Mehrdad-h

Members
  • تعداد محتوا

    108
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های Mehrdad-h

  1. پیداش کردم 5.45 در 39 مدل 5N7 همونیه که توش هوا داره و مابقی ماجرا که گفتم نمودار بالا مدل ام74 رو نشون میده که من در موردش اطلاعی ندارم
  2. راستی نمودار 5.45 که پست کردی و آسیب دائمی کمتر از 5.56 را نشون میده را لازمه توضیح بدم صحیحه... اما این مدلیه که توش هوا به کار نرفته. الان اسم مدل "هوا دار" شو یادم نیست که خیلی متلاشی میشه.
  3. گفته شما کاملا صحیحه دوست عزیز. منظور من رو خوب متوجه نشدید. تیر 5.56 دشمن را می اندازم ولی وی مجددا برمیخیزد. خاطرات سربازان آمریکایی رو خوب بخوان. چرا؟ چون به اندازه 7.62 ماهیچه و تاندن را پاره نمیکند. 5.56 بعد از طی 10 الی 11 سانتیمتر در بافت مَس بدن انسان متلاشی شده و جراحت مرگبار ایحاد می کند. اما تاندن ها و ماهیچه ها را پاره نمیکند ( به نسبت 7.62 ) مثالی میزنم 5.56 به نیمه راست سینه من اثابت می کند. من انا می افتم و برمیخیزم و به جنگیدن ادامه میدهم. چون سیستم حرکتی بدنم فعال است. بعد از 10 الی 30 دقیقه هم بر اثر جراحت وحشتناک 5.56 میمیرم 7.62 به نیمه راست سینه من اثابت می کند. من می افتم چون ضرب بسیار سنگین است. میخواهم بلند شوم. چون دست راستم کار نمی کند به سختی بلند میشوم اما علنا دست راست من تکان نمی خورد و گویا فلج است. چون مرمی 7.62 به جای 11 سانتی متر کل کتف من را سوراخ کرده و از ان طرف در آمده و در نتیجه تمام تاندن های سمت کتف و سینه من آسیب دیده یا پاره شده است. هر چند که مطمئنا بیشتر از حالت بالا زنده خواهم ماند.
  4. تقریبا تمام گروه های چریکی ای که درباره شان خواندم یا منابع مالی گسترده ای داشتند (رهبر پولدار) و یا از حمایت های مردمی منطقه ای خاص بهری میبردند. در مورد شخص چه گوارا اگر کتابش را بخوانی میبینی که بعد از مدتی مردم معتمد و طرفدار و هوا خواهش از جانب اعضا برایش پول میفرستاده اند. یک نکته را هم بگویم تعجب نکن... تو میتوانی همین الان با پول یک پراید یعنی 7000 دلار بیست قبضه AK-47 تقریبا 40 دلاری، هزاران فشنگ کیلویی 7 الی 8 دلاری و 5 قبضه آر پی جی 7 هر کدام 100 دلاری به همراه 100 راکت 40 دلاری برای آر پی جی ها و 2 قبضه قناسه تقریبا 500 دلاری بخری.. تازه توی خود کشوری نظیر سودان قیمت از اینی که گفتم هم کمتره. کلاش 25 تا 30 دلار به فرض. منبع خواستی کافیه اخبار انلاین را سرچ کنی (انگلیسی سرچ کن) در مورد خرید و قاچاق کلاش و مهمات و قیمت ها را ببینی کلت سوت میکشه. تو میتونی با پول یک پراید یک گروهان 27 نفراه را کاملا مسلح کنی که حتی میتونن جلوی تانک وایسن.
  5. از این به بعد با یوزر قبلیم هستم ( با تشکر از مصطفی ) خوب سوال جدیدی که مطرح کردی رو گرفتم... الان منظورتو فهمیدم... اگر کلین میتواند 9 در 18 عادی را شلیک کند پس نتیجه میگیرم که فنر هر دو سلاح تقریبا یکسانه... اما چرا سرعت شلیک کلین بالاتره؟ خوب جوابش یک بحثیه که واقعا طولانی و تخصصیه اما عاقلان را یک اشارت کافیست که من هم یک جمله بگم چون تو این زمینه استادی منظورمو میفهمی. مهمات PMM با شارژ بالاتر نه تنها فنر قوی تر را می توانند به عقب برانند، بلکه می توانند فنر ضعیف تر متناسب برای 9 در 18 عادی را، سریعتر از 9 در 18 به عقب بفشارند. یعنی کورس عقب رفت سریعتری دارد. نه کورس برگشتی.... من اعتراف کنم که نمیدانستم کلین 9 در 18 عادی را هم شلیک میکند... حالا که دانستم علت این است که گفتم... ممنونم که باعث شدی اطلاعات من بیشتر بشه
  6. با سلام. یكی از اولین چیزهایی كه هر فرد مدافع یا نظامی و چریك برای جنگیدن و حتی كوهنوردی و صحرا نوردی لازم است بداند جهت یابی در هر شرایطی است. همانطور كه بسیاری از شما جهت یابی را از طریق خورشید و جهت سایه و ستارگان در دبیرستان در درس آمادگی دفاعی فرا می گیرید پس من هم از روی آن ها رد شده و برای شما شیوه های بسیار خاص و نادر جهت یابی در شرایط خاص را قرار می دهم كه حتی بعضی از آن ها به كماندوها و نیروهای ویژه آموزش داده نمی شود و دانستن آن بسیار مفید خواهد بود. بهتر است بدانید هوا همیشه آفتابی نیست و شب ها هم همیشه نور ستارگان را در اختیار ندارید. به امید قطب نما هم نباشید چون وسیله ای است خراب شدنی و بهترین كار یاد گرفتن جهت یابی است. بهترین روش جهت یابی آشنایی با اقلیم منطقه و بادهای فصلی منطقه درگیری است. مثلا برای جنگی كه فرضا با اشرار بلوچستان در گرفته اگر سربازی راهش را گم كند در فصل تابستان می تواند به راحتی جهت یابی كند بدین گونه كه در آن منطقه بادهای گرم و خشك همیشه در فصل تابستان از جنوب شرقی به شمال غربی میوزند. تنها این نكته را به خاطر داشته باشید كه در مناطق پر از گودال و كوهستانی ممكن است جهت باد در سطح زمین خلاف جهت باد باشد. پس همیشه در مورد بادهای دائمی در منطقه ای كه هستید اطلاعات كسب كنید. یكی دیگر از روش های جهت یابی كه به كماندوها آموزش داده می شود جهت یابی از روی لانه مورچه هاست. مورچه های بزرگ بیابان معروف به مورچه خاكی یا خر مورچه یا مورچه گاز گیر ( در لحجه های مختلف ) می توانند بسیار مفید باشند. با تعقیب كردن یكی از آن ها تا لانه شان بروید و ورودی آن را پیدا كنید. لانه این مورچه ها سوراخ شان اكثرا رو به شمال است. یعنی متمایل به شمال است. علت آن هم نتابیدن مستقیم نور آفتاب به داخل لونه شان است. روش بعدی شناسایی پوشش گیاهی تپه هاست. به تپه ها نگاه كنیدو سمتی كه به طرف جنوب است خشكتر و كم گیاه تر از سمتی است كه رو به شمال است. ( در دشت های ایران ) ممكن است در ابتدا فكر كنید غیر ممكن است اما با علم به این مسئله اگر به تپه ها و كوه ها نگاه كنید متوجه خواهید شد. اگر در بیابان هستید و پوشش گیاهی وجود ندارد می توانید از آفتاب جهت یابی كنید اما اگر هوا ابری شده ( به تازگی ) و می خواهید جهت یابی كنید با پیدا كردن یك تپه پر شیب در جهت های مختلف روی خاك شیب دست بگذارید و حرارت آن را بسنجید و تمام اطراف تپه را نه به صورت پیوسته...بلكه به صورت 180 درجه امتحان كنید ( ابتدا دست بگذارید سپس در سمت مقابل این كار را امتحان كنید ) نحوه جهت یابی به این صورت است كه در تپه های پر شیب طرفی كه رو به شمال است خاكش خنك تر از طرفی است كه رو به جنوب است. روش بعدی بسیار نادر است اما با اینحال در وضعیتی ممكن است ناچار باشید. اگر زنبوری دیدید به حركت آن دقت كنید. اگر مسنقیم پرواز می كرد بدانید یا به سمت لانه می رود یا به سمت گل. اما اگر در محیطی پروازی رقص مانند به نمایش می گذاشت ( دور از لانه ) در حركت آن دقیق شوید. زنبورهای در جستجوی گل در حركات مارپیچی خود برای مدتی به سمت شمال پرواز می كنند ( چند ثانیه ) بعد ناگهان چند دور دور خود می چرخند و حركت نا منظمی را آغاز می كنند و بعد از مدتی ناگهان رو به شمال می كنند و مدتی مستقیم به سمت شمال می روند و این كار را پیاپی انجام می دهند. روش دیگر از روی شناسایی پرنده های مهاجر است. در دشت های مركزی ایران به طور معمول در بهار اكثر پرنده ها از جنوب به شمال و در پاییز از شمال به جنوب پرواز می كنند ( در دسته های چند تایی ) روش بعدی هم بسیار نادر است و آن جفت گیری سمندر هاست. اكثر سمندر ها در حین جفت گیری در روز معمولا رو به جنوب با هم جفت گیری می كنند اما به خوبی این نكته هم قید شده كه این روش اصلا قابل اطمینان نیست. اگر سوسك مصری دیدید كه گلوله ای از پهن خشك را می غلتاند و با خود می برد اگر دو سوسك بودند بدانید كه ( در ایران ) به سمت غرب می روند اما اگر یك سوسك بود ممكن است به هر جهتی برود. روش دیگر از روی لانه مورچه های سرخ است. اگر لانه ای از مورچه های سرخ پیدا كردید به جهت سوراخ آن اعتماد نكنید بلكه لانه را بدون تخریب قسمت های زیرین بكنید. اگر توانستید حفره ای را كه لاروهای مورچه قرمز در آن نگهداری می شوند پیدا كنید به فاصله 50 سانت اطراف آن را كنده و سعی كنید دومین محل نگهداری لارو ها را پیدا كنید. اگر هر دو محل متعلق به 1 لانه باشند محل این 2 قسمت نگهداری لارو ها در امتداد شمال جنوب است. یعنی اگر خطی را بین 2 محل نگهداری رسم كنید آن خط امتداد شمال جنوب را نشان می دهد. روش بعدی چشیدن خاك است. اگر توانستید مسیری باقی مانده از یك جریان قدیمی آب مانند نهر یا جوب خشك شده ای را در روی یك شیب پیدا كنید ( در بیابان ) اگر خاك پایین شیب آن شور تر از خاك بالای شیب بود بدانید كه شیب به سمت جنوب است. اما اگر شورتر نبود دلیل بر به سمت شمال بودن شیب نیست. در شب یك مار صحرایی را دنبال كنید. ( بسیار مواظب باشید به آن نزدیك نشوید چون هم خطرناك است و هم اگر نزدیك شوید تغییر جهت داده تا حمله یا فرار كند ). اگر اثر مانده بر شن ناشی از حركت آن كه مانند زیگزاگ است نا متقارن بوده و شیب زیگزاگ های یك طرف ( راست ) از زیگزاگ های چپ بیشتر بود بدانید مار به سمت شرق ( طلوع آفتاب بعدی ) حركت می كرده است. اما اگر زیگزاگ حركت آن منظم بود می تواند به هر جهتی باشد. نوشته شده توسط مهرداد حسینی. هر گونه استفاده از این مقاله تنها با ذكر نام نویسنده و وبلاگ ایران نظامی مجاز است. Http://iranmilitary.blogfa.com
  7. با جراحت گلوله چه كنیم : با سلام... در مورد مقابله با جراحت گلوله اولین اقداماتی كه باید بكنید به ترتیب زیر است : 1- از میزان هوشیاری مصدوم با خبر شوید 2- به او روحیه بدهید و بگویید طوری نشده و حتی بگویید سوسول بازی نكند تا فرد مصدوم از حالت یك فرد مغلوب خارج شده و روحیه بگیرد و اجازه ندهید فرد مصدوم محل زخم خود را ببیند یا لمس كند. 3- امدادگر را خبر كنید 4- محل زخم گلوله را بررسی كنید و مطمئن شوید كه جای دیگری از مصدوم گلوله نخورده است و با توجه به محل برخورد گلوله اقدام كنید. اگر گلوله به سر خورده باشد : گاهی گلوله به سر یك فرد برخورد می كند به مغزش نمی خورد مانند گلوله هایی كه به كنار سر برخورد می كنند یه به گوش و یا به قسمت های پایینی سر مانند دهان و لپ برخورد می كند اما به نخاع نمی خورد... اینگونه مصدومان اگر گلوله باعث خراش یا جراحت جزئی شده باشد معمولا به دلیل جراحت روی سر فكر می كنند مرده اند و شدیدا شوكه می شوند... باید با آن ها صحبت كنید و سریعا وی را نزد امدادگر ببرید. اگر گلوله باعث شكستگی استخوان جمجمه شده است بدون دست زدن به شكستگی امدادگر را خبر كنید و اگر نیاز هست مصدوم را جا به جا كنید مواظب باشد سرش تكان نخورد زیرا هر آن احتمال آسیب دیدن مغز به وسیله استخوان شكسته یا تراشه های آن هست. این گونه مصدومان معمولا یا بیهوش میشوند یا هزیان می گویند و از درد می نالند. اگر گلوله به دهان و لپ و یا گونه پایینی برخورد كرده است معمولا امید كمی برای زنده ماندن مصدوم وجود دارد...این مصدومان حال بسیار وخیمی دارند و نمی توانند حرف بزنند و درد بسیار شدیدی را تحمل می كنند. استخوان آن ها شكسته و خرد شده است و خونریزی شدیدی دارند ( تازه اگر گلوله به نخاع یا پل مغزی آن ها اصابت نكرده باشد ). باید هرچه سریعتر او را نزد امدادگر ببرید. از شما كار بیشتری ساخته نخواهد بود. اگر گلوله به گردن برخورد كرده باشد : در این موارد اگر گلوله به نخاع برخورد كند فرد را از گردن به پایین فلج می كند و او همانند یك تكه گوشت بی حركت بر زمین خواهد افتاد و توان تكان خوردن ندارد. گلوله اگر حتی باعث پارگی شاهرگ نشده باشد هنجره و گلو و نای را سوراخ كرده است كه آن ها و اطراف آن ها هم رگ های پر فشاری وجود دارند. این مصدومان معمولا چند دقیقه ای بیشتر زنده نخواهند ماند. آن ها توان حرف زدن ندارند و تنها با دهان باز سعی می كنند حرف بزنند اما تنها با هر بار تلاش برای حرف زدن با صدای خرناس مانندی از دهان خود خون بالا می آورند. برای تنفس كردند با هر دم و باز دم تنها خون به ریه خود وارد می كنند و حالت سرفه و خفگی باعث سرفه كردن آنها می شود كه جز بیرون پاشیدن خون از گردن كار دیگری انجام نمی دهد گردن آن ها خونریزی شدیدی خواهد داشت. شما در مواجهه با این مصدومان ضمن خبر كردن امدادگر جز اینكه با مصدوم صحبت كنید ( او صدای شما را خواهد شنید ) و از او بخواهید حرف نزند و او را آرام كنید كار دیگری از دستتان ساخته نخواهد بود. معمولا بر زخم این افراد مورفین میپاشند تا بدون درد این دنیا را ترك كنند. اگر گلوله به سینه برخورد كرده باشد : در مواردی كه گلوله ای به سینه برخورد می كند اول باید اطمینلن حاصل كنید كه گلوله به قلب برخورد كرده است یا نه...زیرا بر خلاف فیلم های هالیوودی ( لعنت بر این فیلم ها كه آموزش نمی دهند هیچ بله باعث گمراهی نیز می شوند ) در مواردی كه گلوله به قلب برخورد می كند شخص مصدوم حتی تا 4 دقیقه هم ممكن است زنده بماند...اما به حتم خواهد مرد. یك پلیس ایتالیایی پس از درگیری با سارقان مسلح گلوله ای به قلبش برخورد می كند. او بر زمین می افتد و پس از فرار سارقان خود را كشان كشان به خودرو اش می رساند و موضوع را پشت بیسیم اعلام می كند و تقاضای آمبولانس می كند و چند ثانیه بعد در كنار خودرواش روی زمین بیسیم به دست تمام می كند. اگر گلوله به قلب اصابت كرده بود ضمن صحبت با وی و آرامش دادن به او در صورت در دسترس بودن امدادگر یا مورفین مورفین بر زخمش بپاشید تا در آرامش و بدون درد فوت كند. اما اگر گلوله به جناغ سینه برخورد كرده بود اما قلب را سوراخ نكرده بود باید ضمن فشار دادن محل زخم امدادگر را خبر كنید. چك كنید كه آیا گلوله خارج شده است یا نه. در صورت خروج گلوله از پشت مطمئن شوید كه نخاع آسیب ندیده باشد. اگر نخاع آسیب دیده بود مصدوم را سریعا به عقب منتقل كنید. هرگز فشار دست خود را از روس زخمش بر ندارید. اگر گلوله به یكی از شش ها اصابت كرده بود مریض را به پهلو بخوابانید طوری كه شش گلوله خورده پایین باشد و اگر به شخص حالت خفگی داد اجازه دهید سرفه كند و خون را از دهانش بیرون بریزد... باید شخص را به پهلو بخوابانید تا خون باعث خفگی اش نشود. از شما تا رسیدن امدادگر كار بیشتری ساخته نیست... اگر امدادگر نبود روی زخم را مرتبا خشك كنید و سپس پارچه ای را روی آن فشار دهید و سعی كنید خونریزی را تا حدودی بند بیاورید. اجازه حركت را به فرد مصدوم ندهید. اگر مصدوم هنوز پر انرژی و هوشیار است می توانید از او بخواهید خودش پانسمان یا پارچه را بر زخمش فشار دهدو در این مدت شما مشغول انجام كار دیگری شوید... اگر اصلا امدادگر نبود و اوضاع شخص مصدوم بدتر شد و خونریزی بند نیامد یا زخم عفونت كرد با داغ كردن شیئی محل زخم را بسوزانید تا هم ضدعفونی شود و هم خونریزی بند بیاید. اگر گلوله به شكم یا روده ها برخورد كرده باشد : در برخورد با این مصدومان باید هرچه سریعتر امدادگر را خبر كنید. اگر گلوله دیواره معده را شكافته باشد باید هر وقت مصدوم خواست خون بالا بیاورد او را به كنار بخوابانید تا خون وارد ریه اش نشود. محل زخم را فشار دهید. اگر گلوله باعث پارگی رگ های حیاتی شده باشد معمولا شانس كمی برای مصدوم وجود خواهد داشت و از نشانه های آن خونریزی شدید و غیر عادی از دهان و محل زخم است. سعی كنید محل زخم را چه در ورود و چه در خروج تمیز نگاه دارید و تا آمدن امدادگر با فرد مصدوم صحبت كنید. فانسقه و كمر بند مهماتش را حتما باز كنید. او باید كاملا آزاد تنفس كند و معده اش نباید زیر فشار باشد. اگر گلوله به روده برخورد كرده بود در صورتی كه قسمتی از روده ها از زخم بیرون زده بود از دست زدن به آن و یا تلاش برای برگرداندن روده ها به داخل بدن مصدوم جدا خودداری كنید. محل زخم را تمیز نگاه دارید و تا رسیدن امدادگر با مصدوم صحبت كنید. از دادن آب یا غذا هر چقدر هم كم باشد به مصدوم جدا خودداری كنید. در صورت نبودن امدادگر با قرار دادن پارچه ای تمیز روی محل زخم و روده و با فشار ملایم بر آن از بدتر شدن آن جلوگیری كنید و مصدوم را سریعا به عقب منتقل كنید. كار دیگری از شما ساخته نخواهد بود. اگر گلوله به پا اصابت كرده بود : مصدوم را بخوابانید و به او اجازه ندهید حركت كند... در این موارد امدادگر را خبر كنید اما با نبود امدادگر هم از شما كار هایی ساخته خواهد بود. اگر گلوله با استخوان خورده بود و از طرف دیگر خارج شده بود ضمن شستن و بستن زخم بدون حركت دادن پا مصدوم را به عقب منتقل كنید. اگر خونریزی بند نمی آمد و بسیار شدید بود نشانه پارگی شاهرگ پا است. در این موارد در یك عمل جراحی كوچك چند دقیقه ای از مصدوم بخواهید تكان نخورد و به دیگران بگویید تا دست و پاهایش را بگیرند با چاقویی تمیز كمی از زخم را بشكافید و سعی كنید سر شاهرگ پاره شده را پیدا كنید. شاهرگ پاره شده به طور پیاپیخون از خود بیرون میریزد.... در این موارد معمولا شاهرگ پاره شده به داخل و به طرف بالا كشیده می شود.و خود را در مجرایی كه قرار داشته بالا كشیده و جمع می كند. سعی كنید با انبر دست و یا دست خود سر رگ را گرفته و محكم ( نه خیلی محكم ) رو به پایین بكشید. اگر توانستید سر شاهرگ را كه خونریزی می كند گره بزنید موفق شده اید اگر نه كه شخص حتما خواهد مرد. اگر گلوله به استخوان خورده باشد و گیر كرده باشد باید حتما حتما گلوله را از بدن خارج كنید و همچنین تراشه های استخوان را و سپس زخم را شسته و ببندید و با آتل آن را ثابت كنید و در نهایت مصدوم را سریع به عقب منتقل كنید... ادامه دارد کپی برداری ممنوع !
  8. سلام در این تاپیك آموزش نقشه خوانی نظامی قرار خواهد گرفت...آموزش نقشه خوانی نظامی شامل : یادگیری كامل عوامل و اصطلاحات و شكل های به كار رفته در نقشه های نظامی یادگیری نحوه جهت یابی از روی نقشه نظامی یادگیری یافتن بهترین مسیر از روی نقشه یادگیری پیش بینی محل های تهاجم در نقشه بر اساس یك سری ضوابط خاص یادگیری گرا گیری و گرا دادن به توپخانه خودی برای كوبیدن مواضع با توپ از روی نقشه و موارد دیگر می باشد... هرگونه استفاده از این مقاله تنها با ذكر نام وبلاگ ایران نظامی و نویسنده مجاز می باشد. http://iranmilitary.blogfa.com ----------------------------- (بنا به درخواست نويسنده‌ي تاپيك٬ مطلب ويرايش شد - mostafa_by)
  9. با سلامی دوباره :| مديران لطف كنند پست اول تاپيك را حذف كنند عكس ها جا به جا شده است... قسمت اول اول از همه شمارا با یک نمونه از نقشه های نظامی آشنا می کنم. تصویر زیر نمونه یک نقشه کامل نظامی است. تمام نقشه های نظامی با پشت زمینه خاکستری برای مناطق کم گیاه و یا بدون گیاه و از رنگ سبز برای نشان دادن محل های پر درخت استفاده می کنند. جهت آنها در صورتی که درست در دست گرفته باشید ( نوشته ها بر عکس نباشند ) یعنی اعداد تقسیم بندی مناطق سمت چپ و حروف تقسیم بندی سمت بالای نقشه باشند سمت شمال نیز همیشه رو به بالا است. در مورد مناطق پر گیاه و دارای درخت رنگ سبز هر چه پر رنگ تر باشد نشانه بیشتر بودن پوشش گیاهی منطقه است. شما ممکن است در نقشه ای که تمام منطقه جنگلی باشد هیچ نشانه ای از رنگ سبز نبینید... چون در این مناطق باید تمام نقشه را سبز کرد و این کار بر خلاف قوانین ارگونومیکی برای چشم انسان است و خواندن نقشه را با مشکل مواجه می کند... در عوض از اعدادی سبز رنگ بر روی نقشه استفاده می شود که درجه بندی پوشش گیاهی را از 0 تا 5 نشان می دهد. در مناطق مسکونی و شهری از رنگ قهوه ای استفاده می شود و شما روستا یا شهری را در یک نقشه نظامی به شکل یک لکه قهوه ای رنگ خواهید دید. جاده ها نیز با خطوط قهوه ای تیره و جاده های خاکی با خطوط زیتونی تیره نشان داده می شوند. آبهای سطحی قابل عبور برای انسان و وسایل نقلیه با رنگ آبی آسمانی و آب های تا عمق 5 متر که تانک ها و خودروهای پل موقت می توانند از آن عبور کنند یا در آن رفته پل موقت ایجاد کنند با رنگ آبی و آب های عمیق تر با رنگ آبی تیره نشان داده می شوند. شما در نقشه نظامی خطوط بسیار در هم برهمی را مشاهده خواهید کرد که با رنگ قهوه ای به صورت بسیار نازک تمام سطح نقشه را پوشانده اند...روش بدست آوردن این خطوط بر روی نقشه متصل کردن تمام نقاط هم ارتفاع در نقشه به یکدیگر است. این خطوط پستی و بلندی های نقشه را به شما می گوید. اجازه بدهید مثالی واضح تر بزنم... به این شکل توجه کنید : در این تصویر قطعه ای زمین نشان داده شده است. خطوط قهوه ای مناطق هم ارتفاع را برای شما مشخص می کند یعنی اگر کاملا بر روی یک خط قهوه ای حرکت کنید یک متر هم بالا یا پائین نخواهید رفت. مناطقی را که این خطوط فهوه ای از هم جدا می کنند هر منطقه منطقه ای است که اختلاف ارتفاع بیش از 3 متر در آن وجود ندارد زیرا به ازای هر 3 متر اختلاف ارتفاع از سطح دریا یک خط جدید کشیده و منطقه را جدا می کنند.( در این مقیاس... در مقیاس های بالا این خطوط شیب دامنه بیشتری می یابند ) ارتفاع میانگین آن قسمت را هم با اعداد سیاه داخل منطقه یادداشت می کنند. برای مثال در شکل منطقه بالایی 224 متر به طور میانگین از سطح دریا فاصله دارد... ممکن است در آن منطقه پستی و بلندی هایی از ارتفاع 5/222 متری تا ارتفاع 5/225 متری باشند که به طور میانگین 224 نوشته می شود. جهت شیب هم بدین گونه بدست می آید که مناطق مرتفع تر هم اعداد آن ها گویای ارتفاعشان است و هم به رنگ روشن تری نشان داده می شوند. به شکل برگردیم ... من در شکل از ارتفاع پائین به بالا فلش های قرمزی زده ام اما این فلش ها در نقشه ها جایی ندارند. همانطور که مشاهده می کنید مناطقی که ارتفاع بیشتری دارند ( 230 متر ) رنگ روشن تری هم دارند. با توجه به چیز هایی که گفتم کاملا می توانید متوجه شوید که شکل زیر نقشه ای با مقیاس پایین از یک تپه است ... مقدار شیب هم با یک نگاه از روی نقشه بدست می آید... هر چه فاصله خطوط ارتفاع کمتر باشد مقدار شبی بیشتر است... اکنون به این تپه نگاهی بیندازید... فلش قرمز مسافت بیشتری را طی كرده است اما با وجودیكه هر 2 مسیر به یك نقطه رسیده اند به یك اندازه بالا آمده اند. مسیر قرمز رنگ شیب بسیاركمتری دارد. در نقشه شما با خطوط متقاطع سیاه رنگی مواجه میشوید که نقشه را به مناطق مربعی مساوی تقسیم می کنند و نسبت به مقیاس نقشه از هم فاصله متفاوتی دارند. این مناطق در راستای شمال جنوب با عدد و در راستای شرق غرب با حروف انگلیسی مشخص می شوند. به شکل اول مقاله برمی گردیم : نقطه سرخ رنگ که به عنوان خانه مشخص شده است در کدام منطقه قرار دارد؟ درست است... کاملا مشخص است که در منطقه E5 قرار دارد. به جاده ای که از منطقه E10 آغاز می شود و به سمت منطقه J9 می رود دقت کنید. در منطقه H9 کاملا مشخص است که در سمت چپ جاده یک شیب شدید رو به پایین و در سمت راست آن امتداد همان شیب شدید رو به بالا است. در واقع این جاده بر روی یک دامنه پر شیب قرار دارد و از منطقه I9 تا J9 با عبور از چند خط ارتفاع به ارتفاعات بالا تر می رود... در واقع از I9 تا J9 جاده سربالایی است... منتظر قسمت دوم باشید. در صورت داشتن هر گونه ابهام سوال کنید... با تشکر هرگونه استفاده از این مقاله تنها با ذكر نام وبلاگ ایران نظامی و نویسنده مجاز می باشد. http://iranmilitary.blogfa.com
  10. خواهش مي كنم قابلي نداشت...به زودي مقالات آموزشي ديگر را هم قرار خواهم داد
  11. نگاهي به اين لينك كه مربوط به يك انجمن آمريكاپيه بندازين تا خودتون بفهمين چقدر اطلاعات اونا در مورد ما كمه و چقدر از همين كه ايران چيزاشا رو نمي كنه هراس دارن !!! http://www.abovetopsecret.com/forum/thread184456/pg1 :| :| icon_cheesygrin icon_cheesygrin :D
  12. ببينيد دوست عزيز... گفتم سمت چپ شيب رو به پايين... جهت كدوم طرفيه ؟ از غرب به شرقه... چون گفتم از اي 10 تا جي 9... سمت چپ جاده در همان محلي كه گفتم خطوط بسيار به هم نزديكند كه نشان از شيب تند دارد. سمت چپ به 2 دليل سرپاييني است. 1- رنگ خاكستري آن تيره تر است و 2- عدد ارتفاع آن كمتر را نشان مي دهد... در ته شيب كه يك تكه زمين تقريبا صاف قرار دارد ( مانند يك حوضچه بزرگ است) عدد ارتفاع آن كمتر از اعداد سمت راست جاده است. اميدوارم گويا گفته باشم... دوستان سوالي دارند بكنند چون در آموزش قسمت هاي بعدي كه شامل پيش بيني جهت حمله و يافتن بهترين مسير و علي الخصوص آموزش گراگيري و گرا دادن است اگر آشنايي نداشته باشيد ياد نحواهيد گرفت... با تشكر
  13. نقشه هاي بزرگ اول و آخر مقاله را در سايز اصلي ببينيد...
  14. خوب خريده كه خريده....به عقيده من تا وقتي كه يك كشوري سلاح دفاعي ميخره هيچ حق اعتراضي بهش نيست...مثل آمريكايي ها كه اومده بودن قد قد ميكردن چرا روسيه به ايران تور ام 1 داده !!! خوب تور ام 1 كه نميتونه به خاك كشور ديگري حمله كنه... فقط دفاعيه... شايد ميدونسته قراره يه غلطي بكنه حمله اي ترتيب بده اف 18 هاي پر زرق و برقشونا تو خطر ميديدن... امان از زور !
  15. Mehrdad-h

    گالری جنگنده -رهگیرها

    دوستان اون اف 15 قضيش اين بوده كه در حال تاكسي كردن روي باند با سرعت بالا بوده و از اون طرفم اين ماشين پليس از پشت يك آشيانه با سرعت وارد محوطه ميشه ( به نقل از سايتي آمريكايي ) بعد اف 15 هه ماشينه را زير ميگيره.
  16. هواپيماي صاعقه 1 هفته بعد از پرواز اون بمب 2000 پوندي هدايت شونده قاصد را در مانوري رها كرد و اين بمب دقيقا ساختماني سيماني را از ارتفاع 20000 پايي كوبيد. حالا ميگوپيد بدون رادار رها كرده است ؟
  17. ادامه خاطره : تصويري از يك تانك چيفتن دوباره صدای بهمن به گوشم رسید كه گفت : یاسر 1 اینجا زره كوب 4 ما برای كمك به شما اعزام شدیم چیز دیگه ای هست كه ما باید بدونیم؟ استعداد دشمن چند نفر پیادس؟ و اینكه شما چه آسیبی به اون ها رسوندین؟ صدا پاسخ داد : اینجا یاسر 3 لطفا به جای خوش و بش سریع خودتونا برسونید. من شما را میبینم. در 2 كیلومتری غرب من 4 تا تی 72 با پشتیبانی حداقل 20 سرباز و حد اقل 2 آر پی جی زن هستن الان هم احتمالا یا به طرف پشت تپه حركت كردن یا با تیغك كمی تو زمین فرو رفتن چون دیدی بر روی اونها ندارم یكی از اونها هم بعد از اصابت گلوله توپ یاسر 1 مجبور به برگشت شد. زره كوب 4 تحت هیچ شرایط از تانك پیاده نشید و بر روی تانك پست نگیرید یك تك تیر انداز دشمن تیربارچی های هر دومونا كشته.( تانك ما تیربار روی برجك نداشت فقط یك تیربار هم محور با توپ داشت كه من اونا از داخل شلیك میكردم ) صدای بهمن جواب داد : یاسر 3 ما الان به موقعیت میرسیم .تمام. اكبر بسه دیگه من از اینجا به بعد تو چشمی اطرافا دارم تو فقط تو چشمی هدف گیری در جهتی كه من بهت میگم آماده باش. حمید دشمن ما تی 72 ریل را خالی كن 3 تا گلوله دور قرمز قرار بده. علی همون دستوری كه بهت دادم. هماهنگ با اكبر پیش میری. تا شلیك كرد بدون اینكه من بگم یا عباس خودت حركت میكنی تا 4 میشمری نگه میداری. علی گفت : میدونم بابا. بهمن گفت : خدا به خیر بگذرونه. من پریسكوپ هدف گیریا دوباره آوردم جلو چشام تكیه دادم به صندلی و اونا مثل عینك جلو چشام فیت كردم و دسته یوك هدف گیریا تو دستم گرفتم. از زاویه 270 تا 320 نسبت به موقعیت تانك را با زوم بالای 12 برابر داشتم نگاه میكردم بعد از 1 دقیقه به نزدیكی یاسر 3 رسیدیم و تانك ایستاد دوباره صدای بهمن گفت : یاسر 3 سمت راست تپه را برو بالا و جهت قبلیا چك كن. علی سمت چپ مستقیم حركت كن و تا مرز اون درختا برو جلو اكبر توپا بچرخون سمت راست ( طرف دشمن بعد از چرخیدن تانك ) و با نهایت دقت چك كن.وقتی توپ به طرف راست چرخید دیگه علی تودیدم نبود چون من و بهمن و حمید با توپ میچرخیدیم اما علی اون جلو جاش ثابت بود. در واقع اون موقع دیگه سمت چپ من بود نه جلوم. دوباره تو پریسكوپ نگاه كردم و منتظر بودم كه یك دفعه صدای خفه انفجاری اومد و لحظه ای بعد صدایی دیگر ( داخل تانك همه انفجار ها خفه به گوش میرسد ). بهمن گفت : دارن به طرف این یاسره شلیك می كنن اما این احمقا نزدیك ترین توپشون 10 متری یاسر خورد ناگهان صدایی اومد : اینجا یاسر 3 ما با دشمن روبرو شدیم دقیقا زاویه 90 شما سمت راست 3 تا تی 72 هر 3 تاشون جهت توپ رو به من گرفتن چند تایی هم سرباز دور و برشونه ما با سرعت به حركت ادامه ....بنگ ( صدای پشت بیسیم معلوم بود كه یاسرم داره شلیك میكنه ) ... اه ه ه ما به مسیر ادامه میدیم. شما مستقیم به طرفشون حركت كنید. تمام. بهمن گفت : علی راست میگه سریع 90 به راست. با تكان و چرخشی شدید 90 درجه به راست چرخیدیم و من هم برای حفظ كنترل دستما به دستگیره گرفتم و پس از چرخش دوباره دسته های هدف گیری را گرفتم... مجددا به سمت روبرو هدف گیری كردم. پس از چند ثانیه 3 تا تی را دیدیم. ایستاده بودند و با نهایت دقت به سمت یاسر شلیك میكردند و با هر شلیك صدای خفه ای به گوش میرسید.من گفتم : علی نگه دار من نمیتونم اینطوری بزنم. تانك ناگهان ایستاد و چشمانم برای 1000 امین بار به پریسكوپ خورد اما خوب پریسكوپ من تا شو بود و خم شد و من دردم نیومد. مجددا با سرعت پریسكوپا آوردم جلو چشام. و هدف گیری كردم طرفشون و گفتم : بهمن وسطیه را میبینی؟ یك افسر بالاش پست گرفته. فاصله دقیق ؟ بهمن بعد از چند ثانیه گفت : دستگاه میگه 1470 متر... اكبر... فقط مثل همیشه باش. من زوم را بیشتر كردم و با زوم 12 برابر تانك وسطی را هدف گرفتم با سوئیچ های دور پایین دقیقا خط عمودی را روش قرار دادم و در همین حین گفتم : باد ؟ در حالی كه داشتم نشانگر را بالا میبردم و برای فاصله بین 14 و 15 برای 1470 متر روی تانك هدف میگرفتم بهمن جواب داد 10 كیلومتر به سمت شمال غربی. حساب كردم تاثیرش رو توپ برابر 6 كیلومتر به سمت راست ما میشه و با سوئیچ های دور پایین كمی هدف را به سمت چپ بردم... از این فاصله احتمال برخورد خیلی پایین بود اما برخورد اول اگرم تانكا نابود نمی كرد عملكرد و هدفگیریشا از بین میبرد یا كم میكرد. گفتم : حمید بعدیش دور قرمزه؟ گفت : آره. فریاد كشیدم : بر دشمنان ایران زمین لعنت. ( این رمز بین ما بود كه قبل از هر شلیك میگفتم هم برا ایمان و امید بیشتر و هم اینكه به بقیه خدمه رسونده باشم كه : الان شلیك میكنم میخواین گوشتونا بگیرین بگیرین ) كلمه لعنت را كامل نگفته بودم كه با قدرت دكمه كوچك پشت دسته راست را فشار دادم و با صدای مهیبی تانك شلیك كرد البته من عادت داشتم. با شلیك لگد توپ باعث شد هم ما تكان بخوریم و هم پریسكوپ از روی هدف كنار برود. با بازگشت پریسكوپ روی هدف دیدم كه گرد و خاك تمام دور و اطراف آن ها را گرفته و سربازان به این طرف و آن طرف میدوند. تانك وسطی مشتعل شده بود و 2 تانك دیگر همانطور ایستاده بودند. معلوم بود شوكه شده بودند. دكمه را فشار دادم... ویژ ویژ كنان توپ دور قرمز داشت پر میشد كه دیدم تانك وسطی راه افتاد اما پس از چند متر دور خود چرخید و ایستاد . زنجیر پاره شده اش دراز به دراز پشت تانك روز زمین افتاده بود توپش هم داغون شده بود. روشن شدن چراغ قرمز گوشه پریسكوپ به من گفت كه توپ پر شده و آمادس. دیدم كه خدمه اون دارن ازش پیاده میشن و خودشونا رو تانك و بعدم رو زمین میندازن. هدف را بردم رو تانك سمت چپی كه بهمن داد زد باد الان 15...همون جهت... هدف را اصلاح كردم و فریاد كشیدم : بر دشمنان ایران زمین لعنت و شلیك كردم. بعد از اینكه پریسكوپ روی هدف برگشت تانك دوم را دیدیم كه آتش گرفته و روی سمت چپ بدنش مثل گل كلم باز شده بعید میدونستم زنده مونده باشن. دوباره دكمه را فشار دادم و گفتم علی برو جلوتر. تانك سوم راه افتاده بود و به طرف شهر در حال فرار بود. بهمن گفت : لعنت یاسرا زدن !!! من پریسكوپا تا كردم و سریع تو پریسكوپ دور گرد نگاه كردم دیدم یاسر 3 آتیش گرفته و دود غلیظ سیاهی ازش بلند میشه و چند متر پایین ترش 4 نفر در حال دویدنن گفتم : بهمن خدمش زندن و دارن فرار میكنن. بهمن گفت سریع برو طرف اونا علی...سریع برگرد طرف یاسر. اونا در خطرن. تانك با جهشی تغییر مسیر داد و به طرف یاسر رفتیم.نیمه های راه بودیم كه دیدیم همشون پناه گرفتن تا نزدیكی اون محل رفتیم و تانك ایستاد. دیدم كه اونا اومدن بیرون و پشت تانك ما دور از دید تك تیر انداز عراقی با ما به طرف شرق شروع به دویدن كردند كه پس از 20 دقیقه با سر رسیدن یك پاترول آمبولانس همشان را سوار كرد و ما مجددا به منطقه بازگشتیم. صدای بهمن به گوش رسید كه گفت : اینجا زره كوب 4 یاسر 3 از بین رفت اما خدمش به جز تیربارچی سالم برگشتند. یاسر 1 هم شدیدا آسیب دید و بازگشت. دشمن 4 تا تی 72 عراقی با پشتیبانی 20 سرباز 2 تا را از دست داد و 2 تای دیگر هم كه یكیشون آسیب دیده بود باز گشتند. ما هنوز 24 گلوله توپ و 4 گلوله دور قرمز داریم و باك تانك برای 3 ساعت دیگر عملیات هم پر است. دستور چیست ؟ صدای فرمانده به گوش رسید كه گفت : زره كوب 4 ما زره كوب 3 را فرستادیم و الان تو راهه بچه های سپاه برای تصرف قسمت های شرقی خرمشهر دارن وارد عمل میشن. تمام تك دشمن خنثی شده و اونا در حال بازگشت به شهرن. الان نوبت پاتك ماست و تا ضعیفن باید قسمت های شرقی را تصرف كنیم البته بچه های سپاه این كارا میكنن. شما هم به اونا كمك میكنین. تمام. تانك ما مجددا رو به غرب شروع به حركت كرد و پس از چند دقیقه بود كه از كنار تانك یاسر 3 كه در شعله های آتش میسوخت گذشتیم. من میتونستم شهر را جلوی خودم ببینم. تقریبا 10 كیلومتر تا شهر فاصله داشتیم. ازمیان 2 تپه كه عبور كردیم با ارتباط بیسیمی بهمن تانك را به سمت راست بردیم و در همان فاصله از شهر در امتداد آن حركت كردیم و بعد از 5 دقیقه 7 تا تانك تی سپاه را دیدیم كه سربازان پشت اونها پناه گرفتن و با تعداد زیادی نفر بر به سمت شهر حركت می كنند آن ها پشت بیسیم به ما خوش آمد گفتند و به ما اطمینان دادند كه با ما در ارتباط خواهند بود. هر از گاهی توپ یا خمپاره ای زمین اطراف گروه را می كوبید اما به جز 1 مورد برخورد توپ به نفربر هیچ تاثیری بر پیشروی ما نداشت. ما سرعتمان را افزایش دادیم و با هماهنگی با تی های سپاه جلوتر از گروه به 1500 متری ورودی شهر و ساختمان ها رسیدیم.با دستور فرمانده زرهی سپاهی ها ایستاده و تمام ساختمان هایی را كه نشان میكردند یا دیدبان ها دیده بودند عراقی ها در آن ها پست گرفته بودند را با توپ زدیم. در كل 8 تا توپ عادی مصرف كردیم و ساختمان های مورد نظر را كوبیدیم. تی های سپاه هم با تمام قوا آتش می كردند. ناگهان با دستور حركت همگی با سرعت بسیار به سمت شهر حركت كردیم و نفربر ها هم پشت سر تانك ها به طرف شهر به راه افتادند.با دستور فرمانده سپاه ما به سمت چپ به طرف یك ورودی رفتیم. در طول راه از میان مزرعه های خشك شده عبور كردیم و حتی پشت پریسكوپ دیدم كه كشاورزی از خانه اش بیرون آمد و وقتی ما را دید در هنگام عبور از كنار خانه اش هر دو مشتش را بالا برد و در اوج شادمانی فریاد كشید. البته صدایش را نشنیدیم. دقیقه ای بعد روی جاده آسفالت انداختیم و به طرف ورودی مورد نظر رفتیم و 2 كیلومتر عقب تر ما 3 نفر بر سپاه در مسیر ما می آمدند. به شهر نرسیده بودیم كه یك آرپی جی در سمت راست تانك ما روی زمین برخورد كرد. بهمن داد زد : ساختمون با نمای سبز. طبقه بالای بالا. من لوله را بالا بردم و روی طبقه بالا هدف گرفتم و بدون گفتن حرف شلیك شلیك كردم. سقف طبقه فرو ریخت و پس از آن نمای جلوی ساختمان به همراه نیمی ار مساحت تمام طبقات فرو ریخت. اكنون دیگر وارد خیابان شده بودیم. توپ را مجددا پر كردم كه بهمن فریاد زد : علی نگه دار... اكبر جلومون پیاده نظامه. من زوم را برداشتم و با حالت عادیو با سوئیچ دور بالا جلو را نگاه كردم كه دیدم چند عراقی در حال دویدن به طرف داخل شهر هستند. با فشردن دكمه با تیربار هم محور آتش كردم چند نفرشون تیر خوردند و روی زمین افتادن و ما بقی دویدند به اطراف و بین جلو و عقب آمدگی دیوار ها و كوچه ای نزدیك به آنجا پنهان شدند. دیواری را كه 4 نفر از آنها چسبیده به آن پشت لبه پناه گرفتند را هدف گرفتم و با گفتن رمز شلیك شلیك كردم. چون پریسكوپ زوم نبود هدف چندان از روی آنها تكان نخورد و من دیدم كه هر 4 نفرشان به وسط خیابان پرت شدند و ساختمانی كه دیوار متعلق به آن بود تا حدودی ریزش كرد. گفتم : علی بروی اون كوچه تا رسیدی ترمز كن میخوام یك بوسه نثارشون كنم. ( اصطلاح بچه ها بود یعنی میخوام یك توپ حرومشون كنم ) علی به طرف كوچه راه افتاد جلوی كوچه ناگهان زد روی ترمز و من هم شلیك كردم و سپس با تیربار هم محور آتش كردم و 2 نفرشان را كشتم.یك سنگر آنجا بود تا خواستم با توپی آن را بزنم یك نفر بالا آمد و با یك موشك آر پی جی شلیك كرد. موشك به كنار تانك خورد و صدایی وحشتناك تر از صدای شلیك در گوش من پیچید. بهمن داد زد : حركت نكن ( توپ همان لحظه پر شد ) شلیك كن به اون مادر ....... . من هم شلیك كردم و چند دست و پا به همراه تكه های آجر و نخاله به هوا پرتاب شد. بهمن گفت : زیادی جلو اومدیم... برگرد عقب و منتظر بمون تا نفربرا سپاه بیان سرباز پیاده كنن بعدشم برمیگردیم.تانك دور زد بهمن گفت : اكبر رو به پشت باش و بزن. من لوله را رو به پشت در حالی كه تانك دور میشد گرداندم و با دیدم یك جیپ عراقی كه به طرف ما می آمد در حین حركت شلیك كردم و منفجرش كردم. ناگهان از ته خیابان چند سرباز رو به جلو دویدند من با تیربار هم محور آتش كردم اما چون در حركت بودیم هر تیر یك جایی خورد و تنها 2 تاشونا كشتم. ناگهان یكی از آن ها به زانو شد و یك آر پی جی شلیك كرد كه همچون جسمی آتشین به طرف ما آمد و درست به پشت تانك برخورد كرد. تانك در حین حركت چند تكان شدید خورد و منحرف شد و ایستاد. علی داد زد : زنجیر سمت راست پاره شده. نمی تونیم كاریش كنیم. بهمن گفت : اكبر با هر چی توان داری شلیك كن تا اینا برسن. منم اطرافا چك میكنم خالی باشه تا پیاده شیم و فرار كنیم. من كه اصلا اطراف را نمی دیدم و تمام تمركزم تو پریسكوپ بود با شلیك توپ و تیربار چند نفر از آنها را كشتم و مجددا فرار كردند. بهمن داد زد : اونا دور و برمون و همه جا هستن. سر توپ را رو به جلو برگردوندم كه عراقی ها را دیدم. هر طرف كه توپ را بر میگردوندم از جلوی اون كنار میرفتن و میومدن جلو. با شلیك توپ به دیوار كناری كمی عقب تر از تانك قسمتی از ساختمان روی آن ها ریزش كرد اما فرار كردند. بهمن پشت بیسیم مدام در خواست كمك میكرد و از نفربرها میخواست كه سریعتر به موقعیت بیایند. من حسابی ترسیده بودم و عرق كرده بودم. توپی دیگر شلیك كردم كه جز ریختن یك دیوار نیمه خراب كار دیگری انجام نداد. صداهای پاها روی بدنه نشان از آن میداد كه روس تانك آمده اند. با فشردم دكمه دود زا نارنجك های دودزای اطراف را شلیك كردم و تانك در میان دود فرو رفت. كار دیگری از دستمان ساخته نبود. صدای انفجار شدیدی شنیدم و جریان هوای تازه به همراه بوی دود را حس كردم. سرم را برگرداندم و دیدم كه دریچه باز شده قبل از هر عكس العملی دیدم چند لوله سلاح به طرف داخل خم شد. من شیرجه زنان هر چند كه جا تنگ بود خودم را در محفظه خالی توپ ها جلوی پایم در پناه قسمت فلزی داخل تانك انداختم. صدای شلیك رگباری به گوش رسید و كم مانده بود گوشم كر بشود. تنها چشمانم را بسته بودم و خودم را جمع كرده بودم. صدای شلیك قطع شد. بلند شدم تا مسلسل یوزی خدمه را از جایش بردارم بهمن تیرباران شده بود و خون از سر و رویش میریخت و حمید هم با صدای ضعیفی ناله میكرد از علی خبری نداشتم و آمدم دستم را دراز كنم و یوزی را بردارم كه دیدم چند تا نارنجك افتاد داخل. مجددا به همان قسمت پریدم و پناه گرفتم. آن لحظه چیزی به خاطر ندارم...صدای انفجار نارنجك كاملا گیج و مبهوت ام كرده بود و تا چند دقیقه فكر میكردم مرده ام... حدود 10 دقیقه ای گذشت و چشمانم را باز كردم... تمام تنم میسوخت و دود غلیظی داخل را گرفته بود. خیسی خون خودم را حس میكردم. دید چشمانم تار تار بود. دست دراز كردم و به هر زحمتی بود خودم را به دریچه رساندم. از آن بالا رفتم و به حالت دراز كش خودم را به روی تانك كشیدم و از شدت درد ناله ای كردم و از ارتفاع 2 متری بر روی زمین افتادم. از اطرافم هیچ خبر نداشتم. صدایی داد زنان به گوشم رسید كه می گفت : یكیشون زندس... بدوین بیاین...امدادگر ... یكیشون زندس..... و دیگر هیچ چیز نفهمیدم تا اینكه 2 هفته بعد در بیمارستانی در خود خرمشهر به هوش آمدم و شنیدن كه 4 تا تركش نارنجك خورده بود به كمرم و شانس آورده بودم به جاهای حیاتی برخورد نكرده بودم... بعد از شنیدن خبر ها نمیدانستم از خبر شهید شدن بهمن و حمید و علی گریه كنم یا از خبر اینكه الان تویه بیمارستان تو خود خرمشهرم خوشحالی كنم. تنها خودم را دوباره روی تخت رها كردم و سرم را در تشك فرو بردم و بی صدا گریستم. خاطرات اكبر رئیسی. ( آزادسازی خرمشهر )
  18. اون روزي كه خبر بمباران ايران در اخبار پخش بشه... فرداش... خودتون ميدونين چه خبرايي تو اخبار پخش خواهد شد. يه چيزي مثل 11 سپتامبر...يه نموره شديدتر. هر 2 طرف بسيار آسيب ميبينن....به اميد اينكه هيچ جنگي رخ ندهد.
  19. پس فردا هم ميان يك بمب ميندازن روي يك ساختمان ديگه تو آمريكا كه ميخوان خرابش كنن نوشا بسازن فيلم ميگيرن ميگن رو بمبه نوشته بود MADE IN ISLAMIC REPUBLIC OF IRAN !!! واقعا آدماي احمق اينارا باور مي كنن. راكت 107 ميليمتري را كجا نمي تونه بسازه ؟ فكر كنم بوركينافاسو يا آنگولا !
  20. با سلام در یک موقعیت اضطراری که فردی مجروح می شود اولین موردی که باید سریعا رسیدگی شود جلوگیری از خونریزی است. در اینجا روش هایی را برایتان ذكر می كنم كه در صورت در دسترس نبودن لوازم امدادی به كارتان می آید. زخم های برش مانند که بر اثر تماس با اجسام برنده به وجود می آیند معمولا اگر عمیق نباشد کم خطر تر از زخم های کوچک اما عمقی است. در مواردی که وسایل و تجهیزات امدادی در اختیار ندارید باید با استفاده از روش هایی که در زیر می آید جلوی خونریزی را بند آورد. اگر جراحت بر اثر گلوله یا فرو رفتن جسم نوک تیزی در پوست باشد محل جراحت را باید با سوزاندن ضد عفونی کرد و جلوی خونریزی آن را گرفت. سوزاندن زخم نباید بسیار شدید باشد و خود عامل جراحت گردد و از طرفی هم باید با حرارت آن چنان کافی زخم را سوزاند که بافت های اطراف زخم سوخته و خونریزی بند آید. راه دیگر استفاده از آب نمک رقیق است. این روش زخم را ضد عفونی می کند اما جلوی خونریزی را نمی گیرد. به یاد داشته باشید که همیشه قبل از انجام اقدامات حیاتی برای جلوگیری از خونریزی همواره محل جراحت را با دست فشار دهید. اگر مسلح هستید می توانید با باز کردن یک فشنگ و ریختن باروت آن بر روی زخم محل زخم را ضد عفونی کنید اما مواظب باشید تا باروت را روی زخم های تازه و بسیار باز نریزید تا وارد بدن و جریان خون نشود. اگر شکر در دسترس داشتید می توانید کمی از آن را بر روی زخم بپاشید تا به کمک خاصیت اسمزی آن به لخته شدن خون در محل کمک کنید. برای زحم های بریدگی و سطحی که باز هستند بهترین روش بخیه زدن آن است. به یاد داشته باشید تا زخم را نبسته و بخیه نزده اید از سوزاندن آن یا مداواهای مشابه جدا خودداری نمائید زیرا ممکن است باعث بدتر شدن زحم شده و حتی در صورت بهبودی جای بسیار بدی را بر جای بگذارد. برای بستن و بخیه کردن این گونه زخم ها در صورت نداشتن نخ و سوزن می توان با روش های دیگری نیز زخم را بست. یکی از این روش ها استفاده از مورچه های سرباز مورچه های بزرگ بیابان است. با گرفتن چند تا از آن ها آن ها را دانه دانه برداشته و پس از اینکه دوسر زخم را به هم رساندید سر مورچه را بر روی زخم گرفته تا مورچه محل زخم را گاز بگیرد به گونه ای که هر کدام از آرواره ها یک طرف زخم را گرفته و پس از گاز گرفتن 2 سر زخم را محکم به هم بگیرد. پس از اینکه مورچه گاز گرفت با 2 ناخن خود سر مورچه را از بدنش جدا کرده و اجازه دهید سرش بر روی محل زحم بماند. جدا کردن سر مورچه باعث می شود که آرواره های آن برای مدت طولانی منقبض بماند. به این ترتیب تمام محل زخم را بخیه بزنید. در صورتی كه خون زیادی از شما رفته باشد و احساس بی حالی می كنید با درست كردن 200 سی سی آب نمك بسیار رقیق آن را به خود از طریق رگ دست تزریق كنید. تزریق باید به صورت بهداشتی باشد و آب هم نباید كثیف باشد. این روش كمك می كند تا خون سازی با سرعت بیشتری انجام شود. ( توجه كنید آب نمك باید بسیار رقیق باشد ) در مواقعی كه نیش حشره یا زخم كوچك شما را آزار می دهد با خراش دادن یك درخت كمی از شیره آن را بر روی زخم بمالید. اگر پوست شما ساییده شده و یا بر اثر حرارت انفجار سوخته و قرمز شده است ابتدا كمی الكل بر روی آن بریزید و سپس با كمی خاكستر روی آن را بپوشانید. ادامه دارد... هرگونه استفاده از این مقاله تنها با ذكر نام نویسنده و وبلاگ ایران نظامی مجاز است. http://iranmilitary.blogfa.com
  21. با سلام در این قسمت می خواهم آموزش مبتدی كار با انواع اسلحه های معروف را به شما آموزش دهم زیرا در جنگ یا دفاع اگر اسلحه ای به دستتان افتاد كه طرز كار آن را بلد نبودید افسوس آن را خواهید خورد كه نمی توانید با آن كار كنید و یاد گرفتن تجربی آن وقت گیر است. آموزش عمومی : تقریبا تمام سلاح های امروزی در جنگ از خشاب استفاده می كنند. تمامی سلاح ها باید پس از خشاب گذاری به وسیله اهرمی مسلح شده و در مواردی با فشار دكمه ای خود سلاح مسلح شود. اگر خشابی را كه تمام نشده و یا تمام شده اما یك تیر در جام لوله هنوز مانده را عوض كردید نیازی به كشیدن گلنگدن نخواید داشت. اگر هم بكشید جز اینكه یك تیر از سلاح بیرون بیفتد اتفاق دیگری نخواهد افتاد. اكثر سلاح ها برگه ناظم آتش دارند كه با آن می توانید حالت شلیك را تنظیم كنید و پیشنهاد می كنم اگر برای بار اول سلاح به دست گرفتید بی خیال شلیك رگباری شوید. مورد دیگر این است كه از گرفتن خشاب به عنوان دسته جدا خودداری كنید و در مواقع دراز كش مطمئن باشید خشاب اسلحه به زمین نمالد و فشاری بر آن وارد نشود. در مورد اسلحه های تیرباری از جوگیر شدن بپرهیزید و تحت هیچ شرایطی زنجیر تیری را كه می خواهید شلیك كنید مانند فیلم ها به دور خود نپیچید و این كار را تنها به منظور حمل و نقل فشنگ ها انجام دهید. اگر جعبه تیر قابل اتصال به اسلحه ندارید جعبه را به فانسقه آویزان كنید و اگر اصلا جعبه ندارید زنجیر تیر را به صورت چند لایه روی دست چپ بندازید ( در صورتی كه دست راست به ماشه و قبضه باشد ). مواظب باشید موقع شلیك انگشت خود را نزدیك یا روی دریچه خروج پوكه یا گلنگدنی كه با شلیك عقب و جلو می رود نگدارید. من شخصا كسی را دیده ام كه در حین شلیك با ژ3 بند اول انگشتش توسط دریچه پوكه پران اسلحه قطع شده است. بر خلاف فیلم ها مگر در مواردی كه نور چشمتان را اذیت می كند هرگز در حین هدف گیری با اسلحه چشم دیگر را نبندید. تا زمانی كه اطمینان از شلیك ندارید انگشت بر ماشه سلاح نبرید. آموزش تخصصی : كلاشنیكفAK-47 یا AK-74 یا AK-103 كلاشنیكف در حالت تك تیر هر 3 سلاح از ساده ترین ها هستند. كافی است خشاب را جای داده و برگه ناظم را از حالت ضامن بر روی شلیك ( حالت بالا ضامن حالت وسط رگبار و حالت پایین تك تیر ) قرار داده. گلنگدن را تا ته كشیده و اجازه دهید خود بر سر جای اول باز گردد. ( برگرداندن گلنگدن با دست كه آرامتر از قدرت فنر است ممكن است باعث شود كه سلاح پر نشود ) سپس هدف گیری كرده و شلیك كنید. نكته این كه در خشاب های این سلاح فشنگ معكوس نیز جا می شود پس مواظب باشید فشنگ را معكوس قرار ندهید. برای رفع گیر خشاب را در آورده و دوباره جا بزنید.... گلنگدن را محكم بكشید و اگر گیر سلاح باز نشد خشاب را كلا در آورده گلنگدن را محكم كشیده عقب نگاه دارید و با انگشت فشنگ داخل سلاح را از طریق دریچه پوكه پران لمس كرده و سعی كنید آن را تكان دهید و سپس مجددا گلنگدن را بكشید. اگر گیر باز نشد سلاح نیاز به باز و بست كردن دارد. G-3 خشاب را جا بزنید و اهرم گلنگدن را بكشید. ( مطمئن باشید سلاح ضامن نباشد ) و شلیك كنید. برگه ناظم آن در سمت راست و اهرم گلنگدن در سمت چپ است. مراقب باشید این سلاح در بین نظامی ها به انگشت قطع كن معروف است. هرگز انگشت خود را نزدیك دریچه پوكه پران نبرید. اما خیالتان راحت باشد اهرم گلنگدن این اسلحه در حین شلیك حركت نمی كند. حتی اگر با سلاح كار كرده اید پیشنهاد من این است كه از حالت رگبار این اسلحه استفاده نكنید. برای رفع گیر همانند كلاشنیكف عمل كنید منتها اهرم گلنگدن را وقتی عقب كشیدید آن را در پشت لبه مخصوص گیر دهید تا عقب بماند و جلو نپرد. M-16 یا M-4 اسلحه اصلی نیروهای آمریكایی است. برای مسلح كردن آن برای بار اول ابتدا خشاب را در اسلحه قرار داده و سپس گلنگدن آن را بكشید ( گلنگدن این سلاح به شكل یك گیره است كه دقیقا در پشت دسته حمل و مگسك عقبی قرار دارد و باید 2 انگشت را دور آن حلقه كرد و آن را كشید. و در بعضی مدلها در سمت راست درست پشت دریچه پوكه پران است ) برگه ناظم آتش آن در سمت چپ است و در حالی كه انگشت بر ماشه هستید می توانید با انگشت شست دست راست آن را تغییر وضعیت دهید. وضعیت های آن به ترتیب : ضامن . تك تیر و رگبار در مدل آ 1 و ضامن . تك تیر . 3 تیر در مدل های بعدی است. ( در ام 4 ضامن . تك تیر . رگبار ) اگر بعد از شلیك خشاب خالی شد پس از تعویض خشاب دیگر نیازی به گلنگدن كشیدن ندارید. در سمت چپ محل اتصال خشاب پین كوچكی وجود دارد كه با تقه زدن بر آن گلنگدن جلو پریده و اسلحه پر می شود. برای رفع گیر آن مانند كلاشنیكف عمل كنید با این تفاوت كوچك كه ضربه ای نیز بر ته خشاب بزنید چون ممكن است گیر از جا نرفتن درست خشاب باشد ( نكته این كه اگر یك روز این سلاح را تمیز نكنید بدانید فردا گیر خواهد كرد !!!) ادامه دارد... هرگونه استفاده از اين مقاله تنها با ذكر نام نويسنده و وبلاگ ايران نظامي مجاز است. ( http://iranmilitary.blogfa.com )
  22. M-249 M-249 با خشاب ام 16 به جای زنجیر ( این اسلحه می تواند در مواقع ضروری با خشاب نیز شلیك كند.) تیربار سبك اصلی نیروهای آمریكایی است. استفاده از این اسلحه نیاز به دستان قوی و خستگی ناپذیری دارد. برای آماده كردن آن برای شلیك باید ابتدا جعبه حاوی زنجیر تیر مخصوص آن را از سمت راست بر ریل های زیر اسلحه آویزان كنید سپس درپوش رویی سلاح را با فشردن 2 پین چپ و راست آن باز كرده و سر زنجیر تیرهارا بر روی شكاف داخل اسلحه ( محل تغذیه سلاح ) قرار دهید . آنگاه فشنگ اول را كمی فشار دهید تا سر جای خود فیت شود. در این هنگام كادر فلزی ای كه با برداشتن درپوش از محل تغذیه باز می شود را مجددا بر روی فشنگ ها تا كنید ومطمئن شوید كه زنجیر به درستی فیت شده است. آنگاه درپوش رویی سلاح را بسته و ضربه ای بر آن وارد كنید تا از محكم بسته شدن آن مطمئن شوید. مطمئن باشید كه اسلحه ضامن نیست و آنگاه گلنگدن آن را كه در سمت راست است گرفته و تا ته بكشید و رها كنید. گلنگدن این سلاح كمی سفت است و دلیل آن هم مكانیزم زنجیری آن است. در نمایشگاه سال 2004 مسكو تقریبا با آخرین توان خود توانستم گلنگدن آن را بكشم. این اسلحه اكنون آماده شلیك است. بهترین نحوه شلیك با آن شلیك رگباری 7 الی 10 تیری است. به شما قول می دهم هر چقدر هم آن را سفت بگیرید نتوانید در حالت رگباری بر روی هدف متمركز شوید و هدف بگیرید. باید هدف گیری كرد. به صورت كوتاه كوتاه و رگباری شلیك كرد و بین هر شلیك مجددا روی هدف متمركز شد. مراقب باشید انگشت خود را در جلوی دریچه پوكه پران قرار ندهید. در حالت دراز كش هم از 2 پایه استفاده كنید و دست چپ خود را تا كرده و زیر قنداق سلاح قرار دهید و اجازه دهید جلوی سلاح تنها روی 2 پایه استوار باشد. برای رفع گیر این سلاح باید ابتدا گلنگدن سلاح را بكشید. اگر گیر باز نشد درپوش سلاح را برداشته و پس از برداشتن زنجیر تیر ( پس از باز كردن درپوش زنجیر تیر از محل خود جدا می شود ) درپوش را بسته و گلنگدن را بكشیدو اگر گلنگدن عقب نیامد یا كامل عقب نیامد درپوش را باز كنید و سعی كنید گلنگدن را تا جای ممكن عقب كشیده و آنگاه از داخل سلاح فشنگ گیر كرده را لمس كنید و سعی كنید آن را تكان دهید. آن گاه گلنگدن را رها كرده و مجددا آن را محكم بكشید. اگر گیر سلاح باز نشد اسلحه نیاز به باز و بست دارد.
  23. الان مقالات یك خلبان آلمانی را براتون پست می كنم كه در زمان جنگ جهانی دوم تقریبا با تمام هواپیماهای آن موقع پرواز كرده بود چه خودی و یا دشمن كه به غنیمت گرفته باشند... وی در مقاله ای به طور خلاصه خصوصیات بارز هر نوع و معایب آن را نوشته كه من قرار می دهم... مقالات ترجمه خودمه. 1- فوك ولف اف . و . 190 ( هواپیمای اصلی خود خلبان ) بسیار قوی است... موتور ساخت بی ام و اش با هوا خنك می شود و همین باعث می شود در حالی كه موتورش تیرباران شده باز همچون قلبی بتپد و كار كند. 4 توپ 30 م م روی بالهایش تنها به 1 ثانیه شلیك نیاز دارد تا دم یا بال هر هواپیمایی را بكند. 2 تیربار 13 م م روی موتورش بسیار دقیق شلیك می كند و می توان از 200 متری با آن خلبان دشمن را در كابین تیرباران كرد. در كل بسیار قوی است اما سوختش را به نسبت سایر هواپیماها زودتر مصرف می كند. فضای داخل بالش به ذخیره كردن فشنگ های 30 م م مصرف شده و از اینرو سوخت كمتری را در خود جا می دهد. جمع و جور است اما خیلی زود در مانورها استال می كند كه تیز پیچیدنش این عیب را می پوشاند. اگر با پمپ آب متانول در مواقع اضطراری دورش را زیاد كنی زود داغ می كند. مشكل اصلی اش سرماست... در هوای سرد یا ارتفاع بالا گاهی پت پت می كند و چند باری هم خاموش كرده است...در كل عالی است... عكس : مسراشمیت ام ای 109 جی شكاری قدرتمندی است... موتور 12 سیلندر وی شكل معكوس آن بسیار قوی است اما چون با آب خنك می شود بعد از صدمه دیدن سریع داغ میكند و از كار می افتد... بال های آن نازك است و همین باعث میشود تیزتر بپیچد و سرعت نهایی بالاتری را بگیرد اما از طرفی نیروی برآی كمتری می دهد و سوخت كمتری را در خود ذخیره می كند... اگر قبل از پرواز كمی رادر ( پدال پایی برای كنترل روی زمین ) را به سمت راست ندهید قطعا بال راست هوواپیما به زمین میمالد و هواپیما ملق میزند... چرخ هایش به هم نزدیك اند و باعث می شود در حین فرود مخصوصا خلبانان تازه كار هوا پیما ملق بزند و آسیب ببیند و حتی گاهی بال كنده شود و یا منفجر شود. اما جدا از معایبش روی زمین در آسمان همچون شاهینی تیز پرواز است... از خصوصیات این هواپیما كه آن را معروف كرده به اصطلاح سگ جونی اش است... یك بار یك مسراشمیت 109 در جلوی من فرود آمد... نمیدانستم بخندم یا از تعجب دهنم را واز كنم !!! دو تا موستانگ به جانش افتاده بودند ولی توانسته بود فرار كند... تقریبا چیزی از بال عمودی اش جز اسكلت آن یعنی 2 تا چوب عمودی باقی نمانده بود. تمام سطح بدنه اش سوراخ سوراخ شده بود... در بعضی نقاط پوشش ورقه فلزی كنده شده بود و داخل هواپیما پیدا بود... نوك بال راستش كه اصلا رفته بود.. انگار یك موش گنده آن را جویده باشد... فلپ بال راستش به كل كنده شده بود... پوشش موتور كنده شده بود و موتور هواپیما با تمام بند و بساطش كه با 2 میله به شاسی متصل بود و سر آن ملخی میچرخید پیدا بود و از آن دود سیاهی بر میخواست سمت راست كابین كه شكافته بود طوری كه خلبان اگر میخواست می توانست از آن شكاف پیاده شود !!!... اما با اینحال فرود آمده بود و باعث تعجب همه شده بود... عكس : اسپیت فایر زیاد با آن پرواز نكردم... اما 3 نكته در مورد آن كاملا مشهود بود... 1- كاملا تیز و مانورپذیر اما آهسته تر پرواز می كرد 2- تیربار آن بسیار ضعیف بود ( كالیبر 308 هزارم اینچ ) اما 8 عدد از آن را داشت ...تركیبی كه در فاصله نزدیك در 1 ثانیه تمام هواپیمای دشمن را آبكش می كرد و خلبان را می كشت.... 3- هنگامی كه دسته را جلو می دادم و فشار جی منفی وارد میشد سوخت از كاربراتور كه روی موتور بود به موتور نمی رسید و موتور از كار می افتاد كه بزرگترین و به عبارتی وحشتناك ترین عیب آن بود !!! در یك درگیری با یك اسپیت فایر هنگامی كه پشتش بودم در آسمان چرخید و به طور معكوس بالا رفت اما ناگهان موتورش در آن وضعیت و ارتفاع پایین خاموش شد و سقوط كرد !!! عكس : نورث امریكن پی 51 دی ( موستانگ ) بهترین خاطره ام پرواز با یك موستانگ آمریكایی بود كه یكی از جاسوسان اس اس از لندن دزدیده بود و به برمن آورده بود. 6 تیربار كالیبر 50 صدم اینچ آن در كوتاهترین زمان هواپیمای دشمن را ساقط می كرد. موتور آن بسیار قوی بود و با آب خنك میشد. بسیار تیز بود ولی از معایب آن این بود كه در مانور هایی كه 90 درجه به چپ یا راست می چرخیدم و هواپیما را به اصطلاح عمودی میكردم بسیار بی ثبات بود و استال های وحشتناكی می كرد و یك بار هم نزدیك بود جانم را بر سر این هواپیما بدهم... در ارتفاع بالا هم به پت پت می افتاد و كلن در معرض هوای غبار آلود گاهی خاموش می كرد كه ما میگفتیم : نفس كم می آورد... عكس : هاوكر هاریكن هواپیمای هاریكن در یك كلام یك عضله به تمام معنا و قوی اما بسیار بی ثبات بود...از ویژگی های خوب آن این بود كه بال و بدنه اش یك تكه بود...( هنگامی كه اولین هاریكن دزدیده شده را به پایگاه اس اس برمن آوردند وقتی شنیدم مهندسین هواپیمایی فوك ولف 2 ساعت تمام دنبال پیچ یا پین جدا سازی بال گشتند تا بالاخره فهمیدند بال با بدنه یك تكه است نزدیك بود از خنده سكته كنم !!! ) این مسئله تولید هواپیما را با مشكل سرعت تولید مواجه می كرد اما باعث می شد محكم تر باشد و تعمیر آن نیز ساده تر باشد... 8 تیربار ضعیف اما بسیار سریع آن همانند اسپیت فایر است و نمی دانم چرا این انگلیسی ها دوست دارند تیربار هواپیماشان ضعیف باشد. اما خوب باعث شده بود كه در فضای بال هایش هم تیر ذخیره كند هم سوخت! در پرواز هواپیمایی با مانور قابل قبول اما بسیار قوی بود...و قدرت را میشد از صدای موتور آن حس كرد. در حالتی كه موتورش كاملا آرام بدون گاز دادن من كار می كرد فقط كافی بود اهرم پروپ را بكشم پایین و تروتل را بدمم بالا تا در 1 ثانیه فریادی بكشد و من را در صندلی نه چندان راحت این هواپیما فرو ببرد. بزرگترین عیب آن این بود كه به دلیل سنگین تر بودن موتورش اگر بعد از فرود ترمز می كردی ملق میزد و باید صبر میكردی تا خودش روی باند سرعت كم كند. من خودم اینجوری یكی از چندین هاریكن دزدیده شده را داغون كردم و 2 روز دادگاه نظامی بودم كه به دلیل نداشتن شناخت روی هواپیمای بیگانه تبرئه شدم. عكس : ایلیوشین آی ال 10 من هرگز نتوانستم با آن پرواز كنم اما از سایر خلبانانی كه با آن پرواز كردند شنیدم كه در پرواز و مشخصات پروازی و قدرت و مانور هیچ تفاوتی با مسراشمیت ام ای 109 ای ندارد. اما تفاوت كلی مكانیكی آن نگذاشت كه فكر كنیم این یك كپی از مسراشمیت های ماست. خاطره خوشی هم از آن ندارم. در آسمان خاركف برای اولین بار با این هواپیما ملاقات كردم. موتور هواپیمای من از سرما ریپ میزد و كلن ضعیف تر كار می كرد اما هنگامی كه یك ایلیوشین 10 تیر زنان از كنارم گذشت نه تنها موتورش خوب كار می كرد بلكه از صدایش كه گویا جیغ می كشد می شد حدش زد چه قدرتی دارد. دوستانم گفته اند بزرگترین عیب آن این است كه وقتی باكش نصف می شود بی ثبات می شود چون به دلیل سیستم گرمایشی و موتور 14 سیلندرش جلویش سنگین می ماند اما باك های عقبی اش خالی و سبك می شد. در حین پرواز هم در هوای سرد روسیه همیشه ردی از دود سیاه از خود بر جا می گذاشت كه به آن سماور پرنده می گفتیم. عكس : زیرو ( صفر ) ژاپنی طبق درخواست مدیران شركت فوك ولف ژاپنی ها 40 فروند هواپیمای صفر خود را با 40 تا از اف و 190 های ما عوض كردند تا بیشتر بتوان با آن ها آشنا شد. تمام 40 اف و 190 ما به ژاپن رسید اما 40 فروند صفری كه برای ما فرستاده شده بود با غرق شدن یكی از كشتی ها 12 فروند آن به زیر آب رفت. صفر هواپیمایی بسیار تیز و به عبارتی بیش از حد تیز بود... به گونه ای كه با كشیدن دسته به عقب تا ته هواپیما بیش از حدی كه با كمك بال بتواند روی هوا بماند تغییر زاویه دماغه میداد و باعث استال می شد اما خوبی اش این بود كه می شد با حداكثر توان یك جنگنده مانور داد. تیربار ها و توپ آن بسیار قدرت مند بود اما گهگاهی گیر می كرد كه با فشار دادن یك دكمه و بیرون انداختن فشنگ گیر كرده دوباره فعال می شد. به جرات بگم از تمام هواپیماهای ما یك سر و گردن بالاتر بود اما تا دلتان بخواهد ساختاری ضعیف داشت... بدنه ای چوبی كه با یك ورق فولاد نازك پوشیده می شد و روی آن را به چوپ پرچ می كردند. باعث تولید ارزان و انبوه می شد اما زودتر در برابر تیربار ها از هم میپاشید. داخل آن بسیار راحت بود و صندلی آن كمی بیش از حد زاویه داشت و می شد داخل آن چرت زد !!! در كل عالی بود و بعد از نقاشی و تغییر رنگ به عنوان اسكادران 23 ما برای دفاع از حریم هوایی برمن و شمال آلمان به مسراشمیت ها پیوستند ( نكته مترجم : هواپیماهای صفر ژاپنی ستون اصلی حمله معروف ژاپن به لنگرگاه پیرل بودند كه طلفات جانی و مالی شدیدی را بر آمریكا وارد كرد و علنا نیروی دریایی آمریكا را در سنگاپور فلج كرد.) عكس : بی 5 ان 1 ( كیت ) این هواپیمای اژدر افكن ژاپنی را دقیقا نمیدانم چگونه به دستمان رسید اما از برلین 5 فروند را برای تحقیق به مركز فوك ولف فرستادند. هواپیمای كیت اصلا به عنوان یك شكاری هوا به هوا نمی توانست خوب عمل كند. قدرت پایینی داشت و خوب مانور نمی داد اما تیربارچی دوم آن كه پشت به خلبان رو به عقب تیر بار به دست می گرفت میتوانست برای آن هایی كه به تعقیب كیت می پرداختند یك كابوس باشد. در آلمان آن ها را به بمب مجهز كردند و چندین بار در بمباران جنوب انگلیس ایفای نقش كرد. در حالی كه خود از پس دفاع در برابر شكاری های دشمن بر می آمد. اما اخبار ها از ژاپن حاكی از آن است كه این هواپیما در دسته های 50 تایی هر كدام با حمل 1 اژدر به دسته ناوهای متفقین هجوم می برند و تقریبا در هر حمله چندین ناو را غرق می كنند و تا زمانی كه با شكاری ها روبرو نشده اند تقریبا بدون تلفات باز می گردند. از خصوصیات ویژه آن توانایی پرواز آن برای 8 ساعت تمام با یك باك پر بود. عكس : مسكویتو این هواپیما به دلیل Das flug قدرت مانور پایینش و تیربار های بسیار قدرت مندش تنها برای شكار بمب افكن ها فرستاده می شد و البته برای پشتیبانی نیروهای پیاده و زرهی زیرا به دلیل 2 موتور قدرت مندش در مسافت كوتاهی بر میخاست و می توانست تعدادی بمب نیز حمل كند كه بسته به مسافت و اینكه چقدر باك آ، را بنزین می كردند از 3 تا 8 عدد متغیر بود. عیب بزرگ آن این بود كه در صورت از كار افتادن یك موتور شدیدا غیر قابل كنترل می شد اما مثلا پی 38 آمریكایی با 1 موتور هم به راحتی هدایت پذیر بود. عكس : پی 38 لایتنینگ قبل از یه دست آوردن این هواپیما بزرگ ترین نقطه ضعف آن دهان به دهان در میان ما نقل شد. كافی بود به بین 2 دم این هواپیما شلیك می كردی تا علنا قابلیت كنترل آن 100% از دست خلبان آن خارج شود... در پرواز با آن چند چیز خوب و بد وجود داشت... 1- داخل كابیت راحت نبود و صدای موتور به طرز وحشتناكی به داخل سرایت می كرد كه گفت و شنود بی سیمی را دچار مشكل می كرد. 2- در چرخش یا رل سریع بود اما در بریك كردن ( مانور شدید به چپ یا راست ) آن طور كه باید سریع نبود. 3- اولین بار كه در آن به سمت یك هدف ساختگی روی زمین شیرجه رفتم تا آن را تیرباران كنم كم مانده بود سقوط كنم... چرا ؟ چون به محض شلیك طوری صدای شلیك وارد كابین شد و گوش من را آزار داد كه نا خودآگاه برای مدتی كنترل از دستم خارج شد و قید شلیك با آن را زدم. 4- با از كار انداختن یك موتور به خوبی با موتور دیگر پرواز می كرد اما ضعیف تر. عكس :
  24. دوست عزيز حرف شما درست چون من فقط ترجمه كرده ام اين مقاله را...اما نكاتي كه شما ذكر كرديد به عبارتب همان نكات داخل متن بود...مثلا هاريكن را بسيار مستحكم معرفي مي كند به دليل بال و بدنه يك تكه...اما مسراشميت هم استحكام داشت و معروف بود به سگ جوني. و توپ اف و 190 هم 4 تا 30 ميلي متري بود...من در چندين منبا خوانده ام و از 30 ميلي متري بودن آ» مطمپنم... با تشكر
  25. در ضمن ... اگر به متن توجه كني و بعد به عكس متوجه ميشي... اگر موستانگ هواپيمايي بود كه نفس كم نمي آورد نيازي به آن ورودي بزرگ هوا در زير بدنه نداشت ... دقت كن !... و يا مثلا وقتي حرف از قدرت بي حد و حساب اف و 190 مي زند از روي عكس پيداست.... كافي است دقت كني و ببيني كه قسمت جلوي اف و 190 بسيار قطورتر و دهانه باز تر است كه البته دهانه واز يكي از نشانه هاي موتور خنك شونده با هوا هم هست...در واقع يكي از راه هاي تشخيص نحوه خنك شدن موتور اين هواپيماها اين است كه ببيني پشت پره هايش دهانه موتور باز است يا نه !