته بشر در محيط و عصر خود بودند؟ يا در محدوده نيازها و شرايط دوران خويش، داراى قوانين الهى بوده‏اند؟ فرض اوّل و فرض دوم قابل قبول نيست؛ زيرا سيره انبيا و هدف آن‏ها، با احتمال دوم مخالف است. و فرض دوم با اعتقاد به ربوبيّت تشريعى حق تعالى مخالف است؛ |42| زيرا بينش توحيدى، اجازه قبول قوانين غير الهى را نمى‏دهد: «ان الحكم الا لله؛ له الحكم؛ فالحكم لله العلى الكبير؛ و ما اختلفتم فيه من شى‏ء فحكمه الى الله» [1]. و در قرآن، كسانى كه خودسرانه به وضع قانون مى‏پردازند، مورد نكوهش قرار گرفته‏اند؛ مثلاً درباره مشركينى كه به سليقه خود، خوردنى‏ها را به حلال و حرام تقسيم كردند، مى‏فرمايد: «قل ارايتم ما انزل الله لكم من رزق فجعلتم منه حراماً و حلالاً قل الله اذن لكم ام على الله تفترون» [2] به من بگوييد، روزى و رزقى كه خدا براى شما فرستاد، و برخى از آن را حلال، و برخى را حرام قرار داده‏ايد، آيا خدا به شما اجازه داده است، يا به خدا دروغ مى‏بنديد. به علاوه، همان گونه كه روشن است و اين نويسنده نيز در ادامه متذكر شده است كه ديانت اسلام، در كليه جهات زندگى بشر، مقرراتى آورده‏است. آيا مى‏توان گفت كه اديان و شرايع گذشته، از قوانين اجتماعى، حقوقى، مدنى و... تهى بوده و توجه به ابعاد گوناگون زندگى بشر، از اختصاصات اسلام است و انبياى گذشته، در جهت ارتباط انسان‏ها با عالم قدس، همت خود را صرف كرده‏اند؟ التزام به اين سخن بدين معنا است كه شريعت اسلام، از شرايع قبل، كاملاً جدا باشد، در حالى كه از نظر قرآن، اسلام در بر گيرنده مقررات و شرايع گذشته است: «شرع لكم من الدين ما وصى به نوحا و الذى اوحينا اليك و ما وصينا به ابراهيم و موسى و عيسى...» [3] خداوند آيينى كه براى شما مسلمين قرار داد، حقايق و احكامى است كه نوح را هم به آن سفارش كرد. و بر تو نيز همان را وحى كرديم و به ابراهيم و موسى و عيسى هم آن را (1). انعام(6) آيه 57؛ قصص(28) آيه 70؛ مومنون(23) آيه 12؛ شورى(42) آيه 10. (2). يونس(10) آيه 59؛ انعام(6) آيه‏هاى 144-136، 148، 150؛ نحل(16) آيه 35 و116؛ كهف(18) آيه‏15. (3). شورى(42) آيه 14. |43| سفارش كرديم. از اين آيه استفاده مى‏شود كه حضرت نوح، ابراهيم، موسى و عيسى (على نبينا و آله و عليهم السلام)، داراى شريعت بوده‏اند، و اسلام جامع شرايع گذشته است، و اهمّ آن چه كه در قوانين اسلامى وجود دارد، در شرايع گذشته نيز به تناسب زمان، وجود داشته است[1]. ديدگاه سوم: شريعت، قانون كمال حقيقى انسان نياز به ايدئولوژى الهى، نياز به قوانين تامين كننده كمال حقيقى انسان است؛ زيرا انسان موجودى ابدى است، و تاثير رفتارش، در شعاع زندگى اجتماعى و دنيوى محدود نمى‏گردد. از اين رو، به قوانينى نياز دارد كه او را در ابعاد گوناگون حيات فردى و اجتماعى، به بالاترين و عالى‏ترين مراحل كمال برساند. استدلال‏هايى را كه فلاسفه اسلامى، در ضرورت شريعت ارائه كرده‏اند، ناظر به اين ديدگاه است، و برهان ابن‏سينا، كه قبلاً بدان اشاره شد، تبيين اين نظريه است. ابن‏سينا پس از آن كه در نمط نهم از الاشارات و التنبيهات، مقام معنوى انسان (مقامات العارفين) را بيان مى‏كند، به ذكر اين برهان مى‏پردازد، و آن را مرحله‏اى از بحث در مراحل كمال اخروى انسان قرار مى‏دهد. ترتيب بحث بوعلى نشان مى‏دهد كه محور استدلال او تامين زندگى سعادت بخش انسان است، و نياز به شريعت و قانون را از اين زاويه مطرح مى‏كند. روح استدلال ابن‏سينا آن است كه: انسان موجودى دايمى است كه به سوى هدف نهايى خود، معاد در حال حركت و تكاپو است. و چون دست يابى به هدف، بدون حركت در راه امكان پذيرفت، از اين رو شناخت مسيرى كه انسان را به هدف نهايى‏اش مى‏رساند، ضرورى است؛ چه اين كه شناخت مسير، به شناخت راهنمايى الهى، نيازمند است[2]. (1). محمدحسين طباطبائى، الميزان، ج‏18، ص‏28. (2). ر.ك: جوادى آملى، مقاله موقف ابن‏سينا تجاه‏النبوه. |44| با توجه به اين تحليل است كه وقتى خواجه نصيرالدين طوسى، به توضيح كلام ابن‏سينا مى‏پردازد، اضافه مى‏كند كه: ثم اعلم انّ جميع ما ذكره الشيخ من امورالنبوة و الشريعة ليست مما لايمكن ان يعيش الانسان الا به، انما هى امور لايكمل النظام المودى الى صلاح حال العموم من المعاش و المعاد الا بها[1]؛ آن چه را شيخ درباره شريعت ذكر نموده، نه از جهت ضرورت زندگى اجتماعى است كه بدون آن نتوان به زندگى ادامه داد، بلكه از آن رو است كه بدون شريعت به يك نظام مطلوب و ايده‏آل كه سعادت زندگى را در دو جهان تامين كند، نمى‏توان رسيد. چنين برداشتى از جايگاه دين و شريعت در زندگى انسان، علاوه بر آن‏كه بر استدلال عقلى تكيه دارد و مورد قبول عموم فيلسوفان و متكلمان اسلامى قرار گرفته است، با تلقّى قرآن از دين نيز انطباق كامل دارد. از نظر قرآن، اختلاف انسان‏ها با يكديگر، جامعه انسانى را در معرض تباهى و سقوط قرار داده، و حقوق افراد را ضايع مى‏سازد، لذا داشتن نظام اجتماعى، نيازمند قانون است، و قانونى كه بتواند الگوى كاملى از روابط اجتماعى ارائه دهد، از سوى پيامبران اعلام مى‏شود: «كان الناس امة واحده فبعث الله النبيّين مبشرين و منذرين و انزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس فى ما اختلفوا فيه» [2]. علامه طباطبائى، در تفسير اين آيه، و باتوجه به‏آيات ديگر مى‏گويد: فلسفه دين، در جهت تحقق يك نظام اجتماعى عادلانه است. تاريخ سياسى و اجتماعى جوامع بشرى نشان مى‏دهد كه براى استقرار نظم و حاكميت عدالت، از دو روش استفاده شده است. الف) استفاده از زور و اجبار براى واداشتن انسان‏ها به رعايت حقوق يكديگر، بدون توجه (1). خواجه نصيرالدين طوسى، شرح اشارات، ج‏3، ص‏374. (2). بقره(2) آيه 213. |45| به معارف و عقايد دينى و بدون اعتقاد به بكارگيرىِ روش‏هاى اخلاقى و تربيتى. در اين روش، همه ارزش‏هاى اخلاقى، تابعِ مصالح متغيّر اجتماعى شمرده مى‏شود. از اين رو، امانت، يك روز فضيلت است، و روز ديگر، خيانت. ب) استفاده از تربيت‏هاى اجتماعى براى واداشتن انسان‏ها به رعايت حقوق يكديگر، ولى تربيت و اخلاقى كه پيوندى با مسائل اعتقادى و دينى ندارد. امروزه نيز، از اين دو روش، براى ساختن نظام اجتماعى و به وجود آوردن ارزش و اعتبار قانون در جامعه استفاده مى‏شود؛ ولى بر اساس جهان‏بينى الهى، اين شيوه‏ها بر جهل نسبت به جايگاه انسان مبتنى است. و نتيجه‏اى جز نابودى حقيقت و كمال انسانى ندارد؛ زيرا هستى انسان، از خدا است و به سوى او باز مى‏گردد، پس از زندگى در اين جهان، داراى حيات جاودانه و هميشگى است، و آن زندگى ابدى، بر اساس رفتار و اخلاق انسان در اين جهان، شكل مى‏گيرد و اگر آدمى در اين نشاه از آغاز و انجام حيات خود غفلت كند، همه سرمايه‏هاى خود را تباه كرده است. كسانى كه اين روش‏ها را به كار مى‏گيرند و از اين راه‏ها مى‏روند، هم چون كاروان در سفرى هستند كه به‏سوى وطن حركت مى‏كنند. در آغاز راه، به درگيرى و قتل و غارت يكديگر مى‏پردازند. در اين درگيرى، عده‏اى مى‏گويند: هركس بايد به اندازه خود حتى با قهر و اجبار از اين اموال استفاده كند، و پس از اين منزل، منزل ديگرى در كار نيست. و عده‏اى ديگر مى‏گويند: بياييد با صلح و صفا، كالاهاى موجود را بين خودمان تقسيم كنيم كه اين جا آخرين منزل است. اين دو گروه، از اين كه مسافرند و كاروان به حركت خود ادامه مى‏دهد، و بايد به آينده خود بنگرند و خود را براى ادامه زندگى در وطن، آماده كنند، غافلند. و اين فراموشى، ثمره‏اى جز گمراهى و هلاكت ندارد[1]. بر اساس ديدگاه سوم، ايدئولوژى الهى، نه فقط به بُعد معنوى انسان توجه دارد، و نه فقط به زندگى اجتماعى اهتمام مى‏ورزد، بلكه دين، چنين تعريف مى‏شود: (1). محمدحسين طباطبائى، الميزان، ج‏2، ص‏120-118. |46| دين روشى براى زندگى است، به گونه‏اى كه مصلحت اين زندگى را هماهنگ با كمال اخروى و حيات ابدى در نزد حق تعالى، تامين مى‏كند. از اين رو، در شريعت، قوانين زندگى، به قدر احتياج بايد وجود داشته باشد، و چون دين بايد پاسخ گوى نيازهاى جديد باشد، از اين رو تا رسيدن به عالى‏ترين مرحله كمال، تكامل مى‏يابد و هنگامى كه به مرحله خاتميت رسيد، پاسخ گوى همه نيازهاى بشر، براى هميشه مى‏باشد: «و نزلنا عليك الكتاب تبياناً لكل شى‏ء» [1]. از اين رو، دين را از ابعاد سياسى، اجتماعى و اقتصادى بشر، نمى‏توان جدا كرد، و بلكه دين در اصطلاح قرآن همان قانون اجتماعى است كه گاه براساس حق و فطرت (اسلام) استوار است و گاه از آن، انحراف مى‏يابد: ان الدين فى عرف القرآن، هو السنة الاجتماعية الدائرة فى المجتمع، و السنن الاجتماعية اما دين حق فطرى، و هو الاسلام او دين منحرف عن الدين الحق و سبيل الله عوجاً[2]. (1). همان، ص‏130. (2). همان، ج‏10، ص‏189.
  15. MOHAMMAD

    در چشم باد

    تاپیک منحرف نشود لطفا. برادر مصطفی اونطور که شما فکر می کنید نیست.
  16. سعید راست میگه، بعضی ها خیلی سعی میکنن اون یارو مقبور رو از زیر خاک بکشن بیرون ولی کسی نیست بهشون بگه نمیشه، یعنی اگه بگن هم باور نمی کنن، قبل از انقلاب با بعد از اون اصلا قابل مقایسه نیست، خیلی حرفها را هم نمی شود زد. . .
  17. [quote]یک سوال : دوستان کسی از سیستم فیوز مجاورتی لیزری و نحوه عملکرد اون اطلاعاتی داره ؟ ( Laser proximity fuse)[/quote] سلام توی تاپیک افتتاح خط توپ پدافند 100 میلی متری یه توضیحاتی درباره اش دادم اگه حالشو داری برو از زیر تاریخ بکشش بیرون، اونجا نوشتم.
  18. برادر عزیز شما دو تا نکته متناقض رو فرمودید حالا ما کدوم رو بگیریم؟!! برادر سمندون(اسم قحطی بود؟!!) شما کاربر خوب و با پشتکاری هستید ولی همه چیز در ماهواره های و عکسهای هوایی خلاصه نمیشه راهکار بسیار ساده ای بری دور زدن ماهواره های جاسوسی وجود داره که قبلا در یکی دو تاپیک بهش اشاره کردم، چون ساعات عبور این ماهواره ها از فراز هر نقطه از کره زمین مشخصه و حتی در اینترنت و سایتهای گروه های نجوم و رصد آماتوری به راحتی قابل دسترسی هست، میشه در ساعات عدم حضور اونها هر کاری کرد! نمونه اش هم سایت فردو!
  19. [quote]برای مقاصد ضد هوایی هم مگر از خرج گود استفاده میشه ؟[/quote] بله که میشه، یادت رفته امین جان؟ تاپیک آشنایی مختصر با کلاهکهای خرج گود: http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=7916 خرج گود آلومینیومی با زاویه 90 درجه. البته در این موشک قسمت خرج گود برای اهداف زرهی و قسمت ترکش شونده برای اهداف هوایی بوده است. ----------------------------- رضا پلنگ(!) دستت درد نکنه ان شاالله دوستان مشارکت کنن. اگه بتونی یه مقایسه بین این سامانه و شورتس استار استریک بذاری خیلی جالب در خواهد آمد. استار استریک سیستم بسیار جالب و کارآمدی هست و کارایی مشابه این سیستم داره. ان شاالله سر فرصت میام تحلیل کلی مطلب رو می نویسم.
  20. MOHAMMAD

    در چشم باد

    جناب رایش مارشال عالی بود واقعا دقیق نقد فرمودید، خصوصا اون دوشکا و هواپیمای سسنا کفر منو در آورده بود! البته دوستان توجه داشته باشند درگیری هوایی محدودی با روسها داشتیم ولی ظاهرا با انگل لیسی ها درگیر وجود نداشته،
  21. [quote] من نمیدونم چطوری میشه قاچاقی تهیه کردش ![/quote] اینقدرها دارن برادران حزب الله! اگه بخوایم میشه!
  22. [quote]یعنی چند کیلومتر میتونه این سیستم حباب برای خودش بسازه تا ادامه بده؟[/quote] تا انتهای برد اژدر. [quote]خود این سیستم وزن و بار اضافی داره برای اژدر[/quote] بله اما کاملا در محاسبات اون لحاظ شده. [quote]يكي از ويژگيهايي كه متخصصين ايراني تونستن روي اين اژدر اعمال كنن تصحيح مسير و هدايت در فاز اوليه هست كه امكان شليك رو از روي قايقهاي در حال حركت امكان پذير ميكنه.[/quote] خب همین هم خیلی خوبه.(نیستید استاد؟) ---------------------------- بهترین هدایت برای این نوع اژدرها هدایت سیمی از نوع MACLOS یا SACLOS خواهد بود که امکان هیچ نوع جمینگ رو به دشمن نمیده. [quote]سلام.من تازه وارد رو هم دریابید.[/quote] الان ما باید چکار کنیم اخوی؟
  23. خیلی باحال بود..... میتونم عکس دم این میگ ها رو براتون بزارم.........ولی اول معذرت خواهی و ........ به به جناب گلدن کراون، کجایید کم پیدا؟ فکر می کردم دیگه به سایت سر نمی زنید؟ --------------------------- من حق می دم به دوستانی که نتونن وجود احتمالی این هواپیما در ایران(گفتم احتمالی) رو برای خودشون هضم کنن، چون افراد غیر مرتبطی که این هواپیما رو در روز در ایران دیده باشند خیلی خیلی کم خواهند بود، توی رزمایشها هم تمام تجهیرات و ادوات با دقت انتخاب میشن و کمترین سوتی های اطلاعاتی وجودخواهد داشت، حتی عکسهای خبرگزاری ها از رزمایشها اول توسط افراد حفاظت یگان مربوطه(سپاه یا ارتش) چک میشه و بعد اجازه انتشار داده میشه به اونها، حالا شما چطوری توقع دارین که میگ 31 یا سوخو 27 درایران دیده بشه؟!! تمام این جریانات به خوبی و بدرستی توسط حفاظت یگانهای مربوطه کنترل میشه، در رزمایشهای آشکار وسایل عمدتا همین چیزهایی هست که می بینید، اما در رزمایشهای تخصصی و محرمانه یگانها قضیه کاملا فرق میکنه. . . موفق باشید