-
تعداد محتوا
3,315 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
18
تمامی ارسال های Ernesto_Rommel
-
با عرض درود و سلام اخه مشکل اینجاست من یقین دارم به اندازه موهای سرم مدیرانی هستند که توانایی انتقال این تاپیک رو دارند ... من تاپیک رو کی ایجاد کردم الان چه روزی هست ؟؟؟ بحث احساسات نیست چون هم سعید هم من میدونیم اوضاع از چه قراره یکی از طولانی ترین بن هایی که بنده شدم دقیقا خاطرم هست اوایل عضویتم تنها به جرم بیان گوشه کوچکی از این تاریخ قومیتی ایران در باب کردستان بود که کاملا به ناحق من محکوم شدم .... بگذریم من دیگه کسی نیستم که حاضر باشم برای نخورده شدن حقیقت مجازی دربدری بکشم انشالله مقالات ترجمه شده سه چهار خطی با کلی سانسور باب میل تر دوستان باشه یا حق
-
چشم سردار عزیز
-
هنوز تو بخش ایجاد تاپیک در بخش جنگ هست ......... ! یعنی داش سعید یا نخونده یا صلاح دیده این مقالات باید مثل همیشه خاک بخورند و از اون طرف ملت داد و هوار کنند وای چرا تو کردستان اونطور شده .... بگذریم آخرین بارم هست مقالاتمو میزارم ... ارزش ریسک نداره آر پی جی جان شما به ما لطف داری ، حاج رضوان جان انشالله با حاج رضوان محشور بشی .... یا حق
-
میگم این مقاله ما آخرش تایید نشد انگار ..... !
-
الان طوری گفتی آی کیو بالاها همچین که مثلا من نابغه م یا تو دانشگاه مالک اشترم ! چشمک برو خودتی ! شک ندارم از ما بیشتر نباشی کمتر نیستی ! فدات آر پی جی جان در رابطه با حجم مقاله ، والا گفتم یکجا حال اساسی بدم به بچه ها لیکن با پیشنهادت یقین حاصل کردم بهتره همین پیشنهاد رو انجام بدم ، قبلا فکر میکردم لزومی نداره ....به خصوص که میگفتم طرف میشینه اساسی میخونه و سیر ذهنی ش از دست میره اگر یک قسمت نباشه و ... ولی خوب من که فک م زیادی گرم میکنه هی مینویسم میشه مقاله کتاب ! شرمنده روی ماه بچه هام جاستین جان شما به ما و مصطفی لطف داری، هرچی هست کرم خدای یکتا هست به بندگان سرتاپا حقیرش و هیچی از بنده نیست ، انشالله الطاف الهی بیش از پیش بر همه ی ما جاری باشه در رابطه با بحث کردن .... من دیگه پیر شدم .... ! فدات
-
RPG7 عزیزم ، شما لطف دارید به ما و ممنون از توجه تون ، آره مقاله تا حدودی سنگین هست و واقعا باید با دقت خونده بشه ، تازه من خیلی نکات رو سعی کردم بی خیال شم وگرنه مثلا در باب اینکه قومیت ها چقد اتحاد دارند ؟ کجا نشون میدن ؟ مثالش کجاست ... کلا سکوت رو به نوشتن ترجیح دادم و سعی کردم چکیده کلی رو بگم وگرنه ...... ! فدایت جاستین عزیز ، مخلصتیم ، از آشنایی بیش از پیش باهات خوشحالم ، من هم در موارد زیادی باهات هم عقیده هستم لیکن تفکری که غالب هست و چیزایی که من خوندم اغلب خلاف این مساله رو میگه .... نمیدونم چطور بگم ؟ مثلا میگم بیرانوند ها ، خوب بیرانوند ها به دلیل گویش و لهجه و ... گهگاه افرادی از خودشون میگن ما کرد هستیم درسته ؟؟؟ خوب در صورتیکه براساس حمایت هاشون از پشتکوه در لرستان .... بیشتر لر شناخته میشن در باب ایلام ، کرد و لر قاطی شدن و هر ایل دارای چندین تیره گوناگون هست که هر یکی هم خودشونو وابسته به یک منطقه میدونند و اگر قرار باشه براساس گفته های مردم عمل بشه دیگه واویلاست پس در این موارد شخصا ترجیح میدم به منابع معتبر رجوع کنم ، که اگرم اشتباه بود بعدا بشه اصلاحش کرد .... یه مثال کوچیک دیگه : همدانیا خودشونو به سه دسته لر ترک فارس تقسیم کردن درسته ؟ خوب جالبه من با بیشتر لرهای همدانی که صحبت میکنم اصولا به دلیل گویش و لهجه شون ( که از نظر من تابلو میکنه لر هستند !) میگن نه ما فارس هستیم چون تو منطقه لرنشین بودیم گویش مون اینطوره اینا از مشکلات کار مردم شناسی و جامعه شناسی هست و بنده کاملا حرف شما رو از این جهات تایید میکنم ولی چه کنم که همین الان بری تو خیابون بگی ملک شاهی لر هست یا کرد ؟ میگن لک هستند یا نه ؟ بگی لک هستند میگن پس لر هستند ! میگی خوب لک ها که شاخه ای از کردها هم محسوب میشن ! میگن خوب پسر مخلوطی از هر دو ! ولی ممنون از اطلاعاتت، منم یه چنده کیلومتر اینورترم تو دیار عاشقان ! کنار ایلام
-
با عرض سلام دست بچه ها درد نکنه به خصوص آر پی جی هفت عزیزم ، وگرنه من یکی واقعا داشتم ناامید میشدم و ناراحت ... این مقاله و مقالات دیگری که مینویسم و نوشتم و هنوز منتشر نکردم ... واقعا با عشق تهیه شده نه قصدی داشتیم توش و نه چیزی ولی انگار بعضی چیزها تو این کشور واقعا خط قرمزالکی هست ... نمیدونم الان میفهمم چرا یک قضیه ساده خودمختاری و تجزیه طلبی اول انقلاب به راحتی شد یکی از بدترین قائله های تاریخ این مرز و بوم هرچند انسان های سرشت پاکی چون خرازی و متوسلیان و همت و صیاد و بروجردی ها و ... ازش دراومدن ولی خیلی ها هم با دیدگاه هاشون باعث شعله افکندن بیشتر این قائله و قائله ها شدن .... با تشکر از همه بچه هایی که به زحمت انداختم شون ، واقعا ببخشید و البته متشکرم از لطفتون 100 عزیز متشکر از نظرت ، در رابطه با امنیتی نظامی کاملا صحیح هست حرفت و خوب دقیقا مقیاس طراحی مقاله و نگارش براساس مبانی امنیتی بود که دقت کنی در مبحث توضیح امنیت ملی اشاره شده بهش دلیل این نگرش، که مطمئنم قبول داری که در مسایل امنیتی جامعه شناسی و مردم شناسی هم نقش داره لیکن من لب کلام این علوم رو مطرح کردم نه آماری که به سمت مردم شناسی و ... بره که اینم یک ضعف هست ولی برای مقاله نقطه قوت شاید محسوب بشه چون واقعا خودم موندم تو مقاله ای که حجم ش از صد صفحه زده بالاتر !!! من تو فکر کتاب کردن خیلی مقالاتی هست که نوشتم ولی سرفصل های اساسی و مهم رو میگم دوستانیکه دوست دارند میتونند برن دنبالش و برا خودشون تحقیق جامعی درست کنند و کتابی بدن بیرون البته ما هم دنبالش هستیم ! 1.توی اون تصویری که اسم شون رو نزاشتم ، بارزانی ( پدرو پسر ) ، جلال طالبانی ، طریق الهاشمی ! که یادتون باید باشه کی هست ؟ عبدالله حسن زاده رئیس اسبق دموکرات ها و ... اصولا تمامی افراد تاثیرگزار تو حرکت اکراد به خصوص مناطق کردنشین عراق ... 2.بارزانی یهودی هست ؟ والا شایعاتی من باب ش هست .... تا اطلاع ثانوی تا ثابت نشه بیشتر جنگ روانی محسوب میشه ... ولی شایعه هست راجع بهش ... به خصوص که بیشترین ارتباطات رو با اسراییل داشته و داره خاندان شون ... 3.قسمت عمده نفوذ اسراییل در زمان شاه رخ داد ... قسمت عمده ش ، که به صورت اساسی در کتاب ساواک و موساد ، به صورت کامل بدون حتی یک واو پس و پیش ، اومده و براساس اسناد رسمی ساواک و موساد هست .... جاستین عزیز ممنون از لطف شما و تشکر ، نگارشی که همیشه مقاله ها مشکل دارند ... میدونم ولی ممنون از زحمتی که کشیدی و خوندی ش در رابطه با موضوع ایلام ، شاید از نظر اماری اینطور باشه ولی مثلا میگم ، ایل ملک شاهی از بزرگترین قوم های ایلام هست درسته ؟ خوب اصولا ملک شاهی ها خودشون رو بیشتر لر محسوب میدارند تا کرد ، هرچند زبان و گویش بسیار شبیه کردی هست و حتی تو برخی منابع به عینه دیدم که به دلیل گویش و زبان شون توی اکراد اسم شون رو گذاشتند وحتی جز گویش های کردی هست حال اینکه اصل قضیه چیز دیگری ست ... خودم یه ضرب المثلی میزنم در اینجور مواقع : مثال ایلام ، مثال کرمانشاه هست که بین کردستان و باختران اسیره ! چشمک یعنی از خیلی جهات نگرش هایی دیده میشه که مثلا کل کرمانشاه رو کرد از نوع کردستانی میدونند درحالیکه اصلا اینطور نیست ... در رابطه با ایلام هم اونقد زیاد اختلاط قومیتی پیش اومده که حقیقتا نمیشه نظر قطعی داد ولیکن بله حرف شما تا حدود زیادی درست هست اما از دیدگاه اماری و نیز اختلاط قومی خیر ... ایلات عمده ایلام : کورد، کلهر، دلفان، حسن وند و ایوان و ملک شاهی هست ، که اگر سرچ کنی قطعا مشخص میشه بیشتر به لرها تمایل دارند هرچند زبان و گویش و شاید حتی نژادشون به کردها برسه ... صد عزیز مخلصتیم !
-
worior جان با تشکر از بیاناتت که تماما تایید میشن ، برای همین پژوهش میدانی رو در اول مقاله معرفی ش کردم ، کتاب ژئوپلتیک فرنگی و نقش امنیت ملی ... پژوهش میدانی کاملا انجام شده لیکن من مقاله رو براساس مسایل دیگری پایه ریزی کردم و جامعه آماری بیان شده داخل کتاب رو پیاده نکردم درحالیکه توی همین کتاب دکتر صحفی به صورت کامل سوالاتی که بیان فرمودید مطرح شده ولی خوب در اون صورت باید کتاب میدادیم بیرون ! بیشتر مقالاتی که من مینویسم طوری هست که در آینده بشه ازش یه کتاب داد بیرون با گسترش دادن بخشهای مختلفی ازش ... ولیکن الان مقدور نیست. [quote]همینطور که گذرا داشتم نگاه میکردم چشم خورد به نقشه صفحه 66 . از کی تا حالا ارومیه شده شهر کردنشین؟؟!![/quote] اینکه همه ارومیه کردنشین باشه مطرح نبوده لیکن در ارومیه محلات کردنشین وجود داره ، ضمن اینکه نقش لزوما دقیق دقیق که نیست .... لیکن فکر کنم واقعا بشه گفت ایراد بنی اسراییلی هست ایراد شما ، کل مقاله رو بخونید برید قسمت قومیت ترک ، کاملا توضیح داده شده مناطقی که توش اکثریت هستند و ... لطفا مقاله رو کامل بخونید سعید جان چشم .... [quote] با ابن که به من مربوط نیست ولی دوست عزیز توضیحات شما به نظر بنده که کافی نیست ، حالا این دوست عزیزمان هم بخوب موردی اشاره کرده اند ، حتی اگر خود فرمانده سپاه پاسداران هم مقاله شما رو خونده باشه و تلویحا قبولش هم کرده باشه ، این دلیل بر این نمیشه که آرم سپاه و ارتش رو شما در ابتدای مقاله قرار بدی ، مربوط به منابع هم نیستش ، این نوعی القای وابستگی مقاله هستش که به نظر بنده نادرست است ، خب حال بماند ... صلاح ملک خویش خسروان دانند.... گر چه این اقدام مسئولیت میاره... شما الان بدون اینکه زیر مجموعه دانشگاه پیام نور نباشید حق استفاده از آرم این دانشگاه رو ندارید چه برسه به نهاد های مهم و امنیتی نظام مانند ارتش جمهئری اسلامی ایان و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران !! [/quote] تو نمایشگاه مطبوعات یادمه یکی از این سرگردهای ارتشی که مثل حرفا تو نهاد مطالعات و تحقیقات دفاع مقدس ارتش کار میکرد اومد کلی گیر داد به مجله جنگ افزار که وای چرا مقاله تون براساس کتاب ماست و از این حرفا .... که البته بعدا مشخص شد حضرت اقا منظورش چیز دیگری بوده در اینکه من بخوام عکس کشورمو و نهادهای نظامی ش رو استفاده کنم یا نه فکر کنم خودم مسئول باشم اونم براساس دیدگاه خودم ... اما اگر شما جایی از مقاله یا عنوانش دیدید که بله این برای ارتش و سپاه نوشته شده و ماله اوناست و من زدم ش اینجا حق با شماست .... ولی اینکه من آرم اونا رو زدم اصولا از نظر من تداعی کننده بحث قومیت ها و نیروهای مسلح هست ... حالا چه اونا چه بقیه بگن نه تداعی میکنه ماله ماست مقاله س اصولا واسم مهم نیست ... چرا که هیچ جایی ننوشتم ماله کی هست و.... ضمن اینکه چون گفتند بحث اختلافات نیروهای مسلح رو مطرح نکنم زیاد بازش نمیکنم ولی اگر جایی شما دیدید ارم این دو تا نیرو با هم بود ... اصولا به همه چیز شک کن ! چشمک راجع به نکات مطرح شده در مقاله : 1.نقشه از تو اینترنت گرفته شده که خیلی خیلی کمک میکرد به فهم کلی مساله ولی اینکه یه کوچولو مغرضانه هست موافقم ولی متاسفانه دسترسی به نرم افزار نقشه ساز و طراحی نقشه درست نداشتم و از منبع خارجی گرفتم که این ضعف هست ! و درسته ولی به نظرم واقعا اگر از دید کلی نگاه کنیم خیلی مفهومی تر هست چرا که مثلا نقشه شماره 66 میخواد شمای کلی منطقه رو نشون بده قرار نیست که من بگم وای یک کیلومتر از ترکیه رو کرد تو ایران و بالعکس .... شمای کلی مناطق هست 2.قوم فارس ؟؟؟؟ ببخشید اون وقت من راجع به هخامنشیان و اینا نوشتم راجع به کی هست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اما در مقاله اصولا من شرح دادم که قومیت هایی مورده بررسی قرار میگیرند که بیشترین چالش های امنیتی رو ایجاد کردند .... اینا همه ش از عدم مطالعه کامل و دقیق هست .... مثل اون یکی مقاله شد که دو سه بار ایراداتی گرفته شد ولی بعد که مطالعه کامل شد شبهه رفع شد .... اول تاپیک هم بیان داشتم که اقایون خواهشا یک بار بدون دیدگاه ملی بخونید یک بار هم با دیدگاه .... بعد نظرات رو بگید ، حتی اشاره به سرسری خوندن هم نکردم 3.برخی منابع مثل ویکی پدیا و یکی دو مطلب راجع به بلوچستان از نظر من مغرضانه نوشتند که تا حد امکان اون قسمت ها رو برداشتم ولی متاسفانه قسمت هایی باز ازشون مونده که اینم واقعا چاره ای نبود و به جاش اومدم دو سه دیدگاه دیگه م راجع به مساله مورده بحث رو گذاشتم تا یه جوری تلطیف بشه ولی هست تو مقاله و می پذیرم اما مشخصا : هر جمله که فکر میکنید مغرضانه س رو آدرس بدید من نگاه کنم ببینم از اون قسمت ها هست که من دخیل توش بودم یا اینکه ماله منابعی مثل ویکی پدیاست ؟؟؟؟ 4.راجع به آذربایجان بحث زیاده و منم شنیدم این اسم و تفصیلات رو ولی در باب زبان و فرهنگ شما میتونی به کتاب چنگیز خان مراجعه کنید ... البته چون بحث قومی هست میدونستم اصولا ایراداتی هست که واقعا قبولشون دارم ولی بعضی ایرادات دیگه الحق بنی اسراییلی هست .... ولی الحمدلله تا اینجا که از اونجایی که خودم نویسنده ش بودم چیزی اورده نشده و تصاویر و عکسا و .... ماله منابع ویکی پدیا و ... ایناست !
-
ببخشید چرا مقاله منتقل نمیشه ؟؟؟؟؟ به بخش مربوط بهش ؟؟؟؟
-
ژنرال محمد جان ، اگر منظور این هست من تاییدیه ازشون بگیرم ، خیر ، اگر منظور مطالعه هست بله ، اگر منظور این هست تایید کردن کل مقاله رو ، از همه شون نپرسیدم ! اونایی که خوندن راضی بودند ! ضمن اینکه مقاله دقیقا براساس منابع شناخته شده رسمی نهادهایی نوشته شده که مورده تایید هستند اما اصل قضیه آرم ، همونطور که تو صفحه شهدا و قبل سرمقاله دیدید من اصولا عادت دارم آرم ها رو بزنم ... اونم براساس نوع مقاله هست که دقت کنید در کل مقاله بارها اسم ارتش و سپاه اومده .... و نیز ملیت ایرانی سعید جان مطالعه بکن ، مشکلی نداریم، من مقالات رو بعد چند ماه میزارم تو سایت ... برای اطلاع بچه ها ، مهم نیست بره کتابخونه یا نه یا تایید بشن یا نه ؟ مخلص همگی یا حق
-
من ادامه بحث رو مثمر ثمر نمیدونم چون میدونم تفاوت دیدگاه در نتیجه تفاوت تحلیل ها از یک موضوع واحد و مشترک از کجا آب میخوره ولی بزارید از تجربه خودم بگم که طی سالیان کسب کردم و نهایتا در حال حاضر عقایدم رو براساس اون استوار کردم : شاید گفتار شهید چمران ایدئولوژیک باشه اما به خدای کعبه سوگند که شرافت امام موسی صدر و کارهایی که در حق فتح و سوریه و لبنان و شیعه و سنی و مارونی و دروزی انجام داد چیزی ورای تحلیل های بهترین تحلیلگران شما بگو فوکویاما و .... هست که به همین خاطر رمز پیروزی حق بر باطل چیده خواهد شد میدونید منم تا وقتیکه بعضی نوشته ها که دقیق حق بود نه باطل و با باطل در نیامیخته بود رو خوندم تازه فهمیدم تحلیلی که ما میکنیم با وصف اینکه از چندین منبع مختلف هست بازم احتمال خطا توش هست و چه بسیار خطاها که بیان شده .... یا یادم میاد وقتیکه کتاب یونانیان و بربرها یا روی دیگر تاریخ دکتر استاد بدیع رو خوندم بازم به این نتیجه رسیدم و فهمیدم لزومی نداره چون ده تا مورخ یه حرف رو تکرار کردند منم بگم پس لابد همینطور بوده که میگن .... در کل فقط همین یک نصیحت رو میکنم : خواهشا از همه ابعاد مساله رو بنگرید و بنگرید و بنگرید بعد از صمیم قلب فکر کنید تا بفهمید منظورم رو شاید امروز نگیرید ولی وقتی از یک سری مرزها رد شدید اونوقت عالم رنگ دیگری میگیره خدایا ما این همه راجبه قضایای لبنان نوشتیم ولیکن نخوندیم امام موسی صدر تحت هر شرایطی هر شرایطی حتی قتل عام نیروهای عاشق ش در امل به دست فتح و سنی و سوری و ... دست از محور مقاومت برنداشت و گفت فلسطین آبرو و عزت ماست ، آزادی ش هدف ماست و فتح به خاطر هدفش از ماست .... دوستان ناآگاه شاید بازم تحلیل هایی بکنند ولی باور کنید من یکی که بعد مدتها بهت و حیرت فقط گرفته بودم .... اونجا بود که فهمیدم حق و باطل امیرالمونین علیه السلام یعنی چی وقتیکه میگه چنان در هم بیامیزند که نتوانی شناخت مگر به لطف خدا و .... اینکه بگیم اسد و ایران و حزب الله و ... به خاطر این و اون به هم وصل شدند .... حرفی است درست به قول حضرت علی لیکن به جهت خطا بیان می گردد به خصوص که اصل رابطه و بنیان رو نمی فهمیم چرا شکل میگیره امروز سوریه رو می بینید ... خیلیا زر زر میکنند ... اما نمیدونند که اصلا قرار تاریخ و هزار و اندی سال اسلام ش تو تمام تواریخ ش همین بوده که می بینید ... پس تحلیل هایی میکنند خنده دار ... حال اصل قضیه چیز دیگری است راجبه امار خرید تسلیحاتی عراق و نیز امار تلفات عراق در طی جنگ چند کتاب معرفی میکنم : نقد و بررسی جنگ ایران و عراق سید محمد درودیان The longest war: the Iran-Iraq military conflict (اگر تونستید حتما از کتابخانه های عمومی کتاب ترجمه شده ش رو پیدا کنید عالی هست ... نام فارسی ش رو گذاشتند عراق در نبرد طولانی) جنگ ایران - عراق: پیامدهای سیاسی، تحلیل نظامی روزشمار جنگ ایران و عراق ( چند جلد داره که واقعا به نظرم بدون طرفداری هرچی عراق خریده و یا خبر خرید هست رو توش آورده و حیف هست از دست برن به خصوص که از منابع عربی مطرح شدن) محرمانه: اسرار مسلح کردن عراق در جنگ با ایران دعاوی ایران ، بررسی کمک های کشورهای غربی و .. به خصوص امریکا به عراق در جنگ و چند کتاب دیگه که به دلایلی ما شرمنده ایم از بیان شون ، بیشتر پایان نامه شاید محسوب بشن و مام اسم شون خاطرمون نیست ! یا حق
-
ممنون از روشن سازی تون راجبه کتاب اون دوست مصری مون سخن بسیار است .... لکن علی الحساب راجع به غنیمت ها ، برای درک اینکه چرا این همه غنیمت هست بهتره به نظرم کتاب واقعا دوست داشتنی ، جنگ دوست داشتنی ، اقای سعید تاجیک مطالعه بشه که الحق به نظر من حق مطلب جنگ و بسیاری از نکت مهم و میشه گفت کمتر بیان شده که از بس نمیگن یه جورایی توهم پنهان و ناگفته بودن بهش دست داده مطالعه بشه در اغلب عملیات ها ( تاکید میکنم اغلب عملیات ها ) نیروهای پیاده ایرانی شامل ارتش و سپاه ، وقتی دستور عقب نشینی میاد یا از حد و حدودی که برای لشکر تهیه شده بیشتر پیشروی میکنند و باید برگردن یا تحت فشار دشمن هستند ، بسیاری از تسلیحات و ... رو رها میکنند ، که صدالبته این نه به دستور فرماندهی بلکه برای حفظ جان وسبک کردن توشه هست تا هرچه سریعتر بیان عقب ، اینم نه به خاطر اینکه بزدل هستند بلکه برادران عراقی همسایه عزیزمون ! به سرعت دست به پاتک و پیشروی میزنند و به نحوی هست که با چشم غیرمسلح اغلب اوقات تیرهای خلاصی که به بچه ها میزدن رو می دیدن نیروهای تحت عقب نشینی ، اینقد بهشون نزدیک بودند .... از طرف دیگر هم که بسیار پیشامد میکرده که بسیاری شهید و زخمی میشدن و از منطقه نمیشد تخلیه کرد به خصوص در اغلب عملیات هایی که در خاک عراق رخ داد .... راجبه سلاح انفرادی و راکت ضد تانک و سلاح کمری و بیسیم و نفربر و تانک آمارش رو من شخصا تا حدودی معقول میدونم البته واقعا اینکه چند تا از تانک ها چیفتن و ... سالم به دستشون افتاده به خصوص از بعد سال اول جنگ واقعا شبهه هست و به نظر من تعداد منهدم شده ها بیشتر هست تا غنیمتی .... خمپاره انداز و توپ و ... هم کمی سنگین به نظر من میاد به خصوص که واحد ادوات مثلا تیپ لشکر 27 که همیشه مقدم بوده تو جبهه ها و واقعا جبهه های سنگینی علیه ش باز بوده کمتر شنیدم به تیم های ادوات شون دست پیدا کنند ... ضمن اینکه حدس میزنم نقش بازپس گیری چند منطقه مهم مثل فاو در بالا بردن این امار چشمگیر باشه البته کلا از دستی به دست دیگر میشد اسلحه ها ! اخه قول میدم بیش از 80 درصد تسلیحات از خوده انبار مهمات عراقی ها اومده بود ! ضمن اینکه : ارتش مصر و سوریه حقیقتا پس از پایان جنگ جهانی ، همانند اسراییل خودشون رو با موجی از تسلیحات جنگ جهانی و اوایل تولید در زمان جنگ کره مسلح کرده بودند ولیکن روی تعداد تانک ها شک هست اما شکی نیست حجم انبوهی از ادوات زرهی اسراییل در صحرای سینا ریخته بود و واقعا بزرگترین نبرد زرهی بعد جنگ جهانی بود که کل اصول زرهی رو عوض کرد از بیخ و بن ! یا مثلا اینکه نیم میلیون ادوات زرهی شوروی در مرزهای اروپایی و.... ارایش گرفته بود نشون دهنده این نیست حتما همه این تانک ها پیشرفته بودند بلکه حتی ارتش شوروی تا مدتها از تانک تی سی و چهار خودش به عنوان سلاح کمی و نه کیفی استفاده میکرد ! حالا من یه چک میکنم آمار رو ، متاسفانه قدیما مخمون نمیکشید یادداشت برداری از آمارها بکنم و خسته کننده میدونستمش ، در اولین فرصت میرم آمار شاذلی و .... رو نگاه میکنم راجبه امار تانک ها ولی کلا من بیشتر حرف مولتکه جان رو منطقی میدونم به خصوص که مثلا در کشوری چون عراق ، با وصف همه کمک هایی که بهش شد واقعا امار زرهی این ارتش هرگز از 6000 تانک و نفربر عملیاتی بالاتر نرفت تا سال 91 ، کیفیت ارتقا یافت لیکن کمیت ش همونی بود که بود مخلصیم
-
درود و سلام ما مخلص و خاک زیر پای تک تک دوستان عزیز سایت میلیتاری از کوچیک و بزرگ و تازه وارد و قدیمی و پیرمرد و بازننشسته و کهنسال هستیم و انشالله لحظات مفرح و خوبی رو تا این لحظه از عمرتون همراه با همه غم و غصه ها سپری کرده باشید و ممنون از لطف تک تک شما بزرگواران به حقیرانی چون من من برای روشن تر شدن بحث ، فکر کنم باید یه تاپیکی رو بهتون معرفی کنم البته خیلی قدیمی هست و ماله دوران جوانی این حقیر ... ولی برای روشن شدن نبرد 1973 بد نیست ... براساس کتاب عملیات سپاه بدر و رونویسی ازروی اون بسیاری از مطالب رو بازسازی کردم که جهت روشن شدن افکار خوب هست چون تا اونجایی که خوندم بحث راجبه سادات بیشتر هست و منبع هم کم ولی دلیل اینکه چرا سادات رو خائن میشناسند : http://www.daneshju.ir/forum/f344/t27226.html البته دیگه به بزرگواری خودتون ببخشید ، هرچند خاطره انگیز هست پست های سال 2007 م ! لیکن بسی از نظر نگارشی مشکلاتی به مراتب بیشتر از امروزم داره و به خصوص اون سه نقطه های اعصاب خراب کنی که میزاشتم البته منهای اینکه یه مدت عین چشمک ! عادت کرده بودم بهش به دلیل اینکه از روی متن کتاب برمیداشتم و به سبک روایی داستانی مینوشتم تا برای هر خواننده ای جالب باشه و گهگاه یه سری مطالب رو نمینوشتم سه نقطه اینا میزاشتم که یعنی بی خیال بقیه شو برو جمله بعد ! ولی فکر کنم خوندن این پستهای اون تاپیک ارزش وقت گذاشتن داشته باشه ... مولتکه جان ، یه نکته : جمله رو بد نوشتی یا من بد متوجه شدم ؟ در کل جنگ ایران و عراق فقط سه هزار تانک و نفربر نابود شده ؟ البته بماند من یه تحقیقی در این مورد در دست تهیه دارم ولیکن در دو کتاب معتبر ضربت متقابل و همپای صاعقه ، به راحتی فقط لشکر محمد رسول الله اندازه این سه هزار تانک و نفربری که گفتی تانک منهدم کرده !!!! یه توضیحی بدی ممنون میشم راجبه بقیه بحث ، دروغ چرا ، اردنی ها و عراقی ها رو اونقد براشون ارزش قائل نیستم که وقت چندین هموطن متفکر ایرانی مون رو بگیرم و بگم این اونطور بود و اون اونطور ... خداوند لعنت شون کنه انشالله که در کل تاریخ هم از تاریخ طبری ش گرفته تا بقیه تواریخ جز خیانت و نامردی از خیلیاشون چیزی دیده نشد ...( اوووووووهه نظر شخصی غلیظی هست ! )
-
من پا برهنه بپرم وسط بحث عیب نداره ؟ ابتدا به ساکن دو کتاب معرفی میکنم قطعا مطالعه بشه تا اولا اطلاعات کاملا دقیق تری که قطعا از نظر بنده بیشتر به حقیقت نزدیک هست نسبت به تلفات مصری ها و سوری ها در نبرد سال 1973 به دست شما عزیزان برسه و نیز تفکرتون نسبت به سوریه متعادل تر بشه بنده هم زمانی یا از اینورش می افتادم یا از اونورش ! چشمک کتاب اول ، لبنان شهید چمران هست که به نظر من تا حدود بسیار بسیار زیادی نقش کشور سوریه و اصولا شخصیت حافظ اسد و نیز قوای سوریه و دیدگاهشون به جنگ رو مشخص میکنه مطالعه کنید شخصا با خوندن ش نسبت به حافظ اسد حس احترامم بیشتر شد ! ولی نسبت به ارتش سوریه و کارایی ش متاسفانه .... ! کمی بدتر از قبل شد به خصوص که ارتش سوریه تمایل شدیدی داشت به سبک ارتش مصر خودآرایی بکنه که اینو در مهمترین واحد نظامی پیاده شون یعنی تکاورانشون میشه به عینه دید که صدالبته به خاطر نقش کارا و مفیدشون در ارتش مصر بود ( و در نبرد سال 1973 هم پس از اشتباهات مهلک و استراتژیک و شاید خیانت آمیز معاونین انورسادات و شخص خودش ، یک تیپ از این نیروها به راحتی در مقابل حجم عظیم نیروهای حمله کننده به یکی از شهرهای نزدیک قاهره مقاومت جانانه ای در نبرد کوی و برزن نمود و با تسلیحات سبک حسابی حالی به حال اسراییلیان اضافه کرد ، متاسفانه اسم شهر یادم رفته ) ارتش سوریه دارای نقاظ ضعفی بود که به وضوح در نبردهای گهگاهی و دخالت هاش در حوادث داخلی لبنان میشد اونو به وضوح تشخیص داد چیزیکه حزب کتائب مارونی مسیحی فالانژ قطعا به اسراییل اطلاعاتشو داده بود و نتیجه ش در سال 1982 به مراتب سنگین تر برای سوریه تمام شد ولیکن ، در سال 1973 ، با توجه بیانات شهید چمران ، به نظر من سوریه کمی و کاستی هایی در ارتشش داشت که با توجه به عدم هماهنگی کامل با ارتش مصر عملا عین ژاپن بود برای المان ولی نه به سبک ژاپن میجنگید بلکه عینهو ایتالیایی ها مبارزه می کرد اغلب یگان هاش ! که قطعا تاریخ شاهد خوبی هست برای این نوع جنگیدن .... !!!! کتاب دوم که قطعا باید مطالعه بشه و بدون مطالعه اون تمامی پازل های نبرد سال 1973 گم شده محسوب میشه کتاب عملیات بدر نوشته سپهبد سعدالدین شاذلی هست که عملا ایشون طراح اصلی حمله مصری ها و دقیقا فرمانده پیروز میدان نبرد علیه اسراییل هست که نهایتا به دلیل اختلافات شدیدی که بین وی و انور سادات در اتاق جنگ رخ میده و رویدادهای بعد نتیجه غمبار سال 1973 ، سیل اتهامات ( به زعم بنده و نیز برخی مورخین !) علیه ش جریان پیدا میکنه و نهایتا چیزی پیدا نمیکنند علیه ش گیر میدن که با شوروی همکاری داره و .... !!!! و فراری میشه از کشور مصر و انورسادات هم دسته گل سال 1973 ش رو در کمپ دیوید ها و اسلوها و ... آب داد تا رسید به دست دومین مشاور اتاق جنگ نبرد سال 1973 یعنی حسنی مبارک که شاذلی اونو به عنوان شاهدی که زنده هست و در اتاق جنگ دیده که انورسادات چطوری دسته گل آب میده میخونه قطعا با مطالعه کتاب نظر بسیاری از دوستان راجبه آمار ماورایی که به نظر بنده اسراییل حتی گاه به ضرر خودش مبالغه توش اضافه کرده تا به سبک پروتکل های صهیون هرچه بیشتر غیرقابل باورتر کنه شکست پذیر بودن خودش رو ، از طریق مواجهه معکوس ، عوض میشه بنده تو تحقیقاتم واقعا بیشترین کتابی که حق کلام رو بیان کرده و خیلی ریز به نکات پرداخته همین کتاب عملیات بدر شاذلی بوده و عملا ایشون و حرفاش رو بیشتر از نظر نظامی قابل باور میدانم تا طرفین مصری و اسراییلی و برخی افرادی که تو ویکی پدیا و ... نظراتشونو میگن حالا من با اجازه یه چیزایی که یادم هست از اصل قضیه رو بگم ، البته هم به سوریه ربط داره هم به مصر که تو بحثها بارها اشاره شده بود : 1.ارتش مصر از دیوار دفاعی رد کرد که جنابان اسراییلی به سبک همپالگان دیگر و اسبق تر از خودشون یعنی دوستان نازی شون و نیز دوستان فرانسوی شون که هر یک مدعای الکی دیوار دفاعی برتر و غیرقابل نفوذ رو داشتند ، دیواری ساخت که بعدها عراق هم مدعی ش شد ! در نبرد با ما ، به نام دیوار بارلو دیواری مهیب که عملا ارتش مصر رو در تنگنای بسیار مهیبی فرو میبرد و با اقدامات دفاعی متفکرین اسراییلی و دوستان امریکایی شون عملا دیواره واقعا جز شاهکارهای نظامی میتونه لقب بگیره لیکن شخص شاذلی طراح عملیات با کمک همراهانش تونست روش های مدنظر برای عبور از این دیوار به اصطلاح شکست ناپذیر که تبلیغات بی امانی روش بود ارایه داد و نهایتا در اوج ناباوری و در بهترین زمان با بهترین تاکتیک ها تونست دیوار رو نفوذپذیر کنه و عملا اسراییلی ها کورس اول و به نظر من اصلی میدان که همانا شکست ناپذیر بودنشون و از این حرفای پروپاگاندایی پروتکل صهیونی هست ، رو به دوستان مصری شون ! باختند دوستان دقت کنند ارتش مصر همونی هست که تونست دریایی سوزان که ارتش اسراییل با کمک پمپ های حریق زا به وقت خطر در کناره های کانال سوئز مستقر کرده بود از بین ببرند و عملا دیواره دفاعی رو ساقط کنند 2. ارتش مصر با تجربه و به کار بردن عملی دروس تلخ ولی سازنده نبردهای قبلی خود با اسراییل اینبار با چیدمان دقیق پدافندی تونست کاری کنه که هرگز در طول تاریخ تا به این حد ارتش اسراییل خار و خفیف و تحقیر نشه اونم نیروی همیشه پا به صحنه و پیروز ! هوایی این کشور عملا ارتش مصر دومین کورس مبارزه رو هم که همانا در بحث تاکتیکی هوایی بود برد و میشه گفت درس عبرتی داد برای تمام افرادیکه خواهان تجزیه و تحلیل درست نظامی و به دست آوردن طعم شیرین پیروزی هستند ارتش مصر تا وقتیکه پدافند هوایی ش به خوبی و با دقت چیده شده بود عملا نبرد هوایی رو نه تنها در دست داشت بلکه پشتیبانی هوایی دشمن رو قطع و خودش رو شارژ میکرد و نهایتا تا زمانی هم که تیپ تکاور شارون وارد میدان نشد و از طریق زمینی پدافندها نابود نشد و باعث برتری یافتن هوایی اسراییل نشد ، اسراییل بازنده مطلق بازی بود 3.ارتش مصر اینبار از نظر نیروی زرهی کاملا خودشو ارتقا داد و بنده شدیدا مخالفم که ارتش مصر تلفات بیشتری به نسبت اسراییل داشت ، حقا این درست مساله نیست ارتش مصر با تمارین مداوم که حاصل مانورهای بسیار بسیار زیاد در ماه های پایانی نزدیک به حمله معروف به یوم کیپور یا همون رمضان ماها ! بود ، تونست کاری کنه که شاذلی در یک قسمت از خاطرتش بگه : در بازدید از دیوار شکسته شده اسراییلی ها صحنه ای را دیدم که مرا مات و متحیر کرد ، سه تانک مصری در نبرد با یکدیگر ! به اشتباه همدیگر را هدف قرار داده بودند ، هرچند شاید این مساله ضعف تلقی شود ولیکن نحوه اصابت قرار گرفتن هر یک و نوع ارایش مقابل یکدیگرشان کاملا نشان از امادگی رزمی بسیار بالای نیروهای حاضر در این سه تانک داشت .... متوجه شدم تلفات چندانی نداشته است ..... ( اصل مطلب دقیق خاطرم نیست ولی به قول شاذلی اونقد سریع هدفگیری کرده بودند که هر یک پس از شلیک دیگری در حال حرکت اونم درحالیکه یک تانک از یک تپه بالا میرفته اون یکی در حال حرکت بوده و...از کار افتاده بودند، ضمنا گویا ارتش اسراییل از تانک های روسی هم بهره میبرده که گاها باعث اشتباه کردن نیروها با یکدیگر میشده ) در نبرد تانک ها عملا اسراییل و مصر ، شاهکاری در تاریخ رقم زدند و میشه گفت اولین و بزرگترین نبرد تانک ها بود در طول تاریخ مدرن جهان که توش موشک های ضدتانک و تانک های پیشرفته به این وسعت حضور داشتند ولیکن این پیروزی ها به محض پایان یافتن برتری هوایی ارتش اسراییل به باختی علنی برای مصر تبدیل شد 4.اصولا سوری ها و عراقی ها و اردنی ها و مصری ها ، در لفافه شاید طراحی عملیاتی مشترکی داشتند در طول نبردها با اسراییل لیکن عملا نه ستاد مشترک و قوی و نه ارتباطات منسجم در این میان بین شان وجود نداشته و به نظر حقیر از عوامل اصلی عدم پیروزی های اعراب بر اسراییل بوده به عبارت بهتر ، در بسیاری از مواقع نیروهای اعراب اگر کمی و کمی و تنها کمی به سبک نیروهای متفق جنگ جهانی با یکدیگر همکاری میکردند عملا پیروز میدان نبرد بودند در نبرد سال 1973 سوریه به شدت با مشکلات اطلاعاتی و امنیتی ناشی از عدم شناخت درست مواضع و نیز هماهنگی با مصری ها رنج میبرده که عملا سبب شد در زمانیکه تمام قوای اسراییل به دلیل شدت حملات و قدرت واقعا مهیب ارتش مصر به سمت نبرد در صحرای سینا میرود ،عملا سوریه نه تنها از عملیات باز بماند بلکه حتی نوعی نفاق را بین نیروی اعراب رقم زد در حالیکه اگر در شرایط بسیار مصیبت بار اسراییل عملیات کاملا منسجم انجام میشد شک نباید داشت که حتی پل هوایی امریکا به اسراییل که روزانه حداقل دو میلیون تن تسلیحات گاه کاملا جدید ! به اسراییل ارایه میداد نیز کاری ازش پیش نمیبرد و دخالت ابرقدرت ها شاید اسراییل را از نابودی همیشگی اش باز میداشت لیکن امریکه هرگز تحقق نیافت ، انسجام عملی حین عملیات بود ، با وصف اینکه قبل از شروع عملیات های اعراب ، بسیاری از سران نظامی و سیاسی در این رابطه با یکدیگر بحث نموده و به کشورهای یکدیگر رفته بودند لیکن مشکل کماکان پابرجا بود در نبرد سال 1973 ، به نظر بنده ، سوریه ضعف بسیار شدیدی از این بابت نشون داد که حالا شاید گوشه ای از اون تقصیر مصری ها بود لیکن هرچه که هست ، سوریه اگر عزم و اراده درست و کارایی نظامی خودش رو ارتقا میداد و در عملیات رمضان شرکت میکرد شکی نیست که اسراییل از درون در هم میپوکید ... یا حتی نیروهای فلسطینی که مدعای تاثیرگزاری در نبردها رو داشتند عملا طوری کار کردند که همانا در جنگ داخلی لبنان به حین مبارزه و شاخ و شانه کشیدن برای کتائب برای دست برداشتن از محاصره تل زعتر دست به سلاح بردند و آن سوتی های مهلک را دادند .... 5.ارتش سوریه به امید ارتش عراق و اردن بود ولیکن عملا همانطور که در کتاب ، ساواک و موساد و نیز دیپلماسی پنهان آمده عملا ساواک با کمک اکراد معارض عراقی کاری کرد که ارتش عراق عملا چیزی بیشتر از یک شبح نبود و به نظر بنده اینکه مداوم روی استعداد نیروها تکیه بشه کاری است عبث بخصوص که در عمل بسیاری از نیروهای زبده عراقی با عملیات مخصوص نیروهای ساواک و موساد و کردهای معارض در مناطق شرقی کشورشون زمین گیر شدند البته شکی نیست در بهترین حالت هم ارتش عراق تنها از سال 1975 به بعد و نیز وقتیکه به شدت توسط شاه تحقیر شد به اوج کارایی خود رسید وگرنه عملا در قبل این سالها بیشتر یک نیروی دست چندم محسوب میشه نه کاملا قوی حداقل در سطح یگانی 6.اردن قطعا و بلاشک ، با اسراییل روابطی رو به هم زده که اینم در کتاب اسامی و خاطرات کشته های سیا ، اومده که دوستان میتونند برن مطالعه ش کنند که چطور یک مکابی سیا ( مکابی همون قهرمانان افسانه ای یهود هستند که البته در نبرد خیبر علی ع کج و معوج شون کرد !) به خاطر کاری که برای نجات شاه اردن انجام میده ساعت طلا میگیره .... حدس زدن اینکه کاری که برای شاه انجام داده چیه سخته ؟؟ عملا کشور اردن رو هم باید از دایره نبرد سال 1973 بکشید بیرون هرچقدرم اسراییل و امریکا و ویکی پدیا بگن عراق و اردن باور کنید که تنها مصر به صورت جدی جنگید و بعد سوریه ! 7.حرف زیاد هست در این رابطه و مسلما اگر کسی دوست داره بحث کنه راجبه سخنانی که گفتم با کمال میل میگم من تسلیم هستم و بحثی ندارم ، چونکه دیگه وقت این مسایل رو ندارم و بیشتر وقتمو میزارم روی مقالاتی که مینویسم .... ضمن اینکه بیشتر صحبتام براساس اسنادی هست که واقعا تایید شدند و هنوزم هست شون و واقعا قابل انکار نیست ... شاید خیلی ها نفهمند اردن از کی با اسراییل رابطه پیدا کرد ولی ساواک که میدونه و فهمیده .... و ما اسناد ساواک گرامی رو هم قشنگ در دستان مبارک خویش داریم ! در کل نبرد سال 1973 از نظر من اوج اقتدار مصر و اوج برتری تفکر و منطق و استراتژی برتر بر تسلیحات و کمک های مالی و بین المللی و نظامی هست ! که نهایتا با از دست رفتن همین منطق و تفکر به دلایل کاملا مشخص ، عملا مصر پیروزی بزرگ ش رو بر اسراییل که نشون دهنده شکست پذیر بودن این ارتش میشه گفت به دلایل استعداد نفراتی و تسلیحاتی ، پوشالی هست ، با یک شکست نسبی به سادگی عوض کرد .... مجددا تاکید میکنم بهتره فارغ از توهمات بسیاری از رسانه ها که اصولا تنها نگارنده حرفای دیگران هستند و نه تحلیل کننده مسایل نظامی معدود کتابهایی که در این زمینه هست رو مطالعه کنید و خودتون نتیجه گیری کنید [b][color=red] ضمن اینکه من روی بسیاری از حرفای مولتکه عزیز حرف دارم ! لیکن : شفاهی ! ، اگر عمری دست داد شفاهی بحث کنیم ، دیگه حوصله جر و بحث بیخود با تایپ کردن جملات که مفاهیم رو گاه علط میرسونه و نیز آدم رو خسته میکنه به نحویکه چند خط چند خط میخونی و ول میکنی از روی مطالب میگذری ! ندارم[/color][/b]
-
با عرض و درود و سلام به همه مردان و زنان ایرانی ، تبریک ولادت امام علی و تسلیت رحلت جانسوز امام 1.آقا میثم گل ما مخلصتیم دربست ! الف : در مورده نظرات شخصی در باب نتیجه گیری باهاتون موافقم ، آره دخالتش دادم که البته انتخاب واقعا سختی بود ، یعنی به عبارتی باید بگم بین مرگ و خودکشی ! یکی رو انتخاب کردم که شد خودکشی! با توجه به کلیت مقاله واقعا راهی نداشتم ، سعی کردم از شهید صیاد یاد بگیرم در نقد ، و البته میدونم شاید ناراحت کننده باشه و نیز به دلیل خامی شخصی بنده و یا عدم درک دقیق مسایل نظامی که بارها تکرارش کردم تو مقاله و حتی همین تاپیک، نتیجه گیری دارای نواقصی بوده ولی سعی شده برآیند جامعی باشه از تمامی تحلیل ها و تعمقات و در پی اون تحقیقاتی که برای کسب تاییدیه نظراتم از منابع مختلف برآورد کردم و واقعا قصد بدی نداشتم از بیان نظراتم ، به خصوص که سالها پس از جنگ ، فرماندهان هر یک نظراتی در این باب دادن و خوب راهنمای خوبی برای کسب تاییدیه نظراتم با وصف نقص داشتن بوده و هست تایید میکنم در نتیجه گیری و کمی بعضی قسمتها که بی طرفی نقض شده هرچند از ابتدای مقاله قصدی هم بر بی طرفی مطلق داشتن نداشتم ولی سعی کردم هرچیزی برای باورپذیرتر کردن مباحث روی داده در اون زمان هست رو بگم کتاب ناگفته های صیاد که به سبک اول شخص هست واقعا رهنمای خوبی برای من بود در باب نوشتن نظرات تحلیلی تخصصی نظامی و یا عقیدتی و دینی .... 2.راجبه درگیری های دریایی، بله شخصا هم تا حدودی موافقم که اصولا نقش قایق های تندرو چیز دیگری است ( فکر کنم شما مطالب مشرق رو در اخر مقاله بیشتر اشاره می کنید) اما چه کنیم به قول اقای حسین بهزاد ، ما کماکان به کالاشنیکف میگیم کلاشینکف و به بی ام پی میگی پی ام پی ! راهی نیست ! مخلصیم و ممنون بابته وقتی که گذاشتی ALI92 جان از خودت و پدر گرامی ت تشکر میکنم ، جدا برای ثانیه ای خوندن جمله ت سبب شد کل خستگی این مدتم در بره ... دستت درد نکنه ، بمب روحیه انداختی جونم ! bandeh جان ، چطور ؟ واقعا ؟ الان چک کردم ، مشکلی نداشت ؟ یه بار دیگه چک کن لطفا zigorat جان تشکر از اظهار لطف و بیان نظرتون
-
ابراهیم جان بنده کاملا رعایت کردم ارجاع نویسی رو ولی به دلیل مقاله بودن متاسفانه ترجیح دادم ارجاع ها رو به منابع هر فصل تعمیم بدم تا روزیکه لازم شد از چرک نویس هام (که هنوزم دارم شون و سه صفحه فقط ارچاع های هر جمله ی خاص هست به صفحه ی مذکور از یک کتاب خاص) استفاده کنم جهت تبدیل کامل شون شایدم ترسیدم ... از این جهت که لقمه ای کاملا اماده باشه برا بعضیا که سواستفاده کنند از مقاله ... ولی منابع رو به خصوص کتابی ش رو دقیقا ذکر کردم ، مثلا میگم ، تمامی روایات واینبرگر وزیر دفاع امریکا از جلد 44 روزشمار جنگ ایران و عراق هست که دقیقا هر روایت رو با ذکر شماره صفحه ش دارم ! ولی ترجیح دادم واردشون نکنم چون کتاب های سید محمد درودیان رو خوندم ! به صورت حقیقی و حقوقی میدونم باید ارجاع ها رو بزنم ولی چون مقاله ای بود برای یک نهادی و .... زیاد پاگیرش نشدم و ترجیح دادم همون منابع رو ذکر کنم اگر کسی خواست لقمه اماده کنه واسه خودش بخوره ! چشمک به خدا ما اینقدرم دور از نگارش و قوانین پاورقی و ... نیستیم !!! منتها حدیثی پشت این قرار ندادن ریز به ریز ارجاع ها بود
-
چشم برادر 100 جان ! یاده کلمه راجبه ! افتادم وقتی اینو گفتی که فوق الذکر ... ! وقتی مقالات تحلیل نظامی و ساخت سازمان ارتش ایریپابلیک رو مینوشتم یک دوستی داشتیم همیشه یاداوری میکرد بهم : ادیب باز که راجع به رو راجبه نوشتی! و منم همیشه شرمگین میگفتم باشه به خاطر تو هم شده اخرش این عادتمو ترک میکنم ! مدتی گذشت هربار میخواستم بنویسم راجبه میخندیدم مینوشتم راجع به !!! ولی حق با شماست به خصوص از این نظر که برای خواننده فرومی فرق هست جملات نگارشی با یک مقاله و جملات نگارشی توش گاها دقت کنید حوصله داشتم کتابی نوشتم ! ولی بعد زدم فاز فروم نویسی دوباره ! مخلصیم
-
polite66 جان بسی خوشحال شدیم که به دردتون خورد ! mopmop جان ، راجبه غلط املایی دو نکته هست ، یکی اینکه بعضیاش جدا خودم به عمد گذاشتم مثلا مضیقه و مذیقه ! که این حکم کپی رایت داره ! و معمولا برای مچ گیری وقتی کسی بدون اجازه مقاله استفاده میکنه و اسم و همه چیز خودشم اضافه میکنه بهش استفاده میکنم ! ولی بعضی غلط ها رو هم که از زیر دستم در رفته مثلا بشود رو نوشتم شود و ... راجبه فاصله ها ، متاسفانه دست من نیست چون پی دی اف درست کن خود افیس رو استفاده کردم اینطور شده که فکر کنم مربوط باشه به اندازه خط کش ها و .... ایناش مخلصیم در اولین فرصت میشینم تک تک مطالب رو درست میکنم که در این تاپیک اشاره شده بهش ممنون از همگی
-
الحمدلله مورده تایید قرار گرفت ! باور کن ، من خودم که نویسنده مطلب هستم ، شاید سه بار کامل منهای بحث ویرایش ها ؟ نشستم کامل خوندم و خودم به این خود نویسنده بودنم به نکات تازه تو نوشته ها رسیدم !!!! یعنی بعضی جملات که رو اول نوشتم و خودم دقت نداشتم بهش رو در ابتدا به ساکن مساله ، بعد مدتی که خوندم تازه فهمیدم اینجا مساله ای رو توضیح دادم که در جای دیگری به خیال اینکه توضیح ندادم مفصل تر اومدم توضیحش دادم ! در باب نگارش، والا قصد ویرایش که دارم ، خودنمایی هم نباشه واقعا میتونم ویرایش نگارشی ش رو انجام بدم اما هم مشغله دارم هم تنبلی ! این پست قبلی م هست ؟ تا پست رو زدم تا همین لحظه سر پا بودم و داشتم در خونه در حال ساخت مون کار میکردم !!!! خوب طبعا کمی وقت میگیره و منم که دست تنهام ، اگر بشه میدم یکی از آشناها این کار رو انجام بده خودمم یه نگاه مجدد میندازم بهش ، چونکه دارم روی یک مقاله جدید کار میکنم که شدیدا مهم هست اینبار رسمی باشه ! به هرحال ممنون از دقت نظرت ، همیشه صد باشی از صد انشالله
-
M-ATF عزیز ممنون و متشکرم robinhood جان ، به روی چشم ، در حد امکان اگر واقعا نقائصی هست رفع میکنم ، بعضیا که خودمم گواهی میدم از همون لحظه نگارشش میدونستم نقص داره ! ولی گفتم بابا ول کن کی بره این همه راه رو ، کلی کتاب رو زیر و رو کردم و به تنهایی از روشون نقل قول مستقیم بدون یک واو کم و اضافه گرفتم و برای روز مبادا شماره صفحه و ... همه چیزش رو دستی نوشتم ... دیگه کمی حس و حالمون رفت ! به خصوص که تو یک هفته جمع و جورش کردم که اینم ناشی میشد از حافظه م که میدونستم تو هرکتاب کجا چی رو گفته و سریع میرفتم ردیفش میکردم 100 عزیز درود و سلام و خسته نباشید با تشکر از نکاتی که اشاره کردی در رابطه با نگارش بله کاملا حق با شماست ! من در نگارش مقاله ها معمولا به سبک فروم نویسی و با شیوه نگارش خاص خودم مطالب رو مینویسم که گهگاه حتی دو فعل رو در اول جمله میارم و اخر جمله رو با یک نشانه مفعولی تموم میکنم و برا خودم میخندم !!!! البته اگر نگم به عمد هست دروغ هست ، چون من این سبک نگارش رو واقعا به صورت کتابی ننوشتم و خودمم نخواستم اصلاحش کنم ، شاید باورت نشه بعضی جاها به حدی جمله از نظر ویرایشی سخت بود ! حتی واسه فهم خودم که کلا از نو پاراگراف رو نوشتم ! البته همیشه کتاب نویس ها یه ویراستار استاد ادبیات هم دارند که الحق ! نثر رو شیوا میکنند ، من با وجود اینکه پدرم کارش ادبیات هست و کلا ادبیات در خون ماست ! متاسفانه سبک نگارشم خلاف قواعد هست همیشه ! بسیار زیبا برگردان و ویراستاری کرده بودید ، به اصطلاح غلط های نگارشی رو گرفته بودید که ممنونم ، در طی 50 صفحه ای که مشخصا مقاله رو تایپ کردم تا دلت بخواد از این جملات هست [quote] از نظر من در اینجا شما دچار مشکل هستید چون عملاً انقلاب ایران و در نتیجه جنگ ایران و عراق در آن برهه ی زمانی و اقدامات آمریکا و غرب و شرق همه به هم مانند رشته های زنجیر پیوستهت اند و نمی توان آنرها را از یکدیگر منفک نمود ؛ البته می توان جنگ را صرفاً از دید نظامی و فنی بررسی کرد ولی تحلیل تک بعدی مسلما کاستی های فراوانی خواهد داشت ، چرا که برای مثال ، تحلیل نظامی صرف هیچ جوابی برای چرایی مقاومت جانانه و 34 روزه ی مردم خرمشهر و مدافعان آن ندارد و این موضوع بیشتر جنبه ی عقیدتی ( مذهبی و ملی و تاریخی ) دارد .... بند دوم : [/quote] البته حرفتون رو تا حدودی قبول ندارم ! ولی اینکه بعضی جاها بدون نتیجه گیری از بحث مطرح شده وارد بحث دیگری شدم رو کاملا قبول دارم نمونه شم تو صفحات جلوتر خودم بارها دیدم ! و بعد فکر کردم چرا کامل شون نکردم ؟؟؟ و واقعا جز نقائص هست ، در یک مورد قشنگ یادمه از وسط بحث امریکا کامل پریدم وسط بحث شوروی اینو به قول رضا کیانی که همیشه میگه ادیب اصولا از این دست اب میپره اون دست اب و بالعکس بزارید ، در حین نگارش چون معمولا تایپ میکنم نه اول بنویسم رو کاغذ بعد بیارمش رو کامپیوتر معمولا هر خاطره یا روزنه نوری با مطرح شدن یک مساله به ذهنم میرسه رو میگم ، یهو ده تا مساله دیگه تقریبا مرتبط میاد ذهنم ، که اینجا قلم و فرم مسایل از دستم در میره و میزنم دشت کربلا ! اینم یکی از ایرادات نگارشی من هست به خصوص که : میدونم ! و همیشه هم اصلاح نمیکنم بعد نگارش ، مگر همونطور که قبلا گفتم دیگه یه فاجعه ای تشکیل داده باشم با این کارا ! از این جهت حق با شماست ولی در رابطه با اینکه انقلاب ایران و سیاست های امریکا و شوروی به هم پیوسته اند من در طی مقاله واقعا در جای جای جاهایی که بحث حمایت عراق و ... مطرح شده به این نکته اشاره کردم حالا دقیقا نمیدونم جملات صفحات بعد هشت رو مثل این هشت صفحه خوندید یا خیر ؟؟؟ ولی من تو کتاب به صورت کاملا اجمالی مسائل انقلاب و جنگ رو مطرح کردم به عنوان یک پیش زمینه تا برسیم به سال 66 اینو بارها تو کتاب اوردم و گفتم قطعا نقائص بیشماری از این باب اجمالی مطرح کردن حرفا ناشی میشه ، مثلا یک موردش رو خودم میگم در قضیه دیدگاه و نگرش امریکا به نبرد ایران و عراق ، بحث گروگان گیری سفارت امریکا ، بسیار بحث مهمی هست بنده از نظر خودم باید یک فصل فقط راجبه این مساله و نحوه اثرگزاریش در شروع و ادامه جنگ ، می گنجاندم تو مقاله در حالیکه مسایلی باعث میشد که این کار رو انجام ندم ... وگرنه قطعا به هم پیوستگی داره منافع داخلی و خارج وسیاست های استعماری و .... کشورهای مختلف ولی تا حد امکان و تا سر حد دانش و حافظه مون ، هرجا لازم شده و یادم افتاده اینو اشاره داشتم چطوری؟ در صفحات جلوتر ، قسمتی از مطالب رو بردم روی دخالت شوروی توی جنگ ، تازه اینم چون به سال 66 و 67 مرتبط بود بیشتر بازش کردم ، در این قسمت ها اشاره کردم به نقش افغانستان و منافع بین المللی و دخالت های ایران و شوروی و نقش شون در سیاست خارجی و اینکه به هم دیگه مرتبط هست تصمیم گیری ها ، یعنی هر وقت مثلا ایران کمی کوتاه اومد تو افغانستان از این ور شوروی بیشتر به نفع ما عمل کرد و .... ولی خوب از یک مقاله ای که باید سر و ته ش هم بیاد .... نمیشه انتظار یک کتاب رو داشت ، خودم نوشتم تو سر تیتر ، مقاله ایران نبرد نابرابر تو پست اول هم گفتم دارای نقائصی هست که اگر زمانی قصد کتاب شدن شون باشه قطعا همه این مسایلی که شما گفتید مدنظر هست مثلا همین سرتیتر فصل ها ؟؟؟؟ خوب ؟؟؟ من اینو تو ده دقیقه درست کردم قبل ارایه اش به اونجایی که باید ارایه میدادم شاید تنبلی بود یا هرچی ، حتی قصد داشتم سرتیتر وار کلی فصل و بخش و ... اینا به اول مقاله اضافه کنم بعد تحویل بدم ولی واقعا حوصله ش رو نداشتم !!!(ضعف بنده همراه با کارهای بسیار سنگینی که الان سرم ریخته و حتی همین لحظه که اینا رو تایپ میکنم بلافاصله باید بعدش برم دنبال اون کارام) ولی اگر خدا خواست این بخواد بشه کتاب بهتون قول میدم حداقل میشه 500 صفحه ! همراه با بسیاری نکات ریز که قطعا نکات مطرح شده شما در نقد ویرایشی و ... مورده توجه بوده و هست ممنون از وقتی که گذاشتی ، اگر حس و حالش بود ، سعی میکنم این مشکلات نگارشی رو ویرایش کنم ، ولی به جون جفت مون تنم میلرزه ! چون خودم میدونم سبک نگارشم ......... !!!
-
به نام جاویدی که هیچ چیزی رو جاوید نیافرید به تشکر از Moltke عزیز بسیار دقیق بود ، و دو سه نکته خوب رو گفتید که بنده هم چند قلم دیگه بهش اضافه میکنم به خصوص راجبه قصورهای نوشتاری ولی بریم وارد بحث [quote]مقاله ارنستو به نظر بنده بيشتر نقل حوادث بود ان هم بيشتر از منابع ايران[/quote] منبع دقیقا کدوم فصل ها منظورتون هست ؟ چون از نظر من مهمترین فصل ، بحث شروع دعواها و نهایتا فصل رخ دادن درگیری ها هست که اغلب تماما بدون حتی یک واو کم و کاست از سخنان خوده اشخاص نوشته شده مثال میزنم ، من از زبان خوده برژینسکی عقایدش رو راجبه دنیای منافع جهانی نوشتم ، که مستقیما میخواستم جهت تایید عقایدم که طبعا در این مقاله ملی گرایی توش اولویت داره به خصوص که قراره ایران رو در نبرد نابرابر نشون بدم آوردم یا نقل قول های بیشمار از واینبرگر ، ریگان ، که قطعا هر دو نفر از افراد سهیم در وقایع ایران و عراق هستند حتی یک واو کم و کاست نشده از حرفاشون اما در رابطه با تحلیل خودم ، گفتم که ، من در طی مقاله تحلیل شخصی خودم رو اوردم و بسیاری از کلمات رو که در حالت عادی وارد نگارش و نقد نمیکنم ، مثل سگ دست آموز ، صدام لعنتی و ... وارد تحلیل کردم که اینم مستقیما برمیگرده به هدف نگارش مقاله که اصولا قرار نیست توش به سبک بچه های نشر سپاه و یا کردزمن (که اصولا معتقد نیستم بی طرف هست) نوشته بشه شاید دلیل اصلی این مساله دقیقا برهه نوشتن این مقاله باشه که هماهنگ شده با کتاب های زیر : ناگفته های جنگ خاطرات حسین همدانی خاطرات جعفر مظاهری کتاب دا خاطرات حمید داوود ابادی به عبارت بهتر ، سیر مقاله رو خودم عوض کردم یعنی ترجیح دادم اینبار رعایت کنم از بالا با نگرش ایرانی نگاه کنم ، نه از بالا با بی طرفی مطلق اینو حق مردم ایران میدونم البته قطعا در برخی مقالات مهم تر این لحن عوض میشه همونطور که در صفحه 46 کاملا لحن رو عوض کردم و بیشتر تند و صریح حرف زدم شبیه صبحتای شهید صیاد ، به وقت خودش نظامی صریح ، به وقت خودش از دیدگاه مذهبی نگاه میکنم یا بارها اشاره داشتم به اشتباهات احتمالا استراتژیک ! سیاسیون و .... و البته بازم برای اینکه چشم خوانند تیز بشه نوشتم به دلایلی گذرا میگذریم ازش چون واقعا خودش یک کتاب هست راجبه این مسایل حرف زدن مثلا میگم سیاست ایران از اول جنگ تا اخر جنگ اول شناسایی متجاوز بعد اتش بس بوده چیزیکه واقعا رخ ننمود در پایان جنگ // هرچند بعدا داریم که سردار رضایی میگه ما تازه بعد جنگ فهمیدیم خدا چه توجهی به ما با قاطعیت امام راحل داشته که جنگ تموم شد و .... به عبارتی تفاوت دیدگاه های ایرانی (شامل با طرف ایرانی و بی طرف ملی گرا و ... رو نشون میدم) در این مقاله خبری از بی طرفی نیست چون شخصا معتقدم در نبرد ایران و عراق به هیچ عنوان بی طرفی رعایت نشده ! و اگرم کسی بی طرف مینویسه نهایتش میرسه به برخی مطالب کلیشه ای و تکراری درحالیکه ما شاهدیم در جنگ ایران و عراق علنا بی طرفی همیشه نقض میشه و حتی وقتی هم که قراره به عراق فشار بیاد حواسشون هست ایران اون پایین تره باشه ! [quote] تو صفحه سيزده نوشتي شهيدان فكوري و ظهيرنژاد.آقاي ظهيرنژاد شهيد نشد بلكه سال 78 بر اثر سكته فوت كردند. [/quote] بله این از اشتباهاتی بوده که بنده متاسفانه مرتکب شدم در حین نگارش ، تعارف که نداریم ، عکسا رو بعد از پایان نوشتن مقاله اضافه کردم که مصادف شد با عید و خوردن تنقلات و تایپ سریع روی لپ تاپی که روی پام در صندلی راحتی ! هنگام حرف زدن با دیگران انجام دادم و این اشتباه رو خودم امروز هنگام مطالعه پی دی اف (که گویا ورد مشکل پیدا کرده تو فونت ها و از هم چداشون کرده) تازه متوجه شدم یه قسمت دیگه هم هست ، که اونم مربوط به بانک رافدین هست ، که من 4 منبع نگاه کردم هر 4 منبع هم یک حرفی زدن ولی این اخریش تو یادواره شهید تهرانی مقدم هست که میگه اولین موشک خوده ایرانی ها خورد به باشگاه افسران عراق .... قبول دارم اشتباه شده [quote] حرف شما در مورد مهندسي معكوس استينگر هم حرف تازه اي بود.اين موضوع واقعيت دارد؟ ما كه نشنيديم. [/quote] این حرف بدون هیچ کم و کاستی حتی یک واو ، مستقیما از شخص سردار سرلشکر محسن رضایی و بعدم محسن رفیق دوست نقل شده که هر دو در کتاب نبرد محدود ایران و امریکا اسنادش هست بنده شایعاتی شنیده بودم ، وقتی منبع کتابی رو نگاه کردم ، به صحت حرفا پی بردم ، اما صحت مساله ؟؟؟؟؟ الله اعلم [quote] جهت گيري هاي سياسي هم در مقاله تان وجود داشت كه براي يك مقاله علمي تحليلي نظامي مناسب نيست.[/quote] بله قبول دارم ، که اینم برمیگرده به همون یک صفحه ای که از مقاله حذف شده به دلایلی ... تحلیل نظامی صرف نیست ، تحلیل نظامی صرف بود در صفحه 46 و دیگر صفحات بهش اشاره میکردم ! در حالیکه گاه مرز مذهب و مسائل دینی و نظامی رو مطرح کردم .... [quote] قضيه تانك مركاوا و دروغ بازنشستگي ان هم متاسفانه در مقاله شما ( كه آگاهي و اطلاعاتتان بسيار بالاتر از تبليغات منظوردار رسانه اي است) تكرار شده.[/quote] هوم ؟؟؟ فکر کنم مقالات مشرق رو بگید .... ؟ برای این مسایل ، همیشه همون اول نوشتم از فلان منبع ! و به قول مجلات : صحت این مطالب به هیچ عنوان مورده تایید ما نیست و شخص نویسنده ش جوابگو باید باشه ! چشمک راجبه مرکاوا شایعات بسیار زیاد بود ولی بله ، بازنشسته نشده و بهینه تر از قبل هم شده ، تبلیغات اشتباه رسانه ای هست .... به نظر شخصی من مرکاوا بسیار هم تانک کارامدی هست و از اون نقاط قوتی که ازش انتظار دارند هم به خوبی دفاع کرده ، یک مساله ش توانایی حفاظت سرنشین هست که حقیقتا بعید میدونم با وصف اون شکست های سنگین که به تازگی کتاب ش توسط خوده صهیونیست ها چاپ شده کسی بتونه منکرش بشه ... [quote] ر مورد قضيه ناوهاي ايران هم مشخص نيست اين موشك هايي كه به ناوها خورده موشك هاي سبك و راكت بوده يا موشك هارپون.وگرنه اين كه شناورهاي نه چندان بزرگي مثل شناورهاي ايران با اصابت اين حجم موشك !! غرق شوند ترديد جدي در مورد ادعاي برخي دوستان در مورد كارامدي موشك هاي ضدكشتي ايران خصوصا از نوع كروزش و همچنين بالعكس ( موشك هاي غربي ) در برابر شناورهای بزرگ ايجاد مي كند.[/quote] به همین خاطر من تقریبا هر خاطره مهمی که از فرماندهان این ناوها و ... اشخاص دخیل بوده اوردم توی مقاله که در انتهای کتاب هست به صراحت چندین بار اشاره شده راجبه موشک هارپون ولی قطعا نیروی هوایی امریکا ضربات نابود کننده رو به ناو سهند و سبلان زده در رابطه با جوشن احتمال قریب به یقین هارپون هست حداقل از زبان خوده پرسنل ناو که این مساله مشهود هست اینا جز مسایلی هست که واقعا از دست من خارج هست ، من میتونستم ده ها شایعه رو راجبشون بگم ولی واقعا به دلیل ترس از طولانی شدن وحشتناک تر از الانش ! بی خیالشون شدم و همون نکته اصلی رو اشاره داشتم در تحلیل پایانی خودم هم دلیل اصلی جاویدان شدن ناوهامون رو نیروی هوایی امریکا اوردم ، منهای حضور چشمگیر ناوهای امریکایی و .... [quote] عكس صفحه 101 هم بيشتر به نظر همان موشك زمين به هواي ( سام-2 ،اچ كيو -2 ، صیاد) است نه موشک ضد کشتی.[/quote] باور کنید به دلیل مسایلی حتی یک واو از بسیاری از نقل قول ها و منابع کم نکردم که فردا مساله ساز نشه ! دقیقا چیزی هست که سایت مشرق مدعی ش شده ! اما نظر خودم : تمامی تصاویری که منتشر شده در اغلب رسانه ها ، چیزهایی مشابه همین موشک هست ! حالا دیگه اشتباه رسانه هاست ؟؟؟؟؟؟ یا اینکه نه واقعا این همونه ، متخصصین امر بگن [quote] در مورد قضیه جنگ با قایق های تندرو هم بحث زیاد است.[/quote] تو مقاله هم اشاره داشتم به خصوص نتیجه گیری نظامی ش که رک و صریح مسایلی رو بیان کردم ولی این که قایق های تندروی ایرانی به نسبت اون موقع واقعا دچار تحول بنیادین با تسلیحات بسیار مهمتر شدن شکی توش نیست و به نظر من همون اصل بازدارندگی و نیز جنگ کوتاه مدت به نفع ایران ! رو پیش میاره مثال میزنم ،َ ما در درگیری که شهید مهدوی و گرد ... به شهادت میرسند اگر برای ثانیه ای چند هلیکوپتر دوم تامل میکرد قطعا اون هم سقوط میکرد ... یعنی با موشک استینگر به راحتی ابهت امریکا شکست چرا ؟ چون غافلگیر شد الانم بحث همین هست سپاه و ارتش بحث شون رو غافلگیری هست ، همونطور که حزب الله با غافلگیری تونست به نوعی پیروز بشه مساله همین اصل غافلگیری با تجهیزات غافلگیرکننده س بسیار ممنون و متشکر اگر قانع کننده بود اطلاع بدید اگرم نبود دیگه چشم ! رعایت میکنیم !
-
ممنون از نظر دوستان ، هروقت خوندید خواهشا بدون رحم کردن به اینجانب رک و صریح انتقادات رو بگید و پیشنهادات رو بدید ، تا هم اگر من توجیهی داشتم منطقا ارایه کنم شاید قبول شدیم ! نشدیم میرم اصلاح میکنم برای اینده ! علی الحساب یکی از دوستان اشاره داشته که این متن نوشتار با متن نوشته ها و سوابق من همخوانی نداره و ... یعنی یه جورایی جانب اعتدال رعایت نکردم و طرف ایران رو گرفتم البته توضیحاتی در پیام خصوصی دادم ولی خواهشا دوستان رو همه این زمینه ها نظر بدن بنده جوابگو خواهم بود با کمال میل چرا که فکر کنم وقتش باشه بسیاری از عقاید رو ورای نقل قول کردن های شخصی تو تاپیک ها و مباحثه ها و مناظره ها و دعواها و برداشت های گاه کاملا معکوس عزیزان از خودم یا دیگری و ... ارایه بدم و نیز عقاید فعلی م و تغییراتی که داشتم از قدیم گفتم : انسان فسیل نیست ثابت بمونه پس متغیر بودن اصل زندگی هست و باید وقتی هر برگ تازه ای در زندگی ت رقم میخوره همراه باهاش تغییر کنی و دگم نباشی ، با اسناد جدید و حقیقی با تحلیل های جدید و چندجانبه مواجهه بشی تو سایت دانشجو یکبار بحثی در این رابطه پیش اومد چندین سال پیش که میگفتند عقاید باید ثابت بمونه درحالیکه اشاره داشتم هرگز نباید اینطور باشه چرا که خودش یک دیکتاتوری هست ! انسان به مرور هرچه جلوتر میاد به اطلاعاتی دست پیدا میکنه که میفهمه عقاید گذشته ش یا باطل هست یا دچار نقد ، مثلا میگم، رویدادهایی که برای عشاق چه گوارا ، شریعتی و .... پیش میاد یا مثلا سقوط جنبش نفت ایران و. ... اما صفحه 46 رو دوستان بخونند حتما با دقت تا متوجه بشن من مضاف بر عقاید دینی و ملی دیدگاه نظامی خودمو بدون تعارف میگم البته تو سرتاسر مقاله که میشه گفت 50 صفحه ش ماله من هست و همون اول هست ، بارها اشاره به همه نوع دیدگاهی داشتم که با چشمان تیزبین باید خوندشون به هرصورت بی رحمانه نقد بشه ممنون میشم ! بازم ممنون از شما عزیزان بابته وقت گذاشتن تون
-
به جز امارهایی که ارتش داده امارهای سپاه در دسترس نیست ، به نقل از بیانات شهید سپهبد صیاد شیرازی تو کتاب ناگفته های جنگ شهید صیاد امار دقیق تلفات ارتش اومده ولی خوب با این وجود کامل نیست به خصوص که تا عملیات الی بیت المقدس رو پوشش میده سپاه هم تا اونجا که من میدونم اصولا امارهاشو به ارتش و ... نمیداده و مستقیما میفرستاده به دفتر رهبری ، که تو کتاب نبرد محدود ایران و امریکا ، قسمتایی ازش اومده ، به خصوص مباحثی که در رابطه با ادامه جنگ و شرایط ایران اورده شده که محسن رضایی میفرسته برای امام ... ولی خوب امار دقیق نیست ولی با توجه به استراتژی لایه انسانی (که البته ایران چندان موافق این نامگذاری نیست) و البته اسناد تایید نشده ، حول و حوش 270 هزار نفر ایران تلفات نظامی و غیر نظامی داشته .... یعنی شهید داشتیم ...
-
البته یا دوستان بد برداشت کردند یا دقیقا در جریان ماوقع نیستند احتمالا منظور دوستان قضیه ایران گیت یا ایران کنترا معروف هست که ایران با امریکا در زمان جنگ با عراق وارد معامله تسلیحاتی شد و البته لو رفت و نتیجه ش تمایل شدید امریکا به کمک به عراق به خصوص در لو دادن کربلای 4 بود در این معامله که حدود 200 قلم ایران یادداشت کرده بود ، یک سری تجهیزات فونیکس و موشک هاوک و .. اومد که با همون کمک ها روح جدیدی به کالبد پدافند ایران و نیروی هوایی دمیده شد (نقش لجستیک و پشتیبانی!) اما مساله اینجا بود که ایران فهمید از مبدا اسراییل بارگیری شدند و روی برخی تجهیزات علامت اسراییل بود و ایران که به خودی خود امام فهمیده بود و گفته بود از مسئولان کسی حق مذاکره با اولیور نورث و.. نداره ، عملا حسابی ایرانیا کفری شدند ولی خوب دیگه هرچه از دشمن رسد نیکوست ! چشمک شایعه هست ایران اونایی رو که ارم اسراییل داشته پس فرستاده برخیام میگن چون پولوشونو دادیم اینکارو نکردند ولی خوب قضیه هاوک برمیگرده به اون مساله که البته در سلسله کتابهای اقای درودیان به تفضیل اومده یا حق
-
من کتابهای تاریخ جنگ ایران رو مطالعه میکنم از هر نظر بغضم میگیره برا مظلومیت این مردم ایران و رزمنده ها دوستان خیلی مسایل پشت پرده بعدها کاملا روشن شد ، مثلا ما در اینکه کویت و عربستان چطور و چقدر کمک میکردند به عراق تو جنگ واقعا تو خوده جنگ اطلاعات خاصی نداشتیم که مثلا یه مدلش رو تو کتاب ضربت متقابل وقتیکه همه فرماندهان در تعجبن این همه تانک نابود شده اما باز تانک نوی نو میاد از کجا میاد ؟ میریم می بینیم که دقیقا در همون لحظه ای که یک تانک عراقی میرفته هوا یک کامیون از راه زمینی از کویت میاد عراق ! و چه جنایاتی این نامردها در حق ما کردند که خداوند ازشون نگذشت و نمیگذره ! در این زمینه که چرا اینو مطرح کردم باید بگم : وقتیکه آلمان اومد برای ما انرژی هسته ای رو که از زمان شاه مونده بود درست بکنه همون زمان به عراق در نهان تسلیحات شیمیایی میداد و دقیقا عمده ترین حجم انتقال تکنولوژی نظامی و شیمیایی رو آلمان و هلند به عراق دادند خوب میدونید مظلومیت ما کجاست ؟ اونجا که سالها بعد وقتی جنگ تموم شد آلمان جز اولین کشورهایی بود که به ایران در زمینه مداوای مجروحین شیمایی و ... کمک کرد یعنی آدم حس بغض و نفرت و تعجب و.. هرچی داره با همدیگه س ... شخصا بیشتر حس مظلومیت شیعه و ایرانیان بهم دست میده ... فرصتی بود و عمری ، به صورت تخصصی یه سری تحقیقات و مقالاتی که در این زمینه نوشتم و می نویسم به صورت پی دی اف ارایه میدم تا ببینید اوج مظلومیت این ملت شجاع ایران چقدر بوده که دشمنان ما گاه در لباس بره چه کارا گرگ صفتانه ای که نکردند و گاه براساس منافع ملی شون حاضر شدن انسانیت رو علیه ما به فنا بدن ... یا حق